28.08.2015 Views

سفید

فصلنامه علمی پژوهشی المپیک شماره 37 - آکادمی ملی المپیک و پارالمپیک

فصلنامه علمی پژوهشی المپیک شماره 37 - آکادمی ملی المپیک و پارالمپیک

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

<strong>سفید</strong>


نتیجه گیری،‏ تقدیر و تشکر ‏(در صورت لزوم)‏ و چکیدۀ<br />

انگلیسی 10 کلمه ای ‏(با 5 کلید واژۀ انگلیسی)‏ و<br />

فهرست منابع باشد.‏<br />

مقالۀمروری،فقطازپژوهشگرانمجربومسلطبهموضوع<br />

مقالهپذیرفتهمی شودکهدارایتألیفاتیدرآنزمینهباشند.‏<br />

تعداد صفحات هر مقاله،‏ از حداکثر صفحۀ<br />

خطی ‏(شامل:‏ متن،‏ جدولها،‏ نمودارها،‏ شکلها)‏ تجاوز<br />

نکند ‏(تعداد صفحات مقالات مروری حداکثر<br />

باشد).‏<br />

11. درصفحۀ اول،عنوان مقاله به فارسی و انگلیسی؛ نام و<br />

نام خانوادگی؛ رتبه و سمت علمی نویسنده ‏(نویسندگان)؛<br />

نام و نشانی محل کار و شماره تلفن برای تماس های<br />

احتمالی ذکر شود.‏<br />

نیازبهجدول،نموداروشکل،بهازایهر‎3‎ تا<br />

صفحهمتنمقاله،یکجدولنمودارکامپیوتری یا شکل،‏<br />

با بالانویس ‏(در جدولها)‏ یا زیرنویس ‏(در نمودارها و<br />

شکلها)‏ فارسی ارائه شود.‏ نمودارها و شکلهای ارسالی<br />

باید اصل،‏ دقیق و روشن باشند.‏<br />

13. در متن مقاله،‏ هر واژه یا عبارتی که به صورت علائم<br />

اختصاریفارسییاانگلیسیاول بار استفاده می شود،‏ باید<br />

عبارت کامل آن به صورت پانویس معرفی شود.‏<br />

که از آنها در تهیۀ مقاله استفاده می شوند.‏ باید در<br />

متن،‏ داخل پرانتز و با شمارۀ ترتیبی استفاده شوند.‏ منابع<br />

باید به ترتیب حروف الفبای فارسی و انگلیسی در انتهای<br />

مقاله آورده شوند.‏ مثالهای معرفی منابع عبارتند از:‏<br />

الف.‏ مقاله فارسی:‏ نامخانوادگیونام نویسنده(نویسندگان)،‏ سال<br />

انتشار،عنوانمقاله،ناممجله،شمارۀمجله،شمارهصفحه.‏<br />

معینی،‏ ضیا،‏ 1379، اثر کاهش وزن به روش آب زدایی<br />

بر متغیرهای منتخب فیزیولوژیکی و آمادگی جسمانی<br />

در کشتی گیران،‏ المپیک،‏<br />

20<br />

1 صفحه<br />

4<br />

15<br />

3 تا<br />

:(18) 21 .38<br />

.9<br />

.10<br />

12. درصورت<br />

14. منابعی<br />

ب.‏ مقاله انگلیسی:‏ نام خانوادگی<br />

و نام نویسنده ‏(نویسندگان)،‏<br />

‏(سال انتشار).‏ عنوان کامل مقاله،‏ نام کوتاه شدۀ مجله،‏<br />

شمارۀ مجله،‏ شمارۀ صفحه ‏(ذکر نام خانوادگی و نام<br />

همۀ نویسندگان الزامی است).‏<br />

Martin, A.D, and Drinkwater. D. T. (1991).<br />

Variability in the measures of body fat:<br />

assumption or technique. Sports Med. (2):<br />

227_288.<br />

ج.‏ کتاب:‏ نام خانوادگی و نام نویسنده ‏(نویسندگان)،‏ سال<br />

انتشار،‏ عنوان کتاب،‏ نام و نام خانوادگی مترجم<br />

مترجمان ‏(در صورتی که کتاب ترجمه است)،‏ شمارۀ<br />

چاپ،‏ شهر محل چاپ،‏ ناشر،‏ شمارۀ صفحه.‏<br />

مثال تألیفی فارسی:‏ علیجانیان،‏ رضا؛ ‎1373‎؛<br />

ورزش و تغذیه،‏ چاپ سوم،‏ اصفهان،‏ دانشگاه<br />

اصفهان،‏<br />

مثال ترجمه ای فارسی:‏ ریلی،‏ توماس<br />

‏(ویراستار)،‏ 1380، علم و فوتبال ‏(بیولوژی<br />

فوتبال)،‏ عباسعلی گائینی،‏ چاپ اول،‏ تهران،‏<br />

کمیته ملی المپیک،‏<br />

مثال انگلیسی:‏<br />

/<br />

45 .83<br />

37 .40<br />

Rowland, Thomas. (1996), Development<br />

Exercise physiology. Champaign: Human<br />

Kineticts. PP. 172_175.<br />

.1<br />

.2<br />

.3<br />

15. مقالات دریافتی را اعضای هیأت تحریریه،‏ مشاوران و<br />

داوران،‏ بررسی،‏ نقد و ارزیابی می کنند.‏ هویت نویسنده<br />

‏(نویسندگان)‏ مقاله برای بررسی کنندگان مکتوم خواهد<br />

ماند.‏<br />

16. مقالات رسیده،‏ پس فرستاده نخواهد شد.‏<br />

آدرس ارسال مقالات:‏ تهران،‏ خیابان گاندی،‏<br />

کوچه دوازدهم،‏ پلاک 44، کمیته ملی المپیک<br />

.17


رابطه دامنه حرکتی شانه و ویژگیهای آنتروپومتریک با سندروم عضله تحت خاری در والیبالیستهای نخبه<br />

7 ............................<br />

دکتر حیدر صادقی،‏ مهدی رافعی بروجنی،‏ دکتر فریبرز هوانلو<br />

دانشیار دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تربیت معلم،‏ دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تربیت معلم،‏<br />

استادیار دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه شهید بهشتی<br />

ساماندهی به ارزشیابی درس تربیت بدنی عمومی 2 ‏(رشته ی ورزشی فوتبال)‏ ...................................................................... 15<br />

دکتر مهدی کارگر فرد<br />

استادیار دانشکده تربیت بدنی دانشگاه اصفهان<br />

مقایسه تأثیر تعداد جلسات پیاده روی در هفته بر تغییرات ترکیب بدنی زنان کم تحرک<br />

27 .......................................................<br />

اکرم جعفری،‏ محمدرضا مرادی،‏ آتنا سلیمی،‏ ابراهیم محمدی<br />

عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد،‏ عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد،‏<br />

کارشناس تربیت بدنی و علوم ورزشی،‏ کارشن اس تربیت بدنی و علوم ورزشی<br />

توصیف نگرش و گرایش مردم شهر مشهد نسبت به فعالیتهای حرکتی و ورزشی ................................................................ 37<br />

دکتر سید رضا عطارزاده حسینی،‏ دکتر مهدی سهرابی<br />

استادیار دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه فردوسی مشهد،‏<br />

استادیار دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه فردوسی مشهد<br />

مقایسه رضایت شغلی اعضای هیأت علمی غیرفعال و فعال در ورزش دانشگاه یزد .............................................................. 49<br />

لیلی خاوری،‏ جواد یوسفیان<br />

عضو هیأت علمی دانشگاه یزد،‏ مدرس مرکز تربیت معلم شهید پاکنژاد یزد<br />

تأثیر چهار هفته بی تمرینی بر پروتئین واکنش دهنده C موشهای صحرایی<br />

اعتبار آزمونهای کانکانی قدیم و جدید در برآورد آستانه بی هوازی مردان فعال<br />

61 ..........................................................................<br />

دکتر ولی اله دبیدی روشن،‏ دکتر عباسعلی گائینی،‏ دکتر نبی اله نامور اصل<br />

استادیار دانشگاه مازندران،‏ دانشیار دانشگاه تهران،‏ انستیتو پاستور ایران<br />

73 ......................................................................<br />

روح اله نیکویی،‏ دکتر رضا قراخانلو،‏ دکتر م رتضی بهرامی نژاد،‏ کوروش صارمی<br />

کارشناس ارشد دانشگاه تربیت مدرس،‏ استادیار دانشگاه تربیت مدرس،‏<br />

مرکز سنجش آکادمی ملی المپیک،‏ کارشناس ارشد دانشگاه تربیت مدرس<br />

بررسی آثار نتایج تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 2006 بر هویت ملی شهروندان ...<br />

85 ..................................................<br />

دکتر سیروس احمد ی<br />

استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه یاسوج<br />

برآورد شاخصهای توان هوازی بیشینه نوجوانان:‏ مقایسه پنج پروتکل ................................................................................... 97<br />

بختیار ترتیبیان،‏ اصغر عباسی،‏ مهدی خورشیدی<br />

استادیار گروه تربیت بدنی دانشگاه ارومیه،‏<br />

کارشناس ارشد تربیت بدنی،‏ کارشناس ارشد تربیت بدنی<br />

مقایسه برخی مهارتهای روانی تکواندوکاران زن برتر و غیربرتر .......................................................................................... 113<br />

اکرم جعفری،‏ محمدرضا مرادی،‏ پروین رفیعی نیا<br />

دانشجوی دکتری تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات،‏ باشگاه پژوهشگران جوان،‏<br />

دانشجوی دکتری تربیت بدنی دانشگاه تهران،‏ دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس


ژوا<br />

7<br />

رابطه دامنه حرکتی شانه و ویژگیهای<br />

آنتروپومتریک با سندروم عضله تحت<br />

خاری در والیبالیستهای نخبه<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386<br />

تاریخ دریافت:‏ 85/3/17<br />

تاریخ تصویب:‏ 85/8/29<br />

*<br />

دکتر حیدر صادقی ؛ دانشیار دانشکدۀ تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاه تربیت معلم<br />

مهدی رافعی؛ دانشکدۀ تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاه تربیت معلم<br />

دکتر فریبرز هوانلو؛ استادیار دانشکدۀ تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاه شهید بهشتی<br />

چکیده:‏<br />

هدف از انجام این تحقیق مطالعۀ رابطۀ بین دامنۀ حرکتی شانه و ویژگیهای آنتروپومتریک باسندروم عضلۀ تحت<br />

خاری در والیبالیستهای نخبه بود.‏ 12 والیبالیست حاضر در سوپرلیگ باشگاههای کشور با میانگین سنی<br />

87 / 3 کیلوگرم،‏ سابقۀ فعالیت ± 3 / 5 1 9 / سال،‏ و<br />

23 / 6±3 / 3 سال،‏ قد ± 1 / 5 5 193 / سانتیمتر،‏ وزن ± 6 / 4<br />

عضویت در تیم ملی ± 3 / 1 3 4 / سال مبتلا به سندروم عضلۀ تحت خاری بررسی شدند.‏ اختلاف شاخصههای<br />

ریشۀ دوم مجذور،‏ میانگین و انتگرال الکترومیوگرافی یکسوشده و مربوط به عضلۀ تحت خاری<br />

دو سمت<br />

اندازهگیری شد.‏ همبستگی پارامترهای مذکور با دامنۀ حرکتی شانه و ویژگیهای آنتروپومتریک با استفاده از<br />

ضریب همبستگی پیرسون (05 0> / p) ارزیابی شد.‏ بین میزان فلکشن،‏ اکستنشن،‏ آبداکشن،‏ اینترنال و اکسترنال<br />

روتیشن،‏ و وزن خالص بدن با سندروم عضلۀ تحت خاری رابطۀ معناداری مشاهده شد.‏ یافتههای این تحقیق<br />

همبستگی بالا بین دامنۀ حرکتی شانه و وزن خالص بدن با سندروم عضلۀ تحت خاری در والیبالیستها را نشان<br />

1<br />

داده و از فرضی که کششرا عامل بروز اینسندروم میداند حمایت کرد.‏<br />

گان کلیدی:‏ دامنۀ حرکتی شانه،‏ ویژگیهای آنتروپومتریک،‏ سندروم عضلۀ تحت خاری،‏ والیبالیستهای<br />

نخبه<br />

* Email: sadeghih@yahoo.com<br />

1. Infraspinatuse syndrome<br />

مقدمه<br />

مفصل شانه،‏ به دلیل ساختار آناتومیکی خاصی<br />

که دارد،‏ یکی از متحرکترین مفاصل بدن و در<br />

معرض بیشترین آسیب است،‏ بخصوص در حین<br />

فعالیتهای ورزشی ای همچون والیبال،‏ بیسبال،‏ و<br />

تنیس که اندام فوقانی در بالای سر عمل میکند.‏<br />

شناخت ویژگیها و عوامل ایجادکنندۀ این آسیبها در<br />

مفصل ابزاری است برای تشخیص،‏ پیشگیری،‏ یا<br />

درمانازطرقمختلف.‏<br />

سندروم عضلۀ تحت یکی از آسیبهای<br />

مطرح در مفصل شانه است که به علت شیوع بالای<br />

1<br />

خاری<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


8 رابطه دامنه حرکتی شانه و ویژگیهای آنتروپومتریک با سندروم عضله تحت خاری در والیبالیستهای نخبه<br />

(2)<br />

1<br />

والیبالی<br />

2<br />

آن در بین والیبالیستها به آن شانۀ<br />

می گویند.‏ حال توصیف آناتومیکی این<br />

آسیبدیدگی را بررسی می کنیم.‏<br />

عصب فوقکتفی از تنۀ فوقانی شاخۀ از<br />

ریشۀاعصابچهارموپنجمگردنی بهسمتخارجاز<br />

زیرعضلۀ ذوزنقهای و موازی با عضلۀ اوموهیوئید<br />

حرکت میکند و از طریق بریدگی فوق کتفی وارد<br />

حفرۀ فوق خاری میگردد.‏ در این محل شاخههای<br />

حرکتی،‏ این عصب عضلۀ فوق خاری را<br />

عصبرسانیمی کنندوشاخههایحسینیزبهمفصل<br />

آکرومیوکلاویکولار و مفصل گلنوهومرال و<br />

پوست روی این مفصل میفرستد.‏ این عصب سپس<br />

به سمت پایین و خارج حرکت می کند و با دورزدن<br />

خار کتف از بریدگی خاری دوری عبور میکند و<br />

وارد حفرۀ تحت خاری میشود.‏ در این مکان<br />

عصب تنها دارای شاخۀ حرکتی است و هیچ ریشۀ<br />

حسیدراینقسمتعصبوجودندارد.‏<br />

با توجه به توصیف آناتومیکی عصب،‏ بریدگی<br />

فوق کتفی و خاری دوری که در سر راه این عصب<br />

وجود دارد مکانهای مستعد آسیبدیدگی اند.‏ اگر<br />

عصب در بریدگی فوق کتفی گیر کند،‏ فرد هم از<br />

ناحیۀ عضلۀ فوق خاری و هم از ناحیۀ عضلۀ تحت<br />

خاری دچار آتروفی همراه با درد می شود.‏ در<br />

والیبالیستهاعموماًاینگیرافتادگیدربریدگیخاری<br />

دوری اتفاق میافتد،‏ که ضعف و آتروفی در عضلۀ<br />

تحت خاری به همراه داشته،‏ معمولاً‏ بدون درد است<br />

و به آن سندروم عضلۀ تحت خاری میگویند.‏ در<br />

صورت عدم درمان این آسیبدیدگی،‏ آسیبهای<br />

ثانویهای مانند التهاب بافت نرم و تاندونیت مفصل<br />

شانهاتفاقمیافتدکهنهایتاًباعثبازنشستگیزودهنگام<br />

ورزشکاران از فعالیت میشود بنابراین<br />

شناسایی عوامل به وجودآورندۀ این آسیبدیدگی<br />

گاممؤثریاستدرپیشگیریازبروزاینسندروم.‏<br />

فرتی(‏‎1994‎‏)بیانمیدارد،حینسرویسهایموجی<br />

در والیبال،‏ عضلۀ تحت خاری شدیدتر از دیگر<br />

حرکاتپرتابیفعالمیشودوعملکاهششتابرا<br />

بهطور شدید انجام میدهد.‏ نوع انقباض ایجادشده در<br />

عضلۀ تحت خاری از نوع طویلشونده است که<br />

موجبافزایشفاصله بین ابتدا و انتهای عصب فوق<br />

کتفی و سایشآنبهلبهخارجی خار کتف شده که<br />

نتیجه آن آسیب عصب فوق کتفی و بروز سندروم<br />

عضله تحت خاری در والیبالیستها است.‏‎13121110987654321‎<br />

مطالعات و تحقیقات بسیاری در خصوص<br />

سندروم عضله تحت خاری انجام گرفته که در<br />

جنبههای شناختی (6-2)، علتیابی (10-7) و،‏ نحوۀ<br />

درمان این آسیبدیدگی ‎11‎‏)طبقه بندی<br />

شده اند.‏<br />

عوامل مختلفی برای سندروم عضلۀ تحت خاری<br />

برشمرده شدهاند که از جملۀ آنها میتوان به ضربه<br />

مویرگهای<br />

مفصلی<br />

اعصاب ویروسها و عوامل ناشناخته<br />

فعالیت بدنی<br />

13<br />

،5 ،4 ،2)<br />

،(12) کیست ،13) ،(14 آمبولی<br />

،15)<br />

،(13 ،4)<br />

،(16 ،2) ،(13 ،11 ،8 کشش ،8) ،(12<br />

1. Volleyball shoulder<br />

2. Suprascapular nerve<br />

3. Brachial branch<br />

4. Cervical nerve<br />

5. Thrapesiuse muscle<br />

6. Suprascapular notch<br />

7. Supraspinatuse fossa<br />

8. Supraspinatuse muscle<br />

9. Acromioclavicolar joint<br />

10. Glenohomeral joint<br />

11. Spinoglenoid notch<br />

12. Infraspinatuse fossa<br />

13. Eccentric<br />

3<br />

بازویی<br />

8<br />

10<br />

6<br />

.(3<br />

11<br />

،2)<br />

4<br />

12<br />

5<br />

9<br />

7<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


9<br />

دکتر حیدر صادقی،‏ مهدی رافعی بروجنی،‏ دکتر فریبرز هوانلو<br />

2<br />

1<br />

بزرگشدن سیاهرگ در حفرۀ خاری دوری (10 و)‏<br />

تغییراتآناتومیکیشانه(‏‎7‎‏)‏ اشارهکرد.‏<br />

با وجود همۀ تحقیقات موجود،‏ به دلیل تعداد<br />

موارداعلامشدهدرزمینۀعللبروزاینآسیبدیدگی<br />

و عدم وجود مطالعۀ تجربی کافی برای اثبات میزان<br />

اثرونقشبعضیعللبروزسندرومعضلۀتحتخاری،‏<br />

تحقیقات بیشتری برای شناسایی علل و عوامل بروز<br />

اینآسیبدیدگیوشناختبیشترآنضروریاست.‏<br />

دامنۀ حرکتی عبارت است از میزان جابجایی<br />

زاویهای در مفصل حول محورهای آناتومیکی،‏<br />

بدون اینکه آسیبی بهوجود آورد و از شاخصههای<br />

تعیینکنندۀ ویژگیهای جسمانی افراد به شمار<br />

میرود.‏ با این حال،‏ باید عوامل محدودکنندهای<br />

همچون عضلات،‏ زواید استخوانی و چربی بدن را<br />

که در میزان تحرک مفصل تأثیرگذارند در نظر<br />

گرفت به طور مثال آبداکشن،‏ فلکشن و<br />

اکسترنال روتیشن بازو از جمله عوامل فراهم کنندۀ<br />

شرایطقرارگیریعصبدرخطرآسیب اند(‏‎18‎‏).‏<br />

کوپل و تامسون گزارش کردند آبداکشن و<br />

آداکشن بازو باعث ایجاد کشش در عصب فوق<br />

خاری میشوند در حالی که در مطالعۀ<br />

دیگری،‏ ویترون و همکاران انعطافپذیری<br />

بیشتر شانه را باعث حساسترشدن عصب در برابر<br />

کشیدگی اعلام کردند اما با وجود گزارشهای<br />

متعدد،‏ دامنۀ حرکتی شانه،‏ علت بروز و تشدید<br />

سندروم عضلۀ تحت خاری به اثبات نرسیده و انجام<br />

مطالعاتبیشتریدراینزمینهلازماست.‏<br />

واژۀآنتروپومتریکوویژگیهایآن،دربرگیرندۀ<br />

اندازهگیری بخشهای مختلف بدن است،‏ از جمله<br />

اندازهگیری ترکیب بدن،‏ روش نوع پیکری،‏ تعیین<br />

مقدار چربی بدن و اندازهگیری طول اندام به همراه<br />

نسبتهای موجود بین این از منظر بررسی<br />

عوامل بروز آسیبدیدگی میتوان به ویژگیها و<br />

خصوصیات ساختاری و فیزیکی ‏(ویژگیهای<br />

آنتروپومتریک)‏ اشاره کرد با همۀ این<br />

اوصاف،‏ هیچ مطالعهای در خصوص رابطۀ<br />

ویژگیهای آنتروپومتریک با سندروم عضلۀ تحت<br />

خاریصورتنگرفتهاست.‏<br />

هدف از اجرای این تحقیق عبارت است از<br />

مطالعۀ رابطۀ بین دامنۀ حرکتی شانه و ویژگیهای<br />

آنتروپومتریک با سندروم عضلۀ تحت خاری،‏ و<br />

فرضیۀ تحقیق،‏ وجود رابطه بین دامنۀ حرکتی شانه و<br />

ویژگیهای آنتروپومتریک با سندروم عضلۀ تحت<br />

خاری بود.‏<br />

.(19)<br />

321<br />

روششناسی<br />

سوپرلیگ<br />

در شرکتکننده والیبالیست باشگاههای کشور با میانگین سنی<br />

سانتیمتر،‏ وزن<br />

سال،‏ قد کیلوگرم،‏ سابقۀ<br />

در<br />

تحت خاری بودند در این تحقیق شرکت کردند.‏ از<br />

نفر<br />

این تعداد بازیکن شرکتکننده،‏ 1 نفر نفر بازیکنان سرعتیزن،‏ و بقیه افراد<br />

لیبرو،‏ برای<br />

بودند.‏ قدرتی اسپکهای از استفادهکننده شناسایی وجود این سندروم از 3 گروه تستهای زیر<br />

گرفته شد:‏ وضعیت حرکتی ‏(محدودیت حرکتی،‏<br />

و<br />

عصبی هدایت سرعت الکترومیوگرافی،‏ رفلکس)،‏ وضعیت حسی ‏(درد،‏ حساسیت،‏ فقدان<br />

حس درد،‏ لمس،‏ سرما،‏ ارتعاش،‏ و حرارت)،‏ و<br />

12<br />

23 / 6 ± 3 / 3<br />

87 / 3 ± 6 / 4<br />

193 / 5 ±1 / 5<br />

فعالیت ± 3 / 5 1 9 / سال،‏ و عضویت<br />

تیمملی (1 3±3 / 4 / سال)‏ که دچار سندرومعضلۀ<br />

پاسور،‏ 1<br />

،<br />

4<br />

1. Rang of motion<br />

2. Kopel and Thompson<br />

3. Withrouwn et al<br />

4. Nerve conduction velocity<br />

2<br />

(1999)<br />

3<br />

.(12 ،7)<br />

.(8)<br />

اندازهها (1).<br />

.(1)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


13<br />

دکتر حیدر صادقی،‏ مهدی رافعی بروجنی،‏ دکتر فریبرز هوانلو<br />

عضلۀ تحت خاری ممکن خواهد شد (17). بهمنظور<br />

بررسی این نظریه،‏ در تحقیق حاضر دو فرض وجود<br />

رابطۀ بین سندروم عضلۀ تحت خاری با شاخص<br />

عضلانی پیکری و وزن خالص بدن آزمایش شد.‏<br />

نتایج حاصل نشان داد بین این سندروم با شاخص<br />

عضلانی پیکری رابطه وجود ندارد اما با وزن خالص<br />

بدن رابطۀ معنادار به دست آمد.‏ با توجه به این نتایج<br />

میتوان بیان کرد احتمالاً‏ به غیر از عضلات،‏ عامل<br />

دیگرینیزدرآسیبعصبفوقکتفینقشدارد.‏<br />

دربارۀسندرومعضلۀتحتخاریآسیبدیدگی<br />

بدوندردوافتعملکردگزارششدهاست(‏‎20،2‎‏).‏<br />

افراد شرکتکننده در این تحقیق نیز دچار هیچ درد<br />

یا افت عملکرد نبودند و در سطح سوپرلیگ<br />

باشگاههای کشور در حال فعالیت بودند.‏ علاوه بر<br />

این بیان شده است به علتبروز سندروم عضلۀ تحت<br />

خاری در بعضی افراد در زوج نیروهای تولیدی با<br />

چرخانندههای بازو بیتعادلی ایجاد میشود که این<br />

بیتعادلی به آسیب تاندونی و سندروم التهاب بافت<br />

نرممی انجامد(‏‎17‎‏)،اماچنینموردیدروالیبالیستهای<br />

شرکتکنندهدراینتحقیقمشاهدهنشد.‏<br />

در تحقیق دیگری،‏ عامل سرعت و نیروی بالای<br />

به کار گرفته شده در اجرای مهارت اسپک عاملی<br />

برایبروزاینسندرومنامبردهشدهاست(‏‎12‎‏).‏ بااین<br />

حال،‏ سافران در بازبینی خود از تحقیقات انجام شده<br />

بیانداشتهکهباتوجهبهاطلاعاتموجودهیچتحقیق<br />

قطعی ای درگیر بودن نوع خاصی از اسپک را در<br />

آسیب عصب سوپرااسکاپولار ‏(فوق کتفی)‏ نشان<br />

نمیدهد(‏‎17‎‏).‏<br />

فرتی نوع خاص اسپک موجی را عامل بروز این<br />

سندروم میداند با توجه به نمونههای<br />

شرکتکننده در این تحقیق که هم افراد<br />

استفادهکننده از پاسهای سرعتی و هم اسپکرهای<br />

قدرتی بودند نمیتوان این آسیب را به نوع خاصی<br />

اسپک مربوط دانست،‏ اما همانطور که در این<br />

تحقیق نیز مشاهده شد،‏ به این علت که پاسورها هم<br />

دچار این آسیبمیشوندوچون این افراد در اجرای<br />

اسپک نقش زیادی ندارند،‏ به نظر میرسد میتوان<br />

گفتسرویسیکیازعواملمستعدکنندهبرایبروز<br />

سندرومعضلۀتحتخاریاست.‏<br />

یافتههای این تحقیق بین دامنۀ حرکتی شانه-‏<br />

شامل فلکشن،‏ اکستنشن،‏ آبداکشن،چرخش داخلی<br />

و خارجی،‏ و وزن خالص بدن-‏ با سندروم عضلۀ<br />

تحت خاری همبستگی نشان داد.‏ گفتیم کشش<br />

ایجادشده در عصب یکی از عوامل بروز سندروم<br />

عضلۀ تحت خاری است بر اساس<br />

سازوکاری که برای بروز سندروم عضلۀ تحت<br />

خاری بیان شد در انجام سرویس و اسپک در<br />

والیبال نیز از دامنۀ کامل این حرکات به طور مکرر<br />

استفاده میشود.‏ هر چه دامنۀ حرکتی شانه بالاتر<br />

باشد،‏ میزان کشش ایجادشده در عضلۀ تحت خاری<br />

درمرحلۀکاهششتاببعدازضربهبیشترخواهدبود<br />

و فاصلۀ بین ابتدا و انتهای عصب بیشتر میشود و<br />

عصب با سایش به لبۀ خار کتف بیشتر آسیب خواهد<br />

دید.‏ از طرف دیگر،‏ عضلات عوامل فیکسکنندۀ<br />

عصب اند در نتیجه آن را بیشتر در معرض<br />

آسیب قرار میدهند.‏ به نظر میرسد بالاتر بودن وزن<br />

خالص بدن نیز باعث تشدید آسیبدیدگی در<br />

والیبالیستهادرحیناستفادهازمهارتهایآنمیشود.‏<br />

.(12<br />

،8)<br />

(3)<br />

(17) که<br />

نتیجهگیری<br />

بین دامنۀ حرکتی شانه و وزن خالص بدن با<br />

سندروم عضلۀ تحت خاری همبستگی بالایی وجود<br />

دارد.‏ با توجه به انعطاف بیشتر شانه و به تبع آن<br />

قرارگرفتن عصب فوق کتفی در وضعیتی مستعدتر<br />

بروزآسیببراثرکششتوجیهمی شود.‏<br />

.(2)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


14 رابطه دامنه حرکتی شانه و ویژگیهای آنتروپومتریک با سندروم عضله تحت خاری در والیبالیستهای نخبه<br />

منابع<br />

1. صادقی،‏ حیدر،‏ 1384. مقدمات بیومکانیک ورزشی.‏ انتشارات سمت.‏ چاپ اول.‏<br />

2. Ferretti, A., A. Decarli, M. Fontana (1997). “Injury of Suprascapular Nerve at the Spinoglenoid Notch”.<br />

Am J Sport Med. 26: 759- 63.<br />

3. Ferretti, A. (1994). Volleyball Injury. pub: Human kinetic. CH10.<br />

4. Daubinet, G. (2000). “Suprascapular Neuropathy in Tennis Players: A Review of 27 Casees”. J STSM. 5:<br />

78-90.<br />

5. Reeser, JC. (2004). “Infraspinatus Syndrome”. www.emedicine.com /sports/topic54.htm<br />

6. William, E., M. Viejo (1999). “Suprascapular Neuropathy”. www.shoulder.com /suprascap-schobert.html<br />

7. Bayramoglu, D., E.Mine (2002). “Hypertrophy of the Subscapularis Muscle Might Be an Etiologic Factor<br />

for Supra Scapular Nerve Entrapment at Suprascapular Notch”. J Neuroana. 1: 5-11.<br />

8. Withrouwn, E., A. Cool, A., R. Lysens, G. Vanderstraeten (1999). “Suprascapular Neuropathy in<br />

Volleyball Players”. Bri J Sport Med. 34: 174-80.<br />

9. Lichtenberg, S., P. Magosch, P. Habermeyer (2003). “Compression of the suprascapolur nerve by a ganglion<br />

cyst of the spinoglenoid notch”. www.schulterchirurgie.de/ifodowload/pdf/spinoglenoide-zyste.pdf<br />

10. Carroll, K., CA. Helms, MT. Otte, R. Fritz, R. (2002).” Enlarged Spinoglenoid Notch Veins Causing<br />

Suprascapular Nerve Compression”. J Radiol. 25: 85-92.<br />

11. Antoniadis, G., P. Hans, S. Rath, W. Braun, G. Moesf (1996). “Suprascapular Nerve Entrapment;<br />

Experience with 28 Cases”. J Neurosurg, 85: 1020 – 25.<br />

12. Kong, K., AR. Hudson, RJ. Moulton (1995). “Isolated Suprascapular Nerve Palsy: A Review of 9 Cases”. J<br />

Neu Sci. 22: 301-4.<br />

13. Moore, TP., HM. Fitts (1997). “Suprascapular Nerve Entrapment Caused by Supraglenoid Cyst<br />

Compression”. J Shoulder Elbow Surg. 6(5): 455-62.<br />

14. Post, K., J. Mayer (1987). “Suprascapular Nerve Entrapment”. Am J Sport Med. 223;126-36.<br />

15. Fischer, T., J. Hopkins, V. Cassar-pullicino (2002). “Suprascapular Neuropathy due to a Spinoglenoid<br />

Notch Ganglion Mimicking a Rotator Cuff Tear”. J Ortho. 23(4):430-35.<br />

16. Walsworth, TH., JT. Mills, LA. Michener (2004). “Diagnosing Suprascapular Neuropathy in Patients with<br />

Shoulder Dysfunction”. A Report of 5 cases. J Phy Ther. 84(4):211-24.<br />

17. Safran, MR. (2004). “Nerve Injury about Shoulder in Athletes, Suprascapular Nerve and Axillary Nerve”.<br />

Am J Sport Med. 32: 803-19.<br />

18. Cook, JL., ZS. Kiss, KM. Khan, CR. Purdum, KE. Webster (2003). “Anthropometry, Physical Performance,<br />

and Ultrasound Patellar Tendon Abnormality in Elite Junior Basketball Player: a Cross Sectional Study”.<br />

Bri J Sport Med. 38: 206-9.<br />

19. KHella, SL. (2000). “Electromyography in Shoulder Disorder”. UPOJ. 13:29-34.<br />

20. Kaplan, PE., WTJ. Kernahan (1984). “Rotator Cuff Rapture: Management with Suprascapular<br />

Neuropathy”. Arch Phy Med Rehabil. 65: 273-5.<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386<br />

15<br />

ساماندهی به ارزشیابی درس<br />

تربیتبدنی عمومی<br />

‏(رشتۀ ورزشی فوتبال)‏<br />

تاریخ دریافت:‏ 85/5/3<br />

تاریخ تصویب:‏ 85/9/4<br />

*<br />

2<br />

**<br />

دکتر مهدی کارگرفرد ، استادیار دانشکدۀ تربیتبدنی دانشگاه اصفهان<br />

چکیده:‏<br />

درس تربیتبدنی در نظام آموزش عالی درسی اجباری محسوب میشود.‏ در سرفصل آن آمادگی سلامت محور<br />

و مهارتمحور ذکر شده است.‏ در حال حاضر دانشجویان از شیوۀ نمرهدهی استادان به دلیل دو قطبیبودن توزیع<br />

نمره ها رضایت ندارند.‏ تحلیلهای آماری نمره ها این نکته را تأیید میکند.‏ هدف اصلی این تحقیق عبارت است<br />

از ساماندهی ارزشیابی درس تربیتبدنی عمومی‎2‎ ‏(رشتۀ ورزشی فوتبال)‏ در دانشگاه اصفهان.‏<br />

این تحقیق توصیفی – پیمایشی است.‏ به لحاظ مدت زمان،‏ پژوهش از نوع مقطعی و به لحاظ استفاده از نتایج<br />

به دست آمده کاربردی است.‏ جامعۀ آماری پژوهش را تمامی دانشجویان دورۀ کارشناسی دانشگاه اصفهان<br />

تشکیل می دهد که واحد عمومی تربیتبدنی‎2‎ در رشتۀ ورزشی فوتبال را طی سالهای تحصیلی 1381-84 اخذ<br />

کرده بودند.‏ تعداد 1280 نفر از دانشجویان با میانگین سنی 21/11±1/75 سال،‏ قد 175±6 سانتیمتر،‏ وزن 8/66<br />

67/30± کیلوگرم و شاخص تودۀ بدنی 21/97±2/93 کیلوگرم بر مجذور قد،‏ طی 6 نیم سال متوالی نمونۀ آماری<br />

انتخاب شدند.‏ ویژگیهای دموگرافیک تمامی شرکتکنندگان-‏ شامل سن،‏ قد،‏ وزن،‏ شاخص تودۀ بدنی-‏<br />

همچنین،‏ مجموعه آزمون فوتبال-‏ شامل دریبل،‏ پاسکاری با دیوار،‏ و حفظ توپ در هوا-‏ طی 6 نیم سال متوالی<br />

اندازهگیریشد.‏ در ارزشیابی درس تربیتبدنی‎2‎ ‏(فوتبال)‏ نورم جدیدی طرحشد.‏<br />

نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد وضعیت توزیع نمرههای دانشجویان قبل از کاربرد طرح و شیوۀ<br />

نمرهدهی جدید نرمال نبود (004 = 0 / P)، در حالی که این مسئله در مورد نمرههای دانشجویان بعد از کاربرد<br />

شیوۀ نمرهدهی جدید به نرمال نزدیکتر بود<br />

.(P = 0 / 150)<br />

همچنین،‏ تحلیل دادهها تفاوت معناداری بین<br />

نورمهای حاصل از نیم سالهای تحصیلی مختلف نشان نداد.‏ نتیجه گرفتیم نورمها از اعتبار لازم برخوردارند.‏<br />

بهطور کلی،‏ نتایج این تحقیق نشان داد استانداردهای جدید شیوۀ ارزشیابی را بهبود می بخشند و نمره ها را عینی<br />

میکنند.‏ همچنین،‏ به نظر میرسد برخی استادان در به کار بردن شیوۀ جدید ارزشیابی درس تربیتبدنی مقاومت<br />

بیشتری از خود نشان میدهند.‏<br />

واژگان کلیدی:‏ فوتبال،‏ نمرهدهی،‏ ارزشیابی،‏ نورم.‏<br />

** E-mail :m.kargarfard @sprt.ui.ac.ir<br />

* طرح پژوهشی مصوب دانشگاه اصفهان به شمارۀ 810820<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


ساماندهی به ارزشیابی درس تربیت بدنی عمومی 2 ‏(رشته ی ورزشی فوتبال (<br />

16<br />

مقدمه<br />

شهرنشینی و زندگی ماشینی انسان را از طبیعت<br />

دور کرده،‏ تغذیۀ او را غنیتر کرده و به شدت از<br />

فعالیت بدنیاش کاسته است.‏ در چارهجویی،‏ انسان<br />

عصر جدید ورزش را با زندگی خویش عجین کرده<br />

و دولتها تربیتبدنی و ورزش را در مدارس اجباری<br />

کرده اند.‏ در کشورهایی که آموزش و پرورش آنها<br />

در تحقق اهداف درس تربیتبدنی و ورزش موفق<br />

بودهاند،‏ ورزش در دانشگاه و در میان بزرگسالان از<br />

اجبار درآمده و جوانان و بزرگسالان برای ورزش از<br />

منابع شخصی هزینه میکنند.‏ در نقطۀ مقابل،‏<br />

ناموفقبودن تربیتبدنی مدارس،‏ اجبار را در مراحل<br />

بعدینیزتحمیلمیکند.‏ دراینمیان،شایدبرگزاری<br />

مناسب کلاسهای تربیتبدنی دانشگاهها فرهنگ<br />

مناسب ورزشی را در جوامع به شدت نیازمند<br />

امروزیگسترشدهد.‏<br />

سؤال اساسی این است که اجرای درس<br />

تربیتبدنی در دانشگاهها به روش حاضر تا چه حد<br />

در انجام این مهم موفق است؟ اجرای واحدهای<br />

تربیتبدنیدردانشگاههاسالانهمیلیاردهاریالهزینه<br />

بر نظام آموزشی تحمیل می کند.‏ مورو و همکاران<br />

اهدافمهمایندروسرادر‎3‎ زمینهخلاصه<br />

میکنند الف)‏ ایجاد گرایش و بینش مطلوب<br />

نسبت به ورزش و نقش آن در تأمین سلامت فردی و<br />

اجتماعی،‏ ب)‏ تأمین آمادگی جسمانی مطلوب<br />

برای دانشجویان،‏ و ج)‏ ایجاد عادات صحیح ورزشی<br />

و بهرهوری از شیوۀ مناسب زندگی در عصر<br />

فناوری.‏<br />

یکی از اساسیترین راهها برای بررسی اینکه تا<br />

چه میزان نظام آموزشی موجود در اجرای اهداف<br />

مزبور موفق بوده است،‏ بررسی نتایج آزمونهایی<br />

است که از دانشجویان به عمل میآید.‏ سؤال اساسی<br />

در اینجا این است که آیا جوانان امروز در مقایسه با<br />

جوانان یک یا دو دهۀ قبل از آمادگی جسمانی و<br />

آمادگی مهارتی بیشتری برخوردارند؟ متأسفانه نظام<br />

موجود فاقد بایگانیهای مناسب برای انجام چنین<br />

مطالعاتی است.‏ در حال حاضر،‏ اگر از آزمونهای<br />

جسمانی و مهارتی اجراشده استفاده شود،‏ فقط در<br />

کار نمرهدهی است.‏ البته به همین میزان کم هم در<br />

بسیاری از مواقع به آزمونهای آمادگی جسمانی و<br />

مهارتی بها داده نشده و کار نمرهدهی بیشتر تحت<br />

تأثیر عوامل زیر است:‏ حضور و غیاب،‏ لباس مناسب<br />

ورزشی،‏ مسائل انضباطی،‏ اخلاق ورزشی،‏ عضویت<br />

در تیمهای ورزشی،‏ میزان جدیت،‏ میزان موفقیت و<br />

سایرفاکتورهایمثبتدانشجو(‏‎12‎‏).‏ دربعضیمواقع<br />

فاکتورهایمنفیازقبیلروابطفردیوحقالسکوت<br />

‏(در مقابل عدم انجام وظیفه در برگزاری مناسب<br />

کلاس)‏ نیز ممکن است روال نمرهدهی را کاملاً‏ از<br />

مسیر مناسب منحرف کند،‏ از ارزش آزمونهای<br />

آمادگی جسمانی و مهارتی بکاهد و کلاسهای<br />

تربیتبدنی را غیرضروری یا با تأثیر منفی جلوه<br />

دهد این در حالی است که اهداف آموزشی<br />

باید روند آزمونگیری را مشخص کند و نمرهدهی<br />

باید با مقابلۀ نتایج آزمونها و استانداردهای از قبل<br />

تعیینشدهصورتپذیرد(‏‎5،10‎‏).‏<br />

متأسفانه نورمهای موجود بدون مراعات نکات<br />

علمی تهیه شده و بر واقعیتهای جسمانی و مهارتی<br />

دانشجویان تطابق ندارد.‏ بنابراین،‏ خود آنها عاملی<br />

جهت ترغیب به عدم استفاده از آزمونهای آمادگی<br />

جسمانی و مهارتی شدهاند.‏ خود آزمونها نیز<br />

دستورالعمل استاندارد و دفترچۀ راهنمای اجرا<br />

ندارند.‏ همۀ این مسائل دست به دست هم داده تا<br />

1. Morrow<br />

1<br />

.(1)<br />

1<br />

(1995)<br />

:(12)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


17<br />

دکتر مهدی کارگرفرد<br />

نظر ذهنی معلمان و استادان کلاس تنها مرجع<br />

تصمیمگیری در مورد نمرۀ دانشجو باشد و هیچ<br />

منبعی هم برای اصلاح وجود نداشته باشد.‏ بدین<br />

طریقیکدانشجویواحد–باخصوصیاتجسمانی<br />

و مهارتی و همچنین رفتاری ثابت و واحد–‏ در<br />

کلاسهای مختلف نمرههایی متفاوتی از تا<br />

می گیرد(‏‎3،1‎‏).‏<br />

لذا ضروری است آزمونهای مرتبط با اهداف<br />

درس تربیتبدنی و ورزش،‏ که در دانشگاه اصفهان<br />

قابلیت اجرای معتبر و عینی داشته باشند،‏ ساخته،‏<br />

استاندارد و نورمسازی شوند.‏ اگر نمرهدهی به درس<br />

تربیتبدنی براساس چنین آزمونهایی صورت<br />

پذیرد،‏ هم بایگانی مناسبی برای بررسی آمادگی<br />

جسمانی و مهارتی دانشجویان موجود خواهد بود<br />

و هم اهداف درس مورد نظر محقق خواهد<br />

گردید.‏ بنابراین،‏ برای پیشگیری و حل این قبیل<br />

مسائل جهت برگزاری مناسب درس تربیتبدنی و<br />

ورزش،‏ نظام آموزشی باید شیوههای دقیق طراحی<br />

درس و انجام آزمون را در هر درس مشخص<br />

نماید.‏ لذا،‏ وجود اهداف آموزشی مناسب و شیوۀ<br />

ارزشیابی شفاف امکان خودسنجی را برای<br />

دانشجویان فراهم می کند و با ایجاد انگیزه موجب<br />

پیشرفتبهتروبالاتررفتناعتمادبهنفسمیشود(‏‎1‎‏،‏<br />

(20<br />

0<br />

)<br />

.(6،7،5،4<br />

باتوجهبهمواردفوق،پژوهشحاضردرنظردارد<br />

با توجه به زمینههای خاص اجتماعی،‏ فرهنگی،‏ و<br />

جغرافیایی،‏ اول،‏ وضعیت نمرهدهی به درس فوتبال<br />

قبل و بعد از طرح را بررسی نماید؛ دوم،‏ روند<br />

آزمونگیری درس تربیتبدنی عمومی‎2‎ ‏(رشتۀ<br />

ورزشی فوتبال)‏ را استاندارد کند؛ سوم،‏ نورمهای<br />

آزمونهای عملی جهت نمرهدهی را استخراج نماید؛<br />

چهارم،‏ اهداف،‏ برنامۀ درسی و ارزشیابی واحد<br />

تربیتبدنیعمومی‎2‎ ‏(رشتۀورزشیفوتبال)‏ راسامان<br />

دهد؛ و در نهایت،‏ الگویی برای سایر دروس شود تا<br />

از این طریق استادان با مراجعه به ملاک و مرجعی<br />

معتبر و ایجاد شیوۀ ارزشیابی شفاف،‏ و امکان<br />

برنامهریزی بهتر برای پیشرفت سطح اجرای این<br />

مهارت ورزشی موجبات پیشرفت بهتر و بالا رفتن<br />

اعتماد به نفس دانشجویان را فراهم کنند.‏ این کار با<br />

ساختن آزمونهای متناسب با اهداف و برنامۀ درسی،‏<br />

و تهیه و تنظیم طرح درس و کتاب راهنمای آن و<br />

همچنین،‏ برنامۀ رایانه ای مناسب برای آزمونهای<br />

استانداردشدهصورتمیپذیرد.‏<br />

روششناسی<br />

تحقیق حاضر،‏ تحقیق توصیفی است که<br />

به صورت میدانی انجام میگیرد.‏ همچنین،‏ با توجه به<br />

مدت زمان،‏ اجرای پژوهش از نوع مقطعی،‏ و به<br />

لحاظاستفادهازنتایجبه دستآمدهکاربردیاست.‏<br />

جامعۀ آماری پژوهش عبارت است از تمامی<br />

دانشجویان گروه سنی 24-18 سال دورۀ کارشناسی<br />

دانشگاه اصفهان که واحد عمومی تربیتبدنی‎2‎ در<br />

رشتۀ ورزشی فوتبال را طی سالهای تحصیلی<br />

اخذ کرده بودند.‏ به علت حجم کم و تعداد<br />

محدود کلاسهای واحد تربیتبدنی‎2‎ ‏(رشتۀ ورزشی<br />

فوتبال)‏ در هر نیم سال،‏ جامعه و نمونۀ آماری یکسان<br />

بود.‏ بنابراین،‏ تعداد نفر از دانشجویان نمونۀ<br />

آماریانتخابشدند.‏<br />

متغیرهای مورد بررسی در این پژوهش عبارت<br />

بودند از سن،‏ قد،‏ وزن،‏ شاخص تودۀ بدنی<br />

دریبل،‏ پاسکاری با دیوار با توپ فوتبال،‏ و حفظ<br />

پس از طی مراحل<br />

توپ در هوا<br />

هماهنگی و توجیهی،‏ به آزمودنیها 15 دقیقه فرصت<br />

داده شد تا دورهای آزمون را در سالن ورزشی<br />

-84<br />

،(14)<br />

1280<br />

.(16 ،12 ،1،2)<br />

1381<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


ساماندهی به ارزشیابی درس تربیت بدنی عمومی 2 ‏(رشته ی ورزشی فوتبال (<br />

18<br />

ابعاد × 35 70<br />

سرپوشیده به متر تمرین کنند.‏ پ س از<br />

رفع اشکالات،‏ آزمودنیها به صورت تکتک در<br />

محل شروع قرارگرفتند.‏ داوران در کنار آزمودنیها<br />

مستقر شدند و زمان هر آزمون را ثبت کردند.‏ در<br />

ضمن شمارش تعداد خطاهای انجام شده توسط<br />

محققوباصدایبلندانجامگرفت.‏<br />

لازم به ذکر است،‏ قبل از انجام آزمونهای<br />

مهارتی،برگۀرضایتنامهواطلاعرسانیتهیهشدکه<br />

در آن هدف از انجام تحقیق و مراحل و چگونگی<br />

انجام آن به تفصیل شرح داده شده بود.‏ این برگه را<br />

آزمودنیها امضا کردند.‏ در پایان از تمام آزمودنیها<br />

که در اجرای آزمون با محقق همکاری کرده بودند،‏<br />

تشکروقدردانیبهعملآمد.‏<br />

آزمونهایمهارتیمعیاردراینمطالعه<br />

آزمونهای مهارتی ایگلی و ایفرد با هدف<br />

آزمایشمیزانموفقیتدورههایآموزشیوتمرینی<br />

طراحی گردیدهاند هدف این آزمونها<br />

سنجش تواناییهای پایۀ فوتبال در بازیکنان مبتدی<br />

است.‏ این آزمونها برای استعدادیابی دانشجویان<br />

طراحی شده است،‏ ولی میتوان از آن برای هر دو<br />

جنسدختروپسردرمقطعدبیرستاننیزاستفادهکرد.‏<br />

با توجه به این موضوع،‏ از میان آزمونهای مهارتی<br />

معرفیشده،‏ آزمون دریبل نوع آزمون)،‏<br />

پاسکاری با دیوار نوع آزمون)‏ و حفظ توپ در<br />

هوا (2 نوع آزمون)،‏ آزمون ملاک انتخاب شدند<br />

دلایل این انتخاب به قرار زیر است:‏<br />

استارتهای کوتاه سریع،‏ چابکی،‏ و برگشتهای<br />

کوتاه سریع از تواناییهای پایۀ فوتبال اند که بدون<br />

آنها هیچ فوتبالیستی نمیتواند در دفاع مؤثر عمل<br />

کند.‏<br />

2. در حمله نیز به سرعت و چابکی در حمل توپ<br />

و دریبل نیاز است که آزمون دریبل مارپیچ این<br />

تواناییرااندازهمیگیرد.‏<br />

اساسی فوتبال،‏ تواناییپاسدادن<br />

و کنترل توپ دریافتی است که آزمون پاس به دیوار<br />

آنرااندازهمیگیرد.‏<br />

علاوه بر مهارتهای یاد شده،‏ در فوتبال دو<br />

مهارت دیگر به نامهای ‏«سر زدن»‏ و ‏«شوت زدن»‏<br />

وجود دارد که جزو مهارتهای سطوح بالایند و به<br />

دلیل خطر آسیبزایی در آزمونهای مربوط به افراد<br />

مبتدی گنجانده نمیشوند.‏ به همین دلیل از آنها<br />

صرفهنظرشد(‏‎15،13،10‎‏).‏<br />

21<br />

3. دیگرمهارت<br />

2<br />

.4<br />

.1<br />

نحوۀاجرایموادآزمون<br />

دریبل.‏ در اجرای آزمون دریبل،‏ آزمونگر از<br />

یک نیمۀ زمین بسکتبال که با مخروط و نوار<br />

علامت گذاری شده بود استفاده می کند.‏ آزمودنی<br />

درپشتخط شروعمی ایستد و بعد از شنیدن علامت<br />

شروع،‏ با توپی که زیر پای خود دارد،‏ مسیر<br />

علامت گذاری را طی می کند تا اینکه از خط پایان<br />

بگذرد.‏ هنگام اجرای آزمون،‏ تماس آزمودنیها با<br />

مخروطها یا گرفتن کمی فاصله از آنها اشکالی<br />

نداشت.‏ امتیاز فرد برابر با زمان اتمام مسیر است.‏ هر<br />

آزمودنی بار در آزمون شرکت می کند و<br />

سریعترین زمان کسب شده در 2 بار تلاش آزمودنی<br />

امتیاز نهایی او ثبت می شود که تا ثانیه محاسبه<br />

می شود(‏‎16‎‏).‏<br />

توپ در هوا.‏ برای اجرای این آزمون،‏ از<br />

یک نیمۀ زمین بسکتبال استفاده شد.‏ آزمودنی با یک<br />

توپ فوتبال در دست،‏ در زمین قرار می گیرد و با<br />

1. Yeagley<br />

2. Aahhperd<br />

0 / 1<br />

2. حفظ<br />

2<br />

2)<br />

1<br />

.(4،16)<br />

2)<br />

6<br />

.(1،2،12،16)<br />

.1<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


19<br />

دکتر مهدی کارگرفرد<br />

علامت شروع،‏ توپ را به هوا می اندازد و بعد از<br />

اصابت توپ با زمین آزمون آغاز میگردد.‏ در این<br />

آزمون آزمودنی می بایست در ثانیه ‏(زمان<br />

آزمون)‏ با پا و سایر قسمتهای بدن،‏ به توپضربه بزند<br />

و آن را در هوا نگه دارد.‏ البته استفاده از دستها و<br />

بازوها ممنوع است و اصابت توپ به آنها نمرۀ منفی<br />

دارد.‏ امتیازدهی در این آزمون با ثبت تعداد ضربات<br />

صحیح و قانونی ای است که آزمودنی در ثانیه<br />

زمان آزمون انجام می دهد.‏ بهترین امتیاز به دست<br />

آمده بار تلاش آزمودنی،‏ امتیاز نهایی محسوب<br />

می شود(‏‎16‎‏).‏<br />

پاسبهدیوار.‏ برایاجرایاینآزمون،دیواری<br />

بدون مانع به ابعاد متر نیاز است.‏<br />

آزمودنی در فاصلۀ متری دیوار در پشت خط<br />

شروع می ایستد.‏ در 30 ثانیه به دیوار پاس می دهد و<br />

آن را دریافت میکند.‏ امتیاز فرد برابر با تعداد<br />

توپهایی است که از پشت خط شروع به محل<br />

مورد نظر پاس داده شده باشد.‏ هر آزمودنی<br />

آزمون را اجرا می کند و نمرۀ بهتر او ثبت می شود<br />

2 بار<br />

30<br />

30<br />

2 / 40 × 7 / 20<br />

4 / 5<br />

از 2<br />

.3<br />

.(16)<br />

.4<br />

آزمون پاس به دیوار ایفرد.‏ در این آزمون،‏<br />

آزمودنی به مدت ثانیه با پا به دیوار پاسکاری<br />

می کند.‏ این آزمون برای ارزیابی هماهنگی چشم و<br />

پا،‏ هماهنگی کل بدن،‏ چالاکی،‏ و در عین حال برای<br />

ارزشیابی مهارت پاس کوتاه فوتبال به کار گرفته<br />

می شود.‏ منطقۀ هدفی متر و به<br />

مترازکفسالن،یکعددکرنومتر،یکعددتوپ،‏<br />

نوار خطکشی،‏ و متر نواری وسایل مورد نیاز آزمون<br />

محسوب میشوند.‏ منطقه ای دیگر روی کف سالن<br />

درست در مقابل منطقۀ هدف به طول متر و به<br />

متر ترسیم می شود.‏ ضربهها باید از پشت<br />

خطشروعزدهشود.‏ توپپشتخطشروعقرارداده<br />

می شود و آزمودنی در پشت توپ قرارمی گیرد و با<br />

علامت ‏«رو»‏ به توپ ضربه میزند.‏ استفاده از دست<br />

ممنوع است و آزمودنی مجاز است تا با هر دو پا با<br />

دیوار پاسکاری کند.‏ آزمودنی باید در تمامی طول<br />

آزمون از پشت خط شروع ضربه بزند.‏ به هرضربهای<br />

که به هدف اصابت کند یک امتیاز تعلق می گیرد.‏<br />

مرتبه تکرار میشود و بهترین رکورد برای<br />

آزمودنیثبتمیگردد(‏‎4‎‏).‏<br />

در نهایت دادههای پژوهش حاضر به دو صورت<br />

توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل می شود.‏ در<br />

سطح توصیفی از شاخصهای آماری نظیر میانگین،‏<br />

انحراف معیار،‏ درصد،‏ ترسیم نمودار و برای تهیۀ<br />

نورم نیز از رتبههای درصدی بر اساس اطلاعات<br />

پالایش شده استفاده شد.‏ برای بررسی وضعیت<br />

توزیع نمرههای دانشجویان قبل وبعدازکاربردطرح<br />

و شیوۀ نمرهدهی جدید از شاخصهای آماری توزیع<br />

نرمال و برای بررسی نمره های مربیان مختلف از<br />

تجزیهوتحلیلواریانسهااستفادهشد.‏<br />

آزمون 3<br />

یافتهها<br />

دراینبخشتحلیلهایآماریدر‎3‎ قسمتمطرح<br />

می شود.‏ در قسمت اول،‏ وضعیت توزیع دادهها و<br />

عوامل اندازه گیری شده از طریق استانداردکردن<br />

روند آزمونگیری با استفاده از شاخصهای آمار<br />

توصیفیبررسیمی شود.‏ درقسمتدوم،رکوردهاو<br />

نورمهای آزمونهای عملی استاندارد به همراه<br />

رتبههای درصدی جهت نمرهدهی به دانشجویان به<br />

طور کلی مطرح می شود.‏ در قسمت سوم،‏ وضعیت<br />

نمرهدهی به درس تربیتبدنی‎2‎ ‏(رشتۀ ورزشی<br />

فوتبال)‏ قبلوبعدازطرحبررسیمیشود.‏<br />

ارتفاع 1 / 2<br />

4 / 4<br />

به طول 2 / 4<br />

30<br />

عرض 3 / 6<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


ساماندهی به ارزشیابی درس تربیت بدنی عمومی 2 ‏(رشته ی ورزشی فوتبال (<br />

20<br />

نام آزمون میانگین میانه<br />

جدول‎1‎‏.‏ توصیف آماری عوامل اندازهگیری شده<br />

انحراف<br />

استاندارد<br />

چولگی<br />

انحراف<br />

استاندارد<br />

چولگی<br />

کورتز<br />

انحراف<br />

استاندارد<br />

کورتز<br />

حداقل<br />

حداکثر<br />

24 18 0/<br />

137 -0 / 966 0/<br />

068 -1 / 01 1/<br />

75 21 21 / 11<br />

سن<br />

1/92<br />

1/<br />

55 0/<br />

137 0/<br />

157 0/<br />

068 -0 / 063 0/<br />

06 1/<br />

75 1 / 75<br />

قد<br />

96 48 0/<br />

137 0/<br />

214 0/<br />

068 0/<br />

520 8/<br />

66 67 67 / 30<br />

وزن<br />

31/91<br />

15/<br />

50 0/<br />

137 0/<br />

778 0/<br />

068 0/<br />

781 2/<br />

93 21/<br />

64 / 97<br />

70 15 0/<br />

137 -0 / 699 0/<br />

068 0/<br />

019 / 58<br />

80 6 0/<br />

137 -0 / 086 0/<br />

068 0/<br />

463 / 99<br />

40 15 0/<br />

137 -0 / 584 0/<br />

068 -0 / 083 / 51<br />

25 9 0/<br />

137 -0 / 064 0/<br />

068 -0 / 136 / 79<br />

16/63<br />

9/<br />

14 0/<br />

137 0/<br />

783 0/<br />

068 0/<br />

885 1/<br />

40 / 54<br />

30/78<br />

18/<br />

45 0/<br />

137 -0 / 171 0/<br />

068 0/<br />

591 2/<br />

50 / 37<br />

‏(سال)‏<br />

‏(متر)‏<br />

‏(کیلوگرم)‏<br />

شاخص تودۀ بدنی 21<br />

حفظ توپ در هوا در<br />

ثانیه<br />

حفظ توپ در هوا 35<br />

پاس به دیوار 27<br />

بهدیوار-‏‎5‎ ‎4‎متر(‏‎16‎‏)‏ /<br />

12 43 42 / 92<br />

30<br />

(16)<br />

15 34 / 75 (4)<br />

5 28 24 /<br />

2- متر (4) 2 18 18/<br />

05<br />

پاس<br />

11 11 / 82<br />

دریبل (4)<br />

22 22 78<br />

دریبل (16)<br />

/<br />

جدول‎2‎‏.‏ رکوردهای آزمونهای اندازهگیریشده بههمراه رتبههای درصدی و نمرههای معادل آن<br />

نمره<br />

سن<br />

ویژگیهای<br />

فردی<br />

وزن<br />

قد<br />

شاخص تودۀ<br />

بدنی<br />

سرعت و<br />

چابکی در<br />

حمل توپ<br />

دریبل<br />

دریبل<br />

توانایی پاس<br />

دادن و<br />

کنترل توپ<br />

دریافتی<br />

پاس به دیوار<br />

(4/5 متر)‏<br />

پاس به دیوار<br />

(2 متر)‏<br />

تردستی،‏<br />

دقت،‏ و<br />

کنترل توپ<br />

حفظ توپ در<br />

هوا ‏(میانگین 3<br />

مرحله)‏<br />

حفظ توپ در<br />

هوا(‏‎30‎ ثانیه)‏<br />

رتبههای درصدی<br />

20 30 21 22 15 63 /<br />

25 33 24 23 16 82 /<br />

30 35 26 24 17 78 /<br />

35 37 28 25 17 16 /<br />

40 39 31 26 17 84 /<br />

45 41 33 27 18 60 /<br />

50 43 34 28 18 25 /<br />

55 45 36 29 18 10 /<br />

60 47 39 30 19 95 /<br />

65 48 41 31 19 76 /<br />

70 50 44 32 20 54 /<br />

75 52 46 33 20 37 /<br />

80 55 49 34 20 25 /<br />

85 59 52 35 21 21 /<br />

90 60 55 36 22 00 /<br />

95 63 65 38 23 92 /<br />

100 70 80 40 25 67 /<br />

16 30/<br />

78 19/<br />

59 1/<br />

70 60 18 10<br />

14 27/<br />

78 19/<br />

82 1/<br />

71 61 18 10 / 5<br />

13 26/<br />

77 20/<br />

24 1/<br />

72 63 19 11<br />

13 24/<br />

90 20/<br />

57 1/<br />

72 64 19 11 / 5<br />

12 24/<br />

76 20/<br />

82 1/<br />

74 65 20 12<br />

12 24/<br />

16 21/<br />

22 1/<br />

75 65 20 12 / 5<br />

12 23/<br />

73 21/<br />

64 1/<br />

75 67 21 13<br />

12 23/<br />

56 22/<br />

06 1/<br />

75 68 21 13 / 5<br />

11 23/<br />

45 22/<br />

52 1/<br />

76 68 22 14<br />

11 22/<br />

89 22/<br />

76 1/<br />

78 70 22 14 / 5<br />

11 22/<br />

37 23/<br />

12 1/<br />

78 70 22 15<br />

11 21/<br />

87 23/<br />

51 1/<br />

80 72 23 15 / 5<br />

11 21/<br />

76 23/<br />

78 1/<br />

80 74 23 16<br />

11 21/<br />

76 24/<br />

96 1/<br />

81 76 23 17<br />

11 21/<br />

22 25/<br />

74 1/<br />

84 80 23 18<br />

10 20/<br />

96 27/<br />

77 1/<br />

85 83 24 19<br />

10 20 51 31 91 1 96 96 24 20<br />

/<br />

/<br />

/<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


21<br />

دکتر مهدی کارگرفرد<br />

1<br />

کلموگروف<br />

1<br />

1<br />

جدول اطلاعات توصیفی متغیرهای<br />

اندازهگیری شده در این تحقیق را نشان میدهد.‏ به<br />

کمک این جدول میتوان وضعیت توزیع دادهها<br />

را بررسی کرد.‏ در جدول مذکور مواردی از قبیل<br />

میانگین،‏ میانه،‏ انحراف استاندارد،‏ نمرۀ حداقل،‏<br />

نمرۀ حداکثر،‏ کورتز،‏ چولگی،و خطای استاندارد<br />

اندازهگیری مربوط مشخص شده است.‏ لازم به<br />

ذکر است که جدول حاوی اطلاعات پس از<br />

آخرین پالایشهای به عمل آمده است و انتظار<br />

میرود دارای هیچ اشکال منطقی یا آماری نباشد.‏<br />

در صورت وجود تردید در مورد طبیعیبودن<br />

توزیع دادهها میتوان این موضوع را با آزمون<br />

اسمیرنوف آزمایش کرد.‏ با توجه به<br />

تحلیلهای آماری،‏ توزیعهای گزارششده همگی<br />

فارغ از هر گونه اختلال بود و نیازی به آزمون فوق<br />

نشد.‏<br />

چنانچهیافتههایجدول‎3‎ نشانمیدهد،وضعیت<br />

توزیع نمرههای دانشجویان قبل از کاربرد طرح و<br />

شیوۀ نمرهدهی جدید نرمال نیست<br />

حالی که این مسئله در مورد نمرههای دانشجویان<br />

بعد از کاربرد شیوۀ نمرهدهی جدید نرمالاست<br />

این نکته در شکل به وضوح نشان<br />

دادهشدهاست.‏<br />

004) = 0 / ،(P در<br />

1<br />

.(P = 0 / 150)<br />

جدول 3. بررسی وضعیت توزیع نمرههای دانشجویان قبل و بعد از کاربرد طرح و شیوۀ نمرهدهی جدید<br />

فراوانی میانگین انحراف معیار<br />

اختلافات نهایی آزمون گلموگروف<br />

مطلق مثبت منفی اسمیرنوفZ<br />

سطح معناداری<br />

0/004<br />

1/<br />

776 -0 / 178 0/<br />

132 0/<br />

178 2/<br />

36 17/<br />

37 100<br />

قبل 0/150<br />

1/<br />

138 -0 / 114 0/<br />

096 0/<br />

114 2/<br />

01 16/<br />

20 100<br />

بعد شکل 1. وضعیت نمرههای دانشجویان قبل و بعد از کاربرد طرح و شیوۀ نمرهدهی جدید<br />

1. Smiernoph Gamma Groph<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


ساماندهی به ارزشیابی درس تربیت بدنی عمومی 2 ‏(رشته ی ورزشی فوتبال (<br />

22<br />

آیا بین نمرههای استادان مختلف استاد)‏ قبل (5<br />

و بعد از شیوۀ نمرهدهی جدید تفاوت معنیداری<br />

وجود دارد؟ نتایج مربوط به آزمون لوین مبنی بر<br />

عدمتساویواریانسهادرجدول‎4‎ آمدهاست.‏<br />

همان طور که در جدول مشاهده میشود،‏<br />

فرضیۀ صفر مبنی بر تساوی واریانسها قبل و بعد از<br />

بنابراین،‏ میتوان از<br />

طرح<br />

تحلیل واریانس جهت نشان دادن اختلاف میانگینها<br />

استفاده کرد،‏ که نتایج آن در جدول 5 آمدهاست.‏<br />

همانطور که در جدول می بینید،‏ تفاوت بین<br />

نمره های مربیان مختلف قبل از طرح معنیدار است<br />

در حالی که این تفاوت بین نمره های<br />

مربیان مختلف بعد از کاربرد نتایج طرح معنیدار<br />

نیست به عبارت دیگر،‏ بعد از انجام<br />

طرح،‏ تمامی استادان از شیوۀ جدید نمرهدهی و<br />

الگوییکسانپیرویکردهاند.‏<br />

بحثونتیجهگیری<br />

هدف اصلی این تحقیق عبارت است از<br />

ساماندهی به ارزشیابی درس تربیتبدنی عمومی‎2‎<br />

‏(رشتۀ ورزشی فوتبال جدول اطلاعات<br />

توصیفی متغیرهای اندازهگیری شده را نشان<br />

میدهد.‏ یافتههای این جدول حاکی از این است<br />

که توزیع دادهها طبیعی است.‏ در جدول<br />

رکوردهای آزمونهای مورد اندازهگیری به همراه<br />

رتبههای درصدی و نمرههای معادل آنها گزارش<br />

شده است،‏ که تمامی استادان درس تربیتبدنی<br />

‏(رشتۀ ورزشی فوتبال)‏ برای ارزشیابی پایانی<br />

دانشجویان در دانشگاه اصفهان به اتفاق از آن<br />

تبعیت میکنند.‏ تاکنون آزمونهای مهارتی بسیاری<br />

در فوتبال مطرح شدهاند که می توان به مجموعه<br />

آزمونهای فوتبال ایگلی<br />

مور و کریستین رافورد<br />

2<br />

2<br />

1<br />

.(<br />

ک،‏<br />

،(1972) جانسون ،(1963)<br />

،(1958) (1979)<br />

4<br />

تأیید میشود 05) > 0 / .(P<br />

5<br />

،(P < 0 / 05)<br />

.(P > 0 / 05)<br />

جدول‎4‎‏.‏ نتایج آزمون لوین برای بررسی فرض تساوی واریانس<br />

نمره های مربیان مختلف قبل و بعد از طرح<br />

آماره<br />

لوین<br />

درجۀ<br />

آزادی 1<br />

درجۀ<br />

آزادی 2<br />

سطح<br />

معنیداری<br />

0/222<br />

95 4 1/<br />

455<br />

قبل 0/472<br />

95 4 0/<br />

892<br />

بعد قبل از<br />

طرح<br />

بعد از<br />

طرح<br />

جدول‎5‎‏.‏ نتایج تجزیه و تحلیل واریانس نمره های مربیان مختلف<br />

بین گروهی<br />

درون گروهی<br />

کلی<br />

بین گروهی<br />

درون گروهی<br />

کلی<br />

مجموع<br />

مجذورات<br />

درجۀ<br />

آزادی<br />

میانگین<br />

مجذورات<br />

F<br />

سطح<br />

معنیداری<br />

0 / 034<br />

2 / 599<br />

0/523<br />

0 / 809<br />

8 / 665<br />

5 / 417<br />

3 / 290<br />

4 / 067<br />

4<br />

95<br />

99<br />

4<br />

95<br />

99<br />

34 / 660<br />

514 / 650<br />

549 / 310<br />

13 / 160<br />

386 / 388<br />

399 / 547<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


23<br />

دکتر مهدی کارگرفرد<br />

،(1939)<br />

،(1954)<br />

3<br />

2<br />

(1942)، کرو (1968)، کنستانتینف<br />

،(1968) ،(1944)<br />

5<br />

1<br />

بونتز<br />

4<br />

لی مکنزی مک دونالد<br />

میشل(‏‎1963‎‏)،استرک(‏‎1964‎‏)،تاملینسون(‏‎1964‎‏)،‏<br />

واندرهف وارنر وارنر(‏‎1950‎‏)،‏<br />

بانگزبو جانسن و همکاران هوار و<br />

همکاران اشاره کرد هدف اصلی<br />

آزمونهای فوق ارزیابی و سنجش تواناییهای عمومی<br />

و پایۀ فوتبال در بازیکنان مبتدی و همچنین تهیۀ نورم<br />

بوده است.‏ نتایج آنها تا حدودی با نتایج تحقیق<br />

حاضر همخوانی دارد.‏ آزمونهای مهارتی وابسته به<br />

تمرین و آموزش اند؛ یعنی در آنها پس از یک دورۀ<br />

تمرینی و آموزشی مشخص میشود که آزمودنیها<br />

تا چه اندازه در یادگیری موفق بودهاند.‏ همچنین،‏<br />

نتایج تحقیق حاضر تا حدودی با تحقیق ابراهیمی و<br />

همکاران(‏‎1‎ و)‏ عروفزاده(‏‎4‎‏)‏ همخوانیدارد.‏<br />

تحلیل آماری جدول و شکل ا-الف نشان<br />

میدهد قبل از طرح،‏ توزیع نمره های استاد رشتۀ<br />

فوتبال که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند<br />

غیرطبیعی است.‏ در حالی که تحلیل آماری شکل<br />

ا-ب نشان میدهد بعد از طرح بر اساس تبعیت از<br />

اطلاعات جدول توزیع نمره های استادان طبیعی<br />

شده است.‏ ظاهراً،‏ اگر چه برخی استادان در مقابل<br />

استانداردهای جدید ارزشیابی ایستادگی میکنند،‏<br />

اما برای هماهنگی و سازگاری با شیوۀ جدید به زمان<br />

بیشتری نیاز دارند.‏ در جدول 5 نتایج تجزیه و تحلیل<br />

استاد رشتۀ فوتبال که به صورت تصادفی<br />

انتخاب شده بودند،‏ گزارش شده است.‏ نتایج این<br />

جدول نشان میدهد،‏ تفاوت بین نمره های مربیان<br />

مختلف قبل از طرح معنادار است به<br />

عبارت دیگر،‏ مربیان مختلف به صورت سلیقهای<br />

عمل میکردهاند.‏ در حالی که،‏ این تفاوت بین<br />

نمره های مربیان مختلف بعد از انجام طرح معنادار<br />

بهعبارتدیگر،بعدازانجامطرح<br />

تمامی استادان از شیوۀ جدید نمرهدهی یکسان<br />

پیرویکردهاند.‏<br />

فوتبال محبوبترین رشتۀ ورزشی در واحد<br />

تربیت بدنی عمومی پسران است.‏ متأسفانه در حال<br />

حاضر حتی در یک دانشگاه واحد هیچگونه<br />

هماهنگی بین استادان از حیث برنامۀ درسی و<br />

ارزشیابی این واحد وجود ندارد.‏ بدین منوال،‏<br />

استادان و دانشجویان هر دو در سردرگمی و<br />

بلاتکلیفیبسرمی برندواینبهبیانگیزشیوانحراف<br />

از اهداف عالی و برشمرده برای واحد منجر<br />

می شود.‏ ساماندهی به برنامهریزی و ارزشیابی درس<br />

فوتبالدانشگاهینهتنهااجراوارزشیابیایندرسرا<br />

بهبود میبخشد،‏ بلکه برای ساماندهی به اجرا و<br />

ارزشیابی سایر درسها نیز الگو قرار می گیرد.‏ در حال<br />

حاضر،‏ بسیاری از معلمان و استادان تربیتبدنی از<br />

آزمونهای عینی و نورمهای معتبر در ارزشیابی دقیق<br />

دانشجویانمحرومهستند(‏‎10‎‏).‏<br />

بر اساس گزارشهای تحقیقاتی مورو و همکاران<br />

نگرشهاینامناسبیکهبهطورمعمولمعیارهای<br />

نمرهدهی قرار گرفته اند،‏ از جمله شرکت در<br />

فعالیتهایورزشی،نگرش،مشاهدۀمهارتها،پتانسیل،‏<br />

حضور و غیاب،‏ لباس مناسب ورزشی،‏ مسائل<br />

انضباطی،‏ اخلاق ورزشی،‏ عضویت در تیمهای<br />

ورزشی،‏ میزان جدیت،‏ میزان موفقیت و سایر<br />

2<br />

(2)<br />

1. Bontz, J.<br />

2. Crew, V. N.<br />

3. Konstantinov, K. J.<br />

4. Lee, H. C.<br />

5. Vanderhoff, M.<br />

6. Bahgsbo<br />

7.D.G.Hoar et al<br />

7654321<br />

نیست(‏‎05‎ > 0 / .(P<br />

(12)<br />

.(P.<<br />

،(1941)<br />

،(1998)<br />

.(9 ،1،4)<br />

5<br />

0 / 05)<br />

3<br />

،(1932)<br />

،(8)<br />

7<br />

(11)<br />

،2<br />

6<br />

واریانس 5<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


ساماندهی به ارزشیابی درس تربیت بدنی عمومی 2 ‏(رشته ی ورزشی فوتبال (<br />

24<br />

فاکتورهای مثبت دانشجو.‏ در بعضی مواقع نیز<br />

فاکتورهایمنفیازقبیلروابطفردیوحقالسکوت<br />

‏(در مقابل عدم انجام وظیفه در برگزاری مناسب<br />

کلاس)‏ نیز روال نمرهدهی را کاملاً‏ از مسیر مناسب<br />

منحرف می کند،‏ از ارزش آزمونهای آمادگی<br />

جسمانیومهارتیمی کاهد،وکلاسهایتربیتبدنی<br />

را غیرضروری یا با تأثیر منفی جلوه می دهد<br />

متأسفانه برخی همکاران در دانشگاه اصفهان و دیگر<br />

دانشگاههای کشور به استفاده از انواع مشابهی از<br />

نگرشهای نامناسب عادت دارند.‏ همۀ این مسائل<br />

دست به دست هم داده اند تا نظر ذهنی معلمان و<br />

استادانکلاستنهامرجعتصمیمگیریدرموردنمرۀ<br />

دانشجو باشد و هیچ منبعی هم برای اصلاح وجود<br />

نداشته باشد.‏ بدین طریق یک دانشجوی با<br />

یک خصوصیات جسمانی و مهارتی و همچنین<br />

رفتاری ثابت و واحد در کلاسهای مختلف<br />

نمرههایی متفاوت از تا می گیرد.‏ به دلیل<br />

همین توزیع غیرطبیعی و دوقطبیبودن نمره هاست<br />

که بسیاری از دانشجویان با نمره های پایین و ضعیف<br />

نسبت به دروس تربیتبدنی دلسرد و ناامیدمیشوند،‏<br />

زیرا برای آنان به راحتی قابل درک نیست که چرا<br />

چنین نمره های ضعیفی باید اخذ کنند،‏ در حالی که<br />

دیگر همکلاسهایشان با انجام فعالیتهای یکسان<br />

نمره هایبهتریمی گیرند(‏‎3‎‏).‏<br />

باتوجهبهمواردفوق،شیوۀارزشیابیدرکشورنه<br />

از روایی و اعتبار لازم برخوردار است و نه برای<br />

دانشجویان قابل گزارش و قابل درک است<br />

برای ساماندهی شیوۀ ارزشیابی و نمرهدهی در<br />

دانشگاه اصفهان تصمیم گرفتیم:‏ 1. برای جلوگیری<br />

از کاهش انگیزه در دانشجویان نمرۀ کمتر به<br />

دانشجویان فعال،‏ منظم و مرتب و بدون غیبت داده<br />

نشود.‏ اساس نمره ها بر مجموعه آزمونهای<br />

آمادگی مهارتی استاندارد باشد.‏ و از روش<br />

آزمونگیری و نورمهای یکسان در ارزشیابی پایانی<br />

استفاده شود.‏ برای این مهم،‏ مرکزی در دانشگاه<br />

اصفهان برای اجرای نهایی آزمونها و محاسبۀ نمره ها<br />

تأسیس شد.‏ در نهایت،‏ مرکز نمره های حاصل را<br />

برای تجدیدنظر و اصلاح به استادان درس پیشنهاد<br />

می کند.‏ اگر چه،‏ به نظر میرسد،‏ استادان مرد در<br />

مقایسهبااستادانزن،مقاومتبیشتریدربهکاربردن<br />

نظامجدیدارزشیابیبرایدروستربیتبدنیازخود<br />

نشان میدهند،‏ به طور کلی،‏ نتایج این تحقیق نشان<br />

داد استانداردهای جدید میتوانند سیستم ارزشیابی<br />

رابهبودبخشندونمره هاراعینیکنند.‏<br />

.(3)<br />

از 12<br />

.3<br />

.2<br />

.(1)<br />

واحد –<br />

(20<br />

–<br />

0<br />

)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


25<br />

دکتر مهدی کارگرفرد<br />

منابع<br />

ابراهیمی،‏ مجتبی،‏ و مهدی کارگرفرد،‏ ‏«تهیۀ نورم مهارتی برای رشتۀ ورزشی فوتبال در دانش آموزان پسر دورۀ<br />

متوسطۀ شهرستان شیراز».‏ دانشگاه اصفهان،‏ دانشکدۀ تربیت بدنی و علوم ورزشی،‏ پایاننامۀ کارشناسی ارشد.‏<br />

بوم گارتنر،‏ تد،‏ و اندرو جکسون،‏ سنجش و اندازهگیری در تربیتبدنی.‏ ترجمۀ حسین سپاسی و پریوش نوربخش،‏<br />

تهران:‏ انتشارات سمت.‏<br />

ذوالاکتاف،‏ وحید،‏ ‏«ساماندهی به ارائه و ارزشیابی درس تربیتبدنی 1 از طریق استانداردکردن آزمونهای آمادگی<br />

جسمانی و تهیۀ نورمهای مربوط در دانشگاه اصفهان».‏ دانشگاه اصفهان:‏ طرح پژوهش مصوب.‏<br />

عروف زاده،‏ شهرام،‏ ‏«تهیه و تدوین نورم مهارتی در رشتۀ فوتبال،‏ والیبال،‏ بسکتبال و بدمینتون برای دانشآموزان پسر<br />

17-14 سالۀ اصفهان».‏ آموزش و پرورش اصفهان،‏ جزوۀ پژوهشی شورای تحقیقات.‏<br />

کاشف،‏ مجید،‏ و عباس بنیان،‏ ‏«بررسی محتوا و شیوۀ ارزشیابی واحد تربیتبدنی عمومی‎1‎ دانشگاههای کشور».‏ مجلۀ<br />

پژوهش در علوم ورزشی،‏ سال دوم،‏ شمارۀ 5 ص<br />

مجتهدی،‏ حسین،‏ ‏«تهیه و تدوین نورم مهارتی در رشتههای والیبال،‏ بسکتبال،‏ تنیس و بدمینتون برای دانشآموزان<br />

دختر 17-14 سالۀ استان اصفهان».‏ آموزش و پرورش اصفهان،‏ جزوۀ پژوهشی شورای تحقیقات.‏<br />

نوربخش،‏ ناصر،‏ ‏«هنجاریابی آزمونهای مهارتی و تخصصی ورزش والیبال جهت ارزشیابی درس تربیتبدنی برای<br />

دانشآموزان پسر مقطع متوسطۀ نظام جدید شهرستانهای استان تهران».‏ آموزش و پرورش تهران،‏ شورای تحقیقات آموزش و<br />

پرورش.‏<br />

.24-15 .<br />

8. Bahgsbo, J. (1994). “Fitness Training in Football: a Scientific Approach”. Bagsvaerd: Human Kinetics.<br />

9. Brandford, N. S. & W. Polayhe (1993). “Assessing Sport Skills”. Philadelphia: Human Kinetics.<br />

10. Hensley, L.D. & W.B. East (1989). “Testing and Grading in the Psychomotor Domain. In MJ Safrit and<br />

TM Wood (Eds.): Measurement Concepts in Physical Education and Exercise Science”. USA: Human<br />

Kinetics.<br />

11. Hoare,D.G.,& C.R. Warr (2000). “Talent Identification Women’s Soccer: An Australian Experian”.<br />

Journal of Sports Sciences, 18: 751-758.<br />

12. Morrow J.R. & A.W. Jakson, & J.G. Disch, ,& D.P. Mood (1995). “Measurement and Evaluation in<br />

Human Performance”. USA: Human Kinetics.<br />

13. Rosch, D. & R. Hodgson & L. Peterson (2000). “Assessment and Evaluation of Football Performance”.<br />

Journal of Sports Medicine, 28(5), 28-38.<br />

14. Tritschler K. (2000). Barrow and McGee’s Practical Measurement and Assessment , 5 th ed, USA:<br />

Lippincott Williams & Willkins.<br />

15. Williams, A.M. (2000). “Perceptual Skill in Soccer. Implications for Talent Identification and<br />

Development”. Journal of Sports Sciences, 18: 737-775.<br />

16. Yeagley, J. (1972). “Soccer Skills Tests”. India University, Bloomington, Unpublished paper.<br />

.1384<br />

،<br />

.1376<br />

.1383<br />

.1379<br />

.1379<br />

.1380<br />

.1376<br />

.1<br />

.2<br />

.3<br />

.4<br />

.5<br />

.6<br />

.7<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


ساماندهی به ارزشیابی درس تربیت بدنی عمومی 2 ‏(رشته ی ورزشی فوتبال (<br />

26<br />

<strong>سفید</strong><br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386<br />

مقایسۀ تأثیر تعداد جلسات پیادهروی 27<br />

در هفته بر تغییرات ترکیب<br />

بدنی زنان کمتحرک<br />

تاریخ دریافت:‏ 85/3/23<br />

تاریخ تصویب:‏ 85/9/6<br />

*<br />

اکرم جعفری،‏ عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی،‏ واحد شهرکرد ‏(باشگاه پژ وهشگران جوان)‏<br />

<br />

<br />

<br />

محمدرضا مرادی،‏ عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی،‏ واحد شهرکرد<br />

آتنا سلیمی،‏ کارشناس تربیتبدنی و علوم ورزشی<br />

ابراهیم محمدی،‏ کارشناس تربیتبدنی و علوم ورزشی<br />

چکیده:‏<br />

هدف پژوهش حاضر عبارت است از مقایسۀ تأثیر تعداد جلسات پیادهروی در هفته بر تغییرات ترکیب بدنی<br />

زنان کمتحرک.‏ 36 زن 55-25 ساله با اضافه وزن (4 99± 3 / 27 / کیلوگرم بر مترمربع)‏ که سابقۀ بیماری نداشتند،‏<br />

به طور تصادفی به 3 گروه مساوی تقسیم شدند:‏ گروه اول 1 روز،‏ گروه دوم 2 روز،‏ و گروه سوم 3 روز در هفته<br />

روی نوارگردان پیاده روی کردند.‏ در هر روز تمرین،‏ شرکتکنندگان 60 دقیقه و با شدت %65-80 ضربان قلب<br />

بیشینه پیادهروی سریع انجام دادند.‏ برنامۀ تمرین به مدت 12 هفته به طول انجامید.‏ وزن،‏ درصد چربی بدن،‏<br />

BMI و WHR قبل و بعد از تمرین اندازهگیریشد.‏<br />

تجزیهوتحلیل دادههابا استفادهاز آزمونتحلیلواریانس(‏ANOVA‏)انجامشد.میانگینوزن،درصدچربی بدن،‏<br />

WHR و BMI شرکتکنندگان در پژوهش از 15±9 / 7 69 / کیلوگرم،‏ 71±4 / 6 ،%33 / 056 ±0 / 82 99±3 / 4 ،0 / 27 /<br />

کیلوگرم بر مترمربع به 69± 8 / 9 67 / کیلوگرم،‏ ،%31±4 / 3 05 ±0 / 81 55±3 / 1 ،0 / 26 / کیلوگرم بر مترمربع به طور<br />

معناداری تغییر یافت (05 0> / p). آزمون توکی نشان داد اختلاف بین گروهها ناشی از تغییرات معنادار در گروه<br />

سوم است.‏<br />

در زنان کمتحرک<br />

دارای اضافه وزن،‏ پیادهروی به مدت‎60‎ دقیقه،‏<br />

2 یا 1<br />

روز در هفته و با شدت متوسط<br />

نمیتواند باعث تغییرات معنادار در ترکیب بدنی شود و حداقل 3 روز فعالیت بدنی در هفته مدت زمان لازم<br />

برای بهبود ترکیب بدنی است.‏<br />

واژگان کلیدی:‏ پیادهروی،‏ اضافهوزن،‏ زنان کمتحرک.‏<br />

* E-mail: Jafari202002@yahoo.com<br />

مقدمه<br />

امروزه چاقی و اضافهوزن به یکی ازمسائلمهم و<br />

نگرانکننده در جامعه تبدیل شده است،‏ زیرا ارتباط<br />

زیادی با بسیاری از بیماریها دارد (3، 15). در جهان<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


28 مقایسۀ تأثیر تعداد جلسات پیاده روی در هفته بر تغییرات ترکیب بدنی زنان کم تحرک<br />

4321<br />

بهتریدارند(‏‎28،9،7‎‏).‏<br />

5<br />

انجامشده،‏ IOM<br />

2002 گزارش داد 30<br />

6<br />

25-18 / 5 BMI<br />

مدرن شیوع چاقی و اضافهوزن جایگزین مشکلات<br />

گذشتۀ جوامع فقیر ‏(مانند سوءتغذیه و بیماریهای<br />

عفونی)‏ شدهاست(‏‎34‎‏).‏ نگرانیهایمربوطبهچاقیو<br />

اضافهوزن از آنجا ناشی میشود که این امر به<br />

بیماریهایی مانند بیماری قلبی-‏ عروقی،‏ دیابت نوع<br />

دوم،‏ پرفشارخونی،‏ چربی خون بالا،‏ مشکلات<br />

مفصلی،‏ مشکلات تنفسی،‏ بیماری کیسه صفرا،‏<br />

عقیمی و برخی سرطانها می انجامد افزایش<br />

وزن بدن در نتیجۀ عدم تعادل بین دریافت و مصرف<br />

انرژی است.‏ فعالیت بدنی مهمترین عامل مصرف<br />

انرژیاستودرتنظیموزننقشمهمیدارد(‏‎15‎‏).‏<br />

مطالعات مختلف نشان میدهد در افراد دارای<br />

اضافه وزن استفاده از برنامۀ تمرینی مناسب در<br />

طولانیمدتدرکاهشوزنمناسبترازبرنامههایی<br />

است که تنها به رژیم غذایی تکیه دارند<br />

اهمیت و نقش فعالیت بدنی در کنترل وزن در این<br />

است که سطح مناسبی از فعالیت بدنی برای<br />

جلوگیری از چاقی تعیین می شود بنابراین<br />

استفاده از روشی علمی و مناسب جهت تسهیل<br />

سازگاری و حفظ مقدار مناسب فعالیت بدنی در<br />

کنترلوزن،مهمواساسیاست.‏<br />

در سال<br />

پیشنهاد شد هر فردی برای حفظ سلامتی باید<br />

دقیقه در اکثر روزهای هفته-‏ ترجیحاً‏ در همۀ<br />

روزهای هفته-‏ فعالیت بدنی با شدت متوسط داشته<br />

باشد در سال<br />

پیشنهاداتی مشابه با<br />

همین مقدار فعالیت بدنی مطرح شد اما<br />

در تحقیقاتی که طی سالهای بعد انجام شد محققان<br />

دریافتنددرمیانافرادباوزننرمال،دارایاضافهوزن<br />

و چاق،‏ افرادی که روزانه حدود دقیقه فعالیت<br />

بدنی منظم انجام میدهند،‏ وضعیت ترکیب بدنی<br />

در سال<br />

بر پایۀ نتایج تحقیقات<br />

دقیقه فعالیت بدنی روزانه در<br />

افرادی که آنها بین است و قصد<br />

کنترل وزن را دارند،‏ کافی نیست.‏ به اعتقاد آنها،‏<br />

مقدار فعالیت بدنی مناسب روزانه جهت جلوگیری<br />

از افزایش وزن دقیقه و با شدت متوسط ‏(مانند<br />

پیاده روییاجاگینگ)‏ است(‏‎12‎‏).‏<br />

مطالعاتبعدنشاندادبرایحداکثرکاهشوزن،‏<br />

حداقل‎60‎ دقیقه فعالیت بدنی روزانه و با شدت<br />

متوسطلازماست(‏‎17،11‎‏).‏ جکیک<br />

در تحقیقات خود بر این موضوع اشاره دارد که هر<br />

چند دقیقه فعالیت بدنی روزانه با شدت متوسط<br />

برای سلامتی افراد فواید زیادی دارد،‏ کنترل وزن یا<br />

کاهش وزن نیازمند مقدار فعالیت بدنیبیشتریاست<br />

و این مقدار فعالیت بدنی کافی نیست.‏ به نظر وی<br />

مدتزمانفعالیتبدنیروزانهبرایکنترلیاکاهش<br />

وزن‎60‎ دقیقهاست(‏‎15،14‎‏).‏<br />

با توجه به نتایج این تحقیقات،‏ لزوم انجام روزانه<br />

دقیقه فعالیت بدنی برای بهبود ترکیب بدنی در<br />

افراد دارای اضافه وزن روشن است،‏ اما باید توجه<br />

داشت که بسیاری افراد،‏ برنامۀ زندگی پرمشغله ای<br />

دارند و نمیتوانند هر روز حداقل 60 دقیقه به فعالیت<br />

بدنی بپردازند؛ درک این نکته که آیا تعداد روزهای<br />

کمتر فعالیت بدنی،‏ میتواند در بهبود ترکیب بدنی<br />

(2005،2003)<br />

7<br />

60<br />

1. American College of Sport Medicine<br />

2. Center for Disease Control and Prevention<br />

3. American Heart Association<br />

4. Institutes of Health National<br />

5. Institute of Medicine<br />

6. Body Mass Index<br />

7. Jakicic<br />

30<br />

60<br />

.(22 ،21)<br />

2 1<br />

و CDC<br />

30<br />

3<br />

.(16)<br />

.(15)<br />

1995 در گزارش ACSM<br />

1996 در گزارشهای ، AHA<br />

.(8 ،32 ،19)<br />

60<br />

.(20)<br />

و US Surgeon General<br />

4<br />

IHN<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


29<br />

اکرم جعفری،‏ محمدرضا مرادی،‏ آتنا سلیمی،‏ ابراهیم محمدی<br />

1<br />

مؤثر باشد،‏ جای تأمل دارد،‏ چرا که نتایج متناقضی<br />

دربارۀاثربخشیمدتزمانفعالیتبدنیمطرحاست.‏<br />

کوکس در پژوهش خود دربارۀ مردان<br />

کمتحرک دریافت‎30‎ دقیقه فعالیت بدنی،‏‎3‎ روز در<br />

هفته نمیتواند باعث کاهش<br />

در<br />

چربی بدن افراد شود<br />

پی‎157‎ دقیقهفعالیتبدنیدرهفتهنیزتغییرمعناداری<br />

درترکیببدنیزنانکمتحرکمشاهدهنکرد(‏‎10‎‏).‏<br />

بدنی‎47‎<br />

امامرفی<br />

زنکمتحرکبهدنبال 5 روز فعالیت بدنی در هفته،‏<br />

هرروز‎30‎دقیقه،بهبود معناداری گزارش داد<br />

با توجه به این تحقیقات و با توجه به گزارشات<br />

مبنی بر‎60‎ دقیقه فعالیت<br />

بدنی روزانه،‏ هدف این پژوهش عبارت است از<br />

مقایسۀ تأثیر تعداد جلسات پیادهروی در هفته بر<br />

تغییرات ترکیب بدنی زنان کمتحرک.‏ به این منظور<br />

تأثیر‎60‎ دقیقه پیادهروی روزانه با شدتمتوسط در‎1‎<br />

بربرخیشاخصهایترکیببدنی<br />

و‎2‎<br />

زنانکمتحرکدارایاضافهوزنمقایسهشدهاست.‏<br />

WHR ،BMI و درصد<br />

2<br />

(1992) حتی<br />

.(18)<br />

(5). هارمن<br />

(2003)<br />

(1998) درتحقیقخوددرترکیب<br />

و CDC<br />

3<br />

سازمانهای IOM<br />

3 روزدرهفته<br />

،<br />

روششناسی<br />

آزمودنیها<br />

شرکتکنندگانپژوهشحاضررا‎36‎زن‎55-25‎<br />

بر<br />

سال<br />

مترمربع)تشکیلدادندکهبهیکیازسالنهایورزشی<br />

سطح تهران مراجعه کرده بودند.‏ آزمودنیهای این<br />

پژوهش شاغل در امور اداری بودند و طی سال<br />

گذشته فعالیت ورزشی مرتب نداشتند.‏ آزمودنیها به<br />

طورتصادفیدر‎3‎گروه‎12‎ نفریقرارگرفتند.‏<br />

دارای اضافه وزن(‏‎4‎ ± 3 / 99 27 / کیلوگرم<br />

3<br />

فعالیتبدنی<br />

فعالیتبدنیموردنظردرپژوهششامل‎60‎ دقیقه<br />

پیادهروی سریع روی دستگاه نوارگردان بود که با<br />

شدت %65-80 ضربان قلب بیشینه در هر<br />

جلسه انجام شد.‏ گروه روز در هفته به تمرین<br />

پیادهروی میپرداخت،‏ معادل دقیقه در هفته؛<br />

گروه دوم 2 روز در هفته،‏ معادل 120 دقیقه در هفته؛<br />

و در نهایت گروه سوم 3 روز در هفته و<br />

دقیقهدرهفتهبهتمرین<br />

در این پژوهش از دستگاه نوارگردانی استفاده<br />

شد که قابلیت نمایش ضربان قلب ‏(با کمک کمربند<br />

دور سینه)‏ و تنظیم شدن در ضربان قلب ویژه را<br />

داشت.‏ برای اینکه شرکتکنندگان در پژوهش در<br />

مورد نظر فعالیت کنند،‏ نوارگردان در<br />

تنظیمشدکهطبقفرمولزیرحدوداً‏<br />

معادل‎%70-50‎ VOاست(‏‎31‎‏).‏ 2max<br />

4<br />

(MHR)<br />

60<br />

اول 1<br />

معادل 180<br />

4321<br />

پیادهرویمیپرداختند.‏<br />

%MHR= 64 /<br />

0 × % VO 2max + 37<br />

دامنۀ VO 2max<br />

MHR %80-65<br />

قبل از شروع برنامۀ پیادهروی،‏ برای آشنایی<br />

آزمودنیها با نحوۀ پیادهروی با دستگاه<br />

جلسه تمرین منظور شد.‏ با توجه به اینکه<br />

شرکتکنندگان در پژوهش افراد کمتحرک بودند<br />

وبرخیتوانایی‎60‎ دقیقهپیادهرویمداومرانداشتند،‏<br />

در چند جلسۀ اول به صورت دو نوبت 30 دقیقهای با<br />

استراحت بین دو نوبت به فعالیت پرداختند.‏<br />

به تدریج شدت تمرین در 12 هفته برنامۀ ورزشی از<br />

به افزایش یافت.‏ همچنین از<br />

آزمودنیهای تحقیق خواسته شد در مدت پژوهش،‏<br />

رژیم غذایی خود را تغییر ندهند و در فعالیتهای<br />

ورزشیدیگریشرکتنکنند.‏<br />

نوارگردان،‏ 2<br />

1. Cox<br />

2. Harman<br />

3. Murphy<br />

4. Maximum Heart Rate<br />

MHR<br />

%80<br />

10 دقیقه<br />

65<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


30 مقایسۀ تأثیر تعداد جلسات پیاده روی در هفته بر تغییرات ترکیب بدنی زنان کم تحرک<br />

ابزارگردآوریاطلاعات<br />

وزن آزمودنیها با ترازوی ‏(ساخت کشور<br />

آلمان)‏ و قد آنها با استفاده از دیوار مدرج تعیین شد.‏<br />

پس از اندازهگیری قد و وزن آزمودنیها،‏ از تقسیم<br />

محاسبه شد.‏<br />

وزن ‏(کیلوگرم)‏ بر قد<br />

برایاندازهگیریدورکمر،محیطشکمدرمحدودۀ<br />

ناف و برای اندازهگیری دور باسن،‏ پهنترین<br />

قسمت باسن با متر نواری اندازهگیری شد.‏ سپس با<br />

تقسیم اندازۀ دور کمر بر اندازۀ دور<br />

به دست آمد.‏ برآورد درصد چربی بدن با استفاده<br />

از کالیپر انجام شد.‏ چربی زیرپوستی سهسربازو،‏<br />

شکم و فوق خاصرهای اندازهگیری و در فرمول<br />

جکسون و پولاک ویژۀ زنان قرار<br />

گرفت<br />

1<br />

باسن (WHR)<br />

Seca<br />

‏(مترمربع)،‏ BMI<br />

(1985)<br />

.(13)<br />

D b = 0/<br />

089733 −0/<br />

0009245 (x) +<br />

2<br />

0/<br />

0000025 (x) − 0/<br />

0000979 (age)<br />

مجموع چربی زیرپوستی سهسربازو،‏ شکم و فوق<br />

خاصرهای<br />

روشآماری<br />

تجزیهوتحلیلدادههایپژوهشحاضربااستفاده<br />

از<br />

از نرمافزار انجام شد<br />

آزمون تجزیه و تحلیل واریانس برای<br />

مقایسۀ میانگین متغیرهای پژوهش در بین گروهها<br />

استفاده شد.‏ در صورت مشاهدۀ اختلاف معنادار<br />

آماری در نتایج به دست آمده و برای اینکه مشخص<br />

شود کدام میانگینها دارای اختلاف معنادارند،‏ از<br />

آزمون توکی استفاده شد.‏ سطح انتخابشده برای<br />

بود.‏<br />

نشاندادن<br />

.(version 11.0)<br />

(ANOVA)<br />

SPSS<br />

اختلافمعنادارآماری(‏‎0/05‎‏>‏ p)<br />

4<br />

1<br />

یافتهها<br />

همۀآزمودنیهابرنامۀ‎12‎هفتهایپژ وهشرابهاتمام<br />

رساندند.درجدولهای‎1‎و‎2‎میانگینوانحرافاستاندارد،‏<br />

میانگین وزن،‏ درصد چربی<br />

تا و در نمودارهای آزمودنیها در مراحل پیش از<br />

بدن،‏ آزمونوپسازآزمونآمدهاست.همچنیندرجدول<br />

در<br />

نیز همبستگی متغیرهای ترکیب بدنی مرحلۀپیشآزمونوپسآزمونآوردهشدهاست.‏<br />

3 گروه<br />

WHR و BMI<br />

3<br />

x =<br />

% BF = (501Db) -457<br />

جدول 1. مقایسۀ ترکیب بدنی سه گروه در مرحلۀ پیشآزمون<br />

گروه اول گروه دوم گروه سوم<br />

انحراف معیار±‏ میانگین<br />

انحراف معیار ± میانگین<br />

انحراف معیار±‏ میانگین<br />

P.value<br />

0/36<br />

69/4 ± 10 / 7<br />

68/04 ± 9 / 1<br />

67 ± 9 / 1<br />

وزن (Kg)<br />

درصد چربی بدن 34<br />

0/21<br />

33/10± 4 / 2<br />

33/9 ± 5 / 01<br />

/14 ± 4 / 3<br />

0/16<br />

27/50 ± 3 / 35 27/78 ± 3 / 02<br />

/44 ± 3 / 6<br />

0/261<br />

0/82 ± 0 / 057 0/81 ± 0 / 055<br />

/82 ± 0 / 039<br />

28 (Kg/m 2 ) BMI<br />

0 WHR<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


31<br />

اکرم جعفری،‏ محمدرضا مرادی،‏ آتنا سلیمی،‏ ابراهیم محمدی<br />

P.value<br />

جدول 2. مقایسۀ ترکیب بدنی سه گروه در مرحلۀ پسآزمون<br />

گروه اول گروه دوم گروه سوم<br />

انحراف معیار±‏ میانگین<br />

انحراف معیار ± میانگین<br />

انحراف معیار±‏ میانگین<br />

0/0082<br />

66/50 ± 9 / 8 67/1 ± 8 / 5 66 /45 ± 9 / 05<br />

وزن (Kg)<br />

0/0258<br />

29/95 ± 3 / 9 31/4 ± 4 / 3<br />

/67 ± 4 / 4<br />

0/006<br />

25/02 ± 2 / 4 26/65 ± 2 / 8<br />

/28 ± 3 / 4<br />

0/0189<br />

0/78 ± 0 / 05 0/79 ± 0 / 05<br />

/82 ± 0 / 036<br />

درصد چربی بدن 32<br />

28 (Kg/m 2 ) BMI<br />

0 WHR<br />

جدول 3. همبستگی متغیرهای ترکیب بدنی سه گروه در مرحلۀ پیشآزمون و پسآزمون<br />

پسآزمون<br />

*<br />

0 / 53<br />

P


32 مقایسۀ تأثیر تعداد جلسات پیاده روی در هفته بر تغییرات ترکیب بدنی زنان کم تحرک<br />

35<br />

29<br />

34<br />

28<br />

33<br />

32<br />

31<br />

30<br />

29<br />

28<br />

گروه 1<br />

گروه 2<br />

گروه 3<br />

27<br />

26<br />

25<br />

24<br />

گروه 1<br />

گروه 2<br />

گروه 3<br />

27<br />

23<br />

پس آزمون<br />

پیش آزمون<br />

پس آزمون<br />

پیش آزمون<br />

3<br />

نمودار‎3‎‏.‏ وضعیت BMI آزمودنیها در<br />

مرحلۀ پیشآزمون و پسآزمون<br />

مقایسۀ میانگین کاهش وزن در هر گروه نشان<br />

میدهد این مقدار در گروه اول در<br />

گروه دوم کیلوگرم و در گروه سوم<br />

کیلوگرماست.‏ میانگینکاهشدرصدچربیبدندر<br />

و،‏<br />

گروه اول،‏ دوم،‏ و سوم به<br />

درصداست.‏ میانگینکاهشBMIدر گروه<br />

گروه دوم و گروه سوم کیلوگرم بر<br />

مترمربع بود و در نهایت میانگین کاهش WHR در<br />

گروه اول،‏ دوم،‏ و سوم برابر و‎0‎ است.‏<br />

آزمون نشان داد در مرحلۀ پسآزمون<br />

اختلاف معناداری بین میانگینهای سه گروه وجود<br />

دارد.‏ همچنین در پی آزمون توکی مشاهده شد این<br />

اختلاف به دلیل تغییر معنادار در میانگین متغیرهای<br />

گروهسوماست.‏<br />

نمودار‎4‎‏.‏ وضعیت درصد چربی بدن آزمودنیها<br />

در مرحلۀ پیشآزمون و پس آزمون<br />

0 / 55 کیلوگرم<br />

2 / 9<br />

ترتیب 3 / 15 2 / 5 ،1 / 47<br />

اول‎16‎ ،0 /<br />

2 / 87<br />

0 / 04<br />

با /02 ،0<br />

0 / 94<br />

،1 / 3<br />

ANOVA<br />

بحث<br />

دقیقه پیادهروی با شدت<br />

در این پژوهش اثر روز در هفته بر ترکیب بدنی<br />

متوسط،‏ یافتههای<br />

است.‏ شده بررسی کمتحرک زنان پژوهش حاضر بیانگر اهمیت مقدار پیادهروی در هر<br />

جلسه و همچنین تعداد جلسات فعالیت بدنی در هفته<br />

است.‏ نتایج این پژوهش به روشنی نشان داد در زنان<br />

دارای اضافه وزن بدون تغییر رژیم غذایی،‏ حداقل<br />

تعداد روزهای فعالیت بدنی در هفته،‏ برای بهبود<br />

معنیدار ترکیب بدنی روز و هر روز دقیقه با<br />

شدت متوسط است.‏ تجزیه و تحلیل یافتههای<br />

پژوهش حاضر نشان داد در میان گروه،‏ افزایش<br />

مدت زمان فعالیت بدنی در گروه سوم روز در<br />

هفته)‏ باعث مصرف انرژی بیشتر در هفته و در نتیجه<br />

کاهشبیشتروزن،درصدچربی<br />

شد،‏ در حالی که در دو گروه دیگر کاهش بسیار<br />

کمی در متغیرهای مورد نظر به وجود آمد که از<br />

لحاظ آماری معنادار نبود.‏ یافتههای محققان نشان<br />

میدهد در برنامههای ترکیب بدنی و کاهش وزن<br />

نقش مدت زمان فعالیت بدنی از شدت آن مهمتر<br />

است و)‏ کل مدت زمان فعالیت بدنی در هفته<br />

عاملی مهم در بهبود سلامت و حفظ آن است<br />

تحقیقات جدید نشان میدهد مدت و شدت<br />

فعالیت بدنی برای تغییر ترکیب بدنی باید کافی و به<br />

اندازۀلازمباشد.‏<br />

درمیان تحقیقاتیکهدرآنهاتنهاازفعالیتبدنی،‏<br />

بدونرژیمغذایی،استفادهشد،نتایجپژوهشحاضر<br />

60<br />

3)<br />

3<br />

بدن،‏BMIو WHR<br />

،26)<br />

4 ،1)<br />

.(23<br />

60<br />

در ،2 ،1 و 3<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


؛)‏<br />

33<br />

اکرم جعفری،‏ محمدرضا مرادی،‏ آتنا سلیمی،‏ ابراهیم محمدی<br />

30 ،6 ،2)<br />

نتایج تحقیق کوکس (2003) را حمایت میکند و به<br />

دنبال‎90‎ دقیقهفعالیتبدنی(‏‎3‎ روزدرهفتهوهرروز<br />

دقیقه)‏ کاهش وزن یا کاهش یا<br />

مشاهده نشد میان مطالعاتی که از مدت زمان<br />

بیشتری استفاده کرده بودند،‏ مرفی و)‏ کمپر<br />

بدنیبرایکاهش<br />

وزن را 150 دقیقه در هفته توصیه میکنند<br />

در پی دقیقه فعالیت<br />

اما هارمن<br />

بدنی در هفته با شدت متوسط نیز تغییر معناداری در<br />

ترکیببدنیزنانکمتحرکمشاهدهنکرد(‏‎10‎‏).‏<br />

بهنظرمیرسدمؤثربودنانجام‎150‎ دقیقهفعالیت<br />

بدنی با شدت متوسط در هفته هنوز مورد تردید<br />

محققان است.‏ با توجه به این تحقیقات،‏ روشن است<br />

که مدت زمان فعالیت بدنی گروه اول و دوم در این<br />

تحقیق،‏ و دقیقه در هفته)‏ جهت تغییر در<br />

ترکیب بدنی کافی نیست و تغییر معناداری در<br />

ترکیب بدنی آنها دیده نشده است.‏ اسلنز<br />

پیشنهاد میکند افراد برای کسب نتایج بهتر،‏ روزانه<br />

30 دقیقه،‏‎210‎ دقیقه در هفته،‏ پیادهروی داشته باشند.‏<br />

بهنظرویدرصورتیکهشدتیامدتزمانفعالیت<br />

بدنیبیشترشود،نتایجبهتریحاصلمیشود(‏‎29‎‏).‏<br />

نیز حداکثر<br />

به نظر جکیک<br />

کاهش وزن در پی حداقل دقیقه فعالیت بدنی<br />

روزانه ایجاد میشود با در نظر گرفتن<br />

توصیههای مبنی بر انجام دقیقه<br />

فعالیت بدنی روزانه برای کاهش وزن و بهبود<br />

ترکیب بدنی،‏ بر پایۀ نتایج تحقیق حاضر پیشنهاد<br />

میشود افراد دارای اضافه وزنی که نمیتوانند هر<br />

روز این مقدار فعالیت بدنی انجام دهند حداقل‎3‎ روز<br />

در هفته و هر روز دقیقه-‏ ‎180‎دقیقه در هفته-‏<br />

فعالیتبدنیباشدتمتوسطانجامدهند.‏<br />

فعالیت بدنی بدون رژیم غذایی بر کاهش چربی<br />

بدن تأثیر متوسطی دارد و)‏ به حفظ وزن و<br />

جلوگیری از بازگشت مجدد وزن کمک میکند<br />

اگرچهدراینپژوهشازشرکتکنندگان<br />

خواسته شد رژیم غذای خود را تغییر ندهند،‏ احتمالاً‏<br />

در صورت کاهش مقدار مصرف انرژی،‏ مقدار<br />

کاهش وزن بدن و بهبود شاخصهای ترکیب بدنی<br />

بیشتر خواهد بود.‏ در اکثر مطالعاتی که در زمینۀ<br />

کاهش وزن موفق بودهاند ترکیب مناسبی از فعالیت<br />

بدنیورژیمغذاییاستفادهشده<br />

کوکس در تحقیق خود دریافت<br />

دقیقه فعالیت بدنی شدید،‏ حتی 3 روز در هفته،‏ اگر<br />

همراه با رژیم غذایی کمکالری باشد باعث کاهش<br />

وزن و بهبود ترکیب بدنی می شود،‏ اما بدون استفاده<br />

از رژیم غذایی و تنها با تکیه بر فعالیت بدنی تغییر<br />

معناداری در ترکیب بدنی افراد دیده با<br />

توجه به این موضوع پیشنهاد می شود افراد دارای<br />

اضافه وزن علاوه بر فعالیت بدنی مناسب،‏ از<br />

رژیمهای غذایی کمکالری استفاده کنند تا بتوانند<br />

نتیجۀبهتریبهدستآورند.‏<br />

بحث کنترل و کاهش وزن بسیار پیچیده است.‏ به<br />

صورت تجربی دیده شده بسیاری از افراد مدتهای<br />

طولانی حتی بدون فعالیت بدنی منظم و رژیهای<br />

غذای سخت،‏ وزن ثابتی دارند؛ اما افراد دیگری در<br />

شرایطمشابهاضافهوزنمی یابندوچاقمی شوند(‏‎27‎‏).‏<br />

علاوه بر این،‏ تحقیقات نشان داده تفاوتهای فردی<br />

حتیدرپاسخبهفعالیتبدنینقشدارد(‏‎24،23‎ به<br />

عبارتدیگر،ممکناستتجویزمقدارفعالیتبدنی<br />

یا رژیم غذایی برای کنترل یا کاهش وزن،‏ در افراد<br />

30<br />

4321<br />

است(‏‎30،2‎‏).‏<br />

نمیشود (5).<br />

1. Murphy<br />

2. Kemper<br />

3. Harman<br />

4. Slentz<br />

(2003)<br />

.(19،33)<br />

WHR<br />

2<br />

(17 ،18)<br />

(2004)<br />

4<br />

60<br />

BMI<br />

1998)<br />

1<br />

157<br />

(5). در<br />

30<br />

(2003) حداقلمدتزمانفعالیت<br />

(2005 ،2003)<br />

60<br />

.(15 ،14)<br />

(1992) حتی<br />

120<br />

سازمان IOM<br />

60<br />

3<br />

60)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


34 مقایسۀ تأثیر تعداد جلسات پیاده روی در هفته بر تغییرات ترکیب بدنی زنان کم تحرک<br />

مختلف پاسخهای متفاوتی ایجاد کند.‏ با این همه،‏<br />

صرفنظر از خصوصیات ژنتیکی و تفاوتهای فردی<br />

افراد،‏ هدف سازمانهایی که در زمینۀ سلامت و<br />

تندرستیفعالیتدارندایناستکهبرایبهبودسطح<br />

سلامتافرادجامعهتوصیههایعمومیدادهشود.‏<br />

با توجه به افزایش چاقی،‏ اضافه وزن و<br />

کمتحرکی در جامعۀ امروزی و زندگی پرمشغلۀ<br />

افراد،‏ لزوم انجام حداقل مقدار مناسب فعالیت بدنی<br />

برای افزایش سطح سلامت افراد جامعه و جلوگیری<br />

از شیوع چاقی در میان مردم حیاتی است و تشویق و<br />

ترغیب افراد جامعه بخصوص افرادی که اضافه وزن<br />

دارند به انجام فعالیتهای بدنی مناسب و علمی امری<br />

مهم است.‏ در میان انواع مختلف فعالیت بدنی،‏<br />

بسیاری از محققان پیادهروی را فعالیت بدنی مناسب<br />

برای کاهش وزن معرفی کردهاند و به اهمیت این<br />

ورزش بر پیشرفت سلامت افراد پرداختهاند؛ چرا که<br />

پیادهروی ورزشی سالم،‏ در دسترس و مورد توجه و<br />

علاقۀ عموم است با توجه به یافتههای این<br />

پژوهش پیشنهاد می شود زنان کمتحرک و دارای<br />

اضافه وزن برای بهبود ترکیب بدنی خود حداقل 3<br />

روز در هفته،‏ هر روز 60 دقیقه و با شدت متوسط به<br />

پیادهروی بپردازند.‏ البته مطمئناً‏ کاهش بیشتر عوامل<br />

خطرزای قلبی-‏ عروقی و بهبود ترکیب بدنی،‏ با<br />

افزایش مدت یا تعداد روزهای فعالیت بدنی در هفته<br />

و یا استفاده از رژیمهای غذایی کمکالری میسر<br />

است.‏<br />

.(25)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


35<br />

اکرم جعفری،‏ محمدرضا مرادی،‏ آتنا سلیمی،‏ ابراهیم محمدی<br />

منابع<br />

1. Bassuk, S.S., J.E. Manson (2003). “Physical Activity and Cardiovascular Disease Prevention in Women:<br />

How Much Is Good Enough?” Exercise & Sport Science Reviews. 31(4):176-181.<br />

2. Bouchard, C., J.P. Despres, A. Tremblay (1993). “Exercise and Obesity”. Obes. Res. 1:133-147.<br />

3. Caspersen, C.J., K.E. Powell, G.M. Christenson (1985). “Physical Activity, Exercise, and Physical Fitness:<br />

Definitions and Distinctions for Health-related Research”. Public Health Rep; 100:126–31<br />

4. Chambliss, H.O. (2003). “Exercise Duration and Intensity in a Weight-loss Program”. JAMA, 10;<br />

290(10):1323-30.<br />

5. Cox LK, V. Burke, AR. Morton, et al. (2003). “The Independent and Combined Effects of 16 Weeks of<br />

Vigorous Exercise and Energy Restriction on Body Mass and Composition in Free- living Overweight<br />

Men: A Randomized Controlled Trial”. Metabolism, Jan; 52(1): 107-15.<br />

6. Després, J. P., & B. Lamarche. (1993). “Effects of Diet and Physical Activity on Adiposity and Body Fat<br />

Distribution: Implications for the Prevention of Cardiovascular Disease”. Nutr. Res. Rev. 6:137-159.<br />

7. Dipietro L., H.W. Kohl, C.E. Barlow, S.N. Blair (1998). “Improvements in Cardiorespiratory Fitness<br />

Attenuate Age-related Weight Gain in Healthy Men and Women: the Aerobics Center Longitudinal<br />

Study”. Int J Obes Relat Metab Disord. 22:55–62.<br />

8. Fletcher, G.F., G.J. Balady, E.A. Amsterdam, B. Chaitman, R. Eckel, J. Fleg, V.F. Froelicher, A.S. Leon,<br />

I.L. Pina, R. Rodney, D.A. Simons, M.A. Williams & T. Bazzarre (2001). “Exercise Standards for Testing<br />

and Training: A Statement for Healthcare Professionals from the American Heart Association”.<br />

Circulation, 104: 1694-1740.<br />

9. Haapanen, N., S. Miilunpalo, M. Pasanen, P. Oja, I. Vuori (1997). Association between Leisure Time<br />

Physical Activity and 10-year Body Mass Change among Working-aged Men and Women”. Int J Obes<br />

Relat Metab Disord. 21:288–96.<br />

10. Hardman, AE., PR. Jones, NG Norgan, et al. (1992). “Brisk Walking Improves Endurance Fitness without<br />

Changing Body Fitness in Previously Sedentary Women”. Eur J Appl Physiol Occup Physiol. 65(4): 354-9.<br />

11. Hill, J.O., & H.R. Wyatt (2005). “Role of Physical Activity in Preventing and Treating Obesity”. J Appl<br />

Physiol, 99(2):765-70.<br />

12. Institute of Medicine of the National Academies of Science. Dietary Reference Intakes for Energy,<br />

Carbohydrate, Fiber, Fat, Fatty Acids, Cholesterol, Protein, and Amino Acids (Macronutrients).<br />

Washington, DC: National Academy Press, 2002.<br />

13. Jackson, A. S., & M.L. Pollock (1985). “Practical Assessment of Body Composition”. The Physician and<br />

Sportsmedicine, 13, 76-90.<br />

14. Jakicic, J.M. (2003). “Exercise in the Treatment of Obesity”. Endocrinal Metab Clin North Am, 32(4):967-<br />

80<br />

15. Jakicic, J.M., & D.O. Amy (2005). “Physical Activity Consideration for the Treatment and Prevention of<br />

Obesity”. The American Journal of Clinical Nutrition.<br />

16. Jung. R.T. (1997). “Obesity as a Disease”. Br Med Bull; 53:307–21.<br />

17. Kemper, H.C.G., W.M. Stasse, & W. Bosman (2003). “The Prevention and Treatment of Overweight and<br />

Obesity: Summary of the Advisory Report by the Health Council of the Netherlands”. The Netherlands<br />

Journal of Medicine, 104: 1694-1740.<br />

18. Murphy M.H, A.E. Hardman (1998). “Training Effects of Short and Long Brisk Walking in Sedentary<br />

Women”. Med Sci Sport Exerc. Jan; 30 (1): 152-7.<br />

19. NIH Consensus Development Panel on Physical Activity and Cardiovascular Health: Physical Activity and<br />

Cardiovascular Health. (1996). JAMA, 276:241 -246.<br />

20. Pate, R.R, M. Pratt, S.N. Blair, W.L. Haskell, C.A. Macera, C. Bouchard, D. Buchner & W. Ettinger<br />

(1995). “Physical Activity and Public Health: A Recommendation from the Centers for Disease Control<br />

and Prevention and the American College of Sports Medicine”. JAMA, 273:402 -407.<br />

21. Pavlou K.N, S. Krey, W.P. Steffee (1989). Exercise as an Adjunct to Weight Loss and Maintence in<br />

Moderately Obese Subjects”. Am J Clin Nutr. 49:1115-23<br />

22. Perri M.G, D.A. McAllister, J.B. Lauer, D.Z. Yancey (1986). “Enhancing the Efficacy of Behavior<br />

Therapy for Obesity: Effect of Aerobic Exercise and a Multicomponent Maintenance Program”. J Consult<br />

Clin Psychol. 54:670-5.<br />

23. Pollock, M. L., J. Ayres (1977). “Cardiorespiratory Fitness: Response to Differing Intensities and<br />

Durations of Training”. Arch. Physiol. Med. Rehabil. 58:467-473.<br />

24. Pollock, M. L., and J. H. WILMORE. (1990). Exercise in Health and Disease: Evaluation and Prescription<br />

for Prevention and Rehabilitation. 2nd Ed. Philadelphia: W. B. Saunders, pp. 91-160.<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


36 مقایسۀ تأثیر تعداد جلسات پیاده روی در هفته بر تغییرات ترکیب بدنی زنان کم تحرک<br />

25. Poirier P., J.P. Despres (2001). “Exercise in Weight Management of Obesity”. Cardiol Clin. Aug.<br />

19(3):459-70.<br />

26. Santigo, M. C., J. F. Alexander, G. A. Stull, R. C. Serfrass, A. M. Hayday, and A. S. LEON (1987).<br />

“Physiological Responses of Sedentary Women to a 20-week Conditioning Program of Walking and<br />

Jogging”. Scand. J. Sports Sci. 9:33-39.<br />

27. Saris, W.H., S.N. Blair, & M.A. Vanbaak (2003). “How much Physical Activity Is Enough to Prevent<br />

Unhealthy Weight Gain?” Outcome of the IASO 1st Stock Conference and Consensus Statement. Obes<br />

Rev. 4(2):101-14<br />

28. Schmitz K.H, D.R.J. Jacobs, A.S. Leon, P.J. Schreiner, B. Sternfeld (2000). “Physical Activity and Body<br />

Weight: Associations over 10 Years in the CARDIA Study”. Coronary Artery Risk Development in Young<br />

Adults. Int J Obes Relat Metab Disord;24:1475–87.<br />

29. Slentz C.A, B.D. Duscha, J.L. Johnson, et al. (2004). “Effects of the Amount of Exercise on Body Weight,<br />

Body Composition, and Measures of Central Obesity”. Arch Intern Med. Jan 12; 164(1):31-9.<br />

30. Stefanick, M.L. (1993). “Exercise and Weight Control”. In Exercise and Sport Sciences Reviews, Vol. 21,<br />

J. O. Holloszy (Ed.). Baltimore: Williams & Wilkins, pp. 363-396<br />

31. Swain,D.P., et al. (1994). “Target Heart Rates for the Development of Cardiorespiratory Fitness”. Med.<br />

Sci. Sports Exerc. ,26: 112.<br />

32. US Department of Health and Human Services: Physical Activity and Health. (1996). A Report of the<br />

Surgeon General: Centers for Disease Control and Prevention and National Center for Chronic Disease<br />

Prevention and Health Promotion.<br />

33. Wing R.R., & J.O. Hill (2001). “Successful Weight Loss Maintenance”. Annu Rev Nutr. 21: 323-341.<br />

34. World Health Organization. Obesity: Preventing and Managing the Global Epidemic. Report of a WHO<br />

Consultation on Obesity. (1998) Geneva: World Health Organization<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


نای<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) زمستان 1386<br />

<br />

37<br />

توصیف نگرش و گرایش مردم شهر<br />

مشهد به فعالیتهای حرکتی و ورزشی<br />

دکتر سیدرضا عطارزاده حسینی؛ استادیار دانشکدۀ تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاه<br />

فردوسی مشهد<br />

*<br />

<br />

دکتر مهدی سهرابی؛ استادیار دانشکدۀ تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاه فردوسی مشهد<br />

تاریخ دریافت:‏ 85/6/15<br />

تاریخ تصویب:‏ 85/9/6<br />

چکیده:‏<br />

هدف<br />

را<br />

تحقیق عبارت است از توصیف نگرش و گرایش مردم شهر مشهد به فعالیتهای حرکتی و ورزشی.‏<br />

بدین منظور،‏ پرسشنامهای با 36 عبارت نگرشی در قالب 6 بُعد یا مؤلفه،‏ 12 عبارت گرایشی،‏ و 9 پرسش ویژگی<br />

فردی تهیه و بین 1049 مرد و زن بالای 16 سال شهر مشهد به روش مستقیم توزیع شد.‏ 976 نفر (93 درصد)‏ آن<br />

تکمیل و سپس جمع آوری شدند.‏ پ س از تجزیه و تحلیل آماری دادهها،‏ نتایج زیر به دست آمد:‏ در این تحقیق،‏<br />

32 درصد افراد در فعالیتهای حرکتی و ورزشی شرکت نمیکردند.‏ کسب نشاط و شادابی از مهمترین علل و<br />

انگیزههای شرکت کردن،‏ و عقبماندن از کارهای روزانه از مهمترین علل شرکتنکردن در فعالیتهای حرکتی و<br />

ورزشی بود.‏ بیشترین افراد به ترتیب اولویت به فعالیتهای آمادگی جسمانی،‏ پیادهروی و فوتبال میپرداختند.‏<br />

بیننگرشبهفعالیتهایحرکتیوورزشیدرافرادباویژگیهایمختلفسن،تأهلوتجرد،تعداداعضایخانواده،‏<br />

نوع شغل،‏ گرایش و عدم گرایش به فعالیتهای حرکتی و ورزشی تفاوت معناداری وجود داشت (05 0>p). / در<br />

صورتی که بین نگرش به فعالیتهای حرکتی و ورزشی در افراد با ویژگیهای مختلف جنسیت،‏ سطح تحصیلات،‏<br />

درآمد ماهانه،‏ هزینۀ خانوار،‏ هزینۀ ماهانۀ ورزشی،‏ تعداد جلسات تمرین در هفته،‏ مدت زمان تمرین در هر<br />

جلسه،‏ رفاه و ایمنی مکان ورزشی،‏ و سابقۀ ورزشی تفاوت معناداری وجود نداشت (05 0< / p). بین گرایش به<br />

فعالیتهای حرکتی و ورزشی در افراد با ویژگیهای مختلف جنسیت،‏ سن،‏ وضعیت تأهل،‏ تعداد اعضای خانواده<br />

و میزان هزینۀ ماهانۀ ورزش رابطۀ معناداری وجود داشت<br />

.(p


یها<br />

38 توصیف نگرش و گرایش مردم شهر مشهد نسبت به فعالیتهای حرکتی و ورزشی<br />

1<br />

در حیطۀ فعالیتهای حرکتی و ورزشی با توسعۀ<br />

روانشناسی و جامعهشناسی ورزشی گره خورده<br />

است.‏ در سالهای اخیر گرایش به نگرشسنجی در<br />

حیطۀفعالیتهایحرکتیوورزشیقوّتگرفتهاست،‏<br />

به طوری که کنیون برای اولین بار در اواخر دهۀ<br />

مقیاسی را برای نگرشسنجی در حیطۀ<br />

فعالیتهای حرکتی و ورزشی ساخت و آن را با<br />

معرفی کرد.‏ به طور کلی<br />

علامت<br />

این مقیاس شامل بٌعد یا مؤلفه است:‏ فعالیت<br />

حرکتی تجربۀ اجتماعی،‏‎2‎‏.‏ فعالیتهایحرکتیعاملی<br />

برای تندرستی و آمادگی،‏ 3. فعالیت حرکتی توأم با<br />

هیجانوخطر،‏‎4‎‏.‏ فعالیتحرکتی تجربۀ قابل تحسین<br />

وزیبا،‏‎5‎‏.‏ فعالیتحرکتیعاملآرامبخش،‏‎6‎‏.‏ فعالیت<br />

حرکتی تجربۀ دشوار و طاقتفرسا.‏ پس از این<br />

مقیاس،‏ انواعی از مقیاسهای نگرشسنجی برای<br />

گروههایمختلفجامعهتهیهشد(‏‎1‎‏).‏<br />

پاترسون و دیگران (1990)، کاواناف (1995) و،‏<br />

هیز با استفاده از پرسشنامۀ نگرش به<br />

فعالیتهای جسمانی ویژۀ دانشآموزان،‏ نگرش<br />

دانشآموزان دختر و پسر را به تربیت بدنی و ورزش<br />

بررسی کردند(‏‎16،12،10‎‏).‏ مارتیندل(‏‎1990‎‏)،دایر<br />

و فینکنبرگ<br />

با استفاه از پرسشنامۀ نگرش<br />

دانشجویان را دربارۀ انگیزۀ مشارکت آنان در<br />

فعالیتهای حرکتی و ورزشی مطالعه کردند<br />

آرمز در تحقیقی با استفاده از<br />

پرسشنامۀ مزبور نگرش زوجهای ورزشی و<br />

غیرورزشی را به فعالیتهای حرکتی و ورزشی بررسی<br />

کرد(‏‎9‎‏).‏<br />

با مرور تحقیقات داخل کشور،‏ تنها تحقیق ملی<br />

در رابطۀ مستقیم با عنوان این تحقیق را مظفری در<br />

انجام داده است که انتظار میرود مقایسۀ<br />

نتایج آن با نتایج این تحقیق دستاوردهای بسیار<br />

ارزشمندی درپی داشتهباشد.‏ مظفریباانجامتحقیق<br />

توصیف نگرش و گرایش مردم به فعالیتهای حرکتی<br />

و ورزش در جمهوری اسلامی ایران به نتایج زیر<br />

دست یافت:‏ 36 درصد افراد در فعالیتهای حرکتی و<br />

ورزشی شرکت نمیکنند نشاط و شادابی و<br />

تقویت جسم و جان از مهمترین علل و انگیزههای<br />

شرکت در فعالیتهای حرکتی و ورزشی و در<br />

مقابل،‏ عقبماندن از کارهای روزانه،‏ در دسترس<br />

نبودن اماکن ورزشی،‏ عادت نداشتن و تنبلی و<br />

بیحوصلگی از مهمترین علل شرکتنکردن افراد<br />

در فعالیتهای حرکتی و ورزشی بود.‏ پیادهروی،‏<br />

فوتبال و آمادگی جسمانی از فعالیتهایی بود که بیشتر<br />

افراد به آنها میپرداختند.‏ منزل و سالن سرپوشیده دو<br />

مکانی بودند که بیشتر افراد در آنها به فعالیتهای<br />

حرکتیوورزشیمیپرداختند(‏‎5‎‏).‏<br />

مظفری و صفانیا با انجام تحقیق دربارۀ<br />

نحوۀ گذران اوقات فراغت دانشجویان دانشگاههای<br />

آزاد به نتایج زیر دست یافت:‏ میانگین مدت زمان<br />

فعالیت حرکتی و ورزشی دانشجویان در<br />

دقیقهبود.‏ رشتههایورزشیموردعلاقۀدخترانشنا،‏<br />

والیبال،‏ بدنسازی،‏ سوارکاری،‏ و بسکتبال و<br />

رشته های مورد علاقۀ پسران فوتبال،‏ شنا،‏ بدنسازی،‏<br />

ورزشهای رزمی،‏ والیبال،‏ و دو بود.‏ کسب نشاط،‏<br />

حفظ تندرستی و احساس قدرت و تناسب اندام از<br />

مهمترین انگیزه شرکت کردن در فعالیتهای<br />

حرکتی و ورزشی و در مقابل مشغلۀ تحصیلی و<br />

کاری،نبودوسایلوامکانات،اولویتداشتنمسائل<br />

دیگر،‏ عادت نداشتن،‏ تنبلی و بیحوصلگی از<br />

هفته 188<br />

21<br />

. کسب<br />

(1381)<br />

1. Kenyon<br />

2. Attitude Toward Physical Activity (ATPA)<br />

.1<br />

،14 ،11)<br />

ATPA<br />

2<br />

اختصاری ATPA<br />

6<br />

(1997)<br />

1968<br />

(1992)، تولسون (1994)، مود<br />

(1994)<br />

(1990)<br />

.(17 ،15<br />

سال 1381<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


یها<br />

39<br />

دکتر سید رضا عطارزاده حسینی،‏ دکتر مهدی سهرابی<br />

جدول 1. دادههای مربوط به عبارت گرایشی:‏ به کدام نوع فعالیت حرکتی و ورزشی میپردازید؟<br />

نوع ورزش<br />

مردان زنان کل<br />

فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد<br />

1/5<br />

بدون پاسخ 10 1 / 9 5 1 / 2 5<br />

14/7<br />

فوتبال 98 3 / 0 8 22 / 3 90<br />

9/3<br />

والیبال 62 9 / 9 26 8 / 9 36<br />

6/6<br />

بسکتبال 44 8 / 7 23 5 / 2 21<br />

شنا 11 73 16 42 7 / 7 31<br />

0/3<br />

هندبال 2 0 / 8 2 0 0<br />

16/5<br />

آمادگی جسمانی 110 16 / 7 44 16 / 4 66<br />

1/4<br />

بدمینتون 9 1 / 5 4 1 / 2 5<br />

4/2<br />

کوهنوردی 28 2 / 7 7 5 / 2 21<br />

15/5<br />

پیاده 103 19 / 8 52 12 / 7 51<br />

2/7<br />

دویدن 18 1 / 1 3 3 / 7 15<br />

1/2<br />

دوچرخه 8 0 . 2 / 0 8<br />

روی<br />

سواری<br />

7/4<br />

ورزش صبحگاهی 49 10 / 3 27 5 / 5 22<br />

0/5<br />

ژیمناستیک 3 0 . 0 / 7 3<br />

0/6<br />

تنیس 4 0 / 4 1 0 / 7 3<br />

4/4<br />

ورزشهای رزمی 29 4 / 9 13 4 / 0 16<br />

تنیس روی میز 0 0 0 0 0 0<br />

2/4<br />

جز آن 16 2 / 3 6 2 / 5 10<br />

جمع کل 100 666 100 263 100 403<br />

مهمترینعللشرکتنکردندرفعالیتهایحرکتیو<br />

ورزشیبود(‏‎6‎‏).‏<br />

زارعی(‏‎1380‎‏)‏ با انجام تحقیق دربارۀ نحوۀ<br />

گذران اوقات فراغت دانشجویان دانشگاههای علوم<br />

پزشکی کشور به نتایج زیر دست یافت:‏ میانگین<br />

مدت زمان فعالیت حرکتی و ورزشی دانشجویان در<br />

هفته دقیقه بود.‏ رشتههای ورزشی مورد علاقۀ<br />

دختران شنا،‏ پیادهروی و کوهنوردی و در مورد<br />

پسران فوتبال،‏ شنا،‏ و آمادگی جسمانی بود.‏ کسب<br />

نشاط،‏ حفظ تندرستی و احساس قدرت و تناسب<br />

اندامازمهمترینانگیزه مشارکت داشتنومشغلۀ<br />

تحصیلی،‏ نبود وسایل و امکانات،‏ تنبلی،‏ و<br />

بیحوصلگی از مهمترین علل عدم مشارکت در<br />

فعالیتهای حرکتی و ورزشی بود.‏ بین جنسیت،‏ رشتۀ<br />

تحصیلی،‏ وضعیت سکونت،‏ بومی بودن،‏ درآمد و<br />

میزان تحصیلات والدین با میزان اوقات فراغت و<br />

272<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


40 توصیف نگرش و گرایش مردم شهر مشهد نسبت به فعالیتهای حرکتی و ورزشی<br />

میزان پرداختن دانشجویان به ورزش رابطۀ معناداری<br />

مشاهدهشد(‏‎4‎‏).‏<br />

رمضانیخلیلآباد در تحقیقی با عنوان<br />

‏«بررسی انگیزههای افراد شرکتکننده در ورزشهای<br />

همگانی شهر تهران»‏ چنین نتیجه گرفت که<br />

درصد آزمودنیها،‏ انگیزۀ شرکت در ورزشهای<br />

همگانی را کسب نشاط و احساس لذت؛ 87 درصد<br />

ایجاد مصونیت از ابتلا به بیماریها؛ درصد<br />

خصیصۀ فرحبخش بودن و عدم وجود خطر در این<br />

گونه ورزشها؛ و درصد برخوردار بودن از<br />

عواطف اجتماعی و ارضای نیاز تعلق به گروه را<br />

انگیزه هایدیگربیانکردهاند(‏‎3‎‏).‏<br />

نیکنژاد در تحقیقی با عنوان ‏«جایگاه<br />

ورزش در طبقات مختلف اجتماعی»‏ به این نتایج<br />

دست یافت:‏ کارمندان و دانشآموزان بیشترین افراد<br />

شرکت کننده درفعالیتهایورزشیبودندوآمادگی<br />

جسمانی پرطرفدارترین فعالیتی بود که زنان در آن<br />

شرکتداشتند(‏‎7‎‏).‏<br />

دستغیب در تحقیقی با عنوان ‏«موانع<br />

اجتماعی-‏ فرهنگی توسعۀ ورزش بانوان»‏ نتیجه<br />

گرفت:‏ با افزایش سن،‏ از فعالیتهای حرکتی و<br />

ورزش آزمودنیها کاسته میشود.‏ از طرفی بین سطح<br />

تحصیلات و فعالیت ورزشی بانوان رابطۀ معناداری<br />

وجوددارد،بهطوریکهباافزایشسطحتحصیلات،‏<br />

فعالیت ورزشی آزمودنیها افزایش مییابد.‏ تنها<br />

درصد ورزشکاران زن شاغل و بقیه فاقد شغل بودند.‏<br />

افراد شاغل به شرکت در فعالیتهای حرکتی و<br />

ورزشی گرایش کمتری داشتند.‏ آزمودنیهای مجرد<br />

در مقایسه با متأهلان به شرکت در فعالیتهای حرکتی<br />

وورزشگرایشبیشتریداشتند(‏‎2‎‏).‏<br />

واعظ موسوی به منظور آگاهی از سطح<br />

انگیختگی سپاهیان نسبت به ورزش و دانستن نظرات<br />

آنان،‏ تحقیقی را انجام داده است و نتایج این تحقیق<br />

نشان داد:‏ درصد آزمودنیها ورزش را به منظور<br />

حفظ سلامتی انجام میدادند.‏ دو عامل مهم تشویق و<br />

فراهم بودن امکانات آزمودنیها را به ورزش کردن<br />

راغب مینماید.‏ مهمترین علل ترک ورزش یا<br />

نپرداختن به ورزش به ترتیب،‏ نبود امکانات و<br />

تسهیلات ورزشی،‏ کمبود وقت،‏ محدودیت جسمی<br />

مثلجانبازییامعلولیتبودهاست(‏‎8‎‏).‏<br />

24<br />

(1375)<br />

84<br />

88<br />

50<br />

(1375)<br />

58<br />

(1378)<br />

(1378)<br />

جدول‎2‎‏.‏ دادههای مربوط به عبارت گرایشی:‏ چه عاملی به شما کمک کرد تا ورزش کنید؟<br />

عامل<br />

مردان زنان کل<br />

فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد<br />

7/4<br />

49 8 / 7 23 6 / 5 26<br />

بدون پاسخ 39/5<br />

263 44 / 1 116 36 / 5 147<br />

پخش برنام 3/6<br />

24 4 / 9 13 2 / 7 11<br />

پخش برنام 17/1<br />

114 19 50 / 9<br />

11/4<br />

76 8 / 7 23 13 / 2 53<br />

مطالع 2/7<br />

18 1 / 1 3 3 / 7 15<br />

مشاهد 18/3<br />

122 13 / 3 35 21 / 6 87<br />

جز آن 100 666 100 263 100 403<br />

جمع کل ۀ تلویزیونی<br />

ۀ رادیویی<br />

الگوگرفتن از اعضای خانواده 15 64<br />

ۀ کتابهای علمی-‏ ورزشی<br />

ۀ پوسترهای ورزشی<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


41<br />

دکتر سید رضا عطارزاده حسینی،‏ دکتر مهدی سهرابی<br />

6<br />

36<br />

روششناسی<br />

روش این تحقیق از نوع زمینه یابی ‏(توصیفی-‏<br />

اکتسابی)‏ است.‏ جامعۀ آماری را تمامی مردان و زنان<br />

به بالای جامعۀ شهری مشهد تشکیل می دهد<br />

که براساس آخرین سرشماری در سال<br />

نفر گزارش شده است.‏ ی ک در هزار از<br />

آنها،یعنی‎1049‎ نفر،نمونۀآماریانتخابشدند.‏<br />

،1375<br />

16 سال<br />

1049000<br />

ابزارتحقیقوپایاییآن<br />

دراینتحقیقازپرسشنامهایشبیهمقیاسATPA<br />

کنیون استفاده شد.‏ این پرسشنامه با استفاده از<br />

نگرشسنجی فعالیتهای حرکتی و ورزشی سال<br />

امیراحمد مظفری طراحی شد.‏ پرسشنامۀ<br />

اولیه شامل‎60‎ عبارت نگرشی است که همانند<br />

پرسشنامۀ کنیون در قالب بُعد یا مؤلفه،‏ نگرش<br />

مردان و زنان بالای 16 سال را به فعالیتهای حرکتی و<br />

پایایی یا ثبات<br />

ورزشی می سنجد<br />

درونی پرسشنامۀ تجدیدنظر شده با استفاده از روش<br />

6<br />

،5) .(13 ضریب<br />

1378 دکتر<br />

آماریآلفایکرونباخ‎78‎ 0 / محاسبهشد(‏‎13،5‎‏).‏<br />

محقّق پس از کسب اجازه و دریافت پرسشنامۀ<br />

تجدید نظر شده با مشورت تنی چند از پژوهشگران<br />

تربیتبدنی و علوم ورزشی،‏ علوم اجتماعی و<br />

روانشناسی به سبب طولانیبودن پرسشنامه که<br />

ممکن بود بر دقت پاسخگویی تأثیر منفی بگذارد،‏ به<br />

حذف،‏ اصلاح،‏ ویرایش مجدد،‏ سادهنویسی برخی<br />

عبارتهای نگرشی،‏ و تهیۀ مقیاس کوتاهشده اقدام<br />

کرد.‏ برای این منظور،‏ نخست پرسشنامۀ اولیه ‏(فرم<br />

بلند،‏ 60 عبارت نگرشی)‏ را 70 آزمودنی که به طور<br />

تصادفی از مناطق مختلف شهر انتخاب شده بودند<br />

تکمیل کردند.‏ سپس با استفاده از روش آماری<br />

تحلیل عاملی،‏ عبارتهای نگرشی دارای ضریب<br />

همبستگی پایین حذف و فرم پرسشنامۀ کوتاه شده با<br />

عبارت نگرشی در قالب بُعد یا مؤلفه تدوین<br />

گردید.‏ در پایان،‏ با استفاده از روش آماری کرونباخ<br />

ضریبپایایی<br />

پس از تهیه و تدوین پرسشنامه،‏ نخستین گام در<br />

گردآوری اطلاعات تعیین چگونگی توزیع و<br />

جمعآوری آن بود.‏ از آنجا که تراکم جامعۀ شهری<br />

زیاد و نیز منطقۀ جغرافیایی محدود بود،‏ از روش<br />

توزیع مستقیم استفاده و پرسشنامه ها به صورت<br />

مستقیمتحویلپاسخدهندگانشدوپسازتکمیلاز<br />

آنان اعاده شد.‏ علیرغم اینکه توزیع و جمعآوری<br />

پرسشنامه ها به صورت مستقیم مستلزم صرف وقت و<br />

هزینۀ زیادی است،‏ خوشبختانه نسبت پاسخدهی به<br />

پرسشنامه ها،‏ مشارکت درصدی پاسخدهندگان<br />

رابههمراهداشت.‏<br />

پرسشنامۀکوتاهشده‎84‎ 0 / محاسبهشد.‏<br />

93<br />

روشهایآماری<br />

پس از جمعآوری پرسشنامههای تکمیل شده،‏<br />

مجموعه دادههای مربوط به ویژگیهای فردی،‏<br />

عبارات نگرشی و گرایشی و زیربخشهای آن به طور<br />

جداگانه طبقهبندی و به منظور انجام عملیات آماری<br />

در محیط ثبت شد.‏ سپس با استفاده از<br />

شیوههای آمار توصیفی ‏(شاخصهای گرایش<br />

مرکزی و پراکندگی،‏ مرتبهها و نقطههای درصدی)‏<br />

آماراستنباطی(کروسکالوالیسوآزمونفرضیهها)‏<br />

دادههاتجزیهوتحلیلشدند.‏<br />

SPSS<br />

یافتهها<br />

مردان با 58 درصد و زنان با 42 درصد بیشترین و<br />

کمترین حجم نمونۀ آماری تحقیق را تشکیل دادند.‏<br />

بیشترین و کمترین درصد افراد به ترتیب متعلق به<br />

طبقۀ سنی سال و بالای سال بود.‏<br />

درصد افراد متأهل و 44 / 1 درصد مجرد بودند.‏<br />

55 / 9<br />

65<br />

25-20<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


42 توصیف نگرش و گرایش مردم شهر مشهد نسبت به فعالیتهای حرکتی و ورزشی<br />

علت<br />

جدول‎3‎‏.‏ دادههای عبارت گرایشی:‏ علت شرکتنکردن در فعالیتهای حرکتی و ورزشی<br />

مردان زنان کل<br />

فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد<br />

6/5<br />

20 6 / 1 9 6 / 7 11<br />

بدون پاسخ 13/5<br />

42 13 / 6 20 13 / 5 22<br />

بی 8/4<br />

26 6 / 1 9 10 / 4 17<br />

مشکلات مالی 2/6<br />

8 4 / 8 7 0 / 6 1<br />

اجاز 23/9<br />

74 23 / 1 34 24 / 5 40<br />

عقب 12/9<br />

40 17 25 9 / 2 15<br />

عادت نداشتن 1/6<br />

5 2 3 / 2<br />

2/6<br />

8 2 3 3 / 1 5<br />

منع پزشکی 5/5<br />

17 4 / 1 6 6 / 7 11<br />

در 12/6<br />

39 11 / 6 17 / 5<br />

0/6<br />

2 1 / 4 2 0 0<br />

خجالتی بودن 2/3<br />

7 3 / 4 5 / 2<br />

علاقگی<br />

ه نداشتن از خانواده<br />

ماندن از کارهای روزانه<br />

ترس از آسیب دیدن 1 2<br />

دسترس نبودن اماکن ورزشی<br />

تنبلی و بیحوصلگی 13 22<br />

آشنا نبودن با ورزش 1 2<br />

ترجیحدادن تماشای تلویزیون و<br />

فیلم ورزشی به ورزش کردن<br />

0/6<br />

2 0 0 1 / 2 2<br />

6/5<br />

20 4 / 8 7 8 13<br />

جز آن 100 310 100 147 100 163<br />

جمع کل 5<br />

بیشترین و کمترین درصد افراد به ترتیب به طبقۀ با<br />

تعداد خانوار نفر و بیش از نفر تعلق داشت.‏<br />

بیشترین و کمترین درصد آنها از نظر سطح<br />

تحصیلات متعلق به طبقۀ تحصیلی دیپلم و حوزوی،‏<br />

و از نظر شغل متعلق به طبقۀ شغلی آزاد و کشاورز<br />

بود.‏ بیشترین درصد افراد درآمد ماهانۀ بیش<br />

هزار تومان و هزینۀ ماهانۀ بیش از هزارتومان<br />

داشتند.‏ بیشترین درصد افراد هزینۀ ماهانۀ<br />

ورزشیشان کمتر از تومان و نیز هزینۀ ماهانۀ<br />

از افراد بیش تومان بود.‏<br />

از افراد در فعالیتهای حرکتی و ورزشی<br />

شرکت نمیکردند.‏ کسب نشاط و شادابی در<br />

اولویت اول و دوم وپیشگیری از بیماریها در اولویت<br />

سوم از مهمترین علل و انگیزههای شرکت در<br />

فعالیتهای حرکتی و ورزشی بود.‏ بیشترین درصد<br />

افراد در طی هفته بیش نوبت و به ترتیب اولویت<br />

به فعالیتهای آمادگی جسمانی،‏ پیادهروی و فوتبال<br />

میپرداختند(جدول‎1‎‏).‏<br />

بیشترین درصد افراد طی هر جلسه تمرین<br />

دقیقه وقت صرف میکردند و بیشتر آنها در سالن<br />

سرپوشیده به فعالیتهای حرکتی و ورزشی<br />

میپرداختند.‏ درصد افراد بیان داشتند مکان<br />

ورزشی آنها از نظر رفاه و ایمنی مناسب است.‏<br />

درمقابل،‏ درصد گفتند مکان ورزشی آنها از<br />

نظر رفاه و ایمنی مناسب نبوده است.‏ درصد<br />

افراد که در منزل ورزش میکردند بیان داشتند در<br />

60<br />

39 / 4<br />

از 3<br />

66 / 2<br />

30 / 5<br />

از 300<br />

300<br />

از 2000<br />

10<br />

500<br />

ورزش 50 / 4 درصد<br />

31 / 8 درصد<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


43<br />

دکتر سید رضا عطارزاده حسینی،‏ دکتر مهدی سهرابی<br />

جدول‎4‎‏.‏ تفاوت بین نگرش کلی نسبت به فعالیتهای حرکتی و ورزشی در افراد با ویژگیهای مختلف<br />

ویژگیها مجذور کای درجۀ آزادی<br />

مقادیرP<br />

0/630<br />

1 0/<br />

232<br />

جنسیت<br />

* 0 / 000<br />

10 36 02<br />

سن<br />

* 0 / 045<br />

1 03<br />

/<br />

/<br />

وضعیت تأهل 4<br />

تعداد خانوار 23<br />

* 0 / 005<br />

9 56<br />

0/053<br />

7 13/<br />

88<br />

تحصیلات<br />

* 0 / 002<br />

10 27 20<br />

شغل<br />

0/076<br />

5 / 96<br />

0/800<br />

5 2/<br />

34<br />

هزین<br />

0/061<br />

11 19/<br />

03<br />

هزین<br />

* 0 / 000<br />

1 79<br />

/<br />

/<br />

درآمد ماهانه 9<br />

ۀ خانوار<br />

ۀ ماهانۀ ورزش<br />

گرایش به ورزش 21<br />

ات تمرین در هفته<br />

0/589<br />

3 1/<br />

92<br />

جلس<br />

0/456<br />

4 / 64<br />

0/298<br />

1 / 08<br />

0/112<br />

6 / 31<br />

/<br />

مدت تمرین 3<br />

رفاه و ایمنی محل 1<br />

مداومت در فعالیت 10<br />

* سطح معناداری 05) ≤0 / (p<br />

منزل به انجام نرمشهای ساده میپردازند.‏ راهرفتن و<br />

طنابزدن از فعالیتهایی بود که در اولویتهای بعدی<br />

قرار داشت.‏ بر اساس نتایج جدول‎2‎‏،‏ درصد<br />

افرادبیانداشتندپخشبرنامههایتلویزیونازعوامل<br />

کمکیومؤثر درمشارکت آنها به فعالیتهایحرکتی<br />

افراد<br />

وورزشیبودهاست.‏ دراین<br />

بیان داشتند کمتر از 5 سال است که به طور مداوم به<br />

فعالیتهایحرکتیوورزشیمیپردازند.‏<br />

بر اساس نتایج جدول مهمترین علل<br />

شرکتنکردن در فعالیتهای حرکتی و ورزشی به<br />

ترتیب عبارت بود از عقبماندن از کارهای روزانه<br />

درصد)،‏ بیعلاقگی درصد)،‏ عادت<br />

و،‏ تنبلیوبی<br />

درصد).‏<br />

بر اساس نتایج جدول 4، بین نگرش کلی به<br />

فعالیتهای حرکتی و ورزشی در افراد با ویژگیهای<br />

مختلف سن،‏ تأهل و تجرد،‏ تعداد اعضای خانواده،‏<br />

نوع شغل،‏ گرایش و عدم گرایش به فعالیتهای<br />

حرکتی و ورزشی تفاوت معناداری وجود داشت<br />

بین نگرش به فعالیتهای<br />

حرکتی و ورزشی در افراد با ویژگیهای مختلف<br />

جنسیت،‏ سطح تحصیلات،‏ درآمد ماهانه،‏ هزینۀ<br />

خانوار،‏ هزینۀ ماهانۀ ورزشی،‏ تعداد جلسات تمرین<br />

درهفته،مدتزمانتمریندرهرجلسه،رفاهوایمنی<br />

مکان ورزش،‏ و سابقۀ ورزشی تفاوت معناداری<br />

وجود<br />

بر اساس نتایج جدول 5، بین گرایش به فعالیتهای<br />

حرکتی و ورزشی در افراد با ویژگیهای مختلف<br />

جنسیت،سن،وضعیتتأهل،تعداداعضایخانواده،‏<br />

و میزان هزینۀ ماهانۀ ورزش رابطۀ معناداری وجود<br />

05)


44 توصیف نگرش و گرایش مردم شهر مشهد نسبت به فعالیتهای حرکتی و ورزشی<br />

داشت 05) 0 / 05)<br />

بحثونتیجهگیری<br />

اصولاً‏ انگیزۀ کسب نشاط و شادابی یکی از<br />

معیارهای سلامت روانی انسانها محسوب میشود.‏ از<br />

طرفی،‏ نقش فعالیتهای حرکتی و ورزشی در ایجاد<br />

شادابیوسلامتروانیبراساسگزارشهایمحققان<br />

مشهود است،‏ به طوری که به اعتقاد کوپر اسمیت<br />

ورزشکاران از پایداری هیجانی و اعتماد به نفس<br />

بالاییبرخوردارند،بهخودوزندگیتصوراتمثبتی<br />

دارند،‏ و عوامل شخصیتی آناننیزبهنحوبارزیرشد<br />

یافته است.‏ در این تحقیق کسب نشاط و شادابی از<br />

مهمترین علل و انگیزههای شرکت در فعالیتهای<br />

حرکتی و ورزشی بوده است که با نتایج مظفری،‏<br />

زارعی،ورمضانیخلیلآبادهمخوانیداشت.‏ دراین<br />

تحقیق‎32‎ درصد افراد بیان داشتند در فعالیتهای<br />

حرکتی و ورزشی مشارکت ندارند،‏ حال آنکه در<br />

تحقیق مظفری این رقم 36 درصد اعلام شده بود.‏ با<br />

مقایسۀ نتایج تحقیقات انجام شده به نظر میرسد طی<br />

افراد<br />

بهفعالیتهایحرکتیوورزشیرشدیافتهاست.‏<br />

به نظر میرسد نیازسنجی،‏ علاقهسنجی و<br />

برنامهریزیمتناسبباضرورتها،تمایلاتوامکانات<br />

عوامل مؤثری در ترغیب مردم به انجام فعالیتهای<br />

حرکتی و ورزشی باشند.‏ در عین حال،‏ با مقایسۀ<br />

نتایج این تحقیق با نتایج تحقیق مظفری،‏ علاوه بر<br />

رشد سالانۀ درصد،‏ گرایش افراد به فعالیتهای<br />

حرکتی و ورزشی،‏ و افزایش جلسات تمرین در<br />

هفته نشاندهندۀ سمتگیری بهتر جامعه به انجام<br />

فعالیتهای حرکتی و ورزشی و استفادۀ بهینه از فواید<br />

آن است،‏ چرا که تمرین منظم اساس نیل به آمادگی<br />

و حفظ آن است.‏ به همین لحاظ،‏ جای خوشبختی<br />

است که امروزه رشد آگاهی مردم به رعایت اصول<br />

تمرینراشاهدیم.‏<br />

بر اساس نتایج تحقیق،‏ از آنجا که درصد<br />

افراد از طریق رسانۀ تلویزیون به انجام فعالیتهای<br />

حرکتی و ورزشی ترغیب شده بودند،‏ نقش سیما به<br />

عنوانرسانۀملیوفراگیردرآگاهیدادنبهجامعهو<br />

تشویق آحادمردم بهمنظورجلب و علاقهمند ساختن<br />

آنها و تقویت گرایش به فعالیتهای ورزشی و به طور<br />

اخص تعمیم و گسترش ورزش همگانی مطرح<br />

میگردد.‏ به طور کلی،‏ بر اساس نتایج این تحقیق<br />

مردان در سالن سرپوشیده و 35 درصد<br />

زنان در منزل به فعالیتهای حرکتی و ورزشی<br />

میپرداختند.‏<br />

با مقایسۀ این یافته با نتایج تحقیق مظفری،‏ طی 4<br />

کی)‏ تغییر رویکرد از<br />

سال گذشته<br />

انجام فعالیت در منزل به سالن سرپوشیده اتفاق افتاده<br />

است که جای بحث دارد.‏ محدود بودن منازل و نبود<br />

امکانات،‏ افزایش اماکن ورزشی دایر،‏ کیفی بودن<br />

فعالیت در سالن سرپوشیده در مقایسه با منزل،‏<br />

ضرورت مدیریت تمرین توسط مربیان متخصّص،‏<br />

نگاه به ورزش به عنوان فعالیتی تخصّصی و از<br />

جمله مواردی است که به ذهن متبادر میشود و لازم<br />

است این نکات مورد توجه برنامهریزان شهری<br />

قرارگیرد تا پیشبینی بموقع برای احداث اماکن<br />

ورزشیمناسبصورتپذیرد.‏<br />

مطابق با نتایج تحقیق مظفری،‏ بین نگرش به<br />

فعالیتهای حرکتی و ورزشی در افراد با ویژگیهای<br />

مختلف جنسیت،‏ سطح تحصیلات،‏ و درآمد ماهانه<br />

...<br />

39 / 5<br />

1385 -1381)<br />

32 / 5 درصد<br />

4 سالگذشته(‏‎1381‎‏-‏ (1385 4 درصدگرایش<br />

1<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


45<br />

دکتر سید رضا عطارزاده حسینی،‏ دکتر مهدی سهرابی<br />

جدول 5. تفاوت بین گرایش به فعالیتهای حرکتی و ورزشی در افراد با ویژگیهای مختلف<br />

ویژگیها مجذور کای درجۀ آزادی<br />

مقادیرP<br />

* 0 / 019<br />

1 5 460<br />

جنسیت<br />

* 0 / 000<br />

10 33 80<br />

سن<br />

* 0 / 000<br />

1 55<br />

/<br />

/<br />

وضعیت تأهل 13<br />

* 0 / 039<br />

9 13<br />

/<br />

تعداد خانوار 19<br />

0/456<br />

7 6/<br />

66<br />

تحصیلات<br />

0/060<br />

10 19/<br />

06<br />

شغل<br />

0/189<br />

5 / 73<br />

/<br />

درآمد ماهانه 8<br />

ۀ خانوار<br />

0/652<br />

5 4/<br />

18<br />

هزین<br />

ۀ ماهانۀ ورزش<br />

* 0 / 000<br />

11 116 91<br />

هزین<br />

/<br />

* سطح معناداری 05) ≤0 / (p<br />

8<br />

تفاوت معناداری وجود نداشت.‏ در حالی که در<br />

مخالفت با نتایج تحقیق مظفری،‏ بین نگرش به<br />

فعالیتهای حرکتی و ورزشی در افراد با ویژگیهای<br />

مختلف هزینۀ خانوار،‏ هزینۀ ماهانۀ ورزشی،‏ تعداد<br />

جلسات تمرین در هفته،‏ مدت زمان تمرین در هر<br />

جلسه،‏ رفاه و ایمنی مکان ورزش،‏ و سابقۀ ورزشی<br />

تفاوت معناداری وجود نداشت.‏ بین نگرش به<br />

فعالیتهای حرکتی و ورزشی در افراد با ویژگیهای<br />

مختلف سن،‏ تأهل و تجرد،‏ تعداد اعضای خانواده،‏<br />

نوع شغل،‏ گرایش و عدم گرایش به فعالیتهای<br />

حرکتی و ورزشی تفاوت معناداری وجود داشت.‏<br />

اینیافتههابانتایجتحقیقمظفریهمخوانیداشت.‏<br />

در حالی که مردان در مقایسه با زنان به انجام<br />

فعالیتهایحرکتیوورزشیگرایشبیشتریداشتند<br />

مطابق نتایج تحقیق مظفری بیشتر افراد اعم از زنان و<br />

مردان به ترتیب به فعالیتهای آمادگی جسمانی،‏<br />

پیادهروی و فوتبال میپرداختند.‏ مطابق تحقیق<br />

مظفری،‏ عقبماندن از کارهای روزانه از مهمترین<br />

علل شرکت نکردن افراد در فعالیتهای حرکتی و<br />

ورزشیمحسوبمیشود.‏<br />

از آنجا که بیشترین و کمترین درصد حجم نمونۀ<br />

آماری این تحقیق به ترتیب متعلق به طبقۀ سنی<br />

25-20 سال و بالای 65 سال بود،‏ طبقۀ سنی 55- 60<br />

سال با درصد در مقایسه با سایرین به انجام<br />

فعالیتهای حرکتی و ورزشی گرایش بیشتری داشتند.‏<br />

افراد مجرد در مقایسه با افراد متأهل،‏ خانوارهای با<br />

تعداد و نفر در مقایسه با سایر خانوارها به<br />

ترتیب گرایش بیشتری به انجام فعالیتهای حرکتی و<br />

ورزشیداشتند.‏<br />

برخلاف نتایج تحقیق زارعی و دستغیب،‏ بین<br />

سطح تحصیلات افراد و گرایش به انجام فعالیتهای<br />

حرکتی و ورزشی تفاوت معناداری وجود نداشت؛<br />

با این وجود،‏ افراد با تحصیلات دکتری و کارشناسی<br />

در مقایسه با سایرین گرایش بیشتری به انجام<br />

فعالیتهای حرکتی و ورزشی داشتند.‏ در حالی که بین<br />

نوعشغلافرادوگرایشبهانجامفعالیتهایحرکتیو<br />

79 / 3<br />

،6 ،5<br />

،<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


ردا<br />

46 توصیف نگرش و گرایش مردم شهر مشهد نسبت به فعالیتهای حرکتی و ورزشی<br />

3<br />

ورزشی تفاوت معناداری وجود نداشت.‏ به ترتیب،‏<br />

دانشآموزان،‏ دانشجویان،‏ پزشکان،‏ و دانشگاهیان<br />

در مقایسه با سایرین گرایش بیشتری به انجام<br />

فعالیتهایحرکتیوورزشیداشتند.‏<br />

در تحقیق نیکنژاد بیشترین شرکتکنندگان در<br />

فعالیتهای حرکتی کارمندان و دانشآموزان بودند.‏ با<br />

آنکهمیزاندرآمدوهزینۀماهانۀخانوادههابرابربود،‏<br />

افراد با درآمد ماهانۀ تا هزار تومان در<br />

مقایسه با سایرین به انجام فعالیتهای حرکتی و<br />

ورزشی گرایش بیشتری داشتند.‏ براساس نتایج این<br />

تحقیق هزینۀ ماهانۀ ورزش درصد کل افراد<br />

بیش تومان بود.‏ به نظر میرسد طی 4 سال<br />

گذشته (1381- 1385) همسو و هماهنگ با افزایش<br />

تا‎6‎ برابریمیزاندرآمدوهزینۀکلخانواده،میزان<br />

هزینهای که کل اعضای خانواده در هر ماه صرف<br />

ورزش برابر افزایش یافته است.‏ همچنین،‏<br />

نسبت هزینۀ ورزش خانوار به درآمد خانوار 1<br />

درصد در ماه بوده است که رقم بسیار ناچیزی است،‏<br />

به طوری که همین مق ناچیز هم به سبب گرانی<br />

زندگی قابل تأمین نیست.‏ به عبارت دیگر،‏ هزینۀ<br />

ورزش در سبد خانوار جایی ندارد و شاید بخش<br />

خصوصیبههمینعلتاستکهراغببهواردشدن<br />

و سرمایهگذاری در ورزش نیست.‏ در این خصوص<br />

کمکومساعدتبیشتردولتاحساسمیشود.‏<br />

تا 1 / 2<br />

میکنند 4<br />

300<br />

50 / 4<br />

250<br />

از 2000<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


47<br />

دکتر سید رضا عطارزاده حسینی،‏ دکتر مهدی سهرابی<br />

منابع<br />

بوامگارتنر،‏ جکسون،‏ سنجش و اندازهگیری در تربیتبدنی ‏(جلد دوم).‏ ترجمۀ حسین سپاسی،‏ پریوش نوربخش،‏<br />

چاپ اول،‏ انتشارات سمت.‏<br />

دستغیب.‏ فاطمه،‏ ‏«موانع اجتماعی-‏ فرهنگی توسعۀ ورزش بانوان».‏ پایاننامۀ کارشناسیارشد جامعهشناسی،‏ دانشگاه<br />

آزاد تهران مرکز.‏<br />

رمضانیخلیلآباد،‏ غلامرضا،‏ ‏«بررسی انگیزههای افراد شرکتکننده در ورزشهای همگانی شهر تهران».‏ پایاننامۀ<br />

کارشناسیارشد تربیتبدنی،‏ دانشگاه تربیت معلم تهران.‏<br />

زارعی،‏ علی،‏ ‏«نحوۀ گذراندن اوقات فراغت دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی کشور»،‏ رسالۀ دکتری مدیریت<br />

ورزشی و برنامهریزی،‏ دانشگاه آزاد.‏<br />

مظفری،‏ سیدامیراحمد،‏ ‏«توصیف نگرش و گرایش مردم نسبت به فعالیتهای حرکتی و ورزشی در جمهوری اسلامی<br />

ایران»،‏ طرح تحقیقاتی ملی.‏<br />

مظفری،‏ سیدامیراحمد،‏ علی محمد صفانیا،‏ ‏«نحوۀ گذراندن اوقات فراغت دانشجویان دانشگاههای آزاد اسلامی<br />

کشور».‏ نشریۀ علمی پژوهشی<br />

نیکنژاد،‏ مهناز،‏ ‏«جایگاه ورزش در طبقات مختلف اجتماعی»،‏ پایاننامۀ کارشناسیارشد جامعهشناسی،‏ دانشگاه آزاد<br />

تهران مرکز.‏<br />

واعظموسوی،‏ سیدمحمدکاظم،‏ 1375. ‏«نگرش پاسداران انقلاب اسلامی نسبت به آمادگی جسمانی و ورزش»،‏ دانشگاه امام<br />

حسین علیه السلام.‏<br />

.1375<br />

.1381<br />

المپیک،‏ 2) 21 و ،(1 126 – 117 .<br />

9. Arms, D. (1990). “Attitude toward Physical Activity and Body Image between Exercising and Nonexercising<br />

Spouses”. Completed Research. Vol 32. AAHPERD.<br />

10. Cavanaugh, C.A.M (1995). “Student Attitudes towards Physical Activities in Physical Education (Skill and<br />

Fitness for Life Course)”. Sport Discus. 3.1975 -12/97.<br />

11. Dwyer, J.J (1992). “Internal Structure of Participation Motivation Questionnaire”. Journal of Psychology<br />

Reports. Vol, 70(1). 288-290.<br />

12. Hayes, R. (1997). “Compartion of Attitude toward Physical Activity between Mexican-American and<br />

Caucasian”. Americans. Sport Discus. 1979-12/97.<br />

13. Kenyon, G.S. (1968). “Six Scales for Assessing Attitude toward Physical Activity”. Research Quarterly.<br />

39: 566 – 574.<br />

14. Martindale, E., Devlin & A.A. Vyse (1990). “Participation in College Sport. Motivational Differences”.<br />

Perceptual and Motor Skills. Vol, 71(3):1139-1150.<br />

15. Mood, F.M, M.E. Finkenberg (1994). “Participation in the Wellness Course and Attitude toward Physical<br />

Education”. Perceptual and Motor Skills. Vol, 79(2):767-770.<br />

16. Patterson, Patricia, & Faucella Nell (1990). “Attitude toward Physical Activity of Fourth and Fifth Grade<br />

Boys and Girls”. Research Quarterly for Exercise and Sport.Vol. 61, NO. 4:415-418.<br />

17. Tolson, Cherrette (1994). “Inventories and Norms for Children Attitudes toward Physical Activity”.<br />

Research Quarterly for Exercise Science.<br />

.1376<br />

.1381<br />

.1378<br />

.1380<br />

.1378<br />

.1<br />

.2<br />

.3<br />

.4<br />

.5<br />

.6<br />

.7<br />

.8<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


48 توصیف نگرش و گرایش مردم شهر مشهد نسبت به فعالیتهای حرکتی و ورزشی<br />

<strong>سفید</strong><br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


مقایسۀ رضایت شغلی اعضای<br />

هیأت علمی غیرفعال و فعال<br />

در ورزش دانشگاه یزد<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) زمستان 1386<br />

49<br />

<br />

<br />

*<br />

لیلی خاوری،‏ عضو هیأت علمی دانشگاه یزد<br />

جواد یوسفیان،‏ مدرس مرکز تربیت معلم شهید پاکنژاد یزد<br />

تاریخ دریافت:‏ 85/4/6<br />

تاریخ تصویب:‏ 85/9/8<br />

چکیده:‏<br />

هدفتحقیقحاضرعبارتاستاز بررسیومقایسۀرضایتشغلیاعضایهیأتعلمیغیرفعالوفعالدرورزش<br />

دانشگاه یزد.‏ جامعۀ آماری را اعضای هیأت علمی دانشگاه یزد تشکیل می دهند.‏ پ س از توزیع پرسشنامهها بین<br />

تمام افراد،‏ 118 نفر پس از تکمیل آن را عودت دادند.‏ تعداد 45 نفر گروه فعال در ورزش و تعداد 73 نفر را گروه<br />

غیرفعال در ورزش تشکیل دادند.‏ ابزار سنجش شامل دو پرسشنامه بود.‏ با پرسشنامۀ اول دادههای فردی و میزان<br />

فعالیت ورزشی جمعآوری و با پرسشنامۀ دوم رضایت شغلی (JDI) آزمودنیها بررسی شد.‏ از نرمافزار SPSS<br />

برای تجزیه و تحلیل توصیفی دادهها و آزمون فرضیهها استفاده شد.‏ آزمونهای آماری عبارت اند از یو-‏ من<br />

ویتنی،‏ تی مستقل و ضریبهمبستگی اسپیرمن.سطح معنیداری‎5‎ درصد منظورشد (0/05 < p).<br />

نتایج تحقیق نشان داد در مجموع رضایتشغلی اعضایهیأت علمی دانشگاه یزد 3 / 61 ‏(دامنۀ میزان رضایت‎1‎<br />

تا‎5‎‏)‏ است.‏ از میان اجزای پنجگانۀ رضایتشغلی،‏ رضایت از ماهیت کار ‏(میزان رضایت‎2‎ 4) / بیشترین و<br />

رضایت از ارتقا ‏(میزان رضایت‎3‎‏)‏ کمترین میزانرا در بر میگرفت.‏ رضایتشغلی اعضایهیأت علمی<br />

غیرفعال بیش از گروه فعال در ورزش بود ) هب<br />

ترتیب 3 / 63 در مقابل ‎3‎‏).هر / 54 چند این اختلاف معنی داری نبود<br />

‏(‏p=0/42‎‏).همچنین تنها رضایت از سرپرست در بین دو گروه اختلاف معنی داری داشت (0/02=p) که در<br />

گروه غیرفعال بیشتر بود.‏<br />

واژگان کلیدی:‏ رضایت شغلی،‏ عضو هیأت علمی،‏ ورزش.‏<br />

* E-mail: Lkhavary@yahoo.com 1<br />

مقدمه<br />

احساساتونگرشهایمثبتیاست<br />

که افراد به شغل خود دارند.‏ رضایت شغلی نیروی<br />

انسانی از عوامل مؤثر در افزایش کارایی و بهرهوری<br />

و کاهش تشویش،‏ غیبت کاری،‏ تأخیر در کار،‏<br />

ترک خدمت،‏ فعالیت اتحادیه و بازنشستگی<br />

1. Job satisfaction<br />

1<br />

رضایتشغلی<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


50 مقایسه رضایت شغلی اعضای هیأت علمی غیرفعال و فعال در ورزش دانشگاه یزد<br />

1<br />

زودرساست(‏‎22‎‏).‏<br />

محققان رضایت شغلی را از دیدگاههای<br />

گوناگونی تعریف و توجیه کرده اند.‏ گروهی<br />

معتقدند رضایت شغلی به شدت با عوامل روانی<br />

ارتباط دارد.‏ به عبارت دیگر،‏ این عدهرضایتشغلی<br />

را در درجۀ اول از دیدگاههای روانی و خصوصیات<br />

فردیتوجیهمی کنند.‏<br />

فیشر و هانا رضایت شغلی را عامل روانی قلمداد<br />

می کنند و آن را نوعی سازگاری عاطفی با شغل و<br />

شرایط اشتغال می انگارند؛ یعنی اگر شغل مورد نظر<br />

لذت مطلوب را برای فرد تأمین کند،‏ فرد از شغلش<br />

راضی است.‏ در مقابل چنانچه شغل مورد نظر<br />

رضایت و لذت مطلوب را به فرد ندهد،‏ فرد شروع به<br />

مذمتشغلمی نمایدودرصددتغییر آنبرمی آید.‏<br />

رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم در<br />

موفقیت شغلی و عاملی است که باعث افزایش<br />

کارآیی و نیز احساس رضایت در فرد می گردد.‏<br />

رضایت شغلی پدیدهای است که از مرز سازمان<br />

فراتر می رود و آثار آن در زندگی خصوصی فرد و<br />

خارج از سازمان نیز مشاهده میشود.‏ در کارکنان به<br />

واسطۀکارکردندریکشغلحالتهایمتفاوتیایجاد<br />

می گردد.چنانچهافرادازشغلخودراضیباشند،‏ این<br />

وضعیت موجب می شود با انگیزه و علاقۀ بیشتری به<br />

انجام وظایف خود همت گمارند.‏ چنانچه کارکنان<br />

از شغل خود ناراضی باشند،‏ موجب میشود علاقه و<br />

تعهدکمتریبهانجاموظایفداشتهباشند(‏‎7‎‏).‏<br />

رضایتشغلیهنگامیایجادمی شودکهکارکنان<br />

احساس کنند محتوا و زمینۀ شغل آن چیزی را که<br />

برای کارمند ارزشمند است فراهم می کند.‏ رضایت<br />

شغلی حالت احساسی مثبت یا مطبوعی است که<br />

پیامد ارزیابی شغلی یا تجربۀ فرد است.‏ این حالت<br />

مثبت،‏ کمک زیادی به سلامت فیزیکی و روانی<br />

افراد می کند.‏ از نظر سازمانی،‏ سطح بالای رضایت<br />

شغلیمنعکسکنندۀجوسازمانیبسیارمطلوباست<br />

کهبهجذبوبقایکارکنانمی انجامد(‏‎22‎‏).‏<br />

بنابراین،‏ از مباحث مهم و مورد توجه هر سازمان<br />

و نهادی،‏ توجه به رضایت شغلی کارمندان و عوامل<br />

مؤثر بر آن است.‏ بررسی وضعیت رضایت شغلی<br />

اساتید دانشگاه با توجه به نفوذ و اهمیت این قشر از<br />

جامعه در پرورش متخصصان آیندهساز اهمیت<br />

زیادیدارد.‏<br />

با توجه به اهمیت رضایت شغلی،‏ محققان سعی<br />

کرده اند عوامل مؤثر بر آن را مشخص کنند.‏ در این<br />

میان تأثیر فعالیت بدنی بر رضایت شغلی مورد توجه<br />

محققان قرار گرفته است.‏ برخی یافتهها نشان<br />

میدهند بین رضایت شغلی و فعالیت بدنی ارتباط<br />

مثبتیوجوددارد(‏‎30‎‏).‏<br />

هیلدبراند و مانل طی تحقیقی بر روی<br />

مدرس دانشگاه نتیجه گرفتند رضایت شغلی و<br />

فعالیت بدنی در اوقات فراغت ارتباط معنیداری<br />

دارند.‏ در این درصد از آزمودنیها معتقد<br />

بودند فعالیت بدنی بر رضایت شغلی آنها تأثیر مثبت<br />

دارد نتایج تحقیقات مختلف دیگر نیز نشان<br />

میدهد با شرکت کارمندان در فعالیتهای ورزشی،‏<br />

رضایت شغلی آنها بهبود می یابد<br />

به طور خلاصه،‏ متخصصان معتقدند با افزایش<br />

امکانات ورزشی و ترغیب کارمندان به انجام<br />

فعالیتهای ورزشی،‏ می توان به بهبود رضایت شغلی و<br />

در نتیجه بهرهوری بیشتر در سازمان کمک مؤثری<br />

کرد.‏<br />

در مورد رضایت شغلی اقشار مختلف جامعه و<br />

1<br />

،42 ،37 ،35 ،29)<br />

(1996)<br />

1. Fisher & Hanna<br />

2 .Hildebrand & Mannell<br />

2<br />

تحقیق 82<br />

.(34)<br />

103<br />

.(45<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


51<br />

لیلی خاوری،‏ جواد یوسفیان<br />

عواملمؤثربرآننظیرحقوق(‏‎20،17،16،13،6،4‎‏)،‏<br />

و<br />

سابقۀ کار<br />

بررسیهایمتعددی<br />

صورت گرفته است.‏ از یک طرف دربارۀ ارتباط<br />

عوامل مذکور با رضایت شغلی نتایج متفاوتی به<br />

دستآمدهاست.‏ ازطرفدیگر،علی رغمتحقیقات<br />

گسترده در مورد عوامل مؤثر بر رضایت شغلی و<br />

همچنین تأثیر شگرف فعالیت بدنی بر جنبه های<br />

مختلفزندگیافراد،درموردنقشورزشوفعالیت<br />

بدنیبررضایتشغلیتوجهزیادینشدهاست.‏<br />

نکتۀ قابل توجه دیگر اینکه پژوهشهایی از قبیل<br />

پژوهش حاضر در مورد رضایت شغلی افراد دو<br />

مزیت عمدۀ دیگر نیز دارد.‏ اول اینکه،‏ به کارکنان<br />

ایناحساسرامیدهدکه نظرها و پیشنهاداتشان برای<br />

سازماناهمیتدارد.‏ روزنفلدوهمکارانش<br />

معتقدند این احساس قدرت داشتن و حس تعلق،‏<br />

انگیزۀکارکنانراتقویتمی کند،حالوهوایسازمان<br />

رابهبودمی بخشد،وموجببهره وریمی شود.‏<br />

دومین مزیت این ارتباط،‏ تقویت انگیزه و روحیۀ<br />

اعضای سازمان است.‏ وقتی کارکنان احساس کنند<br />

نظرها و خواستههایشان برای مدیران سطوح بالاتر<br />

اهمیت دارد،‏ سازمان انسانیتر و بهره ورتر می شود-‏<br />

جاییکهکارکنانواقعاًبهحسابمیآیند(‏‎2‎‏).‏<br />

به طور کلی،‏ در پژوهش حاضر وضعیت رضایت<br />

شغلی و همچنین جنبه های مختلف رضایت شغلی<br />

اعضای هیأت علمی غیرفعال و فعال در ورزش<br />

دانشگاه یزد بررسی و مقایسه میشود و ارتباط<br />

عواملینظیرسن،حقوق،تعدادفرزند،وسابقۀکاربا<br />

رضایتشغلیتعیینمی شود.‏<br />

،1) ،(،36 ،15،23 ،13 ،12 ،9 ،6 سن،‏<br />

تعداد فرزند ،1) (23 ،13 ،6<br />

(1995)<br />

روششناسی<br />

تحقیق حاضر به روش توصیفی ‏(پیمایشی و علّی<br />

یا پس از وقوع)‏ است.‏ جامعۀ آماری پژوهش را<br />

اعضای هیأت علمی دانشگاه یزد تشکیل میدهند<br />

نفر).حجمنمونۀتحقیقبرابرحجمجامعهتعیین<br />

شد.‏ پرسشنامهها در دانشکده ها و گروههای مختلف<br />

آموزشی دانشگاه توزیع و جمعآوری شد.‏ نتایج<br />

تحقیقحاضردرمجموعازتعداد‎118‎ پرسشنامهقابل<br />

استفادهبهدستآمدهاست.‏<br />

برای جمع آوری دادهها از دو پرسشنامه استفاده<br />

شد،‏ شامل پرسشنامۀ اطلاعات فردی و میزان فعالیت<br />

ورزشی،‏ و پرسشنامۀ شاخص توصیف شغلی<br />

برایسنجشرضایتشغلی.‏<br />

در بررسی ویژگیهای توصیفی و میزان فعالیت<br />

ورزشی اساتید از پرسشنامۀ اطلاعات فردی و میزان<br />

فعالیت ورزشی استفاده شد.‏ با توجه به شرایط<br />

آزمودنیهای پژوهش،‏ در این تحقیق افرادی جزء<br />

گروه فعال ورزشی انتخاب شدند که طی هفته<br />

حداقل 80 دقیقه فعالیت منظم ورزشی داشتند.‏ گروه<br />

غیرفعال کسانی بودند که اصلاً‏ ورزش نمی کردند یا<br />

طی هفته حداکثر 60 دقیقه فعالیت ورزشی داشتند.‏<br />

بر این اساس تعداد افراد فعال ورزشی 45 نفر و تعداد<br />

افراد غیرفعال نفر برآورد شد.‏ تجزیه و تحلیل<br />

آماری بیانگر وجود تفاوت معنیدار بین دو گروه<br />

غیرفعال و فعال در ورزش است از نظر تعداد جلسات<br />

شرکت در فعالیت ورزشی در هفته،‏ مدت زمان<br />

فعالیتدرهرجلسه،ومدتزمانفعالیتورزشیدر<br />

هفته(‏‎0/001‎‏>‏ p‏،جدول‎2‎‏).‏<br />

پرسشنامۀ معتبرترین و پایاترین پرسشنامۀ<br />

سنجشرضایتشغلیاستکهدرتحقیقاتمختلف<br />

از آن استفاده شدهوموردتأییدواستفادۀمتخصصان<br />

و محققان قرارگرفته است<br />

1<br />

(JDI)<br />

.(39 ،33 ،22 ،18 ،13)<br />

1. Job Descriptive Index<br />

73<br />

JDI<br />

252)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


52 مقایسه رضایت شغلی اعضای هیأت علمی غیرفعال و فعال در ورزش دانشگاه یزد<br />

1<br />

این پرسشنامه را ویسوکی و کروم ابداع<br />

جنبههای مختلف رضایت شغلی را ارزیابی کردند،‏<br />

از آن جمله رضایت از ماهیت کار،‏ سرپرست<br />

‏(مافوق)،‏ همکار،‏ ارتقا،‏ و پرداخت.‏ دامنۀ امتیازات<br />

رضایت شغلی 1 است.‏ پایایی پرسشنامه ‏(تعداد<br />

پرسشنامه)‏ از طریق ضریب آلفای کرونباخ 0 / 92<br />

بهدستآمدکهدرسطحبالاییقراردارد.‏<br />

پس از جمعآوری دادهها از برای<br />

تجزیهوتحلیلآماریاستفادهشد.‏ ارتباطویژگیهای<br />

جمعیتشناختی با رضایت شغلی از طریق ضریب<br />

همبستگی اسپیرمن مشخص گردید.‏ برای مقایسۀ<br />

رضایت شغلی اساتید غیرفعال و فعال در ورزش از<br />

آزمون یو-‏ من ویتنی استفاده شد.‏ وضعیت<br />

فعالیتورزشیگروهغیرفعالوفعالدرورزشازطریق<br />

آزمونتیمستقلمقایسهشد.سطحمعنیداری‎5‎درصد<br />

39 ،22)<br />

نرمافزار SPSS<br />

(10 ،8)<br />

تا 5<br />

30<br />

و)‏<br />

منظور گردید برای ترسیم نمودارها از<br />

نرمافزار SPSS ونرمافزارEXCEL استفادهشد.‏<br />

1<br />

.(p /05‎‏).‏<br />

اما بین دو گروه غیرفعال و فعال در ورزش از نظر<br />

فعالیت ورزشی در هفته تفاوت معنیداری وجود<br />

دارد(‏‎0/001‎‏>‏ p‏،جدول‎2‎‏).‏<br />

1<br />

تا 5<br />

جدول 1. میانگین و میانۀ ویژگیهای توصیفی آزمودنیها<br />

* ‏(سال (<br />

گروه سن * ‏(سال (<br />

فعال ورزشی 40<br />

سابقۀ کار تعداد فرزند * رضایت شغلی **<br />

تعداد<br />

45 3/<br />

54<br />

1/<br />

75<br />

10/<br />

05<br />

/ 27<br />

73 3/<br />

63<br />

2/<br />

15<br />

12/<br />

47 43/<br />

غیرفعال 05<br />

118 3 / 6<br />

2 11/<br />

56 41/<br />

مجموع 99<br />

‏*میانگین<br />

** میانه<br />

جدول 2. مقایسۀ میزان فعالیت ورزشی گروه غیرفعال و فعال در ورزش<br />

تعداد جلسات شرکت در فعالیت ورزشی در هفته<br />

مدت زمان فعالیت در هر جلسه ‏(دقیقه)‏<br />

مدت زمان فعالیت ورزشی در هفته ‏(دقیقه)‏<br />

متغیر گروه میانگین Sig. 2-tailed<br />

0 / 000<br />

0 / 000<br />

0 / 000<br />

فعال 2/31<br />

غیرفعال 0/38<br />

فعال 84<br />

غیرفعال 9/18<br />

فعال 179/78<br />

غیرفعال 11/23<br />

1. Wysocki & Kromm<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


53<br />

لیلی خاوری،‏ جواد یوسفیان<br />

1<br />

2<br />

نمودار وضعیت عوامل پنجگانۀ رضایت<br />

شغلی اساتید را نشان می دهد.‏ بیشترین رضایت<br />

مربوط به ماهیت کار و کمترین رضایت در مورد<br />

ارتقاست.‏<br />

نمودار نشان میدهد رضایت شغلی اعضای<br />

هیأتعلمیغیرفعال در ورزش از فعال بیشتر است.‏<br />

برای مقایسه رضایت شغلی اعضای هیأت<br />

علمی غیرفعال و فعال در ورزش از آزمون یو-‏ من<br />

ویتنی استفاده شد.‏ این آزمون نشان داد میان<br />

رضایت شغلی اعضای هیأت علمی غیرفعال و فعال<br />

درورزشاختلافمعنی داریوجود<br />

جدول‎3‎‏).‏<br />

ندارد(‏‎42‎ ،p=0 /<br />

5<br />

4<br />

3<br />

4.2<br />

4<br />

3.45<br />

3<br />

3.3<br />

2<br />

1<br />

پ<br />

پرداخت<br />

ارتقاء<br />

همکار<br />

سرپرست<br />

ماهیت کار<br />

نمودار 1. وضعیت اجزای رضایت شغلی اعضای هیأت علمی<br />

5<br />

4<br />

3.54 3.63<br />

غیر فعال<br />

فعال ورزشی<br />

3<br />

2<br />

1<br />

نمودار 2. وضعیت رضایت شغلی اساتید غیرفعال و فعال در ورزش<br />

جدول 3. مقایسۀ رضایت شغلی اساتید غیرفعال و فعال در ورزش<br />

گروهها متغیر 2-tailed sig. Z Mann-Whitney U تعداد<br />

118 0/<br />

42 -0 / 81<br />

1497<br />

افراد غیرفعال و فعال<br />

در ورزش<br />

رضایت<br />

شغلی<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


54 مقایسه رضایت شغلی اعضای هیأت علمی غیرفعال و فعال در ورزش دانشگاه یزد<br />

با توجه به عدم وجود اختلاف معنیدار بین<br />

رضایت شغلی اعضای هیأت علمی غیرفعال و فعال<br />

در ورزش،‏ در بررسی دقیقتر نتایج،‏ اجزای رضایت<br />

شغلیشاملماهیتکار،سرپرست(مافوق)،همکار،‏<br />

ارتقا،وپرداختنیزبیناعضایهیأتعلمیغیرفعال<br />

و فعال در ورزش مقایسه شد.‏ از میان اجزای مذکور<br />

تنها رضایت از سرپرست در بین دو گروه اختلاف<br />

معنی داریداشت(‏p=0/02‎‏،جدول‎4‎‏).‏<br />

همان طور که در نمودار می بینید،‏ رضایت از<br />

پرداخت در گروه فعال ورزشی بیشتر از گروه<br />

غیرفعال است.‏ رضایت از ماهیت کار و ارتقا در دو<br />

گروه برابر و رضایت از سرپرست و همکار در گروه<br />

غیرفعال بیشتر است.‏ البته اختلاف معنیدار تنها در<br />

موردرضایتازسرپرستمشاهدهشد.‏<br />

نتایج مندرج در جدول 5 بیانگر این است که بین<br />

رضایت شغلیوسن،‏ سابقۀ کار،‏ حقوق و تعداد<br />

فرزندان اساتید ارتباط معنیداری وجود ندارد<br />

.(p >0/05)<br />

3<br />

ها<br />

افراد غیرفعال و<br />

فعال در ورزش<br />

افراد غیرفعال و<br />

فعال در ورزش<br />

افراد غیرفعال و<br />

فعال در ورزش<br />

افراد غیرفعال و<br />

فعال در ورزش<br />

افراد غیرفعال و<br />

فعال در ورزش<br />

کار<br />

جدول 4. مقایسۀ اجزای رضایت شغلی اساتید غیرفعال و فعال در ورزش<br />

گروه متغیر 2-tailed sig. Z Mann-Whitney U تعداد<br />

118 0/<br />

ماهیت -0 / 18 1610 86<br />

‏(مافوق)‏<br />

118 0/<br />

سرپرست -2 / 3 1228 02<br />

118 0/<br />

همکار -1 / 06 1452 29<br />

118 0/<br />

ارتقا -0 / 36 1577 72<br />

118 0/<br />

پرداخت -0 / 99 1463 32<br />

5<br />

4<br />

4.2 4.2<br />

3.7<br />

4.1<br />

3.4 3.6 3 3<br />

3.3 3.2<br />

3<br />

2<br />

گروه فعال<br />

گروه غیر فعال<br />

پرداخت ارتقاء همکار سرپرست ماهیت کار<br />

نمودار 3. وضعیت اجزای رضایت شغلی اساتید غیرفعال و فعال در ورزش<br />

1<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


55<br />

لیلی خاوری،‏ جواد یوسفیان<br />

جدول 5. ارتباط رضایت شغلی با ویژگیهای جمعیت شناختی<br />

2-tailed Sig. r<br />

گروه متغیر مستقل 0/18<br />

-0 / 02<br />

فعال 0/44<br />

0/<br />

09<br />

غیرفعال 0/998<br />

0/<br />

000<br />

مجموع 0/27<br />

0/<br />

17<br />

فعال متغیر وابسته<br />

رضایت شغلی<br />

سن<br />

سابقه کار<br />

ال<br />

0/44<br />

0/<br />

09<br />

غیرفع 0/151<br />

0/<br />

13<br />

مجموع 0/7<br />

0/<br />

07<br />

فعال 0/17<br />

0/<br />

19<br />

غیرفعال 0/255<br />

0/<br />

12<br />

مجموع 0/8<br />

0/<br />

04<br />

فعال 0/74<br />

0/<br />

04<br />

غیرفعال 0/622<br />

0/<br />

05<br />

مجموع رضایت شغلی<br />

رضایت شغلی<br />

رضایت شغلی<br />

حقوق<br />

تعداد فرزند<br />

بحثونتیجه گیری<br />

افزایش رضایت شغلی نه تنها به خودی خود<br />

اهمیتفراوانیدارد،بلکهباتوجهبهتأثیرآنبردیگر<br />

جنبههای نگرش شغلی ارزش سرمایهگذاری را<br />

داراست.‏ در واقع میتوان با افزایش رضایت شغلی،‏<br />

جنبههای دیگر نگرش شغلی نظیر تعهد سازمانی،‏<br />

دلبستگی شغلی و جو سازمانی را بهبود بخشید.‏ این<br />

نکته در الگوهای پیشنهادیمتخصصان وپژوهشهای<br />

انجام شده در این زمینه به خوبی مشاهده میشود (3،<br />

.(32،28،26،19،12،11<br />

در پژوهش حاضر وضعیت رضایت شغلی اساتید<br />

از‎5‎‏)‏ قرارداشت.‏<br />

درسطح<br />

با توجه به اهمیت این عامل مهم شغلی،‏<br />

دستاندرکاران باید جهت افزایش هر چه بیشتر آن<br />

اقدامات لازم را مبذول دارند.‏ در بین ابعاد مختلف<br />

رضایت شغلی،‏ بعد ارتقا پایینترین رضایت را به<br />

خود اختصاص داده است.‏ با توجه به اهمیت ارتقا و<br />

ترفیع شغلی در اساتید و وضعیت رضایت آنها از آن،‏<br />

مسئولانبایدتوجهبیشتریبهاینزمینهداشتهباشند.‏<br />

تحقیقات انجام شده کمتر ابعاد و جنبه های<br />

رضایت شغلی را بررسی کرده اند.‏ با این حال،‏ نتایج<br />

برخی پژوهشها حاکی از آن است که بعد پرداخت<br />

‏(حقوق)‏ کمترینامتیازرضایترابههمراهدارد(‏‎21‎‏،‏<br />

نتایج تحقیق فروغی و حسینپور (1375) نیز در<br />

همین راستاست نتایج تحقیق حاضر نشان داد<br />

کمترین رضایت اعضای هیأت علمی مربوط به جنبۀ<br />

ارتقاست.‏ تفاوتموجوددرنتایجممکناستنتیجۀ<br />

تفاوت در جامعۀ آماری پژوهشها باشد.‏ توجه به علل<br />

رضایت کمتر در این جنبه می تواند راهکاری برای<br />

برنامه ریزی دقیقتر باشد.‏ از طرف دیگر،‏ بیشترین<br />

رضایتمربوطبهجنبۀماهیتکاراست.‏<br />

نتایج تحقیقات مختلف نشان می دهد با شرکت<br />

افراد در فعالیتهای ورزشی،‏ رضایت شغلی آنها بهبود<br />

می یابد(‏‎45،42،37،35،29‎‏).‏ درپژوهشحاضربین<br />

.(25)<br />

.(31<br />

بالایمتوسط(امتیاز‎61‎ 3 /<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


56 مقایسه رضایت شغلی اعضای هیأت علمی غیرفعال و فعال در ورزش دانشگاه یزد<br />

12<br />

1<br />

رضایت شغلی اعضای هیأت علمی غیرفعال و فعال<br />

درورزشتفاوتمعنیداریمشاهدهنشد.‏<br />

اثربخشی ورزش و فعالیت بدنیبررضایتشغلی<br />

تحت تأثیر جنبههای مختلفی قرار دارد.‏ هیل براند و<br />

روجر معتقدند تأثیر ورزش و فعالیت بدنی<br />

بر رضایت شغلی به میزان رضایت افراد از فعالیت<br />

بدنی بستگی دارد.‏ از طرفی،‏ به اعتقاد آنها میزان<br />

رضایت افراد از ورزش و فعالیت بدنی به میزان<br />

دستیابی افراد به نیازهای روانشناختی وابسته است<br />

لذا،‏ میزان رضایت افراد از شرایط موجود در<br />

انجام فعالیتهای ورزشی و میزان دستیابی افراد به<br />

نیازهای روانشناختی میتواند بر نتایج تحقیق مؤثر<br />

باشد.‏ ازآنجاکهدرصدعمدهایازاساتیدگروهفعال<br />

ورزشی پژوهش حاضر (86 درصد)‏ در پاسخ به این<br />

سؤال که ‏«آیا با افزایش امکانات و تجهیزات<br />

ورزشی،‏ بیشتر در تمرینات ورزشی شرکت<br />

میکنید؟»‏ جواب مثبت داده بودند،‏ نکات مذکور<br />

قابلتوجهاست.‏<br />

مطالعات انجام شده بیانگر ارتباط مثبت و<br />

معنی دار بین برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی و<br />

رضایت شغلی است.‏ واتلس و هاریس<br />

طی تحقیقی نتیجه گرفتند رضایت شغلی با<br />

استقامت قلبی-‏ عروقی ارتباط مثبت و معنیداری<br />

تحقیق مذکور نشان داد<br />

دارد<br />

برخی عوامل آمادگی جسمانی بر رضایت شغلی<br />

مؤثرند(‏‎45‎‏).ایناحتمالوجودداردکهعدماختلاف<br />

معنیدار بینرضایت شغلیاساتیدغیرفعالوفعالدر<br />

ورزش در پژوهش حاضر به دلیل عدم اختلاف<br />

معنیداربینآمادگیجسمانیآنهاباشد.‏<br />

همچنین،‏ اثربخشی ورزش و فعالیت بدنی بر<br />

رضایت شغلی تحت تأثیر ماهیت کار و وضعیت<br />

شغلی افراد قرارمیگیرد.‏ به نظر میرسد افرادی که<br />

حرفۀ آنها مستلزم انجام کارهای بدنی است و نیاز به<br />

آمادگی جسمانی بیشتری دارد سود بیشتری ببرند.‏<br />

بررسیها نشان میدهد کسانی که فعالیتهای ورزشی<br />

دارند،‏ استقامت قلبی-‏ عروقیشان افزایشمییابد.‏ در<br />

نتیجه خستگی کاری کمتر و تمرکز کاری بیشتری<br />

دارند.‏ این فرایند باعث افزایش رضایت شغلی آنها<br />

میشود.‏ همچنین،‏ افراد با افزایش قدرت عضلانی،‏<br />

استرس فیزیولوژیکی خود را کاهش و از این طریق<br />

رضایتشغلیخودراافزایشمیدهند(‏‎45‎‏).‏ باتوجه<br />

به جامعۀ آماری پژوهش حاضر و با در نظر گرفتن<br />

ماهیت کار و نوع حرفۀ آنها این نکته قابل توجه<br />

است.‏<br />

در تحقیقات مختلف ارتباط رضایت شغلی با<br />

عوامل جمعیتشناختی بررسی شده است.‏ از عوامل<br />

قابل توجه عامل حقوق است.‏ نتایج مطالعات فرخی<br />

قربانیان طهماسبی یوسفیان و<br />

و،‏ بیانگر این<br />

است که عامل حقوق بر رضایت شغلی مؤثر است.‏<br />

علیرغم نتایج فوق،‏ در تحقیق حاضر بین رضایت<br />

شغلی و حقوق ارتباط معنیداری به دست نیامد.‏<br />

دلیل احتمالی تفاوت نتایج پژوهشهای مذکور با<br />

مطالعۀ حاضر تفاوت جامعۀ آماری است.‏ پژوهش<br />

طالب پور اعضایهیأت علمی و مدیران<br />

دانشکدههای تربیتبدنی با نتایج تحقیق حاضر<br />

همخوانیدارد.‏<br />

همسو با پژوهشهای شجاعی فر ب)‏ و طال پور<br />

بین سابقۀ کار و رضایت شغلی همبستگی<br />

معنی داری بهدست نیاورده اند،‏ در تحقیق حاضر نیز<br />

رضایت شغلی اساتید با سابقۀ کار آنها ارتباط<br />

معنیدارینداشت.‏<br />

،(14)<br />

باطنی (4)<br />

12)<br />

1. Hildebrand & Roger<br />

2. Wattless & Harris<br />

،(17) ،(16)<br />

خاوری (26)، بحرالعلوم (5)<br />

(13) دربارۀ<br />

(13) که<br />

(2003)<br />

2<br />

(1996)<br />

.(p=0/001 ،r=0/28)<br />

.(34)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


57<br />

لیلی خاوری،‏ جواد یوسفیان<br />

به هر حال آنچه بر اساس پژوهشهای مختلف<br />

اثبات شده است این است که ورزش و فعالیت بدنی<br />

منظم و مستمر بر جنبه های مختلف سلامتی افراد اعم<br />

از جسمانی،‏ روانی،‏ و اجتماعی آثار مثبت و مفیدی<br />

در این<br />

دارد<br />

میان،‏ بررسیها در مورد آثار ورزش بر جنبه های<br />

مختلف نگرش شغلی،‏ از قبیل رضایت شغلی،‏<br />

موضوعنسبتاًجدیدیاستکهموردتوجهمحققانو<br />

اندیشمندان قرار گرفته است و باید در مورد<br />

چگونگی ارتباط رضایت شغلی و فعالیتهای بدنی و<br />

عوامل اثرگذار بر آن بررسیهای گستردهتر و<br />

دقیقتریانجامپذیرد.‏<br />

.(44 ،43 ،41 ،40 ،38 ،31 ،27 ،24)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


58 مقایسه رضایت شغلی اعضای هیأت علمی غیرفعال و فعال در ورزش دانشگاه یزد<br />

.1<br />

منابع<br />

.1376<br />

.2<br />

ابراهیمزاده،‏ حسن،‏ ‏"مقایسۀ رضایت شغلی مربیان پرورشی مقطع متوسطه و راهنمایی نواحی آموزش و پرورش<br />

خراسان".‏ پایاننامۀ کارشناسیارشد.‏ رشتۀ برنامهریزی درسی.‏ دانشگاه آزاد اسلامی تهران.‏<br />

ادواردز،‏ جک ئی.‏ و همکاران،‏ تحقیق پیمایشی،‏ راهنمای عمل.‏ ترجمۀ سیدمحمد اعرابی و داود ایزدی.‏ تهران.‏<br />

انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی.‏<br />

اشرفی،‏ بزرگ،‏ ‏"تبیین عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی مدیران و کارکنان شرکت ذغالسنگ البرز شرقی".‏ پایاننامۀ<br />

کارشناسیارشد مدیریت دولتی.‏ دانشگاه تربیت مدرس.‏<br />

باطنی،‏ حافظ،‏ 1372 ‏."عوامل مؤثر در رضایت شغلی معلمان شهر تبریز".‏ تحقیق انجام شده در تبریز.‏<br />

بحرالعلوم،‏ حسن،‏ ‏"ارتباط بین فرهنگ سازمانی و سبک مدیریت با رضایت شغلی کارشناسان سازمان تربیتبدنی<br />

شاغل در تهران".‏ رسالۀ دکتری.‏ دانشگاه تربیت معلم تهران.‏<br />

برقی،‏ اسماعیل،‏‎1376‎‏.‏ ‏"بررسی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی معلمان استثنایی شهرستان مشهد".‏ تحقیق انجام شده در مشهد.‏<br />

بهروز اسکوئی،‏ اکبر،‏ 1381. مدیریت و رفتار سازمانی.‏ مؤسسۀ آموزش عالی حسابداری و مدیریت آذربایجان.‏ چاپ اول.‏<br />

دلاور،‏ احتمالات و آمار کاربردی در روانشناسی و علومتربیتی.‏ چاپ اول.‏ انتشارات رشد،‏ تهران.‏<br />

زارعی متین،‏ حسن،‏ 1375. ‏"ارتباط بین رضایت شغلی و فرهنگ سازمانی".‏ مجلۀ زمینه.‏ سال ششم،‏ شماره 57.<br />

انتشارات بهینه.‏ چاپ اول.‏<br />

زرگر،‏<br />

سلاجقه،‏ پیمان،‏ ‏"بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی مدیران سطوح مختلف در صنایع کرمان".‏ پایاننامۀ<br />

کارشناسیارشد مدیریت دولتی.‏ دانشگاه آزاد اسلامی،‏ واحد کرمان.‏<br />

شجاعیفر،‏ حبیب االله،‏ ‏"رابطۀ رضایت شغلی مدیران دانشکدهها با تعهد سازمانی آنان در دانشگاه فردوسی مشهد".‏<br />

دانشکدۀ علوم تربیتی.‏ دانشگاه فردوسی مشهد.‏<br />

طالبپور،‏ مهدی،‏ ‏"تحلیل و تبیین نگرشهای شغلی مدیران،‏ کارمندان و اعضای هیأت علمی دانشگاههای تربیتبدنی<br />

کشور و ارتباط آنها با جو سازمانی".‏ رسالۀ دکتری.‏ دانشگاه تهران.‏<br />

طهماسبی،‏ ر،‏ ‏"بررسی میزان رضایت شغلی دبیران مدارس متوسطۀ شهر اصفهان و ارتباط آن با پیشرفت تحصیلی<br />

دانشآموزان".‏ پایاننامۀ کارشناسیارشد.‏ دانشگاه اصفهان.‏<br />

عباسی،‏ مرتضی،‏ ‏"رابطۀ هستۀ کنترل با رضایت شغلی در نمونهای از معلمین راهنمایی شهر شیراز".‏ پایاننامۀ<br />

کارشناسیارشد.‏ دانشکدۀ علوم تربیتی دانشگاه شیراز.‏<br />

فرخی،‏ محمدحسن،‏ ‏"راههایی افزایش کارایی و رضایت شغلی معلمان به مقدار ارتقای کیفیت آموزشی."‏ پایاننامۀ<br />

کارشناسیارشد.‏<br />

قربانیان،‏ فرامرز،‏ ‏"بررسی میزان رضایت شغلی معلمان ابتدایی".‏ پایاننامۀ کارشناسیارشد ضمن خدمت فرهنگیان<br />

بجنورد.‏<br />

لشگریزاده،‏ فاطمه،‏ ‏"بررسی رابطۀ بین سبکهای رهبری مدیران با رضایت شغلی دبیران".‏ پایاننامۀ کارشناسیارشد.‏<br />

مرکز آموزش مدیریت دولتی خراسان.‏<br />

مجیدی،‏ عبداالله،‏ 1373. ‏"تأثیر جابجایی بر تعهد سازمانی و رضایت شغلی".‏ پایاننامۀ کارشناسیارشد.‏ دانشگاه تربیت مدرس<br />

تهران.‏<br />

مرادی،‏ نعمتاالله،‏ 1374. ‏"بررسی رابطۀ برخی عوامل با رضایت شغلی معلمان شهرستان خرمآباد."‏ شورای تحقیقات آموزش<br />

استان لرستان.‏<br />

مرتضوی،‏ سعید،‏ ‏"بررسی تعیین سطح مشخصههای رضایت شغلی و عملکرد کارکنان زندانهای استان خراسان".‏<br />

ماهنامۀ داخلی مرکز آموزشی سازمان زندانها.‏ سال دوم،‏ شماره 20.<br />

.1379<br />

.1374<br />

.1378<br />

علی،‏ 1378.<br />

محمود،‏ 1380. راهنمای جامع .SPSS 10<br />

.1377<br />

.1379<br />

.1380<br />

.1370<br />

.1374<br />

.1379<br />

.1378<br />

.1372<br />

.1375<br />

.3<br />

.4<br />

.5<br />

.6<br />

.7<br />

.8<br />

.9<br />

.10<br />

.11<br />

.12<br />

.13<br />

.14<br />

.15<br />

.16<br />

.17<br />

.18<br />

.19<br />

.20<br />

.21<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


59<br />

لیلی خاوری،‏ جواد یوسفیان<br />

مقیمی،‏ محمد،‏ 1377. سازمان و مدیریت:‏ رویکردی پژوهشی.‏ نشر ترمه.‏ چاپ اول.‏<br />

میرچی،‏ محمد،‏ 1373. ‏"بررسی رضایت شغلی مربیان امور تربیتی شهر تهران".‏ پایاننامۀ کارشناسیارشد.‏ دانشگاه تهران.‏<br />

وست،‏ دبورا آ.،‏ چالز آ.‏ بوچر،‏ مبانی تربیتبدنی و ورزش.‏ ترجمۀ احمد آزاد.‏ چاپ دوم،‏ انتشارات کمیتۀ ملی<br />

المپیک جمهوری اسلامی ایران.‏<br />

هاشمیان،‏ سیدهادی،‏ 1375. ‏"بررسی رابطۀ بین مشخصههای رضایت شغلی و عملکرد کارکنان شرکت تعاونی معدن گرانیت<br />

قدس".‏ پایاننامۀ کارشناسیارشد مدیریت صنایع.‏ مجتمع آموزش عالی صنایع ایران واحد خراسان.‏<br />

یوسفیان،‏ جواد،‏ لیلی خاوری،‏ ‏”بررسی وضعیت رضایت شغلی و تعهد سازمانی معلمان استان یزد“.‏ شورای تحقیقات<br />

آموزش و پرورش.‏<br />

27. ACSM. (1990). “Position Stand on the Recommended Quantity and Quality of Exercise for Developing<br />

and Maintaining Cardiorespiratory and Muscular Fitness in Healthy Adult”. Med. Sci. Sport. Exrc. 22:<br />

265-74.<br />

28. Alnajjar, Ahmed. A. (1996). “Relationship between Job Satisfaction and Organizational Commitment<br />

among Employees in the United State”. Psychological Reports. 79:315-17.<br />

29. Bernacki EJ, WB. Baun (1984). “The Relationship of Job Performance to Exercise Adherence in a<br />

Corporate Fitness Program”. Journal of Occupational Medicine. 26: 529-531.<br />

30. Cox, M. et al. (1981). “The Influence of an Employee Fitness Program Upon Fitness, Productivity, and<br />

Absenteeism”. Ergonomics. 24: 795 -806.<br />

31. Czujkwoski, SM. et al. (1990).“Aerobic Psychological Characteristics and Cardivascular Reactivity to<br />

Stress”. Health. Psychol. 9(6): 676-92.<br />

32. Deconinck, JB., DP. Bachman (1994). “Organizational Commitment and Turnover Intention”. J. Of<br />

Applied Business Research. Vol. 10. Issue 3:87.<br />

33. Hanisch, KA. (1992). “The Job Descriptive Revisited”. J. Appl. Psychology. 77: 377-382.<br />

34. Hildebrand, Mark, Roger C. Mannell (1996). “Leisure and the Job Satisfaction of Teachers”. The 1996<br />

Leisure Research Symposium. October. 23-27. Kansas City.<br />

35. Jasnoski, ML, DS. Holmes, S. Solomon, C. Aguiar (1981). “Exercise, Changes in Aerobic Capacity, and<br />

Changes in Self-perceptions: An Experimental Investigation”. Journal of Research in Personality. 15: 460-<br />

466.<br />

36. Oshagbemi, T. et al. (1999). “Academic and their Managers: A Comparative Study in Job Satisfaction”.<br />

Personnel Review. 28: 108-118.<br />

37. Pauly JT, JA. Palmer, CC. Wright, GJ. Pfeiffer (1982). “The Effects of a 14-Week Employee Fitness<br />

Program on Selected Physiological and Psychological Parameters”. Journal of Occupational Medicine. 24:<br />

457-463.<br />

38. Petruzzello, SJ. et al. (1991). “A Meta-Analysis on the Anxiety-Reducting Effects of Acute and Chronic<br />

Exercise”. Sport. Med. 11(3): 143-82.<br />

39. Robbins, Stephen, P. (1991). Organizational Behavior: Concepts, Controversies & Applications. Fifth edi.<br />

Prentic-hall pub.<br />

40. Salmon, P. (2001).“Effects of Physical Exercise on Anxiety, Depression and Sensivity to Stress: A Unifying<br />

Theory”. Clin. Psychol. Rev. 1: 33-61.<br />

41. Shephard, RJ. (1994). Aerobic Fitness and Health. University of Toronto. Chapter 5: 215-30.<br />

42. Shephard, RJ., M. Cox, P. Corey (1981). “Fitness Program Participation: Its Effect on Worker's<br />

Performance”. Journal of Occupational Medicine. 23: 359-363.<br />

43. Sinyor, D. et al. (1983). “Aerobic Level and Reactivity to Psychological Stress”. Psychosom. Med. 45(3):<br />

205-17.<br />

44. US Department of Health and Human Services. (1996). “Physical Activity and Health: Areport of the<br />

Surgeon General”. Centers for Disease Control and Prevention: 28-9.<br />

45. Wattles, M. CH. Harris (2003). “The Relationship between Fitness Levels and Employer’s Perceived<br />

Productivity, Job Satisfaction and Absenteeism”. Journal of ASEP. 6(1): 24-32<br />

.1376<br />

.1383<br />

.22<br />

.23<br />

.24<br />

.25<br />

.26<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


ساز و کارهای اثر پیش نشانه بر زمان واکنش در مراحل پردازش حسی - حرکتی<br />

60<br />

<strong>سفید</strong><br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


تأثیر چهار هفته بیتمرینی بر پروتئین<br />

واکنشدهندۀ C موشهای صحرایی<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386<br />

61<br />

<br />

<br />

*<br />

دکتر ولیاالله دبیدی روشن؛ استادیار دانشگاه مازندران<br />

دکتر عباسعلی گائینی؛ دانشیار دانشگاه تهران<br />

دکتر نبیاالله ناموراصل؛ انستیتو پاستور ایران<br />

تاریخ دریافت:‏ 85/5/28<br />

تاریخ تصویب:‏ 85/9/6<br />

چکیده:‏<br />

هدف این پژوهش عبارت است از مطالعۀ تأثیر 4 هفته بیتمرینی به دنبال 12 هفته تمرین متداوم بر پروتئین<br />

واکنشدهندۀ C با حساسیت بالا در موشهای صحرایی ‏(با وزن 4 / 93<br />

325 / 625 ± گرم و سن 21 ماه که دست<br />

کم 3 ماه از اتمام دوران باروری آنها گذشته بود).‏ به همین منظور،‏ 56 سرموش صحرایی ماده و مسن از نژاد<br />

ویستار با ژنوم 14848 با شرایط وزنی و سنی مشابه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه اصلی تمرینی و کنترل<br />

تقسیم شدند.‏ سپس هر گروه به نوبۀ خود به سه زیرگروه میانآزمون،‏ پسآزمون و مرحلۀ بیتمرینی تقسیم<br />

شدند.‏ ضمناً‏ یک گروه پیشآزمون نیز برای تعیین مقادیر پایۀ HS-CRP به طور مشترک در هر دو گروه استفاده<br />

شد.‏ پروتکل تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفتهای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت و مدت تعیین شده اجرا شد.‏<br />

آنگاه پروتکل بیتمرینی خونگیری در سطوح پایه به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی در‎4‎ مرحله با شرایط مشابه<br />

انجام و مقادیر<br />

HS-CRP<br />

با روش ایمنوتوربیدیمتریک و<br />

شاخصهای کنترلی LDL-C و HDL-C نیز با روش<br />

آنزیماتیک اندازهگیری شد.‏ دادهها با استفاده از آزمون اندازهگیریهای مکرر و آزمون تعقیبی hoc) LSD (post<br />

تجزیه و تحلیل شد.‏ نتایج اولیۀ پژوهش نشان داد مقادیر HS-CRP در طی 6 هفتۀ نخست کاهش غیرمعناداری<br />

داشته،‏ اما با تداوم تمرینات تا هفتۀ دوازدهم،‏ کاهش معناداری مشاهده شد.‏ نتایج اصلی این پژوهش نشان داد 4<br />

هفته بیتمرینی باعث افزایش غیرمعنادار HS-CRP در گروه تمرینی و افزایش معنادار در گروه کنترل شده است.‏<br />

با توجه به این نتایج میتوان گفت تمرینات تداومی باعث مهار پاسخ التهابیشده است.‏<br />

واژگان کلیدی : تمرین تداومی،‏ شاخصهای التهابی،‏ ، HS-CRP موشهای صحرایی.‏<br />

* Email:vdabidiroshan @ yahoo.com<br />

مقدمه<br />

سالمندی یکی از چالشهای مهم عصر حاضر<br />

بویژه در کشورهای در حال توسعه است.‏ یکی از<br />

جدیترین مشکلاتی که همۀ مردم دنیا را نگران<br />

کرده،‏ چگونگی تأمین کیفی مراقبتهای بهداشتی<br />

افراد سالمند است.‏ هزینۀ مراقبتهای بهداشتی و<br />

نگهداری سالمندان فقط در سال معادل<br />

میلیارددلاربرآوردشدهاست.‏ بررسیهانشانمیدهد<br />

75<br />

1990<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


تأثیر چهار هفته بی تمرینی بر پروتئین واکنش دهنده C موشهای صحرایی<br />

62<br />

1<br />

فعالیت ورزشی،‏ مراقبت صحیح،‏ و معاینۀ منظم گزارشدادند(‏‎19،5‎‏).‏<br />

پزشکیعواملیهستندکهباعثطولانیترشدنعمر<br />

وزندگیپرثمرتریمیشوند.‏ ازسویدیگر،خطوط<br />

راهنمای فعالیتهای ورزشی،‏ افراد سالمند را تشویق<br />

میکند تا در فعالیتهایی شرکت کنند که بویژه باعث<br />

بهبوددستگاهقلبی-‏ عروقیمیشود(‏‎1‎‏).‏<br />

مطالعاتانجامشدهحاکیازآناستکهبیماری<br />

قلبی-‏ عروقی زمینۀ التهابی دارد و التهاب عمومی<br />

‏(سیستمیک)‏ در گسترش آترواسکلروز نقش<br />

محوریدارد(‏‎27،25،13،9،6،5،3،2‎‏).‏ لذاباتوجه<br />

به اینکه نتایج برخی پژوهشهای اخیر<br />

ازوقوعحوادثقلبی-‏ عروقیدرافرادی<br />

بوده که میزان کلسترول و چربیهای خونی آنها در<br />

دامنۀ طبیعی و حتی در برخی موارد کمتر از حد<br />

طبیعی بوده است،‏ توجه پژوهشگران به شاخصهای<br />

التهابی معطوف شده که پیشگوییکنندۀ بیماری<br />

قلبی-‏ عروقی اند.‏ در نتیجه،‏ سنجش شاخصی<br />

جدیدتر در تشخیص افراد مستعد به آترواسکلروز<br />

پیشرسکمکمی کند.‏<br />

شاخصهای التهابی متعددی وجود دارند،‏ ولی<br />

،13 ،6 ،5 ،3)<br />

25) حاکی<br />

پروتئینواکنشدهندۀCباحساسیتبالا<br />

1<br />

(HS-CRP)<br />

حساسترین شاخص التهابی و پیشگوییکنندۀ قوی<br />

خطر عروقی معرفی شده<br />

افزایش آن با افزایش تا برابری خطر حوادث<br />

قلبی-‏ عروقی همراه بوده است<br />

عوامل متعددی بر این شاخص اثرگذارند.‏ مطالعات<br />

در افراد سالمند<br />

نشان میدهد<br />

و،‏<br />

بیشتر از جوانان،‏ مردان و افراد لاغر<br />

است.‏ ورزش و فعالیت بدنی نیز یکی دیگر از عوامل<br />

مؤثر بر این شاخص است.‏ پژوهشها ارتباط معکوس<br />

بین مقادیر و آمادگی قلبی-‏ تنفسی را<br />

هر چند شرایط اجتماعی حاکم بر جوامع است<br />

کهافرادرابهسویکمتحرکیسوقمیدهد،عوامل<br />

گوناگونی همواره بر این موضوع اثرگذارند.‏ در این<br />

آسیب،‏<br />

مثل عواملی مخرب نقش نباید باره محرومیت ورزشی،‏ از کار افتادگی ناشی از تصادف<br />

و یا خطر افتادن افراد سالمند را از نظر دور داشت.‏ از<br />

سوی دیگر،‏ در بیشتر موجودات سالمند،‏ شرکت<br />

اختیاری و منظم در فعالیت بدنی،‏ الگوی رفتاری<br />

غیرعادی محسوب میشود.‏ به عبارت بهتر،‏ نتایج<br />

مطالعاتنشانمیدهدانسانوسایرموجوداتتمایل<br />

دارند فعالیتهای بدنی خویش را در دوران سالمندی<br />

پ ژوهشی حاکی از آن<br />

کاهش دهند است که کاهش میزان مرگ ناشی از بیماریهای<br />

قلبی-‏ عروقی با فعالیت بدنی فعلی افراد ارتباط دارد<br />

تافعالیتقبلیآنها(‏‎26‎‏).‏<br />

در پژوهشی<br />

و همکارانش وننامیتی تغییرات فعالیت بدنی را ظرف 20 سال و متغیرهای<br />

سال بعد مطالعه کردند و گزارش<br />

التهابی را در در افرادی که در ابتدا فعال<br />

دادند<br />

بوده و سپس غیرفعال شدهاند،‏ مشابه افراد غیرفعال<br />

است.‏<br />

و<br />

در مقابل،‏ در پژوهش دیگری و نیمرخ<br />

همکارانش نشان دادند مقادیر چربی افراد ورزشکار پیشکسوتی که باترک ورزش<br />

کنترل<br />

گروه از بدتر بودند،‏ شده غیرفعال از سوی دیگر،‏ نشان<br />

غیرورزشکار شده است داده شد مقادیر این متغیرها در افرادی که دست کم<br />

3<br />

فایهل<br />

(29)<br />

HS-CRP<br />

(1). گزارشهای<br />

.(21)<br />

20<br />

2<br />

مقادیر HS-CRP<br />

1. High-Sensitive C-Reactive Protein (HS-CRP)<br />

2. Wannamethee<br />

3. Pihl<br />

،3) (28 ،25 ،24 ،13 که<br />

5 2<br />

.( 25 ،17 ،14 ،3)<br />

،9)<br />

افرادچاق(‏ ، 2<br />

مقادیر HS-CRP<br />

،( 23،10 زنان یائسه (14،13،10)<br />

(28 ،27 ، 9 ،5<br />

HS-CRP<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


63<br />

دکتر ولی اله دبیدی روشن،‏ دکتر عباسعلی گائینی،‏ دکتر نبی اله نامور اصل<br />

4<br />

فعالیت بدنی منظم و سبک انجام داده بودند،‏ در حد<br />

افرادی بوده که به طور دایم فعال نتایج<br />

مشابهینیزازسویسایرپژوهشگرانگزارششدکه<br />

درآنمیزانمرگافرادیکهفعالیتبدنیخودرادر<br />

سالهای بعد زندگی حفظ کرده بودند،‏ کمتر بوده<br />

است(‏‎30‎‏).‏<br />

با مطالعۀ دقیق پژوهشهای انجام شده میتوان<br />

استنباط کرد اکثر پژوهشها به مطالعۀ شرایط موجود<br />

روی آزمودنیهای<br />

سپ(‏ از وقوع)‏<br />

انسانی پرداختهاند که احتمالاً‏ به دلیل تأثیر عوامل<br />

گوناگون بر شاخصهای التهابی و پیچیدگی ذاتی<br />

بسیاریازمتغیرهایفیزیولوژیکیوبیوشیمیاییودر<br />

نتیجه به دلیل عدم کنترل عوامل مختلف اثرگذار بر<br />

این شاخص،‏ گزارشهای پژوهشی دربارۀ آثار<br />

بیتمرینی بر این شاخصها کاملاً‏ همسو و روشن<br />

نیست.‏ از اینرو،‏ از دیرباز آثار احتمالی ناشی از<br />

بیتمرینی کنترل شده بر این شاخصها موضوع مورد<br />

علاقۀ پژوهشگران بوده که تاکنون پاسخی به آن<br />

داده نشده است.‏ بر این اساس،‏ اینکه هفته<br />

بیتمرینی کنترلشده به دنبال هفته تمرین<br />

تداومی چه تأثیری بر حساسترین شاخص التهابی<br />

پیشگوییکنندۀ بیماری قلبی-‏ عروقی دارد،‏ سؤالی<br />

است که نیاز به مطالعه دارد.‏ امید است نتایج این<br />

پژوهش به گونۀ مؤثری بتواند برخی ابهامات دربارۀ<br />

اینموضوعراآشکارکند<br />

روششناسی<br />

12<br />

21<br />

.<br />

2<br />

الف)آزمودنیها<br />

در پژوهش حاضر،‏ 56 سرموش صحرایی ماده و<br />

ماهه از سویه ویستار با ژنوم از مرکز<br />

پرورش و تکثیر حیوانات آزمایشگاهی انستیتو<br />

پاستور ایران تهیه شد.‏ این حیوانات پس از انتقال به<br />

محیط پژوهش و آشنایی با محیط جدید و نحوۀ<br />

فعالیت روی نوارگردان به طور تصادفی به دو گروه<br />

کنترل و تمرینی و زیرگروههای مربوط تقسیم شدند<br />

‏(جدول‎1‎‏).‏<br />

14848<br />

21<br />

بودهاند (29).<br />

دربارۀ HS-CRP<br />

1<br />

جدول 1. حجم نمونه و مشخصات گروههای مختلف موش صحرایی<br />

مشخصات<br />

گروه و مرحله<br />

آزمون*‏<br />

آزمون<br />

تمرینی<br />

آزمون<br />

تمرینی<br />

وزن ‏(گرم (<br />

M±SD<br />

سن هنگام خونگیری ‏(ماه)‏ تعداد جمع<br />

32<br />

8 21/<br />

5<br />

/625±4 / 93<br />

8 23 /44±3 / 83<br />

8 24/<br />

5<br />

/5 ± 4 / 99<br />

8 25/<br />

5<br />

±4 / 93<br />

325<br />

پیش 324<br />

میان 324<br />

پس 325<br />

بی 8 23 /25±4 / 33<br />

8 24 / 5<br />

/25±5 / 92<br />

8 25 / 5<br />

315/25±4 / 62<br />

بی 323<br />

میان آزمون 319<br />

پس آزمون کنترل تمرینی<br />

56<br />

جمع کل 24<br />

*<br />

مقادیرHS-CRPاینگروهازموشهامقادیرپایۀ(پی شآزمون)گروهکنترلنیزاستفادهشد.‏<br />

1. Detraining<br />

2. Strain<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


تأثیر چهار هفته بی تمرینی بر پروتئین واکنش دهنده C موشهای صحرایی<br />

64<br />

2<br />

2<br />

ب)محیطپژوهش<br />

حیوانات مورد آزمایش در این پژوهش در دورۀ<br />

هفتهای آشنایی با محیط جدید و نوارگردان و<br />

همچنین اجرای پروتکل تمرینی و دورۀ بیتمرینی<br />

به صورت انفرادی در قفسهای پلیکربنات شفاف<br />

15×15×20 سانتیمتر،ساختشرکترازیرادودر<br />

22±2<br />

رطوبت 50±5<br />

محیطی با دمای درجۀ سانتیگراد و چرخۀ<br />

روشنایی به تاریکی 12:12 ساعت و<br />

درصد نگهداری شدند.‏ بر اساس اطلاعات مستند از<br />

نزدیکترین ایستگاه تعیین آلودگی سازمان<br />

هواشناسی کشور،‏ وضعیت آلایندههای هوا با توجه<br />

به شاخص استاندارد آلایندهها در وضعیت<br />

سالم قرار داشت.‏ همچنین برای ایجاد تهویهوجریان<br />

مناسب هوا از دو دستگاه کولر آبی و دو دستگاه<br />

تهویۀ بدون صدا استفاده شد.‏ برای ایجاد رطوبت<br />

مناسبنیزدستگاهبخورتعبیهشد.‏<br />

1<br />

(PSI)<br />

ج)تغذیۀآزمودنیها<br />

معمولاً‏ موشهای صحرایی با غذاهای تولیدی<br />

مراکز تولید خوراک دام به صورت پلت که حاوی<br />

ترکیب مشخصی از انواع مواد مغذی مورد نیاز<br />

حیوان است،‏ تغذیه می شوند.‏ غذای آزمودنیهای این<br />

پژوهش،‏ تولیدی شرکت خوراک دام پارس بود که<br />

بر اساس وزنکشی هفتگی با ترازوی استاندارد ویژه<br />

وباتوجهبهجیرۀطبیعی‎10‎ گرمبهازایهر‎100‎ گرم<br />

وزن بدن در روز (31) در هر قفس قرار داده میشد.‏<br />

در تمام مراحل پژوهش،‏ آب مورد نیاز هر حیوان به<br />

صورت آزاد در بطری ویژۀ حیوانات آزمایشگاهی<br />

دراختیارآنهاقراردادهشد.‏<br />

2<br />

د)آشناییبانوارگردان<br />

از آنجا که انتقال حیوانات باعث استرس و در<br />

نتیجه تغییر شرایط فیزیولوژیکی در آنها میشود<br />

سپ،‏ ازانتقالحیواناتازمرکزپرورشوتکثیر<br />

حیوانات آزمایشگاهی انستیتو پاستور ایران به محیط<br />

پژوهش به مدت هفته تحت شرایط جدید<br />

نگهداری شدند.‏ در هفتۀ دوم،‏ همۀ حیوانات با نحوۀ<br />

فعالیت روی نوارگردان آشنا شدند.‏ برنامۀ آشنایی<br />

شامل 5 جلسه راه رفتن و دویدن با سرعت 5 متر<br />

در دقیقه و شیب صفر درصد و به مدت 5 تا 10 دقیقه<br />

بودهاست.برایتحریکبهدویدن،شوکالکتریکی<br />

ملایمی در عقب دستگاه تعبیه شد.‏ برای جلوگیری<br />

ازآثار احتمالی شوک الکتریکی بر نتایج پژوهش،‏<br />

در مرحلۀ آشناسازی حیوانات با فعالیت روی<br />

نوارگردان،‏ از طریق شرطیسازی با صدا به حیوانات<br />

آموزش داده شد تا از نزدیک شدن و استراحت در<br />

بخشانتهاییدستگاهخودداریکنند.‏<br />

تا 8<br />

21<br />

(31)<br />

ه)اجرایپروتکلتمرینیوبیتمرینی<br />

قبل از اینکه آزمودنیهای این پژوهش هفته<br />

بیتمرینی را تجربه کنند،‏ ابتدا به مدت هفته و<br />

هفتهای‎5‎ جلسهباشدتومدتپیشروندهوبارعایت<br />

اصلاضافهبارتمرینکردند.‏ بهطورخلاصه،سرعت<br />

برنامۀ تمرینی در هفتههای اول و دوم از متر در<br />

دقیقه آغاز شد.‏ از هفتۀ سوم تا دوازدهم،‏ سرعت<br />

تمرین هفتهای متر در دقیقه افزایش یافت.‏ مدت<br />

تمرین نیز از هفتۀ اول تا دهم روزانه طوری افزایش<br />

یافت که در آنمدت فعالیت از‎10‎ دقیقه درروز اول<br />

هفته نخست تمرینی به دقیقه در شروع هفتۀ<br />

یازدهم رسید و سپس در این حد ثابت باقی ماند.‏<br />

برای گرمکردن،‏ آزمودنیها در ابتدای هر جلسۀ<br />

4<br />

12<br />

12<br />

80<br />

1. Pollutant Standard Index(PSI)<br />

2. Pellet<br />

1<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


65<br />

دکتر ولی اله دبیدی روشن،‏ دکتر عباسعلی گائینی،‏ دکتر نبی اله نامور اصل<br />

7<br />

3<br />

تمرینی به مدت دقیقه با سرعت متر در دقیقه<br />

میدویدند.‏ سپس،‏ برای رسیدن به سرعت مورد نظر<br />

بهازایهردقیقه،‏‎2‎ متردردقیقهبهسرعتنوارگردان<br />

افزوده میشد.‏ برای سردکردن بدن در انتهای هر<br />

جلسۀ تمرینی نیز سرعت نوارگردان به طور معکوس<br />

کاهش مییافت تا به سرعت اولیه برسد.‏ کل برنامۀ<br />

تمرینیروینوارگردانبدونشیبانجامشدهاست.‏<br />

این برنامۀ تمرینی با توجه به هزینۀ اکسیژن طراحی<br />

شده است و کل مسافت تمرینی و همچنین<br />

مسافت گرم و سرد کردن متر به دست<br />

آمد.‏ از پایان هفتۀ دوازدهم،‏ آزمودنیهای گروه<br />

تمرینی نیز همانند گروه کنترل به مدت هفته با<br />

شرایط محیطی و غذایی مشابه در قفسها نگهداری<br />

شدند.‏<br />

4<br />

بدن 74010<br />

(20)<br />

و)خونگیریوآنالیزآزمایشگاهی<br />

پس از سازگارشدن تمام آزمودنیها با محیط<br />

جدید و آشنایی با نحوۀ فعالیت روی نوارگردان،‏<br />

به طور تصادفی به 7 گروه پیشآزمون،‏ کنترل،‏<br />

میانآزمون،‏ پسآزمون و بیتمرینی،‏ تمرینی<br />

میانآزمون،‏ پسآزمون و بیتمرینی تقسیم شدند<br />

‏(هر گروه شامل 8 سرموش)‏ ‏(جدول‎1‎‏).‏ سپس گروه<br />

اول پی آزمون)‏ برای تعیین مقادیر<br />

و متغیرهای وابسته به<br />

کشته شدند.‏ زیر گروههای میان آزمون،‏<br />

پسآزمون و بیتمرینی مربوط به هر دو گروه<br />

کنترل و تمرینی به ترتیب پس از و<br />

هفته با شرایط کاملاً‏ مشابه کشته شدند.‏ همۀ<br />

گروهها به دنبال تا ساعت ناشتایی و در<br />

شرایط پایه پس از آخرین جلسۀ تمرین<br />

برای گروه تجربی)‏ با اتر بیهوش وکشته شدند و<br />

متخصص و جراح حیوانات خونگیری را انجام<br />

داد.‏ سپس خون لختهشده سانتریفوژ و برای آنالیز<br />

بیوشیمیایی،‏ سرم از آن جدا شد.‏ HS-CRP با روش<br />

Latex Particle –Enhanced Immunoturbidimetric assay<br />

با تحلیلگر خودکار Hitachi 912<br />

1<br />

(HDL-C)<br />

2<br />

دستگاه<br />

شد<br />

‏(‏‎12‎‏).کلستروللیپوپروتئینپرچگالی<br />

و کلسترول لیپوپروتئین کمچگالی<br />

روشآنزیماتیکاندازهگیریشد.‏<br />

سنجیده<br />

(LDL-C) نیز به<br />

ز)روشهایآماری<br />

از آمار توصیفی برای دستهبندی دادهها استفاده<br />

شد.‏ آزمون کولمگروف-‏ اسمیرنف نیز برای تعیین<br />

نحوۀتوزیعدادههابهکاررفت.‏ باتوجهبهاینکهنتایج<br />

این آزمون طبیعی بودن توزیع دادهها را نشان داد،‏ از<br />

آزمونهای پارامتریک استفاده شد.‏ برای تجزیه و<br />

تحلیل یافتهها از آزمون اندازهگیریهای مکرر به<br />

منظور مطالعۀ یافتههای به دست آمده از مراحل<br />

چهارگانۀ آزمایشها استفاده شد.‏ در صورت مشاهدۀ<br />

تفاوت معناداری آماری در نتایج و برای تعیین آنکه<br />

میانگین کدام مرحله دارای تفاوت معنادار است،‏ از<br />

استفاده شده<br />

آزمون تعقیبی<br />

است.‏ اختلاف معناداری<br />

تعیینشد.‏<br />

LSD (Post Hoc)<br />

آماری در سطح ≤ 0 / 05 p<br />

یافتهها<br />

جدول 2 میانگین و انحراف معیار مقادیر<br />

تمرینی و کنترل را در مراحل<br />

گوناگون تحقیق پی آزمون،‏ میانآزمون،‏<br />

پسآزمون،‏ و بیتمرینی)‏ نشان میدهد.‏ در این<br />

جدول،‏ تفاوت معناداری درونگروهی مربوط به<br />

) ش<br />

HS-CRP گروههای<br />

1. High Density Lipoprotein- Cholesterol (HDL-C)<br />

2. Low Density Lipoprotein – Cholesterol (LDL-C)<br />

پایۀ HS-CRP<br />

تحقیق LDL-C) (HDL-C ,<br />

16<br />

12 ،6<br />

14<br />

12<br />

(24 ساعت<br />

) ش<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


تأثیر چهار هفته بی تمرینی بر پروتئین واکنش دهنده C موشهای صحرایی<br />

66<br />

گروهتمرینیدرطیدورۀ‎12‎ هفتهاینشاندادهشده تفاوتدرموردLDL-Cمعنادارنیست(‏‎476‎ 0=p). /<br />

است.‏ همچنین بر اساس یافتههای جدول 2 مشاهده<br />

میشود مقادیر درونگروهی در گروه<br />

تمرینی طی دورۀ بیتمرینی افزایش داشته که در<br />

مقایسه با مقادیر پسآزمون به لحاظ آماری معنادار<br />

اما در مقایسه با مقادیر<br />

نیست<br />

میانآزمون و پیشآزمون معنادار است به<br />

از سوی دیگر،‏ مقادیر این<br />

شاخص در گروه کنترل طی دورۀ بیتمرینی در<br />

مقایسه با مراحل قبلی آن،‏ به لحاظ آماری اختلاف<br />

معناداری نشان میدهد به علاوه،‏ این<br />

از سوی دیگر،‏ اختلاف بین گروهیHDL-C و<br />

همچنین در مرحلۀ بیتمرینی معنادار<br />

است(مقدارpدرهردومتغیربرابراست<br />

با‎000‎ .(0 /<br />

LDL-C<br />

بحثونتیجهگیری<br />

علیرغم کاهش بیماری قلبی-‏ عروقی در طی<br />

چنددهۀگذشته،هنوزهمعلتاصلیمرگمردانو<br />

زناندردنیایصنعتیکنونیبهشمارمیرود(‏‎13،16‎‏)‏<br />

و پیشگویی میشود بیماری غالب سال<br />

‏(‏‎16‎‏).مطالعاتاخیرنشاندادنددرپیشگوییحوادث<br />

2020 باشد<br />

‏(ارزش p<br />

HS-CRP<br />

.(p = 0 / 000)<br />

،(p =<br />

0 / 598)<br />

ترتیب 0 / 001 و .(0 / 002<br />

جدول 2. تغییرات HS-CRP و متغیرهای وابسته به تحقیق LDL-C) و (HDL-C در مراحل مختلف<br />

بیتمرینی<br />

پسآزمون میانآزمون پیشآزمون مراحل متغیر و گروه<br />

٭<br />

٭<br />

‏(میلیگرم در دسیلیتر)‏<br />

M±SD<br />

M ±SD<br />

M±SD<br />

M±SD<br />

†<br />

٭ HS-CRP 0/325<br />

± 0 / 011 0/3225 ±0 / 01035 0/3588 ±0 / 01246 0/3662 ±0 / 08417<br />

تمرینی<br />

0/4475<br />

± 0 / 016 0/4238 ±0 / 01685 0/3838 ±0 / 01685 0/3662 ±0 / 01847<br />

کنترل<br />

‏(میلیگرم در دسیلیتر)‏<br />

٭<br />

٭<br />

†<br />

٭†‏ LDL-C<br />

12/12<br />

± 1 / 88 11/8<br />

± 1 / 8 15/6<br />

± 1 / 7 17/6<br />

± 2<br />

تمرینی<br />

21/4<br />

± 1 / 84 20/7<br />

± 2 / 1 18/7<br />

± 2 17/6<br />

± 2<br />

کنترل<br />

‏(میلیگرم در دسیلیتر)‏<br />

٭†‏ † ٭<br />

٭†‏<br />

HDL-C<br />

62/1<br />

± 0 / 99 64/4<br />

± 1 / 3 60/2<br />

± 1 / 5 55/3<br />

± 2 / 4<br />

تمرینی<br />

42/8<br />

± 1 / 8 45/1<br />

± 2 / 3 50/6<br />

± 2 / 5 55/3<br />

± 2 / 4<br />

کنترل<br />

‏†اختلافمعناداردرونگروهی<br />

٭اختلافمعناداربینگروهی<br />

بررسی تفاوت بین گروهی مقادیر<br />

حاکی از وجود تفاوت معنادار در تمام مراحل<br />

سپ،‏ آزمون<br />

میانآزمون است.‏ براساس یافتههای<br />

دورۀ<br />

گروه<br />

اختلاف درونگروهی جدول تمرینی در مرحلۀ بیتمرینی در مقایسه با مرحلۀ<br />

پسآزمونمعنادار است(‏‎000‎ = 0 / p‏)،درحالی که<br />

- قلبی<br />

.(27،25،24،6،3)<br />

عروقیHS-CRP<br />

قویتر از LDL-C است<br />

تأثیر 12<br />

3<br />

نتایج اولیۀ پژوهش حاضر در خصوص<br />

هفتهتمرینتداومی–‏‎5‎ جلسهدرهفته–برHS-CRP<br />

موشهای مادۀ مسن از نژاد ویستار با ژنوم 14848 که<br />

دست کم ماه از دوران باروری آنها گذشته بود،‏<br />

نشاندادمقادیرHS-CRP طی‎6‎ هفتۀنخستکاهش<br />

HS-CRP<br />

000) = 0 / (p و<br />

HDL-C<br />

(p = 0 / 04)<br />

بیتمرینی(‏‎000‎ (p=0 /<br />

2<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


67<br />

دکتر ولی اله دبیدی روشن،‏ دکتر عباسعلی گائینی،‏ دکتر نبی اله نامور اصل<br />

.(21)<br />

غیرمعناداری داشته،‏ اما با تداوم تمرینات تا هفتۀ<br />

دوازدهم،‏ مقادیر این شاخص کاهش آماری<br />

معناداری داشته است.‏ همچنین اختلاف مقادیر بین<br />

گروهی نیز وجود تفاوت معنادار در مراحل<br />

میانآزمون،‏ پسآزمونوحتیدردورۀبیتمرینیرا<br />

نشان میدهد.‏ این یافتهها گزارشهای قبلی را تأیید<br />

می کند،‏ مبنی بر آنکه فعالیت منظم بدنی با مقادیر<br />

کمتر شاخصهای التهابی همراه است<br />

در هفتۀ نخست دورۀ تمرینی،‏ میزان<br />

کاهش قابل توجه نبود.‏ این امر ممکن<br />

است اثربخشی طول دورۀ تمرین،‏ شدت و مدت<br />

تمرین بر این شاخص را نشان دهد.‏ در این پژوهش،‏<br />

مدت فعالیت در اولین جلسۀ هفتۀ هفتم،‏ 45 دقیقه و<br />

سرعت تمرین متر در دقیقه بوده است و این<br />

مقادیر به تدریج در آخرین جلسۀ تمرینی در هفتۀ<br />

دوازدهم به 80 دقیقه و سرعت نیز به 23 متر در دقیقه<br />

افزایش یافت.‏ از سوی دیگر،‏ مقادیر<br />

گروه کنترل در مراحل مختلف به تدریج افزایش<br />

معناداری داشته است.‏ پژوهشگران زیادی نیز ارتباط<br />

بین آمادگی قلبی-‏ تنفسی و مقادیر را<br />

که با نتایج<br />

گزارش دادند<br />

پژوهشحاضرهمسوست.‏<br />

در مقابل،‏ برخی محققان نیز عدم ارتباط بین<br />

مقادیر و فعالیت بدنی را در مطالعات<br />

اپیدمیولوژی یا افزایش مقادیر این شاخص به<br />

دنبال ورزشهای شدید بیهوازی یا<br />

بلافاصلهپسازدویماراتون(‏‎11‎‏)‏ راگزارشدادند.‏<br />

این تناقض ممکن است از تفاوتهای گروه مورد<br />

مطالعه،روشارزیابییاطرحمطالعاتییانوعورزش<br />

ریشه گرفته باشد.‏ در واقع اعتقاد بر این است که<br />

ورزشهای شدیدبویژهازنوعبرونگراباعثتحریک<br />

پاسخ مرحلۀ حاد و در نتیجه ترشح پروتئینهای مثبت<br />

مرحلۀ حاد،‏ میشود از سوی<br />

دیگر،افزایشمقادیرHS-CRP پسازدویماراتون<br />

را میتوان به استرس مکانیکی ناشی از ضربههای<br />

مکررپابهزمیننسبتداد.‏<br />

پژوهش دوفاکس و همکارانش و همچنین<br />

هایلر وهمکارانش(‏‎11‎‏)‏ نیزمؤیداینموضوعاست.‏<br />

این محققان به مقایسۀ ورزشکاران ورزیدۀ رشتۀ<br />

سهگانه ‏(شنا،‏ دوچرخهسواری،‏ و دو)‏ پرداختند و<br />

مشاهده کردند بیشترین شاخصهای التهابی مربوط به<br />

رشتۀدووکمترینمقادیرمربوطبهشناست.‏ تغییرات<br />

این شاخصها نیز همسو با تغییرات شاخص کنترلی<br />

موسوم به ترومبو مدولین بود.‏ به عبارت دیگر،‏<br />

مقادیر ترومبومدولین فقط در رشتۀ دو افزایش<br />

معنادار داشته است که این امر حاکی از استرس<br />

مکانیکی و فعالسازی سلول اندوتلیال است<br />

همچنین بررسی جداگانۀ هر ورزش نشان داد مقادیر<br />

بیشتر از ورزشکاران بوده<br />

است.‏ این امر ممکن است ناشی از تمرین و<br />

سازگاریباورزشواثرمهاریورزشبرHS-CRP<br />

باشد(‏‎9،5‎‏).‏<br />

مطالعات انجام شده حاکی از آن است که<br />

دستاوردهای ناشی از تمرین پس از یک دورۀ<br />

بیتمرینی بین ورزشکاران و افراد غیرفعال یکسان<br />

است(‏‎1‎‏).‏ نتایجاینپژوهشدرخصوصتأثیر‎4‎ هفته<br />

بیتمرینی بر نشان داد که مقادیر این<br />

شاخص در طی این دوره در گروه تمرینی افزایش<br />

غیرمعناداری داشته است،‏ در حالی که افزایش<br />

معناداری در مقادیر این شاخص در گروه کنترل طی<br />

.(5)<br />

(7)<br />

1. Dufaux<br />

2. Hiller<br />

3. Trombomodulin<br />

یعنی ،HS-CRP<br />

3<br />

1<br />

HS-CRP غیرورزشکاران<br />

HS-CRP<br />

2<br />

،14 ،9 ،7 ،5)<br />

HS-CRP<br />

HS-CRP<br />

(22<br />

،17)<br />

6<br />

HS-CRP<br />

نیز 17<br />

(19 ،14 ،10 ،7 ،4)<br />

HS-CRP<br />

(22)<br />

.(28 ،19<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


تأثیر چهار هفته بی تمرینی بر پروتئین واکنش دهنده C موشهای صحرایی<br />

68<br />

این دوره مشاهده شده است.‏ همچنین تفاوت بین<br />

گروهیمقادیرHS-CRP درطیدورۀبیتمرینینیز<br />

معنادار بوده است.‏ این یافتههای درونگروهی و<br />

بینگروهی مرحلۀ پسآزمون تا بیتمرینی در<br />

موضوع HS-CRP را احتمالاً‏ میتوان به آثار مهاری<br />

تمرین بر حساسترین شاخص التهابی نسبت داد.‏<br />

اعتقاد بر این است که هر چند بین مقادیر پایۀ<br />

شاخصهایالتهابیومقدارکاهشآنبراثرتمرینات<br />

ورزشی رابطۀ قوی و مثبتی وجود دارد نتایج<br />

پژوهشهای متعدد حاکی است پاسخ التهابی و در<br />

نتیجه تغییر شاخصهای التهابی پس از تمرینات منظم<br />

،(9)<br />

ورزشیمهارمیشود(‏‎5‎ ،9).<br />

مطالعات نشان میدهند فعالیت ورزشی منظم به<br />

ممکن<br />

روشهای گوناگون از جمله<br />

است آثار ضد التهابی و در نتیجه آثار<br />

محافظتکنندگی در برابر بیماریهای قلبی-‏ عروقی<br />

داشته باشد یافتههای چند پژوهش<br />

گذشتهنگر دربارۀ ورزشکاران پیشکسوت که با<br />

ترک ورزش غیرفعال شدهاند و<br />

آزمودنیهای دیگر نشان داد مقادیر<br />

شاخصهایالتهابیوچربیهایخونیبراثربیتمرینی<br />

افزایش معناداری داشته،‏ در حالی که مقادیر مدافعان<br />

ضد اکسایشی در دورۀ بیتمرینی کاهش یافته<br />

است این تناقض ظاهری یافتههای<br />

فوق با نتایج پژوهش حاضر در خصوص ایجاد<br />

تغییرات معنادار در شاخصهای التهابی و چربیهای<br />

خونی ممکن است ناشی از ماهها و حتی سالها<br />

بیتمرینی باشد.‏ لذا نتایج حاصل در پژوهش حاضر<br />

مبین این امر است که برای ایجاد آثار معنادار در این<br />

شاخصهابهزمانبیشترینیازاست.‏<br />

با نگاهی دقیق به جدول 2 میتوان استنباط<br />

کرد تغییرات HS-CRP و LDL-C همسویند.‏ به<br />

عبارت بهتر،‏ تغییر مقادیر احتمالاً‏<br />

مستلزم ایجاد تغییرات اساسی در مقادیر<br />

است.‏ کریستوفرسون و همکارانش<br />

آثار 5 هفته بیتمرینی را به دنبال 16 هفته تمرین شنا<br />

‏(هفتهای و هر جلسه به مدت دقیقه)‏ بر<br />

چربیهایخونیموشهابررسیکردند.‏ نتایجنشانداد<br />

بیتمرینی تغییر معناداری در مقادیر چربیهای<br />

خونی ایجاد نکرده است.‏ در پژوهش حاضر نیز این<br />

موضوعتأییدشد.‏<br />

از سوی دیگر،‏ بر اساس یافتههای این پژوهش،‏<br />

مقادیرHDL-C دردورۀبیتمرینیکاهشمعناداری<br />

داشته است.‏ این یافته اهمیت حفظ آمادگی در<br />

جلوگیریِازدستدادندستاوردهایتمرینرابیش<br />

از پیش آشکار میکند.‏ اطلاعاتپژوهشهای مقطعی<br />

نشان دادند به ازای هر میلیگرم در دسیلیتر<br />

، کاهش 2 و 3 درصد خطر بیماری<br />

قلبی-‏ عروقی به ترتیب در مردان و زنان رخ<br />

میدهد در پژوهش حاضر نیز معلوم شد این<br />

گونه تمرینات تداومی که با شدت 50 تا 75 درصد<br />

حداکثر اکسیژن مصرفی به اجرا درآمد باعث<br />

افزایش معنادار مقادیر و کاهش معنادار<br />

در طی هفته تمرین شد.‏ از سوی<br />

دیگر،‏ هفته بیتمرینی کاهش معناداری در<br />

و کاهش غیرمعنیداری در مقادیر<br />

ایجاد کرده است.‏ بر اساس این یافتهها<br />

میتوان گفت مقادیر احتمالاً‏ از طریق<br />

تغییرات شاخصهای کنترلی فوق دچار تغییر شده<br />

است.‏<br />

به طور خلاصه،‏ با توجه به فرضیۀ زمینههای التهابی<br />

بیماری قلبی-‏ عروقی،‏ ارتباط فعالیت بدنی با مقادیر<br />

کمتر التهاب که با HS-CRP سنجیده شد،‏ در ارتباط<br />

فعالیت ورزشی با مقادیر کمتر چربی بدن و چاقی<br />

(4)<br />

HS-CRP<br />

70<br />

،(20)<br />

1<br />

HDL-C<br />

HS-CRP<br />

12<br />

4 جلسه<br />

LDL-C<br />

5 هفته<br />

افزایش HDL-C<br />

.(1)<br />

4<br />

LDL-C<br />

مقادیر HDL-C<br />

LDL-C<br />

(26<br />

افزایش HDL-C<br />

،21)<br />

.(13 ،9 ،5 ،2)<br />

(30 ،29 ،8)<br />

.(32 ،18 ،15)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


69<br />

دکتر ولی اله دبیدی روشن،‏ دکتر عباسعلی گائینی،‏ دکتر نبی اله نامور اصل<br />

شکمی رابطه دارد.‏ هر چند بر اساس یافتههای این<br />

پژوهش میتوان گفت فعالیت منظم هوازی با<br />

کاهش التهاب همراه است و قرارگیری در معرض<br />

بیتمرینی به از دست رفتن فواید تمرینی می انجامد،‏<br />

ولی پژوهشهای کنترل شدۀ طولانیتری برای تعیین<br />

تغییرات قابل توجه در شاخصهای التهابی در دورۀ<br />

بیتمرینیموردنیازاست.‏<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


تأثیر چهار هفته بی تمرینی بر پروتئین واکنش دهنده C موشهای صحرایی<br />

70<br />

منابع<br />

اصولبنیادیفیزیولوژیورزش،سازگاریهاوعملکردورزشی.ترجمۀعباسعلیگائینی،ولیااللهدبیدیروشن،جلد<br />

اول،چاپاول،تهران،سازمانسمتوپژوهشکدۀتربیتبدنی.‏<br />

.1 روبرگز،‏ .1384<br />

2. Abramson, J. L. & V. Vaccarino (2002). “Relationship between Physical Activity and Inflammation<br />

among Apparently Healthy Middle-aged Older us Adults”. Arch. Intern. Med: 162(11). 1286-92.<br />

3. Blake and Ridker (2001). “Novel Clinical Markers of Vascular Wall Inflammation” circulation research:<br />

89(9). 763.<br />

4. Christopherson, Jeff and et. al. (1999). “Effects of Exersice Detraining on Lipid Storage in Rats”. Transactions of<br />

the Illinois State Academy of Science. 92 (3 and 4). 203-209.<br />

5. Church, Barlow and et. al. (2002). “Associations between Cardiorespiratory Fitness and C-reactive<br />

Protein in Men”, Arteriosclerosis, Thrombosis and Vascular Biology. 22(11). 1869-76.<br />

6. Davis, Edwards and et. al. (2002). “Lipid Profiles and Plasma C-reactive Protein Levels in Patients<br />

Entering Cardia Rehabilitation”. Med. Sci. Spo. Exer. 34(5). 180.<br />

7. Dufaux, B., B. Dufaux, U. Order, H. Geyer, & W. Hollmann (1984). “C-Reactive Protein Serum<br />

Concentration in Well-trained Athletes”. Int. J. Spo. Med. 5(2). 102-6.<br />

8. Elliott, Sale and Cable (2002). “Effects of Resistance Training and Detraining on Muscle Strength and<br />

Blood Lipid Profiles in Postmenopausal Women”. Br. J. Spo. Med. 36. 340-45.<br />

9. Geffken D. F., M. Cushman and et. al. (2001). “Association between Physical Activity and Markers of<br />

Inflammation in a Healthy Elderly Population”. American J. of epidemiology. 153(3). 242-50.<br />

10. Haddock B. L., H. P. Hopp and et. al. (1998). “Cardiorespiratory Fitness and Cardiovascular Disease Risk<br />

Factors in Postmenopausal Women”. Med. Sci. Spo. Exer. 30(6). 893-98.<br />

11. Hiller, Dierenfield and et. al. (2003). “C-reactive Protein Levels Before and After Endurance Exercise.<br />

Med. Sci. Spo. Exer. 35(5). 121.<br />

12. Jayachandran M., H. Okano and et. al. (2004). “Sex-Specific Changes in Platelet Aggregation and Secretion with<br />

Sexual Maturity in Pigs”. J. Appl. Physiol. 97. 1445-52.<br />

13. Jessica L., Clarke and et. al. (2005). “Comparison of Differing C-Reactive Protein Assay Methods and<br />

Their Impact on Cardiovascular Risk Assessment”. The American Journal of cardiology. 95(1). 155-58<br />

14. Lamonte M.J., J. Larry Durstine and et. al. (2002). “Cardiorespiratory Fitness and C-reactive Protein among a<br />

Tri-ethnic Sample of Women”, Circulation, 106. 403-406.<br />

15. Lennon S. L., J. Quindry and et. al. (2004). “Loss of Exercise-induced Cardioprotection After Cessation of<br />

Exercise”, J. Appl. Physiol. 96. 1299-1305.<br />

16. Liu J., H.C. Yeo, Eva, Overvik-Douki and et. al. (2000). “Chronically and Acutely Exercised Rats:<br />

Biomarkers of Oxidative Stress and Endogenous Antioxidants”. J. Appl. Physiol. 89. 21-28.<br />

17. Meyer, Gabriel and et. al. (2001). “Anaerobic Exercise Induces Moderate Acute Phase Response”. Med.<br />

Sci. Spo. Exer. 33(4). 549-55.<br />

18. Mujika and Padilla (2001). “Muscular Characteristics of Detraining in Humans”. Med. Sci. Spo. Exer.<br />

33(8). 1297-1303.<br />

19. Muylaert, Church and Blair (2003). “Cardiorespiratory Fitness (CRF) and C-reactive Protein in<br />

Premenopausal Women”. Med. Sci. Spo. Exer. 35(5). 69.<br />

20. Naito H. S. K., H.A.D. Powers, and J. Aoki. (2001). “Exercise Training Increases Heat Shock Protein in<br />

Skeletal Muscles of Old Rats”. Med. Sci. Spo. Exer. 33(5). 729-34.<br />

21. Pihl, Zilmer and et. al. (2003). “High-sensitive C-reactive Protein Level and Oxidative Stress-related<br />

Status in Former Athletes in Relation to Traditional Cardiovascular Risk Factors”. Atherosclerosis. 171.<br />

321-26.<br />

22. Rawson, Freedson and et. al. (2003). “Body Mass Index, but not Physical Activity Is Associated with C-<br />

reactive Protein”. Med. Sci. Spo. Exer. 35(7). 1160-66.<br />

23. Rawson, Freedson and Ockene (2003). “Longitudinal Changes in Serum Beta-carotene and C-reactive<br />

Protein”. Med. Sci. Spo. Exer. 35(5). 328.<br />

24. Ridker P. M., C.H. Hennekens, J.E. Buring and N. Rifai (2000). “C-reactive Protein and Other Markers of<br />

Inflammation in the Prediction of Cardiovascular Disease in Women”. N. Engl. J. Med. 342(12). 836-43.<br />

25. Ridker, P. M., N. Rifai and et. al. (2002). “Camparison of C-reactive Protein and LDL Holesterol Levels in<br />

the Prediction of First Cardiovascular Events”. New England J. Medicine. 347. 1557-65.<br />

26. Sherman S. E., R.B. D’Agostino, H. Silbershatz and W.B. Kannel. (1999). “Comparison of Past Versus<br />

Recent Physical Activity in the Prevention of Premature Death and Coronary Artery Disease”. Am Heart<br />

J. 138. 900-907.<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


71<br />

دکتر ولی اله دبیدی روشن،‏ دکتر عباسعلی گائینی،‏ دکتر بنی اله نامور اصل<br />

27. Stauffer, Hoetzer, Smith and Desouza (2004). “Plasma C-reactive Protein Is not Elevated in Physically<br />

Active Postmenopausal Women Taking Hormone Replacement Therapy”. J. Appl. Physiol. 96. 143-48.<br />

28. Tchernof, Sites and et. al. (2002). “Weight Loss Reduces C-reactive Protein Levels in Obese<br />

Postmenopausal Women”. Circulation. 105(5). 564.<br />

29. Wannamethee, S. G., D.O.L. Gordon and et. al. (2002). “Physical Activity and Hemostatic and<br />

Inflammatory Variables in Elderly Men”. Circulation. 105(15). 1785-90.<br />

30. Wannamethee S. G., A.G. Shaper & M. Walker (1998). “Changes in Physical Activity, Mortality and<br />

Incidence of Coronary Heart Disease in Older Men”. Lancet, 351. 1603-8.<br />

31. Whihe W. H. (1987). The Laboratory Rat. In T. Pool (Ed.): UFAW Handbook on the Care and<br />

Management of Laboratory Animals, 6 th Ed. Longman Scientific and Technical, Harlow, UK.<br />

32. Winters K. M., and C.M. Snow (2000). “Detraining Reverses Positive Effects of Exercise on the<br />

Musculoskeletal System in Premenopausal Women”. J. Bone Miner. Res. 15. 2495-2503.<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


تأثیر چهار هفته بی تمرینی بر پروتئین واکنش دهنده C موشهای صحرایی<br />

72<br />

<strong>سفید</strong><br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


ژوا<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386<br />

اعتبار آزمونهای کانکانی قدیم و جدید<br />

در برآورد آستانۀ بیهوازی مردان فعال<br />

روحاالله نیکویی؛ کارشناسارشد دانشگاه تربیتمدرس<br />

دکتررضا قراخانلو؛ استادیار دانشگاه تربیتمدرس<br />

73<br />

*<br />

دکترمرتضی<br />

بهرامینژاد؛ مرکز سنجش آکادمی ملی المپیک<br />

کوروش صارمی؛ کارشناسارشد دانشگاه تربیت مدرس<br />

تاریخ دریافت:‏ 85/7/15<br />

تاریخ تصویب:‏ 85/9/13<br />

چکیده:‏<br />

روشهای متعددی-‏ اعم از تهاجمی و غیرتهاجمی-‏ در برآورد آستانۀ بیهوازی ورزشکاران استفاده می شود و<br />

توافق همگانی در مورد اینکه کدام روش بهتر است وجود ندارد.‏ هدف از مطالعۀ حاضر تعیین اعتبار آزمونهای<br />

کانکانی قدیم و جدید در برآورد آستانۀ بیهوازی مردان فعال است.‏ 15 مرد فعال به طور داوطلب در این تحقیق<br />

شرکت کردند و در 3 جلسۀ مجزا با حداقل فاصلۀ زمانی 48 ساعت 3 آزمون فزاینده را انجام دادند.‏ آستانۀ<br />

بیهوازی در آزمونهای کانکانی قدیم و جدید بر اساس نقطۀ شکست ضربان قلب و در آزمون مرجع بر اساس<br />

تجمع لاکتات خون تعیین شد.‏ میزان همبستگی بین متغیرهای ضربان قلب،‏ لاکتات،‏ و سرعت دویدن معادل با<br />

آستانۀ برآورد شده در آزمونهای کانکانی قدیم و جدید با آزمون مرجع با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون<br />

محاسبه و جهت تعیین توانایی پیشبینی از آنالیز رگرسیون استفاده شد.‏ بین ضربان قلب و سرعت دویدن معادل<br />

با آستانۀ برآورد شده با آزمون کانکانی جدید با ضربان قلب و سرعت معادل با آستانۀ لاکتات در آزمون مرجع<br />

همبستگی معنیدار ) هب<br />

ترتیب < 0 / 05 p (p < 0 / 01 ، r = 0 / 80 ، r = 0 / 62 ، به دست آمد،‏ ولی در آزمون کانکانی<br />

قدیم این همبستگی بین هیچ کدام از متغیرها معنیدار نبود.‏ نقطۀ شکست ضربان قلب در آزمون کانکانی جدید<br />

بالاتر از آستانۀ لاکتات در آزمون مرجع برآورد شده بود.‏ نتایج این تحقیق نشان داد آزمون کانکانی جدید از<br />

اعتبار لازم جهت برآورد آستانۀ بیهوازی برخوردار است،‏ در حالی که استفاده از آزمون کانکانی قدیم بدین<br />

منظور به مربیان ورزش توصیه نمیشود.‏<br />

گان کلیدی:‏ آستانۀ بیهوازی،‏ آزمون کانکانی،‏ مردان فعال<br />

مقدمه * E-mail: ghara_re@modares.ac.ir<br />

به دلیل اینکه آستانۀ لاکتات،‏ به طور نزدیکی<br />

عملکرد واقعی را در رویدادهای استقامتی از قبیل<br />

دوی استقامت پیشبینی میکند،‏ متغیری با اهمیت<br />

در زمینۀ فیزیولوژی ورزش و ابزار مناسبی برای<br />

کنترل<br />

تمرینمحسوبمیشود (10 ،24). دقیقترین<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


74 اعتبار آزمونهای کانکانی قدیم و جدید در برآورد آستانه بی هوازی مردان فعال<br />

روش در تعیین آستانۀ لاکتات،‏ روش تهاجمی است<br />

که مستلزم گرفتن نمونههای خونی مکرر و تعیین<br />

میزان لاکتات خون در خلال آزمون فزایندۀ<br />

استاندارداستکهانجامدقیقآنپیچیده،هزینهبردار<br />

و نیازمند امکانات پیشرفتۀ آزمایشگاهی است.‏ از<br />

طرف دیگر،‏ روشهای غیرتهاجمی،‏ ماهیتی ساده و<br />

کمهزینهتر دارند که توجه فیزیولوژیستهای ورزشی<br />

رابهخودجلبکردهاند.‏<br />

کانکانی و همکاران (1982) روشی غیرتهاجمی<br />

در برآورد آستانۀ لاکتات را پیشنهاد کردند<br />

نتایج آنها ارتباط خطی بین ضربان قلب و سرعت<br />

دویدن را در خلال سرعتهای ملایم تا زیر بیشینه و<br />

برهم خوردن این ارتباط در سرعتهای بالا را نشان<br />

داد.‏ اینمحققانگزارشکردندنقطۀشکستضربان<br />

در سرعت معادل با آستانۀ لاکتات اتفاق میافتد و<br />

میتوان از این روش در برآورد آستانۀ لاکتات در<br />

سایر رشتههای ورزشی استفاده کرد (4). به دنبال آن<br />

سایر محققان اعتبار این آزمونرامطالعهکردند(‏‎12‎‏،‏<br />

.(4)<br />

،(1998)<br />

1<br />

.(28،23،20<br />

بورگوئیس و همکاران اعتبار نقطۀ<br />

شکست ضربان قلبرا برآوردیاز آستانۀبیهوازی<br />

قایقرانزبدهرویارگومترکایاکمطالعهکردند<br />

و نتیجه گرفتند برونده توان معادل با نقطۀ شکست<br />

ضربانقلببیشترازمقدارواقعیتخمینزدهمیشود<br />

و نمیتوان از آن برای طراحی برنامۀ استقامتی<br />

قایقراناناستفادهکرد(‏‎2‎‏).‏<br />

جان و همکاران در تحقیقی دربارۀ دوندههای<br />

نیمهاستقامتی،‏ به اعتبار آزمون کانکانی قدیم در<br />

برآورد آستانۀ بیهوازی تردید کردند<br />

کانکانی به دو دلیل بحث برانگیز است.‏ اول<br />

اینکه،نقطۀشکستضربانقلبدربعضیآزمودنیها<br />

قابل تشخیص نیست یا اینکه ارتباط بین ضربان قلب<br />

– سرعت دویدن در آزمون فزاینده تا انتهای آزمون<br />

در حالی که<br />

مستقیم است<br />

کانکانی و همکاران وقوع نقطۀ شکست<br />

ضربان قلب را در تمامی‎210‎ آزمودنی که در تحقیق<br />

اولیه(‏‎4‎‏)‏ شرکتکردهبودندوهمچنین‎65‎ آزمودنی<br />

شرکتکننده در مطالعۀ بعدی گزارش کردند<br />

دلیل دوم اینکه،‏ نقطۀ شکست ضربان قلب آستانۀ<br />

لاکتات را بالاتر از حد واقعی خود برآورد میسازد<br />

به دنبال این تحقیقات کانکانی و همکاران<br />

دلیل تناقضات موجود را به روش اجرایی<br />

این آزمون نسبت دادند و روش جدیدی را برای<br />

برآورد آستانۀ لاکتات مطرح کردند،‏ در حالی که<br />

هنوز از فرضیۀ پیشین خود مبنی بر وقوع نقطۀ<br />

شکست ضربان قلب در سرعت معادل با سرعت<br />

آستانۀ لاکتات حمایت کردند این آزمون بر<br />

خلاف آزمون قدیم که افزایش در سرعت بر اساس<br />

مسافت صورت میگرفت،‏ افزایش در سرعت بر<br />

اساس زمان انجام میشود.‏ همچنین تأکید شده است<br />

که افزایش در سرعت باید به گونهای باشد که درپی<br />

افزایش سرعت در هر مرحله،‏ ضربان قلب بیشتر<br />

ضربهتفاوتنکند(‏‎5‎‏).‏<br />

در عین حال اعتبار آزمون کانکانی جدید در<br />

برآورد آستانۀ لاکتات تاکنون در سایر کشورها<br />

و)‏ در ایرانهنوزمطالعه نشده است.‏ نظر به<br />

اینکه در حال حاضر در آکادمی ملی المپیک از این<br />

آزمونها در برآورد آستانۀ بیهوازی ورزشکاران<br />

ملی و باشگاهی استفادۀ وسیعی میشود،‏ مطالعۀ<br />

حاضر جهت تعیین اعتبار آزمونهای کانکانی انجام<br />

گرفت،کهازاندازهگیریضربانقلبجهتبرآورد<br />

آستانۀلاکتاتاستفادهشدهاست.‏<br />

.(1)<br />

از 8<br />

1. Bourgeois, J.<br />

،(28 ،23 ،20 ،12)<br />

(1982)<br />

(5). در<br />

1<br />

.(3 ،1)<br />

(1996)<br />

بندرت (8<br />

(14). روش<br />

(4)<br />

10<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


فال<br />

75<br />

روح اله نیکویی،‏ دکتر رضا قراخانلو،‏ دکتر مرتضی بهرامی نژاد،‏ کوروش صارمی<br />

اولین هدف مطالعۀ اخیر تعیین اعتبار آزمون<br />

کانکانی قدیم در برآورد آستانۀ لاکتات بود.‏<br />

دومین هدف این بود که آیا آزمون کانکانی<br />

جدید که انجام آن مستلزم دقت خاص است،‏ از<br />

اعتبار لازم جهت تعیین آستانۀ لاکتات برخوردار<br />

است یا نه.‏<br />

روششناسی<br />

آزمودنیها.‏ مرد فعال و تندرست با حداقل<br />

سابقۀ سال تمرین مداوم جهت شرکت در این<br />

تحقیق داوطلب شدند.‏ آزمودنیها از انجام فعالیت<br />

جسمانی شدید 24 ساعت قبل از آزمونها منع شدند.‏<br />

هر آزمودنی در مجزا با حداقل<br />

فاصلۀ زمانی،‏ آزمون فزاینده را انجام داد.‏<br />

اندازهگیری ترکیب بدنی آزمودنیها با دستگاه<br />

body composition analyzer (inbody<br />

48 ساعت<br />

15<br />

3 جلسۀ<br />

3<br />

3.0, Biospace Co, Ltd. KOREA)<br />

4<br />

اندازهگیری شد ‏(جدول‎1‎‏).‏ همچنین ضربان قلب و<br />

لاکتات استراحت در ابتدای هر آزمون اندازهگیری<br />

شد.‏<br />

Vo 2max<br />

آزمون Vo 2max<br />

در این تحقیق برای تعیین آزمودنیها از<br />

استفاده شد.‏<br />

بعد ازکالیبره کردن و تجهیز آزمودنی با امکانات<br />

لازم جهت اجرای این آزمون و همچنین ضربانسنج<br />

پلار جهت اندازهگیری ضربان قلب،‏ از آزمودنی<br />

خواسته شد به دقیقه با سرعت 4 کیلومتر بر<br />

ساعت مرحلۀ گرمکردن را روی تردمیل انجام دهد.‏<br />

سپس آزمون با سرعت 6 کیلومتر بر ساعت آغاز شد<br />

و بعد از گذشت دقیقه 1 کیلومتر بر ساعت بر<br />

سرعتتردمیلافزودهشد(‏‎10‎‏).‏ آزمودنیهادرخلال<br />

انجام آزمون از طریق ماسک با مقاومت اندک و<br />

فضای میلیلیترتنفس میکردند و گازهای<br />

تنفسی در تمامی مدت آزمون نفس به نفس<br />

جمعآوری شد.‏ این عمل تا وقوع ادامه<br />

یافت.‏ در حالی که آزمودنی به طور شفاهی تشویق<br />

میشدتاآزمونراتاجاییکهامکانداردادامهدهد،‏<br />

وقوع این تحقیق بر اساس دستیابی به دو<br />

فاکتور از سه شاخص زیر تعریف شد:‏ حالت<br />

با وجود افزایش در سرعت دویدن،‏ 2.<br />

نسبت تبادل تنفسی بالاتر از رسیدن ضربان<br />

قلب به ضربان قلب بیشینه و پیشبینی شده بر اساس<br />

سن(‏‎14‎‏).‏<br />

Vo 2max<br />

.1<br />

.3 ،1 / 1<br />

مردۀ 40<br />

Vo 2max در<br />

فلات در Vo 2<br />

آزمونهایکانکانی<br />

‏)آزمونکانکانیقدیم<br />

آزمودنی به مدت 5 دقیقه با سرعت 4 کیلومتر بر<br />

ساعت روی<br />

مرحلۀ گرمکردن را انجام داد.‏ سپس آزمون با<br />

سرعت اولیۀ 6 کیلومتر بر ساعت آغاز شد.‏ سپس به<br />

بر ساعت،‏<br />

ازای طی هر 200 متر<br />

بر سرعت تردمیل افزوده شد در مدت انجام<br />

آزمون ضربان قلب به طور مداوم هر 5 ثانیه یک<br />

بار با ضربانسنج پلار اندازهگیری و ثبت شد.‏<br />

زمانی که آزمودنی شکست در ضربان قلب را<br />

نشان میداد،‏ دستگاه تست را متوقف میساخت و<br />

اطلاعات مربوط به آزمون از روی دستگاه ثبت<br />

می شد که شامل ضربان قلب و سرعت معادل با<br />

آستانه بود.‏ بلافاصله نمونۀ خون از نوک انگشت<br />

گرفته شد و اندازهگیری لاکتات خون با دستگاه<br />

تردمیل (Technogem,47036,ITALY)<br />

مسافت 0 / 5 کیلومتر<br />

.(4)<br />

(lactate scout, senslab GmbH<br />

lactate analyzer Leipzig, Germany)<br />

مشخصگردید(‏‎4‎‏).‏<br />

دستگاه ) Italy gas analyzer ( k 4 b 2 ,<br />

مدت 3<br />

هر 1<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


76 اعتبار آزمونهای کانکانی قدیم و جدید در برآورد آستانه بی هوازی مردان فعال<br />

ب)آزمونکانکانیجدید<br />

بعد ازتجهیز آزمودنی از وی خواسته شد مدت 5<br />

دقیقهباسرعت‎5‎ کیلومتربرساعتمرحلۀگرمکردن<br />

را انجام دهد.‏ سپس آزمون با سرعت بر<br />

ساعت شروع شد و هر 1 دقیقه 0 / 4 کیلومتر بر ساعت<br />

بر سرعت تردمیل افزوده شد قلب به طور<br />

مداوم هر 5 ثانیه یک بار و مدت زمان لازم برای طی<br />

هر متر مسافت به صورت دستی ثبت شد.‏ این<br />

عمل تا سرحد واماندگی ادامه یافت سپس<br />

آزمون به قطعات متری تقسیم شد و میانگین<br />

ضربان قلب و سرعت دویدن در هر متری<br />

محاسبه شد.‏ بعد از آن نمودار ضربان قلب – سرعت<br />

دویدن ترسیم شد.‏ برای تعیین نقطۀ شکست ضربان<br />

قلبابتداضریبهمبستگیمیاندادههاییکهارتباط<br />

خطی را نشان میدادند تا 10 دادۀ اولیه)‏ محاسبه<br />

شد.مقادیربعدیازاضافهکردن دادۀ بعدی و محاسبۀ<br />

مجدد ضریب همبستگی به دست آمد<br />

همبستگی در ابتدای کار افزایش و همزمان با وقوع<br />

نقطۀشکستضربانقلبیایکیادونقطهبعدازآن<br />

کاهش یافت.‏ ایننقطهنقطۀشکستضربانقلببود<br />

‏(شکل از این نقطه خطی به موازات محور yها<br />

ترسیم شد تا محور xها را قطع کند و نقطۀ تلاقی این<br />

خطبامحورسرعتآستانۀلاکتاتدرنظرگرفتهشد.‏<br />

همچنین خطی دیگر به موازات محور xها ترسیم شد<br />

تامحورyهاراقطعکندونقطۀتلاقیاینخطبامحور<br />

yهاضربانقلبآستانهدرنظرگرفتهشد(شکل‎1‎‏).‏<br />

6 کیلومتر<br />

.(5)<br />

قطعۀ 100<br />

(5). ضریب<br />

. ضربان<br />

1<br />

15)<br />

100<br />

.(1<br />

100<br />

8<br />

.1<br />

در دستورالعمل اجرایی این آزمون آمده است افزایش در سرعت باید<br />

به گونهای باشد که در پی افزایش سرعت در هر مرحله،‏ ضربان قلب<br />

بیشتر از ضربه تفاوت نکند.‏ جهت کمیت بخشیدن به این متغیر،‏<br />

تحقیقی مقدماتی توسط محقق بر روی آزمودنیها انجام گرفت.‏ نتایج این<br />

تحقیق نشان داد افزایش سرعت به میزان 0/4 کیلومتر بر ساعت در هر<br />

مرحله باعث میشود ضربان قلب آزمودنیها در پی افزایش سرعت بیشتر<br />

از 8 ضربه تفاوت نکند<br />

آزمونمرجع<br />

بعدازیکمرحلهگرمکردنبهمدت‎5‎ دقیقهبا<br />

تعیین نقطۀ شکست ضربان قلب<br />

در آزمون کانکانی جدید با استفاده از<br />

دادههای یک آزمودنی<br />

شکل 1.<br />

سرعت 6 کیلومتر بر ساعت،‏ آزمون با سرعت معادل<br />

درصد آزمودنی آغاز شد.‏ سپس هر<br />

برساعتبرسرعتتردمیل<br />

افزوده شد.‏ این عمل تاسرحدواماندگیادامه یافت.‏<br />

در حین اجرای آزمون در ثانیۀ انتهایی از هر<br />

مرحلۀ 3 دقیقهای نمونه خون از نوک انگشت دست<br />

گرفته شد و میزان لاکتات خون تعیین و ضربان قلب<br />

مقارن با عمل اندازهگیری لاکتات در هر مرحله نیز<br />

ثبت شد.‏ جهت تعیین آستانۀ لاکتات نمودار غلظت<br />

لاکتات–سرعتدویدنترسیمشدونقطهایکهدر<br />

آن نمودار دچار افزایش ناگهانی میشد آستانۀ<br />

لاکتات در نظر گرفته شد.‏ غلظت لاکتات و ضربان<br />

قلب در این نقطه مشخص و میزان غلظت لاکتات و<br />

ضربانقلبآستانۀلاکتاتدرنظرگرفتهشد(‏‎11‎‏).‏<br />

3<br />

heart rate [bit/min]<br />

210<br />

190<br />

170<br />

150<br />

130<br />

110<br />

90<br />

0.97<br />

5 7 9 11 13 15<br />

speed [km/h]<br />

30<br />

Vo 2max 60<br />

دقیقهیکبار‎8‎ 0 / کیلومتر<br />

1<br />

0.995<br />

0.99<br />

0.985<br />

0.98<br />

0.975<br />

correlation coefficient<br />

تجزیهوتحلیلآماری<br />

معنیداربودنتفاوتمیانمتغیرهایمعادلآستانه<br />

وبرآوردشدهباهرروشباروشاندازهگیریمستقیم<br />

لاکتات با آزمون T زوجی مشخص شد.‏ همبستگی<br />

.[5]<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


77<br />

روح اله نیکویی،‏ دکتر رضا قراخانلو،‏ دکتر مرتضی بهرامی نژاد،‏ کوروش صارمی<br />

بینمتغیرهایمعادلآستانهوبرآوردشدهباهرروش 5-9 ‎12‎و‎4‎ / 2– 10 / 14 / کیلومتر<br />

با روش اندازهگیری مستقیم لاکتات با ضریب<br />

همبستگیپیرسونمشخصشدوجهتبررسیارتباط<br />

بین دو آزمون و توانایی پیشبینی از آنالیز رگرسیون<br />

استفاده شد.‏ جهت تعیین نرمال بودن توزیع دادهها از<br />

آزمونکلموگروف–اسمیرنفاستفادهشد.‏<br />

یافته ها<br />

خلاصهایازوضعیت آنتروپومتریک و همچنین<br />

ترکیببدنآزمودنیهادرجدول‎1‎آوردهشدهاست.‏<br />

جدول 1.<br />

) متغیرها<br />

توصیف ویژگیهای فیزیولوژیک آزمودنیها<br />

برحسب میانگین ± انحراف معیار)‏<br />

متغیر<br />

میانگین ± انحراف معیار<br />

24 ± 1 / 082<br />

سن ‏(سال)‏<br />

175 /6 ± 5 / 79<br />

قد ‏(سانتیمتر)‏<br />

68 /96 ± 5 / 082<br />

وزن ‏(کیلوگرم)‏<br />

9 /43 ± 2 / 49<br />

چربی بدن ‏(درصد)‏<br />

Vo 2max ‏(میلیلیتردر کیلوگرم<br />

وزن بدن در دقیقه)‏<br />

45 / 46 ± 2 / 49<br />

تمامیآزمودنیهانقطۀ شکست ضربان قلب رادر<br />

آزمون کانکانی قدیم نشان دادند،‏ در حالی که در<br />

آزمونکانکانیجدیدنقطۀشکست ضربانقلبدر<br />

دو آزمودنی قابل تشخیص نبود و دادههای این<br />

آزمودنیهاازتجزیهوتحلیلآماریکنارگذاشتهشد.‏<br />

مقادیر بیشینۀ ضربان قلب به دست آمده در آزمون<br />

کانکانیجدیدوآزمونمرجعبه<br />

و ± 3 / 83 191 ضربه در دقیقه و سرعت دویدن<br />

بر ساعت بود.‏<br />

آستانۀ لاکتات ‏(آزمون مرجع)‏ در آزمودنیها به طور<br />

برساعت<br />

حادثشد،درحالیکهنقطۀشکستضربانقلبدر<br />

آزمونکانکانی قدیم و جدید به ترتیب در سرعت<br />

برساعتاتفاقافتاد.‏<br />

بین ضربان قلب آستانۀ برآورد شده در آزمون<br />

کانکانیقدیموجدیدباضربانقلبآستانهدرآزمون<br />

لاکتات به ترتیب ضریب همبستگی 38/ و‎0‎ به<br />

دستآمد.‏ اینارتباطدرموردآزمونکانکانیقدیم<br />

غیرمعنیدارودرآزمونکانکانیجدیدمعنیداربود<br />

شکل آستانۀ برآوردشده با آزمون<br />

مرجع و آزمون کانکانی قدیم و شکل آستانۀ<br />

برآوردشده با آزمون مرجع و آزمون کانکانی جدید<br />

رادریکآزمودنینشانمیدهد.‏<br />

0 / 62<br />

heart rate [ beats/min ]<br />

3<br />

190<br />

170<br />

150<br />

130<br />

110<br />

90<br />

70<br />

0<br />

5 10 15 20<br />

2<br />

speed [ km/h ]<br />

.(p < 0 / 05)<br />

12<br />

10<br />

8<br />

6<br />

4<br />

2<br />

lactate concentration [ mM ]<br />

شکل 2.<br />

پاسخ لاکتات و ضربان قلب در آزمونهای مرجع<br />

وکانکانی قدیم در یکی از آزمودنیهای تحقیق<br />

heart rate [beats/min]<br />

200<br />

190<br />

180<br />

170<br />

160<br />

150<br />

140<br />

130<br />

120<br />

110<br />

100<br />

2<br />

5 7 9 11 13 15 17<br />

speed [km/h]<br />

11<br />

10<br />

9<br />

8<br />

7<br />

6<br />

5<br />

4<br />

3<br />

lactate [mM]<br />

8<br />

شکل 3.<br />

پاسخ لاکتات و ضربان قلب در آزمونهای مرجع<br />

و کانکانی جدید در یکی از آزمودنیهای تحقیق<br />

ترتیب‎45‎ 192±3 /<br />

16 / 4 ± 1 / 36 و ± 1 / 12 6 15 / کیلومتر<br />

میانگیندرسرعتدویدن‎2-9‎ 13 / کیلومتر<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


78 اعتبار آزمونهای کانکانی قدیم و جدید در برآورد آستانه بی هوازی مردان فعال<br />

speed on modified conconi test<br />

14<br />

13<br />

12<br />

11<br />

10<br />

9<br />

y = 0.6131x + 4.0398<br />

R 2 = 0.6469<br />

8<br />

8 9 10 11 12 13 14<br />

speed on lactate test<br />

شکل 5.<br />

بین سرعت دویدن معادل با آستانۀ برآورد شده<br />

با آزمون کانکانی قدیم و جدید با سرعت معادل با<br />

آستانۀ لاکتات به ترتیب ضریب همبستگی 45/ و‎0‎<br />

به دست آمد.‏ این همبستگی در آزمون<br />

کانکانی قدیم غیرمعنیدار و در آزمون کانکانی<br />

جدید معنیدار بود همچنین بین میزان<br />

لاکتات معادل با آستانۀ برآورد شده با آزمون<br />

کانکانی قدیم و میزان لاکتات آستانه در آزمون<br />

لاکتات ضریب همبستگی درصد به دست<br />

آمد که معنیدار نبود.‏ آنالیز رگرسیون دادههای<br />

ضربان قلب و سرعت دویدن در آزمون مرجع و<br />

آزمون کانکانی جدید و معادلۀ پیشبین در<br />

آمده است.‏ در عین حال که در این<br />

تحقیق بین سرعت معادل با آستانۀ برآورد شده با<br />

آزمون کانکانی جدید و آزمون مرجع همبستگی<br />

معنیدار به دست آمد،‏ اختلاف این متغیر بین دو<br />

بود.‏ بنابراین باید در مورد<br />

برآورد سرعت آستانۀ بیهوازی با این آزمون نیز<br />

تردیدکرد.‏<br />

modified conconi test heart rate<br />

190<br />

180<br />

170<br />

160<br />

150<br />

140<br />

.(p < 0 / 01)<br />

0 / 13<br />

0 / 80 درصد<br />

شکلهای 4 و 5<br />

گروه معنیدار 05) < 0 / (p<br />

y = 0.6509x + 60.802<br />

R 2 = 0.3866<br />

130<br />

140 150 160 170 180<br />

Heart rate on lactate test<br />

شکل 4.<br />

پراکنش میان ضربان قلب آستانه در آزمون<br />

کانکانی جدید وضربان قلب آستانۀ آزمون مرجع<br />

بحث<br />

پراکنش میان سرعت معادل آستانه در آزمون<br />

کانکانی جدید وسرعت آستانۀ آزمون مرجع<br />

الف)آزمونکانکانیقدیم<br />

باآستانۀبیهوازی<br />

یافتههای تحقیق نشان داد بین ضربان قلب آستانۀ<br />

برآورد شده با آزمون کانکانی قدیم و ضربان قلب<br />

آستانه در آزمون لاکتات همبستگی معنیداری<br />

وجود ندارد.‏ اغلب محققانی که از آزمون کانکانی<br />

قدیم استفاده می کنند،‏ عدم رسیدن ضربان قلب به<br />

حالت پایدار را در پی افزایش سرعت در هر مرحله<br />

درسرعتهایبالاگزارشکردهاند(‏‎26،23،12‎‏).‏<br />

یکی از اصلیترین دلایلی که پیرامون معنیدار<br />

نبودن همبستگی میان ضربان قلب آستانه در آزمون<br />

کانکانی قدیم و آزمون لاکتات در تحقیق حاضر<br />

وجود دارد این است که از آنجا که در این آزمون<br />

افزایشدرسرعتبراساسمسافتصورتمیگیرد<br />

و نه بر اساس زمان،‏ لذا همچنانکه آزمون به جلو<br />

میرود،‏ زمان لازم جهت تکمیل هر مرحله کاهش<br />

می یابد.‏ این موضوع محتمل به نظر میرسد که<br />

کوتاهشدن زمان مرحلهها در سرعتهای بالا که با<br />

1. ضربانقلبمعادل<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


؛ و)‏<br />

79<br />

روح اله نیکویی،‏ دکتر رضا قراخانلو،‏ دکتر مرتضی بهرامی نژاد،‏ کوروش صارمی<br />

روش کانکانی قدیم اتفاق میافتد اجازه نمیدهد (1994)<br />

ضربان قلب به حالت یکنواخت خود در هر مرحله<br />

برسد.‏ از آنجا که اغلب آزمودنیهای این تحقیق نقطۀ<br />

شکست ضربان قلب را در آزمون کانکانی قدیم به<br />

طور میانگین در سرعت کیلومتر بر ساعت<br />

نشان دادند،‏ این عامل بخشی از تفسیر بر هم خوردن<br />

ارتباط خطی بین ضربان قلب و سرعت دویدن را<br />

توجیه می کند.‏ این عامل بر نمودار ضربان قلب<br />

سرعت دویدن تأثیر مجازی اعمال میکند و بدون<br />

اینکه نقطۀ شکست معادل با آستانۀ بیهوازی باشد،‏<br />

انحراف در نمودار سرعت دویدن–‏ ضربان قلب<br />

دیده میشود که ناشی از عدم تطابق ضربان قلب با<br />

افزایش سرعت در مرحلۀ جدید است و در این<br />

تحقیق نمیتواند معادل با آستانۀ بیهوازی باشد.‏ از<br />

طرفیکانکانیوهمکاران(‏‎1982‎‏)‏ نشاندادندتطابق<br />

ضربان قلب در پی افزایش سرعت و رسیدن آن به<br />

حالت پایدار در هر مرحله در مدت زمان تا‎20‎<br />

ثانیه اتفاق میافتد در حالی که آزمودنیهای ما<br />

قادربودندحالتپایدارضربانقلبرادرمدتزمان<br />

ثانیه بعد از افزایش سرعت در هر مرحله به<br />

دستآورند.‏<br />

اختلاف موجود بین زمان لازم برای رسیدن به<br />

حالت یکنواخت ضربان قلب در تحقیق حاضر و<br />

تحقیق کانکانی و همکاران را میتوان با<br />

توجه به نوع آزمودنیها توجیه کرد،‏ چرا که کانکانی<br />

در تحقیق خود از دوندههای نیمهاستقامت استفاده<br />

کرده بود که این ورزشکاران به دلیل داشتن<br />

حجم ضربهای قوی که ویژۀ نوع ورزش آنهاست در<br />

پی افزایش سرعت در هر مرحله افزایش کمتری را<br />

در ضربان قلب تجربه میکنند و رسیدن به حالت<br />

پایدار ضربان قلب در این آزمودنیها زودتر اتفاق<br />

میافتد.‏ همچنین در تحقیقی گلدهیل و همکاران<br />

نشان دادند درمدت انجام آزمون فزاینده در<br />

این ورزشکاران حجم ضربهای حالت فلات به خود<br />

نمیگیرد و ضربان قلب را تا پایان تمرین همراهی<br />

می کند(‏‎11‎‏).‏<br />

بیهوازی<br />

یافتۀ دیگر این تحقیق این بود که میزان لاکتات<br />

خوندر آستانۀبرآوردشدهدرآزمونکانکانیقدیم<br />

بیشتر از میزان لاکتات خون معادل با آستانۀ آزمون<br />

مرجع است.‏ معمولاً‏ در تعیین آستانۀ لاکتات از دو<br />

نوع آزمون استفاده میشود.‏ یکی آزمون مداوم که<br />

دارای و‎3‎ است و بدون فاصلۀ<br />

استراحت تا سرحد واماندگی دنبال میشود و در<br />

انتهایهرمرحلهخونگیریبهعملمیآید(‏‎27،18‎‏،‏<br />

دیگری آزمونهای تناوبی است که با توجه به<br />

مدت زمان مرحلۀ فعالیت با یک مرحلۀ ریکاوری<br />

فعالبازمانمشخصدنبالمیشود.‏ دراینتحقیقدر<br />

تعیین آستانۀ لاکتات از آزمون تداومی استفاده شد<br />

اینتحقیقبهایندلیل<br />

انتخاب شد که در تحقیقاستوکهاسنو<br />

همکاران (1997) گفته شده است مرحلۀ 3 دقیقهای<br />

بهترین و کوتاهترین مرحلهای است که لاکتات را به<br />

حالت پایدار در هر مرحله میرساند علت<br />

بالاتر بودن لاکتات آستانه در آزمون کانکانی قدیم<br />

را میتوان با توجه به مدت زمان کوتاه مراحل در<br />

سرعتهای نزدیک نقطۀ شکست ضربان قلب توجیه<br />

کرد که فرصت نمی دهد لاکتات به حالت پایدار<br />

برسد و افزایش در لاکتات خون در مقایسه با آزمون<br />

لاکتات که از مراحل دقیقهای استفاده میکند<br />

بیشتردیدهمیشود(‏‎25‎‏).‏<br />

ازطرفدیگرمادرآزمونلاکتاتنمونهخونرا<br />

ثانیۀ انتهایی از هر مرحله اندازهگیری کردیم.‏<br />

این مسئله باعث میشود میزان تولید و پاکسازی<br />

.(25)<br />

2. میزانلاکتاتخوندرآستانۀ<br />

4 دقیقهای<br />

مراحل 1،<br />

22<br />

(29). مدتزمانهرمرحلهدر<br />

3 دقیقهای<br />

3<br />

در 30<br />

–<br />

10<br />

(1982)<br />

11 / 63<br />

،(4)<br />

(4)<br />

25 تا 40<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


80 اعتبار آزمونهای کانکانی قدیم و جدید در برآورد آستانه بی هوازی مردان فعال<br />

1<br />

لاکتات به حالت تعادل برسد،‏ ولی در آزمون<br />

کانکانی قدیم در بعضی آزمودنیها دستگاه آزمونرا<br />

درثانیههایاولمراحلمتوقفمیساخت،جاییکه<br />

هنوزتعادلبینتولیدوبرداشتلاکتاتاتفاقنیفتاده<br />

بود.‏ این عامل نیز توجیهی بر معنیدار نبودن<br />

همبستگی بین میزان لاکتات آستانه در آزمون<br />

کانکانیقدیموآزمونلاکتاتاست.‏<br />

بیهوازی<br />

یافتۀ دیگر این تحقیق این بود که سرعت آستانۀ<br />

برآوردشده با آزمون کانکانی قدیم پایینتر از<br />

سرعت آستانه در آزمون لاکتات است.‏ این یافتۀ<br />

تحقیق در مورد آزمون کانکانی قدیم با نتیجۀ تحقیق<br />

کانکانی و همکاران در تناقض است،‏ چرا<br />

که کانکانی و همکاران بین سرعت آستانۀ<br />

لاکتات و سرعت معادل با نقطۀ شکست ضربان قلب<br />

که آن را نامیدند،‏ ضریب همبستگی را<br />

گزارش کردند (4)، در حالی که در این تحقیق این<br />

ارتباط معنیدار نبود.‏ از عمده دلایل سهیم در این<br />

عامل میتوان به نوع پروتکل مورد استفاده توسط<br />

کانکانی و همکاران جهت برآورد آستانۀ لاکتات<br />

اشاره کرد.‏ وی پروتکل غیرمعمولی را به کار برد که<br />

ازمراحل‎4‎ تا‎6‎ دقیقهایتشکیلمیشد.‏ بهدلیلاینکه<br />

پروتکل استفاده شده به گونهای بوده است که طول<br />

مراحل تقریباً‏ نصف مدت مراحل در پروتکلهای<br />

استاندارد تناوبی است،‏ این نکته محتمل می شود که<br />

تجمع لاکتات در پروتکل استفاده شده در تحقیق<br />

کانکانی نسبت به پروتکل غیرمداوم استاندارد کمتر<br />

بوده است.‏ این عامل بر منحنی لاکتات سرعت<br />

دویدن تأثیر مجازی می گذارد و میزان لاکتات<br />

معادل با آستانه را در آزمون اندازهگیری مستقیم<br />

آستانۀ لاکتات کمتر و سرعت معادل با آستانۀ<br />

لاکتات را بیشتر از حد واقعی نشان می دهد.‏ در حالی<br />

که تحقیقاتی که از پروتکل مناسب جهت تعیین<br />

آستانۀ لاکتات به روش مستقیم استفاده کرده اند<br />

دلالت بر این دارند که میزان لاکتات در نقطۀ<br />

شکست ضربان قلب بیشتر از حد واقعی تخمین زده<br />

میشود(‏‎3،2‎‏).‏<br />

ب)آزمونکانکانیجدید<br />

بیهوازی<br />

یافتۀ دیگر این تحقیق این بود که بین ضربان قلب<br />

آستانۀبرآوردشدهباآزمونکانکانیجدیدوضربان<br />

1. ضربانقلبآستانۀ<br />

قلبآستانهدرآزمونلاکتاتضریبهمبستگی‎62‎ 0 /<br />

اندازۀ 0 / 4 کیلومتر<br />

بر<br />

وجود دارد.‏ افزایش سرعت به<br />

ساعت در هر مرحله با توجه به میزان آمادگی<br />

آزمودنیهای این تحقیق مانع از افزایش ضربان قلب<br />

بیشتر از‎8‎ ضربه به دنبال افزایشسرعتدرهرمرحله<br />

شد با توجه به ضریب همبستگی به دست آمده<br />

بین ضربان قلب آستانه در آزمون کانکانی جدید و<br />

ضربانقلبآستانهدرآزمونلاکتاتمیتوانشکست<br />

در نمودار ضربان قلب – سرعت دویدن را به فعال<br />

شدن مسیر بیهوازی نسبت داد این یافتۀ تحقیق<br />

با تحقیق کانکانی و همکاران ‏(‏‎5‎‏)،الیکوهمکاران<br />

یکی است،‏ با این تفاوت که در این دو تحقیق<br />

است.‏ تفاوت<br />

ضریب<br />

موجود را میتوان با توجه به تعریف آستانۀ لاکتات<br />

بین دو تحقیق توجیه کرد.‏ الیک و همکاران آستانۀ<br />

لاکتاترابراساسافزایشدرمیزانلاکتاتبهمیزان<br />

میلیمول بالاتر از حالت پایه تعریف کردند،‏ در<br />

حالی که ما وقوع آستانۀ لاکتات را معادل با افزایش<br />

ناگهانیدرتجمعلاکتاتتعریفکردیمواینعامل<br />

برمیزانهمبستگیبه دستآمدهتأثیرگذاراست.‏<br />

.(8)<br />

2. Deflection speed<br />

همبستگی 0 / 98 گزارش شده<br />

.(5)<br />

(8)<br />

1 / 5<br />

%99<br />

(1982)<br />

(1982)<br />

3. سرعتآستانۀ<br />

1<br />

S d<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


81<br />

روح اله نیکویی،‏ دکتر رضا قراخانلو،‏ دکتر مرتضی بهرامی نژاد،‏ کوروش صارمی<br />

2. سرعتمعادل<br />

باآستانۀبیهوازی<br />

یافتۀمهم دیگر دربارۀ آزمون کانکانی جدید این<br />

بود که سرعت معادل با آستانۀ برآوردشده با این<br />

آزمون بالاتر از سرعت معادل با آستانه در آزمون<br />

لاکتاتاست.‏ اینیافتهباتحقیقالیکوهمکاران(‏‎8‎‏)‏<br />

یکی است.‏ دراینتحقیقضریبهمبستگی‎%80‎ بین<br />

سرعت معادل با آستانۀ بیهوازی برآورد شده با<br />

آزمون کانکانی جدید و سرعت معادل با آستانۀ<br />

لاکتات در آزمون لاکتات به دست آمد که با نتیجۀ<br />

تحقیق کانکانی و همکاران دال بر ضریب<br />

همبستگی بین سرعت معادل با نقطۀ شکست<br />

ضربان قلب و سرعت معادل با آستانۀ لاکتات<br />

در آزمون اندازهگیری مستقیم آستانۀ لاکتات<br />

همسوست(‏‎5‎‏).‏<br />

از طرف دیگر این میزان همبستگی با مقداری که<br />

کانکانی و همکاران مطرح کردند<br />

اختلاف دارد.‏ بخشی از این اختلاف را میتوان با<br />

پروتکل استفاده شده در آزمون لاکتات در دو<br />

تحقیقتوجیهکرد.‏ ازجملهعواملسهیمدیگردراین<br />

نتیجه سوگیری احتمالی محقق نسبت به آزمون<br />

ابداعی خود است.‏ عامل دیگر از تفاوت بین محیط<br />

آزمون در دو تحقیق ناشی می شود که کانکانی<br />

آزمون خود را به صورت میدانی و آزمون ما در<br />

محیط آزمایشگاه و روی تردمیل انجام گرفت.‏<br />

عاملی که باعث اختلال در نتایج تحقیق می شود<br />

سرعت و مقاومت جریان هوا در خلال دویدن است.‏<br />

در تحقیق ما به علت انتخاب شرایط آزمایشگاهی<br />

عامل مقاومت هوا حذف شده بود.‏ اما در تحقیق<br />

دیویس مشخص شد در خلال آزمون<br />

میدانی دونده با مقاومت هوا روبه رو میشود که<br />

هزینۀانرژیرافقط‎1‎ تا‎%3‎ افزایشمیدهد.‏ درنتیجه<br />

تفاوت در مقاومت هوا در آزمون میدانی کانکانی<br />

جدید و آزمون تردمیلی ما بر سرعت دویدن تأثیر<br />

بسیار کمی میگذارد و نمیتواند تفاوت<br />

مشاهده شده در این تحقیق را تفسیر کند.‏ همچنین<br />

این عامل را میتوان با توجه به طول مراحل مورد<br />

استفاده در دو آزمون توجیه کرد.‏ از آنجا که در<br />

آزمون کانکانی جدید از مراحل 1 دقیقهای استفاده<br />

شد،‏ نسبت بهآزموناندازهگیریمستقیملاکتاتکه<br />

از مراحل دقیقهای تشکیل شده بود،‏ میزان ترشح<br />

لاکتات در آزمون کانکانی جدید نسبت به آزمون<br />

لاکتاتدرهرمرحلهکمتربودکهاینمسئلهخستگی<br />

عضلانی کمتری را در این آزمون به دنبال دارد و<br />

آزمودنی دیرتر و در سرعتهای بالاتر به آستانه<br />

میرسد.‏<br />

(11)<br />

3<br />

نتیجهگیری<br />

آنچه از نتایج این تحقیق برمیآید این است که<br />

آزمون کانکانی قدیم،‏ آزمونی نامعتبر در برآورد<br />

آستانۀ بیهوازی است و ضروری است که در<br />

استفادهازاینآزمونجهتبرآوردآستانۀبیهوازی<br />

ورزشکاران ملی و باشگاهی تأمل بیشتری صورت<br />

پذیرد.‏ از طرف دیگر،‏ با توجه به نتایج این تحقیق<br />

آزمون کانکانی جدید اعتبار قابل قبولی در برآورد<br />

آستانۀ بیهوازی دارد و با استفاده از آن میتوان<br />

ضربان قلب آستانۀ لاکتات را با سطح<br />

برآورد ساخت.‏ لذا ضروری است ابزار مورد نیاز این<br />

آزمون خریداری و در سطح کشور نیز توزیع شود.‏<br />

استفاده از این آزمون در برآورد آستانۀ بیهوازی به<br />

مربیانوورزشکارانملیوباشگاهیتوصیهمیشود.‏<br />

اطمینان %95<br />

(5)<br />

(1996)<br />

(1996)<br />

%98<br />

(1980)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


82 اعتبار آزمونهای کانکانی قدیم و جدید در برآورد آستانه بی هوازی مردان فعال<br />

منابع<br />

1. Ballarin, E., C. Borsettop, M. Cellmi, M. Patracchini, F. Conconi (1989). “Adaptation of the Conconi Test<br />

to Children and Adolescents”. Int. J. Sports Med., 10:334 – 338.<br />

2. Bourgios, J., J. Vrijens (1986). “The Conconi Test: A Controversial Concept for the Determination of the<br />

Anaerobic Threshold in Young Rowers”. Int. J. Sports. Med., 19:553-559.<br />

3. Bourgeois, J., J. Vrijens (2004). “Validity of the Heart Rate Deflection Point as a Pridictor of the Lactate<br />

Threshold Concepts During Cycling”. The Journal of Strength and Conditioning, 10: 1519- 1533.<br />

4. Conconi, F., M. Ferrarti, P. Giorgio (1982). “Determination of the Anaerobic Threshold by a Noninvasive<br />

Field Test in Runner. Journal of Applied Physiology. 52(4):869 – 873.<br />

5. Conconi, F., G. Grazzi, I. Casoni, C. Gugliemini, C. Borsetto, E. Ballarin, G. Mazzoni, M. Patraccini, F.<br />

Manfredini (1996). “The Conconi Test: Methodology After 12 Years of Application”. Int. J. Sports. Med.,<br />

vol.17 No.7, pp. 509-519.<br />

6. Daniel, G., R. Carey, L. Raymond, A.D. Bridget (2002). “Intera and Inter Observer Reliability in Selection<br />

of the Heart Rate Deflection Point During Incremental Exercise: Comparison to a Computer – Generated<br />

Deflection Point”. Physiol. Res. 54: 473-475.<br />

7. Davies, C. T. M. (1998). “Effect of Wind Assistance and Resistance on the Forward Motion of the<br />

Runner”. J. Appl. Physiol., 702 – 709.<br />

8. Elik, G., N. Kosar, F. Korkusuz, and M. Bozkurt (2005). “Reliability and Validity of the Modified Conconi<br />

Test on Concept II Rowing Ergometers”. J. Strength Cond. Res. 19(4):871–877.<br />

9. Frank, B., M. Wyatt (2001). “Comparison of Lactate and Ventilatory Threshold to Maximal Oxygen<br />

Consumption: A Meta-Analysis”. The Journal of Strength and Conditioning, Vol. 13, No. 1, pp. 67–71.<br />

10. Geir, S., R. Bjorn, H. Skjonsberg, and Fredrik Biochem (2005). “Respiratory Gas Exchange Indices for<br />

Estimating the Anaerobic Threshold”. Journal of Sports Science and Medicine, 4, 29 – 36.<br />

11. Gledhill, N., R. Cox, J. Depression (1994). “Endurance Athletes Stroke Volume Does not Plateau: Major<br />

Advantage Is Diastolic Function”. Med Sci. Sports Exerc., 26: 1116 – 1121.<br />

12. Heck, H., M. Tiberi, K. Beckers, W. Lammerschmidt, E. Pruin, & W. Hollmann (1988). “Lactic Acid<br />

Cocontration during Bicycle-ergometer Exercise with Preselected Percentages of the Conconi-threshold”.<br />

Int. J. Sports Med., 9:367.<br />

13. Hofmann, P., G. Peinhaupt, H. Leinter (1994). “Evalution of Herat Rate Threshold by Means of Lactate<br />

Steady State and Endurance Test in Open Water Kayakers”. International Congression Applied Research<br />

in Sports. Helsink: 21 – 20 .<br />

14. John, A., J.A. Vachon, R. David, J. Bassett, S. Clarke (1999). “Validity of the Heart Rate Deflection Point<br />

as a Predictor of the Lactate Threshold during Running”. Journal of Applied Physiology., 87: 452 – 459.<br />

15. Kazuto, O., I. Haruki, H. Naomi, M. Tomoko, T. Akihiko, O. Keiko, T. Koike, Fu. AizawaLong, O.<br />

Naohiko (2004). “Relationship between Double Product Break Point, Lactate Threshold, and Ventilatory<br />

Threshold in Cardiac Patients”. Eur J Appl Physiol., 91: 224–229.<br />

16. Lucia, A., A. Hoyos, A. Santalla, M. Perez (2002). “Lactate Acidosis, Potassium, and the Heart Rate<br />

Deflection Point in Professional Road Cyclists”. J. Sport. Med., 36: 113 – 117.<br />

17. Luebbers, A., E. Paul, E. Mark (2004). “An Examination of the Relationship among Three Indirect Tests<br />

of Anaerobic Threshold”. Medicine & Science in Sport & Exercise, vol. 36, pp. 43-49.<br />

18. Luiza, G., B. Vilmar, H.G. Simoes (1976). “Comparsion between Direct and Indirect Protocols of Aerobic<br />

Fitness Evaluation in Physically Active Individuals”. Physiol. Res., 30 : 209.<br />

19. Monedero, J., B. Donne (2000). “Effect of Recovery Interventions on Lactate Removal and Subsequent<br />

Performance”. Int. J. Sports. Med. 21: 593 – 597.<br />

20. Parker, D., R. A. Robergs, R. Quintana, C.C. Frankel & G. Dallam (1997). “Heart Rate Threshold Is not<br />

Valid Estimation of the Lactate Threshold”. Med. Sci. Sports. Exerc., 29 S235.<br />

21. Pierre, L.M., F. Carl (2004). “Heart Rate Deflection Point as a Strategy to Defend Stroke Volume During<br />

Incremental Exercise”. Journal of applied physiology, 84: 999-1011<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


83<br />

روح اله نیکویی،‏ دکتر رضا قراخانلو،‏ دکتر مرتضی بهرامی نژاد،‏ کوروش صارمی<br />

22. Pokan, R., P. Hofmann, M. Lehmann (1995). “Heart Rate Deflection Related to Lactate Performance and<br />

Plasma Catecholamine Response During Incremental Cycle Ergo Meter Exercise”. Eur. J. Appl. Physiol.,<br />

70: 175 – 9.<br />

23. Riberio, J. P., R. A. Fielding, F. Hughes, A. Black, M. A. Bochese, & H.G. Kenuttgen (1985). “Heart Rate<br />

Break Point May Coincide whit the Anaerobic and not the Aerobic Threshold”. Int J. Sports Med., 6:220-<br />

224.<br />

24. Stockhausen, W., C. Grathwohl, P. Burklin, J. Spranz, Keul (1997). “Stage Duration and Increase of<br />

Work Load in Incremental Testing on a Cycle Ergometer”. Eur J. Appl Physiol., 76: 295 – 301.<br />

25. Sumsion, J. R., D.E. Hansen & K.T. Francis (1989). “The Relationship between Anaerboic and Heart Rate<br />

Linearity During Arm Crank Exercise”. J. Appel. Sport Sci. Res., 3:51- 56.<br />

26. Tokmakidis, S.P., & L.A. Leger (1992). “Compassion of Mathmatically Determined Blood Lactate and<br />

Heart Rate Threshold Points and Relationship to Performance”. Eur. J. Appel. Physical., 64: 309- 317.<br />

27. VanSchuylenbergh, R., B. Vanden Eynde1, P. Hespel1 (2004). “Correlations Between Lactate and<br />

Ventilatory Thresholds and the Maximal Lactate Steady State in Elite Cyclists”. Int J Sports Med., 25:<br />

403-408.<br />

28. Weltman, A. (1995). “The Blood Lactate Response to Exercise”. Human Kinetics, p. 29 – 47.<br />

29. Weltman, A., D. Snead, P. Stein, R. Seip, R. Schurrer, R. Rutt, & J. Weltman (1990). “Reliability and<br />

Validity of a Continuous Incremental Treadmill Protocol for the Determination of Lactate Threshold,<br />

Fixed Blood Lactate Concentrations and Vo 2max ”. Int. J. Sports. Med., 1:26-32.<br />

30. Wichael, E., Edward C. Bonder (2002). “The Relationship of the Heart Rate Deflection Point to the<br />

Ventilatory Threshold in Trained Cyclists”. The Journal of Strength and Conditioning. 10: 1519- 1533.<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


84 اعتبار آزمونهای کانکانی قدیم و جدید در برآورد آستانه بی هوازی مردان فعال<br />

<strong>سفید</strong><br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) زمستان 1386<br />

بررسی آثار نتایج تیم ملی فوتبال ایران در<br />

جام جهانی 2006 بر هویت ملی شهروندان<br />

‏(مطالعۀ موردی شهر یاسوج)‏<br />

85<br />

<br />

*<br />

دکتر سیروس احمدی؛ استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه یاسوج<br />

چکیده:‏<br />

هدف اساسی پژوهش حاضر عبارت است از بررسی ارتباط موفقیت یا عدم موفقیت تیم ملی فوتبال ایران در<br />

مسابقات جام جهانی فوتبال،‏ بر جایگاه هویت ملی نزد شهروندان.‏ روش تحقیق،‏ پیمایش طولی از نوع پانل<br />

است.‏ عملیات میدانی طی 4 مقطع زمانی قبل از آغاز بازیهای جام جهانی<br />

و پس از بازیهای ایران در مقابل<br />

مکزیک،‏ پرتغال،‏ و آنگولا در گروه یکسانی انجام شده است.‏ جامعۀ آماری این پژوهش تمامی افراد 60-15<br />

سال شهر یاسوج است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای،‏ 392 نفر در مرحلۀ اول انتخاب<br />

شدند.‏ ابزار سنجش،‏ پرسشنامهای 33 سؤالی بود که با استفاده از تحلیل عاملی،‏ تعیین اعتبار سازهای شد.‏ روایی<br />

آن با محاسبۀ ضریب آلفا کرونباخ سنجش شد.‏ بر اساس نتایج به دست آمده پس ازشکست تیم ملی فوتبال ایران<br />

در مقابل مکزیک و پرتغال،‏ نمره های هویت ملی در ابعاد مختلف و به صورت کلی کاهش یافت،‏ اما پس از<br />

کسب تساوی در مقابل آنگولا ضمن اینکه روند کاهش نمره های هویت ملی متوقف شد،‏ افزایش معناداری نیز<br />

مشاهده نشد.‏<br />

تاریخ دریافت:‏ 85/6/13<br />

تاریخ تصویب:‏ 85/9/26<br />

واژگان کلیدی : هویت ملی،‏ فوتبال،‏ جام جهانی.‏<br />

مقدمه * E.mail:ss_ahmadi@hotmail.com<br />

2<br />

1<br />

هویت<br />

» نم<br />

در زبان فارسی به معنی صفت جوهری،‏<br />

ذات،هستی،ووجوهمنسوببهشئییاشخصبه کار<br />

رفته و به چیزی اشاره میکند که به واسطۀ آن،‏ فرد<br />

خود را از دیگران متمایز میکند.‏ هویت شیوهای<br />

است که فرد خودش را تعریف میکند و<br />

بازمیشناسد(‏‎17‎‏).‏<br />

به زعم استرایکر هویت پاسخی است که فرد به<br />

سؤال کیستم؟»‏ میدهد فرد از طریق<br />

شناسایی خود و تمایزگذاری بین خود و دیگران به<br />

زندگی معنا و مفهوم میبخشد و جایگاه خود را در<br />

زمان و مکان تعیین میکند.‏ از ویژگیهای اساسی<br />

هویت چندلایگی و چندسطحی بودن است که در<br />

نتیجۀ آن در ابعاد و جهات مختلف تعدد مییابد.‏ این<br />

لایهها و سطوح هویت،‏ زندگی انسانی را از هستی<br />

درونیفردتاهستیجهانیویدربرمیگیرد.‏<br />

21<br />

1. Identity<br />

2. S. Stryker<br />

.(22)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


بررسی آثار نتایج تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 2006 بر هویت ملی شهروندان ...<br />

86<br />

دردستهبندیکلی،می توانهویترادردوسطح دربرگیرندۀ 5<br />

فردی و جمعی تقسیم کرد.‏ در هویت فردی،‏ فرد<br />

خود را بر اساس معیارهای شخصی معرفی میکند.‏<br />

به عبارت دیگر هویت فردی عبارت است از احساس<br />

تمایز شخصی،‏ احساس تداوم شخصی،‏ و احساس<br />

استقلال شخصی که در فرد به وجود میآید اما<br />

هویت جمعی شناسۀ آن حوزه و قلمرویی است که<br />

فرد با ضمیر ما خود را بدان متعلق،‏ منتسب و مدیون<br />

بداندودربرابرآناحساستعهدوتکلیفکند(‏‎6‎‏).‏<br />

هویت ملی فراگیرترین و بالاترین سطح هویت<br />

جمعی است و بخصوص بعد از شکلگیری دولت<br />

مدرنوواحدهایمستقلسیاسیبهنامکشوراهمیتی<br />

مضاعف یافته است.‏ هویت ملی شکل بنیادی هویت<br />

استکهنهتنهامبنایدیگرهویتهاستوماراازسایر<br />

هویتها مطلعمیسازد،‏ بلکه درصورتبروز تضاد در<br />

بین سطوح مختلف هویت،‏ بر تمامی آنها تقدم<br />

مییابد در هویت ملی،‏ تثبیت موقعیت یک<br />

ملت یا خودملی در مقابل غیرملی یا خارجی مطرح<br />

میشود(‏‎21‎‏).‏ برایناساسمیتوانگفتهویتملی<br />

نوعیپایبندی،دلبستگیوتعهدبهاجتماعملیاست.‏<br />

به عبارت دیگر هویت ملی تعلق فرد را به جامعۀ ملی<br />

یادولت-‏ ملتمشخصمیکند.‏<br />

به زعم مارتین بارت هویت ملی از مجموعۀ<br />

شناختوباورراجعبهگروهملیومجموعۀعواطف<br />

و احساسات و ارزیابیها در مورد گروه ملی تشکیل<br />

میشود کیلر و همکاران،‏ ساختار اعتقادی،‏<br />

میراث ملی،‏ همگنی فرهنگی و قوممحوری را 4 بعد<br />

هویتملیمیدانند(‏‎15‎‏).‏<br />

آنتونی اسمیت هویت ملی را احساسات و<br />

ارزیابیهای ذهنی هر جمعیتی تعریف می کند که<br />

تجربیات مشترک و ویژگیهای فرهنگی یکسان<br />

‏(مانند رسومات،‏ زبان،‏ و مذهب)‏ دارند و آن را<br />

بعد میداند:‏ سرزمین تاریخی یا وطن؛<br />

افسانهها،‏ اساطیر و یادگارهای تاریخی؛ فرهنگ<br />

عمومی مشترک؛ حقوق و وظایف قانونی مشترک<br />

برای اعضا؛ و بالاخره اقتصاد مشترک.‏ به زعم<br />

اسمیت،افرادیکهدربرخییاهمۀاینابعادسهیم اند<br />

هویتملیراتشکیلمیدهند(‏‎21‎‏).‏<br />

توسلی و همکاران بر اساس نتایج تحلیل عامل<br />

پرسشنامۀ هویت ملی،‏ بعد تعلق خاطر مشترک،‏<br />

وفاداری مشترک،‏ و میراث مشترک را برای این<br />

مفهومدرنظرمیگیرند(‏‎3‎‏).‏<br />

از دیگر ویژگیهای اساسی هویت ملی این است<br />

که همانند دیگر سطوح هویت ایستا ندارد و دایم در<br />

حال تغییر و پویایی است همین امر باعث<br />

میشود با تغییر شرایط زمانی و مکانی و وقوع برخی<br />

حوادث مهم تاریخی،‏ سیاسی،‏ و اجتماعی تصورات<br />

مردمدرخصوصآنتغییریابدودرنتیجهتضعیفیا<br />

تقویتگردد(‏‎20‎‏).‏<br />

4321<br />

.(23)<br />

3<br />

5<br />

6<br />

ورزشوهویتملی<br />

ویلکرسون و دودر اثبات و تعیین هویت را یکی<br />

از‎7‎ کارکرداساسیورزشبرمیشمارند(‏‎4‎‏).‏ فرایو<br />

آیتزن با استناد به پژوهشهای انجامشده معتقدند،‏<br />

ورزشدرهویتملیوانسجاماجتماعینقشمهمی<br />

دارد جامعهشناسان کارکردگرا بر نقش<br />

ورزش در تقویت هویت ملی بسیارتأکیدمیورزند<br />

به زعم آنان،‏ ورزش با گردهمآوردن مردم و<br />

وحدت بخشیدن به آنها وفاداری و هویت ملی را<br />

1. National Identity<br />

2. Baret, M<br />

3. Keillor, B.D<br />

4. Smith, A<br />

5. Wilkerson and Duder<br />

6. Frey, J.H and Eitzen, D.S<br />

.(12)<br />

.(11)<br />

.(8)<br />

2<br />

4<br />

3<br />

1<br />

.(18)<br />

.(2)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


87<br />

دکتر سیروس احمدی<br />

21<br />

3<br />

4<br />

1<br />

تعمیممی دهدوترویجمی کند(‏‎13‎‏).‏<br />

در میان رشتههای مختلف ورزشی،‏ فوتبال و جام<br />

جهانی ویژگی ممتاز و منحصر بفردی دارند.‏ فوتبال<br />

به علت گستردگی فوقالعاده،‏ تعداد بیشمار<br />

ورزشکاران و تماشاچیان،‏ سرمایهگذاریهای کلان<br />

مالی،‏ و پوشش وسیع رسانهای عرصهای بسیار فراتر<br />

از دیگر ورزشها کسب کرده است.‏ جام جهانی<br />

فوتبال که هر 4 سال برگزار میشود به بزرگترین و<br />

فراگیرترینپدیدۀجهانیتبدیلشدهاست،بهطوری<br />

که در هنگام برگزاری،‏ توجه میلیاردها نفر را در<br />

سراسرجهانبهخودجلبمیکند(‏‎1‎‏).‏<br />

به زعم مارتین بارت،‏ هرگاه تیم ملی فوتبال<br />

انگلیس در مقابل آلمان قرارمیگیرد،‏ واکنش<br />

عاطفی سراسر انگلستان را به دنبال دارد و این<br />

نشاندهندۀپیوندعمیقیاستکهبینفوتبالوهویت<br />

ملیوجوددارد(‏‎2‎‏).‏<br />

پژوهش لور در مورد برزیل بیانگر آن است که<br />

فوتبال و موفقیتهای ورزشی این کشور باعث تقویت<br />

هویت ملی و غلبه بر تفاوتها و اختلافات موجود شده<br />

است در سال وقتی تیم ملی فوتبال<br />

برزیل جام جهانی را کسب کرد،‏ ملت برزیل این<br />

احساس را داشتند که اکنون در سطح بینالمللی<br />

سرافرازندوخودرافراترازدیگرمللمیدانستند(‏‎9‎‏).‏<br />

مطالعۀ آلبارسز در آرژانتین هم نشان میدهد<br />

فوتبال و موفقیتهای تیم ملی فوتبال این کشور در<br />

عرصههای بینالمللی باعث شد هویت ملی در این<br />

کشور تقویت و سیاهان و سرخپوستان و نیز مهاجران<br />

وهمسایگانشهریشانبایکدیگرمتحدشوند(‏‎10‎‏).‏<br />

موفقیتها در فوتبال در میادین مهم در سایر<br />

کشورها نیز نقشمشابهی داشته است.‏ رییسجمهور<br />

ایتالیا پس از فتح جام جهانی توسط تیم ملی<br />

فوتبال این کشور،‏ به صراحت اعلام کرد،‏ این<br />

پیروزی بسیاری از مشکلات را مرتفع کرد و آرامش<br />

رابهکشوربازگرداند.‏<br />

در مقابل،‏ شکست در فوتبال در میادین مهم<br />

بینالمللی که ناشی از ضعف باشد نیز باعث<br />

سرافکندگی،‏ ناامیدی و تضعیف هویتملیمی شود<br />

هیر و دانسی در تبیین ارتباط فوتبال و هویت<br />

ملی به نقش محبوبیتاشارهمیکنند و معتقدند وقتی<br />

فوتبال در کشوری محبوبیت ملی کسب کند،‏<br />

موفقیت یا شکست آن در میادین مهم بینالمللی<br />

ممکن است به طور معنیداری بر هویت ملی تأثیر<br />

بگذارد(‏‎14‎‏).‏<br />

پولی در تبیین این ارتباط معتقد است فوتبال<br />

انتخابی ملیگرایانه و نماد تفاوت ملی است.‏ بر این<br />

اساس پیوند نزدیکی بین فوتبال و هویت ملی وجود<br />

دارد(‏‎19‎‏).‏<br />

فوتبال در جامعۀ ایران اگرچه سابقه و اعتبار<br />

کشتی را ندارد،‏ گستردهترین و فراگیرترین ورزش<br />

کشور است و در حال تبدیل شدن به محبوبترین<br />

ورزش کشور.‏ در نتیجه موفقیتها یا شکستهای آن در<br />

بعدملی،بخصوصدرمیادینبسیارمهمبینالمللیبر<br />

مردم تأثیر می گذارد.‏ مطالعات علمیومستند در این<br />

ارتباط بندرت انجام شدهاند،‏ اما قراین و شواهد<br />

بیانگر آن اند که پیروزیهای تیم ملی فوتبال ایران در<br />

رقابتهای مهم باعث غرور و افتخار ملی و شکستهای<br />

آن باعث سرافکندگی و ناامیدی در بین مردم شده<br />

است(‏‎7‎‏).‏<br />

فوتبال ملی ایران پس از غلبه بر بحرین در سال<br />

2005 موفق شد برای سومین بار به جام جهانی صعود<br />

1. Lever, J<br />

2. Alabarces, P<br />

3. Hare, G. and Dauncey, H<br />

4. Polley, M<br />

.(9)<br />

2006<br />

،1958<br />

2<br />

.(16)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


بررسی آثار نتایج تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 2006 بر هویت ملی شهروندان ...<br />

88<br />

کند.‏ استفاده از کادر فنی مناسب که چندین سال با<br />

تیم ملی کار کرده بودند و شناخت خوبی از فوتبال<br />

کشور داشتند،‏ بهرهگیری از چندین لژیونر که در<br />

تیمهای مطرح اروپایی توپ میزدند،‏ همگروهشدن<br />

با تیمهایی چون مکزیک،‏ پرتغال،‏ و آنگولا،‏ و<br />

بالاخرهجایگاهبسیاربالایفوتبالایراندررتبهبندی<br />

فیفا که حتی از آلمان نیز بالاتر بود،‏ این تصور را در<br />

بین مردم پدید آورد که ایران میتواند برای اولین<br />

بار به دور دوم مسابقات جام جهانی فوتبال صعود<br />

کند.‏<br />

فشارهای سیاسی بر ایران بر سر مسئلۀ هستهای در<br />

رسانههای غربی و احتمال حذف ایران از این<br />

مسابقات به این دلیل،‏ باعث شد توجه به بازیهای تیم<br />

ملی فوتبال ایران گسترش یابد و به همین دلیل در<br />

آستانۀ برگزاری مسابقات جام جهانی 2006 آلمان،‏<br />

فوتبال به مسئله ای ملی و همگانی در ایران تبدیل<br />

شود.‏ در نتیجه،‏ پیروزی و شکست در این مسابقات<br />

میتوانست بر تقویت یا تضعیف هویت ملی در نزد<br />

مردم تأثیرگذار باشد.‏ با این تفاصیل،‏ پژوهش حاضر<br />

به دنبال آن است که تأثیر نتایج مسابقات تیم ملی<br />

فوتبالایرانبرهویتملیشهروندانرابررسیکندو<br />

به این سؤال پاسخ دهد که آیا بین فوتبال و هویت<br />

ملیرابطهوجوددارد؟<br />

بر این اساس در پژوهش حاضر دو سؤال کلی<br />

مطرحاست:‏<br />

سؤال اول:‏ آیا بین عدم موفقیت تیم ملی فوتبال<br />

ایران در بازیهای جام جهانی‎2006‎ و تضعیف هویت<br />

ملی در نزد شهروندان در ابعاد مختلف آن رابطه<br />

وجوددارد؟<br />

سؤال دوم:‏ آیا بین موفقیت تیم ملی فوتبال ایران<br />

در بازیهای جام جهانی 2006 و تقویت هویت ملی<br />

درنزدشهرونداندرابعادمختلفرابطهوجوددارد؟<br />

روششناسی<br />

پژوهش حاضر به روش پیمایشی انجام شده و از<br />

نوع طولی است.‏ به این صورت که دادههای تحقیق<br />

در‎4‎ مقطعزمانیجمعآوریشدهاست.‏ اولینمرحله<br />

که مبنای سنجش وضعیت هویت ملی به حساب<br />

میآید در روز مانده به آغاز جام جهانی و<br />

مراحل دوم،‏ سوم،‏ و چهارم به ترتیب پس از<br />

بازیهای ایران در مقابل مکزیک،‏ پرتغال،‏ و آنگولا<br />

انجام شده است.‏ جهت اطمینان از روابط متغیرها<br />

‏(نتایج بازیهای تیم فوتبال ایران و هویت ملی)‏<br />

مراحل دوم،‏ سوم،‏ و چهارم پیمایش دقیقاً‏ در روز<br />

بعد از انجام بازیهای تیم ملی ایران انجام شد و<br />

تلاش گردید حداکثر ظرف ساعت عملیات<br />

جمعآوری دادهها خاتمه یابد.‏ روش طولی مورد<br />

نظر در این پژوهش به صورت پانل بود و تحقیق بر<br />

رویگروهیکسانیانجامشد.‏ جامعۀ آماری پژوهش<br />

تمامی افراد سال شهر یاسوج بودهاند که<br />

بر اساس نتایج سرشماری تعداد آنان 34217<br />

نفر بوده است.‏ واحد نمونهگیری افراد بودهاند و<br />

اندازۀ نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین<br />

شد<br />

n =<br />

1<br />

1<br />

1 +<br />

N<br />

2<br />

T pq<br />

2<br />

d<br />

2<br />

48<br />

1375<br />

T pq<br />

( − 1)<br />

2<br />

d<br />

4<br />

15<br />

60-15<br />

کهاندازۀ‎381‎ بهدستآمد.‏<br />

با توجه به اینکه در مقطع زمانی انجام تحقیق<br />

ممکن بود دستیابی به برخی نمونهها مقدور نگردد و<br />

اندازۀنمونهمخدوششود،اینتعدادبه‎400‎ نفرارتقا<br />

یافت و در انجام نمونهگیری از روش تصادفی<br />

1. Cochran, W.G<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


شرو<br />

89<br />

دکتر سیروس احمدی<br />

1<br />

سازه<br />

2<br />

y<br />

چندمرحلهای استفاده شد.‏ به این صورت که ابتدا<br />

محدودۀهریکازمناطقدوگانۀشهردارییاسوجبه<br />

طور جداگانه روی کاغذ به شکل میلیمتری مدرج<br />

شد.‏ سپسبهطورتصادفیدوعدددرمحورهای xو<br />

تعیین و نقطۀ تلاقی آنها محل نمونهگیری تعیین<br />

شد.‏<br />

با استفاده از این نقطۀمختلفدرسراسر<br />

شهر در انجام عملیات نمونهگیری انتخاب و در هر<br />

نقطه به طور تصادفی به 40 خانه مراجعه شد.‏ البته در<br />

مرحلۀ اول،‏ پرسشگران توانستند فقط به نفر<br />

مراجعه کنند.‏ بر این اساس در مراحل دوم،‏ سوم،‏ و<br />

چهارم بر اساس مرحلۀ اول عمل شد و پرسشگران به<br />

هماننقاطونمونههامراجعهکردند.‏<br />

ازآنجاکهمطالعهازنوعپانلبودودادههابایددر<br />

مدت زمان کوتاه پس از انجام هر بازی جمع آوری<br />

میشدند،‏ دستیابی به برخی نمونهها عملاً‏ مقدور<br />

نگردید.‏ در نتیجه،‏ اندازۀ نمونه در مرحلۀ دوم<br />

نفر،‏ در مرحلۀ سوم نفر،‏ و در مرحلۀ آخر به<br />

نفر تنزل یافت.‏ ابزار سنجش،‏ پرسشنامهای<br />

سؤالی و محققساخته بود که سؤال آن جهت<br />

سنجش متغیرهای فردی-‏ جمعیتی و سؤال آن<br />

جهتسنجشهویتملیطراحیشدهبود.‏<br />

بر اساس مبانی نظری موجود در سنجش سازۀ<br />

هویت ملی،‏ به مورد زیر توجه شده است:‏<br />

عضویت در گروه ملی (7 سؤال)،‏ دفاع از سرزمین<br />

(4 سؤال)،‏ میراث ملی (5 سؤال)،‏ ویژگیهای کلی<br />

گروه ملی (5 سؤال)،‏ و دیدگاه دیگران در مورد<br />

گروه ملی سؤال).‏ تمامی سؤالهای سنجش<br />

هویت ملی بر اساس مقیاس 5 بخشی لیکرت تنظیم<br />

شدند.‏<br />

به منظور تعیین اعتبار مقیاس هویت ملی،‏ با<br />

استفاده از نتایج به دست آمده از مرحلۀ اول پیمایش،‏<br />

از روش اعتبار به کمک شیوۀ تحلیل عاملی<br />

استفاده شد و پایایی هریک از عاملها و کل مقیاس<br />

نیز به روش آلفا کرونباخ سنجش شد که نتایج آن را<br />

درجدول‎1‎ می بینید.‏<br />

بر اساس نتایج به دست آمده،‏ آزمون<br />

بیانگر کفایت اندازۀ نمونه است.‏ به علاوه،‏ شاخص<br />

مجذور کای در آزمون کرویت بارتلت به لحاظ<br />

آماری معنیدار است و نشان میدهد بین متغیرها<br />

همبستگیوجوددارد.‏<br />

تحلیل عاملی مورد نظر از نوع تأییدی است و با<br />

توجه به بعد برای هویت ملی در نظر گرفته<br />

شده بود،‏ تعداد عاملها نیز در نظر گرفته شد که<br />

عوامل و مؤلفههای مربوط به هر کدام مشخص شده<br />

است.‏ تمامی سؤالها بار عاملی دارند و هیچ کدام به<br />

این دلیل حذف نشدند.‏ اما،‏ سؤال یا مؤلفه که با<br />

عواملی غیر از آنچه پیشبینی میشد همبستگی<br />

داشتند و با علامت در جدول مشخص شدهاند از<br />

تحلیل حذف شدند.‏ نتایج تحلیل بیانگر آن است که<br />

عامل مورد نظر در مجموع درصد از کل<br />

واریانس را تبیین می کنند.‏ روایی هر یک از عوامل<br />

نیز محاسبه شده است که مقادیر آنها<br />

متغیر است و برای کل است که نشان<br />

میدهد مقیاس هویت ملی از سازگاری درونی<br />

مطلوبیبرخورداربودهاست.‏<br />

3<br />

KMO<br />

4<br />

74 / 6<br />

از 0 / 65 تا 0 / 95<br />

پرسشنامه 0 / 92<br />

4<br />

5<br />

اینکه 5<br />

1. Construct Validity<br />

2. Reliability<br />

3. Kaiser- Meyer-Oklin measure of sampling<br />

adequacy<br />

4. Bartlett's test of sphericity<br />

5<br />

392<br />

به 371<br />

33<br />

27<br />

6<br />

10<br />

به 341<br />

5<br />

6)<br />

354<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


بررسی آثار نتایج تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 2006 بر هویت ملی شهروندان ...<br />

90<br />

سازه<br />

عاملها<br />

جدول 1. نتایج تحلیل عاملی مقیاس هویت ملی<br />

سؤال<br />

هویت ملی<br />

هیچ جای دنیا برای من مثل ایران نمیشود.‏<br />

از اینکه در ایران متولد شدهام به خودم میبالم.‏<br />

برای من ایرانیبودن افتخار است.‏<br />

از اینکه در ایران زندگی میکنم،‏ بسیار خوشحالم.‏<br />

از اینکه آبا و اجدادم ایرانیاند بسیار مفتخرم.‏<br />

در هرجای دنیا باشم،‏ خودم را ایرانی میدانم.‏<br />

از اینکه شهروندی ایرانی خودم را معرفی کنم احساس غرور میکنم.‏<br />

* خلیج فارس برای همیشه متعلق به ایران است و نغییر نام آن را نمیپذیرم.‏<br />

** زبان فارسی شیرینترین زبان دنیاست.‏<br />

ایرانیان ذاتاً‏ مردمان هنرمندی اند.‏<br />

ایرانیان باهوش تر و بااستعدادتر از ملل سایر دنیایند.‏<br />

ایرانیان به راحتی میتوانند کارهای غیرممکن را ممکن کنند.‏<br />

ایرانیها تلاشگر و خستگیناپذیرند.‏<br />

شجاعت و استقامت ایرانیان زبانزد است.‏<br />

فرهنگ وتمدن ایران درمقایسه باسایرتمدنهاحرفهای زیادی برای گفتن دارد.‏<br />

ملتها و جوامع دیگر ایران را کشوری قدرتمند و توانا میدانند.‏<br />

تخت جمشید بیانگر قدرت و عظمت ایران است.‏<br />

افرادی چون داریوش وکوروش وامیرکبیرشخصیتهای بزرگی بودهاند.‏<br />

مولانا،‏ حافظ،‏ سعدی،‏ فردوسی،‏ و امثال آنها از افتخارات ایران اند.‏<br />

جشن نوروز بسیار زیبا و باارزش است.‏<br />

وزن<br />

عاملی<br />

مقدار<br />

ویژه<br />

واریانس<br />

تبیینشده<br />

ضریب<br />

آلفا<br />

0/95<br />

41 / 4 11 / 2<br />

0/91<br />

15 / 6 4 / 2<br />

0/90<br />

7 / 9 2 / 1<br />

0/65<br />

5 / 6 1 / 52<br />

0 / 900<br />

0 / 889<br />

0 / 860<br />

0 / 841<br />

0 / 821<br />

0 / 788<br />

0 / 619<br />

0 / 761<br />

0 / 759<br />

0 / 725<br />

0 / 692<br />

0 / 639<br />

0 / 842<br />

0 / 831<br />

0 / 801<br />

0 / 797<br />

0 / 810<br />

0 / 809<br />

0 / 595<br />

0 / 503<br />

*<br />

**<br />

عامل 1<br />

عضویت<br />

در گروه<br />

ملی<br />

عامل 2<br />

ویژگیهای<br />

کلی<br />

گروه ملی<br />

عامل 3<br />

میراث<br />

ملی<br />

عامل 4<br />

دیدگاه<br />

دیگران<br />

در مورد<br />

گروه ملی<br />

ملتهای مختلف دنیا به نیکی از ایران یاد میکنند.‏<br />

جوامع مختلف دنیا احترام خاصی برای ملت ایران قایلاند.‏<br />

ایرانیان در طول تاریخ خدمات بزرگی به بشریت کردهاند.‏<br />

همۀ دنیا به عظمت و قدمت فرهنگ و تمدن ایران اعتراف دارند.‏<br />

هیچ کس حق ندارد چشم طمع به سرزمین ایران داشته باشد.‏<br />

اجازه نمیدهم حتی یک وجب از خاک ایران جدا شود یا به دست<br />

دیگران بیفتد.‏<br />

در صورتی که ایران مورد حمله قرارگیرد از آن دفاع میکنم.‏<br />

0/86<br />

4/<br />

01 1 / 09<br />

0 / 725<br />

0 / 584<br />

0 / 566<br />

0 /9<br />

آزمون KMO<br />

عامل 5<br />

دفاع از<br />

سرزمین<br />

جهت متناسببودن اندازۀ نمونه<br />

آزمون بارتلت جهت درست بودن تفکیک عاملها<br />

p < 0 / 001<br />

0/92<br />

ضریب آلفا کرونباخ کل پرسشنامۀ هویت ملی<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


91<br />

دکتر سیروس احمدی<br />

1<br />

پس از استخراج نتایج اعتبار و روایی،‏ پرسشنامۀ تجزیهوتحلیلدادهها<br />

نهایی با 29 سؤال تنظیم و برای مراحل دوم،‏ سوم،‏ و<br />

چهارم پژوهش استفاده شد.‏ با توجه به اینکه نمرۀ<br />

مقیاسهویتملیدردوموقعیتقبلازآغازبازیهاو<br />

بعد از هر بازی ایران مورد نظر بود و این مقیاس روی<br />

گروه یکسانی انجام میشد،‏ به منظور آزمون<br />

فرضیات از آزمون تی زوج استفاده شد که فرمول<br />

محاسبۀآنبهشرحزیراست.‏<br />

آن در که<br />

T =<br />

2<br />

∑ D −<br />

2<br />

∑ D<br />

1<br />

2<br />

( ∑ D )<br />

N − 1<br />

نمره های تفاوت مجموع ∑ D<br />

∑ D مجموعمجذورتفاوتها،‏<br />

موقعیتهایقبلوبعد،‏ 2<br />

( ∑ D<br />

2 )<br />

مجذور مجموع تفاوتها<br />

نمونههاست.‏<br />

تعداد و N<br />

یافتهها<br />

براساسنتایجبهدستآمدهازمرحلۀاولپژوهش،‏<br />

درصد)‏<br />

نفر نفر پاسخگو،‏ از مجموع درصد)‏ زن بودهاند.‏ حداقل سن<br />

مرد و 204 نفر پاسخگویان 15 سال و حداکثر 52 و میانگین سنی<br />

بوده است.‏ به لحاظ وضعیت سواد،‏ 12 نفر<br />

از<br />

نفر<br />

نفر<br />

درصد)‏ تحصیلات دانشگاهی داشتند.‏ به لحاظ<br />

متأهل و 212<br />

نفر وضعیت درصد)‏ مجرد بودهاند.‏ به لحاظ وضعیت<br />

نفر شغلی،‏‎153‎نفر(‏‎39‎درصد)شاغلو‎239‎نفر(‏‎61‎درصد)‏<br />

نفر<br />

بیکار بودهاند.‏ و بالاخره به لحاظ قومیت،‏ ترک،‏ و<br />

لر،‏ 12 نفر نفر(‏‎3‎ 14 / درصد)‏ فارسبودهاند.‏<br />

مقایسۀمیانگینابعادهویتملی<br />

بر اساس نتایج مرحلۀ اول پیمایش،‏ میانگین نمرۀ<br />

ابعادهویتملی،بهشرحجدول‎2‎ است.‏<br />

جدول 2. میانگین و انحراف استاندارد ابعاد هویت ملی<br />

در مرحلۀ اول<br />

انحراف<br />

استاندارد<br />

میانگین<br />

تعداد ابعاد عضویت در<br />

گروه ملی<br />

ویژگیهای کلی<br />

گروه ملی<br />

4/04<br />

32 / 9 392<br />

3/54<br />

20 / 6 392<br />

2/33<br />

میراث ملی 17 / 5 392<br />

دیدگاه دیگران<br />

درموردگروه ملی<br />

2/65<br />

16 392<br />

دفاع از سرزمین 14 392<br />

کل مقیاس<br />

هویت ملی<br />

1/30<br />

/ 3<br />

9/86<br />

101 / 2 392<br />

1<br />

3<br />

شکستدرمقابلمکزیکوآثارآنبرهویتملی<br />

تیم ایران در اولین بازی خود در جام جهانی<br />

با نتیجۀ بر مغلوب مکزیک شد.‏ بر این<br />

اساس نتایج حاصل از اجرای مقیاس هویت ملی بر<br />

شهروندانپسازشکستدرمقابلمکزیک،بانتایج<br />

اجرای مقیاسهویتملیدرمرحلۀاول(قبلازآغاز<br />

بازیها)‏ مقایسه شد که نتایج آن در جدول 3 منعکس<br />

شدهاست.‏<br />

1. Paired t test<br />

2006<br />

48)<br />

188<br />

392<br />

52)<br />

27 / 6 سال<br />

1) 3 / درصد)‏ بیسواد،‏ 100 نفر 5) 25 / درصد)‏ کمتر<br />

/8) 7) 33 / درصد)‏ دیپلم،‏ و 148<br />

دیپلم،‏ 132 37<br />

9) 45 / درصد)‏<br />

تأهل،‏ 180 54 / 1)<br />

324<br />

7) 82 / درصد)‏ 1) 3 / درصد)‏<br />

56<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


لقب<br />

بررسی آثار نتایج تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 2006 بر هویت ملی شهروندان ...<br />

92<br />

جدول 3. نتایج مقایسۀ میانگین هویت ملی<br />

ابعاد هویت ملی<br />

تعداد<br />

زوجها<br />

ضریب<br />

همبستگی<br />

- 371<br />

عضویت در گروه ملی 0 371<br />

ویژگیهای کلی گروه ملی از آغاز بازیهای جام جهانی و بعد از شکست در مقابل مکزیک<br />

میانگین<br />

قبل از آغاز<br />

بازیها<br />

میانگین<br />

بعد از<br />

شکست<br />

درجۀ<br />

آزادی<br />

مقدار<br />

T<br />

سطح<br />

معناداری<br />

- 1/<br />

73 370 32 / 3 32 / 8 0 / 09<br />

- 1/<br />

31 370 20/<br />

07 20 / 4<br />

/ 09<br />

p


93<br />

دکتر سیروس احمدی<br />

بر این اساس نتایج حاصل از اجرای مقیاس هویت<br />

ملیبرشهروندانپسازموفقیتنسبیتیمایراندر<br />

مقابلآنگولا،بانتایجاجرایمقیاسهویتملیدر<br />

مرحلۀ اول مقایسه شد که نتایج آن در جدول<br />

آمدهاست.‏<br />

شهروندانازهویتملیتأثیربگذارند.‏<br />

در میان مسابقات ورزشی،‏ فوتبال از اهمیت و<br />

اعتبارویژهایبرخورداراستوموفقیتیاشکست<br />

در رقابتهای جام جهانی که نقطۀ اوج مسابقات<br />

فوتبالاستبرهویتملیتأثیرمیگذارد.‏<br />

5<br />

ابعاد<br />

جدول 5. نتایج مقایسۀ میانگین هویت ملی قبل از آغاز بازیهای جام جهانی و بعد از بازی در مقابل آنگولا<br />

تعداد<br />

زوجها<br />

ضریب<br />

همبستگی<br />

- 354<br />

عضویت در گروه ملی - 354<br />

ویژگیهای کلی گروه ملی میانگین قبل<br />

ازآغاز<br />

بازیها<br />

میانگین بعد<br />

از بازی با<br />

آنگولا<br />

درجۀ<br />

آزادی<br />

مقدار<br />

T<br />

سطح<br />

معناداری<br />

- 0 / 5 353 33/<br />

01 32 / 9 0 / 09<br />

- 0 / 6 353 20 / 7 20 / 5 0 / 09<br />

- -1 / 7 353 17 / 8 17 / 5 0/<br />

14 354<br />

میراث ملی - 0 / 2 353 15/<br />

81 15/<br />

84 0/<br />

31 354<br />

دیدگاه - 1 353 14/<br />

21 14/<br />

31 0 / 11<br />

- 0 / 5 353 101 / 4 101 0 / 07<br />

1<br />

دیگراندرموردگروهملی<br />

- 354<br />

دفاع از سرزمین - 354<br />

کل مقیاس هویت ملی براساسنتایجبه دستآمده،میانگیننمرۀهویت<br />

ملی در ابعاد مختلف کاهش یا افزایش معناداری را<br />

نشان نمیدهد.‏ محاسبۀ میانگین کل مقیاس هویت<br />

ملی نیز بیانگر آن است که پس از تساوی در برابر<br />

آنگولا و کسب امتیاز که به نوعی موفقیت<br />

محسوبمیشودهویتملیتغییرمعنادارینکرد.‏<br />

نتیجهگیری<br />

هویت ملی با بهرهگیری از تواناییهای نمادین<br />

مانند زبان،‏ دین،‏ گذشتۀ تاریخی،‏ و منافع مشترک<br />

وفاق اجتماعی و همبستگیملیراتقویتمی کند.‏ به<br />

علاوه،‏ باعث ایجاد آگاهی ملی و جهتدهی به<br />

زندگی اجتماعی می شود تمام جوامع،‏ سعی<br />

میشودمؤلفههاییکههویتملیراتشکیلمیدهند<br />

شناسایی و آموزش داده شوند و از عوامل و عناصر<br />

مختلف برای تقویت آن بهرهگیری نمایند.‏ مسابقات<br />

و رویدادهای مهم ورزشیدرسطحبینالمللیاز<br />

(5). در<br />

حوادث و اتفاقاتی هستند که قادرند بر تصور<br />

نتایج پژوهش حاضر که به تحلیل تأثیر نتایج تیم<br />

ملی فوتبال ایران در مسابقات جام جهانی 2006<br />

آلمان بر هویت ملی شهروندان پرداخته،‏ بیانگرآن<br />

است که پس از شکست ایران در مقابل مکزیک،‏<br />

نمرات هویت ملی در مقایسه با قبل از آغاز<br />

بازیهای جام جهانی کاهش یافت.‏ کاهش نمرات<br />

هویت ملی شهروندان در بعد دیدگاه دیگران در<br />

مورد گروه ملی در فاصلۀ و،‏ در بعد<br />

دفاع از سرزمین در فاصلۀ معنیدار<br />

است.‏ کاهش میانگین کل مقیاس هویت ملی نیز<br />

است.‏<br />

در فاصلۀ<br />

نتایج به دست آمده همچنین نشان میدهند،‏ پس<br />

از توقف ایران در مقابل پرتغال و قبول شکست در<br />

مقابل این تیم،‏ نمرات هویت ملی در مقایسه با قبل از<br />

آغاز بازیهای جام جهانی کاهش یافت.‏ کاهش<br />

نمرات هویت ملی شهروندان در بعد ویژگیهای کلی<br />

اطمینان 0 / 99<br />

اطمینان 0 / 99<br />

اطمینان 0 / 95 معنیدار<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


بررسی آثار نتایج تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 2006 بر هویت ملی شهروندان ...<br />

94<br />

گروه ملی در فاصلۀ اطمینان در بعد دیدگاه<br />

دیگراندرموردگروهملیدرفاصلۀ و،‏<br />

در بعد دفاع از سرزمین در فاصلۀ اطمینان<br />

معنادار است.‏ کاهش میانگینکل مقیاس هویتملی<br />

است.‏<br />

نیزدرفاصلۀ<br />

بر اساس نتایج بهدستآمده،‏ پس از تساوی ایران<br />

درمقابلآنگولاکهبهکسب‎1‎ امتیازازمسابقاتجام<br />

جهانی انجامید و موفقیت نسبی محسوب میشد،‏<br />

نمرات هویت ملی در مقایسه با قبل از آغاز بازیهای<br />

جامجهانیتفاوتمعناداریرانشاننمیدهد.‏<br />

به طور خلاصه،‏ در خصوص سؤال اول تحقیق<br />

مبنی بر ارتباط بین شکست در میادین مهم ورزشی و<br />

هویت ملی،‏ نتایج بیانگر آن اند که عدم موفقیت در<br />

رقابتهای مهم ورزشی باعث تضعیف هویت ملی در<br />

نزد مردم میشوند.‏ پس از شکست ایران در برابر<br />

مکزیک و پرتغال نمرات هویت ملی کاهش یافت.‏<br />

نتایج تحقیق حاضر با پژوهشهای لور در برزیل<br />

وآلبارسزدرآرژانتین(‏‎10‎‏)همخوانیدارد.‏<br />

اما،‏ در خصوص سؤال دوم تحقیق مبنی بر ارتباط<br />

بین موفقیت در میادین مهم ورزشی و هویت ملی،‏<br />

نتایج به دست آمده نشان میدهد موفقیت در<br />

رقابتهای مهم ورزشی بر هویت ملی تأثیری ندارد،‏<br />

به طوری که پس از تساوی ایران در برابر آنگولا،‏<br />

افزایش معناداری در نمرات هویت ملی به دست<br />

نیامد.‏ علت این امر احتمالاً‏ نسبیبودن موفقیت<br />

‏(کسب تساوی)،‏ عدم صعود ایران به دور دوم<br />

مسابقات،‏ و مطرح نبودن آنگولا در دنیای فوتبال<br />

است.‏ این تیم برای اولین بار به جام جهانی گام<br />

گذاشته بود و در رتبهبندیهای فیفا نیز جایگاهش<br />

بسیارپایینترازایرانبود.‏ برایناساسجهتاطمینان<br />

از تأثیر موفقیت یا شکست در میادین مهم ورزشی بر<br />

هویت ملی پیشنهاد میشود این گونه تحقیقات در<br />

جریانبرگزاریچنینمسابقاتیتکرارشوند.‏<br />

سخن پایانی اینکه اگر بپذیریم نتایج حاصل از<br />

مسابقات و میادین مهم ورزشی،‏ همانند جام جهانی<br />

فوتبال،‏ بر هویت ملی تأثیر دارد،‏ بر این اساس لازم<br />

است با توجه بیشتر و سرمایهگذاری بیشتر در ورزش<br />

برای حضور موفق ورزشکاران ایرانی در رقابتهای<br />

مهم بینالمللی زمینه را فراهم آورد چرا که کسب<br />

پیروزی در این میادین با تقویت هویت ملی نتایج<br />

مطلوبی بر نظام اجتماعی کشور خواهد داشت و<br />

شکست در این گونه میادین و مسابقات با تضعیف<br />

هویت ملی نتایج نامطلوبی بر نظام اجتماعی وارد<br />

می سازد.‏<br />

،0 / 95<br />

اطمینان‎99‎ 0 /<br />

0 / 99<br />

(16)<br />

اطمینان‎95‎ 0 / معنادار<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


95<br />

دکتر سیروس احمدی<br />

منابع<br />

احمدی،‏ سیروس،‏ 1377. ‏«نگاهی جامعهشناختی به فوتبال».‏ کیهان ورزشی.‏ (34) : 4.<br />

بارت،‏ مارتین،‏ شکلگیری هویت ملی در کودکی و نوجوانی».‏ ترجمۀ محمود شهابی.‏ رشد آموزش علوم اجتماعی.‏<br />

توسلی،‏ غلامعباس و یارمحمد قاسمی،‏ 1381.<br />

دبورا،‏ وست،‏ و چارلز بوچر،‏<br />

» مناسبات قومی و رابطۀ آن با تحول هویت جمعی».‏ مجلۀ جامعهشناسی ایران.‏<br />

1374. مبانی تربیتبدنی و ورزش.‏ ترجمۀ احمد آزاد.‏ چاپ اول،‏ تهران،‏ انتشارات کمیتۀ ملی<br />

زهیری،‏ علیرضا،‏ 1384. ‏«چیستی هویت ملی».‏<br />

عبداللهی،‏ محمد،‏ 1374. بحران هویت،‏ دینامیسم و مکانیسم تحول هویت جمعی در ایران».‏ نامۀ انجمن جامعهشناسی ایران.‏<br />

فصلنامۀ علوم سیاسی.‏ (29) : 90-69.<br />

.1<br />

» .1381<br />

.2<br />

.20-12 : (2)<br />

.3<br />

.25 -3 : (4)<br />

.4<br />

المپیک،‏ 421-368.<br />

.5<br />

»<br />

.6<br />

.83 – 63 :(1)<br />

.7<br />

.8<br />

.9<br />

قاضیان،‏ حسین،‏ 1376 ‏«فوتبال به مثابۀ کالای فرهنگی».‏ فصلنامۀ فرهنگ عمومی.‏ (12): 135-118.<br />

گلمحمدی،‏ احمد،‏ 1380. ‏«جهانیشدن و بحران هویت».‏ فصلنامۀ مطالعات ملی.‏ (10): 47-13.<br />

نادریان،‏ مسعود،‏ 1384. مبانی جامعهشناسی در ورزش.‏ چاپ اول،‏ اصفهان،‏ انتشارات هنرهای زیبا،‏ 340-338.<br />

10. Alabarces, P. (1999). Post Modern Times, Identities and Violence in Argentina Football, in Football<br />

Cultures and Identities. Edited by: Gary Armstrang and Richard Giulianotti, London, Mac Millan Press,<br />

pp 77-85.<br />

11. Coakley, J. (1998). Sport in Society, Issues and Controversies. Sixth edition, Mc Graw- Hill, pp 32-35.<br />

12. Frey, J.H., D.S. Eitzen (1991). “Sport and Society”. Annual Review of Sociology. (17) :503-519.<br />

13. Greendorfer, L.S., A. Yiannakis (1981). “Sociology of sport, Diverse Perspective”. 1 st Annual NAss<br />

Conference Proceedings, Leisure Press, pp206-7.<br />

14. Hare, G., H. Dauncey (1999). The Coming of Age: The World Cup of France 98, in Football Cultures and<br />

Identities. Edited by: Gary Armstrang and Richard Giulianotti, London , Mac Millan Press, pp 41-51.<br />

15. Keillor, B.D. (1999). “A Five - Country Study of National Identity”. International Marketing Review,<br />

(16): 65-82.<br />

16. Lever, J. (1983). Soccer Madness. Chicago: University of Chicago Press. pp 4-8.<br />

17. Olson, E.T. (2002). “Personal Identity”. in The Stanford Encyclopedia of Philosophy, Edward N. Zalta, ed.<br />

18. Poole, R. (1999). Nation and Identity. London, Routledge. pp 163-180.<br />

19. Polley, M. (1998). Moving the Goal Post, A History of Sport and Society Since 1945. London, Routledge.<br />

pp 12-13.<br />

20. Sasaki, M. (2004). “Golobalization and National Identity in Japan”. International Journal of Japanese<br />

Sociology. (13):69-87.<br />

21. Smith, A.D.(1991). National Identity. London, Penguine Books. pp 8-14.<br />

22. Stryker, S., R. Serpe (1982). “Commitment, Identity Salience and Role Behavior: Theory and Research<br />

Example”. In W. Ickes & E. S. Knowles (Eds.) Personality, roles, and social behavior. New York:<br />

Springer-Verlag. pp199-218.<br />

23. Woodward, K. (2004). Questionning Identity, Gender, Class, Ethnicity. London, Routledge. pp 7-41.<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


بررسی آثار نتایج تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 2006 بر هویت ملی شهروندان ...<br />

96<br />

<strong>سفید</strong><br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


برآورد شاخصهای توان هوازی بیشینۀ<br />

نوجوانان:‏ مقایسۀ پنج پروتکل<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386<br />

97<br />

<br />

*<br />

دکتر بختیار ترتیبیان؛ استادیار گروه تربیتبدنی دانشگاه ارومیه<br />

<br />

<br />

چکیده:‏<br />

در<br />

اصغر عباسی؛ کارشناسارشد تربیت بدنی<br />

مهدی خورشیدی؛ کارشناسارشد تربیت بدنی<br />

تحقیق حاضر،‏ 60 نوجوان پسر ‏(سن:‏ 17± 0 / 811 سال،‏ قد:‏ ± 8 / 17 184 سانتیمتر،‏ وزن:‏ ± 10 / 39 85<br />

،<br />

کیلوگرم،‏ و شاخص تودۀ بدنی ± 3 / 83 80 20) / در پژوهش شرکت کردند.‏ به منظور برآورد توان هوازی بیشینه<br />

%MHR ،% VO 2max ،Peak VO 2 ،VO 2max )<br />

و<br />

نوارگردان ،GXT ارگومتر PWC195 و PWC212 و،‏<br />

بر VO 2max<br />

پایۀ ،(Peak W<br />

نوجوانان آزمونهای مخصوص<br />

آزمونهای میدانی 5 دقیقه دویدن (5-RFT) و 1 مایل دویدن<br />

را در مراحل مختلف تحقیق اجرا کردند.‏ نتایج پژوهش نشان داد در مقایسه با قدر مطلق میانگین انحرافات<br />

مقادیر بیشینۀ اکسیژن مصرفی به دست آمده از آزمونها،‏ آزمون 1 مایل دویدن تفاوت معناداری با آزمون شاخص<br />

GXT نداشت (092 0= / p). از نظر مقایسۀ میانگین درصد اکسیژن مصرفی بیشینه،‏ اختلاف معناداری با آزمون<br />

GXT مشاهده نشد (381 0= / p). در مقایسۀ Peak VO 2 آزمونها،‏ بین 5-RFT با حداکثر اکسیژن مصرفی همان<br />

آزمون تفاوت معناداری وجود نداشت (735 = 0 / p)، ولی درصد حداکثر ضربان قلب بیشینۀ آزمونهای 195<br />

و PWC<br />

PWC212<br />

تفاوت معناداری با آزمون شاخص<br />

نداشتند GXT<br />

.(p = 0 / 449)<br />

اما در مقایسۀ اکسیژن<br />

مصرفی به دست آمده از وات،‏ این دو آزمون اختلاف معناداری با آزمون اوج وات نشان دادند.‏ در مجموع نتایج<br />

به دست آمده نشان میدهند آزمون 1 مایل دویدن،‏ توان هوازی بیشینۀ نوجوانان پسر را مشابه آزمون نوارگردان<br />

GXT برآورد میکند.‏<br />

تاریخ دریافت:‏ 85/3/31<br />

تاریخ تصویب:‏ 85/10/12<br />

1<br />

واژگان کلیدی : توان هوازی بیشینه،‏ نوجوانان،‏ حداکثر اکسیژن مصرفی،‏ آمادگی قلبی و تنفسی.‏<br />

* E mail: b.tartibian@mail.urmia.ac.ir<br />

1. Herbert, R. and Lindhard, J<br />

رایجترین<br />

از یکی بیشینه هوازی مقدمه<br />

توان<br />

اندازهگیریهادرفیزیولوژیورزشیاستکهظرفیت<br />

فرد را برای مصرف،‏ انتقال،‏ و دریافت اکسیژن بیان<br />

میکند.‏ مقادیر واقعی و عینی حداکثر اکسیژن<br />

مصرفی از اهمیت فیزیولوژیکی و بالینی برخوردار<br />

است،بویژهدرمواردمقایسۀگروهیاافرادبایکدیگر<br />

یا ارزیابی برنامههای مختلف تمرینی(‏‎3‎‏).‏ اولین<br />

اندازهگیریهای توان هوازی بیشینه در ورزش،‏ به<br />

حدود‎90‎سالقبلبرمیگرددکههربرتولیندهارد<br />

1<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


؛)‏<br />

برآورد شاخصهای توان هوازی بیشینه نوجوانان؛ مقایسه پنج پروتکل<br />

98<br />

.4<br />

4<br />

.3<br />

.(10)<br />

1<br />

(1915)<br />

انجام دادند از آن زمان به بعد<br />

آزمونهای متعدد زیربیشینه و بیشینه برای برآورد<br />

آمادگیقلبیوتنفسی توسعهیافتندتاروشهایساده<br />

و معتبری را از برآورد توان هوازی بیشینه نشان دهند<br />

و به نوعی جایگزین مناسبی برای روش مستقیم<br />

اندازهگیریتوانهوازیبیشینهباشندکهمستلزمابزار<br />

گرانقیمت،‏ آزمونگرهای ماهر،‏ پزشک ناظر،‏ و<br />

صرف زمان زیاد برای تعداد محدودی آزمودنی<br />

است(‏‎28‎‏).‏<br />

آمادگی هوازی شاخص عملکرد ریوی،‏ قلبی و<br />

عروقی،‏ اجزای هماتولوژی تحویل اکسیژن،‏ و<br />

سازوکارهای اکسیداسیونعضلاتفعال(‏‎9‎‏)‏ استو<br />

ارتباط معکوسی با بیماریهای قلبی و عروقی دارد.‏<br />

آزمونهای ظرفیت هوازی،‏ به طور رایج در مطالعات<br />

مقطعی و طولانی مدت به بررسی رابطۀ بیماریهای<br />

کرونری قلب و آمادگی قلبی و عروقی در<br />

بزرگسالان پرداختهاند،‏ ولی بررسی این آزمونها در<br />

نوجوانان متفاوت(‏‎13‎ و)‏ بحثانگیزاست(‏‎19‎‏)،زیرا<br />

معیار واقعی در تعیین حداکثر اکسیژن مصرفی بر<br />

اساس نظریۀ تیلور و همکاران حصول به فلات در<br />

انتهای فعالیت فزاینده تا سر حد خستگی<br />

در بچهها و نوجوانان ممکن است این سطح از<br />

حداکثر اکسیژن مصرفی در بالاترین فشار کار<br />

مشاهده نشود چنانکه پاترسن<br />

گزارش کرد کمتر از درصد پسران نوجوان<br />

هنگام اجرای آزمون حداکثر اکسیژن مصرفی به<br />

فلات میرسند چنین نتیجهای در خصوص<br />

دختراننیزگزارششدهاست(‏‎20‎‏).‏<br />

ضعفبرخیآزمونهایبرآوردیدرتعیینفلات<br />

ونیزعدمدستیابینوجوانانبهنقطۀپایانیدرحداکثر<br />

اکسیژنمصرفی،احتمالاًخطایاندازهگیریدرتوان<br />

هوازی بیشینه را افزایش میدهد از سوی<br />

دیگر،‏ پارهای آزمونهای توان هوازی بیشینه،‏ به دلیل<br />

انجام در مسافتهای طولانی یا زمان اجرای درازمدت<br />

یا شدتهای اولیۀ بالا،‏ امکان اجرا و اتمام آزمونهای<br />

توان هوازی بیشینه را در بعضی نوجوانان فراهم<br />

نمیسازندوبامحدودیتکاربردیمواجه اند(‏‎23‎‏).‏<br />

از سوی دیگر،‏ آزمونهای برآورد حداکثر<br />

اکسیژن مصرفی بزرگسالان از معیارهای مشخص<br />

برخوردارند.‏ اما در مورد کودکان و نوجوانان<br />

محدودیتهایی وجود دارد که کاربرد آزمونها را<br />

مشکلمیسازد.‏ بههمینسببکلینوهمکاران(‏‎12‎‏)‏<br />

عنوان کردهاند به طور کلی،‏ در اجرای آزمونهای<br />

توان هوازی بیشینه 4 ویژگی اهمیت دارد:‏ 1. دقت و<br />

رواییبرآورد،‏‎2‎‏.‏ سادگیوسهولتاجرایپروتکل،‏<br />

حداقل صدمات و خطرات نسبی و احتمالی<br />

آزمودنیها و،‏ کاربرد عمومی و جامع در گروه<br />

مورد مطالعه.‏ در پژوهش حاضر نیز از روشهای غیر<br />

تهاجمی زیر استفاده شده است که از خصیصههای<br />

مذکور در ارزیابی آمادگی قلبی و عروقی<br />

دانشآموزاننوجوانبرخوردارند(‏‎15‎‏).‏<br />

آزمون نوارگردان آزمونی با شدت<br />

کار فزاینده است.‏ مستر از نخستین کسانی<br />

بود که روشی برای اجرای آن معرفی کرد.‏ این<br />

آزمون را جورج و همکارانش توسعه<br />

دادند.‏ آزموننوارگردانGXT درنوجوانانازاعتبار<br />

و کاربرد مطلوبی برخوردار<br />

4321<br />

(1996)<br />

5<br />

GXT<br />

6<br />

.<br />

(1929)<br />

7<br />

•<br />

(r تا =0 / 94 r =0 / 84)<br />

1. Cardiorespiratory Fitness (CRF)<br />

2. Leveling-off<br />

3. Paterson, D.H<br />

4. Noninvasive<br />

5. Maximal Graded Exercise Test Treadmill<br />

6. Master<br />

7. George, J.D<br />

است (17).<br />

2<br />

(1981)<br />

3<br />

.(19 ،27)<br />

50<br />

21)<br />

.(18)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


طفق<br />

99<br />

بختیار ترتیبیان،‏ اصغر عباسی،‏ مهدی خورشیدی<br />

،(5 ،16)<br />

به گونهای که معیار مقایسه با سایر<br />

است آزمونهاست(‏‎9‎‏).‏<br />

مایل دویدن.‏<br />

آزمون میدانی و زیربیشینۀ آزمون رایجی است که توان هوازی بیشینۀ نوجوانان<br />

و برآورد خطای<br />

سالم را به طور دقیق برآورد<br />

دقیقه)‏ کیلوگرم/‏ میلیلیتر/‏ استاندار میکند.‏ این آزمون را جورج و همکاران<br />

طرحکردند(‏‎9‎‏).‏<br />

دقیقه دویدن.‏ این آزمون<br />

آزمون میدانی حداکثرسرعتهوازیوظرفیتعملکردیآزمودنی<br />

را حین دویدن در سطح هموار نشان میدهد.‏ در این<br />

به صورت عامل<br />

آزمون حداکثر سرعت هوازی منفرد و شاخص کمی از عملکرد هوازی ‏(ضریب<br />

دقیقه<br />

همبستگی بین حداکثر سرعت هوازی و بررسیمی شود(‏‎26‎‏).‏<br />

استفاده از<br />

آزمون دوچرخۀ کارسنج و<br />

آستراند دوچرخۀ کارسنج پس از مطالعات رایج شد.‏ اما یکی از رایجترین<br />

همکاران روشها در تعیین توان هوازی بیشینۀ کودکان و<br />

است.‏ در این<br />

نوجوانان آزمونهای کارسنج و<br />

پژوهش از آزمونهای فزایندۀ استفاده شد که برای<br />

نوجوانانپسرطراحیشدهبود.‏ درایننوعبخصوص<br />

ازآزمونها،ضربانقلبوهزینۀانرژیپایهدربرآورد<br />

توانهوازیبیشینهاندازهگیریشدهاست(‏‎9‎‏).‏<br />

علیرغم مطالعات متعدد در بررسی توان هوازی<br />

بیشینۀ بزرگسالان،‏ متأسفانه پژوهش در زمینۀ بررسی<br />

آمادگی قلبی-‏ عروقی نوجوانان محدود است و در<br />

تحقیقات مختلف،‏ نتایج متناقضی از ارزیابی آزمونها<br />

گزارش شده است<br />

در مطالعات توان هوازی بیشینۀ نوجوانان،‏ معمولاً‏ یا<br />

دقیقه)‏ استفاده<br />

از آزمونهای کوتاهمدت ‏(کمتر می شود که مقادیر کوچکتری از حداکثر اکسیژن<br />

مصرفی را برآورد میسازند،‏ یا از آزمونهای<br />

طولانی مدت بی دقیقه)‏ که آنها نیز مقادیر<br />

غیرواقعی حداکثر اکسیژن مصرفی را تعیین میکنند<br />

این در حالی است که از ویژگیهای تحقیق<br />

حاضر بررسی،‏ مقایسه،‏ و طرح آزمونهای توان<br />

هوازیبیشینهایاستکهفاقدچنینمحدودیتی اند.‏‎321‎<br />

تاکنون تحقیقی گزارش نشده است که بهبررسی<br />

آزمونهای برآورد توان هوازی بیشینه از نظر<br />

شاخصهایبرآوردیآن آزمونهاپرداختهشدهباشد.‏<br />

بدین معنا که کدام آزمون واجد ویژگیهای اوج<br />

اکسیژن مصرفی،‏ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی،‏<br />

درصد ضربان قلب بیشینه،‏ و حداکثر اکسیژن<br />

مصرفی بر پایۀ وات پیک در شاخصی کلی باشد.‏ در<br />

پژوهش حاضر،‏ علیرغم انتخاب آزمونهای کاملاً‏<br />

روا،‏ وقتی به بررسی شاخصهای توان هوازی بیشینۀ<br />

هرآزمونمیپردازیم،بهنتایجتعجبآوریخواهیم<br />

رسید که در بخش نتایج و بحث به آنها اشاره خواهد<br />

شد.‏ به علاوه در بسیاری از مطالعات،‏ محققان توجه<br />

خود را به اندازهگیری حداکثر اکسیژن مصرفی<br />

معطوفکردهاند،‏ درصورتی که درنوجوانانپدیدۀ<br />

فلات در اکسیژنمصرفی ممکن است با توجهبهنوع<br />

آزمونها رخ ندهد.‏ این نوع اندازهگیری واقعبینانه به<br />

نظر نمیرسد،‏ لذا این سؤال اصلی تحقیق مطرح<br />

میشود که بر پایۀ شاخصهای برآورد توان هوازی<br />

بیشینه،‏ کدام آزمونها،‏ از ویژگیهای لازم برای<br />

برآورد توان هوازی بیشینۀ نوجوانان پسر<br />

برخوردارند؟ به همین علت هدف پژوهش حاضر،‏<br />

) ش از 10<br />

1. Maximal Aerobic Velocity (Vamax)<br />

2. Physical Work Capacity<br />

3. Astrand, P.O<br />

.(5)<br />

(1993)<br />

3<br />

212<br />

5<br />

1<br />

r<br />

1<br />

2<br />

PWC<br />

.<br />

PWC<br />

PWC195<br />

=0 / 87)<br />

5<br />

تا =0 / 85 (r<br />

،13) .(27 ،23 ،19 ،17 همچنین<br />

از 4<br />

3<br />

•<br />

•<br />

دویدن‎94‎ =0 / (r<br />

•<br />

(1954)<br />

r =0 / 80)<br />

PWCGS<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


برآورد شاخصهای توان هوازی بیشینه نوجوانان؛ مقایسه پنج پروتکل<br />

100<br />

دستیابی به نیمرخ عینی از توان هوازی بیشینۀ<br />

نوجوانان پسر است،‏ که بر اساس شاخصهای برآورد<br />

توانهوازی<br />

وHRmax‏%‏ وبامقایسۀ‎5‎ آزمونانجامگرفت.‏<br />

روششناسی<br />

بیشینه،‏ ،Peak Watt،VO 2max ،Peak VO 2<br />

1<br />

الف)آزمودنیها<br />

در این پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری<br />

تصادفی یکی از نواحی دوگانۀ آموزش و پرورش<br />

شهرستان ارومیه انتخاب شد.‏ سپس با روش<br />

نمونهگیری خوشهای،‏ مدارس و نیز مقاطع تحصیلی<br />

‏(پایههای اول،‏ دوم،‏ و سوم دبیرستان)‏ درهرمدرسۀ<br />

پسرانۀمشخصشدوبااستفادهازرابطۀبرآوردحجم<br />

نمونه (25) در دامنۀ حدوداطمینان‎95‎ درصدحداقل<br />

نمونههای تحقیق تعیین شدند.‏ همسانسازی<br />

آزمودنیها،‏ بر اساس مطالعات گورن،‏ فیلدز و<br />

همکاران بااستفادهازشاخصهایدامنۀشاخص<br />

تودۀ بدنی کیلوگرم مترمربع)‏ و دامنۀ<br />

ضربانقلباستراحت(‏‎74‎ ‏±‏‎106‎ضربان/دقیقه)‏ (11)<br />

انجام گرفت.‏ بدین ترتیب،‏ با بیان ماهیت پژوهش و<br />

جمعآوری رضایتنامهها،‏ تعداد 60 دانشآموز پسر<br />

در این تحقیق<br />

تا تندرست با دامنۀ سنی شرکتکردند(جدول‎1‎‏).‏<br />

17 سال<br />

15<br />

.1<br />

ب)‏ اندازهگیری و برآوردهای توان هوازی<br />

بیشینه<br />

اندازهگیریحداکثراکسیژنمصرفی<br />

دانشآموزان پرسشنامههای تندرستی و فعالیت<br />

بدنی ‏(رفرنس)‏ هنجاریابی شده را تکمیل کردند و با<br />

فرایند تحقیق و نحوۀ انجام آزمونها آشنا شدند.‏<br />

اندازهگیری فشار خون سیستول و دیاستول با روش<br />

واسرمن قلب استراحت و ضربان قلب<br />

برآوردی با روش وهوز قد ‏(سانتیمتر)،‏ وزن<br />

‏(کیلوگرم)‏ و،‏ سن(سال)‏ باروشپیوارنیک(‏‎19‎‏)‏ و،‏<br />

رطوبت نسبی و درجۀ حرارت محیط با روش تانگ<br />

(26) در وضعیت استراحت و مراحل مختلف تحقیق<br />

اندازهگیری شد.‏ به منظور برآورد و مقایسۀ توان<br />

هوازی بیشینه،‏ نوجوانان در 5 آزمون زیر با فاصلۀ‎1‎<br />

(3)<br />

،(28)<br />

(29)، ضربان<br />

/<br />

،(8)<br />

16±25)<br />

جدول 1. ویژگیهای آنتروپومتری و فیزیولوژیک نوجوانان پسر<br />

متغیر آماره میانگین انحراف استاندارد<br />

0/811<br />

17<br />

سن ‏(سال)‏ 8/17<br />

184<br />

قد 10/39<br />

85<br />

وزن 3/83<br />

/ 80<br />

/27<br />

/746<br />

/96<br />

)<br />

/95<br />

/37<br />

/08<br />

‏(سانتیمتر)‏<br />

‏(کیلوگرم)‏<br />

20<br />

شاخص تودۀ بدنی ‏(کیلوگرم/‏ مترمربع)‏ 8 96<br />

ضربان قلب استراحت ‏(ضربه/دقیقه)‏ 0 205<br />

ضربان قلب بیشینۀ برآوردی ‏(ضربه/دقیقه)‏ 0 12<br />

فشار خون سیستول استراحت میلیمتر جیوه)‏ 0 8<br />

فشار خون دیاستول استراحت ‏(میلیمتر جیوه)‏ 2 20<br />

فشار خون سیستول فعالیت ‏(میلیمتر جیوه)‏ 1 9<br />

فشار خون دیاستول فعالیت ‏(میلیمتر جیوه)‏ 1. Gorn Fields, M.<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


101<br />

بختیار ترتیبیان،‏ اصغر عباسی،‏ مهدی خورشیدی<br />

1<br />

زمانی 2 روز بین هر آزمون و در وقت صبح شرکت<br />

کردند.‏<br />

1<br />

. GXT این آزمون روی<br />

•<br />

آزمون نوارگردان<br />

نوارگردان<br />

با قابلیت افزایش شیب و سرعت انجام شد.‏ نوجوانان<br />

پسر به منظور گرمکردن 3 دقیقه روی نوارگردان با<br />

سرعت 1 / 2 مایل و با حداقل شیب راه رفتند.‏ سپس<br />

با انتخاب خود،‏ 3 دقیقه را با سرعت بین<br />

مایل در ساعت و در حداقل شیب دویدند.‏ از این<br />

مرحله به بعد در هر دقیقه شیب نوارگردان<br />

درصد درجه و بدون تغییر سرعت آن افزایش یافت،‏<br />

تااینکه آزمودنیها،‏ علیرغم تشویق کلامی به سبب<br />

خستگی یا عدم تحمل فشار کار قادر به ادامۀ<br />

آزمون نبودند،‏ یا حداکثر ضربان قلب فعالیت آنها<br />

بیشتر از 95 درصد حداکثر ضربان قلب برآوردی<br />

منهای سن شد.‏ در این وضعیت،‏ اجرای آزمون با<br />

کمکردن بلافاصلۀ سرعت و شیب نوارگردان و<br />

راهرفتن آزمودنی روی نوارگردان خاتمه یافت.‏<br />

مدت زمان اجرای آزمون تا سرحد خستگی،‏<br />

سرعت،‏ و شیب نوارگردان ثبت شد و ضربان قلب<br />

فعالیت آزمودنیها را دستگاه ضربان شمار پولار در<br />

هردقیقهازآزمونکنترلکرد(‏‎28‎‏).‏ دراینتحقیقاز<br />

آزمون ویژۀ GXT استفاده شد که یکی از آزمونهای<br />

استانداردی است که سایر آزمونهای توان هوازی<br />

بیشینۀ نوجوانان پسر با آن مقایسه می شوند.‏ علت<br />

انتخاب این آزمون به عنوان پروتکل شاخص،‏<br />

استفادۀ آسان نوجوانان از آن،‏ اعتبار بالای آن در<br />

برآورد نبض اکسیژن،‏ افزایش متناسب شدت کار با<br />

توجه به ویژگیهای نوجوانان پسر،‏ منظورکردن<br />

ضرایب و فاکتورهای وزن،‏ جنس،‏ تغییرات<br />

متناسب ضربان قلب،‏ سوخت و ساز پایه،‏ حداقل<br />

کمبرآوردی و بیشبرآوردی،‏ طول مدت اجرای<br />

متناسب با نوجوانان،‏ نایلشدن درصد بیشتر<br />

نوجوانان به فلات اکسیژن مصرفی،‏ و حصول به<br />

درصد بیشتر شاخصهای برآورد توان هوازی بوده<br />

است(‏‎31،30،17‎‏).‏<br />

آزمون دوچرخۀ کارسنج این<br />

آزمون با کمک دوچرخۀ کارسنج مونارک<br />

با قابلیت تنظیم و<br />

نشانگرمترونوم،ضربانقلبفعالیتوآنالیز(حداکثر<br />

اکسیژن مصرفی)‏ و تنظیم ارتفاع صندلی متناسب با<br />

وضعیتهرآزمودنیاجراشد.‏ هرنوجوان‎3‎ مرحلۀ‎3‎<br />

دقیقهای از فعالیت بدنی را با سرعت رکاب rpm<br />

تکمیل کرد.‏ فشار کار اولیه بر حسب وزن آزمودنی<br />

تا 60 وات تعیین شد.‏ در دو مرحلۀ دیگر آزمون،‏<br />

فشارکارفعالیتبرپایۀضربانقلبپایانمرحلۀاول،‏<br />

از تا وات افزایش پیدا کرد.‏ ضربان قلب<br />

فعالیتدرهردقیقهازآزمون،باضربانشمارمونارک<br />

کنترل و ثبت شد.‏ بالاترین ظرفیت کار بدنی در این<br />

آزمون نزدیکشدن ضربان قلب آزمودنی به ضربان<br />

قلب دقیقه بوده است.‏ حداکثر اکسیژن<br />

مصرفی(میلیلیتر/دقیقه)‏ نوجوانانبااستفادهازهزینۀ<br />

انرژی پایه ‏(کیلوکالری)‏ با دستگاه بیومگنتیک<br />

ایمپدانس<br />

سنجش شد و ضربانهای قلب ثبت شده در آخرین<br />

دقیقهازهردومرحلهبرآوردگردید(‏‎9‎‏).‏<br />

این<br />

آزمون دوچرخۀ کارسنج<br />

آزمون توان هوازی بیشینۀ نوجوانان را بر اساس<br />

جنس و بیشینۀ ضربان قلب برآورد کرد.‏ برای<br />

این منظور از دوچرخۀ کارسنج مونارک<br />

با تنظیم ارتفاع<br />

60<br />

.PWC195<br />

•<br />

(Ergometer C839E Monark)<br />

Body Composition Analizer 3.0<br />

2<br />

PWCGs212<br />

.<br />

60<br />

195 ضربه/‏<br />

30<br />

30<br />

•<br />

(Ergometer C839 Monark)<br />

1. Graded Exercise Test Treadmill<br />

2. Geneder-Specific Physical Work Capacity<br />

(Clubtrak3.0, Quinton Instruments)<br />

4 / 3 تا‎5‎ 7 /<br />

2 / 5<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


برآورد شاخصهای توان هوازی بیشینه نوجوانان؛ مقایسه پنج پروتکل<br />

102<br />

2<br />

(5RFT)<br />

.<br />

5<br />

صندلی برای هر آزمودنی استفاده شد.‏ این آزمون از •<br />

3 مرحلۀ‎3‎ دقیقهایباسرعترکاب‎60‎ دوردردقیقه<br />

تشکیل شد.‏ فشار کار در مرحلۀ تا 60 وات بر<br />

اساس وزن آزمودنی،‏ و در مرحلۀ دوم و سوم 30 تا<br />

وات،‏ بر پایۀ ضربان قلب آزمودنی در آخرین<br />

دقیقۀ مرحلۀ اول تعیین شد.‏ ضربان قلب در هر دقیقه<br />

از فعالیت با ضربانشمار دوچرخۀ مونارک کنترل<br />

شد.‏ بالاترین ظرفیت کار در این آزمون رسیدن<br />

بود.‏ بدین<br />

ضربان قلب فعالیت به<br />

ترتیب،‏ حداکثر اکسیژن مصرفی نوجوانان<br />

‏(میلیلیتر/‏ کیلوگرم/‏ دقیقه)‏ با در نظر گرفتن ضربان<br />

قلب فعالیت در دقیقۀ آخر مرحلۀ دوموسوم آزمون،‏<br />

استراحتی و وات در دامنۀ ضربان قلب<br />

برآوردشد(‏‎16‎‏).‏<br />

آزمون مایل دویدن.‏ این آزمون در زمین<br />

ورزش دانشگاه ‏(با مسافت تقریبی‎350‎ متر)‏ در<br />

شرایط محیطی درجۀ سانتیگراد و رطوبت<br />

نسبی انجام شد.‏ به منظور اجرای مطلوب<br />

آزمون،ازنوجوانانخواستهشدباهدفگرمکردن،‏<br />

مسافت متر را به آهستگی راه بروند.‏ سپس<br />

آزمودنیها با گامهای یکنواخت و سرعت زیربیشینۀ<br />

ثابتی که خود انتخاب کرده بودند مسافت<br />

را دویدند.‏ زمان دویدن از آغاز حرکت و نیز زمان<br />

اتمام هر دور و تعداد دورها برای افراد ثبت شد.‏<br />

ضربان قلب ‏(ضربان/‏ دقیقه)‏ نیز با ضربان شمارهای<br />

پولار در هر دقیقه از زمان دویدن کنترل گردید.‏<br />

در این آزمون،‏ بلافاصله پس از اتمام مسافت<br />

مایل،‏ حداکثر اکسیژن مصرفی ‏(میلیلیتر/‏<br />

کیلوگرم/‏ دقیقه)‏ آزمودنیها با استفاده از مدت زمان<br />

پیمودهشده ‏(دقیقه/‏ ثانیه)،‏ ضربان قلب فعالیت،‏ وزن<br />

آزمودنی(کیلوگرم)‏ و،‏ عاملجنس(مرد=‏‎1‎‏)برآورد<br />

شد(‏‎28‎‏).‏<br />

آزمون میدانی دقیقه دویدن این<br />

آزمون در زمین ورزش دانشگاه ‏(با مسافت حدود<br />

350 متر)‏ درشرایطمحیطی‎2‎ 27± درجۀسانتیگراد<br />

و رطوبت درصد انجام گرفت.‏ ابتدا از<br />

نوجوانان خواسته شد جهت گرم کردن خود مسافت<br />

متر را پیادهروی کنند.‏ آنگاه آزمودنیها در مسیر<br />

متری،‏ به مدت دقیقه و با حداکثر سرعت<br />

دویدند.‏ همزمانباآغازآزمون،زماناجرادرهردور<br />

ثبت گردید.‏ با پایان زمان دقیقه،‏ اتمام آزمون با<br />

صدای سوت به آزمودنیها اعلام شد.‏ ضربان قلب<br />

فعالیت ‏(ضربان/‏ دقیقه)‏ با ضربانشمارهای پولار<br />

ثبت شد.‏ بیشترین ضربان قلب در انتهای آزمون<br />

ضربان قلب اوج در نظر گرفته شد.‏ سپس از<br />

مسافت پیمودهشده در محاسبۀ حداکثر سرعت<br />

هوازی استفاده شد.‏ در این آزمون<br />

حداکثر اکسیژن مصرفی نوجوانان از طریق تبدیل<br />

مقادیر حداکثر سرعت هوازی ) max (VO و با استفاده<br />

از روابط لیگر و میرسیر به اوج اکسیژن مصرفی<br />

5<br />

4<br />

نسبی ±5 59<br />

5<br />

-1<br />

(km/h<br />

3<br />

)<br />

350<br />

350<br />

4321<br />

برآوردشد(‏‎26‎‏).‏<br />

.2<br />

اندازهگیریوبرآورداوجاکسیژنمصرفی<br />

اوجاکسیژنمصرفیبااستفادهازحداکثراکسیژن<br />

مصرفیهر آزمون به دستآمد.‏ دراینروشپساز<br />

اندازهگیری و برآورد اکسیژن مصرفی بیشینۀ<br />

نوجوانان در هر آزمون،‏ درصد حداکثر اکسیژن<br />

مصرفی در آن آزمون نیز محاسبه و برآورد شد.‏<br />

سپس با استفاده از مقادیر مذکور،‏ اوج اکسیژن<br />

مصرفی آزمودنیها از پروتکل مربوط تعیینشد(‏‎1‎‏).‏<br />

1. 1-Mile Track Jog (TJ)<br />

2. Five-Minute Running Field Test (5-RFT)<br />

3. Leger<br />

4. Mercier<br />

212<br />

1 مایل<br />

1<br />

اول 30<br />

212 ضربان/دقیقه<br />

1<br />

1<br />

27 ±3<br />

49<br />

±<br />

350<br />

5<br />

60<br />

Vo 2<br />

•<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


103<br />

بختیار ترتیبیان،‏ اصغر عباسی،‏ مهدی خورشیدی<br />

21<br />

.3<br />

اندازهگیری درصد حداکثر اکسیژن مصرفی،‏<br />

درصدحداکثرضربانقلبوواتپیک<br />

به منظور اندازهگیری درصد حداکثر اکسیژن<br />

مصرفی نوجوانان،‏ از روش سوین استفاده<br />

شد درصد حداکثر ضربان قلب فعالیت نیز با<br />

روش واسرمن به دست آمد همچنین<br />

اوج برونده توان با روش هاولی و همکاران (1992)<br />

اندازهگیریوبرآوردشد(‏‎10‎‏).‏<br />

(1994)<br />

.(29)<br />

1<br />

(1999)<br />

.(1)<br />

ج)تجزیهوتحلیلآماری<br />

بهمنظورتجزیهوتحلیلآماریدادههاابتدادرهر<br />

آزمون شاخص استاندارد معرفی شد.‏ سپس قدر<br />

مطلق از شاخص استاندارد برای هر عامل به عنوان<br />

معیار انحراف از شاخص استاندارد محاسبه شد.‏ از<br />

آزمونهای آماری تحلیل واریانس یکسویه،‏ تی در<br />

در تجزیه و<br />

نمونههای مستقل،‏<br />

تحلیلدادههاوتفسیرنتایجاستفادهشد.‏<br />

2<br />

Post Hoc LSD<br />

یافتهها<br />

دراینپژوهشآزمونهای آماری،‏ بر اساس<br />

انحراف میانگین تست مورد نظر از تست اصلی<br />

‏(شاخص)‏ صورت گرفته است.‏ این روش به منظور<br />

حذف احتمال اثرگذاری عوامل مختلف بر مقادیر<br />

حداکثر توان هوازی نوجوانان بوده است و نتایج زیر<br />

بهدستآمد.‏<br />

مقایسۀ قدر مطلق میانگین انحرافات مقادیر<br />

بیشینۀ اکسیژن مصرفی<br />

مایل دویدن با آزمون .GXT<br />

دادههای جدول و نمودار ستونی انحرافات در<br />

فاصلۀ اطمینان 95 درصد را نشان میدهد.‏ در مقایسۀ<br />

آزمون ورزشی با بیشینۀ اکسیژن<br />

مصرفی برآوردی از آزمون میدانی مایل دویدن<br />

.1<br />

آزمونهای ،PWC195 212<br />

،PWCGs 5 دقیقه و 1<br />

1 2<br />

پروتکل ،GXT<br />

1<br />

تفاوت معناداری 15) ± 1 / 95 1 / میلیلیتر،‏ =0 / 092 (p<br />

آزمون GXT<br />

4<br />

با نداشت و این آزمون از نظر برآورد<br />

توان هوازی بیشینۀ نوجوانان مشابه آزمون شاخص<br />

است.‏<br />

انحرافاوجاکسیژن<br />

مصرفیآزمونهای‎5‎ دقیقه،‏‎1‎ مایل،‏‎212،PWC195‎<br />

و،‏ آزمونGXT‏،بااکسیژن مصرفی بیشینۀ<br />

هر آزمون.‏ نمودار 2 ستونی انحرافات در فاصلۀ<br />

2. مقایسۀقدرمطلقمیانگین<br />

PWCGs<br />

جدول 2. شاخصهای توصیفی قدر مطلق میانگین انحراف حداکثر اکسیژن مصرفی<br />

، 5 دقیقه و 1 مایل دویدن از آزمون شاخص GXT ‏(میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه)‏<br />

آزمونهای ،PWC195<br />

PWCGs212<br />

آماره<br />

متغیر<br />

اکسیژن مصرفی بیشینۀGXT PWC195 -<br />

اکسیژن مصرفی بیشینۀGXT PWC212 -<br />

اکسیژن مصرفی بیشینۀGXT - 1 مایل<br />

اکسیژن مصرفی بیشینۀGXT - 5 دقیقه<br />

بیشینه<br />

‏(میلیلیتر)‏<br />

کمینه<br />

‏(میلیلیتر)‏<br />

میانگین<br />

‏(میلیلیتر)‏<br />

انحراف استاندارد<br />

‏(میلیلیتر)‏<br />

4 / 28<br />

3 / 52<br />

1 / 15<br />

5 / 11<br />

12 / 62<br />

15 / 68<br />

1 / 95<br />

8 / 40<br />

4 / 60<br />

9 / 00<br />

0 / 20<br />

0 / 12<br />

19 / 00<br />

21 / 50<br />

4 / 20<br />

17 / 64<br />

1. David Swain<br />

2. Gold Standard Test<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


برآورد شاخصهای توان هوازی بیشینه نوجوانان؛ مقایسه پنج پروتکل<br />

104<br />

.3<br />

آزمون های توان هوازی بیشینه<br />

شکل 1. مقایسۀ قدر مطلق میانگین انحرافات اکسیژن<br />

مصرفی بیشینه ‏(میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه)‏ در آزمونهای<br />

توان هوازی بیشینۀ نوجوانان پسر<br />

95<br />

5<br />

اطمینان درصد نشان میدهد که آزمون میدانی<br />

دقیقه دویدن در برآورد اوج اکسیژن مصرفی<br />

نوجوانان پسر،‏ در مقایسه با مقادیر برآوردی بیشینۀ<br />

اکسیژن مصرفی خود ‏(حداکثر اکسیژن مصرفی<br />

به دست آمده از پروتکل دقیقه دویدن)‏ تفاوت<br />

رانداشت.‏<br />

معناداری<br />

مقایسۀ میانگین درصد اکسیژن مصرفی<br />

بیشینه،‏ آزمونهای 1 مایل دویدن،‏<br />

و،‏ با درصد اکسیژن مصرفی<br />

و بیشینۀ آزمون شاخص شکل<br />

ستونی انحرافات در فاصلۀ اطمینان<br />

درصد نشان میدهد که آزمون 1 مایل دویدن<br />

میانگین درصد اکسیژن مصرفی<br />

میانگین اکسیژن<br />

بیشینه و برابر با<br />

مصرفی بیشینه به میلیلیتر)‏ با آزمون شاخص GXT<br />

میانگین درصد اکسیژن مصرفی<br />

میانگین اکسیژن<br />

بیشینه و برابر با<br />

مصرفی بیشینه به میلیلیتر)‏ از نظر برآورد درصد<br />

اکسیژن مصرفی بیشینۀ نوجوانان پسر و با توجه به<br />

حداکثر اکسیژن مصرفی به دست آمده از آزمون<br />

رانداشت.‏<br />

شاخص<br />

،PWC 195<br />

3<br />

95<br />

30<br />

.GXT<br />

GXT<br />

PWCGs212<br />

=67 / 47 ± 12 / 47)<br />

= 51 / 21±1 / 63<br />

= 52 / 54<br />

±<br />

85 / 47<br />

1 / 97<br />

±<br />

تفاوتمعناداری(‏‎381‎ = 0 / (p<br />

11 / 90)<br />

5<br />

001) 0 / میلیلیتر،‏‎735‎ =0 / (p<br />

انحراف از GXT بیشینه اکسیژن مصرفی<br />

/ ‏(میلی لیتر کیلوگرم دقیقه<br />

/<br />

95% Confidence Interval<br />

20<br />

10<br />

0<br />

N =<br />

60<br />

60<br />

60<br />

VO2G195% VO2G212% VO2GMIL%<br />

شکل 2. مقایسۀ قدر مطلق میانگین انحرافات<br />

آزمونهای اوج اکسیژن مصرفی نوجوانان پسر<br />

از بیشینۀ اکسیژن مصرفی همان آزمون<br />

‏(میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه)‏<br />

شکل 3. مقایسه میانگین درصد اکسیژن مصرفی<br />

بیشینه آزمون های 1 مایل دویدن،‏ PWC 195<br />

نوجوانان پسر<br />

212 ،<br />

GXT و PWCGs<br />

.4<br />

مقایسۀ قدر مطلق میانگین انحرافات درصد<br />

حداکثرضربانقلب،‏ آزمونهای‎1‎ مایل،‏PWC195‎ ،<br />

و با آزمون استاندارد طلایی<br />

.GXT دادههای جدول 3 بر اساس قدر مطلق<br />

میانگین انحرافات نشان میدهد بین درصد حداکثر<br />

GXT<br />

،PWCGs212<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


105<br />

بختیار ترتیبیان،‏ اصغر عباسی،‏ مهدی خورشیدی<br />

ضربانهای قلب به دست آمده از آزمونهای 195<br />

میانگین درصد حداکثر<br />

ضربانهای قلب)،‏<br />

میانگین درصد حداکثر ضربانهای قلب)،‏<br />

میانگین درصد حداکثر ضربانهای<br />

قلب)‏ با پروتکل شاخص تفاوت معناداری<br />

نداشت.‏ اما تفاوت بین میانگین درصد حداکثر<br />

ضربان قلب آزمون 1 مایل دویدن میانگین<br />

درصد حداکثر ضربانهای قلب)‏ در مقایسه با آزمون<br />

شاخصمعناداربود.‏<br />

اکسیژنمصرفیوبیشینۀبه دستآمده<br />

آمده از وات دو آزمون PWC195<br />

میانگین)‏ و 212<br />

با حداکثر اکسیژن مصرفی ‏(میلیلیتر)‏ آزمون<br />

استاندارد طلایی ‏(وات پیک)‏ تفاوت معناداری<br />

وجودداشت.‏<br />

= 7 / 03 ± 3 / 59)<br />

=9 / 83 میانگین)‏<br />

±<br />

3 / 22) PWCGs<br />

بحثونتیجهگیری<br />

توان هوازی بیشینه،‏ عموماً‏ شاخص و روشی معتبر<br />

در برآورد تغییرات و وضعیت آمادگی قلبی-‏<br />

ریوی و اجزای هماتولوژی تحویل اکسیژن و<br />

سازوکارهای اکسیداتیو عضلات فعال است.‏ نتایج<br />

= 97 / 20<br />

و GXT<br />

±<br />

64 / 3)<br />

= 80±8)<br />

PWCGs212<br />

GXT<br />

=95 / 80±3 / 21)<br />

PWC<br />

=91 / 8 ±8 / 7)<br />

5. مقایسۀ<br />

جدول 3. مقایسۀ قدر مطلق میانگین انحرافات درصد حداکثر ضربان قلب آزمونهای 1 مایل،‏<br />

GXT و،‏ با آزمون استاندارد طلایی در نوجوانان پسر<br />

PWCGs212 ، PWC195<br />

آماره<br />

متغیر<br />

اختلاف ‏(درصد حداکثر ضربان قلب -GXT<br />

اختلاف ‏(درصد حداکثر ضربان قلبGXT (PWC195 -<br />

اختلاف ‏(درصد حداکثر ضربان قلب ‎1‎مایل GXT دویدن)‏<br />

اختلاف ‏(درصد حداکثر ضربان قلبGXT (PWC195 -<br />

‏(درصد حداکثر ضربان قلب -GXT 212<br />

اختلاف<br />

میانگین<br />

سطح<br />

معناداری<br />

0/449<br />

1 / 00<br />

0/001<br />

6 / 55<br />

(PWCGs 212<br />

-<br />

0/001<br />

5 / 55 (PWCGs<br />

اختلاف<br />

جدول 4. مقایسۀ قدر مطلق میانگین انحرافات اکسیژن مصرفی بیشینه ‏(میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه)‏ در<br />

آزمونهای PWC195 و ، PWCGs212 با آزمون استاندارد طلایی ‏(وات پیک)‏ در نوجوانان پسر<br />

آزمون تی برای برابری واریانسها<br />

% 95 دامنۀ اطمینان اختلاف میانگین سطح معناداری<br />

کمینه بیشینه<br />

0/001<br />

2 / 80<br />

1/56<br />

3/ 4<br />

ازواتدوآزمونPWC195‎وPWCGs212‎باآزمون<br />

شاخصواتپیک.‏ دادههایجدول‎4‎ براساس قدر<br />

مطلق میانگین انحرافات و آزمون تی در گروههای<br />

مستقل نشان میدهد بین اکسیژن مصرفی و<br />

بیشینۀ ‏(میلیلیتر/‏ کیلوگرم/‏ دقیقه)‏ بهدست<br />

پژوهش حاضر نشان داد در مقایسۀ قدر مطلق<br />

میانگین انحرافات مقادیر بیشینۀ اکسیژن مصرفی در<br />

آزمونهای ارگومتری،‏<br />

دقیقه دویدن و مایل دویدن با آزمون ورزشی<br />

حداکثر اکسیژن مصرفی به دست آمده از<br />

5 ،PWC212 ،PWC195<br />

1<br />

،GXT<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


برآورد شاخصهای توان هوازی بیشینه نوجوانان؛ مقایسه پنج پروتکل<br />

106<br />

1<br />

GXT<br />

1<br />

15) 1 / 95 ± 1 / میلیلیتر،‏ =0 / 092 (p<br />

تفاوت<br />

مایل دویدن،‏ با آزمون آزمون نشان<br />

معناداری<br />

نداد،‏ و این آزمون توان هوازی بیشینۀ نوجوانان<br />

پسر را مشابه با آزمون شاخص GXT برآورد کرد.‏<br />

اما قدر مطلق میانگین انحراف در آزمونهای<br />

ارگومتری 28) ± 4 / 62 12 / میلیلیتر=‏ PWC195 و<br />

PWC212 =15 / 68±3 / 52<br />

8 / 40 ± 5 / 11)<br />

و)‏ آزمون میدانی 5 دقیقه<br />

میلیلیتر/‏ کیلوگرم/‏ دقیقه)‏<br />

دویدن معناداربود.‏<br />

متأسفانه تحقیقی که از چنین روش و آزمونهایی<br />

برای برآورد توان هوازی بیشینۀ نوجوانان پسر<br />

استفاده کند گزارش نشده است.‏ اما کمپر<br />

برآورد حداکثر توان هوازی بیشینه با<br />

ساله را روشی معتبر و عینی<br />

تا در پسران گزارشکرد.‏ اینمحققتأکیدکرددرآزمونGXT<br />

مخصوص نوجوانان تعداد بیشتری از آزمودنیهای<br />

نوجوانبهفلاتمیرسند(‏‎11‎‏).‏<br />

مایل نیز فابیو بورانی و<br />

در آزمونهای دویدن فردریکسن<br />

همکاران (6)، گریگور و همکاران و لارسن و همکاران<br />

و همکاران گزارش کردند چون کار مکانیکی انجام شده در<br />

مایل،‏ به دلیل درگیری<br />

حین اجرای آزمون واحدهای حرکتی اضافهتر بیشتر است،‏ مقادیر<br />

واقعیتری از حداکثر اکسیژن مصرفی را ‏(در سطح<br />

برآورد میسازد.‏ اما برآورد این<br />

آزمون از<br />

شاخص از طریق آزمونهای ارگومتری برخوردار بوده<br />

پراکندگی چشمگیری بالایآزمون‎5‎ دقیقه<br />

است<br />

تا<br />

با حداکثر اکسیژن مصرفی نوجوانان پسر،‏ ضعف احتمالی آزمودنیها در حفظ<br />

سرعت دویدن در شدتی برابر با اوج ضربان قلب،‏<br />

حصول به فلات حداکثر اکسیژن مصرفی را مورد<br />

تردیدقرارمیدهد(‏‎26‎‏).‏<br />

در پژوهش حاضر،‏ ویژگیهای تشکیلدهندۀ<br />

آزمون مایل،‏ تقریباً‏ مشابه آزمون بود،‏<br />

چنانکهمیتوانبهضربانقلباستیدیاستیتفعالیت<br />

‏(ضربان/‏ دقیقه)،وزنآزمودنیها(کیلوگرم)‏ و،‏ جنس<br />

آزمودنیها ‏(پسران=‏ اشاره کرد از سوی<br />

دیگر علیرغم وجود تفاوت در شدت اجرای<br />

با آزمون 1 مایل دویدن،‏ عدم اختلاف<br />

آزمون 1 مایل را با GXT میتوان به معادلات مربوط<br />

به دو پروتکل نیز نسبت داد (31). بنابراین در برآورد<br />

حداکثر اکسیژنمصرفی،‏ بهمنظورکاهشهزینههاو<br />

سهولت اجرا و صرفهجویی زمانی و دقت بالای<br />

اندازهگیری،‏ آزمون مایل دویدن برای پسران<br />

نوجوانتوصیهمیشود.‏<br />

نتایج این پژوهش در خصوص مقایسۀ میانگین<br />

انحراف اوج اکسیژن مصرفی در<br />

مایل و 5 دقیقه با اکسیژن<br />

مصرفی بیشینه همان آزمون نشان داد که آزمون<br />

میدانی دقیقه دویدن میلیلیتر/‏ کیلوگرم/‏<br />

دقیقه،‏ 0= / 735 p) در برآورد اوج اکسیژن مصرفی<br />

نوجوانان پسر،‏ هنگامی که با مقادیر برآوردی<br />

حداکثر اکسیژن مصرفی خود آزمون دقیقه<br />

مقایسه میشد تفاوت معناداری نداشت.‏ بدین<br />

ترتیب که آزمون 5 دقیقه دویدن و<br />

حداکثر اکسیژن مصرفی آزمون دقیقه دویدن<br />

اختلاف وجود ندارد.‏ در حالی که بین اوج اکسیژن<br />

مصرفی با بیشینۀ اکسیژن مصرفی<br />

میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه)،‏ و<br />

با حداکثر اکسیژن<br />

اوج اکسیژن<br />

GXT<br />

.(31)<br />

آزمونهای ،GXT<br />

5<br />

5<br />

1<br />

0 / 001)<br />

(1<br />

1<br />

آزمون GXT<br />

1 ،PWC212 ،PWC195<br />

بین Peak VO 2<br />

195<br />

PWC195<br />

3 / 08 ± 1 / 76) PWC<br />

مصرفی PWC212<br />

مصرفی‎85)PWC212‎ ‎2‎میلیلیتر / 16±1 / / کیلوگرم<br />

1. Peak VO2<br />

5<br />

(1991)<br />

آزمون GXT<br />

(2002)<br />

(r<br />

PWC<br />

=0 / 90<br />

،(9)<br />

r<br />

1<br />

1<br />

23<br />

،(7)<br />

12<br />

(GXT<br />

10) تا (%15<br />

(21). علیرغمهمبستگی<br />

=0 / 50)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


107<br />

بختیار ترتیبیان،‏ اصغر عباسی،‏ مهدی خورشیدی<br />

/<br />

دقیقه)،‏ و اوج اکسیژن با حداکثر<br />

میلیلیتر<br />

اکسیژن مصرفی<br />

کیلوگرم دقیقه)‏ و،‏ اوج اکسیژن مایل با<br />

حداکثر اکسیژن مصرفی مایل<br />

میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه)‏ تفاوت معناداری وجود<br />

داشت.‏<br />

متأسفانه پژوهشی که چنین روش و آزمونهایی را<br />

برای مقایسه اوج اکسیژن مصرفی و حداکثر اکسیژن<br />

مصرفی هر آزمون در نوجوانان پسر به کار برده باشد<br />

تاکنونگزارشنشدهاست.ولیمکموریوهمکاران<br />

اوج اکسیژن مصرفی پسران را در آزمون<br />

ارگومتری و در ضربان<br />

برابر میلیلیتر/‏ کیلوگرم/‏ دقیقه،‏ و در<br />

برای همان آزمودنیها و در ضربان قلب<br />

برابر‎1±6‎ 48 / میلیلیتر/‏ کیلوگرم/‏ دقیقه،‏ و<br />

در آزمون برابر میلیلیتر/‏<br />

کیلوگرم/‏ دقیقهگزارشکرد.‏<br />

مایکلوهمکاران(‏‎22‎‏)‏ ازروشاندازهگیریاوج<br />

اکسیژن مصرفی برای ارزیابی توان هوازی<br />

ورزشکاران جوان استفاده کردند.‏ در این نوع<br />

آزمون،‏ درگیری واحدهای حرکتی بیشتر است و<br />

اطلاعات ارزشمندی از اندازهگیری توان هوازی<br />

بیشینۀ نوجوانان به دست میآید بررسی منابع<br />

علمی نشان داده است اوج اکسیژن مصرفی هر<br />

آزمون از حداکثر اکسیژن مصرفی آن آزمون<br />

پایینتر است.‏ اما ارتباط خطی بین اوج اکسیژن<br />

مصرفی و حداکثر<br />

تأکیدمحققاناست(‏‎10،4‎‏).‏<br />

در پژوهش حاضر،‏ در مقایسۀ اوج اکسیژن<br />

مصرفی و حداکثر اکسیژن مصرفی هر پروتکل<br />

متوجه میشویم<br />

از نظر دو متغیر مذکور با یکدیگر اختلاف اندکی<br />

دارند.‏ به عبارت دیگر،‏ اوج آنها به حداکثر اکسیژن<br />

مصرفیخودشانبسیارنزدیکاست.‏ امادرآزمون‎1‎<br />

مایل این تفاوت بسیار است و مقادیر اوج اکسیژن<br />

مصرفی بسیار پایینتر از مقادیر حداکثر اکسیژن<br />

مصرفی آن است،‏ زیرا این اختلاف زیاد به علت<br />

زیربیشینهبودناینپروتکلبودهاستوبرایبرآورد<br />

اوجاکسیژنمصرفی،آزمونمناسبینیست.‏<br />

اما نکتۀ جالب توجه آن است که در آزمون<br />

دقیقه،‏ اوج اکسیژن مصرفی به دست آمده با حداکثر<br />

اکسیژن مصرفی یکسان است.‏ لذا،‏ در شاخصهای<br />

اوج اکسیژن مصرفی،‏ پروتکل 5 دقیقه برآورد دقیق<br />

و مطلوبی از اوج اکسیژن مصرفی نشان می دهد.‏ لذا<br />

برای اندازهگیری و برآورد آن،‏ آزمون دقیقه<br />

دویدنتوصیهوپیشنهادمیشود.‏<br />

نتایج تحقیق حاضر در مقایسۀ میانگین درصد<br />

اکسیژن مصرفی و بیشینۀ آزمونهای<br />

و نوارگردان و مایل<br />

دویدن با آزمون شاخص GXT نشان داد آزمون<br />

مایل دویدن از نظر برآورد درصد حداکثر اکسیژن<br />

و<br />

مصرفی<br />

میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه اکسیژن مصرفی بیشینه)‏ با<br />

درصد حداکثر اکسیژن مصرفی آزمون شاخص<br />

و برابر با<br />

5<br />

5<br />

ارگومتری 195<br />

1<br />

1<br />

،GXT<br />

برابر ± 1 / 63 31 52 /<br />

،PWC212<br />

%67 / 47 ± %12 / 47)<br />

PWC<br />

52 / 54 ± 1 / 97 %85 / 47 ± 11 / 90) GXT<br />

میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه)تفاوتمعناداری(‏‎381‎ =0 / (p<br />

نداشت.‏ بدین ترتیب که آزمون مایل با درصد 1<br />

حداکثر اکسیژن مصرفی پایینتر،‏ مقادیر بالاتری از<br />

اکسیژن مصرفی بیشینۀ نوجوانان پسر برآورد<br />

میکرد.‏<br />

متأسفانه چنین الگو و روش پژوهشی که به<br />

مقایسۀ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی با آزمون<br />

شاخص در نوجوانان پسر بپردازد گزارش نشده<br />

است.‏ بررسی منابع علمی مربوط نشان داده است با<br />

مصرفی GXT<br />

/ 7 / 79 ± 6 / 50)<br />

مصرفی 1<br />

16 / 57 ± 6 / 28) 1<br />

قلب ± 12 183<br />

44 / 6 ± 5 / 3<br />

.(7)<br />

GXT<br />

اکسیژن مصرفی 97) =0 / (p مورد<br />

آزمونهای PWC195 و PWC212<br />

،(16)<br />

PWC195<br />

37 / 7 ± 1 / 1<br />

آزمون GXT<br />

194±8<br />

PWC212<br />

/<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


برآورد شاخصهای توان هوازی بیشینه نوجوانان؛ مقایسه پنج پروتکل<br />

108<br />

افزایش درصد حداکثر اکسیژن مصرفی به حداکثر<br />

اکسیژن مصرفی نزدیک میشویم اما در<br />

پژوهش حاضر،‏ این نتیجه به دست آمد که آزمون<br />

ورزشی که درصد شدت و فعالیت آن ‏(درصد<br />

حداکثر اکسیژن مصرفی)‏ پایینتر باشد،‏ ولی معادلۀ<br />

آن پروتکل،‏ برآورد دقیقتری از حداکثر اکسیژن<br />

مصرفی را نسبت به آزمون استاندارد طلایی نشان<br />

دهد،‏ مناسب و رواست،‏ به طوری که آزمودنی با<br />

شدت کار پایینتر ‏(درصد حداکثر اکسیژن مصرفی<br />

پایینتر)‏ و بدون تحمل فشار کار بیشینه،‏ به مقادیر<br />

واقعیتری(بالاتر)‏ ازحداکثراکسیژنمصرفیدست<br />

می یابد.‏<br />

در این تحقیق،‏ آزمون مایل دویدن چنین<br />

ویژگی ای داشت (8). نتایج این پژوهشنشانداددر<br />

مقایسۀ قدر مطلق میانگین انحرافات درصد حداکثر<br />

ضربان قلب آزمونهای مایل دویدن،‏ آزمونهای<br />

ارگومتری و آزمون نوارگردان با آزمون<br />

استاندارد طلایی،‏ بین درصد حداکثر ضربان قلب<br />

و)‏<br />

تفاوت<br />

و<br />

معناداری وجود نداشت،‏ چنانکه درصد فشار کار در<br />

این سه آزمون،‏ نسبت به آزمون زیربیشینۀ مایل<br />

دویدندرسطحبالاتریقرارداشت.‏<br />

ولروهمکاران و گری لارسن و همکاران<br />

اهمیت کاربرد درصد حداکثر ضربان قلب را<br />

دربرآوردرواییوخطایبرآوردتوانهوازیبیشینۀ<br />

نوجوانان گزارش کردند.‏ اما در آزمونهای ارزیابی<br />

توان هوازی بیشینه،‏ حصول نوجوانان پسر به حداکثر<br />

درصد ضربان قلب هنوز هم مورد جدل پژوهشگران<br />

است.‏ چنانچه سوان و همکاران گزارش<br />

کردنددرصدحداکثرضربانقلبنمیتواندمعادلبا<br />

درصدحداکثراکسیژنمصرفیباشد(‏‎24‎‏).‏<br />

در تحقیق حاضر برای نخستین بار از آزمونهای<br />

روا که مخصوص پسران نوجوان بود،‏ و از نظر مدت<br />

زمان اجرای آزمون،‏ محدودیت آزمونهای<br />

درازمدت و کوتاهمدت را نداشت،‏ استفاده شد.‏<br />

جلوگیری از افت انگیزش آزمودنیها در تحمل و<br />

ادامۀ آزمونها از ویژگیهای پروتکلهای مذکور بوده<br />

است همچنین نتایج پژوهش حاضر در مقایسۀ<br />

قدر مطلق میانگین انحرافات اکسیژن مصرفی و<br />

بیشینۀ به دست آمده از وات دو آزمون PWC195 و<br />

با آزمون شاخص واتپیکنشاندادبین<br />

مقادیراکسیژنمصرفیوبیشینۀ(میلیلیتر<br />

دقیقه)‏ به دست آمده از وات آزمونPWC195‎<br />

.(9)<br />

PWC212<br />

/ کیلوگرم<br />

/<br />

59) 7 / 03±3 / میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه)وPWC212‎<br />

9 / 83 ± 3 / 22)<br />

میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه)‏ با حداکثر<br />

اکسیژن مصرفی آزمون شاخص وات پیک تفاوت<br />

معناداری وجود داشت.‏ این دو آزمون اکسیژن<br />

مصرفیبیشینهرابابیشتخمینیوکمتخمینیبرآورد<br />

کردند.‏<br />

از آنجا که هر دو پروتکل ارگومتری<br />

برآورد حداکثر اکسیژن مصرفی را از وات به دست<br />

میآورند میلیلیتر به ازای هر وات)‏ و با توجه به<br />

اینکهحداکثرواتاعمالشدهدرایندوآزمون‎180‎<br />

وات است ‏(شدت پایین کار)،‏ در نتیجه این آزمونها<br />

برآورد دقیق و صحیحی از حداکثر اکسیژن مصرفی<br />

نوجوانان پسر به علت پایین بودن شدت کار نشان<br />

نمیدهند.‏ لذا،‏ هنگامی که این دو آزمون با پروتکل<br />

واتپیککهشدتکارآنبراساس<br />

وات به ازای 5 کیلوگرم به عنوان شدت کار اولیه<br />

و محاسبۀ وات فینال طراحی شده است مقایسه<br />

میشوند،‏ اختلاف مقادیر نشاندهنده،‏ اشکال در<br />

آزمونهایPWC است.‏<br />

چون در تحقیق حاضر حداکثر اکسیژن مصرفی<br />

PWC<br />

استاندارد‎33‎ 3 /<br />

12)<br />

.(14)<br />

GXT<br />

1<br />

1<br />

آزمونهای PWC212 95 / 80 ± 3 / 21) PWC195<br />

(91 / 8 ± 8 / 7) GXT (97 / 2 ± 64 / 3)<br />

1<br />

(1997)<br />

(30)<br />

(13)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


109<br />

بختیار ترتیبیان،‏ اصغر عباسی،‏ مهدی خورشیدی<br />

حاصل از آزمونهای با حداکثر اکسیژن<br />

مصرفیحاصلازآزموناستانداردطلاییواتپیک<br />

تفاوت معناداری داشت،‏ بنابر این دو آزمون مذکور<br />

با کم و بیشتخمینی همراه اند.‏ متأسفانه پژوهشی که<br />

به چنین مقایسهای در نوجوانان پسر بپردازد و از<br />

الگوی پیک وات استفاده کند گزارش نشده است.‏<br />

ولی،‏ هاولی و همکاران ارتباط خطی بین<br />

حداکثر اکسیژن مصرفی و وات پیک را گزارش<br />

کردند(‏‎10‎‏).‏<br />

در مجموع یافتههای تحقیق،‏ شواهدی را نشان<br />

میدهدکهآزمون‎1‎ مایلدویدن،توانهوازیبیشینۀ<br />

نوجوانان پسر را با دقت زیاد و مشابه<br />

برآورد میکند.‏ همچنین این آزمون آزمون مطلوبی<br />

را معرفی می کند که با درصد حداکثر اکسیژن<br />

مصرفی کمتر،‏ مقادیر بالاتری از اکسیژن مصرفی<br />

بیشینۀنوجوانانرابرآوردمیکند.‏ به علاوه،آزمون‎5‎<br />

دقیقه دویدن،‏ آزمون بسیار مناسب و روا جهت<br />

برآورد اوج اکسیژن مصرفی نوجوانان پسر هنگامی<br />

است که با حداکثر اکسیژن مصرفی همان آزمون<br />

مقایسه می شود.‏ ولی،‏ هنگامی که درصد فشار کار یا<br />

درصد حداکثر ضربان قلب فعالیت مورد نظر باشد،‏<br />

آزمونهایارگومتریPWC195‎وPWC212‎درنیل<br />

به ضربانهای قلب بالاتر مورد توجه قرار میگیرد.‏ اما<br />

تحمل سطح بالای ضربانات قلب برای کودکان و<br />

نوجوانان در حین اجرای آزمونهای توان هوازی<br />

بیشینه هنوز مورد بحث و جدال است.‏ از آن گذشته،‏<br />

آزمونهای ارگومتری و در<br />

مقایسه با آزمون استاندارد وات پیک،‏ حداکثر<br />

اکسیژن مصرفی نوجوانان پسر را با کمتخمینی و<br />

بیشتخمینیبرآوردمیسازند.‏<br />

،PWC212<br />

PWC195<br />

آزمون GXT<br />

PWC<br />

(1992)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


برآورد شاخصهای توان هوازی بیشینه نوجوانان؛ مقایسه پنج پروتکل<br />

110<br />

منابع<br />

ترتیبیان،‏ بختیار،‏ و مهدی خورشیدی،‏<br />

تیمورزاده،‏ تهران.‏<br />

1385. برآورد شاخصهای فیزیولوژیک در ورزش ‏(ازمایشگاهی-‏ میدانی).‏ چاپ اول،‏<br />

2. Armstrong, N., J.R. Welsman, A.M. Nevil, & B.J. Kirby (1999). “Modeling Growth and Maturation<br />

Changes in Peak Oxygen Uptake in 11- 12 yr olds”. J Appl Physiol. (87): 2230-2236.<br />

3. Duncan, G. E., E.T. Howley, & B.N. Johnson (1997). “Applicability of VO 2max Criteria: Discontinuous<br />

Versus Continuous Protocols”. Med Sci Sports Exerc. (29): 273-278.<br />

4. Eisenmann, J.C., J.M. Pivarnik, & R.M. Malina (2001). “Scaling Peak VO 2 to Body Mass in Young Male<br />

and Female Distance Runners”. J Appl Physiol. (90): 2172-80.<br />

5. e Sliva, O. B. & D.C. Sobral Filho (2003). “A New Proposal to Guide Velocity and Inclination in the Ramp<br />

Protocol for the Treadmill Ergometer”. Arq Bras Cardiol. (81): 524-32.<br />

6. Fabio, Borrani, Robin Candau, Stephane Perrey, Guillanme Y. Millet, et al. (2003). “Does the Mechanical<br />

Work in Running Change During the VO 2 Slow Component?”. Med Sci Sports Exerc. (35): 550-579.<br />

7. Fredriksen, P.M. and Thaulow (1998). “Aerobic Capacity in Children and Adolescents- Nordic Results<br />

over the Past 45 Years”. Tidsskr Nor laegeforen. (118): 3106-10.<br />

8. Gorn, M., D.A. Fields, G.R. Hunter, S.L. Herd, & R.L. Weinsier (2000). “Total Body Fat Does Not<br />

Influnce Maximal Aerobic Capacity”. International Journal of Obesity. (24): 841-848.<br />

9. Gregor J. Welk, Charles B. Corbin & Darren Dale. (1993). “Measurement Issue in the Assessment of<br />

Physical Activity in Children”. Research Quarterly for Exercise and sport. (71): 59-73.<br />

10. Hawley, Johan , A. Noakes, & D. Timothy (1992). “Peak Power Output Predicts Maximal Oxygen Uptake<br />

and Performance Time in Trained Cyclists”. Eur J Appl Physiol. (65): 79-83.<br />

11. Kemper, HC. (1991). “Sources of Variation in Longitudinal Assessment of Maximal Aerobic Power in<br />

Teenage Boys and Girls: The Amsterdam Growth and Health Study”. Human Bio. (63): 533-43.<br />

12. Kline, G.M., J.P. Porcari, & R. Hintermeister (1993). “Estimation of VO 2max from a One Mile Track<br />

Walk, Gender, Age, and Body Weight”. Med Sci Sports Exerc. (19): 253-259.<br />

13. Larsen, G. E., J.D. George, J.L. Alexander, G.W. Fellingham, S.G. Aldana, & A.C. Parcell (2002).<br />

“Prediction of Maximum Oxygen Consumption from Walking, Jogging or Running”. Research Quarterly<br />

for Exercise and Sport. (73): 66-72.<br />

14. Lazzer, S., Y. Boirie, A. Bitar, I. Petit, M. Meyer, & M. Vermorel (2005). “Relationship between<br />

Percentage of VO 2max and Type of Physical Activity in Obese and None-Obese Adolescents”. J Sports Med<br />

Phys Fitness. (45): 13-19.<br />

15. Lockwood, P. A., J.E. Yoder, & P.A. Deuster (1997). “Comparison and Cross-Validation of Cycle<br />

Ergometry Estimates of VO 2max ”. Med Sci Sports Exerc. (29): 1513-1520.<br />

16. Mcmurray, R. G., W.K. Guion, B.E. Ainsworth, & J.S. Harrell (1998). “Predicting Aerobic Power in<br />

Children”. J Sports Med Phys Fitness. (38): 227-33<br />

17. Myers, J., D. Walsh, N. Buchanan, & V.F. Froelicher (1989). “Can Maximal Cardiopulmonary Capacity<br />

be Recognized by a Plateau in Oxygen Uptake?” Chest. (96): 1312-12.<br />

18. Paterson, D. H., D.A. Cunningham, & A. Donner (1981). “The Effect of Different Treadmill Speeds on the<br />

Variability of VO 2max in Children”. Eue J Appl Physiol. (47): 113-122.<br />

19. Pivarnik, J. M., M.C. Dwyer, & M.A. Lauderdale (1996). “The Reliability of Aerobic Capacity (VO 2max )<br />

Testing in Adolescent Girls”. Research Quarterly for Exercise and Sport. (67): 345-348.<br />

20. Pivarnik, J. M., J.E. Fulton, W.E. Taylor, & S.A. Sinder (1993). “Aerobic Capacity in Black Adolescent<br />

Girls”. Research Quarterly for Exercise and Sport. (64): 202-207.<br />

21. Rowland, T. W. (1993). “Aerobic Exercise Testing Protocols”. Pediatric Laboratory Exercise Testing:<br />

Clinical Guidelines. (pp. 19-41). Champaign, IL: Human Kinetics.<br />

22. Saunders, M.J., E.M. Evans, S. Arngrimsson, J.D. Allison., & K.J. Curenton (2003). “Endurance Training<br />

Reduce End-Exercise VO 2 and Muscle Use during Submaximal Cycling”. Med Sci Sports Exerc. (35): 257-<br />

262.<br />

23. Siconolfi, S. F., E.M. Cullinane, R.A. Carleton, & P.D. Thompson (1982). “Assessing VO 2max in<br />

Epidemiologicstudies: Modification of the Astrand-Ryhming Test”. (14): 335-338.<br />

24. Swain , D.P., & B.C. Leutholtz (1997). “Heart Rate Reserve Is Equivalent to %VO 2 Reserve, not to<br />

%VO 2max ”. Med Sci Sports Exerc. (29): 410-414.<br />

25. Thomas, J. R. & J.K. Nelson (1990). Research Methods in Physical Activity. 2th ed , Chmpaign: Human<br />

Kinetics. pp. 129-178.<br />

.1<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


111<br />

بختیار ترتیبیان،‏ اصغر عباسی،‏ مهدی خورشیدی<br />

26. Tong, T. K. & B.C. Chow (2001). “Reliability of a 5- min Running Field Test and Its Accuracy in VO 2max<br />

Evaluation”. J Sports Med Phys Fitness. (41): 318-23.<br />

27. Turley, K. R. & J.H. Wilmore (1997). “Cardiovascular Responses to Tredmill and Cycle Ergometer<br />

Exercise in Children and Adults”. (83): 984-957.<br />

28. Vehrs, P., D. George, & G.W. fellingham (1998). “Prediction of VO 2max , During and After 16 Weeks of<br />

Endurance Training”. Research Quarterly for Exercise and Sport. (69): 297-303.<br />

29. Wasserman, G. (1999). Principles of Exercise Testing and Interpration. 3rd , Lippincol: William, Wilkins.<br />

30. Weller, I.M., S.G.Thomas, P.N. Corey, & M.H. Cox (1992). “Selection of a Maximal Test Protocol to<br />

Validate the Canadian Aerobic Fitness Test”. Can J Sports Sci. (17): 154.<br />

31. Zwiren, LD., P.S. Freedson, W. Sharon, & J.M. Rippe ( 1991). “Estimation of VO 2max : A Comparative<br />

Analysis of Five Exercise Tests”. Research Quarterly for Exercise and sport. (62): 73-78.<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


برآورد شاخصهای توان هوازی بیشینه نوجوانان؛ مقایسه پنج پروتکل<br />

112<br />

<strong>سفید</strong><br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


مقایسۀ برخی مهارتهای روانی<br />

تکواندوکاران زن برتر و غیربرتر<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386<br />

113<br />

اکرم جعفری؛<br />

پژوهشگران جوان<br />

*<br />

<br />

<br />

دانشجوی دکتری تربیتبدنی دانشگاه آزاد اسلامی،‏ واحد علوم و تحقیقات،‏ باشگاه<br />

محمد رضا مرادی؛ دانشجوی دکتری تربیتبدنی دانشگاه تهران،‏<br />

پروین رفیعی نیا؛ دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس<br />

چکیده:‏<br />

هدف از پژوهش حاضر عبارت است از مقایسۀ برخی مهارتهای روانی تکواندوکاران زن برتر و غیربرتر.‏ جامعۀ<br />

آماری این تحقیق را تمامی دختران تکواندوکار شرکتکننده در مسابقات انتخابی تیم شهر تهران در سال 1384<br />

تشکیل می دهد که جمعاً‏ 152 نفر بودند.‏ از میان نفرات اول تا سوم وزنهای هشتگانه،‏ 15 نفر به صورت هدفمند<br />

تکواندوکار برتر و 15 نفر به صورت تصادفی ساده از میان تکواندوکارانی که به مقامی دست نیافته بودند افراد<br />

غیربرتر انتخاب شدند.‏ به منظور جمعآوری اطلاعات از پرسشنامۀ ارزیابی مهارتهای روانی انستیتوی ورزش<br />

استرالیای جنوبی<br />

تاریخ دریافت:‏ 85/2/18<br />

تاریخ تصویب:‏ 85/10/12<br />

(SASI)<br />

استفاده شد.‏ نتایج بیانگر پایینتربودن مهارت انگیزش<br />

(p < %5)<br />

و بالاتربودن<br />

مهارتهای تمرکز و تصویرسازی ذهنی (%5> p) در افراد برتر است.‏ در دیگر مهارتهای روانی بین افراد برتر و<br />

غیربرتر تفاوت معناداری مشاهده نشد (%5> p). با توجه به این یافتهها میتوان گفت تمرکز و تصویرسازی در<br />

موفقیت تکواندوکاران اهمیت بیشتری دارند و شایسته است در برنامهریزی و آمادهسازی تکواندوکاران در<br />

رقابتها مورد توجه بیشتر مربیانوروانشناسان ورزشی قرار گیرند.‏<br />

واژگان کلیدی :<br />

انگیزش،‏ تمرکز،‏ اعتماد به نفس،‏ کنترل سطح انرژی روانی،‏ تصویرسازی ذهنی،‏ هدفگزینی،‏<br />

تکواندوکار برتر و غیربرتر.‏<br />

مقدمه * E-mail: Jafari202002@yahoo.com<br />

یکی از ابعاد مهم و شاید مهمترین بعد علمی<br />

ورزش،‏ مبحث روانشناسی است.‏ به طور کلی<br />

اجرای بهینۀ مهارتهای ورزشی به وجود سه نوع<br />

آمادگی جسمانی،‏ مهارتی،‏ و روانی وابسته است.‏ از<br />

آنجاکهروشهایمختلفتمرینیوشیوههایاجرای<br />

مهارت،‏ تکامل یافتهاند و فاصلۀ بین قهرمانان به چند<br />

هزارم ثانیه و چند میلیمتر کاهش پیداکرده است،‏ به<br />

نظر میرسد تفاوت عملکرد قهرمانان بیش از هر<br />

زمانیبهآمادگیروانیآنهامربوطباشد(‏‎3‎‏).‏<br />

با پیشرفت علم روانشناسی،‏ بحث مهارتهای<br />

روانی در اجرای مهارتهای ورزشی از اهمیت<br />

بسزایی برخوردار شده است.‏ قبلاً‏ به اهمیت<br />

آمادهسازی جسمانی تأکید می شد،‏ در حالی که<br />

امروزهروانشناسانورزشی،‏ مربیان،‏ و ورزشکاران<br />

هرچه بیشتر بر آماده سازی روانی توجه و تأکید<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


114 مقایسه برخی مهارتهای روانی تکواندوکاران زن برتر و غیربرتر<br />

می کنند (17). همچنیناستفاده از مهارتهای روانی،‏<br />

پیشرفت قابل ملاحظه ای در عملکرد ورزشکاران<br />

حرفه ای،‏ المپیک،‏ و سطوح دانشگاهی به وجود<br />

آورده است<br />

به عقیدۀ هکر اغلب،‏ کمبود های روانی<br />

است که ورزشکاران نخبه را از اجرای بهینه در<br />

تمرین و مسابقات بازمی دارد،‏ نه اشتباهات و<br />

کمبود های فیزیکی به نظر لئون<br />

بیشترین عامل در موفقیت یا عدم موفقیت<br />

ورزشکاران نخبه و غیرنخبه به عوامل روانی آنها<br />

مربوطاست(‏‎21‎‏).‏<br />

جانگ در تحقیقی دربارۀ فوتبالیستهای<br />

حرفهاینشاندادهمداشتنعملکردجسمانیعالیو<br />

هم داشتن مهارتهای روانی در سطح بالا برای<br />

عملکرد مناسب لازم است.‏ به نظر وی ورزشکارانی<br />

که سطوح عملکرد متفاوتی دارند احتمالاً‏ سطوح<br />

مهارتهای روانی متفاوتی نیز دارند.‏ تعیین عوامل<br />

روانی مؤثر بر عملکرد فوتبالیستها اطلاعات مفیدی<br />

را برای آمادهسازی ورزشکاران در رقابتها فراهم<br />

می آورد وینتر(‏‎1993‎‏)‏ به منظور مقایسۀ<br />

مهارتهای روانی ورزشکاران پرسشنامهای طراحی<br />

کرد که شامل مهارت روانی انگیزش،‏ تمرکز،‏<br />

اعتماد به نفس،‏ کنترل حالتهای روانی،‏ تصویرسازی<br />

ذهنی،وهدفگزینیاست(‏‎30‎‏).‏<br />

انگیزش به مجموعه ای از عوامل شخصیتی و<br />

متغیرهای اجتماعی گفته می شود و زمانی که<br />

وظیفه ای برعهدۀ فرد گذاشته می شود و نیز هنگامی<br />

که در جریان شرکت در مسابقه یا تلاش برای کسب<br />

برتری،‏ با دیگران مقایسه و ارزشیابی می شود،‏<br />

موجباتشرکتفردرادرآنفعالیتفراهممی سازد<br />

.(24)<br />

ریسوهمکاران(‏‎2001‎‏)‏ معتقدندمهمترینعامل<br />

دخیل در ورزشها لذت درونی از تمرین جسمانی<br />

است و ورزشکاران در مقایسه با غیرورزشکاران<br />

انگیزۀپیشرفتبالاتریدارند(‏‎23‎‏).‏ البتهتبیینارتباط<br />

بین برانگیختگی و عملکرد ورزشی غالباً،‏ بر اساس<br />

معکوس یرکس و دادسون و نظریۀ<br />

برانگیختگیبهینهاست(‏‎20‎‏).‏<br />

تمرکز فعالیتی شناختی است برای نگهداری<br />

کانون توجه ذهنی و بدنی در اجرای تکلیف<br />

حرکتی؛ همچنین آن را توانایی ورزشکار در توجه<br />

به مرتبطترین محرک ‏(مانند حرکت بازیکن مقابل)‏<br />

تعریف کردهاند تمرکز یکی از مهارتهای<br />

اساسیولازمدرعملکردبهینۀورزشیاست.‏ تمرکز<br />

در حقیقت،‏ توجه باریکشده یا تثبیت توجه بر<br />

محرک مورد نظر و قدرت حفظ آن است.‏ به عبارت<br />

دیگر،تمرکزعبارتاستازتواننگهداریتوجهبر<br />

محرک انتخاب شده در زمان معین و معمولاً‏ آن را<br />

ظرفیتتوجهمی نامند(‏‎26‎‏).‏<br />

نتایج بررسی کر و کاکس بیانگر آن<br />

است که سبکهای توجه بازیکنان موفق از سبکهای<br />

بازیکنان ضعیفتر متفاوت است.‏ بازیکنان موفق<br />

محیطشان را کمتر ‏«شلوغ»‏ تصور میکنند و به نظر<br />

میرسد در محدودکردن توجه بهتر عمل میکنند.‏<br />

بازیکنان موفق راهبردهای آمادگی روانشناسی را<br />

قبل و طی بازی بسیار گستردهتر از بازیکنان دیگر به<br />

کار میگیرند و در هنگام فعالیت ورزشی بیشتر به<br />

راهبردهای شناختی به شکل تمرکز و برنامهریزی<br />

توجهدارندتابهراهبردهایتعدیلبرانگیختگی(‏‎20‎‏).‏<br />

اعتمادبهنفسدرجهایازاطمینانبهتواناییخود<br />

در لحظهای خاص برای اجرای عمل است.‏ اعتماد به<br />

نفس به قابلیتها،‏ مهارتهای فرد و شیوۀ اجرای تکلیف<br />

بستگی دارد یکی از مطالعات نشان میدهد<br />

ورزشکارانی که نمرۀ بالایی در نگرانی از اشتباهات<br />

(1991)<br />

.(18)<br />

.(7)<br />

فرضیۀ U<br />

(2002)<br />

.(26)<br />

(2000)<br />

.(16)<br />

(2000)<br />

6<br />

.(19)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


115<br />

اکرم جعفری،‏ محمدرضا مرادی،‏ پروین رفیعی نیا<br />

به دست آوردهاند،‏ اضطراب و تفکر منفی بیشتری<br />

قبل از رقابت،‏ اعتماد به نفس پایینتر در ورزش،‏<br />

مشکل بیشتر در تمرکزوهمچنینواکنشهایمنفیبه<br />

اشتباهات دارند.‏ از طرفی ورزشکارانی که در رقابتها<br />

بیشتر شکست را تجربه کرده بودند،‏ اعتماد به نفس<br />

پایینتری در زمینههای ورزشی نشان دادند<br />

همچنین ورزشکاران موفق در مسابقات اعتماد به<br />

نفس بیشتری دارند و همین امر هم به موفقیت آنها<br />

کمکمیکند(‏‎15‎‏).‏<br />

هدفگزینی به مفهوم داشتن برنامه ای منظم و<br />

طبقهبندی شده از نظر ترتیب اهداف و تلاش در راه<br />

رسیدن به آنهاست.‏ این مهارت به ورزشکار و مربی<br />

کمک می کند تا هدف و راه موفقیتآمیز رسیدن به<br />

هدف را بشناسد.‏ از سوی دیگر،‏ هدفگزینی،‏<br />

ارزیابی کیفیت و میزان پیشرفت را امکانپذیر<br />

میسازد (25). رابرتز و همکاران (1998) نشاندادند<br />

ورزشکارانی که از این مهارت استفاده می کنند از<br />

اضطراب کمتر،‏ تمرکز بهتر،‏ اعتماد به نفس بیشتر و<br />

عملکرد مطلوب تری برخوردارند.‏ بهترین عملکرد،‏<br />

زمانی حاصل می شود که ورزشکار برای خود،‏<br />

هدف تعیین کند و چگونگی دستیابی به آن را در هر<br />

جلسۀتمرینودرهرمسابقهارزیابینماید(‏‎25‎‏).‏<br />

تصویرسازی ذهنی عبارت است از تجسم یک<br />

موقعیت.‏ این روش به شیوه های گوناگون در بهبود<br />

بخشیدن اجرا به کاررفته است.‏ این شیوه در تمرین<br />

ذهنیمهارتهایامرورعملکردهایبرجستهوشاخص<br />

قبلی به کار می رود.‏ با یادآوری حس حرکتی مرتبط<br />

با عملکرد متعالی،‏ ورزشکار به تکرار آن حرکت و<br />

بهبود آن امیدوار می گردد فلیچر در<br />

تحقیق خود دریافت ورزشکاران غیربرتر روشهای<br />

آرامشدهیرابهکارمیبرندتاشدتاضطرابخود<br />

را به حد مناسب و قابل کنترل پایین آورند،‏ به طوری<br />

که آنها را قادر سازد علایم اضطراب را برای<br />

عملکرد،مفیدترتفسیرکنندواعتمادبهنفسبیشتری<br />

داشته باشند.‏ در بررسی دیگر معلوم شد شناگران<br />

نخبه از تصویرسازی ذهنی در تسهیل عملکرد<br />

استفاده میکنند.‏ در مطالعهای دیگر معلوم شد<br />

گلفبازها تصویرسازی ذهنی را برای کاهش<br />

هیجانات و شناختهای منفی به کار میبردند که به<br />

بهبودعملکردمی انجامد(‏‎13‎‏).‏<br />

کنترل سطح انرژی روانی به مفهوم کنترل افکار،‏<br />

احساسها و در واقع آگاهی یافتن بر بخشی از<br />

فعالیتهای ذهنی و درونی در جریان رویدادی مهم<br />

است برای انجام هر چه بهتر مهارت،‏ لازم<br />

است ورزشکاران،‏ محدودۀ بهینۀ انرژی روانی<br />

خود را پیداکنند.‏ محدودۀ بهینه و مطلوب انرژی<br />

روانی در ورزشهای مختلفمتفاوت است.‏ دربرخی<br />

ورزشها نظیر وزنهبرداری،‏ قایقرانی،‏ و دو و میدانی<br />

ورزشکاران به آمادگی جسمانی مناسب و انرژی<br />

روانی بالایی نیاز دارند.‏ این ورزشها جزء مهارتهای<br />

ساده و درشت اند،‏ در نتیجه سطح بهینه و مطلوب<br />

انرژی روانی در آنها بیشتر است.‏ در مقابل،‏ در<br />

ورزشهاییمثل تیراندازی،‏ گلف،وبولینگکهجزو<br />

مهارتهای پیچیده و ظریف اند،‏ تنش و فشار روانی<br />

زیاد ممکن است بر عملکرد ورزشی اثر منفی داشته<br />

باشد.‏ این ورزشها به کنترل عضلانی دقیق و بنابراین<br />

احساس آرامش،‏ خودکنترلی و آسودگی نیاز دارند<br />

.(12)<br />

.(30)<br />

اصلانخانی و شهیدی در مقایسۀ<br />

ویژگیهای روانشناختی دانشجویان ورزشکار و<br />

غیرورزشکار دریافتند شرکت در فعالیتهای بدنی و<br />

ورزش با رشد مهارتهای روانی مورد مطالعه رابطۀ<br />

مثبت دارد.‏ در همۀ مهارتهای روانی موجود در این<br />

تحقیق،‏ اختلاف معنی داری بین گروه ورزشکار و<br />

(1375)<br />

.(22)<br />

(2001)<br />

.(7)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


116 مقایسه برخی مهارتهای روانی تکواندوکاران زن برتر و غیربرتر<br />

غیرورزشکارمشاهدهشدودرهمۀمهارتهایروانی،‏<br />

ورزشکاران بالاتر از غیرورزشکاران بودند،‏ بهغیر از<br />

مهارت انگیزش که اختلاف در دو گروه معنیدار<br />

نبود(‏‎1‎‏).‏<br />

تقیان(‏‎1380‎‏)‏ درپژوهشخودبهایننتیجهدست<br />

یافت که میزان مهارت انگیزش در بازیکنان غیربرتر<br />

به طور معناداری بیشتر از بازیکنان برتر است،‏ ولی<br />

دیگر مهارتهای روانی شامل تمرکز،‏ اعتماد به نفس،‏<br />

کنترل حالتهای روانی،‏ تصویرسازی ذهنی و<br />

هدفگزینی در بازیکنانبرتربهطورمعناداریبیشتر<br />

ازبازیکنانغیربرتربود(‏‎2‎‏).‏<br />

میهندوست مهارتهای روانی<br />

والیبالیستهای پسر نخبه و غیرنخبه را مقایسه کرد.‏<br />

نتایج این تحقیق نشان داد بازیکنان نخبه در تمامی<br />

مهارتهابهطورمعنیداریبرترازغیرنخبه هابودند(‏‎4‎‏).‏<br />

واعظ موسوی و سمندر تحقیقی را به<br />

منظور ایجاد هنجار و نیمرخ مهارتهای روانی<br />

رشتههای مختلف ورزشی طی پرسشنامۀ<br />

انجامدادند.‏ براساسنتایجبهدستآمده،نمرۀکنترل<br />

حالات روانی ورزشکاران رشته های رزمی از<br />

رشته های دیگر بیشتر است،‏ در حالی که در<br />

بوکسورهانمرۀانگیزشآنهاتاحدزیادیبالاست(‏‎5‎‏).‏<br />

هادی با استفاده از پرسشنامۀ<br />

مهارتهای روانی بازیکنان نخبۀ رشته های منتخب<br />

ورزشی شرکت کننده در مسابقات پسر مدارس<br />

متوسطۀ سراسر کشور را مقایسه کرد.‏ طبق نتایج به<br />

دست آمده،‏ بین مهارتهای روانی بازیکنان رشتههای<br />

انفرادی و گروهی،‏ تفاوت معنی داری وجود ندارد.‏<br />

بین مهارتهای انگیزش،‏ اعتماد به نفس،‏ تمرکز،‏<br />

تصویرسازی ذهنی،‏ و هدف مندی بازیکنان<br />

رشته هایمختلفتفاوتمعنی داریوجودندارد.‏ در<br />

نهایت،‏ بین مهارت کنترل سطح انرژی روانی<br />

بازیکنان نخبۀ رشته های مختلف،‏ تفاوت معنی داری<br />

وجودندارد(‏‎3‎‏).‏<br />

مطالعات زیادی دربارۀ مهارتهای روانی<br />

ورزشکاراندررشتههایمختلفورزشیانجامشده<br />

است،‏ ولی این تحقیقات در زمینۀ ورزشهای رزمی<br />

بسیار اندک است.‏ ویزر و همکاران به این<br />

نتیجه دست یافتند که ورزشهای رزمی به واسطۀ به<br />

کارگیری فعالیتهای بدنی،‏ تجربۀ گروهی،‏ آموزش<br />

آرامشدهی،‏ تمرکز،‏ جرأت،‏ جهتمندی،‏ و<br />

صداقت در ارتباط خودپندارۀ افراد را افزایش<br />

میدهند(‏‎29‎‏).‏<br />

بل و چانگ (2002) آثار تمرینات تکواندو را بر<br />

خودپندارۀ زنان مطالعه کردند و در خودپندارۀ کلی<br />

و زیرمقیاسهای آن-‏ یعنی هویت جسمانی و<br />

اجتماعی،‏ و رضایت-‏ تفاوتهای معناداری یافتند.‏ بل<br />

و چانگ آثار آموزش تکواندو را بر شخصیت<br />

بررسی کردند.‏ آنان پی بردند ورزش تکواندو علاوه<br />

بر تمرین جسمانی به تمرکز،‏ خودکنترلی،‏ و<br />

خویشتنداریمی انجامد.‏<br />

محققان دیگر بیان میکنند تمرینات تکواندو<br />

فواید روانشناختی زیادی دارد،‏ از جمله افزایش<br />

عزت نفس،‏ خودپنداری،‏ استقلال فردی،‏ توانایی به<br />

عهده گرفتن نقش رهبری،‏ و کاهش پرخاشگری و<br />

اضطراب.‏ از تمرینات تکواندو می توان در برنامۀ<br />

رواندرمانینیزاستفادهکرد(‏‎8‎‏).‏<br />

با توجه به تحقیقات انجام شده هدف از انجام این<br />

پژوهش عبارت است از بررسی برخی عوامل روانی<br />

مؤثر بر موفقیت تکواندوکاران زن شرکتکننده در<br />

رقابتهای انتخابی تیم شهر تهران تا با به دست آوردن<br />

اطلاعات جامعی از سطح مهارتهای روانی<br />

تکواندوکاران غیربرترومقایسۀآنبا تکواندوکاران<br />

برتر به نقاط ضعف موجود در آمادگی روانی آنان<br />

(1995)<br />

SASI<br />

،SASI<br />

،(1380)<br />

،(1380)<br />

،(1381)<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


117<br />

اکرم جعفری،‏ محمدرضا مرادی،‏ پروین رفیعی نیا<br />

پی برد و مربیان با لحاظ کردن برنامههای تمرینی<br />

آمادگیروانیبرایورزشکاران،آنانرادردستیابی<br />

بهاوجاجراهایورزشییاریدهند.‏<br />

روششناسی<br />

جامعۀ آماری این تحقیق را تمامی دختران<br />

تکواندوکار شرکتکننده در مسابقات انتخابی تیم<br />

شهر تهران در سال 1384 جهت شرکت در مسابقات<br />

کشوریتشکیلمی دهدکهجمعاًدر‎8‎ وزن،‏‎152‎ نفر<br />

بودند.‏ ازمیاننفراتاولتاسوماوزانهشتگانه(‏‎24‎<br />

نفر)‏ تعداد نفر که حاضر به همکاری و تکمیل<br />

پرسشنامه شدند بهصورت هدفمند افرادبرتر تحقیق،‏<br />

و ‎15‎نفر به صورت تصادفی ساده از میان سایر<br />

تکواندوکارانی که به مقامی دست نیافتند افراد<br />

غیربرترتحقیقانتخابشدند.‏<br />

15<br />

ابزارجمعآوریاطلاعات<br />

به منظور مقایسۀ مهارتهای روانی آزمودنیها از<br />

پرسشنامۀ ارزیابی مهارتهای روانی انستیتوی ورزش<br />

استرالیای جنوبی (SASI) استفاده شد.‏ این پرسشنامه<br />

را دو روانشناس استرالیایی به نامهای گراهام وینتر و<br />

کتی مارتین طراحی کردند و دارای<br />

سؤال ‎5‎گزینهای است که بر اساس مقیاس لیکرت<br />

ارزشگذاری شده است.‏ مهارت روانی<br />

اندازه گیریشده در این پرسشنامه عبارت اند از<br />

انگیزش،‏ تمرکز،‏ اعتماد به نفس،‏ کنترل حالتهای<br />

روانی،‏ تصویرسازی ذهنی،‏ و هدفگزینی.‏ تا قبل از<br />

سال در چندین پژوهش از این پرسشنامه<br />

استفادهشدبدوناینکهرواییوپایاییآنتعیینشود.‏<br />

واعظ موسوی در تحقیق خود از این<br />

پرسشنامه برای ورزشکاران تیمهای ملی کشور و<br />

اعزامی به مسابقات المپیک سیدنی استفاده کرد و<br />

روایی و پایایی آنرا محاسبه نمود.‏ وی گزارشکرد<br />

بین پرسشهایی که انگیزش،‏ تمرکز،‏ اعتماد به نفس،‏<br />

کنترل حالتهای روانی،‏ تصویرسازی ذهنی،‏ و<br />

هدفگزینی را میسنجند هماهنگی درونی وجود<br />

دارد و کمترین ضریب و‎0‎ بیشترین آن<br />

است (6) در تحقیق مذکور نیز بالاترین و<br />

پایینضریبپایایی‎6850‎‏/‏ و‎0‎ بهدستآمد.‏<br />

پایایی 6901/<br />

0/9024<br />

0 / 8923<br />

روشاجرا<br />

روش انجام این پژوهش از نوع توصیفیاستکه<br />

به منظور بررسی مقایسهای مهارتهای روانی بین دو<br />

گروه دختران تکواندوکار برتر و غیربرتر شهر تهران<br />

انجام شد.‏ پ س از انجام رقابتهای انتخابی تیم شهر<br />

تهران،برایانجاماینپژوهش،ابتداتوضیحاتیراجع<br />

به هدف پژوهش و روش تکمیل پرسشنامه به<br />

آزمودنیها داده شد.‏ بعد از آن پرسشنامۀ مذکور<br />

توزیعوتوسطآزمودنیهاتکمیلگردید.آنهاهمچنین<br />

پرسشنامۀ حاوی سؤالاتی راجع به سن،‏ سابقۀ فعالیت<br />

در رشتۀ تکواندو،‏ و مقام کسبشدۀ خود را در<br />

رقابتهایتیمشهرتهراندرسال‎1384‎ تکمیلکردند.‏<br />

بعد از جمعآوری اطلاعات،‏ با توجه به کسب مقام<br />

یا عدم کسب مقام در رقابتهای تیم شهر تهران،‏<br />

تکواندوکارانبهدوگروهبرتروغیربرترتقسیمشدند.‏<br />

نتایج دادههای به دست آمده با استفاده از<br />

روشهایآمارتوصیفی(میانگین،انحرافاستاندارد)‏<br />

و آمار استنباطی ‏(آزمون تجزیه و تحلیل شد.‏<br />

همچنین به منظور بررسی تفاوت متغیرهای مهارت<br />

روانیدردوگروهافرادبرتروغیربرتر<br />

گروههایمستقلاستفادهشد.‏<br />

ازآزمونهای t<br />

(t<br />

نتایج<br />

جدول 1 شاخصهای توصیفی متغیرها در گروه<br />

60<br />

6<br />

(1379)<br />

(1993)<br />

1379<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


118 مقایسه برخی مهارتهای روانی تکواندوکاران زن برتر و غیربرتر<br />

افراد برتر و غیربرتر را نشان میدهد.‏ همان گونه که<br />

در نتایج مشاهده میشود،‏ در گروه افراد برتر<br />

بالاترین میانگین در بین متغیرهای مهارت<br />

روانی مربوط به متغیر تصویرسازی ذهنی و<br />

پایینترین میانگین مربوط به متغیر کنترل<br />

حالتهای روانی است.‏ در گروه افراد غیربرتر،‏<br />

بالاترین میانگین در بین متغیرهای مهارت<br />

روانی مربوط به متغیر انگیزش و پایینترین میانگین<br />

مربوطبهمتغیرتصویرسازیذهنیاست.‏<br />

نتایج مربوط به آزمون t در مورد مقایسۀ میانگین<br />

متغیرهای مهارت روانی دو گروه در جدول 2 نشان<br />

داده شده است که بیانگر<br />

متغیر انگیزش در دو گروه است و پایینتر بودن<br />

انگیزشدرگروهافرادبرتروبالاتربودنآندرگروه<br />

افراد غیربرتر را نشان میدهد.‏ همچنین در متغیرهای<br />

تمرکز و تصویرسازی ذهنی بین دو گروه تفاوت<br />

معناداری وجود دارد.‏ این تفاوت<br />

نشاندهندۀ بالابودن میزان تمرکز و تصویرسازی<br />

ذهنی در افراد برتر و پایینبودن آنها در افراد غیربرتر<br />

است.‏ تفاوت معناداری دردیگرمتغیرهایروانیبین<br />

افرادبرتروغیربرترمشاهدهنشد.‏<br />

تفاوت معنادار 05)


119<br />

اکرم جعفری،‏ محمدرضا مرادی،‏ پروین رفیعی نیا<br />

(p<br />

بحثونتیجهگیری<br />

هدف از انجام این پژوهش عبارت است از<br />

مقایسۀ برخی مهارتهای روانی مؤثر در موفقیت<br />

تکواندوکارانزنشرکتکنندهدررقابتهایانتخابی<br />

تیم شهر تهران.‏ نتایج پژوهش حاضر،‏ بیانگر تفاوت<br />

معنادار در متغیر انگیزش بین دو گروه<br />

است که پایینتر بودن انگیزش در گروه افراد برتر و<br />

بالاتر بودن آن در گروه افراد غیربرتر را نشان<br />

میدهد.‏<br />

اصلانخانی و شهیدی در تحقیق خود<br />

نشان دادند بین ورزشکاران و غیرورزشکاران در<br />

مهارت انگیزش اختلاف معناداری وجود ندارد<br />

همچنین تقیان نیز در مقایسۀ مهارتهای<br />

روانی بازیکنان والیبال دختر برتر و غیربرتر به این<br />

نتیجه دست یافت که میزان مهارت انگیزش در<br />

بازیکنان غیربرتر به طور معناداری بیشتر از بازیکنان<br />

برتراست(‏‎2‎‏).‏<br />

مغایر با یافتههای پژوهش حاضر،‏ کر و کاکس<br />

بررسی عوامل روانشناختی مؤثر در<br />

اسکواش،‏ به این نتیجه دست یافتند که بازیکنان<br />

موفق در مقایسه با بازیکنان غیرموفق سطوح<br />

برانگیختگیبالاتریدارند.‏<br />

تبیین ارتباط بین برانگیختگی و عملکرد در<br />

ورزش غالباً،‏ بر اساس معکوس یرکس و<br />

دادسون و سپس نظریۀ برانگیختگی بهینه بوده است.‏<br />

طبق این فرضیه برانگیختگی متوسط به بالاترین<br />

سطح عملکرد می انجامد؛ بنابراین انگیزش بسیار بالا<br />

نمیتواندبهبهبودعملکردبیانجامد.‏ ازطرفیبسیاری<br />

از دانشمندان براین باورند که تنها یک عامل یا<br />

انگیزه،‏ سبب بروز رفتار نیست بلکه انگیزه های<br />

مختلف باعث گرایش به امر ورزش می شوند که<br />

مهم ترین آنها عبارت اند از کسب لذت،‏ احساس<br />

ارزشمندی،وتمایلبهتعلقگروهی(‏‎26‎‏).‏<br />

همچنین در متغیرهای تمرکز و<br />

تصویرسازی ذهنی بین دو گروه تفاوت<br />

معناداری وجود دارد که این تفاوت نشاندهندۀ<br />

بالابودن میزان دو متغیر تمرکز و تصویرسازی ذهنی<br />

در افراد برتر و پایینبودن آنها در افراد غیربرتر است.‏<br />

مطابق با یافتههای پژوهش حاضر،‏ نتایج مطالعۀ تقیان<br />

میهندوست و)‏ اصلانخانی<br />

و شهیدی نشان می دهد مهارت روانی<br />

تمرکز و تصویرسازی در بازیکنان برتر به طور<br />

معناداریبیشترازبازیکنانغیربرتراست.‏ بینمهارت<br />

تمرکز و تصویرسازی ذهنی ارتباط بسیار نزدیکی<br />

وجود دارد چون ورزشکاران،‏ زمانی بیشتر از تمرین<br />

تصویرسازی ذهنی استفاده خواهند کرد که در<br />

حالت آرامش،‏ آگاهی و توجه کافی باشند یا به<br />

عبارت دیگر،‏ تمرکز داشته باشند(‏‎26‎‏).‏ دیده شده<br />

ژیمناستهای نخبه نسبت به ژیمناستهای غیرنخبه از<br />

تمرکز بالاتری برخوردارند.‏ به نظر محققان این<br />

ژیمناستهاابتدامهارتهایپایهرایادمیگیرندودرآن<br />

بهتبحرمیرسندوبعداینمهارتهایپایهبهمهارتهای<br />

پیشرفته و ترکیبی تبدیل میشود و هر چه سطح<br />

مهارتهابالاتررودبهتمرکزبیشترینیازاست(‏‎28‎‏).‏<br />

تصویرسازی ذهنی طی مسابقه به ورزشکاران<br />

کمک می کند تا تمرکزشان را حفظ کنند،‏ در رابطه<br />

با عملکردشان اعتماد به نفس پیدا کنند،‏ و در کنترل<br />

انگیزه شان موفق باشند.‏ این موضوع،‏ از این ایده<br />

حمایت می کند که تصویرسازی ذهنی عملکرد<br />

ورزشکاران را افزایش میدهد و در برنامۀ تمرینی<br />

مهارت های روانی،‏ مؤثر واقع میشود ویلی<br />

معتقد است ورزشکار ماهر،‏ تصاویر ذهنی<br />

خود را ماهرانه می سازد،‏ تحت کنترل می گیرد و آن<br />

را در راه رسیدن به اهداف از پیشتعیینشده<br />

(p<br />


؛)‏<br />

120 مقایسه برخی مهارتهای روانی تکواندوکاران زن برتر و غیربرتر<br />

.(27)<br />

دستکاری و تعدیل می کند تصویرسازی،‏<br />

اجرای ورزشی را در گروه وسیعی از ورزشها مثل<br />

بسکتبال،‏ فوتبال،‏ هاکی،‏ شیرجه و گلف بهبود<br />

می بخشد.‏ تمرینات تصویرسازی به تنهایی یا به<br />

صورت مکمل تمرین بدنی برای هر دو گروه<br />

ورزشکاران نخبه و مبتدی مؤثر است.‏ تصویرسازی،‏<br />

به دلایل متعددی مورد استفاده قرارگرفته است که<br />

بهبود اجرا را می توان رایج ترین و موجهترین انگیزه<br />

برای کاربرد آن دانست محققان<br />

درصد ورزشکاران المپیکی کانادا،‏ قبل از المپیک<br />

از تصویرسازی استفاده کرده اند و کاربرد<br />

آن،‏ به مقدار زیادی در تسهیل اجرای ورزشی آنان<br />

مؤثر بوده است از طرفی به عقیدۀ برخی<br />

روانشناسان در ورزشهای انفرادی،‏ اجرای<br />

ورزشکار قابل کنترل است و تمرین ذهنی محور<br />

انجامدقیقاینمهارتقرارمیگیرد(‏‎3‎‏).‏<br />

هال و رودگرس ورزشکاران نخبه و<br />

غیرنخبه را در رابطه با چگونگی استفاده از<br />

تصویرسازی ذهنی مقایسه کردند.‏ پ س از بررسیهای<br />

انجام شده به این نتیجه رسیدند که سطح توانایی<br />

ورزشکاران،همیشهباسطحرقابتآنهاتناسبندارد<br />

و ورزشکاران موفق در رقابتها تصویرسازی ذهنی را<br />

طی مسابقه،‏ بیشتر از تمرین استفاده می کنند و<br />

تصویرسازی ذهنی را درست قبل از مسابقه به کار<br />

می برند اکثر ورزشکاران عقیده داشتند<br />

تصویرسازی ذهنی در مسابقه،‏ مؤثر و مهم است و<br />

اکثر ورزشکاران از تصویرسازی ذهنی جهت بهبود<br />

عملکرد خود طی مسابقات در فصل مسابقه بیشتر<br />

استفادهمی کردند(‏‎14‎‏).‏<br />

همان طور که بین سطح مهارت جسمانی افراد<br />

تفاوت وجود دارد،‏ ممکن است سطح مهارت در<br />

تمرکز و ایجاد تصاویر واضح و کنترل شده نیز<br />

گوناگون باشد که این امر در موفقیت ورزشکار در<br />

مسابقات بیشتر نمود پیدا می کند.‏ رشتۀ تکواندو از<br />

جمله رشتههایی است که ورزشکار باید در هنگام<br />

مسابقه با تمرکز بسیار زیاد بر کوچکترین حرکت<br />

حریف دقت داشته باشد تا بتواند در فرصت مناسب<br />

فنون حمله را اجرا کند و امتیاز بگیرد و با هر اجرای<br />

فنیحریف،فنوندفاعیوضدحملهرابهکارگیردتا<br />

مانع امتیاز گرفتن وی شود؛ لذا تمرکز بالا و همچنین<br />

انجام تمرینات تصویرسازی جهت افزایش قدرت<br />

پیشبینی و بالابردن سرعت عمل و عکسالعمل به<br />

هنگام رقابت،‏ در موفقیت تکواندوکاران اهمیت<br />

دارد.‏<br />

نتایج بررسی فلیچر نشان داد<br />

ورزشکاران برای بهبود عملکرد خود باید از<br />

بازسازی فنون شناختی شامل هدفگزینی و<br />

تصویرسازی ذهنی برای کاهش اضطراب پیش از<br />

رقابت استفاده کنند.‏ در مطالعهای دیگر بازیکنان<br />

گلف تصویرسازی ذهنی را برای کاهش هیجانها و<br />

شناختهای منفی به کار بردند که منجر به بهبود<br />

عملکردشد<br />

با توجه به اینکه بین تکواندوکارانبرتروغیربرتر<br />

تفاوت معناداری در سایر مهارتهای روانی وجود<br />

نداشت و تقریباً‏ در یک سطح قرار داشتند،‏ شاید<br />

بتوان گفت احتمالاً‏ این مهارتهای روانی در جایگاه<br />

دوم اهمیت قرار دارند؛ هرچند در تحقیقات متعدد<br />

تفاوت معناداری بین اعتماد به نفس،‏ کنترل سطح<br />

انرژی روانی و هدفچینی در ورزشکاران نخبه و<br />

غیرنخبه گزارش شده است اما باید<br />

توجه داشت همانگونه که در هر رشتۀ ورزشی<br />

شرایط خاصی وجود دارد و نیازهای روانی و<br />

فیزیولوژیکی ویژهای را میطلبد و در موفقیت<br />

ورزشکاران هر رشته عوامل روانی و فیزیولوژیکی<br />

(2001)<br />

11 ،5 ،3 ،2)<br />

.(13)<br />

.(10) دریافتند 99<br />

(1990)<br />

.(9)<br />

.(17)<br />

،1984<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


مهدزناپ لاس<br />

هرامش -<br />

یپایپ) 1<br />

(37<br />

راهب<br />

1386<br />

این یعیفر نیورپ ،یدارم اضردمحم ،یرفعج مرکا<br />

121<br />

یاهژیو<br />

شقن<br />

،دنرادیرتهدننکنییعت<br />

ۀتشرردًلاامتحا<br />

ودناوکت<br />

نتشاد<br />

تردق<br />

زکرمت<br />

لااب<br />

و<br />

ییاناوت<br />

یزاسریوصت<br />

و<br />

نیرمت<br />

،نآ<br />

رد<br />

تیقفوم<br />

ناراکودناوکت<br />

رد<br />

ماگنه<br />

تاقباسم<br />

شقن<br />

یرتمهم<br />

.دراد<br />

اب<br />

هجوت<br />

هب<br />

هکنیا<br />

یاهتباقر<br />

ودناوکت<br />

نیب<br />

2<br />

رفن<br />

ماجنا<br />

،دریگیم<br />

یراکودناوکت<br />

رتقفوم<br />

تسا<br />

هک<br />

دناوتب<br />

شفیرحزا<br />

زایتما<br />

عنامودریگب<br />

یونتفرگزایتما<br />

.دوش<br />

،اذل<br />

تقد<br />

و<br />

زکرمت<br />

رب<br />

تاکرح<br />

فیرح<br />

و<br />

شنکاو<br />

عقومب<br />

و<br />

نینچمه<br />

یارجا<br />

نونف<br />

هلمح<br />

رد<br />

تصرف<br />

بسانم<br />

و<br />

ینیبشیپ<br />

تاکرح<br />

،فیرح<br />

رد<br />

یارجا<br />

رثؤم<br />

و<br />

تابرض قفوم<br />

شقن<br />

یمهم<br />

.دراد<br />

اب<br />

هجوت<br />

هب<br />

نیا<br />

عوضوم<br />

و<br />

یاههتفای<br />

شهوژپ<br />

رضاح<br />

تفگ ناوتیم<br />

نتشاد<br />

زکرمت<br />

و<br />

یزاسریوصت<br />

لااب<br />

رد<br />

ناراکشزروتیقفوم<br />

اهتباقرردهتشرنیا<br />

شقن<br />

یرتمهم<br />

.دنراد<br />

زا<br />

یوس<br />

،رگید<br />

نیا<br />

ود<br />

تراهم<br />

رب<br />

رگیدکی<br />

رثا<br />

لباقتم<br />

.دنراد<br />

رد<br />

نایرج<br />

،مسجت<br />

راکشزرو<br />

زکرمت<br />

دوخ<br />

ار<br />

دوبهب<br />

دشخبیم<br />

و<br />

یارب<br />

یزاسریوصت<br />

مزلا رثؤم<br />

تسا<br />

ۀوق<br />

زکرمت<br />

ار<br />

تیوقت<br />

.دنک<br />

هتبلا<br />

ناوتیمن<br />

شقن<br />

رگید<br />

یاهتراهم<br />

یناور<br />

ار<br />

هک ارچ تفرگ هدیدان<br />

اهنآ<br />

زین<br />

هب<br />

یعون<br />

رد<br />

تیقفوم<br />

ناراکودناوکت<br />

میهس<br />

،دنا<br />

اما<br />

ناوتیم<br />

تفگ<br />

شقن<br />

یاهتباقریطیزاسریوصتوزکرمت<br />

ورتمهمودناوکت<br />

رتیرورض<br />

.تسا<br />

یاههتفای<br />

رضاح شهوژپ<br />

رگنایب<br />

تیمها<br />

ود نیا<br />

ریغتم<br />

یتخانشناور<br />

رد<br />

تیقفوم<br />

ناراکودناوکت<br />

تسا<br />

هک<br />

هتسیاش<br />

تسا<br />

رد<br />

یزیرهمانرب<br />

و<br />

یزاسهدامآ<br />

ناراکشزرو<br />

رد<br />

اهتباقر<br />

دروم<br />

هجوت<br />

نایبرم<br />

و<br />

.دریگرارقیشزروناسانشناور


مقایسه برخی مهارتهای روانی تکواندوکاران زن برتر و غیربرتر<br />

122<br />

منابع<br />

اصلانخانی،‏ م.،‏ ش.‏ شهیدی،‏ ‏«بررسی و مقایسۀ برخی از ویژگیهای روانشناختی دانشجویان دختر و پسر ورزشکار و<br />

غیرورزشکار در دانشگاههای منتخب تهران»،‏ مجلۀ حرکت،‏<br />

تقیان،‏ ف.،‏ ‏«مقایسۀ برخی از مهارتهای روانی بازیکنان والیبال دختر برتر و غیربرتر»،‏ پایاننامه کارشناسیارشد،‏<br />

دانشگاه تربیت معلم.‏<br />

هادی،‏ ع.،‏ ‏«مقایسۀ مهارتهای روانی بازیکنان نخبۀ رشتههای منتخب ورزشی شرکتکننده در مسابقات پسر مدارس<br />

متوسطه سراسر کشور»،‏ پایاننامۀ کارشناسیارشد،‏ دانشگاه تربیت مدرس تهران<br />

مهیندوست،‏ ه.،‏ ‏«مقایسۀ مهارتهای روانی والیبالیستهای نخبه و غیرنخبه»،‏ پایاننامۀ کارشناسیارشد،‏ دانشگاه تربیت<br />

معلم تهران<br />

واعظ موسوی،‏ م.،‏ غ.‏ سمندر،‏ 1381. ‏"هنجار مهارتهای روانی در مردان نخبۀ شش ورزش»،‏ حرکت،‏<br />

واعظ موسوی،‏ م.،‏ 1379. ‏«تعیین اعتبار و پایایی سه پرسشنامۀ آمادگی روانی»،‏ پژوهشکدۀ تربیتبدنی و علوم ورزشی.‏<br />

وست،‏ د.،‏ چ.‏ بوچر،‏ 1375. مبانی تربیتبدنی و ورزش.‏ مترجم:‏ آزاد،‏ ا.‏ انتشارات کمیتۀ ملی المپیک جمهوری اسلامی<br />

.<br />

. 57-78 ،(3)<br />

.61-72 ،(9)<br />

.5<br />

.6<br />

.7<br />

ایران،‏ 334.<br />

8. Bell, R.C & C.M. Chang (2002). “The Exploration of the Effect of Taekwondo Training on Personality<br />

Traits”. The sport Journal, 5(3) 132-125.<br />

9. Boyd, J., & K.J. Monroe (2003). “The Use of Imagery in Climbing”. Athletic Insight-The Online Journal<br />

of Sport Psychology.<br />

10. Burke, S., & L. Guidone (2004). “Mental Imagery as a Means of Performance Enhancement for Athletes”.<br />

Journal of Sport psych, unpublished, http://dlibrary.acu.edu.au/staffhome/stburke/su00p10.htm<br />

11. Chapman, C., A.M Lane, J.H. Brierley& P.C. Terry (1997). “Anxity, Self-Confidence and Performance in<br />

Taekwondo”. Perceptual and Motor Skills, 85(3),1275-1278.<br />

12. Coleman, J.A. (1980). “Personality and Stress in the Shooting Sports”. Journal of Psychosomatic<br />

Research, 24(5), 287-296.<br />

13. Flectcher, D., S. Hanton (2001). “The Relationship between Psychological Skills and Competitive Anxiety<br />

Response”. Psychology of Sport and Exercise, 2, 89-101.<br />

14. Gallaho, D. (1991). Understanding Motor Development. MC Graw-Hill.<br />

15. Goudas, M., Y. Theodorakis, & G. Karamousalidis (1998). “Psychological Skills in Basketball:<br />

Preliminary Study for Development of a Greek form of the Athletic”. Coping Skills Inventory-28.<br />

Perceptual and Motor Skills, 86 (1), 59-65.<br />

16. Hacker, C. (2000). “Football: Introduction to Psychology Skills”.<br />

http://eteams.active.com/soccer/instruction/psych/article.cfm<br />

17. Halvari, H., & T.O. Thomassen (1997). “Achievement Motivation, Sports -Related Future Orientation and<br />

Sporting Career”. Genetic, Social and General Psychology Monographs, 123(3), 343<br />

18. Jones, G., S. Hanton, A. Swain (1994). “Intensity and Interpretation of Anxiety Symptoms in Elite and<br />

Non Elite Sports Performers”. Personality and Individual Differences, 17(5), 657-663.<br />

19. Junge, A., J. Dvorak, D. Rosch, T. Graf-Baumann, J. Chomiak, L. Peterson (2000). “Psychological and<br />

Sport-specific Characteristics of Football Players”. The American Journal of Sports Medicine, 28 (5), S22-<br />

S28.<br />

20. Kerr, J.H. & T. Cox (1991). “Arousal and Individual Differences in Sport. Personality and Individual<br />

Differences”, 12(9), 1075-1085.<br />

21. Koivula, N., P. Hassman, & J. Fallby (2002). “Self-esteem and Perfectionism in Elite Athletes: Effects on<br />

Competitive Anxiety and Self-confidence”. Personality and Individual Differences, 32, 865-875.<br />

22. LeUnes, A. D., & J.R. Nation (2002). Sport Psychology – An Introduction (3rd Ed.). Chicago, IL: Nelson-<br />

Hall Publishers.<br />

23. Reiss, S., J. Wiltz, & M. Sherman (2001). “Trait Motivational Correlates of Athleticism”. Personality and<br />

Individual Differences, 30,1139-1145.<br />

24. Roberts, G.C. (1992). “Motivation in Sport and Exercise, Conceptual Constraints and Convergence”.<br />

Champaign, Ill: Human Kinetics.<br />

25. Roberts, B., & Boyce, et al. (1998). “Case Studies in Sport Psychology”. Human Kinetics.<br />

26. Martens, R. (1987). “Coaches Guide to Sport Psychology”. Champaign, Ill: Human Kinetics.<br />

27. Vealy, R.S. (1988). “Future Directions in Psychological Skills Training”. The Sport Psychologist, 2(4), 318-<br />

336.<br />

28. Waples. S. (2003). Psychological Characteristics of Elite and Non-elite Level Gymnasts.<br />

.1378<br />

.1380<br />

.1380<br />

.1381<br />

.<br />

.1<br />

.2<br />

.3<br />

.4<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


123<br />

اکرم جعفری،‏ محمدرضا مرادی،‏ پروین رفیعی نیا<br />

29. Weiser, M., I. Kutz, S.J. Kutz, & D. Weiser (1995). “Psychotherapeutic Aspects of the Martial Arts”.<br />

American Journal of Psychotropy, 49(1), 118-127.<br />

30. Winter, G., & C. Martin (1993). Sport Psych-basic Training Program. Third edition Adelaide, South<br />

Australian Sports Institute, Sport Psychology Program<br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


مقایسه برخی مهارتهای روانی تکواندوکاران زن برتر و غیربرتر<br />

124<br />

<strong>سفید</strong><br />

سال پانزدهم - شماره 1 ‏(پیاپی 37) بهار 1386


Spring 2007<br />

Vol. 15 (No 1)<br />

Serial 37<br />

License Holder:<br />

National Olympic Commitee of Islamic Republic Of Iran.<br />

Editorial Director:<br />

Dr. Abbas-Ali Gaeini<br />

Gandhi St., 12 th Alley. No 44, Tehran 1517833813


<strong>سفید</strong>


Relationship between Range of Motion of the<br />

Shoulder and Anthropometric Characteristic with<br />

Infraspinatuse Syndrome in Elite Volleyball Players<br />

Sadeghi, H., (Ph.D), Faculty of Physical Education & Sport Science of<br />

Tarbiat Moalem University.<br />

Rafeiiborujeni, M., Faculty of Physical Education & Sport Science<br />

of Tarbiat Moalem University<br />

<br />

Hovanloo,F., (Ph.D), Faculty of Physical Education & Sport<br />

Science of SHahid Beheshti University<br />

Infraspinatuse syndrome is one of common injuries at<br />

the shoulder which called “volleyball shoulder”. The<br />

purpose of this study was to determine the relationship<br />

between range of motion (ROM) at the shoulder and<br />

anthropometric characteristic with infraspinatuse<br />

syndrome in elite volleyball players. 12 national super<br />

ligue volleyball players with average age of (23.6±3.5<br />

years), height (193.5±1.5 cm), weight (87.3±6.4 kg),<br />

with having about 8 years experience and 4 years an<br />

Iranian national player participate in this study. The<br />

differences between integrated electromyography<br />

(IEMG), roote mean square (RMS) and average rectified<br />

electromyography (ARV) measured by EMG at the<br />

infraspinatuse muscles to identify the level of<br />

infraspinatuse syndrome. Relationship between these<br />

parameters, ROM and anthropometrics characteristic<br />

were examined by use of Pearson correlation coefficients<br />

(p


4<br />

shoulder and LBM with infraspinatuse syndrome and<br />

support hypothesis that determine stretch as a cause of<br />

this syndrome.<br />

Key Words: Infraspinatuse syndrome, Elite Volleyball Players,<br />

Rang of Motion, Anthropometric Characteristic<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


5<br />

Modification of Evaluation of P.E. Course 2<br />

(for Football)<br />

Kargarfard M.(PhD, Isfahan University)<br />

Physical education course is compulsory in higher<br />

education system. The curriculum insists on both healthrelated<br />

and performance-related physical fitness. Students<br />

were unhappy with grading system and statistical analysis<br />

of grades confirmed they were right.This study aimed to<br />

modify the evaluation of the course.<br />

This research is descriptive. Target population included<br />

of all male students of Isfahan University. The purposeful<br />

sample included 1280 male students, of 18-24 years old,<br />

who were available to participate in this research. During<br />

six subsequent semesters all participants were tested and<br />

graded by a new test battery. Tests were administered by<br />

the same standards, but test administrators were changed<br />

in every semester. Test Battery included Juggling,<br />

Dribbling, Wall Pass/Trape Skills test. Demographic data<br />

included age, weight, stature, and BMI.<br />

A new set of norms was set for evaluation of the course.<br />

The results of data analyses showed that distribution of<br />

new grades was compared to older ones. Statistical<br />

analyses showed that before the study, distribution of<br />

grades was abnormal. After the study distribution of<br />

grades was closer to normal. As, statistical analysis of<br />

data showed there were no significant differences among<br />

norms derived from different semesters, we concluded<br />

norms were reliable.<br />

It is concluded that the new standards could improve the<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


6<br />

evaluation system. Also, compared to female instructors,<br />

male instructors seem more reluctant to apply a new<br />

system of evaluation for P.E courses.<br />

Key Words: Sport skill fitness, Grading, Evaluation, Norm<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


7<br />

Comparison the Effects of Amount of Walking<br />

Session in Week on Change of Body Composition<br />

in Sedentary Women<br />

Jafari, A., Islamic Azad University Shahrekord University (Young<br />

Researcher Club)<br />

Moradi, M.R., Islamic Azad University Shahrekord University<br />

Salimi, A., Ms in Physical Education<br />

Mohammadi, E., (Ms) in Physical Education<br />

The purpose of the present study was to identify the<br />

minimal necessary time for weight losing in sedentary<br />

females.<br />

METHODS: 36 sedentary Iranian females, aged 38.2± 4.4<br />

yr (M±SD) were randomly assigned to 3 groups, 12 each,<br />

with following walking days per week: 1 day in the first<br />

group, 2 days in the second group and 3 days in the third<br />

group. Participants took 60 minutes of brisk walking with<br />

50-70% VO 2max for 12 week in the walking days. Body<br />

weight, BMI, percent body fat, and waist and hip<br />

circumferences were measured before and after the<br />

intervention. All participants were asked not to change<br />

their eating habits during the intervention period, and food<br />

diaries were kept and monitored weekly.<br />

RESULTS: Means (±SD) of pre-test weight, body fat,<br />

WHR, BMI in all groups were 69.15±9.7 kg, 32.71±4.6<br />

percent, 0.82 ± 0.056, 26.99 ± 3.4 kg.m 2 , respectively.<br />

ANOVA test showed that there was significant difference<br />

among mean variables among three groups after the 12-<br />

week intervention. Tukey post-hoc tests showed that it<br />

was the third group differing from others (p


8<br />

68.81±9.86 kg, 30.36±5.3 percent, .78±5.7, and 25.72±3.16<br />

kg.m 2 ) after the intervention .<br />

CONCLUSIONS: Brisk walking for 60 min one or two<br />

days a week for 12 weeks could not improve body<br />

composition of overweight females.<br />

Key Words: Brisk Walking, Overweight, Sedentary Iranian<br />

Females<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


9<br />

Attitudes and Tendency to Exercise and Sport<br />

Activities in People of Mashhad<br />

Attarzadeh, Hosseini, R., (Ph.D). Ferdowsi university of Mashhad<br />

Sohrabi, M., (Ph.D). Ferdowsi university of Mashhad<br />

The purpose of this study was to describe attitudes and<br />

tendency to exercise and sport activities of Mashhad's<br />

people. So, it was prepared a questionnaire with 3<br />

attitudes items, 12 Tendency Items, and 9 individual traits<br />

with Cronbach Alpha reliability (r: 0.85). The<br />

questionnaire was distributed between 1049 males and<br />

females over 16 years who were randomly selected from<br />

all the people of Mashhad. After replying to<br />

questionnaires (about 976 members or 93%) and statiscal<br />

analysis, the following results come out: 32% of subjects<br />

don’t participate in exercise and sport activities.<br />

Acquiring toyness and happiness was the important factor<br />

of participating in exercise and sport activities. Post<br />

poning the daily works was the main factor to not<br />

participate in exercise and sport activities. Most people<br />

were interested to physical fitness, walking and football.<br />

Between the Attitudes of exercise and sport activities in<br />

people with different specifications such as age, married<br />

or not married, family members, job type, having<br />

intention to exercise and sport activities or not having,<br />

there was significant difference. Between the attitudes of<br />

exercise and sport activities in people with specifications<br />

such as sex, graduation level, monthly in come, family<br />

expenditure, monthly sport expenditures, weekly activity<br />

sessions, the time of exercise for each session, security of<br />

sport places, exercise background; there was not<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


10<br />

significant differences. Between the tendency to exercise<br />

and sport activities in people with specifications sex, age,<br />

marriedness, number of family members and monthly<br />

exercise expenditures there was significant differences.<br />

There were not any significant differences between the<br />

tendency to exercise and sport activities with<br />

specifications, educational levels, job type, monthly in<br />

come and total monthly family expenditures.<br />

Key Words: Attitudes, Tendency, Exercise and Movement activity.<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


11<br />

The Comparison of Job Satisfaction among<br />

Nonactive and Active Faculty Members of Yazd<br />

University<br />

Khavari, L., University of Yazd<br />

Yousefian, J., Teacher Training Center of Yazd<br />

The purpose of this study was to investigate and compare<br />

job satisfaction of active and nonactive faculty members<br />

of Yazd University. Faculty members of Yazd<br />

University were statistical population in this research.<br />

118 instructors (45 active and 73 nonactive) participated<br />

in this study. They were teaching at Yazd University.<br />

Job satisfaction was estimated by JDI questionnaire.<br />

Data were analyzed by SPSS. Statistical tests were<br />

Mann-whitney U, independent T test and spearman<br />

correlation coefficient. An alpha level of p


12<br />

The Effect of Four Weeks Detraining on High –<br />

Sensitive C-reactive Protein in Rats<br />

Dabidy Roshan, V., ( Ph.D) University of Mazanderan<br />

Gaeini, A.A., (Ph.D) University of Tehran<br />

Namvar Asl, N., (Ph.D) Center of Pastor<br />

The purpose of the present study was to determine the<br />

effect of four weeks detraining after 12 weeks of the<br />

continuous training on HS – CRP in rats (325.6 ± 4.93<br />

gram and old -21 months after at least 3 month from<br />

fertility period). For this aim, 56 rats of the females wistar<br />

with strain 14848 were involved and were divided into<br />

main and control groups and the subgroup seven include;<br />

pretest, midtest, posttest, detraining experience groups and<br />

midtest, posttest and detraining control groups. The<br />

training protocol took part for the period of 12 weeks and<br />

5 days in week with definite speed and duration. Then, the<br />

detraining protocol was performed for 4 weeks. The blood<br />

sampling in the baseline were taken after 12 to 14 hours<br />

fasting in four phases. The HS-CRP was measured with<br />

Immunoturbidimetric method. Also LDL– C and HDL –<br />

C were measured with anzymatic method. Data were<br />

analyzed by the repeated measure test and post hoc tests<br />

of least significant Difference ( LSD). The results was<br />

showed that HS- CRP levels decreased insignificantly in<br />

the first six weeks and was showed decreased significantly<br />

after 12 weeks. The main results showed that after 4<br />

weeks detraining, HS- CRP level was increased<br />

insignificantly in training group and significantly in<br />

control group. In generally, on the basis of these findings<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


13<br />

we can conclude that continuous training lead to inhibition<br />

of the inflammatory response.<br />

Key Word: Continous training, Inflammatory marker, HS- CRP,<br />

Rat, Detraining.<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


14<br />

Validity of Old and New Conconi Tests<br />

Regarding the Estimation of Anaerobic<br />

Threshold of Active Men<br />

Nikooie, R. (MS), Tarbiat Modares University<br />

Ghrakhanlou, R. (PH.D), Tarbiat Modares University<br />

Bahrami Negad, M. (PH.D), Academi: Sport Physiology Section<br />

Saremi, K. (MS), Tarbiat Modares University<br />

Several methods, both invasive and non-invasive, have<br />

been used for estimating the anaerobic threshold, and<br />

there is no consensus about what is the best procedure.<br />

The aim of this study was the determination of the<br />

validity of old and new Conconi tests regarding the<br />

evaluatıon of anaerobic threshold (AT) of athletes. 15<br />

male athletes volunteered to participate in this study and<br />

did three incremental tests, at least with 48h time interval.<br />

The AT was obtained by heart rate deflection point and<br />

accumulation of lactate, in old and new Conconi and<br />

reference tests, respectively. Correlation coefficient was<br />

estimated between variables (heart rate, lactate, running<br />

speed) corresponding to AT which were estimated by<br />

Conconi and reference tests and the regression analysis<br />

was performed to determination of ability to prediction.<br />

There were significant correlations between heart rate<br />

and running speed estimated by new Conconi and<br />

reference tests (r = 0.62, p < 0.05 and r = 0.80, p < 0.01 ).<br />

However, there was no significant correlation between<br />

any variables of old Conconi and reference tests. In new<br />

Conconi test the heart rate deflection point was<br />

overestimated than lactate threshold. The results of this<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


15<br />

study indicated that the new Conconi test is valid in<br />

estimation of AT of athletes while the old Conconi test is<br />

lacking validity.<br />

Key Words: Anaerobic Threshold, Conconi Test, Active Men<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


16<br />

An Investigation on the Effects of Iranian National<br />

Football Team Results in 2006 World Cup on<br />

Citizen's National Identity (Case Study of Yasouj)<br />

<br />

Ahmadi, S., .Assistant Professor in department of Sociology at<br />

University of Yasouj.<br />

The main purpose of this research is to investigate the<br />

relationship between success or failure of Iranian national<br />

football team in 2006 world cup and national identity.<br />

The research method is a panel longitudinal survey and<br />

the data have been collected in 4 intervals. The research<br />

was conducted in Yasouj and 392 subjects were selected<br />

at first stage by means of random multi – stage<br />

sampling.The measurement tool was a questionnaire<br />

including 33 questions. Factor analysis was used to<br />

determine the validity of questionnaire and reliability was<br />

measured by Cronbach alpha. The findings suggest that<br />

following losing Iranian national football team against<br />

Mexico and Portugal, national identity scores were<br />

reduced both in different aspects and totally. But after<br />

tideing against Angola, the reducing trend of national<br />

identity was stopped but there is no significant increase in<br />

national identity.<br />

Key Words: National Identity, Football , World Cup<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


17<br />

Prediction of Indexes of Maximal Aerobic Power of<br />

Adolescents: A Comparative of Five Protocols<br />

Tartibian, B., (PhD), Assistant professor, Physical Education Dept.,<br />

Urmia University, Urmeih, I.R. Iran.<br />

Abbasi, A., (M.Sc), MSC. of Physical Education ., Urmia University,<br />

Urmeih, I.R. Iran.<br />

Khorshidi, M., (M.Sc), MSC. of Physical Education .,Mohagheg<br />

Ardebili University, Ardebil, I.R. Iran.<br />

In the present investigation, 60 boy adolescents (age 17 ±<br />

0.817 years old, height 184 ± 8.17 cm, weight 85 ± 10.39<br />

kg, and body mass index 20.80 ± 3.83) who were<br />

sampled randomly participated in study. In order to<br />

predict maximal aerobic power (VO 2max , % VO 2max ,<br />

PeakVO 2 , % MHR, and VO 2max based on watt or peak<br />

W), adolescents performed in different stage of study,<br />

maximal treadmill GXT, PWC 195 and PWCGs 212<br />

cycle ergometry tests, 1-mile track jog test, and 5-<br />

minute running field test (5-RFT). The results showed<br />

that in comparing absolute value of mean deviation of<br />

maximal oxygen uptake obtained from exercise tests, the<br />

1-mile track jog test had not significant difference from<br />

GXT criterion test (p = 0.092). Also, from the viewpoint<br />

of comparison the maximal oxygen uptake percentage<br />

mean, this exercise test did not showed significant<br />

difference with GXT test (p = 0.381). In comparison the<br />

of peak VO 2 values of exercise tests, no significant<br />

difference was observed between 5-RFT and VO 2max of<br />

that the same test (p = 0.735). But, maximal HR<br />

percentage of PWC 195 and PWC 212 tests had not<br />

significant differences (p = 0.449) with GXT criterion<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


18<br />

test. However, in comparison of oxygen uptake obtained<br />

from watt, these two cycle ergometry tests revealed<br />

significant differences with Peak W test. In summary, the<br />

results of this study demonstrated that the 1-mile track jog<br />

test; predict maximal aerobic power of boy adolescents<br />

similar to GXT treadmill test.<br />

Key Words: Maximal Aerobic Power, Adolescence, VO 2max ,<br />

Cardio Respiratory Fitness<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


19<br />

A Comparison of Psychological Skill among Elite<br />

and Non-elite Taekwondo Female Athletes<br />

Jafari. A,PhD Student Islamic Azad University Research & Science<br />

branch, Young Researchers Club<br />

Moradi. M.R, PhD Student of Tehran University<br />

Rafieenia. P, PhD Student of Tarbiat Modares University<br />

The purpose of this study was to compare some of<br />

psychological skills in elite and non-elite teakwood female<br />

athletes. Statistical population is 152 athletes attendant in<br />

elective competition of Tehran in 2005. Among first,<br />

second, and third places from eight categories, 15 subjects<br />

were chosen purposely as elite athletes and among athletes<br />

with no place, 15 subjects were chosen randomly as non -<br />

elite athletes. The required information was collected<br />

through a questionnaire developed by the southern<br />

Australia sport Institute. Psychological skills that<br />

demonstrated significantly greater values for the elite<br />

athletes were the concentration and imaginary, with the<br />

motivation showing a trend toward being lower in the elite<br />

athletes. There was no significant difference between two<br />

groups in the other psychological variables. These results<br />

suggest that the concentration and imaginary are important<br />

to success in this sport, and they deserve to be paid more<br />

attention when coaches and sports psychologists are<br />

planning and continuing for these athletes.<br />

Key Words: Motivation, Self-Confidence, Concentration,<br />

Controlling Psychological Level, Imagery and Goal<br />

Setting, Elite and Non-elite Teakwood Athletes<br />

Spring 2007. Vol. 15 (No 1). Serial 37


‎1‎<br />

ت‎2‎<br />

فرم اشتراک فصلنامه المپیک<br />

نشریه علمی - پژوهشی<br />

ISSN: 1025 _ 4277<br />

نام......................................................................................‏ <br />

نامخانوادگی.....................................................................‏ <br />

سن.....................‏<br />

جنس:‏<br />

مرد / زن <br />

شغل...........................................‏<br />

میزانتحصیلات................................................‏ رشتهتحصیلی .....................................................................<br />

نامموسسهیاسازمان ........................................................................................................................................<br />

‏(چنانچهاشتراکمربوطبهموسسهیاسازمانخاصیمی باشدحتماًقیدبفرمائید)‏<br />

درخواستاشتراکازشماره........................(یاآخرینشماره ایکهدریافتنموده اید)......................نشانیکه<br />

مایلهستیدنشریهبهآنجاارسالگردد:‏<br />

استان.....................................شهر...................................خیابان....................................................................‏<br />

..........................................................................................................................................................................<br />

کدپستی......................‏ صندوقپستی ...................... تلفن/فاکس ‏...............کدشهرستان......................‏<br />

شمارهتاریخرسیدبانکی ‏.......................................................................امضاء ..............................................<br />

‏(درصورتتغییرنشانی،دراسرعوقتدفترفصلنامهرامطلعفرمایید)‏<br />

*******<br />

آدرس:تهران،خیابانگاندی،خیاباندوازدهم،شماره‎44‎‏،طبقهسوم<br />

تلفن:‏‎88779136-37‎ ‏(داخلی<br />

(1287<br />

فاکس:‏‎88777082‎<br />

بهایاشتراکسالانه(چهارفصل)‏‎40000‎ریال<br />

نحوه اشتراک ___________________________________________________<br />

واریزمبلغ‎40000‎ریالبهحسابشماره‎10666/5‎ بهنامکمیتهملیالمپیکنزدبانکملتشعبهسپهبدقرنیبابت<br />

فصلنامهالمپیکوارسالاصلفیشبانکیبهدفترفصلنامه<br />

کمیلوارسالفرماشتراک

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!