Assholism-full-v بیشعوری
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
<strong>بیشعوری</strong> . 21<br />
خاویر کرمنت، محمود فرجامی<br />
ذکر<br />
اعتمادبهنفس<br />
این نکته مهم است که من همیشه فکر میکردم اینها خصوصیاتی مثبت به نشانهی<br />
است. بهعنوان پزشک، در تستهای روانشناسی و روانکاوی متعددی باید<br />
شرکت<br />
میکردم و پاسخ همهی آنها این بود که من شخصیتی قوی دارم و دارای چنان »عزت نفس« باالیی<br />
هستم که از دیگران بینیازم میسازد. نمرات من در خودسازی باال بود، چرا که تمرکزم خوب بود،<br />
مصمم بودم، اختیارم دست خودم بود و خودسنجی میکردم.<br />
این به معنای آن بود که<br />
کسی<br />
نمیتوانست با من دربیفتد و اگر هم هوس چنین کاری به سر کسی میزد، بهراحتی میتوانستم سرِ<br />
جای خودش بنشانمش. افتخارم این بود که میتوانم قبل از اینکه دیگران علیه من کاری کنند، من<br />
علیه آنها اقدام کنم.<br />
این ویژگیهای شخصیتی خیلی به من کمک میکرد،<br />
متخصص در مقعدشناسی ۱ کارم خیلی گرفته بود.<br />
بهطوریکه بهعنوان<br />
پزشک<br />
با زن بسیار جذابی ازدواج کردم و دوتا بچهی<br />
فوقالعاده آوردیم. تمام همکارانم به من احترام میگذاشتند و در بیمارستان و محافل پزشکی<br />
جایگاه ویژهای داشتم. در اجتماع هم به من بهعنوان کسی که در حرفهاش از نفوذ و اعتبار باالیی<br />
برخوردار است نگاه میشد. کال زندگی خوبی بود و من از زندگی و از خودم راضی بودم.<br />
به خوبی و خوشی پیش نمیرفت. گهگاهی<br />
اما همه چیز در قلمرو دکتر خاویر کرمنت 2<br />
این حس ناخوشایند به سراغم میآمد که رفتار احترامآمیز همکارانم نسبت به من، بیشتر از روی<br />
ترس<br />
است تا احترام واقعی.<br />
اما<br />
اینطور وانمود میکردم که چندان فرقی هم نمیکند و این امر<br />
ناشی از هیبت من است. اینطور بهنظر میرسید که تا سروکلهی<br />
همکاران گفتگویشان را قطع میکنند و متفرق میشوند<br />
نمیتوانند با من باشند، عذرخواهی میکنند. وقتی<br />
و دوستانم<br />
من پیدا میشود، بعضی از<br />
هر روز بیشازپیش از اینکه<br />
که در یک میهمانی حرف میزدم، بعضیها با<br />
بیقراری و ناراحتی به زمین خیره میشدند و چیزی نمیگفتند. انگار که حتی یک کلمه از حرف-<br />
های من را هم نمیخواستند بشنوند؛ اما من اینطور<br />
آنهاست و شاید مشکالت شخصی مشغولشان کرده است.<br />
به خودم میقبوالندم<br />
که این،<br />
مشکل خود<br />
زنم یکبار جشن تولد غافلگیرکنندهای برایم ترتیب داد، اما غافلگیرکنندهترین چیز این بود<br />
که فقط شش نفر در آن مراسم حضور یافتند که تازه سه تای آنها هم زن و بچههای خودم بودند.<br />
اما من آن را به پای حسادت دوستانم نسبت به موفقیتهای چشمگیرم گذاشتم. برایشان متاسف<br />
۱ - proctology<br />
2 - Dr. Xavier Crement