Ùتاب راÙÙ٠ا دربار٠ØÙÙÙ ØÙÙاÙات
Ùتاب راÙÙ٠ا دربار٠ØÙÙÙ ØÙÙاÙات
Ùتاب راÙÙ٠ا دربار٠ØÙÙÙ ØÙÙاÙات
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
مترجم<br />
مقدمه رفتار<br />
در كه ستمي و ظلم كه ميشود ديده آنگاه آيد، عمل به بررسي و توجه حيوانات با انسان روابط زمينه در قدري اگر و كنوني ستمهاي مختلف انواع كليه ميان در ستم دهشتناكترين و بزرگترين شك بدون دارد وجود حيوانات با انسانها ستمگريهاشان<br />
اين به نسبت انسانها بياعتنايي و بيتفاوتي كه ميشود ديده و است، انسان زندگي قلمروي مجموعه در موجود است.<br />
بياعتنايي و بيتفاوتي دهشتناكترين و انگيزترين حيرت حيوانات بر و غيره و وماهي مرغ و خوك و گوسفند و گاو چون حيوانات از ميليونها و ميليونها روزه هر جهان سراسر در انسانها گاو<br />
چون حيواناتي ميليونها و ميليونها مداوم بطور و ميكشند، ديگرشان محصوالت برخي و گوشت از استفاده براي را غيره است<br />
دهنده زجر و آور رنج بسيار حيوان براي كه شيوهاي به آنها مرغ تخم يا شير از بهرهبرداري براي را مرغ و گوسفند و ادج مادرشان از را شده متولد برههاي و گوسالهها مثالً ارتباط اين در و ميكشند( نيز را آنها باالخره )كه ميكنند نگاهداري پرورش<br />
ماهي چند براي دهنده زجر طرزي به را آنها اينكه ويا ميرسانند قتل به و ميدهند گرسنگي و ميدهند زجر و ميكنند هنوز<br />
غيره. و ميبرند ميان از مختلف طرق به هستند كوچك بسيار كه حالي در را نر جوجههاي مثالً يا و ميكشند بعد و داده زمينههاي<br />
در و كشاورزي غير و كشاورزي رشتههاي در گاو و شتر االغ، اسب، چون حيواناتي از وسيعي نسبتاً بطور انسانها هم دراو آسيب و صدمه آنها به زمينهها اين در و ميدهند قرار بهرهكشي مورد را حيوانها واين ميشكند كار نظامي يا ورزشي و گربه و سگ و موش و ميمون و خرگوش چون حيوانات روي بر آزمايش انجام ميدهند. كشتن به را آنها يا و ميكنند پرشكنجهترين<br />
عموماً ميگيرد، صورت تجاري و علمي و پزشكي تحقيقات رشتههاي در زيادي نسبتاً بطور كه ديگر، حيواناتي نگاهداري<br />
يا پرورش ميانجامد. آنها كردن زجركش به غالباً و ميكند اعمال حيوانات بر انسان كه است كاري دردناكترين و از<br />
استفاده تفريح، و سرگرمي منظور ميكنند زندگي آزاد كه حيوانات شكار آنها، پوست از استفاده براي حيوانات شكار يا ميشود،<br />
داده حيوان به زيادي رنج و زجر عموماً آنها همه در كه وحش باغهاي در آنها نگاهداري و سيركها در حيوانات و...<br />
و.... و.... حيوانات بر انسانها ستمگري و ظلم از ديگري شكلهاي زندگي<br />
شيوه خود نفع و خواست با مطابق و ميدهند زندگي خود نفع و خواست با مطابق الذكر، فوق حيوانات اكثر به انسانها، عمر<br />
عمده هنوز غالباً كه زماني خود، نفع و خواست با مطابق زماني در و ميدهند زجر و رنج را آنها و ميكنند تعيين را آنها و ميكنند تحميل حيوانات بر را خود خواست و ميل صرفاً انسانها ميگيرند. آنها از را زندگي اين است مانده باقي حيوان طبيعي بيحد<br />
و وسيع ستمگري و ستم اعمال مبين وتماماً بنياد از حكمفرمايي و حكومت اين مينمايند. حكمفرمايي مطلق بطور آنها بر اخالق<br />
با تماماً و انسانهاست سوي از جنايتكارانهاي و شديد پرستي خود نمايانگر و شديد بيرحمي و شقاوت بيانگر مرز، و رفتارهاي<br />
و اعمال اين به نسبت عموماً انسانها كه است حيرتآور بينهايت و دارد. مغايرت انساني معنوي خصيصههاي و انساني بدترين<br />
و بزرگترين حيوانات بر انسان وستم ظلم هستند. بيتفاوت و بياعتنا همه اين خود، انساني وغير ستمگرانه چنين اين ستم<br />
همين به نسبت درست وانسان دارد وجود كنوني انسان زندگي قلمروي مجموع در كه است ستمهايي تمام ميان از ستم قرارداد<br />
انسانها خود بين مناسبات چارچوب از خارج در ستمگري اين كه زيرا ميدهد نشان را بياعتنايي و بيتفاوتي بيشترين چيز<br />
هر بر مقدم ديگر موجودات مالحظه رعايت بدون و چرا و چون بي را خود نفع و خواست سوي، يك از تاكنون انسانها و خواستهاي<br />
ميتوانند كه گونهاي به هستند توانمندتر و قويتر حيوانات به نسبت ديگر سوي از و ميدهند قرار هنوز و قرارداده و<br />
توحش حاكميت جز چيزي بيانگر و انساني واخالق انسانيت رشد فقدان جز چيزي نشانگر اينها و كنند تحميل آنها بر را خود انسانها<br />
كه است آور شرم بينهايت نيست. حيوانات و انسانها بين روابط در زور« حاكميت و قلدري »قانون يعني جنگل قانون حالي<br />
در خودشان. بين مناسبات زمينه در فقط تقريباً اما ميكنند مبارزه و ميزنند دم ستمگري و ستم عليه مختلف اشكال با اينهمه هستند.<br />
بيتفاوت و بياعتنا كامل بطور تقريباً ميشوند مرتكب حيوانات به نسبت كه ستم و ظلم همه اين مورد در كه 1
زمره<br />
در نيز ما بحث مورد حيوانات كه مهرهدار حيوانات حداقل كه است شده ثابت علمي نظر از ميدانم، من كه آنجا تا احساسي<br />
ساختمان چنان آن داراي آنها يعني هستند. انسان همانند اساساً شادي يا رنج و درد احساس لحاظ از ميگيرند– قرار آنها و<br />
اعمال نوع حسب بر لذا و هستند شدن شادمان يا بردن رنج و كشيدن درد مستعد انسان همانند اساساً كه ميباشند روحي و ميكنند.<br />
شادي و مسرت احساس يا و ميبرند رنج و ميكشند درد روحي و جسمي لحاظ از محيط عوامل و ديگران رفتارهاي و<br />
ستمگرانه غير رفتارهاي طالب انسان از آنها كه است آن بيانگر كه است انسان با حيوانات مشترك اساسي خصوصيت اين استعداد<br />
فاقد و نيستند چنين اين بيجان اجسام كه حالي در دانست. انسان همانند اساساً را آنها بايد آنها با رفتار در و هستند انساني نيز<br />
گياهان نمايد. عمل ميخواهد كه طور هر بيجان اجسام با كه است مجاز حقيقتاً انسان و ميباشند. بردن رنج و كشيدن درد نشان<br />
واكنشهايي نحوي به و بوده حساس محيط عوامل و ديگران اعمال برابر در و ميباشند جاندارد موجوداتي كه درحالي فاقد<br />
يعني هستند؛ شدن شاد يا دردكشيدن و بردن رنج استعداد فاقد معذلك ولي است، زنده موجوات مخصوص كه ميدهند ضرورت<br />
مسئله از نظر صرف لذا و ميباشند بيتفاوت و خنثي بيجان اجسام همانند لحاظ اين از و بوده رنج و درد احساس نمايد.<br />
رفتار ميخواهد كه هرگونه آنها با كه است مجاز واقعاً انسان زيست محيط حفظ كه<br />
ميكنند تصور گياهشناس دانشمندان از بعضي منجمله و كسان بعضي هنوز البته كه گردم متذكر است الزم اينجا در اين<br />
نادرستي امروزي علم است. نادرست و علمي غير باور يك و تصور يك اين ولي دارند رنج و درد احساس نيز گياهان داراي<br />
واقعاً هم گياهان كه است مدعي كه ديدگاهي ميدانم، فعالً و كردهام تحقيق من كه حدي تا است. كرده اثبات را تصور درگياهان<br />
كه را حساسيتهايي و واكنشها و كنشها كه است تفكري طرز نوعي از عبارت هستند رنج و درد احساسهاي مبنا<br />
يك بر اتكا بدون و خيالي بطور هستند، ظريف و دقيق بسيار هم مواردي در و دارند وجود معيني زنده موجودات مثابه به كنشها<br />
اين كه حالي در ميدهد. تعميم آنها در بردن رنج و كشيدن درد واقعي استعداد وجود تا قبول، قابل و واقعي اساس و و<br />
واقعي استعداد وجود بر دليل لزوماً هستند جاندار و زنده موجوداتي مثابه به گياهان خصوصيات كه حسيات و واكنشها و سيستم<br />
ميدهد، نشان حيوانات و انسان ارگانيسم ساختمان چنانكه ديگر، سوي واز نيستند آنها در بردن رنج و كشيدن درد معين رنج<br />
و كشيدن درد استعداد وجود اساس شرط پيش است اعصاب سيستم اين بر مبتني خود كه ذهني قوه و مركزي اعصاب البته<br />
است. ديگري نوع از كلي به گياهان جسماني ساختار و بافت و ندارد وجود گياهان در شرط پيش اين ولي است. بردن رنج<br />
و كشيدن درد استعداد داراي مركزي اعصاب سيستم از غير ديگري طريق از گياهان است ممكن كه گفت بتوان شايد وجود<br />
از و است نشده اثبات گياهان در ديگر طريق از استعداد اين وجود ميدانم من كه آنجا تا ولي هستند شدن شاد يا و بردن نميشود.<br />
ثبات آنها در واقعي معناي به شادي يا رنج و درد احساسهاي وجود آنها در موجود حسيات و واكنشها و كنشها رنج<br />
و درد اين و دارد معيني مضمون و مفهوم است، شده شناخته انسان براي و دارد وجود انسان نزد در فيالمثل كه رنج، و درد ندارد.<br />
وجود گياهان نزد در و دارد وجود انسان همانند اساساً نيز مهرهداران( )حداقل حيوانات نزد در نيز<br />
حيوانات حقوق مدافعين و گياهخواران ميان در دارم اطالع من كه تاحدي ، كه كنم اشاره مطلب اين به اينجا در است الزم و<br />
درد شدت كه معتقدند همچنين كسان اينگونه اما ميباشند نيز گياهان دردكشيدن و بردن رنج به معتقد كه دارند وجود افرادي كشتن<br />
ماندن زنده و كردن زندگي براي است قرار انسان اگر كه معتقدند و است حيوانات و انسان از كمتر گياهان نزد در رنج از<br />
و برگزيند را دومي بايد قطعاً نمايد، انتخاب را يكي آنها، از استفاده و گياهان بردن ميان از يا حيوانات از استفاده و حيوانات ميشود.<br />
ايجاد كمتري رنج و درد گونه بدين زيرا كند اجتناب حيوانات از استفاده و حيوانات كشتن و ميباشند كشيدن درد و بردن رنج مستعد انسان همانند اساساً هستند مهرهداران شاخه از كه حيواناتي حداقل خالصه بطور مي<br />
معلوم كه اينجاست از و داشت. ستمگرانه غير و انساني رفتاري آنها با و دانست انسان راهمانند آنها بايد آنها با رفتار در لذا انساني<br />
اخالق و انساني معنوي موازين با مغاير و ستمگرانه و ظالمانه كلي به حيوانات با انسانها كنوني و تاكنوني روابط شودكه هست.<br />
و بوده و<br />
قويتر حيوانات به نسبت غيره و خالقيت و ابتكار و فكري جهات بعضي از اينكه علت به انسان شد گفته كه گونه همان آنقدر<br />
اخالقي و معنوي لحاظ از تاكنون اينكه علت به و كند تحميل آنها بر را خود خواستهاي ميتواند لذا و است توانمندتر اين<br />
نمايد، برقرار آنها با انساني روابطي و كند خودداري آنها بر ستمگري و ستم اعمال از آن اثر در كه نيافته اعتالء و رشد ستمگرانه<br />
روابط ميرساند. قتل به و ميدهد زجر و رنج را آنها خود ميل و خواست با مطابق و ميكند حكمفرمايي آنها بر چنين 2
مبنا<br />
اين بر اساساً روابط اين است. جنگل و توحش قانون بر مبتني و انسانيت تعالي و رشد فقدان بر مبتني حيوانات با انسان از<br />
استفاده و حيوان كار و حيواني محصوالت به انسان احتياج و نيازمندي پايه بر نه و دارد تداوم هنوز و است آمده وجود به حيوانات،<br />
به انسان احتياج و نياز حقيقت در است. گرفته شكل مبنا آن اساس بر و بعدي وهله در احتياج و نيازمندي اين حيوان، در<br />
انسانيت تعالي و رشد عدم و حيوانات از انسان بودن قويتر اساس بر حيوان، از استفاده و حيوان كار حيواني محصوالت به است.<br />
يافته تكوين وي تعالي<br />
و تكامل سطح از اگر يا و كند تحميل آنها بر را خود ميل و خواست نميتوانست و نبود قويتر حيوانات از انسان اگر خود<br />
غذايي نيازهاي و نميگرفت پيش در را حيواني محصوالت و حيوانات از استفاده و بود، برخوردار كافي اخالقي و معنوي راههاي<br />
و ميگرفت كار به را خويشتن حيوانات از بهرهكشي و بهرهبرداري جاي به و ميكرد تأمين گياهي محصوالت با فقط را شكل<br />
حيوانات از بهرهكشي و استفاده عدم مبناي بر را خود جامعه نوع و خود زيست شيوه و ميكرد پيدا آن از غير ديگري به<br />
»نياز« نه ثاني در و دارد قرار وي در توحش حاكميت و انسانيت ارتقاء و رشد عدم مبناي بر اوالً حيوان به انسان نياز ميداد. آسايش<br />
و گذراندن خوش و بردن لذت است. خوشگذراني و بردن لذت به تمايل معناي به بيشتر بلكه كلمه واقعي عادي معناي حيوانات.<br />
به نسبت جنايت و شقاوت و بيرحمي چنين اين و ستمگري و ستم اعمال چنين اين ازاء به داشتن با<br />
انسان ستمگرانه روابط رفع جهت در عملي و واقعي گامهاي برداشتن و آنها با همدردي احساس و حيوانات وضع به توجه تعالي<br />
و تكامل اين و است انسانها عموم معنوي و اخالقي تعالي و تكامل مستلزم حال عين در آنها دردهاي و رنجها رفع و آنها اقتصادي(<br />
امكانات لحاظ از و تكنولوژيك و علمي معناي به )مادي مادي و اجتماعي تكامل و ترقي با پيوند در كامل بطور طبعاً كه<br />
است واقعي معناي به انسان اجتماعي و مادي تكامل و ترقي اين ميكند. پيدا تحقق وتكاملي ترقي چنين پايه بر و انسانها براي<br />
الزم فردي و اجتماعي فراغت و فرصت و انساني معنوي خصيصههاي و انساني اخالق تعالي و رشد براي الزم زمينههاي غيره<br />
و ستمكشي اين به دادن پايان جهت عملي اقدام براي الزم مادي امكان و آنها ستمكشي و حيوانات وضع به نمودن توجه مينمايد.<br />
فراهم انسانها عموم براي را حيوانات<br />
بر انسان ستمگري به كامل دادن پايان راه كه است حاكم وسيع بطور نظريه اين حيوانات از حمايت جنبش در نتيجه<br />
در انسانها نظريه، اين طبق است. حيواني محصوالت كليه از آنها همه استفاده عدم و انسانها شدن گياهخوار از عبارت گونهاي<br />
به شد. خواهند گياهخوار بيشتر و بيشتر تدريجاً آنها با همدردي احساس و انسان ستم تحت حيوانات به نمودن توجه انسان<br />
ستمگرانه روابط بالنتيجه و گذاشت كنارخواهند را حيوانات از استفاده و حيواني محصوالت از استفاده همگي باالخره كه و رشد مستلزم همه از قبل نظريهاي چنين واقعي تحقق كه ميآيد نظر به اوالً ولي گرفت. خواهد پايان كامل بطور حيوانات با مرتكب<br />
حيوانات به نسبت كه ستمي و ظلم به نسبت آنها عموم وجدان كه گونهاي به انسانهاست عموم معنوي و اخالقي اعتالء بسنده<br />
گياهي محصوالت به فقط و بگذارند كنار را حيواني محصوالت از استفاده واقعاً كه گونهاي به گردد بيدار واقعاً ميشوند كه<br />
گونه همان انسانها، عموم معنوي و اخالقي اعتالء و رشد اين و بيابند. ديگري راههاي حيوانات از استفاده جاي به و نمايند اجتماعي<br />
تعالي و تكامل تاريخي سير از معيني مراحل در قاعدتاً و است انسان مادي و اجتماعي واقعي تكامل به منوط شد، گفته تار<br />
با حيواني محصوالت از استفاده فرهنگ و عادت متأسفانه كه آنجايي از اما، پذيرد. تحقق ميتواند انسان معنوي و مادي و طلب<br />
آسايش و جوي لذت حال عين در بشر متأسفانه كه آنجايي از و شده آميخته بشريت عموم زندگي و زيست نحوه پود و محصوالت<br />
و حيوانات از انسانها عموم واقعي كشيدن دست است، ظالمانه و انساني غير اعمال به ارتكاب قيمت به امكاناً حتي با<br />
كه وسايلي و ابزارها اختراع و ابداع از است عبارت آن مادي شرط است معين معنوي و مادي شرط دو تحقق مستلزم حيواني گونهاي<br />
به البته و نمود توليد حيواني محصوالت ساير و شير مرغ، تخم گوشت، ماننده چيزهايي گياهي صرفاً مواد از بتوان آنها همانند<br />
واقعاً بودن دسترس در و فراواني و وفور لحاط از و تنوع و خواص و مزه لحاظ از حال درعين جديد محصوالت اين كه اين<br />
كه گونهاي به داريم، دسترسي آنها به ما حاضر، زمان در كه باشد حيوانياي محصوالت ساير و مرغ تخم و شير و گوشت مواد<br />
از كه وسايلي و ابزارها كافي تكامل و ابداع با گردند. غيره و مرغ تخم و شير و گوشت جانشين واقعاً جديد محصوالت شرط<br />
، وسايل و ابزارها اين كاربرد يافتن عموميت با و مينمايند توليد حيواني محصوالت همانند واقعاً چيزهايي گياهي صرفاً مادي<br />
شرط اين ساختن متحقق در انگيزه مهمترين انسان معنوي و اخالقي كافي رشد ميگردد. تأمين و فراهم مذكور مادي بشر<br />
افراد عموم در انساني معنوي وخصيصههاي انساني اخالق تعالي و رشد شد، گفته قبالً كه همانگونه آن، معنوي شرط و است. 3
و در نتيجه توجه نمودن و احساس همدردي كردن واقعي عموم آنان نسبت به حيوانات تحت ستم انسان است. در اين ضمن<br />
ابزارهاي ماشيني كار و حمل و نقل آن قدر تكامل و توسعه و كاربرد عملي خواهند يافت كه كامالً جانشين حيوانات خواهند<br />
شد و اشكال ديگر استفاده از حيوانات مانند انجام آزمايش پزشكي و علمي و تحقيقاتي بر روي آنها يا شكار آنها نيز طبعاً در<br />
اثر رشد و اعتالء معنوي و اخالقي انسان و در نتيجه بسط و تعميم امر مبارزه قطعي و نهايي عليه ستمگري انسان بر حيوانات<br />
بطور كامل از ميان خواهند رفت.<br />
به نظر من با تحقق دو شرط مادي و معنوي مزبور با هم است كه به هر گونه ستمگري انسان نسبت به حيوانات به طور<br />
كامل پايان داده خواهد شد. و اين دو شرط طبعاً در مراحل معيني از سير تاريخي پيشرفت و تكامل اجتماعي، مادي و معنوي<br />
انسان ميتواند تحقق پيدا كند. و در مراحل بعدي از سير اين پيشرفت و تكميل تاريخي، انسان ميتواند تحقق پيدا كند. و در<br />
مراحل بعدي از سير اين پيشرفت و تكامل تاريخي، انسان به ساير دردها و رنجهاي عالم حيوانات توجه نموده و براي از ميان<br />
برداشتن اين رنجها و دردها هم عمل خواهد كرد و به نظر من از جمله الزم خواهد شد كه انسان براي تأمين خوراك مورد نياز<br />
حيوانات گوشتخوار از طريق محصوالت ساخته شده از مواد گياهي چاره جويي نمايد و يا يك بار براي هميشه به زندگي اين<br />
گونه حيوانات كه موجب رنج و مرگ براي حيوانات گياهخوار و بدينگونه ايجاد كننده روابط سبعانه و ستمگرانه در مناسبات<br />
طبيعي بين خود حيوانات هستند پايان دهد. به نظر من چنين توجيهي كه حيوانات صرفاً گوشتخوار وحشي چارهاي جز كشتن<br />
حيوانات ديگر ندارند و اين عمل آنها امري طبيعي و قابل تحمل است درست و انساني نيست و بلكه انسان بايد با مداخله خود<br />
به اين روابط ستمگرانه بين حيوانات نيز پايان دهد. زيرا كشتن حيوانات از سوي هر موجودي كه صورت گيرد فينفسه و به<br />
خودي خود ستم است.<br />
انسان در سير تكامل مادي و معنوي خود، كه به طور كلي يك فرآيند تاريخي معين و نسبتاً مداوم و حتمي است، هر چه<br />
بيشتر و بيشتر ازيك سوي انگيزه ونيروي محرك انساني و معنوي و از سوي ديگر توانايي و امكان مادي الزم براي مبارزه<br />
جهت پايان دادن نهايي به هر گونه ستم و ستمگري و ستمكشي در قلمروي حيات زندگي خود انسان و همه ساير موجودات<br />
زنده دركره زمين را بدست خواهد آورد و در اين راه سرانجام بطور كامل پيروز خواهد شد. به گونهاي كه باالخره خصوصيت<br />
انساني و انسانيت كامالً تعالي يافته ويژه خويش را به جاي اشكال مختلف توحش ستمآميز وستمگرانه در تمام قلمروي حيات<br />
در دسترس خود حاكم خواهد ساخت. وجود ستم درتمام قلمروي حيات در تضاد با تكامل انسان است و لذا نهايتاً راهي جز<br />
نابود شدن در پيش ندارد.<br />
اين را هم بگويم كه من هم، با وجود آنچه كه در زمينه راهحل نهايي و اساسي رفع ستم انسان بر حيوانات بيان داشتم، سخت<br />
اعتقاد دارم كه هر فرد كه واقعاً به روابط ستمگرانه انسان با حيوانات توجه نمايد بايد از هم اكنون و از همين امروز جداً و به<br />
طور صميمانه كوشش كند كه شيوه گياهخواري و عدم استفاده از محصوالت حيواني را در زندگي خود در پيش گيرد.<br />
به هر حال خواه نظريه رايج مذكور در جنش دفاع از حقوق حيوانات و خواه آنچه كه من در اين زمينه گفتم درست يا<br />
درستتر باشد، به نظر مي آيد كه شرط پايان دادن واقعي و كامل به ستمگري انسان بر حيوانات بر طبق نظريه رايج در اين<br />
جنبش نيز عبارت از رشد اخالقي و معنوي عموم انسانها است و اين رشد و تعالي هم بر طبق آنچه كه بيان شد در مراحلي از<br />
سير تكامل اجتماعي و مادي و معنوي انسان ميتواند تحقق يابد. معذلك گذشته از اينكه شايد مراحل مزبور در مقياس تاريخي<br />
نسبتاً خيلي نزديك باشد بدون شك بايد از هم اكنون در راه پايان دادن به ستم بر حيوانات فعاليت و مبارزه كرد و از جمله<br />
توجه افراد را نسبت به رفتار ستمگرانه انسان با حيوانات برانگيخت و وجدان خفته آنها در اين زمينه را بيدار نمود و بدين گونه<br />
گياهخواري وعدم استفاده از محصوالت حيواني را توسعه و پيشرفت داد و در شرايط موجود به هر حال براي تقليل و تعديل درد<br />
و رنج حيوانات تا حد ممكن تالش و مبارزه كرد و براي پيشبرد روند علمي وتكنيكي امر ابداع و تكامل ابرازهايي كه با آنها<br />
بتوان از مواد گياهي محصوالتي واقعاً همانند محصوالت حيواني توليد نمود كوشش و مبارزه كرد و . . .<br />
***<br />
متن ترجمه شده شامل »كتاب راهنما درباره حقوق حيوانات« ار ديويد كاولز هامرHammar David Cowls- است<br />
كه در سال 1993 به زبان انگليسي نوشته شده و سپس توسط بيانكا ناگورنيNagorny Bianka به آلماني ترجمه شده و من<br />
4
آن را از آلماني به فارسي برگرداندهام. اين متن شامل 157 نكته در زمينه توجيهات و پاسخ به توجيهاتي است كه انسانها درمورد<br />
ستمگري خود برحيوانات به آنها متوسل ميشوند. متن آلماني كاالً شامل 176 نكته بود كه من تعداد 19 نكته را نادرست يا مبهم<br />
و يا غير الزم و يا از نظر خوانند فارسي زبان ناالزم تشخيص داده و لذا آنها را حذف كردم. همچنين ترجمه فارسي پيشگفتار<br />
خيلي مختصر نويسنده و ليست منابع مورد استناد وي را نيز غير ضروري ديدم و لذا آنها را ترجمه نكردم و در انتهاي متن نكات<br />
شماره 37 و 147 و در وسط متن نكته شماره 150 هم خود مطلبي را در داخل پرانتز اضافه كردهام، من فكر ميكنم كه آن<br />
نكاتي را كه نادرست يا مبهم تشخيص دادهام اگر نويسنده خود مجدداً مورد بررسي قرار داد شايد نادرستي يا ابهام موجود در آنها<br />
را قبول نمايد. و البته هنوز مدعي نيستم كه 157 نكته ترجمه شده همگي كامالً بدون ابهام يا اِشكال هستند بلكه گاهاً پارهاي<br />
از آنها هم ممكن است تا حدودي ابهام يا ايراد داشته باشند. ولي معتقدم كه نويسنده، كه كوشش كرده تابه نحوي مشخص و<br />
بطور مختصر وضع حيوانات تحت ستم انسان و كذب و نادرستي توجيهاتي كه در مورد اين ستمگري به عمل ميآيد و كامالً<br />
اجتناب پذير بودن اين ستمگري را بررسي نمايد، در اين كوشش خود عمدتاً موفق بوده و پايه و اساسي قابل قبول براي بحث و<br />
برخورد عليه توجيهاتي كه در حمايت از ستمگري انسان بر حيوانات به عمل ميآيد بدست داده است. اگر چه البته وي نيز به<br />
نظريه پايان دادن قطعي و كامل به اين ستمگري تنها از طريق توسعه و رشد گياهخواري درهمين شرايط و سطح كنوني تكامل<br />
ابزارهاي توليد و در همين شرايط و سطح تكامل كنوني اجتماعي و معنوي انسان اعتقاد دارد يعني راه حل قطعي و نهايي را<br />
نيز صرفاً روي آوردن تمام انسانها به گياهخواري و خودداري آنها از استفاده از حيوانات درهمين شرايط حاضر و زمان حاضر<br />
ميداند و به اين دليل در اين كتاب تا حد زيادي به مسائل مربوط به گياهخواري ميپردازد.<br />
ناگفته نماند كه البته نويسنده در بحثهاي خود در اكثر موارد شرايط كشور بريتانيا را مد نظر دارد اما، صرف نظر از پارهاي<br />
كمبودها كه ممكن است در اظهارات او وجود داشته باشد، واضح است كه اساس يا حتي كليت محتواي گفتههاي او در مورد<br />
تمام كشورهاي جهان صدق ميكند.<br />
در خاتمه توضيح مختصري درمورد چند واژه در متن ترجمه شده به اين شرح الزم است: واژه »گياهخوار« يا »گياهخوار<br />
كامل« كه معادل Veganer انتخاب شده است، به كسي اطالق ميشود كه به طور كامل از استفاده از كليه محصوالت حيواني<br />
خودداري نمايد. واژه »نيمه گياهخوار« كه به عنوان معادل Vegetarier در نظر گرفته شده است، به كسي اطالق ميگردد<br />
كه از خوردن گوشت و استفاده از محصوالتي كه از كشتن حيوانات بدست ميآيد خودداري كند ولي ساير محصوالت حيواني<br />
چون شير، لبنيات و تخم مرغ را تا حدودي مصرف نمايد )در ضمن در بعضي از كشورهاي اروپايي بعضي از نيمه گياهخواران<br />
گوشت ماهي نيز ميخورند(. به عالوه نيمه گياهخواران بر حسب اينكه در شيوه تغذيه خود چه نوع محصوالتي حيواني غير<br />
گوشتي و چگونه و چه مقدار از اين محصوالت را مصرف مينمايند به گروههاي مختلف معيني تقسيم ميشوند كه از توضيح<br />
درباره اين تقسيمبندي در اينجا صرف نظر ميكنم. همچنين بايد متذكر گردم كه در متن ترجمه شده به فارسي، گاهي اوقات<br />
هم مقصود از »گياهخوار« هم گياهخوار كامل و هم نيمه گياهخوار است.<br />
محمد مسعودپور<br />
ارديبهشت 1377<br />
5
راهنما<br />
كتاب حيوانات<br />
حقوق درباره حيواني(<br />
غذايي )مواد ميآيند بدست حيوانات از كه غذاهايي گوشت<br />
است<br />
طبيعي امري انسانها براي خوردن گوشت 1- اوتانOrang-Utan،<br />
ارانگ )گيبونGibbon، نما آدم ميمونهاي و انسانها كه است اين بر علم جمعبندي امروزه مانندها(<br />
)انسان Homonoideae هومونوئيدها نام به خانواده يك از همگي شمپانزهSchimPanse( گوريلGorilla، هستند.<br />
رد گياهخواري رشد با منطبق نمودهاند طي انسان به شدن تبديل جهت در گوريلها مثال طور به ميمونها كه دگرگونيهايي ترشحات<br />
و دهان بزاق تركيب گوارشما، دستگاه طول ما، رودههاي و معده ما، دندانهاي و پوست ساختمان است. بوده آنها هستند.<br />
گياهي تغذيه شيوه دهنده نشان غيره و ما ادرار ما، معده بوديم<br />
آورده بدست كه توجهي قابل فكري قوه كمك به قبل( سال ميليون 2/2 حدود ( دور گذشتههاي در ما وجود اين با حيوانات<br />
تا ساخت قادر را ما ابزارها اين . رويم فراتر آن از و نموده غلبه طبيعيمان مرزهاي بر تا كرديم ابزارها ساختن به شروع هر<br />
ما بدن اما شديم، خوار چيز همه عادت اين حسب بر ما . كنيم استفاده غذا براي آنها گوشت از و برسانيم قتل به را ديگر منشاء<br />
و اصل به امروز به تا معذلك بوده نيرومند و پذير انطباق كافي قدر به گوشتي مواد زيادي مقدار هضم لحاظ از كه چند است.<br />
مانده وفادار خود گياهخوارانه عنوان<br />
به زمان، آن به توجه با كه، است كافي نبود. پذير انجام واضح بطور مزبور ابزارهاي بدون انسان شدن گوشتخوار اين و پوست با همراه طورخام به سپس و ميگرفتيم را خرگوش يك اگر چنانچه ميداشتيم مشكالتي چه كه كنيم تصور مثال فرظ يك جمعآوري كار در كه نمود مقايسه آسانياي و سهولت با ميتوان را اين ميخورديم. غيره و پي و رگ و استخوان ميشود.<br />
ديده آن خوردن و سبزي يا ميوه غريزي<br />
ميل اين داراي كه ميكني احساس نحوي به آيا باشي گرسنه تو كه وقتي است: اين مهمتر هم باز شايد سوال يك بخوري؟<br />
را آن تمام و بكشي كني، شكار را ديگر حيوان يك كه هستي استفاه<br />
بدون گياهي تغذيه هم واقعاً است. يافته تعيين گياهخواري زندگي شيوه با منطبق بودن، خوار چيز همه وجود با انسان، پرسش<br />
اين براي دفاعي قابل پاسخ اخالقي لحاظ از همچنين گياهخواري بنابراين است. سالمتر همه از حيواني محصوالت از نمود.<br />
جلوگيري حيوان ميليونها پذير اجتناب وكشتن دادن رنج از ميتوان چگونه كه: شود مي محسوب بودهاند<br />
گوشتخوار همواره انسانها 2- هك است واقعيتي هم اين اما شود(. رجوع 1 شماره نكته )به ميباشد. انسانها در ريشهدار عميقاً عادت يك يقيناً گوشتخواري ميدهد.<br />
ادامه گياهخواري اين به هم هنوز و بوده گياهخوار جهان جمعيت از بزرگي بخش است<br />
توافق مورد كه چيزي تنها اما هستند شدهاي متداول اعمال هم آنان بين جنگ و آنان رساندن قتل به انسانها، بردهسازي ميباشند.<br />
تبرئه و توجيه قابل رفتارهاي آنها نه و ميكند ايجاد آنها از اخالقي دفاع براي تضميني نه تداول اين كه است اين 6
دارند<br />
احتياج گوشت به خود سالمتي حفظ براي انسانها 3- هك مدتهاست ميدهد، انجام ادعا اين اعتبار حفظ براي تبليغات طريق از گوشت صنعت كه مذبوحانهاي تالشهاي عليرغم است.<br />
شده ساقط اعتبار از نظري چنين گوشتخواران<br />
از عموماً بلكه هستند سالم تنها نه گياهخواران ونيمه گياهخواران كه است آن مؤيد متعددي پزشكي تحقيقات ميباشند.<br />
سالمتر است<br />
خوب تو براي گوشت 4- كمتر<br />
خيلي نميخورند گوشت كه كساني : British Medical Association بريتانيا پزشكي انجمن تشخيص طبق بر رنج<br />
صفرا« كيسه سنگ و سرطان روده، بيماري خون، فشار افزايش قلب، سرخرگ به مربوط »بيماريهاي چاقي، پديدة از ميبرند.<br />
آپانديست،<br />
مفصل، ورم ، قند بيماري ، كليه سنگ استخوان، شدن پوك بيماري افزودن با را تصوير اين ديگري بررسيهاي ميكند.<br />
تكميل آن، بر ديگر ناراحتيهاي و واريس آنژين، بمانند<br />
سالم وجود اين با و بخورند گوشت ميتوانند انسانها 5- زيادي<br />
مقدار ميتوانيم مطمئناً ما متعادل، تغذيه روش يك چارچوب در است. پذير انطباق و قوي بسيار انسان گوارش دستگاه نمائيم.<br />
حفظ را خود سالمتي معذالك و كنيم مصرف گوشت اين<br />
با آيا دربردارند. است مهم ما سالمتي براي كه را غذايي مواد تمام گياهي، خالصاً غذاهاي است: اين كننده تعيين نكتة اما رنج<br />
گوشت مزه خاطر به و سود كسب براي فقط و فقط را آنها اينكه يا دهيم پايان حيوان ميليونها رنج و درد به بايد ما وجود ميداند.<br />
دفاع قابل غير اخالقي نظر از را يك اين دارد، توجه آن حداقل در حيوانات حقوق به كه كسي رسانيم. قتل به و دهيم ميآيند<br />
نظر به بيمار و ناخوش غالباً نميخورند گوشت كه كساني و گياهخواران 6- شود.<br />
رجوع 4 شماره به شير<br />
بخورند<br />
شير انسانها كه است طبيعي 7- در<br />
انسانها است: نبوده گونه اين همواره اما ميخورد. را ديگر حيوانات شير كه است زمين كره روي زنده موجود تنها انسان امروزه<br />
كه است اين واقعيت دادهاند. ادامه خود حيات به و كردهاند رشد خوب خيلي شير مصرف بدون هم سال هزاران طول نمايند.<br />
هضم بار يك براي حتي را شيرگاو نيستند قادر جهات جمعت سوم دو حدود نيستيم.<br />
شير نيازمند و محتاج ما كه است اين كننده تعيين امر نه. يا بدانيم طبيعي امري را شير مصرف ما كه نيست مهم اين )به<br />
نمود توجيه را وآن كرد دفاع ميشود تحميل حيوانات به شير از استفاده با ارتباط در اجباراً كه مرگي و رنج از نميتوان لذا شود(.<br />
رجوع نيز 12 و 11 شمارههاي دارند<br />
احتياج شير مقداري به انسانها 8- كند<br />
استفاده آنها از ميتواند باشد، آن هضم به قادر كه صورتي در انسان، بدن كه است مقوي غذايي مواد بعضي شامل شير گونه<br />
بدين و ميشوند بدن وارد مطلوب طرزي به هم گياهي تغذيه طريق از غذايي مواد همين اما شود(. رجوع نيز 7 شماره )به زجر<br />
و رنج از همچنين نتيجه در شود(. رجوع 9 شماره )به ميرود ميان از نيز شير خوردن از ناشي نامطبوع جانبي عوارض خطر شود(.<br />
رجوع نيز 12 و 11 شمارههاي )به ميگردد جلوگيري آنها كشتن و حيوانات دادن 7
است<br />
خوب تو براي شير 9- الكتازه<br />
آنزيم فاقد بدنشان بزرگساالن تمام درصد 90 حدود است آمده عمل به جهاني سطح در كه برآوردهايي طبق بر ندارد.<br />
ضرري نشود مصرف شير كه مادامي تا طبيعي كمبود اين ميباشد. )الكتوز(، شير قند هضم براي نياز مورد ،Laktase ميان<br />
در مواردي در و شكم، زير درد نفخ، حاد، يا مزمن اسهال چون بيماريهايي عالئم است ممكن ويژه به شير مصرف اثر در شود.<br />
ظاهر استخوان پوكي سالمند زنان عبارتند<br />
مثال طور به آن عالئم دارند. غذايي مواد به نسبت افراد كه است آلرژهايي پرشمارترين از يكي بدن با شير ناسازگاري حالت<br />
گوارشي، ناراحتيهاي دمل، لوزه، ورم پيشاني، حفره و بيني در مزمن ناراحتيهاي پوست، جوش اگزما، نفس، تنگي از: نقرس.<br />
مختلف انواع و ميگرن افسردگي، فعال، فوق رواني به<br />
گردد. خوني كم به منجر ميتواند اين كه شود، روده و معده در خونريزي موجب كودكان در است ممكن گاو شير ارتباط<br />
ميشود، ظاهر پيري سنين در كه مرواريد، آب بيماري و شير بيماري و شير مصرف بين كه است شده ثابت عالوه دارد.<br />
وجود تأمين<br />
ميكنند مصرف غذايي مواد با افراد كه را شدهاي اشباع چرب اسيدهاي ميزان درصد 50 تنهايي به لبنيات بريتانيا در مرگ<br />
علل پرشمارترين از يكي يعني قلبي بيماريهاي به ابتالء به رابطه در مهمي خطر عامل يك نمايانگر امر اين مينمايد. ميباشد.<br />
ندارد<br />
احتياج آن به گوساله كه برميداريم را چيزي فقط ما 10- دورهاش<br />
كه مدتهاست روستايي« خانه »منظره از عاشقانه بيان اين است. نادرست مطلقاً و لوحانه ساده نگرش يك اين شماره<br />
نكته به ( ميكنند تصاحب و ميدزدند گاو ماده از را او گوساله، تولد از بعد روز سه تا يك امروزه است. شده سپري شود(.<br />
رجوع 12 در<br />
گاو ماده طبيعي شرايط تحت باشد. كرده زايمان تازه يا و باشد زايمان انتظار در كه ميدهد شير زماني فقط گاو ماده يك اقتصادي<br />
منافع طبيعي زايمان تعداد اين كه آنجا از ميكند. زايمان گوساله 5 تا 3 ساله( 20 انتظار مورد )زندگي خود عمر طول او<br />
اينكه تا مينمايند تحميل گاو ماده بر را دائمي« »حاملگي يك مصنوعي تلقيح طريق از نميكند، تأمين را مربوطه صنعت ميشوند<br />
بزرگ بدلي غذايي مواد با باشند( ماده )اگر شده متولد گوسالههاي شود(. رجوع 12 شماره )به بدهد شير مدام بطور تصاحب<br />
را شيرگوسالهها ما بنابراين شود(. رجوع 11 شماره )به ميكنند چاق گوشت توليد براي را آنها باشند( نر )اگر يا و ميگيريم.<br />
او از ميدهد. معمولي حالت در گاو ماده آنچه از بيشتري شير مقدار حتي و مينماييم ميكنند؟<br />
كار چه ها گوساله با 11- ميشوند<br />
ذبح كشتارگاه( به انتقال رنج پر سفر تحمل از )بعد تولد از پس روز چند معموالً هستند سالم كمتر كه هايي گوساله قرار<br />
استفاده مورد پنير( ساختن )براي پنير مايه و كالباس انواع بعضي گوشتخوار، حيوانات غذاي توليد براي گونه بدين و ميگيرند.<br />
كننده<br />
توليد شركتهاي به هفتگي دو تا يك سن در را آنها بقيه ميدارند. نگاه شيري گاو به تبديل براي را گوسالهها بعضي مقدار<br />
درصد 80 كه است ذكر به الزم ميشوند. پروار و نگاهداري و گاو گوشت توليد منظور به اينجا در و ميفروشند گوشت است.<br />
شير صنعت جانبي محصول ميشود عرضه بازار به كه گاوي گوشت توليد<br />
براي آنجا در و ميگردند صادر اروپايي كشورهاي به دهنده زجر شرايطي تحت گوساله هزار 250 بريتانيا از تنها ساليانه ميگيرند.<br />
قرار استفاده مورد گوساله گوشت راب يك حتي نميتوانند كه گونهاي به ميشوند نگاهداري تنگ فوقالعاده جعبههاي در انفرادي زندانهاي در گوسالهها اين كننده<br />
تحريك مواد و آهندار مواد بدون مايع غذاي با فقط و ميخورند( را آن گرنه )و نميدهند كاه آنها به بگردند. خود دور ذبح<br />
را آنها ماه 5 تا 3 از پس باشد. خون كم و شفاف آنها گوشت اينكه تا ميشوند تغذيه (Ballaststoff) روده فعاليت نميمانند.<br />
زنده هم اين از بيشتر احتماالً آنها وضعي چنين تحت ميكنند. 8
با<br />
رابطه در كه بيرحمانهاي و خشن رفتار و نگاهداري بد شرايط اثر در ماهه، سه زير گوساله هزار 170 ساليانه بريتانيا( )در ميميرند.<br />
ميشود، آنها با فروش و خريد كار نميرساند<br />
آسيب حيوانات به شير توليد 12- سه<br />
تا يك را گوساله ميبرد. سر به حاملگي حالت در ماه 9 مدت به ساله هر خود زندگي سال دومين از شيرده گاو امروزه مدت<br />
به گاو ماده از آن از پس است. رنجآور وحشتناكي طرز به آنها دوي هر براي اين و ميكنند جدا گاو از تولد از بعد روز باشد.<br />
داشته توليد ميكند مصرف گوسالهاش كه شيري مقدار از بيشتر برابر ده بايد او مدت اين طول در ميدوشند. شير ماه ده ميشوند.<br />
پستان غده دردناك التهاب دچار شيرده گاوهاي سوم يك ساله هر كه ميبينيم وقتي نيست منتظره غير لذا كفايت<br />
هم اين معذلك است. زياد خيلي آنها پروتئين ميزان كه ميدهند غذاهايي او به بگيرند، گاه از بيشتري شير اينكه براي مه را او بدن بافتهاي است ممكن بيشتر، شير آوردن بدست بر مبني خود مداوم خواست تأمين براي كه گونهاي به نميكند بيماري<br />
ظهور يعني حيوان خون اسيد بيمارگونه افزايش كار اين نتيجه او«(. پشت از دوشيدن )»شير دهند قرار حمله مورد ميكنند.<br />
شدن چالق به شروع شيرده گاوهاي درصد 25 ساليانه ترتيب بدين و ميباشد (Azidose) آسيدوزه درحالي<br />
اين ميكنند. ذبح دادهاند، دست از را خود نيروي تمام و شده فرسوده سخت كه درحالي سالگي، 5 سن در را گاوها ميگردد.<br />
سال 20 بر بالغ متوسط طور به آنها طبيعي عمر كه است نميدادند<br />
شير نبودند راضي اگر گاوها 13- كاري<br />
نميتوانند هم شير جريان براي در بگيرند را خود بدن در ادرار جريان جلوي نميتوانند كه گونه همان گاوها ماده بكنند.<br />
بدهد.<br />
شير شديداً فقط تا يافته پرورش كه ميآيد حساب به موجودي عنوان به تنها كشاورز براي گاو ماده ديگر سال1950 از است.<br />
شده بيشتر برابر پنج زمان مدت اين در او از دوشي شير چونكه ميكشد، رنج گذشته از بيشتر امروزه او مرغ<br />
تخم ميخورند<br />
مرغ تخم انسانها كه عاديست امري اين 14- منطبق<br />
كه حجر، عصر انسانهاي بين روشن كامالً نحوي به بايد اينجا در اما ميخوردند. مرغ تخم هم ابتدايي اقوام گذشتهها در ميشود،<br />
توليد مرغ تخم شديد بطور آن در كه باكارگاهاش، امروزه كشاورز و ميكردند، جمعآوري غذايي مواد محيط شرايط با هم<br />
بار يك كه ميشوند نگاهداري كوچكي چنان آن قفسهاي در مرغ ميليون 30 همواره بريتانيا در تنها شويم، قائل تمايز خروس<br />
جوجه ميليون 35-50 ساليانه بريتانيا در است(. ميليون 40 بر بالغ رقم اين غربي آلمان )در كنند باز را خود بال نميتوانند ندارند.<br />
»كاربردي« آنها براي زيرا ميرسانند قتل به را حفظ<br />
درست و مطلوب طور به را خود سالمتي ميتوانيم ما مرغ تخم بدون نيستيم. مرغ تخم نيازمند ما كه است اين واقعيت )به<br />
نمود تبرئه و توجيه ميشويم موجب حيوانات اين براي مرغ تخم خوردن خاطر به ما كه را مرگي و رنج نميتوان لذا نمائيم. شود(.<br />
رجوع 18 و 17 هاي شماره است<br />
سالمي غذاي مرغ تخم 15- روده<br />
)تحريك Salmonela سالمونال نام به بيماري نوعي دهنده سرايت است ممكن اما است مقوي غذايي چه اگر مرغ تخم گردد.<br />
آلرژي بروز موجب وسيعاً و باشد باكتري( وسيله به اين<br />
خوردن با دارند. وجود هم گياهي خالصاً غذاهاي در هستند مهم ما سالمتي براي و دارند وجود مرغ تخم در كه موادي اثر<br />
در كه وستمي ظلم همه اين به گونه بدين و ميرود. ميان از است همراه مرغ تخم مصرف با كه خطراتي ضمن در غذاها شود(.<br />
رجوع 18 و 17 شمارههاي )به ميشود داده خاتمه كامالً ميگردد اعمال حيوانات اين به نسبت مرغ تخم توليد جريان 9
نيست<br />
كننده ناراحت مرغها براي انسان توسط مرغها تخم تصاحب 16- مفقود<br />
تخمها اين از يكي اگر ميگذارد تخم 6 حدود روز 6 طول در و ميسازد آشيانه خود براي مرغ آزاد، طبيعي محيط در مرغ<br />
تخم توليد جديد صنعت ميكند. جبران را آن ديگري تخم گذاشتن با باشد، موجود كافي غذاي اينكه بر مشروط مرغ، شود او<br />
مثل توليد غريزة از مرغ، اساسي استعدادهاي از يكي از صنعت اين . ميكند استفاده مرغ طبيعي خصوصيت همين از درست مينمايد.<br />
استفاده سوء و بهرهبرداري نميگذاشتند<br />
تخم نبودند، راضي اگر ها، مرغ 17- وجود<br />
به مداوم تابستان يك ظاهراً ميشود، تنظيم احتياط با كه مصنوعي، نور ايجاد طريق از مرغ، تخم توليد كارگاه در دقيقاً<br />
غذايي رژيم يك اعمال و بارتر پر مرغهاي انتخاب طريق از ميكنند. تحريك را مرغها تخمدان وسيله بدين و ميآورند ميدهند.<br />
افزايش مدرن كارگاه در را مرغ تخمگذاري بازدهي شده، كنترل سانتيمتر<br />
50 عرض به قفس يك در هم با مرغ 5 است: خفتآور شدت به مرغ تخم توليد كارگاه در مرغها زندگي شرايط ايستادن<br />
اثر در آنها پاهاي ميگيرد. جا سانتيمتر 80 از بيش باز حالت در مرغ يك بال يك كه حالي در ميكنند« »زندگي را<br />
خود پاهاي نميتوانند ندارند، نشستن براي مناسبي جاي آنها ميدهند. دست از را خود طبيعي شكل سيمي شبكه روي بر مداوم شكننده<br />
و كبد شدن چاق به منجر حركت، نداشتن بسازند. آشيانه يك يا بشويند را خود بدن خاك و گرد بكشند، زمين روي مخت نيستند، راضي اينكه با مرغها، اين ميشوند. رواني بيماري دچار سرانجام آنها از بسياري ميگردد. استخوانهايشان شدن كنترل<br />
خارج كار اين كه ساده دليل اين به فقط ميگذارند، تخم هم باز دارند كه سنگيني جراحات با خودشان آنها ميگذارند. است.<br />
آنها دارد؟<br />
ايرادي چه ميشوند نگاهداري آزاد طور به كه مرغهايي تخمهاي از استفاده 18- نگاهداري<br />
آزاد طور به را مرغها كه كشاورز، وجدانترين با اما ميآورند. هم نر جوجههاي ماده، جوجههاي تعداد به مرغها خفه<br />
كردن، خرد گاز، با كشتن طريق از جوجهها اين از ميليونها و ميليونها لذا ندارد. »كاربرد« نر جوجههاي براي ميكند، ميشوند.<br />
برده بين از كردن غرق يا كردن له و فشردن كردن، نس حدود از بعد امر اين شود. خشك آنها باردهي كه زماني تا ميگيرند قرار بهرهبرداري مورد تخمگذاري براي مرغها است.<br />
سال 7 تا 5 آنها طبيعي عمر ميكنند. ذبح را آنها آنگاه ميافتد. اتفاق دوسالگي انداخت<br />
دور را آنها بايد نكنيم استفاده آنها از ما اگر كه ميگذارند، شدن بارور قابل غير تخمهاي مرغها 19- چنين<br />
شده اهلي مرغهاي فقط ميگذارند. شدن بارور قابل غير تخم ندرت به خيلي ميكنند زندگي وحشي طور به كه مرغهايي مصرف<br />
لزوم نه زمينه اين در كننده تعيين امر است. شده تحميل تغييراتي آنها بر آنها كردن اهلي جريان در زيرا دارند تخمهايي توليد<br />
منظور به مرغها بر خود نظر مورد شرايط تحميل طريق از انسان كه است ستمي و ظلم بلكه مرغها تخم گونه اين احتمالي ميكند.<br />
اعمال حيوانات اين به نسبت مرغ، تخم ماهي<br />
است<br />
سالم ماهي 20- بعضي<br />
حتي كه است شده كثيف قدري به حال عين در ميشود، صيد آنجا از ماهيها درصد 40 بريتانيا در كه شمال، درياي ممكن<br />
آب با تماس اثر در كه پوستي، بيماريهاي برخي يا صورت جوش از تا ميكنند استفاده صورت ماسك از ماهيگيران از كنند.<br />
پيشگيري آيند، وجود به است براي<br />
ترديد بدون دارند(. وجود آبهايي چنين كه حدي )تا ميآيند نشده كثيف آبهاي از كه ماهيها، اين از ناچيزي مقادير شوند:<br />
فراموش نبايد كه دارد وجود چيز سه اما هستند. خوب كامالً خوردن شود(.<br />
رجوع 18 و 22 21، شمارههاي )به ميكشند زجر ميشوند صيد كه وقتي ماهيها كه است شده اثبات روشني بطور اوالً 10
ماهي<br />
مقادير امروزه ميآورد، خاطر به بشر كه حدي )تا دارد زيست محيط بر آميزي فاجعه اثرات ضمن در ماهي صيد ثانياً طرز<br />
به نيز گياهي تغذيه طريق از دارد ما براي ماهي خوردن كه غذايياي فايده ثالثاً و است(. رسيده خود حداقل به درياها در است.<br />
تشخيص قابل واضح طور به اخالقي تصميم ميشود. تأمين مناسبي ندارند<br />
درد احساس ماهيها 21- مبنا<br />
بايد ما لذا است. ضروري درد احساس براي كه هستند حسياي اعضاي تمام و پيچيده اعصاب سيستم يك داراي ماهيها ميباشند.<br />
درد احساس داراي واقعاً آنها كه دهيم قرار اين بر را اتحاديههاي<br />
نمايندگان و دانشمندان توسط ساله سه بررسي يك شامل )Midway Report( ميدوي« »گزارش همچنين ندرب رنج مستعد كامالً مهرهداران ساير مانند ماهيها كه ميكند ثابت بريتانيا، حرفهاي غير ماهيگيران و حرفهاي صيادان هستند.<br />
ميكنند<br />
زندگي آزاد ماهيها 22- پذير<br />
اجتناب كه باشند مرگي سزاوار ديگر، حيوانات بعضي با مقايسه در ميكنند، زندگي آزاد كه حيواناتي بايد چرا و<br />
مهمل اخالقي نظر از بپردازند، آن بابت را خود زندگي بايد پس ميكنند زندگي آزاد چون حيوانات كه انديشه اين است؟ بيمعناست.<br />
ورزشي<br />
تفريحات يا ماهي مزه سود، كسب چون بدالئلي را آنها زندگي يا آزادي نداريم حق ما باشند. آزاد بايد حيوانات همه بگيريم.<br />
آنها از صيدهاي<br />
در يا ميشوند عرضه فروش براي كه شيرين آب ماهيهاي از بزرگي بخش كه نمود نشان بايدخاطر گذشته اين از ميآيند.<br />
بدست ماهي پرورش صنعت از غيره( و ماهي مار گول، ماهي كمان، رنگين قزلآالي )مانند ميروند بكار تفريحي درمان<br />
دارو با بايد وسيعاً قارچ پوستي بيماري برابر در مثالً ميشوند، نگاهداري آن در كه محلي بودن تنگ علت به ماهيها، اين حوضچه<br />
در جا تنگي ميشوند. خراب و داده دست از را خود طبيعي حالت حركت، كمبود واسطه به ماهيها اين دم باله شوند. نمايند.<br />
ايجاد مزاحمت يكديگر براي و كنند زخمي را همديگر ماهيها كه ميشود اين به منجر قفس با زياد<br />
فني هزينههاي صرف با حال عين در نيست، مساعد زياد گيريهاي ماهي براي وضع ديگر درياها در كه آنجايي از ميشود.<br />
درياها در ماهي پرورش به اقدام ماهيها<br />
ذبح موضوع تكميل در 23- خاصي<br />
دستورالعمل كشتيها اين در معذلك ميگيرند. آب از ماهي تن 500.000 ساليانه بريتانيا در ماهي صيد كشتيهاي نيست.<br />
حكمفرما ماهي ذبح براي ميشوند.<br />
خفه و له شده صيد ماهيهاي وزن فشار علت به يا و ميميرند دريخ انجماد اثر در يا خفگي شوك، اثر در ماهيها ماهي<br />
ديل، ماهي ،)Schellfisch( كرچك روغن ماهي بزرگ، جثه داراي سفيد ماهيهاي بعضي مانند ماهيها اين از بسياري با<br />
را مارماهيها باشند. زنده هم باز است ممكن ميشوند ريخته بيرون و آورده خشكي به كه وقتي حلوا ماهي و چارگوش دارند<br />
جان هنوز كه درحالي را آنها حتي يا بكشد(. طول ساعت دو است ممكن كه )چيزي ميكشند نمك آب در خواباندن ميپزند.<br />
سپس و ميكنند قطعه قطعه ميميرند،<br />
خونريزي اثر در هستند باهوش هنوز يا بيهوش كه حالي در قزلآال و آزاد ماهي چون پرورشياي ماهيهاي هب حمل براي و ميگيرند آب از را آنها فقط اوقات بعضي ميدهند، گرسنگي روز 6 تا 3 كشتن از قبل را آال قزل ماهيهاي شود(.<br />
رجوع 118 شماره )به ميكند ايجاد احتضار حالت ساعت ربع يك ماهي براي اين و ميگذارند، يخ روي زنده طور 11
تغذيه<br />
پروتئين<br />
24- نبايد<br />
نگراني هيچگونه جهت اين از گياهخواران ميشود. ديده ندرت به فوقالعاده افراد، در پروتئين كمبود غربي جوامع در زمينه<br />
در ملي مشاورتي »كميته و (WHO) جهاني« بهداشت »سازمان بريتانيا، بهداشت« »اداره نظر طبق بر زيرا باشند، داشته ميكند.<br />
تأمين را بدن نياز مورد پروتئين قطعاً گياهي متوسط غذاي ،)NACNE( تغذيه« آموزش اين<br />
دارد. خود با معموالً پروتئين اين كه است شدهاي اشباع چرب اسيدهاي از است عبارت حيواني پروتئين مورد در مسئله به<br />
گياهي پروتئينهاي عكس، بر است. مرگ علل پرشمارترين از يكي كه دارند، قلبي بيماريهاي زياد خطر از حكايت اسيدها گياهخوار،<br />
افراد مورد در مينمايند. عرضه است سالم تغذيه مهم پيششرط يك كه را روده فعاليت كننده تحريك مواد بدن است.<br />
حداكثر گردد تأمين روده فعاليت كننده تحريك مواد به بدن روزانه نيازهاي اينكه احتمال بيشتر<br />
خيلي ميشود آنها بدن وارد كه پروتئيني ميخورند، گوشت كه افرادي اكثر است. غليظ و فشرده خيلي حيواني پروتئين آماسِ<br />
روماتيسم، نقرس، قبيل از بيمارهايي ظهور به منجر است ممكن امر اين ميآيد. بر آن عهده از بدن كه است چيزي از گردد.<br />
بدن در معدني مواد ساير يا مانيزيوم كلسيوم، B6، ويتامين ،(Niacin) نياسين كمبود و پيوندي بافت ميكند<br />
توليد را پروتئين هضم براي الزم آنزيم كه عضوي لوزالعمده به توجهي قابل ميزان به همچين زياد پروتئين خوردن سرطان<br />
اثر در نفر 147.000 بريتانيا در ساليانه كه كرد فراموش نبايد ميرساند. آسيب مينمايد عمل سرطان بروز عليه و اين<br />
و دادهاند، دست از را خود جان سرطان به ابتالء اثر در نفر 212.000 از بيش 1992 سال در آلمان در )1981(. ميميرند 1994(.<br />
آلمان آماري )سالنامه است كشور اين در مرگ موارد كليه چهارم يك با مطابق ويژه<br />
به هستند، ارزشي با پروتئيندار مواد سبزي انواع اكثر كه است اين است شده شناخته حال به تا كه چيزي حداقل سيبزميني.<br />
و ميشود مصرف آنها برگ كه سبزيجاتي گياهي، دانههاي غالت، حبوبات، گردوئي، ميوههاي آهن<br />
25- مورد<br />
C ويتامين مقدار برابر سه تا همچنين بلكه ميشود توصيه روزانه كه آهني مقدار برار دو تنها نه گياهي متوسط غذاي بيماري<br />
به گياهخواران ابتالء از درنتيجه و ميبخشد بهبود را بدن توسط آهن جذب امر ويتامينC ميدارد. عرضه بدن به را نياز مينمايد.<br />
جلوگيري كمخوني گوشت<br />
كه كساني و نميخورند گوشت كه كساني نزد در كمخوني بيماريهاي كثرت كه ميدهد نشان مربوطه مطالعات است.<br />
يكسان تقريباً ميخورند دانههاي<br />
ميشود، مصرف آنها برگ كه سبزيجاتي گردوئي، ميوههاي غالت، خشك، ميوههاي از عبارتند آهن گياهي منابع ممكن<br />
بدن نياز مورد آهن تأمين براي آهني ماهيتابه و قابلمه از استفاده همچنين دريايي. خزههاي و مالس حبوبات، گياهي، باشد.<br />
مفيد است كلسيوم<br />
26- به<br />
نسبت حيواني پروتئين كه است شده معلوم و است. نشده ديده گياهخواران ميان در كلسيوم كمبود از موردي حال به تا ميگردد.<br />
كلسيوم سريعتر دفع موجب گياهي پروتئين پوكي<br />
بيماري به ابتالء مستعد كمتر نميخورند گوشت كه كساني و گياهخواران كه باشد امر اين علل از يكي شايد اين هستند.<br />
استخوان كه<br />
سبزيجاتي دارد(، كلسيوم گاو شير از بيشتر برابر چهار )كه TOFU توفو يا گياهي پنير از عبارتند غنيكلسيوم منابع .كبلج و مالس گياهي، دانههاي گردوئي، ميوههاي شده، خشك ميوهجات ميشود، مصرف آنها برگ 12
-27 ويتامين D<br />
سلولهاي پوست بدن تحت تأثير نور خورشيد اين ويتامين را ميسازند. تنها چيزي كه روزانه ما در اين زمينه احتياج داريم<br />
عبارت از قدري هواي تازه است اگر چه هم ابري باشد، اين ويتامين در مواد غذايي مقوي چون كره نباتي Margarine نيز<br />
وجود دارد.<br />
-28 ويتامين B12<br />
بدن انسان به مقدار ناچيزي ويتامين B12 احتياج دارد و به عالوه ميتواند آن را براي مواقعي كه به قدر كافي وارد بدن<br />
نميشود ذخيره كند. كمبود اين ويتامين در بدن فوقالعاده به ندرت ظاهر ميشود و اين گونه موارد هم نزد گياهخواران كامل<br />
بيشتر از نيمهگياهخواران و گوشتخواران نيست. كمبود ويتامين B12 عموماً بيشتر در اثر فقدان استعداد بدن براي جذب آن رخ<br />
ميدهد تا نبود آن در مواد غذايي.<br />
ويتامين B12 توسط باكتريهاي داخل رودة باريك توليد ميشود. و بدن احتماالً احتياج خود را از اين عضو به طور كامل<br />
تأمين ميكند. اگر چه هنوز به طور كافي در اين زمينه بررسي به عمل نيامده است. اما اين امر شايد توضيح دهد كه چرا بسياري<br />
از گياهخواران، كه در تمام طول عمر خود با اين شيوه تغذيه ميكنند، بدون اينكه هيچگاه اين ويتامين را به صورت اضافي<br />
مصرف نمايد وضع سالمتري از ديگران دارند.<br />
در اكثر انواع گياهان ويتامين B12 موجود نيست و در عوض در ميكرو ارگانيسمهايي كه بر روي اين گياهان زندگي<br />
ميكنند موجود است. بسياري از اين ارگانيسمهاي ريز در شيوههاي مدرن زراعت در اثر استفاده از كودهاي شيميايي نابود<br />
ميشوند. از اينجا اين گمان به وجود ميآيد كه فرآوردههاي تازه، خام و بدست آمده از زراعتهايي كه در انها از مواد شيميايي<br />
استفاده نميشود نمايانگر منابع غني اين ويتامين هستند. معذلك اين بررسي هنوز پايان نگرفته است.<br />
گياهخواران بطور كلي نبايد در مورد ويتامين B12 مورد نياز بدن نگراني به خود راه دهند. ولي با اين وجود اشكال ندارد كه<br />
گاهاً اين ويتامين را به صورت اضافي مصرف نمايند.<br />
29- در صورتي كه گياهخوار شويم بايد مقدار زيادي غذا بخوريم<br />
اين حقيقتي نيست كه همه گياهخواران و نيمه گياهخواران بتوانند آن را تائيد كنند. آن را آزمايش كن و خودت را قانع<br />
كن.<br />
و چه اتفاق ميافتد اگر ما همه گياهخوار يا نيمه گياهخوار شويم؟<br />
30- گلههاي چارپايان و طيور همه جا را فرا خواهند گرفت<br />
در حال حاضر گلههاي عظيمي از حيوانات به اصطالح »مفيد« بر روي كره زمين وجود دارد. اينها را نميتوان در ظرف<br />
امروز و فردا آزاد نمود.<br />
اين گلهها فقط بدليل كسب سود در چنين ابعاد غول آسايي پرورش داده ميشوند.<br />
هر چقدر گياهخواري بيشتر تحقق پيدا كند همان قدر تقاضا براي گوشت نزول خواهد يافت. اين امر، كاهش در ميزان<br />
پرورش حيوانات را بدنبال خواهد داشت... باالخره حيوانات باقيمانده توسط جامعهاي كه همدردي با حيوانات را مقدم بر مزه<br />
گوشت و كسب سود قرار ميدهد، خوب مواظبت و نگاهداري خواهند شد.<br />
31- در مورد اين همه حيواناتي كه به صورت گروههاي وسيع نگاهداري ميشوند چه اتفاق خواهد افتاد؟<br />
به شماره 30 رجوع شود.<br />
32- حيوانات كمتري در جهان وجود خواهد داشت<br />
در بريتانيا 90 درصد اراضي كشاورزي به طور مستقيم يا غير مستقيم براي توليد خوراك مورد نياز چارپايان و طيور مورد<br />
13
هب هستند حيوانات چراگاه بريتانيا در امروزه كه اراضياي درصد 25 آمده عمل به ارزيابيهاي طبق بر ميگيرد. قرار استفاده زراعي<br />
زمينهاي از هكتار ميليونها كند. تأمين كامل گياهخواري شيوه به را كشور اين جمعيت تمام غذاي ميتواند تنهايي وجود<br />
حيوان قدر آن ديگر اراضي اين در كرد. خواهد كمك جمعيت پر طبيعي زيست سيستم يك رشد به شده بالاستفاده داشت.<br />
نخواهد شد<br />
خواهد نابود سنن و رسوم از بسياري 33- هم<br />
امروزه يا و بودهاند سنت گذشته در نيز انسانها سوزاندن آتش در و علني اعدامهاي دادن، شكنجه پرستي، نژاد سكسيسم، سازد.<br />
رها سنن بعضي از را خود بايد كند، پيدا تكامل ميخواهد كه جامعهاي هستند. سنت هنوز داشت<br />
نخواهد وجود كافي غذاي 34- و<br />
كشت طيور و احشام نياز مورد خوراك توليد براي مستقيم غير طور به يا مستقيماً بريتانيا در كشاورزي اراضي درصد 90 نفر<br />
ميلون 500 ما جهان در كند. توليد انسان نفر ميليون 250 براي كافي گياهي غذاي ميتواند كشور اين بنابراين ميشوند. كار ميميرند.<br />
ناكافي تغذيه اثر در نفر ميليون 30 ساله هر دارد؛ وجود نشده تغذيه كافي قدر به و گرسنه آدم قرار<br />
استفاده مورد چراگاه صورت به بريتانيا در امروزه كه اراضي از درصد 25 با تنها كه ميدهد نشان مربوطه برآوردهاي نمود.<br />
فراهم غذا كامل گياهخواري شيوه به كشور اين جمعت تمام براي ميتوان ميگيرند داد<br />
خواهند دست از را خود كار افراد از بسياري 35- ميآيند<br />
بدست حيوانات از كه محصوالتي براي تقاضا هرچقدر است. تدريجي و آهسته روند يك گياهخواري سمت به تحول احتمال<br />
معذلك يافت. خواهند اشتغال حيواني، محصوالت جانشين توليدي درحوزههاي جديدي افراد هم قدر همان شود كمتر شود.<br />
ايجاد جديد كار آنان براي تا گيرد صورت بايد تالشهايي كه گونهاي به بدهند دست از را خود كار افراد بعضي كه دارد ميدهند.<br />
دست از را خود جان و زندگي است وابسته آنها به افراد اين كار كه حيواناتي كه كنيم فراموش نبايد ما اما نمونه<br />
پوزشهاي نميكشم<br />
را حيوان كه من 36- اين<br />
مسئول ميكنند استفاده چرم( )مثالً حيوانات كشتن از آمده بدست محصوالت ساير از يا ميخورند گوشت كه افرادي پول<br />
با و ميگيرد انجام آنان بنابرسفارش حيوانات كشتن ميكشند. را حيوان ميليون 700 ساليانه بريتانيا در فيالمثل كه هستند هستند.<br />
مقصر و جرم شريك قطعاً آنان ميشود. مالي تأمين آنان ميكشند<br />
انساني طور به را حيوانات 37- تأكيد<br />
خود 1984 ساليانه گزارش در )FAWC( اهلي« حيوانات براي رفاه »شوراي نام به دولتي ناظر كميته بريتانيا در عالوه<br />
به . است برخوردار ناچيزي« »مزيت از بريتانيا دركشتارگاههاي حيوان ناراحتي احساس عدم به توجه امر كه ميكند حركت<br />
به براي ضربه مخصوصِ الكتريكي چوب ضروري غير و مداوم كاربرد و كشتارگاهها كاركنان هولناك« »جهالت زا قبل كردن بيهوش روشهاي كه ميداند محتمل« »خيلي گزارش اين ميگيرد. قرار انتقاد مورد حيوانات راندن و درآوردن از<br />
كه شده ارائه ذبح طريقه اصالح براي پيشنهاد 117 رفته رويهم نباشد. كافي درد، مقابل در حيوان نمودن بيحس براي كشتن است.<br />
درآمده اجرا مرحله به اندكي تعداد فقط تاكنون ميان آن نميكند<br />
فرقي بود. خواهد ستم و ظلم همواره و است ستم و ظلم حيوان كشتن نيست. كننده تعيين امر ذبح شرايط معذلك 14
طور<br />
»به را خود قربانيان اينكه براي است كودكان قاتل كه را كسي هيچگاه ما گيرد. صورت انساني« طور »به چگونه كه نميبخشيم.<br />
است كشته انساني« از<br />
قبل را حيوانات كه است الزم قطعاً نكشيدهاند دست حيوانات كشتن از انسانها كه زماني تا كه است واضح وجود اين )با باشد(.<br />
نداشته ترس و درد آنها براي ذبح عمل حال هر به تا كرد بيهوش كامالً ذبح ميشوند<br />
داده پرورش شدن ذبح براي حيوانات 38- ميكنند<br />
زندگي آزاد كه همنوعانشان اندازة همان به درست ميشوند داده پرورش ما غذايي احتياجات تأمين براي كه حيواناتي است.<br />
حيوانات رنج و درد سرِ بر موضوع هستند. بردن رنج مستعد شود<br />
استفاده آنها از كه دارند وجود اين براي حيوانات 39- فكر<br />
با و مستقل موجوداتي آنها باشند. بهرهبرداري و تمتع وسيله مقصود، به رسيدن جهت وسيلهاي انسانها براي نبايد حيوانات لذا<br />
و است پذير اجتناب آنها كشتن و آنها دادن رنج چنين اين هستند. خود به مخصوص خواستهاي و نيازها داراي و مستقل كنيم.<br />
چنين آنها با نداريم حق هم ما نميداشتند<br />
وجود درجهان اصالً هم حيوانات اين نميداشت، وجود گوشت توليد صنعت اگر 40- ترديد<br />
بدون آنها براي مييابد. پايان آنها قتل با هم آن كه ميشود داده رنج پر و بدبختانه كوتاه، زندگي يك حيوانات اين به ميدادي؟<br />
ترجيح را كدام بودي، حيوان جاي اگر تو نميداشتند. را زندگياي چنين هرگز كه ميبود بهتر نميشناسند<br />
ديگري چيزي حيوانات اين 41- احتياجات<br />
نمييابد. تسكين كنند مقايسه خود زندگي با تا ندارند ديگري چيزي آنها كه جهت بدين حيوانات رنج و درد اين<br />
در ميدهد. تشكيل را آنها رنج و درد از بزرگي بخش احتياجات اين تأمين از جلوگيري است. يكسان هميشه آنها زيستي شده<br />
زنداني مرغ دهد، پرورش را خود گوساله كه ندارد اجازه هيچگاه كه شيرده گاو داد: ارائه ميتوان زيادي مثالهاي زمينه هيچگاه<br />
كه خوك نمايد، باز را خود بالهاي هيچگاه نه و كند حركت اطراف در ميتواند نه كه مرغ، تخم توليد كارگاه در ميگيريم آنها از را حيوانات اساسي حق ما غيره. و بگردد خوراك جستجوي به يا كند درست خود براي النهاي نميتواند كردن.<br />
زندگي حق بميرند<br />
جوري يك و وقت يك بايد حيوانات ناخواه خواه 42- را<br />
او گوشت برسانيم... قتل به را انسان يك كه نميدهد ما به را حق اين امر اين اما بميرند. زماني باالخره بايد هم انسانها كنيم.<br />
درست صابون مثالً او استخوانهاي از و بخوريم است<br />
شدني عملي سختي به ما جامعه در گياهخواري نيمه و گياهخواري 43- گماني<br />
بد و ترديد با كسان خيلي سوي از كامل گياهخواري اما شده پذيرفته بيش و كم حال درعين گياهخواري نيمه چند هر استدالل<br />
جاي به بنابراين نمود. خواهند تغيير شود، تثبيت بيشتر نيز كامل گياهخواريِ اگر موجود، وضع است. گرديده مواجه نمود.<br />
استفاده گياهخواري رشد تقويت جهت فرصت از نيرو تمام با بايد است، خوشاينديمان خود براي توجيهي كه فوق، آنها<br />
براي زندگي بكشيم يا بدهيم رنج را حيوانات اجتماعيمان مشكالت رفع براي نبايد ما كه است اين چيز برهمه مقدم است.<br />
ارزشمند ميشود تصور كه آنچه از بيش ميدهند<br />
ارتفاء را ما زندگي كيفيت ميآيند بدست حيوانات از كه محصوالتي 44- جاندار<br />
موجودات ساير براي مرگ و رنج موجب خوشي و لذت خاطر به صرفاً كه است توبيخ و سرزنش سزاوار شرارت اين 15
راههاي<br />
ميتوانيم داريم كه فراواني نبوغ با ما دارد. مطابقت جهان در انسانها افراد اكثريت اخالقي احساس با نظر اين شويم. كنيم.<br />
پيدا خود »نيازهاي« ارضاء براي نيز را ديگري نميدهد<br />
تغيير را چيز هيچ تنهايي به من بودن گياهخوار نيمه يا گياهخوار 45- ميخورد.<br />
را پرنده و550 گاه 8 گوسفند، 36 خوك، 36 گوشت خود عمر طول در متوسط طور به بريتانيا شهروند هر مردم<br />
ميان در نخوردن گوشت اما ميآيد. حساب به چيزي سختي به گوشت صنعت توليد كل مقدار با مقايسه در رقم اين افراد<br />
شدم. كامل گياهخوار سپس و گياهخوار نيمه كه گرفتم قرار ديگري افراد تأثير تحت خودم من دارد. صعودي گرايش منفرد<br />
و تنها زيرا گرديم، تغييراتي موجب ميتوانيم همه ما آنها، از ديگري كسان دوباره و كردند تبعيت من از ديگري نيستيم.<br />
كشور<br />
اين جمعيت ميليون 60 است ممكن امر اين شود، برابر دو فقط بريتانيا در گياهخوار نيمه يا گياهخوار افراد تعداد اگر دهد.<br />
نجات را است<br />
مهمي اقتصادي عامل يك حيوانات پرورش صنعت 46- در<br />
جنايات اكثر باالخره كنيم. دفاع آن از يا نموده توجيه است سودآور و مفيد اينكه براي صرفاً را جريان يك نميتوانيم ما ميدهند.<br />
رخ جويانه نفع انگيزههاي اثر دارد:<br />
اهميت حيوان آن خود براي چقدر بلكه دارد ارزش ما براي چقدر حيوان يك زندگي كه كنيم سوال خودمان از نبايد ما است.<br />
چيز همه زندگياش حيوان براي ميدهند<br />
وفق شرايط اين با را خود حيوانات 47- موفقيت<br />
بطور آنها باردهي در شده مطالبه افزايش تا دهند وفق شرايط اين با را خود كه ميكنند مجبور و وادار را حيوانات ميشود.<br />
داشته وا تقال و تالش به حد از زياده آنها جسماني قواي غالباً وسيله بدين گيرد. صورت آميز شدن<br />
چالق به شروع او، شير توليد ميزان در برابر ده افزايش اثر در كه، است شيرده گاو مورد اين در برجسته نمونه يك بايد<br />
زيرا ميميرند جسماني تقالهاي اثر در آنها درصد 6 كه گوشتي خروسهاي جوجه با شود( رجوع 12 شماره )به ميكند دهند.<br />
افزايش برابر 60 تا 50 را خود وزن هفته هفت طول در ميافزايد.<br />
حيوان رنج و درد بر فقط و فقط اجباري و تحميلي دادن وفق اين است<br />
گياهخواريگران يانيمه گياهخواري شيوه به -تغذيه 48 اين<br />
بيشتر ما چقدر هر ميدهند. تشكيل را غذايي مواد قيمتترين گران اساساً پنير و گوشت ويژه به حيواني فرآوردههاي بيشتري<br />
پول اندازه همان به كنيم جانشين هستند، سالمتر( )و مناسبتر قيمت لحاظ از سبزيجات، و ميوهجات با را فرآوردهها مينمائيم.<br />
انداز پس زارعت<br />
در حيوانات با برخورد نمايند<br />
انگل حيوانهاي با مبارزه به اقدام بايد 49-كشاورزان حيوانات<br />
گونه اين از بسياري شوند. چنين اين ما اقتصادي بهرهبرداريهاي اثر در آنكه مگر ندارند انگلي طبيعت حيوانات رد كردهاند. وحشي را آنها عمداً ورزشي« »مقاصد براي يا بودهاند خانگي حيوانات قبالً يا كردهاند فرار خز توليد مزارع از مثالً تحت<br />
اراضي بعضي از كه حيواناتي ميشود. مختل حدودي تا زيستي موازنه ميشوند برده كار به كشاورزي براي كه اراضياي نيست.<br />
پذير توجيه و دفاع قابل حيوانات اين كشتن معذلك مييابند. تكثير سريع طور به اوقات گاهي ميكنند تغذيه كشت كرد.<br />
پيدا ديگري حلهاي راه بايد آن براي ميآيد. وجود به ما خود خطاهاي اثر در كه است مشكلي اين زيرا يابي<br />
انطباق روند در سرانجام، حيوانات اراضي اين در دهيم. انجام بتوانيم ما كه دارد وجود كمي چيز زراعي غير زمينهاي در 16
با شرايط زندگي، جمعيت خود را محدود ميكنند به گونهاي كه موازنه زيستي دوباره برقرار ميگردد.<br />
اما در كشاورزي امكانات زيادي براي تأثيرگذاري ما وجود دارد. اميد است كه بعضي چيزها را ياد گرفته باشيم. از هزاران<br />
سال پيش قبايل مختلف درجهان روشهايي را براي كشت و كار به كار بردهاند كه بر پايه سيستم طبيعي زيست مبتني است.<br />
در اثر اين امر جمعيتهاي »انگل« مغلوب شدهاند. امروزه زراعت بدون استفاده از كود شيميايي و كشت دائمي اين شناخت<br />
را بدست ميدهند.<br />
اين موضوع دامنة وسيعي دارد و متأسفانه من نميتوانم به جزئيات بپردازم.<br />
50- مزارعي كه صرفاً محصوالت گياهي توليد ميكنند نيز حيوانات وحشي را از محل زندگي خود محروم مينمايند<br />
بر طبق برآوردهاي به عمل آمده تمام جمعيت بريتانيا ميتوانند فقط با استفاده از 25 درصد از اراضياي كه امروزه دراين<br />
كشور كشت و كار ميشوند با شيوه گياهخواري كامل زندگي ميكند. اين امر داللت بر آزاد شدن نواحياي دارد كه دوباره<br />
به زمينهاي غير زراعي تبديل ميگردند.<br />
زمين تنها به ما تعلق ندارد بلكه ما بايد آن را با موجودات جاندار ديگر تقسيم كنيم.<br />
ما بايد از ان به طور مسئوالنه استفاده نمائيم و احتياجات هر موجود زنده را در نظر گيريم. ما از زمين بايد فقط به قدري كه<br />
احتياج داريم استفاده نمائيم.<br />
نكات ديگر<br />
51-آيا شيوه تغذيه كامالً گياهي يا نيمه گياهي به هنگام حاملگي توصيه ميشود؟<br />
زنان حامله بايد از طريق يك برنامه غذايي ويژه به گونه مورد حفاظت قرار گيرند كه خود آنها و بچة درحال رشد آنها<br />
بتوانند تمام مواد غذايي مورد نياز خود را بدست آورند. اين مواد غذايي به وسيله شيوه تغذيه كامالً گياهي و نيمه گياهي بدون<br />
ترديد تأمين ميشوند.<br />
يك نظريه كارشناسانه كه در سال 1987 ارائه گرديده ثابت ميكند كه به هنگام حاملگي استفاده از يك شيوه تغذيه كامالً<br />
گياهي دقيقاً تنظيم شده احتمال بيماري پركالمپزي (Praeklampsie) را تقليل ميدهد.<br />
52- تغذيه كامالً گياهي يا نيمهگياهي تا چه اندازه براي بچههاي شيرخوار و كودكان بزرگتر قابل اطمينان است؟<br />
مجله پزشكي بريتانيايي »تغذيه و سالمتي« توضيح ميدهد كه شيوه تغذيه گياهي، مواد غذايي مورد نياز كودك را به طور<br />
درست تأمين ميكند.<br />
كودكاني كه به شيوه تغذيه گياهخواري و نيمه گياهخواري تغذيه ميشوند از رشد بسيار خوبي برخوردارند. كودكان<br />
گياهخوار عموماً از همساالن خود باريك اندامتر بوده و لذا در برابر بيمارهايي كه در ارتباط با اضافه وزن به وجود ميآيد<br />
مقاومتر هستند.<br />
53- آيا تغذيه گياهي يا نيمه گياهي دانش ويژهاي را ميطلبد؟<br />
اساس تغذيه سالم خيلي ساده است و امروزه تقريباً جزيي از آموزشهاي عمومي محسوب ميشود.<br />
خواه شخص به شيوه صرفاً گياهخواري يا نيمهگياهخواري به نحو ديگري تغذيه كند، اصول تغذيه سالم يكسان است: بايد ميوه<br />
تازه و سبزي تازه زياد و مواد غذايي مقوي خورد و اسيدهاي چرب اشباع شده و همچنين شكر، نمك و الكل كمتر مصرف<br />
كرد.<br />
محصوالت حيواني به هيچ وجه حاوي مواد غذائياي نيستند كه در غذاهاي گياهي زياد وجود نداشته باشند )احتماالً به استثناء<br />
ويتامين B12 به شماره 28 رجوع كنيد(. بسياري از مواد غذايي بيشتر از آنچه كه فايده داشته باشند به ما زيان ميرسانند )به<br />
شمارههاي 15 4،9، و 20 رجوع شود(. صرف نظر كردن از محصوالت حيواني فقط تعذيه »سالم« را سالمتر ميكند.<br />
17
نميبرند؟<br />
رنج گياهان كه ميداني كجا از 54- احساس<br />
كه است مركزي اعصاب سيستم يك وجود مستلزم سوي، يك از بردن رنج استعداد ما، امروزه علمي دانش طبق بر يا<br />
اندوه رنج، يا درد اين از كه است ذهني قوه وجود به وابسته ديگر سوي از و ميسازد، ممكن را روحي رنج و جسمي درد امروزه<br />
روي اين از است. شده داده تشخيص ذهني قوه نه و مركزي اعصاب سيستم نه گياهان در ميآورد. وجود به نگراني ببرند.<br />
رنج است ممكن گياهان كه ندارد وجود نظريه اين له بر دليلي شد؟<br />
قائل حقوق نبايد گياهان براي آيا 55- آنجا<br />
از شود. ايجاد ورنج درد او براي است ممكن حقوق اين بدون كه هستيم قائل حقوق صورتي در زنده موجود يك براي ما باشند.<br />
حقوق اين فاقد ميتوانند شود(. رجوع 54 شماره )به هستند كشيدن درد و بردن رنج استعداد فاقد گياهان كه نيست.<br />
بخشودني ميگيرد، صورت جهان تمام در حاضر حال در كه گياهان، دنياي القيدانه و بيفكرانه كردن نابود معذلك گياهي<br />
زندگي بدون هستند گياهان به وابسته و محتاج مستقيماً خود حيات ادامه براي است حقوق صاحب كه حيواني آن و انسان داشت.<br />
نخواهد وجود زمين دركره ديگري زندگي هيچگونه دارد؟<br />
ايرادي چه ميآيد بدست منصفانه نحوي به حيوانات نگاهداري با كه گوشتي مصرف 56- شود.<br />
رجوع 22 شماره به ميرسد؟<br />
نظر به چگونه عسل مصرف 57- را<br />
حافظه اين كه هستند استعداد اين و حافظه داراي زنبورها اين است. پيچيده شگفتانگيزي طرز به موجود يك عسل زنبور مبادله<br />
يكديگر با را دقيقي اطالعات ميتوانند و دارند پيچيدهاي اجتماعي ساختار يك آنها گيرند. كار به جديد وضعيت هر در كنند.<br />
گفتن<br />
ميكشند. عمدي طور به بخشاً و عمدي غير طور به بخشاً عسل تجارت و توليد خاطر به را عسل زنبور ميليونها ساليانه نيازمند<br />
ما اما است. دشوار است بردن رنج مستعد حدي چه تا دارد، تفاوت انسان نوع با همه اين كه زنده، موجود اين كه اين پوشيم؟<br />
به چشم بينظير موجود اين جان گرفتن از كه نيست بهتر آيا لذا نيستيم، عسل حيواني<br />
محصوالت ساير )خز(<br />
جانور پوست ميشوند<br />
داده پرورش پوستشان خاطر به پوستي حيوانات اكثر 58- داده<br />
فريب جانشان گرفتن براي بلكه آنها آزادي گرفتن براي تنها نه ميشوند داده پرورش پوستشان خاطر به كه حيواناتي حقوق<br />
نقض از حاكي آنها انداختن بدام و شكار از بيشتر مراتب به خز« توليد »مزارع در حيوانات اين نگاهداري ميشوند. است.<br />
حيوانات مرطوب<br />
زمين قطعه يك يا رودخانه كنار در كيلومتر 4 تا طول به منطقهاي خواستار ميكند زندگي جنگل در كه سموري هكتار<br />
3800 تا 500 مساحت به منطقهاي ميكند زندگي شمال قطب در كه روباهي است. آن پشت در هكتار 5/5 مساحت به زنداني<br />
سيمي شبكههاي از شده ساخته كوچك خيلي قفسهاي در خز« توليد »مزارع در حيوانها اين اما . مينمايد طلب را هك ميگردند، رواني بيماري دچار آن نتيجه در كه است زياد قدري به ميآيد وارد آنها بر گونه بدين كه فشاري ميشوند. است.<br />
آن پيامدهاي از غالباً خود كردن معيوب و خواري همنوع 18
59- اين حيوانات در هر صورت بايد روزي بميرند<br />
به شماره 42 رجوع شود.<br />
60- خز محصول كنترل ضروري و احتياطي جمعيت حيوانات است<br />
مقوله »كنترل جمعيت حيوانات« داللت بركشتن حيواناتي دارد كه ما آنها را به نحوي به عنوان »آفات و انگلها« ميشناسيم<br />
)به شماره 49 رجوع شود(. از آنجائي كه ما بسيار متكبر و خود پسند هستيم، بزرگترين آفت و انگل يعني خودمان را در<br />
اين ترمينولوژي وارد نميكنيم.<br />
از ميان حدود ده ميليون حيوان كه ساليانه به خاطر پوستشان كشته ميشوند، اكثريت يا پرورش داده ميشوند و يا از<br />
شكارگاههاي آزاد، جايي كه آنها به مثابه جزئي از سيستم طبيعي زيست البته خطري براي محيط زيست ندارند، گرفته<br />
ميشوند.<br />
61- اكثر حيواناتي كه اين گونه از پوستشان استفاده ميشود خودشان حيوانهاي ديگر را ميكشند.<br />
بعضي از اين حيوانات باصطالح حيوانات درنده هستند. آنها بايد حيوانهاي ديگر را بكشند تا با خوردن گوشتشان بتوانند زنده<br />
بمانند ولي انسانها حيوانات را به داليل سودبري، از روي خود پرستي و به خاطر مزه گوشت به قتل ميرسانند. اينها دو چيز<br />
كامالً مختلف هستند. حيوانات صرفاً گوشتخوار چاره ديگري ندارند اما ما راه و چاره ديگر داريم.<br />
62- عموم حيوانات در محيط طبيعي آزاد هم رنج ميبرند<br />
حيوانات در مسير دايره گردش طبيعي قرار دارند و لذا با موانع و مزاحمتهاي معيني در اين مسير مواجه ميباشند كه غالباً<br />
ممكن است براي آنها درد و رنج ايجاد كنند. اما اين امر به ما اين حق را نميدهد يا اين عذر را از سوي ما موجه نميسازد كه<br />
ما هم براي آنها درد و رنج ايجاد نمائيم.<br />
63- خيلي از انسانها از خز خوششان ميآيد<br />
به شماره 44 رجوع شود.<br />
چرم<br />
64- حيوان را به خاطر گوشت آن و نه به خاطر چرم آن كشتهاند<br />
حيوان را براي كسب سود كشتهاند و ميكشند و به منظور كسب سود تا آخرين قطعه بدن او را مورد استفاده قرار ميدهند.<br />
براي بدست آوردن پول، تفاوتي ندارد كه باالخره كدام قسمت از بدن او را ما ميخريم )پوست حيوان 10 درصد »ارزش« او<br />
را تشكيل ميدهد(.<br />
65- انسانها تا به حال همواره از چرم استفاده كردهاند<br />
حداقل 600 هزار سال است كه انسانها از چرم استفاده ميكنند. اما درست در طول اين مدت زمان جنگ و آدمكشي هم وجود<br />
داشته است. سابقه طوالني داشتن عمل، نه براي آن تضمين اخالقي ايجاد ميكند و نه آن را توجيه و تبرئه مينمايد.<br />
66- براي چرم جانشيني وجود ندارد<br />
بعضي كسان ادعا ميكنند كه موادي كه با چرم قابل مقايسه باشد وجود ندارد. آنها عموماً به كفشهاي استناد ميكنند. اما<br />
به جاي استفاده از چرم امكانات متعددي وجود دارد مثالً كتان يك ماده طبيعي و محكم است كه تقريباً تمام سال را ميتوان با<br />
آن گذراند. به عالوه از پالستيك )كفشهاي چرمي هم اكثراً پاشنه و تخت پالستيكي دارند( و الستيك ميتوان نام برد. اخيراً<br />
كفشهاي غير چرمياي به بازار عرضه شده است كه از مواد جديدي ساخته شدهاند كه در برابر آب غير قابل نفوذ و در برابر<br />
19
هستند.<br />
پذير نفوذ هوا چرم<br />
با ويژگيهايشان نظر از و ظاهري شكل لحاظ از كه كردهاند پيدا تخصص موادي توليد و درساختن مختلفي شركتهاي هستند.<br />
مقايسه قابل كفشهاي<br />
عرضه است. مشكلتر جديد محصوالت از بعضي تهيه اما نمود تهيه ميتوان جا همه در تقريباً را كتاني كفشهاي ميرود.<br />
باال آنها براي تقاضا ميزان افزايش با تنها بازار در غيرچرمي نيست<br />
آور زيان انسان زيست محيط براي چرم 67- كار<br />
به سيانور محتوي مواد و Formaldehyd دهيد فورمال روي، سرب، آن توليد در نيست. خوب زيست محيط براي چرم اين<br />
عمده هرحال به نمود. ارزيابي اين از بهتر ميتوان سختي به هم را چرم توليد در ديگر تركيبي آلترناتيوهاي بعالوه ميروند. موجب<br />
وسيعي طور به آن توليد كه است مادهاي چرم كه است اين عمده نيست. آور زيان زيست محيط براي چرم كه نيست ميگردد.<br />
حيوانات براي مرگ و رنج كه<br />
نمود تالش توان تمام با بايد كه هست نيز معنا بدان اين ضمن در است. تشخيص قابل واضح طور به اخالقي تصميم چرم<br />
براي جانشين بهترين است ممكن هميشه آن از استفاده كه كتان كه ميآيد نظر به كرد. حفاظت زيست محيط از باشد.<br />
پشم<br />
نميزند<br />
صدمه او به گوسفند پشمِ كردن قيچي 68- كه<br />
ميشود باعث اين زيرا ميكنند. قيچي سال موقع سردترين در را گوسفند پشم كنند«، »برداشت بيشتري پشمِ اينكه براي معرض<br />
در پشم چيدن از پس كه سرمايي اثر در گوسفند و بره بيشماري تعداد جهان سراسر در كند. رشد خيلي آنها بدن پشم ميدهند.<br />
دست از را خود جان گونه بدين حيوان ميليون يك استراليا در تنها ميميرند. ميگيرند قرار آن ميدهد<br />
تسكين را گوسفند گرم هواي در پشم كردن قيچي 69- شود.<br />
رجوع 68 شماره به نيست<br />
واقعي پشم جانشين چيز هيچ 70- نامحدود<br />
تقريباً امروزه آن كاربرد امكان كه خوب، بسيار قديمي پنبه از كرد، استفاده ميتوان مختلفي مواد از پشم جاي به اليافي(.<br />
پوستهاي )مثالً مصنوعي »پشم« محصوالت تا است، كنند<br />
حركت اطراف در آزادانه ميتوانند گوسفندها 71- به<br />
ميتوانند هنوز آنها اكثر معذلك است آمده عمل به گوسفندان اقتصادي نگاهداري براي تالشهايي حال به تا چه اگر )به<br />
است؟ پذير اجتناب كه باشند مرگي يا رنج تحمل سزاوار بايد آنها جهت بدين چرا اما نمايند. حركت اطراف در آزاد طور شود(.<br />
رجوع 72 و 68 22، شمارههاي گوسفند<br />
پشم موضوع درباره هم باز 72- دهندهاي<br />
عذاب بيماري طي در ميدهند. دست از را خود طبيعي دفاعي مكانيسمهاي مگس حمله اثر در غالباً اهلي گوسفندهاي رد آشكاري زخمهاي گونه بدين و ميشوند گوسفند گوشت وارد تغذيه براي مگس كرمهاي ميشود، ايجاد آن نتيجه در كه آنها،<br />
كردن بيهوش بدون اكثراً را، برهها از بسياري دنباله بريتانيا در بيماري اين از پيشگيري براي ميگردد. ايجاد گوسفند بدن كار،<br />
دراين و ميكنند جلوگيري Mulesing مولسينگ اصطالح به انجام طريق از بيماري اين از استراليا در مينمايند. كوتاه انجام<br />
گوسفندها درصد 80 مورد در كار اين ميبرند. تيزي قيچي يك با را آنها معقد سوراخ اطراف برهها، كردن بيهوش بدون 20
ميباشد(.<br />
استراليا به متعلق پشم جهاني توليد درصد )30 ميگيرد. شده<br />
ذبح برههاي و گوسفندها پوست از كه است پوستي« »پشم نوع از ميشود توليد بريتانيا در كه پشمي ميزان درصد 27 ميشود.<br />
تراشيده گوسفندان<br />
بدن اجزاء فروش از آن بقيه ميدهد، تشكيل را داري گوسفند از حاصل عايدي درصد 10 تا 3 فقط پشم فروش ميشوند.<br />
ذبح بره و گوسفند ميليون 20 بريتانيا در فقط ساليانه ميآيد. بدست شده ذبح ديگر<br />
نكاتي ابريشم<br />
73- ميگردد.<br />
بر عقب به و ميكند خم را خود مينمايد، احساس را آن ميشود، زخمي كه وقتي ابريشم(، پروانه )كرم ابريشم كرم دارد<br />
تفاوت انسان نوع با همه اين كه حيوان اين رفتار اين آيا كه نمود تعيين مطمئن طور به كه است دشوار وجود اين با نيازهاي<br />
از كه محصوالتي توليد براي را ابريشم كرم ميليونها و ميليونها اما ميباشد. او در بردن رنج استعداد وجود نشانگر بهتر<br />
آيا ميكشند. كوتاه( امواج و الكتريكي شوكهاي آوردن وارد دادن، بخار دادن، حرارت طريق )از نيست ما ضروري نمائيم؟<br />
رها خود حال به داريم كه ترديدي اين خاطر به را حيوانات اين كه نيست عكاسي<br />
فيلمهاي 74- البته<br />
ميشود. استفاده ميآيد، بدست حيوانات استخوان و پي زرد پوست، پختن از كه ژالتين، از عكاسي فيلمهاي توليد براي لذا<br />
شود(. رجوع نيز 143 شماره )به نمود نظر صرف عكسبرداري از و فيلم از استفاده از كه است ممكن غير عمالً ما جامعه در توليد<br />
براي هم ديگري تكنيكهاي حاضر حال در نمود. همگاني را آن با مخالفت كه است اين ميآيد نظر به كه امكاني تنها تقاضاي<br />
بودن ناچيز علت به هنوز تكنيكها اين از استفاده با فيلم توليد اما دارد وجود حيواني محصوالت از استفاده جاي به فيلم كند.<br />
تغيير زودي به نيمهگياهخواري و گياهخواري بيشتر توسعه با وضع اين كه اميدواريم است. قيمت گران بسيار خريد، حيوانات<br />
روي آزمايش )<br />
زنده حيوان بدن اجزاء كردن قطع و )بريدن انسان<br />
به مربوط ميسازد<br />
ممكن را زيادي پزشكي دستاوردهاي حيوانات روي بر آزمايش 75- كننده<br />
گمراه ميگيرند انجام حيوانات روي بر كه آزمايشاتي دارد. وجود زيادي جسماني تفاوتهاي حيوان و انسان بين 77 شماره )به است مختلف مطلقاً ديگر موارد يا داروها بيماريها، به نسبت حيوانات مختلف انواع واكنشهاي زيرا هستند شود(.<br />
رجوع زمينه<br />
در عمده موفقيت يك فقط است نتوانسته حتي زنده حيوانهاي بدن اجزاء كردن قطع و بريدن عمليات سال صد يك زيادي<br />
حد تا بيماريها اين دوي هر آورد. ببار هستند مير و مرگ علل مهمترين از كه قلبي بياريهاي و سرطان مداواي هستند.<br />
كنترل قابل پيشگيري طريق از آبله،<br />
ديفتيري، بيماريهاي مداواي در تأثيري يافتهاند، توسعه حيوانات روي بر آزمايش اساس بر كه پيشگيري، واكسنهاي ندارند.<br />
زاز كُ و سرفه سياه سل، اطفال، فلج حاصل<br />
امر اين اما يافتهاند. تقليل مزبور بيماريهاي است، شده آغاز پيشگيري واكسنهاي از استفاده با كه حاضر، دوران در واكسنهاي<br />
است. آمده عمل به تغذيه زمينه در و بهداشت زمينه در شستشو، و نظافت تأسيسات در كه است بهبودهايي نداشتهاند.<br />
روند اين در تأثيري پيشگيري سال<br />
90 چشم قرنيه زدن پيوند و سال 200 حدود خون تزريق امكان حيوانات، روي آزمايشات كننده گمراه خصلت علت به 21
در<br />
كه هندي خوكچههاي روي بر ماده اين اگر چنانچه نمييافتيم، دست سيلين پني به هيچگاه شايد ما است. افتاده تعويق به ميشد.<br />
آزمايش ميميرند آن تزريق اثر دهيم:<br />
قرار توجه مورد را آن اخالقي جنبه بايد ما حيوانات، روي بر جراحي وعمليات آزمايشات معايب و مزايا از مستقل هب همواره تقريباً آزمايشها گونه اين ميشود. ايجاد زيادي فوقالعاده رنج و درد آنها براي حيوانات، روي بر آزمايش در نيست.<br />
دفاع قابل اخالقي نظر از حيوان روي بر آزمايش نداريم. را حق اين ما ميگردد. منجر آنها مرگ است<br />
ناپذير اجتناب و ضروري حيوانات روي بر آزمايش دانشگاهي پزشكي براي 76- شود(.<br />
رجوع 87 و 77 75، هاي شماره )به است پزشكي علوم تكامل مانع حيوانات روي بر آزمايش داروهاست<br />
به نسبت ترديد و شك رفع براي امكان تنها حيوان روي آزمايش 77- سپس<br />
اما شدهاند داده تشخيص مطمئن حيوانات روي بر آزمايش در گرديدهاند ذكر ذيالً كه داروهايي مؤثر مادههاي داشتهاند:<br />
آميزي فاجعه پيامدهاي ميگردد.<br />
بدن اعضاء در تورم و مفصل درد معده، ناراحتي نابينايي، موجب :)Eraldin( ارالدين نارحتي<br />
خون، گردش ناراحتي چشم، و پوست ديدنِ لطمه قبيلِ از وخيمي جانبي عوارض به مبتال نفر 3500 :)Opren( اوپرن كردند.<br />
فوت آنها نفر 70 گرديدند. كليه و كبد گرديد.<br />
نفر 7 مرگ باعث :)Flosint( فلوزينت دادند.<br />
دست از را خود جان آنها نفر 20 كه نمود ايجاد جانبي عوارض نفر 650 براي :)Osmosin( اوسموزين گرديد<br />
خون كشنده بيماريهاي موجب :)Chloramphenicol( فنيكول كلورام نمود.<br />
ايجاد زايمان از ناشي ناراحتيهاي جهان سطح در كودك 10000 حدود براي :)Thalidomid( تاليدوميد داد.<br />
شتن كُ به را نفر هزاران گرديد. فلج يا و نابينايي مورد 30000 باعث :)Clioquino( كليوكوينول داشتهاند:<br />
انسان روي بر مثبتي اثرات بودهاند، كشنده يا زيانآور حيوانات، براي كه داروها از بسياري برعكس، است.<br />
كشنده هندي خوكچههاي براي ولي ميشود محسوب بيوتيك آنتي نوعي انسانها براي :)Penicillin( سيلين پني ميكند.<br />
ايجاد خون فشار سگها براي انسان، براي قلب داروي :)Digitais( ديجيتاليس كننده.<br />
مسموم سگها براي انسان براي بيهوشي داروي :)Chloroform( كلروفرم ديوانه<br />
زدگي هيجان حالت موش و گربه در دارد، بخش آرام تأثير صحرايي موش و انسان روي بر :)Morphium( مورفين ميكند.<br />
ايجاد واري ناشي<br />
ناراحتيهاي موجب سگ و گربه هندي، خوكچه ميمون، معمولي، موش صحرايي، موش براي :)Aspirin( آسپيرين شود(.<br />
رجوع 75 شماره )به ندارد. را اثري چنين انسان در اما ميگردد: زايمان از آنهاست<br />
زندگي نجات و حيوانات آسايش از مهمتر علمي پيشرفت 78- شكنجه<br />
وسايل چون چيزهايي اما چاپ دستگاه و چرخه دو مثالً است آورده ارمغان به عظيمي دستاوردهاي ما براي علوم داده<br />
جهت همدردي روحيه وسيله به كه دارند مثبت نتايج و اثرات فقط صورتي در علوم است. داشته همراه به هم اتم بمب يا ديگر<br />
موجودات براي مرگ و رنج موجب خودپرستي و جويي نفع روز از كه ميكند منع را ما همدردي احساس اما شوند. شويم.<br />
نميگيرد<br />
صورت حيوانات روي آزمايش نباشد، الزم اگر 79- بنابر<br />
معذلك شدهاند. آزمايش حيوانات روي قانون طبق بر الزاماً كه دارد وجود مجاز داروي فقره 18000 حدود بريتانيا در دارو<br />
200 همان معادل فقط آنها بقيه هستند. نياز مورد واقعاً داروها اين از فقره 200 فقط (WHO) جهاني بهداشت سازمان نظر شود(.<br />
رجوع 75 شماره )به شدهاند توليد سازي دارو شركتهاي اقتصادي منافع خاطر به فقط و فقط كه ميباشند 22
حيوانات<br />
به مربوط ميبرند<br />
نفع حيوان روي بر آزمايش از هم حيوانات 80- ميگردند،<br />
قرباني بدنشان اعضاء قطع و بريدن آزمايشي، عمليات اثر در حيوان ميليون 100 حدود جهان سطح در ساليانه داروهاي<br />
توليد نتيجه در هم حيوانات ساير اگر ميشوند. داده شكنجه مرگ حد سر تا كلمه حقيقي معناي به آنها از بسياري نيست.<br />
دفاع قابل اخالقي لحاظ از حيوان روي آزمايش هم باز ببرند، نفع كار اين از بيش و كم مؤثر ميكنند<br />
بيهوش آزمايش هنگام به را حيوانات 81- براي<br />
ميتوان را مشابهي رقم ميگيرد. صورت حيوان كردن بيهوش بدون آزمايشها گونه اين درصد 70 تا 60 بريتانيا در گرفت.<br />
نظر در آلمان ميرسانند<br />
حداقل به را حيوان رنج و درد آزمايش، در 82- هستند:<br />
زير شرح به آزمايشها اين از شاخص نمونههاي خرگوش<br />
چشمان ميچكانند، شده داشته باز حركت از كه خرگوشي چشمهاي به را موادي آن در كه ،(Draize) آزمايش به<br />
مواد(، مصرف كشنده )ميزان LD-50 آزمايش در ببرد. بين از و بشويد را كننده مسموم مواد اين بتواند تا ندارد كافي اَشك بميرند.<br />
مسموميت اثر در آنها درصد 50 اينكه تا ميدهند آزمايش مورد مواد قدر آن حيوان معيني تعداد قرار<br />
تماس در كشنده بيماريهاي غالباً وحتي بيماريها دردناكترين و زجرآورترين عوامل با را آزمايشگاه حيوانات ميدهند.<br />
بآ با ميزنند، آتش ميدهند، قرار رواني تنشهاي معرض در را آنها ميگيرد، صورت حيوانات رفتار روي كه درتحقيقاتي ميكنند.<br />
قطع را بدنشان واعضاء ميسازند زخمي ميدهند، زجر الكتريكي شوكهاي با ميسوزانند، جوش ميگيرد.<br />
صورت آنها كردن بيهوش بدون زنده حيوانهاي روي بر آزمايشها اين درصد 70 تا 60 بريتانيا در تنها ديگر<br />
نكاتي هستند<br />
حيوانات از مهمتر انسانها 83- است.<br />
مهمتر ديگري كس هر زندگي از تو براي تو زندگي داريم. ما كه است غرايزي قويترين از يكي نفس صيانت غريزه است.<br />
گونه همين درست هم حيوانات مورد در داري. تو كه است چيزي تمام زيرا استدالل<br />
اين ميسازد. تبديل برتر موجودي به حيوانات به نسبت را ما ما، فكري توانايي كه ميكنند استدالل كسان بعضي هوش<br />
ضريب كه كساني زندگي از تو زندگي گونه بدين و اوست. فكري توانايي با متناسب فرد هر ارزش كه است آن مويد چيزِ<br />
آنها و دارد حيوانات بعضي زندگي از كمتري ارزش رواني معلوالن از بسياري زندگي و ميباشد، ارزشتر كم دارند باالتري شود(.<br />
رجوع 77 و 75 شمارههاي )به هستند آزمايشي جراحي عمليات براي مناسبتري مراتب به ما<br />
كه ميشود روشن سريعاً برايمان آنگاه دهيم، قرار توجه مورد عيني طور به را زمين كره در موجودات حيات ما اگر ميباشيم.<br />
ارزش كمترين داراي مطمئناً لحاظ اين از و هستيم زنده موجود ويرانگرترين و مخربترين اخالقي<br />
برتري اين معذلك اما ميدهد. »برتري« ما به موجودات ساير با امان منافع اختالف جريان در ما، فكري توانايي احساس<br />
اين و ماست همدردي روحيه از عبارت سازد متمايز جاندار موجوداتِ ساير از را ما است ممكن كه چيزي تنها نيست. به<br />
را آنها يا كنيم ايجاد رنج و درد زنده موجودات ساير براي خواهي خود و جويي نفع روي از ما كه است اين مانع همدردي، برسانيم.<br />
قتل شد؟<br />
خواهد چه آنگاه گردد، اتخاذ تصميمي حيوان و انسان بين كه باشد الزم اگر و 84- بهاين<br />
ويژه طور به خوكهايي ميكنند. تحقيق را انسان بر حيوان بدن اعضاء زدن پيوند امكان هم باز دانشمندان هميشه مانند 23
درمان<br />
طريق اين به بايد كه انسانهايي سرنوشت تعيين براي را حيوانات اين كه نيستيم مجاز ما اما ميشوند. داده پرورش منظور برسانيم.<br />
قتل به يا بدهيم رنج شوند اين<br />
بر كافي آگاهي با و آنها خود بايد را تصميم اين ميدهند، ديگران براي را خود زندگي داوطلبانه طور به انسانهايي اگر شود(.<br />
رجوع نيز 154 و 83 شمارههاي )به ديگر كساني نه و نمايند اتخاذ امر است<br />
برخوردار حيوانات به نسبت بيشتري تواناييهاي از خود زندگي در انسان 85- معيار<br />
هنوز ميتواند اين اما ميگيرد. دربر را او وجود از حوزه هر كه است استعدادهايي از وسيعي طيف داراي زنده موجود هر معين<br />
نيروي يك ميتواند معموالً مثبت بالقوه عامل هر هستند. گرايانه دو همواره طبيعتاً توانائيها زيرا نباشد، ما ارزش سنجش و<br />
نمائيم مثل توليد است ممكن ما باشيم. غمگين، حال درعين اما و خوشبخت است ممكن ما بالعكس. و باشد برداشته در منفي اين<br />
در را حقيقي ارزش كنيم. نابود را چيزهايي حال عين در و بسازيم را چيزهايي برسانيم، قتل به را همديگر حال عين در اما باشيم.<br />
ميتوانستيم چه شايد كه نيست دراين و هستيم چه ما كه است ميگردد.<br />
مشخص تخريبيامان قوه وسيله به بيشتر زمين كره روي بر ما وجود كه است دراين فاجعه شدهاند<br />
آزمايش حيوانات روي ما مصرف مورد موارد اكثر 86- مردهاند،<br />
و كشيدهاند رنج آزمايشها اين در كه حيواناتي دهيم. تغيير را گذشته نميتوانيم ديگر ما اما است، حقيقت يك اين رفتهاند.<br />
دست از برگشتي قابل غير طور به ديگر خريداري<br />
را شركتهايي محصوالت فقط كه گونه بدين كنيم، ايجاد تغييري حاضر زمان در و آينده در ميتوانيم ما بر<br />
آزمايش از كه ميكنيم مجبور را توليدي مؤسسات ساير اينكار، با ميكنند. خودداري حيوانات روي بر آزمايش از كه كنيم نمايند.<br />
خودداري حيوان روي دارد<br />
قرار علم با تقابل در حيوانات حقوق 87- به<br />
شود )رجوع ظالمانه و بيرحمانه امر بايد ما ميگردد. انساني واقعاً و سودمند علم پيشرفت موجب حيوانات حقوق رعايت و<br />
ببريم ميان از را حيوانات روي بر جراحي وعمل آزمايش 77( و 75 شمارههاي به شود )رجوع كننده گمراه و 82( شماره روي<br />
آزمايش بر متكي كه موجودي روشهاي از استفاده براي و نوين روشهاي ايجاد رابراي امكاناتمان و ابتكارمان و هوش اثرات<br />
كه ميدهد امكان دانشمندان به كه است تحليلي عالي تكنيكهاي تكوين مستلزم امر اين گيريم. كار به نيستند حيوانات آزمايشهاي<br />
از استفاده مستلزم و دهند، قرار مطالعه مورد انسان توسط حداقل ميزان به آنها مصرف طريق از را مختلف مواد و جديد داروهاي تأثيرات ارزيابي جهت پيچيده كامپيوتري برنامههاي كاربرد و انسان بدن بافتهاي روي بر (In-Mitro) ميباشد.<br />
بيماريهاي شيوع نحوه و علل درباره شناسي اپيدمي مطالعات انجام تفريح<br />
و سرگرمي وسيله عنوان به حيوانات سيرك...(<br />
وحش، باغ آلود، خون )ورزش شكار<br />
: آلود خون ورزش هستند<br />
كردن شكار غريزه داراي انسانها 88- دليل<br />
همين به نمائيم. هدايت را آن و بشناسيم را خود غريزي احتياجات بايد كه هستيم وضعي در انسان عنوان به ما اما شايد. نميكنند.<br />
جنسي تجاوز هم مردها اكثر موجود<br />
غريزه اين باشيم، داشته كردن شكار غريزه ما اگر نميكند. توجيه را عمل طرز لزوماً عمل دادن انجام به مبرم احتياج ميگردد.<br />
اقناع بهتري طرز به نميشوند حيوانات براي مرگ و رنج موجب كه بازيهايي و ورزشها طريق از 24
89- شكار از قديم متداول بوده و يك سنت است<br />
به شماره 33 رجوع شود.<br />
90- مردم دهات از شكار حمايت ميكنند<br />
فيالمثل در بريتانيا بسياري از ساكنين روستاها از شكار حمايت نميكنند. اما تفاوتي هم نميكند كه آنها به شكار بپردازند.<br />
ستم همواره ستم است. مستقل از اينكه توسط چه كسي تائيد و حمايت شود. در اين رابطه بايد به خاطر آورد كه در گذشته<br />
جماعات روستايي نيز از بردهداري حمايت كردهاند.<br />
91- افرادي كه در شهرها زندگي ميكنند درك درستي از زندگي در روستا ندارند<br />
البته خيلي از شهر نشينها تصورات نسبتاً ساده لوحانهاي از زندگي در روستا دارند و براي اهالي دهات بايد بيتفاوت باشد<br />
وقتي كه آنها از مردم شهرها ميشنوند كه براي زندگي خود چه بايد بكنند.<br />
از طرف ديگر براي روستائيان كشتن حيوانات به جزيي آنچنان بديهي از زندگياشان تبديل شده كه برايشان تصور اينكه<br />
آنها هم ميتوانند يا بهتر بگوئيم بايد زندگي خود را بدون كشتن حيوانات تأمين كنند خيلي دشوار است.<br />
92- شكارچيها محافظت كننده محيط زيست هستند<br />
طبعاً به نفع شكارچي )از جمله ماهيگير( است كه از محيط زيست خود حفاظت كند، چونكه اين محيط اساس شرايط<br />
»ورزش« او را تشكيل ميدهد. حفاظت از محيط زيست مسئوليتي است كه بايد توسط همه افراد درك شود. معذلك در ارتباط<br />
با شكار، مقوله »حفاظت از محيط زيست« در موارد زيادي مناسب و بجا نيست زيرا اين مقوله تنها براي الپوشاني كردن تفريح<br />
و سرگرمياي بكار ميرود كه با كشتن حيوانات صورت ميگيرد.<br />
از اين گذشته، بايد خاطر نشان نمود كه كاربردگلولههاي سربي درشكار، كه امروزه هنوز هم متداول است، تا حد قابل توجهي<br />
به محيط زيست زيان ميرساند: سرب براي زمين و گياه و از طريق زنجيره تغذيه براي حيوانات و انسان زيانآور است.<br />
ورزش خون آلود: حيوانات شكار شونده<br />
93- اكثر حيواناتي كه شكار ميشوند جانوراني انگل وموذي هستند<br />
به شماره 49 رجوع شود.<br />
94- اگر شكار نباشد، جمعيت حيوانات چگونه كنترل ميشود<br />
بسياري از شكارچيان براي تراكم زياد جمعيت حيوانهاي موردتوجهاشان اهميت قائل هستند. براي نيل به اين مقصود به<br />
اقدامات معيني دست ميزنند مثالً در زمستان به حيوانات غذاي اضافي ميدهند. نتيجه اين كار افزايش جمعيت حيوان به نحوي<br />
يك طرفه است كه بدين گونه در تعادل طبيعي اختالل زيادي ايجاد ميشود. )به شماره 49 رجوع شود(.<br />
95- اين حيوانات در طبيعت آزاد هم رنج ميبرند<br />
به شماره 62 رجوع شود.<br />
باغ وحش<br />
96- باغهاي وحش مكاني براي حفظ انواع حيواناتي كه به طرز خطرناكي در معرض انقراض قرار دارند عرضه ميدارند<br />
نزديك به 6000 گونه از پستانداران، پرندگان، خزندگان، دوزيستان، ماهيها و حيوانات بيمهره در معرض تهديد به انقراض<br />
هستند. 578 گونه ديگر در وضع خطرناكي قرار دارند. برآوردهاي به عمل آمده نشان ميدهد كه روزانه بين 50 تا 100 گونه گياه<br />
يا حيوان به علت از دست دادن محل زندگي خود، شكارهاي دزدكي يا آلوده سازي محيط زيست قرباني شده واز بين ميروند.<br />
25
هستند<br />
»بهتر« كه وحشي باغهاي در اسير صورت به پرورشي برنامههاي طريق از ميتوان را انواع اين از اندكي تعداد واقعي<br />
حل راه نيستند. خالي تو اشارة از بيش چيزي اقداماتي چنين مسئله، اين ابعاد به توجه با اما داد. نجات و نموده نگاهداري و زيست محيط سازي آلوده عليه درمبارزه بينالمللي زياد تالش و حيوانات طبيعي زندگي محلهاي از جامع حفاظت نيازمند دارند.<br />
قرار خطرناكي وضع در كه است حيواناتي دزدكي شكار به دادن پايان براي ميشود<br />
مواظبت خوب وحش باغ حيوانات از 97- طبيعي<br />
اوضاع با كامالً تدريجي طور به خود تكامل سير در آنها كنند. مواظبت خود از ميتوانند خوب خيلي آزاد حيوانات آزاد<br />
طبيعي محيط كه بدهد را زندگياي شده زنداني حيوانات به نميتواند وحش باغ در خوب پرستاري اين كردهاند. پيدا وفق ميكند.<br />
عرضه آنها به نيز<br />
98 شماره )به است زندگيشان اصلي محل درهمان آنها كردن رها از عبارت حيوانات اين به كمك براي راه بهترين شود(.<br />
رجوع است<br />
آزاد طبيعي محيط از راحتتر حيوانات براي زندگي وحش باغ در 98- خوراك.<br />
براي مداوم جستجوي تا طبيعي دشمنان تهديد از هستند مواجه زيادي مشكالت با حيوانات آزاد طبيعي محيط در هب نميتوانند طبيعي تنشهاي اين بدون كه گونهاي به ساختهاند، منطبق شرايط اين با را خود سال ميليونها از پس آنها معذلك نمايند.<br />
عمل يا دهند نشان واكنش مناسب طور فشار<br />
از ديگري نوع با زندان، در انسان يك مانند ميشود اسير كه وقتي ميكند زندگي درجنگل آزاد طور به كه حيوان يك حيوانات<br />
دليل اين به بيپايان. يكنواختي از ناشي دلتنگي و ماللت ندارد: را آن با مقابله توان كه ميگردد موجه كامل روحي خوردن<br />
تاب هستند: روحي بيماري از حاكي حيوانات اين در ذيل كليشهاي رفتارهاي ميشوند. رواني بيماري دچار وحش باغ استفراغ<br />
كوبيدن، ديوار به را سرخود بودن، حركت در و دويدن بيوقفه كردن، تميز را خود بيمارگونه طور به كردن، ونوسان شدن.<br />
بيتفاوت و متجاوز كشتن، را خود بچههاي كردن، معيوب را خود كردن، دارند.<br />
تعلق جنگل و بيابان به حيوانات نميشناسند<br />
وحش باغ از بهتري چيز حيوانات 99- حيوان<br />
كه هم وقتي ميدانند. خوب خيلي را وحش وباغ محيط اين بين تفاوت شدهاند متولد آزاد طبيعي محيط در كه حيواناتي رجوع<br />
98 شماره )به است بهتري چيز سزاوار و ميبرد رنج اسارت از هم باز نميشناسد را تفاوت اين و شده متولد وحش باغ در شود(.<br />
ببينند<br />
را وحشي حيوانات نميتوانند افراد اكثر نباشد، وحش باغ اگر 100- براي<br />
را آنها كه نميشود دليل اين اما نميبينند. را مغولستان نشينان چادر و استراليا بومي ساكنين هيچگاه همچنين انسانها اكثر داد.<br />
قرار وحش باغ در نمايش شدهاند<br />
محروم خويش منزلت و توحش آزادي، از كه حيواناتي آنجا در نميكننند. زندگي وحشي حيوانات وحش باغهاي در مراقبت<br />
يا آنها نگهداري كه گونهاي به گرديدهاند جدا خود طبيعي محيط از آنها ميكنند. گذران سختي، اندوه با تنهايي طور به به<br />
و ميدهد انجام بهتري خدمت حيوانات از فيلم تهيه ارتباط اين در ندارد. آنها واقعي زندگي بر اثري و نتيجه هيچگونه آنها از ندارد.<br />
تأمل و ترديد جاي اخالقي لحاظ از عالوه ميدهند<br />
افزايش را حيوانات به تمايل و عالقه وحش باغهاي 101- رنج<br />
با ميبريم كار اين از ما كه فايدهاي است: تناقض حاوي آنها به نسبت عالقه برانگيختن منظور به حيوانات كردن زنداني ندارد.<br />
تناسبي ميكنيم ايجاد حيوان براي گونه بدين كه دردي و 26
ميآورد<br />
شادي افراد از خيلي براي وحش باغ از ديدار 102- داريم.<br />
ما كه دارند را بودن آزاد حق همان حيوانات نيست. دفاع قابل امري كردن، زنداني تفريح و لذت براي را حيوانات دارد.<br />
وجود ديگران، حقوق كردن پايمال بدون سرگرمي، و تفريح براي ديگري امكانات آموختهايم<br />
زيادي چيزهاي شده زنداني حيوانهاي مطالعه از ما 103- ميشود.<br />
باعث آنها براي ما رفتار كه گرديم صدماتي مانع بتوانيم اينكه براي فقط داريم نياز وحشي حيوانات شناخت به ما و خودشان كه داد قرار مطالعه مورد گونهاي به و زندگياشان طبيعي محيط در را حيوانات كه است اين تر منطقي اين بنابر بمانند.<br />
باقي نخورده دست و نگيرند قرار مداخله مور زندگياشان محيط هستند<br />
ارزشمند آموزشي نظر از وحش باغهاي 104- شود.<br />
رجوع 103 شماره به سيرك<br />
است<br />
سنت يك سيرك 105- شود<br />
رجوع 33 شماره به است<br />
شاديآور افراد از خيلي براي سيرك ديدن 106- شماره<br />
)به دارد وجو بردن لذت و تفريح براي ديگري امكانات كنيم. سوءاستفاده سرگرمي منظور به حيوانات از نداريم حق ما شود(.<br />
رجوع نيز 107 است<br />
ما زندگي از جزئي سيرك 107- كامالً<br />
حال عين در نمايشها از بسياري ميدهند. تشكيل را سيرك كار از بخشي فقط ميگيرند انجام باحيوان كه بازيهايي اين<br />
با نيست. سيرك كار پايان معناي به سيرك در حيوان از استفاده امر به دادن پايان ميگيرند. صورت حيوان از استفاده بدون ببريم.<br />
لذت سيرك از ميتوانيم ما هم باز وجود نميكند<br />
بازي درنمايش نخواهد اگر حيوان 108- غيرطبيعي<br />
»نمايش« يك در بايد غالباً ميكند زندگي آزاد طور به جنگل در كه است انواعي از عموماً كه سيرك حيوان آتش<br />
حلقه ميان از كه شير ميرقصد، و ميدود بازي يخ كفش با كه خرس ميزند، باالنس چوبي تير روي كه فيل كند: عمل مقابل<br />
در و قوي افكنهاي نور و زياد صداي و سر با بيگانه كامالً محيط يك در را بازيها اين بايد او عالوه به غيره. و ميپرد رساند.<br />
انجام به او( طبيعي )دشمنان انسانها از زيادي تعداد گيرند.<br />
صورت نمايشها اين تا است الزم زيادي سازي« متقاعد »فن اصطالح به كه ميشود ديده كه نيست آور تعجب لذا »نان<br />
حيله از استفاده دارو، خوراندن دهان، بستن حيوانات، ساير از كردن جدا غذا، از ساختن محروم از ميتوان مورد اين در برد.<br />
نام كردن خالي هوايي تير و زدن كتك برقي ميله با بستن، زنجير با تازيانه« و قندي ميشوند<br />
داده آموزش آميز محبت طور به حيوانها اين 109- شود<br />
رجوع 108 شماره به هستند<br />
سالم سيرك حيوانهاي 110- عالئم<br />
شود(. رجوع 98 شماره )به ميبرند رنج وحش باغ حيوانات همانند جسمياي و روحي بيماريهاي از حيوانات اين 27
طرف<br />
آن و طرف اين خوردن، تاب طرف آن و طرف اين به چون كليشهاي رفتارهاي از: عبارتند بيماريهاي اين روحي مفصل<br />
سائيدگي از: عبارتند آنها جسمي عالئم مزمن. دلتنگي و كسالت بيتفاوتي، خود، كودكان از مواظبت عدم دويدن، اسارت<br />
نتيجه در سيرك حيوانهاي از خيلي كليه، بيمارهاي و كبد نكردن كار صورت، جوش زنجير(، با حيوان بستن )دراثر ميميرند.<br />
ميكنند<br />
فراهم را زندگي بهترين حيوان براي سيرك در 111- نسبت<br />
كه ظالمانهاي و بيرحمانه رفتارهاي بدون همچنين نميشود. توجه حيوان زندگي به كافي طور به وقت هيچ سيرك در است<br />
ممكن غير شود(، رجوع 108 شماره )به ميشود اعمال طبيعي غير نمايشهاي در بازي براي او آموزش درجريان حيوان به چارپايان«،<br />
حمل مخصوص »واگن يك در معموالً را خود وقت بيشترين حيوان نمود. او براي محيط شدن مناسب به وانمود كه در<br />
ميباشد، محبوس فلزي يا چوبي ديوارهاي توسط ديگر طرفهاي از و مشبك ديوار يك وسيله به طرف يك از كه حالي در طبيعي<br />
طور به كه پلنگ چون گوشتخواري حيوانهاي است. شده نابود كامالً حيوان اين اجتماعي زندگي ميگذراند. مسافرت حيوانات<br />
اين از بسياري لذا باشند. هم با تنگ جاي يك در بزرگ گروههاي صورت به كه هستند مجبور ميكنند زندگي تنها شود(.<br />
رجوع 110 شماره )به ميشوند بيمار روحي لحاظ از هم و جسمي لحاظ از هم نميشناسند<br />
سيرك محيط از غير ديگري چيز حيوانات اين 112- رد بدون معذلك ميشناسند را سيرك محيط و آن بين تفاوت خوب خيلي شدهاند متولد آزاد طبيعي محيط در كه حيوانهايي شمارههاي<br />
)به دارند را بهتري زندگي استحقاق و ميبرند رنج اسير حيوانهاي كه است اين مسلم واقعيت باز هم، اين داشتن نظر شود(.<br />
رجوع 111 و 108 بمانند<br />
زنده نميتوانند جنگل و بيابان در ديگر حيوانها اين 113- رها<br />
خود اجدادي زندگي محل در سازي آزاد مناسب برنامه يك طبق بر دوباره اگر سيرك، شده رم و اهلي حيوانهاي اكثر وابسته<br />
انسانها مراقبت و كمك به خود عمر باقيمانده براي آنها ميباشند. حيات ادامه قادر سختي به آزاد طبيعي محيط در نشوند، كند.<br />
پيدا طبيعي شكل است ممكن كه آنجا تا آنها زندگي كه نمود تالش كامالً بايد معذلك هستند. نيازمند و قالب<br />
با ماهيگيري آلود: خون ورزش ندارند<br />
درد احساس ماهيها 114- شود.<br />
رجوع 21 شماره به است<br />
زيست محيط از حفاظت ماهيگيري ورزش 115- شود.<br />
رجوع 92 شماره به ميپردازند<br />
ماهيگيري به اعصاب تمديد منظور به حرفهاي غير ماهيگيران اكثر 116- شود(.<br />
رجوع 118 شماره )به نمود اعصاب تمدد ميتوان هم آنها دادن زجر يا حيوانات كشتن بدون مياندازند<br />
آب در دوباره را ماهيها بيشتر 117- سركج<br />
قالب از معموالً ماهيگيري قالب شود(. رجوع 118 شماره )به است زجرآور ماهيها براي خود بخودي ماهيگيري تدريجي<br />
بطور است ممكن كه ميشود ايجاد او بدن داخل در زخمهايي درنتيجه و ميبلعد را آن ماهي غالباً و است شده درست گردد.<br />
او هالكت موجب 28
ماهيگيري<br />
موضوع درباره هم باز 118- ميدهد.<br />
دست از را خود نيروي و توان سريعاً شده نياورده بيرون آب از هنوز كه حالي در ميكند قالبگير به وقتي ماهي حركت<br />
به قادر ساعت چندين است ممكن دليل اين به ماهي اين كند. پيدا ترميم او عضالت تا ميكشد طول مدتي آن از پس نباشد.<br />
دست<br />
تماس شود او تنفس دستگاه در خونريزي باعث است ممكن محيط فشار كاهش ميآورند، بيرون آب از را ماهي وقتي بعضي<br />
به ابتالء مستعد را او ديگر سوي از اين و كند خراب را او حسي بيروني مخاطي بافت است ممكن ماهي بدن با انسان ميسازد.<br />
بيماريها دواني<br />
اسب ميدوند<br />
عالقه با ها اسب 119- در<br />
يا مانع روي از دواني اسب رشته در ويژه به آنها، از بسياري كه است اين هم واقعيت اما بدوند. دارند دوست ها اسب ام دليل اين به شدهاند. وابسته ما به وسيعاً كردن اهلي نتيجه در اسبها ميشوند. كشته اصالً يا زخمي سخت نظامي، رشتههاي آسيب<br />
آنها به است ممكن كه كنيم كاري انجام به مجبور را آنها نداريم حق ما معذلك هستيم. آنها رفاه و آسايش مسئول برساند.<br />
است<br />
شاديآور كسان خيلي براي سواري اسب 120- دارد.<br />
وجود بردن لذت و كردن تفريح امكان آنها، دادن كشتن به يا ديگر موجودات براي رنج و درد ايجاد بدون نميرساند<br />
آسيب اسب به سواري اسب 121- آن،<br />
در كه بيمارياي شوند: مبتالء تمرين« اثر در ريه »خونريزي به كه است اين سرنوشتشان مسابقه مخصوص اسبهاي شده<br />
ديده گرفتهاند قرار مطالعه مورد استراليا در كه اسب 1180 از ميشود. جمع خون ناي و ريه در جسمي، زياد فشار نتيجه در ميبرند.<br />
رنج بيماري اين از آنها درصد 42 كه است شدن<br />
دراز مفصل، خوردگي پيچ همچنين زانو شكستگي اندازه همين به ميشوند. چالق مسابقه اسبهاي از باالتري درصد ميشود.<br />
ديده اسبها در پا استخوان شدن زخم و پي زرد حد از بيش گردن(<br />
پشت )شكستگي ميميرند ميخورندكه زمين وبه شده واژگون گونهاي به اسبها مانع، روي از دواني اسب در ويژه به شوند.<br />
كشته دامپزشك وسيله به بايد كه ميشوند زخمي شدت به آنچنان يا و است<br />
زياد دواني اسب از حاصل آمد در 122- شود.<br />
رجوع 46 شماره به ولگرد<br />
حيوانهاي و خانگي حيوانات انسان<br />
به مربوط بگردند<br />
ول ما خيابانهاي در حيوانات بعضي نميخواهيم ما 123- روي<br />
اين از و كردهايم وابسته خودمان به وسيعاً را حيوانات اين ما است. مشكل اين بروز باعث حيوانات كردن اهلي امر هستيم.<br />
آنها زندگي مسئول وظيفه<br />
اين لذا ماست. تقصير اين ميگذرانند، را قبولي قابل وغير سخت زندگي يك ما خيابانهاي در ولگرد حيوانهاي اگر 29
نمائيم.<br />
تأمين را آنها زندگي و آوري جمع را آنها كه ماست رسانيم.<br />
قتل به را ها حيوان اين و كنيم خالي شانه مسئوليت اين بار زير از نميتوانيم ما باشند<br />
خطرناك است ممكن شدهاند رها كه خانگياي حيوانهاي 124- شماره<br />
)به باشد نميتواند آنها كشتن براي بهانهاي و عذر يا قبول قابل دليلي امر اين اما باشند. خطرناك است ممكن هم انسانها شود(.<br />
رجوع 123 هستند<br />
خطرناك سالمتي لحاظ از ولگرد حيوانهاي 125- برسانيم.<br />
قتل به را حيوانها اين نداريم حق ما حال هر به و هستند. بيماريها كننده منتقل حيوانات از بيشتر خيلي انسانها ميخواهند<br />
اينها كه است چيزي اين و درآورند خود تصاحب به را حيوانها اين ميتوانند انسانها 126- حيوانهاي<br />
نميشوند. محسوب ما دارئي جزء وجه هيچ به و هستند مستقل فكر داراي و احساسات با موجوداتي حيوانات هستيم.<br />
آنها سعادت و آسايش مسئول مافقط ما. كودكان كه دارند تعلق ما به قدر همان خانگي ولگرد<br />
حيوان دهنده زجر زندگي تغيير درآوريم؟<br />
خودمان كنترل تحت چگونه را ولگرد حيوانات پس 127- روش<br />
يك از استفاده با بايد ثانياً ميشود. نام ثبت كودكان از كه گونه همان شوند نام ثبت بار يك بايد خانگي حيوانات اوالً نگاري<br />
انگشت طريق از مثالً نمود: شناسايي را حيوان« »نگاهدارنده باشد، نداشته ضرر و آسيب حيوان براي كه هويت تشخيص جريمه<br />
بايد آن كردن رها صورت در حيوان« »نگاهدارنده ثالثاً وغيره. عكسبرداري گذاري، عالمت طريق از بيني، يا پنجه از مانند<br />
درست شوند. بيخانمان ما قصور و غفلت اثر در نبايد حيوانات اين كه كنيم فراموش نبايد باالخره بپردازد. سنگيني نقدي بكشيم.<br />
را آنها اينكه نه و دهيم قرار خود سرپرستي و مراقبت تحت را حيوانات اينگونه بايد ما يتيم. كودكان ندارد<br />
وجود ولگرد حيوانهاي از مراقبت و نگاهداري براي كافي پول 128- اب مسئوالنهتر مردم زيرا ميدهد، تقليل بسيار را ناخواسته حيوانهاي تعداد حيوانات، نگاهداري براي قانوني اجازه دادن هب تا كه كاري ميشود، تأمين مالي نظر از يتيم« »حيوانهاي از مراقبت طريق بدين عالوه به ميكنند. رفتار خانگي حيوانهاي است.<br />
گرفته صورت خيريه سازمانهاي توسط حال آنهاست<br />
براي زندگي گونه اين از بهتر ولگرد حيوانهاي مردن 129- شود.<br />
رجوع 123 شماره به ديگر<br />
نكاتي كشت<br />
نمايند درد احساس اينكه بودن دارو كمك با بايد را خطرناك حيوانهاي 130- شود.<br />
رجوع 124 و 123 هاي شماره به باشند<br />
داشته طبيعي زندگي يك نميتوانند حال هر به خانگي حيوانات 131- بيتناسبي<br />
خيلي موجودات به اينكه بر مشروط كنند، زندگي آزاد طبيعي درمحيط ميتوانند هم هنوز حيوانات اين از بسياري روابط،<br />
اين شدهاند. وابسته ما به وسيعاً لذا و كرده عادت انسانها با زندگي با سال هزاران طول در آنها معذلك باشند. نشده تبديل محبت<br />
و راحتي اطمينان، ايجاد صورت به فوايدي طرف دو هر براي آزادانه نحوي به ميتواند است، بوده غيرطبيعي هرچند كه باشد.<br />
داشته همراه به 30
دارند<br />
احتياج گوشت به سگها و گربهها 132- تغذيه<br />
شيوه يك با آنها كنند. گذران و تغذيه چيزي هر با ميتوانند تقريباً آزاد طبيعي درمحيط و هستند خوار چيز همه سگها نمايند.<br />
زندگي خوب ميتوانند نيز متوازن گياهي تأمين<br />
گياهي صرفاً تغذيه طريق از كه دارند احتياج مختلفي غذايي مواد به آنها هستند. گوشتخوار شديداً برعكس گربهها حال<br />
در كرد. اضافه گربه گياهي غذاي به و آورد بدست معيني جلبكهاي از ميتوان را غذايي مواد اين معذلك نميشود. حيوانات<br />
گياهي تغذيه به مربوط جزئيات مورد )در ميكند توليد گربه براي را مكمل غذاي اين آمريكايي شركت يك حاضر نمود(.<br />
سوال انگلستان در The Vegan Society از ميتوان رابطه<br />
اما كنيم، تحميل گوشتخوار حيوانات به را خود گياهخواري اخالق ما كه نيست درست اين كه ميكنند ادعا افراد بعضي سگهاي<br />
و گربهها ميگردد: شرح اين به استثنايي شرايط به منجر دارد وجود حيوان و انسان بين كه فردي به منحصر و استثنايي ما<br />
اخالق اما ميكنند. زندگي ما با و هستند ما مراقبت به وابسته ميكنند زندگي آزاد طور به كه همنوعانشان آن برخالف اهلي ميكنند.<br />
منع بكشيم آنها خاطر به را حيواناتي اينكه از را است<br />
ظالمانه عملي خانگي حيوانهاي كردن اخته 123- ديگر<br />
او كه است اين ميگيرد، صورت جراحي عمل طريق از كه كار، اين از منظور است. مهمي مسئله حيوان كردن اخته نحوي<br />
به را اهلي گربههاي و سگها بايد ما وجود اين با اوست. حقوق به جدي تجاوز معناي به اين و كند. مثل توليد نتواند خوشبختي<br />
و آسايش مسئول ما روي اين از است. كرده وابسته ما به وسيعاً را آنها حال درعين آنها كردن اهلي زيرا بنگريم ديگر آنها<br />
جمعيت ازدياد به منجر ميشود، ديده انسانها مورد در كه گونه همان درست آنها، ولد زاد امر نكردن كنترل هستيم. آنها ميگردد.<br />
آنها براي ناراحتي و رنج ايجاد و حاضر<br />
زمان در كردن اخته نمائيم. دخالت امر اين در مصنوعي نحوي به كه نميماند ما براي اين جز راهي معلوم قرار از است.<br />
زمينه اين در روش انسانيترين ميكشند<br />
را ديگري حيوانات سگها و گربهها 134- گروه<br />
عنوان به را خانواده اين ميكند، زندگي انسانها از خانواده يك در كه اهلي سگ يك دارند. جمعي روحيه سگها را<br />
خانواده مشرب وخوش مهربان عضو يك معموالً و ميماند مطيع او شود، رفتار درست سگ با كه مادامي تا مينگرد. خود ميدهد.<br />
تشكيل آنها<br />
بر زيادي كنترل ما و ميگذرانند وتنهايي منفرد طور به را خود وقت بيشترين ميكنند. رفتار ديگري گونه به گربهها ام آيا كه است اين پرسش ميكشند. را جونده جانوران و پرندهها خود، طبيعي رفتار با مطابق اهلي، ازگربههاي بسياري نداريم. فقط<br />
ما است ممكن گونه بدين كنيم؟ وارد خود زندگي محل زيست سيستم در را حيوان شكارگر يك كه داريم را حق اين نمائيم.<br />
ايجاد جانشين دادهايم پايان وجودشان به كه حيوانخوارهايي براي بحث<br />
ادامه حيوانات<br />
حقوق مدافعين و گياهخواران به متداول اتهامات هستي<br />
عاطفي يا احساساتي اندازه از بيش تو 135- اين<br />
به ما اگر هستند. احساسات جزء اينها دوي هر است. همدردي احساس و محبت انسان يك صفات ارزشمندترين شد.<br />
خواهد كمتر مراتب به جهان اين در رنج و درد صورت اين در بدهيم، بيشتري عمل آزادي فقط احساسات 31
136- تو آدم بيعقلي هستي<br />
آيا اين بيعقلي است كه انسان براي خود آن شيوه زندگي را برگزيند كه بدين وسيله سعي كند تا از درد و رنج و مرگ<br />
براي موجودات زنده ديگر جلوگيري نمايد؟<br />
137- تو حيوانات را همانند انسان ميداني<br />
»انسان دانستن« حيوانات به چه معناست؟ به اين معناست كه ما براي حيوانات ويژگيها و استعدادهايي قائل هستيم كه در<br />
انسان وجود دارد. يكي از اينها كه ترديد ناپذير است اين است كه حيوانات نيز ميميرند. حاال يك سوال به اين شرح مطرح<br />
ميشود: آيا حيوانات مانند ما رنج ميبرن و درد ميكشند؟ تا به حال شناخت كامالً مطمئني در پاسخ به اين سوال وجود نداشته<br />
است. اما معلوم و مسلم شده است كه حيوانات همانند ما هم سيستم اعصاب مركزي و هم قوه ذهني دارند. اين دو عامل،<br />
بنابر دانش امروزي بشر، پيش شرط وجود استعداد رنج بردن و درد كشيدن است. لذا به اين معنا صحيح است كه حيوانات را<br />
همانند انسان دانست. )به شمارههاي 98،144 83، 21، و149 رجوع شود(.<br />
138- تو واقع گرا نيستي<br />
من آرمان گرا هستم. بدون آرمان گرايان، قطعاً جهان ما تكامل پيدا نميكند.<br />
139- تو چشمان خود را در برابر واقعيت ميبندي<br />
واقعيت اين است كه به طور مداوم تعداد بيشماري از حيوانات فقط براي خاطر ما رنج ميبرند و زندگي خود را از دست<br />
ميدهند. شيوه زندگي گياهخواري با اين واقعيت مبارزه ميكند وسعي مينمايد تا آن را تغيير دهد.<br />
140- تو از حد و اندازه گذراندهاي<br />
بدون اعمال ستم وستمگري زندگي كردن، مستلزم پايداري و استقامت است و به معناي اين است كه ما همواره احساس<br />
وفاداري داشته باشيم. ما همگي احساس ميكنيم كه اين نادرست است كه انسانهاي ديگر رنج ببرند يا كشته شوند در حالي كه<br />
جلوگيري از اين رنج و مرگ امكان پذير باشد. چرا بايد در قبال حيوانات از اين احساس دست بكشيم در حالي كه آنها نيز<br />
مستعد رنج بردن هستند وحق زندگي كردن دارند )به نكته شماره 137 و نكاتي كه در آنجا عطف شده رجوع شود(.<br />
توجيهاتنمونه<br />
141- بعضي حيوانات هم حيوانات ديگري را ميكشند<br />
به شماره 61 رجوع شود<br />
142- حيوانات هم حقوق انسانها را رعايت نميكنند<br />
حيوانات احتماالً همانند بچههاي كوچك و بعضي افراد معلول رواني فاقد استعداد فكري مورد نياز براي درك مفهوم مجرد<br />
»حق« هستند. از اين روي آنها نه آگاهي دارند كه به حقوق ديگران احترام بگذاريم و نه ميتوانند از اين حقوق سوءاستفاده<br />
نمايند.<br />
معذلك آنها موجوداتي هستند كه مستعد رنج بردن و درد كشيدن ميباشند و لذا ما بايد حقوق آنها را محترم بشماريم.<br />
143- هيچكس به طور كامل بيآزار نيست<br />
اين غير ممكن است كه بتوان زندگياي را گذارند كه براي هيچ موجودي آزار و زيان نداشته باشد. ما همگي تا به حال<br />
32
حلزوني را سهواً لگد كردهايم يا در اثر نفس كشيدن حشرهاي رابلعيدهايم. اما در اين كتاب درباره درد و رنج هاي اجتناب پذير<br />
حيوانات صحبت ميشود كه ما ميتوانيم از آنها جلوگيري كنيم ولي آگاهانه خودمان را با آنها سازش وانطباق دادهايم.<br />
144- تو از كجا ميداني كه حيوانات چه ميخواهند؟<br />
حيوانات نه درد و رنج ميخواهند و نه ميخواهند زندگي خود را از دست بدهند. اين استنتاج و نتيجهگيري بر اساس اين<br />
مشاهده ساده قرار دارد كه آنها تمام زندگي خود را دقيقاً به گونهاي ميگذرانند كه از درد و رنج و مرگ جلوگيري كنند.<br />
145- از كجا ميداني كه حيوانات ممكن است رنج بكشند؟<br />
به شمارههاي 144 ،137 ،98 ،83 ،21 و 149 رجوع شود.<br />
146- حيوانات به اين جهت وجود دارند كه ما از آنها استفاده كنيم<br />
به شماره 39 رجوع شود.<br />
نخوت و غرور بشري<br />
147- انسانها نسبت به حيوانات صاحب هوش و عقل بيشتري هستند<br />
خيلي كسان ادعا ميكنند كه ما به علت قواي فكري برتري كه داريم مهمتر و با ارزشتر از حيوانات هستيم. اين ادعا به<br />
اين معناست كه ارزش يك انسان متناسب با قوه فكري او تعيين ميشود. يعني تو از كسي كه ضريب هوش باالتري دارد كم<br />
ارزشتر هستي و خيلي از افراد معلول رواني از بعضي حيوانات باهوش ارزش كمتري دارند.<br />
)به عالوه اوالً احساساتي چون احساس همدردي و محبت نقش بيشتري در تعيين ارزش افراد دارند و حتي ممكن است تنها<br />
عامل تعيين كننده ارزش افراد باشند و ثانياً به فرض كه انسانها بعلت صرف برتري فكري از حيوانات مهمتر و با ارزشتر باشند<br />
ولي اين دليل نميشود كه بر آنها ظلم و ستم كنند و اعمال حاكميت نمايند(.<br />
148- انسانها از حيوانات مهمتر هستند<br />
به شماره 83 رجوع شود.<br />
149- حيوانات به اندازه انسانها رنج نميبرند<br />
در رابطه با احساس »درد« جسمي و روحي، همه حيوانات تكامل يافته و از جمله انسان داراي واكنش يكسان هستند. درد،<br />
درد است. خواه پرنده يا ماهي يا موش يا انسان آن را داشته باشد.<br />
با اين وجود، »رنج« به مفهومي خاص در نزد انسان ممكن است متفاوت از ساير حيوانات باشد. يك انسان كه مدت كوتاهي<br />
در زندان بسر ميبرد ممكن است به طور مثال اين گونه خود را تسلي دهد كه مدت زنداني او به زودي تمام خواهد شد درحالي<br />
كه يك حيوان زنداني احتماالً فقط حالت احتضار گونه زنداني بودن كنوني خود را ميشناسد. از سوي ديگر يك حيوان زنداني<br />
شده احتماالً با رنج ناشي از اين آگاهي كه در روز بعد او را اعدام ميكنند مواجه نيست. تفاوت انسان با حيوان در احساس درد<br />
و رنج نه تفاوتي كمي، بلكه حداكثر تفاوتي مربوط به حالت است.<br />
150- نخست بايد به مسئله درد و رنج انسانها بپردازيم<br />
وجود درد و رنج در نزد انسانها دليل نميشود كه از توجه همزمان به درد و رنج حيوانات خودداري نمائيم. تو نميتواني بين<br />
انسان و حيوان خط تفكيك ترسيم كني زيرا ما همه در زمره حيوانات قرار داريم )به اين معنا كه ما همه مستعد رنج بردن و<br />
درد كشيدن هستيم و خواستار رفتارهاي انساني و غير ظالمانه كه موجب درد و رنج نميشوند، ميباشيم(. بنابر اين ما بايد<br />
33
تالش كنيم تا زندگي در اين جهان را براي همه موجوداتي كه زندگي برايشان ارزش دارد بهتر نمائيم. گياهخواري اقدامي در<br />
اين جهت محسوب ميشود.<br />
151- حيوانات نميتوانند بطور عقالني قضاوت كنند<br />
استعداد عقالني قضاوت كردن تنها منحصر به انسانها نيست. اين امر عملكرد قسمت جلوئي مغز است. اين قسمت يكي از سه<br />
حوزه اصلي مغز است كه تمام حيوانات مهرهدار آن را دارا هستند. قسمت قدامي مغز به هر حال در حيوانات مختلف به ميزان<br />
متفاوتي تكامل يافته است و در انسان نسبتاً ساختار پيچيدهتري دارد. اما اين اختالف اساسي نيست بلكه محدود و فرعي است.<br />
اگر قدري با شهامت برخوردكنيم، خواهيم پذيرفت كه ما انسانها تمايل داريم كه اعمال خودمان را محصول خرد و شعور<br />
خويش بدانيم و اعمال مشابه در انواع حيوانات ديگر را به عنوان چيزهايي بنگريم كه به طور غريزي انجام و هدايت ميشوند.<br />
نكاتي ديگر<br />
152- انسانها بايد در تصميمگيري درمورد آنچه ميخواهند انجام دهند آزاد باشند<br />
ما حق داريم عقيده مخصوص خودمان را داشته باشيم اما آزادي عقيده را همواره نميتوان با آزادي عمل يكسان دانست. تو<br />
شايد طرفدار اين عقايد باشي كه ما ميتوانيم حيوانات را بكشيم، سياهپوستان را به صورت برده در آوريم و زنان را كتك بزنيم،<br />
اما اين امر اين حق را به تو نميدهدكه اين عقايد را به مرحله اجرا هم درآوري.<br />
به عالوه آزادي حد و مرزي دارد: تو هر چه ميخواهي انجام بده، ولي نه به هزينه ديگران، نه به قيمت ايجاد آزاد و زيان<br />
براي ديگران.<br />
153- به انسانها نبايد القاء عقيده نمود<br />
القاء عقيده (Indoctrination) به معناي اين است كه يك عقيده را در ميان افراد بدون توجه و اعتناء به انتقادهايشان<br />
نفوذ داد. جنبش دفاع از حقوق حيوانات اين شكل از اشاعه عقايد را رد ميكند. اين جنبش خواستار افرادي آزاد فكر و انتقاد<br />
پذير است كه واقعيت امور را مورد آزمون قرار ميدهند و ترسي ندارند كه عقيده خود را بيان نمايند و در موارد مشكوك نيز<br />
آن را تغيير دهند.<br />
154- آيا يك حيوان خطرناك را براي دفاع از خود به قتل ميرساني؟<br />
در رابطه با مبارزه براي زندگي يا مرگ، ما به واسطه عقل فوقالعادهاي كه داريم نسبت به حيوانات داراي برتري هستيم. ما<br />
بايد به اين امر بيانديشيم كه عقل ما براي ما يك احساس اخالقي را ممكن ميسازد. و هر قانون اخالقي بر اساس اصل انصاف<br />
استوار است. درمحيط طبيعي آزاد توازن قواي معيني بين حيوان درنده و حيوان شكار شونده برقرار ميباشد. يكي طبيعتاً شكارگر<br />
است وديگري از او ميگريزد. ما انسانها اين قانون طبيعت را لغو كردهايم و بدين وسيله انواع زيادي را از ميان بردهايم.<br />
قطعاً كتشن حيوان، در صورتي كه زندگي شخص به خطر افتاده باشد، نادرست نيست. معذلك ما بايد به حريفمان فرصت<br />
منصفانهايبدهيم.<br />
155- آيا يك حيوان بيخطر را به قتل ميرساني تا زندگي خودت را نجات دهي؟<br />
به شماره 154 رجوع شود.<br />
156- آيا يك حيوان را ميكشي تا زندگي حيوان ديگري را نجات دهي؟<br />
به شماره 154 رجوع شود.<br />
34
157- آيا تا به حال در كشتارگاه بودهاي، به موقع شكار يك حيوان و يا به هنگام آزمايش آن در آزمايشگاه حضور<br />
داشتهاي؟<br />
الزم نيست كه انسان سوءاستفاده از حيوانات را مستقيماً خود تجربه كرده و به چشم خود ديده باشد تا عليه آن مبارزه نمايد.<br />
همان گونه كه در مورد تجاوز جنسي، برده ساختن انسانها و جنگ چنين است. همين كه از وجود آن آگاه باشيم كفايت<br />
ميكند.<br />
ما به تنهايي مسئول ايجاد اين رنجها براي حيوانات هستيم و وظيفه ماست كه به آنها پايان دهيم.<br />
پايان<br />
35