14.02.2017 Views

%D9%82%D9%84%D9%85%D8%B1%D9%88%DB%B1-%DB%B1%DB%B2-%20%DA%A9%D9%85%20%D8%AD%D8%AC%D9%85

%D9%82%D9%84%D9%85%D8%B1%D9%88%DB%B1-%DB%B1%DB%B2-%20%DA%A9%D9%85%20%D8%AD%D8%AC%D9%85

%D9%82%D9%84%D9%85%D8%B1%D9%88%DB%B1-%DB%B1%DB%B2-%20%DA%A9%D9%85%20%D8%AD%D8%AC%D9%85

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

آنالین<br />

ماهنامهی و اینترنتی مجلهی سیاست،‏ و فرهنگ قلمرو ایده<br />

هنر و فرهنگ مرکز ناشر:‏ کرمی<br />

ناصر سردبیر:‏ فرید<br />

کیانوش تحریریه:‏ دبیر عابدینی<br />

رضا لوگو:‏ طراح مینا<br />

بابک ایزدی،‏ محمد نیکونظر،‏ لیلی دبیران:‏ جزائری<br />

احمد ویراستار:‏ مشاوران:‏<br />

کارنگی<br />

الملل بین اخالق شورای پژوهشگر واجپای،‏ آنایا توکیو<br />

دانشگاه سیاسی،‏ علوم استاد ماتسوناگا،‏ یاسویوکی کومازاوا<br />

دانشگاه سیاسی اندیشه استاد کیوتاکی،‏ هیتوشی لندن<br />

کالج کینگز هند،‏ بنیاد مدیر خیلنانی،‏ سانیل نیودهلی<br />

اسالمیه،‏ ملی جامعه استاد رحمان،‏ مجیب پاریس<br />

سیاسی،‏ علوم بنیاد استاد تانزه،‏ نیکال جیندال<br />

جهانی دانشگاه گاندی،‏ مهاتما صلح مطالعات مرکز اجرائی مدیر و سیاسی علوم استاد جهانبگلو،‏ رامین قلمرو:‏<br />

با تماس رد میخورد.‏ پیوند سیاست با گونهای به دربارههرآنچه است،‏ اینترنتی مجلهای و آنالین ماهنامهای ‏»قلمرو«‏ نیازها،‏<br />

‏»مسأله«ها،‏ ایرانی،‏ مخاطب سوی به پدیدآورندگان و گردانندگان چشم ‏»قلمرو«،‏ گوناگونِ‏ بخشهای فارسیزبان.‏<br />

مخاطب گستردهتر دائرهای در البته و اوست؛ موقعیّت و ذهنیّت خواستها،‏ مسألهای<br />

هر ‏»قلمرو«‏ دیگر بیان به دارند.‏ سیاسی سویهای یا سرشت که میگذارد پیش را مسائلی ‏»قلمرو«‏ مسائلی<br />

چه میآورد؛ میان به سیاسی جامعه در آن جایگاهِ‏ و نسبت و نقش به نگاه با و سیاسی چشمانداز از را بختِ‏<br />

کمتر گوناگون انگیزههای به که مسائلی چه نباختهاند،‏ را خود اهمیتِ‏ هنوز ولی شده،‏ طرح بارها که سیاسیِ‏<br />

ادبیاتِ‏ فقر یا شده‏ سانسور و سکوت گرفتار آگاهانه که مسائلی آن چه و یافتهاند،‏ گذاشتن بحث به است.‏<br />

انجامیده جمعی پهنهگفتوگوی از غیابشان به فارسی،‏ زبان در از<br />

فراختر چارچوبی در را آن مسأله،‏ هر سنجیدنِ‏ و بازنمودن در بتوانند که است آن ‏»قلمرو«‏ دبیرانِ‏ امیدِ‏ آنها<br />

از انبوهی ندارند؛ ما به اختصاص همه،‏ لزوماً،‏ ایرانیان ما مسألههای دهند.‏ قرار ایران کشور جغرافیای واقعیشان<br />

پیامدهای و ابعاد فراملی،‏ قابی متنِ‏ در آنها نگریستنِ‏ با جز ناگزیر و جهانیاند،‏ یا منطقهای مسائل روند<br />

از آگاهی و نزدیک و دور ملتهای با ما مشترک مسائل بازشناخت در کوشش شد.‏ نخواهند دریافت و درک التین<br />

آمریکای از غربی-‏ غیر ملتهای بویژه همسایه،‏ ملل میان در معاصر نظری جریانهای و فکری مناقشات چند<br />

هر گامی برداشتن در کامیابی نشریه،‏ این آرزوی است.‏ بایسته که سودمند تنها نه دور-‏ آسیای تا گرفته ‏»قلمرو«،‏<br />

رو،‏ بدین است.‏ غیرایرانی و ایرانی روشنفکران و اندیشوران میان پاینده و پویا دادوستدی سمت به کوتاه داشت.‏<br />

خواهد ویژه اهتمامی غیرغربی جوامع فرهنگی و فکری دستاوردهای شرح و شناسایی برای مربوط<br />

امرِ‏ هر یعنی میخوانیم؛ ‏»سیاست«‏ دارد،‏ پیوند گوناگون انسانهای همآمیزی و همزیستی به را آنچه هر<br />

به سیاست زور.‏ یا قدرت مناسبات سامانبخشی و تنشها تدبیرِ‏ دولتشهر،‏ ،)Polis( پولیس زندگی به اعضای<br />

که انسانهایی میان مشترکِ‏ ‏»فضا«ی یعنی میگذرد؛ عمومی«‏ ‏»قلمرو در که مییابد ارتباط رویدادی ات میکنند گفتوگو و کنکاش خود مشترک دربارهمسائل ‏فضا آن در یکدیگر دیدار در و سیاسیاند پیکرهای و<br />

بودن به بسته زمین،‏ روی بر انسانها هستی بجویند.‏ خشونت از پرهیز و منافع اختالف مدیریت برای راهی است.‏<br />

گستره این در دیگران با پویا مشارکت گرو در نیز انسانی فرد هر سعادتِ‏ است.‏ عمومی قلمرو پائیدنِ‏ میانِ‏<br />

جهانِ‏ خویش آزادِ‏ کنش با آدمیان بلکه ندارد؛ وجود پیشاپیش انسانها«‏ میان ‏»فضای یا عمومی قلمرو در<br />

جز انسانها آزادی هم است،‏ محال آدمی عمل آزادی بدون عمومی قلمرو پیدایش هم میسازند.‏ را خود اوّلِ‏<br />

اولویتِ‏ سیاست،‏ آرنت،‏ هانا چون سیاسیای اندیشمندان زبانِ‏ به نمییابد.‏ پدیدآیی امکانِ‏ عمومی قلمرو سیاست.‏<br />

فلسفهوجودی و سیاسی زندگی نهائی آرمانِ‏ و آماج آزادی،‏ و است جامعهانسانی کی فرمان ‏تحت ‏»ناحیه معنای به قلمرو،‏ داشتهایم.‏ نظر در را واژه»قلمرو«‏ ایهامهای مجله،‏ این نامگذاری در و سخن بار و کار با ‏»قلم«‏ یعنی واژه،‏ این نخست بخش همچنین،‏ است.‏ سخن(‏ ‏)فرهنگ حکومت«‏ یا فرمانروا قدرت<br />

قلمِ‏ این نیست؛ دست هر از ‏»قلمرو«،‏ در ‏»قلم«‏ جنسِ‏ همه،‏ این با دارد.‏ خویشاوندی و سازگاری رسانه،‏ گسترهجغرافیایی<br />

در قدرت نظامِ‏ ماندگاری و پشتوانهاستواری و پایه مایه،‏ چرخشاش،‏ و گردش و است سلطه و یا<br />

)Territory( خاص خاکی و ه خطّ‏ برای استعارهای است:‏ مکان به اشاره قلمرو،‏ گذشته،‏ آن از است.‏ مشخصی .<br />

)Public عمومی«)‏sphere ‏»قلمروِ‏ یعنی آدمیان؛ میان شده ساخته‏ ساحتِ‏ و سپهر فضا،‏ ار اندیشگی نوِ‏ افقهای برانگیزد،‏ فعّاالنهدرونمایههایش خواندنِ‏ به را مخاطبان اشتیاقِ‏ است امیدوار ‏»قلمرو«‏ هنر<br />

و نظر اهل هماندیشیِ‏ و همسخنی برای گسترده فضایی و شایسته فرصتی و نماید،‏ فرا پیشگاهشان در آورد.‏<br />

فراهم ایده<br />

هنر و فرهنگ مرکز Info@ghalamro.net


برلین<br />

در 2016 دسامبر دهم دمشق(‏ ۱۹۳۴- نوامبر ۱ ‏)زاده سوری سرشناس فیلسوف العظم،‏ جال صادق اعتبار<br />

و اقتدار عرب،‏ جهان یا خود جامعه در همچنان که بود عرب روشنفکران از نسلی بازمانده او درگذشت.‏ فلسفه<br />

دکترای آمریکا ییل دانشگاهِ‏ از 1961 سال ترکتبار،‏ سوری روشنفکر این داشتند.‏ درخوری اجتماعی گزارههای<br />

درباره کانت براهین خاستگاههای او دکترای رساله آکسفورد دانشگاهی نشر 1972 سال در گرفت.‏ کرد.‏<br />

چاپ را )The Origins of Kant’s Arguments in the Antinomies( الطرفین جدلی و<br />

نومیدی مرگبار مرداب در را عربی هویتِ‏ 1967، سال روزه شش جنگ در اعراب بر اسرائیل پیروزی شوک ناگهان<br />

دوران،‏ آن عربی ناسیونالیسم شورهای و شعارها از سرمست عربی وجدان برد.‏ فرو کینهاندوزی و کرختی خواندن،‏<br />

وضعیت آن سبب را خارجی عوامل و دشمن و فرافکنی یافت.‏ زخمخورده و تحقیرشده قربانی را خود بود.‏<br />

بحرانی چنین به واکنش پرهوادارترین و بخشترین التیام العظم،‏<br />

جال الهزیمة(‏ بعد الذاتی ‏)النقد شکست از پس خود نقدِ‏ رویداد،‏ این از پس انفعالی و یأسآلود فضای در بر<br />

‏»حاشیههایی قبانی نزار شعر کرد:‏ جلب خود به را عربزبانان توجه دیگر سنتشکنانه اثر دو کنار در حزیران(‏<br />

5 اجل من سمر ‏)حفلة ژوئن دهم برای شبزندهداری جشن النکسة(،‏ دفر علی ‏)هوامش شکست«‏ دفتر جوامع<br />

صریح زبانی با العظم،‏ جال بودند.‏ سوری اثر سه هر آفریننده آنکه جالب ونوس.‏ اهلل سعد نمایشنامه به<br />

زدن دست و مسئولیتپذیری را بحران از برونشد راه یگانه و کرد نقادی فکری و فرهنگی منظر از را عربی وی<br />

اثر انداخت،‏ بیشتری زبانهای سر بر را العظم جال نام آنچه دانست.‏ عربی سنت و هویت فراگیر نقد آموزههای<br />

و مبانی روشن،‏ و تحلیلی زبانی با کتاب این است.‏ 1969 سال در الدینی(‏ الفکر ‏)نقد دینی اندیشه نقد رد میخواند.‏ خرافه و خیال را اسامی مابعدالطبیعه شالوده و میکند ریشهای نقد را اسامی سنت و الهیات اسام،‏<br />

به توهین اتهام به کتاب،‏ این نوشتن خاطر به بعد سال یک العظم جال برانگیخته،‏ جنجالهای پی عمر<br />

پایان تا هنگام آن از شد.‏ نسخ نظر تجدید دادگاهِ‏ در حبس حکم ولی شد،‏ محکوم حبس به و محاکمه عقانیتِ‏<br />

بر تکیه و دینی تاریکاندیشی از خروج به عرب مردمان دعوت را خود رسالت سالهاش،‏ دو و هشتاد داد.‏<br />

قرار مدرن انتقادی 9<br />

مبنی<br />

خمینی اهلل آیت فتوای علیه که بود عربی صدای رساترین داشت،‏ مارکسیستی گرایشی که العظم جال ‏»سلمان<br />

1997، سال در او یافته نشر کتاب تحریم،‏ ذهنیتِ‏ سومِ‏ فصل شد.‏ شنیده رشدی سلمان قتل وجوب بر حتی<br />

و مسلمانان عموم واکنش که میکند محکوم را نویسنده قتل فتوای تنها نه ادبیات«‏ واقعیتِ‏ و رشدی نخست<br />

فصل میگیرد.‏ بیباکانه و کوبنده انتقادی ضرب زیر نیز را مهم رویداد این به غیرمذهبی روشنفکران وی<br />

است.‏ پسااستعمارگرایی و شرقشناسیستیزی ایدئولوژی دهه،‏ آن محبوب و روزآمد جریان نقد در نیز کتاب میدانست.‏<br />

روششناختی منسجم مبانی فاقد و )essentialist( ذاتگرایانه را سعید ادوارد دیدگاههای عبدالکریم<br />

همراه 2004 سال در جمله از کرد؛ خود آنِ‏ از را چندی فرهنگی و علمی جایزههای العظم جال کرد.‏<br />

دریافت را اراسموس معتبر جایزه مراکشی،‏ اسامی فمینست مرنیسی،‏ فاطمه و دینی روشنفکر سروش،‏ اوست.‏<br />

کارنامه در جایزه واپسین 2015 سال در آلمان،‏ گوته انستیتو از گوته«‏ ‏»مدال این<br />

آثار سالشمار بود.‏ قدرت از او کنارهگیری خواهان و اسد بشار مخالفان از زندگی پایان تا العظم جال است:‏<br />

چنین سوری فقید روشنفکر کانت<br />

زمان تئوری ۱۹۶۷ شکست<br />

از پس خودانتقادی ۱۹۶۸ دینی<br />

اندیشه نقد ۱۹۶۹ تضاد<br />

در کانت استدالل مبنای ۱۹۷۲ فلسفی<br />

مقاله چهار ۱۹۸۰ ادبیات<br />

واقعیت و رشدی سلمان روان:‏ تابوی ۱۹۹۲ اومانیسم<br />

سکوالر و اسام ۲۰۰۴


{<br />

بینالمللی<br />

رسانههای است.‏ داده قرار تاثیر تحت را جهان کشورهای عمده رسانههای آمریکا،‏ در جمهوری ریاست انتخابات آن<br />

پسلرزههای و انتخابات این اخبار با آینده،‏ ژانویه ماه در سفید،‏ کاخ به منتخب،‏ جمهور رئیس ترامپ،‏ دونالد ورود تا ریاست<br />

زمانیکه سفید،‏ کاخ جدید مستاجر سیاست با رابطه در گذشته روزهای در نیز بسیاری مقاالت بود.‏ خواهد سرگرم است.‏<br />

شده منتشر برجام،‏ یا هستهای توافق با رابطه در شود،‏ اجرائی مرحله وارد جمهوریاش در<br />

است.‏ کرده منتشر ایران«‏ با توافق با رابطه در ترامپ ‏»چالشهای عنوان با تحلیلی پست واشنگتن آمریکائی روزنامه نظامی<br />

همکاریهای با رابطه در را برجام یا هستهای توافق آینده است،‏ شده منتشر رابین جنیفر امضای با که مقاله این یادآوری<br />

روس سناتور یک از نقل به مقاله این ابتدای در رابین جنیفر میدهد.‏ قرار بررسی مورد روسیه با اسامی جمهوری قرار<br />

آن مبنای بر که هستند دالر میلیارد ۱۰ ارزش به تسلیحاتی قراردادی مورد در گفتگو سرگرم ایران و ‏»روسیه که میکند شوند«.‏<br />

فروخته ایران به روسیه ساخت آتشبارهای و هلیکوپتر هواپیما،‏ تانک،‏ است رابطه<br />

در ‏»گفتگوها که میشود اشاره روسیه سنای امنیت و دفاع کمیته رئیس اوزروف،‏ ویکتور از نقل به مقاله این در اظهارات<br />

این از مقاله نویسنده است«.‏ شده هموار قراردادها امضای برای جاده و دارند قرار نهائی مرحله در معامله این با مقاله<br />

نیستند«.‏ همسو روسیه و است(‏ آمریکا منظور ما)‏ منافع که باشد داشته نظر در باید ‏»ترامپ که میگیرد نتیجه ‏»واهمههای<br />

به اشاره و میزند«‏ بر میان دارد ایران که بود متوجه ‏»باید که میدهد هشدار ادامه در پست واشنگتن نویس زا حساسی فنآوریهای کردن وارد سرگرم ایران دادهاند هشدار که میکند،‏ متحدیناش و آمریکا اطاعاتی سازمانهای باشد«.‏<br />

داشته دسترسی آنها به نباید گذشته سال توافق مبنای بر که است متعارف غیر کانالهای تعهداتی<br />

وجود با ایران که هستند نظر این بر بینالمللی امنیتی نهادهای از ‏»برخی که میگیرد نتیجه مقاله نویسنده رابین<br />

جنیفر است«.‏ نکرده رها را اتمی زمینه در خود مدت طوالنی پروازیهای بلند است،‏ شده متقبل ۲۰۱۵ سال در که توافق<br />

این گذاشتن کنار است.‏ مشکلساز ولی باشد خوب تبلیغاتی نظر از از شاید « فرجام انداختن دور به که است معتقد بود«.‏<br />

خواهد بیتاثیر متحدین همکاری بدون آمریکائی تحریمهای احیاء و زیرا<br />

داد،‏ نخواهند نتیجه نکنند اعمال را آنها نیز دیگران که زمانی تا ‏»تحریمها که میشود اشاره مقاله این ادامه در خواهند<br />

محدود بسیار تاثیری ما اعمالی تحریمهای دهند،‏ ادامه ایران با کان اقتصادی روابط به آمریکا متحدین دیگر اگر گزارش<br />

این در میکند.‏ اشاره است شده منتشر Jinsa Iran Task Force توسط که گزارشی به رابین جنیفر داشت«.‏ اجازه<br />

ایران به که است برجام کارآمدی نا بارز نمونه ایران در بالیستیکی موشکهای آزمایشهای « است آمده منجمله و کند تهدید را متحدیناش و آمریکا ببرد،‏ پیش به را خود هستهای برنامههای بکشد،‏ چالش به را توافق این میدهند سازد«.‏<br />

خنثی را آمریکا پیشگیرانه اقدامات دهد،‏<br />

ادامه موشکیاش خطرناک آزمایشهای به ایران ‏»اگر مینویسد واشنگتن روزنامهنگار گزارش،‏ همین از نقل به بازهم همپیمانان‏<br />

و آمریکا برخیزد.‏ ایران با جدی مقابله به برجام،‏ کنندگان امضا دیگر با همسوئی در باید،‏ آمریکا آینده دولت نظامی<br />

عملیات تا کشور این موشکی برنامههای علیه تحریمهائی از دارند،‏ اختیار در را مختلفی گزینههای بینالمللیاش آزمایشها«.‏<br />

این ساختن متوقف برای یکطرفه ها<br />

گزینه دیگر جمله از سفید کاخ آینده مستاجر به Jinsa Iran Task Force پیشنهادهای از نقل به آمریکائی نویس مقاله ایران<br />

اساامی جمهوری موشکی برنامه علیه دیگری راهکار بعنوان ایران«‏ با محرمانه یا رسمی غیر توافقهای اجرای ‏»عدم به ایران<br />

با اقتصادی همکاری نباید آمریکا آینده دولت « مینویسد رابین جنیفر گزارش،‏ همین از نقل به باز میکند.‏ اشاره بشتابد.‏<br />

کشور این کمک به سنگین«‏ آب خرید ‏»چون پیشنهادهائی با مثا یا و کند«‏ تشویق را مسائل<br />

این از محدود بسیار شناختی « منتخب جمهور رئیس که میکند نتیجهگیری خود مقاله خاتمه در رابین جنیفر البته منتخب<br />

جمهور رئیس همکاران انتخاب در باید ‏)آمریکا(‏ کنگره بنابراین است،‏ صفر با برابر رابطه این در نیز او تجربه و دارد سفید<br />

کاخ دیگر سوی از و کند مخالفت نیستند شرایط واجد که کسانی انتصاب با سوئی از باید و باشد داشته فعال شرکت کند«.‏<br />

هدایت رایزنی با را خارجی<br />

سیاست مقاله این است.‏ پست واشنگتن در مورفی برایان بقلم دیگری مقاله عنوان قرارداد«،‏ بستن سرگرم ‏»دنیا زد«،‏<br />

الس میتوان روسیه ‏»با میکند:‏ خالصه است کرده بیان انتخاباتی کارزار جریان در او که جملهای سه در را ترامپ دونالد چه<br />

‏»ولی میپرسد ادامه در مورفی برایان کرد«.‏ رام باید اقتصادی نظر از را چین « و دارد«‏ سنگین ضربه به احتیاج ‏»ایران گسترش<br />

از حکایت ‏»اخبار مینویسد پرسش این به پاسخ در شوند؟«.‏ متحد باهم کشور سه این اگر افتاد خواهد اتفاقی میزان<br />

با رابطه در همکاراناش و ترامپ به جالبی درس که اخباری دارند.‏ روسیه و چین ایران،‏ بین روابط شدن عمیقتر و دادند«.‏<br />

جهان واقعیتهای لغزش این<br />

تنبیه و ایران انزوای برای محدودی قدرت واشنگتن که بگیرد پند باید ‏»ترامپ است معتقد پست واشنگتن نویس مقاله از<br />

را آمریکا عمل این ولی کند،‏ پاره است کرده امضاء آمریکا که را هستهای توافق از بخشی بتواند شاید ترامپ دارد.‏ کشور خواهند<br />

ادامه ایران با اقتصادی قراردادهای عقد به که کرد خواهد جدا چین،‏ و روسیه منجمله دیگر،‏ کننده امضاء پنج داد«.‏<br />

جریان<br />

در ایران با اروپا اتحادیه کشورهای دیگر و فرانسه اقتصادی همکاری ‏»طرحهای مینویسد ادامه در مورفی برایان کارزاری<br />

جریان در منتخب جمهور رئیس که برجامی از که خواستند ترامپ از دیگر بار بروکسل در اروپا اتحادیه وزرای هستند.‏ هم<br />

روسیه و چین « که گرفت نادیده نباید البته میافزاید مورفی کند«.‏ حمایت بود،‏ خوانده دنیا توافق بدترین انتخاباتی میکنند«.‏<br />

حرکت ایران با نظامی سنگین قراردادهای عقد بسمت دیوانساالران<br />

مقابل در بتواند ترامپ که نیستیم مطمئن ‏»ما مینویسد روگاچف،‏ ایلیا روس،‏ دیپلمات از نقل به پست واشنگتن حکومت<br />

با مبارزه در همکاری مثل گیرد پیش در روسیه با روابط در را جدیدی راه و کند مقاومت واشنگتن سیاسی نخبگان و سوریه«.‏<br />

در اسالمی 11<br />

10


احتیاج<br />

هستهای توافق به ترامپ دونالد ‏»چرا عنوان با آکسورتی مایکل امضای به مقالهای در لندن چاپ‏ گاردین روزنامه کشور<br />

این روزی که گشت خواهد باز اورانیوم غنیسازی سیاست به ایران بگریزد،‏ توافق این از ترامپ ‏»اگر مینویسد دارد«‏ سخنرانیای<br />

در ترامپ دونالد انتخاباتی،‏ کارزار جریان ‏»در که میکند یادآوری گاردین کرد«.‏ خواهد اتمی بمب به مجهز را سخنان<br />

انتخاب،‏ صورت در اسرائيل از پشتیبانی تعهد ضمن کرد ایراد آمریکا(‏ در اسرائیل منافع حامی ‏)نهاد در‏AIPAC که قرارداد<br />

این کردن خنثی من یک شماره الویت گفت و کرد بیان نیز هستهای توافق و ایران با رابطه در را تندی بسیار است«.‏<br />

آمیز فاجعه آمریکا،‏<br />

و ایران بر عاوه بود.‏ نخواهد سادهای کار ایران با توافق کردن خنثی ‏»البته مینویسد ادامه در آکسورتی مایکل حتا<br />

میکنند.‏ ارزیابی مهم و ارزشمند را توافق این آنها همه و گذاشتهاند توافق این زیر را خود امضای دیگر کشور چهار ترامپ<br />

اگر است.‏ آن نداشتن از بهتر توافقی چنین این داشتن که است رسیده نتیجه این به اخیرا هم سعودی عربستان سر<br />

از مجددا را اورانیوم غنیسازی و گشت خواهند باز گذشته به شک بدون ایرانیها بردارد،‏ گام توافق این با مخالفت در گرفت«.‏<br />

خواهند بلکه<br />

نکرد اکتفا است بد توافق این اینکه گفتن به تنها انتخاباتی کارزار در ‏»ترامپ میافزاید ادامه در گاردین نویسنده که<br />

ترامپ آیا میسازد:‏ مطرح را پرسش این ادامه در گاردین نویسنده نکردیم«.‏ دریافت آن مقابل در چیزی ‏)آمریکا(‏ ما افزود توافق<br />

بنوعی اقتصادی قراردادهائی ازای در است،‏ داشته انتخاباتی کارزار جریان در آمریکا اقتصادی گسترش به بسیاری توجه تواند<br />

می - میشود اشاره آن به گاردین مقاله در آنچه بر بنا را-‏ ایران با توافق قبول ‏»ترامپ پذیرفت؟«.‏ خواهد را هستهای کند«.‏<br />

توجیه آمریکا صنایع ساختن قدرتمند و اشتغالزائی با که<br />

میشود اشاره گینگریج نیوت و جولیانی رودی بولتون،‏ جان چون ترامپ دونالد نزدیکان از برخی به گاردین مقاله در آکسورتی<br />

مایکل هستند.‏ نیز خلق مجاهدین سازمان با نزدیکی روابط دارای ایران اسامی جمهوری با خصومت بر عاوه را<br />

سازمان این فعالیتهای مقاله این ادامه در میبرد«.‏ نام غریب و عجیب ‏»سازمانی عنوان با خلق مجاهدین سازمان از هک میداند آنها«‏ ثروت و اموال ضبط و خانوادهها سازی متاشی هواداران،‏ مغزشوئی مذهبی،‏ کیش ترویج از ‏»تلفیقی سازند«.‏<br />

خارج آمریکا خارجه وزارت تروریستی گروههای فهرست از را نامشان البیگری با توانستند ‏»اخیرا خواننده<br />

این از ترانهای بیاد مرا کوهن لئونارد مرگ با ترامپ دونالد انتخاب ‏»تقارن مینویسد آکسورتی مایکل خاتمه در رد است مهم ‏»خیلی که میگیرد نتیجه مقاله نویسنده میلغزد«.‏ جهتی هر در و میلغزد چیز همه میگوید که انداخت بماند«.‏<br />

باقی سرجایش محکم ایران با هستهای توافق است،‏ لغزش حال در چیز همه که خاورمیانهای 13<br />

ترامپ<br />

جمهوری ‏»ریاست عنوان با کارازیک تئودور امضای به مقالهای در نیز العربیه زبان عرب تلویزیونی شبکه تارنمای دید<br />

تا کرد تحلیل باید که هستند خاورمیانه منطقه در بسیاری ‏»مسائل مینویسد است«،‏ دیده ایران برای خوابی چه ترامپ<br />

جمهوری ریاست است:‏ این کلیدی پرسشهای از ‏»یکی مینویسد کارازیک داشت«.‏ آینده به نسبت دقیقتری یکی<br />

که ترامپ برانگیزد.‏ را بسیاری تعجب شاید پرسش این به پاسخ کرد؟ خواهد عمل اسامی جمهوری قبال در چگونه زا عقبنشینی حال در اقتصادی وطنپرستی بنام امروز بود،‏ ایران قبال در اوباما باراک سیاستهای سرسخت مخالفان از است«.‏<br />

خود قبلی مواضع ما<br />

نبود.‏ جالبی چیز توافق این ولی هستم توافقها سرسخت موافق من میگوید ‏»ترامپ میافزاید مقاله نویسنده دیگری<br />

توافق با ترامپ مخالفت از ادامه در یابیم«.‏ دست بهتری توافق به بتوانیم تا میکردیم دوبرابر را تحریمها میبایستی ایرانی<br />

۷ آزادی برابر در است(‏ ها تابعیتی دو ‏)منظر آمریکائی گروگان پنج آزادی برای ‏»توافق مینویسد.‏ آمریکا و ایران بین آن<br />

از ترامپ که است سفید کاخ سیاست دیگر ایران،‏ به شده توقیف پولهای از بخشی بازگرداندن و توانستیم<br />

تنها ما ولی گرفتند دالر میلیارد ۱۵۰ حدود و نفر ۷ آنها میگوید ترامپ میکند.‏ انتقاد بازگردانیم«.‏<br />

بهخانه را نفر ۴ خواهد<br />

تاش ترامپ دونالد که است معتقد گاردین سرمقالهنویس مانند نیز العربیه مقاله نویسنده راستان<br />

در مهم گامی طریق این از و بگشاید آمریکا صنایع بروی را ایران درهای ۲۰۱۷ سال ‏»در کرد نخواهد<br />

وجه هیچ به ترامپ ‏»دونالد میافزاید کارازیک تئودور بردارد«.‏ وطنپرستانهاش اقتصاد ایران<br />

ترامپ،‏ برای یابند.‏ دست ایران بنام گنجینهای به تنهائی به آسیائیها و اروپائیها که پذیرفت موقعیتهائی<br />

کند.‏ سازی موقعیت آمریکائی شرکتهای برای میتواند که است سرزمینی بزرگترین کرد«.‏<br />

نظر صرف آن از نمیتوان که دالر میلیاردها ارزش به 12


الحماید<br />

طارق است.‏ شده منتشر لندن چاپ االوسط الشرق روزنامه در که است مقالهای عنوان هم منطقه«‏ و ایران ‏»ترامپ،‏ رد میتوان البته بودند،‏ متفاوت جمهوری ریاست انتخابات در ترامپ دونالد پیروزی به بینالمللی ‏»واکنشهای مینویسد ترامپ<br />

دونالد انتخاب به نسبت خوشحالی با اسد بشار شد.‏ قائل تمایز اسالمی جمهوری و اسد بشار واکنش برای میان این هوشمندی<br />

به انتخاباتی کارزار دوران در انتقادی برخورد وجود با ‏»چین که میشود اشاره ادامه در داد«.‏ نشان واکنش خود از را<br />

ترامپ پیروزی عجله با پوتین والدیمیر و روسیه داد.‏ نشان واکنش خود از ترامپ دونالد پیروز از پس احساسات از دور و دهند«.‏<br />

گسترش را آمریکا با خود روابط سفید کاخ در جدید جمهور رئیس با امیدوارند زیرا گفتند تبریک نوولی،‏<br />

جوزپه امضای با ترامپ«،‏ پیروزی از خاورمیانه و ایران نگرانی « عنوان با مقالهای در ایتالیا فولیو ایل تحلیلی روزنامه منطقه<br />

کشورهای با آمریکا روابط مورد در ‏»ابهامها مینویسد نوولی جوزپه است.‏ آمریکا با رابطه نگران نیز اروپا مینویسد عضو<br />

دیگر کشور چهار و اوباما توسط مشکل هزار با که توافقی با ابتدا از که ترامپ نیستند.‏ کم خاورمیانه چون حساسی همیشگی<br />

حامی مسکو،‏ با روابط که است داده قول همزمان بود،‏ مخالفت است آمده بدست آلمان و امنیت شورای دائمی روابط<br />

و خاورمیانه در ترامپ ‏»سیاست سوریه،‏ مورد در واشنگتن و مسکو نظر اختالف کنار در تضاد این کند«.‏ تقویت را ایران میدهد«.‏<br />

قرار ابهام هاله زیر را اروپائیاش متحدین با آمریکا تفسیر<br />

را آمریکا جدید جمهور رئیس انتخاب ریشخند با باقری،‏ حسین محمد ‏»ژنرال بود.‏ متفاوت کامال تهران واکنش ولی بر<br />

تاثیری ترامپ انتخاب گفت نیز روحانی حسن نکشد.‏ چالش به را ایران نظامی قدرت که داد هشدار ترامپ به و کرد و<br />

آمریکا روابط آینده از آگاهی برای که است معتقد االوسط الشرق مفسر داشت«.‏ نخواهد اسالمی جمهوری سیاستهای آرامش<br />

چهره که نیست مشخص زیرا « ماند منتظر ایران در جمهوری ریاست انتخابات از بعد تا باید اسالمی جمهوری اکنون<br />

هم از بنابراین شد.‏ خواهیم روبرو احمدینژاد از منفورتر چهرهای با یا ماند خواهد باقی کار سر بر روحانی دهنده کرد«.‏<br />

بینی پیش را ترامپ آمریکای و ایران روابط آینده نمیتوان 15<br />

4<br />

3<br />

2<br />

1<br />

این<br />

کامپئاس رون بقلم تحلیلی در هم اسرائیل تایمز با<br />

توافق میخواهد ‏»ترامپ : میسازد مطرح را پرسش مقاله<br />

نویسنده توانست؟«.‏ خواهد آیا کند؟ پاره را ایران قرار<br />

آمریکا منتخب رئیسجمهور مقابل در را گزینه چهار پا<br />

زیر را توافق این سازد،‏ سختتر را ‏»توافق میدهد:‏ اینکه<br />

یا و کند واگذار کنگره به آنرا سرنوشت بگذارد،‏ ندهد«.‏<br />

انجام کاری هیچ که<br />

زمانی ترامپ دونالد « مینویسد اسرائیل تایمز مفسر خواهد<br />

آغاز را جمهوریاش ریاست دوران آینده ژانویه ۲۱ که<br />

هستهای توافق مخالفان و موافقان نظرات بر بنا کرد،‏ رسید،‏<br />

امضاء به دیگر کشور ۶ و ایران بین گذشته سال پرسش<br />

ولی داشت.‏ خواهد مقابل در مختلفی گزینههای چه<br />

جهان کشور قدرتمندترین رهبر که است این مهم کرد؟«.‏<br />

خواهد انتخابی جریان<br />

در که ‏»ترامپ مینویسد ادامه در کامپئاس رون هستهای<br />

توافق با رابطه در را سختی مواضع انتخاباتی کارزار آن<br />

کردن پاره از صحبت دیگر امروز بود،‏ کرده انتخاب دارد«.‏<br />

آن کردن سختتر به گرایش بیشتر بلکه نمیکند،‏ در<br />

ترامپ مشاور دو که مینویسد اسرائيل تایمز مفسر گرینبات،‏<br />

جیسون و فریدمن دیوید اسرائیل،‏ با روابط بیت<br />

آینده و فلسطینیها و اسرائيل روابط بر آنکه از بیش تاکید<br />

هستهای توافق آینده بر کنند،‏ صحبت المقدس دارند«.‏<br />

باالخره<br />

ترامپ دونالد که است معتقد اسرائیل تایمز مفسر مطرح<br />

کامپئاس که پرسشی شد.‏ خواهد ایران با مذاکره وارد است«.‏<br />

مذاکرات این آغاز ‏»چگونگی مورد در میسازد که<br />

تحریمهائی و کنونی توافقی پذیرفتن اول ‏»گزینه عقب<br />

اتمیاش برنامه از ایران است.‏ اند شده برداشته گوش<br />

کارزار دوران در که ترامپ دونالد و است کرده نشینی و کشور رهبر بعنوان نمیداد،‏ اطرافیاناش نصیحتهای به به<br />

مجبور شود دردسر دچار نخواهد اگر قوا کل فرمانده بود«.‏<br />

خواهد دیگران نظرات کردن منظور رابطه<br />

این در است.‏ اتمی توافق مرگ اعام دوم گزینه انتخاباتی<br />

کارزار در که ‏»ترامپ مینویسد اسرائیل تایمز رفتار<br />

همین چرا بود،‏ حرکت در متضاد رفتار و گفتار بین این<br />

در دهد؟ ادامه نباید نیز جمهوری ریاست دوران در را پایان<br />

را توافق این بیانیهای با میتواند ایرانیها صورت و<br />

گیرند سر از را اورانیوم غنیسازی و کنند اعام یافته ایرانیها<br />

حالت این در بردارند.‏ گام شدن اتمی بسمت غنیسازی<br />

سانتریفوژهای و خواند خواهند قربانی را خود آمد«.‏<br />

خواهند در گردش به دوباره اورانیومشان پاره<br />

اسرائیل،‏ تایمز مقاله نویسنده نظر از سوم گزینه رابطه<br />

این در اسرائیل تایمز است.‏ هستهای توافق کردن دارد<br />

اختیار در مختلفی مکانیسمهای ترامپ « مینویسد توافق<br />

این زیر از را آمریکا امضای بالفاصله میتواند که باز<br />

را تحریمها بالفاصله مکانیسمها این همه بردارد.‏ معامله<br />

ایران با که نیز را ثالث کشورهای و گرداند خواهد شد«.‏<br />

خواهند شامل میکنند از<br />

خروج ‏»هرگونه میخوانیم مقاله ادامه در رابطه این در مقصر<br />

کی ساخت خواهد مطرح را پرسش این توافق این ضن<br />

مورد که کشوری اولین و است،‏ بوده برجام شکست دیگر<br />

بود.‏ خواهد آمریکا شک بدون گرفت خواهد قرار تحریمهایشان<br />

با که توافق این کننده امضاء کشورهای این<br />

در کردند،‏ مداکره میز بر نشستن به مجبور را ایران خواهند<br />

ادامه ایران با اقتصادی همکاری به حالتی چنین داد«.‏<br />

آن<br />

به اسرائيل تایمز که است دیگری گزینه برجام تشدید مینویسد<br />

اسرائیلی روزنامه این تفسیرگر میکند.‏ اشاره جهانی<br />

جامعه سخت واکنش با توافق از خروج آنجائیکه ‏»از عدم<br />

به ایران کردن متهم دیگر،‏ راه شد،‏ خواهد مواجه باشد<br />

کسی اولین میتواند ترامپ است.‏ توافق به پایبندی را<br />

بازی طریق این از و میسازد مطرح را مساله این که مینویسد<br />

کامپئاس رون آنچه بنابر البته گیرد«.‏ بدست مشکل<br />

بسیار زمینه این در اروپائی متحدین ساختن ‏»قانع آژانس<br />

گزارش آخرین به میتواند ترامپ البته بود.‏ خواهد تولید<br />

از صحبت که کند استناد اتمی انرژی بینالمللی اسامی<br />

جمهوری توسط سنگین آب مقرر حد از بیش میکند«.‏<br />

آن<br />

به مقاله این در اسرائیل تایمز که چهارمی و آخر گزینه است.‏<br />

آمریکا کنگره به پرونده این واگزاری میکند اشاره تحریمهای<br />

کنگره ‏»اگر مینویسد روزنامه این مفسر از<br />

خروج بخاطر ترامپ صورت آن در کند،‏ وضع را جدیدی گرفت«.‏<br />

نخواهد قرار سرزنش مورد ایران با توافق مینویسد،‏<br />

اسرائیل تایمز آنچه بر بنا حالت این در البته و دمکراتها واکنش با جمهوریخواهان و جمهور رئیس از<br />

که شد خواهند روبرو توافق پشتیبان نهادهای دیگر عملکردی<br />

چنین این با مقابله برای ابزاری و وسیله هر پیشبینی<br />

اسرائیل تایمز مفسر کرد.‏ خواهد استفاده لیبرال<br />

محافل مخالفت وضعیتی،‏ چنین در که میکند و<br />

شد نخواهد خاصه ایران پرونده به تنها دمکراتها و بود.‏<br />

خواهد جانبه همه 14


شکاف<br />

افزایش از ای نشانه و اقلیمی نرمال پست در جهان سیاسی جغرافیای بازآرایی از نمایهای ترامپ به آمریکا مردم رای آیا این<br />

بیان در داد.‏ مثبت پاسخ پرسش این به توان می ژئوپلتیکی خام ایده یک عنوان به کم دست است؟ جنوب و شمال میگیریم:‏<br />

پی را گزاره چند ایده که<br />

جهت آن از نیست حادثه نیست.‏ آمریکایی«‏ ‏»حادثه یک صرفا ترامپ انتخاب که کرد توافق نکته این بر باید اغاز در ۱- راستگرایی<br />

اینگونه که خاطر این به نیست آمریکایی فا صر و دارد جهان اخیر سیاسی تحوالت از بسیاری با معنادار ارتباط ستیزی«‏<br />

‏»جنوب از وجهی با افراطی راستگرایی است.‏ غربی کشورهای دیگر از شماری در مشابه نمونههایی دارای تودهوار فزاینده<br />

روندی کمابیش اخیر سالیان در فرانسه و ایتالیا المان،‏ بریتانیا،‏ همچون اروپا غربی نیمه بزرگ کشورهای در ویژه به نمونه<br />

ایتالیا و فرانسه آلمان،‏ در افراطی راستگرای احزاب محبوبیت روزافزون افزایش و بریتانیا در برگزیت پدیده است.‏ داشته شوند.‏<br />

می نامیده ستیزی«‏ ‏»جنوب موقتا یادداشت این در که هستند پدیده همین از دیگری های که<br />

آنچه گرفت.‏ نظر در را اطلس کرانههای از دورتر خیلی قلمروهایی باید البته ترامپ پدیده جغرافیایی خاستگاه درباره ۲- شصت<br />

بر افزون میسازد.‏ روشن نیز جهان اقلیمی نرمال پست با را یکمی و بیست قرن پروونسیالیسم گونهای رشد نسبت از<br />

تازهای وضعیت دچار را خاورمیانه(‏ و آفریقا شمال عمدتا ‏)یعنی حاره جنب خشک کمربند خشکسالی،‏ روند تداوم سال وضعیت<br />

که جهت آن از گویند می شناسان اقلیم اما شود،‏ می نامیده خشکسالی معموال است.‏ کرده جغرافیایی خشکیدگی باید<br />

نرمال از بیشتر گرمای و نرمال از کمتر بارش دههای چند تداوم اینگونه برگشتپذیر نه و است موقت نه کنونی نرمالی<br />

است،‏ اقلیمی تازه نرمال یک وقوع داده رخ منطقه این در که آنچه واقع به خشکسالی.‏ نه و شود نامیده خشکیدگی گستره<br />

در کشاورزی تعطیلی خود با بارش کاهش و دما افزایش )1(. است.‏ کرده دگرگون کلی طور به را انداز چشم که باالتر<br />

های عرض به منطقه این کشورهای از و منطقه،‏ شهرهای به روستاها از مهاجرت عظیم موجهای البته و وسیع های خود<br />

حال به عراق در درصد ۵۰ و سوریه در کشاورزی اراضی از درصد ۸۰ حدود هماکنون مثال برای است.‏ آورده پدید را مهاجرت<br />

امور متولی نهادهای هستند.‏ سابق کشاورزان همین اروپا در مهاجران اردووگاههای ساکنان از بسیاری شدهاند،‏ رها خشکسالی<br />

افزایی هم بودهاند.‏ خاورمیانه از جدید مهاجران پذیرش برای فشار تحت حد این به تا کمتر غربی کشورهای در <br />

اقتصادی پدیده یک فقط غربی کشورهای به خاورمیانه از مهاجرت عظیم موجهای برآمدن موضوع شده باعث خشونت و شاخ<br />

در ‏)و اجتماعی و اقتصادی ساختهای زیر نابودی باشد.‏ امنیتی سیاسی مسئلهای شدت به همچنین و نبوده اجتماعی و<br />

مذهبی افراطگرایی به سنتی تمایات برابر در منطقه جوامع پذیری آسیب شده باعث سیاسی(‏ ساختهای زیر حتی آفریقا مذهبی<br />

افراطگرایی این از قدری آنها چون کند،‏ پیچیدهتر را اقلیمی مهاجران این بحران و کرده پیدا موثر شتابندهای قومی به<br />

تبدیل که بلندمدت(‏ خشکسالی بحث:‏ این موضوع ‏)در اقلیمی اکستریمیسم میکشانند.‏ باالتر عرضهای به خود با را خاورمیانه<br />

کنونی اقتصادی و سیاسی جلوههای از بسیاری کمابیش که است باریکی نخ شده اجتماعی و رفتاری اکستریمیسم از<br />

و هند،‏ اقیانوس و سرخ دریای در دریایی دزدی تا عراق و سوریه در داخلی جنگ و عربی بهار از کند.‏ می متصل هم به را ایتالیا.‏<br />

و آلمان در مهاجران کمپهای در شورش تا فرانسه در مسلمانان به منتسب بمبگذاریهای همچون<br />

مهاجران این اگر بپذیرد.‏ افریقا شمال و خاورمیانه از را اقلیمی مهاجران دست گشاده غرب که است این انتظار ‎۳‎ دستها<br />

گشاده که البته میکردند بسنده جدید سرزمینهای در معیشت و کار فرصت یافتن به تنها چینی اقلیتهای پدید<br />

متضاد طبایعی انگار خاورمیانه داغ آفتاب و آسیا شرق مدام ابرناکی آن اما داشتند.‏ را باال دست شمالی عرضهای در به<br />

که است اینگونه و دارند شرقی جنوب آسیای اهالی با متفاوتی بسیار روحیات غربی جنوب آسیای ساکنان است.‏ آورده زا شماری خاطر همین به البته و بوده دشوارتر باالتر عرضهای مرطوب و سرد انداز چشم با آنها انطباق میرسد نظر چشمان<br />

تنگ کنند:‏ می نمایندگی را نگرانی این ترامپ و برگزیت میشوند.‏ نگران آنها پذیرش برای نیز شمال شهروندان 17<br />

رسانهها<br />

مکررا اخیر روزهای در کنیم.‏ محکمتر باید را مرزها بست و چفت گویند می و کنند می بلندتر را شان صدای بودهاند.‏<br />

آمریکایی«‏ ‏»ملیت مفهوم نگران بیشتر که هستند آمریکا جامعه از قشری ترامپ به دهندگان رای عمده که نوشتهاند عصر<br />

در ‏»ملیت«‏ مفهوم تاثیر به بازنگری ضرورت همچنین فرهنگی،‏ و سیاسی ابعاد دیگر کنار در ترامپ انتخاب واقع به درونیتر،‏<br />

مشاغل و بومیتر مناطق کوچکتر،‏ شهرهای که میدهد نشان نیز برگزیت بررسی میکند.‏ مطرح نیز را مدرن و تاریخی ریشههای برگزیت البته بودهاند.‏ اروپا از بریتانیا شدن جدا خواستار بیشتر پا خرده پیشهوران و کشاوزان مثل به<br />

کشور این شدن مبتا از بریتانیا مردم از شماری ترس به فروکاست صرفا را ان توان نمی و دارد نیز را خود فرهنگی پیامدهای<br />

از نگرانی گفت میتوان اما است.‏ کرده پیدا مهاجران با فرانسه،‏ آنها،‏ جنوبی همسایه خصوص به که مشکاتی است.‏<br />

بوده اروپا اتحادیه از شدن جدا برای بریتانیاییها تمایل تقویت مهم عوامل جمله از اقلیمی،‏ مهاجران هجوم فزاینده و سکونت مزیتهای نیست.‏ و...‏ تبخیر دما،‏ بارش،‏ همچون مولفههایی در تغییر معنای به فقط اقلیمی نرمال ‎۴‎-پست خر سرزمینها چشمانداز در تازهای بازآرایی میشوند.‏ تقویت دیگری سرزمینهای در و شده تضعیف سرزمینهایی در معیشت نظام<br />

تا میکند پیدا ادامه آنقدر ها جابجایی این است.‏ ناپذیر اجتناب جمعیت جابجاییهای بازاراییها این در میدهد.‏ نیست.‏<br />

شاهان فرود و فراز و جنگها سرگذشت فقط تاریخ شود.‏ مستقر جدید اقلیمی وضعیت با انطباق در تازهای سکونتی خاورمیانه<br />

از مهاجرت برای فزاینده تمایل است.‏ بوده اقلیمی تغییرات با انطباق برای انسان تکاپوی همین صحنه تاریخ عمدتا است.‏<br />

تفسیر قابل بنیان همین بر غربی کشورهای به آفریقا شمال و همچنین<br />

و راستگراها موفق رسانهیی شانتاژ از ناشی عمدتا برگزیت و ترامپ انتخاب میشود گفته بعضا شد؟ خواهد ‎۵‎-چه شود<br />

برگزار مشابه انتخاباتی دوباره آینده ماه اگر شاید و بوده اقدامشان واقعی نتیجه به دهندگان رای جدی توجه عدم حتی<br />

اما نیست.‏ پربیراه البته گفته این باشند.‏ داشته متفاوتی انتخاب بار این بریتانیاییها و آمریکاییها که نیست بعید کند.‏<br />

پنهان تواند نمی را غربی کشورهای در گریزی جنوب به فزاینده تمایل واقعیت برگزیت و ترامپ به رای گیری پس باز قدرت<br />

کسب آستانه به را خود اکنون قبل دهه یک همین تا پایین بسیار اجتماعی وزن از کشورها این در افراطی راستگرایی عالم<br />

معمول شوکهای و تحوالت که البته کشورها.‏ این شهروندان از نیمی به نزدیک رای یعنی است،‏ کشانده سیاسی جنوب<br />

بیرق بر باد که میرسد نظر به درازمدت در اما دهد.‏ افزایش یا کاهش را وزن این موقت طور به میتواند سیاست و گرمتر هم باز آفریقا شمال و خاورمیانه میگویند پیشین(‏ ‏)منبع اقلیمی مستندات که ساده دلیل این به میوزد.‏ گریزان گرمتر<br />

خاورمیانهای شد.‏ خواهد تشدید آینده سالیان در باالتر عرضهای به منطقه این از مهاجرت موج و میشود خشکتر گونهای<br />

دچار خاورمیانه شد،‏ گفته همچنانکه زیرا است،‏ شمال حوزه برای افزونتر امنیتی تهدید معنای به خشکیدهتر و اجتماعی<br />

خشکسالی به میشود تبدیل آسانی به آن در هواشناختی بلندمدت خشکسالی که است محیطی آسیبپذیری از قطعا<br />

مذهبی و سیاسی و تاریخی ریشههای همه جز ... و داعش و القاعده و الشباب و طالبان روانشناختی.‏ حتی و اقتصادی و تانک<br />

و توپ گسیل از تر پیشگیرانه امنیتش حفظ برای دریابد شمال که انجامید خواهد دیر به دارند.‏ نیز محیطی خاستگاه گریزان<br />

جنوب کشاکش،‏ این در و است.‏ آب منابع مناسبتر مدیریت و حفظ برای مناطق این مردم به کمک خاورمیانه،‏ به مهیبتری<br />

ترامپهای و بزرگتر برگزیتهای شاید انگاره،‏ این بر راند.‏ خواهند واپس همچنان را دستها گشاده چشم،‏ تنگ باشند.‏<br />

راه در کرمی<br />

ناصر 170320165353/https://premierpublishers.org/ijgrp<br />

‎۱‎ ُ<br />

16


دکت رای جامع ه شناس ی و دیپل م عال ی مدیری ت نهاده ای اجتماع ی.‏<br />

مدرس جامعه شناسی در مدرسه عالی علوم اجتماعی پاریس.‏<br />

نویسنده مقاالت به زبان فارسی و دو کتاب به زبان فرانسه.‏<br />

آخرین کتاب او به همراه فرهاد خسروخاور و عطا آیتی با عنوان<br />

‏»ی ک جامع ه ش ناس،‏ ی ک انق الب،‏ تاری خ پرتالط م ای ران«‏ در س ال<br />

۲۰۱۵ منتش ر ش ده اس ت.‏<br />

19<br />

?<br />

پس از چند دهه بیمهری و ستیزه،‏ آرام آرام ‏»لیبرالیسم«‏<br />

برای برخی روشنفکران جامعه ما به واژهای دوست داشتنی،‏<br />

بلکه مقدس تبدیل شده است؛ حتی گروهی چون و چرا<br />

درباره آن را برنمیتابند.‏ شماری از آنانی که در گذشته از<br />

ایدئولوژیهای تمامیت خواهانه،‏ از نوع دینی و غیردینی<br />

آن،‏ پشتیبانی میکردند،‏ اکنون میکوشند با توسل به<br />

لیبرالیسم راهی برای برون رفت جامعه از بن بستهایش<br />

بیابند و هر نوع نقد و پرسشگری درباره مبانی لیبرالیسم را<br />

نوعی افتادن در دام توتالیتاریسم میانگارند.‏<br />

در کنار مدافعان لیبرالیسم،‏ هنوز شاهد حضور روشنفکرانی<br />

هستیم که مخالفت خود را با سرمایهداری،‏ استثمار،‏<br />

بیعدالتی در پوشش مبارزه با لیبرالیسم بیان کرده،‏ این<br />

ایدئولوژی را با دفاع از عدالتخواهی ناسازگار میپندارند.‏<br />

مصطفی رحیمی یکی از نامدارانِ‏ درگذشته مخالفت با<br />

لیبرالیسم و مدافع روایتی از مارکسیسم است.‏ از روشنفکران<br />

کنونی ایران نیز کسانی چون مراد فرهاد پور و یا یوسف<br />

اباذری با تبدیل کردن لیبرالیسم به نئولیبرالیسم و تبدیل<br />

آن به چیزی دهشتناک،‏ به مبارزه نظری با جریانات<br />

لیبرالی مشغولند.‏<br />

برای شناخت پیشینه مبارزه با لیبرالیسم و ستیزه با آن<br />

در ایران باید به سالهای پیش و پس از انقاب نگریست.‏<br />

در آن دوران روشنفکران دینی و غیر دینی با توسل به<br />

ایدئولوژی چپ،‏ لیبرالیسم را به پدیده ترسناکی تبدیل<br />

کرده،‏ همگان را از آن پرهیز میدادند.‏ حزب توده همراه با<br />

برخی از افراد و جریانهای اسامی و در راس آن حبیتاهلل<br />

پیمان ، لبیرالیسم را ‏»جاده صافکن امپریالیسم«‏ پنداشته،‏<br />

نابودی آن را هدف گرفته بودند.‏ بانگ مبارزه با لیبرالیسم<br />

حتی از بلندگوهای نماز جمعه نیز شنیده میشد.‏ اگر<br />

تودهایها و برخی از مسلمانان به مبارزه با لیبرالیسم<br />

مشغول بودند،‏ گروههای دیگری نیز که آشکارا سخنی از<br />

آن به میان نمیآوردند وضعیت بهتری نداشتند.‏ آرمان آنان<br />

برپایی جامعه بیطبقه توحیدی و یا جمهوری دموکراتیک<br />

خلق بود،‏ جامعه و جمهوریای که در آن نشانی از کشمکش<br />

و تعارض طبقاتی نباشد.‏<br />

در زمانهای که نقد مارکسیسم آب و نانی برای کسی<br />

نداشت و حتی سبب تردید در روشنفکر بودن فرد میشد،‏<br />

عبدالکریم سروش با بهرهگیری از آموختههای حاصل از<br />

سفر خود به انگلیس و آشنایی با برخی از نوشتههای<br />

نظریهپردازان لیبرالیسم،‏ در فردای پیروزی انقاب به نقد<br />

مارکسیسم همت گماشت و عمده فعالیتهای خود را<br />

صرف نقد اندیشههای مارکسیسم کرد.‏ او همزمان با نقد<br />

مارکسیسم از برخی ارزش-های جهان مدرن دفاع میکرد.‏<br />

وی در مقاله ‏»مبانی تئوریک لیبرالیسم«‏ برخی از مفاهیم<br />

بنیادین آن را توضیح داد.‏ در فضای مارکسیستزده آن دوران<br />

روشنفکران به آن نوشته واکنشی نشان ندادند؛ زیرا آنان<br />

نیز در کلیت خود سرِ‏ سازگاری با چنین ارزشهایی<br />

نداشتند.‏<br />

از آن زمان سالها میگذرد و تحوالت جامعه ما و ورود<br />

اندیشههای تازه و دادوستد با جریانهای روشنفکری<br />

معاصر غرب به رواج گفت و گو درباره این موضوعات<br />

انجامیده است.‏ امروزه دیگر کسی نمیتواند حریف خود<br />

را با برچسب لیبرال بودن از میدان براند.‏ گرچه لیبرال یا<br />

الئیک بودن در ایران همچنان شجاعت خاصی میطلبد،‏<br />

حوادث ایران و برخی از رویدادهای جهانی موجب افول<br />

باورهای مارکسیستی و شبه مارکسیستی شده است.‏<br />

ولی کم فروغ شدن مارکسیسم و شکست گروههای<br />

منسوب به این ایدئولوژی و فروپاشی مارکسیسم رسمی<br />

از نوع روسی آن را نمیتوان به معنی بیتآثیر بودن<br />

روشنفکران چپ در جامعه انگاشت.‏ هنوز بسیاری از آنان<br />

شیدای مارکسیسم و یا سوسیالیسم در روایتهای مختلف<br />

آن هستند و لیبرالیسم را با رهایی انسان و کاهش درد و<br />

رنجهای او ناسازگار میدانند؛ گرچه آنان به روایتهای<br />

موجود مارکسیستی باور ندارند،‏ هنوز اندیشههای چپ را<br />

برای جامعه ما تجویز میکنند.‏<br />

ریمون بودون مخالفت روشنفکران با لیبرالیسم و دالیل آن<br />

را در کتاب ‏»چرا روشنفکران لیبرالیسم را دوست ندارند«‏<br />

میکاود تا هم زمینههای ستیز روشنفکران و هم دالیل<br />

مخالفت و مبارزه آنان با لیبرالیسم را نشان دهد.‏<br />

ریمون بودون،‏ یکی از برجستهترین جامعه شناسان فرانسه،‏<br />

چهره ناشناختهای برای ایرانیان نیست.‏ سالها پیش کتاب<br />

‏»منطق اجتماعی«‏ او به ترجمه عبدالحسین نیگ‏ گهر و<br />

سپس کتابهای ‏»ایدئولوژی«‏ و ‏»روش علوم اجتماعی«‏ او<br />

در ایران منتشر شد.‏ بودون به سنت لیبرالی غرب تعلق<br />

داشته،‏ در دفاع از برخی ارزشهای لیبرالی نوشتههای<br />

ارزشمندی دارد.‏ مکتب او در جامعه شناسی معاصر به نام<br />

‏»فردگرایی روششناختی«‏ شهرت دارد.‏ بودون با احیای<br />

سنت وبری در فرانسه و تفسیر تازهای از دورکیم کوشیده<br />

است تا نقش ‏»فرد«‏ و آزادی او را در حوزه تحقیقات<br />

اجتماعی برجسته کند و نقش ساختارها و جبرهای<br />

اجتماعی را نه ناچیز بلکه بی ارتباط با خواست آزادی و<br />

تصمیم فرد نداند.‏ در حوزه آموزش نیز بودون پژوهشهای<br />

مهمی درباره ‏»نابرابری فرصتها«‏ انجام داده و با بسیاری<br />

از عقاید رایج زمانه خود،‏ بویژه نظریه بازتولید پیر بوردیو<br />

در افتاده است.‏ ‏»لغت نامه جامعه شناسی انتقادی«‏ که او<br />

به همراه فرانسوا بوریکو نوشته از مهمترین منابع شناخت<br />

واژگان علوم اجتماعی است.‏<br />

کتابی که هدف این نوشته معرفی آن است،‏ از کارهای<br />

دهه پایانی زندگانی بودون است.‏ این کتاب مستقیما به<br />

حوزه تحقیقات جامعه شناختی مربوط نیست،‏ ولی او با<br />

تکیه بر تولیدات رشته ‏»جامعه شناسی عقاید«‏ کوشیده<br />

است مبانی لیبرالیسم و چرایی ستیز روشنفکران با آن را<br />

نشان دهد.‏<br />

این کتاب صورت کمال یافته سخنرانی نویسنده ‏)در<br />

سپتامبر 2003 به دعوت حزب لیبرال سوئیس در شهر<br />

مورژ ) است.‏ این دعوت فرصتی بود تا بودون،‏ با توجه به<br />

نظریههای موجود در حوزه جامعه شناسی عقاید،‏ به این<br />

پرسش پاسخ دهد که چرا لیبرالیسم جاذبه چندانی برای<br />

روشنفکران ندارد.‏ بودون میپذیرد که این پرسشی نوپیدا<br />

نیست و پیشتر نیز نویسندگانی از دیدگاههای متفاوت<br />

کوشیدهاند پاسخی برای آن بیابند.‏ لیپست،‏ شیل و نوزیک<br />

با تکیه بر حوزههای پژوهشی خود کوشیدهاند مکانیزمها<br />

و علل ناسازگاری یا بی اعتنایی روشنفکران به لیبرالیسم را<br />

شناسایی کنند؛ اما توجه کانونی بودون فهم سازو کارهای<br />

اجتماعی چنین پدیدهای است.‏<br />

کتاب بودون از یک مقدمه و سه بخش تشکیل شده است.‏<br />

در سراسر کتاب نویسنده با تکیه بر دانشی که از مسائل<br />

اجتماعی و معرفت شناسی علوم اجتماعی و فرهنگ عمومی<br />

و فلسفی آن دارد،‏ مبانی ستیز روشنفکران چپ با لیبرالیسم<br />

را توضیح میدهد.‏<br />

در مقدمه کتاب با عنوان ‏»در اقلیت بودن لیبرالیسم در<br />

میان روشنفکران«‏ نویسنده از اینکه لیبرالیسم با وجود<br />

قدرت فکری،‏ سودمندی سیاسی،‏ کارآیی اقتصادی و<br />

اهمیت تاریخی،‏ محبوبیت،‏ مقبولیت و مشروعیت چندانی<br />

میان روشنفکران ندارد،‏ اظهار شگفتی میکند.‏ در میان<br />

نویسندگانی که درباره این موضوع تحقیق کردهاند با دو<br />

پاسخ روبرو هستیم:‏<br />

عدهای برآنند این مخالفت دلیل روانشناختی<br />

)Psychologique( دارد.‏ روبرت نوزیک مخالفت روشنفکران<br />

را با واژه کین-‏ توزی )Ressentiment( توضیح میدهد<br />

و بر این باور است که دلیل ناسازگاری روشنفکران با<br />

18


21<br />

RAY-<br />

MON-<br />

D<br />

BOUD-<br />

ON<br />

چندانی<br />

بهای برایشان بازار قوانین که است آن لیبرالیسم بزرگی<br />

رسالت خود برای روشنفکران که آنجا از و ندارد نوعی<br />

به لیبرالی نظامات رویکرد این برابر در قائلند لیبرالیسم<br />

با مخالفت در و میآورند روی توزی کین-‏ میکنند.‏<br />

نفی را غرب جهان دستآوردهای )Sociologique(<br />

جامعهشناختی دلیل دیگر عدهای میدانند.‏<br />

لیبرالیسم با روشنفکران مخالفت منشأ را مفهوم<br />

بر تکیه با میکوشند شناختی جامعه تفسیرهای موجود<br />

جوامع نقد چون که دهند نشان )Rôle( ‏»نقش«‏ ‏»نقش«‏<br />

است،‏ روشنفکران اصلی کارکردهای از یکی حل<br />

راه ارايه و ضعفها و کمبودها شناسایی روشنفکران،‏ جوامع<br />

در ‏»نقشی«‏ چنین که آنجا از است.‏ آنها برای طبیعی<br />

شده،‏ شناخته رسمیت به روشنفکران برای لیبرال جوامع،‏<br />

این کارکردهای و مبانی از برخی روشنفکران است کنند.‏<br />

نقد را کاپیتالیسم و لیبرالیسم بویژه نمیکند،‏<br />

رد کلی طور به را تفسیرهایی چنین بودون ریمون توضیح<br />

نمیتوانند تفسیرهایی چنین که است آن بر ولی اجتماعی،‏<br />

علوم دانشکدههای در گاه و آمریکا در چرا دهند میرسد<br />

نظر به میشود.‏ مخالفت لیبرالیسم با آشکارا و<br />

رفت فراتر آن یابی علت از باید پدیده این تحلیل برای که<br />

عقاید شناسی جامعه دارند.‏ مهمی نقش نیز دالیل جبرهای<br />

به است اجتماعی فرد اعتقادات تبیین صدد در عقالنیت<br />

تحلیل و تبیین از داده،‏ بسیار اهمیت اجتماعی نه<br />

ذهنی عقالنیت بودون نظر به میکند.‏ غفلت ذهنی ساماندهی<br />

در بلکه علمی،‏ اعتقادت گیری شکل در تنها جامعه<br />

نهادهای درباره آنان قضاوتهای و افراد اعتقادات است.‏<br />

مؤثر نیز آنها مشروعیت و اجتماعی-‏<br />

دالیل کردن روشن کتاب این در بودون هدف به<br />

نسبت روشنفکران از گروههایی منفی رویکرد معرفتی است.‏<br />

لیبرالیسم تقاضای<br />

و لیبرالیسم مخالف اندیشههای عرضه‏ چند هر بردار<br />

تفکیک لیبرالی غیر اندیشههای به نسبت بازار دو<br />

را کتاب بودون پدیده این بهتر فهم برای نیستند،‏ بررسی<br />

اول بخش است.‏ داده سامان مجزا نسبتا بخش روشنفکران<br />

میشود سبب که است )Raison( دالئلی تالش<br />

دوم بخش در کنند.‏ تولید لیبرالی غیر ادبیات اندیشههای<br />

بازتاب موجب که است دالئلی کشف نویسنده میشود.‏<br />

جامعه در غیرلیبرالی کجا<br />

از لیبرالی غیر ‏»عقاید است:‏ چنین اول بخش عنوان میشود<br />

آغاز نکته این بررسی با بخش این میآیند«.‏ که<br />

آنجا از هستند«.‏ ناهمگون گروهی ‏»روشنفکران که لیبرالیسم<br />

به نسبت روشنفکران رویکرد درباره کتاب از<br />

را خود دریافت میکوشد نویسنده بخش این در است،‏ روشنفکر<br />

نوع سه او نظر به کند.‏ بیان آنان بودن ناهمگون انسان<br />

و جامعه به مربوط مسائل درباره که کسانی داریم:‏ یا<br />

میکشند،‏ پیش را موضوعاتی کرده،‏ طرح را عقایدی میکنند.‏<br />

پردازی نظریه اجتماعی مسائل از برخی درباره دیگر<br />

گروه مینامد.‏ عقاید کنندگان تولید را اینان بودون کنندگان<br />

مصرف نتیجه در و هستند عقاید آن خوانندگان جا<br />

گروه این در میتوان را دبیرستان دبیران دارند.‏ نام روشنفکران<br />

را روزنامهنگاران مثال دیگری،‏ گروه بودون داد.‏ خوانندگان<br />

و کنندگان تولید رابط که مینامد،‏ میانجی میانجی<br />

چهره در گاه نیز کنندگان تولید چند هر هستند؛ میشوند.‏<br />

ظاهر بودون<br />

نظر به است.‏ آمده کجا از لیبرال واژه ببینیم اکنون واژه<br />

مانند و نداشته کافی روشنی و صراحت نیز واژه این آغاز<br />

در شد.‏ مطرح مخالفان سوی از نخست ‏»پروتستان«‏ کردن<br />

مسخره برای انگلیسی کاران محافظه نوزدهم قرن واژه<br />

این آنان نامیدند.‏ لیبرال را آنان پیشرفت،‏ طرفداران این<br />

به شاید بودند.‏ گرفته وام اسپانیا سیاسی ادبیات از را شمالی<br />

آمریکای حوزه انگلیسی زبان در که است دلیل تا<br />

اما است.‏ پیشرفت مردان مترادف لیبرال واژه هنوز گفت<br />

میتوان است مربوط لیبرالی عقاید به که آنجا راست<br />

جریانهای به اروپا و آمریکا در عقاید این که و تفکرات به نوزده قرن در که حالی‏ در میشود،‏ اطالق بود.‏<br />

مربوط چپ جنبشهای آرمانی<br />

نمونه نوعی ‏»لیبرالیسم«‏ مفهوم بودون نظر به یعنی<br />

است.‏ کلمه وبری معنی به خیالی و )Idéaltypes( واقعیت<br />

آن یا این در خاصی محسوس مصداق واژه این نظریه،‏<br />

کردن فهمپذیر برای پژوهشگر و نداشته اجتماعی بهتر<br />

فهم برای میآفریند.‏ را آرمانی نمونههای چنین کرد.‏<br />

اشاره آن از سنخ و نوع چند به میتوان لیبرالیسم بازار<br />

به مهمی نقش که اقتصادی لیبرالیسم نخست جامعه-‏<br />

در تعادل حفظ برای را دولت دخالت و میدهد لیبرالیسم<br />

دوم میپذیرد.‏ تقاضا-‏ و عرضه مهار برای نه شده<br />

بنا حقوقی برابری مدار و مبنا بر که است سیاسی تعریف<br />

دولت دخالت مهار و آزادیها گسترش با و است اندیشههای<br />

بسط نوعی لیبرالیسم وجه دو این میشود.‏ و<br />

استقالل و فرد مدار بر که است فلسفی لیبرالیسم برای<br />

را حقوق همین که شرطی به او،‏ حیثیت رعایت است.‏<br />

شده بنا بپذیرد،‏ دیگران ‏»لیبرالیسم<br />

به لیبرالیسم از وجه سه این کنار در بودون اصطالح،‏<br />

این از وی مراد دارد.‏ اشاره نیز شناختی«‏ معرفت عمیق<br />

تحلیل مبنای باید که است اصول از مجموعهای باشند.‏<br />

اجتماعی و سیاسی اقتصادی،‏ پدیدههای معنی<br />

به را لیبرالیسم مفهوم و واژه بودون کتاب این در به<br />

است،‏ لیبرالیسم دیگر شکل دو ریشه که آن،‏ فلسفی میبرد.‏<br />

کار یکی<br />

اقتصادی،‏ لیبرالیسم به روشنفکران نقدهای از یک دوران<br />

در آمریکا دولت اقتصادی سیاستهای با آن گرفتن بتوان<br />

را اقتصادی لیبرالیسم نقد اگر حتی بود.‏ بوش جرج که<br />

لیبرالی بینی جهان با روشنفکران مخالفت پذیرفت،‏ بنا<br />

او آزادی و فرد مختاری خود و انسان کرامت مبنای بر نیست.‏<br />

ای ساده کار شده،‏ در<br />

همگونی جریان لیبرالیسم میکند یادآوری بودون و<br />

گرفته خود به مختلفی صورتهای و نبوده تاریخ و<br />

برداشتها در اختالف رغم به بسیاری،‏ نویسندگان میدانند.‏<br />

متعلق خانواده این به را خود دریافتهایشان،‏ میل<br />

استوارت ، باستیا فردریک ، توکویل ، اسمیت آدام از<br />

مشهور نمونه چند هایک فریدریش ، پوپر کارل ، 20


23<br />

اعضای این خانواذه فکری هستند.‏ گرچه ماکس وبر و<br />

امیل دورکهایم هم بیگمان از این خانوادهاند،‏ از نقطه<br />

نظری جای دادن آنها در این گروه کار سادهای نیست؛<br />

زیرا به تعبیر بودون این دو ‏»لیبرالهای نگران«‏ هستند<br />

و خوشبینیهای اسمیت و هایک را ندارند.‏ در میان افراد<br />

این خانواده درجات مختلف در نزدیکی و دوری به مبانی<br />

لیبرالیسم را میتوان یافت.‏<br />

یرای فم بهتر لیبرالیسم باید دیدگاه آن مکتب را درباره<br />

جامعه،‏ دولت و انسان کاوید.‏ گرچه سرچشمه افکار<br />

لیبرالیسم را میتوان تا عصر روشنگری پیجویی کرد،‏ به<br />

نظر بودون حضور لیبرالیسم به نیمه دوم قرن هجدهم باز<br />

میگردد.‏ از دید لیبرالیسم،‏ جامعه متشکل از افرادی است<br />

که در پی حداکثر خوشبختی و رفاه هستند.‏ لیبرالها<br />

خواستار عادالنه بودن قواعد بازی اجتماعی هستند،‏ هر<br />

چند نابرای در مقام و حقوق دریافتی را میپذیرند.‏ در<br />

حوزه سیاست نیز لیبرالیسم دولت را نهادی برخاسته از<br />

نوعی نظریه ‏»قرارداد«‏ میداند.‏ دولت قابل قبول از دید<br />

لیبرالیسم آن است که کارکردها،‏ قدرت و قواعدش در یک<br />

همه پرسی،‏ به موافقت مردم رسیده باشند.‏ نکته مهم آن<br />

است که دولت لیبرالی،‏ دولتی حقوقی است که بر مبنای<br />

‏»حق از«‏ که نام آزادی به خود گرفته،‏ تعریف میشود.‏<br />

برداشت لیبرالیسم از انسان چنان است که او را عاقل<br />

)Rationnel( قلمداد میکند.‏ از این دید،‏ انسان تحت<br />

تاثیر و سیطره شهوات،‏ علقهها ومنافع خود است و برای<br />

تأمین آنها میکوشد از بهترین ابزارها و وسیلههای<br />

موجود و در دسترس استفاده کند.‏ از دید لیبرالیسم انسان<br />

متأثر از شهوات و عالئق خود است،‏ هم دالئل قابل فهم<br />

برای رفتار و کردار خود دارد.‏ برای تحلیل کنشها و<br />

واکنشهای آدمی نباید همه جا به دنبال علتهای<br />

بیرونی بود.‏<br />

به باور بودون یکی از دالئل جاذبه مارکسیسم پیشنهاد<br />

چارچوب تفسیری برای تبیین پدیدههای هستی و نوشتن<br />

تاریخ بشریت است.‏ گئورگ زیمل معتقد است که<br />

مارکسیستها گمان کردند که نظریه آنها یگانه نظریه<br />

ممکن برای تبیین تاریخ و تحوالت آن است.‏ در نقد این<br />

دیدگاه او به مفهوم مبارزه طبقاتی اشاره میکند که<br />

پیش از مارکس ، کسانی چون گیزو و یا توکویل از آن<br />

استفاده کردند،‏ اما این دو به هیچ وجه معتقد نبودند که<br />

مبارزه طبقاتی موتور محرکه تاریخ است.‏<br />

به هر حال بخشی از روشنفکران چپ اعتبار علمی خود<br />

را در حوزههای ادبی،‏ فلسفی،‏ جامعهشناسی برای دفاع از<br />

مارکسیسم و یا جنبشهای انقالبی به کار گرفتند.‏ عملکرد<br />

سارتر در دفاع از انقالب کوبا و فوکو از انقالب ایران دو<br />

نمونه‏ روشن است.‏ سخن این روشنفکران به دلیل اقبال<br />

فضای فکری،‏ بسیار راحت پذیرفته میشد.‏ اومبرتو اکو<br />

زمانی گفته بود که اگر من دفترچه تلفن خود را با نام<br />

خودم چاپ کنم بسرعت در شمار پرفروشترین کتابها<br />

خواهد شد.‏<br />

خالصه اینکه روند کنار زدن لیبرالیسم از سوی روشنفکران<br />

را میتوان چنین توضیح داد که<br />

در شرایط خاصی برخی از مشکالت جامعه بسیار حاد<br />

میشود.‏ در این وضعیت ما شاهد نوعی تقاضای همگانی<br />

برای حل چنین مشکالتی هستیم و روشنفکران متعهد<br />

و مخصوصا روشنفکران ارگانیک از آن بهترین استفاده<br />

را میکنند.‏ برخی از محرومین و مطرودین جامعه از<br />

روشنفکران میخواهند تا راه حلی برای این وضعیت نشان<br />

دهند و این روشنفکران در میان نظریات غیر لیبرالی پاسخ<br />

ساده،‏ روشن و سریع برای چنین وضعیتهایی مییابند.‏<br />

از آنجا که چنین تفسیرهایی برخاسته از احساسات پاک<br />

بوده،‏ بسیار ساده و قابل فهم جلوه میکنند بخت و اقبال<br />

مییابند که بسرعت نزد شمار زیادی از افراد مقبول افتند<br />

و نقد آنها نیز دشوار میشود.‏<br />

برای فهم بهتر چنین روندی بودون به چند مورد از<br />

تفسیرهای روشنفکران در مخالفت با لیبرالیسم اشاره<br />

میکند که میتوان از نظریه نابرای فرصتها،‏ مسأله<br />

اقلیتها،‏ نظریههای فرهنگگرایی و ساختارگرایی نام برد<br />

که در دهههای 60 و 70 قرن بیستم هواداران بسیاری<br />

یافت.‏<br />

عنوان فصل دوم چنین است:‏ ‏»چگونه عقاید غیر لیبرالی<br />

منتشر میشوند«.‏ بودون اکنون به این پرسش میپردازد<br />

که این نظریههای ضعیف تولید شده در چارچوب سنت<br />

غیر لیبرالی چگونه براحتی در حوزههای روشنفکری منتشر<br />

میشوند.‏<br />

به نظر وی ضدیت و مخالفت روشنفکران با لیبرالیسم در<br />

ارتباط با نتایج ناخواستهای است که نظم لیبرالی به وجود<br />

میآورد.‏ از دید بودن یکی از دالئل موفقیت روشنفکرانی<br />

که عقاید غیر لیبرالی را در جامعه رواج میدهند این است<br />

که آنان ایدههای ساده،‏ مفید و در عین حال نادرست را<br />

به صورت نیکویی جلوه میدهند.‏<br />

تا دهه 60 شده گذشته معیارِ‏ صحت،‏ عینیت،‏ حقیقت و<br />

علمیت در حوزه علوم اجتماعی و فلسفی رایج بود،‏ اما پس<br />

از آن سالها این نظریه رواج یافت که ‏»عینیت«‏ پنداری<br />

بیش نیست و نمیتوان از دانش به معنای خاص آن سخن<br />

گفت و شناخت عینی و علمی وجود ندارد؛ بلکه دیدگاهها<br />

و منظرهای مختلف وجود دارند و در جهان،‏ ما نه با امور<br />

واقعی،‏ بلکه با تفسیرهای مختلف مواجهه هستیم.‏ این<br />

دیدگاه باعث شکلگیری گرایشهای فلسفی در غرب شد<br />

که به جریان پست مدرنیسم انجامید.‏<br />

با تودهای شدن آموزش و سرازیر شدن جوانان در دانشگاهها<br />

ما شاهد حضور جریانی هستیم که در جستجوی نظریههای<br />

مفید هستند.‏ در اینجا بودون با تکیه بر پژوهشهای<br />

توکویل به نقد ‏»برابرگرایی«‏ پرداخته و توضیح میدهد در<br />

جامعهای که اصل برابری تقدس مییابد،‏ تفاوت و تمایز<br />

میان عقاید و اندیشهها رنگ باخته و زیر پوشش برابری<br />

این ادعا رواج مییابد که همه دیدگاهها دفاع پذیرند؛<br />

این همان پدیدهای که توکویل آن را ‏»جباریت اعتقاد«‏<br />

مینامد.‏ نکته دیگر جایگزینی داوریهای اخالقی به جای<br />

فهم پدیدههای اجتماعی است.‏ در حالی که روند فهم،‏<br />

نیازمند اطالعات و تواناییهای خاص است،‏ داوری اخالقی<br />

به هیچ توانایی خاصی نیاز ندارد.‏<br />

برای فهمپذیر کردن مخالفت روشنفکران با لیبرالیسم،‏<br />

بودون مسأله نظریههای مفید را در برابر نظریههای صادق<br />

و درست مینهد.‏ او با تکیه بر پژوهشهای ویلفرید پارتو<br />

معتقد است که هر نظریه را بر مبنای یکی از چهار مورد<br />

زیر میتوان توضیح داد:‏<br />

نظریههای درست و مفید که هیچ کس درباره آن شکی<br />

ندارد.‏<br />

نظریههای درست و غیرمفید که باید در انتظار اثبات<br />

فایده آنان بود.‏<br />

نظریههای نادرست و غیر مفید که بیگمان از یادها<br />

خواهند رفت.‏<br />

و سرانجام نظریههای نادرست ولی مفید که موضوع بحث<br />

و تضارب آرا هستند و گاه از افراد و روشنفکران دلربایی<br />

میکنند.‏ عقاید غلط و مفید مستقیماً‏ یا غیر مستقیم بر<br />

شهروندان تاثیر مخرب مینهند و گاه تنها سیلی سخت<br />

واقعیت مردم را از خواب این نظریههای دلربا بیدار<br />

میکند.‏<br />

عنوان فصل سوم ‏»و فردا؟«‏ است.‏ گرچه لیبرالیسم پیوند<br />

آشکار و پنهانی با روند ‏»افسون زدایی«‏ دارد،‏ این مفهوم<br />

را نباید مترادف با تهی شدن جهان از معنی گرفت؛<br />

همانگونه که چشمپوشی از معادشناسی )Eschatologie(<br />

و تفکر آرمان شهری،‏ ضرورتاً‏ به معنای فقدان برنامه برای<br />

سامان دادن امور جامعه نیست.‏<br />

برای توضیح مخالفت بخشی از روشنفکران با لیبرالیسم،‏<br />

به رغم موفقیت نسبی آن،‏ میتوان به این چند دلیل<br />

اشاره کرد.‏ نخست آنکه لیبرالیسم نظریه پاکیزه و<br />

فراگیری برای تفسیر و تغییر جهان به دست نمیدهد.‏<br />

دوم اینکه لیبرالیسم رقیب برخی مذاهب رسمی و این<br />

جهانی ‏)ایدئولوژیهای مدرن(‏ است.‏ سوم اینکه لیبرالیسم<br />

نه مدعی تحقق بخشیدن سریع اهداف خود است و نه<br />

توانایی آن را دارد.‏ تحقق اهدافی چون تأمین کرامت<br />

انسانی،‏ دادن فرصتهای برابر و حقوق یکسان به افراد<br />

جامعه و مبارزه با عوارض ناخواسته نظام لیبرالی،‏ در کوتاه<br />

مدت ناممکن است.‏<br />

بودون بر آن است که مخالفت آشکار روشنفکران با<br />

لیبرالیسم،‏ نه تنها به تصحیح خطاهای نظام لیبرالی<br />

نینجامید،‏ بلکه بر کمبودها و ضعفهای آن افزوده است.‏<br />

برای نمونه میتوان به جدل در باب نظام آموزشی اشاره<br />

کرد که روشنفکران با افشای نابرابری در آموزش تنها<br />

به تضعیف نظام آموزشی کمک کردند.‏ ادعای مدرسه<br />

واحد،‏ طوالنی کردن درسهای مشترک،‏ نظریه مدرسه<br />

همچون مکان زندگی،‏ به هیج وجه به کاهش نابرابرایها<br />

نینجامید،‏ بلکه باعث رشد و گسترش بیسوادی و ظهور<br />

خشونت در نظام آموزشی شد.‏<br />

کتاب با بازگشت به آدام اسمیت و تعریف ‏»نقشه راه«‏ پایان<br />

می پذیرد.‏ اسمیت در نوشته خود تعریفی از لیبرالیسم به<br />

دست میدهد که با داوریها و پیشداوریهای ما هیچ‏<br />

گونه همخوانی ندارد:‏ ‏»حاکم سه وظیفه دارد:‏ نخست دفاع<br />

از جامعه در برابر هرعمل خشونت آمیز،‏ و یا اشغال کشور از<br />

سوی دیگر کشورهای مستقل؛ دوم حمایتِ‏ حداکثری از هر<br />

عضو جامعه در برابر بیعدالتی و فشار و سرکوب از سوی<br />

هر عضو دیگر جامعه و به بیان دیگر استقرار عدالت؛<br />

سوم ایجاد و اداره خدمات عمومی و برخی نهادهای الزم<br />

برای اجتماع که تعادل میان خرج و دخل آنها فراتر از<br />

توان افراد خصوصی است ‏)و به این دلیل ارایه آن خدمات<br />

منحصرا از دولت بر میآید(«.‏<br />

بودون بر آن است این وظیفه سوم دولت،‏ از چارچوبهای<br />

کلیشهای و تصورات ساده دالنه از لیبرالیسم بسیار دور است.‏<br />

کوتاه سخن آنکه تاش کانونی بودون در این کتاب<br />

نقد نظریههای عام و پاسخهای کلی برای حل مسائل<br />

مشخص جامعه امروز غربی است و برای دفاع از مدعای<br />

خود نمونههای بسیاری در این کتاب عرضه میکند.‏<br />

در چند سالی که از انتشار این کتاب میگذرد،‏ بحث<br />

و نقد نظریات لیبرالی همچنان ادامه یافته و بحران مالی<br />

2009-2007 و عوارض گسترده آن سبب روی آوردن بخشی<br />

از جامعه به نظریات چپ شده است.‏ گرچه مارکسیسم<br />

رسمی جاذبه خود را از دست داده،‏ هنوز برخی از نظریه<br />

پردازادن چپ در غرب و نیز جامعه ما از ارج و منزلتی<br />

برخوردارند و اقبال محیطهای روشنفکری ما از متفکران<br />

پست مدرن و برخی روشنفکران چپ مانند ژیژک ، ژاک<br />

رانسیر و آلن بادیو نیازمند تحلیلی جامعه شناختی است.‏<br />

22


آیا میتوان رخداد مهاجرت گسترده میلیونها ایرانی پس از انقالب 57 را نوعی قوم<br />

پراکندگی یا دیاسپورای ایرانی دانست؟ اگر پاسخ منفی است چرا و اگر مثبت است این<br />

دیاسپورا چه ویژگیهایی دارد و با سرزمین مادری چه نسبتهایی برقرار کرده است؟<br />

پاسخ به این پرسشها نیازمند مرور گزارههایی گوناگون در حوزههایی پراکنده است.‏<br />

برخی از این گزارهها را پی میگیریم:‏<br />

به گزارش صندوق بینالمللی پول ایران بین 91 کشور<br />

درحال توسعه رتبه نخست مهاجرت نخبگان را دارد.‏ براساس<br />

گزارش این نهاد ساالنه 150 تا 180 هزار ایرانی تحصیلکرده<br />

برای خروج از کشور اقدام میکنند.‏ گفتنی است برابر برخی<br />

گزارشها حتی بسیاری از فرزندان مسئوالن ارشد کشور هم<br />

که برای ادامه تحصیل به خارج از ایران رفتهاند عالقهای به<br />

بازگشت ندارند.‏ سایت ‏»جوان آنالین«‏ گزارش کرده سه هزار<br />

نفر از فرزندان مقامات ایرانی که در کشورهای خارجی مشغول<br />

به تحصیل هستند نمیخواهند به ایران برگردند.‏<br />

حاصل آنچه گفته شد این است که اگر بخواهیم موج مهاجرت<br />

ایرانیان پس از انقالب را دیاسپورا بنامیم باید بگوییم با یک<br />

دیاسپورای جوان و همچنان در حال شکلگیری روبرو هستیم.‏<br />

27<br />

داریم درباره یک جامعه دست کم پنج میلیون نفری حرف میزنیم.‏ در برخی آمار ایرانیان خارج از<br />

وطن تا هشت میلیون نفر هم برآورد شده است.‏ آمارها در این باره مغشوش است.‏ سازمان ثبت<br />

احوال ایران میگوید کسانی که کماکان ایرانی تلقی میشوند اما خارج از ایران زندگی میکنند<br />

بین چهار تا شش میلیون نفرند.‏ این آمار بیشتر مهاجران پیش از انقالب 57 را در بر نمیگیرد.‏<br />

بنابراین شمار ایرانی تباران در خارج از کشور بیگمان بیشتر است.‏ اما این نوشته بر مهاجرت<br />

پس از انقالب تمرکز دارد.‏ پس آمار سازمان ثبت احوال را مالک قرار میدهیم.‏ برابر این آمار<br />

ایرانیان مهاجر عمدتا در 22 کشور سکونت دارند.‏ آمریکا با پذیرش حدود یک میلیون و چهارصد<br />

هزار مهاجر ایرانی دومین کشور ایرانی نشین جهان بعد از خود ایران است.‏ امارات عربی متحده<br />

هم تقریبا پذیرای 800 هزار ایرانی تبار است.‏ انگلستان و کانادا با هر کدام 410 هزار،‏ آلمان با<br />

200 هزار،‏ فرانسه با 155 هزار و سوئد با 110 هزار نفر در ردههای بعدی قرار دارند.‏<br />

اما نکته مهمتر درباره آمار مهاجران ایرانی،‏ روند فزاینده آن است؛ افزایشی که بیشتر دانش<br />

آموختگان ایرانی میشود.‏<br />

تفکیک بین این دو دشوار است.‏ دیاسپورا با مهاجرت شکل میگیرد ولی هر موج<br />

مهاجرتی دیاسپورا نیست و چنین نیست که هر مهاجر عضو یک دیاسپورا شمرده شود.‏<br />

جغرافیدانها برای تفکیک کوچ،‏ آوارگی و مهاجرت معموال از این تعابیر استفاده میکنند:‏<br />

کوچنده کسی است که لزوما و بیگمان بازمیگردد و میداند چه زمان برخواهد گشت.‏<br />

هر کسی که برنامه دارد برای برگشت به مبدأ سفرش برنامه دارد،‏ کوچنده است و نه<br />

مهاجر.‏ آواره نه مبدأ دارد و نه مقصد.‏ هیچ قصدی برای برگشتن به هیچ مبدأ مشخصی<br />

ندارد و به واقع مقصد مشخصی هم ندارد.‏ کولیان در این گروه رده بندی میشوند.‏<br />

مهاجران البته مبدأ مشخصی دارند،‏ اما معموال برنامه مشخصی برای بازگشت ندارند،‏ یا<br />

اینکه عجالتا برنامه آنها بازگشتن نیست.‏<br />

26


29<br />

دیاسپورا کجای این تقسیمبندی است؟ ویلیام سفران به<br />

منظور متمایزکردن دیاسپورا از سایر جمعیتهای مهاجر،‏<br />

دستکم شش ویژگی برشمرده است:‏ ۱- وجود خاطرههای<br />

مشترک و جمعی از سرزمین مادری؛ ۲- خانه مادری را تنها<br />

خانه واقعی پنداشتن؛ ۳- داشتن رؤیای بازگشتنهایی به<br />

سرزمین مادری؛ ۴- هنوز متعهد به آبادی و بهبودی و<br />

توسعه سرزمین مادری بودن؛ ۵- تالش برای بهبود و آبادی<br />

سرزمین مادری؛ ۶- وجود نقطهای در سرزمین مادری که<br />

بتواند منبع هویتبخش برای آنها باشد.‏ در تعریف نهایی،‏<br />

دیاسپورا به گروه مهاجرانی اطالق میشود که از راهدور<br />

همچنان درگیر مسایل داخلی سرزمین مادری خویشاند<br />

و در همان راستا فعالیت میکنند و تأثیرگذاری دارند.‏ بر<br />

این اساس ایرانیان مهاجری که پیوندها و روابط خود با<br />

سرزمین مادری را به طور کامل قطع کردهاند مشمول<br />

مفهوم دیاسپورا نمیشوند.‏<br />

تعریف دیگری در جغرافیای سیاسی اقلیتهای مهاجر را<br />

به دو گروه تقسیم میکند:‏ قهرمانان و مغلوبها.‏ قهرمانان<br />

به اقلیتی گفته میشود که اوال پشتیبان و همگرا بوده و<br />

روابط هم افزا دارند و دوم اینکه ممکن است بخشی از<br />

درآمد خود را به سرزمین مادری اختصاص داده و یا صرف<br />

بازگشت به آن کنند.‏ یهودیان و چینیها اغلب نمونههایی<br />

از این گونه اقلیتهای مهاجر تلقی میشوند.‏ مغلوبها<br />

مهاجرانی هستند که نه فقط نسبت به سرزمین مبدأ<br />

دلبسته نیستند،‏ بلکه حتی عالقه ندارند با دیگر مهاجران<br />

هممیهن خود مرتبط باشند.‏ اینان بیشتر خوش دارند که<br />

با جامعه میزبان در ارتباط باشند.‏ تسری دادن دیاسپورا به<br />

گروه دوم دشوار است و به نظر میرسد این اصطالح بیشتر<br />

قابل انطباق به گروه اول است.‏ توجه کنیم که نخستین<br />

بار دیاسپورا به یونانیانی اطالق شد که با سکونت در<br />

سرزمینهای تازه فتح شده،‏ موجب تثبیت تسخیر آنها<br />

میشدند.‏ دیگر دیاسپورهای مشهور،‏ همچون دیاسپوراهای<br />

یهودی و چینی و مجاری و آلبانیایی و ارمنی نیز بیش و کم<br />

به همین تاثیرگذاری بر سرزمین مادری شناخته میشوند.‏<br />

از این نظر شاید کسانی باشند که با اشاره به واگرایی<br />

شدید در قشری از مهاجران ایرانی اصال آنها را مصداق<br />

مفهوم دیاسپورا ندانند؛ یا برعکس اصرار بر سرمایه نمادین<br />

یا آیکونوگرافیکی همچون میراث باستانی ایران را در میان<br />

شماری از ایرانیان مهاجر،‏ همچون نسل اول مهاجران مقیم<br />

لسآنجلس،‏ نمونهای از یک زیست دیاسپورایی بنامند.‏<br />

دیاسپورا یعنی قوم پراکندگی،‏ اما هر دیاسپورایی لزوما<br />

بر مبنای مهاجرت گسترده یک قوم شکل نمیگیرد.‏<br />

دیاسپورا افزون بر نژاد و فرهنگ میتواند محور اقتصادی،‏<br />

دینی و سیاسی داشته،‏ یا حتی فقط بر مدار زبان مشترک<br />

شکل بگیرد.‏ در عین حال هر کدام از این مؤلفهها<br />

میتواند مانع همبستگی یک جامعه مهاجر و تبدیل آن<br />

به یک دیاسپورای فعال باشد.‏ ایرانیان یک شهر فرضی در<br />

اسکاندیناوی را در نظر بگیرید.‏ بسیار دشوار است که یک<br />

دانشآموخته نخبه که به تازگی برای به دست آوردن<br />

شغلی مناسب مهاجرت کرده،‏ یک فعال سیاسی برانداز،‏<br />

یک ایرانی بهایی و یک فعال حقوق اقوام ایرانی را حتی<br />

در یک مهمانی دور هم جمع کرد.‏ میتوان گفت اساسا<br />

دیاسپورای بهاییان ایرانی و یا دیاسپورای کردها مفهومی<br />

دقیقتر از دیاسپورای ایرانی است.‏ واگرایی ایرانیان مهاجر<br />

البته تنها منشأ سیاسی یا مذهبی ندارد.‏ بخشی از آن<br />

بیگمان حاصل تالش و برنامهریزی حکومت ایران است.‏<br />

یک نمونه اینکه غالب ایرانیان مهاجر نمیخواهند راه<br />

برگشت را بر خود ببندند و به همین خاطر ارتباط با<br />

دیگر ایرانیان را به روابط شغلی و دوستانه فرو میکاهند<br />

و از هر رابطه و کنش دارای شائبه فعالیت سیاسی دوری<br />

میکنند.‏ اگر هم ایرانیان مهاجر را دیاسپورا بنامیم بیشتر<br />

مشمول قاعده ‏»دیاسپورای قلمروزدایی شده«‏ هستند؛ زیرا<br />

برای بسیاری از آنان هویت سیاسی و دینی پررنگتر از<br />

هویت ملی و قومی است.‏ اینکه مثال اقلیت بهایی شدیدا<br />

بر هویت دینی خود پافشاری کند البته قابل درک است.‏<br />

اما در میان ایرانیان مهاجر حتی نگره سیاسی چپ که<br />

قاعدتا دلیلی ندارد در تقابل با مفهوم ملیت و میهن<br />

دوستی باشد،‏ غالبا در ستیز با هر چیزی است که مفهوم<br />

ملی دارد.‏ هفتم آبان ‎1395‎هزاران ایرانی در پاسارگاد اجتماع<br />

و تظاهرات کردند.‏ جستجو در وبسایتهای خبری و تحلیلی<br />

منتسب به گروههای چپ نشان میدهد که عمدتا<br />

شعارهای ضد عرب آن تظاهرات در این سایتها بازتاب<br />

یافته است.‏ نشانهایی وجود ندارد که میهندوستی لزوما<br />

به معنای فاشیسم باشد و یا اینکه لزوما چپهای جهان<br />

با فعالیتهای ضد وطندوستی شناخته شوند،‏ اما دست<br />

کم در جلوه رسانهای،‏ چپ ایرانی به صورت پررنگ علیه<br />

هر آن چیزی است که نسبتی با وطن دوستی و ایران<br />

دارد.‏ آن روی دیگر سکه ملیگراهای مهاجری است که به<br />

شدت اسالم ستیزند؛ یا گروههای قومیتگرا که ظاهرا<br />

مقصر نقض حقوق اقوام را نه ساختار سیاسی کشور،‏ بلکه<br />

اقتضائات نژادی و اجتماعی اکثریت جمعیت ایران میدانند.‏<br />

آیا این مقدمات توانست مشخص کند پدیده مهاجرت<br />

پنج میلیون ایرانی پس از انقالب را میتوان دیاسپورا<br />

نامید؟ نه،‏ هرگز.‏ این مقدمات پراکنده عمال ذهن را درباره<br />

وضعیت بزرگترین قوم پراکندگی ثبت شده در تاریخ<br />

ایران نابسامانتر میکند.‏ در عین حال نشان میدهد<br />

که این موضوع چه میزان شایسته تحقیق و بررسی<br />

درباره ایران معاصر است.‏ در پاسخ به این پرسش که<br />

برای نجات از یک حکومت نادلخواه چه باید کرد،‏ گفته<br />

شده که همان کاری که هنگام شیوع طاعون باید انجام<br />

داد:‏ فرار به دورترین سرزمین ممکن.‏ در نهایت میتوان<br />

همه این بحثها را به سیاست تقلیل داد.‏ پنج میلیون<br />

ایرانی از حکومتی نادلخواه به دورترین سرزمینهای<br />

جهان گریختهاند ‏)لسآنجلس تقریبا دورترین نقطه جهان<br />

از تهران است،‏ درست در آن سوی کره زمین(.‏ اما همه<br />

ماجرا سیاست نیست.‏ دیاسپورای ایرانی بازتاب دهنده چند<br />

الیه بودن و تنوع تاریخی،‏ دینی،‏ سیاسی و فرهنگی جامعه<br />

ایرانی است.‏ هویت ایرانی مهمترین سرمایه نمادین این<br />

دیاسپورا ست.‏ اما آشکارا از درون و بیرون دیاسپورای ایرانی<br />

به این هویت حمله میشود.‏ شاید هم موضوع به واسطه<br />

مقیاس زمانی آن پیچیده شده است.‏ گریز هنوز ادامه دارد.‏<br />

دیاسپورا هنوز شکل نگرفته.‏ به این پدیده باید خارج از<br />

مقیاس زمان و رسانه نگریست.‏ شمار اندکی از ایرانیان<br />

مهاجر رسانه دارند.‏ عمده دادههای ما درباره مهاجران از<br />

رسانههای دولتی ایران یا رسانههایی متمایل به حکومت<br />

ایران به دست میآید.‏ همه این مقدمات میگوید که<br />

باید جامعه مهاجران ایرانی را بیشتر و بهتر بشناسیم.‏<br />

ناصر کرمی


31<br />

و<br />

زیست محیط فیزیک ارشد کارشناس ایتالیا<br />

در تورین دانشگاه از تجدیدپذیر انرژیهای زیست<br />

محیط حوزهی در فعال و روزنامهنگار زنان<br />

و کشور<br />

اقتصادی و سیاسی وضعیت تأثیر بررسی است.‏ مهم بسیار منظر چند از ایرانی مهاجران از درست آمار داشتن اینکه<br />

تحلیل و مهاجرت موج افزایش و کاهش در ایران سیاسی و اجتماعی تغییرات نقش مهاجران،‏ تصمیم بر مقصد است.‏<br />

وابسته اعتماد قابل آمارهای وجود به میکنند،‏ ترک را ایران دالیلی چه با و کسانی چه و<br />

رفاه میزان روند تغییر تحلیل به میتواند مهاجرت،‏ انگیزه و اقتصادی توان سن،‏ جنسیت،‏ تفکیک به مهاجران آمار به<br />

است.‏ دادهها این به اعتماد قابل دسترسی مهم موضوع اما کند.‏ کمک شهروندی حقوق احقاق و اجتماعی آزادیهای مهاجران،‏<br />

همکاری و اعتماد عدم جزئیات،‏ به دسترسی دشواری و مهاجران پراکندگی امنیتی،‏ دالیل جمله از گوناگون علل اولویت<br />

همچنین کاردان،‏ آمارگران و پژوهشی کارآمد نهادهای فقدان اطالعات،‏ به دسترسی در قانونی محدودیتهای صورت<br />

به مهاجران به مربوط دادههای موارد بیشتر در دارو،‏ و غذا و امنیت مانند اولیه نیازهای به رسیدگی و سازماندهی میشوند.‏<br />

ذخیره و تهیه قارهای،‏ یا و جهانی و کلی بسیار هیچ<br />

تاکنون واقع در است.‏ دسترس از دور نیز ایرانی مهاجران جامعه درباره جزیی و مشخص آمارهای اساس،‏ همین بر ثبت<br />

شده دستهبندی و منظم صورت به میشود،‏ برآورده نفر میلیون شش تا دو از که جمع این از اعتمادی قابل آمار است.‏<br />

نشده مهاجر<br />

ایرانیان درباره موجود دادههای گردآوری آهنگ به ابتدایی پژوهشی برآمده شماست مطالعه دستان در که آنچه به<br />

همگان توجه جلب برای باشد گامی میتواند اما نیست،‏ موضوع از جامع تصویری دادن پی در مطالعه این است.‏ این<br />

بعدی مراحل انجام با میبریم امید حوزه.‏ این در دادههای علمی طبقهبندی و آمارها روشمند گردآوری اهمیت فراهم<br />

مرتبط تحقیقات برای استواری اساس و بنمایه قلمرو،‏ وبسایت در آن دستآوردهای تدریجی انتشار و پژوهش این<br />

به نیل در گرامی پژوهشگران همکاری و ایرانی انجمنهای یاری و پژوهشی نهادهای پشتیبانی که است آشکار شود.‏ است.‏<br />

اثربخش و کارآ بسی هدف مشترکی<br />

وجوه با بیشتر که زمانی بازهی ‏,اما ‏)نمودار‎١-١‎‏(‏ موجودند ۲۰۱۵ ‎۱۹۵۵‎تا سال از امار زمانی بازه مطالعه این در مسائل<br />

مهاجرت اصلی دلیل که است آن دوره‏ این سالهای همسانیهای از . ۲۰۱۵ تا است ۱۹۸۰ از است تامل قابل جنگ<br />

انتهای سالهای از بخشی جز به پزشكی نیازهای از ناشی مثال مهاجرتهای و است بوده اجتماعی سیاسی-‏ از<br />

بیشتر کشور از ایرانیان مهاجرت که است آن دهه چهار این اشتراک وجه دیگر بودهاند.‏ کمتر , عراق و ایران میان به<br />

نفر ‎١٢٠٠٠‎هزار داده،‏ رخ ایران به مهاجران بازگشت بیشترین که ۲۰۰۰ سال در }۱{. است بوده کشور به آنان بازگشت تعداد<br />

به توجه با كه بوده درمان به نیاز مهاجرتها اصلی دلیل جنگ،‏ آغازین سالهای در کردهاند.‏ مهاجرت کشور و زندان از دیدگان آسیب یا و خانوادهها , بازماندگان همینطور . است توضیح قابل جنگ معلوالن و مجروحان فراوان انقالب(‏<br />

از پیش فعال احزاب ‏)بازماندگان شصت دههی در حکومت با سیاسی اختالفات دالیل با سنگین مجازاتهای و محدودیتها , خارج به ایرانیان کوچ دلیل مهمترین ٢٠٠٠ سال تا ١٩٩٥ سال از میانی,‏ سال پنج در آن از پس و , خاتمی آقای جمهوری ریاست دورهی با همزمان میرسد نظر به چه,‏ گر است اجتماعی و سیاسی ممنوعیتهای آنکه<br />

وجود با . بازگردند ایران به امنیت احساس با یا و شوند خارج کشور از که داشتند را این امکان بیشتری تعداد تغییری<br />

مهاجران جمعیت در ۸۸ سال برانگیز چالش انتخابات از بعد حوادث علت ‎۲۰۱۵‎به ابتدای تا ۲۰۱۰ درسالهای پیک<br />

این از قبل دورهی با تقریبن نیز اخیر سال پانزده در مهاجرت موج , مجموع در گفت میتوان اما است شده ثبت با<br />

اجتماعی«‏ و سیاسی ‏»دالیل از اختصار رعایت برای نوشته این در پس این از . است برابر ٢٠٠٠( تا ١٩٩٥ ( مهاجرت در<br />

اجتماعی ناهنجار شرایط که است آن جایگزینی این مهمتر و دیگر دلیل البته میکنیم.‏ یاد سیاسی«‏ ‏»دالیل عبارت توجهی<br />

قابل تعداد دلیل كه ایرانی نژادهای و اقوام مذهبی،‏ و جنسی اقلیتهای بر فشار و محدودیت اعمال مانند ایران-‏ اجتماعی<br />

نابسامانیهای پس دارد.‏ ریشه قوانین بودن تبعیضآمیز و نقص و سیاسی مشکالت در نیز است-‏ مهاجرتها از مهاجران<br />

جمعیت ، اخیر سال چهل در میدهند نشان اعداد مجموع در . کرد تأویل سیاسی مشکالت به میتوان نیز را است.‏<br />

بوده نفر میلیون یك ساالنه میانگین و یکسان تقریبا ایرانی بر<br />

مهاجران آمار }۳{، آرشیو اسناد از بخشی در است.‏ مهم نیز آنان }۲{ سن و جنسیت مهاجران،‏ جمعیتی مطالعه در کردهاند،‏<br />

مهاجرت نفر هزار ٦٥٠ حدود ١٩٩٠ سال در ۲-١( ‏)نمودار اساس بر است.‏ شده بررسی جنسیت و سن اساس با<br />

سال ٢٩ تا ٢٠ سنی رده در توجهی قابل جمعیتی اختالف جنسیت،‏ از فارغ است.‏ سال ٢٤ تا ٢٠ آنان بیشتر سن که كشور<br />

از خارج به خانواده،‏ تشكیل و تحصیل و كار آماده جوان نیروی مهاجرت معنای به دارد.‏ وجود باالتر سنی ردهی است.‏<br />

با<br />

مهاجر مردان و زنان تفاوت و سنی بازه مهاجران،‏ جمعیت كاهش بهرغم ٢٠٠٠ سال در میدهد نشان ۳-١( ‏)نمودار یكنواخت<br />

تقریبا ساله ٣٩ تا ٢٠ مهاجران جمعیت ٢٠١٣ سال در اما است.‏ همسان کمابیش ١٩٩٠ سال در آنان وضعیت رد که باشد آن نشانه میتواند همچنین باشد.‏ خانوادگی مهاجرتهای نشانه میتواند موضوع این ٤-١(. ‏)نمودار است همین<br />

زدهاند.‏ صدمه گستردهتری سنین در افراد به یافته افزایش قضایی و قانونی مشكالت پیش،‏ دوره دو با مقایسه فعالیتهای<br />

مثال طور به فردی كه معنا بدین است؛ افراد سیاسی و اجتماعی مشكالت شدن طوالنی نشانه طور اواخر<br />

در وی مشكالت اما کرده،‏ آغاز سال(‏ پنج و بیست زیر سنی میانگین ‏)با دانشجویی دوران در را خود روزنامهنگاری میكند.‏<br />

وادار تأخیر با و هنگام دیر مهاجرتی به را او نهایتن که مشكالتی دارد؛ ادامه همچنان زندگی سوم دهه مهاجرت<br />

انگیزه و اقتصادی وضعیت تحصیالت،‏ میزان سیاسی،‏ وابستگیهای اجتماعی،‏ لحاظ به مهاجر گروههای معموال شده<br />

انجام سرشماری اساس بر که ٥-١( ‏)نمودار نیستند.‏ مستثنی امر این از نیز كشور از خارج ایرانیان نیستند.‏ همگن کشورها<br />

این میدهد.‏ نشان را مقصد كشور ده در ایرانی مهاجران شده متولد نسل پراكندگی شده،‏ تهیه ٢٠٠٦ سال در كیفیت<br />

میدهند.‏ نشان را مهاجر ایرانیان ولد و زاد بیشترین محل است(‏ نشده لحاظ آن در تركیه كشور سرشماری ‏)البته ایرانیان<br />

آمار با لزوما , جمعیت پراکندگی و تراکم این البته است.‏ توجه قابل كشورها این اجتماعی آزادی و رفاه و اقتصادی بین<br />

در زبانان،‏ فارسی فراوان تعداد بهرغم این،‏ بر افزون نیست.‏ منطبق پذیر مهاجر كشورهای در پناهندگی متقاضی بهاییان،‏<br />

نیز مذهبی لحاظ به كردها.‏ البته آذریها،‏ تركمنها،‏ دارد:‏ وجود چشمگیری زبانی و قومی تنوع مهاجر ایرانیان هستند.‏<br />

مهاجر ایرانیان از مالحظهای قابل درصد شیعیان از پس ، ارمنیها و مذهب سنی كردهای و زرتشتیان مسیحیان،‏ شده<br />

متولد متفاوت نسلهای جمله از ( آمریکایی ایرانی-‏ جامعه که است زده تخمین آمریكا متحده ایاالت آمار اداره تعداد<br />

جایگزین،‏ آماری مدلهای و روش از استفاده با شده انجام بررسیهای اما است.‏ نفر ٣٣٠٠٠٠ ) متحده ایاالت در مهاجران<br />

آمار برآنند گروهی البته است.‏ كرده برآورد نفر میلیون نیم و یك تا ٦٩١٠٠٠ را ایرانیتبار آمریکاییهای واقعی آمار<br />

نتیجتا و نمیكنند بیان خود درباره دقیقی اطالعات سرشماریها در ایرانیتبارها بیشتر زیرا است؛ این از بیش بر<br />

افزون هستند.‏ ساكن کالیفرنیا ایالت در ایرانیتبار آمریکاییهای بیشتر هستند.‏ افراد این واقعی تعداد از كمتر رسمی مهاجران<br />

از بسیاری اما میكنند.‏ زندگی آمریكا در كه است سال پنج و بیست از بیش آمریكاییها ایرانی-‏ چهارم یک قوانین<br />

اساس بر آنان بیشتر است گفتنی شدهاند.‏ پذیرفته کشور آن در ۲۰۰۱ و ۱۹۹۶ سالهای بین کانادا در ایرانی به<br />

- پناهندگی تقاضای طریق از نه و - اشتغال و تحصیل ویزاهای طریق از و كانادا پذیری مهاجر دشوار چندان نه ایرانیان<br />

٢٠٠٠ تا ١٩٩٠ از جهانی،‏ بانك آمار برابر شدند.‏ ماندگار آنجا زندگی،‏ شرایط تثبیت با و كردند مهاجرت كانادا ایرانیان<br />

استفاده نشانه وضعیت این داشتهاند.‏ كشور این در كار تولید و اشتغالزایی در درصدی ١٢ سهمی كانادا،‏ مهاجر در<br />

زندگی جدید شرایط یافتن برای راه این ترجیح و است؛ کانادا در اقتصادی گذاری سرمایه با مهاجرت تسهیالت از را<br />

اروپا اتحادیه به مهاجرت الگویی مهم تفاوت که موضوعی پناهندگی,‏ پذیرش و تقاضا مسیر دشواریهای با مقایسه و هزینه , ایران در دفتر این نبود و ایران همسایهی کشورهای در کانادا سفارت دفاتر محدودیت چند هر میکند.‏ روشن مهاجرین<br />

ورود جامع جمعیت کاهش باعث هم کانادا به گذاری سرمایه و تحصیل و کار اهداف با مهاجرتی سفر زیاد زمان است.‏<br />

شده اخیر سالهای در کانادا به ایرانی در<br />

شده منتشر آمار است.‏ آمریکا به مهاجرت در الگو,‏ تغییر خط همین شباهت و تکرار دیگر توجه قابل و مهم موضوع آمار<br />

این میدهد.‏ نشان ملیتها دیگر با مقایسه در را ایرانی مهاجر دانشجویان جمعیت واشنگتن دانشگاه رسمی سایت تفاوت<br />

بیانگر میتواند هم و میدهد توضیح را موقت(‏ یا و دائم شكل به ( را آمریكا ساكن ایرانیان فراوان جمعیت هم .<br />

باشد.‏ امریکا به ایرانیان مهاجرت الگوی تقاضای<br />

با مهاجران بیشتر مقصد میدهد نشان آمار است.‏ مهاجران مقصد مطالعه،‏ این تكمیل برای الزم داده دیگر 1-٣(,<br />

‏)نمودار است آلمان شوند،‏ پناهندگی گرفتن به موفق و کرده سپری را فرایند این توانستهاند که پناهندگی 30


)4-1(<br />

زمانی<br />

بازهی در یعنی ( است شده منتشر ٢٠٠٢ سال ابتدای از آمار امنیتی دالیل به مقامات،‏ توضیح طبق چند هر است(.‏<br />

موجود دسترس در امار کشورها بقیه به نسبت کوتاهتری سپس<br />

٣-٣( ‏)جدول و ٢-٣( ‏)جدول اندک(‏ اختاف ‏)با سوئد و آمریكا متحده ایالت ترتیب به مهاجران بعدی مقصدهای بعدی<br />

مقصد پنج ترتیب این به هستند.‏ سوئد(‏ از داری معنا فاصله با ‏)اما ۵-٣( ‏)جدول كانادا و ۴-٣( ‏)جدول انگلیس میشود.‏<br />

كامل آلمان از بعد پناهندگی متقاضی ایرانیان وجود<br />

عددی نقص آن آمار از بخشی در كه آلمان كشور استثنای به ( زمان واحد در پناهندگان موج تغییرات بررسی بدون<br />

سفرهای امكان با متناسب یا و ایران در سیاسی تغییرات و تاریخی موقعیتهای نسبت به میدهد نشان دارد(‏ تغییر<br />

نمودارها جمعیتی رفتار كشور،‏ هر در پناهندگی پذیرش قوانین تغییر براساس احتمالن نیز و هویت اوراق و پاسپورت تغییر<br />

٧٠٠٠ تا ٥٠٠٠ بین میانگین طور به 2010 سال از پیش تا كانادا در پناهندگان جمعیت مثال طور به میكند.‏ گفته<br />

که همانطور موضوع این میرسد.‏ حد کمترین به گذشته سال آنكه تا مییابد.‏ كاهش آن از پس و است كرده سفر<br />

دشواری كار،‏ و تحصیلی ویزاهای انواع با كانادا در اقامت و سفر آسانی باشد:‏ داشته بستگی عوامل این به شاید شد تعداد<br />

که كشورهایی ‏)یعنی یونان و تركیه در ملل سازمان دفاتر پاسخگویی كندی كانادا،‏ به مدرك بدون و قانونی غیر پناهندگی.‏<br />

متقاضیان به میكنند(‏ دریافت را كانادا به سفر و پرواز مجوز آنجا در سیاسی پناهندگان از زیادی سیاسی<br />

پناهندگان میانگین با است؛ بوده ایرانی سیاسی پناهندگان بیشترین میزبان انگلیس ٢٠١٥ سال در دیگر سوی از و<br />

سوئد اما است.‏ چشمگیری رقم ایرانی،‏ پناهندگان آمارکلی با مقایسه در كه است سال در نفر هزار دوازده تا ده , ایرانی ایران،‏<br />

در اجتماعی مشكات و سیاسی زندانیان كشتار بحران سالهای تا جنگ ابتدای سالهای در آمریكا متحده ایاالت موجی<br />

بهرغم نیز آمریكا در روند این است.‏ نزولی سوئد مورد در آمار این كردهاند.‏ میزبانی را ایرانی پناهندگان بیشترین است.‏<br />

كاهش به رو مجموع در , ٢٠٠٦ تا ٢٠٠٠ سالهای در افزایشی از<br />

پناهندگان دیگر گسترده موج و پناهندگی درخواست تایید در كشورها اولویتبندی قوانین،‏ تغییر سوئد،‏ مورد در باشد.‏<br />

اخیر سالهای در ایرانی پناهندگان جمعیت كاهش دالیل از میتواند افغانستان و عراق و سوریه چون کشورهایی مهاجرت<br />

دالیل و مهاجران موج تغییر نیز و ایران تحوالت نشیب‏ و فراز تمام وجود با میكنند بیان همچنین آمارها در<br />

كه است باال آمار همین است.‏ ایرانی مهاجر هزار ٢٠ تا ١٥ پذیرای سالیانه میانگین طور به همواره آلمان آنها،‏ عنوان<br />

با ملل سازمان پناهندگان کمیساری دفتر در که ایرانی مهاجران درصد ٣٣.١٨ ٦-٣( ‏)جدول میدهد نشان نهایت ود این بودن فرهنگی چند و آمریكا و كانادا وسعت بهرغم میكنند.‏ زندگی آلمان در شدهاند،‏ ثبت پناهندگی متقاضی ١٩.٧٥<br />

با امریكا متحده ایاالت بعد ردههای در است.‏ ایرانی مهاجران بیشترین میزبان اروپا قلب در آلمان پهناور،‏ كشور متقاضیان<br />

اساس بر آمار این واقع در داشت نظر در باید دارند.‏ قرار سوم و دوم رتبه در درصد ١٣.٧٢ با انگلیس و درصد میکنند.‏<br />

زندگی ایران غیر کشوری در ایرانی ملیت با که افرادی نه است شده ثبت پناهندگی 33<br />

)۲-1(<br />

)۲-1(<br />

تاثیر<br />

نمیشود و هستند ایرانی پناهندگان از توجهی قابل بخش نیز خاصی دین یا و مذهب به اعتقاد دالیل با مهاجران انگاشت.‏<br />

نادیده را آمار بر آنان فرهنگ<br />

و تاریخ از مهمی بخش همواره مذهبی اقلیتهای حال،‏ این با هستند؛ مسلمان ایرانیان درصد ٩٥ از بیش در<br />

مذهب و عقیده آزادی فقدان از ناشی بیشتر كه ( مذهبی اقلیتهای مهاجرت از دقیقی آمار بودهاند.‏ زمین ایران گواه<br />

میتواند مختلف سالهای طی در ایران در آنان جمعیتی آمار به مقایسهای نگاهی اما ندارد،‏ وجود است(‏ ایران در<br />

را موضوع این )4-1( World Religion ازDatabase نقل به ، باشد ایران از آنان از زیادی جمعیت خروج بر استواری علت<br />

مهمترین ندارد.‏ وجود مذهبی مهاجران از منسجمی و دقیق آمار دلیل چند به است.‏ مشهود ایران مسیحیان مورد سیاسى<br />

پناهندگی‏ مصداق باشد پناهندگی تقاضای طریق از مهاجرت نوع این اگر این بر عاوه است؛ امنیتی شرایط زا ناشی مهاجرتهای بیشتر دیگر سوی از میگیرد.‏ جا مجموعهها زیر این از یكی در و میشود تعریف اجتماعی یا و برنامهریزی دنیا سراسر در مذهب،‏ و دین همان فعال مذهبی گروههای وسیله به عقیدتی،‏ محدودیتهای و مشكات موارد،‏<br />

بیشتر در هستند،‏ دولتی غیر انجمنهای آمریكا و اروپایی كشورهای در گروهها این كه آنجا از و میشوند حمایت كوچیده<br />

زرتشتیان از است:‏ زیاد بسیار نیز مهاجران از گروه این پراكندگی البته نیستند.‏ مکلف سالیانه دقیق آمار نشر به زیرگروههای<br />

از نیز مذهبی گروههای خود طرفی از آمریكا.‏ و اروپا به كوچیده بهائیان و مسیحیان تا گرفته هند به میكند.‏<br />

مشكلتر را آماری جزئیات به دسترسی نیز موضوع این كه شدهاند تشكیل كوچكتری اقلیتی مهاجران<br />

جمعیتی درصد اینکه بر افزون جمعیت پراکندگی نمودارهای و آمارها این گفت میتوان نهایی بندی جمع در پناهندگان<br />

میکند روشن )3-6(، میدهد نشان هستند،‏ اروپا اتحادیه اعضای عمدتا كه را مختلف كشورهای در ایرانی ملل،‏<br />

سازمان پناهندگان عالی كمیساری دفتر از عربی متحده امارات و استرالیا تا گرفته ایتالیا و یونان و اسپانیا از ایرانی كردهاند.‏<br />

پناهندگی تقاضای اجتماعی،‏<br />

برابری تکمیلی،‏ تحصیات زندگی،‏ شرایط بهبود برای كه است ایرانی جوان مهاجران موج نشانگر آمار این مینوردند.‏<br />

در آن،‏ بدون یا قانونی مدارک با را مرزها مذهب و بیان آزادی حق 32


جمعیت ایرانیان مهاجر به مقاصد متفاوت بر اساس سن و جنسیت,‏ رفرنس:‏<br />

Part I. Global legal instruments related to international migration<br />

)۱-۲(<br />

‏)نمودار‎١-٢‎‏(‏<br />

جمعیت مهاجران ایرانی به مقاصد مختلف با تفکیک دالیل مهاجرت در بازه ی زمانی 1955 تا 2015 که این اطالعات<br />

در ابتدای سال 2016 به روز رسانی شده است.‏<br />

برخی اصطالحات concern( )UNHCR’s population of<br />

Returned refuges<br />

مطابق تعریف استاندارد سازمان ملل ، مهاجرانی كه عزت و میل خود و البته با حفظ مراتب امنیت به كشور خود باز<br />

میگردند.‏<br />

)۱-۳(<br />

35<br />

Refugees:<br />

شامل افرادی است که تحت کنوانسیون 1951 تقاضای پناهندگی خود را اعالام کرده اند و شامل حمایت و بهره گیری<br />

از امکانات و حفاظت جانی کشور مبدا قرار میگیرند.‏<br />

Asylum-seekers:<br />

are individuals who have sought international protection and whose claims for refugee status have not yet been<br />

determined, irrespective of when they may have been lodged.<br />

Returned refugees:<br />

are former refugees who have returned to their country of origin spontaneously or in an organised fashion but are<br />

yet to be fully integrated. Such return would normally only take place in conditions of safety and dignity.<br />

Reference:<br />

UNHCR Statics Database, high commissioner for refugees :<br />

http://popstats.unhcr.org/en/overview<br />

34<br />

‏)‏‎۴‎ص-‏‎۱‎‏(‏


United States of America<br />

)3-6(<br />

جمعیت آماری ایرانیان مهاجران که با دالیل مشکالت سیاسی از کشور های مقصد تقاضای پناهندگی کرده اند که بر اساس درصد و به تفکیک<br />

مقصد در بازه ی زمانی مشخص در مورد کشور آلمان امار از سال 2002 ثبت شده بود , و دلیل آن در جایی ازسند ذکر نشده .<br />

Sweden<br />

‏)به این نمودار در متن ارجاعی ندادم اما میتواند برای نمونه از امار مهاجران جهان از سال 1955 تا پایان سال 2015 قابل توجه باشد.‏ )<br />

نمونه ای از شیوه ارایه مهاجران به تفکیک کشور،‏ سال،‏ دلیل مهاجرت مستند در سایت مربوط به آمار و اسناد.‏<br />

37<br />

United Kingdom<br />

36<br />

Canada<br />

Germany


39<br />

از سال ۱۹۷۹ تا 1988، سال پایان جنگ ایران و عراق،‏<br />

دو موج گسترده مهاجران به دالیل سیاسی و اجتماعی<br />

از ایران به کشورهای دیگر رفتند.‏ موج نخست پیش از<br />

سقوط بنیصدر در ژوئن ۱۹۸۱ و موج دوم بعد از آن شکل<br />

گرفت.‏ موج نخست که محدودتر بود شامل زمامداران<br />

بلندپایه پادشاهی پهلوی،‏ آشنایان با فرهنگ غرب و نیز<br />

کارمندان پاکسازی شده بعد از انقالب میشد و موج دوم<br />

را عمدتا انقالبیها،‏ فعاالن سیاسی و روشنفکران مغضوب<br />

حکومت مستقر در دهه 1980 شامل چپگرایان،‏ ملیگرایان<br />

و مجاهدین تشکیل میدادند.‏<br />

ویژگ ی مش ترک ای ن مهاج ران ‏»ناس ازگاری«‏ ب ا ایدئول وژی<br />

سیاسی حاکم شده بر ایران بود.‏ مخالفت با حاکمیت<br />

مستقر نه تنها وجه مشترک میان این دو دسته از<br />

مهاجران،‏ بلکه ‏»دلیل«‏ خروج آنها از کشور نیز بود.‏ تفاوت<br />

ناراضیان سیاسی و عقیدتی پیش از انقالب با این دو گروه<br />

در همین نکته است.‏ مخالفان سیاسی حکومت پهلوی<br />

بیشتر دانشجویانی بودند که از قضا اکثرا بورسیه همان<br />

دولت بودند.‏ این افراد به لحاظ حقوقی مهاجر نبودند،‏ اما<br />

بسیاری از آنان پس از انقالب،‏ دوباره گروههای سیاسی<br />

خود در خارج از ایران را علیه جمهوری اسالمی ایران<br />

بازسازی کردند.‏ در ۱۹۷۷ حدود ۸۰۰۰۰ دانشجوی ایرانی<br />

خارج از کشور مشغول تحصیل بودند،‏ در حالی که این<br />

میزان در ۱۹۶۳ تنها ۱۸۰۰۰ نفر بود.‏ ‏)یرواند آبراهامیان،‏<br />

ایران بین دو انقالب،‏ نشر نی،‏ ۱۳۸۰، ص ۵۳۰(<br />

پس از انقالب ۱۹۷۹ شمار افرادی که به دالیل سیاسی<br />

تصمیم گرفتند از کشور خارج شوند افزایش چشمگیری<br />

یافت.‏ برخی از این افراد به طور رسمی پناهنده شدند،‏ زیرا<br />

برای خود در ایران آیندهای نمیدیدند.‏ گروهی نیز،‏ عمدتا<br />

افراد تحصیل کرده و زنان،‏ نیز بدون آنکه فعالیت سیاسی<br />

داشته باشند،‏ نمیتوانستند سبک زندگی تحمیلی حکومت<br />

انقالبی را بپذیرند.‏ بیشتر افرادی که به دالیل سیاسی و<br />

اجتماعی از ایران مهاجرت کردند در کشورهای غربی،‏ شامل<br />

اروپا و آمریکای شمالی ساکن شدند.‏ البته تعداد زیادی<br />

نیز به کشورهای همسایه از جمله ترکیه رفتند،‏ اما از<br />

آنجا چون همسایگان ایران کشورهای پناهندهپذیر نبودند،‏<br />

بیشتر مهاجران ایرانی به آن کشورها به دالیل اقتصادی و<br />

فرهنگی به آنجا رفتهاند.‏<br />

در این نوشتار که از ‏»تاثیر بر فضای سیاسی داخل ایران«‏<br />

صحبت میکنیم،‏ مقصودمان تنها تاثیرگذاری کامال مخالف<br />

با گرایشهای ایدئولوژیک جمهوری اسالمی نیست،‏ بلکه<br />

هرگونه تاثیر،‏ چه موافق چه مخالف با خطمشی کلی<br />

رژیم مستقر در ایران مراد است.‏ بسیاری از ایرانیان مهاجر<br />

به ایران رفت و آمد میکنند و این نشان میدهد تقابل<br />

آشکاری با حکومت ندارند.‏ برخی از این افراد از خانوادههای<br />

رجال دولتی و نظامی حکومت هستند و در نتیجه به<br />

حکومت نزدیکند.‏ اما بسیاری دیگر از افرادی که به ایران<br />

سفر میکنند،‏ و در عین حال میتوان آنان را مهاجر به<br />

معنای عرفی و حقوقی دانست،‏ از افراد عادی جامعهاند<br />

که به دالیل مختلف از ایران خارج شده،‏ کشوری دیگر را<br />

برای اقامت برگزیدهاند.‏ این افراد از لحاظ سلیقه و گرایش<br />

سیاسی تفاوت چندانی با ایرانیان داخل ندارند.‏ بنابراین،‏<br />

اگر مرادمان از ‏»تاثیر«‏ هرگونه مدخلیت و اعمال نفوذ بر<br />

میدان سیاسی ایران باشد،‏ میتوان گفت این مهاجران به<br />

نحوی معادله عاملیت سیاسی را تغییر میدهند.‏<br />

برای نمونه در میان مهاجران ایرانی که فعالیت سیاسی<br />

چندانی نمیکنند،‏ برخی پیرو احزاب و گروههای سیاسی<br />

داخلی نظام جمهوری اسالمیاند و چندان به تحول<br />

بنیادی اعتقاد ندارند.‏ دلیل مهاجرت این افراد شاید در<br />

نهایت عاملی مدیریتی-‏ سیاسی داشته باشد،‏ اما آنها<br />

چنین استنتاجی ندارند و اگر هم داشته باشند،‏ ترجیح<br />

میدهند به امکانات درونی و فرصتهای-‏ هرچند<br />

محدود-‏ ایجادشده میان جناحهای مختلف نظام حاکم بر<br />

ایران امید بندند.‏ این گروه از مهاجران را نخبگان اقتصادی،‏<br />

کارگران،‏ فنساالران و افراد عادی تشکیل میدهند.‏ تاثیر<br />

این گروه بر میدان سیاست ایران تابع عوامل موثر بر<br />

ایرانیان داخل کشور است.‏ مثال در انتخاباتهای جمهوری<br />

اسالمی و دیگر رویدادهای عمومی کشور،‏ این افراد به<br />

پیروی از فضای داخلی کشور دست به انتخاب و عمل<br />

میزنند.‏<br />

اما گروهی که در پرتو آزادیهای خارج از ایران امکان<br />

فعالیت مدنی و سیاسی بیشتری دارند تا چه اندازه بر<br />

فضای سیاسی داخل تاثیر میگذارند؟ برای پاسخ به این<br />

پرسش باید مطالبات فضای سیاسی داخل را در نظر داشته<br />

باشیم.‏ در واقع،‏ باید به دو پرسش پاسخ داد:‏ نخست آنکه<br />

مطالبات و خواستههای بیشتر مردم ایران تا چه اندازه با<br />

اهداف مهاجران ناراضی ایرانی همپوشانی دارد؟ دیگر آنکه<br />

فعالیت مهاجران ایرانی منتقد شرایط سیاسی کشور تا چه<br />

میزان در شکل گیری خواستههای ایرانیان داخل کشور<br />

موثر است؟<br />

پیش از پاسخ به این دو پرسش باید یادآوری کرد که<br />

تعیین کمّی میزان اثرگذاری ایرانیان مهاجر بر فضای<br />

سیاسی داخل کشور ممکن نیست و باید از روشهای<br />

دیگری به پرسشهای باال پاسخ داد.‏ متاسفانه آمارهای<br />

محدودی که درباره ایرانیان خارج از کشور وجود دارد<br />

تنها شامل اطالعاتی مانند محل اقامت،‏ سال ورود،‏ ترکیب<br />

جنسیتی و در برخی کشورها میزان تحصیالت آنان است.‏<br />

حتی میان آمارهای رسمی جمهوری اسالمی درباره<br />

ایرانیان خارج از کشور،‏ مهمان یا مهاجر،‏ و آمارهای رسمی<br />

کشورهای دیگر تفاوتهای زیادی وجود دارد.‏ بنابراین باید<br />

از روشهای دیگری برای سنجش میزان این اثرگذاری<br />

سود جست.‏<br />

یکی از راههای بررسی این موضوع،‏ توجه به تعداد رسانهها،‏<br />

مجالت و نشریات خارج از ایران است که به مسائل<br />

داخ ل ای ران میپردازن د.‏ هرچن د آم ار دقیق ی از رس انههای<br />

38


41<br />

و بهسادگی اما ندارد،‏ وجود ایران از خارج فارسیزبان و<br />

ماهواره گسترش با که دید میتوان جستجو کمی با شبکههای<br />

و اینترنتی سایتهای در آنالین محتوای تولید آگاهیرسانی<br />

حوزه در کم دست اثرگذاری میزان اجتماعی،‏ دیگر<br />

شاخصهای از بیش شاخص این است.‏ یافته افزایش اطالع<br />

کشور درون ایران،‏ از خارج برخالف زیرا دارد،‏ اهمیت نیست.‏<br />

ممکن آزاد رسانی چون<br />

و چند به میتوان آن طریق از که دیگری مسیر کلی<br />

رویکرد بررسی برد،‏ پی ایرانی مهاجران اثرگذاری است.‏<br />

سیاسی مسائل در ایرانی مهاجران به داخل ایرانیان مهاجران<br />

سالیق درباره نظری چه کشور داخل ایرانیان اینکه خارج<br />

از میزان چه آنها که است این نشانگر دارند ایرانی تصوری<br />

چه ایرانی مهاجران اینکه میگیرند.‏ تاثیر کشور اهمیت<br />

متقابال نیز دارند داخل ایرانیان سیاسی سالیق از جامعهشناختی<br />

تحلیل یک موضوع مساله این بررسی دارد.‏ توجه<br />

با که است استاندارد نظرسنجیهای همراه دقیق،‏ ممکن<br />

آن انجام متاسفانه ایران داخل سیاسی فضای به تجربی<br />

شهود به توجه با میتوان حال عین در نیست.‏ یافت.‏<br />

دست معتبری کمابیش نتایجی به افراد عرفی خواستههای<br />

همپوشانی بازگردیم.‏ خود نخست پرسش به که<br />

دارد اهمیت جهت این از مهاجران و داخل ایرانیان مشخص<br />

ایران داخل سیاست به نسبت را آنها رویکرد خویشاوندان<br />

شرایط دلیل به یا ایرانیانی مهاجران میکند.‏ ایران<br />

مسائل به کلیتر دالیل به یا ایران ساکن دوستان و روزمره<br />

طور به کشور داخل ایرانیان همانند اما عالقمندند،‏ که<br />

میشود باعث مساله این نیستند.‏ درگیر آن مسائل با باشند.‏<br />

نداشته داخل مسائل به یکسانی لزوما رویکرد آنها و بیشتر فعالیت موجب میتواند چشمانداز تفاوت این ایرانی<br />

یک نمونه،‏ برای شود.‏ بیشتر انفعال موجب گاهی رویکردی<br />

آن،‏ مسائل و ایران از دوری دلیل به شاید مهاجر به<br />

نسبت میشود باعث و دارد مسائل به انتزاعیتر بگیرد،‏<br />

عملی غیر و اصولی موضع کشور داخل سیاست داخل<br />

ایرانی یک از حتی دوری،‏ همین دلیل به نیز گاهی شاید<br />

باشد.‏ بیعالقهتر موجود وضع تغییر به نسبت کشور،‏ سیاسی<br />

سالیق میکند زندگی ایران داخل که کسی مقابل<br />

در را خود روزمره طور به که چرا دارد،‏ رادیکالتری میبیند.‏<br />

متعددی بنبستهای ایرانیان<br />

و مهاجر ایرانیان مطالبات اشتراک میزان بنابراین،‏ فضای<br />

بر مهاجران اثرگذاری در میتواند ایران داخل شرایط<br />

گفت میتوان باشد.‏ کننده تعیین ایران سیاسی دغدغه<br />

نیز و محیطی زیست مسائل ایران،‏ داخل اقتصادی مسائل<br />

اشتراک موارد از کشور داخل شهروندان برای امنیت مشکالت<br />

چون مواردی اما است.‏ مرز سوی دو هر ایرانیان و<br />

اداری ناکارآمدی و فساد سانسور،‏ جمله از شهروندی روزمره طبیعی<br />

نیست.‏ مهاجر ایرانیان دغدغههای جمله از آن نظایر آنها<br />

رویکرد نتیجه در آنان،‏ مطالبات مواردی چنین در است و<br />

بوروکراسی مانند مواردی در بود.‏ خواهد متفاوت مسائل به به<br />

کشور داخل شهروندان مشخص،‏ طور به اداری،‏ فسادی میکنند<br />

پیدا گرایش اداری و مدیریتی راهحلهای سوی نظر<br />

در باید هم را این البته کالن.‏ و سیاسی راهحلهای تا مقصودمان<br />

میگوییم رویکرد تفاوت از وقتی ما که داشت موارد<br />

این از اطالعی هیچ مهاجر ایرانیان که نیست این متفاوت<br />

مسائل و عملی تجربه بر تاکید مقصود بلکه ندارند،‏ است.‏<br />

ایرانی جامعه دو این سیاسی<br />

لحاظ از اندازه چه تا مهاجران اصلی:‏ پرسش اما پاسخ<br />

در که شده اشاره محدودیتهای به توجه با موثرند؟ اثرگذاری<br />

این بگوییم است دشوار پرسش،‏ این به دادن از<br />

آنچه اساس بر اما است.‏ چگونه و میزان چه دقیقا میتوانیم<br />

میدانیم آنان خواستههای نیز و مهاجر ایرانیان کنیم.‏<br />

اشاره آن ایجابی و سلبی سویههای به کم دست م<br />

ک ت دس ران،‏ مهاج ه هم د همانن ر،‏ مهاج ان ایرانی وال اص جدا<br />

ایران داخل جامعه از را خود مهاجران،‏ اول نسل داخل<br />

ایرانیان اثرگذاری میزان دلیل،‏ همین به نمیدانند.‏ است.‏<br />

توجه قابل ایرانی مهاجران بر منظر یک از کشور جنبشهای<br />

تا جنگ از مختلف،‏ سیاسی رویدادهای در از<br />

خارج ایرانیان که دیدهایم و شنیدهایم بارها مدنی،‏ باشند.‏<br />

داخل ایرانیان وفادار نماینده کردهاند تالش کشور این<br />

نشانگر مرزها داخل ساکن مردم از آنان حمایتهای این<br />

مواردی در اما است.‏ برون به درون از اثرگذاری میزان میشود.‏<br />

معکوس اثرگذاری از<br />

میکنند سعی داخل ایرانیان که است طبیعی کنند.‏<br />

استفاده مهاجر خارجنشینان بیشتر تجربههای در<br />

کم دست دانش،‏ بیشتر منابع به دسترسی و بیان آزادی میکند<br />

فراهم را امکان این مهاجران برای معرفتی،‏ سطح کنند.‏<br />

کمک کشور داخل جامعه ذهن روشنسازی به که زبان<br />

فارسی رسانههای نیز و آنالین متعدد نشریات انتشار نظر<br />

از اثرگذاری این کمکهاست.‏ دست این از ماهواری به<br />

سیاسی اثرگذاری از بیشتر بسیار مواردی در فرهنگی ایران<br />

از خارج در زندگی سبک است.‏ واژه فنی معنای منتقل<br />

شهرنشین کم دست ایرانی،‏ جامعه به تدریج به دو<br />

ایرانیان میان عمومی و خصوصی مراودات میشود.‏ آنها<br />

زیرا است مهاجر جامعه سوی از اغلب مرز سوی هستند.‏<br />

تازه سرزمین از سوغات آورنده که هستند دو<br />

سیاست است.‏ پیچیدهتر کمی وضعیت سطح در اما و<br />

آنالین شبکههای گسترش عملی.‏ و فکری دارد:‏ سطح جمهوری<br />

سختگیرانه سیاستهای نیز و ماهوارهای عالقمندی<br />

باعث سیاسی و فرهنگی مسائل در ایران اسالمی ایران<br />

از خارج فارسی و آزاد منابع به کشور داخل ایرانیان مقیم<br />

ایرانیان و مهاجران طریق از داده انتقال است.‏ شده است،‏<br />

یافته افزایش آشکارا اخیر سالهای در کشور خارج از<br />

دورتر مناطق در ویژه به آن میزان تعیین در هرچند میتوان<br />

کرد.‏ بیشتری احتیاط باید شاید شهرها مراکز بر<br />

زیادی تاثیر مهاجر ایرانیان فکری،‏ لحاظ به گفت را<br />

اثرگذاری این گذاشتهاند.‏ ایران سیاسی فکری فضای از<br />

ایران حکومت که دید اطالعاتی آزادانه تولید در باید میکند.‏<br />

جلوگیری آن گردش ما<br />

اصلی پرسش به پاسخ سیاست،‏ عملی سطح در اما کار<br />

به را ‏»اثرگذاری«‏ واژه وقتی ما نیست.‏ ممکن بسا چه در<br />

داریم،‏ نظر آن ‏»نتیجه«‏ و ‏»پیامد«‏ به اغلب میبریم،‏ مولفههای<br />

به مشروط سیاست عملی حوزه که حالی مسائلی<br />

با روزمره کشور ساکن ایرانی یک است.‏ بسیاری درگیر<br />

آنها با لزوما کشور از خارج ایرانی که است درگیر مشکل<br />

آن بتواند که میجوید را راهی او بنابراین،‏ نیست،‏ مشکالت<br />

در گفتیم پیشتر که همانطور کند.‏ حل را ت<br />

وضعی از الع اط م رغ ه ب ور کش ل داخ ان ایرانی ر،‏ جزئیت اداری<br />

و مدیریتی رویه تغییر دنبال به بیشتر ایران،‏ کالن میدانند<br />

اغلب که هرچند کلی،‏ رویه تغییر تا هستند مدیریت<br />

سطح در کلیتر مشکالت پیامد جزیی مشکالت مهاجر<br />

ایرانیان مواردی چنین در بنابراین سیاسیاند.‏ اما<br />

باشند.‏ اثرگذار داخل ایرانیان بر چندان نمیتوانند کامال<br />

که آنهایی مورد در عملی،‏ جهت از مهاجر ایرانیان خود<br />

که را مسیری همان اغلب نیستند،‏ داخل جامعه پیرو کنونی،‏<br />

شرایط با مقابله میکنند:‏ پیشنهاد کردهاند طی این<br />

کشور.‏ از خروج نهایت،‏ در و حکومت سیاسی تحریم داخل<br />

فعال ایرانی جامعه روی پیش همواره عملی پیشنهاد است.‏<br />

بوده کارگر و متوسط طبقه شهرنشینان یعنی کشور،‏ جامعه<br />

بر میکنند سعی که مهاجری ایرانیان واقع،‏ در پیشرو<br />

نقشی اغلب باشند،‏ اثرگذار ایجابی طور به ایران مجبور<br />

نهایت در و کردهاند مقاومت آنها دارند.‏ رادیکال و توجه<br />

باید اما شوند.‏ خودخواسته تبعیدی راهی شدهاند از<br />

خارج مهاجران همه ایرانی مهاجران از گروه این داشت نیستند.‏<br />

ایران نخستین<br />

از ۱۲۱۵( - )۱۳۰۴ سیاح حاج به مشهور محالتی،‏ محمدعلی کردند.‏<br />

مهاجرت غرب به ایران از سیاسی دالیل به که کسانی 40


43<br />

بلژیک،‏<br />

آنتورپ شهر از درخشانی برگریز فصل در او با به<br />

شهره دوسلدورفِ‏ تا جهان،‏ الماس پایتختهای از یکی همسفر<br />

ساعتی چهار سه آلمان،‏ رفاه به نازنده و زیبایی پاییزی،‏<br />

جاده‏ سکوت در دوستم،‏ و من و رانده او بودهام.‏ از<br />

است آکنده ماشین کردهایم.‏ زمزمه آرام و شنیده‏ ترانه معنادارِ‏<br />

همزمانیِ‏ چه ببر«؛ خانهام به ‏»مرا ترانه‏ صدای نامنتظرهای!‏<br />

آغاز<br />

همانجا از را تبعید و ترانه درباره‏ گفتگو میخواهم شنیده‏<br />

میدانم،‏ کنم.‏ صبر است بهتر میدانم اما کنم،‏ ژرف<br />

سکوتهای آدم عطایی جنتی ایرج که دانستهام و خودش<br />

شاعر،‏ میگذارم است.‏ طوالنی عمیق نگاههای‏ و دوست<br />

خانه‏ در اقامتمان مدت در و آینده روز سه دو در به<br />

میخواهد زمان چه بگیرد تصمیم آوازهخوانی،‏ مشترک تن<br />

ساله چهل سی شب یک زمزمههای درباره‏ گفتگو بدهد.‏<br />

و<br />

گفت در را این هستیم«؛ تبعیدی نیستیم،‏ مهاجر ‏»ما آن<br />

از یکی میکند.‏ خاطرنشان من به دوستانه شنودی واژهها<br />

انتخاب در باید میفهمم که است وقتهایی شگفتآورترین<br />

از بخشی ترانهسرای نزدِ‏ بود.‏ موشکاف و بیدقت را کلمات نمیتوان فارسی،‏ نوی ترانههای است.‏<br />

کلمات معجزهگر او خود بُرد.‏ کار به سهلگیرانه هر<br />

درباره‏ رسمی غیر و معمولی گفتگوهای در حتی رسا<br />

و فاخر سراپا واژههای از او استفاده ناچیزی،‏ و چیز آدم<br />

میکند.‏ برجسته جمع در را حضورش تبیینگر،‏ و فهمیدهای<br />

را زندگی بسیار و دانسته،‏ و خوانده بسیار عمیق،‏ طنز<br />

بودن،‏ بیشوخی و جدیت و متانت عین در است.‏ مطبوع<br />

حضورش دارد؛ دندانشکنی بسیار و جواب حاضر بحثهای<br />

از بسیاری در خوشایند،‏ و آرام او است.‏ دلانگیز و و میشود وارد مهاجرت،‏ یا تبعید تازه‏ نسل ما،‏ رایج مثا<br />

موارد،‏ از بسیاری در را روزآمدش و اول دست اطاعات میدهد.‏<br />

نشان ونرمافزارها تکنولوژی به شگفتآورش عاقه خوانده<br />

و بهروز جدید،‏ موضوعات و نو حوزههای بسیاری در و<br />

گوناگون موضوعات درباره میتوانم او با است.‏ مسلط و دهم.‏<br />

ادامه را سخن و کنم گفتگو مختلف آغازگاههای از موضوع<br />

مهاجرت،‏ یعنی قلمرو،‏ شماره‏ نخستین موضوع اما که<br />

دیگر مهم موضوع دو یک به گفتگواست.‏ این کانونی مانده<br />

ناگفته و نادیده او،‏ با دیگران پیشین گفتگوهای در میپردازیم.‏<br />

نیز درباره<br />

را ما نادانستههای از بخشی است قرار گفتگو این تبعید<br />

در ترانه‏ و تبعید با او رابطه‏ و عطایی جنتی ایرج این<br />

با ندارد.‏ دیگری ادعای هیچ و کند بدل دانایی به تکاندهندهای<br />

روایتهای بیتردید آن،‏ از بخشهایی حال درمیان<br />

ما تبعیدی درخشان ترانهسرای دوران و حال از را دو<br />

گفتگوی رهآورد شرح شما روی پیش متن مینهد.‏ و قدیمی استودیوی خانه-‏ در پاییزی شبی در من،‏ ساعته‏ نوامبر<br />

تاریخ به دوسلدورف،‏ شهر در است لطفی پر آجری بخوانید.‏<br />

لطفاً‏ میادی.‏ 2016 سال مهاجر<br />

ترانهسرایی را خودتان شما آیا باید<br />

را شما اخیر ترانهدهههای آیا میشناسید؟ فهمید؟<br />

و شناخت مهاجرت در ترانهفارسی آزادانه<br />

من هستم.‏ تئاتر و ترانه تبعیدی کارورز یک من هرآنگاه<br />

من نکردم.‏ انتخاب را مقصدم و زادگاهام از سفر سرزمینم<br />

به امن و آزادانه بازگشتی نمیتوانم بخواهم که مواجه<br />

جبر با تبعید آغاز از تبعیدی انسان باشم.‏ داشته گریز<br />

این برد.‏ در به جان تا است گریخته تبعیدی است.‏ زادگاهخود<br />

تبعیدی،‏ نیست.‏ کردن کوچ دیگر سرزمینی به پنهان<br />

و گرفته سنگر بلکه نکرده،‏ رها رغبت و میل با را زندهیاد<br />

تبعیدی،‏ نمایشنامهنویس همانطورکه است.‏ شده تبعید<br />

و مهاجرت تفاوت از نوشتهای در ساعدی غالمحسین ترانههایی<br />

هستیم.‏ تبعیدی من شبیه دیگرانیِ‏ و من گفته،‏ همه<br />

نیست قرار هم میشوند متولد زادگاه از خارج که آفرینشگر<br />

هر چون باشند.‏ تبعید شرایط گزارشگر تجربهصادقانه<br />

از است،‏ ممکن و میتواند که آنجا تا هنری میکند.‏<br />

روایت کرده،‏ خود آن از که باورهایی و خودش مهاجرت<br />

هیچگاه و نبودهام مهاجر هرگز من چون بنابراین بزنم.‏<br />

حرف دربارهتبعید میتوانم فقط نکردهام،‏ دارید؟<br />

سیاستی واژگان انتخاب این در آیا - حوزهجامعهشناسی<br />

در موجود تعاریف از صرفنظر بین<br />

انتخاب در میکنید فکر آیا مهاجرت،‏ و تبعید ‏»مهاجرت«‏<br />

واژه داشت؟ خاصی سیاست باید واژه،‏ دو ‏»تبعید«‏<br />

از وقتی اما است،‏ بیطرف و خنثی‏ کاماً‏ گویی<br />

میشناساییم،‏ تبعیدی را خودمان و میگوییم این<br />

عامان علیه هم اعتراضی واژه،‏ این انتخاب با خودتان<br />

اینکه به شما اصرار در آیا داریم.‏ تبعید و<br />

اعتراض کنید،‏ تعریف و بشناسانید تبعیدی را است؟<br />

کار در هم سیاستی زندانی<br />

را خود گزارشی در سیاسی زندانی یک اگر آیا بله،‏ مردساالرانه،‏<br />

شرایطی در فمینست یک یا بنامد،‏ سیاسی نامگذاری<br />

در پافشاری را آن شما بداند،‏ فمینیست را خود خطر<br />

در هم جانمان اگر ایران،‏ در میکنید؟ تلقی شما<br />

است.‏ بوده خطر در هنریمان آفرینشگری نبوده،‏ با<br />

هنری گونه یک کارورزان تنها نه میبینید بهندرت خود<br />

بلکه شوند،‏ مواجه اعدام یا حبس خانهنشینی،‏ خطر از<br />

پس اتفاق این شود.‏ ممنوع مطلقاً‏ هم گونههنری آن بخشی<br />

دستکم ترانهسرایان،‏ تنها نه داد؛ روی 57 انقالب گونهترانه<br />

کلیت بلکه شدند،‏ مواجه جدی مشکالت با از جان<br />

اگر حتی من نظر به بود.‏ ممنوع سال سالهای تا نبوده،‏<br />

خطر در ایران در اجتماعیکسی و خصوصی حضور یا آمده،‏<br />

ایران از خارج به و گرفته ویزا آزادانه اگر حتی را<br />

خود بازگشت راه حرفهاش،‏ بودن ممنوع دلیل به سپس است.‏<br />

تبعیدی میماند،‏ غربت در ناچار و میبیند مسدود به<br />

و آزادانه بهتر،‏ زندگی جستجوی در معموالً‏ مهاجران،‏ به<br />

نیز بازگشتشان و میکنند ترک را زادگاهشان دلخواه است.‏<br />

بیخطر و دلخواه 42


دالیل<br />

کردید؟ انتخاب را تبعید چه برای شما اما<br />

دادید.‏ توضیح را تبعید سیاسی زمینههای و آن<br />

و بگویید خودتان شخصی دالیل از بیشتر شوید.‏<br />

خارج ایران از گرفتید تصمیم که هنگامی با<br />

و کردن کار و بودن زنده دادم.‏ ترجیح را بودن زنده انتخاب؟ نمیتوانم<br />

االن دادم.‏ ترجیح را کردن ستیزه تبعیدساز عوامل زندگی<br />

غار یک در و میرفتم باید روزها آن شاید بگویم.‏ همترانههاییداشتم<br />

زندهام.‏ فقط بگویم که میکردم کار<br />

و ماندن کردند؛ انتخاب را ماندن کردند.‏ را کار این که تاریخ<br />

آهنگسازان مهمترین از یکی بیات،‏ بابک را.‏ نکردن و<br />

ماندن ترانه،‏ بودن ممنوع زمان در او کرد.‏ را کار همین ما داشت.‏<br />

فرق او با من شرایط اما کرد.‏ انتخاب را نکردن کار موزیسین<br />

با مقایسه در ترانهسرا،‏ حرفه و جان ما کشور در و<br />

فراز خاطر به را شما کسی معموالً‏ است.‏ خطر در بیشتر اما<br />

نمیکند،‏ دستگیر یا سانسور فواصل،‏ یا ملودی نشیب سانسور<br />

و دستور گرفتار است،‏ درگیر واژهها با که کسی میتوانم<br />

که نرسید ذهنم به روزها آن میشود.‏ سرکوب کنم.‏<br />

زندگی غار یک در بروم هستید؟<br />

آگاه ترانههایتان در تبعید ردپای به در<br />

زیستن سالهای این میکنید فکر خودتان است؟<br />

داشته شما ترانههای در تاثیری چه تبعید میگویید<br />

است.‏ زنده امید شما ترانههای در همهسال<br />

این چطور آزادی«.‏ میدان ما:‏ ‏»میعادگاه داشتید؟<br />

نگه زنده را شعلهامید امید<br />

هرگز جهان،‏ و ایران شرایط و سال و سن این با من این<br />

من کنم.‏ کار آزاد و بازگردم ایران به آزاد بتوانم که ندارم بهتر<br />

برای که همهکسانی برای دارم،‏ آیندگان برای را امید آرزوی<br />

که همهکسانی برای میکنند،‏ تاش جهان کردن و<br />

جنسیتی عدالت و اجتماعی عدالت آوردن دست به آنها است.‏<br />

جنگ و جنسیتی و نژادی تبعیضهای بردن بین از برای<br />

آفرینشگری هیچ نویسندهای،‏ هیچ که دارم امید و<br />

ادارهسانسور نشود.‏ دستگیر و سانسور فکرهایش بیان آیندگان<br />

برای را امید این من باشد.‏ نداشته وجود مجوز برای<br />

هست،‏ سرکوب و سانسور و فقر و ظلم وقتی تا دارم.‏ با<br />

تقابل در ستیز که است مانده باقی آرزو این تنها من بر<br />

جهان امروز تا شود.‏ پیروز سرکوبها و ظلمها این اوضاع<br />

بهبود برای تاش همین و آرزومندی همین مبنای بشری<br />

جامعه‏ صورت این غیر در آمده؛ پیش که بوده میکرد.‏<br />

زندگی پیش قرنها شرایط همان در همچنان تجربه<br />

را شرایطی مذهب،‏ حکومت دلیل به شوربختانه ما پیش<br />

میکند.‏ تجربه جهان در ملتی کمتر که میکنیم سیاه<br />

را چیز همه جامعه،‏ بر چیره اندک گروه چیز،‏ هر از میپسندد،‏<br />

آنچه از غیر را چیزی هر و میبیند سفید و سیاه<br />

و تلخ تجربه این میشناسد.‏ نابودی شایسته و مردود هم<br />

خصوصی«‏ رویای ‏»یک نمایش،‏ تازهترین بکشد.‏ را او وطنش<br />

در نمیتوانسته که است تبعیدی نقاش دربارهیک دختر<br />

با او یتخیلی عاشقانه رابطه و کند،‏ نقاشی را زنان نمیتوانسته<br />

خودش وطن در که است خوانندهای پناهجوی من<br />

نمایشهای بیشترینه‏ اصلی تم تبعید بله،‏ بخواند.‏ است.‏<br />

بوده به<br />

که شنیدیم شما از ترانهای ما سالها،‏ این در بده«.‏<br />

پس ترانههامو میآمد:»‏ شخصی بسیار نظر حرفهای<br />

یا شخصی ناامیدی یک اثر در ترانه این ود؟<br />

ب ه چ ه تران ن ای د تول رایط ش د؟ آم ا دنی ه ب پس<br />

را ترانههایتان میخواستید کسانی چه از د؟<br />

بدهن کارهای<br />

نکردم.‏ انتخاب شغلام عنوان به را ترانه هرگز من خاطر<br />

به گفتن ترانه که کردم معاش امرار برای دیگری این<br />

از نباشد.‏ من حرفه‏ زندگیام هزینههای تامین گفتن<br />

ترانه نیستم.‏ حرفهای ترانهسرایی من چشمانداز بیان<br />

برای صدایی و است بوده تجربهعاطفی یک من برای بسیاری<br />

آهنگسازان با من پیرامونم.‏ جامعه‏ عمومی حس هجده<br />

هفده از کار،‏ آغاز از که کسانی بودهام.‏ همکار اکبری،‏<br />

سلیمان کیایی،‏ میاد مثل بودند؛ من با سالگیام با<br />

آرام آرام شد،‏ نامیده همترانگی که گونهای بعدها و زاون واروژان<br />

و بیات بابک مقصدی،‏ پرویز یادان زنده و من ما،‏ خوانندگان<br />

برخی آنکه دلیل به گفتهاند آنجا و اینجا شنیدم ایران<br />

داخل جوان ترانهسراهای با من ترانههای مجریان و این<br />

نوشتهام.‏ را ترانه این و شدهام دلگیر من میکنند،‏ کار من<br />

پیآمدگان از و فرزندان ایران،‏ در جوان ترانهسرایان نگران<br />

همیشه و دارم عشق آنها برای همیشه من هستند.‏ بخورد؛<br />

رقم آنها برای تجربهمن مبادا که هستم آنها رد آنها آرزوهای یا ترانهآنها اندیشه با گاهی چند هر این<br />

گفتن دلیل حال،‏ هر به هستم.‏ مخالف ترانههایشان همتیم<br />

ترانهخوانهای که دیدم من که بود همین ترانه نه<br />

میاندازند.‏ تاخیر به را تبعید ظلم با ستیز دارند من،‏ که<br />

کنند همراهی را تبلیغاتی تیتر این که تاخیر،‏ به تنها توهم<br />

بودهاند،‏ تبعید ترانه‏ اعتراض صدای که شهرتشان در<br />

توقیفی و سانسور هیچ و است بوده ما سازی شایعه و تبعیدسازان<br />

سوی از ما پیام و اندیشه و نام و ترانه‏ با پیوند به<br />

کاش گفتهام ترانهام در که همانطور نیست!‏ کار در ما بدهم.‏<br />

تغییر را چیز همه و برگردم سام اولین و اول روز آن و خوانندگان کارنامهاین از را همهترانههایم میشد کاش ترانه<br />

تاریخ امیدوارم میگرفتم.‏ پس ترانههایم مجریان پس<br />

ترانه»ترانههامو میکند،‏ نگاه دورهما و ما به وقتی کند.‏<br />

قضاوت پیشداوری،‏ بدون را بده«‏ جامعه‏<br />

در واگرایی نوعی از میرسد نظر به مهمی<br />

انتقاد این میگویید.‏ تبعید در موسیقی 45<br />

به<br />

من نمیکنم.‏ فکر ترانهام در ردپایی دربارههیچ من تمی<br />

و سوژه و حال و حس هیچ تصنعی و ساختگی صورت زیستنم<br />

از گزارشی فقط من نمیکنم.‏ پیدا ترانههایم در را به<br />

جامعه که را رخدادی یا بودهام،‏ شاهد یا شنیدهام آنچه و و جان و ضمیر از گزارشها این نوشتهام.‏ کرده،‏ گزارش من در<br />

چه و تئاتر در چه و شده زاده باز من توان از من،‏ جهان برای<br />

شما وقتی است.‏ شده تبدیل هنری اثر یک به ترانه زندان<br />

سلول یک در گویی هستید،‏ تبعید در طوالنی مدتی کدام<br />

بپرسند شما از زندان سلول در وقتی میبرید.‏ سر به عجیب<br />

بوده،‏ زندان شرایط‏ تاثیر تحت شما ترانههای از یک سروده<br />

تبعید از خارج ترانهای چون میرسد نظرتان به نشان<br />

را تاثیر این من ترانههای از بعضی کلمات نشده.‏ پرسهبیانتهاست«‏<br />

غریب،‏ خاک در ‏»پرسه مثاً‏ میدهند.‏ برخی<br />

و نیست«؛ خانه خانه چه اگر ببر خانهام به ‏»مرا یا نمیدهند.‏<br />

نشان را تبعید وضوح به هم دیگر وطن،‏<br />

به بازگشت میل از شما گزارش کنار در ماست.‏<br />

در<br />

میگویید که تبعید سیاه و تلخ تجربه‏ این ایران<br />

خارج در سالها این در که نمایشهایی ت.‏<br />

هس م ه د بردی ه صحن ه ب و د کردی ی کارگردان خودآگاهتر<br />

تبعید به نمایشهایتان در شاید به<br />

پررنگتر و بیشتر آنجا تبعید ردپای و هستید میآید.‏<br />

چشم رفت،‏<br />

صحنه روی به من از که تئاتری دومین تنها با<br />

ارتباط در کاری که بود ‏»فاختهدهاندوخته«‏ نامش با<br />

پیوند در و است یزدی فرخی شدن کشته و زندگی دو<br />

درباره‏ است نمایشی برگشت«،‏ و ‏»رفت نیست.‏ تبعید خسته<br />

تبعید از که است سیاسیای فعال مرد تبعیدی؛ توانسته<br />

که تئاتری بازیگر زن،‏ و بازگردد میخواهد و شده به<br />

را جامعهمیزبان و جهانی رسانههای زیاد توجه هم<br />

مشت«‏ در ‏»پروانهای بماند.‏ میخواهد بیاورد،‏ دست آمده<br />

که پسری است؛ پسرش با تبعیدی دربارهرابطهپدری یا<br />

برگرداند وطن به را تبعیدیاش نمایشنامهنویس پدر یا با<br />

همراه همترانهگی!‏ آمد.‏ وجود به ‏»تیم«‏ و گرفت شکل تیم<br />

این بودند.‏ همترانهگیها این مجری که هنرمندانی نشان<br />

جامعه‏ به را خودمان و بکشیم قد بتوانیم که شد باعث شبیه<br />

ما برای بود،‏ آمده وجود به که تیمهایی دهیم.‏ آمد،‏<br />

پیش ما از بخشی برای تبعید که وقتی بود.‏ خانواده هم<br />

باید میکردیم.‏ تجربه هم با را همگریزی این باید ما آرام<br />

اما میگذاشتیم.‏ میان در هم با را آن میدادیم؛ پناه را کار<br />

با پیوند در من تجربهعاطفی و شد عوض شرایط آرام آمدن<br />

با تبعید کل شرایط که وقتی کرد.‏ تغییر هم ترانه همتیمهای<br />

از بخشی بعد،‏ و شد،‏ عوض مهاجران،‏ خیل بیات،‏<br />

بابک یا واروژان مثل نیامدند،‏ یا شدند خاموش من تبلیغات<br />

و موسیقی تولید و پخش شرکتهای بعد و به<br />

فرآوردهها،‏ مرور با و میگرفتند،‏ تصمیم ترانه برای ما<br />

بین که پیمانی و پیوند گویا که رسیدم نتیجه این آنچه<br />

رسید نظرم به ندارد.‏ وجود دیگر بود،‏ همتیمها ترانههایمان<br />

با میخواهیم ما که میکردم،‏ فکر من که دارد.‏<br />

نظر تجدید به احتیاج کنیم،‏ مبارزه تبعیدساز ظلم ‏با واگرایی.‏<br />

است:‏ وارد ایران دیاسپورای به که است ریشههای<br />

میفهمید؟ چطور را واگرایی این شما میبینید؟<br />

چه در واگرایی این میشویم.‏<br />

تبدیل پراکندهای اقلیتهای به تبعید در ما زیست<br />

آن در که جامعهای مسلط فرهنگ با ناگزیریم سوئد<br />

در سالهاست که ایرانیهایی بیامیزیم.‏ میکنیم،‏ کانادا<br />

در سالهاست که ایرانیانی با میکنند زندگی لحاظ<br />

به اولی میکنند.‏ فرق کاماً‏ میکنند زندگی سوئد<br />

ملت شبیه اخاقی اجتماعی،‏ سیاسی،‏ فرهنگی،‏ هممیهنان<br />

فقط ما کانادا.‏ ملت شبیه دومی و میشود مشترک<br />

نوستالژی،‏ آن فقط ما میان هستیم.‏ ‏»سابق«‏ روزهای<br />

و هنری برنامههای و کنسرتها در گاهی است.‏ چیز<br />

اما،‏ میآییم هم گرد تاریخی مناسبتهای و عید است.‏<br />

نمانده ما میان نوستالژی جز دیگری ازسوی<br />

سالها این هم دیگری ترانهشخصی ید:‏<br />

رس ا م وش گ ه ب و د ش ه دکلم و روده س ما ش 44


های<br />

زمین ه چ در ه تران ن ای اش«.‏ نب ن م ل مث و ‏»ت چه<br />

ترانه این آمدن دنیا به شرایط شد؟ متولد ود؟<br />

ب با<br />

میخواهد که است سالخورده یک وصیت مثل جوان<br />

ترانهسرایان میخواست دلم بزند.‏ حرف آیندگانش آنها<br />

برای را ترانه این و بگیرم آغوش در را ایران داخل با<br />

و است متن صورت به هنوز ترانه این کنم.‏ زمزمه نشده.‏<br />

همآغوش تنظیم و ملودی و<br />

هراس یک از شما نباش«‏ من مثل ‏»تو در از<br />

ترس گزارش ترانهتان میگویید.‏ اضطراب این<br />

آیا هست.‏ هم امنیت عدم یک و آینده شماست؟<br />

شعر و زندگی در تبعید تاثیر دچار<br />

تبعیدیها ما فقط کاش نیست.‏ چیزی چنین نه است.‏<br />

زیستن نوعی جمعبندی این میشدیم.‏ اضطراب آنها<br />

به رو دارم که بیشترینهکسانی است.‏ خود بازگویی جوان<br />

ترانهسرایان و من پیآمدگان از میگویم را حسم هستند.‏<br />

فقط<br />

گشت.‏ برخواهم کجا به برگردم اگر نمیدانم نه،‏ کجاست.‏<br />

مادرم قبر بدانم میخواهم میدانم؛ را چیز یک چند<br />

هر دارم.‏ را نوستالژی این بله است،‏ نوستالژی این اگر خیابانها<br />

در بروم،‏ هم مادرم قبر دنبال به اگر میدانم من<br />

که میکنند صحبت تازهای زبان به شد.‏ خواهم گم ار معنیاش من که میکنند استفاده کلماتی نمیشناسم.‏ مسابقهفوتبال،‏<br />

و چارصددستگاه پدر،‏ مادر،‏ خواب نمیدانم.‏ دوالب…‏<br />

سرآسیاب دهخدا،‏ دبیرستان و مدرسهاخوت خواب ای<br />

که اندوه این گفتم که همانطور صورت هر به اما کجا<br />

پدرم یا مادرم میدانستم و بروم میتوانستم کاش که<br />

میبینم خوابهایی نمیکند.‏ رهایم خوابیدهاند میکنم<br />

پرواز میبینم خواب دارد.‏ تسلط آنها در کابوس اسم<br />

نمیدانم میکنم.‏ گیر برق تیرهای سیمهای به و کوچهبچگیام<br />

نمیدانم نه.‏ یا است نوستالژی اینها بیات<br />

بابک با که جایی دوالب،‏ سرآسیاب در فرامرز ارباب فکر<br />

گاهی نه.‏ یا هست هنوز میکردیم،‏ بازی والیبال تمام<br />

زندگیم بعد و ببینم را زادگاهم و برگردم میکنم شود.‏<br />

با<br />

تبعیدیان از بسیاری شبیه قطعاً‏ هم شما ولی که<br />

غریبهای و ناشناخته سرزمین اضطراب و هراس د.‏<br />

بودهای ه مواج دید،‏ ش اکن س آن در شدیم،‏<br />

خارج ایران از ما که زمانی آن حال هر به بله،‏ هیچچیزی<br />

بود.‏ غریبه همهوجودمان بود.‏ غریبه همهچیز اما<br />

االن نمیداد.‏ بود،‏ کرده من را من که چیزی آن بوی کاباره<br />

و کافه از هست.‏ ایرانی چیز همه ایرانی،‏ تبعید در و<br />

ایرانی شرکت کارخانهو و سنگکی تا ایرانی رستوران و بخشی<br />

امروز،‏ مهاجرین هست.‏ چیز همه جراحی،‏ و تجارت که<br />

میماند این مثل آوردهاند.‏ خود با را خود زادگاه از ساخته<br />

خودش زادگاه از کوچکی بسیار شهرک مهاجرایرانی،‏ ناآشنا<br />

و غریب بویی همهچیز نداشتیم.‏ را این ما است.‏ بود.‏<br />

هراس و انزوا همهچیز داشت؛ دارد؟<br />

ور حض در چق ما روزانهش ی زندگ در تالژی نوس هستید؟<br />

ایران نوستالژی درگیر روزانه چقدر هرگز<br />

که قبوالندهام خودم به ندارم.‏ نوستالژی مطلقاً‏ من مدام<br />

که نمیدهم خودم به را حق این و بازنمیگردم یا<br />

مادر بدانم دارم آرزو من باشم.‏ خاطرهگذشته درگیر چون<br />

من شوربختانه شدهاند.‏ سپرده خاک به کجا پدرم ار این میدانم.‏ را چیزهایی یک خواندهام،‏ جامعهشناسی زادگاهم<br />

به و ببندم را چشمهایم االن اگر که میدانم کالنسالگی<br />

داشت.‏ نخواهم آنجا از شناختی هیچ بازگردم،‏ رفته،‏<br />

بیات بابک دیگر که وقتی نیست.‏ بیتاثیر البته هم خیابانها<br />

وقتی نیست،‏ محبوب اصغر وقتی نیست،‏ واروژان ار تو خیابانهای کسی و نمیشناسی که دارند اسمهایی بروم؟<br />

کجا نیستم،‏ بلد و نمیشناسد قدیمیش اسمهای با میکند.‏<br />

ما با تبعید که است ظلمهایی از اینهاهمه آوردند.‏<br />

ما سر را این شدند،‏ سبب را تبعید این که آنهایی نمیبینید؟<br />

بازگشت خواب یک<br />

شما سوی از شده سروده تازه ترانهای در د<br />

میگویی دی تبعی ک ی ان زب از ه ک ت هس ی خط را؟<br />

چ ت«.‏ اس ه خان از ر بهت م ‏»جهن گذاشته<br />

من شعر در تبعیدی یک را این نگفتم.‏ من را این اگر<br />

کمپها پناهندگان و تبعیدیان از بسیاری از است.‏ سخت<br />

شرایط و جهنم این به و تبعید به چرا بپرسید جهنم<br />

این به که است درست میگویند دادهاید،‏ تن تبعید<br />

به را ما زادگاهمان در که شرایطی اما آمدهایم،‏ است.‏<br />

بدتر غربت شرایط از کرده،‏ پرتاب د.‏<br />

کردی اره اش یتی جنس ت عدال ه ب و گفتگ ن ای در که<br />

شما شعری اصلی عناصر از یکی میکنم فکر برابریطلبانه<br />

نگاه شده،‏ پرداخته آن به کم خیلی در<br />

ا باره ت.‏ اس ان زن وق حق ه ب ما ش یت‏ حساس و زن<br />

به نگاهتان و گفتید زن حق از ترانههایتان شما<br />

آیا است.‏ متمدنانه و امروزی انسانی،‏ بسیار تید؟<br />

هس ت فمینیس از<br />

کس هر اگر اما میکند.‏ سردرگم را آدم ایسمها این من<br />

بله،‏ است،‏ فمینیست میکند،‏ دفاع مرد و زن برابری هستم.‏<br />

فمینیست داشتید؟<br />

را نگاه همین همیشه من<br />

بود.‏ همینطور همیشه جنسیتی عدالت به من نگاه شدم.‏<br />

بزرگ دوالب سرآسیاب در من دیدهام.‏ را زن به ظلم میدیدید.‏<br />

را زنان به ستم شما محلهها و خیابانها آن در خود<br />

ردپای دارم خودم خویشاوند زنان و مادر از که تصویری قصههمین<br />

ترانه»آشپزخانه«،‏ است.‏ گذاشته من شعر در را میبینید<br />

را زنی تصویر شما آشپزخانه،‏ در زنهاست.‏ و<br />

میگوید تکرار و تکرار از است.‏ آشپزخانه زندانی که خودش<br />

تصویر که زنی است.‏ تکرار این پایان آرزومندی‏ که<br />

است این امیدش تنها و میبیند اشیاء سابیدن در را خلقت<br />

امین عکاس:‏ 47<br />

46


49<br />

تصویر<br />

شما من«‏ ‏»مرد ترانه‏ در یا برسد.‏ سر معشوقش زندگیش<br />

شریک با همپا میخواهد که میبینید را زنی و<br />

کمک و بخشد نیرو او به و باشد داشته حضور مبارزه در تشکلهای<br />

و آمده پیش زنان جنبشهای کند.‏ راهنمایی ترانهها<br />

بیشتری دقت با افراد حاال و گرفته شکل زنان دقت<br />

با کسی اگر میکنند.‏ بررسی هم زاویه این از را ترانههای<br />

همان که میبیند کند،‏ نگاه من ترانههای به دارند.‏<br />

زنان دغدغهحقوق هم من جوانسالگی فمینیستیترین<br />

میکنم فکر همیشه من زمان<br />

برای است،‏ ترانه»ماهپیشانی«‏ ترانهشما،‏ از<br />

را زن ترانه این که است حیرتانگیز خودش از<br />

و بازگردانده زمین به آسمانی اساطیری جایگاه عادی،‏<br />

زن یک عنوان به او به میخواهد معشوق بیندیشد.‏<br />

برابر و انسانی کاماً‏ و زمینی موجود یک دغدغهشما<br />

و نگاه اوج ترانه کدام خودتان برای است؟<br />

زنان دربارهحقوق از<br />

چون میدانم.‏ گونه این را آشپزخانه آشپزخانه.‏ انتظار<br />

و شستن کارشان که میگوید زنانی تجربهتمامی بود.‏<br />

کشیدن قانههایتان،‏<br />

عاش در ما ش گاه ن ث،‏ بح ن ادامههمی در کنار<br />

در است.‏ محبتآمیزی و متمدنانه نگاه بسیار دههگذشته<br />

دو یکی،‏ در که نفرت ترانه فوج فوج عاشقانههای<br />

به همچنان شما شد،‏ تولید ردپایی<br />

هیچ چرا ماندهاید.‏ وفادار متمدنانهتان ما<br />

ش ای ترانهه در وق معش ه ب م خش ا ی ی،‏ تاف از در<br />

اغلب که واسوخت دربارهترانههای نیست؟ د؟<br />

میکنی فکر چه وند،‏ میش سروده ایران داخل نیستیم.‏<br />

و نبوده روبهرو ترانه نوع یک با هرگز ما بخش<br />

هم غرب همین در است.‏ همین جهان همهجای هستند<br />

ترانههایی ترانه،‏ تولیدات از وسیعی بسیار بسیار واسوخت<br />

ترانههای این از پیام و زبان سطح،‏ نظر از که دستمالکاغذی<br />

مثل هستند.‏ بدتر هم میگویید شما که به<br />

همین برای ابریشمین.‏ دستمالهای کنار در هستند میشوند.‏<br />

تولید و ساخته زیاد فروش برای و انبوه صورت دستباف<br />

دستمال با نمیتوانیم را دستمالکاغذیها این کنیم.‏<br />

مقایسه شده کار آن روی سالها که ابریشمین بخش<br />

باشیم.‏ داشته دو هر از مساوی تعریف نمیتوانیم هنری<br />

معیارهای با همهجهان،‏ در ترانه،‏ تولیدات از بزرگی نمیگیرند.‏<br />

قرار مجموعههنر در و نیست بررسی قابل مهرورزی<br />

سینما در چقدر است.‏ همین هم سینما در نگاه<br />

چقدر هست؟ ستم کردن تصویر چقدر میبینید،‏ هست؟<br />

هنری تفاخر چقدر دوجنس؟ حقوق تساوی به است.‏<br />

خالی هنری بیان از هم سینما محصوالت از بسیاری ترانههایی<br />

چنین که میکنند بحث بسیاری میزان<br />

دهنده انعکاس چون شوند بررسی باید یک<br />

در ‏شده نهادینه نفرت و خشم زیادی اوج<br />

سالهای آن شما هستند.‏ انسانی اجتماع دام<br />

م ران ای ل داخ از ی وقت ی،‏ ترانههای ن چنی رواج یا<br />

نگرانی میشد،‏ منتشر ترانههایی چنین نداشتید؟<br />

اینباره در دغدغهخاصی هستند.‏<br />

محبوب کسانی چه برای ترانهها این دید باید یک<br />

هواداران هنر،‏ تعالی در وجوه ‏این آسیبرسان از یکی و هوادار تیمی،‏ کارهای در بهویژه هستند.‏ هنری گونهی یا<br />

شاعر،‏ یک هوادار دارد.‏ زیادی اهمیت میخواهد او آنچه دارد<br />

متفاوتی بسیار آرزومندی و شعور و فهم بالرین،‏ یک بسیاری<br />

برای سینما.‏ هنرپیشه یا خواننده یک هوادار تا نقش<br />

آرتیستهای و ترانه مجریان و خوانندهها هواداران از یا<br />

خواننده آن دیالوگ یا کالم ندارد اهمیتی هیچ اول،‏ یا<br />

و میگویند یا میخوانند چه آنها یا چیست هنرپیشه دلیل<br />

این به میشوند.‏ راهنما هدف و سمت کدام به را او میگویند،‏<br />

شنیع و زشت مفاهیم از که هم سرودههایی این<br />

میشوند.‏ محبوب هم هستند انسان ضد و زن ضد به<br />

اصالً‏ که میشوند شنیده کسانی سوی از ترانهها نمیاندیشند<br />

این به نمیکنند.‏ فکر ترانه پیام یا مفهوم چیزی<br />

چه یا کسی چه نفع به میشنوند که ترانهای پیام عمر<br />

ترانهها این که داده نشان تاریخ البته میشود.‏ تمام مدتی<br />

از پس اما میشوند همهگیر ناگهانه دارند.‏ کمی میآورد.‏<br />

خاطر به نه و میشنود را آنها کسی نه دیگر نسل<br />

نسلبه انسانیتر و عمیقتر ترانههای برخی اما مفاهیم<br />

آنکه دلیل به میشوند.‏ شناخته بهتر و بیشتر جهان<br />

ساختن منظور به را آرزومندی و صداقت و انسانی بیشتر<br />

نسل به نسل و میکنند حمل خود با بهتری افراد<br />

وقتی نسل،‏ یک در حتی میشوند.‏ کشف بهتر و رد باز میشوند،‏ تازهای ‏»من«های و میشوند بزرگتر مفاهیم<br />

ناگهان به میشنیدند،‏ قبل سالها که ترانهای میکنند.‏<br />

کشف تازهای هم<br />

کمی نیست بد گفتیم.‏ شما ترانههای در زن از زنان<br />

چرا بزنیم.‏ حرف شما دوره‏ ترانهسرای زنان مثاً‏<br />

شدند؟ شناخته کمتر سالها آن در ترانهسرا داریم.‏<br />

را فروغ دههها،‏ همان در نو،‏ شعر در ما ا<br />

هم از ر غی ه ب ت؟ اس ی کس ه چ و ن ه تران روغ ف دوران<br />

در زن رایان ترانهس ان،‏ زاکاری ا زوی و ار میرافش بودند؟<br />

کجا نو ترانه‏ اوج نام<br />

که بگیرید نظر در را این باید شما دربارهترانه،‏ ترانه<br />

آن که میرسد شما گوش به زمانی ترانهسرا اما<br />

داشتیم زن ترانهسراهای ما شود.‏ معروف و محبوب که<br />

است دلیل این به نشنیدهاید را آنها نام شما اگر ملودی<br />

است.‏ شده شناخته محبوب کمتر آنها سرودههای کالم<br />

متن متوجه را شما که است موفق اجرای و آهنگ و من<br />

پیشکسوت سرای ترانه البته میکند.‏ ترانهسرا نام و بودند.‏<br />

شهره آن کنار در و نو ترانه‏ از پیش میرافشار بانو نبود<br />

زیاد انقالب،‏ آمدن پیش تا نو ترانه‏ سن هم،‏ بعد نو<br />

ترانه‏ عمر را ۵۷ تا ۴۵ سال از اگر نداشت.‏ تاریخی و بخواهیم<br />

ما که نبود طوالنی آنقدر دوران این بدانیم،‏ هیچ<br />

ما آن،‏ جای به اما کنیم.‏ مطرح را سواالتی چنین ترانهسرای<br />

همه این ایران،‏ در و دوران این شبیه زمانی برای<br />

باید زن ترانهسرایان این شوربختانه،‏ نداشتیم.‏ زن گاهی<br />

‏)میخندد(‏ هرچند بنویسند.‏ ترانه خواننده مردان حس<br />

آن شما و میرود بیرون دستشان از زنانهای حس میشنوید.‏<br />

ترانهها در مردانهای صدای با را زنانه حاالت و کوتاه<br />

عمر رغم به گفتید.‏ نو ترانه کوتاه دوران از ترانهسرایان<br />

شما که دارد وجود انگارهای دوران،‏ این وی<br />

پهل ت حکوم رنگونی س ث باع ه یکتن دوران،‏ آن پاسختان<br />

هستید؟ آشنا انگاره این با آیا شدید.‏ چیست؟<br />

مکان<br />

و زمان هیچ در هنری آفرینشگر یا ترانه هیچ باعث<br />

توانست نخواهد و نمیتواند،‏ نتوانسته،‏ تاریخ،‏ دیگری<br />

رژیم آمدن کار روی یا رژیم یک سرنگونی و<br />

جهانی موج یک درگیر سالها آن در جهان شود.‏ خودش<br />

تاثیر و رسید ایران به موج آن بود.‏ گستردهتحول یا<br />

بائز جان میرود کسی مثالً‏ آیا نمیدانم گذاشت.‏ را دورهای<br />

در شما ترانههای که کند استنطاق را دیلن باب نه،‏<br />

خیر.‏ یا شده سیاسی رویداد آن و این باعث خاص ترانههای<br />

اگر نبود.‏ مرتبط ترانهای هیچ به ایران انقالب کند،‏<br />

سرنگون را سیاسی نظام یک داشت قدرت ما یا من کنونی<br />

سیاسی نظام ترانههایم با میکردم سعی من من<br />

نمیافتد.‏ اتفاقی چنین اما کنم.‏ سرنگون را حاکم زدهام<br />

حرفی و دادهام عاشقانه زمزمه‏ زادگاهم و مردم به برای<br />

بگوید.‏ مردممیخواست جامعهو میکردم فکر که میکند.‏<br />

حکومت کسی چه که نیست و نبود مهم من بازگو<br />

و ستم و فقر و نابرابری به انتقاد برای را ترانهام من خواهم<br />

و داده اختصاص میافتد،‏ جامعهاتفاق در آنچه کردن و سیاسی کاری کردن مدح هم که میدانید میدانم داد.‏ غلط<br />

به ما جامعه‏ در است.‏ سیاسی کاری کردن انتقاد هم جالب<br />

باشد.‏ سیاسی نباید هنر که انداختهاند جا طور این‏ نمیدانند،‏<br />

سیاسی را قدرت مدحکننده هنر که اینجاست محکوم<br />

و میدانند سیاسی را معترض و منتقد هنر اما نبودن<br />

سیاسی به آدمها جهان هیچجای در میکنند.‏ گذاشتن<br />

اسم که جامعهای در آنهم نمیکنند.‏ افتخار جامعهو<br />

در کاری هر است.‏ سیاسی تصمیمی هم فرزند روی ندارد.‏<br />

اشکالی هیچ و است سیاسی کار یک امروز جهان انتقاد<br />

صدای بخواهد هنرمند یک که ندارد ایرادی هیچ زیستن<br />

شکل بخواهد یا کند،‏ منتقل را آن و باشد مردمش را<br />

جهان در بزرگی هنرمند هیچ بدهد.‏ گزارش را مردمش باشد.‏<br />

نکرده کاری چنین که نمیشناسم ل دربارهجایزهنوب ان نظرت د،‏ آوردی ام ن ن دیل اب ب از در<br />

چق زه جای ن ای د میکنی ر فک ت؟ چیس او ی ادب ترانه<br />

گونههنری شدن گرفتهتر جدی باعث شد؟<br />

خواهد یک<br />

عنوان به را ترانه که است سال ۱۰۰ از بیش تنها االن توجه<br />

ترانه واژگان بخش به اینکه میشناسند؛ گونههنری بحث<br />

این هم ایران در شده.‏ شروع که است مدتها شود این<br />

شاملو احمد زندهیاد است.‏ شده آغاز پیش سالها از به<br />

و پیگیرانه خویی،‏ اسماعیل دکتر کرد.‏ مطرح را بحث دربارهاش<br />

داریم ما که نوی ترانه‏ نوع این کرده بیان تکرار آزرم<br />

نعمت است.‏ ما نوی شعر از بخشی میکنیم،‏ صحبت بررسی<br />

شورای در ثالث اخوان و کرده،‏ عنوان را همین هم میکنید،‏<br />

کار شما که ترانهای نوع این میگفت ترانه باب<br />

به نوبل جایزهادبی این ماست.‏ شعرنوی از بخشی کاش<br />

دیر.‏ اما است،‏ خوب بسیار من نظر به هم دیلن بودند.‏<br />

داده انجام زودتر را کار این به<br />

همچنان را ترانهفارسی شما آیا نهایت،‏ در ر<br />

نظ ه ب د؟ میدانی ذار تاثیرگ وم،‏ مدی ک ی وان عن و<br />

حساسیت آن فارسی،‏ امروز موسیقی میرسد چقدر<br />

است.‏ داده دست از را واژه و کالم به وابستگی تغییر<br />

آوردن وجود به‏ در را فارسی ترانهامروز رد میتواند فارسی ترانه‏ چقدر میدانید؟ موثر باعث<br />

جنسیتی،‏ و اجتماعی فرهنگی،‏ زمینههای ود؟<br />

ش ر تغیی و د رش دربارهچه<br />

بدانیم باید ما که کنم تاکید باید هم باز دربارهترانهفارسی<br />

داریم ما میزنیم.‏ حرف ترانهای جایی<br />

کمتر در گفتم که طور همان میکنیم.‏ صحبت کارورزان<br />

و ترانهسرایان که افتاده اتفاق این جهان از هم<br />

ترانه گونههنری و بشوند تبعید باسابقهاش و تاثیرگذار سالهای<br />

تمامی در و ماندند ایران در عدهای شود.‏ ممنوع تا<br />

داشتند الزم زمانی اینها کردند.‏ سکوت ترانه ممنوعیت جلو<br />

و بدهند قرار خود پیشینیان با رابطه در را خود دوباره و<br />

هستند خوبی ترانهسرایانی ایران در امروز همین بروند.‏ کالمشان<br />

در دارند میبینید شما که میگویند ترانههایی را<br />

اندیشهام و آرزو این همیشه و هنوز من میکنند.‏ تالش همچون<br />

بتواند روزی ترانه کنیم باور که داشتهام دوست دستاوردهای<br />

همراه و همصدا غزلسرودی یا طالیهای کس<br />

هیچ آن در که جامعهای باشد.‏ پیروز و پیشرو جامعه،‏ نیاورد<br />

خاطر به واعدام شکنجه و زندان و سانسور از چیزی نکند.‏<br />

جدا هم از را انسانها نابرابری گونه هیچ و هرگز و 48


و آشناست جغرافیای یک به کردن پشت روزگار است؛ گروهی مهاجرتهای روزگار بیگمان ما روزگار نه<br />

زبانشان،‏ نه آنها،‏ چیز هیچ که است کسانی با زیستن روزگار تازه؛ جغرافیای یک با شدن روبهرو جابهجایی،‏<br />

مهاجرت،‏ نمینماید.‏ آشنا میگستراند،‏ برابرشان در آینده که دورنمایی نه و زندگیشان داستان وقتی<br />

است.‏ ناگواری تجربهی باشد،‏ اجبار به که وقتی فرهنگ یک و جغرافیا یک از سفربستن بار و رفتن و<br />

ویژه روایتی آن بازنمایی و بازگویی و تجربه این هنرمندند،‏ و نویسنده و شاعر تبعیدیان،‏ یا مهاجران این میکند.‏<br />

خلق را متمایزی معنایی جهان یاداشت<br />

این در اما دارد،‏ پیچیدهای درهم الیههای کرد،‏ بازتعریف را آن میتوان بارها که مهاجر،‏ مفهوم سال<br />

انقالب از بعد که شاعرانی و نویسندگان و هنرمندان به کردهایم محدود را بحث دامنه ناگزیر کوتاه متن<br />

در و شدهاند ساکن دیگری سرزمین در سرزمینشان آشنای فضاهای از خارج و کرده وطن جالی 1357 و زندگی ناهمواریهای بر را انسان پیروزی حماسه مهاجرت،‏ و تبعید از برآمده شکستهای و گسستها اطالعات<br />

حداقل با موفق هنرمندان نامهای آوردن فراهم مقاله این اهداف از یکی کردهاند.‏ روایت جهان تنها<br />

خود نفس در موفق واژه چند هر است؛ مهاجرت در آنان هنری دستاوردهای و شخصی زندگی باره در کارهای<br />

از باشد.‏ فشرده مکانهای و زمان در خالق صورتهای و نسبی پیامدهای گردآوردندهی میتواند مهاجر،‏<br />

هنرمندان دستاوردهای و تالشها و وطن مرزهای از خارج در متفاوت حوزههای در هنری شده تولید گفت.‏<br />

سخن میتوان نسبی معیارهایی با تنها مهاجرت<br />

هنر دستاوردهای مجموعهی زیر در را ایران از خارج در شده تولید کارهای میتوانیم منظر کدام از برای<br />

آثار این عرضهی شیوهی و کیفیت بندی تقسیم این در چیست؟ موفقیت معیار و مبنا دهیم؟ قرار به<br />

منوط ایرانی مهاجر هنرمند توفیق آیا جهانی؟ مخاطبان یافتن یا و است مالک زبان فارسی مخاطب ترجمه<br />

دیگر زبانهای به شده نوشته فارسی زبان به که اثری اگر و است فارسی زبان مرزهای از خروج گفت؟<br />

سخن آسانی به آن ارزش و اهمیت از نمیتوان دیگر باشد،‏ نشده ‏»موفقیت«‏<br />

اصلی معیار را آن تاثیرات و اثر خود مخاطب،‏ گسترش و تنوع نتیجه در و زبان از فارغ برخی،‏ زبان<br />

به مهاجر نویسندگان بهویژه و هنرمندان که زمانی تا معقتدند دیگر تعدادی مقابل،‏ در و میدانند لیست<br />

این کردن فراهم برای حدی تا هنرمند نام تکرار است.‏<br />

بوده کننده تعیین دقیق چندان نه که<br />

آنجا تا انتخابها و نظرها اظهار این جمعآوری در سالیق<br />

و دیدگاهها با افرادی نظر کوشیدم داشتم،‏ مجال برپا<br />

خود،‏ پرسشهای در شوم.‏ جویا را متنوع و متفاوت را<br />

دوم«‏ و اول ‏»نفر کردن پیدا برای مسابقه یک نکردن به<br />

همیشه فرضها پیش هرچند،‏ کردم.‏ گوشزد تاکید به که<br />

آثاری و نامها امیدوارم عیانند،‏ ما معیارهای در نوعی اشاره<br />

آنها به نظرخواهی این در کننده شرکت دوستان قلمداد<br />

تازه بحثی بر درآمدی عنوان به تنها کردهاند،‏ با<br />

موضوعی چنین پرونده رود گمان بیآنکه و شوند جستجو<br />

ادامه با شده،‏ بسته همیشه برای سریع قضاوتی در<br />

ایرانی ادبیات و هنر با بیشتر آشنایی سوی به راهی ارزیابی<br />

و نقد و بندی دسته نظری چارچوبهای و مهاجرت شود.‏<br />

گشوده آنها و<br />

مهاجرت ادبیات و هنر که ادبیاتی و هنر ، اعتبار یک به فقط<br />

یعنی است؛ ممنوعه ادبیات و هنر گرفته،‏ نام تبعید جغرافیایی-‏<br />

قلمرو از بیرون در که نیست ادبیاتی و هنر قلمرو<br />

این ساکن شهروندان و شده تولید ایران سیاسی بلکه<br />

نیستند،‏ آن به بیواسطه و مستقیم دسترسی به قادر نظر<br />

از چه و موضوعی نظر از چه که است ادبیاتی و هنر از<br />

تنها نه و است،‏ ممنوع قلمرو آن در ساختاری و فرم به<br />

پرداختن بلکه نمیگذرد،‏ سانسور و ممیزی نگاههای تقریبا<br />

عام،‏ معنای این در است.‏ گناهان بدترین از آن پا<br />

و قرمز خطوط از گذشتن ‏»دیگری«،‏ هر به پرداختن فکری<br />

دگراندیشان از معصیتهاست.‏ جهان به گذاشتن روایتی<br />

دادن که اندازه همان جنسی.‏ دگرباشان تا گرفته دنیای<br />

در که باورند این بر آنها بود.‏ نخواهد کار در ‏»موفقیت«‏ و تحول و تغییر از خبری وابستهاند فارسی زبان<br />

به را آثارشان ناگزیرند و نیستند مستثنی جهانی یا و چندگانه هویت قاعدهی از مهاجر نویسندگان امروز کنند.‏<br />

منتشر و بنویسند خارجی همگان<br />

هم و دهد پاسخ پرسشها این به هم کننده متقاعد شکلی به بتواند که نظری چارچوبی یافتن این<br />

مطلوب رو،‏ همین از است.‏ دشوار بسیار نباشد،‏ ناممکن حاضر حال در کم دست اگر کند،‏ راضی را آشنایی<br />

برای کند فراهم بینانه واقع و سنجیده فرصتی خود غایت در و باشد ادامهدار که است این یادداشت اینجا<br />

میان جایی آفرینش و غربت آباد ناکجا با مواجهه در کشور مرزهای از خارج در که هنرمندانی با بیشتر مهاجرت<br />

موضوع من گمان به آفریدهاند.‏ متفاوت لحنهای و کیفیتها با آثاری و ننشستهاند پا از آنجا،‏ و ماند.‏<br />

خواهد باقی آینده سالهای در ایرانیان زندگی جدی مسائل از همچنان 51<br />

50<br />

از<br />

دقیق،‏ و روشن حدودی و مرزها با چشماندازی به روزنهای گشودن برای و مفصل،‏ بحث این آغاز در تهیه<br />

در مرا تا خواستم حوزه هر روزنامهنگاران و کارشناسان منتقدان،‏ هنرمندان،‏ از تعدادی نظرسنجی<br />

این نتیجهی شماست پیشروی اکنون آنچه کنند.‏ یاری نخستین فهرست گفته<br />

نامشان نخواستهاند اغلب و کردند،‏ یاری مرا که دوستانی است.‏ از<br />

انتخابشان،‏ معیارهای به کوتاه اشارههایی با شود،‏ پسندیدهاند<br />

بیشتر که هنرمندانی و نویسندگان کشیدن<br />

تصویر به یا نوشتن است،‏ جرم انقالب از متفاوت نیست.‏<br />

مجاز جنسی رابطهای مهاجرت،‏<br />

هنر و ادبیات از عمدهای بخش بستری،‏ چنین بر ناگفته<br />

جهان همین کشیدن تصویر به و نوشتن صرف است.‏<br />

شده ممنوعهها تازه<br />

هایی روزنه گشودن برای تالشهایی میان این در به<br />

پرداختن مانند گرفته،‏ صورت ایران هنر و ادبیات در و<br />

نوشتن یعنی سیاسی،‏ و فکری ممنوعههای فکری<br />

و سیاسی جریانهای از گفتن چه<br />

مستقر،‏ نظم مخالف روایت<br />

قالب در دانستهاند،‏<br />

تر«‏ ‏»موفق را آنها یا این<br />

در بردهاند.‏ نام نظرسنجی،‏


(<br />

دوران این دینی فرهنگ به درون از نگاهی یا و امیرشاهی(‏ مهشید حضر در رمان ‏)مثل انقالب روزهای ... و شکنجه و زندان آنها موضوع و درونمایه که داستانهایی کردن ثبت یا و خلجی(‏ مهدی ناتنی رمان است.‏<br />

ساخته نمودار مهاجرت ادبیات و هنر در را خود متفاوت شکلهایی در که جنسی،‏ مسایل یا و است صراحت<br />

نوعی تا گرفته عسگری(‏ آقا میرزا شعرهای ‏)مانند اروتیک شعر از ساحتی به رسیدن برای تالش از گرفته<br />

متعارف جنسی و عاشقانه روابط به پرداختن از و قهرمان(‏ ساقی شعرهای ‏)مانند بیان در پروایی بی و همه<br />

میشود،‏ یاد دگرباشان ادبیات عنوان به آن از گاه و میانگارد نامتعارف را آنها جامعه که روابطی تا و<br />

معیارها بودن ناموثر و غیبت لطف به که هستند ممنوعههایی از بخشی و تالش این از بخشی همه و شدهاند.‏<br />

افزوده معاصر هنر و ادبیات به اکنون کشور از خارج در ایران در سانسور مالکهای بخش<br />

و مکاشفهاند ابتدای در و راه آغاز در ما هنرمندان که میرسد نظر به اما هنوز بخش،‏ این در سالها<br />

از ناشی عصبانیت و خشم و راهگشایی هیجان و ذوق در باید را نخستین تالشهای ارزش از عمدهای جست.‏<br />

سانسور 1375<br />

سال انقالب از کشور از خارج در شده تولید خالقانه ادبیات در ادبی منتقد و نویسنده نوشآذر حسین پناهجویی<br />

مصائب انقالب؛ تاریخ در بازنگری میداند:‏ شناسایی قابل را مهم درونمایهی چند سو،‏ این به کشور<br />

در همگرایی و انتگراسیون دشواریهای و دورافتادگی و تنهایی سرانجام و ایران؛ از فرار وماجراهای اصالحطلب،‏<br />

روزنامههای رونق دوران در و وبالگنویسی آمد.‏<br />

دچار فترت به کمکم است<br />

نوشته سنگ«‏ رو ‏»سنگ درباره نوشآذر حسین باشد،‏<br />

کامل داستان یک آنکه از بیش داستان این :» رویدادهای<br />

شتاب با که است نویسندهای چرکنویسهای پیش<br />

و نوشته فصل شش در را انقالبی تهران در زندگیاش به<br />

را داستان این فصل آخرین و هفتم فصل بتواند آنکه از اینحال<br />

با کند.‏ فرار ایران از شده ناگزیر برساند،‏ پایان دربارهی<br />

تاریخیاش سندیت نظر از سنگ«‏ روی ‏»سنگ در<br />

شصت،‏ دهی سالهای در انقالب از پس رویدادهای است.«‏<br />

بینظیر ما داستانی ادبیات بهترین<br />

از درست،‏ و زیبا نثری با که امیرشاهی،‏ مهشید به<br />

است،‏ آفریده را ایران خارج در فارسی متن نمونههای این<br />

در حضر«،‏ ‏»در و سفر«‏ ‏»در رمان دو خاطر به ویژه قاسمفر<br />

مهراد است.‏ داشته فراوان اهمیت سنجی نظر مهشید<br />

آثار خواندن بدون است معتقد روزنامهنگار و شاعر از<br />

درستی و کامل تصویر به نمیتوان هرگز امیرشاهی،‏ یافت.‏<br />

دست ایران معاصر ادبیات بضاعت لیست<br />

در خوبان«‏ ‏»خسرو رمان خاطر به نیز دانشور رضا ویژهای<br />

جایگاه نظرخواهی این در شرکتکنندگان پاسخ فرانسه<br />

به ۱۳۶۱ سال در و انقالب از پس دانشور رضا دارد.‏ جنگ<br />

به نگاه با را خوبان«‏ ‏»خسرو رمان و کرد مهاجرت مهمترین<br />

از یکی را رمان این بسیاری نوشت.‏ عراق و ایران . میدانند مهاجرت ادبیات رمانهای و<br />

شده ذکر نظرخواهی بیشتر در نیز مسعودی محمود نام یعنی<br />

اثر،‏ یک با که شده یاد نویسندهای عنوان به او از رضا<br />

شاهی،‏ امیر مهشید ساعدی،‏ غالمحسین نام انقالب،‏ تاریخ در بازنگری یعنی نخستین،‏ معیار اساس بر است.‏<br />

شده تکرار مختلف افراد درفهرست دیگران از بیش مسعودی محمود و دانشور سنگ«‏<br />

روی سنگ رمان»‏ و الفبا«‏ مجله انتشار»‏ خاطر به نویس نمایشنامه و نویسنده ساعدی غالمحسین وصف<br />

میتوان را انقالب از پس نخستین سالهای در تبعید و ناگزیر مهاجرت از ساعدی غالمحسین روایت بودند،‏<br />

زیسته انقالب آروزی در عمری گرچه که دانست نویسندگانی و هنرمندان از بسیاری فراگیر و دقیق حال ها،‏<br />

سرکوب ببندها و بگیر پی در که او بود.‏ کرده تبعید و آواره را آنها عمل در بود داده روی که انقالبی اما نوشته<br />

پاریس در اقامتش دوران دربارهی شد،‏ پاریس راهی و کرد ترک را وطن اجبار به 60 سال اواخر در بار<br />

چند میبينم.‏ را وطنم خواب وقت تمام نديدهام.‏ را پاريس خواب بار يک مدت اين عرض است:»در دوستانم<br />

شود.‏ تمام اعدامم قيمت به اگر حتی كشور.‏ داخل به برگردم شده راهی هر از بودم گرفته تصميم را<br />

حالت اين و بگيرم ياد فرانسه زبان نيستم حاضر لج روی از میكنم.‏ نفی را چيز همه شدهاند.‏ مانعم برگردد.‏<br />

خانهاش به است ممكن لحظه هر و است بیقرار كه آدمی حالت میدانم.‏ دفاعی مكانيسم يک نيستم.‏<br />

آنها به متعلق هم من و نيست من به متعلق چيزش هيچ شكنجههاست.‏ بدترين خارج در بودن میبردم.«‏<br />

سر به زندان انفرادی سلول در كه بود سالهايی از بدتر من برای كردن زندگی چنين اين و میزبان.‏<br />

میگیرد.‏<br />

قرار مهاجرت ادبیات فهرست صدر در نامش 53<br />

52<br />

مهاجرت<br />

از او چون دریافتی و درک ساعدی،‏ با همسو اغلب و همنسل هنرمندان و نویسندگان از بسیاری دادهاند.‏<br />

بازتاب خود آثار در را نگاه همین و دارند آن با خود نسبت و میزبان جامعه تبعید،‏ و خارج<br />

کشور دارد:‏ مهاجرت از گویایی تعبیر منتقد،‏ و شاعر عال،‏ نوری اسماعیل در<br />

فارسی شعر و داستانی ادبیات تاریخ که است معتقد و کشور،‏ از کوشش<br />

به الفبا نشریهی انتشار با کشور«‏ از خارج ‏»کشور پیموده<br />

معاصر ادبیات در را تازه راهی الغراب«‏ ‏»سورهًْ‏ رمان .<br />

ست ا در<br />

‏»زندگی کتاب در ادبی منتقد و نویسنده یاوری،‏ حورا الغراب<br />

سورهًْ‏ است:»‏ نوشته رمان این دربارهی آیینه«‏ آن<br />

در که است کور بوف قبیل از داستانهایی شمار در پیوند<br />

تاریخ سیر و اجتماع سرگذشت به فرد سرگذشت مفهوم<br />

یک از نو است تعریفی الغراب سورهًْ‏ میخورد.‏ آوازه<br />

پر داستان یک از تازه است روایتی حقیقت.‏ کهن داستان<br />

الغراب سورهًْ‏ حقیقت.‏ جستجوی در مرغان سفر در<br />

شدن سیمرغ خیال روزی که است آدمی یا کالغی سوی<br />

به هدهدی دنبال به میپرورانده،‏ سر تا<br />

و شد آغاز ساعدی غالمحسین زندهیاد از<br />

خسته امروز،‏ و گشوده بال قافی بود.‏<br />

شکوفایی در اصالحات دوران شدن<br />

فراگیر با سپس و<br />

اینترنت زدنهای<br />

بال همه آن بیسرانجام،‏<br />

با


ترک<br />

را ایران 1997 سال در دانشگاه استاد و نويسنده نفیسی،‏ در<br />

خوانی ‏»لولیتا نام با را اثرش معروفترین آن از وبعد کرد ماهها<br />

کتاب این کرد.‏ منتشر آمریکا در 2003 سال در تهران«‏ قرار<br />

تایمز نیویورک کتابهای پرفروشترین فهرست در ترجمه<br />

فارسی جز به زبان 32 به کنون تا کتاب این داشت.‏ خانم<br />

خاطرات توصیف و شرح کتاب اصلی موضوع است.‏ شده از<br />

زن استادان اخراج و ایران در فرهنگی انقالب روزهای از نفیسی است.‏<br />

انقالبی تندروهای توسط دانشگاهها عطار،‏<br />

آرزویی آیینه جای به و نشسته آب وسط سنگی قلوه روی درختزاری،‏ در خونین،‏ و شکسته بالی و منقاری چشم<br />

از را خواب اما میگذرد،‏ خواب در که است کتابی الغراب سورهًْ‏ میکند....‏ تماشا شکستهای آبگینه در را خودش آیینهای<br />

نیست،‏ ما برابر در کتابی الغراب سورهًْ‏ میخواند.‏ فرا آگاهی به پرسش،‏ به بیداری،‏ به را ما میرباید،‏ ما ماست.«‏<br />

روی پیش در ماشین<br />

برای ‏»آگهی ‏)نوول(‏ بلند داستانهای به ایران،‏ از فرار ماجراهای و پناهجویی مصائب یعنی دوم،‏ معیار پایه بر عمر«،‏<br />

یک ‏»پایان البته و آبادی،‏ دولت حسین نوشته میبارد«،‏ باران آنکارا ‏»در ناجی،‏ فیروز نوشته رختشویی«،‏ . است شده اشاره بیشتری اهمیت با کارگر داریوش زندهیاد نوشته بازتاب<br />

بیشماری داستانهای و رمانها در میزبان کشور در انتگراسیون دشواریهای و دورافتادگی و تنهایی سرانجام:‏ و تنهایی،‏<br />

بر تاملی کتاب خاطر به نوشآذر حسین و گسل رمان بخاطر قهرمان ساسان نام آنها درمیان که داشته،‏ است.‏<br />

شده تکرار بیشتر است.‏<br />

شده تکرار بارها نفیسی آذر و عبداهلل قادر ، معروفی عباس ، قاسمی رضا نامهای منتخبان،‏ فهرست در آن<br />

به بتوان شاید را قاسمی رضا است:»‏ نوشته قاسمی رضا دربارهی منتقد و مترجم نویسنده،‏ نجفی،‏ امینی علی ارکستر<br />

شبانه ‏»همنوایی نام به او اول رمان دانست.‏ ایرانی نویسندگان موفقترین از دارید،‏ نظر در شما که معنی است.‏<br />

شده منتشر زبان چند به هم خارج در و گشته روبهرو فراوان اقبال با شده،‏ منتشر نیز ایران در چوبها«‏ برای<br />

خسرانی را عرصه این در او غیبت شخصا و بود،‏ تئاتر معتبر کارگردان و نمایشنامهنویس ایران در قاسمی اما ناگفته<br />

یا پنهان تبعیدی هنرمند یک ‏»موفقیت«‏ سایه در که است تاریکی گوشهی همان این میدانم.‏ ایران تئاتر میماند.«‏<br />

است.‏<br />

قاسمی رضا آثار دیگر از بابل«‏ ‏»چاه و میخوانند«‏ برهها که ‏»وردی رمانهای رفت<br />

آلمان به او شد.‏ وطن ترک به ناگزير ‏»گردون«‏ هنری و ادبی مجلهی توقیف پی در هفتاد دهی در معروفی عباس با<br />

اما ننوشته،‏ مردگان«‏ ‏»سمفونی رمان با همسنگ اثری هنوز او که نظرند این بر پاسخدهندگان اغلب هرچند و باید<br />

را مخصوص«‏ ‏»تماما و داشت«‏ پسر سه ‏»فریدون یعنی نوشته،‏ مهاجرت سالهای در او که را رمانی دو حال،‏ این دانست.‏<br />

مهاجرت مهم رمانهای جزو است.‏<br />

دشوارتر نظر به انتخاب،‏ و بررسی کار شعر،‏ حوزه در و<br />

شده منتشر شعر کتابهای زیاد شمار به توجه با شاید<br />

است.‏ مبهمتر ‏»موفقیت«‏ معیارهای بسیار،‏ شاعران و<br />

داستان از بیشتر بسیار شعر که است این دلیل،‏ یک وضعیت<br />

در باید را دوم دلیل است.‏ خورده گره زبان با رمان نیز<br />

میزبان کشورهای در جست.‏ مخاطب با رابطهاش و شعر کمتر<br />

بسیار مخاطبانی رمان،‏ و داستان با مقایسه در شعر،‏ شرایط<br />

دلیل به شاید است.‏ کمتر ترجمه به اشتیاق و دارد و<br />

دوم نسل ‏»موفق«‏ ایرانیهای اغلب میزبان،‏ کشورهای دلیل<br />

همین به شاید و شاعر نه و بودهاند نویسنده سوم نظرخواهیها<br />

فهرست در مشترک نامهای همهی که است ایران<br />

در که است شاعرانی و مهاجران اول نسل به متعلق بودهاند.‏<br />

مطرح و شده شناخته شاعرانی هم انقالب از پیش و<br />

چهل دهی در ایران معاصر شعر جریان در رویایی یداهلل دهندگان<br />

پاسخ اغلب است.‏ داشته مشخص حضوری پنچاه بیسابقهای<br />

شعری رشد نیز ایران ترک از پس او معتقدند که<br />

است مهاجرین اول نسل از ایرانی نویسندهی تنها شاید و میکند زندگی هلند در سالهاست عبداهلل قادر ترجمه<br />

فارسی جز به زبان 27 از بیش به عبداهلل قادر کتابهای بنویسد.‏ میزبان کشور زبان به تنها کرده سعی افکار<br />

من :» است گفته باره این در خود او است.‏ گرفته مادریش سرزمین از را قصههایش بیشتر او چند شدهاند،هر فارسی<br />

کهن ادبیات طعم و عطر رنگ،‏ هلندیام متون به من میریزم.‏ خود هلندی مفاهیم و واژگان در را ایرانیم شعر<br />

مجموعهی چهار چاپ با رویایی یداهلل است.‏ داشته در<br />

‏:امضا،‏ گذشته من قبر،‏ سنگ هفتاد لبریختهها،‏ ( بی<br />

همچنان نظری مقاالت چاپ و تنها(‏ لغت آن جستجوی بخشیده<br />

فارسی شعر به را تازه فرمهایی و ظرفیت رقیب انکار<br />

قابل غیر را فارسی شعرجدید تاریخ در حضورش که می<br />

سر به فرانسه در 1358 سال از رویایی یداهلل میکند.‏ است.‏<br />

شده ترجمه فرانسه به مهماش آثار اغلب و برد این<br />

در نامش که است شاعرانی دیگر از خویی اسماعیل چند<br />

انقالب از بعد او است.‏ شده تکرار بارها نظرخواهی دهه<br />

اوایل و کرد زندگی ایران در مخفی طور به سالی به<br />

گرفت تصمیم اول روز از که برگزید عبداهلل قادر را راه بهترین که دارم عقیده است:»‏ نوشته باره این در امینی علی خارجی<br />

زبان به ابتدا از چرا میخورند دریغ که شنیدهام قاسمی،‏ رضا مثل ایرانی،‏ نویسنده چند از بنویسد.‏ هلندی به<br />

دارم جست.‏ مهاجر ایرانیان سوم و دوم نسل میان در باید را ما نویسندگان موفقترین میگوید:»‏ ادامه در امینی علی کشورهای<br />

در که میکنم فکر دیگر بسیاری و دلیجانی سحر سراجی،‏ مهبد بازیار،‏ شیدا کسمایی،‏ سرور مانند کسانی 55<br />

54<br />

و مرز آن در و میکنند فکر ایران به که زمانی تا را آنها آثار مینویسند.‏ جهان سراسر برای گوناگون با<br />

تنها نه دیگر را ادبیات امروز دنیای در میدانم.‏ ایران ادبیات از بخشی دارند،‏ ریشه بوم است.«‏<br />

شده دیر ما از بسیاری برای دیگر که هم حاال و نکردهاند،‏ منتشر و ننوشته میکنند.‏<br />

تعریف هویت نام به فراختری گسترهی و استوارتر رکن با بلکه زبان،‏ بنجلون،‏<br />

طاهر یاسین،‏ کاتب ‏)با عرب ادبیات از مهمی بخش امروز میزنم.«‏<br />

اسماعیل<br />

شود.‏ خارج ایران از توانست شصت در<br />

اقامتش دهه چهار طول در خویی خلق<br />

فرانسوی زبان در داوود(‏ کامل و معلوف امین قاره<br />

شبه ادبیات از مهمی بخش و میشود سی<br />

از بیش ایران از خارج منتشر<br />

کتاب کرده<br />

شکل<br />

انگلیسی زبان در هند میگیرد.«‏<br />

اذر


ترجمه<br />

اوکراینی و هندی آلمانی،‏ فرانسه،‏ ، روسی انگلیسی،‏ زبانهای به او شعرهای مجموعه از تعدادی است.‏ را<br />

کوبرگ در روکرت ادبی جایزه تبعید صدای کتاب خاطر به 2010 سال در خویی اسماعیل است.‏ شده هم<br />

و شعرها هم اما آورد،‏ روی کالسیک قالبهای به دیگر بار مهاجرت در خویی،‏ آنکه با کرد.‏ دریافت نسل<br />

بازماندگان از یکی عنوان به او از شود باعث که بوده برخوردار مایهای و وزن چنان از ادبیاش نقدهای شود.‏<br />

یاد معاصر بزرگ شاعران ایران<br />

از انقالب از پس خرسندی هادی است.‏ پررنگ نامی نام،‏ تکرار مرتبه شاخص در نیز خرسندی هادی فعالیت<br />

مجله انتشار و طنز شعر،‏ زمینه در غربت در اقامتش سالهای تمام در او شد.‏ لندن ساکن و خارج را<br />

غربت در ایرانیان مسائل ایران،‏ سیاسی مسائل بر عالوه سرودههایش و نوشتهها اکثر در و است کرده کرد،‏<br />

دریافت را هاملت هلمن جایزه 1995 سال در خرسندی هادی است.‏ داده قرار خود اصلی موضوع پاس<br />

به جایزه این میگیرد.‏ تعلق شدهاند سیاسی آزار قربانی که نویسندگانی به هاملت،‏ هلمن جایزه میرزای<br />

ایرج عنوان به او،‏ از بسیاری شد.‏ اهدا او به تبعید،‏ در زندگی و ایران مورد در خرسندی نوشتههای دارد.‏<br />

خواننده مخاطبان از متنوعی و وسیع طیف میان در شعرهایش،‏ و میبرند نام معاصر به<br />

‏»خطاب کتاب انتشار با هفتاد دهی اواخر در و داد انجام ایران در را عمدهاش کار گرچه براهنی رضا خود<br />

سوی به را بسياری شاعر جوانان و كرد خود نام به را شعر از جریانی شعر،‏ کارگاه برگزاری و پروانهها«‏ سالهای<br />

در است،‏ کانادا ساکن که او کرد.‏ حفظ را خود تاثیرگذاری نیز مهاجرت دوران در حتی اما خواند،‏ بیشترین<br />

اما بود،‏ فعال ادبی نقد و رمان جمله از مختلف،‏ زمینههای در گذشته همچون مهاجرت،‏ است.‏<br />

داشته شعر و نظریهپردازی حوزه در را تاثیرگذاری فيلمهايش<br />

با توانست مخملباف دهد.‏ ادامه ايران از خارج بیشتر<br />

دهد.‏ ادامه را قبل روال همان ايران،‏ از خارج در مخملباف،‏<br />

ساختهى آخرين نظرسنجی،‏ این رایدهندگان مهاجر<br />

سینمای از موفقی نمونهی را جمهوری«‏ ‏»رییس موضوع<br />

یک جهانی زبانی با که کردهاند قلمداد ایرانی میکند.‏<br />

روایت را جهانی مشترک انقالب<br />

از بعد و قبل موثر و مهم فيلمساز نادری امیر شناخته<br />

موفق فیلمسازان از یکی نظرخواهی این در نیز ‏»آب،‏<br />

و ‏»دونده«‏ با را او هنوز ایران در چه اگر است.‏ شده غربت<br />

در کارش به بیوقفه او اما میشناسند،‏ خاک«‏ باد،‏ جشنوارههای<br />

در فیلمهایش تازهترین با و داده ادامه جایزه<br />

2016 سال در نادری،‏ امیر دارد.‏ حضور جهانی عمر<br />

یک برای ونیز معتبر و مهم جشنواره از ویژهای کرد.‏<br />

دریافت سینماییاش دستاورد سینمای<br />

و تئاتر در مناقشه غیرقابل جایگاهی بیضایی بهرام بار<br />

یک که او میگوید منتقد عبدی،‏ محمد دارد.‏ ایران بازگشت<br />

ایران به بود،‏ شده سوئد راهی شصت دهه در جز<br />

زبانی به نمیتواند که بود رسیده نتیجه این به زیرا او<br />

بر چنان را عرصه اما فشارها ادامهی کند.‏ کار فارسی سالهای<br />

در او شد.‏ آمریکا راهی ناگزیر که کرد تنگ چند<br />

اما است نساخته فیلمی اگرچه آمریکا در اقامتش تئاتر<br />

به و است برده صحنه روی به را مهم بسیار نمایش است.‏<br />

بخشیده خاص اعتباری و وزن مهاجر،‏ ایرانی که<br />

است مهاجری فیلمسازان جوانترین از نیز قبادی بهمن هشتاد<br />

دهی اواخر او است.‏ گرفته قرار لیست این در نامش فیلمسازی<br />

به ایران از خارج در و شد مهاجرت به مجبور موانع<br />

با سینما،‏ بیشتر و تئاتر حوزه در تبعیدی و مهاجر هنرمندان داستان،‏ سپس و شعر با مقایسه در آنکه<br />

با بودهاند.‏ روبهرو ‏»موفقیت«‏ عمدهی مالک یک عنوان به مخاطب،‏ به یافتن دست برای کمتری که<br />

کسانی اما بودهاند،‏ فعال سینما در جهانی مقیاس در مهاجران،‏ سوم و دوم نسل از بهویژه ایرانیانی و ایران با خود ارتباط نوعی به که بردهاند نام هنرمندانی از اغلب کردهاند شرکت نظرسنجی این در که<br />

است شهیدثالث سهراب میان،‏ این در بزرگ استثنای تنها کردهاند.‏ حفظ را ایران به مربوط موضوعات کرد.‏<br />

قلمداد ایران سینمای از مهمی جریان بر او گسترده تاثیرگذاری بر باید را آن دلیل سوی<br />

از اتقاق،‏ به میشود،‏ یاد ایران سینمای نو موج بنیانگذار همچون او از که شهیدثالث سهراب رد شهیدثالت است.‏ شده برگزیده مهاجر ایرانی فیلمساز مهمترین عنوان به حوزه،‏ این رایدهندگان فراوانی<br />

بینالمللی موفقیتهای که ساخت را جان«‏ بی ‏»طبیعت و ساده«‏ اتقاق ‏»یک فیلم دو ایران و<br />

ترک را ایران دولتى سانسورِ‏ دستگاه فشارهاى بهخاطر انقالب از قبل اندکی او داشت.‏ همراه به او برای موثرترين<br />

از يكى عنوان به آلمان در بسيارى فيلمهاى ساختن با شهيدثالث کرد.‏ شروع را مهاجرت رسما در<br />

كارش ارزشهاى كه بود ايرانى مهم مهاجر سينماگر اولين شايد او شد.‏ شناخته آلمان نو موج فيلمسازان 57<br />

56<br />

ایرانی<br />

فیلمسازان مطرحترین از یکی همواره کرد ترک را ایران که هنگامی از مخملباف محسن سینمای<br />

و جشنوارهها در چشمگیر حضوری متفاوتش آثار با که بوده مهاجر رویکردی<br />

گرفتن پیش در مخملباف محسن است.‏ داشته دنیا مستقل فراوان،‏<br />

فشارهاى و قوس و كش از بعد و انتقادی،‏ و مستقل داد.‏<br />

ادامه کردها یا و ایران به مربوط باموضوعاتی و<br />

تئاتر عرصهی در شده شناخته نامی تسلیمی سوسن تئاتر<br />

توانست سوئد،‏ به مهاجرت از پس او است.‏ سینمای زبان<br />

به نیز کارگردان بلکه بازیگر عنوان به فقط نه را شب<br />

نمایشنامهی 2011 سال اوایل او دهد.‏ ادامه سوئدی به<br />

استکهلم شهر تئاتر اصلی سالن در را شکسپیر دوازدهم برد.‏<br />

صحنه عباس<br />

فیلمهای در بازی با انقالب از پیش آغداشلو شهره ایران<br />

سینمای در را خود جای حاتمی علی و کیارستمی ابعاد<br />

کارش ایران ترک و انقالب از بعد اما بود،‏ کرده باز که<br />

گونهای به گرفت خود به گستردهتری ترك<br />

سينماگرش خانوادهى اتفاق به را وطن و<br />

مهمترین از یکی عنوان به او از هنرمندان<br />

موفقترین یاد<br />

مهاجر و<br />

شهرت به توجه با البته و كرد همان<br />

توانست اعتبارش در<br />

را مسير شد.‏<br />

ديده هم خارج


شن<br />

از ‏»خانهای فیلم برای زن مکمل نقش بازیگر بهترین اسکار جایزه کاندیدای 2003، سال در او میشود.‏ سیناتی<br />

سین نیویورک،‏ آنجلس،‏ لوس منتقدین انجمن جایزه چهار آغداشلو شهره آن،‏ بر افزون شد.‏ مه«‏ و سریال<br />

در زن مکمل نقش در بازی نیزبرای 2009 سال در آغداشلو شهره است.‏ کرده خود آن از را آنالیم و شد.‏<br />

امی جایزه دریافت به موفق صدام«،‏ ‏»خانهی عبدی<br />

محمد است.‏ شده ذکر نظرخواهی این در نامش بارها که است هنرمندانی جمله از فراهانی گلشیفته كنار<br />

در هاليوودی فيلمی در بازی جرمش توهين.‏ با همراه كردند بازجويياش است:»‏ نوشته بارهاش در منتقد باز<br />

خودش از هم را سنت بندهای و قيد ننشست؛ پا از اما رفت.‏ و شكست دلش بود.‏ كاپريو دی لئوناردو بازی<br />

جارموش جيم چون كارگردانی برای و جهان در ايرانی بازيگر موفقترين شد كه رفت جلو آنقدر كرد.‏ است.«‏<br />

بازيگری هر آرزوی كه كرد مشکلی<br />

نبود است.‏ بوده کمتر هم سینما از موانع حتی تجسمی،‏ هنرهای حوزه در که میرسد نظر به تا<br />

است داده تجسمی هنرهای حوزه هنرمندان به بیشتری امکان مخاطب،‏ با ارتباطگیری در زبان نام به این<br />

هنرمندان همهی تقریبا درباره موضوع این کنند.‏ پیدا میزبان جامعه با ارگانیکتر و وسیعتر ارتباطی مینه<br />

و پولیس مینیا و نیس نیویورک،‏ در جمله از بسیاری شمار<br />

به او مدرن آثار دیگر از متحده ایاالت در سوتا میآیند.‏<br />

آثارش<br />

بیشتر که است سازی تصویر و نقاش نجومی نیکزاد در<br />

ایرانی هنرمندان معروفترین از او دارند.‏ سیاسی تمی از<br />

پیش نجومی نیکزاد است.‏ انقالبی گرافیک زمینهی از<br />

پس و رفت آمریکا به تحصیالت ادامهی برای انقالب در<br />

تدریس مشغول و بازگشت ایران به تحصیالتش اتمام سال<br />

در سیاسی دالیل به اما شد،‏ زیبا هنرهای دانشکدهی در<br />

که نجومی نیکزاد کرد.‏ ترک همیشه برای را ایران 59 است،‏<br />

شده شناخته چهرهای نیز آمریکا هنری جامعهی واژهی<br />

که صدمهپذیری و تلخ مفهوم دلیل به میگوید خود<br />

به مهاجر واژه اطالق از دارد،‏ خود بطن در مهاجرت میپرهیزد.‏<br />

به<br />

تحصیالت ادامه برای انقالب از قبل نشاط شیرین تاثیر<br />

تحت و کرد سفر ایران به 69 سال در و رفت امریکا در<br />

او کرد.‏ کار را اهلل«‏ ‏»زنان عکسهای مجموعه سفر این میکرد،‏<br />

نقشآفرینی آنها در خود که عکسها این مسلمان،‏<br />

زن دربارهی رایج کلیشههای گذاشتن کنار با نشاط<br />

آثار پرداخت.‏ اسالم در شهادت موضوع بررسی به بهویژه<br />

و است ایران جامعه و زندگی از بومی ریشه دارای خلق<br />

ایرانی زنان موقعیت و زندگی پیرامون فراوانی آثار با<br />

ایرانی زنان که زنانه نقوش از خود آثار در او کردهاست.‏ و دست کف بر شعر صورت به را روحیشان تأثرات آنها از<br />

نشاط شیرین میکند.‏ استفاده میزنند نقش خود پای است<br />

جهان سطح در ایرانی هنرمندان شدهترین شناخته و<br />

مهاجر ایرانیان جامعه به تازگی به که هنرمندانی نیز و سوم و دوم نسلهای تا گرفته اول نسل از حوزه در<br />

بود.‏ دیگری حوزهی هر از بیشتر حوزه این در اسامی تنوع نظرخواهی،‏ در است.‏ صادق پیوستهاند تبعیدی فهرستها<br />

در بیشتر نامشان که هنرمندانی از دسته آن دربارهی مختصر شرحی ارایهی به تنها من اینجا،‏ میکنم.‏<br />

بسنده شده تکرار کرد.‏<br />

مهاجرت نیویورک به 1357، سال انقالب از پس ایرانی نقاش و کاریکاتوریست طراح،‏ محصص اردشیر توجه<br />

مورد جهان،‏ در قدرت و خشونت مساله به رئالیستی نگاه یک با لرزان خطوطی با او طرحهای است.‏<br />

بوده ایرانی مخاطبان معتقد<br />

که شده برده نام یگانه هنرمندی عنوان به او از و دارد حضور فهرستها تمامی در محصص بهمن که<br />

انترناسینونالیسمی این با امروز است:»‏ گفته باره این در او زد.‏ حرف جهان برای جهانی زبان با باید بود به<br />

گزنده و تند نو،‏ زبان با آثارش در محصص بکنیم.«‏ شرقی کار زور به بیاییم است احمقانه دارد،‏ وجود بار<br />

یک سالها از پس ایران ترک از پس محصص بهمن است.‏ کرده پیدا دست متمایز و متفاوت دنیایی او<br />

دربارهی منتقد،‏ منتظمی،‏ مراد بازگشت.‏ ایتالیا به دوباره و سوزاند را آثارش عمدهی بخش رفت،‏ ایران به است.‏<br />

کرده دریافت بسیاری المللی بین جوایز کنون تا و به<br />

انقالب،‏ از قبل اتریش مقیم ساز مجسمه حشمت بهروز ایران<br />

به انقالب از پس او کرد.‏ ترک را ایران سیاسی دالیل آثار<br />

کند.‏ ترک را ایران شد مجبور زود خیلی اما بازگشت،‏ و<br />

است درآمده نمایش به دنیا کشورهای از بسیاری در او خانه<br />

طالی مدال که است اتریش در خارجی هنرمند تنها است.‏<br />

کرده دریافت را اتریش هنرمندان حوزهی<br />

در شد،‏ گفته بخش این آغاز در که همانگونه به<br />

نامها در بیشتری مراتب به تنوع تجسمی هنرهای هنرمندان<br />

این از جمله از فهرستها این در میخورد.‏ چشم خرمیان،‏<br />

الله ، زاده حائر رکنی رامین است:‏ شده برده نام جابهجایی<br />

از باید را ومعاصر مدرن هنرمند اصلی فیگور مثابه به محصص،‏ بهمن دربارهی است:»بحث نوشته در<br />

باید را روشنفکری غول این پای رد دیگر،‏ بیان به کرد.‏ آغاز بیمرز هنری تاریخ در جغرافیاییاش جنگ<br />

دوران اروپای تا رنساس اروپای از و مدرن ایران تا باستان ایران از که جست مکانی - زمانی شبکهای مدرن<br />

هنر تاریخ شکوه با بنای از زمان هم را او پیمود انزوا در بیش و کم محصص که مسیری دارد؛ امتداد 59<br />

58<br />

شده<br />

اشاره آن به بارها فهرستها در که است نامهایی از معمار و ساز مجسمه ارمجانی سیا از<br />

بعد اما کرد،‏ ترک سیاسی دالیل به را ایران 1340 سال در او چه اگر است.‏ ارمجانی<br />

سیا بازگردد.‏ کشورش به نتوانست عقایدش دلیل به هم انقالب کار<br />

اقامتش ابتدای همان از آمریکا در بود،‏ خوانده فلسفه که هنر<br />

و ادبیات تاثیر تحت او کرد.‏ آغاز را هنری در<br />

۱۹۹۶ تابستانی المپیک مشعل آمریکا است.‏<br />

کرده طراحی را آتالنتا پلهای<br />

و برج هوشیاری،‏<br />

شیرازه نور،‏ نوید شفیعی،‏ هدیه مدنی،‏ طال عباس<br />

و اهریمن نادر باقماریان،‏ نیری کامی،‏ اخوان.‏<br />

میدهد.«‏<br />

پیوند آن به و میکند جدا اروپا


محدودیت<br />

و امکانات اجتماعیکمبود محدودیتهای و منابع کمیابی اساس بر مهاجرت دالیل توضیح برای سنتی چارت مدنی<br />

از<br />

شناسی جامعه دکترای التحصیل فارغ شناسی<br />

جامعه حوزه محقق شیراز.‏ دانشگاه تهران.‏<br />

ساکن مشهد.‏ 1349 متولد اقلیم.‏ تغییر 61<br />

کشور<br />

۹۱ میان در نخبگان،‏ مهاجرت نظر از ایران است کرده اعالم خود ۲۰۰۹ سال گزارش در پول بینالمللی صندوق داراست.‏<br />

را نخست مقام جهان،‏ نیافتهی توسعه یا توسعه حال در و<br />

تخصصی-علمی امکانات کمبود اداری،‏ و مالی نارساییهای نخبگان،‏ و اساتید درآمد پائین سطح بیکاری،‏ گزارش،‏ همین مهمترین<br />

عنوان به را آنها و است کرده ذکر ایرانیان مهاجرت دالیل جمله از را ایران در اجتماعی و سیاسی بیثباتی است.‏<br />

گرفته نظر در جهانی سطح در مهاجرت اول رتبه در ایران قرارگرفتن دالیل دیگری<br />

جایگزین آنها از یکی هرازگاهی که هستند واژههایی و عبارتها ...، و کشور از نخبگان خروج مغزها،‏ فرار مهاجرت،‏ با<br />

انسانها جابجایی زمانی،‏ دوره،ی آن سیاسی و فرهنگی اجتماعی،‏ مقتضیات به بنا دههها از یک هر در و میشود اساس،‏<br />

این بر و مییابد هویت مفاهیم این از یکی قالب در آنها،‏ به منضم اقتصادی و آکادمیک اجتماعی،‏ سرمایههای میگیرد.‏<br />

قرار تحلیل مورد آن وقوع دالیل چرخهای<br />

آن،‏ پیامدهای حتی و مهاجرت دالیل و روند توضیح در که است این تحلیلها این همهی تکراری نکته اما رد تشکیکی،‏ بیهیچ آن،‏ وقوع دالیل و ایران از انسانی سرمایههای بیبازگشت مهاجرت و شده طراحی کلیشهای و تکراری مرزبندی<br />

پیکربندی،‏ ... و زنان،‏ فیزیکی ناامنی مدنی،‏ آزادیهای محدودیت مالی،‏ مشکالت مثل تحلیلی کلیشههایی قالب بر<br />

مبتنی فردی انگیزشهای به یا را مهاجرت روند که بیانگر،‏ چندان نه و تکراری کلیشهای میشود؛ رمزگشایی و بر<br />

و میزند پیوند اقتصادی و فرهنگی اجتماعی،‏ سیاسی،‏ حوزههای در فردی امکانات توسعه به نیاز و کمالخواهی یا<br />

سیاسی گروههای و زنان برای مدنی محدودیتهای همچون ساختارهایی به را آن یا و میدهد توضیح آن اساس میدهد.‏<br />

ربط اقتصادی ساختاری مشکالت زا مهاجرت،‏ ساختاری دالیل توضیح برای اگرچه که میشود آغاز اینجا از مهاجرت،‏ به کلیشهای نگاه واقع،این به زیست<br />

نخستین دوران مهاجرتهای اساس بر آنها تحلیلی رویکرد حقیقت،‏ در اما میشود،‏ استفاده مدرن پارامترهای مختلف(‏<br />

حوزههای ‏)در مقصد در منابع وفور و مبدا در امکانات کمبود عمدتا مهاجرت،‏ اصلی دلیل که گرفته،‏ شکل بشر در<br />

انسان کوچ و مهاجرت سازوکار میکند تصور تحلیل،‏ برای مدرن پارامترهای از استفاده وجود با تحلیل،‏ این بود.‏ سرزمینی<br />

در ویژه به و مدرن دوران مهاجرتهای بر میگرفت،‏ شکل منابع کمیابی اساس بر که شکار و گردآوری دوران است.‏<br />

صادق و توضیح قابل نیز ایران همچون پیچیده و خود زیستی امکانات توسعه و رشد برای افراد مهاجرت،‏ توضیح در سنتی و تکبعدی کلیشهای،‏ نگاه این اساس بر اجتماعی،‏<br />

محدودیتهای کردن مرتفع و کمبودها جبران و فرهنگی و سیاسی اقتصادی،‏ اجتماعی،‏ فرصتهای افزایش بر<br />

عمدتا را آن رخداد دالیل و مهاجرت که پلکانی-توسعهای فراگردی میافکنند.‏ مهاجرت پلکانی فراگرد درون را خود توضیح<br />

توسعهیافته کشورهای به سپس و میانی توسعه سطح با شهرهایی به ابتدا روستاها،‏ از جابجایی روند اساس رد میداند،‏ اقتصادی و مدنی فرصتهای و امکانات کمبود از ناشی را مهاجرت که مهاجرت،‏ به سنتی نگاه این میدهد.‏ است.‏<br />

توضیح قابل زیر چارت و<br />

مدنی آزادیهای به دستیابی و کافی منابع تامین هدف با و منابع کمیابی بر تاکید با مهاجرت به رویکرد این است.‏<br />

صادق هم مهاجرتها از شماری بر البته و راهگشاست مهاجرت از قشری توضیحی برای اقتصادی،‏ و اجتماعی برای<br />

را ایران در محنتبار زندگی اصلی دالیل از بسیاری نمیکند،بلکه صدق مهاجرت انواع همهی بر تنها نه اما نمیدهد.‏<br />

توضیح باشند،‏ نداشته را فوق محدودیتهای است ممکن که مهاجران از بسیاری مناطقی<br />

در امکانات به دسترسی سطح محدودیت وجود با که نیست هم موضوع این توضیح به قادر حال عین در وجود<br />

کممزیت،با کشورهای از شماری دیگری،چرا بخشهای در سیاسی و فرهنگی اقتصادی،‏ مزیتهای و جهان،‏ از مثال<br />

نیستند.‏ مهاجرت بحران دچار چرا اینکه حداقل و ندارند قرار مهاجرفرست کشورهای ردهی در فراوان،‏ محدودیتهای کمتر<br />

اروپا در دیگری کشورهای از اروپایی یافته توسعه کشورهای از بسیاری در کاری و دانشگاهی امکانات که وجودی با است.‏<br />

برنکشانده اجتماعی مساله یک سطح به را مهاجرت و نکرده مواجه مهاجرت چالش با را کشورها این اما است،‏ با<br />

آلمان غرب در ‏)شهری ویتن مثل شهری از مهاجرت چرا پس است،‏ منابع کمیابی مهاجرت دلیل مهمترین اگر مالموی<br />

از مثال یا و گستردهتر بسیار امکانات با اروپایی شهرهای سایر یا و فرانکفورت و برلین به متوسط(‏ امکانات سیاسی،‏<br />

و اجتماعی دانشگاهی،‏ بیشتر بسیار امکانات با پاریس مثل توسعهیافتهتر شهری به متوسط(‏ امکانات ‏)با سوئد است؟<br />

نکرده تبدیل جدی چالش یک به امریکا به اروپا از یا اروپا در را مهاجرت و آب معتدلتر مناطق از بسیاری به نسبت بیشتر اقلیمی مشکالت و محدودیتها وجود با اسکاندیناوی کشورهای چرا نمیشوند؟!‏<br />

تبدیل مزمن مهاجرفرست مکانهای به زندگی،‏ مکان تغییر بودن سهلالوصول وجود با و اروپا،‏ در هوایی ایران<br />

در چرا میکنند،‏ مهاجرت حرفهای محدودیتهای رفع یا و اقتصادی شرایط بهبود برای عمدتا انسانها اگر اجتماعی؟<br />

نظام پایین به متوسط طبقات افراد تا میکنند مهاجرت ثروتمندترها عمدتا به<br />

را کشور در مهاجرت وضعیت از فعلی تحلیلهای که است دیگری عامل نادرست،‏ حتی و غیرواقعی آمارهای وجود میشود.‏<br />

مهاجرت واقعیت رویت از مانع حتی که مسالهای است؛ مهاجرت از غلطی بازنمایی و میکشد چالش دکترا<br />

و ارشد کارشناس کارشناس،‏ چند دقیقا هرسال میگوید دقیق طور به که میکند ارائه آمارهایی گذرنامه اداره قرار<br />

مهاجرت پیرامون داخلی تحلیلهای از بسیاری معیار معموال هم آمار همین و میکنند یا کرده مهاجرت کشور از ندارد.‏<br />

اختیار در مهاجران از آماری گذرنامه اداره میدانیم همه که است تشکیک قابل رو این از آمار،‏ این میگیرد.‏ کرده<br />

مهاجرت که میکنند اعالم جایی مکتوب و رسمی طوری به نه و میکنند ثبت پروندهای کشور در نه مهاجران کردهاند.‏<br />

مهاجرت تحصیالتی چه با و کسانی چه فهمید بشود آن اساس بر که کرد،‏ خواهند مهاجرت یا همان<br />

احتماال داردو اختیار در کردهاند اقدام گذرنامه دریافت برای که افرادی تحصیالت از دقیقی آمار گذرنامه اداره البته بیشتر<br />

تحصیلکرده،‏ مهاجران تعداد از غیرواقعی اما دقیق،‏ آمارهای چنین ارائه میکند.‏ ارائه مهاجران آمار عنوان به را وضعیتی<br />

وخامت یا بحرانیبودن نمیتوانند نبینند،‏ را رقمی و عدد تا که است کمیتمحوری ذهنیتهای توجیه برای گذرنامه<br />

ادارهی و باشند دقیق هم اعداد که فرض بر کمیتهاست.‏ این بودن غیردال مهمتر،‏ و دوم نکته دریابند.‏ را واقعیت<br />

فهم برای اعداد این اما باشند،‏ داشته اختیار در کشور،‏ از مهاجران دقیق تعداد فهم برای را محیرالعقولی راههای نیست.‏<br />

راهگشا کشور در مهاجرت و اجتماعی اقتصادی،‏ سرمایههای غنیترین دهند.‏ نشان را مهاجرت وخامت رقم و عدد با میکنند تالش سالهاست بازاندیشانه<br />

ایدههای و شور،خالقیت دانش،‏ از سریع،‏ اما پلکانی کشور،‏ و میکنند ترک را سرزمین یک،‏ به یک آکادمیک میخو تهیشدگی این میکنند تالش آنها،همچنان با همگام هم پژوهشگران و دولتمردان و میشود تهی تحولخواه و نیست.‏<br />

هم صحیح دادههای بر مبتنی و منطقی باال،حتی استدالل به بنا که آمارهایی دهند.‏ نشان ارقام و اعداد با را برای<br />

مهاجرت که کنند اندازهگیری را افرادی فرسودگی و سرگشتگی میزان قادرند چگونه اعداد این باشند،‏ هم اگر اما است.‏<br />

اجتماعی متعدد بنبستهای از فرار برای راهی آنها 60


63<br />

میگردند<br />

کورسوهایی دنبال به ناممکن فضای این در که کرد توصیف را کسانی روز و رقم،حال و اعداد با میتوان چگونه هب درآویختن که فرسایندهای ناامیدی بر امیدوارانهشان و توانفرسا آزارنده،‏ خوشخیالی و خوشبینی با بتوانند تا میروند؟<br />

و نمیتوانند نهایت در و بمانند و شوند چیره میکند،‏ ممکنتر غیر روز به روز را شور بازآفرینی و تغییر راههای ایران<br />

در زندگی که را تبعیض شیشهای دیوارهای است قادر چگونه مهاجرت«،‏ دالیل توضیح در منابع ‏»کمیابی استدالل دهد؟!‏<br />

توضیح کرده،‏ تبدیل ناممکن امری به را کاری متنوع و متعدد محیطهای به نفوذ و سرمایهداران<br />

رفته تاراج به انسانی کرامت است قادر چگونه اجتماعی«،‏ محدودیتهای و منابع ‏»کمیابی پیشاتمدنی استدالل تبدیل<br />

دستچندم خواستهای به را خود کرامت میکوشند دستاویزی هر با که را کشور اقتصادی و فرهنگی اجتماعی،‏ دهد؟!‏<br />

توضیح - میروند و نمیتوانند نهایت در و - بمانند کشور در بتوانند تا کنند در<br />

اجتماعی«‏ نظام مدنی محدودیتهای و منابع ‏»کمیابی بر مبتنی تحلیلهای از یک هیچ و آمارها این از کدام هیچ اجتماعی،‏<br />

سرمایههای باالترین با افراد توانمندترین به حتی که دهند توضیح را ناممکنی ساختارهای نیستند قادر ایران،‏ نمیدهد.‏<br />

را آنها به تخصصی و کاری نفوذ و فهم امکان هم اقتصادی و فرهنگی گالویزشدن<br />

خود با و پیچیدن خود در احساس قادرند مهاجرت،‏ توضیح در کلیشهای دالیل یا مهاجرت آمارهای از کدامیک با<br />

کنارآمدن برای امیدشان،‏ و شور ماندهی ته با کشور فرهنگی و اجتماعی اقتصادی،‏ سرمایههای توانفرسای تالش و بیاورند؟!‏<br />

تصویر به را دانشگاهی و حرفهای و اجتماعی بیقاعدهی و نابسامان ساختارهای هزار<br />

هزارها از نمونهای مدبرنیا امیرحسین روز و حال است قادر مهاجرت دالیل از سنتی توضیحات کدام و آمار کدام افسردگی،‏<br />

به کشور در یا میشوند خارج کشور از روز هر که را انسانی علوم و مهندسی،‏ پزشکی،‏ حوزه در نخبه تاریخ<br />

طول در را مهاجران پزشکی آزمون نمره باالترین که ای نابغه بکشد؟!‏ تصویر به هستند،‏ مبتال بیکاری و بیچارگی روزبه،‏<br />

بیمارستان گرفته خاک آزمایشگاه در ماندن برای مقاومت مدتها از ‎1393‎‏،پس اردیبهشت در و کرد کسب امریکا تسلیم<br />

نهایت در نداشت،‏ او خالقانهی و درخشان طرح برآوردهکردن برای حفرهای هیچ که نفوذی غیرقابل سیستم در که<br />

- مکنت و ثروت که بماند تاریخ یاد در تا کرد،‏ یکسره کشور پزشکی سیستم با را کارش سره،‏ یک بلیط با و شد روزها<br />

این اینجا دنیا-‏ ینگه در زیستن تا بود ممکنتر بسیار او برای ساز،‏ برج پزشکان حلقهی به اتصال با بیشک نیست.‏<br />

وطن جالی انگیزهی تنها ثروتمندتر<br />

و مرفهتر ‏»اینجا«‏ بسا چه که نیست،‏ بسیاری برای کوچ انگیزهی تنها اقتصادی،‏ مشکالت و ثروت کسب بله.‏ پروسه<br />

همان میرسد،‏ پایان نقطهی به که زمانی که است الزم خودگذشتگیای از گاهی ماندن برای باشند.‏ ‏»آنجا«‏ از علمی<br />

تبعیضهای به فروبستن چشم ماندن،‏ پادرگل و خودگذشتن از این الزمهای گاهی میشود.‏ آغاز مهاجرت هولناک و ایجاد خاص،‏ افراد قلم به چنددهجلدی دایرهالمعارفهای انتشار نظیر پروژههایی از کمنظیر حمایتهای که است ممکن<br />

عدهای برای تنها را دیگر فناورانهی محیرالعقول و کالن پروژه دهها و فضا،‏ به انسان فرستادن رویان،‏ پروژهی توسعه است.‏<br />

کرده تبدیل سیستم دردانهی آکادمیسینهای و فنّاوران پادوهای به را توانمندتر حتی بقیهی و میکند تبدیل<br />

دستنیافتنی ساختار یک به را حرفهای و سیستماجتماعی که نامعینی و مبهم سازوکارهای و اجتماعی بیسامانی در<br />

هم ‏»راهیاب«ی حتی سیستم،‏ به یافتن دست برای که است افسردهگانی و دلمردهگان دستاوردش و است،‏ کرده آمارهای<br />

از هیچکدام و مهاجرت پیشاتمدنی تبیینهای در که هستند بیانگری و مهم نکتههای نیست،‏ آنها اختیار است.‏<br />

نیامده چشم به کشور،‏ از مهاجرت به مربوط هولناک قبل<br />

اصلی مهاجرت گاهی حتی که است این نمیآید،‏ چشم به مهاجرت از سنتی تبیینهای در که مهمتری نکته دیرپا<br />

تبعیضهای و افراد از شماری برای اجتماعی نظام نفوذناپذیری میدهد.‏ رخ امام فرودگاه بازرسی گیت از عبور از چرخهی<br />

از مزمن،خروج خانهنشینی وادار را افراد ترانزیت،‏ به ورود از قبلتر بسیار تخصصی،‏ و فنی علمی،‏ ریشهدار و هیچ<br />

در که نکتهای است.‏ کرده اجتماعی سامانهی از مهاجرت بگوییم،‏ روشنتر و اجتماعی نظام در تاثیرگذاری و اثربخشی دارد.‏<br />

را آن فهم دغدغه سیستم نه و شده طراحی آن فهم برای سازوکاری نه و میاید چشم به نه آماری را<br />

افراد هواپیما،‏ به ورود کریدور از عبور از قبل بسیار که است شده گرفته نادیده موضوعی تخصصی«،‏ ‏»حاشیهنشینی با<br />

که است اول اجباری و اجتماعی مهاجرت این واقع به است.‏ کرده ‏»خانه«‏ به اجتماعی«‏ ‏»سامانهی از مهاجرت به وادار با<br />

و او،‏ انسانی کرامت گرفتن نادیده با او،‏ انزواکشاندن به با اجتماعی،‏ نظام حاشیه در او قراردادن و فرد تحمیلی تبعید اثربخش<br />

روند به خود کردن وارد انگیزهی با را فرد اجتماعی،‏ مرگ نوعی تحمیل با اجتماعی،‏ مناسبات چرخه از او حذف میکند:‏<br />

مقصد کشور به خودخواسته تبعید و مبدا کشور در خنثی چرخه از خروج مهیای اکادمیک،‏ اجتماعی-‏ حیات که<br />

میکند القا را باطل گمان این و است مشهود و فیزیکی مهاجرت همین نمودش که خودخواستهای تصمیم و تبعید میگیرد.‏<br />

شکل مهاجرت رویداد که است مرز از عبور با تنها کنیم.‏<br />

فراموش را گنگ تحلیلهای این ناگزیریم دهیم.‏<br />

تغییر را غلط آدرسهای ناچاریم شده<br />

مهاجرت امر غیرواقعی برساخت موجب مهاجرت،‏ علت از کاذب دالیل ارایه و مهاجرت،‏ واقعیت از معنازدایی نتیجهی میانجامد.‏<br />

غلط راهبردهای به غلط،‏ مساله طرح نتیجه در و است میدانستند.‏<br />

مغزها«‏ ‏»فرار و هوشمندان مهاجرت اصلی دلیل را کشور در تحصیل امکانات کمبود که بود هم روزگاری فرار<br />

و بمانند مغزها تا شدند دانشگاهی هم خانوار ۱۰۰ زیر شهرهای و سربرآورد دانشگاهی برزن،‏ و کوی هر از فراوری<br />

‏»مغزهای خروج به مغزها«‏ ‏»فرار از را مهاجرت فقط و نکاست مهاجرت موج از دانشگاه هزار هزارها اما نکنند.‏ کرد.‏<br />

تبدیل دانشآموخته و شده«،تحصیلکرده جای<br />

به را درمانده سیستم این و است راهحل یافتن از سیستم دمادم درماندهشدن نادرست،‏ تحلیلهای این نتیجه جای<br />

به - درماندگی سر از وضعیت با انطباق همین میدارد.‏ وا وضعیت با انطباق به مدام مساله،‏ حل راهبردهای یافتن مهمترین<br />

باید البد که را نخبگان ملی بنیاد مثال یا میدهد تغییر را مهاجرت اسم مدام که است - درست یابی مساله دانشمندان<br />

و متخصصان با همکاری سامانه به رسما باشد،‏ موجود وضعیت برای راهحلیابی و صحیح تحلیل مجری است.‏<br />

کرده تبدیل مقیم غیر ایرانی هولناک<br />

شدن تهی اخیر،‏ سالهای طی شد،‏ بیان که مولفههایی اساس بر نخبگان،‏ بیبازگشت خروج از معنازدایی کرده<br />

تبدیل افتاده پیشپا و معمولی امری به برنامهریزی،‏ حوزه در را اقتصادی و اجتماعی،فرهنگی سرمایههای از ایران است.‏<br />

62


برای<br />

آماده همچنان ولی سالگی،‏ شصت آستانه در قلمرو:‏ اهمیت<br />

لباس از بیش کفشهایش به میگوید رفتن.‏ و آرایه بی میپوشد،‏ مشکی تیشرتی اغلب میدهد.‏ همنوائی<br />

یک از است سازی مخملباف،‏ محسن پیرایه.‏ میثم.‏<br />

و حنا سمیرا،‏ مرضیه،‏ خانوادهاش:‏ کنسرتِ‏ یگانه:‏ و<br />

اسباب کمترین با و ساده کوچک آپارتمانِ‏ فضای برندگانِ‏<br />

پوشاک.‏ و خوراک در سهلگیر و گیاهخوارند اثاث.‏ میکنند،‏<br />

کار هم با سینما بینالمللی جایزه صد از بیش سرزمین<br />

این از و دواندهاند سینما در را خود ریشههای به<br />

میگوید مخملباف محسن میبرند.‏ دیگر سرزمینی به درسی<br />

چه یا بخوانید درس نیست مهم گفتهام بچههایم سعی<br />

فقط میگیرید،‏ تصمیمی هر کنید؛ چه و بخوانید تولید<br />

چیزی کنید،‏ کار ساعت هشت حداقلّ‏ روزی کنید تعریف<br />

و طراحی طوری آغاز از را خود زندگی او کنید.‏ جا<br />

هر در باشد،‏ خوشمهاجرت و سبکپا بتواند که کرده در<br />

لندن در اکنون بسازد.‏ فیلم کند،‏ کار امکاناتی هر با و این<br />

با میدهد،‏ هم فیلمسازی آموزش فیلم،‏ ساختنِ‏ کنار سرمایهگذار<br />

به وابستگی بدون بتواند کس هر که هدف هزینهای.‏<br />

هیچ بی یا ارزان بسازد؛ فیلم ساخته<br />

باشد،‏ فیلمساز آنکه از بیش مخملباف،‏ محسن سینما<br />

شهر به ایدئولوژی بادِ‏ از پر سری با است.‏ فیلم به<br />

نخست کرد.‏ دگرگون را او سینما ولی نهاد،‏ گام ‏»واقعیتهای<br />

ثبتِ‏ برای ابزاری چون فیلمبرداری،‏ دوربینِ‏ سینما،‏<br />

که نگذشت دیری ولی مینگریست،‏ ایدئولوژیک«‏ دروناش<br />

به را مرزشکن تخیّلی آفتاب دوربین دریچهی از خود،‏<br />

کشفِ‏ برای بیپایان راهی روانهی را او و تاباند ‏»گنگِ‏<br />

این نمود.‏ دیگران دیدن و تازه جهانهای ابداعِ‏ و<br />

سینماست سرزمین سالکِ‏ و سفر خانه صاحبِ‏ خوابدیده«،‏ انسانهای<br />

به کمک خویش،‏ ابداع و خویش از عبور او آرمانِ‏ میگوید<br />

درآنیم.‏ که جهانی کردن انسانیتر و دیگر به<br />

میشدم،‏ روانشناس شاید نمیشدم،‏ فیلمساز اگر همان<br />

با دیگران.‏ به کمک و خود شناختِ‏ دلیل:‏ همان در<br />

مهاجر افغان کودک هزار صدها به هنرمندانه،‏ شور کشورهای<br />

در یا بروند مدرسه به میکند کمک ایران خانواده،‏<br />

حرفه درآمد میسازد.‏ مدرسه کمتوسعهیافته نمیماند.‏<br />

جیب در فروتنانه،‏ زندگیِ‏ معاش امرار برای جز کوچیدن<br />

است:‏ راه دو در همزمان مسافری مخملباف و<br />

روادارانه انسانباوریِ‏ به ایدئولوژیک جزمیتِ‏ از داشتن<br />

برای مادری سرزمین از هجرت و برابریخواهانه،‏ عاشقی«‏<br />

‏»نوبت فیلم دو توقیف هنری.‏ آفرینش در آزادی خورشیدی،‏<br />

شصت دهه انتهای در زایندهرود«‏ ‏»شبهای و مخملباف،‏<br />

سینمائی سرگذشتِ‏ در هم است،‏ عطفی نقطه پرسشگری،‏<br />

جرم به که مسلمانی انقالبی نسل تاریخ در هم و<br />

خرید سفر رنج و رخت یا نشست کنجی به زبانبریده ساخت.‏<br />

منزل آوارگی در میتوانست<br />

مخملباف محسن با چندساعته گفتوگوی بر<br />

ویژهنامه اقتضای به ولی دربربگیرد؛ را بسیاری موضوعات گفتوگو<br />

از گزیدهایی اینجا در گذاشتیم.‏ تأکید مهاجرت شماست.‏<br />

روی پیش کامل متن قلمرو وبسایت در و 65


67<br />

ر<br />

دیگ ورهای کش و ران ای در کار ه تجرب ما ش رو‏ قلم نتوانستی<br />

دیگر که آمد پیش شرایطی داشتی.‏ را ایران<br />

فیلم ساختن برای و بسازی فیلم ایران در مهاجر<br />

فیلمسازی را خودت آیا کردی.‏ ترک را میکنی؟<br />

تعریف ساختم،‏<br />

فیلمی ایران از بیرون که بار اولین مخملباف:‏ ساخت<br />

مجوز وقتی بود.‏ ‏»بایسیکلران«‏ فیلم از بخشهایی اما<br />

بسازی،‏ را آن میتوانی گفتد من به شد،‏ داده فیلم آن افتاده<br />

اتفاق ایران در فیلم این داستان که شود گفته نباید وجود<br />

جامعه در فقری چنان میگوید فیلم زیرا است.‏ بزند<br />

رکاب روز شبانه هفت است مجبور شخص که دارد نباید<br />

بیاورد.‏ دست به را همسرش جراحی عمل هزینه تا هم<br />

من دیگر.‏ جای یک برو است؛ ایران اینجا که بگویی شهر<br />

بیشتر که صحنههایی فیلم،‏ درصد ده پاکستان،‏ رفتم بقیهاش<br />

و شده گرفته پاکستان پیشاور در میدهد،‏ نشان را این<br />

غیر در بود،‏ اجباری من رفتن بنابرین زدیم.‏ دکور را میخواستم<br />

که بعد نمیگرفت.‏ مجوز ‏»بایسیکلران«‏ صورت میخواند،‏<br />

را سناریو که گروهی بسازم،‏ را عاشقی«‏ ‏»نوبت از<br />

خارج در ماجرا که کند تأیید را آن شد راضی شرطی به دچار<br />

نمایش موقع در بعدا این،‏ وجود با شود.‏ واقع ایران از<br />

پس دوم.‏ فیلم مورد در هم این شدیم.‏ مشکالت همان را<br />

سناریویی هر رود«‏ زاینده ‏»شبهای و عاشقی«‏ ‏»نوبت ‏»سکوت«‏<br />

سناریوی سرانجام میشد.‏ رد میبردم،‏ ارشاد به بیان<br />

به گرفت.‏ مجوز شد،‏ فیلمبرداری تاجیکستان در که علت<br />

به بروم،‏ کجا که میکردم انتخاب من گرچه دیگر سفرهای<br />

همه میآوردم.‏ در جاها آن از سر موجود فضای قندهار«‏<br />

‏»سفر به برسیم تا است.‏ بوده اجباری من اول یک<br />

کردم.‏ سفر آنجا به مخفیانه طالبان دوره در من که کنار<br />

در نفر هزار 20 دیدم آنجا در بودم.‏ هرات در هفته موقع<br />

آن هستند.‏ مرگ حال در گرسنگی اثر در خیابانها،‏ ایران<br />

در که بسازم فیلم افغانستان به راجع میخواستم ایران<br />

خارج در فیلم که میآید نظر به دوباره اما ساختم.‏ اجازه<br />

وقت هر شدم متوجه بعدها است.‏ شده ساخته فیلم<br />

ساختن نمیشود،‏ داده من به ایران در فیلم ساخت است.‏<br />

حل راه یک دیگر کشوری در رسیدم<br />

نتیجه این به بعد اما شد،‏ شروع شکل این سفرها کمابیش<br />

همه آدمند.‏ همه زمین،‏ کره هرجای در آدمها که تقریبا<br />

مسائل به همه واکنش میشوند،‏ عاشق شکل یک ولی<br />

دارد،‏ وجود فرهنگی اختالفهای بله،‏ است؛ یکسان نگرانی<br />

و وحشت بنابرین است.‏ آدم آدم فرهنگها،‏ این ورای برایم<br />

ناشناس افراد با و تازه محیطهای در کردن کار از دیدم<br />

شدم.‏ خارج داخل،‏ از اینکه یعنی شد.‏ بیمعنا وجود<br />

جهان در کشور اندی و دویست ندارد.‏ وجود خارجی این<br />

از وقتی است.‏ ‏»خارج«‏ دیگری برای یک هر دارد.‏ میشویم،‏<br />

تفاوتهایی متوجه میرویم کشور آن به کشور دیگر.‏<br />

جور یک ایتالیا است،‏ جور یک است هند مثال بزنی،‏<br />

کنار که را فرهنگ و زبان پوسته حال عین در حس<br />

خود درون ما که میزید انسانی همان هم آنجا میکنیم.‏<br />

محدودیتهایی<br />

قید از را خود کردم سعی دلیل همین به آن<br />

از پیش برهانم.‏ میکرد،‏ ایجاد ایران در سانسور که را<br />

بخش کدام حاال که میکردم فکر خودم با همیشه فضایی<br />

به میخواستم نمیتوان.‏ را کدام گفت،‏ میتوان نمیتوانستم<br />

بگویم.‏ میکنم،‏ فکر را هرچه بتوانم که بروم در<br />

کاش کنم آرزو مرگ،‏ هنگام فردا،‏ که بمانم جایی در در<br />

مثال بزنم.‏ را حرفهایم میتوانستم که بودم شرایطی من<br />

فکر عاشقی«‏ ‏»نوبت عین ‏»دستفروش«‏ ساخت دوره بگویم،‏<br />

میتوانستم زمان آن که را بخشی آن بود این این<br />

آرزویم کنم.‏ راحت قید آن از را خودم و کنم بیان ‏»فریاد<br />

فیلم مثال بگویم.‏ میخواهد دلم هرچه بتوانم است خاطر<br />

به کردم فکر بسازم.‏ ایران در نمیشد را مورچهها«‏ کنم.‏<br />

مهاجرت باید ناگزیر هنرم احساس<br />

مهاجرت،‏ سالهای طی وقت هیچ ت<br />

روح ر ب ران ای ه ب ت بازگش رت حس و ی دلتنگ نشده؟<br />

مستولی سال<br />

خصوصا شدم،‏ غربت احساس دچار حدی تا اوایل سال<br />

میگویند هم روانشناسها شدم متوجه بعدها دوم.‏ منطق<br />

هم اول است.‏ سختتر حدی تا مهاجرت سوم و دوم نمونههای<br />

است.‏ مسأله فرهنگ و زبان که بود این من مهاجرت<br />

که 1 چاپلین مثل داشتهایم؛ دنیا در استثنایی شاید<br />

شرقی اروپای تمام در همچنین بود.‏ موفق و کرد ولی<br />

است نمونه موفقترین معنا یک به ۲ کیشلوفسکی این<br />

میآورد.‏ کم میآید،‏ غرب به ۳ تارکوفسکی وقتی را<br />

ریشههایش کسی وقتی که داشت وجود من در نگرانی گل<br />

این بگذارد،‏ دیگری جای تا میآورد در خاک از که برایم<br />

من قبلی تجربیات این ولی نه.‏ یا میشود خشک که<br />

کشوری هر به بگویم بگذارید بود.‏ هم حل راه یک کشور<br />

این در من اگر که میکردم احساس میرفتم چه<br />

بودم،‏ کرده زندگی فرهنگ این در و ‏آمده دنیا به مهاجرت<br />

از بعد که است این واقعیت داشتم.‏ مسائلی که<br />

کردهام احساس گاهی هستم.‏ دوگانگی یک دچار آمده<br />

من نیستم.‏ که کردهام احساس گاهی و مهاجرم تولدم<br />

جغرافیای کنم.‏ زندگی زمین کره در که بودهام گزافی<br />

هزینه آن بابت که کرد منطقه یک اسیر را من شدم<br />

زاده آن در که کرهای به را من مهاجرت این دادم.‏ مسخره<br />

نظرم در جغرافیایی سیاسی‏ مرزهای برگرداند.‏ دیگر<br />

ساختهام،‏ فیلم کشور 10 در من که اکنون است.‏ تنگ<br />

اندازه یک به ترک و تاجیک و افغان برای دلم اتفاقات<br />

و اخبار پیگیری‏ شیوه در موضوع این میشود.‏ آمده<br />

که اوایلی است.‏ بوده اثرگذار من در نیز روزانه تمام<br />

گویی االن میکردم،‏ دنبال را ایران اخبار فقط بودم من<br />

خود کشور ساختهام،‏ فیلم آنها در که کشورهایی هستند.‏<br />

امکان<br />

این دیگر کشور در فیلمسازی تجربه خصوص به کشور<br />

آن وارد جهانگرد یک مثل آدمی که میدهد را انجام<br />

فرهنگی ژرف عملیات یک که میرویم ما نشود.‏ کار<br />

و سر آدم هزار دو با ماه،‏ شش پنج برای مثال دهیم.‏ دل<br />

در میکنیم،‏ زندگی آنها با شب تا صبح داریم.‏ نشود،‏<br />

چنین تا اصال میرویم.‏ آنها فرهنگ اعماق و گذار<br />

و گشت مثل سفرها این بسازی.‏ فیلم نمیتوانی ضربههای<br />

شویم اشتباه دچار اگر نیست.‏ جهانگردان میخوریم.‏<br />

فرهنگی مثل<br />

هم سینماییاند نفر چهار هر که خانوادهات آمدند؟<br />

کنار مهاجرت شرایط با زود و بودند خودت خورد.‏<br />

مهاجرت از را ضربه بیشترین مرضیه،‏ همسرم،‏ نه.‏ آرزویش<br />

همچنان بود.‏ افسردگی دچار طوالنی دورهای صادقانه<br />

برگردد.‏ بتواند او که بشود شکلی ایران است این کجا<br />

هر میکنم فکر و ندارم حسی چنین من میگویم من<br />

وطن آنجا کنم،‏ کار بتوانم و دارم بودن مفید احساس انجام<br />

پروژه حدود‎72‎ بودم که افغانستان در مثال است.‏ بهداشت<br />

به مرتبط کارهای تا مدرسه ساخت از دادیم،‏ احساس<br />

خیابانی.‏ مستمندان برای شغل ایجاد آموزش،‏ و به<br />

میگیرد،‏ من از را بودن مهاجر حس بودن،‏ مفید این<br />

نه.‏ یا هستم مهاجر که بگویم نمیتوانم دلیل همین نشدهام<br />

غربت غم دچار خیلی است.‏ روایت صادقانهترین این<br />

گرفتار نکرده مهاجرت تا آدمی میکنم احساس و سه<br />

اگر بودم ایران در که هم زمانی است.‏ جغرافیا و تاریخ الیهای<br />

‏،گویی نمیشدم خارج ایران از و میگذشت ماه از<br />

ماه چهار از بعد اگر مینشست؛ من مغز بر بالهت از از<br />

فیلتری میکردم احساس دوباره میشدم خارج ایران است.‏<br />

شده برداشته مغزم دن<br />

ش ی انقالب ا ب را الی بزرگس دوران و ی جوان ما ش ی<br />

حقیق ی انقالب د میگوی وفی فیلس ردی.‏ ک ه تجرب ما<br />

ش د.‏ البکن انق ودش خ ه علی ه ک ت اس ی کس هم<br />

خودتان علیه دیگران،‏ علیه انقالب از بعد از<br />

پیش را درونی مهاجرت یعنی کردی.‏ انقالب کنجکاوی<br />

گویی کردی؛ شروع جغرافیایی مهاجرت یدارد.‏<br />

م وا ردن ک ر خط ه ب را و ت ری ناپذی یری س چیزی<br />

چه شد؟ شروع کجا از درونی مهاجرت میکرد؟<br />

نیرومند جانت در را بریدن دل جرأت کوچه<br />

در آمدهام.‏ دنیا به مذهبی و فقیر محلهای در من فاحشهخانه<br />

یک و شیرهکشخانه یک بود،‏ مسجد دو ما مسالمت<br />

زندگی هم،‏ کنار در اینها روزگار آن در بود.‏ هم و حیاط ما بازی محلهای از یکی میکردند.‏ آمیزی هفتگی<br />

هیأتهای و مسجد دو این بود.‏ مسجد شبستان بچههای<br />

غروبِ‏ از بعد پاتقِ‏ میشد،‏ برگزار خانهها در که خاصی<br />

فرهنگی برخاستها،‏ و نشست نوع این بود.‏ محل داشت.‏<br />

تأثیر هم جامعه فرهنگ البته میکرد.‏ ایجاد را ایجاد<br />

خاص کامال تفکری خاص مراکز این از برخی ولی آشنا<br />

۴ شریعتی‏ اندیشههای با نوجوانی در من میکرد.‏ کتاب؛<br />

جلد 400 با کردیم درست کتابخانهای ما شدم.‏ گرفتیم<br />

تصمیم دوستانم از یکی و من که ترتیب این به و<br />

بگیریم کتاب جلد یک هرکدام از و بیاوریم را نفر 400 فکر<br />

کنیم.‏ درست کتاب 400 با نفره 400 کتابخانه یک کتابها<br />

و بدهد کتاب یک میتواند نفر هر میکردیم بودم؛<br />

من شد اخراج که کسی اولین شوند.‏ جا به جا آورده<br />

مسجد به هم را شریعتی کتاب یک اینکه دلیل به فضای<br />

آن از بود،‏ شریعتی با شاید مهاجرتها اولین بودم.‏ آن<br />

از بعد روشنفکرتر.‏ فضایی به پیوستن و کندن سنتی چریکی<br />

سیاسی گروه یک قالب در و رفتن بیرون فضا زندان<br />

در شد.‏ زندان در افتادن به منجر که کردن فعالیت قالب<br />

این از را خودم باز شدم.‏ آشنا خلق مجاهدین با که<br />

بستم دل انقالبی به و ایستادم آنها جلوی و کَندم نفر<br />

دو من،‏ و ۵ نبوی‏ بهزاد انقالب،‏ از بعد بود.‏ جریان در راه<br />

به را اسالمی انقالب مجاهدین سازمان که بودیم اصلی آن<br />

از ماه 65 از بعد که هستم انشعابی اولین من انداختیم.‏ همان<br />

بود.‏ فرهنگ به سیاست از بعدی مهاجرت شدم.‏ جدا برود<br />

شاه اگر میکردم فکر من گفتم مصاحبهای در موقع مشکل<br />

که میبینم االن اما میشود،‏ درست چیز همه دهم،‏<br />

انجام فرهنگی کار که میروم من داریم؛ فرهنگی کار<br />

طوالنی دوران از پس کنم.‏ سیاسی کار نمیخواهم دیگر قبلی<br />

حکومت در سیاسیون مشکالت همان دیدم فرهنگی وجود<br />

هم فرهنگ اهل در هست،‏ هم جامعه در فعلی،‏ و 66


تولید<br />

باز جا همه شکلی به را خودشان مشکالت دارد.‏ دل<br />

جهانی فرهنگ یک به بعد،‏ به نقطه این از میکنند.‏ بستم.‏<br />

رت<br />

مهاج ت«،‏ ‏»پرزیدن م فیل ی اصل ای تمه از ی یک کنده<br />

خود جای از آدمها فیلم،‏ این در است.‏ پای<br />

زیر زمین اضطراباند،‏ و گریز در شدهاند،‏ کس<br />

هیچ حقیقت در نیست،‏ سفت کس هیچ لحظه<br />

هر آشوب،‏ این در و نیست،‏ هیچچیز مالک شما<br />

تن‏ از را لباستان و برسد کسی است ممکن آسیب<br />

و زخمی بسیار تنها،‏ انسانها دربیاورد؛ دیدهاند...‏<br />

داغ پذیرند،‏ مثل<br />

بوده،‏ هم من قبلی فیلمهای مضمون مهاجرت بله.‏ از<br />

فیلمنامهاش طرح که سیاه«‏ ‏»تخته یا قندهار«‏ ‏»سفر دارد<br />

آوارگی جنبه هم سیاه«‏ در»تخته مهاجرت است.‏ من عنصر<br />

سرگردانند.‏ مرزها بین عدهای سیاسی:‏ بُعد هم و افراد<br />

دارد:‏ وجود هم آن در گذشته یادآوری و نوستالژی خودشان<br />

زادگاه در و برگردند میخواهند که سالخوردهای بمیرند.‏<br />

از<br />

مهاجرت مثال دارد،‏ الیه چند مهاجرت هم ‏»پرزیدنت«‏ در آرام<br />

اما است،‏ رنگی خیلی فیلم ابتدای بیرنگی؛ به رنگ فقر،‏<br />

به ثروت از مهاجرت میروند،‏ بین از رنگها این آرام و کمتر ساختمانها میروید،‏ شهر حاشیه به هرچه یعنی میرسید....‏<br />

روستا به و میشوند تمام نهایتاً‏ و کمتر پرزیدنت<br />

وقتی بیراهی.‏ به راه از مهاجرت حتی یا و خشونت خشم،‏ میبیند کند،‏ فرار میخواهد یا راهه ط فق ه ن ته؛ بس را ا راهه ردم م ی کینهجوی راننده<br />

از اینجا را.‏ هوائی راههای که زمینی ه ب ه ک های بیراه د؛ بزن ه بیراه ه ب ه ک د میخواه ور<br />

همینط ود.‏ نمیش ی منته خصی مش د مقص چ هی راه<br />

هم آنها برای که داریم را فراریها گروه را<br />

خودشان تا میزنند بیراهه به خطر.‏ یعنی هیچ<br />

بیمقصد بیراهههای ولی بدهند،‏ نجات نمیکنند...‏<br />

تضمین کسی برای را رستگاری نوع اما<br />

شده،‏ تمام انقالب سیاسیاند.‏ زندانیان اینها بله.‏ میپرسیدند<br />

افراد بسیاری فرارند.‏ حال در همچنان اینها تجربه<br />

شما میگفتم من میکنند؟ فرار چرا اینها فیلم<br />

در گریزند.‏ فکر به همه موقعیتی چنین در نکردید.‏ مذاهب<br />

از فرار مضمون نوعی به هم مورچهها«‏ ‏»فریاد میشود.‏<br />

طرح مختلف به<br />

دیدم،‏ می را ‏»پرزیدنت«‏ فیلم که دیشب من آنجلو<br />

‏»تئو ساخته مه«‏ در اندازی ‏»چشم یاد یافتن<br />

دنبال به کودک دو آن در که افتادم » ۷ پولوس بگذرند،‏<br />

مرز از میخواهند ناشناختهشان،‏ پدر قربانی<br />

راه طی و کجاست مقصدشان نمیدانند ولی شبی<br />

در فیلم سراسر میشوند.‏ گرسنگی و تجاوز دو<br />

آن بیگانگی خوبی به ولی میگذرد،‏ مهآلود با<br />

را تجانسشان عدم و ناتوان و درمانده انسانِ‏ مکانی<br />

در آنقدر میدهد؛ نشان پیرامون محیط ‏»نامکان«اند.‏<br />

در گویی که بیگانهاند،‏ هستند که هویتجو<br />

آدمهای موقعیتِ‏ بودن مالیخوئیایی فیلم میدهد.‏<br />

نشان خوبی به را نام<br />

به هستند فیلم سری یک داریم،‏ زیاد ‏»رفتن«‏ فیلم راه<br />

یک و جاده یک در داستان یعنی جادهای«،‏ ‏»فیلمهای میافتد.‏<br />

اتفاق فر<br />

س ک ی ت روای اً‏ صرف رت مهاج م فیل ر ژان ی ول و<br />

‏»پرزیدنت«‏ فیلم در تجاوز صحنه مثال نیست.‏ بین<br />

متزلزل و باریک بسیار فاصله این نمایش آن<br />

اد ی را ن م ه،‏ فاجع و ادی ش ن بی ه،‏ گری و ده خن از<br />

ه ک ت انداخ ه«‏ م در ماندازی ‏»چش م فیل ه صحن به<br />

رقص و خنده و عروسی دهل صدای دور جایی درشکهای<br />

اسب دوربین که حالی در میرسد،‏ گوش ماشین<br />

زیر برفی،‏ سرمای در که میدهد نشان را شاد<br />

صدای میکشد.‏ را آخر نفسهای دارد و رفته محتضر<br />

اسب برای بچهها گریه صدای با خندهها تراژیک<br />

امر سرانجام،‏ یعنی میآمیزد.‏ هم به هم<br />

‏»پرزیدنت«‏ فیلم در میکند.‏ پیدا غلبه پیشبینیناپذیر<br />

حادثههای از سرشار مهاجرت شما<br />

حرفهای از االن میشود.‏ تصویر ناگهانی و نمیبینید.‏<br />

تراژدیک لزوماً‏ را مهاجرت که برمیآید د<br />

بای فر س یار بس و رود ب فر س د بای آدم د میگویی زو<br />

ج را ردن ک فر س د نبای و ی خام ود ش ه پخت ا ت آدمهای<br />

تنها کرد فکر و دانست لوکسی کارهای دنیا<br />

کشف و گردش صرافت به میتوانند متموّل سفری<br />

مهاجرت،‏ که میرسد نظر به ولی بیفتند.‏ مهاجر<br />

روح و جان ناگزیر مهاجرت،‏ در نیست؛ عادی ک تراژی ز ج ری تصوی ود میش ا آی د.‏ میکاه دام م داد؟<br />

دست به مهاجرت از امکاناتی<br />

ما به تکنیکی لحاظ به مهاجرتها ببینید دکور<br />

آنجا بسازم،‏ اتاقی در را فیلمی اگر من مثال میدهد.‏ جهان<br />

فیلم،‏ مکانِ‏ واقع،‏ در اما است،‏ فیلم ۸ لوکیشن و است.‏<br />

محدود آن لوکیشن به فیلم جهان سازد.‏ می را آن در<br />

میتوانید میشود.‏ وسیع لوکیشن این سفر با اما مثال<br />

ببینید.‏ فضا در را آدمها درونی حاالت جاها،‏ بسیاری رنگ<br />

چیز همه است،‏ شهر در داستان وقتی ‏»پرزیدنت«‏ در مجلل<br />

ساختمانهای است،‏ استقبال است،‏ جمعیت است،‏ پرزیدنت<br />

سفر با را قدرت رفتن دست از اما است،‏ غیره و صورت<br />

به خالی و برهوت بیابانهای به شدناش کشیده و دست<br />

از چیست؟ واقع در قدرت درمیآورم.‏ مشهود و بصری این<br />

مهاجرت است.‏ نبوده هم او حق که داشتههایی رفتن بدهم.‏<br />

نشان را قدرت خلع این من که میدهد را امکان 68


71<br />

است!‏<br />

دادن دست از تجربه همیشه مهاجرت واقع در سفری<br />

فیلمهای در آنکه دیگر نکته است.‏ طور همین بله شما<br />

دارید.‏ را مختلف آدمهای با شدن رو به رو امکان زندانی<br />

32 ورود دیدن توقع نشستهاید،‏ که اتاقی این در دیدن<br />

بیابان در ولی ندارید،‏ را اینجا به فراری سیاسی ما<br />

به داستانی امکانات مهاجرت است.‏ ممکن کسی هر داستان<br />

وارد را متنوعی و متعدد شخصیتهای تا میدهد نیست.‏<br />

ممکن صورت این غیر در که کنیم در<br />

هم را امکاناتی شما امکانات این کنار در ولی دادهاید.‏<br />

دست از خود وطن از<br />

نیست،‏ رفتن فقط واقع در مهاجرت هم طرف آن از ‏آفرین،‏ زیر<br />

درجه 10 دمای در ما فیلم این در هست.‏ هم دادن دست خیلی<br />

گرجستان اینکه برای کردیم،‏ کار بیابانها در صفر،‏ خود<br />

سبزی بیابانها که است زمستان در فقط و است سبز این<br />

ولی است،‏ آرامشآوری رنگ سبز میدهد.‏ دست از را زیر<br />

را آن من است.‏ اضطراب وسراسر اکسپرسیونیستی فیلم تا<br />

بیایند نظر به قهوهای بیابانها که ساختم درجه 10 دادن<br />

دست از حال در دائم که بدهم نشان را کسی موقعیت یک<br />

نیست،‏ رنگ مشت یک جز چیزی قدرت است.‏ رنگ بیابان<br />

اگر اما ماشین.‏ و ساختمان مشت یک شهر،‏ مشت پیک<br />

حالت شبیه میدیدید،‏ سبزی و درخت شما هم دادن<br />

دست از امکان مهاجرت بنابراین،‏ میشد.‏ رفتن نیک جامعه<br />

مختلف اقشار با شدن رو به رو امکانِ‏ است؛ قدرت آدم<br />

به قدرتمداری از پرزیدنت سفر مهاجرت،‏ این است.‏ کم<br />

و میگردد بر که میبینید هست.‏ هم خودش شدن هم<br />

بچه و است جمهور رئیس اول میشود؛ پدربزرگ کم دیگری<br />

جور را خودش تدریج به ولی جمهور؛ رئیس نوه و هستم بابابزرگ من میگوید بچه به و میکند تعریف ه<br />

ب درت ق از رت مهاج ی یعن ن ای تی.‏ هس ن م وه ن م ه و ت آوردن<br />

دست به شاید که دادن،‏ دست از فقط نه بیقدرتی؛ میشود<br />

پدربزرگ طویله در که آنجایی هست.‏ آن در هم احساس<br />

دچار مثال یا میآورد.‏ دست به چیزی من نظر به ای<br />

که میرسد خودآگاهی به گویی میشود؛ پشیمانی پای<br />

به توالت در که صحنهای در کردهام.‏ کارهایی چه وای!‏ دیگر<br />

یعنی نشسته،‏ توالت روی که میافتد روسپیای زن پایین<br />

از را زن این حاال انگار ممکن،‏ موقعیتِ‏ زشتترین میخواهد<br />

و میکند عفو طلب او از میبیند.‏ خدا شبیه قدرت<br />

به دوباره اگر میگوید ملتمسانه و دهد پناه او به واقع،‏<br />

در نمیکنم.‏ فراموش قبل مثل را تو لطف این برسم،‏ گرفته<br />

ارتفاع اما افتاده،‏ زمین به اینکه با من،‏ نظر به میفهمد.‏<br />

را خودش توهم بدون که رسیده جایی به است.‏ کنید<br />

تصور بود.‏ بهتر ما وضع میفهمیدند،‏ هم بقیه اگر اجزای<br />

چگونه من میافتاد،‏ اتفاق قصر یک در اینها همه چه<br />

به خودش از را آدم این عبور میدادم؟ ترتیب را داستان میدادم؟<br />

نشان شکل د،‏<br />

باش داده از را ز چی ه هم ر اگ ی حت ر مهاج ک ی می<br />

همراه به همهجا را چیز دو دستکم،‏ بازگویی<br />

و یادآوری مادری.‏ زبان و خاطرات برد،‏ مشترکی<br />

خاطرات که آنهایی با شیرین خاطرات یادآوری<br />

در میبخشد.‏ لذت او به دارند،‏ او با ه<br />

ک دارد انی کس ه ب از نی از ب م ه خ تل ای خاطرهه سوگواری<br />

بتواند تا اویند شریک خاطرات آن در ران<br />

مهاج و آوارگان از یاری بس ر،‏ دیگ وی س از د.‏ کن زندگی<br />

زبان آن در و زبان آنها وطن میگویند لوکیشن<br />

اخیر،‏ دهه دو در اقل حد میکنند.‏ خودتان<br />

شاید که است جایی شما فیلمهای ا<br />

تنه ه ن د.‏ رفتهای ا آنج ه ب ار ب ن اولی رای ب م ه ا<br />

ب د؛ طورن ن همی م ه ران بازیگ ه ک ه غریب کان م ا<br />

ب اه کوت ی زمان ی ط ه ک د کنی ی م کار ی آدمهای شاید<br />

فیلمبرداری،‏ از بعد و شدهاید آشنا آنها دیگر<br />

هم نامه‏ فیلم نبینید.‏ را آنها هرگز دیگر میکند،‏<br />

مضاعف را بیگانگی‏ این نیست.‏ فارسی و<br />

مکان غربت با مواجهه در شما ترفند گویا ولی رادیکالتر<br />

مهاجرت،‏ در دیگر انسانهای غریبگی یعنی<br />

دو،‏ هر با زدایی آشنایی فرآیند این کردن فیلم<br />

همین جهان است.‏ دیگر انسانهای و مکان فاقد<br />

که است روح بی و سرد چنان پرزیدنت،‏ د میگوی م فیل نامه شناس د.‏ میآی ر نظ ه ب ت هوی عناصر<br />

از تأثیری ولی است،‏ مخملباف ساخته فیلم<br />

این در ایرانی نشانهشناختی یا فرهنگی شاید<br />

ندانیم،‏ را فیلم شناسنامه اگر نیست.‏ آشکار گرجی<br />

یا روس کارگردانی را آن که کنیم گمان ت.‏<br />

اس اخته س آمدهاید<br />

دنیا به که جایی ببینید.‏ دیگری شکل به را این زادگاه<br />

اگر بدانید.‏ جهان از ای گوشه که جهان مرکز نه را چالوس<br />

یا باشی آمده دنیا به قزوین است،‏ ایران شما در<br />

من آمدهای.‏ دنیا به متفاوت ایران سه در زاهدان،‏ یا فرانسه،‏<br />

در مثال تا میکنم بیگانگی احساس بیشتر زاهدان تا<br />

میکنم آشنایی احساس راحتتر فرهنگی آدمی با فرهنگ.‏<br />

از شده دورنگاهداشته فردی آدمهای<br />

با و بیگانه لوکیشن در فیلمسازی شما کردهاید؟<br />

انتخاب کار سهولت برای راصرفاً‏ غریبه این<br />

موارد بسیاری در که نیست شکی البته آسانی<br />

به نتوان شاید مثال است.‏ ضروری کار در<br />

تجاوز صحنه بازی برای ایرانی بازیگری رد.‏<br />

ک دا پی پی روس م خان ش نف در ا ی ت«‏ ‏»پرزیدن و<br />

عوامل با کار اقتصادی‏ صرفه است ممکن یا ویزا،‏<br />

دردسر از باشد،‏ بیشتر ایرانی غیر لوکیشین د<br />

خواهی اف مع ر دیگ ز چی زاران ه و د آم و ت رف اینکه<br />

یا شماست انگیزه اینها آیا بود.‏ انتخاب<br />

سر پشت سینمائی و روایی منطقی و<br />

ت؟ اس ه نهفت م فیل اخت س رای ب ه بیگان ر عناص همه<br />

عرب و فارس و ترک که بگویید میخواهید قومیت<br />

و ملیت لباس درآوردن با را این و انسانند میدهید.‏<br />

نشان آنها تن از غیره و زبان و ملی<br />

بیهویت و بیجا انسان نمیکنید فکر ا<br />

آی ت؟ اس ان انس از ی انتزاع ری تصوی ی،‏ فرهنگ و دون<br />

ب دناش،‏ ب دون ب ان انس ورّ‏ تص ه ک ور همانط انسانی<br />

تعلّقات و خاص مکانی و زمان در بودن ن<br />

ناممک رد ف ه ب ر منحص ا ی ران دیگ ا ب ترک مش از<br />

او برهنگی با را انسان انسانیتِ‏ نمایش است،‏ را<br />

او شخصیت که خاطرههای و سرزمین و زبان است؟<br />

واقعبینانه میسازند،‏ خاطراتی<br />

آوردن دست به حال در ما اینترنت،‏ دنیای در اهل<br />

یا نمیشناسیمشان که هستیم کسانی با مشترک در<br />

ما اگر حتی مثالً‏ هستند؛ ما وطن جز کشورهایی خاطرات<br />

به میخوانیم را اخبارش وقتی نباشیم،‏ سوریه میشود.‏<br />

تبدیل ما گوید،‏<br />

می شما،‏ محبوب نویسنده ۹ کوندرا میالن ه محل اده افت ا پ ش پی ار اخب ه ب انها انس وال معم مهم<br />

رویدادهای اخبار تا دارند عالقه بیشتر خود دور.‏<br />

و ناشناخته سرزمینهای در کردهام،‏<br />

زندگی مختلف کشورهای در که من اما دارم؛ قبول افغانستان<br />

خبر که ندارد امکان افغانستان،‏ در سال دو مثال من<br />

چون است،‏ ایران عین من برای افغانستان،‏ نخوانم.‏ را داشتهام.‏<br />

پروژه 72 آنجا در به<br />

دوباره نمیروید،‏ افغانستان به دوباره شما اما د.‏<br />

میروی ری دیگ ای ج خیلی<br />

آدمها واقعا که رسیدهام نتیجه این به تجاربم با میشوم،‏<br />

صمیمی خیلی آنها با وقتی هستند.‏ هم شبیه سطحی<br />

الیههای بودن،‏ ترک و بودن ایرانی میکنم احساس است.‏<br />

ایستاده آدم زیرش بزنی،‏ کنار را آنها آنهاست.‏ وجود شکل<br />

کفر و ایمان امید،‏ اضطراب،‏ ترس،‏ عشق،‏ که آنجایی معنی<br />

زبان بدون انسان اینکه است.‏ یکی همه میگیرد،‏ کم<br />

سفرهای تجربه که آنهایی ساخته است دروغی ندارد،‏ . نیست.‏ طور این که دیدهام و رفتهام من داشتهاند.‏ که<br />

میگویم من رفتی؟ اسرائیل چرا گویند می من به مثال یا<br />

ماست دشمن اسرائیل که نمیکنم فکر این به نروم؟ چرا هرچقدر<br />

آنم.‏ روی من که است زمینی از تکهای اسرائیل نه.‏ جمله<br />

از میرسیم.‏ نتیجه این به بیشتر ما برود جلوتر زمان در<br />

زندگی به مجبور مردم میشود موجب اقتصادی عوامل هر<br />

ببینیم،‏ دیگر سال 30 بسا چه میشوند.‏ دیگر جاهای و<br />

عشق دارد.‏ مختلف ملیت سی بیست از دوستانی آدمی،‏ من<br />

دلیل همین به نمیشناسد.‏ جغرافیایی مرزهای دوستی اسرائیلی.‏<br />

کودک نگران که فلسطینیم کودک نگران قدر همان با<br />

نظر این از و انسانم اول وهله در من که میکنم فکر جهانیتر<br />

بیشتر میگذرد،‏ که هرچه مشترکم.‏ آدمها همه است.‏<br />

بوده من شانس این شاید میشوم،‏ فیلمهای<br />

ساختن به بیشتر ما کارگردانان از بعضی کسانی<br />

بیضائی.‏ بهرام مثل دارند،‏ عادت پرهزینه با<br />

میتوانند کیارستمی عباس مانند هم گروه<br />

طبعاً‏ بسازند.‏ را فیلمشان کم هزینههای در<br />

را بسیاری دشواریهای کند،‏ مهاجرت اگر اول،‏ خواهد<br />

سینمائیاش طرح برای سرمایهگذاری جلب بازمیماند.‏<br />

فیلمسازی کار از نتیجه در و داشت ، سورئال ساختهام:‏ فیلم مختلفی ژانرهای در من مثال<br />

میکنید فکر . سمبولیک...‏ رئال،‏ اکسپرسیونیستی،‏ چنین<br />

آمریکاییها اگر بود؟ چقدر ‏»پرزیدنت«‏ فیلم بودجه میکنند.‏<br />

خرج دالر میلیون 10 حداقل بسازند،‏ فیلمی شک<br />

من ولی بوده،‏ یورو هزار 800 فیلم این بودجه جاها<br />

خیلی ساختم.‏ دالر هزار 500 زیر با را این که ندارم کنند.‏<br />

کمک بیایند خواستم مردم از تلویزیون طریق از دو<br />

در را انقالب صحنههای تمام بودند.‏ ارزان لشکر سیاهی طول<br />

روز 10 کارها این دیگر کارگردان هر برای گرفتم.‏ روز دیدند؛<br />

آموزش ساعت چند داوطلبان از بعضی میکشد.‏ کردند.‏<br />

بازی را مردم نقش هم گروهی شدند،‏ سرباز عدهای نیستند؟<br />

حرفهای کدام هیچ مردم<br />

لشکرها سیاهی اما آوردم،‏ تئاتر از را بازیگرها یکی<br />

آن و سرباز دیگری شده،‏ پلیس یکی عادیاند؛ جلوی<br />

چگونه گرفتهاند،‏ یاد تازه اینها تمام انقالبی،‏ میسازم<br />

سریع و ارزان را فیلم من شوند.‏ ظاهر دوربین صورت،‏<br />

این غیر در نشود.‏ آن دامنگیر تولید مسائل که بیشتری<br />

فیلم طوری این شد.‏ خواهد اصلی دغدغه بودجه فردا<br />

پس بابا گفت آمد حنا بار یک بسازم.‏ میتوانم 70


از<br />

قایق هزار با تاجگذاریش سالگی 60 مناسبت به ملکه تو<br />

و تماشا میآیند هم مردم میشود.‏ رد تایمز رودخانه مرضیه<br />

با گفت نداریم.‏ سناریو گفتم بسازی.‏ فیلم باید با<br />

نشستیم مرضیه و من وقت،‏ همان رفت.‏ و کنید پیدا رفتیم<br />

شبانه کردیم.‏ تعریف سناریویی و زدیم حرف هم دوربین<br />

و لباس داشتیم وقت روز یک آوردیم.‏ گیر بازیگر را<br />

خبر این اینکه از بعد نیم و روز یک کنیم.‏ تهیه داستانی<br />

فیلم یک بودجه،‏ دالر یک حتی بدون شنیدیم،‏ هستند.‏<br />

آن در جمعیت نفر هزاران که ساختیم دقیقهای 20 که<br />

است پناهندهای داستان فیلم،‏ است.‏ آن در هم ملکه ندارند،‏<br />

او به توجهی مردم ولی میکند،‏ غش ملکه جلوی به<br />

من هستند.‏ ملکه برای دادن تکان دست سرگرم چون پرداختهام.‏<br />

حادثه آن حواشی ساخت.‏<br />

بودجه بدون نمیتوان را فیلمها بعضی البته ولی<br />

نداد.‏ آنها به غذا اما آورد،‏ لشکر سیاهی نمیشود میسازم.‏<br />

فیلم کوچک تیمی با باشد،‏ خودم دست اگر گرجی<br />

کننده تهیه آن مثال که میآید پیش گاهی البته که<br />

حالی در بود،‏ آورده را نفر 50 بودجهاش توجیه برای آنجا<br />

بیجهت بقیه میساختیم.‏ را فیلم نفر 87 با ما مینیبوس<br />

یک با ما ولی بود،‏ آنجا ماشین 14 بودند.‏ من<br />

کاش نمیگویم اصال نتیجه،‏ در میآمدیم.‏ و میرفتیم نمیساختم.‏<br />

را فیلمها این بودم ایران اگر من بودم.‏ ایران است.‏<br />

توانا موجودی فیلمساز،‏ سرمایهگذاری<br />

یا بودجه کمبود لزوماً‏ این ولی دچار<br />

را هنرمندان از خیلی که نیست اقتصادی مهاجرت<br />

میکند.‏ هنری آفرینش در اختالل خلق<br />

از را آدم ذهن میتواند که است شوکی نیست؟<br />

طور این کند.‏ ناتوان هنری ‏»آمدند«‏<br />

که آنهایی و ‏»ماندند«‏ که آنها بین من،‏ نظر به دارد.‏<br />

وجود ظاهری تفاوت یک فقط کوچیدند،‏ خارج به و هنوز<br />

اند،‏ آمده خارج که هم وقتی حتی افراد بعضی اما<br />

آمدهایم،‏ بیرون تهران از ما میگویند ‏»ماندهاند«.‏ هم<br />

موقع همان من است.‏ نیامده بیرون آنها از تهران غیر<br />

در بودم؛ آمده بیرون فرهنگ آن از بودم،‏ ایران در که هیچ<br />

فیلم این نمیساختم.‏ را عاشقی«‏ ‏»نوبت صورت این مهاجرت<br />

اول واقع در ندارد.‏ همخوانی فرهنگ آن با کجایش کنم.‏<br />

بیرونی مهاجرت که شدم مجبور بعد کردم درونی نکردهام؛<br />

مهاجرت جایی به جایی از من آنکه دیگر نکته دارم.‏<br />

یاد به را رفتنهایم فقط رفتهام.‏ جایی از فقط من بپرسی<br />

من از اگر حتی هستم.‏ رفتن حال در همیشه واقعا اگر<br />

دانم.‏ نمی میگویم میسازی،‏ کجا را بعدی فیلم که حقیقت<br />

گویی نمیدانم.‏ میسازی،‏ چه به راجع بگویی جلوهای<br />

تا کنم،‏ کشف را آن میخواهم که هست پنهانی میپرم،‏<br />

بلکه میدَوَم،‏ میروم،‏ سویش به میدهد،‏ نشان یک<br />

هم این نبود.‏ هم این نه که میبینم دوباره ولی تجو<br />

جس و تن گش و ن رفت ن ای ود.‏ ب ال خی و ایه س و راب س ‏»رفتن«!‏<br />

به است شده تبدیل من زندگی دارم.‏ دوست را در<br />

شخصیام لوازم نداریم.‏ خانهای هم هستم که اینجایی همین<br />

هم همسرم میشود.‏ جا کوچک خلبانی کیف یک زندگی<br />

زمین روی ما رفتنیم.‏ آماده همیشه ما است.‏ طور برویم.‏<br />

آنجا باید باشیم،‏ مفید بتوانیم کجا هر و میکنیم جلد<br />

هزار دو حدود زندان،‏ در زندگی نیم و سال سه طی جامعهشناسی.‏<br />

و روانشناسی تا گرفته رمان از خواندم،‏ کتاب اثر<br />

فوری کتابی هر خواندن نبود مهم نداشتم.‏ دیگری کار میکردم.‏<br />

فکر آنها به من زمان،‏ طی دهد.‏ نشان را خودش کشور<br />

70 به شاید تاکنون دارم.‏ دوست هم را کردن سفر به<br />

بودیم.‏ دوست خیلی ۱۰ پور امین قیصر با باشم.‏ رفته‏ من<br />

میدادم جواب میکنی!‏ تغییر چقدر تو میگفت من نمیخوانم<br />

کتاب من میکنم.‏ تغییر کتابی،‏ هر خواندن با که<br />

میگذارم و شوم؛ دگرگون که میخوانم بدانم،‏ که بریزد.‏<br />

هم به را باورهایم ۱۶(<br />

)Sir Charles Spencer Chaplin( چاپلین اسپنسر چارلز سِر -۱ یکی<br />

چارلی،‏ و چاپلین چارلی به معروف ۱۹۷۷(، دسامبر ۲۵ ۱۸۸۹- آوریل و<br />

هالیوود برجستهی آهنگساز همچنین و کارگردانان و بازیگران مشهورترین از هستند.‏<br />

صامت و کمدی او فیلمهای بیشتر است.‏ اسکار جایزه برندهی ورشو-‏<br />

۱۹۴۱ ژوئن ۲۷( )Krzysztof Kieślowski( کیشلوفسکی کریشتوف -۲ بود.‏<br />

لهستان کشور اهل فیلمنامهنویس و کارگردان ورشو(‏ ۱۹۹۶ مارس ۱۳ ۲۹<br />

-۱۹۳۲ آوریل ۴( )Andrei Tarkovsky( تارکوفسکی آرسنیویچ آندری - ۳ خود<br />

اول فیلم پنج وی بود.‏ روسی برجسته فیلمساز و کارگردان ۱۹۸۶( دسامبر فیلمبرداری<br />

سوئد و ایتالیا در ترتیب به او آخر فیلم دو ساخت.‏ شوروی در را زمینهای<br />

با بودن،‏ معناگرایانه به میتوان او فیلمهای مشخصههای از شدند.‏ و<br />

داراماتیک ساختار در بودن نامتعارف بلند،‏ برداشتهای همراه متافیزیکی،‏ کرد.‏<br />

اشاره فیلمبرداری تکنیک از هنرمندانه استفاده در<br />

۱۳۱۲ آذر )۲ شریعتی علی دکتر به مشهور مَزینانی،‏ شریعتی علی ۴- نویسنده،‏<br />

انگلیس(‏ ساوتهمپتون،‏ ۱۳۵۶ خرداد سبزوار-‏‎۲۹‎ کاهک،‏ روستای و مذهبی فعاالن و مبارزان از دینی،‏ پژوهشگر تاریخشناس،‏ جامعهشناس،‏ بهصورت<br />

‎۴۴‎سالگی در که بود،‏ ایران اسالمی انقالب نظریهپردازان از و سیاسی کبری<br />

زینب مقبره‏ نزد مکانی در وی آرامگاه درگذشت.‏ انگلستان در مشکوکی است.‏<br />

سوریه دمشق در اعضای<br />

از تبریزی،‏ مادری و سبزواری پدری از تهران(‏ ۱۳۲۱ ‏)زاده نبوی بهزاد ۵- انقالب<br />

از بعد و قبل سیاسی فعاالن از و اسالمی انقالب مجاهدین سازمان ارشد میشود.‏<br />

یاد پیر«‏ ‏»چریک به ایران سیاست عرصه در وی از میرود.‏ شمار به محمدرضا<br />

رجایی،‏ محمدعلی دولت در اجرایی امور در وزیر نخست معاون او میرحسین<br />

دولت در سنگین صنایع وزیر موسوی،‏ میرحسین و کنی مهدوی و<br />

اسالمی شورای مجلس ‏ششم دوره در مجلس رئیس نایب و نماینده موسوی،‏ دارای<br />

وی است.‏ بوده عراق و ایران جنگ دوران در اقتصادی بسیج ستاد ریاست میباشد.‏<br />

پلیتکنیک دانشگاه از الکترونیک لیسانس مدرک Landscape in the Mist - ۶<br />

۲۴<br />

-۱۹۳۵ آوریل ۲۷( )Theo Angelopoulos( انگلوپولُس تئودوروس - ۷ یاد<br />

آنجلوپولوس عنوان با او از فارسیزبان رسانههای بیشتر در که ۲۰۱۲( ژانویه ۱۳۸۳<br />

سال وی بود.‏ یونانی تهیهکننده و فیلمنامهنویس کارگردان،‏ میشود،‏ جایزه<br />

گریان«‏ ‏»دشت فیلم برای فجر فیلم جشنواره دوره سومین و بیست در سینمای<br />

مورد در او کرد.‏ دریافت را معناگرا سینمای بخش داوران هیئت ویژه و<br />

روان بسیار است،‏ شعر یک مانند حقیقت در ایران سینمای گفت:‏ ایران جذب<br />

را انسان برآن،‏ حاکم صفای و سادگی مینشیند.‏ انسان دل بر و شیرین میکند.‏<br />

فیلمبرداری<br />

محل Location ۸- چکسلواکی(‏<br />

برنو،‏ در ۱۹۲۹ آوریل،‏ )1 )Milan Kundera( کوندرا میالن ۹- سال<br />

از و میکند زندگی فرانسه در ۱۹۷۵ سال از که است چک اهل نویسنده شدهاست.‏<br />

فرانسوی شهروند یک ۱۹۸۱ مدرس<br />

نویسنده،‏ ۱۳۸۶( آبان 8 ۱۳۳۸- اردیبهشت )۲ امینپور قیصر ۱۰- در<br />

1358 در که بود شاعرانی جمله از او بود.‏ ایرانی معاصر شاعر و دانشگاه تا<br />

و بود تأثیرگذار هنری حوزه شعر واحد فعالیتهای استمرار و شکلگیری داشت.‏<br />

همکاری واحد آن با ۱۳۶۶ سال جامعهشناسی<br />

پایه‏ متن را آن که نوشت را » بیگانه فرد در انحراف « مقاله‏ ۱۹۰۸ سال در آلمانی جامعهشناس زیمل گئورگ در<br />

‏»بیگانه«‏ میکند.‏ ابداع خاص وضعیتی توصیف برای را ‏»بیگانه«‏ فنی مفهوم زیمل مقاله،‏ این در میدانند.‏ مهاجرت بلکه<br />

نیست؛ میشود جایی وارد موقت طور به که فردی یا ندارد تعلق جامعهای به که فردی بهمعنای مقاله این بیاید<br />

جامعه بیرون از که نیست آوارهای یا سرگردان میماند؛ و میآید جایی از که است کسی او دارد.‏ بینابینی معنایی جامعهشناسی<br />

به ‏»بیگانه«‏ مفهوم باشد.‏ داشته قرار جامعه از بیرون کامال یعنی نیست،‏ هم مطلق بیگانۀ او برود.‏ سپس و نآ با نمیتوانند که میکند اشاره جامعه در افراد برخی بینابینی وضعیتهای به بلکه نمیشود،‏ محدود مهاجرت متفاوت<br />

دارند نژادی یا طبقاتی اجتماعیِ‏ فاصله‏ که افرادی با زیملی بیگانه‏ این،‏ وجود با کنند.‏ نزدیکی احساس کامال است.‏<br />

نزدیک آن به هم و دارد فاصله جامعه از هم پارادوکسیکالی و ناهمساز طور به بیگانه است.‏ درباره<br />

حتی وضعیت این هستند.‏ وضعی چنین دچار اجتماعی لحاظ به خود ‏)مقصد(‏ دوم کشورهای در نیز مهاجران صدق<br />

بردهاند،‏ ارث به را خود جامعهنیاکان غیربومی عناصر از برخی که نیز سوم نسل بسا چه و دوم نسل ‏مهاجران برگزیدهاند<br />

زندگی برای دلیلی هر به یا بردهاند پناه آن به و آزادترند آن در که جامعهای به سویی از آنان میکند.‏ آنان<br />

دارند.‏ جامعه‏ آن اعضای از متفاوت حافظهای نهایت در چون دورند،‏ خود جامعهمقصد از دیگر سوی از نزدیکند،‏ داشت.‏<br />

خواهند متفاوتی جایگاه نیز اجتماعی ‏مراتب سلسله در مقصد،‏ جامعه‏ از متفاوت جمعیِ‏ حافظۀ داشتن بر افزون ظاهرا<br />

که شغل حتی ندارد.‏ را اولیه جایگاه قطعا مقصد جامعه‏ در دارد،‏ خاصی جایگاه بومی جامعه‏ در معلم یک اگر دارد.‏<br />

غیرهمسانی اجتماعی تعاریف متفاوت جامعه‏ دو در است اجتماعی ابژکتیو و عینی ویژگی یک نقش<br />

بررسی برای اجتماعی«‏ هویت حفظ در جستاری اردوگاهی:‏ ‏»تجربه‏ کتاب در اتریشی جامعهشناس پوالک میشاییل پاسخ<br />

پی در کتاب این در او میپردازد.‏ اردوگاه چون دشواری تجربههای به او هویت تغییر در فرد جامعهبرای تغییر جدید<br />

شرایط با را خویش خود،‏ اجتماعی و فردی حافظه‏ از مراقبت عین در میتواند فرد چگونه که است پرسش این جمعی<br />

حافظه‏ ندارد.‏ نقشی آن در حافظه که است دیگر سازوکاری نیازمند بقا واقع،‏ در کند.‏ تحمل را آن و دهد وفق میشوند<br />

محیطی وارد افراد نیست.‏ کار در جمعی حافظه‏ هیچ که چرا ندارد،‏ اردوگاه در معادلی هیچ اردوگاه در افراد خاصی<br />

فرایند درونیسازی فرایند و جامعهپذیری دارند؛ وجود عادتها فقط دارد.‏ وجود فردی حافظههای تنها که میکنند<br />

تالش افراد چگونه اینکه داد.‏ تعمیم نیز مهاجر جامعه‏ به را وضعیت این میتوان اجتماعی بُعد در دارند.‏ بپذیرند.‏<br />

را جدید جامعه‏ ترتیب این به و زنند پیوند خود جمعی حافظه‏ به را میزبان کشور حافظهجمعی بسیاری<br />

که چیزی است؛ حافظهجمعی کسب فرایند همین میزبان کشور در مهاجران هویتپذیری بخش دشوارترین نیست،‏<br />

بد لزوما این البته میمانند.‏ باقی زیملی بیگانه‏ وضع در همواره و نمیشوند موفق آن انجام به مهاجران از حافظه‏<br />

ابعاد تمام سریعتردهد.‏ پیشرفت حتی و بیشتر عمل آزادی امکان مهاجر به است ممکن امر همین چنانکه مقصد<br />

کشور جمعی هویت به توجه بدون میتوانند مهاجران برخی دلیل،‏ همین به نیستند.‏ پیشبرنده لزوما جمعی نیست.‏<br />

طور این همیشه اما کنند.‏ طی بومی افراد به نسبت بیشتری سرعت با را اجتماعی سلسلهمراتب پلههای خود نیست.‏<br />

سادهای امر ‏مهاجرت پیچیده وضعیت فهم 72


از<br />

است اجتماعپذیرتر خانه محیط در و کودکی از که فردی مثال دارند.‏ اهمیت بسیار روانشناختی عوامل فردی بُعد در خود<br />

زادگاه کشور از تلخی بسیار تجربه‏ که کسی یا شود.‏ جدید جامعه‏ وارد آسانتر است،‏ انزواطلب اصوال که کسی اقتصادی<br />

مهاجر یا باشد سیاسی پناهنده‏ فردی اینکه دارد.‏ مقصد جامعه در جدید روابط ایجاد برای بیشتری انگیزه‏ دارد،‏ شود.‏<br />

جامعهپذیری در مقاومت باعث است ممکن گاهی مهاجرت در اجبار میکند.‏ ایجاد تفاوت آنها جامعهپذیری در مبدأ<br />

کشور به بازگشت وسوسه‏ که مهاجرانی است.‏ فردی حافظه‏ تغییر در است دخیل مستقیما عوامل از نیز افراد سن میشوند.‏<br />

موفق نو هویت کسب به دیرتر همواره دارند را فرایند<br />

در فرد فکری و رفتاری عادتهای مجموعه‏ دارد اهمیت همه از بیش آنچه هویتپذیری،‏ فردیِ‏ وجهِ‏ در تحلیل<br />

نحوه‏ دیگران،‏ با برخورد خوردن،‏ غذا در بالیده،‏ سنتی جامعهای در که کسی نمونه،‏ برای است.‏ جامعهپذیری غیر<br />

کامال جامعهای وارد اگر فردی چنین دارد.‏ متفاوتی عادتهای خود از تصور حتی و دیگری رفتار عرفی و اخالقی جدیدی<br />

هویت میتواند کرده انتخاب خود را خویش فردی ارزشهای که کسی از سختتر شود،‏ فردگرایانه و سنتی کشور<br />

در مشابه جامعهای یا میکند تالش میدهد،‏ بها او ارزشهای به که جامعهای غیاب دلیل به او کند.‏ کسب توسعه<br />

حال در مسلمانِ‏ جوامعِ‏ در افراد مشکالت از یکی کند.‏ مقاومت جدید هویت برابر در است ممکن یا بیابد،‏ مقصد دارد<br />

خود از خویشاوندی خانوادگی-‏ تصوری که کسی برای جدید هویت کسب دارد.‏ ریشه مساله این در غربی،‏ جوامع با بلکه<br />

نیست،‏ فرد عادتهای بر ارزشگذاری مساله داشت توجه باید نیست.‏ سادهای چندان کار فردمحور جامعهای در است.‏<br />

خود جدید جامعه‏ در مهاجر فرد تعامل ‏نحوهی مساله امید<br />

به را ایران ‏»من میکنیم:‏ استناد فرانسه در ایرانی ساله‏ پناهنده‏‎۵۰‎ یک اظهارات به نکته این بهتر فهم برای بگیرم<br />

یاد فرانسه زبان نکردم فکر هیچوقت من کنم.‏ خارج مغزم از را فکر این نمیتوانم و کردم ترک سریع بازگشتی ندارم.‏<br />

جامعه این با تطابق به عالقه وجه هیچ به وجودم عمق در اینکه برای نیستم.‏ یادگیری به قادر حال هر در و است.«‏<br />

دردناک برایم فکر این و است من مملکت کشور این که کنم فکر مجبورم بدهم،‏ تطبیق محیط با را خودم اگر سختتر<br />

زندگی میکند کار فرانسویها با که من شوهر ‏»برای میگوید:‏ پاریس ساکن ساله ۳۲ پناهنده‏ خانم یک یا شخصی<br />

دنیای و هستم خانهام در الاقل من است.‏ آگاه است خارجی و مهاجر یک اینکه به روز مدت تمام او چون است.‏ میکنم.«‏<br />

زندگی خارجی کشور یک در که میکنم فراموش کلی به گاه و آوردهام وجود به خانه در را خودم ۱۹۱۰<br />

تراخم،‏ بیماری بررسی برای Eliss جزیره در آمریکا به مهاجران چشم معاینه 75<br />

سالها<br />

تا معموال افرادی چنین آشناست.‏ بیش و کم موضوعی اجباری مهاجران برای آن دشواریهای و هویت بازتعریف و عوامل هرچه میکنند.‏ تعریف گذشته به ارجاع با را خود هویت و میزنند سرباز جامعهمقصد به نزدیکشدن از خردسال<br />

فرزند داشتن مثال میشود.‏ بیشتر هویت تغییر میزان باشند بیشتر جامعهمقصد به پیوستگی بهانههای بیشتر<br />

جامعهپذیری موجب نیز مبدأ کشور به بازگشت از ناامیدی ‏میشود.‏ جامعه با ارتباط باعث مقصد جامعه در بیشتری<br />

قوام جدید هویت به میتواند مناسبتر اجتماعی جایگاه کسب یا زبان چون مهارتهایی کسب یا میشود ببخشد.‏<br />

آن<br />

تغییر و جدید هویت پذیرفتن در زنان معموال است.‏ موثر هویتپذیری در نیز جنسیت مهاجرت،‏ نوع بر افزون به<br />

نیمهغربی و غربی جوامع که مکملی نقش دلیل به هستند شاغل که مهاجری زنان دارند.‏ مردان از بیشتری انعطاف یتشآ راحتتر است زنستیز کمتر که جامعهای با دلیل همین به و میکنند پیدا مستقلتری هویت میدهد آنها گذشته<br />

به نسبت بدتری وضعیت مهاجرت نخست سالهای در ویژه به شغلی نظر از معموال مهاجر مردان میکنند.‏ رفتهاند.‏<br />

زبان کالس به مردان برابر چهار زنان آمارها برابر ندارند.‏ خود جدید هویت به عالقهای دلیل همین به و دارند مهاجر<br />

پذیرای کشور جز دیگری کشور در را خود جوانی و نوجوانی دوره‏ که نیستند کسانی شامل تنها مهاجران اما دارند،‏<br />

هویتپذیری برای بیشتری فرصت سویی از آنها دارند.‏ متفاوتی وضعیتهویتی دوم نسل مهاجران گذارندهاند.‏ هویتی<br />

بحران دچار خانوادگی فرهنگ و لهجه نژاد،‏ جمله از دیگر احتمالی عوامل دلیل به است ممکن دیگر سوی از نسبت<br />

نمیتوانند دلیل همین به نیستند،‏ برخوردار اولیهای سخت هویت از اولیها نسل برخالف دومیها نسل شوند.‏ بازگشته<br />

ایران به سپس و آمده فرانسه به و کرده ترک را ایران سالگی ده در که دختری تجربه‏ در باشند.‏ خودآگاه آن به حال<br />

در من کردهای.‏ رهایش پیش مدتها که گرفت ریشه سرزمینی در دیگر بار ‏»نمیتوان میبینیم:‏ را مشکل این یکی در افتان تنهایی،‏ به که هستم ناچیزی حلقه‏ بلکه نیستم،‏ زنجیری حلقهیمفقودهیچ که میدانم خوب حاضر است.«‏<br />

حرکت در دنیا دو میان مرز بر دیگری،‏ در خیزان و دنچ از آنها که معنا این به دارند،‏ اولیها نسل از رادیکالتری وضعیت ‏»هویت«‏ مساله‏ چشمانداز از نسلدومیها و هستند متفاوتی افراد مقصد جوامعی در افراد این هستند.‏ زیملی بیگانه‏ مصداق بیشتر و میشوند تغذیه کلی حافظه‏ پذیرش<br />

با میتوانند کنند،‏ عبور نخست سالهای هویتی آشفتگیهای از بتوانند اگر آنها دارند.‏ خاصی قابلیتهای نوعی<br />

به دومیها نسل دهند.‏ نشان خود حرفه‏ و رفتار در بیشتری خالقیت دارند،‏ که مشکالتی رغم به جامعهمقصد،‏ افقهای<br />

دلیل،‏ همین به و کردهاند طی متفاوت شکلی به میکند طی کودک یک معموال که را ‏»کارآموزی«‏ فرایند منابع:‏<br />

دارند.‏<br />

خود مقابل در بیشتری تجربه‏ ارزشهای<br />

و فرهنگ کرد اشاره آن به میتوان هویتپذیری و هویت متعدد مؤلفهای میان از که دیگری مهم بخش اما غیرغربی<br />

جوامع بیشتر نزدیکی است.‏ شده بیشتر اطالعات تبادل و روابط گسترش واسطه‏ به که است جهانشمولی دچار<br />

چندان جدید جوامع با مواجهه در افراد که شده موجب محدود،‏ و مشخص سطحی در کم دست غربی،‏ جوامع به گسترش<br />

جهانی،‏ سلبریتیهای ظهور میکند.‏ اثبات بیشتر را واقعیت این جوانتر نسلهای به مراجعه نشوند.‏ مشکل جمله<br />

از متفاوت فرهنگهای با سازگار کاالهای ورود همچنین دیگر،‏ کشورهای مسائل کردن پیدا اهمیت و اخبار بیشتر<br />

مراتب به ۲۰۰۰ و ۱۹۹۰ دهه‏ متولد افراد است.‏ کرده آسانتر را جدید محیط با تطبیقپذیری که است مواردی بیشتر<br />

آشکارا ایران ساکن ایرانی نوجوان و جوان یک میکنند.‏ نزدیکی احساس یکدیگر با ۱۹۷۰ و دهه‏‎۱۹۶۰‎ متولدان از دارد.‏<br />

جدید جهان با تطبیق در کمتری مشکالت مهاجرت صورت در و میشناسد را مرزها از بیرون جهان به<br />

میتوان قطعا یافت.‏ آن برای نهایی راهحل نمیتوان و نیست ساده مهاجران برای مقصد جوامع در مسالههویت نرمال<br />

زیست فقط مساله اما کرد،‏ تشویق عادی زندگی به را فرد و داد کاهش را هویتپذیری عوارض پاتولوژیک لحاظ نیازمند<br />

آن بررسی که است پیچیده و بعدی چند پدیدهای هویت تغییر نیست.‏ مهاجر فرد هویتیابی آسیبشناسی و افراد<br />

جامعهشناس پوالک،‏ میشاییل شاید که است دشواری همین دلیل به است.‏ حقوقی و سیاسی و اخالقی بررسی مشکالت<br />

حل راه یافتن پی در اولویت،‏ لحاظ به نه و الزاما نه فکری،‏ ‏»تبیین ‎۱۹۰۰‎مینویسد:‏ وین کتاب در حاشیه مهاجران<br />

هویت مساله‏ نخست باید ما است«.‏ مشکالت آن وجود پذیرش برای بیشتر توانایی کسب پی در بلکه نیست،‏ بشناسیم.‏<br />

رسمیت به مشکل یک عنوان به را 1. Nader Vahabi, Sociologie d’une mémoire déchirée : le cas des exilés iraniens, préface de Farhad Khosorokhavar,<br />

Paris, l’Harmattan, 2008.<br />

۲۰۰۹.<br />

کلن،‏ مهاجرت،‏ در ایرانیان ناصحی،‏ ویدا ۲. 3. Michael Pollak, L’expérience concentrationnaire : essai sur le maintien de l’identité sociale, Métailié, 1993.<br />

4. George Simmel, «Digestion sur l’étranger» [1908], in L’Ecole de Chicago: Naissance de l’écologie urbaine, Paris,<br />

Aubier, 1990, pp. 53-59.<br />

74


کشور،‏<br />

خارج ایرانی رسانههای تاریخچه‏ از پرسیدن برای و تأثیرها و رسانهها،‏ این پیدای و پنهان جذابیتهای گفتوگو<br />

روزنامهنگاری با آنها،‏ با مرتبط چالشهای در<br />

آسيا و خاورميانه منطقه رييس سالها که کردم مخاطبترين<br />

پر از بسيارى سردبيرى و بوده بىبىسى پشتو،‏<br />

اردو،‏ فارسى،‏ عربى،‏ جمله از شبكه،‏ اين بخشهاى اين<br />

در او كارهاى از داشته.‏ عهده بر را چينى و هندى است.‏<br />

بوده بیبیسی فارسی تلویزیون راهاندازى سالها رسانههای<br />

امروزی موقعیت و تاریخ درباره‏ آفاق،‏ بهروز با تهیهکنندهرادیویی-‏<br />

و روزنامهنگار او زدم.‏ حرف ایرانی مهاجر پروژههای<br />

به روزها این که است باسابقهایرانی تلویزیونی با<br />

شما گفتگو،‏ این خواندن با میدهد.‏ مشاوره رسانهای آشنا<br />

مطبوعاتیای کارشناس و تحلیلروزنامهنگار و نگاه مثبت<br />

نسبتاً‏ نگاه کشور خارج رسانههای به که میشوید فضای<br />

بر رسانهها این تأثیر نوع از او دارد؛ مطمئنی و با<br />

و میگوید کشور از خارج و داخل ایرانیان جامعه‏ فکری موجهای<br />

و رسانهها این تاریخی فرودهای و اوجها بررسی خارج<br />

رسانههای اهمیت و دامنهتأثیر از ایرانیان،‏ مهاجرت را<br />

کشور خارج رسانههای رقیب او میکند.‏ صحبت کشور چرایی<br />

میداند.‏ داخلی،‏ رسانههای نه کوچک،‏ رسانههای بخوانید.‏<br />

گفتوگو این را آن در<br />

نشریاتِ‏ انقالب پسا-‏ تاریخچه‏ از میتوانیم آیا رسانههای<br />

تاریخ بخواهید اگر بزنیم؟ حرف تبعید بدهید،‏<br />

توضیح را ۵۷ انقالب از پس ایرانِ‏ از تبعیدی میکنید؟<br />

شروع تاریخی چه و نشریهای چه از انقالب<br />

از پیش سالها به میتوانیم میتوانیم؛ قطعا بله،‏ نشریه<br />

بزنیم.‏ حرف تبعید در نشریات از و برگردیم هم ۵۷ هر<br />

نیست.‏ ایران یا معاصر دوران به منحصر تبعید،‏ در را<br />

خود وطن در رشد و بیان امکان تفکر که جا،‏ هر وقت،‏ است.‏<br />

کرده هجرت آزادتر و دیگر سرزمینهای به نداشته،‏ اصالحطلب<br />

نشریات مثال،‏ مشروطه جنبش زمان ایران،‏ در همت<br />

به مثال میشدند.‏ منتشر ایران از خارج در بسیاری که<br />

میشد چاپ لندن در ‏قانون روزنامهی ملکمخان اسدآبادی<br />

جمالالدین سید بود.‏ قاجار حکومت تند منتقد میکرد<br />

متشر پاریس در را ‏الوثقی عروة روزنامهیمعروف خواننده<br />

و میشد توزیع اسالمی ممالک از بسیاری در که علی<br />

همت و دبیری به صوراسرافیل معروف نشریه داشت.‏ و<br />

توقیف اینکه از بعد میشد،‏ منتشر ایران در دهخدا اکبر سوئیس<br />

در تبعید-‏ در را آن از شماره‏ چند دهخدا تعطیلشد،‏ میآمد.‏<br />

در دهلی در که بود حبلالمتین روزنامه منتشرکرد.‏ مشروطه<br />

دوره در افکار بیداری در زیادی تأثیر همه اینها در<br />

تقیزاه سیدحسن جنگ،‏ دوران در بعدتر،‏ کمی داشتند.‏ مهم<br />

نویسندگان که میکرد منتشر را مجلهیکاوه برلین ترکیبی<br />

اینها همه محتوای مینوشتند.‏ آن در شاخصی و جهات،‏<br />

بسیاری از و بود فرهنگی و ادبی و سیاسی مباحث از امروز<br />

که کاری به ایران،‏ برای آرزوها و انگیزهها در مثال در<br />

داشتند.‏ شباهت میکنند،‏ کشور از خارج رسانههای است.‏<br />

باقی همچنان که است حکایت همان شاید واقع هم<br />

دیگر استبدادی حکومتهای در و دنیا دیگر جاهای در شوروی<br />

دوران در است.‏ داشته رواج تبعید در انتشار سنت مثال<br />

یا شرقی،‏ اروپای سابق کمونیستی حکومتهای و به<br />

متعددی نویسندگان و روشنفکران نازی آلمان دوره در کار<br />

بتوانند و باشند امنتر که رفتهاند دیگر سرزمینهای موج<br />

انقالب از پس ایران،‏ از مهاجرت اما بنویسند.‏ و کنند دورههای<br />

به میتوان هم ‏را همان و بود.‏ تازهای و بزرگ کرد.‏<br />

تقسیم مختلف میکنید؟<br />

تقسیم چطور را دورهها این شما از<br />

که کسانی بیشتر انقالب از پس نخست سالهای در حکومت<br />

به سیاسی و فکری نظر از کردند،‏ مهاجرت ایران مهاجرت<br />

آمریکا به بیشتر اینها بودند.‏ نزدیکتر قبلی گرفت،‏<br />

شکل دوره آن در که رسانههایی بیشتر کردند.‏ لسآنجلسی<br />

رسانههای به امروز که بودند همانانی خودشان<br />

نگاه و زبان و محتوا رسانهها،‏ این معروفاند.‏ فرو<br />

وعده و گذشته یادآوری از بود ترکیبی که داشتند را بعدتر،‏<br />

کمی ایران.‏ به بازگشت و انقالب حکومت ریختن و سیاسی محدودیتهای و سانسور که دههشصت،‏ در آغاز<br />

تازهای مهاجرت موج شد،‏ بیشتر ایران در اجتماعی که<br />

روشنفکرانی و لیبرال و چپ گروههای از بار این شد،‏ اروپا<br />

آنها اغلب مقصد بودند.‏ انقالب متحد حتی بعضاً‏ سلیقههای<br />

و دیدگاهها بیشتر هم دوره آن نشریات بود.‏ که<br />

نشریهالفبا مثال میکرد.‏ منعکس را گروهها همین غالمحسین<br />

مرحوم و داشت اجتماعی و ادبی محتوای واقع<br />

در نشریه این میکرد.‏ منتشر پاریس در را آن ساعدی ایران<br />

در انقالب از پیش سالهای در که بود الفبایی ادامه 77<br />

سیاسیالفبای<br />

و اجتماعی مقاالت بار منتهی میآمد،‏ در چشمانداز<br />

نشریهدیگر تندتر.‏ آن زبان و بود سنگینتر پاریس منتشر<br />

پاکدامن ناصر همت به پاریس،‏ در هم آن که بود ادبی<br />

و اجتماعی سیاسی،‏ نشریهای هم چشمانداز میشد.‏ و<br />

نویسندگان داشت.‏ پرمحتوایی و استوار مقاالت و بود چشمانداز<br />

در هم و الفبا در هم صاحبنامی،‏ روشنفکران مستعار.‏<br />

اسم با و ایران از برخی مینوشتند،‏ آمریکا.‏<br />

در بیشتر داشتند،‏ برنامه هم زیادی ایرانی رادیوهای که<br />

است امید رادیو کنم،‏ ذکر را یکی اسم بخواهم اگر تیراژتر<br />

پر نشریات از بود.‏ پایهگذارش گرگین ایرج مرحوم روزنامههای<br />

از که کرد یاد میشود را لندن کیهان هم،‏ زاده<br />

مصباح مصطفی مرحوم آن،‏ بانی و بود ایران قدیمی انتشارش<br />

به شروع لندن در دوباره انقالب از بعد سال چند در<br />

بودند.‏ تبعید در ایرانیانِ‏ مخاطبانش بیشتر البته کرد،‏ بیبیسی<br />

و آمریکا صدای رادیو البته،‏ همهاینها کنار ذکرشان<br />

که رسانههایی با مقایسه در که بودند هم فارسی طبعا<br />

و میکردند کار بیشتری مراتب به امکانات با گذشت،‏ داشتند.‏<br />

ایران در بیشتری تأثیر مهمی<br />

اثر که پیشآمد ایران در ‏اصالحات دورهی بعد ‏که<br />

همین چون داشت.‏ ایران از خارج رسانههای در و<br />

محتوای کیفیت کردند،‏ پیدا آزادی کمی ایران رسانههای رسانههای<br />

کار و رفت باال سرعت به آنها خوانندگان‏ تعداد ایران<br />

رسانههای افتاد.‏ رونق از مدتی برای کشور از خارج است،‏<br />

مجالت و روزنامهها البته ‏)منظورم دورهاصالحات در مخالف<br />

جناح دست در همچنان ایران تلویزیون و رادیو چون انتظارات<br />

از و بودند محدود هنوز ماند(‏ باقی اصالحات نظام<br />

آنچه از ولی میکردند،‏ حرکت عقبتر جامعه دلیل<br />

همین به میرفتند.‏ جلوتر بود انداخته جا حاکم همین<br />

بر میدادند.‏ پاسخ ایران در را مهمی بسیار نیاز شده<br />

کمرنگتر مدتی خارجی رسانههای نقش اساس،‏ اخبار<br />

پوشش در ما دوره،‏ آن در که هست خاطرم به بود.‏ ایران<br />

داخل اصالحطلب رسانههای از فارسی بیبیسی در مقاالت<br />

من نظر به خبر،‏ از مهمتر اما میافتادیم.‏ عقب‏ و سیاسی محتوای پر بحثهای و تحلیلی گزارشهای و جلب<br />

را خوانندگان که بود اصالحطلب نشریات در اجتماعی که<br />

زمانی‏ گرفت؛ شکل ۸۸ از بعد دیگر موج میکرد.‏ ایران<br />

از سیاسی فعال و روزنامهنگار پژوهشگر،‏ عدهزیادی و<br />

پیوستند ایران از خارج رسانههای به و کردند مهاجرت رسانهها<br />

این تأثیرگذاری و تولید شکل و محتوا و حجم کدام<br />

وهر هستند مشخصی دورانهای اینها کرد.‏ تغییر دارند.‏<br />

را خودشان دستاوردهای و خصوصیات مهاجرت،‏<br />

مختلف موجهای به توجه با پس کنیم.‏<br />

دستهبندی را رسانهها میتوانیم تا<br />

رسانهها این تأثیر و محتوا و شکل واقع در بله،‏ این<br />

از یک هر ویژگیهای منعکسکننده‏ زیادی حد تکنولوژی<br />

تحوالت آن،‏ از مهمتر شاید البته دورههاست.‏ اطالعات.‏<br />

به مردم سریع و وسیع دسترسی امکان و است میکشید<br />

طول ماه دو یکی احیانا پیش،‏ سال سی بیست-‏ میکردند،‏<br />

منتشر پاریس در ایرانیان که گاهنامههایی تا دو<br />

یکی-‏ حداکثر شاید و برسد ایران در کسی دست به مطلبی<br />

هر امروز اما نمیدیدند.‏ را آنها بیشتر نفر هزار دسترس<br />

در سرعت به اجتماعی شبکههای و اینترنت با داخلو<br />

مرزهای این،‏ بر عالوه است.‏ مخاطب میلیونها صدا<br />

و اطالعات آوری جمع شده.‏ کمرنگتر بسیار خارج سریعتر<br />

و آسانتر مراتب به محتوا تولید برای تصویر و شب<br />

هر وقتی ایران،‏ در مخاطبان اینکه،‏ هم بعد و است،‏ اتاق<br />

در شفاف و بزرگ را کشور از خارج تلویزیونهای تصویر این<br />

با خود جغرافیایی دور فاصله میبینند،‏ خود نشیمن سایتی<br />

وارد اگر يا نمیکنند.‏ حس چندان را تلویزیونها برایشان<br />

چندان آن پایگاه بودن داخل و خارج میشوند،‏ سال<br />

سی بیست که کسی حس با این نیست.‏ محسوس لندن<br />

از رادیویی ایستگاه به تبریز یا کرمان در مثال پیش گوش<br />

زیاد خش خش با و کوتاه موج روی واشنگتن،‏ یا میکند.‏<br />

فرق بسیار میکرد،‏ کردید.‏<br />

اشاره هم فرود و فراز دوره یک به شما خارج<br />

رسانههای کردیم،‏ بحث حاال تا آنچه طبق سر<br />

به خود اوج دوران در ۸۸ سال از پس ایران است؟<br />

درست میبرند.‏ است<br />

بیشتر بسیار تولیدشان هم است؛ طور همین بله،‏ به<br />

مردم اقبال این دارند.‏ بیشتری مخاطبان تعداد هم و رسانههای<br />

اینکه دارد-‏ سادهای دلیل خارج رسانههای آزادی<br />

زمانیکه و هستند کشور فضای از تابعی ایران داخل رسانههای<br />

به بیشتر مردم باشند،‏ داشته کمتری عمل همینطور<br />

هم انقالب دوران در میکنند.‏ رو کشور خارج 76


تا<br />

آمریکا صدای یا بیبیسی مثل خارجی رادیوهای بود.‏ چندانی<br />

شنونده ایران در ۵۷، انقالب از پیش سال سه دو خبر<br />

دنبال شدت به مردم که دورهانقالب در اما نداشتند،‏ زا شاید و باید آنچنانکه نمیتوانستند و بودند اطالعات و دست<br />

به میخواستند که چیزی ایران داخل رسانههای ماه<br />

چند عرض در رادیوها این شنوندههای تعداد بیاورند،‏ حدود<br />

در که است این من تخمین هم حاال شد.‏ برابر دهها رسانههای<br />

خواننده‏ و شنونده بیننده،‏ ایران مردم از نیمی مردم<br />

از زیادی گروه ۸۸، حوادث در هستند.‏ کشور از خارج بسیاری<br />

و آوردند روی رسانهها این به اطالع گرفتن برای دیگر<br />

مهم نکته البته ماندهاند.‏ باقی هم هنوز آنها از حاال<br />

خارج رسانههای کار وسعت و تعداد که است این فارسی،‏<br />

بیبیسی تلویزیون است.‏ گذشته از بیشتر بسیار شروع<br />

کارشان اخیر سالهای در که يورونیوز و تو و من صدای<br />

تلویزیون کردهاند،‏ پیدا بیینده میلیونها شد،‏ رادیو<br />

شده،‏ پربینندهتر و حرفهایتر سالها این در آمریکا و<br />

دارد،‏ مخاطبی پر و محتوا پر برنامههای و سایت فردا مثال<br />

کردهاند.‏ کار به شروع هم دیگری بسیار سایتهای مخاطبان‏<br />

تعداد که زیتون،‏ سایت اواخر این و زمانه رادیو جهتی<br />

از کدام هر کارشان کیفیت اما نمیدانم،‏ را آنها است.‏<br />

بوده خوب بسیار به<br />

توجه با را رسانهها این میتوان آیا هم<br />

ایران خارج سیاسی نیروهای ترکیببندی به<br />

برسم میخواهم ادامه در کنیم؟ دستهبندی سیاسی<br />

نیروی کدام شما نظر به که نکته این رسانهای‏<br />

فعالیتهای و کار در کشور،‏ از خارج است؟<br />

بوده موفقتر هم<br />

صورت این به میتوان کمابیش میکنم فکر رسانههای<br />

گفتم،‏ که طور همان کرد.‏ ترکیببندی ابتدای<br />

در که بودند نیروهایی نماینده واقع در لسآنجلسی ایران،‏<br />

سیاسی طیف در و کردند ترک را ایران انقالب و رادیو این تعداد میآمدند.‏ حساب به سلطنتطلب چهل<br />

سی از بیش شاید است-‏ زیاد نسبتا تلویزیونها به<br />

ندارند،‏ ایران در زیادی شنونده‏ و بیننده اما کانال.‏ سیاسی<br />

احزاب و گروهها بعضی اخیر.‏ سالهای در خصوص گروههای<br />

بعضی و خلق مجاهدین سازمان مثل دیگر،‏ اینکه<br />

دارند.‏ و داشتند را خود رسانههای چپ،‏ چریکی اما<br />

نمیدانم،‏ درست را هستند تعداد چه مخاطبانشان ایدئولوژیک،‏<br />

های رسانه چون نباشند،‏ زیاد میزنم حدس اخیر،‏<br />

سالهای در ندارند.‏ ایران در زیادی تأثیر دیگر یا<br />

دینی روشنفکران که کانال دو یکی و سایتها خارج<br />

رسانههای بازار وارد هم کردهاند شروع اصالحطلب شدهاند.‏<br />

کشور هژمونی<br />

۸۸ از پیش تا گفت میتوان پس رسانههای<br />

دست به کشور خارج رسانههای ایدئولوژیکتربود؟<br />

بیبیسی،‏<br />

مثل دیگر،‏ رسانههای نمیکنم.‏ فکر نه،‏ که<br />

دیگران و زمانه رادیو یا فردا،‏ رادیو آمریکا،‏ صدای دیدگاههای<br />

تنوع میکردند سعی و بودند حرفهایتر و<br />

اهمیت کنند،‏ منعکس را ایران در اجتماعی و سیاسی دارند.‏<br />

و داشتند بیشتری تأثیر زمان<br />

گذر در تغییرات این میتوانید شما آیا د؟<br />

کنی مشخص نیز برنامهها وای محت کیفیت در را بلکه<br />

نشده،‏ بیشتر رسانهها این مخاطبان تعداد فقط بله،‏ و بهتر اخیر سالهای در هم آنها کیفیت من نظر به است،‏<br />

زیاد تعدادشان و تنوع چون البته شده.‏ حرفهایتر هم<br />

و میبینیم نقص پر و ضعیف بسیار تولیدات هم مستند<br />

و فیلم و تحلیل و گزارش از درخشان،‏ کارهای گاهی پر<br />

رسانههای کار با حتی برخی که غیره و مصاحبه و اخیر<br />

سالهای این در مثال مقایسهاند.‏ قابل غرب در تجربه بیشتر<br />

خیلی جمعی بحثهای و مصاحبهها کیفیت و حجم پیدا<br />

بود دشوار خیلی دورتر سالهای در شده.‏ بهتر و موضوعی<br />

درباره سلیس و ساده بتوانند که کسانی کردن مهمتر<br />

شاید و زیادند،‏ بسیار امروز اما بدهند،‏ مصاحبه متخصص<br />

زنان میکنند تالش بیشتر رسانهها اینکه،‏ پوشش<br />

برای اینکه دیگر کنند.‏ دعوت مصاحبه برای را مختلف<br />

مناطق به خبرنگار مرتب بینالمللی،‏ رویدادهای خوبی<br />

و نزدیک بسیار گزارشهای بیشتر و میفرستند دنیا و<br />

شده معمولتر فوری خبرهای زنده پوشش دارند.‏ محل از آنها<br />

زبان شدهاند.‏ چاالکتر و ماهرتر کار این در رسانهها همچنین،‏<br />

شده.‏ نزدیکتر عادی گفتوگوی به و سادهتر خالقیت<br />

گرافیک،‏ و رنگ و تصویر و صدا از استفاده در تا<br />

رادیو و فیلم از مستند کارهای دید.‏ میشود بیشتری جامع<br />

و دقیق بسیار برخی،‏ و شده زیاد آنالین پروندههای معیارهای<br />

به و ایتر حرفه من،‏ نظر به کل،‏ در جذاباند.‏ و شدهاند.‏<br />

نزدیکتر المللی بین رسانههای<br />

درباره مثبتی بسیار لحن با شما زیادی<br />

عده‏ اما میگویید،‏ کشورسخن از خارج مهاجران<br />

شمار گرفتن نظر در با دارند اعتقاد مهاجرت،‏<br />

وسیع و گسترده موجهای و ایرانی پیشرفت<br />

رسانه زمینه‏ در کشور خارج ایرانیان حوزه<br />

این در میتوانستند و نداشتهاند چندانی باشند.‏<br />

مؤثرتر و حرفهایتر بسیار سپری<br />

کار این در زیادی سالهای من نیست.‏ عجیب کار<br />

دنبال البد نبودم خوشبین آن پیشرفت به اگر کردهام،‏ مدت،‏<br />

این در چون گذشته شوخی از اما میرفتم!‏ دیگری دیدهام،‏<br />

را خارج رسانههای امروزِ‏ و گذشته کار نزدیک،‏ از االن<br />

هم را آن نمونههای ببینم.‏ را پیشرفت این میتوانم رسانههای<br />

به هم مهمی انتقادهای البته اما کردم.‏ ذکر بیش<br />

میکنم فکر که انتقادی مثال است.‏ وارد کشور خارج پرداخته<br />

آن به جامعهشناس رزاقی سهراب دکتر کس هر از رسانههای<br />

که است این است،‏ درست او نقد من نظر به و هم<br />

پیرامون پیرامون؛ تا میپردازند مرکز به بیشتر خارج،‏ اقتصادی.‏<br />

و فرهنگی و اجتماعی هم جغرافیایی،‏ معنای به مسایل<br />

به بیشتر رسانهها این برنامهسازان توجه یعنی جامعه<br />

مرکز در که است کسانی دیدگاههای و ذهنیات و 78


81<br />

رسانهها<br />

این کارمندان خود همفکر و شبیه و دارند قرار و<br />

است ناخودآگاه بیشتر اما نیست،‏ کمی نقصِ‏ این هستند.‏ محل<br />

در نمیتوانند رسانهها این اینکه از ناشی اندارهای تا برخی،‏<br />

که است آن دیگر مهم انتقاد باشند.‏ داشته حضور رسانههای<br />

الزمه‏ که آنچنان‏ را خود سیاسی دیدگاههای نمیدارند.‏<br />

نگه دور کارشان محتوای از است حرفهای و بالغ رسانهها<br />

این کار در میشود هم را دیگری معایب و مسائل دلیل<br />

به که است این آنها کار واقعیت مهمترین اما دید،‏ کشور<br />

خارج رسانههای ایران،‏ داخل در رسانهها شرایط بخشهای<br />

ایران،‏ در میکنند.‏ جبران را مهمی بسیار کاستی غایب<br />

رسانهها از آنها فرهنگ و زندگی و جامعه از بزرگی فرهنگ<br />

سرشناس چهرههای و هنرمندان از بسیاری است.‏ حضور<br />

ایران داخل رسانههای در ایران سیاست و جامعه و پیدا<br />

کشور داخل رسانههای در آنها با مصاحبهای ندارند.‏ آنها،‏<br />

موسیقی آنها،‏ داستانهای و شعرها نمیکنید.‏ ساخته<br />

مجسمههای و نقاشیها و نمایشنامهها و فیلمها دانشگاهیان<br />

ایران،‏ متخصصان از بسیاری نمیبینید،‏ را ‏آنها ندارند.‏<br />

جایی ایران داخل رسانههای در ایرانی اقوام حتی و کشور<br />

داخل رسانههای از ایران رویدادهای از بسیاری اخبار که<br />

هستند کشور خارج رسانههای این نمیشود.‏ منتشر را<br />

داخل رسانههای از غایبان این پوشش و انتشار نقش خارج<br />

رسانههای تاریخ به روزی ما اگر دارند.‏ عهده به ممکن<br />

کنیم،‏ ارزیابی را آنها عملکرد و بازگردیم کشور یا<br />

این به بیشتر نگاهشان یا و بودهاند دور بگوییم است اما،‏<br />

اند،‏ داشته دیگری معایب یا و بوده،‏ متمایل جهت آن گذاشتهاند.‏<br />

مهمی تأثیر و دارند مثبتی کارنامه کل،‏ در گویایی<br />

حکایت میکنم فکر که آمد یادم ماجرایی ماشاءاهلل<br />

است.‏ خارج و داخل رابطهرسانههای از طلب<br />

اصالح نشریات پیآهنگی به که شمسالواعظین توقیف<br />

را نشریات این وقتی میکرد نقل است،‏ معروف که<br />

زندان در روزی افتاد،‏ زندان به او و کردند تعطیل و به<br />

پیامی مطبوعات آزادی بینالمللی روز با بود مصادف و مینویسد دستمالکاغذی تکه یک روی مناسبت این به<br />

تا میدهد بود آمده مالقاتش به که همسرش به از<br />

پیام این شب همان میگفت بفرستد.‏ رسانهها نظر<br />

به بود.‏ شنیده زندان در او و شد پخش بیبیسی نشریات<br />

پیشآهنگ اینکه است،‏ گویایی داستانِ‏ این من از<br />

را خود پیام زندان در و بیفتد زندان به طلب اصالح بشنود.‏<br />

لندن رادیو تحلیلگرانی<br />

و کارشناسان تأثیرگذاری،‏ با ارتباط در خارج<br />

رسانههای عملکرد تحلیل در که دارند اعتقاد اغراق<br />

داخلی،‏ سیاست حوزه‏ مثل حوزهای در کشور،‏ تأثیر<br />

بیشترین دارند اعتقاد اینان است.‏ شده رویدادها،‏<br />

کردن مستند حوزه‏ در رسانهها این فرهنگی<br />

تحوالت با ارتباط در و تاریخی مستندهای چیست؟<br />

شما نظر است.‏ اجتماعی و مستقیم<br />

کشور،‏ خارج رسانههای تأثیر میکنم فکر هم من پرورش<br />

و آموزش کار شبیه رسانهها،‏ تأثیر نوع اصوال نیست.‏ میگذارند.‏<br />

تأثیر کلی درکهای و برداشتها در و است برخورد<br />

مسأله کنم ذکر میتوانم که مواردی از یکی مثال که<br />

است افغان مهاجران جامعهی با ایرانیان آمیز تبعیض و مردم آگاهسازی‏ در کشور خارج رسانههای میکنم فکر به<br />

که توجهی یا داشتهاند؛ مثبتی اثر آنان کردن متوجه توجه<br />

مرهون اندازهای تا میشود،‏ بشر حقوق نقض موارد در<br />

دیگر مهم مورد است.‏ کشور خارج رسانههای تمرکز و تلویزیونهای<br />

کار تأثیر من نظر به اخیر،‏ اینسالهای بوده<br />

داخلی رسانههای فرم و محتوا بر کشور از خارج طبیعی<br />

و ساده زبان و رفتار اجرا،‏ رنگها،‏ نوع مثالً‏ است.‏ داخل<br />

رسانههای به کشور،‏ خارج تلویزیونهای در مجریان رسانههای<br />

مجریان از بسیاری کنید،‏ توجه اگر رسیده.‏ هم و من یا فارسی بیبیسی مجریان شبیه ایران،‏ داخل جلوی<br />

میکنند سعی میکنند.‏ اجرا و میزنند حرف تو و تغییرات این از عمدهای بخش باشند.‏ طبیعیتر دوربین است.‏<br />

کشور خارج رسانههای تأثیر تحت تحوالت جایی<br />

در شما تأثیرگذاری،‏ بحث همین با ارتباط در فنی<br />

تحوالت دلیل به که کردید اشاره گفتوگو از فاصله<br />

و دوری احساس آن تکنولوژیک پیشرفتهای و تعاملیتری<br />

و نزدیکتر ارتباط به را خود جای تنها<br />

نه دارند اعتقاد که منتقدانی به است.‏ داده خارج<br />

رسانههای بلکه است برقرار فاصلهها فاصله<br />

کشور داخل فضای از بیشتر و بیشتر کشور میدهید؟<br />

پاسخ چگونه میگیرند،‏ انتقاد<br />

این گفتم همچنانکه نیستم،‏ فاصلهها این منکر من تاریخی<br />

دالیل به که دارم قبول همچنین است.‏ وارد کامال میشود،‏<br />

منتشر کشور خارج از آنچه به ایرانیان هم داخل<br />

رسانههای از نتوانید شما اگر اما هستند.‏ بدگمان خارج<br />

رسانههای به بگیرید،‏ درست اطالع و خبر کشور نآ به باشد موثق آنها محتوای‏ اگر و میشوید متوسل باشید،‏<br />

بدگمان رسانهها آن نیت به شاید میکنید.‏ اعتماد افزون<br />

اگر میکنید.‏ اعتماد محتوایشان صحت و دقت به اما هستند،‏<br />

رسانهها این مخاطب ایران در مردم از نیمی بر را<br />

رسانهها این محتوای از چیزی که است این معنایش خارج<br />

سایتهای ایران حکومت که همین‏ یا پسندیدهاند.‏ و میاندازد پارازیت تلویزیونها روی و میکند مسدود را محدود<br />

رسانهها این به را مخاطب دسترسی میکند سعی مهم<br />

نکته‏ رسانههاست.‏ این تأثیر نشانه‏ خود همین کند،‏ و روزنامهنگاران از تازهای خیل که است این هم دیگر از<br />

اخیر سالهای در که بشر حقوق فعاالن و روشنفکران خارج<br />

رسانههای کار کیفیت در مهمی تأثیر آمدهاند،‏ ایران گذاشتهاند.‏<br />

کشور و<br />

روزنامهنگاران این تعداد از آیا و تأثیری؟ چه ی دقیق ار آم انهها،‏ رس تاندرکاران دس و ران تحلیلگ دارد؟<br />

وجود دو<br />

تا یک حدود حاضر حال در که است این من تخمین مشغول<br />

مختلف رسانههای در آمریکا،‏ و اروپا در نفر هزار شبکههای<br />

در نفر هزار چندین آنها،‏ کنار در هستند.‏ کار میکنند.‏<br />

مشارکت محتوا تولید در پیگیر و مدام اجتماعی،‏ دنبال<br />

را آنان زیادی عده‏ و دارند خواننده افراد این که<br />

را بحثهایی و مطالب مرتب نسبتا من میکنند.‏ دنبال<br />

میشود همرسان و تولید اجتماعی شبکههای در جالبی<br />

و خواندنی العاده فوق مطالب روز هر و میکنم است.‏<br />

نظرات و اطالعات از بزرگی نمایشگاه مثل میبینم.‏ سالهای<br />

در مهاجر گروههای مهم ویژگیهای از یکی ایرانِ‏<br />

معاصر،‏ ایرانِ‏ در آنان بیشتر که است این اخیر حس<br />

با و کردهاند زندگی و آمده بار اسالمی جمهوری ایران<br />

با ایران درونِ‏ از انگار و نفس،‏ به اعتماد و مالکیت تیزبینتری<br />

و نزدیکتر و خودیتر نگاه دارند.‏ کار و سر بیشتری<br />

انتظارات دارند.‏ ایران رویدادهای و جامعهایران به که<br />

متفاوتی تجربه‏ من نظر به دارند.‏ حکومت و جامعه از داشتهاند<br />

ایران در روزمره‏ زندگی و فرهنگ از گروهها این نسلهای<br />

با مقایسه در که متفاوتی تلقیهای و انتظارات و رسانههای<br />

حرفهای فرهنگ در دارند،‏ گذشتهروزنامهنگاران داده<br />

آنها به متفاوتی کیفیت و کرده تأثیر کشور خارج نزدیکتر<br />

آن به را خود مخاطبانشان نهایت،‏ در که است میکنند.‏<br />

حس وقتی<br />

معموالً‏ بزنیم.‏ حرف چالشها از هم کمی افراد،‏<br />

است،‏ کشور خارج رسانههای از صحبت صدای<br />

مثل بزرگتری رسانههای به بیشتر با<br />

میکنند.‏ فکر فارسی بیبیسی و آمریکا انههای<br />

رس ا،‏ م ر نظ ورد م ای معن ه ب ا ‏آنه ه،‏ آنک کار<br />

آنها در مهاجران صرفاً‏ نیستند.‏ مهاجر مهاجران<br />

دست به بنیاد و اساس از و میکنند رسانههای<br />

درباره‏ کمی نشدهاند.‏ پایهگذاری رسانههایی<br />

منظورم بزنیم.‏ حرف کوچکتر صدای<br />

و فارسی بیبیسی شهرت به که است پایهگذاری<br />

هم مهاجران سوی از و نیستند آمریکا چیست؟<br />

اینها اساسی چالشهای شدهاند.‏ برای<br />

هم فرصت بزرگترین حال عین در و چالش بزرگترین اجتماعی<br />

شبکههای بزرگ،‏ رسانههای برای هم آنها،‏ و زیاد سرعت با و آسانی به میتوانند همه اینکه و است ایرانی،‏<br />

هزار هزاران کنند.‏ توزیع و تولید محتوا کم،‏ هزینه‏ یا<br />

‏مینویسند نظر و نقد اجتماعی،‏ شبکههای در مرتب برخی<br />

و میکنند همرسان را دیگر رسانههای از مطالبی رقابت<br />

و رسانهاند همه اینها دارند.‏ مخاطب هزار صدها چه<br />

رسانه هر است.‏ بزرگی چالش رسانه همه این با نباشد<br />

خالق و چابک و هوشیار اگر کوچک،‏ چه و بزرگ کند<br />

تولید جذاب و تازه و زنده و ناب محتوای نتواند و سراغش<br />

کسی باشد،‏ داشته نزدیک مخاطبانرابطه‏ با و امروز،‏<br />

است.‏ درست هم معادله این عکس آمد.‏ نخواهد بودجههای<br />

به نیازی که است کوچک رسانههای زمانِ‏ و<br />

ندارند گرانقیمت وسایل و پیچیده تشکیالت و بزرگ گفتن<br />

برای حرفی و کنند کار هوشیاری و خالقیت با اگر یافت.‏<br />

خواهند پرشمار مخاطبان باشند،‏ داشته شبکههای<br />

و کشور خارج رسانههای تعامل میبینید؟<br />

چطور را اجتماعی کمک<br />

به امروز که کنم اشاره نکته این به باید اول ملی<br />

بزرگ گفتوگوی و مباحثه یک اجتماعی،‏ شبکههای اجتماعی،‏<br />

شبکههای مجموعه‏ دارد.‏ جریان ایرانیان میان دادهها<br />

و اطالعات انواع تبادل برای است بزرگ بازاری مثل بحثهای<br />

تا گرفته تهدید و توهین و پرخاش از نظرات،‏ و برآیند<br />

میکنم فکر فرهنگی.‏ و سیاسی و اجتماعی عمیق هنوز<br />

شاید است.‏ مفید و مثبت بسیار اینها همه کلی در<br />

ملی مباحثهی این تأثیرهای و نتایج از که باشد زود شبکههای<br />

که است مشخص اما کنیم،‏ صحبت آینده چه<br />

ایرانیان،‏ جمعی ادامهگفتوگوی و ایجاد در اجتماعی از<br />

یکی دارند.‏ مهمی تأثیر خارج،‏ در چه و باشند ایران در هم<br />

کشور خارج رسانههای بیشتر به انتقادها مهمترین مردم<br />

از اجتماعی شبکههای از استفاده در که است همین رابطهی<br />

آنها بیشتر هنوز،‏ میروند.‏ پیش کندتر عادی اجتماعی<br />

شبکههای از و دارند مخاطبان با طرفه ‏یک تا<br />

میکنند استفاده خود محتوای توزیع برای بیشتر امروزه<br />

مخاطبان.‏ با مشورت و گفتوگو و محتوا مبادله‏ بگوید<br />

رسانه که نیست این مخاطب با رسانه رابطه دیگر همراه<br />

میتوانند و میخواهند مخاطبین بشنود.‏ مخاطب و فیلمها<br />

باشند.‏ محتوا توزیع و تولید در رسانهها همکار و رویدادهای<br />

از دستی تلفنهای با مردم که عکسهایی و است.‏<br />

موثق اطالع منبع بهترین بیشتر میگیرند،‏ مهم عضو<br />

نفر میلیون هجده هفده-‏ حدود امروز ایران،‏ در رد باشند بینظیری منبع میتوانند و هستند فیسبوک از<br />

آگاهی و محتوا تولید برای اطالعات و موضوع گردآوری مسائلی<br />

چه به مردم و میگذرد چه جامعه در اینکه از<br />

میتوانند بیشتر خیلی خارج رسانههای دارند.‏ توجه کنند.‏<br />

استفاده امکانها این رسانههای<br />

به که روزها این بحثهای از یکی بودجهای<br />

نیست،‏ بیارتباط هم کشور خارج به<br />

غربی کشورهای و دولتها ازسوی که است میگویند<br />

طرفی از میشود.‏ اعطا رسانهها برخی پایدار<br />

وابستهاند بودجه به که رسانههایی دریافت<br />

دارند اعتقاد عدهای هم طرفی از نیستند،‏ را<br />

رسانه بیطرفی و عملی آزادی کمکها،‏ چنین ارزیابی<br />

میکند.‏ جهتدار را آن‏ محتوای و مختل ت؟<br />

چیس ما ش سادهای<br />

آزمایش نظرم وبه میکنم،‏ نگاه نتیجه به من کار<br />

رسانهها این در که کسانی آیا ببینیم اینکه دارد.‏ تولید<br />

آنچه آیا دارند؟ کامل عمل آزادی میکنند،‏ حاصل<br />

به مخاطبان آیا است؟ موثق و حرفهای میکنند مثبت<br />

سوالها این جواب اگر میکنند؟ اعتماد کارشان هم<br />

این البته است.‏ درست هم رسانهها این کار باشد،‏ کجا<br />

از رسانه یک مالی منابع باشد معلوم که است مهم و بودن حرفهای شفافیت،‏ اصل،‏ نظرم به میشود.‏ تامین است.‏<br />

بیان آزادی اصول به پایبندی نیکونظر<br />

لیلی 80


83<br />

خانوادهای<br />

در تهران در ۱۳۴۷ سال ماه مهر حکاکیان رویا مدیر<br />

پدرش که مدرسهای در همانجا شد.‏ متولد یهودی که<br />

خورشیدی پنجاه دهه اواخر در کرد.‏ تحصیل بود آن میگرفت،‏<br />

فرا را نوجوان نسل حتی انقالبی شوق و شور شصت<br />

دهه میانه ایرانِ‏ شرایط اما پیوست.‏ انقالب موج به کشانید.‏<br />

مهاجرت را او کار<br />

اما میروزید،‏ عشق ادبیات به همواره حکاکیان رویا نخستین<br />

کرد.‏ آغاز امریکا در جدی طور به را نویسندگی journey from the<br />

land( نه«‏ سرزمین از ‏»سفر او کتاب مواجه<br />

انگلیسیزبان خوانندگان استقبال با که )of No کتاب<br />

است.‏ ایران در او نوجوانی دوران خاطرات شرح شد،‏ Assassins of<br />

the( فیروزه«‏ قصر ‏»آدمکشان او بعدی ماجرای<br />

از است دقیقی و مفصل تحقیق )turquoise palace بسیاری<br />

استقبال با نیز کتاب این میکونوس.‏ رستوران ترور است.‏<br />

شده مواجه برای<br />

مقالهنویس و روزنامهنگار عنوان به حکاکیان رویا وال<br />

و واشنگتنپست تایمز،‏ نیویورک همچون نشریاتی مستند<br />

فیلمهایی ساختن است.‏ نوشته ژورنال استریت شبکههای<br />

برخی با همکاری و بشر حقوق موضوع با اوست.‏<br />

فعالیتهای دیگر از تلویزیونی نظام<br />

کارنامه در رازآلود و پیچیده بخشی جهان کشورهای ترین دوردست در حتی آنها ترور و مخالفان تعقیب اشاره:‏ از<br />

یکی که دارد اهمیت جهت آن از همچنین ترورها این موضوع،‏ تاریخی و سیاسی ابعاد کنار در است.‏ اسالمی جمهوری برخی<br />

‏»قلمرو«‏ با گفتگو در حکاکیان رویا است.‏ بوده آنها واگرایی و مهاجر ایرانی میلیونها دائمی هراس مهم عوامل مفصلتر<br />

حاکمیت«‏ و ‏»هراس خاص پروندهای در شاید و دیگر فرصتی در امیدواریم است.‏ برشمرده را ترورها این ابعاد از بپردازیم.‏<br />

موضوع این به است<br />

مهاجرت ‏»قلمرو«‏ شماره این جانمایه که آنجا ز یک<br />

عنوان به شما خود تجربه از ابتدا در بدهید اجازه به<br />

یهودی یک برای مهاجرت بپرسیم.‏ مهاجر یهودی دارد؟<br />

مفهومی چه ایرانی یهودی یک خصوص ایران<br />

وقتی من دارد.‏ ایرانیها همه برای که مفهومی همان یهودی<br />

یک که نمیکردم فکر این به میکردم ترک را طبقهبندیها<br />

این میکنم.‏ ترک را ایرانی دارم که ایرانیم داشتم<br />

وقتی من میشود.‏ مهم ایران خارج در حدی تا خیلی<br />

و بود دبیرستانی یک میکردم ترک را ایران سیاسی<br />

آدم خیلی میکردم ‏فکر بودم،‏ وطنپرست هم حد<br />

چه در ساله ۱۸ آدم یک حاال هستم.‏ هم جدی از<br />

نمیخواست دلم اما بماند؛ باشد،‏ سیاسی میتوانست کشور<br />

از خارج در دستهبندیها این شوم.‏ خارج ایران این<br />

به فکری فقر دلیل به حدی تا ما و میشود مهم در<br />

هم با همه که زمانی چون میکنیم.‏ فکر چیزها بودم<br />

من که 1363 تا حداقل میکردیم،‏ زندگی ایران این<br />

خب نمیکردیم.‏ نگاه جور این ‏]هویت[‏ موضوع به و دستهبندیها این که است مهاجرت مشکالت از هم میشود.‏<br />

مهم طبقهبندیها کردید؟<br />

کشف دوباره را بودنتان یهودی بعدا شما یعنی همیشه<br />

من نکردم.‏ کشف دوباره را بودنم یهودی من نه من<br />

رابطه اما هستم.‏ یهودی زن ایرانی یک که میدانستم یهودیت<br />

شد.‏ عوض مهاجرت از بعد یهود جامعه و یهودیت با غیردموکراتیک،‏<br />

جامعه یک در حیات سبب به ایران در هم<br />

غرب دنیای در یهودیت بود.‏ بسته و کوتهبین یهودیتی به<br />

شباهتی هیچ هم است،‏ شبیه ایرانی یهودیت به بسیار بسیار<br />

امریکایی یهودیت در مدارا و بحث فضای ندارد!‏ آن جامعه<br />

فضای تمام مذهب یهودیت،‏ این در است.‏ زیاد روشنفکری<br />

و فرهنگی حیات و است نکرده اشغال را یهودی من<br />

که است دلیل این به است.‏ وسیع و غنی بسیار آن در بیابم.‏<br />

جذابی و جدید جای را فضا این توانستم که<br />

بود این پرسیدم شما از را سوال این اینکه دلیل البته همواره<br />

و کردهاند زندگی دیاسپورا در همواره یهودیها قرن<br />

دو در خصوص به دلیل همین به و بودهاند اقلیت جالب<br />

خیلی که کردهاند تولید انتقادی فرهنگ اخیر احساس<br />

اقیلتها با همیشه یهودی روشنفکران است.‏ ...<br />

داشتهاند همدلی شروع<br />

که زمانی من راستش شدم.‏ متوجه حاال آهان،‏ من<br />

به دباشی حمید جمله از عدهای یک نوشتن به کردم نوشتن<br />

انگلیسی به شروع که دیگر زن نویسنده چند و قلم<br />

ما که کردند متهم را ما و کردند حمله بودیم،‏ کرده فرهنگ<br />

به یا دادهایم،‏ قرار امپریالیسم اختیار در را خودمان است<br />

فرومایهای نگاه یک کردهایم.‏ پشت خودمان جامعه و تا<br />

گرفته خاطرهنویسی از ایرانی،‏ زنان نوشتههای به که قصر<br />

‏»قاتالن کتاب در من که شکلی به نویسی،‏ مستند چون<br />

ما که میکند نگاه جور این دادم انجام فیروزه«‏ میزنیم،‏<br />

شدهحرف انجام بیعدالتیهایی درباره داریم کار<br />

در توطئهای حتما پس انگلیسی،‏ زبان به هم آن هستیم،‏<br />

نئوکان که میکرد متهم را ما نگاه این است.‏ کردها<br />

قتل درباره باید حکاکیان رویا چرا میگفتند یا مهمی<br />

داستان چون است ساده دلیلش خوب مینویسد؟ باید<br />

کسی چه را کشور از خارج ایرانیان تاریخ پس است!‏ کند؟!‏<br />

روایت خودم<br />

اما هستم،‏ سکوالر یهودی یک من این فرای ولی میدانم<br />

وابسته تاریخ و فرهنگی لحاظ از یهود جامعه به را نباید<br />

آدم که فکر این ولی نیستم.‏ مومنی یهودی اگرچه تاریخ<br />

مهم وقایع سپردن فراموشی به اینکه کند،‏ فراموش به<br />

قدمها نخستین یعنی شدن،‏ بیریشه یعنی ملت یک من<br />

یهودی هویت میراث همه شدن،‏ بیفرهنگ سوی درست<br />

کنید نگاه میخواهید جور این اگر بله است.‏ است.‏<br />

بوده موثر نوشتههایم در من بودن یهودی است.‏ فراموش<br />

و سپردن یاد به که میآیم جامعهای از من اصالت<br />

که است فرهنگی ارزشهای مهمترین جز نکردن میسازد.‏<br />

جامعه این اجتماعی فکر<br />

ولی رفتم.‏ میکونوس داستان سراغ دلیل همین به میکنم<br />

انتخاب نوشتن برای من که موضوعاتی میکنم من<br />

در ناخودآگاه همیشه که است معیارهایی اساس بر من<br />

بودن یهودی میکنم فکر باز خب . داشتهاند وجود دارد.‏<br />

مهمی و مستقیم تاثیر نوشتههایم موضوع انتخاب در چه<br />

شما نظر به کردند.‏ مهاجرت نسل چند ایرانیان آن<br />

از پیش مهاجرت با را انقالب از بعد مهاجرت چیزی میکند؟<br />

متفاوت اول<br />

موج دارد.‏ متفاوت دوره چند انقالب از بعد مهاجرت ترک<br />

را ایران انقالب اول همان که بودند کسانی مهاجران خارج<br />

۶۰ سالهای در که بودند کسانی آن از بعد و کردند کردم.‏<br />

مهاجرت ۶۰ دهه اواسط در خود من مثال شدند.‏ خیلی<br />

اوضاع و داشت جریان عراق و ایران جنگ زمان آن بود،‏<br />

سخت همه برای البته شرایط بود.‏ حاکم وخیمی پس<br />

خصوصا بود.‏ سختتر مذهبی اقلیتهای برای اما به<br />

ورود برای من برای شانسی هیچ دانشگاه تصفیه از یهودی<br />

مدرسه یک مدیر من پدر نداشت.‏ وجود دانشگاه داد.‏<br />

دست از را شاگردانش تمام چون شد،‏ بسته که بود بر<br />

ایرانی مهاجر جامعه ویژگیهای میکنم فکر بنابراین فرق<br />

کردهاند ترک را ایران دههای چه در اینکه اساس از<br />

بعد که کسانی که میکنم فکر من مثال میکند.‏ تفاوت<br />

بسیار ما با کردهاند ترک را ایران سبز جنبش قانعشدهاند<br />

آنها که است این تفاوتها این از یکی دارند.‏ هستیم.‏<br />

طاغوتی و خبیث آمدهایم ایران از زودتر که ما جنبش<br />

از بعد که کسانی حتی که است این مشکل نمیدانند<br />

هستند،‏ ایران حکومت مخالف و آمدهاند سبز در<br />

ایران حکومت که را تاریخی روایتهای از بسیاری که با<br />

من بار یک کردهاند.‏ باور است خوانده آنها گوش یکسو<br />

از من همپنلیهای بودم،‏ پنلی در مهاجرانی چنین سعی<br />

دیگر طرف از ولی میکردند نقد را ایران حکومت از<br />

است سال سی که من با را خودشان فاصله میکردند مخاطبان<br />

نکرده خدایی که کنند،‏ حفظ شدم خارج ایران خیلی<br />

این خب هستیم.‏ جنس یک از همه ما نکنند فکر


غمانگیز است و نشان میدهد آن روایتی که جمهوری اسالمی<br />

از مهاجران ایرانی به دست داده است حتی به ذهن اپوزیسیون<br />

شکل میدهد و روی آنها تاثیر گذاشته است.‏ بنابراین من هر<br />

وقت در چنین پنلهایی قرار گرفتهام تالش کردهام به آنها<br />

نشان دهم که ما فرقی با هم نداریم و نهایتا همه ما قربانی<br />

هستیم.‏ اتفاقا باید دنبال نقاط مشترکی باشیم که ما را به<br />

هم پیوند میدهد.‏ باید آن روایت سیاسی دروغی را که به ما<br />

تحمیل کردهاند دور بریزیم و با هم دوستی کنیم.‏<br />

خوب بپردازیم به ترورها.‏ ابتدا میشود یک تصویر کلی از<br />

ترورهای جمهوری اسالمی در خارج از کشور به دست دهید؟<br />

تعداد این ترورها خیلی زیاد است.‏ جمهوری اسالمی از سال<br />

۱۹۷۹ ترور را شروع کرد.‏ این ترورها یا به طور مستقیم به<br />

دست عوامل حکومت انجام شد یا به دست کسانی که برایش<br />

کار میکردند.‏ منظورم بعضی از گروههای رادیکال اسالمی است<br />

که با جمهوری اسالمی در ارتباط بودند.‏ مثال قتل علیاکبر<br />

طباطبایی در واشنگتن را یک امریکایی افریقاییتبار انجام داد<br />

که مسلمان شده بود.‏<br />

میشود در مورد این ترور بیشتر توضیح بدهید؟<br />

این تنها تروری بود که جمهوری اسالمی در امریکا انجام داد.‏<br />

علی اکبر طباطبایی وزیر دوران پهلوی بود که توسط یک<br />

امریکایی افریقاییتبار ‏]به نام دیوید بلفیلد که بعدا نام خود را<br />

به داود صالحالدین تغییر داد[‏ ترور شد.‏ او تغییر مذهب داده بود<br />

و بعد توسط یک گروهاسالمی رادیکالیزه شده بود و خیلی به<br />

خمینی و جمهوری اسالمی عالقهمند شده بود.‏ حکومت ایران<br />

او را برای این ترور به خدمت گرفت.‏ او بعد از اینکه این ترور<br />

را انجام داد به ایران فرار کرد و مدتی در ایران زندگی کرد و<br />

بعد به افغانستان رفت.‏ او بعدا در فیلم ‏»سفر قندهار«‏ محسن<br />

مخملباف بازی کرد.‏<br />

به هر حال منظورم این است که جمهوری اسالمی خیلی زود<br />

به انجام این ترورها شروع کرد،‏ زیرا از ابتدا خودش را یک<br />

قدرت جهانی میدید.‏ بنابراین برای نابود کردن دشمنانش به<br />

هر وسیلهای و در هر جایی متوسل میشد.‏ جمهوری اسالمی<br />

در خیلی جاها ترور کرد:‏ رم،‏ پاریس،‏ افغانسان،‏ عراق،‏ اندونزی،‏<br />

هند ... منتها مسأله میکونوس با همه این ترورها متفاوت<br />

است؛ به این دلیل که میکونوس عاقبتی دارد که هیچ کدام<br />

از آن ترورها ندارند.‏ آن تفاوت این است که تنها در این مورد<br />

است که عدالت اجرا میشود.‏ در بین حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ قتلی<br />

که اتفاق افتاده است،‏ هیچ کدام به چنین سرانجامی نرسیدند.‏<br />

84<br />

برخورد دولتهای غربی با این ترور چگونه بوده است؟<br />

برخورد دولتهای غربی با این ترورها همان برخوردی بود<br />

که دنیای غرب به طور کلی تا پیش از ۱۱ سپتامبر با مسأله<br />

بنیادگرایی اسالمی داشت.‏ این مسأله که حکومتی اسالمی<br />

مخالفان خودش را حتی اگر مثل فریدون فرخزاد بدیل<br />

سیاسی به شمار نیایند،‏ ترور میکند برای غربیها تا پیش<br />

از ۱۱ سپتامبر مشکلی ‏»محلی«‏ بود.‏ ولی بعد از ۱۱ سپتامبر<br />

دید جهانی نسبت به این موضوع دگرگون شد.‏ مثال در مورد<br />

قتلهای قبل از میکونوس غربیها فکر میکردند با تنبیه


87<br />

نکن<br />

را کارهایی چنین که ایران دولت به هشدار یا ایران تولید<br />

دردسر ما برای که بکن شکلی یه میکنی اگر یا ترورهای<br />

میکنم فکر من ولی میشود.‏ حل مسأله نکند،‏ ایجاد<br />

پایهای و زمینه‏ واقع در خارج در اسالمی جمهوری و<br />

آمدند بعدا که اسالمی تروریستی گروههای برای کرد اصوال<br />

دادند.‏ انجام غرب در بزرگتری و جدیتر کارهای دست<br />

اسالمی ایدئولوژی به باور خاطر به عدهای اینکه مثل<br />

اسالمی سازماندهی شیوههای یا بزنند،‏ ترور به جمهوی<br />

ابداع زیادی حد تا غیره و مساجد در عضوگیری وجود<br />

آن از پیش ترور اینکه نه البته است.‏ اروپا در اسالمی در<br />

را کار این اسالمی جمهوری که شکلی آن به اما نداشت،‏ من<br />

تصور نداشت.‏ وجود آن از پیش داد،‏ انجام غربی اروپای کلی<br />

طرح از بعدا اسالمی گروههای سایر که است این ماند<br />

باقی اسالمی جمهوری تروریستی فعالیتهای از که به<br />

را اولیه زمینههای آن گروهها این البته کردند؛ استفاده دولتهای<br />

اگر من نظر به دادند.‏ گسترش موثرتری نحو میآید<br />

سرشان بر االن که بالیی این درباره بخواهند غربی یکی<br />

میتوانند حتما کنند،‏ ریشهیابی را آن و کنند تامل جمهوری<br />

ترورهای در را اسالمی تروریسم خاستگاههای از بیابند.‏<br />

اسالمی مدنی<br />

جامعه خاص طور به یعنی غرب در عمومی افکار داشت؟<br />

ترورها این به واکنشی چه غربی ضد<br />

فعالیتهای درباره کردن صحبت این،‏ از پیش تا در<br />

را این البته بود.‏ دشواری کار ایران حکومت حقوقبشری کمدین<br />

یک قتل طرحریزی نمیفهمم که بگویم پرانتز فرخزاد<br />

فریدون مثل خواننده یک یا خرسندی هادی مثل چون<br />

بیاید.‏ حقوقبشری ضد فعالیت عنوان زیر باید چرا مسئله<br />

این خود است.‏ جنایت اینها میکنم فکر که دشواری<br />

این دلیل روی هر به است.‏ مسخره کمی هم انقالب<br />

ابتدای از اسالمی جمهوری که بود این نظرم به گرفت،‏<br />

امریکا خصوصا و غرب علیه امپریالیستی ضد موضع ایران<br />

بمباران برای سپتامبر ۱۱ از بعد که خطری همچنین وقت<br />

هیچ خطر این میکنم فکر من ‏-البته داشت وجود غربی<br />

روشنفکری جامعه که شد نبود-باعث جدی چندان بشر<br />

حقوق نقض به نسبت دیگر موارد در معموال که کند.‏<br />

سکوت ایران حکومت مورد در است،‏ حساس بسیار رنگ<br />

پر خیلی بوش جرج دوران در خصوصا مسأله این ایران<br />

در بشر حقوق نقض علیه کس هر دوره این در بود.‏ که<br />

میشد مواجه انتقاد این با بالفاصله میگفت چیزی و میکنید.‏ فراهم ایران به حمله برای بهانهای دارید شما به<br />

شد.‏ تمام ایران حکومت نفع به خیلی من نظر به این ترس<br />

این و توهم این هم اسالمی جمهوری خود قطع طور کرد.‏<br />

پخش دیگران و مهاجر ایرانیان بین در را بودند،‏<br />

چپ گروههای از شدند ترور که کسانی از بسیاری قربانیان<br />

به نسبت همدلی غربی چپ میان در حتی اما چرا؟<br />

ندارد.‏ وجود ترورها این جمهوری<br />

ویژگیهای مهمترین از گفتم که طور همان همین<br />

و داشت امریکا ضد موضعی که بود این اسالمی مثال<br />

ولی میکرد.‏ گیج یا منفعل را غربی چپهای مسأله بودند،‏<br />

امریکا متحد عربی یا اسالمی دیگر دولتهای برای<br />

این و هستند امریکا ضد کشورها این در مردم اما هستند،‏<br />

تودهپرست که غربی چپ روشنفکران از خیلی امریکا<br />

متحد که دولتی به آنها میکرد.‏ راحت را موضوع ضد<br />

که دولتی تا میکنند حمله راحتتر خیلی ست موضع<br />

با غربی چپ روشنفکران سمپاتی واقع در امریکاست.‏ جنایتها<br />

این که میشد باعث ایران دولت امریکایی ضد تنها<br />

نه این بگیرد.‏ قرار آنها کور نقطه در ترورها و را<br />

واقعیت نمیتوانند که است روشنفکران این اقبالی بد روشنفکر<br />

نام شایسته بنابراین و ببینند هست که آنچنانی بود<br />

این آورد وجود به که بزرگتری مشکل بلکه نیستند،‏ خاورمیانه<br />

مسائل درک در غلطی مسیری به را آنها که در<br />

غربی چپ روشنکفران که است این واقعیت انداخت.‏ میبینید<br />

شما خوردهاند.‏ شکست خاورمیانه مسائل درک بعد<br />

غربی روشنفکران که پیشبینیهایی تمام مثال که است.‏<br />

درآمده آب از غلط کردند تحریر میدان جنبش از منطقه<br />

این مسائل اینکه جای به غربی چپ روشنفکران میکنند<br />

فکر این به اول کنند،‏ درک هست که آنچنانی را آن<br />

مخالف یا هستند امریکا امپریالیسم موافق اینها که القاعده<br />

موضوع که است دلیل همین به درست هستند.‏ باید<br />

امریکا آیا که نمیدانند نمیفهمند،‏ هم را الدن بن و عراق<br />

وقتی مثال یا نکند.‏ یا بکند دخالت افغانستان در صورتی<br />

در است؛ بوش تقصیر میگویند میشود متالشی به<br />

بوش دبلیو جرج از مستقیمی خط یک نمیشود که دومی<br />

و است علت اولی گفت و کشید بنیادگرا اسالم سرچشمه<br />

۱۹۷۹ سال در ایران انقالب من نظر به معلول.‏ و<br />

داد رخ خاورمیانه در بعدا که است حوادثی از بسیاری را<br />

ایران انقالب و ایران نمیتوانند روشنفکران این اینکه را<br />

منطقه این کل نتوانند که است شده باعث بفهمند،‏ کنند.‏<br />

انتخاب پیشرو موضعی نتیجتا و بفهمند ترورها<br />

این با مواجههای چه ایرانی مهاجران جامعه داشتند؟<br />

به<br />

بسته ایرانی مهاجران نیست.‏ یکدست ایرانی دیاسپورا در<br />

موضعی چه و شدهاند خارج ایران از زمانی چه اینکه دارد.‏<br />

فرق ترورها این درباره نظرشان دارند حکومت قبال کسانی<br />

مواضع با برگردند نمیتوانند که کسانی موضع مثال مدنی<br />

جامعه با نوعی به و دارند بازگشت به امیدی که این<br />

تفاوت البته دارد.‏ فرق هستند ارتباط در هنوز ایران کسانی<br />

نمیگذارد.‏ ترورها این حقیقت در تاثیری مواضع جدیتر<br />

حرفشان ندارند،‏ بازگشت به امیدی دیگر که منافع<br />

هیچ که کسانی حساسیت است.‏ پذیرتر اعتماد و هنوز<br />

که کسانی به نسبت ندارند،‏ ایران در وابستگی و این<br />

با است.‏ بیشتر قتلها این به دارند،‏ ایران در منافعی در<br />

ایرانی مهاجران نیستند.‏ یکدست هم اخیر گروه همه میکردند،‏<br />

مبارزه شاه دیکاتوری با جدی خیلی شاه زمان بازگشت<br />

به امیدی دیگر که ایرانیهایی از خیلی اما جمهوری<br />

در بشر حقوق نقض به چندانی واکنش ندارند به<br />

فیزیکی وابستگی دیگر چون نمیدهند؛ نشان اسالمی خیلی<br />

فعلی وضعیت میکنند فکر دسته این ندارند.‏ ایران چون<br />

ندارد.‏ ربطی آنها به اصوال چون نیست،‏ بد هم بنابراین<br />

کنند.‏ زندگی ایران در بروند آنها که نیست قرار است<br />

بس هم اصالحات کوچکترین حتی میکنند فکر وقت<br />

خیلی اتفاقا من شود.‏ انجام نیست الزم بیشتری کار و هست<br />

تفاوتی چه که میکنم فکر موضوع این به است شاه<br />

استبداد علیه انقالب از پیش که دانشجویانی میان برای<br />

االن اما میکردند،‏ فعالیت جدی طور به قدر این فعالیتی<br />

اسالمی جمهوری در بدتر مراتب به استبدادی انقالب<br />

از پیش که است این مهم تفاوت یک نمیکنند.‏ میکردند<br />

حساب برگشتن روی کشور از خارج ایرانیان آن بازگشت<br />

روی میکنم را صبحتشان که دستهای این ولی با<br />

باید میکنند فکر اینها نمیکنند.‏ حساب ایران به که<br />

دولت این میگویند مثال و کرد مدارا ایران رژیم نیست.‏<br />

بدتر داعش از دیگر خشونت<br />

با طرف یک از که ایرانی مهاجران شما نظر به بدفهمی<br />

با دیگر طرف از و هستند طرف اسالمی حکومت باید<br />

واکنشی چه ترورها،‏ این تاریخ مقابل در غربیها مقاومت<br />

شروری چنین علیه میتوان چگونه دهد؟ نشان کرد؟<br />

و<br />

داعش و القاعده آمدن وجود به از بعد خصوص به االن ۵<br />

من مثال است.‏ کرده فرق بسیار غرب در وضع غیره هنوز<br />

کردم منتشر میکونوس درباره را کتابم که پیش سال اگر<br />

غربی روشنفکر هر با شما االن نداشت.‏ وجود داعشی فکری<br />

باید اول میگوید کنیم صحبت ایران وضعیت درباره بکنیم<br />

غیره پاکستان و عراق و لیبی و سوریه حال به آنها<br />

وخامت به ایران وضع چون بپردازیم،‏ ایران به بعد نداشت.‏<br />

وجود پیش سال ۵ وضعیت این نیست.‏ روشنفکران<br />

و نویسندگان ما میکنم فکر من حال هر به دید<br />

و داریم عالقه موضوعاتی چنین به که ایرانی و<br />

پارامترها باید داریم وضعیت به نسبت روشنتری کنیم.‏<br />

تعریف آنها برای را جدیدی نظرگاههای روشنکفران<br />

و نویسندگان و ایرانی اپوزیسیون سال ۳۵ این در که<br />

مصیبتهایی و اتفاقات این کم خیلی کشور از خارج ...<br />

است کرده روایت کرده،‏ آوار سرش بر اسالمی جمهوری که<br />

کردم اشاره صحبتم اول ببینید نکردهایم.‏ روایت نه آمدهاند<br />

سبز جنبش از بعد که ایرانیانی از بسیاری مثال میکنند<br />

تالش خیلی مینشینند من کنار پنلی در وقتی فرق<br />

من با که دهند نشان درایران مخاطبشان به که اسالمی<br />

جمهوری رسمی روایت اینها متاسفانه میکنند.‏ نسل<br />

این اینکه پذیرفتهاند:‏ را مهاجران اول نسل از را هستند<br />

خبیث و هستند سلطنتطلب و طاغوتیاند اول به<br />

نسبت سیاهی و بدبینانه نگرش مجموع در غیره.‏ و که<br />

مهاجران جدید نسل این و دارند.‏ اول نسل مهاجران را<br />

روایت این متاسفانه باشد روشنفکر و فرهیخته است قرار تنها<br />

اما است.‏ مشکل یک این است.‏ پذیرفته بیش و کم این<br />

در را ما تاریخ که است این مسأله نیست.‏ مشکل حتی<br />

نوشته،‏ ما برای اسالمی جمهوری اخیر سال سی انگهایی<br />

و برچسبها اسالمی جمهوری روشنفکران.‏ برای ناآگاهانه<br />

یا آگاهانه همچنان ایرانی روشنفکران و ساخته را انگها<br />

این از قدر آن روشنفکران میکنند.‏ بازتولید را آنها آنها<br />

به که کنند کارهایی هستند مجبور که میترسند درباره<br />

ما اگر که است شده طوری مثال ندارند.‏ اعتقاد این<br />

اتوماتیک کنیم،‏ صحبت ایران در بشر حقوق نقض نئوکان<br />

یا هستیم وطنفروش که میکنیم دریافت را انگ و<br />

ظلمها به نسبت اگر ما که صورتی در غیره.‏ و هستیم هم<br />

بنابراین هستیم.‏ وطنفروش کنیم سکوت جنایتها سکوتی<br />

دلیل به هم و اسالمی جمهوری فشار این دلیل به میبایست<br />

که غربی چپ روشنفکری دنیای کردیم،‏ ما که ما<br />

ندارد.‏ ما به سمپاتی عمال باشد،‏ داشته سمپاتی ما به از<br />

میبایست همواره و بودهایم دفاعی موضع در همواره این<br />

هستیم.‏ وطنپرست ما که میکردیم دفاع خودمان زشت<br />

رفتارهای به نسبت که اعتراضاتی در حتی وضعیت خودش<br />

هم میشود،‏ انجام خارج در اسالمی جمهوری سال<br />

چند بزنم.‏ مثال یک بگذارید میدهد.‏ نشان را کشور<br />

از خارج ایرانی روشنفکران بهترین از جمعی پیش احمدینژاد<br />

سوی از هولوکاست انکار علیه گرفتند تصمیم که<br />

چیزی اولین بیاینه این در بعد بدهند.‏ بیانیه یک ایرانی<br />

روشنفکران ما که است این است شده نوشته بیان<br />

هولوکاست انکار به را خود اعتراض میخواهیم که هستیم.‏<br />

اسرائیل مخالف همه ما که کنیم اعالم باید کنیم،‏ روشنفکری<br />

و بشری حقوق چهرههای شاخصترین اینکه به<br />

اعتراض برای میکنند فکر کشور از خارج در ایرانی اتهام<br />

علیه باید ابتدا احمدینژاد سوی از هولوکاست انکار به<br />

است ممکن اسالمی جمهوری که بگیرند موضع احتمالی اسرائیل،‏<br />

به نزدیکی یا همدستی اتهام یعنی بزند،‏ آنها پیروز<br />

اسالمی جمهوری ایدئولوژی چقدر میدهد نشان ایرانی<br />

روشنفکران حدی به اسالمی جمهوری است.‏ شده نمیتواند<br />

ایرانی روشنفکر که داده‏ قرار دفاعی موضع در را قواعد<br />

نمیتواند ایرانی روشنفکر بایستد.‏ خودش پای روی قواعد<br />

که است اسالمی جمهوری این کند،‏ تعیین را بازی این<br />

در ما نشود معکوس وضعیت این تا میکند.‏ تعیین را بود.‏<br />

خواهیم خفتبار شرایط قربانیان<br />

میان در را قاسملو دکتر مصاحبهای در شما میکند.‏<br />

معرفی شاخصی چهره اسالمی جمهوری ترورهای چرا؟<br />

حال<br />

عین در او بود.‏ جذابی بسیار شخصیت قاسملو دکتر دیده<br />

دنیا و فرهیخته چنان اما بود کرد رهبر یک اینکه من<br />

باشد.‏ هم ایران کل برای رهبری میتوانست که بود امروز<br />

که روشنفکرانی از خیلی بود.‏ میکنم فکر حتی را<br />

خودشان زندگی هستند کردها تجزیهطلبی نگران که<br />

کسانی از خیلی چون هستند،‏ قاسملو دکتر مدیون بودند<br />

اسالمی جمهوری فشار تحت انقالب اول سالهای در کشته<br />

کنند.‏ فرار ایران از دموکرات حزب طریق از توانستند که<br />

کردستان برای تنها نه بزرگی فقدان واقعا او شدن بود.‏<br />

ایران کل برای 86


ترور مخالفان و دگراندیشان سنت جاافتادهای در جمهوری اسالمی<br />

بوده است.‏ با اینکه تعداد این ترور بسیار بوده است،‏ اما تاکنون<br />

تحقیقات جدی زیادی بر روی این ترورها نشده است.‏ اطالعات<br />

ما از چند و چون ترورها،‏ عامالن،‏ و شیوههای ترور هنوز چندان<br />

زیاد نیست و باید منتظر تحقیقات بیشتر در این باره باشیم.‏<br />

با اینهمه در سالهای اخیر فعاالن حقوق بشر بیش از پیش<br />

بر روی این موضوع کار کردهاند و به لطف تالش آنان اکنون<br />

تصویر نسبتا روشنتری از این ترورها نسبت به گذشته داریم.‏<br />

یکی از تحقیقات مهمی که در این زمینه انجام گرفته است متعلق<br />

به ‏»مرکز اسناد حقوق بشر ایران«‏ است که نهادی مستقل و<br />

غیرانتفاعی است که توسط جمعی از پژوهشگران و وکالی حقوق<br />

بشر شکل گرفته است.‏ یکی از مهمترین اهداف این مرکز فراهم<br />

کردن آرشیوی از موارد تخلف حقوق بشر در ایران،‏ و قرار دادن آن<br />

در دسترس عموم است.‏ یکی از مهمترین گزارشهای پژوهشگرانه<br />

این مرکز به نام ‏»پناهگاهی نیست،‏ عملیات جهانی ترور جمهوری<br />

اسالمی ایران«،‏ تحقیق مفصلی است درباره ترورهایی که نظام<br />

اسالمی در خارج از کشور انجام داده است.‏ طبق شواهد این<br />

گزارش،‏ نخستین قتل سیاسی موفق در سال ۱۳۵۸ با ترور شهریار<br />

شفیق خواهرزاده محمدرضا پهلوی،‏ پادشاه سابق ایران انجام<br />

گرفت،‏ و آخرین آنها ترور دکتر رضا مظلومان معاون رئیس<br />

سازمان درفش کاویانی بود که در اردیبهشت سال ۱۳۷۵ انجام<br />

گرفت.‏ جمهوری اسالمی در طی این مدت دستکم با ۱۶۲ فقره<br />

قتل فراقضایی مخالفان سیاسی در خارج از مرزهای ایران متبط<br />

شناحته شده است.‏ در گزارش ‏»مرکز اسناد حقوق بشر ایران«‏<br />

شهريار شفيق،‏ خواهرزاده شاه،‏ در روز 16 آذر 1358 در پاريس به<br />

قتل رسيد.‏ وي اولين مخالف حكومت انقالبي مقيم خارج از كشور<br />

بود كه كشته شد.‏ همچون ديگر اعضاء خاندان شاه،‏ شفيق نيز<br />

پس از تبعيد شاه از ايران حكم اعدامش از سوي انقالبيون اسالم<br />

گرا و طرفدار خميني،‏ صادر شده بود.‏ به نظر ميرسيد كه<br />

شاهزاده شهريار شفيق،‏ خطر خاصي تلقي ميشد.‏ وي كه افسر<br />

ارشد سي و چهار ساله نيروي دريايي ارتش شاهنشاهي و فردي<br />

پرتحرك و جدي بود،‏ تنها عضو سلسله پهلوي بود كه تا بعد<br />

از انقالب درايران مانده و به مبارزه بر عليه جمهوري اسالمي<br />

ادامه داد تا آنكه مجبور به ترك كشور گرديد.‏ پس از ورود به<br />

پاريس،‏ وي در جهت سازماندهي يك جنبش مقاومت در درون<br />

ايران شروع به فعاليت كرد.‏<br />

شهريار شفيق در حاليكه راهي ديدار مادرش اشرف پهلوي بود<br />

به ضرب اصابت دو گلوله كشته شد.‏ او در ناحيه گردن و سر<br />

مورد اصابت دو گلوله فرد ناشناسي قرار گرفت كه متعاقباً‏ از<br />

محل وقوع حادثه گريخت.‏<br />

مرد جواني كه با يك كاله مخصوص موتور سيكلت » : روزنامه<br />

اطالعات به نقل از يك شاهد عيني نوشت:‏ سواران روي خود را<br />

پوشانده ... به او نزديك شد و از فاصله كم يك تير به سوي<br />

گردن وي شليك كرد.‏ پس از آنكه شهريار شفيق بر اثر اصابت<br />

گلوله نقش زمين شد،‏ جوان ناشناس يك گلوله ديگر به سوي<br />

سر او شليك كرد و بالفاصله شروع به فرار كرد«‏ به گفته<br />

پليس فرانسه در محل حادثه دو عدد پوكه فشنگ 9 ميليمتري<br />

پيدا شد.‏<br />

89<br />

بر روی ۹ مورد قتل سیاسی متمرکز است که شاخصترین آنها<br />

قتل دکتر شاپور بختیار،‏ ترور دکتر عبدالرحمان قاسملو رهبر<br />

حزب دموکرات کردستان،‏ و کاظم رجوی برادر مسعود رجوی<br />

رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران است.‏ نکته جالبی که مورد<br />

تاکید گزارش است این است که رهبران جمهوری اسالمی<br />

چندان تمایل به انکار نقش خود در انجام این ترورها نداشتهاند<br />

و حتی گاه صراحتا به انجام این ترورها بالیدهاند.‏<br />

در اینجا به اختصار به نقل بعضی از قسمتهای ‏»گزارش«‏ درباره<br />

مهمترین ترورهای انجام شده میپردازیم.‏<br />

علي اكبر طباطبايي در 31 تير ، 1359 در خانهاش در ايالت مريلند آمريكا به ضرب گلوله به<br />

قتل رسيد.‏<br />

طباطبايي كه يك چهره شناخته شده در محافل سياسي بود،‏ در گذشته به عنوان وابسته<br />

مطبوعاتي سفارت ايران در واشنگتن دي.‏ سي.‏ خدمت ميكرد.‏ پس از انقالب،‏ وي يكي از<br />

منتقدان بي پرواي آیت اهلل خميني شده و چندين بار در رسانه هاي گروهي اياالت متحده<br />

ظاهر شد.‏ او مؤسس و رئيس بنياد آزادي ايران بود،‏ سازماني كه مخالف جمهوري اسالمي بود<br />

در تالش براي ايجاد يك دموكراسي غيرمذهبي در ايران بود.‏ او پنج روز قبل از برگزاري يك<br />

تظاهرات ضد خميني كه خود سازمان داده بود و نيز تنها يك ساعت پيش از انجام يك<br />

مصاحبه راديويي ترور شد.‏<br />

قاتل طباطبائي،‏ ديويد بلفيلد،‏ معروف به داوود صالح الدين،‏ به تهران فرار كرده و با استقبال<br />

گرمي روبرو شد.‏ بلفيلد كه يك آمريكايي آفريقايي تبار بود و مسلمان شده بود،‏ در اواخر<br />

دهه 1350 در جرگه فعاالن طرفدار خميني درآمد و از آن زمان تاكنون به كرات جزئيات قتل<br />

و نيز روابطش با نمايندگان جمهوري اسالمي ايران را شرح داده است.‏<br />

در سال ، 1385 در مصاحبهاي كه در فيلمي مستند به نام ‏»فراری امریکایی«‏ نشان داده شد<br />

صالح الدین با خونسردی شرح داد ‏»هنگامي كه ‏]طباطبائي[‏ براي امضاء دم در آمد،‏ من به<br />

او شليك كردم.‏ به همين سادگي«.‏<br />

88


حزب<br />

دبيركل قاسملو عبدالرحمن دكتر ، 1368 تير 22 روز در نماينده<br />

آذر،‏ قادري عبداهلل آقای ايران)‏PDKI‏(‏ كردستان دمكرات كرد<br />

يك رسول،‏ فاضل آقاي و اروپا،‏ در كردستان دمكرات حزب مالقاتي<br />

طي در ميكرد،‏ عمل ميانجي عنوان به که عراقي به<br />

وين در آپارتماني در ايران حكومت نمايندگان با محرمانه رسيدند.‏<br />

قتل امير<br />

خميني،‏ اهلل آيت مرگ از پس اندكي ، 1368 خرداد در ميكرد(‏<br />

استفاده هم درجزي غفور نام از ‏)كه بزرگيان منصور اسالمي<br />

جمهوري كه داد اطالع كردستان دمكرات حزب به پيشنهاد<br />

قاسملو دكتر بگيرد.‏ سر از را مذاكرات است مايل ايران نمايندگي<br />

هيئت اما شود برگزار پاريس در مالقات كه كرد ترجيح<br />

كار اين براي را برلين يا و وين ايران اسالمي جمهوري چون<br />

پذيرفت را تصميم اين اكراه با قاسملو دكتر ميداد.‏ پيشرفتي<br />

است ممكن جديد نشستهاي در كه بود خوشبين به<br />

ايران اسالمي جمهوري نمايندگان شود.‏ حاصل مذاكرات در اكبر<br />

االسالم حجت كه بودند داده خبر دموكرات حزب دبيركل راهحل<br />

يك به سريعتر هرچه رسيدن براي رفسنجاني هاشمي رفسنجاني<br />

ميورزد.‏ تأكيد كردستان وضعيت درباره نهايي مطلوبي<br />

بسيار كانديد مجلس،‏ سخنگوي عنوان به همچنين بود.‏<br />

ايران جمهوري رياست براي هم تهيه<br />

رسول فاضل توسط كه بود وين در بانگاسه،‏ لينكه 5، شماره در واقع آپارتماني مذاكرات جديد سري برگزاري محل از<br />

يك هيچ مذاكرات،‏ نشست آغاز از پيش بود.‏ ايمني قفل سه نيز و اينتركام سيستم به مجهز ساختمان درب بود.‏ شده جداگانه<br />

طور به رسول تير،‏ روز‎21‎ در نداشتند.‏ اطالعي ساختمان وضعيت و نقشه يا مذاكرات محل درباره مذاكره طرفين نتيجه<br />

به اول روز مذاكرات چون آورد.‏ مذاكره محل به و برداشت را قاسملو دكتر و ايران اسالمي جمهوري نمايندگي هيئت نمايند.‏<br />

مالقات يكديگر با عصر 5:30 ساعت در بعد روز مجدداً‏ كه كردند قبول طرفين نرسيد،‏ نيز<br />

رسول شدند.‏ وارد محل به احتياطي اقدام هيچگونه بدون قادري عبداهلل و قاسملو دكتر مقرر،‏ ساعت در تير،‏ 22 در صحرارودي،‏<br />

جعفري محمد شامل كه ايران دولت نمايندگي هيئت بعد،‏ اندكي بود.‏ حاضر محل در مسائل تسهيل براي پيوستند.‏<br />

آنها به نيز بود بزرگيان منصور امير و كردستان،‏ استان استاندار آجودي مصطفي و<br />

تنفس پيشنهاد كه كرده ضبط را قاسملو دكتر و رسول صداي شده،‏ تهيه نشست اين مكالمات از كه صوتي نوار يك گلوله<br />

رگبار صداي پيشنهاد،‏ اين بيان از پس اندكي ميكنند.‏ بعد روز ظهر از بعد 6 ساعت در را مذاكرات سرگيري از نيز گلو<br />

و شقيقه،‏ پيشاني،‏ ناحيه در قاسملو دكتر است.‏ شنيدن قابل وضوح به اسلحه دو صداي آن در كه ميشود شنيده گلوله<br />

يك هم قادري گرفته،‏ قرار هدف گردن ناحيه در بار دو و سر ناحيه در بار سه رسول گرفته،‏ قرار اصابت مورد در<br />

گلوله يك و شانه در گلوله يك گلو،‏ در گلوله يك گيجگاه،‏ ناحيه در گلوله يك كمر،‏ ناحيه در گلوله دو سر،‏ پشت در خود<br />

از داشته سعي احتماالً‏ او كه است آن گوياي قادري به وارده صدمات است.‏ شده شليك راستش دست نشانه انگشت است.‏<br />

شده شليك قرباني نفر سه هر سر به نهايي گلوله يك كند.‏ دفاع شاپور<br />

دكتر رسيده قتل به اجساد ، 1370 مرداد 17 روز در كتيبه<br />

سروش او منشي و ايران اسبق وزير نخست بختيار فرانسه<br />

در پاريس شهر بيرون بختيار،‏ دكتر اقامت محل در مقاومت<br />

نهضت رئیس عنوان به بختيار دكتر شد.‏ كشف مخالف<br />

گروههای برای وحدت عمده نماد یک ایران ملی جان<br />

قصد سوء دو از زمان آن تا و بود اسالمی جمهوری غیابا<br />

انقالبی دادگاه یک در بختیار دکتر بود.‏ برده در به سالم بود<br />

گردیده محکوم مرگ به االرض«‏ فی ‏»فساد جرم به کرده<br />

عمومی اعالم خلخالی،‏ صادق آیتاهلل دادگاه،‏ رئیس و کشور<br />

یک در حکم این اجرای به موفق که ایرانی هر بود محسوب<br />

دادگاه حکم اجرای عامل عنوان به شود خارجی شد.‏<br />

خواهد كه<br />

بويراحمدي فريدون عصر،‏ 5 ساعت مرداد،‏ 15 روز در به<br />

را او تا بود كرده برنامهریزی بختيار دكتر با را مالقاتي بهانه<br />

اين به نمايد معرفي وكيلیراد علي و آزادي محمد به<br />

دارند،‏ ايران از ضروري و فوري اخبار تن دو اين كه مرد<br />

سه اين آمد.‏ بختيار دكتر ديدار به تن دو اين اتفاق و داده تحويل محافظ پليسهاي به را خود پاسپورتهاي كه<br />

هنگامي گرفتند.‏ قرار بازجويي مورد خانه به ورود از قبل سروش<br />

معاونش و بختيار دكتر شدند خانه داخل افراد اين رساندند.‏<br />

قتل به را كتيبه آماده<br />

مشغول ديگر اطاق در كتيبه كه هنگامي بختيار دكتر ضربه<br />

آوردن وارد با ابتدا رسيد.‏ قتل به بود چاي كردن وي<br />

صوتي تارهاي شدن پاره سبب كه سرش به شديدي از<br />

يكي سپس ساخته بيحركت را او گرديد او بيهوشي و كه<br />

هنگامي نمود.‏ بختيار دكتر كردن خفه به شروع قاتالن از<br />

نان برش مخصوص دندانهدار چاقوي يك با بود،‏ مرده او يك<br />

بريدند.‏ را او مچهاي و گلو بختيار،‏ دكتر خود آشپزخانه چندين<br />

و بود شده باز و پاره كامالً‏ بختيار دكتر گلوي طرف دو<br />

از بيش موارد بعضي در كه زخمها پهناي و عمق و چاقو كندي به توجه با بودند.‏ زده چاقو سينهاش قفسه به بار دكتر<br />

سينه قفسه روي بر قاتالن از يكي باشند.‏ برده كار به زيادي قدرت بايد قاتلها - داشت عمق اينچ 7 و طول اينچ را<br />

او كردند.‏ حمله نيز او به بازگشت،‏ اطاق به كتيبه سروش اينكه محض به شكست.‏ را او سينه قفسه و نشسته بختيار شكسته<br />

را كارد و آمده فرود او ران به چاقو ضربه آخرين بودند.‏ زده چاقو ضربه 13 بود مرده كه هنگامي و كرده خفه هم شد.‏<br />

پيدا بعداً‏ بود كرده گير و رفته فرو پايش در كه چاقو سر شكسته تكه كه بود 91<br />

بشر:‏<br />

حقوق اسناد مرکز درباره آدرس:‏<br />

Iran Human Rights Documentation Center<br />

304 Church Street, Suite 129<br />

USA ,06510 New Haven, CT<br />

info@iranhrdc.org<br />

ساختند.‏<br />

محكوم مرگ به شاه رژيم با همكاري براي را الهي سيروس دكتر انقالب هاي دادگاه ، 1357 سال انقالب از پس فعاليت<br />

ايرانيان اپوزيسيون در و گريخته ايران از شود دستگير انقالبي مقامات توسط كه آن از پيش توانست الهي دكتر شد.‏<br />

كشته گلوله ضرب به پاريس در اقامتش محل خانه سرسراي در وي ، 1369 آبان 1 در نمايد.‏ سال<br />

در ميآمد،‏ حساب به آمريكا تبعه و شهروند و بود گذرانده متحده اياالت در را زندگياش بيشتر الهي دكتر اگرچه سال<br />

در شود.‏ كار مشغول كنوني(‏ بهشتي ‏)شهيد تهران ملي دانشگاه در پروفسور عنوان به تا بازگشت ايران به 1351 بين<br />

مدت دراز دوستي يك آغاز اين شد.‏ گنجي،‏ منوچهر دكتر ايران،‏ پرورش و آموزش وزير مشاور الهي دكتر 1355، نفري<br />

200 ليست يك در آنها دوي هر نام كه ميدارد اظهار گنجي دكتر يافت.‏ ادامه نيز تبعيد در كه بود تن دو اين بود.‏<br />

شده صادر آنها كشتن براي مذهبي فتواي و گرديده تهيه 1358 سال در كه بود اسالمي جمهوري اصلي دشمنان از پاريس<br />

بردل،‏ آنتوان 8 شماره در واقع آپارتمانش ساختمان ورودي سرسراي در صبح 9 ساعت حدود در الهي دكتر آمده<br />

دست به مدارك و اسناد اما ندارد وجود عيني شاهد هيچ قتل مورد در گرفت.‏ قرار حمله مورد ، 15 اروندايزمنت آنكه<br />

از پيش الهي دكتر كه رساند نتيجه اين به را فرانسه پليس الهي دكتر بر وارده جراحات نوع و جنايت صحنه از است.‏<br />

شده گالويز خود قاتل با درآيد پاي از وارده آسيبهاي اثر در اینترنتی:‏<br />

پایگاه http://www.iranhrdc.org<br />

90


93<br />

( )<br />

در<br />

و مهاجران به جویس خطابهجیمز خطابِ‏ دوست.‏<br />

هر ایرلندی میهنماندگانِ‏ تنها<br />

نه اولیس،‏ چون عالمگیر ‏آثاری آفرینندهپرآوازهی تبعید<br />

جمعی و ‏فردی تجربهی که چشید،‏ را ‏مهاجرت مزه خود نیز<br />

و شد او سیاسی و اجتماعی تأمل برای پایدار موضوعی کوچ،‏ و زهرآبی<br />

مهاجرت،‏ جویس،‏ نگاهِ‏ در ادبی.‏ خلق برای ‏فرسایشناپذیری سرمایهی سختجانتر<br />

و دیرپاتر درنیاورد،‏ پا از را جماعتی یا کس اگر که میماند را نوشین جویس،‏<br />

زادگاهِ‏ ایرلند،‏ تمدّنی و فرهنگی تأثیر گسترش و پراکندگی به مدام،‏ مهاجرتهای میگرداند.‏ نسترناش<br />

بوی و گل عطر هنوز سدهها،‏ و سالها مومِ‏ سَ‏ وزشِ‏ رغمِ‏ به که بوستانی همان انجامید؛ مینوازد.‏<br />

را عجبگویان مشامِ‏ خودخواسته،‏<br />

تبعیدی میانهراهِ‏ پنجساله،‏ و بیست جویسِ‏ 1907، آوریلِ‏ 27 در گفتار این ایراد هنگام ایمانِ‏<br />

از شسته دل و دست که را ایّامی بود؛ نهاده زمین بر بُنه و بار ایتالیا تریسته شهر در مدتی سپری<br />

جهان و خویش بیتابانه‏ کاوش در ایرلند ناسیونالیستی سیاستِ‏ به اعتماد نیز و کاتولیک مسیحی نویسندگان<br />

از حلقهای میان در چندی ادبی نوشتههای و ستارهای جُ‏ با جویس موقع،‏ آن در میکرد.‏ انقالب<br />

ملیّت،‏ مهاجرت،‏ بود.‏ نهان زمان زهدانِ‏ در اصلیاش آثار هنوز ولی داشت،‏ نشانی و نام اروپا فرهنگِ‏<br />

و تمدّن نیمهویرانِ‏ عمارتِ‏ به بخشیدن زندگیدوباره شور خودکامه،‏ و استعمارگر حکومت علیه نشانههایی<br />

اهمیتِ‏ منتقدان میشوند.‏ شناخته جویس ادبی متونِ‏ ماندگارِ‏ و مکررّ‏ مضامین پیشین،‏ در<br />

شرّ‏ و تاریکی خویشاوندی خالف بر بازنمودهاند.‏ اولیس رُمانِ‏ در را ظلمات و تاریکی تیره،‏ رنگِ‏ چون توانایی<br />

به اشارهای مییافت؛ ناشناخته سوی به پایانناپذیری کشش تاریکی در جویس عامه،‏ تخیّل نور<br />

و آفتاب تیغِ‏ زیر که چرا روشنایی؛ دلِ‏ در تابان ظلماتی جهان«؛ تارِ‏ و تیره ‏»روانِ‏ فهمِ‏ برای انسان و ظلمت روایتاش،‏ قهرمانهای زبانِ‏ از جویس نیست.‏ یافتن برای رمزی و گشودن برای رازی محض،‏ سبب<br />

بدان بیسرزمینی و سرگردانی در یهودیان تقدیر آنان،‏ از یکی دیزی،‏ میپیوندد.‏ هم به را شرّ‏ که<br />

‏»کیست میپرسد دیگر،‏ شخصیتِ‏ استیفن،‏ شدند.«‏ گناه مرتکب روشنائی ‏»علیه آنان که میداند میزنند<br />

دست گناه به روشنائی علیه همگان بزیبد؟ را او بیگناهی دعوی و باشد«‏ برنخاسته کار بدین نخست<br />

شاید آنچه خالفِ‏ بر ‏»خانه«اند.‏ جستوجوی در مهاجرانیآناآنا و پهنههستی پرسهزنانِ‏ همگان و جای<br />

به و کاستیهاست و کژیها رسواگر بلکه نیست؛ قدرت و قوّت مایه روشنایی آید،‏ نظر در را<br />

تاریکی و گناه میانِ‏ پیوند رشته جویس میانجامد.‏ آزردگیاش و سستی به انسان نیرومندساختنِ‏ بدان<br />

اعتراف و خویش ناتمامی و نابسندگیِ‏ به خودآگاهی میداند:‏ خویش نقص و نابسندگی به آگاهی ارتکاب<br />

حسّ‏ یعنی - دادن دست از و جدائی عمیقِ‏ درکِ‏ با جز که راهی میگشاید؛ الوهیت قلبِ‏ به راه بدونِ‏<br />

که است؛ مهاجرت دیگرِ‏ نامِ‏ گناه،‏ جویس،‏ نگاهِ‏ در رو،‏ بدین شد.‏ نمیتواند کوفته و شکافته گناه-‏ میبازد.‏<br />

را معنایش رستگاری آن همچنان<br />

آن،‏ در آمده آرمانهای و واقعیتها گوهرِ‏ گذشته،‏ گفتار این بر بیشتر سدهای گرچه،‏ تبار<br />

نمایاننده‏ دیگر،‏ کالمی به و ماست؛ عصر در آوارگی و ستم از رنجور ‏ملّتهای روزمرّهی دلمشغولی مهاجرت.‏<br />

و ملیّت چون معاصر،‏ جهانی بحرانهای برخی دراز و دور تاریخی اصلی<br />

درونمایه‏ بازتاب که برگردانده فارسی به و برگزیده را گفتار این از پارههایی تحریریه»قلمرو«‏ است.‏<br />

جویس اندیشه‏ میخواندند<br />

نجیبزاده و آریایی را خویش که نیاکانمان روزگار از افراد.‏ مانند درست دارند،‏ را خود غرور و منیّت ملتها هک یافت میتوان را مردمانی خاطرهتاریخ،‏ در مینامیدند،‏ بربر را یونان محروسه‏ ارضِ‏ ساکن جز کس هر که یونانیانی یا ایرلندیها،‏<br />

بدانند.‏ محروم آنها از دیگر مردمانِ‏ و دهند نسبت به خود به انحصاری افتخاراتی و صفات دارند گرایش و قدّیسان ‏»جزیره را کشورشان که میپسندند چنین نباشد،‏ آسان چندان آن شرح شاید که خودستاییای و نازَندگی با بنامند.‏<br />

و بدانند حکیمان«‏ جزیره،‏<br />

این که هنگامی بازمیگردد؛ باستان دوران به پیشینهاش بلکه نیست؛ پیرار و پار ساخته‏ پرطمطراق،‏ عنوان این سامان<br />

است آسان میپراکند.‏ قارّه سراسر در را فرهنگپروری و نشاطآور نیروهای و بود تقدّس و تعقل راستین کانونِ‏ کشور<br />

بدان کشور این از را معرفت مشعلِ‏ دانا،‏ و دانشمند زاهد،‏ و جامهزائر در که ایرلندیهایی نامِ‏ از سیاههای دادنِ‏ و سنّتها در متروک،‏ معابدِ‏ و محرابها در است:‏ یافتنی آنان نشانِ‏ و ردّ‏ هم روز امروزه حتی میبردند.‏ خود همراهِ‏ شعری؛<br />

ادبِ‏ در آمده کنایاتِ‏ و اشارات در یا است،‏ بازشناختنی سختی به نیز قهرمانانشان نامِ‏ بسا چه که افسانههایی میآورد:‏<br />

میان به را الیم عذابی در دچارِ‏ جادوگری نام وی راهنمای که آنجا دانته،‏ دوزخِ‏ از پارهای چون میدانست.‏<br />

نیک را اری سحّ‏ و شعبده / انواعِ‏ که همان بود،‏ اسکات مایکل / داشت باریک بس تهیگاهی که دیگری آن و نیا اعمالِ‏ گزارشِ‏ پس از میتوان بوالندیستها شمارِ‏ از فارغبالی ‏تذکرهنویس حوصله و علم و فضل با تنها واقع،‏ به مدافعِ‏<br />

اسکوتوس،‏ دونز جان میآوریم:‏ یاد به را آکوئیناس سنت سرشناسِ‏ خصمِ‏ دستکم برآمد.‏ حکیمان و قدّیسان مجتهدِ‏<br />

را ‏)اسکوتوس چیرگیناپذیر دَلگری جَ‏ برمیآید،‏ دوران آن تواریخِ‏ از که آنچنان و مطهّر«‏ آموزه»لقاحِ‏ پرتکاپوی ملکوتی(.‏<br />

مجتهد به ملقّب بوناونتورا یا فرشتهسرشت،‏ مجتهدِ‏ به ملقّب توماس،‏ سنت با تمایز در میخواندند النّظر دقیق هر<br />

از گردآمده علمانی طالب مجمع و مقصد ایرلند،‏ حوزهعلمیهعظیمِ‏ روزگار،‏ آن در که برنمیتابد انکار گویا نکته این از<br />

دعاویای گرچه یافت.‏ آوازه برتری بدین و گرفت پیشی رقیبان از معنویّات تعلیم در حوزه این بود.‏ اروپا کنارِ‏ و گوشه شمایانی<br />

برای که ایرلند،‏ در غالب همچنان مذهبیِ‏ قرینهحمیّتِ‏ ‏)به انگاشت،‏ معتبر فراوان احتیاط با باید را دست این دشواریاب<br />

و دیریاب مذهبی حمیّت این درستِ‏ تصور نمیکنید،‏ فراموش را دندانتان زیر شکّآوری نان لذّت که نیست.‏<br />

بزرگنمایی و زادهخود-ستایی و پوچ پنداری ایرلند،‏ فخرِ‏ و گذشتهپرفرّ‏ یقین،‏ به قریب احتمالِ‏ به مینماید(‏ دستیافتنی<br />

هماره مرجعی آلمانیها غبارخفتهیبایگانی در انبوهِ‏ هستید،‏ امر این بر برهانی و ت حجّ‏ پی در جدّ‏ به اگر استادانِ‏<br />

این اکتشافات است،‏ مربوط روم امپراتوری یا روم جمهوری تاریخ به که آنجا تا میگوید ما به فررو حاال است.‏ آنها،‏<br />

نادرستی و درستی از فارغ ولی باشد.‏ اینطور شاید خطاست.‏ همهپاک تقریباً‏ خطاست؛ بیخ از آلمانی کاردانِ‏ در<br />

شاعری مقام در را شکسپیر که بار نخستین برای که بودند علم اهل آلمانیهای این اینکه در تردید جای چه هنگام،‏<br />

آن تا بود؛ پوشیده شکسپیر هممیهنانِ‏ چشم از حقیقت ‏)این شناساندند شاعر خود هممیهنانِ‏ به جهانی پایگانی هب عشقاش که غنائی،‏ شعر سرودنِ‏ در خوشذوق هموطنی بودند:‏ قائل شکسپیر برای درجهدوم اهمیتی انگلیسیها و سِلتی مسألهزبانهای به که بودند اروپا در کسانی تنها آلمانیها همین درمیگذرد.(‏ متعارف حدّ‏ از انگلیسی آبجوی در<br />

گِلیه زبانِ‏ انجمن تأسیس از پیش اروپا،‏ در پیش سال چند همین تا میدادند.‏ نشان عالقه سِلتی ملّت پنج تاریخ


95<br />

بود.‏<br />

آلمانیها تصنیفِ‏ و تألیف موجود،‏ ایرلندیِ‏ زبانِ‏ فرهنگهای و دستورها تنها دوبلین،‏ ‏شمارهناپذیر<br />

نامهای است.‏ ضروری آن تاریخی مبنای تبیین و حکیمان«‏ و ‏»جزیرهقدّیسان عنوانِ‏ دربارهی کمیتوضیح خیلِ‏<br />

ردّپای تا کنید همراهیام دقیقهای چند میگذاریم.‏ کنار را میکردند کار ملّی چارچوب در منحصراً‏ که کلیسائیانی بدهم.‏<br />

نشانتان گذاشتهاند،‏ جا بر کشوری هر در تقریباً‏ که را سلتیای مبلّغان مدرسهای<br />

به توانست چگونه فرهنگ،‏ مرکزِ‏ از دورافتادگی عین در ایرلند مانند جزیرهای اینکه میرسد نظر به غریب ملّتی<br />

ایرلندیها اگر که داد خواهد نشان نیز شتابزده بررسی یک حتی اینهمه،‏ با شود.‏ بدل مبلّغانمسیحی برای منابع<br />

بر تکیهانحصاری با توسعهفرهنگی بر تأکیدشان بودند،‏ سر در اروپا کاروانِ‏ با فعّال همدوشی سودای با جوان چنین<br />

بر دارد،‏ نو قالبهای در را گذشته تمدنِ‏ افتخارات احیای آهنگ که باستانی ملّتی فقط نمینمود.‏ معقول بومی،‏ میفشارد.‏<br />

پا رویّهای و رویکرد تازهای<br />

سِلتی نژادِ‏ اکنون،‏ اروپائیاند.‏ ملتهای به گذشته تمدنِ‏ واالیی و سترگی یادآورانِ‏ ایرلند آسمان ستارگانِ‏ واپسین حالِ‏<br />

و شورِ‏ نورمن.‏ و آنلگو-ساکسون اسکاندیناوی،‏ نژادهای و کهن سِلتی عناصرِ‏ از آمیخته نژادی است؛ ظهور حال در باستانی<br />

هویّت کالبدِ‏ در و میآمیزد هم به را رنگارنگ پارههایی که گرفته جان کهن ملّی روحیّه‏ بنیادِ‏ بر دیگری ملّی میدمد.‏<br />

نو جانی هک شده متقاعد ناظری اگر شود.‏ گرفته یکی واقعیتها بر عافیتطلبانه بستنِ‏ چشم با میتواند آسانی به بیطرفی اهریمنی<br />

انبانی ایرلند پیت،‏ ویلیام دوران در و شکافت شرحه شرحه را ایرلند پیکر خونین،‏ تنشهای دوم هنری دورانِ‏ در مرتکب<br />

مکافات خورِ‏ در چندانی جنایات ایرلند در انگلستان که برسد نتیجه بدین نمیتواند شد،‏ اخالقستیزی و تباهی از کمندِ‏<br />

و کام به را دیگر کشور کشوری،‏ که آنگاه خطاست.‏ سراپا استنتاجی چنین آینده،‏ هم امروز،‏ هم است.‏ نشده شدهاند.‏<br />

سرشته اینگونه آدمها انگاشت.‏ ناروا را شکستخورده کشورِ‏ شورشِ‏ نمیتوان دیگر میکشد،‏ خودکامگی استعمارگر<br />

کشورِ‏ که نمیکند باور کس هیچ زمانه،‏ و عصر این در زرنگبازی،‏ یا شخصی منافعِ‏ فریفته آدمهای جز برادرانشان<br />

که زنند کاری همان به دست نتوانند اکنون کشور داخل ایرلندیهای اگر دارد...‏ مسیحی ناب نیّاتِ‏ تنها جورج<br />

از انگلیسی تاریخنگاران ستایشِ‏ یا نمیکنند چنین هرگز که بود نخواهد آن معنای به دادهاند،‏ انجام آمریکا در جمهوریخواهاش<br />

و سوسیالیست اکثریتِ‏ با استرالیا مانند جایی در استقالل پیشرفت از خشنودی به تظاهرشان و واشنگتن شود.‏<br />

ارزیابی معقول و منطقی میتواند کردن،‏ رفتار مجنون مشتی چونان ایرلند جدائیخواهان با و سو،‏ یک از سرچشمه<br />

تاریخی تحوالت در نیز حدّی تا و نژادی خاستگاهی اندازهای تا انگلیسیها...‏ و ایرلندیها روحیّاتِ‏ میان تفاوت اروپای<br />

ستیزهجویانهمردمان منش آمیزگاریِ‏ و آشتی برآمدِ‏ و است متنوع عناصری پودِ‏ و تار از تافته و بافته ما تمدنِ‏ دارد.‏ رشتههای<br />

جوی و جست‏ بساطی،‏ و بستر چنین در سوریایی.‏ دینی مردهریگِ‏ و تازه بورژوائی آداب رومی،‏ حقوق شمالی،‏ بَر<br />

و بیبار باشد،‏ مانده ناب،‏ و بکر که دیگر-‏ نزدیک و دور بُنپارهای و بافهها دیگر تأثیرِ‏ از پیراسته - پاک پیوندی چنین<br />

حقّ‏ دیگران از بیش نیز ایرلند ساکن نژاد نیست؟ سخریّه سزاوار زبان یا نژاد کدام اصالتِ‏ الفِ‏ امروزه،‏ است.‏ واقعاً‏<br />

بریده،‏ را آنها نفسِ‏ امروزی دانشمندانِ‏ جرّاحی چاقوی که دیگر امور بسیاری مانند اگر ملیّت،‏ ندارد.‏ را گزافگویی دگرگونشوندهای<br />

امور از واالتر و فراتر بسی شالودهآن که مینماید ه موجّ‏ هنگامی تنها درنیاید،‏ آب از خوش و خام خیالی مالئکه<br />

به را ملل میان مرز رسم ‏»خداوند میگوید که میشود پیدا عارفی متألهِ‏ باشد.‏ انسانی زبانِ‏ و خون چون است.‏<br />

عرفانی ‏بُنمایهیناب از بری و بیگانه تصوّری چنین یقین،‏ به قریب احتمالِ‏ به وانهاده«.‏ چیه میدانم.‏ سادهلوحانه کاری را ایرلند در کارنامهیننگیناش خاطر به انگلستان به دشنامها کردن انبار هم روی من بود.‏<br />

نیز زیرک سنگدلیاش،‏ عمق همان با انگلستان نمیشود؛ فاتح تصادف سر از فاتحی خارج<br />

به ایرلندی شهروند وقتی که میشود ایرلند از کنونی منفی تصویرِ‏ جایگزینِ‏ واقعیت این کاربردی،‏ امور گستره در حاکم<br />

فکری و اقتصادی وضعیتِ‏ میشود.‏ بدل محترمی فرد به اغلب میگیرد،‏ قرار دیگر محیطی در و میرود کشور از ایرلند<br />

روحِ‏ از رمق سلسلهپیمانشکنیها،‏ و پوچ پیکارِ‏ سدهها نمیدهد.‏ او فردیّتِ‏ به شکفتن و بالیدن رخصتِ‏ کشور،‏ بر و پلیس اینها،‏ بر افزون است.‏ کشته را فردی عمل ابتکارِ‏ توان کلیسا از صادره ممنوعیتهای و منعها است.‏ ربوده دیگر<br />

است،‏ برخوردار نفس عزّتِ‏ از که کسی بستهاند.‏ وی دستانِ‏ بر محکمیتری دستبندهای هم پادگان و مالیات اداره ژوپیترِ‏<br />

گذار گویی که میگیرد پیش در را سرزمینها دورترین راهِ‏ شتابان و هراسان چنان بلکه نمیماند؛ ایرلند در است.‏<br />

افتاده وی زادبوم به آذرخش،‏ خدای خشمگین،‏ صاحبِ‏<br />

ثروتمند،‏ مردمانی میرسد؛ تن میلیون شانزده به متحده ایاالت در ایرلندی مهاجرانِ‏ جامعه‏ جمعیّتِ‏ امروزه،‏ خیالی<br />

‏]ایرلند،‏ زوالیافته تمدنیِ‏ شکوهِ‏ احیا[ی رؤیای که گرفت آن گواهِ‏ بتوان را نکته همین شاید صنعتپیشه.‏ و اقتدار نیست!‏<br />

خام یکسر باید<br />

کشور این داخلِ‏ کنونی وضعیتِ‏ در پس درآورد،‏ دیگران خدمت در را خویش کاربردی استعدادهای توانسته ایرلند اگر فرزندان<br />

سعیِ‏ حاصلِ‏ نثارِ‏ راهِ‏ در مانعی که باشد داشته وجود آزادیکش و یأسپرور نامساعد،‏ بازدارنده،‏ و آزارنده چیزی و<br />

رد خُ‏ ایرلندِ‏ دارد.‏ ادامه وحشی قوهای این کوچ همچنان،‏ امروزه،‏ است.‏ میهن]‏ به خدمت ‏[و خویش زادبومِ‏ به ایرلند امروز،‏<br />

تا 1850 سال از میدهد.‏ دست از را خود فرزند هزار شصت ساله،‏ هر باز تباهی،‏ آسیب و ویرانی آوار زیر خوار دعوتنامهای<br />

روز هر که یافت نمیتوان ایرلند در پُستی اداره شدهاند.‏ آمریکا رهسپار ایرلندی مهاجر میلیون پنج از بیش به<br />

محکوم بینوایان و کودکان و فاسدند کشور پیرهای نرساند.‏ خانهشان در جامانده دوستان و بستگان دست به مهاجران از مرگِ‏<br />

بستر پیرامونِ‏ که آنجا میبندند؛ دیگر یوغی را مطیع گردنِ‏ بر آویخته آهنجفتِ‏ آن،‏ در که سرزمینی در ماندن کارگزارِ‏<br />

کشیشان،‏ و فرماناند صدور گرم حاکمان درمانناپذیر،‏ دردِ‏ در پیچیده و فشرده نفس،‏ و نا از تهیشونده تنیِ‏ انسان.‏<br />

بالینِ‏ آیین واپسین نزدیک<br />

رقیب جزیرهای اقتصادی:‏ نظر از یافت.‏ خواهد شمایلی و شکل چه ما بازساخته تمدنِ‏ ببینیم است جالب یکایکِ‏<br />

در کشور کنسولگریهای و مستقّل بازرگانی پایگاههای با ق،‏ خالّ‏ و خودبنیاد دوزبانه،‏ جمهوری یک انگلستان،‏ که<br />

اندیشمندانی و هنرمندان کهن-‏ اروپای در ایرلندی اندیشمندِ‏ و هنرمند برافراشتنِ‏ قدّ‏ اخالقی:‏ منظر از جهان.‏ بندرهای آرمان،‏<br />

و آرزو از سرشار هنری،‏ و جنسی تربیت و تعلیم از بیبهره پژمرده،‏ و پریشان شیدایانی غریبهاند،‏ ارواحی اکنون قول<br />

به طنزپرداز؛ و زرنگبازی خصلت کودکانه،‏ روحیّههایی مغلوبِ‏ آن،‏ سمتِ‏ به برداشتن گامی عزمِ‏ از عاجز دریغا ولی القلب.«‏<br />

قسیّ‏ ‏»ایرلندیهای معروف خودکامگیِ‏<br />

علیه خیزش و شورش در است،‏ رومی خودکامگیِ‏ چیرگیِ‏ چنگِ‏ در ما جانِ‏ کاخ وقتی تا که میکنم اعتراف نمیبینم.‏<br />

سودی انگلیسیها همیشه<br />

برای بار یک ایرلند تا سرآمده فرصت بس و فرارسیده آن وقت است.‏ روز روشنی به چیز یک تنها من برای ... بهتر<br />

همان وگرنه شود؛ بیدار که باید است،‏ دوباره زایشی یارای را ایرلند راستی،‏ به اگر بیاید.‏ کنار ناکامیهایش با دوستان<br />

از یکی به بار یک وایلد اسکار بیارمد.‏ خویش گورِ‏ در دلواپسی و بیدلهره و بپوشاند کَفَنی و کَنَف در سر که ایرلندیها<br />

هستیم.«‏ قهّاری حرّافهای باستان یونان دوران از ولی نمیکنیم؛ کاری هیچ ایرلندیها ‏»ما بود:‏ گفته من تسا دیری ایرلند کرد.‏ انقالب نمیتوان مماشاتجوییها و آدمها بازدم و دم با ولی فصاحتاند،‏ میدانِ‏ چابکسوارانِ‏ نمایشی<br />

آغاز برای پرده باالکشیدن پی در جدّ‏ به کشور،‏ این اگر است.‏ فرآورده تفاهم سوء و کلیبافی از گزافی انبوهِ‏ که این<br />

با درآید.‏ صحنه به استوار و تمامقامت یکپارچه،‏ باید بار،‏ این نشستهایم،‏ تماشایش انتظار در دیرباز از که است دادند:‏<br />

آنان به ما پدرانِ‏ دور،‏ چندان نه روزگاری که میدهیم را اندرزی همان نمایش ایرلندی گردانندگانِ‏ به همه،‏ آخرین<br />

با من موقع،‏ آن تا چون دید،‏ نخواهم را پرده باالرفتن خودم چشم به هرگز من حدّاقل که مطمئنام ‏»بجنبید!‏ برگشتهام.«‏<br />

خانه به قطار 94


xiles: A Critical Edition<br />

James Joyce. University Press of Florida, 2016<br />

Empire and Pilgrimage in Conrad and Joyce<br />

Agata Szczeszak-Brewer, University Press of Florida,<br />

2010<br />

Ulysses in Focus, Genetic, Textual, and Personal views<br />

Michael Groden, University Press of Florida, 2012<br />

James Joyce and the Exilic Imagination<br />

Michael Patrick Gillespie, University Press of Florida,<br />

2015<br />

97<br />

ناشناخته<br />

سرزمینی در پرتابشده را خود ناگهان یا کردهاند ترک را جهانی و جایی اینکه به آگاه مهاجرند؛ مدرنها از<br />

احساس چیرگی عین در مدرنها خانه.‏ به بازگشت برای چندان شوری و امید بی آشیل،‏ خالف بر و یافتهاند،‏ با<br />

و میشناختند رسمیت به را خود موقعیتِ‏ جانشان،‏ بر فراموشی و فقدان خأ،‏ بیگانگی،‏ دورافتادگی،‏ دستدادگی،‏ بیخانگی<br />

در خانهکردن با تا میکوشیدند و میدوختند چشم تاریکی«‏ ‏»قلب به میرفتند؛ آن با جدال به شیوه این آیند.‏<br />

فائق آوارگی حسِ‏ بر مثابه<br />

به مدرن آگاهیِ‏ ناگریزِ‏ و بیرونی بازتابِ‏ مدرن،‏ هنری بیانِ‏ و ادبی روایتِ‏ در ثابت مضمونی به مهاجرت شدن بدل بدونِ‏<br />

ادبی.‏ مدرنیستهای نیز و مدرنها از است نمونهای جویس،‏ جیمز است.‏ مهاجرانه«‏ ‏»آگاهی یا فقدان«‏ از ‏»آگاهی نداشت.‏<br />

آفرید،‏ آنچه خلق برای ضروری ذوق و زاد جویس مهاجرانه،‏ تخیل به<br />

مربوط دانشگاهی آثار در و گذارد بنیاد عنوان با مجموعهای گرفت تصمیم 1994 سال در فلوریدا دانشگاه انتشارات است.‏<br />

شده منتشر مجموعه این در کتاب عنوان سه و شصت گذشته،‏ سال دو و بیست در کند.‏ چاپ را جویسشناسی چاپ<br />

نخستین از پس قرن یک که است انتقادی ویراستی مهاجران فلوریدا«،‏ جویسِ‏ ‏»جیمز مجموعه از کتاب تازهترین سیوج که نیست نمایشنامهای تنها ترجمهشده،‏ تبعیدیها فارسی به که مهاجران میآید.‏ بازار به نمایشنامه این با<br />

قیاس در جویس اثرِ‏ این اهمیت و جایگاه ارزیابی است.‏ دست در او از اکنون است نمایشنامهای تنها ولی نوشت،‏ دور<br />

دیدگاههای از وسیعی طیف و مانده وی آثار مفسران و منتقدان میان مناقشهبرانگیز همچنان مسألهای آثارش،‏ دیگر است.‏<br />

پدیدآورده را نزدیک و مسأله<br />

مدرنیست،‏ نویسنده دو مقایسه با که است مجموعه این از دیگر اثری جویس و کنراد آثار در زیارت و امپراتوری نقشههای<br />

شیفته خود جویس جیمز و کنراد ‏»جوزف میکشد:‏ پیش را بریتانیا مستعمره قلمروهای جغرافیای ادبی بازنمایی شهر<br />

گریزگاههای بازآفرینی امکانِ‏ عاشقِ‏ دیگری خطوط،‏ میانِ‏ کشفناشده و سفید فضاهای دلداده یکی بودند،‏ جغرافیا پیوندی<br />

مقدس امر به معطوف )atavistic drive( بدوی رانهای و امپریالیسم میان کتاب،‏ نویسنده نگاه از ادبیات.«‏ در تقابلهای<br />

بودن ساختگی و دهند نمایش سنتشکنانه شکلی به خود آثار در کوشیدهاند کنراد و جویس که دارد وجود دیگر<br />

مناطق در بیمعناییها و آشوبها همه و است جهان در عقالنیت قطبِ‏ غرب،‏ اینکه مثال کنند؛ فاش را قطبی دو به<br />

دارند مدام میلی زائران،‏ گروه و زائر ‏»فرد کنراد در شود.‏ بازسازی و ساماندهی آن ‏»قطب«‏ الگوی بر باید جهان هست.«‏<br />

نیز خویش قدرتِ‏ اثباتِ‏ برای راهی این،‏ فرمانبرداری.‏ و باخودبیگانگی قطعیت،‏ عدم غیرمعنویِ‏ جهانِ‏ از رهایی بهای<br />

است.‏ دنیوی جهانِ‏ از بُریدن و سنتی هنجارهای سرزمین ترکِ‏ پی در که میکند تصویر کسی را زائر نیز جویس که<br />

سفرهایی باشد؛ خیالانگیز و خیالی سیارهای به خود تبعیدِ‏ میتواند دنیوی جهانِ‏ به کردنی پشت و بُریدن چنین به<br />

هرگز معنوی و اخالقی سفرهای چنین راهیانِ‏ گرچه میپرسد کتاب نویسنده است.‏ رستگاری به نیل آنها هدف اندیشه<br />

از هم شخصی حتی و سیاسی معنای به )home( وطن آیا ولی نمیاندیشند،‏ وطن«‏ به پیروزمندانه ‏»بازگشت میکند<br />

اشاره نکته بدین وی همچنین میشود؟ آغاز ‏»مبدأیی«‏ از آنها سفر که است این نه مگر است؟ غایب آنان


99<br />

کسی<br />

و داد رخ آنان مهاجرتِ‏ از پس نویسنده دو هر ادبی کامیابی و شکوفایی که خود<br />

کلیسای خود،‏ کشورِ‏ حصار در بگوید آشکارا که نداشت پروایی جویس چون دوش<br />

به ‏»خانه را خود جویس است.‏ بسته بال و پَر خالقیتاش خود،‏ خانواده و با<br />

را خویش »voluntary exile خودخواسته ‏»مهاجرتِ‏ بو میخواند » vagabond میکرد.‏<br />

بیان استعاره این اولیس<br />

متن تحلیلِ‏ و تاریخ به نیز مجموعه این اخیر سالهای آثار از یکی رشته<br />

شخصی،‏ و متنشناختی تکوینی،‏ نقدِ‏ منظرِ‏ از اولیس؛ دارد:‏ اختصاص است<br />

اونتاریو وسترن دانشگاه در انگلیسی ادبیات استادِ‏ گوردن مایکل گفتارهای نویسنده<br />

شده.‏ ایراد گوناگون کنفرانسهای و دانشگاهها در سال چندین طی که نقدِ‏<br />

روش که میکند اشاره فرانسوی ناقدان از گروهی به جمله از پیشگفتار در بارت،‏<br />

روالن آثار بر بیشتر آنها نهادند.‏ پایه را )critique génétique( تکوینی نامدار<br />

نظریهپردازان دیگران و الکان ژاک کریستوا،‏ ژولیا سیکسو،‏ هلن دریدا،‏ ژاک پیشنویس،‏<br />

یادداشت،‏ هر تکوینی،‏ نقد در داشتند.‏ اشراف بیستم سده دوم نیمه نوشتنِ‏<br />

هنگام نویسنده که بلندی و کوتاه متنِ‏ هر یا خالصهنوشت چرکنویس،‏ نه<br />

میروند،‏ شمار به متن دستگاهِ‏ یا سیستم از جزیی آورده،‏ فراهم اصلی متن با<br />

منتقد نمیآیند.‏ کار به دیگر اکنون که متن آمادهسازی برای اوراقی فقط اصلی<br />

متن شدن نوشته فرایندِ‏ متنها،‏ این از یک هر وزن و اهمیت سنجش میخوانند،‏<br />

)avant-texte( متن«‏ ‏»پیش-‏ را متنها آن و میکنند بازسازی را زبانشناسی<br />

میان خود متنشناختی آگاهی و دانش با منتقد جنین.‏ جفتِ‏ شبیه کتاب،‏<br />

فصل پنج میسازد.‏ پل ‏)هرمنوتیک(‏ متن تفسیر و ‏)فیلولوژی(‏ تاریخی نیز<br />

دیگر فصل چهار میپردازند.‏ آن تطور تاریخ و اولیس تکوینی نقدِ‏ به تنها کتاب،‏<br />

مؤخره میگذارند.‏ بحث به را اولیس متنشناختی گوناگونِ‏ جنبههای برای<br />

اولیس ویژه به و جویس آثار چگونه اینکه است؛ جویس اثر شخصی نقد ایرلندی<br />

پرآوازه نویسنده آفریدههای روی بر پژوهش و یافت اهمیت گوردن مایکل است.‏<br />

داشته وی فکری زندگی برای نطلبیدهای و طلبیده دستاوردهای چه از<br />

جویس تجربه شرحِ‏ به جیلسپی،‏ مایکل مهاجرانه،‏ تخیل و جویس جیمز در نآ خودخواسته که وطنی به نسبت دوگانهاش احساسهای و مینویسد مهاجرت وی<br />

ادبی روایتهای دائمی مکانِ‏ اما بازگشت،‏ بدان هرگز دیگر و کرد ترک را نیروی<br />

میتواند تخیل بنیادی بازسازی با تنها ادبی هنرمند یا نویسنده هر شد.‏ میدهد<br />

نشان نویسنده کتاب این در دارد.‏ نگاه خروشان همچنان را خود خالقیت فرایندی<br />

چه در و گرفت شکل جویس فردِ‏ به منحصر مهاجرانه تخیل چگونه که قربانی<br />

بیآنکه کرد ترک را زادگاهش جویس انجامید.‏ جاودان آثاری آفرینش به دوبلین<br />

از خود دلخواه به او باشد.‏ مالی فقر یا طبیعی فاجعه سیاسی،‏ سرکوب ضروری<br />

خود ادبیِ‏ تخیل پرورش و جهان کشف برای را مهاجرت چون رفت،‏ تجربهای<br />

مثابه به مهاجرت فهمِ‏ کتاب آغاز در نویسنده سبب همین به میدید.‏ نویسنده<br />

این آثار درست درکِ‏ ضروری شرط را آن تاریخی بستر و جویس درونی تخیل<br />

با نوشتن بلکه نیست؛ مهاجرت درباره نوشتن فقط مسأله میداند.‏ ایرلندی هر<br />

است؛ مهاجرانه آن روایی و زبانی ظهور و تخیل این ادبی نمودِ‏ است؛ مهاجرانه انتقادی«‏<br />

درآمدی مهاجرت:‏ ‏»بستر دیباچه،‏ در بود.‏ خواهد مهاجرانه بنویسد او چه گوناگون<br />

بازنماییهای و تجربهها و مهاجرتها انواعِ‏ درباره روشنگر بحثی نویسنده بازسازی<br />

در نوستالژی تأثیر به و میکشد پیش گذشته سده دو نویسندگان در آن ‏»دریافتِ‏<br />

نخست،‏ فصل میکند.‏ اشاره گذشته از نویسنده احساس و تصویر زمینه<br />

از تصویری )Joyce Exilic Self-Conception( خود«‏ از جویس مهاجرانه دست<br />

به او مهاجرت سرگذشتِ‏ و وطن ترک برای جویس تصمیمگیری تاریخی جویس<br />

مهاجرت داستان خارج«‏ از ایرلند به نظر نخستین ‏»دوبلینیها؛ میدهد.‏ روایت<br />

آن از پس را وی ادبی آفرینشهای روند و 1904 سال در خود میهن از در<br />

کینه و نوستالژی ریچارد:‏ ‏»بازبینی دالدس«‏ استیفن دائمی ‏»مهاجرت میکند.‏ مهاجر«‏<br />

بازگشت و بیداری ‏»فینگان و مین«‏ خیابانِ‏ در مهاجران ‏»اولیس:‏ مهاجران«‏ همچنین<br />

و جویس اندیشه در مهاجرت تأثیر اشکالِ‏ و ادوار که دیگرند فصل چهار میکاوند.‏<br />

آثارش درونمایه و سبک در را آن ادبی بازنمایی بیگمان<br />

اما ندارد،‏ مشخصی آغاز و تاریخ دیگر مکان و سرزمین به مکانی یا سرزمین از انسانی گروههای مهاجرت پدیده خود<br />

و عادی مهاجرت شکل به انسانی،‏ گروههای کوچ نیز آینده در میرسد نظر به داشت.‏ خواهد ادامه همچنان باشد.‏<br />

بینالمللی مهم موضوعات و پدیدهها از یکی همچنان ناخواسته،‏ و اجباری یا خواسته حتی<br />

و فرهنگی عاطفی،‏ ذهنی،‏ وابستگیهای میدهد نشان مقصد جوامع در مهاجر گروههای همه‏ زندگی تاریخچه نسبت<br />

به نیز مهاجران باهمستان هر هست.‏ و بوده مهاجران همه‏ ویژگیهای جمله از مادری سرزمین به اقتصادی مادریشان،‏<br />

سرزمین اجتماعی سیاسی-‏ شرایط یا و مقصد جامعه در زندگی با رابطه در جمعی،‏ منافع اولویتهای مهاجر،‏<br />

باهمستانهای موفقترین زمینه همین در میدهند.‏ انجام گوناگونی فعالیتهای داده،‏ سامان مختلفی برنامههای خود<br />

جمعی حیات نیز و شخصی زندگی حیطه‏ در مهاجران تقویت و گرفتن ریشه پی در نخست که بودهاند جامعههایی مقصد،‏<br />

جامعه‏ تصمیمگیری و سیاستگذاری و قدرت نظام در حضور و تخصصی مالی،‏ توان میزان پایه بر سپس بودهاند،‏ شدهاند.‏<br />

تاثیرگذار و پرداخته مادری سرزمین با رابطه در آرزوهایشان و دلبستگیها به متقاضی<br />

میلیونها مقصد و پیشرفته دموکراتیک،‏ کشورهای همه در شهروندی حق اعطای شرایط و قوانین به نگاهی ‏»مهاجر<br />

قانونی موقعیت ارتقای برای مهاجرپذیری،‏ کشورهای همه که میدهد نشان جهان،‏ کنار و گوشه در مهاجرت دارد.‏<br />

وجود دشوار بعضا شرایطی و قوانین کشور،‏ اتباع قانونی مزایای و حقوق همه‏ از برخورداری و ‏»شهروند«‏ به بودن«‏ شده<br />

پذیرفته او رسما اجتماعی و اقتصادی یا سیاسی پناهندگی تقاضای که فردی هر یا و قانونی مهاجر هر کانادا در زادگاه<br />

کشور تابعیت حفظ با حتی شهروندی،‏ دریافت تقاضای ارائه و اقامت از سال پنج تا چهار گذشت از پس باشد،‏ همچون<br />

و کند کسب را کانادا شهروندی میتواند دیگر،‏ روشهای از کرده کسب تابعیت سه یا دو حفظ مواردی در و خود شود.‏<br />

کانادا عیار تمام و کامل شهروند کردهاند،‏ زندگی کانادا در آنان پیشینیان از نسل چند که کسانی و متولدان است.‏<br />

زمین کره کشور فرهنگیترین چند کشور این میدهد نشان کانادا در شده منتشر و رسمی بررسیهای و آمار نژاد،‏<br />

و زبان قومیت،‏ فرهنگ،‏ ملیت،‏ ‏صد از بیش از مهاجرانی و مردمان با تورنتو،‏ کالنشهر کانادا شهرهای میان در ‏است.‏<br />

گرفته لقب جهان فرهنگی قومی-‏ شهر متنوعترین یکی<br />

که کانادا،‏ فرهنگی چند و قومی چند جامعه در مهاجر باهمستانهای ویژگیهای باره در ژرفنگری و بررسی با و بودهاند موفق‏ مهاجرپذیر کشورهای از کدامیک برد پی میتوان است،‏ جهان کشورهای مهاجرپذیرترین و بزرگترین از ملیت<br />

و زبان و فرهنگ به متعلق افراد تواناییهای و نیروها تقویت به بیشتر مهاجران جوامع از کدامیک ناموفق؛ کدامیک فرهنگی<br />

اجتماعی-‏ یا و سیاسی تحوالت و تغییر و مسائل درگیر بیشتر کدامیک و پرداختهاند مقصد جامعه در خود اولیه مقصد<br />

جامعه‏ تصمیمگیری نهادهای و سیاسی ساختار در است توانسته‏ باهمستان کدام بودهاند؛ خود مادری سرزمین بخش<br />

فرهنگی قومی-‏ گروه کدام و کند،‏ استفاده مهاجران زندگی بهبود جهت در حضور و نفوذ این از و کند نفوذ بیشتر دسترس<br />

از دور اما موجه،‏ هرچند ادعاهای و آرزوها به رسیدن برای را خود زمانی و فکری تواناییهای و نیروها از عظیمی کرده<br />

استوارتر را خود اعضای اقتصادی و فکری فرهنگی،‏ اجتماعی،‏ پیوندهای گروه کدام است؛ داده هدر به ناشدنی،‏ و سست<br />

را خود اعضای اجتماعی و فردی مناسبات منسوخ،‏ و ناکارآمد شیوههای اجرای و خطاها با باهمستان کدام و است،‏ ‏)به<br />

نیز و کرده تضعیف را مقصد جامعه به نسبت شهروندی و اجتماعی تعلق حس زده،‏ دامن اعتمادیها بی به کرده،‏ بردارد.‏<br />

کارسازی گام خود مادری سرزمین برای نتوانسته بسیار(‏ دالیل


101<br />

مقدمتا باید یادآور شد فارغ از موجهای مهاجرتی ایرانیان در<br />

دورههای تاریخی پیش از دوران کنونی،‏ در بیش از سه دهه<br />

گذشته شاهد گستردهترین مهاجرتها از ایران بودهایم.‏<br />

آمار و مستندات قابل اعتمادی درباره تعداد مهاجران ایرانی<br />

در حدود سه دهه گذشته وجود ندارد.‏ تخمین زده میشود<br />

سه تا پنج میلیون ایرانی به دالیل متفاوت و شیوههای<br />

گوناگون،‏ خواسته و یا ناخواسته از وطن مهاجرت کردهاند.‏<br />

بررسی چگونگی وضعیت کلی باهمستانهای ایرانی بسی<br />

دشوار است.‏ در فقدان آمار دقیق و مستند نمیتوان<br />

انتظار داشت تاریخچه و گزارشهای جدی درباره وضعیت<br />

زندگی و میزان توانمندیهای همه جانبه ایرانیان مهاجر<br />

در کشورهای مقصد وجود داشته باشد.‏<br />

بر اساس آخرین سرشماری رسمی در کانادا ‏)سال 2011(<br />

و افزودن میانگین تعداد مهاجرانی که از سرشماری<br />

سال 2011 تا سرشماری سال جاری به کانادا آمدهاند<br />

اکنون حدود 200 هزار-‏ که بر اساس معیارهایی چون<br />

محل تولد،‏ ملیت در زمان ورود به کانادا،‏ زبان مادری،‏<br />

تبار و ملیت پدر و مادر-‏ ایرانی به شمار میآیند،‏ در<br />

کانادا زندگی میکنند.‏ بیش از صد هزار نفر از آنان در<br />

استان انتاریو،‏ بویژه کالنشهر تورنتو ‏)شامل شهر تورنتو<br />

و شهرهای اطراف در شعاع حدود 50 کیلومتری(‏ اقامت<br />

دارند.‏<br />

این گروه از مهاجران ایرانی و ایرانی تبار،‏ در میان گروههای<br />

ایرانی مهاجر به دیگر کشورها،‏ موقعیت و وضعیتی ویژه<br />

دارند.‏ نخستین ویژگی این گروه از مهاجران ایرانی تبار<br />

تراکم جمعیتی و جغرافیایی‏ است.‏ در هیچ کشور دیگری،‏<br />

حتی ایاالت متحده آمریکا،‏ بیش از صد هزار شهروند و<br />

مهاجر ایرانی در یک محدوده جغرافیایی محدود و مشخص<br />

زندگی نمیکنند.‏ ویژگی دیگر ایرانیان کالنشهر تورنتو<br />

ترکیب جمعیتی و وابستگی طبقاتی،‏ گوناگونی عقیدتی<br />

‏)سیاسی و مذهبی و قومی زبانی(،‏ و تواناییهای بالقوه<br />

مالی و تخصصی به هنگام ورود و اقامت در کاناداست.‏<br />

این ویژگیها به اضافه شرایط خاص کانادا،‏ مانند<br />

موقعیت و جایگاه گروههای مهاجر قومی و فرهنگی در<br />

جامعه و نیز دستیابی آسان مهاجران به حقوق کامل<br />

شهروندی ‏)در مقایسه با بسیاری از دیگر کشورهای مهاجر<br />

پذیر(،‏ وضعیت باهمستان ایرانی و ایرانی تبار را نسبت به<br />

باهمستانهای ایرانی در نقاط دیگر دنیا از جهاتی متفاوت<br />

کرده است.‏<br />

در چند دهه گذشته نهادها و سازمانهای فرهنگیاجتماعی<br />

متعددی برای رسیدگی و سامان دادن به زندگی ایرانیان<br />

مهاجر در کانادا و کالنشهر تورنتو تأسیس شده است.‏<br />

‏»انجمن ایرانیان انتاریو«‏ که اینک تنها نامی از آن باقی<br />

است،‏ حدود سی و پنج سال پیش ایجاد شد.‏ ‏»سازمان<br />

زنان ایرانی انتاریو«‏ نیز که نزدیک به سه دهه پیش<br />

تأسیس شده،‏ از قدیمیترین و فعالترین سازمانهای<br />

اجتماعی ایرانیان مهاجر به کانادا و حتی کشورهای<br />

دیگری است که محل اقامت ایرانیان مهاجر بوده و هست.‏<br />

‏»کانون مهندسان و آرشیتکتهای ایرانی«‏ از پرسابقهترین<br />

نهادهای ایرانی در کاناداست که هنوز فعال است.‏<br />

همین چند نمونه نشان میدهد که ایرانیان مهاجر به<br />

کانادا،‏ از نخستین سالهای ورود به این کشور به تأسیس<br />

نهادهای اجتماعی توجه داشتهاند.‏ ولی ‏»انجمن ایرانیان<br />

انتاریو«‏ بهرغم برخورداری از بودجههای ساالنه و قابل<br />

توجه دولتی،‏ به جز برای یکی دو سال ‏)آن هم با نشیب<br />

و فرازهای فراوان(‏ نتوانست به وظیفه خدمت رسانی خود<br />

عمل کند و نه تنها الگویی برای ایرانیان مقیم استانهای<br />

دیگر کانادا نشد،‏ بلکه دچار سرنوشت غمانگیزی شد.‏ این<br />

ناکامی ریشه در جای دیگر دارد.‏<br />

دلیل استمرار فعالیت ‏»سازمان زنان ایرانی انتاریو«‏ و<br />

یا ‏»کانون مهندسان و آرشیتکتهای ایرانی«‏ و نهادهای<br />

دیگری که بتدریج تأسیس شدهاند،‏ با میزان متفاوتی از<br />

موفقیت،‏ آن است که یا گرایش و تمرکز صنفی داشتهاند<br />

و یا فعالیتشان متوجه گروه ویژهای از افراد باهمستان،‏<br />

مانند زنان،‏ مهندسان و وکال بوده است.‏ اما نهادی چون<br />

‏»انجمن ایرانیان انتاریو«،‏ که دلیل وجودی آن فراگیر<br />

بودن و توجه به منافع همه ایرانی کاناداییهای انتاریو<br />

بوده،‏ دستآویز و قربانی گرایشها و اهداف مشخصا<br />

سیاسی احزاب و گروهها و فعاالن سیاسی مختلفی شد<br />

که به جای تمرکز بر مسائل و مشکالت مشترک همه<br />

ایرانیان مهاجر،‏ به تغییر و تحوالت سیاسی داخل ایران<br />

توجه داشتند و در پی دستیابی به آرزوی بازگشت هرچه<br />

زودتر به سرزمین مادری و به ثمر رساندن باورهای<br />

سیاسی خود بودند.‏<br />

بهرغم رشد کمّی و کیفی باهمستان ایرانی کانادایی<br />

متاسفانه طی سالهای گذشته این نگرش و تفکر همچنان<br />

ادامه داشته است.‏ رویدادهای سیاسی اجتماعی پیچیده<br />

داخل ایران نیز به نوعی موجب بدتر شدن وضعیت شده<br />

است.‏<br />

با توجه به رشد و ترکیب جمعیتی باهمستان ایرانی <br />

کانادایی و ظرفیتهای مالی و تخصصی اعضای آن،‏ حدود<br />

100


103<br />

نخست<br />

مرحله ‏)در کانادا به مهاجر ایرانیان همه عمومی منافع حافظ که فراگیر نهاد یک تشکیل ضرورت پیش سال ده ناموفق<br />

سرنوشت به بویژه گذشته،‏ تجارب از گرفتن الهام و اساس همین بر شد.‏ طرح باشد،‏ انتاریو(‏ ساکن ایرانیان شد.‏<br />

انجام اقداماتی کانادا«،‏ ایرانیان ‏»کنگره عنوان با فراگیر نهادی تأسیس برای انتاریو«،‏ ایرانیان ‏»انجمن حقوق<br />

از استفاده بر افزون دارند حق مهاجرتی و قومی گروههای موجود قوانین اساس بر که کانادا مانند کشوری در دارد<br />

حق نیز کانادایی ایرانی باهمستان بکوشند،‏ هم خود قومی و فرهنگی میراث و ارزشها اشاعه و حفظ در شهروندی،‏ فرهنگی،‏<br />

نهادهای و سازمانها مشترک نیازهای و امور به دادن سامان و هماهنگی ضمن تا باشد داشته فراگیری نهاد دیگر<br />

و کانادا متنوع جامعه با کانادایی ایرانی باهمستان ارتباطی پل و مشترک صدای غیره،‏ و هنری آموزشی،‏ اجتماعی،‏ باشد.‏<br />

فرهنگی و قومی جوامع نشان<br />

خوبی به تاکنون 2008 سال در تأسیس آغاز از انتاریو(،‏ ‏)بخش کانادا ایرانیان کنگره تجربه و سابقه متاسفانه میان<br />

قدرت،‏ همان با و صورت همان به بود،‏ انتاریو«‏ ایرانیان ‏»انجمن ناکامی اصلی عامل که نگرشی هنوز که میدهد تغییر<br />

سازمانی،‏ و گروهی حزبی،‏ یا و فردی شکل به چه که افرادی ‏)عمدتا کانادایی ایرانی-‏ باهمستان فعاالن از گروهی دارد.‏<br />

وجود است(‏ آنان توجه کانون در ایران داخل سیاسی تحوالت و زمینههای<br />

و پایهها اساسیترین از یکی کانادا چون فرهنگی چند جامعهای اجتماعی سیاسی-‏ زندگی در مهاجران مشارکت نشان<br />

کانادا در فرهنگی قومی-‏ باهمستانهای فعالیتهای پیشینه بررسی است.‏ مقصد جامعه در آنها موفقیت و پیشرفت سیاسی<br />

مشارکت عملی امکان مواردی در و گرایش درک،‏ قابل و روشن بسیار دالیل به مهاجران،‏ اول نسلهای میدهد در<br />

جامعه کل بر مسلط فرهنگی نظام که موانع و مشکالت پارهای رغم به سوم،‏ و دوم نسلهای اما ندارند.‏ و نداشته را تصمیمگیری<br />

نهادهای و سیاسی نظام وارد و میکنند باز را راه بتدریج میدهد،‏ قرار آنان سیاسی فعالیتهای مسیر ‏»شهروندان<br />

میدهد نشان کانادا،‏ در تصمیمگیرنده و سیاسی نهادهای کنونی وضعیت بررسی میشوند.‏ جامعه امور در دارند.‏<br />

نهادها آن در گستردهتری و قویتر حضوری فرهنگی قومی-‏ جوامع به متعلق شهروندان به نسبت پوست«‏ سفید و<br />

قانونگذاری نهادهای در فزاینده محسوس طور به حضوری فرهنگی قومی-‏ و مهاجر جوامع به متعلق شهروندان اما دارند.‏<br />

تصمیمگیری نهادهای<br />

و سیاسی صحنه در کانادایی«‏ ‏»ایرانی باهمستان که است آن پرسش اینک موضوع،‏ بر کلی مروری از پس و<br />

پیوسته حضور از دهه سه بر افزون که کانادا به مهاجر ایرانیان دارد؟ موقعیتی و مکان چه کانادا در تصمیمگیری تصمیمگیرنده<br />

نهادهای در حضور برای و دارند توجه سیاسی مشارکت به حد چه تا میگذرد،‏ کشور این در فزایندهشان نسل<br />

و شده،‏ گوناگون فعالیتهای و زندگی و کار صحنه‏ وارد کانادا به ایرانی مهاجران دوم نسل که اینک کوشیدهاند؟ تعداد،‏<br />

نسبت به آیا مییابند،‏ پرورش و میکنند رشد کانادایی کامال ضوابط و معیارها با آموزشی،‏ نهادهای در نیز سوم خود<br />

از طلبی دموکراسی و زمینهیآزادیخواهی در که عالیقی بویژه و مالی،‏ و تخصصی و فکری تواناییهای حضور،‏ سابقه شدهاند؟<br />

آگاه دومشان وطن اجتماعی سیاسی-‏ تصمیمگیری نهادهای در حضورشان ضرورت و اهمیت به میدهند،‏ نشان رد سیاسی انتخابات‏ هر در تقریبا که میدهد نشان کانادا در باهمستان این ساله بیست دستکم تاریخ بر مروری فدرال<br />

پارلمان در حضور به را خود شدید اشتیاق کانادایی ایرانی-‏ باهمستان از افرادی انتاریو،‏ استان بویژه و فدرال سطح نسبتا<br />

تعداد از چرا اما است.‏ مثبت نشانهای و توجه قابل جهتی از که دادهاند نشان شهری سطوح در حتی و استانی و چهار<br />

تنها شهر،‏ شوراهای و استانی فدرال،‏ قانونگذاری مجالس در شدن انتخاب برای تبار ایرانی کاندیداهای توجه قابل است؟<br />

داشته وجود موفقیت مورد تصمیمگیری<br />

و قانونگذاری نهادهای در حضور برای تبار ایرانی کاناداییهای موفقیت بودن محدود دالیل از یکی شاید ایرانی<br />

باهمستان از بیش کشور،‏ این به مهاجران جوامع سایر که باشد این شهری و استانی فدرال،‏ سطحهای در کانادا مادری<br />

سرزمین تحوالت به کاناداییها ایرانی-‏ تمرکز و توجه برعکس،‏ دارند.‏ توجه و عالقه کانادا سیاسی رویدادهای به را<br />

کانادا داخلی سیاسی رویدادهای عادیترین کانادایی ایرانی-‏ باهمستان افراد از بسیاری حتی میرسد نظر به است.‏ نمیکنند.‏<br />

پیگیری دارد،‏ ارتباط آنان خانواده‏ نیز و آنان مالی و تحصیلی حرفهای،‏ روزمره زندگی با که که<br />

میدهد نشان گذشته سالهای مشاهدات و تجربهها شود.‏ بررسی مستقال باید آن ادامه و وضعیتی چنین دالیل اخیر<br />

سالهای در بودهاند-‏ فرهنگی حدی تا و هنری غالبا که فعالیتها-‏ گوناگونی بهرغم کانادایی،‏ ایرانی-‏ باهمستان به<br />

مهاجر گروههای دیگر از ناموفقتر کانادایی،‏ جامعه گوناگون بخشهای در مشارکت و حضور مانند بسیار،‏ جهاتی از سابقه<br />

همچنین تخصصی،‏ و مالی تواناییهای لحاظ از تعداد،‏ نظر از کانادایی ایرانی-‏ باهمستان گرچه بودهاند،‏ کانادا هستند.‏<br />

مهاجران جوامع دیگر از پیشتر و بیشتر کانادا به مهاجرتشان زمانی در<br />

اجتماعی سیاسی-‏ تحول هر که است این کانادایی ایرانی-‏ باهمستان گسیختگی ازهم و موفقیت عدم دالیل از یکی که<br />

افراد از گروهی میشود.‏ فعال نسبتا و مهاجر ایرانیان میان شدیدی التهاب و هیجان موجب ایران،‏ با رابطه در یا ایران یک<br />

برگزاری توان عمل در و میدانند شده فراموش اغلب سیاسی گروههای و احزاب به وابسته سیاسی«‏ ‏»فعاالن را خود مهاجر<br />

ایرانیان اجتماعی روابط در میان خصومتآمیز رفتارهای برخی بروز موجب ندارند،‏ نیز را نفره دویست گردهمایی وجود،‏<br />

ابراز برای هیجانی فضای از استفاده سوء شخصی،‏ حسابهای تسویه و ستیزهجویی مانند رفتارهایی میشوند؛ آرا<br />

تحمیل منظور به آفرینی جنجال فرهنگی،‏ اجتماعی-‏ زمینهیفعالیتهای در گروهی و شخصی انفعال توجیه و حسادت واقعیتها،‏<br />

جعل و تحریف آنان،‏ عقاید با مخالف افراد شخصیت تخریب و هتاکی دیگران،‏ به حزبی و ایدئولوژیکی عقاید و طرف<br />

خواندن مزدور و وابسته و خائن رویدادها،‏ دیدن سفید و سیاه میدانداری،‏ و شعاری و هیجانی فضای به زدن دامن اجتماعی.‏<br />

روابط نظام به زدن آسیب همچنین اساس،‏ و پایه بی گزارشهای و شایعه پراکندن مقابل،‏ یک<br />

افراد روابط در بحرانی فضای وجود که چرا دید؛ خواهند آسیب همگان مسمومی و آلوده فضاهای چنین در و شایسته افراد از بسیاری رویگردانی و گریز موجب هم و میرساند آسیب جمعی اعتبار و حیثیت به هم باهمستان در<br />

ایرانی باهمستانهای آینده پویایی و حفظ که نسلی شد؛ خواهد اجتماعی فعالیتهای از جوان،‏ نسل بویژه عالقمند،‏ بود.‏<br />

خواهد آنان دوش بر مهاجرت،‏ جامعه همکاری،‏<br />

ضرورت از کانادایی ایرانی-‏ باهمستان در فعال افراد و نهادها از بسیاری گوناگون،‏ مناسبتهای به سالهاست گمان<br />

بی دارد.‏ ادامه همچنان گسیختگی هم از اما میگویند،‏ سخن ایرانی باهمستان میان در همصدایی و همفکری سالمت<br />

نشانهآشکار کوچک،‏ هرچند باهمستان یک نهادهای و افراد میان کار روشهای و سلیقهها و عقاید افکار،‏ گوناگونی نشانی<br />

نه میشود،‏ مشاهده کانادایی ایرانی باهمستان در سالهاست آنچهکه اما است.‏ آن درون در مناسبات پویایی و آغاز<br />

از که سالهایی همه در است.‏ اجتماعی مزمن ‏»نابسامانی«‏ یک از انکار غیرقابل تصویری بلکه پویایی،‏ و سالمت از مهاجر،‏<br />

ایرانیان گریبانگیر موضوعات از یکی درباره حتی آن اعضای میان میگذرد کانادایی«‏ ایرانی-‏ ‏»جامعه تشکیل است.‏<br />

نشده مشاهده هماهنگی و همدلی ایران<br />

سیاسیاجتماعی شرایط به مستقیم غیر یا مستقیم که مسائلی درباره بویژه کانادایی،‏ ایرانی باهمستان فعاالن اندک و هتکحرمت و اتهام فضای ایجاد و یکدیگر تواناییهای و نیروها کردن خنثی ضدیت،‏ پراکندگی،‏ نهایت در است،‏ مربوط هستند.‏<br />

کانادا جامعه کل در باهمستان این عمومی چهره به رساندن آسیب و سرخوردگی گسترش حداقل<br />

آموختن تا درازی راه هنوز ادعاهایشان،‏ همه بهرغم کانادایی،‏ ایرانی-‏ باهمستان اعضای این میرسد نظر به سیاسی<br />

سلیقه و فکر که نیاموزند که زمانی تا دارند.‏ رو پیش اجتماعی محترمانه و معقول مناسبات معیارهای و ضابطهها نپذیرند<br />

که زمانی تا نیست،‏ باهمستان افراد همه نظر دارند،‏ تعلق آن به که گروهی و دوستان حلقه و آنها عقیدتی و در<br />

زندگی به مربوط مسائل برخی در تنها و سیاسیعقیدتی گوناگون گرایشهای با است افرادی از متشکل باهمستان موجود<br />

امکانات و مسائل و باهمستان نپذیرند که زمانی تا باشند،‏ داشته منافع و فکر اشتراک میتوانند مهاجرت جامعه در<br />

آنها گروهی و فردی احترام نپذیرند که زمانی تا و نیست آنها گروهی و شخصی منافع پرتاب سکوی و نردبان آن داشت.‏<br />

خواهد ادامه همچنان موجود وضعیت است،‏ دیگران جمعی منافع و عقاید شمردن محترم به مشروط و منوط چهره<br />

دیگر وجه است.‏ کانادایی ایرانی-‏ باهمستان کلی سیمای از وجه یک فوق انتقادی تصویر و نکات است گفتنی و اقتصادی فرهنگی،‏ مختلف زمینههای در که چشمگیریاست پویایی و تحرک اخیر،‏ سالهای در بویژه باهمستان،‏ این نابسامانی‏<br />

رفع با اگر فعالیتها،‏ این گرفتن ریشه و استمرار بیگمان میشود.‏ مشاهده آن اعضای برخی میان در هنری همگام<br />

کانادا فرهنگی چند و گسترده جامعه در باهمستان اعضای همه بیشتر هرچه مشارکت نیز و اجتماعی فعالیتهای داد.‏<br />

خواهد قرار کانادا در موجود موفق و پویا باهمستانهای رده در نیز را کانادایی ایرانی-‏ باهمستان شود،‏ همراه و 102


۱۵ تنها آن تبار مهاجر جمعیت گرچه است؛ آمیخته مختلف گروههای و جمعیتها با که است قرن یک از بیش سوئد،‏ کمبود<br />

دچار سوئد و کردند مهاجرت آمریکا به سوئد،‏ جمعیت درصد بیستم،‏‎۲۰‎ قرن واوایل ۱۹ قرن اواخر است.‏ درصد آنها<br />

اول جهانی جنگ از بعد و بازکرد مهاجران سوی به را خود مرزهای بیستم قرن نخست سالهای در شد.‏ کار نیروی حزب<br />

رسیدن قدرت به از بعد آلمانی هزار پنج کرد.‏ سیاسی پناهندگی شرایط به محدود را مهاجران اقامت و بست را به<br />

کاری نیروی هزار ۶۰ تا سال‎۳۰‎ هر سوئد،‏ اقتصادی شکوفایی اوج در و ۱۹۶۰ دهه در شدند.‏ پناهنده سوئد به نازی میکردند.‏<br />

مهاجرت سوئد کرد،‏<br />

عراقی،‏ ایرانی،‏ مهاجر هزار تا‎۳۰‎ ۱۰ هرسال شدند.‏ سوئد وارد پناهنده مهاجران جدید موج میالدی و‎۸۰‎ ۷۰ دهه در نفر<br />

هزار ۱۷۰ بالکان،‏ جنگهای دنبال به میالدی،‏ ۹۵ و سالهای‎۹۴‎ در ‏شدند.‏ سوئد وارد آنان غیر و یوگوسالو شیلیایی،‏ آمدند.‏<br />

سوئد به سابق یوگوسالوی از ایرانی<br />

۱۴۱۲ تنها ایران،‏ انقالب از پیش سال چند ۱۹۷۶، در است.‏ نبوده پررنگ امروز مثل هیچگاه سوئد در ایرانیان حضور بودند.‏<br />

آمده سوئد به تجارت یا تحصیل ادامه برای که میکردند زندگی سوئد در ۵۷۹<br />

از سال،‏ در تعدادشان ۱۹۸۴ تا یعنی بعد،‏ سالها تا اما کردند،‏ مهاجرت سوئد به بیشتری ایرانیان انقالب از پس نشد.‏<br />

بیشتر نفر البته<br />

و بود عراق و ایران جنگ آنها اغلب پناهندگی دلیل شدند.‏ پناهنده سوئد به ایرانی هزار از بیش ۱۹۸۴ سال ۱۹۹۰<br />

تا و بودند سوئد در ایرانی هزار شش از بیش ۱۹۸۸ در اسالمی.‏ جمهوری نظام مخالف گروههای سیاسی سرکوب رسید.‏<br />

نفر هزار ۳۲ به تعدادشان ۱۹۹۲<br />

در نفر ۲۸۵۴ سالی به و شد ایرانی مهاجران کاهش باعث ۱۹۸۹ در سوئد دولت مهاجرتی سیاستهای هرچند ریاستجمهوری<br />

انتخابات از پس ماههای در و ۲۰۱۰ سال در شدند.‏ سرازیر سوئد به ایرانیان دوباره ۲۰۰۶ از پس اما رسید،‏ بعد<br />

سالهای در رقم این کردند.‏ مهاجرت سوئد به ایرانی هزار سه از بیش انتخابات،‏ این نتایج معترضان سرکوب و دارد.‏<br />

ادامه همچنان سوئد به ایرانیان مهاجرت اما کرد،‏ پیدا کاهش در<br />

نفرشان هزار ۲۵ که میکنند زندگی نفری میلیون نیم و نه سوئد در نسل،‏ چهار در ایرانی ‎۱۱۰‎هزار از بیش حاال دیگر<br />

شهرهای در جمعیت باقی میکنند.‏ زندگی اوپساال و مالمو در نفر هزار چندین و گوتنبرگ در نفر ‎۱۵‎هزار استکهلم،‏ پراکندهاند.‏<br />

سوئد 105<br />

پارلمان<br />

در نماینده هفت و کابینه در وزیر یک گروههای<br />

و احزاب در فعال عضو دهها اضافه به دهها<br />

است.‏ سوئد سیاست در ایرانیان سهم سیاسی،‏ شاعران،‏<br />

نویسندگان،‏ دانشگاهها،‏ در پژوهشگر و استاد صاحبان<br />

تلویزیونی،‏ مشهور مجریان روزنامهنگاران،‏ و<br />

مهندسان پزشکان،‏ تجاری،‏ بزرگ شرکتهای اجتماعی<br />

عرصههای همه در تبار ایرانی هنرمندان سوئدی<br />

شهروند کمتر و دارند حضور سوئد جامعه باشد.‏<br />

نداشته ایرانیتبار یا ایرانی دوست که هست گروه<br />

بزرگترین اما هستند؛ جا همه ایرانیها گروههای<br />

از یکی تنها آنها نیستند.‏ سوئدی مهاجر هستند.‏<br />

اروپا شمال کشور این در مهاجران رنگارنگ خوب<br />

اقتصادی قدرت دارای تحصیلکرده،‏ مهاجرانی میشوند؛ شناخته مهاجر گروههای موفقترین از یکی سوئد ایرانیان فعال.‏<br />

سیاسی مشارکت و فرودست<br />

جایگاه پذیرش و تبعیض به دادن تن به حاضر کمتر سوئد،‏ دیگر مهاجران میان در ایرانیان که میرسد نظر به زندگی<br />

سال چند از بعد میشوند موفق که ایرانیانی میآیند،‏ سوئد به که مهاجر گروههای از بسیاری برخالف بودهاند.‏ ایرانیان<br />

میان در مهاجر دیگر گروههای با مقایسه در پیشرفت،‏ انگیزه بسیارند.‏ بسازند،‏ خود برای خوبی زندگی سوئد در به<br />

نیز میآیند سوئد به پناهنده عنوان به که ایرانیانی حتی تحصیلکرده،‏ و متخصص نیروهای جز به است.‏ قویتر اجتماعی<br />

جایگاه که نیستند حاضر آنها از بسیاری و میدهند ویژه اهمیت اشتغال و سوئدی زبان یادگیری تحصیالت،‏ بپذیرند.‏<br />

جامعه در را پستتری که<br />

میگیرند فرا مهارتهایی اغلب سوئد،‏ ایرانیان دارند،‏ کمتری بلندپروازی که مهاجران گروههای از برخی با تضاد در ایرانیانی<br />

حتی که است دلیل همین به شاید بگیرند.‏ قرار باالتری و بهتر اجتماعی جایگاه در میدهد امکان آنها به دست<br />

از هویت تغییر و ایران از فرار دلیل به را خود تحصیلی مدارک مثال یا نداشتهاند،‏ را ایران در تحصیل امکان که موسسات<br />

و سازمانها بیمارستانها،‏ ادارهها،‏ در تحصیلی،‏ دورههای گذراندن با و کردهاند شروع صفر از سوئد در دادهاند،‏ و کردهاند ایجاد اشتغال برانگزیدهاند،‏ را تحصیل راه که هم آنهایی شدهاند.‏ کار مشغول متخصص کار نیروی عنوان به گروههای<br />

دیگر از را آنها که کردهاند پیدا دست طبقاتی و اجتماعی منزلت نوعی به بزرگ،‏ و کوچک سرمایهگذاری با میکند.‏<br />

جدا میدهند،‏ تن کاری هر به زندگی گذران برای که مهاجر مهاجران<br />

متفاوتاند.‏ دیگر مهاجر گروههای از بسیاری با هم فرهنگی نظر از اقتصادی،‏ جایگاه بر عالوه سوئد ایرانیان رد عقبمانده سنتهای و مذهبی فرهنگ حفظ به تمایل دلیل همین به و تحصیلکردهاند و سکوالر اغلب ایرانی طبقه<br />

از و بودهاند خود جامعه در تحصیلکرده گروههای از اغلب که مهاجرانی عنوان به ایرانیان است.‏ کمتر آنها است<br />

حاکم آن بر مدرن ارزشهای که جدید جامعه با نتیجه در و سکوالرتر سیاسی،‏ فعاالن کنار در برخاستهاند،‏ متوسط سرعت<br />

با نتیجه در و نمیبینند میزبان جامعه و خود میان چندانی تضاد ایرانیان فرهنگی،‏ و فکری نظر از سازگارترند.‏ میکنند.‏<br />

بودن خانه در احساس و میپذیرند انطباق بیشتری شعائر<br />

به پایبندتر و متعصبتر میآیند،‏ آفریقا شمال یا خاورمیانه مسلمان کشورهای از که مهاجری گروههای مقابل،‏ در اروپای<br />

یا جنوبی آمریکای خاورمیانه،‏ دیگر کشورهای مهاجران از بسیاری هستند.‏ خود قومی سنتهای حتی و مذهبی هم<br />

آنها از بزرگی گروه بودهاند.‏ روستانشین یا کارگر طبقات از و شدهاند کشور این وارد کار نیروی عنوان به شرقی،‏ 104


نزدیک<br />

نسبت سوئد جامعه و خود میان سنتی،‏ یا مذهبی تعلقات دلیل به و بودهاند قومی درگیریهای و جنگ آوارگان نمیبینند.‏<br />

فرهنگی هب تمایل مهاجر،‏ خانوادههای فرزندان شده برنامهریزی ازدواجهای از که کنندهای نگران آمارهای در دلیل،‏ همین به ایرانیان<br />

نام کمتر میشود،‏ منتشر آن مانند و ناموسی قتلهای جنسی،‏ سازی ناقص انجام حجاب،‏ رعایت افراطیگری،‏ میشود.‏<br />

دیده میزان<br />

در سن،‏ یا جنسیتی نظرفرهنگی،‏ از ایرانی مهاجران درونی تفاوتهای دلیل به که کرد فراموش نباید حال این با مرد،‏<br />

و زن برابر روابط و خانگی خشونت مثل زمینهها از برخی در و دارد وجود تفاوتهایی هم ایرانیان پذیری انطباق میشود.‏<br />

دیده وارد،‏ تازه گروههای ویژه به ایرانی مهاجران زندگی در سنتی ساختار نفوذ هنوز 107<br />

مهاجرنشین<br />

محلههای است،‏ مهاجران از بیشتری تعداد تجمع محل که بزرگ شهرهای ویژه به سوئد مختلف شهرهای در از<br />

انبوهی کنار در نزدیک،‏ و فشرده هم به گروههای در مختلف،‏ کشورهای مهاجران آنها در که دارند وجود مشهوری میکنند.‏<br />

زندگی خود بومی تجمع مکانهای و مغازهها عالقه<br />

آنها به ایرانی مهاجران که نیستند مکانهایی است،‏ مختلف میلتهای از مهاجرانی گتونشین که محلهها این به<br />

تمایلی ایرانیها اما نیست،‏ کم سوئد در ایرانی رستوران و نانوایی و شیرینیفروشی و مارکت سوپر باشند.‏ داشته ایجاد<br />

به عالقهشان و میکنند خودداری هم با نزدیک بسیار و تنیده درهم روابط از امکان تاحد آنها ندارند.‏ گتونشینی است.‏<br />

بیشتر میزبانانشان با رابطه سنتی،‏<br />

و مذهبی قومی،‏ خاطر تعلق که است خاورمیانهای مهاجران ویژه به دیگر مهاجران زندگی مقابل نقطه درست این جنوبی،‏<br />

آمریکای یا آسیا خاورمیانه،‏ کشورهایی از مهاجران از بسیاری میدهد.‏ قرار هم کنار در بیشتری شدت با را آنها مشاغلی<br />

باشد:‏ نداشته وجود میزبان کشور زبان یادگیری به نیازی حتی آنها انجام برای که میکنند طراحی مشاغلی وجود<br />

میزبان کشور مردمان با کمتری هرچه ارتباط آن در که خود هموطنان استخدام قابلیت دارای یا خانوادگی اغلب سوئدی<br />

جمعیت تجمع محلهای در میتوان کمتر را مسلمانان ویژه به و خاورمیانه کشورهای مهاجران باشد.‏ داشته ایجاد<br />

را خود ویژه های مکان کردن،‏ تفریح و شدن جمع برای کردهاند تالش آنها دید.‏ تفریحگاهها و رستورانها مثل ندارند.‏<br />

آشکارا ایرانیان که خصلتی کنند،‏ که<br />

نیست سال در هفتهای کردهاند.‏ حفظ سوئد در را خود فرهنگی جامعه گتونشینی،‏ از گرفتن فاصله عین در ایرانیان شبکه<br />

۶۸ آنها نشود.‏ برگزار ایرانیان حضور با فرهنگی نشستی و سخنرانی شعرخوانی،‏ جلسه کنفرانس،‏ و مراسم آن در هم<br />

خاورمیانه و عربی کشورهای از فرهنگی نخبگان حضور با کنفرانس و جشنواره دارند.‏ مختلف گرایشهای با رادیویی است.‏<br />

کمتر ایرانیان مقایسهبا در بومی مشارکتکنندگان نسبت و تعداد اما نیست،‏ کم استکهلم<br />

سوری چهارشنبه مثال میکنند.‏ برگزار را ایرانی فرهنگ به متعلق ملی جشنهای بزرگترین اکنون ایرانیان مهاجران<br />

میان در مشابه نمونههای با فرهنگی مناسبات این چشمگیر تفاوت اروپاست.‏ سراسر ایرانیان جشن بزرگترین مناسبتهای<br />

و برنامهها در مشارکتایرانیان میزان نسبت،‏ همان به است.‏ میزبان کشور مردم جذب برای تالش دیگر،‏ است.‏<br />

مهاجران سایر از بیش تابستان نیمه جشن میالدی،‏ نوی سال جشنهای مثل سوئدی بارها<br />

کشور این اقتصادی و سیاسی مقامات که شده باعث سوئد ایرانیان فرهنگی و شغلی تحصیلی،‏ ویژگیهای مجموعه شود.‏<br />

اطالق کمتر مهاجر دیگر گروههای به که صفتی کنند؛ معرفی انطباقپذیری«‏ در مهاجران ‏»موفقترین را ایرانیان چیره<br />

با که زمانی دارد؛ ساله پانصد و هزار دو از بیش پیشینهای اسرائیل فعلی قلمرو به ایران کنونی سرزمین از مهاجرت به<br />

اورشلیم از بختالنصر زمان در که یهودیانی به هخامنشی دودمان سرسلسله این بابلیها،‏ بر بزرگ کوروش شدن بازگردند.‏<br />

خود نیاکان سرزمین به داد رخصت بودند،‏ شده کوچانده امروز ایران غربی مناطق و ‏)بینالنهرین(‏ میاندورود بازمیگردد.‏<br />

میالدی 1815 به مدرن دوران در اسرائیل سرزمین به ایران از یهودیان شده ثبت گروهی مهاجرت نخستین اما مقدس«‏<br />

‏»سرزمین به مذهبی،‏ عقاید اساس بر عمدتاً‏ شیراز،‏ اهل یهودی خانواده چند از متشکل گروهی سال آن در عثمانی<br />

امپراتوری در صیدا ایالت از بخشی که شدند ساکن اسرائیل شمال در فَد«‏ ‏»صِ‏ شهر در آنان بیشتر کردند.‏ مهاجرت .<br />

د بو گروهی<br />

در‎1892‎ مثال داشت.‏ ادامه پراکنده شکل به نیز بعد قرن یک تا مقدس«‏ ‏»سرزمین به ایران از مهاجرتیهودیان صفد،‏<br />

بر افزون دوره،‏ این در کردند.‏ مهاجرت اسرائیل به تهران،‏ و شیراز اهل مذهبی رهبر چند تأثیر تحت یهودیان از شدند.‏<br />

ساکن اورشلیم شهر حاشیه در مهاجر ایرانی یهودیان از گروهی ‏»سرزمین<br />

عنوان به اسرائیل تقدس به آنان است.‏ بوده مذهبی انگیزه از ناشی دوره،‏ این در یهودیان مهاجرت است گفتنی دارد.‏<br />

دینی ارزشی مقدس«‏ ‏»خاک این در مرگ حتی و زندگی داشتند باور و بوده معتقد یهودیان برای موعود«‏ مرور<br />

به بود،‏ شده شروع 19 قرن اواخر در اروپا در که صیونیسم،‏ یهود،‏ ملیگرایی تفکرات برخی بیستم قرن آغاز با با<br />

یهودی ایرانیان برای صیونیسم مفهوم هرچند شد؛ گذاشته بحث به یهودی روشنفکران میان در و شده ایران وارد به<br />

که بود عاملی سو یک از صیونیسم یهودی،‏ ایرانیان میان در بود.‏ متفاوت حدودی تا اروپایی یهودیان برای آن مفهوم نمادی<br />

مذهبی،‏ چارچوب در دیگر سوی از میداد؛ نفس به اعتماد ایران در اجتماعی و سیاسی تحوالت کشاکش در آنها میشد.‏<br />

تلقی رستگاری از از<br />

شماری کردند.‏ مهاجرت مقدس«‏ ‏»سرزمین به سالها این در نیز غیریهودی ایرانیان از گروههایی یهودیان،‏ بر افزون کرد،‏<br />

تبعید عکا به را بهاءاهلل عثمانی حکومت آنکه از پس مثال کوچیدند.‏ اسرائیل به مذهبی دالیل به مهاجران این پیشرفتهای<br />

به مربوط خبرهای شنیدن با نیز برخی آمدند.‏ سرزمین این به او به بودن نزدیک برای بهاییان از گروهی در<br />

ساکن ایرانی اتباع زمان آن در آیند.‏ اسرائیل به گرفتند تصمیم اروپایی مهاجر نخستینگروههای ورود با منطقه کرد.‏<br />

راهاندازی یافا و اورشلیم شهرهای در کنسولگری دو ایران حکومت که رسید شماری به اسرائیل یهودیان<br />

میان احساسات از موجی فلسطین،‏ بر بریتانیا قیمومیت تأییدِ‏ و اول جهانی جنگ در عثمانی امپراتوری شکست 106


109<br />

نفر<br />

مقامات<br />

مقاومت با بودند بریتانیا قیمومیت تحتِ‏ فلسطینِ‏ به مهاجرت خواهان که آنان از گروهی انداخت.‏ راه به ایران ورود<br />

اجازه آنان به راحتی به بریتانیا نه میداد،‏ خروج مجوز آنان به ایران حکومت نه شدند؛ مواجه بریتانیایی و ایرانی میداد.‏<br />

فلسطین به از<br />

جهانی«،‏ صیونیست ‏»سازمان سازمان رییس کهنصدق،‏ ‏)سلیمان(‏ شلومو مکاتبات در جمله از میتوان را فشار این یهودیان<br />

نشریات در شده منتشر مقاالت برخی در همچنین بریتانیایی،‏ مقامات با ایران،‏ در صیونیستی تشکیالت نخستین یهودیان<br />

خروج اجازه دادن برای ایران حکومت از درخواست ضمن یادداشتی در ییم«‏ ‏»هَخَ‏ نشریه مثالً‏ دید.‏ ایران در به<br />

میدانی بلکه کرد،‏ نخواهند فراموش را ایران تنها نه بالقوه مهاجرانِ‏ این که داد تضمین اسرائیل،‏ به مهاجرت خواهان ساخت.‏<br />

خواهند اورشلیم در کوروش نام و<br />

خورشیدی(‏ میالدی)‏‎1327‎ 1948 در کشور این استقالل اعالم از پس اسرائیل به ایران از مهاجرت موج بزرگترین اما ایرانی<br />

یهودیان شمار که حالی در داد.‏ رخ 1329 نوروز آستانه در ایران سوی از اسرائیل فاکتوی دو شناسایی آن،‏ متعاقب نخست<br />

سال دو در رقم این بود،‏ نفر هزار پنج تا سه بین بریتانیا قیمومیت دوران در اسرائیل سرزمین فلسطین/‏ به مهاجر به<br />

ناگهان تهران،‏ سوی از اسرائیل فاکتوی دو شناسایی از پس که عددی رسید؛ نفر 1821 به کشور استقالل از پس بعدها<br />

که اسرائیل،‏ به ایرانی یهودیان مهاجرات از گسترده موج این رسید.‏ 1951-1950 سالهای در نفر هزار 23 حدود یهودیان<br />

آزار که میآمدند کوچکتر شهرستانهای از که میشد یهودیانی شامل بیشتر گرفت،‏ نام کوروش«‏ ‏»عملیات در<br />

ایران سیاسی و اقتصادی آشفته اوضاع نداشتند.‏ نیز مناسبی اقتصادی شرایط عمدتاً‏ و بود تهران از شدیدتر آنها در بود.‏<br />

مهاجرت عظیم موج این در تأثیرگذار عوامل دیگر از نیز نفت صنعت شدن ملی پی همزمان،‏<br />

و ایران اقتصاد بهبود با یافت.‏ چشمگیری کاهش اسرائیل به ایرانی یهودیان مهاجرت موج،‏ این کردن فروکش با سال<br />

یک در گاه که یافت کاهش چنان اسرائیل به ایرانی یهودیان مهاجرت کشور،‏ در یهودیان اجتماعی موقعیت بهبود از<br />

مهاجرت ساالنه میانگین طور به میالدی،‏ هفتاد دهه اول نیمه در میکردند.‏ مکان نقل اسرائیل به خانواده چند تنها زندگی<br />

برای امن کشوری را ایران که نیز مهاجرت با مرتبط سازمانهای و اسرائیل دولت بود.‏ نفر 450 اسرائیل به ایران دیگر<br />

میالدی هفتاد دهه اوائل از نداشتند،‏ تهران با خود روابط کردن مخدوش به هم عالقهای و میدانستند یهودیان انقالب<br />

از پیش اندکی میالدی،‏ 1977 تا نمیکردند.‏ اسرائیل به مهاجرت به ایران یهودیان ترغیب برای چندانی تالش این<br />

در اسرائیل،‏ به مهاجرت کنار در بودند.‏ کرده مهاجرت اسرائیل به ایران از یهودی هزار شصت از بیش کمی اسالمی،‏ هستیم.‏<br />

نیز ایران به اسرائیلیها ایرانی-‏ معکوس مهاجرت شاهد میالدی،‏ شصت دهه میانه از ویژه به دوره،‏ بار<br />

اسرائیل به ایران از مهاجرت اسالمی،‏ جمهوری آمدن کار روی از پس اولیه سالهای و انقالب به منتهی ماههای در و داشت تفاوت پیشین دورههای مهاجران انگیزههای با دوره این در مهاجرت انگیزههای که هرچند یافت؛ افزایش دیگر بودند.‏<br />

کشور آن به بازگشت و ایران اوضاع شدن آرام منتظر ‏»پناهجویان«‏ مهاجران از گروهی شمار<br />

شدن کم کنار در ایران،‏ در اوضاع نسبی بهبود دلیل به و ساله هشت جنگ پایان از پس اخیر،‏ سالهای در زیر<br />

جدول است.‏ یافته چشمگیر کاهشی نیز اسرائیل به ایرانی یهودیان مهاجرت میزان کشور،‏ آن در مانده باقی یهودیان است:‏<br />

اسرائیل به ایرانی یهودیان مهاجرت آمار بیانگر انقالب<br />

پیروزی به مانده ماه دو از کمتر تا 1948 مه ماه 15 در اسرائیل استقالل روز از که گفت میتوان مجموع در 14149 2014،<br />

سال پایان تا انقالب پیروزی زمان از و کردند مهاجرت اسرائیل به ایران از تن 66661 ایران،‏ در اسالمی تا<br />

استقالل روز از اسرائیل به مهاجر ایرانی یهودیان کل شمار ترتیب،‏ بدین کردند.‏ مهاجرت اسرائیل به یهودی ایرانی میرسد.‏<br />

تن 80810 به 2014 پایان متولد<br />

اسرائیل شهروندان از تن 45000 از بیش کمی 2015، در اسرائیل آمار اداره سوی از شده اعالم آمار آخرین اساس بر را<br />

مادر تولد محل اگر که هرچند نفرند.‏ 95000 حدود است،‏ ایران متولد پدرشان که اسرائیل متولدان و هستند ایران ایرانیتباران<br />

کلی شمار کنیم،‏ اضافه ارقام این به نیز را ایرانیتباران سوم نسل و بگیریم نظر در اسرائیل متولدان برای میشود.‏<br />

برآورد تن هزار سیصد تا پنجاه و دویست حدود در حاضر حال در اسرائیلی حومه<br />

عمدتاً‏ مهاجران بعدی گروههای اما شدند.‏ ساکن صفد شهر در مقدس«‏ ‏»سرزمین به ایرانی مهاجران نخست گروه یهودیان<br />

حمایت از محروم بودند،‏ فقیر بسیار اکثرشان که ایرانیان از گروه این کردند.‏ انتخاب زندگی برای را اورشلیم بایر<br />

زمینی در نخست بودند،‏ شده مستقر پیشتر که ترکیهای(‏ و پرتغالی ‏)اسپانیایی،‏ سفارادی و ‏)اروپاییتبار(‏ اشکنازی مدتی<br />

و شدند منتقل دیگر نقطهای به بعد کوتاهمدتی اما میکردند.‏ زندگی و زده چادر اورشلیم قدیمی شهر از خارج کردند.‏<br />

زندگی ساخته خود حلبیآباد یک در نیز صلح(‏<br />

‏)محله شالوم«‏ ‏»نِوِه که محله این گرفت.‏ شکل میالدی 1900 سال در اورشلیم در ایرانیتباران ویژه محله نخستین پایبندی<br />

نشاندهنده که شد ساخته آن در کنیسه چندین کوتاه مدتی در اما داشت،‏ فقیرانه بسیار چهرهای گرفت،‏ نام هب عبادت مراسم کرد-‏ اشاره کنیسهکاشی به میتوان آنها جمله از که کنیسهها-‏ این در بود.‏ ایرانیتباران مذهبی جمله<br />

از اورشلیم،‏ ساختمانهای معروفترین از برخی ساخت در ایرانی مهاجران دوران این در میشد.‏ انجام ایرانی سبک داشتند.‏<br />

نقش نیز حق(‏ ‏)دروازههای دِک«‏ تصِ‏ عَرِی ‏»شَ‏ بیمارستان مهاجرت<br />

اسرائیل به که ایرانیانی اقتصادی اوضاع بهبود آن،‏ تبع به و ایران در یهودیان اقتصادی اوضاع بهبود با مرور به مشهدی<br />

شده مسلمان اجبار به یهودیانِ‏ جامعه از گروهی مثالً‏ یافت.‏ بهبود نیز اسرائیل ایرانی جامعه شرایط میکردند،‏ بنا<br />

اورشلیم در را حق(‏ ‏)قبیله دِک«‏ تصِ‏ ‏»شِوِط محله میالدی 1908 تا 1903 سالهای مابین بودند،‏ ثروتمند نسبتاً‏ که کردند.‏<br />

در<br />

زندگی برای خود از چندانی عالقه اسرائیل به مهاجرت زمان در ایرانی یهودیان اروپاییتبار،‏ مهاجران خالف بر برای<br />

که ایرانی مهاجر جوانان متشکل گروههای نخستین نمونه،‏ برای نمیدادند.‏ نشان اشتراکی(‏ ‏)مزارع ‏»کیبوتص«‏ بازگشتند.‏<br />

ایران به نیز برخی رفتند؛ شهرها به و کرده ترک را مزارع مدتی از پس شدند فرستاده کیبوتص به زندگی از<br />

ایرانی یهودیان متفاوت برداشت و اقتصادی فقر ادامه تحقیر،‏ حس فرهنگی،‏ آشکار تفاوتهای به مربوط مشکالت از<br />

برخی حتی که شد موجب دوره این در غربیتباران-‏ ملیِ‏ و سکوالر برداشت خالف بر مذهبی برداشتی صیونیزم-‏ افراد<br />

این از یکی کهنصدق شلومو بازگردند.‏ ایران به بودند،‏ کرده مهاجرت اسرائیل به که نیز ایرانی صیونیست فعالین کشور<br />

با نتوانست که مدتی از پس ولی کرد،‏ مهاجرت بریتانیا قیمومیت تحت فلسطین به میالدی بیست دهه در که بود بازگشت.‏<br />

ایران به بگیرد،‏ خو جدید بود.‏<br />

اسرائیل به مهاجر ایرانی یهودیان گروههای نخستین جمعی خصوصیات از کم سواد و حرفهای تخصص نداشتن فقر،‏ قادر<br />

را آنان سو یک از که ایران در یهودیان تحصیالتی و اقتصادی اوضاع بهبود با بعد،‏ به میالدی هفتاد دهه از اما نیز<br />

اسرائیل به ایران از جدید مهاجران میشد موجب دیگر سوی از و کنند کمک اسرائیل در خود اقوام به میساخت گروه<br />

شد موجب که اسالمی انقالب کرد.‏ تغییر مرور به چهره این باشند،‏ اقتصادی و علمی لحاظ از باالتری سطح در تغییر<br />

روند کنند،‏ مهاجرت متحده ایاالت یا اسرائیل به نیز اقتصادی و علمی زمینههای در موفق یهودیان از بیشتری کرد.‏<br />

تسریع را اسرائیل در ایرانی جامعه چهره اورشلیم،‏<br />

کنار در حاضر حال در شدهاند.‏ ساکن شهرها در عمدتاً‏ اسرائیل به مهاجر ایرانیان شد اشاره که طور همان سازمانهای<br />

از بسیاری مرکز است.‏ داده جای خود در را ایرانیتباران از بزرگی جمعیت تلآویو نزدیکی در خولون شهر اشکلون،‏<br />

لتصیون،‏ ریشون یام،‏ بت ‏)مثل اسرائیل دیگر شهرهای در ایرانی جماعتهای است.‏ خولون در نیز ایرانیتباران در<br />

دارند.‏ حضور هم اسرائیل(‏ شمال در مارگالیوت موشاو و شتوال موشاو ‏)مثل دهکدهها وهمچنین وغیره(‏ نهریا نتانیا،‏ ایرانی<br />

آنها صد در 30 تقریبا که میکنند،‏ زندگی بهایی نفر حدود‎700‎ است،‏ موجود آن در بهائیان جهانی مرکز که حیفا،‏ تبارند.‏<br />

ایرانی یا تل<br />

و اسرائیل مرکز در عمدتاً‏ شهرزاد(‏ و شمشیری هیلولیم،‏ سلیمی،‏ ‏)همچون ایرانی غذاخوری و رستوران چندین ‏اکنون نیز<br />

را اسرائیلی غیرایرانیتبار شهروندان از باالیی شمار ایرانی،‏ مشتریان بر عالوه که هستند فعالیت مشغول بزرگ آویوِ‏ اسرائیل<br />

در که است نخودچی کوفته اسرائیل،‏ در ایرانی غذای مشهورترین که گفت بتوان شاید میکنند.‏ جذب خود به است.‏<br />

تهرانی یهودیان بین آن نام که میشناسند ‏»گُندی«‏ نام با را آن همچنین<br />

و فارسی زبان به کشورها دیگر از ایرانی مدعو هنرمندان یا اسرائیلی ایرانیتبار هنرمندان موسیقی کنسرتهای است.‏<br />

اسرائیل در ایرانیان فرهنگی فعالیتهای از دیگر بخشی فارسیزبان،‏ رسانههای کنار در کمدی،‏ عمدتاً‏ نمایشهای و فارسی زبان به شعر شبهای میکنند،‏ جذب نیز را اسرائیل متولدین از بسیاری جوانان که فعالیتها،‏ این کنار در آمدهاند،‏<br />

اسرائیل به باالتر سنین در که را مهاجرانی از باالتری شمار که میشود برگزار نیز ایرانی کتب ساالنه نمایشگاه میکنند.‏<br />

جذب ‏»باباجون«‏<br />

فیلم اکران و ساخت اسرائیل،‏ ایرانیتباران جامعه برای اخیر سالهای هنری فرهنگی-‏ رخداد مهمترین اما که<br />

فیلم این است.‏ فارسی زبان به اسرائیلی فیلم نخستین اسرائیلی،‏ ایرانیتبار فیلمساز دلشاد،‏ یووال ساخته این بود.‏ اسرائیل-‏<br />

سال فیلم بهترین ‏»اوفیر«-‏ جایزه برنده شد،‏ داده نمایش به 2015 در تورنتو فیلم جشنواره در بار نخستین برای در<br />

روستایی در را ایرانیتبار خانواده یک از نسل سه داستان که ‏»باباجون«‏ شد.‏ اسکار رقابتهای در اسرائیل نماینده و که<br />

میدهد نشان نگارندگان مشاهدات شد.‏ روبرو کشور این ایرانیتباران گسترده استقبال با میکند،‏ روایت اسرائیل و حال فارسیزبانان گسترده حضور با فیلم،‏ نمایش سانس در میکردند،‏ اکران را فیلم این که سینمایی سالنهای 19511948<br />

19601952<br />

19701961<br />

19791971<br />

19891980<br />

19991990<br />

20132000<br />

2014<br />

21910<br />

15699<br />

19502<br />

9550<br />

8487<br />

3627<br />

1995<br />

40<br />

زمانی<br />

دوره 108


111<br />

که<br />

زمانی مواقع،‏ بیشتر در و نبوده فیلم این به محدود که هوایی و حال میگرفتند؛ خود به را تهران سینماهای هوای سایه<br />

سینما بر میشود،‏ داده نمایش اسرائیل سینماهای در کشور از خارج در ایرانی کارگردانی ساخته یا ایرانی فیلمی بلکه<br />

ایرانیتباران،‏ استقبال با تنها نه اخیر سالهای در نیز اسرائیل در او حضور و مخلباف محسن تابوشکنی میگستراند.‏ شد.‏<br />

روبرو هنر اصحاب ویژه به اسرائیلیها،‏ دیگر اشتیاق با اسرائیل<br />

در هنر و اقتصاد تا سیاست از مختلف،‏ عرصههای در بسیاری موفق ایرانیتبار چهرههای اخیر سالهای در با<br />

یا و هستند دانشگاهی تحصیالت دارای اسرائیل در ایرانیتبار جوانان از باالیی شمار کلیاکنون طور به کردهاند.‏ ظهور کفش،‏<br />

و کیف بازار از بزرگی بخش که میشود گفته نمونه برای میکنند.‏ فعالیت خرد تجارتهای بخش در موفقیت است.‏<br />

ایرانیتبار کالن و خرد تاجران اختیار در اسرائیل در حبوبات و قالی که<br />

سازمان این گرفت.‏ پا شالوم«‏ ‏»نوه محله در 1906 سال در اسرائیل سرزمین ساکن ایرانیتباران سازمان نخستین را<br />

مذهبی و آموزشی فرهنگی-‏ بهداشتی،‏ اجتماعی،‏ خدمات از مجموعهای داشت،‏ نام صیون(‏ ‏)دوستداران صیون«‏ ‏»اُهَوِی سازمان<br />

دیگر داشت.‏ عهده بر را مؤسسه این مدرسه مسئولیت مِلَمِد یعکوب ربای میداد.‏ ارائه اورشلیم ساکن ایرانیان به بود<br />

اورشلیم در پارسی«‏ یهودیان عمومی ‏»کمیته شد،‏ تشکیل بالفور اعالمیه از پس اسرائیل،‏ سرزمین در که ایرانیتباران جوانان<br />

‏»انجمن نام با نیز دیگری تشکیالت سازمان،‏ این از پس سال دو بود.‏ مشغول عامالمنفعه خدمات به عموماً‏ که شد.‏<br />

تشکیل اسرائیل در پارسی«‏ یهودی مهاجران<br />

همت به نیز دیگری سازمانهای آنجا به ایران از یهودیان گسترده مهاجرت با و اسرائیل استقالل از پس به<br />

میالدی 1951 سال در که بود اسرائیل«‏ در ایرانی مهاجران ‏»انجمن سازمانها این مهمترین جمله از شدند.‏ تشکیل آورد.‏<br />

هم گرد را اسرائیل در ایرانیان تشکیالت بیشتر و شد تشکیل عزری مئیر شادروان همت رسانه<br />

نخستین گذاشتند.‏ وجود عرصه به پا اسرائیل در دوره این در نیز فارسیزبان رسانههای سازمانها،‏ این بر عالوه در<br />

میشد.‏ منتشر اسرائیل در عزری،‏ مئیر شادروان همت به میالدی،‏ 1955 از که بود شرق«‏ ‏»ستاره نشریه نوع،‏ این از فارسی<br />

بخش 1958، در هم بعد کمی بود.‏ ایران مرزهای از خارج فارسیزبانِ‏ مطبوعات معدود از شرق«‏ ‏»ستاره دوره،‏ آن شد.‏<br />

تأسیس اسرائیل رادیو ایرانیان<br />

انجمنهای بیشتر برگیرنده در چتری مانند همچنان که ‏)سازمانی هَگَگ«‏ ‏»ایرگون میالدی هفتاد دهه اواخر در برنامههای<br />

فارسی،‏ زبان به غنی کتابخانهای بر افزون که داشت جوانان برای نیز بخشی میکند(‏ فعالیت اسرائیل در میکرد.‏<br />

برگزار ایرانیتبار جوانان برای فرهنگی و هنری و کشور این در ایرانیتباران سازمانهای اسالمی،‏ انقالب با همزمان اسرائیل به ایران از مهاجران جدید موج ورود با رد گرفتند.‏ تازه جانی اسرائیل بزرگشده یا متولد ایرانیتباران و قدیمیتر مهاجران میان در نیز ایرانی هنر و فرهنگ به<br />

یا و فارسی زبان به فرهنگی و هنری برنامههای اسرائیل،‏ در ایرانی انجمنهای تقویت و تشکیل بر عالوه دوره،‏ این اسرائیل<br />

فرهنگی سیاستهای تغییر جدید،‏ مهاجران ورود بر افزون یافت.‏ چشمگیری افزایش نیز ایران درباره عبری زبان در<br />

ایرانیت عنصر تقویت در تأثیرگذار نقشی شرقیتبار،‏ یهودیان میان در فرهنگی بیداری و فرهنگی پلورالیسم سوی به داشتند.‏<br />

اسرائیل ایرانیتباران جامعه کورش«‏<br />

‏»بیت به میتوان هستند،‏ فعال همچنان نیز امروز تا و گرفتند شکل دوره همین در که سازمانهایی جمله از در<br />

را ایرانی«‏ دانشجویان ‏»سازمان اسرائیل در ایرانیتبار دانشجوی جوانان از گروهی همچنین کرد.‏ اشاره کوروش(‏ ‏)خانه فعال<br />

نیز تازهوارد مهاجران به کمک زمینه در فرهنگی،‏ فعالیتهای بر عالوه سازمانها این دادند.‏ تشکیل کشور این بودند.‏<br />

قدیمیتر<br />

مهاجران میگوید داشت،‏ اسرائیل و ایران به سفرهایی سالها همان در که آمریکایی محقق گلدستاین،‏ جودیث به<br />

اسرائیل در که آنان فرزندان که هرچند بشنوند؛ ایران از ممکن حد تا بودند مشتاق 1975 سال در اسرائیل در ایرانی پس<br />

سال یک جوانان همین اما نمیدادند.‏ نشان خود از چندانی عالقه مورد این در بودند،‏ شده بزرگ یا آمده دنیا بیشتر<br />

تقویت به موضوع این میکردند.‏ شرکت ایرانیتباران جامعه هنری و فرهنگی برنامههای در مشتاقانه انقالب از شد.‏<br />

منجر جوانان این میان در ایرانی هویت رشد و اسرائیل در ایرانیتباران سازمانهای آن<br />

در رخداد این اهمیت است.‏ اسرائیل مرکز در ایرانی سبک به زورخانهای کردن برپا دوره این مهم رخدادهای از یکی شوند.‏<br />

زورخانهها وارد نداشتند حق حتی آن از پیش دهه چند تا ایران در یهودیان که است مکابی«،‏<br />

‏»بنیاد جمله از کردهاند،‏ تأسیس اسرائیل در نیز دیگر انجمن و سازمان چندین ایرانیتباران اخیر دهههای در اداری<br />

مالی،‏ کمک سازمانها این فعالیتهای از بزرگی بخش ایران«.‏ صیونی ‏»بنیاد و استر«‏ ملکه ‏»بنیاد معراج«،‏ ‏»بنیاد است.‏<br />

اسرائیل در ایرانیتبار دانشجویان و ایرانی مهاجران به فرهنگی و نوشتاری<br />

رسانههای بر افزون شدهاند.‏ تأسیس اسرائیل در فارسیزبان رسانه زیادی شمار اخیر سالهای در همچنین ‏»رادیو<br />

و ران«‏ ‏»رادیو رادیساین«،‏ ‏»رادیو مانند خصوصی رادیویی شبکه چندین ‏»شهیاد«،‏ و جدید«‏ شرق ‏»ستاره همچون هستند.‏<br />

فعال فارسی زبان به هفتگی تلویزیونی کوتاه برنامه یک همچنین عسل«،‏ ‏»مرکز<br />

مانند مراکزی تشکیل دارد.‏ وجود اسرائیل معتبر دانشگاههای همه در ایرانشناسی مطالعات نیز آکادمیک عرصه در تلآویو<br />

دانشگاه در ایرانی«‏ مطالعات برای آلیانس ‏»مرکز و حیفا دانشگاه در پارس«‏ خلیج و ایران مطالعات برای عزری و<br />

دوم نسلهای کردن آشنا همچنین و ایرانی یهودیان و ایران درباره دانشگاهی تحقیقات گسترش به شایانی کمک فعالیتها،‏<br />

این کنار در است.‏ بوده ایران تاریخ و فرهنگ با کشور این مردمان دیگر کنار در اسرائیلی ایرانیتباران سوم به<br />

خارجی زبان عنوان به انگلیسی،‏ زبان کنار در نیز را فارسی زبان اسرائیل مدارس از شماری اخیر سالهای در آموزش<br />

بر افزون که داده ترتیب دانشآموزان برای نیز را گستردهتر برنامهای عزری«‏ ‏»مرکز میدهند.‏ ارائه دانشآموزان میگیرد.‏<br />

بر در نیز را ایران هنر و سیاست فرهنگ،‏ تاریخ،‏ با آشنایی فارسی،‏ زبان چندانی<br />

تحقیقات شده،‏ انجام ایران در یهودیان جامعه به راجع وسیعی پژوهشهای که حالی در تاریخنگاری،‏ زمینه در است.‏<br />

نگرفته انجام اسرائیل در تباران ایرانی جامعه درباره ماه<br />

از سال،‏ چهار مدت به ‏)تهتل(‏ تلآویو«‏ حیفا-‏ ‏»تهران-‏ زبان فارسی وبسایت اسرائیل،‏ و ایران ملت دو نزدیکی برای ویژه<br />

به فارسیزبانان،‏ سوی از خوبی بسیار استقبال با وبسایت این داشت.‏ فعالیت 2016 فوریه ماه آخر تا 2012 مارس شد.‏<br />

روبرو کشور از خارج و داخل در ایرانیان اقتصادی-‏<br />

جایگاه میکند.‏ عرضه را ایرانی هنری و فرهنگی محصوالت تلآویو در جم«‏ ‏»جام فروشگاه همه این بر افزون دیگر<br />

بین فاصله در اسرائیل،‏ در مختلف قومی گروههای میان در حاضر،‏ حال در اسرائیل،‏ در ایرانیتبار یهودیان اجتماعی است.‏<br />

غربیتبار یهودیان و اسالمی(‏ کشورهای دیگر از ‏)مهاجران شرقیتبار یهودیان این<br />

ادامه در داشتهاند.‏ حضور مختلف عرصههای در تأثیرگذار و نامدار شخصیتهای اسرائیل ایرانیتباران میان در این<br />

از تعدادی درباره کوتاه توضیحاتی سپس آمده(‏ آنها فعالیت حوزه تفکیک ‏)به آنان از شماری نام نخست نوشتار است.‏<br />

شده آورده خانوادگی(‏ نام الفبای ترتیب ‏)به شخصیتها منوچهر<br />

امیر،‏ منشه پوررستمیان،‏ موسی عزری،‏ مئیر عمیتای،‏ مئیر رکنی،‏ صیون حناساب،‏ شمعون جامعه:‏ رهبران امیدوار.‏<br />

دانشگاه<br />

‏)هماتولوژی،‏ آقائی پروفسور تخنیون(،‏ دانشگاه اعصاب/‏ و مغز ‏)متخصص یودعیم موسی پروفسور فنآوری:‏ و دانش پروفسور<br />

وایزمن(،‏ انستیتو ‏)شیمی/‏ گبای مراد پروفسور تخنیون(،‏ دانشگاه ‏)نانوتکنولوژی/‏ حییم رحمان پروفسور تخنیون(،‏ نتصر<br />

امنون آویو(،‏ تل دانشگاه ‏)ایرانشناسی/‏ منشری داوید پروفسور وایزمن(،‏ انستیتو ‏)میکروبیولوژی/‏ شائول یوسف ‏)ایرانشناس/‏<br />

سرودی سرور آویو(،‏ تل دانشگاه ‏)ایرانشناسی،‏ یروشلمی ‏)کامران(‏ داوید اورشلیم(،‏ عبری دانشگاه ‏)ایرانشناسی/‏ اورشلیم(‏<br />

عبری دانشگاه ایرانی(،‏<br />

سنتی ‏)موسیقی نهدار مورین سینما(،‏ و تئاتر ‏)موسیقی،‏ بنای خاندان بازیگر(،‏ و ‏)خواننده جهانفروز ریتا هنر:‏ دوریت<br />

‏)شاعر(،‏ اسحاقی بابک ‏)شاعر(،‏ ‏»مسرور«‏ داویدیان ‏)سینماگر(،‏ دلشاد یووال ایرانی(،‏ سنتی ‏)موسیقی گلها آنسامبل ‏)نویسنده(.‏<br />

ربینیان و<br />

‏)فرش شکالیم خاندان ساز(،‏ و ‏)ساخت حصید صیون ساز(،‏ و ساخت و گردشگری ‏)هتلداری،‏ خاکشوری خانواده اقتصاد:‏ زنانه(‏<br />

لباس زنجیرهای ‏)فروشگاه گلبری کفش(،‏ و کیف زنجیرهای ‏)فروشگاههای گو تو-‏ بنیانگذاران قالی(،‏ اسرائیل(‏<br />

در سفارادی یهودیان مذهبی ‏)رهبر دورون بخشی-‏ الیاهو مذهبی:‏ رهبران ایتان<br />

بن-آری،‏ میخائل زر،‏ مردخای رُکنی،‏ داوید اِورونی،‏ صیون خلوتص،‏ دان کتصاو،‏ مُشه موفاز،‏ شائول ارتش:‏ و سیاست بن-الیاهو<br />

اسرائیل:‏<br />

در ایرانیتبار معتبر شخصیتهای از شماری درباره کوتاه توضیحاتی به<br />

تهران در را ادبیات و سیاسی علوم رشتههای در دانشگاهی تحصیالت وی اهواز؛ زاده )2013-1925(: امیدوار منوچهر دبیر<br />

‏»اطالعات«،‏ همچون روزنامههایی برای مقالهنویسی و یهود«‏ ‏»عالم نشریه انتشار بر عالوه ایران،‏ در رساند.‏ پایان فارسی<br />

بخش مسئول مدتی و کرد مهاجرت اسرائیل به انقالب جریان در بود.‏ یهودی جامعه فعاالن از و پرورش و آموزش منتشر<br />

نیویورک در را ‏»پیام«‏ هفتهنامه درگذشتش تا و کرد مهاجرت متحده ایاالت به بعدها امیدوار بود.‏ اسرائیل رادیو میکرد.‏<br />

ساچمهچی<br />

منوچهر ایران در و است تهران متولد او اسرائیل؛ رادیو فارسی بخش پیشین مدیر و روزنامهنگار امیر:‏ منشه فارسی<br />

وبسایت سردبیر وی اسرائیل،‏ رادیو فارسی بخش مدیریت بر عالوه کرد.‏ آغاز کیهان با را روزنامهنگاری داشت.‏ نام است.‏<br />

بوده نیز اسرائیل خارجه وزارت سفارت<br />

به میتوان او دیپلماتیک پستهای جمله از اسرائیلی؛ دانشگاه استاد و دیپلمات -1949(: ( اورونی ‏)عبرانی(‏ صیون یکی<br />

و اسرائیل دانشگاههای در و است مشغول آکادمیک کار به اکنون او کرد.‏ اشاره واتیکان و ایرلند جمهوری در اسرائیل داشته<br />

سال یک تنها اسرائیل به مهاجرت زمان که او میکند.‏ تحقیق و تدریس متحده ایاالت کاتولیک دانشگاههای از میکند.‏<br />

یاد نیکی به ایرانیان فرهنگ و تاریخ از در<br />

افغانستانی و ایرانی مادری و پدر از او اسرائیل(؛ ‏)پارلمان ت کِنِسِ‏ پیشین عضو و اسرائیلی سیاستمدار آری:‏ بن-‏ میخائل است.‏<br />

شده متولد اسرائیل متولد<br />

خودش خرمشهر،اما زاده او پدر اسرائیل؛ هوایی نیروی پیشین فرمانده و ارتش ژنرال -1963(: ( الیاهو بن ایتان 110


113<br />

میکرد.‏<br />

اسکورت را هوایی تیم که بود جنگندهای خلبان عراق اتمی تأسیسات به حمله جریان در وی است.‏ اورشلیم سرزمین<br />

به ایران از پیش سال صد حدود آنها جد اسرائیل؛ در هنری خاندانهای مشهورترین از یکی بَنای:‏ خاندان و بازیگر نمایشنامهنویس،‏ میتوان خاندان این اعضای مشهورترین جمله از شد.‏ اورشلیم ساکن و کرد مهاجرت اسرائیل هنرهای<br />

به خدماتش برای را اسرائیل ملی افتخار نشان 1998 سال در که برد نام را )2006-1932( بنای یوسی خواننده،‏ کرد.‏<br />

دریافت نمایشی مهاجرت<br />

اسرائیل به سالگی هشت در و آمده دنیا به تهران در که او اسرائیلی؛ بازیگر و خواننده -1962(: ( جهانفروز ریتا از<br />

حرفهای صورت به را خوانندگی و است بازیگری دانشآموخته است.‏ اسرائیل خوانندگان مشهورترین از یکی کرده پرفروشترین<br />

از او آثار و است خوانده فارسی و انگلیسی عبری،‏ زبانهای به ترانههایی او است.‏ کرده آغاز 1986 سال آلبوم<br />

بعد سال و کرد منتشر را ‏»شانه«‏ شده بازسازی ترانه 2011 سال در ریتا بودهاند.‏ اسرائیل در موسیقی آلبومهای اسرائیل<br />

در نسخه هزار پانزده هفته سه در تنها که آلبومی کرد؛ بازار روانه را من«‏ شادیهای ‏»همه خود،‏ فارسی تماماً‏ انگلیسی<br />

و عبری فارسی،‏ زبان سه به آن در و کرد اجرا متحد ملل سازمان در برنامهای ریتا 2013 در داشت.‏ فروش سازمان<br />

در اسرائیل نمایندگی و آمریکایی ایرانیتبار یهودیان فدراسیون همت به کنسرت آن کرد.‏ اجرا را خود ترانههای موسیقی<br />

و فرهنگ به عالقهاش که میگوید او شد.‏ برگزار نوروز از پیش روز چند و عمومی مجمع سالن در متحد ملل کند.‏<br />

اجرا را فارسی قدیمی ترانه یک دستکم خود کنسرتهای در همواره شده موجب ایران کل<br />

ستاد رییس هجدهمین و هوایی نیروی پیشین فرمانده عراقی،‏ و ایرانی والدین از تلآویو متولد -1948(: ( خلوتص دان اتمی<br />

تأسیسات نابودسازی عملیات داشت،‏ شرکت آن در خلبان عنوان به او که عملیاتی مهمترین از یکی اسرائیل؛ ارتش اما<br />

شد؛ وارد سیاست عالم به کوتاهی مدت برای خود،‏ نظامی مقام از استعفا پی در بود.‏ ایران با عراق جنگ در عراق بود.‏<br />

اسرائیل بسکتبال انجمن رئیس نیز مدتی وی بود.‏ کوتاه بسیار عرصه این در حضورش فیلم<br />

نخستین ‏»باباجون«‏ فیلم ساخت دلیل به او شهرت بیشترین اسرائیلی؛ فیلمساز و کارگردان -1971(: ( دلشاد یووال دلشاد<br />

خانواده شد.‏ اسکار در کشور این نماینده و اسرائیل 2015 سال فیلم بهترین که فیلمی است؛ اسرائیلی فارسیزبان دهند.‏<br />

انتقال او به را ایرانی فرهنگ که کردند را خود تالش همه یووال،‏ گفته به و کردند مهاجرت اسرائیل به شیراز از مسئول<br />

سال 37 مدت به که است این دلیل به چیز هر از بیش رکنی شهرت اسرائیل؛ ارتش -1932(: ( رکنی داوید ایران<br />

زاده که رکنی بود.‏ اسرائیل استقالل سالگرد مرکزی جشن در مشعلها کردن روشن و اصلی مشعل حمل مراسم رئیس<br />

از استقالل،‏ جشن مراسم هماهنگی در خود مسئولیت از کنارهگیری اعالم از پس است،‏ کرمانشاهی خانوادهای در کرد.‏<br />

دریافت ویژه نشان اسرائیل جمهور بین<br />

کارگر و مپای چپگرای احزاب از کنست عضو دوره پنج مشهد؛ زاده سیاستمدار )1982-1914(: زر مردخای کرده<br />

مهاجرت بریتانیا قیمومیت تحت فلسطین اسرائیل/‏ سرزمین به سالگی بیست سن در او 1974. تا 1959 سالهای بود.‏<br />

دانشگاه<br />

ایران مطالعات دپارتمان در دهه سه به نزدیک او دانشگاه؛ استاد و پژوهشگر )2002-1938(: سرودی ‏)سارا(‏ سرور یهودیان<br />

تاریخ ایران،‏ معاصر ادبیات محور سه حول سرودی تألیفات و تحقیقات بیشترین تدریسکرد.‏ اورشلیم عبری است.‏<br />

ایران یهودیان ادبیات و ایران در<br />

اصفهان در او 1973. تا 1958 سال از تهران در اسرائیل سفیر اسرائیلی،‏ خیّر و دیپلمات )2015-1924(: عزری مئیر ‏»خالوتص«‏<br />

جنبش نوجوانی در مئیر بود.‏ اصفهان یهودیان رهبران از عزری،‏ صیون پدرش،‏ شد.‏ زاده سرشناس خانوادهای اسرائیل<br />

سرزمین سازندگی در شرکت به یهودی جوانان تشویق و عبری زبان آموزش به که نهاد بنیاد ایران در را به<br />

مهاجرت از پس داشت،‏ فعالیت اسرائیل به عراقی پناهجوی یهودیان مهاجرت ساماندهی زمینه در که او میپرداخت.‏ مأموریت<br />

بنگوریون داوید جانب از میالدی 1957 سال در شد.‏ عراقی و ایرانی مهاجران جذب و اسکان مسئول اسرائیل کشور<br />

دو روابط تنها نه تهران در خود سفارت دوران در او کند.‏ فراهم ایران با را اسرائیل روابط بهبود زمینه که گرفت و<br />

ادیبان لشگری،‏ و کشوری مقامات از بسیاری با نیز حسنهای شخصی روابط بلکه کرد،‏ تحکیم و تقویت زیادی حد تا را شاه<br />

محمدرضا از را تاج«‏ ‏»نشان جمله از دوره آن در عزری مئیر ساخت.‏ برقرار ایرانی دانشگاهی چهرههای و روزنامهنگاران جمعیت<br />

از را خورشید و شیر نشان بوئینزهرا،‏ و قزوین زلزلهزدگان به اسرائیل توجه شایان کمک دلیل به و کرد دریافت ‏»انجمن<br />

بنیان اسرائیل،‏ در شرق«‏ ‏»ستاره نشریه انتشار شامل او دیگر فعالیتهای گرفت.‏ ایران سرخ خورشید و شیر میشود.‏<br />

حیفا«‏ دانشگاه در فارس خلیج و ایران مطالعات برای عزری ‏»مرکز تأسیس به کمک و ایرانی«‏ یهودیان جهانی مورد<br />

در بینالمللی تحقیقات تمرکز برای مکانی ایجاد آن،‏ تأسیس به کمک از را خود هدف وی مرکز این افتتاح زمان در است.‏<br />

شده منتشر عبری و انگلیسی فارسی،‏ زبان سه به وی خاطرات کتاب کرد.‏ بیان ایران از<br />

پس است،‏ فارس استان در فسا توابع از کوچک روستایی متولد که او شاعر؛ و نویسنده )1969-1890(: عَمیتصور اوراهام مجموعه<br />

یک و رمان دو شامل کتاب،‏ سه او از آورد.‏ روی داستان و شعر نوشتن به خود،‏ شغل کنار در اسرائیل به مهاجرت درباره<br />

شد(‏ منتشر او درگذشت از پس ‏)که عمیتصور داستانهای مجموعه کتاب و رمان یک است.‏ شده منتشر داستان هستند.‏<br />

اسرائیل در ایرانیتبار مهاجران و ایرانی یهودیان 112


115<br />

*<br />

*<br />

:<br />

وی<br />

است.‏ یزد زاده قصاب،‏ موسی فارسی نام با او اسرائیل؛ جمهوری رییس هشتمین و سیاستمدار -1945(: ( کتصاو مشه انتخاب<br />

اسرائیل پارلمان نمایندگی به لیکود حزب از نیز،‏ دوره چندین بعد،‏ به 1977 سال از جمهوری،‏ ریاست بر عالوه داشته<br />

گردشگری وزارت و ترابری وزارت کار،‏ وزارت وزیر،‏ نخست معاونت مانند پستهایی مختلف،‏ دولتهای در و شده وزارت<br />

به بار نخستین برای 1984 سال در که زمانی است.‏ لیکود حزب از اسرائیل جمهوری رییس نختسین او است.‏ مآلخی«‏<br />

‏»کریات شهرداری برای داشت ساله 24 تنها که زمانی همچنین بود.‏ اسرائیل تاریخ وزیر جوانترین رسید،‏ شده<br />

تعیین الفبا حروف اساس بر مراسم در حاضر مقامات جای که دوم،‏ پل ژان پاپ جنازه تشییع جریان در شد.‏ انتخاب همشهری<br />

که خاتمی با که گفت بعداً‏ کتصاو نشستند.‏ یکدیگر نزدیک ایران،‏ جمهوری رییس خاتمی،‏ محمد و او بود،‏ شد.‏<br />

رد خاتمی سوی از که موضوعی کردهاند؛ صحبت فارسی به کالمی چند داده،‏ دست اوست آرامی<br />

زبان متخصصان از یکی بعدها عزرا ربای شیراز؛ زاده زبانشناس و روحانی )1994-1903(: مِلَمِد ‏)صیون(‏ عزرا ربای به<br />

1987 در وی نوشت.‏ تلمود،‏ در رفته کار به آرامی زبان اساس بر انگلیسی،‏ عبری-‏ آرامی-‏ واژهنامهای و شد باستانی شد.‏<br />

اسرائیل افتخار نشان بزرگترین برنده خود،‏ مذهبی پژوهشهای دلیل به<br />

سیاست،‏ جهان به ورود از پس او اسرائیل؛ ارتش کل ستاد رییس شانزدهمین و سیاستمدار -1948(: ( موفاز شائول اسرائیل<br />

پارلمانی اپوزیسیون رهبر و نقل و حمل وزارت دفاع،‏ وزارت نخستوزیر،‏ جانشینی و معاونت جمله از پستهایی مهاجرت<br />

اسرائیل به سالگی 9 در و آمد دنیا به اصفهانی والدینی از و تهران در مفضضکار شهرام فارسی نام با او رسید.‏ اشتراکی(‏<br />

نیمه ‏)مزرعه ‏»موشاو«‏ یک در تنهایی به مهاجرت از پس خانواده اقتصادی شرایط دلیل به که موفاز کرد.‏ با<br />

مصاحبهای در وی پیوست.‏ اسرائیل چترباز نیروهای به دبیرستان از فارغالتحصیلی از پس میکرد،‏ تحصیل و زندگی زندگی<br />

در بسیاری تأثیر پدرش نصایح کرد،‏ جدا خانوادهاش از را او اقتصادی شرایط گرچه که میگوید هاآرتص روزنامه است.‏<br />

داشته حرفهای بر<br />

افزون اسرائیل به مهاجرت از پس تهران؛ زاده مترجم،‏ و مدرس محقق،‏ تاریخنگار،‏ )1974-1886(: میزراخی خنینا کرد.‏<br />

ترجمه عبری به را سعدی گلستان ایران،‏ یهودیان تاریخ درباره کتبی انتشار به<br />

اسرائیل به مهاجرت از پس رشت؛ زاده روزنامهنگار،‏ و تاریخنگار محقق،‏ دانشگاه،‏ استاد )2008-1934(: نتصر امنون ویژه<br />

به ایران،‏ امور محققان سرشناسترین از وی دانشگاهی،‏ عرصه در کرد.‏ کمک اسرائیل رادیو فارسی بخش راهاندازی درباره<br />

انگلیسی و عبری فارسی،‏ زبان سه به او از فراوانی تألیفات بود.‏ جهان و اسرائیل در ایرانی یهودیان فرهنگ و تاریخ اورشلیم<br />

عبری دانشگاه استادی سمت زندگیاش پایان تا نتصر امنون است.‏ مانده جا به ایرانی یهودیان ادبیات و تاریخ داشت.‏<br />

را بریتانیا<br />

و کانادا ایران،‏ در را خود تحصیالت وی اعصاب؛ داروشناسی و اعصاب و مغز متخصص -1940(: ( یودعیم موسی آلزایمر<br />

با آن ارتباط و عصبی سلولهای در پیامها انتقال نحوه درباره کشفیاتی و تحقیقات یودعیم پروفسور کرد.‏ تکمیل ‏»اِمِت«‏<br />

جایزه جمله از است.‏ شده بینالمللی و ملی متعدد جوایز برنده تحقیقات،‏ همین دلیل به و داشته پارکینسون و پهلوی.‏<br />

شاه محمدرضا از ویژه جایزه و عصبی داروشناسی اروپاییِ‏ کالج ویژه جایزه اسرائیل،‏ در فرهنگ و دانش هنر،‏ برای آکسفورد<br />

کمبریج،‏ دانشگاههای جمله از جهانی معتبر مؤسسات و دانشگاهها از بسیاری در تخنیون،‏ دانشگاه بر افزون وی آلمان،‏<br />

در لئوپولدینا علوم ملی آکادمی و متحده ایاالت در پارکینسون مؤسسهملی و آسیا شرق در دانشگاه چندین و دارد.‏<br />

و داشته عهده بر ریاست یا و استادی پستهای گذاشتن<br />

کنار به زیادی عالقه اسرائیلی و ایرانی جوانان ویژه به ملتها،‏ اسرائیل،‏ و ایران دولت دو میان دشمنی رغم به تهدیدهای<br />

نه و ‏»دشمنی«‏ این نه میدهند.‏ نشان خود از مقابل طرف به شدن نزدیک و یکدیگر با شدن آشنا اختالفات،‏ بلکه<br />

است،‏ نکرده ایجاد مشکلی اسرائیل شهروند ایرانیتباران برای تنها نه سالها،‏ این در اسالمی جمهوری مقامات به<br />

نگاهی است.‏ نداشته ایرانی فرهنگ و ایرانیان به نسبت اسرائیل ملت و رهبران کلی دیدگاه بر نیز چندانی تأثیر همواره<br />

آنان که میدهد نشان اسرائیل،‏ پیشین جمهوری رییس پرس،‏ شیمعون جمله از اسرائیل،‏ سران از بسیاری سخنان وجود<br />

با میبینیم که است سبب همین به دانستهاند.‏ جدا ایران فرهنگ با ملت از را اسالمی جمهوری مقامات حساب ایران<br />

مردم بین که میکنند سعی همیشه و میگویند شادباش ایرانیان به را نوروز اسرائیلی،‏ رهبران تهدیدها این همه کنند.‏<br />

تفکیک اسالمی رژیم و دیگر<br />

جنبه است.‏ ایرانی هنر و فرهنگ به اسرائیل در ایرانیتباران سوم و دوم نسلهای عالقه اشتیاق،‏ این دیگر نمود مشاهده<br />

اجتماعی شبکههای چارچوب در اسرائیل شهروندان با کشور از خارج و داخل ایرانیان ارتباط در میتوان را آن در<br />

که روابطی و ایران فرهنگ به اسرائیل ایرانیتبارِ‏ غیر جامعه عالقه است.‏ افزایش حال در پیوسته که ارتباطی کرد؛ همه<br />

ادعاست.‏ این بر دیگری شاهد میگیرد شکل بینالمللی کنفرانسهای در جمله از طرفین،‏ اتفاقی برخوردهای اثر روابط<br />

و مشارکت اینکه و میدهند نشان را قومی و مذهبی تفاوتهای از فارغ ایرانیان،‏ مشترک فرهنگی میراث توان اینها ملت<br />

دو منافع ممکن شکل بهترین به میتوانند که هستند عواملی سردادن،‏ جنگ ندای و دشمنی جای به دوستانه،‏ دارند.‏<br />

عهده بر کلیدی نقشی ایرانیتبار اسرائیلیانِ‏ میان این در کنند؛ تأمین را اسرائیل و ایران شد؟<br />

زاده چگونه ‏»قلمرو«‏ ایدهی را<br />

مردم و است،‏ من مال این اندیشید،‏ و )enclos un terrain( کشید نردهای زمین از قطعهای دور بر که انسانی ‏»نخستین جنگها،‏<br />

جنایتها،‏ بسیار چه است.‏ ‏)سیاسی(‏ مدنی جامعهی واقعی بنیانگذار کردند،‏ باورش که یافت ساده چنان نیز چوبهای<br />

نفر یک که هنگامی گرفته،‏ را آدمی نژاد گریبان وحشتزدگیها و شوربختیها پرشمار چه کشتارها،‏ نیرنگباز<br />

این به مبادا گفته:‏ همنوعاناش به خطاب فریاد با و کرده پر را خندقها یا کنده جا از را ‏)عالمتگذار(‏ از<br />

)Terre( زمین و است همگان آنِ‏ از زمین میوههای که کنید فراموش اگر شد خواهید مغبون پاک شما دهید.‏ گوش نیست.«‏<br />

کس هیچ آنِ‏ تاریخنگاری<br />

در تحسینشده اثری قلمرو؛ زایشِ‏ میآغازد:‏ را خود کتابِ‏ پیشگفتارِ‏ باال،‏ سطر چند نقل با اِلدِن،‏ استیوارت دربارهی<br />

گفتار دوم کتاب مطلع در روسو ژاک ژان از باال،‏ سطور میشود.‏ قلمداد کانونی امروز جهان در که سیاسی مفهومی است.‏<br />

نابرابری بنیادهای و خاستگاه ای )civil( مدنی جامعهی شالودهی رویداد،‏ این چیز،‏ هر از پیش میداند:‏ دوسویه را مدعا این بر روسو استدالل اِلدِن،‏ نقطهی<br />

در و است برقرار آن در قدرت مناسبات و نظم از نوعی که جامعهای یعنی بازمینماید،‏ )civilized( متمدن جامعهی مدیریتنشده<br />

و مهارناپذیرفته انسانها میان در خشونت و منافع تضاد که وضعی یعنی میایستد،‏ طبیعی«‏ ‏»وضعِ‏ مقابل موقع<br />

همان باید کند،‏ پیشگیری رویداد این پیامدهای از میخواست کسی اگر میاندیشید روسو دوم وهلهی در است.‏ رقابت<br />

معنای به خاصاش قلمروِ‏ بر انسان مالکیت گرفتن چالش به برای تالشی هر اکنون چون میشد،‏ کار به دست غبنی<br />

به آمدن گرفتار معنای به نیرنگباز آن کردن باور میآید.‏ نظر به تصاحباش به میل و قلمرو آن سر بر او با قطعهای<br />

گردِ‏ افتاد فکر به کسی که زمان آن بسیار احتمال به که میافزاید بیدرنگ روسو حال این با بود.‏ تمامعیار و مالکیت و قلمرو تعیین بدون که بودند رسیده نقطهای به انسانها بخواند،‏ خویش قلمرو را آن و بکشد مرز زمین از ذهن<br />

در یکباره روسو نظر به مالکیت ایدهی دهند.‏ ادامه همزیستی به نمیتوانستند دیگر خود برای زمینی مرزگذاری ‏»وضع<br />

در زیستن مرحلهی واپسین تا میآمد دست به پیشرفت باید گوناگونی زمینههای در بلکه نگرفت،‏ شکل آدمی پژوهشها<br />

بهترین از یکی که بگوییم سخن میانهی در یابد.‏ ظهور مجال متمدن جامعهای و رسد سرانجام به طبیعی«‏ پیتر<br />

نوشتهی انقالب،‏ عصر تا باستان دوران از مالکیت؛ دربارهی اندیشیدن ‏»مالکیت«،‏ سیاسی و فلسفی تاریخ دربارهی است.‏<br />

گرنسی مسیحیت<br />

از پیش روم تا سیاسی،‏ اندیشهی و ادبیات و اساطیر از را ‏»قلمرو«‏ مفهومِ‏ تبارِ‏ صفحه،‏ پانصد حدود طی اِلدن هک درمییابد خواننده دامنگستر پژوهش این خواندن با میرسد.‏ مدرن سیاسی اندیشهی به و میکاود آن از پس و ‏»سیاست«،‏<br />

مانند سیاسی اندیشهی اصلی مفاهیم از درازی زنجیرهی ژرفترِ‏ شناختِ‏ برای قلمرو مفهوم از تاریخی درک با<br />

را ‏»قلمرو«‏ مفهوم اِلدِن دارد.‏ کلیدی اهمیتی ‏»عدالت«‏ و ‏»حق«‏ ‏»جمهوری«،‏ ‏»امپراتوری«،‏ ‏»حاکمیت«،‏ ‏»دولتشهر«،‏ و کامیاب اثری نمونهی و نگاشته فلسفه و سیاست جغرافیا،‏ حوزهی سه چشمانداز از ویژه به و میانرشتهای رویکردی است.‏<br />

پدیدآورده مفاهیم تاریخنگاری در مرجع تاریخِ‏<br />

در هم اسطورهها،‏ جهان در هم سرودهاند:‏ را خود قصهی قصه،‏ از قدیمتر بس قدیم،‏ عهد مهاجرانِ‏ که میدانیم حماسه<br />

قهرمان سفرِ‏ چند و میشود آغاز پادشاه زورگوئی با که - گیلگمش چون کهنی حماسهی با چه ثبتشده؛ از<br />

حواء،‏ همسرش و او راندن بهانهی ممنوع،‏ سیبِ‏ خوردنِ‏ که آدم آفرینش داستانِ‏ با چه – میبافد را روایت پود و تار اسطورهها،‏<br />

این آینهی در انسان تصویرِ‏ میشود.‏ خاکی،‏ زمینِ‏ هبوط،‏ ایستگاهِ‏ واپسین در استقرار و بهشت،‏ زادگاهشان،‏ 114


*<br />

و میزید میزاید،‏ بیگانه سرزمین در است.‏ درمانناپذیر وطن به بازگشتِ‏ برای شوقاش که ناگزیر به است مهاجری میمیرد.‏<br />

آری<br />

بشنیدم؛ ستمگرانشان برابر را آنان فغان بدیدم.‏ هستند مصر در که را خود قوم نگونبختی بدیدم،‏ گفت:‏ ‏»یهوه حاصلخیز<br />

زمینی سوی به زمین این از و برهانم مصریان دست از را آنان تا آمدم فرود آگهم.‏ ایشان پریشانیهای از یهودیان،‏<br />

آوارگی آغاز و مصر از اسرائیل قوم خروجِ‏ داستانِ‏ سیّار(‏ پیروز برگردانِ‏ 8-3، خروج،‏ ‏)سفر برآورم.«‏ پهناور و پویاییِ‏<br />

و تاریخی زندگی از قلمروی هیچ و است بشر تمدنِ‏ تاریخِ‏ در که قوم این تاریخِ‏ در تنها نه عطفی نقطهی کتاب<br />

در آمریکا معاصر سیاسی فیلسوف والزر،‏ مایکل باشد.‏ نپذیرفته اثر آن از گونهای به که نیست امروز انسان فکری این<br />

در میدهد.‏ دست به مذهبی داستانِ‏ این از را روشنگری و بدیع سیاسی تفسیرِ‏ انقالب،‏ و خروج سِفرِ‏ کمحجمِ‏ و آزادی اینجهانی،‏ رستگاری است؛ ستم و سرکوب رنج،‏ از رهاهی عتیق،‏ عهد در خروج سِفرِ‏ مرکزی ایدهی تفسیر،‏ اسفارِ‏<br />

از خود خوانش با والرز مییابد.‏ اهمیت غرب سیاسی اندیشهی در که روست بدین مصر از اسرائیل خروج انقالب.‏ و مذهبی رادیکالهای پیاپی نسلهای برای را آنها کانونیِ‏ اندیشههای اهمیتِ‏ چگونگی و چرائی تثنیه،‏ و اعداد خروج،‏ دلشورهی<br />

گرسنگی،‏ و خستگی صحاریِ‏ در سرگردانی زادبوم،‏ به تعلق از رستن روایتِ‏ خروج،‏ سفر مینماید.‏ تبیین سیاسی به<br />

رفتن ستم،‏ به کردن پشت انقالب؛ چون خروج است:‏ موعود ارضِ‏ و سینا در عهد پشت،‏ در دشمن و پیش در دریا نتفر فَر.‏ سَ‏ پایانِ‏ در آرمانشهری وعدهی و دادنها دست از و جابهجاییها خریدن جان به پیشبینیناپذیرها،‏ استقبالِ‏ است.‏<br />

الهام و امید از چراغان که موعودی سرزمینِ‏ سوی به شده التهاب و اضطراب وطنِ‏ که زادگاهی از مهاجرتی<br />

است؛ رهائی و رستگاری خانهی موعود،‏ ارضِ‏ کنعان،‏ و اسارت خانهی اسرائیل،‏ زادبومِ‏ مصر،‏ آگاهانهی نفی و ترک ‏»یهوه<br />

بیشتر.‏ مادیِ‏ آسودگی و تنپروری طمعِ‏ از برخاسته یا و طبیعی مصائب الزامِ‏ به نه آزادی،‏ به دستیابی سودای به والزر<br />

سیّار(.‏ برگردانِ‏ 20-4 ‏)تثنیه،‏ شوید«‏ او میراثِ‏ قومِ‏ تا آورد برون مصر،‏ یعنی آهن،‏ کورهی آن از و برگرفت را شما تاریخِ‏<br />

که میانگارد مهمی سیاسی کنشی را ذبحکردنی قربانیهای آداب و احکام یا ‏»الویان«‏ به موسی فراخواندن قوم<br />

درونی دارهای و گیر از او نیست.‏ نوشتنی و فهمیدنی آن در تأمل بدون خشونتگزاران و سیاسی خشونتِ‏ از پرسش بدان<br />

و کنند ترک را آن میخواهند همزمان دارند:‏ خود میهنِ‏ مصرِ‏ به دوگانه احساسی که برمیدارد پرده اسرائیل گریز<br />

در نیز آوردهاند دست به که تازهای آزادی آن از ولی است،‏ زبانهکشان درونشان در آزادی به شوق شعلهی بازگردند؛ است.‏<br />

یهود قوم درونی همستیزیهای و ناسازهها چنین بازتاب خدا و موسی با اسرائیل بگو-مگوهای ناخرسندیاند.‏ و به<br />

فرعون بندگی درمییابند:‏ را فرعون عبودیت و اسارت و خداوند خدمتِ‏ و عبادت تفاوت به یهودیان که اینجاست در مفهومی<br />

به که است خروج سفرِ‏ سیاسیِ‏ ابداعِ‏ ‏»عهد«‏ است.‏ ‏»عهد«‏ پایهی بر خدا از پیروی و پرستش ولی بود،‏ زور گردید.‏<br />

بدل انسان سیاسی-حقوقی اندیشه در بنیادی تازه<br />

خروجی میشود؛ خوانده اسرائیل که کنعان نه دیگر که سرزمینی میگوید،‏ کنعان در را یهود قوم استقرار از والرز با<br />

مردم رابطهی حکومت،‏ از نو سراسر درکی یهودی،‏ )Messianism( مسیحاباوری تکوین و پیشین؛ خروج تکمیل برای در<br />

نوینی سیاسی نظام درافکندن و پادشاهی نظام از جدائی مسیحی متألهان از پارهای تعبیر به و قانون؛ سیاسی،‏ رهبر آشنائی<br />

و عتیق عهدِ‏ گوناگونِ‏ تأویلهای و تفاسیر بر ستودنیاش چیرگیِ‏ گواهِ‏ والزر،‏ کتابِ‏ متحده.‏ جوامعِ‏ جمهوری قالب رسالهی<br />

اوست.‏ اصلی دلمشغولیهای از دین،‏ و انقالب ایدهی است.‏ یهودی االهیاتِ‏ سنتِ‏ با سیاسی فیلسوف عمیقاین شده<br />

بدل کالسیک اثری به اکنون رادیکال،‏ سیاست خاستگاههای در پژوهشی قدیسان؛ و انقالب عنوان با والزر دکترای انقالب<br />

که داده شرح والزر کتاب،‏ آن در کردهاند.‏ جدل و بحث آن ادعاهای و آموزهها سنجش و بررسی در بسیاری و پیدایش<br />

زمینهی کالونیسم که میکند استدالل او دارند.‏ دینی ریشههایی ولی مدرناند،‏ گرچه رادیکال،‏ ایدئولوژی و سیاسی<br />

سرنوشتِ‏ در مشارکتکننده شهروندانی به منفعل رعیتی از را مردم کالونی سیاست و کرد فراهم را شهروند مفهوم میالدی،‏<br />

هفدهم و شانزدهم سدهی در که است آن کرده تبیین کتاب این در والرز که مهمی نکتهی ساخت.‏ بدل خویش نامیده<br />

و خوانده ‏»اصالح«‏ دوره این در آنچه و پدیدآمد اروپا در چیز همه دگرگونکردنِ‏ به سراسری و فراگیر گرایشی انقالبی<br />

معنای به دوره آن در دینی«‏ ‏»اصالح بنابراین،‏ مینامیم.‏ ‏»انقالب«‏ ما امروزه که است چیزی آن معادل میشد،‏ انگلستان،‏<br />

در حتا جزئیات.‏ و ظاهر در آرام و نرم آرایشی و پیرایش نه بود،‏ دینی مناسبات و مفاهیم نظام در رادیکال دورانِ‏<br />

‏»خداوند میلتون زبان به افتادند.‏ بود رادیکال خود که فرانسه اصالحِ‏ جریانِ‏ اصالحِ‏ پی در مسیحیان از دستهای نماید.«‏<br />

اصالح نیز را اصالح خودِ‏ حتا تا میکند،‏ حکم خویش کلیسای این در را بدیعی و عظیم مارک<br />

کتاب از نمونه برای است.‏ شده نوآورانهای سیاسی تأویلهای مایهی نیز دیگر فیلسوفانی دست در خروج سِفر با<br />

دارد،‏ دریدائی فلسفیِ‏ مشرب که نویسنده مسئولیت.‏ اخالقِ‏ و کیرکهگور خروج؛ سیاستِ‏ کرد:‏ یاد میتوان دوولِی فیلسوف<br />

این آن،‏ از پیش کند.‏ برجسته را او سیاسی خاص ایدههای تا رفته کیرکهگور متون سراغِ‏ به واسازانه چشمی بود.‏<br />

شده خوانده و دیده فردیت و سوبژکتیویته با درگیر بیشتر عوض،‏ در و اجتماعی و سیاسی اندیشمندی کمتر دانمارکی امواجِ‏<br />

و مهاجران شمارِ‏ تنها نه گرفته.‏ بیشتر فزونی وطن ترکِ‏ و تبعید داستانِ‏ شده،‏ بلندتر تاریخ سایهی چه هر و بسیارتر سویههایی هم گشته،‏ دگرگون مدرن عصر در مهاجرت سرشتِ‏ هم که شده جهانگیر مهاجرت،‏ پشتاپشتِ‏ هم<br />

این از است.‏ گرفته فاصله پیشینیانمان فهمِ‏ با پدیده این از ما درکِ‏ هم و یافته،‏ خود به ناشناخته و تازه یکسره دورانِ‏<br />

اندیشمندانِ‏ میکردند،‏ روایت غربت به شدناش رانده با را آدمی زندگی و زایش آغازِ‏ داستانِ‏ ما نیاکان اگر باالتر:‏ همچنین،‏<br />

فرامینمایند.‏ روشن بیسرمقصدی و بیسرزمین که کرده سرزمین ترکِ‏ مهاجری را انسان تنها نه جدید،‏ مکان<br />

و زمان در در غریب فقط نه است،‏ بیگانه سراپا زمانیِ‏ در که مکان در تنها نه انسان پرتابشدگی دوران مدرن،‏ عصرِ‏ بازگفتنِ‏<br />

و سرودن با آن بر نهادن مرهم و اشتیاق زخم دردِ‏ آن جای موقعیتی،‏ چنین در خود.‏ با و خود در بیگانه که دست<br />

از زمان جستوجوی در و میگردد درگیر خویش زبانِ‏ و فردی خاطرههای با مدرن انسانِ‏ بشر،‏ نوع وصلِ‏ حکایتِ‏ خویش.‏<br />

درون در مگر نمیشناسد و نمییابد رهائی و رستگاری هیچ امید هستی،‏ فراموشی از وحشتزده و رفته دیگر<br />

هستیمندهای و هستی با ما بودنِ‏ نسبت و و بودن معنای مدرن،‏ عصر در مکان با انسان هستی پیوند به آگاهی باره<br />

این در اندیشیدن قهرمان که است بیستم سدهی اثرگذار فیلسوفانِ‏ جمله از هایدگر مارتین است.‏ ساخته دگرگون را هب )Dasein( دازاین اصطالح نامید.‏ هم مکان و هستی میتوان را زمان و هستی او پرآوازهی کتاب خواند.‏ میتوانش آدمی<br />

هستی مکانمند وجهِ‏ خوبی به که اوست فلسفهی مفاهیم کلیدیترین از بودن«‏ ‏»آنجا یا ‏»آنجا-هستی«‏ معنای وامینماید.‏<br />

هایدگر نظر در را زلزلهافکن،‏<br />

گزارهی این باشد.‏ نشنیده را نیچه فردریش از است«‏ مرده ‏»خدا جملهی که یافت نمیتوان کتابخوانی پارهنوشتار<br />

این آشوری،‏ ‏)داریوش است آمده نیچه شاد دانشِ‏ کتاب سوم بخش در ‏»دیوانه«،‏ پارهنوشتارِ‏ طی نخست فصلی<br />

کورهراهها کتاب در هایدگر مارتین است(.‏ برگردانده فارسی به نيچه«‏ کارِ‏ در بک سَ‏ معنايیِ‏ ‏»پژواکِ‏ جستار در را شرح<br />

را نیهیلیسم سرشتِ‏ دربارهی خود دیدگاهِ‏ هایدگر فصل،‏ این در است««.‏ مرده ‏»خدا نیچه:‏ ‏»سخن عنوان با پرداخته میدهد.‏<br />

تصور<br />

خالف بر است.‏ نیهیلیسم تاریخی روند دربارهی تعبیر موجزترین نیچه،‏ است«‏ مرده ‏»خدا گزارهی میگوید هایدگر از<br />

است.‏ نداشته االهیاتی معنایی او برای عبارت این و نیست دین مرگ یا پایان است«‏ مرده ‏»خدا از نیچه مراد بسیاری،‏ بمانند.‏<br />

بیرون نیهیلیسم دائرهی از نمیتوانند نیز دارند مابعدالطبیعی باورهایی که آنان یا مؤمن مسیحیان حتا نیچه،‏ نظر اخالقی<br />

وجدان و رفته میان از بدی و نیکی تعیین مرجعِ‏ مقامِ‏ در خداوند جایگاه که معناست بدان است«‏ مرده ‏»خدا مابعدالطبیعیِ‏<br />

استوار و سخت بنیادهای در دیگر ارزشها است.‏ نشسته آن جای عقل مرجعیّت دیگر تعبیر به یا انسان سوبژکتیویته<br />

و آدمی ذهن از آنهاست،‏ ‏»چشمانداز«‏ به بسته انسانها ارزشی داوری ندارند،‏ ریشه تاریخ و سنّت پسافکندِ‏ و است بیسرزمین و بیخانه ضرورت به مدرن انسان یعنی مدرن،‏ عصر در ‏»بنیاد«ها زوال آن.‏ بیرونِ‏ نه میگیرد،‏ مایه مهاجر<br />

الجرم،‏ ولی مکان،‏ در هستیمندی معنا بدین مدرن انسان ناشناختهها.‏ با رویارو و کورهراهها هزارسوی در هبوط دربارهی<br />

هایدگر آراء با اوست.‏ هستیشناختی موقعیت یا وجه بیان برای استعارهای مکان،‏ خود مانندِ‏ مهاجرت است؛ متن<br />

و زبان با پهلوانانه کلنجاررفتنهای به نیاز بدونِ‏ شد؛ آشنا میتوان کورهراهها در جهان و حقیقت مکان،‏ نیهیلیسم،‏ زمان.‏<br />

و هستی اثرش پرآوازهترین با قیاس در آن اکنون؛<br />

نقشهی ترسیم عنوان با دارد دیگری کتاب آغازیدیم،‏ وی قلمرو زایش با را کتابگردی این که اِلدِن استیوارت فضا<br />

و تاریخ میان رابطه دربارهی را فیلسوف دو این دیدگاه نویسنده،‏ کتاب،‏ این در فضائی.‏ تاریخِ‏ طرح و فوکو هایدگر،‏ پیش<br />

فضائی«‏ ‏»تاریخِ‏ مفهومیِ‏ قالب تحت را مقوله دو این در بازاندیشی ضرورت همچنین،‏ و سنجیده و بررسیده )space( سوی<br />

‏»به سیاسی«،‏ امر و مکان تکنولوژی،‏ ‏»هنر،‏ عنوانهای با پنجم(،‏ تا ‏)سوم واپسین فصل سه ویژه،‏ به است.‏ نهاده دربردارند.‏<br />

بدیع اندیشههایی و آموزهها قدرت«‏ ‏»فضاهای و فضائی«‏ تاریخِ‏ جائزهی<br />

برندهی ستارنویسِ‏ جُ‏ و شاعر برودسکی،‏ جوزف است.‏ نبوده رد خُ‏ رخدادی هرگز شدن،‏ دگر جای به جایی از ویتاند<br />

کنفرانس در تا رفت اتریش،‏ پایتخت وین،‏ به 1987 در کوچید،‏ آمریکا به روسیه،‏ خود،‏ زادگاهِ‏ از که نوبل که<br />

‏»موقعیتی عنوان با خواند ستاری جُ‏ آنجا در کند.‏ شرکت مهاجرت،‏ ادبیات دربارهی )Wheatland Conference( دربارهی<br />

عنوان با ستارهایش جُ‏ مجموعه در بعد،‏ سال هشت که )The Condition We Call Exile( مینامیم«‏ مهاجرت به<br />

التین زبانهای از مهاجرت و تبعید چون اصطالحاتی ترجمهی معضل به بعدتر ‏)کمی رسید.‏ چاپ به خرد و اندوه کرد.(‏<br />

خواهیم اشارهای فارسی نکته<br />

یک بر تا میگوید آنان انگیزههای تنوع و مهاجران انواع از شاعر برودسکی مینامیم«،‏ مهاجرت که ‏»موقعیتی در میگوید<br />

دیگری مهاجرانِ‏ با مهاجر نویسندهی گوهرینِ‏ تفاوت از او مهاجر.‏ نویسندهی از گفتن سخن دشواری ورزد:‏ تأکید و آزادی به آگاهی به چون نویسنده بردهاند.‏ پناه قانونمدار و آزاد کشورهای به نابرابری و سرکوب از گریز در حتا که میشود.‏<br />

بدل وطن در غریبی به خود،‏ سرزمینِ‏ جغرافیایی ترکِ‏ از پیش مییابد،‏ دست نویسندگی هویتِ‏ به برابری با<br />

که نویسنده اما آنان.‏ از عمیقتری بس ذهنی و روحی الیههای در و میگیرد آغازیدن دیگران از پیش او مهاجرتِ‏ به<br />

وقتی کرده،‏ بهتر سرزمینی در زندگی به امیدشان و آزادی از درکشان وامدارِ‏ را خود همزبانِ‏ هممیهنانِ‏ نوشتارش،‏ همه<br />

اصلیاش،‏ هویتِ‏ کالم،‏ یک در و آفرینندگی و پیشه میشود.‏ رویارو تنهایی بحرانِ‏ با میکند مهاجرت سرزمینی در<br />

‏»نویسنده نمیشود.‏ شناخته رسمیت به نویسنده مقام در او نتیجه در و درنمییابد کسی اکنون که است زبانی در قیاس<br />

در است؛ a( retrospective and retroactive being( پسروند و واپسنگر موجودی زیادی،‏ حدود تا مهاجرت،‏ قرارداده،‏<br />

شعاع تحتِ‏ را او واقعیت و میکند بازی او هستی در العاده فوق نقشی واپسنگری و گذشتهنگری دیگران،‏ با که<br />

است دانته دوزخِ‏ دروغین پیامبران مانند او فرومیپوشد.‏ بیشتر ابهامِ‏ ابرهای در را آیندهاش همگنان-‏ با نسبت در - میگیرد<br />

نتیجه برودسکی است.«‏ روان شانه دو تیزی میان دهانشان یا دیده آب ولی برگشته،‏ عقب به مدام کلهشان نآ از پس آنچه میگوید.‏ ترک را خود سرزمین نویسنده که نهاد میتوان لحظهای بر تنها که است نامی ‏»مهاجرت«،‏ است<br />

مهاجرت جز وضعیتی خواندش.‏ مهاجرت نمیتوان دیگر که دارد خودآیینی و دیگرسان سرشتِ‏ چنان میدهد،‏ رخ 117<br />

116


نمیکند.‏<br />

سنگینی اندازه،‏ یک به نویسنده،‏ ویژه به همه،‏ دوش بر آن اندوهِ‏ بارِ‏ که جنگهای<br />

سو،‏ این به بیستم سدهی از است.‏ شده بدل مسأله به دیگر روز هر از بیشتر بسا چه ما روزگار در مهاجرت،‏ و خودکامه رژیمهای سایهی در زیستن کرامتفرسودگیِ‏ و توانفرسائی ناگزیر،‏ جمعی جابهجائیهای و جهانگیر زا قدیم صورتبندیهای تنها نه تازه،‏ سویههای این است.‏ بخشیده تازهای سویههای مهاجرت پدیدهی به آزادیستیز،‏ مدرن<br />

کالسیک سیاسی فیلسوفان تصور چیز،‏ هر از پیش که مینماید،‏ ناکارآمد و نابسنده را جامعه و هویت چون مسائلی انساندوستانه<br />

مداخلهی شهروندی،‏ و بشر حقوق شهروندی،‏ استقالل،‏ ارضی،‏ حاکمیتِ‏ مانند سیاست،‏ اصلی مقولههای از نوئل<br />

کتاب به نمونه برای است.‏ گرفته پرسش به الملل بین حقوق نظام و دیگر کشورهای حقوقی و سیاسی امور در ما؛<br />

میان در غریبهها عنوان با میلر دیوید تازهی کتاب یا بنگرید،‏ شهروندی و کریستوا هابرماس،‏ عنوان با مکآفی جهان<br />

پیشین تصورات و تعریفها برای مهاجرت که بررسیده را تازهای چالشهای آن در که مهاجرت سیاسی فلسفهی است.‏<br />

پدیدآورده میزبان جوامعِ‏ در مهاجران جذب مسألهی و مهاجران حقوق پناهجوئی،‏ بسته،‏ و باز مرزهای از سیاست است.‏<br />

خواندنی )Les embarras de l’identité( هویت معضالت عنوان با دکومب،‏ ونسان کتاب نیز هویت دربارهی فرستاد.‏<br />

بازار به امسال حیرتزا هویتهای عنوان با را کتاب این انگلیسی ترجمهی هاروارد،‏ دانشگاه انتشارات بیشتر<br />

فارسی در نداریم.‏ قلمرو این به مربوط علمی مصطلحات و ادبیات فارسی برگردانِ‏ دشواری گفتن از گزیری کدام<br />

هر و بیشترند بس اصطالحات یا تعابیر انگلیسی،‏ نمونه برای التین،‏ زبانهای در مهاجرت.‏ یا تبعید میگوییم آوارگی<br />

معنای به اصل در )diaspora( دیاسپورا واژهی دارند.‏ را خود معنائی چندالیگی و پهلویی چند دامنه،‏ تاریخی،‏ تبار و چندرشتهای پژوهشهای و ادبیات خود خاص معنای این به دیاسپورا است.‏ مصر،‏ از خروج از پس یهودیان،‏ تاریخی فرهنگ<br />

و تجربهها خاستگاهها،‏ یهودی؛ دیاسپورای دانشنامهی به میتوان اولیه،‏ آشنائی برای دارد.‏ را خود غنیِ‏ بسیار نگریست.‏<br />

صفحه(‏ 1350 ‏)در مثالً‏<br />

میگویند.‏ کشور آن دیاسپورای نیز کرده ترک نیز را خود سرزمین که ملتی یا قوم به استعاری شکلی به ولی کتابی<br />

که انگلیسیزبان،‏ عربهای ادبیاتِ‏ دربارهی انتقادی چشماندازهای عرب،‏ دیاسپورای دیدگاههای گفت میتوان مجموعهای<br />

دربردارندهی ایرانی،‏ دیاسپورای میان در اختالف و همبستگی مهاجرت،‏ و هویت یا است المالح لیال ویراستهی است.‏<br />

رسیده چاپ به هلند در مقاالتی ود در که نگریست جهان در پناهنده و مهاجر فرهنگ دیاسپورا؛ دانشنامهی به میتوان نیز دیاسپورا عامتر معنای در دیاسپورا«‏<br />

‏»جامعههای عنوان با دوم جلد و موضوعات«‏ و ‏»کلیات فرعی عنوان با نخست جلد است:‏ رسیده چاپ به جلد .)Diaspora Communities(<br />

برگردانده<br />

مهاجرت به سه هر فارسی در گاهی که هستند نیز exile, immigration, migration مانند دیگر واژههای موقعیتِ‏<br />

معنای به هم میرود،‏ کار به شخص یک اجباری تبعیدِ‏ معنای به هم exile واژهی خود مثالً‏ میشوند.‏ راندنِ‏<br />

بیرون معنای به فارسی در ‏»تبعید«‏ میزید.‏ خود وطنِ‏ از دور که شخصی معنای به نیز و وطن از دورماندگی نیز<br />

مهاجرت سو،‏ آن از نباشد.‏ نهفته بیرون از اجبار معنای شاید exile در لزوماً‏ ولی است،‏ خود میهنِ‏ از شخصی اجباری نیست.‏<br />

همپوشان التیناش معادل با سراسر که دارد خاصی معنائی بارِ‏ فارسی در موضوع<br />

گوناگون شیوههای و شکلها به جهان علمی کانونهای و دانشگاهها در اکنون عام،‏ معنای به مهاجرت مقولهی دست<br />

این ژرفای و غنا به ساله هر کنفرانس و تخصصی نشریهی و مرکز صدها و است رشتهای چند پژوهشهای میافزایند.‏<br />

مطالعات سپ وامکردیم.‏ ، هندی پارسیگوی بیدل،‏ شعر از را نقطهکتاب«‏ ‏»یک قلمرو،‏ ویژهنامهی کتاب معرفی بخش عنوان باری،‏ بسیار<br />

ولی کوچک،‏ اقلیّتی هند،‏ پارسیان دربارهی دهیم پایان کتابی ذکر با را کتابها در شتابان گشت این نیست بد این<br />

تاریخی پیشینهی تبیین در است جستارهائی مجموعه مهاجرت،‏ و هند در پارسیها گوناگون:‏ زمینههای در پرنفوذ مسلمان<br />

عربهای حملهی پی در که زرتشتیانی یعنی پارسیان،‏ . نیز و امروز،‏ تا قارّه شبه به ورودشان آغاز از جماعت،‏ در<br />

ویژه به شدند،‏ هندوستان راهی بیشتر اقتصادی رونق امید به نیز و امنیّتِ‏ و دیانت حفظ برای ایران،‏ سرزمین به کشورهای<br />

آن در را کوچکی ‏»دیاسپورا«ی یا مهاجر«‏ ‏»جامعههای و کردند مهاجرت دیگر کشور چند به از جدید،‏ عصر دوم:‏<br />

هندوستان«،‏ در پارسیان ‏»استقرارِ‏ نخست:‏ گرفتهاند:‏ سامان بخش سه در ستارها جُ‏ این دادند.‏ شکل اروپائی و آسیائی دانشگاهی<br />

نویسندگانِ‏ مهاجرشان«.‏ جوامعِ‏ و هند بیستمِ‏ سدهی در ‏»پارسیان سوم:‏ و هند«‏ نوزدهمِ‏ سدهی در ‏»پارسیان و باستانشناسی زبانشناسی،‏ تاریخنگاری،‏ دینشناسی،‏ مانند خود،‏ خاص دانشِ‏ چشمانداز از یک هر جستارها این این<br />

در خوبی به را پارسیان اقتصادی مناسبات و اجتماعی ساختار و تاریخ و تبار باب در نظرها اختالف جامعهشناسی،‏ سنجیدهاند.‏<br />

نو از و بازتابانده جستارها متن،‏<br />

هندوستان؛ در استقرار و ایران از مهاجرت زرتشتیِ‏ ‏»اسطورهی کتاب عالقمندید،‏ پارسیان موضوعِ‏ به بیشتر اگر نسخهی<br />

ویلیامز،‏ آلن نویسنده،‏ یافت.‏ خواهید خواندنی نیز را سنجان«‏ قصهی شانزدهمی سدهی کتاب تحلیل و ترجمه انگلیسی<br />

به واژه به واژه را آن داده،‏ دست به پارسیان،‏ بنیادینِ‏ روائی سندِ‏ سنجان«،‏ ‏»قصهی فارسی متن از منقّحی دینی<br />

و اسطورهشناختی سویههای سرانجام و واکاویده را متن و روایت ساختار کرده،‏ شرح را متن دشوارهای برگردانده،‏ است.‏<br />

بررسیده را مهمّ‏ سندِ‏ این دنیا<br />

به تبریز در 1329 سال در حشمت بهروز سازی<br />

ماشین کارخانه در کار به جوانی در آمد.‏ همیشگی<br />

و اصلی ماده که جایی پرداخت تبریز دلیل<br />

به 1354 سال در آهن.‏ یافت:‏ را کارهایش برایش<br />

‏»عاشقالر«‏ مجسمه ساخت که عواقبی که<br />

حالی در شد ایران ترک به ناگزیر داشت،‏ پایش<br />

جای داشت نمایشگاههایی برپایی با تازه در<br />

میکرد.‏ محکم سازان مجسمه میان در را و<br />

کرد تحصیل سازی مجسمه رشته در اتریش،‏ همگی<br />

اما مختلف،‏ آثاری سال،‏ چهل طول در در<br />

او کارهای از شماری آفرید.‏ آهن جنس از چند<br />

اند.‏ شده نصب اتریش در عمومی فضاهای خود<br />

آن از را المللی بین و اتریش در ملی جایزه مهاجرت،‏<br />

تبعید،‏ هنوز همه،‏ این با کرده،‏ مضامین<br />

از خانه از اجباری ماندگی دور و مرزها گذر<br />

در که کارهایی هستند؛ کارهایش اصلی تر<br />

مینیمالیستی و تر انتزاعی فرمی نظر از زمان،‏ را<br />

آنها از بخشی تصویر که ها،‏ خانه اند.‏ شده که<br />

است مجموعهای آخرین میبینید،‏ اینجا آفریده.‏<br />

حشمت بهروز *<br />

*<br />

118


آخرین قطار<br />

سال‎۲۰۰۳‎<br />

121<br />

120<br />

مجموعهی خانهها<br />

سال‎۲۰۱۰-۲۰۱۷‎<br />

مجموعهی خانهها<br />

سال‎۲۰۱۰-۲۰۱۷‎


123<br />

122<br />

مجموعهی خانهها<br />

سال‎۲۰۱۰-۲۰۱۷‎<br />

مجموعهی ستونها<br />

سال‎۲۰۰۰‎


چهار راه بسته<br />

سال‎۱9۹۱‎<br />

125<br />

124<br />

مجموعهی فیگورها<br />

سال‎۱۹۷۰-۱۹۷۵‎<br />

باران وحشت<br />

سال‎۲۰۰۷‎


127<br />

126<br />

مجموعهی مرزها ۲۰۰۰


که<br />

بنامیم مادری سرزمین را آن میتوانیم کجا است.‏ بیمناک خود یادآوردنِ‏ به از که نگونبخت سرزمینِ‏ ‏»دریغا،‏ فریادهای<br />

و ناله و آه که آنجا دید؛ نمیتوان لب بر خنده را بیخبران همهجا از جز که آنجا ماست؟ گورستانِ‏ درآید<br />

نوا به عزا ناقوس چون و همهجایاب.‏ است چیزی جانکاه اندوهِ‏ که آنجا نیست!‏ شنوایی گوش را آسمانشکاف زا پیش میمیرند و میزنند،‏ کاله به که است گلی عمر از کوتاهتر نیکمردان عمر و کیست،‏ برای از که میپرسند کمتر شود.«‏<br />

گریبانگیرشان بیماری آنکه سوم<br />

مجلس چهارم،‏ پرده مکبث،‏ شکسپیر،‏ ویلیام 96.<br />

ص 1378، دوم،‏ ویراست اول،‏ چاپ آگه،‏ نشر تهران،‏ آشوری،‏ داریوش ترجمه وانهادی؟<br />

نیاکان خاک و کردی خطر چگونه ‏»لیک شاه:‏ بدانم.«‏<br />

تا بگوی تو،‏ با تو بخت کرد بازی چه یکسان<br />

پر دو هرگز بال بال بر آدمی و درمیآید رنگی به دم هر آدمی مصائب که بدان آرگوس،‏ شاه ‏»ای همسرایان:‏ نمییابد.‏<br />

پناه<br />

آرگوس کرانه در و بپوید دریا راه بداندیش خویشان از هراس در و پسندد خود بر ناگهان سفر این که کیست ورنه بجوید؛<br />

است.«‏<br />

گسترده نیل کرانه بر که بستری ناخواسته و سیهبازوان آن از میترسد که چرا ماست(‏<br />

دست در یونانی نمایشنامه کهنترین برخی نظر از ‏)که پناهجویان نمایشنامه ص‎449‎‏.‏<br />

1395، چهارم،‏ چاپ نی،‏ نشر تهران،‏ کوثری،‏ عبداهلل ترجمه آثار،‏ مجموعه آیسخولوس،‏ آنجا<br />

در ایرانی زیادتر و نفر یک اینکه االّ‏ نرفتم هندوستان و فرنگ شهرهای از کدام هیچ که کرد نقل سیّاحان از ‏»یکی دول<br />

تمام برای خارجه بالد در مردم انتشار این و بود ایرانینژاد نبود هم اینجا در شده متولد ایرانی هم اگر و نباشد واسطه<br />

به و رهسپارند ذلّت و فالکت به که است ایرانیهایی از غیر میروند.‏ مأموریت و تجارت جهت به آنها اما هست،‏ میسازند.«‏<br />

خارجه بالد در ن توطّ‏ مشکالت به گفته را خود عزیز وطن ترک ظلم 116.<br />

ص 1388، سخن،‏ تهران،‏ افشار،‏ ایرج کوشش به دولتآبادی،‏ علی محمد سید مالحظات،‏ و خاطرات 129<br />

بغض<br />

آن با کردم،‏ ضبط و خواند برایم را جانش اخوان قصیده و کردم صحبت لندن در خویی اسماعیل با که دیروز ‏»از داشت<br />

انتظار و میبایست که هستیم چشمانمان برابر در نسلی زوال شاهد ما بردم....‏ پی نکتهای به هقهقش،‏ و کاغذی<br />

گل جز آن از که کرد آبیاری را باغی سالها زیرا ماند،‏ ناکام و باشد ایران قرن این معرفت درخت خوشهچین یادگار<br />

کهنه پوستین و دوش،‏ بر راه زاد کولبار پس دهد؛ سر آزادی قلّه بر ظفر و فتح سرود میخواست که نسلی نرویید.‏ تیره<br />

شب این کجای به که:‏ شد همزبان پیر آن با مانده و خسته که نگذشت دیری اما نهاد،‏ راه در قدم بر،‏ در نیاکان را؟<br />

خود ژنده قبای بیاویزم خشمی<br />

توفان به را خود زورق پُرحاصل،‏ ساحلی امید به که تلخ همه تجربههای قاصد و غریب خویش وطن در نسلی شهیدی<br />

نعش سرانجام که نسلی است؛ افتاده خشک ساحل بر تشنهلب دید گشود چشم تا و سپرد سرخگون و باشکوه سپردند.«‏<br />

خاک به گمنامان گورستان در بیافتخار و گرفتند او از بود مانده دستش روی که را عزیزی صص‎332-331‎‏.‏<br />

1391، کتاب،‏ شرکت آنجلس،‏ لوس آزادی،‏ و امید گرگین،‏ ایرج 128<br />

متأسفانه<br />

که میکردم کار یا بودم دوست آنها با که میشوم افرادی دلتنگ بیشتر من که است این ‏»راستش االن<br />

میدانم که برمیگردد قدیم تهران به بیشتر هم ایران از خاطراتم نیستند.‏ ایران در یا درگذشتهاند یا بیشترشان تقریباً‏<br />

نمیبینم.‏ خودم در غریبه نظر هر از شهر یک با برخورد به چندانی تمایل نتیجه در است.‏ شده رو و زیر کامالً‏ فارسی<br />

زبان محیط من واقعی وطن باشم...‏ داشته را کشفش حسرت که نیست جایی و دیدهام هم را ایران شهرهای تمام حتی<br />

فضا این کند.‏ تولید ارزش با و خوب متنهای میتواند یعنی است؛ اثر منشأ آن در فارسی زبان که است فضایی و است.«‏<br />

ایدهآل من برای باشد،‏ ده یک در اگر 222-221.<br />

صص 2016، کتاب،‏ شرکت آنجلس،‏ لوس زندیان،‏ ماندانا با گفتگو در یارشاطر احسان


131<br />

H-<br />

L-<br />

M-<br />

O<br />

Ghalamro<br />

an online magazine<br />

Publisher: Idea Center of Arts and Culture<br />

Editor-in-chief: Nasser Karami<br />

Editorial Board: Kianusch Faried, Leili<br />

Nikounazar, Mohammad Izadi, Babak Mina<br />

Logo designer: Reza Abedini<br />

Advisory Board<br />

Dr. Ananya Vajpeyi, a Global Ethics Fellow with<br />

the Carnegie Council on Ethics in International<br />

Affairs<br />

Dr. Yasuyuki Matsunaga, Professor of Political<br />

Science, Tokyo University of Foreign Studies,<br />

Tokyo, Japan<br />

Dr. Hitoshi Kiyotaki, Professor of Political Thought<br />

at Komazawa University ,Tokyo<br />

Dr. Sunil Khilnani،, Avantha Chair and Director of<br />

the India Institute, at King’s college London<br />

Dr. Mujib Rehman at Center for Dalia and<br />

Minorities Studies, Jamie Millia Islamia , New<br />

Delhi<br />

Dr. Nicolas Tenzer, Science Po, Paris<br />

Dr. Ramin Jahanbagloo, Professor- Vice Dean<br />

School of Law, Executive Director Mahatma<br />

Gandhi Centre for Peace Studies- Jindal Global<br />

University- India<br />

Roberto Toscano، Italian diplomat (former Italian<br />

ambassador to Iran and India) and author<br />

Contact us: info@ghalamro.net<br />

Table of Content<br />

Publisher’s note, 6<br />

Sadiq Jalal Al Azm; An Obituary, 8<br />

Press Review: President Trump and Iran, Ahmad Rafat, 10<br />

Trump’s victory and Its Ramifications for Environment, Nasser Karami, 16<br />

Why Intellectuals Dislike Liberalism? Mohsen Motaghi, 18<br />

Especial Issue: Iranian Immigration<br />

The Editor’s Word: The Disintegration of Iranian Diaspora, Nasser Karami 26<br />

Iranian Immigrants; A Statistic Study: Azam Bahrami, 30<br />

The Immigration Influence on Iranian Domestic Politics, Mohammad Izadi, 38<br />

Writing Lyrics in Exile: An Interview by Iraj Jannati Ataei by Leili Nikounazar, 42<br />

Persian Literature and Iranian Arts in Exile, Kianusch Faried, 50<br />

The Brain Drain: Fact and Fiction, Guiti Khazaei, 60<br />

From Close-up to Long Shot, Interview with Mohsen Makhmalbaf, 65<br />

Diaspora, Identity and Alienation, Mohammad Iazadi, 73<br />

Persian Media and Journalism Abroad: Interview with Behrooz Afagh, 76<br />

Political Assassination of Exiles, Interview with Roya Hakkakian by Babak Mina 82<br />

Ireland, Island of Saints and Sages, James Joyce 92<br />

Joyce’s Exile: Review of Recent Studies on his Works 97<br />

Iranian Community in Canada, Mohammad Tajdolati 99<br />

Iranians in Sweden: Disintegrated Community, Naeemeh Doostar 104<br />

Iranians in Israel; Immigration and Integration, Ashkan Safaee Hakimi 107<br />

Being an Exile and Exile as Way of Being: Book Review 115<br />

Ghalamro Gallery: Behrnouz Heshmat’s Sculptures 119<br />

130

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!