موضوع فقط به تصویر کشیدن جهان نیست؛ بلکه تغییر آن است
نوشته: مت ترومن
ترجمه گروه تئاتر اگزیت (شیرین میرزانژاد)
منبع: فایننشال تایمز
۳۱ اوت ۲۰۱۸
برنامه مایلو رائو برای تئاتر اروپا
موضوع فقط به تصویر کشیدن جهان نیست؛ بلکه تغیبریبرر آن است.
نوشته: مت ترومن
ترجمججممه گروه تئاتر ا گزیت (شبریبررین مبریبررزانژاد)
منبع: فایننشال تابمیبممز
٣١ اوت ٢٠١٨
مایلو رائو مدیر هبرنبرری جدید تئاتر ان بىتبىی گنت (NTGent) در بلژیک، در افتتاح برنامه ی
خود برای این تئاتر در ماه مه [٢٠١٨] از «مانیفست برای گنت» خود روبمنبممابىیبىی کرد ‐ده
فرمابىنبىی که تعیبنیبنن می کند بمنبممایش ها چگونه ساخته خواهند شد. یک چهارم زمان بمتبممرین ها باید
به دور از مجممجحل تئاتر بگذرد. گروه بازیگران دست کم دو بازیگر غبریبررحرفه ای را در بر
خواهد گرفت. («حیوانات به حساب بمنبممی آیند، ولىللىی از آبهنبهها استقبال می شود.») هر صحنه ای باید
در پشت یک ون جا بگبریبررد. هر بمنبممایشی حداقل در سه کشور تور اجرا خواهد داشت؛ در
هر سال یکی از آبهنبهها به مناطق جنگی یا مورد منازعه بدون زیرساخت فرهنگی می رود.
آثار کلاسیک ممممممنوع هستند، مگر اینکه ٨٠ درصد مبنتبنن حذف شده باشد، تا اطمینان حاصل
شود که تئاتر به حال حاضر می پردازد. این مانیفست اعلام می کند که «موضوع فقط به
تصویر کشیدن جهان نیست؛ بلکه تغیبریبرر آن است.»
رائو، هبرنبررمند سوئیسی ۴١ ساله می خواهد به کلی شیوه ی کاری تئاترش را تغیبریبرر دهد ‐ا گر
بجنبجخواهد شیوه ی کاری تئاتر اروپابىیبىی را به طور کلی تغیبریبرر دهد. از دید او، مدل استاتس تئاتر
(Stadtstheate) اروپا، یعبىنبىی سازمان هابىیبىی با کمپابىنبىی های بازیگری خانگی که تولیدات
تئاتری را در رپرتوار اجرا می کنند، دیگر کارابىیبىی سابق را ندارند. او می گوید «همھهممه ی آبهنبهها
همھهممان مشکلات ساختاری را دارند. آبهنبهها فقط آثار کلاسیک را دوباره و دوباره اقتباس
می کنند، با آنسامبل هابىیبىی که متشکل از مردان سفیدپوست مسن و زنان سفیدپوست جوان
هستند.»
به طور خلاصه، رائو معتقد است که تئاترهای شهرهای اروپا ابجنبجحصاری و بجنبجخبه گرا هستند ‐
ناهمھهمماهنگ با شهرهای چندفرهنگی و طبقابىتبىی که بمنبمماینده اش هستند. او می خواهد «چبریبرزی
بازتر» ابجیبججاد کند.
از ببنیبنن بردن سیستمی که به مدبىتبىی چنبنیبنن طولابىنبىی جا افتاده است کار ساده ای نیست. در
برلبنیبنن، کریس درکان Dercon) (Chris در طول یک سال به خاطر برنامه ی
چالش برانگبریبرز مدرنبریبرزه کردن که رپرتوار «فولکس بونه» (Volksbühne) را اصلاح
می کرد به اجبار از آبجنبججا خارج شد. «ماتیاس لیلینتال» Lilienthal) (Matthias در
«مونیخ کامرشپیله» Kammerspiele) (Munich پس از تغیبریبرر خروجی اش از آثار
کلاسیک به آثار اجرابىیبىی صراحتاً سیاسی با اعبرتبرراض روبرو شد.
رائو متوجه ریسک ها هست، اما مصمم است و به تناقضات تئاترهابىیبىی که بمنبمماینده ی تغیبریبرر
اجتماعی هستند اما در عبنیبنن حال به «ساختاری که این امر را غبریبررممممممکن می سازد» چنگ
زده اند، اشاره می کند. اصلاح همھهممیشه با مقاومت روبرو می شود. رائو خاطرنشان می کند که
«به همھهممبنیبنن علت است که جهان آلمللممابىنبىی زبان ا کنون نگاهش را به گنت دوخته است. آیا کارگر
خواهد بود؟ آیا بجنبجخواهد بود؟»
ا گر رائو در جابىیبىی که دیگران به تقلا افتاده اند موفق شود، موفقیتش نتیجه ی رادیکالیسم
بیشبرتبرر خواهد بود، نه کمبرتبرر. رائو در کنار تولیدات خانگی، در حال برنامه ریزی برای
هبرنبررمندان مستقل است و می خواهد ان بىتبىی گنت بیشبرتبرر در همھهمماهنگی با کار عملی آنان باشد.
رائو با پوشش هر دو بجببجخش از طریق کار با «موسسه ی ببنیبنن المللممللی قتل سیاسی» خودش و
چندین تئاتر شهر مهم، مزایای هر دو سیستم را می بیند. او می گوید:«زمان تلفیق فرا
رسیده است.»
رائو همھهممیشه تئاتر را با یک وجه کمپیبىنبىی تولید کرده است. برای مثال، تریبیونال کنگو در
ژوئن سال ٢٠١۵ در بوکاوو در جمججممهوری دموکراتیک کنگو دادگاهی شبیه سازی شده را بر
روی صحنه برگزار کرد تا درباره ی تاثبریبرر صنعت معادن بر مردم کنگو حکم صادر کند. این
دادگاه روند مقتضی را طی کرد: وکلای واقعی، هیئت منصفه ی متخصص و قاضی. دادگاه
کیفرخواسبىتبىی را علیه دولت مطرح کرد که به طور غبریبررمستقیم منجر به استعفای دو وزیر
شد. دو سال پیش از آن در مسکو مجممجحا کمه ی دیگری به سابقه ی روسیه در رابطه ی آزادی
بیان پرداخته بود. رائو می گوید:«این مجممجحا کمات عمل واقعی عدالت را اجرا یا مجممججسم
می کنند.»
رائو معتقد است که مسئولیبىتبىی دوگانه دارد: توصیف جهان و بهببههبود آن. مانیفست گنت تلاش
می کند که این دو را به هم پیوند دهد. در ماه مه [٢٠١٨] کمپابىنبىی رائو بمنبممایش «تکرار» La)
(Reprise را افتتاح کرد، بجنبجخستبنیبنن اثری که اصول مانیفست را مجممجحقق می کرد. این بمنبممایش که
آغازی بود بر پروژه ای با عنوان تارتحیتحخ تئاتر Théâtre) (Histoire(s) du و اصول اساسی
تئاتر را چنان زیر سوال می برد که ژان لوک گدار با سینما کرد، قتلی در شهر لبریبرژ را بازسازی
می کند. احسان جرفىففىی Jarfi) ،(Ihsane مرد همھهممجنسگرای مغر بىببىی تبار هنگام خروج از یک
کلاب در سال ٢٠١٢ ربوده شده و به قتل رسیده بود. رسانه های بلژیک آن را جرمی
نفرت مجممجحور تلقی کردند.
رائو بر عقیده ی دیگری است:«وقبىتبىی با دقت بیشبرتبرری نگاه می کنیم، این طور نیست. این طور
به نظر می رسید، اما چبریبرزی پشت آن نبود.» سه قاتل (مرد سفیدپوست) به دنبال یافبنتبنن
مشبرتبرری در خیابان بودند که جرفىففىی یکی را تور می کند. «اوضاع از درماندگی شان به
خشونت کشیده شد. تصادفىففىی است و از این جهت، برای من بسیار غم انگبریبرز.»
خشونبىتبىی که بر اساس شواهد صحنه ی جرم بر روی صحنه بازسازی می شود تکان دهنده
است‐ به یک اندازه بىببىی منطق و بىببىی رجمحجممانه است. «تکرار» می پرسد که بازبمنبممابىیبىی این ها چه
معنابىیبىی دارد: یک دی جی بیکار اهل لبریبرژ که نقش یکی از قاتلان را بازی کند، یک بازیگر
سیاه پوست که بدن خود را تسلیم خشونت صحنه کند تا مجممجخاطب بمتبمماشا کند. رائو توضیح
می دهد که «تکرار» «بمنبممایشی است درباره ی تئاتر و تغیبریبرر هویت ها، اما نه فقط بر روی صحنه،
بلکه در وجود انسان ‐این که چطور قربابىنبىی می شوید، چطور مرتکب می شوید، چطور از
نقشی که دارید فرار می کنید.»
در کار رائو چنان که مانیفست طرح می کند، عمل بازبمنبممابىیبىی، واقعیت خودش را در پیش
می گبریبررد. همھهممانند مجممجحا کمه ی بمنبممایشی اش که بازبمنبممابىیبىی در عبنیبنن حال تا حدی واقعی است، «تکرار»
هم گروهی از بازیگران حرفه ای و غبریبررحرفه ای را در «اجتماعی بمنبممادین از مردم که در
غبریبرر این صورت هرگز وجود نداشتند» جمججممع می کند. بمنبممایش آغازین او در ان بىتبىی گنت به عنوان
مدیر هبرنبرری به نظر می رسد که به دنبال ابجنبججام همھهممبنیبنن کار باشد. «بره های خداوند» مشهورترین
اثر هبرنبرری شهر را بازآفریبىنبىی می کند، تزئبنیبنن هبرنبرری مجممجحراب کلیسا مربوط به قرن پانزدهم اثر
هوبرت و یان ون آیک بر صحنه ی اصلی به همھهممراه سکنه ی مجممجحلی به بمنبممایندگی از شخصیت های
ابجنبججیلی، سربازان جنگ صلیبىببىی و شهدا.
موضوع به این پرسش باز می گردد که تئاتر برای چیست. رائو می گوید شکسپبریبرر بمتبممام جهان
را به روی صحنه آورد: فقبریبرر و غبىنبىی، اشراف و دلقک ها، بمتبممام هفت گروه سبىنبىی انسان. «ما
دوباره به تئاتر جهابىنبىی نیاز دار بمیبمم، نه؟» ان بىتبىی گنتِ رائو با گشودن درها و دعوت شهر به
داخل، می خواهد این گفته را شعار خود قرار دهد.