تله تئاتر| آموزگاران
ااقتباس شیرین میرزانژاد از اثر محسن یلفانی اردیبهشت ۱۳۹۸
ااقتباس شیرین میرزانژاد
از اثر محسن یلفانی
اردیبهشت ۱۳۹۸
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
اقتباس شبریبررین مبریبررزانژاد بمنبممایشنامه <strong>آموزگاران</strong> از اثر مجممجحسن یلفابىنبىی<br />
لیلی: خب دیگه، آدم بشینه تو خونه ش و بجببجخواد بفهمه اوضاع از چه قراره، جز<br />
این هم نباید انتظاری داشت. من یه چبریبرزی رو از سمشسمما می پرسم. سمشسمما هیچ وقت<br />
خودتونو جای من گذاشتبنیبنن؟ هیچ فکر کردین که من تو چه وضعیبىتبىی گبریبرر کرده<br />
بودم؟<br />
عمید: من ننگ دارم خودمو جای تو بذارم.<br />
لیلی (نگاهش از خشم برق می زند): سمشسمما فقط خوب بلدین شعارهای دهن پرکن<br />
بجتبجحویل بدین. اونوقت هم همھهممبنیبنن طور بود. من داشتم دسبىتبىی دسبىتبىی قربوبىنبىی می شدم<br />
و سمشسمما فقط شعار می دادین. هیچ به فکر این نبودین که چه بلابىیبىی داره سر من<br />
می آد. خیال می کنبنیبنن قضیه با منتقل شدن من بمتبمموم می شد؟ اونا داشبنتبنن یه<br />
پرونده ی حسابىببىی برام درست می کردن. سمشسمما که از هیچی خبرببرر ندارین. برای سمشسمما<br />
هم بد می شد. موضوع مجممججلس تودیع رو به پلیس هم خبرببرر داده بودن.<br />
مصطفی: ای داد... اسم منم بوده؟ اسم منم بوده؟<br />
لیلی: من همھهممون شب جلوشونو گرفتم. یعبىنبىی حالیشون کردم که به نفع خودشوبمنبمم<br />
نیست. حالا من می خوام یه چبریبرزی رو بگم. فرض کنیم من می رفتم و حبىتبىی<br />
فرض کنیم اون مجممججلس تودیع کذابىیبىی هم تشکیل می شد. که البته هیچ وقت<br />
اجازه شو بمنبممی دادن. خب، که چی؟ جز این که بنده رو سر زمستوبىنبىی آلاخون<br />
والاخون کبننبنن و زندگیمو به هم بریزن و زهرچشمی هم از بقیه بگبریبررن؟ نه، واقعاً<br />
می گم. من قید همھهممه چیو زده بودم و تصمیم گرفته بودم که برم. ولىللىی بعدش<br />
فکر کردم آخه برای چی؟ ارزششو داره؟ ا گه برم چی به دست می آرم؟ مگه<br />
نه اینکه اونا همھهممینو می خوان؟ برم که اونا به ریشم بجببجخندن؟<br />
مصطفی: راس می گه. چرا آدم بذاره به ریشش بجببجخندن؟<br />
لیلی: آدم باید واقع ببنیبنن باشه. آدم باید ببینه دنیا داره به کدوم سمسسممت می ره. من<br />
داشتم خلاف جریان شنا می کردم و اینجوری آدم فقط خودشو سبک می کنه.<br />
چون جلوی جریان اصلی رو که بمنبممی شه گرفت. باید باهاش کنار اومد. منم راهشو<br />
٤٠