17.06.2019 Views

NimaTimes#16-June 2019L

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

<strong>June</strong> 2019 - No. 16<br />

16<br />

سال دوم - شماره شانزدهم ‏-خرداد‎1398‎ ‏-ژوئن 2019<br />

ماهنامه فرهنگی-‏ هنری-‏ اجتماعی<br />

نصرت اله کریمی<br />

95 ساله می شود


دکتر علیرضا عابدى<br />

وکیل متخصص مهاجرت آمریکا<br />

دفاتر وکالت مهاجرت علیرضا عابدى و همکاران<br />

تجربه ما،‏ آسایش فکری شما،‏ اعتماد شما<br />

موفقیت 100 درصد در اخذ گرین کارت و امور کنسولی<br />

Robert A.Abedi J.D., Esq.<br />

abedi@lawabedi.com<br />

www.EB3greencard.com<br />

www.lawabedi.com<br />

www.iran2usa.com<br />

A<br />

اخذ گرین کارت و دفاع از اشخاص اخراجی در دادگاه<br />

جلوگیری و اصلاح اشتباهات رایج متقاضیان درامور مهاجرت<br />

جلوگیری از اخراج کسانی که در معرض اخراج هستند<br />

در صورت عدم موفقیت<br />

در اخذ کارت سبز<br />

هزینه وکالت شما<br />

را بر می گردانیم<br />

415-398-4504<br />

1 Market street suite 3600, San Francisco, CA 94105<br />

Offices in Palo Alto, Mountain View, Irvine & Beverly Hills


Buy Tickets<br />

Online.<br />

Save Time.<br />

Save Money.<br />

Your Gateway<br />

to the<br />

Great Events.<br />

بلیط خود را در<br />

آسایش<br />

منزل خویش<br />

سفارش دهید<br />

و آن را در منزل<br />

تحویل بگیرید<br />

آسان و سریع<br />

و کاملا<br />

بدون دردسر<br />

PERSIANTIX.COM


سال دوم - شماره شانزدهم ‏-خرداد‎1398‎‏-ژوئن - 2019 ماهنامه ایرانیان شمال کالیفرنیا<br />

فهرست مطالب<br />

جامعه ایرانی<br />

کتابخانه فارسی در دل کتابخانه سان ماتئو<br />

ر و ز<br />

سعيد نفيسی؛ احیاگر تاريخ و ادبيات كهن ايران<br />

موسیقی<br />

آسو کهزادی،‏ نوازنده خیابانی که همه را شگفتزده کرد<br />

همه چیز درباره بهنام صفوی<br />

درباره پرویز مشکاتیان؛ جانبخش سنتور<br />

محمود خوشنام؛ از نجوای سنت تا غوغای پاپ<br />

گزارش<br />

میراث احمد خیامی؛ هر ایرانی یک پیکان!‏<br />

گفتگو با مژگان،‏ خانم مجردی که مادر شدهاست<br />

بدرالملوک مادری با ٣ هزار کودک و ٣ مرکز خیریه<br />

ورزش<br />

پرسپولیس و برانکو،‏ پرافتخارترینهای لیگ برتر<br />

مارک ویلموتس سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شد<br />

ایرانگردی<br />

گزارش میدانی از خیابان ناصرخسرو و کوچه مروی<br />

ادبیات<br />

سایهروشن کلمات<br />

بررسی آثار فریبا وفی؛<br />

با ‏»ترالن«‏ در ‏»رویای تبت«‏<br />

بهروز بوچانی؛ پناهجوی ایرانی که برنده جایزه ادبی شد<br />

گزارش ویژه<br />

زندگی نامه نصرت کریمی<br />

چند روایت از ‏»دایی جان ناپلئون«‏ تقوایی-‏ نصرت کریمی<br />

نقش نصرت کریمی در پیریزی سینمای اجتماعی ایران<br />

از همان بچگی احساس می کردم شدم « چارلی چاپلین »<br />

سینما<br />

شکارِ‏ رام،‏ شکارچیِ‏ خشن<br />

جدول<br />

طرح روی جلد:‏<br />

نصرت اله کریمی<br />

nimatimes is a publication of Nima Media Group. to contact us<br />

please call: 510-490-6462 or Email: info@nimatimes.com<br />

For advertisment please call: 510-490-6462<br />

دیدگاه نویسندگان الزاما بیانگر نظرنیما تایمز نیست.‏<br />

مسئولیت نظریه ها به عهده نویسندگان است.‏<br />

اشتراک ساالنه ماهنامه نیما تایمز 30 دالر


جامعه ایرانی سینما<br />

کتابخانه فارسی در دل کتابخانه سن ماتئو<br />

در تاریخ 22 اکتبر‎1999‎ بخش فارسی کتابخانه سن ماتئو با 300 جلد کتاب اهدایی<br />

و خریداری شده جامعه ایرانی و با حمایت بنیاد کتابخانه S.M. تشکیل شد.‏<br />

این امردر پی درخواست مردم کتاب دوست،‏ پیگیری دنیا سلطانی که در آن زمان<br />

کارمند نیمه وقت کتابخانه بود و همکاری چند داوطلب امکانپذیرگردید.‏<br />

آنچه که شما امروز در این کتابخانه شاهد آن هستیم مجموعه ای از انواع کتابهای<br />

داستانی کالسیک و مدرن از نویسندگان ایرانی و ادبیات ، شعر،‏ هنر،‏ تاریخ و تعدادی<br />

کتب مرجع کتابهای کودکان،‏ مجالت ایرانی ، فیلم و سی دی های موسیقی نتیجه سالها<br />

کوشش مسئولین بخش فارسی کتابخانه بوده است.‏<br />

مجموعه کتابهای با ارزش کتابخانه مرحوم دکتر محامدی که توسط خانم ایشان به<br />

کتابخانه اهدا شده نقش بارزی در تکوین این مجموعه داشته است.‏<br />

تشکیل کمیته ایرانیان کتابخانه و همکاری داوطلبانه این کمیته همراه با انجمن<br />

ایرانیان آمریکاییان باعث شد که هر ساله جشن های سنتی و فرهنگی در این کتابخانه<br />

انجام شود که خود به اشاعه فرهنگ ایران زمین و گسترش آگاهی ایرانیان این منطقه از<br />

این مجموعه نفیس کتابهای فارسی این کتابخانه کمک بسیاری کرده است.‏<br />

از قدم های مهم این کمیته و مسَ‏ ولین بخش فارسی کتابخانه و جامعه ایرانی<br />

برداشتند برگزاری برنامه جمع اعانه برای به ثبت رساندن نام ایران بر گالری هنر<br />

ساختمان کتابخانه بوده است.‏<br />

این گالری با لوحی که شعر ‏»توانا بود آنکه دانا بود«‏ شاعر بزرگ ایرانی فردوسی و<br />

قالیچه ایرانی اهدایی فرش فروشی مدالین تزیین شده است.‏<br />

پایداری و تداوم این مجموعه فارسی کتابخانه سن ماتئو تنها با همکاری و پشتیبانی<br />

جامعه ایرانی امکان پذیر خواهد بود.‏<br />

گردش کتاب یکی از مهمترین ابزاری است که برای ارزیابی لزوم ابقاء کتب در<br />

کتابخانه مورد استفاده قرار میگیرد.‏<br />

عدم استفاده از کتاب یا بخشی از کتابخانه موجب تقلیل یا حتی حذف آن کتاب<br />

یا بخش کتابخانه میگردد.‏<br />

جهت افزایش دانش،‏ در تالش برای ابقاء یک نهاد مفید و مهم برای جامعه ایرانی<br />

بکوشیم.‏<br />

کتاب وام بگیریم،‏ کتاب بخوانیم.‏ با این کتابخانه همکاری کنیم !<br />

8 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-ژوئن 2019


سینما جامعه ایرانی<br />

کتاب وام بگیریم،‏ کتاب بخوانیم.‏ با این کتابخانه همکاری کنیم !<br />

نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-‏ ژوئن 9 2019


روز سینما<br />

سعيد نفيسی؛ احیاگر تاريخ و ادبيات كهن ايران<br />

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران)ايبنا(،‏ سعيد نفيسي،‏<br />

محقق،‏ اديب و كتابشناس نامدار ايراني 123 سال پيش<br />

در روز 18 خرداد 1274 خورشيدي در تهران چشم به<br />

جهان گشود.‏ خانواده پدري او همه پزشك بودهاند و نياي<br />

يازدهمش حكيم برهانالدين نفيسي كرماني،‏ نويسنده<br />

كتاب ‏»شرح اسباب«‏ و كتابهاي پزشكي،‏ و پدرش<br />

علياكبرخانناظماالطبا كرماني،‏ صاحب ‏»فرهنگنفيسي«‏<br />

‏)معروف به ‏»فرهنگ فرنودسار«(‏ و برادرش مودبالدوله نيز<br />

از پزشكان ادبدوست بهشمار ميرفت.‏<br />

سعيد نفيسي آموزشهاي ابتدايي و متوسطه را در<br />

مدارس شرف و علميه تهران فرا گرفت.‏ هر چند گفتهاند كه<br />

شاگرد چندان منظمي نبود اما حافظه كممانندي داشت<br />

و به خواندن كتاب و جستوجو درباره تاريخ و فرهنگ<br />

ايران دلبستگي بسياري نشان ميداد.‏ نفيسي براي ادامه<br />

تحصيل راهي سوييس و پاريس شد.‏ دوري او از ايران<br />

تا سال 1297 خورشيدي طول كشيد.‏ پس از بازگشت<br />

در وزارت فوايد عامه استخدام شد و اندكي بعد رياست<br />

اداره فالحت و مديريت مدرسه تجارت را پذيرفت.‏ در<br />

سال 1308 خورشيدي به خدمت وزارت فرهنگ درآمد<br />

و در دبيرستانهاي اقدسيه و سن لويي به تدريس زبان<br />

فرانسه پرداخت و به كار آموزش در مدارس علوم سياسي،‏<br />

دارالفنون،‏ مدرسه عالي تجارت و مدرسه صنعتي سرگرم<br />

شد.‏ آنگاه در دانشكده حقوق و ادبيات به تدريس اشتغال<br />

ورزيد و از اين ساليان به بعد عضو فرهنگستان ايران بود.‏<br />

همكاري نفيسي با ملكالشعراي بهار،‏ در انجمن<br />

دانشكده،‏ از سال 1297 خورشيدي آغاز شد.‏ او يكي از<br />

نويسندگان مقاالت علمي و ادبي مجله ‏»دانشكده«‏ بود.‏<br />

تاريخ ايران از رشتههايي بود كه نفيسي همواره به پژوهش<br />

درباره آن ميپرداخت.‏ از اين راه شماري متنهاي تاريخي<br />

را ويرايش و چاپ كرد و تعدادي تحقيق با ارزش تاريخي<br />

10 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-ژوئن 2019


سینما<br />

روز ساخت.‏<br />

منتشر را در<br />

طاهريان)‏‎1335‎‏(،‏ خاندان كتابهاي انتشار ايران<br />

اجتماعي تاريخ )1342(، بيهقي تاريخ پيرامون تمدن<br />

تاريخ و )1343( ايران در مسيحيت )1342(، اوست.‏<br />

ماندگار تاريخي تاليفات از )1344( ساساني تاريخ<br />

)1312(، انوشيروان پندنامه ويرايش و تصحيح تاريخ<br />

و )1332( بيهقي تاريخ )1317(، گشا گيتي نفيسي<br />

كه است فعالیتهايي از نيز )1332( گرديزي داد.‏<br />

انجام كهن آثار نشر زمينه‏ در شعرا<br />

ديوان و ادبي متنهاي چاپ از ميان اين در نفيسي<br />

كه ديوانهايي از شماري نميجست.‏ دوري نيز اختيار<br />

در تعليقات و مقدمه نوشتن با و كرد چاپ ديوان<br />

شامل گذاشت،‏ ايران كهن شعر دوستداران نيشابوري<br />

عطار ديوان )1318(، فريومدي يمين ابن ابيوردي<br />

انوري ديوان )1335(، عراقي كليات )1319(، اوحدي<br />

ديوان و )1337( انوار قاسم ديوان )1337(، است.‏<br />

)1340( مراغهاي بود<br />

شده باعث ايران،‏ ادبيات و تاريخ به نفيسي تسلط بسياري<br />

تعداد و آورد پديد پژوهشگرانهاي و تازه آثار تا علمي<br />

شيوهاي به را فارسي منظوم و منثور متنهاي از به<br />

بياورد.‏ بيرون ناشناختگي و گمنامي از و كند منتشر زمان<br />

مرور به كه كممانندي و شخصي كتابخانه ويژه به<br />

كه ميداد را امكان اين او به بود،‏ ساخته فراهم باشد.‏<br />

داشته دسترسي ادبي و تاريخي مآخذ مهمترين آن<br />

سرنوشت و نفيسي كتابخانه درباره افشار ايرج استاد از<br />

ارزش.‏ و ارج با بود خزانهاي نفيسي ‏»كتابخانه مينويسد:‏ ديده<br />

آن در خطي و زبان هر به نشريه و كتاب دست هر استفاده<br />

آن از بيگانه و دوست و دانشجو و محقق كه ميشد و<br />

كتاب هزار پانزده به نزديك كتابخانه اين در ميكردند.‏ به<br />

را آن از كوچكي قسمت كه بود خطي نسخه و مجله قسمت<br />

و فروخت كلمبيا دانشگاه و مجلس كتابخانههاي گذاشت<br />

دانشگاه اختيار در را آن بيشتر بردارند.«‏<br />

مركزي كتابخانه براي كه گذشته<br />

به يكسره آنكه با نفيسي از<br />

ميپرداخت،‏ ايران تاريخي و ادبي تحوالت<br />

و خود روزگار به انتقادي نگاه رمان<br />

نميكرد.‏ دوري آن اجتماعي واقع<br />

در او )1331( بهشت«‏ راه ‏»نيمه و<br />

اشراف طبقات درباره سياسي افشاگري انتخاب<br />

با او بود.‏ روزگار آن سياستمداران كوشش<br />

اندكي با كه ساختگي،‏ اسمهاي پشت<br />

چهره برد،‏ پي آنها هويت به ميشد نشان<br />

را روزگارش مردان از بسياري پرده از<br />

گرفت.‏ انتقاد باد به را آنان روش و داد پيشروان<br />

از اجتماعي انتقاد در او رو اين ميرفت.‏<br />

بهشمار خود عصر بدان<br />

نفيسي كه زمينههايي گوناگوني ساخته<br />

آگاه نويسندهاي او از ميپرداخت افزون<br />

و داشت توجه نيز جهان ادبيات به نمونه براي بود.‏ داستانهاي<br />

ترجمه هومر،‏ ‏»اديسه«‏ و ‏»ايلياد«‏ ترجمه بر عالقهمندان<br />

به را تولستوي و گورگي بالزاك،‏ از متعددي كرد.‏<br />

ارمغان جهان ادبيات و جستوجو ميپرداخت آن كهنفيسيبه ديگري زمينه تاريخي<br />

نامدار شخصيتهاي و خاندانها احوال در پژوهش است<br />

بسيار كرد،‏ منتشر باره اين در او كه كتابهايي بود.‏ تحقيقات<br />

در كه اهميتي و آنها علمي اعتبار از هم هنوز و گيالني<br />

زاهد شيخ است.‏ نشده كاسته دارند ادبي و تاريخي پيرامون<br />

در )1319(، رودكي اشعار و احوال )1307(، شيرازي<br />

همگر مجدالدين )1321(، حافظ احوال و اشعار خاندان<br />

و )1314( حمويه سعدالدين خاندان )1314(، ادبي<br />

و تاريخي تحقيقات جمله از ) )1327 قمي بابويه ميآيد.‏<br />

بهشمار وي يغما،‏<br />

نظير مجالتي در نفيسي مقاالت از بسياري شمار كتاب<br />

راهنماي و سخن او<br />

است.‏ شده منتشر و<br />

يادداشت نوشتن از نشريات<br />

براي جستار همانند<br />

پسندي مردم روي<br />

نيز سياه«‏ ‏»سپيد بر<br />

افزون نبود.‏ گردان سردبيري<br />

او خود اين بر<br />

را نشريات برخي ميان<br />

داشت.‏ عهده تا<br />

1298 سالهاي خورشيدي<br />

1299 ‏»فالحت<br />

ماهانه مجله سرپرستي<br />

را تجارت«‏ و سال<br />

در و ميكرد مجله<br />

مديريت ساخت.‏ منتشر را ‏»اميد«‏ روزنامه 1302 عهدهنفيسي<br />

رمضانيبر محمد صاحبامتيازي ‏»شرق«به همچنين<br />

و نو«‏ ‏»پيام مجله با نيز بيست دهه در و بود واله<br />

محمد ميرزا امتيازي صاحب به ‏»پرتو«‏ ادبي مجله با كرد.‏<br />

همكاري اصفهاني آخر<br />

سالهاي ميبرد،‏ رنج آسم بيماري از كه نفيسي شركت<br />

براي آخر بار براي و برد بهسر پاريس در را عمر و<br />

بازگشت تهران به ايرانشناسان كنگره نخستين در در<br />

و نهد هم بر چشم وطن خاك در كه بود اين سرنوشتش سعيد<br />

1354(. آبان شود)‏‎24‎ سپرده خاك به پدرش كنار توجهي<br />

زندگي ظواهر به و ميزيست ساده بسيار نفيسي شناخت<br />

براي و بود دانش و علم وقف او زندگي نداشت.‏ نورزيد.‏<br />

دريغ كوششي هيچ از ايران تاريخ و فرهنگ نوشته<br />

نفيسي سعيد كه كتابهايي و مقاالت شمار و<br />

ياددداشتها است.‏ مجلد چند و يكصد بر افزون است است.‏<br />

مانده برجاي او از نيز نشدهاي منتشر نوشتههاي )1303(،<br />

بغداد نظاميه مدرسه به ميتوان او آثار ديگر از سياسي<br />

و اجتماعي تاريخ )1310(، فارسي فرانسه فرهنگ و<br />

)1339( نفيسي فرهنگ )1335(، معاصر دوره در ايران امويان<br />

انقراض تا ساسانيان انقراض از ايران اجتماعي تاريخ كرد.‏<br />

اشاره )1342( 11 2019<br />

ژوئن خرداد‎1398‎‏-‏ شانزدهم شماره نیماتایمز


Haleh Pastry<br />

سفارشهای کیک و شیرینی برای عروسی و جشنهای شما پذیرفته می شود<br />

2265 S. Winchester Blvd, Campbell, CA 95008-3426<br />

www.halehpastry.com<br />

408.370.2551<br />

halehpastry@yahoo.com


M O R T G A G E<br />

I N C<br />

THE MORTGAGE SOLUTION PEOPLE<br />

کارلو گنجه<br />

نامی آشنا در امور وام<br />

مشاوره رایگان برای دریافت وام<br />

وام های ویژه برای کسانی که اولین بار صاحب خانه می شوند<br />

اگر وام شما زیر<br />

ارزش خانه شما را<br />

باشد ما می توانیم بدون قیمت گذاری<br />

کنیم<br />

$417000<br />

Refinance<br />

دریافت وام برای کسانی که دارای کردیت بد هستند<br />

وام های تجاری مجتمع های مسکونی ساخت خانه و وام زمین<br />

وام برای اشخاصی که شغل آزاد دارند<br />

We offer the assistance you need to help in all of your mortgage endeavors.<br />

Whether you are consolidating your debt, refinancing your home, or buying your first house,<br />

we have the expertise to make it a fast, easy, and enjoyable process.<br />

125 East Campbell Ave., Campbell, California 95008<br />

Phone: 800-671-6006 Fax: 408-369-0186<br />

www.cardanmortgage.com


سینما<br />

موسیقی کرد<br />

شگفتزده را همه که خیابانی نوازنده کهزادی،‏ آسو کهزادی«.این<br />

‏»آسو شد؛ شنیده زبانها سر هنرمندبارهابر دختر یک فجر،نام فیلم جهانی جشنواره درایامبرگزاری سلطانی:‏ پرنیان - همشهری روزنامه کرد.‏<br />

شگفتزده را خیلیها سینمایی فیلم ۱۱ موسیقی خیابانی مظفر(بااجرای ‏)خیابانبرادران سینما گذر در جوان نوازنده بر<br />

عالوه آهنگسازی،‏ حوزه در آکادمیک تحصیالت داشتن با و گرفته دست به ویولن سالگی هشت از اگرچه که است جوانی نوازنده و آهنگساز او هیچ<br />

در را آن نوازنده،‏ که دارد لذتی خیابانی اجرای است معتقد اما کرده،‏ تجربه کشور بزرگ سالنهای در هم را زیادی اجراهای موسیقی،‏ آلبوم ۵ انتشار عرصه<br />

هنرمند بااین سینمایی،‏ فیلم ۱۱ موسیقی واجرای سینما«‏ ‏»گذر خیابانی کنسرت در آسو حضور بهانه به کرد.‏ نخواهد تجربه کنسرتی سالن زدهایم.‏<br />

گپی موسیقی موسیقی<br />

دنیای به ورودت چگونگی از شروع ‏\\برای در<br />

دو هر که مادری و پدر داشتن با که شد چطور بگو.‏ گرفتی؟<br />

دست ساز دارند،‏ فعالیت پزشکی حوزه کالسهای<br />

در را من مادرم و پدر که بود سالم ۷-۸ تقریبا استعدادیابی<br />

جنبه که کودکان موسیقی ‏)کالسهای اُرف بگیرم.‏<br />

یاد هم هنر یک درس،‏ بر عالوه تا کردند ثبتنام دارد(‏ راانتخاب<br />

ویولن ساز مشاورهاساتید،‏ به توجه با کالسها آن در زمین<br />

دیگر و گرفتم دستم را ویولن هم زمان همان از کردم.‏ نگذاشتم!‏<br />

چند<br />

کردی،‏ اجرا و رفتی استیج روی که باری ‏\\اولین سالتبود؟<br />

داشت.‏<br />

میگرفتم،ارکستر یاد ویولن آن در که آموزشگاهی جاهای<br />

در دراینارکستر عضویت با سالگی ۱۰ همیناز برای میکنم<br />

فکر میکردم.‏ اجرا و میرفتم استیج روی مختلف فرهنگسرایبهمنبود.‏<br />

در اولیناجرایم استرس<br />

چقدر اجرا نخستین برای هست ‏\\یادت داشتی؟<br />

استرس<br />

اصال گروهی اجراهای در بخواهید را راستش است<br />

زیاد نوازندهها تعداد اجراها این در چون نداشتم،‏ اما<br />

ندارد.‏ وجود نوازنده روی تکنوازی اجرای فشار و کردم،‏<br />

تجربه را استیج روی استرس که باری نخستین فجر<br />

موسیقی جشنواره مسابقات در که بود زمانی به<br />

بار نخستین برای که بود سالم ۱۳ کردم.‏ تکنوازی اتفاقا<br />

و زدم ویولن فجر جشنواره در انفرادی صورت شدم.‏<br />

اول هم حضورم اولین همان در موسیقی<br />

حوزه همین در که هم ‏\\بعد دادی؟<br />

ادامه و خواندی درس میخواندم<br />

ریاضی دبیرستان در اینکه با بله.‏ پذیرفته<br />

کامپیوتر رشته در دانشگاه در حتی و قید<br />

موسیقی به عالقهام خاطر به اما شدم،‏ هنر<br />

کنکور و زدم را رشته این در تحصیل دانشگاه<br />

در کارشناسی مقطع در دادم.‏ هم<br />

بعد کمی و خواندم موسیقی سوره،‏ دانشگاه<br />

از را آهنگسازی کارشناسیارشد آهنگسازی<br />

برای که آنجا از گرفتم.‏ هنر موسیقیالکترونیک<br />

حوزه در دانش نیازبه ۳<br />

و رفتم هلند به ۹۰ سال از داشتم،‏ موزیک<br />

رشته ارشد کارشناسی مدرک با ۹۳ سال در بعد سال الکترونیکبهایرانبرگشتم.‏<br />

برایت<br />

کار شرایط آنجا برگشتی؟ ایران به که شد ‏\\چطور مهیانبود؟<br />

یک<br />

برای اول نرفتم.‏ هلند به مهاجرت قصد به هم اول از من دوره<br />

گرفتم تصمیم رفتم وقتی اما دادم،‏ درخواست یکساله دوره شد<br />

تمام درسم که بعد بگذرانم.‏ هم را رشته این کارشناسیارشد چون<br />

برگشتم،‏ ایران به بالفاصله ماندند،‏ که آنهایی همه برخالف که<br />

همانطور میتوانم وقتی کنم.‏ زندگی کشورم در داشتم دوست مردمام<br />

برای استیج روی یا خیابان و کوچه در میزنم،‏ ساز خانه در بهاینجا<br />

من میکنم بمانم.احساس کشور خارجاز در چرا بزنم،‏ ساز شهر<br />

به اما کنم،‏ کار هم ایران از خارج نمیآید بدم البته دارم؛ تعلق بروم.‏<br />

اینجا از نمیخواهم و دارم خاطر تعلق کشورم و کار<br />

حوزه این در آهنگسازی،‏ و نوازندگی بر ‏\\عالوه تدریس؟<br />

مثال میکنی؛ هم دیگری تئاتر<br />

کوتاه،انیمیشن،‏ فیلمهای محض،برای موسیقی عالوهبر ات ۱۹ از داشتهام؛ هم تدریس کردهام.‏ اجرا و آهنگسازی هم و...‏ از<br />

بعد اما میکردم،‏ تدریس موسیقی آموزشگاههای در سالگی ۲۹ رابیشتربرای<br />

وقتم گرفتم تصمیم وبرگشتمبهایران،‏ هلند سفرمبه تا<br />

شد باعث کارم روی تمرکز این نتیجه بگذارم.‏ اجرا و آهنگسازی داشته<br />

مشارکت موسیقی آلبوم ۵ در ۹۷، تا ۹۴ سالهای فاصله در تابستان<br />

خدا همبهامید مستقلم آهنگسازی آلبوم ونخستین باشم شد.‏<br />

خواهد منتشر امسال هم<br />

دیگری ساز است،‏ اصلیات ساز که ویولن ‏\\جز میزنی؟<br />

فلوت<br />

کردهام.‏ امتحان را سهتار و تار دانشجویی دوران در بلدم.‏<br />

آهنگسازی حد در هم را پیانو میزنم.‏ هم ریکوردر چطور<br />

اصال خیابانیاتبگو.‏ اجراهای از همبرایمان ‏\\کمی شد؟<br />

باز خیابانی کنسرتهای به پایت که شد چهارراه<br />

زیرگذر در موزیسینام دوستان با پیش سال ۳ حدود فکر<br />

که آمد.بچهها پیش خیابانی کهبحثاجراهای ولیعصربودیم بزن.‏<br />

ویولن همینجا بیا گفتند شوخی به کنم مناجرا نمیکردند اجازه<br />

مترو ماموران نکنم فکر اما ندارم،‏ مشکلی من گفتم هم من گوشهای<br />

در و درآوردم را ویولنم شوخی شوخی که خالصه بدهند.‏ نشود،‏<br />

باورتان شاید شدم.‏ باخ قطعههای اجرای مشغول زیرگذر از بدو<br />

حال ولیعصردر چهارراه زیرگذر در همیشه که آدمهایی اما البته<br />

دادند.‏ گوش سازم به و ایستادند دارند،‏ عجله و هستند بدو 2019<br />

خرداد‎1398‎‏-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 14


موسیقی<br />

سینما گفتند<br />

و آمدند مترو انتظامات نیروهای که نرسید دقیقه ۱۰ به ۲ از کردم.‏ تجربه را خوبی خیلی حس اما زد،‏ ساز اینجا نمیشود تهران<br />

در زیاد تعداد به آلبومها رونمایی برای هم گذشته نیم و سال خیابان<br />

در ساززدن برای فرصتی هر از و داشتهام اجرا شهرستانها و استفادهمیکنم.‏<br />

خیابان<br />

در که چطوربود؟نخستینبار خیابانیات ‏\\اجراهای نداشتی؟<br />

استرس زدی ساز بارها<br />

و بارها خیابانی اجراهای از پیش تا که من زیاد.‏ خیلی چرا،‏ اولی<br />

دفعه بودم،‏ کرده تجربه را متعددی اجراهای و رفته استیج روی فرق<br />

کار جنس چون داشتم،‏ استرس خیلی زدم ساز خیابان در که زیادی<br />

استرس و هیجان بود.‏ جدیدی خیلی تجربه واقعا و میکرد بعد<br />

اما کردم!‏ خراب حسابی را اول آهنگ ۲-۳ که زیاد آنقدر داشتم؛ رفتهرفتهبهترشد.‏<br />

یک<br />

توسط موسیقی اجرای به عکسالعملی چه ‏\\مردم خانمداشتند؟<br />

مخالف<br />

موسیقی با کال که بعضیها بود.‏ متفاوت عکسالعملها را<br />

خیابانی اجراهای در خانم یک حضور سنتی دید یک با یا بودند مثبت<br />

نگاههای مجموع در اما نداشتند.‏ خوبی نگاه نمیپسندیدند،‏ حمایت<br />

خیلی خانمها بهویژه بود؛ منفی نگاههای از بیشتر خیلی میزند،‏<br />

ساز خودشان جنس از نفر یک میبینند وقتی و میکنند میکنند.‏<br />

محبت وابراز میدهند مثبتترینشان واکنش چطور<br />

را خانمها جایگاه ما موسیقی دنیای در کلی طور ‏\\به میبینی؟<br />

خانمها<br />

روی حساسیت و دارد وجود تبعیض ما کار در متاسفانه به<br />

منجر موارد بعضی در زیاد حساسیت این که است بیشتر گروه<br />

پیش وقت چند همین میشود.‏ خانمها محدودیتبیشتربرای مراسم<br />

برگزارکنندگان که باشد داشته برنامه اصفهان در بود قرار ما باید<br />

یا باشد؛ خانم یک موسیقی،‏ گروه یک در نمیشود اصال گفتند کنند!‏<br />

خانمهااجرا برای فقط بتوانند که خانم همه یا و باشند آقا همه خانمهای<br />

برای را زیادی مشکالت مجموع در تبعیضها این خب،‏ انرژی<br />

رفعشان که مشکالتی میکند؛ ایجاد موسیقی حوزه در فعال میگیرد.‏<br />

ما از زیادی ‏\\خانوادهمخالفاجراهایخیابانیاتنبودند؟<br />

زیادیازافراد<br />

درصد منفی موضعگیریهای دلیل چرا!به راستش رضایت<br />

خیلی هم من خانواده خیابانی،‏ اجراهای به نسبت جامعه این<br />

با که دادم توضیح برایشان وقتی اما بزنم،‏ ساز خیابان در نداشتند میتوانند<br />

ندارند،‏ را کنسرتها در حضور امکان که کسانی حتی کار باعث<br />

مجموع در خیابانی موسیقی اجرای و ببرند لذت موسیقی از آمدند؛<br />

کنار موضوع این با کمکم میشود،‏ مردم خوب حال و شادی وباور<br />

شدند پدیده خوبیهایاین متوجه هم خودشان ضمناینکه جامعه<br />

هنر و فرهنگ رفتن باال باعث موسیقی نوع این که کردند کارمنیستند،بلکهتشویقم<br />

مخالف حاالنهتنها همین میشود؛برای هممیکنند.‏<br />

کنسرت<br />

اجرای با تفاوتهایی چه خیابانی اجرای کل ‏\\در دارد؟<br />

سالنها در مخاطبان<br />

کنسرت،‏ که تفاوتهایشایناست مهمترین یکیاز موسیقی<br />

نوع از قبلی شناخت با معموال که دارد را خودش خاص اجرای<br />

در اما میآیند،‏ کنسرت سالن به عالقهشان،‏ مورد گروه و برای<br />

اجراشده موسیقی نوع و نوازندهها و نیست اینچنین خیابانی خیابانی<br />

همچنیناجرای پیشتعیینشدهندارد.‏ حالتیاز رهگذران مردماست.‏<br />

همه برای هنر عرضه واقع در و دارد بیشتری صمیمیت سالنهای<br />

در حضور شرایط که آنهایی حتی همه،‏ ترتیب این به هم<br />

ندارند را کیفیت با و خوب موسیقی شنیدن و کنسرت همانطور<br />

معتقدم بهشخصه ببرند.‏ لذت زنده موسیقی میتواننداز و کوچهها چراغانیکردن و شهر معابر در کشیدن ریسه با که میشود،اجرای<br />

خوب مردم حال مختلف مناسبتهای خیابانهابه قطعا<br />

میگذارد.البته مردماثر روحیه در خیلی هم موسیقی خیابانی صدابرداری،‏<br />

باامکانات همراه آکوستیک سالنهای در صدا کیفیت وجد<br />

خودنوازندهبه میشود کیفیتباعث همین و بسیاربهتراست معتقدماجراهای<br />

خبرهانیست.بااینهمه خیابانازاین در بیاید،اما و<br />

زنده اجرای صورت به باکیفیت موسیقی رایگان ارائه و خیابانی لذتبخش<br />

بسیار هستند،‏ روزمرگی درگیر که مردمی کردن شاد نمیآید.‏<br />

دست به کنسرتی سالن هیچ در احساس این و است کشورمان<br />

در را خیابانی اجراهای جایگاه حاضر حال ‏\\در تحصیل<br />

هلند در خودت که آنجا از میبینی؟ چطور با<br />

مقایسه در ایران خیابانی اجراهای نظرت به کردهای،‏ دارد؟‏<br />

جایگاهی چه دیگر کشورهای کلی<br />

دسته ۳ به میزنند،‏ ساز خیابان در که را آدمهایی میتوان فقط<br />

چهارراهها سر آکاردئونیستهای مانند یکسری کرد؛ تقسیم نوازندگان<br />

اکثریت اتفاقا که یکسری میآیند.‏ معاش امرار برای ارائه<br />

برای معموال که هستند افرادی میشوند،‏ شامل را خیابانی میخواهد<br />

دلشان بیشتر و ندارند خیابان جز استیجی هنرشان حمایتهای<br />

مردم سوی از اگرچه دسته این شود.‏ دیده کارشان هدفشان<br />

و ندارند پول این به مبرم نیاز واقع به اما میشوند،‏ مالی سوم<br />

دسته کشیدهاند.اما زحمت کهبرایش هنریاست بیشترارائه هستند؛<br />

حرفهای نوازندههای است،‏ خالی ما کشور در جایشان که حرفهای<br />

کار یا است شده شناخته چهرههایشان اگرچه که افرادی همچنین<br />

و جامعه هنر و فرهنگ بردن باال برای میدهند،اما انجام این<br />

میکنند.‏ اجرا هم شهری فضای در هنرشان،‏ عمومیسازی میزند.‏<br />

رقم را دنیا دیگر کشورهای با ما تفاوت سوم،‏ دسته خیابانی<br />

کنسرتهای به قدری به دنیا پیشرفته کشورهای در آلبومهای<br />

اتفاقا که حرفهای موسیقی گروههای که میدهند بها میزنند<br />

ساز خیابان در هم میکنند برگزار کنسرت و دارند متعدد در<br />

باید هم ما میکنند.‏ معرفی مردم به را جدیدشان کارهای و کنیم<br />

کاری و شویم قائل موضوعارزشبیشتری کشورمانبرایاین کهنتیجه<br />

چرا خیابانهابیایند،‏ همبه موسیقی حوزه هنرمندان که سلیقه<br />

وارتقای مردم حال خوبشدن بیشک خیابانی ایناجراهای گام<br />

درنخستین هدفباید دستیابیبهاین شنیداریشاناست.برای بعدی<br />

گام در و برداشت راه سر از را خیابانی اجراهای محدودیتهای حرفهای<br />

موزیسینهای منفی ذهنیت بابیشترشدنتعدادایناجراها،‏ داد.‏<br />

تغییر شهری فضاهای در اجرا به نسبت را میشود<br />

خیابانی اجراهای این از میرسد نظر به ‏\\اتفاقا عامالمنفعه<br />

فعالیتهای و خیرخواهانه کارهای برای بستری داری؟<br />

قبول ساخت.‏ اجرای<br />

یک کودکانکار برای عید شب ما گروه همین بله،دقیقا.‏ مدت<br />

همان در که کرد برگزار فردوس باغ در نیمه و یکساعت عرضه<br />

کنار در قطعا شد.‏ جمع بچهها این برای پول تومان ‎۸۵۰‎هزار خیابانی،‏<br />

کنسرتهای مزایای تمامی از بهرهمندی و همه برای هنر کرد.‏<br />

باز ویژهای حساب هم خیر کارهای بخش این روی میتوان زمانی<br />

چه از ‏»وینه«‏ بگو.‏ گروهتان از هم کمی ‏\\راستی شکلگرفت؟<br />

همکاری<br />

گروه-‏ آکاردئونیست - غفاری کاوه پیشبا مدتها مناز ز<br />

جَ‏ سبک حرفهای نوازندگان که هم دوستانش با او طریق از داشتم.‏ اجرای<br />

و بوشهر فستیوال در کاوه و من حضور از بعد شدم.‏ آشنا بودند را<br />

موسیقی منتقدین توانستیمنظر گذشته،‏ سال ماه دراسفند برنامه گروهمان<br />

فعالیتهای گرفتیم تصمیم پس آن واز کنیم جلب خود به چهارنفره<br />

گروهی تشکیل تصمیم،‏ کنیم.نتیجهاین دنبال جدیتر را به<br />

که شد کهن(‏ فارسی در نغمه و صوت صدا،‏ معنی ‏)به وینه نام به و<br />

کرد آغاز را کارش ترانه خانه مسابقه مراسم در اجرا با رسمی طور شد.‏<br />

شناخته فجر فیلم جهانی جشنواره سینمای گذر در حضور با گفتی.‏<br />

فجر فیلم جهانی جشنواره در وینه گروه اجرای ‏\\از گروه<br />

از اجراها این برای که شد چطور سوال آخرین عنوان به شد؟<br />

دعوت شما گرفته شکل تازه کار<br />

موسیقی منتقدان از نفر چند بودیم،‏ که بوشهر فستیوال در مسئولیت<br />

که زمانی بود.‏ مثبت نظرشان خیلی اتفاقا و دیدند را ما سپردند،‏<br />

منتقدان یکیازاین رابه فجر فیلم جهانی جشنواره موسیقی بر<br />

عالوه هم ما بیاییم.‏ سینما گذر به گفتند و گرفتند تماس ما با سنتی<br />

و محلی ‏)موسیقی ز جَ‏ - فولک که خودمان کاری سبک ‏»پالپ<br />

‏»اسمایل«،‏ جمله از ‎۱۱‎فیلم موسیقی است،‏ جاز(‏ سبک به آماده<br />

را راین«و...‏ تا کرخه ‏»از روز«،‏ یک و ‏»ابد لند«،‏ ‏»الال فیکشن«،‏ اجرا<br />

سینما گذر در را آنها ‎۶‎اردیبهشت تا فروردین ۲۸ از شب هر و قرار<br />

اینکه با که خوب آنقدر داشت؛ هم خوبی خیلی بازتاب کردیم.‏ باشیم،اما<br />

داشته حضور فجر فیلم جهانی جشنواره دراختتامیه نبود کردند.‏<br />

دعوتمان هم وحدت تاالر در اختتامیه اجرای برای 15 2019<br />

ژوئن خرداد‎1398‎‏-‏ شانزدهم شماره نیماتایمز


موسیقی سینما<br />

همه چیز درباره بهنام صفوی<br />

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز - بهنام صفوی،‏ خواننده<br />

پاپ کشورمان در ۳۶ سالگی درگذشت.‏ وی که از سال ۱۳۹۲<br />

دچار ضایعه مغزی شده بود،‏ با پیشرفت این بیماری در صبح<br />

۲۹ تیرماه ۱۳۹۴ مجبور به عمل جراحی سختی شد.‏ در<br />

سال ۱۳۹۶ دوباره بیماری بهنام صفوی تشدید شد و این بار<br />

برای درمان به آلمان سفر کرد و توسط پورفسور سمیعی در<br />

بیمارستان INI هانوفر آلمان تحت عمل جراحی دوباره قرار<br />

گرفت.‏<br />

زندگی شخصی بهنام صفوی<br />

بهنام صفوی 15 تیر 1362 در شیراز متولد شد،‏ او پس از<br />

تولد به بندر ماهشهر رفته و تا 16 سالگی در آنجا زندگی کرد.‏<br />

پدرش کارمند بازنشسته و مادرش خانه داراست،او دو خواهر<br />

به نام های مهرناز و مهناز دارد.‏<br />

ازدواج بهنام صفوی<br />

بهنام صفوی در مورد ازدواج اش می گوید ‏:فکر می کنم<br />

یکی از اتفاقات مهم زندگی هر انسانی ازدواج است و هیچ<br />

ارتباطی هم به جلوگیریاز پیشرفت کاری ندارد تفاقاً‏ خیلی<br />

از مواقع به پیشرفت و رشد انسان کمک می کند.‏ ازدواج یک<br />

مرحله جدید در زندگی است و فکر می کنم می تواند به<br />

عنوان موتور محرک زندگی عمل کند.‏<br />

من برنامه ریزی و تصمیمی برای ازدواج نداشتم و همه<br />

چیز با خواست خدا پیش آمد و قسمت بود که ازدواج کنم،‏<br />

هدی خادمی انتخاب خودم بود و خانواده عزیزم هم به<br />

انتخاب مناحترام گذاشتند و من را حمایت کردند<br />

بیماریبهنامصفوی<br />

وی از سال 1392 دچار ضایعۀ مغزی شده بود که با<br />

پیشرفت این بیماری در صبح 29 تیرماه 1394 مجبور<br />

به عمل جراحی سختی شد او به دلیل پیشرفت بیماری<br />

سرطان مغز هم اکنون دوره های پرتودرمانی و شیمی<br />

درمانی را پشت سر می گذارد.‏<br />

حمایتخانواده<br />

پدر و مادرم همیشه حامی من بوده اند و بعد از آنها<br />

همسرم و طرفدارانم.‏ آنها برای کسب تجربه های تازه انرژی<br />

زیادی به من می دهند که از این بابت خدا را شاکرم<br />

فعالیتهنریبهنامصفوی<br />

تحصیالتش در مقطع کارشناسی رشتۀ مهندسی عمران<br />

است و در حال حاضر در حوالی قیطریه ، تهران زندگی<br />

می کند.موسیقی را از دوران کودکی با ساز پیانو به صورت<br />

خودآموز آغاز کرد؛ سپس به فراگیری سازهای کوبه ای<br />

پرداخت.‏<br />

نخستین آلبومش را با نام عشق من باش در سال 1388<br />

روانه بازار کرد.‏ بهنام صفوی جزو بهترین خوانندگان پاپ به<br />

شمار می آید برگزاری کنسرت های داخلی وخارجی از<br />

فعالیتهایاوست.‏<br />

آلبوم عشق من باش بهنام صفوی<br />

وی درسال‎1385‎قطعه تمنا را منتشر کرد که مورد<br />

استقبال قرارگرفت وهمینانگیزهایبرای تولید آلبوم عشق<br />

من باش شد.صدای بهنام صفوی شباهت زیادی با صدای<br />

رضا صادقی دارد.‏<br />

ترانه شناسی بهنام صفوی<br />

آلبوم های بهنام صفوی<br />

عشق من باش )1388(<br />

آرامش )1391(<br />

فوق العاده )1393(<br />

بگودوستم داری )1394(<br />

معجزه )1395(<br />

تک آهنگ های بهنام<br />

صفوی<br />

حیف<br />

خدا<br />

تولد دوباره<br />

تب<br />

فرصت کمه<br />

سوء تفاهم<br />

محرم اسرار ‏)به همراه:شهرام<br />

شکوهی(‏<br />

سؤال<br />

همین حوالی<br />

احساس عجیب<br />

نامه عشق<br />

وقتی تو باشی<br />

خاک تب دار<br />

بهترین روز خدا<br />

عشق بی نظیر<br />

اخراجی ها 3 ‏)نماهنگ<br />

اخراجی ها 3(<br />

آرامش<br />

تو نزدیکی ‏)به همراه:علی<br />

اصحابی و فرزاد فرزین(‏<br />

چقدر خوبه<br />

دیونه بازی ‏)با:شهاب رمضان(‏<br />

طاقت ندارم<br />

هنوز عاشقتم ‏)با:شهاب<br />

رمضان(‏<br />

دلگیر<br />

کاش خدا منو ببینه<br />

تنظیم و آهنگ<br />

سازی بهنام صفوی<br />

عشق من باش<br />

کاش تو دنیای تو بودم<br />

احساس عجیب<br />

چشمان سیاه<br />

چه مهربون<br />

آرامش<br />

محرم اسرار<br />

16 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-ژوئن 2019


موسیقی<br />

سینما سنتور<br />

جانبخش مشکاتیان؛ پرویز درباره موسیقیدان<br />

و نوازنده آهنگساز،‏ مشکاتیان،‏ پرویز هستیم<br />

آشنا گرانقدرش آثار زیادبا یا کم ما همه که نامآشنایی اما<br />

شنیدهایم،‏ ایرانی موسیقی بزرگان کنار در را او نام بارها و باخبر<br />

هنرمند این حرفهای زندگی از ما از کمی تعداد شاید در<br />

باشیم.‏ داشته او از هنری کیفیت از کافی شناختی و بوده پرویز<br />

هنری زندگی به نگاهی تا باشید ما همراه مطلب این مشکاتیانبیندازیم.‏<br />

مشکاتیان<br />

پرویز هنری زندگی شروع ۱۳۳۴<br />

سال ماه اردیبهشت ۲۴ متولد مشکاتیان پرویز و<br />

هنر سمت به کودکی دوران از او است.‏ نیشابور شهر در خود<br />

پدر کنار در سالگی شش از و کرد پیدا عالقه موسیقی تار<br />

سه و ویولن با آشنا همچنین و نوازی سنتور استاد که پرویز<br />

یادگیری پرداخت.‏ موسیقی مقدمات یادگیری به بود کرد.‏<br />

پیدا ادامه متوسطه دوره پایان تا خود پدر از مشکاتیان دانشگاه<br />

زیبای هنرهای دانشکده به ۱۳۵۳ سال در تااینکهاو نورعلی<br />

عبداهلل،‏ میرزا چون اساتیدی،‏ نزد و یافت راه تهران ردیف<br />

آکادمیک آموختن به صفوت داریوش و برومند خان نیز<br />

ایرانی موسیقی مبانی با رابطه در پرداخت.‏ موسیقی مسعودیه،‏<br />

محمدتقی چون بزرگانی،‏ شاگردی به مشکاتیان همچنین<br />

و هرمزی سعید دوامی،‏ عبداهلل برکشلی،‏ مهدی درآمد.‏<br />

فروتن یوسف هنرهای<br />

دانشکده در تحصیل کنار در مشکاتیان پرویز اشاعه<br />

و حفظ مرکز به سنتور یادگیری برای زیبا موفقیتهای<br />

زمینهبه دراین توانست و رفت موسیقی آثار<br />

مدت این تمام در او یابد.‏ دست بزرگی و جدی وارکسترال،‏<br />

همنوازی متفاوت قطعات همچون خوبی جای<br />

به خود از را تکنوازی همینطور و تصنیف هنگامهاخوان<br />

و پریسا چون خوانندگانی،‏ با و گذاشته ۱۳۵۶<br />

سال در نهایت در اینکه تا کرد،‏ همکاری او<br />

دهد.‏ تشکیل را عارف موسیقی گروه توانست و<br />

کرد شرکت باربرد آزمون در سال همین در درست کنار<br />

در نماید.‏ خود آن از را سنتور رشته در اول مقام توانست ممتاز<br />

مقام طالیی داریوش کنار در توانست مشکاتیان این،‏ کند.‏<br />

کسب نیز را نوازی ردیف در زندگیحرفهایپرویزمشکاتیان<br />

مشکاتیان<br />

پرویز تا شد فراهم شرایطی ۱۳۵۶ سال در بپردازد،‏<br />

رادیو با همکاری به ابتهاج هوشنگ نظر زیر بتواند را<br />

چاووش موسسه و داده استعفا بعد سال یک نهایت در ولی کرد.‏<br />

پایهگذاری شیدا و عارف گروه همکاری با محمدرضا<br />

با مشکاتیان پرویز همکاری که گفت باید تشکیل<br />

را او حرفهای زندگی از مهمی بخش شجریان سال<br />

تا و شد شروع ۱۳۵۸ سال از همکاری این میدهد.‏ آثار<br />

حرفهای همکاری این نتیجه کرد.‏ پیدا ادامه ۱۳۶۷ عشق،‏<br />

سر جانان،‏ آستان همچونبیداد،‏ وارزشمندی ماندگار و...‏<br />

قاصدک عشاق،‏ جان عود،‏ دود مینا،‏ گنبد دستان،‏ نوا،‏ ۱۵<br />

حدود چیزی مجموع در هنرمند دو این همکاری بود.‏ میشود.‏<br />

شامل را محفلی و مجلسی آلبوم دهها و رسمی آلبوم شجریان،‏<br />

افسانه با مشکاتیان پرویز که بدانید است جالب دهه<br />

در نهایت در ولی کرد،‏ ازدواج شجریان محمدرضا دختر مشکاتیان<br />

پرویز و شجریان محمدرضا رابطه شد.‏ جدا ‎۷۰‎ازاو بود.‏<br />

تیره دهه یک از بیش دالیلی،‏ به بزرگان<br />

با شجریان محمدرضا بر عالوه مشکاتیان پرویز و<br />

پربار بسیار کارهای او پرداخت.‏ همکاری به نیز دیگری و<br />

علیزاده حسین چون نوازندگانی،‏ کنار در را ارزشمندی عالوه<br />

به است.‏ گذاشته جای به خود از لطفی محمدرضا جهاندار،‏<br />

علی همچون خوانندگانی با او همکاری که آن علی<br />

نوربخش،‏ حمیدرضا افتخاری،‏ علیرضا بسطامی،‏ ایرج را<br />

برجستهای آثار نیز ناظری شهرام همینطور و رستمیان است.‏<br />

گذاشته یادگار به او هنری کارنامه در آخر<br />

سالهای در مشکاتیان پرویز موسیقی دنیای عمر<br />

و صحنهای اجراهای ۱۳۷۶ سال از مشکاتیان پرویز و<br />

اینکه تا کرد.‏ متوقف را خود از آلبومی انتشار همینطور رفت.‏<br />

صحنه روی به کنسرت یک اجرای با ۱۳۸۴ سال در آلبوم<br />

به میتوان نیز مشکاتیان پرویز آلبومهای آخرین از در<br />

مشکاتیان پرویز کرد.‏ اشاره ۱۳۸۴ سال در تمنا تکنوازی کنسرتی<br />

عارف گروه سرپرست عنوان به ۱۳۸۶ سال ماه آذر به<br />

نیز نوربخش حمیدرضا که کرد برگزار تهران شهر در را نمود.‏<br />

شرکت آن در خواننده عنوان محمدرضا<br />

با تیره رابطه دهه یک از بعد سال همین در کنسرت<br />

در مشکاتیان حضور با هنرمند دو این شجریان،‏ تا<br />

گرفتند.‏ سر از را خود رابطه مجدداً‏ شجریان مجمدرضا عنوان<br />

به شجریان محمدرضا سال همین ماه مهر در اینکه عمر<br />

یک از تقدیر لوح موسیقی،‏ خانه عالی شورای رئیس کرد.‏<br />

مشکاتیاناعطا پرویز رابه هنری فعالیت اثر<br />

بر ۱۳۸۸ سال شهریور ۳۰ تاریخ در مشکاتیان پرویز نهایت<br />

در و گفت وداع را فانی دار خود منزل در قلبی نارسایی سپرده<br />

خاک به نیشابور خود،‏ زادگاه در ماه مهر چهارم در نیز شد.‏<br />

مانده<br />

جای به هنرمند این از که مصاحبهای آخرین در برمیخوریم:‏<br />

جالبیازاو صحبتهای با است کاری<br />

ماندگار اثری آوردن پدید ‏»برای میگوید:‏ ‏»نیچه مومن<br />

کامالً‏ مساله این به هم من و است«‏ الزم وقت تمام یا<br />

هستم ساختن کار در یا معموالً‏ چون هستم،‏ معتقد و کردن،‏<br />

گوش موسیقی برای کنم پیدا مجالی اگر و پرداختن که<br />

میکنم شنیدنانتخاب برای را غرب کالسیک موسیقی از<br />

ناخودآگاه یکوقت که این برای میدهد رخ کمتر هم این مثل<br />

هنری رشتههای کل در نزند.‏ بیرون آهنگم جای یک داریم.‏<br />

خاطرین توارد شعر یا فلسفه موسیقی،‏ آمد<br />

خالف ‏»آنچه میگوید:‏ نظامی میزنم،‏ عینی مثال ‏»از<br />

میگوید:‏ هم حافظ بود«،‏ سعادت ساالر قافله بود/‏ عادت از<br />

جمعیت کسب من که کام/‏ بطلب عادت آمد خالف آمد<br />

‏»خالف عبارت ما پس کردم«.‏ پریشان زلف آن است<br />

ممکن و میشنویم نظامی از بار اولین را عادت«‏ باشد.‏<br />

رانشنیده نظامی شعر میکردهاین فکر حافظ شده<br />

وارد او ذهن در عبارت این زمزمهای از شاید اما موضوعیت<br />

نیز فالسفه بین در مساله این البته باشد.‏ موسیقی<br />

شنیدن از را خودم این برای من پس دارد.‏ مساله<br />

این من برای نکرده خدای که میکنم محروم اتفاقنیفتد«.‏<br />

17 2019<br />

ژوئن خرداد‎1398‎‏-‏ شانزدهم شماره نیماتایمز


سینما<br />

موسیقی پاپ<br />

غوغای تا سنت نجوای از خوشنام؛ محمود بیستوسوم<br />

شب شنبه - زوارهای صبا - فارسی سی بی بی خوشنام،‏<br />

محمود بزرگداشت در مراسمی ، گذشته فوریه آفریقاییلندن<br />

و شرقی مطالعات دانشکده در موسیقی پژوهشگر ژالهاصفهانی<br />

وبنیاد سخن راانجمن شد.اینبرنامه ‏)سواَز(برگزار ‏"از<br />

خوشنام محمود جدید کتاب از آن در و بودند دیده تدارک برنامه<br />

مجری شد.‏ رونمایی نیز پاپ"‏ غوغای تا سنت نجوای حوزههای<br />

در فعاالن و بود تئاتر کارگردان و بازیگر فرخنیا،‏ سودابه و<br />

پرداختند موسیقی زنده واجرای سخنرانی موسیقیبه مختلف پخش<br />

حضورنداشتند که هنرمندانی ویدئویی و صوتی پیامهای شد.‏<br />

و<br />

پژوهشگر تهران،‏ در ۱۳۱۴ متولد خوشنام،‏ محمود و<br />

تحقیقی مقاله صدها که است ایرانی موسیقی کارشناس او<br />

است.‏ رسانده چاپ به ایران موسیقی زمینه‏ در کتاب چندین همچنین<br />

و رودکی ماهنامه سردبیر و بنیانگذار انقالب از پیش مهاجرت<br />

آلمان به انقالب از پس او بود.‏ موسیقی مجله سردبیر و<br />

فرهنگ پژوهش و نقد بررسی،‏ در سالها این تمام در و کرد دهه<br />

چندین حاصل اخیرش،‏ کتاب است.‏ بوده فعال موسیقی موسیقیایراناست.‏<br />

در پژوهش شاعر<br />

عطایی،‏ جنتی خوشنام،ایرج آقای مراسمبزرگداشت در پرداختن<br />

با او کرد.‏ سخنرانی که بود کسی نخستین ترانهسرا و کارورزان<br />

و ترانه به هرگز ایران تاریخ و فرهنگ جامعه،‏ که این به گفت:‏<br />

کرده،‏ خطاب دلشکن القاب با را آنها و نورزیده مهر ترانه در<br />

را من امروز آنچه اما میزنم بیرون پناهگاهم از کمتر ‏"من که<br />

است باشکوهی تالش آن کشاند،‏ اینجا به خود با ستیز به<br />

و موسیقی زمینه‏ در پژوهش برای سالها خوشنام محمود همچنین<br />

او کنم."‏ تشکر او از تا آمدهام من و کرده ترانه ویژه ‏-که<br />

خوشنام محمود امثال حضور ترانهسرایان برای اینکه از اساسی،‏<br />

چقدر نرسد-‏ هم نفر چهار یا سه به شاید تعدادشان مشوقاست.‏<br />

و خدمتگزار معرفی<br />

به خواننده و نوازنده سادات،‏ رئیس سپیده سپس راوی<br />

را کتاب او پرداخت.‏ پاپ غوغای تا سنت نجوای از کتاب سرفصلهای<br />

کهبا دانست جامع وبسیار موسیقیایران قرن یک پیشرو<br />

نوآورانه،‏ سنتی،‏ موسیقی جمله از موضوعاتی به متنوع نقد<br />

عامیانه،‏ موسیقی دارد(،‏ غربی فرماسیون که ‏)موسیقیای با<br />

مرتبط دیگر موضوع هر تقریبا و فیلم موسیقی موسیقی،‏ کثرت<br />

عین ‏"در پراکنده ظاهر عین در اما میپردازد.‏ موسیقی در<br />

خوشنام دکتر باشم،‏ نکرده اشتباه اگر که دارد.‏ وحدتی یک آن<br />

و بودهاند سوالی یک به دادن پاسخ پی در سالها این تمام کل<br />

طول در است.‏ نوآوری و سنت بین رابطه دریافت و درک کدام<br />

به هنرمندان این که است این سوال دائما کتاب،‏ این دارند؟"‏<br />

گرایش سمت شخصی<br />

خاطرات همراهبا سادات،بیوگرافیها رئیس زعم به میکند<br />

خواندنیتر را کتاب مفصل،‏ گاه مصاحبههایی و نویسنده بیوگرافیها<br />

غالب رسمی و خشک لحن از دلیل همین به و در<br />

جنسیتی تفکیک عدم از همچنین او نیست.‏ خبری آن در کتاب<br />

جلد ‏"پنج گفت:‏ و کرد کتاباستقبال مختلف بخشهای و<br />

ندارند آن در حضوری هیچ زنان که داریم موسیقی مردان زنان<br />

به فقط که امروز"‏ تا اسطوره از موسیقی ‏"زنان جلد یک جنسیتی<br />

تفکیک از کتاب این در خوشبختانه است.‏ پرداخته‏ خبرینیست."‏<br />

چاپ<br />

که آن با کتاب این السادات رئیس خانم گفته به سانسور<br />

تیغ از است،‏ ایران داخل در جاوید فرهنگ انتشارات این<br />

در دستی هیچ ‏"خوشبختانه است.‏ برده در به سالم جان خانم<br />

مورد در مثال برای نشده.‏ سانسور و نشده برده کتاب ترانههای<br />

و تصنیفها به مربوط کتابهای اغلب در مرضیه که<br />

میشود،‏ سانسور کردهاند که خدماتی و نام ایرانی،‏ جاودان کتابایناتفاقنیفتاده".‏<br />

دراین خوشبختانه تاریخ<br />

به عدماشاره به کتاب نقد در همچنین رئیسالسادات هنرمندان<br />

‏"تفکیک که مسئله‏ واین کرد مصاحبههااشاره برخی طول<br />

در هنرمندان چون مشکلسازباشد شاید ونوآور سنتی به رد پیدابکنند.البته مختلف گرایشهای میتوانند فعالیتشان با<br />

هنرمندان زندگیاین نوآنسهای و ظرافت به آنقدر کتاب این دوتایی<br />

تقسیم این به مسئله میشود باعث که شده اشاره دقت قرار<br />

دستهها این در هنرمندان گرچه تعبیری به نشود."‏ ختم گذاشته<br />

باز هم مخاطب تفسیر و تعبیر برای جا اما گرفتهاند 2019<br />

خرداد‎1398‎‏-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 18


سینما موسیقی<br />

شیوا موزون<br />

وکیل رسمی دادگستری آمریکا<br />

تلویزیون نیما هر یکشنبه<br />

از 12 ظهر تا 1 بعدازظهر<br />

روی کانال<br />

th<br />

KTSF 26<br />

Shiva Moozoun, Esq.<br />

دفاع در برابر<br />

تشکیل شرکتهااز جمله<br />

نوشتن انواع اسناد حقوقی<br />

آماده کردن اظهارنامه های مالیاتی برای<br />

اشخاص و شرکتها در ایالات مختلف<br />

ارث و وراثت : تنظیم وصیت نامه و تراست<br />

Trust<br />

Taxation – Fed and state<br />

Wills and Trusts<br />

Business Law<br />

Nonprofit Legal<br />

3550 Stevens Creek Blvd., Suite 340<br />

San Jose, CA 95117<br />

shiva@smtaxlaw.com<br />

BOE, FTB, IRS<br />

LLC, Partnership, Corp<br />

Nima Television Bay Area’s<br />

only local Persian Television<br />

www.nimatv.com<br />

510-490-6462<br />

International Tax Matters<br />

Accounting Services<br />

Financial Planning and<br />

Insurance Services<br />

Offices in San Jose, Walnut Creek and San Francisco<br />

201 Mission St., 12th Floor<br />

San Francisco, CA 94105<br />

www.smtaxlaw.com<br />

TV<br />

دفاتر در سن حوزه ، سن فرانسیسکو و ایست بی<br />

1.408.400.7990<br />

شدهاست.‏<br />

در میان پیغامهای ضبط شده که در سالن پخش شد،‏<br />

حسین علیزاده،‏ موسیقیدان و آهنگسازازنقشبسزای محمود<br />

خوشنام در خاطرات فرهنگی موسیقی گفت.‏ سیما بینا نیز در<br />

پیامی صوتی از آقای خوشنام به عنوان نامی خوش و به یاد<br />

ماندنی در تاریخ فرهنگیایران یاد کرد.‏ علی رهبری،‏ موسیقیدان<br />

و رهبر ارکستر نیز در پیامی از خاطرات مشترکش با او گفت.‏<br />

مجید کاظمی،‏ آهنگساز و خواننده قطعاتی راباترانههایایرج<br />

جنتی عطایی اجرا کرد،‏ فرنوش بهزاد رهبر ارکستر و آهنگساز<br />

درباره موسیقی و تاریخ موسیقی صحبت کرد و سپیده‏ رئیس<br />

ساداتنیز آواز خواند و سازنواخت.‏ پيمان حيدريان همبه همراه<br />

دو نوازنده ديگر،‏ قطعه راه دريا از ساخته هاى خود را اجرا كرد.‏<br />

الهه خوشنام،‏ همسر محمود خوشنام به قول خودش از<br />

‏"دریچه چشم یک همکار"‏ درباره همسرش صحبت کرد و از<br />

اهمیتی که خوشنام همیشه به جوانان داده و تالش او برای باز<br />

کردن راه آنها صحبت کرد.‏<br />

‏"مااز طریق آقای مرتضی ممیز،استاد گرافیکایران که تمام<br />

طرحهای روی جلد رودکی کارایشانبودبود،آشنا شدیم.ایشان<br />

بچههای دانشجو را به محمود خوشنام معرفی میکردند تا در<br />

بخش آرشیو و ترجمه مطالب کار کنند.‏ من همان موقع تعجب<br />

میکردم که چه طور محمود خوشنام ما را که هیچ تجربهای<br />

نداشتیمبه کار میگرفت.بیشتر دقت که کردم دیدم که هیئت<br />

تحریریه ماهنامه رودکی،‏ مهشیدامیرشاهی،‏ داریوش آشوری و<br />

قاسم هاشمینژاد هستند،‏ که همه از نوآوران زمان خودشان<br />

بودند و در اوج جوانی."‏<br />

الهه خوشنام همچنین اشاره کرد که نقدی که محمود<br />

خوشنام انجام میدهد و البته خودش آن را وارسی میخواند،‏<br />

هرگز به گونهای نبوده که بخواهد کسی را ناامید کند.‏<br />

اما محمود خوشنام که به علت کسالت بر روی صندلی<br />

مخصوصاش قرار داشت،‏ در پایان مراسم از انگیزهاش برای<br />

شصت سال فعالیت فرهنگیاش صحبت کرد.‏<br />

‏"از ۱۳۳۳ که کار فرهنگی را شروع کردم،‏ همیشه<br />

کنجکاوی باعث شده که بخواهم راز کار را بیابم و این کتاب<br />

حاصل سرخوانیهای جوانی بنده است.‏ متاسفانه یک مشکل<br />

عمده،‏ عشق تقدسآمیزبه موسیقی سنتی وبیاعتناییبهانواع<br />

موسیقی است و موسیقی پیشرو،‏ موسیقی عامیانه و موسیقی<br />

فولکلور آن طور که باید پیش نرفته است.‏ تمام وقت را به<br />

موسیقی سنتی دادن و از موسیقیهای دیگر صرف نظر کردن<br />

شرطانصافنیست.‏ منظورماز موسیقی پیشرو،‏ موسیقیاست<br />

کهبا تکنیک غربی ساخته میشود،‏ که متاسفانهامروز در جایگاه<br />

خودشنیست.‏ سنتیها عالقه دارند موسیقی عامیانه را مبتذل<br />

مینامند.‏ ۸۰ درصد مردم با این موسیقی ارتباط زدهاند و زمزمه<br />

میکنند.‏ چرا مبتذل است؟ چرا بد است؟ نباید اعتبار و احترام<br />

موسیقی عامیانهاز دستبرود."‏<br />

برنامه با پخش قطعهای از موسیقی پیشرو به نام رقص<br />

کردیاز قاسم طالبزاده ویولونیست معروف،بهانتخاب محمود<br />

خوشنامبه پایان رسید.‏<br />

نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-‏ ژوئن 19 2019


SUNNYVALE<br />

IMAGING CENTER<br />

A Professional Medical Corporation<br />

Quality Care & Convenience Your Comfort is Priority<br />

مجهز به پیشرفته ترین دستگاه های تصویر برداری پزشکی<br />

Open MRI Imaging<br />

High-field MRI Imaging<br />

DEXA Bone Density Scan<br />

Digital X-Ray Imaging<br />

EMG / NCS Diagnostic Testing<br />

Diagnostic Ultrasound Imaging<br />

ارائه سرویس به مراجعین این مرکز در اسرع وقت<br />

و در کمال راحتی و آرامش بیماران انجام میگیرد<br />

در صورت لزوم به زبان فارسی با شما صحبت می شود<br />

اکثر بیمه های درمانی پذیرفته می شود<br />

408-738-0232<br />

568 S. Mathilda Ave Sunnyvale, CA 94086<br />

www.sunnyvaleimaging.com<br />

A Professional Medical Corporation


دکتر فتانه هوشداران<br />

کایروپراکتر<br />

Chiropractic USA<br />

Fataneh Hooshdaran D.C.<br />

Engage in Healthy Living<br />

with Chiropractic Wellness Care<br />

. دردهای دست . دردهای گردن دردهای کمر . دردهای عصبی . شانه و زانو درد . دیسک . رماتیسم . سر درد<br />

معالجه صدمات کاری و تصادفات رانندگی<br />

تشخیص و جلوگیری از ناراحتی های مفاصل و استخوان،‏ ورزشی<br />

با پیشرفته ترین وسائل پزشکی<br />

مطب مجهز به دستگاه های فیزیکال تراپی و ماساژ طبی،‏ ورزشی ، Massage Aqua Med و میز Doc Decompression Table ‏:برای تسکین و بهتر کردن دردها<br />

408-244-7677<br />

2797 Park Ave., Suite #103, Santa Clara, CA 95050<br />

www.chiropracticusaca.com اکثر بیمه های درمانی پذیرفته می شود


سینما<br />

گزارش پیکان!‏<br />

یک ایرانی هر خیامی؛ احمد میراث خیامی<br />

احمد نام گنجی:‏ مریم - سازندگی روزنامه بود،‏<br />

کارآفرینی و صنعت عرصهی آشنای نام زمانی که برای<br />

اما نباشد،‏ آشنا چندان شاید امروز نسل برای برخی<br />

که است خاطرههایی یادآور همچنان بسیاری رمق<br />

بی برخی و ندارند بیرونی مصداق هاست مدت نه<br />

دیگر هرچند میکشند نفسی همچنان ازیادرفته و یادآور<br />

خیامی شان.‏ پرفروغ گذشتههای شبیه چندان و<br />

ذهن در داشتنش آرزوی زمانی که است پیکانی ‏»هر<br />

شعار و بود ایرانیان و جوانان از بسیاری خیال مدت<br />

امروز و اهمیتش گر نشان پیکان«‏ یک ایرانی،‏ اگر<br />

و است غایب شهری زندگی صحنهی از هاست شود،‏<br />

دیده خیابانی و کوچه در مهجوری بازماندهی حسی<br />

میشوند قدیمیتر و قدیمی که نسلهایی برای خیامی<br />

یادگاران دیگر اما انگیزد.‏ برمی نوستالژی از میانهی<br />

در کوروش،‏ زنجیرهای فروشگاههای همچون نامی<br />

در مگامالها و مالها و هایپرها و پاساژها غوغای ندارند.‏<br />

امیدی و نفسی رمق بی قالبی و دیگر یا<br />

باشد حاضر امروز شهری زندگی در خیامی میراث همتی<br />

و کرد او که کاری نه،‏ یا بیاید خاطرها به غایب،‏ وجههای<br />

که شخصی آرزویی برآوردن در گماشت که اهمیت.‏<br />

بی نه و میشود رنگ کم نه کرد،‏ پیدا ملی مرزهای<br />

از فراتر و ایران در موفق کارآفرینان حکایت داشته<br />

گسترده و بسیار مخاطبهای همواره ایران تأثیرگذاری<br />

و موفقیت امید که رو آن از چه است دارد،‏<br />

نگاه زنده را آرزوها به پوشاندن عمل جامهی و همت<br />

به که کسانی داستان شنیدن که رو آن از چه فائق<br />

دشواریها و نامالیمات بر کوشی سخت و تالش میکاهد<br />

را دشواریها گزندگی و تلخی اند،‏ آمده فروغ<br />

را هایش قابلیت و انسان به امید شعلهی و شعار<br />

با هستیم مردمانی ما نباشد هرچه میبخشد.‏ رمق<br />

بی و اندک هرچند است«‏ توانستن ‏»خواستن،‏ باشیمش.‏<br />

زیسته داوری<br />

از بیم نیستیم،‏ نگاری خاطره مردمان ما درک<br />

عدم و سیاسی انسداد و اختناق تاریخ،‏ و بیگانه بتوان<br />

شاید را تجربیات گذاشتن اشتراک به ضرورت آموخته<br />

ما به قدما دانست.‏ پرهیز این در مؤثر عوامل بیگانه<br />

و دوست از را مان راه و اندوخته و دین که اند در<br />

شدن سهیم از را ما آموزه این و بداریم پنهان این<br />

در اما است.‏ کرده محروم بسیار انسانی افقهای سیاست،‏<br />

عرصههای در که چهرههایی هستند میان غفلت<br />

مهم این از و اند بوده اثرآفرین اقتصاد و ادب این<br />

مجال و...‏ ادب و سیاست عرصههای اند.‏ نورزیده با<br />

اقتصادی گران کنش میان در اما نیست،‏ نوشتار شان<br />

متوجه که و...‏ رقابتی سیاسی،‏ مخاطرات تمام و<br />

یادداشتها و اند زده دریا به دل گاه است،‏ بوده اند.‏<br />

داده قرار همگنان اختیار در را خود تجربههای آنان<br />

اقتصاد،‏ و تجارت عرصه کارآفرینان میان در به<br />

دارند،‏ تعلق پهلوی و ایران نوسازی عصر به که تجربههایی<br />

با غرب تمدن با بیشتر ارتباط واسطهی و<br />

فعالیت عرصهی سبب به و آشناترند دست این از میگیرد،‏<br />

نادیده را مرزها گاه که شان دغدغههای میان<br />

در قوی وطنی حب با هرچند وطنتر جهان خاطرات<br />

رمق بی بازار این در رو این از و شان اغلب دارد.‏<br />

تعلق بدانان اثری چند شخصی یادداشتهای و اثری<br />

است.‏ دست همین از ما«‏ سرنوشت ‏»پیکان خاطرات<br />

و نوشتهها از گیری بهره با گونه خاطره با<br />

که دوم پهلوی عصر کارآفرین خیامی،‏ احمد داشت،‏<br />

ایران اعتالی و توسعه در که دغدغهای همهی خاک<br />

به غربت در و سربرد به غربت در عمر سرانجام خفت.‏<br />

روایتی<br />

با را خواننده ما«‏ سرنوشت ‏»پیکان کتاب مواجه<br />

تخصصی گاه و جزئیات از سرشار پرتفصیل،‏ تولید<br />

درآمدن عمل جامهی به چگونگی از میکند نوسازی<br />

برای تالش که زمانهای در داخلی خودروی در<br />

و نداشت فروغی سیاسی عرصهی در اگر توسعه و آشفتگی<br />

و چندپارگی دچار را جامعه فرهنگی عرصهی مقایسه<br />

در صنعت و تکنولوژی عرصهی در بود،‏ کرده و بود پیگیرانهتر و جدیتر برشمرده حوزههای دیگر با توجه<br />

اندیشه اهالی بهزعم هرچند داشت.‏ نیز ثمراتی 2019<br />

خرداد‎1398‎‏-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 22


سینما<br />

گزارش افقهای<br />

از فارغ تکنولوژی به سویه یک مفید<br />

تنها نه فرهنگی زمینههای و معرفتی به<br />

نارضایتی و ناسازگاری که بود نخواهد توسعهی<br />

که گونه همان آورد.‏ خواهد بار برای<br />

راه دوم پهلوی آمرانه و نامتوازن گشود.‏<br />

انقالب درشکه<br />

زمانهی متولد در<br />

۱۳۰۳ سال به خیامی احمد مشهد<br />

در متوسط و مذهبی خانوادهی خیامی،‏<br />

عبداهلل او،‏ پدربزرگ شد.‏ متولد بود<br />

خود عصر فعال خواهان مشروطه از در<br />

حسینی سادات جمعیت تأسیس با که به<br />

و کرد آفرینی نقش دوران این مبارزات هب مدرسهای خانه گوشهی در خیامی احمد گفتهی از<br />

احمد هرچند بود کرده ایجاد نوین مدارس سبک بود.‏<br />

ندیده بیشتر چیزی نیمکت و میز جز مدرسه آن عرصهی<br />

در تحول با که بود سراداری کاروان اما پدر،‏ و<br />

گاراژ به را سرا کاروان اتومبیل،‏ آمدن با و ونقل حمل آشنایی<br />

زمینههای این و کرد تبدیل اتومبیل تعمیرگاه را<br />

آن ساختن رؤیای پروردن و اتومبیل با او فرزندان و<br />

کتاب خواندن سالگی سیزده از خیامی کرد.‏ فراهم نام<br />

دوران آن از که کتابهایی و کرد شروع را روزنامه در<br />

هایش دغدغه جنس و نوع از نشان همه میبرد راه<br />

در خوشبختی،‏ وجوی جست در دارد؛ آینده راه تمرکز<br />

یابی،‏ دوست آیین نفس،‏ اعتمادبه خوشبختی،‏ و...‏<br />

دماغی قوای مشهد،‏<br />

شهری ساختار از خیامی خاطرات با کتاب میشود<br />

شروع ونقل حمل وسایل و ارتباطی راههای گاریهای<br />

ها،‏ درشکه تعداد مورد در جالب آماری و سایر<br />

و کامیونها و دوچرخهها و اسبی افراد<br />

جایی جابه نحوهی و نقلیه وسایل فضایی<br />

میگذارد.‏ خواننده اختیار در که<br />

امروز شهری زندگی با متفاوت بس برجستهتر<br />

را آنان آرزوی و کار اهمیت مردم<br />

اغلب که وضعیت این ‏»در میکند:‏ اسب<br />

و گاو با دوردست روستاهای در و<br />

من میشدند،‏ جا جابه قاطر و االغ و ایران<br />

کارخانۀ تأسیس فکر به محمود و<br />

من افتادیم...‏ پیکان تولید و ناسیونال بازار<br />

به را پیکان اتومبیل وقتی محمود و<br />

تهران مردم اتومبیل«‏ ‏»تب که آوردیم خیابانهای<br />

بود.‏ فراگرفته را شهرستانها نقلیه<br />

وسائط تراکم دچار کم کم تهران مشکل<br />

که راهبندان مسئلۀ و میشد است<br />

شدن صنعتی روبه جامعۀ یک اولیۀ میگرفت.«‏<br />

را گریبانمان داشت تجارت<br />

تجربههای نخستین را<br />

او حقایق نشر کانون درون ارتباطات و آشنایی با<br />

شد.‏ عرصه این وارد و کرد مرتبط تهرانی تاجران با میکرده<br />

عمل درست و موفق خود زعم به آنکه وجود و<br />

اعتبار اش،‏ درستکاری و پشتکار نظم،‏ به اتکا با و ورشکستگی<br />

سبب به بود،‏ کرده کسب بسیار وجههی شکست<br />

نخستین ۱۳۲۳ سال در شرکایش از تن دو سامان<br />

برای تالش راستای در و میکند تجربه را مالی العمل<br />

حق و رفته خرمشهر به مالی اوضاع به دادن از<br />

او دقیق و جزئی دادههای میگیرد.‏ پیش در کاری شیوهی<br />

صادراتی،‏ مواد بازرگانی،‏ فعالیتهای نحوهی ممکن<br />

هرچند امور و سازمانها کارکرد و مبادالت اما<br />

باشد،‏ حوصله از خارج عادی خوانندهی برای است رفتار<br />

و اقتصادی شرایط از کامل نسبتاً‏ و کلی شمایی میدهد.‏<br />

دست به زمان آن مفاسد و مشکالت تجاری،‏ خاطراتش<br />

همهی نیز و دوران این خاطرات بازگویی در به<br />

توجه و مبادالت انجام در دقت و کاری درست بر دارد.‏<br />

تأکید خریدار منفعت سبکی<br />

به کارها که روز آن شرایط در دقت<br />

با خیامی میرفت،‏ پیش سنتی لوازم<br />

به که توجهی و دارد که نظری میکند،‏<br />

مبذول موفقیت و پیشرفت برای<br />

میشود.‏ ظاهر دیگران از متفاوت طرفهای<br />

با ارتباط و کار پیشبرد با<br />

یا میآموزد انگلیسی زبان خارجی صحیح<br />

شیوههای و ظرایف به توجه بیشتر<br />

خریداران و اعتبار بندی بسته متفاوت<br />

شیوهی همین میکند.‏ کسب و<br />

میاندازد نغار شریکش و او میان گردد<br />

برمی مشهد به افسرده و دلسرد کارواش<br />

در کار به ناگزیر معیشت تنگی و سختی در و میشود.‏<br />

پدر خیامی«‏<br />

‏»برادران شرکت همراهی<br />

به داشت،‏ سر در بزرگ نقشههای که او سخت<br />

کار خیامی،‏ محمود همدلش،‏ و سختکوش برادر و میکند تعریف بزرگتر هدف راستای در را کارواش که<br />

حرکتی میکند.‏ حرکت آن راستای در گام به گام پاسال(،‏<br />

‏)ثابت ثابت اهلل حبیب با همکاری در نخست الستیک<br />

و استودبیکر اتومبیلهای فروش نمایندۀ در<br />

با میشود.‏ آغاز اتومبیل،‏ سرویس لوازم و جنرال را<br />

کارواش کار برادر دو تر،‏ گسترده افق داشتن نظر درست،‏<br />

کار تحویل و داری امانت با و میدهند توسعه میخرند.‏<br />

خود برای اعتبار و اعتماد هیچ<br />

اما بودیم،‏ رو روبه زیادی مشکالت ‏»با کنند<br />

تحقیرم میکردند سعی مردم که آن با وقت باالتر<br />

همه از را خود بلکه نمیکردم،‏ حقارت احساس کامل<br />

اطمینان موفقیتم به و میدانستم ماشین<br />

میگفتند آشنایان اکثر داشتم.‏ به<br />

صریحاً‏ من و کار؟!‏ شد هم شویی برای<br />

قدمها اولین کار این میگفتم آنها اتومبیل<br />

ساختن است.‏ اتومبیل ساختن اکثر<br />

محمود و من بود.‏ ام اصلی هدف ایران<br />

در اتومبیل ساختن دربارۀ اوقات قدم<br />

که ۱۳۳۲ سال در میکردیم.‏ فکر اتومبیل<br />

اولین گذاشتم،‏ سالگی سی به و<br />

فروختم مشهد در را بنز مرسدس را<br />

خوشش روی زندگی کم کم فهمیدم میدهد.«‏<br />

نشان ما به کودتای<br />

ماجراهای از پس که زمانی دیدن<br />

با است،‏ متواری مرداد،‏ ۲۸ بنز،‏<br />

مرسدس نمایندگی در اتومبیلی مرسدس<br />

بنزینی اتومبیل خوب آینده برای<br />

و کرده بینی پیش را ایران در بنز مذاکره<br />

خراسان در نمایندگی گرفتن 23 2019<br />

ژوئن خرداد‎1398‎‏-‏ شانزدهم شماره نیماتایمز


گزارش سینما<br />

میکند.‏ با تأسیس نمایندگی در مشهد،‏ شرکت<br />

تضامنی ‏»برادران خیامی«‏ را تأسیس کرد و به تدریج<br />

کارش را گسترش داد و درنهایت به تهران منتقل شد<br />

و این سرآغاز فعالیتهای برادران خیامی در این حوزه<br />

بود.‏ ‏»رفتارم هم با مشتریان بسیار خوب بود.‏ اگر یکی<br />

از اتومبیلهایی که فروخته بودم تصادف میکرد ‏)آن<br />

موقع اتومبیلها مثل حاال بیمه نبودند(،‏ حسابی برای<br />

خودم در نظر میگرفتم و قسمتی از درآمدم را به نام<br />

بیمه کنار میگذاشتم و از این محل میتوانستم تمام<br />

لوازم موردنیاز هر اتومبیلی را که تصادف کرده بود<br />

بدون بهره به سررسید بعد از پایان اقساط به مشتری<br />

بفروشم و برای اجرت تعمیرات نیز مبلغی پرداخت<br />

میکردم.‏<br />

البته تصادفهای مهم چندان زیاد نبود و همیشه<br />

مبلغ زیادی اندوخته در حساب بیمۀ خودم داشتم.‏<br />

این عمل موجب خوشنامی فوق العاده من در زمینۀ<br />

تجارت شده بود...‏ رفتار دوستانه ام با مشتریان و<br />

کمکهای فراوانم به آنها در زمان گرفتاری شان<br />

موجب استقبال زیاد مردم میشد،‏ به طوری که تمام<br />

رانندگان تاکسیهای دیزلی تهران و اتومبیلهای<br />

سواری که بین تهران و شهرستانها کار میکردند از<br />

مشتریان دائمی من بودند.«‏<br />

با چشم انداز آینده و با توجه به اهمیت اطالعات<br />

در راستای هدفی که پیش چشم داشت،‏ به همراه<br />

برادر به اروپا سفر کرد.‏ در این سفر با بازدید از<br />

نمایشگاه و برقراری ارتباط با شرکتهای مرسدس بنز<br />

و کارخانهی ماهله که سازندهی پیستون و سوپاپ<br />

موتورهای مرسدس بنز بود،‏ هم ارتباط مناسبی برقرار<br />

کرد و هم اطالعات مفیدی برای پروژهی آیندهی خود<br />

فراهم آورد.‏<br />

‏»روی هم رفته سفر موفقیت آمیزی بود.‏ در این<br />

سفر از خطوط ساخت و مونتاژ اتوبوس و کامیون و<br />

حتی اتومبیلهای سواری مرسدس بنز بازدید کردم.‏<br />

دقت من در این بود که چه قطعاتی ممکن است در<br />

ایران ساخته شود و چه قطعاتی امکان ساختشان در<br />

ایران نیست.‏ این کار در تمام سفرهایم و بازدید از<br />

کارخانجات مختلف انجام میشد.‏ چون موقع بازدید<br />

مانع عکاسی و یادداشتبرداری میشدند،‏ به محض<br />

آن که بازدید تمام میشد مشاهدات خود را روی کاغذ<br />

میآوردم.‏ از این یادداشتها و مشاهدات بعدها موقع<br />

اخذ مجوز تأسیس کارخانۀ اتوبوس سازی یا ساخت و<br />

مونتاژ اتومبیلهای سواری استفاده کردم.‏ به سادگی<br />

میتوانستم قطعاتی را که در ایران امکان ساختشان<br />

فراهم بود یا قطعاتی را که بعدها ممکن بود ساخته<br />

شوند به دولت معرفی کنم.‏ میدانستم ماشین االت<br />

سازندۀ این وسایل و حتی کارخانجات سازندۀ آنها<br />

در کجا واقع شده اند با مدیران آنها آشنا بودم و<br />

هرچه الزم داشتیم به آنها سفارش میدادم...‏ ضمن<br />

آن که آن مشاهدات کمک کرد پروژههای قابل قبول<br />

کارخانجات خارجی را برای دولت تشریح کنم.«‏<br />

پس از بازگشت از این سفر شرکت سهامی<br />

کارخانجات صنعتی ایران ناسیونال را با آنکه هنوز<br />

مجوزی برای تولید اتومبیل در اختیار نداشت،‏ ثبت<br />

کرد.‏<br />

تولد پیکان<br />

در اواخر سال ۱۳۳۹، الیحهی ارائهی مجوز مونتاژ<br />

اتومبیلهای وارداتی به شرکتها و معافیت از حقوق<br />

گمرکی و سود بازرگانی و پرداخت مالیات به مدت<br />

پنج سال تصویب شد.‏ الیحهای که به زعم خیامی<br />

به ضرر مملکت بود.‏ از همین رو در نامهای به وزیر<br />

اقتصاد،‏ طاهر ضیایی،‏ برای تولید صددرصد اتاقهای<br />

اتوبوس و مینی بوس در ایران مانند مشابه تولیدی<br />

در آلمان بدون معافیت مالیاتی و...‏ اعالم آمادگی<br />

کرد.‏ امری که با تصورات و سیاست دولت همخوانی<br />

نداشت.‏ در آن زمان تصور چنین امری ممکن نبود.‏ با<br />

همهی مخالفتها و انکارها درنهایت موفق شد مجوز<br />

ساخت اتوبوس را بگیرد.‏ روایتهای او از چگونگی<br />

مذاکرات،‏ کارشکنی ها،‏ مشکالت و...‏ همت و عالقهی<br />

عمیق او را نشان میدهد.‏<br />

با حضور پهلوی دوم در مراسم افتتاحیه و رضایت<br />

از فرآیند کار،‏ خیامی حامی قدرتمند و مهمی پیدا<br />

میکند.‏ با توجه به عالقهی محمدرضاشاه به توسعهی<br />

صنعت و ساخت اتومبیل داخلی،‏ همدلی او با خیامی<br />

جای تعجب و تردید ندارد.‏ این گونه بود که بسیاری<br />

از سازمانها و نهادهای حکومتی از محصوالت ایران<br />

ناسیونال خرید میکردند و مهمانان خارجی شاه<br />

بازدید از کارخانه را در برنامهی خود میگنجاندند.‏<br />

خیامی موفق شد در نمایشگاه صنعتی شیراز،‏ از<br />

شاه مجوز ساخت هر نوع خودرو اعم از سواری،‏ باری<br />

و تراکتور را بگیرد و این گونه بود که پیکان متولد شد.‏<br />

او که با توجه به اقبال خریداران ایرانی به مرسدس بنز<br />

و به سنت مألوف،‏ گام اول مذاکره را با طرف آلمانی<br />

برداشت،‏ این بار ناامید و دست خالی برگشت.‏ مذاکره<br />

با چند شرکت دیگر و نوع برخورد گاه تحقیرآمیز<br />

آنها او را دلسرد نکرد،‏ اما کار دشوار شد.‏ اینجا بود<br />

که با همهی بی اعتمادی که به انگلیسیها داشت<br />

و با توجه به عدم عالقهی ایرانیان به اتومبیلهای<br />

هیلمن انگلیسی،‏ پیشنهاد دیدار و مذاکرهی مستقیم<br />

با لرد روتس،‏ رئیس کارخانجات هیلمن،‏ دریچهای نو<br />

در مذاکرات گشود و موضوع مذاکره نیز طرح جدید<br />

اتومبیل کارخانهی هیلمن با نام Arrow یا همان<br />

پیکان نوستالژیک خودمان بود.‏ سال ۱۳۴۴ پروژهی<br />

پیکان آغاز شد و ۱۳۴۶ کارخانه افتتاح شد.‏<br />

‏»از روزی که شاه را در شیراز مالقات کردم<br />

هجده ماه نگذشته بود که اولین سواری پیکان ‏)البته<br />

آزمایشی(‏ از کارخانۀ ایران ناسیونال بیرون آمد.«‏<br />

خیامی در خاطرات خود با جزئیات فرآیند مذاکرات،‏<br />

24 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-ژوئن 2019


سینما<br />

گزارش کارخانه<br />

ساخت انگلستان،‏ در ایرانی کارگران آموزش از<br />

گزارش در و میدهد شرح را و...‏ آن تجهیز و شاه<br />

رضایت و خود خوشحالی از کارخانه افتتاحیهی میگوید.‏<br />

روزگاری<br />

که بود این پهلوی محمدرضا ‏»آرزوی داشته<br />

پیکان یک حداقل ایرانی خانوادۀ هر که بشود کردن<br />

برآورده راه در محمود،‏ و من برادر،‏ دو ما و باشد داشتیم.«‏<br />

برمی قدم شاه آرزوی این با<br />

دوستانه ارتباط خیامی جالب و بارز نکات از آنان<br />

رفاهی و معیشتی مسائل به توجه و کارگران و<br />

تفریحی ورزشی،‏ مجموعههای ساخت با که است به<br />

کارگران سکونت برای شهر،‏ پیکان همه از مهمتر باالی<br />

فنی استعداد از افتخار با او میورزید.‏ اهتمام آن متخصصان<br />

اظهارات و میگوید سخن ایرانی کارگران میکند.‏<br />

ذکر را مسئله این بر مؤید خارجی بود،‏<br />

همدل برادر دو آرزوی تحقق تجلی که پیکان میرسد<br />

نظر به هرچند شد.‏ نیز دو آن جدایی موجب یک<br />

احتماالً‏ و ناقص جدایی این از خیامی احمد روایت از<br />

جدایی،‏ این از اش دلسردی و غم اما است،‏ سویه است.‏<br />

آشکار خاطرات سطور میان از<br />

گویی پیکان،‏ از جدایی با که خیامی احمد فعالیت<br />

از دست بود،‏ شده جدا خود عمر میوهی کوروش<br />

زنجیرهای فروشگاههای تأسیس برنداشت.‏ جامکو<br />

و مبلیران نیز و بود شاه خواست به بنا که هک کتاب مؤخرهی در اوست.‏ فعالیتهای نمونههای در<br />

و غربت در او مرگ از خبر نگاشته،‏ مهدی فرزندش کارگران<br />

چگونه اینکه و میخوانیم ۱۳۷۹ خرداد هفتم فروشگاههای<br />

و فعلی(‏ خودروی ‏)ایران ناسیونال ایران تالفی<br />

به متعدد مراسمهای فعلی ‏)قدس(‏ کوروش و<br />

کردند برگزار غربت در او وکور سوت و ساده مراسم تجلیل<br />

از که جوانی کارگر مقابل در کارگری زبان از به<br />

کس ‏»هیچ مینویسد؛ بوده،‏ خشمگین طاغوتی یک مانند<br />

مرده آن اگر خصوص به نمیکند،‏ حسادت مرده کارگری<br />

هر مانند و کرده شروع کارگری با را کارش ما باشد.«‏<br />

شده سپرده خاک به غریبانه و ساده اسالمی<br />

حقایق نشر کانون و خیامی از<br />

بری میراث و مذهبی دغدغهی با خانوادهای از برخاستن فعالیتهای<br />

که مشهد چون شهری،‏ در خواه مشروطه پدربزرگی به<br />

مسبوق دردست دست و پیوند در آن در مذهبی و سیاسی سیاست<br />

سودای در نیز را جوان خیامی پرشور سر است،‏ سابقه طاهر<br />

و مهدویان احمد همراه به که بود رو همین از انداخت.‏ حقایق<br />

نشر کانون شریعتی محمدتقی محوریت با و احمدزاده کردند.‏<br />

تأسیس را در<br />

مؤثر مذهبی گروههای از اسالمی حقایق نشر کانون آن<br />

از پس حوادث و نفت صنعت شدن ملی مبارزات جریان سیاسی<br />

و فرهنگی و فکری فضای قابلمالحظهایبر تأثیر و بود مهمی<br />

نقش نفت،‏ صنعت شدن ملی جریان در و داشت مشهد و<br />

ملی جنبش با سیاسی جریانهای و مردم کردن همراه در ایفا<br />

جریان این نفع به مشهد شهر عمومی فضای جهتدهی کرد.‏<br />

و<br />

مؤسس اعضای از دیگر دو آن کنار در را خود خیامی شمهای<br />

و میکند معرفی حقایق نشر کانون هیئتمدیره هرچه<br />

میگوید.‏ دوران آن در هایش فعالیت از اندک بسیار تجاری<br />

تجارب مورد در هایش یادداشت و خاطرات بیان در تفصیل<br />

به و شمار بی جزئیات به سازی اتومبیل تالشهای و برهههای<br />

برخی در سیاسی فعالیتهای اندک از میگوید کتاب<br />

این هدف هرچند میگذرد.‏ ایجاز و سرعت به سیاسی عمرانهی<br />

تالش به توجه و اوست سیاسی فعالیتهای بیان نه جزئیات<br />

خاطرات محور عنوان به سازی اتومبیل صنعت در او در<br />

زمینه پس عنوان به آنچه اما میکند.‏ موجه را تفصیل و دوستی<br />

انسان و داری مردم میبینیم خاطرات و کتاب سرتاسر دارو<br />

بردن و مشهد اطراف دهات به سفر قالب در گاه که اوست راحتی<br />

و رفاه به توجه در گاه و میکند تجلی بیماران برای کارخانهیایرانناسیونال.‏<br />

کارگران و زورگوییها با مواجهه و خوزستان در زندگی تجربهی شاید<br />

و انگیزد برمی را او حساسیتهای انگلیس مداخلههای همراه<br />

صنعتنفت شدن ملی جنبش رابعدهابا تجربهاو همین ظالمانۀ<br />

رفتار خوزستان گرم و شرجی هوای از ‏»بدتر میکند.‏ تمام<br />

زمانانگلیسهاافسار آن در عمالانگلستانباایرانیهابود.‏ کارها<br />

همۀ در و داشتند دست در را ایران مردم زندگی امور و<br />

جان مالک انگلیس و ایران نفت شرکت میکردند.‏ دخالت گیری<br />

اوج و مشهد به او بازگشت بود.«‏ مردم ناموس و مال انجمن<br />

در میشود،‏ موجب نفت صنعت کردن ملی مبارزات راه<br />

مجدداً‏ او عموی همت به ۱۳۲۰ از پس که حسینی سادات سادات<br />

جوانان انجمن تشکیل به اقدام و شود فعال بود،‏ افتاده حسینیکند.‏<br />

روحانیون<br />

از یکی علیه را اعتراضی حرکتهای اولین و<br />

میدهند شکل آرا رزم حامی و شدن ملی نهضت مخالف ادامه<br />

مصدق از حمایت در سخنرانی و میتینگ برگزاری با بعد واگویی<br />

در میدهند.‏ تشکیل را مصدق کلوپ درنهایت و میدهند مصدقاشاره<br />

با دیدار خاطرهی به که دوراناست همین خاطرات دیدار<br />

مأمور مشهد مردم طرف از من ۱۳۳۱، مهر ‏»در میکند:‏ وتاب<br />

آب با تهران«‏ ‏»رادیو از مالقات این شرح شدم.‏ مصدق با و<br />

محتاط بسیار مردی را مصدق من دیدار،‏ آن در شد.‏ پخش نبود.‏<br />

موافق ما پیشنهادهای و نظرات با که دیدم کار محافظه مصدق<br />

از من ناامیدی و دلسردی باعث مالقات این بگویم باید مشهد<br />

در را ملی شورای مجلس انتخابات هم مدتی از بعد شد.‏ شورای<br />

مجلس کردند.انحالل متوقف مالی نبودامکانات علت به کنیم...«‏<br />

تعطیل را مصدق کلوپ شد مصدقباعث رفراندوم و ملی عنوان<br />

به که شهرتی با و کودتا از پس ۱۳۳۲، سال در اش<br />

خانه به شاه طرفداران حملهی با داشت،‏ مصدق از طرفداری زبان<br />

از را مخمصه این از اش رهایی حکایت شد.‏ متواری ناگزیر مخفی<br />

خانه آن و خانه این در تهران در ‏»مدتی بخوانیم؛ خودش حسن<br />

آقا حاجی اهلل آیت اتفاق به پدرم شدم آگاه که آن تا بودم گفته<br />

آنها به است.‏ کرده مراجعه ارتش ستاد دو رکن به قمی معلوم<br />

ولیبعداً‏ خیامینداریم.‏ علیهاحمد پروندهای هیچ ما بودند اسنادی<br />

تمام لشکر دو رکن رئیس و خراسان لشکر فرمانده شد فقط<br />

و اند برده بین از بود،‏ موجود ام پرونده در من علیه که را گذاشته<br />

پروندهباقی در شاهنشاه طرفداریاماز مبنیبر گزارشی معروف<br />

وقایع زمان در که بود خدمتی دلیل به هم آن بودند.البته بودم.‏<br />

کرده آنها به تیر سی به بیکار<br />

مردم و ما افراد از عدهای تیر،‏ ام سی در پیروزی از پس رکن<br />

فرمانده و شهربانی رئیس و فرماندهلشکر خانۀ میخواستند کرده<br />

اهانت نیز آنها زنان به بعضیها کنند.‏ باران سنگ را دو جلوی<br />

و کردم جلوگیری آنها اعمال از شدت به من بودند.‏ رئیس<br />

و شهربانی رئیس و فرماندهلشکر گرفتم.‏ را تهاجم هرگونه ام<br />

پرونده سازی پاک با و بودند شده مطلع کار این از دو رکن کردند.«‏<br />

تالفی را گذشته در<br />

دل پس این از و اوست سیاسی فعالیتهای بر پایانی این باری<br />

اما میگذارد،‏ اتومبیل ساختن در خود دیرینهی آرزوی گرو آورد<br />

درمی شهربانی سراز واشتباه سوءتفاهم سر باراز واین دیگر همۀ<br />

و نمیگشتم سیاسی کارهای گرد دیگر که بود ‏»سالها ساختن<br />

یعنی مقصودم و هدف پیشبرد به را حواسم و هوش بار<br />

آخرین که آوردم یاد به بودم.‏ کرده معطوف ایران در اتومبیل ملی،‏<br />

شورای مجلس هفدهم دورۀ در مشهد انتخابات جریان در و<br />

عالقه چون بود،‏ شده نمایندگی کاندیدای بهداد صادق وقتی فروختم<br />

را خود پالتوی تنها داشتم خاصیبهانتخاببهداد ایمان گذاشتم.«‏<br />

بهداد اختیار در را وجهش و و<br />

میکرد سخنرانی مصدق از حمایت در روزی که جوانی خدمتی<br />

حق به که خویش هدف راستای در داشت،‏ پرشور سری قدرت<br />

رأس حمایت جلب گاه و سیاست از برکناری است،‏ ملی در<br />

میگیرد.‏ حمایل و مدال او دست از و میشمارد مجاز را هایش<br />

مسئولیت از نوعی به را او شاه،‏ به اشاره در کتاب پایان و<br />

اوامر که میداند او اطرافیان متوجه را مسئولیت و دانسته مبرا نمیکردند.‏<br />

اجرا درست را او عالی هدفهای 25 2019<br />

ژوئن خرداد‎1398‎‏-‏ شانزدهم شماره نیماتایمز


سینما<br />

گزارش شدهاست<br />

مادر که مجردی خانم مژگان،‏ با گفتگو نوشتند<br />

روزنامهها اولینبار برای وقتی جم:‏ جام روزنامه به<br />

که نمیکرد هم را فکرش مژگان شد،‏ آسان فرزندخواندگی آرزوی<br />

یک مثل شدن مادر بشود!‏ مادر که برسد،‏ دیرینهاش آرزوی و<br />

میرفت هرجا مژگان بود،‏ دلش ته که همیشگی آرزوی یک دور،‏ صدایش<br />

مادر که بچهای بود؛ او با بچه یک رویای میکرد هرکاری کرده<br />

مراکزبهزیستیباز و شیرخوارگاهها رابه پایاو که عالقهای بزند.‏ بود،بینبچههایبیسرپرست.‏<br />

نوزادان<br />

حامی هست،‏ و بود بچهها این حامی سال ۱۱ مژگان سالها<br />

این تمام در اما نشده.‏ نصیبشان مادر مهر که کودکانی و وا به آنها از یکی سرپرستی که نمیکرد را فکرش هیچوقت بازهم سرپرستیاش<br />

امکان و بود مجرد زن یک مژگان چون چرا؟ برسد.‏ مادر<br />

از سال دو حاال اما نداشت؛ وجود فرزندخواندگی قوانین طبق با<br />

که است افرادی از یکی حاال محمدی مژگان میگذرد.‏ او شدن که<br />

ماجرایی شدهاست؛ کودک صاحب فرزندخواندگی،‏ قانون تسهیل خالیازلطفنیست.‏<br />

شنیدنش یعنی<br />

بوده؛ حامی شود،‏ مادر اینکه از قبل مدتها مژگان بهزیستی<br />

شیرخوارگاههای در روز سه هفتهای داوطلبانه بهصورت کی همچنان اینکه بر عالوه حاال او میکرده.‏ رسیدگی بچهها به میگذرد<br />

زمانی از سال دو حاال هست.‏ هم مادر است،‏ داوطلب حامی را<br />

نوشین او وقتی از شده،‏ شروع مژگان زندگی شیرین قسمت که طعم<br />

که بهاری میکند؛ صدا بهار را نوشین او پذیرفته.‏ فرزندی به کرده.‏<br />

قبل از متفاوتتر را زن این زندگی روزهای تلخ<br />

جدایی یک زن<br />

تلخاست؛ خاطرهای خیلیها برای مشترک زندگی در جدایی خطبکشند؛<br />

قبلی مشترک خاطرات تمام روی و مردبایدبنشینند و این<br />

تلخی هم مژگان ببرند.‏ یادشان از را نگاهها و عکسها و حرفها طالق<br />

از بعد ناخوش حال از خالصی برای و کرده تجربه را جدایی بچهها<br />

دنیای به پا روزها،‏ آن مشترک خاطرههای کردن فراموش و دوستم<br />

وقتیبا ‏»برایاولینبار میگوید:‏ دربارهاش که گذاشته.اتفاقی شدم.‏<br />

آشنا آنجا با میکردیم عبور شیرخوارگاهها از یکی در جلوی از روزهای<br />

فقط اوایل شدم.‏ کشیده شیرخوارگاه سمت به ناخودآگاه سرمیزدم.‏<br />

شیرخوارگاه میگرفتندبه تولد کهبرایبچهها پنجشنبه انرژی<br />

و زمان توانستم آنجا مسؤوالن اعتماد جلب با کمکم اما کارش<br />

حامی،‏ یک بهعنوان مژگان بگذارم.‏ بچهها این برای بیشتری ورود<br />

هنگام نوزادان که جایی میکند،‏ شروع قرنطینه قسمت از را دوران<br />

گذراندن از ‏»بعد بگذرانند:‏ آنجا در را مدتی باید آسایشگاه به در<br />

روز سه که شد موافقت اداری مراحل یکسری انجام و آزمایشی چهار<br />

شد روز سه بعداین باشم،‏ داشته حضور شیرخوارگاه در هفته کهبعضی<br />

شکلی کردمبه پیدا وابستگی آنها کمکمبه وبیشتر،‏ روز میکردم<br />

کار دلم بودم.«برای بچهها کنار شب ۹ تا صبح از روزها خانم<br />

را خستهنمیشوید.«این میکنید،‏ کار دلتان ‏»وقتیبرای که<br />

میپرسیم او از وقتی میگوید،‏ ما سوال جواب در محمدی حتی<br />

شاید که بچههایی برای میکرد مجاب را شما انگیزهای چه برای<br />

بگذارید؟ وقت و زمان همه این نشوند،‏ شما لطف این متوجه یا<br />

گذاشت برایش قیمتی نمیتوان که است حسی مادری حس او میگوید:‏<br />

که است دلیل همین به شاید داشت،‏ را جبرانش انتظار قبل<br />

از شیرینتر برایم دنیا داشتم،‏ حضور شیرخوارگاه در ‏»وقتی دلشان<br />

برای شیرخوارگاه در خیلیها که من،‏ فقط نه البته میشد،‏ ار آنها سرنوشت دست که معصومی بچههای با و میکردند کار رسید<br />

جایی به کار کمکم میگذراندند.‏ وقت بود،‏ کشانده اینجا به و<br />

آرام مرا شیرخوارگاه محیط در بودن اندازه به چیزی هیچ که آنجا<br />

در بودن با را غصههایم و غم همه من نمیکرد.‏ خوشحال فراموشمیکردم.«‏<br />

آشناییبابهار<br />

اولین مجرد<br />

دختران به کودکان واگذاری برای قانونی اینکه از قبل همین<br />

در را زندگیاش تازه امید محمدی مژگان شود،‏ وضع همانجا<br />

مژگان کوچک،‏ خیلی نوزاد یک میکند؛ پیدا شیرخوارگاه کودکان<br />

و نوزادان شیرخوارگاه ‏»در میزند؛ گره نوزاد این به را دلش دوست<br />

را آنها همه من میکنند،‏ زندگی مختلفی شرایط با زیادی حامی<br />

میتوانستم که جایی تا و میکردم محبت آنها به و داشتم روزه<br />

سه دیدم،‏ اولینبار برای را بهار که زمانی اما بودم.‏ هم مالیشان جای<br />

بودند،‏ تراشیده سرم تزریق برای را سرش سمت یک بود،‏ استحمام<br />

از بعد نداشت.‏ خوبی حال و بود پایش روی سوختگی در<br />

طوری گرفتم،‏ آغوشم در اولینبار برای را او وقتی دادن،‏ شیر و نمیتوانمازاین<br />

هیچوقت من کردم حس که گرفت آرام من آغوش تمام<br />

بهار که است سال ۱۱ االن شد.‏ هم همین و بشوم جدا بچه شده.«‏<br />

زندگیام بودنش<br />

خاص خاطر به بهار انتخاب همان<br />

از که همانهایی از اجتماعی!‏ و برو دل تو زیبا،‏ کودک یک داوطلب<br />

که خانوادههایی از خیلی برای مینشینند.‏ دل به اول نگاه مشترکاست،اینکه<br />

رویای یک هستند،این فرزندخوانده پذیرفتن باشد.‏<br />

کامل نظر هر میشوداز نصیبشان که کودکی سمت<br />

به بیشتر معموال هم قانون کار و ساز آرزو،‏ این کنار در خالف<br />

کرد سعی مژگان اما میرود،‏ پیش سالم بچههای واگذاری خاص<br />

کودک یک مادر میخواست دلش او برود،‏ پیش رویه این دختران<br />

برای فرزندخواندگی قانون اعالم از ‏»بعد میگوید:‏ او باشد.‏ قبول<br />

فرزندخواندگی به و ببرم خانه به را بهار گرفتم تصمیم مجرد،‏ میتوانست<br />

طرفه دو رابطه این و بودیم شده وابسته هم به ما کنم.‏ این<br />

روال بسازد.«‏ برایمان بهتری لحظات و کند کمک ما دوی هر به درابتدابهزیستیبهخاطرابتالیبهاربه<br />

راحتنبود،‏ فرزندخواندگی پافشاریهای<br />

باالخره اما نمیداد،‏ رضایت اتفاق این به داون،‏ سندرم افتاد.‏<br />

اتفاق این و داد جواب مژگان نیست<br />

ترحم روی از فرزندخواندگی بیشتر<br />

میکند،‏ قبول را کودکی سرپرستی زوج یک ‏»وقتی آنها<br />

دل به واقعا اتفاق این و میدهند انجام را کار این دل بهخاطر نیازمند<br />

امکانات،‏ و پول از بیشتر پرورشگاه بچههای چون دارد.‏ ربط جور<br />

همه وگرنه پدرومادر محبت جنس محبتیاز هستند،‏ محبت دسترسشاناست.«‏<br />

در پرورشگاه در امکاناتی محبت،قیمتندارد<br />

باشید!‏<br />

داشته خوبی مالی وضع باید داشتن،‏ فرزندخوانده برای است.‏<br />

فرزندخواندگی درباره خانوادهها از خیلی ذهنیت شاید این کی باید اینکه ‏»در میگوید:‏ ما به دربارهاش مژگان که ذهنیتی اما<br />

نیست،‏ شکی باشد داشته شده تضمین و خوب آینده کودک خوبباشد!‏<br />

خیلی خانوادهباید یک مالی وضع که همنیست اینطور واخالقیاین<br />

عاطفی مسائل مهماست،‏ خیلی که چیزی واقعا چون خانوادهاست.«‏<br />

کهبخواهد<br />

شخصی هر شده،‏ تعیین دربهزیستی که قانونی طبق را<br />

یکسوماموالش داشتهباشد،باید فرزندخوانده عنوان رابه کودکی بخش<br />

این با چطور میپرسیم محمدی خانم از وقتی بزند.‏ او نام به قسمت<br />

راحتترین ‏»اتفاقا میگوید:‏ جواب در آمدهاید؟ کنار ماجرا از میدانم.‏<br />

شده حساب و بجا بسیار را قانون این من است.‏ همین کار برای<br />

تضمینی باید واقعا و ندارند عادیای شرایط بچهها این چون محبت<br />

خانواده یک مالی،‏ قضیه این جدای باشد.‏ وجود آیندهشان محبت<br />

این من نظر از که میکند کودکان این نثار هم را عشقش و کرد.‏<br />

تعیین نرخی برایش نمیتوان و ندارد قیمت اصال اوست<br />

برای دارم من هرچه است،‏ من زندگی همه بهار االن نصیبم<br />

کار این کنار از که است آرامشی بهخاطر اینها همه و خیر<br />

کار یک است،‏ خیر کار یکجور فرزندخواندگی است.«‏ شده انجام<br />

برای خیلیها ‏»ببینید است:‏ محمدی مژگان نظر این بزرگ.‏ کنند،‏<br />

پیدا دلشان کردن آرامتر برای روزنه یک اینکه و خیر کار رد بعضیها میکنند،‏ کمک بیماران به بعضیها میسازند،‏ مسجد رضایت<br />

این اما میسازند.‏ خانه نیازمندان برای محروم روستاهای بین<br />

از من حاال و آمد بهوجود شیرخوارگاه در حضور با من برای فطل این میکنم فکر و شدهام معصومترینشان مادر بچهها،‏ این است.«‏<br />

بوده من به خدا 2019<br />

خرداد‎1398‎‏-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 26


سینما<br />

گزارش خیریه<br />

مرکز ٣ و کودک هزار ٣ با مادری بدرالملوک بین<br />

قبل ‎٧٥‎سال ‏»بدرالملوکامام«‏ شکری:‏ میترا - شهروند روزنامه با<br />

گرفت تصمیم بود،‏ فراهم برایش دنیا در که شرایطی و موقعیت هر زندگیشان<br />

به کسی کمتر شاید که آنهایی شود.‏ یتیمهمراه بچههای دارد،‏<br />

را خودش مشکالت سالگیاست،‏ ٩٥ آستانه در حاال پرداختهبود.او وبابچهها<br />

پیدانکند حضور کارش محل خیریههای در که روزینیست اما و میچرخند اطرافش و میآید بچهها صدای طرف همه از نزند.‏ حرف کسی<br />

آن با کمی خانم،‏ بدرالملوک اما روزها این میکنند.‏ صحبت بااو این<br />

و دستداده از را یارش او دارد.‏ تفاوت میشناختم قبل چندسال که عزادارشاست.‏<br />

روزها میبرم<br />

فقدان این از که رنجی میگوید:‏<br />

جمله هماننخستین در میکنم،‏ شروع کهبااو را صحبتم باورکردنی<br />

اصال میخندم.‏ کوه؟«‏ بریم هفته این بیای میکنی ‏»وقت بتواند<br />

دارد که استخوانی پوکی وضع با وسال سن این در زن یک نیست خنده<br />

میام«.‏ ‏»چرانیام؟حتما میگویم خودمنمیآورم.‏ روی کوهبرود.به برم؟«‏<br />

میتونم کجا مریضی همه این با کردم...من ‏»چاخان میدهد سر میافتد.‏<br />

جوانیاش یاد ‏یگیرد.‏ م را دلش غم،‏ یکهو خندهها،‏ همین بین و میکرد طی را کوهها خم و پیچ پر مسیر همسرش با که وقت آن میبرد.‏<br />

حظ باعث<br />

که بحرانی داد.‏ رخ شخصی بحران یک من برای گذشته ‏»سال همسر؛<br />

کنم.فقدان راانتخاب شخصیامیکی زندگی و وظیفه میشدبین نیا کردهام.‏ تجربهاش سالها این تمام در من که بود ضربهای بزرگترین نیست.‏<br />

گفتنی که اثریگذاشت چنان من اعصاب و قلب روی فقدان واسطه<br />

این به من و میآمد نباید که آمد وجود به من برای حالتهایی بردم.«‏<br />

زیادی رنج و ابهر میبردیم را همسرم ‏»باید میگوید:‏ را رنجهایش از گوشه یک کهسه<br />

بود این رسوم و رسم کردیم.‏ هم را کار همین میکردیم.‏ دفن داشتم.بالفاصلهبعداز<br />

هم دیگری وظیفه من عزابگیریم،اما و روزبمانیم داشتند.‏<br />

آنروزاردو تهران.بچهها کردیم،برگشتم دفن را همسرم اینکه را<br />

مادرهایشان ‎٣٠‎بچهبا شود.‏ خراب چیز همه نمیتوانستماجازهبدهم زدم.بعد<br />

کف دردلمبودبرایشان که غمی تمام خواندند.با شعر بردیمباغ.‏ وظیفه<br />

شخصی،‏ زندگی و وظیفه منبین سریعبرگشتمابهر.‏ هم ازاردو بود،‏<br />

شخصیام زندگی در که مسألهای برایجبران بعد و کردم راانتخاب تربیت<br />

کودک هزاران من همسر کردم.‏ عزاداری دوباره و برگشتم ابهر به هم<br />

را خودش حتیاسم بود،اماایناواخر نوشته چندینکتاب بود،‏ کرده سختبود.«‏<br />

خیلی من خاطرنمیآورد.اینبرای به نمیکشم<br />

تالش از دست آلزایمر<br />

به مبتال که همسرش از مراقبت با را روزش امام خانم قبال یکویژگی<br />

که بچههایی به میزد گرهاش هم بعد و میکرد شروع بود،‏ او<br />

روزهای اغلب زلزلهزده.‏ و دستتنگ و هستند یتیم دارند؛ مشترک میگذرد.‏<br />

است،‏ بهخودش نزدیک وسالشان سن که همکارانی با همراه باعث<br />

دیگر مشکالت و درد کمر درد،‏ پا شکسته،‏ زانوی قلبی،‏ ناراحتی کس<br />

هر خودش قول به دستبکشد.‏ تالش همهسال این از او نشده باشد.»سال<br />

داشته ‎٥٠‎سال فوقش میکند فکر نداند،‏ را سالش و سن که و آمدند خیلیها دیدهام.‏ دنیا این در چیزها خیلی آمدم.‏ دنیا به ١٣٠٤ آدمها<br />

کهاز خوبیاست فقط که میگویم شمابااطمینان منبه رفتند.اما در<br />

االن تا میکند حساب انگشتی سر که طور آن میماند.‏ یادگار به و رشد کودک ازسههزار بیش بوده،‏ آن از عضوی که موسسههایی جای<br />

در که دارم دختر یک دنیا این تمام از خودم اما یافتهاند.‏ تربیت آنها<br />

از یکی دارد.‏ فرزند دو او میکند.‏ زندگی خاکی کره این از دیگری اینجا<br />

نتیجهام و نوه است.‏ ایران پسرش اما میکند،‏ زندگی خارج آنهاخوشاست.«‏<br />

دلمبه و میکنند زندگی کودکی<br />

سههزار و دختر یک این بر عالوه خانم بدرالملوک البته در<br />

‏»من است:‏ هم دیگر نفر چند مادر گرفته،‏ را بالشان و پر زیر که قبول<br />

خواندگی فرزند به را دختر چند زندگیام مختلف دورههای قبل<br />

چندسال کردم.‏ بزرگشان و آوردم خودم خانه به را آنها کردم.‏ دکتراست.‏<br />

خانم خودش برای که بود دخترهایم یکیاز عروسی هم رنگ<br />

برایم زندگی میرسد من به خبری بچهها این از وقت هر نم به گاهی و نیستند من نزدیک خیلیهایشان میشود.‏ دیگری روزهاکه<br />

نمیشود.این قطع تلفنیشان تماسهای میزنند،اما سر دراتاقم<br />

میروم،‏ خانه خیریهبه هستم،بعداز تنها و رفته دنیا همسرماز تابتوانمبا<br />

‏یگذارم م دستم کنار را تلفن و میخوانم کتاب مینشینم،‏ کنم.«‏<br />

صحبت آسودهبابچههایم خیال هم<br />

دست در دست از<br />

شد.‏ آغاز جا همان از ‏»امام«‏ خانم غیررسمی مددکاری شکل خودش<br />

درس کالس بچههای به گرفت تصمیم که جایی همان به<br />

کمکش شکل اینکه برای گرفت تصمیم روز یک او کمککند.‏ آموزشگاه<br />

یک و رابفروشد داشت که چیزی هر مستمرباشد،‏ بچهها و گذراند شکل همین به را زندگیاش از دهه چهار به بسازد.نزدیک شد.‏<br />

تهران راهی رسید دورانبازنشستگیاش که بعد شکل<br />

آن از اصال من نبود.‏ استراحت برای تهران به من »آمدن مجتمع<br />

یک هم تهران در کنم.‏ کهبتوانماستراحت آدمهایینیستم کار<br />

وارد جدیتری شکل به و ساختم خیرین کمک با رفاهی کمک<br />

بچهها به میکردم سعی خانه در خودم شدم.اوایل مددکاری بدهم.‏<br />

جا تکه یک ندارند،‏ زندگی برای سرپناهی که آنهایی به کنمو اختصاص<br />

آنها به را خانهام از قسمتی شد،‏ زیاد بچهها تعداد که بعد همه<br />

رسید.‏ همسایهها و فامیل گوش به کار این آوازه رفته رفته دادم.‏ گرفتو<br />

شکل وقتها همان مااز مجموعه کردن.‏ کمک به کردند شروع شد.«‏<br />

تعداداعضایشاضافه به و بزرگتر روز هر زلزلهبم<br />

رخ<br />

زلزلهناراحتکنندهبم که شد دایر زمانی خانمامام خیریه موسسه زمانکمکهای<br />

آن ‏»من پاشید:‏ غم گرد ایران تمام به که زلزلهای داد.‏ و شد تمام کارم که زمانی میکردم.‏ پخش و میبردم بم به را مردمی بودند،‏<br />

من سالهاکنار این در که دوستانی با دیگر با برگشتم،‏ تهران به تصمیمگرفتیمموسسههایخیریهدایرکنیمتابتوانیمدراینمواقعبیش<br />

ازپیشمثمرثمرباشیم.‏<br />

میکنیم.‏<br />

کار و هستیم هم کنار سالها آن از مجموعه،‏ اعضای تمام داریم.زلزله<br />

ایران بزرگ شهرهای در شعبه هشت تقریبا حاضر درحال همراهی،‏<br />

این گرامیداشت برای هم ما و کرد جمع یکدیگر کنار را ما بم میزبانشان<br />

کرج ودر میکنیم دعوت را زلزلهزده مرتبهبچههای دو درسال هستیم.«‏<br />

مرکز<br />

سه هیأتمدیره اصلی اعضای جزو و رئیس حاضر درحال او ایران<br />

ازشهرهای برخی در آنها از کدام هر و است کرج و تهران در خیریه داراالکرام<br />

عامالمنفعه و خیریه موسسه ‏»ازاعضای میگوید:‏ دارند.او شعبه کهکاراصلیاش<br />

هستم کوثر مهر و پویا سلوک حضرتابوالفضلالعباس،‏ دانشآموزان<br />

درمانیاز و فرهنگی،بهداشتی آموزشی،‏ همهجانبه حمایت تحتپوششماناست.«‏<br />

حواسمانبهبچههااست<br />

خانوادهها<br />

و طوریبهبچهها میکنند سعی همیشه میگوید خانمامام خاص<br />

کاردلیل این برای و نشوند ماجرا متوجه آنها که برسانند کمک را<br />

فرزندش دست مادری که دیدهایم وقتها ‏»خیلی دارد:‏ را خودش یولج میشود آنجامجبور میرود،‏ مرکزی یا موسسه به و میگیرد ماجرا<br />

این بدهند.‏ قرار اختیارش در چیزی تا کند البه و عجز بچه چشم نوجوانی<br />

سنین در که آنهایی خصوصا بچهها،‏ روحیه به است ممکن کافی<br />

یتیم،بهاندازه کودکان کند.این وارد جبرانناپذیری ضربه هستند،‏ باایناشتباهات<br />

نباید دیدهاند،‏ پدرضربه نداشتن دلیل به عاطفی نظر از »‏ کنیم.‏ سختتر رابرایشان زندگی سهوی،‏ کم<br />

مبالغ همکارانشاز و خانمامام خیریه موسسههای مالی حمایت تورم<br />

بهپای هم هنوز چند هر شده،‏ بیشتر مبلغ روزها شد،امااین شروع روزهانمیرسد.‏<br />

گرانیاین و بودیم<br />

‏»مدد«‏ فکر در خانوادگی خانوادهایبرمیگردد<br />

دوانده،به ریشه زن دراین که رفتارهایی خیلیاز و میکرد طبابت گذشته در مادربزرگش است.‏ کرده رشد آن در که در<br />

همیشه تا بود داده هم دست به دست اینها بود.‏ جماعت امام پدرش زمان<br />

آن که خانمامامهم مطرحباشد.‏ دیگران کردنبه کمک خانهبحث شکلی<br />

هر به کمکها این در میکرد سعی همیشه بود،‏ وسال سن کم کند.‏<br />

پیدا ورود ممکناست که چند<br />

شغل،‏ انتخاب در بود.‏ ما زندگی شکل همین نتیجه ‏»معلمی شوم.به<br />

معلم گرفتم تصمیم درنهایت داشتم،اما مدنظر را کاری حیطه میشد.‏<br />

پر شکل این به زندگیام روزهای اغلب و میدادم درس بچهها و همکارمبود که مردی با کردم.‏ ازدواج هم معلمی از بعد چندسال نآ که جایی میکردیم.‏ زندگی قم در ما میفهمید.‏ را من دغدغههای بود.«‏<br />

محسوس آن در کامال فقر زمان 27 2019<br />

ژوئن خرداد‎1398‎‏-‏ شانزدهم شماره نیماتایمز


‏︋︀زار \〕@> ‏︣اج ‏*+روز<br />

بازار نوروز کلیه مایحتاج غذایی شما آ جیل ، شیرینیجات ، تنقلات<br />

و هر آ نچه مورد نیاز شماست را زیر یک سقف فراهم نموده است<br />

بازار نوروز قدیمی ترین سوپرمارکت ایرانی در بی اریا<br />

Food of Life<br />

408-295-2323<br />

Norooz Bazaar<br />

1390 S. Bascom Ave., San Jose, CA 95128<br />

به زودی شعبه جدید بازار نوروز در سن حوزه افتتاح می شود<br />

2270 South Bascom Ave , Campbell


Fine Jewelery<br />

Custom Design<br />

Watch Repair<br />

Watch Batteries<br />

On-Site Jewelery Repair<br />

3911 Stevens Creek Blvd., Santa Clara, CA 95051<br />

408-241-3755<br />

خرید طلا<br />

با پرداخت بهترین قیمت<br />

WE BUY GOLD<br />

(Corner of Saratoga & Stevens Creek)<br />

تعمیر ساعت<br />

تعویض باطری ساعت<br />

قیمت گذاری شفاهی<br />

تبدیل طلا و جواهرات شما<br />

به طرحهای مد روز<br />

Large Selection of Pre-Owned<br />

ROLEX WATCHES<br />

We buy and sell Rolex watches


سینما<br />

ورزش برتر<br />

لیگ پرافتخارترینهای برانکو،‏ و پرسپولیس به<br />

را تیم این پرسپولیس،‏ متوالی قهرمانی سومین کدام<br />

هر سپاهان و پرسپولیس حاال رساند.‏ سپاهان رکورد ۲ با پرسپولیس اما دارند نایبقهرمانی دو و قهرمانی 5 قهرمانی،‏<br />

این با واقع در است.‏ ایستاده باالتر سومی،‏ مقام از<br />

را برتر لیگ تاریخ تیم پرافتخارترین عنوان پرسپولیس که<br />

است برانکو رکورد آن،‏ از چشمگیرتر اما ربود سپاهان فوتبال<br />

خارجی سرمربی پرافتخارترین پرافتخارترین به را او دهههای<br />

در پرسپولیس است.‏ کرده تبدیل ایران باشگاهی هرگز<br />

اما بود کرده دبل جام کسب در بار سه هم 70 و 50 پروین<br />

با نه راجرز،‏ با نه کند.‏ هتتریک قهرمانی در نتوانست مرد<br />

تا کرد هتتریک قهرمانی در برانکواما با حتیاستانکو.‏ و خارجی<br />

مربی پرافتخارترین عنوان تصاحب گذشتهاز کروات با<br />

هم پرسپولیس تاریخ مربی بهترین عنوان در فوتبالایران،‏ شود.‏<br />

شریک پروین یک<br />

برتر،‏ لیگ قهرمانی سه تا باشی پرسپولیس باید سوپرجام،‏<br />

قهرمانی دو گل(،‏ تفاصل ‏)با نایبقهرمانیلیگبرتر یکنایبقهرمانی<br />

و قهرمانان درنیمهنهاییلیگ حضور دوبار در<br />

را حذفی جام نیمهنهایی در حضور همینطور و آسیا در هم<br />

را رکورد دهها و بیاوری دست به سال سه تنها طی سال<br />

چند این در اما برانکو و پرسپولیس کنی.‏ چاشنیاش سالهابعد<br />

حتما و غیرممکنبودهاند و کارهاینشدنی استاد کرد.‏<br />

خواهند یاد طالیی دوران عنوان با روزهایشان این از پیش<br />

قرمزها و پرسپولیسنیست قهرمانی اینالبتهاولین برده<br />

سر باالی را ایران لیگ قهرمانی جام بار یازده این از 2019<br />

خرداد‎1398‎‏-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 30


ورزش<br />

سینما جام<br />

منطقهای،‏ جام در 1350 سال در بار یک بودند.‏ جام<br />

1354، و 1352 سالهای در تختجمشید 1379<br />

و 1378 1375، 1374، سالهای در آزادگان 1396، 1387، 1381،<br />

سالهای در همینطور و برتر.‏<br />

لیگ در 139 و 1397 که<br />

قهرمانی پرسپولیسبجزاین‎12‎ جالبتراینکه فصل<br />

9 طی کرده،‏ تجربه برانکو با را آخرش تای سه و<br />

گرفته قرار دوم رده در ایران فوتبال اول سطح در پرافتخارترین<br />

که بگوییم میتوانیم اطمینان با حاال تیماست.‏<br />

برانکو<br />

با پرسپولیس متوالی قهرمانی سومین تعداد<br />

و سپاهان رکورد به را تیم این ایوانکوویچ،‏ که<br />

است جالب رساند.‏ ۵ عدد به را قهرمانیهایش نایبقهرمانی<br />

دو کدام هر سپاهان و پرسپولیس حاال زردهای<br />

که دارد هم سومی ۲ پرسپولیس دارنداما هم با<br />

واقع در کردهاند.‏ تجربه را آن بار یک تنها اصفهان تیم<br />

پرافتخارترین عنوان پرسپولیس قهرمانی،‏ این است<br />

حالی در این و ربود سپاهان از را برتر لیگ تاریخ داد.‏<br />

دست از را گذشتهاش فصل رکوردهای همهی که دو<br />

که است برتر لیگ تاریخ تیم تنها پرسپولیس همزمان<br />

هفدهم(‏ و شانزدهم لیگهای ‏)در فصل را<br />

لیگ دفاع خط بهترین و حمله خط بهترین قهرمان<br />

آنها بدون فصل این اما داشت اختیار در سپاهان<br />

را هجدهم لیگ حمله خط بهترین شد.‏ هم<br />

استقالل و شد صاحب زده گل 46 با قلعهنویی گلی<br />

آقای آورد.‏ دست به را دفاع خط بهترین عنوان محمد<br />

و رسید پریرا لوسیانو و استنلی کیروش به شد.‏<br />

پاسور بهترین هم کریمی کردند<br />

ثبت را رکورد یک تنها فصل این پرسپولیسیها سابقه<br />

این از پیش تا است.‏ باخت کمترین هم آن که فصل<br />

یک طول در را باخت سه از کمتر تیمی که نداشت دو<br />

در قهرمانی وجود با پرسپولیس خود حتی کند.‏ تجربه این<br />

اما بود خورده شکست بار سه از بیشتر گذشته فصل شود.‏<br />

رکورددار تا باخت فوالد به بار یک فقط فصل پرسپولیس،‏<br />

قهرمانیهای و رکورد این از چشمگیرتر پرافتخارترین<br />

به را او که است ایوانکوویچ برانکو رکورد کرد.‏<br />

تبدیل ایران باشگاهی فوتبال خارجی سرمربی جام<br />

کسب در بار سه هم 70 و 50 دهههای در پرسپولیس کند.‏<br />

هتتریک قهرمانی در نتوانست هرگز بوداما کرده دبل پوکلهپوویچ.‏<br />

استانکو حتی و پروین علی با نه راجرز،‏ آلن با نه خارجی<br />

مربی هیچ تیمیبا هیچ پرسپولیس،بلکه فقط نه قهرمانی‏<br />

با که رایکوف حتی نرسید.‏ افتخار این به نخستین<br />

منطقهای جام در استقالل 1349 سال گرفت،‏<br />

لقب ایران فوتبال لیگ فاتح خارجی مربی لیگ<br />

در 1353 سال در بار یک تنها آن از بعد 2 عدد روی جامهایش و شد قهرمان تختجمشید در<br />

که انگلیسی راجرز آلن مثل درست ماند.‏ باقی قهرمانلیگ<br />

را پرسپولیس 1352 و 1350 سالهای جامهای<br />

روی نامش که پوکهپوویچ استانکو یا کرد.‏ شده.‏<br />

حک 1375 و 1374 سالهای در پرسپولیس و<br />

فوالد(‏ با 83-84 ‏)فصل فرانچیچ مالدن هر<br />

هم سپاهان(‏ با 90-91 ‏)فصل کرانچار زالتکو حاال<br />

اما شدهاند قهرمان برتر لیگ در بار یک کدام خارجی<br />

مربیان همهی از باالتر ایوانکوویچ برانکو عنوان<br />

در اینکه مهمتر و ایستاده برتر لیگ تاریخ علی<br />

با هم پرسپولیس تاریخ مربی پرافتخارترین است.‏<br />

شده شریک پروین که<br />

بود مربیای تنها پروین علی برانکو،‏ از پیش تا صدر<br />

در دو هر حاال کرداما قهرمان را پرسپولیس بار سه گرفتهاند<br />

قرار پرسپولیس تاریخ مربیان بهترین جدول باشگاه<br />

این تاریخ خارجی مربی بهترین برانکو البته و پرسپولیس<br />

به فقط او رکوردهای چند هر هست.‏ هم تاریخلیگ<br />

مربی دومین کهبرانکو چرا خالصهنمیشود تفاوت<br />

با است.‏ داشته پیاپی قهرمانی سه که است برتر دست<br />

به تیم دو با را قهرمانیاش سه قلعهنویی امیر که تیم.‏<br />

یک با برانکو و آورده لیگ<br />

تاریخ مربی بهترین امروز پسپولیس سرمربی دیده<br />

هم این از بهتر را او ما اما میآید حساب به برتر به<br />

نبود،‏ خودش بهترینِ‏ که فصلی در برانکو واقع در بودیم.‏ با<br />

تیمش که چرا شد تبدیل برتر لیگ مربی پرافتخارترین لیگ<br />

در کروات مرد شد.‏ قهرمان قبل سال کمتراز امتیازاتی که<br />

گرفت جشن امتیاز 66 با را قهرمانیاش اولین شانزدهم سال<br />

قهرمانی بود.‏ برتر لیگ برای خوبی بسیار نصاب حد هم<br />

دیگر امتیاز 3 امسال اما آمد دست به امتیاز 64 با دوم گرفت.‏<br />

امتیاز 61 پرسپولیس و شد کم آن از 31 2019<br />

ژوئن خرداد‎1398‎‏-‏ شانزدهم شماره نیماتایمز


ورزش نوروز<br />

مارک ویلموتس سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شد<br />

خبرگزاری میزان:‏ فدراسیون فوتبال که برای<br />

سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران با مارک ویلموتس به<br />

توافق اولیه رسیده بود در نهایت با این مربی به توافق<br />

نهایی رسید.‏<br />

مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال برای عقد قرارداد<br />

با این مربی روز گذشته ‏)سهشنبه(‏ راهی بلژیک شد تا در<br />

سفارت ایران در این کشور مذاکرات نهایی را با ویلموتس<br />

انجام دهد.‏ پس از این مذاکرات در نهایت قرارداد سرمربی<br />

سابق تیم ملی بلژیک با فدراسیون فوتبال ایران امضا شد<br />

و این مربی به زودی برای زیر نظر گرفتن تیم ملی راهی<br />

ایران خواهد شد.‏ قرارداد ویلموتس با ایران تا جام جهانی<br />

۲۰۲۲ قطر است.‏<br />

گفتنی است که<br />

ویلموتس برای بازدید<br />

از امکانات فوتبال<br />

ایران هفته گذشته<br />

سفری کوتاه به ایران<br />

داشت.‏ گفته میشود<br />

که این خبر تا ساعاتی<br />

دیگر به صورت<br />

رسمی از سوی<br />

مسئوالن فدراسیون<br />

فوتبال تایید خواهد<br />

شد.‏<br />

مارک ویلموتس<br />

پس از دیدار با مهدی<br />

تاج،‏ رئیس فدراسیون<br />

فوتبال در بروکسل،‏<br />

قراردادی سه ساله را برای هدایت تیم ملی فوتبال ایران<br />

رسماً‏ امضا کرد.‏<br />

ویلموتس که پیش از این برای بازدید از امکانات<br />

فدراسیون فوتبال به تهران سفر کرده بود،‏ طی روزهای<br />

آینده وارد تهران خواهد شد تا تیم ملی را در دو دیدار<br />

دوستانه برابر سوریه و کرهجنوبی همراهی کند.‏<br />

شیخ علی،‏ رایزن روابط دو جانبه سفارت جمهوری<br />

اسالمی ایران در بلژیک ضمن تأیید امضای قرارداد<br />

ویلموتس با فدراسیون فوتبال گفت:‏ مذاکرات مهدی تاج و<br />

ویلموتس در محل اقامتگاه سفارت در بروکسل انجام شد<br />

که منجر به امضای قرارداد شد اما سفارت هیچ مشارکتی<br />

در این مذاکرات نداشته است.‏<br />

شیخ علی با رد توافقات انجام شده با سفارت ایران<br />

در بلژیک برای پرداخت حقوق ویلومتس گفت:‏ هیچ<br />

مذاکرهای در این مورد نداشتهایم.‏ این موضوع ارتباطی<br />

به سفارت ندارد.‏ مذاکرات دو طرفه انجام شده و سفارت<br />

نیز هیچ تضمینی به آقای ویلموتس بابت حقوقش نداده<br />

است.‏ مذاکرات بین خودشان بوده و سفارت جمهوری<br />

اسالمی ایران در حد لجستیک و یک طرفه تنها با آقای<br />

تاج صحبتهایی را در این خصوص داشته است.‏<br />

کارنامه و بیوگرافی مارک ویلموتس<br />

مارک ویلموتس در سال ۱۹۸۰ میالدی با تیم شهر<br />

زادگاهش فوتبال خود را در تیم جوانان آغاز کرد سپس با<br />

پیوستن به تیم سنت در سال ۱۹۸۷ اولین تجربه حرفهای<br />

خود را در تیم بزرگساالن و لیگ حرفهای بلژیک کسب<br />

کرده و با ۳۰ بازی و ۹ گل زده آمار خیره کنندهای را در<br />

اولین حضور حرفهای رقم زد.‏<br />

مارک ویلموتس سپس با تیم استاندارد لیژ در سال<br />

۱۹۹۱ موفق شد به شهرت فراوانی دست یابد و با ۱۳۶<br />

بازی برای این تیم ۶۷ گل را به ثمر رساند تا تیم معروف<br />

شالکه ۰۴ آلمان او را به خدمت بگیرد و در سال ۱۹۹۶ به<br />

مدت چهار سال در تیم شالکه ۰۴ بازی کرد و ۱۰۴ بازی<br />

را برای این تیم انجام داد و ۲۱ گل را هم به ثمر رساند.‏<br />

سرمربی جدید تیم ملی فوتبال ایران کیست؟<br />

مارک ویلموتس در سال ۲۰۰۰ به تیم بوردو یکی از<br />

بهترین باشگاههای فرانسه رفت و مدت یک سال هم برای<br />

این تیم بازی کرد.‏<br />

مارک ویلتموس سپس به تیم شالکه ۰۴ برگشت و<br />

فوتبال خود را در این تیم به پایان رساند تا در مجموع با<br />

۳۲۱ بازی و ۱۳۳ گل کارنامه او به پایان برسد.‏<br />

شروع مربیگری مارک ویلتموس<br />

مارک ویلموتسبعداز پایان دوران فوتبالشبه مربیگری<br />

روی آورد و در سال ۲۰۰۳ با همان تیم شالکه ۰۴ که از<br />

دنیای فوتبال خداحافظی کرد به<br />

مربیگری پا گذاشت و هدایت این<br />

تیم را بر عهده گرفت.‏<br />

مارک ویلموتس از تیم شالکه<br />

۰۴ به تیم سنت آمد و در نهایت<br />

به بلژیک رفته به هدایت تیم ملی<br />

بلژیک را در سال ۲۰۱۲ برعهده<br />

گرفت ۴ سال سرمربی تیم بلژیک<br />

بود و در نهایت به ساحل عاج آمد<br />

و هدایت این تیم را بر عهده گرفت.‏<br />

او که به عنوان گزینه نهایی<br />

سرمربیگری تیم ملی ایران عنوان<br />

میشود کارنامه موفقی با تیم<br />

بلژیک به دست نیاورده است و در<br />

نهایت جام جهانی توانسته تیم را از<br />

دیگر گروهی باال ببرد.‏<br />

32 نیماتایمز شماره پانزدهم اردیبهشت‎1398‎‏-ژوئن 2019


سودابه عبدیزاده<br />

نامى آشنا و قابل اطمینان با 39 سال<br />

سابقه در تدارك امور مسافرتى<br />

جهت برنامه ریزى مسافرتهاى خود به ایران و دیگر نقاط جهان<br />

به ما افتخار دهید در خدمت شما باشیم<br />

We help you make every vacation a memorable one.<br />

Toll free 1-866-elite11 Orange County<br />

Toll free 1-800-495-9811 San Jose<br />

با همکاری محمد پرندیان و نسرین عالمزاده<br />

soudabeh@elitetourandtravel.com<br />

www.elitetourandtravel.com


سینما<br />

ایرانگردی مروی<br />

کوچه و ناصرخسرو خیابان از میدانی گزارش هستند،‏<br />

آدمها به شبیه کوچهها و خیابانها ‏-بعضیاز چلچراغ در<br />

میداند کسی کمتر دارد،‏ خبر آنها گذشته از کسی کمتر آن<br />

بر چه و بوده چطور افتاده،‏ اتفاقاتی چه خیابان یا کوچه آن راحتی<br />

حتینمیتوانبهاین دیگر میشوند،‏ وقتینو گذشتهاست.‏ خیابان<br />

آن اینکه در اما داشته،‏ گذشتهای چه که زد هم حدس و<br />

میکند حمل خود با را خاطراتی انسان،‏ یک همانند کوچه،‏ یا نیست.‏<br />

تردیدی هیچ بیخبرند،‏ آن از خیلیها که دارد گذشتهای یکی<br />

و خسرو خیابانناصر یعنی همینطوراست؛اینجا هم اینجا کاشیها<br />

و شده نو آجرها مروی.‏ کوچه آن،‏ معروف کوچههای از و تمیز قدری به ساختمانها باالی مجسمههای گرفتهاند،‏ رنگ شدهباشند.‏<br />

ساخته امروز همین میرسد نظر به که روشناند نوسازی<br />

پایتخت،‏ معروفِ‏ خیابانِ‏ و کوچه این در اینها همه اما بناها،‏<br />

و ساختمانها نیستند.‏ امروز ساختِ‏ هیچکدام شدهاند؛ خیابانناصرخسرو<br />

در طوری همگی شهری،‏ مبلمان و سنگفرش را<br />

خود معماری کهاصالت شدهاند بازسازی پایتخت مرویِ‏ کوچه و هماهنگ<br />

کامال شده،‏ نو آجرهایش ساختمانی اگر کردهاند.‏ حفظ و<br />

تمیز مجسمهای اگر است.‏ خیابان یا کوچه معماریِ‏ اصالت با میتوان<br />

نگاه یک با و کرده حفظ را خود جزئیات هنوز شده،‏ براق دستبهکار<br />

دستهایی نیست.‏ امروز ساخت که داد تشخیص زیباسازیِ‏<br />

سازمان جمله از مختلف نهادهای طرف از و شدهاند را<br />

آن کنند،‏ تجاوز خیابان اصالت به اینکه بدون تهران،‏ شهرداری ناصریه<br />

آن به دور گذشتههای در که ناصرخسرو خیابان کردهاند.‏ نو و کوچهها قدیمیترین و جزواصیلترین مروی کوچه و میگفتند نیست،‏<br />

مهم کوچه و خیابان خودِ‏ فقط هستند.‏ تهران خیابانهای شهر،‏<br />

در هم به پیوسته نقطه دو این در که ساختمانهایی و بناها لطف<br />

از خالی آنها دیدن که دارند اصیلی معماری نیز دارد وجود اب خاطره هزاران قدیمیها که است همانجایی اینجا نیست.‏ گذشتههای<br />

انسانها،‏ از بسیاری مانند که همانجایی دارند.‏ آن حاال<br />

نیستند.‏ باخبر گذشته آن از خیلیها و دارد پرفرازونشیبی هنوز<br />

دارد،‏ جریان کوچه این و خیابان این در زندگی هم هنوز روی<br />

که لوکوموتیوی بر سوار برخی میشود.‏ ساخته خاطرهها هم کوتاه<br />

یکتفریح خاطره میزند،‏ گشت سنگفرشهایناصرخسرو عروسی،‏<br />

لوازم خرید با برخی و میرسانند ثبت به خیابان این در را میکنند.‏<br />

ماندگار مروی کوچه در را خود مشترک زندگی خاطره ثبت<br />

جای دو،‏ هر نیستند؛ معمولی جاهایی خیابان و کوچه این خاطراتاند.‏<br />

ناصرخسرو<br />

تا ناصریه از گیشهبلیتفروشی<br />

یک منتهیبه که صفایستادهاند در عدهای با<br />

فقط بلیت ‏»تهیه شده:‏ نوشته تاکید برای گیشه باالی است.‏ جمع<br />

خانوادهها،‏ جوان،‏ شوهرهای و زن الکترونیکی«.‏ کارت که<br />

افرادی میان در جامعه از قشری نوع هر تهرانگرد،‏ دوستانِ‏ سوار<br />

برای را بلیت آنها میخورد.‏ چشم به ایستادهاند،‏ صف در خیابان<br />

در که میخواهند ولوکوموتیوی ماشینهایبرقی شدنبر مسیر<br />

ناصرخسرو ابتدای از ماشینها میزند.‏ چرخ ناصرخسرو و<br />

صوراسرافیل خیابان به بعد و میکنند آغاز را خود گردشی بازار<br />

سمت یک از واقع در میرسند.‏ گلستان کاخ در پشت دقیقا این<br />

در هم گردشی افراد بین این در و میروند آن دیگر سمت به است<br />

خیابانی همان ناصرخسرو خیابان میکنند.‏ قدیمی خیابان در<br />

خیابان این تاریخ،‏ گواه به میگفتند.‏ ناصریه آن به قدیم در که بیش<br />

به آن ساخت تاریخ و بوده سلطنتی ارگ از بخشی گذشته حفر<br />

خندق شهر اطراف گذشته،‏ در بازمیگردد.‏ پیش قرن یک از کنند<br />

پر را قدیمی خندق میگیرند تصمیم روز یک میکردند.‏ که<br />

میشود خیابانی آن،‏ حاصل کنند.‏ حفر جدیدی خندق و گرفتهاست.‏<br />

نام ناصریه و شده تاسیس ناصرالدینشاه فرمان به سپرده<br />

فردیبهنامامینحضور خیابانبه دادنبه سامان میگویند کند؛<br />

اجرایی را ایده میشود موفق سال چند از پس که شده مهمی<br />

اماکن با همراه سنگ با مفروش خیابانی آن در که ایدهای تنها<br />

خیابان این دیگر حاال میشود.‏ تاسیس دارد،‏ قرار آن در که به<br />

هم تجاری مرکز بلکه گردشگرینیست،‏ و پیادهروی مسیر یک همین<br />

شهری درآمدزایی مهم اماکن از یکی واقع در میآید.‏ شمار وبهداشتی،لوازم<br />

پزشکی خیابانناصرخسرواست.بورسانواعلوازم از<br />

جالبتر و دوچرخهفروشی حتی و عکاسی وسایل و الکتریکی عزاداری<br />

پرچم و عَلَم مانند لوازمی فروش مختص مغازههایی آن،‏ سیاه<br />

کهبازار میخورد.ناگفتهنماند چشم خیابانناصرخسروبه در بر<br />

را دارو واژه یکی است کافی دارد.‏ وجود خیابان این در هم دارو راه<br />

و دارو«‏ ‏»دارو،‏ میکند زمزمه لب زیر دیگر فردی بیاورد،‏ زبان میشود.‏<br />

فراهم قاچاق و کمیاب داروهای غیرقانونی عرضه برای و<br />

غیرقانونی داروهای عرضه و فروش خاطر به ناصرخسرو خیابان دست<br />

سالهایاخیر در شهرداری دارد.‏ بسیاری شهرت نیز قاچاق 2019<br />

خرداد‎1398‎‏-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 34


ایرانگردی<br />

سینما ‏»پیادهراه«‏<br />

به را خیابان داخل انبارهای از بسیاری و شده کار به بازگشته<br />

خیابان این به زیادی حدود تا زندگی کردهاست.‏ تبدیل شده<br />

خارج انبارها و کارگاهها تصرف از خیابان این آمار طبق و راست<br />

سمت کوچههای است.‏ پایتخت مردم تسخیر در حاال و که<br />

خادم بازارچه از عابران میشوند.‏ گذاشته سر پشت یکییکی که<br />

پاساژ این البته میکنند.‏ عبور است،‏ جواهر و طال فروش پاساژ از<br />

گذشته نیست.‏ شلوغ هم آنقدر شده،‏ تاسیس 1390 سال در توان<br />

اصال یا طالست،‏ خرید فکر به کسی کمتر روزها این آنکه یک<br />

سروکله پاساژ،‏ این از عبور از پس بههرحال دارد.‏ را آن خرید خاطره<br />

دنیا یک خودش که کوچهای میشود،‏ پیدا خاص کوچه مروی.‏<br />

کوچه دارد؛ عرب<br />

مهاجران کوچه که<br />

صفی گذشت؛ مردم از طویلی صف میان از باید سرکوچه نوشته<br />

فالفلفروشی مغازه سردر شده.‏ تشکیل فالفل خرید برای در<br />

خرید از پر نایلون دو جوان زن دو تهران«.‏ فالفل ‏»اولین شده:‏ میگوید:‏<br />

دیگری یکیبه میکنند،‏ عبور که همینطور دارند،‏ دست فالفل<br />

قصهاین بخوریم.«‏ فالفل بریم میاد؛ خوبی فالفل بوی ‏»چه بازمیگردد.‏<br />

مروی کوچه تاریخچه به میگویند،‏ که آنطور هم همین<br />

به آمدهاند،‏ کوچه این به عرب مهاجران گذشته در ظاهرا پایتخت<br />

قلب به آنها فرهنگ از شاوارما و فالفل که است خاطر و<br />

متفاوت نمای کوچه ابتدای همان از کردهاست.‏ سرایت ایران قرار<br />

ستونهایی طرف دو هر است.‏ مشخص آن بازارچهمانندِ‏ میتوان<br />

ابتدا دارد.‏ قرار حجره به شبیه مغازههایی آن زیر که دارند خارجی<br />

شکالتهای و پاستیل قهوه،‏ چای،‏ که دید را مغازههایی بهداشتی،‏<br />

آرایشی،‏ لوازم انواع سروکله جلوتر کمی میفروشند.‏ و عروس برخی میشود.‏ پیدا دیگر چیزهای خیلی و اسباببازی از<br />

یکی میگیرند.‏ عروس لوازم و میآیند کوچه این به هم دامادها میفروشد.‏<br />

عطر فقط دیگری و است عروس تاج مختص مغازهها هم<br />

مسنی مرد و زن نیستند،‏ جوان دامادهای و عروس فقط البته گرفتهاند<br />

را همدیگر دست جمعیت البهالی که میخورند چشم به نوهشان<br />

برای میخواهند شاید میگذارند.‏ مروی کوچه به قدم و هستند.‏<br />

قدیمی عطری دنبال همبه شاید خارجیبخرند،‏ شکالت فاصله<br />

ناصرخسرو از عابران چه هر شرقی-غربی،‏ کوچه این در میشوند،‏<br />

نزدیک است،‏ پامنار که آن انتهای سمت به و میگیرند در<br />

و آن انتهای در شد.‏ خواهند روبهرو مغازهها از متفاوتی انواع با کُردهای<br />

هیئت نوشته آن باالی ‏)که محمود آقا مسجد نزدیکی کرد.‏<br />

مشاهده هم لباساسپرت فروشگاههای میتوان مرکز(‏ فیلی میکند.‏<br />

تکدیگری و گوشهاینشسته سر،‏ سیاهبر چادر پیرزنیبا خودش<br />

و بسته مغازه جلوی قفلی به را دوچرخهاش مغازهداری خارجیفروشی<br />

مغازه یک جلوی عدهای است.‏ کاسبی مشغول کسی<br />

کمتر بین این در میکنند.‏ تست ماساال چای و ایستادهاند کوچه<br />

این در بودن سربههوا البته میاندازد.‏ سرش باالی به نگاهی عبور<br />

بازارچه در سرعت با گاریچیها است،‏ خطرناک هم قدری که<br />

افراد از دسته آن اما بود.‏ آنها مراقب باید همیشه و میکنند جایی<br />

متوجه حتما میکنند،‏ سربههوایی کوچه ابتدای همان در که<br />

جایی مروی‎2‎‏«؛ علمیه ‏»مدرسه نوشته:‏ آن باالی که میشوند تلنبار<br />

آن در مملکت این سرشناسان و بزرگان از بسیاری خاطرات شدهاست.‏<br />

مدرسهبزرگان<br />

از<br />

بسیاری و حجازی ناصر آلاحمد،‏ جالل قمشهای،‏ الهی خورده<br />

ایران مردم همه گوش به تقریبا که دیگری بزرگ نامهای سربهزیر<br />

عابران که کردهاند تحصیل جایی در اینها همه ‏است،‏ نام<br />

غافلاند.‏ آن از مروی کوچه سربههوای عابرانِ‏ شاید حتی و تهران<br />

علمیه حوزه مدارس از یکی بود؛ مروی دبیرستان آن سابق 60<br />

دهه در میگویند.‏ مروی‎2‎‏«‏ علمیه ‏»مدرسه آن به امروز که کاشیها،‏<br />

و سردر حاال،‏ بود.‏ عادی دبیرستان یک مروی دبیرستان خاکخورده<br />

و کهنه تاریخی آن درون اما شده،‏ نو همگی آجرها،‏ رضاشاه<br />

دوره کرد.‏ پاک آن روی از را فراموشی گَرد باید که است حدود<br />

مساحت به دبیرستان دومین عنوان به مدرسه این که بود که<br />

نماند ناگفته شد.‏ تاسیس مروی کوچه در متر هفتهزار و<br />

دارالفنون دبیرستان با همردیف زمان آن در مروی دبیرستان خان<br />

منزل ابتدا مدرسه آمده،‏ تاریخ در که آنطور بودهاست.‏ ادیب دوره<br />

در اما شد.‏ وقف طالب،‏ تفرجگاهِ‏ عنوان به بعدا و بود مروی به<br />

دبیرستان عنوان با و غصب را آن افتاد،‏ دیگری اتفاق رضاشاه علمیه<br />

مدرسه کردند.‏ واگذار وقت عالیِ‏ آموزش و فرهنگ وزارت رسید.‏<br />

فرهنگی میراث ثبت به 1334 سال ‎11‎بهمن در مروی‎2‎ دریافت<br />

قبال در 88 تیرماه در مدرسه این قانونی مالکیت ظاهرا بازگشتهاست.‏<br />

علمیه حوزه به تومان میلیون 200 و یکمیلیارد دست<br />

به غیرشرعی و غیرقانونی صورت به مدرسه این بههرحال 35 2019<br />

ژوئن خرداد‎1398‎‏-‏ شانزدهم شماره نیماتایمز


نوروز<br />

ورزش ایرانگردی اینجا<br />

دارد.‏ خود در را خاطرات از دنیایی حاال و شده بنا رضاشاه عبدالحسین<br />

و حجازی فخرالدین نظیر کهافرادی مدرسهایاست است<br />

بسته مدرسه درهای امروز کردهاند.‏ تدریس آن در زرینکوب دیگر<br />

اما بوده،‏ آموزشی آن کاربریِ‏ ندارد.‏ وجود آن از بازدید امکان و کوچه<br />

در گردش خاطراتاست.‏ بلکهانبار نیست،‏ آموزش خبریاز آنها<br />

برای بیشتر اما داشتهباشد،‏ ادامه همینطور میتواند مروی خاطراتبدانند،‏<br />

و تاریخ میخواهنداز که آنها دارند.‏ خرید قصد که عمارتی<br />

تا بیایند بیرون ناصرخسرو سمت به دوباره کوچه از باید حرف<br />

دنیا یک خودش که عمارتی ببینند.‏ خود مقابل را باشکوه دارد.‏<br />

گفتن برای عمارتخورشید<br />

روی<br />

که افرادی از دسته آن جلوی مروی،‏ کوچه روبهروی دقیقا میزنند،‏<br />

گاز را خود فالفل ساندویچ و نشستهاند شهری مبلمان ‏»شمسالعماره«.‏<br />

میگویند:‏ آن جاخوشکردهکهبه قدیمی عمارتی برگرداند:‏<br />

فارسی به را آن بهسادگی میتوان اما است،‏ عربی نامش مشاهده<br />

گلستان کاخ داخلِ‏ بایداز را بنا خورشید.البتهاین عمارت و<br />

پیداست ناصرخسرو خیابان سمت از آن بیرونِ‏ از دری تنها کرد،‏ که<br />

دارد دیدنیای اندرونیِ‏ عمارت،‏ خودِ‏ بنا.‏ بیرونیِ‏ نمای از بخشی شمسالعماره<br />

گفت.‏ سخن آن از تفصیل به میتوان خود جای در کاخ<br />

مجموعه بنای شاخصترین است،‏ قاجار دوره به متعلق پنج<br />

عمارت کشید.این طول سال دو تقریبا آن ساخت که گلستان پیش،‏<br />

قرن دو حدود یعنی بود.‏ تهران بنای بلندترین زمانی ‏طبقه یکی<br />

میکردند.‏ بنا تهران در برجی گویی میساختند،‏ را آن وقتی عنواناولین<br />

کهبه خورشیدایناست عمارت جالب شاخصههای از ستونهای<br />

تمامیِ‏ شدهاست.‏ استفاده فلز از آن سازه در ساختمان،‏ که<br />

زمانی‏ هستند.‏ چدنی حفاظها و عمارت این باالی طبقات به<br />

تا بود نساخته مشق میدان در را ملی باغ سردر رضاشاه هنوز را<br />

میالد برج که حاال البته ‏)و شود شناخته تهران شهر نماد عنوان تهران<br />

شهر نماد شمسالعماره میدانند(،‏ تهران در مدرنیسم نماد دارد.‏<br />

اصفهان عالیقاپوی به زیادی بسیار شباهت عمارت این بود.‏ در<br />

را آن مشابه چندبنای و عالیقاپویاصفهان وقتی ناصرالدینشاه که<br />

کرد،‏ را پایتخت در مرتفع بنایی ساخت هوس دید،‏ فرنگستان این<br />

پشتبام از میخواست او شد.‏ شمسالعماره همین حاصلش همین<br />

به کند،‏ مشاهده را پیرامونی چشمانداز و تهران منظره بنا،‏ داد.‏<br />

نظامالدوله دوستعلیخان به را عمارت ساخت دستور خاطر تهران!‏<br />

شهر تماشای شد؛ مشخص زمان همان ساختماناز کاربری و<br />

ریخته را آن نقشه و طرح معیرالممالک آمده،‏ تاریخ در که آنطور سبکبنا،‏<br />

درنهایت آنبودهاست.‏ معمار هم کاشی علیمحمد استاد ساعت<br />

میشود.‏ غربی معماری و ایرانی سنتی معماریِ‏ از ترکیبی شمسالعمارهنیزازبیرونپیداست؛ساعتپیشکشیملکهویکتوریا<br />

تهرانِ‏<br />

همه ناقوسش آوای میگویند که ناصرالدینشاه کاخ به باعث<br />

صدا بلندیِ‏ البته میکرد.‏ آگاه زمان گذر از را زمان آن کوچکِ‏ این<br />

کردند.‏ کم را آن صدای شاه دستور به و شد کاخنشینان گالیه یک<br />

که خاموشیای همانا؛ ساعت،‏ شدنِ‏ خاموش و همانا دستکاری ساعت<br />

این در تعمیراتی 1391 آبان 22 از ظاهرا کشید.‏ طول قرن درآمده<br />

صدا آمد؛اکنونناقوسبه پایان خاموشیبه و گرفت صورت دیگرش<br />

مهم بخش است.‏ عمارت از بخشی تنها ساعت این ‏است.‏ این<br />

اما دارد،‏ قرار ناصرخسرو خیابان در که است بزرگ نسبتا دری گلستان<br />

کاخ مجموعه به ورود برای راه یک تنها و بستهاند را در یا<br />

اتومبیل وزرا از بسیاری میشد،‏ باز در که زمان آن دارد.‏ وجود مهمترین<br />

از یکی میکردند.‏ پارک در این جلوی را خود کالسکه نمادی<br />

عنوان به هنوز که است این شمسالعماره مورد در نکات رسید،‏<br />

قدرت به وقتی رضاشاه واقع در دارد.‏ وجود قاجار دوران از ظاهرا<br />

اما میبرد،‏ بین از بود،‏ قاجار دوره از نشانی و یاد آنچه هر قلدر<br />

رضاخان برای که بوده زیبا و جذاب قدری به خورشید عمارت خراب<br />

را عمارت این او شده باعث درنهایت و کرده دلربایی هم به<br />

قاجار دوره از که است سردری تنها شمسالعماره حاال نکند.‏ را<br />

آن ناصرخسرو خیابان از گذر در میتوانند عابران و مانده جا شهریبنشینند،به<br />

مبلمان روی میتوانند هم دیگری عده ببینند.‏ بزنند.‏<br />

گاز را خود فالل ساندویچ و شوند خیره عمارت بیرونیِ‏ نمای آن<br />

کنار در میبینند،‏ که نیست جایی تنها خورشید عمارت البته شنیده<br />

ایران تاریخ در بارها آن نام که دارد قرار قدیمی مدرسهای شده؛»دارالفنون«.‏<br />

یادگارِامیرکبیر<br />

‏»دارالفنون«؛<br />

شده:‏ نوشته بزرگ ابعاد در کاشی چند روی نام<br />

خود تاریخ کتاب در امروزی ایرانیهای همه که مدرسهای هب نگاهی میگذرند،‏ که همینطور عابران برخی شنیدهاند.‏ را آن حال<br />

در جوان دختر دو میاندازند.‏ کاشیکاریها و بزرگ سردر دارالفنون<br />

خبرنداشتهاینجا ظاهرا که یکی کهناگهان هستند عبور شتاب<br />

با و ‏»داااارالفنون«‏ میگوید:‏ بلند صدای با ناخودآگاه است،‏ نآ با تا میایستد سردر مقابل میدهد،‏ دوستش به را گوشیاش میگیرد؛نخستین<br />

عکس کبیرِایران امیرِ‏ یادگاریِ‏ عکسبگیرد.اوبا امیرکبیر<br />

تقیخان میرزا ابتکار به که ایران مدرن تاریخ در دانشگاه در<br />

جدید فنون و علوم آموزش برای قاجار ناصرالدینشاه زمان در قرار<br />

ناصرخسرو خیابان در چیزی هر گویی شد.‏ راهاندازی تهران زا بعد بههرحال داشتهباشد.‏ ناصری عصر از رنگوبویی باید دارد،‏ آن<br />

باشکوه سردر میتوان که است دارالفنون این شمسالعماره،‏ تا<br />

گرفته کاشیها از ظاهرا که سردری کرد.‏ مشاهده بیرون از را را<br />

خود حالاصالت عین‏ در شدهاند،اما بازسازی همگی آجرهایش،‏ تقیخانامیرکبیر<br />

میرزا که شد شروع آنجا قصهاز کردهاند.‏ حفظ به<br />

فوری نیاز ایران پایتخت کرد اعالم و بازگشت روسیه به سفر از به<br />

خود صدارت ابتدای همان از او دارد.‏ عالی آموزش مرکز یک ‏»دارالفنون«‏<br />

هم زحماتش حاصل مرکزیبود.‏ چنین ساخت دنبال گشایش<br />

آننشد.‏ شاهدافتتاح هیچگاه خودش که جایی گرفت؛ نام اتریشی<br />

جمله از خارجی معلمان و بود او تبعید با همزمان مدرسه نبود.‏<br />

امیرکبیر از خبری اینکه از غافل ببینند،‏ را او تا بودند راه در ادوارد<br />

یاکوب نمیشود.‏ اتریشی استادان از خوبی استقبال گویا را<br />

ایرانیان سرد پذیرایی سرگذشت استادان،‏ آن جمله از پوالک،‏ شدیم.‏<br />

وارد تهران به 1851 نوامبر 14 در ‏»ما است:‏ نوشته‏ اینگونه اندکی<br />

و نیامد ما پیشواز به کسی نمودند.‏ ما از سردی پذیرایی شدهاست<br />

دگرگون اوضاع میانه این در که شدیم آگاه آن از پس بهویژه<br />

و درباریان کارشکنیهای پی در ما،‏ ورود از پیش روز چند و بود،‏<br />

امیرنظام سرسخت دشمنان از که شاه،‏ مادر دسیسههای زور 13 دارالفنون بههرحال شدهبود.«‏ برکنار کار از تقیخان میرزا آقاخاننوری<br />

میرزا حضورناصرالدینشاه،‏ وبا قتلامیرکبیر پیشاز اروپایی<br />

و ایرانی معلمان و دانشمندان از گروهی و جدید صدراعظم اتریشی،‏<br />

معلم هفت زمان آن در شد.‏ افتتاح رسما شاگرد نفر 30 با بر<br />

بودند،‏ بانفوذ و مهم خانوادههای از اغلب که را محصالنی آموزش درنهایت<br />

بود،اما همایون خیابان در مدرسه دراصلیِ‏ داشتند.‏ عهده هم<br />

هنوز که شد باز ناصرخسرو خیابان به دری و شد بسته در آن ایتالیایی،‏<br />

استادهای و معلمها رفتهرفته،‏ پیداست.‏ بیرون از در آن بعد<br />

کمی شدند.‏ اضافه مدرس افراد جمع به نیز آلمانی و فرانسوی فرانسوی<br />

استاد یک و جغرافیا و عربی طب،‏ ایرانی استاد سه نیز نیز<br />

مدرسه نامگذاری درباره شدند.‏ ملحق جمع این به ایران مقیم واژه<br />

این که گفت میتوان تنها نیست.‏ دست در درستی شواهد دانشآموختگان<br />

وبه پلیتکنیکاست خارجیِ‏ واژه همان برگرفتهاز آخریننامهامیرکبیربه<br />

در میگفتند.البته دارالفنونیها مدرسه این این<br />

از اروپایی،‏ استادان جذب پیگیری برای روسیه در ایران سفیر دارالفنون<br />

نام بههرحال ولی شده،‏ یاد نظامیه«‏ ‏»مدرسه عنوان با بنا کاخ<br />

مجاورت در را ساختمان میشود.البتهاینکهامیرکبیر ماندگار ‏)البته<br />

میدیدند نظامی آموزش سربازان که مکانی در و سلطنتی ‏»مدرسه<br />

را آن نام میخواهد و میسازد ناصرالدینشاه(‏ موافقت با در<br />

خودش که باشد افکاری نشاندهنده میتواند بگذارد،‏ نظامیه«‏ 80<br />

مدرسه ساختمان نشدهاست.‏ آن بهاجرای موفق داشته،اما سر استفاده<br />

قابل اینکه بهرغم 1308 سال در اینکه تا بود پابرجا سال معماری<br />

و کشیدند آن جدیدیبرای کردند.نقشه تخریب را آن بود،‏ عبور<br />

دارالفنون سردر جلوی از که عابرانی حاال کرد.‏ تغییر نیز آن را<br />

تاریخی چه مدرسه این که هستند جریان در بهندرت میکنند،‏ چندینباربازسازی<br />

و خراب کامال یکبار حتی و گذاشته سر پشت دیدن<br />

خاطره و میاندازند عکس آن سردر با بااینحال است.‏ شده‏ میکنند.‏<br />

ماندگار خود رابرای یادگارامیرکبیر 2019<br />

اردیبهشت‎1398‎‏-ژوئن پانزدهم شماره نیماتایمز 36


خدمات بیمه سحر سلاحى<br />

نماینده معتبرترین شرکت های بیمه<br />

با بیش از ده سال سابقه کار<br />

مشاور مالی ، برنامه ریزی بازنشستگی ، بودجه برای کالج<br />

مسکن،‏ اتومبیل،‏ قایق،‏ موتورسیکلت و حیوانات<br />

محل کسب و از کار افتادگی،‏ عمر و هزینه فوت<br />

www.bimearzan.com<br />

www.selahiinc.com<br />

2239 Moorpark Ave , suite 200, San Jose, CA 95128<br />

408 931 6434<br />

Lic.# 0G47139


مواد غذايی خود را از فروشگاه<br />

زعفران تهيه فرماييد<br />

.<br />

عرضه کننده کليه مايحتاج شما<br />

قند روغن چای برنج سير ترشی<br />

نان پنیر و انواع شیرینیجات<br />

کیترینگ زعفران با انواع غذاهای کاشر و حلال<br />

ایرانی،‏ خاورمیانه،‏ مدیترانه و ترکی آماده پذیرایی<br />

از شما عزیزان در میهمانی های شما است<br />

.<br />

با تماس با زعفران از غذاهای روز ما در رستوران<br />

زعفران با اطلاع شوید.‏<br />

www.saffrongrillnmarket.com<br />

469 Entrada Drive, Novato, CA<br />

(415) 506-4277


صحرا مارکت<br />

بزرگترین مارکت حلال در شمال کالیفرنیا<br />

تمامی اقلام مورد نیاز اعم از لبنیات،‏ مواد غذایی بسته بندی از تمامی فرهنگها و کشورهای مختلف<br />

سبزیجات و میوه جات تازه و باکیفیت<br />

گوشت مرغ،‏ گوسفند،‏ گوساله و بز - همگی حلال و پرورش یافته در مزارع و بدور از آنتی بیوتیک<br />

رستوران با غذاهای دلچسب و لذیذ در طعمهای ایرانی،‏ افغانی،‏ و هندی<br />

کیترینگ همراه با ارایه سفره آرایی و پذیرایی کامل برای جشنها و مهمانیهای شما<br />

www.rescueyour401k.com<br />

6783 Dublin Blvd., Dublin, CA 94568<br />

www.saharamkt.com<br />

Tel.: 925-999-8242<br />

Fred Saboori<br />

Tax Free Long Term Retirement Benefit Strategist<br />

مالیات سود فروش خود را 30 سال عقب بیاندازید<br />

با مشورت با فرزاد صبوری بهترین گزینه را انتخاب کنید<br />

اگر موفق به تعویض ملک خود با ملک دیگری نمی شوید<br />

پس گرفتن پولی که از سود خود کم کرده اید<br />

فروش منزل مسکونی<br />

املاک تجاری<br />

فروش بیزینس<br />

آیا در حساب پس انداز ، سی دی ، مانی مارکت و<br />

دریافت می کنید؟<br />

IRA<br />

408.859.9944<br />

mispm453@gmail.com<br />

بیشتر از 8% سود<br />

1-Expected Failure of a 1031 Exchange<br />

2-Depreciation Recapture<br />

3-Primary Residence<br />

4-Investment Property (No Longer need to do a 1031 Exchange)<br />

5-Sale of Business<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

فرزاد صبوری شما را به بیشترین سود ممکن می رساند


سینما<br />

ادبیات کلمات<br />

سایهروشن اصرار<br />

با رسید.‏ طاهری فرزانه خانم خانه به ادبیات بخش در ما گذر خوب،‏ و قدیم رسم همان به - عابدینی ‏-سهیال چلچراغ شلوغی<br />

البهالی خاطرات،‏ و نشر واوضاع ترجمه حوالی گفت و گپ پای محمدی غزل و دانشفر فرید قربانپور،‏ بهاتفاق،ابراهیم و مجله<br />

شماره کهاولین کرد یادآوری صمیمانه خندههای و گشاده روی طاهریبا فرزانه ونشستیم.‏ رسیدیم هم ما کارهایایشان ساعت<br />

یک برای ما که بود همین شاید بودند.‏ کرده کار مصاحبهای و گزارشی و بودند رفته خانهشان به خبرنگار دوستان هم را مصاحبه<br />

گرفتیم.‏ عالقهمان مورد مترجم دست رااز کتابهایامضاشدهمان و ماندیم ساعت دو گرفتهبودیم،بیشتراز که وقتی فرهنگیاست.‏<br />

وناخواستهاجتماع خواسته فرهنگیازبرخیاتفاقات گالیههای وبعضی حرفها رو پیش‏ سبب<br />

به‏ کردم؛ کار ادبی نظریه و نقد بیشتر ادبیات شاخه در میخوانم،‏<br />

هرچه میروم.‏ داستان و رمان سراغ کم خیلی سانسور بودم<br />

مجبور پیش وقت چند میشوم.‏ منصرف نمیشود،‏ میبینم میشود.بعضیها<br />

تایی 43 دیدمانگار کنم،‏ آپدیت را آثارم فهرست هک هست هم کتابهایی نبوده.‏ عالقهام نیست.‏ ادبیات حوزه‏ در به<br />

ترجمهشان در را وسواس همان ولی نیست،‏ آنها روی اسمم کردم.‏<br />

پیدا را کلمهبهکلمهاش که بوده پزشکی مثال دادهام،‏ خرج علوم<br />

شهرسازی،‏ معماری،‏ نمیکنم.‏ حساب کارهایم جزء را آنها مرکز<br />

در سال هفت کردم-‏ کار خیلی روانشناسی سیاسی،‏ مجلهشان<br />

هم آنجا بودم.‏ مسکن وزارت شهرسازی مطالعات و شهری طراحی راجعبه کار چندین هم میکردم ویرایش را در<br />

نان میگفت کسی کردم.‏ ترجمه و..‏ سیلبند و فاضالب ‏)میخندد(‏<br />

فاضالباست.‏ و نشر اوضاع از گِالیههایی میآید،‏ میان به دردِدل پای وقتی آخرینبار<br />

‏»راستی کتاب عاشق میشود:‏ شروع وبرخینقدها ناشر دادم<br />

‏»سخن«‏ نشر به بودم،‏ ماریسن بلیک دیدی«اثر کی را پدرت ارشاد<br />

را تا 700 که کرد چاپ تیراژ هزار شد-دو کشته کار این که درانباراست.‏<br />

درانباراست،‏ میگفتند بار هر خرید.‏ مهاجرانی زمان کرده.‏<br />

باد قولی به و نبوده ما کتابهای راسته‏ در گفتند روز یک‏ در<br />

من که نبود قرار بگیرید-‏ من از کاری کردید اصرار شما گفتم این<br />

باالخره سال 13 از بعد کنم!‏ ترجمه کتاب شما کارهای راسته‏ و<br />

گرفت ایراد ارشاد و زدم شخم را کار دوباره گرفتم.‏ آنها از را کتاب است.‏<br />

مانده میزم کشوی در فعال ترجمه<br />

کریستی آگاتا از کار دو نکردهام.‏ ترجمه رمان خیلی من من<br />

به کسی را ریپلی(‏ آقای ‏)معمای هایاسمیت پاتریشیا کردم.‏ ‏»طرح<br />

ناشرش دارد هم همینطور کردم.‏ ترجمهاش و داد پیشنهاد مادی<br />

حقوق بدهد،‏ اطالع من به اینکه بدون میکند،‏ چاپ نو«‏ ولی<br />

دارم،‏ هم قرارداد ندارد.‏ اعراب از محلی ایشان برای معنوی و دارم.‏<br />

دوست هم کارآگاهی نوع خیلی ندارم.‏ پیگیری حوصله‏ دیگر شأن<br />

در پلیسی کارهای این گفتند کردم،‏ ترجمه که هم موقع آن این<br />

چرا هستید،‏ جدی مترجم شما و است سرگرمی و نیست شما کتابهای<br />

کرد،‏ ترجمه پلیسی نباید چرا گفتم میکنید.‏ ترجمه را از<br />

که ایرادهایی و زبان شخصیتپردازی،‏ پیرنگ،‏ لحاظ از پلیسی حداقلبگذارید<br />

راندارد.‏ میتوانیدبگیرید،اینها داستانیایران متون میتوانید<br />

ولی بگیرید،‏ ایراد نمیتوانید که اصول روی از بگیرند.‏ یاد پلیسی<br />

داستان نوعی خب بله،‏ میزند.‏ کلک کریستی آگاتا بگویید در<br />

مفصل را جوابشان میزند…‏ کلک نمیگوید،‏ را چیزهایی است؛ ادبیات<br />

از کردهام ترجمه اینها جز رمان سه دو دادم.‏ آدینه مجله مجموعهداستان.‏<br />

و ‏»جدی«‏ دوستدارانشان<br />

و طرفداران با نزدیک از چقدر اینکه جواب در شهرستان<br />

به دعوت است سال یک میگوید:‏ هستند،‏ ارتباط در به<br />

نسبت دینی یک میکنم احساس میکنم.‏ قبول بیشتر را سوال<br />

ساعت چند میروم،‏ نمیشوم،‏ هم خسته دارم.‏ خوانندگانم وقتی<br />

میگیرم.‏ انرژی است،‏ خوب سوالهایشان وقتی میکنند.‏ از<br />

نازک قشر آن میماند.‏ آدم تن به خستگی نیست،‏ خوب سوالها و داستان مجموعه جوانها خوانده.‏ را کار میآید،‏ من برای خواننده میکنند<br />

فکر کارشناسینمیتوانمبدهم.‏ میدهند،نظر را رمانشان چون<br />

است،‏ سخت برایم میدهم.‏ خرج به تواضع یا میکنم تعارف آن<br />

صالحیت میتوانم،‏ ترجمه کسینیست.برای هر کار کارادبیات هر<br />

صالحیت بدون کسی هر مملکت دراین دیگر بساست دارم.‏ را کند.‏<br />

ترمز آدم کمی میکند.‏ کاری میکنید؟<br />

کار روز در ساعت ‏\\چند مرکز<br />

نشر تحریریه در میکنم.‏ کار هم بیرون هفته در روز دو من هم<br />

سرکار بروم بخواهم حتیاگر میشوم،‏ بیدار دیر صبحها هستم.‏ ندارد.‏<br />

نظمی میکنم.‏ کار کنم،‏ فرصت هرموقع میشوم.‏ بیدار دیر باشد؟<br />

منظم نباید ترجمه کار ‏\\آیا هرموقع<br />

من ولی میرود.‏ باالتر راندمانش حتما منظمی کار هر بهصورت<br />

را ترجمه کار زمانی من میکنم.‏ کار کنم،‏ فرصت که اولین<br />

البته بودم.‏ ساله 24 داشتم.‏ بچه دو که کردم شروع جدی ره بچههایم وجود خاطر به‏ شد.‏ چاپ سالگی 27 در ترجمهام کار ره میرفتم.‏ سرکار هم هرروز میدادم،‏ انجام میتوانستم که موقع تمرکز<br />

قبلش صبح.‏ سه و دو تا گاهی میکردم.‏ کار میشد ساعتی و...‏<br />

خانه کارهای و بچهداری با دیگر بعدش بود،‏ دشوار برایم کردن داشتهباشم<br />

مشخصی وقت میکردم.استطاعتاینکه راحتتمرکز مغزم<br />

که زمان هر گرفتم یاد نتیجه در نبود،‏ باشد فراهم این برایم و میکشد،بنشینمسرکارم.‏<br />

درصد<br />

50 یعنی کردید؟ شروع را کار حرفهای ‏\\بهعنوان بیاید.‏<br />

بهدست کار همین از درآمد این<br />

مرتب و باشم نکرده دیگری کار که معنا این به حرفهای من<br />

کردم.‏ دیگری کار گذران برای زندگیام تمام نه.‏ بکنم،‏ را کار بعضی<br />

که جوری آن‏ یعنی میدهم،‏ طول خیلی معموال را کارهایم رابعد<br />

کاری هنوزنتوانستم.االن من میکنند،‏ تولیدانبوه دوستان از تعهدم<br />

بیرون.احساس کشیدم صفحهبند دست زیر سالاز چهار از رانفهمیدهنمیگذارم<br />

چیزی هیچ و میخواهمبهتربشود زیاداست.‏ مثال<br />

که هم کارهایی میکنم.‏ چیز همه برای را تالشم نهایت بماند.‏ گردن<br />

همیشه شود،‏ چاپ تجدید میخواهد و میگذرد سال ۱۰ از<br />

زدم.‏ شخم االن را کارور مثال بزنم.‏ شخمش که میگذارم ناشر مجوز<br />

میرفت شده،ننوشتمبرایاینکهباید دور خیلی چاپاولش میگرفتدوباره.‏<br />

داشتید؟<br />

وسواس اینطور اول همان ‏\\از و<br />

بودم ویراستار سالها من که بوده این دالیلش از یکی نه،‏ نشر<br />

مرکز در می-کنم.‏ ویرایش ‏»شغل«،‏ عنوان به‏ هستم.‏ هم هنوز خب،‏<br />

میکردیم.‏ ویرایش را دانشگاه درسی کتابهای دانشگاهی بگیرند،‏<br />

حقوق اینکه برای استادها و بود شده تعطیل دانشگاهها دیگران<br />

اشتباهات دیدن کنند.‏ ترجمه و تالیف بودند مجبور همه ممکن<br />

و دارد وجود تله زبان در چقدر که میکند هوشیارتر را آدم غلط<br />

که دارم هم ویرایش در را وسواس من بیفتد.‏ آن در آدم است قاعدتا<br />

میکنم.‏ نگاه خودم کار مثل هم دیگران کار به یعنی است،‏ فقط<br />

و حرفهایبنشینم واقعا.اینکه فرسایندهاست نبایداینباشد؛ 2019<br />

خرداد‎1398‎‏-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 40


ادبیات<br />

سینما میکنم<br />

وظیفه‏ ولیاحساس گمانمبشود،‏ دیگربه حاال کنم،‏ ترجمه سالم<br />

و میکند کار حرفهای و درست که نشری مرکز،‏ نشر به نسبت ناممکن<br />

مرزِ‏ به و میشود دشوارتر مدام روزها این که کاری است.‏ دربیاید،‏<br />

کنمبهتر کمک درمیآید،‏ که کتابهایی میخواهم نزدیک.‏ که<br />

عرصه این در نرسد مردم دست به معیوب کاالی کنم کمک کتاب<br />

و است گران کاغذ اینقدر است،‏ کم کتاب خواننده اینقدر مردم<br />

بهنظر ولی نیست،‏ گران دیگر چیزهای نسبت به هنوز که که<br />

است این کنم فکر نرود.‏ سرشان کاله دستکم میآید،‏ گران بوده.‏<br />

آرزویم همیشه که بکنم را خودم کار بنشینم نمیگذارد به‏<br />

دشواری کار ترجمه کار گفتید،‏ االن که شرایطی این ‏\\با واقعا؟<br />

است اینطوری میرسد،‏ نظر واقعا<br />

نمیشود ایدهآل حد آن به چون ندارد.‏ نهایت من نظر به‏ میخواهیم<br />

هی است.‏ ایدهآل آن به جستن تقرب یکجور رسید؛ معموال<br />

میشود،‏ چاپ هم خودم کتاب من آن.‏ به شویم نزدیکتر ار این باید اینجا میگویم میکنم،‏ باز که را کتاب چون نمیخوانم،‏ اشتباه<br />

معموال اینکه با میکردم.‏ را کار این باید آنجا میگذاشتم،‏ سالهایاخیر<br />

ممکناستبودهباشد.‏ مهلکینداشتهام.اشتباهلپی میشود<br />

همیشه ولی داشتهام،‏ مهلک گماننکنماشتباهی دیگر که میکنم؛<br />

همبازنویسی را چاپ تجدید وقتهایی یک کرد.‏ رابهتر کار ترجمه<br />

یک یعنی درآوردم،‏ دیگر چیز یک اصال که ‏»مسخ«‏ مثال کار<br />

ترجمه کردم.‏ کار آن روی از و کردم شروع را دیگری انگلیسی میبرم.‏<br />

واقعالذت من دوستداشتنیایاست،‏ خیلی است،‏<br />

ترجمه دغدغهاش که کسی به جوان،‏ یک ‏\\به شود؟<br />

عرصه این وارد میکنید پیشنهاد در<br />

ما اینکه داریم،‏ شاملو قول از که جالبی حرفهای از یکی چیز<br />

همه و کوزه و کاسه باید همیشه هستیم،‏ خشکی مملکت جمع<br />

و بگذاری را اینها گرفت،‏ باران اینکه محض به باشد،‏ فراهم تازه<br />

که جوانی نهتنها فعال.‏ کنند جمع باید هم آنها حاال کنی.‏ و دارند اسم که مترجمهایی از بعضی حتی کند،‏ شروع میخواهد اینقدر<br />

مترجم دلیل همین به میگیرند.‏ ساده دارند،‏ زیاد هم کار میشد<br />

هم را ناشرها شمرد،‏ میشد انقالب از قبل است.‏ شده زیاد خوشایند<br />

ماجرا این به هجوم کرد.‏ اعتماد میشد وانگهی شمرد.‏ اسم<br />

خیلیها االن است،‏ همین هم ویرایش مورد در نیست.‏ اندوخته‏<br />

بهاصطالح این ولی-‏ میگذارند،‏ ویراستار را خودشان بودن،‏<br />

کنجکاو مبدا،‏ زبان اندوخته‏ فرهنگ،‏ اندوخته فارسی،‏ زبان این<br />

میبینم.‏ کم خیلی را اینها داشتن،‏ حوصله کردن،‏ جستوجو بدانی<br />

انگلیسی کمی که توهم این تصور،‏ این خواندن،‏ از بینیازی کرد،‏<br />

ترجمه میشود پس است،‏ مادریات زبان که هم فارسی و آشفتهبازاری<br />

دراین هستیم.‏ روبهرو مصیبتی چنین کهبا شده باعث مردم<br />

دست به کرد،‏ اعتماد آن به نمیشود که کاری هست،‏ که به<br />

است؛ خوب هم ظاهرشان کارها بعضی میخوانند.‏ و میرسد فاصلهاست.به<br />

چقدر میفهمد میدهد،‏ مطابقت آدم محضاینکه فقط<br />

و کردهاند له را طرف سبک ظریف گلهای همه ناباکوف قول تشخیص<br />

حتی یا سبک به نگذاشتن احترام مانده.‏ گلدرشتها باعث<br />

است،‏ ندانستن و زیاد نخواندن به مربوط که سبک ندادن کمی<br />

من شایعاست.‏ خیلی که قالبیبشود ترجمه‏ ترجمه،‏ میشود که<br />

میشده چیزی یک موقع یک که هستم هراس در هم همین از ترجمهنهایتیندارد.‏<br />

میگویم همین مننکردم.برای و بهتربشود خوردید؟<br />

هم شکست تابهحال ‏\\آیا که<br />

صورت بهاین بوده شکستی نه.‏ شده،‏ چاپ که کارهایی آن‏ در حس<br />

کنم.‏ رهاش دیدم بهتر نه،‏ کردم فکر و کردم ترجمه صفحه دو پذیرفتنی<br />

و خوب ترجمه‏ آن به میخواهم،‏ که حدی آن به کردم کردم.‏<br />

رهاش شوم،‏ نزدیک نمیتوانم بلد<br />

زبان چقدر کردید،‏ شروع را ترجمه که موقع ‏\\آن میدانید؟<br />

چقدر االن بودید،‏ میرفتم<br />

هدف مدرسه دبستان اول از میدانم.‏ بیشتر روزبهروز سادهشده‏<br />

متون بود؛ باال زبانشان سطح خیلی بودم.‏ خوانده زبان و بعد<br />

همینطور.‏ هم دبیرستان و میخواندیم دبستان در را ادبیات در<br />

بار اولین بودم،‏ یازدهم کالس در رفتم،‏ عادی دبیرستان‏ به که آخر<br />

به مانده ترم یک ورودی امتحان در رفتم،‏ زبان کالس زندگیام خواندم،‏<br />

هم را آخر ترم شدم،‏ اول شاگرد ترم آن چون و شدم قبول دیپلم<br />

از قبل را انگلیسیام دیپلم بود.‏ قیمت نصف شهریه چون این<br />

و خواندم انگلیسی ادبیات دانشگاه در هم بعد گرفتم.‏ فارسیام فارسی<br />

میخواندم.‏ و میخواندم و میخواندم بود؛ خیلی خواندنها خانههای<br />

و خانه این در سال سالیان اینها و کهن متون از که هم خیلی<br />

کار اینترنت با االن میگیرم.‏ یاد دارم دائم میخواندیم.‏ دیگر رفتم<br />

سفارتخانهای به بار یک‏ است یادم مثال واقعا.‏ شده آسانتر چیزهایی<br />

االن میشود.‏ تلفظ چطور اسمها آن بفهمم اینکه برای راب یک‏ میبینم.‏ سایتها در کنم،‏ پیدا را تلفظشان نمیتوانم که داشت<br />

محل آن راجعبه دادم،‏ گوش یوتیوب در را مکزیک اخبار و میدانستم را کلمه ولی هیچنمیفهمیدم،‏ من که میخواند خبری دارم،‏<br />

شدید وسواس میگویم وقتی کردم.‏ پیدا رااینطوری تلفظ آن نمیتوانم<br />

هم لحظه یک میگیرم،‏ یاد بیشتر دارم مدام است.‏ این ندارد.‏<br />

فرق دیروزم با امروزم که بگویم را<br />

کارهایم من کردم.‏ دیگری کار گذران برای زندگیام تمام من دوستان<br />

از بعضی که جوری آن‏ یعنی میدهم،‏ طول خیلی معموال چهار<br />

از بعد را کاری االن نتوانستم.‏ هنوز من میکنند،‏ انبوه تولید زیاد<br />

تعهدم احساس بیرون.‏ کشیدم صفحهبند دست زیر از سال نمیگذارم<br />

نفهمیده را چیزی هیچ و بشود بهتر میخواهم است.‏ مثال<br />

که هم کارهایی میکنم.‏ چیز همه برای را تالشم نهایت بماند.‏ گردن<br />

همیشه شود،‏ چاپ تجدید میخواهد و میگذرد سال ۱۰ شخمشبزنم<br />

که میگذارم ناشر بهعنوان<br />

ترجمه کار در گرفتید؟ یاد چطور را ‏\\فارسی میکند.‏<br />

پیدا زیادی اهمیت مقصد زبان همیشه<br />

عربیام،‏ خوببود،انگلیسیام،‏ زبانآموزیام بهطورکلی ادبیات<br />

که دانشگاه در داشت.‏ وجود ذوق بوده.‏ باال نمرههایم حافظ<br />

گرفتم.‏ فارسی ادبیات را فرعیام رشته میخواندم،‏ انگلیسی میرفتم،‏<br />

دانشور سیمین سرکالس خواندم،‏ شفیعیکدکنی با را و<br />

رحیمی مصطفی سرکالس میرفتم،‏ بهار مهرداد سرکالس ازدواج<br />

گلشیری با که بعد میرفتم.‏ خیلیها و دوستدار آرامش متون<br />

کهبیشتر شب یک هفته هر داشتیم،‏ ساله 15 جلسات کردم،‏ گنجینه<br />

بفهمد،‏ آدم اینکه بدون اینها همه‏ کردیم.‏ دوره را کهن همه االن اینکه با میزنم،‏ ورق دهخدا لغتنامه‏ هنوز من میشود.‏ ار تمامش اینکه برای میزنم ورق من میکنند،‏ استفاده آنالین با<br />

میکنیم،‏ فراموش ما را چیزها خیلی نرود.‏ یادم لغتها ببینم،‏ همینطور<br />

هم میگذرانیم.ترجمههایمان را عمرمان معدود کلماتی کی میشود میرود،‏ دست از کلمات سایهروشنهای این است،‏ دیگر.‏<br />

درگیراست همیشه آدم گذاشت.‏ دیگر کلمه‏ میدانید؟<br />

زبان ‏\\چند ویرایش،‏<br />

در آلمانی.‏ سوزنی سر فرانسه،‏ سوزنی سر انگلیسی،‏ متن<br />

میکنم،‏ شک که جاهایی باشد،‏ که زبانی هر از ترجمه گاهی میرومباالخره<br />

دارد،‏ یکاشکالی که میفهمم و میکنم رانگاه اصلی که<br />

کردم پیدا ایرادی بار یک استانبولی ترکی از حتی میکنم.‏ پیدا یکیاز<br />

میفهمم.‏ متن منطق و زبان منطق روی پذیرفت.از مترجم است.‏<br />

سلیم عقل میشود،‏ تعطیل بد ترجمههای در که چیزهایی نمیشود<br />

که میدانید چیست،‏ بدانید را کلمه آن که نیست الزم دارد<br />

دیگری معنی یک یا حتمااشتباهاست.اینلغت باشد،‏ اینطور ترجمههایی<br />

در خیلی لُپی اشتباهات این از خواندمش.‏ غلط من یا ینعم میشود،‏ جابهجا کلمه یکذره میشود.‏ پیدا درمیآید،‏ که روی<br />

از است.‏ خوب هم سلیم عقل همین برای میشود،‏ متفاوت فهمید.‏<br />

را میشوداین متن ممکن<br />

است.‏ زیاد ترجمه در موفقیت عدم حساب این ‏\\با ولی<br />

بکند،‏ هم ترجمه و شود عرصه این وارد کسی است میشود؟<br />

چه نخرند،‏ را کتابهایش ندارد.‏<br />

اهمیت خیلی میخرند،‏ نیست.‏ اینطور متاسفانه از<br />

خیلی برای میکشم،‏ زحمت کاری برای سال چهار من اینکه خوشخوانی<br />

چیزهای بگویم میخواهم ندارد.‏ نمودی خوانندگان بخوانی.‏<br />

را آن خوردن آب مثل اینکه یعنی خوشخوان درمیآید.‏ اثر<br />

صاحب خواند،‏ خوردن آب مثل میشد را اصلش اینکه از فارغ شده<br />

باعث توهم این نوشته.‏ که اندیشیده کلمهاش هر برای هم درست،اعتماد<br />

نقد نبود دیگر،‏ سوی ترجمه.از به روبیاورند خیلیها از<br />

دور االن بودند،‏ قابلاعتماد نشریات زمانی نشریات،‏ به نکردن آیین<br />

جدیاست.نقد یا رفیقبازیاست،‏ فهمید شمانمیشود جان من<br />

است.‏ آشفتهبازار کمی است.‏ نقد واقعا کمتر و شده دوستیابی مهم<br />

دارم،برایم فروش هم مترجمها یکچندمبعضی عمدتا میدانم میکنند،اگر<br />

خوشخوان را ظاهر و هستند زرنگ بعضیها نیست.‏ خواننده<br />

تحویل گلویی«‏ تو ‏»هلوبرو و میسایندش دارد،‏ هم زاویهای سر<br />

بالیی چه فهمید نمیشود و ظاهرالصالحاست کار و...‏ میدهند آوردهاند.‏<br />

کاراصلی است؟<br />

چقدر قضیه این در ناشر ‏\\سهم ما<br />

است،‏ دچار ترجمه بد وضعیت این به هم ویرایش ببینید،‏ هزینه<br />

و دارد دلسوزی که ناشری آن داریم.‏ خیلی هم ویراستار هب که هستند ویراستار عظیمی عده‏ میگیرد.‏ ویراستار میکند،‏ هچ همبلدنیستند،‏ همنیستند،نمونهخوانی حتینسخهپرداز ‏نظرم حتی<br />

میبینند،‏ بینیاز را خودشان ناشرها بعضی ویرایش.‏ به برسد میکنند.ناشراناستخواندارتر<br />

کار همینطور و همندارند تحریریه محدودی<br />

حد در ولی میکنند،‏ توجه سالیاست چند مسئله بهاین میکشم،‏<br />

من که ماست از مو اینجور ببینید،‏ میافتد.‏ اتفاق این این<br />

یکهزارم به درمیآید،‏ که کتابهایی تعداد یکهو است ممکن کند.‏<br />

حل کپیرایت معاهده به پیوستن را ما مشکل شاید برسد.‏ خارجی<br />

ناشر با میرود کسی چه میشود،‏ چه نمیدانم هم را آن 41 2019<br />

ژوئن خرداد‎1398‎‏-‏ شانزدهم شماره نیماتایمز


سینما<br />

ادبیات خوب<br />

ترجمه این میکند تضمین کسی چه میبندد،‏ قرارداد ناشر<br />

به که دارند استطاعت و داریم فارسیزبان آنجا آنقدر است،‏ را<br />

مترجم این نده،‏ امتیاز کتاب این به که کنند کمک خارجی سر<br />

نمیریزند همه دیگر موقع آن‏ ولی پیچیدهاست،‏ کمی نپذیر؟ است<br />

ممکن کمی و...‏ است برنده رساند،‏ زودتر هرکه که کارهایی وقتها<br />

آشفتهبازارامیدیندارم.بیشتر سروسامانبگیرد.االنبااین نقد<br />

را همه نمیتوانم یعنی نمیگویم،‏ هم هیچ میخورم،‏ حسرت مننیست.‏<br />

کار کنم،‏ یا<br />

است فارسی بیشتر میخوانید،‏ که ‏\\کتابهایی انگلیسییا....؟<br />

میخوانم.‏<br />

کم خیلی ترجمه است.‏ بیشتر انگلیسیام مطالعه‏ میکنم.‏<br />

ویرایشش باید دایم که دالیل همان به است سختم دریابندری<br />

مثال بگیرم،‏ یاد ازشان که میخوانم را مترجمها بعضی به‏<br />

که مترجمهایی از واقعا.‏ است فارسی که میخوانم را قاضی و فارسی<br />

که نجفی،‏ آقای قابلاعتمادند،‏ کامال و دقیق خیلی نظرم است.‏<br />

بدیعی منوچهر و دارد،‏ شستهورفتهای کم<br />

خیلی دقیقاست،اشتباه هم حسینی صالح سالاستادادبیاتانگلیسیبوده،‏<br />

سالهای دارد،‏ دوست<br />

را فارسیاش بعضیها ممکناست حاال میخوانم،‏<br />

کم ترجمه نداشتهباشند.بهطورکلی دسترسی<br />

من و باشد مهمی کتاب اینکه مگر و<br />

رمانها هم فارسی باشم.‏ نداشته اصلش به یا<br />

است خوب بشنوم که فارسی داستانهای کارش<br />

این که بشناسم قبل از را نویسندهاش همبخواهمبخوانم.‏<br />

را دارد؟<br />

سبک هم مترجم ‏\\آیا از<br />

من دارد.‏ پیچیدهای داستان هم این سرش<br />

یک که طیفی دراین که هستم آنهایی کاملاست،‏<br />

شلتاق سرش یک متناصلیاست،‏ به بردهوار وفاداری بگیرم.‏<br />

قرار وفاداری سمت به بیشتر وسطها آن میکنم سعی برای<br />

شود.‏ ذوب اصلی نویسنده سبک در سبکم میکنم سعی برای<br />

کلمهای مثال اینکه برای است،‏ سخت نکنم،‏ لفاظی خود است<br />

ممکن ندارد،‏ دیگری برای که دارد تداعیهایی صوتش من منظورم‏<br />

کنم؛ استفاده خاصی جاهای برای کلمه آن از بیشتر من سرکوب<br />

را خودم ممکن حد تا من است.‏ شخصی پسندهای میکنم<br />

سعی وفادارم.‏ هم مقصد زبان به درعینحال ولی میکنم،‏ ما<br />

زبان طبیعیِ‏ که درنرود دستم زیر از چیزی نشود،‏ خلق چیزی را<br />

زبان دو هر به وفاداری نیست؛ این وفاداری از منظورم نه،‏ نباشد.‏ ترجمه<br />

وولف ویرجینیا اگر میکنم،‏ ترجمه کارور اگر دارم.‏ نظر در منامیدوارمنشان<br />

خبندارند.‏ دارند؟ سبک یک آیااینها میکنم،‏ چطور<br />

من اینکه نه نوشته،‏ چطور این نوشته،‏ چطور او که بدهم مستحیل<br />

نویسنده سبک در من سبک که مینویسم.اینجاست جایی<br />

تا انگلیسی در را کلمات سایهروشن میکنم سعی میشود.‏ در<br />

است،‏ ضربالمثل مثل کنم.‏ منتقل فارسی به میفهمم،‏ که کلمهبهکلمه.‏<br />

میگیردنه قرار زبان دیگر الیههای رسمیدارید؟<br />

تحصیالت ‏\\چقدر بعد<br />

کردم،‏ کهازدواج بودم آخر ترم کارشناسیادبیاتانگلیسی.‏ رتبههای<br />

به که شنیدم بعدش سال چند شد.‏ تعطیل دانشگاهها برگشتم<br />

گریان و رفتم تهران دانشگاه هم من میدهند،‏ بورس اول‏ اصال<br />

ببینم رفتم بود.‏ اینها و 64 سال ‏)میخندد(.‏ شد بد حالم و رتبه‏<br />

بله،‏ دیدم بودم.‏ الف معدل همیشه چون نه،‏ یا شدم اول رتبه‏ گرفتن<br />

علمی معرفینامه‏ یعنی گاماول همان در کهالبته شدم اول و<br />

ماند...ازدواج و ماندم.نشد گروهمانناکام در ازاستادانباقیمانده کردید؟<br />

چهکار شما میگذارد،‏ تاثیر کار روی شدن بچهدار بود.‏<br />

۶۰ دهه‏ نبود،‏ خوب هیچچیز اوضاع شد.‏ کنده پوستم مستاجر<br />

خودمان 61. سال پسرم و آمده دنیا به 60 سال دخترم االن<br />

همین برای بود،‏ سخت خیلی بودیم،‏ بیکار دومان هر بودیم.‏ بدهید.‏<br />

سختی خودتان به کمی میگویم بزنند،‏ نق جوانها اگر درآمد<br />

الاقل که است زندگی در آدمی هر حق که است درست برای<br />

نمیتوانستم که بود این هم من حسرت باشد.‏ داشته مکفی داستانهای<br />

میکنم.‏ گناه احساس گاهی بگذارم،‏ وقت بچههایم از<br />

میکند مطالبه دائم بچه دوره....‏ آن داشتیم غریبی و عجیب ساعتهای<br />

در که گرفتم یاد من همین میخواهد.برای توجه شما،‏ اینکه<br />

با بود،‏ شب اصال کارم زمانی کنم.‏ کار غریب و عجیب من<br />

میبودم.‏ سرکار هشت به ربع یک ساعت باید هم صبحش تومانش<br />

3350 کردم،‏ شروع 62 سال در حقوق تومان 3400 با حقوقم<br />

بیرون،‏ آمدم آنجا از که 70 سال میدادیم.‏ اجاره باید را حقوق<br />

میخریدیم.‏ را خانه این داشتیم که بود تومان هزار هفت نمیدانم<br />

نداشت.‏ کار که هم گلشیری زمان.‏ آن بود پایینی نسبتا میکردیم.‏<br />

زندگی چطوری از<br />

بودید،‏ کرده شروع تازه را ترجمه و بودید جوان ‏\\وقتی انتقادهانمیترسیدید؟<br />

دیگر«‏<br />

‏»مردی کتاب یادماست میترسیدم.‏ مچگیریبیشتر از که<br />

کتابهاست آن از هم این گرین،‏ گراهام با بود مصاحبه که فالن،‏<br />

بودم نوشته را چه نمیدانم تفنگ من مرد...‏ و شد کشته برداشتی<br />

چیه این گفت جدی خیلی جمعی یک در سپانلو بودم<br />

جوان هم مثال...من است موسی حسن تفنگ این نوشتی؟ دیدی<br />

را این کتاب این تمام در خودمگفتم با بیاعتمادبهنفس...‏ و خیط<br />

را او همه جلو بیانصاف.‏ میگویی را این جوان یک به و راجع‏‎به<br />

چیزهایی معموال نشده،‏ دیگر هیچوقت ولی میکنی...،‏ و<br />

است روان ترجمه مثال که هم آخرش و میگویند کتاب خود واقعیانگشتشماربوده<br />

معنای و...نقدبه خوبیاست مترجم فالنی اگر<br />

نمیگیرم خشم باشم.‏ داده گاف که میترسم این از ولی است.‏ رابگوید،جلویبقیهنگوید.)میخندد(‏<br />

گافم کسی با<br />

را کار دو که آمده پیش مترجم یک بهعنوان ‏\\اصوال جلوببرید؟<br />

هم من<br />

با درونی ربط که آنها از دیگری بوده،‏ جدی یکی ولی بله.‏ به<br />

و میکردم ترجمه معماری و شهرسازی کتاب مثال نداشته.‏ و<br />

من برای بوده ادبیات آن اصلی کتاب ولی ادبیات.‏ هم موازاتش بردم.‏<br />

پیش آنها با همزمان را دیگر کار تا هزار البته کرده<br />

ترجمه خودتان که کتاب یک به برخوردید حاال ‏\\تا باشد.‏<br />

کرده ترجمه را آن دیگری کس دوباره االن باشید،‏ باشد<br />

کرده جایگزین بهتر کلمه‏ یک مبادا نمیکنم،‏ نگاه مثال<br />

نیستم.‏ هم حساس میکنم.‏ را خودم کار من ‏)میخندد(.‏ داشتم،‏<br />

دوست که را اینها و خواندم داستان خیلی من کارور از ولی<br />

میپسندیدم،‏ هم را دیگرش کارهای بعضی‏ کردم.‏ ترجمه اولین<br />

من کرد.‏ چاپشان دستنخورده نمیشد مجله<br />

در را کارور داستان از فارسی ترجمه‏ مهم<br />

است اول کی البته کردم.‏ منتشر آدینه ‏.ت<br />

نیس دارید؟<br />

شهرت چقدر ‏\\میدانید و...‏<br />

سلبریتیها به نمیگویند.‏ ما به شهرت کتابخوانها<br />

از نازکی قشر یک در میگویند.‏ میدانممشهورهستم.‏<br />

کردید؟<br />

چهکار شهرتتان ‏\\برای رابه<br />

قشرنازک آن داشتم.‏ مسئولیت احساس آنها<br />

برای را زحمت این من که گفتم دلیل این تفاوت<br />

و میشناسند قدر اینکه برای میکشم،‏ وقت<br />

کهاینقدر کسی و من ترجمه‏ قائلاندبین مسئولیت<br />

یااحساس نمیگذارد،‏ مخاطبشاحترام به یا نمیگذارد،‏ صورت<br />

این به شدن مطرح یا مصاحبه وقتها خیلی نمیکند.‏ این<br />

که زد زنگ من به کتابفروشی یک یکبار نبوده.‏ مهم برایم امش میخواهیم میشود،برایاحیایاینجا داردبسته کتابفروشی بیایند<br />

هم دیگران میآیید،‏ شما بگوییم ما که اینجا بیایید روز یک فوتبالیستی<br />

شمابازیگری آدمنمیکِشانم،‏ که من گفتم کتاببخرند.‏ کسیبیاورید.گفتندماکارفرهنگیمیکنیم.گفتمچرافکرمیکنید<br />

کار<br />

میکنند فکر که اینها مثل است،‏ مقدسی کار فرهنگی کار گفتم<br />

نکنند.‏ خب بدهد،‏ رانت بهشان باید دولت میکنند فرهنگی بماند<br />

سرپا کتابفروشی اینکه برای ندارد،‏ اشکالی کار این هم بعد منبیایم<br />

میدانماگر که واقعیتایناست فرهنگ.‏ در رابیاورید آنها که<br />

مرده کشته آنطوری من خب نمیآیند.‏ هم نفر چهار بنشینم،‏ ۱۰،<br />

فوقش بودم،‏ غرفه در ساعت دو من کتاب نمایشگاه در ندارم.‏ بازیگری<br />

یا تلویزیونی مجری برای دیگر غرفه‏ در ولی آمدند،‏ نفر ۲۰ از<br />

بود.‏ کشیده صف آدم کلی بود،‏ کرده ترجمه یا نوشته کتاب که کیفیت<br />

دلشبخواهد،آزاداستبکند،‏ که هرکاری هرکسی من نظر تقدیر<br />

من برای باالست،باشد.‏ کارش فروش حاال است.‏ مهم کارش هچ من آنهابفهمند مهماند،مهماست.‏ کهبرایم خاصی آدمهای یک کردهام،کافیاست.‏<br />

کار 2019<br />

خرداد‎1398‎‏-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 42


ادبیات<br />

سینما وفی؛<br />

فریبا آثار بررسی تبت«‏<br />

‏»رویای در ‏»ترالن«‏ با متولد<br />

ایران معاصر ادبیات آشنای نام وفی فریبا ها:‏ برترین نوشتن<br />

به کودکی سنین از او است.‏ تبریز در شمسی ۱۳۴۱ او<br />

حرفهای فعالیت کرد.‏ آغاز نوجوانی در را نوشتن و داشت عالقه او<br />

شد.‏ آغاز ۱۳۶۷ سال از رمان و داستان نویسنده یک عنوان به ۸۱<br />

سال در و کرد منتشر داستان مجموعه چند ۱۳۸۱ سال تا کرد.‏<br />

پیدا رمانشانتشار نخستین مورد<br />

مخاطبان سوی از که داشت نام من"‏ ‏"پرنده رمان این برندهی<br />

انتشار سال همان در من"‏ ‏"پرنده گرفت.‏ قرار استقبال شد.‏<br />

یلدا و گلشیری هوشنگ جایزه چون بسیاری،‏ معتیر جوایز حال<br />

است.‏ شده چاپ تجدید بار ۲۰ از بیش کنون تا رمان این فریبا<br />

کنون تا که آثاری به موجز نگاهی داریم قصد مطلب این در بیندازیم.‏<br />

است کرده منتشر و نوشته وفی آثار<br />

بررسی دانست.‏<br />

معاصر دوران موفق نویسندگان میتواناز را وفی فریبا استاندارد،‏<br />

و تامل قابل آثار نوشتن با اخیر سالهای طول در او طیف<br />

کند.‏ جلب خود به را فارسی مخاطبانادبیات توجه توانست ره اخیر سالهای در وفی فریبا داستانهای و رمانها مخاطبان رمان<br />

نخستین که است گفتنی البته است.‏ شده گستردهتر روز ترجمه<br />

دنیا در بسیاری زبانهای به کنون تا آثارش از بسیاری و او آثارش<br />

در وفی که باشد این نشانگر میتواند موضوع این و اند شده مخاطب<br />

محدودبه را هایش داستان و داشته جهانشمول عناصری مرز<br />

از فراتر بتواند نویسنده یک اثر اینکه برای است.‏ نکرده ایرانی گونه<br />

هر از باید امر ابتدای در او است.‏ الزم شرایطی برود میهنش آثارشبه<br />

در وفی کند.‏ پرهیز دار مصرف تاریخ مسائل و زدگی شعار شخصیتهایاصلی<br />

میگوید،‏ زنان شعارنمیدهد.اواز عنوان هیچ هستند.‏<br />

زنان هایشاغلب داستان پرورش<br />

داستان دل در و میکند نظاره تنها را زنان این او اما بسیار<br />

را جامعه از خود برداشت طبیعی صورت به او میدهد.‏ حتی<br />

و روان زبانی از استفاده با وفی فریبا مینویسد.‏ ریزبینانه از<br />

استفاده با را کار این او میکند.‏ مطرح را عمیقی مفاهیم ساده،‏ انجام<br />

میرساند را مفهوم که لغاتی دایره با کوتاه و سبک جمالتی بیاید<br />

نظر به وفی آثار با اول مواجههی در است ممکن میدهد.‏ باعث<br />

جمالت سادگی حتی یا و نداشته وسیعی لغات دایره او که نظر<br />

به افتاده پا پیش داستان در دیالوگها و جمالت که شود بتواند<br />

که است وفی توانایی این که است این واقعیت اما بیایند.‏ و<br />

ببرد فرو فکر به سوادی سطح و قشر هر از را خود مخاطب است<br />

دیگری عنصر طنز،‏ شود.‏ سهیم اون با را شگرف مفاهیمی میبرد.‏<br />

بهره آن از هوشمندانه بسیار وفی فریبا که طنزی<br />

گاه میکند،‏ خلق که دیالوگهایی و موقعیتها در او به<br />

خواننده برای را لبخندی میتواند راحتی به که میکند وارد را و<br />

عجیب داستان کدام هیچ وفی فریبا داستانهای بیاورد.‏ ارمغان هایش<br />

داستان همینطور و رمانها در گونهای به او ندارند.‏ غریبی که<br />

نیست معنی بدان این میکند.‏ داستان را روزمره زندگی تعلیق<br />

عنصر ندارد.‏ وجود فریبا داستانهای در هیجان و تعلیق نیز<br />

تعلیق این اما دارد،‏ وجود دیگر داستانی عناصر تمام مانند است.‏<br />

روزمره و واقعی زندگی تعلیقهای شبیه من<br />

پرنده هویتی<br />

اینکه از که است میانسالی زن زندگی روایت من پرنده روزمره<br />

زندگی رمان میکشد.‏ رنج است نداشته فردی و مستقل او<br />

میکند.‏ روایت را خودش با چیز هر از بیش زن این کشمکش و او<br />

به نسبت رمان طول در احساسش که دارد امیر نام به شوهری میپندارد<br />

شجاع مردی را امیر داستان ابتدای در او میکند.‏ تغییر میکند.‏<br />

مبارزه حتی و تالش اش خانواده و خود زندگی برای که هیچ<br />

امیر که یابد درمی خود روح در کنکاش با و مرور به اما راضی<br />

اش زندگی در را او نتوانسته عاطفی و روحی لحظ به گاه دارد.‏<br />

نگه شکل<br />

همین به اغلب دارد وجود فریبا آثار در که تعلیقی آن شخصیت<br />

که است آنجایی واقع در داستان اوج و تعلیق است.‏ میبرد.‏<br />

اش زندگی واقعیت و خود درون به پی داستان محوری همین<br />

در هم ما از یک هر زندگی اصلی تعلیق شاید واقع در را<br />

خود سالها مییابیم در که زمانی است.‏ زندگی از لحظالت رمان<br />

اصلی شخصیت ایم.‏ نبوده روراست خود با و ایم داده فریب و<br />

تضاد پر فکری طرز گرفتار شرقی،‏ زنان اکثر مانند من پرنده و<br />

میشود جمع تفکر تابع راحتی به او است.‏ سنت با آمیخته با<br />

اینکه تا بزند نفهمیدن به را خود که است راحتتر برایش تغییر<br />

شخصیت این نهایت در اما شود.‏ روبرو اش زندگی واقعیت است.‏<br />

تغییر همین داستان اصل و میکند ترالن<br />

شده<br />

چاپ تجدید بار ۱۹ از بیش ایران در که ‏"ترالن"‏ رمان لیتپروم<br />

ادبی بنیاد جایزه کسب به موفق ۹۶ سال در است،‏ است<br />

جوان دختر دو قصهی واقع در ترالن داستان شد.‏ آلمان میآورند،‏<br />

در پاسبانی آموزشگاه از سر شغل یافتن دنبال به که دستوپا<br />

قوانین و نظامی فرمانهای پراز ناآشنا،‏ و خشن محیطی آمدهاند<br />

شهری از کدام هر که دخترانی با آموزشگاه محیط گیر.‏ شود،‏<br />

نویسنده میخواهد ترالن میشود.‏ داده نشان سطر به سطر تعارض<br />

این حل پی در او است.‏ تعارض در محیط آن با نوشتن اما درونی<br />

خواست به داستان ماجراهای قوس و کش در و است در<br />

ترالن اصلی شخصیت جوانی داستان میشود...‏ نزدیک خود است.‏<br />

گذشته پهلوی حکومت دورهی این<br />

در و است مطالعه و فکر اهل شخصیتی شخصیت این که<br />

او است.‏ تضاد از پر که میگیرد قرار موقعیتی در داستان نیروی<br />

مامور میخواهد حاضر حال در بوده شور پر جوانی شخصیت<br />

یک که است کافی موقعیت همین شود.‏ انتظامی وفی<br />

آثار دیگر مانند نیز ترالن رمان بگیرد.‏ شکل عمیق پردازی دنیا<br />

ساسر در زنان از بسیاری مسئلهی واقع در که دارد مسئلهای لحاظ<br />

به میتوان را ترالن است.‏ شرقی کشورهای در ویژه به و محورترین<br />

شخصیت فردش،‏ به منحصر پردازیهای شخصیت دانست.‏<br />

وفی فریبا اثر تبت<br />

رویای رمان<br />

این شد.‏ منتشر ۱۳۸۴ سال در بار اولین تبت رویای تجدید<br />

بارها تاکنون و شد ادب مهرگان و گلشیری جایزه برندهی نام<br />

به شهری و زن زندگی روایت تبت رویای است.‏ شده چاپ سعی<br />

گونهای وسواس طور به شخصیت دو این است.‏ وشیوا جاوید چارچوب<br />

وبا منطبقبرمنطق زندگی در همهیاعمالشان که دارند زندگی<br />

دو،‏ این زندگی به دیگری شخصیتهای ورود با اما باشد،‏ تبت<br />

رویای اصلی شخصیتهای میشود.‏ تحوالتی دچار زوج این میشوند.‏<br />

تحول و تغییر دچار وفی،‏ آثار دیگر مانند نیز رفته<br />

درست را راهها همهی میکند فکر که زمانی درست شیوا در<br />

بوده،‏ استوار منطق بر گونهای هندسه شکل به اش زندگی و خال<br />

این دارد.‏ وجود اش زندگی و روح در عمیق خالیی که مییابد میتواند<br />

راحتی به داستان طول در که است بزرگ و عمیق آنقدر چالشهای<br />

به را بود محکم و استوار ظاهر به که که را یی زندگی بزرگیبکشاند.‏<br />

43 2019<br />

ژوئن خرداد‎1398‎‏-‏ شانزدهم شماره نیماتایمز


ادبیات<br />

بهروز بوچانی؛ پناهجوی ایرانی که برنده جایزه ادبی شد<br />

وبسایت عصرایران:بهروزبوچانی پیشازایننیز فیلمی<br />

مستند به نام ‏»چوکا،‏ االن ساعت چنده؟«‏ دربارۀ وضعیت<br />

پناهجویان و مهاجران در مانوس تهیه کرده بود که به<br />

جشنوارۀ فیلملندن راه یافت.‏<br />

بهروز بوچانی،‏ روزنامهنگار و پناهجوی کرد ایرانی که در<br />

بازداشتگاه جزیره مانوس پاپوآ گینهنوبه سر میبرد،‏ توانست<br />

دو جایزۀ ارزشمند ادبی استرالیا را برای اولین کتاب خود<br />

‏»هیچ دوستی به جز کوهستانها«‏ به دست آورد.‏<br />

به گزارش عصر ایران به نقل از یورونیوز،‏ نام انگلیسی این<br />

کتاب Mountains« »No Friends but the<br />

است و داستان سفر او از اندونزی به استرالیا و سپس حوادث<br />

دوران بازداشت را بازگو میکند.‏<br />

این کتاب توانسته است در دو بخش از ۹ بخش،‏ نظر<br />

هیات داوران ‏»جوایز ادبی برتر ویکتوریا«‏ Victorian(<br />

)Premier's Literary Awards را به خود جلب کند و به<br />

این ترتیب آقای بوچانی جایزۀ ۲۵ هزار دالری بهترین اثر<br />

مستند ‏)غیرداستانی(‏ و جایزۀ ۱۰۰ هزار دالریادبی ویکتوریا<br />

را از آن خود کرد.‏<br />

بهروزبوچانی پیشازایننیز فیلمی مستندبهنام ‏»چوکا،‏<br />

االن ساعت چنده؟«‏ دربارۀ وضعیت پناهجویان و مهاجران در<br />

مانوس تهیه کرده بود که به جشنوارۀ فیلم لندن راه یافت.‏<br />

او همچنین به ‏»صدای مانوس«‏ مشهور است و به دلیل<br />

اطالع رسانیهایش از وضعیت پناهجویان مانوس توانسته<br />

است برندۀ جایزه مولتی مدیای سازمان عفو بینالملل<br />

استرالیابشود.‏<br />

بوچانی از شش سال پیش در اردوگاه جزیره مانوس<br />

است یعنی مدت کوتاهی پساز آنکه با یک قایق پناهجویان<br />

رهسپاراسترالیاشد.‏<br />

استرالیا پس از شناسایی قایق پناهجویان در دریا،‏ آنها<br />

را برای رسیدگی به وضعیتشان به اردوگاههایی در جزایر<br />

اقیانوس آرام میفرستد.اینافراداجازۀ ورود به خاکاسترالیا<br />

را ندارند و گاه برای سالها مجبورند در این جزایر دور افتاده<br />

به سرببرند.‏<br />

بهروز بوچانی کتاب خود ‏»هیچ دوستی به جز<br />

کوهستانها«‏ را نیز در دوران سختاقامت در مانوس نوشت.‏<br />

نگارش کتاب ۵ سال طول کشید و او هر فصل کتاب را که<br />

به فارسی نوشته شده،‏ پس از پایان کار از طریق پیامرسان<br />

واتساپ تلفن همراه خود،برایامید توفیقیان مترجم ساکن<br />

استرالیامیفرستاد.‏<br />

بوچانی میگوید که یکیازبزرگترین ترسهایش در زمان<br />

نوشتن کتاب این بود که تلفن همراهش از سوی ماموران<br />

اردوگاه مصادره شود.او میگوید:‏ ‏»همیشهازاین موضوعنگران<br />

بودم که آنهابهاتاقم حمله کنند واموال شخصیام راببرند.«‏<br />

خبر برنده شدن او روز پنجشنبه در جریان مراسمی در<br />

استرالیااعالم شد یعنی در کشوری که حتی به بوچانیاجازۀ<br />

شرکت در این مراسم برای دریافت جایزهاش را نداد؛ چیزی<br />

که از نظر این پناهجو شرمآور است.‏<br />

دریافت این جوایز بار دیگر از یک تناقض پرده برداشت:‏<br />

کتاب او از سوی داوران در کشوری به رسمیت شناخته<br />

شد که دولتش او را از ورود به خاک آن کشور محروم و در<br />

بازداتشگاهی حبس کردهاست.‏<br />

مترجم کتاب از طرف بوچانی در این مراسم حاضر شد و<br />

جایزه را دریافت کرد.‏<br />

بهروزبوچانی کهیکیاز منتقدان سیاستهای ضدمهاجرت<br />

استرالیا است.‏ او در جریان تبادل پیامهای مکتوب خود با<br />

خبرنگار رویترز میگوید:‏ ‏»نمیخواهماین موفقیت را جشن<br />

بگیرم زیرا همچنان مردم بیگناه زیادی را میبینم که در<br />

اطراف من رنج میکشند.«‏<br />

اینروزنامهنگارهمچنیندرگفتگوباخبرنگارگاردیندربارۀ<br />

هدفشازنوشتناین کتاب میگوید:‏ ‏»تا مردماسترالیا و سراسر<br />

جهان عمیقااین را درک کنند که چگونهاین سیستمنزدیک<br />

به شش سال است که مردم بیگناه را در جزایر مانوس و نائورو<br />

بهشیوهایسیستماتیکشکنجهمیدهد.«‏<br />

او میافزاید کهامیدواراست دریافتاین جایزه باعث جلب<br />

توجهها به سرنوشت بیش از هزار پناهجو و مهاجری شود<br />

که در اردوگاههای دورافتادۀ اقیانوس آرام نگهداری میشوند<br />

و درنهایت تغییری در وضعیت آنها ایجاد و به این سیاست<br />

وحشیانه پایان داده شود.‏<br />

44 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-ژوئن 2019


ROSE<br />

INTERNATIONAL<br />

MARKET<br />

رز مارکت افتتاح شد<br />

فروشگاه رز مارکت<br />

انواع مواد غذایی ‏،سبزیجات،‏ میوه جات<br />

و گوشت تازه با بهترین کیفیت<br />

انواع کباب و خورشت های تازه<br />

هفت روز هفته در خدمت شماست<br />

801 W. El Camino Real, Mountain View<br />

Tel: 650-960-1900


گزارش ویژه سینما<br />

زندگي نامه نصرت کریمی<br />

کارگردان،‏ بازیگر،‏ فیلم نامه نویس و صورتک ساز<br />

نصرت کریمی ‏)متولد 1303 خورشیدی(‏ شخصیتی<br />

شناخته شده در تاریخ تئاتر و سینمایایراناست.او کار حرفه -<br />

ایش را به عنوان گریمور ‏)چهره پرداز(‏ و بازیگر،‏ باایفای نقش های<br />

مختلف در چندین تماشا خانه در تهران آغازکرد.‏ سپس او به<br />

اروپا سفرکرده و در رشته کارگردانی سینما در پراگ به تحصیل<br />

پرداخت و بعد از آن به عنوان دستیار کارگردان و بازیگر در<br />

رم مشغول به کارگشت.‏ کریمی پس از بازگشت به تهران در<br />

جایگاه یک فیلم ساز شروعبه کار کرد.او تعدادی فیلم سینمایی<br />

و تلویزیونی ساخت که درایراناز شهرت چشم گیری برخوردار<br />

شدند.‏ وی همچنین در مقام استاد به تدریس در مدارس عالی<br />

هنری پرداخت.نصرت کریمی در سال های آخر فعالیت هنریش،‏<br />

شماری صورتک ساخت که در نمایشگاه های داخلی و خارجی<br />

در معرضنمایش قرار گرفتند.‏ عالوهبراین،‏ وی کتاب هایی درباره<br />

تئاتر و سینما به رشته تحریر در آورد.‏<br />

دوران کودکی<br />

نصرت کریمی در سال 1303 در تهران به دنیا آمد.‏ او از<br />

زمان کودکیبه هنر تمایل داشت.‏ وی مجذوببازیگران کمدی<br />

سنتی نظیر سیاه بازی و تئاتر رو حوضی بود که در گردهم ایی-‏<br />

های خانوادگی شاهد آنها شده بود.‏ وی در سن شش سالگی<br />

برای اولین بار فیلم های چارلی چاپلین را تماشا کرد و شیفته<br />

شخصیت این فقیر بی خانمان شد که هیچگاه تسلیم آزمون -<br />

های زندگی سختش نمی شد.‏ کریمی بزودی تقلید از چاپلین<br />

را یادگرفت و بدین ترتیب اولین تماشاچیان خود را در بین<br />

بستگانشبه دست آورد.‏<br />

او در نه سالگی هنر چهره پردازی را برایاولین بار تجربه کرد.‏<br />

علی کریمی برادر بزرگ وی که متوجه عالقه وافر نصرت به هنر<br />

بازیگری شده بود،‏ او را در این راستا مورد تشویق قرار داد.‏ وی<br />

در ده سالگی مجسمه نیم تنه فردوسی را ساخت و از این بابت<br />

جایزه ارزنده ای دریافت کرد.‏<br />

سوابقهنری<br />

نصرت کریمی پس از پایان مدرسه ابتدایی برای شروع دوره<br />

متوسته وارد هنرستان صنعتی آلمان در تهران شد.‏ او بعد از<br />

سه سال یعنی از سال 1317 تا 1320 به تحصیل در زمینه<br />

هنرهای نمایشی،‏ چهره پردازی و طراحی صحنه،‏ در تنها<br />

آموزشگاه تئاتر که در تهران وجود داشت،‏ پرداخت.‏ مهم ترین<br />

استاد و راهنمای او در آن سال ها،‏ هنرپیشه و کارگردان برجسته<br />

تئاتر،‏ عبدالحسیننوشینبود.نوشین همچنانبه عنوانبنیان-‏<br />

گذار تئاتر مدرن ایران مورد احترام است.‏ کریمی از سال 1319<br />

به بعدبه عنوانبازیگر،‏ گریمور و طراح صحنه در تماشاخانه های<br />

مختلف تهران به کار پرداخت.‏ او در سال 1323 به گروه تئاتر<br />

نوشین پیوست و تا سال 1331 همچنان در این گروه عضویت<br />

داشت.‏ وی درنمایشنامه های مختلفاز جمله ‏"دختر شکالت -<br />

فروش"‏ و ‏"اوژنی گرانده"‏ به ایفای نقش پرداخت.‏<br />

نصرت کریمی در سال 1332 جهت ادامه تحصیالت<br />

هنری،‏ عازم اروپا شد.‏ او در رم با کارگردانان بزرگ نئورئالیست<br />

‏)نو واقع گرا(‏ ایتالیایی،‏ لوکینو ویسکنتی و ویتوریو دسیکا<br />

آشنا شد.‏ فیلم های این دو فیلم ساز بزرگ کریمی را به شدت<br />

تحت تأثیر قرار دادند.‏ کریمی پس از مدتی به وین و سپس<br />

به پراگ مسافرت نمود.‏ او در پراگ در رشته کارگردانی سینما و<br />

تلویزیون با تخصص در رشته عروسکی و پویانمایی ‏)انیمیشن(‏<br />

به تحصیل ادامه داد.‏ استاد او در دانشگاه هنر پراگ،‏ هنرمند<br />

مشهور پویانمایی چک یعنی کارل زمان بود.‏ او پس از فراغت از<br />

تحصیل در پراگ،‏ به رم بازگشت و سه سال در آنجا زندگی کرد.‏<br />

وی در این دوره به عنوان دستیار کارگردان با دسیکا همکاری و<br />

نیز در تئاتر بازی کرد،‏ در نمایش های موزیکال ایفای نقش نمود<br />

و همچنین تعدادیاز فیلم هایایتالیایی رابه فارسی دوبله کرد.‏<br />

کریمی جمعا نزدیک به دوازده سال در اروپا زندگی کرد.‏<br />

زندگی حرفه ای<br />

نصرت کریمی در سال 1343 به تهران بازگشت.‏ او پس از<br />

چند تجربه در سینمای تجاری آن زمان،‏ در سال 1344 جهت<br />

اداره یک کارگاه پویا نمایی ‏)انیمیشن و کارتون(‏ به استخدام<br />

وزارت فرهنگ و هنر آن زمان در آمد.‏ در مدتی که وی عهده دار<br />

این مسئولیت بود،‏ چند فیلم کوتاه ساخت که در سطح کشور<br />

و جهان جوایزی را نیز کسب کردند.‏ در میان این آثار می توان<br />

به فیلم ‏"زندگی"،‏ که در واقع اولین اثر پویا نمایی ایرانی است،‏<br />

و همچنین یکی از داستان های شاهنامه فردوسی به نام ‏"ملک<br />

جمشید"اشارهنمود.‏<br />

در همان زمان کریمی به تولید دو مجموعه تلویزیونی به-‏<br />

نام ‏"آقای شاکی"‏ ‏)نمایش عروسکی(‏ و سریال بیست قسمتی<br />

‏"پیوند"‏ ‏)درباره مسائل زندگی زناشویی(پرداخت.‏ کریمیتوسط<br />

این آثار تلویزیونی بطور گسترده در جامعهایران شناخته شد.او<br />

کمی بعد در مقام استاد در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه<br />

تهران و مدرسه عالی هنرهای دراماتیک به تدریس مشغول<br />

گشت.‏ وی در آنجابه آموزش سبک های مختلف هنری پرداخت.‏<br />

کریمی در سال 1348 فیلم برداری فیلم ‏"دزد و پاسبان"‏ را<br />

آغاز نمود.‏ این فیلم اقتباسی ایرانی از داستان اروپایی " سارق<br />

و ژاندارم " می باشد.‏ او اگرچه بخش عمده ای از این فیلم را<br />

تکمیل نموده بود،‏ اما به خاطر دخالت های تهیه کننده دست از<br />

کارگردانی این فیلم کشید.‏ کارگردان معروف انگلیسی ترنس<br />

یانگ در همان سال ساخت فیلم ‏"خشخاش هم گلی است"‏ را<br />

آغاز نموده بود.‏ او کریمی را به عنوان گریمور در این اثر به کار<br />

گرفت و چهره پردازی هنرپیشهنقشاول فیلم یولبراینر و سایر<br />

هنرپیشگان را به عهدهاو گذاشت..‏<br />

فیلم های سینمایی و مجموعه های تلویزیونی<br />

نصرت کریمی از سال 1350 تا 1352 سه فیلم سینمایی<br />

‏"درشکه چی"،‏ ‏"محلل"‏ و ‏"تختخواب سه نفره"‏ را ساخت.‏ او<br />

در این فیلم ها عالوه بر کارگردانی،‏ نوشتن فیلم نامه و بازی در<br />

نقش هایاصلی رانیز عهده داربود.این فیلم ها مجموعه سه گانه -<br />

ای را تشکیل می دهند که از سبک نئورئالیسم ایتالیایی الهام<br />

گرفته شده اند.‏ کریمی در این فیلم ها با طنز و نکته سنجی به<br />

روایت سه داستان می پردازد.‏ هستهاصلیاین داستان ها را زندگی<br />

افراد طبقه متوسط جامعه و همه مشکالت کوچک و بزرگ<br />

آنها تشکیل می دهند.‏ اگرچه قهرمانان داستان با اسیر شدن در<br />

چنگال سنت ها و تعصبات،‏ ظاهرا در وضعیتی ناامید کننده قرار<br />

می گیرند،‏ اما باالخره خرد بر آن ها حاکم شده،‏ سر انجام راه حلی<br />

برای مشکالت شان می یابند.‏<br />

دراین میان ‏"درشکه چی"‏ موفقیت چشمگیری کسب کرد<br />

46 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-ژوئن 2019


سینما گزارش ویژه<br />

و مورد توجه منقدین نیز قرار گرفت.این فیلم،‏ که در آن فرزنداو<br />

بابک کریمینیزبهایفاینقش پرداختهاست،به عنواننماینده<br />

سینمای ایران در جشنواره های بین المللی انتخاب شده بود.‏ با<br />

این حال مسئولین سینمایی وقت مانع فرستادن آنبه فستیوال ها<br />

شدند.‏ این فیلم تنها بعد از گذشت چندین سال در فیلم خانه<br />

هایاروپابه نمایش درآمد.‏ ‏"محلل"‏ موفقیتیاستثناییبدست<br />

آورد و به مدت چند هفته هم زمان در چند سینما به نمایش<br />

در آمد.‏ این فیلم کریمی را یک شبه به اوج شهرت رساند.‏<br />

باوجودی که ‏"تختخواب سه نفره"‏ موضوع مشابهی در ادامه<br />

دو فیلم پیشین داشت،برخالف فیلم های قبلی تنهابه موفقیت<br />

قابل قبولی رسید.‏ شهرت کریمی و موفقیت بزرگ او موجب<br />

جلب توجه تهیه کنندگانبسیاری شد و آن ها در زمینهبازیگری<br />

پیشنهادات قابل توجهی به او ارائه دادند.‏ این امر باعث شد او<br />

در تعدادی از فیلم های سینمای تجاری دهه 1350 که توسط<br />

سایرین کارگردانی شده بود،‏ بازی نماید.‏ او همچنین به عنوان<br />

هنرپیشه نقش دوم در یک فیلم محصول مشترکایران و ژاپن<br />

به نقش آفرینی پرداخت.‏ این فیلم ساز،‏ چهارمین و آخرین اثر<br />

خود را به نام ‏"خانه خراب"‏ در سال 1354 ساخت.‏ این فیلم که<br />

به زبان طنز به روایت ‏"بساز و بفروشی"‏ در تهران دهه 1350<br />

می پردازد،‏ با استقبال خوبی روبرو شد و مورد توجه رسانه ها<br />

قرار گرفت.‏<br />

کریمی در سال 1355 در نقش یکی از شخصیت های اصلی<br />

مجموعه معروف تلویزیونی ‏"دایی جان ناپلئون"‏ بازی کرد.‏ از<br />

این مجموعه به عنوان موفق ترین سریال تلویزیونی که در ایران<br />

به نمایش درآمدهاست،‏ یاد می شود.این هنرمند یک سال بعد با<br />

ساخت مجموعه ‏"خسرو میرزای دوم"به تلویزیون بازگشت.این<br />

سریال شانزده قسمتی،‏ کمدی هزل آمیزی درباره یک خانواده<br />

اشرافی بود که ناخواسته آخرین اثر نصرت کریمی به عنوان<br />

بازیگر محسوب می شود.‏ او سپس فیلم نامه دیگری را نوشت و<br />

برای ساختن کاربعدیش آماده می شد کهبا دوران رکود سینمای<br />

ایران،‏ طی انقالب در سالهای 1357-1358 مواجه شد.‏<br />

آثاراخیر<br />

نصرت کریمی پساز تشکیل جمهوریاسالمیاز کار فیلم -<br />

سازی منع شد.‏ او در دوران پس از انقالب به صورتک سازی روی<br />

آورد و ساخته هایش را درنمایشگاه های بسیاری در معرض<br />

دید عالقمندان قرارداد.‏ کریمی در سال 1366 اجازه یافت<br />

که یک نمایش عروسکی به نام ‏"میهمان نا خوانده"‏ را به روی<br />

صحنه بیاورد؛ او سپس فیلم پویا نمایی ‏"هم بازی"را ساخت و<br />

در سال 1375-76 سریال تلویزیونی ‏"وروجک"‏ را کارگردانی<br />

کرد.ازجمله سایر آثاراخیراو می توان به ساخت مجموعه فیلم-‏<br />

های کوتاه تلویزیونی درباره کنترل آلودگی هوا اشاره نمود.‏ وی<br />

در این دوران همچنین به تألیف کتاب های هنری مشغول شد؛<br />

از جمله می توان از کتابی درباره عبدالحسین نوشین،‏ پدر تئاتر<br />

مدرن ایران،‏ نام برد که وی جهت بزرگذاشت استادش به رشته<br />

تحریر درآورد.‏<br />

نصرت کریمی،‏ درحال حاضر نود ساله،‏ با همسرش پروین<br />

تیموری در تهران زندگی می کند.‏<br />

چند روایت از ‏»دایی جان ناپلئون«‏ تقوایی-‏ نصرت کریمی<br />

روزنامه اعتماد-‏ 1- در تاریخ اول مرداد ۱۳۵۴، ناصر تقوایی<br />

طی تماس تلفنی به من اظهار داشت:‏ ‏»تا چند روز دیگر باید<br />

کلید دوربینی را بزنم.‏ آقایانانتظامی و نصیریان،‏ برای دو نقش<br />

اول دایی جان و آقاجان در نظر گرفته شده بودند،‏ ولی به علت<br />

شرکت در چند فیلم،‏ نمیتوانند به مدت پنج ماه،‏ اوقات خود<br />

را به طور تمام وقت دراختیار من بگذارند.‏ دستم توی حناست:‏<br />

آیا تو فرصت داری یکی از این نقشها را به عهده بگیری؟«‏<br />

من در آن زمان،‏ فیلم ‏»خانه خراب«‏ را به پایان رسانده بودم و<br />

مشغول نوشتن فیلمنامه سریال ‏»خسرو میرزای دوم«‏ بودم.‏<br />

بنابراین میتوانستم ضمن نوشتن فیلمنامه،‏ با ناصر تقوایی<br />

هم کار کنم.‏ با پیشنهادش موافقت کردم و همان دم،‏ مرا به<br />

دفتر کارش که در محل فیلمبرداری بود دعوت کرد.‏ او نقش<br />

‏»آقاجان«‏ را برای من در نظر گرفته بود.‏ من دوست داشتم<br />

نقش ‏»مش قاسم«‏ را بازی کنم،‏ اما ناصر گفت آن نقش را<br />

به فنیزاده داده است.‏ همان روز قراردادی به مدت پنج ماه،‏<br />

از قرار ماهی ده هزار تومان با من منعقد شد،‏ که بعدا یک ماه<br />

دیگر تمدید شد:‏ چون فیلمبرداری این سریال شش ماه طول<br />

کشی ‏.د<br />

تقوایی که در جستوجوی یافتن هنرپیشهای برای ایفای<br />

نقش دایی جان بود،‏ در این مورد دوستانه با من صحبت کرد.‏<br />

گفتم بازیگران استخواندار و با تجربهای وجود دارند که من<br />

از جوانی که وارد تئاتر شدم آنها را میشناسم.‏ این بازیگران<br />

کارکشته که در دهه بیست در اوج شهرت بودند،‏ سالها است<br />

که از کار تئاتر،‏ خود را کنار کشیدهاند.‏ عده ای را نام بردم<br />

مثلِ‏ گرمسیری،تفرشی،‏ آزاد،نقشینه،ایروانلو،‏ مجید محسنی،‏<br />

وثوق و دیگران.‏ با توافق تقوایی،‏ بالفاصله با عدهای از بازیگران<br />

قدیمی تماس تلفنی گرفتم و کسانی که دعوت به همکاری<br />

را اجابت کردند به دفتر تقوایی آمدند و هر کدام نقشهای<br />

برجستهای را در این سریال به عهده گرفتند.‏ وقتی نقشینه<br />

وارد دفتر شد،‏ تقوایی در‏ همان برخورد اول گفت:‏ ‏»این دایی<br />

جان ناپلئون است!«‏ نقش شمس علی میرزا را به مرحوم<br />

تفرشی آزاد محول کرد.‏ نقش ناظمالحکما را به مرحوم ایروانلو<br />

داد.‏<br />

۲- اگر تمام خانههای اعیانی و قدیمی تهران را از نظر<br />

بگذرانیم،‏ خانهای مناسبتر از این خانه برای فضای دایی جان<br />

ناپلئون،‏ گمان نمیکنم یافت شود.‏ یک فضای سیزده هزار<br />

متری،‏ که یک در ورودی از اللهزار در کوچه بنبست سینما<br />

ملی دارد و در دیگرش از خیابان فردوسی،‏ در کوچه بنبست<br />

سیرک است.‏ در این باغ متروک،‏ شش واحد مسکونی وجود<br />

دارد که ساکنین آن در عیناینکه با هم فامیل هستند،‏ به علت<br />

اختالف سلیقه فرهنگی و عقیدتی،‏ با هم مخالف هستند.‏ این<br />

محل،‏ خانه اتابک اعظم بوده است که بعدا به اتحادیه فروخته<br />

شده و پس از فوت اتحادیه به ورثه او رسیده است.‏ تاالر بنای<br />

اصلی که در زماناتابک ساخته شده و گویا کتابخانهاتابکبوده<br />

است،‏ هماناتاق پذیرایی دایی جاناست.‏ بنایاصلی به سبک<br />

معماری اواخر سلطنت ناصرالدین شاه است.‏ بعضی از خانهها<br />

به سبک معماری زمان احمدشاه و برخی به سبک معماری<br />

زمان رضاشاه است.‏ ساکنین این خانهها که ورثه دست چندم<br />

اتحادیه هستند و روابط خوشی با هم ندارند،‏ فقط به مرمت و<br />

نظافت خانه خود میپردازند و توجهی به فضای عمومی این<br />

مجموعه،‏ طی سالیاننداشتهاند:لذا فضای عمومیبه شکلباغ<br />

مخروبهای به نظر میرسید.‏ شنیدم که تلویزیون برای مرمت<br />

فضای عمومی و نمای ساختمانها،‏ در حدود یک صد و پنجاه<br />

هزار تومان هزینه کردهاست.این مبلغ در آن زمان،‏ برابر قیمت<br />

نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-‏ ژوئن 47 2019


سینما<br />

ویژه گزارش بود.‏<br />

شهر شمال در متری پنجاه و صد آپارتمان یک تابه<br />

که است سریالی بهترین جان،‏ دایی سریال اینکه در ۳- هستند.بنابراین،‏<br />

متفقالقول همگان شده،‏ ساخته درایران حال چشمگیراین<br />

موفقیت در که عواملی آنبحثینمیطلبد.‏ اثبات زیراست:‏<br />

قرار به ترتیباهمیت،‏ به هستند،‏ سهیم سریال ناپلئون،‏<br />

جان دایی کتاب مولف سهم عامل،‏ مهمترین و<br />

نخستین اثر،‏ این من،‏ گمان به است.‏ پزشکزاد ایرج آقای نویسنده،‏<br />

این است.‏ ایران ادبیات تاریخ طنزآمیز رمان بهترین او،‏<br />

دولت ز به مرد ادب مثل - دیگری طنزآمیز داستانهای کرده<br />

تالیف نیز - و...‏ هارونالرشید دربار در خان ماشااهلل طنزآمیز،‏<br />

ادبی کیفیت نظر از ناپلئون جان دایی اما است.‏ دایی<br />

کتاب است.‏ باالتر او آثار سایر از گردن و سر چندین در<br />

و است شده منتشر و ترجمه انگلیسی زبان به حتی جان،‏ کتاب،‏<br />

این در است.‏ گرفته قرار استقبال مورد اروپا،‏ و امریکا ملموس<br />

بسیار فضاسازی،‏ و آدمها روابط و شخصیتپردازی نویسنده<br />

پنداری است.‏ عمیق بسیار روانشناختی،‏ نظر از و خصوصیات<br />

و کرده زندگی سالها رمان،‏ این شخصیتهای با داستان<br />

راوی گویی میشناسد.‏ بن و بیخ از را آنها اخالقی و<br />

اقوام دیگران،‏ و نیست نویسنده خود جز کسی ‏)سعید(‏ میگذرد<br />

داستان در که وقایعی هستند.‏ خانوادگیاو معاشرین عمیقا<br />

و لمس خود پوست و گوشت با نویسنده انگار را خویش<br />

واقعی احساسهای نویسنده،‏ است.‏ کرده احساس ادبی<br />

اثر این و زده پیوند طنزپردازی ذاتی استعداد توان با را عامل<br />

دومین است.‏ آورده وجود به را فرد به منحصر طنزآمیز و<br />

هنرمند کارگردان تقوایی،‏ ناصر آقای سریال،‏ این موفقیت این<br />

برگردان با تقوایی است.‏ سینما زبان و تکنیک به آشنا وقایع<br />

تمام هنرمندانه،‏ و خالق کارگردانی فیلمنامه،‏ به رمان است.‏<br />

داده ارائه رمان از درخشانتر را داستان شخصیتهای و فعالیت<br />

شاهد نزدیک از فیلمبرداری،‏ ماه شش مدت در من و<br />

عمیق عشق دلسوزی،‏ وسواس،‏ با که بودم او خالقیت و با<br />

کار بازیگران،‏ از گرفتن بازی در تقوایی میکرد.‏ کار ایثارگرانه وجودی<br />

با داشت.‏ تسلط ادبی،‏ اثر این سینمایی بیان و دوربین میان<br />

در او با میرسد ذهنم به چیزی اگر بود خواسته من از که به<br />

که کردم فراموش اصال فیلمبرداری جریان در من گذارم،‏ وجود<br />

تمام با و هستم،‏ هم کارگردان و سناریست بازیگر،‏ از غیر بودم.‏<br />

گذاشته کارگردان دراختیار را خود بازیگر،‏ یک مثل فقط اعالی<br />

حد در و میکردم گوش دقت به را تقوایی رهنمودهای میگذاشتم.‏<br />

اجرا به توان ناصر<br />

بود:‏ نفر یک کارگردان،‏ و تهیهکننده سریال این در هنرمند<br />

و خالق کارگردان اختیار در مالی منبع وقتی تقوایی.‏ کار<br />

کیفیت به اینکه بدون میتواند کجا میداند او گیرد،‏ قرار ضرورت<br />

صحنهها کدام در و کند صرفهجویی شود وارد لطمه و<br />

برسد،‏ اعال حد به کار کیفیت تا کند شل را سرکیسه دارد جلوگیری<br />

هم مالی سوءاستفادههای و میل و حیف از ضمنا سیزده<br />

محوطه آن عمومی فضای مرمت برای تقوایی شود.‏ ماهه<br />

شش کرایه اندازه به آنتیک اشیای اجاره و متری هزار بود،‏<br />

تهیهکننده یک دست در بودجه اگر کرد.‏ هزینه محل آن میکرد<br />

صرفهجویی آنقدر مورد این در بیشتر،‏ بردن سود برای عامل<br />

میخورد.‏ جبرانناپذیر داستانلطمه فضای کیفیت تابه اتفاقی<br />

طور به که است کشتهای کار بازیگران شرکت دیگر،‏ در<br />

وقت تمام و نداشته دیگری اشتغال ماه،‏ شش مدت آن در از<br />

بعضی غرغرهای کار،‏ اواخر در البته بودند.‏ کارگردان اختیار کمک<br />

به سفید ریش عنوان به من میشد.‏ شنیده همکاران توضیح<br />

همه برای مختصر،‏ سخنرانی یک با و شتافتم ناصر متعلق<br />

افتخارش کند گل و شود موفق سریال این اگر که دادم که<br />

است ما همه مصلحت به بنابراین بود:‏ خواهد ما همه به باشیم.‏<br />

داشته صمیمانه همکاری تقوایی،‏ آقای با کار پایان تا بود،‏<br />

موثر جان دایی سریال موفقیت در که همکارانی از یکی دلسوز،‏<br />

فعال،‏ بسیار او بود.‏ تدارکات مدیر شیخاالسالمی خانم شیخاالسالمی<br />

خانم بود.‏ حرفهای کار وجدان دارای و انضباط با میکرد.‏<br />

ردیف را تدارکاتی کارهای تمام سروصدا،‏ بدون شده<br />

کار محیط سالمت موجب درست،‏ و منضبط مدیریت دستیاران<br />

فنی،‏ کادر بازیگران،‏ تمام محیطی،‏ چنین در بود.‏ میکردند.‏<br />

همکاری عالقه،‏ و عشق با لشکرها،‏ سیاهی حتی و میرسید،‏<br />

پایان به شب نیمه و میشد شروع صبح هفت از کار چون<br />

سریال،‏ کارگردان نمیکرد.‏ کسالت احساس کسی اما مجموعه<br />

آن مرمت به دلبازی و دست با بود،‏ مقاطعهکار خود اجاره<br />

به مالحظهای قابل بودجه و گماشت همت ریخته هم به فضای<br />

کیفیت بردن باال در که داد،‏ اختصاص عتیقه اشیای چنین<br />

دیگری کس هر اگر کرد تصور نباید اما بود.‏ موثر سریال آمد.‏<br />

خواهد وجود به ناپلئون جان دایی سطح در سریالی کند کتاب،‏<br />

اصلی متن سریال،‏ این موفقیت در عوامل عمدهترین بازیگران<br />

و سناریست و خالق کارگردان عنوان به تقوایی کار<br />

کیفیت عالقهمندبه که هنرمندبودند.بازیگرانی کارکشته کردند.‏<br />

همکاری تقوایی کمتریبا دستمزد حتیبا آنها بودند.‏ نمایشی<br />

هنر در قرن نیم از بیش که کسی عنوان به نگارنده میدهد:‏<br />

را پیشگویی این اجازه خود به است،‏ بوده فعال ایران ایران<br />

تلویزیونی سریال بهترین که ناپلئون جان دایی سریال تماشا<br />

قابل آینده نسلهای برای قرنها است،‏ زمان این تا سریال<br />

این گرفت.‏ خواهد قرار تحسین مورد و بود خواهد از<br />

یکی نمایشی،‏ هنر و جامعهشناختی روانشناختی،‏ نظر از واجتماع<br />

فضا همهاینها،‏ بر عالوه بود.‏ خواهد آثار ماندگارترین تماشاگر<br />

به ملموسی طور به را ۱۳۲۰ شهریور از بعد و قبل نماد<br />

آقاجان و فئودالی تفکر نماد جان دایی میدهد.‏ نشان تجددطلبیای<br />

ویژه هستند.به پهلوی دوران تجددطلبی تفکر نظامیان<br />

زور با و سطحی طور به را غرب اجتماعی مظاهر که فلسفی<br />

تفکر به توجه بدون بود،‏ کرده تحمیل ایران جامعه به یعنی<br />

است،‏ غرب مدرن تمدن زیربنای که رنسانس دوران تمدن<br />

ظواهر که حجاب کشف و تعویضلباس کردنبه بسنده درآمده<br />

نمایش به خوبی به سریال این در است،‏ غرب مدرن غرب،‏<br />

تمدن مظاهر از کپیبرداری این نماد بهترین است.‏ را<br />

سریال این کوچک نقشهای میرزاست.‏ اسداهلل شخصیت دودکار<br />

ورشوچی،‏ مثل اللهزاری،‏ تئاترهای استعداد با بازیگران طور<br />

به را خود نقشهای که داشتند عهده به سلیمانی پروین و کردند.‏<br />

خوببازی چشمگیری اب ارتباط در نمیکنم فراموش هیچگاه که خاطرهای ۴- نداشتند،‏<br />

کار که بازیگران از عدهای با است.‏ فنیزاده زندهیاد گوشه<br />

در فیلمبرداری میکردیم.‏ استراحت باغ از گوشهای در گریم<br />

و لباس با فنیزاده بود.‏ جریان در محوطه از دیگری عروسیها<br />

در روحوضی نمایش رقاصههای تقلید قاسم(،‏ ‏)مش مالقات<br />

قرار محله جاهلهای با رقص،‏ ضمن که درمیآورد،‏ را رب روده خنده از را همه اغراقآمیز،‏ اطوارهای با او میگذارند.‏ محل<br />

که باغ گوشه آن از کارگردان دستیار ناگهان بود.‏ کرده فنیزاده<br />

قاسم!«‏ مش فنیزاده،‏ ‏»آقای زد:‏ فریاد بود فیلمبرداری شد.‏<br />

عوض چهرهاش حالت ناگهان قاسم مش اسم شنیدن با و شاد چشمان شد،‏ کشیده چانهاش طرف به لبهایش کنار وجودش<br />

سلولهای تمام با و شد غمانگیز و بیحال شنگولش،‏ طرف<br />

به لخ لخ و درآورد قوز کمی خزید.‏ قاسم مش جلد به رقاصه<br />

شخصیت از ناگهانی تغییر این رفت.‏ فیلمبرداری محل کردم<br />

مشاهده آن یک در را قاسم مش شخصیت به روحوضی قاسم<br />

مش نقش در فنیزاده زندهیاد گفتم.‏ آفرین او به دل در و او<br />

نمیآورد،‏ در را قاسم مش نام به شخصی ادای نمیکرد،‏ بازی میکرد.‏<br />

زندگی قاسم مش نقش در وجودش سلولهای تمام با قاسم<br />

مش به و نشسته آالچیق در جان دایی که صحنهای در دار<br />

طناب که میدهد فرمان ایستاده آالچیق در آستانه در که موظف<br />

را خود همیشه که قاسم مش کند،‏ برپا دزد اعدام برای را<br />

انسانی جان باید اینکه از میپندارد،‏ ارباب فرمان اجرای به کند<br />

وساطت میخواهد است.‏ شده عصبی تنش گرفتار بگیرد حال<br />

به دلش ضمنا بگذرد،‏ دزد تقصیر سر از جان دایی شاید ارباب<br />

فرمان از تمرد که حالی در میسوزد،‏ اعدام به محکوم حالت<br />

چند دارد گناه احساس بابت این از و نمیداند جایز را از<br />

گناه احساس چرا،‏ و بیچون بری فرمان متضاد:‏ احساسی اعدام<br />

حکم اجرای از دلهره و محکوم حال به دلسوزی تمرد،‏ متوقف<br />

برای التماس و شود انجام خودش دست به باید که حالت<br />

در متضاد،‏ نهان تمامایناحساسهای حکماعدام.‏ کردن دوربینی<br />

کنار در من بود.‏ منعکس فنیزاده نگاه و گفتار چهره،‏ به<br />

که میکردم تماشا را فنیزاده هنرمندانه بازی و بودم ایستاده میداد.‏<br />

ارائه را متضاد احساسهای این تمام حیرتآوری طور نشد<br />

گرفته فنیزاده چهره کلوزآپاز صحنه،‏ دراین که افسوس که<br />

طور آن را او عمیق و متضاد بغرنج،‏ حاالت هم تماشاگر تا کند.‏<br />

دریافت بود 2019<br />

خرداد‎1398‎‏-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 48


ویژه<br />

گزارش سینما اجتماعی<br />

سینمای پیریزی در کریمی نصرت نقش ۱۳۵۷<br />

سال انقالب از پیش مهم سینماگران از کریمی نصرت و ‏"درشکهچی"‏ فیلم دو ارائه با ۱۳۵۰ سال در او میشود.‏ شناخته رساند.‏<br />

یاری سینمایاجتماعیایران شکوفایی ‏"محلل"به نوشین<br />

گروه با بازیگر و گریمور عنوان به که کریمی نصرت بزرگداشت<br />

در کتابی در ‏"استاد"‏ به را خود دین و داشت همکاری سینما<br />

رشته در تحصیل برای ۱۳۳۱ سال در است،‏ کرده ثبت او و<br />

ایتالیا در تجربهاندوزی و آموزش سال چند از پس او رفت.‏ اروپا به برگشت.‏<br />

بهایران ۱۳۴۳ سال به ‏)سابق(‏ چکسلواکی و نویسندگی از گوناگون،‏ رشتههای و عرصهها در کریمی فیلمهای<br />

تولید تئاتر،‏ و سینما برای گریم و طراحی و بازیگری است.‏<br />

داده ارائه زیادی کارهای عروسکی نمایشهای و انیمیشن فعالیت<br />

‏"غیراسالمی"از رفتار و پیشینه خاطر به که پسازانقالب،‏ مانند<br />

‏"متفرقه"‏ کارهایی به و آورد روی تدریس به ماند،‏ باز هنری او<br />

هنری ذوق با همچنان که پرداخت،‏ گل پرورش و پیکرتراشی نزدیکیدارند.‏<br />

و<br />

ذوق هم کرده،‏ کار رشتهای هر در کریمی فنی<br />

الزامات و دانش هم و داده نشان باال قریحهای در<br />

اجرا به تخصصی و ماهرانه صورت به را هنر هر فیلمهای<br />

مانند رشتهها از برخی در است.‏ آورده کارتون(‏<br />

یا ‏)انیمیشن متحرک نقاشی و عروسکی از<br />

پیش او اهمیت اما است؛ بوده بارزترینها از یکی سینماییاوست.‏<br />

فیلم دو خاطر چیزبه هر نو"‏<br />

‏"موج کرانهی بر ۱۳۴۸<br />

سال در که نو"‏ ‏"موج به مشهور جریانی برای<br />

کرد،‏ ایران سینمای وارد تازه هوایی و حال هنرمندانه<br />

طبعی و گفتنی حرفی که هنرمندانی این<br />

کرد.‏ فراهم مناسب نسبتا فرصتی داشتند،‏ سطحی،‏<br />

سینمای نفی چیز هر از پیش جریان بود<br />

‏"مبتذل"‏ کلمه یک در و آسانپسند و بیمایه از<br />

خام تقلید و ارزان الگوبرداری با ایران،‏ جامعه واقعیات از بیگانه که شکل<br />

مصری،‏ و هندی فیلمهای ویژه به خارجی،‏ موفق فیلمهای گرفتهبود.‏<br />

و<br />

بود آمده پدید نوجویی برای بازتری فضای که دورهای در و بیمایه فیلمهای از دلزده و خسته که تماشاگرانی پشتیبانی با ‏"سینمایآبگوشتی"فیلمهایبهتریمیخواستند،نصرتکریمی<br />

که<br />

کرد عرضه برجسته فیلم دو ۱۳۵۰ سال در ماه چند فاصله به شد.‏<br />

سینمایاجتماعیایران سنگبناییبرای شهر<br />

فضای که بود شده تولید فیلم صدها ایران در آن از پیش ایران<br />

جامعه در آنها داستان و میدادند نشان را ایران روستای و نداشتند،‏<br />

ربطی هیچ جامعه واقعیات با فیلمها این اما میگذشت،‏ اصطالح<br />

میگفتند.‏ سخن فارسی زبان به مردم آنها در که این جز گونه<br />

این برای مناسب البته و وهنآمیز نامی ‏"فیلمفارسی"‏ محصوالتبود.‏<br />

در<br />

ایران اجتماعی سینمای داروندار تمام کریمی نصرت از پیش کارگردانی<br />

به آهوخانم"‏ ‏"شوهر جمله:‏ بود،از شده خالصه فیلم چند دو<br />

تقوائی،‏ کارگردانیناصر دیگران"به درحضور ‏"آرامش مالپور،‏ داوود مهرجویی.‏<br />

داریوش کارگردانی هالو"به ‏"آقای و ‏"گاو"‏ فیلم ایران<br />

اجتماعی سینمای که بود کریمی نصرت اول فیلم دو با کارگردان<br />

این کرد.‏ پیدا توانا سخنگویی و شد مطرح واقعی طور به به<br />

را دوربین خود،‏ از پیش سینماگر هر از قویتر و ماهرتر و بهتر قالبی<br />

و بیریشه بازاری سینمای مانند نه او،‏ نگاه برد.‏ مردم میان مردم<br />

فیلمساز باال.‏ از و شیک نو"،‏ ‏"موج سینماگران مثل نه و بود آنها<br />

به درخور نفسی به اعتماد با میشناخت،‏ خوبی به را فرودست میجوشید.‏<br />

آنها با راحتی به و میشد نزدیک به<br />

است؛ مخالف موجود وضع با کریمی نصرت سینمای تحولطلب<br />

او است.‏ معترض اجتماعی نابرابریهای و نارواییها نیست،‏<br />

تفرعنآمیز و خودپسندانه او دیدگاه اما است،‏ ستیزنده و بود<br />

علت این به شاید است.‏ فروتنانه و بیهیاهو او اجتماعی تعهد خروش<br />

و خشم سالها آن در که را،‏ ‏"روشنفکران"‏ او سینمای که میشود.‏<br />

شناخته قدراوامروزبهتر خشنودنکرد.‏ میخواستند،‏ سرگرمکنندهی<br />

و شاد جنبه کریمی سینمای مهم مزیت روان<br />

تمسخر و طنز بستر در همیشه او اجتماعی نقد است.‏ آن به<br />

و میکند جذب راحتی به را ساده تماشاگران او فیلم میشود.‏ خود<br />

وباورهای عادات فیلم در چهبسا که هرچند مینشیند؛ دلشان میگیرد.‏<br />

قرار ضربهها شدیدترین زیر که آنهاست حملهبهسنتهایکهنه<br />

در<br />

‏"درشکهچی"‏ نام به کریمی نصرت سینمایی فیلم اولین ساختگی<br />

عناصر به توسل بدون شهر،‏ جنوب هوای و حال خلق جرأت<br />

به موفقاست.‏ بسیار چاقوکشی،‏ و مانندالواطی کلیشهای و واقعی<br />

فضای مهارت و دقت این با فیلمی هیچ که گفت میتوان و<br />

نکتهسنجی ویژه به بود.‏ نکرده تصویر را عادی مردم زندگی در<br />

فیلم پالن اولین همان از جزئیات،‏ ثبت در دوربین باریکبینی دلنشیناست.‏<br />

سخت قبرستان،‏ اجتماعی<br />

تیپهای و جامعه از که میدهد نشان فیلمساز و عادتها رایج،‏ سنتهای و مراسم دارد.‏ عمیق و درست شناختی پسندیده<br />

خصلتهای میشناسد.‏ خوبی رابه عادی مردم خلقیات سنتهای<br />

مقابل در و میستاید صمیمانه را آنها نیک روحیات و میگیرد.‏<br />

تمسخر و نقد شالق زیر را جاهالنه و زشت و پوسیده زبان<br />

سادهترین به را نامتعارف عشقی داستان ‏"درشکهچی"‏ در<br />

و میسازد مأنوس و آشنا فضایی میکند.‏ روایت سینمایی برقرار<br />

واقعی مناسباتی جاندار،‏ و زنده شخصیتهای مشتی میان از<br />

اما داشته دیرین الفتی میانسال مردی و زن فیلم در میکند.‏ دیگر<br />

دادهاند،‏ دست از را خود همسران که اکنون افتادهاند.‏ جدا هم غیرت<br />

اما هستند.‏ ازدواج به مایل و نیست مانعی آنها عشق سر بر از<br />

پس تنها آنهاست.‏ پیوند از مانع ‏"ناموسی"‏ تعصبات و ‏"مردانه"‏ راه<br />

سر از مانع این که است تلخ برخوردهای و فراوان سختیهای برداشتهمیشود.‏<br />

ونکوهش<br />

درنقد ‏"محلل"‏ کریمیبهنام سینمایی فیلم دومین سخت<br />

سنتزده جامعۀ کهنهی عادتهای و دیرین اعتقادات شد.‏<br />

جنجالانگیزبدل فیلمی وبه بیباکبود از<br />

عصبانیت در خانوادگی،‏ بگومگویی در بازاری شوهری فیلم در زودی<br />

به اما میکند طالقه"‏ ‏"سه را خود همسر و میشود در به خود آن<br />

از داستان در که برداشتی یا اسالمی فقه به بنا میشود.‏ پشیمان و<br />

ندارد ‏"رجوع"‏ حق دیگر مرد این میشود،‏ ارائه زناشویی<br />

خود زن با دوباره میتواند شرطی به تنها همبستر<br />

او با ‏"محلل"‏ نام به دیگر مردی که کند،‏ از<br />

میگیرد:‏ قرار دردناک تنگنایی در مرد شود.‏ از<br />

و بگیرد نادیده را شرع احکام نمیتواند سویی همسر<br />

همبستری به نیست حاضر دیگر سوی دهد.‏<br />

رضایت مردیبیگانه خودبا از<br />

یکی به که ‏"محلل"‏ سینمایی فیلم گوشهچشمی<br />

هدایت صادق کوتاه داستانهای ویژه<br />

به و سنتی باورهای مزاحمت داشته،‏ نشان<br />

خوبی به امروز دنیای با را آنها ناسازگاری را<br />

دینی محافل تند واکنش فیلم میدهد.نمایش پس<br />

و انجامید فیلم توقیف به که داشت دنبال به آورد.‏<br />

بار به گرفتاری آن سازندهی برای انقالب از دلخواه<br />

سینمای از یادشده فیلم دو تولید از پس کریمی نصرت سیاسی<br />

فشارهای و فرهنگی موانع که گفت میتوان شد.‏ دور خود کارگردان<br />

مقام در گاه او پس آن از داشتند.‏ باز راهش ادامه از را او به<br />

بیشتر که کرد شرکت فیلمهایی در بازیگر نقش در بیشتر و کوبنده<br />

طنز و طعن به را بیمایه کمدی و داشتند توجه گیشه میدادند.‏<br />

ترجیح با<br />

سالی چند و گذراند سختی دوران انقالب از پس هنرمند این هنر<br />

به انقالب از پیش که تیرهاندیشانی برد.‏ سر به وحشت و هول به<br />

انقالب از پس بودند،‏ نیافته دست خودش به اما زده آسیب او سپس<br />

و افتاد زندان به مدتی کریمی افتادند.‏ مافات"‏ ‏"جبران فکر شد.‏<br />

منع هنری کار از در<br />

را خود هنری خالقیت انقالب از پس سالهای در کریمی همچنین<br />

کرد.او عرضه گریم و پیکرسازی مانند دیگری رشتههای هنری<br />

دانش و تجربه پرداخت،‏ تدریس به هنری آموزشگاههای در همواره<br />

نیز خود کالسهای در و داد قرار جوانان اختیار در را خود کرد.‏<br />

تأکید سینما رویکرداجتماعی براهمیت 49 2019<br />

ژوئن خرداد‎1398‎‏-‏ شانزدهم شماره نیماتایمز


گزارش ویژه سینما<br />

نصرت اله کریمی 95 ساله می شود<br />

از همان بچگی احساس می کردم شدم « چارلی چاپلین »<br />

پرویز نوری<br />

نویسنده و منتقد سینما<br />

نصرت اله کریمی در اول دی ماه 1303 در تهران به دنیا آمد.‏<br />

تحصیالت دوره متوسطه را در هنرستان صنعتی تهران گذراند<br />

و از همان جا دیپلم گرفت.‏ سپس از سال 1317 به تحصیل<br />

در رشته هنرهای نمایش ، گریم و طراحی صحنه در آموزشگاه<br />

تئاتر مشغول شد.‏ او از سال 1319 توانست وارد فعالیت های<br />

هنری شود و در نمایشنامه هایی که در تئاترهای تهران برگزار<br />

می شد ، به عنوان گریمور و طراح صحنه و هم چنین هنرپیشه<br />

به کار بپردازد.‏<br />

در سال 1323 بود که به گروه تئاتر نوشین ملحق گشت.‏<br />

عبدالحسین نوشین در حقیقت از بنیان گذاران تئاتر نوین در<br />

ایران به شمار می آمد.‏ در همان سال ها ضمن انجام امور گریم<br />

و طراحی صحنه ، در نمایش هایی از جمله " دختر شکالت<br />

فروش " و " اوژنی گرانده " هم نقش هایی بر عهده گرفت.‏ در<br />

سال 1332 به جهت تصمیم به ادامه تحصیل عازم ایتالیا شد و<br />

آن طور که خودش مدعی شده مدتی به عنوان دستیار ویتوریو<br />

دسیکا به فعالیت در سینما مشغول بود و در عین حال در کمدی<br />

های نئورئالیستیایتالیایی هم در کنار دوبلرهایی چون منوچهر<br />

زمانی و حسین سرشار به دوبله فیلم ها می پرداخت.‏ مدتی پس<br />

از آن به چکسلواکی سفر کرد و دوره تئانر عروسکی و مجسمه<br />

سازی را در آنجا فرا گرفت.‏ نصرت کریمی در سال 1343 به ایران<br />

بازگشت و در وزارت فرهنگ و هنر مسئولیت کارگاه انیمیشن را<br />

عهده دار شد و یکی از عروسک های مشهور او " آقای شاکی"‏ در<br />

تلویزیون ، محبوبیت بسیاری در بین عامه به دست آورد.‏ فعالیت<br />

های سینمایی را در سال 1350 با طراحی لباس در فیلم " بابا<br />

شمل " ساخته علی حاتمی آغاز کرد.‏ نخستین فیلم او در مقام<br />

کارگردانی به سال 1350 با فیلم ‏"درشکه چی"‏ بود.‏ فیلمی در<br />

مایه آثار رئالیستی ایتالیایی و آن چه از سینمای آن زمان فیلم<br />

سازهای بزرگی چون ویتوریو دسیکا و ماریو مونیچلی آموخته<br />

بود.‏ خودش در ‏"درشکه چی"‏ نقش شخصیت اصلی داستان را<br />

بر عهده داشت.‏ اما فیلمی که نصرت کریمی را در سینما معروف<br />

کرد ‏"محلل"‏ بود و با موضوعی به شدت ضد مذهبی و همین<br />

مسئله برایش در بعد از انقالب مشکل ساز شد.‏ در زمانی که<br />

فیلم بر پرده سینماها بود ، آیتاله مطهری مطلبی معترضانه در<br />

روزنامه اطالعات نوشت که ‏"محلل"‏ هیچ گونه ارتباط واقعی و<br />

درستی با اسالم ندارد و فیلم ساز بکلی از شئون و احکام اسالمی<br />

به دور بوده است.‏ کریمی پس از آن ، جوابیه ای تند و تیز به آیت<br />

اله مطهری داد که در رد حرف های او بود و همین قضیه سبب<br />

شد تا در اوایل انقالب به زندان محکوم شود.‏ شانس با او یار بود<br />

چون وقتی معلوم شد تهیه کننده ‏"محلل"‏ مهدی میثاقیه از<br />

جمله بهاییان است ، حکم آزادی اش صادر گشت.‏ به هر روی ،<br />

عمده شهرت و محبوبیت او در سال 1354 به خاطر بازی نقش<br />

‏"آقاجون"‏ در سریال فوقالعاده و ماندگار ناصر تقوایی ‏"دایی جان<br />

ناپلئون"بود.‏<br />

نصرت کریمی در سال 1352 هم در چند فیلم متوسط تنها<br />

به عنوان بازیگر حضور پیدا کرد.‏ درسال 1353 هم جالب است<br />

بدانید در فیلم ‏"گوزن ها"ی مسعود کیمیایی ، دستیار فیلمبردار<br />

شد!‏ هم چنین در دو فیلم دیگر کیمیایی ‏"غزل"‏ )1355( و<br />

‏"سفرسنگ")‏‎1356‎‏(نقش هاییبازی کرد.‏<br />

کریمی در سال های بعد از انقالب و در سنین کهولت مدتی<br />

ممنوع الکار بود و پس از اجازه توانست در برخی از فیلم های نه<br />

چندان قابل توجه ( مثل ‏"قافله"‏ ، ‏"تیغ آفتاب"‏ و ‏"برخورد"(‏ در<br />

سمت دستیار کارگردان همکاری کرد.‏ پسر او ، بابک کریمی از<br />

هنرپیشه های مستعد امروز است و در آثار عمده اصغر فرهادی (<br />

از جمله ‏"جدایی"‏ ، ‏"گذشته"‏ و ‏"فروشنده"(‏ نقش هایی بر عهده<br />

گرفتهاست.‏<br />

گوشه هاییاز مصاحبه به نصرت کریمی را می خوانید:‏<br />

‏\\راجع به گذشته تان و چگونگی عالقه به سینما<br />

برایمانبگویید.‏<br />

عالقه به بازیگری را از کودکی داشتم . بچه جنوب شهر تهران<br />

بودم.‏ آن موقع تئاتر نبود یا بود ولی ما را نمی بردند.‏ تو عروسی<br />

ها بود که تئاتر روحوضی و مطرب ها را می دیدم.‏ عاشق آن<br />

کاکاسیاه شده بودم.‏ کالس چهار و پنجابتدایی با همشاگردی ها<br />

و بچه های محل یک گروه تئاتری درست کرده بودیم.‏ باید بگویم<br />

از بچگی چارلی چاپلین را خیلی دوست داشتم.‏ یادم هست آن<br />

زمان که فیلم ها صامت بود و خانه ما رو به روی سینما تمدن<br />

قرار داشت ، یک پسر خاله داشتم که مترجم سینما بود . من<br />

با پارتی این پسر خاله هر شب می رفتم سینما . آن موقع پنج<br />

- شش سالم بود.‏ فیلم را که یک هفته می گذاشتند من هفت<br />

شب آن را می دیدم.‏ آن قدر که عاشق چارلی چاپلین شده بودم<br />

در یک لحظه در دوران کودکی خیال می کردم من هم چارلی<br />

چاپلین هستم.‏ تو مهمانی اقوام و دوستان مرا بلند می کردند<br />

می گذاشتند وسط مجلس و می گفتند " چارلی چاپلین شو".‏<br />

احساس می کردم شدم جارلی چاپلین و حقیقتأ باورم شده بود.‏<br />

‏\\چه طوربه هنرپیشگی رسیدید؟<br />

پدرم به من می گفت برای رفتن به دبیرستان سه تا مدرسه<br />

هست.‏ هر کدام را خواستی انتخاب کن.‏ اگرمی خواهی کار<br />

تجارت کنی و دنبال کسب و کار بروی ، برو مدرسه دارایی.‏ اگر<br />

می خواهی اداری بشوی و در وزارتخانه ها استخدام بشوی ، برو<br />

دارلفنون.‏ اما اگر می خواهی هنرمند بشوی و صنعت گر ، باید<br />

بروی مدرسه صنعتی.‏ آن موقع من عشق به هنر داشتم و گفتم<br />

مدرسه صنعتی.‏ مرا بردند و اسمم را نوشتند درآهنگری.‏ یک روز<br />

که داشتم به هنگام کار آهن بری ادا در می آوردم و بچه ها می<br />

خندیدند ، رییس آنجا مهندس اولیایی وارد شد و مرا در آن<br />

حالت دید و خنده اش گرفت و بعد گفت : ‏"آقا جان ، تو جات تو<br />

هنرستان صنعتینیست.اول الله زاریک کوچه هست که سرش<br />

یک پالک برنجی است.‏ روش نوشته هنرستان هنرپیشگی ، تو<br />

50 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-ژوئن 2019


سینما گزارش ویژه<br />

بایدبروی آنجا".‏<br />

‏\\در هنرستان هنرپیشگی چه چیزهایی<br />

آموختید؟<br />

در آنجا کارهای گریم را زیر نظرکنعانی یاد گرفتم.‏<br />

مرحوم نوشین در سال 1323 تئاتر فرهنگ را پایه<br />

گذاری کرد.‏ یکی را به اسم ناپلئون سروری به استخدام<br />

در آورد تا کارهای گریم را انجام دهد.‏ من دستیار او<br />

شدم.‏<br />

‏\\کار گریم را از کجا یاد گرفته بودید؟<br />

از روی کتاب طرز گریم را یاد گرفتم.‏ خصوصأ کتابی<br />

که مال سال 1938 بود.‏ بعد هم در سال 1329 برای<br />

گریم در تئاتر سعدی استخدام شدم.‏ البته بازیگری را<br />

هم انجام می دادم.‏ به من ماهی دوهزار تومن حقوق<br />

می دادند،‏ درحالی که گریمورهای دیگرحقوق شان<br />

ماهی صدوپنجاه تومن بود.‏ آن موقع پیش پرده هم می<br />

خواندم.‏<br />

‏\\مجسمه سازی را به چه طریق شروع کردید؟<br />

ریشه های مجسمه سازی بر می گردد به دوران کودکیم.‏<br />

یادم هست حتیبا گلباغچه مجسمه می ساختم.‏ عالقمندبودم<br />

به تیپ های مختلف.‏ برادرم نقاش بود و بهش می گفتم برای<br />

من عکس ارباب بکش یا رخت شور و یا حمال.‏ از روی آن ها<br />

مجسمه درست می کردم.‏ در سال 1320 یا 21 که کنفرانس<br />

تهران تشکیل شد ، آن هنگام که چرچیل و استالین و روزولت<br />

آمدند تهران ، برادرم نقاشی هایی ازآن ها کشید و به شان تقدیم<br />

کرد.‏ بعد هم یک نامه داد که نوشته بود دوست دارد موزه های<br />

آن ما را ببیند.‏ اول شوروی او را دعوت کرد.‏ وقتی رفت و برگشت<br />

گفت آنجا تئاتر عروسکی شان فوقالعادهبود.‏ گفتمبایدبروماروپا<br />

و این رشته را بخوانم.‏ نظام وظیفه نرفته بودم و پول و پاسپورت<br />

هم نداشتم.‏ 9 یا 10 سال طول کشید تا در سال 1331 توانستم<br />

معافی بگیرم و پاسپورتم را درست کنم و پول هایم را جمع<br />

کنم و بروم اروپا.‏ یک مدتی ایتالیا ماندم که مدرسه عروسکی<br />

نداشت.‏ بعدش رفتم اتریش و سپس چکسلواکی که دانشکده<br />

تئاتر عروسکی داشت.‏ همان موقع فیلم عروسکی که کارل زمان<br />

ساخته بود ، دیدم و این برای اولین بود ، عروسک ها<br />

روی شیشه بازی می کردند،‏ حیران شدم.‏ به همین<br />

خاطر رفتم دانشکده سینما و ساخت فیلم عروسکی<br />

را یاد گرفتم.‏ برای این کار هم حدود پنج سال رشته<br />

کارگردانی را گذراندم.‏<br />

کارنامهسینمایی ‏"نصرتکریمی"‏<br />

فیلم های شاخص :<br />

‏"درشکه چی"‏ )1350(<br />

اولین فیلم کریمی با نگاهی واقع گرایانه به<br />

ملودرامی تأثیرگذار دست پیدا می کند.‏ حکایت<br />

یک درشکه چی ‏)نصرت کریمی(‏ که به خاطر<br />

دست یافتن عشق زندگی اش ‏)شهال ریاحی(‏ با<br />

موانع بیشماری درگیر می شود.‏ فیلم فضایی قابل<br />

لمس با شخصیت پردازی هایی سنجیده و حس<br />

شدنی ارایه می دهد و فیلمساز در نخستین کارش اثری<br />

در مایه های فیلم های نئورئالیستی ایتالیایی ترسیم می<br />

سازد.‏<br />

‏"محلل"‏ )1350(<br />

با این فیلم جنجال برانگیز احکام اسالمی درباره<br />

برگشت شوهر به همسر سه طالقه اش و وجود یک محلل<br />

، به طنز گرفته می شود.‏ هر چند کریمی به چنین مضمون<br />

مذهبی به شکل یک هزل پرشوروحال پرداخته بود لیکن<br />

فیلمی بود که به وسیله آیت اله مطهری به دلیل نقض<br />

قوانین اسالم ، محکوم شد و فیلمساز به زندان افتاد.‏ نصرت<br />

کریمی خود نقش اصلی را داشت با همسرش ‏)ایرن(‏ .<br />

محلل ‏)رضا کرم رضایی(.‏<br />

‏"حکیم باشی"‏ ( 1351(<br />

در این کمدی طنزآمیز ساخته پرویز نوری ، قصه حکیم<br />

باشی ‏)نصرت کریمی(‏ در یک ده دور افتاده بازگو می شود<br />

که با جادو و جمبل بیماران را معالجه می کند اما با ورود<br />

یک پزشک از شهر)منوچهروالی زاده(‏ همه چیز به هم می<br />

ریزد....‏ ایرن در نقش زنی ظاهر می گردد که حکیم باشی<br />

دلباخته اش شده است.‏ فیلم با توفیق بسیار روبه<br />

رو شد و با فروش باالی یک میلیون ، در لیست<br />

پرفروش های سال قرار گرفت.‏<br />

‏"عیالوار"‏ )1352(<br />

موضوع این کمدی - که به وسیله بهرام ری<br />

پور و پرویز نوری بر مبنای یک ماجرای واقعی<br />

در اصفهان ، نگاشته شده - به روایت یک حاجی<br />

‏"کمال قندچی")نصرت کریمی(‏ می پردازد که<br />

صاحب چهار همسر است ‏)توران مهرزاد ، پوری<br />

بنایی ، شهرزاد و نگار(‏ و فیلم به کارگردانی پرویز<br />

نوری از دیدگاهی هزل آمیز ، موضوع ازدواج و<br />

مردی که دارای اهل وعیال بسیار است را مطرح<br />

می سازد.‏<br />

‏"خانه خراب"‏ )1354(<br />

نصرت کریمی مجددأ به همان نوع کمدی<br />

رئالیستی که به ساخت آن تخصص دارد ، رو آورده و<br />

خود در قالب کارمندی ظاهر می گردد که به اصرار همسر<br />

و بچه هایش می خواهد خانه اش را بفروشد و در زمین<br />

تازه ای از نو خانه ای بنا سازد لیکن به خاطرکمبود و<br />

ضعف مالی ، دچار دردسر و گرفتاری می شود.‏ در فیلم<br />

شهیار قنبری-‏ ترانه سرای مشهور - هم نقشی عهده دار<br />

شده است.‏<br />

فیلم های ضعیف:‏<br />

‏"حسن سیاه"‏ )1351(<br />

نصرت کریمی در این کمدی سبک به روال روحوضی<br />

به کارگردانی پرویز اصانلو ، نقش قهرمان داستان یعنی<br />

‏"حسن سیاه"‏ را که سرپرست ‏"آژانس هنری"‏ است ، بازی<br />

می کند.‏ کار او اجرای برنامه های شادمانی در مجالس<br />

عروسی هاست . در فیلم فخری خوروش هم حضور دارد.‏<br />

‏"تخت خواب سه نفره"‏ )1351(<br />

در این کمدی سطحی که به نظر می رسید نصرت<br />

کریمی از موضوع فیلم ‏"عیالوار"‏ برداشت کرده ،<br />

باردیگرسراغ مردی زن باره ‏)کریمی(‏ می رود که قرار<br />

است با دوزن ‏)توران مهرزاد و دیانا(‏ زندگی کند.‏<br />

فیلم با صحنه هایی ناراحت کننده متأسفانه<br />

لطمه زیادی به استعداد گذشته این فیلمساز<br />

و بازیگرآورد.‏<br />

‏"خسرومیرزای دوم"‏ )1356(<br />

این مجموعه تلویزیونی - که به صورت فیلم<br />

ساخته شد - از آخرین فعالیت های نصرت<br />

کریمی محسوب می شود.‏ داستان بر اساس<br />

خسرومیرزای دوم در خانواده ای اشرافی و<br />

فئودال می گذرد و در حقیقت ازاجداد کسانی<br />

است که از زمان کریم خان حکمرانی می کرده<br />

اند.‏ نقش اصلی را خود کریمی بر عهده داشت<br />

و دیگر بازیگران هم لرتا ، ایرن و دیانا بودند.‏<br />

مجموعه تأثیر خوبی از خود باقی نگذاشت.‏<br />

نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-‏ ژوئن 51 2019


سینما ادبیات<br />

شکارِ‏ رام،‏ شکارچیِ‏ خشن<br />

نگاهی به فیلم ‏»متری ششونیم«‏<br />

ماهنامه فیلم - رضا زمانی - متری ششونیم<br />

نویسندهوکارگردان:سعیدروستایی،مدیرفیلم برداری:‏<br />

هومن بهمنش،‏ تدوینگر:‏ بهرام دهقانی،‏ آهنگ ساز:‏ پیمان<br />

یزدانیان،‏ صداگذار:‏ امیرحسین قاسمی،‏ صدابردار:‏ ایرج<br />

شهزادی،‏ طراح چهرهپردازی:‏ ایمان امیدواری،‏ بازیگران:‏<br />

پیمان معادی،‏ نوید محمدزاده،‏ پری ناز ایزدیار و فرهاد<br />

اصالنی،‏ تهیه کننده:‏ سید جمال ساداتیان،‏‎۱۲۵‎ دقیقه.‏<br />

سرگرد صمد ‏)پیمان معادی(‏ عضو پلیس مبارزه با مواد مخدر،‏<br />

چند سالیست که در جستجوی یکیاز سرکردههای تولید و توزیع<br />

شیشه به نام ناصر خاکزاد ‏)نوید محمدزاده(‏ است.‏ او موفق می شود<br />

از طریق نامزد سابق ناصر ‏)پری ناز ایزدیار(‏ محل زندگی او را پیدا و<br />

دستگیرش کند.‏ ناصر پس از دستگیری در جستجوی راهی برای<br />

فرار از قانون است و در ضمن حرف هایی برای گفتن دارد...‏<br />

خلق یک شخصیت پلیس مبارزه با مواد مخدر که رفتار و<br />

گفتارش فراتر از کلیشه های رایج سینمای ایران است و شغلش<br />

بخشی جدانشدنی از زندگی اش شده و قسمت مهمی از<br />

شخصیتش را شکل داده،‏ مهم ترین دستاورد فیلم جدید سعید<br />

روستایی است.‏ روستایی با فیلم ابد و یکروز،‏ با همان اثر اولش<br />

نشان داد که قدر موقعیت هاییاز جنس سینما را می داند و می تواند<br />

سکانسهایی خلق کند که مخاطب را با خود همراه کند.‏ چنین<br />

موقعیت هایی در ساخته جدیدش بیشتر به چشم می خورد؛ از<br />

لحظه ای که نیروهای پلیس به قصد دستگیری مصرف کنندگان<br />

مواد مخدر به حاشیه شهر هجوم می برند و سپس فصل گرفتن<br />

آب روی سر بازداشتشدگان توسط ناصر خاکزاد و در نهایتانفجار<br />

در آشپزخانهی تولید شیشیه رضا ژاپنی،‏ مخاطب پیوستهبا چنین<br />

موقعیت های همراه کننده و جذابی روبهرو می شود.‏ اما آن چه که<br />

باعث می شود نتوان متری ششونیم را یک قدم رو به جلو در<br />

کارنامه وی به حساب آورد،‏ چند پارگی اثر در وهله اول و به بار<br />

ننشستن و یا رها کردن شخصیت ها در وهله دوم است.‏<br />

در نگاه اول فیلم دو پاره است؛ نیمه اول به سرگرد صمد و<br />

تالش های او اختصاص دارد و نیمه دوم به ناصر خاکزاد می پردازد.‏<br />

اما فیلم چند پاره ترازاینهاست.برخیاز فصل های فیلم طوالنی تر<br />

از آن هستند که در بافت یک درام منسجم بتوانند برای خود دلیلی<br />

وجودی پیدا کنند وبرخی دیگر هم آن قدر کوتاه و یا تکراری کهبود<br />

و نبودشان فرقی نمی کند؛ تأکید دوباره ناصر به جناب وکیل برای<br />

جلوگیری از مصادره منزل خانواده اش فقط زمان فیلم را طوالنی -<br />

تر می کند و حتی حرف زدن از اینکه خودش قبالً‏ خودکشی<br />

کرده ‏-در همین سکانس-‏ و حاال بایداعدام شود هم توجیهی برای<br />

خودکشی او در هنگام دستگیریاش نمی تراشد و فقط به ابهام<br />

مخاطب درباره این تصمیم او دامن می زند.‏ این چند پاره بودن<br />

ناشیاز فراوانی موقعیت هاییست که فیلم سازنه توانسته آن ها رابه<br />

درستی در دل درام جا دهد و نه توانسته از آن ها دل بکند.‏<br />

برای درک بهتر این هدر رفتن ایده ها ففط کافیست به منطق<br />

52 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-ژوئن 2019<br />

همان سکانساول و پایانبندی آن،‏ قبلاز<br />

تیتراژ آغازین و ظهورنام فیلم توجه کنید؛<br />

بعداز تعقیب و گریز یکیاز مأموران و یک<br />

قاچاقچی مواد مخدر،‏ قاچاقچی خودش را<br />

ندانسته و با دستپاچگی درون گودالی در<br />

نزدیکی ساختمان در حال ساخت می -<br />

اندازد که بالفاصله آن گودال عمیق<br />

توسط یک لودر پر می شود و فراری<br />

زنده به گور میشود.‏ این سکانس با وجود<br />

کوبندگیاش منطقی به نظر نمیرسد؛<br />

هیچ گودالی با آن عمق را بدون دلیل<br />

حفرنمی کنند کهبدون دلیل پُرش کنند.‏<br />

انگار فیلم ساز آنقدر جذباین زندهبهگور<br />

کردن فراری ‏)حال تفسیر فرامتنی اش هر<br />

چه می خواهد باشد:‏ فراموشی بخشی از<br />

افراد توسط سیستم یا جامعه(برای تحت<br />

تأثیر قرار دادن مخاطب قرار گرفته که<br />

منطق درونی سکانس را فراموش کرده<br />

است.‏ همین نارسایی در سکانس های<br />

دیگری از فیلم هم وجود دارد،‏ مونولوگ -<br />

های طوالنیناصر درباره سختی هایی که<br />

در زندگی اش متحمل شده گرچه به<br />

خودی خود جذاب است اما در چارچوب<br />

درام جای خودش را پیدا نمی کند و فیلم<br />

را از ریتم می اندازد.‏ هم چنین است منطق اتهام زدن ناصر به صمد<br />

و شک کردن قاضی به او و چند دقیقه بعد رفع اتهام،‏ بدون هیچ<br />

توجیهمناسبی.‏<br />

اما نیمه اول فیلم با وجود یک پلیس درست‏ و حسابی ‏)که<br />

بیشتر به کلینت ایستوود فیلم هری کثیف شباهت دارد تا به آل<br />

پاچینو مخمصه(‏ درگیر کنندهاست.‏ راهانداختنبازی های مختلف<br />

و استفاده از دیگران برای رسیدن به ناصر هوشمندانه است.‏ هر چه<br />

فیلم در نبود ناصر خوب جلو می رود و حتی شخصیت او با وجود<br />

عدم حضورش مهیب جلوه می کند،‏ با دستگیری و آمدنش بهاداره<br />

پلیس و سپس رفتن به بازداشتگاه،‏ رشته های فیلم پنبه می شود<br />

و اگر بازی درگیرکننده و خوب نوید محمدزاده نبود،‏ از این جنبه<br />

فیلم را از دست رفته بود.‏ فیلم ساز هر چه سعی می کند قهرمان<br />

و هم آوردش و هوش و ذکاوت آن ها را در یک راستا قرار دهد<br />

نمی شود که نمی شود.‏ ناصرخاکزاد آن انسان باهوشی نیست که<br />

یک امپراطوری مواد مخدر را هدایت کند،‏ پس قطب مخالفش<br />

هم که همان پلیس است به اندازه او پایین می آید و تالش هایش<br />

بیارجوقرب به نظر می رسد.‏ آن پلیس با جَ‏ نَم نیمهاول فیلم حتی<br />

اگر در نیمه دوم فراموش نمی شد،‏ باز هم با این شخصیت پردازی<br />

نیم بندِ‏ قطبِ‏ مخالفش کهبیشتربه یک فروشنده خرده پا می ماند<br />

تا یک سرکرده،‏ باز هم نمی توانست فیلم را نجات دهد.‏<br />

رابطه میان شکار و شکارچی یکی از پیرنگ های مرسوم در<br />

جهان سینماست،اما فقط زمانی جواب می دهد که هم شکار و هم<br />

شکارچی صاحبنگاهیبه زندگی،‏ شغل خود و جهان پیرامونشان<br />

باشند؛ عنصری که متأسفانه حلقه مفقوده فیلم روستاییست و رد<br />

و نشانی از آن وجود ندارد.‏ دلیل نبود چنین نگاهی در دو طیف<br />

داستان هم کامالً‏ روشن است؛ فیلم ساز اول می خواهد فیلمی<br />

اجتماعی و مبتنی بر واقعیت بسازد،‏ تازه در مرحله بعد به فکر<br />

ساخت فیلمی در زیر ژانر پلیسیست.‏ در حالی کهبایداین مسیر را<br />

کامالًبرعکس طی کند؛ داستان پلیسی خود را درست تعریف کند،‏<br />

سپس اگر دغدغه ای اجتماعی هم در پس ذهن فیلم ساز وجود<br />

دارد در کنار فیلم به حرکت در آید و راه خود را به آرامی به ادامه<br />

فیلمباز کند.‏<br />

تمام آن چه که راقم این سطور نوشت به آن معنی نیست<br />

که فیلم متری ششونیم را فیلم از دست رفتهای می داند،‏ بلکه<br />

معتقد است فیلم ساز،‏ فیلم بینِ‏ کار بلدیست که قدر لحظات<br />

ناب سینمایی را می داند و میخواهد اثرش از جنس سینما باشد<br />

اما در عین حال اعتقاد دارد فیلم مخاطب را به وجد می آورد اما<br />

اقناع نمی کند.‏ فقط امید دارد که او بهتر ببیند و بهتر بخواند تا<br />

اول صاحب نگاهی منحصربهفرد نسبت به دنیای پیرامونش شود<br />

و هم چنین زمان بیشتری را روی انسجام نهایی اثرش بگذارد تا<br />

در کنار توانایی هایی مانند دیالوگنویسی خوب،‏ بازی گرفتن از<br />

بازیگران و اجرای مناسبش در موقعیت ها،‏ فقط راضی به داشتن<br />

بودجه عظیم نباشد و از همان مرحله نوشتن فیلم نامه قدر این<br />

همهاستعداد رابداند.‏ قطعاًاینگونه سینمایایران صاحب فیلم ساز<br />

خواهد شد که هر اثرش آینه ایست از بخشی از زندگی اجتماعی<br />

مردماین سرزمین.‏


سینما<br />

آشپزی خراسانی<br />

اشکنه تهیه طرز واقعیت<br />

اما گذاشتهاند،‏ تهرانی اشکنه را اسمش بعضیها طبخ<br />

دیگران از پیش را آن خراسان مردم که است این رنگی<br />

جنوبیها خراسانی،برخالفاشکنه میکردهاند.اشکنه اگر<br />

است.‏ آبکیتر بوشهری،‏ اشکنه به نسبت و دارد قرمز ساده<br />

و سبک پیشغذای یک دنبال به یا هستید گیاهخوار غذای<br />

ساعتاین درنیم تنها که میکنیم پیشنهاد میگردید،‏ کنید.‏<br />

آماده را ساده الزم<br />

مواد عدد<br />

۲ مرغ:‏ yتخم • •<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

عدد<br />

۲ yپیاز:‏ عدد<br />

yسیبزمینی:‏‎۳‎ پر<br />

سر غذاخوری قاشق ۱ گوجه‏‎فرنگی:‏ yرب چایخوری<br />

قاشق ۱ yزرچوبه:‏ مقداری<br />

فلفل:‏ و نمک yروغن،‏ yاشکنهخراسانی<br />

طرزتهیهاشکنهخراسانی<br />

کنید<br />

داغ مالیم آتش روی قابلمه در را روغن قاشق سه دو،‏ دهید.‏<br />

تفت آن در را ریز و ساطوری پیاز و کم<br />

و کنید اضافه را زردچوبه گرفت،‏ رنگ پیاز وقتی و<br />

کنید اضافه را گوجهفرنگی رب سپس بزنید.‏ هم را مخلوط چرخبدهید.‏<br />

کمی جوش<br />

به تا بزنید هم و کنید اضافه رب به آب پیمانه دو حدود<br />

و کنید اضافه را شده خرد نگینی سیبزمینی بیاید.‏ دهید.‏<br />

فرصت سیبزمینی به پخت برای ربع یک و<br />

بشکنید قابلمه در را تخممرغ اشکنه،‏ کشیدن از پیش بپزد.‏<br />

تا بزنید هم مالیم آتش روی کردن<br />

آماده دارید،‏ دوست را خراسانی غذاهای طعم اگر میکنیم.‏<br />

پیشنهاد شما رابه مشهدی شله کوزهگری<br />

فوت دلتان<br />

اگر اما است گوشت بدون و ساده غذای یک اشکنه و قوامبیشتریبگیرد میکنید آماده که میخواهداشکنهای خورده<br />

خیس فنجانلپه یک درابتدا میتوانید شود،‏ مغذیتر لپه،‏<br />

پخت از بعد و دهید تفت شده سرخ پیاز با همراه هم را بگیرید.‏<br />

پیش در را پخت مراحل باقی اینکه<br />

یا کنید دلبازی و دست کمی روغن کردن اضافه در باشید<br />

داشته خاطر به بریزید.‏ قلم آب فنجان یک غذا این در میشود.‏<br />

جمع روغن کمی معموال مجلسی رویاشکنه که مورد<br />

غذا این به دادن طعم برای که معطری سبزی را<br />

شنبلیله دسته شنبلیلهاست.نصف میگیرد،‏ قرار استفاده کنید.‏<br />

اضافه آن به کار پایان در و کنید خرد و پاک اما<br />

میکنند خرد درشت را غذا این سیبزمینی بعضیها بودن<br />

ریز که بدانید باید میکنید،‏ آماده لپه با را غذا این اگر میکند.‏<br />

رابهتر آن ظاهر سیبزمینی 2019<br />

خرداد‎1398‎‏-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 54


آشپزی سینما<br />

آش عباسعلی یکی از معروفترین آشها در کرمانشاه<br />

است و در ایام مبارک رمضان طرفداران زیادی دارد.‏<br />

قدمت آن به حدود 200 سال میرسد و اسمش را از<br />

آشپز ماهری که سالها پیش نذر کرده بود آشی مقوی<br />

را هر شب به روزهداران بدهد گرفته است.‏ در این آش<br />

از انواع حبوبات،‏ گوشت،‏ سبزیها و روغن کرمانشاهی<br />

استفاده میشود و از خصوصیات اصلی آن کش آمدن<br />

است و طبخ آن حوصله میخواهد.‏ در ادامه با ما همراه<br />

باشید تا ترفندهای تهیه این آش خوشمزه و اصیل را به<br />

شما آموزش دهیم.‏<br />

مواد الزم برای تهیه آش عباسعلی کرمانشاهی<br />

yنصف پیمانه جو<br />

yنصف پیمانه لوبیا سفید<br />

yنصف پیمانه برنج<br />

yنصف پیمانه بلغور گندم<br />

yدو سوم پیمانه عدس<br />

yیک سوم پیمانه نخود<br />

300y گرم گوشت ران یا دنده گوسفندی<br />

yنصف پیمانه روغن کرمانشاهی<br />

yنصف پیمانه پیاز داغ<br />

yنمک و فلفل به مقدار الزم<br />

yزردچوبه و دارچین به مقدار الزم<br />

yآب قلم به مقدار الزم<br />

yنعنا خشک و سیرداغ و پیاز داغ برای تزئین<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

طرز تهیه آش عباسعلی خوشمزه<br />

طرز تهیه آش عباسعلی کرمانشاهی<br />

حبوبات را از روز قبل خیس کنید و در این مدت<br />

چندین مرتبه آب آن را عوض کنید و همه را با هم<br />

بپزید.‏<br />

برنج را هم به صورت جداگانه خیس کنید و کنار<br />

بگذارید.‏<br />

گوشت و پیاز را خرد کنید و با مقداری آب قلم بپزید،‏<br />

بعد از آن که گوشت به خوبی پخته شد آن را له یا<br />

ریشریش کنید.‏<br />

حبوبات را به همراه گوشت،‏ نمک،‏ فلفل و زردچوبه<br />

روی حرارت مالیم قرار داده و به صورت مداوم هم بزنید.‏<br />

پیاز داغ درست کنید،‏ مقداری از آن را میتوانید برای<br />

خوشمزه تر شدن آش داخل آن ریخته و مقداری را هم<br />

برای تزئین آن کنار بگذارید.‏<br />

زمانی که آش غلیظ شد روغن حیوانی ‏)کرمانشاهی(‏<br />

را اضافه کنید و گاز را خاموش کنید.‏ آش را در ظرف<br />

مورد نظرتان بریزید و با استفاده از نعنا داغ،‏ سیر داغ و<br />

پیاز داغ و دارچین تزئین کنید.‏<br />

در صورتیکه طعم روغن حیوانی را نمیپسندید یا<br />

به دالیل سالمتی محدودیت مصرف دارید میتوانید<br />

مقدار آن را کم کنید یا از روغن زیتون به جای روغن<br />

کرمانشاهیاستفاده کنید.‏<br />

نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-‏ ژوئن 55 2019


جدول ورزش نوروز<br />

15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1<br />

1<br />

1<br />

2<br />

3<br />

4<br />

5<br />

6<br />

7<br />

8<br />

9<br />

10<br />

11<br />

12<br />

13<br />

14<br />

15<br />

جدول کلمات متقاطع کلاسیک‎16‎<br />

افقى<br />

1- قرائن-‏ اثر معروفى به قلم على دشتى‎2‎ - مبحثى در فیزیک-‏ پشت و عقب-‏<br />

بى آبرو،‏ ضایع - 3 ناپدید-‏ پسر فریدون-‏ جایز،‏ شایسته - نقش هنرى‎4‎ - یار<br />

مشهدى-‏ مظلوم شاهنامه-‏ حرکتى در جودو - 5 جنبش،‏ تکان-‏ نرخ رسمى-‏<br />

جانورى به غایت قوى که به پوست کلفتى مشهور است‎6‎ ‏-کزاز-‏ بازدید و<br />

رسیدگى-‏ امر به سائیدن - 7 توبه کننده-‏ میراث-‏ از خانمها هرگز مپرسید<br />

- 8 زد و خورد،‏ جنگ - معاون هیتلر-‏ آش-‏ چاشنى صبحانه‎9‎ ‏-مخفف ساو-‏<br />

گردن نهادن-‏ عابد مسیحى‎10‎ - رها و آزاد-‏ جانور کیسه دار درختى استرالیا-‏<br />

پیاپى‎11‎ - شقایق-‏ سرگیجه،‏ گردنده باران ریز ه - 12 میزبان جام ملتهاى آسیا<br />

-2000 از فرزندان حضرت آدم-‏ نقطه اشتراك مرغ و کوه - 13 زمین آذرى-‏<br />

محکم،‏ استوار-‏ ثروت - چشم روشنى و هدیه‎14‎ - سازمان پیمان مرکزى-‏<br />

چیز-‏ اضافى و هرز - از سبز یهاى خوردنى - 15 با تأنى کارى را انجام دادن-‏<br />

بىنظیر<br />

عمودى<br />

- 1 از مکاتب ادبى که برپایه اصالت وجود،‏ آزادى و پوچى زندگى استوار است-‏<br />

- 2 شرکت کردن،‏ همدستى-‏ قهرمان شاهنامه-‏ کلاه درویش‎3‎ ‏-آینده-‏<br />

پدر آذرى-‏ آگاه باش - زمینه و موضوع‎4‎ – خرناس-‏ رضایت یا خرسندى -<br />

فرهنگلغت فرانسوى‎5‎ ‏-ضمیر غایب-‏ اختصار کلمه سانتیمتر مکعب-‏ مجموعه<br />

پلا نهاى مختلف‎6‎ ‏-کشیدن و نقش کردن-‏ دیوانه نماى عاقل با توپ همراه مى<br />

زنند تا حریف بترسد 7 ‏-نردبان-‏ لیست و فهرست-‏ کمبود آن باعث گواتر میشود<br />

8 ‏-کمبود آن باعث گواتر میشود-‏ اصل هر چیز-‏ گل بتونه - امانت دار‎9‎ ‏-واحد<br />

سطح-‏ چتر،‏ آفتابگیر-‏ مختل شدن رابطه میان دو نفر بر اثر رنجش - چند ادیب<br />

- 10 همدم ، دوست-‏ سرگردان،‏ دربه در 11 ‏-مسرى-‏ مقابل جنوب-‏ علامت<br />

مفعول بى واسطه‎12‎ ‏-روزنامه ها-‏ کلانتر-‏ پلوى آبکش نشده 13 ‏-پایه - گیره<br />

پزشکى - مرکز گیلان – خوابیده - 14 منافق و مزدور-‏ حیوان نجیب – شهرى<br />

در استان فارس - 15 نخستین زن فضانورد جهان که در سال‎1963‎ به مدت 71<br />

ساعت در فضا بود<br />

56 نیماتایمز شماره پانزدهم اردیبهشت‎1398‎‏-ژوئن 2019


TABRIZ PASTRY<br />

Zoolbia Bamieh<br />

Ingredients:<br />

17 oz (0.5 Liter) or 2 Cups Whole Milk<br />

7 oz (200g) or 1 Cup Sugar<br />

5 oz (140g) Glucose Syrup<br />

3.5 oz (100g) Butter<br />

3 Tbsp Cocoa Powder<br />

1/4 Tsp Baking Soda<br />

1/8 Tsp Salt<br />

Preprations:<br />

None.<br />

Instructions:<br />

1- Combine milk, sugar, salt, and baking soda in a pot.<br />

2- Bring the mixture to a boil.<br />

3- Keep heating over low heat until scalded. (Stir occasionally)<br />

4- Stir in glucose syrup.<br />

5- Melt butter in a saucepan and stir in the cocoa powder.<br />

6- Add the cocoa mixture to the milk pot.<br />

7- Over medium-low heat, simmer the mixture for about an hour.<br />

8- Transfer the mixture over to a rectangular baking dish.<br />

9- Set aside for 24 hours or until hard.<br />

FOOD سینما<br />

Ingredients:<br />

9 oz (255 g) Corn Starch<br />

9 oz (255 g) Kefir Cheese<br />

1 1/4 Cup Sugar<br />

3 Tbsp Rose Water<br />

1/4 Cup Rose Water<br />

3 Tbsp Honey<br />

1/2 Tsp Citric Acid<br />

1/2 Tsp Baking Soda<br />

1 Tbsp Flour<br />

1/4 Tsp Saffron<br />

Vegetable Oil<br />

Preprations:<br />

1- Soak saffron in a 2 tbsp of boiling water for<br />

30 minutes.<br />

Instructions:<br />

1- Batter:<br />

1- Combine corn starch, kefir cheese, flour and<br />

3 tbsp of rose water, stir well until completely<br />

mixed.<br />

2- Cover the container with a lid.<br />

3- Allow the mixture to rest overnight (3 hours<br />

or more) on a warm room temperature.<br />

Syrup:<br />

4- in a separate bowl, mix sugar, 1/3 cup of<br />

water, 1/4 cup of rose water, honey, the soaked<br />

saffron and citric acid, stir thoroughly.<br />

5- Transfer the mixture into a pot.<br />

6- Heat the pot over medium heat, continue<br />

stirring until sugar is dissolved thoroughly.<br />

Keep the mixture warm throughout the baking.<br />

7- Back to the corn starch container, open the<br />

container, add baking soda, and water (1/4 cup<br />

approx.) to loosen the batter (resemble the batter<br />

in the video). and mix well.<br />

8- Heat vegetable oil in a pot, do not overheat.<br />

Note: to test oil’s temperature, drop a small<br />

portion of the batter into the oil and it should<br />

come back up and float slowly, in 1 or 2 seconds.<br />

9- Place an egg ring (4 inches wide) in the pot,<br />

vegetable oil should not exceed or overlap the<br />

ring.<br />

10- Transfer the batter into a piping bag and<br />

use a thin tip.<br />

11- Pour/Swirl the batter into the egg ring.<br />

12- In few seconds the batter will float, remove<br />

the ring and allow the zoolbia to fry a<br />

turn gold. Flip if needed.<br />

13- Remove the zoolbia and dip in the syrup,<br />

allow few minutes to soak in.<br />

14- Remove the zoolbia and allow to cool<br />

down before serving.<br />

nimatimes No.16 <strong>June</strong> 2019<br />

58 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-ژوئن 2019


FOOD سینما<br />

Pomegranate Chicken<br />

Author: My Persian Kitchen<br />

Prep time: 12 hours Cook time: 30 mins Total time:<br />

12 hours 30 mins<br />

Serves: 10 pieces<br />

Ingredients<br />

• 10 chicken pieces, thighs and legs<br />

• 2 cups fresh squeezed pomegranate juice<br />

• 4-5 bay leaves<br />

• 2 garlic cloves<br />

• 10 peppercorns<br />

• 1 tbsp salt<br />

• cooking spray<br />

Instructions<br />

1. Juice pomegranate<br />

2. Cut garlic cloves into slices<br />

3. In a bowl mix together pomegranate juice, salt,<br />

garlic, bay leaves, and peppercorns. Mix well<br />

until the salt is diluted<br />

4. Place chicken pieces in a plastic bag, then pour<br />

marinade over them. Close the bag and gently<br />

move the pieces around so that the marinade<br />

covers all the pieces and they all lay flat<br />

5. Let rest in the refrigerator overnight. Flip the bag<br />

at least once.<br />

6. Remove chicken pieces from the bag and place<br />

on a paper towel. Allow to come to room temperature.<br />

7. Spray the skin side of the chicken with cooking<br />

spray and place on the grill. Spray the opposite<br />

side, close the lid and grill on low for 10<br />

minutes.<br />

8. Flip the chicken and continue to grill for another<br />

15 minutes or so, or until the chicken is fully<br />

cooked and the internal temperature is 160<br />

degrees.<br />

نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-‏ ژوئن 59 2019<br />

nimatimes No. 16 <strong>June</strong> 2019


REPORT سینما<br />

nimatimes No. 16 <strong>June</strong> 2019<br />

60 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-ژوئن 2019


REPORT سینما<br />

Iran-Mall, One Of The World’s Top 5 Malls<br />

Iran-Mall is one of the world’s top 5 malls and the<br />

number one in the Middle-East. The founders of<br />

the project aimed to found an international mall<br />

that gathers together the domestic and international<br />

business owners. The building is located in the west<br />

of Chitgar park in Tehran with the total floor area of<br />

1,700,000 square meters. The project took about 5<br />

years to complete. Meanwhile, 20,000 professionals<br />

and workers were engaged in the project since 2014.<br />

18% of the spaces are allocated to the cultural facilities,<br />

31% to the public and recreational, 24% to the<br />

commercial, 19% to the parking and 5% to the hotel.<br />

The primary goal of the project was to create an environment<br />

that covers all the component of the sustainable<br />

development, including the environmental,<br />

economic, and social components of sustainability.<br />

The following were the main objectives of the project:<br />

1. Contributing to economic growth and development<br />

of the country<br />

2. Attracting tourists and providing a platform to absorb<br />

investment for the private sector to create more<br />

jobs<br />

3. Providing a healthy environment for all people,<br />

especially the younger generation<br />

4. Familiarizing people with the Iranian-Islamic culture<br />

5. Economic, cultural and social development<br />

6. Assisting the local economy through increased<br />

trade transactions<br />

In designing the project, the national, religious, historical,<br />

geographical and cultural beliefs were considered<br />

to achieve a modern Iranian-Islamic architecture.<br />

In this regard, designers used the concept of<br />

the traditional bazaar to resemble it in the building.<br />

The founders hope the mall will work as an international<br />

hub to increase the exported commodities<br />

of Iran by attracting Iranian manufacturers and traditional<br />

craftspersons from Isfahan, Tabriz, Qom,<br />

Kashan, Shiraz, and Qazvin.<br />

Bagh-Didar or Didar Garden (Meeting Garden) is a<br />

garden in the mall that its concept originates from<br />

Mahan-Garden of Iran. The garden is one of the<br />

most exciting places to visit in the mall. Similar to<br />

Mahan Garden which is in the heart of the desert,<br />

Bagh-Didar is a green space inside the rigid architectural<br />

environment of Iran-Mall. It created a pleasurable<br />

environment for people to meet and have a<br />

casual conversation. Also, another garden named<br />

Book Garden or Bagh-Ketab is a garden designed<br />

to create a place that people can use to read books.<br />

The project is one of the most ambitious projects of<br />

Iran’s contemporary architecture that was constructed<br />

by Iranian and international designers and engineers.<br />

Besides, many celebrities and public figures<br />

praised the mall for its design and achievements in<br />

the initial opening ceremony. It consists of different<br />

concepts and ideas that were originated from the traditional<br />

architecture of Iran. The project is now in its<br />

final phase and soon will be open to the public.<br />

نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-‏ ژوئن 61 2019<br />

nimatimes No. 16 <strong>June</strong> 2019


REPORT سینما<br />

in Georgia,


REPORT سینما<br />

Discover Persian Leopard<br />

The leopard (Panthera pardus Linnaeus 1978)<br />

is one of the most widely distributed terrestrial<br />

species, with a global range of at least<br />

80 countries across a wide variety of habitats,<br />

from rainforests to deserts. After the<br />

disappearance of the Asiatic lion (Panthera<br />

leo persica) and Caspian tiger (Panthera tigris<br />

virgata) prior to the 1970s, the Persian<br />

leopard (Panthera pardus saxicolor) remains<br />

as the largest cat in western Asia. Presently,<br />

it is considered “endangered” on the IUCN red<br />

list of threatened species.<br />

Arid environments of the Middle East are typically<br />

low-productive landscapes which harbour<br />

a number of threatened large carnivores,<br />

including the leopard. Leopards range across<br />

the mountains and foothills of west Asia from<br />

Turkmenistan and Afghanistan through Iran to<br />

the Caucasus, as well as the Arabian Peninsula.<br />

A substantial proportion of their distribution<br />

across this region is spatially non-contiguous,<br />

influenced by human disturbance and extremely<br />

low annual rainfall (


FOOD TRAVEL سینما<br />

Darband and set up a picnic spot in the eye-catching,<br />

mountainous landscape.<br />

Good Weather<br />

There is a nice atmosphere that is accompanied<br />

by a cool climate of river and the warmness of<br />

presence of people and friends. So this is not<br />

seen elsewhere in Tehran. In addition, the existence<br />

of old houses left from the past decades and<br />

the local people and and the donkeys that move<br />

the burden of villagers and shopkeepers, all add<br />

to the charm of this beautiful place.<br />

Nights of Darband<br />

The nights of Darband for many people are more<br />

beautiful than its days. Many Tehranians prefer<br />

to spend the night on this zone. There are spectacular<br />

look of lights. The lights multiply the<br />

color of the shops and the walking paths. The<br />

quiet whisper of water and the warmness of people<br />

presence will provide you an awesome experience<br />

of night in the Darband.<br />

Delicious foods in Darband<br />

For most people, the main entertainment is the<br />

variety of delicious foods that offered in this<br />

place. Enjoying delicious foods in a cool and<br />

clean air, along with an eye-catching view beside<br />

friends and family, is an opportunity that<br />

you cannot easily find anywhere else in Tehran.<br />

There are restaurants, cafes, street foods and<br />

many local stations that you can experience new<br />

tastes here.<br />

Sled in the Darband<br />

Another amusing activity is sledding in the highlands<br />

of Tehran. the sled located in the “Golabdarreh”<br />

boulevard that is in a neighborhood near<br />

Darband. But it has been renowned to Darband<br />

for its reputation. The sled has a lot of fun and<br />

a different experience of what is happening in<br />

Tehran.<br />

Climbing<br />

One of the most famous entertainments in Tehran<br />

is climbing along nature in the mountainous<br />

Alborz paths. Also the Darband area and the<br />

Rocky Mountains located in this zone are one<br />

of the most suitable places for rock climbing in<br />

Tehran. And many professionals of this field interested<br />

to do exercise in this area.<br />

How to access to Darband<br />

To reach Darband you must bring yourself to Tajrish<br />

Square. Tajrish is one of the northern areas<br />

of Tehran and you can go there by using BRT Bus<br />

line (Rah Ahan – Tajrish) or by the line 1 of Tehran<br />

metro map (Kahrizak-Tajrish) or taxis. From<br />

there, take a road with taxi to Darband Street and<br />

take a stop on the “Sarband” Square.<br />

Some of the nearby Tehran hotels to Darband are:<br />

• y 4 star “Sepehr” Hotel apartment near the museum<br />

garden<br />

• y 3 star “Diamond” Hotel with an approximate<br />

of 5 minutes to museum garden<br />

• y 5 star “Esteghlal” Hotel with an approximate<br />

of 7 kilometers to museum garden<br />

Some of the other tourist attractions near the<br />

Darband are:<br />

• yImamzadeh Saleh (Traditional Muslim<br />

shrine)<br />

• ySabet’s”Mansion (the most expensive and<br />

biggest house in Iran)<br />

• ySa’dabad Complex<br />

• yNiavaran Complex<br />

nimatimes No.16 <strong>June</strong> 2019<br />

64 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-ژوئن 2019


TRAVEL FOOD سینما<br />

Darband Area in Tehran<br />

One of the best points of interest in the capital city<br />

of Iran is Darband. Darband is a tourism offer in<br />

Tehran so that all domestic and foreign tourists<br />

must see this place. A great place to have a delicious<br />

meal in Tehran and along with a variety of<br />

meals offers a beautiful landscape of nature.<br />

If you interested in climbing the path to the “Tochal”<br />

and other Alborz mountain peaks can be a<br />

great option for you.<br />

The environment of Darband includes: the beautiful<br />

river through the rocks and restaurants and<br />

the pleasant whispers of passersby and travelers<br />

in the spectacular background of Tehran’s nature<br />

are interested enough to attract every tourist to<br />

this beautiful place.<br />

Introducing Darband<br />

Darband is one of the oldest zones in Tehran and<br />

is located in the old villages of “Shemiran”. Also<br />

it is in the north of garden of “Saadabad” Palace.<br />

Darband neighborhood is one of the coolest and<br />

most popular tourism destinations in Tehran. It<br />

located at an altitude of 1700 meters above sea<br />

level and is the start of one of the main ways that<br />

climbers climb to the central Alborz.<br />

During the Qajar period, some of the Qajar princes<br />

were living here. At the village of Darband,<br />

under the command of Reza Shah, they built a<br />

guesthouse and several villas. Because the “Sarband”<br />

neighborhood was a bottleneck, a large<br />

bridge was built on the river. Before arriving at<br />

Sarband Square there is Diplomat hotel on the<br />

left side of the river. This place until MohammadReaza<br />

Shah’s Mid-epoch was the only grand<br />

hotel in Tehran for major foreign guests.<br />

Attractions of Darband:<br />

Chairlift<br />

The history of the creation of Chairlift began<br />

about 40 years ago. and at first the people of the<br />

village used it to travel to the village . Also climbers<br />

used it for mountainous trails. After a while,<br />

ordinary people, who came to this area for fun<br />

and excursion, traveled to the higher points of<br />

نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-‏ ژوئن 65 2019<br />

nimatimes No. 16 <strong>June</strong> 2019


متخصص در خرید و فروش املاک مسکونی<br />

تجاری و سرمایه گذاری<br />

مدیریت املاک اجاره ای<br />

ارزیابی املاک<br />

یافتن خانه در سایر نقاط کالیفرنیا<br />

وام مسکن برای 1 تا 4 واحد<br />

تبدیل وام قدیم به جدید با بهره کمتر<br />

تعویض وام برای دریافت پول نقد<br />

وام برای صاحبان مشاغل<br />

Armin Sharafi<br />

Broker<br />

BRE# 01402669<br />

NMLS# 353769<br />

...make your dreams of owning a home a reality!<br />

Memories last a lifetime!<br />

info@trykada.com<br />

650-241- 8411<br />

Trykada<br />

Realty and Mortgage


Drug-Free Solutions for<br />

Depression<br />

Anxiety<br />

ADHD<br />

Autism<br />

Dr. Michael Bass, M.D. Dr. Kimberly Bell, M.D. Dr. Andrew Krompier, M.D. Dr. Meyer Proler, M.D.<br />

Brain Wellness Center<br />

PALO ALTO: 1.650.518.7555<br />

SAN RAMON: 1.925.837.1100<br />

MODESTO: 1.209.253.1700<br />

UNDER CARE OF<br />

Ali Hashemian, Ph.D.<br />

Main Office: 2410 San Ramon Valley Blvd, Suite #140, San Ramon, CA 94583<br />

www.brainwellnesscenter.com

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!