اما گلدمن: آنارشیزم و مقالات دیگر | فصل یک- آنارشیزم: واقعاً از چه دفاع میکند؟
ترجمه گروه تئاتر اگزیت: شیرین میرزانژاد به مناسبت پروژه نمایش «اما» اثر هاوارد زین شهریور ۱۳۹۷
ترجمه گروه تئاتر اگزیت: شیرین میرزانژاد
به مناسبت پروژه نمایش «اما» اثر هاوارد زین
شهریور
۱۳۹۷
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
آنارشبریبرزم <strong>و</strong> <strong>مقالات</strong> <strong>دیگر</strong> گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت <strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />
<strong>فصل</strong> <strong>یک</strong>:<br />
آنارشبریبرزم: <strong>و</strong>اقعاً <strong>از</strong> <strong>چه</strong> <strong>دفاع</strong> می کند؟<br />
آنارشی<br />
همھهممیشه دشنام خ<strong>و</strong>رده <strong>و</strong> ناسزا شنیده، هرگز درک نشده، ت<strong>و</strong> <strong>و</strong>حشتِ ه<strong>و</strong>لنا ک عصر مابىیبىی.<br />
«خرابکار بمتبممام نظم»، جمججممعیت فریاد می زند،<br />
«ت<strong>و</strong> هسبىتبىی، <strong>و</strong> غضب بىببىی پایان جنگ <strong>و</strong> جنایت.» آه، بگذار بگر بمیبمم. بر آبهنبهها که هرگز نک<strong>و</strong>شیده اند<br />
حقیقبىتبىی که پشت کلامی بهنبههفته تا جسته ش<strong>و</strong>د،<br />
معنای درست کلام به آبهنبهها گفته نشده ب<strong>و</strong>د.<br />
می باید که ک<strong>و</strong>رک<strong>و</strong>رانه در میان ک<strong>و</strong>رها پیش ر<strong>و</strong>ند. <strong>اما</strong> ت<strong>و</strong>، ای کلام، چنبنیبنن ر<strong>و</strong>شن، چنبنیبنن ق<strong>و</strong>ی، چنبنیبنن پا ک،<br />
ت<strong>و</strong> می گ<strong>و</strong> بىیبىی همھهممه ی آبجنبج<strong>چه</strong> را که من هدف خ<strong>و</strong>د برگزیده ام. آینده را به ت<strong>و</strong> می سپارم! <strong>از</strong> آن ت<strong>و</strong>ست<br />
آن هنگام که همھهممه بیدار می ش<strong>و</strong>ند. آیا در آفتاب می آید؟ آیا در هیاه<strong>و</strong>ی ط<strong>و</strong>فان؟<br />
بمنبممی دابمنبمم‐ <strong>اما</strong> بر زمبنیبنن پدیدار می ش<strong>و</strong>د! من <strong>یک</strong> آنارشیستم!<br />
چرا که من فرمانر<strong>و</strong>ابىیبىی بمنبممی کنم، <strong>اما</strong> فرمانبرببرردار هم بجنبجخ<strong>و</strong>اهم ب<strong>و</strong>د!<br />
جان هبرنبرری مک کی ٤<br />
تارتحیتحخ رشد <strong>و</strong> پیشرفت انسابىنبىی در عبنیبنن حال تارتحیتحخ مبارزه ی <strong>و</strong>حشتنا ک هر ایده ی جدیدی نبریبرز هست که<br />
ن<strong>و</strong>یدبجببجخش فرارسیدن صبحی ر<strong>و</strong>شن تر است. قدبمیبمم، با چنگ زدن سرسختانه اش بر سنت، هرگز در<br />
استفاده <strong>از</strong> شنیع ترین <strong>و</strong> بىببىی رجمحجممانه ترین ابزارها برای جل<strong>و</strong>گبریبرری <strong>از</strong> آمدن جدید تردید نکرده است، به هر<br />
شکل یا در هر د<strong>و</strong>ره ای که جدید قاطعانه عمل کرده باشد. نی<strong>از</strong>ی نیست که ما رد قدم هابمیبممان را به س<strong>و</strong>ی<br />
:John Henry Mackay ٤ ن<strong>و</strong>یسنده <strong>و</strong> متفکر آنارشیست (۱۹۳۳-۱۸۶۴)<br />
٨