دختر ونوس
اثر: هاوارد زین ترجمه: شیرین میرزانژاد گروه تئاتر اگزیت
اثر: هاوارد زین
ترجمه: شیرین میرزانژاد
گروه تئاتر اگزیت
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
دخبرتبرر <strong>ونوس</strong> گروه تئاتر ا گزیت هاوارد زین<br />
پائولو: جان، یعبىنبىی میگی میخوای از خبریبررش بگذرن؟ مگه استخدامت نکردهان که<br />
تاییدشون کبىنبىی؟<br />
لندل: چرا، اما من فکر خودمو هم دارم، فکری که اونا درکش بمنبممیکبننبنن. اونا به من اعتماد<br />
دارن چون موقع جنگ سرد باهاشون بودم. اون زمان من به عامل بازدارندهی هستهای<br />
اعتقاد داشتم. اما با این جنگ دیوانهوار تروریسم هیچ بازدارندهای وجود نداره. هیچ<br />
سلاحی بمنبممیتونه جلوی تروریستها رو بگبریبرره. بازیایه که اونا هیچ ازش سر در بمنبممیآرن.<br />
توی رَند چند نفری هستیم که با هم دربارهش حرف میزنیم. همھهممه موافقیم که دیوانگیه و<br />
هر کاری میتونیم باید ابجنبججام بدبمیبمم تا جلوشو بگبریبرر بمیبمم. اسم خودمونو گذاشتیم گروه<br />
هایزنبرببررگ١ . یادته؟<br />
پائولو: حدس میزنن که با اطلاعات غلط پروژهی ابمتبممی آلمللممان رو خراب کرد.<br />
لندل: ما اطلاعات درست میدبمیبمم، اما با همھهممون اثر. ما یه تیم کوچیک خوب دار بمیبمم. یه تیم<br />
ویژه.<br />
پائولو: تو هم میخوای من توی تیم باشم.<br />
لندل: میخوابمیبمم که تو مدیریتش کبىنبىی.<br />
پائولو: مدیریت کنم؟ چرا من؟<br />
لندل: به خاطر اینکه تو بهببههبرتبرریبىنبىی. خدا لعنتش کنه پائولو، اونا بمنبممیتونن هیچ ایرادی به تو<br />
وارد کبننبنن. تو برای پژوهشت روی تشعشعات نوبل بردی.<br />
پائولو: میدوبىنبىی که، من تو دانشگاه کلمبیا درس میدم.<br />
!38<br />
Heisenberg ١