11.01.2015 Views

دریافت مقدمه کتاب

دریافت مقدمه کتاب

دریافت مقدمه کتاب

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

يها<br />

يها<br />

<strong>مقدمه</strong><br />

1<br />

كتاب حاضر با هدف راهنمايي در انواع شيوههاي ترسيم ‏«يافتهها»،‏ از مرحله طراحي<br />

2<br />

مدادي اوليه تا مراحل نهايي و آمادهسازي براي چاپ،‏ تدوين شده است و هدف<br />

آن ارتقاء معيارهاي<br />

3<br />

ترسيم يافتههاي باستانشناسي با طرح اصول كلي و همچنين<br />

قواعد خاص مربوط به انواع گوناگون مواد و دستسازههاست.‏ هر فرايندي به<br />

تفصيل با جزئيات آن توضيح داده شده و به همراه آن نمودارها،‏ ارجاعات و<br />

نمونههايي از آنچه نويسندگان آنها را طراحي ‏«خوب»‏ در نظر گرفتهاند،‏ ارائه شده<br />

است.‏ اكنون بايد بدانيم كه يك طراحي خوب چيست؟ طراحي خوب آن است كه<br />

امكان درك اجزاء تشكيلدهنده يك شيء را همراه با نمايش دقيق و زيباييشناسانه<br />

ويژگيهاي آن شيء همزمان فراهم نمايد.‏ چنين ترسيمي بايد با توجه به سبك<br />

طراحي روز و طرح<br />

پيشين كيفيت ماندگاري داشته باشد.‏ اشياء فرهنگي ممكن<br />

است مفقود،‏ مسروق يا شكسته شوند،‏ يا به سادگي دچار فرسايش و زوال گردند،‏ در<br />

حالي كه تصويرپردازي مناسب،‏ ثبت واقعي و ويژگيهاي مادي آنها را عليرغم<br />

تاريخ آنها فراهم ميسازد.‏ با وجود اين حتي اگر تصوير يا ترسيمي داراي تمام<br />

ويژگيهاي فوق باشد،‏ چنانچه منتشر نشود و كسي جز خود طراح يا نويسنده از آن<br />

مطلع نباشد كاملاً‏ بدون استفاده خواهد ماند.‏<br />

تصويرپردازي بد،‏ ترسيمي است كه هيچيك از موارد فوق را برآورده نسازد<br />

1. illustration<br />

2. The initial pencil drawing<br />

3. Outlining the general principles<br />

4


يها<br />

<strong>مقدمه</strong> 5<br />

‏(بنگريد به:‏<br />

دهد<br />

.(Dillon, 1979<br />

متأسفانه تعداد بسياري از اينگونه ترسيمها موجود است<br />

كه نهتنها وجود چنين كتابي را ضروري مينمايد،‏ بلكه نياز به آموزشهاي تخصصي<br />

بيشتر در اين زمينه را نيز آشكار ميسازد.‏<br />

پيشتر،‏ اهميت انتشار دادههاي باستانشناسي را توضيح داديم،‏ اما چرا بايد<br />

آنها را طراحي كنيم؟ و چرا تنها به نوشتن مشخصات آنها اكتفا نكنيم؟ پاسخ اين<br />

است كه همواره بهتر است تصويري از شيء پيش روي شما موجود باشد تا اينكه با<br />

جملات و نوشتههاي بيشماري آن را براي شما توصيف كنند،‏ زيرا تعداد كلمات<br />

هر چقدر هم بسيار باشد نميتواند اجزاء و خصوصيات شيء را با جزئيات كافي در<br />

ذهن شما متبلور سازد تا تماميت شيء در ذهن بازسازي شود.‏<br />

سؤال بعدي كه معمولاً‏ پرسيده ميشود اين است كه چرا به گرفتن عكس<br />

خوب از شيء اكتفا نكنيم؟ دلايلي وجود دارد كه روشن ميسازد چرا طراحي يا<br />

ترسيم هميشه اطلاعات بيشتري نسبت به عكس ارائه ميدهد.‏ يك طراحي<br />

انتقالدهنده اطلاعاتي درباره شكل،‏ اندازه،‏ فرم،‏ نحوه توليد،‏ تعداد اجزاء و ضخامت<br />

ديوارههاي شيء است.‏ اين اطلاعات در مجموعهاي از نماها و برشها در طراحي ارائه<br />

ميشوند كه هرگز عكاسي به تنهايي نميتواند آنها را نمايش دهد.‏ اگر شيء دچار<br />

فرسايش شده و تزيينات آن تا حدي از بين رفته باشد،‏ حتي بهترين عكسبرداري نيز<br />

نميتواند نمايشگر دقيق ويژگيهاي آن باشد.‏ مطالعه دقيق شيء با فرايند ترسيم<br />

آميخته بوده و طراحي اغلب روشنكننده جزئيات مهمي است كه ميتواند گزينش<br />

شده و مورد تأكيد قرار گيرد.‏ دوربين عكاسي هميشه نميتواند چنين كاري را انجام<br />

‏(تصوير 1).<br />

طراح همچنين ميتواند نمودارها يا طرحهاي خطي سادهاي را براي واضح<br />

كردن عناصر تزييني معين به كار گيرد ‏(تصوير 1)، و هر موقع كه لازم باشد عناصر و<br />

ويژگيهايي را كه اهميت كمتري دارند در طراحي كمتر مورد تأكيد قرار دهد.‏ اين<br />

عمل بايد كاملاً‏ با دقت انجام شود تا تصوير به وجود آمده بيش از حد ذهني نشود.‏<br />

براي نمونه در شيئي كه نقش<br />

بسياري روي آن وجود دارد ميتوان بافت سطحي


6 راهنماي طراحي يافتههاي باستانشناسي<br />

تصوير 1 ‏(سمت چپ)‏ عكس قاشق فلزي،‏ ‏(سمت راست)‏ طرح نقوش روي قاشق.‏<br />

را كمتر نشان داد يا حتي آن را حذف كرد تا در نقاطي كه تزيينات متراكم و فشرده<br />

دارند،‏ نقوش از نظر پنهان نمانند و در عين حال طراحي سردرگمكننده نباشد.‏ گاهي<br />

ميتوان شيشهاي را كه بافت نواري رنگي و در عين حال سطحي با تزيينات فراوان<br />

دارد در دو طرح جداگانه ارائه كرد ‏(تصوير<br />

دوربين به اين شكل مجزا نمود.‏<br />

.(2<br />

اين اجزاء را نميتوان تنها توسط


<strong>مقدمه</strong> 7<br />

تصوير<br />

دو نماي يك ظرف شيشهاي؛ الف)‏ روش مرسوم طراحي شيشه،‏ ب)‏ طرح ديگري از<br />

همان ظرف براي نشان دادن نوارهاي داخل بافت آن.‏<br />

2<br />

نوري كه از سطح شيء بازتابانده ميشود باعث مخدوش شدن ظاهر عكس<br />

ميگردد.‏ در حالي كه طراحي حتي هنگام كار با اشيائي كه سطوحي بازتابنده دارند<br />

نيز ميتواند اندازهگيريها و طرحهاي دقيقي ارائه دهد.‏<br />

شايد مهمترين نكته در ارجحيت طراحي بر عكاسي اين باشد كه طراحي<br />

خطي را ميتوان با قيمتي ارزانتر از تصاوير عكاسي منتشر كرد.‏ در اينجا بحث چاپ<br />

مطرح ميشود،‏ زيرا از هر روشي كه استفاده شود،‏ چاپ<br />

ترسيمشده به تصويري است كه خواننده ميتواند آن را ببيند.‏<br />

اقدام اصلي براي تبديل اثر<br />

1<br />

فرايند سنتي لوحهسازي امروزه به طور عمده جاي خود را به فرايند ارزانتر<br />

عكسبرداري با چاپ سنگي<br />

2<br />

‏(فتوليتوگرافي)‏ داده است،‏ اما هنوز هم به خاطر<br />

1. block-making<br />

2. photo-lithography


8 راهنماي طراحي يافتههاي باستانشناسي<br />

كيفيت بالا<br />

1<br />

بعضي اوقات از آن استفاده ميشود.‏<br />

در روش سنتي لوحهسازي،‏ پس از اينكه از اثر هنري عكس گرفته شد،‏<br />

نگاتيو آن را روي لوحهاي از جنس روي كه با محلول حساس به نور پوشيده شده<br />

است<br />

2<br />

‏(روياندود)‏ چاپ ميكنند؛ به اين گونه كه طي اين فرايند خطوط سياهرنگ<br />

در طراحي،‏ روي لوحه به صورت مناطق بيرنگ و بخشهاي سفيد به رنگ سياه<br />

ديده ميشوند.‏ سپس لوحه با اسيد شسته ميشود كه باعث ميگردد مناطق سياه<br />

خورده شده و مناطق بيرنگ به صورت برجسته پديدار شوند.‏ پس از اينكه براي<br />

اطمينان از وضوح چاپ،‏ سطح لوحه را تميز كردند،‏ آن را روي پايه چوبي نصب<br />

ميكنند.‏ روي اين پايه را ميتوان حروفچيني كرد و پس از آن طرح و نوشتهها را<br />

همزمان چاپ نمود.‏<br />

اغلب كتابهاي باستانشناسي امروزي با استفاده از روش عكسبرداري با چاپ<br />

سنگي ‏(فتوليتوگرافي)‏ چاپ ميشوند.‏ در اين روش نور از نگاتيو عكاسي طرح<br />

‏(يا متن)‏ به لوحه فلزي نازكي كه به محلول حساس به نور آغشته گرديده<br />

تابانده ميشود.‏ اين مرحله بسيار مشابه روش قبلي است.‏ نگاتيو خطوط طراحي به<br />

رنگ سفيد بر روي زمينه سياه خواهد بود.‏ نور از درون خطوط سفيد گذشته و با<br />

محلول واكنش نشان ميدهد تا طرح را به صورت خطوط مقاوم در برابر آب بر<br />

روي لوحه منتقل كند.‏ سپس باقي محلول شسته شده و لوحه به صورت خيس نگه<br />

داشته ميشود.‏<br />

.1<br />

بسياري از مطالبي كه در اين بخش و بخشهاي بعدي كتاب پيرامون روشهاي سرهمبندي و<br />

چاپ طرحها ارائهشده ممكن است براي خواننده امروزي خستهكننده و زايد به نظر برسد،‏ چرا<br />

كه بسياري از اين ابزارها و روشهاي قديمي با توجه به پيشرفت فناوري و به خصوص<br />

نرمافزارهاي رايانهاي ديگر امروزه كاربردي ندارند.‏ اما براي آنكه اين بخشها در كتاب اصلي<br />

نكته به نكته توضيح داده شدهاند،‏ به لحاظ حفظ امانتداري،‏ و نيز به دليل آنكه آشنايي با<br />

روشهاي قديمي در مراحل گوناگون طراحي يافتههاي باستانشناسي خالي از لطف نيست،‏ در<br />

ترجمه ارائه ميشوند.‏ اميد ميرود با تأليف و ترجمه كتابهاي جديدتر،‏ روشها و ابزارهاي مدرن<br />

در مراحل گوناگون طراحي نيز به خواننده فارسيزبان ارائه شوند م.‏<br />

2. zinco


يها<br />

<strong>مقدمه</strong> 9<br />

سپس از جوهري روغني استفاده ميشود كه به خطوط مقاوم به آب بر روي<br />

لوحه ميچسبد اما بر روي مناطق خيس ميلغزد.‏ خطوط آغشته به جوهر به همان<br />

صورت خطوط برجسته در روش قبلي چاپ ميشوند.‏<br />

1<br />

طرحهاي خطي براي چاپ بهتر از عكس هستند.‏ طرحها به صورت دقيق<br />

تكثير ميشوند،‏ در حالي كه در چاپ عكسها انحرافاتي پديد ميآيد كه اجتناب از<br />

آنها هزينه زيادي را ميطلبد.‏<br />

عكسها نيز قابليت چاپ دارند،‏ اما براي چاپ بايد از مرحله ديگري نيز<br />

بگذرند؛ به اين ترتيب كه از درون يك صفحه غربالمانند يا شبكه ظريف<br />

2<br />

دوباره عكاسي شوند؛ الگويي كه نقاط ايجاد ميكنند وضعيت سايهروشن عكس را<br />

حفظ ميكند،‏ به اين معنا كه هرچه سايهروشن اوليه تيرهتر باشد،‏ نقاط بزرگتري<br />

ايجاد ميشوند.‏<br />

كيفيت كاغذ نيز بر ظرافت شبكه مورد استفاده تأثير ميگذارد.‏ كاغذهاي<br />

ارزانتر و زبرتر ‏(كه اغلب براي نشريات كمهزينه باستانشناسي استفاده ميشوند)‏<br />

باعث ميشوند تصوير بسيار دانهدانه به نظر برسد.‏ عكسهاي چاپ شده در روزنامهها<br />

نمونه بارز چنين تصاويري هستند.‏<br />

اگر عكسها اهميت زيادي داشته باشند،‏ روشهايي براي حل اين مشكل وجود<br />

3<br />

دارد.‏ يكي از آنها استفاده از كاغذ گلاسه است كه البته گران است،‏ اما عكس<br />

بازتوليد شده روي اين كاغذ كيفيت بسيار خوبي دارد.‏ اين تصوير سپس به بخش<br />

ديگر كتاب متصل ميشود.‏<br />

در نهايت،‏ تحول جديدتري بايد مد نظر قرار گيرد كه باعث ايجاد بحث و<br />

جدل بسياري ميان باستانشناسان شده است.‏ اين روش عبارت است از بازتوليد متن و<br />

4<br />

تصوير بر روي ورقههاي ميكروفيش كه كمهزينه است.‏ در اين روش از گونهاي<br />

ورقههاي فيلم استفاده ميشود كه به اندازه تقريبي يك كارتپستال و حاوي تعدادي<br />

1. line drawings<br />

2. tone<br />

3. glossy paper<br />

4. microfiche


10 راهنماي طراحي يافتههاي باستانشناسي<br />

صفحههاي بسيار كوچكشده هستند ‏(حدود 98 صفحه در هر ورق).‏ اين صفحهها<br />

1<br />

آنقدر كوچك هستند كه تنها ميتوانند با يك صفحه نمايش استفاده شوند.‏<br />

اين ورقه را ميتوان به گونهاي تنظيم كرد كه صفحه مورد نظر به اندازه<br />

دلخواه روي صفحه نمايش عرضه شود و هيچ ارتباطي نيز با مقياس اوليه اثر هنري<br />

ندارد.‏ همچنين اين تصاوير ميتوانند به رنگ سفيد روي زمينه رنگي،‏ مثلاً‏ آبي،‏<br />

باشند كه تأثير بصري سايهسازي برعكس را ايجاد ميكند مثلاً‏ سايه سياه به رنگ<br />

سفيد ديده ميشود و چشم آن را به صورت برجسته ميبيند،‏ يعني برعكس آنچه كه<br />

مورد نظر بوده است.‏ صفحه مذكور را ميتوان در اندازه A4 بازتوليد نمود،‏ اما<br />

نميتوان لزوماً‏ آن را به مقياس مورد نظر درآورد،‏ و به طور كلي ابزار مرسومي<br />

محسوب نميشود.‏ در واقع صفحه نمايشها كه قابليت خواندن اين تصاوير را دارند<br />

در خارج از كتابخانهها به ندرت يافت ميشوند.‏<br />

براي طراح،‏ مسئله مقياس مشكلساز است.‏ هر تصويري كه قرار است به<br />

روش ميكروفيلم بازتوليد شود لزوماً‏ بايد داراي يك مقياس طراحي شده باشد كه<br />

پيوست اثر هنري ميشود ‏(بنگريد به صفحه 17).<br />

در برخي موارد يك عكس نسبت به يك طرح كارايي بيشتري دارد،‏ براي<br />

نمونه هنگامي كه نشان دادن رنگ در نظر باشد ‏(به<br />

2<br />

‏«قواعد رنگ»‏ در صفحات<br />

‎84‎‎85‎‏،‏ ‎123‎‎124‎ مراجعه كنيد).‏ اما در اين مورد نيز عكس بايد با طرح سياه و<br />

4 3<br />

سفيدنما و مقطع شيء همراه باشد.‏<br />

امروزه طراح باستانشناس سعي ميكند ميزان فراواني اطلاعات را منتقل كند<br />

كه شامل نحوه ساخت شيء و مادهاي كه از آن ساخته شده،‏ ميباشد و در عين حال<br />

بايد طرحي ارائه دهد كه از لحاظ زيباييشناسي مطلوب باشد.‏ همه اين اهداف با<br />

مطالعه دقيق شيء همراه با يك متخصص و سپس با اندازهگيريهايي كه بارها و بارها<br />

كنترل ميشوند تا به مرحله دقت كامل برسند اجرا ميشوند.‏<br />

1. viewing screen<br />

2. colour conventions<br />

3. elevation<br />

4. section


<strong>مقدمه</strong> 11<br />

همه مواد و بافتهاي مختلف توسط تركيبات نسبتاً‏ متفاوتي از خطوط،‏ خطوط<br />

شكسته،‏ هاشورها و نقطهها با تراكمهاي متفاوت به تصوير كشيده ميشوند.‏<br />

جهت نورپردازي و روش آن هميشه ثابت است و معمولاً‏ طرحها را ميتوان<br />

در طيفي از نمايش هنرمندانه و نمايش تخصصي از يك شيء طبقهبندي كرد.‏<br />

پيشينه تاريخي<br />

قديميترين تصويرسازي از آثار فرهنگي در حاشيههاي نسخههاي خطي و نقاشيها<br />

ديده ميشود.‏ براي<br />

1<br />

نمونه،‏ حلقهها و جواهرات گوناگون كليساي سنت آلبانز در<br />

2<br />

نسخه خطي اثر ماتيو پاريس ، راهبي در قرن سيزدهم ميلادي،‏ ترسيم شدهاند و<br />

تعدادي از نسخ خطي قرن پانزدهم ميلادي حاشيههايي دارند كه با طرحهاي رنگي از<br />

نشانهاي زائران مربوط به آن دوران پر شدهاند.‏ بسياري از نقاشان فلاندري شيفته به<br />

تصوير كشيدن جزئيات لباسهاي محلي،‏ لوازم خانگي و ديگر اشياء آن زمان بودند.‏<br />

اين آثار به صورت<br />

اتفاقي ترسيم ميشدند و گرچه جزئيات فراواني را دربر ميگرفتند،‏<br />

اما مطالعه آگاهانه هر يك از اشياء عامل اصلي خلق آنها محسوب نميشد.‏<br />

3<br />

پيتر بروگل ‏(‏‎1525‎‎1569‎ ميلادي)‏ تصاويري را نقاشي ميكرد كه براي<br />

باستانشناساني كه سبك پوشاك اروپا را مطالعه ميكردند بسيار آموزنده بود.‏ اثر او<br />

به نام<br />

4<br />

‏«عروسي محلي»‏ در حدود سال 1565 ميلادي،‏ اطلاعات فراواني درباره<br />

پوشاك،‏ اسباب غذاخوري و آلات موسيقي ارائه ميدهد.‏ بسياري از ديگر آثار او،‏<br />

همچون آثار نقاش ديگري به نام<br />

5<br />

هيرونيموس بوچ ‏(حدود ‎1450‎‎1516‎ ميلادي)،‏<br />

.1<br />

‏.‏St؛ Albans Abbey نام كليسا از نام سنت آلبان Alban) (St. اولين شهيد كاتوليك انگلستان در<br />

قرن سوم ميلادي گرفته شده است.‏<br />

2. Matthew Paris<br />

.(Peasant Wedding)<br />

.3<br />

،Pieter Bruegel نقاش فلاندري و خالق اثر معروف ‏«عروسي دهقان»‏<br />

4. “A Country Wedding”<br />

.5<br />

،Hieronymus Bosch نقاش هلندي و خالق اثر معروف<br />

‏«باغ لذات زميني»‏ Earthly) Garden of<br />

.(Delights


12 راهنماي طراحي يافتههاي باستانشناسي<br />

چنين جزئياتي را به تصوير ميكشند.‏<br />

نقاشي<br />

2<br />

1<br />

‏«نامزدي آرنولفيني»‏ اثر يان وان ايك (1434 ميلادي)‏ به وضوح<br />

نمايانگر لباسها و كفشهاي آن دوره است.‏ در حقيقت الگوهاي مشابهي نيز در<br />

كاوشهاي صورت گرفته در محوطههاي ساحلي شهر لندن يافته شدهاند.‏ تصويرساز<br />

ميتواند به اين آثار و آثار ديگر هنرمندان براي كسب اطلاعات بيشتر درباره اشياء<br />

محلي هر دوره مراجعه كند.‏<br />

اگرچه از قرن هفدهم مطالعات اشياء آغاز شده بود،‏ اما در قرن هجدهم اين<br />

مطالعات عموميت پيدا كرد<br />

‏(تصوير 3).<br />

غارت اشياء عتيقه و باستاني به نشر آثار<br />

مصوري از اشياء درون آرامگاهها منجر شد،‏ مانند ‏«ظروف حاوي خاكستر<br />

4<br />

3<br />

تدفين»‏ اثر توماس براون (1658 ميلادي)‏ كه به وضوح ظروف خاكستر مردگان<br />

متعلق به آنگلوساكسونهاي غيرمسيحي را نشان ميدهد.‏ در سال 1677 ميلادي به<br />

5<br />

هنگام ساخت كليساي سنت پاول يك كوره سفالگري رومي به همراه ظروف<br />

6<br />

سفالي سالم كشف و توسط جان كانير طراحي شدند.‏ اگرچه ظروف به شيوه<br />

تصويرنمايانه نشان داده شدهاند،‏ ولي انواع آنها كاملاً‏ قابل تشخيص است.‏ بسياري از<br />

اين طرحها بسيار عالي و اغلب با استفاده از كندهكاري و حكاكي ايجاد شدهاند،‏ ولي<br />

اطلاعات اندكي درباره فنون ساخت و تزيين و ابعاد واقعي ظروف ارائه ميدهند.‏<br />

البته با جزئياتگرايي مفرط در آنها،‏ اغلب اطلاعات بسياري در ارتباط با<br />

تزيينات در طرحها ارائه شده است كه با توجه به شرايط حفاظت ضعيف از اين<br />

اشياء در گذشته،‏ چنين اطلاعاتي را به سختي ميتوان از خود شيء به دست<br />

آورد.‏ متأسفانه جزئيات نامربوط فراواني نيز غالباً‏ همراه با طرح به تصوير كشيده<br />

7<br />

ميشده است.‏ نمونهاي از اين دست را ميتوان در كتاب الكساندر سوزي به نام<br />

1. The Betrothal of the Arnolfini<br />

2. Jan Van Eyck<br />

3. “Urne Burial”<br />

4. Thomas Browne<br />

5. St. Paul<br />

6. John Conyer<br />

7. Alexandre Sauzay


طراحي قرن 18 ميلادي از يك گلسينه طلايي رومي متأخر،‏ كه به اشتباه به عنوان<br />

‏«ابزار زرين سلطنتي براي قلمزني»‏ معرفي شده؛ اين اثر نمونهاي از تلاشهاي اوليه براي<br />

سايهزني اشكال سهبعدي محسوب ميشود...‏ .<br />

تصوير 3<br />

13


14 راهنماي طراحي يافتههاي باستانشناسي<br />

1<br />

شاهكارهاي شيشهگري تمام اعصار (1870 ميلادي)‏ مشاهده كرد.‏ در اين اثر<br />

انعكاس پنجره بر روي يك بطري شيشهاي به تصوير كشيده شده است و گرچه<br />

تصويرسازي بسيار كاملي به نظر ميرسد،‏ در حقيقت هيچ سودي براي واضحتر شدن<br />

خود شيء دربر ندارد<br />

‏(تصوير 4).<br />

گراور متعلق به قرن 19 ميلادي نشاندهنده دو ظرف شيشهاي از كتاب شاهكارهاي<br />

شيشهگري تمام اعصار،‏ نوشته الكساندر سوزي (1870 ميلادي).‏<br />

تصوير 4<br />

1. The Marvels of Glass-Making in All Ages


يها<br />

يها<br />

يها<br />

دش<br />

<strong>مقدمه</strong> 15<br />

در قرن نوزدهم ميلادي باستانشناسي غالباً‏ وسيله گذران وقت و تفريح<br />

ثروتمندان و زمينداران بود،‏ اما در اواخر همين قرن،‏ با تكيه بر آثار و كارهاي ژنرال<br />

1<br />

پيت ريورز ، به سوي رويكردي علميتر رشد يافت.‏ حفاريهاي دقيق و ثبت شده او<br />

همگي با جزئيات انتشار يافتهاند كه همراه آنها تعداد زيادي گراور از اشياء كشف<br />

شده نيز ديده ميشود.‏ اينها شايد نخستين طراحي<br />

قابل شناسايي به سبك مدرن<br />

باشند كه تلفيقي از دقت فراوان همراه با سايهپردازي هنرمندانه به آنها بعد تجسمي<br />

بسيار قوي ميبخشد.‏<br />

سبك پيت<br />

ريورز به صورت استاندارد در بيشتر طراحيهاي باستانشناسي تا<br />

دهه 1930 ميلادي ادامه داشت و آن طراحيهاي بسيار خوب با سايهروشن<br />

يكپارچه تا سال<br />

1960 ميلادي<br />

به عنوان يك معيار كاملاً‏ جاافتاده بود.‏ سبكها در<br />

جزئيات متنوع بودند،‏ اما دقيقترين طراحيها به ظرافت و جزئيات فراوانتري گرايش<br />

2<br />

داشتند؛ بهترين نمونه اين نوع كارها تصاوير منتشر شده توسط موزه بريتانيا ميان دو<br />

3<br />

جنگ جهاني و تصاوير منتشر شده توسط سر مورتيمر ويلر هستند.‏<br />

رشد باستانشناسي در سال<br />

1960 و 1970 ميلادي و گسترش عمليات<br />

حفاري و كاوشهاي نجاتبخشي،‏ به رشد فراوان كميت طراحيهاي باستانشناسي و<br />

تغييرات قابل توجهي در كيفيت آنها منجر<br />

.<br />

تعداد بسياري از اين تصاوير را<br />

كساني تهيه ميكردند كه هيچگونه آموزش حرفهاي در زمينه هنر يا باستانشناسي<br />

نديده بودند.‏ همانگونه كه هميشه اتفاق ميافتد،‏ واكنشهاي شديدي نسبت به<br />

بازنماييهاي هنري پيشين به وجود آمد و بسياري از گزارشهاي باستانشناسي شامل<br />

5<br />

4<br />

طراحيهاي خطوط محيطي ساده از اشيائي است كه گاهي هم براي سايهزني به<br />

صورت ساده روي آنها تلاشهاي خامي شده است؛ در حقيقت شباهت ميان طراحي<br />

باستانشناختي و طراحي مهندسي باعث شد تا اين تصور غلط به وجود آيد كه اين<br />

تصاوير نماهايي ‏«ساده اما دقيق»‏ هستند.‏ اغلب تنها به بررسي طراحي خطي پيرامون<br />

1. Pitt-Rivers<br />

2. British Museum<br />

3. Sir Mortimer Wheeler<br />

4. outline<br />

5. shading


دكن<br />

16 راهنماي طراحي يافتههاي باستانشناسي<br />

.<br />

شيء اكتفا ميشد.‏ در عمل اين طراحي تنها به نوع شيء مورد نظر اشاره دارد و<br />

هيچگونه اطلاعات درست ديگري به بيننده ارائه نميدهد.‏<br />

در دهه 1980 ميلادي تحولي تدريجي در دقت و سبك طراحيها به وجود<br />

آمد.‏ آثار طراحاني كه در دهه 1960 ميلادي و پيش از آن نسبت به حرفه خود<br />

آگاهي مييافتند به تدريج باعث ايجاد تأثيراتي شدند و بسياري از كساني كه در دهه<br />

1970 ميلادي وارد اين حرفه شده بودند،‏ از تجربه شخصي خود دريافته بودند كه<br />

1<br />

چيزي فراتر از يك طرح خطي محيطي ساده ‏(براي يك طراحي فني)‏ لازم است.‏<br />

امروزه در طراحي فني تركيبي از رويكردهاي هنري و علمي كاملاً‏ مشهود<br />

است؛ بسياري از طراحيها،‏ تصاوير متقاعدكننده و داراي جزئيات از اشياء سهبعدي<br />

محسوب ميشوند و در عين حال بيش از حد پيچيده و گيجكننده نيز نيستند.‏ نتايج<br />

آنها نيز جذاب هستند،‏ چرا كه طراحيها بيشترين اطلاعات را به خواننده منتقل<br />

ميكنند.‏ اين تحول عمدتاً‏ نتيجه ايجاد قواعدي است كه طرح را به غايت هدفمند<br />

مي قواعد تثبيتشده و رعايت كردن آنها توسط طراحان متعددي كه بر روي<br />

يك پروژه كار ميكنند،‏ آنها را قادر ميسازد تا آثاري را ارائه دهند كه همگي از<br />

2<br />

لحاظ سبك يكپارچگي داشته باشند.‏ اين روش غالباً‏ با عنوان ‏«سبك خانگي»‏<br />

شناخته شده است؛ مقايسه ميان اثري كه طراحان مختلف همگي به صورت كاملاً‏<br />

مستقل به تصوير كشيدهاند و اثري كه طراحان مختلف با سبك مشترك انجام<br />

دادهاند نشاندهنده نكات متعددي است.‏ كار گروه نخست ارائهدهنده تصويري است<br />

كه از لحاظ بصري داراي جذابيت كمتري است غالباً‏ بسيار شلوغ است و باعث<br />

ميشود ميزان دقت طراحي زير سؤال برود.‏ اما صفحهاي كه در گروه دوم روي آن<br />

كار شده است،‏ حتي اگر طراحيهاي آن توسط دستهاي مختلف انجام شده باشد،‏<br />

داراي يك سبك واحد و يكنواخت است و ميزاني از كنترل روي سبك طراحي و<br />

دقت طراح را نشان ميدهد و همچنين براي كسب اطلاعات دقيقتر منبع قابل<br />

اعتمادتري به حساب ميآيد.‏<br />

1. sketchy outline<br />

2. “house style”


<strong>مقدمه</strong> 17<br />

اصول كلي<br />

متأسفانه طراحي يافتههاي باستانشناختي،‏ استانداردسازي تكنيكهايي را به كار<br />

ميگيرد كه هيچگاه به تمامي مورد بحث قرار نگرفتهاند و اگرچه تعدادي قواعد<br />

مشخص وجود دارند،‏ در عين حال از شيوههاي مختلفي نيز در نقاط گوناگون دنيا<br />

استفاده ميشود.‏<br />

با وجود اين،‏ هدفهاي معيني در مقياس جهاني و راههاي اندكي براي رسيدن<br />

به آنها پذيرفته شدهاند.‏ هدف تصويرگر باستانشناسي بايد خلق و بازنمايي روشن و<br />

قابل تشخيص از دستسازه فرهنگي باشد كه هر بينندهاي بتواند آن را به آساني<br />

تحليل كند و به نتيجه مشابهي برسد.‏ براي رسيدن به اين هدف ميتوان اصول معيني<br />

را به كار برد كه بيشتر مورد قبول باشند.‏ در ادامه به توضيح اين اصول ميپردازيم.‏<br />

نور<br />

شيء همواره در حالتي به تصوير كشيده ميشود كه گويا نور از گوشه بالاي سمت چپ<br />

صفحه تابيده شده است،‏ حتي اگر نور فرضي باشد كه اغلب نيز همينطور است.‏<br />

مطالعه شيء<br />

شيء بايد همواره در ابتداي كار مورد مطالعه قرار گيرد و تصميم گرفته شود كه چه<br />

چيزهايي در طرح لحاظ،‏ حذف يا تأكيد شوند و يا كمتر مورد تأكيد قرار گيرند.‏<br />

اگر به دليل آسيبهاي وارد شده شيء قابل شناسايي نباشد،‏ بايد بازنمايي دقيقي از<br />

شيء صورت گيرد.‏ گاهي در اين مرحله يك طراحي خطي سريع براي ثبت جزئيات<br />

تزيين و ساخت ميتواند مفيد باشد.‏<br />

1<br />

مقياس<br />

پيش از شروع هر گونه طراحي،‏ تصميمگيري براي انتخاب مقياس مناسب براي شيء<br />

1. scale


يها<br />

يها<br />

يها<br />

18 راهنماي طراحي يافتههاي باستانشناسي<br />

اهميت دارد.‏ يافته<br />

به<br />

1<br />

انباشتي پايدار همچون مواد ساختماني و سفال معمولاً‏ با<br />

مقياس 1:1 طراحي ميشوند و سپس هنگام انتشار نهايي به 1:4 يا 1:3 تقليل مييابند.‏<br />

يافته ‏«كوچك»؛ سنجاق سر،‏ سنجاق سينه و غيره معمولاً‏ در مقياس 2:1 طراحي<br />

ميشوند و هنگام انتشار به مقياس 1:1 كاهش مييابند.‏ اگرچه برخي اشياء بزرگ،‏<br />

همچون ابزارها و سلاحها و غيره معمولاً‏ با مقياس<br />

1:1 طراحي<br />

ميشوند و هنگام<br />

انتشار به مقياس 1:2 كاهش مييابند.‏ مقياس مورد استفاده به اندازه شيء مورد نظر و<br />

2<br />

ميزان كوچكسازي آن تا حد مطلوب بستگي دارد ‏(بنگريد به صفحه 48).<br />

برخي آثار سفالي كوچك را با مقياس 1:3 و بعضي ديگر همچون ظروف<br />

سامي را با مقياس 1:2 ترسيم ميكنند،‏ اما به طور كلي اشياء سفالي را معمولاً‏ به<br />

مقياس 1:4 تقليل ميدهند.‏<br />

طرحها را به دلايل مختلفي كوچك ميكنند؛ كاملاً‏ مشخص است كه<br />

تعدادي از اشياء سفالي يا ظروف بسيار بزرگتر از آن هستند كه در يك صفحه<br />

معمولي جا شوند؛ علاوه بر اين،‏ انتشار بسياري از اشياء در اندازه واقعي،‏ به صورتي<br />

كه در يك صفحه،‏ تنها يك يا دو طرح بگنجند،‏ به صرفه اقتصادي نيست.‏ در عين<br />

حال بسياري از اشياء كوچك بايد در اندازه<br />

‏«بزرگتر از واقعيت»‏ طراحي شوند<br />

تا بتوان تمام جزئيات تزييني و ظرافت شيء را در طرح گنجاند؛ چنين طرحي معمولاً‏<br />

براي چاپ نهايي به اندازه واقعي خود برگردانده ميشود.‏ كوچك ساختن اندازه<br />

واقعي يك شيء اين فايده را نيز دارد كه ايرادها را تا اندازهاي ميپوشاند و باعث<br />

ميشود طرح<br />

3<br />

‏«تميزتر و دقيقتر « به نظر برسد.‏<br />

معمولاً‏ هنگامي كه طرح كوچك ميشود،‏ جوهر چاپ باعث ميشود تا<br />

خطوط نزديك به هم به يكديگر بچسبند.‏ براي اجتناب از اين مشكل نميتوان قواعد<br />

خاصي ارائه داد،‏ چرا كه اين موضوع بيشتر به كيفيت نگاتيو چاپگر و مقدار جوهري<br />

كه در چاپ استفاده ميشود بستگي دارد.‏ براي كنترل تأثيرات احتمالي ميتوان از<br />

1. bulk<br />

2. reduction<br />

3. crisper


<strong>مقدمه</strong> 19<br />

دستگاههاي زيراكسي كه قابليت كوچك كردن دارند استفاده كرد،‏ اگرچه به دليل<br />

اينكه فرايند مورد استفاده در عكاسيها بسيار متنوع است،‏ اين روش نيز نسبي<br />

محسوب ميشود.‏ همچنين ميتوان از<br />

1<br />

‏«عدسيهاي كوچكساز»‏ بهره برد،‏ چون با<br />

وجود ظاهر ذرهبينمانندشان،‏ بيننده قادر است ببيند كه طرح در حالت كوچك شده<br />

چگونه به نظر ميرسد.‏<br />

هر چند ممكن نيست كه قواعد معيني براي درجههاي كوچكسازي وضع<br />

كرد،‏ ولي ميتوان راهبردهاي مشخصي در اين زمينه ارائه داد.‏ نخست،‏ اگر طرحها<br />

در نسبتهاي ساده معيني همچون 1:6 1:4، 1:3، 1:2، و :1 8 كوچك شوند،‏ درك<br />

ميزان كوچكسازي براي بيننده طرح راحتتر خواهد بود؛ زيرا به سهولت ميتواند<br />

اندازه واقعي شيء را از روي طرح تخمين بزند.‏ در حالي كه در مقياسهايي همچون<br />

7:8 4:7، 3:5، 2:3، و غيره چنين سهولتي ايجاد نخواهد شد.‏<br />

ميزان لازم كوچكسازي ميتواند به محدوده چاپ نهايي طرح بستگي<br />

داشته باشد،‏ بنابراين در صورت امكان بايد در همان مراحل نخستين ميزان آن را<br />

تعيين نمود.‏ پس از تصميمگيري درباره مقياس كوچكسازي اشياء،‏ قانون سادهاي<br />

براي انتخاب بهترين اندازه قلم وجود دارد.‏ باريكترين خطي كه حتي كمدقتترين<br />

چاپگرها نيز قادر به چاپ آن ميباشند 0/1 ميليمتر است؛ در صورتي كه قلم از اين<br />

مقدار كوچكتر باشد موجب ميشود نواقصي همچون درز يا شكستگي در طرح<br />

چاپ شده ايجاد شود.‏ بنابراين اگر 0/1 ميليمتر در مقياس كوچكسازي ضرب<br />

شود،‏ اندازه باريكترين خط براي چاپ مطلوب به دست ميآيد؛ براي نمونه در<br />

كوچكسازي<br />

1:4، قلم<br />

0/4 ميليمتر و براي كوچكسازي<br />

1:2، قلم 0/2 مناسب<br />

است.‏ البته در يك طراحي خوب و در يك چاپگر خوب استفاده از خطي ظريفتر<br />

‏(مثلاً‏ 0/3 براي مقياس<br />

فوق تبعيت شود.‏<br />

(1:4<br />

نيز امكانپذير است اما به طور كلي بهتر است از قانون<br />

اگر اشياء به دقت كوچك شوند و زيرنويس تصوير مقياس را به درستي<br />

1. reducing glass


20 راهنماي طراحي يافتههاي باستانشناسي<br />

1<br />

منعكس كند،‏ نيازي به افزودن مقياس خطي به طرح نيست.‏ اغلب ارتفاع و قطر<br />

واقعي شيء در متن ذكر ميشود.‏ البته همانطور كه پيش از اين ذكر شد طرحهايي<br />

كه به روش بازسازي ميكروفيلم چاپ ميشوند به مقياس خطي نياز دارند و اين<br />

مقياس بايد تا حد امكان ساده باشد.‏ براي مثال يك خط ساده كه برحسب سانتيمتر<br />

مدرج شده است براي نشان دادن مقياس اشياء كافي است.‏<br />

2<br />

جهتيابي<br />

پيش از طراحي يك شيء تصميمگيري درباره انتخاب نماهاي اصلي آن اهميت<br />

) هب زيادي دارد<br />

مبحثهاي مربوطه مراجعه شود).‏ تا آنجا كه ممكن است نماهاي<br />

روبهرو،‏ پشت،‏ بالا،‏ پايين و طرفين شيء بايد مشخص شوند تا نحوه قرارگيري شيء<br />

صحيح باشد.‏ به اين ترتيب ميتوان محور عمودي شيء را موازي با محور عمودي<br />

صفحه قرار داد.‏<br />

كافي است.‏<br />

در برخي موارد نشان دادن تنها دو نماي شيء،‏ يعني روبهرو و پهلو يا مقطع<br />

3<br />

اشياء پيچيدهتر نيازمند نماهاي بيشتري هستند.‏ حضور ذهن نقش<br />

عمدهاي را در فرايند تصميمگيري در اين مورد ايفا ميكند.‏ هنگامي كه چندين نما<br />

از شيء بايد به تصوير كشيده شوند،‏ شيء همواره 90 درجه به راست گردانده<br />

ميشود تا هر چهار نماي آن در صورت لزوم تكميل شود ‏(روبهرو،‏ پهلو،‏ پشت،‏<br />

پهلو).‏ اين يك قانون كلي است.‏<br />

طرحِ‏ حاصل،‏ تصوير واضحي از تعداد،‏ اندازه و شكل اجزاء تشكيلدهنده<br />

شيء به علاوه چگونگي تركيب آنها ارائه ميدهد.‏ گاهي غيرممكن است كه بتوان<br />

دقيقاً‏ تعيين كرد كه يك شيء چگونه ساخته شده،‏ هر جزء آن از كجا آغاز شده و<br />

جزء ديگر در كجا خاتمه يافته است.‏ در چنين مواردي ميتوان از اشعه X براي تعيين<br />

موقعيت دقيق هر بخش استفاده كرد.‏<br />

1. drawn scale<br />

2. orientation<br />

3. common sense


<strong>مقدمه</strong> 21<br />

روش مطمئن براي قرار دادن شيء در صفحه<br />

برخي تصويرگران يا طراحان از دست آزاد براي نگاه داشتن شيء استفاده ميكنند،‏<br />

اما برخي ديگر تثبيت شيء را روي صفحه مفيدتر ميدانند.‏ استفاده از خمير<br />

1<br />

مجسمهسازي سفيد در اين مورد كاملاً‏ كارآمد است و ميتوان آن را به يك مقواي<br />

سفيد چسباند تا كاغذ را خراب نكند.‏ بسيار دقت كنيد كه از اين روش براي اشياء<br />

شكننده و ظريف استفاده نكنيد،‏ زيرا در اين صورت خطر كنده شدن سطح آنها<br />

وجود دارد!‏<br />

مقطعها<br />

مقطع،‏ نماي فرضي از برش عرضي يا طولي يك شيء است.‏ يك مقطع واقعي از<br />

زاويه 90 درجه نسبت به لبه شيء تهيه ميشود و نبايد به صورت مايل باشد،‏ زيرا<br />

ممكن است تصويري غلط از شكل آن را ارائه دهد.‏<br />

براي نشان دادن اينكه مقطع به كدام قسمت شيء مربوط ميشود و همچنين<br />

2<br />

براي اتصال نماهاي متعدد يك قطعه،‏ از خطوط كوتاه استفاده ميشود.‏ اين عمل<br />

باعث ميشود تا اين نماها با تصاوير ديگري كه در همان صفحه قرار دارند اشتباه<br />

نشوند.‏ البته اشياء سفالي و شيشهاي و ديگر ظروف استوانهاي به صورت دو نيمه<br />

طراحي ميشوند و مقطع طولي آنها به طور كامل در سمت چپ طرح نشان داده<br />

3<br />

ميشود.‏ در چنين مواردي خطوط تيره مرتبط با هم تنها براي نشان دادن مقطع دسته<br />

ظرف استفاده ميشوند ‏(تصوير 2). مقطعها ميتوانند به سه حالت طراحيِ‏ خطوط<br />

6<br />

5<br />

4<br />

محيطي و توخالي ، توپر به رنگ سياه و هاشورزده نمايش داده شوند.‏ هاشورها<br />

همواره بايد با زاويه 45 درجه نسبت به افق و از گوشه سمت چپ پايين به بالاي<br />

سمت راست ترسيم شوند.‏ براي جزئيات بيشتر در اين مورد به فصل مربوط به<br />

1. white plasticine<br />

2. short lines<br />

3. connecting dashes<br />

4. left plain<br />

5. blacked in<br />

6. hatched


ب »<br />

يها<br />

22 راهنماي طراحي يافتههاي باستانشناسي<br />

هر يك از اشياء مراجعه كنيد.‏<br />

عمل هاشورزني را ميتوان به سرعت با دستگاه هاشورزني يا اگر چنين<br />

دستگاهي در دسترس نبود با دست انجام داد ‏(تصوير<br />

5 الف).‏<br />

براي اين كار يك<br />

خطكش T در عرض صفحه با زاويه 90 درجه نسبت به لبه عمودي و يك خطكش<br />

روي لبه بالايي آن قرار داده ميشود ‏(برخي از خطكش<br />

T مدرج هستند،‏ كه در<br />

اين صورت نيازي به خطكش ديگري نيست).‏ سپس گونياي 45 درجهاي را روي<br />

آن قرار ميدهيم،‏ به صورتي كه زاويه 45 درجه در چپ و زاويه 90 درجه در سمت<br />

راست قرار بگيرد،‏ سپس با حركت دادن آن بر روي خطكش T ميتوان خطوطي با<br />

زاويه مناسب و فواصل منظم ترسيم نمود.‏<br />

روشي ساده براي هاشور زدن با زاويه 45 درجه تنها با استفاده از مداد و خطكش<br />

‏(تصوير 5 ب)‏<br />

در ابتدا محورهاي عمودي و افقي را در بالا و سمت چپ بخشهايي كه ميخواهيد<br />

هاشور بزنيد رسم كنيد.‏ خود طرح به احتمال زياد از پيش داراي محورهاي عمودي<br />

1<br />

و افقي است.‏ سپس از محل تقاطع دو محور ، نقطه ‏«الف»،‏ دو نقطه يكي بر روي<br />

2<br />

محور عمودي و ديگري بر روي محور افقي با فاصلههاي برابر انتخاب نماييد.‏ با<br />

وصل نمودن اين دو نقطه،‏ خطي با زاويه 45 درجه نسبت به محورها رسم ميشود.‏<br />

در نهايت دو رديف نقطه را با فواصل مورد نظر براي هاشورزني،‏ با زاويه 90 درجه<br />

نسبت به خط مورب علامتگذاري كنيد.‏ اين عمل را با چشم ‏(با تمرين)‏ و يا دقيقاً‏ با<br />

ترسيم خطي از نقطه<br />

يعني در نقطه<br />

،«<br />

‏«ال ف « ميتوان انجام داد،‏ خطي كه خط مورب را در مركز،‏<br />

‏(با فاصله مساوي از هر محور)‏ قطع نمايد.‏ نقطهگذاري در فواصل<br />

مساوي از هر طرف اين خط ‏(ج و د)‏ دو رديف خط موازي ارائه ميدهد كه در<br />

امتداد آنها ميتوان نقاط را علامتگذاري كرد.‏ در پايان ميان اين نقاط خطوط را<br />

رسم نماييد.‏ به اين ترتيب برش مورد نظر داراي هاشور 45 درجه خواهد شد.‏<br />

چون نقاط از محل نقطه<br />

1. crossing-point "a"<br />

‏«ال ف « داراي فاصله برابر هستند بنابراين اندازه اهميتي ندارد م.‏<br />

.2


تصوير 5 الف<br />

روش هاشورزني با دست.‏<br />

تصوير 5 ب<br />

هاشورزني 45 درجهاي،‏ فقط با استفاده از مداد و خطكش.‏<br />

23


24 راهنماي طراحي يافتههاي باستانشناسي<br />

1<br />

سايهزني و جوهرزني<br />

اشياء همواره به گونهاي سايه زده ميشوند كه گويا منبع نور از گوشه بالا سمت<br />

چپ تابيده شده است.‏ قاب عكسي را روي ديوار مجسم كنيد كه نور متمركزي از<br />

گوشه بالاي سمت چپ بر آن تابيده است.‏ در چنين شرايطي تاريكترين نواحي دو<br />

ناحيه قسمت دروني لبههاي بالا و چپ،‏ و قسمت بيروني لبههاي پايين و راست شيء<br />

خواهند بود.‏ نواحي تاريك به ندرت كاملاً‏ سياه هستند،‏ اما نواحي روشن غالباً‏ به<br />

صورت سفيد نشان داده ميشوند.‏ تمام جزئيات شكل،‏ بافت و غيره با استفاده از<br />

انواع تنظيمات فضايي گوناگون نقاط و خطوط ‏(معمولاً‏ يكي از آنها و به ندرت هر<br />

دوي آنها)‏ جوهرزني خواهند شد.‏ نقاط يا خطوط در قسمتهاي تاريكتر،‏ به هم<br />

نزديكتر و در قسمتهاي روشنتر از هم دورتر ميشوند.‏ اين تنها روشي است كه<br />

توسط آن تغييرات بافت و سايهروشن را ميتوان نشان داد.‏ اگرچه اين روش بسيار<br />

محدودكننده به نظر ميرسد،‏ اما به طرزي باورنكردني ميتوان در آن تنوع ايجاد نمود.‏<br />

اندازه قلم مناسب براي كوچكسازي پيش از اين ذكر گرديد و در اينجا نيز<br />

نكات قابل ذكر ديگري را ملاحظه ميكنيد.‏ برخي طراحان تنها به جوهرزني طراحي<br />

مدادي محيطي اكتفا ميكنند و هر چه پيشتر ميروند جزئيات را نيز ميافزايند؛ در<br />

حالي كه عدهاي ديگر طرح را سايه ميزنند،‏ كه اين كار به صورت سايه نرم مدادي،‏<br />

يا سايه مداديِ‏ خطي و يا نقطهاي ترسيم ميگردد.‏ از هر روشي كه استفاده ميكنيد<br />

‏(كه انتخاب آن مسئلهاي كاملاً‏ شخصي است)،‏ به ياد داشته باشيد كه با پاك كردن<br />

خطوط مدادي و باقي گذاشتن خطوط جوهري طرح روشنتر به نظر خواهد رسيد.‏<br />

افزودن چند خط و نقطه در اين مرحله همواره راحتتر از حذف خطوط در<br />

مرحلهاي است كه طرح بسيار تيره شده است.‏ هنگام جوهرزني خود شيء را<br />

روبهروي خود نگه داريد تا از آن به عنوان مرجع استفاده كنيد.‏ قلم را براي مدت<br />

طولاني در يك نقطه بر روي سطح كاغذ نگاه نداريد،‏ زيرا جوهر بر روي كاغذ<br />

پخش خواهد شد،‏ خصوصاً‏ اگر كاغذ<br />

2<br />

مخصوص طراحي باشد.‏ قلم بايد به تدريج<br />

1. inking in<br />

2. cartridge paper


يها<br />

يها<br />

<strong>مقدمه</strong> 25<br />

روي كاغذ كشيده شود و در حركتي آرام و نرم از سطح آن دور شود تا خطي<br />

صاف به دست آيد.‏<br />

نقاط و خطوط همگي بايد با فشاري يكسان به وجود آيند،‏ وگرنه تعدادي از<br />

2<br />

1<br />

آنها بزرگتر يا پررنگتر خواهند شد.‏ نقطهگذاري يا ‏«نقطهكاري»‏ به صورت<br />

3<br />

تصادفي از آنچه به نظر ميرسد بسيار سختتر است:‏ زيرا تمايلي طبيعي وجود دارد<br />

تا نقاط در قالب خطوط و الگوهايي قرار داده شوند و بنابراين تمركز بسيار بالايي<br />

لازم است تا نقاط به صورت تصادفي گذاشته شوند.‏ نكتهاي كه در بخش مربوط به<br />

كوچكسازي درباره حداقل ضخامت خطوط ذكر شد درباره نقاط نيز كاملاً‏ صادق<br />

است؛ اما بايد در نظر داشت كه نقطه<br />

بسيار بزرگ جلوهاي<br />

4<br />

‏«ناهمگن»‏ به طرح<br />

ميدهند و جلوه بافت سطحي آن را از بين ميبرند.‏ به ياد داشته باشيد كه قلم بايد با<br />

شيبي ملايم نسبت به طرح در دست قرار گيرد،‏ اگر زاويه قلم تغيير كند به تبع آن<br />

ضخامت خط نيز تغيير خواهد كرد.‏ بنابراين توصيه ميشود قبل از شروع طراحي<br />

اصلي،‏ ترسيم خطوط صاف با كنترل قلم را تمرين كنيد.‏ حتي طراحان مجرب نيز<br />

براي امتحان قلمهايشان ابتدا از يك كاغذ پيشنويس استفاده ميكنند.‏ همچنين<br />

استفاده از فتوكپي<br />

‏(نسبتاً‏ روشنِ)‏ طرحهاي مدادي براي امتحان كردن سايهزدن<br />

پيش از شروع طراحي نهايي بسيار مفيد است.‏<br />

1. dotting<br />

2. stippling<br />

3. random<br />

4. spotty

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!