شاالله نهایی2

Recommendations

Info

تا بیهتر در ذهن شما بمانند.‏ 3. یک روز را به خودتان اختصاص دهید با بدن خود مهربان باشید؛ هر شب به اندازه کافی بخوابید،‏ غذاهای سالم غذا بخورید و ورزش کنید.‏ اگر احساس خستییگی یا بیماری دارید،‏ .1 اکثر ما زمان زیادی را صرف کار،‏ زندگی و زمانی را برای استراحت کافی در نظر بگیرید و خربی مدیریت گاهنامه تامین اجتامعی درمان اصفهان استان رسیدگی به امور روزمره می کنیم،‏ بیهتر است یک روز در هفته یا حداقل در ماه را به خودتان فراموش نییکنید که سامت جسم،‏ سامت روح را به دنبال دارد.‏ اختصاص دهید و کار هایی که دوست دارید را سالمت انجام دهید.‏ این روز خاص را هر کاری که دوست دارید انجام 7. بر روی خود سرمایه گذاری کنید هر روز صبیح بعد از بیدار شدن از خواب 15 صفحه 8 دهید؛ پیاده روی کنید،‏ غذای مورد عاقه ی ت ا 30 دقیق ه از وق ت خ ود را ب ه خوان دن ی ک خود را بپیزید و بخورید،‏ به سالن ماساژ بروید کتاب درباره موفقیت یا گوش دادن به پادکست پیام مهربانی با خود مهربان باشیم های انییگیزشی اختصاص دهید.برای رسیدن به موفقیت اهدافی برای خود تعیین کنید و هر روز یک قدم هر چند کوچک برای رسیدن به این اهداف بردارید.‏ افسانه رستمی 8. هر روز یک کار مثبت انجام دهید شفقت با خود ب ه لح اظ علم ی،‏ ش فقت ب ا خ ود ب ه عن وان توانایی رفتار خوب با خودتان یا همان مهربانی با خود تعریف می شود.‏ بیهتر است یاد بگیرید که همانطور که دیگران را دوست دارید،‏ خودتان را دوست داشته باشید،‏ با خودتان صحبت کنید و در مواقع نیاز به خودتان دلداری بدهید.‏ شفقت با خود مانند اکسیژنی تازه برای ذهن شما عمل می کند که باعث افزایش هورمون و خرید کنید.‏ این کار ها احساس خوبیی را در شما ایجاد می کند و انییگیزه ی شما را بیشتر می کند.‏ 4. برای کار هاییی که انجام می دهید،‏ به خودتان پاداش بدهید هر وقت توانستید یک کار را به درستی به پایان برسانید خودتان را تشویق کنید و برای انجام آن به خودتان یک اگر شما احساس افسردگی دارید هر روز یک گام هر چند کوچک را به سمت چیزی مثبت بردارید تا امید و خوش بینی شما را برای رسیدن به اهداف تان کمک کند.‏ به عنوان مثال : کتاب بخوانید یا یک سفر تحقیقاتی داشته باشید،‏ با یک دوست صمیمی شام بخورید و یک فنجان قهوه بنوشید و یا یک سرگرمی جدید را امتحان کنید.‏ اکسی توسین شده و موجب احساس اعتماد،‏ آرامش،‏ امنیت،‏ سخاوت و وابستییگی می شود.‏ ب رای انیک ه ب ا دیگ ران مهرب ان باش ید اول بای د پاداش درست و حسابیی بدهید.‏ خودتان را به یک سفر همه اشتباه می کنند،‏ اما گاهی ممکن است انجام 9. زیاد بخندید هر روز صبیح و عصر با خودتان مهربان باشید،‏ پس فراموش نییکنید کوتاه،‏ یک فنجام قهوه یک اشتباه در گذشته تا به مدت 5 تا 10 دقیقه قدم اول برای انیکه با خودتان مهربان باشید داغ،‏ یک بستنی یا یک مدت ها ذهن شما را بخندید،‏ یک کلیپ خنده این است که با خود شفقت داشته باشید.‏ 2. روز خود را با کلمات مثبت شروع کنید روز خود را با حرف های مثبت در مورد خودتان شام خوشمزه مهمان کنید.‏ 5. اشتباهات گذشته را به خود مشغول کند،‏ به جای سرزنش کردن بیهتر است خودتان را ببخشید دار ببینید،‏ یک کتاب طنز بخوانی د،‏ ج وک بخوانی د و با صدای بلند بخندید.‏ خندیدن یکی از موثر شروع کنید،‏ بیهترین پشتیبان خود شوید و به فراموش کنید ترین کار هایی است که خودتان اعتماد داشته باشید تا بتوانید اعتماد همه اشتباه می کنند،‏ برای مهربان بیودن با به نفس خود را تقویت کنید و زودتر به اهداف خود برسید.‏ هر روز صبیح بعد از بیدار شدن پنج ویژگی مثبت در مورد خود یا دستاورد هایتان را پیدا کنید و با افتخار آن ها را نام ببرید،‏ هنیگامی که این ویژگی ها را عنوان می کنید رو به روی آینه باشید یا آن ها را بر روی کاغذ یادداشت کنید ام ا گاه ی ممک ن اس ت انج ام ی ک اش تباه در گذشته تا مدت ها ذهن شما را به خود مشغول کند،‏ به جای سرزنش کردن بیهتر است خودتان را ببخشید و از آن اشتباه درس بگیرید تا در آینده موفقیت های بیشتری را کسب کنید.‏ 6. بدن خود را دوست داشته باشید خود می توانید انجام دهید.‏ 10. ببخشید و رها شوید بخشش اغلب کار آسانی نیست،‏ فراموش نییکنید ک ه ب رای بخش یدن دیگ ران اول بای د خودت ان را ببخشید.‏ زمانی که خودتان را ببخشید می توانید با خودتان و دیگران مهربان باشید
قاب خاطرات صفحه 9 پله ها باال اوردیدش ؟ میگفتید من گاهنامه خربی مدیریت درمان تامین اجتامعی استان اصفهان میومدم . کمی ارومتر شد و گفت ‏:مهم نیست . قیافه ی مرتبیی داشت ‏.چارشونه بیود و لباسهاش از وضعیت خوب مالیش خبر میداد خاطره ارسالی از آقای مجید رئوفی ‏.روبروم ایستاد و ‏پرسید کارمند بیمه شمایید ؟ قبل از انیکه جوابیی بدم ‏پرونده ی قرمز رنییگ ‏پرتو درمانی را روی میزم گذاشت.‏ ‏پرسیدم ‏:ببخشید مریض کیه ؟ با اک راه گف ت : ت وی حیاط ه ‏.گفت م م ا وظیفه داریم مریض را ببینیم و ‏پرونده را مهر بزنیم ‏.بدون انیکه چیزی بگه رفت ‏.ولی انییگار که بیهش برخورد ‏.ده دقیق ه ای گذش ت . ب ا قدمه ای بلن د تر و تند تر جلو اومد و گفت ‏:اینم مریض ‏!نییگاه کردم یه پسر حدود 20 سال با هیکل درشت و ورزشکار ی که مو و ابرو هم نداشت روی ویلچر دم راهرو نشسته . خیلی سریع دفترچه را تطبیق دادم و مهر زدم و از جام بلند شدم ‏.در حین دادن ‏پرونده ‏،از اون مرد عذرخواهی کردم و گفتم ‏:چرا نییگفتید مریضتون قادر به راه رفتن نیست ؟چه جوری با ویلچر از ازش خواس تم اج ازه ب ده ب رای پایی ن بردن پسر بیمارش با ویلچر ، کمکش کنم ‏.اول کفت نه ولی با اصرار قبیول کرد . وقتی ویلچر را توی حیاط رسوندیم ازم تشکر کرد ‏.انییگار دلخوریش بر طرف شده بیود.‏ بعد از اون ‏،هر روزی که مریضش را میاورد یه سری به من میزد و خوش وبشی میکرد . یه روز بیهم گفت ‏:من فقط همین یه پسر را دارم و برای سامتیش حاضرم همه ی زندگیمو بدم ‏...وضعم خوبه و کارخونه دارم .... به تو اعتماد دارم و میدونم نیتت خیره ‏.نمیخوام با خیریه ها کار کنم اما اگه هر کسی را بیهم معرف ی کن ی حاض رم کمک ش کن م .... اون موقع فرانشیز همه ی داروها 30 در صد بیود بیهش گفتم من چهار تا مریضی که نمیتونن فرانشیز ‏پرداخت کنند را بیهتون معرفی میکنم ‏.قبیول کرد ‏.با داروخونه هماهنیگ شدم و چار تا از محتاج ترین ها را شناسایی کردیم ‏.داروخونه داروها را رایگان میداد و دوست من هر ماه با داروخونه حساب میکرد ‏...تا پایان درمان اون چار نفر ... خاطره خاطره ارسالی از یک خاطره مربیوط خانم لیال سلیمانی : به حدود ده سال پیشه.‏ مردمی که کنار رودخونه نزدیک ‏پل فلزی نشسته بی ودن ی ک ‏اس تیک س یاه ب زرگ رو در حال عبیور از روی اب میبینن که صدای ضعیف ی از ت وش می اد.‏ نایل ون زبال ه را از روی اب میگیرن داخل اون یک نوزاد دختر سیانوز شده که در حال خفگی بیوده و ناله میکرده میبینن.‏ ‎110‎رو خبر میکنن و نوزاد رو به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان بیهشتی منتقل میکنن چند روز بعد حال نوزاد بیهتر میشه و چون هم خیلی زیبا بیود و هم بدون نام و نشان بیود توی بیمارستان به ‏پری دریایی معروف شد . براش بیمه سامت درست کردن ومددکار بیهزیستی اومد دنبالش.‏ من از مددکار با نییگرانی راجع به اینده بچ ه ‏پرس یدم ک ه گفتن د ج ای نییگران ی نیس ت م ا ب رای بچ ه زی ر ش ش م اه خیلی متقاضی داریم . خاصه ‏پری دریایی به یک خانواده بدون فرزند سپیرده شد و من به یاد قصه حضرت موسی افتادم و انیکه خدا چطور از این کودک محافظت کرد و اون رو به محل امن و ارامش رسوند.....‏
Page 1 and 2: سرخط اخبار به مناسب
Page 3 and 4: : در حال حاضر این هد
Page 5 and 6: قسمت اول آموزش دار
Page 7: می شود.‏ غذای سالم
Page 11 and 12: ت ض چطور بدون تحمل ص
Page 13 and 14: نجاست می توانید از
Page 15 and 16: سفرهای زمستانی در ا

شاالله نهایی2

Create successful ePaper yourself

Delete template?

Save as template?