12.07.2015 Views

دانلود کتاب فرگشت و ژنتیک

دانلود کتاب فرگشت و ژنتیک

دانلود کتاب فرگشت و ژنتیک

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

اولفصل طبيعيانتخاب نظرية و داروين موجوداتپيدايش چگونگی آن در كه است زيستشناسی علم از وسيعی شاخة طبيعت فرگشت میدهد.‏توضيح را آنها در گرفته صورت تحوالت و تغيير و مختلف ومحال آمدهاند،‏ وجود به مشتركی جد از موجودات همة که موضوع اين پذيرفتن شايد اول نگاه در اب ميتوان که بگوييم دنيا روز فنآوريهاي از ناآگاه فردی به اگر كه همچنان برسد،‏ نظر به غيرقابلباور برايشابتدا در موضوع نمود،‏ برقرار ارتباط کيلومتري صدها فاصلة در افرادي با ديود و خازن سيم،‏ مقداری اينترنتو كامپيوتر تلفن،‏ مانند الكترونيكی وسايل تحول سير با تدريج به را او اگر اما است،‏ باور قابل غير میشود.‏آسان برايش موضوع اين درك سازيم،‏ آشنا ناگهانيشکل به زنده موجودات تمام و زمين که بودند باور اين بر مردم عموم ميالدي،‏ 19 قرن اواسط تا موجوداتهمة که ميپنداشتند چنين آنان داشت.‏ مردم ديني باورهاي در ريشه نظر اين آمدهاند.‏ وجود به دانشمندانبرخي زمان آن در البته شدهاند.‏ خلق روز شش تنها طي و جداگانه طور به جانوران(‏ و ‏)گياهان ارتباطيکديگر با نوعي به احتماالً‏ و هستند يکساني ويژگيهاي داراي حيوانات که بودند افتاده فکر اين به خودادعای اثبات برای شواهدی و داليل كدام هيچ‏ اما دارند،‏ جوامعدر را خود نظرات قاطعيت به نميتوانستند و نداشتند نامبه جواني ميالدي،‏ 1831 سال در اينکه تا كنند ابراز علمی طبيعتشناسيرشتة دانشجوي زمان آن در که داروين چارلز کشتييک همراه گرفت تصميم بود،‏ انگلستان کمبريج دانشگاه سواحلدر ابتدا آنها کشتي کند.‏ سفر دنيا دور به نقشهبرداري جنگلهايدر توانست داروين مدت اين در انداخت.‏ لنگر برزيل بپردازد.‏گياهان و حشرات انواع دربارة تحقيق به آمازون وسيع ‏)درگاالپاگوس ناشناختة جزاير وارد آنها کشتي بعد سال چهار راموجوداتي آنجا در داروين شد.‏ کنوني(‏ اکوادور کشور غرب بودند.‏نشده مشاهده دنيا کجاي هيچ در زمان آن تا که ديد آبيپاهاي با ماهيخوار مرغهاي ايگوآنا،‏ خاردار مارمولکهاي موجوداتاز بخشي تنها عظيمالجثه الکپشتهاي و رنگ انتخابنظرية اعالم با که مردي داروين،‏ چارلز دادتکان را جهان طبيعي،‏ بودند.‏جزاير آن در ساکن عجيب 7ژنتيک و فرگشت


متوجهسرکه مگسهاي روي آزمايش با دانشمندان بعد چندي بعدنسل 60 تا حتي آنها بچههاي مگسها،‏ کردن کور با که شدند ميشود،‏بريده آنها دُم که موشهايي يا و نميشوند متولد کور هم ميآيند.‏دنيا به معمولي دُمهاي با آنها فرزندان هم بعد نسل چند تا مطرحهم تأملي قابل ولي عجيب سؤاالت حتي نظريه اين مخالفان ختنهمسلمانان و يهوديان پسران آنکه وجود با چرا : ميکردند نميآيند؟!‏دنيا به ختنه آنها نسل اما ميشوند،‏ ژنتيک(،‏علم ‏)پدر مندل گريگور بهشاياني کمک نادانسته که کشيشي !کرد خداناباوران زندگيکنوني اتريش کشور در که بود مسيحي کشيشي مندل،‏ و گل پرورش به صومعه‏ باغچة در فراغتش اوقات در و ميکرد شد.‏عجيبي نکتة متوجه کار حين در او بود.‏ مشغول فرنگي نخود چروکيدهفرنگي نخود با را گرد و سالم فرنگي نخود يک وقتي اينوقتي اما بودند سالم همگي نخودها محصول ميداد،‏ لقاح برخيو سالم نخودها بعضي ميداد،‏ لقاح هم با را سالم نخودهاي انجامنيز گلها روي را آزمايش اين او ميشدند!‏ توليد چروکيده گلهايهمة ميداد،‏ لقاح هم با سفيد و صورتي گل دو وقتي داد.‏ ميداد،‏لقاح دوباره را گلها اين وقتي اما بودند،‏ صورتي اول نسل ! ميآمدند وجود به سفيد و صورتي گلهاي بدونمندل بود؟ چه عجيب رويدادهاي اين دليل راستي به اما موضوعاين دليل آنکه رفت،‏دنيا از بفهمد،‏ را راراهش دانشمندان اما چروکيده نخود سالم نخود انتقالراز به و دادند ادامه ژنتيکيرمزهاي وراثتي جنسيسلولهاي توسط سالمهمگی اول نسل نخودهاي يافتند.‏دست سالمنخود لقاحعمل چروکيدهنخود اولنسل نخودهاي سالمهمگی لقاحعمل نخودهايميان اولنسل سالم دومنسل نخودهاي وسالم برخي چروکيدهبرخي نخودهايچهارم،‏ يک‏ احتمال به ميشودچروکيده دوم نسل ژنتيکو فرگشت 10


مهميپرسش هم از دور قارههاي نيز و جزاير در گونه يک موجودات وجود همچنين داروين زمان در و آفريقا قارة در هم گياهاني و حيوانات اينکه نداشت.‏ موضوع اين براي قانعکنندهاي پاسخ کسي البته و بود س‌ اقيانو سوي آن کيلومتر صدها تفاوتهايي(‏ با همراه ‏)البته آنها نوع هم که حالي در ميکنند زندگي آسيا شدهاند؟منتقل آنجا به کساني چه توسط و زماني چه موجودات اين ميکنند؟ زندگي آمريکا قارة در اطلس باميالدي 19 قرن اواخر در زمينشناسان کشيد.‏ طول سال پنجاه از بيش سؤال،‏ اين جواب به رسيدن بهو است شده تشکيل تکهتکه صفحاتي از زمين پوستة که شدند متوجه دقيق،‏ اندازهگيري وسايل کمک اينحرکت سرعت البته هستند.‏ جابجايي و حرکت حال در دائمًا پوسته زير مذاب جريان حرکت خاطر سالدر ميليمتر چند حد در و کند قدري به صفحات وقوعنميشود.‏ آن متوجه کسي دليل همين به و است اينبرخورد دليل به کوهها پيدايش نيز و زمينلرزهها است.‏يکديگر به گسلها يا صفحات آمريکايو آفريقا قارة جملة ‏)از قارهها ساختاري شکل شدهمنقرض گونة يک جانوران فسيل‏ کشف و جنوبي(‏ سالميليونها که ميکند مشخص قارهها اين سواحل در جابجايياثر بر مرور به و بودند متصل هم به قارهها پيش نزديکهم به يا دور هم از و شده جابجا زمين،‏ صفحات شبهزمينشناسان،‏ تحقيقات طي مثال براي شدهاند.‏ ميليون200 حدود استراليا جزيرة و هندوستان جزيرة ازمرور به و بودند متصل آفريقا قارة شرق به پيش سال شدهاند.‏دور آن آفريقاقارة درپانگهآ قارة از بخشي پيشسال ميليون 200 جنوبيآمريکاي پسسال ميليونها قارههايشدن جدا از وجنوبي آمريکاي يکديگر،‏از آفريقا کشفبا دانشمندان ودايناسورها فسيل گونةيک ماهيهاي جداييزمان به خاص بردهاند.‏پي آنها حاضرزمان آفريقاقارة ميليون50 پيشسال جنوبيآمريکاي ميليون100 پيشسال ميليون200 پيشسال هستند.‏جابجايي و حرکت حال در دائمًا اقيانوسها،‏ سخت پوستة زير مذاب مواد بهباعث و ميکنند نفوذ زمين سطح به آتشفشاني مجراهاي طريق از مواد اين از بخشي ميشوند.‏پوسته صفحات حرکت همچنين و آتشفشاني کوههاي آمدن وجود 11ژنتيک و فرگشت


داروين گرچه به نظرية خود ايمان داشت،‏ اما به خاطر نگرانياز عکسالعمل مردم عادي و نيز مذهبيون تا سالها ايدههايشرا تنها با برخي دانشمندان و دوستان معتمد خود در ميانميگذاشت و عليرغم تشويقهاي آنها تمايلي به انتشار عمومينظرياتش نداشت.‏ او نگران بود که با انتشار اين نظريه که خالفنوشتههاي کتابهاي عهد عتيق)تورات(‏ و عهد جديد)انجيل(‏بود و پيدايش ناگهاني موجودات را نفي ميکرد،‏ باعث ايجادشورش و بلواي عمومي شود،‏ اما در سال 1858 ميالدي،‏داروين نامهاي را از يک طبيعتشناس به نام راسل واالسآلفرد راسل واالس؛ طبيعت شناس بريتانيايي دريافت کرد که در آسياي جنوب شرقي زندگي ميکرد.‏ واالسکه هم زمان با داروين به فرآيند انتخاب طبيعي در اين نامه،‏ تحقيقات مستقل و يافتههاي شخصي خود را درمورد انتخاب طبيعي براي داروين فرستاده بود.‏ داروين پس ازدست يافت.‏خواندن اين نامه،‏ ترديدها را کنار گذاشت و به سرعت مقالهاي تهيه کرد و همراه با نامة واالس براي انجمنعلمي انگلستان فرستاد.‏ دوستان داروين در جلسة انجمن شهادت دادند که وي سالها جلوتر از واالسبر روي اين نظريه تحقيق کرده است و ميبايست نظرية انتخاب طبيعي به نام وي ثبت شود.‏ پس از اينجلسه،‏ داروين دست بکار شد و کتاب مهم خود را به نام پيرامون اصل انواع بر اساس انتخاب طبيعي بهرشتة تحرير درآورد.‏ اين کتاب بعدها به اصل انواع مشهور شد.‏خالصة نظرية انتخاب طبيعي داروين به اين شکل است : " هر موجودي ‏)جانور يا گياه(،‏ فرزندان زيادياورانگوتانگوريلشامپانزهانسانمقايسة استخوانبندي خانوادة کپي‏ بزرگ ؛ از نقاشيهاي کتاب جايگاه انسان در طبيعت نوشتة توماس هاکسلي)مدافعنظرية داروين(‏ ؛ ترسيم شده در سال 1863 ميالدي12 فرگشت و ژنتيک


ماهيسمندر پشت الک مرغ خوک گاو خرگوش انسان جنينشناسهکل ارنست نوشتة انسان نژاد فرگشت کتاب از برگرفته : انسان نيز و مختلف حيوانات جنيني رشد مقايسة بهاما است مشکل است،‏ حيواني چه به مربوط جنين اينکه تشخيص نخست مراحل در ؛ ميالدي 1874 سال در آلماني ميشود.‏ظاهر آنها شمايل و شکل مرور بيناز ديگران توسط شکار يا غذا کمبود مانند طبيعي داليل به فرزندان اين از بسياري ميکند.‏ توليد تغييراتکه ميشوند نسل ازدياد و حيات ادامة به قادر شرطي به ‏ماندهاند،‏ باقي که هم تعدادي ميروند.‏ باشد."‏سازگار طبيعي محيط تغييرات با آنها بدن ساختار در آمده وجود به موجوداتپيشرفتهترين يا قويترين نسل لزومًا طبيعي،‏ انتخاب در که است ضروري نکته اين به توجه لسن و ميروند بين از طبيعت انتخاب جبر به بقيه و ميمانند باقي سازگارترينها تنها بلکه نميماند،‏ باقي نسلطبيعي داليل به اما داشتند،‏ خود غبضة در را جهان دايناسورها روزي همچنانکه ميشود.‏ منقرض آنها حشراتو ماهيها کوچک،‏ پستانداران مانند طبيعي شرايط آن با سازگار جانوران تنها و شد منقرض آنها ازبرخي کوهي،‏ بُز گله يک در : بزنم برايتان نظريه اين توضيح براي معمولي مثال يک بياييد ماندند.‏ باقي استژنتيکي جهش امر اين دليل ( ميشوند.‏ بيشتري موهاي صاحب برخي و قويتر پاهاي صاحب فرزندان سريعترو دارند قويتر پاهاي که بزهايي معمولي،‏ شرايط در شد(.‏ خواهد داده توضيح بعدي فصل در که نسلترتيب اين به و دارند بيشتري بقاي شانس کنند،‏ فرار شغالها و گرگها دست از ميتوانند بقيه از وبرسد يخبندان دورة مثالً‏ ؛ کند تغيير ناگهان طبيعي محيط شرايط اگر اما مييابد،‏ افزايش تيزپا بزهاي و نميکند آنها به چنداني کمک باال فرار سرعت و قوي‏ پاهاي ديگر اينصورت در شود،‏ سرد شدت به هوا بزهاينسل‏ بنابراين کنند.‏ تحمل را زياد سرماي ميتوانند باشند،‏ داشته بيشتري موهاي که بزهايي تنها 13ژنتيک و فرگشت


طيدهيم.‏ توضيح گاالپاگوس جزاير سهرههاي تغييرمنقار با را مطلب اين بياييد يافت.‏ خواهد افزايش پرمو جزايردر گونه يک سهرههاي شدند،‏ جدا هم از گاالپاگوس چسبيدة هم به جزاير وقتي سال،‏ هزار صدها شدند.‏کم کرمها و حشرات جزاير،‏ اين از تعدادي در طبيعي داليل به ميان اين در شدند.‏ پخش مختلف صاحبژنتيکي(‏ ‏)جهش بدني تغييرات دليل به که دهند ادامه خود بقاي به توانستند جوجههايي بنابراين تغذيهآنها دانههاي از و بشکنند را درختان کوچک ميوههاي ميتوانستند و بودند شده بزرگتري منقارهاي تاشد کاسته آنها تعداد از مرور به و بمانند زنده نتوانستند داشتند،‏ کوچکتر منقار که جوجههايي اما کنند،‏ درشايد درآمدند.‏ غالب نوع صورت به بزرگها منقار و رفت بين از جزاير اين کوچکهاي منقار نسل اينکه نظربه ساده و جزئي بسيار پرندگان،‏ برخي منقار شدن بزرگ يا بُزها موي افزايش مانند تغييراتي اول نگاه شاهدوقت آن شوند،‏ جمع اينها مانند کوچک تحول و تغيير هزاران سال،‏ ميليونها طي اگر ولي برسند،‏ شد.‏خواهيم ديگر موجودي آمدن وجود به و جاندار در کلي فرگشت کردنپيشرفته و موجودات تکامل دنبال به طبيعي انتخاب گفتيم،‏ کتاب مقدمة در که طور همان البته شرايطبا بتوانند که ميدهد نسل ازدياد و زندگي اجازة موجوداتي به تنها طبيعي انتخاب نيست.‏ آنها چندانيتغيير طبيعي محيط شرايط است ممکن ميان،‏ اين در حال شوند.‏ سازگارتر آن تغييرات و محيطي ازمحيطي شرايط خزر،‏ محصور درياي در مثال براي ماند.‏ خواهند تغيير بدون نيز موجودات بنابراين نکند،‏ دريااين شاخص ماهيهاي نسل دليل همين به و است نکرده زيادي تغيير تاکنون پيش سال ميليون 200 ماهيهااين بيروية صيد دليل به زودي به شايد البته نکردهاند.‏ چشمگيري تفاوت نيز خاويار(‏ ‏)ماهيهاي باشيمموجودات از نادر گونة اين انقراض شاهد دريا به صنعتي فاضالبهاي ورود همچنين و انسانها توسط ! مشهورند طبيعت زندة فسيلهاي به که انساننژاد " نام به داروين بعدي کتاب چاپ با عليهمخالفتها و اعتراضات موج جنسيتي"،‏ انتخاب و برخالفآنکه دليل به کتاب اين در او شد.‏ آغاز وي بشرنوع ناگهاني خلقت ‏)تورات(،‏ عتيق عهد نوشتههاي فرگشتنتيجة نيز را انسان و ميبرد سؤال زير نيز را ميمونهاو شامپانزهها اجداد با که ميدانست موجوداتي کليساشديد عصبانيت باعث داشتند،‏ مشترک ريشة بادبه را او ايدة دانشمندان،‏ از تعدادي همچنين شد.‏ کردندسعي گوناگون مسائل طرح با و گرفتند تمسخر بگيرد،‏پس را خود نظرية تا بگذارند فشار تحت را وي بودکرده صرف را عمرش از سال بيست داروين اما و دهد ارائه ممکن شکل کاملترين به را نظريهاش تا بود.‏ تحقيق مشغول خود عمر آخر تا داروين،‏ چارلز دهد.‏پاسخ ديگران احتمالي پرسشهاي به بتواند ناميدهاند تاريخ نظريهپرداز بزرگترين را او بسياري ژنتيکو فرگشت 14


1- در ابتداي پيدايش سلولهاي پوستي حساس به نور،‏موجود تنها ميتوانست روشنايي را از تاريکي تشخيص دهدولي قادر به تشخيص جهت نور نبود.‏2- در برخي از جانداران بعدي،‏ سلولهاي پوستي حالتمقعر به خود گرفتند و موجود قادر به تشخيص جهتنور نيز شد.‏3- به مرور زمان،‏ سلولهاي شفاف محافظ در ورودي اينچشم ابتدايي اضافه شدند.‏ طي نسل هاي متمادي و به مرورسلولها بيشتر شدند و باعث شکست نور و تمرکز آن بر رويسلولهاي چشمي شدند.‏ جانداران صاحب اين چشم،‏ شانسبيشتري براي کسب غذا و بقاء نسل کسب کردند.‏4- ميليونهاي سال بعد،‏ موجودات صاحب چشمهاييشدند که به شکل دقيق،‏ نور را بر روي سلولهاي حساسمتمرکز ميکرد و تصوير دقيقي از اشياء را ارائه ميداد.‏نسل موجوداتي که صاحب اين نوع چشم شده بودند،‏ بهسرعت افزايش يافت.‏در آن زمان يکي از مهمترين پرسشهاي مطرح شده از سوي جامعة علمي اين بود که آيا انتخابطبيعي ميتواند چگونگي پيشرفت چشم را توضيح دهد؟ آيا طبيعت تنها با انتخاب سازگارترين موجوداتميتواند اندام پيچيدهاي مانند چشم انسان را به وجود بياورد؟داروين در جواب اين پرسش استدالل ميکرد که چشم انسان حاصل فرگشت چشم موجوداتي است کهپيش از ما ميزيستند.‏ طبق نظرية انتخاب طبيعي،‏ در ابتدا تعداد معدودي از جانداران به داليلي ‏)جهشژنتيکي(‏ صاحب سلولهاي پوستيِ‏ حساس به نور شدند.‏ اين سلولها به آنها توانايي تشخيص تاريکياز روشنايي را ميداد.‏ شايد اين موضوع چندان مهم نباشد،‏ ولي همين امکان)‏ که افراد نابينا در حسرتآن هستند!‏ ) کمک ميکرد موجود مسير خود را پيدا کند يا نزديک شدن دشمن را تشخيص دهد.‏ بهمرور نسل اين موجودات که صاحب چشم ابتدايي بودند،‏ افزايش يافت.‏ ميليونها سال طول کشيد تا درتعدادي از اين موجودات،‏ فرگشتهاي ديگري رخ دهد و سلولهاي حساس به نور در يک حفرة کم عمقجمع شوند.‏ اين موجودات قادر به تشخيص جهت نور شدند و در نتيجه نسل آنها به خاطر دستيابي بهاين امکان،‏ افزايش يافت.‏ دوباره ميليونها سال گذشت تا بخشي از همين موجودات،‏ صاحب اليهاي ازسلولهاي شفاف در جلوي چشمان ابتدايي خود شدند.‏ اين الية شفاف از چشم محافظت ميکرد و عالوهفرگشت و ژنتيک 15


کهشامپانزه شکل به داروين از کاريکاتوري کشيدنچالش به در شکست از پس مخالفانش کردند.‏ترسيم وي از طبيعي انتخاب نظرية ژنتيکو فرگشت 16 هرتصوير يک جاندار تا ميکرد خميده کمي را نورها آن،‏ بر طيديگر سال ميليونها ببيند.‏ خود راه رِ‏ سَ‏ موانع از تار چند مناسبلنز نوعي به تا شد سختتر مخاطي قسمت اين و شد گرديد.‏تبديل پيچيدگياز متفاوت سطوح در مراحل اين تمام البته ازبعضي ميشوند.‏ يافت نيز امروزي زندة موجودات در نيز کمکبا و هستند چشم فاقد اصوالً‏ که کرمها مانند موجودات پهنکرمهاي مييابند.‏ را حرکت مسير حسي،‏ اندام ديگر نوربه حساس سلولهاي از کوچک حفرة يک صاحب دريايي،‏ راشکارچيان ساية ميتوانند ابتدايي چشم همين با و هستند پيشرفتةنيمه چشم با حلزونها کنند.‏ فرار و دهند تشخيص امکاناز اما دهند،‏ تشخيص را نور جهت ميتوانند تنها خود خشکيو دريايي موجودات ديگر هستند.‏ محروم اشياء ديدن هستند.‏اشياء ديدن به قادر وضوح به خود پيشرفتة چشمان با هم ميمونها و اختاپوسها مانند سالهاو داروين زمان در بود.‏ علمي زمينههاي از مهمتر مذهبي،‏ تفكر و انديشه بر داروين نظرية تأثير وميزند ضربه مردم مذهبي اعتقادات به فرگشت نظرية قبول كه بودند معتقد کليسا مذهبيون آن،‏ از پس دنيادربارة بشر تفكر طرز در عمدهاي تغيير نظريه اين نيز مذهبي غير ديدگاه از حتي ميكند.‏ سست را آن تصورجهان و طبيعت كانون و مركز را خود ديگر انسان طبيعي،‏ انتخاب نظرية بر توجه با آورد.‏ وجود به هک نميدارد دور نظر از را احتمال اين و ميداند حيوانات از يافته فرگشت گونهاي را خود بلکه نميکند،‏ دردايناسورها مانند دور چندان نه زماني در است ممكن بزرگسنگ شهاب‏ يک برخورد ‏)مانند طبيعي عوامل اثر شود!‏منقرض كلي به ايدز(‏ از بدتر فراگير بيماريهاي يا نظريةاصول و پايهها سال،‏ 150 حدود گذشت با جديداکتشافات با بلکه نشدهاند،‏ سست تنها نه داروين پيشاز مستحکمتر ژنتيک همچون علومي پيشرفت و نظريةدنيا مطرح دانشمندان اکثر امروزه است.‏ گرديده آنهاديدگاههاي ميان گرچه و پذيرفتهاند را داروين فرگشتمراحل و چگونگي دربارة اندکي اختالفهاي پايههايقطعيت به همگي اما دارد،‏ وجود موجودات داروينچارلز به ‏)معروف داوکينز ريچارد پروفسور سبببه را او و پذيرفتهاند را داروين انقالبي نظرية آکسفورددانشگاه برجستة استاد و شناس جانور معاصر(؛ فرگشت.‏نظرية مدافعان سرسختترين از ميستايند.‏عقايدش ابراز در جرأت


فصل دومفرگشت جهان ؛ از انفجار بزرگ تا به امروزجهان هستي چگونه و از چه زماني پديد آمد؟ اين سؤالي بود که تا مدتها ذهن دانشمندان را به خودمشغول کرده بود.‏ سرانجام با تالش محققان و نيز ياري گرفتن از فنآوريهاي جديد مانند تلسکوپهايراديويي و نيز تلسکوپ هابل،‏ راز چگونگي تشکيل کيهان کشف شد.‏ بر اساس اين تحقيقات،‏ 13.7ميليارد سال پيش کل کيهان خالي از هر مادهاي بود و تنها در يک نقطة بسيار کوچکي انرژي عظيم فوق‏تصوري نهفته بود.‏ ناگهان اين نقطه منفجر شد و انرژي عظيم آن به شکل مواد پاية کوارک و الکترون بهفضاي بيکران پرتاب شدند.‏ دانشمندان لحظة انفجار بزرگ را مهبانگ )BigBang( ناميدهاند.‏ الزم به ذکراست که دانشمندان دربارة چگونگي و يا عامل به وجود آورندة اين انرژي عظيم هنوز اطالعي ندارند.‏به هر حال چند دقيقه بعد از مهبانگ،‏ نخستين هستة اتمهاي سبک مانند هيدروژن و هليم تشکيلشدند،‏ اما از آنجا که دماي محيط بسيار باال ‏)در حد ميليونها درجة سانتيگراد(‏ بود،‏ الکترونهانميتوانستند در مدار دور هسته دوام بياورند و به ناچار از آن جدا ميشدند.‏ اين شرايط تا 300 هزار سالبعد ادامه داشت تا اينکه دما به حد کافي سرد شد و به چند هزار درجة سانتيگراد رسيد.‏ به اين ترتيبانرژي تاريک به گسترشکيهان شتاب ميبخشدتشکيل ابرهاي گازي؛عصر تاريکي300 هزار سال بعد،‏تشکيل نخستين اتمهاگسترش انرژي وماده در کيهانلحظة آغازمهبانگ400 ميليون سال بعد،‏ميلياردها سال گسترش تشکيل نخستين ستارههاکهکشانها و تشکيل منظومهها13.7 ميليارد سال از آغاز مهبانگ تاکنونفرگشت و ژنتيک 17


نخستين اتمهاي گازي تشکيل شدند.‏ با گذشتميليونها سال،‏ ابرهايي از اتمهاي گازي نزديک‏هم تشکيل شدند.‏ در اين زمان،‏ چون ستارهايوجود نداشت،‏ کل کيهان به شکل توده ابرهايسرد و تاريک در فضا معلق بودند.‏400 ميليون سال بعد،‏ بخشيهايي از تودههايگازي تحت تأثير جاذبه،‏ گرد هم آمدند و يکتودة متراکم ايجاد کردند.‏ به مرور مرکز اينتودة متراکم در اثر فشار،‏ فشردهتر شد و طبقاصل ترموديناميک،‏ دماي آن تا حد زيادي باالتصوير گرفته شده توسط تلسکوپ هابل :خوشهاي از هزاران کهکشان در نقطة بسيار کوچکي از کيهان رفت.‏ وقتي دماي مرکز توده به يک ميليوندرجة سانتيگراد رسيد،‏ عمل گداخت هستهايبين اتمهاي هيدروژن برقرار شد.‏ اتمهاي هيدروژن آن با يکديگر ترکيب شدند و اتمهاي سنگينتر هليمبه وجود آمد.‏ طي عمل گداخت هستهاي،‏ انرژي زيادي توليد شد که به داغ شدن بيشتر هستة تودهانجاميد.‏ ميليونها سال بعد اين تودة گازي،‏ آنقدر گرما و انرژي داشت که بخشي به صورت فوتونهاينوري تبديل شدند و به اين ترتيب،‏ نخستين ستارههاي کيهان متولد شدند.‏ميلياردها سال پس از تولد ستارهها،‏ تعدادي از آنها در اثر جاذبه،‏ گرد هم آمدند و شروع به چرخشبه دور ستارههاي مرکزي نمودند و به اين شکل کهکشانها نيز متولد شدند.‏ تلسکوپ هابل ‏)که مانندماهوارهاي خارج از جوّ‏ به دور زمين ميگردد(،‏ تاکنون بيش از 200 ميليارد کهکشان را شناسايي کردهاست.‏ هر کهکشان هم شامل ميلياردها ستاره است.‏ براي مثال کهکشان راه شيري 200 ميليارد ستارهدارد که خورشيد ما همراه با منظومهاش،‏ تنها نقطة بسيار کوچکي از آن محسوب ميشوند!‏در مرکز اغلب کهکشانها،‏ تودة بسيار متراکمي از مواد و انرژي در يک نقطه جمع شدهاند که به آنهاسياهچالة مرکزي ميگويند.‏ ستارهها به دليل جرم و جاذبة زياد اين سياهچالهها است که حول مرکز کهکشانکهکشان NGC 4414فاصله از زمين : 62 ميليون سال نوريتعداد ستارهها : بيش از 300 ميلياردخورشيدکهکشان راهشيري با 200 ميليارد ستاره18 فرگشت و ژنتيک


همچنيندانشمندان ميگردند.‏ ساختاراز زيادي اطالعات همينفقط ندارند،‏ سياهچالهها ستارةيک وقتي که ميدانند را آنهستة ميميرد،‏ بزرگ بسيار تبديلو ميشود متالشي خود در جاذبةبا اسرارآميز نقطهاي به ميتواندکه ميشود فوقالعاده نور(‏‏)حتي اطرافش چيزهاي همة جذبکند.‏خود درون به را پيشسال ميلياردها حال،‏ هر به گازهاو شد منفجر ستارهها از يکي مريخزمينحاصلابرنواختري انفجار 1- بزرگستارة يک مرگ از بعد،‏سال ميليونها 2- گرفتندشکل گاز و غبار تودههاي تشکيلمرکزي ستارة 4- خورشيد(‏‏)تولد شد گازيغبارهاي 3- مرکزيهستة دور به کردندچرخش به شروع ابرنواختريانفجار از حاصل غبار و غبارو گاز باقيماندة از سيارات 5- ميليونهاشد.‏ پخش فضا در آن گرفتندشکل خورشيد ستارة اطراف اينکهتا گذشت انفجار آن از سال سياراتو خورشيد ستارة و آمدند هم گرد دوباره عناصر غبار و گازي تودههاي اين پيش سال ميليارد 4.5 در آناندازة حال اين با ميشود،‏ محسوب کيهان متوسط ستارگان جزو ما خورشيد آوردند.‏ پديد را ما منظومة است.‏دارا را منظومه کل جرم ٪99.8 تنهايي به و است زمين برابر يکميليون از بيش ميشودمرگ آمادة خورشيد سوخت،‏ اتمام با و آينده سال ميليارد 4 حدود دانشمندان،‏ محاسبات طبق خوددر را نزديک سيارات ديگر و زمين و ميشود بزرگي سرخ غول به تبديل مرگ،‏ از پيش لحظات در و )! است مانده خيلي سال ميليارد 4 تا هنوز نباشيد،‏ نگران ( ميکند.‏ خاکستر به تبديل و ميبلعد ازيکي تنها منظومهاش با همراه هم خورشيد خود است.‏ زمين برابر ميليون يک از بيش خورشيد کهکشانستارة ميليارد 200 سيارکهاکمربند عطاردزهره ستارةخورشيدمشتريزحلنپتوناورانوسبيشتاکنون و است راهشيري کهکشانميليارد 200 از کافيشدهاند.‏ کشف هم تاکنيد محاسبه کمي است اينهمهبا زمين سيارة بفهميد اصالً‏کيهان در عظمتش،‏ نزديکچيزي نيست،‏ عددي !مطلق صفر به 19ژنتيک و فرگشت


زمينسيارة روي بر حيات آغاز گردپيوستن هم به از زمين سيارة وقتي پيش سال ميليارد 4.5 آمد؟ پديد چگونه زمين روي بر حيات سالميليون 500 بود.‏ سوزان و داغ کرهاي شکل به مدتها تا گرفت،‏ شکل خورشيد ستارة اطراف غبار و درآتشفشاني گازهاي از حاصل آب بخار افزايش با سپس شود.‏ جامد و سرد زمين پوستة تا کشيد طول کردند.‏پر را زمين سطح اقيانوسهاي بعد سال ميليونها و گرفت باريدن سيلآسا بارانهاي زمين،‏ جو درحيات آثار اولين که است شده مشخص دوره،‏ آن سنگهاي نيز و ميکروسکوپي فسيلهاي بررسي با تااست نکرده پيشرفت اندازه آن به هنوز امروزی دانش البته است.‏ شده آغاز پيش سال ميليارد 3.5 حدود کردهاند.‏ارائه گوناگوني فرضيات دانشمندان از بعضی حال اين با کند،‏ بيان را حيات آغاز نحوة قطعيت به گازهااز مملو زمين اولية اتمسفر فرضيه،‏ اين اساس بر دارد.‏ نام بنيادين سوپ مدل فرضيهها،‏ اين از يکي فاقداتمسفر همين در احتماالً‏ بود.‏ آب توجهی قابل مقدار و متان آمونياک،‏ نيتروژن،‏ اكسيدكربن،‏ دی ساختهراديواکتيو تابشهاي يا ابرها برق و رعد الکتريکي تخلية کمک به آلی مولكولهای اولين اكسيژن يلآ مولکولهاي از زنجيرهاي و شده وصل يکديگر به اقيانوسها،‏ در فرود از پس مولکولها اين شدهاند.‏ آوردهاند.‏بهوجود را پروتئين و فسفوليپيد)چربي(‏ ،RNA مانند بزرگتر همسال ميليون 500 از بيش عاليمنخستين تا کشيد طول !شود ظاهر حيات پيشسال ميليارد 4 بهزمين مذاب پوستة شدسرد آهستگي ژنتيکو فرگشت 20


در سال 1953 ميالدي دو تناز دانشمندان شيميدان به نامهاياستنلی ميلر و هارولد يوري شرايطالکترودهاياولية زمين را در آزمايشگاهيجرقه زنمشابهسازی كردند تا ببيند آياتحت اين شرايط،‏ مولكولهايآلي تشكيل میشود يا خير؟ آنها محفظة اتمسفريدستگاه آزمايش ميلرابتدا دستگاهی مطابق شكل روبروو يوري براي کسبمولکولهاي آلي ازساختند و آن را با آب و گازهایترکيب ملکولهايسادة متان،‏ آمونياك و هيدروژن لولههايسادة متان،‏ دياکسيدپر كردند.‏ سپس در اتاقک احتراق،‏ خنک کنندهکربن،‏ آمونياک و آبدو الكترود قرار دادند تا شرايط رعدو برق مجازي ايجاد کنند و برایآنكه گازها دائما در دستگاه‏ درآب جوشانحال گردش باشند،‏ آب را در مخزنیمیجوشاندند تا بخار حاصل موجببه گردش درآوردن گازها در لولهها‏شود.‏ بخار آب پس از عبور از محفظةاتمسفري حاوی الكترود،‏ توسطلولههاي متراكمكننده سرد میشدموکولهاي آليو درباره بهصورت مايع به مخزن باز جمع‏ آوري شدهمیگشت.‏ بعد از يك هفته،‏ آنها مايعموجود در دستگاه را آزمايش كردند و مشاهده کردند که نه تنها مقادير زيادي مولكولهای آلی ساده توليدشدهاند،‏ بلكه انواعی از مولکولهاي آلي پيچيدهتر مانند آمينواسيدها،‏ اسيدهای چرب و كربوهيدراتها)قندها(‏نيز پديد آمدهاند.‏ به اين ترتيب،‏ دانشمندان متقاعد شدند كه مواد آلی از مواد غيرآلی ساده مانند هيدروژن ومتان و آب پديد آمدهاند و بعد تحت عواملی در اقيانوسهاي داغ آن دوران جمع شدهاند.‏ در واقع درياهای اوليهمانند سوپی داغ مملو از مولكولهای آلي بنيادين بودهاند.‏ البته چند سال بعد برخي از دانشمندان فرضية سوپبنيادين را زير سؤال بردند.‏ آنها مدعي بودند که در اتمسفر اولية زمين به دليل عدم وجود الية اوزون،‏ گازهايآمونياک و متان نميتوانستند وجود داشته باشند و به همين دليل،‏ احتماالً‏ مولکولهاي آلي نه در اتمسفر،‏ بلکهدر کنار آتشفشانهاي زير اقيانوسها و درون‏ حبابهاي گازي تشکيل شدهاند.‏فرگشت و ژنتيک 21


و ساختهشدن چگونگي کشف به نوبت آلي،‏ مولکولهاي تشکيل نحوة کشف از پس حال هر به گرفتنقرار هم کنار و ترکيب از که رسيد سلول(‏ دهندة ‏)تشکيل زيستي مولکولهاي درشت توليدمثل رد و عمق کم‏ گودالهاي در ابتدا که بودند معتقد دانشمندان از برخي ميشوند.‏ تشکيل آلي مولکولهاي دهةدر اما ساختهاند،‏ را پروتئينها و شده وصل يکديگر به آمينواسيدي مولکولهاي خورشيد،‏ تابش اثر RNAزيستي مولکولهاي درشت كه دريافتند آزمايشهايي انجام با ديگري دانشمندان ميالدي 1980 شدهاند.‏تشکيل که بودند زيستی مولكولهاي نخستين آنها زياد احتمال به و دارند همانندسازی خاصيت اماکنند،‏ حفظ طوالني مدت به را خود مکمل زنجيرة نميتوانند DNA مانند RNA ملکولهاي گرچه ازپروتئين مولکول درشت مولکولهايپيوستن بهم پديدآمينواسيدي آلي ميآيند.‏زنجيرةاسيديآمينو اسيدآمينو فسفاتگليسرول چرب اسيد زنجيرة اسيدزنجيرة از فسفوليپيد مولکول درشت ميشودتشکيل فسفات و گليسرول با چرب گليسرولفسفاتچرباسيد چرباسيد گروهسر DNAنوکلئوتيدهاي RNAنوکلئوتيدهاي آليملکولهاي تفاوت مهمترين زنجيرةتشکيلدهندة نوکلئوتيد قندنوع در DNA و RNA ) دئوکسيريبوز يا ريبوز ( آنها است.‏آليباز آليباز فسفاتدئوکسيريبوز قند ريبوز قند و RNA مولکولهاي درشت زنجيرةپيوستن بهم از DNA نوکلئوتيديآلي ملکولهاي ميشوند.‏ساخته هم به نوکلئوتيدهازنجيرة ژنتيکو فرگشت 22


اصليRNA مکملRNA سازيهمانند نحوة درشتخودبخودي زيستيملکولهاي RNAاصليRNA روي از مکمل RNA شدن ساخته 1- نوکلئوتيديمولکولهاي کوچکترمولکول سه از خود ياريبوز قند فسفات،‏ ( آلي(‏باز و دئوکسيريبوز شدهاند.‏تشکيل چهار،RNA ساختار در نامهايبه آلي باز مولکول‏ مشارکتA, C, U, G همانندهنگام به دارند.‏ Aمولکول مکمل،‏ سازي Cمولکول و U با همواره ميکنند.‏برقرار پيوند G با آزادنوکلئوتيدهاي يکديگراز مکمل و اصلي RNA شدن جدا 2- مکملهااز جديدي زنجيرة شدن ساخته 3- است.‏اوليه زيستي مولکولهاي مثل توليد و ساخت نحوة بيانگر زنجيره همين تشکيل نبود.‏پيچيده هم چندان موضوع اين البته شد.‏ آغاز اوليه سلولهاي تشکيل نحوة بررسي بعدي،‏ قدم در تكانرا سركه و روغن محتوی بطری يک شما وقتي ميزنيم.‏ سادهاي مثال موضوع اين بهتر درک براي عمجت حاصل اصل در حبابها اين میشوند.‏ تشكيل سركه مايع درون روغن از کروي حبابهاي ‏ميدهيد،‏ هستند.‏هم به ليپيدی)چربي(‏ مولكولهای اتصال و ديگريليپيدي مولكولهای میتوانند حبابها اين دهند.‏تشکيل بزرگتري حباب و كنند جذب را باکتريمانند و بزنند جوانه میتوانند همچنين آنها ازتقريبًا هم سلولها غشاي جنس شوند.‏ تقسيم نظربه است.‏ فسفوليپيدي مولکولهاي درشت همين حبابهايتشکيل هنگام به قديم،‏ دوران در ميرسد داخلRNA زيستي مولکولهاي از تعدادي ليپيدي،‏ ابتداييسلولهاي ترتيب اين به و شدند گرفتار آن کميصفحه دو اين ‏)مطالب ‏شدهاند.‏ تشکيل ساده و فصلدر چون ميشد گفته ميبايست ولي بودند،‏ سنگين داريم(.‏نياز آنها به ژنتيک بعدي زنجيرةبا کروي حبابهاي درشتاز بهمپيوستة فسفولپيديمولکولهاي گرفتارRNA مولکول تشکيلنحوة سلوليک ابتداييغشايبا فسفوليپيديتوليدهستة و کنندةمثل RNA23ژنتيک و فرگشت


مهمرويدادهاي راستقامتانسان فرگشت پستاندارانگوناگوني دايناسورهاانقراض نخستيهاپيدايش پستانداران(‏از ‏)شاخهاي گُلدارگياهان پيدايش پرندگانپيدايش دايناسورهاگوناگوني ودايناسورها پيدايش پستاندارانبعدها گستردهانقراض خزندگانگوناگوني خزندگانپيدايش وسرخسها گوناگوني مخروطيدرختان دوزيستانپيدايش زرهدارماهيان فرگشت خشکيدر خزهها پيدايش درياييموجودات فرگشت ماهيهاپيدايش مهرهدارانو طنابداران پيدايش و بيمهرهگان پيدايش درياييسختپوستان سلوليچند موجودات پيدايش سلوليحيات پيدايش دورهکواترنريترشياريکرتاسهژوراسيکترياسپرمينکربونيفردِوونينسيلوريناُردوويسينکامبريندوراناواخر پرکامبرينپرکامبريندوران 542تا 4500 از پيشسال ميليون زيستي(‏ ديرينه ( پالئوزيک دوران زيستي(‏ ميانه ( مزوزوئيک دوران زيستي(‏ ‏)نو سنوزوئيک ژنتيکو فرگشت 24


حيات(‏از ‏)پيش پرکامبرين دوران يکتشکيل از ساده نخستين سلولهاي پيش،‏ سال(‏ ميليارد )3.5 سال ميليون 3500 حدود که گفتيم ميلياردهاابتدايي،‏ سلولهاي اين شدند.‏ متولد آن در گرفتار زيستي مولکولهاي و فسفوليپيدي غشاي 2000از بيش آنها ساختار(‏ تحول و فرگشت)تغيير رفتند.‏ بين از دوباره و شدند تشکيل بار ميلياردها و شرايطبا زيادي سازگاري که آمدند وجود به سلولهايي سرانجام اينکه تا کشيد طول سال ميليون ! کنند مثل توليد و بمانند زنده زيادي زمان مدت ميتوانستند و داشتند محيطي تقسيمدوران چند به را قديم زمانهاي شده،‏ کشف فسيلهاي ساختار و نوع اساس بر زمينشناسان زا ميشود،‏ ناميده نيز حيات از پيش که دوران اين دارد.‏ نام پرکامبرين دوران،‏ اين قديميترين کردهاند.‏ دربرميگيرد.‏را زمين تاريخ ٪88 از بيش تنهايي به و ميشود شامل را پيش سال ميليون 543 تا 4500 است.‏گرفته شکل دوره اين اواخر در سلولي حيات نشانههاي نخستين اُردوويسين،‏کامبرين،‏ دورة زير شش شامل خود که شد آغاز زيستي(‏ پالئوزيک)ديرينه دوران،‏ اين از پس ٪6حدود و ميشود شامل را پيش سال ميليون 248 تا 543 از و بود پرمين و کربونيفر دِوونين،‏ سيلورين،‏ ترياس،‏دورة زير سه شامل که نيز زيستي(‏ مزوزوئيک)ميانه دوران ميدهد.‏ تشکيل را زمين زندگي تاريخ تشکيلرا زمين تاريخ ٪4 حدود و کشيد طول پيش سال ميليون 65 تا 248 از بود کرتاسه و ژوراسيک سالميليون 65 از و بود ترشياري و کوآترنري دورة دو شامل نيز زيستي(‏ سنوزوئيک)نو دوران ميداد.‏ مقايسةبرميگيرد.‏ در را زمين سن ٪2 از کمتر سال،‏ ميليون 65 زمان اين است.‏ کشيده طول تاکنون پيش است.‏برده زيادي زمان چقدر تکسلولي موجودات نخستين تشکيل که ميدهد نشان دورانها اين طول آندنبال به و بود زمين سيارة در حيات آغاز براي قدم مهمترين و نخستين زيستي،‏ سلولهاي اين تشکيل پيدايشآن دنبال به و يوکاريوت سپس و پروکاريوت به موسوم سلولهاي شکلگيري که بعدي قدمهاي شد.‏انجام بيشتري شتاب با سلولها اين همياري و تجمّع از حاصل گوناگون موجودات نخستينتا کشيد طول سال ميليون 2000 ميکنيد،‏فکر اگر شوند.‏ توليد پيشرفته سلولهاي االنهمين ميتوانيد نيست،‏ زيادي مدت اين اگربدانيد البته کنيد.‏ شروع يک از را آن شمارش نخواهيدعدد اين به بشماريد،‏ هم عمرتان تمام !رسيد زيستي(‏نو ( سنوزوئيک دوران زيستي(‏‏)ميانه مزوزوئيک دوران زيستي(‏‏)ديرينه پالئوزيک دوران مختلفدورانهاي طول مقايسة يکديگربا زمينشناسي زمينپيدايش تاريخ کل ٪88 شامل حيات(‏ از ‏)پيش پرکامبرين دوران انقراضزمان از يعني سنوزوئيک؛ دوران تاکنون،‏پيش سال ميليون 65 در دايناسورها !است برده زمان انگشت بند يک فقط 25ژنتيک و فرگشت


دروننظرية اساس بر 1000همزيستي،‏ پيش،‏سال ميليون‏ سلولهاياز تعدادي بدونو ساده زيستي ‏)پروکاريوتها(‏هسته ترکيبيکديگر با سلولهاي‏و شدند پيشرفتهترو هستهدار ‏)يوکاريوتها(‏آوردند.‏وجود بهرا سلولپروکاريوتسلولپروکاريوتسلوليوکاريوتزندگيجا همه تقريبًا و هستند ‏)پروکاريوتي(‏ هسته بدون تکسلولي موجودات سادهترين باکتريها،‏ هستند.‏بيماريزا برخي و سودمند برخي ميشوند.‏ تقسيم مختلف گونة هزار چهار به آنها ميکنند.‏ ازکه هستند پروکاريوتي سلولي تک موجودات ديگر ميشدند(‏ ناميده آرکيباکتري قبالً‏ باستانيان)که هستند.‏گونه 100 حدود و دارند باکتريها با عمدهاي تفاوت سلولي ساختار و سکونت محل نظر مختلفگونة هزار 43 تاکنون هستند.‏ ‏)يوکاريوتي(‏ دار هستة نوع از اما سلولي،‏ تك موجودات نيز آغازيان ميشوند.‏تقسيم ريزجلبکها و هاگداران تاژکداران،‏ آميبها،‏ شاخههاي به که شدهاند شناسايي فتوسنتزشيميايي فرآيند از را خود غذاي که هستند يوکاريوتي چندسلولي موجودات از گياهان حدوددر بودند.‏ دريايي جلبکهاي گياهان،‏ نخستين هستند.‏ گونه هزار 300 حدود و ميکنند کسب و خزهها ابتدا پيش،‏ سال ميليون‏ 450 شدند.‏ظاهر خشکي در سرخسها سپس گياهانجانورانمخروطيدرختان نيز بعد سال ميليونها آمدند.‏وجود به گُلدار گياهان و قارچها آغازيانپرسلوليموجودات جزو نيز قارچها سلولهاياماهستند،‏ گياهان شبيه و يوکاريوتي يوکاريوتطريقاز نميتوانند ندارند،‏ سبزينه چون ازبهناچار و كنند سازي غذا فتوسنتز باکتريهاباستانيانتغذيهمعدني مواد يا موجودات بقاياي سلولهايهستند.‏گونه هزار 77 آنها ميکنند.‏ پروکاريوتميليونيک از بيش با نيز جانوران زندةموجودات خزندگان،‏حشرات،‏ از متفاوت گونة نوعاساس بر جهان بهسلولي ساختار و بزرگترينماهيها،‏ و پستانداران پرندگان،‏ اصليفرمانروي 6 سلولهايزندةموجودات شاخة سر مشهورترين و ميشوند.‏تقسيم نخستينميشوند.‏محسوب زمين پرسلولي ژنتيکو فرگشت 26


کلونيباکتريهايتکسلولي بابزرگنمايي 10هزار برابرقديميترين فسيلهاي ميکروسکوپي کشف شده از دورة پرکامبرين متعلق بهسيانوباکتريها هستند.‏ اين موجودات تک سلولي،‏ به کمک انرژي خورشيد و موادمعدني موجود در اقيانوسها ميتوانستند عمل فتوسنتز انجام دهند و اکسيژن توليدکنند.‏ تا پيش از آن،‏ اکسيژن موجود در اتمسفر زمين بسيار کم بود،‏ ولي اينباکتريها طي ميليونها سال باعث افزايش اکسيژن اقيانوسها و نيز هواي بيرونشدند و امکان به وجود آمدن موجودات هوازي را فراهم آوردند.‏با افزايش توليد مثل،‏ برخي از انواع سلولها گرد هم جمع شدند و کلوني)تجميع(‏سلولي را به وجود آوردند.‏ به مرور زمان،‏ تغييراتي در ساختار اين تودهها ايجاد شد.‏سلولهايي که قبالً‏ هر کدام به تنهايي غذاي خود را از امالح شناور در دريا تهيهميکردند،‏ غذاي خود را به اشتراک گذاشتند و نوعي همکاري ميان آنها آغاز شد.‏ البتهتوضيح اين نکته ضروري است که طي اين مدت،‏ کلوني سلولها چيزي ياد نگرفتند،‏بلکه اين همکاري به دليل تغييرات فرگشتي مفيد در آنها بود و چون اين همکاري،‏احتمال زندهماندن و توليد مثل‏آنها را بيشتر کرد،‏ خصوصياتجديد به نسلهاي بعدي نيزمنتقل شدند.‏ سرانجام با وقوعفرگشتهاي مفيد بعدي،‏نخستين موجودات چندسلولي به وجود آمدند.‏فسيل کرم پهن ونوعي جلبک متعلق بهاواخر دوران پرکامبرينبا قدمت 600 ميليونسالاستروماتوليتهاي غرب استراليا ؛سنگهاي رسوبي حاصل از عملکردسيانوباکتريها در دوران پرکامبرين،‏قديميترين شواهد حيات بر رويکرة زمين محسوب ميشوند.‏فرگشت و ژنتيک 27


موضوع مهم ديگر که بايديادآوري کنيم اين است که براساس انتخاب طبيعي،‏ همةفرگشتها و تغييراتِ‏ جاندارانمفيد نيستند.‏ در تاريخ حياتزمين،‏ ميليونها و ميليونهاموجودِ‏ فرگشتيافته،‏ از بينرفتهاند؛ زيرا فرگشت آنهابا شرايط و تغييرات محيطکف اقيانوسها در دورة پرکامبرينطبيعي سازگار نبوده است.‏ بههمين دليل کلوني سلولها نيز به سرعت تبديل به موجودات چند سلولي نشدند،‏ بلکه تنها معدودياز فرگشتها که در هزاران شاخه‏ از موجودات روي داده بود،‏ توسط طبيعت پذيرفته و انتخاب شدند.‏پيشرفت سيستمهاي انتقال پيام در کلوني سلولها،‏ پيشنياز پيدايش جانداران پرسلولي بود.‏طبق برآورد دانشمندان 150 ميليون سال طول کشيد تا نخستين چند سلوليهاي اوليه از فرگشتهايمتمادي کلوني سلولها به وجود بيايند.‏ در موجودات پديد آمدة جديد،‏ سلولهاي همکار هر يک وظيفةخاصي انجام ميدادند؛ مثالً‏ برخي مسئول تهية غذا بودند و برخي نيز وظيفة توليد مثل را بر عهده داشتند.‏بيشتر موجودات چندسلولي اوليه مانند مرجانهای دريايي امروزی،‏ در يک جا ساکن بودند يا فقط به کمکامواج اقيانوسي جابجا ميشدند و عمالً‏ قدرت حرکت مستقل نداشتند،‏ اما به مرور و طي فرگشتهاي طوالني،‏تعدادي از اين موجودات در جهت دسترسي به غذاي بيشتر،‏ اندامهاي حرکتي مانند باله به دست آوردند.‏کسب اندامهاي حرکتي به طور منطقي،‏ شانس بقاي اين گونه از جانداران را افزايش داد و به اين ترتيب28 فرگشت و ژنتيککرم پهن ديکينسونياجانداران دوران پرکامبرين اغلب از نوع بيمهرهگان دريايي بودندبلوطهايدريايينسل آنها رو به فزونينهاد.‏ جانوران اين دورهاغلب بيمهرگاني نظيراسفنجها،‏ ستارههايدريايي‏ و عروسهايدريايي و کرمهاي پهنبودند و چون آنها فاقدپوشش سخت بيرونيبودند،‏ عمالً‏ فسيلزيادي از اين دورانکشف نشده است.‏


زيستي(‏‏)ديرينه پالئوزيک دوران وشده مشتق زنده(‏ موجود معنی ‏)به زئون و قديمی(‏ معنی ‏)به پالئوس يونانی کلمة دو از پالئوزئيک طوالنیترينو است سال ميليون 340 حدود پالئوزيک دوران طول است.‏ قديمي حيات آن کامل معني بدنیساختمان دارای دوران اين زنده موجودات اينکه علت به ميشود.‏ محسوب آشکار حيات دوران‏ گسترشنظر از میگويند.‏ نيز ديرينهزيستی دوران آن به بودند،‏ بعدی دورانهای زندة موجودات از سادهتر پالئوزوئيکدوران داشتهاند.‏ وجود اوليه پالئوزوئيک در بیمهرگان گروههای اکثريت زنده،‏ موجودات تنوع و سيلورين،‏اُردوويسين،‏ کامبرين،‏ دورة شش به شده کشف فسيلهاي نيز و زمينشناسي اليههاي نظر از را اسفنجها،‏روزنهداران،‏ جمله از بیمهرهگان گروههای مهمترين نمودهاند.‏ تقسيم پرمين و کربونيفر دِوونين،‏ میزيستهاند.‏دوران اين در گراپتوليتها و خارپوستان نرمتنان،‏ بازوپايان،‏ کامبريندورة سنگهایدر يخچالی آثار کشف کشيد.‏ طول قبل سال ميليون 490 تا 543 سال از کامبرين دورة سختپوستبيمهرهگان انفجار را کامبرين دورة میباشد.‏ دوره اين سرد هوای و آب وجود از نشان رسوبی،‏ شدند.‏ظاهر يافته فرگشت موجودات از بسياري و مختلف گونههاي دوره اين در زيرا ناميدهاند؛ نيز ةتسد و استراکودها کنودونتها،‏ استروماتوليتها،‏ تريلوبيتها،‏ چون بسياري سختپوست جانوران فسيل‏ منبعجلبکها و ريز سلولي چند ميرسد نظر به است.‏ شده کشف دوره اين از کفهاي دو صدفهاي دورهاين جانوري گونة ديگر نيز خارپوستان و مرجانها ميشدند.‏ محسوب ديگر موجودات غذايي عمدة بودهند.‏اُردوويسيندورة اساسبر اردوويستن به کامبرين دورة از گذر بهنامموجوداتي شدة کشف فسيلهاي در تغيير کنودونتهاجديد گونههای ظهور و گراپتوليت 490حدود از اردوويسين دورة ميشود.‏ تعيين است.‏کشيده طول پيش سال ميليون 443 تا شبيهموجودات نخستين دوره،‏ اين اواخر در ظاهراختاپوسها اجداد نيز و اوليه ماهيهاي اردوويسينالية رسوبات در نفت وجود شدند.‏ درشناور ريز جانوران و گياهان فراوانی از نشان میباشد.‏زمان آن درياهای آب دورةدر جانوري گونههاي اردوويسينو کامبرين تريلوبيتگراپتوليتاختاپوس29ژنتيک و فرگشت


نوعيتريلوبيتها،‏ بیمهرة دريايی شبيهخرچنگ نعلاسبي بودندکه پوستهای سخت وسه قسمتی داشتندو در کف اقيانوسهاميکردند.‏حرکت فسيلهايتاکنون فسيل‏ تريلوبيت ؛ قدمت 450 ميليون سالزيادي از اين موجوداتعجيب کشف شده است.‏دورة سيلوريندر اين دوره که از 443 تا 417 ميليون سال پيش طول کشيده است،‏ نخستين گياهان خشکي بهشکل خزههاي امروزي ظاهر شدند.‏ در دريا نيز تنوع بيمهرگان همچنان ادامه داشت.‏ از اين دوره فسيلموجودات عجيب ‏)که احتماالً‏ اجداد عقربهاي امروزي بودند(،‏ با اندازههايي بزرگتر از انسان و نيز سنگوارةماهیهاي با پوست زرهدار کشف شدهاند.‏ در ابتدا ماهيها فاقد آرواره بودند و تنها با مکيدن غذا ميتوانستندغذا بخورند،‏ اما با پيدايش آرواره در گونة خاصي،‏ ماهيها امکان اين را يافتند که به جاي مکيدن،‏ غذا رابا دهان بگيرند و در نتيجه به شکارچيان توانمند تبديل شوند.‏ در اواخر اين دوره،‏ که اکسيژن کافي برايتنفس موجودات هوازي در جو زمين وجود داشت،‏ برخي حشرات دريايي توانستند از آب خارج شوند و پابه دنياي خشکي بگذارند.‏ برخي از اين حشرات مانند سنجاقک‏ مگانورا ‏)با اندازهاي حدود نيممتر(‏ در اثرتغييرات فرگشتي و به مرور صاحب بالهايي شدند تا به نحوي مؤثرتري به جستجوي غذا باشند.‏پيکاياماهي زرهدار آرتروديراآبزيان دورة سيلورينخرچنگ شکارچي اوپابينياهالوسگنيا30 فرگشت و ژنتيک


جانورانگونههاي برخي پيکاياسيلوريندورة در دريايي آنومالوکاريسمارالاسفنجهالوسگنياپيرياپوليددِوونيندورة رد دوکفهايها و بازوپايان جمله از بیمهرگان کشيد.‏ طول پيش سال ميليون 345 تا 417 از دوره اين ماهيهاياز بسياري انواع و است مشهور نيز ماهیها فراواني دورة به دوونين دورة بودهاند.‏ فراوان دوره اين ايندر آروارهدار استخواني و غضروفي آمدند.‏پديد زمان برخيدر بعد،‏ به دوره اين اواسط از بهو آمد پايين بسيار آب سطح مناطق ازفرگشتي گونههاي برخي دليل همين گلواليميان در ميتوانستند که ماهيان برايبيشتري شانس کنند،‏ زندگي مرطوب ايناز تعدادي در کردند.‏ پيدا ماندن زنده بالههابودند،‏ اوليه دوزيست نوعي که گونهها دستبه متعدد ساختاري تغييرات علت به هواييکيسههاي به نيز آبششها و پا و توانستحيوان و شدند تبديل مرطوب درو شود خارج آب از کوتاهي مدت براي سنجاقکمگانوراهزارپايآرتروپلوراتريلوبيتدرياييعقرب تريگوتوسبپردازد.‏شکار به برکه يا رودخانه حاشية امروزيانسان جثة با آنها مقايسة و پالئوزيک دوران غولپيکر حشرات 31ژنتيک و فرگشت


دِوونيندورة معروف ودوزيستان ماهيها ايستوستگاتيکتاليککوالکانتآکانتوستگاپاندريکتيسيوستنوپترونميليونپيشسال 385 380 375 370 365 360 تغييراتبا که دوزيستاني نخستين از يکي ) پا و دست ‏)شبيه قوي بالههاي صاحب فرگشتي فسيلهايموجود،‏ اين از داشت.‏ نام تيکتاليک شد،‏ دورةدر ميرسد بهنظر و است آمده بهدست زيادي آنتکثير و مثل توليد براي خوبي شرايط دوونين است.‏بوده مهيا زيستيديرينه دوران دوزيست : تيکتاليک کربونيفردورة اينشد.‏ آغاز کربونيفر دورة قبلي،‏ دورة پايان با کشيد.‏طول پيش سال ميليون 290 تا 345 از دوره تابوالتامرجانهای رديف از فسيلهايي پيدايش ازخشکي در مخروطي درختان آثار نيز و دريا در ميشوند.‏محسوب دوره اين خاص ويژگيهاي دوزيستتيکتاليک شدة کشف فسيلهاي از يکي ‏دوزيستآکاستونتگاي شدة کشف فسيل ژنتيکو فرگشت 32


ازتعدادي فسيل همچنين کربونيفري دورة از شدهکشف امروزي قورباغههاي شبيه دوزيستان جايبه و بودند دُم داراي موجودات اين است.‏ اليو گل ميان در خود کوچک پاهاي با جهيدن،‏ رد آنها نسل‏ ميرسد نظر به ميخزيدند.‏ مرطوب باشد.‏داده دست از را خود دُم بعدي،‏ فرگشتهاي فرگشتهااين نحوة مورد در دانشمندان البته طيتغييرات اين معتقدند برخي ندارند.‏ نظر اتفاق مرحلهبه مرحله و جزئي شکل به و سال ميليونها نمونههايبه توجه با ديگر برخي و است داده روي کربونيفردورة دُمدار قورباغة فسيل تعدادي در که باورند اين بر شده،‏ کشف فسيلي وافتاده اتفاق کلي فرگشتهاي حيوانات،‏ اين از پاياندر ديرينهزيستي دوران دوزيستان اغلب است.‏ داده دست از ناگهاني شکل به را خود دُم حيوان برجايآبي سمندر و وزق قورباغه،‏ مانند فرگشتيافته گونة چند تنها امروزه و شدند منقرض پرمين دورة استفادهبراي شش نوعي صاحب بلوغ دوران در و آبشش صاحب نوزادي مرحلة در دوزيستان است.‏ مانده ميشوند.‏خشکي هواي از پرميندورة 248تا 290 از که ميشود محسوب ديرينهزيستي دوران از دوره آخرين پرمين،‏ دورة گونههايو تريلوبيتها دوره،‏ اين طي در کشيد.‏ طول پيش سال ميليون‏ رفتند.‏بين از دريايي بيمهرهگان و سختپوستان از مختلفي حشراتشکار براي کربونيفر دورة در خزنده دوزيستهاي نخستين آمدندبيرون آب از وزرهدار کوسة متر9 طول به آروارهدار 33ژنتيک و فرگشت


نمودار تغييرات سطح درياهااز 600 ميليون سال پيش تاکنونباالکواترنريپايينپرکامبريندوونين سيلورين اردوويسين کامبرين کربونيفر پرمين ترياس ژوراسيک کرتاسه ترشياري 543 490 443 417 345 290 248 206 145 65 2زمان بر حسب ميليون سال پيشدانشمندان دليل اين انقراض‏ ناگهاني را به تغييرات شديد آب و هوايي مربوط ميدانند.‏ بر اساس نموداريکه توسط زمينشناسان تهيه شده است و شما آن در باالي صفحه ميبينيد،‏ در اواخر دورة پرمين سطح آبدرياها ‏)احتماالً‏ به دليل وقوع دورة سرماي شديد(‏ به شدت پايين آمد.‏ اين تغيير ناگهاني دماي محيط،‏ باعث ازبين رفتن تعداد زيادي از گونههاي جانوري و کم شدن غذا براي ديگر جانوراني شد که از آنها تغذيه ميکردند.‏طبق آمار در پايان دورة پرمين که مصادف با پايان دوران ديرينهزيستي است بيش از ٪90 گونههاي جانوراندريازي و ٪75 مهرهداران خشکيزي به دليل عدم کسب سازگاري سريع با تغييرات ناگهاني محيط از بينرفتند.‏ شبيه اين رويداد ‏)انقراض ناگهاني(‏ در اواخر دورة کرتاسه نيز روي داد که طي يک برخورد شهابسنگبيش از ٪43 کل گونههاي شناخته شدة آن دوران از جمله دايناسورها از بين رفتند و منقرض شدند.‏مهرهدارانبيمهرهگانماهيانچهار اندامي34 فرگشت و ژنتيکماهيانپهلو قشنگماهيانپرتو بالگانآکانتوديان‏)منقرض(‏کوسههاو ماهيانآروارهدارماهيانبيآروارهماهيان زرهدار‏)منقرض(‏حشراتخرچنگها وسختپوستانتريلوبيتها ‏)منقرض(‏بندپايان و عنکبوتياننمودار فراواني برخي آبزيان از 600 ميليون سال پيش تاکنونترشياريکرتاسهژوراسيکترياسپرمينکربونيفردوونينسيلوريناردوويسينکامبرين


ميليون200 فسيل آمونيتپوستة سالة مارپيچيسخت پوستة با نرمتناني ؛ آمونيتها بردند.‏بهدر سالم جان پرمين دورة انقراض از که بودند دريازي نرمتنان معدود جزو آمونيت صدفهاي هك بودند تندرو درندهگاني آنها ميشدند.‏ محافظت شکل مارپيچي و سخت پوستهاي توسط جانوران اين رتمک گونهها برخي قطر داشتند.‏ متفاوتي اندازههاي آمونيتها ميکردند.‏ تغذيه دريايي نرمتنان ديگر از بود!‏متر سه بر بالغ ديگر برخي قطر و سانتيمتر دو از پيشسال ميليون 65 انقراض در سرانجام اما کردند،‏ فراواني رشد ميانهزيستي دوران در آمونيتها يافتجهان مختلف نقاط در آمونيت فسيلهاي از زيادي بسيار تعداد رفتند.‏ بين از دايناسورها همراه زا آمونيتها مختلف اشکال است،‏ کرده تغيير مرور به آنها مارپيچي پوستة شکل‏ که آنجا از شدهاند.‏ ميشوند.‏محسوب زمينشناسي دورههاي شاخصهاي مهمترين پيدر و ديرينهزيستي دوران طي آبتغييرات از حاصل فرسايشي فرآيندهاي آنکوههاي از وسيعي قسمتهاي هوايي،‏ و بهبزرگي مردابهاي و شدند مسطح زمان فراوانگياهان بقاياي مرور به آوردند.‏ وجود دفنموجود الي و گِل زير و مردابها اين در فساد،‏و تجزيه مراحل تحمل از پس و شدند شدند.‏تبديل سنگ ذغال و نفت منابع به جنوبيحاشية کشورهاي در نفت وجود استآن بيانگر ايران جمله از و خليجفارس جنگلزارمناطق،‏ اين در دور روزگاري که وآب تغييرات بعدها و داشت قرار وسيعي است.‏کرده تبديل بيابان به را آنها هوايي خزندگانو دوزيستان به اندامي چهار ماهيان فرگشت 35ژنتيک و فرگشت


زيستي(‏‏)ميانه مزوزوئيک دوران ايناست.‏ انجاميده طول به سال ميليون 180 میشود،‏ ناميده نيز ميانهزيستی که مزوزوئيک دوران نامبندي تقسيم اين در است.‏ شده تشکيل کرتاسه و ژوراسيک ترياس،‏ زمينشناسی دورة سه از دوران رد ژورا ناحية از ژوراسيک نام مثالً‏ ميشود؛ اطالق دورهها آن سنگهاي کشف محل به اغلب دورهها رد پانگهآ نام به قاره اَبَر يک در زمين خشکيهاي ميانهزيستي،‏ دوران در است.‏ شده گرفته آلپ کوه رشته بودندمرطوب و گرم نسبتًا مناطق اين هواي و آب دليل همين به داشت،‏ قرار امروزي استواي خط حدود ساختاردر تغييراتي بعد،‏ به دوران اين اواسط از البته بود.‏ مهيا غولپيکر خزندگان رشد براي شرايط و دورههايطي و شد تقسيم کوچکتر قارة چند به پانگهآ بزرگ قارة آن دنبال به و شد آغاز زمين پوستة عالوهدوران اين در آمدند.‏ وجود به بزرگي کوههاي رشته يکديگر به قارهاي صفحات اين برخورد با آخر گسترشاز پس ترتيب،‏ اين به و داد روي گياهي مختلف گونههاي در نيز فرگشتهايي جانوران،‏ بر شدند.‏ظاهر نيز گُلدار گياهان خشکي،‏ در مخروطي درختان و سرخسها انواعو يافتند فرگشت ماهيان از گونههايي ديرينهزيستي دوران اواخر در گفتيم،‏ پيشتر که طور همان بگذارند.‏خشکي به پا و شوند خارج آب از بودند قادر موجودات اين آمدند.‏ پديد اوليه خزندگان و دوزيستان آبيمحيطهاي‏ از چندان نتوانستند آب،‏ در تخمگذاري همچنين و جسمي شرايط خاطر به دوزيستان البته شدنگرم دليل به دوزيست گونههاي از بسياري نسل ميانهزيستي دوران در دليل همين به و شوند دور وبودند نفوذناپذير پوستي صاحب که خزندگان اما رفت،‏ بين از طوالني خشکساليهاي بروز و زمين کرة پوستةداراي آنها تخم که آنجا از همچنين و کنند حفظ را خود بدن آب بيشتري مدت براي ميتوانستند بگيرندفاصله آبي محيطهاي از مرور به توانستند نداشتند،‏ آب در تخمريزي به نيازي و بود محکمي آهکي شرايطميانهزيستي دوران اواسط در هوا دماي افزايش با بکاهند.‏ رودخانهها و برکهها به خود وابستگي از و شدند.‏تبديل طبيعت بالمنازع قدرت به آنها بعدي،‏ سال ميليونها طي و شد مهياتر خزندگان براي کمکم نخستيناز يکي فسيل ترياسدورة خزندگان م.س.پ320 : قدمت سانتيمتر30 حدود : طول ژنتيکو فرگشت 36


پيلوکوسورخزندة ديمترودون،‏ سيناپسيدهاشاخة از م.س.پ270 : قدمت متر6 حدود : طول گوشتخوار: تغذيه نوع ازبزرگی بادبانیشکل زبانة ديمترودون،‏ پشت در اينبود.‏ خونی رگهای از پر که داشت پوست هرکه داشت استخوانی و بلند خارهايي بادبان،‏ رشدفقرات ستون از جداگانهای مهرة از يک يادشمن ترساندن براي احتماالً‏ و بودند کرده قراراستفاده مورد خورشيد گرماي بيشتر جذب ميگرفت.‏ساروپيدها)‏Sauropsids‏(‏و سيناپيدها)‏Synapsids‏(‏ عمدة گروه دو به خزندگان ترياس،‏ دورة اوايل در و جمجمه روي حفرههاي تعداد مانند متعدد ويژگيهاي اساس بر را نامها اين زيستشناسان شدند.‏ تبديل يکيفرگشتيافتة بازماندة انسانها،‏ جمله از و امروزي پستانداران برگزيدهاند.‏ آنها دفعي و گوارشي اندام نيز نسلاز نيز امروزي خزندگان و پرندگان شده،‏ منقرض دايناسورهاي هستند.‏ اوليه سيناپسيدهاي گونههاي از ميشوند.‏محسوب ساروپسيدها شدندموفق سيناپسيد خزندگان ابتدا،‏ در که دريافت ميتوان ترياس دورة از مانده بجا فسيلهاي بررسي با ازبسياري نسل و شدند غالب ساروپسيدها محيط،‏ بيشتر شدن گرم با اما درآوردند،‏ خود تسخير به را خشکيها بود.‏آنها دفعي اندام ساختار ساروپسيدها،‏ موفقيت داليل از يکي شد.‏ منقرض ديمترودون(‏ ‏)مانند سيناپسيدها بدناورة دفع براي خزندگان اين نيازامروزي پستانداران مانند به مايعاتخود ادرار با همراه تا نداشتند هميناز و بدهند دست از زيادي محيطبا بيشتری سازگاري رو تماميداشتند.‏ خود دوران گرم يعنيآنها زندة نسل نيز و دايناسورها شاخهايبه متعلق امروزي،‏ پرندگان آرکوزار)شاهنام به ساروپسيدها از بودند.‏سوسمارها(‏ شاخةاز گياهخوار خزندة تراپسيد،‏ ‏پستاندارانبزرگ جد ؛ سيناپسيدها م.س.پ275 : قدمت متر4 حدود : طول 37ژنتيک و فرگشت


پرندگانسوسمارهاآرکئوپتريکسورکيانخزنده‏ ورکيانپرنده‏ دايناسورهاپتروسورهامارمولکهامارهاايگوآناهاالکپشتهاپستاندارانشاهسوسمارهاتراپسيدهاايکتيوساروسهاپلسيوساروسهاسيناپسيدهاساروپسيدهانخستينخزندگان پيلوکوسورهاخزندگانهمة که کنيد دقت ميدهد.‏ نشان را نخستين خزندگان از مختلف جانوران پيدايش نحوة باال نمودار محسوبدايناسور نوع از پتروسورها پرندگان و پلسيوساروسها‏ مانندايکتيوساروسها،‏ ميانهزيستي دوران غولپيکر ترکيباز را دايناسور)‏Dinosaur‏(‏ نام بود،‏ داروين دورة هم که بريتانيايي ديرينشناس اوون؛ ريچارد نميشدند.‏ نانوشته،‏تعريف يک اساس بر زمان آن از کرد.‏ ابداع مهيب(‏ مارمولک معني ‏)به ساورس و دينوس يوناني کلمة دو لگن،‏استخوان شکل اساس بر زيستشناسان ميشود.‏ اطالق خشکيزي و راستايستا خزندگان به دايناسور لقب تقسيمبندياين در عجيب موضوع البته کردهاند.‏ تقسيم پرندهورکيان و خزندهورکيان شاخة دو به را دايناسورها ! است شده دانسته خزندهورکيان دايناسورهاي نسل از خود آرکئوپتريکس يعني پرندگان جد که اينجاست ژنتيکو فرگشت 38


دُم‏ دراز براي حفظتعادل بدنمهرههاي توخاليبراي گردن درازسر کوچک و رو بهپايينآپاتوساروسصفحات استخواني برايتنظيم گرماي بدنپاهاي راستايستايقويتريسراتوپسدور گردني استخواني و جمجمةشاخدار‏ براي حفاظت و نبرد با رقباينر در کسب جُ‏ فتدُم خارداردفاعياستخوان لگناز نوع پرندهورکيانناخنهايسُ‏ م مانندسر و مغزکوچک وآروارة فاقددنداناستِگوساروسطرحهاي ترسيمي از فسيل‏ دايناسورهاي موجود در موزة آثار طبيعي بريتانيافرگشت و ژنتيک 39


آپاتوساروس)فريبکار دايناسور ( متر23 : طول گياهخوار : تغذيه نوع کرتاسهاوايل تا ژوراسيک اواخر : زندگي دورة اروپاو شمالي آمريکاي : فسيلها کشف محل تن25 حدود : وزن تريسراتوپس)چهره شاخ سه دايناسور ( متر9 : طول گياهخوار : تغذيه نوع کرتاسهاواخر : زندگي دورة شماليآمريکاي : فسيلها کشف محل تن12 حدود : وزن استِگوساروس) پوششدار دايناسور ( متر9 : طول گياهخوار : تغذيه نوع ژوراسيکاواخر : زندگي دورة شماليآمريکاي : فسيلها کشف محل تن6 حدود : وزن امروزيانسانهاي با آنها اندازة مقايسة و دايناسورها برخي‏ مشخصات ژنتيکو فرگشت 40


يوپلوسفالوس) زرهدار دايناسور ( متر7 : طول گياهخوار : تغذيه نوع کرتاسهاواخر : زندگي دورة شماليآمريکاي : فسيلها کشف محل تن3 حدود : وزن هرراساروس)هررا دايناسور ( متر3 : طول گوشتخوار : تغذيه نوع ترياساواخر : زندگي دورة جنوبيآمريکاي : فسيلها کشف محل کيلوگرم70 حدود : وزن متر10 : طول آلوساروس)ترسناک دايناسور ( گوشتخوار: تغذيه نوع ژوراسيکاواخر : زندگي دورة استرالياو آفريقا آمريکا،‏ : فسيلها کشف محل تن3 حدود : وزن امروزيانسانهاي با آنها اندازة مقايسة و دايناسورها برخي‏ مشخصات 41ژنتيک و فرگشت


ماهيخوار: تغذيه نوع متر10 حدود : ارتفاع کرتاسهتا ترياس : زندگي دورة : فسيلها کشف محل آسياو اروپا آمريکا،‏ پتروسور)‏Pterosaur‏(‏که مارمولکها اين پتروسور پترونادون بالهمين کمک به ميشدند،‏ ناميده انگشتي(‏بال ‏)مارمولک بودند.‏پرواز به قادر پوستي ديگرگونههاي برخي طول و متر يک از کمتر آنها از برخي طول داشتند.‏ مختلفي انواع پتروسورها جانورانيا ماهي شکار به و ميساختند آشيانه دريا کنار صخرههاي در اغلب آنها بود.‏ متر 10 از بيش نيز دوراندر نيز ديگري پرندگان پتروسورها،‏ از غير شده،‏ کشف فسيلهاي اساس بر بودند.‏ مشغول کوچک پرندهاين داشت.‏ نام آرکئوپتريکس)‏Archaeopteryx‏(‏ آنها معروفترين که ميکردند زندگي ميانهزيستي دادهنشان نيز زير در آن تصوير که آرکئوپتريکس فسيل داشت.‏ پَر از پوشيده بدني امروزي،‏ پرندگان مانند گمشدهحلقههاي از يکي چراکه ميشود،‏ محسوب ديرينشناسان اکتشافات مهمترين از يکي است،‏ شده دستاندر چنگالهايي داشتن سبب به آرکئوپتريکيس ميدهد.‏ نشان را پرندگان به دايناسورها فرگشت فيزيکو پر داشتن خاطر به طرفي از و بود دايناسورها شبيه استخواني،‏ دُم و دنداندار آروارة جلويي،‏ بود.‏دارا را امروزي پرندگان ويژگيهاي بدني،‏ پردار(‏پرندة ‏)دايناسور آرکئوپتريکس فسيل : روبرو تصوير انگشتي(‏بال پرندة ‏)مارمولک پتروسور يک فسيل : پايين تصوير برعالوه ميانهزيستي،‏ دوران در ديگريغولپيکر خزندگان دايناسورها،‏ ازيکي ميزيستند.‏ خشکي و دريا در نيز مارمولکهايخزندگان،‏ اين جالبترين ت‌ انگش فرگشت،‏ اثر بر که بودند پرندهاي ودستها بين و شده بلند آنها چهارم ضخيمي)مانندچرمي پوست بدنشان،‏ بود.‏آمده وجود به امروزي(‏ خفاشهاي ژنتيکو فرگشت 42


آرکئوپتريکس مانند پرندگانامروزي،‏ جثة بزرگي نداشت.‏بررسيها نشان ميدهد کهنسل او به سبب فرگشتهايمتعدد دندانهاي منقار،‏ دُماستخواني و نيز چنگالها رااز دست داده است.‏ احتماالً‏آرکئوپتريکس از چنگالهايخود براي باال رفتن از شاخههاو رسيدن به حشرات و کرمهااستفاده ميکرد.‏ امروزه نيزپرندهاي در آمريکاي جنوبيبه نام هوآتزين زندگي ميکند که مانند جدخود آرکئوپتريکس،‏ هنوز در انتهاي بالهايشچنگالهايي دارد که از آن براي آويزانشدن ازشاخهها استفاده ميکند.‏وجود پر در بدن آرکئوپتريکس نيز نشانميدهد که اين دايناسور کوچک،‏ احتماالً‏خونگرم بوده است.‏ البته در مورد اينکهبقية دايناسورها خونگرم بودهاند يا خونسرد،‏دانشمندان هنوز به قطعيت نرسيدهاند.‏پرندة هوآتزين با بالهايچنگالدارآرکئوپتريکس‏)دايناسور بال قديمي(‏جد پرندگان امروزيبالهايچنگالدارنوع تغذيه : حشرهخوارارتفاع : 60 سانتيمتردورة زندگي : اواخر ژوراسيکمحل کشف فسيلها : اروپا و آسيامنقار دندانداردُم استخوانيفرگشت و ژنتيک 43


شدهاند؟تشکيل چگونه سنگوارهها)فسيلها(‏ سختاجزاي تا است الزم خاصي بسيار شرايط نميشود.‏ فسيل به تبديل مرگ از پس موجودي هر موجوددو يا يک تنها مرده،‏ موجود ميليون يک هر بين حدودًا شوند.‏ سنگ به تبديل مرده موجود ازقبل و مرگ از پس موجود که ميدهد رُخ هنگامي خاص شرايط اين ميکند.‏ پيدا شدن فسيل شانس شود.‏مدفون نمکي رسوبات يا آتشفشاني خاکستر از اليهاي زير سرعت به الشخورها،‏ توسط خوردهشدن ميماند.‏باقي آن سخت پوستة يا استخوان تنها و ميشود تجزيه مرور به مرده نرم اندام بعد،‏ مرحلة در درموجود امالح آب،‏ جزئي بسيار جريان اثر بر ميان اين در و ميگذرد وضع همين به سال ميليونها رثا در و ميشوند ترکيب آنها آلي مولکولهاي با و ميشوند آن سخت اجزاي وارد سنگها و رسوبات فسيلکه است دليلي همين به ميشوند.‏ جديدي سنگ‏ به تبديل مرور به باالتر رسوبي اليههاي فشار هستند.‏سنگ نوعي اصل در زيرا ميشود؛ ناميده سنگواره موجودات،‏ قيرگودال در جانور افتادن يا درخت صمغ شيرة در حشره شدن گرفتار مانند معدودي موارد در البته نادرموارد در بماند.‏ باقي جانور سخت و نرم اندام از دستنخوردهاي و سالم تقريبًا فسيل که ميشود باعث پيشسال هزار چند آنها جسد که شدهاند کشف ماموتها مانند شدهاي منقرض جانوران جسد نيز ديگري ‏است.‏مانده باقي امروز به تا شکل همان به آنها بدن اجزاي و شده گرفتار طبيعي هاي يخچال ميان در شيرةدر گرفتار ساله ميليون 20 حشرة ‏)کهربا(‏درخت صمغ هزارساله10 يخزدة ماموت بچه خزندةجمجمة سنگوارة سالهميليون 300 ميليون200 پاي رد دايناسورسالة ژنتيکو فرگشت 44


پانگهآاورآسياگندوآنادورة پرمين 270 ميليون سال پيشدورة ترياس 230 ميليون سال پيشآسيا - اروپاآمريکايشماليآسيا - اروپاآمريکايشمالياسترالياهندآفريقاآمريکايجنوبياسترالياهندآفريقاآمريکايجنوبيدورة ژوراسيک 180 ميليون سال پيشدورة کرتاسه 90 ميليون سال پيشهمان طور که گفتيم در اواخر دوران ديرينهزيستي،‏ قارههاي زمين در يک منطقه از سطح زمينمتمرکز بودند و اَبَر قارهاي به نام پانگهآ)‏Pangea‏(‏ را تشکيل ميدادند.‏ با آغاز دوران ميانهزيستي،‏ به دليلحرکت آهستة صفحات پوسته ‏)در حد چند ميليمتر در سال(،‏ قارة پانگهآ به چند قارة کوچکتر تقسيمشد و طي 160 ميليون‏ سال بعدي،‏ به مرور قارههاي آسيا،‏ آفريقا و آمريکا تشکيل شدند.‏ در اين ميان،‏جزيرهاي نيز که بعدها هند نام گرفت،‏ از آفريقا جدا شد و به سوي جنوب آسيا حرکت کرد.‏حرکت صفحات پوسته و گاهًا زلزلههايي که در محل اتصال گسلها به يکديگر روي ميدهد،‏ به دليلجريان مواد مذاب زير پوسته ميباشد.‏ گرچه پوستة زمين ظاهري سرد و سفت دارد،‏ اما زير اين پوستههنوز الية بسيار داغي از سنگهاي مذاب با حرارات چندين هزار درجة سانتيگراد وجود دارند که از زمانتشکيل سيارة زمين تاکنون )4.5 ميليارد سال(‏ سرد نشدهاند.‏ گاهي اين مواد مذاب،‏ راهي براي خروج ازپوستة سخت پيدا ميکنند که ما آنها را فورانهاي آتشفشاني ميناميم.‏کشف فسيل گونههاي مشابه دايناسورها و ديگر موجودات دوران ميانهزيستي در نزديکي سواحلقارههايي که قبالّ‏ به يکديگر وصل بودند ‏)مانند شرق آفريقا و غرب آمريکاي جنوبي(‏ و همچنين اندازهگيريدقيق جهت حرکت صفحات،‏ جزو مدارکي هستند که زمينشناسان براي اثبات نظرية حرکت قارهها بهآنها اشاره ميکنند.‏فرگشت و ژنتيک 45


ترياسدورة هواييو آب شديد تغييرات از پس بالفاصله که بود ميانهزيستي دوران از دوره نخستين ترياس،‏ دورة ازمعدودي تعداد دوره،‏ اين اوايل در کشيد.‏ طول سال ميليون 40 حدود و شد آغاز پرمين دورة پايان شدنگرمتر با و مرور به بودند.‏ سرخسها نوع از عمدتًا گياهان و ميکردند زندگي خشکي در خزندگان وبقا امکان ساروپسيدها(‏ و ‏)سيناپسيدها آنها از متفاوتي گونههاي و شد مهياتر خزندگان براي شرايط هوا،‏ ساروپسيدهاياز شاخهاي اينکه تا گذشت ترياس دورة آغاز از سال ميليون 15 يافتند.‏ بيشتري ولد و زاد توانستندبودند،‏ مجهز محکم آروارههاي و قوي پاهاي به و ميشدند ناميده شاهسوسمار که فرگشتيافته شوند.‏تبديل خشکي دنياي بالمنازع حاکمان به و شوند پيروز گياهخوار و گوشتخوار رقباي ديگر بر ازمختلفي انواع و شد مهمي فرگشتهاي شاهد بعدي سال ميليون 30 طي شاهسوسماران نسل ولينبودند،‏ غولپيکر چندان غذا،‏ کمبود دليل به ترياس دورة دايناسورهاي البته شدند.‏ پديدار دايناسورها بزرگترنيز آنها و شد بيشتر گياهخواران غذاي مخروطي،‏ بلند درختان پيدايش سبب به بعدي دورههاي در بزرگاز منظور البته شد.‏ بزرگتر نيز گوشتخوار دايناسورهاي نسل گياهخواران،‏ جثة افزايش دنبال به شدند.‏ رقابتدر بلکه بود،‏ مادرش و پدر از بزرگتر دايناسور هر بچة که نيست معني اين به دايناسورها نسل شدن و بودند ديگران از قويتر و بزرگتر که بمانند زنده ميتوانستند يافتهاي فرگشت دايناسورهاي تنها طبيعت شد.‏گوناگونتر و بزرگتر نسل،‏ هزار صدها گذشت و سال ميليونها طي آنها نسل ترتيب،‏ اين به دايناسورسوکوميموسکروکوديلسارکوسوکوسژنتيکو فرگشت 46


ژوراسيکدورة طولبه سال ميليون 60 حدود که ميشود اطالق پيش سال ميليون 145 تا 206 به ژوراسيک دورة اينو شد تقسيم گندوآنا و اورآسيا کوچکتر قارة دو به پانگهآ قارة ترياس،‏ دورة اواخر در است.‏ انجاميده گرفت.‏بيشتري شدت ژوراسيک،‏ دورة در جدايي ايناواخر در بودند.‏ فراوان نيز ژوراسيک دورة در خزندگان و دوزيستان ماهيها،‏ مانند قديم مهرهداران گوناگونيو گسترش شدند.‏ ظاهر آرکئوپتريکسها يعني پرنده و خزنده واسط حد موجودات که بود دوره درکرمان ژوراسيک رسوبات در جانوران اين پای رد که آنجا تا بود.‏ زياد بسيار دوره اين در دايناسورها است.‏شده ديده نيز ما ايران ايناصلي داستان مياندازد.‏ ژوراسيک عصر تخيلي فيلم ياد به را خوانندگان از بسياري ژوراسيک نام زدننيش از پس دوره آن حشرات از تعدادي پيش،‏ سال ميليون 150 حدود که بود قرار اين از فيلم و ‏شدند گرفتار درخت صمغ شيرة در بودند،‏ ‏نشسته درختان تنة روي استراحت براي وقتي دايناسورها رمزهايموفقشدند ژنتيک دانشمندان حاضر عصر در اينکه تا باقيمانند.‏ شکل همان به سال ميليونها کمکبه و کنند استخراج افتاده،‏ دام به پشههاي معدة از را دايناسورها خوني سلولهاي ژنتيکي)‏DNA‏(‏ کنند.‏توليد و شبيهسازي را دايناسورها پيشرفته،‏ تجهيزات ميرسد،‏نظر به ناممکن و تخيلي فعالً‏ گرچه دايناسورها مانند شده منقرض موجودات شبيهسازي گوشتخواردايناسور تيسينوسوکوسدرياييدراز گردن خزندة پلسيوساروس47ژنتيک و فرگشت


دايناسوربارکيوساروسدايناسوراستگوساروسخزندةبالانگشتيدايناسورآلوساروسدايناسورولوسيالپتورپرندهآرکئوپتريکسپستاندارکوچکاما مسلمًا با پيشرفت دانش ژنتيک،‏ دانشمندان قادر خواهند بود نسل بسياري از جانوران منقرض شدهرا زنده کنند و آنها را به طبيعت بازگردانند.‏ در مورد نحوة اين کار و نيز کارهاي انجام شده در زمينةشبيهسازي حيوانات در بخش بعدي)ژنتيک(‏ توضيح خواهيم داد.‏به هر حال،‏ دورة ژوراسيک عصر طاليي خزندگان محسوب ميشود.‏ در اين دوره،‏ هوا بسيار گرم ومرطوب بود و اين شرايط براي خزندگاني که قادر به نگهداري طوالنيمدت مايعات در بدنشان بودند،‏ دلپذيربود.‏ البته در اين دوره،‏ خزندگان شبه پستاندار نيز ميزيستند.‏ همان طور که قبالً‏ هم اشاره کرديم،‏ به دليلافزايش دماي هوا در اين دوران،‏ نسل بسياري از اين خزندگان منقرض شد و تنها معدودي از گونههايفرگشتيافته موفق شدند دوران ميانهزيستي را بهفسيل تخمهاي دايناسور هادروسورسالمت پشت سر بگذارند.‏ اين پستانداران کوچککه جثة آنها به اندازة موشها و گربههاي امروزيبود،‏ از ترس شکار شدن توسط دايناسورهايگوشتخوار،‏ تنها شبها و به هنگام خنکي هوااز سوراخهاي زيرزميني بيرون ميآمدند.‏ چنديبعد با انقراض بزرگ دايناسورها،‏ پستانداران بهآرزوي ديرينة خود رسيدند و به قدرت اول سيارةزمين تبديل شدند.‏48 فرگشت و ژنتيک


دورة کرتاسهکرتاسه با 80 ميليون سال ‏)از 145 تا 65 ميليون سال پيش(،‏ طوالنیترين دورة ميانهزيستي به شمارمیرود.‏ آب و هوای دورة کرتاسه نيز گرم و ماليم بوده است.‏ گياهان نهاندانه ‏)گُلدار(‏ براي نخستين باردر اين دوره ظاهر شدند و توسعه يافتهاند.‏ در اوايل اين دوره،‏ قارههاي بزرگ به طور کامل از هم جدا شدندو به اين ترتيب،‏ گونههاي مختلفي از دايناسورها در سرزمينهاي جدا از هم پديدار شدند.‏فسيل بزرگترين دايناسور گوشتخوار تمام اعصار به نام تيرانوزوروس ‏)دايناسور مستبد(‏ در ميان رسوباتاين دوره کشف شده است.‏ تريسراتوپس شاخدار و يوپلوسفالوس زرهدار نيز از دايناسورهاي مشهور ايندوره محسوب ميشوند.‏ به نظر ميرسد گونههايي از دايناسورهاي پَردار که شبيه آرکئوپتريکس تواناييکمي در پرواز داشتند،‏ در اين دوره شروع به گسترش کردند،‏ اما بخت با آنها يار نبود چراکه در پايان ايندوره،‏ کرة زمين شاهد يک رويداد عجيب و ناگهاني بود که باعث انقراض نسل بسياري از دايناسورها وموجودات زندة ديگر شد.‏65 ميليون سال پيش،‏ شهابسنگ بزرگي به ناحية يوکاتان مکزيک برخورد کرد.‏ شدت برخورد اينشهابسنگ آنقدر زياد بود که امواج زمين لرزهاي آن چندين بار کرة زمين را دور زدند.‏ همچنين امواجسونامي هولناکي در اقيانوسها بلند شد و بسياري از گونههاي بزرگ دريازي را به صخرههاي خشکيکوبيد و از بين برد.‏ همچنين تودههاي بسيار بزرگي از گرد و خاک که به هوا برخواسته بودند،‏ تا مدتهادر اتمسفر زمين باقي ماندند و به اين ترتيب،‏ سطح زمين در اثر نرسيدن نور خورشيد به تاريکي فرومارمولکهايپرندة پتروسور‏)بالانگشتيها(‏فرگشت و ژنتيک 49


برخوردپيش،‏ سال ميليون 65 10قطر به عظيم سنگ شهاب بزرگترانفجاري قدرت با کيلومتر !!!هيروشيما اتمي بمب ميليون 50 از ناحيةدر کيلومتر 180 قطر به حفرهاي کرد.‏ايجاد مکزيک يوکوتان امروزي رفتند.‏بين از گياهخوار عظيمالجثة جانوران آن دنبال به و درختان و گياهي گونههاي از بسياري رفت.‏ معدودتنها ميان،‏ اين در شدند.‏ تلف گرسنگي از نداشتند،‏ شکاري ديگر که هم بزرگ گوشتخواران بودندقادر که بماندند زنده توانستند ماهيها برخي و پرندگان و پستانداران مانند کوچک موجودات دورانترتيب،‏ اين به کنند.‏ تغذيه دريايي کوچکتر آبزيان يا و حشرات گياهان،‏ باقيماندة ريشة از رسيد.‏پايان به جانداران گستردة انقراض با ميانزيستي روزگاريکه مستبد(‏ تيرِکس به ‏)معروف تينازوروس بااکنون ميانداخت،‏ موجودات همة اندام بر لرزه نامش ! است زمين با شهابسنگ برخورد شاهد لرز و ترس سراسرغبار و گرد از اليهاي شهابسنگ،‏ برخورد اثر در شرايطاين در شد.‏ حکمفرما تاريکي و فراگرفت را زمين ودرختان از بسياري خورشيد،‏ نور نرسيدن دليل به جانوراناغلب غذا،‏ کمبود اثر در و شدند خشک گياهان رفتند.‏بين از بزرگ ژنتيکو فرگشت 50


زيستي(‏‏)نو سنوزوئيک دوران گسترشو تنوع زمين روی در پستانداران و هوا در پرندگان که است دورانی جديد(‏ ‏)حيات سنوزوئيک تاريخشامل دوران اين کرد.‏ آماده انسان يعني هوشمند گونة فرمانروايي برای را خود زمين و يافتند اواخردر دربرميگيرد.‏ را سال ميليون 65 زماني محدودة و است امروز به تا کرتاسه دورة پايان از زمين نرمتنان،‏پرندگان،‏ از گروههايي تنها و شدند نابود کلی به بزرگ دريازيان و آمونوئيدها دايناسورها،‏ کرتاسه جثهایدارای اغلب که ابتدايي پستانداران ماندند.‏ باقی کنوني پستانداران اجداد و استخوانی ماهیهای امروزيگونههاي به متعدد،‏ انقراضهاي عليرغم و يافتند فرگشت سال ميليونها طي بودند،‏ کوچک شدند.‏تبديل کوههايرشته‏ برخورد محل در آسيا،‏ جنوب به هند پوستهاي صفحة برخورد با همچنين دوران اين در نوزيستيدوران هواي و آب گرفت.‏ شکل راکی کوه رشته نيز آمريکا قارة در آمدند.‏ وجود به هيماليا بلند سطحشدن کم باعث يخبندان بروز دورههايي،‏ در حتي و شد خنکتر ميانهزيستي دوران نسبت به و کارخانجات توسط هوا آلودگي افزايش با حاضر زمان در ميرسد نظر به البته گرديد.‏ اقيانوسها آب و هوا دوبارة افزايش به موضوع اي شود.‏ تشديد زمين اتمسفر در گلخانهاي اثر انسان،‏ ساخت ماشينهاي شد.‏خواهد منجر درياها سطح رفتن باال و قطبي يخهاي شدن ذوب 2تا 65 از که ترشياري دورة است.‏ گرديده تقسيم کواترنری و ترشياری دورة دو به سنوزوئيک دوران دورهاين در ميشود.‏ تقسيم نئوژن و پالئوژن زيردورة دو به خود است،‏ کشيده طول پيش سال ميليون خشکيزيپستانداران ديگر نسل همچنين يافتند.‏ فرگشت دريايي شيرهای و خوکها پنگوئنها،‏ نهنگها،‏ يافتند.‏مالحضهاي قابل افزايش زيستي مساعد شرايط خاطر به ستيها نُخُ‏ و جوندگان مداران،‏ سُ‏ رستة مانند شدهکشف تاکنون آنها از زيادي فسيلي آثار که شدند منقرض مختلفي گونههاي ترشياري،‏ دورة پايان در البته توسعةبا دوره اين دارد.‏ ادامه تاکنون و است شده آغاز پيش سال ميليون 2 حدود از نيز کواترنری دورة است.‏ پستاندارانمختلف گونههاي دورةمیگردد.‏ مشخص امروزي يخبندانهايشاهد کواترنري کهاست بوده بسياري دورهاي هزار10 حدود در آنها آخرين اواخردر يافت.‏ پايان پيش سال جديديگونة کواترنري دورة يعنيباهوش؛ موجودات از پديدکنوني خردمند انسانهاي آمدند.‏بونتوپساسکلت امروزيهاي کرگردن جد پيشسال ميليون 45 : قدمت مترسه حدود : ارتفاع 51ژنتيک و فرگشت


ترشياريدورة گونههايميانهزيستي،‏ دوران در که گفتيم وحشرهخوار کوچک پستانداران از معدودي وکرتاسه دورة پايان در ميکردند.‏ زندگي پشمالو گياهاناز بسياري زمين،‏ به شهابسنگ برخورد ازبسياري نسل آن دنبال به و رفتند بين از چشمگيرکاهش شد.‏ منقرض بزرگ خزندگان باخونسرد خزندگان که بود بعدي پيامد نيز دما خونگرمپستانداران ميان،‏ اين در شدند.‏ مواجه آن بردهدر به سالم جان انقراض،‏ مهلکة از که کوچک طييافتند.‏ بيشتري رشد و بقا امکان بودند،‏ متماديفرگشتهاي بعدي،‏ سال ميليون 10 اندازههايبا و مختلف گونههاي پيدايش باعث بونتوپس،‏مانند پستانداران اين نسل از متفاوت عقبپاهاي و لگن پاکيستوسم.س.پ50 آمبولوستوسم.س.پ35 دوردونم.س.پ20 نهنگم.س.پ10 امروزينهنگ به پاکيستون پستاندار فرگشت مراحل گرديد.‏مگاتريوم و پاراسراتريوم دريانزديکي در که آنها از گونههايي مرور به اما ميکردند،‏ زندگي خشکي در پستانداران همة ابتدا در وارددوباره و شدند عالقمند دريايي غذاهاي به پيشين،‏ دوران دريازي درندة خزندگان غياب در بودند،‏ آبزياناين هستند.‏ يافته‏ فرگشت پستانداران اين از نمونههايي امروزي دلفينهاي و نهنگها شدند.‏ آب دارندش شُ‏ آبشش،‏ جاي به و ميدهند شير فرزندانشان به خود سالة ميليون 50 اجداد مانند هم هنوز قهاريشکارچي هم و خوب شناگر هم آمبولوستوس،‏ کناربه آب خوردن براي که جانوراني به حتي او بود.‏ ! نميکرد رحم ميآمدند،‏ برکهها ژنتيکو فرگشت 52


پيکرغول شترمرغ به کشيدن نفس براي ميبايست و دياتريماجانوران،‏ اين در بازگردند.‏ آب سطح تحليلعقب پاهاي و لگن مرور،‏ به کوچکاستخواني زائدة به و رفته است.‏شده تبديل بدن داخل برايهمچنين ترشياري دورة در بهسبزهها و علفها بار نخستين گياهانو گُلها و آمدند وجود پوشاندند.‏را علفزارها سطح دانهدار،‏ پستاندارانمراتع،‏ گسترش با کرگدن،‏فيل،‏ مانند گياهخوار البتهشدند.‏ ظاهر اسب و گاو خوک،‏ شباهتيچندان حيوانات اين اجداد زا کوچکتر بسيار جثهاي پيش،‏ سال ميليون‏ 60 در اسبها جد مثال،‏ براي نداشتند.‏ آنها کنوني ظاهر به فرگشتبقيه مانند نيز حيوانات اين نسل مرور به اما بود،‏ متر نيم از کمتر آن طول و داشت کنوني نژاد بيشتريمثل توليد به توانستند گونههايي تنها ميان،‏ اين در آمد.‏ وجود به آنها از گوناگوني نسلهاي و يافت ‏)مانندخود غولپيکر دشمنان دست از سريعتري فرار توانايي هم و داشتند بزرگتري هيکل هم که برسند بزرگترشدو بزرگتر ميليونها طي نيز کوچک اسبهاي اين نسل ترتيب،‏ اين به داشتند.‏ دياتريما(‏ پرندة گرديد.‏م سُ‏ به تبديل بهتر دويدن براي نيز آنها پنجههاي و پيشسال ميليون 50 حدود در بهپستانداران از جديدي گونة نيز ايناجداد شدند.‏ ظاهر ستيها نُخُ‏ نام ماموتدريدن حال در خنجري دندان ببر دليلبه که بودند موجوداتي گونه،‏ بهقادر پنجههايشان،‏ در فرگشت درختاز رفتن باال و شاخهها گرفتن گوديکه آنجا از همچنين شدند.‏ جلويدر موجودات،‏ اين چشمهاي امکانمرور به بودند،‏ واقع سرشان بعديسه مشاهدة و چشمي دو ديد کردند.‏پيدا را اجسام دقيق و 53ژنتيک و فرگشت


پيکيپوسم.س.پ7 مريکيپوسم.س.پ25 ميکيپوسم.س.پ40 اکيپوسم.س.پ60 فرگشتيتغييرات عليرغم : چپ تصوير ميانمشترک ريشههاي هنوز بسيار،‏ مثال،‏براي ميشود.‏ ديده مختلف موجودات ودست صاحب نوعي به موجودات همة ازبرخي در البته هستند.‏ انگشتي پنج پاي منظوربه اضافي انگشتان اسب،‏ مانند آنها مروربه زندگي،‏ محيط شرايط با سازگاري کهمانده باقي انگشت يک تنها و حذف است.‏شده م سُ‏ به تبديل هم آن باانگشتها نيز خفاش نظير حيواناتي در وشده متصل يکديگر به پردهاي پوست دادهاند.‏پستاندار اين به را پرواز امکان ژنتيکو فرگشت 54 اکوئوسم.س.پ3 الکپشتدلفيناسبانسانشديدتغييرات علت به ترشياري،‏ دورة پايان در جملهاز جانداران از بسياری مجددًا هوايی،‏ و آب مکانتغيير يا شدند منقرض خنجري دندان ببر طيستيها نُخُ‏ همچنين دوره اين در دادند.‏ ‏)ميمونها،‏خانواده چند به متوالي فرگشتهاي ميليون40 شدند.‏ تقسيم هومونيدها(‏ و لمورها ( انساننما که هومونيدها از گونهاي بعد،‏ سال ميشدند،‏ناميده استرالوپتيکوس(‏ علمي نام با موجوداتاين بروند.‏ را دوپا روي مرور به توانستند خانوادةاز بودند،‏ شده بيشتري هوش صاحب که تشکيلجديدي شاخة و شدند جدا هومونيدها بسياريگونههاي بعدي،‏ سال ميليون 4 دادند.‏ برخيالبته که آمدند وجود به انساننماها از ادامهخود بقاي به ديگر برخي و شدند منقرض دريعني ؛ سال ميليون 2 حدود در اينکه تا دادند فرگشتيافتةگونة به آنها کواترنري دورة ابتداي شدند.‏تبديل هوموها)انسانها(‏ 60حدود از اسبها فرگشتي درختوارة : راست تصوير دايرههاينمودار،‏ اين در ؛ تاکنون پيش سال ميليون‏ طبقهستند.‏ شده منقرض گونههاي بيانگر بيشاخه تواناييعدم دليل به گونهها اين طبيعي،‏ انتخاب نظرية رفتهاند.‏بين از طبيعي،‏ تغييرات با همزيستي خفاشگنجشک


جانورانفرمانروي قارچها،‏آغازيان،‏ باستانيان،‏ ‏)باکتريها،‏ اصلي فرمانروي شش به جانداران که گفتيم فصل ابتداي در ازبزرگتري شاخة گونه،‏ ميليون يك از بيش با جانوران ميان،‏ اين در ميشوند.‏ تقسيم جانوران(‏ و گياهان : از عبارتند جانوران فرمانروي شاخههاي مهمترين دادهاند.‏ اختصاص خود به را زندگي درخت گونهاند.‏هزار نُه حدود که اسفنجها شاخة 1- گونهاند.‏هزار ده حدود که مرجان(‏ و دريايي عروس كيسهتنان)مانند شاخة 2- گونهاند.‏صد حدود که دريازي شانهداران شاخة 3- گونهاند.‏هزار 11 حدود که دريايي(‏ صدف و اختاپوس نرمتنان)مانند شاخة 4- گونهاند.‏هزار شش حدود که دريايي(‏ ستارة خارپوستان)مانند شاخة 6- خرچنگها،‏حشرات،‏ هستند.‏ ميليون(‏ يك ‏)حدود جانوري گونههاي بيشترين شامل که بندپايان شاخة 7- ميشوند.‏محسوب شاخه اين جزو .... و عقربها هزارپايان،‏ عنکبوتيان،‏ تقسيممهرهداران جمله از مختلفي شاخههاي زير به خود و گونهاند هزار 42 حدود که طنابداران شاخة 8- بانط از مُهرهها،‏ از متشكل فقراتي ستون آنها بيشتر در گونهاند؛ هزار 40 حدود مهرهدار جانوران ميشوند.‏ است.‏گرفته قرار مغز آن وسط در كه دارند مشخصي جمجمة جانوران اين ميكند.‏ محافظت بدن عصبي گونهاند.‏850 حدود که کوسهها(‏ غضروفي)مانند ماهيان ردة الف:‏ از عبارتند مهرهداران مختلف ردههاي نهاندانگانبيدانگانبيآونداندوزيستانماهيانبازدانگان غضروفياندامانچهار دانهدارانمهرهداراننرمتنان آونديانسوياندو گزنهورهاگياهان آغازيانجانورانيوکاريوت‏پرندگانآمنيوتهاماهياناستخوانيبندپايانقارچهاخزندگانخرچنگهاباستانيانباکتريهاپستاندارانعقربهاهزارپايانحشراتتخمگذاران‏دارانکيسه زايانزنده مانسُ‏ فرد مانسُ‏ زوج دارانخرطوم دارانباله‏ گوشتخوارانحشرهخوارانجوندگاننخستيهازندهموجودات از ساده زندگي درخت يک 55ژنتيک و فرگشت


اينگونهاند.‏ هزار چهار حدود که دوزيستان ردة ج:‏ گونهاند.‏ هزار 18 حدود که استخواني ماهيان ردة ب:‏ اغلبآنها پوست ميشوند.‏ ش شُ‏ صاحب ديگر مرحلة در و دارند آبشش زندگي از مرحلهاي در موجودات کهخزندگان ردة د:‏ است.‏ خارجي لقاحشان و ميشوند رها آب در نوعًا تخمها است؛ فلس فاقد و لزج ميكنند؛تنفس شش با زندگي مراحل همه در هستند؛ آبزي نيمه‏ يا خشكيزي گونهاند؛ هزار هفت حدود محافظپوستة با كه ميگذارند آمنيوتيك تخمهاي گونهها بيشتر و است شده پوشيده فلس با آنها بدن انداماست؛ شده پوشيده پَر با آنها بدن گونهاند؛ هزار نُه حدود که پرندگان ردة ه:‏ است.‏ شده پوشيده آهکي تخمهايو تخمگذارند خونگرماند؛ دارند؛ حفرهاي چهار قلب است؛ شده تبديل بال به آنها جلويي حركتي گونهاند؛هزار چهار حدود که پستانداران ردة ي:‏ است.‏ سخت پوستة و آمنيوتيك پردة داراي نيز آنها تغذيهميشود،‏ ترشح مادر شيري غدد از كه شيري با آنها بچههاي دارند؛ مو خود بدن از بخشي در حداقل :دنتسه زير راستههاي شامل و ميكنند تنفس ششها وسيلهي به خونگرماند؛ ميشوند؛ جوندگان)مانند‏-راستة كانگوروها(،‏ كيسهداران)مانند ‏-راستة پالتيپوس(،‏ تخمگذاران)مانند ‏-راستة گوشتخواران)مانندراستة - پوزهدار(،‏ موشهاي حشرهخواران)مانند ‏-راستة خفاشها،‏ ‏-راستة سنجابها(،‏ زرافهها،‏گوزنها،‏ شترها،‏ آبي،‏ اسبهاي فتسمان)مانند جُ‏ ‏-راستة گرگها(،‏ و ببرها شيرها،‏ خرسها،‏ آببازان)مانندراستة گورخرها(،‏ و اسبها كرگدانها،‏ فردسمان)مانند ‏-راستة بزها(،‏ و گوسفند گاو،‏ بيدندانان)مانندراستة - دريايي(،‏ شيرهاي و فوكها بالهداران)مانند راستة - خرگوشها،‏ راستة دلفينها(،‏ لمورها،‏ميمونها،‏ شامل:‏ که ستيها نُخُ‏ راستة و ... فيلها(،‏ خرطومداران)مانند راستة - مورچهخوارها(،‏ ! ميباشد انسانها مهمتر همه از و شامپانزهها گوريلها،‏ اروانگوتانها،‏ 102030405060کپيها(‏و ‏)انسان هومونيدها اورانگوتانگوريل شامپانزه انسان ستيهانُخُ‏ گيبونچهاربه خود که هستند پستاندار جانوران از راستهاي نخستيها جديددنياي ميمونهاي و قديم دنياي ميمونهاي هومونيدها،‏ خانوادة همراهبه انسانها ميشود.‏ تقسيم لمور پوزهدار ميمونهاي نيز و هومونيدهاخانوادة در گيبون(‏ و اوانگوتان گوريل،‏ کپيها)شامپانزه،‏ ميگيرند.‏جاي جدانخستيها ديگر از پيش سال ميليون 50 حدود هومونيدها شاخة گرديدند.‏تقسيم کوچکتر گروههاي به شاخه اين خود بعدها و شد وانساننماها اجداد به مربوط هومونيدها ميان در جدايي آخرين داد.‏روي پيش سال ميليون 6 که بود شامپانزهها جديددنياي ميمونهاي قديم دنياي ميمونهاي ميمونعنکبوتيبابونکلوبوسميمون لمورهالمورتارسيهايدافسيل پيشسال ميليون ژنتيکو فرگشت 56


فسيل 47 ميليون سالة ايدادر سال 1983 ميالدي،‏ فسيل نسبتًاکاملي از يک موجود عجيب در نزديکيشهر فرانکفورت آلمان کشف شد.‏اين سنگواره به مدت 25 سال مخفي بودتا اينکه در سال 2009 ميالدي،‏ يکي ازباستانشناسان نروژي که به طور اتفاقياز وجود اين سنگواره مطلع شده بود،‏ آنرا به قيمت 2 ميليون دالر خريداري و بهافتخار دخترش نام ايدا )Idea( را برايفسيل انتخاب کرد و سپس آن را به موزةتاريخ طبيعي نيويورک اهداء نمود.‏خبر کشف اين فسيل،‏ سر و صدايزيادي در رسانههاي جهان به وجود آورد.‏برخي آن را جد بزرگ انسان ناميدند و بهافتخار داروين،‏ اين فسيل را داروينيوسخواندند.‏ با اين حال دانشمندان پس ازبررسيهايي زياد و با استفاده از تجهيزاتمجهز به اشعة ايکس متوجه شدند کهايدا گرچه موجودي نخستي است،‏ اما جدمستقيم انسانها نيست بلکه فاصلة بسياراندکي با جد انسانها دارد و به احتمالزياد جد شاخة لمورها ميباشد.‏ايدا با داشتن ويژگيهايي خاصنخستيها مانند کاسة چشم در جلويصورت،‏ ناخن به جاي پنجه و نيز انگشتشست عمود بر ديگر انگشتان،‏ يک موجودنخستي کامل ميباشد.‏کاسة چشم در جلوي جمجمهداشتن ناخن به جاي پنجهانگشت شست عمود برديگر انگشتاناستخوان قوزک پا شبيهانسان و ميمونآثار موفرگشت و ژنتيک 57


کواترنريدورة موجوداتپيدايش زمان کل اگر ميشود.‏ محسوب زمينشناسي دورة کوتاهترين و آخرين کواترنري،‏ دورة ميليون2 دورة بگيريم،‏ نظر در ساعته 24 شبانهروز يک معادل را تاکنون پيش سال ميليارد 3.5 يعني زندة ! بود خواهد شبانهروز اين آخر دقيقة يک از کمتر نسبت(،‏ ‏)به کواترنري سالة کهطور همان ميشود.‏ مشخص انسان(‏ يعني التين زبان به Homo( هوموها پيدايش با اغلب کواترنري دورة سرعتبه محيطي شرايط تغييرات با سازگاري در هومونيدها از شاخهاي پيش،‏ سال ميليون 6 حدود در گفتيم ت‌ شباه که است شده کشف فسيلهايي موجودات،‏ اين از شدند.‏ تقسيم جديدي شاخة به و يافتند فرگشت سالميليون 4 حدود در که ميبينيد کنيد،‏ نگاه زير نمودار به اگر ميکند.‏ اثبات را شامپانزهها اجداد به آنها بودند،‏قديمي انساننماي نوعي که جنوبي(‏ کپي معني به Australopithecus( آسترالوپيتکوس شاخة پيش،‏ امروزيشامپانزههاي از پيشرفتهتر آنها مغز حال اين با بود،‏ برخوردار سيسي 600 از کمتر مغزي گنجايش از هوموهابيليس،‏ هومو ‏)مانند هوموها نام به شاخهها اين از جديدي گونههاي پيش سال ميليون 2 حدود در بود.‏ بهسرانجام شاخهها اين شدند.‏ برخوردار بيشتري مغز گنجايش از که شدند ظاهر ارکتوس(‏ هومو و ارگاستر دنياجانوري گونههاي تمام ميان در مغز پيشرفتهترين صاحب که شدند ختم امروزي(‏ ساپينس)انسان هومو هک داشتند وجود پرانتروپوسها)پرامردم(‏ مانند انسانها شبه از ديگري گونههاي دوران اين طي البته است.‏ شدهاند.‏منقرض تاريخ قبل ما انسانهاي و انساننماها بقية مانند نيز آنها 0ساپينسهومو امروزي(‏‏)انسان امروزيشامپانزة مقايسهجهت نئاندرتالهومو نئاندرتال(‏‏)انسان ژنتيکو فرگشت 58 ارکتوسهومو قامت(‏راست ‏)انسان ارگاسترهومو کارگر(‏‏)انسان هابيليسهومو ماهر(‏‏)انسان آسترالوپيتکوسآفريکانوسآسترالوپيتکوسآفارنسيسپارانتروپوسبويسيآسترالوپيتکوسگارهيسالميليون حسب بر زمان 1234300 400 500 600 700 800 900 1000 1100 1200 1300 1400 1500مکعبسانتيمتر حسب بر مغز گنجايش


شامپانزهجمجمة گوريلجمجمة اورانگوتانجمجمة آفريکانوسآسترالوپيتکوس جمجمة آفريقايي(‏‏)انساننماي هابيليسهومو جمجمة ماهر(‏‏)انسان ارگاسترهومو جمجمة کارگر(‏‏)انسان وخود اجداد با انسانها اسکلت مقايسة شامپانزه(‏و گوريل ‏)مانند هومونيدها ديگر نيز طيمتوالي فرگشتها دليل به که ميدهد نشان کوتاهترمرور به انسانها دست سال،‏ ميليون 6 دوپا،‏روي رفتن راه منظور به پا انگشتان و شده شدنکم همچنين است.‏ درآمده صاف حالت به باعثدهان،‏ نتيجه در و دندانها اندازة و تعداد درو جمجمه در مغز رشد براي جاي شدن باز است.‏گرديده انسان نوع شدن باهوشتر نتيجه باانسان ژنتيکي توالي مقايسة همچنين اشتراکو ٪98.7 عجيب شباهت شامپانزه،‏ ! ميدهد نشان را گوريل‏ با ٪95 انسانامروزيگوريلبا انسان اسکلتي شباهتهاي گوريل59ژنتيک و فرگشت


امروزي(‏‏)انسان ساپينس هومو نئاندرتالهومو هايدلبرگهومو ارکتوسهومو ارگاسترهومو هابيليسهومو ‏)انسانها(‏هوموها ردولفونسيسآسترالوپيتکوس رُبوستوسآسترالوپيتکوس آفريکانوسآسترالوپيتکوس آفرانسيسآسترالوپيتکوس آسترالوپيتکوسهاآنامنسيسآسترالوپيتکوس ‏)انساننماها(‏‌ لوسيآرديکنيانتروپوسراميدوسآرديپتکوس کاداباآرديپتکوس پارانتروپوسها آرديپتکوسهامردم(‏‏)پرا 65432پيشسال ميليون حسب بر زمان 1پارانتروپوسو آسترالوپيتکوس آرديپتکوس،‏ اجداداز انسان اجداد فرگشت اصلي دليل قطعيت به نميتوانند دانشمندان کنوني،‏ يافتههاي با گرچه جملهاز ( فسيلها روي بر ديرينشناسان دقيق بررسي و آزمايشات اساس بر اما کنند،‏ بيان را شامپانزهها کشفمحل نيز و انساننماها معدة در غذاها باقيماندة از شده کشف آثار دندانها،‏ چيدمان جمجمه،‏ شکل زندگيآفريقا شرقي بخش در که هومونيدها از شاخهاي پيش،‏ سال ميليون‏ 6 حدود در که دريافتهاند فسيلها(‏ شاخةاز آمدن پايين به مجبور ميوهها کاهش آن دنبال به و جنگل درختان کاهش چون داليلي به ميکردند،‏ تواناييکه يافته فرگشت گونههاي اين از برخي ميان،‏ اين در شدهاند.‏ زمين روي بر غذا جستجوي و درختان رفتنباال و گوشتخوار دشمنان دست از سريع فرار و دوپا روي بر دويدن کوچک،‏ حيوانات گوشت خوردن سال،‏ميليون چند گذشت و مرور به دهند.‏ ادامه خود مثل توليد و بقا به توانستند داشتند،‏ را درختان از دوباره شدند.‏تبديل زميني(‏ ميمونهاي معني به آرديپتکوس)‏Ardipithecus به هومونيدها گونة اين کنونيشامپانزههاي با اندکي تفاوت گرچه آنها ميشوند.‏ محسوب انسانها اجداد قديميترين ارديپتکوسها بدوند.‏حتي و بروند راه دوپا روي کوتاهي مدت براي ميتوانستند که بود طوري بدنشان اسکلت اما داشتند،‏ دليلالبته گرديد.‏ هومونيدها خانوادة از قديمي انساننماهاي گونة جدايي بر سرآغازي رفتن،‏ راه امکان همين نيا به نکردهاند،‏ زيادي فرگشت خود اجداد به نسبت شامپانزهها(‏ و ميمونها ‏)مانند ستيها نُخُ‏ ديگر اينکه ونشدند مواجه زيادي محيطي تغييرات با که ميزيستند مناطقي در موجودات اين گونة که است بوده خاطر است.‏نيامده وجود به آنها نوع در اساسي فرگشت ايجاد به هم نيازي دليل همين به ژنتيکو فرگشت 60


کاهش حجم درختان شرق آفريقا در 6 ميليون سالپيش،‏ گوشتخوار شدن و نيز بر روي دو پا راه رفتن اجدادانسانها تنها معدودي از مدارکي هستند که تاکنوندانشمندان به آن رسيدهاند و صد البته داليل فرگشتيديگري نيز وجود داشتهاند که هنوز با قطعيت نميتوان بهآنها استناد کرد.‏به هر حال پس از گوشتخوار شدن،‏ دندانهاي بزرگو آسياب مانند آنها ديگر به درد نميخورد و از اين رو بهمرور هم از اندازة دندانها و هم حجم دهان آنها کاسته شد.‏همچنين راه رفتن بر روي دوپا باعث شد که دستهاي آنهاتا حدودي آزاد شود و بتوانند براي شکار نيز استفاده کنند.‏تاکنون فسيلهاي متعددي از انواع آرديپتکوسها کشفشده است که مشهورترين آنها آردي نام دارد.‏ اين فسيل کهداراي بخشهايي از جمجمه،‏ لگن،‏ استخوانهاي دست و پااست،‏ در سال 1992 ميالدي در اتيوپي کشف شد و متعلقبه گونة آرديپتکوس راميدوس با قدمت حدود 4.4 ميليونسال ميباشد.‏نحوة شبيهسازي چهرةيک پارانتروپوس)پرامردم(‏از روي جمجمة کشفشده‏شبيهسازي آردي:‏ ‏.طبق بررسي دانشمندان،‏ آردي قدي حدود120 سانتيمتر و وزني حدود 50 کيلوگرم داشته است.‏از گروه پارانتروپوسها Paranthropus( پرامردم(‏نيز فسيلهايي کشف شده است.‏ اين موجودات گرچهتاحدودي شبيه انساننماها بودند،‏ اما تفاوتهايآشکاري نيز با آنها داشتند.‏ به نظر ميرسد نسل اينگونه از انساننماهاي ماقبل تاريخ نيز در حدود 1.5ميليون سال پيش منقرض شده باشد.‏فرگشت و ژنتيک 61


جنگلحاشية در انساننما آسترالوپيتکوسهاي بدوي زندگي از طرحي احتماالً‏که موجودات اين شدند.‏ ظاهر انساننماها از جديدي گونة پيش،‏ سال ميليون چهار حدود در خوددستان با و بدوند بروند،‏ راه دوپا روي بر کامل طور به بودند قادر بودهاند،‏ آرديپتکوسها يافتة فرگشت نمايند.‏دفاع خود از يا کنند شکار آنها با و بگيرند را درختان شاخة يا سنگ مانند سادهاي ابزار رد پيش سال ميليون 2 تا 4 حدود در انساننماها از مختلفي گونههاي وجود از ديرينشناسان کشفيات است.‏شده کشف انساننماها اين از متفاوت گونة 8 آثار تاکنون ميکند.‏ حکايت آفريقا قارة مرکز و شرق کهاست لوسي به مشهور آفارنسيس آسترالوپيتکوس گونة از سالمي ٪40 اسکلت ، فسيلها اين مشهورترين دارد.‏ساله ميليون 3.2 حدود قدمتي و شده کشف اتيوپي(‏ ‏)پايتخت آديسآبابا نزديکي در غالبًاانساننماها که ميدهد نشان شده کشف فسيلهاي جمجمة و دندان روي بر دانشمندان تحقيقات تغذيهحيوانات گوشت نيز و درختان ميوههاي از و ميکردند زندگي جنگلها حاشية در و گروهي شکل به اندکيآسترالوپيتکوسها مغز گنجايش کرديد،‏ مشاهده جمجمهها مقايسة نمودار در که طور همان ميکردند.‏ کشفنيز و موضوع اين است.‏ بوده بيشتر امروزي شامپانزههاي مغز از کهميدهد نشان موجودات اين فسيل کنار در ساده تيز سنگهاي و بودهاند چوب و سنگ از استفاده به قادر محدود شکل به انساننماها تعاريفدر دانشمندان،‏ که آنجا از نداشتند.‏ سنگي ابزار ساخت توانايي زا دانستهاند،‏ ابزار ساخت توانايي را انسان‏ ويژگيهاي از يکي خود،‏ ! کردهاند امتناع خود اجداد اين به انسان لقب دادن از رو همين آفارِنسيسآسترالوپيتکوس جمجمة پيشسال ميليون 3.5 : قدمت ژنتيکو فرگشت 62


بزرگترجثة نرها آسترالوپيتکوس،‏ مختلف گونههای تمام در ومتر 1.5 حدود نرها قامت بلندی داشتند.‏ مادهها به نسبت نيزو پا رد آثار کشف است.‏ بوده متر 1.2 تا 1 بين مادهها نشانهمچنين مختلف گونههاي پاي و دست استخوانهاي کاهشدستها طول مرور،‏ به انساننماها نسل در که ميدهد امروزيانسانهاي پاي شبيه صاف حالت به پا انگشتان و يافته ستيهانُخُ‏ ديگر مانند گرچه نيز انساننماها فک است.‏ درآمده مختلفگونههاي جمجمة مقايسة اما بود،‏ متمايل جلو به کمي درو مغز حجم متمادي،‏ فرگشتهاي طي که ميدهد نشان است.‏يافته افزايش مرور به آنها هوش نتيجه آسترالوپيتکوسها،‏از نسل آخرين با زمان هم همچنين و پارانتروپوسها نام به انساننما موجودات ديگر از آثاري اينکهدربارة است.‏ شده کشف افريقا شرق در کنياتروپوسها گونههاياز يکي يافتة فرگشت يا بودهاند انساننماها نسل از آنها دستدر اطالعي هنوز بودند،‏ شده منقرض ارديپتکوسهاي آسترالوپيتکوس‏)انساننما(‏دندانهايبا همراه بزرگ آروارههاي وجود داشتند.‏ آسترالوپيتکوسها از بزرگتر جثهاي پارانتروپوسها نيست.‏ ميکردند.‏تغذيه درختان ميوههاي و گياهان از اغلب آنها که ميدهد نشان نيز پهن نشأتآسترالوپيتکوسها گونة کدام از ‏)انسانها(‏ هوموها نسل که نيست مشخص درستي به هنوز همچنين زا گونهاي ماهر(،‏ ‏)انسانهاي هابيليسها هومو با زمان هم اينکه دارد،‏ وجود نيز عجيبي موضوع است.‏ گرفته دليلبه ماهر انسانهاي شايد ميزيستند.‏ آنها نزديکي در رودولفونسيس‏ آسترالوپيتکوس نام به انساننماها باشند!‏کرده منقرض را نسلشان آنها،‏ خوردن با و پرداخته خود پسرعموهاي شکار به غذا،‏ کمبود سانتيمتر40 هوشافزايش دليل به چه و بزرگ درندگان خطر از فرار خاطر به چه انساننماها گروهي زندگي فزايندةحفظ باعث حال هر به بوده،‏ آنها اجتماعي انقراضاز پس حال هر به است.‏ گرديده نسلشان بهموجوداتي پيدايش شاهد جهان انساننماها،‏ بعدي،‏سال ميليون دو طي که شد انسان نام برترقدرت به آنها از برتر حتي و دايناسورها مانند شدند.‏تبديل زمين کرة اسکلتاز بخشهايي لوسيکشفشدة سالميليون 3.2 : قدمت سالةميليون 3.5 ردپاي آسترالوپيتکوسيک تانزانيا: کشف محل 63ژنتيک و فرگشت


هومو هابيليس ‏)انسان ماهر(‏کهنترين آثار کشف شده از نژاد انسان،‏متعلق به گونة دو ميليون ساله به نام هومو64 فرگشت و ژنتيکآمريکاآسياآفريقاهومو ساپينساروپاهومونئاندرتال0200400600800100012001400160018002000هابيليس Habilis( )Homo است.‏40 سانتيمترهومو هومو رودسينسهومو هابيليسها به دليل داشتنفلورسينسگنجايش مغز بزرگتر و در نتيجه هوشهومو هومو هايدلبرگبيشتر نسبت به آسترالوپيتکوسها،‏ قادراِرکتوسبودند ابزار سادة سنگي براي شکار ياهومو انتکسوردفاع از خود بسازند.‏ دانشمندان در اينکههومواِرگاسترهومو هابيليسها از کدام گونة انساننماهاهومورودولفنسيسفرگشت يافتهاند،‏ هنوز به نتيجة قطعيهومونرسيدهاند.‏ فسيلهاي متعددي از جمجمههابيليسهزار سالو ديگر استخوانهاي بدن هومو هابيليسهاپيشدر شرق و جنوب قارة آفريقا کشف شدهاست.‏ همانطور که در نمودار باال مشاهده ميکنيد،‏ تاکنون گونههاي مختلفي از نژاد هومو ‏)انسان(‏ کشفشدهاند و شايد در آينده نيز کشف بشوند.‏ در اين ميان،‏ هوموهابيليسها قديميترين نژاد انسان داراي قدرت تفکر و ساختابزار شناخته‏ شدهاند.‏ پيشرفت حنجره و به اشتراک گذاشتنهومو هابيليس تجربيات از داليل مهم سير تکاملي هوموها محسوب ميشود.‏‏)انسان‏ ماهر(‏ هم زمان با هومو هابيليسها،‏ گونههايي از انساننماها نيز وجودداشتند که مدتي بعد به طور کامل منقرض شدهاند.‏ شايد دليلاين امر،‏ رقابت بر سر کسب منابع غذايي محدود بوده است که دراين رقابت،‏ هوموها به دليل هوش برتر،‏ غالب شده و باعث مرگهمة انساننماها گرديدهاند.‏از ويژگيهاي ظاهري هومو هابيليسها ميتوان به وجودبرآمدگي جمجمه در ناحية ابرو،‏ دستها و بازوهاي بلند،‏ قد کوتاهدر حدود 130 سانتيمتر و گنجايش مغز در حدود 700 سيسياشاره کرد.‏ پس از هومو هابيليسها،‏ فسيل دو گونة جديد انسانبا ويژگيهاي ظاهري کمي متفاوت به نام هومو ارگاستر ‏)انسانکارگر(‏ و هومو رودلفنسيس ‏)انسان رودولفي(‏ و نيز آثاري از گونةپارانتروپوس)پرامردم(‏ در ناحية شرق آفريقا کشف شده است.‏


هومو اِرِکتوس ‏)انسان راست قامت(‏ديرينشناسان آثاري متنوعي از انسان پيشرفتهتر از هوموهابيليسهارا در مناطق مختلف آفريقا و نيز آسيا يافتهاند که متعلق به دورةزماني 1.5 ميليون تا 800 هزار سال پيش است.‏ اين انسانها کهامروزه هومو ارکتوس Erectus( )Homo ناميده ميشوند،‏ عالوه بردارا بودن ويژگيهاي نزديك به انسان امروزي،‏ قادر به توليد وسايليپيشرفته‏ مانند سالح و ظروف سنگي و چوبي بودند.‏هومواركتوسها از نظر جسماني تفاوت چشمگيري با انسانهاي40 سانتيمترامروزي نداشتند و تنها تفاوت مهم در جمجمه و آروارة آنها بود.‏گنجايش جمجمه هومواركتوسها به حدود ۱۲۰۰ سانتيمتر مكعبافزايش پيدا كرده بود و متوسط قد آنها ۱/۵۰ تا ۱/۶۰ متر بوده است.‏آنها ابزارسازهاي بسيار ماهري بودند و بعضي وسايل کشف شده ازنظر مواد اوليه،‏ نوع سنگ و فنآوري بسيار قابل توجه هستند.‏ معيشتاين انسانها اغلب وابسته بر شكار و گردآوري دانهها بوده است.‏نمونههايي از جمجمه و آثار اسکلتي هومو ارکتوسها درهومو ارکتوسغاري نزديک پکن ‏)پايتخت چين(‏ نيز کشف شده است.‏ اينکه ‏)انسان‏ راستقامت(‏هوموارکتوسها چگونه و دقيقًا در چه زماني از آفريقا به شرق آسيامهاجرت کردهاند،‏ هنوز جاي بحث دارد،‏ با اين حال کشف آثار ديگرياز آنها در گرجستانکنوني،‏ مسير مهاجرتشان را تقريبًا مشخص کردهاست.‏ ديرينشناسان چيني در غار پکن،‏ همچنينآثاري از سنگهاي آتشزنه و نيز چوبهايسوخته پيدا کردند و به اين ترتيب مشخص شدکه هومو ارکتوسها نخستين انسانهايي بودندهومو ارکتوسها نخستين که به تكنيك توليد آتش پي بردند.‏انسانهايي بودند که موفقبه توليد آتش با سنگ توانايي توليد آتش و نيز ساختن ابزارهاي بسياردقيق و كارآمد بيانگر بهرهمندي قابل قبولي ازچخماق شدند.‏هوش و دانش نزد هومو ارکتوسها بوده استو جاي هيچگونه ترديدي را براي حضور فرهنگابتدايي در جامعة اين گونه از انسانها باقينميگذارد.‏فرگشت و ژنتيک 65


هابيليسهومو جمجمة )ماهر انسان ( پيشسال ميليون 2 : قدمت کنيا: کشف محل نئاندرتال(‏‏)انسان نئاندرتال هومو ارکتوسهومو جمجمة قامت(‏راست ‏)انسان پيشسال هزار 800 : قدمت چين(‏‏)پايتخت پکن : کشف محل رد که بودند تاريخ ماقبل انسانهاي از گونهای نيز )Homo Neanderthalensis( نئاندرتال انسانهاي هب اوليه نئاندرتالهای از نشانهها اولين داشتند.‏ سکونت ايران(‏ جمله ‏)از آسيا غرب از قسمتهايي و اروپا پيشسال هزار ۱۳۰ حدود در انسانها اين اسکلت از غني مجموعة برمیگردد.‏ پيش سال هزار ۳۵۰ حدود بااست.‏ نشده ديده آسيا در نئاندرتالها از آثاري ديگر پيش سال هزار ۵۰ از حال اين با است،‏ شده کشف اندکييعنی پيش؛ سال هزار ۱۵ حدود اروپا در انسانها اين نسل ميرسد نظر به آمده عمل به کشفيات باشد.‏شده منقرض قاره آن به امروزی انسان مهاجرت از بعد طوربه بود؛ يافته سازگاری يخبندان آخرين دوران سرد هوای و آب در زندگی برای نئاندرتالها بدن ساختار امروزيانسانهاي به نسبت گرچه آنها قامت بود.‏ بزرگ و پهن آنها بيني و ضخيم آنها جمجمة کاسة مثال اينکال"‏ و داشتند کوتاهتري بازوان و پاها آنها بودند.‏ برخوردار قویتر بسيار بدن قدرت از اما بود،‏ کوتاهتر نئاندرتالهایميانگين،‏ طور به است.‏ میکرده زيادی کمک بدنشان گرمای حفظ در فيزيکی خصوصيات قویاستخوانبندی دارای زياد بدنی فعالييت دليل به و سنگين وزنی نظر از متر،‏ 1.65 قد دارای مذکر است.‏بوده‏ متر 1.5 حدود نيز نئاندرتال زنهای بلندی بودهاند.‏ استفادهسنگی ابزار از که است بوده قادر اوليه نئاندرتال انسان میکردهاند.‏استفاده وسايل ساخت برای پُتک نوعي از آنها کند.‏ استخوان،‏از که سبکتر پتکهای بودند:‏ نوع دو معموال"‏ پتکها زا که سنگينتر پتکهای و میشدند ساخته چوب يا گوزن شاخ برجایبیشمار ادوات و آالت بررسی با میشدند.‏ ساخته سنگ بهشناسان ديرين اکتشافات در که نئاندرتال انسانهاي از مانده نئاندرتالهومو جمجمة پيشسال هزار 350 : قدمت آلماننئاندر ناحية : کشف محل ژنتيکو فرگشت 66


نئاندرتالهاکه گرفت نتيجه میتوان است،‏ آمده دست اند.‏بوده پيشرفتهتر بسيار خود از پيش گونههای به نسبت زبانمثل زبانشان احتماال"‏ و داشتهاند اجتماعی زندگی آنها نشانبيشتر تحقيقات است.‏ نبوده پيچيده امروزي انسانهای داشتند،‏که زيادی قدرت کنار در نئاندرتالها که است داده نظربه چنين و ميشدند متحمل هم زيادی بدنی صدمات حشيو و بزرگ حيوانات شکار برای احتماال"‏ که میرسد سازند.‏گرفتار را آنها و شوند نزديک آنها به که بودند مجبور کناربزرگ غارهاي در اغلب نئاندرتالها زندگي محل بارنخستين براي چون نيز ديرينشناسان است.‏ بوده جنگل کردند،‏کشف آلمان نئاندر درة غار در را انسان گونة اين آثار گذاشتند.‏آنها روي بر را نئاندرتال نام انسانهاياز ديگري گونة از آثاري همچنين آلمان،‏ در بررسیهااست.‏ شده کشف هايدرلبرگ‏ هومو نام به اوليه هک بودهاند انسانهايي نخستين هايدلبرگيها،‏ ميدهد نشان هنریاثر هيچ حال اين با میکردند.‏ دفن را خود مردگان نئاندرتالهومو سانتيمتر40 سازشان،‏دست وسايل تنها و است نيامده دست به آنها از بههيدلبرگيها قامت متوسط حد است.‏ بوده سنگی ابزار عضالنیترمراتب به بدنی نئاندرتالها به نسبت و ميرسيد متر 1.8 مانندآنها از باقيمانده غذايي آثار روي بر بيشتر تحقيقات داشتهاند.‏ هايدلبرگيها،‏که ميدهد نشان کرگدن و فيل آهو،‏ استخوانهای وزنبا جثه درشت حيوانات ميتوانستند و بودند قهاري شکارچيان پيشکمي هايدلبرگیها که آنجا از کنند.‏ شکار نيز را کيلوگرم 700 ياو مستقيم طور به است ممکن ميزيستند،‏ اروپا در نئاندرتالها از باشند.‏بوده آنها جد مستقيم غير نيست،‏مشخص درستي به نئاندرتالها هومو نسل انقراض دليل باشد،‏شده نئاندرتالها همة مرگ باعث فراگير بيماري يک شايد ‏)امروزي(‏ساپينس انسانهاي به متعلق گردنبد يک کشف البته نوعيبه بود،‏ شده درست نئاندرتال انسان دندان از آن دانههاي که بااروپا به ورود از پس ما اجداد است ممکن که ميدهد نشان نئاندرتالهومو ! باشند خورده حتي يا کشته را آنها و شده درگير نئاندرتالها 67ژنتيک و فرگشت


کاسة جمجمة سفت و پهناستخوان ترقوة بزرگبرآمدگي ابروبيني پهنشکل خاصگوش درونيچانة تو رفتهقفسة سينةپهنتراستخوان ساعدو بازوي کوتاه‏و پهنهومو ساپينس‏)انسان امروزي(‏بيرونزدگيلگنانسان نئاندرتالکاسة زانوي بزرگنوک انگشتانگرد و بزرگاستخوانهايکوتاه ساق و قلم پامقايسة برخي تفاوتهاي انسان امروزي ‏)هومو ساپينس(‏ با انسان منقرض شدة نئاندرتال68 فرگشت و ژنتيک


هومو ساپينس ‏)انسان‏ خردمند(‏آخرين نمونة فرگشت يافته از گونة انسانها که تماميانسانهاي امروزي از نسل آنها محسوب ميشوند،‏ هوموساپينسها Sapiens( )Homo يا انسانهاي خردمند نامدارند.‏ بقية گونههاي قديمي انسانها از هومو هابيليسگرفته تا هومو نئاندرتال،‏ طي دوران دو ميليون‏ ساله بهداليل گوناگون منقرض شدهاند و هومو ساپينسها تنهاگونة باقيمانده از نسل هوموها)انسانها(‏ محسوب ميشوند.‏قديميترين اسکتهاي کشف شده از گونة هومو ساپينسهامتعلق به 200 هزار سال پيش است که در منطقهاي ازکشورآفريقايي اتيوپی به دست آمده است.‏هومو ساپينسهاي اوليه به خاطر ساختار پيچيدهترمغزشان،‏ قادر بودند ابزار پيشرفتهتري نسبت به گونههایپيش از خود بسازند.‏ اين انسانها حتی بيان و زبان ويژهای همداشتند و به شکل منطقی به حل مشکالتشان میپرداختند.‏امروزه نيز درک علم،‏ فرهنگ،‏ ادبيات،‏ موسيقی و هنر فقطهومو ساپينس‏)انسان خردمند(‏40 سانتيمترمختص به اين گونه میباشد.‏ انسان خردمند در گذر زمان 200 هزار ساله،‏ مهارتها و دستاوردهاي خود راگسترش داده و به پيشرفت قابل مالحظهای که اکنون شاهد آن هستيم،‏ رسيدهاند.‏تنگة برينگآمريکايشمالي20 هزار پيش30 هزار پيشآسيا40 هزار پيشاروپا30 هزار پيش70 هزار پيشآفريقاآمريکايجنوبي15 هزار پيشاستراليا50 هزار پيش200 هزار پيشخط سير و زمان مهاجرت انسان خردمند از آفريقا به قارههاي مختلف جهانفرگشت و ژنتيک 69


هزار70 در سپس کردند.‏ زندگي آفريقا در سال هزار 130 مدت به ساپينسها(‏ ‏)هومو خردمند انسانهاي هوموشبيه آنها مهاجرت مسير شايد نهادند.‏ آسيا قارة به پا و شدند خارج آفريقا قارة از مرور به پيش سال ازبرخي آسيا،‏ به خردمند انسانهاي ورود از بعد سال هزار 20 است.‏ بوده قبل سال هزار 700 ارکتوسهاي شدند.‏وارد استراليا نيز و آسيا شرق جنوب منطقة به دريا طريق از آفريقا در مانده جا به شاخههاي سمتبه کمکم زندگي،‏ براي بهتر مکانهاي يافتن دنبال به و مرور به آسيايي انسانهاي طرف آن از تنگةاز انسانها برخي که شد ختم اينجا به سرانجام سالة هزار 40 مهاجرت اين کردند.‏ مهاجرت شرق شمال نشدهپر اقيانوس آب با هنوز و بود يخ و برف از پوشيده هنوز يخبندان دورة دليل به زمان آن که برينگ هومواصلي مهاجرتهاي پيش سال هزار 15 ترتيب،‏ اين به شدند.‏ آمريکا قارة وارد بار نخستين براي بود،‏ تحترا جهان تمام امروزي،‏ انسانهاي گونة و رسيد پايان به ناشناخته سرزمينهاي کشف با ساپينسها درآورد.‏خود قلمرو موفقخاورميانه منطقة در ساکن انسانهاي شد.‏ تحوالت از ديگري مرحلة وارد انساني جامعة آن،‏ از پس ودهند تغيير را خود زندگي ساختار كشاورزي،‏ به آوردن روي همچنين و حيوانات كردن اهلي با شدند اهميتبا قدري به تحول اين برسند.‏ روستايي جوامع در زندگي به غارنشيني و توحش حالت از مرور به تغييراتسلسله يك به منجر نهايت در كه انقالبي مينامند،‏ نوسنگي انقالب را آن دانشمندان كه است بهآتي تحوالت شد.‏ زندگي عرصههاي همه در بنيادي اجتماعيجديد ساختارهاي پيدايش زمينههاي مرور وخط پيدايش به منجر نهايت در كه آورد فراهم را تغييراتسرعت آن،‏ از پس گرديد.‏ شهري جامعة ظهور گذشته،‏سال هزار 5 طي يافت.‏ افزايش شدت به توانستندکه شد نائل پيشرفتهايي چنان به انسانها رازمين روي بر ساکن جانداران همة و طبيعت کل دليلبه ميان،‏ اين در البته و درآورند خود سيطرة تحت بسياريگونههاي انقراض و مرگ باعث اشتباهات برخي شدند.‏جاندران از اشتباهاتادامة شايد ندارد.‏ خبر آينده از کسي آلودهطبيعي،‏ منابع از حد از بيش استفادة در انسانها شيمياييو اتمي بمبهاي کاربرد زيست،‏ محيط کردن گونةتنها نسل انقراض به نهايت در ... و جنگها در سالهزار چند هم شايد بينجامد.‏ انسانها از باقيمانده جمجمةو فسيل روي بر که برسد شامپانزهها نوبت بعد،‏ ! کنند تحقيق شده منقرض ساپينسهاي هومو ژنتيکو فرگشت 70


سومفصل ژنتيکاستنوپايي و جديد علم ژنتيک،‏ کرديم.‏ استفاده ژنتيکي جهش عبارت از بارها کتاب،‏ اين دوم و فصل در ‏)مانندموجودات ديگر و خود بدن سلولهاي دستکاري با انسانها دور،‏ چندان نه آيندة در ميدهد وعده که باکيفيتتردامي و کشاورزي محصوالت توليد و بيماريها درمان در انقالبي ميتوانند باکتريها(‏ و گياهان مهندسانو دانشمندان کوتاه مدت همين در ولي نيست زياد چندان علم اين سابقة گرچه آورند.‏ وجود به هورمونو انسولين ساخت ارثی،‏ بيماريهای تشخيص يافتهاند.‏ دست چشمگيري موفقيتهاي به ژنتيک گوشتو شير داراي گاوهای پرورش و آفات برابر در مقاوم و پرمحصول تراريختة گياهان توليد انساني،‏ رشد بيشترژنتيک علم به ما نگاه حال،‏ هر به ميشود.‏ محسوب علم از شاخه اين پيشرفتهاي معدود از بيشتر قابلو ساده زبان به نيز را مطالب اين مقدور حد تا کرديم سعي بخش اين در ما و دارد اساسي و پايهاي جنبة ژنتيک،‏بحث به پرداختن از پيش بپرهيزيم.‏ تخصصيتر موضوعات توضيح از و کنيم بيان عموم براي فهم بهادامه در و پرداخت خواهيم پروتئينها ساخت نحوة نيز و آنها مثل توليد نحوة سلولها،‏ ساختار به ابتدا ميپردازيم.‏ژنها جهش موضوع سلولهاي: ميشوند تقسيم کلي نوع دو به زنده سلولهاي کرديم،‏ بيان قبلي فصل ابتداي در که طور همان بسيارکپسولهاي شبيه پروکاريوت سلولهاي يوکاريوت)هستهدار(.‏ سلولهاي و هسته(‏ ‏)فاقد پروکاريوت داردقرار سيتوپالسم مايع سلول،‏ داخل ميشوند.‏ محافظت سلولي غشاي اليههاي توسط که هستند ريزي حلقويرشتههاي نيز و ريبوزوم ريزدانههاي کروموزوم،‏ نام به طوالني رشتههاي يکسري آن درون که ايندر هستند.‏ شناور پالسميد نام به کروموزوم‏مانندنيز زيادي محلول مولکولهاي مايع ريبوزومهادارند.‏حضور آنزيمها مه DNA رشتههاي که کروموزومها تاژکبرايرمزهايي حامل ميشوند،‏ ناميده سلولفعاليت و کار نحوة بيان و مثل توليد DNAرشتة نوعي هم پالسميدها هستند.‏ ديوارةو غشا سلوليزندهماندن در آنها وجود گرچه که هستند پالسميددروظايف برخي اما نيست،‏ حياتي سلول سيتوپالسمداخليساختار دارند.‏ عهده بر را سلول عملکرد بهبود پروکاريوتسلول 71ژنتيک و فرگشت


بافت‏سلولهاي داخليساختار جانورييوکاريوت سلول‏ هستهکروموزومها(‏نگهداري ‏)محل هستهمنافذ وريبوزوم خروج براي توليديmRNA هستکريبوزومها(‏شدن ساخته ‏)محل آزادريبوزومهاي پروتئينساخت در ‏)مشارکت )mRNAترجمة مرحلة در سيتوپالسمغشاءو هسته بين مايع زبرآندوپالسمي شبکة سلوليغشاء ‏)ساخت ترشحي(‏پروتئينهاي تبديل و ليزوزومهاموردآنزيمهاي ‏)ساخت سلول(‏نياز گلژيدستگاه خاص(‏آنزيمهاي ‏)ترشح ‏)ميانک(‏سنتريول سلولي(‏تقسيم زمان در وظيفه ‏)اعمال ژنتيکو فرگشت 72 ميتوکندريوتبديل وظيفة ( سلول(‏انرژي تأمين صافآندوپالسمي شبکة فرآوردههاي‏)ساخت سلول(‏نياز مورد ريزلولهها) سلول اسکلت حالتدهندة ( رشتههايآنها در که دارند هستهاي سلولها نوع اين هستند.‏ يوکاريوت نوع از گياهان و جانوران سلولهاي ريبوزومهاساخت وظيفة که دارد وجود نيز هستک اندامک سلولها،‏ اين هستة در ميشوند.‏ نگهداري کروموزوم مهموظيفة به سيتوپالسم،‏ محيط در تا ميشوند خارج هسته از ساختهشدن،‏ از پس ريبوزومها دارد.‏ عهده بر را اندامکهايريبوزوم،‏ بر عالوه سيتوپالسم محيط در بپردازند.‏ پروتئيني رشتههاي توليد در مشارکت يعني خود گلژي،‏دستگاه مثال براي ميدهند.‏ انجام مشخصي کار يک هر که دارند وجود باال(‏ شکل ‏)مانند مختلفي بلغا گيرد.‏ انجام سريعتر و راحتتر سيتوپالسم در موجود غذايي مواد سوختوساز عمل تا ميسازد آنزيمهايي سپ و ميشوند جذب رودهها ديوارة از خوني مويرگهاي کمک به آمينه(،‏ اسيد و گلوکز ‏)مانند غذايي مواد ارسالبافتها سلولي بين محيط به ديگري مويرگهاي و رگها طريق از ‏)کبد(،‏ فرماندهي مرکز به رفتن از ميگردند.‏سلول سيتوپالسم محيط وارد و ميگذرند سلولي غشاي حفرههاي از سپس مواد اين ميشوند.‏


دارايگياهي سلولهاي مثال براي دارند.‏ هم با نيز اندکي تفاوت گياهي و جانوري يوکاريوت سلولهاي موادو آب نگهداري ‏)براي واکئول و فتوسنتز(‏ عمل ‏)براي کلروپالست اندامکهاي و محکم سلولي ديوارة بيبهرهاند.‏آن از جانوري سلولهاي که هستند،‏ معدني(‏ ات گرفته پوستي سلولهاي از انسان بدن سلولهاي همة جمله ‏)از يوکاريوت سلولهاي همة حال،‏ هر به ميکنند.‏محافظت خود در را )DNA ‏)رشتههاي کروموزومها که دارند هستهاي عصبي(‏ و ماهيچهاي استخواني،‏ کروموزومهايابند.‏ دست کروموزومها وجود راز به توانستند فراوان پژوهش‏ و تالش سالها طي دانشمندان شکلگيرينحوة دستورالعملهاي تمام حاوي و ميرسد فرزندان به والدين از که هستند ژنتيکي رمزهاي حامل ميباشند.‏سلولها نياز مورد مواد و پروتئينها انواع توليد نيز و بافتي سلولي مثل توليد نوزاد،‏ پدراز را آنها از نيمي که دارند کروموزوم مشخصي تعداد خود بدن سلولهاي تمام هستة در تقريبًا جانداران پوستي،‏سلولهاي ‏)مانند انسانها بافتي سلولهاي هستة در مثال براي ارثبردهاند.‏ به مادر از را ديگر نيمي و رسيدهارث به مادر از ديگر تاي 23 و پدر از آنها تاي 23 که دارد وجود کروموزوم 46 ...(، و استخواني ماهيچهاي،‏ تعدادنصف حاوي تخمکها(‏ و ‏)اسپرمها گامتها مثال براي دارد،‏ وجود هم استثناءهايي ميان اين در البته است.‏ ندب سلولهاي اغلب حال هر به هستند.‏ کروموزوم فاقد اصوالً‏ نيز گلبولقرمز نظير سلولهايي و کروموزومها 44بر عالوه پسرها مثالً‏ ميکنند؛ مشخص را فرزند جنسيت که هستند نيز Y و X جنسي کروموزوم دو حامل دارند.‏X X کروموزوم دو نيز دخترها و X Y کروموزوم دو عادي،‏ جفت(‏ کروموزوم)‏‎22‎ ميتوز،‏نوع تقسيم در ميکنند.‏ مثل توليد ميوزي(‏ تقسيم و ميتوزي ‏)تقسيم کلي شيوة دو به اصوالً‏ سلولها ميشوند.‏توليد نيمه سلول چهار ‏)گامتي(،‏ ميوز تقسيم در و اصلي سلول همانند سلول دو انسانيکروموزمهاي 6 7 8 910 11 121 2 3 4 5دخترپسريا13 14 1516 17 1819 20 21 22X YX X73ژنتيک و فرگشت


1X)MitosisDivision( ميتوزي تقسيم X1 ” 2 2Y”111 ”22Y2 ”2 ”جفتسه با سلول يک تقسيم توضيح،‏ سادگي براي 1- زا Y و 2 ‎1‎و کروموزومهاي ميدهيم.‏ نشان را کروموزوم رسيدهاند.‏ارث به مادر از X و “2 و “1 و پدر سلولمانند بافتي سلول يک ميتوزي،‏ فرآيند در شروعسلولي عمر چرخة از مشخصي زمان در پوست،‏ هستهکروموزومهاي ابتدا،‏ در ميکند.‏ شدن تقسيم به چسبيدهکروموزوم دو به مضاعفسازي،‏ عمل با کدام هر سنتريول)واقعاندامک سپس ميشوند.‏ تبديل ‏هم به کردنجدا و کشيدن به شروع سيتوپالسم(،‏ در نهايتدر و ميکند يکديگر از مضاعف کروموزومهاي ميکند.‏تقسيم هم شبيه سلول دو به را سلول هستة 1 ” 1 ”XYکروموزومهايسلولي،‏ عمر چرخ،‏ از مشخصي زمان در 2- بهچسبيده کروموزوم دو به مضاعفسازي،‏ عمل با سلول ميشوند.‏تبديل هم ميروندهسته پايين و باال گوشة دو به سنتريولها 3- بهوادار را مضاعف کروموزومهاي ريزرشتهها،‏ کمک با و ميکنند.‏يکديگر از جداشدن 11X Y1 ”X Y1 ”22 2 ”1 X Y2 ”11 ” Y 22 ”X2 2 ”هستهدو و شوند مي جدا هم از مضاعف کروموزومهاي 4- ميدهند.‏تشکيل را هم شبيه کروموزومها با کمکبا سلولي دور غشاي و هسته غشاي ادامه،‏ در 5- ميشود.‏ساخته موجود ليپيدي و پروتئين رشتههاي ژنتيکو فرگشت 74


XY)MeiosisDivision( ميوزي تقسيم مثلتوليد وظيفة که سلولهايي ميوزي،‏ فرآيند در درميکنند.‏ تقسيم به شروع دارند،‏ عهده بر را جاندار مرحلةدر ميشوند.‏ تقسيم بار دو سلولها فرآيند،‏ اين دوم،‏مرحلة در و ميشود نصف کروموزومها تعداد اول،‏ بهو ميشوند جدا يکديگر از مضاعف کروموزومهاي کروموزومهايتعداد نصف با سلول چهار ترتيب،‏ اين حاصلسلولهاي ميشود.‏ توليد اصلي سلول ميشوند.‏ناميده گامت)‏Gamete‏(‏ جفتدو با سلول يک تقسيم توضيح،‏ سادگي براي 1- ميدهيم.‏نشان را کروموزوم 1 1 ” 11X1 ” Y1 ”X1 ”1 ”Yکروموزومهايسلولي،‏ عمر چرخة از مشخصي زمان در 2- ميدهند.‏انجام را خود همانندسازي عمل سلول ار همتا کروموزومهاي ريزرشتهها،‏ کمک با سنتريولها 3- ميکنند.‏سلول هستة قطبين به حرکت به وادار 11XXYYميشود.‏توليد همانند کروموزومهاي با سلول دو 4- ميگيرد.‏انجام ديگر بار سلولي تقسيم عمل 5- 75ژنتيک و فرگشت


1 ” YY1 ”1 X X 1xگامت x گامت 1 1X X1 ” 1 ”yگامت y گامت YYشوند.‏مي جدا هم از مضاعف کروموزومهاي بار اين 6- شدهاند.‏آماده لقاح عمل انجام براي گامت سلول چهار 7- مثلتوليد و لقاح دوتاييتقسيم با باکتريها،‏ مانند برخي البته ميکنند.‏ مثل توليد خود،‏ نسل حفظ براي جانداران همة اغلبميدهند.‏ انجام لقاح عمل با را مثل توليد انسانها،‏ مانند ديگر برخي و ميدهند انجام را کار اين ‏)ميتوز(‏ بهکروموزوم عدد 44 داراي نر بدن سلولهاي گفتيم،‏ که طور همان هستند.‏ ماده و نر جنس دو داراي جانوران،‏ x و x کروموزوم دو عالوة به کروموزوم عدد 44 حامل ماده،‏ بدن سلولهاي و y و x نوع کروموزومهاي عالوة ايننرها،‏ در هستند.‏ ميوزي تقسيم شيوة به گامت ساخت مسئول مادهها و نرها بدن اندام از بخشي ميباشند.‏ ميشود.‏ناميده تخمک ماده،‏ گامت و اسپرم نيز نر گامت‏ دارد.‏ نام تخمدان زنها،‏ در و بيضه اندام ترکيبيکديگر با ماده و نر گامتهاي لقاح،‏ عمل از پس بهکروموزوم 44 ( کامل سلولهاي فرزند،‏ نوع به بسته و شده رادختر(‏ براي x و x عالوة به 44 يا پسر براي y و x عالوة هستندپدري گامتهاي اين ديگر،‏ عبارت به ميکنند.‏ توليد فرزندجنسيت ميتوانند y و x کروموزومهاي داشتن با که کنند.‏مشخص را دختر(‏ يا ‏)پسر بيضهنام به بافتي در مردها پدري)اسپرم(‏ گامتهاي يکبعد(،‏ صفحة شکل ‏)مطابق آنجا در ميشوند.‏ ساخته تبديلهمانند سلول دو به ميتوزي تقسيم با ابتدا سلول ميوزيتقسيم با سلولها B، بعدي مرحلة در ميشود.‏ اب بار اين گامتي سلولهاي ميسازند.‏ را y و x گامتهاي ميکنند.‏تکثير را خود ميتوزي،‏ عمل سلولپدر44+xyسلولمادر44+xxگامتمادر22+xسلولپسر44+xyتخمکمتگا پدر22+yاسپرممتگا پدر22+xسلولدختر44+xxژنتيکو فرگشت 76


44+XY44+XY44+XY22+Y22+X22+Y22+XC22+X22+Yگامتاسپرم 22+Xگامتپدريسلول پدريسلول گامتABپدريسلول Cگامتاسپرم 22+Xگامتاسپرم 22+Yگامتاسپرم 22+Yتخمکگامت 22+X22+Y22+X22+Y22+X22+Y: A22+X22+Yسلولدو به ميتوز تقسيم با پدري سلول ميشود.‏تبديل پدري دوبه ميوز تقسيم با پدري سلولهاي : B ميشود.‏تقسيم Y و X گامت سلول تقسيمبا گامت سلولهاي نهايت در ميکنند.‏تکثير را خود ميتوزي،‏ : Cشبيهگامتها تمام آنجا در که تفاوت اين با ميگيرد صورت زنها تخمدان در گامتها سلولي مثل توليد بيضةدر ‏)اسپرم(‏ نر گامت ميليونها روزانه ميباشد.‏ x کروموزوم عالوة به کروموزوم 22 حاوي همگي و هم دورةدر هم آن و زنها تخمدان در محدودي تعداد به ماده)تخمک(‏ گامتهاي که حالي در ميشود،‏ توليد مردها ميشود.‏زن رحم وارد و آزاد تخمدان از شده بالغ تخمک يک تنها ماه هر و ميشود ساخته جنيني رد اسپرمها ميشود.‏ سرازير زن‏ رحم سوي به مرد بيضة از نري)اسپرم(‏ گامت‏ ميليونها نزديکي،‏ عمل از پس انتخابنيز اينجا در برسانند.‏ تخمک به بقيه از زودتر تا ميکنند تالش خود تاژک کمک به نفسگير مسابقة اين مييابدرا زندهماندن و لقاح شانس اسپرمي تنها اسپرم،‏ ميليونها ميان از ميدهد.‏ نشان را خود نقش طبيعي رفت.‏خواهند بين از ناچار به بقيه و باشد قويتر و سالمتر بقيه به نسبت که کروموزومهايبا پسر جنيني سلول برسد،‏ تخمک به بقيه از زودتر y+22 کروموزومهاي با اسپرم اگر حال،‏ هر به بادختر جنيني سلول شود،‏ لقاح عمل به موفق x+22 کروموزومهاي با اسپرم اگر و شد خواهد توليد 44+xy درالبته آمد.‏ خواهد وجود به 44+xx کروموزومهاي داخلبه تخمدان از تخمک چند يا دو شرايط،‏ معدوي کهمييابند لقاح اسپرم گامتهاي با و شده آزاد رحم ميشود.‏چندقلوها يا دوقلوها تولد به منجر امر اين گامتهاميان زندگي و مرگ مسابقة نزديکي،‏ عمل از پس و لقاح شانس موجود،‏ اسپرم قويترين نهايت در و ميشود آغاز داشت.‏خواهد را زندهماندن گامتهاياسپرمي77ژنتيک و فرگشت


YXB AD C11X1 1XX1 ” 1 ”Y1 ” 1 ”YYاشتباهيمضاعف،‏ کروموزمهاي شدن جدا هنگام در 1- نميشودجدا ديگري از کروموزومها از يکي و ميدهد رخ ازيکي که ميشوند توليد گامت چهار ترتيب،‏ اين به 2- دارد.‏کروموزوم کمبود ديگري و اضافي کروموزوم آنها سلولياشتباه تقسيم از حاصل ژنتيکي بيماريهاي رشتههاييکمک به سانتريول اندامک سلولي،‏ تقسيم هنگام به که خوانديم ميوز و ميتوز تقسيم بخش در نيستموفقيتآميز عمل اين هميشه البته کند.‏ جدا يکديگر از را مضاعف يا همتا کروموزومهاي ميکند تالش هب و نميشوند جدا آن،‏ از بخشي يا کروموزومها از يکي و نميشود انجام درستي به عمل اين خاص،‏ شرايط در و خواهدوجود به اضافي کروموزوم با ديگري و ناقص يکي سلول دو حالت،‏ اين در ميشوند.‏ ديگر سلول وارد اشتباه بهخاصي مشکل اشتباه تقسيم اين است ممکن تقسيم نوع به بسته پوست،‏ مانند سلولي بافتهاي در آمد.‏ جنسيگامتهاي توليد و ميوز تقسيم در اما گردد،‏ منجر سرطان بروز به که است هم ممکن البته و نياورد وجود ميشود.‏منجر ژنتيکي بيماري با نوزاد تولد يا نوزاد مرگ نتيجه در و ناقص جنين توليد به اشتباه اين عاميانهاصطالح در که است داون سندروم سلولي،‏ اشتباه تقسم از حاصل ژنتيکي بيماري متداولترين از يکي درستيبه 21 شمارة مضاعف کروموزوم گامت،‏ تقسيم هنگام به بيماري،‏ اين در ميشود.‏ گفته مُنگوليسم آن به ژنتيکو فرگشت 78 داونسندروم به مبتال کودک کروموزوميک با گامتي نتيجه در و نميشود تقسيم کهکودکي لقاح،‏ عمل از پس ميشود.‏ توليد اضافي يکعالوة به سالم کروموزم 46 داراي ميآيد دنيا به اينوجود بود.‏ خواهد 21 شمارة اضافي کروموزوم ناهنجاريهاييبروز باعث که است اضافي کروموزوم دليلميگردد.‏ کودک رفتار نيز و ظاهري شکل در است،‏نشده کشف تاکنون اشتباه تقسيم اين اصلي 35باالي مادران از کودکان اين بسياري که آنجا از اما


کهمعتقدند پزشکان شدهاند،‏ متولد سن سال کاهشو مادر سن رفتن باال با اشتباه تقسيم باشد.‏مرتبط آنها باروري قدرت کهسلولي اشتباه تقسيم بيماريهاي ديگر از ميتوانميشود،‏ ديده شده متولد کودکان در کروموزوميک ‏)داشتن کالينفلتر سندروم به قطعهاي‏)کمبود گربه فرياد سندروم x(، اضافي نبودترنر)‏ سندروم 5(، يا 4 شمارة کروموزوم از کرد.‏اشاره آن(‏ از بخشي يا x کروموزوم يک بيشترداون)منگوليسم(،‏ سندروم جز به البته جانسال،‏ چند از پس معصوم کودکان اين رفتنباال دانشمندان ميدهند.‏ دست از را خود وهستهاي تشعشات وجود نيز و ازدواج سن يا21اضافي کروموزوم با داون سندروم 1 2 3 4 5 6 7 8 910 11 12 13 14 15 16 17 1819 20 21 22X Y X Xميدانند.‏ژنتيکي بيماريهاي بروز در دخيل عوامل از را ماهوارهاي(‏ پارازيتهاي ‏)مانند زيانبار امواج ژنوتيپفنوتيپ،‏ آلل،‏ ارثبه مادر از ديگري و پدر از يکي که هست همتا کروموزومهاي جفت داراي انسان بدن سلول هر که گفتيم مانندخاصي وظايف ژنهاي‏ ميشود.‏ گفته ژن آنها به که است کوچکي بخشهاي داراي کروموزوم هر رسيدهاند.‏ پرداخت.‏خواهيم آنها به فصل ادامة در که دارند عهده بر را پروتئين ساخت رمز يا فرد ظاهري ويژگي‏ بروز نژ دو اين اگر همچنين ميشوند.‏ ناميده )Allele( آلل همتا،‏ کروموزومهاي جفت روي بر متناظر ژنهاي ميگويند‏:همسان(‏ هموزيگوت)‏Hemozygote را آنها باشند،‏ هم شبيه دقيقًا همتا کروموزومهاي روي بر متناظر مينامند.‏ناهمسان(‏ : هتروزيگوت)‏Heterozygote را آنها باشد،‏ متفاوت يکديگر با آنها رمزهاي برخي اگر و است،‏مادر(‏ از ديگري و پدر از ‏)يکي همتا کروموزوم دو داراي فرد هر اگر که ميشود مطرح سؤال اين گاهي کهاست اين جواب ميرسد؟ ارث به والدينش کدام از او بيني و گوش شکل مو،‏ و چشم رنگ مانند خصوصياتي ازکه چشمي رنگ به مربوط ژن است ممکن مثالً‏ است.‏ غالب ژن به مربوط ميشود ظاهر آنچه البته دو،‏ هر از خواهدبروز فرزند ظاهري شکل در آنچه بنابراين مغلوب،‏ مادر چشم رنگ و باشد غالب باشد،‏ رسيده ارث به پدر شکلبه مربوط ژن است ممکن همچنين است.‏ رسيده ارث به پدرش از که بود خواهد غالبي چشم رنگ کرد،‏ گوششبيه گوشي فرزند بنابراين مغلوب،‏ پدري ژن و باشد غالب باشد،‏ رسيده ارث به مادر از که گوش ظاهري التينحروف با را مغلوب ژنهاي و بزرگ التين حروف با را کروموزومها روي بر غالب ژنهاي داشت.‏ خواهد مادر برخيدر بلکه نيست،‏ مادر يا پدر شبيه دقيقًا رسيده،‏ ارث به خصوصيات همة الزامًا البته ميدهند.‏ نشان کوچک باشد.‏داشته را مادر و پدر خصوصيات مياني حد ميتواند سر موي حالت مانند خصوصيات 79ژنتيک و فرگشت


AAbbCc1همتاکروموزومهاي 1 ”هتروزيگوتژنهاي مغلوب(‏و غالب ‏)آلل هموزيگوتژنهاي مغلوب(‏آلل دو ‏)هر است.‏گرفته قرار مقايسه مورد آن ژن سه جايگاه که ميکنيد مشاهده را همتا کروموزوم‏ دو باال،‏ شکل در جايگاه2000 تا 500 حدود کدام هر انساني کروموزومهاي مثالً‏ دارند،‏ ژن تعداد اين از بيش کروموزومها ‏)البته هستند،‏غالب دو هر نيز و هموزيگوت)همسان(‏ دو هر A ناحية متناظر ژنهاي شکل،‏ اين در دارند(.‏ ژني دوهر ولي هستند،‏ همسان گرچه b ناحية ژنهاي شد.‏ خواهد ظاهر فرزند در آنها غالب خصوصيات بنابراين نوعاز C ناحية ژنهاي شد.‏ خواهد ظاهر فرزند در ژن اين مغلوب خصوصيات بنابراين هستند.،‏ مغلوب نوع از خصوصياتاست)‏C‏(،‏ غالب که ژن آن بنابراين هستند.‏ مغلوب ديگري و غالب يکي و هتروزيگوت)ناهمسان(‏ داشت.‏نخواهد خودنمايي قدرت غالب،‏ ژن حضور در مغلوب ژن و داد خواهد نشان را خود ظاهريخصوصويات به که است فنوتيپ)‏Phenotype‏(‏ يکي دارند.‏ وجود ژنتيک بحث در نيز ديگر تعريف دو براياست.‏ ژنها ژنتيکي حروف نمايش نوعي که است ژنوتيپ)‏Genotype‏(‏ ديگري و ميشود اطالق فرد يعنياست؛ چشم رنگ به مربوط ژنهاي غالب آلل قهوهاي،‏ رنگ که ميدانيم ميزنيم.‏ مثالي موارد اين توضيح غالبآلل که آنجا از کند،‏ دريافت را قهوهاي و آبي رنگ آلل ژنهاي مادرش و پدر از فرزندي که صورتی در آبيرنگ به او چشم صورتي در تنها و شد خواهد قهوهاي حتمًا او چشم دارد،‏ وجود ژنهايش در ‏)قهوهاي(‏ باشند.‏آبي(‏ ‏)رنگ مغلوب نوع از دو هر رسيده،‏ ارث به ژنهاي که آمد درخواهد هموزيگوتژنهاي غالب(‏آلل دو ‏)هر چشمرنگ که مادري و پدر از آبي چشم با فرزندي مثالً‏ ميداد.‏ رُخ عجيب رويدادهاي گاهي قديم زمانهاي در متوجهاو داد.‏ روي مندل آزمايشات در هم عجيب رويداد همين شبيه ميشد!‏ متولد بود،‏ قهوهاي آنها دوي هر دارايآمده،‏ عمل به اول نسل نخودهاي همة دهد،‏ لقاح هم با را چروکيده و سالم فرنگي نخود دو اگر که بود شده بهچروکيده پوست با نخود تعدادي دهد،‏ لقاح هم با را سالم نخودهاي همين اگر ولي بود،‏ خواهند سالم پوست نداد.‏کفاف عمرش ولي کند،‏ پيدا رويداد اين براي توضيحي تا کرد تالش بسيار مندل ميآمد.‏ دست Presents toMiss.LEaa: ژنوتيپ Aa ‏يا AA : ژنوتيپ قهوهاي چشم : فنوتيپ هتروزيگوتيا غالب هموزيگوت : آللها آبيچشم : فنوتيپ مغلوبهموزيگوت : آللها ژنتيکو فرگشت 80


تا سي سال پس از مرگ مندل،‏ تحقيقات وي توسط جامعة علمي ناديده گرفته شد،‏ اما در اوايل قرنبيستم،‏ برخي دانشمندان با مطالعة کتاب آزمايشات وي به موضوع وراثت عالقمند شدند و پيگير تحقيقات ويشدند.‏ سرانجام محققان پس از حدود 50 سال تالش مداوم به راز وراثت ژنتيکي پي بردند.‏ براي توضيح داليلرويدادهاي عجيب به شکل‏ زير توجه کنيد.‏ دو گُل صورتي و سفيد را در نظر بگيريد.‏ گُل صورتي حامل ژنهايهمسان غالب ” S S و در طرف مقابل گُل سفيد حامل ژنهاي همسان مغلوب ” s s ميباشد.‏ اگر ما اين دو گُل را با يکديگرلقاح دهيم،‏ در آن صورت چهار گُل صورتي ‏)هر کدام با احتمال يک چهارم(‏ به وجود خواهند آمد.‏ از آنجا که همة اين گُلهاينسل اول،‏ حامل ژن غالب رنگ صورتي ( ” S يا ) S هستند،‏ بنابراين همگي به رنگ صورتي درخواهند آمد.‏حال اگر گُلهاي حاصل ‏)مثالً‏ شمارة 1 و 4( را با يکديگر لقاح دهيم،‏ گامتهاي غالب و مغلوب با يکديگر ترکيب شدهو چهار گُل ‏)هر يک با احتمال يک چهارم(‏ با ژنوتيپهاي همسان غالب،‏ ناهمسان غالب-مغلوب و همسان مغلوب ‏)در اينمثال ” S s S ” ، S s ” ، S و ” s ) s توليد خواهند شد.‏ در اينميان،‏ سه گُل اول که حاوي ژن غالب ” S يا S هستند،‏به رنگ صورتي و گُل آخري که فاقد ژن غالب است،‏ بهرنگ سفيد درخواهد آمد.‏گامتهاگامتهاخصوصيات ژنتيکي افراد مانند رنگ چشم تا نسلهاميتواند با حالت غالب-مغلوب مخفي بماند و چند نسلبعد در يکي از فرزندان ظاهر شود.‏ اکنون ميتوانيد دليلبه وجود آمدن نخود فرنگيهاي سالم و چروکيده را درنسل دوم آزمايشات مندل دريابيد.‏ همچنين بعد از اين اگرفرزندي چشم آبي از پدر و مادري چشم قهوهاي ديديد،‏متوجه خواهيد شد که پدر و مادر او حامل ژنهاي غالب و”S و S ‏:ژن غالب ‏)رنگ صورتي(‏مغلوب بودند و چون فرزند آنها تنها ژنهاي مغلوب را به”s و : s ژن مغلوب ‏)رنگ سفيد(‏ارث برده است،‏ به همين دليل رنگ چشمانش آبي شدهاست.‏ البته گفتيم که شرايط همواره به گونهاي نيست کهفقط فنوتيپ ژنهاي غالب يا مغلوب ظاهر شوند،‏ بلکهگاهي ترکيب آنها نيز خود را نشان ميدهند؛ مثالً‏ اگرپدري صاحب موهاي مجعد و مادر داراي موهاي صافگامتهاگامتهاباشد،‏ احتمال دارد که فرزند صاحب موهاي موجدار شود.‏ مجموع کروموزومهاي انسان حاوي بيش از 32 هزارژن است و ترکيب اين ژنها با يکديگر و همچنينجهشهاي نقطهاي باعث پديد آمدن ميلياردها انسانشده است که هيچکدام دقيقًا شبيه ديگري نيستند.‏S S ” s s ” s ”S S ”S s S s ” S ” s S ” s ”1 2 3 4S s S ” s ”S s S ” s ”S S ” S s ” s S ” s s ”sفرگشت و ژنتيک 81


ژنو DNA کروموزوم،‏ سلولهايدارد.‏ وجود کروموزوم 46 قرمز(‏ گلبول‏ و گامتها جز انسان)به سلولهاي تمام هستة در که گفتيم فيل66، اسب 62، ميمون 48، گوريل و شامپانزه مثال براي است؛ کروموزوم حاوي نيز ديگر موجودات 18چغندر و 20 ذرت 14، گندم نيز گياهان در و 8 ميوه مگس 44، خرگوش 40، آزمايشگاهي موش 56، ميدهدنشان شامپانزه يعني آن به نزديک گونة و انسان کروموزومهاي بررسي در عجيب مورد دارند.‏ کروموزوم استهومونيدها ديگر و شامپانزهها 3 و 2 شمارة کروموزومهاي ترکيب حاصل انسان،‏ 2 شمارة کروموزوم که همچنينباشند.‏ داشته کروموزوم جفت 24 شامپانزهها و جفت 23 انسان که است شده باعث موضوع همين و ! دارد يکديگر با آنها ٪98.7 شباهت از نشان شامپانزه و انسان ژنها(‏ ژنوم)کل مقايسة و نقطهاي جهشهاي دليل به گونهها شکل آن تبع به و کروموزومها تعداد در تفاوت که است شده مشخص هميناز بخشهايي مثال براي ميشود.‏ ديده آنها ميان ژنتيکي اشتراک از رگههايي که طوري به است،‏ بوده کلي درجانداران همة که ميکند ثابت نيز موضوع اين است.‏ مشترک موش و گربه انسان،‏ ميان 2 شمارة کروموزوم‏ بحثبه فعالً‏ و داد خواهيم بيشتري توضيحات بعدًا جهشها مورد در شدهاند.‏ جدا ريشه يک از دور گذشتة ميپردازيم.‏کروموزومها DNA نام به مارپيچي زوجرشتههايي از فشرده ساختاري کروموزومها ميبينيد،‏ زير شکل در که طور همان استوانهايشکل به اغلب کروموزومها شدهاند.‏ پيچيده هيستون گرد پروتئينهاي دور مناطقي در که هستند سلولهستة سيتوپالسمکروموزومسانترومرهيستونکروماتيدهايخواهرDNADNAژنژنتيکو فرگشت 82


سلولي،‏تقسيم هنگام در تنها و ميشوند ديده چسبيدهکروموزوم دو به و کرده مضاعفسازي DNAتيمينگوانينآدنينسيتوزينتبديلخواهري(‏ کروماتيدهاي نام ‏)به هم به بهمحلي در کروموزومها حالت،‏ اين در ميشوند.‏ اينکهتا ميمانند باقي چسبيده هم به سانترومر نام راآنها ريزرشتهها کمک به سانتريول اندامکهاي نوکلئوتيدآليباز کنند.‏جدا يکديگر از دئوکسيريبوزدرشت که خوانديد دوم فصل ابتداي در قندپيوستن هم به از RNA و DNA زيستي مولکولهاي فسفاتنوکلئوتيدها ميآيند.‏ وجود به نوکلئوتيدها زنجيرة شکلدهندةنوکلئوتيدهاي عمدة تفاوت و ميشوند تشکيل آلي باز و قند فسفات،‏ مولکول سه ترکيب از خود چهاراز ميتواند آن آلي باز و است دئوکسيريبوز نوع از قند اين DNA در که است آنها قند نوع در RNA و DNA DNAرشتة است.‏ شده تشکيل G C، U، A، نوع چهار از RNA آلي باز که درحالي ميباشد،‏ G C، T، A، نوع زا نيز آن پايههاي و فسفات و قند شيميايي پيوند از آن طرف دو نردههاي که گرفت نظر در نردباني ميتوان را Tآلي باز و C‏)سيتوزين(‏ با تنها ‏)آدنين(‏ A آلي باز نيز اينجا در است.‏ شده ساخته يکديگر با آلي بازهاي پيوند ميکنند.‏برقرار مکمل پيوند ‏)گوانين(‏ G با تنها ‏)تيمين(‏ بدنکلي ساختار تعييد مثالً‏ مشخص اطالعات حامل که ميشوند گفته DNA از قطعاتي به ساده زبان به ژن باشد.‏مختلف پروتئينهاي ساخت کدهاي حامل يا و جاندار زا که هستند مولکولهايي درشت آنها نيستند!‏ تخممرغ و گوشت همان پروتئينها عموم،‏ تصور برخالف ام بدن شکلگيري در اساسي و مهم نقش و ميشوند تشکيل آمينه اسيد کوچکتر مولکولهاي پيوستن هم به ! ميدهند تشکيل پروتئينها را موجودات ديگر و انسان بدن خشک وزن از نيمي از بيش طوري به دارند،‏ شدهشکسته لوزالمعده و صفرا کيسة معده،‏ ديوارة از شده ترشح آنزيمهاي کمک به ميخوريم،‏ ما که غذايي زين پروتئينها و گلوکز به هيدروکربن‏ مولکولهاي درشت مثال براي ميشوند.‏ تقسيم کوچکتر قطعات به و کبدبه و شده جذب روده ديوارة از خوني مويرگهاي توسط شده ريز مواد اين ميشوند.‏ تجزيه اسيدآمينه به سلوليبين محيط به خوني رگهاي ديگر طريق از بقيه و ميشوند ذخيره مواد اين از بخشي کبد در ميروند.‏ ميکند.‏سلول جذب مصرف،‏ براي را مواد اين خود،‏ حفرههاي طريق از نيز سلولها غشاي ميرسند.‏ بافتها زمر ژنها در که فرمولي طبق شده،‏ جذب اسيدآمينههاي سلول،‏ در چگونه که ديد خواهيم بعدي بحث در رشتههاياين از بخشي ميشوند.‏ تبديل پروتئيني و پپتيدي رشتههاي به و ميپيوندند يکديگر به دوباره شدهاند،‏ بهسلولي تقسيم زمان براي جديد اندامکهاي ساخت در ديگر بخش ميرسند،‏ سلول خود مصرف به توليدي سلولخارج معدني مواد با بقيه و ميشوند ترشح سلول از هورمون و آنزيم ترکيبات شکل به بخشي ميروند،‏ کار ميشوند.‏ظاهر ناخن و مو استخوان،‏ کالژني رشتههاي مانند اجزايي صورت به و ميشوند ترکيب 83ژنتيک و فرگشت


سلولهستة DNAسلولسيتوپالسم سلولغشاي mRNAرونويسيمرحلة tRNAحاملآمينهاسيد رشتةپروتئينيترجمهمرحلة mRNAبرريبوزوم حرکت mRNAروي سلولدر پروتئين توليد وليميگيرد،‏ صورت سيتوپالسم محيط همان در پروکاريوت سلولهاي در پروتئين توليد مراحل همة رد ‏)رونويسي(‏ کار از بخشي ميکند،‏ محافظت را DNA رشتههاي هسته،‏ غشاي که يوکاريوت سلولهاي در ميگيرد.‏انجام هسته از خارج در ‏)ترجمه(‏ ديگر بخش و هسته شروعآنزيم سپس ميشود،‏ باز زيپ مانند آنزيمي توسط DNA رشتة از بخشي ابتدا رونويسي،‏ مرحلة در سپس ميکند.‏ رونويسي آنها روي از اوليه کپي يک همزمان و ميکند DNA کدهاي توالي خواندن به اينبه و ميشوند حذف هستند،‏ بيمصرف)اينترون(‏ کدهاي حاوي که شده کپي رشتة اين از بخشهايي روزنةاز سپس توليدي mRNA ميشود.‏ ساخته )messenger RNA ( پيک RNA بالغ رشتة ترتيب،‏ تازهرشتة سوي به ريبوزومها بعد،‏ مرحلة در ميشود.‏ سيتوپالسم محيط وارد و گرديده خارج هسته غشاي متناظراسيدآمينههاي ميشود،‏ ناميده )transfer RNA( حامل که ديگري RNA کمک به و ميروند وارد ميشود.‏ساخته پروتئيني رشتة ترتيب اين به و ميچسبانند يکديگر به را mRNA رشتة کدهاي با ژنتيکو فرگشت 84


DNAژنراهانداز جايگاه پُليمرازRNA خاتمه جايگاه mRNAنوکلئوتيدهايآزادسلولهستة داخل در DNA رمزهاي روي از mRNA رشتة ساخت : رونويسي مرحلة 1- ميگيرد.‏انجام سلول هستة در mRNA به آن تبديل و DNA کدهاي از رونويسي مرحلة که گفتيم ناحيةبه وقتي و ميکند حرکت به شروع DNA روي بر پليمراز RNA نام به آنزيم يک ابتدا بخش،‏ اين در ازيکي روي بر حرکت با سپس ميکند.‏ باز زيپ شکل به را DNA شدة جفت رشتة رسيد،‏ ژن راهانداز هب شروع پراکندهاند،‏ DNA اطراف در که آزاد نوکلئوتيدهاي از استفاده با و ميخواند را آن کدهاي رشتهها،‏ آليباز مولکول هر برابر در که است اين در DAN با RNA رشتة تفاوت ميکند.‏ RNA جديد رشتة ساختن بود.‏خواهد G همان C نوع آلي باز مکمل ولي ميگيرد،‏ قرار ‏)يوراسيل(‏ U نوع از باز يک ، A نوع برسد.‏رونويسي خاتمة جايگاه به پليمراز آنزيم تا مييابد ادامه آنقدر ژن محدودة در رونويسي عمل )AAAAA آلي باز پنج توالي شکل به ‏)مثالً‏ DNA روي خاصي کدهاي توسط خاتمه و راهانداز جايگاههاي نآ از بخشهايي و ميشود محسوب نابالغ شده،‏ رونويسي mRNA که گفتيم همچنين ميشود.‏ مشخص ميشوند(،‏ناميده اينترون ‏)که غيرمفيد قطعات دليل همين به نميشوند،‏ استفاده ترجمه بعدي عمل در محيطبه را خود و ميکند عبور هسته منافذ از شده بالغ mRNA نهايت در ميشوند.‏ جدا نابالغ رشتة از ميرساند.‏سلول سيتوپالسم 85ژنتيک و فرگشت


سيستئينکدون خاتمهتريپتوفانتيروزينکدون خاتمهسرينفنيل آالنينلوسينآرژينينهيستيدينگلوتامينپرولينلوسينسرينآرژينينگليسينآسپاراژينليزيناسپارتيکگلوتاميکترئونينآالنينايزولوسينمتيونينکدون آغازوالين2- مرحلة ترجمه : ساخت رشتة پروتئيني با ترجمة رمزهاي mRNA در خارج از هستهمرحلة دوم يعني ساخت پروتئين از روي اطالعات رشتة mRNA مرحلة ترجمه نام دارد.‏ در اين قسمت،‏با ورود رشتة mRNA به محيط سيتوپالسم،‏ بخش زيرين يک ريبوزوم به استقبال رشته آمده و خود را بهناحية آغاز ‏)کدون آغاز(‏ رشته متصل ميکند.‏ سپس بخش بزرگتر ريبوزوم ‏)مکمل(‏ به آنها ميپيوندد و خودرا آمادة پذيرايي از ‎tRNAها ميکند.‏ هر مولکول tRNA که ظاهري شبيه برگ شبدر دارد،‏ حامل يک اسيدآمينة متناظر با آنتيکدون)کدهاي سه شاخة زيرين خود(‏ است.‏ آنتيکدونها هم به نوبة خود مکمل يکياسيد آمينة متيونيناز کدهاي سهتايي ‏)کدون(‏ mRNA است.‏ به اين ترتيب،‏ هر tRNA ميتواند اسيد آمينهاي متناظرtRNAريبوزومحاملبا کدونهاي mRNA را حمل کند و به ريبوزوماسيد آمينهآنتيکدونبياورد.‏در جدول باال ميتوانيد فهرست اسيدآمينههايمتناظر با اين کدونها را مشاهده کنيد.‏ الزم به ذکراست که کدون AUG موجود در رشتة mRNAجايگاه آغاز ترجمه نيز ميباشد.‏ همچنين کدونهايUAA ،UAG و UGA تنها جايگاه پايان هستندو وقتي ريبوزوم به يکي از اين نقاط رسيد،‏ عملترجمه و ساخت رشتة پروتئين قطع ميشود.‏کدونخاتمهکدونآغازmRNAکدون ...سومکدوندوم1- در ابتداي عمل ترجمه،‏ بخش پاييني ريبوزوم خودرا به جايگاه آغاز ترجمه)کدون آغاز(‏ ميچسباند و آمادةپذيرايي از tRNA حامل اسيدآمينة متناظر با کد AUGيعني ميتونين ميشود.‏86 فرگشت و ژنتيک


اسيد آمينة پرولينمتيونينريبوزوممکملمتيونينپرولينtRNA2- ريبوزوم مکمل به ريبوزوم زيرين ميپيوندد و چون درجايگاه دوم،‏ کدون CCG را ميبيند.‏ آمادة پذيرش tRNAحامل اسيد آمينة پرولين ميشود.‏کدونآغاز3- با ورود اسيد آمينة جديد،‏ tRNA قبلي،‏ اسيد آمينةمتيونين خود را با پرولين پيوند ميدهد و خود آمادة ترکريبوزوم ميشود.‏mRNAتيروزينمتيونينپرولينتيروزينمتيونينپرولينtRNAآزادtRNAکدونخاتمهآالنينپرولينوالينلوسينکدونآغاز4- با خروج tRNA آزاد شده،‏ ريبوزوم يک قدم به جلو‏)راست(‏ ميرود و با خواندن کدون سوم ،UAC آمادةپذيرايي از tRNA حامل تيروزين ميشود.‏رشتة پروتئينيمتيونينپرولينتيروزين5- مرحلة شمارة 3 تکرار ميشود.‏ اين بار tRNA حاملرشتة پروتئيني کوچک؛ پرولين و ميتونين خود را باتيروزين پيوند ميدهد و خود آمادة ترک ريبوزوم ميشود.‏رشتة پروتئينيساخته شدهريبوزوممکملmRNAکدونخاتمه6- با ترک tRNA آزاد شده،‏ ريبوزوم دوباره يک قدم به جلوبرميدارد.‏ کدون را ميخواند و tRNA حامل اسيد آمينةمتناظر را فرا ميخواند.‏ اين عمل بين 300 تا 500 بار انجامميگيرد تا ريبوزوم به کدون پايان برسد.‏کدونخاتمهريبوزوم7- با رسيدن ريبوزوم به کدون ، UAA کار ترجمه به پايانمي رسد.‏ رشتة پروتئيني ساخته شده از اسيد آمينههاخارج ميشود.‏ ريبوزوم نيز از رشتة mRNA جدا ميشود تابه دنبال مشتري بعدي بگردد !فرگشت و ژنتيک 87


نقطهايجهش گونههر ساده زبان به رسيديم!‏ نقطهاي جهش مبحث به چيني مقدمه کلي از پس عاقبت خوب،‏ اضافهشدنيا حذف مثالً‏ دارند؛ مختلف انواع جهشها ميگويند.‏ جهش را نوکلئوتيدها توالي در تغيير ميشوند.‏ظاهر مختلفي داليل به جهشها ميشود.‏ نقطهاي جهش باعث DNA توالي در نوکلئوتيد يک محيطشديد تغييرات الکترومغناطيس،‏ امواج ويروسها،‏ خورشيدي،‏ بنفش فوق امواج هستهاي،‏ تشعشعات ميگردند.‏بدن سلولهاي در جهش‏ بروز باعث عناصر و مواد برخي خوردن حتي و طبيعي اطالعاتحامل ژن قطعه هزار 32 حدود جمعًا و دارند کروموزوم جفت 23 انسان بدن سلولهاي که گفتيم همبه متصل نوکلئوتيد جفت 3000 تا 500 از نيز ژن هر دارد.‏ وجود کروموزومها اين روي بر مشخص ميليارد3 بيش حاوي کروموزومها(‏ تمام ‏)مجموعة انسان ژنوم دانشمندان محاسبات طبق است.‏ شده‏ تشکيل داردوجود احتمال اين همواره دارند،‏ وجود طبيعت در هميشه جهشزا عوامل که آنجا از و است نوکلئوتيد آزادنوکلئوتيد که دارد احتمال نيز صورت اين در شوند.‏ جدا خود اصلي رشتة از نوکلئوتيدها از تعدادي که اضافهشدنيا حذف جابجايي،‏ اين اگر گردد.‏ مزبور توالي در شده جدا نوکلئوتيد جايگزين ديگري متفاوت و DNAيک از بخشي پيوند اگر ولي ميگويند،‏ نقطهاي جهش را آن دهند،‏ روي کم تعداد به نوکلئوتيدها کرد.‏خواهيم اشاره بعد صفحات در هم موضوع اين به که ميدهد رُخ قطعهاي جهش آنگاه شود،‏ گسسته ار DNA رشتة پليمراز RNA آنزيم ژنها،‏ رونويسي مرحلة در که گفتيم قبلي بحث در باشد،‏ خاطرتان اگر گاهيميدهد.‏ روي G از C همچنين و T از A مکمل پيوندهاي گسستن با عمل اين ميکند.‏ باز زيپ مانند پديدرشتهها از يکي در خالي جاي يک دليل هيمن به و نميشوند جدا هم از گوناگون داليل به پيوندها اين نوکلئوتيداست ممکن حالت اين در ميکند.‏ پر را خالي جاي آزاد،‏ نوکلئوتيدهاي از يکي زمان،‏ اين در ميآيد.‏ mRNAرونويسي در نقطهاي جهش باعث موضوع همين که باشد داشته فرق قبلي نوکلئوتيد با شده،‏ جابجا DNAيک روي از mRNA زير شکل در مثال براي شد.‏ خواهد پروتئين از متفاوتي نوع ترجمة نتيجه در و ‏)ازاسيدآمينههاي از متشکل پروتئيني رشتة به ريبوزوم(‏ کمک ‏)به ترجمه مرحلة در و شده رونويسي سالم است.‏شده ترجمه هيستيدن و پرولين لوسين،‏ تريپتوفان،‏ ميتوزين،‏ راست(‏ به چپ DNAmRNAرونويسيمرحلة ترجمهمرحلة ميتونينتريپتوفانلوسين پرولين هيستيدين کدون کدونخاتمهآغازپروتئيني رشتة ژنتيکو فرگشت 88


حال اگر DNA مذکور در اثر تابش تشعشعات خورشيدي يا داليل طبيعي ديگر دچار جهش بشود،‏ آنگاهپروتيئن قبلي توليد نخواهد شد؛ براي مثال اگر هفتمين نوکلئوتيد آن که قبالً‏ از نوع G بود،‏ با نوکلئوتيد نوع Tجابجا شود،‏ آنگاه رشتة پروتئيني متفاوتي ‏)با زنجيرة ميتونين،‏ تريپتوفان،‏ ترئونين،‏ پرولين،‏ گليسين و لوسين(‏به دست ميآيد که خصوصيات متفاوتي با پروتئين اصلي خواهد داشت.‏همين جابجايي به ظاهر ساده ممکن است باعث بروز يک ناهنجاري بزرگ در شخص شود؛ مثالً‏ سلولهايبدن به جاي توليد هورمون پروتئيني انسولين که وظيفة تنظيم قند خون را بر عهده دارد،‏ هموگلوبين خونبسازد و يا به جاي پروتئين کراتين که در ساخت موي بدن مشارکت دارد،‏ پروتئيني ديگري بسازد که بر رويپوست به جاي مو،‏ چيزي شبيه پَر برويد !! ( البته احتمال رُخ دادن‏ اين حاالت بسيار کم است،‏ با اين حالتمثيلي از تأثير جهش ژنتيکي بر تغيير ساختار و کارکرد اعضاي بدن بودند.‏ )DNA جهش يافتهmRNAمرحلة رونويسيمرحلة ترجمهميتونينگليسين ترئونين پرولين تريپتوفانلوسينکدونرشتة پروتئيني آغازقابل ذکر است که بسياري از جهشهاي نقطهاي در تغيير ساختار پروتئين توليدي بيتأثير هستند.‏ برايمثال اگر در DNA توالي GAA به GAG جهش يابد،‏ آنگاه mRNA توليدي آن از CUU به CUC تبديلخواهد شد.‏ حال اگر به جدول صفحة قبل نگاه کنيد،‏ متوجه خواهيد شد که در هر دو حالت پروتئيني با اسيدآمينة لوسين توليد ميشود.‏ گاهي نيز جهشها باعث توليد نشدن پروتئين ميشوند.‏ براي مثال در شکل زيرجابجايي نوکلئوتيد چهارم،‏ باعث پايان يافتن زودهنگام عمل ترجمه و ختم پروتئين سازي شده است.‏ بسيارياز بيماريهاي ژنتيکي مانند کمخوني داسيشکل به دليل جهشهاي اين چنيني روي ميدهند.‏DNA جهش يافتهmRNAمرحلة رونويسيمرحلة ترجمهکدونخاتمهميتونينکدون آغازفرگشت و ژنتيک 89


DNAمضاعفسازي مضاعفسازيبپردازيم،‏ آن به ميخواهيم که بعدي بحث وتقسيم آغاز هنگام به DNA رشتههاي همانندسازي يا است.‏سلولي مثل توليد بسياربدن سلولهاي نوکلئوتيدهاي توالي که آنجا از نوکلئوتيدهاينوبتي مضاعفسازي طبعًا هستند،‏ زياد نشانبررسيهاي اما دارد،‏ نياز زيادي زمان به DNA بهبلکه نوبتي،‏ شکل به نه مضاعفسازي عمل که دادهاند بهو ميشود آغاز DNA از ناحيه چند در همزمان شکل ميشود.‏صرفهجويي زمان در ترتيب،‏ اين درکه است ترتيب اين به نيز سازي همانند کار شيوة شروعرسيد،‏ ژن راهانداز نقطة به جا هر و ميکند حرکت رشته روي بر هليکاز نام به آنزيمي مشخص،‏ زمان زا شده جدا رشتههاي روي بر پليمراز DNA آنزيم دو آن دنبال به ميکند.‏ مادر DNA رشتة کردن باز به هب و ميکنند رشتهها تک مکملسازي به شروع موجود،‏ آزاد نوکلئوتيدهاي کمک به و ميکنند حرکت هم خواهريکروماتيدهاي همان شده،‏ ساخته DNAهاي اين ميسازند.‏ را جديد جفت رشتههاي ترتيب،‏ اين هستند.‏متصل هم به سانترومر نقطة در که هستند مضاعفشده(‏ ‏)کروموزومهاي پيوندحالت،‏ اين در ميدهد.‏ روي رشتهها مکملسازي در اشتباهاتي سازي،‏ همانند زمان در گاهي البته ميشود،‏خارج خود جايگاه از کامل طور به نوکلئوتيدها از يکي حالت اين در نميشود.‏ باز مکمل دو ميان ديگريآزاد نوکلئوتيد بنابراين ميشودجايگزين خالي جاي در نقطهايجهش ترتيب،‏ اين به و ميدهد.‏روي جهشهادربارة مهم نکتة يک جهشهاييتنها که است اين ميشوندمنتقل بعدي نسل به رويجنسي سلولهاي در که سلولدر جهشي اگر و دهند رويپوست(‏ غيرجنسي)مانند تأثيرفرد روي بر تنها دهد،‏ بعدينسل به و گذاشت خواهد شد.‏نخواهد منتقل DNAآنزيمهليکاز) ‏)رشتةDNA کروموزوم مختلف نقاط در همانندسازي پُليمرازDNA مادرDNA خواهرکروماتيدهاي آنزيمهليکاز432121سانترومرژنتيکو فرگشت 90


جهش قطعهايگفتيم که هر گونه تغيير در توالي درست ژنهاي کروموزوم،‏ جهش ناميده ميشود.‏ جهشها هموارهنقطهاي ‏)جابجايي يک نوکلئوتيد(‏ نيستند.‏ گاهي در اثر عواملي مختلف،‏ ممکن است محدودهاي از توالينوکلئوتيدها از محل اصلي خود در رشتة DNA قطع شود.‏ در اين صورت چند حالت ممکن است،‏ پيش آيد.‏يا آن قسمت به طور کامل حذف ميشود،‏ يا آن قطعه با قطعة جدا شده از کروموزوم همتاي خود ترکيب وسپس دوباره به محل قبلي متصل ميشود،‏ که اين حالت را جهش مضاعف شدن ميگويند.‏ همچنين احتمالدارد که قطعة جدا شده در جهت معکوس به جاي خود بازگردد که در اين حالت ميگوييم،‏ عمل واژگونيروي داده است.‏ در برخي حاالت نيز قطعة جدا شده با يک کروموزوم غير همتاي خود پيوند برقرار ميکندکه اين عمل را جابجايي ميگويند.‏ همچنين ممکن است دو قطعة جدا شده از کروموزومهاي غيرهمتا بينکروموزومهاي هم جابجا شوند که اين عمل را مبادلة مينامند.‏بسياري از ناهنجاريها و بيماريهاي ژنتيکي انسانها حاصل جهشهاي قطعهاي است.‏ براي مثال بيماريفرياد گربه ‏)اين نام به دليل شباهتحذفمضاعفسازيواژگونيگرية نوزاد به صداي گربه اطالقشده است(،‏ حاصل حذف قطعهاياز کروموزوم شمارة پنج در هنگامتقسيم سلولهاي جنسي والدين اوروي داده است.‏ توجهه‏ داشته باشيدکه همة جهشهاي ژنتيکي مضّ‏ ر وبيماريزا نيستند.‏ مهندسان ژنتيکبا استفاده از همين قابليت جداشدن ژن و اتصال آن به کروموزومديگر به تواناييهاي بسياري در توليدمحصوالت دامي و کشاورزي تراريخته‏)دستکاري شدة ژنتيکي(‏ دستيافتهاند که در بخشهاي بعدي بهنمونههايي از آنها اشاره خواهيم کرد.‏همچنين اتصال دو کروموزومشمارة 2 و 3 در اجداد انسانها بودکه باعث جهش ژنتيکي مهمي شدهو سير فرگشتي انسان‏ از شامپانزه راجدا کرده است.‏1111 11جابجاييمبادله2221 2111فرگشت و ژنتيک 91


بدونيا و اضافي پاي و دست با جانوري منطقه فالن در که ميبينيم روزنامه يا تلويزيون اخبار در گاهي خاطربه را آن و نداشتند پيشامدها اين وقوع چگونگي از اطالعي مردم قديم زمان در است.‏ شده‏ متولد چشم است.‏شده بيشتر موارد اين به نسبت مردم آگاهي ژنتيک،‏ علم پيشرفت با امروزه اما ميدانستند،‏ مردم گناهان جانورانزندگي محيط شرايط تغييرات دليل به بعضًا که است ژنتيکي جهش نادر،‏ رويدادهاي اين اغلب دليل بهيا و خورشيدي تشعشعات افزايش مانند طبيعي داليل به است ممکن تغييرات اين از برخي ميآيند.‏ پديد اندازيهايدست بارزترين از يکي وجودآيند.‏ به زيست محيط در انسان دستاندازي مانند طبيعي غير داليل گياهيو جانوري گونههاي در بسياري ژنتيکي جهشهاي باعث که بود چرنوبيل هستهاي انفجار انساني،‏ مشاهدهرا ژنتيکي جهشهاي دليل به يافته فرگشت جانوران از تعدادي زير شکل در گرديد.‏ منطقه به نزديک اضافيپاي و دست‏ يا سر آمدن پديد باعث مضاعفسازي و حذف مانند جهشهايي جانوران،‏ اين در ميکنيد.‏ عمدهايجهشهاي چنين وجود با که آوردهاند شانس‏ شده،‏ داده نشان مار و الکپشت اين البته شدهاند.‏ زا را خود جان محيطي شرايط با ناسازگاري دليل به فرگشتيافته جانوران اغلب چراکه ماندهاند،‏ زنده‏ تاکنون رد و باشد آن تغييرات و طبيعي محيط با سازگار جهشهايشان که ميمانند زنده آنهايي تنها و ميدهند دست بپردازند.‏خود نسل افزايش به و کنند مثل توليد ميتوانند يافته جهش موجودات که است صورت اين طبيعيتوالي محيطي،‏ عوامل اثر در که جانوران از نمونهاي اينبه و يافته تغيير نقطهاي يا قطعهاي جهش با آنها ژنهاي شدهاند.‏متفاوت ظاهري شکل يا و اضافي اندام صاحب ترتيب ژنتيکو فرگشت 92


تغييراتو جهشها همين که هستند نقطهاي نوع از جانوري و گياهي مختلف گونههاي جهشهاي بيشتر آنجااز ميشود.‏ آنها ظاهري شکل و ساختار تغيير باعث سال(‏ ميليون صد چند حد در ( طوالني زمان در کوچک کوچکتغييرات درک به قادر سال،‏ ميليونها طوالني زمان با مقايسه در کوتاه بسيار عمر داشتن با انسانها که اب ديرينشناس که حالي در ميکنند،‏ تلقي غيرممکن را موضوع اين اغلب نيستند،‏ گونهها شکل تغيير در توانستهاندمختلف جانداران ژنتيکي ساختار نيز و بدن آناتومي مقايسة فسيلي،‏ آثار مانند گوناگون شواهد بررسي يابند.‏دست تحوالت و تغيير اين تمام زمان و نحوه به ازپيش سال ميليون ده حدود در که کنيد فرض کنيد.‏ توجه زير نمودار به موضوع اين سادة درک براي طبيعتدر که ميدانيد آمدهاند.‏ پديد E D، C، B، فرزند چهار سال،‏ بيست متوسط عمر با A جاندار نوع يک و معمول ژنتيکي جهشهاي دليل به فرزندان اين از کدام هر و کند توليد بسياري فرزندان ميتواند والد هر B فرزند دو زير مثال در داشت.‏ خواهند خود خواهران برادر همچنين و والدين با تفاوتهايي کوچک،‏ چند هر نسلازدياد به موفق و ماندند زنده طبيعي محيط با سازگاري دليل به بودند،‏ مفيد جهشهاي صاحب که D و محيطشرايط تغيير يا و دشمنان توسط شدن شکار غذا،‏ کسب در ناتواني مانند داليلي به بقيه اما خودشدند،‏ همانبه نيز دو اين فرزندان يافت.‏ ادامه D و B شاخة زير دو از تنها A نسل ترتيب،‏ اين به بينرفتند.‏ از طبيعي پيشبقيه و زندهماندند تعدادي دوباره که کوچکشدند جهشهاي با بسياري فرزندان صاحب قبلي،‏ ترتيب رفتند..‏بين از مثل توليد از شدتبه هوا و ‏شد عوض ناگهان محيطي شرايط نسل،‏ هزار سيصد گذشت با و بعد سال ميليون شش پوستداشتن ‏)مثالً‏ شرايط اين با سازگاري دليل به H و F زيرشاخههاي فرزندان هنگام،‏ اين در گرديد.‏ سرد منقرضشد.‏آنها شاخة زير نسل و بينرفتند از ناسازگاري دليل به G فرزندان اما زندهماندند،‏ ضخيمتر(‏ پديدآمدندموجودات اين از ديگر نسل هزار دويست مدت اين در و گذشت ديگر سال ميليون چهار سپس شباهتهايb1 گونة گرچه زمان،‏ اين در باقيماندند.‏ نسلها اين از d1 و b2 ، b1 گونة سه تنها سرانجام تا سهاين اينکه با است.‏ زياد بسيار d1 گونة با آنها تفاوت ولي دارد،‏ b2 يعني خود همخانوادة گونة به زيادي پياپي،‏نسلهاي در متمادي و کوچک جهش‏ نيمميليون!‏ از بيش اما آمدهاند،‏ وجود به A مشترک نسل از جاندار بهنسبت سال ميليون 10 اوالً‏ که باشيد داشته توجه است.‏ شده آنها ميان فاحش تفاوتهاي ظاهرشدن باعث ) حشرات و باکتريها ‏)مانند موجودات بيشتر عمر اينکه دوم و است کوتاه بسيار سال ميليون 500 مثل زماني بوديم.‏گرفته‏ نظر در را سال 20 زمان خود مثال در ما که است سال يک از کمتر d1 b2 b1GانقراضHFEDACB93ژنتيک و فرگشت


شبيهسازيفنآوري شبيهسازي جانوران يکي از موضوعات جالب علم ژنتيک است.‏ در سال 1996 ميالدي،‏ يکي ازدانشمندان اسکاتلندي براي اولين بار در جهان موفق شد برّهاي را به روش شبيهسازي ژنتيکي به دنيا بياورد.‏روش کار او به اين شکل بود که ابتدا تخمک يک گوسفند مادة نژاد اسکاتلندي را از رحم حيوان استخراج کرد وهستة گامت آن را خارج نمود.‏ سپس هستة سلولهاي پوستي يک گوسفند مادة نژاد ايرلندي را از بدنش جداکرد.‏ پس از اين کارها او در آزمايشگاه،‏ با يک شوک الکتريکي خفيف،‏ هستة سلول پوستي را وارد تخمک بدونهسته کرد و در مرحلة بعد با شوک الکتريکي ديگر،‏ سلول‏ را وادار به لقاح مصنوعي و آغاز تقسيم سلولي نمود.‏پس از اين کار،‏ سلول به عمل آمده را در رحم يک گوسفند مادة سوم قرار داد و چند ماه بعد برّهاي به نام داليبه دنيا آمد که تمام مشخصات گوسفند ايرلندي ‏)دهندة هسته(‏ را دارا بود.‏خبر تولد دالي،‏ مانند بمب در تمام جهان پيچيد.‏ بسياري از دانشمندان اين عمل را شجاعانه و در جهتپيشرفت علم ژنتيک ستودند و در عوض،‏ موج اعتراضاتي نيز عليه شبيهسازي به پا خواست.‏ مخالفان اين عملتصور ميکردند که به زودي کار شبيهسازي انسانها نيز آغاز خواهد شد و اين موضوع را خالف اخالقيات و عمليغير انساني ميدانستند.‏ بر همين اساس،‏ فيلمهايي توليد شدند که در آن انسانهاي پولدار به شرکتهاي شبيهسازپول ميدادند تا از سلولهاي پياز مو يا پوست آنها انسانهايي توليد کنند که در آينده اگر قلب يا ديگر اعضاي بدنآن به عمل پيوند نياز داشت،‏ بتوانند از فرد شبيهسازي شده بگيرند.‏با اين حال امروزه تعدادي از کشورهاي به فنآوري شبيهسازي حيوانات و نيز برخي گونههاي گياهي،‏ دستيافتهاند.‏ در ايران نيز محققان پژوهشکدة رويان موفق شدند براي نخستين بار در منطقة خاورميانه تعدادي ازحيوانات از جمله گوسفند،‏ بز و گاو را به اين شيوه به دنيا بياورند.‏تخمک باهستة گامتسلولجنينيآغاز تقسيمسلوليگوسفند نژاد اسکاتلندي( دارندة رحم(‏گوسفند نژاد اسکاتلندي‏(دهندة تخمک بدون هسته (شوک الکتريکيخفيفدالي‏)برة شبيهسازي شده(‏ورود هسته بهتخمکشوک الکتريکيخفيفدرآوردن هستةتخمکتخمک بدونهستهگوسفند نژاد ايرلندي( دهندة هسته(‏سلولهايپوست حيواناستخراجهستة سلولها94 فرگشت و ژنتيک


کهمنفي دورنماي خالف بر حيوانات شبيهسازي است.‏زيادي فوايد داراي کردهاند،‏ ترسيم آن مخالفان شيرده،‏گاوهاي نژاد ميتوان روش اين به مثال براي زمانکه را اصيل اسبهاي يا پشم پر گوسفندان نمود.‏تکثير است،‏ نياز آنها مثل توليد براي زيادي بهشدهاند موفق دانشمندان از برخي همچنين وپاندا خرس مانند کمياب جانوران نسل شيوه اين ايران(‏شدة شبيهسازي بزغالة نخستين ( حنا دانشمندان اين دهند.‏ نجات انقراض خطر از را ببر بهدوباره را ماموت فيل و دودو مرغ مانند شده منقرض گونههاي برخي بتوانند آينده سال چند طي اميدوارند قدرتمند،‏دشمن نداشتن واسطة به که بود کيلوگرم 20 وزند به اندامي درشت پرندة دودو،‏ بازگردانند.‏ طبيعت ميالدي،‏17 قرن در وقتي دليل همين به و نداشت پرواز به نيازي شترمرغ مانند که بود يافته فرگشت نوعي به سرعتبه را آنها نسل و کردند شکار را ساله ميليون ده پرندگان اين تمام نهادند،‏ هند اقيانوس جزاير به پا انسانها دانشمنداناست.‏ مانده باقي لندن طبيعي تاريخ موزة در پرنده اين از استخواني تکه تنها امروزه نمودند.‏ منقرض دوبارهرا پرنده اين نسل پرندگان،‏ تخمک از استفاده و دودو استخوان سلولهاي هستة استخراج با ميکنند تالش دسج که است سالهاي هزار ده يخزده ماموت بچه‏ شبيهسازي،‏ کانديداي و شده منقرض موجود ديگر کنند.‏ زنده ازکه موجوداتي شبيهسازي است ذکر به الزم شد.‏ کشف سيبري يخهاي ميان در ميالدي 2007 سال در آن نميباشد.‏مقدور زمان اين طي هسته DNA متالشيشدن دليل به ميگذرد،‏ سال هزار بيست از بيش آنها انقراض باندارند.‏ سازي شبيه امکان شدهاند،‏ تبديل سنگ به آنها عناصر همة آنکه دليل به نيز دايناسورها فسيل همچنين دادهنشان ژوراسيک پارک تخيلي فيلم در که ‏)همچنان ژنتيک دانشمندان که برسد روزي است ممکن حال اين دارند،‏قرار ميليونساله صد پشههاي شکم در احتماالً‏ که دايناسورها خوني سلولهاي هستة از موفقشوند شد(،‏ بازگردانند.‏طبيعت جهان به دوباره را آنها و کنند استخراج را دايناسورها DNA ماموتبچه موميايي بررسي حال در دانشمندان باال:‏ تصوير دودوشدة منقرض پرندة از طرحي راست:‏ تصوير 95ژنتيک و فرگشت


يکي از مهمترين کاربردهاي سلولهاي بنيادي،‏ توليد سلولهاي بافت لوزالمعدة انساني است.‏ بخشياز سلولهاي لوزالمعده)پانکراس(،‏ وظيفة توليد هورمون پروتئيني انسولين را بر عهده دارند.‏ آنها هورمونانسولين را براي تنظيم قند خون در رگها ترشح ميکنند.‏ تخريب سلولهاي پانکراس،‏ باعث عدم توليدانسولين و در نهايت باعث بروز بيماري ديابت)قند خون(‏ ميشود و تنها راه عالج فعلي آن تزريق آمپولانسولين است.‏ از آنجا که تزريقات مداوم،‏ رنج زيادي را براي بيمار به همراه دارد،‏ دانشمندان تالش دارندسلولهاي بنيادي را به سلولهاي سازندة انسولين تبديل کنند و سپس با قرار دادن آنها در بافت لوزالمعدةبدن بيمار،‏ نياز انسولين وي را براي هميشه رفع کنند.‏ روش کار با شکلهاي زير توضيح داده شده است.‏اسپرمتخمک1- عمل لقاح و تشکيل تخم جنيني2- تقسيم سلولي و تکثير سلولهاي جنيني3- جمعآوري سلولهاي بنيادي از غشاي دروني بالستوسيت4- کشت و تکثير سلولهاي بنيادي در محيط آزمايشگاهي5- توليد سلولهاي اندامي مختلف5- قرار دادن سلولهاي انسولينساز در لوزالمعدة فرد بيمارفرگشت و ژنتيک 97


و نحوه تعيين همچون مهمي مسئوليتهای که هستند ژنها از گروهي ،)Hox Gene( هاکس ژنهاي گونههر است ذکر به الزم دارند.‏ عهده بر را پاها و دست يا بال مانند جاندار بدن جوارح و اعضا رشد موقعيت شود.‏جاندار ظاهر اساسي شکل تغيير باعث ميتواند ژنها اين عمدي دستکاري يا جهش بنياديسلولهاي ديگر،‏ ژنهاي ترجمة آغاز نحوة و زمان تعيين با ميشوند،‏ ناميده بدن معمار که ژنها اين تاکنونشوند.‏ تبديل سلولها از نوع چه به و منطقهاي چه در که ميدهند دستور آنها به و ميکنند کنترل را انسانهاکس ژن‏ 39 مجموعة محققان شدهاند.‏ کشف کامل طور به آزمايشگاهي موش و مگس هاکس ژنهاي بررسيبا دانشمندان کردهاند.‏ کشف 17 و 12 7، 2، شمارة کروموزمهاي روي بر جداگانه خوشة چهار در را هاکسژنهاي مجموعه‏ پستاندارن،‏ همة اينکه جمله از يافتهاند دست جالبي نتايج به جانداران ژنهاي ساختار ساختاربررسي دارند.‏ اساسي اشتراکات ماهيها،‏ مانند فرگشتيافته کمتر گونههاي با که دارند خوشهاي چهار ميکند.‏بيان را جانداران فرگشت چگونگي و مراحل همچنين ژنها اين جايگاه و ژنهايمقايسة وموش هاکس درآنها تأثير و مگس مختلفاندام رشد ژنتيکمهندسي خاص،‏ژن يک جداسازی مانند مراحلي شامل که میشود گفته روشهايي مجموعه به ژنتيک مهندسی صفتايجاد يا انبوه محصول توليد نهايت در و ژن ترجمة ميزبان،‏ سلول يا آزمايشگاهي محيط در ژن تکثير بيانجامد.‏هدف سلول در خاص شاخةاين آمدن پديد از زيادي زمان اينکه با میرسد.‏ نظر به نامحدود تقريبًا ژنتيک مهندسی کاربردهای نيزو دامداري کشاورزی،‏ پايه،‏ علوم در زيادی پيشرفتهاي شاهد امروز به تا اما نميگذرد،‏ علمي جديد تراريختةگياهان توليد با ژنتيک مهندسان دامي،‏ و کشاورزی زمينة در مثال براي است.‏ بوده پزشکی علوم بازارهايتوانستهاند بيشتر گوشت و شير دارای گاوهای توليد همچنين و گياهی آفات به مقاوم و پرمحصول انسانیهورمونهاي توليد ارثی،‏ بيماريهای تشخيص نيز پزشکی زمينة در درآورند.‏ خود قبضة به را جهاني ژنتيکعلم مهندسان تاکنون که است کارهايي معدود از مادرزادي بيماريهاي و سرطانها انواع درمان نيز و گوشهايبا نيست بد اما ندارد،‏ ما فرگشت بحث به زيادي ربط موضوع اين گرچه شدهاند.‏ آنها انجام به موفق شويد.‏آشنا ژنتيک علم پيشرفتهاي از ژنتيکو فرگشت 98


سلوليکلون‏ روش به ژن تکثير و ميدهيم توضيح بخش اين در که کلوني قديمي روش دارد.‏ وجود ژنها تکثير براي روش دو کلي طور به آزمايشگاهيمحيط در ژنتيک مهندسان کلوني،‏ روش در پرداخت.‏ خواهيم آن به ادامه در که PRC جديد روش مانندپروکاريوت سلولهاي برخي در که حلقوي DNA نوعي ( پالسميد کنار در را سالم جاندار DNA ابتدا واردرا )Restriction Enzyme( کننده محدود آنزيم نوعي سپس ميدهند.‏ قرار ميشود(‏ يافت باکتري راپالسميدها حلقة و ميدهد برش مختلف قطعات به را DNA رشتة قيچي،‏ مانند آنزيم اين ميکنند.‏ محيط پالسميدحلقههاي ميان به خورده برش قطعات کوتاهي،‏ مدت گذشت از پس ميکند.‏ باز خاصي نقطة در نيز مانندکه است اين ليگاز آنزيم وظيفة ميکنند.‏ اضافه را ليگاز نام به ديگري آنزيم زمان،‏ اين در ميشوند.‏ وارد نوترکيبپالسميدهاي مرحله،‏ اين از پس بچسباند.‏ پالسميد حلقة به را DNA قطعات انتهايي سر دو چسب،‏ نظرمورد ژن ترجمة و تکثير به شروع آنجا در تا ميکنند باکتري سلول وارد را )Recombinant Plasmid( باکتريوارد را انساني سالم ژنهاي روش،‏ اين با دانشمندان شود.‏ توليد پروتئيني محصول ترتيب،‏ اين به و ‏کنند کنند.‏توليد زياد مقدار به را بيماران نياز مورد هورمون يا آنزيم بتوانند آزمايشگاهي محيط در تا ميکنند پروتئينسازژن ژنDNAپالسميدحلقويDNA کنندهمحدود آنزيم دهنده(‏‏)برش کنارآزمايشگاهي محيط در نظر مورد ژن حاوي سالم DNA 1- ميشوندداده قرار پالسميد نام به DNA حلقوي رشتههاي مختلفقطعات به DNA رشتة محدودکننده،‏ آنزيم افزودن با 2- ميشود.‏باز نيز پالسميدها حلقة همچنين و ميشود تقسيم پالسميدنوترکيبليگازآنزيم حاويباکتريهاي نوترکيبپالسميد وباکتريها کشت پروتئينتوليد پالسميدحلقة وارد نظر مورد ژن همراه به DNA قطعات 3- ميشود.‏محکم آنها پيوند ليگاز،‏ آنزيم افزودن با و ميشوند باو شوند تکثير تا ميشوند داده کِشت ظرفي،‏ در پالسميدها 4- کنند.‏توليد و ترجمه را درخواستي پروتئينهاي نظر،‏ مورد ژن ترجمة 99ژنتيک و فرگشت


مفيدويروسهاي نميگيرند.‏قرار جانداران شاخههاي از هيچکدام در ويروسها نهطبيعي نظر از و هستند باکتريها از کوچکتر بسيار ذراتي آنها ! بيجان کامالً‏ نه و ميشوند محسوب زنده کامالً‏ غشايدر محصور DNA رشتة يک از اصل در ويروسها Virusياژني ترجمة امکان ويروسها DNA شدهاند.‏ تشکيل پروتئيني وشوند وارد جانداري بدن سلول به که ميشود فعاليت انجام به قادر صورتي در تنها و ندارد همانندسازي بودهمتنوع بسيار ويروسها مينامند.‏ اجباري انگل را ويروسها دليل،‏ همين به کند.‏ استفاده آن امکانات از گياهانباکتريها،‏ قادرند ويروسها دارند.‏ زيادی تفاوت باهم سرايت و تکثير راههای ساختمان،‏ نظر از و ميکنند.‏دنبال را متفاوت زندگي چرخة دو سلول،‏ به ورود از پس ويروسها اغلب کنند.‏ آلوده را جانوران و اب رشتهها اين ميکنند.‏ رها سلول در را خود DNA رشتة ايدز(،‏ ‏)عامل HIV ويروس‏ مانند آنها از برخي ميسازند.‏جديدي پروتئيني و DNA رشتههاي و ميکنند ترجمه را خود کدهاي سلول،‏ منابع کردن مصرف ويروسويروسDNA سلولکروموزومهاي هدفسلول بهرا خود و مينشيند هدف سلول غشاي روي بر ويروس 1- ميچسباند.‏سلول غشاي سلولسيتوپالسم درون را خود DNA مهاجم،‏ ويروس 2- ميکند.‏آزاد هدف ويروسهايجديدسلول،‏سيتوپالسم در موجود مواد کمک با ويروس DNA 3- ميدهد.‏انجام را همانندسازي و ژني ترجمة عمل شده،‏توليد پروتئيني وغالف DNA رشتههاي پيوستن بهم با 4- ميشوند.‏خارج سلول از و ميشوند متولد جديد ويروسهاي ژنتيکو فرگشت 100


سلولغشاي شده،‏ متولد ويروسهاي ميسازند.‏ جديدي ويروس و ميپيوندند يکديگر به رشتههاي اين سپس اب قبلي سلول حالت،‏ اين در ميکنند.‏ حمله ديگر سلولهاي به سپس و ميشوند خارج آن از و ميشکافند را ميميرد.‏خود،‏ منابع دادن دست از هدف،‏سلول به ورود از پس ويروس DNA رشتة که است ترتيب اين به ويروسها حمالت ديگر نوع رد مينمايد.‏ تکثير را خود و ميکند زندگي سلول با همراه ترتيب اين به و ميچسباند سلولي DNA به را خود ترکيبيپروتئين و ميکند ترجمه نيز را ويروس ژن کدهاي خود،‏ ژنهاي ترجمة هنگام به سلول حالت،‏ اين قطعهايحالت اين در زيرا ميشود،‏ نيز جاندار ژنتيکي جهش باعث حتي ويروسي حملة نوع اين ميسازد.‏ را است.‏شده اضافه وي بدن ژنوم به بيگانه ژن از ايناز ژنتيک مهندسان بگذارد،‏ اثر جاندار بدن سلولهاي از خاصي نوع بر قادرند تنها ويروسها که آنجا از ار ويروس DNA ابتدا آنها مثال براي ميکنند!‏ فراواني استفادههاي بيماران سلولهاي ترميم براي خاصيت بيناز را ويروس بيماريزايي خاصيت ترتيب،‏ اين به و ميکنند جايگزين پروتئين سازندة و سالم ژنهاي با حرکتنظر مورد بافت سوي به ويروسها بيمار،‏ فرد بدن به مفيد ژن حامل ويروس تزريق از پس ميبرند.‏ تزريقمعيوب بافت سلولهاي به را ژن و ميکنند ترکيبسلول DNA با نيز شده وارد ژنهاي ميکنند.‏ توليدامکان بافت سلولهاي ترتيب،‏ اين به و ميشود ميکنند.‏کسب را نياز مورد و مفيد پروتئين چگونگينميتوانند قاطعيت با هنوز دانشمندان ويروسهابرخي کنند.‏ بيان را ويروسها آمدن پديد عملکرددر خاصي پيچيدگيهاي داراي ايدز مانند بررسيبا ميکنند تالش پژوهشگران و هستند خود يابند.‏دست آنها با مؤثر مبارزة شيوة به دقيق،‏ ويروسDNA DNAو مينشيند سلول غشاي روي بر مهاجم ويروس 1- ميکند.‏آزاد آن سيتوپالسم درون را خود وميکند برقرار پيوند سلول DNA با ويروس DNA 2- ميسازد.‏را خود پروتئين و ميشود ترجمه آن همراه نيزويروس DNA با همراه آن DNA سلول،‏ تکثير با 3- ميشوند.‏تکثير و شده همانندسازي 101ژنتيک و فرگشت


ژن درمانيدر گذشته براي تهية پروتئينهاي انساني،‏ از شيوة کلوني وترکيب ژن سازندة پروتئين با پالسميدهاي باکتري و در ادامهتوليد پروتئين در محيط آزمايشگاهي و سپس تزريق آن به بدنبيمار استفاده ميکردند ‏)شکل زير(،‏ اما چند سالي است که شيوةجديد ژن درماني Therapy( )Gene ابداع شده است.‏ در اينروش ابتدا تعدادي سلولهاي بافت معيوب بيمار را از بدن ويخارج کرده و توسط حاملهايي نظير ويروس،‏ ژن سالم را بهدرون سلول تزريق ميکنند.‏ در مرحلة بعد سلول سالم شده را درمحيط آزمايشگاهي کِشت و تکثير ميکنند و سپس آنها را دوبارهدر بافت بدن بيمار قرار ميدهند.پس از اين مرحله،‏ سلولهايسالم خود قادر به توليد آنزيم يا هورمون مورد نياز بيمار ميشوندو ديگر نيازي به تزريقها نخواهد بود.‏کودک بيمارژن سالم پروتئينسازسلول بيمارفاقد ژن1- قرار دادن ژن سالمدر ويروس حاملپالسميدحلقويژن سازندةپروتئين2- حملة ويروسبه سلول بيمار3- ورود ژنسالم به سلولپالسميدنوترکيب4- پيوند يا جايگزينيژن سالم با DNAسلول هدفترجمة ژنباکتري5- تکثير سلول درمحيط آزمايشگاهيپروتئين توليديتزريق آنزيميا هورمونپروتئيني توليدشده به بيمار6- پيوند سلولهايسالم حاوي ژنهايپروتئينساز به بافتبدن بيمار و در نتيجهبهبودي او102 فرگشت و ژنتيک


حيوانات و گياهان تراريختهصفت تراريخته )TransGenic( به جاندارانی اطالق ميشود که از نظر ژنتيکی دستکاری شده‏ باشند.‏در فنآوری توليد جانداران تراريخته،‏ يک يا چند ژن به ژنوم طبيعی جاندار اضافه،‏ جايگزين يا حذفميشود.‏ اين عمل نوعي جهش ژنتيکي است که نه به طور طبيعي،‏ بلکه به دست مهندسان ژنتيک و درمحيط آزمايشگاهي صورت ميگيرد.‏ جانداران تراريخته،‏ کابردهای زيادی در پزشکی و زيستفنآوریدارند.‏ امروزه بسياری از پروتئينهای دارويي مانند انسولين،‏ فاکتورهاي انعقاد خون،‏ هورمونهای رشد و ...از طريق اين فنآوری توليد میشود.‏اولين موجودات تراريخته،‏ باكتريها بودند.‏ اين موجودات به دليل داشتن ژنوم)مجموعه ژن(‏ ساده،‏هدف مناسبي براي برآورده شدن كنجكاوي دانشمندان بودند.‏ مهمترين پيشرفت در اين زمينه وقتي بود كهدانشمندان موفق شدند با افزودن ژن انساني به باكترياي.كولي ،)E.Coli( آن را قادر ‏)يا در اصل مجبور!(‏ بهتوليد پروتئين انسولين کنند تا نياز روزافزون بيماران ديابتي به اين دارو را رفع کنند.‏البته از آنجا که کسب پروتئينهاي انساني از باکتريها،‏ نياز به هزينة زيادي دارد،‏ دانشمندان به اين فکرافتادهاند که با دستکاري ژنتيک حيوانات اهلي و افزودن ژنهاي انساني به ژنوم سلولي،‏ بتوانند آنها را ناخودآگاهوادار به توليد اين پروتئينها کنند.‏ در ايران نيز به تازگي دو بزغاله به نامهاي شنگول و منگول که حامل ژنهايفاکتور 9 انعقادي خون انسان بودند،‏ به دنيا آمدند.‏ پژوهشگران مؤسسة رويان پس از بلوغ و شيردهي اينبزغالهها،‏ از شير آنها پروتئين توليدي را جداسازي کرده و برای درمان بيماران هموفيلی استفاده خواهند کرد.‏دانشمندان همچنين توانايي تغيير ژنهاي گياهان را نيز به دست آوردند.‏ براي مثال آنها با تغيير ژنومغالت و ميوهها توانستند محصوالتي به دست آورند که هم در برابر آفات مقاوم باشند،‏ هم به آب کمي نيازداشته باشند و در ضمن ارزش غذايي بيشتري داشته باشند.‏ يک نمونة جالب در اين پژوهشها،‏ پيوند ژنحيواني به گياه بود.‏ در اين عمل،‏ مهندسان با افزودن ژن نوعي ماهي که قادر بود در آبهاي بسيار سردزندگي کند و افزودن آن به ژن ميوههاي فصلي مانند توتفرنگي،‏ توانستند محصوالت تراريختهاي توليد کنندکه ميتوان آنها را تا سالها در سردخانهها نگهداري کرد،‏ بدون آنکه يخ بزنند يا خراب شوند.‏امروزه حيطة کاري مهندسان ژنتيک در زمينة توليد موجودات تراريخته بسيار افزايش يافته است.‏ حتيگزارشهايي نيز رسيده است که در برخي کشورهااين عمل بر روي انسانها نيز انجام ميشود.‏ برايمثال خانوادهاي در انگلستان وجود داشت که مادرانچند نسل پياپي حامل ژن سرطان سينه بودند و درسن حدود 30 سالگي به اين سرطان دچار ميشدند.‏دانشمندان در عملي نادر،‏ ژن سرطانزاي نوزاد دخترخانواده را با ژن سالم جايگزين کردند و به اين ترتيبنسل آنها را از اين بيماري مهلک نجات دادند.‏شنگول و منگول ( نخستين بزغالههاي تراريختة ايراني(‏فرگشت و ژنتيک 103


تکثير ژن به روش PCRاز آنجا که تکثير ژن به شيوة کلوني نياز به هزينه وزمان زيادي داشت،‏ دانشمندان روش بهينهتري به نامواکنش زنجيرهاي پليمراز ‏)به اختصار )PCR اختراعکردند.‏ در اين فرآيند با مقدار بسيار ناچيزي از DNAو در زمان کوتاهي ميتوان به هزاران نسخه از ژن تکثيرشده دست يافت.‏ اصول کار اين روش مبتني بر سرد وگرم کردن محيط مداوم آزمايشگاهي است و ژنهايموردنظر به شکل تصاعد هندسي تکثير مي شوند.‏ دراين صفحه،‏ نحوة کار به اختصار توضيح داده شده است.‏ژن مورد نظرDNAژنهاي پرايمر پليمراز نوکلئوتيدهاي آزاد1- براي آغاز تکثير،‏ DNA مربوطه را در محيطي حاويقطعه ژنهاي پرايمر ‏)آغازگر(،‏ آنزيم پليمراز و نوکلئوتيدهايآزاد قرار ميدهند.‏افزايش دماژن مورد نظرکاهش دماپليمرازپرايمررشتههاي مکمل در حال ساخت2- سپس دماي محيط را براي مدت کوتاهي به حدود 94درجة سانتيگراد باال ميبرند.‏ در اين دما،‏ پيوند هيدروژني مياننوکلئوتيدهاي مکمل باز شده و دو رشته از هم جدا ميشوند.‏3- با کاهش دما به حدود 60 درجه،‏ ژنهاي پرايمر به محل آغازهمانندسازي ژن ميچسبد.‏ سپس آنزيم پليمراز شروع به مکملسازي رشتة DNA با کمک نوکلئوتيدهاي آزاد ميکند.‏افزايش دماکاهش دما4- پس از چند ثانيه که دو رشتة مکمل بازسازي شدند،‏ دوبارهدماي محيط را افزايش ميدهند تا پيوند هيدروژني ميان دورشتة تازه ساخته شده باز شود.‏6- عمل مکملسازي رشتهها دوباره آغاز ميشود و اين بار به جايدو رشته،‏ چهار رشتة مکمل ساخته ميشود.‏ با تکرار اين مراحلطي زمان کوتاهي ميتوان ميليونها رشتة همانند توليد کرد.‏104 فرگشت و ژنتيک


برايدارد.‏ نيز ديگري کاربردهاي خاص،‏ ژن يک از متعدد نسخههای تهية بر عالوه PCR شيوة به ژن تکثير ياويروسي ژن‏ وجود بررسی سلول،‏ در خاص ژن يک حضور عدم يا حضور کشف در ميتوان روش اين از مثال موجوداتDNA بررسي ،DNA رشتة يک در نوکلئوتيدها توالي تعيين بيماران،‏ بافت سلولهاي در سرطاني افرادژنتيکي رابطة يافتن و هويت کشف کرد.‏ استفاده جنايي تحقيقات و ژنتيک انگشتنگاري ساله،‏ هزار چند است.‏ژني تکثير کاربردي موارد ديگر از نيز يافته فرگشت جانداران حتي و گرفتهکودک و مادر مردها،‏ DNA حالت اين در دارند.‏ را کودکي بودن پدر ادعاي مرد دو کنيد فرض مثال براي رارشتهها يکسان،‏ کننده محدود آنزيم افزودن با سپس ميشوند.‏ تکثير PCR روش به جداگانه يک هر و شده دستگاهجداگانة چاهکهاي در را خورده برش ژنهاي حاوي ظرفهاي آنگاه ميدهند.‏ برش خاصي نقاط در وقتيرو اين از است.‏ شده پر متخلخل ژل‏ نوعي با دستگاه اين درون ميريزند.‏ )Electrophorese( الکتروفورز خللهايميان از اندازه و طول اساس بر ژن باردار قطعات ميشود،‏ برقرار دستگاه طرف دو در الکتريکي جريان و کرده حرکت بلندتر رشتههاي از سريعتر کوچکتر رشتههاي حالت،‏ اين در ميکنند.‏ حرکت پايين سمت به ژل رارق مخصوص جايگاههاي در مساوي قطعات با ژنهاي ساعت،‏ چند از پس ميگيرند.‏ قرار پايينتر جايگاههاي در هک دريافت ميتوان ژنها مقايسة با حال ميگيرند.‏ شدهدريافت مادر(‏ و ‏)پدر والد کدام از کودک ژن هر هرکروموزومهاي نصف ميدانيد که طور همان است.‏ شدهاند.‏دريافت مادر از ديگر نصف و پدر از کودک کودکژنهاي از بخشي حالت اين در ميبايست پس يکدر پدر ژنهاي با ديگر بخش و مادر ژنهاي با وسادگي به ترتيب،‏ اين به باشند.‏ گرفته قرار سطح يک(‏‏)شمارة کودک پدر ميتوان دقيقه چند عرض در تنهاکشف با نيز جنايي تحقيقات در داد.‏ تشخيص را ميتوانقاتل يا مجرم خون قطرة يک يا مو پياز يک راشده همانند رشتة ميليونها دقيقه،‏ چند عرض در وکشفشده ژن قطعات مقايسة با سپس کرد.‏ تکثير الکتروفورزدستگاه در RFLP روش به متهمين ژن مويا خون قطرة اين که دريافت سادگي به ميتوان است.‏آنها از يک کدام به متعلق گونههايژنوم مقايسة ژني،‏ تکثير کاربرد ديگر جالباست.‏ آنها اجداد نيز و يکديگر با جانداران مختلف فرگشتنظرية با دقيقًا آمده دست به نتايج بدانيد است دارد.‏مطابقت داروين مادرDNA کودک DNA 1 پدر DNA 2 پدر DNA DNAرشتههاي دادن برش حال در آنزيمها مادرکودک 1 پدر 2 پدر -++-الکتروفورزدستگاه 105ژنتيک و فرگشت


علمژنتيک بودند.‏ ژنتيک مهندسي قابليتهاي از کوچکي بسيار گوشة کرديم،‏ بازگو بخش اين در که مواردي خودتحقيقات گسترش با آينده دهة چند تا دانشمندان احتماالً‏ و است زيادي بسيار قابليتهاي داراي ولي نوپا يکيفصل اين انتهاي در ما کنند.‏ حل را سرطانها بروز چگونگي جمله از بسياري معضالت توانست خواهند سؤاالتاز تعدادي پاسخگويي و بعدي فصل به آن از پس و کرد خواهيم بيان را ژنتيکي فنآوريهاي از ديگر ناشناختهبيماري درمان در ژنتيک قابليتهاي از يکي که گفتيم ميپردازيم.‏ جانداران فرگشت مورد در رايج کهکردهاند اختراع را )MicroArray( ريزآرايه نام به کوچکي بسيار تراشة ژنتيک مهندسان است.‏ سرطان مانند دارد.‏سرطانها تشخيص در زيادي بسيار کاربردهاي پستي(،‏ تمبر يک ‏)اندازة کوچکي عليرغم بافتسلولهاي از ابتدا که است شکل اين به کار نحوة سانتريفيوژروش به توليدي mRNA بدن،‏ سرطاني و سالم روياز معکوس،‏ ترجمة تکنيک با سپس ميشود.‏ استخراج نشانگرآزاد نوکلئوتيدهاي از استفاده با و موجود mRNA مکملتکرشتههاي فلئورسنت،‏ نور به حساس شدة و سالم رشتههاي اين سپس ميشود.‏ ساخته )cDNA( ريزآرايهتراشة روي بر و شده مخلوط يکديگر با سرطاني خانةهزار 60 حدود از ريزآرايه تراشة ميشوند.‏ ريخته قبلاز و منحصربفرد تواليهاي با ژن رشتههاي تک حاوي رشتههايبه cDNA رشتههاي وقتي ميباشد.‏ مشخص مکملصورت در ميکنند،‏ برخورد تراشه سطح بر موجود رشتةجفت مانند پيوندي آنها با نوکلئوتيدي ساختار بودن نورالمپزير ريزتراشه مدتي از پس ميکنند.‏ برقرار DNA بهخانهها برخي حالت اين در ميشود.‏ داده قرار فلئورسنت نشانگرآبي خانههاي ميشوند.‏ ديده قرمز و زرد آبي،‏ رنگ سالمبافت سلولهاي به متعلق تنها ژنها اين که هستند آن و سالم بافت‏ جزو هم ژنها اين يعني زرد؛ خانههاي هستند.‏ يعنيقرمز؛ خانههاي نهايت در و هستند سرطاني بافت هم ترتيب،‏اين به دارند.‏ وجود سرطاني بافت در تنها ژنها اين استسرطان عامل ژن کدام که ميشود متوجه پزشک ميتواندداديم(،‏ توضيح قبالً‏ ‏)که درماني ژن تکنيک با و دهد.‏انجام را بيمار درمان براي الزم اقدامات سالمبافت سرطانيبافت mRNAmRNAcDNA cDNAMicroArrayريزتراشه سالمژن سرطانيژن ژنتيکو فرگشت 106


چهارمفصل پاسخو پرسش آنهاادعاهاي و ميکنند مخالفت آن با برخي هنوز چرا است،‏ معتبري مدارک و اسناد داراي فرگشت نظرية اگر کافيو درست آگاهي که هستند کساني اول گروه شوند.‏ مي تقسيم دسته چند به فرگشت نظرية مخالفان چيست؟ استکرده ادعا خود نظرية در داروين ميکنند تصور شنيدهها و شايعات اساس بر افراد اين ندارند.‏ فرگشت نظرية از ينيد آموزههاي و عقل با سخنان اين چون و آمدهاند وجود به ميمونها از انسانها و ندارد وجود آفرينندهاي که است.‏بياعتبار افراد اين نظر در پس دارد،‏ منافات اصلبه هنوز که آنجا از و است فرضيه يک حد در فرگشت ميکنند تصور که هستند کساني مخالفان دوم گروه نميو اند نکرده درک را نظريه و فرضيه تفاوت هنوز افراد اين کرد.‏ استناد آن به نميتوان پس است،‏ نشده تبديل علمي آنبراي بايد که است علمي موضوع يک نظريه که حالي در است،‏ خيالي حدس و ذهني تصور يک فرضيه که دانند واقعيتعالم در علمي اصول دارد.‏ فرق نيز اصل با نظريه که نميدانند همچنين افراد اين آورد.‏ معتبر شواهد و داليل فرگشتنظرية مورد در نيست.‏ ميسر نظريه براي امکان اين که حالي در هستند،‏ آزمايش و لمس قابل حاضر زمان و مانندعلمي مدارک و علوم از استفاده با دانشمندان ندارد،‏ وجود ساله ميليون چند گذشتة به بازگشت امکان چون نيز ليلد دهها و ملکولي زيستشناسي جمعيتي،‏ ژنتيک جنينشناسي،‏ مقايسهاي،‏ آناتومي فسيلشناسي،‏ زمينشناسي،‏ دهند.‏ارائه نظريه قالب در را گذشته واقعيتهاي توانستهاند ديگر متهم،‏يک عمل اثبات براي نميتواند پليس کارآگاه که آنجا از است.‏ جنايي کارآگاهان مانند دانشمندان اين کار رمجُ‏ آثار و شواهد دقيق بررسي و گردآوري با ميکند سعي ببيند،‏ است،‏ داده رُخ گذشته در که را جرمي صحنة فيلم کشورهايتمام در کند.‏ اثبات دادگاه در را متهم برائت يا محکوميت محکمهپسند مدارک و داليل با و دريابد را واقعيت صحنةفيلم چون که نميکند ادعا کس هيچ و ميکنند قبول را معتبر شواهد و اسناد منصفه،‏ هيأت يا قاضي نيز جهان هستند!‏باطل مدارک اين پس است،‏ نديده را جرم ادعاهايطرح با و کرده اعالم باطل را فرگشت نظرية عجيب،‏ ادعاهاي طرح با ميکنند تالش مخالفان ديگر گروه ايمانبي براي بريتانيا پير استعمارگر طرح و بزرگ دروغ يک داروين نظرية که کنند القاء چنين عامي مردم نزد عجيب دادننشان با افراد قبيل اين کنند.‏ محافظت مردم ديني عقايد از بتوانند ادعاها اين با خود خيال به و است مردم کردن محيطتغييرات با زياد همزيستي داشتن دليل به که حشراتي و الکپشتها ماهيها،‏ مانند حيوانات برخي تصاوير فرگشتنظرية با تناقض در موارد اين که ميکنند ادعا يافتهاند،‏ اخير سال ميليونها طي کمتري فرگشت طبيعي،‏ رافرگشت نظرية هنوز دانشمندان از بسياري که ميکنند القاء چنين مجهول اسامي تعدادي باارائة همچنين آنها است.‏ اکثرو دنيا کشورهاي تمام در است.‏ برعکس کامالً‏ واقعيت که حالي در هستند،‏ مشکوک آن به نسبت و نپذيرفتهاند 107ژنتيک و فرگشت


داليلفنآوري،‏ پيشرفت با روز هر و است شده پذيرفته علمي جامعة توسط فرگشت نظريه جهان،‏ معتبر دانشگاههاي ميکنند.‏مطرح نيز عجيبي ادعاهاي همچنين گروه اين ميشود.‏ ارائه نظريه اين اعتبار صحت در جديدي مدارک و جانورانفسيلهاي زمين گوشة هر در امروز موجودات،‏ زندگي سال ميليونها وجود با چرا ميگويند مثال براي ميخواهنديا و نميدانند افراد اين ندارد!‏ وجود فرگشت که ميکنند نتيجهگيري چنين سپس نميشود؟ يافت قديمي بايدمورد(‏ ميليون چند در يک حد ‏)در استثنايي بسيار شرايط فسيل،‏ يک تشکيل براي که کنند کتمان را حقيقت اين شنهاييا آتشفشاني غبار و گرد ‏)مانند مرده خاک از تودهاي با فورًا مرگ از پس گياه يا حيوان جسد اينکه دهد.‏ روي اب سال ميليونها سپس کنند،‏ تجزيه را جسد سرعت به نتوانند باکتريها مانند ديگر موجودات شود،‏ پوشيده نمکزار(‏ ورودبا مرور به هم و نشود له جسد هم که باشد چنان بااليي اليههاي فشار مدت اين در و شود طي شرايط همين جايگزينآب قطرات در محلول سنگي امالح با جسد سخت بخشهاي و استخوانها بااليي،‏ اليههاي آب قطرات يکحد در نيز فسيل هر کشف احتمال آن از پس تازه هستند.‏ دخيل فسيل تشکيل در ديگر عامل دهها و شود اب اقبال و بخت تاکنون و ماندهاند مخفي صخرهها مياني اليههاي در فسيلها اغلب چراکه است،‏ ميليون چند در اتفاقيطور به هم آن و بااليي اليههايي تدريجي فرسايش نتيجة در آنها از تعدادي که است بوده همراه دانشمندان دهدبرش گرانقيمت متههاي با را عظيم کوه يا صخره يک است نشده حاضر گروهي هيچ تاکنون و شدهاند کشف دوراناز هم فسيلي محال،‏ فرض به اگر اين،‏ از گذشته يابد!‏ دست فسيل به ميليون چند در يک احتمال به شايد تا چنانديگر علمي مدارک و داليل زيرا بود،‏ باقي خود قوت به همچنان جانداران فرگشت نظرية نميشد،‏ يافت قديم است.‏اثبات قابل فرگشت نيز آنها بدون که هستند مستدل و قوي رگا : کنيد ‏)دقت مورد يک اگر کردهاند ادعا که دارند ايمان نظريه اين به آنچنان فرگشت حاميان و بنيانگذاران کنندةثابت به حتي و بگذارند کنار را آن کل حاضرند شود،‏ ثابت فرگشت نظرية براي نقض مورد(‏ يک اگر تنها و نقضبراي مواردي کردند تالش مخالفان و منتقدان از بسياري اخير سال 150 طي ! شود اهداء هم نوبل جايزة آن انگيزحيرت پيشرفتهاي با اخير سال چند در بلکه نکردند،‏ کسب موفقيتي هيچ اينکه بر اماعالوه بيابند،‏ نظريه اين هيچجاي ديگر که است آمده دست به نظريه اين اثبات در محکمي داليل چنان ژنتيک و شيمي فيزيک،‏ علوم تالشهايناچار به مخالفان گروه دليل همين به و است نگذاشته باقي محققان و دانشمندان براي بههاي شُ‏ و شک نظريهاين قبول به اعتراف و شکست از جلو به فرار با ميکنند سعي و کردهاند ناآگاه و عامي افراد به معطوف را خود محترمخوانندگان تا داد خواهيم پاسخ را گروه اين توسط شده مطرح شبهات و سواالت برخي ادامه در ما بپرهيزند!‏ شوند.‏آشنا بيشتر آنها عقايد با بياساسو دروغ کامالً‏ ادعا اين ! کرد توبه و برد پي نظريهاش بودن اشتباه به خود عمر اواخر در داروين : ادعا اعتقادجهان پيدايش علت يا آفريننده وجود به او ميکرد.‏ پافشاري خود نظرية بر عمرش پايان تا داروين است.‏ ‏)انجيل(‏جديد عهد و عتيق)تورات(‏ عهد کتاب نوشتههاي برخي با تناقض در او يافتههاي که آنجا از ولي داشت،‏ فاصلهکليسا از مرور به نداشت،‏ قبول آفرينش نحوة و فلسفه دربارة نيز را کشيشان تفسيرهاي و توجيهها و بود نپرداخت.‏کشيشان با مجادله به علنًا هيچگاه او حال اين با ناميد.‏ ندانمگرا را خود و گرفت ژنتيکو فرگشت 108


نميتوانندسلولها بنابراين ميشوند.‏ بينظمتر زمان گذشت با سيستمها ترموديناميک،‏ اصول اساس بر : ادعا است،‏اشتباه اساس از نيز ادعا اين ! شوند توليد پيشرفتي اين به جانداراني و باشند آمده وجود به بيجان مواد از صدقندارند،‏ خود اطراف محيط با انرژي تبادل هيچ که بسته سيستمهاي دربارة ترموديناميک قوانين چراکه ارسالزمين به خورشيد از زيادي انرژي لحظه هر و ندارد بستهاي انرژي سيستم زمين سيارة که حالي در ميکند شد.‏خواهد نابود زمين کرة در نيز حيات شود،‏ قطع انرژي اين روزي اگر و ميشود به‏)نزديک کم بسيار حد در ساده ملکول يک تصادفي تشکيل که دريافت ميتوان رياضي محاسبات با : ادعا ولياست،‏ درست ادعا اول بخش گرچه ! باشند آمده پديد خودبهخود سلولها اولين ندارد امکان پس است،‏ صفر(‏ ابتدافرگشت نظرية منکرين داشت.‏ وجود چنيني اين ادعاهاي نيز داروين زمان در ميباشد.‏ اشتباه آن نتيجهگيري منطقيداليل با وقتي ولي کردند،‏ مطرح را فرگشت نظرية با آن مغايرت و موجودات چشم بودن پيشرفته ادعاي مااگر که ميکرد ادعا مخالفان از يکي مثال براي کردند.‏ ارائه ديگري نامربوط ادعاهاي شدند،‏ روبرو زنده شواهد و است،‏داشته سازندهاي يک ساعت اين که ميکنند اذعان همه حتمًا کنيم،‏ پيدا بيابان در دقيق جيبي ساعت يک ادعااين به او ياران و داروين پاسخ آمدهاند.‏ بهوجود خودبهخود جهان و موجودات که ميکند ادعا فرگشت نظرية ولي نميکند،‏نقض را جهان و سيارات آوردن وجود به در برتر قدرت يا آفريننده وجود هيچگاه فرگشت نظرية که بود اين ميدهد.‏توضيح را زمين سيارة روي بر موجودات پيدايش چگونگي فقط نظريه اين بلکه مثالبراي نيست.‏ آن نيامدن وجود به بر دليلي است،‏ پايين بسيار سلول يک آمدن وجود به احتمال اينکه ثانيًا کارتيک بخواهيد و باشيد داشته را ميليون يک تا يک شمارههاي با کارت ميليون يک حاوي جعبهاي شما اگر شمااگر حال بود.‏ خواهد 1/1000000 شماره هر آمدن بيرون احتمال صورت آن در کنيد،‏ انتخاب آنها ميان از بسيارکارت اين آمدن بيرون احتمال آنکه با بياوريد،‏ بيرون 468.238( شمارة با مثالً‏ ( کارت يک و ببريد دست يکدادن رُخ احتمال بودن کم که باشيد داشته ياد به پس ! است نبوده هم غيرممکن حال هر به ولي بود،‏ پايين باکنوني فاصلة در اگر نداشت،‏ را ماه کرة اگر ما زمين سيارة همين نيست.‏ آن بودن غيرممکن بر دليلي رويداد،‏ يور بر حيات وقت آن ديگر؛ اگر و اما ميليونها و ميبود کوچکتر يا بزرگتر کمي آن قطر اگر نبود،‏ خورشيد هستيمخود سيارة در حيات وجود شاهد امروز ما و ندادند روي شرايط اين حال هر به ولي نميگرفت،‏ شکل زمين کهدارند وجود ما شمسي منظومة در هم تعدادي و کهکشانها در ديگر سيارة ميلياردها و ميليونها که حالي در است.‏نگرفته شکل آنها در هم حياتي دليل همين به و نبود زمين مثل آنها شرايط دواز بيش بلکه نيامدند،‏ پديد هم سادگي همين به سلولها گفتيم دوم فصل ابتداي در که همچنان ضمن در کهمدت اين در شوند.‏ ظاهر زمين سيارة سطح بر سلولها نخستين تا کشيد طول سال(‏ ميليارد ‏)دو سال ميليون هزار درتا يافتند فرگشت بازماندهها و رفتند بين از شدند،‏ ساخته ناقص سلولهاي بار ميلياردها بود،‏ طوالني بسيار زمان امروزهولي کشيد،‏ طول زيادي بسيار زمان طبيعي انتخاب در روال اين گرچه درآيند.‏ فعال سلولي صورت به نهايت يکبه آن کردن وارد و DNA سادة رشتة يک ساختن با شدهاند موفق پژوهش سال چند از پس ژنتيک دانشمندان راک ميتوانند انسانها که ميدهد نشان موضوع اين کنند.‏ توليد را مصنوعي جاندار نخستين فاقدکروموزوم،‏ باکتري 109ژنتيک و فرگشت


ازشگفتانگيزي خبرهاي شاهد بايد آينده سال چند تا احتماالً‏ ما و دهند انجام کوتاهتر بسيار زماني در را طبيعت رامردم ذهن دارند سعي که است اين مخالفان واقع خالف ادعاهاي از ديگر يکي باشيم.‏ جديد جانداران ساخت انسانهايپيدايش دربارة فرگشت نظريه اساس که ميکنند ادعا آنها مثال براي کنند؛ گمراه نامربوط مثالهاي با مياناين در و کوبيده هم به را پارهها آهن و خواسته پا به طوفاني ناگهان که است اين شبيه هوشمند و يافته تکامل نظريةچراکه کنند،‏ گمراه را عامي افراد بازي سفسطه با ميکنند سعي گروه اين است!‏ آمده پديد مدرن هواپيمايي هزارانحد ‏)در زمان مهم فاکتور دو مدعيان اين است.‏ نداشته نيز را اين شبيه حتي يا ادعايي چنين هيچگاه فرگشت نميگيرند.‏نظر در است،‏ فرگشت نظرية اساس که را طبيعي انتخاب اصل نيز و سال(‏ ميليون جهشهاياثر بر موجودات ندارد امکان دليل همين به و هستند کشنده و مضر ژنتيکي جهشهاي بيشتر : ادعا باشيدداشته ياد به اما نيستند،‏ مفيد جهشها بيشتر که است درست بله،‏ ! باشند رسيده پيشرفت اين به پياپي تولداز پس کوتاهي مدت يا و نميآيند دنيا به اصوال يا ميشوند،‏ مواجه مضر جهشهاي با که موجوداتي اغلب که ميتواندموجود هر که ميدانيد حتمًا کنند.‏ منتقل بعد نسل به را خود جهش نميتوانند و ميميرند مختلف علل به آننوزاد چند تنها ولي ميگذارد،‏ تخم هزار صدها قورباغه هر مثالً‏ شود.‏ فرزند صاحب خود نسل از زيادي تعداد به اگرولي باشد،‏ کمي تعداد شايد هزار صدها ميان از نوزاد چند ميمانند.‏ زنده هستند،‏ مفيد جهشهاي صاحب که زا مملو زمين کرة همة تاکنون ميبايست نسلها تصاعدي رشد با بگيريم،‏ نظر در را سال ميليونها طوالني زمان است.‏شده موجودات نسل ازياد مانع طبيعي عوامل و غذايي منابع محدوديت اما ميشدند،‏ قورباغهها فرگشتنظرية پس است،‏ بسياري گمشدة مياني حلقههاي دهندة نشان شده کشف فسيلهاي بقاياي : ادعا باامروزي انسانهاي تا نبود فسيل ساختن فکر در طبيعت که گفتيم نيز پيشتر ! است بياساس تدريجي زا برخي توانستهايم که است ما خوششانسي از اين و ميکند را خود کار طبيعت بيفتند.‏ فرگشت ياد به آنها ديدن ضمندر کنيم.‏ استفاده موجودات فرگشت و پيدايش چگونگي فهم براي آنها از و کنيم پيدا را شده فسيل موجودات موجوداتاين از فسيل هزاران تاکنون زيرا است،‏ غلط نيز نشدهاند کشف تاکنون مياني فسيلهاي اينکه ادعاي بهخود که شدهاند يافت انساننماها نيز و پستانداران اجداد نخستين،‏ خزندگان آرکئوپتريکس،‏ پرندة دايناسور مانند ميشوند.‏محسوب انسانها جمله از و جانداران فرگشت مياني حلقة نوعي فاحشيتفاوتهاي امروزه ولي بودهاند،‏ مشترک ريشة يک از شامپانزهها و انسانها فرگشت،‏ نظريه اساس بر : ادعا انسانهاکه حالي در ميکنند،‏ زندگي درخت روي هم هنوز و نيافتند تکامل شامپانزهها دارد.‏ وجود آنها و ما ميان اساسيتناقض فرگشت،‏ نظرية با موضوع اين کند.‏ سفر هم ماه کرة به ميتواند که رسيدهاند پيشرفتي چنان به نامبه چيزي طبيعي انتخاب و فرگشت نظرية در که ساختيم نشان خاطر نيز پيشتر ادعا،‏ اول بخش مورد در دارد!‏ لطفبه تنها انسان نوع نيستند.‏ زمين جانداران پيشرفتهترين يا و يافتهترين تکامل نيز انسانها و ندارد وجود تکامل مغزنظر از امروزه است،‏ شده برخوردار اخير سال ميليون چند طي خود نسل حفظ براي و ناخودآگاه که جهشهايي بپوشاند.‏را خود ضعف نقاط تمام است توانسته برتر هوش همين لطف به و يافته برتري جانداران ديگر از هوش و ميمونبا مقايسه در کند،‏ پرواز نميتواند هم و دارد ضعيفتري چشمي ديد هم عقاب با مقايسه در انسان مثال براي ژنتيکو فرگشت 110


هب نميتواند انسان بخوابد،‏ درخت روي يا و بپرد ديگر شاخة به شاخهاي از و برود باال درخت از راحتي به نميتواند پلنگ،‏شير،‏ نظير حيواناتي از انسان بدني قدرت بماند.‏ آب زير در زيادي مدت يا کند شنا دلفينها و کوسهها سرعت راهرتز کيلو 20 از بيشتر و هرتز 20 از کمتر فرکانس با صداهايي نميتواند انسان است.‏ کمتر بسيار گراز و خرس بهانسان همين حال اين با نيست بنفش فوق و قرمز مادون نورهاي ديدن به قادر انسان چشم همچنين بشنود.‏ نقاطبيشتر و بسازد وسايلي است توانسته خود گذشتگان تجربيات از بهرهگرفتن نيز و تفکر قدرت و هوش کمک راديو،‏ببيند.‏ قويتر و بهتر تا است کرده اختراع را تلسکوپ و شب در ديد دوربين او مثال براي بپوشاند؛ را ضعفش بخشيدنسرعت براي را قطار و اتومبيل خود،‏ نوعان هم با دور راه ارتباط برقراري براي را ماهواره و اينترنت تلويزيون،‏ است.‏ساخته دريا زير در حرکت براي را زيردريايي و کشتي و کردن پرواز براي را هواپيما و بالُن حرکت،‏ به طبيعيانتخاب همان اصلي عامل که گفتيم شدند،‏ بيشتر هوش و مغز صاحب انسانها چرا اينکه دربارة همچنين برخيدليل به اما ميکردند،‏ زندگي جنگل در همگي پيش سال ميليون شش تا شامپانزه و انسانها جد است.‏ بوده پاييندرختها از مدتي براي بودند مجبور جانداران اين آفريقا،‏ شرق جنگلهاي در خشکسالي مانند طبيعي مسائل فرگشتهاياثر در که داشتند ماندن زنده‏ شانس گونههايي ميان،‏ اين در بگردند.‏ غذا دنبال به زمين روي در و بيايند امنتردرختان تک به را خود و بدوند سريعتر ميتوانستند غذا کسب از پس و بودند قويتر پاهاي صاحب پياپي باانساننما گونة سال،‏ ميليونها طي آن از پس بود.‏ هومونيدها خانوادة از گونه اين جدايي آغاز موضوع اين برسانند.‏ ميزيستندمنطقهاي در شامپانزهها اجداد اما شد،‏ ختم امروزي انسان به نهايت در که شد روبرو مختلف فرگشتهاي نشانخاطر البته نداشتند.‏ متفاوتتر فرگشت به هم نيازي دليل همين به و نداد روي آنجا در زياد طبيعي تغييرات که بدندر کردهاند.‏ تغيير زيادي حدود تا و نيستند پيش سالة ميليون شش اجداد شبيه دقيقًا کنوني شامپانزههاي که سازيم درکه دارند وجود دنبالچه استخوان و آپانديس زايدة عقل،‏ دندان مانند کاربردي بدون اندامهاي نيز امروزي انسانهاي شوند.‏حذف کامل طور به آينده نسلهاي در شايد و ندارند کاربردي اکنون ولي بودند،‏ استفاده مورد گياهخوار اجداد مانندابزاري اختراع با که‏ است رسيده فکري سطح از درجه آن به اخير سال صدهزار چند طي انسان گونة مانندديگر خردمند انسانهاي کند.‏ متوقف حدودي تا را خود بدن روي بر محيط تحميلي تغييرات شده موفق آتش،‏ لباسيخبندان،‏ دورة وقوع با مثالً‏ ميتوانند؛ زيرا ندارند طبيعي محيط تغييرات با سازگاري به چنداني نياز حيوانات اهميتزندهماندن و بقا براي جسمي برتري ديگر بعد به زمان اين از کنند.‏ حفظ مرگ و سرما گزند از را خود و بپوشند کسبجهت در همکاري نيز و انديشه و فکر برتري عوض در و است داده دست از انسانها براي را خود پيشيشن است.‏شده‏ ارزشمند اجتماعي باالي موقعيت بيشتريقدرت کس هر و کنيم زندگي حيوانات مثل بايد پس هستيم.‏ حيوان نيز ما فرگشت،‏ نظرية اساس بر : ادعا شعورو عقل وجودي نتايج از که را اخالقيات و تجربه نقش مدعيان،‏ اين ! کند ستم ديگري بر ميتواند داشت،‏ و انسانها اجداد بله،‏ بازميگرديم.‏ گذشته به کمي ادعا اين به پاسخ براي ميگيرند.‏ ناديده است،‏ انسانها پيشرفتة و است بوده گروهي شکل به آنها زندگي که ميدانيم اما ميکردند،‏ زندگي حيوانات از بسياري مانند انساننماها لاس هزار صدها انسانها ابتدايي و بدوي زندگي مينمودند.‏ مراقبت يکديگر از نسلشان و خود بقاي و حفظ براي 111ژنتيک و فرگشت


سال به همان صورت ادامه داشت تا اينکه با آغاز يکجانشيني و همکاري در امر کشاورزي و دامپروري متوجه شدندکه شرايط زندگي آنها راحتتر ميشود.‏ اختراع خط در حدود پنج هزار سال پيش و به دنبال آن تبادل تجربيات زندگيانسانها را به طرز باورنکردني بهبود بخشيد.‏ گرچه اين پيشرفتها مانع از جنگ و کشتار هم نوعان نشد و تا چند هزارسال بعد همچنان انسانها براي رسيدن به امکانات بيشتر متوسل به زور و خشونت ميشدند،‏ اما به مرور انسانهابا تبادل افکار و تجربيات خود دريافتند که تشکيل حکومتهاي ديکتاتور و نيز جنگ و کشتار هم نوعان در نهايتبه ضرر همگان تمام خواهد شد و کمک به ديگران شايد در کوتاه مدت شايد نفعي براي يک گروه نداشته باشد،‏ اماتجربة هزاران ساله نشان داده است که اين ديدگاه در درازمدت به نفع همگان خواهد بود.‏انسانها اکنون دريافتهاند عالوه بر آنکه به همنوعان ضعيف خود ستم نکند،‏ بلکه دست ياري نيز به آنها برساند،‏چراکه ممکن است در آيندة خود آنها و يا فرزندانش محتاج ديگران بشوند.‏ تشکيل سازمان ملل متحد و سازمانهايوابسته به آن مانند يونيسف،‏ شوراي حقوق بشر،‏ شوراي بهداشت و ... عليرغم تمام کاستيهاي موجود،‏ از نتايجهمفکري و عقل جمعي بشر تا به امروز بوده است.‏برخي از منابع :کتابهاي فارسي- کتابهاي زيستشناسي ‏)اول،‏ دوم و سوم دبيرستان و پيشدانشگاهي ) رشتة علوم تجربي- چارلز داروين ‏)پايه گذار نظرية تکامل(‏ ؛ انتشارات فاطمي ؛ نويسنده : آنا اسپراول- اصول ژنتيک؛ انتشارات دانشگاه تهران ؛ نويسندگان : بهمن يزدي و بدرالدين ابراهيم طباطبايي- مهندسي ژنتيک و کاربردهاي آن؛ انتشارات دانشگاه فردوسي ؛ مترجم : علي سامعيکتابهاي التين- Evolution and Genetics ; publisher : Encyclopaedia Britannica- Evolution ; publisher : Eyewitness-Books ; author : Linda Gamlin- The PreHistoric Earth (10 set volumes) ; publisher : Chelsea House- Human Evolution ; Publisher : Wiley-Blackwell ; Auther : Roger Lewin- Molecular Cell Biology ; publisher : W.H.Freemanhttp://darwin-online.org.ukhttp://highered.mcgraw-hill.comhttp://science.howstuffworks.com/evolutionhttp://www.britannica.com/bps/search?query=evolutionhttp://evolution.berkeley.edu/evosite/evo101/index.shtmlhttp://en.wikipedia.org/wiki/Evolutionhttp://www.genome.gov/Educationسايتهاياينترنتي112 فرگشت و ژنتيک


فرگشت و ژنتيک 113

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!