Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
<strong>June</strong> 2019 - No. 16<br />
16<br />
سال دوم - شماره شانزدهم -خرداد1398 -ژوئن 2019<br />
ماهنامه فرهنگی- هنری- اجتماعی<br />
نصرت اله کریمی<br />
95 ساله می شود
دکتر علیرضا عابدى<br />
وکیل متخصص مهاجرت آمریکا<br />
دفاتر وکالت مهاجرت علیرضا عابدى و همکاران<br />
تجربه ما، آسایش فکری شما، اعتماد شما<br />
موفقیت 100 درصد در اخذ گرین کارت و امور کنسولی<br />
Robert A.Abedi J.D., Esq.<br />
abedi@lawabedi.com<br />
www.EB3greencard.com<br />
www.lawabedi.com<br />
www.iran2usa.com<br />
A<br />
اخذ گرین کارت و دفاع از اشخاص اخراجی در دادگاه<br />
جلوگیری و اصلاح اشتباهات رایج متقاضیان درامور مهاجرت<br />
جلوگیری از اخراج کسانی که در معرض اخراج هستند<br />
در صورت عدم موفقیت<br />
در اخذ کارت سبز<br />
هزینه وکالت شما<br />
را بر می گردانیم<br />
415-398-4504<br />
1 Market street suite 3600, San Francisco, CA 94105<br />
Offices in Palo Alto, Mountain View, Irvine & Beverly Hills
Buy Tickets<br />
Online.<br />
Save Time.<br />
Save Money.<br />
Your Gateway<br />
to the<br />
Great Events.<br />
بلیط خود را در<br />
آسایش<br />
منزل خویش<br />
سفارش دهید<br />
و آن را در منزل<br />
تحویل بگیرید<br />
آسان و سریع<br />
و کاملا<br />
بدون دردسر<br />
PERSIANTIX.COM
سال دوم - شماره شانزدهم -خرداد1398-ژوئن - 2019 ماهنامه ایرانیان شمال کالیفرنیا<br />
فهرست مطالب<br />
جامعه ایرانی<br />
کتابخانه فارسی در دل کتابخانه سان ماتئو<br />
ر و ز<br />
سعيد نفيسی؛ احیاگر تاريخ و ادبيات كهن ايران<br />
موسیقی<br />
آسو کهزادی، نوازنده خیابانی که همه را شگفتزده کرد<br />
همه چیز درباره بهنام صفوی<br />
درباره پرویز مشکاتیان؛ جانبخش سنتور<br />
محمود خوشنام؛ از نجوای سنت تا غوغای پاپ<br />
گزارش<br />
میراث احمد خیامی؛ هر ایرانی یک پیکان!<br />
گفتگو با مژگان، خانم مجردی که مادر شدهاست<br />
بدرالملوک مادری با ٣ هزار کودک و ٣ مرکز خیریه<br />
ورزش<br />
پرسپولیس و برانکو، پرافتخارترینهای لیگ برتر<br />
مارک ویلموتس سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شد<br />
ایرانگردی<br />
گزارش میدانی از خیابان ناصرخسرو و کوچه مروی<br />
ادبیات<br />
سایهروشن کلمات<br />
بررسی آثار فریبا وفی؛<br />
با »ترالن« در »رویای تبت«<br />
بهروز بوچانی؛ پناهجوی ایرانی که برنده جایزه ادبی شد<br />
گزارش ویژه<br />
زندگی نامه نصرت کریمی<br />
چند روایت از »دایی جان ناپلئون« تقوایی- نصرت کریمی<br />
نقش نصرت کریمی در پیریزی سینمای اجتماعی ایران<br />
از همان بچگی احساس می کردم شدم « چارلی چاپلین »<br />
سینما<br />
شکارِ رام، شکارچیِ خشن<br />
جدول<br />
طرح روی جلد:<br />
نصرت اله کریمی<br />
nimatimes is a publication of Nima Media Group. to contact us<br />
please call: 510-490-6462 or Email: info@nimatimes.com<br />
For advertisment please call: 510-490-6462<br />
دیدگاه نویسندگان الزاما بیانگر نظرنیما تایمز نیست.<br />
مسئولیت نظریه ها به عهده نویسندگان است.<br />
اشتراک ساالنه ماهنامه نیما تایمز 30 دالر
جامعه ایرانی سینما<br />
کتابخانه فارسی در دل کتابخانه سن ماتئو<br />
در تاریخ 22 اکتبر1999 بخش فارسی کتابخانه سن ماتئو با 300 جلد کتاب اهدایی<br />
و خریداری شده جامعه ایرانی و با حمایت بنیاد کتابخانه S.M. تشکیل شد.<br />
این امردر پی درخواست مردم کتاب دوست، پیگیری دنیا سلطانی که در آن زمان<br />
کارمند نیمه وقت کتابخانه بود و همکاری چند داوطلب امکانپذیرگردید.<br />
آنچه که شما امروز در این کتابخانه شاهد آن هستیم مجموعه ای از انواع کتابهای<br />
داستانی کالسیک و مدرن از نویسندگان ایرانی و ادبیات ، شعر، هنر، تاریخ و تعدادی<br />
کتب مرجع کتابهای کودکان، مجالت ایرانی ، فیلم و سی دی های موسیقی نتیجه سالها<br />
کوشش مسئولین بخش فارسی کتابخانه بوده است.<br />
مجموعه کتابهای با ارزش کتابخانه مرحوم دکتر محامدی که توسط خانم ایشان به<br />
کتابخانه اهدا شده نقش بارزی در تکوین این مجموعه داشته است.<br />
تشکیل کمیته ایرانیان کتابخانه و همکاری داوطلبانه این کمیته همراه با انجمن<br />
ایرانیان آمریکاییان باعث شد که هر ساله جشن های سنتی و فرهنگی در این کتابخانه<br />
انجام شود که خود به اشاعه فرهنگ ایران زمین و گسترش آگاهی ایرانیان این منطقه از<br />
این مجموعه نفیس کتابهای فارسی این کتابخانه کمک بسیاری کرده است.<br />
از قدم های مهم این کمیته و مسَ ولین بخش فارسی کتابخانه و جامعه ایرانی<br />
برداشتند برگزاری برنامه جمع اعانه برای به ثبت رساندن نام ایران بر گالری هنر<br />
ساختمان کتابخانه بوده است.<br />
این گالری با لوحی که شعر »توانا بود آنکه دانا بود« شاعر بزرگ ایرانی فردوسی و<br />
قالیچه ایرانی اهدایی فرش فروشی مدالین تزیین شده است.<br />
پایداری و تداوم این مجموعه فارسی کتابخانه سن ماتئو تنها با همکاری و پشتیبانی<br />
جامعه ایرانی امکان پذیر خواهد بود.<br />
گردش کتاب یکی از مهمترین ابزاری است که برای ارزیابی لزوم ابقاء کتب در<br />
کتابخانه مورد استفاده قرار میگیرد.<br />
عدم استفاده از کتاب یا بخشی از کتابخانه موجب تقلیل یا حتی حذف آن کتاب<br />
یا بخش کتابخانه میگردد.<br />
جهت افزایش دانش، در تالش برای ابقاء یک نهاد مفید و مهم برای جامعه ایرانی<br />
بکوشیم.<br />
کتاب وام بگیریم، کتاب بخوانیم. با این کتابخانه همکاری کنیم !<br />
8 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398-ژوئن 2019
سینما جامعه ایرانی<br />
کتاب وام بگیریم، کتاب بخوانیم. با این کتابخانه همکاری کنیم !<br />
نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398- ژوئن 9 2019
روز سینما<br />
سعيد نفيسی؛ احیاگر تاريخ و ادبيات كهن ايران<br />
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران)ايبنا(، سعيد نفيسي،<br />
محقق، اديب و كتابشناس نامدار ايراني 123 سال پيش<br />
در روز 18 خرداد 1274 خورشيدي در تهران چشم به<br />
جهان گشود. خانواده پدري او همه پزشك بودهاند و نياي<br />
يازدهمش حكيم برهانالدين نفيسي كرماني، نويسنده<br />
كتاب »شرح اسباب« و كتابهاي پزشكي، و پدرش<br />
علياكبرخانناظماالطبا كرماني، صاحب »فرهنگنفيسي«<br />
)معروف به »فرهنگ فرنودسار«( و برادرش مودبالدوله نيز<br />
از پزشكان ادبدوست بهشمار ميرفت.<br />
سعيد نفيسي آموزشهاي ابتدايي و متوسطه را در<br />
مدارس شرف و علميه تهران فرا گرفت. هر چند گفتهاند كه<br />
شاگرد چندان منظمي نبود اما حافظه كممانندي داشت<br />
و به خواندن كتاب و جستوجو درباره تاريخ و فرهنگ<br />
ايران دلبستگي بسياري نشان ميداد. نفيسي براي ادامه<br />
تحصيل راهي سوييس و پاريس شد. دوري او از ايران<br />
تا سال 1297 خورشيدي طول كشيد. پس از بازگشت<br />
در وزارت فوايد عامه استخدام شد و اندكي بعد رياست<br />
اداره فالحت و مديريت مدرسه تجارت را پذيرفت. در<br />
سال 1308 خورشيدي به خدمت وزارت فرهنگ درآمد<br />
و در دبيرستانهاي اقدسيه و سن لويي به تدريس زبان<br />
فرانسه پرداخت و به كار آموزش در مدارس علوم سياسي،<br />
دارالفنون، مدرسه عالي تجارت و مدرسه صنعتي سرگرم<br />
شد. آنگاه در دانشكده حقوق و ادبيات به تدريس اشتغال<br />
ورزيد و از اين ساليان به بعد عضو فرهنگستان ايران بود.<br />
همكاري نفيسي با ملكالشعراي بهار، در انجمن<br />
دانشكده، از سال 1297 خورشيدي آغاز شد. او يكي از<br />
نويسندگان مقاالت علمي و ادبي مجله »دانشكده« بود.<br />
تاريخ ايران از رشتههايي بود كه نفيسي همواره به پژوهش<br />
درباره آن ميپرداخت. از اين راه شماري متنهاي تاريخي<br />
را ويرايش و چاپ كرد و تعدادي تحقيق با ارزش تاريخي<br />
10 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398-ژوئن 2019
سینما<br />
روز ساخت.<br />
منتشر را در<br />
طاهريان)1335(، خاندان كتابهاي انتشار ايران<br />
اجتماعي تاريخ )1342(، بيهقي تاريخ پيرامون تمدن<br />
تاريخ و )1343( ايران در مسيحيت )1342(، اوست.<br />
ماندگار تاريخي تاليفات از )1344( ساساني تاريخ<br />
)1312(، انوشيروان پندنامه ويرايش و تصحيح تاريخ<br />
و )1332( بيهقي تاريخ )1317(، گشا گيتي نفيسي<br />
كه است فعالیتهايي از نيز )1332( گرديزي داد.<br />
انجام كهن آثار نشر زمينه در شعرا<br />
ديوان و ادبي متنهاي چاپ از ميان اين در نفيسي<br />
كه ديوانهايي از شماري نميجست. دوري نيز اختيار<br />
در تعليقات و مقدمه نوشتن با و كرد چاپ ديوان<br />
شامل گذاشت، ايران كهن شعر دوستداران نيشابوري<br />
عطار ديوان )1318(، فريومدي يمين ابن ابيوردي<br />
انوري ديوان )1335(، عراقي كليات )1319(، اوحدي<br />
ديوان و )1337( انوار قاسم ديوان )1337(، است.<br />
)1340( مراغهاي بود<br />
شده باعث ايران، ادبيات و تاريخ به نفيسي تسلط بسياري<br />
تعداد و آورد پديد پژوهشگرانهاي و تازه آثار تا علمي<br />
شيوهاي به را فارسي منظوم و منثور متنهاي از به<br />
بياورد. بيرون ناشناختگي و گمنامي از و كند منتشر زمان<br />
مرور به كه كممانندي و شخصي كتابخانه ويژه به<br />
كه ميداد را امكان اين او به بود، ساخته فراهم باشد.<br />
داشته دسترسي ادبي و تاريخي مآخذ مهمترين آن<br />
سرنوشت و نفيسي كتابخانه درباره افشار ايرج استاد از<br />
ارزش. و ارج با بود خزانهاي نفيسي »كتابخانه مينويسد: ديده<br />
آن در خطي و زبان هر به نشريه و كتاب دست هر استفاده<br />
آن از بيگانه و دوست و دانشجو و محقق كه ميشد و<br />
كتاب هزار پانزده به نزديك كتابخانه اين در ميكردند. به<br />
را آن از كوچكي قسمت كه بود خطي نسخه و مجله قسمت<br />
و فروخت كلمبيا دانشگاه و مجلس كتابخانههاي گذاشت<br />
دانشگاه اختيار در را آن بيشتر بردارند.«<br />
مركزي كتابخانه براي كه گذشته<br />
به يكسره آنكه با نفيسي از<br />
ميپرداخت، ايران تاريخي و ادبي تحوالت<br />
و خود روزگار به انتقادي نگاه رمان<br />
نميكرد. دوري آن اجتماعي واقع<br />
در او )1331( بهشت« راه »نيمه و<br />
اشراف طبقات درباره سياسي افشاگري انتخاب<br />
با او بود. روزگار آن سياستمداران كوشش<br />
اندكي با كه ساختگي، اسمهاي پشت<br />
چهره برد، پي آنها هويت به ميشد نشان<br />
را روزگارش مردان از بسياري پرده از<br />
گرفت. انتقاد باد به را آنان روش و داد پيشروان<br />
از اجتماعي انتقاد در او رو اين ميرفت.<br />
بهشمار خود عصر بدان<br />
نفيسي كه زمينههايي گوناگوني ساخته<br />
آگاه نويسندهاي او از ميپرداخت افزون<br />
و داشت توجه نيز جهان ادبيات به نمونه براي بود. داستانهاي<br />
ترجمه هومر، »اديسه« و »ايلياد« ترجمه بر عالقهمندان<br />
به را تولستوي و گورگي بالزاك، از متعددي كرد.<br />
ارمغان جهان ادبيات و جستوجو ميپرداخت آن كهنفيسيبه ديگري زمينه تاريخي<br />
نامدار شخصيتهاي و خاندانها احوال در پژوهش است<br />
بسيار كرد، منتشر باره اين در او كه كتابهايي بود. تحقيقات<br />
در كه اهميتي و آنها علمي اعتبار از هم هنوز و گيالني<br />
زاهد شيخ است. نشده كاسته دارند ادبي و تاريخي پيرامون<br />
در )1319(، رودكي اشعار و احوال )1307(، شيرازي<br />
همگر مجدالدين )1321(، حافظ احوال و اشعار خاندان<br />
و )1314( حمويه سعدالدين خاندان )1314(، ادبي<br />
و تاريخي تحقيقات جمله از ) )1327 قمي بابويه ميآيد.<br />
بهشمار وي يغما،<br />
نظير مجالتي در نفيسي مقاالت از بسياري شمار كتاب<br />
راهنماي و سخن او<br />
است. شده منتشر و<br />
يادداشت نوشتن از نشريات<br />
براي جستار همانند<br />
پسندي مردم روي<br />
نيز سياه« »سپيد بر<br />
افزون نبود. گردان سردبيري<br />
او خود اين بر<br />
را نشريات برخي ميان<br />
داشت. عهده تا<br />
1298 سالهاي خورشيدي<br />
1299 »فالحت<br />
ماهانه مجله سرپرستي<br />
را تجارت« و سال<br />
در و ميكرد مجله<br />
مديريت ساخت. منتشر را »اميد« روزنامه 1302 عهدهنفيسي<br />
رمضانيبر محمد صاحبامتيازي »شرق«به همچنين<br />
و نو« »پيام مجله با نيز بيست دهه در و بود واله<br />
محمد ميرزا امتيازي صاحب به »پرتو« ادبي مجله با كرد.<br />
همكاري اصفهاني آخر<br />
سالهاي ميبرد، رنج آسم بيماري از كه نفيسي شركت<br />
براي آخر بار براي و برد بهسر پاريس در را عمر و<br />
بازگشت تهران به ايرانشناسان كنگره نخستين در در<br />
و نهد هم بر چشم وطن خاك در كه بود اين سرنوشتش سعيد<br />
1354(. آبان شود)24 سپرده خاك به پدرش كنار توجهي<br />
زندگي ظواهر به و ميزيست ساده بسيار نفيسي شناخت<br />
براي و بود دانش و علم وقف او زندگي نداشت. نورزيد.<br />
دريغ كوششي هيچ از ايران تاريخ و فرهنگ نوشته<br />
نفيسي سعيد كه كتابهايي و مقاالت شمار و<br />
ياددداشتها است. مجلد چند و يكصد بر افزون است است.<br />
مانده برجاي او از نيز نشدهاي منتشر نوشتههاي )1303(،<br />
بغداد نظاميه مدرسه به ميتوان او آثار ديگر از سياسي<br />
و اجتماعي تاريخ )1310(، فارسي فرانسه فرهنگ و<br />
)1339( نفيسي فرهنگ )1335(، معاصر دوره در ايران امويان<br />
انقراض تا ساسانيان انقراض از ايران اجتماعي تاريخ كرد.<br />
اشاره )1342( 11 2019<br />
ژوئن خرداد1398- شانزدهم شماره نیماتایمز
Haleh Pastry<br />
سفارشهای کیک و شیرینی برای عروسی و جشنهای شما پذیرفته می شود<br />
2265 S. Winchester Blvd, Campbell, CA 95008-3426<br />
www.halehpastry.com<br />
408.370.2551<br />
halehpastry@yahoo.com
M O R T G A G E<br />
I N C<br />
THE MORTGAGE SOLUTION PEOPLE<br />
کارلو گنجه<br />
نامی آشنا در امور وام<br />
مشاوره رایگان برای دریافت وام<br />
وام های ویژه برای کسانی که اولین بار صاحب خانه می شوند<br />
اگر وام شما زیر<br />
ارزش خانه شما را<br />
باشد ما می توانیم بدون قیمت گذاری<br />
کنیم<br />
$417000<br />
Refinance<br />
دریافت وام برای کسانی که دارای کردیت بد هستند<br />
وام های تجاری مجتمع های مسکونی ساخت خانه و وام زمین<br />
وام برای اشخاصی که شغل آزاد دارند<br />
We offer the assistance you need to help in all of your mortgage endeavors.<br />
Whether you are consolidating your debt, refinancing your home, or buying your first house,<br />
we have the expertise to make it a fast, easy, and enjoyable process.<br />
125 East Campbell Ave., Campbell, California 95008<br />
Phone: 800-671-6006 Fax: 408-369-0186<br />
www.cardanmortgage.com
سینما<br />
موسیقی کرد<br />
شگفتزده را همه که خیابانی نوازنده کهزادی، آسو کهزادی«.این<br />
»آسو شد؛ شنیده زبانها سر هنرمندبارهابر دختر یک فجر،نام فیلم جهانی جشنواره درایامبرگزاری سلطانی: پرنیان - همشهری روزنامه کرد.<br />
شگفتزده را خیلیها سینمایی فیلم ۱۱ موسیقی خیابانی مظفر(بااجرای )خیابانبرادران سینما گذر در جوان نوازنده بر<br />
عالوه آهنگسازی، حوزه در آکادمیک تحصیالت داشتن با و گرفته دست به ویولن سالگی هشت از اگرچه که است جوانی نوازنده و آهنگساز او هیچ<br />
در را آن نوازنده، که دارد لذتی خیابانی اجرای است معتقد اما کرده، تجربه کشور بزرگ سالنهای در هم را زیادی اجراهای موسیقی، آلبوم ۵ انتشار عرصه<br />
هنرمند بااین سینمایی، فیلم ۱۱ موسیقی واجرای سینما« »گذر خیابانی کنسرت در آسو حضور بهانه به کرد. نخواهد تجربه کنسرتی سالن زدهایم.<br />
گپی موسیقی موسیقی<br />
دنیای به ورودت چگونگی از شروع \\برای در<br />
دو هر که مادری و پدر داشتن با که شد چطور بگو. گرفتی؟<br />
دست ساز دارند، فعالیت پزشکی حوزه کالسهای<br />
در را من مادرم و پدر که بود سالم ۷-۸ تقریبا استعدادیابی<br />
جنبه که کودکان موسیقی )کالسهای اُرف بگیرم.<br />
یاد هم هنر یک درس، بر عالوه تا کردند ثبتنام دارد( راانتخاب<br />
ویولن ساز مشاورهاساتید، به توجه با کالسها آن در زمین<br />
دیگر و گرفتم دستم را ویولن هم زمان همان از کردم. نگذاشتم!<br />
چند<br />
کردی، اجرا و رفتی استیج روی که باری \\اولین سالتبود؟<br />
داشت.<br />
میگرفتم،ارکستر یاد ویولن آن در که آموزشگاهی جاهای<br />
در دراینارکستر عضویت با سالگی ۱۰ همیناز برای میکنم<br />
فکر میکردم. اجرا و میرفتم استیج روی مختلف فرهنگسرایبهمنبود.<br />
در اولیناجرایم استرس<br />
چقدر اجرا نخستین برای هست \\یادت داشتی؟<br />
استرس<br />
اصال گروهی اجراهای در بخواهید را راستش است<br />
زیاد نوازندهها تعداد اجراها این در چون نداشتم، اما<br />
ندارد. وجود نوازنده روی تکنوازی اجرای فشار و کردم،<br />
تجربه را استیج روی استرس که باری نخستین فجر<br />
موسیقی جشنواره مسابقات در که بود زمانی به<br />
بار نخستین برای که بود سالم ۱۳ کردم. تکنوازی اتفاقا<br />
و زدم ویولن فجر جشنواره در انفرادی صورت شدم.<br />
اول هم حضورم اولین همان در موسیقی<br />
حوزه همین در که هم \\بعد دادی؟<br />
ادامه و خواندی درس میخواندم<br />
ریاضی دبیرستان در اینکه با بله. پذیرفته<br />
کامپیوتر رشته در دانشگاه در حتی و قید<br />
موسیقی به عالقهام خاطر به اما شدم، هنر<br />
کنکور و زدم را رشته این در تحصیل دانشگاه<br />
در کارشناسی مقطع در دادم. هم<br />
بعد کمی و خواندم موسیقی سوره، دانشگاه<br />
از را آهنگسازی کارشناسیارشد آهنگسازی<br />
برای که آنجا از گرفتم. هنر موسیقیالکترونیک<br />
حوزه در دانش نیازبه ۳<br />
و رفتم هلند به ۹۰ سال از داشتم، موزیک<br />
رشته ارشد کارشناسی مدرک با ۹۳ سال در بعد سال الکترونیکبهایرانبرگشتم.<br />
برایت<br />
کار شرایط آنجا برگشتی؟ ایران به که شد \\چطور مهیانبود؟<br />
یک<br />
برای اول نرفتم. هلند به مهاجرت قصد به هم اول از من دوره<br />
گرفتم تصمیم رفتم وقتی اما دادم، درخواست یکساله دوره شد<br />
تمام درسم که بعد بگذرانم. هم را رشته این کارشناسیارشد چون<br />
برگشتم، ایران به بالفاصله ماندند، که آنهایی همه برخالف که<br />
همانطور میتوانم وقتی کنم. زندگی کشورم در داشتم دوست مردمام<br />
برای استیج روی یا خیابان و کوچه در میزنم، ساز خانه در بهاینجا<br />
من میکنم بمانم.احساس کشور خارجاز در چرا بزنم، ساز شهر<br />
به اما کنم، کار هم ایران از خارج نمیآید بدم البته دارم؛ تعلق بروم.<br />
اینجا از نمیخواهم و دارم خاطر تعلق کشورم و کار<br />
حوزه این در آهنگسازی، و نوازندگی بر \\عالوه تدریس؟<br />
مثال میکنی؛ هم دیگری تئاتر<br />
کوتاه،انیمیشن، فیلمهای محض،برای موسیقی عالوهبر ات ۱۹ از داشتهام؛ هم تدریس کردهام. اجرا و آهنگسازی هم و... از<br />
بعد اما میکردم، تدریس موسیقی آموزشگاههای در سالگی ۲۹ رابیشتربرای<br />
وقتم گرفتم تصمیم وبرگشتمبهایران، هلند سفرمبه تا<br />
شد باعث کارم روی تمرکز این نتیجه بگذارم. اجرا و آهنگسازی داشته<br />
مشارکت موسیقی آلبوم ۵ در ۹۷، تا ۹۴ سالهای فاصله در تابستان<br />
خدا همبهامید مستقلم آهنگسازی آلبوم ونخستین باشم شد.<br />
خواهد منتشر امسال هم<br />
دیگری ساز است، اصلیات ساز که ویولن \\جز میزنی؟<br />
فلوت<br />
کردهام. امتحان را سهتار و تار دانشجویی دوران در بلدم.<br />
آهنگسازی حد در هم را پیانو میزنم. هم ریکوردر چطور<br />
اصال خیابانیاتبگو. اجراهای از همبرایمان \\کمی شد؟<br />
باز خیابانی کنسرتهای به پایت که شد چهارراه<br />
زیرگذر در موزیسینام دوستان با پیش سال ۳ حدود فکر<br />
که آمد.بچهها پیش خیابانی کهبحثاجراهای ولیعصربودیم بزن.<br />
ویولن همینجا بیا گفتند شوخی به کنم مناجرا نمیکردند اجازه<br />
مترو ماموران نکنم فکر اما ندارم، مشکلی من گفتم هم من گوشهای<br />
در و درآوردم را ویولنم شوخی شوخی که خالصه بدهند. نشود،<br />
باورتان شاید شدم. باخ قطعههای اجرای مشغول زیرگذر از بدو<br />
حال ولیعصردر چهارراه زیرگذر در همیشه که آدمهایی اما البته<br />
دادند. گوش سازم به و ایستادند دارند، عجله و هستند بدو 2019<br />
خرداد1398-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 14
موسیقی<br />
سینما گفتند<br />
و آمدند مترو انتظامات نیروهای که نرسید دقیقه ۱۰ به ۲ از کردم. تجربه را خوبی خیلی حس اما زد، ساز اینجا نمیشود تهران<br />
در زیاد تعداد به آلبومها رونمایی برای هم گذشته نیم و سال خیابان<br />
در ساززدن برای فرصتی هر از و داشتهام اجرا شهرستانها و استفادهمیکنم.<br />
خیابان<br />
در که چطوربود؟نخستینبار خیابانیات \\اجراهای نداشتی؟<br />
استرس زدی ساز بارها<br />
و بارها خیابانی اجراهای از پیش تا که من زیاد. خیلی چرا، اولی<br />
دفعه بودم، کرده تجربه را متعددی اجراهای و رفته استیج روی فرق<br />
کار جنس چون داشتم، استرس خیلی زدم ساز خیابان در که زیادی<br />
استرس و هیجان بود. جدیدی خیلی تجربه واقعا و میکرد بعد<br />
اما کردم! خراب حسابی را اول آهنگ ۲-۳ که زیاد آنقدر داشتم؛ رفتهرفتهبهترشد.<br />
یک<br />
توسط موسیقی اجرای به عکسالعملی چه \\مردم خانمداشتند؟<br />
مخالف<br />
موسیقی با کال که بعضیها بود. متفاوت عکسالعملها را<br />
خیابانی اجراهای در خانم یک حضور سنتی دید یک با یا بودند مثبت<br />
نگاههای مجموع در اما نداشتند. خوبی نگاه نمیپسندیدند، حمایت<br />
خیلی خانمها بهویژه بود؛ منفی نگاههای از بیشتر خیلی میزند،<br />
ساز خودشان جنس از نفر یک میبینند وقتی و میکنند میکنند.<br />
محبت وابراز میدهند مثبتترینشان واکنش چطور<br />
را خانمها جایگاه ما موسیقی دنیای در کلی طور \\به میبینی؟<br />
خانمها<br />
روی حساسیت و دارد وجود تبعیض ما کار در متاسفانه به<br />
منجر موارد بعضی در زیاد حساسیت این که است بیشتر گروه<br />
پیش وقت چند همین میشود. خانمها محدودیتبیشتربرای مراسم<br />
برگزارکنندگان که باشد داشته برنامه اصفهان در بود قرار ما باید<br />
یا باشد؛ خانم یک موسیقی، گروه یک در نمیشود اصال گفتند کنند!<br />
خانمهااجرا برای فقط بتوانند که خانم همه یا و باشند آقا همه خانمهای<br />
برای را زیادی مشکالت مجموع در تبعیضها این خب، انرژی<br />
رفعشان که مشکالتی میکند؛ ایجاد موسیقی حوزه در فعال میگیرد.<br />
ما از زیادی \\خانوادهمخالفاجراهایخیابانیاتنبودند؟<br />
زیادیازافراد<br />
درصد منفی موضعگیریهای دلیل چرا!به راستش رضایت<br />
خیلی هم من خانواده خیابانی، اجراهای به نسبت جامعه این<br />
با که دادم توضیح برایشان وقتی اما بزنم، ساز خیابان در نداشتند میتوانند<br />
ندارند، را کنسرتها در حضور امکان که کسانی حتی کار باعث<br />
مجموع در خیابانی موسیقی اجرای و ببرند لذت موسیقی از آمدند؛<br />
کنار موضوع این با کمکم میشود، مردم خوب حال و شادی وباور<br />
شدند پدیده خوبیهایاین متوجه هم خودشان ضمناینکه جامعه<br />
هنر و فرهنگ رفتن باال باعث موسیقی نوع این که کردند کارمنیستند،بلکهتشویقم<br />
مخالف حاالنهتنها همین میشود؛برای هممیکنند.<br />
کنسرت<br />
اجرای با تفاوتهایی چه خیابانی اجرای کل \\در دارد؟<br />
سالنها در مخاطبان<br />
کنسرت، که تفاوتهایشایناست مهمترین یکیاز موسیقی<br />
نوع از قبلی شناخت با معموال که دارد را خودش خاص اجرای<br />
در اما میآیند، کنسرت سالن به عالقهشان، مورد گروه و برای<br />
اجراشده موسیقی نوع و نوازندهها و نیست اینچنین خیابانی خیابانی<br />
همچنیناجرای پیشتعیینشدهندارد. حالتیاز رهگذران مردماست.<br />
همه برای هنر عرضه واقع در و دارد بیشتری صمیمیت سالنهای<br />
در حضور شرایط که آنهایی حتی همه، ترتیب این به هم<br />
ندارند را کیفیت با و خوب موسیقی شنیدن و کنسرت همانطور<br />
معتقدم بهشخصه ببرند. لذت زنده موسیقی میتواننداز و کوچهها چراغانیکردن و شهر معابر در کشیدن ریسه با که میشود،اجرای<br />
خوب مردم حال مختلف مناسبتهای خیابانهابه قطعا<br />
میگذارد.البته مردماثر روحیه در خیلی هم موسیقی خیابانی صدابرداری،<br />
باامکانات همراه آکوستیک سالنهای در صدا کیفیت وجد<br />
خودنوازندهبه میشود کیفیتباعث همین و بسیاربهتراست معتقدماجراهای<br />
خبرهانیست.بااینهمه خیابانازاین در بیاید،اما و<br />
زنده اجرای صورت به باکیفیت موسیقی رایگان ارائه و خیابانی لذتبخش<br />
بسیار هستند، روزمرگی درگیر که مردمی کردن شاد نمیآید.<br />
دست به کنسرتی سالن هیچ در احساس این و است کشورمان<br />
در را خیابانی اجراهای جایگاه حاضر حال \\در تحصیل<br />
هلند در خودت که آنجا از میبینی؟ چطور با<br />
مقایسه در ایران خیابانی اجراهای نظرت به کردهای، دارد؟<br />
جایگاهی چه دیگر کشورهای کلی<br />
دسته ۳ به میزنند، ساز خیابان در که را آدمهایی میتوان فقط<br />
چهارراهها سر آکاردئونیستهای مانند یکسری کرد؛ تقسیم نوازندگان<br />
اکثریت اتفاقا که یکسری میآیند. معاش امرار برای ارائه<br />
برای معموال که هستند افرادی میشوند، شامل را خیابانی میخواهد<br />
دلشان بیشتر و ندارند خیابان جز استیجی هنرشان حمایتهای<br />
مردم سوی از اگرچه دسته این شود. دیده کارشان هدفشان<br />
و ندارند پول این به مبرم نیاز واقع به اما میشوند، مالی سوم<br />
دسته کشیدهاند.اما زحمت کهبرایش هنریاست بیشترارائه هستند؛<br />
حرفهای نوازندههای است، خالی ما کشور در جایشان که حرفهای<br />
کار یا است شده شناخته چهرههایشان اگرچه که افرادی همچنین<br />
و جامعه هنر و فرهنگ بردن باال برای میدهند،اما انجام این<br />
میکنند. اجرا هم شهری فضای در هنرشان، عمومیسازی میزند.<br />
رقم را دنیا دیگر کشورهای با ما تفاوت سوم، دسته خیابانی<br />
کنسرتهای به قدری به دنیا پیشرفته کشورهای در آلبومهای<br />
اتفاقا که حرفهای موسیقی گروههای که میدهند بها میزنند<br />
ساز خیابان در هم میکنند برگزار کنسرت و دارند متعدد در<br />
باید هم ما میکنند. معرفی مردم به را جدیدشان کارهای و کنیم<br />
کاری و شویم قائل موضوعارزشبیشتری کشورمانبرایاین کهنتیجه<br />
چرا خیابانهابیایند، همبه موسیقی حوزه هنرمندان که سلیقه<br />
وارتقای مردم حال خوبشدن بیشک خیابانی ایناجراهای گام<br />
درنخستین هدفباید دستیابیبهاین شنیداریشاناست.برای بعدی<br />
گام در و برداشت راه سر از را خیابانی اجراهای محدودیتهای حرفهای<br />
موزیسینهای منفی ذهنیت بابیشترشدنتعدادایناجراها، داد.<br />
تغییر شهری فضاهای در اجرا به نسبت را میشود<br />
خیابانی اجراهای این از میرسد نظر به \\اتفاقا عامالمنفعه<br />
فعالیتهای و خیرخواهانه کارهای برای بستری داری؟<br />
قبول ساخت. اجرای<br />
یک کودکانکار برای عید شب ما گروه همین بله،دقیقا. مدت<br />
همان در که کرد برگزار فردوس باغ در نیمه و یکساعت عرضه<br />
کنار در قطعا شد. جمع بچهها این برای پول تومان ۸۵۰هزار خیابانی،<br />
کنسرتهای مزایای تمامی از بهرهمندی و همه برای هنر کرد.<br />
باز ویژهای حساب هم خیر کارهای بخش این روی میتوان زمانی<br />
چه از »وینه« بگو. گروهتان از هم کمی \\راستی شکلگرفت؟<br />
همکاری<br />
گروه- آکاردئونیست - غفاری کاوه پیشبا مدتها مناز ز<br />
جَ سبک حرفهای نوازندگان که هم دوستانش با او طریق از داشتم. اجرای<br />
و بوشهر فستیوال در کاوه و من حضور از بعد شدم. آشنا بودند را<br />
موسیقی منتقدین توانستیمنظر گذشته، سال ماه دراسفند برنامه گروهمان<br />
فعالیتهای گرفتیم تصمیم پس آن واز کنیم جلب خود به چهارنفره<br />
گروهی تشکیل تصمیم، کنیم.نتیجهاین دنبال جدیتر را به<br />
که شد کهن( فارسی در نغمه و صوت صدا، معنی )به وینه نام به و<br />
کرد آغاز را کارش ترانه خانه مسابقه مراسم در اجرا با رسمی طور شد.<br />
شناخته فجر فیلم جهانی جشنواره سینمای گذر در حضور با گفتی.<br />
فجر فیلم جهانی جشنواره در وینه گروه اجرای \\از گروه<br />
از اجراها این برای که شد چطور سوال آخرین عنوان به شد؟<br />
دعوت شما گرفته شکل تازه کار<br />
موسیقی منتقدان از نفر چند بودیم، که بوشهر فستیوال در مسئولیت<br />
که زمانی بود. مثبت نظرشان خیلی اتفاقا و دیدند را ما سپردند،<br />
منتقدان یکیازاین رابه فجر فیلم جهانی جشنواره موسیقی بر<br />
عالوه هم ما بیاییم. سینما گذر به گفتند و گرفتند تماس ما با سنتی<br />
و محلی )موسیقی ز جَ - فولک که خودمان کاری سبک »پالپ<br />
»اسمایل«، جمله از ۱۱فیلم موسیقی است، جاز( سبک به آماده<br />
را راین«و... تا کرخه »از روز«، یک و »ابد لند«، »الال فیکشن«، اجرا<br />
سینما گذر در را آنها ۶اردیبهشت تا فروردین ۲۸ از شب هر و قرار<br />
اینکه با که خوب آنقدر داشت؛ هم خوبی خیلی بازتاب کردیم. باشیم،اما<br />
داشته حضور فجر فیلم جهانی جشنواره دراختتامیه نبود کردند.<br />
دعوتمان هم وحدت تاالر در اختتامیه اجرای برای 15 2019<br />
ژوئن خرداد1398- شانزدهم شماره نیماتایمز
موسیقی سینما<br />
همه چیز درباره بهنام صفوی<br />
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز - بهنام صفوی، خواننده<br />
پاپ کشورمان در ۳۶ سالگی درگذشت. وی که از سال ۱۳۹۲<br />
دچار ضایعه مغزی شده بود، با پیشرفت این بیماری در صبح<br />
۲۹ تیرماه ۱۳۹۴ مجبور به عمل جراحی سختی شد. در<br />
سال ۱۳۹۶ دوباره بیماری بهنام صفوی تشدید شد و این بار<br />
برای درمان به آلمان سفر کرد و توسط پورفسور سمیعی در<br />
بیمارستان INI هانوفر آلمان تحت عمل جراحی دوباره قرار<br />
گرفت.<br />
زندگی شخصی بهنام صفوی<br />
بهنام صفوی 15 تیر 1362 در شیراز متولد شد، او پس از<br />
تولد به بندر ماهشهر رفته و تا 16 سالگی در آنجا زندگی کرد.<br />
پدرش کارمند بازنشسته و مادرش خانه داراست،او دو خواهر<br />
به نام های مهرناز و مهناز دارد.<br />
ازدواج بهنام صفوی<br />
بهنام صفوی در مورد ازدواج اش می گوید :فکر می کنم<br />
یکی از اتفاقات مهم زندگی هر انسانی ازدواج است و هیچ<br />
ارتباطی هم به جلوگیریاز پیشرفت کاری ندارد تفاقاً خیلی<br />
از مواقع به پیشرفت و رشد انسان کمک می کند. ازدواج یک<br />
مرحله جدید در زندگی است و فکر می کنم می تواند به<br />
عنوان موتور محرک زندگی عمل کند.<br />
من برنامه ریزی و تصمیمی برای ازدواج نداشتم و همه<br />
چیز با خواست خدا پیش آمد و قسمت بود که ازدواج کنم،<br />
هدی خادمی انتخاب خودم بود و خانواده عزیزم هم به<br />
انتخاب مناحترام گذاشتند و من را حمایت کردند<br />
بیماریبهنامصفوی<br />
وی از سال 1392 دچار ضایعۀ مغزی شده بود که با<br />
پیشرفت این بیماری در صبح 29 تیرماه 1394 مجبور<br />
به عمل جراحی سختی شد او به دلیل پیشرفت بیماری<br />
سرطان مغز هم اکنون دوره های پرتودرمانی و شیمی<br />
درمانی را پشت سر می گذارد.<br />
حمایتخانواده<br />
پدر و مادرم همیشه حامی من بوده اند و بعد از آنها<br />
همسرم و طرفدارانم. آنها برای کسب تجربه های تازه انرژی<br />
زیادی به من می دهند که از این بابت خدا را شاکرم<br />
فعالیتهنریبهنامصفوی<br />
تحصیالتش در مقطع کارشناسی رشتۀ مهندسی عمران<br />
است و در حال حاضر در حوالی قیطریه ، تهران زندگی<br />
می کند.موسیقی را از دوران کودکی با ساز پیانو به صورت<br />
خودآموز آغاز کرد؛ سپس به فراگیری سازهای کوبه ای<br />
پرداخت.<br />
نخستین آلبومش را با نام عشق من باش در سال 1388<br />
روانه بازار کرد. بهنام صفوی جزو بهترین خوانندگان پاپ به<br />
شمار می آید برگزاری کنسرت های داخلی وخارجی از<br />
فعالیتهایاوست.<br />
آلبوم عشق من باش بهنام صفوی<br />
وی درسال1385قطعه تمنا را منتشر کرد که مورد<br />
استقبال قرارگرفت وهمینانگیزهایبرای تولید آلبوم عشق<br />
من باش شد.صدای بهنام صفوی شباهت زیادی با صدای<br />
رضا صادقی دارد.<br />
ترانه شناسی بهنام صفوی<br />
آلبوم های بهنام صفوی<br />
عشق من باش )1388(<br />
آرامش )1391(<br />
فوق العاده )1393(<br />
بگودوستم داری )1394(<br />
معجزه )1395(<br />
تک آهنگ های بهنام<br />
صفوی<br />
حیف<br />
خدا<br />
تولد دوباره<br />
تب<br />
فرصت کمه<br />
سوء تفاهم<br />
محرم اسرار )به همراه:شهرام<br />
شکوهی(<br />
سؤال<br />
همین حوالی<br />
احساس عجیب<br />
نامه عشق<br />
وقتی تو باشی<br />
خاک تب دار<br />
بهترین روز خدا<br />
عشق بی نظیر<br />
اخراجی ها 3 )نماهنگ<br />
اخراجی ها 3(<br />
آرامش<br />
تو نزدیکی )به همراه:علی<br />
اصحابی و فرزاد فرزین(<br />
چقدر خوبه<br />
دیونه بازی )با:شهاب رمضان(<br />
طاقت ندارم<br />
هنوز عاشقتم )با:شهاب<br />
رمضان(<br />
دلگیر<br />
کاش خدا منو ببینه<br />
تنظیم و آهنگ<br />
سازی بهنام صفوی<br />
عشق من باش<br />
کاش تو دنیای تو بودم<br />
احساس عجیب<br />
چشمان سیاه<br />
چه مهربون<br />
آرامش<br />
محرم اسرار<br />
16 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398-ژوئن 2019
موسیقی<br />
سینما سنتور<br />
جانبخش مشکاتیان؛ پرویز درباره موسیقیدان<br />
و نوازنده آهنگساز، مشکاتیان، پرویز هستیم<br />
آشنا گرانقدرش آثار زیادبا یا کم ما همه که نامآشنایی اما<br />
شنیدهایم، ایرانی موسیقی بزرگان کنار در را او نام بارها و باخبر<br />
هنرمند این حرفهای زندگی از ما از کمی تعداد شاید در<br />
باشیم. داشته او از هنری کیفیت از کافی شناختی و بوده پرویز<br />
هنری زندگی به نگاهی تا باشید ما همراه مطلب این مشکاتیانبیندازیم.<br />
مشکاتیان<br />
پرویز هنری زندگی شروع ۱۳۳۴<br />
سال ماه اردیبهشت ۲۴ متولد مشکاتیان پرویز و<br />
هنر سمت به کودکی دوران از او است. نیشابور شهر در خود<br />
پدر کنار در سالگی شش از و کرد پیدا عالقه موسیقی تار<br />
سه و ویولن با آشنا همچنین و نوازی سنتور استاد که پرویز<br />
یادگیری پرداخت. موسیقی مقدمات یادگیری به بود کرد.<br />
پیدا ادامه متوسطه دوره پایان تا خود پدر از مشکاتیان دانشگاه<br />
زیبای هنرهای دانشکده به ۱۳۵۳ سال در تااینکهاو نورعلی<br />
عبداهلل، میرزا چون اساتیدی، نزد و یافت راه تهران ردیف<br />
آکادمیک آموختن به صفوت داریوش و برومند خان نیز<br />
ایرانی موسیقی مبانی با رابطه در پرداخت. موسیقی مسعودیه،<br />
محمدتقی چون بزرگانی، شاگردی به مشکاتیان همچنین<br />
و هرمزی سعید دوامی، عبداهلل برکشلی، مهدی درآمد.<br />
فروتن یوسف هنرهای<br />
دانشکده در تحصیل کنار در مشکاتیان پرویز اشاعه<br />
و حفظ مرکز به سنتور یادگیری برای زیبا موفقیتهای<br />
زمینهبه دراین توانست و رفت موسیقی آثار<br />
مدت این تمام در او یابد. دست بزرگی و جدی وارکسترال،<br />
همنوازی متفاوت قطعات همچون خوبی جای<br />
به خود از را تکنوازی همینطور و تصنیف هنگامهاخوان<br />
و پریسا چون خوانندگانی، با و گذاشته ۱۳۵۶<br />
سال در نهایت در اینکه تا کرد، همکاری او<br />
دهد. تشکیل را عارف موسیقی گروه توانست و<br />
کرد شرکت باربرد آزمون در سال همین در درست کنار<br />
در نماید. خود آن از را سنتور رشته در اول مقام توانست ممتاز<br />
مقام طالیی داریوش کنار در توانست مشکاتیان این، کند.<br />
کسب نیز را نوازی ردیف در زندگیحرفهایپرویزمشکاتیان<br />
مشکاتیان<br />
پرویز تا شد فراهم شرایطی ۱۳۵۶ سال در بپردازد،<br />
رادیو با همکاری به ابتهاج هوشنگ نظر زیر بتواند را<br />
چاووش موسسه و داده استعفا بعد سال یک نهایت در ولی کرد.<br />
پایهگذاری شیدا و عارف گروه همکاری با محمدرضا<br />
با مشکاتیان پرویز همکاری که گفت باید تشکیل<br />
را او حرفهای زندگی از مهمی بخش شجریان سال<br />
تا و شد شروع ۱۳۵۸ سال از همکاری این میدهد. آثار<br />
حرفهای همکاری این نتیجه کرد. پیدا ادامه ۱۳۶۷ عشق،<br />
سر جانان، آستان همچونبیداد، وارزشمندی ماندگار و...<br />
قاصدک عشاق، جان عود، دود مینا، گنبد دستان، نوا، ۱۵<br />
حدود چیزی مجموع در هنرمند دو این همکاری بود. میشود.<br />
شامل را محفلی و مجلسی آلبوم دهها و رسمی آلبوم شجریان،<br />
افسانه با مشکاتیان پرویز که بدانید است جالب دهه<br />
در نهایت در ولی کرد، ازدواج شجریان محمدرضا دختر مشکاتیان<br />
پرویز و شجریان محمدرضا رابطه شد. جدا ۷۰ازاو بود.<br />
تیره دهه یک از بیش دالیلی، به بزرگان<br />
با شجریان محمدرضا بر عالوه مشکاتیان پرویز و<br />
پربار بسیار کارهای او پرداخت. همکاری به نیز دیگری و<br />
علیزاده حسین چون نوازندگانی، کنار در را ارزشمندی عالوه<br />
به است. گذاشته جای به خود از لطفی محمدرضا جهاندار،<br />
علی همچون خوانندگانی با او همکاری که آن علی<br />
نوربخش، حمیدرضا افتخاری، علیرضا بسطامی، ایرج را<br />
برجستهای آثار نیز ناظری شهرام همینطور و رستمیان است.<br />
گذاشته یادگار به او هنری کارنامه در آخر<br />
سالهای در مشکاتیان پرویز موسیقی دنیای عمر<br />
و صحنهای اجراهای ۱۳۷۶ سال از مشکاتیان پرویز و<br />
اینکه تا کرد. متوقف را خود از آلبومی انتشار همینطور رفت.<br />
صحنه روی به کنسرت یک اجرای با ۱۳۸۴ سال در آلبوم<br />
به میتوان نیز مشکاتیان پرویز آلبومهای آخرین از در<br />
مشکاتیان پرویز کرد. اشاره ۱۳۸۴ سال در تمنا تکنوازی کنسرتی<br />
عارف گروه سرپرست عنوان به ۱۳۸۶ سال ماه آذر به<br />
نیز نوربخش حمیدرضا که کرد برگزار تهران شهر در را نمود.<br />
شرکت آن در خواننده عنوان محمدرضا<br />
با تیره رابطه دهه یک از بعد سال همین در کنسرت<br />
در مشکاتیان حضور با هنرمند دو این شجریان، تا<br />
گرفتند. سر از را خود رابطه مجدداً شجریان مجمدرضا عنوان<br />
به شجریان محمدرضا سال همین ماه مهر در اینکه عمر<br />
یک از تقدیر لوح موسیقی، خانه عالی شورای رئیس کرد.<br />
مشکاتیاناعطا پرویز رابه هنری فعالیت اثر<br />
بر ۱۳۸۸ سال شهریور ۳۰ تاریخ در مشکاتیان پرویز نهایت<br />
در و گفت وداع را فانی دار خود منزل در قلبی نارسایی سپرده<br />
خاک به نیشابور خود، زادگاه در ماه مهر چهارم در نیز شد.<br />
مانده<br />
جای به هنرمند این از که مصاحبهای آخرین در برمیخوریم:<br />
جالبیازاو صحبتهای با است کاری<br />
ماندگار اثری آوردن پدید »برای میگوید: »نیچه مومن<br />
کامالً مساله این به هم من و است« الزم وقت تمام یا<br />
هستم ساختن کار در یا معموالً چون هستم، معتقد و کردن،<br />
گوش موسیقی برای کنم پیدا مجالی اگر و پرداختن که<br />
میکنم شنیدنانتخاب برای را غرب کالسیک موسیقی از<br />
ناخودآگاه یکوقت که این برای میدهد رخ کمتر هم این مثل<br />
هنری رشتههای کل در نزند. بیرون آهنگم جای یک داریم.<br />
خاطرین توارد شعر یا فلسفه موسیقی، آمد<br />
خالف »آنچه میگوید: نظامی میزنم، عینی مثال »از<br />
میگوید: هم حافظ بود«، سعادت ساالر قافله بود/ عادت از<br />
جمعیت کسب من که کام/ بطلب عادت آمد خالف آمد<br />
»خالف عبارت ما پس کردم«. پریشان زلف آن است<br />
ممکن و میشنویم نظامی از بار اولین را عادت« باشد.<br />
رانشنیده نظامی شعر میکردهاین فکر حافظ شده<br />
وارد او ذهن در عبارت این زمزمهای از شاید اما موضوعیت<br />
نیز فالسفه بین در مساله این البته باشد. موسیقی<br />
شنیدن از را خودم این برای من پس دارد. مساله<br />
این من برای نکرده خدای که میکنم محروم اتفاقنیفتد«.<br />
17 2019<br />
ژوئن خرداد1398- شانزدهم شماره نیماتایمز
سینما<br />
موسیقی پاپ<br />
غوغای تا سنت نجوای از خوشنام؛ محمود بیستوسوم<br />
شب شنبه - زوارهای صبا - فارسی سی بی بی خوشنام،<br />
محمود بزرگداشت در مراسمی ، گذشته فوریه آفریقاییلندن<br />
و شرقی مطالعات دانشکده در موسیقی پژوهشگر ژالهاصفهانی<br />
وبنیاد سخن راانجمن شد.اینبرنامه )سواَز(برگزار "از<br />
خوشنام محمود جدید کتاب از آن در و بودند دیده تدارک برنامه<br />
مجری شد. رونمایی نیز پاپ" غوغای تا سنت نجوای حوزههای<br />
در فعاالن و بود تئاتر کارگردان و بازیگر فرخنیا، سودابه و<br />
پرداختند موسیقی زنده واجرای سخنرانی موسیقیبه مختلف پخش<br />
حضورنداشتند که هنرمندانی ویدئویی و صوتی پیامهای شد.<br />
و<br />
پژوهشگر تهران، در ۱۳۱۴ متولد خوشنام، محمود و<br />
تحقیقی مقاله صدها که است ایرانی موسیقی کارشناس او<br />
است. رسانده چاپ به ایران موسیقی زمینه در کتاب چندین همچنین<br />
و رودکی ماهنامه سردبیر و بنیانگذار انقالب از پیش مهاجرت<br />
آلمان به انقالب از پس او بود. موسیقی مجله سردبیر و<br />
فرهنگ پژوهش و نقد بررسی، در سالها این تمام در و کرد دهه<br />
چندین حاصل اخیرش، کتاب است. بوده فعال موسیقی موسیقیایراناست.<br />
در پژوهش شاعر<br />
عطایی، جنتی خوشنام،ایرج آقای مراسمبزرگداشت در پرداختن<br />
با او کرد. سخنرانی که بود کسی نخستین ترانهسرا و کارورزان<br />
و ترانه به هرگز ایران تاریخ و فرهنگ جامعه، که این به گفت:<br />
کرده، خطاب دلشکن القاب با را آنها و نورزیده مهر ترانه در<br />
را من امروز آنچه اما میزنم بیرون پناهگاهم از کمتر "من که<br />
است باشکوهی تالش آن کشاند، اینجا به خود با ستیز به<br />
و موسیقی زمینه در پژوهش برای سالها خوشنام محمود همچنین<br />
او کنم." تشکر او از تا آمدهام من و کرده ترانه ویژه -که<br />
خوشنام محمود امثال حضور ترانهسرایان برای اینکه از اساسی،<br />
چقدر نرسد- هم نفر چهار یا سه به شاید تعدادشان مشوقاست.<br />
و خدمتگزار معرفی<br />
به خواننده و نوازنده سادات، رئیس سپیده سپس راوی<br />
را کتاب او پرداخت. پاپ غوغای تا سنت نجوای از کتاب سرفصلهای<br />
کهبا دانست جامع وبسیار موسیقیایران قرن یک پیشرو<br />
نوآورانه، سنتی، موسیقی جمله از موضوعاتی به متنوع نقد<br />
عامیانه، موسیقی دارد(، غربی فرماسیون که )موسیقیای با<br />
مرتبط دیگر موضوع هر تقریبا و فیلم موسیقی موسیقی، کثرت<br />
عین "در پراکنده ظاهر عین در اما میپردازد. موسیقی در<br />
خوشنام دکتر باشم، نکرده اشتباه اگر که دارد. وحدتی یک آن<br />
و بودهاند سوالی یک به دادن پاسخ پی در سالها این تمام کل<br />
طول در است. نوآوری و سنت بین رابطه دریافت و درک کدام<br />
به هنرمندان این که است این سوال دائما کتاب، این دارند؟"<br />
گرایش سمت شخصی<br />
خاطرات همراهبا سادات،بیوگرافیها رئیس زعم به میکند<br />
خواندنیتر را کتاب مفصل، گاه مصاحبههایی و نویسنده بیوگرافیها<br />
غالب رسمی و خشک لحن از دلیل همین به و در<br />
جنسیتی تفکیک عدم از همچنین او نیست. خبری آن در کتاب<br />
جلد "پنج گفت: و کرد کتاباستقبال مختلف بخشهای و<br />
ندارند آن در حضوری هیچ زنان که داریم موسیقی مردان زنان<br />
به فقط که امروز" تا اسطوره از موسیقی "زنان جلد یک جنسیتی<br />
تفکیک از کتاب این در خوشبختانه است. پرداخته خبرینیست."<br />
چاپ<br />
که آن با کتاب این السادات رئیس خانم گفته به سانسور<br />
تیغ از است، ایران داخل در جاوید فرهنگ انتشارات این<br />
در دستی هیچ "خوشبختانه است. برده در به سالم جان خانم<br />
مورد در مثال برای نشده. سانسور و نشده برده کتاب ترانههای<br />
و تصنیفها به مربوط کتابهای اغلب در مرضیه که<br />
میشود، سانسور کردهاند که خدماتی و نام ایرانی، جاودان کتابایناتفاقنیفتاده".<br />
دراین خوشبختانه تاریخ<br />
به عدماشاره به کتاب نقد در همچنین رئیسالسادات هنرمندان<br />
"تفکیک که مسئله واین کرد مصاحبههااشاره برخی طول<br />
در هنرمندان چون مشکلسازباشد شاید ونوآور سنتی به رد پیدابکنند.البته مختلف گرایشهای میتوانند فعالیتشان با<br />
هنرمندان زندگیاین نوآنسهای و ظرافت به آنقدر کتاب این دوتایی<br />
تقسیم این به مسئله میشود باعث که شده اشاره دقت قرار<br />
دستهها این در هنرمندان گرچه تعبیری به نشود." ختم گذاشته<br />
باز هم مخاطب تفسیر و تعبیر برای جا اما گرفتهاند 2019<br />
خرداد1398-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 18
سینما موسیقی<br />
شیوا موزون<br />
وکیل رسمی دادگستری آمریکا<br />
تلویزیون نیما هر یکشنبه<br />
از 12 ظهر تا 1 بعدازظهر<br />
روی کانال<br />
th<br />
KTSF 26<br />
Shiva Moozoun, Esq.<br />
دفاع در برابر<br />
تشکیل شرکتهااز جمله<br />
نوشتن انواع اسناد حقوقی<br />
آماده کردن اظهارنامه های مالیاتی برای<br />
اشخاص و شرکتها در ایالات مختلف<br />
ارث و وراثت : تنظیم وصیت نامه و تراست<br />
Trust<br />
Taxation – Fed and state<br />
Wills and Trusts<br />
Business Law<br />
Nonprofit Legal<br />
3550 Stevens Creek Blvd., Suite 340<br />
San Jose, CA 95117<br />
shiva@smtaxlaw.com<br />
BOE, FTB, IRS<br />
LLC, Partnership, Corp<br />
Nima Television Bay Area’s<br />
only local Persian Television<br />
www.nimatv.com<br />
510-490-6462<br />
International Tax Matters<br />
Accounting Services<br />
Financial Planning and<br />
Insurance Services<br />
Offices in San Jose, Walnut Creek and San Francisco<br />
201 Mission St., 12th Floor<br />
San Francisco, CA 94105<br />
www.smtaxlaw.com<br />
TV<br />
دفاتر در سن حوزه ، سن فرانسیسکو و ایست بی<br />
1.408.400.7990<br />
شدهاست.<br />
در میان پیغامهای ضبط شده که در سالن پخش شد،<br />
حسین علیزاده، موسیقیدان و آهنگسازازنقشبسزای محمود<br />
خوشنام در خاطرات فرهنگی موسیقی گفت. سیما بینا نیز در<br />
پیامی صوتی از آقای خوشنام به عنوان نامی خوش و به یاد<br />
ماندنی در تاریخ فرهنگیایران یاد کرد. علی رهبری، موسیقیدان<br />
و رهبر ارکستر نیز در پیامی از خاطرات مشترکش با او گفت.<br />
مجید کاظمی، آهنگساز و خواننده قطعاتی راباترانههایایرج<br />
جنتی عطایی اجرا کرد، فرنوش بهزاد رهبر ارکستر و آهنگساز<br />
درباره موسیقی و تاریخ موسیقی صحبت کرد و سپیده رئیس<br />
ساداتنیز آواز خواند و سازنواخت. پيمان حيدريان همبه همراه<br />
دو نوازنده ديگر، قطعه راه دريا از ساخته هاى خود را اجرا كرد.<br />
الهه خوشنام، همسر محمود خوشنام به قول خودش از<br />
"دریچه چشم یک همکار" درباره همسرش صحبت کرد و از<br />
اهمیتی که خوشنام همیشه به جوانان داده و تالش او برای باز<br />
کردن راه آنها صحبت کرد.<br />
"مااز طریق آقای مرتضی ممیز،استاد گرافیکایران که تمام<br />
طرحهای روی جلد رودکی کارایشانبودبود،آشنا شدیم.ایشان<br />
بچههای دانشجو را به محمود خوشنام معرفی میکردند تا در<br />
بخش آرشیو و ترجمه مطالب کار کنند. من همان موقع تعجب<br />
میکردم که چه طور محمود خوشنام ما را که هیچ تجربهای<br />
نداشتیمبه کار میگرفت.بیشتر دقت که کردم دیدم که هیئت<br />
تحریریه ماهنامه رودکی، مهشیدامیرشاهی، داریوش آشوری و<br />
قاسم هاشمینژاد هستند، که همه از نوآوران زمان خودشان<br />
بودند و در اوج جوانی."<br />
الهه خوشنام همچنین اشاره کرد که نقدی که محمود<br />
خوشنام انجام میدهد و البته خودش آن را وارسی میخواند،<br />
هرگز به گونهای نبوده که بخواهد کسی را ناامید کند.<br />
اما محمود خوشنام که به علت کسالت بر روی صندلی<br />
مخصوصاش قرار داشت، در پایان مراسم از انگیزهاش برای<br />
شصت سال فعالیت فرهنگیاش صحبت کرد.<br />
"از ۱۳۳۳ که کار فرهنگی را شروع کردم، همیشه<br />
کنجکاوی باعث شده که بخواهم راز کار را بیابم و این کتاب<br />
حاصل سرخوانیهای جوانی بنده است. متاسفانه یک مشکل<br />
عمده، عشق تقدسآمیزبه موسیقی سنتی وبیاعتناییبهانواع<br />
موسیقی است و موسیقی پیشرو، موسیقی عامیانه و موسیقی<br />
فولکلور آن طور که باید پیش نرفته است. تمام وقت را به<br />
موسیقی سنتی دادن و از موسیقیهای دیگر صرف نظر کردن<br />
شرطانصافنیست. منظورماز موسیقی پیشرو، موسیقیاست<br />
کهبا تکنیک غربی ساخته میشود، که متاسفانهامروز در جایگاه<br />
خودشنیست. سنتیها عالقه دارند موسیقی عامیانه را مبتذل<br />
مینامند. ۸۰ درصد مردم با این موسیقی ارتباط زدهاند و زمزمه<br />
میکنند. چرا مبتذل است؟ چرا بد است؟ نباید اعتبار و احترام<br />
موسیقی عامیانهاز دستبرود."<br />
برنامه با پخش قطعهای از موسیقی پیشرو به نام رقص<br />
کردیاز قاسم طالبزاده ویولونیست معروف،بهانتخاب محمود<br />
خوشنامبه پایان رسید.<br />
نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398- ژوئن 19 2019
SUNNYVALE<br />
IMAGING CENTER<br />
A Professional Medical Corporation<br />
Quality Care & Convenience Your Comfort is Priority<br />
مجهز به پیشرفته ترین دستگاه های تصویر برداری پزشکی<br />
Open MRI Imaging<br />
High-field MRI Imaging<br />
DEXA Bone Density Scan<br />
Digital X-Ray Imaging<br />
EMG / NCS Diagnostic Testing<br />
Diagnostic Ultrasound Imaging<br />
ارائه سرویس به مراجعین این مرکز در اسرع وقت<br />
و در کمال راحتی و آرامش بیماران انجام میگیرد<br />
در صورت لزوم به زبان فارسی با شما صحبت می شود<br />
اکثر بیمه های درمانی پذیرفته می شود<br />
408-738-0232<br />
568 S. Mathilda Ave Sunnyvale, CA 94086<br />
www.sunnyvaleimaging.com<br />
A Professional Medical Corporation
دکتر فتانه هوشداران<br />
کایروپراکتر<br />
Chiropractic USA<br />
Fataneh Hooshdaran D.C.<br />
Engage in Healthy Living<br />
with Chiropractic Wellness Care<br />
. دردهای دست . دردهای گردن دردهای کمر . دردهای عصبی . شانه و زانو درد . دیسک . رماتیسم . سر درد<br />
معالجه صدمات کاری و تصادفات رانندگی<br />
تشخیص و جلوگیری از ناراحتی های مفاصل و استخوان، ورزشی<br />
با پیشرفته ترین وسائل پزشکی<br />
مطب مجهز به دستگاه های فیزیکال تراپی و ماساژ طبی، ورزشی ، Massage Aqua Med و میز Doc Decompression Table :برای تسکین و بهتر کردن دردها<br />
408-244-7677<br />
2797 Park Ave., Suite #103, Santa Clara, CA 95050<br />
www.chiropracticusaca.com اکثر بیمه های درمانی پذیرفته می شود
سینما<br />
گزارش پیکان!<br />
یک ایرانی هر خیامی؛ احمد میراث خیامی<br />
احمد نام گنجی: مریم - سازندگی روزنامه بود،<br />
کارآفرینی و صنعت عرصهی آشنای نام زمانی که برای<br />
اما نباشد، آشنا چندان شاید امروز نسل برای برخی<br />
که است خاطرههایی یادآور همچنان بسیاری رمق<br />
بی برخی و ندارند بیرونی مصداق هاست مدت نه<br />
دیگر هرچند میکشند نفسی همچنان ازیادرفته و یادآور<br />
خیامی شان. پرفروغ گذشتههای شبیه چندان و<br />
ذهن در داشتنش آرزوی زمانی که است پیکانی »هر<br />
شعار و بود ایرانیان و جوانان از بسیاری خیال مدت<br />
امروز و اهمیتش گر نشان پیکان« یک ایرانی، اگر<br />
و است غایب شهری زندگی صحنهی از هاست شود،<br />
دیده خیابانی و کوچه در مهجوری بازماندهی حسی<br />
میشوند قدیمیتر و قدیمی که نسلهایی برای خیامی<br />
یادگاران دیگر اما انگیزد. برمی نوستالژی از میانهی<br />
در کوروش، زنجیرهای فروشگاههای همچون نامی<br />
در مگامالها و مالها و هایپرها و پاساژها غوغای ندارند.<br />
امیدی و نفسی رمق بی قالبی و دیگر یا<br />
باشد حاضر امروز شهری زندگی در خیامی میراث همتی<br />
و کرد او که کاری نه، یا بیاید خاطرها به غایب، وجههای<br />
که شخصی آرزویی برآوردن در گماشت که اهمیت.<br />
بی نه و میشود رنگ کم نه کرد، پیدا ملی مرزهای<br />
از فراتر و ایران در موفق کارآفرینان حکایت داشته<br />
گسترده و بسیار مخاطبهای همواره ایران تأثیرگذاری<br />
و موفقیت امید که رو آن از چه است دارد،<br />
نگاه زنده را آرزوها به پوشاندن عمل جامهی و همت<br />
به که کسانی داستان شنیدن که رو آن از چه فائق<br />
دشواریها و نامالیمات بر کوشی سخت و تالش میکاهد<br />
را دشواریها گزندگی و تلخی اند، آمده فروغ<br />
را هایش قابلیت و انسان به امید شعلهی و شعار<br />
با هستیم مردمانی ما نباشد هرچه میبخشد. رمق<br />
بی و اندک هرچند است« توانستن »خواستن، باشیمش.<br />
زیسته داوری<br />
از بیم نیستیم، نگاری خاطره مردمان ما درک<br />
عدم و سیاسی انسداد و اختناق تاریخ، و بیگانه بتوان<br />
شاید را تجربیات گذاشتن اشتراک به ضرورت آموخته<br />
ما به قدما دانست. پرهیز این در مؤثر عوامل بیگانه<br />
و دوست از را مان راه و اندوخته و دین که اند در<br />
شدن سهیم از را ما آموزه این و بداریم پنهان این<br />
در اما است. کرده محروم بسیار انسانی افقهای سیاست،<br />
عرصههای در که چهرههایی هستند میان غفلت<br />
مهم این از و اند بوده اثرآفرین اقتصاد و ادب این<br />
مجال و... ادب و سیاست عرصههای اند. نورزیده با<br />
اقتصادی گران کنش میان در اما نیست، نوشتار شان<br />
متوجه که و... رقابتی سیاسی، مخاطرات تمام و<br />
یادداشتها و اند زده دریا به دل گاه است، بوده اند.<br />
داده قرار همگنان اختیار در را خود تجربههای آنان<br />
اقتصاد، و تجارت عرصه کارآفرینان میان در به<br />
دارند، تعلق پهلوی و ایران نوسازی عصر به که تجربههایی<br />
با غرب تمدن با بیشتر ارتباط واسطهی و<br />
فعالیت عرصهی سبب به و آشناترند دست این از میگیرد،<br />
نادیده را مرزها گاه که شان دغدغههای میان<br />
در قوی وطنی حب با هرچند وطنتر جهان خاطرات<br />
رمق بی بازار این در رو این از و شان اغلب دارد.<br />
تعلق بدانان اثری چند شخصی یادداشتهای و اثری<br />
است. دست همین از ما« سرنوشت »پیکان خاطرات<br />
و نوشتهها از گیری بهره با گونه خاطره با<br />
که دوم پهلوی عصر کارآفرین خیامی، احمد داشت،<br />
ایران اعتالی و توسعه در که دغدغهای همهی خاک<br />
به غربت در و سربرد به غربت در عمر سرانجام خفت.<br />
روایتی<br />
با را خواننده ما« سرنوشت »پیکان کتاب مواجه<br />
تخصصی گاه و جزئیات از سرشار پرتفصیل، تولید<br />
درآمدن عمل جامهی به چگونگی از میکند نوسازی<br />
برای تالش که زمانهای در داخلی خودروی در<br />
و نداشت فروغی سیاسی عرصهی در اگر توسعه و آشفتگی<br />
و چندپارگی دچار را جامعه فرهنگی عرصهی مقایسه<br />
در صنعت و تکنولوژی عرصهی در بود، کرده و بود پیگیرانهتر و جدیتر برشمرده حوزههای دیگر با توجه<br />
اندیشه اهالی بهزعم هرچند داشت. نیز ثمراتی 2019<br />
خرداد1398-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 22
سینما<br />
گزارش افقهای<br />
از فارغ تکنولوژی به سویه یک مفید<br />
تنها نه فرهنگی زمینههای و معرفتی به<br />
نارضایتی و ناسازگاری که بود نخواهد توسعهی<br />
که گونه همان آورد. خواهد بار برای<br />
راه دوم پهلوی آمرانه و نامتوازن گشود.<br />
انقالب درشکه<br />
زمانهی متولد در<br />
۱۳۰۳ سال به خیامی احمد مشهد<br />
در متوسط و مذهبی خانوادهی خیامی،<br />
عبداهلل او، پدربزرگ شد. متولد بود<br />
خود عصر فعال خواهان مشروطه از در<br />
حسینی سادات جمعیت تأسیس با که به<br />
و کرد آفرینی نقش دوران این مبارزات هب مدرسهای خانه گوشهی در خیامی احمد گفتهی از<br />
احمد هرچند بود کرده ایجاد نوین مدارس سبک بود.<br />
ندیده بیشتر چیزی نیمکت و میز جز مدرسه آن عرصهی<br />
در تحول با که بود سراداری کاروان اما پدر، و<br />
گاراژ به را سرا کاروان اتومبیل، آمدن با و ونقل حمل آشنایی<br />
زمینههای این و کرد تبدیل اتومبیل تعمیرگاه را<br />
آن ساختن رؤیای پروردن و اتومبیل با او فرزندان و<br />
کتاب خواندن سالگی سیزده از خیامی کرد. فراهم نام<br />
دوران آن از که کتابهایی و کرد شروع را روزنامه در<br />
هایش دغدغه جنس و نوع از نشان همه میبرد راه<br />
در خوشبختی، وجوی جست در دارد؛ آینده راه تمرکز<br />
یابی، دوست آیین نفس، اعتمادبه خوشبختی، و...<br />
دماغی قوای مشهد،<br />
شهری ساختار از خیامی خاطرات با کتاب میشود<br />
شروع ونقل حمل وسایل و ارتباطی راههای گاریهای<br />
ها، درشکه تعداد مورد در جالب آماری و سایر<br />
و کامیونها و دوچرخهها و اسبی افراد<br />
جایی جابه نحوهی و نقلیه وسایل فضایی<br />
میگذارد. خواننده اختیار در که<br />
امروز شهری زندگی با متفاوت بس برجستهتر<br />
را آنان آرزوی و کار اهمیت مردم<br />
اغلب که وضعیت این »در میکند: اسب<br />
و گاو با دوردست روستاهای در و<br />
من میشدند، جا جابه قاطر و االغ و ایران<br />
کارخانۀ تأسیس فکر به محمود و<br />
من افتادیم... پیکان تولید و ناسیونال بازار<br />
به را پیکان اتومبیل وقتی محمود و<br />
تهران مردم اتومبیل« »تب که آوردیم خیابانهای<br />
بود. فراگرفته را شهرستانها نقلیه<br />
وسائط تراکم دچار کم کم تهران مشکل<br />
که راهبندان مسئلۀ و میشد است<br />
شدن صنعتی روبه جامعۀ یک اولیۀ میگرفت.«<br />
را گریبانمان داشت تجارت<br />
تجربههای نخستین را<br />
او حقایق نشر کانون درون ارتباطات و آشنایی با<br />
شد. عرصه این وارد و کرد مرتبط تهرانی تاجران با میکرده<br />
عمل درست و موفق خود زعم به آنکه وجود و<br />
اعتبار اش، درستکاری و پشتکار نظم، به اتکا با و ورشکستگی<br />
سبب به بود، کرده کسب بسیار وجههی شکست<br />
نخستین ۱۳۲۳ سال در شرکایش از تن دو سامان<br />
برای تالش راستای در و میکند تجربه را مالی العمل<br />
حق و رفته خرمشهر به مالی اوضاع به دادن از<br />
او دقیق و جزئی دادههای میگیرد. پیش در کاری شیوهی<br />
صادراتی، مواد بازرگانی، فعالیتهای نحوهی ممکن<br />
هرچند امور و سازمانها کارکرد و مبادالت اما<br />
باشد، حوصله از خارج عادی خوانندهی برای است رفتار<br />
و اقتصادی شرایط از کامل نسبتاً و کلی شمایی میدهد.<br />
دست به زمان آن مفاسد و مشکالت تجاری، خاطراتش<br />
همهی نیز و دوران این خاطرات بازگویی در به<br />
توجه و مبادالت انجام در دقت و کاری درست بر دارد.<br />
تأکید خریدار منفعت سبکی<br />
به کارها که روز آن شرایط در دقت<br />
با خیامی میرفت، پیش سنتی لوازم<br />
به که توجهی و دارد که نظری میکند،<br />
مبذول موفقیت و پیشرفت برای<br />
میشود. ظاهر دیگران از متفاوت طرفهای<br />
با ارتباط و کار پیشبرد با<br />
یا میآموزد انگلیسی زبان خارجی صحیح<br />
شیوههای و ظرایف به توجه بیشتر<br />
خریداران و اعتبار بندی بسته متفاوت<br />
شیوهی همین میکند. کسب و<br />
میاندازد نغار شریکش و او میان گردد<br />
برمی مشهد به افسرده و دلسرد کارواش<br />
در کار به ناگزیر معیشت تنگی و سختی در و میشود.<br />
پدر خیامی«<br />
»برادران شرکت همراهی<br />
به داشت، سر در بزرگ نقشههای که او سخت<br />
کار خیامی، محمود همدلش، و سختکوش برادر و میکند تعریف بزرگتر هدف راستای در را کارواش که<br />
حرکتی میکند. حرکت آن راستای در گام به گام پاسال(،<br />
)ثابت ثابت اهلل حبیب با همکاری در نخست الستیک<br />
و استودبیکر اتومبیلهای فروش نمایندۀ در<br />
با میشود. آغاز اتومبیل، سرویس لوازم و جنرال را<br />
کارواش کار برادر دو تر، گسترده افق داشتن نظر درست،<br />
کار تحویل و داری امانت با و میدهند توسعه میخرند.<br />
خود برای اعتبار و اعتماد هیچ<br />
اما بودیم، رو روبه زیادی مشکالت »با کنند<br />
تحقیرم میکردند سعی مردم که آن با وقت باالتر<br />
همه از را خود بلکه نمیکردم، حقارت احساس کامل<br />
اطمینان موفقیتم به و میدانستم ماشین<br />
میگفتند آشنایان اکثر داشتم. به<br />
صریحاً من و کار؟! شد هم شویی برای<br />
قدمها اولین کار این میگفتم آنها اتومبیل<br />
ساختن است. اتومبیل ساختن اکثر<br />
محمود و من بود. ام اصلی هدف ایران<br />
در اتومبیل ساختن دربارۀ اوقات قدم<br />
که ۱۳۳۲ سال در میکردیم. فکر اتومبیل<br />
اولین گذاشتم، سالگی سی به و<br />
فروختم مشهد در را بنز مرسدس را<br />
خوشش روی زندگی کم کم فهمیدم میدهد.«<br />
نشان ما به کودتای<br />
ماجراهای از پس که زمانی دیدن<br />
با است، متواری مرداد، ۲۸ بنز،<br />
مرسدس نمایندگی در اتومبیلی مرسدس<br />
بنزینی اتومبیل خوب آینده برای<br />
و کرده بینی پیش را ایران در بنز مذاکره<br />
خراسان در نمایندگی گرفتن 23 2019<br />
ژوئن خرداد1398- شانزدهم شماره نیماتایمز
گزارش سینما<br />
میکند. با تأسیس نمایندگی در مشهد، شرکت<br />
تضامنی »برادران خیامی« را تأسیس کرد و به تدریج<br />
کارش را گسترش داد و درنهایت به تهران منتقل شد<br />
و این سرآغاز فعالیتهای برادران خیامی در این حوزه<br />
بود. »رفتارم هم با مشتریان بسیار خوب بود. اگر یکی<br />
از اتومبیلهایی که فروخته بودم تصادف میکرد )آن<br />
موقع اتومبیلها مثل حاال بیمه نبودند(، حسابی برای<br />
خودم در نظر میگرفتم و قسمتی از درآمدم را به نام<br />
بیمه کنار میگذاشتم و از این محل میتوانستم تمام<br />
لوازم موردنیاز هر اتومبیلی را که تصادف کرده بود<br />
بدون بهره به سررسید بعد از پایان اقساط به مشتری<br />
بفروشم و برای اجرت تعمیرات نیز مبلغی پرداخت<br />
میکردم.<br />
البته تصادفهای مهم چندان زیاد نبود و همیشه<br />
مبلغ زیادی اندوخته در حساب بیمۀ خودم داشتم.<br />
این عمل موجب خوشنامی فوق العاده من در زمینۀ<br />
تجارت شده بود... رفتار دوستانه ام با مشتریان و<br />
کمکهای فراوانم به آنها در زمان گرفتاری شان<br />
موجب استقبال زیاد مردم میشد، به طوری که تمام<br />
رانندگان تاکسیهای دیزلی تهران و اتومبیلهای<br />
سواری که بین تهران و شهرستانها کار میکردند از<br />
مشتریان دائمی من بودند.«<br />
با چشم انداز آینده و با توجه به اهمیت اطالعات<br />
در راستای هدفی که پیش چشم داشت، به همراه<br />
برادر به اروپا سفر کرد. در این سفر با بازدید از<br />
نمایشگاه و برقراری ارتباط با شرکتهای مرسدس بنز<br />
و کارخانهی ماهله که سازندهی پیستون و سوپاپ<br />
موتورهای مرسدس بنز بود، هم ارتباط مناسبی برقرار<br />
کرد و هم اطالعات مفیدی برای پروژهی آیندهی خود<br />
فراهم آورد.<br />
»روی هم رفته سفر موفقیت آمیزی بود. در این<br />
سفر از خطوط ساخت و مونتاژ اتوبوس و کامیون و<br />
حتی اتومبیلهای سواری مرسدس بنز بازدید کردم.<br />
دقت من در این بود که چه قطعاتی ممکن است در<br />
ایران ساخته شود و چه قطعاتی امکان ساختشان در<br />
ایران نیست. این کار در تمام سفرهایم و بازدید از<br />
کارخانجات مختلف انجام میشد. چون موقع بازدید<br />
مانع عکاسی و یادداشتبرداری میشدند، به محض<br />
آن که بازدید تمام میشد مشاهدات خود را روی کاغذ<br />
میآوردم. از این یادداشتها و مشاهدات بعدها موقع<br />
اخذ مجوز تأسیس کارخانۀ اتوبوس سازی یا ساخت و<br />
مونتاژ اتومبیلهای سواری استفاده کردم. به سادگی<br />
میتوانستم قطعاتی را که در ایران امکان ساختشان<br />
فراهم بود یا قطعاتی را که بعدها ممکن بود ساخته<br />
شوند به دولت معرفی کنم. میدانستم ماشین االت<br />
سازندۀ این وسایل و حتی کارخانجات سازندۀ آنها<br />
در کجا واقع شده اند با مدیران آنها آشنا بودم و<br />
هرچه الزم داشتیم به آنها سفارش میدادم... ضمن<br />
آن که آن مشاهدات کمک کرد پروژههای قابل قبول<br />
کارخانجات خارجی را برای دولت تشریح کنم.«<br />
پس از بازگشت از این سفر شرکت سهامی<br />
کارخانجات صنعتی ایران ناسیونال را با آنکه هنوز<br />
مجوزی برای تولید اتومبیل در اختیار نداشت، ثبت<br />
کرد.<br />
تولد پیکان<br />
در اواخر سال ۱۳۳۹، الیحهی ارائهی مجوز مونتاژ<br />
اتومبیلهای وارداتی به شرکتها و معافیت از حقوق<br />
گمرکی و سود بازرگانی و پرداخت مالیات به مدت<br />
پنج سال تصویب شد. الیحهای که به زعم خیامی<br />
به ضرر مملکت بود. از همین رو در نامهای به وزیر<br />
اقتصاد، طاهر ضیایی، برای تولید صددرصد اتاقهای<br />
اتوبوس و مینی بوس در ایران مانند مشابه تولیدی<br />
در آلمان بدون معافیت مالیاتی و... اعالم آمادگی<br />
کرد. امری که با تصورات و سیاست دولت همخوانی<br />
نداشت. در آن زمان تصور چنین امری ممکن نبود. با<br />
همهی مخالفتها و انکارها درنهایت موفق شد مجوز<br />
ساخت اتوبوس را بگیرد. روایتهای او از چگونگی<br />
مذاکرات، کارشکنی ها، مشکالت و... همت و عالقهی<br />
عمیق او را نشان میدهد.<br />
با حضور پهلوی دوم در مراسم افتتاحیه و رضایت<br />
از فرآیند کار، خیامی حامی قدرتمند و مهمی پیدا<br />
میکند. با توجه به عالقهی محمدرضاشاه به توسعهی<br />
صنعت و ساخت اتومبیل داخلی، همدلی او با خیامی<br />
جای تعجب و تردید ندارد. این گونه بود که بسیاری<br />
از سازمانها و نهادهای حکومتی از محصوالت ایران<br />
ناسیونال خرید میکردند و مهمانان خارجی شاه<br />
بازدید از کارخانه را در برنامهی خود میگنجاندند.<br />
خیامی موفق شد در نمایشگاه صنعتی شیراز، از<br />
شاه مجوز ساخت هر نوع خودرو اعم از سواری، باری<br />
و تراکتور را بگیرد و این گونه بود که پیکان متولد شد.<br />
او که با توجه به اقبال خریداران ایرانی به مرسدس بنز<br />
و به سنت مألوف، گام اول مذاکره را با طرف آلمانی<br />
برداشت، این بار ناامید و دست خالی برگشت. مذاکره<br />
با چند شرکت دیگر و نوع برخورد گاه تحقیرآمیز<br />
آنها او را دلسرد نکرد، اما کار دشوار شد. اینجا بود<br />
که با همهی بی اعتمادی که به انگلیسیها داشت<br />
و با توجه به عدم عالقهی ایرانیان به اتومبیلهای<br />
هیلمن انگلیسی، پیشنهاد دیدار و مذاکرهی مستقیم<br />
با لرد روتس، رئیس کارخانجات هیلمن، دریچهای نو<br />
در مذاکرات گشود و موضوع مذاکره نیز طرح جدید<br />
اتومبیل کارخانهی هیلمن با نام Arrow یا همان<br />
پیکان نوستالژیک خودمان بود. سال ۱۳۴۴ پروژهی<br />
پیکان آغاز شد و ۱۳۴۶ کارخانه افتتاح شد.<br />
»از روزی که شاه را در شیراز مالقات کردم<br />
هجده ماه نگذشته بود که اولین سواری پیکان )البته<br />
آزمایشی( از کارخانۀ ایران ناسیونال بیرون آمد.«<br />
خیامی در خاطرات خود با جزئیات فرآیند مذاکرات،<br />
24 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398-ژوئن 2019
سینما<br />
گزارش کارخانه<br />
ساخت انگلستان، در ایرانی کارگران آموزش از<br />
گزارش در و میدهد شرح را و... آن تجهیز و شاه<br />
رضایت و خود خوشحالی از کارخانه افتتاحیهی میگوید.<br />
روزگاری<br />
که بود این پهلوی محمدرضا »آرزوی داشته<br />
پیکان یک حداقل ایرانی خانوادۀ هر که بشود کردن<br />
برآورده راه در محمود، و من برادر، دو ما و باشد داشتیم.«<br />
برمی قدم شاه آرزوی این با<br />
دوستانه ارتباط خیامی جالب و بارز نکات از آنان<br />
رفاهی و معیشتی مسائل به توجه و کارگران و<br />
تفریحی ورزشی، مجموعههای ساخت با که است به<br />
کارگران سکونت برای شهر، پیکان همه از مهمتر باالی<br />
فنی استعداد از افتخار با او میورزید. اهتمام آن متخصصان<br />
اظهارات و میگوید سخن ایرانی کارگران میکند.<br />
ذکر را مسئله این بر مؤید خارجی بود،<br />
همدل برادر دو آرزوی تحقق تجلی که پیکان میرسد<br />
نظر به هرچند شد. نیز دو آن جدایی موجب یک<br />
احتماالً و ناقص جدایی این از خیامی احمد روایت از<br />
جدایی، این از اش دلسردی و غم اما است، سویه است.<br />
آشکار خاطرات سطور میان از<br />
گویی پیکان، از جدایی با که خیامی احمد فعالیت<br />
از دست بود، شده جدا خود عمر میوهی کوروش<br />
زنجیرهای فروشگاههای تأسیس برنداشت. جامکو<br />
و مبلیران نیز و بود شاه خواست به بنا که هک کتاب مؤخرهی در اوست. فعالیتهای نمونههای در<br />
و غربت در او مرگ از خبر نگاشته، مهدی فرزندش کارگران<br />
چگونه اینکه و میخوانیم ۱۳۷۹ خرداد هفتم فروشگاههای<br />
و فعلی( خودروی )ایران ناسیونال ایران تالفی<br />
به متعدد مراسمهای فعلی )قدس( کوروش و<br />
کردند برگزار غربت در او وکور سوت و ساده مراسم تجلیل<br />
از که جوانی کارگر مقابل در کارگری زبان از به<br />
کس »هیچ مینویسد؛ بوده، خشمگین طاغوتی یک مانند<br />
مرده آن اگر خصوص به نمیکند، حسادت مرده کارگری<br />
هر مانند و کرده شروع کارگری با را کارش ما باشد.«<br />
شده سپرده خاک به غریبانه و ساده اسالمی<br />
حقایق نشر کانون و خیامی از<br />
بری میراث و مذهبی دغدغهی با خانوادهای از برخاستن فعالیتهای<br />
که مشهد چون شهری، در خواه مشروطه پدربزرگی به<br />
مسبوق دردست دست و پیوند در آن در مذهبی و سیاسی سیاست<br />
سودای در نیز را جوان خیامی پرشور سر است، سابقه طاهر<br />
و مهدویان احمد همراه به که بود رو همین از انداخت. حقایق<br />
نشر کانون شریعتی محمدتقی محوریت با و احمدزاده کردند.<br />
تأسیس را در<br />
مؤثر مذهبی گروههای از اسالمی حقایق نشر کانون آن<br />
از پس حوادث و نفت صنعت شدن ملی مبارزات جریان سیاسی<br />
و فرهنگی و فکری فضای قابلمالحظهایبر تأثیر و بود مهمی<br />
نقش نفت، صنعت شدن ملی جریان در و داشت مشهد و<br />
ملی جنبش با سیاسی جریانهای و مردم کردن همراه در ایفا<br />
جریان این نفع به مشهد شهر عمومی فضای جهتدهی کرد.<br />
و<br />
مؤسس اعضای از دیگر دو آن کنار در را خود خیامی شمهای<br />
و میکند معرفی حقایق نشر کانون هیئتمدیره هرچه<br />
میگوید. دوران آن در هایش فعالیت از اندک بسیار تجاری<br />
تجارب مورد در هایش یادداشت و خاطرات بیان در تفصیل<br />
به و شمار بی جزئیات به سازی اتومبیل تالشهای و برهههای<br />
برخی در سیاسی فعالیتهای اندک از میگوید کتاب<br />
این هدف هرچند میگذرد. ایجاز و سرعت به سیاسی عمرانهی<br />
تالش به توجه و اوست سیاسی فعالیتهای بیان نه جزئیات<br />
خاطرات محور عنوان به سازی اتومبیل صنعت در او در<br />
زمینه پس عنوان به آنچه اما میکند. موجه را تفصیل و دوستی<br />
انسان و داری مردم میبینیم خاطرات و کتاب سرتاسر دارو<br />
بردن و مشهد اطراف دهات به سفر قالب در گاه که اوست راحتی<br />
و رفاه به توجه در گاه و میکند تجلی بیماران برای کارخانهیایرانناسیونال.<br />
کارگران و زورگوییها با مواجهه و خوزستان در زندگی تجربهی شاید<br />
و انگیزد برمی را او حساسیتهای انگلیس مداخلههای همراه<br />
صنعتنفت شدن ملی جنبش رابعدهابا تجربهاو همین ظالمانۀ<br />
رفتار خوزستان گرم و شرجی هوای از »بدتر میکند. تمام<br />
زمانانگلیسهاافسار آن در عمالانگلستانباایرانیهابود. کارها<br />
همۀ در و داشتند دست در را ایران مردم زندگی امور و<br />
جان مالک انگلیس و ایران نفت شرکت میکردند. دخالت گیری<br />
اوج و مشهد به او بازگشت بود.« مردم ناموس و مال انجمن<br />
در میشود، موجب نفت صنعت کردن ملی مبارزات راه<br />
مجدداً او عموی همت به ۱۳۲۰ از پس که حسینی سادات سادات<br />
جوانان انجمن تشکیل به اقدام و شود فعال بود، افتاده حسینیکند.<br />
روحانیون<br />
از یکی علیه را اعتراضی حرکتهای اولین و<br />
میدهند شکل آرا رزم حامی و شدن ملی نهضت مخالف ادامه<br />
مصدق از حمایت در سخنرانی و میتینگ برگزاری با بعد واگویی<br />
در میدهند. تشکیل را مصدق کلوپ درنهایت و میدهند مصدقاشاره<br />
با دیدار خاطرهی به که دوراناست همین خاطرات دیدار<br />
مأمور مشهد مردم طرف از من ۱۳۳۱، مهر »در میکند: وتاب<br />
آب با تهران« »رادیو از مالقات این شرح شدم. مصدق با و<br />
محتاط بسیار مردی را مصدق من دیدار، آن در شد. پخش نبود.<br />
موافق ما پیشنهادهای و نظرات با که دیدم کار محافظه مصدق<br />
از من ناامیدی و دلسردی باعث مالقات این بگویم باید مشهد<br />
در را ملی شورای مجلس انتخابات هم مدتی از بعد شد. شورای<br />
مجلس کردند.انحالل متوقف مالی نبودامکانات علت به کنیم...«<br />
تعطیل را مصدق کلوپ شد مصدقباعث رفراندوم و ملی عنوان<br />
به که شهرتی با و کودتا از پس ۱۳۳۲، سال در اش<br />
خانه به شاه طرفداران حملهی با داشت، مصدق از طرفداری زبان<br />
از را مخمصه این از اش رهایی حکایت شد. متواری ناگزیر مخفی<br />
خانه آن و خانه این در تهران در »مدتی بخوانیم؛ خودش حسن<br />
آقا حاجی اهلل آیت اتفاق به پدرم شدم آگاه که آن تا بودم گفته<br />
آنها به است. کرده مراجعه ارتش ستاد دو رکن به قمی معلوم<br />
ولیبعداً خیامینداریم. علیهاحمد پروندهای هیچ ما بودند اسنادی<br />
تمام لشکر دو رکن رئیس و خراسان لشکر فرمانده شد فقط<br />
و اند برده بین از بود، موجود ام پرونده در من علیه که را گذاشته<br />
پروندهباقی در شاهنشاه طرفداریاماز مبنیبر گزارشی معروف<br />
وقایع زمان در که بود خدمتی دلیل به هم آن بودند.البته بودم.<br />
کرده آنها به تیر سی به بیکار<br />
مردم و ما افراد از عدهای تیر، ام سی در پیروزی از پس رکن<br />
فرمانده و شهربانی رئیس و فرماندهلشکر خانۀ میخواستند کرده<br />
اهانت نیز آنها زنان به بعضیها کنند. باران سنگ را دو جلوی<br />
و کردم جلوگیری آنها اعمال از شدت به من بودند. رئیس<br />
و شهربانی رئیس و فرماندهلشکر گرفتم. را تهاجم هرگونه ام<br />
پرونده سازی پاک با و بودند شده مطلع کار این از دو رکن کردند.«<br />
تالفی را گذشته در<br />
دل پس این از و اوست سیاسی فعالیتهای بر پایانی این باری<br />
اما میگذارد، اتومبیل ساختن در خود دیرینهی آرزوی گرو آورد<br />
درمی شهربانی سراز واشتباه سوءتفاهم سر باراز واین دیگر همۀ<br />
و نمیگشتم سیاسی کارهای گرد دیگر که بود »سالها ساختن<br />
یعنی مقصودم و هدف پیشبرد به را حواسم و هوش بار<br />
آخرین که آوردم یاد به بودم. کرده معطوف ایران در اتومبیل ملی،<br />
شورای مجلس هفدهم دورۀ در مشهد انتخابات جریان در و<br />
عالقه چون بود، شده نمایندگی کاندیدای بهداد صادق وقتی فروختم<br />
را خود پالتوی تنها داشتم خاصیبهانتخاببهداد ایمان گذاشتم.«<br />
بهداد اختیار در را وجهش و و<br />
میکرد سخنرانی مصدق از حمایت در روزی که جوانی خدمتی<br />
حق به که خویش هدف راستای در داشت، پرشور سری قدرت<br />
رأس حمایت جلب گاه و سیاست از برکناری است، ملی در<br />
میگیرد. حمایل و مدال او دست از و میشمارد مجاز را هایش<br />
مسئولیت از نوعی به را او شاه، به اشاره در کتاب پایان و<br />
اوامر که میداند او اطرافیان متوجه را مسئولیت و دانسته مبرا نمیکردند.<br />
اجرا درست را او عالی هدفهای 25 2019<br />
ژوئن خرداد1398- شانزدهم شماره نیماتایمز
سینما<br />
گزارش شدهاست<br />
مادر که مجردی خانم مژگان، با گفتگو نوشتند<br />
روزنامهها اولینبار برای وقتی جم: جام روزنامه به<br />
که نمیکرد هم را فکرش مژگان شد، آسان فرزندخواندگی آرزوی<br />
یک مثل شدن مادر بشود! مادر که برسد، دیرینهاش آرزوی و<br />
میرفت هرجا مژگان بود، دلش ته که همیشگی آرزوی یک دور، صدایش<br />
مادر که بچهای بود؛ او با بچه یک رویای میکرد هرکاری کرده<br />
مراکزبهزیستیباز و شیرخوارگاهها رابه پایاو که عالقهای بزند. بود،بینبچههایبیسرپرست.<br />
نوزادان<br />
حامی هست، و بود بچهها این حامی سال ۱۱ مژگان سالها<br />
این تمام در اما نشده. نصیبشان مادر مهر که کودکانی و وا به آنها از یکی سرپرستی که نمیکرد را فکرش هیچوقت بازهم سرپرستیاش<br />
امکان و بود مجرد زن یک مژگان چون چرا؟ برسد. مادر<br />
از سال دو حاال اما نداشت؛ وجود فرزندخواندگی قوانین طبق با<br />
که است افرادی از یکی حاال محمدی مژگان میگذرد. او شدن که<br />
ماجرایی شدهاست؛ کودک صاحب فرزندخواندگی، قانون تسهیل خالیازلطفنیست.<br />
شنیدنش یعنی<br />
بوده؛ حامی شود، مادر اینکه از قبل مدتها مژگان بهزیستی<br />
شیرخوارگاههای در روز سه هفتهای داوطلبانه بهصورت کی همچنان اینکه بر عالوه حاال او میکرده. رسیدگی بچهها به میگذرد<br />
زمانی از سال دو حاال هست. هم مادر است، داوطلب حامی را<br />
نوشین او وقتی از شده، شروع مژگان زندگی شیرین قسمت که طعم<br />
که بهاری میکند؛ صدا بهار را نوشین او پذیرفته. فرزندی به کرده.<br />
قبل از متفاوتتر را زن این زندگی روزهای تلخ<br />
جدایی یک زن<br />
تلخاست؛ خاطرهای خیلیها برای مشترک زندگی در جدایی خطبکشند؛<br />
قبلی مشترک خاطرات تمام روی و مردبایدبنشینند و این<br />
تلخی هم مژگان ببرند. یادشان از را نگاهها و عکسها و حرفها طالق<br />
از بعد ناخوش حال از خالصی برای و کرده تجربه را جدایی بچهها<br />
دنیای به پا روزها، آن مشترک خاطرههای کردن فراموش و دوستم<br />
وقتیبا »برایاولینبار میگوید: دربارهاش که گذاشته.اتفاقی شدم.<br />
آشنا آنجا با میکردیم عبور شیرخوارگاهها از یکی در جلوی از روزهای<br />
فقط اوایل شدم. کشیده شیرخوارگاه سمت به ناخودآگاه سرمیزدم.<br />
شیرخوارگاه میگرفتندبه تولد کهبرایبچهها پنجشنبه انرژی<br />
و زمان توانستم آنجا مسؤوالن اعتماد جلب با کمکم اما کارش<br />
حامی، یک بهعنوان مژگان بگذارم. بچهها این برای بیشتری ورود<br />
هنگام نوزادان که جایی میکند، شروع قرنطینه قسمت از را دوران<br />
گذراندن از »بعد بگذرانند: آنجا در را مدتی باید آسایشگاه به در<br />
روز سه که شد موافقت اداری مراحل یکسری انجام و آزمایشی چهار<br />
شد روز سه بعداین باشم، داشته حضور شیرخوارگاه در هفته کهبعضی<br />
شکلی کردمبه پیدا وابستگی آنها کمکمبه وبیشتر، روز میکردم<br />
کار دلم بودم.«برای بچهها کنار شب ۹ تا صبح از روزها خانم<br />
را خستهنمیشوید.«این میکنید، کار دلتان »وقتیبرای که<br />
میپرسیم او از وقتی میگوید، ما سوال جواب در محمدی حتی<br />
شاید که بچههایی برای میکرد مجاب را شما انگیزهای چه برای<br />
بگذارید؟ وقت و زمان همه این نشوند، شما لطف این متوجه یا<br />
گذاشت برایش قیمتی نمیتوان که است حسی مادری حس او میگوید:<br />
که است دلیل همین به شاید داشت، را جبرانش انتظار قبل<br />
از شیرینتر برایم دنیا داشتم، حضور شیرخوارگاه در »وقتی دلشان<br />
برای شیرخوارگاه در خیلیها که من، فقط نه البته میشد، ار آنها سرنوشت دست که معصومی بچههای با و میکردند کار رسید<br />
جایی به کار کمکم میگذراندند. وقت بود، کشانده اینجا به و<br />
آرام مرا شیرخوارگاه محیط در بودن اندازه به چیزی هیچ که آنجا<br />
در بودن با را غصههایم و غم همه من نمیکرد. خوشحال فراموشمیکردم.«<br />
آشناییبابهار<br />
اولین مجرد<br />
دختران به کودکان واگذاری برای قانونی اینکه از قبل همین<br />
در را زندگیاش تازه امید محمدی مژگان شود، وضع همانجا<br />
مژگان کوچک، خیلی نوزاد یک میکند؛ پیدا شیرخوارگاه کودکان<br />
و نوزادان شیرخوارگاه »در میزند؛ گره نوزاد این به را دلش دوست<br />
را آنها همه من میکنند، زندگی مختلفی شرایط با زیادی حامی<br />
میتوانستم که جایی تا و میکردم محبت آنها به و داشتم روزه<br />
سه دیدم، اولینبار برای را بهار که زمانی اما بودم. هم مالیشان جای<br />
بودند، تراشیده سرم تزریق برای را سرش سمت یک بود، استحمام<br />
از بعد نداشت. خوبی حال و بود پایش روی سوختگی در<br />
طوری گرفتم، آغوشم در اولینبار برای را او وقتی دادن، شیر و نمیتوانمازاین<br />
هیچوقت من کردم حس که گرفت آرام من آغوش تمام<br />
بهار که است سال ۱۱ االن شد. هم همین و بشوم جدا بچه شده.«<br />
زندگیام بودنش<br />
خاص خاطر به بهار انتخاب همان<br />
از که همانهایی از اجتماعی! و برو دل تو زیبا، کودک یک داوطلب<br />
که خانوادههایی از خیلی برای مینشینند. دل به اول نگاه مشترکاست،اینکه<br />
رویای یک هستند،این فرزندخوانده پذیرفتن باشد.<br />
کامل نظر هر میشوداز نصیبشان که کودکی سمت<br />
به بیشتر معموال هم قانون کار و ساز آرزو، این کنار در خالف<br />
کرد سعی مژگان اما میرود، پیش سالم بچههای واگذاری خاص<br />
کودک یک مادر میخواست دلش او برود، پیش رویه این دختران<br />
برای فرزندخواندگی قانون اعالم از »بعد میگوید: او باشد. قبول<br />
فرزندخواندگی به و ببرم خانه به را بهار گرفتم تصمیم مجرد، میتوانست<br />
طرفه دو رابطه این و بودیم شده وابسته هم به ما کنم. این<br />
روال بسازد.« برایمان بهتری لحظات و کند کمک ما دوی هر به درابتدابهزیستیبهخاطرابتالیبهاربه<br />
راحتنبود، فرزندخواندگی پافشاریهای<br />
باالخره اما نمیداد، رضایت اتفاق این به داون، سندرم افتاد.<br />
اتفاق این و داد جواب مژگان نیست<br />
ترحم روی از فرزندخواندگی بیشتر<br />
میکند، قبول را کودکی سرپرستی زوج یک »وقتی آنها<br />
دل به واقعا اتفاق این و میدهند انجام را کار این دل بهخاطر نیازمند<br />
امکانات، و پول از بیشتر پرورشگاه بچههای چون دارد. ربط جور<br />
همه وگرنه پدرومادر محبت جنس محبتیاز هستند، محبت دسترسشاناست.«<br />
در پرورشگاه در امکاناتی محبت،قیمتندارد<br />
باشید!<br />
داشته خوبی مالی وضع باید داشتن، فرزندخوانده برای است.<br />
فرزندخواندگی درباره خانوادهها از خیلی ذهنیت شاید این کی باید اینکه »در میگوید: ما به دربارهاش مژگان که ذهنیتی اما<br />
نیست، شکی باشد داشته شده تضمین و خوب آینده کودک خوبباشد!<br />
خیلی خانوادهباید یک مالی وضع که همنیست اینطور واخالقیاین<br />
عاطفی مسائل مهماست، خیلی که چیزی واقعا چون خانوادهاست.«<br />
کهبخواهد<br />
شخصی هر شده، تعیین دربهزیستی که قانونی طبق را<br />
یکسوماموالش داشتهباشد،باید فرزندخوانده عنوان رابه کودکی بخش<br />
این با چطور میپرسیم محمدی خانم از وقتی بزند. او نام به قسمت<br />
راحتترین »اتفاقا میگوید: جواب در آمدهاید؟ کنار ماجرا از میدانم.<br />
شده حساب و بجا بسیار را قانون این من است. همین کار برای<br />
تضمینی باید واقعا و ندارند عادیای شرایط بچهها این چون محبت<br />
خانواده یک مالی، قضیه این جدای باشد. وجود آیندهشان محبت<br />
این من نظر از که میکند کودکان این نثار هم را عشقش و کرد.<br />
تعیین نرخی برایش نمیتوان و ندارد قیمت اصال اوست<br />
برای دارم من هرچه است، من زندگی همه بهار االن نصیبم<br />
کار این کنار از که است آرامشی بهخاطر اینها همه و خیر<br />
کار یک است، خیر کار یکجور فرزندخواندگی است.« شده انجام<br />
برای خیلیها »ببینید است: محمدی مژگان نظر این بزرگ. کنند،<br />
پیدا دلشان کردن آرامتر برای روزنه یک اینکه و خیر کار رد بعضیها میکنند، کمک بیماران به بعضیها میسازند، مسجد رضایت<br />
این اما میسازند. خانه نیازمندان برای محروم روستاهای بین<br />
از من حاال و آمد بهوجود شیرخوارگاه در حضور با من برای فطل این میکنم فکر و شدهام معصومترینشان مادر بچهها، این است.«<br />
بوده من به خدا 2019<br />
خرداد1398-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 26
سینما<br />
گزارش خیریه<br />
مرکز ٣ و کودک هزار ٣ با مادری بدرالملوک بین<br />
قبل ٧٥سال »بدرالملوکامام« شکری: میترا - شهروند روزنامه با<br />
گرفت تصمیم بود، فراهم برایش دنیا در که شرایطی و موقعیت هر زندگیشان<br />
به کسی کمتر شاید که آنهایی شود. یتیمهمراه بچههای دارد،<br />
را خودش مشکالت سالگیاست، ٩٥ آستانه در حاال پرداختهبود.او وبابچهها<br />
پیدانکند حضور کارش محل خیریههای در که روزینیست اما و میچرخند اطرافش و میآید بچهها صدای طرف همه از نزند. حرف کسی<br />
آن با کمی خانم، بدرالملوک اما روزها این میکنند. صحبت بااو این<br />
و دستداده از را یارش او دارد. تفاوت میشناختم قبل چندسال که عزادارشاست.<br />
روزها میبرم<br />
فقدان این از که رنجی میگوید:<br />
جمله هماننخستین در میکنم، شروع کهبااو را صحبتم باورکردنی<br />
اصال میخندم. کوه؟« بریم هفته این بیای میکنی »وقت بتواند<br />
دارد که استخوانی پوکی وضع با وسال سن این در زن یک نیست خنده<br />
میام«. »چرانیام؟حتما میگویم خودمنمیآورم. روی کوهبرود.به برم؟«<br />
میتونم کجا مریضی همه این با کردم...من »چاخان میدهد سر میافتد.<br />
جوانیاش یاد یگیرد. م را دلش غم، یکهو خندهها، همین بین و میکرد طی را کوهها خم و پیچ پر مسیر همسرش با که وقت آن میبرد.<br />
حظ باعث<br />
که بحرانی داد. رخ شخصی بحران یک من برای گذشته »سال همسر؛<br />
کنم.فقدان راانتخاب شخصیامیکی زندگی و وظیفه میشدبین نیا کردهام. تجربهاش سالها این تمام در من که بود ضربهای بزرگترین نیست.<br />
گفتنی که اثریگذاشت چنان من اعصاب و قلب روی فقدان واسطه<br />
این به من و میآمد نباید که آمد وجود به من برای حالتهایی بردم.«<br />
زیادی رنج و ابهر میبردیم را همسرم »باید میگوید: را رنجهایش از گوشه یک کهسه<br />
بود این رسوم و رسم کردیم. هم را کار همین میکردیم. دفن داشتم.بالفاصلهبعداز<br />
هم دیگری وظیفه من عزابگیریم،اما و روزبمانیم داشتند.<br />
آنروزاردو تهران.بچهها کردیم،برگشتم دفن را همسرم اینکه را<br />
مادرهایشان ٣٠بچهبا شود. خراب چیز همه نمیتوانستماجازهبدهم زدم.بعد<br />
کف دردلمبودبرایشان که غمی تمام خواندند.با شعر بردیمباغ. وظیفه<br />
شخصی، زندگی و وظیفه منبین سریعبرگشتمابهر. هم ازاردو بود،<br />
شخصیام زندگی در که مسألهای برایجبران بعد و کردم راانتخاب تربیت<br />
کودک هزاران من همسر کردم. عزاداری دوباره و برگشتم ابهر به هم<br />
را خودش حتیاسم بود،اماایناواخر نوشته چندینکتاب بود، کرده سختبود.«<br />
خیلی من خاطرنمیآورد.اینبرای به نمیکشم<br />
تالش از دست آلزایمر<br />
به مبتال که همسرش از مراقبت با را روزش امام خانم قبال یکویژگی<br />
که بچههایی به میزد گرهاش هم بعد و میکرد شروع بود، او<br />
روزهای اغلب زلزلهزده. و دستتنگ و هستند یتیم دارند؛ مشترک میگذرد.<br />
است، بهخودش نزدیک وسالشان سن که همکارانی با همراه باعث<br />
دیگر مشکالت و درد کمر درد، پا شکسته، زانوی قلبی، ناراحتی کس<br />
هر خودش قول به دستبکشد. تالش همهسال این از او نشده باشد.»سال<br />
داشته ٥٠سال فوقش میکند فکر نداند، را سالش و سن که و آمدند خیلیها دیدهام. دنیا این در چیزها خیلی آمدم. دنیا به ١٣٠٤ آدمها<br />
کهاز خوبیاست فقط که میگویم شمابااطمینان منبه رفتند.اما در<br />
االن تا میکند حساب انگشتی سر که طور آن میماند. یادگار به و رشد کودک ازسههزار بیش بوده، آن از عضوی که موسسههایی جای<br />
در که دارم دختر یک دنیا این تمام از خودم اما یافتهاند. تربیت آنها<br />
از یکی دارد. فرزند دو او میکند. زندگی خاکی کره این از دیگری اینجا<br />
نتیجهام و نوه است. ایران پسرش اما میکند، زندگی خارج آنهاخوشاست.«<br />
دلمبه و میکنند زندگی کودکی<br />
سههزار و دختر یک این بر عالوه خانم بدرالملوک البته در<br />
»من است: هم دیگر نفر چند مادر گرفته، را بالشان و پر زیر که قبول<br />
خواندگی فرزند به را دختر چند زندگیام مختلف دورههای قبل<br />
چندسال کردم. بزرگشان و آوردم خودم خانه به را آنها کردم. دکتراست.<br />
خانم خودش برای که بود دخترهایم یکیاز عروسی هم رنگ<br />
برایم زندگی میرسد من به خبری بچهها این از وقت هر نم به گاهی و نیستند من نزدیک خیلیهایشان میشود. دیگری روزهاکه<br />
نمیشود.این قطع تلفنیشان تماسهای میزنند،اما سر دراتاقم<br />
میروم، خانه خیریهبه هستم،بعداز تنها و رفته دنیا همسرماز تابتوانمبا<br />
یگذارم م دستم کنار را تلفن و میخوانم کتاب مینشینم، کنم.«<br />
صحبت آسودهبابچههایم خیال هم<br />
دست در دست از<br />
شد. آغاز جا همان از »امام« خانم غیررسمی مددکاری شکل خودش<br />
درس کالس بچههای به گرفت تصمیم که جایی همان به<br />
کمکش شکل اینکه برای گرفت تصمیم روز یک او کمککند. آموزشگاه<br />
یک و رابفروشد داشت که چیزی هر مستمرباشد، بچهها و گذراند شکل همین به را زندگیاش از دهه چهار به بسازد.نزدیک شد.<br />
تهران راهی رسید دورانبازنشستگیاش که بعد شکل<br />
آن از اصال من نبود. استراحت برای تهران به من »آمدن مجتمع<br />
یک هم تهران در کنم. کهبتوانماستراحت آدمهایینیستم کار<br />
وارد جدیتری شکل به و ساختم خیرین کمک با رفاهی کمک<br />
بچهها به میکردم سعی خانه در خودم شدم.اوایل مددکاری بدهم.<br />
جا تکه یک ندارند، زندگی برای سرپناهی که آنهایی به کنمو اختصاص<br />
آنها به را خانهام از قسمتی شد، زیاد بچهها تعداد که بعد همه<br />
رسید. همسایهها و فامیل گوش به کار این آوازه رفته رفته دادم. گرفتو<br />
شکل وقتها همان مااز مجموعه کردن. کمک به کردند شروع شد.«<br />
تعداداعضایشاضافه به و بزرگتر روز هر زلزلهبم<br />
رخ<br />
زلزلهناراحتکنندهبم که شد دایر زمانی خانمامام خیریه موسسه زمانکمکهای<br />
آن »من پاشید: غم گرد ایران تمام به که زلزلهای داد. و شد تمام کارم که زمانی میکردم. پخش و میبردم بم به را مردمی بودند،<br />
من سالهاکنار این در که دوستانی با دیگر با برگشتم، تهران به تصمیمگرفتیمموسسههایخیریهدایرکنیمتابتوانیمدراینمواقعبیش<br />
ازپیشمثمرثمرباشیم.<br />
میکنیم.<br />
کار و هستیم هم کنار سالها آن از مجموعه، اعضای تمام داریم.زلزله<br />
ایران بزرگ شهرهای در شعبه هشت تقریبا حاضر درحال همراهی،<br />
این گرامیداشت برای هم ما و کرد جمع یکدیگر کنار را ما بم میزبانشان<br />
کرج ودر میکنیم دعوت را زلزلهزده مرتبهبچههای دو درسال هستیم.«<br />
مرکز<br />
سه هیأتمدیره اصلی اعضای جزو و رئیس حاضر درحال او ایران<br />
ازشهرهای برخی در آنها از کدام هر و است کرج و تهران در خیریه داراالکرام<br />
عامالمنفعه و خیریه موسسه »ازاعضای میگوید: دارند.او شعبه کهکاراصلیاش<br />
هستم کوثر مهر و پویا سلوک حضرتابوالفضلالعباس، دانشآموزان<br />
درمانیاز و فرهنگی،بهداشتی آموزشی، همهجانبه حمایت تحتپوششماناست.«<br />
حواسمانبهبچههااست<br />
خانوادهها<br />
و طوریبهبچهها میکنند سعی همیشه میگوید خانمامام خاص<br />
کاردلیل این برای و نشوند ماجرا متوجه آنها که برسانند کمک را<br />
فرزندش دست مادری که دیدهایم وقتها »خیلی دارد: را خودش یولج میشود آنجامجبور میرود، مرکزی یا موسسه به و میگیرد ماجرا<br />
این بدهند. قرار اختیارش در چیزی تا کند البه و عجز بچه چشم نوجوانی<br />
سنین در که آنهایی خصوصا بچهها، روحیه به است ممکن کافی<br />
یتیم،بهاندازه کودکان کند.این وارد جبرانناپذیری ضربه هستند، باایناشتباهات<br />
نباید دیدهاند، پدرضربه نداشتن دلیل به عاطفی نظر از » کنیم. سختتر رابرایشان زندگی سهوی، کم<br />
مبالغ همکارانشاز و خانمامام خیریه موسسههای مالی حمایت تورم<br />
بهپای هم هنوز چند هر شده، بیشتر مبلغ روزها شد،امااین شروع روزهانمیرسد.<br />
گرانیاین و بودیم<br />
»مدد« فکر در خانوادگی خانوادهایبرمیگردد<br />
دوانده،به ریشه زن دراین که رفتارهایی خیلیاز و میکرد طبابت گذشته در مادربزرگش است. کرده رشد آن در که در<br />
همیشه تا بود داده هم دست به دست اینها بود. جماعت امام پدرش زمان<br />
آن که خانمامامهم مطرحباشد. دیگران کردنبه کمک خانهبحث شکلی<br />
هر به کمکها این در میکرد سعی همیشه بود، وسال سن کم کند.<br />
پیدا ورود ممکناست که چند<br />
شغل، انتخاب در بود. ما زندگی شکل همین نتیجه »معلمی شوم.به<br />
معلم گرفتم تصمیم درنهایت داشتم،اما مدنظر را کاری حیطه میشد.<br />
پر شکل این به زندگیام روزهای اغلب و میدادم درس بچهها و همکارمبود که مردی با کردم. ازدواج هم معلمی از بعد چندسال نآ که جایی میکردیم. زندگی قم در ما میفهمید. را من دغدغههای بود.«<br />
محسوس آن در کامال فقر زمان 27 2019<br />
ژوئن خرداد1398- شانزدهم شماره نیماتایمز
︋︀زار \〕@> ︣اج *+روز<br />
بازار نوروز کلیه مایحتاج غذایی شما آ جیل ، شیرینیجات ، تنقلات<br />
و هر آ نچه مورد نیاز شماست را زیر یک سقف فراهم نموده است<br />
بازار نوروز قدیمی ترین سوپرمارکت ایرانی در بی اریا<br />
Food of Life<br />
408-295-2323<br />
Norooz Bazaar<br />
1390 S. Bascom Ave., San Jose, CA 95128<br />
به زودی شعبه جدید بازار نوروز در سن حوزه افتتاح می شود<br />
2270 South Bascom Ave , Campbell
Fine Jewelery<br />
Custom Design<br />
Watch Repair<br />
Watch Batteries<br />
On-Site Jewelery Repair<br />
3911 Stevens Creek Blvd., Santa Clara, CA 95051<br />
408-241-3755<br />
خرید طلا<br />
با پرداخت بهترین قیمت<br />
WE BUY GOLD<br />
(Corner of Saratoga & Stevens Creek)<br />
تعمیر ساعت<br />
تعویض باطری ساعت<br />
قیمت گذاری شفاهی<br />
تبدیل طلا و جواهرات شما<br />
به طرحهای مد روز<br />
Large Selection of Pre-Owned<br />
ROLEX WATCHES<br />
We buy and sell Rolex watches
سینما<br />
ورزش برتر<br />
لیگ پرافتخارترینهای برانکو، و پرسپولیس به<br />
را تیم این پرسپولیس، متوالی قهرمانی سومین کدام<br />
هر سپاهان و پرسپولیس حاال رساند. سپاهان رکورد ۲ با پرسپولیس اما دارند نایبقهرمانی دو و قهرمانی 5 قهرمانی،<br />
این با واقع در است. ایستاده باالتر سومی، مقام از<br />
را برتر لیگ تاریخ تیم پرافتخارترین عنوان پرسپولیس که<br />
است برانکو رکورد آن، از چشمگیرتر اما ربود سپاهان فوتبال<br />
خارجی سرمربی پرافتخارترین پرافتخارترین به را او دهههای<br />
در پرسپولیس است. کرده تبدیل ایران باشگاهی هرگز<br />
اما بود کرده دبل جام کسب در بار سه هم 70 و 50 پروین<br />
با نه راجرز، با نه کند. هتتریک قهرمانی در نتوانست مرد<br />
تا کرد هتتریک قهرمانی در برانکواما با حتیاستانکو. و خارجی<br />
مربی پرافتخارترین عنوان تصاحب گذشتهاز کروات با<br />
هم پرسپولیس تاریخ مربی بهترین عنوان در فوتبالایران، شود.<br />
شریک پروین یک<br />
برتر، لیگ قهرمانی سه تا باشی پرسپولیس باید سوپرجام،<br />
قهرمانی دو گل(، تفاصل )با نایبقهرمانیلیگبرتر یکنایبقهرمانی<br />
و قهرمانان درنیمهنهاییلیگ حضور دوبار در<br />
را حذفی جام نیمهنهایی در حضور همینطور و آسیا در هم<br />
را رکورد دهها و بیاوری دست به سال سه تنها طی سال<br />
چند این در اما برانکو و پرسپولیس کنی. چاشنیاش سالهابعد<br />
حتما و غیرممکنبودهاند و کارهاینشدنی استاد کرد.<br />
خواهند یاد طالیی دوران عنوان با روزهایشان این از پیش<br />
قرمزها و پرسپولیسنیست قهرمانی اینالبتهاولین برده<br />
سر باالی را ایران لیگ قهرمانی جام بار یازده این از 2019<br />
خرداد1398-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 30
ورزش<br />
سینما جام<br />
منطقهای، جام در 1350 سال در بار یک بودند. جام<br />
1354، و 1352 سالهای در تختجمشید 1379<br />
و 1378 1375، 1374، سالهای در آزادگان 1396، 1387، 1381،<br />
سالهای در همینطور و برتر.<br />
لیگ در 139 و 1397 که<br />
قهرمانی پرسپولیسبجزاین12 جالبتراینکه فصل<br />
9 طی کرده، تجربه برانکو با را آخرش تای سه و<br />
گرفته قرار دوم رده در ایران فوتبال اول سطح در پرافتخارترین<br />
که بگوییم میتوانیم اطمینان با حاال تیماست.<br />
برانکو<br />
با پرسپولیس متوالی قهرمانی سومین تعداد<br />
و سپاهان رکورد به را تیم این ایوانکوویچ، که<br />
است جالب رساند. ۵ عدد به را قهرمانیهایش نایبقهرمانی<br />
دو کدام هر سپاهان و پرسپولیس حاال زردهای<br />
که دارد هم سومی ۲ پرسپولیس دارنداما هم با<br />
واقع در کردهاند. تجربه را آن بار یک تنها اصفهان تیم<br />
پرافتخارترین عنوان پرسپولیس قهرمانی، این است<br />
حالی در این و ربود سپاهان از را برتر لیگ تاریخ داد.<br />
دست از را گذشتهاش فصل رکوردهای همهی که دو<br />
که است برتر لیگ تاریخ تیم تنها پرسپولیس همزمان<br />
هفدهم( و شانزدهم لیگهای )در فصل را<br />
لیگ دفاع خط بهترین و حمله خط بهترین قهرمان<br />
آنها بدون فصل این اما داشت اختیار در سپاهان<br />
را هجدهم لیگ حمله خط بهترین شد. هم<br />
استقالل و شد صاحب زده گل 46 با قلعهنویی گلی<br />
آقای آورد. دست به را دفاع خط بهترین عنوان محمد<br />
و رسید پریرا لوسیانو و استنلی کیروش به شد.<br />
پاسور بهترین هم کریمی کردند<br />
ثبت را رکورد یک تنها فصل این پرسپولیسیها سابقه<br />
این از پیش تا است. باخت کمترین هم آن که فصل<br />
یک طول در را باخت سه از کمتر تیمی که نداشت دو<br />
در قهرمانی وجود با پرسپولیس خود حتی کند. تجربه این<br />
اما بود خورده شکست بار سه از بیشتر گذشته فصل شود.<br />
رکورددار تا باخت فوالد به بار یک فقط فصل پرسپولیس،<br />
قهرمانیهای و رکورد این از چشمگیرتر پرافتخارترین<br />
به را او که است ایوانکوویچ برانکو رکورد کرد.<br />
تبدیل ایران باشگاهی فوتبال خارجی سرمربی جام<br />
کسب در بار سه هم 70 و 50 دهههای در پرسپولیس کند.<br />
هتتریک قهرمانی در نتوانست هرگز بوداما کرده دبل پوکلهپوویچ.<br />
استانکو حتی و پروین علی با نه راجرز، آلن با نه خارجی<br />
مربی هیچ تیمیبا هیچ پرسپولیس،بلکه فقط نه قهرمانی<br />
با که رایکوف حتی نرسید. افتخار این به نخستین<br />
منطقهای جام در استقالل 1349 سال گرفت،<br />
لقب ایران فوتبال لیگ فاتح خارجی مربی لیگ<br />
در 1353 سال در بار یک تنها آن از بعد 2 عدد روی جامهایش و شد قهرمان تختجمشید در<br />
که انگلیسی راجرز آلن مثل درست ماند. باقی قهرمانلیگ<br />
را پرسپولیس 1352 و 1350 سالهای جامهای<br />
روی نامش که پوکهپوویچ استانکو یا کرد. شده.<br />
حک 1375 و 1374 سالهای در پرسپولیس و<br />
فوالد( با 83-84 )فصل فرانچیچ مالدن هر<br />
هم سپاهان( با 90-91 )فصل کرانچار زالتکو حاال<br />
اما شدهاند قهرمان برتر لیگ در بار یک کدام خارجی<br />
مربیان همهی از باالتر ایوانکوویچ برانکو عنوان<br />
در اینکه مهمتر و ایستاده برتر لیگ تاریخ علی<br />
با هم پرسپولیس تاریخ مربی پرافتخارترین است.<br />
شده شریک پروین که<br />
بود مربیای تنها پروین علی برانکو، از پیش تا صدر<br />
در دو هر حاال کرداما قهرمان را پرسپولیس بار سه گرفتهاند<br />
قرار پرسپولیس تاریخ مربیان بهترین جدول باشگاه<br />
این تاریخ خارجی مربی بهترین برانکو البته و پرسپولیس<br />
به فقط او رکوردهای چند هر هست. هم تاریخلیگ<br />
مربی دومین کهبرانکو چرا خالصهنمیشود تفاوت<br />
با است. داشته پیاپی قهرمانی سه که است برتر دست<br />
به تیم دو با را قهرمانیاش سه قلعهنویی امیر که تیم.<br />
یک با برانکو و آورده لیگ<br />
تاریخ مربی بهترین امروز پسپولیس سرمربی دیده<br />
هم این از بهتر را او ما اما میآید حساب به برتر به<br />
نبود، خودش بهترینِ که فصلی در برانکو واقع در بودیم. با<br />
تیمش که چرا شد تبدیل برتر لیگ مربی پرافتخارترین لیگ<br />
در کروات مرد شد. قهرمان قبل سال کمتراز امتیازاتی که<br />
گرفت جشن امتیاز 66 با را قهرمانیاش اولین شانزدهم سال<br />
قهرمانی بود. برتر لیگ برای خوبی بسیار نصاب حد هم<br />
دیگر امتیاز 3 امسال اما آمد دست به امتیاز 64 با دوم گرفت.<br />
امتیاز 61 پرسپولیس و شد کم آن از 31 2019<br />
ژوئن خرداد1398- شانزدهم شماره نیماتایمز
ورزش نوروز<br />
مارک ویلموتس سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شد<br />
خبرگزاری میزان: فدراسیون فوتبال که برای<br />
سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران با مارک ویلموتس به<br />
توافق اولیه رسیده بود در نهایت با این مربی به توافق<br />
نهایی رسید.<br />
مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال برای عقد قرارداد<br />
با این مربی روز گذشته )سهشنبه( راهی بلژیک شد تا در<br />
سفارت ایران در این کشور مذاکرات نهایی را با ویلموتس<br />
انجام دهد. پس از این مذاکرات در نهایت قرارداد سرمربی<br />
سابق تیم ملی بلژیک با فدراسیون فوتبال ایران امضا شد<br />
و این مربی به زودی برای زیر نظر گرفتن تیم ملی راهی<br />
ایران خواهد شد. قرارداد ویلموتس با ایران تا جام جهانی<br />
۲۰۲۲ قطر است.<br />
گفتنی است که<br />
ویلموتس برای بازدید<br />
از امکانات فوتبال<br />
ایران هفته گذشته<br />
سفری کوتاه به ایران<br />
داشت. گفته میشود<br />
که این خبر تا ساعاتی<br />
دیگر به صورت<br />
رسمی از سوی<br />
مسئوالن فدراسیون<br />
فوتبال تایید خواهد<br />
شد.<br />
مارک ویلموتس<br />
پس از دیدار با مهدی<br />
تاج، رئیس فدراسیون<br />
فوتبال در بروکسل،<br />
قراردادی سه ساله را برای هدایت تیم ملی فوتبال ایران<br />
رسماً امضا کرد.<br />
ویلموتس که پیش از این برای بازدید از امکانات<br />
فدراسیون فوتبال به تهران سفر کرده بود، طی روزهای<br />
آینده وارد تهران خواهد شد تا تیم ملی را در دو دیدار<br />
دوستانه برابر سوریه و کرهجنوبی همراهی کند.<br />
شیخ علی، رایزن روابط دو جانبه سفارت جمهوری<br />
اسالمی ایران در بلژیک ضمن تأیید امضای قرارداد<br />
ویلموتس با فدراسیون فوتبال گفت: مذاکرات مهدی تاج و<br />
ویلموتس در محل اقامتگاه سفارت در بروکسل انجام شد<br />
که منجر به امضای قرارداد شد اما سفارت هیچ مشارکتی<br />
در این مذاکرات نداشته است.<br />
شیخ علی با رد توافقات انجام شده با سفارت ایران<br />
در بلژیک برای پرداخت حقوق ویلومتس گفت: هیچ<br />
مذاکرهای در این مورد نداشتهایم. این موضوع ارتباطی<br />
به سفارت ندارد. مذاکرات دو طرفه انجام شده و سفارت<br />
نیز هیچ تضمینی به آقای ویلموتس بابت حقوقش نداده<br />
است. مذاکرات بین خودشان بوده و سفارت جمهوری<br />
اسالمی ایران در حد لجستیک و یک طرفه تنها با آقای<br />
تاج صحبتهایی را در این خصوص داشته است.<br />
کارنامه و بیوگرافی مارک ویلموتس<br />
مارک ویلموتس در سال ۱۹۸۰ میالدی با تیم شهر<br />
زادگاهش فوتبال خود را در تیم جوانان آغاز کرد سپس با<br />
پیوستن به تیم سنت در سال ۱۹۸۷ اولین تجربه حرفهای<br />
خود را در تیم بزرگساالن و لیگ حرفهای بلژیک کسب<br />
کرده و با ۳۰ بازی و ۹ گل زده آمار خیره کنندهای را در<br />
اولین حضور حرفهای رقم زد.<br />
مارک ویلموتس سپس با تیم استاندارد لیژ در سال<br />
۱۹۹۱ موفق شد به شهرت فراوانی دست یابد و با ۱۳۶<br />
بازی برای این تیم ۶۷ گل را به ثمر رساند تا تیم معروف<br />
شالکه ۰۴ آلمان او را به خدمت بگیرد و در سال ۱۹۹۶ به<br />
مدت چهار سال در تیم شالکه ۰۴ بازی کرد و ۱۰۴ بازی<br />
را برای این تیم انجام داد و ۲۱ گل را هم به ثمر رساند.<br />
سرمربی جدید تیم ملی فوتبال ایران کیست؟<br />
مارک ویلموتس در سال ۲۰۰۰ به تیم بوردو یکی از<br />
بهترین باشگاههای فرانسه رفت و مدت یک سال هم برای<br />
این تیم بازی کرد.<br />
مارک ویلتموس سپس به تیم شالکه ۰۴ برگشت و<br />
فوتبال خود را در این تیم به پایان رساند تا در مجموع با<br />
۳۲۱ بازی و ۱۳۳ گل کارنامه او به پایان برسد.<br />
شروع مربیگری مارک ویلتموس<br />
مارک ویلموتسبعداز پایان دوران فوتبالشبه مربیگری<br />
روی آورد و در سال ۲۰۰۳ با همان تیم شالکه ۰۴ که از<br />
دنیای فوتبال خداحافظی کرد به<br />
مربیگری پا گذاشت و هدایت این<br />
تیم را بر عهده گرفت.<br />
مارک ویلموتس از تیم شالکه<br />
۰۴ به تیم سنت آمد و در نهایت<br />
به بلژیک رفته به هدایت تیم ملی<br />
بلژیک را در سال ۲۰۱۲ برعهده<br />
گرفت ۴ سال سرمربی تیم بلژیک<br />
بود و در نهایت به ساحل عاج آمد<br />
و هدایت این تیم را بر عهده گرفت.<br />
او که به عنوان گزینه نهایی<br />
سرمربیگری تیم ملی ایران عنوان<br />
میشود کارنامه موفقی با تیم<br />
بلژیک به دست نیاورده است و در<br />
نهایت جام جهانی توانسته تیم را از<br />
دیگر گروهی باال ببرد.<br />
32 نیماتایمز شماره پانزدهم اردیبهشت1398-ژوئن 2019
سودابه عبدیزاده<br />
نامى آشنا و قابل اطمینان با 39 سال<br />
سابقه در تدارك امور مسافرتى<br />
جهت برنامه ریزى مسافرتهاى خود به ایران و دیگر نقاط جهان<br />
به ما افتخار دهید در خدمت شما باشیم<br />
We help you make every vacation a memorable one.<br />
Toll free 1-866-elite11 Orange County<br />
Toll free 1-800-495-9811 San Jose<br />
با همکاری محمد پرندیان و نسرین عالمزاده<br />
soudabeh@elitetourandtravel.com<br />
www.elitetourandtravel.com
سینما<br />
ایرانگردی مروی<br />
کوچه و ناصرخسرو خیابان از میدانی گزارش هستند،<br />
آدمها به شبیه کوچهها و خیابانها -بعضیاز چلچراغ در<br />
میداند کسی کمتر دارد، خبر آنها گذشته از کسی کمتر آن<br />
بر چه و بوده چطور افتاده، اتفاقاتی چه خیابان یا کوچه آن راحتی<br />
حتینمیتوانبهاین دیگر میشوند، وقتینو گذشتهاست. خیابان<br />
آن اینکه در اما داشته، گذشتهای چه که زد هم حدس و<br />
میکند حمل خود با را خاطراتی انسان، یک همانند کوچه، یا نیست.<br />
تردیدی هیچ بیخبرند، آن از خیلیها که دارد گذشتهای یکی<br />
و خسرو خیابانناصر یعنی همینطوراست؛اینجا هم اینجا کاشیها<br />
و شده نو آجرها مروی. کوچه آن، معروف کوچههای از و تمیز قدری به ساختمانها باالی مجسمههای گرفتهاند، رنگ شدهباشند.<br />
ساخته امروز همین میرسد نظر به که روشناند نوسازی<br />
پایتخت، معروفِ خیابانِ و کوچه این در اینها همه اما بناها،<br />
و ساختمانها نیستند. امروز ساختِ هیچکدام شدهاند؛ خیابانناصرخسرو<br />
در طوری همگی شهری، مبلمان و سنگفرش را<br />
خود معماری کهاصالت شدهاند بازسازی پایتخت مرویِ کوچه و هماهنگ<br />
کامال شده، نو آجرهایش ساختمانی اگر کردهاند. حفظ و<br />
تمیز مجسمهای اگر است. خیابان یا کوچه معماریِ اصالت با میتوان<br />
نگاه یک با و کرده حفظ را خود جزئیات هنوز شده، براق دستبهکار<br />
دستهایی نیست. امروز ساخت که داد تشخیص زیباسازیِ<br />
سازمان جمله از مختلف نهادهای طرف از و شدهاند را<br />
آن کنند، تجاوز خیابان اصالت به اینکه بدون تهران، شهرداری ناصریه<br />
آن به دور گذشتههای در که ناصرخسرو خیابان کردهاند. نو و کوچهها قدیمیترین و جزواصیلترین مروی کوچه و میگفتند نیست،<br />
مهم کوچه و خیابان خودِ فقط هستند. تهران خیابانهای شهر،<br />
در هم به پیوسته نقطه دو این در که ساختمانهایی و بناها لطف<br />
از خالی آنها دیدن که دارند اصیلی معماری نیز دارد وجود اب خاطره هزاران قدیمیها که است همانجایی اینجا نیست. گذشتههای<br />
انسانها، از بسیاری مانند که همانجایی دارند. آن حاال<br />
نیستند. باخبر گذشته آن از خیلیها و دارد پرفرازونشیبی هنوز<br />
دارد، جریان کوچه این و خیابان این در زندگی هم هنوز روی<br />
که لوکوموتیوی بر سوار برخی میشود. ساخته خاطرهها هم کوتاه<br />
یکتفریح خاطره میزند، گشت سنگفرشهایناصرخسرو عروسی،<br />
لوازم خرید با برخی و میرسانند ثبت به خیابان این در را میکنند.<br />
ماندگار مروی کوچه در را خود مشترک زندگی خاطره ثبت<br />
جای دو، هر نیستند؛ معمولی جاهایی خیابان و کوچه این خاطراتاند.<br />
ناصرخسرو<br />
تا ناصریه از گیشهبلیتفروشی<br />
یک منتهیبه که صفایستادهاند در عدهای با<br />
فقط بلیت »تهیه شده: نوشته تاکید برای گیشه باالی است. جمع<br />
خانوادهها، جوان، شوهرهای و زن الکترونیکی«. کارت که<br />
افرادی میان در جامعه از قشری نوع هر تهرانگرد، دوستانِ سوار<br />
برای را بلیت آنها میخورد. چشم به ایستادهاند، صف در خیابان<br />
در که میخواهند ولوکوموتیوی ماشینهایبرقی شدنبر مسیر<br />
ناصرخسرو ابتدای از ماشینها میزند. چرخ ناصرخسرو و<br />
صوراسرافیل خیابان به بعد و میکنند آغاز را خود گردشی بازار<br />
سمت یک از واقع در میرسند. گلستان کاخ در پشت دقیقا این<br />
در هم گردشی افراد بین این در و میروند آن دیگر سمت به است<br />
خیابانی همان ناصرخسرو خیابان میکنند. قدیمی خیابان در<br />
خیابان این تاریخ، گواه به میگفتند. ناصریه آن به قدیم در که بیش<br />
به آن ساخت تاریخ و بوده سلطنتی ارگ از بخشی گذشته حفر<br />
خندق شهر اطراف گذشته، در بازمیگردد. پیش قرن یک از کنند<br />
پر را قدیمی خندق میگیرند تصمیم روز یک میکردند. که<br />
میشود خیابانی آن، حاصل کنند. حفر جدیدی خندق و گرفتهاست.<br />
نام ناصریه و شده تاسیس ناصرالدینشاه فرمان به سپرده<br />
فردیبهنامامینحضور خیابانبه دادنبه سامان میگویند کند؛<br />
اجرایی را ایده میشود موفق سال چند از پس که شده مهمی<br />
اماکن با همراه سنگ با مفروش خیابانی آن در که ایدهای تنها<br />
خیابان این دیگر حاال میشود. تاسیس دارد، قرار آن در که به<br />
هم تجاری مرکز بلکه گردشگرینیست، و پیادهروی مسیر یک همین<br />
شهری درآمدزایی مهم اماکن از یکی واقع در میآید. شمار وبهداشتی،لوازم<br />
پزشکی خیابانناصرخسرواست.بورسانواعلوازم از<br />
جالبتر و دوچرخهفروشی حتی و عکاسی وسایل و الکتریکی عزاداری<br />
پرچم و عَلَم مانند لوازمی فروش مختص مغازههایی آن، سیاه<br />
کهبازار میخورد.ناگفتهنماند چشم خیابانناصرخسروبه در بر<br />
را دارو واژه یکی است کافی دارد. وجود خیابان این در هم دارو راه<br />
و دارو« »دارو، میکند زمزمه لب زیر دیگر فردی بیاورد، زبان میشود.<br />
فراهم قاچاق و کمیاب داروهای غیرقانونی عرضه برای و<br />
غیرقانونی داروهای عرضه و فروش خاطر به ناصرخسرو خیابان دست<br />
سالهایاخیر در شهرداری دارد. بسیاری شهرت نیز قاچاق 2019<br />
خرداد1398-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 34
ایرانگردی<br />
سینما »پیادهراه«<br />
به را خیابان داخل انبارهای از بسیاری و شده کار به بازگشته<br />
خیابان این به زیادی حدود تا زندگی کردهاست. تبدیل شده<br />
خارج انبارها و کارگاهها تصرف از خیابان این آمار طبق و راست<br />
سمت کوچههای است. پایتخت مردم تسخیر در حاال و که<br />
خادم بازارچه از عابران میشوند. گذاشته سر پشت یکییکی که<br />
پاساژ این البته میکنند. عبور است، جواهر و طال فروش پاساژ از<br />
گذشته نیست. شلوغ هم آنقدر شده، تاسیس 1390 سال در توان<br />
اصال یا طالست، خرید فکر به کسی کمتر روزها این آنکه یک<br />
سروکله پاساژ، این از عبور از پس بههرحال دارد. را آن خرید خاطره<br />
دنیا یک خودش که کوچهای میشود، پیدا خاص کوچه مروی.<br />
کوچه دارد؛ عرب<br />
مهاجران کوچه که<br />
صفی گذشت؛ مردم از طویلی صف میان از باید سرکوچه نوشته<br />
فالفلفروشی مغازه سردر شده. تشکیل فالفل خرید برای در<br />
خرید از پر نایلون دو جوان زن دو تهران«. فالفل »اولین شده: میگوید:<br />
دیگری یکیبه میکنند، عبور که همینطور دارند، دست فالفل<br />
قصهاین بخوریم.« فالفل بریم میاد؛ خوبی فالفل بوی »چه بازمیگردد.<br />
مروی کوچه تاریخچه به میگویند، که آنطور هم همین<br />
به آمدهاند، کوچه این به عرب مهاجران گذشته در ظاهرا پایتخت<br />
قلب به آنها فرهنگ از شاوارما و فالفل که است خاطر و<br />
متفاوت نمای کوچه ابتدای همان از کردهاست. سرایت ایران قرار<br />
ستونهایی طرف دو هر است. مشخص آن بازارچهمانندِ میتوان<br />
ابتدا دارد. قرار حجره به شبیه مغازههایی آن زیر که دارند خارجی<br />
شکالتهای و پاستیل قهوه، چای، که دید را مغازههایی بهداشتی،<br />
آرایشی، لوازم انواع سروکله جلوتر کمی میفروشند. و عروس برخی میشود. پیدا دیگر چیزهای خیلی و اسباببازی از<br />
یکی میگیرند. عروس لوازم و میآیند کوچه این به هم دامادها میفروشد.<br />
عطر فقط دیگری و است عروس تاج مختص مغازهها هم<br />
مسنی مرد و زن نیستند، جوان دامادهای و عروس فقط البته گرفتهاند<br />
را همدیگر دست جمعیت البهالی که میخورند چشم به نوهشان<br />
برای میخواهند شاید میگذارند. مروی کوچه به قدم و هستند.<br />
قدیمی عطری دنبال همبه شاید خارجیبخرند، شکالت فاصله<br />
ناصرخسرو از عابران چه هر شرقی-غربی، کوچه این در میشوند،<br />
نزدیک است، پامنار که آن انتهای سمت به و میگیرند در<br />
و آن انتهای در شد. خواهند روبهرو مغازهها از متفاوتی انواع با کُردهای<br />
هیئت نوشته آن باالی )که محمود آقا مسجد نزدیکی کرد.<br />
مشاهده هم لباساسپرت فروشگاههای میتوان مرکز( فیلی میکند.<br />
تکدیگری و گوشهاینشسته سر، سیاهبر چادر پیرزنیبا خودش<br />
و بسته مغازه جلوی قفلی به را دوچرخهاش مغازهداری خارجیفروشی<br />
مغازه یک جلوی عدهای است. کاسبی مشغول کسی<br />
کمتر بین این در میکنند. تست ماساال چای و ایستادهاند کوچه<br />
این در بودن سربههوا البته میاندازد. سرش باالی به نگاهی عبور<br />
بازارچه در سرعت با گاریچیها است، خطرناک هم قدری که<br />
افراد از دسته آن اما بود. آنها مراقب باید همیشه و میکنند جایی<br />
متوجه حتما میکنند، سربههوایی کوچه ابتدای همان در که<br />
جایی مروی2«؛ علمیه »مدرسه نوشته: آن باالی که میشوند تلنبار<br />
آن در مملکت این سرشناسان و بزرگان از بسیاری خاطرات شدهاست.<br />
مدرسهبزرگان<br />
از<br />
بسیاری و حجازی ناصر آلاحمد، جالل قمشهای، الهی خورده<br />
ایران مردم همه گوش به تقریبا که دیگری بزرگ نامهای سربهزیر<br />
عابران که کردهاند تحصیل جایی در اینها همه است، نام<br />
غافلاند. آن از مروی کوچه سربههوای عابرانِ شاید حتی و تهران<br />
علمیه حوزه مدارس از یکی بود؛ مروی دبیرستان آن سابق 60<br />
دهه در میگویند. مروی2« علمیه »مدرسه آن به امروز که کاشیها،<br />
و سردر حاال، بود. عادی دبیرستان یک مروی دبیرستان خاکخورده<br />
و کهنه تاریخی آن درون اما شده، نو همگی آجرها، رضاشاه<br />
دوره کرد. پاک آن روی از را فراموشی گَرد باید که است حدود<br />
مساحت به دبیرستان دومین عنوان به مدرسه این که بود که<br />
نماند ناگفته شد. تاسیس مروی کوچه در متر هفتهزار و<br />
دارالفنون دبیرستان با همردیف زمان آن در مروی دبیرستان خان<br />
منزل ابتدا مدرسه آمده، تاریخ در که آنطور بودهاست. ادیب دوره<br />
در اما شد. وقف طالب، تفرجگاهِ عنوان به بعدا و بود مروی به<br />
دبیرستان عنوان با و غصب را آن افتاد، دیگری اتفاق رضاشاه علمیه<br />
مدرسه کردند. واگذار وقت عالیِ آموزش و فرهنگ وزارت رسید.<br />
فرهنگی میراث ثبت به 1334 سال 11بهمن در مروی2 دریافت<br />
قبال در 88 تیرماه در مدرسه این قانونی مالکیت ظاهرا بازگشتهاست.<br />
علمیه حوزه به تومان میلیون 200 و یکمیلیارد دست<br />
به غیرشرعی و غیرقانونی صورت به مدرسه این بههرحال 35 2019<br />
ژوئن خرداد1398- شانزدهم شماره نیماتایمز
نوروز<br />
ورزش ایرانگردی اینجا<br />
دارد. خود در را خاطرات از دنیایی حاال و شده بنا رضاشاه عبدالحسین<br />
و حجازی فخرالدین نظیر کهافرادی مدرسهایاست است<br />
بسته مدرسه درهای امروز کردهاند. تدریس آن در زرینکوب دیگر<br />
اما بوده، آموزشی آن کاربریِ ندارد. وجود آن از بازدید امکان و کوچه<br />
در گردش خاطراتاست. بلکهانبار نیست، آموزش خبریاز آنها<br />
برای بیشتر اما داشتهباشد، ادامه همینطور میتواند مروی خاطراتبدانند،<br />
و تاریخ میخواهنداز که آنها دارند. خرید قصد که عمارتی<br />
تا بیایند بیرون ناصرخسرو سمت به دوباره کوچه از باید حرف<br />
دنیا یک خودش که عمارتی ببینند. خود مقابل را باشکوه دارد.<br />
گفتن برای عمارتخورشید<br />
روی<br />
که افرادی از دسته آن جلوی مروی، کوچه روبهروی دقیقا میزنند،<br />
گاز را خود فالفل ساندویچ و نشستهاند شهری مبلمان »شمسالعماره«.<br />
میگویند: آن جاخوشکردهکهبه قدیمی عمارتی برگرداند:<br />
فارسی به را آن بهسادگی میتوان اما است، عربی نامش مشاهده<br />
گلستان کاخ داخلِ بایداز را بنا خورشید.البتهاین عمارت و<br />
پیداست ناصرخسرو خیابان سمت از آن بیرونِ از دری تنها کرد، که<br />
دارد دیدنیای اندرونیِ عمارت، خودِ بنا. بیرونیِ نمای از بخشی شمسالعماره<br />
گفت. سخن آن از تفصیل به میتوان خود جای در کاخ<br />
مجموعه بنای شاخصترین است، قاجار دوره به متعلق پنج<br />
عمارت کشید.این طول سال دو تقریبا آن ساخت که گلستان پیش،<br />
قرن دو حدود یعنی بود. تهران بنای بلندترین زمانی طبقه یکی<br />
میکردند. بنا تهران در برجی گویی میساختند، را آن وقتی عنواناولین<br />
کهبه خورشیدایناست عمارت جالب شاخصههای از ستونهای<br />
تمامیِ شدهاست. استفاده فلز از آن سازه در ساختمان، که<br />
زمانی هستند. چدنی حفاظها و عمارت این باالی طبقات به<br />
تا بود نساخته مشق میدان در را ملی باغ سردر رضاشاه هنوز را<br />
میالد برج که حاال البته )و شود شناخته تهران شهر نماد عنوان تهران<br />
شهر نماد شمسالعماره میدانند(، تهران در مدرنیسم نماد دارد.<br />
اصفهان عالیقاپوی به زیادی بسیار شباهت عمارت این بود. در<br />
را آن مشابه چندبنای و عالیقاپویاصفهان وقتی ناصرالدینشاه که<br />
کرد، را پایتخت در مرتفع بنایی ساخت هوس دید، فرنگستان این<br />
پشتبام از میخواست او شد. شمسالعماره همین حاصلش همین<br />
به کند، مشاهده را پیرامونی چشمانداز و تهران منظره بنا، داد.<br />
نظامالدوله دوستعلیخان به را عمارت ساخت دستور خاطر تهران!<br />
شهر تماشای شد؛ مشخص زمان همان ساختماناز کاربری و<br />
ریخته را آن نقشه و طرح معیرالممالک آمده، تاریخ در که آنطور سبکبنا،<br />
درنهایت آنبودهاست. معمار هم کاشی علیمحمد استاد ساعت<br />
میشود. غربی معماری و ایرانی سنتی معماریِ از ترکیبی شمسالعمارهنیزازبیرونپیداست؛ساعتپیشکشیملکهویکتوریا<br />
تهرانِ<br />
همه ناقوسش آوای میگویند که ناصرالدینشاه کاخ به باعث<br />
صدا بلندیِ البته میکرد. آگاه زمان گذر از را زمان آن کوچکِ این<br />
کردند. کم را آن صدای شاه دستور به و شد کاخنشینان گالیه یک<br />
که خاموشیای همانا؛ ساعت، شدنِ خاموش و همانا دستکاری ساعت<br />
این در تعمیراتی 1391 آبان 22 از ظاهرا کشید. طول قرن درآمده<br />
صدا آمد؛اکنونناقوسبه پایان خاموشیبه و گرفت صورت دیگرش<br />
مهم بخش است. عمارت از بخشی تنها ساعت این است. این<br />
اما دارد، قرار ناصرخسرو خیابان در که است بزرگ نسبتا دری گلستان<br />
کاخ مجموعه به ورود برای راه یک تنها و بستهاند را در یا<br />
اتومبیل وزرا از بسیاری میشد، باز در که زمان آن دارد. وجود مهمترین<br />
از یکی میکردند. پارک در این جلوی را خود کالسکه نمادی<br />
عنوان به هنوز که است این شمسالعماره مورد در نکات رسید،<br />
قدرت به وقتی رضاشاه واقع در دارد. وجود قاجار دوران از ظاهرا<br />
اما میبرد، بین از بود، قاجار دوره از نشانی و یاد آنچه هر قلدر<br />
رضاخان برای که بوده زیبا و جذاب قدری به خورشید عمارت خراب<br />
را عمارت این او شده باعث درنهایت و کرده دلربایی هم به<br />
قاجار دوره از که است سردری تنها شمسالعماره حاال نکند. را<br />
آن ناصرخسرو خیابان از گذر در میتوانند عابران و مانده جا شهریبنشینند،به<br />
مبلمان روی میتوانند هم دیگری عده ببینند. بزنند.<br />
گاز را خود فالل ساندویچ و شوند خیره عمارت بیرونیِ نمای آن<br />
کنار در میبینند، که نیست جایی تنها خورشید عمارت البته شنیده<br />
ایران تاریخ در بارها آن نام که دارد قرار قدیمی مدرسهای شده؛»دارالفنون«.<br />
یادگارِامیرکبیر<br />
»دارالفنون«؛<br />
شده: نوشته بزرگ ابعاد در کاشی چند روی نام<br />
خود تاریخ کتاب در امروزی ایرانیهای همه که مدرسهای هب نگاهی میگذرند، که همینطور عابران برخی شنیدهاند. را آن حال<br />
در جوان دختر دو میاندازند. کاشیکاریها و بزرگ سردر دارالفنون<br />
خبرنداشتهاینجا ظاهرا که یکی کهناگهان هستند عبور شتاب<br />
با و »داااارالفنون« میگوید: بلند صدای با ناخودآگاه است، نآ با تا میایستد سردر مقابل میدهد، دوستش به را گوشیاش میگیرد؛نخستین<br />
عکس کبیرِایران امیرِ یادگاریِ عکسبگیرد.اوبا امیرکبیر<br />
تقیخان میرزا ابتکار به که ایران مدرن تاریخ در دانشگاه در<br />
جدید فنون و علوم آموزش برای قاجار ناصرالدینشاه زمان در قرار<br />
ناصرخسرو خیابان در چیزی هر گویی شد. راهاندازی تهران زا بعد بههرحال داشتهباشد. ناصری عصر از رنگوبویی باید دارد، آن<br />
باشکوه سردر میتوان که است دارالفنون این شمسالعماره، تا<br />
گرفته کاشیها از ظاهرا که سردری کرد. مشاهده بیرون از را را<br />
خود حالاصالت عین در شدهاند،اما بازسازی همگی آجرهایش، تقیخانامیرکبیر<br />
میرزا که شد شروع آنجا قصهاز کردهاند. حفظ به<br />
فوری نیاز ایران پایتخت کرد اعالم و بازگشت روسیه به سفر از به<br />
خود صدارت ابتدای همان از او دارد. عالی آموزش مرکز یک »دارالفنون«<br />
هم زحماتش حاصل مرکزیبود. چنین ساخت دنبال گشایش<br />
آننشد. شاهدافتتاح هیچگاه خودش که جایی گرفت؛ نام اتریشی<br />
جمله از خارجی معلمان و بود او تبعید با همزمان مدرسه نبود.<br />
امیرکبیر از خبری اینکه از غافل ببینند، را او تا بودند راه در ادوارد<br />
یاکوب نمیشود. اتریشی استادان از خوبی استقبال گویا را<br />
ایرانیان سرد پذیرایی سرگذشت استادان، آن جمله از پوالک، شدیم.<br />
وارد تهران به 1851 نوامبر 14 در »ما است: نوشته اینگونه اندکی<br />
و نیامد ما پیشواز به کسی نمودند. ما از سردی پذیرایی شدهاست<br />
دگرگون اوضاع میانه این در که شدیم آگاه آن از پس بهویژه<br />
و درباریان کارشکنیهای پی در ما، ورود از پیش روز چند و بود،<br />
امیرنظام سرسخت دشمنان از که شاه، مادر دسیسههای زور 13 دارالفنون بههرحال شدهبود.« برکنار کار از تقیخان میرزا آقاخاننوری<br />
میرزا حضورناصرالدینشاه، وبا قتلامیرکبیر پیشاز اروپایی<br />
و ایرانی معلمان و دانشمندان از گروهی و جدید صدراعظم اتریشی،<br />
معلم هفت زمان آن در شد. افتتاح رسما شاگرد نفر 30 با بر<br />
بودند، بانفوذ و مهم خانوادههای از اغلب که را محصالنی آموزش درنهایت<br />
بود،اما همایون خیابان در مدرسه دراصلیِ داشتند. عهده هم<br />
هنوز که شد باز ناصرخسرو خیابان به دری و شد بسته در آن ایتالیایی،<br />
استادهای و معلمها رفتهرفته، پیداست. بیرون از در آن بعد<br />
کمی شدند. اضافه مدرس افراد جمع به نیز آلمانی و فرانسوی فرانسوی<br />
استاد یک و جغرافیا و عربی طب، ایرانی استاد سه نیز نیز<br />
مدرسه نامگذاری درباره شدند. ملحق جمع این به ایران مقیم واژه<br />
این که گفت میتوان تنها نیست. دست در درستی شواهد دانشآموختگان<br />
وبه پلیتکنیکاست خارجیِ واژه همان برگرفتهاز آخریننامهامیرکبیربه<br />
در میگفتند.البته دارالفنونیها مدرسه این این<br />
از اروپایی، استادان جذب پیگیری برای روسیه در ایران سفیر دارالفنون<br />
نام بههرحال ولی شده، یاد نظامیه« »مدرسه عنوان با بنا کاخ<br />
مجاورت در را ساختمان میشود.البتهاینکهامیرکبیر ماندگار )البته<br />
میدیدند نظامی آموزش سربازان که مکانی در و سلطنتی »مدرسه<br />
را آن نام میخواهد و میسازد ناصرالدینشاه( موافقت با در<br />
خودش که باشد افکاری نشاندهنده میتواند بگذارد، نظامیه« 80<br />
مدرسه ساختمان نشدهاست. آن بهاجرای موفق داشته،اما سر استفاده<br />
قابل اینکه بهرغم 1308 سال در اینکه تا بود پابرجا سال معماری<br />
و کشیدند آن جدیدیبرای کردند.نقشه تخریب را آن بود، عبور<br />
دارالفنون سردر جلوی از که عابرانی حاال کرد. تغییر نیز آن را<br />
تاریخی چه مدرسه این که هستند جریان در بهندرت میکنند، چندینباربازسازی<br />
و خراب کامال یکبار حتی و گذاشته سر پشت دیدن<br />
خاطره و میاندازند عکس آن سردر با بااینحال است. شده میکنند.<br />
ماندگار خود رابرای یادگارامیرکبیر 2019<br />
اردیبهشت1398-ژوئن پانزدهم شماره نیماتایمز 36
خدمات بیمه سحر سلاحى<br />
نماینده معتبرترین شرکت های بیمه<br />
با بیش از ده سال سابقه کار<br />
مشاور مالی ، برنامه ریزی بازنشستگی ، بودجه برای کالج<br />
مسکن، اتومبیل، قایق، موتورسیکلت و حیوانات<br />
محل کسب و از کار افتادگی، عمر و هزینه فوت<br />
www.bimearzan.com<br />
www.selahiinc.com<br />
2239 Moorpark Ave , suite 200, San Jose, CA 95128<br />
408 931 6434<br />
Lic.# 0G47139
مواد غذايی خود را از فروشگاه<br />
زعفران تهيه فرماييد<br />
.<br />
عرضه کننده کليه مايحتاج شما<br />
قند روغن چای برنج سير ترشی<br />
نان پنیر و انواع شیرینیجات<br />
کیترینگ زعفران با انواع غذاهای کاشر و حلال<br />
ایرانی، خاورمیانه، مدیترانه و ترکی آماده پذیرایی<br />
از شما عزیزان در میهمانی های شما است<br />
.<br />
با تماس با زعفران از غذاهای روز ما در رستوران<br />
زعفران با اطلاع شوید.<br />
www.saffrongrillnmarket.com<br />
469 Entrada Drive, Novato, CA<br />
(415) 506-4277
صحرا مارکت<br />
بزرگترین مارکت حلال در شمال کالیفرنیا<br />
تمامی اقلام مورد نیاز اعم از لبنیات، مواد غذایی بسته بندی از تمامی فرهنگها و کشورهای مختلف<br />
سبزیجات و میوه جات تازه و باکیفیت<br />
گوشت مرغ، گوسفند، گوساله و بز - همگی حلال و پرورش یافته در مزارع و بدور از آنتی بیوتیک<br />
رستوران با غذاهای دلچسب و لذیذ در طعمهای ایرانی، افغانی، و هندی<br />
کیترینگ همراه با ارایه سفره آرایی و پذیرایی کامل برای جشنها و مهمانیهای شما<br />
www.rescueyour401k.com<br />
6783 Dublin Blvd., Dublin, CA 94568<br />
www.saharamkt.com<br />
Tel.: 925-999-8242<br />
Fred Saboori<br />
Tax Free Long Term Retirement Benefit Strategist<br />
مالیات سود فروش خود را 30 سال عقب بیاندازید<br />
با مشورت با فرزاد صبوری بهترین گزینه را انتخاب کنید<br />
اگر موفق به تعویض ملک خود با ملک دیگری نمی شوید<br />
پس گرفتن پولی که از سود خود کم کرده اید<br />
فروش منزل مسکونی<br />
املاک تجاری<br />
فروش بیزینس<br />
آیا در حساب پس انداز ، سی دی ، مانی مارکت و<br />
دریافت می کنید؟<br />
IRA<br />
408.859.9944<br />
mispm453@gmail.com<br />
بیشتر از 8% سود<br />
1-Expected Failure of a 1031 Exchange<br />
2-Depreciation Recapture<br />
3-Primary Residence<br />
4-Investment Property (No Longer need to do a 1031 Exchange)<br />
5-Sale of Business<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
فرزاد صبوری شما را به بیشترین سود ممکن می رساند
سینما<br />
ادبیات کلمات<br />
سایهروشن اصرار<br />
با رسید. طاهری فرزانه خانم خانه به ادبیات بخش در ما گذر خوب، و قدیم رسم همان به - عابدینی -سهیال چلچراغ شلوغی<br />
البهالی خاطرات، و نشر واوضاع ترجمه حوالی گفت و گپ پای محمدی غزل و دانشفر فرید قربانپور، بهاتفاق،ابراهیم و مجله<br />
شماره کهاولین کرد یادآوری صمیمانه خندههای و گشاده روی طاهریبا فرزانه ونشستیم. رسیدیم هم ما کارهایایشان ساعت<br />
یک برای ما که بود همین شاید بودند. کرده کار مصاحبهای و گزارشی و بودند رفته خانهشان به خبرنگار دوستان هم را مصاحبه<br />
گرفتیم. عالقهمان مورد مترجم دست رااز کتابهایامضاشدهمان و ماندیم ساعت دو گرفتهبودیم،بیشتراز که وقتی فرهنگیاست.<br />
وناخواستهاجتماع خواسته فرهنگیازبرخیاتفاقات گالیههای وبعضی حرفها رو پیش سبب<br />
به کردم؛ کار ادبی نظریه و نقد بیشتر ادبیات شاخه در میخوانم،<br />
هرچه میروم. داستان و رمان سراغ کم خیلی سانسور بودم<br />
مجبور پیش وقت چند میشوم. منصرف نمیشود، میبینم میشود.بعضیها<br />
تایی 43 دیدمانگار کنم، آپدیت را آثارم فهرست هک هست هم کتابهایی نبوده. عالقهام نیست. ادبیات حوزه در به<br />
ترجمهشان در را وسواس همان ولی نیست، آنها روی اسمم کردم.<br />
پیدا را کلمهبهکلمهاش که بوده پزشکی مثال دادهام، خرج علوم<br />
شهرسازی، معماری، نمیکنم. حساب کارهایم جزء را آنها مرکز<br />
در سال هفت کردم- کار خیلی روانشناسی سیاسی، مجلهشان<br />
هم آنجا بودم. مسکن وزارت شهرسازی مطالعات و شهری طراحی راجعبه کار چندین هم میکردم ویرایش را در<br />
نان میگفت کسی کردم. ترجمه و.. سیلبند و فاضالب )میخندد(<br />
فاضالباست. و نشر اوضاع از گِالیههایی میآید، میان به دردِدل پای وقتی آخرینبار<br />
»راستی کتاب عاشق میشود: شروع وبرخینقدها ناشر دادم<br />
»سخن« نشر به بودم، ماریسن بلیک دیدی«اثر کی را پدرت ارشاد<br />
را تا 700 که کرد چاپ تیراژ هزار شد-دو کشته کار این که درانباراست.<br />
درانباراست، میگفتند بار هر خرید. مهاجرانی زمان کرده.<br />
باد قولی به و نبوده ما کتابهای راسته در گفتند روز یک در<br />
من که نبود قرار بگیرید- من از کاری کردید اصرار شما گفتم این<br />
باالخره سال 13 از بعد کنم! ترجمه کتاب شما کارهای راسته و<br />
گرفت ایراد ارشاد و زدم شخم را کار دوباره گرفتم. آنها از را کتاب است.<br />
مانده میزم کشوی در فعال ترجمه<br />
کریستی آگاتا از کار دو نکردهام. ترجمه رمان خیلی من من<br />
به کسی را ریپلی( آقای )معمای هایاسمیت پاتریشیا کردم. »طرح<br />
ناشرش دارد هم همینطور کردم. ترجمهاش و داد پیشنهاد مادی<br />
حقوق بدهد، اطالع من به اینکه بدون میکند، چاپ نو« ولی<br />
دارم، هم قرارداد ندارد. اعراب از محلی ایشان برای معنوی و دارم.<br />
دوست هم کارآگاهی نوع خیلی ندارم. پیگیری حوصله دیگر شأن<br />
در پلیسی کارهای این گفتند کردم، ترجمه که هم موقع آن این<br />
چرا هستید، جدی مترجم شما و است سرگرمی و نیست شما کتابهای<br />
کرد، ترجمه پلیسی نباید چرا گفتم میکنید. ترجمه را از<br />
که ایرادهایی و زبان شخصیتپردازی، پیرنگ، لحاظ از پلیسی حداقلبگذارید<br />
راندارد. میتوانیدبگیرید،اینها داستانیایران متون میتوانید<br />
ولی بگیرید، ایراد نمیتوانید که اصول روی از بگیرند. یاد پلیسی<br />
داستان نوعی خب بله، میزند. کلک کریستی آگاتا بگویید در<br />
مفصل را جوابشان میزند… کلک نمیگوید، را چیزهایی است؛ ادبیات<br />
از کردهام ترجمه اینها جز رمان سه دو دادم. آدینه مجله مجموعهداستان.<br />
و »جدی« دوستدارانشان<br />
و طرفداران با نزدیک از چقدر اینکه جواب در شهرستان<br />
به دعوت است سال یک میگوید: هستند، ارتباط در به<br />
نسبت دینی یک میکنم احساس میکنم. قبول بیشتر را سوال<br />
ساعت چند میروم، نمیشوم، هم خسته دارم. خوانندگانم وقتی<br />
میگیرم. انرژی است، خوب سوالهایشان وقتی میکنند. از<br />
نازک قشر آن میماند. آدم تن به خستگی نیست، خوب سوالها و داستان مجموعه جوانها خوانده. را کار میآید، من برای خواننده میکنند<br />
فکر کارشناسینمیتوانمبدهم. میدهند،نظر را رمانشان چون<br />
است، سخت برایم میدهم. خرج به تواضع یا میکنم تعارف آن<br />
صالحیت میتوانم، ترجمه کسینیست.برای هر کار کارادبیات هر<br />
صالحیت بدون کسی هر مملکت دراین دیگر بساست دارم. را کند.<br />
ترمز آدم کمی میکند. کاری میکنید؟<br />
کار روز در ساعت \\چند مرکز<br />
نشر تحریریه در میکنم. کار هم بیرون هفته در روز دو من هم<br />
سرکار بروم بخواهم حتیاگر میشوم، بیدار دیر صبحها هستم. ندارد.<br />
نظمی میکنم. کار کنم، فرصت هرموقع میشوم. بیدار دیر باشد؟<br />
منظم نباید ترجمه کار \\آیا هرموقع<br />
من ولی میرود. باالتر راندمانش حتما منظمی کار هر بهصورت<br />
را ترجمه کار زمانی من میکنم. کار کنم، فرصت که اولین<br />
البته بودم. ساله 24 داشتم. بچه دو که کردم شروع جدی ره بچههایم وجود خاطر به شد. چاپ سالگی 27 در ترجمهام کار ره میرفتم. سرکار هم هرروز میدادم، انجام میتوانستم که موقع تمرکز<br />
قبلش صبح. سه و دو تا گاهی میکردم. کار میشد ساعتی و...<br />
خانه کارهای و بچهداری با دیگر بعدش بود، دشوار برایم کردن داشتهباشم<br />
مشخصی وقت میکردم.استطاعتاینکه راحتتمرکز مغزم<br />
که زمان هر گرفتم یاد نتیجه در نبود، باشد فراهم این برایم و میکشد،بنشینمسرکارم.<br />
درصد<br />
50 یعنی کردید؟ شروع را کار حرفهای \\بهعنوان بیاید.<br />
بهدست کار همین از درآمد این<br />
مرتب و باشم نکرده دیگری کار که معنا این به حرفهای من<br />
کردم. دیگری کار گذران برای زندگیام تمام نه. بکنم، را کار بعضی<br />
که جوری آن یعنی میدهم، طول خیلی معموال را کارهایم رابعد<br />
کاری هنوزنتوانستم.االن من میکنند، تولیدانبوه دوستان از تعهدم<br />
بیرون.احساس کشیدم صفحهبند دست زیر سالاز چهار از رانفهمیدهنمیگذارم<br />
چیزی هیچ و میخواهمبهتربشود زیاداست. مثال<br />
که هم کارهایی میکنم. چیز همه برای را تالشم نهایت بماند. گردن<br />
همیشه شود، چاپ تجدید میخواهد و میگذرد سال ۱۰ از<br />
زدم. شخم االن را کارور مثال بزنم. شخمش که میگذارم ناشر مجوز<br />
میرفت شده،ننوشتمبرایاینکهباید دور خیلی چاپاولش میگرفتدوباره.<br />
داشتید؟<br />
وسواس اینطور اول همان \\از و<br />
بودم ویراستار سالها من که بوده این دالیلش از یکی نه، نشر<br />
مرکز در می-کنم. ویرایش »شغل«، عنوان به هستم. هم هنوز خب،<br />
میکردیم. ویرایش را دانشگاه درسی کتابهای دانشگاهی بگیرند،<br />
حقوق اینکه برای استادها و بود شده تعطیل دانشگاهها دیگران<br />
اشتباهات دیدن کنند. ترجمه و تالیف بودند مجبور همه ممکن<br />
و دارد وجود تله زبان در چقدر که میکند هوشیارتر را آدم غلط<br />
که دارم هم ویرایش در را وسواس من بیفتد. آن در آدم است قاعدتا<br />
میکنم. نگاه خودم کار مثل هم دیگران کار به یعنی است، فقط<br />
و حرفهایبنشینم واقعا.اینکه فرسایندهاست نبایداینباشد؛ 2019<br />
خرداد1398-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 40
ادبیات<br />
سینما میکنم<br />
وظیفه ولیاحساس گمانمبشود، دیگربه حاال کنم، ترجمه سالم<br />
و میکند کار حرفهای و درست که نشری مرکز، نشر به نسبت ناممکن<br />
مرزِ به و میشود دشوارتر مدام روزها این که کاری است. دربیاید،<br />
کنمبهتر کمک درمیآید، که کتابهایی میخواهم نزدیک. که<br />
عرصه این در نرسد مردم دست به معیوب کاالی کنم کمک کتاب<br />
و است گران کاغذ اینقدر است، کم کتاب خواننده اینقدر مردم<br />
بهنظر ولی نیست، گران دیگر چیزهای نسبت به هنوز که که<br />
است این کنم فکر نرود. سرشان کاله دستکم میآید، گران بوده.<br />
آرزویم همیشه که بکنم را خودم کار بنشینم نمیگذارد به<br />
دشواری کار ترجمه کار گفتید، االن که شرایطی این \\با واقعا؟<br />
است اینطوری میرسد، نظر واقعا<br />
نمیشود ایدهآل حد آن به چون ندارد. نهایت من نظر به میخواهیم<br />
هی است. ایدهآل آن به جستن تقرب یکجور رسید؛ معموال<br />
میشود، چاپ هم خودم کتاب من آن. به شویم نزدیکتر ار این باید اینجا میگویم میکنم، باز که را کتاب چون نمیخوانم، اشتباه<br />
معموال اینکه با میکردم. را کار این باید آنجا میگذاشتم، سالهایاخیر<br />
ممکناستبودهباشد. مهلکینداشتهام.اشتباهلپی میشود<br />
همیشه ولی داشتهام، مهلک گماننکنماشتباهی دیگر که میکنم؛<br />
همبازنویسی را چاپ تجدید وقتهایی یک کرد. رابهتر کار ترجمه<br />
یک یعنی درآوردم، دیگر چیز یک اصال که »مسخ« مثال کار<br />
ترجمه کردم. کار آن روی از و کردم شروع را دیگری انگلیسی میبرم.<br />
واقعالذت من دوستداشتنیایاست، خیلی است،<br />
ترجمه دغدغهاش که کسی به جوان، یک \\به شود؟<br />
عرصه این وارد میکنید پیشنهاد در<br />
ما اینکه داریم، شاملو قول از که جالبی حرفهای از یکی چیز<br />
همه و کوزه و کاسه باید همیشه هستیم، خشکی مملکت جمع<br />
و بگذاری را اینها گرفت، باران اینکه محض به باشد، فراهم تازه<br />
که جوانی نهتنها فعال. کنند جمع باید هم آنها حاال کنی. و دارند اسم که مترجمهایی از بعضی حتی کند، شروع میخواهد اینقدر<br />
مترجم دلیل همین به میگیرند. ساده دارند، زیاد هم کار میشد<br />
هم را ناشرها شمرد، میشد انقالب از قبل است. شده زیاد خوشایند<br />
ماجرا این به هجوم کرد. اعتماد میشد وانگهی شمرد. اسم<br />
خیلیها االن است، همین هم ویرایش مورد در نیست. اندوخته<br />
بهاصطالح این ولی- میگذارند، ویراستار را خودشان بودن،<br />
کنجکاو مبدا، زبان اندوخته فرهنگ، اندوخته فارسی، زبان این<br />
میبینم. کم خیلی را اینها داشتن، حوصله کردن، جستوجو بدانی<br />
انگلیسی کمی که توهم این تصور، این خواندن، از بینیازی کرد،<br />
ترجمه میشود پس است، مادریات زبان که هم فارسی و آشفتهبازاری<br />
دراین هستیم. روبهرو مصیبتی چنین کهبا شده باعث مردم<br />
دست به کرد، اعتماد آن به نمیشود که کاری هست، که به<br />
است؛ خوب هم ظاهرشان کارها بعضی میخوانند. و میرسد فاصلهاست.به<br />
چقدر میفهمد میدهد، مطابقت آدم محضاینکه فقط<br />
و کردهاند له را طرف سبک ظریف گلهای همه ناباکوف قول تشخیص<br />
حتی یا سبک به نگذاشتن احترام مانده. گلدرشتها باعث<br />
است، ندانستن و زیاد نخواندن به مربوط که سبک ندادن کمی<br />
من شایعاست. خیلی که قالبیبشود ترجمه ترجمه، میشود که<br />
میشده چیزی یک موقع یک که هستم هراس در هم همین از ترجمهنهایتیندارد.<br />
میگویم همین مننکردم.برای و بهتربشود خوردید؟<br />
هم شکست تابهحال \\آیا که<br />
صورت بهاین بوده شکستی نه. شده، چاپ که کارهایی آن در حس<br />
کنم. رهاش دیدم بهتر نه، کردم فکر و کردم ترجمه صفحه دو پذیرفتنی<br />
و خوب ترجمه آن به میخواهم، که حدی آن به کردم کردم.<br />
رهاش شوم، نزدیک نمیتوانم بلد<br />
زبان چقدر کردید، شروع را ترجمه که موقع \\آن میدانید؟<br />
چقدر االن بودید، میرفتم<br />
هدف مدرسه دبستان اول از میدانم. بیشتر روزبهروز سادهشده<br />
متون بود؛ باال زبانشان سطح خیلی بودم. خوانده زبان و بعد<br />
همینطور. هم دبیرستان و میخواندیم دبستان در را ادبیات در<br />
بار اولین بودم، یازدهم کالس در رفتم، عادی دبیرستان به که آخر<br />
به مانده ترم یک ورودی امتحان در رفتم، زبان کالس زندگیام خواندم،<br />
هم را آخر ترم شدم، اول شاگرد ترم آن چون و شدم قبول دیپلم<br />
از قبل را انگلیسیام دیپلم بود. قیمت نصف شهریه چون این<br />
و خواندم انگلیسی ادبیات دانشگاه در هم بعد گرفتم. فارسیام فارسی<br />
میخواندم. و میخواندم و میخواندم بود؛ خیلی خواندنها خانههای<br />
و خانه این در سال سالیان اینها و کهن متون از که هم خیلی<br />
کار اینترنت با االن میگیرم. یاد دارم دائم میخواندیم. دیگر رفتم<br />
سفارتخانهای به بار یک است یادم مثال واقعا. شده آسانتر چیزهایی<br />
االن میشود. تلفظ چطور اسمها آن بفهمم اینکه برای راب یک میبینم. سایتها در کنم، پیدا را تلفظشان نمیتوانم که داشت<br />
محل آن راجعبه دادم، گوش یوتیوب در را مکزیک اخبار و میدانستم را کلمه ولی هیچنمیفهمیدم، من که میخواند خبری دارم،<br />
شدید وسواس میگویم وقتی کردم. پیدا رااینطوری تلفظ آن نمیتوانم<br />
هم لحظه یک میگیرم، یاد بیشتر دارم مدام است. این ندارد.<br />
فرق دیروزم با امروزم که بگویم را<br />
کارهایم من کردم. دیگری کار گذران برای زندگیام تمام من دوستان<br />
از بعضی که جوری آن یعنی میدهم، طول خیلی معموال چهار<br />
از بعد را کاری االن نتوانستم. هنوز من میکنند، انبوه تولید زیاد<br />
تعهدم احساس بیرون. کشیدم صفحهبند دست زیر از سال نمیگذارم<br />
نفهمیده را چیزی هیچ و بشود بهتر میخواهم است. مثال<br />
که هم کارهایی میکنم. چیز همه برای را تالشم نهایت بماند. گردن<br />
همیشه شود، چاپ تجدید میخواهد و میگذرد سال ۱۰ شخمشبزنم<br />
که میگذارم ناشر بهعنوان<br />
ترجمه کار در گرفتید؟ یاد چطور را \\فارسی میکند.<br />
پیدا زیادی اهمیت مقصد زبان همیشه<br />
عربیام، خوببود،انگلیسیام، زبانآموزیام بهطورکلی ادبیات<br />
که دانشگاه در داشت. وجود ذوق بوده. باال نمرههایم حافظ<br />
گرفتم. فارسی ادبیات را فرعیام رشته میخواندم، انگلیسی میرفتم،<br />
دانشور سیمین سرکالس خواندم، شفیعیکدکنی با را و<br />
رحیمی مصطفی سرکالس میرفتم، بهار مهرداد سرکالس ازدواج<br />
گلشیری با که بعد میرفتم. خیلیها و دوستدار آرامش متون<br />
کهبیشتر شب یک هفته هر داشتیم، ساله 15 جلسات کردم، گنجینه<br />
بفهمد، آدم اینکه بدون اینها همه کردیم. دوره را کهن همه االن اینکه با میزنم، ورق دهخدا لغتنامه هنوز من میشود. ار تمامش اینکه برای میزنم ورق من میکنند، استفاده آنالین با<br />
میکنیم، فراموش ما را چیزها خیلی نرود. یادم لغتها ببینم، همینطور<br />
هم میگذرانیم.ترجمههایمان را عمرمان معدود کلماتی کی میشود میرود، دست از کلمات سایهروشنهای این است، دیگر.<br />
درگیراست همیشه آدم گذاشت. دیگر کلمه میدانید؟<br />
زبان \\چند ویرایش،<br />
در آلمانی. سوزنی سر فرانسه، سوزنی سر انگلیسی، متن<br />
میکنم، شک که جاهایی باشد، که زبانی هر از ترجمه گاهی میرومباالخره<br />
دارد، یکاشکالی که میفهمم و میکنم رانگاه اصلی که<br />
کردم پیدا ایرادی بار یک استانبولی ترکی از حتی میکنم. پیدا یکیاز<br />
میفهمم. متن منطق و زبان منطق روی پذیرفت.از مترجم است.<br />
سلیم عقل میشود، تعطیل بد ترجمههای در که چیزهایی نمیشود<br />
که میدانید چیست، بدانید را کلمه آن که نیست الزم دارد<br />
دیگری معنی یک یا حتمااشتباهاست.اینلغت باشد، اینطور ترجمههایی<br />
در خیلی لُپی اشتباهات این از خواندمش. غلط من یا ینعم میشود، جابهجا کلمه یکذره میشود. پیدا درمیآید، که روی<br />
از است. خوب هم سلیم عقل همین برای میشود، متفاوت فهمید.<br />
را میشوداین متن ممکن<br />
است. زیاد ترجمه در موفقیت عدم حساب این \\با ولی<br />
بکند، هم ترجمه و شود عرصه این وارد کسی است میشود؟<br />
چه نخرند، را کتابهایش ندارد.<br />
اهمیت خیلی میخرند، نیست. اینطور متاسفانه از<br />
خیلی برای میکشم، زحمت کاری برای سال چهار من اینکه خوشخوانی<br />
چیزهای بگویم میخواهم ندارد. نمودی خوانندگان بخوانی.<br />
را آن خوردن آب مثل اینکه یعنی خوشخوان درمیآید. اثر<br />
صاحب خواند، خوردن آب مثل میشد را اصلش اینکه از فارغ شده<br />
باعث توهم این نوشته. که اندیشیده کلمهاش هر برای هم درست،اعتماد<br />
نقد نبود دیگر، سوی ترجمه.از به روبیاورند خیلیها از<br />
دور االن بودند، قابلاعتماد نشریات زمانی نشریات، به نکردن آیین<br />
جدیاست.نقد یا رفیقبازیاست، فهمید شمانمیشود جان من<br />
است. آشفتهبازار کمی است. نقد واقعا کمتر و شده دوستیابی مهم<br />
دارم،برایم فروش هم مترجمها یکچندمبعضی عمدتا میدانم میکنند،اگر<br />
خوشخوان را ظاهر و هستند زرنگ بعضیها نیست. خواننده<br />
تحویل گلویی« تو »هلوبرو و میسایندش دارد، هم زاویهای سر<br />
بالیی چه فهمید نمیشود و ظاهرالصالحاست کار و... میدهند آوردهاند.<br />
کاراصلی است؟<br />
چقدر قضیه این در ناشر \\سهم ما<br />
است، دچار ترجمه بد وضعیت این به هم ویرایش ببینید، هزینه<br />
و دارد دلسوزی که ناشری آن داریم. خیلی هم ویراستار هب که هستند ویراستار عظیمی عده میگیرد. ویراستار میکند، هچ همبلدنیستند، همنیستند،نمونهخوانی حتینسخهپرداز نظرم حتی<br />
میبینند، بینیاز را خودشان ناشرها بعضی ویرایش. به برسد میکنند.ناشراناستخواندارتر<br />
کار همینطور و همندارند تحریریه محدودی<br />
حد در ولی میکنند، توجه سالیاست چند مسئله بهاین میکشم،<br />
من که ماست از مو اینجور ببینید، میافتد. اتفاق این این<br />
یکهزارم به درمیآید، که کتابهایی تعداد یکهو است ممکن کند.<br />
حل کپیرایت معاهده به پیوستن را ما مشکل شاید برسد. خارجی<br />
ناشر با میرود کسی چه میشود، چه نمیدانم هم را آن 41 2019<br />
ژوئن خرداد1398- شانزدهم شماره نیماتایمز
سینما<br />
ادبیات خوب<br />
ترجمه این میکند تضمین کسی چه میبندد، قرارداد ناشر<br />
به که دارند استطاعت و داریم فارسیزبان آنجا آنقدر است، را<br />
مترجم این نده، امتیاز کتاب این به که کنند کمک خارجی سر<br />
نمیریزند همه دیگر موقع آن ولی پیچیدهاست، کمی نپذیر؟ است<br />
ممکن کمی و... است برنده رساند، زودتر هرکه که کارهایی وقتها<br />
آشفتهبازارامیدیندارم.بیشتر سروسامانبگیرد.االنبااین نقد<br />
را همه نمیتوانم یعنی نمیگویم، هم هیچ میخورم، حسرت مننیست.<br />
کار کنم، یا<br />
است فارسی بیشتر میخوانید، که \\کتابهایی انگلیسییا....؟<br />
میخوانم.<br />
کم خیلی ترجمه است. بیشتر انگلیسیام مطالعه میکنم.<br />
ویرایشش باید دایم که دالیل همان به است سختم دریابندری<br />
مثال بگیرم، یاد ازشان که میخوانم را مترجمها بعضی به<br />
که مترجمهایی از واقعا. است فارسی که میخوانم را قاضی و فارسی<br />
که نجفی، آقای قابلاعتمادند، کامال و دقیق خیلی نظرم است.<br />
بدیعی منوچهر و دارد، شستهورفتهای کم<br />
خیلی دقیقاست،اشتباه هم حسینی صالح سالاستادادبیاتانگلیسیبوده،<br />
سالهای دارد، دوست<br />
را فارسیاش بعضیها ممکناست حاال میخوانم،<br />
کم ترجمه نداشتهباشند.بهطورکلی دسترسی<br />
من و باشد مهمی کتاب اینکه مگر و<br />
رمانها هم فارسی باشم. نداشته اصلش به یا<br />
است خوب بشنوم که فارسی داستانهای کارش<br />
این که بشناسم قبل از را نویسندهاش همبخواهمبخوانم.<br />
را دارد؟<br />
سبک هم مترجم \\آیا از<br />
من دارد. پیچیدهای داستان هم این سرش<br />
یک که طیفی دراین که هستم آنهایی کاملاست،<br />
شلتاق سرش یک متناصلیاست، به بردهوار وفاداری بگیرم.<br />
قرار وفاداری سمت به بیشتر وسطها آن میکنم سعی برای<br />
شود. ذوب اصلی نویسنده سبک در سبکم میکنم سعی برای<br />
کلمهای مثال اینکه برای است، سخت نکنم، لفاظی خود است<br />
ممکن ندارد، دیگری برای که دارد تداعیهایی صوتش من منظورم<br />
کنم؛ استفاده خاصی جاهای برای کلمه آن از بیشتر من سرکوب<br />
را خودم ممکن حد تا من است. شخصی پسندهای میکنم<br />
سعی وفادارم. هم مقصد زبان به درعینحال ولی میکنم، ما<br />
زبان طبیعیِ که درنرود دستم زیر از چیزی نشود، خلق چیزی را<br />
زبان دو هر به وفاداری نیست؛ این وفاداری از منظورم نه، نباشد. ترجمه<br />
وولف ویرجینیا اگر میکنم، ترجمه کارور اگر دارم. نظر در منامیدوارمنشان<br />
خبندارند. دارند؟ سبک یک آیااینها میکنم، چطور<br />
من اینکه نه نوشته، چطور این نوشته، چطور او که بدهم مستحیل<br />
نویسنده سبک در من سبک که مینویسم.اینجاست جایی<br />
تا انگلیسی در را کلمات سایهروشن میکنم سعی میشود. در<br />
است، ضربالمثل مثل کنم. منتقل فارسی به میفهمم، که کلمهبهکلمه.<br />
میگیردنه قرار زبان دیگر الیههای رسمیدارید؟<br />
تحصیالت \\چقدر بعد<br />
کردم، کهازدواج بودم آخر ترم کارشناسیادبیاتانگلیسی. رتبههای<br />
به که شنیدم بعدش سال چند شد. تعطیل دانشگاهها برگشتم<br />
گریان و رفتم تهران دانشگاه هم من میدهند، بورس اول اصال<br />
ببینم رفتم بود. اینها و 64 سال )میخندد(. شد بد حالم و رتبه<br />
بله، دیدم بودم. الف معدل همیشه چون نه، یا شدم اول رتبه گرفتن<br />
علمی معرفینامه یعنی گاماول همان در کهالبته شدم اول و<br />
ماند...ازدواج و ماندم.نشد گروهمانناکام در ازاستادانباقیمانده کردید؟<br />
چهکار شما میگذارد، تاثیر کار روی شدن بچهدار بود.<br />
۶۰ دهه نبود، خوب هیچچیز اوضاع شد. کنده پوستم مستاجر<br />
خودمان 61. سال پسرم و آمده دنیا به 60 سال دخترم االن<br />
همین برای بود، سخت خیلی بودیم، بیکار دومان هر بودیم. بدهید.<br />
سختی خودتان به کمی میگویم بزنند، نق جوانها اگر درآمد<br />
الاقل که است زندگی در آدمی هر حق که است درست برای<br />
نمیتوانستم که بود این هم من حسرت باشد. داشته مکفی داستانهای<br />
میکنم. گناه احساس گاهی بگذارم، وقت بچههایم از<br />
میکند مطالبه دائم بچه دوره.... آن داشتیم غریبی و عجیب ساعتهای<br />
در که گرفتم یاد من همین میخواهد.برای توجه شما، اینکه<br />
با بود، شب اصال کارم زمانی کنم. کار غریب و عجیب من<br />
میبودم. سرکار هشت به ربع یک ساعت باید هم صبحش تومانش<br />
3350 کردم، شروع 62 سال در حقوق تومان 3400 با حقوقم<br />
بیرون، آمدم آنجا از که 70 سال میدادیم. اجاره باید را حقوق<br />
میخریدیم. را خانه این داشتیم که بود تومان هزار هفت نمیدانم<br />
نداشت. کار که هم گلشیری زمان. آن بود پایینی نسبتا میکردیم.<br />
زندگی چطوری از<br />
بودید، کرده شروع تازه را ترجمه و بودید جوان \\وقتی انتقادهانمیترسیدید؟<br />
دیگر«<br />
»مردی کتاب یادماست میترسیدم. مچگیریبیشتر از که<br />
کتابهاست آن از هم این گرین، گراهام با بود مصاحبه که فالن،<br />
بودم نوشته را چه نمیدانم تفنگ من مرد... و شد کشته برداشتی<br />
چیه این گفت جدی خیلی جمعی یک در سپانلو بودم<br />
جوان هم مثال...من است موسی حسن تفنگ این نوشتی؟ دیدی<br />
را این کتاب این تمام در خودمگفتم با بیاعتمادبهنفس... و خیط<br />
را او همه جلو بیانصاف. میگویی را این جوان یک به و راجعبه<br />
چیزهایی معموال نشده، دیگر هیچوقت ولی میکنی...، و<br />
است روان ترجمه مثال که هم آخرش و میگویند کتاب خود واقعیانگشتشماربوده<br />
معنای و...نقدبه خوبیاست مترجم فالنی اگر<br />
نمیگیرم خشم باشم. داده گاف که میترسم این از ولی است. رابگوید،جلویبقیهنگوید.)میخندد(<br />
گافم کسی با<br />
را کار دو که آمده پیش مترجم یک بهعنوان \\اصوال جلوببرید؟<br />
هم من<br />
با درونی ربط که آنها از دیگری بوده، جدی یکی ولی بله. به<br />
و میکردم ترجمه معماری و شهرسازی کتاب مثال نداشته. و<br />
من برای بوده ادبیات آن اصلی کتاب ولی ادبیات. هم موازاتش بردم.<br />
پیش آنها با همزمان را دیگر کار تا هزار البته کرده<br />
ترجمه خودتان که کتاب یک به برخوردید حاال \\تا باشد.<br />
کرده ترجمه را آن دیگری کس دوباره االن باشید، باشد<br />
کرده جایگزین بهتر کلمه یک مبادا نمیکنم، نگاه مثال<br />
نیستم. هم حساس میکنم. را خودم کار من )میخندد(. داشتم،<br />
دوست که را اینها و خواندم داستان خیلی من کارور از ولی<br />
میپسندیدم، هم را دیگرش کارهای بعضی کردم. ترجمه اولین<br />
من کرد. چاپشان دستنخورده نمیشد مجله<br />
در را کارور داستان از فارسی ترجمه مهم<br />
است اول کی البته کردم. منتشر آدینه .ت<br />
نیس دارید؟<br />
شهرت چقدر \\میدانید و...<br />
سلبریتیها به نمیگویند. ما به شهرت کتابخوانها<br />
از نازکی قشر یک در میگویند. میدانممشهورهستم.<br />
کردید؟<br />
چهکار شهرتتان \\برای رابه<br />
قشرنازک آن داشتم. مسئولیت احساس آنها<br />
برای را زحمت این من که گفتم دلیل این تفاوت<br />
و میشناسند قدر اینکه برای میکشم، وقت<br />
کهاینقدر کسی و من ترجمه قائلاندبین مسئولیت<br />
یااحساس نمیگذارد، مخاطبشاحترام به یا نمیگذارد، صورت<br />
این به شدن مطرح یا مصاحبه وقتها خیلی نمیکند. این<br />
که زد زنگ من به کتابفروشی یک یکبار نبوده. مهم برایم امش میخواهیم میشود،برایاحیایاینجا داردبسته کتابفروشی بیایند<br />
هم دیگران میآیید، شما بگوییم ما که اینجا بیایید روز یک فوتبالیستی<br />
شمابازیگری آدمنمیکِشانم، که من گفتم کتاببخرند. کسیبیاورید.گفتندماکارفرهنگیمیکنیم.گفتمچرافکرمیکنید<br />
کار<br />
میکنند فکر که اینها مثل است، مقدسی کار فرهنگی کار گفتم<br />
نکنند. خب بدهد، رانت بهشان باید دولت میکنند فرهنگی بماند<br />
سرپا کتابفروشی اینکه برای ندارد، اشکالی کار این هم بعد منبیایم<br />
میدانماگر که واقعیتایناست فرهنگ. در رابیاورید آنها که<br />
مرده کشته آنطوری من خب نمیآیند. هم نفر چهار بنشینم، ۱۰،<br />
فوقش بودم، غرفه در ساعت دو من کتاب نمایشگاه در ندارم. بازیگری<br />
یا تلویزیونی مجری برای دیگر غرفه در ولی آمدند، نفر ۲۰ از<br />
بود. کشیده صف آدم کلی بود، کرده ترجمه یا نوشته کتاب که کیفیت<br />
دلشبخواهد،آزاداستبکند، که هرکاری هرکسی من نظر تقدیر<br />
من برای باالست،باشد. کارش فروش حاال است. مهم کارش هچ من آنهابفهمند مهماند،مهماست. کهبرایم خاصی آدمهای یک کردهام،کافیاست.<br />
کار 2019<br />
خرداد1398-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 42
ادبیات<br />
سینما وفی؛<br />
فریبا آثار بررسی تبت«<br />
»رویای در »ترالن« با متولد<br />
ایران معاصر ادبیات آشنای نام وفی فریبا ها: برترین نوشتن<br />
به کودکی سنین از او است. تبریز در شمسی ۱۳۴۱ او<br />
حرفهای فعالیت کرد. آغاز نوجوانی در را نوشتن و داشت عالقه او<br />
شد. آغاز ۱۳۶۷ سال از رمان و داستان نویسنده یک عنوان به ۸۱<br />
سال در و کرد منتشر داستان مجموعه چند ۱۳۸۱ سال تا کرد.<br />
پیدا رمانشانتشار نخستین مورد<br />
مخاطبان سوی از که داشت نام من" "پرنده رمان این برندهی<br />
انتشار سال همان در من" "پرنده گرفت. قرار استقبال شد.<br />
یلدا و گلشیری هوشنگ جایزه چون بسیاری، معتیر جوایز حال<br />
است. شده چاپ تجدید بار ۲۰ از بیش کنون تا رمان این فریبا<br />
کنون تا که آثاری به موجز نگاهی داریم قصد مطلب این در بیندازیم.<br />
است کرده منتشر و نوشته وفی آثار<br />
بررسی دانست.<br />
معاصر دوران موفق نویسندگان میتواناز را وفی فریبا استاندارد،<br />
و تامل قابل آثار نوشتن با اخیر سالهای طول در او طیف<br />
کند. جلب خود به را فارسی مخاطبانادبیات توجه توانست ره اخیر سالهای در وفی فریبا داستانهای و رمانها مخاطبان رمان<br />
نخستین که است گفتنی البته است. شده گستردهتر روز ترجمه<br />
دنیا در بسیاری زبانهای به کنون تا آثارش از بسیاری و او آثارش<br />
در وفی که باشد این نشانگر میتواند موضوع این و اند شده مخاطب<br />
محدودبه را هایش داستان و داشته جهانشمول عناصری مرز<br />
از فراتر بتواند نویسنده یک اثر اینکه برای است. نکرده ایرانی گونه<br />
هر از باید امر ابتدای در او است. الزم شرایطی برود میهنش آثارشبه<br />
در وفی کند. پرهیز دار مصرف تاریخ مسائل و زدگی شعار شخصیتهایاصلی<br />
میگوید، زنان شعارنمیدهد.اواز عنوان هیچ هستند.<br />
زنان هایشاغلب داستان پرورش<br />
داستان دل در و میکند نظاره تنها را زنان این او اما بسیار<br />
را جامعه از خود برداشت طبیعی صورت به او میدهد. حتی<br />
و روان زبانی از استفاده با وفی فریبا مینویسد. ریزبینانه از<br />
استفاده با را کار این او میکند. مطرح را عمیقی مفاهیم ساده، انجام<br />
میرساند را مفهوم که لغاتی دایره با کوتاه و سبک جمالتی بیاید<br />
نظر به وفی آثار با اول مواجههی در است ممکن میدهد. باعث<br />
جمالت سادگی حتی یا و نداشته وسیعی لغات دایره او که نظر<br />
به افتاده پا پیش داستان در دیالوگها و جمالت که شود بتواند<br />
که است وفی توانایی این که است این واقعیت اما بیایند. و<br />
ببرد فرو فکر به سوادی سطح و قشر هر از را خود مخاطب است<br />
دیگری عنصر طنز، شود. سهیم اون با را شگرف مفاهیمی میبرد.<br />
بهره آن از هوشمندانه بسیار وفی فریبا که طنزی<br />
گاه میکند، خلق که دیالوگهایی و موقعیتها در او به<br />
خواننده برای را لبخندی میتواند راحتی به که میکند وارد را و<br />
عجیب داستان کدام هیچ وفی فریبا داستانهای بیاورد. ارمغان هایش<br />
داستان همینطور و رمانها در گونهای به او ندارند. غریبی که<br />
نیست معنی بدان این میکند. داستان را روزمره زندگی تعلیق<br />
عنصر ندارد. وجود فریبا داستانهای در هیجان و تعلیق نیز<br />
تعلیق این اما دارد، وجود دیگر داستانی عناصر تمام مانند است.<br />
روزمره و واقعی زندگی تعلیقهای شبیه من<br />
پرنده هویتی<br />
اینکه از که است میانسالی زن زندگی روایت من پرنده روزمره<br />
زندگی رمان میکشد. رنج است نداشته فردی و مستقل او<br />
میکند. روایت را خودش با چیز هر از بیش زن این کشمکش و او<br />
به نسبت رمان طول در احساسش که دارد امیر نام به شوهری میپندارد<br />
شجاع مردی را امیر داستان ابتدای در او میکند. تغییر میکند.<br />
مبارزه حتی و تالش اش خانواده و خود زندگی برای که هیچ<br />
امیر که یابد درمی خود روح در کنکاش با و مرور به اما راضی<br />
اش زندگی در را او نتوانسته عاطفی و روحی لحظ به گاه دارد.<br />
نگه شکل<br />
همین به اغلب دارد وجود فریبا آثار در که تعلیقی آن شخصیت<br />
که است آنجایی واقع در داستان اوج و تعلیق است. میبرد.<br />
اش زندگی واقعیت و خود درون به پی داستان محوری همین<br />
در هم ما از یک هر زندگی اصلی تعلیق شاید واقع در را<br />
خود سالها مییابیم در که زمانی است. زندگی از لحظالت رمان<br />
اصلی شخصیت ایم. نبوده روراست خود با و ایم داده فریب و<br />
تضاد پر فکری طرز گرفتار شرقی، زنان اکثر مانند من پرنده و<br />
میشود جمع تفکر تابع راحتی به او است. سنت با آمیخته با<br />
اینکه تا بزند نفهمیدن به را خود که است راحتتر برایش تغییر<br />
شخصیت این نهایت در اما شود. روبرو اش زندگی واقعیت است.<br />
تغییر همین داستان اصل و میکند ترالن<br />
شده<br />
چاپ تجدید بار ۱۹ از بیش ایران در که "ترالن" رمان لیتپروم<br />
ادبی بنیاد جایزه کسب به موفق ۹۶ سال در است، است<br />
جوان دختر دو قصهی واقع در ترالن داستان شد. آلمان میآورند،<br />
در پاسبانی آموزشگاه از سر شغل یافتن دنبال به که دستوپا<br />
قوانین و نظامی فرمانهای پراز ناآشنا، و خشن محیطی آمدهاند<br />
شهری از کدام هر که دخترانی با آموزشگاه محیط گیر. شود،<br />
نویسنده میخواهد ترالن میشود. داده نشان سطر به سطر تعارض<br />
این حل پی در او است. تعارض در محیط آن با نوشتن اما درونی<br />
خواست به داستان ماجراهای قوس و کش در و است در<br />
ترالن اصلی شخصیت جوانی داستان میشود... نزدیک خود است.<br />
گذشته پهلوی حکومت دورهی این<br />
در و است مطالعه و فکر اهل شخصیتی شخصیت این که<br />
او است. تضاد از پر که میگیرد قرار موقعیتی در داستان نیروی<br />
مامور میخواهد حاضر حال در بوده شور پر جوانی شخصیت<br />
یک که است کافی موقعیت همین شود. انتظامی وفی<br />
آثار دیگر مانند نیز ترالن رمان بگیرد. شکل عمیق پردازی دنیا<br />
ساسر در زنان از بسیاری مسئلهی واقع در که دارد مسئلهای لحاظ<br />
به میتوان را ترالن است. شرقی کشورهای در ویژه به و محورترین<br />
شخصیت فردش، به منحصر پردازیهای شخصیت دانست.<br />
وفی فریبا اثر تبت<br />
رویای رمان<br />
این شد. منتشر ۱۳۸۴ سال در بار اولین تبت رویای تجدید<br />
بارها تاکنون و شد ادب مهرگان و گلشیری جایزه برندهی نام<br />
به شهری و زن زندگی روایت تبت رویای است. شده چاپ سعی<br />
گونهای وسواس طور به شخصیت دو این است. وشیوا جاوید چارچوب<br />
وبا منطبقبرمنطق زندگی در همهیاعمالشان که دارند زندگی<br />
دو، این زندگی به دیگری شخصیتهای ورود با اما باشد، تبت<br />
رویای اصلی شخصیتهای میشود. تحوالتی دچار زوج این میشوند.<br />
تحول و تغییر دچار وفی، آثار دیگر مانند نیز رفته<br />
درست را راهها همهی میکند فکر که زمانی درست شیوا در<br />
بوده، استوار منطق بر گونهای هندسه شکل به اش زندگی و خال<br />
این دارد. وجود اش زندگی و روح در عمیق خالیی که مییابد میتواند<br />
راحتی به داستان طول در که است بزرگ و عمیق آنقدر چالشهای<br />
به را بود محکم و استوار ظاهر به که که را یی زندگی بزرگیبکشاند.<br />
43 2019<br />
ژوئن خرداد1398- شانزدهم شماره نیماتایمز
ادبیات<br />
بهروز بوچانی؛ پناهجوی ایرانی که برنده جایزه ادبی شد<br />
وبسایت عصرایران:بهروزبوچانی پیشازایننیز فیلمی<br />
مستند به نام »چوکا، االن ساعت چنده؟« دربارۀ وضعیت<br />
پناهجویان و مهاجران در مانوس تهیه کرده بود که به<br />
جشنوارۀ فیلملندن راه یافت.<br />
بهروز بوچانی، روزنامهنگار و پناهجوی کرد ایرانی که در<br />
بازداشتگاه جزیره مانوس پاپوآ گینهنوبه سر میبرد، توانست<br />
دو جایزۀ ارزشمند ادبی استرالیا را برای اولین کتاب خود<br />
»هیچ دوستی به جز کوهستانها« به دست آورد.<br />
به گزارش عصر ایران به نقل از یورونیوز، نام انگلیسی این<br />
کتاب Mountains« »No Friends but the<br />
است و داستان سفر او از اندونزی به استرالیا و سپس حوادث<br />
دوران بازداشت را بازگو میکند.<br />
این کتاب توانسته است در دو بخش از ۹ بخش، نظر<br />
هیات داوران »جوایز ادبی برتر ویکتوریا« Victorian(<br />
)Premier's Literary Awards را به خود جلب کند و به<br />
این ترتیب آقای بوچانی جایزۀ ۲۵ هزار دالری بهترین اثر<br />
مستند )غیرداستانی( و جایزۀ ۱۰۰ هزار دالریادبی ویکتوریا<br />
را از آن خود کرد.<br />
بهروزبوچانی پیشازایننیز فیلمی مستندبهنام »چوکا،<br />
االن ساعت چنده؟« دربارۀ وضعیت پناهجویان و مهاجران در<br />
مانوس تهیه کرده بود که به جشنوارۀ فیلم لندن راه یافت.<br />
او همچنین به »صدای مانوس« مشهور است و به دلیل<br />
اطالع رسانیهایش از وضعیت پناهجویان مانوس توانسته<br />
است برندۀ جایزه مولتی مدیای سازمان عفو بینالملل<br />
استرالیابشود.<br />
بوچانی از شش سال پیش در اردوگاه جزیره مانوس<br />
است یعنی مدت کوتاهی پساز آنکه با یک قایق پناهجویان<br />
رهسپاراسترالیاشد.<br />
استرالیا پس از شناسایی قایق پناهجویان در دریا، آنها<br />
را برای رسیدگی به وضعیتشان به اردوگاههایی در جزایر<br />
اقیانوس آرام میفرستد.اینافراداجازۀ ورود به خاکاسترالیا<br />
را ندارند و گاه برای سالها مجبورند در این جزایر دور افتاده<br />
به سرببرند.<br />
بهروز بوچانی کتاب خود »هیچ دوستی به جز<br />
کوهستانها« را نیز در دوران سختاقامت در مانوس نوشت.<br />
نگارش کتاب ۵ سال طول کشید و او هر فصل کتاب را که<br />
به فارسی نوشته شده، پس از پایان کار از طریق پیامرسان<br />
واتساپ تلفن همراه خود،برایامید توفیقیان مترجم ساکن<br />
استرالیامیفرستاد.<br />
بوچانی میگوید که یکیازبزرگترین ترسهایش در زمان<br />
نوشتن کتاب این بود که تلفن همراهش از سوی ماموران<br />
اردوگاه مصادره شود.او میگوید: »همیشهازاین موضوعنگران<br />
بودم که آنهابهاتاقم حمله کنند واموال شخصیام راببرند.«<br />
خبر برنده شدن او روز پنجشنبه در جریان مراسمی در<br />
استرالیااعالم شد یعنی در کشوری که حتی به بوچانیاجازۀ<br />
شرکت در این مراسم برای دریافت جایزهاش را نداد؛ چیزی<br />
که از نظر این پناهجو شرمآور است.<br />
دریافت این جوایز بار دیگر از یک تناقض پرده برداشت:<br />
کتاب او از سوی داوران در کشوری به رسمیت شناخته<br />
شد که دولتش او را از ورود به خاک آن کشور محروم و در<br />
بازداتشگاهی حبس کردهاست.<br />
مترجم کتاب از طرف بوچانی در این مراسم حاضر شد و<br />
جایزه را دریافت کرد.<br />
بهروزبوچانی کهیکیاز منتقدان سیاستهای ضدمهاجرت<br />
استرالیا است. او در جریان تبادل پیامهای مکتوب خود با<br />
خبرنگار رویترز میگوید: »نمیخواهماین موفقیت را جشن<br />
بگیرم زیرا همچنان مردم بیگناه زیادی را میبینم که در<br />
اطراف من رنج میکشند.«<br />
اینروزنامهنگارهمچنیندرگفتگوباخبرنگارگاردیندربارۀ<br />
هدفشازنوشتناین کتاب میگوید: »تا مردماسترالیا و سراسر<br />
جهان عمیقااین را درک کنند که چگونهاین سیستمنزدیک<br />
به شش سال است که مردم بیگناه را در جزایر مانوس و نائورو<br />
بهشیوهایسیستماتیکشکنجهمیدهد.«<br />
او میافزاید کهامیدواراست دریافتاین جایزه باعث جلب<br />
توجهها به سرنوشت بیش از هزار پناهجو و مهاجری شود<br />
که در اردوگاههای دورافتادۀ اقیانوس آرام نگهداری میشوند<br />
و درنهایت تغییری در وضعیت آنها ایجاد و به این سیاست<br />
وحشیانه پایان داده شود.<br />
44 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398-ژوئن 2019
ROSE<br />
INTERNATIONAL<br />
MARKET<br />
رز مارکت افتتاح شد<br />
فروشگاه رز مارکت<br />
انواع مواد غذایی ،سبزیجات، میوه جات<br />
و گوشت تازه با بهترین کیفیت<br />
انواع کباب و خورشت های تازه<br />
هفت روز هفته در خدمت شماست<br />
801 W. El Camino Real, Mountain View<br />
Tel: 650-960-1900
گزارش ویژه سینما<br />
زندگي نامه نصرت کریمی<br />
کارگردان، بازیگر، فیلم نامه نویس و صورتک ساز<br />
نصرت کریمی )متولد 1303 خورشیدی( شخصیتی<br />
شناخته شده در تاریخ تئاتر و سینمایایراناست.او کار حرفه -<br />
ایش را به عنوان گریمور )چهره پرداز( و بازیگر، باایفای نقش های<br />
مختلف در چندین تماشا خانه در تهران آغازکرد. سپس او به<br />
اروپا سفرکرده و در رشته کارگردانی سینما در پراگ به تحصیل<br />
پرداخت و بعد از آن به عنوان دستیار کارگردان و بازیگر در<br />
رم مشغول به کارگشت. کریمی پس از بازگشت به تهران در<br />
جایگاه یک فیلم ساز شروعبه کار کرد.او تعدادی فیلم سینمایی<br />
و تلویزیونی ساخت که درایراناز شهرت چشم گیری برخوردار<br />
شدند. وی همچنین در مقام استاد به تدریس در مدارس عالی<br />
هنری پرداخت.نصرت کریمی در سال های آخر فعالیت هنریش،<br />
شماری صورتک ساخت که در نمایشگاه های داخلی و خارجی<br />
در معرضنمایش قرار گرفتند. عالوهبراین، وی کتاب هایی درباره<br />
تئاتر و سینما به رشته تحریر در آورد.<br />
دوران کودکی<br />
نصرت کریمی در سال 1303 در تهران به دنیا آمد. او از<br />
زمان کودکیبه هنر تمایل داشت. وی مجذوببازیگران کمدی<br />
سنتی نظیر سیاه بازی و تئاتر رو حوضی بود که در گردهم ایی-<br />
های خانوادگی شاهد آنها شده بود. وی در سن شش سالگی<br />
برای اولین بار فیلم های چارلی چاپلین را تماشا کرد و شیفته<br />
شخصیت این فقیر بی خانمان شد که هیچگاه تسلیم آزمون -<br />
های زندگی سختش نمی شد. کریمی بزودی تقلید از چاپلین<br />
را یادگرفت و بدین ترتیب اولین تماشاچیان خود را در بین<br />
بستگانشبه دست آورد.<br />
او در نه سالگی هنر چهره پردازی را برایاولین بار تجربه کرد.<br />
علی کریمی برادر بزرگ وی که متوجه عالقه وافر نصرت به هنر<br />
بازیگری شده بود، او را در این راستا مورد تشویق قرار داد. وی<br />
در ده سالگی مجسمه نیم تنه فردوسی را ساخت و از این بابت<br />
جایزه ارزنده ای دریافت کرد.<br />
سوابقهنری<br />
نصرت کریمی پس از پایان مدرسه ابتدایی برای شروع دوره<br />
متوسته وارد هنرستان صنعتی آلمان در تهران شد. او بعد از<br />
سه سال یعنی از سال 1317 تا 1320 به تحصیل در زمینه<br />
هنرهای نمایشی، چهره پردازی و طراحی صحنه، در تنها<br />
آموزشگاه تئاتر که در تهران وجود داشت، پرداخت. مهم ترین<br />
استاد و راهنمای او در آن سال ها، هنرپیشه و کارگردان برجسته<br />
تئاتر، عبدالحسیننوشینبود.نوشین همچنانبه عنوانبنیان-<br />
گذار تئاتر مدرن ایران مورد احترام است. کریمی از سال 1319<br />
به بعدبه عنوانبازیگر، گریمور و طراح صحنه در تماشاخانه های<br />
مختلف تهران به کار پرداخت. او در سال 1323 به گروه تئاتر<br />
نوشین پیوست و تا سال 1331 همچنان در این گروه عضویت<br />
داشت. وی درنمایشنامه های مختلفاز جمله "دختر شکالت -<br />
فروش" و "اوژنی گرانده" به ایفای نقش پرداخت.<br />
نصرت کریمی در سال 1332 جهت ادامه تحصیالت<br />
هنری، عازم اروپا شد. او در رم با کارگردانان بزرگ نئورئالیست<br />
)نو واقع گرا( ایتالیایی، لوکینو ویسکنتی و ویتوریو دسیکا<br />
آشنا شد. فیلم های این دو فیلم ساز بزرگ کریمی را به شدت<br />
تحت تأثیر قرار دادند. کریمی پس از مدتی به وین و سپس<br />
به پراگ مسافرت نمود. او در پراگ در رشته کارگردانی سینما و<br />
تلویزیون با تخصص در رشته عروسکی و پویانمایی )انیمیشن(<br />
به تحصیل ادامه داد. استاد او در دانشگاه هنر پراگ، هنرمند<br />
مشهور پویانمایی چک یعنی کارل زمان بود. او پس از فراغت از<br />
تحصیل در پراگ، به رم بازگشت و سه سال در آنجا زندگی کرد.<br />
وی در این دوره به عنوان دستیار کارگردان با دسیکا همکاری و<br />
نیز در تئاتر بازی کرد، در نمایش های موزیکال ایفای نقش نمود<br />
و همچنین تعدادیاز فیلم هایایتالیایی رابه فارسی دوبله کرد.<br />
کریمی جمعا نزدیک به دوازده سال در اروپا زندگی کرد.<br />
زندگی حرفه ای<br />
نصرت کریمی در سال 1343 به تهران بازگشت. او پس از<br />
چند تجربه در سینمای تجاری آن زمان، در سال 1344 جهت<br />
اداره یک کارگاه پویا نمایی )انیمیشن و کارتون( به استخدام<br />
وزارت فرهنگ و هنر آن زمان در آمد. در مدتی که وی عهده دار<br />
این مسئولیت بود، چند فیلم کوتاه ساخت که در سطح کشور<br />
و جهان جوایزی را نیز کسب کردند. در میان این آثار می توان<br />
به فیلم "زندگی"، که در واقع اولین اثر پویا نمایی ایرانی است،<br />
و همچنین یکی از داستان های شاهنامه فردوسی به نام "ملک<br />
جمشید"اشارهنمود.<br />
در همان زمان کریمی به تولید دو مجموعه تلویزیونی به-<br />
نام "آقای شاکی" )نمایش عروسکی( و سریال بیست قسمتی<br />
"پیوند" )درباره مسائل زندگی زناشویی(پرداخت. کریمیتوسط<br />
این آثار تلویزیونی بطور گسترده در جامعهایران شناخته شد.او<br />
کمی بعد در مقام استاد در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه<br />
تهران و مدرسه عالی هنرهای دراماتیک به تدریس مشغول<br />
گشت. وی در آنجابه آموزش سبک های مختلف هنری پرداخت.<br />
کریمی در سال 1348 فیلم برداری فیلم "دزد و پاسبان" را<br />
آغاز نمود. این فیلم اقتباسی ایرانی از داستان اروپایی " سارق<br />
و ژاندارم " می باشد. او اگرچه بخش عمده ای از این فیلم را<br />
تکمیل نموده بود، اما به خاطر دخالت های تهیه کننده دست از<br />
کارگردانی این فیلم کشید. کارگردان معروف انگلیسی ترنس<br />
یانگ در همان سال ساخت فیلم "خشخاش هم گلی است" را<br />
آغاز نموده بود. او کریمی را به عنوان گریمور در این اثر به کار<br />
گرفت و چهره پردازی هنرپیشهنقشاول فیلم یولبراینر و سایر<br />
هنرپیشگان را به عهدهاو گذاشت..<br />
فیلم های سینمایی و مجموعه های تلویزیونی<br />
نصرت کریمی از سال 1350 تا 1352 سه فیلم سینمایی<br />
"درشکه چی"، "محلل" و "تختخواب سه نفره" را ساخت. او<br />
در این فیلم ها عالوه بر کارگردانی، نوشتن فیلم نامه و بازی در<br />
نقش هایاصلی رانیز عهده داربود.این فیلم ها مجموعه سه گانه -<br />
ای را تشکیل می دهند که از سبک نئورئالیسم ایتالیایی الهام<br />
گرفته شده اند. کریمی در این فیلم ها با طنز و نکته سنجی به<br />
روایت سه داستان می پردازد. هستهاصلیاین داستان ها را زندگی<br />
افراد طبقه متوسط جامعه و همه مشکالت کوچک و بزرگ<br />
آنها تشکیل می دهند. اگرچه قهرمانان داستان با اسیر شدن در<br />
چنگال سنت ها و تعصبات، ظاهرا در وضعیتی ناامید کننده قرار<br />
می گیرند، اما باالخره خرد بر آن ها حاکم شده، سر انجام راه حلی<br />
برای مشکالت شان می یابند.<br />
دراین میان "درشکه چی" موفقیت چشمگیری کسب کرد<br />
46 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398-ژوئن 2019
سینما گزارش ویژه<br />
و مورد توجه منقدین نیز قرار گرفت.این فیلم، که در آن فرزنداو<br />
بابک کریمینیزبهایفاینقش پرداختهاست،به عنواننماینده<br />
سینمای ایران در جشنواره های بین المللی انتخاب شده بود. با<br />
این حال مسئولین سینمایی وقت مانع فرستادن آنبه فستیوال ها<br />
شدند. این فیلم تنها بعد از گذشت چندین سال در فیلم خانه<br />
هایاروپابه نمایش درآمد. "محلل" موفقیتیاستثناییبدست<br />
آورد و به مدت چند هفته هم زمان در چند سینما به نمایش<br />
در آمد. این فیلم کریمی را یک شبه به اوج شهرت رساند.<br />
باوجودی که "تختخواب سه نفره" موضوع مشابهی در ادامه<br />
دو فیلم پیشین داشت،برخالف فیلم های قبلی تنهابه موفقیت<br />
قابل قبولی رسید. شهرت کریمی و موفقیت بزرگ او موجب<br />
جلب توجه تهیه کنندگانبسیاری شد و آن ها در زمینهبازیگری<br />
پیشنهادات قابل توجهی به او ارائه دادند. این امر باعث شد او<br />
در تعدادی از فیلم های سینمای تجاری دهه 1350 که توسط<br />
سایرین کارگردانی شده بود، بازی نماید. او همچنین به عنوان<br />
هنرپیشه نقش دوم در یک فیلم محصول مشترکایران و ژاپن<br />
به نقش آفرینی پرداخت. این فیلم ساز، چهارمین و آخرین اثر<br />
خود را به نام "خانه خراب" در سال 1354 ساخت. این فیلم که<br />
به زبان طنز به روایت "بساز و بفروشی" در تهران دهه 1350<br />
می پردازد، با استقبال خوبی روبرو شد و مورد توجه رسانه ها<br />
قرار گرفت.<br />
کریمی در سال 1355 در نقش یکی از شخصیت های اصلی<br />
مجموعه معروف تلویزیونی "دایی جان ناپلئون" بازی کرد. از<br />
این مجموعه به عنوان موفق ترین سریال تلویزیونی که در ایران<br />
به نمایش درآمدهاست، یاد می شود.این هنرمند یک سال بعد با<br />
ساخت مجموعه "خسرو میرزای دوم"به تلویزیون بازگشت.این<br />
سریال شانزده قسمتی، کمدی هزل آمیزی درباره یک خانواده<br />
اشرافی بود که ناخواسته آخرین اثر نصرت کریمی به عنوان<br />
بازیگر محسوب می شود. او سپس فیلم نامه دیگری را نوشت و<br />
برای ساختن کاربعدیش آماده می شد کهبا دوران رکود سینمای<br />
ایران، طی انقالب در سالهای 1357-1358 مواجه شد.<br />
آثاراخیر<br />
نصرت کریمی پساز تشکیل جمهوریاسالمیاز کار فیلم -<br />
سازی منع شد. او در دوران پس از انقالب به صورتک سازی روی<br />
آورد و ساخته هایش را درنمایشگاه های بسیاری در معرض<br />
دید عالقمندان قرارداد. کریمی در سال 1366 اجازه یافت<br />
که یک نمایش عروسکی به نام "میهمان نا خوانده" را به روی<br />
صحنه بیاورد؛ او سپس فیلم پویا نمایی "هم بازی"را ساخت و<br />
در سال 1375-76 سریال تلویزیونی "وروجک" را کارگردانی<br />
کرد.ازجمله سایر آثاراخیراو می توان به ساخت مجموعه فیلم-<br />
های کوتاه تلویزیونی درباره کنترل آلودگی هوا اشاره نمود. وی<br />
در این دوران همچنین به تألیف کتاب های هنری مشغول شد؛<br />
از جمله می توان از کتابی درباره عبدالحسین نوشین، پدر تئاتر<br />
مدرن ایران، نام برد که وی جهت بزرگذاشت استادش به رشته<br />
تحریر درآورد.<br />
نصرت کریمی، درحال حاضر نود ساله، با همسرش پروین<br />
تیموری در تهران زندگی می کند.<br />
چند روایت از »دایی جان ناپلئون« تقوایی- نصرت کریمی<br />
روزنامه اعتماد- 1- در تاریخ اول مرداد ۱۳۵۴، ناصر تقوایی<br />
طی تماس تلفنی به من اظهار داشت: »تا چند روز دیگر باید<br />
کلید دوربینی را بزنم. آقایانانتظامی و نصیریان، برای دو نقش<br />
اول دایی جان و آقاجان در نظر گرفته شده بودند، ولی به علت<br />
شرکت در چند فیلم، نمیتوانند به مدت پنج ماه، اوقات خود<br />
را به طور تمام وقت دراختیار من بگذارند. دستم توی حناست:<br />
آیا تو فرصت داری یکی از این نقشها را به عهده بگیری؟«<br />
من در آن زمان، فیلم »خانه خراب« را به پایان رسانده بودم و<br />
مشغول نوشتن فیلمنامه سریال »خسرو میرزای دوم« بودم.<br />
بنابراین میتوانستم ضمن نوشتن فیلمنامه، با ناصر تقوایی<br />
هم کار کنم. با پیشنهادش موافقت کردم و همان دم، مرا به<br />
دفتر کارش که در محل فیلمبرداری بود دعوت کرد. او نقش<br />
»آقاجان« را برای من در نظر گرفته بود. من دوست داشتم<br />
نقش »مش قاسم« را بازی کنم، اما ناصر گفت آن نقش را<br />
به فنیزاده داده است. همان روز قراردادی به مدت پنج ماه،<br />
از قرار ماهی ده هزار تومان با من منعقد شد، که بعدا یک ماه<br />
دیگر تمدید شد: چون فیلمبرداری این سریال شش ماه طول<br />
کشی .د<br />
تقوایی که در جستوجوی یافتن هنرپیشهای برای ایفای<br />
نقش دایی جان بود، در این مورد دوستانه با من صحبت کرد.<br />
گفتم بازیگران استخواندار و با تجربهای وجود دارند که من<br />
از جوانی که وارد تئاتر شدم آنها را میشناسم. این بازیگران<br />
کارکشته که در دهه بیست در اوج شهرت بودند، سالها است<br />
که از کار تئاتر، خود را کنار کشیدهاند. عده ای را نام بردم<br />
مثلِ گرمسیری،تفرشی، آزاد،نقشینه،ایروانلو، مجید محسنی،<br />
وثوق و دیگران. با توافق تقوایی، بالفاصله با عدهای از بازیگران<br />
قدیمی تماس تلفنی گرفتم و کسانی که دعوت به همکاری<br />
را اجابت کردند به دفتر تقوایی آمدند و هر کدام نقشهای<br />
برجستهای را در این سریال به عهده گرفتند. وقتی نقشینه<br />
وارد دفتر شد، تقوایی در همان برخورد اول گفت: »این دایی<br />
جان ناپلئون است!« نقش شمس علی میرزا را به مرحوم<br />
تفرشی آزاد محول کرد. نقش ناظمالحکما را به مرحوم ایروانلو<br />
داد.<br />
۲- اگر تمام خانههای اعیانی و قدیمی تهران را از نظر<br />
بگذرانیم، خانهای مناسبتر از این خانه برای فضای دایی جان<br />
ناپلئون، گمان نمیکنم یافت شود. یک فضای سیزده هزار<br />
متری، که یک در ورودی از اللهزار در کوچه بنبست سینما<br />
ملی دارد و در دیگرش از خیابان فردوسی، در کوچه بنبست<br />
سیرک است. در این باغ متروک، شش واحد مسکونی وجود<br />
دارد که ساکنین آن در عیناینکه با هم فامیل هستند، به علت<br />
اختالف سلیقه فرهنگی و عقیدتی، با هم مخالف هستند. این<br />
محل، خانه اتابک اعظم بوده است که بعدا به اتحادیه فروخته<br />
شده و پس از فوت اتحادیه به ورثه او رسیده است. تاالر بنای<br />
اصلی که در زماناتابک ساخته شده و گویا کتابخانهاتابکبوده<br />
است، هماناتاق پذیرایی دایی جاناست. بنایاصلی به سبک<br />
معماری اواخر سلطنت ناصرالدین شاه است. بعضی از خانهها<br />
به سبک معماری زمان احمدشاه و برخی به سبک معماری<br />
زمان رضاشاه است. ساکنین این خانهها که ورثه دست چندم<br />
اتحادیه هستند و روابط خوشی با هم ندارند، فقط به مرمت و<br />
نظافت خانه خود میپردازند و توجهی به فضای عمومی این<br />
مجموعه، طی سالیاننداشتهاند:لذا فضای عمومیبه شکلباغ<br />
مخروبهای به نظر میرسید. شنیدم که تلویزیون برای مرمت<br />
فضای عمومی و نمای ساختمانها، در حدود یک صد و پنجاه<br />
هزار تومان هزینه کردهاست.این مبلغ در آن زمان، برابر قیمت<br />
نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398- ژوئن 47 2019
سینما<br />
ویژه گزارش بود.<br />
شهر شمال در متری پنجاه و صد آپارتمان یک تابه<br />
که است سریالی بهترین جان، دایی سریال اینکه در ۳- هستند.بنابراین،<br />
متفقالقول همگان شده، ساخته درایران حال چشمگیراین<br />
موفقیت در که عواملی آنبحثینمیطلبد. اثبات زیراست:<br />
قرار به ترتیباهمیت، به هستند، سهیم سریال ناپلئون،<br />
جان دایی کتاب مولف سهم عامل، مهمترین و<br />
نخستین اثر، این من، گمان به است. پزشکزاد ایرج آقای نویسنده،<br />
این است. ایران ادبیات تاریخ طنزآمیز رمان بهترین او،<br />
دولت ز به مرد ادب مثل - دیگری طنزآمیز داستانهای کرده<br />
تالیف نیز - و... هارونالرشید دربار در خان ماشااهلل طنزآمیز،<br />
ادبی کیفیت نظر از ناپلئون جان دایی اما است. دایی<br />
کتاب است. باالتر او آثار سایر از گردن و سر چندین در<br />
و است شده منتشر و ترجمه انگلیسی زبان به حتی جان، کتاب،<br />
این در است. گرفته قرار استقبال مورد اروپا، و امریکا ملموس<br />
بسیار فضاسازی، و آدمها روابط و شخصیتپردازی نویسنده<br />
پنداری است. عمیق بسیار روانشناختی، نظر از و خصوصیات<br />
و کرده زندگی سالها رمان، این شخصیتهای با داستان<br />
راوی گویی میشناسد. بن و بیخ از را آنها اخالقی و<br />
اقوام دیگران، و نیست نویسنده خود جز کسی )سعید( میگذرد<br />
داستان در که وقایعی هستند. خانوادگیاو معاشرین عمیقا<br />
و لمس خود پوست و گوشت با نویسنده انگار را خویش<br />
واقعی احساسهای نویسنده، است. کرده احساس ادبی<br />
اثر این و زده پیوند طنزپردازی ذاتی استعداد توان با را عامل<br />
دومین است. آورده وجود به را فرد به منحصر طنزآمیز و<br />
هنرمند کارگردان تقوایی، ناصر آقای سریال، این موفقیت این<br />
برگردان با تقوایی است. سینما زبان و تکنیک به آشنا وقایع<br />
تمام هنرمندانه، و خالق کارگردانی فیلمنامه، به رمان است.<br />
داده ارائه رمان از درخشانتر را داستان شخصیتهای و فعالیت<br />
شاهد نزدیک از فیلمبرداری، ماه شش مدت در من و<br />
عمیق عشق دلسوزی، وسواس، با که بودم او خالقیت و با<br />
کار بازیگران، از گرفتن بازی در تقوایی میکرد. کار ایثارگرانه وجودی<br />
با داشت. تسلط ادبی، اثر این سینمایی بیان و دوربین میان<br />
در او با میرسد ذهنم به چیزی اگر بود خواسته من از که به<br />
که کردم فراموش اصال فیلمبرداری جریان در من گذارم، وجود<br />
تمام با و هستم، هم کارگردان و سناریست بازیگر، از غیر بودم.<br />
گذاشته کارگردان دراختیار را خود بازیگر، یک مثل فقط اعالی<br />
حد در و میکردم گوش دقت به را تقوایی رهنمودهای میگذاشتم.<br />
اجرا به توان ناصر<br />
بود: نفر یک کارگردان، و تهیهکننده سریال این در هنرمند<br />
و خالق کارگردان اختیار در مالی منبع وقتی تقوایی. کار<br />
کیفیت به اینکه بدون میتواند کجا میداند او گیرد، قرار ضرورت<br />
صحنهها کدام در و کند صرفهجویی شود وارد لطمه و<br />
برسد، اعال حد به کار کیفیت تا کند شل را سرکیسه دارد جلوگیری<br />
هم مالی سوءاستفادههای و میل و حیف از ضمنا سیزده<br />
محوطه آن عمومی فضای مرمت برای تقوایی شود. ماهه<br />
شش کرایه اندازه به آنتیک اشیای اجاره و متری هزار بود،<br />
تهیهکننده یک دست در بودجه اگر کرد. هزینه محل آن میکرد<br />
صرفهجویی آنقدر مورد این در بیشتر، بردن سود برای عامل<br />
میخورد. جبرانناپذیر داستانلطمه فضای کیفیت تابه اتفاقی<br />
طور به که است کشتهای کار بازیگران شرکت دیگر، در<br />
وقت تمام و نداشته دیگری اشتغال ماه، شش مدت آن در از<br />
بعضی غرغرهای کار، اواخر در البته بودند. کارگردان اختیار کمک<br />
به سفید ریش عنوان به من میشد. شنیده همکاران توضیح<br />
همه برای مختصر، سخنرانی یک با و شتافتم ناصر متعلق<br />
افتخارش کند گل و شود موفق سریال این اگر که دادم که<br />
است ما همه مصلحت به بنابراین بود: خواهد ما همه به باشیم.<br />
داشته صمیمانه همکاری تقوایی، آقای با کار پایان تا بود،<br />
موثر جان دایی سریال موفقیت در که همکارانی از یکی دلسوز،<br />
فعال، بسیار او بود. تدارکات مدیر شیخاالسالمی خانم شیخاالسالمی<br />
خانم بود. حرفهای کار وجدان دارای و انضباط با میکرد.<br />
ردیف را تدارکاتی کارهای تمام سروصدا، بدون شده<br />
کار محیط سالمت موجب درست، و منضبط مدیریت دستیاران<br />
فنی، کادر بازیگران، تمام محیطی، چنین در بود. میکردند.<br />
همکاری عالقه، و عشق با لشکرها، سیاهی حتی و میرسید،<br />
پایان به شب نیمه و میشد شروع صبح هفت از کار چون<br />
سریال، کارگردان نمیکرد. کسالت احساس کسی اما مجموعه<br />
آن مرمت به دلبازی و دست با بود، مقاطعهکار خود اجاره<br />
به مالحظهای قابل بودجه و گماشت همت ریخته هم به فضای<br />
کیفیت بردن باال در که داد، اختصاص عتیقه اشیای چنین<br />
دیگری کس هر اگر کرد تصور نباید اما بود. موثر سریال آمد.<br />
خواهد وجود به ناپلئون جان دایی سطح در سریالی کند کتاب،<br />
اصلی متن سریال، این موفقیت در عوامل عمدهترین بازیگران<br />
و سناریست و خالق کارگردان عنوان به تقوایی کار<br />
کیفیت عالقهمندبه که هنرمندبودند.بازیگرانی کارکشته کردند.<br />
همکاری تقوایی کمتریبا دستمزد حتیبا آنها بودند. نمایشی<br />
هنر در قرن نیم از بیش که کسی عنوان به نگارنده میدهد:<br />
را پیشگویی این اجازه خود به است، بوده فعال ایران ایران<br />
تلویزیونی سریال بهترین که ناپلئون جان دایی سریال تماشا<br />
قابل آینده نسلهای برای قرنها است، زمان این تا سریال<br />
این گرفت. خواهد قرار تحسین مورد و بود خواهد از<br />
یکی نمایشی، هنر و جامعهشناختی روانشناختی، نظر از واجتماع<br />
فضا همهاینها، بر عالوه بود. خواهد آثار ماندگارترین تماشاگر<br />
به ملموسی طور به را ۱۳۲۰ شهریور از بعد و قبل نماد<br />
آقاجان و فئودالی تفکر نماد جان دایی میدهد. نشان تجددطلبیای<br />
ویژه هستند.به پهلوی دوران تجددطلبی تفکر نظامیان<br />
زور با و سطحی طور به را غرب اجتماعی مظاهر که فلسفی<br />
تفکر به توجه بدون بود، کرده تحمیل ایران جامعه به یعنی<br />
است، غرب مدرن تمدن زیربنای که رنسانس دوران تمدن<br />
ظواهر که حجاب کشف و تعویضلباس کردنبه بسنده درآمده<br />
نمایش به خوبی به سریال این در است، غرب مدرن غرب،<br />
تمدن مظاهر از کپیبرداری این نماد بهترین است. را<br />
سریال این کوچک نقشهای میرزاست. اسداهلل شخصیت دودکار<br />
ورشوچی، مثل اللهزاری، تئاترهای استعداد با بازیگران طور<br />
به را خود نقشهای که داشتند عهده به سلیمانی پروین و کردند.<br />
خوببازی چشمگیری اب ارتباط در نمیکنم فراموش هیچگاه که خاطرهای ۴- نداشتند،<br />
کار که بازیگران از عدهای با است. فنیزاده زندهیاد گوشه<br />
در فیلمبرداری میکردیم. استراحت باغ از گوشهای در گریم<br />
و لباس با فنیزاده بود. جریان در محوطه از دیگری عروسیها<br />
در روحوضی نمایش رقاصههای تقلید قاسم(، )مش مالقات<br />
قرار محله جاهلهای با رقص، ضمن که درمیآورد، را رب روده خنده از را همه اغراقآمیز، اطوارهای با او میگذارند. محل<br />
که باغ گوشه آن از کارگردان دستیار ناگهان بود. کرده فنیزاده<br />
قاسم!« مش فنیزاده، »آقای زد: فریاد بود فیلمبرداری شد.<br />
عوض چهرهاش حالت ناگهان قاسم مش اسم شنیدن با و شاد چشمان شد، کشیده چانهاش طرف به لبهایش کنار وجودش<br />
سلولهای تمام با و شد غمانگیز و بیحال شنگولش، طرف<br />
به لخ لخ و درآورد قوز کمی خزید. قاسم مش جلد به رقاصه<br />
شخصیت از ناگهانی تغییر این رفت. فیلمبرداری محل کردم<br />
مشاهده آن یک در را قاسم مش شخصیت به روحوضی قاسم<br />
مش نقش در فنیزاده زندهیاد گفتم. آفرین او به دل در و او<br />
نمیآورد، در را قاسم مش نام به شخصی ادای نمیکرد، بازی میکرد.<br />
زندگی قاسم مش نقش در وجودش سلولهای تمام با قاسم<br />
مش به و نشسته آالچیق در جان دایی که صحنهای در دار<br />
طناب که میدهد فرمان ایستاده آالچیق در آستانه در که موظف<br />
را خود همیشه که قاسم مش کند، برپا دزد اعدام برای را<br />
انسانی جان باید اینکه از میپندارد، ارباب فرمان اجرای به کند<br />
وساطت میخواهد است. شده عصبی تنش گرفتار بگیرد حال<br />
به دلش ضمنا بگذرد، دزد تقصیر سر از جان دایی شاید ارباب<br />
فرمان از تمرد که حالی در میسوزد، اعدام به محکوم حالت<br />
چند دارد گناه احساس بابت این از و نمیداند جایز را از<br />
گناه احساس چرا، و بیچون بری فرمان متضاد: احساسی اعدام<br />
حکم اجرای از دلهره و محکوم حال به دلسوزی تمرد، متوقف<br />
برای التماس و شود انجام خودش دست به باید که حالت<br />
در متضاد، نهان تمامایناحساسهای حکماعدام. کردن دوربینی<br />
کنار در من بود. منعکس فنیزاده نگاه و گفتار چهره، به<br />
که میکردم تماشا را فنیزاده هنرمندانه بازی و بودم ایستاده میداد.<br />
ارائه را متضاد احساسهای این تمام حیرتآوری طور نشد<br />
گرفته فنیزاده چهره کلوزآپاز صحنه، دراین که افسوس که<br />
طور آن را او عمیق و متضاد بغرنج، حاالت هم تماشاگر تا کند.<br />
دریافت بود 2019<br />
خرداد1398-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 48
ویژه<br />
گزارش سینما اجتماعی<br />
سینمای پیریزی در کریمی نصرت نقش ۱۳۵۷<br />
سال انقالب از پیش مهم سینماگران از کریمی نصرت و "درشکهچی" فیلم دو ارائه با ۱۳۵۰ سال در او میشود. شناخته رساند.<br />
یاری سینمایاجتماعیایران شکوفایی "محلل"به نوشین<br />
گروه با بازیگر و گریمور عنوان به که کریمی نصرت بزرگداشت<br />
در کتابی در "استاد" به را خود دین و داشت همکاری سینما<br />
رشته در تحصیل برای ۱۳۳۱ سال در است، کرده ثبت او و<br />
ایتالیا در تجربهاندوزی و آموزش سال چند از پس او رفت. اروپا به برگشت.<br />
بهایران ۱۳۴۳ سال به )سابق( چکسلواکی و نویسندگی از گوناگون، رشتههای و عرصهها در کریمی فیلمهای<br />
تولید تئاتر، و سینما برای گریم و طراحی و بازیگری است.<br />
داده ارائه زیادی کارهای عروسکی نمایشهای و انیمیشن فعالیت<br />
"غیراسالمی"از رفتار و پیشینه خاطر به که پسازانقالب، مانند<br />
"متفرقه" کارهایی به و آورد روی تدریس به ماند، باز هنری او<br />
هنری ذوق با همچنان که پرداخت، گل پرورش و پیکرتراشی نزدیکیدارند.<br />
و<br />
ذوق هم کرده، کار رشتهای هر در کریمی فنی<br />
الزامات و دانش هم و داده نشان باال قریحهای در<br />
اجرا به تخصصی و ماهرانه صورت به را هنر هر فیلمهای<br />
مانند رشتهها از برخی در است. آورده کارتون(<br />
یا )انیمیشن متحرک نقاشی و عروسکی از<br />
پیش او اهمیت اما است؛ بوده بارزترینها از یکی سینماییاوست.<br />
فیلم دو خاطر چیزبه هر نو"<br />
"موج کرانهی بر ۱۳۴۸<br />
سال در که نو" "موج به مشهور جریانی برای<br />
کرد، ایران سینمای وارد تازه هوایی و حال هنرمندانه<br />
طبعی و گفتنی حرفی که هنرمندانی این<br />
کرد. فراهم مناسب نسبتا فرصتی داشتند، سطحی،<br />
سینمای نفی چیز هر از پیش جریان بود<br />
"مبتذل" کلمه یک در و آسانپسند و بیمایه از<br />
خام تقلید و ارزان الگوبرداری با ایران، جامعه واقعیات از بیگانه که شکل<br />
مصری، و هندی فیلمهای ویژه به خارجی، موفق فیلمهای گرفتهبود.<br />
و<br />
بود آمده پدید نوجویی برای بازتری فضای که دورهای در و بیمایه فیلمهای از دلزده و خسته که تماشاگرانی پشتیبانی با "سینمایآبگوشتی"فیلمهایبهتریمیخواستند،نصرتکریمی<br />
که<br />
کرد عرضه برجسته فیلم دو ۱۳۵۰ سال در ماه چند فاصله به شد.<br />
سینمایاجتماعیایران سنگبناییبرای شهر<br />
فضای که بود شده تولید فیلم صدها ایران در آن از پیش ایران<br />
جامعه در آنها داستان و میدادند نشان را ایران روستای و نداشتند،<br />
ربطی هیچ جامعه واقعیات با فیلمها این اما میگذشت، اصطالح<br />
میگفتند. سخن فارسی زبان به مردم آنها در که این جز گونه<br />
این برای مناسب البته و وهنآمیز نامی "فیلمفارسی" محصوالتبود.<br />
در<br />
ایران اجتماعی سینمای داروندار تمام کریمی نصرت از پیش کارگردانی<br />
به آهوخانم" "شوهر جمله: بود،از شده خالصه فیلم چند دو<br />
تقوائی، کارگردانیناصر دیگران"به درحضور "آرامش مالپور، داوود مهرجویی.<br />
داریوش کارگردانی هالو"به "آقای و "گاو" فیلم ایران<br />
اجتماعی سینمای که بود کریمی نصرت اول فیلم دو با کارگردان<br />
این کرد. پیدا توانا سخنگویی و شد مطرح واقعی طور به به<br />
را دوربین خود، از پیش سینماگر هر از قویتر و ماهرتر و بهتر قالبی<br />
و بیریشه بازاری سینمای مانند نه او، نگاه برد. مردم میان مردم<br />
فیلمساز باال. از و شیک نو"، "موج سینماگران مثل نه و بود آنها<br />
به درخور نفسی به اعتماد با میشناخت، خوبی به را فرودست میجوشید.<br />
آنها با راحتی به و میشد نزدیک به<br />
است؛ مخالف موجود وضع با کریمی نصرت سینمای تحولطلب<br />
او است. معترض اجتماعی نابرابریهای و نارواییها نیست،<br />
تفرعنآمیز و خودپسندانه او دیدگاه اما است، ستیزنده و بود<br />
علت این به شاید است. فروتنانه و بیهیاهو او اجتماعی تعهد خروش<br />
و خشم سالها آن در که را، "روشنفکران" او سینمای که میشود.<br />
شناخته قدراوامروزبهتر خشنودنکرد. میخواستند، سرگرمکنندهی<br />
و شاد جنبه کریمی سینمای مهم مزیت روان<br />
تمسخر و طنز بستر در همیشه او اجتماعی نقد است. آن به<br />
و میکند جذب راحتی به را ساده تماشاگران او فیلم میشود. خود<br />
وباورهای عادات فیلم در چهبسا که هرچند مینشیند؛ دلشان میگیرد.<br />
قرار ضربهها شدیدترین زیر که آنهاست حملهبهسنتهایکهنه<br />
در<br />
"درشکهچی" نام به کریمی نصرت سینمایی فیلم اولین ساختگی<br />
عناصر به توسل بدون شهر، جنوب هوای و حال خلق جرأت<br />
به موفقاست. بسیار چاقوکشی، و مانندالواطی کلیشهای و واقعی<br />
فضای مهارت و دقت این با فیلمی هیچ که گفت میتوان و<br />
نکتهسنجی ویژه به بود. نکرده تصویر را عادی مردم زندگی در<br />
فیلم پالن اولین همان از جزئیات، ثبت در دوربین باریکبینی دلنشیناست.<br />
سخت قبرستان، اجتماعی<br />
تیپهای و جامعه از که میدهد نشان فیلمساز و عادتها رایج، سنتهای و مراسم دارد. عمیق و درست شناختی پسندیده<br />
خصلتهای میشناسد. خوبی رابه عادی مردم خلقیات سنتهای<br />
مقابل در و میستاید صمیمانه را آنها نیک روحیات و میگیرد.<br />
تمسخر و نقد شالق زیر را جاهالنه و زشت و پوسیده زبان<br />
سادهترین به را نامتعارف عشقی داستان "درشکهچی" در<br />
و میسازد مأنوس و آشنا فضایی میکند. روایت سینمایی برقرار<br />
واقعی مناسباتی جاندار، و زنده شخصیتهای مشتی میان از<br />
اما داشته دیرین الفتی میانسال مردی و زن فیلم در میکند. دیگر<br />
دادهاند، دست از را خود همسران که اکنون افتادهاند. جدا هم غیرت<br />
اما هستند. ازدواج به مایل و نیست مانعی آنها عشق سر بر از<br />
پس تنها آنهاست. پیوند از مانع "ناموسی" تعصبات و "مردانه" راه<br />
سر از مانع این که است تلخ برخوردهای و فراوان سختیهای برداشتهمیشود.<br />
ونکوهش<br />
درنقد "محلل" کریمیبهنام سینمایی فیلم دومین سخت<br />
سنتزده جامعۀ کهنهی عادتهای و دیرین اعتقادات شد.<br />
جنجالانگیزبدل فیلمی وبه بیباکبود از<br />
عصبانیت در خانوادگی، بگومگویی در بازاری شوهری فیلم در زودی<br />
به اما میکند طالقه" "سه را خود همسر و میشود در به خود آن<br />
از داستان در که برداشتی یا اسالمی فقه به بنا میشود. پشیمان و<br />
ندارد "رجوع" حق دیگر مرد این میشود، ارائه زناشویی<br />
خود زن با دوباره میتواند شرطی به تنها همبستر<br />
او با "محلل" نام به دیگر مردی که کند، از<br />
میگیرد: قرار دردناک تنگنایی در مرد شود. از<br />
و بگیرد نادیده را شرع احکام نمیتواند سویی همسر<br />
همبستری به نیست حاضر دیگر سوی دهد.<br />
رضایت مردیبیگانه خودبا از<br />
یکی به که "محلل" سینمایی فیلم گوشهچشمی<br />
هدایت صادق کوتاه داستانهای ویژه<br />
به و سنتی باورهای مزاحمت داشته، نشان<br />
خوبی به امروز دنیای با را آنها ناسازگاری را<br />
دینی محافل تند واکنش فیلم میدهد.نمایش پس<br />
و انجامید فیلم توقیف به که داشت دنبال به آورد.<br />
بار به گرفتاری آن سازندهی برای انقالب از دلخواه<br />
سینمای از یادشده فیلم دو تولید از پس کریمی نصرت سیاسی<br />
فشارهای و فرهنگی موانع که گفت میتوان شد. دور خود کارگردان<br />
مقام در گاه او پس آن از داشتند. باز راهش ادامه از را او به<br />
بیشتر که کرد شرکت فیلمهایی در بازیگر نقش در بیشتر و کوبنده<br />
طنز و طعن به را بیمایه کمدی و داشتند توجه گیشه میدادند.<br />
ترجیح با<br />
سالی چند و گذراند سختی دوران انقالب از پس هنرمند این هنر<br />
به انقالب از پیش که تیرهاندیشانی برد. سر به وحشت و هول به<br />
انقالب از پس بودند، نیافته دست خودش به اما زده آسیب او سپس<br />
و افتاد زندان به مدتی کریمی افتادند. مافات" "جبران فکر شد.<br />
منع هنری کار از در<br />
را خود هنری خالقیت انقالب از پس سالهای در کریمی همچنین<br />
کرد.او عرضه گریم و پیکرسازی مانند دیگری رشتههای هنری<br />
دانش و تجربه پرداخت، تدریس به هنری آموزشگاههای در همواره<br />
نیز خود کالسهای در و داد قرار جوانان اختیار در را خود کرد.<br />
تأکید سینما رویکرداجتماعی براهمیت 49 2019<br />
ژوئن خرداد1398- شانزدهم شماره نیماتایمز
گزارش ویژه سینما<br />
نصرت اله کریمی 95 ساله می شود<br />
از همان بچگی احساس می کردم شدم « چارلی چاپلین »<br />
پرویز نوری<br />
نویسنده و منتقد سینما<br />
نصرت اله کریمی در اول دی ماه 1303 در تهران به دنیا آمد.<br />
تحصیالت دوره متوسطه را در هنرستان صنعتی تهران گذراند<br />
و از همان جا دیپلم گرفت. سپس از سال 1317 به تحصیل<br />
در رشته هنرهای نمایش ، گریم و طراحی صحنه در آموزشگاه<br />
تئاتر مشغول شد. او از سال 1319 توانست وارد فعالیت های<br />
هنری شود و در نمایشنامه هایی که در تئاترهای تهران برگزار<br />
می شد ، به عنوان گریمور و طراح صحنه و هم چنین هنرپیشه<br />
به کار بپردازد.<br />
در سال 1323 بود که به گروه تئاتر نوشین ملحق گشت.<br />
عبدالحسین نوشین در حقیقت از بنیان گذاران تئاتر نوین در<br />
ایران به شمار می آمد. در همان سال ها ضمن انجام امور گریم<br />
و طراحی صحنه ، در نمایش هایی از جمله " دختر شکالت<br />
فروش " و " اوژنی گرانده " هم نقش هایی بر عهده گرفت. در<br />
سال 1332 به جهت تصمیم به ادامه تحصیل عازم ایتالیا شد و<br />
آن طور که خودش مدعی شده مدتی به عنوان دستیار ویتوریو<br />
دسیکا به فعالیت در سینما مشغول بود و در عین حال در کمدی<br />
های نئورئالیستیایتالیایی هم در کنار دوبلرهایی چون منوچهر<br />
زمانی و حسین سرشار به دوبله فیلم ها می پرداخت. مدتی پس<br />
از آن به چکسلواکی سفر کرد و دوره تئانر عروسکی و مجسمه<br />
سازی را در آنجا فرا گرفت. نصرت کریمی در سال 1343 به ایران<br />
بازگشت و در وزارت فرهنگ و هنر مسئولیت کارگاه انیمیشن را<br />
عهده دار شد و یکی از عروسک های مشهور او " آقای شاکی" در<br />
تلویزیون ، محبوبیت بسیاری در بین عامه به دست آورد. فعالیت<br />
های سینمایی را در سال 1350 با طراحی لباس در فیلم " بابا<br />
شمل " ساخته علی حاتمی آغاز کرد. نخستین فیلم او در مقام<br />
کارگردانی به سال 1350 با فیلم "درشکه چی" بود. فیلمی در<br />
مایه آثار رئالیستی ایتالیایی و آن چه از سینمای آن زمان فیلم<br />
سازهای بزرگی چون ویتوریو دسیکا و ماریو مونیچلی آموخته<br />
بود. خودش در "درشکه چی" نقش شخصیت اصلی داستان را<br />
بر عهده داشت. اما فیلمی که نصرت کریمی را در سینما معروف<br />
کرد "محلل" بود و با موضوعی به شدت ضد مذهبی و همین<br />
مسئله برایش در بعد از انقالب مشکل ساز شد. در زمانی که<br />
فیلم بر پرده سینماها بود ، آیتاله مطهری مطلبی معترضانه در<br />
روزنامه اطالعات نوشت که "محلل" هیچ گونه ارتباط واقعی و<br />
درستی با اسالم ندارد و فیلم ساز بکلی از شئون و احکام اسالمی<br />
به دور بوده است. کریمی پس از آن ، جوابیه ای تند و تیز به آیت<br />
اله مطهری داد که در رد حرف های او بود و همین قضیه سبب<br />
شد تا در اوایل انقالب به زندان محکوم شود. شانس با او یار بود<br />
چون وقتی معلوم شد تهیه کننده "محلل" مهدی میثاقیه از<br />
جمله بهاییان است ، حکم آزادی اش صادر گشت. به هر روی ،<br />
عمده شهرت و محبوبیت او در سال 1354 به خاطر بازی نقش<br />
"آقاجون" در سریال فوقالعاده و ماندگار ناصر تقوایی "دایی جان<br />
ناپلئون"بود.<br />
نصرت کریمی در سال 1352 هم در چند فیلم متوسط تنها<br />
به عنوان بازیگر حضور پیدا کرد. درسال 1353 هم جالب است<br />
بدانید در فیلم "گوزن ها"ی مسعود کیمیایی ، دستیار فیلمبردار<br />
شد! هم چنین در دو فیلم دیگر کیمیایی "غزل" )1355( و<br />
"سفرسنگ")1356(نقش هاییبازی کرد.<br />
کریمی در سال های بعد از انقالب و در سنین کهولت مدتی<br />
ممنوع الکار بود و پس از اجازه توانست در برخی از فیلم های نه<br />
چندان قابل توجه ( مثل "قافله" ، "تیغ آفتاب" و "برخورد"( در<br />
سمت دستیار کارگردان همکاری کرد. پسر او ، بابک کریمی از<br />
هنرپیشه های مستعد امروز است و در آثار عمده اصغر فرهادی (<br />
از جمله "جدایی" ، "گذشته" و "فروشنده"( نقش هایی بر عهده<br />
گرفتهاست.<br />
گوشه هاییاز مصاحبه به نصرت کریمی را می خوانید:<br />
\\راجع به گذشته تان و چگونگی عالقه به سینما<br />
برایمانبگویید.<br />
عالقه به بازیگری را از کودکی داشتم . بچه جنوب شهر تهران<br />
بودم. آن موقع تئاتر نبود یا بود ولی ما را نمی بردند. تو عروسی<br />
ها بود که تئاتر روحوضی و مطرب ها را می دیدم. عاشق آن<br />
کاکاسیاه شده بودم. کالس چهار و پنجابتدایی با همشاگردی ها<br />
و بچه های محل یک گروه تئاتری درست کرده بودیم. باید بگویم<br />
از بچگی چارلی چاپلین را خیلی دوست داشتم. یادم هست آن<br />
زمان که فیلم ها صامت بود و خانه ما رو به روی سینما تمدن<br />
قرار داشت ، یک پسر خاله داشتم که مترجم سینما بود . من<br />
با پارتی این پسر خاله هر شب می رفتم سینما . آن موقع پنج<br />
- شش سالم بود. فیلم را که یک هفته می گذاشتند من هفت<br />
شب آن را می دیدم. آن قدر که عاشق چارلی چاپلین شده بودم<br />
در یک لحظه در دوران کودکی خیال می کردم من هم چارلی<br />
چاپلین هستم. تو مهمانی اقوام و دوستان مرا بلند می کردند<br />
می گذاشتند وسط مجلس و می گفتند " چارلی چاپلین شو".<br />
احساس می کردم شدم جارلی چاپلین و حقیقتأ باورم شده بود.<br />
\\چه طوربه هنرپیشگی رسیدید؟<br />
پدرم به من می گفت برای رفتن به دبیرستان سه تا مدرسه<br />
هست. هر کدام را خواستی انتخاب کن. اگرمی خواهی کار<br />
تجارت کنی و دنبال کسب و کار بروی ، برو مدرسه دارایی. اگر<br />
می خواهی اداری بشوی و در وزارتخانه ها استخدام بشوی ، برو<br />
دارلفنون. اما اگر می خواهی هنرمند بشوی و صنعت گر ، باید<br />
بروی مدرسه صنعتی. آن موقع من عشق به هنر داشتم و گفتم<br />
مدرسه صنعتی. مرا بردند و اسمم را نوشتند درآهنگری. یک روز<br />
که داشتم به هنگام کار آهن بری ادا در می آوردم و بچه ها می<br />
خندیدند ، رییس آنجا مهندس اولیایی وارد شد و مرا در آن<br />
حالت دید و خنده اش گرفت و بعد گفت : "آقا جان ، تو جات تو<br />
هنرستان صنعتینیست.اول الله زاریک کوچه هست که سرش<br />
یک پالک برنجی است. روش نوشته هنرستان هنرپیشگی ، تو<br />
50 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398-ژوئن 2019
سینما گزارش ویژه<br />
بایدبروی آنجا".<br />
\\در هنرستان هنرپیشگی چه چیزهایی<br />
آموختید؟<br />
در آنجا کارهای گریم را زیر نظرکنعانی یاد گرفتم.<br />
مرحوم نوشین در سال 1323 تئاتر فرهنگ را پایه<br />
گذاری کرد. یکی را به اسم ناپلئون سروری به استخدام<br />
در آورد تا کارهای گریم را انجام دهد. من دستیار او<br />
شدم.<br />
\\کار گریم را از کجا یاد گرفته بودید؟<br />
از روی کتاب طرز گریم را یاد گرفتم. خصوصأ کتابی<br />
که مال سال 1938 بود. بعد هم در سال 1329 برای<br />
گریم در تئاتر سعدی استخدام شدم. البته بازیگری را<br />
هم انجام می دادم. به من ماهی دوهزار تومن حقوق<br />
می دادند، درحالی که گریمورهای دیگرحقوق شان<br />
ماهی صدوپنجاه تومن بود. آن موقع پیش پرده هم می<br />
خواندم.<br />
\\مجسمه سازی را به چه طریق شروع کردید؟<br />
ریشه های مجسمه سازی بر می گردد به دوران کودکیم.<br />
یادم هست حتیبا گلباغچه مجسمه می ساختم. عالقمندبودم<br />
به تیپ های مختلف. برادرم نقاش بود و بهش می گفتم برای<br />
من عکس ارباب بکش یا رخت شور و یا حمال. از روی آن ها<br />
مجسمه درست می کردم. در سال 1320 یا 21 که کنفرانس<br />
تهران تشکیل شد ، آن هنگام که چرچیل و استالین و روزولت<br />
آمدند تهران ، برادرم نقاشی هایی ازآن ها کشید و به شان تقدیم<br />
کرد. بعد هم یک نامه داد که نوشته بود دوست دارد موزه های<br />
آن ما را ببیند. اول شوروی او را دعوت کرد. وقتی رفت و برگشت<br />
گفت آنجا تئاتر عروسکی شان فوقالعادهبود. گفتمبایدبروماروپا<br />
و این رشته را بخوانم. نظام وظیفه نرفته بودم و پول و پاسپورت<br />
هم نداشتم. 9 یا 10 سال طول کشید تا در سال 1331 توانستم<br />
معافی بگیرم و پاسپورتم را درست کنم و پول هایم را جمع<br />
کنم و بروم اروپا. یک مدتی ایتالیا ماندم که مدرسه عروسکی<br />
نداشت. بعدش رفتم اتریش و سپس چکسلواکی که دانشکده<br />
تئاتر عروسکی داشت. همان موقع فیلم عروسکی که کارل زمان<br />
ساخته بود ، دیدم و این برای اولین بود ، عروسک ها<br />
روی شیشه بازی می کردند، حیران شدم. به همین<br />
خاطر رفتم دانشکده سینما و ساخت فیلم عروسکی<br />
را یاد گرفتم. برای این کار هم حدود پنج سال رشته<br />
کارگردانی را گذراندم.<br />
کارنامهسینمایی "نصرتکریمی"<br />
فیلم های شاخص :<br />
"درشکه چی" )1350(<br />
اولین فیلم کریمی با نگاهی واقع گرایانه به<br />
ملودرامی تأثیرگذار دست پیدا می کند. حکایت<br />
یک درشکه چی )نصرت کریمی( که به خاطر<br />
دست یافتن عشق زندگی اش )شهال ریاحی( با<br />
موانع بیشماری درگیر می شود. فیلم فضایی قابل<br />
لمس با شخصیت پردازی هایی سنجیده و حس<br />
شدنی ارایه می دهد و فیلمساز در نخستین کارش اثری<br />
در مایه های فیلم های نئورئالیستی ایتالیایی ترسیم می<br />
سازد.<br />
"محلل" )1350(<br />
با این فیلم جنجال برانگیز احکام اسالمی درباره<br />
برگشت شوهر به همسر سه طالقه اش و وجود یک محلل<br />
، به طنز گرفته می شود. هر چند کریمی به چنین مضمون<br />
مذهبی به شکل یک هزل پرشوروحال پرداخته بود لیکن<br />
فیلمی بود که به وسیله آیت اله مطهری به دلیل نقض<br />
قوانین اسالم ، محکوم شد و فیلمساز به زندان افتاد. نصرت<br />
کریمی خود نقش اصلی را داشت با همسرش )ایرن( .<br />
محلل )رضا کرم رضایی(.<br />
"حکیم باشی" ( 1351(<br />
در این کمدی طنزآمیز ساخته پرویز نوری ، قصه حکیم<br />
باشی )نصرت کریمی( در یک ده دور افتاده بازگو می شود<br />
که با جادو و جمبل بیماران را معالجه می کند اما با ورود<br />
یک پزشک از شهر)منوچهروالی زاده( همه چیز به هم می<br />
ریزد.... ایرن در نقش زنی ظاهر می گردد که حکیم باشی<br />
دلباخته اش شده است. فیلم با توفیق بسیار روبه<br />
رو شد و با فروش باالی یک میلیون ، در لیست<br />
پرفروش های سال قرار گرفت.<br />
"عیالوار" )1352(<br />
موضوع این کمدی - که به وسیله بهرام ری<br />
پور و پرویز نوری بر مبنای یک ماجرای واقعی<br />
در اصفهان ، نگاشته شده - به روایت یک حاجی<br />
"کمال قندچی")نصرت کریمی( می پردازد که<br />
صاحب چهار همسر است )توران مهرزاد ، پوری<br />
بنایی ، شهرزاد و نگار( و فیلم به کارگردانی پرویز<br />
نوری از دیدگاهی هزل آمیز ، موضوع ازدواج و<br />
مردی که دارای اهل وعیال بسیار است را مطرح<br />
می سازد.<br />
"خانه خراب" )1354(<br />
نصرت کریمی مجددأ به همان نوع کمدی<br />
رئالیستی که به ساخت آن تخصص دارد ، رو آورده و<br />
خود در قالب کارمندی ظاهر می گردد که به اصرار همسر<br />
و بچه هایش می خواهد خانه اش را بفروشد و در زمین<br />
تازه ای از نو خانه ای بنا سازد لیکن به خاطرکمبود و<br />
ضعف مالی ، دچار دردسر و گرفتاری می شود. در فیلم<br />
شهیار قنبری- ترانه سرای مشهور - هم نقشی عهده دار<br />
شده است.<br />
فیلم های ضعیف:<br />
"حسن سیاه" )1351(<br />
نصرت کریمی در این کمدی سبک به روال روحوضی<br />
به کارگردانی پرویز اصانلو ، نقش قهرمان داستان یعنی<br />
"حسن سیاه" را که سرپرست "آژانس هنری" است ، بازی<br />
می کند. کار او اجرای برنامه های شادمانی در مجالس<br />
عروسی هاست . در فیلم فخری خوروش هم حضور دارد.<br />
"تخت خواب سه نفره" )1351(<br />
در این کمدی سطحی که به نظر می رسید نصرت<br />
کریمی از موضوع فیلم "عیالوار" برداشت کرده ،<br />
باردیگرسراغ مردی زن باره )کریمی( می رود که قرار<br />
است با دوزن )توران مهرزاد و دیانا( زندگی کند.<br />
فیلم با صحنه هایی ناراحت کننده متأسفانه<br />
لطمه زیادی به استعداد گذشته این فیلمساز<br />
و بازیگرآورد.<br />
"خسرومیرزای دوم" )1356(<br />
این مجموعه تلویزیونی - که به صورت فیلم<br />
ساخته شد - از آخرین فعالیت های نصرت<br />
کریمی محسوب می شود. داستان بر اساس<br />
خسرومیرزای دوم در خانواده ای اشرافی و<br />
فئودال می گذرد و در حقیقت ازاجداد کسانی<br />
است که از زمان کریم خان حکمرانی می کرده<br />
اند. نقش اصلی را خود کریمی بر عهده داشت<br />
و دیگر بازیگران هم لرتا ، ایرن و دیانا بودند.<br />
مجموعه تأثیر خوبی از خود باقی نگذاشت.<br />
نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398- ژوئن 51 2019
سینما ادبیات<br />
شکارِ رام، شکارچیِ خشن<br />
نگاهی به فیلم »متری ششونیم«<br />
ماهنامه فیلم - رضا زمانی - متری ششونیم<br />
نویسندهوکارگردان:سعیدروستایی،مدیرفیلم برداری:<br />
هومن بهمنش، تدوینگر: بهرام دهقانی، آهنگ ساز: پیمان<br />
یزدانیان، صداگذار: امیرحسین قاسمی، صدابردار: ایرج<br />
شهزادی، طراح چهرهپردازی: ایمان امیدواری، بازیگران:<br />
پیمان معادی، نوید محمدزاده، پری ناز ایزدیار و فرهاد<br />
اصالنی، تهیه کننده: سید جمال ساداتیان،۱۲۵ دقیقه.<br />
سرگرد صمد )پیمان معادی( عضو پلیس مبارزه با مواد مخدر،<br />
چند سالیست که در جستجوی یکیاز سرکردههای تولید و توزیع<br />
شیشه به نام ناصر خاکزاد )نوید محمدزاده( است. او موفق می شود<br />
از طریق نامزد سابق ناصر )پری ناز ایزدیار( محل زندگی او را پیدا و<br />
دستگیرش کند. ناصر پس از دستگیری در جستجوی راهی برای<br />
فرار از قانون است و در ضمن حرف هایی برای گفتن دارد...<br />
خلق یک شخصیت پلیس مبارزه با مواد مخدر که رفتار و<br />
گفتارش فراتر از کلیشه های رایج سینمای ایران است و شغلش<br />
بخشی جدانشدنی از زندگی اش شده و قسمت مهمی از<br />
شخصیتش را شکل داده، مهم ترین دستاورد فیلم جدید سعید<br />
روستایی است. روستایی با فیلم ابد و یکروز، با همان اثر اولش<br />
نشان داد که قدر موقعیت هاییاز جنس سینما را می داند و می تواند<br />
سکانسهایی خلق کند که مخاطب را با خود همراه کند. چنین<br />
موقعیت هایی در ساخته جدیدش بیشتر به چشم می خورد؛ از<br />
لحظه ای که نیروهای پلیس به قصد دستگیری مصرف کنندگان<br />
مواد مخدر به حاشیه شهر هجوم می برند و سپس فصل گرفتن<br />
آب روی سر بازداشتشدگان توسط ناصر خاکزاد و در نهایتانفجار<br />
در آشپزخانهی تولید شیشیه رضا ژاپنی، مخاطب پیوستهبا چنین<br />
موقعیت های همراه کننده و جذابی روبهرو می شود. اما آن چه که<br />
باعث می شود نتوان متری ششونیم را یک قدم رو به جلو در<br />
کارنامه وی به حساب آورد، چند پارگی اثر در وهله اول و به بار<br />
ننشستن و یا رها کردن شخصیت ها در وهله دوم است.<br />
در نگاه اول فیلم دو پاره است؛ نیمه اول به سرگرد صمد و<br />
تالش های او اختصاص دارد و نیمه دوم به ناصر خاکزاد می پردازد.<br />
اما فیلم چند پاره ترازاینهاست.برخیاز فصل های فیلم طوالنی تر<br />
از آن هستند که در بافت یک درام منسجم بتوانند برای خود دلیلی<br />
وجودی پیدا کنند وبرخی دیگر هم آن قدر کوتاه و یا تکراری کهبود<br />
و نبودشان فرقی نمی کند؛ تأکید دوباره ناصر به جناب وکیل برای<br />
جلوگیری از مصادره منزل خانواده اش فقط زمان فیلم را طوالنی -<br />
تر می کند و حتی حرف زدن از اینکه خودش قبالً خودکشی<br />
کرده -در همین سکانس- و حاال بایداعدام شود هم توجیهی برای<br />
خودکشی او در هنگام دستگیریاش نمی تراشد و فقط به ابهام<br />
مخاطب درباره این تصمیم او دامن می زند. این چند پاره بودن<br />
ناشیاز فراوانی موقعیت هاییست که فیلم سازنه توانسته آن ها رابه<br />
درستی در دل درام جا دهد و نه توانسته از آن ها دل بکند.<br />
برای درک بهتر این هدر رفتن ایده ها ففط کافیست به منطق<br />
52 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398-ژوئن 2019<br />
همان سکانساول و پایانبندی آن، قبلاز<br />
تیتراژ آغازین و ظهورنام فیلم توجه کنید؛<br />
بعداز تعقیب و گریز یکیاز مأموران و یک<br />
قاچاقچی مواد مخدر، قاچاقچی خودش را<br />
ندانسته و با دستپاچگی درون گودالی در<br />
نزدیکی ساختمان در حال ساخت می -<br />
اندازد که بالفاصله آن گودال عمیق<br />
توسط یک لودر پر می شود و فراری<br />
زنده به گور میشود. این سکانس با وجود<br />
کوبندگیاش منطقی به نظر نمیرسد؛<br />
هیچ گودالی با آن عمق را بدون دلیل<br />
حفرنمی کنند کهبدون دلیل پُرش کنند.<br />
انگار فیلم ساز آنقدر جذباین زندهبهگور<br />
کردن فراری )حال تفسیر فرامتنی اش هر<br />
چه می خواهد باشد: فراموشی بخشی از<br />
افراد توسط سیستم یا جامعه(برای تحت<br />
تأثیر قرار دادن مخاطب قرار گرفته که<br />
منطق درونی سکانس را فراموش کرده<br />
است. همین نارسایی در سکانس های<br />
دیگری از فیلم هم وجود دارد، مونولوگ -<br />
های طوالنیناصر درباره سختی هایی که<br />
در زندگی اش متحمل شده گرچه به<br />
خودی خود جذاب است اما در چارچوب<br />
درام جای خودش را پیدا نمی کند و فیلم<br />
را از ریتم می اندازد. هم چنین است منطق اتهام زدن ناصر به صمد<br />
و شک کردن قاضی به او و چند دقیقه بعد رفع اتهام، بدون هیچ<br />
توجیهمناسبی.<br />
اما نیمه اول فیلم با وجود یک پلیس درست و حسابی )که<br />
بیشتر به کلینت ایستوود فیلم هری کثیف شباهت دارد تا به آل<br />
پاچینو مخمصه( درگیر کنندهاست. راهانداختنبازی های مختلف<br />
و استفاده از دیگران برای رسیدن به ناصر هوشمندانه است. هر چه<br />
فیلم در نبود ناصر خوب جلو می رود و حتی شخصیت او با وجود<br />
عدم حضورش مهیب جلوه می کند، با دستگیری و آمدنش بهاداره<br />
پلیس و سپس رفتن به بازداشتگاه، رشته های فیلم پنبه می شود<br />
و اگر بازی درگیرکننده و خوب نوید محمدزاده نبود، از این جنبه<br />
فیلم را از دست رفته بود. فیلم ساز هر چه سعی می کند قهرمان<br />
و هم آوردش و هوش و ذکاوت آن ها را در یک راستا قرار دهد<br />
نمی شود که نمی شود. ناصرخاکزاد آن انسان باهوشی نیست که<br />
یک امپراطوری مواد مخدر را هدایت کند، پس قطب مخالفش<br />
هم که همان پلیس است به اندازه او پایین می آید و تالش هایش<br />
بیارجوقرب به نظر می رسد. آن پلیس با جَ نَم نیمهاول فیلم حتی<br />
اگر در نیمه دوم فراموش نمی شد، باز هم با این شخصیت پردازی<br />
نیم بندِ قطبِ مخالفش کهبیشتربه یک فروشنده خرده پا می ماند<br />
تا یک سرکرده، باز هم نمی توانست فیلم را نجات دهد.<br />
رابطه میان شکار و شکارچی یکی از پیرنگ های مرسوم در<br />
جهان سینماست،اما فقط زمانی جواب می دهد که هم شکار و هم<br />
شکارچی صاحبنگاهیبه زندگی، شغل خود و جهان پیرامونشان<br />
باشند؛ عنصری که متأسفانه حلقه مفقوده فیلم روستاییست و رد<br />
و نشانی از آن وجود ندارد. دلیل نبود چنین نگاهی در دو طیف<br />
داستان هم کامالً روشن است؛ فیلم ساز اول می خواهد فیلمی<br />
اجتماعی و مبتنی بر واقعیت بسازد، تازه در مرحله بعد به فکر<br />
ساخت فیلمی در زیر ژانر پلیسیست. در حالی کهبایداین مسیر را<br />
کامالًبرعکس طی کند؛ داستان پلیسی خود را درست تعریف کند،<br />
سپس اگر دغدغه ای اجتماعی هم در پس ذهن فیلم ساز وجود<br />
دارد در کنار فیلم به حرکت در آید و راه خود را به آرامی به ادامه<br />
فیلمباز کند.<br />
تمام آن چه که راقم این سطور نوشت به آن معنی نیست<br />
که فیلم متری ششونیم را فیلم از دست رفتهای می داند، بلکه<br />
معتقد است فیلم ساز، فیلم بینِ کار بلدیست که قدر لحظات<br />
ناب سینمایی را می داند و میخواهد اثرش از جنس سینما باشد<br />
اما در عین حال اعتقاد دارد فیلم مخاطب را به وجد می آورد اما<br />
اقناع نمی کند. فقط امید دارد که او بهتر ببیند و بهتر بخواند تا<br />
اول صاحب نگاهی منحصربهفرد نسبت به دنیای پیرامونش شود<br />
و هم چنین زمان بیشتری را روی انسجام نهایی اثرش بگذارد تا<br />
در کنار توانایی هایی مانند دیالوگنویسی خوب، بازی گرفتن از<br />
بازیگران و اجرای مناسبش در موقعیت ها، فقط راضی به داشتن<br />
بودجه عظیم نباشد و از همان مرحله نوشتن فیلم نامه قدر این<br />
همهاستعداد رابداند. قطعاًاینگونه سینمایایران صاحب فیلم ساز<br />
خواهد شد که هر اثرش آینه ایست از بخشی از زندگی اجتماعی<br />
مردماین سرزمین.
سینما<br />
آشپزی خراسانی<br />
اشکنه تهیه طرز واقعیت<br />
اما گذاشتهاند، تهرانی اشکنه را اسمش بعضیها طبخ<br />
دیگران از پیش را آن خراسان مردم که است این رنگی<br />
جنوبیها خراسانی،برخالفاشکنه میکردهاند.اشکنه اگر<br />
است. آبکیتر بوشهری، اشکنه به نسبت و دارد قرمز ساده<br />
و سبک پیشغذای یک دنبال به یا هستید گیاهخوار غذای<br />
ساعتاین درنیم تنها که میکنیم پیشنهاد میگردید، کنید.<br />
آماده را ساده الزم<br />
مواد عدد<br />
۲ مرغ: yتخم • •<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
عدد<br />
۲ yپیاز: عدد<br />
yسیبزمینی:۳ پر<br />
سر غذاخوری قاشق ۱ گوجهفرنگی: yرب چایخوری<br />
قاشق ۱ yزرچوبه: مقداری<br />
فلفل: و نمک yروغن، yاشکنهخراسانی<br />
طرزتهیهاشکنهخراسانی<br />
کنید<br />
داغ مالیم آتش روی قابلمه در را روغن قاشق سه دو، دهید.<br />
تفت آن در را ریز و ساطوری پیاز و کم<br />
و کنید اضافه را زردچوبه گرفت، رنگ پیاز وقتی و<br />
کنید اضافه را گوجهفرنگی رب سپس بزنید. هم را مخلوط چرخبدهید.<br />
کمی جوش<br />
به تا بزنید هم و کنید اضافه رب به آب پیمانه دو حدود<br />
و کنید اضافه را شده خرد نگینی سیبزمینی بیاید. دهید.<br />
فرصت سیبزمینی به پخت برای ربع یک و<br />
بشکنید قابلمه در را تخممرغ اشکنه، کشیدن از پیش بپزد.<br />
تا بزنید هم مالیم آتش روی کردن<br />
آماده دارید، دوست را خراسانی غذاهای طعم اگر میکنیم.<br />
پیشنهاد شما رابه مشهدی شله کوزهگری<br />
فوت دلتان<br />
اگر اما است گوشت بدون و ساده غذای یک اشکنه و قوامبیشتریبگیرد میکنید آماده که میخواهداشکنهای خورده<br />
خیس فنجانلپه یک درابتدا میتوانید شود، مغذیتر لپه،<br />
پخت از بعد و دهید تفت شده سرخ پیاز با همراه هم را بگیرید.<br />
پیش در را پخت مراحل باقی اینکه<br />
یا کنید دلبازی و دست کمی روغن کردن اضافه در باشید<br />
داشته خاطر به بریزید. قلم آب فنجان یک غذا این در میشود.<br />
جمع روغن کمی معموال مجلسی رویاشکنه که مورد<br />
غذا این به دادن طعم برای که معطری سبزی را<br />
شنبلیله دسته شنبلیلهاست.نصف میگیرد، قرار استفاده کنید.<br />
اضافه آن به کار پایان در و کنید خرد و پاک اما<br />
میکنند خرد درشت را غذا این سیبزمینی بعضیها بودن<br />
ریز که بدانید باید میکنید، آماده لپه با را غذا این اگر میکند.<br />
رابهتر آن ظاهر سیبزمینی 2019<br />
خرداد1398-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 54
آشپزی سینما<br />
آش عباسعلی یکی از معروفترین آشها در کرمانشاه<br />
است و در ایام مبارک رمضان طرفداران زیادی دارد.<br />
قدمت آن به حدود 200 سال میرسد و اسمش را از<br />
آشپز ماهری که سالها پیش نذر کرده بود آشی مقوی<br />
را هر شب به روزهداران بدهد گرفته است. در این آش<br />
از انواع حبوبات، گوشت، سبزیها و روغن کرمانشاهی<br />
استفاده میشود و از خصوصیات اصلی آن کش آمدن<br />
است و طبخ آن حوصله میخواهد. در ادامه با ما همراه<br />
باشید تا ترفندهای تهیه این آش خوشمزه و اصیل را به<br />
شما آموزش دهیم.<br />
مواد الزم برای تهیه آش عباسعلی کرمانشاهی<br />
yنصف پیمانه جو<br />
yنصف پیمانه لوبیا سفید<br />
yنصف پیمانه برنج<br />
yنصف پیمانه بلغور گندم<br />
yدو سوم پیمانه عدس<br />
yیک سوم پیمانه نخود<br />
300y گرم گوشت ران یا دنده گوسفندی<br />
yنصف پیمانه روغن کرمانشاهی<br />
yنصف پیمانه پیاز داغ<br />
yنمک و فلفل به مقدار الزم<br />
yزردچوبه و دارچین به مقدار الزم<br />
yآب قلم به مقدار الزم<br />
yنعنا خشک و سیرداغ و پیاز داغ برای تزئین<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
طرز تهیه آش عباسعلی خوشمزه<br />
طرز تهیه آش عباسعلی کرمانشاهی<br />
حبوبات را از روز قبل خیس کنید و در این مدت<br />
چندین مرتبه آب آن را عوض کنید و همه را با هم<br />
بپزید.<br />
برنج را هم به صورت جداگانه خیس کنید و کنار<br />
بگذارید.<br />
گوشت و پیاز را خرد کنید و با مقداری آب قلم بپزید،<br />
بعد از آن که گوشت به خوبی پخته شد آن را له یا<br />
ریشریش کنید.<br />
حبوبات را به همراه گوشت، نمک، فلفل و زردچوبه<br />
روی حرارت مالیم قرار داده و به صورت مداوم هم بزنید.<br />
پیاز داغ درست کنید، مقداری از آن را میتوانید برای<br />
خوشمزه تر شدن آش داخل آن ریخته و مقداری را هم<br />
برای تزئین آن کنار بگذارید.<br />
زمانی که آش غلیظ شد روغن حیوانی )کرمانشاهی(<br />
را اضافه کنید و گاز را خاموش کنید. آش را در ظرف<br />
مورد نظرتان بریزید و با استفاده از نعنا داغ، سیر داغ و<br />
پیاز داغ و دارچین تزئین کنید.<br />
در صورتیکه طعم روغن حیوانی را نمیپسندید یا<br />
به دالیل سالمتی محدودیت مصرف دارید میتوانید<br />
مقدار آن را کم کنید یا از روغن زیتون به جای روغن<br />
کرمانشاهیاستفاده کنید.<br />
نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398- ژوئن 55 2019
جدول ورزش نوروز<br />
15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1<br />
1<br />
1<br />
2<br />
3<br />
4<br />
5<br />
6<br />
7<br />
8<br />
9<br />
10<br />
11<br />
12<br />
13<br />
14<br />
15<br />
جدول کلمات متقاطع کلاسیک16<br />
افقى<br />
1- قرائن- اثر معروفى به قلم على دشتى2 - مبحثى در فیزیک- پشت و عقب-<br />
بى آبرو، ضایع - 3 ناپدید- پسر فریدون- جایز، شایسته - نقش هنرى4 - یار<br />
مشهدى- مظلوم شاهنامه- حرکتى در جودو - 5 جنبش، تکان- نرخ رسمى-<br />
جانورى به غایت قوى که به پوست کلفتى مشهور است6 -کزاز- بازدید و<br />
رسیدگى- امر به سائیدن - 7 توبه کننده- میراث- از خانمها هرگز مپرسید<br />
- 8 زد و خورد، جنگ - معاون هیتلر- آش- چاشنى صبحانه9 -مخفف ساو-<br />
گردن نهادن- عابد مسیحى10 - رها و آزاد- جانور کیسه دار درختى استرالیا-<br />
پیاپى11 - شقایق- سرگیجه، گردنده باران ریز ه - 12 میزبان جام ملتهاى آسیا<br />
-2000 از فرزندان حضرت آدم- نقطه اشتراك مرغ و کوه - 13 زمین آذرى-<br />
محکم، استوار- ثروت - چشم روشنى و هدیه14 - سازمان پیمان مرکزى-<br />
چیز- اضافى و هرز - از سبز یهاى خوردنى - 15 با تأنى کارى را انجام دادن-<br />
بىنظیر<br />
عمودى<br />
- 1 از مکاتب ادبى که برپایه اصالت وجود، آزادى و پوچى زندگى استوار است-<br />
- 2 شرکت کردن، همدستى- قهرمان شاهنامه- کلاه درویش3 -آینده-<br />
پدر آذرى- آگاه باش - زمینه و موضوع4 – خرناس- رضایت یا خرسندى -<br />
فرهنگلغت فرانسوى5 -ضمیر غایب- اختصار کلمه سانتیمتر مکعب- مجموعه<br />
پلا نهاى مختلف6 -کشیدن و نقش کردن- دیوانه نماى عاقل با توپ همراه مى<br />
زنند تا حریف بترسد 7 -نردبان- لیست و فهرست- کمبود آن باعث گواتر میشود<br />
8 -کمبود آن باعث گواتر میشود- اصل هر چیز- گل بتونه - امانت دار9 -واحد<br />
سطح- چتر، آفتابگیر- مختل شدن رابطه میان دو نفر بر اثر رنجش - چند ادیب<br />
- 10 همدم ، دوست- سرگردان، دربه در 11 -مسرى- مقابل جنوب- علامت<br />
مفعول بى واسطه12 -روزنامه ها- کلانتر- پلوى آبکش نشده 13 -پایه - گیره<br />
پزشکى - مرکز گیلان – خوابیده - 14 منافق و مزدور- حیوان نجیب – شهرى<br />
در استان فارس - 15 نخستین زن فضانورد جهان که در سال1963 به مدت 71<br />
ساعت در فضا بود<br />
56 نیماتایمز شماره پانزدهم اردیبهشت1398-ژوئن 2019
TABRIZ PASTRY<br />
Zoolbia Bamieh<br />
Ingredients:<br />
17 oz (0.5 Liter) or 2 Cups Whole Milk<br />
7 oz (200g) or 1 Cup Sugar<br />
5 oz (140g) Glucose Syrup<br />
3.5 oz (100g) Butter<br />
3 Tbsp Cocoa Powder<br />
1/4 Tsp Baking Soda<br />
1/8 Tsp Salt<br />
Preprations:<br />
None.<br />
Instructions:<br />
1- Combine milk, sugar, salt, and baking soda in a pot.<br />
2- Bring the mixture to a boil.<br />
3- Keep heating over low heat until scalded. (Stir occasionally)<br />
4- Stir in glucose syrup.<br />
5- Melt butter in a saucepan and stir in the cocoa powder.<br />
6- Add the cocoa mixture to the milk pot.<br />
7- Over medium-low heat, simmer the mixture for about an hour.<br />
8- Transfer the mixture over to a rectangular baking dish.<br />
9- Set aside for 24 hours or until hard.<br />
FOOD سینما<br />
Ingredients:<br />
9 oz (255 g) Corn Starch<br />
9 oz (255 g) Kefir Cheese<br />
1 1/4 Cup Sugar<br />
3 Tbsp Rose Water<br />
1/4 Cup Rose Water<br />
3 Tbsp Honey<br />
1/2 Tsp Citric Acid<br />
1/2 Tsp Baking Soda<br />
1 Tbsp Flour<br />
1/4 Tsp Saffron<br />
Vegetable Oil<br />
Preprations:<br />
1- Soak saffron in a 2 tbsp of boiling water for<br />
30 minutes.<br />
Instructions:<br />
1- Batter:<br />
1- Combine corn starch, kefir cheese, flour and<br />
3 tbsp of rose water, stir well until completely<br />
mixed.<br />
2- Cover the container with a lid.<br />
3- Allow the mixture to rest overnight (3 hours<br />
or more) on a warm room temperature.<br />
Syrup:<br />
4- in a separate bowl, mix sugar, 1/3 cup of<br />
water, 1/4 cup of rose water, honey, the soaked<br />
saffron and citric acid, stir thoroughly.<br />
5- Transfer the mixture into a pot.<br />
6- Heat the pot over medium heat, continue<br />
stirring until sugar is dissolved thoroughly.<br />
Keep the mixture warm throughout the baking.<br />
7- Back to the corn starch container, open the<br />
container, add baking soda, and water (1/4 cup<br />
approx.) to loosen the batter (resemble the batter<br />
in the video). and mix well.<br />
8- Heat vegetable oil in a pot, do not overheat.<br />
Note: to test oil’s temperature, drop a small<br />
portion of the batter into the oil and it should<br />
come back up and float slowly, in 1 or 2 seconds.<br />
9- Place an egg ring (4 inches wide) in the pot,<br />
vegetable oil should not exceed or overlap the<br />
ring.<br />
10- Transfer the batter into a piping bag and<br />
use a thin tip.<br />
11- Pour/Swirl the batter into the egg ring.<br />
12- In few seconds the batter will float, remove<br />
the ring and allow the zoolbia to fry a<br />
turn gold. Flip if needed.<br />
13- Remove the zoolbia and dip in the syrup,<br />
allow few minutes to soak in.<br />
14- Remove the zoolbia and allow to cool<br />
down before serving.<br />
nimatimes No.16 <strong>June</strong> 2019<br />
58 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398-ژوئن 2019
FOOD سینما<br />
Pomegranate Chicken<br />
Author: My Persian Kitchen<br />
Prep time: 12 hours Cook time: 30 mins Total time:<br />
12 hours 30 mins<br />
Serves: 10 pieces<br />
Ingredients<br />
• 10 chicken pieces, thighs and legs<br />
• 2 cups fresh squeezed pomegranate juice<br />
• 4-5 bay leaves<br />
• 2 garlic cloves<br />
• 10 peppercorns<br />
• 1 tbsp salt<br />
• cooking spray<br />
Instructions<br />
1. Juice pomegranate<br />
2. Cut garlic cloves into slices<br />
3. In a bowl mix together pomegranate juice, salt,<br />
garlic, bay leaves, and peppercorns. Mix well<br />
until the salt is diluted<br />
4. Place chicken pieces in a plastic bag, then pour<br />
marinade over them. Close the bag and gently<br />
move the pieces around so that the marinade<br />
covers all the pieces and they all lay flat<br />
5. Let rest in the refrigerator overnight. Flip the bag<br />
at least once.<br />
6. Remove chicken pieces from the bag and place<br />
on a paper towel. Allow to come to room temperature.<br />
7. Spray the skin side of the chicken with cooking<br />
spray and place on the grill. Spray the opposite<br />
side, close the lid and grill on low for 10<br />
minutes.<br />
8. Flip the chicken and continue to grill for another<br />
15 minutes or so, or until the chicken is fully<br />
cooked and the internal temperature is 160<br />
degrees.<br />
نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398- ژوئن 59 2019<br />
nimatimes No. 16 <strong>June</strong> 2019
REPORT سینما<br />
nimatimes No. 16 <strong>June</strong> 2019<br />
60 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398-ژوئن 2019
REPORT سینما<br />
Iran-Mall, One Of The World’s Top 5 Malls<br />
Iran-Mall is one of the world’s top 5 malls and the<br />
number one in the Middle-East. The founders of<br />
the project aimed to found an international mall<br />
that gathers together the domestic and international<br />
business owners. The building is located in the west<br />
of Chitgar park in Tehran with the total floor area of<br />
1,700,000 square meters. The project took about 5<br />
years to complete. Meanwhile, 20,000 professionals<br />
and workers were engaged in the project since 2014.<br />
18% of the spaces are allocated to the cultural facilities,<br />
31% to the public and recreational, 24% to the<br />
commercial, 19% to the parking and 5% to the hotel.<br />
The primary goal of the project was to create an environment<br />
that covers all the component of the sustainable<br />
development, including the environmental,<br />
economic, and social components of sustainability.<br />
The following were the main objectives of the project:<br />
1. Contributing to economic growth and development<br />
of the country<br />
2. Attracting tourists and providing a platform to absorb<br />
investment for the private sector to create more<br />
jobs<br />
3. Providing a healthy environment for all people,<br />
especially the younger generation<br />
4. Familiarizing people with the Iranian-Islamic culture<br />
5. Economic, cultural and social development<br />
6. Assisting the local economy through increased<br />
trade transactions<br />
In designing the project, the national, religious, historical,<br />
geographical and cultural beliefs were considered<br />
to achieve a modern Iranian-Islamic architecture.<br />
In this regard, designers used the concept of<br />
the traditional bazaar to resemble it in the building.<br />
The founders hope the mall will work as an international<br />
hub to increase the exported commodities<br />
of Iran by attracting Iranian manufacturers and traditional<br />
craftspersons from Isfahan, Tabriz, Qom,<br />
Kashan, Shiraz, and Qazvin.<br />
Bagh-Didar or Didar Garden (Meeting Garden) is a<br />
garden in the mall that its concept originates from<br />
Mahan-Garden of Iran. The garden is one of the<br />
most exciting places to visit in the mall. Similar to<br />
Mahan Garden which is in the heart of the desert,<br />
Bagh-Didar is a green space inside the rigid architectural<br />
environment of Iran-Mall. It created a pleasurable<br />
environment for people to meet and have a<br />
casual conversation. Also, another garden named<br />
Book Garden or Bagh-Ketab is a garden designed<br />
to create a place that people can use to read books.<br />
The project is one of the most ambitious projects of<br />
Iran’s contemporary architecture that was constructed<br />
by Iranian and international designers and engineers.<br />
Besides, many celebrities and public figures<br />
praised the mall for its design and achievements in<br />
the initial opening ceremony. It consists of different<br />
concepts and ideas that were originated from the traditional<br />
architecture of Iran. The project is now in its<br />
final phase and soon will be open to the public.<br />
نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398- ژوئن 61 2019<br />
nimatimes No. 16 <strong>June</strong> 2019
REPORT سینما<br />
in Georgia,
REPORT سینما<br />
Discover Persian Leopard<br />
The leopard (Panthera pardus Linnaeus 1978)<br />
is one of the most widely distributed terrestrial<br />
species, with a global range of at least<br />
80 countries across a wide variety of habitats,<br />
from rainforests to deserts. After the<br />
disappearance of the Asiatic lion (Panthera<br />
leo persica) and Caspian tiger (Panthera tigris<br />
virgata) prior to the 1970s, the Persian<br />
leopard (Panthera pardus saxicolor) remains<br />
as the largest cat in western Asia. Presently,<br />
it is considered “endangered” on the IUCN red<br />
list of threatened species.<br />
Arid environments of the Middle East are typically<br />
low-productive landscapes which harbour<br />
a number of threatened large carnivores,<br />
including the leopard. Leopards range across<br />
the mountains and foothills of west Asia from<br />
Turkmenistan and Afghanistan through Iran to<br />
the Caucasus, as well as the Arabian Peninsula.<br />
A substantial proportion of their distribution<br />
across this region is spatially non-contiguous,<br />
influenced by human disturbance and extremely<br />
low annual rainfall (
FOOD TRAVEL سینما<br />
Darband and set up a picnic spot in the eye-catching,<br />
mountainous landscape.<br />
Good Weather<br />
There is a nice atmosphere that is accompanied<br />
by a cool climate of river and the warmness of<br />
presence of people and friends. So this is not<br />
seen elsewhere in Tehran. In addition, the existence<br />
of old houses left from the past decades and<br />
the local people and and the donkeys that move<br />
the burden of villagers and shopkeepers, all add<br />
to the charm of this beautiful place.<br />
Nights of Darband<br />
The nights of Darband for many people are more<br />
beautiful than its days. Many Tehranians prefer<br />
to spend the night on this zone. There are spectacular<br />
look of lights. The lights multiply the<br />
color of the shops and the walking paths. The<br />
quiet whisper of water and the warmness of people<br />
presence will provide you an awesome experience<br />
of night in the Darband.<br />
Delicious foods in Darband<br />
For most people, the main entertainment is the<br />
variety of delicious foods that offered in this<br />
place. Enjoying delicious foods in a cool and<br />
clean air, along with an eye-catching view beside<br />
friends and family, is an opportunity that<br />
you cannot easily find anywhere else in Tehran.<br />
There are restaurants, cafes, street foods and<br />
many local stations that you can experience new<br />
tastes here.<br />
Sled in the Darband<br />
Another amusing activity is sledding in the highlands<br />
of Tehran. the sled located in the “Golabdarreh”<br />
boulevard that is in a neighborhood near<br />
Darband. But it has been renowned to Darband<br />
for its reputation. The sled has a lot of fun and<br />
a different experience of what is happening in<br />
Tehran.<br />
Climbing<br />
One of the most famous entertainments in Tehran<br />
is climbing along nature in the mountainous<br />
Alborz paths. Also the Darband area and the<br />
Rocky Mountains located in this zone are one<br />
of the most suitable places for rock climbing in<br />
Tehran. And many professionals of this field interested<br />
to do exercise in this area.<br />
How to access to Darband<br />
To reach Darband you must bring yourself to Tajrish<br />
Square. Tajrish is one of the northern areas<br />
of Tehran and you can go there by using BRT Bus<br />
line (Rah Ahan – Tajrish) or by the line 1 of Tehran<br />
metro map (Kahrizak-Tajrish) or taxis. From<br />
there, take a road with taxi to Darband Street and<br />
take a stop on the “Sarband” Square.<br />
Some of the nearby Tehran hotels to Darband are:<br />
• y 4 star “Sepehr” Hotel apartment near the museum<br />
garden<br />
• y 3 star “Diamond” Hotel with an approximate<br />
of 5 minutes to museum garden<br />
• y 5 star “Esteghlal” Hotel with an approximate<br />
of 7 kilometers to museum garden<br />
Some of the other tourist attractions near the<br />
Darband are:<br />
• yImamzadeh Saleh (Traditional Muslim<br />
shrine)<br />
• ySabet’s”Mansion (the most expensive and<br />
biggest house in Iran)<br />
• ySa’dabad Complex<br />
• yNiavaran Complex<br />
nimatimes No.16 <strong>June</strong> 2019<br />
64 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398-ژوئن 2019
TRAVEL FOOD سینما<br />
Darband Area in Tehran<br />
One of the best points of interest in the capital city<br />
of Iran is Darband. Darband is a tourism offer in<br />
Tehran so that all domestic and foreign tourists<br />
must see this place. A great place to have a delicious<br />
meal in Tehran and along with a variety of<br />
meals offers a beautiful landscape of nature.<br />
If you interested in climbing the path to the “Tochal”<br />
and other Alborz mountain peaks can be a<br />
great option for you.<br />
The environment of Darband includes: the beautiful<br />
river through the rocks and restaurants and<br />
the pleasant whispers of passersby and travelers<br />
in the spectacular background of Tehran’s nature<br />
are interested enough to attract every tourist to<br />
this beautiful place.<br />
Introducing Darband<br />
Darband is one of the oldest zones in Tehran and<br />
is located in the old villages of “Shemiran”. Also<br />
it is in the north of garden of “Saadabad” Palace.<br />
Darband neighborhood is one of the coolest and<br />
most popular tourism destinations in Tehran. It<br />
located at an altitude of 1700 meters above sea<br />
level and is the start of one of the main ways that<br />
climbers climb to the central Alborz.<br />
During the Qajar period, some of the Qajar princes<br />
were living here. At the village of Darband,<br />
under the command of Reza Shah, they built a<br />
guesthouse and several villas. Because the “Sarband”<br />
neighborhood was a bottleneck, a large<br />
bridge was built on the river. Before arriving at<br />
Sarband Square there is Diplomat hotel on the<br />
left side of the river. This place until MohammadReaza<br />
Shah’s Mid-epoch was the only grand<br />
hotel in Tehran for major foreign guests.<br />
Attractions of Darband:<br />
Chairlift<br />
The history of the creation of Chairlift began<br />
about 40 years ago. and at first the people of the<br />
village used it to travel to the village . Also climbers<br />
used it for mountainous trails. After a while,<br />
ordinary people, who came to this area for fun<br />
and excursion, traveled to the higher points of<br />
نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398- ژوئن 65 2019<br />
nimatimes No. 16 <strong>June</strong> 2019
متخصص در خرید و فروش املاک مسکونی<br />
تجاری و سرمایه گذاری<br />
مدیریت املاک اجاره ای<br />
ارزیابی املاک<br />
یافتن خانه در سایر نقاط کالیفرنیا<br />
وام مسکن برای 1 تا 4 واحد<br />
تبدیل وام قدیم به جدید با بهره کمتر<br />
تعویض وام برای دریافت پول نقد<br />
وام برای صاحبان مشاغل<br />
Armin Sharafi<br />
Broker<br />
BRE# 01402669<br />
NMLS# 353769<br />
...make your dreams of owning a home a reality!<br />
Memories last a lifetime!<br />
info@trykada.com<br />
650-241- 8411<br />
Trykada<br />
Realty and Mortgage
Drug-Free Solutions for<br />
Depression<br />
Anxiety<br />
ADHD<br />
Autism<br />
Dr. Michael Bass, M.D. Dr. Kimberly Bell, M.D. Dr. Andrew Krompier, M.D. Dr. Meyer Proler, M.D.<br />
Brain Wellness Center<br />
PALO ALTO: 1.650.518.7555<br />
SAN RAMON: 1.925.837.1100<br />
MODESTO: 1.209.253.1700<br />
UNDER CARE OF<br />
Ali Hashemian, Ph.D.<br />
Main Office: 2410 San Ramon Valley Blvd, Suite #140, San Ramon, CA 94583<br />
www.brainwellnesscenter.com