صحنهمعاصر گروه تئاتر ا گزیت ویژه نامه هبرنبرر وسرمایه به عبارت دیگر به زبان روانشناسی ریشه ی هبرنبرر در عمق آ گاهی جمججممعی ما بهنبههفته است؛ به دوره های دور تارتحیتحخ و پیش از تارتحیتحخ بازمی گردد، درست مانند مذهب. حال ا گر به بجنبجخستبنیبنن اشکال هبرنبرر بنگر بمیبمم، اولبنیبنن چبریبرزی که می بینیم این است که بسیار کم از آن بافىقفىی مانده است. بجببجخش عمده ای از این هبرنبرر با استفاده از مواد نابود شدبىنبىی ابجیبججاد می شد: چوب و استخوان یا حبىتبىی پوست انسان، یعبىنبىی همھهممان خالکو بىببىی. می بینم که برخی از سمشسمما تتو دارید. مشخص است که می خواهید به دوران پیش از تارتحیتحخ بازگردید! چنبنیبنن نوعی از هبرنبرر تقریباً به طور کامل ناپدید شده است، با این حال جسد تحیتحخ زده ی زبىنبىی از دوران پیش از تارتحیتحخ را در سیبرببرری یافته اند که تتوی پیچیده و پر از جزئیابىتبىی بر روی بدنش دارد. هبرنبرر غارنشیبىنبىی امروزه وقبىتبىی که به هبرنبرر پیش از تارتحیتحخ فکر می کنیم، بیش از همھهممه یاد نقاشی های دیواری در غار می افتیم، مانند نقاشی های شگفت انگبریبرز منطقه ی دوردون٢٣ فرانسه و آلتامبریبررا٢٤ در سمشسممال اسپانیا. این نقاشی ها قطعاً می بایست بمنبمماینده ی یکی از بالاترین مقاطع هبرنبرر و فرهنگ بشری باشد. ویژگی های عجیبىببىی نبریبرز دارد که آن را کاملاً از هبرنبرر پس از آن تفکیک می کند. برای مثال، این ها تقریباً منحصراً نقاشی های حیوانات هستند. می توابمنبمم بگو بمیبمم عملاً هیچ انسابىنبىی نیست. اما در یکی از نقاشی های فرانسوی نقشی بسیار مرموز وجود دارد که شکلی شبه انسابىنبىی دارد: بدن انسان و سر گوزن. این به طور کلی به عنوان ساحر در نظر گرفته شده است، نوعی جادوگر. ا گر هیچ انسابىنبىی نیست، هیچ گلی هم نیست، هیچ گیاهی هم نیست و حیوانابىتبىی که به تصویر کشیده شده اند تنها حیوانات مشخصی هستند. بجنبجحوه ای که این حیوانات به تصویر درآمده اند نبریبرز خارق العاده است. همھهممچنان به نظر ما زیبا می رسد، ده ها هزار سال بعد. این چبریبرزها به خاطر رئالیسم حبریبررت انگبریبرزشان برای ما زیبا هستند، چرا که طبیعی هستند و آ گاهی زیادی درباره ی آناتومی را نشان می دهند که بسیار قابل توجه است. به قدری دقیق است که هر رباط، هر رگ و هر عضله به دقت به تصویر کشیده شده است. !44 Dordogne ٢٣ Altamira ٢٤
صحنهمعاصر گروه تئاتر ا گزیت ویژه نامه هبرنبرر وسرمایه اما با این که این نقاشی های شگفت انگبریبرز به نظر ما زیبا می رسند، برای ما از همھهممان لحللححاظ که برای مردم آن زمان که آن را کشیده یا به آن نگاه می کردند زیبا بوده زیبا نیست. منظورم را کمی بعد توضیح می دهم. اما بگذارید به نکته ای که در ابتدای بجببجحثم اشاره کردم بازگردبمیبمم و این فکر برخی از مردم که هبرنبرر امری حیابىتبىی نیست، که هبرنبرر مهم نیست، که هبرنبرر برای طبقه ی کارگر نیست. آیا این واقعاً درست است؟ خب، بگذارید ببینیم. فقط سعی کنید دنیا را بدون هبرنبرر تصور کنید، دنیابىیبىی بدون موسیقی، دنیابىیبىی بدون رقص و آواز، دنیابىیبىی بدون شعر. فقط برای یک دقیقه آن را تصور کنید و بلافاصله خواهید دید که هبرنبرر چقدر برای توده ها اهمھهممیت دارد، نه فقط برای روشنفکران، بلکه برای همھهممه. آبجنبجچه که قطعاً حقیقت دارد این است که در جامعه ی طبقابىتبىی خصوصاً در جامعه ی غر بىببىی امروز هبرنبرر به ابجنبجحصار طبقات ممممممتاز درآمده است. به شکل گسبرتبررده ای خارج از دسبرتبررس توده هابىیبىی قرار گرفته است که در رقت آورترین شرایط، نه تنها از نظر مادی بلکه از نظر معنوی زندگی می کنند. سرمایه داری ا کبرثبرریت مردم را به شرایط زندگی زشت، بجتبجحقبریبرر شده و از خود بیگانه مجممجحکوم می کند. متاسفانه این حقیقت دارد که زنان و مردان می توانند به چنبنیبنن شرایطی عادت کنند. در واقع نوع بشر می تواند تقریباً به همھهممه چبریبرز عادت کند. یک برده می تواند زبجنبججبریبررهایش را دوست بدارد. مردم به خانه های بد، به غذای بد عادت می کنند و کم کم فکر می کنند که این غذای بد، این برنامه های تلویزیوبىنبىی بد، موسیقی بد، خصوصاً موسیقی بد، فیلم های بد و روزنامه های بد را دوست دارند. آبهنبهها کم کم باور می کنند که بمتبممام این ها را آزادانه انتخاب کرده اند. لایبنیتس٢٥ فیلسوف جمججممله ای مشابه این گفته بود که ا گر یک سوزن مغناطیسی می توانست فکر کند، معتقد بود که از روی اراده ی آزاد خود سمشسممال را نشان می دهد. در واقع شرایط ما به گونه ایست که این ها و بسیاری چبریبرزهای دیگر را که حقیقت ندارند باور کنیم. این برای طبقه ی حا کم بسیار مناسب است. توده ها تشویق می شوند که این شرایط فقر مادی و فرهنگی را بپذیرند، در حالىللىی که طبقه ی حا کم در خانه های زیبا زندگی می کنند، در تئاتر بمنبممایش های بسیار خوب می بینند، (گاهی اوقات) کتاب های بسیار خوب می خوانند، به تعطیلابىتبىی بسیار عالىللىی می روند و در رستوران های گرانقیمت غذا می خورند. پس طبیعتاً معتقدند که هر آشغالىللىی برای توده ها به قدر کافىففىی خوب است. این طبیعی است. آبجنبجچه که جای تاسف دارد این !45 Leibnitz ٢٥