صحنه معاصر - بهار ۹۵
مجله تخصصی تئاتر - گروه تئاتر اگزیت
مجله تخصصی تئاتر - گروه تئاتر اگزیت
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
<strong>صحنه</strong> <strong>معاصر</strong><br />
بهببههار ١٣٩۵| گروه تئاتر ا گزیت<br />
<br />
✮ به سوی الگوی افلاطوبىنبىی پرورش بازیگر: مایکل چخوف و آناتولىللىی واسیلیو ✮ شکسپبریبرر با زیرکی عصر مهاجر هراس ما<br />
را مورد خطاب قرار می دهد ✮ درآمدى بر دراماتورگی در تئاتر ✮ یادداشت گروه تئاتر ا گزیت به بهببههانهی اولبنیبنن اجرای<br />
بمنبممایش مارکس در سوهو اثر هاوارد زین در ایران ✮ تئاتر در قرن ٢١سمسسممینار ابجنبججمن اروپابىیبىی فرهنگ تئاتر ✮ درآمدی بر<br />
تئاتر پست مدرن ✮ بمتبممایلات جدید در تئاتر <strong>معاصر</strong>: کمبرتبرر هبرنبرر، بیشبرتبرر مجممجحتوا ✮ چرا تئاتر؟ برندن هیلی کارگردان تئاتر<br />
کانادا ✮ ٢٠ مارس روز جهابىنبىی تئاتر کودک و نوجوان ✮ آینده تئاتر: آيا در عصر دبجیبججیتال بمنبممایش همھهممچنان موضوعیت<br />
خواهد داشت؟ ✮ پیام روز جهابىنبىی تئاتر سال ٢٠١۶ توسط آناتولىللىی واسیلیو ✮ بمنبممایش مارکس در سوهو<br />
1
فهرست مطالب<br />
✮ تئاتر در قرن ٢١سمسسممینار ابجنبججمن اروپابىیبىی فرهنگ تئاتر (مبنتبنن سخبرنبررابىنبىی یوری آلشیبرتبرز) ……………………….. صفحه ٣<br />
✮ بمتبممایلات جدید در تئاتر <strong>معاصر</strong>: کمبرتبرر هبرنبرر، بیشبرتبرر مجممجحتوا (به قلم: دکبرتبرر بربجیبججیت شوبک) ……………………… صفحه ٩<br />
✮ چرا تئاتر؟ (به قلم: برندن هیلی کارگردان تئاتر کانادا) ………………………………………………….صفحه ١٢<br />
✮ آینده تئاتر: آيا در عصر دبجیبججیتال بمنبممایش همھهممچنان موضوعیت خواهد داشت؟ (به قلم: دکبرتبرر کریگ لمللممبرببررت)……صفحه ١۵<br />
✮ یادداشت گروه تئاتر ا گزیت به بهببههانهی اولبنیبنن اجرای بمنبممایش مارکس در سوهو اثر هاوارد زین در ایران ….. صفحه ٢٧<br />
✮ شکسپبریبرر با زیرکی عصر مهاجر هراس ما را مورد خطاب قرار می دهد (به قلم :یاسمسسممبنیبنن آلیب های ‐ براون) صفحه ٣٠<br />
✮ درآمدى بر دراماتورگی در تئاتر (گردآوری :شبریبررین مبریبررزانژاد)……………………………………………صفحه ٣٢<br />
✮ درآمدی بر تئاتر پست مدرن (به قلم: مهرداد خامنه ای)………………………………………………. صفحه ٣۵<br />
✮ بیست مارس روز جهابىنبىی تئاتر کودک و نوجوان (به قلم: لارن گاندرسون) ……………………………… صفحه ٣٧<br />
✮ پیام روز جهابىنبىی تئاتر سال ٢٠١۶ توسط آناتولىللىی واسیلیو ………………………………………………. صفحه ٣٩<br />
✮ به سوی الگوی افلاطوبىنبىی پرورش بازیگر: مایکل چخوف و آناتولىللىی واسیلیو (به قلم: جاناتان پیچز) ……. صفحه ۴٢<br />
✮ بمنبممایشم مارکس در سوهو (به قلم: هاوارد زین)………………………………………………………. صفحه ۵٩<br />
2
٢١<br />
قرن در تئاتر تئاتر<br />
فرهنگ اروپابىیبىی ابجنبججمن سمسسممینار آلشیبرتبرز<br />
یوری سخبرنبررابىنبىی مبنتبنن مبریبررزانژاد<br />
شبریبررین ترجمججممهی سخبرنبرران:<br />
معرفىففىی مدیر<br />
نبریبرز و کارگردان کاربردی، تئاتر بجتبجحقیقات در پژوهشگر بازیگری، مدرس زیبا، هبرنبررهای فلسفه دکبرتبررای آلشیبرتبرز، یوری است.<br />
تئاتر فرهنگ اروپابىیبىی ابجنبججمن هبرنبرری رد جدید روشهابىیبىی همھهممچنبنیبنن او دارد. جهابىنبىی شهرت عملی تئاتر بجتبجحقیقات در مشخصاش و فردی روشهای خاطر به آلشیبرتبرز آورده<br />
وجود به آموزشی جنبهی روی بر دابمئبممی بمتبممرکز با و عمل و تئوری در را کارگردابىنبىی نو شیوههای نبریبرز و بازیگر تربیت است.<br />
مسکو<br />
هبرنبرر و فرهنگ دولبىتبىی دانشگاه در کارگردابىنبىی رشتهی در را خود بجتبجحصیلات او است. روسیه اودسای متولد آلشیبرتبرز که<br />
استانیسلاوسکی آخر گرد شا ده از یکی مالکوفسکی پروفسور گرد شا او داد. ادامه ١٩٧٣ تا ١٩۶٩ سالهای در بمنبممایشهای<br />
بردن <strong>صحنه</strong> به از پس بود. کودریاچوف اولگ پروفسور گرد شا نبریبرز آن از پس و بود است حیات قید در هنوز بجتبجحت<br />
(گیتیس) روسیه بمنبممایشی هبرنبررهای کادمی آ در را تئاتریاش بجتبجحصیلات دوم دورهی روسیه، مجممجختلف شهرهای در متعدد شد.<br />
تدریس به مشغول جا همھهممان در خود نبریبرز بعدها و گذراند واسیلیِو آناتولىللىی پروفسور و بوتکوتحیتحچ میخائیل پروفسور نظر کارگردانان<br />
و بازیگران مداوم آموزش خصوصاً و آموزش موضوع بر را بمتبممرکزش آنجا در و رفت برلبنیبنن به ١٩٩٢ سال در در<br />
پژوهشی، کار کنار در وی داد. قرار بازیگری مدرسبنیبنن برای آموزش نوین روشهای گسبرتبررش آن کنار در و حرفهای است.<br />
کرده تدریس نبریبرز جهان سرتاسر در مجممجختلفی دانشگاههای و موسسات 3
پیچیده<br />
همھهممیشه تئاتر به مربوط پیشبیبىنبىیهای اما کنم. صحبت ٢١ قرن در تئاتر دربارهی تا است شده خواسته من از کش و دارم یاد به ٢٠ قرن تئاتر دربارهی پیشبیبىنبىی چند است. ممممممکن غبریبرر تئاتر دربارهی پیشبیبىنبىی واقع در هستند‐ بگنجد<br />
ما تصور در آنچه از بیش همھهممیشه تئاتر که معتقدم من باشند. پیوسته واقعیت به آنها از یک هیچ که دارم میداند.<br />
خود دربارهی روصت میکند نگاه تولیدابمتبممان و تدریسها کنفرانسها، زندگیهابمیبممان، ما، به آن از تئاتر که را زاویهای میکنم تلاش گاهی به<br />
بالا از که غولىللىی همھهممچون تئاتر آینده. از سردرآوردن در ما تلاش به طعنهآمبریبرزش نگاه بىببىیشک و کنم… میتوان<br />
چطور میشود. خبریبرره ما به میکند، نگاه گالیور) سفرهای در ریزجثه موجودات به اشاره «لىللىیلىللىیپوتها»(ت.م: هچ ٢٠ قرن بگوییم اطمینان با بمنبممیتوانیم هنوز حالىللىیکه در زد، ٢١ قرن دربارهی ماجراجویانه پیشبیبىنبىیهای به دست کتشافات.<br />
ا و بزرگ تغیبریبررات مهم، پیشرفتهای بود. تئاتر برای بىببىی خو بسیار قرن ٢٠ قرن است. زده رقم برابمیبممان به<br />
استانیسلاوسکی اند. کرده اشاره استانیسلاوسکی نام به همھهممکارابمنبممان از نفر چند کنفرانس این در که است شگفتآور یافتههای<br />
باشد. پایبند دیدگاهش به همھهممیشه برای که نکرد سعی هرگز او داد. عقیده تغیبریبرر بارها دانشمند یک عنوان روی<br />
بر افراد اما هستند. متفاوت کاملاً استانیسلاوسکی دو عمرش، پایان دستاوردهای و جوان استانیسلاوسکی بازیگران<br />
همھهممانند است!» این «استانیسلاوسکی میگویند: و میکنند پافشاری میکنند درکش بیشبرتبرر که آنها از هرکدام همھهممبنیبنن<br />
کار روش است، این که:«تئاتر میدانند دیگر میکنند فکر و میکنند شرکت بازیگری سمسسممینار یک در که جوابىنبىی دارد.<br />
قرار تئاتر در ما مجممجحدود بسیار دانش با چشمگبریبرری تضاد در که چبریبرزی است»‐ از<br />
کوچکی بسیار قسمت وقف را خود تلاش کنم، برقرار ارتباط استانیسلاوسکی از مشخصی دیدگاههای با تنها من گر ا آن<br />
دربارهی کردن صحبت چیست، اساساً تئاتر که نکنیم درک که زمابىنبىی تا و است، بزرگ بسیار تئاتر کردهام. تئاتر نکردهابمیبمم.<br />
نبریبرز آن پیمودن به شروع هنوز حبىتبىی که ایستادهابمیبمم عظیم کوهی مقابل در که بمیبمم بپذیر باید ما است. بیهوده هندوستان،<br />
آلمللممان، از کنیم‐ می شروع کجایید؟» «اهل جمججمملهی با را یکدیگر با صحبتمان رومابىنبىی، در کنفرانس این در روسی<br />
فرهنگم و هستم روس اینکه با که چرا است، مشکل من برای سوال این به پاسخ . و… آمریکا متحدهی ایالات آلمللممان<br />
در خانوادهام و کردهام کار مجممجختلفی اروپابىیبىی کشورهای در گذشته سال هشت در کردهام، بجتبجحصیل مسکو در و است ارتباط<br />
کجایید؟» «اهل سوال که چرا هستم، که بمیبمم بگو است مشکل بسیار برابمیبمم اساس این بر میکنند. زندگی فرهنگ<br />
بلکه سوئد، یا میکنم زندگی آلمللممان در که نیست این مسئله دیگر آنگاه دارد. هستید؟» «که سوال با تنگاتنگی هستید؟»<br />
که «سمشسمما میشود: جدی بسیار پرسشی به تبدیل ساده پرسشی است. مهم زادگاهم کشور تئاتری سنتهای و کارگردان<br />
هسبىتبىی؟» کی میپرسد:«تو پدر شخصیت میزبمنبمم. مثال پبریبرراندلو اثر نویسنده» جستجوی در شخصیت «شش از هسبىتبىی؟»<br />
کی میپرسد:«تو دوباره و بازیگرم!» -«من هسبىتبىی؟» کی تو میپرسم -«نه! کارگردابمنبمم!» میدهد:«من پاسخ کارگردان،<br />
یک عنوان به سمشسمما که است این سر بر بلکه نیست، شغل و جایگاه سر بر ما صحبت است. اصلی سوال این هستید؟<br />
کسی چه هبرنبررمند، یک عنوان به بیشبرتبرر همھهممه از و بازیگر یک هب ما که میکنم فکر من ندارد. فایدهای هیچ تئاتر دربارهی بجببجحث سوال دو این بدون چیست؟» هستم؟»،«تئاتر که «من موفق<br />
که زمابىنبىی بمیبمم. میشو روبرو سوال دو این با شخصی بجببجحرانهای زمان در خصوصاً مجممجختلف، زمانهای در دفعات خود<br />
به را هستیم که تئاتر در ما اینکه بردن سوال زیر یا و چیست تئاتر که این پرسیدن زجمحجممت خود به هستیم، چبریبرزی<br />
آن از پس میکند. غافلگبریبرر همھهممه از بیش روبروییم بجببجحران با و هستیم تنها که هنگامی را ما سوال این بمنبممیدهیم. دارد؟»<br />
شکلی چه من میآید:«تئاتر پیش بعدی ک دردنا شدت به سوال که بمنبممیگذرد 4
هستم؟»<br />
کجا «اهل ندارم. پاسخی هیچ دهم، پاسخ دیدگاه این از اصلیتم دربارهی پرسش این به بجببجخواهم من گر ا را<br />
این اما روسیه. فرهنگ از روسیه)، بمنبممایشی هبرنبررهای کادمی (آ آمدهام گیتیس از هستم، روسیه اهل بمیبمم بگو میتوابمنبمم گرفتهام.<br />
تاثبریبرر هم مکزیک و اروپا ژاپن، فرهنگ از که میدابمنبمم هم جستجوی<br />
در را عمرم بمتبممام من باشیم. داشته خودمان هبرنبرری اصالت و فرهنگی مبریبرراث به بیشبرتبرری توجه میبایست ما رد میبایست نبریبرز معلم میگنجد. دستهبندی کدام در و چیست تئاتر دربارهی من باور که گذراندم سوال این به پاسخ میدابمنبمم.<br />
او گرد شا را خود گاه من حال این با اما نبود، من معلم استانیسلاوسکی گبریبررد. قرار دستهبندی یک حرفهای<br />
بازیگران با عموماً من میکنم. توصیه را گفت خواهم ادامه در که بمتبممریبىنبىی سنشان از صرفنظر گردابمنبمم شا به من جلب<br />
چخوف دریابىیبىی مرغ اول <strong>صحنه</strong>ی در ترپلِو کنستانتبنیبنن شخصیت به را آنها توجه میکنم. کار سال ۵٠ تا ٣٠ ببنیبنن تشویق<br />
را گردابمنبمم شا <strong>صحنه</strong>.»من و دکور پرده، است‐ من تئاتر میگوید:«این دیگر‐ کلمابىتبىی با ‐کمابیش او میکنم. کنند.<br />
ابراز را تئاتر از خودشان برداشت که میکنم تنها<br />
بمنبممیکنم. صحبت پاسخ دربارهی هرگز من باشیم. کرده مطرح را سوال این ابتدا اینکه مگر بىببىیمعناست کار به شروع میتوان<br />
که است آن از بعد باشند. گاه آ پرسش این به که هستند تئاتر در زندگی ادامهی آمادهی گردان شا زمابىنبىی هب که است این همھهممه از پیش معلم وظیفهی کرد. صحبت بجتبجحلیل و ترکیببندی ساختار، بازیگری، تکنیکهای دربارهی را<br />
برخوردم شیوهی من کنند. و…ابراز کارگردان بازیگر، عنوان به را تئاتر از خود واقعی برداشت کند کمک گردان شا من<br />
به نقطه این به رسیدن در که استادابمنبمم بمتبممام از بیابجنبججامد. طول به عمرم همھهممهی برای شاید دادهام. تغیبریبرر دفعات به تا<br />
چبریبرزی که نکردند اصرار هرگز است»، تئاتر «این که بگویند من به نکردند تلاش هرگز آنها متشکرم. کردهاند کمک خود<br />
برای را پاسخهایشان آنها باشم. داشته اشراف سوال واقعی ابعاد به که کردند کمک من به آنها است، معتبرببرر ابد نبریبرروی<br />
هیچ پرسش، بدون میدهند. سامان را زندگیهابمیبممان پرسشها ندارند. دربر بىیبىی نبریبررو هیچ پاسخها داشتند. نگه بمنبممیماند.<br />
بافىقفىی برابمیبممان درکی رد اغلب معلمان که چرا نیست، سادهای کار این است. گرد شا در پرسش آوردن بهوجود من نظر در معلم وظیفهی است.<br />
ساده بسیار شود ابجنبججام باید چگونه کار میدهد نشان که بىببىی مر نقش در گرفبنتبنن قرار میگبریبررند. قرار توضیح جایگاه و<br />
هبرنبرری فضای آموزش حبنیبنن در که نبریبرز استادابمنبمم از دسته آن از من ندارد. بلندی جایگاه نبریبرز بىببىی مر که نیست گفبنتبنن به لازم خاص<br />
فضای وجود بدون اما است، مهم متد و تکنیک دربارهی صحبت سپاسگزارم. آوردند وجود به را خاصی اخلافىقفىی و<br />
منسجم مجممجحیط یک تنها باشند. خوب خودشان با یا و یکدیگر با که بمیبمم بگو گردابمنبمم شا به بمنبممیتوابمنبمم من است. ممممممکن غبریبرر تا<br />
آورد وجود به بهببههاری هوای باید کنند. رشد که میدهد اجازه بازیگران و گردان شا به هبرنبرری جو یک بهفرد، منحصر مطرح<br />
پول مسئلهی است. جایگاه بالاترین روسیه، در دارند. ویژهای جایگاه معلمان نیست. آسان این بشکفند. گلها هم<br />
سیگار خریدن برای حبىتبىی که میگرفتم روبل ۴٠ من روسیه) بمنبممایشی هبرنبررهای کادمی (آ گیتیس در آغاز در نیست. مرسوم<br />
روسیه در است. عالىللىی بسیار شغلی و مسئولیت میبالیدم. خود به تدریس افتخار داشبنتبنن از من اما نبود، کافىففىی مانند<br />
بمنبممایند. قوا بجتبججدید و کنند صحبت آنها با تا میزنند سر معلمانشان به مرتب زندگی طول در گردان شا که است نیا کندن میکنند. تامبنیبنن را زندگی نبریبرروی ریشهها میروید. آن بر جدیدی برگهای بهببههار هر در که است بزرگی درخت است.<br />
غبریبررممممممکن ریشهها داستایووسکی<br />
و پوشکبنیبنن گرد شا که همھهممانطور بدابمنبمم. استانیسلاوسکی گرد شا را خود میتوابمنبمم من اساس این بر بمتبممام<br />
بتوابمنبمم گر ا خوردهابمیبمم. پیوند فرهنگهابمیبممان به ما همھهممهی که همھهممانطور خوردهام، پیوند فرهنگ این به من هستم. 5
متد.<br />
یک به نه و میپیوندند تئاتر مدرسهی یک به آنها آنگاه باشند، گاه آ خود فرهنگ از که کنم ترغیب را گردابمنبمم شا شیپ سال ٢٠٠ به آن تارتحیتحخ که آمدهام مدرسهای از من اینکه دانسبنتبنن است. ادامهدار راه یک این مدرسه. یک گردان<br />
شا که میکنم افتخار من میدهد. انرژی عمر بمتبممام برای من به داشت، خواهد ادامه نبریبرز آینده در و بازمیگردد بازیگران<br />
بازیگران، بمتبممام تقریباً امروزه واقع، در هستم.» مدرسه این از من میگویند:«بله، روسیه تئاتر موسسهی موقت.<br />
عابران هستند‐ بىببىیخابمنبممان نآ به آنها است، موفق روشی گر ا دارند. اعتقاد موفقیت به اغلب میآید. میان به افراد شخصی اعتقادات مسئلهی حال است.<br />
عادی زندگی این میشود. بمتبممام فردا هستم، موفق من امروز باشد. درست باید آن عکس اما دارند. اعتقاد روش اعتقاد<br />
دین این به و هستم ارتدوکس بمیبمم بگو من گر ا غلط. روش مسئلهی نه ماست، اشتباهات به مربوط مسئله اما روز<br />
آن فردای و شوم مسلمان یا هندو مثلاً و کنم عوض را دینم فردا گر ا میکنم. زندگی روش همھهممبنیبنن به دارم، درک<br />
من دارم. را خودم دین تنها من و دارند وجود مجممجختلفی دینهای کرد؟ خواهند نگاه من به چطور شوم، بودیست این<br />
از من است. کی خطرنا موقعیت میپرند. شاخه آن به شاخه این از موفقیت خاطر به تنها افراد چطور که بمنبممیکنم باشند،<br />
نداشته قوی ارتباطی خود اصل و ریشه با گر ا ندارند. تعلق جابىیبىی به زیرا بمنبممیشوم، کلافه گردان شا از دسته متعدد<br />
«دین»های با ما داشت. بجنبجخواهند دستاوردی بهنبههایت در که جابىیبىی تا میپرند شاخه آن به شاخه این از همھهممچنان زا تعدادی به کنفرانس طول در من مجممجختلف. تئاتری زبانهای میکنیم، صحبت مجممجختلفی زبانهای به ما بمیبمم، ندار مشکلی «تنش»<br />
برای «انرژی» واژهی که شدم متوجه نشدهام. متوجه هم را بجببجحثشان موضوع که زدهام سر نبریبرز کارگاهها قرار<br />
استفاده مورد «دانش» کلمهی اینکه وجود با دریافتم میدهد. معنا یک ظاهراً «ریتم» و «بمتبممپو» و میشود استفاده است.<br />
«اعتقاد» بجببجحث مورد مسئلهی میگرد، کتاب<br />
عتیق عهد در (ت.م: میکنیم. زندگی «بابِل» شرایط در ما برسیم. توافق به زبابمنبممان دربارهی میبایست هنوز ما رو<br />
این از و کرد تبدیل بابل در زبان هفتاد به را مردم واحد زبان خدا بندگان، گمراهی دلیل به که است آمده مقدس خداوند<br />
مجممججازات عنوان به بابل افسانهی به میدهم ترجیح من هرچند، شدند.) گیج یکدیگر با کردن صحبت در مردم بلند<br />
برجی که بجببجخواهیم و کنیم صحبت گون گونا زبانهای به که نیست فوقالعاده این آیا برعکس. بلکه نکنم، نگاه خودمان،<br />
به نگاهی با بسازند. برج یک هم با خدا به رسیدن برای میخواستند داشتند. هدفىففىی مردم این بمیبمم؟ بساز راهی<br />
آن و دارد وجود راه یک تنها بمیبمم. دار رو پیش در شواری راه اطمینان، و درک بدون مشبرتبررک، زبان داشبنتبنن بدون هم<br />
با راه این میتواند <strong>معاصر</strong> تئاتر استانیسلاوسکی، چه و پکن تئاتر چه میپیماییم. را آن هم کنار در ما که است این<br />
گفبنتبنن زیرا ندارم، روشی هیچ بمیبمم بگو میدهم ترجیح اما دارم را خودم روش من روش… آن روش، این بپیماید. است.<br />
مهمتر بسیار هبرنبررمند عنوان به شخص هویت یافبنتبنن است. مبتذل حبىتبىی و خستهکننده نظرم به دارم روشی من که یک<br />
تنها بلکه باشم، بازیگر بجنبجخواهم حبىتبىی شاید میشود. زائد و غبریبررضروری هبرنبررمند یک از بازیگر ساخبنتبنن آن از پس ارتباط<br />
نویسندگی کرد. آغاز نویسنده موقعیت با باید ندارد. معنابىیبىی هیچ بودن هبرنبررمند بدون بودن بازیگر اما هبرنبررمند. و<br />
بازیگر به میکنم تلاش من اساس، این بر دارد. دوش به را هبرنبرری کار مسئولیت که دارد فردیت با تنگاتنگی را<br />
بسیاری بازیگران ببرببررم. بالا ممممممکن حد تا را بازیگر جایگاه میکنم تلاش بدهم. درس شیوه یک به کارگردان دستگاه<br />
مانند <strong>صحنه</strong> روی کار من برای هستند. کم <strong>صحنه</strong> روی هبرنبررمندان اما خوب، بازیگران دید، <strong>صحنه</strong> روی میتوان هبرنبررمند<br />
یک این بازیگر، یک تنها اما است، بازیگر یک این میدهد: نشان وضوح به را چبریبرز همھهممه که است ایکس اشعه بمنبممیکند.<br />
کم بودنش هبرنبررمند از چبریبرزی اما باشد، کم طریقی به تکنیکش شاید هبرنبررمند. اما بزرگ، چندان نه هبرنبررمندی است، 6
بودی<br />
است:«کجا این سقراط پرسش اولبنیبنن یون، با گفتگو در میکنیم. آغاز افلاطون دیالوگ با را گردابمنبممان شا با کار ما پذیرفته<br />
از شگفتزده سقراط است. مدرن بسیار موقعیبىتبىی این بازگشتهام». فستیوال میدهد:«از پاسخ یون یون؟» پاسخ<br />
یون شدی؟» برنده جایزهای میپرسد:«چه یون از رقاببىتبىی، رویدادهای در جمحجمماسی اشعار اجرای هبرنبرر شدن پاسخ<br />
یون و باشی.» داشته نبریبرز آتن بعدی جشنوارهی در را موفقیت همھهممبنیبنن بمیبمم امیدوار «پس اول» میدهد:«جایزهی این<br />
‐فستیوال. بودی؟ ‐کجا امروز. موقعیت از واقعگرایانه ترجمججممابىنبىی است، گفتگو آغاز این خدا.» کمک با میدهد:«بله، اتفاق<br />
دوم و اول جایزهی ماببنیبنن فضابىیبىی در زندگیهابمیبممان فستیوال. به کنفرانس از کنفرانس، به فستیوال از ماست. زندگی داشتیم‐<br />
آموزشی اولویتهای دربارهی دیروز که میاندازد بىیبىی گفتگو یاد به مرا این خدا». کمک «با میافتد‐ هدیهی<br />
استعداد و باشد داشته استعداد باید قطعاً هبرنبررمند یک تکنولوژی. و مهارت مقابل در معنوی و علمی اولویتهای ؟دش خواهد چه آنگاه بزنند، سر ما به روزی نتوانند آنها گر ا و بمنبممیرسند. یا میرسند ما به خدایان است. خداوند میشود.<br />
مطرح تکنیک مسئلهی که اینجاست ٢١ قرن برای بىببىی خو نشانهی نظرم به قلب» و «روح آمریکابىیبىی استاد و تکنولوژی دربارهی روس استاد دیروز سخبرنبررابىنبىی اشتباه<br />
کاملاً هم از دو این کردن جدا میکنم فکر اما است. برعکس دقیقاً قضیه که میکردم فکر همھهممیشه من آمد. پرورش<br />
را بدنهایتان میخواهیم بگوییم:«امروز دانشجویان به که است اشتباه دارند. تعلق یکدیگر به اینها است. رد بعد و داد فبریبرزیکی بمتبممرین اول سال سه برای را کودکی بمنبممیتوان میکنیم.» کار روحتان روی آینده هفتهی و دهیم دارند.<br />
تعلق هم به اینها رفت. پیش گوته و پوشکبنیبنن با سالگی پنج موسیقی<br />
و نقاشی مجممججسمه، برایش میشد. مجممجحاصره زیبا چبریبرزهای با باردار زن داشت. وجود زیبابىیبىی رسم باستان، یونان در مسئلهی<br />
به میخواهم بهنبههایتاً برسد. فرزندش به تا بگذرد زن گوش و چشم از زیبابىیبىی این که بودند امیدوار و میآوردند تنها<br />
نه که معتقدم من هستند. مجممججزا کاملاً چبریبرز دو تئاتر و مدرسه میگوید که دارد وجود رابجیبججی دیدگاه ببرپبرردازم. دیگری فکر<br />
استانیسلاوسکی دربارهی هنگامیکه میبمنبمماید. پدیدار نبریبرز را بزرگی مشکل برخورد این بلکه است، نادرست این نه.<br />
گاه و بود بىببىی خو کارگردان گاه بود؛ کارگردان بود، بازیگر یک او میبینیم. معلم یک عنوان به را او بیشبرتبرر میکنیم، بود.<br />
تغیبریبرر حال در همھهممواره روشش و او تدریس بود. معلم یک قطعاً اما میدانند.<br />
را است لازم موفقیت برای آنچه بمتبممام که رسیدند نتیجه این به شدند، مشهور که گردانش شا از دسته آن مسخره<br />
را او و بودند شده خسته مادامالعمر گردی شا از آنها اما داد، ادامه آنها به تدریس به استانیسلاوسکی اب کار به او میگذاشتند. او سربهسر گردانش شا که میگفت بود استانسیلاوسکی گرد شا خود که استادم میکردند. تسد هرگز او خود اما میرفتند. است، شده بمتبممام کارشان که باور این با سال، پنج یا چهار از پس میداد. ادامه جوانها برنداشت.<br />
جدید روشهای یافبنتبنن برای جستجو از به<br />
را بازیگر سه یا دو برود، تئاتر به بمنبممیتوانست و بود مریض و پبریبرر استانیسلاوسکی که وقبىتبىی میکرد تعریف استادم یشک قرعه آنها نبودند. هیجانزده بابت این از بازیگران از هیچیک کنند. بمتبممرین آنجا در تا فرامیخواند خانهاش برمیگشتند.<br />
و میرفتند ممممممکن زمان کوتاهترین در آنها برود. باید آنها از یک کدام شود مشخص تا میکردند گردی<br />
شا هیچ عمرش پایان در تراژیک. چقدر بود!» بىببىی خو بسیار کمک اما برسیم. بمتبممرین به تا بمیبمم برو باید «ببخشید، گانه<br />
جدا بجتبجختخوابهای لیلیان همھهممسرش و او بجببجخوابد. شب ٩ ساعت که بود داده دستور دکبرتبررش و بود بمنبممانده بافىقفىی برایش میکردند:«بببنیبنن،<br />
زمزمه و مینشستند سمشسممع نور کنار بجتبجخت گوشهی است خواب دکبرتبرر میشدند مطمبنئبنن که زمابىنبىی اما داشتند، شده<br />
نوشته …اینها کند.» کمک او به میتواند این کند، ترکیب صدایش با را این و کند آزاد را چپش پای بازیگر گر ا 7
است… این پایان یکی از بزرگترین معلمبنیبنن قرن بیستم است و من از این بابت بسیار ناراحتم، اما احتمالاً این<br />
سرنوشت بمتبممام آموزگاران است.<br />
دو روز پیش وقبىتبىی یکی از همھهممکارابمنبمم به من گفت که به عنوان بازیگر چبریبرز زیادی به دست نیاورده است و به همھهممبنیبنن علت به<br />
تدریس روی آورده است، بسیار شگفتزده شدم. این موجب شد که از خودم ببرپبررسم: چرا معلم میشو بمیبمم؟ چه<br />
خصوصیبىتبىی باعث میشود معلم شو بمیبمم؟ کدام انرژی مرا به سوی تدریس پیش میبرد؟ سوال این است! من به<br />
شا گردابىنبىی نیاز دارم که با آنها صحبت کنم، در غبریبرر این صورت بیمار میشوم. شاید تنهابىیبىی من باشد، شاید غریزهی<br />
انسان برای انتقال دانش، برای فناناپذیر شدن‐ مدرسهای بنا بهنبههادن. چه صرف نبریبررو بىیبىی! وحشتنا ک و زیبا، بجببجخشش،<br />
بجببجخشش، بجببجخشش.<br />
دیشب خواب سالن بزرگی را میدیدم، درست مثل همھهممبنیبنن سالن کنفرانس، در میان یک جنگل با در و پنجرههابىیبىی کاملاً<br />
باز و ما همھهممه در میان آن نشسته بودبمیبمم. داخل سالن نور بسیار روشن و خبریبررهکنندهای بود و ببریبررون از سالن تاریک. فضای<br />
زیبابىیبىی بود و گو بىیبىی سالن منتظر دانشجویان بود. با خودم فکر کردم ا گر ما در این فضای زیبا و جدی حضور داشته<br />
باشیم، شا گردان به سوی ما خواهند آمد. ا گر مدرسهای نور نداشته باشد، در و پنجرهی باز نداشته باشد، هیچ کس به<br />
سوی ما بجنبجخواهد آمد. امیدوارم هریک از ما بتوانیم چنبنیبنن خانهای بساز بمیبمم و دانشجویان نبریبرز در این کار به ما کمک کنند.<br />
تصویر من از قرن ٢١ با این تصویر گره خورده است.<br />
من همھهممچنبنیبنن معتقدم که معلمان میبایست در تئاتر کار کنند. این در تئاترهای غرب چندان راتحیتحج نیست. تئاتر آناتولىللىی<br />
واسیلیِو که در آن برای مدت زیادی مشغول به کار بودم، نام «مدرسهی هبرنبررهای بمنبممایشی» را به خود گرفته بود. دو<br />
واژهی بسیار مهم در این عنوان در کنار هم جمججممع شدهاند: «مدرسه» و «تئاتر». این رویای استانیسلاوسکی بود؛<br />
همھهممبنیبننطور رویای گروتووسکی. من به سمشسمما اطمینان میدهم که جمججممع شدن مدرسه و تئاتر در کنار هم رویای بسیاری از<br />
افراد تئاتری مهم در قرن بیستم بوده است. مدرسه قرار بوده است که در تئاتر باشد. این بهببههبرتبررین میابجنبججی ببنیبنن کارگردان<br />
و بازیگر است. بازیگران با معلمان بسیار راحتتر هستند. در موقعیت کلاس، بازیگران فرصت اشتباه کردن دارند،<br />
فرصبىتبىی که روی <strong>صحنه</strong> وجود ندارد. هیچ مرزی نباید ببنیبنن مدرسه و تئاتر، تئاتر و مدرسه، معلم و کارگردان، بمتبممرین و اجرا<br />
وجود داشته باشد. ا گر ما در ابجتبجحاد این دو موفق شو بمیبمم، مطمئنم که این ابجتبجحاد چهرهی تئاتر قرن ٢١ را تغیبریبرر خواهد<br />
داد.<br />
8
بمتبممایلات جدید در تئاتر <strong>معاصر</strong>: کمبرتبرر هبرنبرر، بیشبرتبرر مجممجحتوا<br />
به قلم: د کبرتبرر بربجیبججیت شوبک<br />
ترجمججممهی شبریبررین مبریبررزانژاد<br />
دربارهی نویسنده:<br />
دکبرتبرر بربجیبججیت شوبک بجتبجحصیلات خود را در رشتهی ادبیات آلمللممابىنبىی،<br />
مطالعات تئاتر و علوم ارتباطات در دانشگاه لودویگ ما کسیمیلیان<br />
در مونیخ به پایان رساند. وی رسالهی دکبرتبررای خود را در موضوع<br />
تئاتر مدرن در آلمللممان و رابطهی متقابل آن با جامعه و تابوهای آن به<br />
رشتهی بجتبجحریر درآورد.<br />
تلاش برای شناسابىیبىی عوامل تشکیلدهندهی تئاتر <strong>معاصر</strong> کاری دشوار است. هنگامی که از یوهان سابمیبممونز، کارگردان<br />
هبرنبرری «مونشبرنبرر کامرشپیل» (تئاتری که به خاطر اجراهای به روز، بجتبججر بىببىی و آوانگاردش شناخته میشود)، در گفتگو بىیبىی در<br />
٩ فوریه ٢٠١٢ درمونیخ دربارهی فرهنگ در این باره سوال کردم، او در عوض در مقام دفاع و جمحجممایت از آزادی هبرنبرر<br />
برآمد، به این معنا که نه تنها «سوژه»ی بمنبممایشها، بلکه بجنبجحوهی تعببریبرر و اجرای <strong>صحنه</strong>ای آن نبریبرز شامل آن میشوند:«هر<br />
9
کجا<br />
را کیدها تا کنید، سازماندهی را آن چطور که میگوید سمشسمما به داستان خود میکند. صحبت (کارگردان) سمشسمما با بمنبممایش قرار<br />
مشخصی جنبش هیچ چهارچوب در را خود تئاتر کنید. خلق داستان آن با میتوانید را فضابىیبىی چه و دهید قرار طبق<br />
است.» آن بودن چندوجهی میسازد، برجسته را تئاتر همھهممه از بیش آنچه و است گسبرتبررده بسیار تئاتر بمنبممیدهد، و بمنبممایشها اینکه فرض با حبىتبىی حال، میکنند. نفی را خود کار در دستهبندی هرگونه بازیگران و کارگردانان معمول، پیوند<br />
هم به را آنها همھهممگی که مشبرتبررکی وجه هیچ آیا میرسند، نظر به یکدیگر از متفاوت بسیار آنها ارائهی شیوهی ندارد؟<br />
وجود دهد بازشناسی<br />
مشبرتبررک مضامبنیبنن و نقلقول یکدیگر، با ارتباطشان طریق از بمنبممایشها آن در که دهههابىیبىی گذشت از پس روابىنبىی<br />
انگبریبرزهی منطق، روی بر بمتبممرکزش که هستیم تئاتر نوعی بازگشت بجتبججربهی حال در میرسد نظر به امروزه میشدند، مجممجحدود<br />
تنها بمنبممیتواند دیگر نبریبرز آن زیبابىیبىیشناسی نیست. صرف بجتبجحریک تئاتر، بهنبههابىیبىی هدف من، نظر به است. مستقیم روایت و از<br />
بیش چبریبرزی به بمنبممایشها میآورد. واقعی مشکلات با واقعی مردم سوی به رو تئاتر باشد. خطرپذیری و تابوشکبىنبىی به داستانها<br />
این میگذارند. تاثبریبرر بمتبمماشاچی بر دوباره که میشوند ساخته داستانهابىیبىی جریان این در و برمیگردند خودشان تئاتر<br />
پستمدرن، بىببىیتفاوت تئاتر بجتبججربهی شگرف تاثبریبرر بجتبجحت باشد. داشته فاصله که بمنبممیدهند اجازه بمتبمماشاچی به دیگر به<br />
کوچک اجتماعات دربارهی کوچک داستانهای دربرگبریبررد. را اخلافىقفىی دیدگاه دوباره تا است تلاش در <strong>معاصر</strong> یک<br />
بمنبممایش هر اساس، همھهممبنیبنن :«…بر میدکه مارتبنیبنن و هنکه کریستوفر تعببریبرر به یا است تعمیم قابل بزرگ مقیاسهای نیست.»<br />
آن سادهی بازتولید که هرچند است، تعامل در واقعی جامعهی با که است بىپبىی میکروسکو جامعهی نوشتهی<br />
(٢٠٠٩) [زهر] هدیه بمنبممایش در است. فرزندشان و والدین از متشکل خانواده یک اجتماع، شکل سادهترین یک<br />
در پسرشان مرگ با کوچک اجتماع این کامرشپیل، مونشبرنبرر در سیمونز یوهان کارگردابىنبىی به هلندی وکمانز لوت سپ آنها کنند. بجتبجحمل را مشبرتبررکشان اندوه بمنبممیتوانند که چرا میشوند، جدا بازمانده والدین میشود. نابود مرگبار سابجنبجحهی اب برخورد در متفاوتشان راههای دربارهی میکنند تلاش ملاقات این در میکنند. ملاقات را یکدیگر دوباره سال نه از صادق<br />
هم با واقعاً که است باری اولبنیبنن میرسد نظر به اما است، تلخ طبرنبرزی از سرشار بجببجحثشان کنند. صحبت تراژدی نآ با شوهر که زیبابىیبىیشناسانهای بجتبججربهی اساس بر همھهمماهنگی این میرسند. همھهمماهنگی نوعی به هم با بهنبههایتاً آنها هستند. هک میدهد گوش مردی صدای به بود، کر گروه بمتبممرین جلسهی شروع منتظر که یکبار میگبریبررد: شکل است شده روبرو زندگیاش<br />
گر ا میشد چه که میکند فکر این به ماجرا، همھهممبنیبنن تاثبریبرر بجتبجحت میخواند. را Let it be blues آهنگ اب بجببجحث در حال برمیداشت. دوشش از باری حضور سخت بجتبججربهی این که میکند احساس بمببمماند: هست که همھهممبنیبننطور آهنگی<br />
مرگش حال در فرزند برای مادر فرزندشان، با دقایق آخرین در که میآورد یاد به نبریبرز را این سابقش همھهممسر وجه<br />
یک در را دو آن که آنچه بهنبههایت، در بود. داده آرامش آنها به آهنگی موقعیت، دو هر در میخواند. .دش قویتر میکند جدایشان هم از را آنها آنچه از داد، پیوند هم به زیبابىیبىیشناسانه در<br />
اما میآید، سنبىتبىی عناصر به بازگشت نظر به مشخص‐ پایان و ‐آغاز دراماتورگی نظر از ساده داستابىنبىی خط به بازگشت از<br />
گذشته مینامد. دراماتیک درام عمدی‐ مکرر تکرار ‐با را آن هاس بربجیبججیت است. <strong>معاصر</strong> و جدید کاملاً بمتبممایلی واقع تعامل<br />
از تئاتر سیاسی عملکرد مییابد. باز بود، اصلیاش مسئولیت وجود بدو از که را خود سیاسی مسئولیت تئاتر این، اب میتواند بیننده میشود. منصوب فعال عنصر عنوان به مجممججدداً فرد و میگبریبررد نشات فردی درگبریبرریهای و انسان کند.<br />
بازسازی بىببىی بجتبججر میدان یک در را سیاسی ساختار گسبرتبررش چگونگی افراد ماببنیبنن روابط دقیق مشاهدهی 10
بود‐<br />
بمنبممایش مرکز فرد که باستان یونان تئاتر ‐مانند بمنبممایش قدبمیبممیتر اشکال سوی به و عقب به گامی این میرسد نظر به خودمجممجختار<br />
شیوهی به عمل برای امکابىنبىی هیچ و بود سرنوشت قربابىنبىی تنها فرد تئاتر، از دوره این در واقع در اما باشد. شکل<br />
١٩١٠ سال حدود آلمللممان تئاتر در که شیوهای همھهممانند ‐ اجتماعی زمینهی با روانشناسی تئاتر از شیوه، این نداشت. بدون<br />
جهتدارو جزئیات، با دقیق، واقعیبىتبىی درآوردن بمنبممایش به روی بر بمتبممرکزش که تئاتری است؛ متفاوت نبریبرز گرفت‐ شود.<br />
گذاشته کنار شده» خارج دور «از عنوان به سادگی به بمنبممیتواند امروز تئاتر بنابراین بود. مجممجحدودیتهایش به توجه حیابىتبىی<br />
بىیبىی نبریبررو عنوان به را خود تئاتر امروزه است. خود از نو تعریفی ارائهی برای تلاش حال در تئاتر بالعکس، و<br />
کرده آشکار را اجتماع پنهان قدرت ساختارهای پیچیده، جهابىنبىی با بىیبىی رویارو در شدن تسلیم جای به که بازمیشناسد میگبریبررد.<br />
کار به نشان<br />
مناسب دیگر مدرنیسم پست موزاییکمانند ساختار بشناساند. را وحدت مفهوم میکند تلاش دراماتیک درام هب سنتهای سوی به که میکند احساس خود در را نیاز این جدید تئاتر نیست. فرهنگ در جاری پیشرفتهای دادن تئاتر<br />
باز <strong>صحنه</strong>ی آن <strong>صحنه</strong> گرداند. روی داستانسرابىیبىی به بجنبجخستبنیبنناش میل و شبیهسازی و تقلید مانند «قدبمیبممی» ظاهر جدا<br />
واقعیت از دوباره بجتبجخیل میکند. عمل بسته مجممججازی فضای یک عنوان به که <strong>صحنه</strong>ایست بلکه نیست، پستمدرن میشود.<br />
تئاتر<br />
در کوشِج مارتبنیبنن کارگردابىنبىی به (٢٠١٠) میبیند» را خدا صورت پیکیت «پگی نام به شیملفنینگ رولند بمنبممایش است.<br />
جدید تئاتر از شکل این مثال مونیخ) در سنبىتبىیتر (تئاتری بایر دولبىتبىی گذشتهشان<br />
هوا، و آب وضعیت دربارهی شخصیت چهار میشود. دیده وجه بهببههبرتبررین به بمنبممایش دیالوگهای در موضوع این هب ارتباطی ظاهراً که میشوند پدیدار تکههابىیبىی گاهی از هر حال، این با میکنند. گفتگو یکدیگر با دیدارشان آخرین و باشند.<br />
اسبرتبرراحتشان زمان در بىیبىی گو میشوند، بىببىیحرکت و ثابت تناوب به شخصیتها علاوه، به ندارند. صحبت موضوع هستند.<br />
ناشناس فرستندهای طرف از پیغامی ارسال وسیلهی بىیبىی گو که گونهایست به شخصیتها بازی میشود<br />
تبادل جاری بجببجحثهای در آنچه میکنند. پیدا معنا بیشبرتبرر بار این میشوند‐ پدیدار دوباره آن از بعد تکهها این است،<br />
دهنده پیوند بالعکس، بلکه نیست، قطعکننده وجه هیچ به مسئله این که است جالب است. پیشبیبىنبىی قابل همھهممواره برمیآید<br />
بیننده از تنها که بازسازی عمل نوعی جریان در بعداً را خود شایستهی و مناسب جای کوچک تکههای که چرا کرد.<br />
خواهند پیدا در<br />
ذهبىنبىی حضور ابجیبججاد هدفش بلکه بمنبممیگبریبررد، صورت بیننده کردن گیج هدف با اسبرتبرراتژی این کارگبریبرری به اساس، همھهممبنیبنن بر اجزاء<br />
که گاه هر میافتد؛ اتفاق مجممجختلفی جاهای در پاداش گرفبنتبنن میکند. دریافت را آن پاداش بعداً که است بیننده شده<br />
تقویت تکرار وسیلهی به نوعی به که بسازند یکپارچه دیالوگی و بگبریبررند قرار هم کنار پازل تکههای مانند اطلاعات است.<br />
متضمن<br />
که کنم اشاره جدیدی عناصر به میخواهم است، امروز تئاتر پدیدهی همھهممچنان بودن چندوجهی که هرچند بگبریبررم،<br />
نظر در آن برای آغازی نقطهی که داشتم را جسارت این گر ا هستند. <strong>معاصر</strong> تئاتر انگبریبرزههای و مفاهیم بازنگری مجممجحتوا.»<br />
بیشبرتبرر و هبرنبرر «کمبرتبرر است: باره این در امروز تئاتر میگوید که میکردم انتخاب را دوفل ون جان جمججمملهی 11
تئاتر؟<br />
چرا کانادا<br />
تئاتر کارگردان هیلی برندن قلم به مبریبررزانژاد<br />
شبریبررین ترجمججممه: نویسنده:<br />
دربارهی ٢٠٠١<br />
سال از وی کرد. آغاز بازیگری با را تئاتر در خود حرفهای فعالیت کانادا، مونبرتبررال، اهل کارگردان هیلی برندن میکند،<br />
فعالیت نیویورک منهبنتبنن در که آلبرتبررناتیو تئاتر کمپابىنبىیهای بانفوذترین از یکی صاحب مکسول ربجیبجچارد با آشنابىیبىی بىپبىی در کارگردابىنبىی<br />
دورهی در او کرد. تئاتر کارگردابىنبىی وقف را خود حرفهای فعالیت و پرداخت وی نظر بجتبجحت کارآموزی به کمپابىنبىی<br />
نبریبرز و بوگارت آن آمریکا آوانگارد پیشگامان از یکی گرد شا آنجا در و کرد شرکت ملی تئاتر مدرسهی سرتاسر<br />
در او کار و شد شهر تئاتر <strong>صحنه</strong>های اصلی چهرههای از یکی به تبدیل هیلی برندن پس آن از بود. اسآیبىتبىیآی تا<br />
که است <strong>معاصر</strong> متون اساس بر احساسی و کننده خبریبرره تفکربرانگبریبرز، آثار خلق به تئاتر در او شهرت شد. شناخته کانادا است.<br />
داده اختصاص خود به کارگردابىنبىی برای نبریبرز متعددی جوایز کنون او<br />
کارگردابىنبىی دوران در تئاتری کمپابىنبىی این بود. بدتابمیبمم» این «بادیز تئاتر هبرنبرری کارگردان ٢٠٠٩ تا ٢٠٠۵ سال از وی شد.<br />
تئاتری کمپابىنبىیهای مهمترین از یکی به تبدیل و کرد بجتبججربه را هبرنبرری شکوفابىیبىی از دورهای همھهممچنبنیبنن<br />
وی میکند. تدریس نبریبرز کانادا تئاتر ملی مدرسهی در تئاتر، کارگردابىنبىی بر علاوه حاضر حال در هیلی برندن است.<br />
کرده برگزار آمریکا و کانادا سرتاسر دانشگاههای در را متعددی سمسسممینارهای و کارگاهها تئاتر؟<br />
چرا نیا با را آن میخوابمنبمم، که را بمنبممایشنامهای هر و میکنم، برگزار که را بمنبممایشی کارگاه هر میکنم، خلق که را تئاتری هر تسا سوال زیر همھهممواره هبرنبرر که میکنیم زندگی مصرفگرابىیبىی دوران در ما بمیبمم: بگو واضحتر تئاتر؟ چرا میکنم: آغاز سوال هبرنبرر<br />
ارزش به بجببجخشی مشروعیت و توجیه به ارتباطی هیچ تئاتر‐ ‐چرا من سوال حال این با کند. توجیه را خود وجود تا 12
چون<br />
موضوعابىتبىی دربارهی مباحث درگبریبرر که بمنبممیپذیرم من ندارد. انسابىنبىی ضد سیاسی مقاصد قبال در هبرنبرری کنش وا و این<br />
به پاسخ برای تلاش که چرا شوم. قبیل این از موضوعابىتبىی و خلاق» «اقتصاد هبرنبرر، اجتماعی» و اقتصادی «ارزشهای میدهد.<br />
پیوند میدهیم ابجنبججام آنچه پس در انسان دروبىنبىی انگبریبرزهی به مرا همھهممیشه پرسشها ار آن تئاتر معتقدم که رسیدهام انسابىنبىی اولیهی نیاز هفت شناسابىیبىی به تئاتر؟»، «چرا که خودم از پرسش سالها طول در اب تئاتر که معتقدم من بودن. پر» یا «کامل معنای به است واژهای هفت کلمهی ریشهی عبرببرری، زبان در میسازد. برآورده میکند.<br />
کامل را ما انسانیت نیاز هفت این ساخبنتبنن برآورده جهان<br />
به را تعامل و اجتماع همھهممکاری، از کارآمدی الگوی تئاتر زنده، اجرای بجتبججربهی تا بمتبممرین روند از همھهممبستگی: ١. اقتصادی،<br />
فروپاشی سوی به را ما مصرفگرابىیبىی، و فردی رفاه به تشویق که دنیابىیبىی در را تئاتر این میکند. عرضه بتوانند<br />
که میکند ابجیبججاد فضابىیبىی شهروندان برای تئاتر میبمنبمماید. حیابىتبىی امری به تبدیل میبرد، پیش فرهنگی و زیستمجممجحیطی کنند.<br />
بجتبججربه را بودن هم با لذت بازماندگان<br />
از گروهی توسط که ٩۴ رواندا اسم به بود بمنبممایشی دیدهام، که تئاتری کارهای قویترین از یکی همھهممدلىللىی: ٢. داستان<br />
بازیگران و نوازندگان شاهدان، بازماندگان، این ساعت، شش طول در بود. شده ساخته رواندا نسلکشی روبرو<br />
بیابىنبىی غبریبررقابل تاریکی با که افراد این فبریبرزیکی حضور میکردند. روایت را عام قتل با ملبىتبىی بىیبىی رویارو ک وحشتنا یا<br />
تلویزیون مجممجحافظ حجاب پشت را خود بمنبممیتوانستم من بازداشت؛ بجتبججربه این از خودم کردن جدا از مرا بودند، شده نزدیکی،<br />
که آموخت من به حقیقتاً بمنبممایش این بودم. کرده پیدا شکل تغیبریبرر تئاتر از آمدن ببریبررون هنگام کنم. پنهان سینما هم<br />
و عقلابىنبىی هم و کنیم بجتبججربه را دیگری فرد دنیای تا میدهد را اجازه این ما به تئاتر بىببىیواسطگی و بودن زنده میبجببجخشد.<br />
وسعت و گرفته نشانه را ما همھهممدلىللىی ظرفیت تئاتر بمیبمم. بیاموز آنها دربارهی احساسی عادی<br />
روال در تنوعی دنبال به همھهممه ما گرفت. کم دست یا و نادیده را تئاتر در سرگرمی قدرت بمنبممیتوان سرگرمی: ٣. دوخ وجود به نسبت جدیدی چشمانداز و بمیبمم میگریز روزمره موقعیتهای از ما شدن، سرگرم با هستیم. زندگیمان را<br />
حقیقت میکند، ترکیب بودن چندوجهی و هوش هبرنبررمندی، با را سرگرمی که عالىللىی تئاتری کار یک میکنیم. پیدا باشیم.<br />
بهببههبرتبرری انسانهای تا میشود ما الهللهھامبجببجخش و میبمنبمماید فاش انسان وضعیت دربارهی حقیقت<br />
این در تئاتر منحصربهفرد قدرت هستیم. خود از بزرگتر چبریبرزهابىیبىی نیازمند انسان عنوان به ما بمنبممایش: شکوه ۴. به<br />
چشمان جلوی در درست تئاتری رویدادهای اینکه دیگر و ماست جسم مقیاس به مجممجحدود تئاتر مقیاس که است بهنبههفته بالقوهی<br />
نبریبرروی میدهند، رخ <strong>صحنه</strong> روی دیدبىنبىی پدیدههای که هنگامی میدهند. رخ لحللححظه در و زنده صورت میشود.<br />
آشکار است بهنبههفته ما جسم درون که شگفتانگبریبرزی بایستم.<br />
و بزبمنبمم زانو بنشینم، گروه یک با تا میرفتم بمنبممیرفتم‐ کلیسا به خدا خاطر به بودم، پسربجببجچه که وقبىتبىی آیبنیبنن: ۵. رویدادهای<br />
آییبىنبىی و جمججممعی طبیعت میداد. معنا وجودم به نظم و آشنابىیبىی وجه یک ابجیبججاد با جمججممعی رویداد این تکرار روند<br />
از مقطعی هر در من میدهد. پاسخ زندگیمان در آییبىنبىی مراسم به عمیق اشتیاق به مشابهببههی شکل به هم تئاتری هستم.<br />
تئاتر از وجه این بزرگداشت دنبال به اجرا، تا بمتبممرین از خلاقانه، اجرا<br />
را مونولوگی شخصیتهای از یکی بمنبممایش از جابىیبىی در ساختم. کودک بمنبممایش یک پیش سالها بجتبجخیل: درگبریبرری ۶. هب داستان این میشد. روایت بهنبههنگ جمحجمملهی دنبال به را دریابىیبىی دزدان کشبىتبىی یک شدن غرق داستان آن در که میکرد آن<br />
در که داشتیم بىیبىی گفتگو بجببجخش اجرا، هر از پس میشد. گفته یافت میتوان کودک تئاتر در که معمولىللىی ذوق با سادگی بهنبههنگ<br />
که قسمبىتبىی دربارهی همھهممیشه تقریباً کنند. اعلام را بمنبممایش در خود علاقهی مورد قسمت میشد خواسته کودکان از 13
این<br />
اجرای حبنیبنن در بازیگر نداشت‐ فبریبرزیکی بمنبممود اصلاً بهنبههنگ بمنبممایش آن در میکردند. صحبت میآید <strong>صحنه</strong> روی به میکرد.<br />
صحبت آن دربارهی تنها مونولوگ خوب<br />
تئاتر میپیوندد. وقوع به بمتبمماشاچی ذهن در بلکه بمنبممیافتد، اتفاق <strong>صحنه</strong> روی تئاتر داد. ارزسمشسممندی درس من به این شرکت<br />
به را آنها بجتبجخیلشان، کمک به میافتد اتفاق <strong>صحنه</strong> روی آنچه اطراف در دنیابىیبىی ساخبنتبنن به بمتبمماشاچیان ترغیب با یاج به میشود، ارائه آنها به آنچه با رابطه در میدهد اجازه بمتبمماشاچیان به تئاتر میکند. دعوت بمنبممایش در خلاقانه باشند.<br />
فعال خالقابىنبىی منفعل، کنندگان دریافت <strong>صحنه</strong><br />
با شخصیت میشود. متحول نقش توسط بازیگر است. بجتبجحول دربارهی خود وجه ترین اساسی در تئاتر بجتبجحول: ٧. است.<br />
امکانپذیر بجتبجحول که میکنیم پیدا اطمینان تئاتر در میشوند. متحول بجتبججربه از بمتبمماشاچیان مییابد. بجتبجحول یافبنتبنن<br />
اشتیاق هستند. نامانوس ناشناخته قلمروهای در بىیبىی ماجراجو دنبال به که میکنم انتخاب را بمنبممایشهابىیبىی اغلب من مرا<br />
که است راندن عقب به را مرزها و عرف بردن سوال زیر به جایگزین، دیدگاههای ارائهی اجرا، به تازه رویکردهای پیگبریبرری<br />
که میکنند یادآوری من به اینها هستند. من لنگر ها این ناشناختهها، اعماق کندوکاو در میبرد. پیش به اصلی<br />
تعریف آن. باستابىنبىی شکوهمھهممند شکل نوسازی و تئاتر قدرت بازیابىببىی برای است تلاشی واقع در تئاتر در نوآوری است.<br />
همھهممبنیبنن کارگردان، عنوان به من کار و است‐ ریشه از شدن ناشی یا ریشه با ارتباط رادیکال، واژهی 14
به مناسبت روز جهابىنبىی تئاتر ٢٠١۶<br />
آیندهی تئاتر: آیا در عصر دبجیبججیتال، بمنبممایش همھهممچنان موضوعیت خواهد داشت؟<br />
به قلم د کبرتبرر کریگ لمللممبرببررت<br />
ترجمججممه: شبریبررین مبریبررزانژاد<br />
مقالهی زیر، ترجمججممهای است از گزارش نشست هبرنبررمندان تئاتر (بازیگران، کارگردانان، بهتبههیهکنندگان و…) به قلم دکبرتبرر<br />
کریگ لمللممبرببررت، معاون سردببریبرر مجممججلهی هاروارد، بجتبجحت عنوان آیندهی تئاتر: آیا در عصر دبجیبججیتال، بمنبممایش همھهممچنان موضوعیت<br />
خواهد داشت؟<br />
15
اصولاً<br />
که درحالىللىی است، ایران و آمریکا تئاتر ساختاری شباهتهای گزیت، ا تئاتر گروه طرف از مقاله این ترجمججممهی علت بجتبججاری<br />
کالابىیبىی نه و فرهنگی بهنبههادی را آن که است گرفته پیش در را دیگری مسبریبرر که سالهاست اروپا تئاتر ساختار میکند.<br />
پشتیبابىنبىی و جمحجممایت جهت هر از فرهنگی آثار خلق برای را خود تئاتری هبرنبررمندان رو همھهممبنیبنن از میشناسد. از<br />
تنها نه نیست؛ پذیر امکان آن به نگاه نوع در اساسی تغیبریبررابىتبىی با جز اما است مطلوب ایران تئاتر برای که چشماندازی که<br />
کسابىنبىی انتقادی نگاه از گاهی آ شاید ایران. تئاتری جامعهی سوی از بیشبرتبرر حبىتبىی بلکه فرهنگی، سیاستگذاران سوی هبرنبرر<br />
که آیندهای سوی به باشد روزنهای درنوردیدهاند، که هاست سال را ایران تئاتر امروز پیشرفتهتر بسیار و مشابه مسبریبرر ببیند.<br />
انسابىنبىی و پیشرفته جامعهای در خود واقعی جایگاه در را ٩۵<br />
فروردین گزیت، ا تئاتر گروه نقش<br />
جایگزین هنگفت»)، مبلغی مقابل خودش«در گفتهی (به اینکه بر مببىنبىی کرد دریافت پیشنهادی لیتگو جان تازگی به جدید<br />
بمنبممایش در کار به که افتاد اتفاق زمابىنبىی در درست این میگوید:«اما وی شود. تلویزیوبىنبىی سریالهای از یکی اول که<br />
بجنبجخستیبىنبىی ندای میدهم. ترجیح را کدامیک که نبود سوالىللىی جای هیچ من برای بودم. شده دعوت هم آبورن دیوید تلویزیون.»<br />
و سینما در تا میشود ارضا بیشبرتبرر خیلی <strong>صحنه</strong> روی شوم، بازیگر کرد وادار مرا که انگبریبرزهای شنیدم، لیتگو<br />
متنوع و طولابىنبىی حرفهای کارنامهی دارند. جای حرفه این بالای ردههای در که هستند خالقابىنبىی اینها اطلاع، جهت گلدن<br />
و توبىنبىی امی، جوایز نبریبرز و اسکار نامزدی برایش شدهاست، بازگو نبریبرز بازیگر» مدرسهی «بمنبممایش، اتوبیوگرافیش در که و پولیبرتبرزر جایزهی برندهی که را (٢٠٠٠) «مدرک» بمنبممایش آبورن، است. آورده ارمغان به هاروارد افتخاری مدرک و گلوب جدیدش<br />
بمنبممایش نبریبرز امسال بهببههار و است درآورده بجتبجحریر رشتهی به دیگر بمنبممایشنامههای از بسیاری کنار در بود، شده توبىنبىی نبریبرز هک دارند اختیار در را امکان این بازیگران از کمی عدهی میکند:«تنها اشاره لیتگو میرود. <strong>صحنه</strong> روی به لیتگو با رد که میکنند احساس مردم که است تاسف میافزاید:«جای وی دهند.» ترجیح تلویزیون پولساز کار بر را <strong>صحنه</strong> بتواند<br />
است ممممممکن این دیگر، طرفىففىی از باشید. داشته سینمابىیبىی چهرهی یک باید حتماً برادوی، در بمنبممایش بازیگران گروه کند.»<br />
تقویت داد، ابجنبججام میتوان کاری بهببههبرتبررین و اوج نقطهی عنوان به را تئاتر شهرت در<br />
سال هزاران برای که بهنبههادی عنوان به تئاتر است. موقع به احتمالاً پیشرفت سوی به چهرهها جهش باشد، چنبنیبنن گر ا و جدید چالشهابىیبىی با است، بجتبجحول حال در سرعت به که جامعهای در کنون ا است، داشته جای جهان فرهنگهای قلب هوسمشسممند<br />
تلفنهای در را رسانه از جدید نسلی بذر الکبرتبررونیک، و دبجیبججیتال تکنولوژیهای میشود. روبرو نشده پیشبیبىنبىی مانند<br />
سنبىتبىی رسانههای سایر و تئاتر با که گونهای به یوتیوب؛ مانند عمومی ویدیوهای تا سهبعدی فیلمهای از کاشتهاند، دبجیبججیتال<br />
فرهنگ میان در که جوابىنبىی نسل کشیدن میکنند. رقابت مجممجخاطب مقطعی توجه سر بر یکدیگر با همھهممچنبنیبنن و کتاب برادوی،<br />
٢٠٠٩-٢٠١٠ فصل در باشد. دشوارتر بسیار عملاً است ممممممکن تئاتری زندهی اجراهای به کردهاست رشد بود.<br />
سال ۴٨ بمتبمماشاچیان سبىنبىی میانگبنیبنن مسئله<br />
است. شده پاشیده ازهم و پیچیده سرگرمی مفهوم بمتبممام بمیبمم. دار قرار دیوانهوار جریان یک در میگوید:«ما لیتگو حبىتبىی<br />
ما که است این مسئله نیست؛ کامپیوتری بازیهای به مربوط بمتبممرکز عدم اختلال پدیدهی و تکنولوژیها این تنها است،<br />
شو) (رئالیبىتبىی واقعی زندگی برنامههای تلویزیون، برنامههای از نیمی امروز چیست. سرگرمی که بمنبممیدانیم دیگر بمتبمماشا<br />
را خوشحال آماتورهای مردم، و میدهند قرار عموم انظار توجه مورد را خود زور به عادی مردم که جابىیبىی 16
لیتگو<br />
جان دونالد<br />
توسط شدن اخراج یا آرا اتفاق به جزیره از شدن اخراج میخورند. شکست چشمانشان برابر در که میکنند نویسندگان،<br />
ذهن از گرفبنتبنن سرچشمه جای به دراماتیک تنش که است جابىیبىی این است: امروز جدید درام ترامپ میگبریبررد.»<br />
نشات آن از فیلمسازان، و بازیگران تئاتر<br />
بر دسبرتبررسی و قیمت نظر از میگبریبررد، جای دستانتان در که دستگاهی یا لپتاپ یک در ارزابىنبىی به که سرگرمیای به<br />
بمتبمماشا برای را بمنبممایشی بلیت تا پرداخت دلار ١٠ و آمد نیویورک به ١٩٧۵ سال در دورانگ کریستوفر میکند. غلبه ایگناتیوس<br />
مری «خواهر نام به خودش پرطرفدار بمنبممایش بلیت قیمت بعد، سال چند بجببجخرد. زمبنیبنن روی یا ایستاده صورت تا<br />
بود. دلار ٣٠ تنها بود، <strong>صحنه</strong> روی بر برادوی در ١٩٨۴ تا ١٩٨١ سال از که میدهد»، توضیح برایتان را همھهممهچبریبرز رلاد ۶٠٠ تا ۴٠٠ به ارکسبرتبرر ویژهی صندلىللىیهای امروز و رسید، دلار ٨۶ به برادوی بلیتهای متوسط قیمت ٢٠٠٨ سال 17
احساس<br />
شخصاً که من باشد. متمول تاجران برای میبایست صندلىللىیها میگوید:«این شگفبىتبىی با دورانگ میرسند. هم ببرپبرردازی.»<br />
دلار ۴٠٠ دیدنش برای که ندارد را این ارزش تئاتری هیچ میکنم کنون<br />
ا (که هاروارد کالجللجج جدید تئاتر بمنبممایشنامهنویس پنج ٢٠٠٨، سال در میکند. بهتبههدید را زنده تئاتر پیشرفتها این معتقد<br />
اتفاق به کردند. افتتاح دارد؟» آیندهای بمنبممایشنامهنویسی «آیا عنوان با بىیبىی گفتگو جلسهی با را دارد) نام فِرکِس چرا<br />
دارد؟» آیندهای تولید «آیا که است این چالشبرانگبریبرز پرسش اما دارد، وجود خوب بمنبممایشنامهنویس بسیاری که بودند نسبتاً<br />
و کوچکتر تولیدات بر مایلند که میگوید:«کسابىنبىی دورانگ است. دشوار بسیار جدید بمنبممایشهای بردن <strong>صحنه</strong> به که هستند.»<br />
شدن ناپدید حال در کنند سرمایهگذاری کمدرآمدتر است،<br />
داشته نبریبرز بىببىی خو کمدی و درام تولیدات گذشته سالهای طول در البته که تلویزیون پولساز دنیای این، از گذشته است.<br />
کشیده خود سوی به تئاتر از را داشتهاند‐ را آن پتانسیل که کسابىنبىی ‐یا جوان بمنبممایشنامهنویسان بهببههبرتبررین از برخی بمنبممایشنامه<br />
نوشبنتبنن دهد. ادامه جدید نوشتههای آوردن پدید به غبریبررانتفاعی تئاتر که است مهم بسیار «این میگوید: لیتگو مشهورش<br />
تلویزیوبىنبىی سریال برای را کمدی نویسندگان پیش سال چند که میآورد یاد به او است.» دشواری بسیار کار یک<br />
هفته یک تو سمشسمما «ببینبنیبنن! گفتم: آنها به میکند: تعریف او بود. کرده جمججممع هم دور خورشید» از سنگ «سومبنیبنن سنگ»<br />
«سومبنیبنن از که اسبرتبرراحبىتبىی ماه پنج چهار توی چرا بااستعدادین! اینقدر یعبىنبىی مینویسبنیبنن! تکپردهای کمدی برای<br />
همھهممه حالا اما مینوشبنتبنن، برادوی برای قبلاً کمدی نویسندههای بازه. براتون میدون بمنبممینویسبنیبنن؟ بمنبممایشنامه دارین، تئاتر<br />
تو میکنم. تولیدش براتون من بنویسبنیبنن، شب یک تو اجرا برای تکپردهای بمنبممایش سه بنشینبنیبنن مینویسن. تلویزیون اوبجنبججا<br />
چون کبننبنن‐ بازنویسی بشن مجممججبور ممممممکنه سینما و تلویزیون در که حالىللىی در بمنبممایشنامهنویسه، دست به کنبرتبررل کارمندن!»<br />
بازی<br />
و درآمد پیش نوشبنتبنن به عوض در ننوشتند. بمنبممایشنامه هم کدام هیچ و بودند، شده زده هیجان فکر این از همھهممه شود”<br />
شروع سریال بعدی فصل تا ماندند منتظر و دادند ادامه گلف بجتبججارت<br />
بازار در تئاتر لنوکس<br />
در شرکا» و تئاتری«شکسپبریبرر کمپابىنبىی بنیانگذار پکر تینا است. روبرو مشخصی دشواریهای با غبریبررانتفاعی تئاتر میکنند<br />
فکر که میگوید:«کسابىنبىی است، بوده برکشایر در فرهنگی زندگی اصلی کلهی شا ١٩٧٨ سال از که ماساچوست هرگز<br />
اروپا بزرگ کلیساهای بود، بازار اجبار تنها موضوع گر ا ندارند. هبرنبرر از درکی هیچ سنجید، بازار با باید را چبریبرز همھهممه بمنبممیساخت.»<br />
مجممججسمه هرگز میکلآنژ و بمنبممیکشید نقاشی هرگز ونگوگ بمنبممیشدند، ساخته شکل<br />
بتواند تئاتر که این میگوید:«برای (ART) آمریکا رپرتوار تئاتر بنیانگذار و مدیر و ارشد مجممجحقق بروستاین رابرت ادارهی<br />
بودجهی از کوچکی بسیار بجببجخش ١٩٣٠، سالهای در کند.» دریافت سوبسید باید کند، حفظ را ایدهآلش تئاتر<br />
پروژهی به اقتصادی) بجببجحران برای بىیبىی رویارو برای روزولت دولت سیاست از بجببجخشی ت.م: ،WPA) اشتغالزابىیبىی سال<br />
در شد. منجر آمریکا تئاتری فرهنگ شکوفابىیبىی به ١٩٣٩، تا ١٩٣۵ سالهای در که یافت اختصاص (FTP) فدرال ار بودجه این فدرال، تئاتر پروژهی تئاتری تولیدات از بسیاری چپگرای ماهیت به کنش وا در آمریکا کنگرهی ١٩٣٩ 18
پروژهی<br />
جمحجممایت بجتبجحت دوره این در که بودند کسابىنبىی جمججممله از هاوسمسسممن جان و کازان الیا ولز، اورسون میلر، آرتور کرد. لغو کردند.<br />
آغاز را خود حرفهای فعالیت فدرال، تئاتر طرحی<br />
کرد، بجتبججربه هبرنبرر» از جمحجممایت «طرح با ١٩٩٠ تا ١٩۶٠ سالهای در را خود طلابىئبىی دوران دومبنیبنن غبریبررانتفاعی تئاتر بنیادهای<br />
سوی از جایزه و بودجه انبوه کنار در که بمنبممود؛ پرداخت هبرنبررمندان به کمکهزینه عنوان به دلار میلیونها که آرنا<br />
و مینیاپولیس در گاتری تئاتر مانند بمنبممود‐ بجتبججهبریبرز و تامبنیبنن را مجممجحلی تئاتر ۴٠٠ حدود شوبرت و ملون کفلر، را فورد، کفلر<br />
را بنیاد سوی از دلاری هزار ٣٠٠ بودجهی با را ییل رپرتوار تئاتر نبریبرز خود بروستاین دی.سی. واشینگبنتبنن در استیج کرد.<br />
تاسیس ١٩۶۶ سال در تیم<br />
«همچون بروستاین گفتهی به داشتند، دابمئبممی طراحان و کارگردانان و بازیگران گروه کبرثبرراً ا که مجممجحلی تئاترهای این طخ سر از نبودی مجممججبور بزبىنبىی. میانبرببرر بتوابىنبىی که میداد اجازه میافزاید:«این بروستاین میکردند.» کار هم کنار در ورزشی سروکله<br />
کنند رقابت هم با <strong>صحنه</strong> روی یا بشناسند را یکدیگر میخواهند بار اولبنیبنن برای تازه که بازیگرابىنبىی با و کبىنبىی شروع سرنوشتش<br />
همھهممبنیبنن برای انفرادی. شدت به اجتماعی در بود جمججممعی ایدهی یک این بودند. متقابل جمحجممایت آمادهی آنها بزبىنبىی. برادوی<br />
کار کیفیت بر و دهد ارائه متفاوت کاری بتواند که ابجنبججامید طول به قدری آن باشد. داشته کوتاهی عمر که بود این نبریبرز<br />
و ١٩٩٠ و ١٩٨٠ سالهای اقتصادی ریاضت نیابجنبججامید. درازا به هم طلابىیبىی عصر این اما بگذارد.» تاثبریبرر آفبرادوی و کاهش<br />
موجبات سرانو، آندرس و میپلتورپ رابرت برانگبریبرز بجببجحث بمنبممایشگاههای از مالىللىی جمحجممایت به آمریکا کنگره کنش وا فاصله<br />
تئاتر از نبریبرز بزرگتر بنیادهای از برخی حبنیبنن، همھهممبنیبنن در آورد. فراهم را هبرنبرر از جمحجممایت طرح بودجهی چشمگبریبرر از<br />
یکی لندزمن روکو آن فعلی مدیریت بجتبجحت هبرنبرر از جمحجممایت طرح آیندهی به نسبتاً بروستاین امروزه (هرچند، گرفتند. هک است کسی «او بروستاین خود گفتهی به است. خوشببنیبنن برادوی در موفق کنندهی بهتبههیه و ییل در دکبرتبررایش گردان شا بیاندازد.»)<br />
حرکت به دوباره را موجود تئاتر قدبمیبممی آیدهآلهای کرد خواهد سعی میکنم فکر طرف،<br />
یک از بگبریبررد. نادیده بمتبمماماً میگذارند‐ تاثبریبرر بلیت خریداران بر ‐که را منتقدان و و بازار بمنبممیتواند هرگز تئاتر غرق<br />
نیاید، خوشش آن از تابمیبممز نیویورک گر «ا دورانگ گفتهی به نیویورک، در آفبرادوی بمنبممایش یک افتتاح هنگام قرار<br />
غبریبررانتفاعی میگوید:«تئاتر است نوشته تئاترها دربارهی بسیاری نقدهای خود که بروستاین حال این با شدهاید!» او<br />
گفتهی به باشد، داشته گیشه از مستقل کافىففىیِ منابع غبریبررانتفاعی تئاتر گر ا باشد.» روزنامهها منتقدان گروگان که نبوده باشد.»<br />
آنها از جلوتر حبىتبىی یا و بگبریبررد، نادیده و کرده رد را نقدها «میتواند اولش<br />
سال در اینکه و میگوید ١٩٧٩-٨٠ فصل در هاروارد به (ART) آمریکا رپرتوار تئاتر آوردن از بروستاین تئاتر<br />
نداشتند. متقاضی نفر ۶٠٠٠ از بیش هیچگاه نیوهیون در آن از پیش تا کردند‐ نام ثبت مجممجخاطب نفر ١٣هزار سوی<br />
به را نفر ١۴٠٠٠ نبریبرز دوم سال در و کرد آغاز تابستان نیمهشب رویای با را خود کار فصل آن در آمریکا رپرتوار این<br />
هرگز میدهد:«بوستون توضیح بروستاین داد. دست از را خود مجممجخاطبان از نیمی بعدی، فصل در اما کشاند. خود تاسیس<br />
تازه تئاتر کمپابىنبىی به کردند، ترک را آنها که مجممجخاطبابىنبىی بیشبرتبرر که میافزاید و نبود.» آوانگارد معرض در همھهممه خود<br />
سوی به را بود جالب برایشان بجتبجحریکآمبریبرز کمبرتبرر کارهای که «مجممجخاطبابىنبىی بروستاین قول به که پیوستند، هانینگتون میکشاند.»<br />
«آنگاه<br />
میشوند، وابسته بازار به کاملاً کمپابىنبىیها که زمابىنبىی چون است، مهم بودن غبریبررانتفاعی که میکند کید تا بروستاین است<br />
چبریبرزی فقط ندارد‐ طبیعیای کیفیت هیچ بفروشد. که میکند تولید تنها ندارد‐ تفاوبىتبىی والمللممارت با که بمیبمم دار تئاتری ببرببرری.»<br />
لذت و کبىنبىی حس را طعمش آن از پس اینکه بدون میاندازی، دور و میکبىنبىی مصرف که 19
رابرت بروستاین<br />
به همھهممبنیبنن ترتیب، آندره گرگوری (بازیگر و کارگردان، بازیگر نقش اصلی فیلم شام من با آندره، ١٩٨١) که در تئاتر<br />
آوانگارد، رادیکال و بجتبججر بىببىی کار کرده است، میگوید:«برادوی تئاتر نیست. بجتبججارت بمنبممایشی است.» او میان «تئاتر منفعل<br />
که سمشسمما را ترغیب و بجتبجحریک به پرسیدن سوال بمنبممیکند، تئاتری را که به سمشسمما میگوید کجای <strong>صحنه</strong> را نگاه کنید، و هنگامی<br />
که ببریبررون میآیید بگویید وای! عالىللىی بود! یا هری اسبرتبررنز خیلی خوب آواز خواند»، و تئاتر فعال که «سمشسمما را به پرسیدن<br />
سوالهای جدی و چالشبرانگبریبرز دربارهی زندگی خودتان، فرهنگ و جامعهای که در آن زندگی میکنیم وادار میکند»<br />
تفاوت قائل است. بمتبمماشای بازیگری که به طور زنده بمنبممایشهابىیبىی مانند شاه لبریبرر، چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد، یا مرگ<br />
فروشنده را اجرا میکند به شدت آزار دهنده است. سوال این است که آیا برای اینها مجممجخاطبىببىی وجود دارد؟»<br />
فستیوال شکسپبریبرر اورگان (OSF) یکی از تئاترهای بزرگ غبریبرر انتفاعی که در سال ١٩٣۵ تاسیس شده است، به نظر<br />
میرسد که به تعادل سالمللممی میان هبرنبرر و بازار رسیده است. این تئاتر یکی از «مقصدهای تئاتری» است‐ ٨۵ درصد از<br />
مجممجخاطبان آن بیشبرتبرر از ٢٠٠ مایل از مرکز آن در اشلند اورگان فاصله دارند. فستیوال شکسپبریبرر اورگان (OSF) با حضور<br />
سالانه ۴٠٠ هزار نفرمجممجخاطب، بودجهی اجرابىیبىی ٣٠ میلیون دلاری و ١٠٠ بازیگر که حقوق ماهانه دریافت میکنند،<br />
20
ماجراجوی<br />
«طبیعت راچ بیل مجممججموعه، این هبرنبرری مدیر آمریکاست. متحدهی ایالات سرتاسر در تئاتری کمپابىنبىی بزرگترین به<br />
را (Culture Clash) کالحللحچرکلش تبارِ مکزیکی تئاتری گروه گذشته سال مثال، برای میکند. بجتبجحسبنیبنن را مجممجخاطبانشان» و<br />
نوشته را خوزه خوان ترانهی آمریکابىیبىی: شب نام به بمنبممایشی مجممججموعه، خود بازیگران از نفر شش همھهممراه به تا گرفت کار ریسک<br />
جدید کارهای و میشود حساب شده تضمبنیبنن گیشهی عنوان به شکسپبریبرر روی «همھهممیشه میگوید: راچ کنند. اجرا کردهاند:<br />
تغیبریبرر چبریبرزها نبود. موفق آمریکابىیبىی شب اندازهی به گیشه در اول بجببجخش چهارم، هبرنبرری اما میآید، حساب به ٣٧ از بمنبممایش اولبنیبنن آمریکابىیبىی شب هستند.» هیجانانگبریبرز جدید کارهای و است، علاقمند جدید داستانهای به مجممجخاطب هک مجممججموعهای میکند، گذار وا آمریکابىیبىی» «انقلابهای عنوان با مجممججموعهای قالب در اجرا برای تئاتر این که است بمنبممایشی هدوب شکسپبریبرر تارتحیتحخنگاریهای چرخهی ما میگوید:«الهللهھامبجببجخش راچ کشور. تارتحیتحخ در تغیبریبرر لحللححظههای به دارد نگاهی 21
گذشته،<br />
در است. آینده از بجببجخشی تئاترها میان مشارکت میدهیم. ابجنبججام دیگر تئاترهای مشارکت با را کار این ما است. شریک<br />
هم با تئاترها از بسیاری امروز میزدند. چنگ جهابىنبىی اولبنیبنناجراهای حق به که بودند بمتبمملکگرا بسیار تئاترها دارد.»<br />
وجود مشبرتبررک تولیدات بسیاری و میشوند؛ <strong>صحنه</strong>ای<br />
نورپردازی با شهربازی و<br />
موفق کاری صورت، این در تئاتری!» شهربازی مانند درست است. شده عجیب بسیار امروز میگوید:«برادوی لیتگو در<br />
تئاترها از مشخصی تعداد ‐عملاً میآیند <strong>صحنه</strong> به «برادوی» در که شوهابىیبىی است. بوده شهر مرکز در بلندمدت حدود<br />
سال در گیشه درآمد مجممججموع برادوی لیگ آمار اساس بر هستند. موفق قویاً مالىللىی نظر از آن‐ اطراف و تابمیبمم میدان میکنند<br />
اجرا آنجا در خود تور از بجببجخشی عنوان به که تئاترهابىیبىی از که دلار میلیارد ١ علاوهی به است، دلار میلیارد یک نیست.»<br />
زیاد چندان رسانه کار و کسب «در اینبرتبررتینمنت، کیبرند رئیس گارت مک تام گفتهی به که میشود، گرفته (گیشهی<br />
است. تئاتر اجرای تورهای نبریبرز و برادوی بمنبممایشهای جمججممله از زنده تئاتر اصلی بهتبههیهکنندگان از یکی او شرکت اوج<br />
در حال این با میافزاید:«اما وی است.) بوده دلار میلیارد ۶/١٠ ٢٠١٠، سال در کانادا و آمریکا در سینماها است.»<br />
داشته رکورددار و بىببىیسابقه سال یک برادوی اخبریبرر، اقتصادی ریاضت غالب<br />
درآمد هم و مجممجخاطب نظر از هم موزیکال، بمنبممایشهای اما هستند، عادی بمنبممایش برادوی شوهای از نیمی به نزدیک دو<br />
به نزدیک که میکند، جذب گردشگران میان از را (٪۶٢) خود مجممجخاطبان عمدهی بجببجخش برادوی تئاترهای هستند. سال<br />
در درصد ٪۵۵ از (بالاتر هستند. زن آنها ٪۶۶ و دارند سال در دلار هزار ٧۵ بالای درآمدی آنها سوم که<br />
وجود این با میشود. موفق یکی تنها جدید، تولید ٨ هر از اینکه وجود با است، سودآور همھهممچنان بجببجخش این ١٩٨٠) همھهممچنبنیبنن<br />
بازگرداند. ١ به ٨٠ سال در را تولید سرمایهی میتواند پرفروش کار یک اما نیست، مطمئبىنبىی سرمایهگذاری رد کنند، درآمد کسب اولیه سرمایهی از ١ به ٢٠ حدوداً توانستهاند مشهور شوهای از یکی بازتولید از جمحجممایتکنندگان است.<br />
فروش حال در و <strong>صحنه</strong> روی همھهممچنان نبریبرز اثر حالىللىیکه نشده<br />
ساخته باشد بىببىی بجتبججر اینکه ‐برای است اصلی جریان است. پرهزینه کسبوکاری میگوید:«برادوی مکگارت دوخ همھهممیشگی تولیدات همھهممان میکنند، عمل مستقل فیلمساز عنوان به وقبىتبىی فیلمسازی استودیوهای که همچنان است، پنجهزار<br />
یا پرده هزار روی بر را فیلم یک «میتوان که است این سینما با تئاتر اصلی تفاوت او گفتهی به اما بمنبممیسازند.» را زمان<br />
میتوانند اجراها اینکه وجود با حبىتبىی است‐ تئاتر ظرفیتهای به مجممجحدود برادوی شوی یک اما کرد، کران ا پرده شود.»<br />
سبرببرز سالنها در جدید صندلىللىیهای نیست قرار اما باشند، نداشته پایان برای مشخصی میتواند<br />
شدن «فرشته» دارد، دوست هم را تئاتر و دارد بلااستفاده سرمایهی که کسی برای ریسکها، بمتبممام وجود با به<br />
و دلار، هزار ٢۵ فقط مثلاً کنید، خریداری را موزیکال تئاتر یک سهام از بجببجخشی میتوانید باشد. هیجانانگبریبرز بسیار اجراهای<br />
کارگاهها، گزینشها، بمتبممام به که است معبىنبىی این به این باشید. داشته تئاتری زندگی یک میتوانید ترتیب این مکگارت:«سمشسمما<br />
گفتهی به شد. خواهید دعوت برادوی بمنبممایشهای بمتبممام سرمایهگذاران مهمابىنبىیهای و افتتاحیهها آزمایشی، ندش عضو مثلاً با مقایسه در بنوازد. خانهتان پیانوی روی بر را موسیقی تا بیاورید خود خانهی به را آهنگساز میتوانید کرد.»<br />
تفرتحیتحح میشود بیشبرتبرر خیلی گلف، باشگاه در 22
بمتبمماشاچیان<br />
با ماجراجوبىیبىی خصوصاً<br />
و بمتبمماشاچی که ‐ دارد وجود ما حرفهی در میگوید:«سندرمی آمریکا رپرتوار تئاتر هبرنبرری مدیر پائولوس دیان حواس<br />
بمتبممرکز چون چرا؟ بروند، تئاتر به بمنبممیخواهند دیگر آنها میشوند. واقع سرزنش مورد خاطرش به جوانترها تفربجیبجحی<br />
گزینههای دستانشان. در کوچک دستگاههای همھهممان با باشد، خودشان دست به کنبرتبررل میدهند ترجیح ندارند. برای<br />
جابىیبىی که چرا است، بوده تضعیفکننده نظرم به همھهممیشه این میرود. ببریبرراهه به دارد ما فرهنگ است. زیاد بسیار هبرنبرر<br />
دستاندرکاران تقصبریبرر شاید ماست. تقصبریبرر شاید بگوییم: و برگردانیم را بجتبجحلیل این باید ما بمنبممیگذارد. بافىقفىی تغیبریبرر عمل<br />
بهببههبرتبرر تئاتر به بمتبمماشاچی بازگرداندن در میبایست شاید سیستم‐ بمتبممام بلکه بازیگران، و نویسندگان فقط نه است. خبریبرر!»<br />
آنهاست؟ تقصبریبرر آیا بله. نبرپبرروراندهاند؟ خود در را تئاتر به آمدن عادت آیا بله. رفتهاند؟ بمتبمماشاچیان آیا کنیم. او<br />
کرد. روز به را تئاتر به دعوت کرد، برنامهریزی ٢٠٠٩ سال در آمریکا رپرتوار تئاتر برای که فصلی بجنبجخستبنیبنن از پائولوس هک ساخت شکسپبریبرر) از کلمهای حبىتبىی (بدون تابستان نیمهشب رویای از گرفته الهللهھام الاغ»، «بمنبممایش از تبریبرزرمانند بریدهای اجرا<br />
به زنده صورت به میشد، خوانده بازیگران توسط که آهنگهابىیبىی و رقصندههای شرکت با بمتبمماشاچیان اطراف در و پائولوس توسط همھهممانجا در اولبنیبنن برای داشت، نیویورک در بلندمدت اجرابىیبىی که موفق بمنبممایشی الاغ، بمنبممایش درمیآمد. تئاتر<br />
به دستهدسته را بمتبمماشاچیان همھهممچنان کمبرببررتحیتحج، در آن از پس و رفت <strong>صحنه</strong> روی به (بهتبههیهکننده) وایبرنبرر رندی همھهممسرش و داده تغیبریبرر آبرون بمنبممایش، اصلی شخصیت نام به را نامش امروز جابىیبىیکه میکشاند؛ آمریکا رپرتوار تئاتر «زیرو‐اَرو»ی است.<br />
شده تئاتر شبانه کلوب به تبدیل تئاتر<br />
معنای مجممجحدودهی میبایست میگوید:«ما پائولوس باشد<br />
دقیقه ١٠ زمانش مدت گر ا میشود؟ چه شود شروع نیمهشب شب، ٨ ساعت جای به شو گر ا دهیم. گسبرتبررش را میشکند.<br />
درهم را قوانبنیبنن که بسازید را جابىیبىی چه؟ برقصید دقیقه ۴۵ اجرا شروع از قبل گر ا باشد؟ ساعت یک یا چه؟ آنهابىیبىی<br />
بمتبمماشاچیان سال. ٣٠ زیر و جوانتر مجممجخاطبابىنبىی است: کرده پیدا دست مجممجخاطبان از جدیدی گروه به امروز آبرون کنند؛<br />
معاشرت باشند، دیگران حضور در میخواهند آنها میروند». «ببریبررون شب آنها میروند»‐ تئاتر «به که نیستند آتن،<br />
پنجم قرن فستیوالهای مثل چبریبرزی کند، فراهم برایشان را آن میتواند تئاتر که دارند‐ احتیاج بجتبجخلیه این به آنها و دارد قرار سن جلوی که است ک را کنسرت اجرای مجممجحل از قسمبىتبىی ماشپیت (ت.م: گلوب. شکسپبریبرر تئاتر ماشپیتِ یا فقط<br />
اینکه نه کنم. بجتبججربه را آن باید من کنید: احساس که باشد جابىیبىی باید تئاتر میرقصند) ک را موسیقی با آن در مردم کردن.»<br />
بجتبججربه برای میدهند جان آنها هستند‐ بجتبججربه تشنهی مردم ببینید. یا بجببجخوانید را آن دیوار<br />
سه که را، چهارم دیوار تنها نه احتمالاً و میسازد درگبریبرر را خود مجممجخاطبان فعالانه که بود خواهد تئاتری آینده تئاتر را<br />
خود عملاً بمتبمماشاچيان ما، شهر نام به نيويورك از تئاترى در تازگى به مثال، عنوان به شکست. خواهد نبریبرز را دیگر موسسهی<br />
(فارغالتحصیل اِوِت بنجامبنيبنن توسط ‐كه شكسپبريبرر بازيگران ى پروژه بوستون، در يافتند. بازيگران از جزبىئبىى كليساها<br />
و ها فروشگاه مانند معمول غبريبرر هابىيبىى مكان در را شكسپبريبرر شد‐ گذارى پايه ٨٦ سال در آمریکا) رپرتوار تئاتر را<br />
جامعهمجممجحور تئاتر که را اِستون کورنر تئاتر گذشته در نبریبرز راچ بیل برد. خيابان و كوچه به را شكسپبريبرر عملاً و كرد اجرا مجممجحلات<br />
و کوچک شهرهای در را کلاسیک بمنبممایشهای از برداشتهابىیبىی و کرد پایهگذاری دیگران همھهممراه به میداد گسبرتبررش میکرد.<br />
تولید 23
جذابتر<br />
میتواند کوچکتر مجممجحیطهای در کار مطلب، «خلاصهی میگوید: هاروارد در هبرنبرر ادارهی مدیر مگان، جک اب میتوانید و بازگردانید گیشه طریق از را شده سرمایهگذاری بودجهی دلار میلیونها نیستید مجممججبور دیگر که چرا باشد، است<br />
مجممججبور نبریبرز کننده بهتبههیه باشد، بیشبرتبرر سرمایه مبریبرزان چه هر دهید. پوشش را کار هزینههای بمتبممام دلار هزار ۵٠ یا ۴٠ کرد.»<br />
خواهد بجتبجحمیل خلاق افراد به را خود نظر بیشبرتبرر نتیجه در و کند فکر بمتبمماشاچی تعداد به بیشبرتبرر تئاتری<br />
آموزش تئوری از<br />
بمتبمماشاچی.» نه آمد خواهند بار هبرنبررمند نه نگبریبررند، قرار موسیقی و هبرنبرر معرض در کودکان گر میگوید:«ا بروستاین رابرت موفق<br />
دستاندرکاران دیگر و کارگردانان بازیگران، نویسندگان، پرورش اولیهی موتور آموزشی، سیستم آنجابىیبىیکه که<br />
چرا نیست، دسبرتبررس در ابتدابىیبىی مدارس در فرهنگ و هبرنبرر آموزشی که:«دورههای میکند گله بروستاین است، تئاتر است.»<br />
موسیقی معلم اخراج بودجه، کاهش از پس مدارس قدم اولبنیبنن و میکند پیدا کاهش بودجهها برنامهی<br />
است. خورده پیوند اطرافش جامعهی با عمیقاً مجممجحلی، مدارس به تئاتر بردن با لنوکس در شرکا و شکسپبریبرر تئاتر طول<br />
در میشود، راهنمابىیبىی و ابتدابىیبىی مدارس از بسیاری همھهممچنبنیبنن و برکشایر بجببجخش دببریبررستانهای بمتبممامی شامل تقریباً که آنها آغاز<br />
زمان از میدهند. قرار کارآموزی و کارگاهها اجراها، پوشش بجتبجحت را معلم و دانشآموز ۴٠هزار از بیش سال است.<br />
داشته شرکتکننده میلیون یک به نزدیک آنسامبل، خود کنار در ١٩٧٨، سال در فعالیتش بمیبمم،<br />
میرو دببریبررستابىنبىی به که زمابىنبىی هر دارد. اهمھهممیت تئاتریمان تولیدات اندازهی به مدارس در ما میگوید:«کار پکر تینا مدرسهی<br />
در را بمنبممایش ابتدا آنها بمیبمم. دار داوطلب ۵٠ تا ٣٠ ببنیبنن معمولاً شکسپبریبرر بمنبممایشهای از یک هر در شرکت برای برای<br />
شکسپبریبرر‐ وقفهی بدون دببریبررستابىنبىی اجرای روز ‐چهار پایبریبرزیمان فستیوال در سپس و میکنند اجرا خودشان بیشبرتبرر<br />
و میشود، گرفته کار به شیوهای به میآید، مصاحبه برای و میشود داوطلب که کسی هر میکنند. اجرا یکدیگر میتوانند<br />
که است جابىیبىی این که چرا هستند، مشتاق بسیار آنها میکنند. شرکت شکسپبریبرر برنامهی در بمتبممام سال سه بجببجچهها بجببجچههابىیبىی<br />
میبینیم ما میسازد: را جامعه این که میدانیم ما دهند. بروز را احساساتشان میتوانند کنند‐ صحبت آزادانه میشوند.»<br />
وابسته هم به عمیقاً چطور میدهند، ابجنبججام را کار این که موقعیت<br />
و داده تغیبریبرر را جوانان فرهنگ هنجارهای عامه، فرهنگ در سرگرمیها انفجار اخبریبرر، دهههای در حال، همھهممبنیبنن در بودن<br />
تئاتری که نیست پیش سال ۴٠ یا ٣٠ مانند دیگر میگوید:«شرایط مکگارت تام است. داده ارتقا را تئاتریها تشویق<br />
را مردم این و است افتخار یک بالا سطح در بازیگری و رقصیدن خواندن، توانابىیبىی امروزه باشد. انگ یک دانشگاهها،<br />
و متوسطه مدارس سطح در تئاتر آموزش برنامههای کیفیت رفبنتبنن بالا دنبال به ببرپبرردازند.» آن به که میکند هک است معتقد او دارد.» قرار دورانها همھهممهی در خود سطح بالاترین «در مکگارت گفتهی به تئاتری تولیدات بازیگران،<br />
کار کیفیت نبریبرز و تولیدات تنوع و تعداد نظر «از حرفهای، تئاتر راه سر بر اقتصادی چالشهای علیرغم برد.»<br />
می سر به خود طلابىیبىی عصر در تئاتر سطوح، همھهممهی در طراحان و کارگردانان ٨ تا ۴ ببنیبنن یک هر که میبرند <strong>صحنه</strong> روی به بمنبممایش ۶٠ تا ۴٠ ببنیبنن سال در دانشجویان هاروارد میگوید:«در مگان جک وا ورود زمان از چشمگبریبرری طور به تئاتر برای درونبرنامهای امکانات که میکند اشاره بروستاین میشود.» اجرا شب وجود<br />
هم تئاتر درسی واحد یک حبىتبىی که بود میآورد:«زمابىنبىی یاد به او یافتهاند. افزایش ١٩٧٩ سال در هاروارد) (به ١٢ آمریکا رپرتوار تئاتر انگلیسی). بمنبممایشنامهنویس و دانشگاه (استاد آلفرد ویلیام بمنبممایشنامهنویسی کلاس جز نداشت، 24
گوش<br />
به زمزمههابىیبىی اما کرد، تصویب را آن بمنبممایشی هبرنبررهای کمیتهی که کرد معرفىففىی تئاتر مطالعات آموزشی دورهی مدارک<br />
میبایست ما کارگردابىنبىی و بازیگری معلمان اینکه بر مببىنبىی درخواست به کردند شروع اعضا از برخی میرسید. خلاق<br />
دانشگاهیان اما است. خلاق غریزهی مرگ شدن کادمیک آ باشند. داشته کادمیک آ علمی نشریات و بالا بجتبجحصیلی کرد.»<br />
اعمال نبریبرز خلاق افراد بر را کادمیک آ مجممجحدودیتهای بمنبممیتوان که میدانند تئاتر<br />
در بىیبىی گفتگو جلسهی در سلارس پیبرتبرر ندارد. بمنبممایشی هبرنبررهای مرکز که است بزرگ کالجللججهای معدود از یکی هاروارد رفته<br />
<strong>صحنه</strong> روی به و شده کارگردابىنبىی وی توسط بار اولبنیبنن برای ‐که چبنیبنن» در «نیکسون اپرای موضوع با آمریکا رپرتوار از<br />
که ندارند وجود زیادی دانشگاههای نداشتند؛ تئاتری دپاربمتبممان هیچ چون آمدم هاروارد به کرد:«من عنوان بود‐ هبرنبررمندان<br />
که هستم این عاشق من بمنبممیگنجد. دپاربمتبممان داخل اصلاً که است چبریبرزی تئاتر باشند. برخوردار امتیازی چنبنیبنن پوچبرنبرر<br />
مارتبنیبنن ریاست با بمنبممایشی هبرنبررهای کمیتهی وجود، این با کنند. پیدا را راهشان خودشان که میشوند مجممججبور اینجا سال<br />
در که هبرنبرر کارگروه پیشنهاد (به تئاتر مرکز ابجیبججاد حال در وین، از تطبیقی ادبیات و انگلیسی ادبیات و تئاتر استاد برنامه<br />
فوق زندهی اجراهای جایگزیبىنبىی‐ و بجتبجحمیل نه ‐و تقویت برای شد) گرفته کار به دروفاست پرزیدنت توسط ٢٠٠٧ است.<br />
زا و کردهام تدریس تئاتر منسجم بسیار برنامههای از برخی در میگوید:«من او است. راچ بیل برای خوشی خبرببرر این من<br />
بود. کم برایشان حرفه بمتبممرین و گردابىنبىی کا و بازیگری فرصت چقدر اینکه از بودم، وحشتزده دانشجویان کم کار وایدنر.»<br />
پلههای تا خوابگاه، زیرزمبنیبنن از کردم، کارگردابىنبىی دانشگاه از گوشه هر در بمنبممایش ٢۶ هاروارد در درمیآیند<br />
بمنبممایش به که داستانهابىیبىی رفت.<br />
بجنبجخواهد ببنیبنن از این هم‐ کنار در داستان یک بجتبججربهی و خلق حال در اتاق، یک در میگوید:«انسانهابىیبىی راچ بیل شدن<br />
جمججممع راه از تنها است:« موافق او با پکر تینا دارد.» وجود آن برای هم بیشبرتبرری عطش گونهای به امروز حبىتبىی و دروبىنبىی قوی، حسی کرد. حس واقعاً را انسانیت میتوان که میکند‐ تئاتر که کاری ‐همھهممان است هم دور انسانها نبریبرز<br />
را حقیقت و جست، را آن تلویزیون در بمنبممیتوان کرد، احساس فیسبوک در بمنبممیتوان را آن جمججممعی. حس یک مجممجحسوس‐ یافت.»<br />
بمنبممیتوان اینها از یک هیچ در اب بازیگران درحالىللىیکه بود، اینچنبنیبنن هم البریبرزابت دوران در میکردند، جمججممع جا یک در را همھهممه میدهد:«یونابىنبىیها، ادامه او <strong>صحنه</strong>،<br />
قاب آمدن وجود به و تئاتر <strong>صحنه</strong>ی شکل تغیبریبرر کند. نگاه که این نه میکرد، گوش که میزدند حرف مجممجخاطبىببىی جابىیبىی<br />
به ما حال شود. دیده آن داخل از بمنبممایش که آورد وجود به را پنجرهای یا قابىببىی و کرد جدا بازیگران از را بمتبمماشاچیان که<br />
است چبریبرزی این هم‐ با سوال پرسیدن اما نیستند. هم اتاق یک در هم با حبىتبىی بازیگران و بمتبمماشاچیان که رسیدهابمیبمم هک میکنید احساس میکنید، احساس بدنتان در را آن هستید، موفق که وقبىتبىی بازیگر، یک عنوان به میسازد. را اجتماع زا را آن میسازد. منسجم کل یک که دارید؛ میکنید بازی که کسی نقش از دروبىنبىی تصویری میرسید. آن به دارید میکنید.»<br />
احساس نبریبرز کردهاند درک را آن که مجممجخاطبابىنبىی کنش وا طریق جایگزین<br />
میشود، دیده متعامل حبىتبىی یا سهبعدی شکل به تصویر، صفحهی بر که هیچچبریبرزی با بمنبممیتواند بجتبججربهای چنبنیبنن برای<br />
عطش داشت؟ خواهد شکلی چه که است این سوال تنها ماند‐ خواهد زنده آینده در مطمئناً تئاتر شود. از<br />
مردم که وقبىتبىی، و گر، ا یابد؛ افزایش حبىتبىی است ممممممکن بمتبمماشاچی، و بازیگر مشبرتبررک بجتبججربهی برای زنده، داستانسرابىیبىی میگوید:«در<br />
لیتگو شوند. خسته سینمابىیبىی تولیدات و تلویزیون پرزرقوبرق و جلاخورده و تدوینشده بىببىینقص بستههای 25
تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چبریبرزی ممممممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگبریبرر در تئاتر بهنبههفته<br />
است.»<br />
د کبرتبرر کریگ لمللممبرببررت<br />
26
ایران<br />
در زین هاوارد اثر سوهو در مارکس بمنبممایش اجرای اولبنیبنن بهببههانهی به گزیت ا تئاتر گروه یادداشت بشر،<br />
تحیتحخ تار که است واقعیت این اساس بر بلکه نیست، رمانتیک و اجمحجممقانه سخت دورابىنبىی در داشبنتبنن «امید هست.»<br />
نبریبرز مهربابىنبىی و جسارت گذشتگی، خود از همھهممدلىللىی، تحیتحخ تار بلکه نیست، کی سفا و خشونت تحیتحخ تار تنها (١٩٢٢-٢٠١٠)<br />
زین هاوارد معمول<br />
شیوههای به مجممجخاطب جذب قصد اصولاً تئاتر این <strong>صحنه</strong>ای. درام تا است بیانیه بیشبرتبرر (کنشگر)، کتیویست ا تئاتر ریشهی<br />
که است اعبرتبرراضی شیوهی به سیاسی‐اجتماعی مسائل به عموم توجه جلب تئاتر این هدف ندارد. را دراماتیک رد است سلاحی کنشگر تئاتر بازمیگردد. اروپا و آمریکا در میلادی ۶٠ سالهای اجتماعی رادیکال حرکتهای به آن برساند.<br />
آنان گوش به را خود اعبرتبرراض صدای و کنند برقرار ارتباط رو در رو مردم با تا مدبىنبىی و اجتماعی فعالبنیبنن دست سرمایهداری،<br />
نظام به اروپا و آمریکا در همھهممگابىنبىی اعبرتبرراضات و میلادی ٢٠٠٨ سال در اقتصادی رکود دوران آغاز از پس بمنبممایش<br />
شد. بجببجحرانها اینگونه آمدن وجود به علت و سرمایهداری نظام دربارهی مارکس بجتبجحلیلهای متوجه بسیاری نگاه در<br />
سیاسی علوم استاد مورخ، زین هاوارد توسط بمنبممایش این است. کنشگر تئاتر بارز بمنبممونههای از یکی سوهو در مارکس ١٢ مدت به اثر این درآمد. بجتبجحریر رشتهی به ١٩٩٩ سال در آمریکابىیبىی مدبىنبىی فعال و بمنبممایشنامهنویس بوستون، دانشگاه و<br />
مدبىنبىی فعال نبریبرز خود ‐که تبار آفریقابىیبىی آمریکابىیبىی بازیگر جونز برایان توسط آمریکا متحدهی ایالات سرتاسر در پیابىپبىی سال تکپردهای<br />
مونولوگ این است. شده اجرا میباشد‐ ٢٠١٢ سال در فرهنگی آزادی برای لبننبنن بنیاد جایزهی برندهی 27
در<br />
را اثر این گزیت ا تئاتر گروه است. رفته <strong>صحنه</strong> روی به و شده ترجمججممه اروپابىیبىی زبانهای کبرثبرر ا به تارتحیتحخ دربارهی با<br />
انتظامی استاد موزهی خانه در ایران در بار اولبنیبنن برای سال همھهممان ماه خرداد در و کرد ترجمججممه ١٣٩۴ ماه فروردین برد.<br />
<strong>صحنه</strong> روی به بیکابىیبىی آویشن بازی میخوانیم:<br />
را بمنبممایشنامه این اول چاپ برای برچ چارلىللىی یادداشت ادامه در همھهممچنان<br />
او نوشتهی آمریکا» مردمی تارتحیتحخ «کتاب است. آمریکابىیبىی چپ بمنبمماد دومبنیبنن چامسکی نوام از بعد زین هاوارد بزرگترین<br />
از همھهممچنبنیبنن او است. دببریبررستان تارتحیتحخ شدهی بجتبجحریف درسی کتابهای برای جایگزین کتاب پرطرفدارترین هک ببینید و کنید بجپبجخش کت ترا کافىففىی مقدار به است. چپگرایان اهداف مجممجختلف اشکال برای مالىللىی کمکهای جلبکنندگان برای<br />
دلار میلیون ١۵ بالای که کنید وادار را میبرند رتحنتحج وجدان عذاب از که سوار ولوو هزاران حبىتبىی یا صدها میتوانید ببرپبرردازند.<br />
بکنید را فکرش که چه هر و خوشآواز پرندگان زیست مجممجحیط اعتصابات، سیاسی، زندانیان از جمحجممایت و<br />
حلقه بدون است: رادیکال سیاسی قدبمیبممی پیشکسوتان از یکی او که اینجاست زین هاوارد جذابیت از بجببجخشی کاملِ<br />
است، عیار بمتبممام آمریکابىیبىی چپ یک زین هاوارد — چندگانه تضادهای بدون روز، مد ژستهای بدون گوشواره، که<br />
است این منظورم باشم. داشته انتظاری چه بمنبممیدانستم برخوردم، او خلاقانهی اثر به وقبىتبىی خاطر همھهممبنیبنن به کامل! بمیبمم،<br />
بگذر نکرد. پیدا را نوشتنش فرصت چامسکی نوام که باشم نشسته پستمدربىنبىی شعر عزای به که نبود هم طور این گلدمن<br />
اما (دربارهی اِما زین، قبلی بمنبممایشنامهی همھهممتای که بازیگر تک بمنبممایشی است؛ سوهو در مارکس صحبتم موضوع زین<br />
کند. صحبت مردم با نیویورک سوهوی در تا بازمیگردد مردگان دنیای از مارکس بمنبممایش، این در است. آنارشیست) هک دهم نشان را مارکس از چهرهای میدهد:«میخواستم توضیح اینگونه سوهو در مارکس نوشبنتبنن برای را انگبریبرزهاش زین<br />
فرزندانش.» و همھهممسر جمحجممایت و تامبنیبنن برای تلاش در خانواده، مرد عنوان به مارکس میشناختند، را آن کمی عدهی عنوان<br />
به بلکه متفکر، عنوان به فقط نه را او انقلابىببىی، سیاست با مارکس درگبریبرری در میخواست که میدهد ادامه کاپیتالیسم<br />
بر مارکس نقدهای کمونبریبرزم، سقوط دنبال به که کند روشن را موضوع این میخواست دهد. نشان عملکننده است.»<br />
وارد اصولاً همھهممچنان ما زمان «در شخصی<br />
خاطرات ببنیبنن مدام که میشود لازم است. مشکل بسیار سوهو در مارکس کوتاهی به بمنبممایشی در کار این ابجنبججام موضوع<br />
به بازگشت و باسنش‐ دملهای النور، علاقهاش مورد فرزند لندن، زاغههای در زندگی ‐دربارهی مارکس در<br />
شدم متوجه کردم، سوهو در مارکس خواندن به شروع هنگامیکه باشد. آمد و رفت در مردم با صحبتش اصلی قسمت:<br />
این مانند میکنم، جمججممع را خودم است، واداشته تئوریهایش توضیح به را مارکس زین که قسمتهابىیبىی در<br />
ثروت همھهممبنیبنن اما میده افزایش عظیمی مبریبرزان به رو ثروت سرمایهداری که گفتم پیش سال صدوشصت «نشنیدین میشه؟»<br />
متمرکز افراد از کمبرتبرری هرچه تعداد دست نکات<br />
توضیح برای مناسبىببىی وسیلهی تنها زین مارکسِ بىیبىی گو میبمنبمماید، بجتبجحمیلی نظر به آنرا جمججممله این طول و بودن رسمسسممی اوست.<br />
کار اساسی مارکس<br />
اما است، خشک و دشوار که البته شدم. بمنبممایش جریان وارد بیشبرتبرر تدرتحیتحج به رفتم، پیشتر چه هر حال، این با اعبرتبرراف<br />
باید نیست. روز مد دنبال به چندان هم زین خود علاوه، به ندارد! شهرت زندگی در بىیبىی نرمخو به چندان هم نگه<br />
باز برای تنها کاپیتال داس کتاب از که کسابىنبىی برای مارکس با ارتباط برقراری امکان ابجیبججاد در بمنبممایشنامه این که کنم جابىیبىی<br />
دارد؛ وجود گفته نا درام کمی بمنبممایش از جابىیبىی در حبىتبىی است. کرده عمل عالىللىی بسیار میکنند، استفاده پنجره داشبنتبنن 28
همھهممسرش<br />
بورژوای خانوادهی توسط که ‐خدمتکارشان لنشن به نسبت جبىنبىی همھهممسرش حسادت دربارهی مارکس که میکند:<br />
صحبت است‐ شده فرستاده که<br />
اینه خاطر به میگفت جبىنبىی چرا. بمنبممیدوبمنبمم شد. عوض اوضاع بعد، به جابىیبىی یه از اما بود. سرجاش هنوز عشقمون «… خاطر<br />
به میگفت بعد میکرد. عصبابىنبىی منو این بود. داده دست از میکرد خودش جذب منو که رو چشمگبریبرری زیبابىیبىی دیوانه<br />
من دیگه اونوقت داره. حقیقت که اینه شدنت عصبابىنبىی علت میگفت اونوقت میکرد. عصبابىنبىی بیشبرتبرر منو این لنشنه. میشدم.»<br />
ضوع در بمنبممیکند. رد را ابهتبههام واقعاً مارکس که کنید توجه شد. مارکس خانهی متناقض اوضاع متوجه میتوان اینجا در میکند.<br />
فرار آن زیر از طریقی به لوینسکی] مانیکا با او رابطهی ماجرای به اشاره [ت.م: کلینتون بیل مانند و<br />
دمل با واقعی فردی عنوان به مارکس دادن نشان با زین که است این سوهو در مارکس واقعی ارزش میکنم فکر میکوبند.<br />
شخصیاش زندگی اساس بر را مارکس که است سال پنجاه و صد میکند. زمیبىنبىی را خود کار دیگر، چبریبرزهای ماشبنیبنن<br />
تصویرسازان خلاف بر است. کمونبریبرزم ضد آشنای فریادهای از یکی بمنبممیکرد» جمحجممایت را خانوادهاش حبىتبىی «او نه<br />
ببینیم، را مارکس میدهد اجازه ما به او میشود. روبرو مستقیماً انتقادات از دسته این با زین سابق، شوروی تبلیغابىتبىی برای<br />
راحت زندگی داشبنتبنن از جا، همھهممه در کارگران خاطر به که کسی عنوان به بلکه خرابکار، یا قدیس یک عنوان به ندرگ به را آن میتوانید میآید، احساسابىتبىی زیادی نظر به پایابىنبىی جمججمملهی این گر ا کرد. چشمپوشی خانوادهاش و خود بیاندازید.<br />
سوهو در مارکس مبریبررزانژاد)<br />
شبریبررین ترجمججممهی ‐ برچ (چارلىللىی گزیت<br />
ا تئاتر گروه مارکس<br />
کارل نقش در بیکابىیبىی آویشن 29
چیوتل اجیوفور در نقش اتللو در دوبمنبممار ورهاوس لندن<br />
شکسپبریبرر با زیرکی عصر مهاجر هراس ما را مورد خطاب قرار می دهد<br />
به قلم: یاسمسسممبنیبنن آلیب های ‐ براون ) گاردین ‐ شکسپبریبرر ۴٠٠)<br />
ترجمججممه: شبریبررین مبریبررزانژاد<br />
از سقوط اتللو تا عشق میان مذهبىببىی تاجر ونبریبرزی، کاوش شکسپبریبرر در همھهممگونسازی فرهنگی، غرور سیاهپوستان و بجتبجحقبریبرر<br />
اشرافیان امروز بیش از هر زمان دیگری طنبنیبنن انداز میشود.<br />
خلاقیت و بجتبجخیل شکسپبریبرر در عصر ا کتشافات شکوفا شد، زمابىنبىی که کشبىتبىیها بنادر انگلیس را ترک میکردند و با کالاهای<br />
حبریبررتاور، ایدههای نوآورانه، داستانهای شگفتانگبریبرز یا خدمتکاران و بردگان سیاهپوست بازمیگشتند. سیاحان،<br />
سفبریبرران، حا کمان و بجتبججار به لندن میآمدند. او اولبنیبنن تئاتر خود را تئاتر گلوب (جهان) نامید، آثار پلوتارک، آوید، پلیبىنبىی و<br />
نویسندگان ایتالیابىیبىی و فرانسوی را میخواند. با اینکه هرگز انگلستان را ترک نکرد اما شیفته و مجممجحو سرزمبنیبننهای دور،<br />
غریبهها، اشتیاق بىببىیمرز و عشق ممممممنوعه بود.<br />
اتللو، تاجر ونبریبرزی، تایتوس آندرانیکوس، رویای نیمهشب تابستان و آنتوبىنبىی و کلئوپاترا، و در این ببنیبنن، کاوش همھهممگوبىنبىی، غرور<br />
نژاد سیاه، ازدواج میاننژادی، فقر فرهنگ و مذهبىببىی، عشق دیوانهوار، عقدههای جنسی، بجتبجحقبریبرر سلطنبىتبىی، ضعف.<br />
اتللو، قدربمتبممند و مورد نزاع، زیرکانه عصر ما را خطاب میکند، این عصر مهاجرتهراسی را. بر خلاف «مسلمانان<br />
دردسرساز مدرن اروپابىیبىی»، مورِ مسیحی و ونبریبرزی شده، یک مهاجر کاملاً ذوب شده در فرهنگ ونبریبرز است. [ت.م: مور<br />
در زبان انگلیسی به نژادی از سا کنان سمشسممال غرب آفریقا گفته میشود. در زبان فارسی در برخی جاها به عنوان مغر بىببىی<br />
از آن یاد میشود.] همھهممانگونه که مجممجحقق اسپانیابىیبىی ماریا مانزاناس کالوو اظهار میکند:«او در بمنبممایش به عنوان یک تبعهی<br />
30
اصل<br />
در ریشه که باطبىنبىی «توحش» آن نتیجهی در و کرده جذب را اروپابىیبىی اخلاق و فرهنگ که میشود ظاهر مستعمرابىتبىی تراژدی<br />
است.» کرده خارج خود طبیعت از را آفریقابىیبىی کلیشهی خطرآفرین جنبهی او است. کرده اهلی را دارد خود دزدمونا<br />
بپذیرند. واقعاً را او بمنبممیتوانند آنها نیست. کافىففىی ونبریبرزیها اغلب برای فرهنگی تسلیم که است این در اتللو هک میکنند فکر شدهاند متولد اینجا در که من فرزندان است. آن مطلق شکنندگی و کوررنگ عشق بودن مجممجحال بمنبممایانگر خواهد<br />
همھهممیشه و دارد اهمھهممیت پوست رنگ میفهمند وقبىتبىی که شوند قوی قدر آن آنها امیدوارم ندارد. اهمھهممیبىتبىی پوست رنگ کنند.<br />
بجتبجحمل را درد این بتوانند داشت، اب را سیاهیاش بمنبممیکند قبول که است بدی پسر اتللو، خلاف بر آندرونیکوس تایتوس در سیاهپوست تبهکار هارون، رابطه<br />
ژرمن] اقوام [از گات تامورای ملکه با او است. بهنبههفته شجاعبىتبىی و قهرمابىنبىی پذیرش، عدم این در کند. عوض پذیرش یط هارون بکشد، را نوزاد میخواهد ملکه دارد. آفریقابىیبىی چهرهی که میآورد دنیا به رابطه این از هم فرزندی که دارد مارتبنیبنن<br />
ایکس، مالکوم توسط میتوانست که خطابهای میشود، سیاهیاش و نوزاد مدعی بجتبجحریکآمبریبرز خطابهای بمنبممایش<br />
این رفبنتبنن <strong>صحنه</strong> روی به از پس سال دو ١۵٩۶، سال در که است (جالب باشد. شده ادا گرانت بربىنبىی یا لوترکینگ هم<br />
تعدادشان و شدهاند آورده قلمرو این به که مور «سیاهان تبعید بر مببىنبىی کرد صادر فرمابىنبىی اول البریبرزابت بار، اولبنیبنن برای (<br />
است.» اندازه از بیش چندین<br />
از یکی متفاوت مذاهب با فرد دو میان عشق بود. کرده درک را سیاست و خودمجممجحوری خطرات شکسپبریبرر عضو<br />
ک شایلا و جسیکا است. بوده بجببجحث مورد پیوسته که دیگری بمنبممایش است، ونبریبرزی تاجر دراماتیک درگبریبرریهای و نومیدی با پیشینیانشان مبریبرراث به دارند: انتخاب برای گزینه دو آنها هستند. منفور و حاشیهنشبنیبنن بسته، جامعهای پبریبررمرد<br />
شوند. همھهممرنگ اجتماع کبرثبرریت ا با و کنند پاره را مذهبىببىی هویت زبجنبججبریبررهای یا بزنند، چنگ مهلکی شکل به شاید شد<br />
سابقی مسیحی مرد عاشق که مسلمابىنبىی بودم، جسیکا مثل هم من زمابىنبىی میگریزد. جوان جسیکای و میزند چنگ بافىقفىی<br />
آخر در سوالىللىی میکنم. درک بهببههبرتبرر را ک شایلا شدهام، جاافتادهتر که حال اما بود، شادی زندگی کرد. ازدواج او با و مادرش<br />
خاطرهی به اهانت و پدرش آزردن خاطر به یا شد، خوشبخت شهر ضدبهیبههود شرایط در جسیکا آیا میماند: بزنیم.<br />
حدس میتوانیم تنها ما میکرد؟ گناه احساس کردم.<br />
مصاحبه موضوع همھهممبنیبنن دربارهی مجممججموعهام برای بازیگر راماسوامی، آرکانا همھهممسرش و کارگردان ساپل، تیم با من بازی<br />
را تایتانیا نقش ساپل چندزبانهی و هندی بمتبممام تابستان» نیمهشب «رویای در او هندی. همھهممسرش و است بهیبههودی او و میکند صحبت تکاندهندهای طرز به لندن در زندگی دربارهی او کردند. ازدواج و شده یکدیگر عاشق ها آن کرد. مدبىتبىی<br />
برای تایتانیا دارند. قرار مجممجختلف واقعیتهای میان جابىیبىی زوجها گمراهکننده بمنبممایش این در آن. فرهنگی زیان و سود بازمیگردد<br />
اوبرون نزد به او و میشود شکسته طلسم میکند. بجتبججربه را بابمتبمم با جنسی رابطهی و زمیبىنبىی خوشیهای کوتاه مدبىتبىی<br />
برای اما بمببممبریبررد، و کرده زندگی کودن انسان یک مانند بود ممممممکن او میشود. رهسپار خود پست جایگاه به بابمتبمم و است.<br />
دیوانهوار و متقاطع شیفتگی یک داستان این کرد. زندگی رویا در کوتاه، هرچند و خرابکارانه تلافىففىی خارجی، اشغال بمتبممدنها، جدابىیبىی دربارهی پیچیده بمنبممایشی کلئوپاترا، و آنتوبىنبىی به میرسیم بهنبههایت در رم،<br />
امبرپبرراتور آنتوبىنبىی، یافت. غرب ادبیات سراسر در کلئوپاترا مانند زن یک بمنبممیتوان شرق. بودن مقاومت غبریبررقابل دربارهی<br />
دیگری بمنبممایشنامهنویس هیچ درآمدهاند. زانو به او زنانهی و رازگونه جذابیت مقابل در وفادارش، پبریبررو انوباربوس است.<br />
نکرده عمل ظریف و صادق و صرتحیتحح حد بدین تا مجممجختلف ملتهای و نژاد فرهنگ، از افراد میان روابط ٢٠١۶<br />
آوریل ٣٠ 31
لسينگ<br />
افرابميبمم گتهلد ١٧٨١-١٧٢٩<br />
هامبورگ<br />
ملى تئاتر در تئاتر دراماتورگ اولبنيبنن تئاتر<br />
در دراماتورگی بر درآمدى مبریبررزانژاد<br />
شبریبررین گردآوری: و ترجمججممه دراماتورگی<br />
واژهی است. <strong>صحنه</strong> روی بر بمنبممایش اصلی عناصر ارائهی و دراماتیک ترکیببندی مطالعهی دراماتورگی دراماتورگ<br />
اولبنیبنن عنوان به هامبورگ ملی تئاتر برای که دورابىنبىی در را واژه این وی شد. ابداع لسینگ افرابمیبمم گتهلد توسط و کارگردابىنبىی از جدا کاملاً عملی دراماتورگی برد. کار به هامبورگ دراماتورگی برجستهاش، اثر در میکرد، کار جهان در<br />
بمنبممایشنامهنویسان از برخی دهد. ابجنبججام را سه این از مجممججموعی است ممممممکن نفر یک حال این با است؛ بمنبممایشنامهنویسی کار<br />
تا میکنند همھهممکاری متخصص یک با دیگر برخی میآمبریبرزند. درهم را نویسندگی و دراماتورگی بمنبممایشنامه نوشبنتبنن زمان کنند.<br />
تنظیم <strong>صحنه</strong>ای اجرای برای را 32
باشد»<br />
داشته اجرا قابلیت که شیوهای به داستان یک به دادن «شکل میتوان تر گسبرتبررده تعریفی در را دراماتورگی جاری<br />
کار در را زمان از دورهای روح بتواند که زیرساخبىتبىی میدهد، ساختار اجرا یا بمنبممایشنامه به دراماتورگی دانست. ژانر،<br />
سینما، و تئاتر تاربجیبجخی منابع ببنیبننفرهنگی، اشارات و نشانهها روابىیبىی، شیوههای که است ابزاری دراماتورگی سازد. دهد.<br />
می قرار بررسی مورد نزدیک از روابىیبىی‐بمنبممایشی کار یک در را و… جنسیبىتبىی نقشهای ارائهی ایدئولوژیک، رویکرد خود<br />
نوع در او گرفت. کار به میشناسیم دراماتورگ عنوان به امروز که جایگاهی در سالها را لسینگ هامبورگ تئاتر بازیگر<br />
یا بمنبممایشنامه که ارزشی و سهم ببنیبنن تفاوت است قادر که میکرد توصیف دراماتیک» «قاضی را خود و بود اولبنیبنن نکنیم.<br />
یا بکنیم راحبىتبىی احساس تئاتر اجرای بمتبمماشای حبنیبنن در ما که کند کاری تا کند مشخص را دارند کارگردان یا اصلی بجتبجحریر<br />
رشتهی به هامبورگ دراماتورگی عنوان با را نقدها از مجممججموعهای ١٧۶٧-١٧٧٠ سالهای در وی نتیجه، در نوین<br />
دراماتورگی پدر به تبدیل را لسینگ و کرد تئوریزه و بجتبجحلیل نقد، را آلمللممان تئاتر نوشتهها این کرد. منتشر و درآورد کرد.<br />
بر<br />
، ویلیامز تنسی و میلر آرتور شلینگ، گوته، وایلدر، هولدرلبنیبنن، جمججممله از آلمللممان‐ در فقط ‐نه نویسندگان از بسیاری گ<br />
فریتا گوستاو دادند. قرار مطالعه مورد را تئاتر هگل، شناسی» «زیبابىیبىی نبریبرز و لسینگ هامبورگ دراماتورگی اساس ١٩<br />
قرن اواخر در و شد ترجمججممه انگلیسی زبان به که کرد گردآوری بمنبممایش تکنیک نام با کتابىببىی در را مطالعات این مجممججموع کتاب<br />
میشود. شناخته هالیوود فیلمنامهنویسی دستورالعمل اولیهی طرح عنوان به کتاب این رسید. چاپ به آمریکا در و اروپا در بمنبممایشی ترکیببندی درک و دراماتورگی سنت به نبریبرز (١٩١۵) اندروز چارلتون اثر بمنبممایشنامهنویسی تکنیک برمیگردد.<br />
آلمللممان این<br />
در است. میلاد) از قبل ٣٣۵ حدود در شده (نوشته ارسطو اثر (بوطیقا) شعر فن غرب تئاتر سنت در مهم اثر دیگر و کنش شخصیتها، ببنیبنن رابطهی او میداند. بمنبممایشی کار بارز بمنبممونهی را ادیپ وی میکند. بجتبجحلیل را تراژدی ارسطو اثر، ار برمیانگبریبرزند بمتبمماشاچیان در بمنبممایشها که کنشهابىیبىی وا و میآورد را خوب <strong>صحنه</strong>های از بمنبممونههابىیبىی میکند، بجتبجحلیل را گفتار (بوطیقا)،<br />
شعر فن در میشوند. شناخته بىیبىی» ارسطو «درام عنوان به امروزه او «قوانبنیبنن» از بسیاری میکند. بررسی زا بسیاری اساس ارسطو بجتبجحلیلهای اخبریبرر، قرن در میکند. صحبت بمنبممایش کلیدی مفاهیم دربارهی ارسطو است.<br />
گرفته قرار تلویزیوبىنبىی درام و فیلمنامهنویسی دستورالعملهای احتمالاً<br />
بىببىی غبریبررغر اثر قدبمیبممیترین است. بمنبممایش تئوری دربارهی مانده جا به بىببىی غر اثر ترین قدبمیبممی (بوطیقا) شعر فن و<br />
اشکال عناصر، و است شده نوشته میلاد از قبل ١٠٠ حدود در که است سانسکریت زبان به تئاتر) (هبرنبرر ناتایاساترا میکند.<br />
توصیف را باستان هند تئاتر اصلی شکل ده روابىیبىی شیوههای عمل<br />
در دراماتورگی اجتماعی،<br />
فبریبرزیکی، شرایط متخصص دراماتورگ میدهد. رخ آن در بمنبممایش که است فضابىیبىی مفهومی کتشاف ا دراماتورگی استعاری<br />
بیانهای شخصیتها، روانشناسی اصلی ستونهای میافتد، اتفاق آن در بمنبممایش که است اقتصادی و سیاسی، ساختار،<br />
نوشته: یک عنوان به بمنبممایشنامه تکنیکی ملاحظات دیگر طرف از همھهممچنبنیبنن و موضوعی؛ بمنبممایشهای در متنوع واژهها.<br />
تکتک انتخاب حبىتبىی و جریان، ریتم، نقدهای<br />
بازیگر، انتخاب آن جمججممله از که باشد داشته شرکت بمنبممایش ساخت از متعددی مراحل در میتواند دراماتورگ حال<br />
در آن اهمھهممیت و بمنبممایش تاربجیبجخچهی از مجممجخاطبان و بازیگران کارگردان، ساخبنتبنن گاه آ و تولید، حال در بمنبممایش بر داخلی پیش‐<br />
گفتگوی جلسات کند، بهتبههیه مطالبىببىی بمنبممایش اجتماعی فضای یا تاربجیبجخچه دربارهی است ممممممکن دراماتورگ است. حاضر 33
تولید برگزار کند، یا برای مدارس و گروهها راهنمای مطالعه بنویسد. بمتبممام اینها به کارگردان کمک میکند تا نقدهای مبنتبنن<br />
و بازیگری، تئوری اجرا، و بجتبجحقیقات تاربجیبجخی را در بمنبممایش پیش از شروع آن اعمال کرده و آن را یکدست بمنبمماید.<br />
کبىپبىیرایت<br />
از آنجا که تعریف دراماتورگی گسبرتبررده است و عملکرد دراماتورگ در تولیدات مجممجختلف متفاوت است، مسائل مربوط به<br />
کبىپبىیرایت آن در ایالات متحدهی آمریکا مرز مشخصی ندارد.<br />
در سال ١٩٩۶ بجببجحبىثبىی به راه افتاد که آیا دراماتورگ میتواند ادعای مالکیت یک اثر را داشته باشد؟ یکی از بمنبممونههای این<br />
بجببجحث، پروندهی دعوای ماببنیبنن جاناتان لارسون نویسندهی تئاتر موزیکال اجاره و لبنیبنن تامسون دراماتورگ کار بود. تامسون<br />
ادعا میکرد که در نوشبنتبنن این کار سهیم بوده است درحالىللىیکه نه قرار بر این بوده است، نه حق ا شناخته شده است و نه<br />
از این بابت حقوفىقفىی دریافت کرده است. او از دادگاه درخواست کرد تا او را به عنوان نویسندهی اثر بشناسد تا به این<br />
وسیله بتواند ١۶٪ حق نویسنده را از درآمد آن دریافت کند. با وجود اینکه ادعای او پس از پرفروش شدن اثر در<br />
برادوی مطرح شد، اما بىببىیپایه و اساس نبریبرز نبود. برای مثال، ١۵٪ حق تالیف فرشتگان در آمریکا به دراماتورگ آن توبىنبىی<br />
کوشبرنبرر میرسد. در ١٩ ژوئن ١٩٩٨ دیوان عالىللىی آمریکا در پاسخ به دومبنیبنن درخواست فرجام، رای دادگاه بجنبجخستبنیبنن را<br />
تایید کرد و تامسون را در حق تالیف بمنبممایش مجممجحق ندانست. این پرونده بعداً در خارج از دادگاه و پس از دریافت مبلغی<br />
توسط تامسون در بىپبىی بهتبههدید به برداشبنتبنن کار خود از بمنبممایش حل و فصل شد.<br />
-<br />
منابع:<br />
‐ کاردولو، برت. دراماتورگی چیست؟ نیویورک: انتشارات پیبرتبرر لانگ<br />
مککیب، تری. کارگردابىنبىی اشتباه در تئاتر: استدلالىللىی بر ضد تئاتر <strong>معاصر</strong><br />
34
اثر بنکسی ٢٠٠٨ میلادی<br />
درآمدی بر تئاتر پست مدرن<br />
به قلم: مهرداد خامنه ای<br />
در وا كنش به تاثبريبرر شگرف تئاتر ابسورد ساموئل بكت و تئاتر پوچ گراى يوجبنيبنن اونيل، گونه ى اساسا تازه اى از تئاتر در<br />
دنياى غرب در اواخر دهه هفتاد و اوايل دهه هشتاد ميلادى پديدار شد. اين شيوه ى تئاتر، كه به عنوان تئاتر پست<br />
مدرن شناخته مى شود، رويكرد آخرالزمابىنبىى ارائه شده در ا كبرثبرر آثار تئاترى مدرن را به چالش كشيد تئاتر پست مدرن،<br />
درحالىللىى كه مفهوم "حقيقت" را به صورت "بهنبههايتاً غبريبرر قابل تشخيص" برجسته مى كند، اساسا به یورش به هسته هاى اوليه<br />
ى ايده هابىيبىى كه در توليدات تئاترى مدرن مطرح مى شوند و بجتبججزيه و بجتبجحليل آن مى پردازد. تئاتر پست مدرن عنوان مى<br />
كند كه تصميم بر اينكه آبجنبجچه به زبان درام بر روى <strong>صحنه</strong> مطرح مى شود حقيقت دارد يا ندارد بر عهده ى بمتبمماشا گر<br />
35
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
•<br />
است. در تئاتر پست مدرن شيوه معمول مينيماليسبىتبىى و برجسته سازى توليدات تئاتر مدرن جاى خود را به تنوعى از<br />
استعارات و مفاهيم تئاترى مى دهد كه از جمججممله آن ها مى توان از اين موارد نام برد:<br />
استفاده از اشكال تركيبىببىى مديا در ميانه ى توليدات مانند موسيقى و ويديو كليپ<br />
بجتبججربيات راديكال در زبان و تفكر<br />
الگوبردارى از منابع مجممجختلف متبىنبىى و تاربجيبجخى<br />
استفاده ضمبىنبىى و حبىتبىى ارج بهنبههادن آشكار منابع و استعارات برگرفته از فرهنگ عامه<br />
استفاده از خط داستابىنبىى غبريبرر قراردادى<br />
ترك هرگونه تلاش براى مشابه سازى واقعيت<br />
تركيب آشكار طبرنبرز افسارگسيخته با تراژادى<br />
پذيرش آ گاهانه ى خيالىللىى بودن بمنبممايش<br />
امتياز بداهه پردازى تئاترى در مقابل وفادارى مجممجحض به مبنتبنن<br />
تئاتر پست مدرن به پيشرفت هاى چندفرهنگى، كنايه آمبريبرز، خودمجممجحورانه و آشوب زده ى اجتماعى، سياسى، فلسفى و<br />
هبرنبررى ربع آخر قرن بيست و دهه ى اول قرن بيست و يك وا كنش نشان مى دهد. اين تئاتر دنيا را مكابىنبىى پوچ و بىببىى معبىنبىى<br />
براى زندگى كه بر لبه ى بجتبجخريب كامل مى لغزد بمنبممى بيند، بلكه آن را مكابىنبىى مى بيند كه در آن حقيقت و معنا نسبىببىى و مورد<br />
درك و تفسبريبررهاى متفاوت هستند. در اين دنيا، آخرالزمان اتفاق افتاده است. تئاتر پست مدرن مى گويد «وجود»، تنها با<br />
زندگى و تفكر ببريبررون از متغبريبررهاى استاندارد روابط انسابىنبىى و ادراك زمان و مكان به درسبىتبىى مفهوم خود را مى يابد. تام<br />
استاپارد، ديويد ممممممت، سم شبرپبررد و اريك بوگوسيان بمنبممايشنامه نويسان و كارگردانابىنبىى هستند كه به عنوان مجممجحبوب ترين و<br />
مشهور ترين دست اندركاران تئاتر پست مدرن شناخته مى شوند. بمنبممايشنامه هاى فراداستابىنبىى تام استاپارد عموما<br />
الگوبردارى هابىيبىى از منابع تاربجيبجخى و ادبىببىى را در جهت ابجيبججاد چشم انداز جديدى از ايده و حوادث تاربجيبجخى ظاهراً غبريبرر قابل<br />
مقايسه ارائه مى دهد. بمنبممايشنامه هاى ديويد ممممممت به بمتبممركز بر راه هابىيبىى كه مردم از طريق زبان و ساير متغبريبرر هاى پيچيده<br />
اى كه ميان جنسيت ها، ايدئولوژى ها، گرايش هاى جنسى، قوميت و طبقات اجتماعى وجود دارد با يكديگر همھهممدردى<br />
مى كنند، به يكديگر آسيب مى رسانند و يا ديگرى را آلت دست خود قرار مى دهند گرايش دارد. در عبنيبنن حال،<br />
بمنبممايشنامه هاى سم شبرپبررد بمتبممايل به بررسى درگبريبررى ميان نسل ها و طبقات اجتماعى و دشوارى هاى ارتباط و معابىنبىى موجود<br />
در زبان آمريكابىيبىى است. بمنبممايشنامه هاى بىببىى شك خودآ گاهانه ى اريك بوگوسيان تاثبريبرر رسانه جمججممعى را بر روى زندگى پست<br />
مدرن آمريكابىيبىى و پيامدهاى اجتماعى مقاومت در برابر تطبيق با هنجارهاى اجتماعى و استانداردهاى رفتارى را بررسى<br />
مى كند. منتقدين تئاتر <strong>معاصر</strong> بر سر اين كه چه زمابىنبىى دوران پست مدرن تئاتر آغاز شده است توافق ندارند. برخى از<br />
آن ها معتقدند تئاتر پست مدرن با ساموئل بكت آغاز شده است، درحالىللىى كه ديگران بمنبممايش هاى بكت را بمنبممايانگر نتيجه<br />
ى بهنبههابىيبىى جنبش تئاتر مدرن مى دانند. با وجود ادامه ى اين بجببجحث ها، به طور كلى پذيرفته شده است كه دنيا در ميانه ى<br />
دوره ى تئاتر پست مدرن قرار دارد.<br />
36
نوجوان<br />
و ک کود تئاتر جهابىنبىی روز مارس بمببممناسبت٢٠ تئاتر)<br />
مقالهنویس و نویس (بمنبممایشنامه گاندرسون لارن قلم: به پست<br />
هافینگتون هبرنبرر و فرهنگ بجببجخش مبریبررزانژاد<br />
شبریبررین ترجمججممه: روز<br />
«آخه که کنید فکر شاید سمشسمما از بعضی است. نوجوان و کودک تئاتر جهابىنبىی روز فروردین) (اول مارس ٢٠ هک بجببجچههابىیبىی برای ناخوشایندی طرز به و میپوشن رنگی رنگی لباسای و میکبننبنن مسخره کارای که بازیگرابىیبىی گرامیداشت میخوره؟»<br />
دردمون چه به میخونن آواز رفته سر حوصلهشون که مادرهابىیبىی و پدر و میخورن وول جاشون سر که<br />
کننده غافلگبریبرر و کننده درگبریبرر رک، خندهدار، قدربمتبممند، تئاتر از است، این نوجوان و کودک تئاتر میکنید فکر گر ا اما هستید.<br />
غافل دهد بجنبججات هم را دنیا است ممممممکن تئاتر<br />
نوآوری رقص، وقار که هستند کودکان برای تئاتر از جدید شاخهای خلق مشغول هبرنبررمندان جهان سراسر در میآمبریبرزد.<br />
هم در را جدید موزیکال تئاترهای مشوق نبریبرروی و بازی خیمهشب جاذبهی نو، بمنبممایشهای تازگی خلاق، آتلانتا،<br />
سینکرونیسیبىتبىی تئاتر تا سی دی واشینگبنتبنن در کِنِدی مرکز از دارند؛ دسبرتبررسی تئاتر از بالغتری نگاههای به کودکان تاون.<br />
کیپ و کوزوو ایرلند، تا سانفرانسیسکو، در پلِبریِبررز هَندفول تا 37
و جدید بمنبممایشهای تا مجممجحبوب کتابهای از اقتباس و پریان افسانههای دوبارهی بجتبجخیل از گسبرتبررهای بمنبممایشها این آمریکا.<br />
داخلی جنگ تا قلدری، تا گرفته فبریبرزیک از میدهند؛ پوشش را الکبرتبرریک جدید موزیکالهای باشد؟<br />
مهم ما دنیای پاشیدگی هم از و آشفتگی به دنیابىیبىی در میتواند کودک تئاتر خصوصاً و تئاتر، چگونه اما دست<br />
از از ناشی جهان این مسمویت عمدهی باشد!)، دیر کمی این برای (شاید کنیم اغراق اندازه از بیش بجنبجخواهیم گر ا ‐نه،<br />
دعوت را ما تئاتر اما کنیم. درک که بمنبممیخواهیم و بمنبممیکنیم، درک را یکدیگر ما است. جامعه در همھهممدلىللىی رفبنتبنن میکند.<br />
همھهممدلىللىی به وادار!‐ همھهممدلىللىی<br />
برای ورزشی باشگاه مانند تئاتر میگوید، سانفرانسیسکو تئاتر خانهی از اینگلیش بیل من دوست که همھهممانطور با<br />
شدن درگبریبرر و کردن درک شنیدن، و کنیم تقویت را مهربانیمان ماهیچههای و بمیبمم برو میتوانیم که است جابىیبىی است. بمیبمم.<br />
بیاموز آن از و کرده توجه دیگران کارهای به و بنشینیم که میکنیم بمتبممرین کنیم. بمتبممرین را نیستند ما مانند که افرادی میکنیم.<br />
بمتبممرین را دادن اهمھهممیت وقت<br />
و باشد آنها مال که است قرار سیاره این دارند. احتیاج بمتبممرین از نوع این به بزرگسالان از بیشبرتبرر حبىتبىی کودکان این<br />
به را ما هالیفکس جوان روشی، بودیستِ بیاورند. وجود به تغیبریبرری و کنند اعمال را همھهممدلىللىی این که دارند بیشبرتبرری جمججممهوری<br />
ریاست انتخابات در همھهممدلىللىی با (و بدهیم آموزش کودکان به همھهممدلىللىی با مشخصاً و فعالانه که میکند دعوت چالش بمیبمم!<br />
نبرببرر تئاتر به را فرزندمان کار، این ابجنبججام برای چرا بدهیم!). رای برای<br />
نوجوان و کودک مجممجخاطبان برای تئاتر جهابىنبىی ابجنبججمن کمپبنیبنن موضوع ببرببررید» تئاتر به را کودک یک امروز «همھهممبنیبنن واقع، در است.<br />
آینده سال سه و<br />
برگردد خانه به یا بجببجخندد، دل ته از است ممممممکن بلکه کرد، خواهد بمتبممرین را همھهممدلىللىی تنها نه ببرببررید، تئاتر به را کودکی گر ا گذشته<br />
چه مدرسه در امروز که کند تعریف برایتان یا بداند، بیشبرتبرر تارتحیتحخ دربارهی بجببجخواهد یا بجببجخواند، آواز علوم دربارهی شروع<br />
یا بیاید، کنار چطور کشمکش یک با که بگبریبررد یاد یا کند، صحبت موسیقی دربارهی مدت بمتبممام شام سر یا است، آینده.<br />
در هبرنبرر مالىللىی حامیان از یکی به شدن تبدیل به کند از<br />
که نگبریبررید آرام ننشینید، راحت و ببرببررید. تئاتر به را کودکان همھهممیشه ببرببررید. تئاتر به را کودک یک مارس ٢٠ روز در ببرببررید.<br />
پیش شدن بهببههبرتبرر سوی به را دنیا که کنید شروع و شوید درگبریبرر شوید، متمایل جلو به ببرببررید. لذت بمنبممایش 38
واسیلیو<br />
آناتولىللىی توسط ٢٠١۶ سال تئاتر جهابىنبىی روز پیام انگلیسی<br />
مبنتبنن از مبریبررزانژاد شبریبررین ترجمججممهی بمیبمم؟<br />
دار نیاز تئاتر به ما آیا میپرسند.<br />
خود از آن، از خسته مردم میلیونها و تئاتر از ناامید حرفهای هزاران که است سوالىللىی این بمیبمم؟<br />
دار نیاز آن به چه برای است،<br />
جریان در آنها در اصیل و واقعی تراژدیهای که عمومی کن اما و شهر میادین با مقایسه در <strong>صحنه</strong> که دورابىنبىی در میرسد.<br />
نظر به بىببىیاهمھهممیت و ناچبریبرز بدینسان چیست؟<br />
ما برای تئاتر هب است ممممممکن ظاهر به که بالعکس،چبریبرزی یا ‐و پرطنبنیبنن، صداهای سرخ، کولیسهای مجممجخملبنیبنن، مبلهای مطلا، بالکنهای .نآ درون خشمگبنیبنن و عریان بدنهای از تودهای با خون، و گل به آغشته کسهابىیبىی بلکبا برسد: نظر به متفاوت کلی بگوید؟<br />
ما به میتواند چه چبریبرز!<br />
همھهممه بگوید.<br />
ما به را چبریبرز همھهممه میتواند تئاتر چگونه<br />
میبازند، جان شده فراموش سیاهچالهای در زندانیان و گزیدهاند سکبىنبىی آسمسسممانها در خدایان چگونه اینکه فریب<br />
و نیست نیازی خوب انسانهای به به جهان در چگونه میشود، نابود عشق و میکشد زبانه شهوت شعلهی میپژمرند<br />
پناهندگان اردوگاههای در کودکان حالىللىیکه در میکنند زندگی آپاربمتبممانها در مردم چگونه میکند، فرمانروابىیبىی بگوید.<br />
سخن میتواند اینها همھهممهی از تئاتر شوند؛ جدا خود عزیزان از و بازگردند بیابان به تا میشوند وادار و بود.<br />
خواهد و بوده همھهممیشه تئاتر تئاتر<br />
تنها دیگر، هبرنبررهای بمتبممام میان از زیرا است. نیاز مورد مشخص طور به اخبریبرر، سال هفتاد یا پنجاه این در کنون، ا و انسانها<br />
میان واسطه به نیازی میشود. منتقل بدن به بدن و دست به دست چشم، به چشم دهان، به دهان که است 39
نور<br />
منشاء خود تئاتر نه، ندارد. تعلق جنوب یا سمشسممال یا غرب یا شرق به و است، روشنابىیبىی وجه روشنترین تئاتر ندارد. خصمانه.<br />
چه و دوستانه رویکرد با چه است، شناسابىیبىی قابل همھهممگان برای و میتابد جهان چهارگوشهی از که است بمیبمم.<br />
دار نیاز تئاتر از مجممجختلفی اشکال به ما بمیبمم، دار نیاز میماند بافىقفىی متفاوت که تئاتری به همھهممواره ما و رد بمنبممیبایست آییبىنبىی تئاترهای شیوههای آن. باستابىنبىی شکل همھهممه از بیش تئاتر، ممممممکن شیوههای و اشکال بمتبممامی میان از و «اطلاعات<br />
اصطلاح به و میشود تضعیف بیشبرتبرر هرچه امروزه سکولار فرهنگ گبریبررد. قرار متمدن» ملتهای «تئاتر با تضاد ار ما امید که همھهممچنان میکند، در به میدان از را آنها و شده موجود واقعی هویتهای جایگزین تدرتحیتحج به فرهنگی» آنها.<br />
دیدار برای کس.<br />
همھهممه و کس هر برای آزاد پذیرش میکند. باز را درهایش تئاتر دید: وضوح به میتوان کنون ا اما شوگ کلمات به کنید، پر تئاتر بالکنهای و سالنها در را ردیفها بمتبممامی بروید، تئاتر به کامپیوترها! و گجتها به لعنت شرکت<br />
برای فرصبىتبىی هیچ و نکنید غفلت آن از سمشسمماست، روبروی که است تئاتر ‐این کنید! نگاه زنده تصاویر به و فرادهید هستیم<br />
مشبرتبررک آن در شتابزدهمان و بیهوده زندگیهای در که فرصبىتبىی ارزسمشسممندترین شاید ندهید‐ دست از را آن در باشد.<br />
بمیبمم.<br />
دار نیاز تئاتر گونههای همھهممهی به ما سیاستمداران،<br />
تئاتر سیاستزده، تئاتر سیاسی، بازیهای تئاتر نیست‐ هیچکس نیاز مورد یقبنیبنن به که است تئاتر یک تنها نیاز<br />
ما آنچه جمججممعی، چه و فردی چه ‐ است روزمره وحشت تئاتر بمیبمم ندار نیاز یقیناً ما آنچه سیاست. بیهودهی تئاتر درگبریبرری<br />
از ساختگی تئاتری شهرستانهاست، و پایتختها در میدانها، و خیابانها در خون و اجساد تئاتر بمیبمم ندار اقوام…<br />
و مذاهب میان خصمانه نویسنده:<br />
درباره هبرنبررهای<br />
مدرسهی بنیانگذار وی است. روسیه از تئاتر استاد و تئاتر ببنیبننالمللممللی شدهی شناخته کارگردان واسیلیو آناتولىللىی مسکو<br />
سینمابىیبىی انستیتو (گیتیس)، لوناچارسکی دراماتیک هبرنبررهای دولبىتبىی کنسرواتوار در و میباشد مسکو دراماتیک کارگردان<br />
بزرگبرتبررین عنوان به او است. کرده تدریس لیون در (انسات) تئاتر فن و هبرنبرر ملی عالىللىی مدرسهی و (ویگیک) است.<br />
شده شناخته روسیه در خودش نسل به<br />
کنبل ماریا و پوپوو آندری مجممجحضر در و شد لوناچارسکی دراماتیک هبرنبررهای دولبىتبىی کنسرواتوار وارد ١٩۶٨ سال در بجتبجحت<br />
استانسیلاوسکی تئاتر در ١٩٧٧ سال از و کرد مسکو هبرنبرر تئاتر در کار به شروع ١٩٧٣ سال در پرداخت. بجتبجحصیل از<br />
پرداخت. فعالیت به گانکا تا تئاتر در لیوبیموو یوری دعوت به ١٩٨٢ سال در شد. کار به مشغول پوپوو آندری رهبرببرری بمنبممود.<br />
فیلم کارگردانان و سناریستها برای تدریس به شروع ١٩٨٠ سال 40
در سال ١٩٨٧ تئاتر خود (مدرسهی هبرنبررهای دراماتیک) را در مسکو بنیان بهنبههاد. این مدرسه تبدیل به آزمایشگاهی<br />
برای صدا و بدن بازیگران شد. آناتولىللىی واسیلیو تلاش خود را وقف مبریبرزانسنهای متون غبریبرر تئاتری بمنبممود تا بتواند از ارزش<br />
ادبىببىی و زبابىنبىی آنها بهببههرهمند شود.<br />
او به تدرتحیتحج اعتبار و شهربىتبىی جهابىنبىی یافت. در سال ١٩٩٢ در کمدی فرانسز بمنبممایش خود را به روی <strong>صحنه</strong> آورد، سال بعد<br />
در رم و در سال ١٩٩٧ در برلبنیبنن.<br />
در سال ٢٠٠۶ به دنبال اختلاف با مقامات اداری شهر مسکو، از مقام خود در مدرسهاش استعفا داد و به اروپا<br />
مهاجرت کرد، در پاریس، لیون و لندن. سه سال بعد، بالشوی تئاتر از او دعوت بمنبممود تا اقتباسی از دونژوان را به روی<br />
<strong>صحنه</strong> بیاورد.<br />
در سال ٢٠١٠ برنامهای سه ساله را برای آموزش اساتید تئاتر آغاز کرد. این دوره در شهر ونبریبرز برگزار میشد که<br />
داوطلبابىنبىی از سراسر جهان را به خود جذب کرد.<br />
در سال ٢٠١١ در انستیتوی گروتووسکی لهللهھستان، واسیلیو سمسسممیناری پژوهشی دربارهی فنون بازیگری برگزار کرد که<br />
مدت دو سال به طول ابجنبججامید و بازیگرابىنبىی از سراسر اروپا را در کنار فارغالتحصیلان دورهی ونبریبرز گرد هم آورد.<br />
واسیلیو قرار است در مارس ٢٠١۶، لاموزیکای دوم اثر مارگریت دوراس را در کمدی فرانسز در شهر پاریس به روی<br />
<strong>صحنه</strong> بیاورد.<br />
41
واسیلیو<br />
آناتولىللىی و چخوف مایکل بازیگر: پرورش افلاطوبىنبىی الگوی سوی به پیچز<br />
جاناتان : قلم به مبریبررزانژاد<br />
شبریبررین ترجمججممه: تا<br />
خواست واسیلیو آناتولىللىی از برلبنیبنن، در بتانبنیبنن» «کونستلرهاوس موسس هردتر مایکل ١٩٩٢، سال در مصاحبهای در داد:<br />
پاسخ اینگونه او کند. صحبت میدهد را آن نوید جدید هزارهی که بىیبىی الگو تغیبریبرر دربارهی خواهد<br />
فلسفیتر رفت، خواهد اشرافیت سوی به هبرنبرر کنیم، قضاوت میگذرد روسیه در آنچه اساس بر بجببجخواهیم گر ا و<br />
ایدهها دیگر، عباربىتبىی به نیست. ارتباط برقراری هدفشان که ساخت خواهد تصاویری شد، خواهد بیگانه مردم از شد، نقطهی<br />
روسیه که معتقدم من شد. خواهد خلق جدیدی زیبابىیبىیشناسانهی موقعیت و گرفت خواهند شکل جدید افکار دارد.<br />
وجود آنجا در نوزابىیبىی به شدیدی بمتبممایل زیرا بود خواهد روند این آغاز الیت<br />
بیستویک قرن هبرنبرر میگوید او میرسد: منفی نظر به او پیشبیبىنبىی هستند. مبهم معمولاً واسیلیو نظرهای اظهار جدا<br />
مجممجخاطبانش از بهوضوح که کرد خواهد تولید را کاری و بود خواهد توجه جالب اشراف اقلیت برای بود، خواهد میدهد؛<br />
بازتاب را او خود حرفهی پیشرفت روند مشابه تصویری بدبینانه، ظاهر به دیدگاه این حال، این با بود. خواهد قرار<br />
گسبرتبررده توجه مورد روسیه از فراتر دهه یک از بیش که بازیگر پرورش زمینهی در فعالیت و رویکرد از مجممججموعهای است.<br />
گرفته روسیه)<br />
تئاتر هبرنبررهای کادمی (آ گیتیس در ١٩۶٠ اواخر در پوپوو آندری و کنبل ماریا توسط ‐که واسیلیو جایگاه زیرا<br />
است، برجسته روسیه بازیگر پرورش سنت در میداند‐ استانیسلاوسکی گرد شا را خود و است یافته پرورش هب همھهممواره دودین لِو کنار در دیگر سوی از است، بهنبههفته گذشته کاوش در روسیه تئاتر نوزابىیبىی میکند پیشبیبىنبىی درحالىللىیکه 42
جدیدِ<br />
سیستم تاسیس خاطر به خصوصاً دارد‐ دست در را روسیه تئاتر آیندهی کلید که میشود شناخته فردی عنوان که<br />
دارد اشاره لاتبنیبنن زبان در کلمهای به Ludo [ت.م: لودو. تکنیک بازیگرش، پرورش پست‐استانیسلاوسکی بازیگر<br />
میان خودانگیخته و روان ارتباطی ابجیبججاد دنبال به سیستم این ساده، تعببریبرری به است. میکنم» «بازی آن معنای مهم<br />
کارگردان پنجاه میان در او خاطر همھهممبنیبنن به است.] کار به رهابىیبىی و بازیگوشی هوای و حال کردن وارد هدف با مبنتبنن و زبابىنبىی،<br />
میتواند که میداند جدیدی تئاتر پایهگذار را او بومرز بربجیبججیت و گرفت قرار ٢٠٠۵ سال در شوتسوا و میبرتبرر نظر از شود.<br />
نامیده آییبىنبىی یا و متافبریبرزیک مفهومی، سنتهای<br />
از بیش مسلماً دارد‐ آینده به نگاهی ابجیبججاد برای گذشته بهکارگبریبرری در طولابىنبىی سابقهای روسیه، تئاتر سنت تئاتر<br />
<strong>معاصر</strong> تئوریهای با عامهپسند تئاتر فرمهای خلاقانهی ترکیب در زمینه این در مایرهولد کار کشورها. دیگر تئاتری از<br />
که کرد استفاده اندازه همھهممان به ارسطو از نبریبرز استانیسلاوسکی سیستم بود؛ توجه قابل خودش بیومکانیک سیستم در بیستم.<br />
قرن روانشناسی نوظهور علم و ریبات رد که نشانههابىیبىی است؛ ارسطو فلسفهی از باستابىنبىیتر حبىتبىی فلسفهای به ارجاع گذشته، به مصاحبهاش در واسیلیو ارجاع آنها<br />
است ممممممکن است‐ بهنبههفته تئاتر چشمانداز بررسی در فلاسفه و اشرافیت از خاص گروهی دربارهی پیشبیبىنبىیاش بررسی<br />
را بىیبىی ارسطو ضد تئاتر تارتحیتحخ که میکند ترغیب را ما گاهانه آ او میرسد نظر به شوند. خوانده جمججممهوری کمان حا ارزیابىببىی<br />
تئاتر در «جدید» بىیبىی الگو عنوان به را افلاطوبىنبىی تئاتر اعتبار او دقیق دیدگاه طریق از که میکند وادار را ما کنیم، کنیم.<br />
ایدههای<br />
میدهیم. قرار چخوف مایکل تکنیک کنار در را واسیلیو «لودو»ی تئاتر مبحث، این بیشبرتبرر بررسی برای اصلی<br />
هستهی است‐ بازسازی حال در فعالانه واسیلیو عقیدهی به کارش ‐که استانیسلاوسکی از فراتر حبىتبىی چخوف واقعاً<br />
واسیلیو میگوید: شوخی به بریتانیا در واسیلیو مبرتبررجم دوهرست مارتبنیبنن که همھهممچنان است؛ واسیلیو تئاتر درک میکاود!<br />
را چخوف مایکل از<br />
پیش خود نبریبرز کنبل است. توجیه قابل واسیلیو، استاد (١٨٩٨-١٩٨۵) کنبل ماریا طریق از بمتبممایل این تاربجیبجخی، نظر از پس<br />
‐که لابراتوارش اولبنیبنن در چخوف مایکل آن از پیش و استانیسلاوسکی گرد شا و بود دانشجو گیتیس، در تدریس در<br />
را چخوف خلاقیت که است حیابىتبىی شاهرگی او تدریس بنابراین بود. میکرد‐ اداره مسکو در روسیه انقلاب از میکند.<br />
جاری واسیلیو ار افلاطون به خود دین هرگز چخوف دارد؛ شفافسازی به نیاز و اینهاست از پیچیدهتر دو این ارتباط فلسفی، نظر از زا میکند‐ عمل مستقیم غبریبرر دارد بر در را سقراطی دیالوگهای که ایدههابىیبىی معرفىففىی در و بمنبممیکند اعلام صراحت به شده<br />
روشن میبایست مقاله این در چخوف و واسیلیو مقایسهی با حال این با اشتایبرنبرر. رادولف راهنمایش استاد طریق روشی<br />
دارند؛ استانیسلاوسکی سیستم از متفاوت اساساً فلسفی سنتهای در ریشه بازیگری، متدولوژی دو هر که باشد است.<br />
ارسطو توسط شده ارائه تئاتری عناصر سلسلهمراتب شبیه که 43
کادمی<br />
آ برابر در لایسیوم به<br />
کادمی آ دیگر سوی از میلاد) از قبل (٣٣۵ میداد. فلسفه درس آن در ارسطو که بود مجممجحلی باستان یونان در لایسیوم [ت.م: میلاد)]<br />
از قبل (٣٨۵ میشد. اطلاق افلاطون فلسفهی مدرسهی شده<br />
تاسیس (٣٨۴-٣٢٢) ارسطو و (۴٢٧-٣۴٧) افلاطون توسط که تدریس کرسی دو که کنید تصور لحللححظه یک برای تربیت<br />
بازیگرابىنبىی نوع چه بودند. امروز بازیگری کنسرواتوارهای باستابىنبىی مابهازای دو لایسیوم، و کادمی آ بود، هب افلاطون حال هر به است! اجمحجممقانهای سوال این که است این افلاطون مورد در دستکم پاسخ، اولبنیبنن البته میکردند؟ مشهور<br />
آرمابىنبىیاش شهر از دراماتیک شاعر اخراج خاطر به نبریبرز و «جمججممهوری» در (Mimesis) میمسس به انتقادش خاطر بودند<br />
معتقد آنها بود. کم حا هبرنبرر بر باستان یونان در که ایدهای طبیعت، بازبمنبممابىیبىی اصل کات، مجممجحا میمسس: [ت.م: است. همھهممه<br />
چون که بود معتقد افلاطون میکند. بازبمنبممابىیبىی را اینها هبرنبررمند و است حقیقت و بىببىی خو زیبابىیبىی، مظهر مادی جهان که از<br />
چون است بیهوده شاعر دربارهی خصوصاً بازبمنبممابىیبىی این بازبمنبممابىیبىی است، مُثُل عالمللمم از مصدافىقفىی و بازتاب جهان در چبریبرز منصفانه<br />
میگوید:«کاملاً او بازمیدارد.] آرمابىنبىیاش شهر به ورود از را او علت همھهممبنیبنن به و دارد فاصله عالىللىی حقیقت میدهد:<br />
توضیح را هبرنبرر تئوری جمججممهوری دهم کتاب در او دهیم.» قرار نقاش کنار در و بمیبمم بردار را شاعر میتوانیم کار<br />
و سر ذهن در پست عنصری با چون و داراست را حقیقت از پاییبىنبىی درجهی شاعر کار زیرا هستند هم شبیه دو این بمیبمم.<br />
نپذیر میشود اداره درست که کمیبىتبىی حا در را او که است صحیح این بنابراین دارد. را<br />
ما شخصیت از بدویتری و احساسیتر بجببجخش که دلیل این به (پست دراماتیک هبرنبررهای آشکار پذیرش عدم این اما باز<br />
بیاموزد افلاطون از میتوانست چه بازیگر یک که پرسش این از را ما نباید افلاطون سوی از میکنند) بجتبجحریک هزارهی<br />
دو برای تئاتر‐ نقد دربارهی مانده بهجا اثر ‐قدبمیبممیترین ارسطو بوطیقای اهمھهممیت داشبنتبنن نظر در با خصوصاً دارد، بعدی.<br />
سنگ<br />
بر شده حک تصویری با اولیه، کنسرواتوارهای از یک هر که کنیم فرض بیایید بجتبجخیلمان، بجتبجحریک به کمک برای ود عنان که ارابهرابىنبىی باشد: روان یا روح از الگویش میتواند تصویر این افلاطون، برای شدهاند. آراسته سردرشان اینجا<br />
در است. شده توصیف افلاطون) (مجممجحاورات فایدروس در که همھهممانگونه دارد؛ دست به را متضاد سواری اسب حور بمنبممایندهی ترتیب به شده‐ مهار لحللحجام زور به دیگری و فرمانبردار ‐یکی حیوان دو و است عقل بمنبممایانگر ارابهران است:<br />
درآمده تصویر به نبریبرز «جمججممهوری» کتاب در روان از الگو این هستند. شهوت و میکند.<br />
بجتبجحریک‐ نه ‐و راهنمابىیبىی را روح و و میکند مهار را شهوت حیوابىنبىی غریزهی که است عقل برتر توانابىیبىی این لایسیوم<br />
زینتبجببجخش میتواند که میدهد ارائه بىیبىی ارسطو تفکر از غنا همھهممبنیبنن با تصویری بوطیقا، معرفىففىی در مکلیش کنت باشد:<br />
بوده فیلسوف این تازهتاسیس پارچه<br />
یا باشد افتاده جا کوک یک گر ا دارد؛ را خود جای آن در کوک هر که است شده گلدوزی لباسی مانند جهابىنبىی نظم داشت.<br />
خواهد تعمبریبرر به نیاز و دیده آسیب لباس بمتبممام باشد، شده پاره 44
یا<br />
«شکست» است: انسابىنبىی نقص یا هامارتیا از ارسطو شدهی ارائه مفهوم پارچه، شدن پاره یا کوک افتادن جا این در<br />
قهرمان سقوط به منجر که است وخیم خطابىیبىی یا اخلافىقفىی نقص هامارتیا [ت.م: ایدهآل». وضعیت برقراری در کامی «نا میشود.]<br />
تراژدی آن<br />
گسیختگی یا فروپاشی و طرف یک از قاعده و منطق ببنیبنن اساسی کشمکش پایهی بر تراژیک بمنبممایش اینکه توضیح او<br />
اما میجوید. بهببههره منطقی تفکر به افلاطون خود استاد ی علاقه از بوطیقا در ارسطو است. استوار دیگر سوی از قاعده ار است شده داده سامان بىببىی خو به که داستابىنبىی نتیجهی او واقع، در است. مشکوک منطق این نتیجهی به کمبرتبرر بسیار میکند:<br />
بجتبجحسبنیبنن بتواند<br />
که است شده پرداخته گونهای به و است؛ آن پیچیدهی نوع بلکه ساده، نوع نه تراژدی برای داستان نوع بهببههبرتبررین برانگبریبرزد.<br />
را ترحم یا وحشت که دهد نشان آنگونه را حوادث نیست،<br />
کند ادعا بود ممممممکن افلاطون که گونهای به تفکر نوع پستترین مظهر شده تقویت احساسات این ارسطو، برای خوشساخت.<br />
بمنبممایش یک برای است معیاری تنها بلکه این<br />
حدی تا میتواند زیر بمنبممودار کرد؟ ترجمججممه بازیگر کلاسیک پرورش در متضاد بىیبىی الگو به را این میتوان چطور حال، کند:<br />
روشن را مسئله داناتلو<br />
به منسوب اسب» دو و بالدار «ارابهران برنزی مدال 45
ارسطوبىیبىی<br />
بازیگر مبنتبنن<br />
دارد، بلاغت کتاب در سخنوران) و بازیگران شاعران، (بر اجرابىیبىی مهارتهای بر مشاهدابىتبىی ارسطو که وجود این با تربیت<br />
راهنمای کتاب، این که وجود این با باشد. بوطیقا میبایست لایسیوم فرضی یافتهی پرورش بازیگر هر برای کلیدی را<br />
بازیگری حرفهی موضوع این اما دارد، بمتبممرکز تراژدی بمنبممایش شخصیتهای و پایه و اصول بر عوض در و نیست بازیگر بمنبممیشود.<br />
نبریبرز بازیگر یک دید از کتاب سراسر کلی بجتبجحلیلهای تفسبریبرر مانع و بمنبممیسازد خارج آن سمشسممول دایرهی از احتمالاً<br />
بازیگرش تربیت سیستم طبقهبندی، در پیشینش علمی فعالیت و ارسطو بجتبججربهگرای گسبرتبرردهی پروژهی به توجه با در<br />
‐که منطق از او بجتبججلیل و جامع کاربرد حسی. ک ادرا و مشاهده پایهی بر دنیابىیبىی میداشت، ریشه واقعی دنیای در سلسلهمراتبىببىی<br />
طبقهبندی میگرفت. قرار آن) بدون (و مبنتبنن با بازیگر کار کانون است‐ کرده بیان طرح بجتبجحلیل در بوطیقا دیدبىنبىی<br />
بمنبممایش (مِلوس)، آهنگ (لکسیس)، بیان (دیانویا)، تفکر (اتوس)، شخصیت (داستان)، ‐طرح تراژدی در ارسطو منطق،<br />
و قاعده به اشتیاقش گرفبنتبنن نظر در با دارد. بمنبممایشی ابزار سازماندهی بر مشخصی کید تا همھهممه از بیش (اوپسیس)‐ را<br />
منطقی طریق به بمنبممایش طرح درک ابزار و مییافتند پرورش مبنتبنن دقیق بجتبجحلیل با او بازیگران که میشد این نتیجه در<br />
گر ا اصلی. بازیگر خطای یا هامارتیا توسط آمده بهوجود درگبریبرری برای حلی راه بسازند: را پایابىنبىی تا میکردند دریافت دیدهابمیبمم،<br />
که همھهممانگونه میشدند. دیده بسبرتبرر همھهممبنیبنن در نبریبرز آنها میشد، داده آموزش بداههمجممجحور تکنیکهای او کنسرواتوار کننده<br />
کسازی [پا کاتارتیک کنشی وا در ترحم و وحشت تعادل به گر ا ‐حبىتبىی بمنبممیگریزد احساس از ارسطو ایدهآل تئاتر ایدهآل<br />
داستان به بجببجخشیدن واقعیت برای بازیگرانش ترتیب این به و باشد‐ متکی احساسات] بروز وسیلهی به از<br />
نباید احساس است: شفاف کاملاً ارسطو نقطه این در میبمنبممودند. منتقل گران بمتبمماشا به را بمنبممایش احساسی بار میبایست کار<br />
در بازیگر وظیفهی پس شود. ناشی ک وحشتنا حوادث خود از میبایست بلکه برآید، صرف سخنوری مهارت یا اجرا باشد.<br />
ابجنبجحراف یا و اغراق و اضافات بدون کنشها از سازمانیافتهای مجممججموعهی میان» «در بازی میبایست شیوه، این به هب لایسیوم دربارهی خیالپردازی اینکه جز ندارد وجود بهخصوصی تعجبآور چبریبرز هیچ بجتبجحلیل این در خود خودی به و ١٩ قرن رئالیسبىتبىی مدرسهی و شده) بیان بوطیقا در که (آنگونه بىیبىی ارسطو تفکر ببنیبنن را جالبىببىی نزدیکی کنسرواتوار عنوان واقعیت،<br />
بازبمنبممابىیبىی اساس بر (میمسس) بازی معمولىللىی، بمنبممایش طرح میکند: آشکار استانیسلاوسکی سیستم مشخصاً و ٢٠ روی<br />
بر بازیگر «کار کتاب در استانیسلاوسکی که ندارد تعجبىببىی مبنتبنن. دقیق بازخوابىنبىی از ناشی کنشمجممجحور کار اولویت میدهد:<br />
توضیح کرینک شارون میکند. تایید را ارتباط این خود» ارسطو<br />
تعریف به آن اثبات برای و میسازد مجممججزا هبرنبررها دیگر از را تئاتر که است کنش این است معتقد استانیسلاوسکی معنای<br />
به dran ریشهی از دراما واژه ریشهشناسی به استانیسلاوسکی میکند. اشاره کنش» «تقلید عنوان به تراژدی از میکند.<br />
استناد نبریبرز دادن ابجنبججام اما<br />
میکنند، اذعان را استانیسلاوسکی به خود دین آشکارا واسیلیو آناتولىللىی هم و چخوف مایکل هم اینکه وجود با افلاطون<br />
کادمی آ به را ما آنها بازیگری سیستم متفاوت، بسیار طرق به نیست. فلسفی نزدیکی میکنند تایید که آنچه ارسطو.<br />
لایسیوم نه بازمیگرداند، 46
افلاطوبىنبىی<br />
بازیگر دارند<br />
برابری جایگاه دروبىنبىی انگبریبرزهی نبریبرروهای میان در احساس و اراده عقل، استانیسلاوسکی، سیستم در که حالىللىی در رد میکنند.»‐ بازی را اصلی نقش نبریبررو سه هر خلاقهاش کار در و میشناسد رسمسسممیت به را نوع سه هر ما ‐«هبرنبرر عمیق<br />
سوءظن دلیل به این میدهد. نشانمان ارابهران تصویر که همھهممانگونه است؛ اصلی راهبرببرر عقل افلاطون کنسرواتوار و<br />
فریب دنیای مادی دنیای اینکه به خودش باور نبریبرز و سقراط استادش مرگ از حدی تا که است احساس به افلاطون یم تصویر به هفتم) (کتاب غار بمتبمماشابىیبىی و خارقالعاده بمتبممثیل با جمججممهوری در را باورها این او میگبریبررد. نشات است، جهل هک پایبنیبننترین، میشود: زده مثال ک ادرا از سطح سه اینجا در است. تراژدی دربارهی مجممجخالفش دیدگاه دنبالهی که کشد و مشاهده ابعاد بهواسطهی آن در اشیا که مجممجحسوسات قلمرو یا دوم سطح میشوند؛ شناخته سایهها یا فریبنده تقلیدهای با فلسفی<br />
نظر از که افراد از اندکی تعداد توسط آن در واقعی اشیای که مُثُل‐ قلمرو سوم، سطح و میشوند؛ شناسابىیبىی او<br />
میکند. استفاده سطوح این کشیدن تصویر به برای بمنبممادین زبابىنبىی از افلاطون میشود. درک انبرتبرزاعی صورت به گاهند آ ار سایهها بازی مجممججبورند که میدهد نشان شده کشیده زبجنبججبریبرر به غارنشینان با را (ایکاسیا) سطح پایبنیبننترین بمتبممثیل، این در نشان<br />
زندانیابىنبىی با را آن و است ارتباط در مستقیم ک ادرا با که (پیستیس) دوم سطح کنند، مشاهده غار دیوار بر (مربوط<br />
سطح سومبنیبنن و بروند، خبریبررهکننده نور سوی به و ببریبررون به بالاخره و برگردند آتش سوی به میخواهند که میدهد خورشید<br />
به بهنبههایت در و سیارات به که درمیآید تصویر به شده آزاد زندانیان وسیلهی به که گاهی) آ و عقل یا دانش به خاص<br />
متفکرین هستند، کار این به قادر که آنهابىیبىی میکنند. نگاه است‐ فلسفی روشنگری همھهممچنبنیبنن و بىببىی خو بمنبمماد که ‐ بسبنتبنن<br />
بهکار مسئولیت آن از پس که است این مهم نکته هستند. افلاطون جمججممهوری فیلسوف» «پادشاهان و آرمانشهر این میشود.<br />
گذار وا آنها به غارنشبنیبنن جاهل جمججمماعت بر حکمرابىنبىی برای بازگشت و دانش اول<br />
نسل افلاطون که کنیم فرض فقط اما نیست. آسان بازیگری حرفهی بر تصاویر و ایدهها پیچیدهی پیوند این اِعمال بود.<br />
نکرده اخراج کنسرواتوارش از باشد، داشته آنها بر تاثبریبررگذاری برای فرصبىتبىی آنکه از پیش کم دست را، بازیگران بود.<br />
متفاوت میآمدند ببریبررون لایسیوم از که آنها از مشخصاً او فارغالتحصیلان ظاهر صورت این در تغیبریبرر<br />
اساس از افلاطوبىنبىی بازیگران جایگاه ارسطو)، سوم رتبهی (از اول رتبهی به «دیانویا» یا عقل ارتقاء با که این اول ای شخصیتها مبنتبنن، به نسبت بازیگر سوی از آشکار انتقادی رویکرد ابجتبجخاذ صورت به را خود میتوانست این میکرد. ارتباط<br />
یک شود: گر بمتبمماشا با رابطه در مشخص تغیبریبرری به منجر بود ممممممکن یا دهد؛ نشان برشت مرسوم شیوهی به خودش احساسی.<br />
برونریزی اساس بر درگبریبرری جای به دیالوگ، مبنای بر متعامل میدادند<br />
پرورش خود در مادی جهان شاید حبىتبىی و فریبنده احساسات قبال در ضروری سوءظبىنبىی افلاطون بازیگران ثانیاً، بلکه<br />
اول، سطح سایهوار حسی ک ادرا نه میگشتند؛ خود بازیگری الگوهای در انبرتبرزاع از بالاتری سطح دنبال به و چبریبرزها.<br />
پنهان اشکال برای عرفابىنبىی بىیبىی جستجو از<br />
مشخصی شاخهی میتوانست او گردان شا توسط شده خلق کار نوع افلاطون)، بودن انبرتبرزاع خواستار اساس بر (و ثالثاً و<br />
غار روشن تصویرسازی با همھهممگام استعاری شدت به و مینیمال <strong>صحنه</strong>ایِ تصویر خلق شاید دهد: بازتاب را تئاتری عرف واقعگرا.<br />
تا است رویاپرداز بیشبرتبرر افلاطونیست یک که ایده این 47
لایسیوم در یونان باستان مجممجحلی بود که ارسطو در آن درس فلسفه میداد. (٣٣۵ قبل از میلاد)<br />
ارتباط کنبل<br />
پیش از پیش بردن این بجتبجحلیل دربارهی کنسرواتوارهای واسیلیو و چخوف ‐یا به بیان دقیقتر لابراتوارهایشان‐<br />
برجسته کردن یکی از درخشانبرتبررین ارتباطات بیوگرافیک که این دو مرد را به یکدیگر پیوند میدهد مفید خواهد بود.<br />
ماریا کنبل در طول فعالیت حرفهای چشمگبریبررش، مستقیماً آغازهابىیبىی دست اول و نبریبرز پایانهابىیبىی به همھهممان اندازه قابل توجه<br />
را بجتبججربه کرد. کنبل یکی از اولبنیبنن شا گردابىنبىی بود که در استودیوی بازیگری چخوف کار کرد؛ جابىیبىی که این بازیگر جوان<br />
تئاتر هبرنبرر مسکو کار پرورش بازیگرش در سالهای ١٩١٨ تا ١٩٢١ به تازگی آغاز کرده بود. در اینجا چخوف به<br />
شا گردانش سیستم استانیسلاوسکی را آموزش میداد که شامل دورهی طولابىنبىی کار بر روی اتودهای بداهه و بعدها<br />
مجممججموعهای از اجرا برای گروهی از مجممجخاطبان بود. تدریس استانیسلاوسکی همھهممواره از فیلبرتبرر فردیت خود چخوف<br />
میگذشت. چنانکه خود او در کتاب «راه بازیگر» نبریبرز اشاره میکند:<br />
«من هرآنچه که خود از کار با استانسیلاوسکی آموختم، آنچه از سولرژیتسکی و واختانگوف یاد گرفتم را تدریس<br />
میکردم… همھهممهچبریبرز از طریق دریافت فردی خودم هدایت میشد و رنگ رابطه ی فردی خودم با آنچه درک کرده<br />
بودم به خود میگرفت.»<br />
کنبل پس از بجتبججربهی دوران آغازین تکنیک چخوف ‐پیش از آنکه در تبعید در اروپا رسمسسمماً به عنوان برنامهی بجتبجحصیلی<br />
دربیاید‐ مستقیماً با استانیسلاوسکی کار کرد و به عنوان یکی از بجتبجحلیلگران اصلی کار او در دوران پایابىنبىی عمرش<br />
48
«رویکرد<br />
از فراتر کار کووا، پولیا النا گفتهی به که بود فعال بجتبجحلیل دوران دوران، این (١٩٣۵-١٩٣٨) شد. شناخته ار اتودها» آن دنبال به و شخصیتها و بمنبممایش طرح اختصاری «مطالعهی عوض در و رفت تقسیمی» خستهکنندهی نسبتاً اولبنیبنن<br />
شاهد بداند، خود اینکه بدون کنبل ماریا است.» بمنبممایش اپبریبرزودهای اساس بر عیناً و «دقیقاً که کرد ارائه بود.<br />
مدرن بازیگر پرورش تارتحیتحخ برای استانیسلاوسکی دستاوردهای آخرین و چخوف دستاوردهای بجتبجحلیل<br />
متد همھهممان پوپوو همھهممکارش و او که دورابىنبىی در بود؛ دیگر آغازی شاهد کنبل ماریا ١٩۶٨، سال در بعد سال سی درس<br />
واسیلیو به (گیتیس) مسکو دراماتیک هبرنبررهای مدرسهی در کارگردابىنبىی برنامهی از بجببجخشی عنوان به را فعال اینکه<br />
جمججممله از کرد؛ ایفا کنندهای تعیبنیبنن نقش فارغالتحصیلیاش از پس واسیلیو فعالیت آغاز در کنبل بعدها میدادند. شد.<br />
خواهد واقع جمحجممایت مورد او کار که کرد حاصل اطمینان و کرد اشاره مسکو هبرنبرر تئاتر در یفرموو اولگ به را واسیلیو درست<br />
چخوف، گرد شا با واسیلیو فعال بجتبجحلیل کلاس اولبنیبنن تا بداهه اتود فرم در کنبل و چخوف آزادانهی بجتبججربیات از مسکو<br />
هبرنبرر تئاتر چخوف)اجرای (آنتوان آلبالو باغ ‐ شارلوتا نقش در کنبل ماریا بود. فاصله سال پنجاه 49
چخوف و واسیلیو<br />
اما تنها ماریا کنبل نیست که کارگردان <strong>معاصر</strong> مسکو بىیبىی را در کنار مایکل چخوف قرار میدهد. هردوی این مردان<br />
سوالابىتبىی اساسی دربارهی استانیسلاوسکی میپرسند که تا حدی ناشی از اشتیاق مشبرتبررک آنها در به چالش کشیدن جبرببرر<br />
خطی سیستم اوست که بمنبممونهی آن در اصل جامع مافوق هدف به خو بىببىی دیده میشود. واسیلیو بازیگرانش را تشویق<br />
میکند که مافوق وظیفه یا مافوق هدف بمنبممایش را با هدایت آن به شکل عمودی (و نه افقی) بازسازی کنند تا بتوانند<br />
مایکل چخوف ١٩٢٩<br />
50
اصلی<br />
انگبریبرزهی فبریبرزیکی صورت به میخواهد بازیگرانش از چخوف باشند؛ داشته مبنتبنن از «لودو» یا معنوی خوانش و چخوف مینامد. روانشناسی اشارات را آن او که همھهممانچبریبرزی کنند‐ متجلی خود در کهنالگو شکل به را شخصیت سوءظن<br />
از ناشی که گرفتند پیش در بازیگر و نقش ببنیبنن فاصله ابجیبججاد برای را متفاوبىتبىی کاملاً اجرابىیبىی اسبرتبرراتژیهای واسیلیو بسبرتبرر<br />
این در و میشود بود‐ کرده ابجتبجخاذ را آن البته هم استانیسلاوسکی ‐که احساسی حافظهی به نسبت آنها مشبرتبررک (اولىللىی<br />
دارند متفاوت کاملاً مذهبىببىی زمینههای واسیلیو و چخوف که حالىللىی در این، از گذشته دارد. بررسی به نیاز و او:«راه خود گفتهی به و شد پایهگذاری اشتایبرنبرر رودولف توسط که فلسفهای انسابىنبىی، حکمت [ت.م: آنبرتبرروپوسوفیست پرسشهای<br />
برخی که هستند کسابىنبىی انبرتبرروپوسوفىففىیها کند. راهنمابىیبىی عالمللمم در روح به آدمی در را روح تا است، دانش مسبریبرر گرسنگی<br />
که کسابىنبىی مانند درست میکنند، بجتبججربه دنیا و آدمی سرشت و طبیعت دربارۀ زندگی لازم نیاز عنوان به را ویژه دیگر<br />
سطحی یافبنتبنن به اشتیاق در آنها معنویات روسیه)، ارتدوکس مسیحی دومی و میکنند.»] بجتبججربه را تشنگی و بازیگرانش<br />
در افلاطوبىنبىی پرسشگری روحیهی دمیدن معنای به این واسیلیو برای مییابد. بجتبججلی مبنتبنن با درگبریبرری از (بالاتر) تئاتر.<br />
در ایدهآل دابمئبممی پیگبریبرری معنای به چخوف، برای و است؛ افلاطون<br />
و چخوف عنوان<br />
به واختانگوف، نابهببههنگام مرگ بىپبىی در و ١٩٢١ کتبرببرر ا در بازیگریاش لابراتوار کارگردابىنبىی از استعفا از پس چخوف اول<br />
استودیوی از دوم مسکوی هبرنبرر تئاتر شد. کار به مشغول ١٩٢٣ سال در دوم مسکوی هبرنبرر تئاتر در هبرنبرری مدیر را<br />
سیستم سولرژیتسکی و واختانگوف بولسلاوسکی، چخوف، که جابىیبىی برآمد؛ بود‐ سیستم ایدههای مهد ‐که مشهور و بولسلاوسکی کنار در را سازندهاش سالهای از بسیاری چخوف که حال عبنیبنن در اما دادند. گسبرتبررش آن در عمل در دنبال<br />
به را اصول از متفاوت کاملاً مجممججموعهای سیستم از او دروبىنبىیسازی است، گذرانده اولش استودیوی در او همھهممکاران کتاب<br />
در میناثممممم‐ سیستم رمانتیک و مکانیکی شاخههای را آن من آنچه ‐میان شکاف این اعظم بجببجخش به داشت. مطلب<br />
این به اشاره به اینجا در اما است. شده پرداخته جزئیات با (٢٠٠۵) استانیسلاوسکی» بازیگری سنت و «علم شخصی<br />
روابىنبىی بجببجحران کنار در میکرد، فعالیت آن در چخوف که سیاسی و فرهنگی متفاوت بمتبمماماً بسبرتبرر که میکنیم بسنده کشاند.<br />
بازیگر تربیت در متفاوت آشکارا فلسفهای سوی به را او اشتایبرنبرر، رادولف ایدههای به متعاقبش اعتقاد و خودش تشرتحیتحح<br />
از استفاده با بازیگر تربیت در چخوف جایگزین پایههای نوشته، این در موضوع این شدن روشنتر برای روانشناسی.<br />
اشارات و کهنالگوها برتر، خودِ میشود: مشخص زیر موضوعات برتر<br />
خود میکند:<br />
آغاز جمججمملات این با را برتر خودِ فصل چخوف (١٩٩١)، بازیگری» تکنیک «در کتاب در ما<br />
در را خلاقه نبریبرروهای که بالاتر مرتبهای از دیگری و عادیمان وجود برای صرفاً یکی دارد: جنبه دو ما هبرنبرری «طبع بمیبمم.»<br />
میشو روبرو برتر خود با [ما] بجتبجخیل… بىببىیطرف جهان پذیرش با میسازد. جاری آن»‐<br />
دستاوردهای و برتر جهانهای «دانش از مشخص طور ‐به اشتایبرنبرر رادلف آموزههای از مستقیماً چخوف دراینجا ار برتر خود کردن مهار مزیت چهار او میکند. اعمال بازیگر کار بر را تقسیمشده شخصیت مفهوم و میجوید بهببههره طریق<br />
از طبرنبرز یافبنتبنن ۴) و <strong>معاصر</strong> حیات شناسابىیبىی ٣) شر از بىببىی خو کردن جدا ٢) خلاق فردیت ١) برمیسمشسممارد: اینگونه بىببىیطرفىففىی.<br />
51
تشویق<br />
با اشتایبرنبرر برمیانگبریبرزد. را آن شخصی نیاز که است چبریبرزی مهمترین و اولبنیبنن او سوی از برتر خود پذیرش هرچند، الکل،<br />
به ‐اعتیادش بود گرفتار آن در شخصاً که مجممجخمصهای به نسبت بىببىیطرفانه دیدگاهی ابجیبججاد به چخوف زا خروج برای راهی میکرد‐ حس تئاتر از نارضایبىتبىی نتیجهی در که بىببىیقراری عمیق حس و بىببىیحدومرز خوشگذرابىنبىیهای است.<br />
شده ثبت روشبىنبىی به نبریبرز بازیگر» «راه در که داد نشان او به درماندگیاش افلاطون<br />
توسط که ما بجتبجخیلی کادمی آ با مستقیم غبریبرر کم دست ایدهها این بود، اشتایبرنبرر چخوف اصلی منبع اینکه با اما دیدگاه<br />
این بىببىیطرفىففىی که مفهوم این و بالاتر مراتب و مادی جهان میان چخوف افبرتبرراق است. همھهمماهنگی در میشود اداره ارابهران<br />
نوعی به کنیم، هدایت را هستند سرکش بالقوه صورت به که خلاقهمان نبریبرروهای تا کند کمک ما به میتواند باور<br />
و بود قائل پیشرو عارف عنوان به افلاطون برای اشتایبرنبرر که ارزشی گرفبنتبنن نظر در با میکند. تداعی را افلاطون تعجبآور<br />
چندان موضوع این شاید بود»، شده وارد معنا عالمللمم به نظریاتش با فیلسوف «این اینکه بر مببىنبىی مرتبطش و<br />
منطقی اِعمال به نه اشتایبرنبرر، طریق از افلاطون از چخوف دستدوم خوانش که است توجه شایان البته نباشد. میشود.<br />
منجر چخوف تعیبنیبننکننده و کلیدی واژهی «بجتبجخیل»، رهابىیبىی به بلکه رویداد، به عقل غبریبرراحساسی بنیانگذار<br />
او بود. اتریشی بهنبههانشناس و اجتماعی اندیشمند بمنبممایشنامهنویس، هبرنبررمند، آموزگار، ادیب، فیلسوف، اشتایبرنبرر رادولف (Eurythmy)<br />
بدن منظم حرکات نوین هبرنبرری ربجیبجخت و آنبرتبرروپوزوفىففىی، داروهای زیستپویا، کشاورزی والدورف، آموزش آنبرتبرروپوزوفىففىی، بودهاست.<br />
52
روانشناسی<br />
اشارات و کهنالگوها به<br />
چخوف میکند. پیدا بیشبرتبرری ارزش معادله به روانشناسی اشارات مفهوم شدن اضافه با چخوف از خوانشی چنبنیبنن است<br />
اقتباسی آن از بجببجخشی میگبریبررد: عاریه به روانشناسی اشارات از تعریفش گردآوری در را منبع چند گاه ناخودآ صورت جبنیبنن<br />
و سیک بودابىیبىی، هندو، آیبنیبنن در مانبرتبررا اشاره»[ت.م: آوردن درآوردن کلام «به در اشتایبرنبرر ریتمیک مانبرتبررای از و دارد سانسکریت ریشه مانبرتبررا میشود. تکرار دفعات به خاصی آهنگ با که آواهابىیبىی و کلمات از مجممججموعهای از عبارتست شدن<br />
آزاد معنای به «ترا» و فکر معبىنبىی به «مان» که است شده تشکیل ترا و مان بجببجخش دو از و است شدن رها معبىنبىی به مفهوم<br />
:Urphenomena [ت.م: اوست، «اورفنامنا»ی تئوری و گوته رمانتیک علم وامدار دیگر بجببجخشی است.]، پدیدههای<br />
از برخی اساسی خصوصیات بمتبممام که است پدیده یک از بىیبىی کهنالگو گوته، توسط شده ارائه اورفنامنا توحیدی آمریکا<br />
و اروپا در بازیگری مدارس در گردان شا با بىببىیپایان کار از که آن اصلی بجببجخش البته و میدهد.] بروز را طبیعی میگرفت.<br />
نشات دوی<br />
هر که چرا اوست، فلسفی دودمان نشانگر چخوف، توسط روانشناسی اشارات گسبرتبررش بر اشتایبرنبرر و گوته تاثبریبرر اما انبرتبرزاع،<br />
از بالاتری سطح در اینکه بر مببىنبىی هستند کلاسیک فلاسفهی نگاه و افلاطون مُثُل نظریهی وامدار آنها مادیاتند.<br />
بمتبممام منشاء که دارند قرار جهانسمشسممول کهنالگوهای ابراز<br />
دارتینگتون آرشیو از نشدهای منتشر کلاسی یادداشتهای در بار بجنبجخستبنیبنن برای را کهنالگو ایدهی این چخوف را<br />
نکته این ١٩٣٧، کتبرببرر ا در کی اسلووا ژولیوس اثر «بالادینا» تراژدی در آلینا نقش در بازیگری با کار حبنیبنن در او کرد. میکند:<br />
بیان رد کهنالگو با ما که زمابىنبىی تا یافت. خواهید آن در را بیان اصیل و بدیع راههای بمتبممام باشید، داشته را کهنالگو سمشسمما گر «ا هن و میدهد پیشنهاد را اصیل همھهممواره کهنالگو که چرا بیابیم، را ابراز و بیان اصیل راههای بمیبمم قادر هستیم، ارتباط را.»<br />
کلیشه اشارات<br />
دربارهی که کلاسی در را ایده این بود، کرده مکان نقل آمریکا به چخوف که هنگامی ١٩۴١، سال در بعدها کرد:<br />
بیان را خود منظور انبرتبرزاعی فرم یک از استفاده با بار این و داد بسط میکرد برگزار روانشناسی متوجهیم<br />
میکنیم، صحبت مثلث از وقبىتبىی اما دارد؟ وجود جهان در مثلث نوع چند بمیبمم. بگبریبرر نظر در را مثلث یک «بیایید در<br />
واحد آن در را مثلث اشکال بمتبممام که کرد بمتبممرین میتوان بمیبمم. دار نظرمان در را مثلث کهنالگوی ما نیست. مربع که شد.»<br />
خواهید مثلث یک درون از واحد. آن در را هندسی اشکال بمتبممام آورد‐ نظر مانند<br />
حدی‐ ‐تا کهنالگو که میگوید و میدهد بسط پدر و شاه کهنالگوی به نگاه در را بجتبجحلیلش سپس چخوف است.»<br />
من خود راز این بمنبممیافتد— اتفاق مربىئبىی صورت به رفتارم «در روانشناسی اشارات میکند<br />
عمل مشابهببههی شکل به میکند، بازی فرد که شخصیبىتبىی ذهبىنبىی ربجیبجختشناسی عنوان به چخوف روانشناسی اشارات طریق<br />
از که است مثالىللىی افلاطوبىنبىی تعببریبرر به یا تصویر این، مشخص. لحللححظابىتبىی برای چه و بمنبممایش بمتبممام برای چه — ذخبریبرره<br />
بازیگر بدن حافظهی در و شده دروبىنبىی سپس و شده پرداخته و ساخته استودیو در فبریبرزیکی بداههپردازی کیفیت<br />
‐مثلاً‐ روی بر کار با و بجتبجخیل قدرت طریق از بلافاصله میتواند شدن، دروبىنبىی مجممجحض به مثال یا تصویر این میشود. 53
سطح<br />
عنوان به روانشناسی اشارات ترتیب، این به اما گبریبررد. قرار استفاده مورد و شده فردی فضا یا کنش چگونگی و ترپلفِ<br />
بلکه مثلثها، بمتبممام مثلثِ نه میکند— عمل میبینیم <strong>صحنه</strong> روی بر که انفرادی تعاببریبرر به نسبت انبرتبرزاع از بالاتری آنتوان<br />
اثر دریابىیبىی مرغ بمنبممایش شخصیتهای از یکی ترپلف [ت.م: است. شده دروبىنبىی بازیگر توسط که ترپلفها بمتبممام است.]<br />
چخوف افلاطون<br />
و واسیلیو در<br />
واسیلیو، فعالیت دورهی سرتاسر در افلاطون است. چخوف مایکل از روشنتر بسیار افلاطون به واسیلیو دین با<br />
را «جمججممهوری» جمججممله از افلاطوبىنبىی دیالوگ او است. بوده مرجع نقطهی همھهممواره کارگردابىنبىی، در و لابراتوار کار در تدریس، فلسفهی<br />
همھهممه از مهمتر و گذاشت بمنبممایش به «لودو» تکنیک و سیستم مجممججدد کردن قاعدهمند در افلاطون به اتکایش در<br />
١٩٨٧ سال در واسیلیو که دراماتیک هبرنبررهای مدرسهی کرد. سهیم بازیگرانش پرورش در مستقیماً را افلاطوبىنبىی است.<br />
یک و بیست قرن در افلاطون کادمی آ کنسرواتوار واقعی بجتبججلی کرد، پایهگذاری مسکو اینگونه<br />
را انگبریبرزهاش ١٩٩۶، سال در گلاسگو‐اسکاتلند در پیشرفته کلاس یک در رویکردش توصیف در واسیلیو داد:<br />
توضیح دربارهی<br />
ببینند. فلسفی متون در طولابىنبىی آموزشی میبایست کنند، بازی متفاوبىتبىی ردهای در بتوانند بازیگران اینکه برای میدهند<br />
آموزش خود به آنها میکنند. تنظیم جدید شیوهای به را خودشان گاهی آ سال دو یا یک از پس و افلاطون. کنند.<br />
زندگی بجتبججربیات از جدید سطحی و احساسات از جدید سطحی در که وا با کار به شروع رسیدهاند) حرفهای بلوغ به که بازیگرابىنبىی (عموماً بازیگرانش هنگامیکه واسیلیو ماموریت از بجببجخشی هب را استانیسلاوسکی از آنها درک و میشکند هم در را آموزش دربارهی پیشبنیبننشان دیدگاه که است این میکنند زا کاملاً میبایست دراماتیک هبرنبررهای مدرسهی نوآموزان که میکند پافشاری نکته این بر واسیلیو میکند. بازسازی آرامی هم<br />
در بجتبجخریب، ابزار عنوان به افلاطون از استفاده با گاهانه آ شالوده این بعد، که باشند دیده آموزش سیستم در پیش شود.<br />
شکسته گروتفسکی<br />
و واسیلیو 54
آموزشی<br />
ابزار عنوان به منون شرح<br />
مثل نظریۀ به توجّه با را فضیلت بودن آموختبىنبىی افلاطون آن در که است افلاطون مکالمللممات از یکی منون [ت.م: دادهاست.]<br />
جمججممهوری<br />
میابىنبىی دوران همھهممان به آن تارتحیتحخ که است افلاطون منون بازیگر، با کار برای واسیلیو کلیدی منابع از یکی کنار<br />
در و میدهد قرار مرفه اشرافزادهی جوان، منون با گفتگو در را مجممجحبوبش سقراط منون در افلاطون بازمیگردد. دنبال<br />
به پیشبنیبنن. تناسخ از خاطرهای بجتبججدید یا است کتسابىببىی ا دانش آیا که است سوال این به پاسخ دنبال به دیگر مسائل دربارهی<br />
منون بردگان از یکی از سوال با را دانش پیشبنیبنن وجود سقراط و میگبریبررد قرار بجببجحث مورد روح فناناپذیری آن، به<br />
را آن میخواهد گردانش شا از واسیلیو که است برده و منون سقراط، میان مشهور تبادل این میکند. اثبات هندسه بمنبممایند.<br />
قاعدهمند جدید راهی از را گاهیشان آ خودش گفتهی به تا کنند مطالعه دقت گاهی<br />
ناآ (یا صرتحیتحح پذیرش کشیدن چالش به اصلیاش موضوعات از یکی که چرا است، ایدهآل منظور این برای منون از<br />
پیش کردنش بىببىیحس و او کردن گیج با را کار این سقراط است. برده یک به فردی درک جستجوی تعلیمِ و صرتحیتحح) کند.<br />
انبرتبرزاعناپذیرش خودِ به یافبنتبنن دست و فهم به تشویق را برده تا میدهد ابجنبججام شیوه آن به سوالاتش شروع سطح<br />
در چبریبرزها دیدن برای گردانش شا ظرفیت که میبیند مدرن عصر سقراط عنوان به وضوح به را خود واسیلیو رد داستایووسکی)، مبنتبننهای همھهممیشه (تقریباً مبنتبنن موضوع با پیشرفتهاش کلاس در این میدهد. رشد انبرتبرزاع از بالاتری روشن<br />
کاملاً استانیسلاوسکی، به حاضرجوابىببىیاش میخواند، «لودو» سیستم را آن آنچه از تئوریزهاش کاملاً بجتبجحلیل کردم،<br />
شرکت آن در که داستایووسکی اثر (کروتکایا) ظریف» «موجود دربارهی یکهفتهای کارگاه حبنیبنن در است. است:<br />
قائل تفاوت سیستم دو میان چگونه که داد توضیح کارگردان و مجممجخاطب دیدگاه دو ترکیب با سادگی به واسیلیو بمتبمماشاچیان<br />
از عضوی عنوان به من کنید، انتخاب را روانشناسی سیستم گر ا بمیبمم. بگبریبرر نظر در را دریابىیبىی مرغ «بیایید کنم،<br />
استفاده لودو سیستم از و کنم کارگردابىنبىی را دریابىیبىی مرغ من گر ا کرد. خواهم بجتبججربه را آدمها این داستان بود،<br />
خواهم مشاهدهگر من کرد‐ خواهم بجتبججربه را ایدهها این دربارهی داستابىنبىی اما کرد خواهم مشاهده را داستان کرد.»<br />
خواهم بجتبججربه را ایدهها این زندگی داستان در<br />
را استانیسلاوسکی روانشناسی سیستم اما است کارگردانمجممجحور چخوف بمنبممایش از واسیلیو خوانش که است روشن ام از است: ایدهمجممجحور دیگر سوی از واسیلیو «لودیک» رویکرد میدهد. قرار همھهممدلانه و شخصیتمجممجحور اساساً جایگاهی و عملکرد (مثلاً «بزرگتر» سوالات درگبریبرر ترپلف، عشق از ناشی خودکشی از بومی روایت جای به که میشود خواسته بمیبمم.<br />
شو جامعه) در هبرنبرر نقش هک میدهد نشان دقت به پیشرفته کلاس این در را گراهام توبىنبىی کلاسی کار دفبرتبررچهی از صفحهای ١)، زیر(تصویر تصویر لودو<br />
و روانشناسی سیستم میان دیگر تفاوتهای و است واسیلیو کلاسی نگارههای از شده رونویسی بمنبممودارهای شامل میکشد:<br />
تصویر به را 55
لودو.<br />
سیستم برابر در روانشناسی سیستم واسیلیو: آناتولىللىی ١٩٩۶ پیشرفتهی کلاس در کار دفبرتبررچهی از یادداشتهابىیبىی تصویر١: بدن<br />
از ببریبررون به را بمتبممرکز و برداشته درون از را بازیگر توجه مرکز لودو رویکرد میبینید، صفحه بالای در که همھهممانگونه رد واسیلیو البته و است روشن کاملاً چخوف با موازات اینجا در روان. در نه ایدهها، جهان در میکند‐ منتقل دارد—<br />
وجود بجتبجخیلی مرکز دربارهی چخوف ایدهی با شباهتهابىیبىی اینجا در کند. می تایید را این گراهام یادداشتهای اما<br />
شود. جابجببججا ظریف و ذهبىنبىی شخصیبىتبىی برای آن از ببریبررون البته و بدن اطراف بمتبممام به بازیگر بجتبجخیل طریق از میتواند که قرار<br />
بررسی مورد این از پیش که است چخوف برتر خود مفهوم و واسیلیو لودوی تکنیک میان ارتباط این، از مهمتر هستند.<br />
احساس و مادیت فردیت، از بازیگر کردن جدا برای مکانبریبرزمی دنبال به افراد این هردوی گرفت: 56
منفعل<br />
بجتبجحلیل استادش<br />
از که بجتبجحلیل از خطی همھهممچنان واسیلیو که است این است، روشن گراهام یادداشتهای در که دیگری نکتهی دربارهی<br />
استانیسلاوسکی تفکرات آخرین دریافت خاطر به کنبل که میدانیم میکند. حفظ را گرفته الهللهھام کنبل ماریا شهرت<br />
(گیتیس) دراماتیک هبرنبررهای کادمی آ در کارگردانان و بازیگران از نسلهابىیبىی با آن گسبرتبررش و رشد و فعال بجتبجحلیل یا<br />
اولیه رویداد بمنبممایشی‐ مبنتبنن در کلیدی لحللححظهی دو شناسابىیبىی میکند: پیشنهاد را ساده روشی فعال بجتبجحلیل اصل، در دارد. علت<br />
میزند‐ رقم را بمنبممایش بقیهی که است عملی بمنبممایش در اولیه رویداد دراماتیک. اوج یا اصلی رویداد و مجممجحرک قول<br />
نقل به که رویدادی میرساند، خود اوج به را بمنبممایش که است رویدادی اصلی، رویداد بمنبممایش. رویدادهای سرتاسری و<br />
هدف بمنبممایش، متناقض آناتومی شناسابىیبىی به منجر فعال بجتبجحلیل این میکند». توجیه را سراسری «عمل کنبل، از کارنیک نظر<br />
از هم و فبریبرزیکی نظر از هم بمنبممایش به که میدهد اجازه بازیگر به بداهه، اتودهای از استفاده با و میشود هدف ضد آن<br />
خطی جبرببرر را آن که آنچه بجتبجخریب برای تلاش در سیستم، از خودش بازسازی در واسیلیو اما ببخشد. بجتبججسم خلاقانه و اولیه رویداد ١٩٩۶، پیشرفتهی کلاس در ظریف» «موجود از او خوانش میکند. واژگون را ساختار این میداند، از<br />
آیندهنگرانه و هوشیارانه گاهی آ با را مبنتبنن بازیگران که گونهای به داد، قرار معکوس صورت به را اصلی رویداد کنند.<br />
بازی اصلی رویداد مرلبنیبنن<br />
بلا بیان ‐به باشد داشته بازیگر یک در میتواند فعال بجتبجحلیل که احساسی مجممجحرک به نسبت سوءظن با واسیلیو منفعل<br />
بجتبجحلیل را آن بتوان شاید که میدهد پیشنهادی بعید، انبرتبرزاع جستجوی در واسیلیو احساس»‐ «منطق احبرتبرراقِ شکل<br />
لودو تئاتر برای برنامهاش آنکه از ‐پیش ١٩٩٢ سال در هردتر با مصاحبهاش به را ما رویکردی چنبنیبنن نامید. هک است افلاطوبىنبىی ایدهآلهای از استفاده با و بمنبممایش در فلسفی بجتبجحقیق از نوع این دقیقاً که چرا بازمیگرداند. بگبریبررد‐ که<br />
بمتبمماشاچیابىنبىی آن از گاهانه، آ شاید و است پایبند آن به روسیه تئاتر در جدید زیبابىیبىیشناسی جستجوی در امروز واسیلیو میگبریبررد.<br />
فاصله خرسندند، و خشنود جهل غار تاریکی در ماندن به جمججممعبندی<br />
نقاط<br />
واسیلیو نگاه با و کرد ثبت پیش سال شصت حدود بازیگر» «راه کتاب در را تئاتر آیندهی به خود نگاه چخوف تصویرسازی<br />
سوی به طرفه یک جریابىنبىی در طبیعتگرابىیبىی، حاضر شیوهی که میکند استدلال او دارد. بسیاری مشبرتبررک وا است.» ملالآور آیندهای است، کم حا تئاتر بر طبیعتگرابىیبىی آن در که «آیندهای است. بیهوده همھهممیشه و عاطفی که:<br />
میکند استدلال تاثبریبرر<br />
گر بمتبمماشا اعصاب بر قادرند که ترکیبابىتبىی باشد، حقایق از آتشبنیبننتری ترکیبات دنبال به که شد خواهد وادار «تئاتر و ک هراسنا میتوانند که دهد ارائه را عواطف از مجممججموعهای میشود مجممججبور که رسید خواهد جابىیبىی به بگذارند… بیشبرتبرری جسمی،<br />
شکنجهی مرگ، ک وحشتنا اشکال از شد خواند ظاهر <strong>صحنه</strong>هابىیبىی تئاتر، <strong>صحنه</strong>ی روی باشند…بر تکاندهنده هب سر پشت طبیعتگرابىیبىی که مبریبررابىثبىی پاتولوژیک… و روابىنبىی اختلالات میپاشد، هم از را روح که فجایعی خونبنیبنن، قتلهای لازم<br />
بسیاری زمان و است داده دست از را هبرنبرریاش ذائقهی که عصبىببىی اختلالات با است زمجممجخبىتبىی بمتبمماشاچی میگذارد، جا بازگردد.»<br />
خود سلامت به تا است هک است چشماندازی ماست‐ <strong>معاصر</strong> رسانههای از بسیاری با انطباق قابل راحبىتبىی به ‐که کابوسمانند چشمانداز این کند.<br />
اجتناب آن از فیلسوف این مُثُل نظریهی بلندمرتبهی انبرتبرزاع و افلاطوبىنبىی تئاتر جستجوی طریق از میخواهد واسیلیو هک واژهای است، پارادابمیبمم واژهی ریشهی ،(paradeigma یونابىنبىی واژهی از (مثل، میبرد کار به افلاطون که واژهای بدهد،<br />
یاد ما به چبریبرزی بجببجخواهد پستمدرنیسم گر ا اما میشود. استفاده جدید جهانبیبىنبىی یا زمانه روح به اشاره در اغلب هب دوباره و دوباره دابمئبمماً حساسیتزدابىیبىی، فزایندهی بهتبههدید به پاسخ در میبایست ما و نیست جدید چبریبرز هیچ که است این 57
بسبرتبرر و زمینهی ایدهها توجه کنیم و گاه ایدههای باستابىنبىی را دوباره زنده کنیم. تصور میکنم که این مفهوم ضمبىنبىی<br />
پیشگو بىیبىی واسیلیو در سال ١٩٩٢ است. ما باید در قرن بیست و یکم دربارهی معبىنبىی ارتباط بجتبججدید نظر کنیم و به تلاش<br />
بىببىیوقفه خود برای چالشبرانگبریبرزترین و سختگبریبررانهترین وا کنشهای تئاتری ادامه دهیم.<br />
جاناتان پیچز، استاد تئاتر دانشگاه لیدز است و نویسندهی وسوولود مایرهولد (٢٠٠٣) و علم و سنت بازیگری<br />
استانیسلاوسکی (٢٠٠۵).<br />
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
گروه تئاتر ا گزیت به کارگردابىنبىی مهرداد خامنه ای در سال ٢٠٠۵میلادی با ایده تئاتر چندزبانه و فراملیبىتبىی، فعالیت<br />
خود را در کشور نروژ آغاز کرد و تا کنون آثار زیر را به <strong>صحنه</strong> برده است:<br />
93
شازده کوچولو، اثر آنتوان دو سنت ا گزوپری در سال ٢٠٠۵ در نروژ (لینگدال) به زبان نروژی و انگلیسی و در<br />
سال ٢٠٠٧ در آلمللممان (دوربمتبمموند) به زبان آلمللممابىنبىی<br />
مهاجران، اثر اسلاومبریبرر مروژک در سال ٢٠٠٨ در آلمللممان (دوربمتبمموند و برلبنیبنن) و از سال ٢٠١٠ تا ٢٠١٢ به زبان<br />
نروژی در نروژ (اسلو، کریستبنیبنن ساند، لینگدال، فارسوند و لیندسنس) و در سال ٢٠١٢ در فستیوال تئاتر اسلو<br />
نردبان، اقتباسی آزاد از زاویه اثر غلامجممجحسبنیبنن ساعدی در سال ٢٠٠٩ در آلمللممان (فستیوال ببنیبنن المللممللی تئاتر خیابابىنبىی شوِرته)<br />
، از سال ٢٠١٠ تا ٢٠١٢ در نروژ (اسلو، کریستبنیبنن ساند، لینگدال، فارسوند) و در سال ٢٠١١ به عنوان اثر برگزیده در<br />
فستیوال تئاتر اسلو<br />
من موجودی احساسابىتبىی هستم، اثر ایو انسلر در سال ٢٠١٢ به زبان انگلیسی در نروژ ‐ کریستبنیبنن ساند و<br />
فارسوند<br />
چهار صندوق اثر بهببههرام بیضابىیبىی در سال ٢٠١٢ به زبان فارسی در نروژ ‐ اسلو<br />
ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهببههرنگی از سال ٢٠١٣ به زبان نروژی در نروژ ‐ اسلو<br />
ا گزیت در ایران<br />
بمنبممایش مهاجران اثر اسلاومبریبرر مروژک از سال ٢٠١۴ در بهتبههران، در سه اجرای متفاوت در کارگاه بمنبممایش باران ‐ اسفند<br />
١٣٩٢، سالن هبرنبرر و بجتبججربه فرهنگسرای ارسباران ‐ خرداد ١٣٩٣ و خانه بمنبممایش اداره تئاتر ‐ آبان ١٣٩٣<br />
بمنبممایش نردبان اقتباسی آزاد از زاویه اثر غلامجممجحسبنیبنن ساعدی در دی ماه ١٣٩٣، بهتبههران، تالار هبرنبرر فرهنگسرای ارسباران<br />
بمنبممایش همھهمملت در روستای مردوش سفلی اثر ایوو برشان، بهتبههران، خرداد و تبریبرر ١٣٩۴ در باغ موزه قصر، تالار فرخی<br />
یزدی<br />
بمنبممایش مارکس در سوهو اثر هاوارد زین، بهتبههران، خرداد و تبریبرر ١٣٩۴ در خانه موزه استاد انتظامی، تالار مشاهبریبرر تئاتر<br />
بمنبممایش مبرتبررسک برداشبىتبىی آزاد از چهارصندوق اثر بهببههرام بیضابىیبىی، بهتبههران، مهر ١٣٩۴ در خانه موزه استاد انتظامی، تالار<br />
مشاهبریبرر تئاتر ایران<br />
بمنبممایش یک خاطره، یک مونولوگ، یک فریاد و یک نیایش اثر ایو انسلر همھهممگام با جنبش جهابىنبىی مبارزه با خشونت<br />
علیه زنان، بهتبههران، بهببههمن و اسفند ١٣٩۴ در خانه موزه استاد انتظامی، تالار مشاهبریبرر تئاتر ایران<br />
بمنبممایش ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهببههرنگی، بهتبههران، بهببههمن و اسفند ١٣٩۴ در خانه موزه استاد انتظامی، تالار مشاهبریبرر<br />
تئاتر ایران<br />
بمنبممایش بعدی ا گزیت: همھهمملت در روستای مردوش سفلی از ٧ شهریور ١٣٩۵ در خانه موزه استاد انتظامی، تالار<br />
مشاهبریبرر تئاتر ایران<br />
94