25.08.2019 Views

کتاب ژن خودخواه از ریچارد داوکینز

ژن خودخواه: طبق نظریه فرگشت به نظر میرسه هر کسی که در طبیعت بهتر عمل کنه و بیشتر روی تولید مثل و بقاء خودش تلاش کنه سهم بیشتری از نسل بعد را خواهند داشت، بنابراین خودخواهی فردی یک فاکتور مهم برای بقا خواهد بود ولی مواردی دیده میشه که عکس این مورد رو نشون میده: مثل مورچه ها و زنبورها که تقریباً همه اعضای یک کلونی از تولید مثل صرف نظر می کنند و حتی برای حفظ کلنی خود را فدا می کنند یا فداکاری والدین (بخصوص مادر) برای بچه ها به خصوص در پستانداران. یا حتی فداکاری های اقوام و خویشاندان یا افراد یک قبیله از بقیه در مقابل قبایل دیگر، مردم یک نژاد در مقابل نژاد ها یا اقوام دیگر.

ژن خودخواه:
طبق نظریه فرگشت به نظر میرسه هر کسی که در طبیعت بهتر عمل کنه و بیشتر روی تولید مثل و بقاء خودش تلاش کنه سهم بیشتری از نسل بعد را خواهند داشت، بنابراین خودخواهی فردی یک فاکتور مهم برای بقا خواهد بود ولی مواردی دیده میشه که عکس این مورد رو نشون میده: مثل مورچه ها و زنبورها که تقریباً همه اعضای یک کلونی از تولید مثل صرف نظر می کنند و حتی برای حفظ کلنی خود را فدا می کنند یا فداکاری والدین (بخصوص مادر) برای بچه ها به خصوص در پستانداران. یا حتی فداکاری های اقوام و خویشاندان یا افراد یک قبیله از بقیه در مقابل قبایل دیگر، مردم یک نژاد در مقابل نژاد ها یا اقوام دیگر.

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

خالصه <strong>کتاب</strong> <strong>ژن</strong> <strong>خودخواه</strong> <strong>ریچارد</strong> <strong>داوکینز</strong><br />

تهیه:‏ علیرضا عیوضی<br />

نماگرد<br />

Namagard.com -<br />

بیشتر <strong>کتاب</strong> صرف مثال زدن در مورد <strong>از</strong> رفتارهای مختلف بسیاری <strong>از</strong> موجودات است که به ظاهر فداکارانه در جهت بقا<br />

<strong>ژن</strong>ها است و با توجه به اینکه <strong>داوکینز</strong> مدعی است با این دید میتوان تمامی رفتارها را توضیح داد،‏ طیف وسیعی <strong>از</strong> مثالهای<br />

متفاوت را ارائه می دهد ‏)یکم هم خسته کننده میشه(‏<br />

گاهی اوقات در طبیعت،‏ بر خالفِ‏ خواستۀ <strong>ژن</strong>ِ‏ <strong>خودخواه</strong>،‏ عمل میشود ‏)مثل میمونی که بچه اش را <strong>از</strong> دست میدهد و بچه های میمونهای دیگر را<br />

میدزدد و بزرگ میکند(‏<br />

گاهی اوقات <strong>ژن</strong>ِ‏ <strong>خودخواه</strong> با تقلب به بقایِ‏ خود کمک میکند ‏)به عنوانِ‏ مثال،‏ فاخته ها سعی میکنند تخم هایِ‏ خود را به النه هایِ‏ پرندگانِ‏ دیگر<br />

برده تا آنها رویِ‏ تخم بنشینند(‏<br />

گاهی اوقات <strong>ژن</strong>ِ‏ <strong>خودخواه</strong> برایِ‏ بقا به خیانت رو می آورد ‏)مثال وقتی ماده ای میبیند که جفتش در نبرد با نرِ‏ دیگر مغلوب شده،‏ سریع به سمتِ‏ نرِ‏<br />

پیروز رفته و با او جفت گیری میکند تا <strong>ژن</strong>ِ‏ برتر حاصل شود(‏<br />

گاهی اوقات <strong>ژن</strong>ِ‏ <strong>خودخواه</strong> برایِ‏ بقا به تهدید رو می آورد ‏)جوجه ای که زیاد سر و صدا می کند تا دشمنان را صدا بزند و مادر را مجبور می<br />

کنند به اون غذای بیشتری بدهد(‏<br />

این مثالها تا حدی پیش میرود که حتی اجتماعی بودن انسان را ناشی <strong>از</strong> نه عقل انسان بلکه <strong>از</strong> <strong>ژن</strong>ها میداند.‏ مغز،‏ توانایی های اجرایی نسبتا<br />

وسیعی دارد،‏ ولی سیاست گذاری در سطح <strong>ژن</strong> ها انجام می شود.‏ نتیجه،‏ برتری مطلق و نهایی با <strong>ژن</strong> است.‏ یک نمونه جالب<br />

که علیه مخالفین تئوری کنترل رفتار فداکارانه توسط <strong>ژن</strong> ها ارایه می شود،‏ پرتاب کردن توپ به هوا و گرفتن اش هست.‏ آیا<br />

کسی که چنین ب<strong>از</strong>ی نسبتا پیچیده را اجرا می کند،‏ <strong>از</strong> محاسبات پیچیده ریاضی ذهنی لحظه ای اش استفاده می کند؟ واقعیت<br />

این است که تقریبا همه کارها توسط سطحی ناخودآگاه تنظیم می شود و فرد فقط <strong>از</strong> ب<strong>از</strong>ی لذت می برد.‏ در مورد رفتار<br />

دیگرخواهانه هم چنین است که کنترل بخش زیادی <strong>از</strong> آن در اختیار <strong>ژن</strong> هاست،‏ با اینکه فرد نسبت به انجام این رفتار،‏ آگاه<br />

است.‏<br />

<strong>داوکینز</strong> حتی یک برنامه کامپیوتری با الگوریتم های مختلف و پیچیده ترتیب میدهد و طی آن ب<strong>از</strong>ی کننده،‏ هر بار که <strong>از</strong> رقیب<br />

خیانت می دید،‏ یک بار او را با لو دادن مج<strong>از</strong>ات می کرد و در بار بعدی دوباره همکاری می کرد.‏ البته با بی نهایت شدن<br />

تعداد دفعات اجرا،‏ دو استراتژی مهربانی و بخشایندگی انتخاب مثبت می شدند:‏ ریشه های خیرخواهی و محبت در موجودات<br />

زنده،‏ به شکلی بی نقص توسط <strong>ژن</strong> <strong>خودخواه</strong> توضیح داده می شوند.‏<br />

meme<br />

در فصل های انتهایی <strong>کتاب</strong> نیز یک مفهموم جدیدی در تکامل فرهنگی است که مِم ‏)با تلفظ میم در انگلیسی(‏ نام<br />

دارد.‏ تقریبا همهٔ‏ ایدههایی که ما اطرافمون میبینیم <strong>از</strong> نظریهٔ‏ تکامل تا موسیقی کالسیک و افسانهها و مکاتب فلسفی رو میشه<br />

مِم در نظر گرفت.‏ طبق نظریهٔ‏ انتخاب طبیعی مِم هایی که در کپی کردن خودشون موفقترند نقش بیشتری در فرهنگی که به<br />

ذهن ما شکل میده خواهند داشت و مثل <strong>ژن</strong>ها اصیل بودن یا مفید بودن این مِم ها در میزان موفقیتشون تأثیری نداره و مهم<br />

تواناییشون در کپی شدنه.‏ مثل کلمه خواهر که اصالت آن خواهر است ولی نسخه خاهر نسخه موفق تر ‏)نه الزاما اصیلتر یا<br />

بهتر(‏ بوده.‏ پس در تکامل الزامی ندارد خود را صرفا به <strong>ژن</strong>ها محدود کنیم.‏ بر خالف <strong>ژن</strong>،‏ میم در هر بار انتقال به فرزندان،‏<br />

نصف نمی شود.‏ میم ها همیشه هم به مانند باورهای مذهبی،‏ احمقانه نیستند،‏ در واقع،‏ میم ها تولید مثل کننده های فرهنگی<br />

هستند.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!