%D9%82%D9%84%D9%85%D8%B1%D9%88%DB%B1-%DB%B1%DB%B2-%20%DA%A9%D9%85%20%D8%AD%D8%AC%D9%85
%D9%82%D9%84%D9%85%D8%B1%D9%88%DB%B1-%DB%B1%DB%B2-%20%DA%A9%D9%85%20%D8%AD%D8%AC%D9%85
%D9%82%D9%84%D9%85%D8%B1%D9%88%DB%B1-%DB%B1%DB%B2-%20%DA%A9%D9%85%20%D8%AD%D8%AC%D9%85
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
آنالین<br />
ماهنامهی و اینترنتی مجلهی سیاست، و فرهنگ قلمرو ایده<br />
هنر و فرهنگ مرکز ناشر: کرمی<br />
ناصر سردبیر: فرید<br />
کیانوش تحریریه: دبیر عابدینی<br />
رضا لوگو: طراح مینا<br />
بابک ایزدی، محمد نیکونظر، لیلی دبیران: جزائری<br />
احمد ویراستار: مشاوران:<br />
کارنگی<br />
الملل بین اخالق شورای پژوهشگر واجپای، آنایا توکیو<br />
دانشگاه سیاسی، علوم استاد ماتسوناگا، یاسویوکی کومازاوا<br />
دانشگاه سیاسی اندیشه استاد کیوتاکی، هیتوشی لندن<br />
کالج کینگز هند، بنیاد مدیر خیلنانی، سانیل نیودهلی<br />
اسالمیه، ملی جامعه استاد رحمان، مجیب پاریس<br />
سیاسی، علوم بنیاد استاد تانزه، نیکال جیندال<br />
جهانی دانشگاه گاندی، مهاتما صلح مطالعات مرکز اجرائی مدیر و سیاسی علوم استاد جهانبگلو، رامین قلمرو:<br />
با تماس رد میخورد. پیوند سیاست با گونهای به دربارههرآنچه است، اینترنتی مجلهای و آنالین ماهنامهای »قلمرو« نیازها،<br />
»مسأله«ها، ایرانی، مخاطب سوی به پدیدآورندگان و گردانندگان چشم »قلمرو«، گوناگونِ بخشهای فارسیزبان.<br />
مخاطب گستردهتر دائرهای در البته و اوست؛ موقعیّت و ذهنیّت خواستها، مسألهای<br />
هر »قلمرو« دیگر بیان به دارند. سیاسی سویهای یا سرشت که میگذارد پیش را مسائلی »قلمرو« مسائلی<br />
چه میآورد؛ میان به سیاسی جامعه در آن جایگاهِ و نسبت و نقش به نگاه با و سیاسی چشمانداز از را بختِ<br />
کمتر گوناگون انگیزههای به که مسائلی چه نباختهاند، را خود اهمیتِ هنوز ولی شده، طرح بارها که سیاسیِ<br />
ادبیاتِ فقر یا شده سانسور و سکوت گرفتار آگاهانه که مسائلی آن چه و یافتهاند، گذاشتن بحث به است.<br />
انجامیده جمعی پهنهگفتوگوی از غیابشان به فارسی، زبان در از<br />
فراختر چارچوبی در را آن مسأله، هر سنجیدنِ و بازنمودن در بتوانند که است آن »قلمرو« دبیرانِ امیدِ آنها<br />
از انبوهی ندارند؛ ما به اختصاص همه، لزوماً، ایرانیان ما مسألههای دهند. قرار ایران کشور جغرافیای واقعیشان<br />
پیامدهای و ابعاد فراملی، قابی متنِ در آنها نگریستنِ با جز ناگزیر و جهانیاند، یا منطقهای مسائل روند<br />
از آگاهی و نزدیک و دور ملتهای با ما مشترک مسائل بازشناخت در کوشش شد. نخواهند دریافت و درک التین<br />
آمریکای از غربی- غیر ملتهای بویژه همسایه، ملل میان در معاصر نظری جریانهای و فکری مناقشات چند<br />
هر گامی برداشتن در کامیابی نشریه، این آرزوی است. بایسته که سودمند تنها نه دور- آسیای تا گرفته »قلمرو«،<br />
رو، بدین است. غیرایرانی و ایرانی روشنفکران و اندیشوران میان پاینده و پویا دادوستدی سمت به کوتاه داشت.<br />
خواهد ویژه اهتمامی غیرغربی جوامع فرهنگی و فکری دستاوردهای شرح و شناسایی برای مربوط<br />
امرِ هر یعنی میخوانیم؛ »سیاست« دارد، پیوند گوناگون انسانهای همآمیزی و همزیستی به را آنچه هر<br />
به سیاست زور. یا قدرت مناسبات سامانبخشی و تنشها تدبیرِ دولتشهر، ،)Polis( پولیس زندگی به اعضای<br />
که انسانهایی میان مشترکِ »فضا«ی یعنی میگذرد؛ عمومی« »قلمرو در که مییابد ارتباط رویدادی ات میکنند گفتوگو و کنکاش خود مشترک دربارهمسائل فضا آن در یکدیگر دیدار در و سیاسیاند پیکرهای و<br />
بودن به بسته زمین، روی بر انسانها هستی بجویند. خشونت از پرهیز و منافع اختالف مدیریت برای راهی است.<br />
گستره این در دیگران با پویا مشارکت گرو در نیز انسانی فرد هر سعادتِ است. عمومی قلمرو پائیدنِ میانِ<br />
جهانِ خویش آزادِ کنش با آدمیان بلکه ندارد؛ وجود پیشاپیش انسانها« میان »فضای یا عمومی قلمرو در<br />
جز انسانها آزادی هم است، محال آدمی عمل آزادی بدون عمومی قلمرو پیدایش هم میسازند. را خود اوّلِ<br />
اولویتِ سیاست، آرنت، هانا چون سیاسیای اندیشمندان زبانِ به نمییابد. پدیدآیی امکانِ عمومی قلمرو سیاست.<br />
فلسفهوجودی و سیاسی زندگی نهائی آرمانِ و آماج آزادی، و است جامعهانسانی کی فرمان تحت »ناحیه معنای به قلمرو، داشتهایم. نظر در را واژه»قلمرو« ایهامهای مجله، این نامگذاری در و سخن بار و کار با »قلم« یعنی واژه، این نخست بخش همچنین، است. سخن( )فرهنگ حکومت« یا فرمانروا قدرت<br />
قلمِ این نیست؛ دست هر از »قلمرو«، در »قلم« جنسِ همه، این با دارد. خویشاوندی و سازگاری رسانه، گسترهجغرافیایی<br />
در قدرت نظامِ ماندگاری و پشتوانهاستواری و پایه مایه، چرخشاش، و گردش و است سلطه و یا<br />
)Territory( خاص خاکی و ه خطّ برای استعارهای است: مکان به اشاره قلمرو، گذشته، آن از است. مشخصی .<br />
)Public عمومی«)sphere »قلمروِ یعنی آدمیان؛ میان شده ساخته ساحتِ و سپهر فضا، ار اندیشگی نوِ افقهای برانگیزد، فعّاالنهدرونمایههایش خواندنِ به را مخاطبان اشتیاقِ است امیدوار »قلمرو« هنر<br />
و نظر اهل هماندیشیِ و همسخنی برای گسترده فضایی و شایسته فرصتی و نماید، فرا پیشگاهشان در آورد.<br />
فراهم ایده<br />
هنر و فرهنگ مرکز Info@ghalamro.net
برلین<br />
در 2016 دسامبر دهم دمشق( ۱۹۳۴- نوامبر ۱ )زاده سوری سرشناس فیلسوف العظم، جال صادق اعتبار<br />
و اقتدار عرب، جهان یا خود جامعه در همچنان که بود عرب روشنفکران از نسلی بازمانده او درگذشت. فلسفه<br />
دکترای آمریکا ییل دانشگاهِ از 1961 سال ترکتبار، سوری روشنفکر این داشتند. درخوری اجتماعی گزارههای<br />
درباره کانت براهین خاستگاههای او دکترای رساله آکسفورد دانشگاهی نشر 1972 سال در گرفت. کرد.<br />
چاپ را )The Origins of Kant’s Arguments in the Antinomies( الطرفین جدلی و<br />
نومیدی مرگبار مرداب در را عربی هویتِ 1967، سال روزه شش جنگ در اعراب بر اسرائیل پیروزی شوک ناگهان<br />
دوران، آن عربی ناسیونالیسم شورهای و شعارها از سرمست عربی وجدان برد. فرو کینهاندوزی و کرختی خواندن،<br />
وضعیت آن سبب را خارجی عوامل و دشمن و فرافکنی یافت. زخمخورده و تحقیرشده قربانی را خود بود.<br />
بحرانی چنین به واکنش پرهوادارترین و بخشترین التیام العظم،<br />
جال الهزیمة( بعد الذاتی )النقد شکست از پس خود نقدِ رویداد، این از پس انفعالی و یأسآلود فضای در بر<br />
»حاشیههایی قبانی نزار شعر کرد: جلب خود به را عربزبانان توجه دیگر سنتشکنانه اثر دو کنار در حزیران(<br />
5 اجل من سمر )حفلة ژوئن دهم برای شبزندهداری جشن النکسة(، دفر علی )هوامش شکست« دفتر جوامع<br />
صریح زبانی با العظم، جال بودند. سوری اثر سه هر آفریننده آنکه جالب ونوس. اهلل سعد نمایشنامه به<br />
زدن دست و مسئولیتپذیری را بحران از برونشد راه یگانه و کرد نقادی فکری و فرهنگی منظر از را عربی وی<br />
اثر انداخت، بیشتری زبانهای سر بر را العظم جال نام آنچه دانست. عربی سنت و هویت فراگیر نقد آموزههای<br />
و مبانی روشن، و تحلیلی زبانی با کتاب این است. 1969 سال در الدینی( الفکر )نقد دینی اندیشه نقد رد میخواند. خرافه و خیال را اسامی مابعدالطبیعه شالوده و میکند ریشهای نقد را اسامی سنت و الهیات اسام،<br />
به توهین اتهام به کتاب، این نوشتن خاطر به بعد سال یک العظم جال برانگیخته، جنجالهای پی عمر<br />
پایان تا هنگام آن از شد. نسخ نظر تجدید دادگاهِ در حبس حکم ولی شد، محکوم حبس به و محاکمه عقانیتِ<br />
بر تکیه و دینی تاریکاندیشی از خروج به عرب مردمان دعوت را خود رسالت سالهاش، دو و هشتاد داد.<br />
قرار مدرن انتقادی 9<br />
مبنی<br />
خمینی اهلل آیت فتوای علیه که بود عربی صدای رساترین داشت، مارکسیستی گرایشی که العظم جال »سلمان<br />
1997، سال در او یافته نشر کتاب تحریم، ذهنیتِ سومِ فصل شد. شنیده رشدی سلمان قتل وجوب بر حتی<br />
و مسلمانان عموم واکنش که میکند محکوم را نویسنده قتل فتوای تنها نه ادبیات« واقعیتِ و رشدی نخست<br />
فصل میگیرد. بیباکانه و کوبنده انتقادی ضرب زیر نیز را مهم رویداد این به غیرمذهبی روشنفکران وی<br />
است. پسااستعمارگرایی و شرقشناسیستیزی ایدئولوژی دهه، آن محبوب و روزآمد جریان نقد در نیز کتاب میدانست.<br />
روششناختی منسجم مبانی فاقد و )essentialist( ذاتگرایانه را سعید ادوارد دیدگاههای عبدالکریم<br />
همراه 2004 سال در جمله از کرد؛ خود آنِ از را چندی فرهنگی و علمی جایزههای العظم جال کرد.<br />
دریافت را اراسموس معتبر جایزه مراکشی، اسامی فمینست مرنیسی، فاطمه و دینی روشنفکر سروش، اوست.<br />
کارنامه در جایزه واپسین 2015 سال در آلمان، گوته انستیتو از گوته« »مدال این<br />
آثار سالشمار بود. قدرت از او کنارهگیری خواهان و اسد بشار مخالفان از زندگی پایان تا العظم جال است:<br />
چنین سوری فقید روشنفکر کانت<br />
زمان تئوری ۱۹۶۷ شکست<br />
از پس خودانتقادی ۱۹۶۸ دینی<br />
اندیشه نقد ۱۹۶۹ تضاد<br />
در کانت استدالل مبنای ۱۹۷۲ فلسفی<br />
مقاله چهار ۱۹۸۰ ادبیات<br />
واقعیت و رشدی سلمان روان: تابوی ۱۹۹۲ اومانیسم<br />
سکوالر و اسام ۲۰۰۴
{<br />
بینالمللی<br />
رسانههای است. داده قرار تاثیر تحت را جهان کشورهای عمده رسانههای آمریکا، در جمهوری ریاست انتخابات آن<br />
پسلرزههای و انتخابات این اخبار با آینده، ژانویه ماه در سفید، کاخ به منتخب، جمهور رئیس ترامپ، دونالد ورود تا ریاست<br />
زمانیکه سفید، کاخ جدید مستاجر سیاست با رابطه در گذشته روزهای در نیز بسیاری مقاالت بود. خواهد سرگرم است.<br />
شده منتشر برجام، یا هستهای توافق با رابطه در شود، اجرائی مرحله وارد جمهوریاش در<br />
است. کرده منتشر ایران« با توافق با رابطه در ترامپ »چالشهای عنوان با تحلیلی پست واشنگتن آمریکائی روزنامه نظامی<br />
همکاریهای با رابطه در را برجام یا هستهای توافق آینده است، شده منتشر رابین جنیفر امضای با که مقاله این یادآوری<br />
روس سناتور یک از نقل به مقاله این ابتدای در رابین جنیفر میدهد. قرار بررسی مورد روسیه با اسامی جمهوری قرار<br />
آن مبنای بر که هستند دالر میلیارد ۱۰ ارزش به تسلیحاتی قراردادی مورد در گفتگو سرگرم ایران و »روسیه که میکند شوند«.<br />
فروخته ایران به روسیه ساخت آتشبارهای و هلیکوپتر هواپیما، تانک، است رابطه<br />
در »گفتگوها که میشود اشاره روسیه سنای امنیت و دفاع کمیته رئیس اوزروف، ویکتور از نقل به مقاله این در اظهارات<br />
این از مقاله نویسنده است«. شده هموار قراردادها امضای برای جاده و دارند قرار نهائی مرحله در معامله این با مقاله<br />
نیستند«. همسو روسیه و است( آمریکا منظور ما) منافع که باشد داشته نظر در باید »ترامپ که میگیرد نتیجه »واهمههای<br />
به اشاره و میزند« بر میان دارد ایران که بود متوجه »باید که میدهد هشدار ادامه در پست واشنگتن نویس زا حساسی فنآوریهای کردن وارد سرگرم ایران دادهاند هشدار که میکند، متحدیناش و آمریکا اطاعاتی سازمانهای باشد«.<br />
داشته دسترسی آنها به نباید گذشته سال توافق مبنای بر که است متعارف غیر کانالهای تعهداتی<br />
وجود با ایران که هستند نظر این بر بینالمللی امنیتی نهادهای از »برخی که میگیرد نتیجه مقاله نویسنده رابین<br />
جنیفر است«. نکرده رها را اتمی زمینه در خود مدت طوالنی پروازیهای بلند است، شده متقبل ۲۰۱۵ سال در که توافق<br />
این گذاشتن کنار است. مشکلساز ولی باشد خوب تبلیغاتی نظر از از شاید « فرجام انداختن دور به که است معتقد بود«.<br />
خواهد بیتاثیر متحدین همکاری بدون آمریکائی تحریمهای احیاء و زیرا<br />
داد، نخواهند نتیجه نکنند اعمال را آنها نیز دیگران که زمانی تا »تحریمها که میشود اشاره مقاله این ادامه در خواهند<br />
محدود بسیار تاثیری ما اعمالی تحریمهای دهند، ادامه ایران با کان اقتصادی روابط به آمریکا متحدین دیگر اگر گزارش<br />
این در میکند. اشاره است شده منتشر Jinsa Iran Task Force توسط که گزارشی به رابین جنیفر داشت«. اجازه<br />
ایران به که است برجام کارآمدی نا بارز نمونه ایران در بالیستیکی موشکهای آزمایشهای « است آمده منجمله و کند تهدید را متحدیناش و آمریکا ببرد، پیش به را خود هستهای برنامههای بکشد، چالش به را توافق این میدهند سازد«.<br />
خنثی را آمریکا پیشگیرانه اقدامات دهد،<br />
ادامه موشکیاش خطرناک آزمایشهای به ایران »اگر مینویسد واشنگتن روزنامهنگار گزارش، همین از نقل به بازهم همپیمانان<br />
و آمریکا برخیزد. ایران با جدی مقابله به برجام، کنندگان امضا دیگر با همسوئی در باید، آمریکا آینده دولت نظامی<br />
عملیات تا کشور این موشکی برنامههای علیه تحریمهائی از دارند، اختیار در را مختلفی گزینههای بینالمللیاش آزمایشها«.<br />
این ساختن متوقف برای یکطرفه ها<br />
گزینه دیگر جمله از سفید کاخ آینده مستاجر به Jinsa Iran Task Force پیشنهادهای از نقل به آمریکائی نویس مقاله ایران<br />
اساامی جمهوری موشکی برنامه علیه دیگری راهکار بعنوان ایران« با محرمانه یا رسمی غیر توافقهای اجرای »عدم به ایران<br />
با اقتصادی همکاری نباید آمریکا آینده دولت « مینویسد رابین جنیفر گزارش، همین از نقل به باز میکند. اشاره بشتابد.<br />
کشور این کمک به سنگین« آب خرید »چون پیشنهادهائی با مثا یا و کند« تشویق را مسائل<br />
این از محدود بسیار شناختی « منتخب جمهور رئیس که میکند نتیجهگیری خود مقاله خاتمه در رابین جنیفر البته منتخب<br />
جمهور رئیس همکاران انتخاب در باید )آمریکا( کنگره بنابراین است، صفر با برابر رابطه این در نیز او تجربه و دارد سفید<br />
کاخ دیگر سوی از و کند مخالفت نیستند شرایط واجد که کسانی انتصاب با سوئی از باید و باشد داشته فعال شرکت کند«.<br />
هدایت رایزنی با را خارجی<br />
سیاست مقاله این است. پست واشنگتن در مورفی برایان بقلم دیگری مقاله عنوان قرارداد«، بستن سرگرم »دنیا زد«،<br />
الس میتوان روسیه »با میکند: خالصه است کرده بیان انتخاباتی کارزار جریان در او که جملهای سه در را ترامپ دونالد چه<br />
»ولی میپرسد ادامه در مورفی برایان کرد«. رام باید اقتصادی نظر از را چین « و دارد« سنگین ضربه به احتیاج »ایران گسترش<br />
از حکایت »اخبار مینویسد پرسش این به پاسخ در شوند؟«. متحد باهم کشور سه این اگر افتاد خواهد اتفاقی میزان<br />
با رابطه در همکاراناش و ترامپ به جالبی درس که اخباری دارند. روسیه و چین ایران، بین روابط شدن عمیقتر و دادند«.<br />
جهان واقعیتهای لغزش این<br />
تنبیه و ایران انزوای برای محدودی قدرت واشنگتن که بگیرد پند باید »ترامپ است معتقد پست واشنگتن نویس مقاله از<br />
را آمریکا عمل این ولی کند، پاره است کرده امضاء آمریکا که را هستهای توافق از بخشی بتواند شاید ترامپ دارد. کشور خواهند<br />
ادامه ایران با اقتصادی قراردادهای عقد به که کرد خواهد جدا چین، و روسیه منجمله دیگر، کننده امضاء پنج داد«.<br />
جریان<br />
در ایران با اروپا اتحادیه کشورهای دیگر و فرانسه اقتصادی همکاری »طرحهای مینویسد ادامه در مورفی برایان کارزاری<br />
جریان در منتخب جمهور رئیس که برجامی از که خواستند ترامپ از دیگر بار بروکسل در اروپا اتحادیه وزرای هستند. هم<br />
روسیه و چین « که گرفت نادیده نباید البته میافزاید مورفی کند«. حمایت بود، خوانده دنیا توافق بدترین انتخاباتی میکنند«.<br />
حرکت ایران با نظامی سنگین قراردادهای عقد بسمت دیوانساالران<br />
مقابل در بتواند ترامپ که نیستیم مطمئن »ما مینویسد روگاچف، ایلیا روس، دیپلمات از نقل به پست واشنگتن حکومت<br />
با مبارزه در همکاری مثل گیرد پیش در روسیه با روابط در را جدیدی راه و کند مقاومت واشنگتن سیاسی نخبگان و سوریه«.<br />
در اسالمی 11<br />
10
احتیاج<br />
هستهای توافق به ترامپ دونالد »چرا عنوان با آکسورتی مایکل امضای به مقالهای در لندن چاپ گاردین روزنامه کشور<br />
این روزی که گشت خواهد باز اورانیوم غنیسازی سیاست به ایران بگریزد، توافق این از ترامپ »اگر مینویسد دارد« سخنرانیای<br />
در ترامپ دونالد انتخاباتی، کارزار جریان »در که میکند یادآوری گاردین کرد«. خواهد اتمی بمب به مجهز را سخنان<br />
انتخاب، صورت در اسرائيل از پشتیبانی تعهد ضمن کرد ایراد آمریکا( در اسرائیل منافع حامی )نهاد درAIPAC که قرارداد<br />
این کردن خنثی من یک شماره الویت گفت و کرد بیان نیز هستهای توافق و ایران با رابطه در را تندی بسیار است«.<br />
آمیز فاجعه آمریکا،<br />
و ایران بر عاوه بود. نخواهد سادهای کار ایران با توافق کردن خنثی »البته مینویسد ادامه در آکسورتی مایکل حتا<br />
میکنند. ارزیابی مهم و ارزشمند را توافق این آنها همه و گذاشتهاند توافق این زیر را خود امضای دیگر کشور چهار ترامپ<br />
اگر است. آن نداشتن از بهتر توافقی چنین این داشتن که است رسیده نتیجه این به اخیرا هم سعودی عربستان سر<br />
از مجددا را اورانیوم غنیسازی و گشت خواهند باز گذشته به شک بدون ایرانیها بردارد، گام توافق این با مخالفت در گرفت«.<br />
خواهند بلکه<br />
نکرد اکتفا است بد توافق این اینکه گفتن به تنها انتخاباتی کارزار در »ترامپ میافزاید ادامه در گاردین نویسنده که<br />
ترامپ آیا میسازد: مطرح را پرسش این ادامه در گاردین نویسنده نکردیم«. دریافت آن مقابل در چیزی )آمریکا( ما افزود توافق<br />
بنوعی اقتصادی قراردادهائی ازای در است، داشته انتخاباتی کارزار جریان در آمریکا اقتصادی گسترش به بسیاری توجه تواند<br />
می - میشود اشاره آن به گاردین مقاله در آنچه بر بنا را- ایران با توافق قبول »ترامپ پذیرفت؟«. خواهد را هستهای کند«.<br />
توجیه آمریکا صنایع ساختن قدرتمند و اشتغالزائی با که<br />
میشود اشاره گینگریج نیوت و جولیانی رودی بولتون، جان چون ترامپ دونالد نزدیکان از برخی به گاردین مقاله در آکسورتی<br />
مایکل هستند. نیز خلق مجاهدین سازمان با نزدیکی روابط دارای ایران اسامی جمهوری با خصومت بر عاوه را<br />
سازمان این فعالیتهای مقاله این ادامه در میبرد«. نام غریب و عجیب »سازمانی عنوان با خلق مجاهدین سازمان از هک میداند آنها« ثروت و اموال ضبط و خانوادهها سازی متاشی هواداران، مغزشوئی مذهبی، کیش ترویج از »تلفیقی سازند«.<br />
خارج آمریکا خارجه وزارت تروریستی گروههای فهرست از را نامشان البیگری با توانستند »اخیرا خواننده<br />
این از ترانهای بیاد مرا کوهن لئونارد مرگ با ترامپ دونالد انتخاب »تقارن مینویسد آکسورتی مایکل خاتمه در رد است مهم »خیلی که میگیرد نتیجه مقاله نویسنده میلغزد«. جهتی هر در و میلغزد چیز همه میگوید که انداخت بماند«.<br />
باقی سرجایش محکم ایران با هستهای توافق است، لغزش حال در چیز همه که خاورمیانهای 13<br />
ترامپ<br />
جمهوری »ریاست عنوان با کارازیک تئودور امضای به مقالهای در نیز العربیه زبان عرب تلویزیونی شبکه تارنمای دید<br />
تا کرد تحلیل باید که هستند خاورمیانه منطقه در بسیاری »مسائل مینویسد است«، دیده ایران برای خوابی چه ترامپ<br />
جمهوری ریاست است: این کلیدی پرسشهای از »یکی مینویسد کارازیک داشت«. آینده به نسبت دقیقتری یکی<br />
که ترامپ برانگیزد. را بسیاری تعجب شاید پرسش این به پاسخ کرد؟ خواهد عمل اسامی جمهوری قبال در چگونه زا عقبنشینی حال در اقتصادی وطنپرستی بنام امروز بود، ایران قبال در اوباما باراک سیاستهای سرسخت مخالفان از است«.<br />
خود قبلی مواضع ما<br />
نبود. جالبی چیز توافق این ولی هستم توافقها سرسخت موافق من میگوید »ترامپ میافزاید مقاله نویسنده دیگری<br />
توافق با ترامپ مخالفت از ادامه در یابیم«. دست بهتری توافق به بتوانیم تا میکردیم دوبرابر را تحریمها میبایستی ایرانی<br />
۷ آزادی برابر در است( ها تابعیتی دو )منظر آمریکائی گروگان پنج آزادی برای »توافق مینویسد. آمریکا و ایران بین آن<br />
از ترامپ که است سفید کاخ سیاست دیگر ایران، به شده توقیف پولهای از بخشی بازگرداندن و توانستیم<br />
تنها ما ولی گرفتند دالر میلیارد ۱۵۰ حدود و نفر ۷ آنها میگوید ترامپ میکند. انتقاد بازگردانیم«.<br />
بهخانه را نفر ۴ خواهد<br />
تاش ترامپ دونالد که است معتقد گاردین سرمقالهنویس مانند نیز العربیه مقاله نویسنده راستان<br />
در مهم گامی طریق این از و بگشاید آمریکا صنایع بروی را ایران درهای ۲۰۱۷ سال »در کرد نخواهد<br />
وجه هیچ به ترامپ »دونالد میافزاید کارازیک تئودور بردارد«. وطنپرستانهاش اقتصاد ایران<br />
ترامپ، برای یابند. دست ایران بنام گنجینهای به تنهائی به آسیائیها و اروپائیها که پذیرفت موقعیتهائی<br />
کند. سازی موقعیت آمریکائی شرکتهای برای میتواند که است سرزمینی بزرگترین کرد«.<br />
نظر صرف آن از نمیتوان که دالر میلیاردها ارزش به 12
الحماید<br />
طارق است. شده منتشر لندن چاپ االوسط الشرق روزنامه در که است مقالهای عنوان هم منطقه« و ایران »ترامپ، رد میتوان البته بودند، متفاوت جمهوری ریاست انتخابات در ترامپ دونالد پیروزی به بینالمللی »واکنشهای مینویسد ترامپ<br />
دونالد انتخاب به نسبت خوشحالی با اسد بشار شد. قائل تمایز اسالمی جمهوری و اسد بشار واکنش برای میان این هوشمندی<br />
به انتخاباتی کارزار دوران در انتقادی برخورد وجود با »چین که میشود اشاره ادامه در داد«. نشان واکنش خود از را<br />
ترامپ پیروزی عجله با پوتین والدیمیر و روسیه داد. نشان واکنش خود از ترامپ دونالد پیروز از پس احساسات از دور و دهند«.<br />
گسترش را آمریکا با خود روابط سفید کاخ در جدید جمهور رئیس با امیدوارند زیرا گفتند تبریک نوولی،<br />
جوزپه امضای با ترامپ«، پیروزی از خاورمیانه و ایران نگرانی « عنوان با مقالهای در ایتالیا فولیو ایل تحلیلی روزنامه منطقه<br />
کشورهای با آمریکا روابط مورد در »ابهامها مینویسد نوولی جوزپه است. آمریکا با رابطه نگران نیز اروپا مینویسد عضو<br />
دیگر کشور چهار و اوباما توسط مشکل هزار با که توافقی با ابتدا از که ترامپ نیستند. کم خاورمیانه چون حساسی همیشگی<br />
حامی مسکو، با روابط که است داده قول همزمان بود، مخالفت است آمده بدست آلمان و امنیت شورای دائمی روابط<br />
و خاورمیانه در ترامپ »سیاست سوریه، مورد در واشنگتن و مسکو نظر اختالف کنار در تضاد این کند«. تقویت را ایران میدهد«.<br />
قرار ابهام هاله زیر را اروپائیاش متحدین با آمریکا تفسیر<br />
را آمریکا جدید جمهور رئیس انتخاب ریشخند با باقری، حسین محمد »ژنرال بود. متفاوت کامال تهران واکنش ولی بر<br />
تاثیری ترامپ انتخاب گفت نیز روحانی حسن نکشد. چالش به را ایران نظامی قدرت که داد هشدار ترامپ به و کرد و<br />
آمریکا روابط آینده از آگاهی برای که است معتقد االوسط الشرق مفسر داشت«. نخواهد اسالمی جمهوری سیاستهای آرامش<br />
چهره که نیست مشخص زیرا « ماند منتظر ایران در جمهوری ریاست انتخابات از بعد تا باید اسالمی جمهوری اکنون<br />
هم از بنابراین شد. خواهیم روبرو احمدینژاد از منفورتر چهرهای با یا ماند خواهد باقی کار سر بر روحانی دهنده کرد«.<br />
بینی پیش را ترامپ آمریکای و ایران روابط آینده نمیتوان 15<br />
4<br />
3<br />
2<br />
1<br />
این<br />
کامپئاس رون بقلم تحلیلی در هم اسرائیل تایمز با<br />
توافق میخواهد »ترامپ : میسازد مطرح را پرسش مقاله<br />
نویسنده توانست؟«. خواهد آیا کند؟ پاره را ایران قرار<br />
آمریکا منتخب رئیسجمهور مقابل در را گزینه چهار پا<br />
زیر را توافق این سازد، سختتر را »توافق میدهد: اینکه<br />
یا و کند واگذار کنگره به آنرا سرنوشت بگذارد، ندهد«.<br />
انجام کاری هیچ که<br />
زمانی ترامپ دونالد « مینویسد اسرائیل تایمز مفسر خواهد<br />
آغاز را جمهوریاش ریاست دوران آینده ژانویه ۲۱ که<br />
هستهای توافق مخالفان و موافقان نظرات بر بنا کرد، رسید،<br />
امضاء به دیگر کشور ۶ و ایران بین گذشته سال پرسش<br />
ولی داشت. خواهد مقابل در مختلفی گزینههای چه<br />
جهان کشور قدرتمندترین رهبر که است این مهم کرد؟«.<br />
خواهد انتخابی جریان<br />
در که »ترامپ مینویسد ادامه در کامپئاس رون هستهای<br />
توافق با رابطه در را سختی مواضع انتخاباتی کارزار آن<br />
کردن پاره از صحبت دیگر امروز بود، کرده انتخاب دارد«.<br />
آن کردن سختتر به گرایش بیشتر بلکه نمیکند، در<br />
ترامپ مشاور دو که مینویسد اسرائيل تایمز مفسر گرینبات،<br />
جیسون و فریدمن دیوید اسرائیل، با روابط بیت<br />
آینده و فلسطینیها و اسرائيل روابط بر آنکه از بیش تاکید<br />
هستهای توافق آینده بر کنند، صحبت المقدس دارند«.<br />
باالخره<br />
ترامپ دونالد که است معتقد اسرائیل تایمز مفسر مطرح<br />
کامپئاس که پرسشی شد. خواهد ایران با مذاکره وارد است«.<br />
مذاکرات این آغاز »چگونگی مورد در میسازد که<br />
تحریمهائی و کنونی توافقی پذیرفتن اول »گزینه عقب<br />
اتمیاش برنامه از ایران است. اند شده برداشته گوش<br />
کارزار دوران در که ترامپ دونالد و است کرده نشینی و کشور رهبر بعنوان نمیداد، اطرافیاناش نصیحتهای به به<br />
مجبور شود دردسر دچار نخواهد اگر قوا کل فرمانده بود«.<br />
خواهد دیگران نظرات کردن منظور رابطه<br />
این در است. اتمی توافق مرگ اعام دوم گزینه انتخاباتی<br />
کارزار در که »ترامپ مینویسد اسرائیل تایمز رفتار<br />
همین چرا بود، حرکت در متضاد رفتار و گفتار بین این<br />
در دهد؟ ادامه نباید نیز جمهوری ریاست دوران در را پایان<br />
را توافق این بیانیهای با میتواند ایرانیها صورت و<br />
گیرند سر از را اورانیوم غنیسازی و کنند اعام یافته ایرانیها<br />
حالت این در بردارند. گام شدن اتمی بسمت غنیسازی<br />
سانتریفوژهای و خواند خواهند قربانی را خود آمد«.<br />
خواهند در گردش به دوباره اورانیومشان پاره<br />
اسرائیل، تایمز مقاله نویسنده نظر از سوم گزینه رابطه<br />
این در اسرائیل تایمز است. هستهای توافق کردن دارد<br />
اختیار در مختلفی مکانیسمهای ترامپ « مینویسد توافق<br />
این زیر از را آمریکا امضای بالفاصله میتواند که باز<br />
را تحریمها بالفاصله مکانیسمها این همه بردارد. معامله<br />
ایران با که نیز را ثالث کشورهای و گرداند خواهد شد«.<br />
خواهند شامل میکنند از<br />
خروج »هرگونه میخوانیم مقاله ادامه در رابطه این در مقصر<br />
کی ساخت خواهد مطرح را پرسش این توافق این ضن<br />
مورد که کشوری اولین و است، بوده برجام شکست دیگر<br />
بود. خواهد آمریکا شک بدون گرفت خواهد قرار تحریمهایشان<br />
با که توافق این کننده امضاء کشورهای این<br />
در کردند، مداکره میز بر نشستن به مجبور را ایران خواهند<br />
ادامه ایران با اقتصادی همکاری به حالتی چنین داد«.<br />
آن<br />
به اسرائيل تایمز که است دیگری گزینه برجام تشدید مینویسد<br />
اسرائیلی روزنامه این تفسیرگر میکند. اشاره جهانی<br />
جامعه سخت واکنش با توافق از خروج آنجائیکه »از عدم<br />
به ایران کردن متهم دیگر، راه شد، خواهد مواجه باشد<br />
کسی اولین میتواند ترامپ است. توافق به پایبندی را<br />
بازی طریق این از و میسازد مطرح را مساله این که مینویسد<br />
کامپئاس رون آنچه بنابر البته گیرد«. بدست مشکل<br />
بسیار زمینه این در اروپائی متحدین ساختن »قانع آژانس<br />
گزارش آخرین به میتواند ترامپ البته بود. خواهد تولید<br />
از صحبت که کند استناد اتمی انرژی بینالمللی اسامی<br />
جمهوری توسط سنگین آب مقرر حد از بیش میکند«.<br />
آن<br />
به مقاله این در اسرائیل تایمز که چهارمی و آخر گزینه است.<br />
آمریکا کنگره به پرونده این واگزاری میکند اشاره تحریمهای<br />
کنگره »اگر مینویسد روزنامه این مفسر از<br />
خروج بخاطر ترامپ صورت آن در کند، وضع را جدیدی گرفت«.<br />
نخواهد قرار سرزنش مورد ایران با توافق مینویسد،<br />
اسرائیل تایمز آنچه بر بنا حالت این در البته و دمکراتها واکنش با جمهوریخواهان و جمهور رئیس از<br />
که شد خواهند روبرو توافق پشتیبان نهادهای دیگر عملکردی<br />
چنین این با مقابله برای ابزاری و وسیله هر پیشبینی<br />
اسرائیل تایمز مفسر کرد. خواهد استفاده لیبرال<br />
محافل مخالفت وضعیتی، چنین در که میکند و<br />
شد نخواهد خاصه ایران پرونده به تنها دمکراتها و بود.<br />
خواهد جانبه همه 14
شکاف<br />
افزایش از ای نشانه و اقلیمی نرمال پست در جهان سیاسی جغرافیای بازآرایی از نمایهای ترامپ به آمریکا مردم رای آیا این<br />
بیان در داد. مثبت پاسخ پرسش این به توان می ژئوپلتیکی خام ایده یک عنوان به کم دست است؟ جنوب و شمال میگیریم:<br />
پی را گزاره چند ایده که<br />
جهت آن از نیست حادثه نیست. آمریکایی« »حادثه یک صرفا ترامپ انتخاب که کرد توافق نکته این بر باید اغاز در ۱- راستگرایی<br />
اینگونه که خاطر این به نیست آمریکایی فا صر و دارد جهان اخیر سیاسی تحوالت از بسیاری با معنادار ارتباط ستیزی«<br />
»جنوب از وجهی با افراطی راستگرایی است. غربی کشورهای دیگر از شماری در مشابه نمونههایی دارای تودهوار فزاینده<br />
روندی کمابیش اخیر سالیان در فرانسه و ایتالیا المان، بریتانیا، همچون اروپا غربی نیمه بزرگ کشورهای در ویژه به نمونه<br />
ایتالیا و فرانسه آلمان، در افراطی راستگرای احزاب محبوبیت روزافزون افزایش و بریتانیا در برگزیت پدیده است. داشته شوند.<br />
می نامیده ستیزی« »جنوب موقتا یادداشت این در که هستند پدیده همین از دیگری های که<br />
آنچه گرفت. نظر در را اطلس کرانههای از دورتر خیلی قلمروهایی باید البته ترامپ پدیده جغرافیایی خاستگاه درباره ۲- شصت<br />
بر افزون میسازد. روشن نیز جهان اقلیمی نرمال پست با را یکمی و بیست قرن پروونسیالیسم گونهای رشد نسبت از<br />
تازهای وضعیت دچار را خاورمیانه( و آفریقا شمال عمدتا )یعنی حاره جنب خشک کمربند خشکسالی، روند تداوم سال وضعیت<br />
که جهت آن از گویند می شناسان اقلیم اما شود، می نامیده خشکسالی معموال است. کرده جغرافیایی خشکیدگی باید<br />
نرمال از بیشتر گرمای و نرمال از کمتر بارش دههای چند تداوم اینگونه برگشتپذیر نه و است موقت نه کنونی نرمالی<br />
است، اقلیمی تازه نرمال یک وقوع داده رخ منطقه این در که آنچه واقع به خشکسالی. نه و شود نامیده خشکیدگی گستره<br />
در کشاورزی تعطیلی خود با بارش کاهش و دما افزایش )1(. است. کرده دگرگون کلی طور به را انداز چشم که باالتر<br />
های عرض به منطقه این کشورهای از و منطقه، شهرهای به روستاها از مهاجرت عظیم موجهای البته و وسیع های خود<br />
حال به عراق در درصد ۵۰ و سوریه در کشاورزی اراضی از درصد ۸۰ حدود هماکنون مثال برای است. آورده پدید را مهاجرت<br />
امور متولی نهادهای هستند. سابق کشاورزان همین اروپا در مهاجران اردووگاههای ساکنان از بسیاری شدهاند، رها خشکسالی<br />
افزایی هم بودهاند. خاورمیانه از جدید مهاجران پذیرش برای فشار تحت حد این به تا کمتر غربی کشورهای در <br />
اقتصادی پدیده یک فقط غربی کشورهای به خاورمیانه از مهاجرت عظیم موجهای برآمدن موضوع شده باعث خشونت و شاخ<br />
در )و اجتماعی و اقتصادی ساختهای زیر نابودی باشد. امنیتی سیاسی مسئلهای شدت به همچنین و نبوده اجتماعی و<br />
مذهبی افراطگرایی به سنتی تمایات برابر در منطقه جوامع پذیری آسیب شده باعث سیاسی( ساختهای زیر حتی آفریقا مذهبی<br />
افراطگرایی این از قدری آنها چون کند، پیچیدهتر را اقلیمی مهاجران این بحران و کرده پیدا موثر شتابندهای قومی به<br />
تبدیل که بلندمدت( خشکسالی بحث: این موضوع )در اقلیمی اکستریمیسم میکشانند. باالتر عرضهای به خود با را خاورمیانه<br />
کنونی اقتصادی و سیاسی جلوههای از بسیاری کمابیش که است باریکی نخ شده اجتماعی و رفتاری اکستریمیسم از<br />
و هند، اقیانوس و سرخ دریای در دریایی دزدی تا عراق و سوریه در داخلی جنگ و عربی بهار از کند. می متصل هم به را ایتالیا.<br />
و آلمان در مهاجران کمپهای در شورش تا فرانسه در مسلمانان به منتسب بمبگذاریهای همچون<br />
مهاجران این اگر بپذیرد. افریقا شمال و خاورمیانه از را اقلیمی مهاجران دست گشاده غرب که است این انتظار ۳ دستها<br />
گشاده که البته میکردند بسنده جدید سرزمینهای در معیشت و کار فرصت یافتن به تنها چینی اقلیتهای پدید<br />
متضاد طبایعی انگار خاورمیانه داغ آفتاب و آسیا شرق مدام ابرناکی آن اما داشتند. را باال دست شمالی عرضهای در به<br />
که است اینگونه و دارند شرقی جنوب آسیای اهالی با متفاوتی بسیار روحیات غربی جنوب آسیای ساکنان است. آورده زا شماری خاطر همین به البته و بوده دشوارتر باالتر عرضهای مرطوب و سرد انداز چشم با آنها انطباق میرسد نظر چشمان<br />
تنگ کنند: می نمایندگی را نگرانی این ترامپ و برگزیت میشوند. نگران آنها پذیرش برای نیز شمال شهروندان 17<br />
رسانهها<br />
مکررا اخیر روزهای در کنیم. محکمتر باید را مرزها بست و چفت گویند می و کنند می بلندتر را شان صدای بودهاند.<br />
آمریکایی« »ملیت مفهوم نگران بیشتر که هستند آمریکا جامعه از قشری ترامپ به دهندگان رای عمده که نوشتهاند عصر<br />
در »ملیت« مفهوم تاثیر به بازنگری ضرورت همچنین فرهنگی، و سیاسی ابعاد دیگر کنار در ترامپ انتخاب واقع به درونیتر،<br />
مشاغل و بومیتر مناطق کوچکتر، شهرهای که میدهد نشان نیز برگزیت بررسی میکند. مطرح نیز را مدرن و تاریخی ریشههای برگزیت البته بودهاند. اروپا از بریتانیا شدن جدا خواستار بیشتر پا خرده پیشهوران و کشاوزان مثل به<br />
کشور این شدن مبتا از بریتانیا مردم از شماری ترس به فروکاست صرفا را ان توان نمی و دارد نیز را خود فرهنگی پیامدهای<br />
از نگرانی گفت میتوان اما است. کرده پیدا مهاجران با فرانسه، آنها، جنوبی همسایه خصوص به که مشکاتی است.<br />
بوده اروپا اتحادیه از شدن جدا برای بریتانیاییها تمایل تقویت مهم عوامل جمله از اقلیمی، مهاجران هجوم فزاینده و سکونت مزیتهای نیست. و... تبخیر دما، بارش، همچون مولفههایی در تغییر معنای به فقط اقلیمی نرمال ۴-پست خر سرزمینها چشمانداز در تازهای بازآرایی میشوند. تقویت دیگری سرزمینهای در و شده تضعیف سرزمینهایی در معیشت نظام<br />
تا میکند پیدا ادامه آنقدر ها جابجایی این است. ناپذیر اجتناب جمعیت جابجاییهای بازاراییها این در میدهد. نیست.<br />
شاهان فرود و فراز و جنگها سرگذشت فقط تاریخ شود. مستقر جدید اقلیمی وضعیت با انطباق در تازهای سکونتی خاورمیانه<br />
از مهاجرت برای فزاینده تمایل است. بوده اقلیمی تغییرات با انطباق برای انسان تکاپوی همین صحنه تاریخ عمدتا است.<br />
تفسیر قابل بنیان همین بر غربی کشورهای به آفریقا شمال و همچنین<br />
و راستگراها موفق رسانهیی شانتاژ از ناشی عمدتا برگزیت و ترامپ انتخاب میشود گفته بعضا شد؟ خواهد ۵-چه شود<br />
برگزار مشابه انتخاباتی دوباره آینده ماه اگر شاید و بوده اقدامشان واقعی نتیجه به دهندگان رای جدی توجه عدم حتی<br />
اما نیست. پربیراه البته گفته این باشند. داشته متفاوتی انتخاب بار این بریتانیاییها و آمریکاییها که نیست بعید کند.<br />
پنهان تواند نمی را غربی کشورهای در گریزی جنوب به فزاینده تمایل واقعیت برگزیت و ترامپ به رای گیری پس باز قدرت<br />
کسب آستانه به را خود اکنون قبل دهه یک همین تا پایین بسیار اجتماعی وزن از کشورها این در افراطی راستگرایی عالم<br />
معمول شوکهای و تحوالت که البته کشورها. این شهروندان از نیمی به نزدیک رای یعنی است، کشانده سیاسی جنوب<br />
بیرق بر باد که میرسد نظر به درازمدت در اما دهد. افزایش یا کاهش را وزن این موقت طور به میتواند سیاست و گرمتر هم باز آفریقا شمال و خاورمیانه میگویند پیشین( )منبع اقلیمی مستندات که ساده دلیل این به میوزد. گریزان گرمتر<br />
خاورمیانهای شد. خواهد تشدید آینده سالیان در باالتر عرضهای به منطقه این از مهاجرت موج و میشود خشکتر گونهای<br />
دچار خاورمیانه شد، گفته همچنانکه زیرا است، شمال حوزه برای افزونتر امنیتی تهدید معنای به خشکیدهتر و اجتماعی<br />
خشکسالی به میشود تبدیل آسانی به آن در هواشناختی بلندمدت خشکسالی که است محیطی آسیبپذیری از قطعا<br />
مذهبی و سیاسی و تاریخی ریشههای همه جز ... و داعش و القاعده و الشباب و طالبان روانشناختی. حتی و اقتصادی و تانک<br />
و توپ گسیل از تر پیشگیرانه امنیتش حفظ برای دریابد شمال که انجامید خواهد دیر به دارند. نیز محیطی خاستگاه گریزان<br />
جنوب کشاکش، این در و است. آب منابع مناسبتر مدیریت و حفظ برای مناطق این مردم به کمک خاورمیانه، به مهیبتری<br />
ترامپهای و بزرگتر برگزیتهای شاید انگاره، این بر راند. خواهند واپس همچنان را دستها گشاده چشم، تنگ باشند.<br />
راه در کرمی<br />
ناصر 170320165353/https://premierpublishers.org/ijgrp<br />
۱ ُ<br />
16
دکت رای جامع ه شناس ی و دیپل م عال ی مدیری ت نهاده ای اجتماع ی.<br />
مدرس جامعه شناسی در مدرسه عالی علوم اجتماعی پاریس.<br />
نویسنده مقاالت به زبان فارسی و دو کتاب به زبان فرانسه.<br />
آخرین کتاب او به همراه فرهاد خسروخاور و عطا آیتی با عنوان<br />
»ی ک جامع ه ش ناس، ی ک انق الب، تاری خ پرتالط م ای ران« در س ال<br />
۲۰۱۵ منتش ر ش ده اس ت.<br />
19<br />
?<br />
پس از چند دهه بیمهری و ستیزه، آرام آرام »لیبرالیسم«<br />
برای برخی روشنفکران جامعه ما به واژهای دوست داشتنی،<br />
بلکه مقدس تبدیل شده است؛ حتی گروهی چون و چرا<br />
درباره آن را برنمیتابند. شماری از آنانی که در گذشته از<br />
ایدئولوژیهای تمامیت خواهانه، از نوع دینی و غیردینی<br />
آن، پشتیبانی میکردند، اکنون میکوشند با توسل به<br />
لیبرالیسم راهی برای برون رفت جامعه از بن بستهایش<br />
بیابند و هر نوع نقد و پرسشگری درباره مبانی لیبرالیسم را<br />
نوعی افتادن در دام توتالیتاریسم میانگارند.<br />
در کنار مدافعان لیبرالیسم، هنوز شاهد حضور روشنفکرانی<br />
هستیم که مخالفت خود را با سرمایهداری، استثمار،<br />
بیعدالتی در پوشش مبارزه با لیبرالیسم بیان کرده، این<br />
ایدئولوژی را با دفاع از عدالتخواهی ناسازگار میپندارند.<br />
مصطفی رحیمی یکی از نامدارانِ درگذشته مخالفت با<br />
لیبرالیسم و مدافع روایتی از مارکسیسم است. از روشنفکران<br />
کنونی ایران نیز کسانی چون مراد فرهاد پور و یا یوسف<br />
اباذری با تبدیل کردن لیبرالیسم به نئولیبرالیسم و تبدیل<br />
آن به چیزی دهشتناک، به مبارزه نظری با جریانات<br />
لیبرالی مشغولند.<br />
برای شناخت پیشینه مبارزه با لیبرالیسم و ستیزه با آن<br />
در ایران باید به سالهای پیش و پس از انقاب نگریست.<br />
در آن دوران روشنفکران دینی و غیر دینی با توسل به<br />
ایدئولوژی چپ، لیبرالیسم را به پدیده ترسناکی تبدیل<br />
کرده، همگان را از آن پرهیز میدادند. حزب توده همراه با<br />
برخی از افراد و جریانهای اسامی و در راس آن حبیتاهلل<br />
پیمان ، لبیرالیسم را »جاده صافکن امپریالیسم« پنداشته،<br />
نابودی آن را هدف گرفته بودند. بانگ مبارزه با لیبرالیسم<br />
حتی از بلندگوهای نماز جمعه نیز شنیده میشد. اگر<br />
تودهایها و برخی از مسلمانان به مبارزه با لیبرالیسم<br />
مشغول بودند، گروههای دیگری نیز که آشکارا سخنی از<br />
آن به میان نمیآوردند وضعیت بهتری نداشتند. آرمان آنان<br />
برپایی جامعه بیطبقه توحیدی و یا جمهوری دموکراتیک<br />
خلق بود، جامعه و جمهوریای که در آن نشانی از کشمکش<br />
و تعارض طبقاتی نباشد.<br />
در زمانهای که نقد مارکسیسم آب و نانی برای کسی<br />
نداشت و حتی سبب تردید در روشنفکر بودن فرد میشد،<br />
عبدالکریم سروش با بهرهگیری از آموختههای حاصل از<br />
سفر خود به انگلیس و آشنایی با برخی از نوشتههای<br />
نظریهپردازان لیبرالیسم، در فردای پیروزی انقاب به نقد<br />
مارکسیسم همت گماشت و عمده فعالیتهای خود را<br />
صرف نقد اندیشههای مارکسیسم کرد. او همزمان با نقد<br />
مارکسیسم از برخی ارزش-های جهان مدرن دفاع میکرد.<br />
وی در مقاله »مبانی تئوریک لیبرالیسم« برخی از مفاهیم<br />
بنیادین آن را توضیح داد. در فضای مارکسیستزده آن دوران<br />
روشنفکران به آن نوشته واکنشی نشان ندادند؛ زیرا آنان<br />
نیز در کلیت خود سرِ سازگاری با چنین ارزشهایی<br />
نداشتند.<br />
از آن زمان سالها میگذرد و تحوالت جامعه ما و ورود<br />
اندیشههای تازه و دادوستد با جریانهای روشنفکری<br />
معاصر غرب به رواج گفت و گو درباره این موضوعات<br />
انجامیده است. امروزه دیگر کسی نمیتواند حریف خود<br />
را با برچسب لیبرال بودن از میدان براند. گرچه لیبرال یا<br />
الئیک بودن در ایران همچنان شجاعت خاصی میطلبد،<br />
حوادث ایران و برخی از رویدادهای جهانی موجب افول<br />
باورهای مارکسیستی و شبه مارکسیستی شده است.<br />
ولی کم فروغ شدن مارکسیسم و شکست گروههای<br />
منسوب به این ایدئولوژی و فروپاشی مارکسیسم رسمی<br />
از نوع روسی آن را نمیتوان به معنی بیتآثیر بودن<br />
روشنفکران چپ در جامعه انگاشت. هنوز بسیاری از آنان<br />
شیدای مارکسیسم و یا سوسیالیسم در روایتهای مختلف<br />
آن هستند و لیبرالیسم را با رهایی انسان و کاهش درد و<br />
رنجهای او ناسازگار میدانند؛ گرچه آنان به روایتهای<br />
موجود مارکسیستی باور ندارند، هنوز اندیشههای چپ را<br />
برای جامعه ما تجویز میکنند.<br />
ریمون بودون مخالفت روشنفکران با لیبرالیسم و دالیل آن<br />
را در کتاب »چرا روشنفکران لیبرالیسم را دوست ندارند«<br />
میکاود تا هم زمینههای ستیز روشنفکران و هم دالیل<br />
مخالفت و مبارزه آنان با لیبرالیسم را نشان دهد.<br />
ریمون بودون، یکی از برجستهترین جامعه شناسان فرانسه،<br />
چهره ناشناختهای برای ایرانیان نیست. سالها پیش کتاب<br />
»منطق اجتماعی« او به ترجمه عبدالحسین نیگ گهر و<br />
سپس کتابهای »ایدئولوژی« و »روش علوم اجتماعی« او<br />
در ایران منتشر شد. بودون به سنت لیبرالی غرب تعلق<br />
داشته، در دفاع از برخی ارزشهای لیبرالی نوشتههای<br />
ارزشمندی دارد. مکتب او در جامعه شناسی معاصر به نام<br />
»فردگرایی روششناختی« شهرت دارد. بودون با احیای<br />
سنت وبری در فرانسه و تفسیر تازهای از دورکیم کوشیده<br />
است تا نقش »فرد« و آزادی او را در حوزه تحقیقات<br />
اجتماعی برجسته کند و نقش ساختارها و جبرهای<br />
اجتماعی را نه ناچیز بلکه بی ارتباط با خواست آزادی و<br />
تصمیم فرد نداند. در حوزه آموزش نیز بودون پژوهشهای<br />
مهمی درباره »نابرابری فرصتها« انجام داده و با بسیاری<br />
از عقاید رایج زمانه خود، بویژه نظریه بازتولید پیر بوردیو<br />
در افتاده است. »لغت نامه جامعه شناسی انتقادی« که او<br />
به همراه فرانسوا بوریکو نوشته از مهمترین منابع شناخت<br />
واژگان علوم اجتماعی است.<br />
کتابی که هدف این نوشته معرفی آن است، از کارهای<br />
دهه پایانی زندگانی بودون است. این کتاب مستقیما به<br />
حوزه تحقیقات جامعه شناختی مربوط نیست، ولی او با<br />
تکیه بر تولیدات رشته »جامعه شناسی عقاید« کوشیده<br />
است مبانی لیبرالیسم و چرایی ستیز روشنفکران با آن را<br />
نشان دهد.<br />
این کتاب صورت کمال یافته سخنرانی نویسنده )در<br />
سپتامبر 2003 به دعوت حزب لیبرال سوئیس در شهر<br />
مورژ ) است. این دعوت فرصتی بود تا بودون، با توجه به<br />
نظریههای موجود در حوزه جامعه شناسی عقاید، به این<br />
پرسش پاسخ دهد که چرا لیبرالیسم جاذبه چندانی برای<br />
روشنفکران ندارد. بودون میپذیرد که این پرسشی نوپیدا<br />
نیست و پیشتر نیز نویسندگانی از دیدگاههای متفاوت<br />
کوشیدهاند پاسخی برای آن بیابند. لیپست، شیل و نوزیک<br />
با تکیه بر حوزههای پژوهشی خود کوشیدهاند مکانیزمها<br />
و علل ناسازگاری یا بی اعتنایی روشنفکران به لیبرالیسم را<br />
شناسایی کنند؛ اما توجه کانونی بودون فهم سازو کارهای<br />
اجتماعی چنین پدیدهای است.<br />
کتاب بودون از یک مقدمه و سه بخش تشکیل شده است.<br />
در سراسر کتاب نویسنده با تکیه بر دانشی که از مسائل<br />
اجتماعی و معرفت شناسی علوم اجتماعی و فرهنگ عمومی<br />
و فلسفی آن دارد، مبانی ستیز روشنفکران چپ با لیبرالیسم<br />
را توضیح میدهد.<br />
در مقدمه کتاب با عنوان »در اقلیت بودن لیبرالیسم در<br />
میان روشنفکران« نویسنده از اینکه لیبرالیسم با وجود<br />
قدرت فکری، سودمندی سیاسی، کارآیی اقتصادی و<br />
اهمیت تاریخی، محبوبیت، مقبولیت و مشروعیت چندانی<br />
میان روشنفکران ندارد، اظهار شگفتی میکند. در میان<br />
نویسندگانی که درباره این موضوع تحقیق کردهاند با دو<br />
پاسخ روبرو هستیم:<br />
عدهای برآنند این مخالفت دلیل روانشناختی<br />
)Psychologique( دارد. روبرت نوزیک مخالفت روشنفکران<br />
را با واژه کین- توزی )Ressentiment( توضیح میدهد<br />
و بر این باور است که دلیل ناسازگاری روشنفکران با<br />
18
21<br />
RAY-<br />
MON-<br />
D<br />
BOUD-<br />
ON<br />
چندانی<br />
بهای برایشان بازار قوانین که است آن لیبرالیسم بزرگی<br />
رسالت خود برای روشنفکران که آنجا از و ندارد نوعی<br />
به لیبرالی نظامات رویکرد این برابر در قائلند لیبرالیسم<br />
با مخالفت در و میآورند روی توزی کین- میکنند.<br />
نفی را غرب جهان دستآوردهای )Sociologique(<br />
جامعهشناختی دلیل دیگر عدهای میدانند.<br />
لیبرالیسم با روشنفکران مخالفت منشأ را مفهوم<br />
بر تکیه با میکوشند شناختی جامعه تفسیرهای موجود<br />
جوامع نقد چون که دهند نشان )Rôle( »نقش« »نقش«<br />
است، روشنفکران اصلی کارکردهای از یکی حل<br />
راه ارايه و ضعفها و کمبودها شناسایی روشنفکران، جوامع<br />
در »نقشی« چنین که آنجا از است. آنها برای طبیعی<br />
شده، شناخته رسمیت به روشنفکران برای لیبرال جوامع،<br />
این کارکردهای و مبانی از برخی روشنفکران است کنند.<br />
نقد را کاپیتالیسم و لیبرالیسم بویژه نمیکند،<br />
رد کلی طور به را تفسیرهایی چنین بودون ریمون توضیح<br />
نمیتوانند تفسیرهایی چنین که است آن بر ولی اجتماعی،<br />
علوم دانشکدههای در گاه و آمریکا در چرا دهند میرسد<br />
نظر به میشود. مخالفت لیبرالیسم با آشکارا و<br />
رفت فراتر آن یابی علت از باید پدیده این تحلیل برای که<br />
عقاید شناسی جامعه دارند. مهمی نقش نیز دالیل جبرهای<br />
به است اجتماعی فرد اعتقادات تبیین صدد در عقالنیت<br />
تحلیل و تبیین از داده، بسیار اهمیت اجتماعی نه<br />
ذهنی عقالنیت بودون نظر به میکند. غفلت ذهنی ساماندهی<br />
در بلکه علمی، اعتقادت گیری شکل در تنها جامعه<br />
نهادهای درباره آنان قضاوتهای و افراد اعتقادات است.<br />
مؤثر نیز آنها مشروعیت و اجتماعی-<br />
دالیل کردن روشن کتاب این در بودون هدف به<br />
نسبت روشنفکران از گروههایی منفی رویکرد معرفتی است.<br />
لیبرالیسم تقاضای<br />
و لیبرالیسم مخالف اندیشههای عرضه چند هر بردار<br />
تفکیک لیبرالی غیر اندیشههای به نسبت بازار دو<br />
را کتاب بودون پدیده این بهتر فهم برای نیستند، بررسی<br />
اول بخش است. داده سامان مجزا نسبتا بخش روشنفکران<br />
میشود سبب که است )Raison( دالئلی تالش<br />
دوم بخش در کنند. تولید لیبرالی غیر ادبیات اندیشههای<br />
بازتاب موجب که است دالئلی کشف نویسنده میشود.<br />
جامعه در غیرلیبرالی کجا<br />
از لیبرالی غیر »عقاید است: چنین اول بخش عنوان میشود<br />
آغاز نکته این بررسی با بخش این میآیند«. که<br />
آنجا از هستند«. ناهمگون گروهی »روشنفکران که لیبرالیسم<br />
به نسبت روشنفکران رویکرد درباره کتاب از<br />
را خود دریافت میکوشد نویسنده بخش این در است، روشنفکر<br />
نوع سه او نظر به کند. بیان آنان بودن ناهمگون انسان<br />
و جامعه به مربوط مسائل درباره که کسانی داریم: یا<br />
میکشند، پیش را موضوعاتی کرده، طرح را عقایدی میکنند.<br />
پردازی نظریه اجتماعی مسائل از برخی درباره دیگر<br />
گروه مینامد. عقاید کنندگان تولید را اینان بودون کنندگان<br />
مصرف نتیجه در و هستند عقاید آن خوانندگان جا<br />
گروه این در میتوان را دبیرستان دبیران دارند. نام روشنفکران<br />
را روزنامهنگاران مثال دیگری، گروه بودون داد. خوانندگان<br />
و کنندگان تولید رابط که مینامد، میانجی میانجی<br />
چهره در گاه نیز کنندگان تولید چند هر هستند؛ میشوند.<br />
ظاهر بودون<br />
نظر به است. آمده کجا از لیبرال واژه ببینیم اکنون واژه<br />
مانند و نداشته کافی روشنی و صراحت نیز واژه این آغاز<br />
در شد. مطرح مخالفان سوی از نخست »پروتستان« کردن<br />
مسخره برای انگلیسی کاران محافظه نوزدهم قرن واژه<br />
این آنان نامیدند. لیبرال را آنان پیشرفت، طرفداران این<br />
به شاید بودند. گرفته وام اسپانیا سیاسی ادبیات از را شمالی<br />
آمریکای حوزه انگلیسی زبان در که است دلیل تا<br />
اما است. پیشرفت مردان مترادف لیبرال واژه هنوز گفت<br />
میتوان است مربوط لیبرالی عقاید به که آنجا راست<br />
جریانهای به اروپا و آمریکا در عقاید این که و تفکرات به نوزده قرن در که حالی در میشود، اطالق بود.<br />
مربوط چپ جنبشهای آرمانی<br />
نمونه نوعی »لیبرالیسم« مفهوم بودون نظر به یعنی<br />
است. کلمه وبری معنی به خیالی و )Idéaltypes( واقعیت<br />
آن یا این در خاصی محسوس مصداق واژه این نظریه،<br />
کردن فهمپذیر برای پژوهشگر و نداشته اجتماعی بهتر<br />
فهم برای میآفریند. را آرمانی نمونههای چنین کرد.<br />
اشاره آن از سنخ و نوع چند به میتوان لیبرالیسم بازار<br />
به مهمی نقش که اقتصادی لیبرالیسم نخست جامعه-<br />
در تعادل حفظ برای را دولت دخالت و میدهد لیبرالیسم<br />
دوم میپذیرد. تقاضا- و عرضه مهار برای نه شده<br />
بنا حقوقی برابری مدار و مبنا بر که است سیاسی تعریف<br />
دولت دخالت مهار و آزادیها گسترش با و است اندیشههای<br />
بسط نوعی لیبرالیسم وجه دو این میشود. و<br />
استقالل و فرد مدار بر که است فلسفی لیبرالیسم برای<br />
را حقوق همین که شرطی به او، حیثیت رعایت است.<br />
شده بنا بپذیرد، دیگران »لیبرالیسم<br />
به لیبرالیسم از وجه سه این کنار در بودون اصطالح،<br />
این از وی مراد دارد. اشاره نیز شناختی« معرفت عمیق<br />
تحلیل مبنای باید که است اصول از مجموعهای باشند.<br />
اجتماعی و سیاسی اقتصادی، پدیدههای معنی<br />
به را لیبرالیسم مفهوم و واژه بودون کتاب این در به<br />
است، لیبرالیسم دیگر شکل دو ریشه که آن، فلسفی میبرد.<br />
کار یکی<br />
اقتصادی، لیبرالیسم به روشنفکران نقدهای از یک دوران<br />
در آمریکا دولت اقتصادی سیاستهای با آن گرفتن بتوان<br />
را اقتصادی لیبرالیسم نقد اگر حتی بود. بوش جرج که<br />
لیبرالی بینی جهان با روشنفکران مخالفت پذیرفت، بنا<br />
او آزادی و فرد مختاری خود و انسان کرامت مبنای بر نیست.<br />
ای ساده کار شده، در<br />
همگونی جریان لیبرالیسم میکند یادآوری بودون و<br />
گرفته خود به مختلفی صورتهای و نبوده تاریخ و<br />
برداشتها در اختالف رغم به بسیاری، نویسندگان میدانند.<br />
متعلق خانواده این به را خود دریافتهایشان، میل<br />
استوارت ، باستیا فردریک ، توکویل ، اسمیت آدام از<br />
مشهور نمونه چند هایک فریدریش ، پوپر کارل ، 20
23<br />
اعضای این خانواذه فکری هستند. گرچه ماکس وبر و<br />
امیل دورکهایم هم بیگمان از این خانوادهاند، از نقطه<br />
نظری جای دادن آنها در این گروه کار سادهای نیست؛<br />
زیرا به تعبیر بودون این دو »لیبرالهای نگران« هستند<br />
و خوشبینیهای اسمیت و هایک را ندارند. در میان افراد<br />
این خانواده درجات مختلف در نزدیکی و دوری به مبانی<br />
لیبرالیسم را میتوان یافت.<br />
یرای فم بهتر لیبرالیسم باید دیدگاه آن مکتب را درباره<br />
جامعه، دولت و انسان کاوید. گرچه سرچشمه افکار<br />
لیبرالیسم را میتوان تا عصر روشنگری پیجویی کرد، به<br />
نظر بودون حضور لیبرالیسم به نیمه دوم قرن هجدهم باز<br />
میگردد. از دید لیبرالیسم، جامعه متشکل از افرادی است<br />
که در پی حداکثر خوشبختی و رفاه هستند. لیبرالها<br />
خواستار عادالنه بودن قواعد بازی اجتماعی هستند، هر<br />
چند نابرای در مقام و حقوق دریافتی را میپذیرند. در<br />
حوزه سیاست نیز لیبرالیسم دولت را نهادی برخاسته از<br />
نوعی نظریه »قرارداد« میداند. دولت قابل قبول از دید<br />
لیبرالیسم آن است که کارکردها، قدرت و قواعدش در یک<br />
همه پرسی، به موافقت مردم رسیده باشند. نکته مهم آن<br />
است که دولت لیبرالی، دولتی حقوقی است که بر مبنای<br />
»حق از« که نام آزادی به خود گرفته، تعریف میشود.<br />
برداشت لیبرالیسم از انسان چنان است که او را عاقل<br />
)Rationnel( قلمداد میکند. از این دید، انسان تحت<br />
تاثیر و سیطره شهوات، علقهها ومنافع خود است و برای<br />
تأمین آنها میکوشد از بهترین ابزارها و وسیلههای<br />
موجود و در دسترس استفاده کند. از دید لیبرالیسم انسان<br />
متأثر از شهوات و عالئق خود است، هم دالئل قابل فهم<br />
برای رفتار و کردار خود دارد. برای تحلیل کنشها و<br />
واکنشهای آدمی نباید همه جا به دنبال علتهای<br />
بیرونی بود.<br />
به باور بودون یکی از دالئل جاذبه مارکسیسم پیشنهاد<br />
چارچوب تفسیری برای تبیین پدیدههای هستی و نوشتن<br />
تاریخ بشریت است. گئورگ زیمل معتقد است که<br />
مارکسیستها گمان کردند که نظریه آنها یگانه نظریه<br />
ممکن برای تبیین تاریخ و تحوالت آن است. در نقد این<br />
دیدگاه او به مفهوم مبارزه طبقاتی اشاره میکند که<br />
پیش از مارکس ، کسانی چون گیزو و یا توکویل از آن<br />
استفاده کردند، اما این دو به هیچ وجه معتقد نبودند که<br />
مبارزه طبقاتی موتور محرکه تاریخ است.<br />
به هر حال بخشی از روشنفکران چپ اعتبار علمی خود<br />
را در حوزههای ادبی، فلسفی، جامعهشناسی برای دفاع از<br />
مارکسیسم و یا جنبشهای انقالبی به کار گرفتند. عملکرد<br />
سارتر در دفاع از انقالب کوبا و فوکو از انقالب ایران دو<br />
نمونه روشن است. سخن این روشنفکران به دلیل اقبال<br />
فضای فکری، بسیار راحت پذیرفته میشد. اومبرتو اکو<br />
زمانی گفته بود که اگر من دفترچه تلفن خود را با نام<br />
خودم چاپ کنم بسرعت در شمار پرفروشترین کتابها<br />
خواهد شد.<br />
خالصه اینکه روند کنار زدن لیبرالیسم از سوی روشنفکران<br />
را میتوان چنین توضیح داد که<br />
در شرایط خاصی برخی از مشکالت جامعه بسیار حاد<br />
میشود. در این وضعیت ما شاهد نوعی تقاضای همگانی<br />
برای حل چنین مشکالتی هستیم و روشنفکران متعهد<br />
و مخصوصا روشنفکران ارگانیک از آن بهترین استفاده<br />
را میکنند. برخی از محرومین و مطرودین جامعه از<br />
روشنفکران میخواهند تا راه حلی برای این وضعیت نشان<br />
دهند و این روشنفکران در میان نظریات غیر لیبرالی پاسخ<br />
ساده، روشن و سریع برای چنین وضعیتهایی مییابند.<br />
از آنجا که چنین تفسیرهایی برخاسته از احساسات پاک<br />
بوده، بسیار ساده و قابل فهم جلوه میکنند بخت و اقبال<br />
مییابند که بسرعت نزد شمار زیادی از افراد مقبول افتند<br />
و نقد آنها نیز دشوار میشود.<br />
برای فهم بهتر چنین روندی بودون به چند مورد از<br />
تفسیرهای روشنفکران در مخالفت با لیبرالیسم اشاره<br />
میکند که میتوان از نظریه نابرای فرصتها، مسأله<br />
اقلیتها، نظریههای فرهنگگرایی و ساختارگرایی نام برد<br />
که در دهههای 60 و 70 قرن بیستم هواداران بسیاری<br />
یافت.<br />
عنوان فصل دوم چنین است: »چگونه عقاید غیر لیبرالی<br />
منتشر میشوند«. بودون اکنون به این پرسش میپردازد<br />
که این نظریههای ضعیف تولید شده در چارچوب سنت<br />
غیر لیبرالی چگونه براحتی در حوزههای روشنفکری منتشر<br />
میشوند.<br />
به نظر وی ضدیت و مخالفت روشنفکران با لیبرالیسم در<br />
ارتباط با نتایج ناخواستهای است که نظم لیبرالی به وجود<br />
میآورد. از دید بودن یکی از دالئل موفقیت روشنفکرانی<br />
که عقاید غیر لیبرالی را در جامعه رواج میدهند این است<br />
که آنان ایدههای ساده، مفید و در عین حال نادرست را<br />
به صورت نیکویی جلوه میدهند.<br />
تا دهه 60 شده گذشته معیارِ صحت، عینیت، حقیقت و<br />
علمیت در حوزه علوم اجتماعی و فلسفی رایج بود، اما پس<br />
از آن سالها این نظریه رواج یافت که »عینیت« پنداری<br />
بیش نیست و نمیتوان از دانش به معنای خاص آن سخن<br />
گفت و شناخت عینی و علمی وجود ندارد؛ بلکه دیدگاهها<br />
و منظرهای مختلف وجود دارند و در جهان، ما نه با امور<br />
واقعی، بلکه با تفسیرهای مختلف مواجهه هستیم. این<br />
دیدگاه باعث شکلگیری گرایشهای فلسفی در غرب شد<br />
که به جریان پست مدرنیسم انجامید.<br />
با تودهای شدن آموزش و سرازیر شدن جوانان در دانشگاهها<br />
ما شاهد حضور جریانی هستیم که در جستجوی نظریههای<br />
مفید هستند. در اینجا بودون با تکیه بر پژوهشهای<br />
توکویل به نقد »برابرگرایی« پرداخته و توضیح میدهد در<br />
جامعهای که اصل برابری تقدس مییابد، تفاوت و تمایز<br />
میان عقاید و اندیشهها رنگ باخته و زیر پوشش برابری<br />
این ادعا رواج مییابد که همه دیدگاهها دفاع پذیرند؛<br />
این همان پدیدهای که توکویل آن را »جباریت اعتقاد«<br />
مینامد. نکته دیگر جایگزینی داوریهای اخالقی به جای<br />
فهم پدیدههای اجتماعی است. در حالی که روند فهم،<br />
نیازمند اطالعات و تواناییهای خاص است، داوری اخالقی<br />
به هیچ توانایی خاصی نیاز ندارد.<br />
برای فهمپذیر کردن مخالفت روشنفکران با لیبرالیسم،<br />
بودون مسأله نظریههای مفید را در برابر نظریههای صادق<br />
و درست مینهد. او با تکیه بر پژوهشهای ویلفرید پارتو<br />
معتقد است که هر نظریه را بر مبنای یکی از چهار مورد<br />
زیر میتوان توضیح داد:<br />
نظریههای درست و مفید که هیچ کس درباره آن شکی<br />
ندارد.<br />
نظریههای درست و غیرمفید که باید در انتظار اثبات<br />
فایده آنان بود.<br />
نظریههای نادرست و غیر مفید که بیگمان از یادها<br />
خواهند رفت.<br />
و سرانجام نظریههای نادرست ولی مفید که موضوع بحث<br />
و تضارب آرا هستند و گاه از افراد و روشنفکران دلربایی<br />
میکنند. عقاید غلط و مفید مستقیماً یا غیر مستقیم بر<br />
شهروندان تاثیر مخرب مینهند و گاه تنها سیلی سخت<br />
واقعیت مردم را از خواب این نظریههای دلربا بیدار<br />
میکند.<br />
عنوان فصل سوم »و فردا؟« است. گرچه لیبرالیسم پیوند<br />
آشکار و پنهانی با روند »افسون زدایی« دارد، این مفهوم<br />
را نباید مترادف با تهی شدن جهان از معنی گرفت؛<br />
همانگونه که چشمپوشی از معادشناسی )Eschatologie(<br />
و تفکر آرمان شهری، ضرورتاً به معنای فقدان برنامه برای<br />
سامان دادن امور جامعه نیست.<br />
برای توضیح مخالفت بخشی از روشنفکران با لیبرالیسم،<br />
به رغم موفقیت نسبی آن، میتوان به این چند دلیل<br />
اشاره کرد. نخست آنکه لیبرالیسم نظریه پاکیزه و<br />
فراگیری برای تفسیر و تغییر جهان به دست نمیدهد.<br />
دوم اینکه لیبرالیسم رقیب برخی مذاهب رسمی و این<br />
جهانی )ایدئولوژیهای مدرن( است. سوم اینکه لیبرالیسم<br />
نه مدعی تحقق بخشیدن سریع اهداف خود است و نه<br />
توانایی آن را دارد. تحقق اهدافی چون تأمین کرامت<br />
انسانی، دادن فرصتهای برابر و حقوق یکسان به افراد<br />
جامعه و مبارزه با عوارض ناخواسته نظام لیبرالی، در کوتاه<br />
مدت ناممکن است.<br />
بودون بر آن است که مخالفت آشکار روشنفکران با<br />
لیبرالیسم، نه تنها به تصحیح خطاهای نظام لیبرالی<br />
نینجامید، بلکه بر کمبودها و ضعفهای آن افزوده است.<br />
برای نمونه میتوان به جدل در باب نظام آموزشی اشاره<br />
کرد که روشنفکران با افشای نابرابری در آموزش تنها<br />
به تضعیف نظام آموزشی کمک کردند. ادعای مدرسه<br />
واحد، طوالنی کردن درسهای مشترک، نظریه مدرسه<br />
همچون مکان زندگی، به هیج وجه به کاهش نابرابرایها<br />
نینجامید، بلکه باعث رشد و گسترش بیسوادی و ظهور<br />
خشونت در نظام آموزشی شد.<br />
کتاب با بازگشت به آدام اسمیت و تعریف »نقشه راه« پایان<br />
می پذیرد. اسمیت در نوشته خود تعریفی از لیبرالیسم به<br />
دست میدهد که با داوریها و پیشداوریهای ما هیچ<br />
گونه همخوانی ندارد: »حاکم سه وظیفه دارد: نخست دفاع<br />
از جامعه در برابر هرعمل خشونت آمیز، و یا اشغال کشور از<br />
سوی دیگر کشورهای مستقل؛ دوم حمایتِ حداکثری از هر<br />
عضو جامعه در برابر بیعدالتی و فشار و سرکوب از سوی<br />
هر عضو دیگر جامعه و به بیان دیگر استقرار عدالت؛<br />
سوم ایجاد و اداره خدمات عمومی و برخی نهادهای الزم<br />
برای اجتماع که تعادل میان خرج و دخل آنها فراتر از<br />
توان افراد خصوصی است )و به این دلیل ارایه آن خدمات<br />
منحصرا از دولت بر میآید(«.<br />
بودون بر آن است این وظیفه سوم دولت، از چارچوبهای<br />
کلیشهای و تصورات ساده دالنه از لیبرالیسم بسیار دور است.<br />
کوتاه سخن آنکه تاش کانونی بودون در این کتاب<br />
نقد نظریههای عام و پاسخهای کلی برای حل مسائل<br />
مشخص جامعه امروز غربی است و برای دفاع از مدعای<br />
خود نمونههای بسیاری در این کتاب عرضه میکند.<br />
در چند سالی که از انتشار این کتاب میگذرد، بحث<br />
و نقد نظریات لیبرالی همچنان ادامه یافته و بحران مالی<br />
2009-2007 و عوارض گسترده آن سبب روی آوردن بخشی<br />
از جامعه به نظریات چپ شده است. گرچه مارکسیسم<br />
رسمی جاذبه خود را از دست داده، هنوز برخی از نظریه<br />
پردازادن چپ در غرب و نیز جامعه ما از ارج و منزلتی<br />
برخوردارند و اقبال محیطهای روشنفکری ما از متفکران<br />
پست مدرن و برخی روشنفکران چپ مانند ژیژک ، ژاک<br />
رانسیر و آلن بادیو نیازمند تحلیلی جامعه شناختی است.<br />
22
آیا میتوان رخداد مهاجرت گسترده میلیونها ایرانی پس از انقالب 57 را نوعی قوم<br />
پراکندگی یا دیاسپورای ایرانی دانست؟ اگر پاسخ منفی است چرا و اگر مثبت است این<br />
دیاسپورا چه ویژگیهایی دارد و با سرزمین مادری چه نسبتهایی برقرار کرده است؟<br />
پاسخ به این پرسشها نیازمند مرور گزارههایی گوناگون در حوزههایی پراکنده است.<br />
برخی از این گزارهها را پی میگیریم:<br />
به گزارش صندوق بینالمللی پول ایران بین 91 کشور<br />
درحال توسعه رتبه نخست مهاجرت نخبگان را دارد. براساس<br />
گزارش این نهاد ساالنه 150 تا 180 هزار ایرانی تحصیلکرده<br />
برای خروج از کشور اقدام میکنند. گفتنی است برابر برخی<br />
گزارشها حتی بسیاری از فرزندان مسئوالن ارشد کشور هم<br />
که برای ادامه تحصیل به خارج از ایران رفتهاند عالقهای به<br />
بازگشت ندارند. سایت »جوان آنالین« گزارش کرده سه هزار<br />
نفر از فرزندان مقامات ایرانی که در کشورهای خارجی مشغول<br />
به تحصیل هستند نمیخواهند به ایران برگردند.<br />
حاصل آنچه گفته شد این است که اگر بخواهیم موج مهاجرت<br />
ایرانیان پس از انقالب را دیاسپورا بنامیم باید بگوییم با یک<br />
دیاسپورای جوان و همچنان در حال شکلگیری روبرو هستیم.<br />
27<br />
داریم درباره یک جامعه دست کم پنج میلیون نفری حرف میزنیم. در برخی آمار ایرانیان خارج از<br />
وطن تا هشت میلیون نفر هم برآورد شده است. آمارها در این باره مغشوش است. سازمان ثبت<br />
احوال ایران میگوید کسانی که کماکان ایرانی تلقی میشوند اما خارج از ایران زندگی میکنند<br />
بین چهار تا شش میلیون نفرند. این آمار بیشتر مهاجران پیش از انقالب 57 را در بر نمیگیرد.<br />
بنابراین شمار ایرانی تباران در خارج از کشور بیگمان بیشتر است. اما این نوشته بر مهاجرت<br />
پس از انقالب تمرکز دارد. پس آمار سازمان ثبت احوال را مالک قرار میدهیم. برابر این آمار<br />
ایرانیان مهاجر عمدتا در 22 کشور سکونت دارند. آمریکا با پذیرش حدود یک میلیون و چهارصد<br />
هزار مهاجر ایرانی دومین کشور ایرانی نشین جهان بعد از خود ایران است. امارات عربی متحده<br />
هم تقریبا پذیرای 800 هزار ایرانی تبار است. انگلستان و کانادا با هر کدام 410 هزار، آلمان با<br />
200 هزار، فرانسه با 155 هزار و سوئد با 110 هزار نفر در ردههای بعدی قرار دارند.<br />
اما نکته مهمتر درباره آمار مهاجران ایرانی، روند فزاینده آن است؛ افزایشی که بیشتر دانش<br />
آموختگان ایرانی میشود.<br />
تفکیک بین این دو دشوار است. دیاسپورا با مهاجرت شکل میگیرد ولی هر موج<br />
مهاجرتی دیاسپورا نیست و چنین نیست که هر مهاجر عضو یک دیاسپورا شمرده شود.<br />
جغرافیدانها برای تفکیک کوچ، آوارگی و مهاجرت معموال از این تعابیر استفاده میکنند:<br />
کوچنده کسی است که لزوما و بیگمان بازمیگردد و میداند چه زمان برخواهد گشت.<br />
هر کسی که برنامه دارد برای برگشت به مبدأ سفرش برنامه دارد، کوچنده است و نه<br />
مهاجر. آواره نه مبدأ دارد و نه مقصد. هیچ قصدی برای برگشتن به هیچ مبدأ مشخصی<br />
ندارد و به واقع مقصد مشخصی هم ندارد. کولیان در این گروه رده بندی میشوند.<br />
مهاجران البته مبدأ مشخصی دارند، اما معموال برنامه مشخصی برای بازگشت ندارند، یا<br />
اینکه عجالتا برنامه آنها بازگشتن نیست.<br />
26
29<br />
دیاسپورا کجای این تقسیمبندی است؟ ویلیام سفران به<br />
منظور متمایزکردن دیاسپورا از سایر جمعیتهای مهاجر،<br />
دستکم شش ویژگی برشمرده است: ۱- وجود خاطرههای<br />
مشترک و جمعی از سرزمین مادری؛ ۲- خانه مادری را تنها<br />
خانه واقعی پنداشتن؛ ۳- داشتن رؤیای بازگشتنهایی به<br />
سرزمین مادری؛ ۴- هنوز متعهد به آبادی و بهبودی و<br />
توسعه سرزمین مادری بودن؛ ۵- تالش برای بهبود و آبادی<br />
سرزمین مادری؛ ۶- وجود نقطهای در سرزمین مادری که<br />
بتواند منبع هویتبخش برای آنها باشد. در تعریف نهایی،<br />
دیاسپورا به گروه مهاجرانی اطالق میشود که از راهدور<br />
همچنان درگیر مسایل داخلی سرزمین مادری خویشاند<br />
و در همان راستا فعالیت میکنند و تأثیرگذاری دارند. بر<br />
این اساس ایرانیان مهاجری که پیوندها و روابط خود با<br />
سرزمین مادری را به طور کامل قطع کردهاند مشمول<br />
مفهوم دیاسپورا نمیشوند.<br />
تعریف دیگری در جغرافیای سیاسی اقلیتهای مهاجر را<br />
به دو گروه تقسیم میکند: قهرمانان و مغلوبها. قهرمانان<br />
به اقلیتی گفته میشود که اوال پشتیبان و همگرا بوده و<br />
روابط هم افزا دارند و دوم اینکه ممکن است بخشی از<br />
درآمد خود را به سرزمین مادری اختصاص داده و یا صرف<br />
بازگشت به آن کنند. یهودیان و چینیها اغلب نمونههایی<br />
از این گونه اقلیتهای مهاجر تلقی میشوند. مغلوبها<br />
مهاجرانی هستند که نه فقط نسبت به سرزمین مبدأ<br />
دلبسته نیستند، بلکه حتی عالقه ندارند با دیگر مهاجران<br />
هممیهن خود مرتبط باشند. اینان بیشتر خوش دارند که<br />
با جامعه میزبان در ارتباط باشند. تسری دادن دیاسپورا به<br />
گروه دوم دشوار است و به نظر میرسد این اصطالح بیشتر<br />
قابل انطباق به گروه اول است. توجه کنیم که نخستین<br />
بار دیاسپورا به یونانیانی اطالق شد که با سکونت در<br />
سرزمینهای تازه فتح شده، موجب تثبیت تسخیر آنها<br />
میشدند. دیگر دیاسپورهای مشهور، همچون دیاسپوراهای<br />
یهودی و چینی و مجاری و آلبانیایی و ارمنی نیز بیش و کم<br />
به همین تاثیرگذاری بر سرزمین مادری شناخته میشوند.<br />
از این نظر شاید کسانی باشند که با اشاره به واگرایی<br />
شدید در قشری از مهاجران ایرانی اصال آنها را مصداق<br />
مفهوم دیاسپورا ندانند؛ یا برعکس اصرار بر سرمایه نمادین<br />
یا آیکونوگرافیکی همچون میراث باستانی ایران را در میان<br />
شماری از ایرانیان مهاجر، همچون نسل اول مهاجران مقیم<br />
لسآنجلس، نمونهای از یک زیست دیاسپورایی بنامند.<br />
دیاسپورا یعنی قوم پراکندگی، اما هر دیاسپورایی لزوما<br />
بر مبنای مهاجرت گسترده یک قوم شکل نمیگیرد.<br />
دیاسپورا افزون بر نژاد و فرهنگ میتواند محور اقتصادی،<br />
دینی و سیاسی داشته، یا حتی فقط بر مدار زبان مشترک<br />
شکل بگیرد. در عین حال هر کدام از این مؤلفهها<br />
میتواند مانع همبستگی یک جامعه مهاجر و تبدیل آن<br />
به یک دیاسپورای فعال باشد. ایرانیان یک شهر فرضی در<br />
اسکاندیناوی را در نظر بگیرید. بسیار دشوار است که یک<br />
دانشآموخته نخبه که به تازگی برای به دست آوردن<br />
شغلی مناسب مهاجرت کرده، یک فعال سیاسی برانداز،<br />
یک ایرانی بهایی و یک فعال حقوق اقوام ایرانی را حتی<br />
در یک مهمانی دور هم جمع کرد. میتوان گفت اساسا<br />
دیاسپورای بهاییان ایرانی و یا دیاسپورای کردها مفهومی<br />
دقیقتر از دیاسپورای ایرانی است. واگرایی ایرانیان مهاجر<br />
البته تنها منشأ سیاسی یا مذهبی ندارد. بخشی از آن<br />
بیگمان حاصل تالش و برنامهریزی حکومت ایران است.<br />
یک نمونه اینکه غالب ایرانیان مهاجر نمیخواهند راه<br />
برگشت را بر خود ببندند و به همین خاطر ارتباط با<br />
دیگر ایرانیان را به روابط شغلی و دوستانه فرو میکاهند<br />
و از هر رابطه و کنش دارای شائبه فعالیت سیاسی دوری<br />
میکنند. اگر هم ایرانیان مهاجر را دیاسپورا بنامیم بیشتر<br />
مشمول قاعده »دیاسپورای قلمروزدایی شده« هستند؛ زیرا<br />
برای بسیاری از آنان هویت سیاسی و دینی پررنگتر از<br />
هویت ملی و قومی است. اینکه مثال اقلیت بهایی شدیدا<br />
بر هویت دینی خود پافشاری کند البته قابل درک است.<br />
اما در میان ایرانیان مهاجر حتی نگره سیاسی چپ که<br />
قاعدتا دلیلی ندارد در تقابل با مفهوم ملیت و میهن<br />
دوستی باشد، غالبا در ستیز با هر چیزی است که مفهوم<br />
ملی دارد. هفتم آبان 1395هزاران ایرانی در پاسارگاد اجتماع<br />
و تظاهرات کردند. جستجو در وبسایتهای خبری و تحلیلی<br />
منتسب به گروههای چپ نشان میدهد که عمدتا<br />
شعارهای ضد عرب آن تظاهرات در این سایتها بازتاب<br />
یافته است. نشانهایی وجود ندارد که میهندوستی لزوما<br />
به معنای فاشیسم باشد و یا اینکه لزوما چپهای جهان<br />
با فعالیتهای ضد وطندوستی شناخته شوند، اما دست<br />
کم در جلوه رسانهای، چپ ایرانی به صورت پررنگ علیه<br />
هر آن چیزی است که نسبتی با وطن دوستی و ایران<br />
دارد. آن روی دیگر سکه ملیگراهای مهاجری است که به<br />
شدت اسالم ستیزند؛ یا گروههای قومیتگرا که ظاهرا<br />
مقصر نقض حقوق اقوام را نه ساختار سیاسی کشور، بلکه<br />
اقتضائات نژادی و اجتماعی اکثریت جمعیت ایران میدانند.<br />
آیا این مقدمات توانست مشخص کند پدیده مهاجرت<br />
پنج میلیون ایرانی پس از انقالب را میتوان دیاسپورا<br />
نامید؟ نه، هرگز. این مقدمات پراکنده عمال ذهن را درباره<br />
وضعیت بزرگترین قوم پراکندگی ثبت شده در تاریخ<br />
ایران نابسامانتر میکند. در عین حال نشان میدهد<br />
که این موضوع چه میزان شایسته تحقیق و بررسی<br />
درباره ایران معاصر است. در پاسخ به این پرسش که<br />
برای نجات از یک حکومت نادلخواه چه باید کرد، گفته<br />
شده که همان کاری که هنگام شیوع طاعون باید انجام<br />
داد: فرار به دورترین سرزمین ممکن. در نهایت میتوان<br />
همه این بحثها را به سیاست تقلیل داد. پنج میلیون<br />
ایرانی از حکومتی نادلخواه به دورترین سرزمینهای<br />
جهان گریختهاند )لسآنجلس تقریبا دورترین نقطه جهان<br />
از تهران است، درست در آن سوی کره زمین(. اما همه<br />
ماجرا سیاست نیست. دیاسپورای ایرانی بازتاب دهنده چند<br />
الیه بودن و تنوع تاریخی، دینی، سیاسی و فرهنگی جامعه<br />
ایرانی است. هویت ایرانی مهمترین سرمایه نمادین این<br />
دیاسپورا ست. اما آشکارا از درون و بیرون دیاسپورای ایرانی<br />
به این هویت حمله میشود. شاید هم موضوع به واسطه<br />
مقیاس زمانی آن پیچیده شده است. گریز هنوز ادامه دارد.<br />
دیاسپورا هنوز شکل نگرفته. به این پدیده باید خارج از<br />
مقیاس زمان و رسانه نگریست. شمار اندکی از ایرانیان<br />
مهاجر رسانه دارند. عمده دادههای ما درباره مهاجران از<br />
رسانههای دولتی ایران یا رسانههایی متمایل به حکومت<br />
ایران به دست میآید. همه این مقدمات میگوید که<br />
باید جامعه مهاجران ایرانی را بیشتر و بهتر بشناسیم.<br />
ناصر کرمی
31<br />
و<br />
زیست محیط فیزیک ارشد کارشناس ایتالیا<br />
در تورین دانشگاه از تجدیدپذیر انرژیهای زیست<br />
محیط حوزهی در فعال و روزنامهنگار زنان<br />
و کشور<br />
اقتصادی و سیاسی وضعیت تأثیر بررسی است. مهم بسیار منظر چند از ایرانی مهاجران از درست آمار داشتن اینکه<br />
تحلیل و مهاجرت موج افزایش و کاهش در ایران سیاسی و اجتماعی تغییرات نقش مهاجران، تصمیم بر مقصد است.<br />
وابسته اعتماد قابل آمارهای وجود به میکنند، ترک را ایران دالیلی چه با و کسانی چه و<br />
رفاه میزان روند تغییر تحلیل به میتواند مهاجرت، انگیزه و اقتصادی توان سن، جنسیت، تفکیک به مهاجران آمار به<br />
است. دادهها این به اعتماد قابل دسترسی مهم موضوع اما کند. کمک شهروندی حقوق احقاق و اجتماعی آزادیهای مهاجران،<br />
همکاری و اعتماد عدم جزئیات، به دسترسی دشواری و مهاجران پراکندگی امنیتی، دالیل جمله از گوناگون علل اولویت<br />
همچنین کاردان، آمارگران و پژوهشی کارآمد نهادهای فقدان اطالعات، به دسترسی در قانونی محدودیتهای صورت<br />
به مهاجران به مربوط دادههای موارد بیشتر در دارو، و غذا و امنیت مانند اولیه نیازهای به رسیدگی و سازماندهی میشوند.<br />
ذخیره و تهیه قارهای، یا و جهانی و کلی بسیار هیچ<br />
تاکنون واقع در است. دسترس از دور نیز ایرانی مهاجران جامعه درباره جزیی و مشخص آمارهای اساس، همین بر ثبت<br />
شده دستهبندی و منظم صورت به میشود، برآورده نفر میلیون شش تا دو از که جمع این از اعتمادی قابل آمار است.<br />
نشده مهاجر<br />
ایرانیان درباره موجود دادههای گردآوری آهنگ به ابتدایی پژوهشی برآمده شماست مطالعه دستان در که آنچه به<br />
همگان توجه جلب برای باشد گامی میتواند اما نیست، موضوع از جامع تصویری دادن پی در مطالعه این است. این<br />
بعدی مراحل انجام با میبریم امید حوزه. این در دادههای علمی طبقهبندی و آمارها روشمند گردآوری اهمیت فراهم<br />
مرتبط تحقیقات برای استواری اساس و بنمایه قلمرو، وبسایت در آن دستآوردهای تدریجی انتشار و پژوهش این<br />
به نیل در گرامی پژوهشگران همکاری و ایرانی انجمنهای یاری و پژوهشی نهادهای پشتیبانی که است آشکار شود. است.<br />
اثربخش و کارآ بسی هدف مشترکی<br />
وجوه با بیشتر که زمانی بازهی ,اما )نمودار١-١( موجودند ۲۰۱۵ ۱۹۵۵تا سال از امار زمانی بازه مطالعه این در مسائل<br />
مهاجرت اصلی دلیل که است آن دوره این سالهای همسانیهای از . ۲۰۱۵ تا است ۱۹۸۰ از است تامل قابل جنگ<br />
انتهای سالهای از بخشی جز به پزشكی نیازهای از ناشی مثال مهاجرتهای و است بوده اجتماعی سیاسی- از<br />
بیشتر کشور از ایرانیان مهاجرت که است آن دهه چهار این اشتراک وجه دیگر بودهاند. کمتر , عراق و ایران میان به<br />
نفر ١٢٠٠٠هزار داده، رخ ایران به مهاجران بازگشت بیشترین که ۲۰۰۰ سال در }۱{. است بوده کشور به آنان بازگشت تعداد<br />
به توجه با كه بوده درمان به نیاز مهاجرتها اصلی دلیل جنگ، آغازین سالهای در کردهاند. مهاجرت کشور و زندان از دیدگان آسیب یا و خانوادهها , بازماندگان همینطور . است توضیح قابل جنگ معلوالن و مجروحان فراوان انقالب(<br />
از پیش فعال احزاب )بازماندگان شصت دههی در حکومت با سیاسی اختالفات دالیل با سنگین مجازاتهای و محدودیتها , خارج به ایرانیان کوچ دلیل مهمترین ٢٠٠٠ سال تا ١٩٩٥ سال از میانی, سال پنج در آن از پس و , خاتمی آقای جمهوری ریاست دورهی با همزمان میرسد نظر به چه, گر است اجتماعی و سیاسی ممنوعیتهای آنکه<br />
وجود با . بازگردند ایران به امنیت احساس با یا و شوند خارج کشور از که داشتند را این امکان بیشتری تعداد تغییری<br />
مهاجران جمعیت در ۸۸ سال برانگیز چالش انتخابات از بعد حوادث علت ۲۰۱۵به ابتدای تا ۲۰۱۰ درسالهای پیک<br />
این از قبل دورهی با تقریبن نیز اخیر سال پانزده در مهاجرت موج , مجموع در گفت میتوان اما است شده ثبت با<br />
اجتماعی« و سیاسی »دالیل از اختصار رعایت برای نوشته این در پس این از . است برابر ٢٠٠٠( تا ١٩٩٥ ( مهاجرت در<br />
اجتماعی ناهنجار شرایط که است آن جایگزینی این مهمتر و دیگر دلیل البته میکنیم. یاد سیاسی« »دالیل عبارت توجهی<br />
قابل تعداد دلیل كه ایرانی نژادهای و اقوام مذهبی، و جنسی اقلیتهای بر فشار و محدودیت اعمال مانند ایران- اجتماعی<br />
نابسامانیهای پس دارد. ریشه قوانین بودن تبعیضآمیز و نقص و سیاسی مشکالت در نیز است- مهاجرتها از مهاجران<br />
جمعیت ، اخیر سال چهل در میدهند نشان اعداد مجموع در . کرد تأویل سیاسی مشکالت به میتوان نیز را است.<br />
بوده نفر میلیون یك ساالنه میانگین و یکسان تقریبا ایرانی بر<br />
مهاجران آمار }۳{، آرشیو اسناد از بخشی در است. مهم نیز آنان }۲{ سن و جنسیت مهاجران، جمعیتی مطالعه در کردهاند،<br />
مهاجرت نفر هزار ٦٥٠ حدود ١٩٩٠ سال در ۲-١( )نمودار اساس بر است. شده بررسی جنسیت و سن اساس با<br />
سال ٢٩ تا ٢٠ سنی رده در توجهی قابل جمعیتی اختالف جنسیت، از فارغ است. سال ٢٤ تا ٢٠ آنان بیشتر سن که كشور<br />
از خارج به خانواده، تشكیل و تحصیل و كار آماده جوان نیروی مهاجرت معنای به دارد. وجود باالتر سنی ردهی است.<br />
با<br />
مهاجر مردان و زنان تفاوت و سنی بازه مهاجران، جمعیت كاهش بهرغم ٢٠٠٠ سال در میدهد نشان ۳-١( )نمودار یكنواخت<br />
تقریبا ساله ٣٩ تا ٢٠ مهاجران جمعیت ٢٠١٣ سال در اما است. همسان کمابیش ١٩٩٠ سال در آنان وضعیت رد که باشد آن نشانه میتواند همچنین باشد. خانوادگی مهاجرتهای نشانه میتواند موضوع این ٤-١(. )نمودار است همین<br />
زدهاند. صدمه گستردهتری سنین در افراد به یافته افزایش قضایی و قانونی مشكالت پیش، دوره دو با مقایسه فعالیتهای<br />
مثال طور به فردی كه معنا بدین است؛ افراد سیاسی و اجتماعی مشكالت شدن طوالنی نشانه طور اواخر<br />
در وی مشكالت اما کرده، آغاز سال( پنج و بیست زیر سنی میانگین )با دانشجویی دوران در را خود روزنامهنگاری میكند.<br />
وادار تأخیر با و هنگام دیر مهاجرتی به را او نهایتن که مشكالتی دارد؛ ادامه همچنان زندگی سوم دهه مهاجرت<br />
انگیزه و اقتصادی وضعیت تحصیالت، میزان سیاسی، وابستگیهای اجتماعی، لحاظ به مهاجر گروههای معموال شده<br />
انجام سرشماری اساس بر که ٥-١( )نمودار نیستند. مستثنی امر این از نیز كشور از خارج ایرانیان نیستند. همگن کشورها<br />
این میدهد. نشان را مقصد كشور ده در ایرانی مهاجران شده متولد نسل پراكندگی شده، تهیه ٢٠٠٦ سال در كیفیت<br />
میدهند. نشان را مهاجر ایرانیان ولد و زاد بیشترین محل است( نشده لحاظ آن در تركیه كشور سرشماری )البته ایرانیان<br />
آمار با لزوما , جمعیت پراکندگی و تراکم این البته است. توجه قابل كشورها این اجتماعی آزادی و رفاه و اقتصادی بین<br />
در زبانان، فارسی فراوان تعداد بهرغم این، بر افزون نیست. منطبق پذیر مهاجر كشورهای در پناهندگی متقاضی بهاییان،<br />
نیز مذهبی لحاظ به كردها. البته آذریها، تركمنها، دارد: وجود چشمگیری زبانی و قومی تنوع مهاجر ایرانیان هستند.<br />
مهاجر ایرانیان از مالحظهای قابل درصد شیعیان از پس ، ارمنیها و مذهب سنی كردهای و زرتشتیان مسیحیان، شده<br />
متولد متفاوت نسلهای جمله از ( آمریکایی ایرانی- جامعه که است زده تخمین آمریكا متحده ایاالت آمار اداره تعداد<br />
جایگزین، آماری مدلهای و روش از استفاده با شده انجام بررسیهای اما است. نفر ٣٣٠٠٠٠ ) متحده ایاالت در مهاجران<br />
آمار برآنند گروهی البته است. كرده برآورد نفر میلیون نیم و یك تا ٦٩١٠٠٠ را ایرانیتبار آمریکاییهای واقعی آمار<br />
نتیجتا و نمیكنند بیان خود درباره دقیقی اطالعات سرشماریها در ایرانیتبارها بیشتر زیرا است؛ این از بیش بر<br />
افزون هستند. ساكن کالیفرنیا ایالت در ایرانیتبار آمریکاییهای بیشتر هستند. افراد این واقعی تعداد از كمتر رسمی مهاجران<br />
از بسیاری اما میكنند. زندگی آمریكا در كه است سال پنج و بیست از بیش آمریكاییها ایرانی- چهارم یک قوانین<br />
اساس بر آنان بیشتر است گفتنی شدهاند. پذیرفته کشور آن در ۲۰۰۱ و ۱۹۹۶ سالهای بین کانادا در ایرانی به<br />
- پناهندگی تقاضای طریق از نه و - اشتغال و تحصیل ویزاهای طریق از و كانادا پذیری مهاجر دشوار چندان نه ایرانیان<br />
٢٠٠٠ تا ١٩٩٠ از جهانی، بانك آمار برابر شدند. ماندگار آنجا زندگی، شرایط تثبیت با و كردند مهاجرت كانادا ایرانیان<br />
استفاده نشانه وضعیت این داشتهاند. كشور این در كار تولید و اشتغالزایی در درصدی ١٢ سهمی كانادا، مهاجر در<br />
زندگی جدید شرایط یافتن برای راه این ترجیح و است؛ کانادا در اقتصادی گذاری سرمایه با مهاجرت تسهیالت از را<br />
اروپا اتحادیه به مهاجرت الگویی مهم تفاوت که موضوعی پناهندگی, پذیرش و تقاضا مسیر دشواریهای با مقایسه و هزینه , ایران در دفتر این نبود و ایران همسایهی کشورهای در کانادا سفارت دفاتر محدودیت چند هر میکند. روشن مهاجرین<br />
ورود جامع جمعیت کاهش باعث هم کانادا به گذاری سرمایه و تحصیل و کار اهداف با مهاجرتی سفر زیاد زمان است.<br />
شده اخیر سالهای در کانادا به ایرانی در<br />
شده منتشر آمار است. آمریکا به مهاجرت در الگو, تغییر خط همین شباهت و تکرار دیگر توجه قابل و مهم موضوع آمار<br />
این میدهد. نشان ملیتها دیگر با مقایسه در را ایرانی مهاجر دانشجویان جمعیت واشنگتن دانشگاه رسمی سایت تفاوت<br />
بیانگر میتواند هم و میدهد توضیح را موقت( یا و دائم شكل به ( را آمریكا ساكن ایرانیان فراوان جمعیت هم .<br />
باشد. امریکا به ایرانیان مهاجرت الگوی تقاضای<br />
با مهاجران بیشتر مقصد میدهد نشان آمار است. مهاجران مقصد مطالعه، این تكمیل برای الزم داده دیگر 1-٣(,<br />
)نمودار است آلمان شوند، پناهندگی گرفتن به موفق و کرده سپری را فرایند این توانستهاند که پناهندگی 30
)4-1(<br />
زمانی<br />
بازهی در یعنی ( است شده منتشر ٢٠٠٢ سال ابتدای از آمار امنیتی دالیل به مقامات، توضیح طبق چند هر است(.<br />
موجود دسترس در امار کشورها بقیه به نسبت کوتاهتری سپس<br />
٣-٣( )جدول و ٢-٣( )جدول اندک( اختاف )با سوئد و آمریكا متحده ایالت ترتیب به مهاجران بعدی مقصدهای بعدی<br />
مقصد پنج ترتیب این به هستند. سوئد( از داری معنا فاصله با )اما ۵-٣( )جدول كانادا و ۴-٣( )جدول انگلیس میشود.<br />
كامل آلمان از بعد پناهندگی متقاضی ایرانیان وجود<br />
عددی نقص آن آمار از بخشی در كه آلمان كشور استثنای به ( زمان واحد در پناهندگان موج تغییرات بررسی بدون<br />
سفرهای امكان با متناسب یا و ایران در سیاسی تغییرات و تاریخی موقعیتهای نسبت به میدهد نشان دارد( تغییر<br />
نمودارها جمعیتی رفتار كشور، هر در پناهندگی پذیرش قوانین تغییر براساس احتمالن نیز و هویت اوراق و پاسپورت تغییر<br />
٧٠٠٠ تا ٥٠٠٠ بین میانگین طور به 2010 سال از پیش تا كانادا در پناهندگان جمعیت مثال طور به میكند. گفته<br />
که همانطور موضوع این میرسد. حد کمترین به گذشته سال آنكه تا مییابد. كاهش آن از پس و است كرده سفر<br />
دشواری كار، و تحصیلی ویزاهای انواع با كانادا در اقامت و سفر آسانی باشد: داشته بستگی عوامل این به شاید شد تعداد<br />
که كشورهایی )یعنی یونان و تركیه در ملل سازمان دفاتر پاسخگویی كندی كانادا، به مدرك بدون و قانونی غیر پناهندگی.<br />
متقاضیان به میكنند( دریافت را كانادا به سفر و پرواز مجوز آنجا در سیاسی پناهندگان از زیادی سیاسی<br />
پناهندگان میانگین با است؛ بوده ایرانی سیاسی پناهندگان بیشترین میزبان انگلیس ٢٠١٥ سال در دیگر سوی از و<br />
سوئد اما است. چشمگیری رقم ایرانی، پناهندگان آمارکلی با مقایسه در كه است سال در نفر هزار دوازده تا ده , ایرانی ایران،<br />
در اجتماعی مشكات و سیاسی زندانیان كشتار بحران سالهای تا جنگ ابتدای سالهای در آمریكا متحده ایاالت موجی<br />
بهرغم نیز آمریكا در روند این است. نزولی سوئد مورد در آمار این كردهاند. میزبانی را ایرانی پناهندگان بیشترین است.<br />
كاهش به رو مجموع در , ٢٠٠٦ تا ٢٠٠٠ سالهای در افزایشی از<br />
پناهندگان دیگر گسترده موج و پناهندگی درخواست تایید در كشورها اولویتبندی قوانین، تغییر سوئد، مورد در باشد.<br />
اخیر سالهای در ایرانی پناهندگان جمعیت كاهش دالیل از میتواند افغانستان و عراق و سوریه چون کشورهایی مهاجرت<br />
دالیل و مهاجران موج تغییر نیز و ایران تحوالت نشیب و فراز تمام وجود با میكنند بیان همچنین آمارها در<br />
كه است باال آمار همین است. ایرانی مهاجر هزار ٢٠ تا ١٥ پذیرای سالیانه میانگین طور به همواره آلمان آنها، عنوان<br />
با ملل سازمان پناهندگان کمیساری دفتر در که ایرانی مهاجران درصد ٣٣.١٨ ٦-٣( )جدول میدهد نشان نهایت ود این بودن فرهنگی چند و آمریكا و كانادا وسعت بهرغم میكنند. زندگی آلمان در شدهاند، ثبت پناهندگی متقاضی ١٩.٧٥<br />
با امریكا متحده ایاالت بعد ردههای در است. ایرانی مهاجران بیشترین میزبان اروپا قلب در آلمان پهناور، كشور متقاضیان<br />
اساس بر آمار این واقع در داشت نظر در باید دارند. قرار سوم و دوم رتبه در درصد ١٣.٧٢ با انگلیس و درصد میکنند.<br />
زندگی ایران غیر کشوری در ایرانی ملیت با که افرادی نه است شده ثبت پناهندگی 33<br />
)۲-1(<br />
)۲-1(<br />
تاثیر<br />
نمیشود و هستند ایرانی پناهندگان از توجهی قابل بخش نیز خاصی دین یا و مذهب به اعتقاد دالیل با مهاجران انگاشت.<br />
نادیده را آمار بر آنان فرهنگ<br />
و تاریخ از مهمی بخش همواره مذهبی اقلیتهای حال، این با هستند؛ مسلمان ایرانیان درصد ٩٥ از بیش در<br />
مذهب و عقیده آزادی فقدان از ناشی بیشتر كه ( مذهبی اقلیتهای مهاجرت از دقیقی آمار بودهاند. زمین ایران گواه<br />
میتواند مختلف سالهای طی در ایران در آنان جمعیتی آمار به مقایسهای نگاهی اما ندارد، وجود است( ایران در<br />
را موضوع این )4-1( World Religion ازDatabase نقل به ، باشد ایران از آنان از زیادی جمعیت خروج بر استواری علت<br />
مهمترین ندارد. وجود مذهبی مهاجران از منسجمی و دقیق آمار دلیل چند به است. مشهود ایران مسیحیان مورد سیاسى<br />
پناهندگی مصداق باشد پناهندگی تقاضای طریق از مهاجرت نوع این اگر این بر عاوه است؛ امنیتی شرایط زا ناشی مهاجرتهای بیشتر دیگر سوی از میگیرد. جا مجموعهها زیر این از یكی در و میشود تعریف اجتماعی یا و برنامهریزی دنیا سراسر در مذهب، و دین همان فعال مذهبی گروههای وسیله به عقیدتی، محدودیتهای و مشكات موارد،<br />
بیشتر در هستند، دولتی غیر انجمنهای آمریكا و اروپایی كشورهای در گروهها این كه آنجا از و میشوند حمایت كوچیده<br />
زرتشتیان از است: زیاد بسیار نیز مهاجران از گروه این پراكندگی البته نیستند. مکلف سالیانه دقیق آمار نشر به زیرگروههای<br />
از نیز مذهبی گروههای خود طرفی از آمریكا. و اروپا به كوچیده بهائیان و مسیحیان تا گرفته هند به میكند.<br />
مشكلتر را آماری جزئیات به دسترسی نیز موضوع این كه شدهاند تشكیل كوچكتری اقلیتی مهاجران<br />
جمعیتی درصد اینکه بر افزون جمعیت پراکندگی نمودارهای و آمارها این گفت میتوان نهایی بندی جمع در پناهندگان<br />
میکند روشن )3-6(، میدهد نشان هستند، اروپا اتحادیه اعضای عمدتا كه را مختلف كشورهای در ایرانی ملل،<br />
سازمان پناهندگان عالی كمیساری دفتر از عربی متحده امارات و استرالیا تا گرفته ایتالیا و یونان و اسپانیا از ایرانی كردهاند.<br />
پناهندگی تقاضای اجتماعی،<br />
برابری تکمیلی، تحصیات زندگی، شرایط بهبود برای كه است ایرانی جوان مهاجران موج نشانگر آمار این مینوردند.<br />
در آن، بدون یا قانونی مدارک با را مرزها مذهب و بیان آزادی حق 32
جمعیت ایرانیان مهاجر به مقاصد متفاوت بر اساس سن و جنسیت, رفرنس:<br />
Part I. Global legal instruments related to international migration<br />
)۱-۲(<br />
)نمودار١-٢(<br />
جمعیت مهاجران ایرانی به مقاصد مختلف با تفکیک دالیل مهاجرت در بازه ی زمانی 1955 تا 2015 که این اطالعات<br />
در ابتدای سال 2016 به روز رسانی شده است.<br />
برخی اصطالحات concern( )UNHCR’s population of<br />
Returned refuges<br />
مطابق تعریف استاندارد سازمان ملل ، مهاجرانی كه عزت و میل خود و البته با حفظ مراتب امنیت به كشور خود باز<br />
میگردند.<br />
)۱-۳(<br />
35<br />
Refugees:<br />
شامل افرادی است که تحت کنوانسیون 1951 تقاضای پناهندگی خود را اعالام کرده اند و شامل حمایت و بهره گیری<br />
از امکانات و حفاظت جانی کشور مبدا قرار میگیرند.<br />
Asylum-seekers:<br />
are individuals who have sought international protection and whose claims for refugee status have not yet been<br />
determined, irrespective of when they may have been lodged.<br />
Returned refugees:<br />
are former refugees who have returned to their country of origin spontaneously or in an organised fashion but are<br />
yet to be fully integrated. Such return would normally only take place in conditions of safety and dignity.<br />
Reference:<br />
UNHCR Statics Database, high commissioner for refugees :<br />
http://popstats.unhcr.org/en/overview<br />
34<br />
)۴ص-۱(
United States of America<br />
)3-6(<br />
جمعیت آماری ایرانیان مهاجران که با دالیل مشکالت سیاسی از کشور های مقصد تقاضای پناهندگی کرده اند که بر اساس درصد و به تفکیک<br />
مقصد در بازه ی زمانی مشخص در مورد کشور آلمان امار از سال 2002 ثبت شده بود , و دلیل آن در جایی ازسند ذکر نشده .<br />
Sweden<br />
)به این نمودار در متن ارجاعی ندادم اما میتواند برای نمونه از امار مهاجران جهان از سال 1955 تا پایان سال 2015 قابل توجه باشد. )<br />
نمونه ای از شیوه ارایه مهاجران به تفکیک کشور، سال، دلیل مهاجرت مستند در سایت مربوط به آمار و اسناد.<br />
37<br />
United Kingdom<br />
36<br />
Canada<br />
Germany
39<br />
از سال ۱۹۷۹ تا 1988، سال پایان جنگ ایران و عراق،<br />
دو موج گسترده مهاجران به دالیل سیاسی و اجتماعی<br />
از ایران به کشورهای دیگر رفتند. موج نخست پیش از<br />
سقوط بنیصدر در ژوئن ۱۹۸۱ و موج دوم بعد از آن شکل<br />
گرفت. موج نخست که محدودتر بود شامل زمامداران<br />
بلندپایه پادشاهی پهلوی، آشنایان با فرهنگ غرب و نیز<br />
کارمندان پاکسازی شده بعد از انقالب میشد و موج دوم<br />
را عمدتا انقالبیها، فعاالن سیاسی و روشنفکران مغضوب<br />
حکومت مستقر در دهه 1980 شامل چپگرایان، ملیگرایان<br />
و مجاهدین تشکیل میدادند.<br />
ویژگ ی مش ترک ای ن مهاج ران »ناس ازگاری« ب ا ایدئول وژی<br />
سیاسی حاکم شده بر ایران بود. مخالفت با حاکمیت<br />
مستقر نه تنها وجه مشترک میان این دو دسته از<br />
مهاجران، بلکه »دلیل« خروج آنها از کشور نیز بود. تفاوت<br />
ناراضیان سیاسی و عقیدتی پیش از انقالب با این دو گروه<br />
در همین نکته است. مخالفان سیاسی حکومت پهلوی<br />
بیشتر دانشجویانی بودند که از قضا اکثرا بورسیه همان<br />
دولت بودند. این افراد به لحاظ حقوقی مهاجر نبودند، اما<br />
بسیاری از آنان پس از انقالب، دوباره گروههای سیاسی<br />
خود در خارج از ایران را علیه جمهوری اسالمی ایران<br />
بازسازی کردند. در ۱۹۷۷ حدود ۸۰۰۰۰ دانشجوی ایرانی<br />
خارج از کشور مشغول تحصیل بودند، در حالی که این<br />
میزان در ۱۹۶۳ تنها ۱۸۰۰۰ نفر بود. )یرواند آبراهامیان،<br />
ایران بین دو انقالب، نشر نی، ۱۳۸۰، ص ۵۳۰(<br />
پس از انقالب ۱۹۷۹ شمار افرادی که به دالیل سیاسی<br />
تصمیم گرفتند از کشور خارج شوند افزایش چشمگیری<br />
یافت. برخی از این افراد به طور رسمی پناهنده شدند، زیرا<br />
برای خود در ایران آیندهای نمیدیدند. گروهی نیز، عمدتا<br />
افراد تحصیل کرده و زنان، نیز بدون آنکه فعالیت سیاسی<br />
داشته باشند، نمیتوانستند سبک زندگی تحمیلی حکومت<br />
انقالبی را بپذیرند. بیشتر افرادی که به دالیل سیاسی و<br />
اجتماعی از ایران مهاجرت کردند در کشورهای غربی، شامل<br />
اروپا و آمریکای شمالی ساکن شدند. البته تعداد زیادی<br />
نیز به کشورهای همسایه از جمله ترکیه رفتند، اما از<br />
آنجا چون همسایگان ایران کشورهای پناهندهپذیر نبودند،<br />
بیشتر مهاجران ایرانی به آن کشورها به دالیل اقتصادی و<br />
فرهنگی به آنجا رفتهاند.<br />
در این نوشتار که از »تاثیر بر فضای سیاسی داخل ایران«<br />
صحبت میکنیم، مقصودمان تنها تاثیرگذاری کامال مخالف<br />
با گرایشهای ایدئولوژیک جمهوری اسالمی نیست، بلکه<br />
هرگونه تاثیر، چه موافق چه مخالف با خطمشی کلی<br />
رژیم مستقر در ایران مراد است. بسیاری از ایرانیان مهاجر<br />
به ایران رفت و آمد میکنند و این نشان میدهد تقابل<br />
آشکاری با حکومت ندارند. برخی از این افراد از خانوادههای<br />
رجال دولتی و نظامی حکومت هستند و در نتیجه به<br />
حکومت نزدیکند. اما بسیاری دیگر از افرادی که به ایران<br />
سفر میکنند، و در عین حال میتوان آنان را مهاجر به<br />
معنای عرفی و حقوقی دانست، از افراد عادی جامعهاند<br />
که به دالیل مختلف از ایران خارج شده، کشوری دیگر را<br />
برای اقامت برگزیدهاند. این افراد از لحاظ سلیقه و گرایش<br />
سیاسی تفاوت چندانی با ایرانیان داخل ندارند. بنابراین،<br />
اگر مرادمان از »تاثیر« هرگونه مدخلیت و اعمال نفوذ بر<br />
میدان سیاسی ایران باشد، میتوان گفت این مهاجران به<br />
نحوی معادله عاملیت سیاسی را تغییر میدهند.<br />
برای نمونه در میان مهاجران ایرانی که فعالیت سیاسی<br />
چندانی نمیکنند، برخی پیرو احزاب و گروههای سیاسی<br />
داخلی نظام جمهوری اسالمیاند و چندان به تحول<br />
بنیادی اعتقاد ندارند. دلیل مهاجرت این افراد شاید در<br />
نهایت عاملی مدیریتی- سیاسی داشته باشد، اما آنها<br />
چنین استنتاجی ندارند و اگر هم داشته باشند، ترجیح<br />
میدهند به امکانات درونی و فرصتهای- هرچند<br />
محدود- ایجادشده میان جناحهای مختلف نظام حاکم بر<br />
ایران امید بندند. این گروه از مهاجران را نخبگان اقتصادی،<br />
کارگران، فنساالران و افراد عادی تشکیل میدهند. تاثیر<br />
این گروه بر میدان سیاست ایران تابع عوامل موثر بر<br />
ایرانیان داخل کشور است. مثال در انتخاباتهای جمهوری<br />
اسالمی و دیگر رویدادهای عمومی کشور، این افراد به<br />
پیروی از فضای داخلی کشور دست به انتخاب و عمل<br />
میزنند.<br />
اما گروهی که در پرتو آزادیهای خارج از ایران امکان<br />
فعالیت مدنی و سیاسی بیشتری دارند تا چه اندازه بر<br />
فضای سیاسی داخل تاثیر میگذارند؟ برای پاسخ به این<br />
پرسش باید مطالبات فضای سیاسی داخل را در نظر داشته<br />
باشیم. در واقع، باید به دو پرسش پاسخ داد: نخست آنکه<br />
مطالبات و خواستههای بیشتر مردم ایران تا چه اندازه با<br />
اهداف مهاجران ناراضی ایرانی همپوشانی دارد؟ دیگر آنکه<br />
فعالیت مهاجران ایرانی منتقد شرایط سیاسی کشور تا چه<br />
میزان در شکل گیری خواستههای ایرانیان داخل کشور<br />
موثر است؟<br />
پیش از پاسخ به این دو پرسش باید یادآوری کرد که<br />
تعیین کمّی میزان اثرگذاری ایرانیان مهاجر بر فضای<br />
سیاسی داخل کشور ممکن نیست و باید از روشهای<br />
دیگری به پرسشهای باال پاسخ داد. متاسفانه آمارهای<br />
محدودی که درباره ایرانیان خارج از کشور وجود دارد<br />
تنها شامل اطالعاتی مانند محل اقامت، سال ورود، ترکیب<br />
جنسیتی و در برخی کشورها میزان تحصیالت آنان است.<br />
حتی میان آمارهای رسمی جمهوری اسالمی درباره<br />
ایرانیان خارج از کشور، مهمان یا مهاجر، و آمارهای رسمی<br />
کشورهای دیگر تفاوتهای زیادی وجود دارد. بنابراین باید<br />
از روشهای دیگری برای سنجش میزان این اثرگذاری<br />
سود جست.<br />
یکی از راههای بررسی این موضوع، توجه به تعداد رسانهها،<br />
مجالت و نشریات خارج از ایران است که به مسائل<br />
داخ ل ای ران میپردازن د. هرچن د آم ار دقیق ی از رس انههای<br />
38
41<br />
و بهسادگی اما ندارد، وجود ایران از خارج فارسیزبان و<br />
ماهواره گسترش با که دید میتوان جستجو کمی با شبکههای<br />
و اینترنتی سایتهای در آنالین محتوای تولید آگاهیرسانی<br />
حوزه در کم دست اثرگذاری میزان اجتماعی، دیگر<br />
شاخصهای از بیش شاخص این است. یافته افزایش اطالع<br />
کشور درون ایران، از خارج برخالف زیرا دارد، اهمیت نیست.<br />
ممکن آزاد رسانی چون<br />
و چند به میتوان آن طریق از که دیگری مسیر کلی<br />
رویکرد بررسی برد، پی ایرانی مهاجران اثرگذاری است.<br />
سیاسی مسائل در ایرانی مهاجران به داخل ایرانیان مهاجران<br />
سالیق درباره نظری چه کشور داخل ایرانیان اینکه خارج<br />
از میزان چه آنها که است این نشانگر دارند ایرانی تصوری<br />
چه ایرانی مهاجران اینکه میگیرند. تاثیر کشور اهمیت<br />
متقابال نیز دارند داخل ایرانیان سیاسی سالیق از جامعهشناختی<br />
تحلیل یک موضوع مساله این بررسی دارد. توجه<br />
با که است استاندارد نظرسنجیهای همراه دقیق، ممکن<br />
آن انجام متاسفانه ایران داخل سیاسی فضای به تجربی<br />
شهود به توجه با میتوان حال عین در نیست. یافت.<br />
دست معتبری کمابیش نتایجی به افراد عرفی خواستههای<br />
همپوشانی بازگردیم. خود نخست پرسش به که<br />
دارد اهمیت جهت این از مهاجران و داخل ایرانیان مشخص<br />
ایران داخل سیاست به نسبت را آنها رویکرد خویشاوندان<br />
شرایط دلیل به یا ایرانیانی مهاجران میکند. ایران<br />
مسائل به کلیتر دالیل به یا ایران ساکن دوستان و روزمره<br />
طور به کشور داخل ایرانیان همانند اما عالقمندند، که<br />
میشود باعث مساله این نیستند. درگیر آن مسائل با باشند.<br />
نداشته داخل مسائل به یکسانی لزوما رویکرد آنها و بیشتر فعالیت موجب میتواند چشمانداز تفاوت این ایرانی<br />
یک نمونه، برای شود. بیشتر انفعال موجب گاهی رویکردی<br />
آن، مسائل و ایران از دوری دلیل به شاید مهاجر به<br />
نسبت میشود باعث و دارد مسائل به انتزاعیتر بگیرد،<br />
عملی غیر و اصولی موضع کشور داخل سیاست داخل<br />
ایرانی یک از حتی دوری، همین دلیل به نیز گاهی شاید<br />
باشد. بیعالقهتر موجود وضع تغییر به نسبت کشور، سیاسی<br />
سالیق میکند زندگی ایران داخل که کسی مقابل<br />
در را خود روزمره طور به که چرا دارد، رادیکالتری میبیند.<br />
متعددی بنبستهای ایرانیان<br />
و مهاجر ایرانیان مطالبات اشتراک میزان بنابراین، فضای<br />
بر مهاجران اثرگذاری در میتواند ایران داخل شرایط<br />
گفت میتوان باشد. کننده تعیین ایران سیاسی دغدغه<br />
نیز و محیطی زیست مسائل ایران، داخل اقتصادی مسائل<br />
اشتراک موارد از کشور داخل شهروندان برای امنیت مشکالت<br />
چون مواردی اما است. مرز سوی دو هر ایرانیان و<br />
اداری ناکارآمدی و فساد سانسور، جمله از شهروندی روزمره طبیعی<br />
نیست. مهاجر ایرانیان دغدغههای جمله از آن نظایر آنها<br />
رویکرد نتیجه در آنان، مطالبات مواردی چنین در است و<br />
بوروکراسی مانند مواردی در بود. خواهد متفاوت مسائل به به<br />
کشور داخل شهروندان مشخص، طور به اداری، فسادی میکنند<br />
پیدا گرایش اداری و مدیریتی راهحلهای سوی نظر<br />
در باید هم را این البته کالن. و سیاسی راهحلهای تا مقصودمان<br />
میگوییم رویکرد تفاوت از وقتی ما که داشت موارد<br />
این از اطالعی هیچ مهاجر ایرانیان که نیست این متفاوت<br />
مسائل و عملی تجربه بر تاکید مقصود بلکه ندارند، است.<br />
ایرانی جامعه دو این سیاسی<br />
لحاظ از اندازه چه تا مهاجران اصلی: پرسش اما پاسخ<br />
در که شده اشاره محدودیتهای به توجه با موثرند؟ اثرگذاری<br />
این بگوییم است دشوار پرسش، این به دادن از<br />
آنچه اساس بر اما است. چگونه و میزان چه دقیقا میتوانیم<br />
میدانیم آنان خواستههای نیز و مهاجر ایرانیان کنیم.<br />
اشاره آن ایجابی و سلبی سویههای به کم دست م<br />
ک ت دس ران، مهاج ه هم د همانن ر، مهاج ان ایرانی وال اص جدا<br />
ایران داخل جامعه از را خود مهاجران، اول نسل داخل<br />
ایرانیان اثرگذاری میزان دلیل، همین به نمیدانند. است.<br />
توجه قابل ایرانی مهاجران بر منظر یک از کشور جنبشهای<br />
تا جنگ از مختلف، سیاسی رویدادهای در از<br />
خارج ایرانیان که دیدهایم و شنیدهایم بارها مدنی، باشند.<br />
داخل ایرانیان وفادار نماینده کردهاند تالش کشور این<br />
نشانگر مرزها داخل ساکن مردم از آنان حمایتهای این<br />
مواردی در اما است. برون به درون از اثرگذاری میزان میشود.<br />
معکوس اثرگذاری از<br />
میکنند سعی داخل ایرانیان که است طبیعی کنند.<br />
استفاده مهاجر خارجنشینان بیشتر تجربههای در<br />
کم دست دانش، بیشتر منابع به دسترسی و بیان آزادی میکند<br />
فراهم را امکان این مهاجران برای معرفتی، سطح کنند.<br />
کمک کشور داخل جامعه ذهن روشنسازی به که زبان<br />
فارسی رسانههای نیز و آنالین متعدد نشریات انتشار نظر<br />
از اثرگذاری این کمکهاست. دست این از ماهواری به<br />
سیاسی اثرگذاری از بیشتر بسیار مواردی در فرهنگی ایران<br />
از خارج در زندگی سبک است. واژه فنی معنای منتقل<br />
شهرنشین کم دست ایرانی، جامعه به تدریج به دو<br />
ایرانیان میان عمومی و خصوصی مراودات میشود. آنها<br />
زیرا است مهاجر جامعه سوی از اغلب مرز سوی هستند.<br />
تازه سرزمین از سوغات آورنده که هستند دو<br />
سیاست است. پیچیدهتر کمی وضعیت سطح در اما و<br />
آنالین شبکههای گسترش عملی. و فکری دارد: سطح جمهوری<br />
سختگیرانه سیاستهای نیز و ماهوارهای عالقمندی<br />
باعث سیاسی و فرهنگی مسائل در ایران اسالمی ایران<br />
از خارج فارسی و آزاد منابع به کشور داخل ایرانیان مقیم<br />
ایرانیان و مهاجران طریق از داده انتقال است. شده است،<br />
یافته افزایش آشکارا اخیر سالهای در کشور خارج از<br />
دورتر مناطق در ویژه به آن میزان تعیین در هرچند میتوان<br />
کرد. بیشتری احتیاط باید شاید شهرها مراکز بر<br />
زیادی تاثیر مهاجر ایرانیان فکری، لحاظ به گفت را<br />
اثرگذاری این گذاشتهاند. ایران سیاسی فکری فضای از<br />
ایران حکومت که دید اطالعاتی آزادانه تولید در باید میکند.<br />
جلوگیری آن گردش ما<br />
اصلی پرسش به پاسخ سیاست، عملی سطح در اما کار<br />
به را »اثرگذاری« واژه وقتی ما نیست. ممکن بسا چه در<br />
داریم، نظر آن »نتیجه« و »پیامد« به اغلب میبریم، مولفههای<br />
به مشروط سیاست عملی حوزه که حالی مسائلی<br />
با روزمره کشور ساکن ایرانی یک است. بسیاری درگیر<br />
آنها با لزوما کشور از خارج ایرانی که است درگیر مشکل<br />
آن بتواند که میجوید را راهی او بنابراین، نیست، مشکالت<br />
در گفتیم پیشتر که همانطور کند. حل را ت<br />
وضعی از الع اط م رغ ه ب ور کش ل داخ ان ایرانی ر، جزئیت اداری<br />
و مدیریتی رویه تغییر دنبال به بیشتر ایران، کالن میدانند<br />
اغلب که هرچند کلی، رویه تغییر تا هستند مدیریت<br />
سطح در کلیتر مشکالت پیامد جزیی مشکالت مهاجر<br />
ایرانیان مواردی چنین در بنابراین سیاسیاند. اما<br />
باشند. اثرگذار داخل ایرانیان بر چندان نمیتوانند کامال<br />
که آنهایی مورد در عملی، جهت از مهاجر ایرانیان خود<br />
که را مسیری همان اغلب نیستند، داخل جامعه پیرو کنونی،<br />
شرایط با مقابله میکنند: پیشنهاد کردهاند طی این<br />
کشور. از خروج نهایت، در و حکومت سیاسی تحریم داخل<br />
فعال ایرانی جامعه روی پیش همواره عملی پیشنهاد است.<br />
بوده کارگر و متوسط طبقه شهرنشینان یعنی کشور، جامعه<br />
بر میکنند سعی که مهاجری ایرانیان واقع، در پیشرو<br />
نقشی اغلب باشند، اثرگذار ایجابی طور به ایران مجبور<br />
نهایت در و کردهاند مقاومت آنها دارند. رادیکال و توجه<br />
باید اما شوند. خودخواسته تبعیدی راهی شدهاند از<br />
خارج مهاجران همه ایرانی مهاجران از گروه این داشت نیستند.<br />
ایران نخستین<br />
از ۱۲۱۵( - )۱۳۰۴ سیاح حاج به مشهور محالتی، محمدعلی کردند.<br />
مهاجرت غرب به ایران از سیاسی دالیل به که کسانی 40
43<br />
بلژیک،<br />
آنتورپ شهر از درخشانی برگریز فصل در او با به<br />
شهره دوسلدورفِ تا جهان، الماس پایتختهای از یکی همسفر<br />
ساعتی چهار سه آلمان، رفاه به نازنده و زیبایی پاییزی،<br />
جاده سکوت در دوستم، و من و رانده او بودهام. از<br />
است آکنده ماشین کردهایم. زمزمه آرام و شنیده ترانه معنادارِ<br />
همزمانیِ چه ببر«؛ خانهام به »مرا ترانه صدای نامنتظرهای!<br />
آغاز<br />
همانجا از را تبعید و ترانه درباره گفتگو میخواهم شنیده<br />
میدانم، کنم. صبر است بهتر میدانم اما کنم، ژرف<br />
سکوتهای آدم عطایی جنتی ایرج که دانستهام و خودش<br />
شاعر، میگذارم است. طوالنی عمیق نگاههای و دوست<br />
خانه در اقامتمان مدت در و آینده روز سه دو در به<br />
میخواهد زمان چه بگیرد تصمیم آوازهخوانی، مشترک تن<br />
ساله چهل سی شب یک زمزمههای درباره گفتگو بدهد.<br />
و<br />
گفت در را این هستیم«؛ تبعیدی نیستیم، مهاجر »ما آن<br />
از یکی میکند. خاطرنشان من به دوستانه شنودی واژهها<br />
انتخاب در باید میفهمم که است وقتهایی شگفتآورترین<br />
از بخشی ترانهسرای نزدِ بود. موشکاف و بیدقت را کلمات نمیتوان فارسی، نوی ترانههای است.<br />
کلمات معجزهگر او خود بُرد. کار به سهلگیرانه هر<br />
درباره رسمی غیر و معمولی گفتگوهای در حتی رسا<br />
و فاخر سراپا واژههای از او استفاده ناچیزی، و چیز آدم<br />
میکند. برجسته جمع در را حضورش تبیینگر، و فهمیدهای<br />
را زندگی بسیار و دانسته، و خوانده بسیار عمیق، طنز<br />
بودن، بیشوخی و جدیت و متانت عین در است. مطبوع<br />
حضورش دارد؛ دندانشکنی بسیار و جواب حاضر بحثهای<br />
از بسیاری در خوشایند، و آرام او است. دلانگیز و و میشود وارد مهاجرت، یا تبعید تازه نسل ما، رایج مثا<br />
موارد، از بسیاری در را روزآمدش و اول دست اطاعات میدهد.<br />
نشان ونرمافزارها تکنولوژی به شگفتآورش عاقه خوانده<br />
و بهروز جدید، موضوعات و نو حوزههای بسیاری در و<br />
گوناگون موضوعات درباره میتوانم او با است. مسلط و دهم.<br />
ادامه را سخن و کنم گفتگو مختلف آغازگاههای از موضوع<br />
مهاجرت، یعنی قلمرو، شماره نخستین موضوع اما که<br />
دیگر مهم موضوع دو یک به گفتگواست. این کانونی مانده<br />
ناگفته و نادیده او، با دیگران پیشین گفتگوهای در میپردازیم.<br />
نیز درباره<br />
را ما نادانستههای از بخشی است قرار گفتگو این تبعید<br />
در ترانه و تبعید با او رابطه و عطایی جنتی ایرج این<br />
با ندارد. دیگری ادعای هیچ و کند بدل دانایی به تکاندهندهای<br />
روایتهای بیتردید آن، از بخشهایی حال درمیان<br />
ما تبعیدی درخشان ترانهسرای دوران و حال از را دو<br />
گفتگوی رهآورد شرح شما روی پیش متن مینهد. و قدیمی استودیوی خانه- در پاییزی شبی در من، ساعته نوامبر<br />
تاریخ به دوسلدورف، شهر در است لطفی پر آجری بخوانید.<br />
لطفاً میادی. 2016 سال مهاجر<br />
ترانهسرایی را خودتان شما آیا باید<br />
را شما اخیر ترانهدهههای آیا میشناسید؟ فهمید؟<br />
و شناخت مهاجرت در ترانهفارسی آزادانه<br />
من هستم. تئاتر و ترانه تبعیدی کارورز یک من هرآنگاه<br />
من نکردم. انتخاب را مقصدم و زادگاهام از سفر سرزمینم<br />
به امن و آزادانه بازگشتی نمیتوانم بخواهم که مواجه<br />
جبر با تبعید آغاز از تبعیدی انسان باشم. داشته گریز<br />
این برد. در به جان تا است گریخته تبعیدی است. زادگاهخود<br />
تبعیدی، نیست. کردن کوچ دیگر سرزمینی به پنهان<br />
و گرفته سنگر بلکه نکرده، رها رغبت و میل با را زندهیاد<br />
تبعیدی، نمایشنامهنویس همانطورکه است. شده تبعید<br />
و مهاجرت تفاوت از نوشتهای در ساعدی غالمحسین ترانههایی<br />
هستیم. تبعیدی من شبیه دیگرانیِ و من گفته، همه<br />
نیست قرار هم میشوند متولد زادگاه از خارج که آفرینشگر<br />
هر چون باشند. تبعید شرایط گزارشگر تجربهصادقانه<br />
از است، ممکن و میتواند که آنجا تا هنری میکند.<br />
روایت کرده، خود آن از که باورهایی و خودش مهاجرت<br />
هیچگاه و نبودهام مهاجر هرگز من چون بنابراین بزنم.<br />
حرف دربارهتبعید میتوانم فقط نکردهام، دارید؟<br />
سیاستی واژگان انتخاب این در آیا - حوزهجامعهشناسی<br />
در موجود تعاریف از صرفنظر بین<br />
انتخاب در میکنید فکر آیا مهاجرت، و تبعید »مهاجرت«<br />
واژه داشت؟ خاصی سیاست باید واژه، دو »تبعید«<br />
از وقتی اما است، بیطرف و خنثی کاماً گویی<br />
میشناساییم، تبعیدی را خودمان و میگوییم این<br />
عامان علیه هم اعتراضی واژه، این انتخاب با خودتان<br />
اینکه به شما اصرار در آیا داریم. تبعید و<br />
اعتراض کنید، تعریف و بشناسانید تبعیدی را است؟<br />
کار در هم سیاستی زندانی<br />
را خود گزارشی در سیاسی زندانی یک اگر آیا بله، مردساالرانه،<br />
شرایطی در فمینست یک یا بنامد، سیاسی نامگذاری<br />
در پافشاری را آن شما بداند، فمینیست را خود خطر<br />
در هم جانمان اگر ایران، در میکنید؟ تلقی شما<br />
است. بوده خطر در هنریمان آفرینشگری نبوده، با<br />
هنری گونه یک کارورزان تنها نه میبینید بهندرت خود<br />
بلکه شوند، مواجه اعدام یا حبس خانهنشینی، خطر از<br />
پس اتفاق این شود. ممنوع مطلقاً هم گونههنری آن بخشی<br />
دستکم ترانهسرایان، تنها نه داد؛ روی 57 انقالب گونهترانه<br />
کلیت بلکه شدند، مواجه جدی مشکالت با از جان<br />
اگر حتی من نظر به بود. ممنوع سال سالهای تا نبوده،<br />
خطر در ایران در اجتماعیکسی و خصوصی حضور یا آمده،<br />
ایران از خارج به و گرفته ویزا آزادانه اگر حتی را<br />
خود بازگشت راه حرفهاش، بودن ممنوع دلیل به سپس است.<br />
تبعیدی میماند، غربت در ناچار و میبیند مسدود به<br />
و آزادانه بهتر، زندگی جستجوی در معموالً مهاجران، به<br />
نیز بازگشتشان و میکنند ترک را زادگاهشان دلخواه است.<br />
بیخطر و دلخواه 42
دالیل<br />
کردید؟ انتخاب را تبعید چه برای شما اما<br />
دادید. توضیح را تبعید سیاسی زمینههای و آن<br />
و بگویید خودتان شخصی دالیل از بیشتر شوید.<br />
خارج ایران از گرفتید تصمیم که هنگامی با<br />
و کردن کار و بودن زنده دادم. ترجیح را بودن زنده انتخاب؟ نمیتوانم<br />
االن دادم. ترجیح را کردن ستیزه تبعیدساز عوامل زندگی<br />
غار یک در و میرفتم باید روزها آن شاید بگویم. همترانههاییداشتم<br />
زندهام. فقط بگویم که میکردم کار<br />
و ماندن کردند؛ انتخاب را ماندن کردند. را کار این که تاریخ<br />
آهنگسازان مهمترین از یکی بیات، بابک را. نکردن و<br />
ماندن ترانه، بودن ممنوع زمان در او کرد. را کار همین ما داشت.<br />
فرق او با من شرایط اما کرد. انتخاب را نکردن کار موزیسین<br />
با مقایسه در ترانهسرا، حرفه و جان ما کشور در و<br />
فراز خاطر به را شما کسی معموالً است. خطر در بیشتر اما<br />
نمیکند، دستگیر یا سانسور فواصل، یا ملودی نشیب سانسور<br />
و دستور گرفتار است، درگیر واژهها با که کسی میتوانم<br />
که نرسید ذهنم به روزها آن میشود. سرکوب کنم.<br />
زندگی غار یک در بروم هستید؟<br />
آگاه ترانههایتان در تبعید ردپای به در<br />
زیستن سالهای این میکنید فکر خودتان است؟<br />
داشته شما ترانههای در تاثیری چه تبعید میگویید<br />
است. زنده امید شما ترانههای در همهسال<br />
این چطور آزادی«. میدان ما: »میعادگاه داشتید؟<br />
نگه زنده را شعلهامید امید<br />
هرگز جهان، و ایران شرایط و سال و سن این با من این<br />
من کنم. کار آزاد و بازگردم ایران به آزاد بتوانم که ندارم بهتر<br />
برای که همهکسانی برای دارم، آیندگان برای را امید آرزوی<br />
که همهکسانی برای میکنند، تاش جهان کردن و<br />
جنسیتی عدالت و اجتماعی عدالت آوردن دست به آنها است.<br />
جنگ و جنسیتی و نژادی تبعیضهای بردن بین از برای<br />
آفرینشگری هیچ نویسندهای، هیچ که دارم امید و<br />
ادارهسانسور نشود. دستگیر و سانسور فکرهایش بیان آیندگان<br />
برای را امید این من باشد. نداشته وجود مجوز برای<br />
هست، سرکوب و سانسور و فقر و ظلم وقتی تا دارم. با<br />
تقابل در ستیز که است مانده باقی آرزو این تنها من بر<br />
جهان امروز تا شود. پیروز سرکوبها و ظلمها این اوضاع<br />
بهبود برای تاش همین و آرزومندی همین مبنای بشری<br />
جامعه صورت این غیر در آمده؛ پیش که بوده میکرد.<br />
زندگی پیش قرنها شرایط همان در همچنان تجربه<br />
را شرایطی مذهب، حکومت دلیل به شوربختانه ما پیش<br />
میکند. تجربه جهان در ملتی کمتر که میکنیم سیاه<br />
را چیز همه جامعه، بر چیره اندک گروه چیز، هر از میپسندد،<br />
آنچه از غیر را چیزی هر و میبیند سفید و سیاه<br />
و تلخ تجربه این میشناسد. نابودی شایسته و مردود هم<br />
خصوصی« رویای »یک نمایش، تازهترین بکشد. را او وطنش<br />
در نمیتوانسته که است تبعیدی نقاش دربارهیک دختر<br />
با او یتخیلی عاشقانه رابطه و کند، نقاشی را زنان نمیتوانسته<br />
خودش وطن در که است خوانندهای پناهجوی من<br />
نمایشهای بیشترینه اصلی تم تبعید بله، بخواند. است.<br />
بوده به<br />
که شنیدیم شما از ترانهای ما سالها، این در بده«.<br />
پس ترانههامو میآمد:» شخصی بسیار نظر حرفهای<br />
یا شخصی ناامیدی یک اثر در ترانه این ود؟<br />
ب ه چ ه تران ن ای د تول رایط ش د؟ آم ا دنی ه ب پس<br />
را ترانههایتان میخواستید کسانی چه از د؟<br />
بدهن کارهای<br />
نکردم. انتخاب شغلام عنوان به را ترانه هرگز من خاطر<br />
به گفتن ترانه که کردم معاش امرار برای دیگری این<br />
از نباشد. من حرفه زندگیام هزینههای تامین گفتن<br />
ترانه نیستم. حرفهای ترانهسرایی من چشمانداز بیان<br />
برای صدایی و است بوده تجربهعاطفی یک من برای بسیاری<br />
آهنگسازان با من پیرامونم. جامعه عمومی حس هجده<br />
هفده از کار، آغاز از که کسانی بودهام. همکار اکبری،<br />
سلیمان کیایی، میاد مثل بودند؛ من با سالگیام با<br />
آرام آرام شد، نامیده همترانگی که گونهای بعدها و زاون واروژان<br />
و بیات بابک مقصدی، پرویز یادان زنده و من ما، خوانندگان<br />
برخی آنکه دلیل به گفتهاند آنجا و اینجا شنیدم ایران<br />
داخل جوان ترانهسراهای با من ترانههای مجریان و این<br />
نوشتهام. را ترانه این و شدهام دلگیر من میکنند، کار من<br />
پیآمدگان از و فرزندان ایران، در جوان ترانهسرایان نگران<br />
همیشه و دارم عشق آنها برای همیشه من هستند. بخورد؛<br />
رقم آنها برای تجربهمن مبادا که هستم آنها رد آنها آرزوهای یا ترانهآنها اندیشه با گاهی چند هر این<br />
گفتن دلیل حال، هر به هستم. مخالف ترانههایشان همتیم<br />
ترانهخوانهای که دیدم من که بود همین ترانه نه<br />
میاندازند. تاخیر به را تبعید ظلم با ستیز دارند من، که<br />
کنند همراهی را تبلیغاتی تیتر این که تاخیر، به تنها توهم<br />
بودهاند، تبعید ترانه اعتراض صدای که شهرتشان در<br />
توقیفی و سانسور هیچ و است بوده ما سازی شایعه و تبعیدسازان<br />
سوی از ما پیام و اندیشه و نام و ترانه با پیوند به<br />
کاش گفتهام ترانهام در که همانطور نیست! کار در ما بدهم.<br />
تغییر را چیز همه و برگردم سام اولین و اول روز آن و خوانندگان کارنامهاین از را همهترانههایم میشد کاش ترانه<br />
تاریخ امیدوارم میگرفتم. پس ترانههایم مجریان پس<br />
ترانه»ترانههامو میکند، نگاه دورهما و ما به وقتی کند.<br />
قضاوت پیشداوری، بدون را بده« جامعه<br />
در واگرایی نوعی از میرسد نظر به مهمی<br />
انتقاد این میگویید. تبعید در موسیقی 45<br />
به<br />
من نمیکنم. فکر ترانهام در ردپایی دربارههیچ من تمی<br />
و سوژه و حال و حس هیچ تصنعی و ساختگی صورت زیستنم<br />
از گزارشی فقط من نمیکنم. پیدا ترانههایم در را به<br />
جامعه که را رخدادی یا بودهام، شاهد یا شنیدهام آنچه و و جان و ضمیر از گزارشها این نوشتهام. کرده، گزارش من در<br />
چه و تئاتر در چه و شده زاده باز من توان از من، جهان برای<br />
شما وقتی است. شده تبدیل هنری اثر یک به ترانه زندان<br />
سلول یک در گویی هستید، تبعید در طوالنی مدتی کدام<br />
بپرسند شما از زندان سلول در وقتی میبرید. سر به عجیب<br />
بوده، زندان شرایط تاثیر تحت شما ترانههای از یک سروده<br />
تبعید از خارج ترانهای چون میرسد نظرتان به نشان<br />
را تاثیر این من ترانههای از بعضی کلمات نشده. پرسهبیانتهاست«<br />
غریب، خاک در »پرسه مثاً میدهند. برخی<br />
و نیست«؛ خانه خانه چه اگر ببر خانهام به »مرا یا نمیدهند.<br />
نشان را تبعید وضوح به هم دیگر وطن،<br />
به بازگشت میل از شما گزارش کنار در ماست.<br />
در<br />
میگویید که تبعید سیاه و تلخ تجربه این ایران<br />
خارج در سالها این در که نمایشهایی ت.<br />
هس م ه د بردی ه صحن ه ب و د کردی ی کارگردان خودآگاهتر<br />
تبعید به نمایشهایتان در شاید به<br />
پررنگتر و بیشتر آنجا تبعید ردپای و هستید میآید.<br />
چشم رفت،<br />
صحنه روی به من از که تئاتری دومین تنها با<br />
ارتباط در کاری که بود »فاختهدهاندوخته« نامش با<br />
پیوند در و است یزدی فرخی شدن کشته و زندگی دو<br />
درباره است نمایشی برگشت«، و »رفت نیست. تبعید خسته<br />
تبعید از که است سیاسیای فعال مرد تبعیدی؛ توانسته<br />
که تئاتری بازیگر زن، و بازگردد میخواهد و شده به<br />
را جامعهمیزبان و جهانی رسانههای زیاد توجه هم<br />
مشت« در »پروانهای بماند. میخواهد بیاورد، دست آمده<br />
که پسری است؛ پسرش با تبعیدی دربارهرابطهپدری یا<br />
برگرداند وطن به را تبعیدیاش نمایشنامهنویس پدر یا با<br />
همراه همترانهگی! آمد. وجود به »تیم« و گرفت شکل تیم<br />
این بودند. همترانهگیها این مجری که هنرمندانی نشان<br />
جامعه به را خودمان و بکشیم قد بتوانیم که شد باعث شبیه<br />
ما برای بود، آمده وجود به که تیمهایی دهیم. آمد،<br />
پیش ما از بخشی برای تبعید که وقتی بود. خانواده هم<br />
باید میکردیم. تجربه هم با را همگریزی این باید ما آرام<br />
اما میگذاشتیم. میان در هم با را آن میدادیم؛ پناه را کار<br />
با پیوند در من تجربهعاطفی و شد عوض شرایط آرام آمدن<br />
با تبعید کل شرایط که وقتی کرد. تغییر هم ترانه همتیمهای<br />
از بخشی بعد، و شد، عوض مهاجران، خیل بیات،<br />
بابک یا واروژان مثل نیامدند، یا شدند خاموش من تبلیغات<br />
و موسیقی تولید و پخش شرکتهای بعد و به<br />
فرآوردهها، مرور با و میگرفتند، تصمیم ترانه برای ما<br />
بین که پیمانی و پیوند گویا که رسیدم نتیجه این آنچه<br />
رسید نظرم به ندارد. وجود دیگر بود، همتیمها ترانههایمان<br />
با میخواهیم ما که میکردم، فکر من که دارد.<br />
نظر تجدید به احتیاج کنیم، مبارزه تبعیدساز ظلم با واگرایی.<br />
است: وارد ایران دیاسپورای به که است ریشههای<br />
میفهمید؟ چطور را واگرایی این شما میبینید؟<br />
چه در واگرایی این میشویم.<br />
تبدیل پراکندهای اقلیتهای به تبعید در ما زیست<br />
آن در که جامعهای مسلط فرهنگ با ناگزیریم سوئد<br />
در سالهاست که ایرانیهایی بیامیزیم. میکنیم، کانادا<br />
در سالهاست که ایرانیانی با میکنند زندگی لحاظ<br />
به اولی میکنند. فرق کاماً میکنند زندگی سوئد<br />
ملت شبیه اخاقی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هممیهنان<br />
فقط ما کانادا. ملت شبیه دومی و میشود مشترک<br />
نوستالژی، آن فقط ما میان هستیم. »سابق« روزهای<br />
و هنری برنامههای و کنسرتها در گاهی است. چیز<br />
اما، میآییم هم گرد تاریخی مناسبتهای و عید است.<br />
نمانده ما میان نوستالژی جز دیگری ازسوی<br />
سالها این هم دیگری ترانهشخصی ید:<br />
رس ا م وش گ ه ب و د ش ه دکلم و روده س ما ش 44
های<br />
زمین ه چ در ه تران ن ای اش«. نب ن م ل مث و »ت چه<br />
ترانه این آمدن دنیا به شرایط شد؟ متولد ود؟<br />
ب با<br />
میخواهد که است سالخورده یک وصیت مثل جوان<br />
ترانهسرایان میخواست دلم بزند. حرف آیندگانش آنها<br />
برای را ترانه این و بگیرم آغوش در را ایران داخل با<br />
و است متن صورت به هنوز ترانه این کنم. زمزمه نشده.<br />
همآغوش تنظیم و ملودی و<br />
هراس یک از شما نباش« من مثل »تو در از<br />
ترس گزارش ترانهتان میگویید. اضطراب این<br />
آیا هست. هم امنیت عدم یک و آینده شماست؟<br />
شعر و زندگی در تبعید تاثیر دچار<br />
تبعیدیها ما فقط کاش نیست. چیزی چنین نه است.<br />
زیستن نوعی جمعبندی این میشدیم. اضطراب آنها<br />
به رو دارم که بیشترینهکسانی است. خود بازگویی جوان<br />
ترانهسرایان و من پیآمدگان از میگویم را حسم هستند.<br />
فقط<br />
گشت. برخواهم کجا به برگردم اگر نمیدانم نه، کجاست.<br />
مادرم قبر بدانم میخواهم میدانم؛ را چیز یک چند<br />
هر دارم. را نوستالژی این بله است، نوستالژی این اگر خیابانها<br />
در بروم، هم مادرم قبر دنبال به اگر میدانم من<br />
که میکنند صحبت تازهای زبان به شد. خواهم گم ار معنیاش من که میکنند استفاده کلماتی نمیشناسم. مسابقهفوتبال،<br />
و چارصددستگاه پدر، مادر، خواب نمیدانم. دوالب…<br />
سرآسیاب دهخدا، دبیرستان و مدرسهاخوت خواب ای<br />
که اندوه این گفتم که همانطور صورت هر به اما کجا<br />
پدرم یا مادرم میدانستم و بروم میتوانستم کاش که<br />
میبینم خوابهایی نمیکند. رهایم خوابیدهاند میکنم<br />
پرواز میبینم خواب دارد. تسلط آنها در کابوس اسم<br />
نمیدانم میکنم. گیر برق تیرهای سیمهای به و کوچهبچگیام<br />
نمیدانم نه. یا است نوستالژی اینها بیات<br />
بابک با که جایی دوالب، سرآسیاب در فرامرز ارباب فکر<br />
گاهی نه. یا هست هنوز میکردیم، بازی والیبال تمام<br />
زندگیم بعد و ببینم را زادگاهم و برگردم میکنم شود.<br />
با<br />
تبعیدیان از بسیاری شبیه قطعاً هم شما ولی که<br />
غریبهای و ناشناخته سرزمین اضطراب و هراس د.<br />
بودهای ه مواج دید، ش اکن س آن در شدیم،<br />
خارج ایران از ما که زمانی آن حال هر به بله، هیچچیزی<br />
بود. غریبه همهوجودمان بود. غریبه همهچیز اما<br />
االن نمیداد. بود، کرده من را من که چیزی آن بوی کاباره<br />
و کافه از هست. ایرانی چیز همه ایرانی، تبعید در و<br />
ایرانی شرکت کارخانهو و سنگکی تا ایرانی رستوران و بخشی<br />
امروز، مهاجرین هست. چیز همه جراحی، و تجارت که<br />
میماند این مثل آوردهاند. خود با را خود زادگاه از ساخته<br />
خودش زادگاه از کوچکی بسیار شهرک مهاجرایرانی، ناآشنا<br />
و غریب بویی همهچیز نداشتیم. را این ما است. بود.<br />
هراس و انزوا همهچیز داشت؛ دارد؟<br />
ور حض در چق ما روزانهش ی زندگ در تالژی نوس هستید؟<br />
ایران نوستالژی درگیر روزانه چقدر هرگز<br />
که قبوالندهام خودم به ندارم. نوستالژی مطلقاً من مدام<br />
که نمیدهم خودم به را حق این و بازنمیگردم یا<br />
مادر بدانم دارم آرزو من باشم. خاطرهگذشته درگیر چون<br />
من شوربختانه شدهاند. سپرده خاک به کجا پدرم ار این میدانم. را چیزهایی یک خواندهام، جامعهشناسی زادگاهم<br />
به و ببندم را چشمهایم االن اگر که میدانم کالنسالگی<br />
داشت. نخواهم آنجا از شناختی هیچ بازگردم، رفته،<br />
بیات بابک دیگر که وقتی نیست. بیتاثیر البته هم خیابانها<br />
وقتی نیست، محبوب اصغر وقتی نیست، واروژان ار تو خیابانهای کسی و نمیشناسی که دارند اسمهایی بروم؟<br />
کجا نیستم، بلد و نمیشناسد قدیمیش اسمهای با میکند.<br />
ما با تبعید که است ظلمهایی از اینهاهمه آوردند.<br />
ما سر را این شدند، سبب را تبعید این که آنهایی نمیبینید؟<br />
بازگشت خواب یک<br />
شما سوی از شده سروده تازه ترانهای در د<br />
میگویی دی تبعی ک ی ان زب از ه ک ت هس ی خط را؟<br />
چ ت«. اس ه خان از ر بهت م »جهن گذاشته<br />
من شعر در تبعیدی یک را این نگفتم. من را این اگر<br />
کمپها پناهندگان و تبعیدیان از بسیاری از است. سخت<br />
شرایط و جهنم این به و تبعید به چرا بپرسید جهنم<br />
این به که است درست میگویند دادهاید، تن تبعید<br />
به را ما زادگاهمان در که شرایطی اما آمدهایم، است.<br />
بدتر غربت شرایط از کرده، پرتاب د.<br />
کردی اره اش یتی جنس ت عدال ه ب و گفتگ ن ای در که<br />
شما شعری اصلی عناصر از یکی میکنم فکر برابریطلبانه<br />
نگاه شده، پرداخته آن به کم خیلی در<br />
ا باره ت. اس ان زن وق حق ه ب ما ش یت حساس و زن<br />
به نگاهتان و گفتید زن حق از ترانههایتان شما<br />
آیا است. متمدنانه و امروزی انسانی، بسیار تید؟<br />
هس ت فمینیس از<br />
کس هر اگر اما میکند. سردرگم را آدم ایسمها این من<br />
بله، است، فمینیست میکند، دفاع مرد و زن برابری هستم.<br />
فمینیست داشتید؟<br />
را نگاه همین همیشه من<br />
بود. همینطور همیشه جنسیتی عدالت به من نگاه شدم.<br />
بزرگ دوالب سرآسیاب در من دیدهام. را زن به ظلم میدیدید.<br />
را زنان به ستم شما محلهها و خیابانها آن در خود<br />
ردپای دارم خودم خویشاوند زنان و مادر از که تصویری قصههمین<br />
ترانه»آشپزخانه«، است. گذاشته من شعر در را میبینید<br />
را زنی تصویر شما آشپزخانه، در زنهاست. و<br />
میگوید تکرار و تکرار از است. آشپزخانه زندانی که خودش<br />
تصویر که زنی است. تکرار این پایان آرزومندی که<br />
است این امیدش تنها و میبیند اشیاء سابیدن در را خلقت<br />
امین عکاس: 47<br />
46
49<br />
تصویر<br />
شما من« »مرد ترانه در یا برسد. سر معشوقش زندگیش<br />
شریک با همپا میخواهد که میبینید را زنی و<br />
کمک و بخشد نیرو او به و باشد داشته حضور مبارزه در تشکلهای<br />
و آمده پیش زنان جنبشهای کند. راهنمایی ترانهها<br />
بیشتری دقت با افراد حاال و گرفته شکل زنان دقت<br />
با کسی اگر میکنند. بررسی هم زاویه این از را ترانههای<br />
همان که میبیند کند، نگاه من ترانههای به دارند.<br />
زنان دغدغهحقوق هم من جوانسالگی فمینیستیترین<br />
میکنم فکر همیشه من زمان<br />
برای است، ترانه»ماهپیشانی« ترانهشما، از<br />
را زن ترانه این که است حیرتانگیز خودش از<br />
و بازگردانده زمین به آسمانی اساطیری جایگاه عادی،<br />
زن یک عنوان به او به میخواهد معشوق بیندیشد.<br />
برابر و انسانی کاماً و زمینی موجود یک دغدغهشما<br />
و نگاه اوج ترانه کدام خودتان برای است؟<br />
زنان دربارهحقوق از<br />
چون میدانم. گونه این را آشپزخانه آشپزخانه. انتظار<br />
و شستن کارشان که میگوید زنانی تجربهتمامی بود.<br />
کشیدن قانههایتان،<br />
عاش در ما ش گاه ن ث، بح ن ادامههمی در کنار<br />
در است. محبتآمیزی و متمدنانه نگاه بسیار دههگذشته<br />
دو یکی، در که نفرت ترانه فوج فوج عاشقانههای<br />
به همچنان شما شد، تولید ردپایی<br />
هیچ چرا ماندهاید. وفادار متمدنانهتان ما<br />
ش ای ترانهه در وق معش ه ب م خش ا ی ی، تاف از در<br />
اغلب که واسوخت دربارهترانههای نیست؟ د؟<br />
میکنی فکر چه وند، میش سروده ایران داخل نیستیم.<br />
و نبوده روبهرو ترانه نوع یک با هرگز ما بخش<br />
هم غرب همین در است. همین جهان همهجای هستند<br />
ترانههایی ترانه، تولیدات از وسیعی بسیار بسیار واسوخت<br />
ترانههای این از پیام و زبان سطح، نظر از که دستمالکاغذی<br />
مثل هستند. بدتر هم میگویید شما که به<br />
همین برای ابریشمین. دستمالهای کنار در هستند میشوند.<br />
تولید و ساخته زیاد فروش برای و انبوه صورت دستباف<br />
دستمال با نمیتوانیم را دستمالکاغذیها این کنیم.<br />
مقایسه شده کار آن روی سالها که ابریشمین بخش<br />
باشیم. داشته دو هر از مساوی تعریف نمیتوانیم هنری<br />
معیارهای با همهجهان، در ترانه، تولیدات از بزرگی نمیگیرند.<br />
قرار مجموعههنر در و نیست بررسی قابل مهرورزی<br />
سینما در چقدر است. همین هم سینما در نگاه<br />
چقدر هست؟ ستم کردن تصویر چقدر میبینید، هست؟<br />
هنری تفاخر چقدر دوجنس؟ حقوق تساوی به است.<br />
خالی هنری بیان از هم سینما محصوالت از بسیاری ترانههایی<br />
چنین که میکنند بحث بسیاری میزان<br />
دهنده انعکاس چون شوند بررسی باید یک<br />
در شده نهادینه نفرت و خشم زیادی اوج<br />
سالهای آن شما هستند. انسانی اجتماع دام<br />
م ران ای ل داخ از ی وقت ی، ترانههای ن چنی رواج یا<br />
نگرانی میشد، منتشر ترانههایی چنین نداشتید؟<br />
اینباره در دغدغهخاصی هستند.<br />
محبوب کسانی چه برای ترانهها این دید باید یک<br />
هواداران هنر، تعالی در وجوه این آسیبرسان از یکی و هوادار تیمی، کارهای در بهویژه هستند. هنری گونهی یا<br />
شاعر، یک هوادار دارد. زیادی اهمیت میخواهد او آنچه دارد<br />
متفاوتی بسیار آرزومندی و شعور و فهم بالرین، یک بسیاری<br />
برای سینما. هنرپیشه یا خواننده یک هوادار تا نقش<br />
آرتیستهای و ترانه مجریان و خوانندهها هواداران از یا<br />
خواننده آن دیالوگ یا کالم ندارد اهمیتی هیچ اول، یا<br />
و میگویند یا میخوانند چه آنها یا چیست هنرپیشه دلیل<br />
این به میشوند. راهنما هدف و سمت کدام به را او میگویند،<br />
شنیع و زشت مفاهیم از که هم سرودههایی این<br />
میشوند. محبوب هم هستند انسان ضد و زن ضد به<br />
اصالً که میشوند شنیده کسانی سوی از ترانهها نمیاندیشند<br />
این به نمیکنند. فکر ترانه پیام یا مفهوم چیزی<br />
چه یا کسی چه نفع به میشنوند که ترانهای پیام عمر<br />
ترانهها این که داده نشان تاریخ البته میشود. تمام مدتی<br />
از پس اما میشوند همهگیر ناگهانه دارند. کمی میآورد.<br />
خاطر به نه و میشنود را آنها کسی نه دیگر نسل<br />
نسلبه انسانیتر و عمیقتر ترانههای برخی اما مفاهیم<br />
آنکه دلیل به میشوند. شناخته بهتر و بیشتر جهان<br />
ساختن منظور به را آرزومندی و صداقت و انسانی بیشتر<br />
نسل به نسل و میکنند حمل خود با بهتری افراد<br />
وقتی نسل، یک در حتی میشوند. کشف بهتر و رد باز میشوند، تازهای »من«های و میشوند بزرگتر مفاهیم<br />
ناگهان به میشنیدند، قبل سالها که ترانهای میکنند.<br />
کشف تازهای هم<br />
کمی نیست بد گفتیم. شما ترانههای در زن از زنان<br />
چرا بزنیم. حرف شما دوره ترانهسرای زنان مثاً<br />
شدند؟ شناخته کمتر سالها آن در ترانهسرا داریم.<br />
را فروغ دههها، همان در نو، شعر در ما ا<br />
هم از ر غی ه ب ت؟ اس ی کس ه چ و ن ه تران روغ ف دوران<br />
در زن رایان ترانهس ان، زاکاری ا زوی و ار میرافش بودند؟<br />
کجا نو ترانه اوج نام<br />
که بگیرید نظر در را این باید شما دربارهترانه، ترانه<br />
آن که میرسد شما گوش به زمانی ترانهسرا اما<br />
داشتیم زن ترانهسراهای ما شود. معروف و محبوب که<br />
است دلیل این به نشنیدهاید را آنها نام شما اگر ملودی<br />
است. شده شناخته محبوب کمتر آنها سرودههای کالم<br />
متن متوجه را شما که است موفق اجرای و آهنگ و من<br />
پیشکسوت سرای ترانه البته میکند. ترانهسرا نام و بودند.<br />
شهره آن کنار در و نو ترانه از پیش میرافشار بانو نبود<br />
زیاد انقالب، آمدن پیش تا نو ترانه سن هم، بعد نو<br />
ترانه عمر را ۵۷ تا ۴۵ سال از اگر نداشت. تاریخی و بخواهیم<br />
ما که نبود طوالنی آنقدر دوران این بدانیم، هیچ<br />
ما آن، جای به اما کنیم. مطرح را سواالتی چنین ترانهسرای<br />
همه این ایران، در و دوران این شبیه زمانی برای<br />
باید زن ترانهسرایان این شوربختانه، نداشتیم. زن گاهی<br />
)میخندد( هرچند بنویسند. ترانه خواننده مردان حس<br />
آن شما و میرود بیرون دستشان از زنانهای حس میشنوید.<br />
ترانهها در مردانهای صدای با را زنانه حاالت و کوتاه<br />
عمر رغم به گفتید. نو ترانه کوتاه دوران از ترانهسرایان<br />
شما که دارد وجود انگارهای دوران، این وی<br />
پهل ت حکوم رنگونی س ث باع ه یکتن دوران، آن پاسختان<br />
هستید؟ آشنا انگاره این با آیا شدید. چیست؟<br />
مکان<br />
و زمان هیچ در هنری آفرینشگر یا ترانه هیچ باعث<br />
توانست نخواهد و نمیتواند، نتوانسته، تاریخ، دیگری<br />
رژیم آمدن کار روی یا رژیم یک سرنگونی و<br />
جهانی موج یک درگیر سالها آن در جهان شود. خودش<br />
تاثیر و رسید ایران به موج آن بود. گستردهتحول یا<br />
بائز جان میرود کسی مثالً آیا نمیدانم گذاشت. را دورهای<br />
در شما ترانههای که کند استنطاق را دیلن باب نه،<br />
خیر. یا شده سیاسی رویداد آن و این باعث خاص ترانههای<br />
اگر نبود. مرتبط ترانهای هیچ به ایران انقالب کند،<br />
سرنگون را سیاسی نظام یک داشت قدرت ما یا من کنونی<br />
سیاسی نظام ترانههایم با میکردم سعی من من<br />
نمیافتد. اتفاقی چنین اما کنم. سرنگون را حاکم زدهام<br />
حرفی و دادهام عاشقانه زمزمه زادگاهم و مردم به برای<br />
بگوید. مردممیخواست جامعهو میکردم فکر که میکند.<br />
حکومت کسی چه که نیست و نبود مهم من بازگو<br />
و ستم و فقر و نابرابری به انتقاد برای را ترانهام من خواهم<br />
و داده اختصاص میافتد، جامعهاتفاق در آنچه کردن و سیاسی کاری کردن مدح هم که میدانید میدانم داد. غلط<br />
به ما جامعه در است. سیاسی کاری کردن انتقاد هم جالب<br />
باشد. سیاسی نباید هنر که انداختهاند جا طور این نمیدانند،<br />
سیاسی را قدرت مدحکننده هنر که اینجاست محکوم<br />
و میدانند سیاسی را معترض و منتقد هنر اما نبودن<br />
سیاسی به آدمها جهان هیچجای در میکنند. گذاشتن<br />
اسم که جامعهای در آنهم نمیکنند. افتخار جامعهو<br />
در کاری هر است. سیاسی تصمیمی هم فرزند روی ندارد.<br />
اشکالی هیچ و است سیاسی کار یک امروز جهان انتقاد<br />
صدای بخواهد هنرمند یک که ندارد ایرادی هیچ زیستن<br />
شکل بخواهد یا کند، منتقل را آن و باشد مردمش را<br />
جهان در بزرگی هنرمند هیچ بدهد. گزارش را مردمش باشد.<br />
نکرده کاری چنین که نمیشناسم ل دربارهجایزهنوب ان نظرت د، آوردی ام ن ن دیل اب ب از در<br />
چق زه جای ن ای د میکنی ر فک ت؟ چیس او ی ادب ترانه<br />
گونههنری شدن گرفتهتر جدی باعث شد؟<br />
خواهد یک<br />
عنوان به را ترانه که است سال ۱۰۰ از بیش تنها االن توجه<br />
ترانه واژگان بخش به اینکه میشناسند؛ گونههنری بحث<br />
این هم ایران در شده. شروع که است مدتها شود این<br />
شاملو احمد زندهیاد است. شده آغاز پیش سالها از به<br />
و پیگیرانه خویی، اسماعیل دکتر کرد. مطرح را بحث دربارهاش<br />
داریم ما که نوی ترانه نوع این کرده بیان تکرار آزرم<br />
نعمت است. ما نوی شعر از بخشی میکنیم، صحبت بررسی<br />
شورای در ثالث اخوان و کرده، عنوان را همین هم میکنید،<br />
کار شما که ترانهای نوع این میگفت ترانه باب<br />
به نوبل جایزهادبی این ماست. شعرنوی از بخشی کاش<br />
دیر. اما است، خوب بسیار من نظر به هم دیلن بودند.<br />
داده انجام زودتر را کار این به<br />
همچنان را ترانهفارسی شما آیا نهایت، در ر<br />
نظ ه ب د؟ میدانی ذار تاثیرگ وم، مدی ک ی وان عن و<br />
حساسیت آن فارسی، امروز موسیقی میرسد چقدر<br />
است. داده دست از را واژه و کالم به وابستگی تغییر<br />
آوردن وجود به در را فارسی ترانهامروز رد میتواند فارسی ترانه چقدر میدانید؟ موثر باعث<br />
جنسیتی، و اجتماعی فرهنگی، زمینههای ود؟<br />
ش ر تغیی و د رش دربارهچه<br />
بدانیم باید ما که کنم تاکید باید هم باز دربارهترانهفارسی<br />
داریم ما میزنیم. حرف ترانهای جایی<br />
کمتر در گفتم که طور همان میکنیم. صحبت کارورزان<br />
و ترانهسرایان که افتاده اتفاق این جهان از هم<br />
ترانه گونههنری و بشوند تبعید باسابقهاش و تاثیرگذار سالهای<br />
تمامی در و ماندند ایران در عدهای شود. ممنوع تا<br />
داشتند الزم زمانی اینها کردند. سکوت ترانه ممنوعیت جلو<br />
و بدهند قرار خود پیشینیان با رابطه در را خود دوباره و<br />
هستند خوبی ترانهسرایانی ایران در امروز همین بروند. کالمشان<br />
در دارند میبینید شما که میگویند ترانههایی را<br />
اندیشهام و آرزو این همیشه و هنوز من میکنند. تالش همچون<br />
بتواند روزی ترانه کنیم باور که داشتهام دوست دستاوردهای<br />
همراه و همصدا غزلسرودی یا طالیهای کس<br />
هیچ آن در که جامعهای باشد. پیروز و پیشرو جامعه، نیاورد<br />
خاطر به واعدام شکنجه و زندان و سانسور از چیزی نکند.<br />
جدا هم از را انسانها نابرابری گونه هیچ و هرگز و 48
و آشناست جغرافیای یک به کردن پشت روزگار است؛ گروهی مهاجرتهای روزگار بیگمان ما روزگار نه<br />
زبانشان، نه آنها، چیز هیچ که است کسانی با زیستن روزگار تازه؛ جغرافیای یک با شدن روبهرو جابهجایی،<br />
مهاجرت، نمینماید. آشنا میگستراند، برابرشان در آینده که دورنمایی نه و زندگیشان داستان وقتی<br />
است. ناگواری تجربهی باشد، اجبار به که وقتی فرهنگ یک و جغرافیا یک از سفربستن بار و رفتن و<br />
ویژه روایتی آن بازنمایی و بازگویی و تجربه این هنرمندند، و نویسنده و شاعر تبعیدیان، یا مهاجران این میکند.<br />
خلق را متمایزی معنایی جهان یاداشت<br />
این در اما دارد، پیچیدهای درهم الیههای کرد، بازتعریف را آن میتوان بارها که مهاجر، مفهوم سال<br />
انقالب از بعد که شاعرانی و نویسندگان و هنرمندان به کردهایم محدود را بحث دامنه ناگزیر کوتاه متن<br />
در و شدهاند ساکن دیگری سرزمین در سرزمینشان آشنای فضاهای از خارج و کرده وطن جالی 1357 و زندگی ناهمواریهای بر را انسان پیروزی حماسه مهاجرت، و تبعید از برآمده شکستهای و گسستها اطالعات<br />
حداقل با موفق هنرمندان نامهای آوردن فراهم مقاله این اهداف از یکی کردهاند. روایت جهان تنها<br />
خود نفس در موفق واژه چند هر است؛ مهاجرت در آنان هنری دستاوردهای و شخصی زندگی باره در کارهای<br />
از باشد. فشرده مکانهای و زمان در خالق صورتهای و نسبی پیامدهای گردآوردندهی میتواند مهاجر،<br />
هنرمندان دستاوردهای و تالشها و وطن مرزهای از خارج در متفاوت حوزههای در هنری شده تولید گفت.<br />
سخن میتوان نسبی معیارهایی با تنها مهاجرت<br />
هنر دستاوردهای مجموعهی زیر در را ایران از خارج در شده تولید کارهای میتوانیم منظر کدام از برای<br />
آثار این عرضهی شیوهی و کیفیت بندی تقسیم این در چیست؟ موفقیت معیار و مبنا دهیم؟ قرار به<br />
منوط ایرانی مهاجر هنرمند توفیق آیا جهانی؟ مخاطبان یافتن یا و است مالک زبان فارسی مخاطب ترجمه<br />
دیگر زبانهای به شده نوشته فارسی زبان به که اثری اگر و است فارسی زبان مرزهای از خروج گفت؟<br />
سخن آسانی به آن ارزش و اهمیت از نمیتوان دیگر باشد، نشده »موفقیت«<br />
اصلی معیار را آن تاثیرات و اثر خود مخاطب، گسترش و تنوع نتیجه در و زبان از فارغ برخی، زبان<br />
به مهاجر نویسندگان بهویژه و هنرمندان که زمانی تا معقتدند دیگر تعدادی مقابل، در و میدانند لیست<br />
این کردن فراهم برای حدی تا هنرمند نام تکرار است.<br />
بوده کننده تعیین دقیق چندان نه که<br />
آنجا تا انتخابها و نظرها اظهار این جمعآوری در سالیق<br />
و دیدگاهها با افرادی نظر کوشیدم داشتم، مجال برپا<br />
خود، پرسشهای در شوم. جویا را متنوع و متفاوت را<br />
دوم« و اول »نفر کردن پیدا برای مسابقه یک نکردن به<br />
همیشه فرضها پیش هرچند، کردم. گوشزد تاکید به که<br />
آثاری و نامها امیدوارم عیانند، ما معیارهای در نوعی اشاره<br />
آنها به نظرخواهی این در کننده شرکت دوستان قلمداد<br />
تازه بحثی بر درآمدی عنوان به تنها کردهاند، با<br />
موضوعی چنین پرونده رود گمان بیآنکه و شوند جستجو<br />
ادامه با شده، بسته همیشه برای سریع قضاوتی در<br />
ایرانی ادبیات و هنر با بیشتر آشنایی سوی به راهی ارزیابی<br />
و نقد و بندی دسته نظری چارچوبهای و مهاجرت شود.<br />
گشوده آنها و<br />
مهاجرت ادبیات و هنر که ادبیاتی و هنر ، اعتبار یک به فقط<br />
یعنی است؛ ممنوعه ادبیات و هنر گرفته، نام تبعید جغرافیایی-<br />
قلمرو از بیرون در که نیست ادبیاتی و هنر قلمرو<br />
این ساکن شهروندان و شده تولید ایران سیاسی بلکه<br />
نیستند، آن به بیواسطه و مستقیم دسترسی به قادر نظر<br />
از چه و موضوعی نظر از چه که است ادبیاتی و هنر از<br />
تنها نه و است، ممنوع قلمرو آن در ساختاری و فرم به<br />
پرداختن بلکه نمیگذرد، سانسور و ممیزی نگاههای تقریبا<br />
عام، معنای این در است. گناهان بدترین از آن پا<br />
و قرمز خطوط از گذشتن »دیگری«، هر به پرداختن فکری<br />
دگراندیشان از معصیتهاست. جهان به گذاشتن روایتی<br />
دادن که اندازه همان جنسی. دگرباشان تا گرفته دنیای<br />
در که باورند این بر آنها بود. نخواهد کار در »موفقیت« و تحول و تغییر از خبری وابستهاند فارسی زبان<br />
به را آثارشان ناگزیرند و نیستند مستثنی جهانی یا و چندگانه هویت قاعدهی از مهاجر نویسندگان امروز کنند.<br />
منتشر و بنویسند خارجی همگان<br />
هم و دهد پاسخ پرسشها این به هم کننده متقاعد شکلی به بتواند که نظری چارچوبی یافتن این<br />
مطلوب رو، همین از است. دشوار بسیار نباشد، ناممکن حاضر حال در کم دست اگر کند، راضی را آشنایی<br />
برای کند فراهم بینانه واقع و سنجیده فرصتی خود غایت در و باشد ادامهدار که است این یادداشت اینجا<br />
میان جایی آفرینش و غربت آباد ناکجا با مواجهه در کشور مرزهای از خارج در که هنرمندانی با بیشتر مهاجرت<br />
موضوع من گمان به آفریدهاند. متفاوت لحنهای و کیفیتها با آثاری و ننشستهاند پا از آنجا، و ماند.<br />
خواهد باقی آینده سالهای در ایرانیان زندگی جدی مسائل از همچنان 51<br />
50<br />
از<br />
دقیق، و روشن حدودی و مرزها با چشماندازی به روزنهای گشودن برای و مفصل، بحث این آغاز در تهیه<br />
در مرا تا خواستم حوزه هر روزنامهنگاران و کارشناسان منتقدان، هنرمندان، از تعدادی نظرسنجی<br />
این نتیجهی شماست پیشروی اکنون آنچه کنند. یاری نخستین فهرست گفته<br />
نامشان نخواستهاند اغلب و کردند، یاری مرا که دوستانی است. از<br />
انتخابشان، معیارهای به کوتاه اشارههایی با شود، پسندیدهاند<br />
بیشتر که هنرمندانی و نویسندگان کشیدن<br />
تصویر به یا نوشتن است، جرم انقالب از متفاوت نیست.<br />
مجاز جنسی رابطهای مهاجرت،<br />
هنر و ادبیات از عمدهای بخش بستری، چنین بر ناگفته<br />
جهان همین کشیدن تصویر به و نوشتن صرف است.<br />
شده ممنوعهها تازه<br />
هایی روزنه گشودن برای تالشهایی میان این در به<br />
پرداختن مانند گرفته، صورت ایران هنر و ادبیات در و<br />
نوشتن یعنی سیاسی، و فکری ممنوعههای فکری<br />
و سیاسی جریانهای از گفتن چه<br />
مستقر، نظم مخالف روایت<br />
قالب در دانستهاند،<br />
تر« »موفق را آنها یا این<br />
در بردهاند. نام نظرسنجی،
(<br />
دوران این دینی فرهنگ به درون از نگاهی یا و امیرشاهی( مهشید حضر در رمان )مثل انقالب روزهای ... و شکنجه و زندان آنها موضوع و درونمایه که داستانهایی کردن ثبت یا و خلجی( مهدی ناتنی رمان است.<br />
ساخته نمودار مهاجرت ادبیات و هنر در را خود متفاوت شکلهایی در که جنسی، مسایل یا و است صراحت<br />
نوعی تا گرفته عسگری( آقا میرزا شعرهای )مانند اروتیک شعر از ساحتی به رسیدن برای تالش از گرفته<br />
متعارف جنسی و عاشقانه روابط به پرداختن از و قهرمان( ساقی شعرهای )مانند بیان در پروایی بی و همه<br />
میشود، یاد دگرباشان ادبیات عنوان به آن از گاه و میانگارد نامتعارف را آنها جامعه که روابطی تا و<br />
معیارها بودن ناموثر و غیبت لطف به که هستند ممنوعههایی از بخشی و تالش این از بخشی همه و شدهاند.<br />
افزوده معاصر هنر و ادبیات به اکنون کشور از خارج در ایران در سانسور مالکهای بخش<br />
و مکاشفهاند ابتدای در و راه آغاز در ما هنرمندان که میرسد نظر به اما هنوز بخش، این در سالها<br />
از ناشی عصبانیت و خشم و راهگشایی هیجان و ذوق در باید را نخستین تالشهای ارزش از عمدهای جست.<br />
سانسور 1375<br />
سال انقالب از کشور از خارج در شده تولید خالقانه ادبیات در ادبی منتقد و نویسنده نوشآذر حسین پناهجویی<br />
مصائب انقالب؛ تاریخ در بازنگری میداند: شناسایی قابل را مهم درونمایهی چند سو، این به کشور<br />
در همگرایی و انتگراسیون دشواریهای و دورافتادگی و تنهایی سرانجام و ایران؛ از فرار وماجراهای اصالحطلب،<br />
روزنامههای رونق دوران در و وبالگنویسی آمد.<br />
دچار فترت به کمکم است<br />
نوشته سنگ« رو »سنگ درباره نوشآذر حسین باشد،<br />
کامل داستان یک آنکه از بیش داستان این :» رویدادهای<br />
شتاب با که است نویسندهای چرکنویسهای پیش<br />
و نوشته فصل شش در را انقالبی تهران در زندگیاش به<br />
را داستان این فصل آخرین و هفتم فصل بتواند آنکه از اینحال<br />
با کند. فرار ایران از شده ناگزیر برساند، پایان دربارهی<br />
تاریخیاش سندیت نظر از سنگ« روی »سنگ در<br />
شصت، دهی سالهای در انقالب از پس رویدادهای است.«<br />
بینظیر ما داستانی ادبیات بهترین<br />
از درست، و زیبا نثری با که امیرشاهی، مهشید به<br />
است، آفریده را ایران خارج در فارسی متن نمونههای این<br />
در حضر«، »در و سفر« »در رمان دو خاطر به ویژه قاسمفر<br />
مهراد است. داشته فراوان اهمیت سنجی نظر مهشید<br />
آثار خواندن بدون است معتقد روزنامهنگار و شاعر از<br />
درستی و کامل تصویر به نمیتوان هرگز امیرشاهی، یافت.<br />
دست ایران معاصر ادبیات بضاعت لیست<br />
در خوبان« »خسرو رمان خاطر به نیز دانشور رضا ویژهای<br />
جایگاه نظرخواهی این در شرکتکنندگان پاسخ فرانسه<br />
به ۱۳۶۱ سال در و انقالب از پس دانشور رضا دارد. جنگ<br />
به نگاه با را خوبان« »خسرو رمان و کرد مهاجرت مهمترین<br />
از یکی را رمان این بسیاری نوشت. عراق و ایران . میدانند مهاجرت ادبیات رمانهای و<br />
شده ذکر نظرخواهی بیشتر در نیز مسعودی محمود نام یعنی<br />
اثر، یک با که شده یاد نویسندهای عنوان به او از رضا<br />
شاهی، امیر مهشید ساعدی، غالمحسین نام انقالب، تاریخ در بازنگری یعنی نخستین، معیار اساس بر است.<br />
شده تکرار مختلف افراد درفهرست دیگران از بیش مسعودی محمود و دانشور سنگ«<br />
روی سنگ رمان» و الفبا« مجله انتشار» خاطر به نویس نمایشنامه و نویسنده ساعدی غالمحسین وصف<br />
میتوان را انقالب از پس نخستین سالهای در تبعید و ناگزیر مهاجرت از ساعدی غالمحسین روایت بودند،<br />
زیسته انقالب آروزی در عمری گرچه که دانست نویسندگانی و هنرمندان از بسیاری فراگیر و دقیق حال ها،<br />
سرکوب ببندها و بگیر پی در که او بود. کرده تبعید و آواره را آنها عمل در بود داده روی که انقالبی اما نوشته<br />
پاریس در اقامتش دوران دربارهی شد، پاریس راهی و کرد ترک را وطن اجبار به 60 سال اواخر در بار<br />
چند میبينم. را وطنم خواب وقت تمام نديدهام. را پاريس خواب بار يک مدت اين عرض است:»در دوستانم<br />
شود. تمام اعدامم قيمت به اگر حتی كشور. داخل به برگردم شده راهی هر از بودم گرفته تصميم را<br />
حالت اين و بگيرم ياد فرانسه زبان نيستم حاضر لج روی از میكنم. نفی را چيز همه شدهاند. مانعم برگردد.<br />
خانهاش به است ممكن لحظه هر و است بیقرار كه آدمی حالت میدانم. دفاعی مكانيسم يک نيستم.<br />
آنها به متعلق هم من و نيست من به متعلق چيزش هيچ شكنجههاست. بدترين خارج در بودن میبردم.«<br />
سر به زندان انفرادی سلول در كه بود سالهايی از بدتر من برای كردن زندگی چنين اين و میزبان.<br />
میگیرد.<br />
قرار مهاجرت ادبیات فهرست صدر در نامش 53<br />
52<br />
مهاجرت<br />
از او چون دریافتی و درک ساعدی، با همسو اغلب و همنسل هنرمندان و نویسندگان از بسیاری دادهاند.<br />
بازتاب خود آثار در را نگاه همین و دارند آن با خود نسبت و میزبان جامعه تبعید، و خارج<br />
کشور دارد: مهاجرت از گویایی تعبیر منتقد، و شاعر عال، نوری اسماعیل در<br />
فارسی شعر و داستانی ادبیات تاریخ که است معتقد و کشور، از کوشش<br />
به الفبا نشریهی انتشار با کشور« از خارج »کشور پیموده<br />
معاصر ادبیات در را تازه راهی الغراب« »سورهًْ رمان .<br />
ست ا در<br />
»زندگی کتاب در ادبی منتقد و نویسنده یاوری، حورا الغراب<br />
سورهًْ است:» نوشته رمان این دربارهی آیینه« آن<br />
در که است کور بوف قبیل از داستانهایی شمار در پیوند<br />
تاریخ سیر و اجتماع سرگذشت به فرد سرگذشت مفهوم<br />
یک از نو است تعریفی الغراب سورهًْ میخورد. آوازه<br />
پر داستان یک از تازه است روایتی حقیقت. کهن داستان<br />
الغراب سورهًْ حقیقت. جستجوی در مرغان سفر در<br />
شدن سیمرغ خیال روزی که است آدمی یا کالغی سوی<br />
به هدهدی دنبال به میپرورانده، سر تا<br />
و شد آغاز ساعدی غالمحسین زندهیاد از<br />
خسته امروز، و گشوده بال قافی بود.<br />
شکوفایی در اصالحات دوران شدن<br />
فراگیر با سپس و<br />
اینترنت زدنهای<br />
بال همه آن بیسرانجام،<br />
با
ترک<br />
را ایران 1997 سال در دانشگاه استاد و نويسنده نفیسی، در<br />
خوانی »لولیتا نام با را اثرش معروفترین آن از وبعد کرد ماهها<br />
کتاب این کرد. منتشر آمریکا در 2003 سال در تهران« قرار<br />
تایمز نیویورک کتابهای پرفروشترین فهرست در ترجمه<br />
فارسی جز به زبان 32 به کنون تا کتاب این داشت. خانم<br />
خاطرات توصیف و شرح کتاب اصلی موضوع است. شده از<br />
زن استادان اخراج و ایران در فرهنگی انقالب روزهای از نفیسی است.<br />
انقالبی تندروهای توسط دانشگاهها عطار،<br />
آرزویی آیینه جای به و نشسته آب وسط سنگی قلوه روی درختزاری، در خونین، و شکسته بالی و منقاری چشم<br />
از را خواب اما میگذرد، خواب در که است کتابی الغراب سورهًْ میکند.... تماشا شکستهای آبگینه در را خودش آیینهای<br />
نیست، ما برابر در کتابی الغراب سورهًْ میخواند. فرا آگاهی به پرسش، به بیداری، به را ما میرباید، ما ماست.«<br />
روی پیش در ماشین<br />
برای »آگهی )نوول( بلند داستانهای به ایران، از فرار ماجراهای و پناهجویی مصائب یعنی دوم، معیار پایه بر عمر«،<br />
یک »پایان البته و آبادی، دولت حسین نوشته میبارد«، باران آنکارا »در ناجی، فیروز نوشته رختشویی«، . است شده اشاره بیشتری اهمیت با کارگر داریوش زندهیاد نوشته بازتاب<br />
بیشماری داستانهای و رمانها در میزبان کشور در انتگراسیون دشواریهای و دورافتادگی و تنهایی سرانجام: و تنهایی،<br />
بر تاملی کتاب خاطر به نوشآذر حسین و گسل رمان بخاطر قهرمان ساسان نام آنها درمیان که داشته، است.<br />
شده تکرار بیشتر است.<br />
شده تکرار بارها نفیسی آذر و عبداهلل قادر ، معروفی عباس ، قاسمی رضا نامهای منتخبان، فهرست در آن<br />
به بتوان شاید را قاسمی رضا است:» نوشته قاسمی رضا دربارهی منتقد و مترجم نویسنده، نجفی، امینی علی ارکستر<br />
شبانه »همنوایی نام به او اول رمان دانست. ایرانی نویسندگان موفقترین از دارید، نظر در شما که معنی است.<br />
شده منتشر زبان چند به هم خارج در و گشته روبهرو فراوان اقبال با شده، منتشر نیز ایران در چوبها« برای<br />
خسرانی را عرصه این در او غیبت شخصا و بود، تئاتر معتبر کارگردان و نمایشنامهنویس ایران در قاسمی اما ناگفته<br />
یا پنهان تبعیدی هنرمند یک »موفقیت« سایه در که است تاریکی گوشهی همان این میدانم. ایران تئاتر میماند.«<br />
است.<br />
قاسمی رضا آثار دیگر از بابل« »چاه و میخوانند« برهها که »وردی رمانهای رفت<br />
آلمان به او شد. وطن ترک به ناگزير »گردون« هنری و ادبی مجلهی توقیف پی در هفتاد دهی در معروفی عباس با<br />
اما ننوشته، مردگان« »سمفونی رمان با همسنگ اثری هنوز او که نظرند این بر پاسخدهندگان اغلب هرچند و باید<br />
را مخصوص« »تماما و داشت« پسر سه »فریدون یعنی نوشته، مهاجرت سالهای در او که را رمانی دو حال، این دانست.<br />
مهاجرت مهم رمانهای جزو است.<br />
دشوارتر نظر به انتخاب، و بررسی کار شعر، حوزه در و<br />
شده منتشر شعر کتابهای زیاد شمار به توجه با شاید<br />
است. مبهمتر »موفقیت« معیارهای بسیار، شاعران و<br />
داستان از بیشتر بسیار شعر که است این دلیل، یک وضعیت<br />
در باید را دوم دلیل است. خورده گره زبان با رمان نیز<br />
میزبان کشورهای در جست. مخاطب با رابطهاش و شعر کمتر<br />
بسیار مخاطبانی رمان، و داستان با مقایسه در شعر، شرایط<br />
دلیل به شاید است. کمتر ترجمه به اشتیاق و دارد و<br />
دوم نسل »موفق« ایرانیهای اغلب میزبان، کشورهای دلیل<br />
همین به شاید و شاعر نه و بودهاند نویسنده سوم نظرخواهیها<br />
فهرست در مشترک نامهای همهی که است ایران<br />
در که است شاعرانی و مهاجران اول نسل به متعلق بودهاند.<br />
مطرح و شده شناخته شاعرانی هم انقالب از پیش و<br />
چهل دهی در ایران معاصر شعر جریان در رویایی یداهلل دهندگان<br />
پاسخ اغلب است. داشته مشخص حضوری پنچاه بیسابقهای<br />
شعری رشد نیز ایران ترک از پس او معتقدند که<br />
است مهاجرین اول نسل از ایرانی نویسندهی تنها شاید و میکند زندگی هلند در سالهاست عبداهلل قادر ترجمه<br />
فارسی جز به زبان 27 از بیش به عبداهلل قادر کتابهای بنویسد. میزبان کشور زبان به تنها کرده سعی افکار<br />
من :» است گفته باره این در خود او است. گرفته مادریش سرزمین از را قصههایش بیشتر او چند شدهاند،هر فارسی<br />
کهن ادبیات طعم و عطر رنگ، هلندیام متون به من میریزم. خود هلندی مفاهیم و واژگان در را ایرانیم شعر<br />
مجموعهی چهار چاپ با رویایی یداهلل است. داشته در<br />
:امضا، گذشته من قبر، سنگ هفتاد لبریختهها، ( بی<br />
همچنان نظری مقاالت چاپ و تنها( لغت آن جستجوی بخشیده<br />
فارسی شعر به را تازه فرمهایی و ظرفیت رقیب انکار<br />
قابل غیر را فارسی شعرجدید تاریخ در حضورش که می<br />
سر به فرانسه در 1358 سال از رویایی یداهلل میکند. است.<br />
شده ترجمه فرانسه به مهماش آثار اغلب و برد این<br />
در نامش که است شاعرانی دیگر از خویی اسماعیل چند<br />
انقالب از بعد او است. شده تکرار بارها نظرخواهی دهه<br />
اوایل و کرد زندگی ایران در مخفی طور به سالی به<br />
گرفت تصمیم اول روز از که برگزید عبداهلل قادر را راه بهترین که دارم عقیده است:» نوشته باره این در امینی علی خارجی<br />
زبان به ابتدا از چرا میخورند دریغ که شنیدهام قاسمی، رضا مثل ایرانی، نویسنده چند از بنویسد. هلندی به<br />
دارم جست. مهاجر ایرانیان سوم و دوم نسل میان در باید را ما نویسندگان موفقترین میگوید:» ادامه در امینی علی کشورهای<br />
در که میکنم فکر دیگر بسیاری و دلیجانی سحر سراجی، مهبد بازیار، شیدا کسمایی، سرور مانند کسانی 55<br />
54<br />
و مرز آن در و میکنند فکر ایران به که زمانی تا را آنها آثار مینویسند. جهان سراسر برای گوناگون با<br />
تنها نه دیگر را ادبیات امروز دنیای در میدانم. ایران ادبیات از بخشی دارند، ریشه بوم است.«<br />
شده دیر ما از بسیاری برای دیگر که هم حاال و نکردهاند، منتشر و ننوشته میکنند.<br />
تعریف هویت نام به فراختری گسترهی و استوارتر رکن با بلکه زبان، بنجلون،<br />
طاهر یاسین، کاتب )با عرب ادبیات از مهمی بخش امروز میزنم.«<br />
اسماعیل<br />
شود. خارج ایران از توانست شصت در<br />
اقامتش دهه چهار طول در خویی خلق<br />
فرانسوی زبان در داوود( کامل و معلوف امین قاره<br />
شبه ادبیات از مهمی بخش و میشود سی<br />
از بیش ایران از خارج منتشر<br />
کتاب کرده<br />
شکل<br />
انگلیسی زبان در هند میگیرد.«<br />
اذر
ترجمه<br />
اوکراینی و هندی آلمانی، فرانسه، ، روسی انگلیسی، زبانهای به او شعرهای مجموعه از تعدادی است. را<br />
کوبرگ در روکرت ادبی جایزه تبعید صدای کتاب خاطر به 2010 سال در خویی اسماعیل است. شده هم<br />
و شعرها هم اما آورد، روی کالسیک قالبهای به دیگر بار مهاجرت در خویی، آنکه با کرد. دریافت نسل<br />
بازماندگان از یکی عنوان به او از شود باعث که بوده برخوردار مایهای و وزن چنان از ادبیاش نقدهای شود.<br />
یاد معاصر بزرگ شاعران ایران<br />
از انقالب از پس خرسندی هادی است. پررنگ نامی نام، تکرار مرتبه شاخص در نیز خرسندی هادی فعالیت<br />
مجله انتشار و طنز شعر، زمینه در غربت در اقامتش سالهای تمام در او شد. لندن ساکن و خارج را<br />
غربت در ایرانیان مسائل ایران، سیاسی مسائل بر عالوه سرودههایش و نوشتهها اکثر در و است کرده کرد،<br />
دریافت را هاملت هلمن جایزه 1995 سال در خرسندی هادی است. داده قرار خود اصلی موضوع پاس<br />
به جایزه این میگیرد. تعلق شدهاند سیاسی آزار قربانی که نویسندگانی به هاملت، هلمن جایزه میرزای<br />
ایرج عنوان به او، از بسیاری شد. اهدا او به تبعید، در زندگی و ایران مورد در خرسندی نوشتههای دارد.<br />
خواننده مخاطبان از متنوعی و وسیع طیف میان در شعرهایش، و میبرند نام معاصر به<br />
»خطاب کتاب انتشار با هفتاد دهی اواخر در و داد انجام ایران در را عمدهاش کار گرچه براهنی رضا خود<br />
سوی به را بسياری شاعر جوانان و كرد خود نام به را شعر از جریانی شعر، کارگاه برگزاری و پروانهها« سالهای<br />
در است، کانادا ساکن که او کرد. حفظ را خود تاثیرگذاری نیز مهاجرت دوران در حتی اما خواند، بیشترین<br />
اما بود، فعال ادبی نقد و رمان جمله از مختلف، زمینههای در گذشته همچون مهاجرت، است.<br />
داشته شعر و نظریهپردازی حوزه در را تاثیرگذاری فيلمهايش<br />
با توانست مخملباف دهد. ادامه ايران از خارج بیشتر<br />
دهد. ادامه را قبل روال همان ايران، از خارج در مخملباف،<br />
ساختهى آخرين نظرسنجی، این رایدهندگان مهاجر<br />
سینمای از موفقی نمونهی را جمهوری« »رییس موضوع<br />
یک جهانی زبانی با که کردهاند قلمداد ایرانی میکند.<br />
روایت را جهانی مشترک انقالب<br />
از بعد و قبل موثر و مهم فيلمساز نادری امیر شناخته<br />
موفق فیلمسازان از یکی نظرخواهی این در نیز »آب،<br />
و »دونده« با را او هنوز ایران در چه اگر است. شده غربت<br />
در کارش به بیوقفه او اما میشناسند، خاک« باد، جشنوارههای<br />
در فیلمهایش تازهترین با و داده ادامه جایزه<br />
2016 سال در نادری، امیر دارد. حضور جهانی عمر<br />
یک برای ونیز معتبر و مهم جشنواره از ویژهای کرد.<br />
دریافت سینماییاش دستاورد سینمای<br />
و تئاتر در مناقشه غیرقابل جایگاهی بیضایی بهرام بار<br />
یک که او میگوید منتقد عبدی، محمد دارد. ایران بازگشت<br />
ایران به بود، شده سوئد راهی شصت دهه در جز<br />
زبانی به نمیتواند که بود رسیده نتیجه این به زیرا او<br />
بر چنان را عرصه اما فشارها ادامهی کند. کار فارسی سالهای<br />
در او شد. آمریکا راهی ناگزیر که کرد تنگ چند<br />
اما است نساخته فیلمی اگرچه آمریکا در اقامتش تئاتر<br />
به و است برده صحنه روی به را مهم بسیار نمایش است.<br />
بخشیده خاص اعتباری و وزن مهاجر، ایرانی که<br />
است مهاجری فیلمسازان جوانترین از نیز قبادی بهمن هشتاد<br />
دهی اواخر او است. گرفته قرار لیست این در نامش فیلمسازی<br />
به ایران از خارج در و شد مهاجرت به مجبور موانع<br />
با سینما، بیشتر و تئاتر حوزه در تبعیدی و مهاجر هنرمندان داستان، سپس و شعر با مقایسه در آنکه<br />
با بودهاند. روبهرو »موفقیت« عمدهی مالک یک عنوان به مخاطب، به یافتن دست برای کمتری که<br />
کسانی اما بودهاند، فعال سینما در جهانی مقیاس در مهاجران، سوم و دوم نسل از بهویژه ایرانیانی و ایران با خود ارتباط نوعی به که بردهاند نام هنرمندانی از اغلب کردهاند شرکت نظرسنجی این در که<br />
است شهیدثالث سهراب میان، این در بزرگ استثنای تنها کردهاند. حفظ را ایران به مربوط موضوعات کرد.<br />
قلمداد ایران سینمای از مهمی جریان بر او گسترده تاثیرگذاری بر باید را آن دلیل سوی<br />
از اتقاق، به میشود، یاد ایران سینمای نو موج بنیانگذار همچون او از که شهیدثالث سهراب رد شهیدثالت است. شده برگزیده مهاجر ایرانی فیلمساز مهمترین عنوان به حوزه، این رایدهندگان فراوانی<br />
بینالمللی موفقیتهای که ساخت را جان« بی »طبیعت و ساده« اتقاق »یک فیلم دو ایران و<br />
ترک را ایران دولتى سانسورِ دستگاه فشارهاى بهخاطر انقالب از قبل اندکی او داشت. همراه به او برای موثرترين<br />
از يكى عنوان به آلمان در بسيارى فيلمهاى ساختن با شهيدثالث کرد. شروع را مهاجرت رسما در<br />
كارش ارزشهاى كه بود ايرانى مهم مهاجر سينماگر اولين شايد او شد. شناخته آلمان نو موج فيلمسازان 57<br />
56<br />
ایرانی<br />
فیلمسازان مطرحترین از یکی همواره کرد ترک را ایران که هنگامی از مخملباف محسن سینمای<br />
و جشنوارهها در چشمگیر حضوری متفاوتش آثار با که بوده مهاجر رویکردی<br />
گرفتن پیش در مخملباف محسن است. داشته دنیا مستقل فراوان،<br />
فشارهاى و قوس و كش از بعد و انتقادی، و مستقل داد.<br />
ادامه کردها یا و ایران به مربوط باموضوعاتی و<br />
تئاتر عرصهی در شده شناخته نامی تسلیمی سوسن تئاتر<br />
توانست سوئد، به مهاجرت از پس او است. سینمای زبان<br />
به نیز کارگردان بلکه بازیگر عنوان به فقط نه را شب<br />
نمایشنامهی 2011 سال اوایل او دهد. ادامه سوئدی به<br />
استکهلم شهر تئاتر اصلی سالن در را شکسپیر دوازدهم برد.<br />
صحنه عباس<br />
فیلمهای در بازی با انقالب از پیش آغداشلو شهره ایران<br />
سینمای در را خود جای حاتمی علی و کیارستمی ابعاد<br />
کارش ایران ترک و انقالب از بعد اما بود، کرده باز که<br />
گونهای به گرفت خود به گستردهتری ترك<br />
سينماگرش خانوادهى اتفاق به را وطن و<br />
مهمترین از یکی عنوان به او از هنرمندان<br />
موفقترین یاد<br />
مهاجر و<br />
شهرت به توجه با البته و كرد همان<br />
توانست اعتبارش در<br />
را مسير شد.<br />
ديده هم خارج
شن<br />
از »خانهای فیلم برای زن مکمل نقش بازیگر بهترین اسکار جایزه کاندیدای 2003، سال در او میشود. سیناتی<br />
سین نیویورک، آنجلس، لوس منتقدین انجمن جایزه چهار آغداشلو شهره آن، بر افزون شد. مه« و سریال<br />
در زن مکمل نقش در بازی نیزبرای 2009 سال در آغداشلو شهره است. کرده خود آن از را آنالیم و شد.<br />
امی جایزه دریافت به موفق صدام«، »خانهی عبدی<br />
محمد است. شده ذکر نظرخواهی این در نامش بارها که است هنرمندانی جمله از فراهانی گلشیفته كنار<br />
در هاليوودی فيلمی در بازی جرمش توهين. با همراه كردند بازجويياش است:» نوشته بارهاش در منتقد باز<br />
خودش از هم را سنت بندهای و قيد ننشست؛ پا از اما رفت. و شكست دلش بود. كاپريو دی لئوناردو بازی<br />
جارموش جيم چون كارگردانی برای و جهان در ايرانی بازيگر موفقترين شد كه رفت جلو آنقدر كرد. است.«<br />
بازيگری هر آرزوی كه كرد مشکلی<br />
نبود است. بوده کمتر هم سینما از موانع حتی تجسمی، هنرهای حوزه در که میرسد نظر به تا<br />
است داده تجسمی هنرهای حوزه هنرمندان به بیشتری امکان مخاطب، با ارتباطگیری در زبان نام به این<br />
هنرمندان همهی تقریبا درباره موضوع این کنند. پیدا میزبان جامعه با ارگانیکتر و وسیعتر ارتباطی مینه<br />
و پولیس مینیا و نیس نیویورک، در جمله از بسیاری شمار<br />
به او مدرن آثار دیگر از متحده ایاالت در سوتا میآیند.<br />
آثارش<br />
بیشتر که است سازی تصویر و نقاش نجومی نیکزاد در<br />
ایرانی هنرمندان معروفترین از او دارند. سیاسی تمی از<br />
پیش نجومی نیکزاد است. انقالبی گرافیک زمینهی از<br />
پس و رفت آمریکا به تحصیالت ادامهی برای انقالب در<br />
تدریس مشغول و بازگشت ایران به تحصیالتش اتمام سال<br />
در سیاسی دالیل به اما شد، زیبا هنرهای دانشکدهی در<br />
که نجومی نیکزاد کرد. ترک همیشه برای را ایران 59 است،<br />
شده شناخته چهرهای نیز آمریکا هنری جامعهی واژهی<br />
که صدمهپذیری و تلخ مفهوم دلیل به میگوید خود<br />
به مهاجر واژه اطالق از دارد، خود بطن در مهاجرت میپرهیزد.<br />
به<br />
تحصیالت ادامه برای انقالب از قبل نشاط شیرین تاثیر<br />
تحت و کرد سفر ایران به 69 سال در و رفت امریکا در<br />
او کرد. کار را اهلل« »زنان عکسهای مجموعه سفر این میکرد،<br />
نقشآفرینی آنها در خود که عکسها این مسلمان،<br />
زن دربارهی رایج کلیشههای گذاشتن کنار با نشاط<br />
آثار پرداخت. اسالم در شهادت موضوع بررسی به بهویژه<br />
و است ایران جامعه و زندگی از بومی ریشه دارای خلق<br />
ایرانی زنان موقعیت و زندگی پیرامون فراوانی آثار با<br />
ایرانی زنان که زنانه نقوش از خود آثار در او کردهاست. و دست کف بر شعر صورت به را روحیشان تأثرات آنها از<br />
نشاط شیرین میکند. استفاده میزنند نقش خود پای است<br />
جهان سطح در ایرانی هنرمندان شدهترین شناخته و<br />
مهاجر ایرانیان جامعه به تازگی به که هنرمندانی نیز و سوم و دوم نسلهای تا گرفته اول نسل از حوزه در<br />
بود. دیگری حوزهی هر از بیشتر حوزه این در اسامی تنوع نظرخواهی، در است. صادق پیوستهاند تبعیدی فهرستها<br />
در بیشتر نامشان که هنرمندانی از دسته آن دربارهی مختصر شرحی ارایهی به تنها من اینجا، میکنم.<br />
بسنده شده تکرار کرد.<br />
مهاجرت نیویورک به 1357، سال انقالب از پس ایرانی نقاش و کاریکاتوریست طراح، محصص اردشیر توجه<br />
مورد جهان، در قدرت و خشونت مساله به رئالیستی نگاه یک با لرزان خطوطی با او طرحهای است.<br />
بوده ایرانی مخاطبان معتقد<br />
که شده برده نام یگانه هنرمندی عنوان به او از و دارد حضور فهرستها تمامی در محصص بهمن که<br />
انترناسینونالیسمی این با امروز است:» گفته باره این در او زد. حرف جهان برای جهانی زبان با باید بود به<br />
گزنده و تند نو، زبان با آثارش در محصص بکنیم.« شرقی کار زور به بیاییم است احمقانه دارد، وجود بار<br />
یک سالها از پس ایران ترک از پس محصص بهمن است. کرده پیدا دست متمایز و متفاوت دنیایی او<br />
دربارهی منتقد، منتظمی، مراد بازگشت. ایتالیا به دوباره و سوزاند را آثارش عمدهی بخش رفت، ایران به است.<br />
کرده دریافت بسیاری المللی بین جوایز کنون تا و به<br />
انقالب، از قبل اتریش مقیم ساز مجسمه حشمت بهروز ایران<br />
به انقالب از پس او کرد. ترک را ایران سیاسی دالیل آثار<br />
کند. ترک را ایران شد مجبور زود خیلی اما بازگشت، و<br />
است درآمده نمایش به دنیا کشورهای از بسیاری در او خانه<br />
طالی مدال که است اتریش در خارجی هنرمند تنها است.<br />
کرده دریافت را اتریش هنرمندان حوزهی<br />
در شد، گفته بخش این آغاز در که همانگونه به<br />
نامها در بیشتری مراتب به تنوع تجسمی هنرهای هنرمندان<br />
این از جمله از فهرستها این در میخورد. چشم خرمیان،<br />
الله ، زاده حائر رکنی رامین است: شده برده نام جابهجایی<br />
از باید را ومعاصر مدرن هنرمند اصلی فیگور مثابه به محصص، بهمن دربارهی است:»بحث نوشته در<br />
باید را روشنفکری غول این پای رد دیگر، بیان به کرد. آغاز بیمرز هنری تاریخ در جغرافیاییاش جنگ<br />
دوران اروپای تا رنساس اروپای از و مدرن ایران تا باستان ایران از که جست مکانی - زمانی شبکهای مدرن<br />
هنر تاریخ شکوه با بنای از زمان هم را او پیمود انزوا در بیش و کم محصص که مسیری دارد؛ امتداد 59<br />
58<br />
شده<br />
اشاره آن به بارها فهرستها در که است نامهایی از معمار و ساز مجسمه ارمجانی سیا از<br />
بعد اما کرد، ترک سیاسی دالیل به را ایران 1340 سال در او چه اگر است. ارمجانی<br />
سیا بازگردد. کشورش به نتوانست عقایدش دلیل به هم انقالب کار<br />
اقامتش ابتدای همان از آمریکا در بود، خوانده فلسفه که هنر<br />
و ادبیات تاثیر تحت او کرد. آغاز را هنری در<br />
۱۹۹۶ تابستانی المپیک مشعل آمریکا است.<br />
کرده طراحی را آتالنتا پلهای<br />
و برج هوشیاری،<br />
شیرازه نور، نوید شفیعی، هدیه مدنی، طال عباس<br />
و اهریمن نادر باقماریان، نیری کامی، اخوان.<br />
میدهد.«<br />
پیوند آن به و میکند جدا اروپا
محدودیت<br />
و امکانات اجتماعیکمبود محدودیتهای و منابع کمیابی اساس بر مهاجرت دالیل توضیح برای سنتی چارت مدنی<br />
از<br />
شناسی جامعه دکترای التحصیل فارغ شناسی<br />
جامعه حوزه محقق شیراز. دانشگاه تهران.<br />
ساکن مشهد. 1349 متولد اقلیم. تغییر 61<br />
کشور<br />
۹۱ میان در نخبگان، مهاجرت نظر از ایران است کرده اعالم خود ۲۰۰۹ سال گزارش در پول بینالمللی صندوق داراست.<br />
را نخست مقام جهان، نیافتهی توسعه یا توسعه حال در و<br />
تخصصی-علمی امکانات کمبود اداری، و مالی نارساییهای نخبگان، و اساتید درآمد پائین سطح بیکاری، گزارش، همین مهمترین<br />
عنوان به را آنها و است کرده ذکر ایرانیان مهاجرت دالیل جمله از را ایران در اجتماعی و سیاسی بیثباتی است.<br />
گرفته نظر در جهانی سطح در مهاجرت اول رتبه در ایران قرارگرفتن دالیل دیگری<br />
جایگزین آنها از یکی هرازگاهی که هستند واژههایی و عبارتها ...، و کشور از نخبگان خروج مغزها، فرار مهاجرت، با<br />
انسانها جابجایی زمانی، دوره،ی آن سیاسی و فرهنگی اجتماعی، مقتضیات به بنا دههها از یک هر در و میشود اساس،<br />
این بر و مییابد هویت مفاهیم این از یکی قالب در آنها، به منضم اقتصادی و آکادمیک اجتماعی، سرمایههای میگیرد.<br />
قرار تحلیل مورد آن وقوع دالیل چرخهای<br />
آن، پیامدهای حتی و مهاجرت دالیل و روند توضیح در که است این تحلیلها این همهی تکراری نکته اما رد تشکیکی، بیهیچ آن، وقوع دالیل و ایران از انسانی سرمایههای بیبازگشت مهاجرت و شده طراحی کلیشهای و تکراری مرزبندی<br />
پیکربندی، ... و زنان، فیزیکی ناامنی مدنی، آزادیهای محدودیت مالی، مشکالت مثل تحلیلی کلیشههایی قالب بر<br />
مبتنی فردی انگیزشهای به یا را مهاجرت روند که بیانگر، چندان نه و تکراری کلیشهای میشود؛ رمزگشایی و بر<br />
و میزند پیوند اقتصادی و فرهنگی اجتماعی، سیاسی، حوزههای در فردی امکانات توسعه به نیاز و کمالخواهی یا<br />
سیاسی گروههای و زنان برای مدنی محدودیتهای همچون ساختارهایی به را آن یا و میدهد توضیح آن اساس میدهد.<br />
ربط اقتصادی ساختاری مشکالت زا مهاجرت، ساختاری دالیل توضیح برای اگرچه که میشود آغاز اینجا از مهاجرت، به کلیشهای نگاه واقع،این به زیست<br />
نخستین دوران مهاجرتهای اساس بر آنها تحلیلی رویکرد حقیقت، در اما میشود، استفاده مدرن پارامترهای مختلف(<br />
حوزههای )در مقصد در منابع وفور و مبدا در امکانات کمبود عمدتا مهاجرت، اصلی دلیل که گرفته، شکل بشر در<br />
انسان کوچ و مهاجرت سازوکار میکند تصور تحلیل، برای مدرن پارامترهای از استفاده وجود با تحلیل، این بود. سرزمینی<br />
در ویژه به و مدرن دوران مهاجرتهای بر میگرفت، شکل منابع کمیابی اساس بر که شکار و گردآوری دوران است.<br />
صادق و توضیح قابل نیز ایران همچون پیچیده و خود زیستی امکانات توسعه و رشد برای افراد مهاجرت، توضیح در سنتی و تکبعدی کلیشهای، نگاه این اساس بر اجتماعی،<br />
محدودیتهای کردن مرتفع و کمبودها جبران و فرهنگی و سیاسی اقتصادی، اجتماعی، فرصتهای افزایش بر<br />
عمدتا را آن رخداد دالیل و مهاجرت که پلکانی-توسعهای فراگردی میافکنند. مهاجرت پلکانی فراگرد درون را خود توضیح<br />
توسعهیافته کشورهای به سپس و میانی توسعه سطح با شهرهایی به ابتدا روستاها، از جابجایی روند اساس رد میداند، اقتصادی و مدنی فرصتهای و امکانات کمبود از ناشی را مهاجرت که مهاجرت، به سنتی نگاه این میدهد. است.<br />
توضیح قابل زیر چارت و<br />
مدنی آزادیهای به دستیابی و کافی منابع تامین هدف با و منابع کمیابی بر تاکید با مهاجرت به رویکرد این است.<br />
صادق هم مهاجرتها از شماری بر البته و راهگشاست مهاجرت از قشری توضیحی برای اقتصادی، و اجتماعی برای<br />
را ایران در محنتبار زندگی اصلی دالیل از بسیاری نمیکند،بلکه صدق مهاجرت انواع همهی بر تنها نه اما نمیدهد.<br />
توضیح باشند، نداشته را فوق محدودیتهای است ممکن که مهاجران از بسیاری مناطقی<br />
در امکانات به دسترسی سطح محدودیت وجود با که نیست هم موضوع این توضیح به قادر حال عین در وجود<br />
کممزیت،با کشورهای از شماری دیگری،چرا بخشهای در سیاسی و فرهنگی اقتصادی، مزیتهای و جهان، از مثال<br />
نیستند. مهاجرت بحران دچار چرا اینکه حداقل و ندارند قرار مهاجرفرست کشورهای ردهی در فراوان، محدودیتهای کمتر<br />
اروپا در دیگری کشورهای از اروپایی یافته توسعه کشورهای از بسیاری در کاری و دانشگاهی امکانات که وجودی با است.<br />
برنکشانده اجتماعی مساله یک سطح به را مهاجرت و نکرده مواجه مهاجرت چالش با را کشورها این اما است، با<br />
آلمان غرب در )شهری ویتن مثل شهری از مهاجرت چرا پس است، منابع کمیابی مهاجرت دلیل مهمترین اگر مالموی<br />
از مثال یا و گستردهتر بسیار امکانات با اروپایی شهرهای سایر یا و فرانکفورت و برلین به متوسط( امکانات سیاسی،<br />
و اجتماعی دانشگاهی، بیشتر بسیار امکانات با پاریس مثل توسعهیافتهتر شهری به متوسط( امکانات )با سوئد است؟<br />
نکرده تبدیل جدی چالش یک به امریکا به اروپا از یا اروپا در را مهاجرت و آب معتدلتر مناطق از بسیاری به نسبت بیشتر اقلیمی مشکالت و محدودیتها وجود با اسکاندیناوی کشورهای چرا نمیشوند؟!<br />
تبدیل مزمن مهاجرفرست مکانهای به زندگی، مکان تغییر بودن سهلالوصول وجود با و اروپا، در هوایی ایران<br />
در چرا میکنند، مهاجرت حرفهای محدودیتهای رفع یا و اقتصادی شرایط بهبود برای عمدتا انسانها اگر اجتماعی؟<br />
نظام پایین به متوسط طبقات افراد تا میکنند مهاجرت ثروتمندترها عمدتا به<br />
را کشور در مهاجرت وضعیت از فعلی تحلیلهای که است دیگری عامل نادرست، حتی و غیرواقعی آمارهای وجود میشود.<br />
مهاجرت واقعیت رویت از مانع حتی که مسالهای است؛ مهاجرت از غلطی بازنمایی و میکشد چالش دکترا<br />
و ارشد کارشناس کارشناس، چند دقیقا هرسال میگوید دقیق طور به که میکند ارائه آمارهایی گذرنامه اداره قرار<br />
مهاجرت پیرامون داخلی تحلیلهای از بسیاری معیار معموال هم آمار همین و میکنند یا کرده مهاجرت کشور از ندارد.<br />
اختیار در مهاجران از آماری گذرنامه اداره میدانیم همه که است تشکیک قابل رو این از آمار، این میگیرد. کرده<br />
مهاجرت که میکنند اعالم جایی مکتوب و رسمی طوری به نه و میکنند ثبت پروندهای کشور در نه مهاجران کردهاند.<br />
مهاجرت تحصیالتی چه با و کسانی چه فهمید بشود آن اساس بر که کرد، خواهند مهاجرت یا همان<br />
احتماال داردو اختیار در کردهاند اقدام گذرنامه دریافت برای که افرادی تحصیالت از دقیقی آمار گذرنامه اداره البته بیشتر<br />
تحصیلکرده، مهاجران تعداد از غیرواقعی اما دقیق، آمارهای چنین ارائه میکند. ارائه مهاجران آمار عنوان به را وضعیتی<br />
وخامت یا بحرانیبودن نمیتوانند نبینند، را رقمی و عدد تا که است کمیتمحوری ذهنیتهای توجیه برای گذرنامه<br />
ادارهی و باشند دقیق هم اعداد که فرض بر کمیتهاست. این بودن غیردال مهمتر، و دوم نکته دریابند. را واقعیت<br />
فهم برای اعداد این اما باشند، داشته اختیار در کشور، از مهاجران دقیق تعداد فهم برای را محیرالعقولی راههای نیست.<br />
راهگشا کشور در مهاجرت و اجتماعی اقتصادی، سرمایههای غنیترین دهند. نشان را مهاجرت وخامت رقم و عدد با میکنند تالش سالهاست بازاندیشانه<br />
ایدههای و شور،خالقیت دانش، از سریع، اما پلکانی کشور، و میکنند ترک را سرزمین یک، به یک آکادمیک میخو تهیشدگی این میکنند تالش آنها،همچنان با همگام هم پژوهشگران و دولتمردان و میشود تهی تحولخواه و نیست.<br />
هم صحیح دادههای بر مبتنی و منطقی باال،حتی استدالل به بنا که آمارهایی دهند. نشان ارقام و اعداد با را برای<br />
مهاجرت که کنند اندازهگیری را افرادی فرسودگی و سرگشتگی میزان قادرند چگونه اعداد این باشند، هم اگر اما است.<br />
اجتماعی متعدد بنبستهای از فرار برای راهی آنها 60
63<br />
میگردند<br />
کورسوهایی دنبال به ناممکن فضای این در که کرد توصیف را کسانی روز و رقم،حال و اعداد با میتوان چگونه هب درآویختن که فرسایندهای ناامیدی بر امیدوارانهشان و توانفرسا آزارنده، خوشخیالی و خوشبینی با بتوانند تا میروند؟<br />
و نمیتوانند نهایت در و بمانند و شوند چیره میکند، ممکنتر غیر روز به روز را شور بازآفرینی و تغییر راههای ایران<br />
در زندگی که را تبعیض شیشهای دیوارهای است قادر چگونه مهاجرت«، دالیل توضیح در منابع »کمیابی استدالل دهد؟!<br />
توضیح کرده، تبدیل ناممکن امری به را کاری متنوع و متعدد محیطهای به نفوذ و سرمایهداران<br />
رفته تاراج به انسانی کرامت است قادر چگونه اجتماعی«، محدودیتهای و منابع »کمیابی پیشاتمدنی استدالل تبدیل<br />
دستچندم خواستهای به را خود کرامت میکوشند دستاویزی هر با که را کشور اقتصادی و فرهنگی اجتماعی، دهد؟!<br />
توضیح - میروند و نمیتوانند نهایت در و - بمانند کشور در بتوانند تا کنند در<br />
اجتماعی« نظام مدنی محدودیتهای و منابع »کمیابی بر مبتنی تحلیلهای از یک هیچ و آمارها این از کدام هیچ اجتماعی،<br />
سرمایههای باالترین با افراد توانمندترین به حتی که دهند توضیح را ناممکنی ساختارهای نیستند قادر ایران، نمیدهد.<br />
را آنها به تخصصی و کاری نفوذ و فهم امکان هم اقتصادی و فرهنگی گالویزشدن<br />
خود با و پیچیدن خود در احساس قادرند مهاجرت، توضیح در کلیشهای دالیل یا مهاجرت آمارهای از کدامیک با<br />
کنارآمدن برای امیدشان، و شور ماندهی ته با کشور فرهنگی و اجتماعی اقتصادی، سرمایههای توانفرسای تالش و بیاورند؟!<br />
تصویر به را دانشگاهی و حرفهای و اجتماعی بیقاعدهی و نابسامان ساختارهای هزار<br />
هزارها از نمونهای مدبرنیا امیرحسین روز و حال است قادر مهاجرت دالیل از سنتی توضیحات کدام و آمار کدام افسردگی،<br />
به کشور در یا میشوند خارج کشور از روز هر که را انسانی علوم و مهندسی، پزشکی، حوزه در نخبه تاریخ<br />
طول در را مهاجران پزشکی آزمون نمره باالترین که ای نابغه بکشد؟! تصویر به هستند، مبتال بیکاری و بیچارگی روزبه،<br />
بیمارستان گرفته خاک آزمایشگاه در ماندن برای مقاومت مدتها از 1393،پس اردیبهشت در و کرد کسب امریکا تسلیم<br />
نهایت در نداشت، او خالقانهی و درخشان طرح برآوردهکردن برای حفرهای هیچ که نفوذی غیرقابل سیستم در که<br />
- مکنت و ثروت که بماند تاریخ یاد در تا کرد، یکسره کشور پزشکی سیستم با را کارش سره، یک بلیط با و شد روزها<br />
این اینجا دنیا- ینگه در زیستن تا بود ممکنتر بسیار او برای ساز، برج پزشکان حلقهی به اتصال با بیشک نیست.<br />
وطن جالی انگیزهی تنها ثروتمندتر<br />
و مرفهتر »اینجا« بسا چه که نیست، بسیاری برای کوچ انگیزهی تنها اقتصادی، مشکالت و ثروت کسب بله. پروسه<br />
همان میرسد، پایان نقطهی به که زمانی که است الزم خودگذشتگیای از گاهی ماندن برای باشند. »آنجا« از علمی<br />
تبعیضهای به فروبستن چشم ماندن، پادرگل و خودگذشتن از این الزمهای گاهی میشود. آغاز مهاجرت هولناک و ایجاد خاص، افراد قلم به چنددهجلدی دایرهالمعارفهای انتشار نظیر پروژههایی از کمنظیر حمایتهای که است ممکن<br />
عدهای برای تنها را دیگر فناورانهی محیرالعقول و کالن پروژه دهها و فضا، به انسان فرستادن رویان، پروژهی توسعه است.<br />
کرده تبدیل سیستم دردانهی آکادمیسینهای و فنّاوران پادوهای به را توانمندتر حتی بقیهی و میکند تبدیل<br />
دستنیافتنی ساختار یک به را حرفهای و سیستماجتماعی که نامعینی و مبهم سازوکارهای و اجتماعی بیسامانی در<br />
هم »راهیاب«ی حتی سیستم، به یافتن دست برای که است افسردهگانی و دلمردهگان دستاوردش و است، کرده آمارهای<br />
از هیچکدام و مهاجرت پیشاتمدنی تبیینهای در که هستند بیانگری و مهم نکتههای نیست، آنها اختیار است.<br />
نیامده چشم به کشور، از مهاجرت به مربوط هولناک قبل<br />
اصلی مهاجرت گاهی حتی که است این نمیآید، چشم به مهاجرت از سنتی تبیینهای در که مهمتری نکته دیرپا<br />
تبعیضهای و افراد از شماری برای اجتماعی نظام نفوذناپذیری میدهد. رخ امام فرودگاه بازرسی گیت از عبور از چرخهی<br />
از مزمن،خروج خانهنشینی وادار را افراد ترانزیت، به ورود از قبلتر بسیار تخصصی، و فنی علمی، ریشهدار و هیچ<br />
در که نکتهای است. کرده اجتماعی سامانهی از مهاجرت بگوییم، روشنتر و اجتماعی نظام در تاثیرگذاری و اثربخشی دارد.<br />
را آن فهم دغدغه سیستم نه و شده طراحی آن فهم برای سازوکاری نه و میاید چشم به نه آماری را<br />
افراد هواپیما، به ورود کریدور از عبور از قبل بسیار که است شده گرفته نادیده موضوعی تخصصی«، »حاشیهنشینی با<br />
که است اول اجباری و اجتماعی مهاجرت این واقع به است. کرده »خانه« به اجتماعی« »سامانهی از مهاجرت به وادار با<br />
و او، انسانی کرامت گرفتن نادیده با او، انزواکشاندن به با اجتماعی، نظام حاشیه در او قراردادن و فرد تحمیلی تبعید اثربخش<br />
روند به خود کردن وارد انگیزهی با را فرد اجتماعی، مرگ نوعی تحمیل با اجتماعی، مناسبات چرخه از او حذف میکند:<br />
مقصد کشور به خودخواسته تبعید و مبدا کشور در خنثی چرخه از خروج مهیای اکادمیک، اجتماعی- حیات که<br />
میکند القا را باطل گمان این و است مشهود و فیزیکی مهاجرت همین نمودش که خودخواستهای تصمیم و تبعید میگیرد.<br />
شکل مهاجرت رویداد که است مرز از عبور با تنها کنیم.<br />
فراموش را گنگ تحلیلهای این ناگزیریم دهیم.<br />
تغییر را غلط آدرسهای ناچاریم شده<br />
مهاجرت امر غیرواقعی برساخت موجب مهاجرت، علت از کاذب دالیل ارایه و مهاجرت، واقعیت از معنازدایی نتیجهی میانجامد.<br />
غلط راهبردهای به غلط، مساله طرح نتیجه در و است میدانستند.<br />
مغزها« »فرار و هوشمندان مهاجرت اصلی دلیل را کشور در تحصیل امکانات کمبود که بود هم روزگاری فرار<br />
و بمانند مغزها تا شدند دانشگاهی هم خانوار ۱۰۰ زیر شهرهای و سربرآورد دانشگاهی برزن، و کوی هر از فراوری<br />
»مغزهای خروج به مغزها« »فرار از را مهاجرت فقط و نکاست مهاجرت موج از دانشگاه هزار هزارها اما نکنند. کرد.<br />
تبدیل دانشآموخته و شده«،تحصیلکرده جای<br />
به را درمانده سیستم این و است راهحل یافتن از سیستم دمادم درماندهشدن نادرست، تحلیلهای این نتیجه جای<br />
به - درماندگی سر از وضعیت با انطباق همین میدارد. وا وضعیت با انطباق به مدام مساله، حل راهبردهای یافتن مهمترین<br />
باید البد که را نخبگان ملی بنیاد مثال یا میدهد تغییر را مهاجرت اسم مدام که است - درست یابی مساله دانشمندان<br />
و متخصصان با همکاری سامانه به رسما باشد، موجود وضعیت برای راهحلیابی و صحیح تحلیل مجری است.<br />
کرده تبدیل مقیم غیر ایرانی هولناک<br />
شدن تهی اخیر، سالهای طی شد، بیان که مولفههایی اساس بر نخبگان، بیبازگشت خروج از معنازدایی کرده<br />
تبدیل افتاده پیشپا و معمولی امری به برنامهریزی، حوزه در را اقتصادی و اجتماعی،فرهنگی سرمایههای از ایران است.<br />
62
برای<br />
آماده همچنان ولی سالگی، شصت آستانه در قلمرو: اهمیت<br />
لباس از بیش کفشهایش به میگوید رفتن. و آرایه بی میپوشد، مشکی تیشرتی اغلب میدهد. همنوائی<br />
یک از است سازی مخملباف، محسن پیرایه. میثم.<br />
و حنا سمیرا، مرضیه، خانوادهاش: کنسرتِ یگانه: و<br />
اسباب کمترین با و ساده کوچک آپارتمانِ فضای برندگانِ<br />
پوشاک. و خوراک در سهلگیر و گیاهخوارند اثاث. میکنند،<br />
کار هم با سینما بینالمللی جایزه صد از بیش سرزمین<br />
این از و دواندهاند سینما در را خود ریشههای به<br />
میگوید مخملباف محسن میبرند. دیگر سرزمینی به درسی<br />
چه یا بخوانید درس نیست مهم گفتهام بچههایم سعی<br />
فقط میگیرید، تصمیمی هر کنید؛ چه و بخوانید تولید<br />
چیزی کنید، کار ساعت هشت حداقلّ روزی کنید تعریف<br />
و طراحی طوری آغاز از را خود زندگی او کنید. جا<br />
هر در باشد، خوشمهاجرت و سبکپا بتواند که کرده در<br />
لندن در اکنون بسازد. فیلم کند، کار امکاناتی هر با و این<br />
با میدهد، هم فیلمسازی آموزش فیلم، ساختنِ کنار سرمایهگذار<br />
به وابستگی بدون بتواند کس هر که هدف هزینهای.<br />
هیچ بی یا ارزان بسازد؛ فیلم ساخته<br />
باشد، فیلمساز آنکه از بیش مخملباف، محسن سینما<br />
شهر به ایدئولوژی بادِ از پر سری با است. فیلم به<br />
نخست کرد. دگرگون را او سینما ولی نهاد، گام »واقعیتهای<br />
ثبتِ برای ابزاری چون فیلمبرداری، دوربینِ سینما،<br />
که نگذشت دیری ولی مینگریست، ایدئولوژیک« دروناش<br />
به را مرزشکن تخیّلی آفتاب دوربین دریچهی از خود،<br />
کشفِ برای بیپایان راهی روانهی را او و تاباند »گنگِ<br />
این نمود. دیگران دیدن و تازه جهانهای ابداعِ و<br />
سینماست سرزمین سالکِ و سفر خانه صاحبِ خوابدیده«، انسانهای<br />
به کمک خویش، ابداع و خویش از عبور او آرمانِ میگوید<br />
درآنیم. که جهانی کردن انسانیتر و دیگر به<br />
میشدم، روانشناس شاید نمیشدم، فیلمساز اگر همان<br />
با دیگران. به کمک و خود شناختِ دلیل: همان در<br />
مهاجر افغان کودک هزار صدها به هنرمندانه، شور کشورهای<br />
در یا بروند مدرسه به میکند کمک ایران خانواده،<br />
حرفه درآمد میسازد. مدرسه کمتوسعهیافته نمیماند.<br />
جیب در فروتنانه، زندگیِ معاش امرار برای جز کوچیدن<br />
است: راه دو در همزمان مسافری مخملباف و<br />
روادارانه انسانباوریِ به ایدئولوژیک جزمیتِ از داشتن<br />
برای مادری سرزمین از هجرت و برابریخواهانه، عاشقی«<br />
»نوبت فیلم دو توقیف هنری. آفرینش در آزادی خورشیدی،<br />
شصت دهه انتهای در زایندهرود« »شبهای و مخملباف،<br />
سینمائی سرگذشتِ در هم است، عطفی نقطه پرسشگری،<br />
جرم به که مسلمانی انقالبی نسل تاریخ در هم و<br />
خرید سفر رنج و رخت یا نشست کنجی به زبانبریده ساخت.<br />
منزل آوارگی در میتوانست<br />
مخملباف محسن با چندساعته گفتوگوی بر<br />
ویژهنامه اقتضای به ولی دربربگیرد؛ را بسیاری موضوعات گفتوگو<br />
از گزیدهایی اینجا در گذاشتیم. تأکید مهاجرت شماست.<br />
روی پیش کامل متن قلمرو وبسایت در و 65
67<br />
ر<br />
دیگ ورهای کش و ران ای در کار ه تجرب ما ش رو قلم نتوانستی<br />
دیگر که آمد پیش شرایطی داشتی. را ایران<br />
فیلم ساختن برای و بسازی فیلم ایران در مهاجر<br />
فیلمسازی را خودت آیا کردی. ترک را میکنی؟<br />
تعریف ساختم،<br />
فیلمی ایران از بیرون که بار اولین مخملباف: ساخت<br />
مجوز وقتی بود. »بایسیکلران« فیلم از بخشهایی اما<br />
بسازی، را آن میتوانی گفتد من به شد، داده فیلم آن افتاده<br />
اتفاق ایران در فیلم این داستان که شود گفته نباید وجود<br />
جامعه در فقری چنان میگوید فیلم زیرا است. بزند<br />
رکاب روز شبانه هفت است مجبور شخص که دارد نباید<br />
بیاورد. دست به را همسرش جراحی عمل هزینه تا هم<br />
من دیگر. جای یک برو است؛ ایران اینجا که بگویی شهر<br />
بیشتر که صحنههایی فیلم، درصد ده پاکستان، رفتم بقیهاش<br />
و شده گرفته پاکستان پیشاور در میدهد، نشان را این<br />
غیر در بود، اجباری من رفتن بنابرین زدیم. دکور را میخواستم<br />
که بعد نمیگرفت. مجوز »بایسیکلران« صورت میخواند،<br />
را سناریو که گروهی بسازم، را عاشقی« »نوبت از<br />
خارج در ماجرا که کند تأیید را آن شد راضی شرطی به دچار<br />
نمایش موقع در بعدا این، وجود با شود. واقع ایران از<br />
پس دوم. فیلم مورد در هم این شدیم. مشکالت همان را<br />
سناریویی هر رود« زاینده »شبهای و عاشقی« »نوبت »سکوت«<br />
سناریوی سرانجام میشد. رد میبردم، ارشاد به بیان<br />
به گرفت. مجوز شد، فیلمبرداری تاجیکستان در که علت<br />
به بروم، کجا که میکردم انتخاب من گرچه دیگر سفرهای<br />
همه میآوردم. در جاها آن از سر موجود فضای قندهار«<br />
»سفر به برسیم تا است. بوده اجباری من اول یک<br />
کردم. سفر آنجا به مخفیانه طالبان دوره در من که کنار<br />
در نفر هزار 20 دیدم آنجا در بودم. هرات در هفته موقع<br />
آن هستند. مرگ حال در گرسنگی اثر در خیابانها، ایران<br />
در که بسازم فیلم افغانستان به راجع میخواستم ایران<br />
خارج در فیلم که میآید نظر به دوباره اما ساختم. اجازه<br />
وقت هر شدم متوجه بعدها است. شده ساخته فیلم<br />
ساختن نمیشود، داده من به ایران در فیلم ساخت است.<br />
حل راه یک دیگر کشوری در رسیدم<br />
نتیجه این به بعد اما شد، شروع شکل این سفرها کمابیش<br />
همه آدمند. همه زمین، کره هرجای در آدمها که تقریبا<br />
مسائل به همه واکنش میشوند، عاشق شکل یک ولی<br />
دارد، وجود فرهنگی اختالفهای بله، است؛ یکسان نگرانی<br />
و وحشت بنابرین است. آدم آدم فرهنگها، این ورای برایم<br />
ناشناس افراد با و تازه محیطهای در کردن کار از دیدم<br />
شدم. خارج داخل، از اینکه یعنی شد. بیمعنا وجود<br />
جهان در کشور اندی و دویست ندارد. وجود خارجی این<br />
از وقتی است. »خارج« دیگری برای یک هر دارد. میشویم،<br />
تفاوتهایی متوجه میرویم کشور آن به کشور دیگر.<br />
جور یک ایتالیا است، جور یک است هند مثال بزنی،<br />
کنار که را فرهنگ و زبان پوسته حال عین در حس<br />
خود درون ما که میزید انسانی همان هم آنجا میکنیم.<br />
محدودیتهایی<br />
قید از را خود کردم سعی دلیل همین به آن<br />
از پیش برهانم. میکرد، ایجاد ایران در سانسور که را<br />
بخش کدام حاال که میکردم فکر خودم با همیشه فضایی<br />
به میخواستم نمیتوان. را کدام گفت، میتوان نمیتوانستم<br />
بگویم. میکنم، فکر را هرچه بتوانم که بروم در<br />
کاش کنم آرزو مرگ، هنگام فردا، که بمانم جایی در در<br />
مثال بزنم. را حرفهایم میتوانستم که بودم شرایطی من<br />
فکر عاشقی« »نوبت عین »دستفروش« ساخت دوره بگویم،<br />
میتوانستم زمان آن که را بخشی آن بود این این<br />
آرزویم کنم. راحت قید آن از را خودم و کنم بیان »فریاد<br />
فیلم مثال بگویم. میخواهد دلم هرچه بتوانم است خاطر<br />
به کردم فکر بسازم. ایران در نمیشد را مورچهها« کنم.<br />
مهاجرت باید ناگزیر هنرم احساس<br />
مهاجرت، سالهای طی وقت هیچ ت<br />
روح ر ب ران ای ه ب ت بازگش رت حس و ی دلتنگ نشده؟<br />
مستولی سال<br />
خصوصا شدم، غربت احساس دچار حدی تا اوایل سال<br />
میگویند هم روانشناسها شدم متوجه بعدها دوم. منطق<br />
هم اول است. سختتر حدی تا مهاجرت سوم و دوم نمونههای<br />
است. مسأله فرهنگ و زبان که بود این من مهاجرت<br />
که 1 چاپلین مثل داشتهایم؛ دنیا در استثنایی شاید<br />
شرقی اروپای تمام در همچنین بود. موفق و کرد ولی<br />
است نمونه موفقترین معنا یک به ۲ کیشلوفسکی این<br />
میآورد. کم میآید، غرب به ۳ تارکوفسکی وقتی را<br />
ریشههایش کسی وقتی که داشت وجود من در نگرانی گل<br />
این بگذارد، دیگری جای تا میآورد در خاک از که برایم<br />
من قبلی تجربیات این ولی نه. یا میشود خشک که<br />
کشوری هر به بگویم بگذارید بود. هم حل راه یک کشور<br />
این در من اگر که میکردم احساس میرفتم چه<br />
بودم، کرده زندگی فرهنگ این در و آمده دنیا به مهاجرت<br />
از بعد که است این واقعیت داشتم. مسائلی که<br />
کردهام احساس گاهی هستم. دوگانگی یک دچار آمده<br />
من نیستم. که کردهام احساس گاهی و مهاجرم تولدم<br />
جغرافیای کنم. زندگی زمین کره در که بودهام گزافی<br />
هزینه آن بابت که کرد منطقه یک اسیر را من شدم<br />
زاده آن در که کرهای به را من مهاجرت این دادم. مسخره<br />
نظرم در جغرافیایی سیاسی مرزهای برگرداند. دیگر<br />
ساختهام، فیلم کشور 10 در من که اکنون است. تنگ<br />
اندازه یک به ترک و تاجیک و افغان برای دلم اتفاقات<br />
و اخبار پیگیری شیوه در موضوع این میشود. آمده<br />
که اوایلی است. بوده اثرگذار من در نیز روزانه تمام<br />
گویی االن میکردم، دنبال را ایران اخبار فقط بودم من<br />
خود کشور ساختهام، فیلم آنها در که کشورهایی هستند.<br />
امکان<br />
این دیگر کشور در فیلمسازی تجربه خصوص به کشور<br />
آن وارد جهانگرد یک مثل آدمی که میدهد را انجام<br />
فرهنگی ژرف عملیات یک که میرویم ما نشود. کار<br />
و سر آدم هزار دو با ماه، شش پنج برای مثال دهیم. دل<br />
در میکنیم، زندگی آنها با شب تا صبح داریم. نشود،<br />
چنین تا اصال میرویم. آنها فرهنگ اعماق و گذار<br />
و گشت مثل سفرها این بسازی. فیلم نمیتوانی ضربههای<br />
شویم اشتباه دچار اگر نیست. جهانگردان میخوریم.<br />
فرهنگی مثل<br />
هم سینماییاند نفر چهار هر که خانوادهات آمدند؟<br />
کنار مهاجرت شرایط با زود و بودند خودت خورد.<br />
مهاجرت از را ضربه بیشترین مرضیه، همسرم، نه. آرزویش<br />
همچنان بود. افسردگی دچار طوالنی دورهای صادقانه<br />
برگردد. بتواند او که بشود شکلی ایران است این کجا<br />
هر میکنم فکر و ندارم حسی چنین من میگویم من<br />
وطن آنجا کنم، کار بتوانم و دارم بودن مفید احساس انجام<br />
پروژه حدود72 بودم که افغانستان در مثال است. بهداشت<br />
به مرتبط کارهای تا مدرسه ساخت از دادیم، احساس<br />
خیابانی. مستمندان برای شغل ایجاد آموزش، و به<br />
میگیرد، من از را بودن مهاجر حس بودن، مفید این<br />
نه. یا هستم مهاجر که بگویم نمیتوانم دلیل همین نشدهام<br />
غربت غم دچار خیلی است. روایت صادقانهترین این<br />
گرفتار نکرده مهاجرت تا آدمی میکنم احساس و سه<br />
اگر بودم ایران در که هم زمانی است. جغرافیا و تاریخ الیهای<br />
،گویی نمیشدم خارج ایران از و میگذشت ماه از<br />
ماه چهار از بعد اگر مینشست؛ من مغز بر بالهت از از<br />
فیلتری میکردم احساس دوباره میشدم خارج ایران است.<br />
شده برداشته مغزم دن<br />
ش ی انقالب ا ب را الی بزرگس دوران و ی جوان ما ش ی<br />
حقیق ی انقالب د میگوی وفی فیلس ردی. ک ه تجرب ما<br />
ش د. البکن انق ودش خ ه علی ه ک ت اس ی کس هم<br />
خودتان علیه دیگران، علیه انقالب از بعد از<br />
پیش را درونی مهاجرت یعنی کردی. انقالب کنجکاوی<br />
گویی کردی؛ شروع جغرافیایی مهاجرت یدارد.<br />
م وا ردن ک ر خط ه ب را و ت ری ناپذی یری س چیزی<br />
چه شد؟ شروع کجا از درونی مهاجرت میکرد؟<br />
نیرومند جانت در را بریدن دل جرأت کوچه<br />
در آمدهام. دنیا به مذهبی و فقیر محلهای در من فاحشهخانه<br />
یک و شیرهکشخانه یک بود، مسجد دو ما مسالمت<br />
زندگی هم، کنار در اینها روزگار آن در بود. هم و حیاط ما بازی محلهای از یکی میکردند. آمیزی هفتگی<br />
هیأتهای و مسجد دو این بود. مسجد شبستان بچههای<br />
غروبِ از بعد پاتقِ میشد، برگزار خانهها در که خاصی<br />
فرهنگی برخاستها، و نشست نوع این بود. محل داشت.<br />
تأثیر هم جامعه فرهنگ البته میکرد. ایجاد را ایجاد<br />
خاص کامال تفکری خاص مراکز این از برخی ولی آشنا<br />
۴ شریعتی اندیشههای با نوجوانی در من میکرد. کتاب؛<br />
جلد 400 با کردیم درست کتابخانهای ما شدم. گرفتیم<br />
تصمیم دوستانم از یکی و من که ترتیب این به و<br />
بگیریم کتاب جلد یک هرکدام از و بیاوریم را نفر 400 فکر<br />
کنیم. درست کتاب 400 با نفره 400 کتابخانه یک کتابها<br />
و بدهد کتاب یک میتواند نفر هر میکردیم بودم؛<br />
من شد اخراج که کسی اولین شوند. جا به جا آورده<br />
مسجد به هم را شریعتی کتاب یک اینکه دلیل به فضای<br />
آن از بود، شریعتی با شاید مهاجرتها اولین بودم. آن<br />
از بعد روشنفکرتر. فضایی به پیوستن و کندن سنتی چریکی<br />
سیاسی گروه یک قالب در و رفتن بیرون فضا زندان<br />
در شد. زندان در افتادن به منجر که کردن فعالیت قالب<br />
این از را خودم باز شدم. آشنا خلق مجاهدین با که<br />
بستم دل انقالبی به و ایستادم آنها جلوی و کَندم نفر<br />
دو من، و ۵ نبوی بهزاد انقالب، از بعد بود. جریان در راه<br />
به را اسالمی انقالب مجاهدین سازمان که بودیم اصلی آن<br />
از ماه 65 از بعد که هستم انشعابی اولین من انداختیم. همان<br />
بود. فرهنگ به سیاست از بعدی مهاجرت شدم. جدا برود<br />
شاه اگر میکردم فکر من گفتم مصاحبهای در موقع مشکل<br />
که میبینم االن اما میشود، درست چیز همه دهم،<br />
انجام فرهنگی کار که میروم من داریم؛ فرهنگی کار<br />
طوالنی دوران از پس کنم. سیاسی کار نمیخواهم دیگر قبلی<br />
حکومت در سیاسیون مشکالت همان دیدم فرهنگی وجود<br />
هم فرهنگ اهل در هست، هم جامعه در فعلی، و 66
تولید<br />
باز جا همه شکلی به را خودشان مشکالت دارد. دل<br />
جهانی فرهنگ یک به بعد، به نقطه این از میکنند. بستم.<br />
رت<br />
مهاج ت«، »پرزیدن م فیل ی اصل ای تمه از ی یک کنده<br />
خود جای از آدمها فیلم، این در است. پای<br />
زیر زمین اضطراباند، و گریز در شدهاند، کس<br />
هیچ حقیقت در نیست، سفت کس هیچ لحظه<br />
هر آشوب، این در و نیست، هیچچیز مالک شما<br />
تن از را لباستان و برسد کسی است ممکن آسیب<br />
و زخمی بسیار تنها، انسانها دربیاورد؛ دیدهاند...<br />
داغ پذیرند، مثل<br />
بوده، هم من قبلی فیلمهای مضمون مهاجرت بله. از<br />
فیلمنامهاش طرح که سیاه« »تخته یا قندهار« »سفر دارد<br />
آوارگی جنبه هم سیاه« در»تخته مهاجرت است. من عنصر<br />
سرگردانند. مرزها بین عدهای سیاسی: بُعد هم و افراد<br />
دارد: وجود هم آن در گذشته یادآوری و نوستالژی خودشان<br />
زادگاه در و برگردند میخواهند که سالخوردهای بمیرند.<br />
از<br />
مهاجرت مثال دارد، الیه چند مهاجرت هم »پرزیدنت« در آرام<br />
اما است، رنگی خیلی فیلم ابتدای بیرنگی؛ به رنگ فقر،<br />
به ثروت از مهاجرت میروند، بین از رنگها این آرام و کمتر ساختمانها میروید، شهر حاشیه به هرچه یعنی میرسید....<br />
روستا به و میشوند تمام نهایتاً و کمتر پرزیدنت<br />
وقتی بیراهی. به راه از مهاجرت حتی یا و خشونت خشم، میبیند کند، فرار میخواهد یا راهه ط فق ه ن ته؛ بس را ا راهه ردم م ی کینهجوی راننده<br />
از اینجا را. هوائی راههای که زمینی ه ب ه ک های بیراه د؛ بزن ه بیراه ه ب ه ک د میخواه ور<br />
همینط ود. نمیش ی منته خصی مش د مقص چ هی راه<br />
هم آنها برای که داریم را فراریها گروه را<br />
خودشان تا میزنند بیراهه به خطر. یعنی هیچ<br />
بیمقصد بیراهههای ولی بدهند، نجات نمیکنند...<br />
تضمین کسی برای را رستگاری نوع اما<br />
شده، تمام انقالب سیاسیاند. زندانیان اینها بله. میپرسیدند<br />
افراد بسیاری فرارند. حال در همچنان اینها تجربه<br />
شما میگفتم من میکنند؟ فرار چرا اینها فیلم<br />
در گریزند. فکر به همه موقعیتی چنین در نکردید. مذاهب<br />
از فرار مضمون نوعی به هم مورچهها« »فریاد میشود.<br />
طرح مختلف به<br />
دیدم، می را »پرزیدنت« فیلم که دیشب من آنجلو<br />
»تئو ساخته مه« در اندازی »چشم یاد یافتن<br />
دنبال به کودک دو آن در که افتادم » ۷ پولوس بگذرند،<br />
مرز از میخواهند ناشناختهشان، پدر قربانی<br />
راه طی و کجاست مقصدشان نمیدانند ولی شبی<br />
در فیلم سراسر میشوند. گرسنگی و تجاوز دو<br />
آن بیگانگی خوبی به ولی میگذرد، مهآلود با<br />
را تجانسشان عدم و ناتوان و درمانده انسانِ مکانی<br />
در آنقدر میدهد؛ نشان پیرامون محیط »نامکان«اند.<br />
در گویی که بیگانهاند، هستند که هویتجو<br />
آدمهای موقعیتِ بودن مالیخوئیایی فیلم میدهد.<br />
نشان خوبی به را نام<br />
به هستند فیلم سری یک داریم، زیاد »رفتن« فیلم راه<br />
یک و جاده یک در داستان یعنی جادهای«، »فیلمهای میافتد.<br />
اتفاق فر<br />
س ک ی ت روای اً صرف رت مهاج م فیل ر ژان ی ول و<br />
»پرزیدنت« فیلم در تجاوز صحنه مثال نیست. بین<br />
متزلزل و باریک بسیار فاصله این نمایش آن<br />
اد ی را ن م ه، فاجع و ادی ش ن بی ه، گری و ده خن از<br />
ه ک ت انداخ ه« م در ماندازی »چش م فیل ه صحن به<br />
رقص و خنده و عروسی دهل صدای دور جایی درشکهای<br />
اسب دوربین که حالی در میرسد، گوش ماشین<br />
زیر برفی، سرمای در که میدهد نشان را شاد<br />
صدای میکشد. را آخر نفسهای دارد و رفته محتضر<br />
اسب برای بچهها گریه صدای با خندهها تراژیک<br />
امر سرانجام، یعنی میآمیزد. هم به هم<br />
»پرزیدنت« فیلم در میکند. پیدا غلبه پیشبینیناپذیر<br />
حادثههای از سرشار مهاجرت شما<br />
حرفهای از االن میشود. تصویر ناگهانی و نمیبینید.<br />
تراژدیک لزوماً را مهاجرت که برمیآید د<br />
بای فر س یار بس و رود ب فر س د بای آدم د میگویی زو<br />
ج را ردن ک فر س د نبای و ی خام ود ش ه پخت ا ت آدمهای<br />
تنها کرد فکر و دانست لوکسی کارهای دنیا<br />
کشف و گردش صرافت به میتوانند متموّل سفری<br />
مهاجرت، که میرسد نظر به ولی بیفتند. مهاجر<br />
روح و جان ناگزیر مهاجرت، در نیست؛ عادی ک تراژی ز ج ری تصوی ود میش ا آی د. میکاه دام م داد؟<br />
دست به مهاجرت از امکاناتی<br />
ما به تکنیکی لحاظ به مهاجرتها ببینید دکور<br />
آنجا بسازم، اتاقی در را فیلمی اگر من مثال میدهد. جهان<br />
فیلم، مکانِ واقع، در اما است، فیلم ۸ لوکیشن و است.<br />
محدود آن لوکیشن به فیلم جهان سازد. می را آن در<br />
میتوانید میشود. وسیع لوکیشن این سفر با اما مثال<br />
ببینید. فضا در را آدمها درونی حاالت جاها، بسیاری رنگ<br />
چیز همه است، شهر در داستان وقتی »پرزیدنت« در مجلل<br />
ساختمانهای است، استقبال است، جمعیت است، پرزیدنت<br />
سفر با را قدرت رفتن دست از اما است، غیره و صورت<br />
به خالی و برهوت بیابانهای به شدناش کشیده و دست<br />
از چیست؟ واقع در قدرت درمیآورم. مشهود و بصری این<br />
مهاجرت است. نبوده هم او حق که داشتههایی رفتن بدهم.<br />
نشان را قدرت خلع این من که میدهد را امکان 68
71<br />
است!<br />
دادن دست از تجربه همیشه مهاجرت واقع در سفری<br />
فیلمهای در آنکه دیگر نکته است. طور همین بله شما<br />
دارید. را مختلف آدمهای با شدن رو به رو امکان زندانی<br />
32 ورود دیدن توقع نشستهاید، که اتاقی این در دیدن<br />
بیابان در ولی ندارید، را اینجا به فراری سیاسی ما<br />
به داستانی امکانات مهاجرت است. ممکن کسی هر داستان<br />
وارد را متنوعی و متعدد شخصیتهای تا میدهد نیست.<br />
ممکن صورت این غیر در که کنیم در<br />
هم را امکاناتی شما امکانات این کنار در ولی دادهاید.<br />
دست از خود وطن از<br />
نیست، رفتن فقط واقع در مهاجرت هم طرف آن از آفرین، زیر<br />
درجه 10 دمای در ما فیلم این در هست. هم دادن دست خیلی<br />
گرجستان اینکه برای کردیم، کار بیابانها در صفر، خود<br />
سبزی بیابانها که است زمستان در فقط و است سبز این<br />
ولی است، آرامشآوری رنگ سبز میدهد. دست از را زیر<br />
را آن من است. اضطراب وسراسر اکسپرسیونیستی فیلم تا<br />
بیایند نظر به قهوهای بیابانها که ساختم درجه 10 دادن<br />
دست از حال در دائم که بدهم نشان را کسی موقعیت یک<br />
نیست، رنگ مشت یک جز چیزی قدرت است. رنگ بیابان<br />
اگر اما ماشین. و ساختمان مشت یک شهر، مشت پیک<br />
حالت شبیه میدیدید، سبزی و درخت شما هم دادن<br />
دست از امکان مهاجرت بنابراین، میشد. رفتن نیک جامعه<br />
مختلف اقشار با شدن رو به رو امکانِ است؛ قدرت آدم<br />
به قدرتمداری از پرزیدنت سفر مهاجرت، این است. کم<br />
و میگردد بر که میبینید هست. هم خودش شدن هم<br />
بچه و است جمهور رئیس اول میشود؛ پدربزرگ کم دیگری<br />
جور را خودش تدریج به ولی جمهور؛ رئیس نوه و هستم بابابزرگ من میگوید بچه به و میکند تعریف ه<br />
ب درت ق از رت مهاج ی یعن ن ای تی. هس ن م وه ن م ه و ت آوردن<br />
دست به شاید که دادن، دست از فقط نه بیقدرتی؛ میشود<br />
پدربزرگ طویله در که آنجایی هست. آن در هم احساس<br />
دچار مثال یا میآورد. دست به چیزی من نظر به ای<br />
که میرسد خودآگاهی به گویی میشود؛ پشیمانی پای<br />
به توالت در که صحنهای در کردهام. کارهایی چه وای! دیگر<br />
یعنی نشسته، توالت روی که میافتد روسپیای زن پایین<br />
از را زن این حاال انگار ممکن، موقعیتِ زشتترین میخواهد<br />
و میکند عفو طلب او از میبیند. خدا شبیه قدرت<br />
به دوباره اگر میگوید ملتمسانه و دهد پناه او به واقع،<br />
در نمیکنم. فراموش قبل مثل را تو لطف این برسم، گرفته<br />
ارتفاع اما افتاده، زمین به اینکه با من، نظر به میفهمد.<br />
را خودش توهم بدون که رسیده جایی به است. کنید<br />
تصور بود. بهتر ما وضع میفهمیدند، هم بقیه اگر اجزای<br />
چگونه من میافتاد، اتفاق قصر یک در اینها همه چه<br />
به خودش از را آدم این عبور میدادم؟ ترتیب را داستان میدادم؟<br />
نشان شکل د،<br />
باش داده از را ز چی ه هم ر اگ ی حت ر مهاج ک ی می<br />
همراه به همهجا را چیز دو دستکم، بازگویی<br />
و یادآوری مادری. زبان و خاطرات برد، مشترکی<br />
خاطرات که آنهایی با شیرین خاطرات یادآوری<br />
در میبخشد. لذت او به دارند، او با ه<br />
ک دارد انی کس ه ب از نی از ب م ه خ تل ای خاطرهه سوگواری<br />
بتواند تا اویند شریک خاطرات آن در ران<br />
مهاج و آوارگان از یاری بس ر، دیگ وی س از د. کن زندگی<br />
زبان آن در و زبان آنها وطن میگویند لوکیشن<br />
اخیر، دهه دو در اقل حد میکنند. خودتان<br />
شاید که است جایی شما فیلمهای ا<br />
تنه ه ن د. رفتهای ا آنج ه ب ار ب ن اولی رای ب م ه ا<br />
ب د؛ طورن ن همی م ه ران بازیگ ه ک ه غریب کان م ا<br />
ب اه کوت ی زمان ی ط ه ک د کنی ی م کار ی آدمهای شاید<br />
فیلمبرداری، از بعد و شدهاید آشنا آنها دیگر<br />
هم نامه فیلم نبینید. را آنها هرگز دیگر میکند،<br />
مضاعف را بیگانگی این نیست. فارسی و<br />
مکان غربت با مواجهه در شما ترفند گویا ولی رادیکالتر<br />
مهاجرت، در دیگر انسانهای غریبگی یعنی<br />
دو، هر با زدایی آشنایی فرآیند این کردن فیلم<br />
همین جهان است. دیگر انسانهای و مکان فاقد<br />
که است روح بی و سرد چنان پرزیدنت، د میگوی م فیل نامه شناس د. میآی ر نظ ه ب ت هوی عناصر<br />
از تأثیری ولی است، مخملباف ساخته فیلم<br />
این در ایرانی نشانهشناختی یا فرهنگی شاید<br />
ندانیم، را فیلم شناسنامه اگر نیست. آشکار گرجی<br />
یا روس کارگردانی را آن که کنیم گمان ت.<br />
اس اخته س آمدهاید<br />
دنیا به که جایی ببینید. دیگری شکل به را این زادگاه<br />
اگر بدانید. جهان از ای گوشه که جهان مرکز نه را چالوس<br />
یا باشی آمده دنیا به قزوین است، ایران شما در<br />
من آمدهای. دنیا به متفاوت ایران سه در زاهدان، یا فرانسه،<br />
در مثال تا میکنم بیگانگی احساس بیشتر زاهدان تا<br />
میکنم آشنایی احساس راحتتر فرهنگی آدمی با فرهنگ.<br />
از شده دورنگاهداشته فردی آدمهای<br />
با و بیگانه لوکیشن در فیلمسازی شما کردهاید؟<br />
انتخاب کار سهولت برای راصرفاً غریبه این<br />
موارد بسیاری در که نیست شکی البته آسانی<br />
به نتوان شاید مثال است. ضروری کار در<br />
تجاوز صحنه بازی برای ایرانی بازیگری رد.<br />
ک دا پی پی روس م خان ش نف در ا ی ت« »پرزیدن و<br />
عوامل با کار اقتصادی صرفه است ممکن یا ویزا،<br />
دردسر از باشد، بیشتر ایرانی غیر لوکیشین د<br />
خواهی اف مع ر دیگ ز چی زاران ه و د آم و ت رف اینکه<br />
یا شماست انگیزه اینها آیا بود. انتخاب<br />
سر پشت سینمائی و روایی منطقی و<br />
ت؟ اس ه نهفت م فیل اخت س رای ب ه بیگان ر عناص همه<br />
عرب و فارس و ترک که بگویید میخواهید قومیت<br />
و ملیت لباس درآوردن با را این و انسانند میدهید.<br />
نشان آنها تن از غیره و زبان و ملی<br />
بیهویت و بیجا انسان نمیکنید فکر ا<br />
آی ت؟ اس ان انس از ی انتزاع ری تصوی ی، فرهنگ و دون<br />
ب دناش، ب دون ب ان انس ورّ تص ه ک ور همانط انسانی<br />
تعلّقات و خاص مکانی و زمان در بودن ن<br />
ناممک رد ف ه ب ر منحص ا ی ران دیگ ا ب ترک مش از<br />
او برهنگی با را انسان انسانیتِ نمایش است، را<br />
او شخصیت که خاطرههای و سرزمین و زبان است؟<br />
واقعبینانه میسازند، خاطراتی<br />
آوردن دست به حال در ما اینترنت، دنیای در اهل<br />
یا نمیشناسیمشان که هستیم کسانی با مشترک در<br />
ما اگر حتی مثالً هستند؛ ما وطن جز کشورهایی خاطرات<br />
به میخوانیم را اخبارش وقتی نباشیم، سوریه میشود.<br />
تبدیل ما گوید،<br />
می شما، محبوب نویسنده ۹ کوندرا میالن ه محل اده افت ا پ ش پی ار اخب ه ب انها انس وال معم مهم<br />
رویدادهای اخبار تا دارند عالقه بیشتر خود دور.<br />
و ناشناخته سرزمینهای در کردهام،<br />
زندگی مختلف کشورهای در که من اما دارم؛ قبول افغانستان<br />
خبر که ندارد امکان افغانستان، در سال دو مثال من<br />
چون است، ایران عین من برای افغانستان، نخوانم. را داشتهام.<br />
پروژه 72 آنجا در به<br />
دوباره نمیروید، افغانستان به دوباره شما اما د.<br />
میروی ری دیگ ای ج خیلی<br />
آدمها واقعا که رسیدهام نتیجه این به تجاربم با میشوم،<br />
صمیمی خیلی آنها با وقتی هستند. هم شبیه سطحی<br />
الیههای بودن، ترک و بودن ایرانی میکنم احساس است.<br />
ایستاده آدم زیرش بزنی، کنار را آنها آنهاست. وجود شکل<br />
کفر و ایمان امید، اضطراب، ترس، عشق، که آنجایی معنی<br />
زبان بدون انسان اینکه است. یکی همه میگیرد، کم<br />
سفرهای تجربه که آنهایی ساخته است دروغی ندارد، . نیست. طور این که دیدهام و رفتهام من داشتهاند. که<br />
میگویم من رفتی؟ اسرائیل چرا گویند می من به مثال یا<br />
ماست دشمن اسرائیل که نمیکنم فکر این به نروم؟ چرا هرچقدر<br />
آنم. روی من که است زمینی از تکهای اسرائیل نه. جمله<br />
از میرسیم. نتیجه این به بیشتر ما برود جلوتر زمان در<br />
زندگی به مجبور مردم میشود موجب اقتصادی عوامل هر<br />
ببینیم، دیگر سال 30 بسا چه میشوند. دیگر جاهای و<br />
عشق دارد. مختلف ملیت سی بیست از دوستانی آدمی، من<br />
دلیل همین به نمیشناسد. جغرافیایی مرزهای دوستی اسرائیلی.<br />
کودک نگران که فلسطینیم کودک نگران قدر همان با<br />
نظر این از و انسانم اول وهله در من که میکنم فکر جهانیتر<br />
بیشتر میگذرد، که هرچه مشترکم. آدمها همه است.<br />
بوده من شانس این شاید میشوم، فیلمهای<br />
ساختن به بیشتر ما کارگردانان از بعضی کسانی<br />
بیضائی. بهرام مثل دارند، عادت پرهزینه با<br />
میتوانند کیارستمی عباس مانند هم گروه<br />
طبعاً بسازند. را فیلمشان کم هزینههای در<br />
را بسیاری دشواریهای کند، مهاجرت اگر اول، خواهد<br />
سینمائیاش طرح برای سرمایهگذاری جلب بازمیماند.<br />
فیلمسازی کار از نتیجه در و داشت ، سورئال ساختهام: فیلم مختلفی ژانرهای در من مثال<br />
میکنید فکر . سمبولیک... رئال، اکسپرسیونیستی، چنین<br />
آمریکاییها اگر بود؟ چقدر »پرزیدنت« فیلم بودجه میکنند.<br />
خرج دالر میلیون 10 حداقل بسازند، فیلمی شک<br />
من ولی بوده، یورو هزار 800 فیلم این بودجه جاها<br />
خیلی ساختم. دالر هزار 500 زیر با را این که ندارم کنند.<br />
کمک بیایند خواستم مردم از تلویزیون طریق از دو<br />
در را انقالب صحنههای تمام بودند. ارزان لشکر سیاهی طول<br />
روز 10 کارها این دیگر کارگردان هر برای گرفتم. روز دیدند؛<br />
آموزش ساعت چند داوطلبان از بعضی میکشد. کردند.<br />
بازی را مردم نقش هم گروهی شدند، سرباز عدهای نیستند؟<br />
حرفهای کدام هیچ مردم<br />
لشکرها سیاهی اما آوردم، تئاتر از را بازیگرها یکی<br />
آن و سرباز دیگری شده، پلیس یکی عادیاند؛ جلوی<br />
چگونه گرفتهاند، یاد تازه اینها تمام انقالبی، میسازم<br />
سریع و ارزان را فیلم من شوند. ظاهر دوربین صورت،<br />
این غیر در نشود. آن دامنگیر تولید مسائل که بیشتری<br />
فیلم طوری این شد. خواهد اصلی دغدغه بودجه فردا<br />
پس بابا گفت آمد حنا بار یک بسازم. میتوانم 70
از<br />
قایق هزار با تاجگذاریش سالگی 60 مناسبت به ملکه تو<br />
و تماشا میآیند هم مردم میشود. رد تایمز رودخانه مرضیه<br />
با گفت نداریم. سناریو گفتم بسازی. فیلم باید با<br />
نشستیم مرضیه و من وقت، همان رفت. و کنید پیدا رفتیم<br />
شبانه کردیم. تعریف سناریویی و زدیم حرف هم دوربین<br />
و لباس داشتیم وقت روز یک آوردیم. گیر بازیگر را<br />
خبر این اینکه از بعد نیم و روز یک کنیم. تهیه داستانی<br />
فیلم یک بودجه، دالر یک حتی بدون شنیدیم، هستند.<br />
آن در جمعیت نفر هزاران که ساختیم دقیقهای 20 که<br />
است پناهندهای داستان فیلم، است. آن در هم ملکه ندارند،<br />
او به توجهی مردم ولی میکند، غش ملکه جلوی به<br />
من هستند. ملکه برای دادن تکان دست سرگرم چون پرداختهام.<br />
حادثه آن حواشی ساخت.<br />
بودجه بدون نمیتوان را فیلمها بعضی البته ولی<br />
نداد. آنها به غذا اما آورد، لشکر سیاهی نمیشود میسازم.<br />
فیلم کوچک تیمی با باشد، خودم دست اگر گرجی<br />
کننده تهیه آن مثال که میآید پیش گاهی البته که<br />
حالی در بود، آورده را نفر 50 بودجهاش توجیه برای آنجا<br />
بیجهت بقیه میساختیم. را فیلم نفر 87 با ما مینیبوس<br />
یک با ما ولی بود، آنجا ماشین 14 بودند. من<br />
کاش نمیگویم اصال نتیجه، در میآمدیم. و میرفتیم نمیساختم.<br />
را فیلمها این بودم ایران اگر من بودم. ایران است.<br />
توانا موجودی فیلمساز، سرمایهگذاری<br />
یا بودجه کمبود لزوماً این ولی دچار<br />
را هنرمندان از خیلی که نیست اقتصادی مهاجرت<br />
میکند. هنری آفرینش در اختالل خلق<br />
از را آدم ذهن میتواند که است شوکی نیست؟<br />
طور این کند. ناتوان هنری »آمدند«<br />
که آنهایی و »ماندند« که آنها بین من، نظر به دارد.<br />
وجود ظاهری تفاوت یک فقط کوچیدند، خارج به و هنوز<br />
اند، آمده خارج که هم وقتی حتی افراد بعضی اما<br />
آمدهایم، بیرون تهران از ما میگویند »ماندهاند«. هم<br />
موقع همان من است. نیامده بیرون آنها از تهران غیر<br />
در بودم؛ آمده بیرون فرهنگ آن از بودم، ایران در که هیچ<br />
فیلم این نمیساختم. را عاشقی« »نوبت صورت این مهاجرت<br />
اول واقع در ندارد. همخوانی فرهنگ آن با کجایش کنم.<br />
بیرونی مهاجرت که شدم مجبور بعد کردم درونی نکردهام؛<br />
مهاجرت جایی به جایی از من آنکه دیگر نکته دارم.<br />
یاد به را رفتنهایم فقط رفتهام. جایی از فقط من بپرسی<br />
من از اگر حتی هستم. رفتن حال در همیشه واقعا اگر<br />
دانم. نمی میگویم میسازی، کجا را بعدی فیلم که حقیقت<br />
گویی نمیدانم. میسازی، چه به راجع بگویی جلوهای<br />
تا کنم، کشف را آن میخواهم که هست پنهانی میپرم،<br />
بلکه میدَوَم، میروم، سویش به میدهد، نشان یک<br />
هم این نبود. هم این نه که میبینم دوباره ولی تجو<br />
جس و تن گش و ن رفت ن ای ود. ب ال خی و ایه س و راب س »رفتن«!<br />
به است شده تبدیل من زندگی دارم. دوست را در<br />
شخصیام لوازم نداریم. خانهای هم هستم که اینجایی همین<br />
هم همسرم میشود. جا کوچک خلبانی کیف یک زندگی<br />
زمین روی ما رفتنیم. آماده همیشه ما است. طور برویم.<br />
آنجا باید باشیم، مفید بتوانیم کجا هر و میکنیم جلد<br />
هزار دو حدود زندان، در زندگی نیم و سال سه طی جامعهشناسی.<br />
و روانشناسی تا گرفته رمان از خواندم، کتاب اثر<br />
فوری کتابی هر خواندن نبود مهم نداشتم. دیگری کار میکردم.<br />
فکر آنها به من زمان، طی دهد. نشان را خودش کشور<br />
70 به شاید تاکنون دارم. دوست هم را کردن سفر به<br />
بودیم. دوست خیلی ۱۰ پور امین قیصر با باشم. رفته من<br />
میدادم جواب میکنی! تغییر چقدر تو میگفت من نمیخوانم<br />
کتاب من میکنم. تغییر کتابی، هر خواندن با که<br />
میگذارم و شوم؛ دگرگون که میخوانم بدانم، که بریزد.<br />
هم به را باورهایم ۱۶(<br />
)Sir Charles Spencer Chaplin( چاپلین اسپنسر چارلز سِر -۱ یکی<br />
چارلی، و چاپلین چارلی به معروف ۱۹۷۷(، دسامبر ۲۵ ۱۸۸۹- آوریل و<br />
هالیوود برجستهی آهنگساز همچنین و کارگردانان و بازیگران مشهورترین از هستند.<br />
صامت و کمدی او فیلمهای بیشتر است. اسکار جایزه برندهی ورشو-<br />
۱۹۴۱ ژوئن ۲۷( )Krzysztof Kieślowski( کیشلوفسکی کریشتوف -۲ بود.<br />
لهستان کشور اهل فیلمنامهنویس و کارگردان ورشو( ۱۹۹۶ مارس ۱۳ ۲۹<br />
-۱۹۳۲ آوریل ۴( )Andrei Tarkovsky( تارکوفسکی آرسنیویچ آندری - ۳ خود<br />
اول فیلم پنج وی بود. روسی برجسته فیلمساز و کارگردان ۱۹۸۶( دسامبر فیلمبرداری<br />
سوئد و ایتالیا در ترتیب به او آخر فیلم دو ساخت. شوروی در را زمینهای<br />
با بودن، معناگرایانه به میتوان او فیلمهای مشخصههای از شدند. و<br />
داراماتیک ساختار در بودن نامتعارف بلند، برداشتهای همراه متافیزیکی، کرد.<br />
اشاره فیلمبرداری تکنیک از هنرمندانه استفاده در<br />
۱۳۱۲ آذر )۲ شریعتی علی دکتر به مشهور مَزینانی، شریعتی علی ۴- نویسنده،<br />
انگلیس( ساوتهمپتون، ۱۳۵۶ خرداد سبزوار-۲۹ کاهک، روستای و مذهبی فعاالن و مبارزان از دینی، پژوهشگر تاریخشناس، جامعهشناس، بهصورت<br />
۴۴سالگی در که بود، ایران اسالمی انقالب نظریهپردازان از و سیاسی کبری<br />
زینب مقبره نزد مکانی در وی آرامگاه درگذشت. انگلستان در مشکوکی است.<br />
سوریه دمشق در اعضای<br />
از تبریزی، مادری و سبزواری پدری از تهران( ۱۳۲۱ )زاده نبوی بهزاد ۵- انقالب<br />
از بعد و قبل سیاسی فعاالن از و اسالمی انقالب مجاهدین سازمان ارشد میشود.<br />
یاد پیر« »چریک به ایران سیاست عرصه در وی از میرود. شمار به محمدرضا<br />
رجایی، محمدعلی دولت در اجرایی امور در وزیر نخست معاون او میرحسین<br />
دولت در سنگین صنایع وزیر موسوی، میرحسین و کنی مهدوی و<br />
اسالمی شورای مجلس ششم دوره در مجلس رئیس نایب و نماینده موسوی، دارای<br />
وی است. بوده عراق و ایران جنگ دوران در اقتصادی بسیج ستاد ریاست میباشد.<br />
پلیتکنیک دانشگاه از الکترونیک لیسانس مدرک Landscape in the Mist - ۶<br />
۲۴<br />
-۱۹۳۵ آوریل ۲۷( )Theo Angelopoulos( انگلوپولُس تئودوروس - ۷ یاد<br />
آنجلوپولوس عنوان با او از فارسیزبان رسانههای بیشتر در که ۲۰۱۲( ژانویه ۱۳۸۳<br />
سال وی بود. یونانی تهیهکننده و فیلمنامهنویس کارگردان، میشود، جایزه<br />
گریان« »دشت فیلم برای فجر فیلم جشنواره دوره سومین و بیست در سینمای<br />
مورد در او کرد. دریافت را معناگرا سینمای بخش داوران هیئت ویژه و<br />
روان بسیار است، شعر یک مانند حقیقت در ایران سینمای گفت: ایران جذب<br />
را انسان برآن، حاکم صفای و سادگی مینشیند. انسان دل بر و شیرین میکند.<br />
فیلمبرداری<br />
محل Location ۸- چکسلواکی(<br />
برنو، در ۱۹۲۹ آوریل، )1 )Milan Kundera( کوندرا میالن ۹- سال<br />
از و میکند زندگی فرانسه در ۱۹۷۵ سال از که است چک اهل نویسنده شدهاست.<br />
فرانسوی شهروند یک ۱۹۸۱ مدرس<br />
نویسنده، ۱۳۸۶( آبان 8 ۱۳۳۸- اردیبهشت )۲ امینپور قیصر ۱۰- در<br />
1358 در که بود شاعرانی جمله از او بود. ایرانی معاصر شاعر و دانشگاه تا<br />
و بود تأثیرگذار هنری حوزه شعر واحد فعالیتهای استمرار و شکلگیری داشت.<br />
همکاری واحد آن با ۱۳۶۶ سال جامعهشناسی<br />
پایه متن را آن که نوشت را » بیگانه فرد در انحراف « مقاله ۱۹۰۸ سال در آلمانی جامعهشناس زیمل گئورگ در<br />
»بیگانه« میکند. ابداع خاص وضعیتی توصیف برای را »بیگانه« فنی مفهوم زیمل مقاله، این در میدانند. مهاجرت بلکه<br />
نیست؛ میشود جایی وارد موقت طور به که فردی یا ندارد تعلق جامعهای به که فردی بهمعنای مقاله این بیاید<br />
جامعه بیرون از که نیست آوارهای یا سرگردان میماند؛ و میآید جایی از که است کسی او دارد. بینابینی معنایی جامعهشناسی<br />
به »بیگانه« مفهوم باشد. داشته قرار جامعه از بیرون کامال یعنی نیست، هم مطلق بیگانۀ او برود. سپس و نآ با نمیتوانند که میکند اشاره جامعه در افراد برخی بینابینی وضعیتهای به بلکه نمیشود، محدود مهاجرت متفاوت<br />
دارند نژادی یا طبقاتی اجتماعیِ فاصله که افرادی با زیملی بیگانه این، وجود با کنند. نزدیکی احساس کامال است.<br />
نزدیک آن به هم و دارد فاصله جامعه از هم پارادوکسیکالی و ناهمساز طور به بیگانه است. درباره<br />
حتی وضعیت این هستند. وضعی چنین دچار اجتماعی لحاظ به خود )مقصد( دوم کشورهای در نیز مهاجران صدق<br />
بردهاند، ارث به را خود جامعهنیاکان غیربومی عناصر از برخی که نیز سوم نسل بسا چه و دوم نسل مهاجران برگزیدهاند<br />
زندگی برای دلیلی هر به یا بردهاند پناه آن به و آزادترند آن در که جامعهای به سویی از آنان میکند. آنان<br />
دارند. جامعه آن اعضای از متفاوت حافظهای نهایت در چون دورند، خود جامعهمقصد از دیگر سوی از نزدیکند، داشت.<br />
خواهند متفاوتی جایگاه نیز اجتماعی مراتب سلسله در مقصد، جامعه از متفاوت جمعیِ حافظۀ داشتن بر افزون ظاهرا<br />
که شغل حتی ندارد. را اولیه جایگاه قطعا مقصد جامعه در دارد، خاصی جایگاه بومی جامعه در معلم یک اگر دارد.<br />
غیرهمسانی اجتماعی تعاریف متفاوت جامعه دو در است اجتماعی ابژکتیو و عینی ویژگی یک نقش<br />
بررسی برای اجتماعی« هویت حفظ در جستاری اردوگاهی: »تجربه کتاب در اتریشی جامعهشناس پوالک میشاییل پاسخ<br />
پی در کتاب این در او میپردازد. اردوگاه چون دشواری تجربههای به او هویت تغییر در فرد جامعهبرای تغییر جدید<br />
شرایط با را خویش خود، اجتماعی و فردی حافظه از مراقبت عین در میتواند فرد چگونه که است پرسش این جمعی<br />
حافظه ندارد. نقشی آن در حافظه که است دیگر سازوکاری نیازمند بقا واقع، در کند. تحمل را آن و دهد وفق میشوند<br />
محیطی وارد افراد نیست. کار در جمعی حافظه هیچ که چرا ندارد، اردوگاه در معادلی هیچ اردوگاه در افراد خاصی<br />
فرایند درونیسازی فرایند و جامعهپذیری دارند؛ وجود عادتها فقط دارد. وجود فردی حافظههای تنها که میکنند<br />
تالش افراد چگونه اینکه داد. تعمیم نیز مهاجر جامعه به را وضعیت این میتوان اجتماعی بُعد در دارند. بپذیرند.<br />
را جدید جامعه ترتیب این به و زنند پیوند خود جمعی حافظه به را میزبان کشور حافظهجمعی بسیاری<br />
که چیزی است؛ حافظهجمعی کسب فرایند همین میزبان کشور در مهاجران هویتپذیری بخش دشوارترین نیست،<br />
بد لزوما این البته میمانند. باقی زیملی بیگانه وضع در همواره و نمیشوند موفق آن انجام به مهاجران از حافظه<br />
ابعاد تمام سریعتردهد. پیشرفت حتی و بیشتر عمل آزادی امکان مهاجر به است ممکن امر همین چنانکه مقصد<br />
کشور جمعی هویت به توجه بدون میتوانند مهاجران برخی دلیل، همین به نیستند. پیشبرنده لزوما جمعی نیست.<br />
طور این همیشه اما کنند. طی بومی افراد به نسبت بیشتری سرعت با را اجتماعی سلسلهمراتب پلههای خود نیست.<br />
سادهای امر مهاجرت پیچیده وضعیت فهم 72
از<br />
است اجتماعپذیرتر خانه محیط در و کودکی از که فردی مثال دارند. اهمیت بسیار روانشناختی عوامل فردی بُعد در خود<br />
زادگاه کشور از تلخی بسیار تجربه که کسی یا شود. جدید جامعه وارد آسانتر است، انزواطلب اصوال که کسی اقتصادی<br />
مهاجر یا باشد سیاسی پناهنده فردی اینکه دارد. مقصد جامعه در جدید روابط ایجاد برای بیشتری انگیزه دارد، شود.<br />
جامعهپذیری در مقاومت باعث است ممکن گاهی مهاجرت در اجبار میکند. ایجاد تفاوت آنها جامعهپذیری در مبدأ<br />
کشور به بازگشت وسوسه که مهاجرانی است. فردی حافظه تغییر در است دخیل مستقیما عوامل از نیز افراد سن میشوند.<br />
موفق نو هویت کسب به دیرتر همواره دارند را فرایند<br />
در فرد فکری و رفتاری عادتهای مجموعه دارد اهمیت همه از بیش آنچه هویتپذیری، فردیِ وجهِ در تحلیل<br />
نحوه دیگران، با برخورد خوردن، غذا در بالیده، سنتی جامعهای در که کسی نمونه، برای است. جامعهپذیری غیر<br />
کامال جامعهای وارد اگر فردی چنین دارد. متفاوتی عادتهای خود از تصور حتی و دیگری رفتار عرفی و اخالقی جدیدی<br />
هویت میتواند کرده انتخاب خود را خویش فردی ارزشهای که کسی از سختتر شود، فردگرایانه و سنتی کشور<br />
در مشابه جامعهای یا میکند تالش میدهد، بها او ارزشهای به که جامعهای غیاب دلیل به او کند. کسب توسعه<br />
حال در مسلمانِ جوامعِ در افراد مشکالت از یکی کند. مقاومت جدید هویت برابر در است ممکن یا بیابد، مقصد دارد<br />
خود از خویشاوندی خانوادگی- تصوری که کسی برای جدید هویت کسب دارد. ریشه مساله این در غربی، جوامع با بلکه<br />
نیست، فرد عادتهای بر ارزشگذاری مساله داشت توجه باید نیست. سادهای چندان کار فردمحور جامعهای در است.<br />
خود جدید جامعه در مهاجر فرد تعامل نحوهی مساله امید<br />
به را ایران »من میکنیم: استناد فرانسه در ایرانی ساله پناهنده۵۰ یک اظهارات به نکته این بهتر فهم برای بگیرم<br />
یاد فرانسه زبان نکردم فکر هیچوقت من کنم. خارج مغزم از را فکر این نمیتوانم و کردم ترک سریع بازگشتی ندارم.<br />
جامعه این با تطابق به عالقه وجه هیچ به وجودم عمق در اینکه برای نیستم. یادگیری به قادر حال هر در و است.«<br />
دردناک برایم فکر این و است من مملکت کشور این که کنم فکر مجبورم بدهم، تطبیق محیط با را خودم اگر سختتر<br />
زندگی میکند کار فرانسویها با که من شوهر »برای میگوید: پاریس ساکن ساله ۳۲ پناهنده خانم یک یا شخصی<br />
دنیای و هستم خانهام در الاقل من است. آگاه است خارجی و مهاجر یک اینکه به روز مدت تمام او چون است. میکنم.«<br />
زندگی خارجی کشور یک در که میکنم فراموش کلی به گاه و آوردهام وجود به خانه در را خودم ۱۹۱۰<br />
تراخم، بیماری بررسی برای Eliss جزیره در آمریکا به مهاجران چشم معاینه 75<br />
سالها<br />
تا معموال افرادی چنین آشناست. بیش و کم موضوعی اجباری مهاجران برای آن دشواریهای و هویت بازتعریف و عوامل هرچه میکنند. تعریف گذشته به ارجاع با را خود هویت و میزنند سرباز جامعهمقصد به نزدیکشدن از خردسال<br />
فرزند داشتن مثال میشود. بیشتر هویت تغییر میزان باشند بیشتر جامعهمقصد به پیوستگی بهانههای بیشتر<br />
جامعهپذیری موجب نیز مبدأ کشور به بازگشت از ناامیدی میشود. جامعه با ارتباط باعث مقصد جامعه در بیشتری<br />
قوام جدید هویت به میتواند مناسبتر اجتماعی جایگاه کسب یا زبان چون مهارتهایی کسب یا میشود ببخشد.<br />
آن<br />
تغییر و جدید هویت پذیرفتن در زنان معموال است. موثر هویتپذیری در نیز جنسیت مهاجرت، نوع بر افزون به<br />
نیمهغربی و غربی جوامع که مکملی نقش دلیل به هستند شاغل که مهاجری زنان دارند. مردان از بیشتری انعطاف یتشآ راحتتر است زنستیز کمتر که جامعهای با دلیل همین به و میکنند پیدا مستقلتری هویت میدهد آنها گذشته<br />
به نسبت بدتری وضعیت مهاجرت نخست سالهای در ویژه به شغلی نظر از معموال مهاجر مردان میکنند. رفتهاند.<br />
زبان کالس به مردان برابر چهار زنان آمارها برابر ندارند. خود جدید هویت به عالقهای دلیل همین به و دارند مهاجر<br />
پذیرای کشور جز دیگری کشور در را خود جوانی و نوجوانی دوره که نیستند کسانی شامل تنها مهاجران اما دارند،<br />
هویتپذیری برای بیشتری فرصت سویی از آنها دارند. متفاوتی وضعیتهویتی دوم نسل مهاجران گذارندهاند. هویتی<br />
بحران دچار خانوادگی فرهنگ و لهجه نژاد، جمله از دیگر احتمالی عوامل دلیل به است ممکن دیگر سوی از نسبت<br />
نمیتوانند دلیل همین به نیستند، برخوردار اولیهای سخت هویت از اولیها نسل برخالف دومیها نسل شوند. بازگشته<br />
ایران به سپس و آمده فرانسه به و کرده ترک را ایران سالگی ده در که دختری تجربه در باشند. خودآگاه آن به حال<br />
در من کردهای. رهایش پیش مدتها که گرفت ریشه سرزمینی در دیگر بار »نمیتوان میبینیم: را مشکل این یکی در افتان تنهایی، به که هستم ناچیزی حلقه بلکه نیستم، زنجیری حلقهیمفقودهیچ که میدانم خوب حاضر است.«<br />
حرکت در دنیا دو میان مرز بر دیگری، در خیزان و دنچ از آنها که معنا این به دارند، اولیها نسل از رادیکالتری وضعیت »هویت« مساله چشمانداز از نسلدومیها و هستند متفاوتی افراد مقصد جوامعی در افراد این هستند. زیملی بیگانه مصداق بیشتر و میشوند تغذیه کلی حافظه پذیرش<br />
با میتوانند کنند، عبور نخست سالهای هویتی آشفتگیهای از بتوانند اگر آنها دارند. خاصی قابلیتهای نوعی<br />
به دومیها نسل دهند. نشان خود حرفه و رفتار در بیشتری خالقیت دارند، که مشکالتی رغم به جامعهمقصد، افقهای<br />
دلیل، همین به و کردهاند طی متفاوت شکلی به میکند طی کودک یک معموال که را »کارآموزی« فرایند منابع:<br />
دارند.<br />
خود مقابل در بیشتری تجربه ارزشهای<br />
و فرهنگ کرد اشاره آن به میتوان هویتپذیری و هویت متعدد مؤلفهای میان از که دیگری مهم بخش اما غیرغربی<br />
جوامع بیشتر نزدیکی است. شده بیشتر اطالعات تبادل و روابط گسترش واسطه به که است جهانشمولی دچار<br />
چندان جدید جوامع با مواجهه در افراد که شده موجب محدود، و مشخص سطحی در کم دست غربی، جوامع به گسترش<br />
جهانی، سلبریتیهای ظهور میکند. اثبات بیشتر را واقعیت این جوانتر نسلهای به مراجعه نشوند. مشکل جمله<br />
از متفاوت فرهنگهای با سازگار کاالهای ورود همچنین دیگر، کشورهای مسائل کردن پیدا اهمیت و اخبار بیشتر<br />
مراتب به ۲۰۰۰ و ۱۹۹۰ دهه متولد افراد است. کرده آسانتر را جدید محیط با تطبیقپذیری که است مواردی بیشتر<br />
آشکارا ایران ساکن ایرانی نوجوان و جوان یک میکنند. نزدیکی احساس یکدیگر با ۱۹۷۰ و دهه۱۹۶۰ متولدان از دارد.<br />
جدید جهان با تطبیق در کمتری مشکالت مهاجرت صورت در و میشناسد را مرزها از بیرون جهان به<br />
میتوان قطعا یافت. آن برای نهایی راهحل نمیتوان و نیست ساده مهاجران برای مقصد جوامع در مسالههویت نرمال<br />
زیست فقط مساله اما کرد، تشویق عادی زندگی به را فرد و داد کاهش را هویتپذیری عوارض پاتولوژیک لحاظ نیازمند<br />
آن بررسی که است پیچیده و بعدی چند پدیدهای هویت تغییر نیست. مهاجر فرد هویتیابی آسیبشناسی و افراد<br />
جامعهشناس پوالک، میشاییل شاید که است دشواری همین دلیل به است. حقوقی و سیاسی و اخالقی بررسی مشکالت<br />
حل راه یافتن پی در اولویت، لحاظ به نه و الزاما نه فکری، »تبیین ۱۹۰۰مینویسد: وین کتاب در حاشیه مهاجران<br />
هویت مساله نخست باید ما است«. مشکالت آن وجود پذیرش برای بیشتر توانایی کسب پی در بلکه نیست، بشناسیم.<br />
رسمیت به مشکل یک عنوان به را 1. Nader Vahabi, Sociologie d’une mémoire déchirée : le cas des exilés iraniens, préface de Farhad Khosorokhavar,<br />
Paris, l’Harmattan, 2008.<br />
۲۰۰۹.<br />
کلن، مهاجرت، در ایرانیان ناصحی، ویدا ۲. 3. Michael Pollak, L’expérience concentrationnaire : essai sur le maintien de l’identité sociale, Métailié, 1993.<br />
4. George Simmel, «Digestion sur l’étranger» [1908], in L’Ecole de Chicago: Naissance de l’écologie urbaine, Paris,<br />
Aubier, 1990, pp. 53-59.<br />
74
کشور،<br />
خارج ایرانی رسانههای تاریخچه از پرسیدن برای و تأثیرها و رسانهها، این پیدای و پنهان جذابیتهای گفتوگو<br />
روزنامهنگاری با آنها، با مرتبط چالشهای در<br />
آسيا و خاورميانه منطقه رييس سالها که کردم مخاطبترين<br />
پر از بسيارى سردبيرى و بوده بىبىسى پشتو،<br />
اردو، فارسى، عربى، جمله از شبكه، اين بخشهاى اين<br />
در او كارهاى از داشته. عهده بر را چينى و هندى است.<br />
بوده بیبیسی فارسی تلویزیون راهاندازى سالها رسانههای<br />
امروزی موقعیت و تاریخ درباره آفاق، بهروز با تهیهکنندهرادیویی-<br />
و روزنامهنگار او زدم. حرف ایرانی مهاجر پروژههای<br />
به روزها این که است باسابقهایرانی تلویزیونی با<br />
شما گفتگو، این خواندن با میدهد. مشاوره رسانهای آشنا<br />
مطبوعاتیای کارشناس و تحلیلروزنامهنگار و نگاه مثبت<br />
نسبتاً نگاه کشور خارج رسانههای به که میشوید فضای<br />
بر رسانهها این تأثیر نوع از او دارد؛ مطمئنی و با<br />
و میگوید کشور از خارج و داخل ایرانیان جامعه فکری موجهای<br />
و رسانهها این تاریخی فرودهای و اوجها بررسی خارج<br />
رسانههای اهمیت و دامنهتأثیر از ایرانیان، مهاجرت را<br />
کشور خارج رسانههای رقیب او میکند. صحبت کشور چرایی<br />
میداند. داخلی، رسانههای نه کوچک، رسانههای بخوانید.<br />
گفتوگو این را آن در<br />
نشریاتِ انقالب پسا- تاریخچه از میتوانیم آیا رسانههای<br />
تاریخ بخواهید اگر بزنیم؟ حرف تبعید بدهید،<br />
توضیح را ۵۷ انقالب از پس ایرانِ از تبعیدی میکنید؟<br />
شروع تاریخی چه و نشریهای چه از انقالب<br />
از پیش سالها به میتوانیم میتوانیم؛ قطعا بله، نشریه<br />
بزنیم. حرف تبعید در نشریات از و برگردیم هم ۵۷ هر<br />
نیست. ایران یا معاصر دوران به منحصر تبعید، در را<br />
خود وطن در رشد و بیان امکان تفکر که جا، هر وقت، است.<br />
کرده هجرت آزادتر و دیگر سرزمینهای به نداشته، اصالحطلب<br />
نشریات مثال، مشروطه جنبش زمان ایران، در همت<br />
به مثال میشدند. منتشر ایران از خارج در بسیاری که<br />
میشد چاپ لندن در قانون روزنامهی ملکمخان اسدآبادی<br />
جمالالدین سید بود. قاجار حکومت تند منتقد میکرد<br />
متشر پاریس در را الوثقی عروة روزنامهیمعروف خواننده<br />
و میشد توزیع اسالمی ممالک از بسیاری در که علی<br />
همت و دبیری به صوراسرافیل معروف نشریه داشت. و<br />
توقیف اینکه از بعد میشد، منتشر ایران در دهخدا اکبر سوئیس<br />
در تبعید- در را آن از شماره چند دهخدا تعطیلشد، میآمد.<br />
در دهلی در که بود حبلالمتین روزنامه منتشرکرد. مشروطه<br />
دوره در افکار بیداری در زیادی تأثیر همه اینها در<br />
تقیزاه سیدحسن جنگ، دوران در بعدتر، کمی داشتند. مهم<br />
نویسندگان که میکرد منتشر را مجلهیکاوه برلین ترکیبی<br />
اینها همه محتوای مینوشتند. آن در شاخصی و جهات،<br />
بسیاری از و بود فرهنگی و ادبی و سیاسی مباحث از امروز<br />
که کاری به ایران، برای آرزوها و انگیزهها در مثال در<br />
داشتند. شباهت میکنند، کشور از خارج رسانههای است.<br />
باقی همچنان که است حکایت همان شاید واقع هم<br />
دیگر استبدادی حکومتهای در و دنیا دیگر جاهای در شوروی<br />
دوران در است. داشته رواج تبعید در انتشار سنت مثال<br />
یا شرقی، اروپای سابق کمونیستی حکومتهای و به<br />
متعددی نویسندگان و روشنفکران نازی آلمان دوره در کار<br />
بتوانند و باشند امنتر که رفتهاند دیگر سرزمینهای موج<br />
انقالب از پس ایران، از مهاجرت اما بنویسند. و کنند دورههای<br />
به میتوان هم را همان و بود. تازهای و بزرگ کرد.<br />
تقسیم مختلف میکنید؟<br />
تقسیم چطور را دورهها این شما از<br />
که کسانی بیشتر انقالب از پس نخست سالهای در حکومت<br />
به سیاسی و فکری نظر از کردند، مهاجرت ایران مهاجرت<br />
آمریکا به بیشتر اینها بودند. نزدیکتر قبلی گرفت،<br />
شکل دوره آن در که رسانههایی بیشتر کردند. لسآنجلسی<br />
رسانههای به امروز که بودند همانانی خودشان<br />
نگاه و زبان و محتوا رسانهها، این معروفاند. فرو<br />
وعده و گذشته یادآوری از بود ترکیبی که داشتند را بعدتر،<br />
کمی ایران. به بازگشت و انقالب حکومت ریختن و سیاسی محدودیتهای و سانسور که دههشصت، در آغاز<br />
تازهای مهاجرت موج شد، بیشتر ایران در اجتماعی که<br />
روشنفکرانی و لیبرال و چپ گروههای از بار این شد، اروپا<br />
آنها اغلب مقصد بودند. انقالب متحد حتی بعضاً سلیقههای<br />
و دیدگاهها بیشتر هم دوره آن نشریات بود. که<br />
نشریهالفبا مثال میکرد. منعکس را گروهها همین غالمحسین<br />
مرحوم و داشت اجتماعی و ادبی محتوای واقع<br />
در نشریه این میکرد. منتشر پاریس در را آن ساعدی ایران<br />
در انقالب از پیش سالهای در که بود الفبایی ادامه 77<br />
سیاسیالفبای<br />
و اجتماعی مقاالت بار منتهی میآمد، در چشمانداز<br />
نشریهدیگر تندتر. آن زبان و بود سنگینتر پاریس منتشر<br />
پاکدامن ناصر همت به پاریس، در هم آن که بود ادبی<br />
و اجتماعی سیاسی، نشریهای هم چشمانداز میشد. و<br />
نویسندگان داشت. پرمحتوایی و استوار مقاالت و بود چشمانداز<br />
در هم و الفبا در هم صاحبنامی، روشنفکران مستعار.<br />
اسم با و ایران از برخی مینوشتند، آمریکا.<br />
در بیشتر داشتند، برنامه هم زیادی ایرانی رادیوهای که<br />
است امید رادیو کنم، ذکر را یکی اسم بخواهم اگر تیراژتر<br />
پر نشریات از بود. پایهگذارش گرگین ایرج مرحوم روزنامههای<br />
از که کرد یاد میشود را لندن کیهان هم، زاده<br />
مصباح مصطفی مرحوم آن، بانی و بود ایران قدیمی انتشارش<br />
به شروع لندن در دوباره انقالب از بعد سال چند در<br />
بودند. تبعید در ایرانیانِ مخاطبانش بیشتر البته کرد، بیبیسی<br />
و آمریکا صدای رادیو البته، همهاینها کنار ذکرشان<br />
که رسانههایی با مقایسه در که بودند هم فارسی طبعا<br />
و میکردند کار بیشتری مراتب به امکانات با گذشت، داشتند.<br />
ایران در بیشتری تأثیر مهمی<br />
اثر که پیشآمد ایران در اصالحات دورهی بعد که<br />
همین چون داشت. ایران از خارج رسانههای در و<br />
محتوای کیفیت کردند، پیدا آزادی کمی ایران رسانههای رسانههای<br />
کار و رفت باال سرعت به آنها خوانندگان تعداد ایران<br />
رسانههای افتاد. رونق از مدتی برای کشور از خارج است،<br />
مجالت و روزنامهها البته )منظورم دورهاصالحات در مخالف<br />
جناح دست در همچنان ایران تلویزیون و رادیو چون انتظارات<br />
از و بودند محدود هنوز ماند( باقی اصالحات نظام<br />
آنچه از ولی میکردند، حرکت عقبتر جامعه دلیل<br />
همین به میرفتند. جلوتر بود انداخته جا حاکم همین<br />
بر میدادند. پاسخ ایران در را مهمی بسیار نیاز شده<br />
کمرنگتر مدتی خارجی رسانههای نقش اساس، اخبار<br />
پوشش در ما دوره، آن در که هست خاطرم به بود. ایران<br />
داخل اصالحطلب رسانههای از فارسی بیبیسی در مقاالت<br />
من نظر به خبر، از مهمتر اما میافتادیم. عقب و سیاسی محتوای پر بحثهای و تحلیلی گزارشهای و جلب<br />
را خوانندگان که بود اصالحطلب نشریات در اجتماعی که<br />
زمانی گرفت؛ شکل ۸۸ از بعد دیگر موج میکرد. ایران<br />
از سیاسی فعال و روزنامهنگار پژوهشگر، عدهزیادی و<br />
پیوستند ایران از خارج رسانههای به و کردند مهاجرت رسانهها<br />
این تأثیرگذاری و تولید شکل و محتوا و حجم کدام<br />
وهر هستند مشخصی دورانهای اینها کرد. تغییر دارند.<br />
را خودشان دستاوردهای و خصوصیات مهاجرت،<br />
مختلف موجهای به توجه با پس کنیم.<br />
دستهبندی را رسانهها میتوانیم تا<br />
رسانهها این تأثیر و محتوا و شکل واقع در بله، این<br />
از یک هر ویژگیهای منعکسکننده زیادی حد تکنولوژی<br />
تحوالت آن، از مهمتر شاید البته دورههاست. اطالعات.<br />
به مردم سریع و وسیع دسترسی امکان و است میکشید<br />
طول ماه دو یکی احیانا پیش، سال سی بیست- میکردند،<br />
منتشر پاریس در ایرانیان که گاهنامههایی تا دو<br />
یکی- حداکثر شاید و برسد ایران در کسی دست به مطلبی<br />
هر امروز اما نمیدیدند. را آنها بیشتر نفر هزار دسترس<br />
در سرعت به اجتماعی شبکههای و اینترنت با داخلو<br />
مرزهای این، بر عالوه است. مخاطب میلیونها صدا<br />
و اطالعات آوری جمع شده. کمرنگتر بسیار خارج سریعتر<br />
و آسانتر مراتب به محتوا تولید برای تصویر و شب<br />
هر وقتی ایران، در مخاطبان اینکه، هم بعد و است، اتاق<br />
در شفاف و بزرگ را کشور از خارج تلویزیونهای تصویر این<br />
با خود جغرافیایی دور فاصله میبینند، خود نشیمن سایتی<br />
وارد اگر يا نمیکنند. حس چندان را تلویزیونها برایشان<br />
چندان آن پایگاه بودن داخل و خارج میشوند، سال<br />
سی بیست که کسی حس با این نیست. محسوس لندن<br />
از رادیویی ایستگاه به تبریز یا کرمان در مثال پیش گوش<br />
زیاد خش خش با و کوتاه موج روی واشنگتن، یا میکند.<br />
فرق بسیار میکرد، کردید.<br />
اشاره هم فرود و فراز دوره یک به شما خارج<br />
رسانههای کردیم، بحث حاال تا آنچه طبق سر<br />
به خود اوج دوران در ۸۸ سال از پس ایران است؟<br />
درست میبرند. است<br />
بیشتر بسیار تولیدشان هم است؛ طور همین بله، به<br />
مردم اقبال این دارند. بیشتری مخاطبان تعداد هم و رسانههای<br />
اینکه دارد- سادهای دلیل خارج رسانههای آزادی<br />
زمانیکه و هستند کشور فضای از تابعی ایران داخل رسانههای<br />
به بیشتر مردم باشند، داشته کمتری عمل همینطور<br />
هم انقالب دوران در میکنند. رو کشور خارج 76
تا<br />
آمریکا صدای یا بیبیسی مثل خارجی رادیوهای بود. چندانی<br />
شنونده ایران در ۵۷، انقالب از پیش سال سه دو خبر<br />
دنبال شدت به مردم که دورهانقالب در اما نداشتند، زا شاید و باید آنچنانکه نمیتوانستند و بودند اطالعات و دست<br />
به میخواستند که چیزی ایران داخل رسانههای ماه<br />
چند عرض در رادیوها این شنوندههای تعداد بیاورند، حدود<br />
در که است این من تخمین هم حاال شد. برابر دهها رسانههای<br />
خواننده و شنونده بیننده، ایران مردم از نیمی مردم<br />
از زیادی گروه ۸۸، حوادث در هستند. کشور از خارج بسیاری<br />
و آوردند روی رسانهها این به اطالع گرفتن برای دیگر<br />
مهم نکته البته ماندهاند. باقی هم هنوز آنها از حاال<br />
خارج رسانههای کار وسعت و تعداد که است این فارسی،<br />
بیبیسی تلویزیون است. گذشته از بیشتر بسیار شروع<br />
کارشان اخیر سالهای در که يورونیوز و تو و من صدای<br />
تلویزیون کردهاند، پیدا بیینده میلیونها شد، رادیو<br />
شده، پربینندهتر و حرفهایتر سالها این در آمریکا و<br />
دارد، مخاطبی پر و محتوا پر برنامههای و سایت فردا مثال<br />
کردهاند. کار به شروع هم دیگری بسیار سایتهای مخاطبان<br />
تعداد که زیتون، سایت اواخر این و زمانه رادیو جهتی<br />
از کدام هر کارشان کیفیت اما نمیدانم، را آنها است.<br />
بوده خوب بسیار به<br />
توجه با را رسانهها این میتوان آیا هم<br />
ایران خارج سیاسی نیروهای ترکیببندی به<br />
برسم میخواهم ادامه در کنیم؟ دستهبندی سیاسی<br />
نیروی کدام شما نظر به که نکته این رسانهای<br />
فعالیتهای و کار در کشور، از خارج است؟<br />
بوده موفقتر هم<br />
صورت این به میتوان کمابیش میکنم فکر رسانههای<br />
گفتم، که طور همان کرد. ترکیببندی ابتدای<br />
در که بودند نیروهایی نماینده واقع در لسآنجلسی ایران،<br />
سیاسی طیف در و کردند ترک را ایران انقالب و رادیو این تعداد میآمدند. حساب به سلطنتطلب چهل<br />
سی از بیش شاید است- زیاد نسبتا تلویزیونها به<br />
ندارند، ایران در زیادی شنونده و بیننده اما کانال. سیاسی<br />
احزاب و گروهها بعضی اخیر. سالهای در خصوص گروههای<br />
بعضی و خلق مجاهدین سازمان مثل دیگر، اینکه<br />
دارند. و داشتند را خود رسانههای چپ، چریکی اما<br />
نمیدانم، درست را هستند تعداد چه مخاطبانشان ایدئولوژیک،<br />
های رسانه چون نباشند، زیاد میزنم حدس اخیر،<br />
سالهای در ندارند. ایران در زیادی تأثیر دیگر یا<br />
دینی روشنفکران که کانال دو یکی و سایتها خارج<br />
رسانههای بازار وارد هم کردهاند شروع اصالحطلب شدهاند.<br />
کشور هژمونی<br />
۸۸ از پیش تا گفت میتوان پس رسانههای<br />
دست به کشور خارج رسانههای ایدئولوژیکتربود؟<br />
بیبیسی،<br />
مثل دیگر، رسانههای نمیکنم. فکر نه، که<br />
دیگران و زمانه رادیو یا فردا، رادیو آمریکا، صدای دیدگاههای<br />
تنوع میکردند سعی و بودند حرفهایتر و<br />
اهمیت کنند، منعکس را ایران در اجتماعی و سیاسی دارند.<br />
و داشتند بیشتری تأثیر زمان<br />
گذر در تغییرات این میتوانید شما آیا د؟<br />
کنی مشخص نیز برنامهها وای محت کیفیت در را بلکه<br />
نشده، بیشتر رسانهها این مخاطبان تعداد فقط بله، و بهتر اخیر سالهای در هم آنها کیفیت من نظر به است،<br />
زیاد تعدادشان و تنوع چون البته شده. حرفهایتر هم<br />
و میبینیم نقص پر و ضعیف بسیار تولیدات هم مستند<br />
و فیلم و تحلیل و گزارش از درخشان، کارهای گاهی پر<br />
رسانههای کار با حتی برخی که غیره و مصاحبه و اخیر<br />
سالهای این در مثال مقایسهاند. قابل غرب در تجربه بیشتر<br />
خیلی جمعی بحثهای و مصاحبهها کیفیت و حجم پیدا<br />
بود دشوار خیلی دورتر سالهای در شده. بهتر و موضوعی<br />
درباره سلیس و ساده بتوانند که کسانی کردن مهمتر<br />
شاید و زیادند، بسیار امروز اما بدهند، مصاحبه متخصص<br />
زنان میکنند تالش بیشتر رسانهها اینکه، پوشش<br />
برای اینکه دیگر کنند. دعوت مصاحبه برای را مختلف<br />
مناطق به خبرنگار مرتب بینالمللی، رویدادهای خوبی<br />
و نزدیک بسیار گزارشهای بیشتر و میفرستند دنیا و<br />
شده معمولتر فوری خبرهای زنده پوشش دارند. محل از آنها<br />
زبان شدهاند. چاالکتر و ماهرتر کار این در رسانهها همچنین،<br />
شده. نزدیکتر عادی گفتوگوی به و سادهتر خالقیت<br />
گرافیک، و رنگ و تصویر و صدا از استفاده در تا<br />
رادیو و فیلم از مستند کارهای دید. میشود بیشتری جامع<br />
و دقیق بسیار برخی، و شده زیاد آنالین پروندههای معیارهای<br />
به و ایتر حرفه من، نظر به کل، در جذاباند. و شدهاند.<br />
نزدیکتر المللی بین رسانههای<br />
درباره مثبتی بسیار لحن با شما زیادی<br />
عده اما میگویید، کشورسخن از خارج مهاجران<br />
شمار گرفتن نظر در با دارند اعتقاد مهاجرت،<br />
وسیع و گسترده موجهای و ایرانی پیشرفت<br />
رسانه زمینه در کشور خارج ایرانیان حوزه<br />
این در میتوانستند و نداشتهاند چندانی باشند.<br />
مؤثرتر و حرفهایتر بسیار سپری<br />
کار این در زیادی سالهای من نیست. عجیب کار<br />
دنبال البد نبودم خوشبین آن پیشرفت به اگر کردهام، مدت،<br />
این در چون گذشته شوخی از اما میرفتم! دیگری دیدهام،<br />
را خارج رسانههای امروزِ و گذشته کار نزدیک، از االن<br />
هم را آن نمونههای ببینم. را پیشرفت این میتوانم رسانههای<br />
به هم مهمی انتقادهای البته اما کردم. ذکر بیش<br />
میکنم فکر که انتقادی مثال است. وارد کشور خارج پرداخته<br />
آن به جامعهشناس رزاقی سهراب دکتر کس هر از رسانههای<br />
که است این است، درست او نقد من نظر به و هم<br />
پیرامون پیرامون؛ تا میپردازند مرکز به بیشتر خارج، اقتصادی.<br />
و فرهنگی و اجتماعی هم جغرافیایی، معنای به مسایل<br />
به بیشتر رسانهها این برنامهسازان توجه یعنی جامعه<br />
مرکز در که است کسانی دیدگاههای و ذهنیات و 78
81<br />
رسانهها<br />
این کارمندان خود همفکر و شبیه و دارند قرار و<br />
است ناخودآگاه بیشتر اما نیست، کمی نقصِ این هستند. محل<br />
در نمیتوانند رسانهها این اینکه از ناشی اندارهای تا برخی،<br />
که است آن دیگر مهم انتقاد باشند. داشته حضور رسانههای<br />
الزمه که آنچنان را خود سیاسی دیدگاههای نمیدارند.<br />
نگه دور کارشان محتوای از است حرفهای و بالغ رسانهها<br />
این کار در میشود هم را دیگری معایب و مسائل دلیل<br />
به که است این آنها کار واقعیت مهمترین اما دید، کشور<br />
خارج رسانههای ایران، داخل در رسانهها شرایط بخشهای<br />
ایران، در میکنند. جبران را مهمی بسیار کاستی غایب<br />
رسانهها از آنها فرهنگ و زندگی و جامعه از بزرگی فرهنگ<br />
سرشناس چهرههای و هنرمندان از بسیاری است. حضور<br />
ایران داخل رسانههای در ایران سیاست و جامعه و پیدا<br />
کشور داخل رسانههای در آنها با مصاحبهای ندارند. آنها،<br />
موسیقی آنها، داستانهای و شعرها نمیکنید. ساخته<br />
مجسمههای و نقاشیها و نمایشنامهها و فیلمها دانشگاهیان<br />
ایران، متخصصان از بسیاری نمیبینید، را آنها ندارند.<br />
جایی ایران داخل رسانههای در ایرانی اقوام حتی و کشور<br />
داخل رسانههای از ایران رویدادهای از بسیاری اخبار که<br />
هستند کشور خارج رسانههای این نمیشود. منتشر را<br />
داخل رسانههای از غایبان این پوشش و انتشار نقش خارج<br />
رسانههای تاریخ به روزی ما اگر دارند. عهده به ممکن<br />
کنیم، ارزیابی را آنها عملکرد و بازگردیم کشور یا<br />
این به بیشتر نگاهشان یا و بودهاند دور بگوییم است اما،<br />
اند، داشته دیگری معایب یا و بوده، متمایل جهت آن گذاشتهاند.<br />
مهمی تأثیر و دارند مثبتی کارنامه کل، در گویایی<br />
حکایت میکنم فکر که آمد یادم ماجرایی ماشاءاهلل<br />
است. خارج و داخل رابطهرسانههای از طلب<br />
اصالح نشریات پیآهنگی به که شمسالواعظین توقیف<br />
را نشریات این وقتی میکرد نقل است، معروف که<br />
زندان در روزی افتاد، زندان به او و کردند تعطیل و به<br />
پیامی مطبوعات آزادی بینالمللی روز با بود مصادف و مینویسد دستمالکاغذی تکه یک روی مناسبت این به<br />
تا میدهد بود آمده مالقاتش به که همسرش به از<br />
پیام این شب همان میگفت بفرستد. رسانهها نظر<br />
به بود. شنیده زندان در او و شد پخش بیبیسی نشریات<br />
پیشآهنگ اینکه است، گویایی داستانِ این من از<br />
را خود پیام زندان در و بیفتد زندان به طلب اصالح بشنود.<br />
لندن رادیو تحلیلگرانی<br />
و کارشناسان تأثیرگذاری، با ارتباط در خارج<br />
رسانههای عملکرد تحلیل در که دارند اعتقاد اغراق<br />
داخلی، سیاست حوزه مثل حوزهای در کشور، تأثیر<br />
بیشترین دارند اعتقاد اینان است. شده رویدادها،<br />
کردن مستند حوزه در رسانهها این فرهنگی<br />
تحوالت با ارتباط در و تاریخی مستندهای چیست؟<br />
شما نظر است. اجتماعی و مستقیم<br />
کشور، خارج رسانههای تأثیر میکنم فکر هم من پرورش<br />
و آموزش کار شبیه رسانهها، تأثیر نوع اصوال نیست. میگذارند.<br />
تأثیر کلی درکهای و برداشتها در و است برخورد<br />
مسأله کنم ذکر میتوانم که مواردی از یکی مثال که<br />
است افغان مهاجران جامعهی با ایرانیان آمیز تبعیض و مردم آگاهسازی در کشور خارج رسانههای میکنم فکر به<br />
که توجهی یا داشتهاند؛ مثبتی اثر آنان کردن متوجه توجه<br />
مرهون اندازهای تا میشود، بشر حقوق نقض موارد در<br />
دیگر مهم مورد است. کشور خارج رسانههای تمرکز و تلویزیونهای<br />
کار تأثیر من نظر به اخیر، اینسالهای بوده<br />
داخلی رسانههای فرم و محتوا بر کشور از خارج طبیعی<br />
و ساده زبان و رفتار اجرا، رنگها، نوع مثالً است. داخل<br />
رسانههای به کشور، خارج تلویزیونهای در مجریان رسانههای<br />
مجریان از بسیاری کنید، توجه اگر رسیده. هم و من یا فارسی بیبیسی مجریان شبیه ایران، داخل جلوی<br />
میکنند سعی میکنند. اجرا و میزنند حرف تو و تغییرات این از عمدهای بخش باشند. طبیعیتر دوربین است.<br />
کشور خارج رسانههای تأثیر تحت تحوالت جایی<br />
در شما تأثیرگذاری، بحث همین با ارتباط در فنی<br />
تحوالت دلیل به که کردید اشاره گفتوگو از فاصله<br />
و دوری احساس آن تکنولوژیک پیشرفتهای و تعاملیتری<br />
و نزدیکتر ارتباط به را خود جای تنها<br />
نه دارند اعتقاد که منتقدانی به است. داده خارج<br />
رسانههای بلکه است برقرار فاصلهها فاصله<br />
کشور داخل فضای از بیشتر و بیشتر کشور میدهید؟<br />
پاسخ چگونه میگیرند، انتقاد<br />
این گفتم همچنانکه نیستم، فاصلهها این منکر من تاریخی<br />
دالیل به که دارم قبول همچنین است. وارد کامال میشود،<br />
منتشر کشور خارج از آنچه به ایرانیان هم داخل<br />
رسانههای از نتوانید شما اگر اما هستند. بدگمان خارج<br />
رسانههای به بگیرید، درست اطالع و خبر کشور نآ به باشد موثق آنها محتوای اگر و میشوید متوسل باشید،<br />
بدگمان رسانهها آن نیت به شاید میکنید. اعتماد افزون<br />
اگر میکنید. اعتماد محتوایشان صحت و دقت به اما هستند،<br />
رسانهها این مخاطب ایران در مردم از نیمی بر را<br />
رسانهها این محتوای از چیزی که است این معنایش خارج<br />
سایتهای ایران حکومت که همین یا پسندیدهاند. و میاندازد پارازیت تلویزیونها روی و میکند مسدود را محدود<br />
رسانهها این به را مخاطب دسترسی میکند سعی مهم<br />
نکته رسانههاست. این تأثیر نشانه خود همین کند، و روزنامهنگاران از تازهای خیل که است این هم دیگر از<br />
اخیر سالهای در که بشر حقوق فعاالن و روشنفکران خارج<br />
رسانههای کار کیفیت در مهمی تأثیر آمدهاند، ایران گذاشتهاند.<br />
کشور و<br />
روزنامهنگاران این تعداد از آیا و تأثیری؟ چه ی دقیق ار آم انهها، رس تاندرکاران دس و ران تحلیلگ دارد؟<br />
وجود دو<br />
تا یک حدود حاضر حال در که است این من تخمین مشغول<br />
مختلف رسانههای در آمریکا، و اروپا در نفر هزار شبکههای<br />
در نفر هزار چندین آنها، کنار در هستند. کار میکنند.<br />
مشارکت محتوا تولید در پیگیر و مدام اجتماعی، دنبال<br />
را آنان زیادی عده و دارند خواننده افراد این که<br />
را بحثهایی و مطالب مرتب نسبتا من میکنند. دنبال<br />
میشود همرسان و تولید اجتماعی شبکههای در جالبی<br />
و خواندنی العاده فوق مطالب روز هر و میکنم است.<br />
نظرات و اطالعات از بزرگی نمایشگاه مثل میبینم. سالهای<br />
در مهاجر گروههای مهم ویژگیهای از یکی ایرانِ<br />
معاصر، ایرانِ در آنان بیشتر که است این اخیر حس<br />
با و کردهاند زندگی و آمده بار اسالمی جمهوری ایران<br />
با ایران درونِ از انگار و نفس، به اعتماد و مالکیت تیزبینتری<br />
و نزدیکتر و خودیتر نگاه دارند. کار و سر بیشتری<br />
انتظارات دارند. ایران رویدادهای و جامعهایران به که<br />
متفاوتی تجربه من نظر به دارند. حکومت و جامعه از داشتهاند<br />
ایران در روزمره زندگی و فرهنگ از گروهها این نسلهای<br />
با مقایسه در که متفاوتی تلقیهای و انتظارات و رسانههای<br />
حرفهای فرهنگ در دارند، گذشتهروزنامهنگاران داده<br />
آنها به متفاوتی کیفیت و کرده تأثیر کشور خارج نزدیکتر<br />
آن به را خود مخاطبانشان نهایت، در که است میکنند.<br />
حس وقتی<br />
معموالً بزنیم. حرف چالشها از هم کمی افراد،<br />
است، کشور خارج رسانههای از صحبت صدای<br />
مثل بزرگتری رسانههای به بیشتر با<br />
میکنند. فکر فارسی بیبیسی و آمریکا انههای<br />
رس ا، م ر نظ ورد م ای معن ه ب ا آنه ه، آنک کار<br />
آنها در مهاجران صرفاً نیستند. مهاجر مهاجران<br />
دست به بنیاد و اساس از و میکنند رسانههای<br />
درباره کمی نشدهاند. پایهگذاری رسانههایی<br />
منظورم بزنیم. حرف کوچکتر صدای<br />
و فارسی بیبیسی شهرت به که است پایهگذاری<br />
هم مهاجران سوی از و نیستند آمریکا چیست؟<br />
اینها اساسی چالشهای شدهاند. برای<br />
هم فرصت بزرگترین حال عین در و چالش بزرگترین اجتماعی<br />
شبکههای بزرگ، رسانههای برای هم آنها، و زیاد سرعت با و آسانی به میتوانند همه اینکه و است ایرانی،<br />
هزار هزاران کنند. توزیع و تولید محتوا کم، هزینه یا<br />
مینویسند نظر و نقد اجتماعی، شبکههای در مرتب برخی<br />
و میکنند همرسان را دیگر رسانههای از مطالبی رقابت<br />
و رسانهاند همه اینها دارند. مخاطب هزار صدها چه<br />
رسانه هر است. بزرگی چالش رسانه همه این با نباشد<br />
خالق و چابک و هوشیار اگر کوچک، چه و بزرگ کند<br />
تولید جذاب و تازه و زنده و ناب محتوای نتواند و سراغش<br />
کسی باشد، داشته نزدیک مخاطبانرابطه با و امروز،<br />
است. درست هم معادله این عکس آمد. نخواهد بودجههای<br />
به نیازی که است کوچک رسانههای زمانِ و<br />
ندارند گرانقیمت وسایل و پیچیده تشکیالت و بزرگ گفتن<br />
برای حرفی و کنند کار هوشیاری و خالقیت با اگر یافت.<br />
خواهند پرشمار مخاطبان باشند، داشته شبکههای<br />
و کشور خارج رسانههای تعامل میبینید؟<br />
چطور را اجتماعی کمک<br />
به امروز که کنم اشاره نکته این به باید اول ملی<br />
بزرگ گفتوگوی و مباحثه یک اجتماعی، شبکههای اجتماعی،<br />
شبکههای مجموعه دارد. جریان ایرانیان میان دادهها<br />
و اطالعات انواع تبادل برای است بزرگ بازاری مثل بحثهای<br />
تا گرفته تهدید و توهین و پرخاش از نظرات، و برآیند<br />
میکنم فکر فرهنگی. و سیاسی و اجتماعی عمیق هنوز<br />
شاید است. مفید و مثبت بسیار اینها همه کلی در<br />
ملی مباحثهی این تأثیرهای و نتایج از که باشد زود شبکههای<br />
که است مشخص اما کنیم، صحبت آینده چه<br />
ایرانیان، جمعی ادامهگفتوگوی و ایجاد در اجتماعی از<br />
یکی دارند. مهمی تأثیر خارج، در چه و باشند ایران در هم<br />
کشور خارج رسانههای بیشتر به انتقادها مهمترین مردم<br />
از اجتماعی شبکههای از استفاده در که است همین رابطهی<br />
آنها بیشتر هنوز، میروند. پیش کندتر عادی اجتماعی<br />
شبکههای از و دارند مخاطبان با طرفه یک تا<br />
میکنند استفاده خود محتوای توزیع برای بیشتر امروزه<br />
مخاطبان. با مشورت و گفتوگو و محتوا مبادله بگوید<br />
رسانه که نیست این مخاطب با رسانه رابطه دیگر همراه<br />
میتوانند و میخواهند مخاطبین بشنود. مخاطب و فیلمها<br />
باشند. محتوا توزیع و تولید در رسانهها همکار و رویدادهای<br />
از دستی تلفنهای با مردم که عکسهایی و است.<br />
موثق اطالع منبع بهترین بیشتر میگیرند، مهم عضو<br />
نفر میلیون هجده هفده- حدود امروز ایران، در رد باشند بینظیری منبع میتوانند و هستند فیسبوک از<br />
آگاهی و محتوا تولید برای اطالعات و موضوع گردآوری مسائلی<br />
چه به مردم و میگذرد چه جامعه در اینکه از<br />
میتوانند بیشتر خیلی خارج رسانههای دارند. توجه کنند.<br />
استفاده امکانها این رسانههای<br />
به که روزها این بحثهای از یکی بودجهای<br />
نیست، بیارتباط هم کشور خارج به<br />
غربی کشورهای و دولتها ازسوی که است میگویند<br />
طرفی از میشود. اعطا رسانهها برخی پایدار<br />
وابستهاند بودجه به که رسانههایی دریافت<br />
دارند اعتقاد عدهای هم طرفی از نیستند، را<br />
رسانه بیطرفی و عملی آزادی کمکها، چنین ارزیابی<br />
میکند. جهتدار را آن محتوای و مختل ت؟<br />
چیس ما ش سادهای<br />
آزمایش نظرم وبه میکنم، نگاه نتیجه به من کار<br />
رسانهها این در که کسانی آیا ببینیم اینکه دارد. تولید<br />
آنچه آیا دارند؟ کامل عمل آزادی میکنند، حاصل<br />
به مخاطبان آیا است؟ موثق و حرفهای میکنند مثبت<br />
سوالها این جواب اگر میکنند؟ اعتماد کارشان هم<br />
این البته است. درست هم رسانهها این کار باشد، کجا<br />
از رسانه یک مالی منابع باشد معلوم که است مهم و بودن حرفهای شفافیت، اصل، نظرم به میشود. تامین است.<br />
بیان آزادی اصول به پایبندی نیکونظر<br />
لیلی 80
83<br />
خانوادهای<br />
در تهران در ۱۳۴۷ سال ماه مهر حکاکیان رویا مدیر<br />
پدرش که مدرسهای در همانجا شد. متولد یهودی که<br />
خورشیدی پنجاه دهه اواخر در کرد. تحصیل بود آن میگرفت،<br />
فرا را نوجوان نسل حتی انقالبی شوق و شور شصت<br />
دهه میانه ایرانِ شرایط اما پیوست. انقالب موج به کشانید.<br />
مهاجرت را او کار<br />
اما میروزید، عشق ادبیات به همواره حکاکیان رویا نخستین<br />
کرد. آغاز امریکا در جدی طور به را نویسندگی journey from the<br />
land( نه« سرزمین از »سفر او کتاب مواجه<br />
انگلیسیزبان خوانندگان استقبال با که )of No کتاب<br />
است. ایران در او نوجوانی دوران خاطرات شرح شد، Assassins of<br />
the( فیروزه« قصر »آدمکشان او بعدی ماجرای<br />
از است دقیقی و مفصل تحقیق )turquoise palace بسیاری<br />
استقبال با نیز کتاب این میکونوس. رستوران ترور است.<br />
شده مواجه برای<br />
مقالهنویس و روزنامهنگار عنوان به حکاکیان رویا وال<br />
و واشنگتنپست تایمز، نیویورک همچون نشریاتی مستند<br />
فیلمهایی ساختن است. نوشته ژورنال استریت شبکههای<br />
برخی با همکاری و بشر حقوق موضوع با اوست.<br />
فعالیتهای دیگر از تلویزیونی نظام<br />
کارنامه در رازآلود و پیچیده بخشی جهان کشورهای ترین دوردست در حتی آنها ترور و مخالفان تعقیب اشاره: از<br />
یکی که دارد اهمیت جهت آن از همچنین ترورها این موضوع، تاریخی و سیاسی ابعاد کنار در است. اسالمی جمهوری برخی<br />
»قلمرو« با گفتگو در حکاکیان رویا است. بوده آنها واگرایی و مهاجر ایرانی میلیونها دائمی هراس مهم عوامل مفصلتر<br />
حاکمیت« و »هراس خاص پروندهای در شاید و دیگر فرصتی در امیدواریم است. برشمرده را ترورها این ابعاد از بپردازیم.<br />
موضوع این به است<br />
مهاجرت »قلمرو« شماره این جانمایه که آنجا ز یک<br />
عنوان به شما خود تجربه از ابتدا در بدهید اجازه به<br />
یهودی یک برای مهاجرت بپرسیم. مهاجر یهودی دارد؟<br />
مفهومی چه ایرانی یهودی یک خصوص ایران<br />
وقتی من دارد. ایرانیها همه برای که مفهومی همان یهودی<br />
یک که نمیکردم فکر این به میکردم ترک را طبقهبندیها<br />
این میکنم. ترک را ایرانی دارم که ایرانیم داشتم<br />
وقتی من میشود. مهم ایران خارج در حدی تا خیلی<br />
و بود دبیرستانی یک میکردم ترک را ایران سیاسی<br />
آدم خیلی میکردم فکر بودم، وطنپرست هم حد<br />
چه در ساله ۱۸ آدم یک حاال هستم. هم جدی از<br />
نمیخواست دلم اما بماند؛ باشد، سیاسی میتوانست کشور<br />
از خارج در دستهبندیها این شوم. خارج ایران این<br />
به فکری فقر دلیل به حدی تا ما و میشود مهم در<br />
هم با همه که زمانی چون میکنیم. فکر چیزها بودم<br />
من که 1363 تا حداقل میکردیم، زندگی ایران این<br />
خب نمیکردیم. نگاه جور این ]هویت[ موضوع به و دستهبندیها این که است مهاجرت مشکالت از هم میشود.<br />
مهم طبقهبندیها کردید؟<br />
کشف دوباره را بودنتان یهودی بعدا شما یعنی همیشه<br />
من نکردم. کشف دوباره را بودنم یهودی من نه من<br />
رابطه اما هستم. یهودی زن ایرانی یک که میدانستم یهودیت<br />
شد. عوض مهاجرت از بعد یهود جامعه و یهودیت با غیردموکراتیک،<br />
جامعه یک در حیات سبب به ایران در هم<br />
غرب دنیای در یهودیت بود. بسته و کوتهبین یهودیتی به<br />
شباهتی هیچ هم است، شبیه ایرانی یهودیت به بسیار بسیار<br />
امریکایی یهودیت در مدارا و بحث فضای ندارد! آن جامعه<br />
فضای تمام مذهب یهودیت، این در است. زیاد روشنفکری<br />
و فرهنگی حیات و است نکرده اشغال را یهودی من<br />
که است دلیل این به است. وسیع و غنی بسیار آن در بیابم.<br />
جذابی و جدید جای را فضا این توانستم که<br />
بود این پرسیدم شما از را سوال این اینکه دلیل البته همواره<br />
و کردهاند زندگی دیاسپورا در همواره یهودیها قرن<br />
دو در خصوص به دلیل همین به و بودهاند اقلیت جالب<br />
خیلی که کردهاند تولید انتقادی فرهنگ اخیر احساس<br />
اقیلتها با همیشه یهودی روشنفکران است. ...<br />
داشتهاند همدلی شروع<br />
که زمانی من راستش شدم. متوجه حاال آهان، من<br />
به دباشی حمید جمله از عدهای یک نوشتن به کردم نوشتن<br />
انگلیسی به شروع که دیگر زن نویسنده چند و قلم<br />
ما که کردند متهم را ما و کردند حمله بودیم، کرده فرهنگ<br />
به یا دادهایم، قرار امپریالیسم اختیار در را خودمان است<br />
فرومایهای نگاه یک کردهایم. پشت خودمان جامعه و تا<br />
گرفته خاطرهنویسی از ایرانی، زنان نوشتههای به که قصر<br />
»قاتالن کتاب در من که شکلی به نویسی، مستند چون<br />
ما که میکند نگاه جور این دادم انجام فیروزه« میزنیم،<br />
شدهحرف انجام بیعدالتیهایی درباره داریم کار<br />
در توطئهای حتما پس انگلیسی، زبان به هم آن هستیم،<br />
نئوکان که میکرد متهم را ما نگاه این است. کردها<br />
قتل درباره باید حکاکیان رویا چرا میگفتند یا مهمی<br />
داستان چون است ساده دلیلش خوب مینویسد؟ باید<br />
کسی چه را کشور از خارج ایرانیان تاریخ پس است! کند؟!<br />
روایت خودم<br />
اما هستم، سکوالر یهودی یک من این فرای ولی میدانم<br />
وابسته تاریخ و فرهنگی لحاظ از یهود جامعه به را نباید<br />
آدم که فکر این ولی نیستم. مومنی یهودی اگرچه تاریخ<br />
مهم وقایع سپردن فراموشی به اینکه کند، فراموش به<br />
قدمها نخستین یعنی شدن، بیریشه یعنی ملت یک من<br />
یهودی هویت میراث همه شدن، بیفرهنگ سوی درست<br />
کنید نگاه میخواهید جور این اگر بله است. است.<br />
بوده موثر نوشتههایم در من بودن یهودی است. فراموش<br />
و سپردن یاد به که میآیم جامعهای از من اصالت<br />
که است فرهنگی ارزشهای مهمترین جز نکردن میسازد.<br />
جامعه این اجتماعی فکر<br />
ولی رفتم. میکونوس داستان سراغ دلیل همین به میکنم<br />
انتخاب نوشتن برای من که موضوعاتی میکنم من<br />
در ناخودآگاه همیشه که است معیارهایی اساس بر من<br />
بودن یهودی میکنم فکر باز خب . داشتهاند وجود دارد.<br />
مهمی و مستقیم تاثیر نوشتههایم موضوع انتخاب در چه<br />
شما نظر به کردند. مهاجرت نسل چند ایرانیان آن<br />
از پیش مهاجرت با را انقالب از بعد مهاجرت چیزی میکند؟<br />
متفاوت اول<br />
موج دارد. متفاوت دوره چند انقالب از بعد مهاجرت ترک<br />
را ایران انقالب اول همان که بودند کسانی مهاجران خارج<br />
۶۰ سالهای در که بودند کسانی آن از بعد و کردند کردم.<br />
مهاجرت ۶۰ دهه اواسط در خود من مثال شدند. خیلی<br />
اوضاع و داشت جریان عراق و ایران جنگ زمان آن بود،<br />
سخت همه برای البته شرایط بود. حاکم وخیمی پس<br />
خصوصا بود. سختتر مذهبی اقلیتهای برای اما به<br />
ورود برای من برای شانسی هیچ دانشگاه تصفیه از یهودی<br />
مدرسه یک مدیر من پدر نداشت. وجود دانشگاه داد.<br />
دست از را شاگردانش تمام چون شد، بسته که بود بر<br />
ایرانی مهاجر جامعه ویژگیهای میکنم فکر بنابراین فرق<br />
کردهاند ترک را ایران دههای چه در اینکه اساس از<br />
بعد که کسانی که میکنم فکر من مثال میکند. تفاوت<br />
بسیار ما با کردهاند ترک را ایران سبز جنبش قانعشدهاند<br />
آنها که است این تفاوتها این از یکی دارند. هستیم.<br />
طاغوتی و خبیث آمدهایم ایران از زودتر که ما جنبش<br />
از بعد که کسانی حتی که است این مشکل نمیدانند<br />
هستند، ایران حکومت مخالف و آمدهاند سبز در<br />
ایران حکومت که را تاریخی روایتهای از بسیاری که با<br />
من بار یک کردهاند. باور است خوانده آنها گوش یکسو<br />
از من همپنلیهای بودم، پنلی در مهاجرانی چنین سعی<br />
دیگر طرف از ولی میکردند نقد را ایران حکومت از<br />
است سال سی که من با را خودشان فاصله میکردند مخاطبان<br />
نکرده خدایی که کنند، حفظ شدم خارج ایران خیلی<br />
این خب هستیم. جنس یک از همه ما نکنند فکر
غمانگیز است و نشان میدهد آن روایتی که جمهوری اسالمی<br />
از مهاجران ایرانی به دست داده است حتی به ذهن اپوزیسیون<br />
شکل میدهد و روی آنها تاثیر گذاشته است. بنابراین من هر<br />
وقت در چنین پنلهایی قرار گرفتهام تالش کردهام به آنها<br />
نشان دهم که ما فرقی با هم نداریم و نهایتا همه ما قربانی<br />
هستیم. اتفاقا باید دنبال نقاط مشترکی باشیم که ما را به<br />
هم پیوند میدهد. باید آن روایت سیاسی دروغی را که به ما<br />
تحمیل کردهاند دور بریزیم و با هم دوستی کنیم.<br />
خوب بپردازیم به ترورها. ابتدا میشود یک تصویر کلی از<br />
ترورهای جمهوری اسالمی در خارج از کشور به دست دهید؟<br />
تعداد این ترورها خیلی زیاد است. جمهوری اسالمی از سال<br />
۱۹۷۹ ترور را شروع کرد. این ترورها یا به طور مستقیم به<br />
دست عوامل حکومت انجام شد یا به دست کسانی که برایش<br />
کار میکردند. منظورم بعضی از گروههای رادیکال اسالمی است<br />
که با جمهوری اسالمی در ارتباط بودند. مثال قتل علیاکبر<br />
طباطبایی در واشنگتن را یک امریکایی افریقاییتبار انجام داد<br />
که مسلمان شده بود.<br />
میشود در مورد این ترور بیشتر توضیح بدهید؟<br />
این تنها تروری بود که جمهوری اسالمی در امریکا انجام داد.<br />
علی اکبر طباطبایی وزیر دوران پهلوی بود که توسط یک<br />
امریکایی افریقاییتبار ]به نام دیوید بلفیلد که بعدا نام خود را<br />
به داود صالحالدین تغییر داد[ ترور شد. او تغییر مذهب داده بود<br />
و بعد توسط یک گروهاسالمی رادیکالیزه شده بود و خیلی به<br />
خمینی و جمهوری اسالمی عالقهمند شده بود. حکومت ایران<br />
او را برای این ترور به خدمت گرفت. او بعد از اینکه این ترور<br />
را انجام داد به ایران فرار کرد و مدتی در ایران زندگی کرد و<br />
بعد به افغانستان رفت. او بعدا در فیلم »سفر قندهار« محسن<br />
مخملباف بازی کرد.<br />
به هر حال منظورم این است که جمهوری اسالمی خیلی زود<br />
به انجام این ترورها شروع کرد، زیرا از ابتدا خودش را یک<br />
قدرت جهانی میدید. بنابراین برای نابود کردن دشمنانش به<br />
هر وسیلهای و در هر جایی متوسل میشد. جمهوری اسالمی<br />
در خیلی جاها ترور کرد: رم، پاریس، افغانسان، عراق، اندونزی،<br />
هند ... منتها مسأله میکونوس با همه این ترورها متفاوت<br />
است؛ به این دلیل که میکونوس عاقبتی دارد که هیچ کدام<br />
از آن ترورها ندارند. آن تفاوت این است که تنها در این مورد<br />
است که عدالت اجرا میشود. در بین حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ قتلی<br />
که اتفاق افتاده است، هیچ کدام به چنین سرانجامی نرسیدند.<br />
84<br />
برخورد دولتهای غربی با این ترور چگونه بوده است؟<br />
برخورد دولتهای غربی با این ترورها همان برخوردی بود<br />
که دنیای غرب به طور کلی تا پیش از ۱۱ سپتامبر با مسأله<br />
بنیادگرایی اسالمی داشت. این مسأله که حکومتی اسالمی<br />
مخالفان خودش را حتی اگر مثل فریدون فرخزاد بدیل<br />
سیاسی به شمار نیایند، ترور میکند برای غربیها تا پیش<br />
از ۱۱ سپتامبر مشکلی »محلی« بود. ولی بعد از ۱۱ سپتامبر<br />
دید جهانی نسبت به این موضوع دگرگون شد. مثال در مورد<br />
قتلهای قبل از میکونوس غربیها فکر میکردند با تنبیه
87<br />
نکن<br />
را کارهایی چنین که ایران دولت به هشدار یا ایران تولید<br />
دردسر ما برای که بکن شکلی یه میکنی اگر یا ترورهای<br />
میکنم فکر من ولی میشود. حل مسأله نکند، ایجاد<br />
پایهای و زمینه واقع در خارج در اسالمی جمهوری و<br />
آمدند بعدا که اسالمی تروریستی گروههای برای کرد اصوال<br />
دادند. انجام غرب در بزرگتری و جدیتر کارهای دست<br />
اسالمی ایدئولوژی به باور خاطر به عدهای اینکه مثل<br />
اسالمی سازماندهی شیوههای یا بزنند، ترور به جمهوی<br />
ابداع زیادی حد تا غیره و مساجد در عضوگیری وجود<br />
آن از پیش ترور اینکه نه البته است. اروپا در اسالمی در<br />
را کار این اسالمی جمهوری که شکلی آن به اما نداشت، من<br />
تصور نداشت. وجود آن از پیش داد، انجام غربی اروپای کلی<br />
طرح از بعدا اسالمی گروههای سایر که است این ماند<br />
باقی اسالمی جمهوری تروریستی فعالیتهای از که به<br />
را اولیه زمینههای آن گروهها این البته کردند؛ استفاده دولتهای<br />
اگر من نظر به دادند. گسترش موثرتری نحو میآید<br />
سرشان بر االن که بالیی این درباره بخواهند غربی یکی<br />
میتوانند حتما کنند، ریشهیابی را آن و کنند تامل جمهوری<br />
ترورهای در را اسالمی تروریسم خاستگاههای از بیابند.<br />
اسالمی مدنی<br />
جامعه خاص طور به یعنی غرب در عمومی افکار داشت؟<br />
ترورها این به واکنشی چه غربی ضد<br />
فعالیتهای درباره کردن صحبت این، از پیش تا در<br />
را این البته بود. دشواری کار ایران حکومت حقوقبشری کمدین<br />
یک قتل طرحریزی نمیفهمم که بگویم پرانتز فرخزاد<br />
فریدون مثل خواننده یک یا خرسندی هادی مثل چون<br />
بیاید. حقوقبشری ضد فعالیت عنوان زیر باید چرا مسئله<br />
این خود است. جنایت اینها میکنم فکر که دشواری<br />
این دلیل روی هر به است. مسخره کمی هم انقالب<br />
ابتدای از اسالمی جمهوری که بود این نظرم به گرفت،<br />
امریکا خصوصا و غرب علیه امپریالیستی ضد موضع ایران<br />
بمباران برای سپتامبر ۱۱ از بعد که خطری همچنین وقت<br />
هیچ خطر این میکنم فکر من -البته داشت وجود غربی<br />
روشنفکری جامعه که شد نبود-باعث جدی چندان بشر<br />
حقوق نقض به نسبت دیگر موارد در معموال که کند.<br />
سکوت ایران حکومت مورد در است، حساس بسیار رنگ<br />
پر خیلی بوش جرج دوران در خصوصا مسأله این ایران<br />
در بشر حقوق نقض علیه کس هر دوره این در بود. که<br />
میشد مواجه انتقاد این با بالفاصله میگفت چیزی و میکنید. فراهم ایران به حمله برای بهانهای دارید شما به<br />
شد. تمام ایران حکومت نفع به خیلی من نظر به این ترس<br />
این و توهم این هم اسالمی جمهوری خود قطع طور کرد.<br />
پخش دیگران و مهاجر ایرانیان بین در را بودند،<br />
چپ گروههای از شدند ترور که کسانی از بسیاری قربانیان<br />
به نسبت همدلی غربی چپ میان در حتی اما چرا؟<br />
ندارد. وجود ترورها این جمهوری<br />
ویژگیهای مهمترین از گفتم که طور همان همین<br />
و داشت امریکا ضد موضعی که بود این اسالمی مثال<br />
ولی میکرد. گیج یا منفعل را غربی چپهای مسأله بودند،<br />
امریکا متحد عربی یا اسالمی دیگر دولتهای برای<br />
این و هستند امریکا ضد کشورها این در مردم اما هستند،<br />
تودهپرست که غربی چپ روشنفکران از خیلی امریکا<br />
متحد که دولتی به آنها میکرد. راحت را موضوع ضد<br />
که دولتی تا میکنند حمله راحتتر خیلی ست موضع<br />
با غربی چپ روشنفکران سمپاتی واقع در امریکاست. جنایتها<br />
این که میشد باعث ایران دولت امریکایی ضد تنها<br />
نه این بگیرد. قرار آنها کور نقطه در ترورها و را<br />
واقعیت نمیتوانند که است روشنفکران این اقبالی بد روشنفکر<br />
نام شایسته بنابراین و ببینند هست که آنچنانی بود<br />
این آورد وجود به که بزرگتری مشکل بلکه نیستند، خاورمیانه<br />
مسائل درک در غلطی مسیری به را آنها که در<br />
غربی چپ روشنکفران که است این واقعیت انداخت. میبینید<br />
شما خوردهاند. شکست خاورمیانه مسائل درک بعد<br />
غربی روشنفکران که پیشبینیهایی تمام مثال که است.<br />
درآمده آب از غلط کردند تحریر میدان جنبش از منطقه<br />
این مسائل اینکه جای به غربی چپ روشنفکران میکنند<br />
فکر این به اول کنند، درک هست که آنچنانی را آن<br />
مخالف یا هستند امریکا امپریالیسم موافق اینها که القاعده<br />
موضوع که است دلیل همین به درست هستند. باید<br />
امریکا آیا که نمیدانند نمیفهمند، هم را الدن بن و عراق<br />
وقتی مثال یا نکند. یا بکند دخالت افغانستان در صورتی<br />
در است؛ بوش تقصیر میگویند میشود متالشی به<br />
بوش دبلیو جرج از مستقیمی خط یک نمیشود که دومی<br />
و است علت اولی گفت و کشید بنیادگرا اسالم سرچشمه<br />
۱۹۷۹ سال در ایران انقالب من نظر به معلول. و<br />
داد رخ خاورمیانه در بعدا که است حوادثی از بسیاری را<br />
ایران انقالب و ایران نمیتوانند روشنفکران این اینکه را<br />
منطقه این کل نتوانند که است شده باعث بفهمند، کنند.<br />
انتخاب پیشرو موضعی نتیجتا و بفهمند ترورها<br />
این با مواجههای چه ایرانی مهاجران جامعه داشتند؟<br />
به<br />
بسته ایرانی مهاجران نیست. یکدست ایرانی دیاسپورا در<br />
موضعی چه و شدهاند خارج ایران از زمانی چه اینکه دارد.<br />
فرق ترورها این درباره نظرشان دارند حکومت قبال کسانی<br />
مواضع با برگردند نمیتوانند که کسانی موضع مثال مدنی<br />
جامعه با نوعی به و دارند بازگشت به امیدی که این<br />
تفاوت البته دارد. فرق هستند ارتباط در هنوز ایران کسانی<br />
نمیگذارد. ترورها این حقیقت در تاثیری مواضع جدیتر<br />
حرفشان ندارند، بازگشت به امیدی دیگر که منافع<br />
هیچ که کسانی حساسیت است. پذیرتر اعتماد و هنوز<br />
که کسانی به نسبت ندارند، ایران در وابستگی و این<br />
با است. بیشتر قتلها این به دارند، ایران در منافعی در<br />
ایرانی مهاجران نیستند. یکدست هم اخیر گروه همه میکردند،<br />
مبارزه شاه دیکاتوری با جدی خیلی شاه زمان بازگشت<br />
به امیدی دیگر که ایرانیهایی از خیلی اما جمهوری<br />
در بشر حقوق نقض به چندانی واکنش ندارند به<br />
فیزیکی وابستگی دیگر چون نمیدهند؛ نشان اسالمی خیلی<br />
فعلی وضعیت میکنند فکر دسته این ندارند. ایران چون<br />
ندارد. ربطی آنها به اصوال چون نیست، بد هم بنابراین<br />
کنند. زندگی ایران در بروند آنها که نیست قرار است<br />
بس هم اصالحات کوچکترین حتی میکنند فکر وقت<br />
خیلی اتفاقا من شود. انجام نیست الزم بیشتری کار و هست<br />
تفاوتی چه که میکنم فکر موضوع این به است شاه<br />
استبداد علیه انقالب از پیش که دانشجویانی میان برای<br />
االن اما میکردند، فعالیت جدی طور به قدر این فعالیتی<br />
اسالمی جمهوری در بدتر مراتب به استبدادی انقالب<br />
از پیش که است این مهم تفاوت یک نمیکنند. میکردند<br />
حساب برگشتن روی کشور از خارج ایرانیان آن بازگشت<br />
روی میکنم را صبحتشان که دستهای این ولی با<br />
باید میکنند فکر اینها نمیکنند. حساب ایران به که<br />
دولت این میگویند مثال و کرد مدارا ایران رژیم نیست.<br />
بدتر داعش از دیگر خشونت<br />
با طرف یک از که ایرانی مهاجران شما نظر به بدفهمی<br />
با دیگر طرف از و هستند طرف اسالمی حکومت باید<br />
واکنشی چه ترورها، این تاریخ مقابل در غربیها مقاومت<br />
شروری چنین علیه میتوان چگونه دهد؟ نشان کرد؟<br />
و<br />
داعش و القاعده آمدن وجود به از بعد خصوص به االن ۵<br />
من مثال است. کرده فرق بسیار غرب در وضع غیره هنوز<br />
کردم منتشر میکونوس درباره را کتابم که پیش سال اگر<br />
غربی روشنفکر هر با شما االن نداشت. وجود داعشی فکری<br />
باید اول میگوید کنیم صحبت ایران وضعیت درباره بکنیم<br />
غیره پاکستان و عراق و لیبی و سوریه حال به آنها<br />
وخامت به ایران وضع چون بپردازیم، ایران به بعد نداشت.<br />
وجود پیش سال ۵ وضعیت این نیست. روشنفکران<br />
و نویسندگان ما میکنم فکر من حال هر به دید<br />
و داریم عالقه موضوعاتی چنین به که ایرانی و<br />
پارامترها باید داریم وضعیت به نسبت روشنتری کنیم.<br />
تعریف آنها برای را جدیدی نظرگاههای روشنکفران<br />
و نویسندگان و ایرانی اپوزیسیون سال ۳۵ این در که<br />
مصیبتهایی و اتفاقات این کم خیلی کشور از خارج ...<br />
است کرده روایت کرده، آوار سرش بر اسالمی جمهوری که<br />
کردم اشاره صحبتم اول ببینید نکردهایم. روایت نه آمدهاند<br />
سبز جنبش از بعد که ایرانیانی از بسیاری مثال میکنند<br />
تالش خیلی مینشینند من کنار پنلی در وقتی فرق<br />
من با که دهند نشان درایران مخاطبشان به که اسالمی<br />
جمهوری رسمی روایت اینها متاسفانه میکنند. نسل<br />
این اینکه پذیرفتهاند: را مهاجران اول نسل از را هستند<br />
خبیث و هستند سلطنتطلب و طاغوتیاند اول به<br />
نسبت سیاهی و بدبینانه نگرش مجموع در غیره. و که<br />
مهاجران جدید نسل این و دارند. اول نسل مهاجران را<br />
روایت این متاسفانه باشد روشنفکر و فرهیخته است قرار تنها<br />
اما است. مشکل یک این است. پذیرفته بیش و کم این<br />
در را ما تاریخ که است این مسأله نیست. مشکل حتی<br />
نوشته، ما برای اسالمی جمهوری اخیر سال سی انگهایی<br />
و برچسبها اسالمی جمهوری روشنفکران. برای ناآگاهانه<br />
یا آگاهانه همچنان ایرانی روشنفکران و ساخته را انگها<br />
این از قدر آن روشنفکران میکنند. بازتولید را آنها آنها<br />
به که کنند کارهایی هستند مجبور که میترسند درباره<br />
ما اگر که است شده طوری مثال ندارند. اعتقاد این<br />
اتوماتیک کنیم، صحبت ایران در بشر حقوق نقض نئوکان<br />
یا هستیم وطنفروش که میکنیم دریافت را انگ و<br />
ظلمها به نسبت اگر ما که صورتی در غیره. و هستیم هم<br />
بنابراین هستیم. وطنفروش کنیم سکوت جنایتها سکوتی<br />
دلیل به هم و اسالمی جمهوری فشار این دلیل به میبایست<br />
که غربی چپ روشنفکری دنیای کردیم، ما که ما<br />
ندارد. ما به سمپاتی عمال باشد، داشته سمپاتی ما به از<br />
میبایست همواره و بودهایم دفاعی موضع در همواره این<br />
هستیم. وطنپرست ما که میکردیم دفاع خودمان زشت<br />
رفتارهای به نسبت که اعتراضاتی در حتی وضعیت خودش<br />
هم میشود، انجام خارج در اسالمی جمهوری سال<br />
چند بزنم. مثال یک بگذارید میدهد. نشان را کشور<br />
از خارج ایرانی روشنفکران بهترین از جمعی پیش احمدینژاد<br />
سوی از هولوکاست انکار علیه گرفتند تصمیم که<br />
چیزی اولین بیاینه این در بعد بدهند. بیانیه یک ایرانی<br />
روشنفکران ما که است این است شده نوشته بیان<br />
هولوکاست انکار به را خود اعتراض میخواهیم که هستیم.<br />
اسرائیل مخالف همه ما که کنیم اعالم باید کنیم، روشنفکری<br />
و بشری حقوق چهرههای شاخصترین اینکه به<br />
اعتراض برای میکنند فکر کشور از خارج در ایرانی اتهام<br />
علیه باید ابتدا احمدینژاد سوی از هولوکاست انکار به<br />
است ممکن اسالمی جمهوری که بگیرند موضع احتمالی اسرائیل،<br />
به نزدیکی یا همدستی اتهام یعنی بزند، آنها پیروز<br />
اسالمی جمهوری ایدئولوژی چقدر میدهد نشان ایرانی<br />
روشنفکران حدی به اسالمی جمهوری است. شده نمیتواند<br />
ایرانی روشنفکر که داده قرار دفاعی موضع در را قواعد<br />
نمیتواند ایرانی روشنفکر بایستد. خودش پای روی قواعد<br />
که است اسالمی جمهوری این کند، تعیین را بازی این<br />
در ما نشود معکوس وضعیت این تا میکند. تعیین را بود.<br />
خواهیم خفتبار شرایط قربانیان<br />
میان در را قاسملو دکتر مصاحبهای در شما میکند.<br />
معرفی شاخصی چهره اسالمی جمهوری ترورهای چرا؟<br />
حال<br />
عین در او بود. جذابی بسیار شخصیت قاسملو دکتر دیده<br />
دنیا و فرهیخته چنان اما بود کرد رهبر یک اینکه من<br />
باشد. هم ایران کل برای رهبری میتوانست که بود امروز<br />
که روشنفکرانی از خیلی بود. میکنم فکر حتی را<br />
خودشان زندگی هستند کردها تجزیهطلبی نگران که<br />
کسانی از خیلی چون هستند، قاسملو دکتر مدیون بودند<br />
اسالمی جمهوری فشار تحت انقالب اول سالهای در کشته<br />
کنند. فرار ایران از دموکرات حزب طریق از توانستند که<br />
کردستان برای تنها نه بزرگی فقدان واقعا او شدن بود.<br />
ایران کل برای 86
ترور مخالفان و دگراندیشان سنت جاافتادهای در جمهوری اسالمی<br />
بوده است. با اینکه تعداد این ترور بسیار بوده است، اما تاکنون<br />
تحقیقات جدی زیادی بر روی این ترورها نشده است. اطالعات<br />
ما از چند و چون ترورها، عامالن، و شیوههای ترور هنوز چندان<br />
زیاد نیست و باید منتظر تحقیقات بیشتر در این باره باشیم.<br />
با اینهمه در سالهای اخیر فعاالن حقوق بشر بیش از پیش<br />
بر روی این موضوع کار کردهاند و به لطف تالش آنان اکنون<br />
تصویر نسبتا روشنتری از این ترورها نسبت به گذشته داریم.<br />
یکی از تحقیقات مهمی که در این زمینه انجام گرفته است متعلق<br />
به »مرکز اسناد حقوق بشر ایران« است که نهادی مستقل و<br />
غیرانتفاعی است که توسط جمعی از پژوهشگران و وکالی حقوق<br />
بشر شکل گرفته است. یکی از مهمترین اهداف این مرکز فراهم<br />
کردن آرشیوی از موارد تخلف حقوق بشر در ایران، و قرار دادن آن<br />
در دسترس عموم است. یکی از مهمترین گزارشهای پژوهشگرانه<br />
این مرکز به نام »پناهگاهی نیست، عملیات جهانی ترور جمهوری<br />
اسالمی ایران«، تحقیق مفصلی است درباره ترورهایی که نظام<br />
اسالمی در خارج از کشور انجام داده است. طبق شواهد این<br />
گزارش، نخستین قتل سیاسی موفق در سال ۱۳۵۸ با ترور شهریار<br />
شفیق خواهرزاده محمدرضا پهلوی، پادشاه سابق ایران انجام<br />
گرفت، و آخرین آنها ترور دکتر رضا مظلومان معاون رئیس<br />
سازمان درفش کاویانی بود که در اردیبهشت سال ۱۳۷۵ انجام<br />
گرفت. جمهوری اسالمی در طی این مدت دستکم با ۱۶۲ فقره<br />
قتل فراقضایی مخالفان سیاسی در خارج از مرزهای ایران متبط<br />
شناحته شده است. در گزارش »مرکز اسناد حقوق بشر ایران«<br />
شهريار شفيق، خواهرزاده شاه، در روز 16 آذر 1358 در پاريس به<br />
قتل رسيد. وي اولين مخالف حكومت انقالبي مقيم خارج از كشور<br />
بود كه كشته شد. همچون ديگر اعضاء خاندان شاه، شفيق نيز<br />
پس از تبعيد شاه از ايران حكم اعدامش از سوي انقالبيون اسالم<br />
گرا و طرفدار خميني، صادر شده بود. به نظر ميرسيد كه<br />
شاهزاده شهريار شفيق، خطر خاصي تلقي ميشد. وي كه افسر<br />
ارشد سي و چهار ساله نيروي دريايي ارتش شاهنشاهي و فردي<br />
پرتحرك و جدي بود، تنها عضو سلسله پهلوي بود كه تا بعد<br />
از انقالب درايران مانده و به مبارزه بر عليه جمهوري اسالمي<br />
ادامه داد تا آنكه مجبور به ترك كشور گرديد. پس از ورود به<br />
پاريس، وي در جهت سازماندهي يك جنبش مقاومت در درون<br />
ايران شروع به فعاليت كرد.<br />
شهريار شفيق در حاليكه راهي ديدار مادرش اشرف پهلوي بود<br />
به ضرب اصابت دو گلوله كشته شد. او در ناحيه گردن و سر<br />
مورد اصابت دو گلوله فرد ناشناسي قرار گرفت كه متعاقباً از<br />
محل وقوع حادثه گريخت.<br />
مرد جواني كه با يك كاله مخصوص موتور سيكلت » : روزنامه<br />
اطالعات به نقل از يك شاهد عيني نوشت: سواران روي خود را<br />
پوشانده ... به او نزديك شد و از فاصله كم يك تير به سوي<br />
گردن وي شليك كرد. پس از آنكه شهريار شفيق بر اثر اصابت<br />
گلوله نقش زمين شد، جوان ناشناس يك گلوله ديگر به سوي<br />
سر او شليك كرد و بالفاصله شروع به فرار كرد« به گفته<br />
پليس فرانسه در محل حادثه دو عدد پوكه فشنگ 9 ميليمتري<br />
پيدا شد.<br />
89<br />
بر روی ۹ مورد قتل سیاسی متمرکز است که شاخصترین آنها<br />
قتل دکتر شاپور بختیار، ترور دکتر عبدالرحمان قاسملو رهبر<br />
حزب دموکرات کردستان، و کاظم رجوی برادر مسعود رجوی<br />
رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران است. نکته جالبی که مورد<br />
تاکید گزارش است این است که رهبران جمهوری اسالمی<br />
چندان تمایل به انکار نقش خود در انجام این ترورها نداشتهاند<br />
و حتی گاه صراحتا به انجام این ترورها بالیدهاند.<br />
در اینجا به اختصار به نقل بعضی از قسمتهای »گزارش« درباره<br />
مهمترین ترورهای انجام شده میپردازیم.<br />
علي اكبر طباطبايي در 31 تير ، 1359 در خانهاش در ايالت مريلند آمريكا به ضرب گلوله به<br />
قتل رسيد.<br />
طباطبايي كه يك چهره شناخته شده در محافل سياسي بود، در گذشته به عنوان وابسته<br />
مطبوعاتي سفارت ايران در واشنگتن دي. سي. خدمت ميكرد. پس از انقالب، وي يكي از<br />
منتقدان بي پرواي آیت اهلل خميني شده و چندين بار در رسانه هاي گروهي اياالت متحده<br />
ظاهر شد. او مؤسس و رئيس بنياد آزادي ايران بود، سازماني كه مخالف جمهوري اسالمي بود<br />
در تالش براي ايجاد يك دموكراسي غيرمذهبي در ايران بود. او پنج روز قبل از برگزاري يك<br />
تظاهرات ضد خميني كه خود سازمان داده بود و نيز تنها يك ساعت پيش از انجام يك<br />
مصاحبه راديويي ترور شد.<br />
قاتل طباطبائي، ديويد بلفيلد، معروف به داوود صالح الدين، به تهران فرار كرده و با استقبال<br />
گرمي روبرو شد. بلفيلد كه يك آمريكايي آفريقايي تبار بود و مسلمان شده بود، در اواخر<br />
دهه 1350 در جرگه فعاالن طرفدار خميني درآمد و از آن زمان تاكنون به كرات جزئيات قتل<br />
و نيز روابطش با نمايندگان جمهوري اسالمي ايران را شرح داده است.<br />
در سال ، 1385 در مصاحبهاي كه در فيلمي مستند به نام »فراری امریکایی« نشان داده شد<br />
صالح الدین با خونسردی شرح داد »هنگامي كه ]طباطبائي[ براي امضاء دم در آمد، من به<br />
او شليك كردم. به همين سادگي«.<br />
88
حزب<br />
دبيركل قاسملو عبدالرحمن دكتر ، 1368 تير 22 روز در نماينده<br />
آذر، قادري عبداهلل آقای ايران)PDKI( كردستان دمكرات كرد<br />
يك رسول، فاضل آقاي و اروپا، در كردستان دمكرات حزب مالقاتي<br />
طي در ميكرد، عمل ميانجي عنوان به که عراقي به<br />
وين در آپارتماني در ايران حكومت نمايندگان با محرمانه رسيدند.<br />
قتل امير<br />
خميني، اهلل آيت مرگ از پس اندكي ، 1368 خرداد در ميكرد(<br />
استفاده هم درجزي غفور نام از )كه بزرگيان منصور اسالمي<br />
جمهوري كه داد اطالع كردستان دمكرات حزب به پيشنهاد<br />
قاسملو دكتر بگيرد. سر از را مذاكرات است مايل ايران نمايندگي<br />
هيئت اما شود برگزار پاريس در مالقات كه كرد ترجيح<br />
كار اين براي را برلين يا و وين ايران اسالمي جمهوري چون<br />
پذيرفت را تصميم اين اكراه با قاسملو دكتر ميداد. پيشرفتي<br />
است ممكن جديد نشستهاي در كه بود خوشبين به<br />
ايران اسالمي جمهوري نمايندگان شود. حاصل مذاكرات در اكبر<br />
االسالم حجت كه بودند داده خبر دموكرات حزب دبيركل راهحل<br />
يك به سريعتر هرچه رسيدن براي رفسنجاني هاشمي رفسنجاني<br />
ميورزد. تأكيد كردستان وضعيت درباره نهايي مطلوبي<br />
بسيار كانديد مجلس، سخنگوي عنوان به همچنين بود.<br />
ايران جمهوري رياست براي هم تهيه<br />
رسول فاضل توسط كه بود وين در بانگاسه، لينكه 5، شماره در واقع آپارتماني مذاكرات جديد سري برگزاري محل از<br />
يك هيچ مذاكرات، نشست آغاز از پيش بود. ايمني قفل سه نيز و اينتركام سيستم به مجهز ساختمان درب بود. شده جداگانه<br />
طور به رسول تير، روز21 در نداشتند. اطالعي ساختمان وضعيت و نقشه يا مذاكرات محل درباره مذاكره طرفين نتيجه<br />
به اول روز مذاكرات چون آورد. مذاكره محل به و برداشت را قاسملو دكتر و ايران اسالمي جمهوري نمايندگي هيئت نمايند.<br />
مالقات يكديگر با عصر 5:30 ساعت در بعد روز مجدداً كه كردند قبول طرفين نرسيد، نيز<br />
رسول شدند. وارد محل به احتياطي اقدام هيچگونه بدون قادري عبداهلل و قاسملو دكتر مقرر، ساعت در تير، 22 در صحرارودي،<br />
جعفري محمد شامل كه ايران دولت نمايندگي هيئت بعد، اندكي بود. حاضر محل در مسائل تسهيل براي پيوستند.<br />
آنها به نيز بود بزرگيان منصور امير و كردستان، استان استاندار آجودي مصطفي و<br />
تنفس پيشنهاد كه كرده ضبط را قاسملو دكتر و رسول صداي شده، تهيه نشست اين مكالمات از كه صوتي نوار يك گلوله<br />
رگبار صداي پيشنهاد، اين بيان از پس اندكي ميكنند. بعد روز ظهر از بعد 6 ساعت در را مذاكرات سرگيري از نيز گلو<br />
و شقيقه، پيشاني، ناحيه در قاسملو دكتر است. شنيدن قابل وضوح به اسلحه دو صداي آن در كه ميشود شنيده گلوله<br />
يك هم قادري گرفته، قرار هدف گردن ناحيه در بار دو و سر ناحيه در بار سه رسول گرفته، قرار اصابت مورد در<br />
گلوله يك و شانه در گلوله يك گلو، در گلوله يك گيجگاه، ناحيه در گلوله يك كمر، ناحيه در گلوله دو سر، پشت در خود<br />
از داشته سعي احتماالً او كه است آن گوياي قادري به وارده صدمات است. شده شليك راستش دست نشانه انگشت است.<br />
شده شليك قرباني نفر سه هر سر به نهايي گلوله يك كند. دفاع شاپور<br />
دكتر رسيده قتل به اجساد ، 1370 مرداد 17 روز در كتيبه<br />
سروش او منشي و ايران اسبق وزير نخست بختيار فرانسه<br />
در پاريس شهر بيرون بختيار، دكتر اقامت محل در مقاومت<br />
نهضت رئیس عنوان به بختيار دكتر شد. كشف مخالف<br />
گروههای برای وحدت عمده نماد یک ایران ملی جان<br />
قصد سوء دو از زمان آن تا و بود اسالمی جمهوری غیابا<br />
انقالبی دادگاه یک در بختیار دکتر بود. برده در به سالم بود<br />
گردیده محکوم مرگ به االرض« فی »فساد جرم به کرده<br />
عمومی اعالم خلخالی، صادق آیتاهلل دادگاه، رئیس و کشور<br />
یک در حکم این اجرای به موفق که ایرانی هر بود محسوب<br />
دادگاه حکم اجرای عامل عنوان به شود خارجی شد.<br />
خواهد كه<br />
بويراحمدي فريدون عصر، 5 ساعت مرداد، 15 روز در به<br />
را او تا بود كرده برنامهریزی بختيار دكتر با را مالقاتي بهانه<br />
اين به نمايد معرفي وكيلیراد علي و آزادي محمد به<br />
دارند، ايران از ضروري و فوري اخبار تن دو اين كه مرد<br />
سه اين آمد. بختيار دكتر ديدار به تن دو اين اتفاق و داده تحويل محافظ پليسهاي به را خود پاسپورتهاي كه<br />
هنگامي گرفتند. قرار بازجويي مورد خانه به ورود از قبل سروش<br />
معاونش و بختيار دكتر شدند خانه داخل افراد اين رساندند.<br />
قتل به را كتيبه آماده<br />
مشغول ديگر اطاق در كتيبه كه هنگامي بختيار دكتر ضربه<br />
آوردن وارد با ابتدا رسيد. قتل به بود چاي كردن وي<br />
صوتي تارهاي شدن پاره سبب كه سرش به شديدي از<br />
يكي سپس ساخته بيحركت را او گرديد او بيهوشي و كه<br />
هنگامي نمود. بختيار دكتر كردن خفه به شروع قاتالن از<br />
نان برش مخصوص دندانهدار چاقوي يك با بود، مرده او يك<br />
بريدند. را او مچهاي و گلو بختيار، دكتر خود آشپزخانه چندين<br />
و بود شده باز و پاره كامالً بختيار دكتر گلوي طرف دو<br />
از بيش موارد بعضي در كه زخمها پهناي و عمق و چاقو كندي به توجه با بودند. زده چاقو سينهاش قفسه به بار دكتر<br />
سينه قفسه روي بر قاتالن از يكي باشند. برده كار به زيادي قدرت بايد قاتلها - داشت عمق اينچ 7 و طول اينچ را<br />
او كردند. حمله نيز او به بازگشت، اطاق به كتيبه سروش اينكه محض به شكست. را او سينه قفسه و نشسته بختيار شكسته<br />
را كارد و آمده فرود او ران به چاقو ضربه آخرين بودند. زده چاقو ضربه 13 بود مرده كه هنگامي و كرده خفه هم شد.<br />
پيدا بعداً بود كرده گير و رفته فرو پايش در كه چاقو سر شكسته تكه كه بود 91<br />
بشر:<br />
حقوق اسناد مرکز درباره آدرس:<br />
Iran Human Rights Documentation Center<br />
304 Church Street, Suite 129<br />
USA ,06510 New Haven, CT<br />
info@iranhrdc.org<br />
ساختند.<br />
محكوم مرگ به شاه رژيم با همكاري براي را الهي سيروس دكتر انقالب هاي دادگاه ، 1357 سال انقالب از پس فعاليت<br />
ايرانيان اپوزيسيون در و گريخته ايران از شود دستگير انقالبي مقامات توسط كه آن از پيش توانست الهي دكتر شد.<br />
كشته گلوله ضرب به پاريس در اقامتش محل خانه سرسراي در وي ، 1369 آبان 1 در نمايد. سال<br />
در ميآمد، حساب به آمريكا تبعه و شهروند و بود گذرانده متحده اياالت در را زندگياش بيشتر الهي دكتر اگرچه سال<br />
در شود. كار مشغول كنوني( بهشتي )شهيد تهران ملي دانشگاه در پروفسور عنوان به تا بازگشت ايران به 1351 بين<br />
مدت دراز دوستي يك آغاز اين شد. گنجي، منوچهر دكتر ايران، پرورش و آموزش وزير مشاور الهي دكتر 1355، نفري<br />
200 ليست يك در آنها دوي هر نام كه ميدارد اظهار گنجي دكتر يافت. ادامه نيز تبعيد در كه بود تن دو اين بود.<br />
شده صادر آنها كشتن براي مذهبي فتواي و گرديده تهيه 1358 سال در كه بود اسالمي جمهوري اصلي دشمنان از پاريس<br />
بردل، آنتوان 8 شماره در واقع آپارتمانش ساختمان ورودي سرسراي در صبح 9 ساعت حدود در الهي دكتر آمده<br />
دست به مدارك و اسناد اما ندارد وجود عيني شاهد هيچ قتل مورد در گرفت. قرار حمله مورد ، 15 اروندايزمنت آنكه<br />
از پيش الهي دكتر كه رساند نتيجه اين به را فرانسه پليس الهي دكتر بر وارده جراحات نوع و جنايت صحنه از است.<br />
شده گالويز خود قاتل با درآيد پاي از وارده آسيبهاي اثر در اینترنتی:<br />
پایگاه http://www.iranhrdc.org<br />
90
93<br />
( )<br />
در<br />
و مهاجران به جویس خطابهجیمز خطابِ دوست.<br />
هر ایرلندی میهنماندگانِ تنها<br />
نه اولیس، چون عالمگیر آثاری آفرینندهپرآوازهی تبعید<br />
جمعی و فردی تجربهی که چشید، را مهاجرت مزه خود نیز<br />
و شد او سیاسی و اجتماعی تأمل برای پایدار موضوعی کوچ، و زهرآبی<br />
مهاجرت، جویس، نگاهِ در ادبی. خلق برای فرسایشناپذیری سرمایهی سختجانتر<br />
و دیرپاتر درنیاورد، پا از را جماعتی یا کس اگر که میماند را نوشین جویس،<br />
زادگاهِ ایرلند، تمدّنی و فرهنگی تأثیر گسترش و پراکندگی به مدام، مهاجرتهای میگرداند. نسترناش<br />
بوی و گل عطر هنوز سدهها، و سالها مومِ سَ وزشِ رغمِ به که بوستانی همان انجامید؛ مینوازد.<br />
را عجبگویان مشامِ خودخواسته،<br />
تبعیدی میانهراهِ پنجساله، و بیست جویسِ 1907، آوریلِ 27 در گفتار این ایراد هنگام ایمانِ<br />
از شسته دل و دست که را ایّامی بود؛ نهاده زمین بر بُنه و بار ایتالیا تریسته شهر در مدتی سپری<br />
جهان و خویش بیتابانه کاوش در ایرلند ناسیونالیستی سیاستِ به اعتماد نیز و کاتولیک مسیحی نویسندگان<br />
از حلقهای میان در چندی ادبی نوشتههای و ستارهای جُ با جویس موقع، آن در میکرد. انقالب<br />
ملیّت، مهاجرت، بود. نهان زمان زهدانِ در اصلیاش آثار هنوز ولی داشت، نشانی و نام اروپا فرهنگِ<br />
و تمدّن نیمهویرانِ عمارتِ به بخشیدن زندگیدوباره شور خودکامه، و استعمارگر حکومت علیه نشانههایی<br />
اهمیتِ منتقدان میشوند. شناخته جویس ادبی متونِ ماندگارِ و مکررّ مضامین پیشین، در<br />
شرّ و تاریکی خویشاوندی خالف بر بازنمودهاند. اولیس رُمانِ در را ظلمات و تاریکی تیره، رنگِ چون توانایی<br />
به اشارهای مییافت؛ ناشناخته سوی به پایانناپذیری کشش تاریکی در جویس عامه، تخیّل نور<br />
و آفتاب تیغِ زیر که چرا روشنایی؛ دلِ در تابان ظلماتی جهان«؛ تارِ و تیره »روانِ فهمِ برای انسان و ظلمت روایتاش، قهرمانهای زبانِ از جویس نیست. یافتن برای رمزی و گشودن برای رازی محض، سبب<br />
بدان بیسرزمینی و سرگردانی در یهودیان تقدیر آنان، از یکی دیزی، میپیوندد. هم به را شرّ که<br />
»کیست میپرسد دیگر، شخصیتِ استیفن، شدند.« گناه مرتکب روشنائی »علیه آنان که میداند میزنند<br />
دست گناه به روشنائی علیه همگان بزیبد؟ را او بیگناهی دعوی و باشد« برنخاسته کار بدین نخست<br />
شاید آنچه خالفِ بر »خانه«اند. جستوجوی در مهاجرانیآناآنا و پهنههستی پرسهزنانِ همگان و جای<br />
به و کاستیهاست و کژیها رسواگر بلکه نیست؛ قدرت و قوّت مایه روشنایی آید، نظر در را<br />
تاریکی و گناه میانِ پیوند رشته جویس میانجامد. آزردگیاش و سستی به انسان نیرومندساختنِ بدان<br />
اعتراف و خویش ناتمامی و نابسندگیِ به خودآگاهی میداند: خویش نقص و نابسندگی به آگاهی ارتکاب<br />
حسّ یعنی - دادن دست از و جدائی عمیقِ درکِ با جز که راهی میگشاید؛ الوهیت قلبِ به راه بدونِ<br />
که است؛ مهاجرت دیگرِ نامِ گناه، جویس، نگاهِ در رو، بدین شد. نمیتواند کوفته و شکافته گناه- میبازد.<br />
را معنایش رستگاری آن همچنان<br />
آن، در آمده آرمانهای و واقعیتها گوهرِ گذشته، گفتار این بر بیشتر سدهای گرچه، تبار<br />
نمایاننده دیگر، کالمی به و ماست؛ عصر در آوارگی و ستم از رنجور ملّتهای روزمرّهی دلمشغولی مهاجرت.<br />
و ملیّت چون معاصر، جهانی بحرانهای برخی دراز و دور تاریخی اصلی<br />
درونمایه بازتاب که برگردانده فارسی به و برگزیده را گفتار این از پارههایی تحریریه»قلمرو« است.<br />
جویس اندیشه میخواندند<br />
نجیبزاده و آریایی را خویش که نیاکانمان روزگار از افراد. مانند درست دارند، را خود غرور و منیّت ملتها هک یافت میتوان را مردمانی خاطرهتاریخ، در مینامیدند، بربر را یونان محروسه ارضِ ساکن جز کس هر که یونانیانی یا ایرلندیها،<br />
بدانند. محروم آنها از دیگر مردمانِ و دهند نسبت به خود به انحصاری افتخاراتی و صفات دارند گرایش و قدّیسان »جزیره را کشورشان که میپسندند چنین نباشد، آسان چندان آن شرح شاید که خودستاییای و نازَندگی با بنامند.<br />
و بدانند حکیمان« جزیره،<br />
این که هنگامی بازمیگردد؛ باستان دوران به پیشینهاش بلکه نیست؛ پیرار و پار ساخته پرطمطراق، عنوان این سامان<br />
است آسان میپراکند. قارّه سراسر در را فرهنگپروری و نشاطآور نیروهای و بود تقدّس و تعقل راستین کانونِ کشور<br />
بدان کشور این از را معرفت مشعلِ دانا، و دانشمند زاهد، و جامهزائر در که ایرلندیهایی نامِ از سیاههای دادنِ و سنّتها در متروک، معابدِ و محرابها در است: یافتنی آنان نشانِ و ردّ هم روز امروزه حتی میبردند. خود همراهِ شعری؛<br />
ادبِ در آمده کنایاتِ و اشارات در یا است، بازشناختنی سختی به نیز قهرمانانشان نامِ بسا چه که افسانههایی میآورد:<br />
میان به را الیم عذابی در دچارِ جادوگری نام وی راهنمای که آنجا دانته، دوزخِ از پارهای چون میدانست.<br />
نیک را اری سحّ و شعبده / انواعِ که همان بود، اسکات مایکل / داشت باریک بس تهیگاهی که دیگری آن و نیا اعمالِ گزارشِ پس از میتوان بوالندیستها شمارِ از فارغبالی تذکرهنویس حوصله و علم و فضل با تنها واقع، به مدافعِ<br />
اسکوتوس، دونز جان میآوریم: یاد به را آکوئیناس سنت سرشناسِ خصمِ دستکم برآمد. حکیمان و قدّیسان مجتهدِ<br />
را )اسکوتوس چیرگیناپذیر دَلگری جَ برمیآید، دوران آن تواریخِ از که آنچنان و مطهّر« آموزه»لقاحِ پرتکاپوی ملکوتی(.<br />
مجتهد به ملقّب بوناونتورا یا فرشتهسرشت، مجتهدِ به ملقّب توماس، سنت با تمایز در میخواندند النّظر دقیق هر<br />
از گردآمده علمانی طالب مجمع و مقصد ایرلند، حوزهعلمیهعظیمِ روزگار، آن در که برنمیتابد انکار گویا نکته این از<br />
دعاویای گرچه یافت. آوازه برتری بدین و گرفت پیشی رقیبان از معنویّات تعلیم در حوزه این بود. اروپا کنارِ و گوشه شمایانی<br />
برای که ایرلند، در غالب همچنان مذهبیِ قرینهحمیّتِ )به انگاشت، معتبر فراوان احتیاط با باید را دست این دشواریاب<br />
و دیریاب مذهبی حمیّت این درستِ تصور نمیکنید، فراموش را دندانتان زیر شکّآوری نان لذّت که نیست.<br />
بزرگنمایی و زادهخود-ستایی و پوچ پنداری ایرلند، فخرِ و گذشتهپرفرّ یقین، به قریب احتمالِ به مینماید( دستیافتنی<br />
هماره مرجعی آلمانیها غبارخفتهیبایگانی در انبوهِ هستید، امر این بر برهانی و ت حجّ پی در جدّ به اگر استادانِ<br />
این اکتشافات است، مربوط روم امپراتوری یا روم جمهوری تاریخ به که آنجا تا میگوید ما به فررو حاال است. آنها،<br />
نادرستی و درستی از فارغ ولی باشد. اینطور شاید خطاست. همهپاک تقریباً خطاست؛ بیخ از آلمانی کاردانِ در<br />
شاعری مقام در را شکسپیر که بار نخستین برای که بودند علم اهل آلمانیهای این اینکه در تردید جای چه هنگام،<br />
آن تا بود؛ پوشیده شکسپیر هممیهنانِ چشم از حقیقت )این شناساندند شاعر خود هممیهنانِ به جهانی پایگانی هب عشقاش که غنائی، شعر سرودنِ در خوشذوق هموطنی بودند: قائل شکسپیر برای درجهدوم اهمیتی انگلیسیها و سِلتی مسألهزبانهای به که بودند اروپا در کسانی تنها آلمانیها همین درمیگذرد.( متعارف حدّ از انگلیسی آبجوی در<br />
گِلیه زبانِ انجمن تأسیس از پیش اروپا، در پیش سال چند همین تا میدادند. نشان عالقه سِلتی ملّت پنج تاریخ
95<br />
بود.<br />
آلمانیها تصنیفِ و تألیف موجود، ایرلندیِ زبانِ فرهنگهای و دستورها تنها دوبلین، شمارهناپذیر<br />
نامهای است. ضروری آن تاریخی مبنای تبیین و حکیمان« و »جزیرهقدّیسان عنوانِ دربارهی کمیتوضیح خیلِ<br />
ردّپای تا کنید همراهیام دقیقهای چند میگذاریم. کنار را میکردند کار ملّی چارچوب در منحصراً که کلیسائیانی بدهم.<br />
نشانتان گذاشتهاند، جا بر کشوری هر در تقریباً که را سلتیای مبلّغان مدرسهای<br />
به توانست چگونه فرهنگ، مرکزِ از دورافتادگی عین در ایرلند مانند جزیرهای اینکه میرسد نظر به غریب ملّتی<br />
ایرلندیها اگر که داد خواهد نشان نیز شتابزده بررسی یک حتی اینهمه، با شود. بدل مبلّغانمسیحی برای منابع<br />
بر تکیهانحصاری با توسعهفرهنگی بر تأکیدشان بودند، سر در اروپا کاروانِ با فعّال همدوشی سودای با جوان چنین<br />
بر دارد، نو قالبهای در را گذشته تمدنِ افتخارات احیای آهنگ که باستانی ملّتی فقط نمینمود. معقول بومی، میفشارد.<br />
پا رویّهای و رویکرد تازهای<br />
سِلتی نژادِ اکنون، اروپائیاند. ملتهای به گذشته تمدنِ واالیی و سترگی یادآورانِ ایرلند آسمان ستارگانِ واپسین حالِ<br />
و شورِ نورمن. و آنلگو-ساکسون اسکاندیناوی، نژادهای و کهن سِلتی عناصرِ از آمیخته نژادی است؛ ظهور حال در باستانی<br />
هویّت کالبدِ در و میآمیزد هم به را رنگارنگ پارههایی که گرفته جان کهن ملّی روحیّه بنیادِ بر دیگری ملّی میدمد.<br />
نو جانی هک شده متقاعد ناظری اگر شود. گرفته یکی واقعیتها بر عافیتطلبانه بستنِ چشم با میتواند آسانی به بیطرفی اهریمنی<br />
انبانی ایرلند پیت، ویلیام دوران در و شکافت شرحه شرحه را ایرلند پیکر خونین، تنشهای دوم هنری دورانِ در مرتکب<br />
مکافات خورِ در چندانی جنایات ایرلند در انگلستان که برسد نتیجه بدین نمیتواند شد، اخالقستیزی و تباهی از کمندِ<br />
و کام به را دیگر کشور کشوری، که آنگاه خطاست. سراپا استنتاجی چنین آینده، هم امروز، هم است. نشده شدهاند.<br />
سرشته اینگونه آدمها انگاشت. ناروا را شکستخورده کشورِ شورشِ نمیتوان دیگر میکشد، خودکامگی استعمارگر<br />
کشورِ که نمیکند باور کس هیچ زمانه، و عصر این در زرنگبازی، یا شخصی منافعِ فریفته آدمهای جز برادرانشان<br />
که زنند کاری همان به دست نتوانند اکنون کشور داخل ایرلندیهای اگر دارد... مسیحی ناب نیّاتِ تنها جورج<br />
از انگلیسی تاریخنگاران ستایشِ یا نمیکنند چنین هرگز که بود نخواهد آن معنای به دادهاند، انجام آمریکا در جمهوریخواهاش<br />
و سوسیالیست اکثریتِ با استرالیا مانند جایی در استقالل پیشرفت از خشنودی به تظاهرشان و واشنگتن شود.<br />
ارزیابی معقول و منطقی میتواند کردن، رفتار مجنون مشتی چونان ایرلند جدائیخواهان با و سو، یک از سرچشمه<br />
تاریخی تحوالت در نیز حدّی تا و نژادی خاستگاهی اندازهای تا انگلیسیها... و ایرلندیها روحیّاتِ میان تفاوت اروپای<br />
ستیزهجویانهمردمان منش آمیزگاریِ و آشتی برآمدِ و است متنوع عناصری پودِ و تار از تافته و بافته ما تمدنِ دارد. رشتههای<br />
جوی و جست بساطی، و بستر چنین در سوریایی. دینی مردهریگِ و تازه بورژوائی آداب رومی، حقوق شمالی، بَر<br />
و بیبار باشد، مانده ناب، و بکر که دیگر- نزدیک و دور بُنپارهای و بافهها دیگر تأثیرِ از پیراسته - پاک پیوندی چنین<br />
حقّ دیگران از بیش نیز ایرلند ساکن نژاد نیست؟ سخریّه سزاوار زبان یا نژاد کدام اصالتِ الفِ امروزه، است. واقعاً<br />
بریده، را آنها نفسِ امروزی دانشمندانِ جرّاحی چاقوی که دیگر امور بسیاری مانند اگر ملیّت، ندارد. را گزافگویی دگرگونشوندهای<br />
امور از واالتر و فراتر بسی شالودهآن که مینماید ه موجّ هنگامی تنها درنیاید، آب از خوش و خام خیالی مالئکه<br />
به را ملل میان مرز رسم »خداوند میگوید که میشود پیدا عارفی متألهِ باشد. انسانی زبانِ و خون چون است.<br />
عرفانی بُنمایهیناب از بری و بیگانه تصوّری چنین یقین، به قریب احتمالِ به وانهاده«. چیه میدانم. سادهلوحانه کاری را ایرلند در کارنامهیننگیناش خاطر به انگلستان به دشنامها کردن انبار هم روی من بود.<br />
نیز زیرک سنگدلیاش، عمق همان با انگلستان نمیشود؛ فاتح تصادف سر از فاتحی خارج<br />
به ایرلندی شهروند وقتی که میشود ایرلند از کنونی منفی تصویرِ جایگزینِ واقعیت این کاربردی، امور گستره در حاکم<br />
فکری و اقتصادی وضعیتِ میشود. بدل محترمی فرد به اغلب میگیرد، قرار دیگر محیطی در و میرود کشور از ایرلند<br />
روحِ از رمق سلسلهپیمانشکنیها، و پوچ پیکارِ سدهها نمیدهد. او فردیّتِ به شکفتن و بالیدن رخصتِ کشور، بر و پلیس اینها، بر افزون است. کشته را فردی عمل ابتکارِ توان کلیسا از صادره ممنوعیتهای و منعها است. ربوده دیگر<br />
است، برخوردار نفس عزّتِ از که کسی بستهاند. وی دستانِ بر محکمیتری دستبندهای هم پادگان و مالیات اداره ژوپیترِ<br />
گذار گویی که میگیرد پیش در را سرزمینها دورترین راهِ شتابان و هراسان چنان بلکه نمیماند؛ ایرلند در است.<br />
افتاده وی زادبوم به آذرخش، خدای خشمگین، صاحبِ<br />
ثروتمند، مردمانی میرسد؛ تن میلیون شانزده به متحده ایاالت در ایرلندی مهاجرانِ جامعه جمعیّتِ امروزه، خیالی<br />
]ایرلند، زوالیافته تمدنیِ شکوهِ احیا[ی رؤیای که گرفت آن گواهِ بتوان را نکته همین شاید صنعتپیشه. و اقتدار نیست!<br />
خام یکسر باید<br />
کشور این داخلِ کنونی وضعیتِ در پس درآورد، دیگران خدمت در را خویش کاربردی استعدادهای توانسته ایرلند اگر فرزندان<br />
سعیِ حاصلِ نثارِ راهِ در مانعی که باشد داشته وجود آزادیکش و یأسپرور نامساعد، بازدارنده، و آزارنده چیزی و<br />
رد خُ ایرلندِ دارد. ادامه وحشی قوهای این کوچ همچنان، امروزه، است. میهن] به خدمت [و خویش زادبومِ به ایرلند امروز،<br />
تا 1850 سال از میدهد. دست از را خود فرزند هزار شصت ساله، هر باز تباهی، آسیب و ویرانی آوار زیر خوار دعوتنامهای<br />
روز هر که یافت نمیتوان ایرلند در پُستی اداره شدهاند. آمریکا رهسپار ایرلندی مهاجر میلیون پنج از بیش به<br />
محکوم بینوایان و کودکان و فاسدند کشور پیرهای نرساند. خانهشان در جامانده دوستان و بستگان دست به مهاجران از مرگِ<br />
بستر پیرامونِ که آنجا میبندند؛ دیگر یوغی را مطیع گردنِ بر آویخته آهنجفتِ آن، در که سرزمینی در ماندن کارگزارِ<br />
کشیشان، و فرماناند صدور گرم حاکمان درمانناپذیر، دردِ در پیچیده و فشرده نفس، و نا از تهیشونده تنیِ انسان.<br />
بالینِ آیین واپسین نزدیک<br />
رقیب جزیرهای اقتصادی: نظر از یافت. خواهد شمایلی و شکل چه ما بازساخته تمدنِ ببینیم است جالب یکایکِ<br />
در کشور کنسولگریهای و مستقّل بازرگانی پایگاههای با ق، خالّ و خودبنیاد دوزبانه، جمهوری یک انگلستان، که<br />
اندیشمندانی و هنرمندان کهن- اروپای در ایرلندی اندیشمندِ و هنرمند برافراشتنِ قدّ اخالقی: منظر از جهان. بندرهای آرمان،<br />
و آرزو از سرشار هنری، و جنسی تربیت و تعلیم از بیبهره پژمرده، و پریشان شیدایانی غریبهاند، ارواحی اکنون قول<br />
به طنزپرداز؛ و زرنگبازی خصلت کودکانه، روحیّههایی مغلوبِ آن، سمتِ به برداشتن گامی عزمِ از عاجز دریغا ولی القلب.«<br />
قسیّ »ایرلندیهای معروف خودکامگیِ<br />
علیه خیزش و شورش در است، رومی خودکامگیِ چیرگیِ چنگِ در ما جانِ کاخ وقتی تا که میکنم اعتراف نمیبینم.<br />
سودی انگلیسیها همیشه<br />
برای بار یک ایرلند تا سرآمده فرصت بس و فرارسیده آن وقت است. روز روشنی به چیز یک تنها من برای ... بهتر<br />
همان وگرنه شود؛ بیدار که باید است، دوباره زایشی یارای را ایرلند راستی، به اگر بیاید. کنار ناکامیهایش با دوستان<br />
از یکی به بار یک وایلد اسکار بیارمد. خویش گورِ در دلواپسی و بیدلهره و بپوشاند کَفَنی و کَنَف در سر که ایرلندیها<br />
هستیم.« قهّاری حرّافهای باستان یونان دوران از ولی نمیکنیم؛ کاری هیچ ایرلندیها »ما بود: گفته من تسا دیری ایرلند کرد. انقالب نمیتوان مماشاتجوییها و آدمها بازدم و دم با ولی فصاحتاند، میدانِ چابکسوارانِ نمایشی<br />
آغاز برای پرده باالکشیدن پی در جدّ به کشور، این اگر است. فرآورده تفاهم سوء و کلیبافی از گزافی انبوهِ که این<br />
با درآید. صحنه به استوار و تمامقامت یکپارچه، باید بار، این نشستهایم، تماشایش انتظار در دیرباز از که است دادند:<br />
آنان به ما پدرانِ دور، چندان نه روزگاری که میدهیم را اندرزی همان نمایش ایرلندی گردانندگانِ به همه، آخرین<br />
با من موقع، آن تا چون دید، نخواهم را پرده باالرفتن خودم چشم به هرگز من حدّاقل که مطمئنام »بجنبید! برگشتهام.«<br />
خانه به قطار 94
xiles: A Critical Edition<br />
James Joyce. University Press of Florida, 2016<br />
Empire and Pilgrimage in Conrad and Joyce<br />
Agata Szczeszak-Brewer, University Press of Florida,<br />
2010<br />
Ulysses in Focus, Genetic, Textual, and Personal views<br />
Michael Groden, University Press of Florida, 2012<br />
James Joyce and the Exilic Imagination<br />
Michael Patrick Gillespie, University Press of Florida,<br />
2015<br />
97<br />
ناشناخته<br />
سرزمینی در پرتابشده را خود ناگهان یا کردهاند ترک را جهانی و جایی اینکه به آگاه مهاجرند؛ مدرنها از<br />
احساس چیرگی عین در مدرنها خانه. به بازگشت برای چندان شوری و امید بی آشیل، خالف بر و یافتهاند، با<br />
و میشناختند رسمیت به را خود موقعیتِ جانشان، بر فراموشی و فقدان خأ، بیگانگی، دورافتادگی، دستدادگی، بیخانگی<br />
در خانهکردن با تا میکوشیدند و میدوختند چشم تاریکی« »قلب به میرفتند؛ آن با جدال به شیوه این آیند.<br />
فائق آوارگی حسِ بر مثابه<br />
به مدرن آگاهیِ ناگریزِ و بیرونی بازتابِ مدرن، هنری بیانِ و ادبی روایتِ در ثابت مضمونی به مهاجرت شدن بدل بدونِ<br />
ادبی. مدرنیستهای نیز و مدرنها از است نمونهای جویس، جیمز است. مهاجرانه« »آگاهی یا فقدان« از »آگاهی نداشت.<br />
آفرید، آنچه خلق برای ضروری ذوق و زاد جویس مهاجرانه، تخیل به<br />
مربوط دانشگاهی آثار در و گذارد بنیاد عنوان با مجموعهای گرفت تصمیم 1994 سال در فلوریدا دانشگاه انتشارات است.<br />
شده منتشر مجموعه این در کتاب عنوان سه و شصت گذشته، سال دو و بیست در کند. چاپ را جویسشناسی چاپ<br />
نخستین از پس قرن یک که است انتقادی ویراستی مهاجران فلوریدا«، جویسِ »جیمز مجموعه از کتاب تازهترین سیوج که نیست نمایشنامهای تنها ترجمهشده، تبعیدیها فارسی به که مهاجران میآید. بازار به نمایشنامه این با<br />
قیاس در جویس اثرِ این اهمیت و جایگاه ارزیابی است. دست در او از اکنون است نمایشنامهای تنها ولی نوشت، دور<br />
دیدگاههای از وسیعی طیف و مانده وی آثار مفسران و منتقدان میان مناقشهبرانگیز همچنان مسألهای آثارش، دیگر است.<br />
پدیدآورده را نزدیک و مسأله<br />
مدرنیست، نویسنده دو مقایسه با که است مجموعه این از دیگر اثری جویس و کنراد آثار در زیارت و امپراتوری نقشههای<br />
شیفته خود جویس جیمز و کنراد »جوزف میکشد: پیش را بریتانیا مستعمره قلمروهای جغرافیای ادبی بازنمایی شهر<br />
گریزگاههای بازآفرینی امکانِ عاشقِ دیگری خطوط، میانِ کشفناشده و سفید فضاهای دلداده یکی بودند، جغرافیا پیوندی<br />
مقدس امر به معطوف )atavistic drive( بدوی رانهای و امپریالیسم میان کتاب، نویسنده نگاه از ادبیات.« در تقابلهای<br />
بودن ساختگی و دهند نمایش سنتشکنانه شکلی به خود آثار در کوشیدهاند کنراد و جویس که دارد وجود دیگر<br />
مناطق در بیمعناییها و آشوبها همه و است جهان در عقالنیت قطبِ غرب، اینکه مثال کنند؛ فاش را قطبی دو به<br />
دارند مدام میلی زائران، گروه و زائر »فرد کنراد در شود. بازسازی و ساماندهی آن »قطب« الگوی بر باید جهان هست.«<br />
نیز خویش قدرتِ اثباتِ برای راهی این، فرمانبرداری. و باخودبیگانگی قطعیت، عدم غیرمعنویِ جهانِ از رهایی بهای<br />
است. دنیوی جهانِ از بُریدن و سنتی هنجارهای سرزمین ترکِ پی در که میکند تصویر کسی را زائر نیز جویس که<br />
سفرهایی باشد؛ خیالانگیز و خیالی سیارهای به خود تبعیدِ میتواند دنیوی جهانِ به کردنی پشت و بُریدن چنین به<br />
هرگز معنوی و اخالقی سفرهای چنین راهیانِ گرچه میپرسد کتاب نویسنده است. رستگاری به نیل آنها هدف اندیشه<br />
از هم شخصی حتی و سیاسی معنای به )home( وطن آیا ولی نمیاندیشند، وطن« به پیروزمندانه »بازگشت میکند<br />
اشاره نکته بدین وی همچنین میشود؟ آغاز »مبدأیی« از آنها سفر که است این نه مگر است؟ غایب آنان
99<br />
کسی<br />
و داد رخ آنان مهاجرتِ از پس نویسنده دو هر ادبی کامیابی و شکوفایی که خود<br />
کلیسای خود، کشورِ حصار در بگوید آشکارا که نداشت پروایی جویس چون دوش<br />
به »خانه را خود جویس است. بسته بال و پَر خالقیتاش خود، خانواده و با<br />
را خویش »voluntary exile خودخواسته »مهاجرتِ بو میخواند » vagabond میکرد.<br />
بیان استعاره این اولیس<br />
متن تحلیلِ و تاریخ به نیز مجموعه این اخیر سالهای آثار از یکی رشته<br />
شخصی، و متنشناختی تکوینی، نقدِ منظرِ از اولیس؛ دارد: اختصاص است<br />
اونتاریو وسترن دانشگاه در انگلیسی ادبیات استادِ گوردن مایکل گفتارهای نویسنده<br />
شده. ایراد گوناگون کنفرانسهای و دانشگاهها در سال چندین طی که نقدِ<br />
روش که میکند اشاره فرانسوی ناقدان از گروهی به جمله از پیشگفتار در بارت،<br />
روالن آثار بر بیشتر آنها نهادند. پایه را )critique génétique( تکوینی نامدار<br />
نظریهپردازان دیگران و الکان ژاک کریستوا، ژولیا سیکسو، هلن دریدا، ژاک پیشنویس،<br />
یادداشت، هر تکوینی، نقد در داشتند. اشراف بیستم سده دوم نیمه نوشتنِ<br />
هنگام نویسنده که بلندی و کوتاه متنِ هر یا خالصهنوشت چرکنویس، نه<br />
میروند، شمار به متن دستگاهِ یا سیستم از جزیی آورده، فراهم اصلی متن با<br />
منتقد نمیآیند. کار به دیگر اکنون که متن آمادهسازی برای اوراقی فقط اصلی<br />
متن شدن نوشته فرایندِ متنها، این از یک هر وزن و اهمیت سنجش میخوانند،<br />
)avant-texte( متن« »پیش- را متنها آن و میکنند بازسازی را زبانشناسی<br />
میان خود متنشناختی آگاهی و دانش با منتقد جنین. جفتِ شبیه کتاب،<br />
فصل پنج میسازد. پل )هرمنوتیک( متن تفسیر و )فیلولوژی( تاریخی نیز<br />
دیگر فصل چهار میپردازند. آن تطور تاریخ و اولیس تکوینی نقدِ به تنها کتاب،<br />
مؤخره میگذارند. بحث به را اولیس متنشناختی گوناگونِ جنبههای برای<br />
اولیس ویژه به و جویس آثار چگونه اینکه است؛ جویس اثر شخصی نقد ایرلندی<br />
پرآوازه نویسنده آفریدههای روی بر پژوهش و یافت اهمیت گوردن مایکل است.<br />
داشته وی فکری زندگی برای نطلبیدهای و طلبیده دستاوردهای چه از<br />
جویس تجربه شرحِ به جیلسپی، مایکل مهاجرانه، تخیل و جویس جیمز در نآ خودخواسته که وطنی به نسبت دوگانهاش احساسهای و مینویسد مهاجرت وی<br />
ادبی روایتهای دائمی مکانِ اما بازگشت، بدان هرگز دیگر و کرد ترک را نیروی<br />
میتواند تخیل بنیادی بازسازی با تنها ادبی هنرمند یا نویسنده هر شد. میدهد<br />
نشان نویسنده کتاب این در دارد. نگاه خروشان همچنان را خود خالقیت فرایندی<br />
چه در و گرفت شکل جویس فردِ به منحصر مهاجرانه تخیل چگونه که قربانی<br />
بیآنکه کرد ترک را زادگاهش جویس انجامید. جاودان آثاری آفرینش به دوبلین<br />
از خود دلخواه به او باشد. مالی فقر یا طبیعی فاجعه سیاسی، سرکوب ضروری<br />
خود ادبیِ تخیل پرورش و جهان کشف برای را مهاجرت چون رفت، تجربهای<br />
مثابه به مهاجرت فهمِ کتاب آغاز در نویسنده سبب همین به میدید. نویسنده<br />
این آثار درست درکِ ضروری شرط را آن تاریخی بستر و جویس درونی تخیل<br />
با نوشتن بلکه نیست؛ مهاجرت درباره نوشتن فقط مسأله میداند. ایرلندی هر<br />
است؛ مهاجرانه آن روایی و زبانی ظهور و تخیل این ادبی نمودِ است؛ مهاجرانه انتقادی«<br />
درآمدی مهاجرت: »بستر دیباچه، در بود. خواهد مهاجرانه بنویسد او چه گوناگون<br />
بازنماییهای و تجربهها و مهاجرتها انواعِ درباره روشنگر بحثی نویسنده بازسازی<br />
در نوستالژی تأثیر به و میکشد پیش گذشته سده دو نویسندگان در آن »دریافتِ<br />
نخست، فصل میکند. اشاره گذشته از نویسنده احساس و تصویر زمینه<br />
از تصویری )Joyce Exilic Self-Conception( خود« از جویس مهاجرانه دست<br />
به او مهاجرت سرگذشتِ و وطن ترک برای جویس تصمیمگیری تاریخی جویس<br />
مهاجرت داستان خارج« از ایرلند به نظر نخستین »دوبلینیها؛ میدهد. روایت<br />
آن از پس را وی ادبی آفرینشهای روند و 1904 سال در خود میهن از در<br />
کینه و نوستالژی ریچارد: »بازبینی دالدس« استیفن دائمی »مهاجرت میکند. مهاجر«<br />
بازگشت و بیداری »فینگان و مین« خیابانِ در مهاجران »اولیس: مهاجران« همچنین<br />
و جویس اندیشه در مهاجرت تأثیر اشکالِ و ادوار که دیگرند فصل چهار میکاوند.<br />
آثارش درونمایه و سبک در را آن ادبی بازنمایی بیگمان<br />
اما ندارد، مشخصی آغاز و تاریخ دیگر مکان و سرزمین به مکانی یا سرزمین از انسانی گروههای مهاجرت پدیده خود<br />
و عادی مهاجرت شکل به انسانی، گروههای کوچ نیز آینده در میرسد نظر به داشت. خواهد ادامه همچنان باشد.<br />
بینالمللی مهم موضوعات و پدیدهها از یکی همچنان ناخواسته، و اجباری یا خواسته حتی<br />
و فرهنگی عاطفی، ذهنی، وابستگیهای میدهد نشان مقصد جوامع در مهاجر گروههای همه زندگی تاریخچه نسبت<br />
به نیز مهاجران باهمستان هر هست. و بوده مهاجران همه ویژگیهای جمله از مادری سرزمین به اقتصادی مادریشان،<br />
سرزمین اجتماعی سیاسی- شرایط یا و مقصد جامعه در زندگی با رابطه در جمعی، منافع اولویتهای مهاجر،<br />
باهمستانهای موفقترین زمینه همین در میدهند. انجام گوناگونی فعالیتهای داده، سامان مختلفی برنامههای خود<br />
جمعی حیات نیز و شخصی زندگی حیطه در مهاجران تقویت و گرفتن ریشه پی در نخست که بودهاند جامعههایی مقصد،<br />
جامعه تصمیمگیری و سیاستگذاری و قدرت نظام در حضور و تخصصی مالی، توان میزان پایه بر سپس بودهاند، شدهاند.<br />
تاثیرگذار و پرداخته مادری سرزمین با رابطه در آرزوهایشان و دلبستگیها به متقاضی<br />
میلیونها مقصد و پیشرفته دموکراتیک، کشورهای همه در شهروندی حق اعطای شرایط و قوانین به نگاهی »مهاجر<br />
قانونی موقعیت ارتقای برای مهاجرپذیری، کشورهای همه که میدهد نشان جهان، کنار و گوشه در مهاجرت دارد.<br />
وجود دشوار بعضا شرایطی و قوانین کشور، اتباع قانونی مزایای و حقوق همه از برخورداری و »شهروند« به بودن« شده<br />
پذیرفته او رسما اجتماعی و اقتصادی یا سیاسی پناهندگی تقاضای که فردی هر یا و قانونی مهاجر هر کانادا در زادگاه<br />
کشور تابعیت حفظ با حتی شهروندی، دریافت تقاضای ارائه و اقامت از سال پنج تا چهار گذشت از پس باشد، همچون<br />
و کند کسب را کانادا شهروندی میتواند دیگر، روشهای از کرده کسب تابعیت سه یا دو حفظ مواردی در و خود شود.<br />
کانادا عیار تمام و کامل شهروند کردهاند، زندگی کانادا در آنان پیشینیان از نسل چند که کسانی و متولدان است.<br />
زمین کره کشور فرهنگیترین چند کشور این میدهد نشان کانادا در شده منتشر و رسمی بررسیهای و آمار نژاد،<br />
و زبان قومیت، فرهنگ، ملیت، صد از بیش از مهاجرانی و مردمان با تورنتو، کالنشهر کانادا شهرهای میان در است.<br />
گرفته لقب جهان فرهنگی قومی- شهر متنوعترین یکی<br />
که کانادا، فرهنگی چند و قومی چند جامعه در مهاجر باهمستانهای ویژگیهای باره در ژرفنگری و بررسی با و بودهاند موفق مهاجرپذیر کشورهای از کدامیک برد پی میتوان است، جهان کشورهای مهاجرپذیرترین و بزرگترین از ملیت<br />
و زبان و فرهنگ به متعلق افراد تواناییهای و نیروها تقویت به بیشتر مهاجران جوامع از کدامیک ناموفق؛ کدامیک فرهنگی<br />
اجتماعی- یا و سیاسی تحوالت و تغییر و مسائل درگیر بیشتر کدامیک و پرداختهاند مقصد جامعه در خود اولیه مقصد<br />
جامعه تصمیمگیری نهادهای و سیاسی ساختار در است توانسته باهمستان کدام بودهاند؛ خود مادری سرزمین بخش<br />
فرهنگی قومی- گروه کدام و کند، استفاده مهاجران زندگی بهبود جهت در حضور و نفوذ این از و کند نفوذ بیشتر دسترس<br />
از دور اما موجه، هرچند ادعاهای و آرزوها به رسیدن برای را خود زمانی و فکری تواناییهای و نیروها از عظیمی کرده<br />
استوارتر را خود اعضای اقتصادی و فکری فرهنگی، اجتماعی، پیوندهای گروه کدام است؛ داده هدر به ناشدنی، و سست<br />
را خود اعضای اجتماعی و فردی مناسبات منسوخ، و ناکارآمد شیوههای اجرای و خطاها با باهمستان کدام و است، )به<br />
نیز و کرده تضعیف را مقصد جامعه به نسبت شهروندی و اجتماعی تعلق حس زده، دامن اعتمادیها بی به کرده، بردارد.<br />
کارسازی گام خود مادری سرزمین برای نتوانسته بسیار( دالیل
101<br />
مقدمتا باید یادآور شد فارغ از موجهای مهاجرتی ایرانیان در<br />
دورههای تاریخی پیش از دوران کنونی، در بیش از سه دهه<br />
گذشته شاهد گستردهترین مهاجرتها از ایران بودهایم.<br />
آمار و مستندات قابل اعتمادی درباره تعداد مهاجران ایرانی<br />
در حدود سه دهه گذشته وجود ندارد. تخمین زده میشود<br />
سه تا پنج میلیون ایرانی به دالیل متفاوت و شیوههای<br />
گوناگون، خواسته و یا ناخواسته از وطن مهاجرت کردهاند.<br />
بررسی چگونگی وضعیت کلی باهمستانهای ایرانی بسی<br />
دشوار است. در فقدان آمار دقیق و مستند نمیتوان<br />
انتظار داشت تاریخچه و گزارشهای جدی درباره وضعیت<br />
زندگی و میزان توانمندیهای همه جانبه ایرانیان مهاجر<br />
در کشورهای مقصد وجود داشته باشد.<br />
بر اساس آخرین سرشماری رسمی در کانادا )سال 2011(<br />
و افزودن میانگین تعداد مهاجرانی که از سرشماری<br />
سال 2011 تا سرشماری سال جاری به کانادا آمدهاند<br />
اکنون حدود 200 هزار- که بر اساس معیارهایی چون<br />
محل تولد، ملیت در زمان ورود به کانادا، زبان مادری،<br />
تبار و ملیت پدر و مادر- ایرانی به شمار میآیند، در<br />
کانادا زندگی میکنند. بیش از صد هزار نفر از آنان در<br />
استان انتاریو، بویژه کالنشهر تورنتو )شامل شهر تورنتو<br />
و شهرهای اطراف در شعاع حدود 50 کیلومتری( اقامت<br />
دارند.<br />
این گروه از مهاجران ایرانی و ایرانی تبار، در میان گروههای<br />
ایرانی مهاجر به دیگر کشورها، موقعیت و وضعیتی ویژه<br />
دارند. نخستین ویژگی این گروه از مهاجران ایرانی تبار<br />
تراکم جمعیتی و جغرافیایی است. در هیچ کشور دیگری،<br />
حتی ایاالت متحده آمریکا، بیش از صد هزار شهروند و<br />
مهاجر ایرانی در یک محدوده جغرافیایی محدود و مشخص<br />
زندگی نمیکنند. ویژگی دیگر ایرانیان کالنشهر تورنتو<br />
ترکیب جمعیتی و وابستگی طبقاتی، گوناگونی عقیدتی<br />
)سیاسی و مذهبی و قومی زبانی(، و تواناییهای بالقوه<br />
مالی و تخصصی به هنگام ورود و اقامت در کاناداست.<br />
این ویژگیها به اضافه شرایط خاص کانادا، مانند<br />
موقعیت و جایگاه گروههای مهاجر قومی و فرهنگی در<br />
جامعه و نیز دستیابی آسان مهاجران به حقوق کامل<br />
شهروندی )در مقایسه با بسیاری از دیگر کشورهای مهاجر<br />
پذیر(، وضعیت باهمستان ایرانی و ایرانی تبار را نسبت به<br />
باهمستانهای ایرانی در نقاط دیگر دنیا از جهاتی متفاوت<br />
کرده است.<br />
در چند دهه گذشته نهادها و سازمانهای فرهنگیاجتماعی<br />
متعددی برای رسیدگی و سامان دادن به زندگی ایرانیان<br />
مهاجر در کانادا و کالنشهر تورنتو تأسیس شده است.<br />
»انجمن ایرانیان انتاریو« که اینک تنها نامی از آن باقی<br />
است، حدود سی و پنج سال پیش ایجاد شد. »سازمان<br />
زنان ایرانی انتاریو« نیز که نزدیک به سه دهه پیش<br />
تأسیس شده، از قدیمیترین و فعالترین سازمانهای<br />
اجتماعی ایرانیان مهاجر به کانادا و حتی کشورهای<br />
دیگری است که محل اقامت ایرانیان مهاجر بوده و هست.<br />
»کانون مهندسان و آرشیتکتهای ایرانی« از پرسابقهترین<br />
نهادهای ایرانی در کاناداست که هنوز فعال است.<br />
همین چند نمونه نشان میدهد که ایرانیان مهاجر به<br />
کانادا، از نخستین سالهای ورود به این کشور به تأسیس<br />
نهادهای اجتماعی توجه داشتهاند. ولی »انجمن ایرانیان<br />
انتاریو« بهرغم برخورداری از بودجههای ساالنه و قابل<br />
توجه دولتی، به جز برای یکی دو سال )آن هم با نشیب<br />
و فرازهای فراوان( نتوانست به وظیفه خدمت رسانی خود<br />
عمل کند و نه تنها الگویی برای ایرانیان مقیم استانهای<br />
دیگر کانادا نشد، بلکه دچار سرنوشت غمانگیزی شد. این<br />
ناکامی ریشه در جای دیگر دارد.<br />
دلیل استمرار فعالیت »سازمان زنان ایرانی انتاریو« و<br />
یا »کانون مهندسان و آرشیتکتهای ایرانی« و نهادهای<br />
دیگری که بتدریج تأسیس شدهاند، با میزان متفاوتی از<br />
موفقیت، آن است که یا گرایش و تمرکز صنفی داشتهاند<br />
و یا فعالیتشان متوجه گروه ویژهای از افراد باهمستان،<br />
مانند زنان، مهندسان و وکال بوده است. اما نهادی چون<br />
»انجمن ایرانیان انتاریو«، که دلیل وجودی آن فراگیر<br />
بودن و توجه به منافع همه ایرانی کاناداییهای انتاریو<br />
بوده، دستآویز و قربانی گرایشها و اهداف مشخصا<br />
سیاسی احزاب و گروهها و فعاالن سیاسی مختلفی شد<br />
که به جای تمرکز بر مسائل و مشکالت مشترک همه<br />
ایرانیان مهاجر، به تغییر و تحوالت سیاسی داخل ایران<br />
توجه داشتند و در پی دستیابی به آرزوی بازگشت هرچه<br />
زودتر به سرزمین مادری و به ثمر رساندن باورهای<br />
سیاسی خود بودند.<br />
بهرغم رشد کمّی و کیفی باهمستان ایرانی کانادایی<br />
متاسفانه طی سالهای گذشته این نگرش و تفکر همچنان<br />
ادامه داشته است. رویدادهای سیاسی اجتماعی پیچیده<br />
داخل ایران نیز به نوعی موجب بدتر شدن وضعیت شده<br />
است.<br />
با توجه به رشد و ترکیب جمعیتی باهمستان ایرانی <br />
کانادایی و ظرفیتهای مالی و تخصصی اعضای آن، حدود<br />
100
103<br />
نخست<br />
مرحله )در کانادا به مهاجر ایرانیان همه عمومی منافع حافظ که فراگیر نهاد یک تشکیل ضرورت پیش سال ده ناموفق<br />
سرنوشت به بویژه گذشته، تجارب از گرفتن الهام و اساس همین بر شد. طرح باشد، انتاریو( ساکن ایرانیان شد.<br />
انجام اقداماتی کانادا«، ایرانیان »کنگره عنوان با فراگیر نهادی تأسیس برای انتاریو«، ایرانیان »انجمن حقوق<br />
از استفاده بر افزون دارند حق مهاجرتی و قومی گروههای موجود قوانین اساس بر که کانادا مانند کشوری در دارد<br />
حق نیز کانادایی ایرانی باهمستان بکوشند، هم خود قومی و فرهنگی میراث و ارزشها اشاعه و حفظ در شهروندی، فرهنگی،<br />
نهادهای و سازمانها مشترک نیازهای و امور به دادن سامان و هماهنگی ضمن تا باشد داشته فراگیری نهاد دیگر<br />
و کانادا متنوع جامعه با کانادایی ایرانی باهمستان ارتباطی پل و مشترک صدای غیره، و هنری آموزشی، اجتماعی، باشد.<br />
فرهنگی و قومی جوامع نشان<br />
خوبی به تاکنون 2008 سال در تأسیس آغاز از انتاریو(، )بخش کانادا ایرانیان کنگره تجربه و سابقه متاسفانه میان<br />
قدرت، همان با و صورت همان به بود، انتاریو« ایرانیان »انجمن ناکامی اصلی عامل که نگرشی هنوز که میدهد تغییر<br />
سازمانی، و گروهی حزبی، یا و فردی شکل به چه که افرادی )عمدتا کانادایی ایرانی- باهمستان فعاالن از گروهی دارد.<br />
وجود است( آنان توجه کانون در ایران داخل سیاسی تحوالت و زمینههای<br />
و پایهها اساسیترین از یکی کانادا چون فرهنگی چند جامعهای اجتماعی سیاسی- زندگی در مهاجران مشارکت نشان<br />
کانادا در فرهنگی قومی- باهمستانهای فعالیتهای پیشینه بررسی است. مقصد جامعه در آنها موفقیت و پیشرفت سیاسی<br />
مشارکت عملی امکان مواردی در و گرایش درک، قابل و روشن بسیار دالیل به مهاجران، اول نسلهای میدهد در<br />
جامعه کل بر مسلط فرهنگی نظام که موانع و مشکالت پارهای رغم به سوم، و دوم نسلهای اما ندارند. و نداشته را تصمیمگیری<br />
نهادهای و سیاسی نظام وارد و میکنند باز را راه بتدریج میدهد، قرار آنان سیاسی فعالیتهای مسیر »شهروندان<br />
میدهد نشان کانادا، در تصمیمگیرنده و سیاسی نهادهای کنونی وضعیت بررسی میشوند. جامعه امور در دارند.<br />
نهادها آن در گستردهتری و قویتر حضوری فرهنگی قومی- جوامع به متعلق شهروندان به نسبت پوست« سفید و<br />
قانونگذاری نهادهای در فزاینده محسوس طور به حضوری فرهنگی قومی- و مهاجر جوامع به متعلق شهروندان اما دارند.<br />
تصمیمگیری نهادهای<br />
و سیاسی صحنه در کانادایی« »ایرانی باهمستان که است آن پرسش اینک موضوع، بر کلی مروری از پس و<br />
پیوسته حضور از دهه سه بر افزون که کانادا به مهاجر ایرانیان دارد؟ موقعیتی و مکان چه کانادا در تصمیمگیری تصمیمگیرنده<br />
نهادهای در حضور برای و دارند توجه سیاسی مشارکت به حد چه تا میگذرد، کشور این در فزایندهشان نسل<br />
و شده، گوناگون فعالیتهای و زندگی و کار صحنه وارد کانادا به ایرانی مهاجران دوم نسل که اینک کوشیدهاند؟ تعداد،<br />
نسبت به آیا مییابند، پرورش و میکنند رشد کانادایی کامال ضوابط و معیارها با آموزشی، نهادهای در نیز سوم خود<br />
از طلبی دموکراسی و زمینهیآزادیخواهی در که عالیقی بویژه و مالی، و تخصصی و فکری تواناییهای حضور، سابقه شدهاند؟<br />
آگاه دومشان وطن اجتماعی سیاسی- تصمیمگیری نهادهای در حضورشان ضرورت و اهمیت به میدهند، نشان رد سیاسی انتخابات هر در تقریبا که میدهد نشان کانادا در باهمستان این ساله بیست دستکم تاریخ بر مروری فدرال<br />
پارلمان در حضور به را خود شدید اشتیاق کانادایی ایرانی- باهمستان از افرادی انتاریو، استان بویژه و فدرال سطح نسبتا<br />
تعداد از چرا اما است. مثبت نشانهای و توجه قابل جهتی از که دادهاند نشان شهری سطوح در حتی و استانی و چهار<br />
تنها شهر، شوراهای و استانی فدرال، قانونگذاری مجالس در شدن انتخاب برای تبار ایرانی کاندیداهای توجه قابل است؟<br />
داشته وجود موفقیت مورد تصمیمگیری<br />
و قانونگذاری نهادهای در حضور برای تبار ایرانی کاناداییهای موفقیت بودن محدود دالیل از یکی شاید ایرانی<br />
باهمستان از بیش کشور، این به مهاجران جوامع سایر که باشد این شهری و استانی فدرال، سطحهای در کانادا مادری<br />
سرزمین تحوالت به کاناداییها ایرانی- تمرکز و توجه برعکس، دارند. توجه و عالقه کانادا سیاسی رویدادهای به را<br />
کانادا داخلی سیاسی رویدادهای عادیترین کانادایی ایرانی- باهمستان افراد از بسیاری حتی میرسد نظر به است. نمیکنند.<br />
پیگیری دارد، ارتباط آنان خانواده نیز و آنان مالی و تحصیلی حرفهای، روزمره زندگی با که که<br />
میدهد نشان گذشته سالهای مشاهدات و تجربهها شود. بررسی مستقال باید آن ادامه و وضعیتی چنین دالیل اخیر<br />
سالهای در بودهاند- فرهنگی حدی تا و هنری غالبا که فعالیتها- گوناگونی بهرغم کانادایی، ایرانی- باهمستان به<br />
مهاجر گروههای دیگر از ناموفقتر کانادایی، جامعه گوناگون بخشهای در مشارکت و حضور مانند بسیار، جهاتی از سابقه<br />
همچنین تخصصی، و مالی تواناییهای لحاظ از تعداد، نظر از کانادایی ایرانی- باهمستان گرچه بودهاند، کانادا هستند.<br />
مهاجران جوامع دیگر از پیشتر و بیشتر کانادا به مهاجرتشان زمانی در<br />
اجتماعی سیاسی- تحول هر که است این کانادایی ایرانی- باهمستان گسیختگی ازهم و موفقیت عدم دالیل از یکی که<br />
افراد از گروهی میشود. فعال نسبتا و مهاجر ایرانیان میان شدیدی التهاب و هیجان موجب ایران، با رابطه در یا ایران یک<br />
برگزاری توان عمل در و میدانند شده فراموش اغلب سیاسی گروههای و احزاب به وابسته سیاسی« »فعاالن را خود مهاجر<br />
ایرانیان اجتماعی روابط در میان خصومتآمیز رفتارهای برخی بروز موجب ندارند، نیز را نفره دویست گردهمایی وجود،<br />
ابراز برای هیجانی فضای از استفاده سوء شخصی، حسابهای تسویه و ستیزهجویی مانند رفتارهایی میشوند؛ آرا<br />
تحمیل منظور به آفرینی جنجال فرهنگی، اجتماعی- زمینهیفعالیتهای در گروهی و شخصی انفعال توجیه و حسادت واقعیتها،<br />
جعل و تحریف آنان، عقاید با مخالف افراد شخصیت تخریب و هتاکی دیگران، به حزبی و ایدئولوژیکی عقاید و طرف<br />
خواندن مزدور و وابسته و خائن رویدادها، دیدن سفید و سیاه میدانداری، و شعاری و هیجانی فضای به زدن دامن اجتماعی.<br />
روابط نظام به زدن آسیب همچنین اساس، و پایه بی گزارشهای و شایعه پراکندن مقابل، یک<br />
افراد روابط در بحرانی فضای وجود که چرا دید؛ خواهند آسیب همگان مسمومی و آلوده فضاهای چنین در و شایسته افراد از بسیاری رویگردانی و گریز موجب هم و میرساند آسیب جمعی اعتبار و حیثیت به هم باهمستان در<br />
ایرانی باهمستانهای آینده پویایی و حفظ که نسلی شد؛ خواهد اجتماعی فعالیتهای از جوان، نسل بویژه عالقمند، بود.<br />
خواهد آنان دوش بر مهاجرت، جامعه همکاری،<br />
ضرورت از کانادایی ایرانی- باهمستان در فعال افراد و نهادها از بسیاری گوناگون، مناسبتهای به سالهاست گمان<br />
بی دارد. ادامه همچنان گسیختگی هم از اما میگویند، سخن ایرانی باهمستان میان در همصدایی و همفکری سالمت<br />
نشانهآشکار کوچک، هرچند باهمستان یک نهادهای و افراد میان کار روشهای و سلیقهها و عقاید افکار، گوناگونی نشانی<br />
نه میشود، مشاهده کانادایی ایرانی باهمستان در سالهاست آنچهکه اما است. آن درون در مناسبات پویایی و آغاز<br />
از که سالهایی همه در است. اجتماعی مزمن »نابسامانی« یک از انکار غیرقابل تصویری بلکه پویایی، و سالمت از مهاجر،<br />
ایرانیان گریبانگیر موضوعات از یکی درباره حتی آن اعضای میان میگذرد کانادایی« ایرانی- »جامعه تشکیل است.<br />
نشده مشاهده هماهنگی و همدلی ایران<br />
سیاسیاجتماعی شرایط به مستقیم غیر یا مستقیم که مسائلی درباره بویژه کانادایی، ایرانی باهمستان فعاالن اندک و هتکحرمت و اتهام فضای ایجاد و یکدیگر تواناییهای و نیروها کردن خنثی ضدیت، پراکندگی، نهایت در است، مربوط هستند.<br />
کانادا جامعه کل در باهمستان این عمومی چهره به رساندن آسیب و سرخوردگی گسترش حداقل<br />
آموختن تا درازی راه هنوز ادعاهایشان، همه بهرغم کانادایی، ایرانی- باهمستان اعضای این میرسد نظر به سیاسی<br />
سلیقه و فکر که نیاموزند که زمانی تا دارند. رو پیش اجتماعی محترمانه و معقول مناسبات معیارهای و ضابطهها نپذیرند<br />
که زمانی تا نیست، باهمستان افراد همه نظر دارند، تعلق آن به که گروهی و دوستان حلقه و آنها عقیدتی و در<br />
زندگی به مربوط مسائل برخی در تنها و سیاسیعقیدتی گوناگون گرایشهای با است افرادی از متشکل باهمستان موجود<br />
امکانات و مسائل و باهمستان نپذیرند که زمانی تا باشند، داشته منافع و فکر اشتراک میتوانند مهاجرت جامعه در<br />
آنها گروهی و فردی احترام نپذیرند که زمانی تا و نیست آنها گروهی و شخصی منافع پرتاب سکوی و نردبان آن داشت.<br />
خواهد ادامه همچنان موجود وضعیت است، دیگران جمعی منافع و عقاید شمردن محترم به مشروط و منوط چهره<br />
دیگر وجه است. کانادایی ایرانی- باهمستان کلی سیمای از وجه یک فوق انتقادی تصویر و نکات است گفتنی و اقتصادی فرهنگی، مختلف زمینههای در که چشمگیریاست پویایی و تحرک اخیر، سالهای در بویژه باهمستان، این نابسامانی<br />
رفع با اگر فعالیتها، این گرفتن ریشه و استمرار بیگمان میشود. مشاهده آن اعضای برخی میان در هنری همگام<br />
کانادا فرهنگی چند و گسترده جامعه در باهمستان اعضای همه بیشتر هرچه مشارکت نیز و اجتماعی فعالیتهای داد.<br />
خواهد قرار کانادا در موجود موفق و پویا باهمستانهای رده در نیز را کانادایی ایرانی- باهمستان شود، همراه و 102
۱۵ تنها آن تبار مهاجر جمعیت گرچه است؛ آمیخته مختلف گروههای و جمعیتها با که است قرن یک از بیش سوئد، کمبود<br />
دچار سوئد و کردند مهاجرت آمریکا به سوئد، جمعیت درصد بیستم،۲۰ قرن واوایل ۱۹ قرن اواخر است. درصد آنها<br />
اول جهانی جنگ از بعد و بازکرد مهاجران سوی به را خود مرزهای بیستم قرن نخست سالهای در شد. کار نیروی حزب<br />
رسیدن قدرت به از بعد آلمانی هزار پنج کرد. سیاسی پناهندگی شرایط به محدود را مهاجران اقامت و بست را به<br />
کاری نیروی هزار ۶۰ تا سال۳۰ هر سوئد، اقتصادی شکوفایی اوج در و ۱۹۶۰ دهه در شدند. پناهنده سوئد به نازی میکردند.<br />
مهاجرت سوئد کرد،<br />
عراقی، ایرانی، مهاجر هزار تا۳۰ ۱۰ هرسال شدند. سوئد وارد پناهنده مهاجران جدید موج میالدی و۸۰ ۷۰ دهه در نفر<br />
هزار ۱۷۰ بالکان، جنگهای دنبال به میالدی، ۹۵ و سالهای۹۴ در شدند. سوئد وارد آنان غیر و یوگوسالو شیلیایی، آمدند.<br />
سوئد به سابق یوگوسالوی از ایرانی<br />
۱۴۱۲ تنها ایران، انقالب از پیش سال چند ۱۹۷۶، در است. نبوده پررنگ امروز مثل هیچگاه سوئد در ایرانیان حضور بودند.<br />
آمده سوئد به تجارت یا تحصیل ادامه برای که میکردند زندگی سوئد در ۵۷۹<br />
از سال، در تعدادشان ۱۹۸۴ تا یعنی بعد، سالها تا اما کردند، مهاجرت سوئد به بیشتری ایرانیان انقالب از پس نشد.<br />
بیشتر نفر البته<br />
و بود عراق و ایران جنگ آنها اغلب پناهندگی دلیل شدند. پناهنده سوئد به ایرانی هزار از بیش ۱۹۸۴ سال ۱۹۹۰<br />
تا و بودند سوئد در ایرانی هزار شش از بیش ۱۹۸۸ در اسالمی. جمهوری نظام مخالف گروههای سیاسی سرکوب رسید.<br />
نفر هزار ۳۲ به تعدادشان ۱۹۹۲<br />
در نفر ۲۸۵۴ سالی به و شد ایرانی مهاجران کاهش باعث ۱۹۸۹ در سوئد دولت مهاجرتی سیاستهای هرچند ریاستجمهوری<br />
انتخابات از پس ماههای در و ۲۰۱۰ سال در شدند. سرازیر سوئد به ایرانیان دوباره ۲۰۰۶ از پس اما رسید، بعد<br />
سالهای در رقم این کردند. مهاجرت سوئد به ایرانی هزار سه از بیش انتخابات، این نتایج معترضان سرکوب و دارد.<br />
ادامه همچنان سوئد به ایرانیان مهاجرت اما کرد، پیدا کاهش در<br />
نفرشان هزار ۲۵ که میکنند زندگی نفری میلیون نیم و نه سوئد در نسل، چهار در ایرانی ۱۱۰هزار از بیش حاال دیگر<br />
شهرهای در جمعیت باقی میکنند. زندگی اوپساال و مالمو در نفر هزار چندین و گوتنبرگ در نفر ۱۵هزار استکهلم، پراکندهاند.<br />
سوئد 105<br />
پارلمان<br />
در نماینده هفت و کابینه در وزیر یک گروههای<br />
و احزاب در فعال عضو دهها اضافه به دهها<br />
است. سوئد سیاست در ایرانیان سهم سیاسی، شاعران،<br />
نویسندگان، دانشگاهها، در پژوهشگر و استاد صاحبان<br />
تلویزیونی، مشهور مجریان روزنامهنگاران، و<br />
مهندسان پزشکان، تجاری، بزرگ شرکتهای اجتماعی<br />
عرصههای همه در تبار ایرانی هنرمندان سوئدی<br />
شهروند کمتر و دارند حضور سوئد جامعه باشد.<br />
نداشته ایرانیتبار یا ایرانی دوست که هست گروه<br />
بزرگترین اما هستند؛ جا همه ایرانیها گروههای<br />
از یکی تنها آنها نیستند. سوئدی مهاجر هستند.<br />
اروپا شمال کشور این در مهاجران رنگارنگ خوب<br />
اقتصادی قدرت دارای تحصیلکرده، مهاجرانی میشوند؛ شناخته مهاجر گروههای موفقترین از یکی سوئد ایرانیان فعال.<br />
سیاسی مشارکت و فرودست<br />
جایگاه پذیرش و تبعیض به دادن تن به حاضر کمتر سوئد، دیگر مهاجران میان در ایرانیان که میرسد نظر به زندگی<br />
سال چند از بعد میشوند موفق که ایرانیانی میآیند، سوئد به که مهاجر گروههای از بسیاری برخالف بودهاند. ایرانیان<br />
میان در مهاجر دیگر گروههای با مقایسه در پیشرفت، انگیزه بسیارند. بسازند، خود برای خوبی زندگی سوئد در به<br />
نیز میآیند سوئد به پناهنده عنوان به که ایرانیانی حتی تحصیلکرده، و متخصص نیروهای جز به است. قویتر اجتماعی<br />
جایگاه که نیستند حاضر آنها از بسیاری و میدهند ویژه اهمیت اشتغال و سوئدی زبان یادگیری تحصیالت، بپذیرند.<br />
جامعه در را پستتری که<br />
میگیرند فرا مهارتهایی اغلب سوئد، ایرانیان دارند، کمتری بلندپروازی که مهاجران گروههای از برخی با تضاد در ایرانیانی<br />
حتی که است دلیل همین به شاید بگیرند. قرار باالتری و بهتر اجتماعی جایگاه در میدهد امکان آنها به دست<br />
از هویت تغییر و ایران از فرار دلیل به را خود تحصیلی مدارک مثال یا نداشتهاند، را ایران در تحصیل امکان که موسسات<br />
و سازمانها بیمارستانها، ادارهها، در تحصیلی، دورههای گذراندن با و کردهاند شروع صفر از سوئد در دادهاند، و کردهاند ایجاد اشتغال برانگزیدهاند، را تحصیل راه که هم آنهایی شدهاند. کار مشغول متخصص کار نیروی عنوان به گروههای<br />
دیگر از را آنها که کردهاند پیدا دست طبقاتی و اجتماعی منزلت نوعی به بزرگ، و کوچک سرمایهگذاری با میکند.<br />
جدا میدهند، تن کاری هر به زندگی گذران برای که مهاجر مهاجران<br />
متفاوتاند. دیگر مهاجر گروههای از بسیاری با هم فرهنگی نظر از اقتصادی، جایگاه بر عالوه سوئد ایرانیان رد عقبمانده سنتهای و مذهبی فرهنگ حفظ به تمایل دلیل همین به و تحصیلکردهاند و سکوالر اغلب ایرانی طبقه<br />
از و بودهاند خود جامعه در تحصیلکرده گروههای از اغلب که مهاجرانی عنوان به ایرانیان است. کمتر آنها است<br />
حاکم آن بر مدرن ارزشهای که جدید جامعه با نتیجه در و سکوالرتر سیاسی، فعاالن کنار در برخاستهاند، متوسط سرعت<br />
با نتیجه در و نمیبینند میزبان جامعه و خود میان چندانی تضاد ایرانیان فرهنگی، و فکری نظر از سازگارترند. میکنند.<br />
بودن خانه در احساس و میپذیرند انطباق بیشتری شعائر<br />
به پایبندتر و متعصبتر میآیند، آفریقا شمال یا خاورمیانه مسلمان کشورهای از که مهاجری گروههای مقابل، در اروپای<br />
یا جنوبی آمریکای خاورمیانه، دیگر کشورهای مهاجران از بسیاری هستند. خود قومی سنتهای حتی و مذهبی هم<br />
آنها از بزرگی گروه بودهاند. روستانشین یا کارگر طبقات از و شدهاند کشور این وارد کار نیروی عنوان به شرقی، 104
نزدیک<br />
نسبت سوئد جامعه و خود میان سنتی، یا مذهبی تعلقات دلیل به و بودهاند قومی درگیریهای و جنگ آوارگان نمیبینند.<br />
فرهنگی هب تمایل مهاجر، خانوادههای فرزندان شده برنامهریزی ازدواجهای از که کنندهای نگران آمارهای در دلیل، همین به ایرانیان<br />
نام کمتر میشود، منتشر آن مانند و ناموسی قتلهای جنسی، سازی ناقص انجام حجاب، رعایت افراطیگری، میشود.<br />
دیده میزان<br />
در سن، یا جنسیتی نظرفرهنگی، از ایرانی مهاجران درونی تفاوتهای دلیل به که کرد فراموش نباید حال این با مرد،<br />
و زن برابر روابط و خانگی خشونت مثل زمینهها از برخی در و دارد وجود تفاوتهایی هم ایرانیان پذیری انطباق میشود.<br />
دیده وارد، تازه گروههای ویژه به ایرانی مهاجران زندگی در سنتی ساختار نفوذ هنوز 107<br />
مهاجرنشین<br />
محلههای است، مهاجران از بیشتری تعداد تجمع محل که بزرگ شهرهای ویژه به سوئد مختلف شهرهای در از<br />
انبوهی کنار در نزدیک، و فشرده هم به گروههای در مختلف، کشورهای مهاجران آنها در که دارند وجود مشهوری میکنند.<br />
زندگی خود بومی تجمع مکانهای و مغازهها عالقه<br />
آنها به ایرانی مهاجران که نیستند مکانهایی است، مختلف میلتهای از مهاجرانی گتونشین که محلهها این به<br />
تمایلی ایرانیها اما نیست، کم سوئد در ایرانی رستوران و نانوایی و شیرینیفروشی و مارکت سوپر باشند. داشته ایجاد<br />
به عالقهشان و میکنند خودداری هم با نزدیک بسیار و تنیده درهم روابط از امکان تاحد آنها ندارند. گتونشینی است.<br />
بیشتر میزبانانشان با رابطه سنتی،<br />
و مذهبی قومی، خاطر تعلق که است خاورمیانهای مهاجران ویژه به دیگر مهاجران زندگی مقابل نقطه درست این جنوبی،<br />
آمریکای یا آسیا خاورمیانه، کشورهایی از مهاجران از بسیاری میدهد. قرار هم کنار در بیشتری شدت با را آنها مشاغلی<br />
باشد: نداشته وجود میزبان کشور زبان یادگیری به نیازی حتی آنها انجام برای که میکنند طراحی مشاغلی وجود<br />
میزبان کشور مردمان با کمتری هرچه ارتباط آن در که خود هموطنان استخدام قابلیت دارای یا خانوادگی اغلب سوئدی<br />
جمعیت تجمع محلهای در میتوان کمتر را مسلمانان ویژه به و خاورمیانه کشورهای مهاجران باشد. داشته ایجاد<br />
را خود ویژه های مکان کردن، تفریح و شدن جمع برای کردهاند تالش آنها دید. تفریحگاهها و رستورانها مثل ندارند.<br />
آشکارا ایرانیان که خصلتی کنند، که<br />
نیست سال در هفتهای کردهاند. حفظ سوئد در را خود فرهنگی جامعه گتونشینی، از گرفتن فاصله عین در ایرانیان شبکه<br />
۶۸ آنها نشود. برگزار ایرانیان حضور با فرهنگی نشستی و سخنرانی شعرخوانی، جلسه کنفرانس، و مراسم آن در هم<br />
خاورمیانه و عربی کشورهای از فرهنگی نخبگان حضور با کنفرانس و جشنواره دارند. مختلف گرایشهای با رادیویی است.<br />
کمتر ایرانیان مقایسهبا در بومی مشارکتکنندگان نسبت و تعداد اما نیست، کم استکهلم<br />
سوری چهارشنبه مثال میکنند. برگزار را ایرانی فرهنگ به متعلق ملی جشنهای بزرگترین اکنون ایرانیان مهاجران<br />
میان در مشابه نمونههای با فرهنگی مناسبات این چشمگیر تفاوت اروپاست. سراسر ایرانیان جشن بزرگترین مناسبتهای<br />
و برنامهها در مشارکتایرانیان میزان نسبت، همان به است. میزبان کشور مردم جذب برای تالش دیگر، است.<br />
مهاجران سایر از بیش تابستان نیمه جشن میالدی، نوی سال جشنهای مثل سوئدی بارها<br />
کشور این اقتصادی و سیاسی مقامات که شده باعث سوئد ایرانیان فرهنگی و شغلی تحصیلی، ویژگیهای مجموعه شود.<br />
اطالق کمتر مهاجر دیگر گروههای به که صفتی کنند؛ معرفی انطباقپذیری« در مهاجران »موفقترین را ایرانیان چیره<br />
با که زمانی دارد؛ ساله پانصد و هزار دو از بیش پیشینهای اسرائیل فعلی قلمرو به ایران کنونی سرزمین از مهاجرت به<br />
اورشلیم از بختالنصر زمان در که یهودیانی به هخامنشی دودمان سرسلسله این بابلیها، بر بزرگ کوروش شدن بازگردند.<br />
خود نیاکان سرزمین به داد رخصت بودند، شده کوچانده امروز ایران غربی مناطق و )بینالنهرین( میاندورود بازمیگردد.<br />
میالدی 1815 به مدرن دوران در اسرائیل سرزمین به ایران از یهودیان شده ثبت گروهی مهاجرت نخستین اما مقدس«<br />
»سرزمین به مذهبی، عقاید اساس بر عمدتاً شیراز، اهل یهودی خانواده چند از متشکل گروهی سال آن در عثمانی<br />
امپراتوری در صیدا ایالت از بخشی که شدند ساکن اسرائیل شمال در فَد« »صِ شهر در آنان بیشتر کردند. مهاجرت .<br />
د بو گروهی<br />
در1892 مثال داشت. ادامه پراکنده شکل به نیز بعد قرن یک تا مقدس« »سرزمین به ایران از مهاجرتیهودیان صفد،<br />
بر افزون دوره، این در کردند. مهاجرت اسرائیل به تهران، و شیراز اهل مذهبی رهبر چند تأثیر تحت یهودیان از شدند.<br />
ساکن اورشلیم شهر حاشیه در مهاجر ایرانی یهودیان از گروهی »سرزمین<br />
عنوان به اسرائیل تقدس به آنان است. بوده مذهبی انگیزه از ناشی دوره، این در یهودیان مهاجرت است گفتنی دارد.<br />
دینی ارزشی مقدس« »خاک این در مرگ حتی و زندگی داشتند باور و بوده معتقد یهودیان برای موعود« مرور<br />
به بود، شده شروع 19 قرن اواخر در اروپا در که صیونیسم، یهود، ملیگرایی تفکرات برخی بیستم قرن آغاز با با<br />
یهودی ایرانیان برای صیونیسم مفهوم هرچند شد؛ گذاشته بحث به یهودی روشنفکران میان در و شده ایران وارد به<br />
که بود عاملی سو یک از صیونیسم یهودی، ایرانیان میان در بود. متفاوت حدودی تا اروپایی یهودیان برای آن مفهوم نمادی<br />
مذهبی، چارچوب در دیگر سوی از میداد؛ نفس به اعتماد ایران در اجتماعی و سیاسی تحوالت کشاکش در آنها میشد.<br />
تلقی رستگاری از از<br />
شماری کردند. مهاجرت مقدس« »سرزمین به سالها این در نیز غیریهودی ایرانیان از گروههایی یهودیان، بر افزون کرد،<br />
تبعید عکا به را بهاءاهلل عثمانی حکومت آنکه از پس مثال کوچیدند. اسرائیل به مذهبی دالیل به مهاجران این پیشرفتهای<br />
به مربوط خبرهای شنیدن با نیز برخی آمدند. سرزمین این به او به بودن نزدیک برای بهاییان از گروهی در<br />
ساکن ایرانی اتباع زمان آن در آیند. اسرائیل به گرفتند تصمیم اروپایی مهاجر نخستینگروههای ورود با منطقه کرد.<br />
راهاندازی یافا و اورشلیم شهرهای در کنسولگری دو ایران حکومت که رسید شماری به اسرائیل یهودیان<br />
میان احساسات از موجی فلسطین، بر بریتانیا قیمومیت تأییدِ و اول جهانی جنگ در عثمانی امپراتوری شکست 106
109<br />
نفر<br />
مقامات<br />
مقاومت با بودند بریتانیا قیمومیت تحتِ فلسطینِ به مهاجرت خواهان که آنان از گروهی انداخت. راه به ایران ورود<br />
اجازه آنان به راحتی به بریتانیا نه میداد، خروج مجوز آنان به ایران حکومت نه شدند؛ مواجه بریتانیایی و ایرانی میداد.<br />
فلسطین به از<br />
جهانی«، صیونیست »سازمان سازمان رییس کهنصدق، )سلیمان( شلومو مکاتبات در جمله از میتوان را فشار این یهودیان<br />
نشریات در شده منتشر مقاالت برخی در همچنین بریتانیایی، مقامات با ایران، در صیونیستی تشکیالت نخستین یهودیان<br />
خروج اجازه دادن برای ایران حکومت از درخواست ضمن یادداشتی در ییم« »هَخَ نشریه مثالً دید. ایران در به<br />
میدانی بلکه کرد، نخواهند فراموش را ایران تنها نه بالقوه مهاجرانِ این که داد تضمین اسرائیل، به مهاجرت خواهان ساخت.<br />
خواهند اورشلیم در کوروش نام و<br />
خورشیدی( میالدی)1327 1948 در کشور این استقالل اعالم از پس اسرائیل به ایران از مهاجرت موج بزرگترین اما ایرانی<br />
یهودیان شمار که حالی در داد. رخ 1329 نوروز آستانه در ایران سوی از اسرائیل فاکتوی دو شناسایی آن، متعاقب نخست<br />
سال دو در رقم این بود، نفر هزار پنج تا سه بین بریتانیا قیمومیت دوران در اسرائیل سرزمین فلسطین/ به مهاجر به<br />
ناگهان تهران، سوی از اسرائیل فاکتوی دو شناسایی از پس که عددی رسید؛ نفر 1821 به کشور استقالل از پس بعدها<br />
که اسرائیل، به ایرانی یهودیان مهاجرات از گسترده موج این رسید. 1951-1950 سالهای در نفر هزار 23 حدود یهودیان<br />
آزار که میآمدند کوچکتر شهرستانهای از که میشد یهودیانی شامل بیشتر گرفت، نام کوروش« »عملیات در<br />
ایران سیاسی و اقتصادی آشفته اوضاع نداشتند. نیز مناسبی اقتصادی شرایط عمدتاً و بود تهران از شدیدتر آنها در بود.<br />
مهاجرت عظیم موج این در تأثیرگذار عوامل دیگر از نیز نفت صنعت شدن ملی پی همزمان،<br />
و ایران اقتصاد بهبود با یافت. چشمگیری کاهش اسرائیل به ایرانی یهودیان مهاجرت موج، این کردن فروکش با سال<br />
یک در گاه که یافت کاهش چنان اسرائیل به ایرانی یهودیان مهاجرت کشور، در یهودیان اجتماعی موقعیت بهبود از<br />
مهاجرت ساالنه میانگین طور به میالدی، هفتاد دهه اول نیمه در میکردند. مکان نقل اسرائیل به خانواده چند تنها زندگی<br />
برای امن کشوری را ایران که نیز مهاجرت با مرتبط سازمانهای و اسرائیل دولت بود. نفر 450 اسرائیل به ایران دیگر<br />
میالدی هفتاد دهه اوائل از نداشتند، تهران با خود روابط کردن مخدوش به هم عالقهای و میدانستند یهودیان انقالب<br />
از پیش اندکی میالدی، 1977 تا نمیکردند. اسرائیل به مهاجرت به ایران یهودیان ترغیب برای چندانی تالش این<br />
در اسرائیل، به مهاجرت کنار در بودند. کرده مهاجرت اسرائیل به ایران از یهودی هزار شصت از بیش کمی اسالمی، هستیم.<br />
نیز ایران به اسرائیلیها ایرانی- معکوس مهاجرت شاهد میالدی، شصت دهه میانه از ویژه به دوره، بار<br />
اسرائیل به ایران از مهاجرت اسالمی، جمهوری آمدن کار روی از پس اولیه سالهای و انقالب به منتهی ماههای در و داشت تفاوت پیشین دورههای مهاجران انگیزههای با دوره این در مهاجرت انگیزههای که هرچند یافت؛ افزایش دیگر بودند.<br />
کشور آن به بازگشت و ایران اوضاع شدن آرام منتظر »پناهجویان« مهاجران از گروهی شمار<br />
شدن کم کنار در ایران، در اوضاع نسبی بهبود دلیل به و ساله هشت جنگ پایان از پس اخیر، سالهای در زیر<br />
جدول است. یافته چشمگیر کاهشی نیز اسرائیل به ایرانی یهودیان مهاجرت میزان کشور، آن در مانده باقی یهودیان است:<br />
اسرائیل به ایرانی یهودیان مهاجرت آمار بیانگر انقالب<br />
پیروزی به مانده ماه دو از کمتر تا 1948 مه ماه 15 در اسرائیل استقالل روز از که گفت میتوان مجموع در 14149 2014،<br />
سال پایان تا انقالب پیروزی زمان از و کردند مهاجرت اسرائیل به ایران از تن 66661 ایران، در اسالمی تا<br />
استقالل روز از اسرائیل به مهاجر ایرانی یهودیان کل شمار ترتیب، بدین کردند. مهاجرت اسرائیل به یهودی ایرانی میرسد.<br />
تن 80810 به 2014 پایان متولد<br />
اسرائیل شهروندان از تن 45000 از بیش کمی 2015، در اسرائیل آمار اداره سوی از شده اعالم آمار آخرین اساس بر را<br />
مادر تولد محل اگر که هرچند نفرند. 95000 حدود است، ایران متولد پدرشان که اسرائیل متولدان و هستند ایران ایرانیتباران<br />
کلی شمار کنیم، اضافه ارقام این به نیز را ایرانیتباران سوم نسل و بگیریم نظر در اسرائیل متولدان برای میشود.<br />
برآورد تن هزار سیصد تا پنجاه و دویست حدود در حاضر حال در اسرائیلی حومه<br />
عمدتاً مهاجران بعدی گروههای اما شدند. ساکن صفد شهر در مقدس« »سرزمین به ایرانی مهاجران نخست گروه یهودیان<br />
حمایت از محروم بودند، فقیر بسیار اکثرشان که ایرانیان از گروه این کردند. انتخاب زندگی برای را اورشلیم بایر<br />
زمینی در نخست بودند، شده مستقر پیشتر که ترکیهای( و پرتغالی )اسپانیایی، سفارادی و )اروپاییتبار( اشکنازی مدتی<br />
و شدند منتقل دیگر نقطهای به بعد کوتاهمدتی اما میکردند. زندگی و زده چادر اورشلیم قدیمی شهر از خارج کردند.<br />
زندگی ساخته خود حلبیآباد یک در نیز صلح(<br />
)محله شالوم« »نِوِه که محله این گرفت. شکل میالدی 1900 سال در اورشلیم در ایرانیتباران ویژه محله نخستین پایبندی<br />
نشاندهنده که شد ساخته آن در کنیسه چندین کوتاه مدتی در اما داشت، فقیرانه بسیار چهرهای گرفت، نام هب عبادت مراسم کرد- اشاره کنیسهکاشی به میتوان آنها جمله از که کنیسهها- این در بود. ایرانیتباران مذهبی جمله<br />
از اورشلیم، ساختمانهای معروفترین از برخی ساخت در ایرانی مهاجران دوران این در میشد. انجام ایرانی سبک داشتند.<br />
نقش نیز حق( )دروازههای دِک« تصِ عَرِی »شَ بیمارستان مهاجرت<br />
اسرائیل به که ایرانیانی اقتصادی اوضاع بهبود آن، تبع به و ایران در یهودیان اقتصادی اوضاع بهبود با مرور به مشهدی<br />
شده مسلمان اجبار به یهودیانِ جامعه از گروهی مثالً یافت. بهبود نیز اسرائیل ایرانی جامعه شرایط میکردند، بنا<br />
اورشلیم در را حق( )قبیله دِک« تصِ »شِوِط محله میالدی 1908 تا 1903 سالهای مابین بودند، ثروتمند نسبتاً که کردند.<br />
در<br />
زندگی برای خود از چندانی عالقه اسرائیل به مهاجرت زمان در ایرانی یهودیان اروپاییتبار، مهاجران خالف بر برای<br />
که ایرانی مهاجر جوانان متشکل گروههای نخستین نمونه، برای نمیدادند. نشان اشتراکی( )مزارع »کیبوتص« بازگشتند.<br />
ایران به نیز برخی رفتند؛ شهرها به و کرده ترک را مزارع مدتی از پس شدند فرستاده کیبوتص به زندگی از<br />
ایرانی یهودیان متفاوت برداشت و اقتصادی فقر ادامه تحقیر، حس فرهنگی، آشکار تفاوتهای به مربوط مشکالت از<br />
برخی حتی که شد موجب دوره این در غربیتباران- ملیِ و سکوالر برداشت خالف بر مذهبی برداشتی صیونیزم- افراد<br />
این از یکی کهنصدق شلومو بازگردند. ایران به بودند، کرده مهاجرت اسرائیل به که نیز ایرانی صیونیست فعالین کشور<br />
با نتوانست که مدتی از پس ولی کرد، مهاجرت بریتانیا قیمومیت تحت فلسطین به میالدی بیست دهه در که بود بازگشت.<br />
ایران به بگیرد، خو جدید بود.<br />
اسرائیل به مهاجر ایرانی یهودیان گروههای نخستین جمعی خصوصیات از کم سواد و حرفهای تخصص نداشتن فقر، قادر<br />
را آنان سو یک از که ایران در یهودیان تحصیالتی و اقتصادی اوضاع بهبود با بعد، به میالدی هفتاد دهه از اما نیز<br />
اسرائیل به ایران از جدید مهاجران میشد موجب دیگر سوی از و کنند کمک اسرائیل در خود اقوام به میساخت گروه<br />
شد موجب که اسالمی انقالب کرد. تغییر مرور به چهره این باشند، اقتصادی و علمی لحاظ از باالتری سطح در تغییر<br />
روند کنند، مهاجرت متحده ایاالت یا اسرائیل به نیز اقتصادی و علمی زمینههای در موفق یهودیان از بیشتری کرد.<br />
تسریع را اسرائیل در ایرانی جامعه چهره اورشلیم،<br />
کنار در حاضر حال در شدهاند. ساکن شهرها در عمدتاً اسرائیل به مهاجر ایرانیان شد اشاره که طور همان سازمانهای<br />
از بسیاری مرکز است. داده جای خود در را ایرانیتباران از بزرگی جمعیت تلآویو نزدیکی در خولون شهر اشکلون،<br />
لتصیون، ریشون یام، بت )مثل اسرائیل دیگر شهرهای در ایرانی جماعتهای است. خولون در نیز ایرانیتباران در<br />
دارند. حضور هم اسرائیل( شمال در مارگالیوت موشاو و شتوال موشاو )مثل دهکدهها وهمچنین وغیره( نهریا نتانیا، ایرانی<br />
آنها صد در 30 تقریبا که میکنند، زندگی بهایی نفر حدود700 است، موجود آن در بهائیان جهانی مرکز که حیفا، تبارند.<br />
ایرانی یا تل<br />
و اسرائیل مرکز در عمدتاً شهرزاد( و شمشیری هیلولیم، سلیمی، )همچون ایرانی غذاخوری و رستوران چندین اکنون نیز<br />
را اسرائیلی غیرایرانیتبار شهروندان از باالیی شمار ایرانی، مشتریان بر عالوه که هستند فعالیت مشغول بزرگ آویوِ اسرائیل<br />
در که است نخودچی کوفته اسرائیل، در ایرانی غذای مشهورترین که گفت بتوان شاید میکنند. جذب خود به است.<br />
تهرانی یهودیان بین آن نام که میشناسند »گُندی« نام با را آن همچنین<br />
و فارسی زبان به کشورها دیگر از ایرانی مدعو هنرمندان یا اسرائیلی ایرانیتبار هنرمندان موسیقی کنسرتهای است.<br />
اسرائیل در ایرانیان فرهنگی فعالیتهای از دیگر بخشی فارسیزبان، رسانههای کنار در کمدی، عمدتاً نمایشهای و فارسی زبان به شعر شبهای میکنند، جذب نیز را اسرائیل متولدین از بسیاری جوانان که فعالیتها، این کنار در آمدهاند،<br />
اسرائیل به باالتر سنین در که را مهاجرانی از باالتری شمار که میشود برگزار نیز ایرانی کتب ساالنه نمایشگاه میکنند.<br />
جذب »باباجون«<br />
فیلم اکران و ساخت اسرائیل، ایرانیتباران جامعه برای اخیر سالهای هنری فرهنگی- رخداد مهمترین اما که<br />
فیلم این است. فارسی زبان به اسرائیلی فیلم نخستین اسرائیلی، ایرانیتبار فیلمساز دلشاد، یووال ساخته این بود. اسرائیل-<br />
سال فیلم بهترین »اوفیر«- جایزه برنده شد، داده نمایش به 2015 در تورنتو فیلم جشنواره در بار نخستین برای در<br />
روستایی در را ایرانیتبار خانواده یک از نسل سه داستان که »باباجون« شد. اسکار رقابتهای در اسرائیل نماینده و که<br />
میدهد نشان نگارندگان مشاهدات شد. روبرو کشور این ایرانیتباران گسترده استقبال با میکند، روایت اسرائیل و حال فارسیزبانان گسترده حضور با فیلم، نمایش سانس در میکردند، اکران را فیلم این که سینمایی سالنهای 19511948<br />
19601952<br />
19701961<br />
19791971<br />
19891980<br />
19991990<br />
20132000<br />
2014<br />
21910<br />
15699<br />
19502<br />
9550<br />
8487<br />
3627<br />
1995<br />
40<br />
زمانی<br />
دوره 108
111<br />
که<br />
زمانی مواقع، بیشتر در و نبوده فیلم این به محدود که هوایی و حال میگرفتند؛ خود به را تهران سینماهای هوای سایه<br />
سینما بر میشود، داده نمایش اسرائیل سینماهای در کشور از خارج در ایرانی کارگردانی ساخته یا ایرانی فیلمی بلکه<br />
ایرانیتباران، استقبال با تنها نه اخیر سالهای در نیز اسرائیل در او حضور و مخلباف محسن تابوشکنی میگستراند. شد.<br />
روبرو هنر اصحاب ویژه به اسرائیلیها، دیگر اشتیاق با اسرائیل<br />
در هنر و اقتصاد تا سیاست از مختلف، عرصههای در بسیاری موفق ایرانیتبار چهرههای اخیر سالهای در با<br />
یا و هستند دانشگاهی تحصیالت دارای اسرائیل در ایرانیتبار جوانان از باالیی شمار کلیاکنون طور به کردهاند. ظهور کفش،<br />
و کیف بازار از بزرگی بخش که میشود گفته نمونه برای میکنند. فعالیت خرد تجارتهای بخش در موفقیت است.<br />
ایرانیتبار کالن و خرد تاجران اختیار در اسرائیل در حبوبات و قالی که<br />
سازمان این گرفت. پا شالوم« »نوه محله در 1906 سال در اسرائیل سرزمین ساکن ایرانیتباران سازمان نخستین را<br />
مذهبی و آموزشی فرهنگی- بهداشتی، اجتماعی، خدمات از مجموعهای داشت، نام صیون( )دوستداران صیون« »اُهَوِی سازمان<br />
دیگر داشت. عهده بر را مؤسسه این مدرسه مسئولیت مِلَمِد یعکوب ربای میداد. ارائه اورشلیم ساکن ایرانیان به بود<br />
اورشلیم در پارسی« یهودیان عمومی »کمیته شد، تشکیل بالفور اعالمیه از پس اسرائیل، سرزمین در که ایرانیتباران جوانان<br />
»انجمن نام با نیز دیگری تشکیالت سازمان، این از پس سال دو بود. مشغول عامالمنفعه خدمات به عموماً که شد.<br />
تشکیل اسرائیل در پارسی« یهودی مهاجران<br />
همت به نیز دیگری سازمانهای آنجا به ایران از یهودیان گسترده مهاجرت با و اسرائیل استقالل از پس به<br />
میالدی 1951 سال در که بود اسرائیل« در ایرانی مهاجران »انجمن سازمانها این مهمترین جمله از شدند. تشکیل آورد.<br />
هم گرد را اسرائیل در ایرانیان تشکیالت بیشتر و شد تشکیل عزری مئیر شادروان همت رسانه<br />
نخستین گذاشتند. وجود عرصه به پا اسرائیل در دوره این در نیز فارسیزبان رسانههای سازمانها، این بر عالوه در<br />
میشد. منتشر اسرائیل در عزری، مئیر شادروان همت به میالدی، 1955 از که بود شرق« »ستاره نشریه نوع، این از فارسی<br />
بخش 1958، در هم بعد کمی بود. ایران مرزهای از خارج فارسیزبانِ مطبوعات معدود از شرق« »ستاره دوره، آن شد.<br />
تأسیس اسرائیل رادیو ایرانیان<br />
انجمنهای بیشتر برگیرنده در چتری مانند همچنان که )سازمانی هَگَگ« »ایرگون میالدی هفتاد دهه اواخر در برنامههای<br />
فارسی، زبان به غنی کتابخانهای بر افزون که داشت جوانان برای نیز بخشی میکند( فعالیت اسرائیل در میکرد.<br />
برگزار ایرانیتبار جوانان برای فرهنگی و هنری و کشور این در ایرانیتباران سازمانهای اسالمی، انقالب با همزمان اسرائیل به ایران از مهاجران جدید موج ورود با رد گرفتند. تازه جانی اسرائیل بزرگشده یا متولد ایرانیتباران و قدیمیتر مهاجران میان در نیز ایرانی هنر و فرهنگ به<br />
یا و فارسی زبان به فرهنگی و هنری برنامههای اسرائیل، در ایرانی انجمنهای تقویت و تشکیل بر عالوه دوره، این اسرائیل<br />
فرهنگی سیاستهای تغییر جدید، مهاجران ورود بر افزون یافت. چشمگیری افزایش نیز ایران درباره عبری زبان در<br />
ایرانیت عنصر تقویت در تأثیرگذار نقشی شرقیتبار، یهودیان میان در فرهنگی بیداری و فرهنگی پلورالیسم سوی به داشتند.<br />
اسرائیل ایرانیتباران جامعه کورش«<br />
»بیت به میتوان هستند، فعال همچنان نیز امروز تا و گرفتند شکل دوره همین در که سازمانهایی جمله از در<br />
را ایرانی« دانشجویان »سازمان اسرائیل در ایرانیتبار دانشجوی جوانان از گروهی همچنین کرد. اشاره کوروش( )خانه فعال<br />
نیز تازهوارد مهاجران به کمک زمینه در فرهنگی، فعالیتهای بر عالوه سازمانها این دادند. تشکیل کشور این بودند.<br />
قدیمیتر<br />
مهاجران میگوید داشت، اسرائیل و ایران به سفرهایی سالها همان در که آمریکایی محقق گلدستاین، جودیث به<br />
اسرائیل در که آنان فرزندان که هرچند بشنوند؛ ایران از ممکن حد تا بودند مشتاق 1975 سال در اسرائیل در ایرانی پس<br />
سال یک جوانان همین اما نمیدادند. نشان خود از چندانی عالقه مورد این در بودند، شده بزرگ یا آمده دنیا بیشتر<br />
تقویت به موضوع این میکردند. شرکت ایرانیتباران جامعه هنری و فرهنگی برنامههای در مشتاقانه انقالب از شد.<br />
منجر جوانان این میان در ایرانی هویت رشد و اسرائیل در ایرانیتباران سازمانهای آن<br />
در رخداد این اهمیت است. اسرائیل مرکز در ایرانی سبک به زورخانهای کردن برپا دوره این مهم رخدادهای از یکی شوند.<br />
زورخانهها وارد نداشتند حق حتی آن از پیش دهه چند تا ایران در یهودیان که است مکابی«،<br />
»بنیاد جمله از کردهاند، تأسیس اسرائیل در نیز دیگر انجمن و سازمان چندین ایرانیتباران اخیر دهههای در اداری<br />
مالی، کمک سازمانها این فعالیتهای از بزرگی بخش ایران«. صیونی »بنیاد و استر« ملکه »بنیاد معراج«، »بنیاد است.<br />
اسرائیل در ایرانیتبار دانشجویان و ایرانی مهاجران به فرهنگی و نوشتاری<br />
رسانههای بر افزون شدهاند. تأسیس اسرائیل در فارسیزبان رسانه زیادی شمار اخیر سالهای در همچنین »رادیو<br />
و ران« »رادیو رادیساین«، »رادیو مانند خصوصی رادیویی شبکه چندین »شهیاد«، و جدید« شرق »ستاره همچون هستند.<br />
فعال فارسی زبان به هفتگی تلویزیونی کوتاه برنامه یک همچنین عسل«، »مرکز<br />
مانند مراکزی تشکیل دارد. وجود اسرائیل معتبر دانشگاههای همه در ایرانشناسی مطالعات نیز آکادمیک عرصه در تلآویو<br />
دانشگاه در ایرانی« مطالعات برای آلیانس »مرکز و حیفا دانشگاه در پارس« خلیج و ایران مطالعات برای عزری و<br />
دوم نسلهای کردن آشنا همچنین و ایرانی یهودیان و ایران درباره دانشگاهی تحقیقات گسترش به شایانی کمک فعالیتها،<br />
این کنار در است. بوده ایران تاریخ و فرهنگ با کشور این مردمان دیگر کنار در اسرائیلی ایرانیتباران سوم به<br />
خارجی زبان عنوان به انگلیسی، زبان کنار در نیز را فارسی زبان اسرائیل مدارس از شماری اخیر سالهای در آموزش<br />
بر افزون که داده ترتیب دانشآموزان برای نیز را گستردهتر برنامهای عزری« »مرکز میدهند. ارائه دانشآموزان میگیرد.<br />
بر در نیز را ایران هنر و سیاست فرهنگ، تاریخ، با آشنایی فارسی، زبان چندانی<br />
تحقیقات شده، انجام ایران در یهودیان جامعه به راجع وسیعی پژوهشهای که حالی در تاریخنگاری، زمینه در است.<br />
نگرفته انجام اسرائیل در تباران ایرانی جامعه درباره ماه<br />
از سال، چهار مدت به )تهتل( تلآویو« حیفا- »تهران- زبان فارسی وبسایت اسرائیل، و ایران ملت دو نزدیکی برای ویژه<br />
به فارسیزبانان، سوی از خوبی بسیار استقبال با وبسایت این داشت. فعالیت 2016 فوریه ماه آخر تا 2012 مارس شد.<br />
روبرو کشور از خارج و داخل در ایرانیان اقتصادی-<br />
جایگاه میکند. عرضه را ایرانی هنری و فرهنگی محصوالت تلآویو در جم« »جام فروشگاه همه این بر افزون دیگر<br />
بین فاصله در اسرائیل، در مختلف قومی گروههای میان در حاضر، حال در اسرائیل، در ایرانیتبار یهودیان اجتماعی است.<br />
غربیتبار یهودیان و اسالمی( کشورهای دیگر از )مهاجران شرقیتبار یهودیان این<br />
ادامه در داشتهاند. حضور مختلف عرصههای در تأثیرگذار و نامدار شخصیتهای اسرائیل ایرانیتباران میان در این<br />
از تعدادی درباره کوتاه توضیحاتی سپس آمده( آنها فعالیت حوزه تفکیک )به آنان از شماری نام نخست نوشتار است.<br />
شده آورده خانوادگی( نام الفبای ترتیب )به شخصیتها منوچهر<br />
امیر، منشه پوررستمیان، موسی عزری، مئیر عمیتای، مئیر رکنی، صیون حناساب، شمعون جامعه: رهبران امیدوار.<br />
دانشگاه<br />
)هماتولوژی، آقائی پروفسور تخنیون(، دانشگاه اعصاب/ و مغز )متخصص یودعیم موسی پروفسور فنآوری: و دانش پروفسور<br />
وایزمن(، انستیتو )شیمی/ گبای مراد پروفسور تخنیون(، دانشگاه )نانوتکنولوژی/ حییم رحمان پروفسور تخنیون(، نتصر<br />
امنون آویو(، تل دانشگاه )ایرانشناسی/ منشری داوید پروفسور وایزمن(، انستیتو )میکروبیولوژی/ شائول یوسف )ایرانشناس/<br />
سرودی سرور آویو(، تل دانشگاه )ایرانشناسی، یروشلمی )کامران( داوید اورشلیم(، عبری دانشگاه )ایرانشناسی/ اورشلیم(<br />
عبری دانشگاه ایرانی(،<br />
سنتی )موسیقی نهدار مورین سینما(، و تئاتر )موسیقی، بنای خاندان بازیگر(، و )خواننده جهانفروز ریتا هنر: دوریت<br />
)شاعر(، اسحاقی بابک )شاعر(، »مسرور« داویدیان )سینماگر(، دلشاد یووال ایرانی(، سنتی )موسیقی گلها آنسامبل )نویسنده(.<br />
ربینیان و<br />
)فرش شکالیم خاندان ساز(، و )ساخت حصید صیون ساز(، و ساخت و گردشگری )هتلداری، خاکشوری خانواده اقتصاد: زنانه(<br />
لباس زنجیرهای )فروشگاه گلبری کفش(، و کیف زنجیرهای )فروشگاههای گو تو- بنیانگذاران قالی(، اسرائیل(<br />
در سفارادی یهودیان مذهبی )رهبر دورون بخشی- الیاهو مذهبی: رهبران ایتان<br />
بن-آری، میخائل زر، مردخای رُکنی، داوید اِورونی، صیون خلوتص، دان کتصاو، مُشه موفاز، شائول ارتش: و سیاست بن-الیاهو<br />
اسرائیل:<br />
در ایرانیتبار معتبر شخصیتهای از شماری درباره کوتاه توضیحاتی به<br />
تهران در را ادبیات و سیاسی علوم رشتههای در دانشگاهی تحصیالت وی اهواز؛ زاده )2013-1925(: امیدوار منوچهر دبیر<br />
»اطالعات«، همچون روزنامههایی برای مقالهنویسی و یهود« »عالم نشریه انتشار بر عالوه ایران، در رساند. پایان فارسی<br />
بخش مسئول مدتی و کرد مهاجرت اسرائیل به انقالب جریان در بود. یهودی جامعه فعاالن از و پرورش و آموزش منتشر<br />
نیویورک در را »پیام« هفتهنامه درگذشتش تا و کرد مهاجرت متحده ایاالت به بعدها امیدوار بود. اسرائیل رادیو میکرد.<br />
ساچمهچی<br />
منوچهر ایران در و است تهران متولد او اسرائیل؛ رادیو فارسی بخش پیشین مدیر و روزنامهنگار امیر: منشه فارسی<br />
وبسایت سردبیر وی اسرائیل، رادیو فارسی بخش مدیریت بر عالوه کرد. آغاز کیهان با را روزنامهنگاری داشت. نام است.<br />
بوده نیز اسرائیل خارجه وزارت سفارت<br />
به میتوان او دیپلماتیک پستهای جمله از اسرائیلی؛ دانشگاه استاد و دیپلمات -1949(: ( اورونی )عبرانی( صیون یکی<br />
و اسرائیل دانشگاههای در و است مشغول آکادمیک کار به اکنون او کرد. اشاره واتیکان و ایرلند جمهوری در اسرائیل داشته<br />
سال یک تنها اسرائیل به مهاجرت زمان که او میکند. تحقیق و تدریس متحده ایاالت کاتولیک دانشگاههای از میکند.<br />
یاد نیکی به ایرانیان فرهنگ و تاریخ از در<br />
افغانستانی و ایرانی مادری و پدر از او اسرائیل(؛ )پارلمان ت کِنِسِ پیشین عضو و اسرائیلی سیاستمدار آری: بن- میخائل است.<br />
شده متولد اسرائیل متولد<br />
خودش خرمشهر،اما زاده او پدر اسرائیل؛ هوایی نیروی پیشین فرمانده و ارتش ژنرال -1963(: ( الیاهو بن ایتان 110
113<br />
میکرد.<br />
اسکورت را هوایی تیم که بود جنگندهای خلبان عراق اتمی تأسیسات به حمله جریان در وی است. اورشلیم سرزمین<br />
به ایران از پیش سال صد حدود آنها جد اسرائیل؛ در هنری خاندانهای مشهورترین از یکی بَنای: خاندان و بازیگر نمایشنامهنویس، میتوان خاندان این اعضای مشهورترین جمله از شد. اورشلیم ساکن و کرد مهاجرت اسرائیل هنرهای<br />
به خدماتش برای را اسرائیل ملی افتخار نشان 1998 سال در که برد نام را )2006-1932( بنای یوسی خواننده، کرد.<br />
دریافت نمایشی مهاجرت<br />
اسرائیل به سالگی هشت در و آمده دنیا به تهران در که او اسرائیلی؛ بازیگر و خواننده -1962(: ( جهانفروز ریتا از<br />
حرفهای صورت به را خوانندگی و است بازیگری دانشآموخته است. اسرائیل خوانندگان مشهورترین از یکی کرده پرفروشترین<br />
از او آثار و است خوانده فارسی و انگلیسی عبری، زبانهای به ترانههایی او است. کرده آغاز 1986 سال آلبوم<br />
بعد سال و کرد منتشر را »شانه« شده بازسازی ترانه 2011 سال در ریتا بودهاند. اسرائیل در موسیقی آلبومهای اسرائیل<br />
در نسخه هزار پانزده هفته سه در تنها که آلبومی کرد؛ بازار روانه را من« شادیهای »همه خود، فارسی تماماً انگلیسی<br />
و عبری فارسی، زبان سه به آن در و کرد اجرا متحد ملل سازمان در برنامهای ریتا 2013 در داشت. فروش سازمان<br />
در اسرائیل نمایندگی و آمریکایی ایرانیتبار یهودیان فدراسیون همت به کنسرت آن کرد. اجرا را خود ترانههای موسیقی<br />
و فرهنگ به عالقهاش که میگوید او شد. برگزار نوروز از پیش روز چند و عمومی مجمع سالن در متحد ملل کند.<br />
اجرا را فارسی قدیمی ترانه یک دستکم خود کنسرتهای در همواره شده موجب ایران کل<br />
ستاد رییس هجدهمین و هوایی نیروی پیشین فرمانده عراقی، و ایرانی والدین از تلآویو متولد -1948(: ( خلوتص دان اتمی<br />
تأسیسات نابودسازی عملیات داشت، شرکت آن در خلبان عنوان به او که عملیاتی مهمترین از یکی اسرائیل؛ ارتش اما<br />
شد؛ وارد سیاست عالم به کوتاهی مدت برای خود، نظامی مقام از استعفا پی در بود. ایران با عراق جنگ در عراق بود.<br />
اسرائیل بسکتبال انجمن رئیس نیز مدتی وی بود. کوتاه بسیار عرصه این در حضورش فیلم<br />
نخستین »باباجون« فیلم ساخت دلیل به او شهرت بیشترین اسرائیلی؛ فیلمساز و کارگردان -1971(: ( دلشاد یووال دلشاد<br />
خانواده شد. اسکار در کشور این نماینده و اسرائیل 2015 سال فیلم بهترین که فیلمی است؛ اسرائیلی فارسیزبان دهند.<br />
انتقال او به را ایرانی فرهنگ که کردند را خود تالش همه یووال، گفته به و کردند مهاجرت اسرائیل به شیراز از مسئول<br />
سال 37 مدت به که است این دلیل به چیز هر از بیش رکنی شهرت اسرائیل؛ ارتش -1932(: ( رکنی داوید ایران<br />
زاده که رکنی بود. اسرائیل استقالل سالگرد مرکزی جشن در مشعلها کردن روشن و اصلی مشعل حمل مراسم رئیس<br />
از استقالل، جشن مراسم هماهنگی در خود مسئولیت از کنارهگیری اعالم از پس است، کرمانشاهی خانوادهای در کرد.<br />
دریافت ویژه نشان اسرائیل جمهور بین<br />
کارگر و مپای چپگرای احزاب از کنست عضو دوره پنج مشهد؛ زاده سیاستمدار )1982-1914(: زر مردخای کرده<br />
مهاجرت بریتانیا قیمومیت تحت فلسطین اسرائیل/ سرزمین به سالگی بیست سن در او 1974. تا 1959 سالهای بود.<br />
دانشگاه<br />
ایران مطالعات دپارتمان در دهه سه به نزدیک او دانشگاه؛ استاد و پژوهشگر )2002-1938(: سرودی )سارا( سرور یهودیان<br />
تاریخ ایران، معاصر ادبیات محور سه حول سرودی تألیفات و تحقیقات بیشترین تدریسکرد. اورشلیم عبری است.<br />
ایران یهودیان ادبیات و ایران در<br />
اصفهان در او 1973. تا 1958 سال از تهران در اسرائیل سفیر اسرائیلی، خیّر و دیپلمات )2015-1924(: عزری مئیر »خالوتص«<br />
جنبش نوجوانی در مئیر بود. اصفهان یهودیان رهبران از عزری، صیون پدرش، شد. زاده سرشناس خانوادهای اسرائیل<br />
سرزمین سازندگی در شرکت به یهودی جوانان تشویق و عبری زبان آموزش به که نهاد بنیاد ایران در را به<br />
مهاجرت از پس داشت، فعالیت اسرائیل به عراقی پناهجوی یهودیان مهاجرت ساماندهی زمینه در که او میپرداخت. مأموریت<br />
بنگوریون داوید جانب از میالدی 1957 سال در شد. عراقی و ایرانی مهاجران جذب و اسکان مسئول اسرائیل کشور<br />
دو روابط تنها نه تهران در خود سفارت دوران در او کند. فراهم ایران با را اسرائیل روابط بهبود زمینه که گرفت و<br />
ادیبان لشگری، و کشوری مقامات از بسیاری با نیز حسنهای شخصی روابط بلکه کرد، تحکیم و تقویت زیادی حد تا را شاه<br />
محمدرضا از را تاج« »نشان جمله از دوره آن در عزری مئیر ساخت. برقرار ایرانی دانشگاهی چهرههای و روزنامهنگاران جمعیت<br />
از را خورشید و شیر نشان بوئینزهرا، و قزوین زلزلهزدگان به اسرائیل توجه شایان کمک دلیل به و کرد دریافت »انجمن<br />
بنیان اسرائیل، در شرق« »ستاره نشریه انتشار شامل او دیگر فعالیتهای گرفت. ایران سرخ خورشید و شیر میشود.<br />
حیفا« دانشگاه در فارس خلیج و ایران مطالعات برای عزری »مرکز تأسیس به کمک و ایرانی« یهودیان جهانی مورد<br />
در بینالمللی تحقیقات تمرکز برای مکانی ایجاد آن، تأسیس به کمک از را خود هدف وی مرکز این افتتاح زمان در است.<br />
شده منتشر عبری و انگلیسی فارسی، زبان سه به وی خاطرات کتاب کرد. بیان ایران از<br />
پس است، فارس استان در فسا توابع از کوچک روستایی متولد که او شاعر؛ و نویسنده )1969-1890(: عَمیتصور اوراهام مجموعه<br />
یک و رمان دو شامل کتاب، سه او از آورد. روی داستان و شعر نوشتن به خود، شغل کنار در اسرائیل به مهاجرت درباره<br />
شد( منتشر او درگذشت از پس )که عمیتصور داستانهای مجموعه کتاب و رمان یک است. شده منتشر داستان هستند.<br />
اسرائیل در ایرانیتبار مهاجران و ایرانی یهودیان 112
115<br />
*<br />
*<br />
:<br />
وی<br />
است. یزد زاده قصاب، موسی فارسی نام با او اسرائیل؛ جمهوری رییس هشتمین و سیاستمدار -1945(: ( کتصاو مشه انتخاب<br />
اسرائیل پارلمان نمایندگی به لیکود حزب از نیز، دوره چندین بعد، به 1977 سال از جمهوری، ریاست بر عالوه داشته<br />
گردشگری وزارت و ترابری وزارت کار، وزارت وزیر، نخست معاونت مانند پستهایی مختلف، دولتهای در و شده وزارت<br />
به بار نخستین برای 1984 سال در که زمانی است. لیکود حزب از اسرائیل جمهوری رییس نختسین او است. مآلخی«<br />
»کریات شهرداری برای داشت ساله 24 تنها که زمانی همچنین بود. اسرائیل تاریخ وزیر جوانترین رسید، شده<br />
تعیین الفبا حروف اساس بر مراسم در حاضر مقامات جای که دوم، پل ژان پاپ جنازه تشییع جریان در شد. انتخاب همشهری<br />
که خاتمی با که گفت بعداً کتصاو نشستند. یکدیگر نزدیک ایران، جمهوری رییس خاتمی، محمد و او بود، شد.<br />
رد خاتمی سوی از که موضوعی کردهاند؛ صحبت فارسی به کالمی چند داده، دست اوست آرامی<br />
زبان متخصصان از یکی بعدها عزرا ربای شیراز؛ زاده زبانشناس و روحانی )1994-1903(: مِلَمِد )صیون( عزرا ربای به<br />
1987 در وی نوشت. تلمود، در رفته کار به آرامی زبان اساس بر انگلیسی، عبری- آرامی- واژهنامهای و شد باستانی شد.<br />
اسرائیل افتخار نشان بزرگترین برنده خود، مذهبی پژوهشهای دلیل به<br />
سیاست، جهان به ورود از پس او اسرائیل؛ ارتش کل ستاد رییس شانزدهمین و سیاستمدار -1948(: ( موفاز شائول اسرائیل<br />
پارلمانی اپوزیسیون رهبر و نقل و حمل وزارت دفاع، وزارت نخستوزیر، جانشینی و معاونت جمله از پستهایی مهاجرت<br />
اسرائیل به سالگی 9 در و آمد دنیا به اصفهانی والدینی از و تهران در مفضضکار شهرام فارسی نام با او رسید. اشتراکی(<br />
نیمه )مزرعه »موشاو« یک در تنهایی به مهاجرت از پس خانواده اقتصادی شرایط دلیل به که موفاز کرد. با<br />
مصاحبهای در وی پیوست. اسرائیل چترباز نیروهای به دبیرستان از فارغالتحصیلی از پس میکرد، تحصیل و زندگی زندگی<br />
در بسیاری تأثیر پدرش نصایح کرد، جدا خانوادهاش از را او اقتصادی شرایط گرچه که میگوید هاآرتص روزنامه است.<br />
داشته حرفهای بر<br />
افزون اسرائیل به مهاجرت از پس تهران؛ زاده مترجم، و مدرس محقق، تاریخنگار، )1974-1886(: میزراخی خنینا کرد.<br />
ترجمه عبری به را سعدی گلستان ایران، یهودیان تاریخ درباره کتبی انتشار به<br />
اسرائیل به مهاجرت از پس رشت؛ زاده روزنامهنگار، و تاریخنگار محقق، دانشگاه، استاد )2008-1934(: نتصر امنون ویژه<br />
به ایران، امور محققان سرشناسترین از وی دانشگاهی، عرصه در کرد. کمک اسرائیل رادیو فارسی بخش راهاندازی درباره<br />
انگلیسی و عبری فارسی، زبان سه به او از فراوانی تألیفات بود. جهان و اسرائیل در ایرانی یهودیان فرهنگ و تاریخ اورشلیم<br />
عبری دانشگاه استادی سمت زندگیاش پایان تا نتصر امنون است. مانده جا به ایرانی یهودیان ادبیات و تاریخ داشت.<br />
را بریتانیا<br />
و کانادا ایران، در را خود تحصیالت وی اعصاب؛ داروشناسی و اعصاب و مغز متخصص -1940(: ( یودعیم موسی آلزایمر<br />
با آن ارتباط و عصبی سلولهای در پیامها انتقال نحوه درباره کشفیاتی و تحقیقات یودعیم پروفسور کرد. تکمیل »اِمِت«<br />
جایزه جمله از است. شده بینالمللی و ملی متعدد جوایز برنده تحقیقات، همین دلیل به و داشته پارکینسون و پهلوی.<br />
شاه محمدرضا از ویژه جایزه و عصبی داروشناسی اروپاییِ کالج ویژه جایزه اسرائیل، در فرهنگ و دانش هنر، برای آکسفورد<br />
کمبریج، دانشگاههای جمله از جهانی معتبر مؤسسات و دانشگاهها از بسیاری در تخنیون، دانشگاه بر افزون وی آلمان،<br />
در لئوپولدینا علوم ملی آکادمی و متحده ایاالت در پارکینسون مؤسسهملی و آسیا شرق در دانشگاه چندین و دارد.<br />
و داشته عهده بر ریاست یا و استادی پستهای گذاشتن<br />
کنار به زیادی عالقه اسرائیلی و ایرانی جوانان ویژه به ملتها، اسرائیل، و ایران دولت دو میان دشمنی رغم به تهدیدهای<br />
نه و »دشمنی« این نه میدهند. نشان خود از مقابل طرف به شدن نزدیک و یکدیگر با شدن آشنا اختالفات، بلکه<br />
است، نکرده ایجاد مشکلی اسرائیل شهروند ایرانیتباران برای تنها نه سالها، این در اسالمی جمهوری مقامات به<br />
نگاهی است. نداشته ایرانی فرهنگ و ایرانیان به نسبت اسرائیل ملت و رهبران کلی دیدگاه بر نیز چندانی تأثیر همواره<br />
آنان که میدهد نشان اسرائیل، پیشین جمهوری رییس پرس، شیمعون جمله از اسرائیل، سران از بسیاری سخنان وجود<br />
با میبینیم که است سبب همین به دانستهاند. جدا ایران فرهنگ با ملت از را اسالمی جمهوری مقامات حساب ایران<br />
مردم بین که میکنند سعی همیشه و میگویند شادباش ایرانیان به را نوروز اسرائیلی، رهبران تهدیدها این همه کنند.<br />
تفکیک اسالمی رژیم و دیگر<br />
جنبه است. ایرانی هنر و فرهنگ به اسرائیل در ایرانیتباران سوم و دوم نسلهای عالقه اشتیاق، این دیگر نمود مشاهده<br />
اجتماعی شبکههای چارچوب در اسرائیل شهروندان با کشور از خارج و داخل ایرانیان ارتباط در میتوان را آن در<br />
که روابطی و ایران فرهنگ به اسرائیل ایرانیتبارِ غیر جامعه عالقه است. افزایش حال در پیوسته که ارتباطی کرد؛ همه<br />
ادعاست. این بر دیگری شاهد میگیرد شکل بینالمللی کنفرانسهای در جمله از طرفین، اتفاقی برخوردهای اثر روابط<br />
و مشارکت اینکه و میدهند نشان را قومی و مذهبی تفاوتهای از فارغ ایرانیان، مشترک فرهنگی میراث توان اینها ملت<br />
دو منافع ممکن شکل بهترین به میتوانند که هستند عواملی سردادن، جنگ ندای و دشمنی جای به دوستانه، دارند.<br />
عهده بر کلیدی نقشی ایرانیتبار اسرائیلیانِ میان این در کنند؛ تأمین را اسرائیل و ایران شد؟<br />
زاده چگونه »قلمرو« ایدهی را<br />
مردم و است، من مال این اندیشید، و )enclos un terrain( کشید نردهای زمین از قطعهای دور بر که انسانی »نخستین جنگها،<br />
جنایتها، بسیار چه است. )سیاسی( مدنی جامعهی واقعی بنیانگذار کردند، باورش که یافت ساده چنان نیز چوبهای<br />
نفر یک که هنگامی گرفته، را آدمی نژاد گریبان وحشتزدگیها و شوربختیها پرشمار چه کشتارها، نیرنگباز<br />
این به مبادا گفته: همنوعاناش به خطاب فریاد با و کرده پر را خندقها یا کنده جا از را )عالمتگذار( از<br />
)Terre( زمین و است همگان آنِ از زمین میوههای که کنید فراموش اگر شد خواهید مغبون پاک شما دهید. گوش نیست.«<br />
کس هیچ آنِ تاریخنگاری<br />
در تحسینشده اثری قلمرو؛ زایشِ میآغازد: را خود کتابِ پیشگفتارِ باال، سطر چند نقل با اِلدِن، استیوارت دربارهی<br />
گفتار دوم کتاب مطلع در روسو ژاک ژان از باال، سطور میشود. قلمداد کانونی امروز جهان در که سیاسی مفهومی است.<br />
نابرابری بنیادهای و خاستگاه ای )civil( مدنی جامعهی شالودهی رویداد، این چیز، هر از پیش میداند: دوسویه را مدعا این بر روسو استدالل اِلدِن، نقطهی<br />
در و است برقرار آن در قدرت مناسبات و نظم از نوعی که جامعهای یعنی بازمینماید، )civilized( متمدن جامعهی مدیریتنشده<br />
و مهارناپذیرفته انسانها میان در خشونت و منافع تضاد که وضعی یعنی میایستد، طبیعی« »وضعِ مقابل موقع<br />
همان باید کند، پیشگیری رویداد این پیامدهای از میخواست کسی اگر میاندیشید روسو دوم وهلهی در است. رقابت<br />
معنای به خاصاش قلمروِ بر انسان مالکیت گرفتن چالش به برای تالشی هر اکنون چون میشد، کار به دست غبنی<br />
به آمدن گرفتار معنای به نیرنگباز آن کردن باور میآید. نظر به تصاحباش به میل و قلمرو آن سر بر او با قطعهای<br />
گردِ افتاد فکر به کسی که زمان آن بسیار احتمال به که میافزاید بیدرنگ روسو حال این با بود. تمامعیار و مالکیت و قلمرو تعیین بدون که بودند رسیده نقطهای به انسانها بخواند، خویش قلمرو را آن و بکشد مرز زمین از ذهن<br />
در یکباره روسو نظر به مالکیت ایدهی دهند. ادامه همزیستی به نمیتوانستند دیگر خود برای زمینی مرزگذاری »وضع<br />
در زیستن مرحلهی واپسین تا میآمد دست به پیشرفت باید گوناگونی زمینههای در بلکه نگرفت، شکل آدمی پژوهشها<br />
بهترین از یکی که بگوییم سخن میانهی در یابد. ظهور مجال متمدن جامعهای و رسد سرانجام به طبیعی« پیتر<br />
نوشتهی انقالب، عصر تا باستان دوران از مالکیت؛ دربارهی اندیشیدن »مالکیت«، سیاسی و فلسفی تاریخ دربارهی است.<br />
گرنسی مسیحیت<br />
از پیش روم تا سیاسی، اندیشهی و ادبیات و اساطیر از را »قلمرو« مفهومِ تبارِ صفحه، پانصد حدود طی اِلدن هک درمییابد خواننده دامنگستر پژوهش این خواندن با میرسد. مدرن سیاسی اندیشهی به و میکاود آن از پس و »سیاست«،<br />
مانند سیاسی اندیشهی اصلی مفاهیم از درازی زنجیرهی ژرفترِ شناختِ برای قلمرو مفهوم از تاریخی درک با<br />
را »قلمرو« مفهوم اِلدِن دارد. کلیدی اهمیتی »عدالت« و »حق« »جمهوری«، »امپراتوری«، »حاکمیت«، »دولتشهر«، و کامیاب اثری نمونهی و نگاشته فلسفه و سیاست جغرافیا، حوزهی سه چشمانداز از ویژه به و میانرشتهای رویکردی است.<br />
پدیدآورده مفاهیم تاریخنگاری در مرجع تاریخِ<br />
در هم اسطورهها، جهان در هم سرودهاند: را خود قصهی قصه، از قدیمتر بس قدیم، عهد مهاجرانِ که میدانیم حماسه<br />
قهرمان سفرِ چند و میشود آغاز پادشاه زورگوئی با که - گیلگمش چون کهنی حماسهی با چه ثبتشده؛ از<br />
حواء، همسرش و او راندن بهانهی ممنوع، سیبِ خوردنِ که آدم آفرینش داستانِ با چه – میبافد را روایت پود و تار اسطورهها،<br />
این آینهی در انسان تصویرِ میشود. خاکی، زمینِ هبوط، ایستگاهِ واپسین در استقرار و بهشت، زادگاهشان، 114
*<br />
و میزید میزاید، بیگانه سرزمین در است. درمانناپذیر وطن به بازگشتِ برای شوقاش که ناگزیر به است مهاجری میمیرد.<br />
آری<br />
بشنیدم؛ ستمگرانشان برابر را آنان فغان بدیدم. هستند مصر در که را خود قوم نگونبختی بدیدم، گفت: »یهوه حاصلخیز<br />
زمینی سوی به زمین این از و برهانم مصریان دست از را آنان تا آمدم فرود آگهم. ایشان پریشانیهای از یهودیان،<br />
آوارگی آغاز و مصر از اسرائیل قوم خروجِ داستانِ سیّار( پیروز برگردانِ 8-3، خروج، )سفر برآورم.« پهناور و پویاییِ<br />
و تاریخی زندگی از قلمروی هیچ و است بشر تمدنِ تاریخِ در که قوم این تاریخِ در تنها نه عطفی نقطهی کتاب<br />
در آمریکا معاصر سیاسی فیلسوف والزر، مایکل باشد. نپذیرفته اثر آن از گونهای به که نیست امروز انسان فکری این<br />
در میدهد. دست به مذهبی داستانِ این از را روشنگری و بدیع سیاسی تفسیرِ انقالب، و خروج سِفرِ کمحجمِ و آزادی اینجهانی، رستگاری است؛ ستم و سرکوب رنج، از رهاهی عتیق، عهد در خروج سِفرِ مرکزی ایدهی تفسیر، اسفارِ<br />
از خود خوانش با والرز مییابد. اهمیت غرب سیاسی اندیشهی در که روست بدین مصر از اسرائیل خروج انقالب. و مذهبی رادیکالهای پیاپی نسلهای برای را آنها کانونیِ اندیشههای اهمیتِ چگونگی و چرائی تثنیه، و اعداد خروج، دلشورهی<br />
گرسنگی، و خستگی صحاریِ در سرگردانی زادبوم، به تعلق از رستن روایتِ خروج، سفر مینماید. تبیین سیاسی به<br />
رفتن ستم، به کردن پشت انقالب؛ چون خروج است: موعود ارضِ و سینا در عهد پشت، در دشمن و پیش در دریا نتفر فَر. سَ پایانِ در آرمانشهری وعدهی و دادنها دست از و جابهجاییها خریدن جان به پیشبینیناپذیرها، استقبالِ است.<br />
الهام و امید از چراغان که موعودی سرزمینِ سوی به شده التهاب و اضطراب وطنِ که زادگاهی از مهاجرتی<br />
است؛ رهائی و رستگاری خانهی موعود، ارضِ کنعان، و اسارت خانهی اسرائیل، زادبومِ مصر، آگاهانهی نفی و ترک »یهوه<br />
بیشتر. مادیِ آسودگی و تنپروری طمعِ از برخاسته یا و طبیعی مصائب الزامِ به نه آزادی، به دستیابی سودای به والزر<br />
سیّار(. برگردانِ 20-4 )تثنیه، شوید« او میراثِ قومِ تا آورد برون مصر، یعنی آهن، کورهی آن از و برگرفت را شما تاریخِ<br />
که میانگارد مهمی سیاسی کنشی را ذبحکردنی قربانیهای آداب و احکام یا »الویان« به موسی فراخواندن قوم<br />
درونی دارهای و گیر از او نیست. نوشتنی و فهمیدنی آن در تأمل بدون خشونتگزاران و سیاسی خشونتِ از پرسش بدان<br />
و کنند ترک را آن میخواهند همزمان دارند: خود میهنِ مصرِ به دوگانه احساسی که برمیدارد پرده اسرائیل گریز<br />
در نیز آوردهاند دست به که تازهای آزادی آن از ولی است، زبانهکشان درونشان در آزادی به شوق شعلهی بازگردند؛ است.<br />
یهود قوم درونی همستیزیهای و ناسازهها چنین بازتاب خدا و موسی با اسرائیل بگو-مگوهای ناخرسندیاند. و به<br />
فرعون بندگی درمییابند: را فرعون عبودیت و اسارت و خداوند خدمتِ و عبادت تفاوت به یهودیان که اینجاست در مفهومی<br />
به که است خروج سفرِ سیاسیِ ابداعِ »عهد« است. »عهد« پایهی بر خدا از پیروی و پرستش ولی بود، زور گردید.<br />
بدل انسان سیاسی-حقوقی اندیشه در بنیادی تازه<br />
خروجی میشود؛ خوانده اسرائیل که کنعان نه دیگر که سرزمینی میگوید، کنعان در را یهود قوم استقرار از والرز با<br />
مردم رابطهی حکومت، از نو سراسر درکی یهودی، )Messianism( مسیحاباوری تکوین و پیشین؛ خروج تکمیل برای در<br />
نوینی سیاسی نظام درافکندن و پادشاهی نظام از جدائی مسیحی متألهان از پارهای تعبیر به و قانون؛ سیاسی، رهبر آشنائی<br />
و عتیق عهدِ گوناگونِ تأویلهای و تفاسیر بر ستودنیاش چیرگیِ گواهِ والزر، کتابِ متحده. جوامعِ جمهوری قالب رسالهی<br />
اوست. اصلی دلمشغولیهای از دین، و انقالب ایدهی است. یهودی االهیاتِ سنتِ با سیاسی فیلسوف عمیقاین شده<br />
بدل کالسیک اثری به اکنون رادیکال، سیاست خاستگاههای در پژوهشی قدیسان؛ و انقالب عنوان با والزر دکترای انقالب<br />
که داده شرح والزر کتاب، آن در کردهاند. جدل و بحث آن ادعاهای و آموزهها سنجش و بررسی در بسیاری و پیدایش<br />
زمینهی کالونیسم که میکند استدالل او دارند. دینی ریشههایی ولی مدرناند، گرچه رادیکال، ایدئولوژی و سیاسی<br />
سرنوشتِ در مشارکتکننده شهروندانی به منفعل رعیتی از را مردم کالونی سیاست و کرد فراهم را شهروند مفهوم میالدی،<br />
هفدهم و شانزدهم سدهی در که است آن کرده تبیین کتاب این در والرز که مهمی نکتهی ساخت. بدل خویش نامیده<br />
و خوانده »اصالح« دوره این در آنچه و پدیدآمد اروپا در چیز همه دگرگونکردنِ به سراسری و فراگیر گرایشی انقالبی<br />
معنای به دوره آن در دینی« »اصالح بنابراین، مینامیم. »انقالب« ما امروزه که است چیزی آن معادل میشد، انگلستان،<br />
در حتا جزئیات. و ظاهر در آرام و نرم آرایشی و پیرایش نه بود، دینی مناسبات و مفاهیم نظام در رادیکال دورانِ<br />
»خداوند میلتون زبان به افتادند. بود رادیکال خود که فرانسه اصالحِ جریانِ اصالحِ پی در مسیحیان از دستهای نماید.«<br />
اصالح نیز را اصالح خودِ حتا تا میکند، حکم خویش کلیسای این در را بدیعی و عظیم مارک<br />
کتاب از نمونه برای است. شده نوآورانهای سیاسی تأویلهای مایهی نیز دیگر فیلسوفانی دست در خروج سِفر با<br />
دارد، دریدائی فلسفیِ مشرب که نویسنده مسئولیت. اخالقِ و کیرکهگور خروج؛ سیاستِ کرد: یاد میتوان دوولِی فیلسوف<br />
این آن، از پیش کند. برجسته را او سیاسی خاص ایدههای تا رفته کیرکهگور متون سراغِ به واسازانه چشمی بود.<br />
شده خوانده و دیده فردیت و سوبژکتیویته با درگیر بیشتر عوض، در و اجتماعی و سیاسی اندیشمندی کمتر دانمارکی امواجِ<br />
و مهاجران شمارِ تنها نه گرفته. بیشتر فزونی وطن ترکِ و تبعید داستانِ شده، بلندتر تاریخ سایهی چه هر و بسیارتر سویههایی هم گشته، دگرگون مدرن عصر در مهاجرت سرشتِ هم که شده جهانگیر مهاجرت، پشتاپشتِ هم<br />
این از است. گرفته فاصله پیشینیانمان فهمِ با پدیده این از ما درکِ هم و یافته، خود به ناشناخته و تازه یکسره دورانِ<br />
اندیشمندانِ میکردند، روایت غربت به شدناش رانده با را آدمی زندگی و زایش آغازِ داستانِ ما نیاکان اگر باالتر: همچنین،<br />
فرامینمایند. روشن بیسرمقصدی و بیسرزمین که کرده سرزمین ترکِ مهاجری را انسان تنها نه جدید، مکان<br />
و زمان در در غریب فقط نه است، بیگانه سراپا زمانیِ در که مکان در تنها نه انسان پرتابشدگی دوران مدرن، عصرِ بازگفتنِ<br />
و سرودن با آن بر نهادن مرهم و اشتیاق زخم دردِ آن جای موقعیتی، چنین در خود. با و خود در بیگانه که دست<br />
از زمان جستوجوی در و میگردد درگیر خویش زبانِ و فردی خاطرههای با مدرن انسانِ بشر، نوع وصلِ حکایتِ خویش.<br />
درون در مگر نمیشناسد و نمییابد رهائی و رستگاری هیچ امید هستی، فراموشی از وحشتزده و رفته دیگر<br />
هستیمندهای و هستی با ما بودنِ نسبت و و بودن معنای مدرن، عصر در مکان با انسان هستی پیوند به آگاهی باره<br />
این در اندیشیدن قهرمان که است بیستم سدهی اثرگذار فیلسوفانِ جمله از هایدگر مارتین است. ساخته دگرگون را هب )Dasein( دازاین اصطالح نامید. هم مکان و هستی میتوان را زمان و هستی او پرآوازهی کتاب خواند. میتوانش آدمی<br />
هستی مکانمند وجهِ خوبی به که اوست فلسفهی مفاهیم کلیدیترین از بودن« »آنجا یا »آنجا-هستی« معنای وامینماید.<br />
هایدگر نظر در را زلزلهافکن،<br />
گزارهی این باشد. نشنیده را نیچه فردریش از است« مرده »خدا جملهی که یافت نمیتوان کتابخوانی پارهنوشتار<br />
این آشوری، )داریوش است آمده نیچه شاد دانشِ کتاب سوم بخش در »دیوانه«، پارهنوشتارِ طی نخست فصلی<br />
کورهراهها کتاب در هایدگر مارتین است(. برگردانده فارسی به نيچه« کارِ در بک سَ معنايیِ »پژواکِ جستار در را شرح<br />
را نیهیلیسم سرشتِ دربارهی خود دیدگاهِ هایدگر فصل، این در است««. مرده »خدا نیچه: »سخن عنوان با پرداخته میدهد.<br />
تصور<br />
خالف بر است. نیهیلیسم تاریخی روند دربارهی تعبیر موجزترین نیچه، است« مرده »خدا گزارهی میگوید هایدگر از<br />
است. نداشته االهیاتی معنایی او برای عبارت این و نیست دین مرگ یا پایان است« مرده »خدا از نیچه مراد بسیاری، بمانند.<br />
بیرون نیهیلیسم دائرهی از نمیتوانند نیز دارند مابعدالطبیعی باورهایی که آنان یا مؤمن مسیحیان حتا نیچه، نظر اخالقی<br />
وجدان و رفته میان از بدی و نیکی تعیین مرجعِ مقامِ در خداوند جایگاه که معناست بدان است« مرده »خدا مابعدالطبیعیِ<br />
استوار و سخت بنیادهای در دیگر ارزشها است. نشسته آن جای عقل مرجعیّت دیگر تعبیر به یا انسان سوبژکتیویته<br />
و آدمی ذهن از آنهاست، »چشمانداز« به بسته انسانها ارزشی داوری ندارند، ریشه تاریخ و سنّت پسافکندِ و است بیسرزمین و بیخانه ضرورت به مدرن انسان یعنی مدرن، عصر در »بنیاد«ها زوال آن. بیرونِ نه میگیرد، مایه مهاجر<br />
الجرم، ولی مکان، در هستیمندی معنا بدین مدرن انسان ناشناختهها. با رویارو و کورهراهها هزارسوی در هبوط دربارهی<br />
هایدگر آراء با اوست. هستیشناختی موقعیت یا وجه بیان برای استعارهای مکان، خود مانندِ مهاجرت است؛ متن<br />
و زبان با پهلوانانه کلنجاررفتنهای به نیاز بدونِ شد؛ آشنا میتوان کورهراهها در جهان و حقیقت مکان، نیهیلیسم، زمان.<br />
و هستی اثرش پرآوازهترین با قیاس در آن اکنون؛<br />
نقشهی ترسیم عنوان با دارد دیگری کتاب آغازیدیم، وی قلمرو زایش با را کتابگردی این که اِلدِن استیوارت فضا<br />
و تاریخ میان رابطه دربارهی را فیلسوف دو این دیدگاه نویسنده، کتاب، این در فضائی. تاریخِ طرح و فوکو هایدگر، پیش<br />
فضائی« »تاریخِ مفهومیِ قالب تحت را مقوله دو این در بازاندیشی ضرورت همچنین، و سنجیده و بررسیده )space( سوی<br />
»به سیاسی«، امر و مکان تکنولوژی، »هنر، عنوانهای با پنجم(، تا )سوم واپسین فصل سه ویژه، به است. نهاده دربردارند.<br />
بدیع اندیشههایی و آموزهها قدرت« »فضاهای و فضائی« تاریخِ جائزهی<br />
برندهی ستارنویسِ جُ و شاعر برودسکی، جوزف است. نبوده رد خُ رخدادی هرگز شدن، دگر جای به جایی از ویتاند<br />
کنفرانس در تا رفت اتریش، پایتخت وین، به 1987 در کوچید، آمریکا به روسیه، خود، زادگاهِ از که نوبل که<br />
»موقعیتی عنوان با خواند ستاری جُ آنجا در کند. شرکت مهاجرت، ادبیات دربارهی )Wheatland Conference( دربارهی<br />
عنوان با ستارهایش جُ مجموعه در بعد، سال هشت که )The Condition We Call Exile( مینامیم« مهاجرت به<br />
التین زبانهای از مهاجرت و تبعید چون اصطالحاتی ترجمهی معضل به بعدتر )کمی رسید. چاپ به خرد و اندوه کرد.(<br />
خواهیم اشارهای فارسی نکته<br />
یک بر تا میگوید آنان انگیزههای تنوع و مهاجران انواع از شاعر برودسکی مینامیم«، مهاجرت که »موقعیتی در میگوید<br />
دیگری مهاجرانِ با مهاجر نویسندهی گوهرینِ تفاوت از او مهاجر. نویسندهی از گفتن سخن دشواری ورزد: تأکید و آزادی به آگاهی به چون نویسنده بردهاند. پناه قانونمدار و آزاد کشورهای به نابرابری و سرکوب از گریز در حتا که میشود.<br />
بدل وطن در غریبی به خود، سرزمینِ جغرافیایی ترکِ از پیش مییابد، دست نویسندگی هویتِ به برابری با<br />
که نویسنده اما آنان. از عمیقتری بس ذهنی و روحی الیههای در و میگیرد آغازیدن دیگران از پیش او مهاجرتِ به<br />
وقتی کرده، بهتر سرزمینی در زندگی به امیدشان و آزادی از درکشان وامدارِ را خود همزبانِ هممیهنانِ نوشتارش، همه<br />
اصلیاش، هویتِ کالم، یک در و آفرینندگی و پیشه میشود. رویارو تنهایی بحرانِ با میکند مهاجرت سرزمینی در<br />
»نویسنده نمیشود. شناخته رسمیت به نویسنده مقام در او نتیجه در و درنمییابد کسی اکنون که است زبانی در قیاس<br />
در است؛ a( retrospective and retroactive being( پسروند و واپسنگر موجودی زیادی، حدود تا مهاجرت، قرارداده،<br />
شعاع تحتِ را او واقعیت و میکند بازی او هستی در العاده فوق نقشی واپسنگری و گذشتهنگری دیگران، با که<br />
است دانته دوزخِ دروغین پیامبران مانند او فرومیپوشد. بیشتر ابهامِ ابرهای در را آیندهاش همگنان- با نسبت در - میگیرد<br />
نتیجه برودسکی است.« روان شانه دو تیزی میان دهانشان یا دیده آب ولی برگشته، عقب به مدام کلهشان نآ از پس آنچه میگوید. ترک را خود سرزمین نویسنده که نهاد میتوان لحظهای بر تنها که است نامی »مهاجرت«، است<br />
مهاجرت جز وضعیتی خواندش. مهاجرت نمیتوان دیگر که دارد خودآیینی و دیگرسان سرشتِ چنان میدهد، رخ 117<br />
116
نمیکند.<br />
سنگینی اندازه، یک به نویسنده، ویژه به همه، دوش بر آن اندوهِ بارِ که جنگهای<br />
سو، این به بیستم سدهی از است. شده بدل مسأله به دیگر روز هر از بیشتر بسا چه ما روزگار در مهاجرت، و خودکامه رژیمهای سایهی در زیستن کرامتفرسودگیِ و توانفرسائی ناگزیر، جمعی جابهجائیهای و جهانگیر زا قدیم صورتبندیهای تنها نه تازه، سویههای این است. بخشیده تازهای سویههای مهاجرت پدیدهی به آزادیستیز، مدرن<br />
کالسیک سیاسی فیلسوفان تصور چیز، هر از پیش که مینماید، ناکارآمد و نابسنده را جامعه و هویت چون مسائلی انساندوستانه<br />
مداخلهی شهروندی، و بشر حقوق شهروندی، استقالل، ارضی، حاکمیتِ مانند سیاست، اصلی مقولههای از نوئل<br />
کتاب به نمونه برای است. گرفته پرسش به الملل بین حقوق نظام و دیگر کشورهای حقوقی و سیاسی امور در ما؛<br />
میان در غریبهها عنوان با میلر دیوید تازهی کتاب یا بنگرید، شهروندی و کریستوا هابرماس، عنوان با مکآفی جهان<br />
پیشین تصورات و تعریفها برای مهاجرت که بررسیده را تازهای چالشهای آن در که مهاجرت سیاسی فلسفهی است.<br />
پدیدآورده میزبان جوامعِ در مهاجران جذب مسألهی و مهاجران حقوق پناهجوئی، بسته، و باز مرزهای از سیاست است.<br />
خواندنی )Les embarras de l’identité( هویت معضالت عنوان با دکومب، ونسان کتاب نیز هویت دربارهی فرستاد.<br />
بازار به امسال حیرتزا هویتهای عنوان با را کتاب این انگلیسی ترجمهی هاروارد، دانشگاه انتشارات بیشتر<br />
فارسی در نداریم. قلمرو این به مربوط علمی مصطلحات و ادبیات فارسی برگردانِ دشواری گفتن از گزیری کدام<br />
هر و بیشترند بس اصطالحات یا تعابیر انگلیسی، نمونه برای التین، زبانهای در مهاجرت. یا تبعید میگوییم آوارگی<br />
معنای به اصل در )diaspora( دیاسپورا واژهی دارند. را خود معنائی چندالیگی و پهلویی چند دامنه، تاریخی، تبار و چندرشتهای پژوهشهای و ادبیات خود خاص معنای این به دیاسپورا است. مصر، از خروج از پس یهودیان، تاریخی فرهنگ<br />
و تجربهها خاستگاهها، یهودی؛ دیاسپورای دانشنامهی به میتوان اولیه، آشنائی برای دارد. را خود غنیِ بسیار نگریست.<br />
صفحه( 1350 )در مثالً<br />
میگویند. کشور آن دیاسپورای نیز کرده ترک نیز را خود سرزمین که ملتی یا قوم به استعاری شکلی به ولی کتابی<br />
که انگلیسیزبان، عربهای ادبیاتِ دربارهی انتقادی چشماندازهای عرب، دیاسپورای دیدگاههای گفت میتوان مجموعهای<br />
دربردارندهی ایرانی، دیاسپورای میان در اختالف و همبستگی مهاجرت، و هویت یا است المالح لیال ویراستهی است.<br />
رسیده چاپ به هلند در مقاالتی ود در که نگریست جهان در پناهنده و مهاجر فرهنگ دیاسپورا؛ دانشنامهی به میتوان نیز دیاسپورا عامتر معنای در دیاسپورا«<br />
»جامعههای عنوان با دوم جلد و موضوعات« و »کلیات فرعی عنوان با نخست جلد است: رسیده چاپ به جلد .)Diaspora Communities(<br />
برگردانده<br />
مهاجرت به سه هر فارسی در گاهی که هستند نیز exile, immigration, migration مانند دیگر واژههای موقعیتِ<br />
معنای به هم میرود، کار به شخص یک اجباری تبعیدِ معنای به هم exile واژهی خود مثالً میشوند. راندنِ<br />
بیرون معنای به فارسی در »تبعید« میزید. خود وطنِ از دور که شخصی معنای به نیز و وطن از دورماندگی نیز<br />
مهاجرت سو، آن از نباشد. نهفته بیرون از اجبار معنای شاید exile در لزوماً ولی است، خود میهنِ از شخصی اجباری نیست.<br />
همپوشان التیناش معادل با سراسر که دارد خاصی معنائی بارِ فارسی در موضوع<br />
گوناگون شیوههای و شکلها به جهان علمی کانونهای و دانشگاهها در اکنون عام، معنای به مهاجرت مقولهی دست<br />
این ژرفای و غنا به ساله هر کنفرانس و تخصصی نشریهی و مرکز صدها و است رشتهای چند پژوهشهای میافزایند.<br />
مطالعات سپ وامکردیم. ، هندی پارسیگوی بیدل، شعر از را نقطهکتاب« »یک قلمرو، ویژهنامهی کتاب معرفی بخش عنوان باری، بسیار<br />
ولی کوچک، اقلیّتی هند، پارسیان دربارهی دهیم پایان کتابی ذکر با را کتابها در شتابان گشت این نیست بد این<br />
تاریخی پیشینهی تبیین در است جستارهائی مجموعه مهاجرت، و هند در پارسیها گوناگون: زمینههای در پرنفوذ مسلمان<br />
عربهای حملهی پی در که زرتشتیانی یعنی پارسیان، . نیز و امروز، تا قارّه شبه به ورودشان آغاز از جماعت، در<br />
ویژه به شدند، هندوستان راهی بیشتر اقتصادی رونق امید به نیز و امنیّتِ و دیانت حفظ برای ایران، سرزمین به کشورهای<br />
آن در را کوچکی »دیاسپورا«ی یا مهاجر« »جامعههای و کردند مهاجرت دیگر کشور چند به از جدید، عصر دوم:<br />
هندوستان«، در پارسیان »استقرارِ نخست: گرفتهاند: سامان بخش سه در ستارها جُ این دادند. شکل اروپائی و آسیائی دانشگاهی<br />
نویسندگانِ مهاجرشان«. جوامعِ و هند بیستمِ سدهی در »پارسیان سوم: و هند« نوزدهمِ سدهی در »پارسیان و باستانشناسی زبانشناسی، تاریخنگاری، دینشناسی، مانند خود، خاص دانشِ چشمانداز از یک هر جستارها این این<br />
در خوبی به را پارسیان اقتصادی مناسبات و اجتماعی ساختار و تاریخ و تبار باب در نظرها اختالف جامعهشناسی، سنجیدهاند.<br />
نو از و بازتابانده جستارها متن،<br />
هندوستان؛ در استقرار و ایران از مهاجرت زرتشتیِ »اسطورهی کتاب عالقمندید، پارسیان موضوعِ به بیشتر اگر نسخهی<br />
ویلیامز، آلن نویسنده، یافت. خواهید خواندنی نیز را سنجان« قصهی شانزدهمی سدهی کتاب تحلیل و ترجمه انگلیسی<br />
به واژه به واژه را آن داده، دست به پارسیان، بنیادینِ روائی سندِ سنجان«، »قصهی فارسی متن از منقّحی دینی<br />
و اسطورهشناختی سویههای سرانجام و واکاویده را متن و روایت ساختار کرده، شرح را متن دشوارهای برگردانده، است.<br />
بررسیده را مهمّ سندِ این دنیا<br />
به تبریز در 1329 سال در حشمت بهروز سازی<br />
ماشین کارخانه در کار به جوانی در آمد. همیشگی<br />
و اصلی ماده که جایی پرداخت تبریز دلیل<br />
به 1354 سال در آهن. یافت: را کارهایش برایش<br />
»عاشقالر« مجسمه ساخت که عواقبی که<br />
حالی در شد ایران ترک به ناگزیر داشت، پایش<br />
جای داشت نمایشگاههایی برپایی با تازه در<br />
میکرد. محکم سازان مجسمه میان در را و<br />
کرد تحصیل سازی مجسمه رشته در اتریش، همگی<br />
اما مختلف، آثاری سال، چهل طول در در<br />
او کارهای از شماری آفرید. آهن جنس از چند<br />
اند. شده نصب اتریش در عمومی فضاهای خود<br />
آن از را المللی بین و اتریش در ملی جایزه مهاجرت،<br />
تبعید، هنوز همه، این با کرده، مضامین<br />
از خانه از اجباری ماندگی دور و مرزها گذر<br />
در که کارهایی هستند؛ کارهایش اصلی تر<br />
مینیمالیستی و تر انتزاعی فرمی نظر از زمان، را<br />
آنها از بخشی تصویر که ها، خانه اند. شده که<br />
است مجموعهای آخرین میبینید، اینجا آفریده.<br />
حشمت بهروز *<br />
*<br />
118
آخرین قطار<br />
سال۲۰۰۳<br />
121<br />
120<br />
مجموعهی خانهها<br />
سال۲۰۱۰-۲۰۱۷<br />
مجموعهی خانهها<br />
سال۲۰۱۰-۲۰۱۷
123<br />
122<br />
مجموعهی خانهها<br />
سال۲۰۱۰-۲۰۱۷<br />
مجموعهی ستونها<br />
سال۲۰۰۰
چهار راه بسته<br />
سال۱9۹۱<br />
125<br />
124<br />
مجموعهی فیگورها<br />
سال۱۹۷۰-۱۹۷۵<br />
باران وحشت<br />
سال۲۰۰۷
127<br />
126<br />
مجموعهی مرزها ۲۰۰۰
که<br />
بنامیم مادری سرزمین را آن میتوانیم کجا است. بیمناک خود یادآوردنِ به از که نگونبخت سرزمینِ »دریغا، فریادهای<br />
و ناله و آه که آنجا دید؛ نمیتوان لب بر خنده را بیخبران همهجا از جز که آنجا ماست؟ گورستانِ درآید<br />
نوا به عزا ناقوس چون و همهجایاب. است چیزی جانکاه اندوهِ که آنجا نیست! شنوایی گوش را آسمانشکاف زا پیش میمیرند و میزنند، کاله به که است گلی عمر از کوتاهتر نیکمردان عمر و کیست، برای از که میپرسند کمتر شود.«<br />
گریبانگیرشان بیماری آنکه سوم<br />
مجلس چهارم، پرده مکبث، شکسپیر، ویلیام 96.<br />
ص 1378، دوم، ویراست اول، چاپ آگه، نشر تهران، آشوری، داریوش ترجمه وانهادی؟<br />
نیاکان خاک و کردی خطر چگونه »لیک شاه: بدانم.«<br />
تا بگوی تو، با تو بخت کرد بازی چه یکسان<br />
پر دو هرگز بال بال بر آدمی و درمیآید رنگی به دم هر آدمی مصائب که بدان آرگوس، شاه »ای همسرایان: نمییابد.<br />
پناه<br />
آرگوس کرانه در و بپوید دریا راه بداندیش خویشان از هراس در و پسندد خود بر ناگهان سفر این که کیست ورنه بجوید؛<br />
است.«<br />
گسترده نیل کرانه بر که بستری ناخواسته و سیهبازوان آن از میترسد که چرا ماست(<br />
دست در یونانی نمایشنامه کهنترین برخی نظر از )که پناهجویان نمایشنامه ص449.<br />
1395، چهارم، چاپ نی، نشر تهران، کوثری، عبداهلل ترجمه آثار، مجموعه آیسخولوس، آنجا<br />
در ایرانی زیادتر و نفر یک اینکه االّ نرفتم هندوستان و فرنگ شهرهای از کدام هیچ که کرد نقل سیّاحان از »یکی دول<br />
تمام برای خارجه بالد در مردم انتشار این و بود ایرانینژاد نبود هم اینجا در شده متولد ایرانی هم اگر و نباشد واسطه<br />
به و رهسپارند ذلّت و فالکت به که است ایرانیهایی از غیر میروند. مأموریت و تجارت جهت به آنها اما هست، میسازند.«<br />
خارجه بالد در ن توطّ مشکالت به گفته را خود عزیز وطن ترک ظلم 116.<br />
ص 1388، سخن، تهران، افشار، ایرج کوشش به دولتآبادی، علی محمد سید مالحظات، و خاطرات 129<br />
بغض<br />
آن با کردم، ضبط و خواند برایم را جانش اخوان قصیده و کردم صحبت لندن در خویی اسماعیل با که دیروز »از داشت<br />
انتظار و میبایست که هستیم چشمانمان برابر در نسلی زوال شاهد ما بردم.... پی نکتهای به هقهقش، و کاغذی<br />
گل جز آن از که کرد آبیاری را باغی سالها زیرا ماند، ناکام و باشد ایران قرن این معرفت درخت خوشهچین یادگار<br />
کهنه پوستین و دوش، بر راه زاد کولبار پس دهد؛ سر آزادی قلّه بر ظفر و فتح سرود میخواست که نسلی نرویید. تیره<br />
شب این کجای به که: شد همزبان پیر آن با مانده و خسته که نگذشت دیری اما نهاد، راه در قدم بر، در نیاکان را؟<br />
خود ژنده قبای بیاویزم خشمی<br />
توفان به را خود زورق پُرحاصل، ساحلی امید به که تلخ همه تجربههای قاصد و غریب خویش وطن در نسلی شهیدی<br />
نعش سرانجام که نسلی است؛ افتاده خشک ساحل بر تشنهلب دید گشود چشم تا و سپرد سرخگون و باشکوه سپردند.«<br />
خاک به گمنامان گورستان در بیافتخار و گرفتند او از بود مانده دستش روی که را عزیزی صص332-331.<br />
1391، کتاب، شرکت آنجلس، لوس آزادی، و امید گرگین، ایرج 128<br />
متأسفانه<br />
که میکردم کار یا بودم دوست آنها با که میشوم افرادی دلتنگ بیشتر من که است این »راستش االن<br />
میدانم که برمیگردد قدیم تهران به بیشتر هم ایران از خاطراتم نیستند. ایران در یا درگذشتهاند یا بیشترشان تقریباً<br />
نمیبینم. خودم در غریبه نظر هر از شهر یک با برخورد به چندانی تمایل نتیجه در است. شده رو و زیر کامالً فارسی<br />
زبان محیط من واقعی وطن باشم... داشته را کشفش حسرت که نیست جایی و دیدهام هم را ایران شهرهای تمام حتی<br />
فضا این کند. تولید ارزش با و خوب متنهای میتواند یعنی است؛ اثر منشأ آن در فارسی زبان که است فضایی و است.«<br />
ایدهآل من برای باشد، ده یک در اگر 222-221.<br />
صص 2016، کتاب، شرکت آنجلس، لوس زندیان، ماندانا با گفتگو در یارشاطر احسان
131<br />
H-<br />
L-<br />
M-<br />
O<br />
Ghalamro<br />
an online magazine<br />
Publisher: Idea Center of Arts and Culture<br />
Editor-in-chief: Nasser Karami<br />
Editorial Board: Kianusch Faried, Leili<br />
Nikounazar, Mohammad Izadi, Babak Mina<br />
Logo designer: Reza Abedini<br />
Advisory Board<br />
Dr. Ananya Vajpeyi, a Global Ethics Fellow with<br />
the Carnegie Council on Ethics in International<br />
Affairs<br />
Dr. Yasuyuki Matsunaga, Professor of Political<br />
Science, Tokyo University of Foreign Studies,<br />
Tokyo, Japan<br />
Dr. Hitoshi Kiyotaki, Professor of Political Thought<br />
at Komazawa University ,Tokyo<br />
Dr. Sunil Khilnani،, Avantha Chair and Director of<br />
the India Institute, at King’s college London<br />
Dr. Mujib Rehman at Center for Dalia and<br />
Minorities Studies, Jamie Millia Islamia , New<br />
Delhi<br />
Dr. Nicolas Tenzer, Science Po, Paris<br />
Dr. Ramin Jahanbagloo, Professor- Vice Dean<br />
School of Law, Executive Director Mahatma<br />
Gandhi Centre for Peace Studies- Jindal Global<br />
University- India<br />
Roberto Toscano، Italian diplomat (former Italian<br />
ambassador to Iran and India) and author<br />
Contact us: info@ghalamro.net<br />
Table of Content<br />
Publisher’s note, 6<br />
Sadiq Jalal Al Azm; An Obituary, 8<br />
Press Review: President Trump and Iran, Ahmad Rafat, 10<br />
Trump’s victory and Its Ramifications for Environment, Nasser Karami, 16<br />
Why Intellectuals Dislike Liberalism? Mohsen Motaghi, 18<br />
Especial Issue: Iranian Immigration<br />
The Editor’s Word: The Disintegration of Iranian Diaspora, Nasser Karami 26<br />
Iranian Immigrants; A Statistic Study: Azam Bahrami, 30<br />
The Immigration Influence on Iranian Domestic Politics, Mohammad Izadi, 38<br />
Writing Lyrics in Exile: An Interview by Iraj Jannati Ataei by Leili Nikounazar, 42<br />
Persian Literature and Iranian Arts in Exile, Kianusch Faried, 50<br />
The Brain Drain: Fact and Fiction, Guiti Khazaei, 60<br />
From Close-up to Long Shot, Interview with Mohsen Makhmalbaf, 65<br />
Diaspora, Identity and Alienation, Mohammad Iazadi, 73<br />
Persian Media and Journalism Abroad: Interview with Behrooz Afagh, 76<br />
Political Assassination of Exiles, Interview with Roya Hakkakian by Babak Mina 82<br />
Ireland, Island of Saints and Sages, James Joyce 92<br />
Joyce’s Exile: Review of Recent Studies on his Works 97<br />
Iranian Community in Canada, Mohammad Tajdolati 99<br />
Iranians in Sweden: Disintegrated Community, Naeemeh Doostar 104<br />
Iranians in Israel; Immigration and Integration, Ashkan Safaee Hakimi 107<br />
Being an Exile and Exile as Way of Being: Book Review 115<br />
Ghalamro Gallery: Behrnouz Heshmat’s Sculptures 119<br />
130