20.06.2015 Views

ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﺑﺎﻟﮕﺮﺩ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﻛﺒﺮﺍ - جام جم

ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﺑﺎﻟﮕﺮﺩ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﻛﺒﺮﺍ - جام جم

ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﺑﺎﻟﮕﺮﺩ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﻛﺒﺮﺍ - جام جم

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

يكشنبه 6 شهريور‎1390‎<br />

احسان رحيم زاده/‏ گروه راديو و تلويزيون<br />

چطور شد كه ساراي سريال سقوط يك فرشته شديد؟<br />

يادم مي آيد سريال مراحل پيش توليدش را مي گذراند.‏ با<br />

من تماس گرفتند و در دفتر تهيه كننده صحبت كرديم.‏ 2 هفته<br />

بعدش با من قرارداد بستند.‏<br />

نسبت به بهرام بهراميان چقدر شناخت داشتيد؟<br />

فيلم ‏«آل»‏ و سريال ‏«ساعت شني»‏ را از آقاي بهراميان<br />

ديدهبودم.نوع دكوپاژ آقايبهراميانبا ديگر كارگردان ها فرق<br />

دارد؛ خيلي تكنيكي كار مي كند و دوربين در سريال هايش دائما<br />

در حال حركت است.‏ در همين سريال خيلي كم پلان هايي<br />

داشتيم كه دوربين ثابتباشد.‏ رويبازي ها خيلي سختگير<br />

است.‏ من حساسيتش را خيلي دوست داشتم چون مطمئن<br />

بودمنتيجه اش مطلوب مي شود.‏ روزاول آقايبهراميانبه من<br />

گفت لحنت را بايد عوض كني،‏ زماني كه هنوز قرارداد نبسته<br />

بوديم.‏ من با اين كه قرارداد نبسته بودم روي لحنم كار كردم.‏<br />

پسمعلوممي شودخيلينقشرادوستداشتيدكهقبلاز<br />

قرارداد بستن روي لحن تان كار كرده ايد.‏ درست است؟<br />

بله.‏ بهاين خاطر كه من تا به حال چنين نقشي را تجربه<br />

نكردهبودم.بازي سارا 4 فصل دارد و ما سارا را در 4 وضعيت<br />

متفاوت مي بينيم.‏ دراين 4 وضعيت 4 گريم و بازي واخلاق<br />

متفاوت رااز سارا مي بينيم.‏ براي هر بازيگري چنين تجربه اي<br />

جذاباست.‏ من در فيلمنامه كد گذاشتهبودم كهاز كجا<br />

وضعيت دوم و سوم شروع مي شود.‏<br />

فكر مي كنم تا به حال دو فصل از سارا را ديده ايم؛ سارايي<br />

كه به خانواده وابسته است و سارايي كه به سمت نيما تمايل<br />

پيدا مي كند.‏ در اين دو وضعيت سارا بايد چه كنش هايي<br />

نشان بدهد؟<br />

سارا درابتداي سريال يك دختر شيطان و پدر دوست<br />

و مثبت است.‏ شيطنت هايش را مي بينيم،‏ اما در م<strong>جم</strong>وع<br />

دختر خوبياست و رفته رفته به سراشيبي سقوط مي رود.‏<br />

به نظرم همه چيزاز يك حسادت شروع مي شود.از جايي كه<br />

حاج حبيب گوشواره را به فاطمه مي دهد.‏ سارااز آنجا كينه پدر<br />

رابه دل مي گيرد وبه فاطمه حسادت مي كند.‏ سارااحساس<br />

مي كنداين 2 نفر ‏(ريحانه و فاطمه)‏ به خانه اش آمده اند و<br />

خودشان صاحبخانه شده اند و فكر مي كند مدام دارند كنترلش<br />

مي كنند.‏ به همين خاطر رفتارهاي تند نشان مي دهد.‏<br />

اسدي:‏<br />

سال ها بود كه دنبال چنين شخصيتي<br />

مي گشتم.‏ اصلا فكر نمي كردم<br />

براي يك شخصيت زن<br />

چنين اتفاقي<br />

بيفتد.‏ هميشه<br />

بهترين نقش ها را<br />

براي<br />

شخصيت هاي<br />

مرد<br />

مي نويسند<br />

اشاره<br />

مصاحبه با خاطرهاسدي در شرايطيان<strong>جام</strong> شد كهاو داشت<br />

آخرينپلان هايحضورشدرسريال«سقوطيكفرشته»را<br />

بازيمي كرد.تااينجايكارسارارابهعنواندختريسركش،‏<br />

لجباز واحساساتي شناخته ايم،اما خاطرهاسدي مي گويد كه<br />

اين شخصيت وارد مراحل ديگري مي شود وبه زودي شكل<br />

و شمايل جديديبه خود مي گيرد.«‏ ديشبباباتو ديدمآيدا»،‏<br />

‏«تقاطع»،‏ ‏«هفت دقيقه تا پاييز»‏ و ‏«برف روي شيرواني<br />

داغ « فيلم هاي هستند كهاو به عنوان بازيگر در آنها جلوي<br />

دوربين رفته است.‏ خاطره اسدي متولد مهر 1362 است و<br />

با اين حساب در 28 سالگي نقش دختري را بازي كرده كه<br />

چهار،‏ پنج سالي از خودش كوچك تر است.‏<br />

يك جا راوي مي گويد نيما همه خواسته هاي سارا را<br />

برآورده مي كند.‏ به نظر شما حاج حبيب ‏(مسعود رايگان)‏ به<br />

چه بخشي از خواسته هاي سارا بي توجهي كرده است؟<br />

سارا يك دختر كاملاامروزياست.او در يك خانواده<br />

كاملا مذهبيبزرگ شدهاست،‏ ولي دوست دارد مدرنباشد.‏<br />

رنگ هاي شاد پوشيدن و هيجان را دوست دارد.‏ در خانه حاج<br />

حبيب هيچ كدامازاين چيزها را نداشت.‏ حاج حبيب يك<br />

مرد كند و آرام بود.‏ سارا وقتي به بام تهران مي رود بشدت<br />

هيجان زده مي شود.‏ تجربهاين هيجانبرايش خيليلذتبخش<br />

است.‏ سارا در كنارش مردي را دارد كهبرايش همه كاري<br />

مي كند.‏ دغدغه نيما ساراست.او براي سارالپ تاپ مي خرد و<br />

هر موقعي كه سارا بخواهد نيما در دسترساست.‏<br />

براي سارا اين سوال ايجاد نمي شود كه نيما چرا اين قدر<br />

دارد فداكاري مي كند؟<br />

قطعا نه.‏ چوناولين تجربه اشاست.‏ سارا تا به حال تجربه<br />

عشقي نداشته است.‏ سن سارا خيلي كم است.‏ او خيلي به اين<br />

چيزها فكر نمي كند.‏<br />

تحليل تان از رابطه سارا و فاطمه چه طور بود؟<br />

سارا دوست دارد سمت نيما برود،اما فاطمهاو را مهار<br />

مي كند و مي گويد به تو ربطي ندارد.‏ سارااحساساتي عمل<br />

مي كند،اما فاطمه قطب مخالفشاست.‏<br />

درابتدااين طورياعلام شد كه سريال شما وارد فضاهاي<br />

ترسناك هم مي شود.‏ ميانه خودتان با فيلم ها و سريال هاي<br />

ترسناك و ماورايي چطور است؟<br />

از بين كارهايايراني فيلم ‏«خوابگاه دختران»‏ را دوست<br />

داشتم.‏ فيلمي بود كه واقعا ترسيدم.‏ آخرين فيلم ترسناكي كه<br />

ديدم فيلم ‏«كينه»‏ بود.اينقدر برايم سخت بود كه ديگر فيلم<br />

ترسناك نديدم.‏ فيلم هاي ايراني بيشتر در قالب هاي كمدي،‏<br />

اجتماعي و ملودرام مانده اند و فراترنمي روند.‏ در سريال<br />

سقوط يك فرشته بيشتر براي مردم سوال ايجاد مي شود.‏<br />

ظهور روايتي تازه در تلويزيون<br />

در سريال ‏«سقوط يك فرشته»‏ تصوير جديدي از شيطان ارائه شده است<br />

دوست دارند بدانند بعدازاين قسمت چهاتفاقاتي مي افتد؟اين<br />

اتفاق نشانه چيست؟<br />

بازخوردهايي كه تا به حال از اطرافيان درباره نقش سارا<br />

گرفته ايد چطور بوده است؟<br />

ما اينقدر درگير كار هستيم كه نمي توانيماين چيزها را<br />

ببينيم.‏ وقتيبراي معاشرت و روزنامه خواندننداريم.برايماز<br />

طرف دوستانم زيادپيامك مي آيد.يكبخشياز مردم مي گفتند<br />

چرااينقدرلج آور هستي.‏ برخي ها هم سارا را دوست داشتند.‏<br />

به دكوپاژ متفاوت بهرام بهراميان اشاره كرديد.‏ اين<br />

دكوپاژ روي بازي شما چه تاثيري مي گذاشت؟<br />

دراين سريال مناحساس كردم دارم رشد مي كنم.‏ كمتر<br />

پيش مي آيد كه در يك سريالاينقدر بدويد و حركت داشته<br />

باشيد و ديالوگ بگوييد.‏ بايد بدن و زبانم را هماهنگ مي كردم.‏<br />

در انتخاب نقش هايتان چقدر دغدغه متفاوت بودن<br />

داريد؟<br />

خيلي زياد.‏ دور و بري هايم خيلي مرا دعوا مي كنند.‏<br />

مي گويند چرااينقدر كم كار مي كني،اما من سنگرم را همچنان<br />

حفظ كرده ام.‏ چون مي خواهم متفاوتباشم.نقشيارزشمند<br />

است كه يك وجه ديگر من در آن ديده بشود.‏ يعني من بگويم<br />

اين طوري هم مي توانم بازي كنم.اين كه در يك نقشي بمانم<br />

و تكرارش كنماسمشبازيگرينيست.‏ من در فيلم تقاطع<br />

نقش يك دختر كاملاافسرده رابازي مي كردم وبيشتربازي ام<br />

9 media@jamejamonline.ir<br />

راديو و تلويزيون<br />

گفت وگو با خاطره اسدي،‏ بازيگر نقش سارا در سريال«‏ سقوط يك فرشته»‏<br />

ضد قهرمان ها را دوست دارم<br />

درونيبود.‏ در فيلم ديشبباباتو ديدم آيدا شيطنت داشتم،اما<br />

شكلش باالان خيلي فرق داشت.‏<br />

سقوط يك فرشته اولين كار تلويزيوني شماست.‏ چرا<br />

زودتر از اين جذب سريال هاي تلويزيوني نشديد؟<br />

من خيلي دوست داشتم در يك سريال خوب كار كنم.‏ در<br />

طول اين هفت هشت سال سريال هايي به من پيشنهاد شد<br />

كه هيجان زده ام نمي كرد.‏ دراين سال ها منتظر يك نقش<br />

فوق العاده و كارگردان فوق العادهبودم كه طلسمشبا سريال<br />

سقوط يك فرشته شكسته شد.الان هم خيلي راضي ام.‏<br />

اين فيلمنامه دقيقا چه چيزي داشت كه به قول خودتان<br />

شما را هيجان زده كرد؟<br />

روزاولي كه به دفتر تهيه كننده رفتم خيلي خطي برايم<br />

توضيح دادند.‏ گفتند يك دخترياست كهايناتفاقات برايش<br />

مي افتد.‏ آن موقع آقايبهراميان خيلي دو دلبود كه من فاطمه<br />

باشم يا سارا.‏ به من مي گفت تو چشم هايت معصوماست و<br />

مي تواني نقش فاطمه را هم بازي كني.‏ من گفتم نهاشتباه<br />

نكنيد.‏ من خودم سارا را دوست داشتم.‏ چون ماجراهايش خيلي<br />

فراز و نشيب داشت.‏<br />

يك جاهايي در فيلمنامه بود كه من با خواندنش از شدت<br />

هيجان خودم را كتك مي زدم.‏ تصور اين كه در اين موقعيت<br />

قرار مي گيرم جذاب بود و يك صحنه هايي بود كه وقتي برايم<br />

تعريف مي كردند اشك مي ريختم.‏ يعني اينقدر تحت تاثير<br />

قرار مي گرفتم كه گريه ام در مي آمد.‏<br />

دقيقا به خاطر كدام شخصيتاشك مي ريختيد؟ به خاطر<br />

سارا؟<br />

به خاطر سارا نه.‏ به خاطر همه.‏ به نظر من همه گناه دارند.‏<br />

دلم براي همه مي سوزد.‏ به خاطر موقعيتي كه همه تويش گير<br />

كرده اند.‏ وقتياشك مي ريختم همه حيران ماندهبودند كه<br />

براي تو چه مشكلي پيش آمدهاست.‏<br />

در صحبت هايتان گفتيد كه بازي در نقش سارا را خيلي<br />

دوست داشتيد.‏ اين نقش چه جذابيت هايي براي شما<br />

داشت ؟<br />

مناصلا چنين چيزي را تجربهنكردهبودم.‏ سال كه دنبال<br />

چنين شخصيتي مي گشتم.اصلا فكر نمي كردم براي يك<br />

شخصيت زن چنين اتفاقي بيفتد.‏ هميشه بهترين نقش ها<br />

را براي شخصيت هاي مرد مي نويسند.‏ به همين خاطر<br />

سينماي مااينقدر مردانهاست.‏ تا به حال 5 بار پيش آمده كه<br />

برايم فيلمنامه را فرستاده اند و من گفته ام دوست دارم نقش<br />

اين مرد را بازي كنم.‏ نقش زن برايم هيچ جذابيتي نداشت.‏<br />

يك شخصيتي تخت و منفعل بود كه هيچ كمكي به هيچ<br />

چيزينمي كرد.‏ فقط در فيلمنامه وجود داشت.‏<br />

معمولا بيشتر بازيگران ميانه خوبي با نقش هاي منفي<br />

ندارند.‏ شما چطور؟<br />

من عاشق نقش هاي منفي و ضد قهرمانم.‏ تا قبل از اين<br />

عكس:‏ مجيد آزاد / <strong>جام</strong> <strong>جم</strong><br />

همه به من مي گفتند نگاهت معصوم است و خودت مظلومي<br />

ونقش منفيبه تونمي خورد،اما خودم معتقدم هر دو وجه را<br />

دارم و مي توانم هر دويش رابازي كنم.‏ در فيلم هاي برف<br />

روي شيرواني داغ و ديشب باباتو ديدم آيدا نقشم بيشتر<br />

مثبت بود.‏<br />

سر صحنه سقوط يك فرشته چقدر به كارگردان درباره<br />

جزئيات نقش آفريني تان پيشنهاد مي داديد؟<br />

فيلمنامه ما چارچوبش محكم است.‏ خود آقاي بهراميان<br />

هم مي دانست كه چه مي خواهد.‏ به خاطر همين كمتر چنين<br />

اتفاقي مي افتاد كه ما پيشنهاد بدهيم.‏ قبلاز هر پلان يك<br />

سري نكاتي را مي گفتم،امااين طوري نبود كه يك چيزي را<br />

به صورت كلي تغييربدهم.‏ يك وقت هايي فكر مي كردماگر<br />

اين طوري باشد بهتراست.اما بيشتراوقات من قانع مي شدم.‏<br />

از زماني كه با فيلم تقاطع وارد دنياي بازيگري شده ايد<br />

8 سال مي گذرد.‏ در اين مدت چه تجربه هايي را كسب<br />

كرده ايد؟<br />

مهم ترينشايناست كه در هر كاري وقتي يك كليتي<br />

درست باشد مطمئنااتفاق خوبي مي افتد.‏ مناحساس مي كنم<br />

از 3 سال پيش تاالان 15 سالبزرگ شده ام؛ همبهلحاظ<br />

روحي و هم بهلحاظ بازي.‏ به نظرم وقتي كارگردان با تو همراه<br />

باشد تو با دل و جان حاضري هر كاري بكني.‏ يك روزي يادم<br />

مي آيد مناينقدر به خاطراتفاقاتي كه دراين سريا ل برايم رخ<br />

داد درد داشتم كهاز پله نمي توانستم بالا بروم.‏ آقاي بهراميان<br />

براياين كه من متوجه نشوم همهاين پله ها را با من بالا<br />

آمد وبرايم يك خاطره اي تعريف كرد.‏ فقطبه خاطراين كه<br />

دردم را متوجه نشوم و درگير خاطره بشوم.اين رابطه روي آدم<br />

اثر خوبي مي گذارد.‏<br />

خيلي مهماست كه كارگردان با بازيگرش همراه باشد.‏ در<br />

يك فيلمي مناصلا درباره نقشم توجيه نبودم.‏ فقط ديالوگ<br />

مي گفتم.‏ نتيجه اش هم خيلي بد بود.‏<br />

پس يكي از تجربه هاي شما اين است كه در فيلم هاي<br />

برخي از كارگردان ها اصلا بازي نكنيد.‏ درست است؟<br />

من نمي توانم دسته بندي كنم كه بااين ها كار مي كنم<br />

و بااين گروه كار نمي كنم.‏ ما بازيگر هستيم و بايد بازي<br />

كنيم،اما من فهميده ام كه در هر شرايطيبايد چه طور<br />

كار كنم.‏ يك وقت هايي مثل سريال سقوط يك فرشته با<br />

تمام وجود كار مي كنم.‏ يك وقت هايي هم وقتي مي بينم<br />

فيلمبي ارزشاست راحت تراز كنارش مي گذرم و خودم<br />

را درگير نمي كنم.‏<br />

نمي توانيد دور اين جور كارها خط بكشيد؟<br />

نه.‏ چون روزاولي كه قرارداد مي بندي نمي داني فردا يا<br />

ماه بعدش چهاتفاقي مي افتد.‏ بعضي وقت ها روزاول خوب<br />

است.‏ وعده هاي خوبي هم مي دهند،اما بعدا همه چيز به هم<br />

مي ريزد.‏ به نظرم سينما مثل يكاركستر سمفونيك بزرگ<br />

است كه همهبايد سر جايشان درست كار كنند.‏ وقتيايناتفاق<br />

بيفتد همه چيز ديده مي شود،‏ اما اگر يك جاي كار بلنگد همه<br />

چيز خراب مي شود.‏<br />

ظاهرا در اين سريال اركستر سمفونيك خيلي خوب<br />

كارش را ان<strong>جام</strong> داده است!‏<br />

بله.‏ دراين سريالبچه ها همهبا هم دوست هستند.اگر<br />

دوست نبودند نمي توانستيم روزي 20 ساعت كار كنيم.‏<br />

علي سيف/‏ مدير روابط عمومي شبكه يك سيما<br />

در بين سريال هاي تلويزيوني كه اين روزها به مناسبت<br />

ماه مبارك رمضان پخش مي شود توجه به سريال داستاني<br />

سقوط يك فرشته از جنبه نوع روايت و لحن انتخاب شده<br />

توسط گروه توليد حائز اهميت است.‏<br />

سقوط يك فرشته در اين بستر متين و آرام،‏ زندگي<br />

جاري در يك محله را روايت مي كند؛ محله اي كه درگير<br />

تلاطم هاي طبيعي زندگي است.‏<br />

جنس واكنش هر يك از اهالي در قبال اين حوادث<br />

نيروي موثر در پيشبرد روايت داستانياست؛ خاصه<br />

برخوردهاي خانواده حاج حبيب؛ خانواده اي كه ماجرا هاي<br />

قصه،‏ حول محور زندگي آنها آنچنان نرم و آهسته<br />

پيش مي رود كه گاه مي پرسيم به واقع ماجراياصلي<br />

اين سريال چيست؟<br />

آيا حوادث روي داده در امامزاده اي است كه حاج حبيب<br />

عضو هيأتامناي آناست يااتفاقاتي كه در مزرعه پرورش<br />

ماهي پيرامون زندگي آن نگهبان جوان سپيدموي مرموز و<br />

غيبدانش رخ مي دهد.‏<br />

اما تماصلي سريال هيچ يكازاين قصه هاي فرعي<br />

نيست،‏ بلكه به گمان نگارنده بن مايه داستاني سريال<br />

سقوط يك فرشته،‏ ايمان است؛ ايمان به خدا،‏ ايمان به<br />

خويشتن خود وايمان به نزديكان؛ در غيراين صورت<br />

در قصه زندگي حاج حبيب،‏ چه ضرورتي به حضور<br />

شيطاناست.‏ مگراين كه بپذيريم در زير و بم داستان<br />

سقوط يك فرشته آنچه روي مي دهد آزمون دشوار<br />

ايمان است.‏<br />

سريال سقوط يك فرشته دربارهايماناست؛ايماني كه<br />

به واسطه حضور يك راوي در سريال به چالش كشيده<br />

مي شود.‏ راوي در نگاهاول شايد به عنوان يكياز نقاط<br />

ضعف سريال به چشم آيد؛اما همين راوي مهم ترين بخش<br />

از ساختار روايي سقوط يك فرشته را شكل مي دهد.‏ كسي<br />

كه از همه چيز آگاه است و حوادث آينده را پيش بيني مي كند<br />

و از مكنونات قلبي افراد آگاهي دارد.‏<br />

اما قصه كه پيش مي روداو چهره خود را معرفي مي كند.‏<br />

با دخالت هايي كه در داستان مي كند،‏ با ديالوگ هايي كه<br />

به عنوان يك شخصيت ادا مي كند و حركت مجازي اش<br />

به سويي تاريك.‏ نبايد او را فقط يك راوي صرف به حساب<br />

آورد،‏ بلكه با اين اوصاف راوي بدل به يكي از شخصيت هاي<br />

قصه شده و در جايي با صداي بلند خود را ‏«شيطان»‏ معرفي<br />

مي كند.‏<br />

گرچه پيشازاين تماشاگر كنجكاو سريال به مدد نماها و<br />

گفته هاياو وي را غيراز شيطان نمي دانست؛اما كارگردان با<br />

هوشمندي و براي استفاده حداكثري از عناصر داستاني خود<br />

و برانگيختن حس كنجكاوي بيشتر بيننده،‏ معرفي راوي<br />

را در نقش شيطان به تاخير انداخته و درست هنگامي كه<br />

شخصيت هاي داستان در يك جلسه وارسي بهاعمال و<br />

كرده هاي خود رسيدگي مي كردند تا دريابند كه ريشه اصلي<br />

مشكل آنها چيست،بي توجهبهاين كه دراين جلسه و جلسات<br />

مشابه ديگرامكان حضور شيطان مي رود،‏ راوي خود را معرفي<br />

مي كند وازاين پس يكياز شخصيت هاياصلي داستان<br />

به شكل كامل به بيننده معرفي مي شود وامكان تصرف<br />

در ماجراهاي داستان بيشتر مي شود.‏<br />

وقتي شيطان خود را معرفي كرد سريال به تعبير رايج<br />

ماورائي تر شده و حضور اتفاقات غيرمنتظره در آن بيشتر از<br />

قبل شد.‏ تغييري كه با تمهيد مناسب كارگردان بتدريجاز<br />

عكس:‏ چاوش هماوندي/‏ <strong>جام</strong> <strong>جم</strong><br />

شكل ملموس و عيني خارج شده و شكل و شمايلي ماورائي<br />

به خود مي گيرد.‏<br />

امري تدريجي بي اين كه بيننده حس متفاوتي<br />

نسبتبه قبلازاين تغيير در شيوه روايت داستان<br />

احساس كند.‏ كافي است اين نمونه را با تجربيات قبلي<br />

سيما در پرداختن به داستان هاي ماورائي و بخصوص<br />

قصه هايي پيرامون حضور شيطان در داستان سريال ها<br />

مقايسه كنيم.‏<br />

آغازگراين راه،‏ سريال داستاني » او يك فرشتهبود»‏<br />

توليد شبكه 2 سيما و درادامه به صورت مشخص و بارز<br />

در سريال داستاني ‏«اغما»‏ به كارگرداني سيروس مقدم در<br />

شبكه يك سيما بود.‏<br />

در سريال اغما،‏ شيطان در شكل يك شخصيت<br />

واقعي مجسم شده و در داستان حضور پيدا مي كند.‏<br />

در اغما،‏ الياس با بازي حامد كميلي دوست ديرين<br />

دكتر طه پژوهان با بازي امين تارخ همچون سريال<br />

او يك فرشته بود در قالب شخصيت هاي متفاوتياز<br />

پير تا جوان درآمده و بهاغواي شخصيت هاي داستان<br />

مي پردازد وازاين طريقاميال و خواسته هاي خود را<br />

به پيش مي برد.‏<br />

جدااز نحوه پرداخت هر يكازاين دو سريال براياجراي<br />

اين نقشه از تمهيدات تلويزيوني استفاده كرده بودند كه در<br />

هنگام نمايش و به دليل قصه جذاب و كار عالي بازيگران<br />

سريال،‏ با استقبال فراوان مخاطب روبه رو شدند.‏<br />

در سقوط يك فرشته اما با تكيه بر آن تجربيات،‏ گروه<br />

توليدبراي حضور شيطاناز طراحي متمايزياستفاده<br />

كرده اند.‏ دراين طرح ضمن تعريف راوي به عنوان يكياز<br />

شخصيت هاي اصلي داستان،‏ شيطان را از اين مدخل وارد<br />

قصه كرده اند و بدون جسميت دادن به آن،‏ مخاطب را در<br />

ترسيم چهره او آزاد گذاشته اند.‏<br />

از سويي ديگر با به تاخيرانداختن معرفي راوي در نقش<br />

شيطان بر جذابيت داستاناز حيث كشفاين شخصيت<br />

قصه توسط مخاطب افزوده بودند چرا كه پيش از اين و<br />

با حدس و گمان هاي نيما به عنوان شيطان داستان ‏،از<br />

به كارگيري راوي براي تعريف داستان سريال انتقاد شده<br />

بود.امري كه در شكل موجود عامل جذابيت سريالاز<br />

حيث نوع روايت است.‏ شيطان داناي كلي است كه انگار<br />

همه داستان را مي داند اما آن را اندك اندك به مخاطب<br />

ارائه مي كند.‏<br />

گرچه بايد جانب احتياط را نگه داشت و درباره<br />

سريال بيشاز آنچه تاكنون ديده شده داوري نكرد،‏<br />

اما يكي از جنبه هاي زيباي سريال انتخاب كادر سياه يا<br />

تصوير سياه با مونولوگ هاي گاه بلند شيطان در نماي<br />

شروع سريال است.‏<br />

در اين سكانس ها شيطان پيش از شروع قصه<br />

اصليبه قضاوت رفتار شخصيت ها يانتيجه عمل آنها<br />

از ديدگاه خود مي پردازد و درادامه،‏ نمايش عيني آن<br />

در ماجرا هاي سريال و بازي بازيگران ديده مي شود.‏<br />

اينامتياز باعث شده بتدريج شاهد ظهور يك روايت نو<br />

در تلويزيون باشيم.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!