مخاطب در تئاتر امروز ایران
پرونده تحریریه اگزیت مرداد نود و هفت به قلم: مجید اصغری، آرمان عزیزی، اردشیر شیرخدایی
پرونده تحریریه اگزیت
مرداد نود و هفت
به قلم: مجید اصغری، آرمان عزیزی، اردشیر شیرخدایی
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
<br />
مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong><br />
پرونده بجتبجحریریه گروه تئاتر ا گزیت<br />
مردادماه ١٣٩٧<br />
به قلم: مجممججید اصغری، آرمان عزیزی، اردشبریبرر شبریبررخدابىیبىی<br />
!2
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
!3
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
فهرست مطالب<br />
✮ عواطف سیاسی ‐ آرمان عزیزی..……………………………………………….……صفحه ۵<br />
✮ طرز بهتبههیه و بجپبجخت مجممجخاطب تئاتر ‐ مجممججید اصغری…………………………………….……صفحه ١٢<br />
✮ «شبه بمتبمماشا گران؛ هبریبرزم آتش تئاتر بجتبججارت زده» ‐ اردشبریبرر شبریبررخدابىیبىی….………….…..…صفحه ٢٢<br />
!4
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
عواطف سیاسی<br />
آرمان عزیزی<br />
بجببجحث <strong>در</strong> مورد عاطفه و بروزش <strong>در</strong> وا کنش به عمل حاضر بر صحنه، مبحبىثبىی تاربجیبجخی ست به<br />
<strong>در</strong>ازای عمر هبرنبرر تئاتر. از اشعار جمحجمماسی هومر، تراژدی های آشیل و سوفوکل، <strong>در</strong>س های افلاطون<br />
و بوطیقای ارسطو، تا به <strong>امروز</strong> <strong>در</strong> آثار معاصر از مجممجحافظه کارترین ها تا انقلابىببىی ترین ها. خط فرق<br />
ایده ی افلاطوبىنبىی <strong>در</strong> مورد بمنبممایش با منظر ارسطو بىیبىی <strong>در</strong> تاثبریبرر همھهممبنیبنن عواطف برانگیخته <strong>در</strong> بمتبمماشا گر<br />
است. افلاطون معتقد است عواطفی که تراژدی <strong>در</strong> بمتبمماشا گر ابجیبججاد می کند، حاصل تقلید از<br />
طبیعت و نبریبرز موهوم و «غبریبررسودمند» است و <strong>در</strong> مقابل ارسطو پاسخ می دهد که ترس و شفقبىتبىی که<br />
از بمتبمماشای یک کنش منسجم <strong>در</strong> تراژدی (متاباسیس یا از اوج به نگون بجببجخبىتبىی رسیدن شخصیت<br />
بمنبممایش) برانگیخته می شود موجب همھهممدلىللىی و تزکیه ی نفس (کاتارسیس) خواهد شد. ارسطو به<br />
!5
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
شدت امیدوار است که این عواطف متمرکز بر رتحنتحج دیگران، <strong>در</strong> ارتباط با تئاتر، بر شخصیت<br />
انسان <strong>در</strong> سیاست موثر خواهد بود. (و به همھهممبنیبنن بجنبجحو شاید تاثبریبرری که شادی <strong>در</strong> بمتبمماشای کمدی ابجیبججاد<br />
خواهد کرد)<br />
اما <strong>در</strong> دوران معاصر ما، <strong>در</strong>کی عمیق تر از عواطف بمتبمماشا گر تئاتر ضروری ست، چرا که نه دیگر<br />
صورت بندی ارسطو بىیبىی تراژدی و کمدی به راحبىتبىی <strong>در</strong> حال و روز تئاتر معاصر حکم فرماست و نه<br />
نقش سیاسی بمتبمماشا گر <strong>در</strong> اجتماع <strong>امروز</strong> آبجنبجچنان مانند وضعیت جامعه ی یونان باستان است. مضاف<br />
بر اینکه بجببجحبىثبىی که من قصد طرح کردنش را دارم کاملا ناظر بر حال و روز بمتبمماشا گر <strong>امروز</strong> تئاتر <strong>در</strong><br />
<strong>ایران</strong> است، و یا به عباربىتبىی دقیق تر، هدف من، بیشبرتبرر از آنکه موشکافىففىی و بجتبجحلیل عواطف حاضر بر<br />
صحنه باشد، پیشنهادی ست به بمتبمماشا گر <strong>امروز</strong>، برای تغیبریبرر جهبىتبىی آ گاهانه <strong>در</strong> <strong>در</strong>ک عواطفی که با<br />
خود از سالن بمنبممایش ببریبررون می برد. لذا روی صحبت من با هرکسی است که <strong>در</strong> موقعیت بمتبمماشا گر<br />
<strong>در</strong> مقابل اثری بمنبممایشی «احساسابىتبىی» می شود. اما از آبجنبججا که تعببریبرر «احساسابىتبىی» <strong>در</strong> فرهنگ ما به<br />
عواطفی رقیق و سطحی ارجاع می دهد باید پیش از هر چبریبرز تعریف خودم از احساسات و<br />
عواطف را شفاف تر بیان کنم.<br />
تعریف عواطف<br />
تعریف عاطفه <strong>در</strong> علوم مجممجختلف متفاوت است. تعریفی که جامعه شناسی از عاطفه می دهد بسیار<br />
کلی تر است از آبجنبجچه فلسفه فکر می کند. آبجنبجچه که روانشناسی به عواطف اطلاق می کند نبریبرز با تصور<br />
این دو مغایرت هابىیبىی دارد. شاید هنگامی که به عواطف و احساسات می اندیشیم این پیچیدگی<br />
را احساس نکنیم، چرا که عواطف همھهممان چبریبرزی ست که ما <strong>در</strong> لحللححظه بجتبججربه می کنیم. اما هنگامی که<br />
پای تعاریف به میان می آید، این مساله که آیا دلواپسی، وفاداری، پشیمابىنبىی یا ق<strong>در</strong>ت طلبىببىی نبریبرز جز<br />
عواطف به حساب می آیند یا نه، دسته بندی عواطف را بسیار متفاوت می کند. <strong>در</strong> این مقاله اما من<br />
به تعریف فیلسوف زبان شناس؛ زولتان کووچش متوسل می شوم که با اتکا به علوم شناخبىتبىی<br />
عواطف را مجممجحدود به پنج عاطفه ی اصلی یعبىنبىی خشم، ترس، شادی، غم و عشق می کند و معتقد<br />
است عواطف دیگر از ترکیب این ها ابجیبججاد می شوند. برای مثال احساس دلواپسی از ترکیب ترس<br />
و عشق و تا حدی غم ابجیبججاد می شود، یا پشیمابىنبىی از احساسات توامان غم و ترس و گاهی خشم<br />
بوجود می آید. ما <strong>در</strong> این مقاله با همھهممبنیبنن پنج عاطفه ی اصلی سر و کار دار بمیبمم.<br />
این را هم اضافه کنم که <strong>در</strong> علم روانشناسی از معادل هیجانات برای عواطف استفاده می شود<br />
و هر وا کنشی به عملی ببریبرروبىنبىی یا <strong>در</strong>وبىنبىی که بتواند اختلالىللىی <strong>در</strong> رفتار سازشی فرد ابجیبججاد کند،<br />
هیجانات یا عواطف نام خواهد داشت. این وا کنش به عمل ببریبرروبىنبىی یا به عبارت دقیق تر پاسخ به<br />
عاملِ اخلال گر، عباربىتبىی ست که هسته ی اصلی فرضیات من <strong>در</strong> این مقاله را تشکیل می دهد. <strong>در</strong><br />
!6
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
ادامه هرجا که از احساسات یا عواطف استفاده شود <strong>در</strong> واقع یک مفهوم خواهد داشت و من از<br />
تفاوت شناخبىتبىی میان این دو چشم پوشی خواهم کرد و هر دو را به یک معبىنبىی استفاده می کنم.<br />
<strong>در</strong> واقع <strong>در</strong> این بجببجحث هیچ تفاوبىتبىی میان «احساسابىتبىی شدن» و «با عاطفه بودن» وجود بجنبجخواهد<br />
داشت.<br />
تئاتر و عواطف<br />
تئاتر به عنوان یکی از بىببىی واسطه ترین هبرنبررها، توانابىیبىی تاثبریبررگذاری بسیاری بر مجممجخاطب دارد و بسیاری<br />
از مجممجخاطبان وفادار به تئاتر نبریبرز، به همھهممبنیبنن دلیل تئاتر دیدن را بر سینما رفبنتبنن ترجیح می دهند. زنده<br />
بودن و ارتباط بدنِ زنده ی بازیگر با فضا می تواند رابطه ی صادقانه تری برای انتقال عواطف به<br />
مجممجخاطب ابجیبججاد کند. سمشسمما هنگام بمتبمماشای یک بمنبممایش همھهممیشه این را پس ذهن به یاد دارید که احتمالا<br />
صدای سمشسمما توسط بازیگران شنیده خواهد شد، صدای خنده، صدای سرفه، یک خش خش یا <strong>در</strong><br />
گوشی صحبت کردن. به همھهممبنیبنن دلیل <strong>در</strong> مقایسه با پرده ی سینما ارتباطی عمیق تر با اتفاقات صحنه<br />
برقرار خواهید کرد. این مزیت کمک خواهد کرد که عواطفی که <strong>در</strong> وا کنش به بمنبممایش نشان<br />
می دهید نبریبرز از صداقت و عمق بیشبرتبرری برخوردار باشد. <strong>در</strong> کتاب مشهور پل وو<strong>در</strong>اف با نام<br />
ضرورت تئاتر، <strong>در</strong> فصل احساسات اشاره شده است که تئاتر موفق گونه ای همھهممکاری است ببنیبنن<br />
بازیگر و بمتبمماشا گر و این دو گروه باید دست کم <strong>در</strong> فرهنگی مشبرتبررک باشند (یا حداقل آماده ی یاد<br />
گرفبنتبنن آن فرهنگ باشند) که به آنان اجازه دهد هبرنبرری یکسان را از دو سوی متفاوت بمتبممرین کنند.<br />
<strong>در</strong> واقع وو<strong>در</strong>اف سعی می کند ارتباط میان بازیگر و بمتبمماشا گر را تعریف کند و جلوتر، شکل<br />
موفق این ارتباط را همھهممدلىللىی و شکل ناموفقش را ملال می نامد. او همھهممدلىللىی را <strong>در</strong>گبریبرری عاطفی با<br />
بمنبممایش معبىنبىی می کند، تا جائیکه عمل بمتبمماشا کردن را <strong>در</strong> گروی همھهممدلىللىی با اثر بمنبممایشی توصیف می کند.<br />
بمتبمماشا کردن یا همھهممدلىللىی با یک اجرا، شخصیت بمنبممایشی یا یک روایت <strong>در</strong> واقع بمتبممرین خو بىببىی برای<br />
زندگی واقعی ست، چرا که از نگاه وو<strong>در</strong>اف آنان که <strong>در</strong> بمتبمماشا کردن خبرببرره اند <strong>در</strong> زندگی کردن نبریبرز<br />
خبرببرره اند. بمتبمماشای همھهممدلانه باعث می شود عواطفی همھهممچون ترس، عشق، خشم، غم و شادی <strong>در</strong><br />
مجممجخاطب بروز پیدا کنند. حبىتبىی <strong>در</strong> آثار کسی همھهممچون برتولت برشت که معتقد به ابجیبججاد فاصله میان<br />
اثر بمنبممایشی و مجممجخاطب بود نبریبرز عواطفی سرشار بهنبههفته است. برای مثال <strong>در</strong> ننه دلاور یا <strong>در</strong> گالیله<br />
عواطف انسابىنبىی همھهممچون خشم، ترس یا غم به وضوح <strong>در</strong> مجممجخاطب ابجیبججاد می شود. یا برای مثال <strong>در</strong><br />
آثار ساموئل بکت که معنا بىببىی معبىنبىی ترین بمنبممود بمنبممایشنامه هایش است، عواطفی همھهممچون ترس یا غم و<br />
یا عواطف پیچیده تری همھهممچون ملال یا کلافگی که از ترکیب احساسات غم و خشم بوجود<br />
می آیند به وضوح قابل <strong>در</strong>یافت هستند.<br />
!7
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
به تعببریبرری شاید نتوان عواطف را از اثر بمنبممایشی جدا کرد، چرا که صحنه، جولانگاه اعمال<br />
انسابىنبىی ست و به همھهممبنیبنن بجنبجحو مجممجحل قضاوت و همھهممدلىللىی بمتبمماشا گر با این اعمال، و قضاوت چبریبرزی نیست جز<br />
وا کنشی منطقی‐عاطفی به همھهممراه ارزش گذاری عموما اخلافىقفىی (و اخلاق نبریبرز مجممججموعه قوانبنیبنن<br />
تاربجیبجخمند است که ریشه <strong>در</strong> عواطف انسابىنبىی دارد). از آبجنبججا که روانشناسان معتقدند که هیجانات<br />
احساسی <strong>در</strong> فرد، انگبریبرزه هابىیبىی به سوی کنشمندی <strong>در</strong> او ابجیبججاد می کند، می توان نتیجه گرفت که<br />
تئاتر هبرنبرری ست که انگبریبرزه های مجممجخاطب را هدف قرار می دهد. این انگبریبرزه ها لزوما به کنش هابىیبىی<br />
ببریبرروبىنبىی منتهی بمنبممی شوند اما همھهممه بدون استثنا تصوری از کنش و عمل را <strong>در</strong> فرد ابجیبججاد می کنند. برای<br />
مثال احساس خشم این انگبریبرزه را <strong>در</strong> سمشسمما تقویت می کند که به فردی که مسبب این خشم است<br />
آسیب برسانید، اما <strong>در</strong> ا کبرثبرر موارد این کار را ابجنبججام بمنبممی دهید. یا برای مثال احساس غم، به کرّات<br />
انگبریبرزه ی خودکشی را <strong>در</strong> افراد تقویت می کند اما کمبرتبرر فردی به آن پاسخ مثبت می دهد.<br />
از نو صورت بندی صحنه<br />
بسیار <strong>در</strong> باب سیاسی بودن یک اثر بمنبممایشی، یا چگونگی بجتبجحقق امر سیاسی بر صحنه ی تئاتر<br />
شنیده ابمیبمم، <strong>در</strong> واقع به نظر می رسد همھهممیشه این مولف اثر هبرنبرری است که باید <strong>در</strong> فرآیندی<br />
سلسله مراتبىببىی، عملی اجتماعی‐سیاسی را <strong>در</strong> جهت آ گاهی بجببجخشی مجممجخاطب بجببججا بیاورد و وضعیت<br />
فعلی را <strong>در</strong> آرزوی بهببههبودش، بجببجحرابىنبىی کند. از آبجنبججا که تصور مرسوم آن است که هبرنبررمند تافته ی<br />
جدابافته ی اجتماع است، اوست که باید طلایه دار تغیبریبرر باشد. این نگاه از بالا به بمتبمماشا گران، به<br />
عنوان توده ای نادان که برای فرا گبریبرری و رسیدن به آ گاهی باید به ایده های متعالىللىی یک هبرنبررمند،<br />
با دقت گوش فرا دهد، این توهم که هبرنبررمند رسالبىتبىی معلم گونه دارد را ق<strong>در</strong>ت می بجببجخشد. <strong>در</strong> میان<br />
این بمتبمماشا گران جاهل یا به تعببریبرر رانسبریبرر؛ «عالمللممان به جهل»، آبهنبهها که <strong>در</strong> رمزگشابىیبىی نشانه های<br />
غامض یک اثر هبرنبرری متبحرتر باشند، مقبول ترند (احتمالا بسیار شنیده اید این دسته بندی بمتبمماشا گر<br />
عام و بمتبمماشا گر خاص، یا عامه پسندان و خاص پسندان).<br />
قرن ٢٠ام میلادی با شروع ایده های م<strong>در</strong>نیسبىتبىی <strong>در</strong> هبرنبرر، مولفان و نظریه پردازان تئاتر به قصد<br />
بازگرداندن بمتبمماشا گر به جایگاه <strong>در</strong>خورش، یا مقامی که شایسته است، یا رسیدن به تساوی مراتب<br />
با عاملان صحنه، سعی <strong>در</strong> ابجیبججاد بمتبممهیدابىتبىی کرد. بمتبممهیدات مذکور، قرار بود این نگرابىنبىی افلاطوبىنبىی را<br />
که «بمتبمماشا گر غرق <strong>در</strong> توهم صحنه، از فرا گبریبرری و آ گاهی به دور است» را از ببنیبنن ببرببررد. ایده های<br />
پیسکاتور و برشت <strong>در</strong> فاصله گذاری میان صحنه و بمتبمماشا گر و یا دعوت آرتو از بمتبمماشا گر برای<br />
برداشبنتبنن هرگونه فاصله میان خود و اثر بمنبممایشی، به قصد تسکبنیبنن این نگرابىنبىی روشنفکرمآبانه ابجنبججام<br />
شد؛ نگرابىنبىی از انفعال مجممجخاطب <strong>در</strong> برابر هیاهو و جنب وجوش صحنه!<br />
!8
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
رانسبریبرر اما <strong>در</strong> مقاله ای <strong>در</strong>خشان به نام «بمتبمماشا گر رهابىیبىی یافته»، بمتبممام این ایده را به پرسش می گبریبررد<br />
که آیا این نگاه تقلیل گرایانه به مجممجخاطب تئاتر که مدعی برابرخواهی عاملان صحنه و بمتبمماشا گران<br />
است، خود برسازنده ی صورت بندی جدیدی از همھهممبنیبنن فاصله ی اثر هبرنبرری و مجممجخاطب نیست؟ <strong>در</strong> واقع<br />
آیا نقطه ی عز بمیبممت ممممممتازی برای مجممجخاطب موجود است که بمتبمماشا گر برای رسیدن به آن جایگاه باید<br />
به میابجنبججی ایده های مبرتبررفىقفىی مولف اثر هبرنبرری، به آن دست یابد؟ جواب او به این پرسش منفی است.<br />
رانسبریبرر معتقد است که بمتبمماشا گر، با بمتبممام آبجنبجچه با خود از پیش به صحنه آورده است (از بجتبججربه و حبىتبىی<br />
بجتبجخیلاتش) می تواند همھهممه ی اثر را از نو <strong>در</strong> هم بیامبریبرزد، اثر را قضاوت کند و <strong>در</strong> داستان<br />
برساخته اش بازیگر باشد، و این بار عاملان و کنشگران صحنه، بمتبمماشا گران این عرصه باشند. <strong>در</strong><br />
واقع بمتبمماشا گران به عنوان جمججممعی از مفسران عمل می کنند که <strong>در</strong> جایگاهی برابر با عاملان<br />
صحنه، راویان داستان تازه ای <strong>در</strong> بهپبههنه ی جامعه خواهند بود. اینگونه تئاتر به مثابه ی یک عمل<br />
اجتماعی پیوند میان امر سیاسی و اجتماع است. ا گر بتوان پذیرفت که اجرای یک اثر بمنبممایشی،<br />
به نوعی کنشگری اجتماعی است پس بمتبمماشای یک اثر نبریبرز پاسخ به این کنش و حضور <strong>در</strong> عرصه ی<br />
اجتماع است. <strong>در</strong> واقع بمتبمماشا گران نبریبرز به صرف بمتبمماشای یک اثر هبرنبرری و همھهممدلىللىی با آن، کنشگران<br />
اجتماعی هستند که می توانند امر سیاسی را از صحنه به خیابان پیوند دهند.<br />
عواطف سیاسی<br />
حال وقت آن رسیده این رشته های رهاشده را <strong>در</strong> این بجببجحث بهببههم گره بزبمنبمم و نتیجه ی بهنبههابىیبىی را از<br />
این آزمون و خطا ارائه دهم. گفتیم که عواطف برانگیخته <strong>در</strong> مجممجخاطب تئاتر، انگبریبرزه های یک<br />
عمل انسابىنبىی اند، چه این عمل رخ دهد یا ندهد، و نبریبرز به این نتیجه رسیدبمیبمم که بمتبمماشا گر تئاتری<br />
که یک اثر بمنبممایشی را بمتبمماشا و به طبع قضاوت و بازسازی می کند نبریبرز همھهممچون یک کنشگر اجتماعی<br />
عمل می کند. حال سوال اینجاست که آیا می توان عواطف را نبریبرز به اجتماع و <strong>در</strong> ادامه به<br />
سیاست پیوند داد؟<br />
آبجنبجچه امر سیاسی را مجممجحقق می کند، برهم زدن وضعیت ثبات، به جریان انداخبنتبنن پارادابمیبمم های<br />
مجممجحرک تغیبریبررات، برآمدن مفروضات تاربجیبجخی‐فرهنگی و به پرسش کشیدنشان است. حال ا گر<br />
مجممجخاطب، آ گاهانه برای بجتبجحقق این امر، <strong>در</strong> برابر اعمال بمنبممایشی، وا کنشی عاطفی از خود نشان دهد،<br />
عمل اجتماعی بمتبمماشا کردنش را سیاسی می کند.<br />
<strong>در</strong> واقع از نگاه من، عواطف سیاسی بجتبججلی گاه ق<strong>در</strong>ت مجممجخاطب است، که می تواند اثر هبرنبرریِ کاملا<br />
عقیم، سیاست زده یا مجممجحافظه کار را، <strong>در</strong> یک عمل جمججممعی به امر سیاسی پیوند بزند. برای مثال با<br />
تبدیل آ گاهانه ی خنده ی خود نسبت به شخصیت داستابىنبىی زبىنبىی که <strong>در</strong> صحنه ی یک بمنبممایش مورد<br />
بمتبممسخر و بجتبجحقبریبرر واقع شده، به خشمی که متوجه شخصیت بجتبجحقبریبررگر یا مولف یا بازیگر است، انگبریبرزه ی<br />
!9
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
برخاسته از احساساتش را به عملی سیاسی بدل کند. یا مجممجخاطبىببىی که بلند بلند <strong>در</strong> برابر بمنبممایشی<br />
می خندد که قرار است با ابجیبججاد احساس غم برای یک حا کم ستمگر، از مجممجخاطب گریه و زاری<br />
طلب کند. <strong>در</strong> واقع مجممجخاطب با این تغیبریبرر عواطف به شکل ارادی و آ گاهانه، عملی سیاسی را به<br />
صحنه ی اجتماع کشانده است. یا حبىتبىی احساس ترسی که آ گاهانه <strong>در</strong> مقابل خنده ی بمتبمماشا گران<br />
دیگر به شخصیت داستابىنبىی یک کارگر بروز می کند. اینجاست که بمتبمماشا گر از ایفای نقشی که<br />
کارگردان از او می خواهد، سر باز می زند و با عواطفی سیاسی ایده های یک مولف نادان را بر<br />
صحنه به آتش می کشد.<br />
<strong>در</strong> بمتبممام این سال ها، <strong>در</strong> <strong>ایران</strong> به واسطه ی گذار نابمتبممام و مصنوعی سبک های هبرنبرری و بجتبجحمیق و<br />
بجتبجحقبریبرر مجممجخاطب به عنوان یک منفعل ناآ گاه، توسط هژموبىنبىی فرهنگی، لذت از اثر هبرنبرری به حل کردن<br />
معماهای مطرح شده توسط مولف مجممجحدود شده است. به مجممجحض آنکه مجممجخاطب بتواند نشانه های پنهان<br />
یا ناپیدای یک اثر غامض را پیدا کرده و <strong>در</strong> جهت ستایش اثر تفسبریبرر کند، تبدیل به مجممجخاطب آ گاه و<br />
حرفه ای خواهد شد، <strong>در</strong> غبریبرر این صورت، <strong>در</strong> قعر چاه عامه پسندی با خیل عظیمی دیگر از<br />
بمتبمماشا گران فراموش خواهد شد! <strong>در</strong> بسیاری از مجممجحافل هبرنبرری، زیبا شناسیِ یک اثر، حکم تفسبریبرر و<br />
بیش تفسبریبررهای متعدد عناصر اثر را دارد، هرچه اثر مبهم تر و معما گونه تر باشد ارزسمشسممندتر و<br />
مجممجخاطب بیش تفسبریبررگر نبریبرز آ گاه تر و هوسمشسممندتر است. <strong>در</strong> صوربىتبىی که از نظر من اثر هبرنبرری بسته به<br />
عواطفی که برمی انگبریبرزد دارای ارزش می شود و مجممجخاطبىببىی که آ گاهانه عواطفش را <strong>در</strong> جهت<br />
برهم زدن ثبات اجتماع بروز می دهد عملگراتر است. این عواطف آ گاهانه و هدفمند، عواطف<br />
سیاسی مجممجخاطب اند. <strong>در</strong> واقع آنگونه که برشت می گوید: «بمتبمماشا گر تئاتر جمحجمماسی می گوید: وقبىتبىی آن ها<br />
بجببجخندند، من گریه می کنم و وقبىتبىی گریه کنند، می خندم».<br />
مرداد ماه ١٣٩٧<br />
!10
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
منابع:<br />
‐ ضرورت تئاتر، پال وو<strong>در</strong>اف، ترجمججممه ی بهببههزاد قا<strong>در</strong>ی، نشر مینوی خرد<br />
‐ پژوهشی <strong>در</strong>باره ی فن شعر ارسطو، استیون هالیول، ترجمججممه ی مهدی نصرالله زاده، نشر مینوی<br />
خرد<br />
‐ عاطفه، دانشنامه ی فلسفه ی استنفورد، رونالد دسوسا، ترجمججممه مهدی غفوریان، نشر ققنوس<br />
‐ شناخت و عاطفه، جنبه های بالیبىنبىی و اجتماعی، به کوشش حبیب الله قاسم زاده، نشر ارجمججممند<br />
‐ بوطیقای صحنه، بمتبمماشا گر رهابىیبىی یافته، ژا ک رانسبریبرر، ترجمججممهی صالجللجح بجنبججفی و مهدی امبریبررخانلو، نشر<br />
آ گاه<br />
Emotional Concepts, Zoltan Kovecses, ResearchGate.com -<br />
!11
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
مجممجخاطبان تئاتر چگونه به سمسسممت سالن های بمنبممایش جذب می شوند؟<br />
طرز بهتبههیه و بجپبجخت مجممجخاطب تئاتر<br />
مجممججید اصغری<br />
به همھهممراه گفتگو با<br />
یاسمسسممبنیبنن فهبد (پژوهشگر تئاتر)<br />
سعید ابوجمحجممزه (نویسنده و کارگردان)<br />
مسعود رضابىیبىی فخر(فعال فرهنگی)<br />
!12
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
<strong>در</strong> این نوشتار قصد ندار بمیبمم به جمججمملات و گزاره های کلیشه ای نظبریبرر «تئاتر با مجممجخاطب رسمسسممیت پیدا<br />
می کند» یا «تئاتر با مجممجخاطب زنده است» یا «ا گر مجممجخاطب نباشد تئاتر شکل بمنبممی گبریبررد» و ...<br />
ببرپبررداز بمیبمم. شاید این عبارات <strong>در</strong> دو سه دهه پیش مجممجحبرتبررم سمشسممرده می شدند و کاربردی <strong>در</strong> فضای<br />
رسانه ای و مطبوعابىتبىی داشتند اما با گذر زمان این جمججمملات گول زننده و پرزرق وبرق، آلت دست<br />
عده ای رجاله شدند که به نام و نشان تئاتر به اصطلاح خصوصی (که قرار بود مکمل و<br />
یاری دهنده تئاتر دولبىتبىی باشد) ب<strong>در</strong>ند، بپاشند، بجببجخورند و بجببجخورانند. این اختلاس گران فرهنگی<br />
چنان زبردستانه برای خود و حرفه شان وجهه ی هبرنبرری و فرهنگی تراشیده اند که کمبرتبرر کسی<br />
متوجه این موضوع می شود که حضرات به فکر ارتباط هبرنبرری ببنیبنن جیب خود و مجممجخاطبان شان<br />
هستند تا مباحث و مسائل دیگر. از این رو چاره ای نیست که کمی از سطح این عبارات گذار<br />
کنیم تا بوی تعفن سرمایه داری که گریبان گبریبرر این روزهای تئاتر این مممممملکت شده، هوابمیبممان را<br />
مسموم نکرده تا رمقی برای خلق نقد، مقاله و گفتگوهای سازنده برابمیبممان بافىقفىی بمببمماند.<br />
حال بدون هیچ پیش فرضی وقبىتبىی عنوان «مجممجخاطب تئاتر» را می شنو بمیبمم، چه تصویر و موضعی از<br />
اذهان مان عبور می کند؟ به یاد چه گروه و قشر خاصی از جامعه می افتیم؟ آیا تئاتر <strong>امروز</strong> ما این<br />
شرایط و پتانسیل را دارد تا پذیرای همھهممه آحاد مردم با هر اندیشه، طبقه و سبک و سیافىقفىی که<br />
دارند باشد؟ ا گر پاسخ به این پرسش منفی است چگونه می توان این شرایط و بسبرتبرر را ابجیبججاد بمنبممود<br />
و ا گر پاسخ مثبت است چگونه می توان <strong>در</strong> حفظ و حراست از آن کوشش کرد؟ <strong>در</strong> این نوشتار<br />
تلاش شده تا به برخی از این پرسش ها پاسخ شفاف و مستدلىللىی داد. برای پیدا کردن پاسخ این<br />
پرسش ها کمی از سالن های <strong>ایران</strong>شهر و تالار وحدت فاصله گرفتم و شال و کلاه کردم به سمسسممت<br />
شهرستان اشتهارد.<br />
ما کجا و اشتهارد کجا<br />
برای آبهنبهها که فکر می کنند تئاتر کل این مممممملکت تعطیل شده و فاخرترین اجراها و فعالیت های<br />
هبرنبرری و فرهنگی <strong>در</strong> تالارهای مرکز پایتخت ابجنبججام می شود؛ اشتهارد روایت غریبىببىی دارد. شهری<br />
که چند سالىللىی ست بجتبجحت عنوان یک شهرستان از توابع استان البرببررز برای خودش به یک حدومرز<br />
مستقل رسیده است. شهری صنعبىتبىی و کارگرنشبنیبنن با ٢۵هزارنفر جمججممعیت. مردمابىنبىی که غرق <strong>در</strong><br />
مشکلات اقتصادی و معیشبىتبىی دست وپا می زنند و هر روز بر شدت اعتصابات کارگری <strong>در</strong> این شهر<br />
افزوده می شود. <strong>در</strong> حال صحبت <strong>در</strong>باره ی جابىیبىی هستیم که فقط یک فرهنگسرا دارد و یک<br />
سینمای دست وپا شکسته که اثری جز فیلم های کمدی سطحی و سخیف بر پرده اش بمنبممی نشیند.<br />
!13
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
<strong>در</strong> این جا به دیدار کسی آمدم که چند سالىللىی ست از بهتبههران به اشتهارد یعبىنبىی زادگاه پ<strong>در</strong>ی اش<br />
بازگشته و تلاش کرده بدون هیچ جمحجممایت مالىللىی، مجممجخاطبان حرفه ای تئاتر تربیت کند.<br />
مسعود رضابىیبىی فخر<br />
مسعود رضابىیبىی فخر فارغ التحصیل هبرنبررستان صداوسیما است. دوره های فیلمنامه نویسی را نزد<br />
ناصرتقوابىیبىی و فیلمسازی را از کلاس های مسعود کیمیابىیبىی آموخته است. تا کنون سه فیلم کوتاه<br />
ساخته و <strong>در</strong> بیش از بیست فیلم دیگر به دستیاری کارگردان فعالیت داشته است. با این همھهممه<br />
چبریبرزی که خواندید شاید کلیشه ای ترین معرفىففىی نامه ای است که می توان از رضابىیبىی فخر ارائه داد.<br />
چرا که اصلی ترین و بارزترین فعالیت های هبرنبرری و فرهنگی وی <strong>در</strong> جذب افراد مجممجختلف به<br />
بمنبممایشنامه و داستان خوابىنبىی است. او حبىتبىی <strong>در</strong> این راه از هزینه های شخصی نبریبرز <strong>در</strong>یغ بمنبممی کرد و خانه<br />
خود <strong>در</strong> میدان نامجممججو بهتبههران را <strong>در</strong> اختیار چنبنیبنن مجممججالس و مجممجحافلی می گذاشت. اینک با وجود این که<br />
دو سالىللىی است به اشتهارد رفته دست از فعالیت هایش برنداشته و تعداد زیادی از افرادی که<br />
تا کنون یک برگ کتاب یا داستان بجنبجخوانده اند را با بیضابىیبىی، ساعدی و شاهنامه فردوسی آشنا کرده<br />
است. وقبىتبىی از او <strong>در</strong>باره انگبریبرزه اش از این کار صحبت کردم این گونه به پرسشم پاسخ<br />
می دهد:«وقبىتبىی من مجممججبور شدم از بهتبههران به اشتهارد برگردم، به این معنا بود که باید از همھهممه<br />
!14
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
رفقای تئاتری و سینمابىیبىی ام جدا می شدم. تقریبا هیچ دوست هم فکری <strong>در</strong> اشتهارد نداشتم و به<br />
شدت از این بابت احساس تنهابىیبىی می کردم. <strong>در</strong> ا کبرثبرر مواقع دلمللمم برای بجببجحث وجدل ها <strong>در</strong>باره<br />
نویسنده ها، سبک های مجممجختلف هبرنبرری و جلسات نقد و بررسی تنگ می شد. از طرفىففىی دلمللمم برای<br />
وضعیت هبرنبرری و فرهنگی زادگاهم اشتهارد می سوخت. مردمابىنبىی که با مشقت روزگار می گذرانند<br />
و متاسفانه هیچ سهمی از هبرنبرر و فعالیت های مجممجختلف فرهنگی نصیب شان نشده است. با همھهممه<br />
مشکلابىتبىی که خودم داشتم اما زمبنیبنن ننشستم و تصمیم گرفتم که بجتبججربیات اداره جلسات<br />
بمنبممایشنامه خوابىنبىی <strong>در</strong> بهتبههران را این بار <strong>در</strong> اشتهارد پیاده کنم. من به مطالعه عشق می ورزم و<br />
می خواستم این حرکت را از حالت فردی به جمججممعی ارتقاء دهم. ابتدا تعدادمان شاید به زجمحجممت<br />
به چهار نفر می رسید اما می دانستم که وضع تغیبریبرر می کند. حالا بعد از گذشت دو سال از شروع<br />
این فعالیت، تعداد اعضا به پنجاه نفر هم رسیده است که باعث خوشحالىللىی است. شاید برای<br />
برخی پنجاه نفر تعداد بالابىیبىی نباشد اما برای آبهنبهها که آ گاه به وضعیت نابسامان فرهنگی اشتهارد<br />
هستند، جذب پنجاه نفر عضو فعال به سمسسممت مطالعه آثار نویسندگان فاخر کشورمان کار کمی<br />
نیست و حبىتبىی می توان به آن افتخار هم کرد.»<br />
با این مقدمه موضوع اصلی بجببجحث مان را با رضابىیبىی فخر <strong>در</strong> میان می گذارم و از او <strong>در</strong>باره مجممجخاطبان<br />
<strong>امروز</strong>ی تئاتر می پرسم. او <strong>در</strong> پاسخ به این پرسش که آیا تئاتر می تواند برای همھهممه اقشار جامعه<br />
مورد استفاده قرار گبریبررد، می گوید:«من بر اساس بجتبججربه شخصی خودم می گو بمیبمم که پاسخم به<br />
این سوال مثبت است. همھهممانطور که می دانید اشتهارد یک شهر صنعبىتبىی است و بیشبرتبرر افراد شهر را<br />
کارگران تشکیل می دهند. ا کبرثبرر اعضاء فعال بمنبممایشنامه خوابىنبىی کارگرابىنبىی هستند که از صبح تا عصر<br />
برای کار به کارخانه ها و مرا کز صنعبىتبىی می روند و پس از بازگشت، <strong>در</strong> جلسات ما شرکت می کنند.<br />
آبهنبهها نه به اجبار بلکه با شور و شوق به جلسات می آیند و اغلب بجتبجحلیل های جالب و شنیدبىنبىی ای<br />
نسبت به آثار ساعدی و بیضابىیبىی دارند. حبىتبىی کم کم این توانابىیبىی و اعتمادبه نفس را <strong>در</strong> خود پیدا<br />
کرده اند که داستان کوتاه بنویسند، بمنبممایشی را سامان داده و به روی صحنه بیاورند و حبىتبىی فیلم<br />
کوتاه با دغدغه ها و مسائل خاص خود بسازند.» این فعال فرهنگی <strong>در</strong> ادامه به پتانسیل و<br />
مطالبه گری مردم اشتهارد به فعالیت های هبرنبرری و فرهنگی اشاره می کند و می گوید:«ا گر از ما<br />
جمحجممایت شود، این که می گوییم جمحجممایت یعبىنبىی نه این که ما را از لحللححاظ مادی تامبنیبنن مان کنند که البته<br />
چنبنیبنن وظیفه ای بر گردن شان است. اما همھهممبنیبنن که <strong>در</strong> گوشه ای از شهر ببرنبرری نصب شود تا دیگران<br />
هم از برنامه های هبرنبرری و فرهنگی ما مطلع شوند بسیار کارساز خواهد بود. چون من مطمئنم<br />
روند پیشرفت <strong>در</strong> این جا بسیار خوب و چشمگبریبرر است و نتاتحیتحج بسیار خوب و مثببىتبىی به همھهممراه دارد.<br />
برخی ها هستند که می خواهند تئاتر و هبرنبرر شهرستان را نادیده بگبریبررند و فقط سنگ بهتبههران را به<br />
سینه بزنند، صدالبته بهببههبرتبررین امکانات <strong>در</strong> پایتخت قرار دارد اما ما <strong>در</strong> حد بضاعت مان دار بمیبمم<br />
!15
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
تلاش خودمان را می کنیم. یکی از اقدامات تازه ما برگزاری جلسات شاهنامه خوابىنبىی است که<br />
امیدوارم دوباره اعضا از آن نبریبرز استقبال کنند.»<br />
گفتبىنبىی است <strong>در</strong> جلسات بمنبممایشنامه خوابىنبىی اشتهارد مجممجحدودیت سبىنبىی و جنسیبىتبىی وجود ندارد و از<br />
نوجوان تا پبریبرر <strong>در</strong> این دورهمھهممی فرهنگی شرکت می کنند.<br />
<strong>در</strong> تئاترهای پایتخت، پول بمتبمماشا گر می سازد<br />
از اشتهارد که باز می گشتم خوشحال بودم. به خودم فحش و لعن می فرستادم که چرا چندی<br />
پیش می گفتم که «تئاتر مرده است». تئاتر بمنبممرده بود بلکه پنهان شده بود و بدون تردید مواجهه<br />
مستقیم با جلسات مسعود رضابىیبىی فخر این حجاب را کنار زد تا این هبرنبرر اجتماعی کمی رخ نشان<br />
دهد و دل ما را ببرببررد. با این حال نزد یک فعال تئاتری دیگر رفتم که <strong>در</strong> حاشیه بهتبههران کار<br />
می کند و <strong>در</strong> بىپبىی این است که دوباره فعالیت های هبرنبرری و بمنبممایشی شهرری را احیا کند. سعید<br />
ابوجمحجممزه که خود زاده ی شهرری است، از جمججممله نویسندگان و بمنبممایشنامه نویسان منطقه خود مجممجحسوب<br />
می شود. تا کنون چندین مبنتبنن از او <strong>در</strong> شهرری به اجرا <strong>در</strong>آمده و با استقبال خو بىببىی از سمسسممت<br />
بمتبمماشا گران مواجه شده است. اما با ازهم پاشیدن تئاتر شهرری <strong>در</strong> چندین سال گذشته، این<br />
هدف <strong>در</strong> دل ابوجمحجممزه ساخته شده تا دوباره تئاتری های شهرری را گرد خود آورد و برای اهالىللىی و<br />
مردمش بمنبممایشی دست وپا کند.<br />
ابوجمحجممزه معتقد است که <strong>در</strong> حال حاضر شرایط مجممجخاطب تئاتری <strong>در</strong> شهرری مساعد است؛ به طوری<br />
که ا گر بمنبممایشی با قیمت بلیت متناسب با مجممجحل به روی صحنه آید حتما می تواند صندلىللىی های سالنش<br />
را پر کند. او <strong>در</strong> ادامه این طور توضیح می دهد:«این بدان معنا نیست که حتما بمنبممایش های<br />
مضحکه و کمدی می توانند افراد را به سالن های بمنبممایش شهرری بکشانند بلکه ا گر مبنتبنن به همھهممراه<br />
!16
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
بازی و کارگردابىنبىی خوب به صحنه آید حتما از آن استقبال می شود. ماه پیش ما بمنبممایش «زمستان<br />
۶۶» نوشته مجممجحمد یعقو بىببىی را <strong>در</strong> شهرری به صحنه آوردبمیبمم و تقریبا با استقبال خو بىببىی نبریبرز مواجه شد.<br />
سعید ابوجمحجممزه<br />
این نوید این را می دهد که ا گر بمنبممایش ها به طور مداوم <strong>در</strong> شهرری به صحنه آیند، کم کم<br />
مجممجخاطب خاص خود را پیدا خواهند کرد و دیگر لزومی نیست که برای بمتبمماشای یک بمنبممایش به مرکز<br />
شهر بروند و <strong>در</strong> آن سالن ها از هبرنبرر بمنبممایش لذت ببرببررند.» این بمنبممایشنامه نویس اهل شهرری مانند<br />
مسعود رضابىیبىی فخر معتقد است که باید به هر بجنبجحوی که شده از هبرنبرر اقشار فرودست جامعه جمحجممایت<br />
کنیم. وی <strong>در</strong> این باره می گوید:«هبرنبررمند اصیل همھهممواره با مشکلات مادی دست وپنجه نرم<br />
می کند. او دیگر به این مسائل عادت کرده و خودش یاد گرفته که چگونه از مجممجخمصه های<br />
معیشبىتبىی رهابىیبىی یابد. اما همھهممبنیبنن هبرنبررمند بیشبرتبرر به جمحجممایت معنوی نیازمند است تا مادی. ما اهالىللىی هبرنبرر<br />
هستیم که باید دست یکدیگر را گرفته و از کارهای یکدیگر جمحجممایت کنیم. به عنوان مثال ما<br />
بارها و بارها <strong>در</strong> سالن های مجممجختلف <strong>در</strong> شهرری جلسات بمنبممایشنامه خوابىنبىی برگزار کردبمیبمم اما <strong>در</strong>یغ از<br />
حضور یک همھهممکار. ا گر این ارتباط وجود داشته باشد دوباره تئاتر شهرری احیا خواهد شد و به<br />
بالندگی و پویابىیبىی مطلوب خود خواهد رسید. اما همھهممبنیبنن که مردم از کارمان استقبال می کنند باعث<br />
خوشحالىللىی است.» ابوجمحجممزه <strong>در</strong> پاسخ به این پرسش که آیا <strong>در</strong> میان بجببجچه های تئاتری شهرستان، این<br />
امید و آرزو وجود دارد که راه به صحنه های تالارها و سالن های مرکز شهر راه یابند یا خبریبرر<br />
!17
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
می گوید:« بمنبممی توان انکار کرد که چنبنیبنن آرزو بىیبىی وجود دارد. این هم می تواند <strong>در</strong> نوع خودش<br />
یک بجتبججربه ی جدید باشد اما برای من و برخی نزدیکابمنبمم همھهممبنیبنن که از طریق تئاتر با مردم <strong>در</strong><br />
ارتباط باشیم <strong>در</strong> اولویت است، به ویژه این که آن مردم را بشناسیم و با دغدغه هایشان آشنا<br />
باشیم. من سال هاست که <strong>در</strong> شهرری زندگی کرده ام و مردمان این جا را به خو بىببىی می شناسم.<br />
از همھهممبنیبنن رو بهببههبرتبرر می توابمنبمم برای آبهنبهها بمنبممایشنامه نوشته و کارگردابىنبىی کنم. با این حساب ما <strong>در</strong> هفته <strong>در</strong><br />
فرهنگسرای مجممجحل به بمنبممایشنامه خوابىنبىی مشغول هستیم و امید دار بمیبمم تا مردم بیشبرتبرری ما را همھهممراهی<br />
کنند. مردمابىنبىی با هر تفکر، عقیده و سلیقه.» ابوجمحجممزه <strong>در</strong> پایان صحبت های خود به مشکلات تئاتر<br />
خصوصی اشاره می کند و می گوید:«این روزها فقط پول است که حرف اول را می زند حبىتبىی <strong>در</strong><br />
تئاتر. ا گر پول نباشد، ارج و قرب و اعتبار هیچ بمنبممی ارزد. ا گر پول نباشد نه سالبىنبىی هست و نه<br />
مجممجخاطبىببىی. گو بىیبىی پول است که مجممجخاطب می آورد، سلبرببرریبىتبىی می آورد و پول می آورد. اما ما <strong>در</strong> تئاتر<br />
شهرری از همھهممه این مسائل فاصله گرفته ابمیبمم و خوشحالیم که حبىتبىی به همھهممبنیبنن اندازه اندک چراغ خانه<br />
بمنبممایش شهرری را روشن نگه داشته ابمیبمم.»<br />
باید اصلاحات را از ریشه آغاز کنیم<br />
اما من به همھهممبنیبنن ق<strong>در</strong> بجتبجحقیق و گفتگو بسنده نکردم و تلاش کردم با یکی از پژوهشگران تئاتر که<br />
اینک <strong>در</strong> آلمللممان مشغول بجتبجحصیل <strong>در</strong> این رشته است ارتباط برقرار کنم. فعالیت های تئاتری یاسمسسممبنیبنن<br />
فهبد از بهتبههران و دانشگاه الزهرا شروع می شود. رشته ادبیات بمنبممایشی را برمی گزیند و پس از<br />
فارغ التحصیلی عازم آلمللممان می شود تا <strong>در</strong> مقاطع فوق لیسانس و دکبرتبرری به بجتبجحصیل ببرپبرردازد. <strong>در</strong> این<br />
سال ها چه <strong>در</strong> <strong>ایران</strong> و چه <strong>در</strong> آلمللممان <strong>در</strong> چندین بمنبممایش به عنوان بازیگر به ایفای نقش می پردازد<br />
و چندین بمنبممایش نبریبرز کارگردابىنبىی می کند.<br />
به عنوان پرسش اول برابمیبمم جالب است تا از نگاه فهبد به شباهت ها و تفاوت های مجممجخاطب بمنبممایش <strong>در</strong><br />
<strong>ایران</strong> و آلمللممان ببرپبرردازم. وی <strong>در</strong> این باره می گوید:«تفاوت مجممجخاطبان تئاتر <strong>در</strong> <strong>ایران</strong> و آلمللممان به اندازه<br />
تفاوت های خودِ مردم <strong>ایران</strong> و آلمللممان است. هر چق<strong>در</strong> ببنیبنن این دو <strong>در</strong> مسائل فرهنگی و اجتماعی<br />
تفاوت می بینید، بدون شک <strong>در</strong> مجممجخاطبان تئاتر دو کشور نبریبرز همھهممبنیبنن گونه است. چرا که مجممجخاطب از دلِ<br />
مردم و نیازهایش به وجود می آید نه الزاما از هبرنبررمند و کار هبرنبرری. اساسا <strong>در</strong> هر مجممجختصات<br />
جغرافیابىیبىی ای که سمشسمما بررسی کنید می بینید که همھهممبنیبنن گونه است. این مردم یک کشور هستند که<br />
به بمنبممایش و هبرنبرر خودشان اعتبار می بجببجخشند، <strong>در</strong>ست است که دیگر مسائل هم کم وبیش <strong>در</strong> این<br />
قضیه دخل و تصرف دارند اما به واقع این نوع رفتار جامعه است که مجممجخاطب را می سازد و<br />
پرورش می دهد.»<br />
!18
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
یاسمسسممبنیبنن فهبد<br />
فهبد با این که از <strong>ایران</strong> دور است اما به طور جدی اخبار و مسائل پبریبررامون تئاتر <strong>ایران</strong> را دنبال<br />
می کند. از او <strong>در</strong>باره مقصر اصلی عقب ماندگی و بجتبججمل زدگی تئاتر <strong>ایران</strong> می پرسم و وی این گونه<br />
به سوالمللمم پاسخ می دهد:«همھهممانطور که می دانید وقبىتبىی یک هبرنبررآموز یا دانشجو وارد فضای هبرنبرری<br />
می شود با یک سری پارادابمیبمم و الگو مواجه است. این الگوها هر اتفاق و رویداد <strong>در</strong> تئاتر را<br />
ارزش گذاری می کنند. به عنوان مثال اجرا <strong>در</strong> فلان سالن یا تئاتر یک ارزش مجممجحسوب می شود. یا<br />
<strong>در</strong>یافت فلان تندیس یا فلان جایزه ارزش به حساب می آید و مجممججموع این ارزش ها به سمشسمما می دهد<br />
پول، کار و اعتبار. هر کسی که وارد حوزه بمنبممایش می شود، چه بازیگر چه نویسنده و چه<br />
کارگردان می خواهد به نوعی دیده شود و این مقوله بسیار هم طبیعی است. او می خواهد<br />
صحبت کند از خود، مسائل، <strong>در</strong>دها و دغدغه هایش. حال <strong>در</strong> این الگوی ارزشی که از پیش<br />
برای این هبرنبررمند جوان تعیبنیبنن شده و برای این که بمنبممایشش دیده شود باید برود به سمسسممت<br />
مارکتینگ. هر چه بیشبرتبرر به سمسسممت برندها و ارزشی ها سوق پیدا کند بیشبرتبرر حرفش بازتاب خواهد<br />
داشت. طبیعی است که این سیستم از ریشه اشتباه است که دانشجو را به این ورطه خطرنا ک<br />
!19
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
می کشاند. از همھهممبنیبنن رو بمتبمماشا گر ناآ گاه نبریبرز مکمل و جمحجممایت کننده آثار هبرنبررمندان ارزشی مسلک<br />
می شود. البته که خودِ مجممجخاطب نبریبرز تقصبریبرری ندارد چرا که هیچ آموزشی بر روی او <strong>در</strong> سنبنیبنن مجممجختلف<br />
صورت نگرفته و گو بىیبىی <strong>در</strong> جامعه رها شده است. با این اوصاف او سوی کسی می رود که بیشبرتبرر<br />
نزد دیگران شهرت و اعتبار دارد. <strong>در</strong> این سیستم ارزش ارزشی ها روز به روز فزون تر شده<br />
ومشکلات و مصائب نبریبرز بیشبرتبرر.»<br />
از فهبد <strong>در</strong>باره بجنبجحوه تربیت مجممجخاطب تئاتر می پرسم که آیا <strong>در</strong> آلمللممان اقدامی <strong>در</strong> این جهت صورت<br />
می پذیرد یا خبریبرر. وی این گونه جوابمببمم می دهد:«به نظر من می توان با اقدامابىتبىی مجممجخاطبان <strong>امروز</strong>ی را<br />
نسبت به شرایط جامعه و بمنبممایش های روی صحنه آ گاه کنیم اما انرژی گذاشبنتبنن روی جوانابىنبىی<br />
چون من و سمشسمما دیگر فایده ای ندارد. این ها مسائلی است که باید از کودکی روی آبهنبهها کار کرد و<br />
پیش برد. چند سال پیش طرحی <strong>در</strong> پلیس راهور صورت گرفت بجتبجحت عنوان «همھهممیاران پلیس».<br />
طرح بدین صورت بود که قوانبنیبنن راهنمابىیبىی و رانندگی به زبابىنبىی ساده و کودکانه به خردسالان و<br />
نوجوانان آموزش داده شود تا هر یک از آبهنبهها نقش یک ناظم و پلیس را <strong>در</strong> ماشبنیبنن کنار پ<strong>در</strong> یا<br />
ما<strong>در</strong> ایفا کنند. این طرح تا حد زیادی با موفقیت مواجه شد چرا که بعدها همھهممان بجببجچه ها وقبىتبىی به<br />
سن جوابىنبىی رسیدند به طور کامل با قوانبنیبنن رانندگی آشنا بودند و آن را رعایت می کردند. حبىتبىی<br />
آمار هم نشان می دهد که مبریبرزان خطاها و تصادفات طی چند سال اخبریبرر نسبت به یک دهه گذشته<br />
بسیار پایبنیبنن آمده که اجرای طرح همھهممیار پلیس بمنبممی تواند <strong>در</strong> این مورد بىببىی تاثبریبرر باشد. حال برای<br />
مسائل فرهنگی و هبرنبرری نظبریبرر تئاتر نبریبرز باید مانند همھهممبنیبنن طرح عمل کرد. متاسفانه سیستم بهنبههادهای<br />
آموزشی و پرورشی ما نبریبرز به حدی عقب مانده و پوسیده است که اجرای چنبنیبنن طرح هابىیبىی <strong>در</strong> آن<br />
چبریبرزی شبیه به مجممجحال است اما به هر حال تغیبریبرر را باید از یک جابىیبىی شروع کرد و به نظر من<br />
اصلاحات ریشه ای و عمیقی <strong>در</strong> این حوزه <strong>در</strong> زمینه آموزش باید رخ دهد. <strong>در</strong> آلمللممان بهببههای بسیار<br />
زیادی به کسابىنبىی می دهند که تئاتر کودک و نوجوان را اجرا و به روی صحنه می آورند. متاسفانه<br />
همھهممچنان این تفکر اشتباه <strong>در</strong> مدارس ما وجود دارد که ت<strong>در</strong>یس <strong>در</strong>وس پایه ابتدابىیبىی نیازی به<br />
بجتبجخصص آبجنبجچنابىنبىی ندارد و به مراتب از ت<strong>در</strong>یس <strong>در</strong>وس دببریبررستان و دانشگاه سهل تر است. این تفکر<br />
منحط سال هاست که <strong>در</strong> جهان کنار گذاشته شده چرا که جوامع مجممجختلف به این نتیجه رسیده اند<br />
که از همھهممان دوران کودکی باید به افراد توجه و اهتمام ورزند. چون ا گر فردی <strong>در</strong> پایه ابتدابىیبىی<br />
به مشکل بجببجخورد، قطعا <strong>در</strong> پایه های بالاتر آن مشکل را با خود همھهممراه می سازد.»<br />
فهبد <strong>در</strong> ادامه به رابطه تئاتر و مردم می پردازد و می گوید:«اختلاف زیادی <strong>در</strong> این رابطه ببنیبنن<br />
تئاتر آلمللممان و <strong>ایران</strong> است. <strong>در</strong> آلمللممان هم هستند کسابىنبىی که دوست دارند با تئاتر به پُز روشنفکری<br />
خود برسند یا فخر هبرنبرری بفروشند اما اغلب بمنبممایش ها <strong>در</strong> تلاش هستند تا مسائل و مشکلات<br />
مردم را بازتاب دهند. خبرببرر دارم که <strong>در</strong> <strong>ایران</strong> با وجود هجمه های شدید اقتصادی، اعتصابات<br />
!20
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
کارگری روز به روز <strong>در</strong> حال گسبرتبررش است و مردم به نشانه اعبرتبرراض به خیابان ها آمده اند اما<br />
تئاتر کشور هیچ رابطه ای ببنیبنن خود و آبهنبهها احساس بمنبممی کند و این باعث تاسف است. البته که اداره<br />
سانسور نبریبرز <strong>در</strong> این قطعی ارتباط نقش مهمی دارد. این روزها <strong>در</strong> آلمللممان مسائلی چون نژادپرسبىتبىی و<br />
اهمھهممیت به حقوق همھهممجنسگرایان و دگرباشها از جمججممله مسائل داغ جامعه است که تئاترهای زیادی<br />
با این موضوعات به روی صحنه می روند.»<br />
مرداد ٩٧<br />
!21
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
«شبه بمتبمماشا گران؛ هبریبرزم آتش تئاتر بجتبججارت زده»<br />
اردشبریبرر شبریبررخدابىیبىی<br />
تئاتر هبرنبرر جادو بىیبىی و همھهممگابىنبىی است. از پنج قرن قبل از میلاد مسیح تا کنون <strong>در</strong>باره ی اثرات و<br />
کارکردهای شگرف تئاتر <strong>در</strong> جوامع انسابىنبىی سخنان بسیار گفته شده است. تئاترکراسی <strong>در</strong> یونان<br />
باستان به ق<strong>در</strong>ت اجتماعی و سیاسی برابر مردم و اقلیت ها و حکمروابىیبىی آنان <strong>در</strong> گردهم آبىیبىی های<br />
تئاتری اطلاق می شد. هنگام انقلاب مشروطه <strong>ایران</strong> و <strong>در</strong> زمابىنبىی که تعداد بسیار کمی از<br />
شهرنشینان ایرابىنبىی باسواد بودند، تئاتر به <strong>ایران</strong> آمد و ابزار کارآمدی برای اندیشه های رهابىیبىی بجببجخش<br />
<strong>در</strong> فرهنگ شفاهی شد. هبرنبررهای بمنبممایشی <strong>در</strong> خدمت آرمان های آزادی خواهی <strong>در</strong>آمد و به نشر<br />
آ گاهی <strong>در</strong> میان توده های مردم <strong>در</strong> عصر مشروطه پرداخت.(١)<br />
!22
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
برتولت برشت و آنتونن آرتو <strong>در</strong> قرن بیستم، هر یک با ایده ها و شیوه های متفاوت و متضاد مجممجختص<br />
به خود (<strong>در</strong> یک شیوه باید به بمتبمماشا گر امکان فاصله گرفبنتبنن داد و برای دیگری بمتبمماشا گر باید از<br />
هرگونه فاصله اجتناب کند) بر ساحت تئاتر و اثربجببجخشی آن بر زیست اجتماعی و روحی انسان<br />
تا کید گذاشته اند. برشت معتقد بود، تئاتر نوعی گردهمھهممابىیبىی است که <strong>در</strong> آن مردم عادی از<br />
وضعیت خود آ گاه می شوند و <strong>در</strong>باره علائق و منافع شان با هم بجببجحث می کنند. آنتونن آرتو، باور<br />
داشت که تئاتر همھهممان آئبنیبنن تزکیه کننده است که <strong>در</strong> آن یک اجتماع انرژی های از دست داده ی<br />
خود را از آن خود می کند.(٢) آرتو، از طرفىففىی هدف تئاتر بىببىی رجمحجممی را آرزوهای بیان نشده توده<br />
مردم می انگاشت.(٣)<br />
از ویژگی ها و کارکردهای اجتماعی، سیاسی، فلسفی و ... تئاتر گریزی نیست و از همھهممبنیبنن رو <strong>در</strong><br />
بسیاری از تلقی های اندیشه ورزانه به تاثبریبررات چندجانبه و دگرگون کننده تئاتر، این بهنبههاد فرهنگی<br />
اجتماعی، یک ضرورت قلمداد شده است.<br />
بدون بمتبمماشا گران نبریبرز تئاتری وجود بجنبجخواهد داشت. <strong>در</strong> انگاره های نوین نسبت به مقوله بمتبمماشا گران<br />
فعال و مشارکت آنان <strong>در</strong> تکمیل و تکوین هدف غابىئبىی تئاتر، تا کید بسیار شده است.<br />
ژا ک رانسبریبرر، فیلسوف معاصر فرانسوی معتقد است تئاتر همھهممچون شکلی از قانون اساسی<br />
زیبابىیبىی شناخبىتبىی اجتماع ظاهر می شود. تئاتر انقلابىببىی است که صورت های حسی بجتبججربه بشری را تغیبریبرر<br />
می دهد. (٢)<br />
پیوندی ببنیبنن تئاتر و سیاست اجتماع وجود دارد. هبرنبرر تئاتر <strong>در</strong> تغیبریبرر صحنه ی جامعه برای حضور<br />
اقلیت های اجتماعی و پیوند استوار آن با بهنبههادهای خودجوش دموکراتیک نقش بزرگی داشته<br />
است.(١)<br />
خصوصی سازی و کارکرد‐زدابىیبىی از بهنبههاد تئاتر<br />
بجتبججاربىتبىی شدن تئاتر به طور سیستماتیک ویژگی آ گاهی بجببجخشی و هشداردهندگی اش را نا کارآمد<br />
می کند. با خصوصی شدن تئاتر، بعضا مناسبات سمسسممی بازاری، بجببجخشی از جریانات جدی تئاتری <strong>در</strong><br />
کشور را نبریبرز آلوده کرده و کارکردهای تاربجیبجخی، اجتماعی، انقلابىببىی و... آن را به شکل دیگری<br />
نا کارآمد می سازد.<br />
!23
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
*<br />
<strong>در</strong> چنبنیبنن شرایطی اهداف و انگبریبرزه های کنش گران هبرنبرر بمنبممایش نسبت به کارکردهای بهنبههاد تئاتر <strong>در</strong><br />
ابهببههام و موقعیت بىببىی ثبابىتبىی قرار می گبریبررد. آیا <strong>در</strong> وضعیت مبهم، آشفته و آلوده، برای فعالبنیبنن عرصه<br />
بمنبممایش و مجممجخاطبان آنان، تئاتر همھهممچنان یک ضرورت تلقی می شود؟<br />
آیا جمججممعیت مجممجخاطبان یا بجببجخشی از آبهنبهها بر تثبیت و یا تقویت وضعیت موجود نقش تعیبنیبنن کننده ای<br />
ندارند؟<br />
با پرشتاب شدن جریان خصوصی سازی اجباری دولبىتبىی تئاتر <strong>در</strong> کشور از ابتدای دهه نود<br />
خورشیدی، تعداد بمتبمماشاخانه ها و سالن های خصوصی رشد بسیاری داشته است. آمار و<br />
گزارش های رسمسسممی عمدتا از رونق و توسعه تئاتر کشور حکایت می کند. افزایش تعداد<br />
بمتبمماشاخانه ها و به تبع آن فزوبىنبىی تعداد بمنبممایش های روی صحنه <strong>در</strong> هر شب (بدون توجه به کیفیت<br />
اجرابىیبىی یا تعداد حضور بمتبمماشا گران <strong>در</strong> هر اجرا)، همھهممواره به عنوان شاخص های شکوفابىیبىی و رونق<br />
تئاتر <strong>در</strong> تبلیغات رسمسسممی بوده است. حال آنکه بسیاری از هبرنبررمندان و بمتبمماشا گران پیگبریبرر تئاتر<br />
معتقدند افزایش کمی آماری لزوما به ارتقاء سطح کیفی، زیبابىیبىی شناسی و فکری تئاتر <strong>ایران</strong><br />
نیابجنبججامیده است. تئاتر به عنوان بهنبههادی فکور، رهابىیبىی بجببجخش، عمل گرا و تغیبریبرردهنده <strong>در</strong> حال احتضار<br />
است. ابتذال و میابمنبممایگی وا گبریبررداری <strong>در</strong> میانه بجببجحران ها و سخبىتبىی های شرایط اجتماعی به بدنه<br />
تئاتر حقنه می شود و بازار تعدادی از بمتبمماشاخانه ها گرم است.<br />
بر اساس اظهارات رییس شورای ارزشیابىببىی و نظارت اداره کل هبرنبررهای بمنبممایشی، سیستم پژوهشی<br />
هبرنبررهای بمنبممایشی برآورد آماری از تعداد بمتبمماشا گرابىنبىی که به واسطه افزایش بمتبمماشاخانه ها <strong>در</strong> سال های<br />
اخبریبرر رشد یافته ندارد. (۴) <strong>در</strong> واقع فقدان سیستم پژوهشی و آماری مدون و روزآمد،<br />
بررسی های مجممجختلف را <strong>در</strong> مورد وضعیت تئاتر معاصر با مشکلات بسیاری مواجه کرده است. <strong>در</strong><br />
هر حال آبجنبجچه از شواهد بر می آید حا کی از کشش پذیر بودن بازار بمتبمماشاخانه های خصوصی است<br />
بدین معبىنبىی که مشبرتبرریان (بمتبمماشا گران و اهالىللىی بمنبممایش) به طور بالقوه میل به حضور و فعالیت <strong>در</strong> این<br />
سالن ها (ا کبرثبرر غبریبرراستاندارد و نامناسب برای بمتبمماشای تئاتر) دارند. بمتبممایل و تقاضا برای<br />
سرمایه گذاری تاسیس بمتبمماشاخانه های خصوصی آن هم با هزینه های چندصد میلیون تومابىنبىی<br />
(مربوط به سال ١٣٩۶) برای بجتبججهبریبرز فبىنبىی و رفاهی و.. وجود داشته است. این امر حا کی از<br />
احتمال زیاد سودآوری بالا <strong>در</strong> این بجببجخش است. <strong>در</strong> مواردی بمتبمماشاخانه هابىیبىی مانند پالبریبرز و شهرزاد بر<br />
خلاف بسیاری از سالن های خصوصی دیگر، تغیبریبرر کاربری نشده و ساختمان آبهنبهها به منظور اجرای<br />
!24
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
تئاتر ساخته شدند.(۴) <strong>در</strong> چنبنیبنن شرایطی است که بودجه های کلان <strong>در</strong> این عرصه وارد شده .<br />
شاهبنیبنن چگیبىنبىی، رییس هیات مدیره ابجنبججمن صنفی بمتبمماشاخانه داران، ورود سرمایه های رقابت ناپذیر<br />
با منبع نامشخص را بهتبههدید جدی برای بمتبمماشاخانه های کوچک با بودجه های مجممجحدود اعلام کرد.<br />
تزریق منابع مالىللىی نامشخص بدون کنبرتبررل، شائبه پول شو بىیبىی را <strong>در</strong> تئاتر خصوصی ابجیبججاد کرده است.<br />
(۵) بدین ترتیب با سودا گری و فساد اقتصادی <strong>در</strong> عرصه فرهنگی و تئاتر نبریبرز مواجه هستیم.<br />
مناسبات و سازوکارهای عمدتا ناسالمللمم بازار نئولیبرببررالیسبىتبىی، تعیبنیبنن کننده بقاء و ادامه ی بجببجخش<br />
معناداری از فعالیت های تئاتری شده اند. <strong>در</strong> چنبنیبنن شرایطی سالن های تئاتر اعم از خصوصی و<br />
دولبىتبىی سیاست فرهنگی روشبىنبىی ندارند و فاقد هویت هستند. اولویت ها و ضوابط <strong>در</strong> سیستم<br />
تئاتر‐کالابىیبىی شده، <strong>در</strong> چگونگی فروش بالاتر بلیت و سودآوری اقتصادی تعیبنیبنن می شود. سیستم<br />
تسهیم <strong>در</strong>صد مبریبرزان فروش برای سالن داران و یا اجبار به کارگبریبرری بازیگر برند‐ستاره، <strong>در</strong> نظر<br />
گرفبنتبنن پسند عام مجممجخاطبان و… همھهممه و همھهممه هجوم ویرانگرانه اقتصادی است بر ساحت اندیشه گر<br />
و دگرگون کننده تئاتر.. سانسور اقتصادی دست آورد بهنبههابىیبىی تئاتر خصوصی است که به مراتب سفت<br />
و سخت تر از انواع دیگر ممممممبریبرزی عمل می کند و منجر به اختگی و بىببىی اثری تئاتر می شود.<br />
مجممجخاطب به مثابه پول<br />
مجممجخاطب اصلی <strong>امروز</strong> تئاتر، پول است. مجممجخاطب <strong>در</strong> شکل پول دیده می شود. تئوری برشت و آرتو<br />
<strong>در</strong> رابطه با بمتبمماشا گر تبدیل به منطق تولید و مصرف <strong>در</strong> بازار شده است.(۶)<br />
جایگاه تئاتر و مجممجخاطبان آن <strong>در</strong> چنبنیبنن شرایطی چگونه تبیبنیبنن می شود؟ این مجممجخاطبان ظاهرا رو به<br />
گسبرتبررش <strong>در</strong> تئاتر خصوصی شده از چه جایگاه فکری، طبقابىتبىی، قومی و… برخوردار هستند؟ آیا<br />
آبهنبهها نبریبرروهای پیگبریبرر و کنش گر و البته مستدام تئاتر بافىقفىی خواهند ماند؟ چه تعدادی از مجممجخاطبان<br />
جذب شده، <strong>در</strong> این سال ها به بمتبمماشا گران دابمئبممی تئاتر بدل شده اند؟ سیستم پژوهش های بمنبممایشی<br />
اداره کل هبرنبررهای بمنبممایشی فاقد چنبنیبنن آمارها و بررسی هابىیبىی است.(۴) بنابراین پاسخ به این پرسش ها<br />
به طور دقیق و مستدل میسر نیست.<br />
تئاتر یک هبرنبرر ماندگار ناقد اجتماعی است یک پدیده صنعبىتبىی بجتبججاری نیست. تئاتر رخدادی کاملا<br />
فرهنگی و اجتماعی تلقی می شود.(٧) شیوع رویکرد بجتبججاربىتبىی <strong>در</strong> تئاتر با سیاست های اقتصادی<br />
کلان دولت <strong>در</strong> خصوصی سازی، به تئاتر <strong>ایران</strong> بجتبجحمیل شده است و این بهنبههاد مهم فرهنگی را<br />
!25
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
نسبت به هر زمان دیگر آسیب پذیرتر و بىببىی اثر بمنبمموده است. بجببجخشی از جریان جدی تئاتر همھهممانند تئاتر<br />
آزاد و گلریزی <strong>در</strong> شکل سرگرمی صرف که گه گاه بنابر صلاحدید بهتبههیه کننده، تکه پرا کبىنبىی های<br />
سیاسی و انتقادی هم <strong>در</strong> آن گنجانده می شود، فروکاسته شده است. تئاتر تبدیل به یک برنامه<br />
تفربجیبجحی شده که افراد به عنوان دستمایه ای برای پرکردن اوقات فراغت یا تفربجیبجحات دسته جمججممعی<br />
از آن استفاده می کنند.(٨) واضح است که گرابىنبىی بلیط تئاتر باعث شده بسیاری از طبقات اجتماعی<br />
از جمججممله کارمندان، کارگران، دانشجویان و ... با توجه به اولویت های معیشبىتبىی و اقتصادی تئاتر<br />
نبینند. برخی از هبرنبررمندان تئاتر معتقدند یک سری بمتبمماشا گرابىنبىی هستند که از آغاز دهه نود پس از<br />
تغیبریبرر و بجتبجحولات اجتماعی پیگبریبرر تئاتر شدند. به عباربىتبىی تئاتر دیدن مد شد. <strong>در</strong> حال حاضر طبقه<br />
تازه به دوران رسیده ای بجببجخشی از مجممجخاطبان تئاتر شده اند.(٩) به عرصه آمدن مشبرتبرریان متغبریبرر اما<br />
دابمئبممی سلبرببرریبىتبىی پسند بمنبممایش های بجتبججاری <strong>در</strong> بمتبمماشاخانه هابىیبىی با منابع مالىللىی مبهم یا شفاف، نشان دهنده<br />
رونق و ارتقاء سطح تئاتر <strong>ایران</strong> نیست.<br />
رضابىیبىی راد، کارگردان مهم تئاتر <strong>ایران</strong> معتقد است بمتبمماشا گر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> توده ای هستند که دارند<br />
به وسیله ی تبلیغات اینستا گرامی و فضای مجممججازی بجتبجخدیر می شود. قربانیان بمببممبارابىنبىی که از طریق<br />
تبلیغات <strong>در</strong>وغبنیبنن و به هر شکلی برای حضور <strong>در</strong> سالن ها اغوا می شوند.(۶)<br />
شبه بمتبمماشا گر – شبه تئاتر<br />
بجببجخش عمده ای از افزایش تعداد مجممجخاطبان <strong>در</strong> تئاتر متعلق به بمتبمماشا گران کاذب یا شبه بمتبمماشا گران<br />
است. بمتبمماشا گران کاذب به مجممجخاطبابىنبىی اطلاق می شود که به واسطه یک چهره مشهور سینمابىیبىی،<br />
ورزشی و... و <strong>در</strong> طی جریان تبلیغی (گاهی) فریبکار به بمتبمماشای یک تئاتر( شبه‐تئاتر ( می روند.<br />
بمتبمماشا گرابىنبىی که بدون هدف وارد سالن تئاتر می شوند. سالن ها پر از جمججممعیت و صندلىللىی ها اشغال<br />
می شوند اما پشت این حضور معمولا اندیشه ای وجود ندارد.(٨) واقعیت تئاتر خصوصی شده و<br />
بجتبججارت زده نیازمند به اغوای این گروه از مجممجخاطبان است. آبهنبهها مشبرتبرریان سودآور کالاهای<br />
سرگرم کننده شان هستند و <strong>در</strong> کسوت پشتیبانان فرهنگی جا زده می شوند. <strong>در</strong> یک دهه قبل<br />
معیار بسیاری برای انتخاب بمتبمماشای یک تئاتر، شاید کارگردان بمنبممایش بود اما بعضی بمتبمماشا گران<br />
<strong>امروز</strong> بیشبرتبرر برای دیدن چهره ها و بازیگران سینمابىیبىی یا تلویزیوبىنبىی به تئاتر می روند.(١٠) به نوعی<br />
مناسبات سرمایه باعث شده، برخی از مجممجخاطبان جدید تئاتر (به عنوان مشبرتبرریان اصلی هدف)<br />
سلایق عمدتا بازاری و سخیفی بر بدنه تئاتر بجتبجحمیل کنند. <strong>در</strong> چنبنیبنن شرایطی رابطه مستقیم<br />
!26
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
هبرنبررمند و مجممجخاطب به نوعی بردگی فکری بدل شده است. مانند رابطه پوتزو و لا کی<br />
(شخصیت های بمنبممایش نامه <strong>در</strong> انتظارگودو ).. لا کی، هبرنبررمند زیر یوغ سلیقه و خواست مجممجخاطبان<br />
است و پوتزو آن بمتبمماشا گر کوری است که دارد راهنما می شود.(۶) بجتبجخصیص بودجه مناسب به تئاتر<br />
و هبرنبررمندانش بدون دخالت های نظاربىتبىی‐حا کمیبىتبىی <strong>در</strong> تولید و خلق یک اثر، یکی از راه حل های<br />
بجنبججات بجببجخش گسست تئاتر متفکر از زبجنبججبریبررهای بندگی بازار و میابمنبممایگی است.<br />
بهتبههیه کننده و سرمایه گذار شا کله اصلی تئاتر خصوصی است و بعضی از آبهنبهها نسببىتبىی با هبرنبرر و فرهنگ<br />
ندارند. بهتبههیه کننده نام مستعاری برای توده بىببىی شکل مجممجخاطبان است. <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> این<br />
بهتبههیه کننده است که تعیبنیبنن می کند یک تئاتر باید با کدام عوامل و شکل اجرا شود تا از طریق<br />
تامبنیبنن نیاز مجممجخاطب بار خودش را ببندد.(۶) آیا چنبنیبنن تئاتری رهابىیبىی بجببجخش و آ گاهی دهنده است؟ تئاتر<br />
تاجر، رهابىیبىی بمنبممی بجببجخشد.<br />
شبه تئاترها، واجد ویژگی های انقلابىببىی نیستند. آبهنبهها به هیچ ساختاری دست <strong>در</strong>ازی بمنبممی کنند بلکه <strong>در</strong><br />
تثبیت و ثبات آبهنبهها می کوشند. به باور آرتو (٣)، تئاتر حفاظت از قلمرو روح و خودآ گاهی انسان<br />
است. شبه تئاتر، راهزن روح و خودآ گاهی مجممجخاطبانش است. شبه تئاتر نقاب ها را بر بمنبممی افکند و<br />
<strong>در</strong>وغ ها را بر ملا بمنبممی کند چرا که این گونه از بمنبممایش یک <strong>در</strong>وغ بزرگ به خود و مجممجخاطبانش است.<br />
روزنه های امیدبجببجخش مقاومت<br />
<strong>در</strong> عبنیبنن حال همھهممچنان هبرنبررمندابىنبىی هستند که <strong>در</strong> برابر شرایط سخت و بجببجحرابىنبىی، با هژموبىنبىی فرهنگی<br />
مسلط مقاومت می کنند و تلاش دارند، با وجود بمتبممام مشکلات اقتصادی، معیشبىتبىی و فرهنگی<br />
شکلی از آ گاهی یا احساس قوی یا انرژی برای کنش یا عمل <strong>در</strong> تئاتر تولید کنند. هبرنبررمندابىنبىی که<br />
کنش اساسی تئاتر را غبىنبىی کردن فهم و ا<strong>در</strong>ا ک مان از زندگی می دانند. تئاتر را نه ابزار کسب<br />
سود، که وسیله ای برای شناخت کامل تر انسان و هم زمان دست آویز رهابىیبىی او قرار می دهند. و<br />
البته بمتبمماشا گران راستبنیبنن بسیاری هستند که <strong>در</strong> انتظار ا کسبریبرر رهابىیبىی بجببجخش تئاتر به کنش و تعقل<br />
اجتماعی آن ره سبرپبررده اند. حبىتبىی ا گر بمتبمماشاخانه ها توسط شبه تئاترها و شبه بمتبمماشا گران اشغال شده<br />
باشند و حریق سوزان شان شاخساران سبرببرز <strong>در</strong>خت کهن تئاتر تفکر را بسوزاند، سبرببرزی اندیشه<br />
رهابىیبىی و کنش گری، به زودی روی شاخه های نو رسیده اش جوانه خواهد زد، چرا که ریشه های<br />
عمیق تاربجیبجخی <strong>در</strong> زیست و خرد انسابىنبىی دارد.<br />
مرداد ٩٧<br />
!27
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
منابع:<br />
کامران سپهران، تئاترکراسی <strong>در</strong> عصر مشروطه(١٢٨۵-١٣٠۴)، نشر نیلوفر١٣٨٨<br />
١‐ بمتبمماشا گر رهابىیبىی یافته، ژا ک رانسبریبرر، مبرتبررجمججممان صالجللجح بجنبججفی، مهدی امبریبررخانلو<br />
٢‐ جلال ستاری، آنتونن آرتو؛ شاعر دیده ور صحنه تئاتر، انتشارات مرکز هبرنبررهای بمنبممایشی<br />
٣‐ بمتبمماشاخانه های خصوصی؛ آری یا نه/ بمتبمماشا گر کاذب هم از راه رسید، مهرنیوز تبریبررماه١٣٩۶<br />
۴‐ خطر ورشکستگی <strong>در</strong> کمبنیبنن سالن های خصوصی تئاتر، خبرببررگزاری دانشگاه آزاد/آنا<br />
۵‐ خردادماه ١٣٩۶<br />
۶‐ پول، منطق بازار و دیگر شیاطبنیبنن؛ گفتگوی جمججممعی پبریبررامون ماهیت و دگرگوبىنبىی های مجممجخاطب<br />
<strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> با حضور مجممجحمد رضابىیبىی راد، رضا سرور، امبریبرررضا کوهستابىنبىی و امبنیبنن عظیمی،<br />
مجممججله سینما و ادبیات، سمشسمماره۶٢ شهریورماه ١٣٩۶<br />
٧‐ بهببههزاد فراهابىنبىی، لگدهای بىببىی فایده سلبرببرریبىتبىی ها بر پیکره بىببىی جان تئاتر، سینماپرس، شهریور ماه<br />
١٣٩۶<br />
٨‐ سالن های پر از مجممجخاطب غریبه با تئاتر، خبرببررگزاری جمججممهوری اسلامی(ایرنا)، تبریبررماه ١٣٩٧<br />
٩‐ بمتبمماشای تئاتر مد شده است/ روایت مجممجحمدصادق ملک از بازی <strong>در</strong> بمنبممایش سوی کابوی،<br />
هبرنبررآنلاین، بهببههمن ماه ١٣٩۶<br />
١٠‐ ندا مقصودی، بمتبمماشا گران تئاتر تغیبریبرر کرده اند، هبرنبررآنلاین تبریبررماه١٣٩٧<br />
١١‐ خصلت تئاتری مشروطه، روزنامه شرق، اردیبهشت١٣٩٧<br />
!28
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
!29
گروه تئاتر ا گزیت مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده بجتبجحریریه ا گزیت ‐مرداد ٩٧<br />
دیگر انتشارات گروه تئاتر ا گزیت<br />
!30<br />
www.exittheatre.ir