نقد و بررسی نمایش «بهارشکنی» به کارگردانی فریبرز کریمی
از چاله به چاه افتادن به قلم مجید اصغری، منتقد گروه تئاتراگزیت ارزشگذاری منتقد: نیم ستاره- ضعیف
از چاله به چاه افتادن
به قلم مجید اصغری، منتقد گروه تئاتراگزیت
ارزشگذاری منتقد: نیم ستاره- ضعیف
- TAGS
- www.exittheatre.ir
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
حبىتبىی این حق را <strong>به</strong> خ<strong>و</strong>دم می دهم که در مجممججم<strong>و</strong>عه تئاترم<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>ی که اساسا مکابىنبىی است برای<br />
بر<strong>و</strong>ن ریزی ترا<strong>و</strong>شات ذهبىنبىی ج<strong>و</strong>انان <strong>و</strong> دانشج<strong>و</strong>یان که با اثری م<strong>و</strong>اجه ش<strong>و</strong>م که بر اساس سلیقه <strong>و</strong><br />
طرز تفکر کلیشه ای مجممجخاطب پیش نر<strong>و</strong>د <strong>و</strong> خ<strong>و</strong>دش باشد آن ط<strong>و</strong>ر که هست <strong>و</strong> اساسا باید باشد. این<br />
م<strong>و</strong>رد خیلی طبیعی است <strong>و</strong> تا حدی این ر<strong>و</strong>زها نایاب شده است. ا گر چنیبىنبىی یافتیم باید آن گ<strong>و</strong>نه<br />
<strong>و</strong>ا کنش نشان دهیم که گ<strong>و</strong> بىیبىی نیما ی<strong>و</strong>شیج هابىیبىی از گ<strong>و</strong>شه <strong>و</strong> کنار این صحنه ها در حال ریشه دادن<br />
هستند <strong>و</strong> باید حل<strong>و</strong>ا حل<strong>و</strong>ایشان کنیم. <strong>به</strong> <strong>و</strong>اقع که <strong>و</strong>ا کنش بنده چنبنیبنن است. اما قاعده گریزی <strong>به</strong><br />
معنای قاعده ستبریبرزی نیست. این عبارت همھهممچ<strong>و</strong>ن تفسبریبرر مثل از چاله <strong>به</strong> چاه افتادن است.<br />
قاعده گریزی ابتدا از شناخت نسبت <strong>به</strong> قاعده <strong>و</strong> سرریز شدن از آن می آید. این که جنس مسئله<br />
<strong>و</strong> دغدغه من اساسا در قالب های سنبىتبىی جای بمنبممی گبریبررد چ<strong>و</strong>ن ذاتا خ<strong>و</strong>د دغدغه نبریبرز <strong>به</strong> ر<strong>و</strong>ز گشته<br />
پس فرمش نبریبرز باید <strong>به</strong> ر<strong>و</strong>ز گردد. اما این <strong>به</strong> هیچ <strong>و</strong>جه این اجازه را <strong>به</strong> ما بمنبممی دهد که اثر را در<br />
<strong>و</strong>رطه ای بىببىی در <strong>و</strong> پیکر رها کرده <strong>و</strong> بر ر<strong>و</strong>ی هیچ اسکلبىتبىی است<strong>و</strong>ار نباشد. عبارابىتبىی مانند پایان باز،<br />
دایره ی باز، اشبرتبررا ک مجممجخاطب در اثر <strong>و</strong>… مهملابىتبىی بیش نیستند. اثر هبرنبرری چنان حی <strong>و</strong> حاضر<br />
است که خ<strong>و</strong>د ت<strong>و</strong>ان بیان <strong>و</strong> دفاع از <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د خ<strong>و</strong>یش را داشته <strong>و</strong> چنان پرصلابت است که با گذشت<br />
زمان پبریبرر <strong>و</strong> فرت<strong>و</strong>ت بمنبممی ش<strong>و</strong>د. قاعده گریزی یعبىنبىی از بجتبجحمیلات کلیشه ای مص<strong>و</strong>ن ماندن، یعبىنبىی پای بند<br />
<strong>به</strong> سبک <strong>و</strong> سلیقه مدیران سالن ها <strong>و</strong> کاسب ها <strong>و</strong> اساتید دانشگاهی نب<strong>و</strong>دن، یعبىنبىی خا کریز خ<strong>و</strong>د را<br />
ساخبنتبنن <strong>و</strong> <strong>به</strong> آن متعهد ب<strong>و</strong>دن. یعبىنبىی ه<strong>و</strong>ابىیبىی تازه در فشار همھهممه جان<strong>به</strong> ی آل<strong>و</strong>دگی ه<strong>و</strong>ا. یعبىنبىی ن<strong>و</strong>عی<br />
نگاه تازه در عالمللمم نابینایان <strong>و</strong> تاربینان. <strong>به</strong> <strong>و</strong>اقع که چنبنیبنن پدیده ای حل<strong>و</strong>ا حل<strong>و</strong>ا هم دارد. اما چرا<br />
«<strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هارشکبىنبىی» در قد <strong>و</strong> ق<strong>و</strong>اره ی این ت<strong>و</strong>صیفابىتبىی که عرض شد قرار بمنبممی گبریبررد؟! «<strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هارشکبىنبىی» اساسا<br />
<strong>به</strong>ت<strong>به</strong>هی از ه<strong>و</strong>یت <strong>و</strong> جهان است. چهار نفر در بسبرتبرری سفید <strong>به</strong> صحنه می آیند <strong>و</strong> جمججمملابىتبىی می گ<strong>و</strong>یند <strong>و</strong><br />
می ر<strong>و</strong>ند. تداخل م<strong>و</strong>ازی د<strong>و</strong> نفر با د<strong>و</strong> نفر دیگر ظاهرا مساله است <strong>و</strong> گم گشتگی در این جهان.<br />
این که اثر نسبت <strong>به</strong> خ<strong>و</strong>دش نبریبرز بلاتکلیف است <strong>به</strong> این معبىنبىی ست که خ<strong>و</strong>دش هن<strong>و</strong>ز راه بیان خ<strong>و</strong>د<br />
را پیدا نکرده <strong>و</strong> <strong>به</strong> شکلی معل<strong>و</strong>ل با مجممجخاطب م<strong>و</strong>اجه شده است. <strong>به</strong> همھهممبنیبنن دلیل است که<br />
قاعده ستبریبرزی «<strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هارشکبىنبىی» <strong>به</strong> دسمشسممبىنبىی سرسخت برای رشد <strong>و</strong> بمنبمم<strong>و</strong> خ<strong>و</strong>د بدل می ش<strong>و</strong>د. بمنبممایشی که<br />
مساله اش ت<strong>و</strong>هم است باید در جهت بمنبممایشی شدن آن تلاش کند نه آن که صرفا اصل ت<strong>و</strong>هم را <strong>به</strong><br />
ر<strong>و</strong>ی صحنه آ<strong>و</strong>رد. چرا که شناخت لحللحخت <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>ر ت<strong>و</strong>هم برای شخص م<strong>و</strong>ٔلف نبریبرز امری سخت <strong>و</strong><br />
مشکل است. این مدل آثار از چبریبرزی جز مهملات ذهبىنبىی فردی مای<strong>و</strong>س بیشبرتبرر بجتبججا<strong>و</strong>ز بمنبممی کند <strong>و</strong>