اما گلدمن: آنارشیزم و مقالات دیگر| فصل دوم: اقلیت ها در برابر اکثریت ها
به قلم اما گلدمن ترجمه گروه تئاتر اگزیت - شیرین میرزانژاد . مهر نود و هفت
به قلم اما گلدمن
ترجمه گروه تئاتر اگزیت - شیرین میرزانژاد . مهر نود و هفت
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
‐ ٢ <strong>اقلیت</strong> <strong>ها</strong> <strong>در</strong> <strong>برابر</strong> ا کبرثبرریت <strong>ها</strong><br />
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰<br />
<strong>و</strong> <strong>مقالات</strong> دیگر<br />
آنارشبریبرزم<br />
Copyright © 2018 Khameneh Multimedia All rights reserved.<br />
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰<br />
<strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />
ترجمججممه شبریبررین مبریبررزانژاد
آنارشبریبرزم <strong>و</strong> <strong>مقالات</strong> دیگر گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت <strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />
آنارشبریبرزم<br />
<strong>و</strong> <strong>مقالات</strong> دیگر<br />
به قلم: <strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />
١٩١٠<br />
ترجمججممه: شبریبررین مبریبررزانژاد<br />
١٣٩٧<br />
٢
آنارشبریبرزم <strong>و</strong> <strong>مقالات</strong> دیگر گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت <strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />
<strong>فصل</strong> د<strong>و</strong><br />
<strong>اقلیت</strong> <strong>ها</strong> <strong>در</strong> <strong>برابر</strong> ا کبرثبرریت <strong>ها</strong><br />
٣
آنارشبریبرزم <strong>و</strong> <strong>مقالات</strong> دیگر گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت <strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />
ا گر قرار ب<strong>و</strong>د خلاصه ای از گرایش زمانه ی خ<strong>و</strong>دمان ارائه کنم، می گفتم کمیّت. جمججممعیت، ر<strong>و</strong>حیه ی جمججممعی<br />
<strong>در</strong> همھهممه جا حا کم است <strong>و</strong> کیفیت را ناب<strong>و</strong>د می کند. بمتبممام زندگی مان ‐ت<strong>و</strong>لید، سیاست، <strong>و</strong> آم<strong>و</strong>زش‐ متکی بر<br />
کمیت، بر تعداد است. کارگری که می ت<strong>و</strong>اند به دقت <strong>و</strong> کیفیتِ کار خ<strong>و</strong>د مفتخر باشد، جای خ<strong>و</strong>د را به<br />
دستگاه <strong>ها</strong>ی بىببىی مغز <strong>و</strong> نا کارآمد داده است که مقادیر هنگفبىتبىی از اشیابىئبىی را ت<strong>و</strong>لید می کنند که برای خ<strong>و</strong>دشان<br />
بىببىی ارزش <strong>و</strong> برای ن<strong>و</strong>ع بشر آسیب زاست. بنابراین کمیت، به جای افز<strong>و</strong>دن بر آسایش <strong>و</strong> آرامش زندگی، صرفاً<br />
زجمحجممت انسان را زیاد کرده است.<br />
<strong>در</strong> سیاست، چبریبرزی جز کمیت به حساب بمنبممی آید. با این حال به نسبت افزایش اش، اص<strong>و</strong>ل، ایده آل <strong>ها</strong>،<br />
عدالت <strong>و</strong> شرافت بمتبمم<strong>اما</strong>ً با طیف گسبرتبررده ای از اعداد جایگزین شده است. <strong>در</strong> مبارزه برای برتری، احزاب<br />
گ<strong>و</strong>نا گ<strong>و</strong>ن سیاسی از یکدیگر <strong>در</strong> نبریبررنگ، فریب، خدعه <strong>و</strong> دسیسه <strong>ها</strong>ی مشک<strong>و</strong>ک پیشی می گبریبررند <strong>و</strong> اطمینان<br />
دارند آنکه م<strong>و</strong>فق می ش<strong>و</strong>د قطعاً به عن<strong>و</strong>ان پبریبرر<strong>و</strong>ز میدان از س<strong>و</strong>ی مردم بجتبججلیل می ش<strong>و</strong>د. تن<strong>ها</strong> خدا این است:<br />
م<strong>و</strong>فقیت. اینکه به چه قیمبىتبىی باشد، چه بهببه<strong>ها</strong>بىیبىی برای شخصیت داشته باشد، هیچ اهمھهممیبىتبىی ندارد. به دنبال گ<strong>و</strong>اه<br />
برای تایید این <strong>و</strong>اقعیت غم انگبریبرز نیازی نیست که چندان د<strong>و</strong>ر بر<strong>و</strong> بمیبمم.<br />
هرگز پیش از این فساد <strong>و</strong> پ<strong>و</strong>سیدگی بمتبممام د<strong>و</strong>لت چنبنیبنن بمنبممایان نشده ب<strong>و</strong>د؛ مردم آمریکا هرگز پیش از این با<br />
طبیعت بهیبهه<strong>و</strong>دابىیبىی این بدنه ی سیاسی ر<strong>و</strong> <strong>در</strong> ر<strong>و</strong> نشده ب<strong>و</strong>دند، بدنه ای که سال <strong>ها</strong> مدعی ب<strong>و</strong>ده که به عن<strong>و</strong>ان<br />
تکیه گاه اصلی بهنبه<strong>ها</strong>د<strong>ها</strong>ی ما <strong>و</strong> حامی حقیقی حق<strong>و</strong>ق <strong>و</strong> آزادی <strong>ها</strong>ی مردم، مطلقاً بىببىی نقص است.<br />
با این حال <strong>و</strong>قبىتبىی جنایات آن حزب چنان بیشرمانه شد که حبىتبىی ک<strong>و</strong>ر هم می ت<strong>و</strong>اند آن را ببیند، می بایست<br />
پبریبرر<strong>و</strong>انش را گرد هم می آ<strong>و</strong>رد <strong>و</strong> برتری اش تضمبنیبنن شده ب<strong>و</strong>د. بنابراین همھهممان قربانیان، فریب خ<strong>و</strong>ردگان،<br />
خیانت دیدگان، آبهنبه<strong>ها</strong> که صد<strong>ها</strong> بار به خشم آمده ب<strong>و</strong>دند، نه علیه پبریبرر<strong>و</strong>ز میدان، بلکه به نفع ا<strong>و</strong> تصمیم<br />
گرفتند. افراد اندک، سر<strong>در</strong>گم، می پرسیدند که چگ<strong>و</strong>نه ا کبرثبرریت می ت<strong>و</strong>انست به سنت <strong>ها</strong>ی آزادی آمریکا<br />
خیانت کند؟ ت<strong>و</strong>ان قضا<strong>و</strong>ت <strong>و</strong> استدلالش کجا ب<strong>و</strong>د؟ مسئله همھهممبنیبنن است، ا کبرثبرریت بمنبممی ت<strong>و</strong>اند استدلال کند؛<br />
قضا<strong>و</strong>بىتبىی ندارد. ا کبرثبرریت با فقدان مطلق اصالت <strong>و</strong> جسارت اخلافىقفىی، همھهمم<strong>و</strong>اره سرن<strong>و</strong>شت خ<strong>و</strong>د را به دست<br />
دیگران سبرپبررده است. نات<strong>و</strong>ان از پذیرش مسئ<strong>و</strong>لیت، به دنبال رهبرببررانش رفته است، حبىتبىی تا ناب<strong>و</strong>دی. دکبرتبرر<br />
است<strong>و</strong>کمان١ <strong>در</strong>ست می گفت:«خطرنا ک ترین دسمشسممنان حقیقت <strong>و</strong> عدالت <strong>در</strong> میان ما ا کبرثبرریت منسجم است،<br />
ا کبرثبرریت منسجم لعنبىتبىی.» ت<strong>و</strong>ده ی منسجم بد<strong>و</strong>ن بلندپر<strong>و</strong>ازی <strong>و</strong> یا ابتکار عمل، از چبریبرزی بیشبرتبرر از ن<strong>و</strong>آ<strong>و</strong>ری<br />
نفرت ندارد. همھهمم<strong>و</strong>اره با ن<strong>و</strong>آ<strong>و</strong>ر <strong>و</strong> پیشگامِ حقیقبىتبىی ن<strong>و</strong> مجممجخالفت کرده، ا<strong>و</strong> را مجممجحک<strong>و</strong>م کرده <strong>و</strong> ببریبررجمحجممانه م<strong>و</strong>رد تعقیب<br />
قرار داده است.<br />
شعار بسیار تکرارشده ی زمانه ی ما <strong>در</strong> میان بمتبممام سیاستمداران از جمججممله س<strong>و</strong>سیالیست <strong>ها</strong> این است که عصر<br />
ما عصر فردگرابىیبىی <strong>و</strong> عصر <strong>اقلیت</strong> است. تن<strong>ها</strong> کسابىنبىی که لایه <strong>ها</strong>ی زیرین سطح را بررسی بمنبممی کنند ممممممکن است<br />
:Dr. Stockman ١ شخصیت اصلی نمایشنامه دشمن مردم اثر هنریک ایبسن نمایشنامه ن<strong>و</strong>یس نر<strong>و</strong>ژی.<br />
٤
آنارشبریبرزم <strong>و</strong> <strong>مقالات</strong> دیگر گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت <strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />
به س<strong>و</strong>ی پذیرش این دیدگاه هدایت ش<strong>و</strong>ند. آیا تعداد اندکی ثر<strong>و</strong>ت ج<strong>ها</strong>ن را انباشته نکرده اند؟ آیا آبهنبه<strong>ها</strong><br />
اربابان <strong>و</strong> پادشا<strong>ها</strong>ن مطلق <strong>و</strong>ضعیت نیستند؟ با این حال م<strong>و</strong>فقیت آبهنبه<strong>ها</strong> به سبب فردگرابىیبىی نیست، بلکه به<br />
خاطر سک<strong>و</strong>ن، بزدلىللىی <strong>و</strong> تسلیم مطلق ت<strong>و</strong>ده است. ت<strong>و</strong>ده چبریبرزی بمنبممی خ<strong>و</strong>اهد جز آنکه بجتبجحت سلطه قرار گبریبررد،<br />
رهبرببرری اش کنند <strong>و</strong> <strong>و</strong>ادار ش<strong>و</strong>د. <strong>در</strong> رابطه با فردگرابىیبىی هم باید گفت که <strong>در</strong> هیچ زمابىنبىی از تارتحیتحخ کمبرتبرر از این<br />
امکان بر<strong>و</strong>ز <strong>و</strong> فرصت عرض اندام به شی<strong>و</strong>ه ای عادی <strong>و</strong> سالمللمم نداشته است.<br />
آم<strong>و</strong>زگار فردگرا سرشار صداقت <strong>در</strong> نیت، هبرنبررمند یا ن<strong>و</strong>یسنده ای با ایده <strong>ها</strong>ی ناب، دانشمند یا کا<strong>و</strong>شگر<br />
مستقل، پیشگ<strong>اما</strong>ن نست<strong>و</strong>ه تغیبریبررات اجتماعی، هرر<strong>و</strong>زه از س<strong>و</strong>ی کسابىنبىی که ت<strong>و</strong>ان آم<strong>و</strong>خبنتبنن <strong>و</strong> خلاقیت شان به<br />
خاطر که<strong>و</strong>لت سن فرس<strong>و</strong>ده شده است، به تنگنا رانده می ش<strong>و</strong>ند.<br />
آم<strong>و</strong>زگارابىنبىی از ن<strong>و</strong>ع فرر٢ را <strong>در</strong> هیچ کجا بربمنبممی تابند، <strong>در</strong> حالىللىی که متخصصان تغدیه ی غذای هضم شده، از<br />
ن<strong>و</strong>ع پر<strong>و</strong>فس<strong>و</strong>ر الی<strong>و</strong>ت <strong>و</strong> پر<strong>و</strong>فس<strong>و</strong>ر باتلر، حافظان م<strong>و</strong>فق عصر نام<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>دیت <strong>ها</strong> <strong>و</strong> عصر ماشبنیبنن <strong>ها</strong> هستند. <strong>در</strong><br />
دنیای ادبیات <strong>و</strong> تئاتر <strong>ها</strong>مفری <strong>و</strong>ارد<strong>ها</strong>٣ <strong>و</strong> کلاید فیچ <strong>ها</strong>٤ خدا<strong>و</strong>ندگاران ت<strong>و</strong>ده <strong>ها</strong> هستند، <strong>در</strong> حالىللىی که اندک<br />
افرادی زیبابىیبىی <strong>و</strong> نب<strong>و</strong>غ آثار امرس<strong>و</strong>ن٥ ، ت<strong>و</strong>ر<strong>و</strong>٦ ، <strong>و</strong>یتمن٧ ، ایبسن٨ ، <strong>ها</strong><strong>و</strong>بمتبممن٩ ، باتلر ییتس١٠<br />
فیلیپس١١<br />
را <strong>در</strong>ک می کنند. آبهنبه<strong>ها</strong> همھهممچ<strong>و</strong>ن تک ستاره <strong>ها</strong>بىیبىی هستند بسیار فراتر از افق ت<strong>و</strong>ده <strong>ها</strong>.<br />
یا استی<strong>و</strong>ن<br />
ناشران، مدیران تئاتر<strong>ها</strong> <strong>و</strong> منتقدان خ<strong>و</strong>استار کیفیت ذابىتبىی هبرنبرر خلاق نیستند، بلکه می خ<strong>و</strong>اهند ببینند آیا<br />
خ<strong>و</strong>ب به فر<strong>و</strong>ش می رسد، آیا مناسب ذائقه ی مردم هست؟ افس<strong>و</strong>س، این ذائقه همھهممچ<strong>و</strong>ن زباله دان است؛ از<br />
هر آبجنبجچه که به مضغ ذهبىنبىی نیاز ندارد لذت می برد. <strong>در</strong> نتیجه مت<strong>و</strong>سط، معم<strong>و</strong>لىللىی <strong>و</strong> ع<strong>و</strong><strong>اما</strong>نه بمنبمماینده ی خر<strong>و</strong>جی<br />
عمده ی ادبىببىی است.<br />
Francesc Ferrer i Guàrdia ٢ یCCCCCCCا :Francesc Ferrer i Guàrdia (۱۹۰۹-۱۸۵۹) آمCCCCCCC<strong>و</strong>زگCCCCCCCار اسCCCCCCCپانCCCCCCCیایCCCCCCCی <strong>و</strong> از مCCCCCCCدافCCCCCCCعان<br />
اندیشه آزاد <strong>و</strong> بنیانگذار «م<strong>در</strong>سه م<strong>در</strong>ن» که تحصیالت ابتدایی به ش ی <strong>و</strong>هی غیر اجباری ب<strong>و</strong>د.<br />
Humphrey Ward ٣ یا :Mary Augusta Ward رم ا نن<strong>و</strong>یس بریتانیایی .(۱۹۲۰-۱۸۵۱)<br />
:Clyde Fitch ٤ نمایشنامه ن<strong>و</strong>یس آمریکایی .(۱۹۲۰-۱۸۶۵)<br />
:Ralph Waldo Emerson ٥ فیلس<strong>و</strong>ف <strong>و</strong> ن <strong>و</strong> ی س ن د ه آمریکایی (۱۸۸۲-۱۸۰۳)<br />
:Henry David Thoreau ٦ شاعر، ن<strong>و</strong>یسنده <strong>و</strong> فیلس<strong>و</strong>ف آمریکایی <strong>و</strong> از مدافعان جنبش الغای برده داری.(۱۸۶۲-۱۸۱۷).<br />
:Walt Whitman ٧ شاعر <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>زنامه نگار آمریکایی (۱۸۹۲-۱۸۱۹).<br />
:Henrik Ibsen ٨ نمایشنامه ن<strong>و</strong>یس نر<strong>و</strong>ژی .(۱۹۰۶-۱۸۲۸)<br />
:Gerhart Hauptmann ٩ نمایشنامه ن<strong>و</strong>یس آملانی .(۱۹۴۶-۱۸۶۲)<br />
:William Butler Yeats ١٠ شاعر ایرلندی .(۱۹۳۹-۱۸۶۵)<br />
:Stephen Phillips ١١ شاعر <strong>و</strong> نمایشنامه ن<strong>و</strong>یس بریتانیایی (۱۹۱۵-۱۸۶۴).<br />
٥
آنارشبریبرزم <strong>و</strong> <strong>مقالات</strong> دیگر گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت <strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />
نیازی هست که بگ<strong>و</strong> بمیبمم <strong>در</strong> هبرنبرر نبریبرز با همھهممبنیبنن حقایق غم انگبریبرز ر<strong>و</strong>بر<strong>و</strong> هستیم؟ باید پارک <strong>ها</strong> <strong>و</strong> خیابان <strong>ها</strong>بمیبممان را<br />
بررسی کرد تا زشبىتبىی <strong>و</strong> هرزگی ت<strong>و</strong>لید هبرنبرر را <strong>در</strong>یافت. قطعاً چبریبرزی جز سلیقه ی ا کبرثبرریت چنبنیبنن هتک حرمبىتبىی<br />
بر هبرنبرر را بربمنبممی تابد. مجممججسمه <strong>ها</strong>بىیبىی که شهر<strong>ها</strong>ی آمریکا را به ط<strong>و</strong>ر انب<strong>و</strong>ه آل<strong>و</strong>ده کرده اند، غلط <strong>در</strong> مفه<strong>و</strong>م <strong>و</strong> بد<strong>و</strong>ی<br />
<strong>در</strong> اجرا، به همھهممان اندازه با هبرنبرر حقیقی نسبت دارند که یک ت<strong>و</strong>بمتبمم با میکل آنژ. با این <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د، این تن<strong>ها</strong> هبرنبرری<br />
است که م<strong>و</strong>فق می ش<strong>و</strong>د. نابغه ی هبرنبرری حقیقی که بر این مفاهیم پذیرفته شده <strong>و</strong>قعی بمنبممی بهنبههد، که اصالت را<br />
به اجرا می گذارد، <strong>و</strong> ک<strong>و</strong>شش می کند که به زندگی <strong>و</strong>فادار باشد، حیابىتبىی گمنام <strong>و</strong> فلا کت بار را می گذراند.<br />
ممممممکن است آثار ا<strong>و</strong> ر<strong>و</strong>زی میان عم<strong>و</strong>م مردم باب ش<strong>و</strong>د، <strong>اما</strong> نه تا پیش از آنکه قلب ا<strong>و</strong> از خ<strong>و</strong>ن خالىللىی ش<strong>و</strong>د؛<br />
نه تا آن زمان که پیشر<strong>و</strong> دیگر نباشد، <strong>و</strong> خیل ع<strong>و</strong>امِ بد<strong>و</strong>ن ایده آل <strong>و</strong> بىببىی بصبریبررت مبریبرراث آن استاد را تا سرحد<br />
بىببىی ارزشی تکرار کرده باشند.<br />
گفته می ش<strong>و</strong>د که هبرنبررمند امر<strong>و</strong>ز بمنبممی ت<strong>و</strong>اند خلق کند چرا که پر<strong>و</strong>مته <strong>و</strong>ار به بجتبجخته سنگ ضر<strong>و</strong>رت اقتصادی بسته<br />
شده است. با این حال، این حقیقت هبرنبرر <strong>در</strong> بمتبممام اعصار است. میکل آنژ به حامی مقدس خ<strong>و</strong>د <strong>و</strong>ابسته ب<strong>و</strong>د،<br />
به همھهممان اندازه ی مجممججسمه ساز یا نقاش امر<strong>و</strong>ز، با این استثناء که خبرببرره <strong>ها</strong>ی هبرنبرری آن ر<strong>و</strong>ز<strong>ها</strong> بسیار د<strong>و</strong>ر از<br />
ت<strong>و</strong>ده ی دی<strong>و</strong>انه ب<strong>و</strong>دند. باعث افتخارشان ب<strong>و</strong>د که اجازه داشته باشند <strong>در</strong> معبد استاد عبادت کنند.<br />
حامی هبرنبرر زمانه ی ما تن<strong>ها</strong> یک معیار، یک ارزش را می شناسد‐ دلار. ا<strong>و</strong> دغدغه ی کیفیت هیچ اثر عالىللىی را<br />
ندارد، بلکه تن<strong>ها</strong> نگران مقدار دلاری است که خریدش <strong>در</strong> بر دارد. بنابراین سرمایه گذارِ «بجتبججارت بجتبججارت<br />
است» مبریبررب<strong>و</strong><br />
١٢<br />
، به چیدمابىنبىی از رنگ <strong>ها</strong>ی مجممجح<strong>و</strong> شده اشاره می کند <strong>و</strong> می گ<strong>و</strong>ید:«می بینید چه عالىللىی است؟<br />
۵٠٠٠٠ فرانک ارزش دارد.» <strong>در</strong>ست مانند تازه به د<strong>و</strong>ران رسیده <strong>ها</strong>ی خ<strong>و</strong>دمان. ارقام هنگفبىتبىی که برای<br />
ا کتشافات بزرگ هبرنبرری شان پرداخته شده است می بایست جبرببرران فقر سلیقه شان را بکند.<br />
نابجببجخش<strong>و</strong>دبىنبىی ترین گناه <strong>در</strong> جامعه استقلال فکری است. اینکه چنبنیبنن امری باید <strong>در</strong> کش<strong>و</strong>ری که بمنبممادش<br />
دم<strong>و</strong>کراسی است بسیار <strong>و</strong>اضح باشد شاخصه ی ق<strong>در</strong>ت زیاد ا کبرثبرریت است.<br />
<strong>و</strong>ندل فیلیپس١٣<br />
پنجاه سال پیش گفته است:«<strong>در</strong> کش<strong>و</strong>ر <strong>برابر</strong>ی دم<strong>و</strong>کراتیک مطلق ما، افکار عم<strong>و</strong>می نه تن<strong>ها</strong><br />
قا<strong>در</strong> مطلق، بلکه حاضر مطلق نبریبرز هست. هیچ پناهی از استبداد آن نیست، هیچ مجممجخفیگاهی د<strong>و</strong>ر از<br />
دسبرتبررس آن نیست، <strong>و</strong> نتیجه آن است که ا گر فان<strong>و</strong>س ی<strong>و</strong>نابىنبىی به دست بگبریبررید <strong>و</strong> به اطراف بر<strong>و</strong>ید تا <strong>در</strong> میان<br />
صد<strong>ها</strong> نفر جستج<strong>و</strong> کنید، یک آمریکابىیبىی بجنبجخ<strong>و</strong>اهید یافت که تص<strong>و</strong>ر نکرده یا بمنبممی کند که دست کم چبریبرزی برای<br />
به دست آ<strong>و</strong>ردن یا از دست دادن <strong>در</strong> اهداف، زندگی اجتماعی <strong>و</strong> یا بجتبججارتش به <strong>و</strong>اسطه ی آراء اطرافیانش<br />
داشته باشد. <strong>و</strong> پیامدش این است که به جای ت<strong>و</strong>ده ای از افراد که هر یک بد<strong>و</strong>ن ترس عقاید خ<strong>و</strong>د را بازگ<strong>و</strong><br />
کند، <strong>در</strong> مقام ملبىتبىی <strong>در</strong> مقایسه با ملل دیگر، ما ت<strong>و</strong>ده ای از بزدلان هستیم. بیش از هر کسی از یکدیگر<br />
:Octave Mirbeau ١٢ نمایشنامه ن<strong>و</strong>یس فرانس<strong>و</strong>ی .(۱۹۱۷-۱۸۴۸)<br />
:Wendell Phillips ١٣ از مبارزان جنبش الغای ب رد هداری (۱۸۸۴-۱۸۱۱).<br />
٦
آنارشبریبرزم <strong>و</strong> <strong>مقالات</strong> دیگر گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت <strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />
هراس دار بمیبمم.» ر<strong>و</strong>شن است که چندان از شرایطی که <strong>در</strong> <strong>برابر</strong> <strong>و</strong>ندل فیلیپس ب<strong>و</strong>ده است پیشرفت<br />
نکرده ابمیبمم.<br />
امر<strong>و</strong>ز، همھهممچ<strong>و</strong>ن گذشته، افکار عم<strong>و</strong>می خ<strong>و</strong>دکامه ی حاضر مطلق است، همھهممچ<strong>و</strong>ن گذشته، ا کبرثبرریت بمنبمماینده ی<br />
ت<strong>و</strong>ده ی بزدلان است که مشتاق اند کسی را بپذیرند که فقر ذهبىنبىی <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>حی خ<strong>و</strong>دشان را منعکس می کند.<br />
این به خ<strong>و</strong> بىببىی ظه<strong>و</strong>ر بىببىی سابقه ی فردی همھهممچ<strong>و</strong>ن ر<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>لت را ت<strong>و</strong>ضیح می دهد. ا<strong>و</strong> بجتبججسم بدترین عنصر<br />
ر<strong>و</strong>انشناسی ت<strong>و</strong>ده است. یک سیاستمدار، می داند که ا کبرثبرریت اهمھهممیت چندابىنبىی به ایده آل <strong>ها</strong> یا <strong>در</strong>سبىتبىی<br />
بمنبممی دهند. آبجنبجچه ا کبرثبرریت <strong>و</strong>لعش را دارد بمنبممایش است. مهم نیست که بمنبممایش سگ باشد، مبارزه برای جایزه،<br />
زجرکش کردن یک «سیاه»، گردآ<strong>و</strong>ردن چند خلافکار خرده پا، افشای ازد<strong>و</strong>اج یک بی<strong>و</strong>ه زن <strong>و</strong>ارث، یا<br />
بمنبممایش آ کر<strong>و</strong>باتیکی از رئیس جمججممه<strong>و</strong>ر سابق. هرچه کج ربجیبجخبىتبىی ذهبىنبىی زشت تر، خ<strong>و</strong>شامد <strong>و</strong> تش<strong>و</strong>یق ت<strong>و</strong>ده <strong>ها</strong> بیشبرتبرر.<br />
بنابراین ر<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>لت ضعیف <strong>در</strong> ایده آل <strong>و</strong> شنیع <strong>در</strong> ر<strong>و</strong>ح، همھهممچنان فرد برجسته ی زمانه ی خ<strong>و</strong>د است.<br />
از س<strong>و</strong>ی دیگر، کسابىنبىی که بالاتر از این ک<strong>و</strong>ت<strong>و</strong>له <strong>ها</strong>ی سیاسی هستند، مردان اصلاحات، فرهنگ، ت<strong>و</strong>انابىیبىی، با<br />
بمتبممسخر به عن<strong>و</strong>ان مجممجخنث به سک<strong>و</strong>ت کشیده می ش<strong>و</strong>ند. مضحک است که ادعا ش<strong>و</strong>د عصر ما عصر فردگرابىیبىی<br />
است. عصر ما تن<strong>ها</strong> تکرار تلخ پدیده ی بمتبممام تارتحیتحخ است: هر تلاشی برای پیشرفت، ر<strong>و</strong>شنگری، علم، برای<br />
آزادی مذهبىببىی، سیاسی <strong>و</strong> اقتصادی، از <strong>اقلیت</strong> نشأت می گبریبررد <strong>و</strong> نه از ت<strong>و</strong>ده <strong>ها</strong>. امر<strong>و</strong>ز همھهممچ<strong>و</strong>ن همھهممیشه، افرادِ<br />
اندک م<strong>و</strong>رد س<strong>و</strong>ءتفاهم قرار می گبریبررند، ببریبررجمحجممانه تعقیب می ش<strong>و</strong>ند، زندابىنبىی، شکنجه <strong>و</strong> کشته می ش<strong>و</strong>ند.<br />
اصل برا<strong>در</strong>ی که ت<strong>و</strong>سط آش<strong>و</strong>بگر ناصره شرح داده شده ب<strong>و</strong>د ج<strong>و</strong>انه ی زندگی، حقیقت <strong>و</strong> عدالت را حفظ<br />
می کرد، تا زمابىنبىی که چراغ راه اندک افراد ب<strong>و</strong>د. همھهممبنیبنن که ا کبرثبرریت به آن دست یافتند، اصل عالىللىی تبدیل به<br />
اسم رمز <strong>و</strong> منادی خ<strong>و</strong>ن <strong>و</strong> آتش شد که رتحنتحج <strong>و</strong> فاجعه را می پرا کند. جمحجممله به حا کمیت مطلق رم به رهبرببرری<br />
چهره <strong>ها</strong>ی بزرگی چ<strong>و</strong>ن ه<strong>و</strong>س١٤ ، کال<strong>و</strong>ین١٥ <strong>و</strong> ل<strong>و</strong>تر١٦ همھهممچ<strong>و</strong>ن طل<strong>و</strong>عی <strong>در</strong> میانه ی شب ب<strong>و</strong>د. <strong>اما</strong> همھهممبنیبنن که ل<strong>و</strong>تر<br />
<strong>و</strong> کل<strong>و</strong>ین سیاستمدار شدند <strong>و</strong> شر<strong>و</strong>ع به خدمت به حا کمان خرد، اشراف <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>حیه ی ع<strong>و</strong>ام کردند،<br />
فرصت <strong>ها</strong>ی عالىللىی اصلاحات را به مجممجخاطره انداختند. آبهنبه<strong>ها</strong> م<strong>و</strong>فقیت <strong>و</strong> ا کبرثبرریت را کسب کردند، <strong>اما</strong> آن ا کبرثبرریت<br />
ثابت کرد که <strong>در</strong> آزار اندیشه <strong>و</strong> منطق به همھهممان اندازه ی آن هی<strong>و</strong>لای کات<strong>و</strong>لیک ببریبررحم <strong>و</strong> تشنه به خ<strong>و</strong>ن ب<strong>و</strong>د.<br />
<strong>و</strong>ای به حال کژکیشان، <strong>اقلیت</strong> <strong>ها</strong>، که بر فرمانش گردن بمنبممی بهنبه<strong>ها</strong>دند. پس از جانفشابىنبىی، پایداری <strong>و</strong> فدا کاری<br />
بىببىی بهنبه<strong>ها</strong>یت، ذهن بشر بالاخره از شبح مذهب آزاد است؛ <strong>اقلیت</strong> به دنبال فت<strong>و</strong>حات جدید رفته است، <strong>و</strong><br />
ا کبرثبرریت جا مانده <strong>و</strong> با حقیقبىتبىی که به <strong>و</strong>اسطه ی سالحللحخ<strong>و</strong>ردگی کذب شده، معل<strong>و</strong>ل شده است.<br />
John Huss ١٤ یا Jan Hus یان ه<strong>و</strong>س: مصلح دینی اهل چک (۱۴۱۵-۱۳۶۹).<br />
:John Calvin ١٥ از فعاالن اصالحات پر<strong>و</strong>تستان (۱۵۶۴-۱۵۰۹).<br />
٧<br />
Martin Luther ١٦
آنارشبریبرزم <strong>و</strong> <strong>مقالات</strong> دیگر گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت <strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />
ا گر به خاطر جان بال١٧ <strong>ها</strong>، <strong>و</strong>ات تایلر١٨ <strong>ها</strong>، تل١٩ <strong>ها</strong>، اَبَرفرد<strong>ها</strong>ی پرسمشسمماری که ذره ذره علیه ق<strong>در</strong>ت شا<strong>ها</strong>ن<br />
<strong>و</strong> مستبدان می جنگیدند نب<strong>و</strong>د، نسل بشر از نظر سیاسی همھهممچنان <strong>در</strong> بردگی مطلق به سر می برد. ا گر به<br />
خاطر افراد پیشگام نب<strong>و</strong>د ج<strong>ها</strong>ن هرگز با آن م<strong>و</strong>ج عظیم، انقلاب فرانسه، از بنیان بمنبممی لرزید. ح<strong>و</strong>ادث بزرگ<br />
معم<strong>و</strong>لاً پس از <strong>و</strong>قایعی به ظاهر ک<strong>و</strong>چک رخ می دهند. بنابراین فصاحت <strong>و</strong> ش<strong>و</strong>رِ کامی دِم<strong>و</strong>لن٢٠<br />
دمیدن <strong>در</strong> ش<strong>و</strong>فار پیش از نبرببررد اربجیبجحا٢١<br />
یکسان کرد.<br />
همھهممچ<strong>و</strong>ن<br />
ب<strong>و</strong>د که باستیل، این بمنبمماد شکنجه، آزار <strong>و</strong> <strong>و</strong>حشت را با خا ک<br />
همھهممیشه <strong>در</strong> هر د<strong>و</strong>رابىنبىی، افراد اندک پرجمچجممداران اندیشه ای عالىللىی <strong>و</strong> تلاشی ر<strong>ها</strong>بىیبىی بجببجخش ب<strong>و</strong>دند. <strong>اما</strong> نه ت<strong>و</strong>ده ی<br />
مردم، که <strong>و</strong>زنه ی سنگبنیبنن شان اجازه ی حرکت به آبهنبه<strong>ها</strong> بمنبممی دهد. حقیقت این امر <strong>در</strong> ر<strong>و</strong>سیه با ق<strong>در</strong>ت<br />
بیشبرتبرری از هر جای دیگر ثابت شده است. جان هزاران انسان ت<strong>و</strong>سط این رژ بمیبمم خ<strong>و</strong>ن آشام گرفته شده<br />
است، با این حال هی<strong>و</strong>لابىیبىی که بر بجتبجخت نشسته راضی نیست. چط<strong>و</strong>ر چنبنیبنن چبریبرزی ممممممکن است <strong>و</strong>قبىتبىی<br />
اندیشه <strong>ها</strong>، فرهنگ، ادبیات، عمیق ترین <strong>و</strong> عالىللىی ترین احساسات زیر سنگیبىنبىی ی<strong>و</strong>غ آهنبنیبنن هستند؟ ا کبرثبرریت،<br />
این ت<strong>و</strong>ده ی منسجم، سا کن <strong>و</strong> خ<strong>و</strong>اب آل<strong>و</strong>د، دهقانان ر<strong>و</strong>س، پس از یک قرن مبارزه، فدا کاری، رتحنتحج نا گفتبىنبىی<br />
هن<strong>و</strong>ز بر این با<strong>و</strong>ر است که طنابىببىی که «مردانِ سپیددست»٢٢<br />
را خفه می کند بجببجخت می آ<strong>و</strong>رد.<br />
<strong>در</strong> مبارزه ی آمریکا برای آزادی ا کبرثبرریت تن<strong>ها</strong> مانع ب<strong>و</strong>ده است. تا همھهممبنیبنن امر<strong>و</strong>ز هم اندیشه <strong>ها</strong>ی جفرس<strong>و</strong>ن<br />
،<br />
٢٣<br />
پاتریک هبرنبرری٢٤ ، ت<strong>و</strong>ماس پبنیبنن٢٥ ت<strong>و</strong>سط نسل <strong>ها</strong>ی بعدشان انکار <strong>و</strong> فر<strong>و</strong>خته می ش<strong>و</strong>د. ت<strong>و</strong>ده ی مردم<br />
هیچ کدام شان را بمنبممی خ<strong>و</strong>اهد. بزرگی <strong>و</strong> شجاعت لینکلن که ستایش می شد، <strong>در</strong> مردابىنبىی که زمینه ی<br />
چشم انداز آن د<strong>و</strong>ران را ابجیبججاد کرده ب<strong>و</strong>دند فرام<strong>و</strong>ش شده است. حامیان قدیس حقیقی سیاهپ<strong>و</strong>ستان <strong>در</strong><br />
:John Ball ١٧ کشیش انگلیسی <strong>و</strong> از ش ر ک تکنندگان اصلی قیام دهقانان ۱۳۸۱ میالدی (۱۳۸۱-۱۳۳۸).<br />
:Wat Tyler ١٨ رهبر قیام دهقانان ۱۳۸۱ میالدی <strong>در</strong> انگلستان (۱۳۸۱-۱۳۴۱).<br />
William Tell ١٩ یا گی<strong>و</strong>م تل :Guillaume Tell قهرمان اسط<strong>و</strong>ره ای س<strong>و</strong>ییس <strong>در</strong> قرن چ<strong>ها</strong>ردهم که <strong>در</strong> مقابل حاکمان متجا<strong>و</strong>ز جانب<br />
مردم را گرفت <strong>و</strong> آن<strong>ها</strong> را به مقا<strong>و</strong>مت ترغیب کرد.<br />
:Camille Desmoulins ٢٠ سیاستمدار فرانس<strong>و</strong>ی <strong>و</strong> از چ ه ره<strong>ها</strong>ی مهم انقالب فرانسه (۱۷۹۴-۱۷۶۰).<br />
٢١ شهCری <strong>در</strong> کCرانCه بCاخCتری ر<strong>و</strong>د اردن. <strong>در</strong> کCتاب مCقدس آمCده اسCت کCه ارتCش بCنی اسCرائCیل <strong>در</strong> فCتح کCنعان بCا دمCیدن بCر شC<strong>و</strong>فCار (نC<strong>و</strong>عCی<br />
ساز بادی کهن) دی<strong>و</strong>ار<strong>ها</strong>ی اریحا را فر<strong>و</strong>ریختند.<br />
٢٢ ر<strong>و</strong>شنفکران (ن<strong>و</strong>یسنده).<br />
:Thomas Jefferson ٢٣ از ن<strong>و</strong>یسندگان اعالمیه استقالل آمریکا <strong>و</strong> بنیانگذاران این کش<strong>و</strong>ر (۱۸۲۶-۱۷۴۳)<br />
:Patrick Henry ٢٤ نخستین فرماندار <strong>و</strong>یرجینیا پس از د<strong>و</strong>ران استعمار (۱۷۹۹-۱۷۳۶).<br />
:Thomas Paine ٢٥ از بنیانگذاران ایاالت م ت ح د ه آمریکا (۱۸۰۹-۱۷۳۷).<br />
٨
آنارشبریبرزم <strong>و</strong> <strong>مقالات</strong> دیگر گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت <strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />
همھهممان چند مبارز <strong>در</strong> ب<strong>و</strong>ست<strong>و</strong>ن خلاصه می شد؛ ل<strong>و</strong>ید گریس<strong>و</strong>ن٢٦ ، ت<strong>و</strong>ر<strong>و</strong>، مارگارت ف<strong>و</strong>لر٢٧ <strong>و</strong> تئ<strong>و</strong>د<strong>و</strong>ر پارکر٢٨ که<br />
شجاعت <strong>و</strong> استحکام شان <strong>در</strong> جان برا<strong>و</strong>ن<br />
٢٩<br />
، این تبریبرره پ<strong>و</strong>ست غ<strong>و</strong>ل آسا به ا<strong>و</strong>ج رسیده ب<strong>و</strong>د. ش<strong>و</strong>ر<br />
خستگی ناپذیر آبهنبه<strong>ها</strong>، بلاغت <strong>و</strong> ایستادگی شان مأمن اربابان جن<strong>و</strong>ب را تضعیف کرد. لینکلن <strong>و</strong> پبریبرر<strong>و</strong>انش تن<strong>ها</strong><br />
زمابىنبىی به دنبال آبهنبه<strong>ها</strong> آمدند که جنبش الغای برده داری تبدیل به مسئله ای عملی شده <strong>و</strong> از س<strong>و</strong>ی همھهممگان به<br />
این عن<strong>و</strong>ان شناخته شده ب<strong>و</strong>د.<br />
حد<strong>و</strong>د پنجاه سال پیش اندیشه ای ش<strong>ها</strong>ب <strong>و</strong>ار <strong>در</strong> افق ج<strong>ها</strong>ن ظاهر شد، اندیشه ای چنان بلندپر<strong>و</strong>ازانه، چنان<br />
انقلابىببىی، چنان فرا گبریبرر که <strong>و</strong>حشت را <strong>در</strong> قلب خ<strong>و</strong>دکامگان سرتاسر ج<strong>ها</strong>ن می پرا کند. از س<strong>و</strong>ی دیگر، این<br />
اندیشه ن<strong>و</strong>یدبجببجخش شادی، سر<strong>و</strong>ر <strong>و</strong> امید برای میلی<strong>و</strong>ن <strong>ها</strong> انسان ب<strong>و</strong>د. پیشگ<strong>اما</strong>ن از دش<strong>و</strong>اری <strong>ها</strong>ی بر سر<br />
راه شان آ گاه ب<strong>و</strong>دند، از مجممجخالفت، آزار <strong>و</strong> مشکلابىتبىی که با آن ر<strong>و</strong>بر<strong>و</strong> می شدند باخبرببرر ب<strong>و</strong>دند، <strong>اما</strong> سربلند <strong>و</strong> نبرتبررس<br />
راه شان را به جل<strong>و</strong> <strong>و</strong> جل<strong>و</strong>تر آغاز کردند. ا کن<strong>و</strong>ن این اندیشه تبدیل به شعاری متدا<strong>و</strong>ل شده است. امر<strong>و</strong>ز<br />
تقریباً همھهممه س<strong>و</strong>سیالیست هستند: هم ثر<strong>و</strong>بمتبممند <strong>و</strong> هم قربابىنبىی فقبریبرر ا<strong>و</strong>؛ هم حافظان قان<strong>و</strong>ن <strong>و</strong> ق<strong>در</strong>ت <strong>و</strong> هم مجممججرمان<br />
نگ<strong>و</strong>ن بجببجخت شان؛ هم آزاداندیشان <strong>و</strong> هم عاملان <strong>در</strong><strong>و</strong>غ پردازی مذهبىببىی؛ هم زن شیک پ<strong>و</strong>ش <strong>و</strong> هم دخبرتبررک<br />
پبریبرراهن د<strong>و</strong>ز. چرا که نه؟ حال که حقیقت پنجاه سال پیش تبدیل به <strong>در</strong><strong>و</strong>غ شده است، حال که از بجتبجخیلات<br />
ج<strong>و</strong>ابىنبىی اش عاری شده <strong>و</strong> نبریبرر<strong>و</strong>ی حیات، ق<strong>در</strong>ت <strong>و</strong> ایده آل انقلابىببىی اش به یغما رفته است‐ چرا که نه؟ حال که<br />
دیگر نه تص<strong>و</strong>یری زیبا، بلکه «طرح عملی <strong>و</strong> قابل اجرا» متکی بر اراده ی ا کبرثبرریت است، چرا که نه؟<br />
فریبکاری سیاسی همھهمم<strong>و</strong>اره مدح ت<strong>و</strong>ده را می گ<strong>و</strong>ید: ا کبرثبرریت بیچاره، ا کبرثبرریت هتک حرمت شده، آزار دیده <strong>و</strong><br />
غ<strong>و</strong>ل آسا، ا گر می شد که از ما پبریبرر<strong>و</strong>ی کنند.<br />
چه کسی این م<strong>و</strong>عظه <strong>ها</strong>ی تکراری را پیش از این نشنیده است؟ چه کسی این ترجیع تغیبریبررناپذیر بمتبممام<br />
سیاستمداران را بمنبممی شناسد؟ این که ت<strong>و</strong>ده خ<strong>و</strong>ن می ریزد، این که غارت <strong>و</strong> استثمار می ش<strong>و</strong>د را من همھهممانند<br />
جمججممع کنندگان رای می دابمنبمم. <strong>اما</strong> من تا کید می کنم که نه یک مشت انگل، بلکه خ<strong>و</strong>د ت<strong>و</strong>ده ی مردم مسئ<strong>و</strong>ل<br />
<strong>و</strong>ضعیت <strong>و</strong>حشتنا ک ام<strong>و</strong>ر هستند. ت<strong>و</strong>ده به اربابان خ<strong>و</strong>د چنگ می زند، شلاق را د<strong>و</strong>ست دارد <strong>و</strong> بجنبجخستبنیبنن<br />
کسی است که فریاد می زند «به صلیب بکشید!»، همھهممبنیبنن که صدابىیبىی معبرتبررض علیه تقدس ق<strong>در</strong>ت<br />
سرمایه داری یا هر بهنبه<strong>ها</strong>د پ<strong>و</strong>سیده ی دیگری بلند می ش<strong>و</strong>د. با این حال، ا گر به خاطر اشتیاق ت<strong>و</strong>ده <strong>ها</strong> برای<br />
سرباز، پلیس، زندانبان <strong>و</strong> مام<strong>و</strong>ر اعدام شدن نباشد، ق<strong>در</strong>ت <strong>و</strong> مالکیت خص<strong>و</strong>صی تا کی <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د خ<strong>و</strong>اهد<br />
داشت؟ ع<strong>و</strong>ام فریبان س<strong>و</strong>سیالیست مثل من این را می دانند، <strong>اما</strong> افسانه ی فضیلت ا کبرثبرریت را حفظ می کنند،<br />
چرا که طرح زندگی شان حفظ ق<strong>در</strong>ت است. <strong>و</strong> این م<strong>و</strong>رد اخبریبرر چگ<strong>و</strong>نه می ت<strong>و</strong>اند بد<strong>و</strong>ن دستیابىببىی به سمشسممار زیاد<br />
:William Lloyd Garrison ٢٦ از مبارزان جنبش الغای ب رد هداری (۱۸۷۹-۱۸۰۵).<br />
:Sarah Margaret Fuller Ossoli ٢٧ مدافع حق<strong>و</strong>ق زنان، منتقد <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>زنامه نگار آمریکایی (۱۸۵۰-۱۸۱۰).<br />
:Theodore Parker ٢٨ از مبارزان جنبش الغای برده داری (۱۸۶۰-۱۸۱۰).<br />
:John Brown ٢٩ اندیشمند <strong>و</strong> مبارز آمریکایی <strong>در</strong> جنبش الغای برده داری (۱۸۵۹-۱۸۰۰).<br />
٩
آنارشبریبرزم <strong>و</strong> <strong>مقالات</strong> دیگر گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت <strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />
مجممجحقق ش<strong>و</strong>د؟ بله، ق<strong>در</strong>ت، اجبار <strong>و</strong> <strong>و</strong>ابستگی متکی به ت<strong>و</strong>ده ی مردم است، <strong>اما</strong> هرگز نه آزادی یا پیشرفت<br />
آزادانه ی فرد، نه ت<strong>و</strong>لد جامعه ای آزاد.<br />
نه به خاطر اینکه با سرک<strong>و</strong>ب شدگان <strong>و</strong> مجممجحر<strong>و</strong>مان زمبنیبنن همھهممدل نیستم؛ <strong>و</strong> نه به این خاطر که شرم، <strong>و</strong>حشت <strong>و</strong><br />
خ<strong>و</strong>اری زندگی <strong>ها</strong>بىیبىی که مردم داشته اند را بمنبممی شناسم است که ا کبرثبرریت را به عن<strong>و</strong>ان نبریبرر<strong>و</strong> بىیبىی خلاق برای<br />
همھهممیشه رد می کنم. آه، نه، نه! بلکه به این خاطر است که خ<strong>و</strong>ب می دابمنبمم که ت<strong>و</strong>ده ی مردم به شکل<br />
منسجم هرگز برای عدالت <strong>و</strong> <strong>برابر</strong>ی نایستاده است. صدای انسان را سرک<strong>و</strong>ب کرده است، ر<strong>و</strong>ح انسان را<br />
به تسلیم <strong>در</strong>آ<strong>و</strong>رده است، جسم انسان را به زبجنبججبریبرر کشیده است. به عن<strong>و</strong>ان ت<strong>و</strong>ده هدفش همھهمم<strong>و</strong>اره این ب<strong>و</strong>ده<br />
است که زندگی را متحدالشکل، خا کسبرتبرری <strong>و</strong> یکن<strong>و</strong>اخت همھهممچ<strong>و</strong>ن بیابان سازد. به عن<strong>و</strong>ان ت<strong>و</strong>ده همھهمم<strong>و</strong>اره<br />
<strong>و</strong>یرانگر فردگرابىیبىی، قربجیبجحه ی آزاد <strong>و</strong> اصالت خ<strong>و</strong>اهد ب<strong>و</strong>د. بنابراین با امرس<strong>و</strong>ن هم عقیده هستم که «ت<strong>و</strong>ده <strong>ها</strong> <strong>در</strong><br />
مطالبات <strong>و</strong> اثرگذاری شان بد<strong>و</strong>ی، ناآ گاه <strong>و</strong> زیانبار هستند، <strong>و</strong> نیازی نیست که بجتبجحسبنیبنن ش<strong>و</strong>ند، بلکه باید تعلیم<br />
ببینند. من بمنبممی خ<strong>و</strong>اهم هیچ چبریبرزی را به آبهنبه<strong>ها</strong> <strong>و</strong>ا گذار کنم، بلکه می خ<strong>و</strong>اهم حفر، تقسیم <strong>و</strong> بجتبججزیه شان کنم<br />
<strong>و</strong> از آبهنبه<strong>ها</strong> فرد ببریبرر<strong>و</strong>ن بکشم. ت<strong>و</strong>ده <strong>ها</strong>! فاجعه همھهممبنیبنن ت<strong>و</strong>ده <strong>ها</strong> هستند. من هیچ ت<strong>و</strong>ده ای بمنبممی خ<strong>و</strong>اهم، تن<strong>ها</strong> مردان<br />
صادق می خ<strong>و</strong>اهم، تن<strong>ها</strong> زنان د<strong>و</strong>ست داشتبىنبىی، مهربان <strong>و</strong> م<strong>و</strong>فق می خ<strong>و</strong>اهم.»<br />
به عبارت دیگر، حقیقت زنده <strong>و</strong> حیابىتبىی رفاه اجتماعی <strong>و</strong> اقتصادی تن<strong>ها</strong> از طریق اشتیاق، جسارت، عزم<br />
راسخ <strong>و</strong> نست<strong>و</strong>ه <strong>اقلیت</strong> <strong>ها</strong>ی ه<strong>و</strong>سمشسممند تبدیل به <strong>و</strong>اقعیت می ش<strong>و</strong>د <strong>و</strong> نه از طریق ت<strong>و</strong>ده <strong>ها</strong>.<br />
مهر<br />
١٣٩٧<br />
١٠