25.03.2017 Views

صحنه معاصر - بهار ۹۵

مجله تخصصی تئاتر - گروه تئاتر اگزیت

مجله تخصصی تئاتر - گروه تئاتر اگزیت

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

<strong>صحنه</strong> <strong>معاصر</strong><br />

‏بهببههار ١٣٩۵| گروه تئاتر ا گزیت<br />

<br />

✮ به سوی الگوی افلاطوبىنبىی پرورش بازیگر:‏ مایکل چخوف و آناتولىللىی واسیلیو ✮ شکسپبریبرر با زیرکی عصر مهاجر هراس ما<br />

را مورد خطاب قرار می دهد ✮ درآمدى بر دراماتورگی در تئاتر ✮ یادداشت گروه تئاتر ا گزیت به ‏بهببههانهی اولبنیبنن اجرای<br />

‏بمنبممایش مارکس در سوهو اثر هاوارد زین در ایران ✮ تئاتر در قرن ‎٢١‎‏سمسسممینار ابجنبججمن اروپابىیبىی فرهنگ تئاتر ✮ درآمدی بر<br />

تئاتر پست مدرن ✮ ‏بمتبممایلات جدید در تئاتر <strong>معاصر</strong>:‏ کمبرتبرر هبرنبرر،‏ بیشبرتبرر ‏مجممجحتوا ✮ چرا تئاتر؟ برندن هیلی کارگردان تئاتر<br />

کانادا ✮ ٢٠ مارس روز جهابىنبىی تئاتر کودک و نوجوان ✮ آینده تئاتر:‏ آيا در عصر دبجیبججیتال ‏بمنبممایش ‏همھهممچنان موضوعیت<br />

خواهد داشت؟ ✮ پیام روز جهابىنبىی تئاتر سال ٢٠١۶ توسط آناتولىللىی واسیلیو ✮ ‏بمنبممایش مارکس در سوهو<br />

1


فهرست مطالب<br />

✮ تئاتر در قرن ‎٢١‎‏سمسسممینار ابجنبججمن اروپابىیبىی فرهنگ تئاتر ‏(مبنتبنن سخبرنبررابىنبىی یوری آلشیبرتبرز)‏ ……………………….. صفحه ٣<br />

✮ ‏بمتبممایلات جدید در تئاتر <strong>معاصر</strong>:‏ کمبرتبرر هبرنبرر،‏ بیشبرتبرر ‏مجممجحتوا ‏(به قلم:‏ دکبرتبرر بربجیبججیت شوبک)‏ ……………………… صفحه ٩<br />

✮ چرا تئاتر؟ ‏(به قلم:‏ برندن هیلی کارگردان تئاتر کانادا)‏ ‏………………………………………………….صفحه ١٢<br />

✮ آینده تئاتر:‏ آيا در عصر دبجیبججیتال ‏بمنبممایش ‏همھهممچنان موضوعیت خواهد داشت؟ ‏(به قلم:‏ دکبرتبرر کریگ ‏لمللممبرببررت)……صفحه ١۵<br />

✮ یادداشت گروه تئاتر ا گزیت به ‏بهببههانهی اولبنیبنن اجرای ‏بمنبممایش مارکس در سوهو اثر هاوارد زین در ایران ….. صفحه ٢٧<br />

✮ شکسپبریبرر با زیرکی عصر مهاجر هراس ما را مورد خطاب قرار می دهد ‏(به قلم ‏:یاسمسسممبنیبنن آلیب های ‐ براون)‏ صفحه ٣٠<br />

✮ درآمدى بر دراماتورگی در تئاتر ‏(گردآوری ‏:شبریبررین مبریبررزانژاد)……………………………………………صفحه ٣٢<br />

✮ درآمدی بر تئاتر پست مدرن ‏(به قلم:‏ مهرداد خامنه ای)……………………………………………….‏ صفحه ٣۵<br />

✮ بیست مارس روز جهابىنبىی تئاتر کودک و نوجوان ‏(به قلم:‏ لارن گاندرسون)‏ ……………………………… صفحه ٣٧<br />

✮ پیام روز جهابىنبىی تئاتر سال ٢٠١۶ توسط آناتولىللىی واسیلیو ………………………………………………. صفحه ٣٩<br />

✮ به سوی الگوی افلاطوبىنبىی پرورش بازیگر:‏ مایکل چخوف و آناتولىللىی واسیلیو ‏(به قلم:‏ جاناتان پیچز)‏ ……. صفحه ۴٢<br />

✮ ‏بمنبممایشم مارکس در سوهو ‏(به قلم:‏ هاوارد زین)……………………………………………………….‏ صفحه ۵٩<br />

2


٢١<br />

قرن در تئاتر تئاتر<br />

فرهنگ اروپابىیبىی ابجنبججمن ‏سمسسممینار آلشیبرتبرز<br />

یوری سخبرنبررابىنبىی مبنتبنن مبریبررزانژاد<br />

شبریبررین ترجمججممهی سخبرنبرران:‏<br />

معرفىففىی مدیر<br />

نبریبرز و کارگردان کاربردی،‏ تئاتر ‏بجتبجحقیقات در پژوهشگر بازیگری،‏ مدرس زیبا،‏ هبرنبررهای فلسفه دکبرتبررای آلشیبرتبرز،‏ یوری است.‏<br />

تئاتر فرهنگ اروپابىیبىی ابجنبججمن هبرنبرری رد جدید روشهابىیبىی ‏همھهممچنبنیبنن او دارد.‏ جهابىنبىی شهرت عملی تئاتر ‏بجتبجحقیقات در مشخصاش و فردی روشهای خاطر به آلشیبرتبرز آورده<br />

وجود به آموزشی جنبهی روی بر دابمئبممی ‏بمتبممرکز با و عمل و تئوری در را کارگردابىنبىی نو شیوههای نبریبرز و بازیگر تربیت است.‏<br />

مسکو<br />

هبرنبرر و فرهنگ دولبىتبىی دانشگاه در کارگردابىنبىی رشتهی در را خود ‏بجتبجحصیلات او است.‏ روسیه اودسای متولد آلشیبرتبرز که<br />

استانیسلاوسکی آخر گرد شا ده از یکی مالکوفسکی پروفسور گرد شا او داد.‏ ادامه ١٩٧٣ تا ١٩۶٩ سالهای در ‏بمنبممایشهای<br />

بردن <strong>صحنه</strong> به از پس بود.‏ کودریاچوف اولگ پروفسور گرد شا نبریبرز آن از پس و بود است حیات قید در هنوز ‏بجتبجحت<br />

‏(گیتیس)‏ روسیه ‏بمنبممایشی هبرنبررهای کادمی آ در را تئاتریاش ‏بجتبجحصیلات دوم دورهی روسیه،‏ ‏مجممجختلف شهرهای در متعدد شد.‏<br />

تدریس به مشغول جا ‏همھهممان در خود نبریبرز بعدها و گذراند واسیلیِو آناتولىللىی پروفسور و بوتکوتحیتحچ میخائیل پروفسور نظر کارگردانان<br />

و بازیگران مداوم آموزش خصوصاً‏ و آموزش موضوع بر را ‏بمتبممرکزش آنجا در و رفت برلبنیبنن به ١٩٩٢ سال در در<br />

پژوهشی،‏ کار کنار در وی داد.‏ قرار بازیگری مدرسبنیبنن برای آموزش نوین روشهای گسبرتبررش آن کنار در و حرفهای است.‏<br />

کرده تدریس نبریبرز جهان سرتاسر در ‏مجممجختلفی دانشگاههای و موسسات 3


پیچیده<br />

‏همھهممیشه تئاتر به مربوط پیشبیبىنبىیهای اما کنم.‏ صحبت ٢١ قرن در تئاتر دربارهی تا است شده خواسته من از کش و دارم یاد به ٢٠ قرن تئاتر دربارهی پیشبیبىنبىی چند است.‏ ‏ممممممکن غبریبرر تئاتر دربارهی پیشبیبىنبىی واقع در هستند‐‏ بگنجد<br />

ما تصور در آنچه از بیش ‏همھهممیشه تئاتر که معتقدم من باشند.‏ پیوسته واقعیت به آنها از یک هیچ که دارم میداند.‏<br />

خود دربارهی روصت میکند نگاه تولیدابمتبممان و تدریسها کنفرانسها،‏ زندگیهابمیبممان،‏ ما،‏ به آن از تئاتر که را زاویهای میکنم تلاش گاهی به<br />

بالا از که غولىللىی ‏همھهممچون تئاتر آینده.‏ از سردرآوردن در ما تلاش به طعنهآمبریبرزش نگاه ‏بىببىیشک و کنم…‏ میتوان<br />

چطور میشود.‏ خبریبرره ما به میکند،‏ نگاه‏ گالیور)‏ سفرهای در ریزجثه موجودات به اشاره ‏«لىللىیلىللىیپوتها»(ت.م:‏ هچ ٢٠ قرن بگوییم اطمینان با ‏بمنبممیتوانیم هنوز حالىللىیکه در زد،‏ ٢١ قرن دربارهی ماجراجویانه پیشبیبىنبىیهای به دست کتشافات.‏<br />

ا و بزرگ تغیبریبررات مهم،‏ پیشرفتهای بود.‏ تئاتر برای ‏بىببىی خو بسیار قرن ٢٠ قرن است.‏ زده رقم برابمیبممان به<br />

استانیسلاوسکی اند.‏ کرده اشاره استانیسلاوسکی نام به ‏همھهممکارابمنبممان از نفر چند کنفرانس این در که است شگفتآور یافتههای<br />

باشد.‏ پایبند دیدگاهش به ‏همھهممیشه برای که نکرد سعی هرگز او داد.‏ عقیده تغیبریبرر بارها دانشمند یک عنوان روی<br />

بر افراد اما هستند.‏ متفاوت کاملاً‏ استانیسلاوسکی دو عمرش،‏ پایان دستاوردهای و جوان استانیسلاوسکی بازیگران<br />

‏همھهممانند است!»‏ این ‏«استانیسلاوسکی میگویند:‏ و میکنند پافشاری میکنند درکش بیشبرتبرر که آنها از هرکدام ‏همھهممبنیبنن<br />

کار روش است،‏ این که:«تئاتر میدانند دیگر میکنند فکر و میکنند شرکت بازیگری ‏سمسسممینار یک در که جوابىنبىی دارد.‏<br />

قرار تئاتر در ما ‏مجممجحدود بسیار دانش با چشمگبریبرری تضاد در که چبریبرزی است»‐‏ از<br />

کوچکی بسیار قسمت وقف را خود تلاش کنم،‏ برقرار ارتباط استانیسلاوسکی از مشخصی دیدگاههای با تنها من گر ا آن<br />

دربارهی کردن صحبت چیست،‏ اساساً‏ تئاتر که نکنیم درک که زمابىنبىی تا و است،‏ بزرگ بسیار تئاتر کردهام.‏ تئاتر نکردهابمیبمم.‏<br />

نبریبرز آن پیمودن به شروع هنوز حبىتبىی که ایستادهابمیبمم عظیم کوهی مقابل در که ‏بمیبمم بپذیر باید ما است.‏ بیهوده هندوستان،‏<br />

آلمللممان،‏ از کنیم‐‏ می شروع کجایید؟»‏ ‏«اهل ‏جمججمملهی با را یکدیگر با صحبتمان رومابىنبىی،‏ در کنفرانس‏ این در روسی<br />

فرهنگم و هستم روس اینکه با که چرا است،‏ مشکل من برای سوال این به پاسخ . و…‏ آمریکا متحدهی ایالات آلمللممان<br />

در خانوادهام و کردهام کار ‏مجممجختلفی اروپابىیبىی کشورهای در گذشته سال هشت در کردهام،‏ ‏بجتبجحصیل مسکو در و است ارتباط<br />

کجایید؟»‏ ‏«اهل سوال که چرا هستم،‏ که ‏بمیبمم بگو است مشکل بسیار برابمیبمم اساس این بر میکنند.‏ زندگی فرهنگ<br />

بلکه سوئد،‏ یا میکنم زندگی آلمللممان در که نیست این مسئله دیگر آنگاه دارد.‏ هستید؟»‏ ‏«که سوال با تنگاتنگی هستید؟»‏<br />

که ‏«سمشسمما میشود:‏ جدی بسیار پرسشی به تبدیل ساده پرسشی است.‏ مهم زادگاهم کشور تئاتری سنتهای و کارگردان<br />

هسبىتبىی؟»‏ کی میپرسد:«تو پدر شخصیت میزبمنبمم.‏ مثال پبریبرراندلو اثر نویسنده»‏ جستجوی در شخصیت ‏«شش از هسبىتبىی؟»‏<br />

کی میپرسد:«تو دوباره و بازیگرم!»‏ ‏-«من هسبىتبىی؟»‏ کی تو میپرسم ‏-«نه!‏ کارگردابمنبمم!»‏ میدهد:«من پاسخ کارگردان،‏<br />

یک عنوان به ‏سمشسمما که است این سر بر بلکه نیست،‏ شغل و جایگاه سر بر ما صحبت است.‏ اصلی سوال این هستید؟<br />

کسی چه هبرنبررمند،‏ یک عنوان به بیشبرتبرر ‏همھهممه از و بازیگر یک هب ما که میکنم فکر من ندارد.‏ فایدهای هیچ تئاتر دربارهی ‏بجببجحث سوال دو این بدون چیست؟»‏ هستم؟»،«تئاتر که ‏«من موفق<br />

که زمابىنبىی ‏بمیبمم.‏ میشو روبرو سوال دو این با شخصی ‏بجببجحرانهای زمان در خصوصاً‏ ‏مجممجختلف،‏ زمانهای در دفعات خود<br />

به را هستیم که تئاتر در ما اینکه بردن سوال زیر یا و چیست تئاتر که این‏ پرسیدن زجمحجممت خود به هستیم،‏ چبریبرزی<br />

آن از پس میکند.‏ غافلگبریبرر ‏همھهممه از بیش روبروییم ‏بجببجحران با و هستیم تنها که هنگامی را ما سوال این ‏بمنبممیدهیم.‏ دارد؟»‏<br />

شکلی چه من میآید:«تئاتر پیش بعدی ک دردنا شدت به سوال که ‏بمنبممیگذرد 4


هستم؟»‏<br />

کجا ‏«اهل ندارم.‏ پاسخی هیچ دهم،‏ پاسخ دیدگاه این از اصلیتم دربارهی پرسش این به ‏بجببجخواهم من گر ا را<br />

این اما روسیه.‏ فرهنگ از روسیه)،‏ ‏بمنبممایشی هبرنبررهای کادمی ‏(آ آمدهام گیتیس از هستم،‏ روسیه اهل ‏بمیبمم بگو میتوابمنبمم گرفتهام.‏<br />

تاثبریبرر هم مکزیک و اروپا ژاپن،‏ فرهنگ از که میدابمنبمم هم جستجوی<br />

در را عمرم ‏بمتبممام من باشیم.‏ داشته خودمان هبرنبرری اصالت و فرهنگی مبریبرراث به بیشبرتبرری توجه میبایست ما رد میبایست نبریبرز معلم میگنجد.‏ دستهبندی کدام در و چیست تئاتر دربارهی من باور که گذراندم سوال این به پاسخ میدابمنبمم.‏<br />

او گرد شا را خود گاه من حال این با اما نبود،‏ من معلم استانیسلاوسکی گبریبررد.‏ قرار دستهبندی یک حرفهای<br />

بازیگران با عموماً‏ من میکنم.‏ توصیه را گفت خواهم ادامه در که ‏بمتبممریبىنبىی سنشان از صرفنظر گردابمنبمم شا به من جلب<br />

چخوف دریابىیبىی مرغ اول <strong>صحنه</strong>ی در ترپلِو کنستانتبنیبنن شخصیت به را آنها توجه میکنم.‏ کار سال ۵٠ تا ٣٠ ببنیبنن تشویق<br />

را گردابمنبمم شا <strong>صحنه</strong>.»من و دکور پرده،‏ است‐‏ من تئاتر میگوید:«این دیگر‐‏ کلمابىتبىی با ‏‐کمابیش او میکنم.‏ کنند.‏<br />

ابراز را تئاتر از خودشان برداشت که میکنم تنها<br />

‏بمنبممیکنم.‏ صحبت پاسخ دربارهی هرگز من باشیم.‏ کرده مطرح را سوال این ابتدا اینکه مگر ‏بىببىیمعناست کار به شروع میتوان<br />

که است آن از بعد باشند.‏ گاه آ پرسش این به که هستند تئاتر در زندگی ادامهی آمادهی گردان شا زمابىنبىی هب که است این ‏همھهممه از پیش معلم وظیفهی کرد.‏ صحبت ‏بجتبجحلیل و ترکیببندی ساختار،‏ بازیگری،‏ تکنیکهای دربارهی را<br />

برخوردم شیوهی من کنند.‏ و…ابراز کارگردان بازیگر،‏ عنوان به را تئاتر از خود واقعی برداشت کند کمک گردان شا من<br />

به نقطه این به رسیدن در که استادابمنبمم ‏بمتبممام از بیابجنبججامد.‏ طول به عمرم ‏همھهممهی برای شاید دادهام.‏ تغیبریبرر دفعات به تا<br />

چبریبرزی که نکردند اصرار هرگز است»،‏ تئاتر ‏«این که بگویند من به نکردند تلاش هرگز آنها متشکرم.‏ کردهاند کمک خود<br />

برای را پاسخهایشان آنها باشم.‏ داشته اشراف سوال واقعی ابعاد به که کردند کمک من به آنها است،‏ معتبرببرر ابد نبریبرروی<br />

هیچ پرسش،‏ بدون میدهند.‏ سامان را زندگیهابمیبممان پرسشها ندارند.‏ دربر ‏بىیبىی نبریبررو هیچ پاسخها داشتند.‏ نگه ‏بمنبممیماند.‏<br />

بافىقفىی برابمیبممان درکی رد اغلب معلمان که چرا نیست،‏ سادهای کار این است.‏ گرد شا در پرسش آوردن بهوجود من نظر در معلم وظیفهی است.‏<br />

ساده بسیار شود ابجنبججام باید چگونه کار میدهد نشان که ‏بىببىی مر نقش در گرفبنتبنن قرار میگبریبررند.‏ قرار توضیح جایگاه و<br />

هبرنبرری فضای آموزش حبنیبنن در که نبریبرز استادابمنبمم از دسته آن از من ندارد.‏ بلندی جایگاه نبریبرز ‏بىببىی مر که نیست گفبنتبنن به لازم خاص<br />

فضای وجود بدون اما است،‏ مهم متد و تکنیک دربارهی صحبت سپاسگزارم.‏ آوردند وجود به را خاصی اخلافىقفىی و<br />

منسجم ‏مجممجحیط یک تنها باشند.‏ خوب خودشان با یا و یکدیگر با که ‏بمیبمم بگو گردابمنبمم شا به ‏بمنبممیتوابمنبمم من است.‏ ‏ممممممکن غبریبرر تا<br />

آورد وجود به ‏بهببههاری هوای باید کنند.‏ رشد که میدهد اجازه بازیگران و گردان شا به هبرنبرری جو یک بهفرد،‏ منحصر مطرح<br />

پول مسئلهی است.‏ جایگاه بالاترین روسیه،‏ در دارند.‏ ویژهای جایگاه معلمان نیست.‏ آسان این بشکفند.‏ گلها هم<br />

سیگار خریدن برای حبىتبىی که میگرفتم روبل ۴٠ من روسیه)‏ ‏بمنبممایشی هبرنبررهای کادمی ‏(آ گیتیس در آغاز در نیست.‏ مرسوم<br />

روسیه در است.‏ عالىللىی بسیار شغلی و مسئولیت میبالیدم.‏ خود به تدریس افتخار داشبنتبنن از من اما نبود،‏ کافىففىی مانند<br />

‏بمنبممایند.‏ قوا ‏بجتبججدید و کنند صحبت آنها با تا میزنند سر معلمانشان به مرتب زندگی طول در گردان شا که است نیا کندن میکنند.‏ تامبنیبنن را زندگی نبریبرروی ریشهها میروید.‏ آن بر جدیدی برگهای ‏بهببههار هر در که است بزرگی درخت است.‏<br />

غبریبررممممممکن ریشهها داستایووسکی<br />

و پوشکبنیبنن گرد شا که ‏همھهممانطور بدابمنبمم.‏ استانیسلاوسکی گرد شا را خود میتوابمنبمم من اساس این بر ‏بمتبممام<br />

بتوابمنبمم گر ا خوردهابمیبمم.‏ پیوند فرهنگهابمیبممان به ما ‏همھهممهی که ‏همھهممانطور خوردهام،‏ پیوند فرهنگ این به من هستم.‏ 5


متد.‏<br />

یک به نه و میپیوندند تئاتر مدرسهی یک به آنها آنگاه باشند،‏ گاه آ خود فرهنگ از که کنم ترغیب را گردابمنبمم شا شیپ سال ٢٠٠ به آن تارتحیتحخ که آمدهام مدرسهای از من اینکه دانسبنتبنن است.‏ ادامهدار راه یک این مدرسه.‏ یک گردان<br />

شا که میکنم افتخار من میدهد.‏ انرژی عمر ‏بمتبممام برای من به داشت،‏ خواهد ادامه نبریبرز آینده در و بازمیگردد بازیگران<br />

بازیگران،‏ ‏بمتبممام تقریباً‏ امروزه واقع،‏ در هستم.»‏ مدرسه این از من میگویند:«بله،‏ روسیه تئاتر موسسهی موقت.‏<br />

عابران هستند‐‏ ‏بىببىیخابمنبممان نآ به آنها است،‏ موفق روشی گر ا دارند.‏ اعتقاد موفقیت به اغلب میآید.‏ میان به افراد شخصی اعتقادات مسئلهی حال است.‏<br />

عادی زندگی این میشود.‏ ‏بمتبممام فردا هستم،‏ موفق من امروز باشد.‏ درست باید آن عکس اما دارند.‏ اعتقاد روش اعتقاد<br />

دین این به و هستم ارتدوکس ‏بمیبمم بگو من گر ا غلط.‏ روش مسئلهی نه ماست،‏ اشتباهات به مربوط مسئله اما روز<br />

آن فردای و شوم مسلمان یا هندو مثلاً‏ و کنم عوض را دینم فردا گر ا میکنم.‏ زندگی روش ‏همھهممبنیبنن به دارم،‏ درک<br />

من دارم.‏ را خودم دین تنها من و دارند وجود ‏مجممجختلفی دینهای کرد؟ خواهند نگاه من به چطور شوم،‏ بودیست این<br />

از من است.‏ کی خطرنا موقعیت میپرند.‏ شاخه آن به شاخه این‏ از موفقیت خاطر به تنها افراد چطور که ‏بمنبممیکنم باشند،‏<br />

نداشته قوی ارتباطی خود اصل و ریشه با گر ا ندارند.‏ تعلق جابىیبىی به زیرا ‏بمنبممیشوم،‏ کلافه گردان شا از دسته متعدد<br />

‏«دین»های با ما داشت.‏ ‏بجنبجخواهند دستاوردی ‏بهنبههایت در که جابىیبىی تا میپرند شاخه آن به شاخه این از ‏همھهممچنان زا تعدادی به کنفرانس طول در من ‏مجممجختلف.‏ تئاتری زبانهای میکنیم،‏ صحبت ‏مجممجختلفی زبانهای به ما ‏بمیبمم،‏ ندار مشکلی ‏«تنش»‏<br />

برای ‏«انرژی»‏ واژهی که شدم متوجه نشدهام.‏ متوجه هم را ‏بجببجحثشان موضوع که زدهام سر نبریبرز کارگاهها قرار<br />

استفاده مورد ‏«دانش»‏ کلمهی اینکه وجود با دریافتم میدهد.‏ معنا یک ظاهراً‏ ‏«ریتم»‏ و ‏«بمتبممپو»‏ و میشود استفاده است.‏<br />

‏«اعتقاد»‏ ‏بجببجحث مورد مسئلهی میگرد،‏ کتاب<br />

عتیق عهد در ‏(ت.م:‏ میکنیم.‏ زندگی ‏«بابِل»‏ شرایط در ما برسیم.‏ توافق به زبابمنبممان دربارهی میبایست هنوز ما رو<br />

این از و کرد تبدیل بابل در زبان هفتاد به را مردم واحد زبان خدا بندگان،‏ گمراهی دلیل به که است آمده مقدس خداوند<br />

‏مجممججازات عنوان به بابل افسانهی به میدهم ترجیح من هرچند،‏ شدند.)‏ گیج یکدیگر با کردن صحبت در مردم بلند<br />

برجی که ‏بجببجخواهیم و کنیم صحبت گون گونا زبانهای به که نیست فوقالعاده این آیا برعکس.‏ بلکه نکنم،‏ نگاه خودمان،‏<br />

به نگاهی با بسازند.‏ برج یک هم با خدا به رسیدن برای میخواستند داشتند.‏ هدفىففىی مردم این ‏بمیبمم؟ بساز راهی<br />

آن و دارد وجود راه یک تنها ‏بمیبمم.‏ دار رو پیش در شواری راه اطمینان،‏ و درک بدون مشبرتبررک،‏ زبان داشبنتبنن بدون هم<br />

با راه این میتواند <strong>معاصر</strong> تئاتر استانیسلاوسکی،‏ چه و پکن تئاتر چه میپیماییم.‏ را آن هم کنار در ما که است این<br />

گفبنتبنن زیرا ندارم،‏ روشی هیچ ‏بمیبمم بگو میدهم ترجیح اما دارم را خودم روش من روش…‏ آن روش،‏ این بپیماید.‏ است.‏<br />

مهمتر بسیار هبرنبررمند عنوان به شخص هویت یافبنتبنن است.‏ مبتذل حبىتبىی و خستهکننده نظرم به دارم روشی من که یک<br />

تنها بلکه باشم،‏ بازیگر ‏بجنبجخواهم حبىتبىی شاید میشود.‏ زائد و غبریبررضروری هبرنبررمند یک از بازیگر ساخبنتبنن آن از پس ارتباط<br />

نویسندگی کرد.‏ آغاز نویسنده موقعیت با باید ندارد.‏ معنابىیبىی هیچ بودن هبرنبررمند بدون بودن بازیگر اما هبرنبررمند.‏ و<br />

بازیگر به میکنم تلاش من اساس،‏ این بر دارد.‏ دوش به را هبرنبرری کار مسئولیت که دارد فردیت با تنگاتنگی را<br />

بسیاری بازیگران ببرببررم.‏ بالا ‏ممممممکن حد تا را بازیگر جایگاه میکنم تلاش بدهم.‏ درس شیوه یک به کارگردان دستگاه<br />

مانند <strong>صحنه</strong> روی کار من برای هستند.‏ کم <strong>صحنه</strong> روی هبرنبررمندان اما خوب،‏ بازیگران دید،‏ <strong>صحنه</strong> روی میتوان هبرنبررمند<br />

یک این بازیگر،‏ یک تنها اما است،‏ بازیگر یک این میدهد:‏ نشان وضوح به را چبریبرز ‏همھهممه که است ایکس اشعه ‏بمنبممیکند.‏<br />

کم بودنش هبرنبررمند از چبریبرزی اما باشد،‏ کم طریقی به تکنیکش شاید هبرنبررمند.‏ اما بزرگ،‏ چندان نه هبرنبررمندی است،‏ 6


بودی<br />

است:«کجا این سقراط پرسش اولبنیبنن یون،‏ با گفتگو در میکنیم.‏ آغاز افلاطون دیالوگ با را گردابمنبممان شا با کار ما پذیرفته<br />

از شگفتزده سقراط است.‏ مدرن بسیار موقعیبىتبىی این بازگشتهام».‏ فستیوال میدهد:«از پاسخ یون یون؟»‏ پاسخ<br />

یون شدی؟»‏ برنده جایزهای میپرسد:«چه یون از رقاببىتبىی،‏ رویدادهای در ‏جمحجمماسی اشعار اجرای هبرنبرر شدن پاسخ<br />

یون و باشی.»‏ داشته نبریبرز آتن بعدی جشنوارهی در را موفقیت ‏همھهممبنیبنن ‏بمیبمم امیدوار ‏«پس اول»‏ میدهد:«جایزهی این<br />

‏‐فستیوال.‏ بودی؟ ‏‐کجا امروز.‏ موقعیت از واقعگرایانه ترجمججممابىنبىی است،‏ گفتگو آغاز این خدا.»‏ کمک با میدهد:«بله،‏ اتفاق<br />

دوم و اول جایزهی ماببنیبنن فضابىیبىی در زندگیهابمیبممان فستیوال.‏ به کنفرانس از کنفرانس،‏ به فستیوال از ماست.‏ زندگی داشتیم‐‏<br />

آموزشی اولویتهای دربارهی دیروز که میاندازد ‏بىیبىی گفتگو یاد به مرا این خدا».‏ کمک ‏«با میافتد‐‏ هدیهی<br />

استعداد و باشد داشته استعداد باید قطعاً‏ هبرنبررمند یک تکنولوژی.‏ و مهارت مقابل در معنوی و علمی اولویتهای ؟دش خواهد چه آنگاه بزنند،‏ سر ما به روزی نتوانند آنها گر ا و ‏بمنبممیرسند.‏ یا میرسند ما به خدایان است.‏ خداوند میشود.‏<br />

مطرح تکنیک مسئلهی که اینجاست ٢١ قرن برای ‏بىببىی خو نشانهی نظرم به قلب»‏ و ‏«روح آمریکابىیبىی استاد و تکنولوژی دربارهی روس استاد دیروز سخبرنبررابىنبىی اشتباه<br />

کاملاً‏ هم از دو این کردن جدا میکنم فکر اما است.‏ برعکس دقیقاً‏ قضیه که میکردم فکر ‏همھهممیشه من آمد.‏ پرورش<br />

را بدنهایتان میخواهیم بگوییم:«امروز دانشجویان به که است اشتباه دارند.‏ تعلق یکدیگر به اینها است.‏ رد بعد و داد فبریبرزیکی ‏بمتبممرین اول سال سه برای را کودکی ‏بمنبممیتوان میکنیم.»‏ کار روحتان روی آینده هفتهی و دهیم دارند.‏<br />

تعلق هم به اینها رفت.‏ پیش گوته و پوشکبنیبنن با سالگی پنج موسیقی<br />

و نقاشی ‏مجممججسمه،‏ برایش میشد.‏ ‏مجممجحاصره زیبا چبریبرزهای با باردار زن داشت.‏ وجود زیبابىیبىی رسم باستان،‏ یونان در مسئلهی<br />

به میخواهم ‏بهنبههایتاً‏ برسد.‏ فرزندش به تا بگذرد زن گوش و چشم از زیبابىیبىی این که بودند امیدوار و میآوردند تنها<br />

نه که معتقدم من هستند.‏ ‏مجممججزا کاملاً‏ چبریبرز دو تئاتر و مدرسه میگوید که دارد وجود رابجیبججی دیدگاه ببرپبرردازم.‏ دیگری فکر<br />

استانیسلاوسکی دربارهی هنگامیکه میبمنبمماید.‏ پدیدار نبریبرز را بزرگی مشکل برخورد این بلکه است،‏ نادرست این نه.‏<br />

گاه و بود ‏بىببىی خو کارگردان گاه بود؛ کارگردان بود،‏ بازیگر یک او میبینیم.‏ معلم یک عنوان به را او بیشبرتبرر میکنیم،‏ بود.‏<br />

تغیبریبرر حال در ‏همھهممواره روشش و او تدریس بود.‏ معلم یک قطعاً‏ اما میدانند.‏<br />

را است لازم موفقیت برای آنچه ‏بمتبممام که رسیدند نتیجه این به شدند،‏ مشهور که گردانش شا از دسته آن مسخره<br />

را او و بودند شده خسته مادامالعمر گردی شا از آنها اما داد،‏ ادامه آنها به تدریس به استانیسلاوسکی اب کار به او میگذاشتند.‏ او سربهسر گردانش شا که میگفت بود استانسیلاوسکی گرد شا خود که استادم میکردند.‏ تسد هرگز او خود اما میرفتند.‏ است،‏ شده ‏بمتبممام کارشان که باور این با سال،‏ پنج یا چهار از پس میداد.‏ ادامه‏ جوانها برنداشت.‏<br />

جدید روشهای یافبنتبنن برای جستجو از به<br />

را بازیگر سه یا دو برود،‏ تئاتر به ‏بمنبممیتوانست و بود مریض و پبریبرر استانیسلاوسکی که وقبىتبىی میکرد تعریف استادم یشک قرعه آنها نبودند.‏ هیجانزده بابت این از بازیگران از هیچیک کنند.‏ ‏بمتبممرین آنجا در تا فرامیخواند خانهاش برمیگشتند.‏<br />

و میرفتند ‏ممممممکن زمان کوتاهترین در آنها برود.‏ باید آنها از یک کدام شود مشخص تا میکردند گردی<br />

شا هیچ عمرش پایان در تراژیک.‏ چقدر بود!»‏ ‏بىببىی خو بسیار کمک اما برسیم.‏ ‏بمتبممرین به تا ‏بمیبمم برو باید ‏«ببخشید،‏ گانه<br />

جدا ‏بجتبجختخوابهای لیلیان ‏همھهممسرش و او ‏بجببجخوابد.‏ شب ٩ ساعت که بود داده دستور دکبرتبررش و بود ‏بمنبممانده بافىقفىی برایش میکردند:«بببنیبنن،‏<br />

زمزمه و مینشستند ‏سمشسممع نور کنار ‏بجتبجخت گوشهی است خواب دکبرتبرر میشدند مطمبنئبنن که زمابىنبىی اما داشتند،‏ شده<br />

نوشته ‏…اینها کند.»‏ کمک او به میتواند این کند،‏ ترکیب صدایش با را این و کند آزاد را چپش پای بازیگر گر ا 7


است…‏ این پایان یکی از بزرگترین معلمبنیبنن قرن بیستم است و من از این بابت بسیار ناراحتم،‏ اما احتمالاً‏ این<br />

سرنوشت ‏بمتبممام آموزگاران است.‏<br />

دو روز پیش وقبىتبىی یکی از ‏همھهممکارابمنبمم به من گفت که به عنوان بازیگر چبریبرز زیادی به دست نیاورده است و به ‏همھهممبنیبنن علت به<br />

تدریس روی آورده است،‏ بسیار شگفتزده شدم.‏ این موجب شد که از خودم ببرپبررسم:‏ چرا معلم میشو ‏بمیبمم؟ چه<br />

خصوصیبىتبىی باعث میشود معلم شو ‏بمیبمم؟ کدام انرژی مرا به سوی تدریس پیش میبرد؟ سوال این است!‏ من به<br />

شا گردابىنبىی نیاز دارم که با آنها صحبت کنم،‏ در غبریبرر این‏ صورت بیمار میشوم.‏ شاید تنهابىیبىی من باشد،‏ شاید غریزهی<br />

انسان برای انتقال دانش،‏ برای فناناپذیر شدن‐‏ مدرسهای بنا ‏بهنبههادن.‏ چه صرف نبریبررو ‏بىیبىی!‏ وحشتنا ک و زیبا،‏ ‏بجببجخشش،‏<br />

‏بجببجخشش،‏ ‏بجببجخشش.‏<br />

دیشب خواب سالن بزرگی را میدیدم،‏ درست مثل ‏همھهممبنیبنن سالن کنفرانس،‏ در میان یک جنگل با در و پنجرههابىیبىی کاملاً‏<br />

باز و ما ‏همھهممه در میان آن نشسته بودبمیبمم.‏ داخل سالن نور بسیار روشن و خبریبررهکنندهای بود و ببریبررون از سالن تاریک.‏ فضای<br />

زیبابىیبىی بود و گو ‏بىیبىی سالن منتظر دانشجویان بود.‏ با خودم فکر کردم ا گر ما در این فضای زیبا و جدی حضور داشته<br />

باشیم،‏ شا گردان به سوی ما خواهند آمد.‏ ا گر مدرسهای نور نداشته باشد،‏ در و پنجرهی باز نداشته باشد،‏ هیچ کس به<br />

سوی ما ‏بجنبجخواهد آمد.‏ امیدوارم هریک از ما بتوانیم چنبنیبنن خانهای بساز ‏بمیبمم و دانشجویان نبریبرز در این کار به ما کمک کنند.‏<br />

تصویر من از قرن ٢١ با این تصویر گره خورده است.‏<br />

من ‏همھهممچنبنیبنن معتقدم که معلمان میبایست در تئاتر کار کنند.‏ این در تئاترهای غرب چندان راتحیتحج نیست.‏ تئاتر آناتولىللىی<br />

واسیلیِو که در آن برای مدت زیادی مشغول به کار بودم،‏ نام ‏«مدرسهی هبرنبررهای ‏بمنبممایشی»‏ را به خود گرفته بود.‏ دو<br />

واژهی بسیار مهم در این عنوان در کنار هم ‏جمججممع شدهاند:‏ ‏«مدرسه»‏ و ‏«تئاتر».‏ این رویای استانیسلاوسکی بود؛<br />

‏همھهممبنیبننطور رویای گروتووسکی.‏ من به ‏سمشسمما اطمینان میدهم که ‏جمججممع شدن مدرسه و تئاتر در کنار هم رویای بسیاری از<br />

افراد تئاتری مهم در قرن بیستم بوده است.‏ مدرسه قرار بوده است که در تئاتر باشد.‏ این ‏بهببههبرتبررین میابجنبججی ببنیبنن کارگردان<br />

و بازیگر است.‏ بازیگران با معلمان بسیار راحتتر هستند.‏ در موقعیت کلاس،‏ بازیگران فرصت اشتباه کردن دارند،‏<br />

فرصبىتبىی که روی <strong>صحنه</strong> وجود ندارد.‏ هیچ مرزی نباید ببنیبنن مدرسه و تئاتر،‏ تئاتر و مدرسه،‏ معلم و کارگردان،‏ ‏بمتبممرین و اجرا<br />

وجود داشته باشد.‏ ا گر ما در ابجتبجحاد این دو موفق شو ‏بمیبمم،‏ مطمئنم که این ابجتبجحاد چهرهی تئاتر قرن ٢١ را تغیبریبرر خواهد<br />

داد.‏<br />

8


‏بمتبممایلات جدید در تئاتر <strong>معاصر</strong>:‏ کمبرتبرر هبرنبرر،‏ بیشبرتبرر ‏مجممجحتوا<br />

به قلم:‏ د کبرتبرر بربجیبججیت شوبک<br />

ترجمججممهی شبریبررین مبریبررزانژاد<br />

دربارهی نویسنده:‏<br />

دکبرتبرر بربجیبججیت شوبک ‏بجتبجحصیلات خود را در رشتهی ادبیات آلمللممابىنبىی،‏<br />

مطالعات تئاتر و علوم ارتباطات در دانشگاه لودویگ ما کسیمیلیان<br />

در مونیخ به پایان رساند.‏ وی رسالهی دکبرتبررای خود را در موضوع<br />

تئاتر مدرن در آلمللممان و رابطهی متقابل آن با جامعه و تابوهای آن به<br />

رشتهی ‏بجتبجحریر درآورد.‏<br />

تلاش برای شناسابىیبىی عوامل تشکیلدهندهی تئاتر <strong>معاصر</strong> کاری دشوار است.‏ هنگامی که از یوهان سابمیبممونز،‏ کارگردان<br />

هبرنبرری ‏«مونشبرنبرر کامرشپیل»‏ ‏(تئاتری که به خاطر اجراهای به روز،‏ ‏بجتبججر ‏بىببىی و آوانگاردش شناخته میشود)،‏ در گفتگو ‏بىیبىی در<br />

٩ فوریه ٢٠١٢ درمونیخ دربارهی فرهنگ در این باره سوال کردم،‏ او در عوض در مقام دفاع و ‏جمحجممایت از آزادی هبرنبرر<br />

برآمد،‏ به این معنا که نه تنها ‏«سوژه»ی ‏بمنبممایشها،‏ بلکه ‏بجنبجحوهی تعببریبرر و اجرای <strong>صحنه</strong>ای آن نبریبرز شامل آن میشوند:«هر<br />

9


کجا<br />

را کیدها تا کنید،‏ سازماندهی را آن چطور که میگوید ‏سمشسمما به داستان خود میکند.‏ صحبت ‏(کارگردان)‏ ‏سمشسمما با ‏بمنبممایش قرار<br />

مشخصی جنبش هیچ چهارچوب در را خود تئاتر کنید.‏ خلق داستان آن با میتوانید را فضابىیبىی چه و دهید قرار طبق<br />

است.»‏ آن بودن چندوجهی میسازد،‏ برجسته را تئاتر ‏همھهممه از بیش آنچه و است گسبرتبررده بسیار تئاتر ‏بمنبممیدهد،‏ و ‏بمنبممایشها اینکه فرض با حبىتبىی حال،‏ میکنند.‏ نفی را خود کار در دستهبندی هرگونه بازیگران و کارگردانان معمول،‏ پیوند<br />

هم به را آنها ‏همھهممگی که مشبرتبررکی وجه هیچ آیا میرسند،‏ نظر به یکدیگر از متفاوت بسیار آنها ارائهی شیوهی ندارد؟<br />

وجود دهد بازشناسی<br />

مشبرتبررک مضامبنیبنن و نقلقول یکدیگر،‏ با ارتباطشان طریق از ‏بمنبممایشها آن در که دهههابىیبىی گذشت از پس روابىنبىی<br />

انگبریبرزهی منطق،‏ روی بر ‏بمتبممرکزش که هستیم تئاتر نوعی بازگشت ‏بجتبججربهی حال در میرسد نظر به امروزه میشدند،‏ ‏مجممجحدود<br />

تنها ‏بمنبممیتواند دیگر نبریبرز آن زیبابىیبىیشناسی نیست.‏ صرف ‏بجتبجحریک تئاتر،‏ ‏بهنبههابىیبىی هدف من،‏ نظر به است.‏ مستقیم روایت و از<br />

بیش چبریبرزی به ‏بمنبممایشها میآورد.‏ واقعی مشکلات با واقعی مردم سوی به رو تئاتر باشد.‏ خطرپذیری و تابوشکبىنبىی به داستانها<br />

این میگذارند.‏ تاثبریبرر ‏بمتبمماشاچی بر دوباره که میشوند ساخته داستانهابىیبىی جریان این در و برمیگردند خودشان تئاتر<br />

پستمدرن،‏ ‏بىببىیتفاوت تئاتر ‏بجتبججربهی شگرف تاثبریبرر ‏بجتبجحت باشد.‏ داشته فاصله که ‏بمنبممیدهند اجازه ‏بمتبمماشاچی به دیگر به<br />

کوچک اجتماعات دربارهی کوچک داستانهای دربرگبریبررد.‏ را اخلافىقفىی دیدگاه دوباره تا است تلاش در <strong>معاصر</strong> یک<br />

‏بمنبممایش هر اساس،‏ ‏همھهممبنیبنن ‏:«…بر میدکه مارتبنیبنن و هنکه کریستوفر تعببریبرر به یا است تعمیم قابل بزرگ مقیاسهای نیست.»‏<br />

آن سادهی بازتولید که هرچند است،‏ تعامل در واقعی جامعهی با که است ‏بىپبىی میکروسکو جامعهی نوشتهی<br />

(٢٠٠٩) ‏[زهر]‏ هدیه ‏بمنبممایش در است.‏ فرزندشان و والدین از متشکل خانواده یک اجتماع،‏ شکل سادهترین یک<br />

در پسرشان مرگ با کوچک اجتماع این کامرشپیل،‏ مونشبرنبرر در سیمونز یوهان کارگردابىنبىی به هلندی وکمانز لوت سپ آنها کنند.‏ ‏بجتبجحمل را مشبرتبررکشان اندوه ‏بمنبممیتوانند که چرا میشوند،‏ جدا بازمانده والدین میشود.‏ نابود مرگبار سابجنبجحهی اب برخورد در متفاوتشان راههای دربارهی میکنند تلاش ملاقات این در میکنند.‏ ملاقات را یکدیگر دوباره سال نه از صادق<br />

هم با واقعاً‏ که است باری اولبنیبنن میرسد نظر به اما است،‏ تلخ طبرنبرزی از سرشار ‏بجببجحثشان کنند.‏ صحبت تراژدی نآ با شوهر که زیبابىیبىیشناسانهای ‏بجتبججربهی اساس بر ‏همھهمماهنگی این میرسند.‏ ‏همھهمماهنگی نوعی به هم با ‏بهنبههایتاً‏ آنها هستند.‏ هک میدهد گوش مردی صدای به بود،‏ کر گروه ‏بمتبممرین جلسهی شروع منتظر که یکبار میگبریبررد:‏ شکل است شده روبرو زندگیاش<br />

گر ا میشد چه که میکند فکر این به ماجرا،‏ ‏همھهممبنیبنن تاثبریبرر ‏بجتبجحت میخواند.‏ را Let it be blues آهنگ اب ‏بجببجحث در حال برمیداشت.‏ دوشش از باری حضور سخت ‏بجتبججربهی این که میکند احساس ‏بمببمماند:‏ هست که ‏همھهممبنیبننطور آهنگی<br />

مرگش حال در فرزند برای مادر فرزندشان،‏ با دقایق آخرین در که میآورد یاد به نبریبرز را این سابقش ‏همھهممسر وجه<br />

یک در را دو آن که آنچه ‏بهنبههایت،‏ در بود.‏ داده آرامش آنها به آهنگی موقعیت،‏ دو هر در میخواند.‏ .دش قویتر میکند جدایشان هم از را آنها آنچه از داد،‏ پیوند هم به زیبابىیبىیشناسانه در<br />

اما میآید،‏ سنبىتبىی عناصر به بازگشت نظر به مشخص‐‏ پایان و ‏‐آغاز دراماتورگی نظر از ساده داستابىنبىی خط به بازگشت از<br />

گذشته مینامد.‏ دراماتیک درام عمدی‐‏ مکرر تکرار ‏‐با را آن هاس بربجیبججیت است.‏ <strong>معاصر</strong> و جدید کاملاً‏ ‏بمتبممایلی واقع تعامل<br />

از تئاتر سیاسی عملکرد مییابد.‏ باز بود،‏ اصلیاش مسئولیت وجود بدو از که را خود سیاسی مسئولیت تئاتر این،‏ اب میتواند بیننده میشود.‏ منصوب فعال عنصر عنوان به ‏مجممججدداً‏ فرد و میگبریبررد نشات فردی درگبریبرریهای و انسان کند.‏<br />

بازسازی ‏بىببىی ‏بجتبججر میدان یک در را سیاسی ساختار گسبرتبررش چگونگی افراد ماببنیبنن روابط دقیق مشاهدهی 10


بود‐‏<br />

‏بمنبممایش مرکز فرد که باستان یونان تئاتر ‏‐مانند ‏بمنبممایش قدبمیبممیتر اشکال سوی به و عقب به گامی این میرسد نظر به خودمجممجختار<br />

شیوهی به عمل برای امکابىنبىی هیچ و بود سرنوشت قربابىنبىی تنها فرد تئاتر،‏ از دوره این در واقع در اما باشد.‏ شکل<br />

١٩١٠ سال حدود آلمللممان تئاتر در که شیوهای ‏همھهممانند ‐ اجتماعی زمینهی با روانشناسی تئاتر از شیوه،‏ این نداشت.‏ بدون<br />

جهتدارو جزئیات،‏ با دقیق،‏ واقعیبىتبىی درآوردن ‏بمنبممایش به روی بر ‏بمتبممرکزش که تئاتری است؛ متفاوت نبریبرز گرفت‐‏ شود.‏<br />

گذاشته کنار شده»‏ خارج دور ‏«از عنوان به سادگی به ‏بمنبممیتواند امروز تئاتر بنابراین بود.‏ ‏مجممجحدودیتهایش به توجه حیابىتبىی<br />

‏بىیبىی نبریبررو عنوان به را خود تئاتر امروزه است.‏ خود از نو تعریفی ارائهی برای تلاش حال در تئاتر بالعکس،‏ و<br />

کرده آشکار را اجتماع پنهان قدرت ساختارهای پیچیده،‏ جهابىنبىی با ‏بىیبىی رویارو در شدن تسلیم جای به که بازمیشناسد میگبریبررد.‏<br />

کار به نشان<br />

مناسب دیگر مدرنیسم پست موزاییکمانند ساختار بشناساند.‏ را وحدت مفهوم میکند تلاش دراماتیک درام هب سنتهای سوی به که میکند احساس خود در را نیاز این جدید تئاتر نیست.‏ فرهنگ در جاری پیشرفتهای دادن تئاتر<br />

باز <strong>صحنه</strong>ی آن <strong>صحنه</strong> گرداند.‏ روی داستانسرابىیبىی به ‏بجنبجخستبنیبنناش میل و شبیهسازی و تقلید مانند ‏«قدبمیبممی»‏ ظاهر جدا<br />

واقعیت از دوباره ‏بجتبجخیل میکند.‏ عمل بسته ‏مجممججازی فضای یک عنوان به که <strong>صحنه</strong>ایست بلکه نیست،‏ پستمدرن میشود.‏<br />

تئاتر<br />

در کوشِج مارتبنیبنن کارگردابىنبىی به (٢٠١٠) میبیند»‏ را خدا صورت پیکیت ‏«پگی نام به شیملفنینگ رولند ‏بمنبممایش است.‏<br />

جدید تئاتر از شکل این مثال مونیخ)‏ در سنبىتبىیتر ‏(تئاتری بایر دولبىتبىی گذشتهشان<br />

هوا،‏ و آب وضعیت دربارهی شخصیت چهار میشود.‏ دیده وجه ‏بهببههبرتبررین به ‏بمنبممایش دیالوگهای در موضوع این هب ارتباطی ظاهراً‏ که میشوند پدیدار تکههابىیبىی گاهی از هر حال،‏ این با میکنند.‏ گفتگو یکدیگر با دیدارشان آخرین و باشند.‏<br />

اسبرتبرراحتشان زمان در ‏بىیبىی گو میشوند،‏ ‏بىببىیحرکت و ثابت تناوب به شخصیتها علاوه،‏ به ندارند.‏ صحبت موضوع هستند.‏<br />

ناشناس فرستندهای طرف از پیغامی ارسال وسیلهی ‏بىیبىی گو که گونهایست به شخصیتها بازی میشود<br />

تبادل جاری ‏بجببجحثهای در آنچه میکنند.‏ پیدا معنا بیشبرتبرر بار این میشوند‐‏ پدیدار دوباره آن از بعد تکهها این است،‏<br />

دهنده پیوند بالعکس،‏ بلکه نیست،‏ قطعکننده وجه هیچ به مسئله این که است جالب است.‏ پیشبیبىنبىی قابل ‏همھهممواره برمیآید<br />

بیننده از تنها که بازسازی عمل نوعی جریان در بعداً‏ را خود شایستهی و مناسب جای کوچک تکههای که چرا کرد.‏<br />

خواهند پیدا در<br />

ذهبىنبىی حضور ابجیبججاد هدفش بلکه ‏بمنبممیگبریبررد،‏ صورت بیننده کردن گیج هدف با اسبرتبرراتژی این کارگبریبرری به اساس،‏ ‏همھهممبنیبنن بر اجزاء<br />

که گاه هر میافتد؛ اتفاق ‏مجممجختلفی جاهای در پاداش گرفبنتبنن میکند.‏ دریافت را آن پاداش بعداً‏ که است بیننده شده<br />

تقویت تکرار وسیلهی به نوعی به که بسازند یکپارچه دیالوگی و ‏بگبریبررند قرار هم کنار پازل تکههای مانند اطلاعات است.‏<br />

متضمن<br />

که کنم اشاره جدیدی عناصر به میخواهم است،‏ امروز تئاتر پدیدهی ‏همھهممچنان بودن چندوجهی که هرچند بگبریبررم،‏<br />

نظر در آن برای آغازی نقطهی که داشتم را جسارت این گر ا هستند.‏ <strong>معاصر</strong> تئاتر انگبریبرزههای و مفاهیم بازنگری ‏مجممجحتوا.»‏<br />

بیشبرتبرر و هبرنبرر ‏«کمبرتبرر است:‏ باره این در امروز تئاتر میگوید که میکردم انتخاب را دوفل ون جان ‏جمججمملهی 11


تئاتر؟<br />

چرا کانادا<br />

تئاتر کارگردان هیلی برندن قلم به مبریبررزانژاد<br />

شبریبررین ترجمججممه:‏ نویسنده:‏<br />

دربارهی ٢٠٠١<br />

سال از وی کرد.‏ آغاز بازیگری با را تئاتر در خود حرفهای فعالیت کانادا،‏ مونبرتبررال،‏ اهل کارگردان هیلی برندن میکند،‏<br />

فعالیت نیویورک منهبنتبنن در که آلبرتبررناتیو تئاتر کمپابىنبىیهای بانفوذترین از یکی صاحب مکسول ربجیبجچارد با آشنابىیبىی ‏بىپبىی در کارگردابىنبىی<br />

دورهی در او کرد.‏ تئاتر کارگردابىنبىی وقف را خود حرفهای فعالیت و پرداخت وی نظر ‏بجتبجحت کارآموزی به کمپابىنبىی<br />

نبریبرز و بوگارت آن آمریکا آوانگارد پیشگامان از یکی گرد شا آنجا در و کرد شرکت ملی تئاتر مدرسهی سرتاسر<br />

در او کار و شد شهر تئاتر <strong>صحنه</strong>های اصلی چهرههای از یکی به تبدیل هیلی برندن پس آن از بود.‏ اسآیبىتبىیآی تا<br />

که است <strong>معاصر</strong> متون اساس بر احساسی و کننده خبریبرره تفکربرانگبریبرز،‏ آثار خلق به تئاتر در او شهرت شد.‏ شناخته کانادا است.‏<br />

داده اختصاص خود به کارگردابىنبىی برای نبریبرز متعددی جوایز کنون او<br />

کارگردابىنبىی دوران در تئاتری کمپابىنبىی این بود.‏ بدتابمیبمم»‏ این ‏«بادیز تئاتر هبرنبرری کارگردان ٢٠٠٩ تا ٢٠٠۵ سال از وی شد.‏<br />

تئاتری کمپابىنبىیهای مهمترین از یکی به تبدیل و کرد ‏بجتبججربه را هبرنبرری شکوفابىیبىی از دورهای ‏همھهممچنبنیبنن<br />

وی میکند.‏ تدریس نبریبرز کانادا تئاتر ملی مدرسهی در تئاتر،‏ کارگردابىنبىی بر علاوه حاضر حال در هیلی برندن است.‏<br />

کرده برگزار آمریکا و کانادا سرتاسر دانشگاههای در را متعددی ‏سمسسممینارهای و کارگاهها تئاتر؟<br />

چرا نیا با را آن میخوابمنبمم،‏ که را ‏بمنبممایشنامهای هر و میکنم،‏ برگزار که را ‏بمنبممایشی کارگاه هر میکنم،‏ خلق که را تئاتری هر تسا سوال زیر ‏همھهممواره هبرنبرر که میکنیم زندگی مصرفگرابىیبىی دوران در ما ‏بمیبمم:‏ بگو واضحتر تئاتر؟ چرا میکنم:‏ آغاز سوال هبرنبرر<br />

ارزش به ‏بجببجخشی مشروعیت و توجیه به ارتباطی هیچ تئاتر‐‏ ‏‐چرا من سوال حال این با کند.‏ توجیه را خود وجود تا 12


چون<br />

موضوعابىتبىی دربارهی مباحث درگبریبرر که ‏بمنبممیپذیرم من ندارد.‏ انسابىنبىی ضد سیاسی مقاصد قبال در هبرنبرری کنش وا و این<br />

به پاسخ برای تلاش که چرا شوم.‏ قبیل این از موضوعابىتبىی و خلاق»‏ ‏«اقتصاد هبرنبرر،‏ اجتماعی»‏ و اقتصادی ‏«ارزشهای میدهد.‏<br />

پیوند میدهیم ابجنبججام آنچه پس در انسان دروبىنبىی انگبریبرزهی به مرا ‏همھهممیشه پرسشها ار آن تئاتر معتقدم که رسیدهام انسابىنبىی اولیهی نیاز هفت شناسابىیبىی به تئاتر؟»،‏ ‏«چرا که خودم از پرسش سالها طول در اب تئاتر که معتقدم من بودن.‏ پر»‏ یا ‏«کامل معنای به است واژهای هفت کلمهی ریشهی عبرببرری،‏ زبان در میسازد.‏ برآورده میکند.‏<br />

کامل را ما انسانیت نیاز هفت این ساخبنتبنن برآورده جهان<br />

به را تعامل و اجتماع ‏همھهممکاری،‏ از کارآمدی الگوی تئاتر زنده،‏ اجرای ‏بجتبججربهی تا ‏بمتبممرین روند از ‏همھهممبستگی:‏ ١. اقتصادی،‏<br />

فروپاشی سوی به را ما مصرفگرابىیبىی،‏ و فردی رفاه به تشویق که دنیابىیبىی در را تئاتر این میکند.‏ عرضه بتوانند<br />

که میکند ابجیبججاد فضابىیبىی شهروندان برای تئاتر میبمنبمماید.‏ حیابىتبىی امری به تبدیل میبرد،‏ پیش فرهنگی و زیستمجممجحیطی کنند.‏<br />

‏بجتبججربه را بودن هم با لذت بازماندگان<br />

از گروهی توسط که ٩۴ رواندا اسم به بود ‏بمنبممایشی دیدهام،‏ که تئاتری کارهای قویترین از یکی ‏همھهممدلىللىی:‏ ٢. داستان<br />

بازیگران و نوازندگان شاهدان،‏ بازماندگان،‏ این ساعت،‏ شش طول در بود.‏ شده ساخته رواندا نسلکشی روبرو<br />

بیابىنبىی غبریبررقابل تاریکی با که افراد این فبریبرزیکی حضور میکردند.‏ روایت را عام قتل با ملبىتبىی ‏بىیبىی رویارو ک وحشتنا یا<br />

تلویزیون ‏مجممجحافظ حجاب پشت را خود ‏بمنبممیتوانستم من بازداشت؛ ‏بجتبججربه این از خودم کردن جدا از مرا بودند،‏ شده نزدیکی،‏<br />

که آموخت من به حقیقتاً‏ ‏بمنبممایش این بودم.‏ کرده پیدا شکل تغیبریبرر تئاتر از آمدن ببریبررون هنگام کنم.‏ پنهان سینما هم<br />

و عقلابىنبىی هم و کنیم ‏بجتبججربه را دیگری فرد دنیای تا میدهد را اجازه این ما به تئاتر ‏بىببىیواسطگی و بودن زنده میبجببجخشد.‏<br />

وسعت و گرفته نشانه را ما ‏همھهممدلىللىی ظرفیت تئاتر ‏بمیبمم.‏ بیاموز آنها دربارهی احساسی عادی<br />

روال در تنوعی دنبال به ‏همھهممه ما گرفت.‏ کم دست یا و نادیده را تئاتر در سرگرمی قدرت ‏بمنبممیتوان سرگرمی:‏ ٣. دوخ وجود به نسبت جدیدی چشمانداز و ‏بمیبمم میگریز روزمره موقعیتهای از ما شدن،‏ سرگرم با هستیم.‏ زندگیمان را<br />

حقیقت میکند،‏ ترکیب بودن چندوجهی و هوش هبرنبررمندی،‏ با را سرگرمی که عالىللىی تئاتری کار یک میکنیم.‏ پیدا باشیم.‏<br />

‏بهببههبرتبرری انسانهای تا میشود ما الهللهھامبجببجخش و میبمنبمماید فاش انسان وضعیت دربارهی حقیقت<br />

این در تئاتر منحصربهفرد قدرت هستیم.‏ خود از بزرگتر چبریبرزهابىیبىی نیازمند انسان عنوان به ما ‏بمنبممایش:‏ شکوه ۴. به<br />

چشمان جلوی در درست تئاتری رویدادهای اینکه دیگر و ماست جسم مقیاس به ‏مجممجحدود تئاتر مقیاس که است ‏بهنبههفته بالقوهی<br />

نبریبرروی‏ میدهند،‏ رخ <strong>صحنه</strong> روی دیدبىنبىی پدیدههای که هنگامی میدهند.‏ رخ ‏لحللححظه در و زنده صورت میشود.‏<br />

آشکار است ‏بهنبههفته ما جسم درون که شگفتانگبریبرزی بایستم.‏<br />

و بزبمنبمم زانو بنشینم،‏ گروه یک با تا میرفتم ‏بمنبممیرفتم‐‏ کلیسا به خدا خاطر به بودم،‏ پسربجببجچه که وقبىتبىی آیبنیبنن:‏ ۵. رویدادهای<br />

آییبىنبىی و ‏جمججممعی طبیعت میداد.‏ معنا وجودم به نظم و آشنابىیبىی وجه یک ابجیبججاد با ‏جمججممعی رویداد این تکرار روند<br />

از مقطعی هر در من میدهد.‏ پاسخ زندگیمان در آییبىنبىی مراسم به عمیق اشتیاق به مشابهببههی شکل به هم تئاتری هستم.‏<br />

تئاتر از وجه این بزرگداشت دنبال به اجرا،‏ تا ‏بمتبممرین از خلاقانه،‏ اجرا<br />

را مونولوگی شخصیتهای از یکی ‏بمنبممایش از جابىیبىی در ساختم.‏ کودک ‏بمنبممایش یک پیش سالها ‏بجتبجخیل:‏ درگبریبرری ۶. هب داستان این میشد.‏ روایت ‏بهنبههنگ ‏جمحجمملهی دنبال به را دریابىیبىی دزدان کشبىتبىی یک شدن غرق داستان آن در که میکرد آن<br />

در که داشتیم ‏بىیبىی گفتگو ‏بجببجخش اجرا،‏ هر از پس میشد.‏ گفته یافت میتوان کودک تئاتر در که معمولىللىی ذوق با سادگی ‏بهنبههنگ<br />

که قسمبىتبىی دربارهی ‏همھهممیشه تقریباً‏ کنند.‏ اعلام را ‏بمنبممایش در خود علاقهی مورد قسمت میشد خواسته کودکان از 13


این<br />

اجرای حبنیبنن در بازیگر نداشت‐‏ فبریبرزیکی ‏بمنبممود اصلاً‏ ‏بهنبههنگ ‏بمنبممایش آن در میکردند.‏ صحبت میآید <strong>صحنه</strong> روی به میکرد.‏<br />

صحبت آن دربارهی تنها مونولوگ خوب<br />

تئاتر میپیوندد.‏ وقوع به ‏بمتبمماشاچی ذهن در بلکه ‏بمنبممیافتد،‏ اتفاق <strong>صحنه</strong> روی تئاتر داد.‏ ارزسمشسممندی درس من به این شرکت<br />

به را آنها ‏بجتبجخیلشان،‏ کمک به میافتد اتفاق <strong>صحنه</strong> روی آنچه اطراف در دنیابىیبىی ساخبنتبنن به ‏بمتبمماشاچیان ترغیب با یاج به میشود،‏ ارائه آنها به آنچه با رابطه در میدهد اجازه ‏بمتبمماشاچیان به تئاتر میکند.‏ دعوت ‏بمنبممایش در خلاقانه باشند.‏<br />

فعال خالقابىنبىی منفعل،‏ کنندگان دریافت <strong>صحنه</strong><br />

با شخصیت میشود.‏ متحول نقش توسط بازیگر است.‏ ‏بجتبجحول دربارهی خود وجه ترین اساسی در تئاتر ‏بجتبجحول:‏ ٧. است.‏<br />

امکانپذیر ‏بجتبجحول که میکنیم پیدا اطمینان تئاتر در میشوند.‏ متحول ‏بجتبججربه از ‏بمتبمماشاچیان مییابد.‏ ‏بجتبجحول یافبنتبنن<br />

اشتیاق هستند.‏ نامانوس ناشناخته قلمروهای در ‏بىیبىی ماجراجو دنبال به که میکنم انتخاب را ‏بمنبممایشهابىیبىی اغلب من مرا<br />

که است راندن عقب به را مرزها و عرف بردن سوال زیر به جایگزین،‏ دیدگاههای ارائهی اجرا،‏ به تازه رویکردهای پیگبریبرری<br />

که میکنند یادآوری من به اینها هستند.‏ من لنگر ها این ناشناختهها،‏ اعماق کندوکاو در میبرد.‏ پیش به اصلی<br />

تعریف آن.‏ باستابىنبىی شکوهمھهممند شکل نوسازی و تئاتر قدرت بازیابىببىی برای است تلاشی واقع در تئاتر در نوآوری است.‏<br />

‏همھهممبنیبنن کارگردان،‏ عنوان به من کار و است‐‏ ریشه از شدن ناشی یا ریشه با ارتباط رادیکال،‏ واژهی 14


به مناسبت روز جهابىنبىی تئاتر ٢٠١۶<br />

آیندهی تئاتر:‏ آیا در عصر دبجیبججیتال،‏ ‏بمنبممایش ‏همھهممچنان موضوعیت خواهد داشت؟<br />

به قلم د کبرتبرر کریگ ‏لمللممبرببررت<br />

ترجمججممه:‏ شبریبررین مبریبررزانژاد<br />

مقالهی زیر،‏ ترجمججممهای است از گزارش نشست هبرنبررمندان تئاتر ‏(بازیگران،‏ کارگردانان،‏ ‏بهتبههیهکنندگان و…)‏ به قلم دکبرتبرر<br />

کریگ ‏لمللممبرببررت،‏ معاون سردببریبرر ‏مجممججلهی هاروارد،‏ ‏بجتبجحت عنوان آیندهی تئاتر:‏ آیا در عصر دبجیبججیتال،‏ ‏بمنبممایش ‏همھهممچنان موضوعیت<br />

خواهد داشت؟<br />

15


اصولاً‏<br />

که درحالىللىی است،‏ ایران و آمریکا تئاتر ساختاری شباهتهای گزیت،‏ ا تئاتر گروه طرف از مقاله این ترجمججممهی علت ‏بجتبججاری<br />

کالابىیبىی نه و فرهنگی ‏بهنبههادی را آن که است گرفته پیش در را دیگری مسبریبرر که سالهاست اروپا تئاتر ساختار میکند.‏<br />

پشتیبابىنبىی و ‏جمحجممایت جهت هر از فرهنگی آثار خلق برای را خود تئاتری هبرنبررمندان رو ‏همھهممبنیبنن از میشناسد.‏ از<br />

تنها نه نیست؛ پذیر امکان آن به نگاه نوع در اساسی تغیبریبررابىتبىی با جز اما است مطلوب ایران تئاتر برای که چشماندازی که<br />

کسابىنبىی انتقادی نگاه از گاهی آ شاید ایران.‏ تئاتری جامعهی سوی از بیشبرتبرر حبىتبىی بلکه فرهنگی،‏ سیاستگذاران سوی هبرنبرر<br />

که آیندهای سوی به باشد روزنهای درنوردیدهاند،‏ که هاست سال را ایران تئاتر امروز پیشرفتهتر بسیار و مشابه مسبریبرر ببیند.‏<br />

انسابىنبىی و پیشرفته جامعهای در خود واقعی جایگاه در را ٩۵<br />

فروردین گزیت،‏ ا تئاتر گروه نقش<br />

جایگزین هنگفت»)،‏ مبلغی مقابل خودش«در گفتهی ‏(به اینکه بر مببىنبىی کرد دریافت پیشنهادی لیتگو جان تازگی به جدید<br />

‏بمنبممایش در کار به که افتاد اتفاق زمابىنبىی در درست این میگوید:«اما وی شود.‏ تلویزیوبىنبىی سریالهای از یکی اول که<br />

‏بجنبجخستیبىنبىی ندای میدهم.‏ ترجیح را کدامیک که نبود سوالىللىی جای هیچ من برای بودم.‏ شده دعوت هم آبورن دیوید تلویزیون.»‏<br />

و سینما در تا میشود ارضا بیشبرتبرر خیلی <strong>صحنه</strong> روی شوم،‏ بازیگر کرد وادار مرا که انگبریبرزهای شنیدم،‏ لیتگو<br />

متنوع و طولابىنبىی حرفهای کارنامهی دارند.‏ جای حرفه این بالای ردههای در که هستند خالقابىنبىی اینها اطلاع،‏ جهت گلدن<br />

و توبىنبىی امی،‏ جوایز نبریبرز و اسکار نامزدی برایش شدهاست،‏ بازگو نبریبرز بازیگر»‏ مدرسهی ‏«بمنبممایش،‏ اتوبیوگرافیش در که و پولیبرتبرزر جایزهی برندهی که را (٢٠٠٠) ‏«مدرک»‏ ‏بمنبممایش آبورن،‏ است.‏ آورده ارمغان به هاروارد افتخاری مدرک و گلوب جدیدش<br />

‏بمنبممایش نبریبرز امسال ‏بهببههار و است درآورده ‏بجتبجحریر رشتهی به دیگر ‏بمنبممایشنامههای از بسیاری کنار در بود،‏ شده توبىنبىی نبریبرز هک دارند اختیار در را امکان این بازیگران از کمی عدهی میکند:«تنها اشاره لیتگو میرود.‏ <strong>صحنه</strong> روی به لیتگو با رد که میکنند احساس مردم که است تاسف میافزاید:«جای وی دهند.»‏ ترجیح تلویزیون پولساز کار بر را <strong>صحنه</strong> بتواند<br />

است ‏ممممممکن این دیگر،‏ طرفىففىی از باشید.‏ داشته سینمابىیبىی چهرهی یک باید حتماً‏ برادوی،‏ در ‏بمنبممایش بازیگران گروه کند.»‏<br />

تقویت داد،‏ ابجنبججام میتوان کاری ‏بهببههبرتبررین و اوج نقطهی عنوان به را تئاتر شهرت در<br />

سال هزاران برای که ‏بهنبههادی عنوان به تئاتر است.‏ موقع به احتمالاً‏ پیشرفت سوی به چهرهها جهش باشد،‏ چنبنیبنن گر ا و جدید چالشهابىیبىی با است،‏ ‏بجتبجحول حال در سرعت به که جامعهای در کنون ا است،‏ داشته جای جهان فرهنگهای قلب هوسمشسممند<br />

تلفنهای در را رسانه از جدید نسلی بذر الکبرتبررونیک،‏ و دبجیبججیتال تکنولوژیهای میشود.‏ روبرو نشده پیشبیبىنبىی مانند<br />

سنبىتبىی رسانههای سایر و تئاتر با که گونهای به یوتیوب؛ مانند عمومی ویدیوهای تا سهبعدی فیلمهای از کاشتهاند،‏ دبجیبججیتال<br />

فرهنگ میان در که جوابىنبىی نسل کشیدن میکنند.‏ رقابت ‏مجممجخاطب مقطعی توجه سر بر یکدیگر با ‏همھهممچنبنیبنن و کتاب برادوی،‏<br />

٢٠٠٩-٢٠١٠ فصل در باشد.‏ دشوارتر بسیار عملاً‏ است ‏ممممممکن تئاتری زندهی اجراهای به کردهاست رشد بود.‏<br />

سال ۴٨ ‏بمتبمماشاچیان سبىنبىی میانگبنیبنن مسئله<br />

است.‏ شده پاشیده ازهم و پیچیده سرگرمی مفهوم ‏بمتبممام ‏بمیبمم.‏ دار قرار دیوانهوار جریان یک در میگوید:«ما لیتگو حبىتبىی<br />

ما که است این مسئله نیست؛ کامپیوتری بازیهای به مربوط ‏بمتبممرکز عدم اختلال پدیدهی و تکنولوژیها این تنها است،‏<br />

شو)‏ ‏(رئالیبىتبىی واقعی زندگی برنامههای تلویزیون،‏ برنامههای از نیمی امروز چیست.‏ سرگرمی که ‏بمنبممیدانیم دیگر ‏بمتبمماشا<br />

را خوشحال آماتورهای مردم،‏ و میدهند قرار عموم انظار توجه مورد را خود زور به عادی مردم که جابىیبىی 16


لیتگو<br />

جان دونالد<br />

توسط شدن اخراج یا آرا اتفاق به جزیره از شدن اخراج میخورند.‏ شکست چشمانشان برابر در که میکنند نویسندگان،‏<br />

ذهن از گرفبنتبنن سرچشمه جای به دراماتیک تنش که است جابىیبىی این است:‏ امروز جدید درام ترامپ میگبریبررد.»‏<br />

نشات آن از فیلمسازان،‏ و بازیگران تئاتر<br />

بر دسبرتبررسی و قیمت نظر از میگبریبررد،‏ جای دستانتان در که دستگاهی یا لپتاپ یک در ارزابىنبىی به که سرگرمیای به<br />

‏بمتبمماشا برای را ‏بمنبممایشی بلیت تا پرداخت دلار ١٠ و آمد نیویورک به ١٩٧۵ سال در دورانگ کریستوفر میکند.‏ غلبه ایگناتیوس<br />

مری ‏«خواهر نام به خودش پرطرفدار ‏بمنبممایش بلیت قیمت بعد،‏ سال چند ‏بجببجخرد.‏ زمبنیبنن روی یا ایستاده صورت تا<br />

بود.‏ دلار ٣٠ تنها بود،‏ <strong>صحنه</strong> روی بر برادوی در ١٩٨۴ تا ١٩٨١ سال از که میدهد»،‏ توضیح برایتان را ‏همھهممهچبریبرز رلاد ۶٠٠ تا ۴٠٠ به ارکسبرتبرر ویژهی صندلىللىیهای امروز و رسید،‏ دلار ٨۶ به برادوی بلیتهای متوسط قیمت ٢٠٠٨ سال 17


احساس<br />

شخصاً‏ که من باشد.‏ متمول تاجران برای میبایست صندلىللىیها میگوید:«این شگفبىتبىی با دورانگ میرسند.‏ هم ببرپبرردازی.»‏<br />

دلار ۴٠٠ دیدنش برای که ندارد را این ارزش تئاتری هیچ میکنم کنون<br />

ا ‏(که هاروارد کالجللجج جدید تئاتر ‏بمنبممایشنامهنویس پنج ٢٠٠٨، سال در میکند.‏ ‏بهتبههدید را زنده تئاتر پیشرفتها این معتقد<br />

اتفاق به کردند.‏ افتتاح دارد؟»‏ آیندهای ‏بمنبممایشنامهنویسی ‏«آیا عنوان با ‏بىیبىی گفتگو جلسهی با را دارد)‏ نام فِرکِس چرا<br />

دارد؟»‏ آیندهای تولید ‏«آیا که است این چالشبرانگبریبرز پرسش اما دارد،‏ وجود خوب ‏بمنبممایشنامهنویس بسیاری که بودند نسبتاً‏<br />

و کوچکتر تولیدات بر مایلند که میگوید:«کسابىنبىی دورانگ است.‏ دشوار بسیار جدید ‏بمنبممایشهای بردن <strong>صحنه</strong> به که هستند.»‏<br />

شدن ناپدید حال در کنند سرمایهگذاری کمدرآمدتر است،‏<br />

داشته نبریبرز ‏بىببىی خو کمدی و درام تولیدات گذشته سالهای طول در البته که تلویزیون پولساز دنیای این،‏ از گذشته است.‏<br />

کشیده خود سوی به تئاتر از را داشتهاند‐‏ را آن پتانسیل که کسابىنبىی ‏‐یا جوان ‏بمنبممایشنامهنویسان ‏بهببههبرتبررین از برخی ‏بمنبممایشنامه<br />

نوشبنتبنن دهد.‏ ادامه جدید نوشتههای آوردن پدید به غبریبررانتفاعی تئاتر که است مهم بسیار ‏«این میگوید:‏ لیتگو مشهورش<br />

تلویزیوبىنبىی سریال برای را کمدی نویسندگان پیش سال چند که میآورد یاد به او است.»‏ دشواری بسیار کار یک<br />

هفته یک تو ‏سمشسمما ‏«ببینبنیبنن!‏ گفتم:‏ آنها به میکند:‏ تعریف او بود.‏ کرده ‏جمججممع هم دور خورشید»‏ از سنگ ‏«سومبنیبنن سنگ»‏<br />

‏«سومبنیبنن از که اسبرتبرراحبىتبىی ماه پنج چهار توی چرا بااستعدادین!‏ اینقدر یعبىنبىی مینویسبنیبنن!‏ تکپردهای کمدی برای<br />

‏همھهممه حالا اما مینوشبنتبنن،‏ برادوی برای قبلاً‏ کمدی نویسندههای بازه.‏ براتون میدون ‏بمنبممینویسبنیبنن؟ ‏بمنبممایشنامه دارین،‏ تئاتر<br />

تو میکنم.‏ تولیدش براتون من بنویسبنیبنن،‏ شب یک تو اجرا برای تکپردهای ‏بمنبممایش سه بنشینبنیبنن مینویسن.‏ تلویزیون اوبجنبججا<br />

چون کبننبنن‐‏ بازنویسی بشن ‏مجممججبور ‏ممممممکنه سینما و تلویزیون در که حالىللىی در ‏بمنبممایشنامهنویسه،‏ دست به کنبرتبررل کارمندن!»‏<br />

بازی<br />

و درآمد پیش نوشبنتبنن به عوض در ننوشتند.‏ ‏بمنبممایشنامه هم کدام هیچ و بودند،‏ شده زده هیجان فکر این از ‏همھهممه شود”‏<br />

شروع سریال بعدی فصل تا ماندند منتظر و دادند ادامه گلف ‏بجتبججارت<br />

بازار در تئاتر لنوکس<br />

در شرکا»‏ و تئاتری«شکسپبریبرر کمپابىنبىی بنیانگذار پکر تینا است.‏ روبرو مشخصی دشواریهای با غبریبررانتفاعی تئاتر میکنند<br />

فکر که میگوید:«کسابىنبىی است،‏ بوده برکشایر در فرهنگی زندگی اصلی کلهی شا ١٩٧٨ سال از که ماساچوست هرگز<br />

اروپا بزرگ کلیساهای بود،‏ بازار اجبار تنها موضوع گر ا ندارند.‏ هبرنبرر از درکی هیچ سنجید،‏ بازار با باید را چبریبرز ‏همھهممه ‏بمنبممیساخت.»‏<br />

‏مجممججسمه هرگز میکلآنژ و ‏بمنبممیکشید نقاشی هرگز ونگوگ ‏بمنبممیشدند،‏ ساخته شکل<br />

بتواند تئاتر که این میگوید:«برای (ART) آمریکا رپرتوار تئاتر بنیانگذار و مدیر و ارشد ‏مجممجحقق بروستاین رابرت ادارهی<br />

بودجهی از کوچکی بسیار ‏بجببجخش ١٩٣٠، سالهای در کند.»‏ دریافت سوبسید باید کند،‏ حفظ را ایدهآلش تئاتر<br />

پروژهی به اقتصادی)‏ ‏بجببجحران برای ‏بىیبىی رویارو برای روزولت دولت سیاست‏ از ‏بجببجخشی ت.م:‏ ،WPA) اشتغالزابىیبىی سال<br />

در شد.‏ منجر آمریکا تئاتری فرهنگ شکوفابىیبىی به ١٩٣٩، تا ١٩٣۵ سالهای در که یافت اختصاص (FTP) فدرال ار بودجه این فدرال،‏ تئاتر پروژهی تئاتری تولیدات از بسیاری چپگرای ماهیت به کنش وا در آمریکا کنگرهی ١٩٣٩ 18


پروژهی<br />

‏جمحجممایت ‏بجتبجحت دوره این در که بودند کسابىنبىی ‏جمججممله از هاوسمسسممن جان و کازان الیا ولز،‏ اورسون میلر،‏ آرتور کرد.‏ لغو کردند.‏<br />

آغاز را خود حرفهای فعالیت فدرال،‏ تئاتر طرحی<br />

کرد،‏ ‏بجتبججربه هبرنبرر»‏ از ‏جمحجممایت ‏«طرح با ١٩٩٠ تا ١٩۶٠ سالهای در را خود طلابىئبىی دوران دومبنیبنن غبریبررانتفاعی تئاتر بنیادهای<br />

سوی از جایزه و بودجه انبوه کنار در که ‏بمنبممود؛ پرداخت هبرنبررمندان به کمکهزینه عنوان به دلار میلیونها که آرنا<br />

و مینیاپولیس در گاتری تئاتر مانند ‏بمنبممود‐‏ ‏بجتبججهبریبرز و تامبنیبنن را ‏مجممجحلی تئاتر ۴٠٠ حدود شوبرت و ملون کفلر،‏ را فورد،‏ کفلر<br />

را بنیاد سوی از دلاری هزار ٣٠٠ بودجهی با را ییل رپرتوار تئاتر نبریبرز خود بروستاین دی.سی.‏ واشینگبنتبنن در استیج کرد.‏<br />

تاسیس ١٩۶۶ سال در تیم<br />

‏«همچون بروستاین گفتهی به داشتند،‏ دابمئبممی طراحان و کارگردانان و بازیگران گروه کبرثبرراً‏ ا که ‏مجممجحلی تئاترهای این طخ سر از نبودی ‏مجممججبور بزبىنبىی.‏ میانبرببرر بتوابىنبىی که میداد اجازه میافزاید:«این بروستاین میکردند.»‏ کار هم کنار در ورزشی سروکله<br />

کنند رقابت هم با <strong>صحنه</strong> روی یا بشناسند را یکدیگر میخواهند بار اولبنیبنن برای تازه که بازیگرابىنبىی با و کبىنبىی شروع سرنوشتش<br />

‏همھهممبنیبنن برای انفرادی.‏ شدت به اجتماعی در بود ‏جمججممعی ایدهی یک این بودند.‏ متقابل ‏جمحجممایت آمادهی آنها بزبىنبىی.‏ برادوی<br />

کار کیفیت بر و دهد ارائه متفاوت کاری بتواند که ابجنبججامید طول به قدری آن باشد.‏ داشته کوتاهی عمر که بود این نبریبرز<br />

و ١٩٩٠ و ١٩٨٠ سالهای اقتصادی ریاضت نیابجنبججامید.‏ درازا به هم طلابىیبىی عصر این اما بگذارد.»‏ تاثبریبرر آفبرادوی و کاهش<br />

موجبات سرانو،‏ آندرس و میپلتورپ رابرت برانگبریبرز ‏بجببجحث ‏بمنبممایشگاههای از مالىللىی ‏جمحجممایت به آمریکا کنگره کنش وا فاصله<br />

تئاتر از نبریبرز بزرگتر بنیادهای از برخی حبنیبنن،‏ ‏همھهممبنیبنن در آورد.‏ فراهم را هبرنبرر از ‏جمحجممایت طرح بودجهی چشمگبریبرر از<br />

یکی لندزمن روکو آن فعلی مدیریت ‏بجتبجحت هبرنبرر از ‏جمحجممایت طرح آیندهی به نسبتاً‏ بروستاین امروزه ‏(هرچند،‏ گرفتند.‏ هک است کسی ‏«او بروستاین خود گفتهی به است.‏ خوشببنیبنن برادوی در موفق کنندهی ‏بهتبههیه و ییل در دکبرتبررایش گردان شا بیاندازد.»)‏<br />

حرکت به دوباره را موجود تئاتر قدبمیبممی آیدهآلهای کرد خواهد سعی میکنم فکر طرف،‏<br />

یک از بگبریبررد.‏ نادیده ‏بمتبمماماً‏ میگذارند‐‏ تاثبریبرر بلیت خریداران بر ‏‐که را منتقدان و و بازار ‏بمنبممیتواند هرگز تئاتر غرق<br />

نیاید،‏ خوشش آن از تابمیبممز نیویورک گر ‏«ا دورانگ گفتهی به نیویورک،‏ در آفبرادوی ‏بمنبممایش یک افتتاح هنگام قرار<br />

غبریبررانتفاعی میگوید:«تئاتر است نوشته تئاترها دربارهی بسیاری نقدهای خود که بروستاین حال این با شدهاید!»‏ او<br />

گفتهی به باشد،‏ داشته گیشه از مستقل کافىففىیِ‏ منابع غبریبررانتفاعی تئاتر گر ا باشد.»‏ روزنامهها منتقدان گروگان که نبوده باشد.»‏<br />

آنها از جلوتر حبىتبىی یا و بگبریبررد،‏ نادیده و کرده رد را نقدها ‏«میتواند اولش<br />

سال در اینکه و میگوید ١٩٧٩-٨٠ فصل در هاروارد به (ART) آمریکا رپرتوار تئاتر آوردن از بروستاین تئاتر<br />

نداشتند.‏ متقاضی نفر ۶٠٠٠ از بیش هیچگاه نیوهیون در آن از پیش تا کردند‐‏ نام ثبت ‏مجممجخاطب نفر ‎١٣‎هزار سوی<br />

به را نفر ١۴٠٠٠ نبریبرز دوم سال در و کرد آغاز تابستان نیمهشب رویای با را خود کار فصل آن در آمریکا رپرتوار این<br />

هرگز میدهد:«بوستون توضیح بروستاین داد.‏ دست از را خود ‏مجممجخاطبان از نیمی بعدی،‏ فصل در اما کشاند.‏ خود تاسیس<br />

تازه تئاتر کمپابىنبىی به کردند،‏ ترک را آنها که ‏مجممجخاطبابىنبىی بیشبرتبرر که میافزاید و نبود.»‏ آوانگارد معرض در ‏همھهممه خود<br />

سوی به را بود جالب برایشان ‏بجتبجحریکآمبریبرز کمبرتبرر کارهای که ‏«مجممجخاطبابىنبىی بروستاین قول به که پیوستند،‏ هانینگتون میکشاند.»‏<br />

‏«آنگاه<br />

میشوند،‏ وابسته بازار به کاملاً‏ کمپابىنبىیها که زمابىنبىی چون است،‏ مهم بودن غبریبررانتفاعی که میکند کید تا بروستاین است<br />

چبریبرزی فقط ندارد‐‏ طبیعیای کیفیت هیچ بفروشد.‏ که میکند تولید تنها ندارد‐‏ تفاوبىتبىی والمللممارت با که ‏بمیبمم دار تئاتری ببرببرری.»‏<br />

لذت و کبىنبىی حس را طعمش آن از پس اینکه بدون میاندازی،‏ دور و میکبىنبىی مصرف که 19


رابرت بروستاین<br />

به ‏همھهممبنیبنن ترتیب،‏ آندره گرگوری ‏(بازیگر و کارگردان،‏ بازیگر نقش اصلی فیلم شام من با آندره،‏ ١٩٨١) که در تئاتر<br />

آوانگارد،‏ رادیکال و ‏بجتبججر ‏بىببىی کار کرده است،‏ میگوید:«برادوی تئاتر نیست.‏ ‏بجتبججارت ‏بمنبممایشی است.»‏ او میان ‏«تئاتر منفعل<br />

که ‏سمشسمما را ترغیب و ‏بجتبجحریک به پرسیدن سوال ‏بمنبممیکند،‏ تئاتری را که به ‏سمشسمما میگوید کجای <strong>صحنه</strong> را نگاه کنید،‏ و هنگامی<br />

که ببریبررون میآیید بگویید وای!‏ عالىللىی بود!‏ یا هری اسبرتبررنز خیلی خوب آواز خواند»،‏ و تئاتر فعال که ‏«سمشسمما را به پرسیدن<br />

سوالهای جدی و چالشبرانگبریبرز دربارهی زندگی خودتان،‏ فرهنگ و جامعهای که در آن زندگی میکنیم وادار میکند»‏<br />

تفاوت قائل است.‏ ‏بمتبمماشای بازیگری که به طور زنده ‏بمنبممایشهابىیبىی مانند شاه لبریبرر،‏ چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد،‏ یا مرگ<br />

فروشنده را اجرا میکند به شدت آزار دهنده است.‏ سوال این است که آیا برای اینها ‏مجممجخاطبىببىی وجود دارد؟»‏<br />

فستیوال شکسپبریبرر اورگان (OSF) یکی از تئاترهای بزرگ غبریبرر انتفاعی که در سال ١٩٣۵ تاسیس شده است،‏ به نظر<br />

میرسد که به تعادل سالمللممی میان هبرنبرر و بازار رسیده است.‏ این تئاتر یکی از ‏«مقصدهای تئاتری»‏ است‐‏ ٨۵ درصد از<br />

‏مجممجخاطبان آن بیشبرتبرر از ٢٠٠ مایل از مرکز آن در اشلند اورگان فاصله دارند.‏ فستیوال شکسپبریبرر اورگان (OSF) با حضور<br />

سالانه ۴٠٠ هزار نفرمجممجخاطب،‏ بودجهی اجرابىیبىی ٣٠ میلیون دلاری و ١٠٠ بازیگر که حقوق ماهانه دریافت میکنند،‏<br />

20


ماجراجوی<br />

‏«طبیعت راچ بیل ‏مجممججموعه،‏ این هبرنبرری مدیر آمریکاست.‏ متحدهی ایالات سرتاسر در تئاتری کمپابىنبىی بزرگترین به<br />

را (Culture Clash) کالحللحچرکلش تبارِ‏ مکزیکی تئاتری گروه گذشته سال مثال،‏ برای میکند.‏ ‏بجتبجحسبنیبنن را ‏مجممجخاطبانشان»‏ و<br />

نوشته را خوزه خوان ترانهی آمریکابىیبىی:‏ شب نام به ‏بمنبممایشی ‏مجممججموعه،‏ خود بازیگران از نفر شش ‏همھهممراه به تا گرفت کار ریسک<br />

جدید کارهای و میشود حساب شده تضمبنیبنن گیشهی عنوان به شکسپبریبرر روی ‏«همھهممیشه میگوید:‏ راچ کنند.‏ اجرا کردهاند:‏<br />

تغیبریبرر چبریبرزها نبود.‏ موفق آمریکابىیبىی شب اندازهی به گیشه در اول ‏بجببجخش چهارم،‏ هبرنبرری اما میآید،‏ حساب به ٣٧ از ‏بمنبممایش اولبنیبنن آمریکابىیبىی شب هستند.»‏ هیجانانگبریبرز جدید کارهای و است،‏ علاقمند جدید داستانهای به ‏مجممجخاطب هک ‏مجممججموعهای میکند،‏ گذار وا آمریکابىیبىی»‏ ‏«انقلابهای عنوان با ‏مجممججموعهای قالب در اجرا برای تئاتر این که است ‏بمنبممایشی هدوب شکسپبریبرر تارتحیتحخنگاریهای چرخهی ما میگوید:«الهللهھامبجببجخش راچ کشور.‏ تارتحیتحخ در تغیبریبرر ‏لحللححظههای به دارد نگاهی 21


گذشته،‏<br />

در است.‏ آینده از ‏بجببجخشی تئاترها میان مشارکت میدهیم.‏ ابجنبججام دیگر تئاترهای مشارکت با را کار این ما است.‏ شریک<br />

هم با تئاترها از بسیاری امروز میزدند.‏ چنگ جهابىنبىی اولبنیبنناجراهای حق به که بودند ‏بمتبمملکگرا بسیار تئاترها دارد.»‏<br />

وجود مشبرتبررک تولیدات بسیاری و میشوند؛ <strong>صحنه</strong>ای<br />

نورپردازی با شهربازی و<br />

موفق کاری صورت،‏ این در تئاتری!»‏ شهربازی مانند درست است.‏ شده عجیب بسیار امروز میگوید:«برادوی لیتگو در<br />

تئاترها از مشخصی تعداد ‏‐عملاً‏ میآیند <strong>صحنه</strong> به ‏«برادوی»‏ در که شوهابىیبىی است.‏ بوده شهر مرکز در بلندمدت حدود<br />

سال در گیشه درآمد ‏مجممججموع برادوی لیگ آمار اساس بر هستند.‏ موفق قویاً‏ مالىللىی نظر از آن‐‏ اطراف و تابمیبمم میدان میکنند<br />

اجرا آنجا در خود تور از ‏بجببجخشی عنوان به که تئاترهابىیبىی از که دلار میلیارد ١ علاوهی به است،‏ دلار میلیارد یک نیست.»‏<br />

زیاد چندان رسانه کار و کسب ‏«در اینبرتبررتینمنت،‏ کیبرند رئیس گارت مک تام گفتهی به که میشود،‏ گرفته ‏(گیشهی<br />

است.‏ تئاتر اجرای تورهای نبریبرز و برادوی ‏بمنبممایشهای ‏جمججممله از زنده تئاتر اصلی ‏بهتبههیهکنندگان از یکی او شرکت اوج<br />

در حال این با میافزاید:«اما وی است.)‏ بوده دلار میلیارد ۶/١٠ ٢٠١٠، سال در کانادا و آمریکا در سینماها است.»‏<br />

داشته رکورددار و ‏بىببىیسابقه سال یک برادوی اخبریبرر،‏ اقتصادی ریاضت غالب<br />

درآمد هم و ‏مجممجخاطب نظر از هم موزیکال،‏ ‏بمنبممایشهای اما هستند،‏ عادی ‏بمنبممایش برادوی شوهای از نیمی به نزدیک دو<br />

به نزدیک که میکند،‏ جذب گردشگران میان از را (٪۶٢) خود ‏مجممجخاطبان عمدهی ‏بجببجخش برادوی تئاترهای هستند.‏ سال<br />

در درصد ٪۵۵ از ‏(بالاتر هستند.‏ زن آنها ٪۶۶ و دارند سال در دلار هزار ٧۵ بالای درآمدی آنها سوم که<br />

وجود این با میشود.‏ موفق یکی تنها جدید،‏ تولید ٨ هر از اینکه وجود با است،‏ سودآور ‏همھهممچنان ‏بجببجخش این ١٩٨٠) ‏همھهممچنبنیبنن<br />

بازگرداند.‏ ١ به ٨٠ سال در را تولید سرمایهی میتواند پرفروش کار یک اما نیست،‏ مطمئبىنبىی سرمایهگذاری رد کنند،‏ درآمد کسب اولیه سرمایهی از ١ به ٢٠ حدوداً‏ توانستهاند مشهور شوهای از یکی بازتولید از ‏جمحجممایتکنندگان است.‏<br />

فروش حال در و <strong>صحنه</strong> روی ‏همھهممچنان نبریبرز اثر حالىللىیکه نشده<br />

ساخته باشد ‏بىببىی ‏بجتبججر اینکه ‏‐برای است اصلی جریان است.‏ پرهزینه کسبوکاری میگوید:«برادوی مکگارت دوخ ‏همھهممیشگی تولیدات ‏همھهممان میکنند،‏ عمل مستقل فیلمساز عنوان به وقبىتبىی فیلمسازی استودیوهای که همچنان است،‏ پنجهزار<br />

یا پرده هزار روی بر را فیلم یک ‏«میتوان که است این سینما با تئاتر اصلی تفاوت او گفتهی به اما ‏بمنبممیسازند.»‏ را زمان<br />

میتوانند اجراها اینکه وجود با حبىتبىی است‐‏ تئاتر ظرفیتهای به ‏مجممجحدود برادوی شوی یک اما کرد،‏ کران ا پرده شود.»‏<br />

سبرببرز سالنها در جدید صندلىللىیهای نیست قرار اما باشند،‏ نداشته پایان برای مشخصی میتواند<br />

شدن ‏«فرشته»‏ دارد،‏ دوست هم را تئاتر و دارد بلااستفاده سرمایهی که کسی برای ریسکها،‏ ‏بمتبممام وجود با به<br />

و دلار،‏ هزار ٢۵ فقط مثلاً‏ کنید،‏ خریداری را موزیکال تئاتر یک سهام از ‏بجببجخشی میتوانید باشد.‏ هیجانانگبریبرز بسیار اجراهای<br />

کارگاهها،‏ گزینشها،‏ ‏بمتبممام به که است معبىنبىی این به این باشید.‏ داشته تئاتری زندگی یک میتوانید ترتیب این مکگارت:«سمشسمما<br />

گفتهی به شد.‏ خواهید دعوت برادوی ‏بمنبممایشهای ‏بمتبممام سرمایهگذاران مهمابىنبىیهای و افتتاحیهها آزمایشی،‏ ندش عضو مثلاً‏ با مقایسه در بنوازد.‏ خانهتان پیانوی روی بر را موسیقی تا بیاورید خود خانهی به را آهنگساز میتوانید کرد.»‏<br />

تفرتحیتحح میشود بیشبرتبرر خیلی گلف،‏ باشگاه در 22


‏بمتبمماشاچیان<br />

با ماجراجوبىیبىی خصوصاً‏<br />

و ‏بمتبمماشاچی که ‐ دارد وجود ما حرفهی در میگوید:«سندرمی آمریکا رپرتوار تئاتر هبرنبرری مدیر پائولوس دیان حواس<br />

‏بمتبممرکز چون چرا؟ بروند،‏ تئاتر به ‏بمنبممیخواهند دیگر آنها میشوند.‏ واقع سرزنش مورد خاطرش به جوانترها تفربجیبجحی<br />

گزینههای دستانشان.‏ در کوچک دستگاههای ‏همھهممان با باشد،‏ خودشان دست به کنبرتبررل میدهند ترجیح ندارند.‏ برای<br />

جابىیبىی که چرا است،‏ بوده تضعیفکننده نظرم به ‏همھهممیشه این میرود.‏ ببریبرراهه به دارد ما فرهنگ است.‏ زیاد بسیار هبرنبرر<br />

دستاندرکاران تقصبریبرر شاید ماست.‏ تقصبریبرر شاید بگوییم:‏ و برگردانیم را ‏بجتبجحلیل این باید ما ‏بمنبممیگذارد.‏ بافىقفىی تغیبریبرر عمل<br />

‏بهببههبرتبرر تئاتر به ‏بمتبمماشاچی بازگرداندن در میبایست شاید سیستم‐‏ ‏بمتبممام بلکه بازیگران،‏ و نویسندگان فقط نه است.‏ خبریبرر!»‏<br />

آنهاست؟ تقصبریبرر آیا بله.‏ نبرپبرروراندهاند؟ خود در را تئاتر به آمدن عادت آیا بله.‏ رفتهاند؟ ‏بمتبمماشاچیان آیا کنیم.‏ او<br />

کرد.‏ روز به را تئاتر به دعوت کرد،‏ برنامهریزی ٢٠٠٩ سال در آمریکا رپرتوار تئاتر برای که فصلی ‏بجنبجخستبنیبنن از پائولوس هک ساخت شکسپبریبرر)‏ از کلمهای حبىتبىی ‏(بدون تابستان نیمهشب رویای از گرفته الهللهھام الاغ»،‏ ‏«بمنبممایش از تبریبرزرمانند بریدهای اجرا<br />

به زنده صورت به میشد،‏ خوانده بازیگران توسط که آهنگهابىیبىی و رقصندههای شرکت با ‏بمتبمماشاچیان اطراف در و پائولوس توسط ‏همھهممانجا در اولبنیبنن برای داشت،‏ نیویورک در بلندمدت اجرابىیبىی که موفق ‏بمنبممایشی الاغ،‏ ‏بمنبممایش درمیآمد.‏ تئاتر<br />

به دستهدسته را ‏بمتبمماشاچیان ‏همھهممچنان کمبرببررتحیتحج،‏ در آن از پس و رفت <strong>صحنه</strong> روی به ‏(بهتبههیهکننده)‏ وایبرنبرر رندی ‏همھهممسرش و داده تغیبریبرر آبرون ‏بمنبممایش،‏ اصلی شخصیت نام به را نامش امروز جابىیبىیکه میکشاند؛ آمریکا رپرتوار تئاتر ‏«زیرو‐اَرو»ی است.‏<br />

شده تئاتر شبانه کلوب به تبدیل تئاتر<br />

معنای ‏مجممجحدودهی میبایست میگوید:«ما پائولوس باشد<br />

دقیقه ١٠ زمانش مدت گر ا میشود؟ چه شود شروع نیمهشب شب،‏ ٨ ساعت جای به شو گر ا دهیم.‏ گسبرتبررش را میشکند.‏<br />

درهم را قوانبنیبنن که بسازید را جابىیبىی چه؟ برقصید دقیقه ۴۵ اجرا شروع از قبل گر ا باشد؟ ساعت یک یا چه؟ آنهابىیبىی<br />

‏بمتبمماشاچیان سال.‏ ٣٠ زیر و جوانتر ‏مجممجخاطبابىنبىی است:‏ کرده پیدا دست ‏مجممجخاطبان از جدیدی گروه به امروز آبرون کنند؛<br />

معاشرت باشند،‏ دیگران حضور در میخواهند آنها میروند».‏ ‏«ببریبررون شب آنها میروند»‐‏ تئاتر ‏«به که نیستند آتن،‏<br />

پنجم قرن فستیوالهای مثل چبریبرزی کند،‏ فراهم برایشان را آن میتواند تئاتر که دارند‐‏ احتیاج ‏بجتبجخلیه این به آنها و دارد قرار سن جلوی که است ک را کنسرت اجرای ‏مجممجحل از قسمبىتبىی ماشپیت ‏(ت.م:‏ گلوب.‏ شکسپبریبرر تئاتر ماشپیتِ‏ یا فقط<br />

اینکه نه کنم.‏ ‏بجتبججربه را آن باید من کنید:‏ احساس که باشد جابىیبىی باید تئاتر میرقصند)‏ ک را موسیقی با آن در مردم کردن.»‏<br />

‏بجتبججربه برای میدهند جان آنها هستند‐‏ ‏بجتبججربه تشنهی مردم ببینید.‏ یا ‏بجببجخوانید را آن دیوار<br />

سه که را،‏ چهارم دیوار تنها نه احتمالاً‏ و میسازد درگبریبرر را خود ‏مجممجخاطبان فعالانه که بود خواهد تئاتری آینده تئاتر را<br />

خود عملاً‏ ‏بمتبمماشاچيان ما،‏ شهر نام به نيويورك از تئاترى در تازگى به مثال،‏ عنوان به شکست.‏ خواهد نبریبرز را دیگر موسسهی<br />

‏(فارغالتحصیل اِوِت بنجامبنيبنن توسط ‏‐كه شكسپبريبرر بازيگران ى پروژه بوستون،‏ در يافتند.‏ بازيگران از جزبىئبىى كليساها<br />

و ها فروشگاه مانند معمول غبريبرر هابىيبىى مكان در را شكسپبريبرر شد‐‏ گذارى پايه ٨٦ سال در آمریکا)‏ رپرتوار تئاتر را<br />

جامعهمجممجحور تئاتر که را اِستون کورنر تئاتر گذشته در نبریبرز راچ بیل برد.‏ خيابان و كوچه به را شكسپبريبرر عملاً‏ و كرد اجرا ‏مجممجحلات<br />

و کوچک شهرهای در را کلاسیک ‏بمنبممایشهای از برداشتهابىیبىی و کرد پایهگذاری دیگران ‏همھهممراه به میداد گسبرتبررش میکرد.‏<br />

تولید 23


جذابتر<br />

میتواند کوچکتر ‏مجممجحیطهای در کار مطلب،‏ ‏«خلاصهی میگوید:‏ هاروارد در هبرنبرر ادارهی مدیر مگان،‏ جک اب میتوانید و بازگردانید گیشه طریق از را شده سرمایهگذاری بودجهی دلار میلیونها نیستید ‏مجممججبور دیگر که چرا باشد،‏ است<br />

‏مجممججبور نبریبرز کننده ‏بهتبههیه باشد،‏ بیشبرتبرر سرمایه مبریبرزان چه هر دهید.‏ پوشش را کار هزینههای ‏بمتبممام دلار هزار ۵٠ یا ۴٠ کرد.»‏<br />

خواهد ‏بجتبجحمیل خلاق افراد به را خود نظر بیشبرتبرر نتیجه در و کند فکر ‏بمتبمماشاچی تعداد به بیشبرتبرر تئاتری<br />

آموزش تئوری از<br />

‏بمتبمماشاچی.»‏ نه آمد خواهند بار هبرنبررمند نه نگبریبررند،‏ قرار موسیقی و هبرنبرر معرض در کودکان گر میگوید:«ا بروستاین رابرت موفق<br />

دستاندرکاران دیگر و کارگردانان بازیگران،‏ نویسندگان،‏ پرورش اولیهی موتور آموزشی،‏ سیستم آنجابىیبىیکه که<br />

چرا نیست،‏ دسبرتبررس در ابتدابىیبىی مدارس در فرهنگ و هبرنبرر آموزشی که:«دورههای میکند گله بروستاین است،‏ تئاتر است.»‏<br />

موسیقی معلم اخراج بودجه،‏ کاهش از پس مدارس قدم اولبنیبنن و میکند پیدا کاهش بودجهها برنامهی<br />

است.‏ خورده پیوند اطرافش جامعهی با عمیقاً‏ ‏مجممجحلی،‏ مدارس به تئاتر بردن با لنوکس در شرکا و شکسپبریبرر تئاتر طول<br />

در میشود،‏ راهنمابىیبىی و ابتدابىیبىی مدارس از بسیاری ‏همھهممچنبنیبنن و برکشایر ‏بجببجخش دببریبررستانهای ‏بمتبممامی شامل تقریباً‏ که آنها آغاز<br />

زمان از میدهند.‏ قرار کارآموزی و کارگاهها اجراها،‏ پوشش ‏بجتبجحت را معلم و دانشآموز ‎۴٠‎هزار از بیش سال است.‏<br />

داشته شرکتکننده میلیون یک به نزدیک آنسامبل،‏ خود کنار در ١٩٧٨، سال در فعالیتش ‏بمیبمم،‏<br />

میرو دببریبررستابىنبىی به که زمابىنبىی هر دارد.‏ اهمھهممیت تئاتریمان تولیدات اندازهی به مدارس در ما میگوید:«کار پکر تینا مدرسهی<br />

در را ‏بمنبممایش ابتدا آنها ‏بمیبمم.‏ دار داوطلب ۵٠ تا ٣٠ ببنیبنن معمولاً‏ شکسپبریبرر ‏بمنبممایشهای از یک هر در شرکت برای برای<br />

شکسپبریبرر‐‏ وقفهی بدون دببریبررستابىنبىی اجرای روز ‏‐چهار پایبریبرزیمان فستیوال در سپس و میکنند اجرا خودشان بیشبرتبرر<br />

و میشود،‏ گرفته کار به شیوهای به میآید،‏ مصاحبه برای و میشود داوطلب که کسی هر میکنند.‏ اجرا یکدیگر میتوانند<br />

که است جابىیبىی این که چرا هستند،‏ مشتاق بسیار آنها میکنند.‏ شرکت شکسپبریبرر برنامهی در ‏بمتبممام سال سه ‏بجببجچهها ‏بجببجچههابىیبىی<br />

میبینیم ما میسازد:‏ را جامعه این که میدانیم ما دهند.‏ بروز را احساساتشان میتوانند کنند‐‏ صحبت آزادانه میشوند.»‏<br />

وابسته هم به عمیقاً‏ چطور میدهند،‏ ابجنبججام را کار این که موقعیت<br />

و داده تغیبریبرر را جوانان فرهنگ هنجارهای عامه،‏ فرهنگ در سرگرمیها انفجار اخبریبرر،‏ دهههای در حال،‏ ‏همھهممبنیبنن در بودن<br />

تئاتری که نیست پیش سال ۴٠ یا ٣٠ مانند دیگر میگوید:«شرایط مکگارت تام است.‏ داده ارتقا را تئاتریها تشویق<br />

را مردم این و است افتخار یک بالا سطح در بازیگری و رقصیدن خواندن،‏ توانابىیبىی امروزه باشد.‏ انگ یک دانشگاهها،‏<br />

و متوسطه مدارس سطح در تئاتر آموزش برنامههای کیفیت رفبنتبنن بالا دنبال به ببرپبرردازند.»‏ آن به که میکند هک است معتقد او دارد.»‏ قرار دورانها ‏همھهممهی در خود سطح بالاترین ‏«در مکگارت گفتهی به تئاتری تولیدات بازیگران،‏<br />

کار کیفیت نبریبرز و تولیدات تنوع و تعداد نظر ‏«از حرفهای،‏ تئاتر راه سر بر اقتصادی چالشهای علیرغم برد.»‏<br />

می‏ سر به خود طلابىیبىی عصر در تئاتر سطوح،‏ ‏همھهممهی در طراحان و کارگردانان ٨ تا ۴ ببنیبنن یک هر که میبرند <strong>صحنه</strong> روی به ‏بمنبممایش ۶٠ تا ۴٠ ببنیبنن سال در دانشجویان هاروارد میگوید:«در مگان جک وا ورود زمان از چشمگبریبرری طور به تئاتر برای درونبرنامهای امکانات که میکند اشاره بروستاین میشود.»‏ اجرا شب وجود<br />

هم تئاتر درسی واحد یک حبىتبىی که بود میآورد:«زمابىنبىی یاد به او یافتهاند.‏ افزایش ١٩٧٩ سال در هاروارد)‏ ‏(به ١٢ آمریکا رپرتوار تئاتر انگلیسی).‏ ‏بمنبممایشنامهنویس و دانشگاه ‏(استاد آلفرد ویلیام ‏بمنبممایشنامهنویسی کلاس جز نداشت،‏ 24


گوش<br />

به زمزمههابىیبىی اما کرد،‏ تصویب را آن ‏بمنبممایشی هبرنبررهای کمیتهی که کرد معرفىففىی تئاتر مطالعات آموزشی دورهی مدارک<br />

میبایست ما کارگردابىنبىی و بازیگری معلمان اینکه بر مببىنبىی درخواست به کردند شروع اعضا از برخی میرسید.‏ خلاق<br />

دانشگاهیان اما است.‏ خلاق غریزهی مرگ شدن کادمیک آ باشند.‏ داشته کادمیک آ علمی نشریات و بالا ‏بجتبجحصیلی کرد.»‏<br />

اعمال نبریبرز خلاق افراد بر را کادمیک آ ‏مجممجحدودیتهای ‏بمنبممیتوان که میدانند تئاتر<br />

در ‏بىیبىی گفتگو جلسهی در سلارس پیبرتبرر ندارد.‏ ‏بمنبممایشی هبرنبررهای مرکز که است بزرگ کالجللججهای معدود از یکی هاروارد رفته<br />

<strong>صحنه</strong> روی به و شده کارگردابىنبىی وی توسط بار اولبنیبنن برای ‏‐که چبنیبنن»‏ در ‏«نیکسون اپرای موضوع با آمریکا رپرتوار از<br />

که ندارند وجود زیادی دانشگاههای نداشتند؛ تئاتری دپاربمتبممان هیچ چون آمدم هاروارد به کرد:«من عنوان بود‐‏ هبرنبررمندان<br />

که هستم این عاشق من ‏بمنبممیگنجد.‏ دپاربمتبممان داخل اصلاً‏ که است چبریبرزی تئاتر باشند.‏ برخوردار امتیازی چنبنیبنن پوچبرنبرر<br />

مارتبنیبنن ریاست با ‏بمنبممایشی هبرنبررهای کمیتهی وجود،‏ این با کنند.‏ پیدا را راهشان خودشان که میشوند ‏مجممججبور اینجا سال<br />

در که هبرنبرر کارگروه پیشنهاد ‏(به تئاتر مرکز ابجیبججاد حال در وین،‏ از تطبیقی ادبیات و انگلیسی ادبیات و تئاتر استاد برنامه<br />

فوق زندهی اجراهای جایگزیبىنبىی‐‏ و ‏بجتبجحمیل نه ‏‐و تقویت برای شد)‏ گرفته کار به دروفاست پرزیدنت توسط ٢٠٠٧ است.‏<br />

زا و کردهام تدریس تئاتر منسجم بسیار برنامههای از برخی در میگوید:«من او است.‏ راچ بیل برای خوشی خبرببرر این من<br />

بود.‏ کم برایشان حرفه ‏بمتبممرین و گردابىنبىی کا و بازیگری فرصت چقدر اینکه از بودم،‏ وحشتزده دانشجویان کم کار وایدنر.»‏<br />

پلههای تا خوابگاه،‏ زیرزمبنیبنن از کردم،‏ کارگردابىنبىی دانشگاه از گوشه هر در ‏بمنبممایش ٢۶ هاروارد در درمیآیند<br />

‏بمنبممایش به که داستانهابىیبىی رفت.‏<br />

‏بجنبجخواهد ببنیبنن از این هم‐‏ کنار در داستان یک ‏بجتبججربهی و خلق حال در اتاق،‏ یک در میگوید:«انسانهابىیبىی راچ بیل شدن<br />

‏جمججممع راه از تنها است:«‏ موافق او با پکر تینا دارد.»‏ وجود آن برای هم بیشبرتبرری عطش گونهای به امروز حبىتبىی و دروبىنبىی قوی،‏ حسی کرد.‏ حس واقعاً‏ را انسانیت میتوان که میکند‐‏ تئاتر که کاری ‏‐همھهممان است هم دور انسانها نبریبرز<br />

را حقیقت و جست،‏ را آن تلویزیون در ‏بمنبممیتوان کرد،‏ احساس فیسبوک در ‏بمنبممیتوان را آن ‏جمججممعی.‏ حس یک ‏مجممجحسوس‐‏ یافت.»‏<br />

‏بمنبممیتوان اینها از یک هیچ در اب بازیگران درحالىللىیکه بود،‏ اینچنبنیبنن هم البریبرزابت دوران در میکردند،‏ ‏جمججممع جا یک در را ‏همھهممه میدهد:«یونابىنبىیها،‏ ادامه او <strong>صحنه</strong>،‏<br />

قاب آمدن وجود به و تئاتر <strong>صحنه</strong>ی شکل تغیبریبرر کند.‏ نگاه که این نه میکرد،‏ گوش که میزدند حرف ‏مجممجخاطبىببىی جابىیبىی<br />

به ما حال شود.‏ دیده آن داخل از ‏بمنبممایش که آورد وجود به را پنجرهای یا قابىببىی و کرد جدا بازیگران از را ‏بمتبمماشاچیان که<br />

است چبریبرزی این هم‐‏ با سوال پرسیدن اما نیستند.‏ هم اتاق یک در هم با حبىتبىی بازیگران و ‏بمتبمماشاچیان که رسیدهابمیبمم هک میکنید احساس میکنید،‏ احساس بدنتان در را آن هستید،‏ موفق که وقبىتبىی بازیگر،‏ یک عنوان به میسازد.‏ را اجتماع زا را آن میسازد.‏ منسجم کل یک که دارید؛ میکنید بازی که کسی نقش از دروبىنبىی تصویری میرسید.‏ آن به دارید میکنید.»‏<br />

احساس نبریبرز کردهاند درک را آن که ‏مجممجخاطبابىنبىی کنش وا طریق جایگزین<br />

میشود،‏ دیده متعامل حبىتبىی یا سهبعدی شکل به تصویر،‏ صفحهی بر که هیچچبریبرزی با ‏بمنبممیتواند ‏بجتبججربهای چنبنیبنن برای<br />

عطش داشت؟ خواهد شکلی چه که است این سوال تنها ماند‐‏ خواهد زنده آینده در مطمئناً‏ تئاتر شود.‏ از<br />

مردم که وقبىتبىی،‏ و گر،‏ ا یابد؛ افزایش حبىتبىی است ‏ممممممکن ‏بمتبمماشاچی،‏ و بازیگر مشبرتبررک ‏بجتبججربهی برای زنده،‏ داستانسرابىیبىی میگوید:«در<br />

لیتگو شوند.‏ خسته سینمابىیبىی تولیدات و تلویزیون پرزرقوبرق و جلاخورده‏ و تدوینشده ‏بىببىینقص بستههای 25


تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد،‏ چرا که هر چبریبرزی ‏ممممممکن است اتفاق بیافتد.‏ نوعی هیجان نفسگبریبرر در تئاتر ‏بهنبههفته<br />

است.»‏<br />

د کبرتبرر کریگ ‏لمللممبرببررت<br />

26


ایران<br />

در زین هاوارد اثر سوهو در مارکس ‏بمنبممایش اجرای اولبنیبنن ‏بهببههانهی به گزیت ا تئاتر گروه یادداشت بشر،‏<br />

‏تحیتحخ تار که است واقعیت این اساس بر بلکه نیست،‏ رمانتیک و اجمحجممقانه سخت دورابىنبىی در داشبنتبنن ‏«امید هست.»‏<br />

نبریبرز مهربابىنبىی و جسارت گذشتگی،‏ خود از ‏همھهممدلىللىی،‏ ‏تحیتحخ تار بلکه نیست،‏ کی سفا و خشونت ‏تحیتحخ تار تنها (١٩٢٢-٢٠١٠)<br />

زین هاوارد معمول<br />

شیوههای به ‏مجممجخاطب جذب قصد اصولاً‏ تئاتر این <strong>صحنه</strong>ای.‏ درام تا است بیانیه‏ بیشبرتبرر ‏(کنشگر)،‏ کتیویست ا تئاتر ریشهی<br />

که است اعبرتبرراضی شیوهی به سیاسی‐اجتماعی مسائل به عموم توجه جلب تئاتر این هدف ندارد.‏ را دراماتیک رد است سلاحی کنشگر تئاتر بازمیگردد.‏ اروپا و آمریکا در میلادی ۶٠ سالهای اجتماعی رادیکال‏ حرکتهای به آن برساند.‏<br />

آنان گوش به را خود اعبرتبرراض صدای و کنند برقرار ارتباط رو در رو مردم با تا مدبىنبىی و اجتماعی فعالبنیبنن دست سرمایهداری،‏<br />

نظام به اروپا و آمریکا در ‏همھهممگابىنبىی اعبرتبرراضات و میلادی ٢٠٠٨ سال در اقتصادی رکود دوران آغاز از پس ‏بمنبممایش<br />

شد.‏ ‏بجببجحرانها اینگونه آمدن وجود به علت و سرمایهداری نظام دربارهی مارکس ‏بجتبجحلیلهای متوجه بسیاری نگاه در<br />

سیاسی علوم استاد مورخ،‏ زین هاوارد توسط ‏بمنبممایش این است.‏ کنشگر تئاتر بارز ‏بمنبممونههای از یکی سوهو در مارکس ١٢ مدت به اثر این درآمد.‏ ‏بجتبجحریر رشتهی به ١٩٩٩ سال در آمریکابىیبىی مدبىنبىی فعال و ‏بمنبممایشنامهنویس بوستون،‏ دانشگاه و<br />

مدبىنبىی فعال نبریبرز خود ‏‐که تبار آفریقابىیبىی آمریکابىیبىی بازیگر جونز برایان توسط آمریکا متحدهی ایالات سرتاسر در پیابىپبىی سال تکپردهای<br />

مونولوگ این است.‏ شده اجرا میباشد‐‏ ٢٠١٢ سال در فرهنگی آزادی برای لبننبنن بنیاد جایزهی برندهی 27


در<br />

را اثر این گزیت ا تئاتر گروه است.‏ رفته <strong>صحنه</strong> روی به و شده ترجمججممه اروپابىیبىی زبانهای کبرثبرر ا به تارتحیتحخ دربارهی با<br />

انتظامی استاد موزهی خانه در ایران در بار اولبنیبنن برای سال ‏همھهممان ماه خرداد در و کرد ترجمججممه ١٣٩۴ ماه فروردین برد.‏<br />

<strong>صحنه</strong> روی به بیکابىیبىی آویشن بازی میخوانیم:‏<br />

را ‏بمنبممایشنامه این اول چاپ برای برچ چارلىللىی یادداشت ادامه در ‏همھهممچنان<br />

او نوشتهی آمریکا»‏ مردمی تارتحیتحخ ‏«کتاب است.‏ آمریکابىیبىی چپ ‏بمنبمماد دومبنیبنن چامسکی نوام از بعد زین هاوارد بزرگترین<br />

از ‏همھهممچنبنیبنن او است.‏ دببریبررستان تارتحیتحخ شدهی ‏بجتبجحریف درسی کتابهای برای جایگزین کتاب پرطرفدارترین هک ببینید و کنید ‏بجپبجخش کت ترا کافىففىی مقدار به است.‏ چپگرایان اهداف ‏مجممجختلف اشکال برای مالىللىی کمکهای جلبکنندگان برای<br />

دلار میلیون ١۵ بالای که کنید وادار را میبرند رتحنتحج وجدان عذاب از که سوار ولوو هزاران حبىتبىی یا صدها میتوانید ببرپبرردازند.‏<br />

بکنید را فکرش که چه هر و خوشآواز پرندگان زیست ‏مجممجحیط اعتصابات،‏ سیاسی،‏ زندانیان از ‏جمحجممایت و<br />

حلقه بدون است:‏ رادیکال سیاسی قدبمیبممی پیشکسوتان از یکی او که اینجاست زین هاوارد جذابیت از ‏بجببجخشی کاملِ‏<br />

است،‏ عیار ‏بمتبممام آمریکابىیبىی چپ یک زین هاوارد — چندگانه تضادهای بدون روز،‏ مد ژستهای بدون گوشواره،‏ که<br />

است این منظورم باشم.‏ داشته انتظاری چه ‏بمنبممیدانستم برخوردم،‏ او خلاقانهی اثر به وقبىتبىی خاطر ‏همھهممبنیبنن به کامل!‏ ‏بمیبمم،‏<br />

بگذر نکرد.‏ پیدا را نوشتنش فرصت چامسکی نوام که باشم نشسته پستمدربىنبىی شعر عزای به که نبود هم طور این گلدمن<br />

اما ‏(دربارهی اِما زین،‏ قبلی ‏بمنبممایشنامهی ‏همھهممتای که بازیگر تک ‏بمنبممایشی است؛ سوهو در مارکس صحبتم موضوع زین<br />

کند.‏ صحبت مردم با نیویورک سوهوی در تا بازمیگردد مردگان دنیای از مارکس ‏بمنبممایش،‏ این‏ در است.‏ آنارشیست)‏ هک دهم نشان را مارکس از چهرهای میدهد:«میخواستم توضیح اینگونه سوهو در مارکس نوشبنتبنن برای را انگبریبرزهاش زین<br />

فرزندانش.»‏ و ‏همھهممسر ‏جمحجممایت و تامبنیبنن برای تلاش در خانواده،‏ مرد عنوان به مارکس میشناختند،‏ را آن کمی عدهی عنوان<br />

به بلکه متفکر،‏ عنوان به فقط نه را او انقلابىببىی،‏ سیاست با مارکس درگبریبرری در میخواست که میدهد ادامه کاپیتالیسم<br />

بر مارکس نقدهای کمونبریبرزم،‏ سقوط دنبال به که کند روشن را موضوع این میخواست دهد.‏ نشان عملکننده است.»‏<br />

وارد اصولاً‏ ‏همھهممچنان ما زمان ‏«در شخصی<br />

خاطرات ببنیبنن مدام که میشود لازم است.‏ مشکل بسیار سوهو در مارکس کوتاهی به ‏بمنبممایشی در کار این ابجنبججام موضوع<br />

به بازگشت و باسنش‐‏ دملهای النور،‏ علاقهاش مورد فرزند لندن،‏ زاغههای در زندگی ‏‐دربارهی مارکس در<br />

شدم متوجه کردم،‏ سوهو در مارکس خواندن به شروع هنگامیکه باشد.‏ آمد و رفت در مردم با صحبتش اصلی قسمت:‏<br />

این مانند میکنم،‏ ‏جمججممع را خودم است،‏ واداشته تئوریهایش توضیح به را مارکس زین که قسمتهابىیبىی در<br />

ثروت ‏همھهممبنیبنن اما میده افزایش عظیمی مبریبرزان به رو ثروت سرمایهداری که گفتم پیش سال صدوشصت ‏«نشنیدین میشه؟»‏<br />

متمرکز افراد از کمبرتبرری هرچه تعداد دست نکات<br />

توضیح برای مناسبىببىی وسیلهی تنها زین مارکسِ‏ ‏بىیبىی گو میبمنبمماید،‏ ‏بجتبجحمیلی نظر به آنرا ‏جمججممله این طول و بودن رسمسسممی اوست.‏<br />

کار اساسی مارکس<br />

اما است،‏ خشک و دشوار که البته شدم.‏ ‏بمنبممایش جریان وارد بیشبرتبرر تدرتحیتحج به رفتم،‏ پیشتر چه هر حال،‏ این با اعبرتبرراف<br />

باید نیست.‏ روز مد دنبال به چندان هم زین خود علاوه،‏ به ندارد!‏ شهرت زندگی در ‏بىیبىی نرمخو به چندان هم نگه<br />

باز برای تنها کاپیتال داس کتاب از که کسابىنبىی برای مارکس با ارتباط برقراری امکان ابجیبججاد در ‏بمنبممایشنامه این که کنم جابىیبىی<br />

دارد؛ وجود گفته نا درام کمی ‏بمنبممایش از جابىیبىی در حبىتبىی است.‏ کرده عمل عالىللىی بسیار میکنند،‏ استفاده پنجره داشبنتبنن 28


‏همھهممسرش<br />

بورژوای خانوادهی توسط که ‏‐خدمتکارشان لنشن به نسبت جبىنبىی ‏همھهممسرش حسادت دربارهی مارکس که میکند:‏<br />

صحبت است‐‏ شده فرستاده که<br />

اینه خاطر به میگفت جبىنبىی چرا.‏ ‏بمنبممیدوبمنبمم شد.‏ عوض اوضاع بعد،‏ به جابىیبىی یه از اما بود.‏ سرجاش هنوز عشقمون «… خاطر<br />

به میگفت بعد میکرد.‏ عصبابىنبىی منو این بود.‏ داده دست از میکرد خودش جذب منو که رو چشمگبریبرری زیبابىیبىی دیوانه<br />

من دیگه اونوقت داره.‏ حقیقت که اینه شدنت عصبابىنبىی علت میگفت اونوقت میکرد.‏ عصبابىنبىی بیشبرتبرر منو این لنشنه.‏ میشدم.»‏<br />

ضوع در ‏بمنبممیکند.‏ رد را ابهتبههام واقعاً‏ مارکس که کنید توجه شد.‏ مارکس خانهی متناقض اوضاع متوجه میتوان اینجا در میکند.‏<br />

فرار آن زیر از طریقی به لوینسکی]‏ مانیکا با او رابطهی ماجرای به اشاره ‏[ت.م:‏ کلینتون بیل مانند و<br />

دمل با واقعی فردی عنوان به مارکس دادن نشان با زین که است این سوهو در مارکس واقعی ارزش میکنم فکر میکوبند.‏<br />

شخصیاش زندگی اساس بر را مارکس که است سال پنجاه و صد میکند.‏ زمیبىنبىی را خود کار دیگر،‏ چبریبرزهای ماشبنیبنن<br />

تصویرسازان خلاف بر است.‏ کمونبریبرزم ضد آشنای فریادهای از یکی ‏بمنبممیکرد»‏ ‏جمحجممایت را خانوادهاش حبىتبىی ‏«او نه<br />

ببینیم،‏ را مارکس میدهد اجازه ما به او میشود.‏ روبرو مستقیماً‏ انتقادات از دسته این با زین سابق،‏ شوروی تبلیغابىتبىی برای<br />

راحت زندگی داشبنتبنن از جا،‏ ‏همھهممه در کارگران خاطر به که کسی عنوان به بلکه خرابکار،‏ یا قدیس یک عنوان به ندرگ به را آن میتوانید میآید،‏ احساسابىتبىی زیادی نظر به پایابىنبىی ‏جمججمملهی این گر ا کرد.‏ چشمپوشی خانوادهاش و خود بیاندازید.‏<br />

سوهو در مارکس مبریبررزانژاد)‏<br />

شبریبررین ترجمججممهی ‐ برچ ‏(چارلىللىی گزیت<br />

ا تئاتر گروه مارکس<br />

کارل نقش در بیکابىیبىی آویشن 29


چیوتل اجیوفور در نقش اتللو در دوبمنبممار ورهاوس لندن<br />

شکسپبریبرر با زیرکی عصر مهاجر هراس ما را مورد خطاب قرار می دهد<br />

به قلم:‏ یاسمسسممبنیبنن آلیب های ‐ براون ) گاردین ‐ شکسپبریبرر ۴٠٠)<br />

ترجمججممه:‏ شبریبررین مبریبررزانژاد<br />

از سقوط اتللو تا عشق میان مذهبىببىی تاجر ونبریبرزی،‏ کاوش شکسپبریبرر در ‏همھهممگونسازی فرهنگی،‏ غرور سیاهپوستان و ‏بجتبجحقبریبرر<br />

اشرافیان امروز بیش از هر زمان دیگری طنبنیبنن انداز میشود.‏<br />

خلاقیت و ‏بجتبجخیل شکسپبریبرر در عصر ا کتشافات شکوفا شد،‏ زمابىنبىی که کشبىتبىیها بنادر انگلیس را ترک میکردند و با کالاهای<br />

حبریبررتاور،‏ ایدههای نوآورانه،‏ داستانهای شگفتانگبریبرز یا خدمتکاران و بردگان سیاهپوست بازمیگشتند.‏ سیاحان،‏<br />

سفبریبرران،‏ حا کمان و ‏بجتبججار به لندن میآمدند.‏ او اولبنیبنن تئاتر خود را تئاتر گلوب ‏(جهان)‏ نامید،‏ آثار پلوتارک،‏ آوید،‏ پلیبىنبىی و<br />

نویسندگان ایتالیابىیبىی و فرانسوی را میخواند.‏ با اینکه هرگز انگلستان را ترک نکرد اما شیفته و ‏مجممجحو سرزمبنیبننهای دور،‏<br />

غریبهها،‏ اشتیاق ‏بىببىیمرز و عشق ‏ممممممنوعه بود.‏<br />

اتللو،‏ تاجر ونبریبرزی،‏ تایتوس آندرانیکوس،‏ رویای نیمهشب تابستان و آنتوبىنبىی و کلئوپاترا،‏ و در این ببنیبنن،‏ کاوش ‏همھهممگوبىنبىی،‏ غرور<br />

نژاد سیاه،‏ ازدواج میاننژادی،‏ فقر فرهنگ و مذهبىببىی،‏ عشق دیوانهوار،‏ عقدههای جنسی،‏ ‏بجتبجحقبریبرر سلطنبىتبىی،‏ ضعف.‏<br />

اتللو،‏ قدربمتبممند و مورد نزاع،‏ زیرکانه عصر ما را خطاب میکند،‏ این عصر مهاجرتهراسی را.‏ بر خلاف ‏«مسلمانان<br />

دردسرساز مدرن اروپابىیبىی»،‏ مورِ‏ مسیحی و ونبریبرزی شده،‏ یک مهاجر کاملاً‏ ذوب شده در فرهنگ ونبریبرز است.‏ ‏[ت.م:‏ مور<br />

در زبان انگلیسی به نژادی از سا کنان ‏سمشسممال غرب آفریقا گفته میشود.‏ در زبان فارسی در برخی جاها به عنوان مغر ‏بىببىی<br />

از آن یاد میشود.]‏ ‏همھهممانگونه که ‏مجممجحقق اسپانیابىیبىی ماریا مانزاناس کالوو اظهار میکند:«او در ‏بمنبممایش به عنوان یک تبعهی<br />

30


اصل<br />

در ریشه که باطبىنبىی ‏«توحش»‏ آن نتیجهی در و کرده جذب را اروپابىیبىی اخلاق و فرهنگ که میشود ظاهر مستعمرابىتبىی تراژدی<br />

است.»‏ کرده خارج خود طبیعت از را آفریقابىیبىی کلیشهی خطرآفرین جنبهی او است.‏ کرده اهلی را دارد خود دزدمونا<br />

بپذیرند.‏ واقعاً‏ را او ‏بمنبممیتوانند آنها نیست.‏ کافىففىی ونبریبرزیها اغلب برای فرهنگی تسلیم که است این در اتللو هک میکنند فکر شدهاند متولد اینجا در که من فرزندان است.‏ آن مطلق شکنندگی و کوررنگ عشق بودن ‏مجممجحال ‏بمنبممایانگر خواهد<br />

‏همھهممیشه و دارد اهمھهممیت پوست رنگ میفهمند وقبىتبىی که شوند قوی قدر آن آنها امیدوارم ندارد.‏ اهمھهممیبىتبىی پوست رنگ کنند.‏<br />

‏بجتبجحمل را درد این بتوانند داشت،‏ اب را سیاهیاش ‏بمنبممیکند قبول که است بدی پسر اتللو،‏ خلاف بر آندرونیکوس تایتوس در سیاهپوست تبهکار هارون،‏ رابطه<br />

ژرمن]‏ اقوام ‏[از گات تامورای ملکه‏ با او است.‏ ‏بهنبههفته شجاعبىتبىی و قهرمابىنبىی پذیرش،‏ عدم این در کند.‏ عوض پذیرش یط هارون بکشد،‏ را نوزاد میخواهد ملکه دارد.‏ آفریقابىیبىی چهرهی که میآورد دنیا به رابطه این از هم فرزندی که دارد مارتبنیبنن<br />

ایکس،‏ مالکوم توسط میتوانست که خطابهای میشود،‏ سیاهیاش و نوزاد مدعی ‏بجتبجحریکآمبریبرز خطابهای ‏بمنبممایش<br />

این رفبنتبنن <strong>صحنه</strong> روی به از پس سال دو ١۵٩۶، سال در که است ‏(جالب باشد.‏ شده ادا گرانت بربىنبىی یا لوترکینگ هم<br />

تعدادشان و شدهاند آورده قلمرو این به که مور ‏«سیاهان تبعید بر مببىنبىی کرد صادر فرمابىنبىی اول البریبرزابت بار،‏ اولبنیبنن برای (<br />

است.»‏ اندازه از بیش چندین<br />

از یکی متفاوت مذاهب با فرد دو میان عشق بود.‏ کرده درک را سیاست و خودمجممجحوری خطرات شکسپبریبرر عضو<br />

ک شایلا و جسیکا است.‏ بوده ‏بجببجحث مورد پیوسته که دیگری ‏بمنبممایش است،‏ ونبریبرزی تاجر دراماتیک درگبریبرریهای و نومیدی با پیشینیانشان مبریبرراث به دارند:‏ انتخاب برای گزینه دو آنها هستند.‏ منفور و حاشیهنشبنیبنن بسته،‏ جامعهای پبریبررمرد<br />

شوند.‏ ‏همھهممرنگ اجتماع کبرثبرریت ا با و کنند پاره را مذهبىببىی هویت زبجنبججبریبررهای یا بزنند،‏ چنگ مهلکی شکل به شاید شد<br />

سابقی مسیحی مرد عاشق که مسلمابىنبىی بودم،‏ جسیکا مثل هم من زمابىنبىی میگریزد.‏ جوان جسیکای و میزند چنگ بافىقفىی<br />

آخر در سوالىللىی میکنم.‏ درک ‏بهببههبرتبرر را ک شایلا شدهام،‏ جاافتادهتر که حال اما بود،‏ شادی زندگی کرد.‏ ازدواج او با و مادرش<br />

خاطرهی به اهانت و پدرش آزردن خاطر به یا شد،‏ خوشبخت شهر ضدبهیبههود شرایط در جسیکا آیا میماند:‏ بزنیم.‏<br />

حدس میتوانیم تنها ما میکرد؟ گناه احساس کردم.‏<br />

مصاحبه موضوع ‏همھهممبنیبنن دربارهی ‏مجممججموعهام برای بازیگر راماسوامی،‏ آرکانا ‏همھهممسرش و کارگردان ساپل،‏ تیم با من بازی<br />

را تایتانیا نقش ساپل چندزبانهی و هندی ‏بمتبممام تابستان»‏ نیمهشب ‏«رویای در او هندی.‏ ‏همھهممسرش و است ‏بهیبههودی او و میکند صحبت تکاندهندهای طرز به لندن در زندگی دربارهی او کردند.‏ ازدواج و شده یکدیگر عاشق ها آن کرد.‏ مدبىتبىی<br />

برای تایتانیا دارند.‏ قرار ‏مجممجختلف واقعیتهای میان جابىیبىی زوجها گمراهکننده ‏بمنبممایش این در آن.‏ فرهنگی زیان و سود بازمیگردد<br />

اوبرون نزد به او و میشود شکسته طلسم میکند.‏ ‏بجتبججربه را بابمتبمم با جنسی رابطهی و زمیبىنبىی خوشیهای کوتاه مدبىتبىی<br />

برای اما ‏بمببممبریبررد،‏ و کرده زندگی کودن انسان یک مانند بود ‏ممممممکن او میشود.‏ رهسپار خود پست جایگاه به بابمتبمم و است.‏<br />

دیوانهوار و متقاطع شیفتگی یک داستان این کرد.‏ زندگی رویا در کوتاه،‏ هرچند و خرابکارانه تلافىففىی خارجی،‏ اشغال ‏بمتبممدنها،‏ جدابىیبىی دربارهی پیچیده ‏بمنبممایشی کلئوپاترا،‏ و آنتوبىنبىی به میرسیم ‏بهنبههایت در رم،‏<br />

امبرپبرراتور آنتوبىنبىی،‏ یافت.‏ غرب ادبیات سراسر در کلئوپاترا مانند زن یک ‏بمنبممیتوان شرق.‏ بودن مقاومت غبریبررقابل دربارهی<br />

دیگری ‏بمنبممایشنامهنویس هیچ درآمدهاند.‏ زانو به او زنانهی و رازگونه‏ جذابیت مقابل در وفادارش،‏ پبریبررو انوباربوس است.‏<br />

نکرده عمل ظریف و صادق و صرتحیتحح حد بدین تا ‏مجممجختلف ملتهای و نژاد فرهنگ،‏ از افراد میان روابط ٢٠١۶<br />

آوریل ٣٠ 31


لسينگ<br />

افرابميبمم گتهلد ١٧٨١-١٧٢٩<br />

هامبورگ<br />

ملى تئاتر در تئاتر دراماتورگ اولبنيبنن تئاتر<br />

در دراماتورگی بر درآمدى مبریبررزانژاد<br />

شبریبررین گردآوری:‏ و ترجمججممه دراماتورگی<br />

واژهی است.‏ <strong>صحنه</strong> روی بر ‏بمنبممایش اصلی عناصر ارائهی و دراماتیک ترکیببندی مطالعهی دراماتورگی دراماتورگ<br />

اولبنیبنن عنوان به هامبورگ ملی تئاتر برای که دورابىنبىی در را واژه این وی شد.‏ ابداع لسینگ افرابمیبمم گتهلد توسط و کارگردابىنبىی از جدا کاملاً‏ عملی دراماتورگی برد.‏ کار به هامبورگ دراماتورگی برجستهاش،‏ اثر در میکرد،‏ کار جهان در<br />

‏بمنبممایشنامهنویسان از برخی دهد.‏ ابجنبججام را سه این از ‏مجممججموعی است ‏ممممممکن نفر یک حال این با است؛ ‏بمنبممایشنامهنویسی کار<br />

تا میکنند ‏همھهممکاری متخصص یک با دیگر برخی میآمبریبرزند.‏ درهم را نویسندگی و دراماتورگی ‏بمنبممایشنامه نوشبنتبنن زمان کنند.‏<br />

تنظیم <strong>صحنه</strong>ای اجرای برای را 32


باشد»‏<br />

داشته اجرا قابلیت که شیوهای به داستان یک به دادن ‏«شکل میتوان تر گسبرتبررده تعریفی در را دراماتورگی جاری<br />

کار در را زمان از دورهای روح بتواند که زیرساخبىتبىی میدهد،‏ ساختار اجرا یا ‏بمنبممایشنامه به دراماتورگی دانست.‏ ژانر،‏<br />

سینما،‏ و تئاتر تاربجیبجخی منابع ببنیبننفرهنگی،‏ اشارات و نشانهها روابىیبىی،‏ شیوههای که است ابزاری دراماتورگی سازد.‏ دهد.‏<br />

می قرار بررسی مورد نزدیک از روابىیبىی‐بمنبممایشی کار یک در را و…‏ جنسیبىتبىی نقشهای ارائهی ایدئولوژیک،‏ رویکرد خود<br />

نوع در او گرفت.‏ کار به میشناسیم دراماتورگ عنوان به امروز که جایگاهی در سالها را لسینگ هامبورگ تئاتر بازیگر<br />

یا ‏بمنبممایشنامه که ارزشی و سهم ببنیبنن تفاوت است قادر که میکرد توصیف دراماتیک»‏ ‏«قاضی را خود و بود اولبنیبنن نکنیم.‏<br />

یا بکنیم راحبىتبىی احساس تئاتر اجرای ‏بمتبمماشای حبنیبنن در ما که کند کاری تا کند مشخص را دارند کارگردان یا اصلی ‏بجتبجحریر<br />

رشتهی به هامبورگ دراماتورگی عنوان با را نقدها از ‏مجممججموعهای ١٧۶٧-١٧٧٠ سالهای در وی‏ نتیجه،‏ در نوین<br />

دراماتورگی پدر به تبدیل را لسینگ و کرد تئوریزه و ‏بجتبجحلیل نقد،‏ را آلمللممان تئاتر نوشتهها این کرد.‏ منتشر و درآورد کرد.‏<br />

بر<br />

، ویلیامز تنسی و میلر آرتور شلینگ،‏ گوته،‏ وایلدر،‏ هولدرلبنیبنن،‏ ‏جمججممله از آلمللممان‐‏ در فقط ‏‐نه نویسندگان از بسیاری گ<br />

فریتا گوستاو دادند.‏ قرار مطالعه مورد را تئاتر هگل،‏ شناسی»‏ ‏«زیبابىیبىی نبریبرز و لسینگ هامبورگ دراماتورگی اساس ١٩<br />

قرن اواخر در و شد ترجمججممه انگلیسی زبان به که کرد گردآوری ‏بمنبممایش تکنیک نام با کتابىببىی در را مطالعات این ‏مجممججموع کتاب<br />

میشود.‏ شناخته هالیوود فیلمنامهنویسی دستورالعمل اولیهی طرح عنوان به کتاب این رسید.‏ چاپ به آمریکا در و اروپا در ‏بمنبممایشی ترکیببندی درک و دراماتورگی سنت‏ به نبریبرز (١٩١۵) اندروز چارلتون اثر ‏بمنبممایشنامهنویسی تکنیک برمیگردد.‏<br />

آلمللممان این<br />

در است.‏ میلاد)‏ از قبل ٣٣۵ حدود در شده ‏(نوشته ارسطو اثر ‏(بوطیقا)‏ شعر فن غرب تئاتر سنت در مهم اثر دیگر و کنش شخصیتها،‏ ببنیبنن رابطهی او میداند.‏ ‏بمنبممایشی کار بارز ‏بمنبممونهی را ادیپ وی میکند.‏ ‏بجتبجحلیل را تراژدی ارسطو اثر،‏ ار برمیانگبریبرزند ‏بمتبمماشاچیان در ‏بمنبممایشها که کنشهابىیبىی وا و میآورد را خوب <strong>صحنه</strong>های از ‏بمنبممونههابىیبىی میکند،‏ ‏بجتبجحلیل را گفتار ‏(بوطیقا)،‏<br />

شعر فن در میشوند.‏ شناخته ‏بىیبىی»‏ ارسطو ‏«درام عنوان به امروزه او ‏«قوانبنیبنن»‏ از بسیاری میکند.‏ بررسی زا بسیاری اساس ارسطو ‏بجتبجحلیلهای اخبریبرر،‏ قرن در میکند.‏ صحبت ‏بمنبممایش کلیدی مفاهیم دربارهی ارسطو است.‏<br />

گرفته قرار تلویزیوبىنبىی درام و فیلمنامهنویسی دستورالعملهای احتمالاً‏<br />

‏بىببىی غبریبررغر اثر قدبمیبممیترین است.‏ ‏بمنبممایش تئوری دربارهی مانده جا به ‏بىببىی غر اثر ترین قدبمیبممی ‏(بوطیقا)‏ شعر فن و<br />

اشکال عناصر،‏ و است شده نوشته میلاد از قبل ١٠٠ حدود در که است سانسکریت زبان به تئاتر)‏ ‏(هبرنبرر ناتایاساترا میکند.‏<br />

توصیف را باستان هند تئاتر اصلی شکل ده روابىیبىی شیوههای عمل<br />

در دراماتورگی اجتماعی،‏<br />

فبریبرزیکی،‏ شرایط متخصص دراماتورگ میدهد.‏ رخ آن در ‏بمنبممایش که است فضابىیبىی مفهومی کتشاف ا دراماتورگی استعاری<br />

بیانهای شخصیتها،‏ روانشناسی اصلی ستونهای میافتد،‏ اتفاق آن در ‏بمنبممایش که است اقتصادی و سیاسی،‏ ساختار،‏<br />

نوشته:‏ یک عنوان به ‏بمنبممایشنامه تکنیکی ملاحظات دیگر طرف از ‏همھهممچنبنیبنن و موضوعی؛ ‏بمنبممایشهای در متنوع واژهها.‏<br />

تکتک انتخاب حبىتبىی و جریان،‏ ریتم،‏ نقدهای<br />

بازیگر،‏ انتخاب آن ‏جمججممله از که باشد داشته شرکت ‏بمنبممایش ساخت از متعددی مراحل در میتواند دراماتورگ‏ حال<br />

در آن اهمھهممیت و ‏بمنبممایش تاربجیبجخچهی از ‏مجممجخاطبان و بازیگران کارگردان،‏ ساخبنتبنن گاه آ و تولید،‏ حال در ‏بمنبممایش بر داخلی پیش‐‏<br />

گفتگوی جلسات کند،‏ ‏بهتبههیه مطالبىببىی ‏بمنبممایش اجتماعی فضای یا تاربجیبجخچه دربارهی است ‏ممممممکن دراماتورگ است.‏ حاضر 33


تولید برگزار کند،‏ یا برای مدارس و گروهها راهنمای مطالعه بنویسد.‏ ‏بمتبممام اینها به کارگردان کمک میکند تا نقدهای مبنتبنن<br />

و بازیگری،‏ تئوری اجرا،‏ و ‏بجتبجحقیقات تاربجیبجخی را در ‏بمنبممایش پیش از شروع آن اعمال کرده و آن را یکدست ‏بمنبمماید.‏<br />

کبىپبىیرایت<br />

از آنجا که تعریف دراماتورگی گسبرتبررده است و عملکرد دراماتورگ در تولیدات ‏مجممجختلف متفاوت است،‏ مسائل مربوط به<br />

کبىپبىیرایت آن در ایالات متحدهی آمریکا مرز مشخصی ندارد.‏<br />

در سال ١٩٩۶ ‏بجببجحبىثبىی به راه افتاد که آیا دراماتورگ میتواند ادعای مالکیت یک اثر را داشته باشد؟ یکی از ‏بمنبممونههای این<br />

‏بجببجحث،‏ پروندهی دعوای ماببنیبنن جاناتان لارسون نویسندهی تئاتر موزیکال اجاره و لبنیبنن تامسون دراماتورگ کار بود.‏ تامسون<br />

ادعا میکرد که در نوشبنتبنن این کار سهیم بوده است درحالىللىیکه نه قرار بر این بوده است،‏ نه حق ا شناخته شده است و نه<br />

از این بابت حقوفىقفىی دریافت کرده است.‏ او از دادگاه درخواست کرد تا او را به عنوان نویسندهی اثر بشناسد تا به این<br />

وسیله بتواند ١۶٪ حق نویسنده را از درآمد آن دریافت کند.‏ با وجود اینکه ادعای او پس از پرفروش شدن اثر در<br />

برادوی مطرح شد،‏ اما ‏بىببىیپایه و اساس نبریبرز نبود.‏ برای مثال،‏ ١۵٪ حق تالیف فرشتگان در آمریکا به دراماتورگ آن توبىنبىی<br />

کوشبرنبرر میرسد.‏ در ١٩ ژوئن ١٩٩٨ دیوان عالىللىی آمریکا در پاسخ به دومبنیبنن درخواست فرجام،‏ رای دادگاه ‏بجنبجخستبنیبنن را<br />

تایید کرد و تامسون را در حق تالیف ‏بمنبممایش ‏مجممجحق ندانست.‏ این پرونده بعداً‏ در خارج از دادگاه و پس از دریافت مبلغی<br />

توسط تامسون در ‏بىپبىی ‏بهتبههدید به برداشبنتبنن کار خود از ‏بمنبممایش حل و فصل شد.‏<br />

-<br />

منابع:‏<br />

‐ کاردولو،‏ برت.‏ دراماتورگی چیست؟ نیویورک:‏ انتشارات پیبرتبرر لانگ<br />

مککیب،‏ تری.‏ کارگردابىنبىی اشتباه در تئاتر:‏ استدلالىللىی بر ضد تئاتر <strong>معاصر</strong><br />

34


اثر بنکسی ٢٠٠٨ میلادی<br />

درآمدی بر تئاتر پست مدرن<br />

به قلم:‏ مهرداد خامنه ای<br />

در وا كنش به تاثبريبرر شگرف تئاتر ابسورد ساموئل بكت و تئاتر پوچ گراى يوجبنيبنن اونيل،‏ گونه ى اساسا تازه اى از تئاتر در<br />

دنياى غرب در اواخر دهه هفتاد و اوايل دهه هشتاد ميلادى پديدار شد.‏ اين شيوه ى تئاتر،‏ كه به عنوان تئاتر پست<br />

مدرن شناخته مى شود،‏ رويكرد آخرالزمابىنبىى ارائه شده در ا كبرثبرر آثار تئاترى مدرن را به چالش كشيد تئاتر پست مدرن،‏<br />

درحالىللىى كه مفهوم ‏"حقيقت"‏ را به صورت ‏"بهنبههايتاً‏ غبريبرر قابل تشخيص"‏ برجسته مى كند،‏ اساسا به یورش به هسته هاى اوليه<br />

ى ايده هابىيبىى كه در توليدات تئاترى مدرن مطرح مى شوند و ‏بجتبججزيه و ‏بجتبجحليل آن مى پردازد.‏ تئاتر پست مدرن عنوان مى<br />

كند كه تصميم بر اينكه آبجنبجچه به زبان درام بر روى <strong>صحنه</strong> مطرح مى شود حقيقت دارد يا ندارد بر عهده ى ‏بمتبمماشا گر<br />

35


•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

•<br />

است.‏ در تئاتر پست مدرن شيوه معمول مينيماليسبىتبىى و برجسته سازى توليدات تئاتر مدرن جاى خود را به تنوعى از<br />

استعارات و مفاهيم تئاترى مى دهد كه از ‏جمججممله آن ها مى توان از اين موارد نام برد:‏<br />

استفاده از اشكال تركيبىببىى مديا در ميانه ى توليدات مانند موسيقى و ويديو كليپ<br />

‏بجتبججربيات راديكال در زبان و تفكر<br />

الگوبردارى از منابع ‏مجممجختلف متبىنبىى و تاربجيبجخى<br />

استفاده ضمبىنبىى و حبىتبىى ارج ‏بهنبههادن آشكار منابع و استعارات برگرفته از فرهنگ عامه<br />

استفاده از خط داستابىنبىى غبريبرر قراردادى<br />

ترك هرگونه تلاش براى مشابه سازى واقعيت<br />

تركيب آشكار طبرنبرز افسارگسيخته با تراژادى<br />

پذيرش آ گاهانه ى خيالىللىى بودن ‏بمنبممايش<br />

امتياز بداهه پردازى تئاترى در مقابل وفادارى ‏مجممجحض به مبنتبنن<br />

تئاتر پست مدرن به پيشرفت هاى چندفرهنگى،‏ كنايه آمبريبرز،‏ خودمجممجحورانه و آشوب زده ى اجتماعى،‏ سياسى،‏ فلسفى و<br />

هبرنبررى ربع آخر قرن بيست و دهه ى اول قرن بيست و يك وا كنش نشان مى دهد.‏ اين تئاتر دنيا را مكابىنبىى پوچ و ‏بىببىى معبىنبىى<br />

براى زندگى كه بر لبه ى ‏بجتبجخريب كامل مى لغزد ‏بمنبممى بيند،‏ بلكه آن را مكابىنبىى مى بيند كه در آن حقيقت و معنا نسبىببىى و مورد<br />

درك و تفسبريبررهاى متفاوت هستند.‏ در اين دنيا،‏ آخرالزمان اتفاق افتاده است.‏ تئاتر پست مدرن مى گويد ‏«وجود»،‏ تنها با<br />

زندگى و تفكر ببريبررون از متغبريبررهاى استاندارد روابط انسابىنبىى و ادراك زمان و مكان به درسبىتبىى مفهوم خود را مى يابد.‏ تام<br />

استاپارد،‏ ديويد ‏ممممممت،‏ سم شبرپبررد و اريك بوگوسيان ‏بمنبممايشنامه نويسان و كارگردانابىنبىى هستند كه به عنوان ‏مجممجحبوب ترين و<br />

مشهور ترين دست اندركاران تئاتر پست مدرن شناخته مى شوند.‏ ‏بمنبممايشنامه هاى فراداستابىنبىى تام استاپارد عموما<br />

الگوبردارى هابىيبىى از منابع تاربجيبجخى و ادبىببىى را در جهت ابجيبججاد چشم انداز جديدى از ايده و حوادث تاربجيبجخى ظاهراً‏ غبريبرر قابل<br />

مقايسه ارائه مى دهد.‏ ‏بمنبممايشنامه هاى ديويد ‏ممممممت به ‏بمتبممركز بر راه هابىيبىى كه مردم از طريق زبان و ساير متغبريبرر هاى پيچيده<br />

اى كه ميان جنسيت ها،‏ ايدئولوژى ها،‏ گرايش هاى جنسى،‏ قوميت و طبقات اجتماعى وجود دارد با يكديگر ‏همھهممدردى<br />

مى كنند،‏ به يكديگر آسيب مى رسانند و يا ديگرى را آلت دست خود قرار مى دهند گرايش دارد.‏ در عبنيبنن حال،‏<br />

‏بمنبممايشنامه هاى سم شبرپبررد ‏بمتبممايل به بررسى درگبريبررى ميان نسل ها و طبقات اجتماعى و دشوارى هاى ارتباط و معابىنبىى موجود<br />

در زبان آمريكابىيبىى است.‏ ‏بمنبممايشنامه هاى ‏بىببىى شك خودآ گاهانه ى اريك بوگوسيان تاثبريبرر رسانه ‏جمججممعى را بر روى زندگى پست<br />

مدرن آمريكابىيبىى و پيامدهاى اجتماعى مقاومت در برابر تطبيق با هنجارهاى اجتماعى و استانداردهاى رفتارى را بررسى<br />

مى كند.‏ منتقدين تئاتر <strong>معاصر</strong> بر سر اين كه چه زمابىنبىى دوران پست مدرن تئاتر آغاز شده است توافق ندارند.‏ برخى از<br />

آن ها معتقدند تئاتر پست مدرن با ساموئل بكت آغاز شده است،‏ درحالىللىى كه ديگران ‏بمنبممايش هاى بكت را ‏بمنبممايانگر نتيجه<br />

ى ‏بهنبههابىيبىى جنبش تئاتر مدرن مى دانند.‏ با وجود ادامه ى اين ‏بجببجحث ها،‏ به طور كلى پذيرفته شده است كه دنيا در ميانه ى<br />

دوره ى تئاتر پست مدرن قرار دارد.‏<br />

36


نوجوان<br />

و ک کود تئاتر جهابىنبىی روز مارس ‏بمببممناسبت‎٢٠‎ تئاتر)‏<br />

مقالهنویس و نویس ‏(بمنبممایشنامه گاندرسون لارن قلم:‏ به پست<br />

هافینگتون هبرنبرر و فرهنگ ‏بجببجخش مبریبررزانژاد<br />

شبریبررین ترجمججممه:‏ روز<br />

‏«آخه که کنید فکر شاید ‏سمشسمما از بعضی است.‏ نوجوان و کودک تئاتر جهابىنبىی روز فروردین)‏ ‏(اول مارس ٢٠ هک ‏بجببجچههابىیبىی برای ناخوشایندی طرز به و میپوشن رنگی رنگی لباسای و میکبننبنن مسخره کارای که بازیگرابىیبىی گرامیداشت میخوره؟»‏<br />

دردمون چه به میخونن آواز رفته سر حوصلهشون که مادرهابىیبىی و پدر و میخورن وول جاشون سر که<br />

کننده غافلگبریبرر و کننده درگبریبرر رک،‏ خندهدار،‏ قدربمتبممند،‏ تئاتر از است،‏ این نوجوان و کودک تئاتر میکنید فکر گر ا اما هستید.‏<br />

غافل دهد ‏بجنبججات هم را دنیا است ‏ممممممکن تئاتر<br />

نوآوری رقص،‏ وقار که هستند کودکان برای تئاتر از جدید شاخهای خلق مشغول هبرنبررمندان جهان سراسر در میآمبریبرزد.‏<br />

هم در را جدید موزیکال تئاترهای مشوق نبریبرروی و بازی خیمهشب جاذبهی نو،‏ ‏بمنبممایشهای تازگی خلاق،‏ آتلانتا،‏<br />

سینکرونیسیبىتبىی تئاتر تا سی دی واشینگبنتبنن در کِنِدی مرکز از دارند؛ دسبرتبررسی تئاتر از بالغتری نگاههای به کودکان تاون.‏<br />

کیپ و کوزوو ایرلند،‏ تا سانفرانسیسکو،‏ در پلِبریِبررز هَندفول تا 37


و جدید ‏بمنبممایشهای تا ‏مجممجحبوب کتابهای از اقتباس و پریان افسانههای دوبارهی ‏بجتبجخیل از گسبرتبررهای ‏بمنبممایشها این آمریکا.‏<br />

داخلی جنگ تا قلدری،‏ تا گرفته فبریبرزیک از میدهند؛ پوشش را الکبرتبرریک جدید موزیکالهای باشد؟<br />

مهم ما دنیای پاشیدگی هم از و آشفتگی به دنیابىیبىی در میتواند کودک تئاتر خصوصاً‏ و تئاتر،‏ چگونه اما دست<br />

از از ناشی جهان این مسمویت عمدهی باشد!)،‏ دیر کمی این برای ‏(شاید کنیم اغراق اندازه از بیش ‏بجنبجخواهیم گر ا ‏‐نه،‏<br />

دعوت را ما تئاتر اما کنیم.‏ درک که ‏بمنبممیخواهیم و ‏بمنبممیکنیم،‏ درک را یکدیگر ما است.‏ جامعه در ‏همھهممدلىللىی رفبنتبنن میکند.‏<br />

‏همھهممدلىللىی به وادار!‐‏ ‏همھهممدلىللىی<br />

برای ورزشی باشگاه مانند تئاتر میگوید،‏ سانفرانسیسکو تئاتر خانهی از اینگلیش بیل من دوست که ‏همھهممانطور با<br />

شدن درگبریبرر و کردن درک شنیدن،‏ و کنیم تقویت را مهربانیمان ماهیچههای و ‏بمیبمم برو میتوانیم که است جابىیبىی است.‏ ‏بمیبمم.‏<br />

بیاموز آن از و کرده توجه دیگران کارهای به و بنشینیم که میکنیم ‏بمتبممرین کنیم.‏ ‏بمتبممرین را نیستند ما مانند که افرادی میکنیم.‏<br />

‏بمتبممرین را دادن اهمھهممیت وقت<br />

و باشد آنها مال که است قرار سیاره این دارند.‏ احتیاج ‏بمتبممرین از نوع این به بزرگسالان از بیشبرتبرر حبىتبىی کودکان این<br />

به را ما هالیفکس جوان روشی،‏ بودیستِ‏ بیاورند.‏ وجود به تغیبریبرری و کنند اعمال را ‏همھهممدلىللىی این که دارند بیشبرتبرری ‏جمججممهوری<br />

ریاست انتخابات در ‏همھهممدلىللىی با ‏(و بدهیم آموزش کودکان به ‏همھهممدلىللىی با مشخصاً‏ و فعالانه که میکند دعوت چالش ‏بمیبمم!‏<br />

نبرببرر تئاتر به را فرزندمان کار،‏ این ابجنبججام برای چرا بدهیم!).‏ رای برای<br />

نوجوان و کودک ‏مجممجخاطبان برای تئاتر جهابىنبىی ابجنبججمن کمپبنیبنن موضوع ببرببررید»‏ تئاتر به را کودک یک امروز ‏«همھهممبنیبنن واقع،‏ در است.‏<br />

آینده سال سه و<br />

برگردد خانه به یا ‏بجببجخندد،‏ دل ته از است ‏ممممممکن بلکه کرد،‏ خواهد ‏بمتبممرین را ‏همھهممدلىللىی تنها نه ببرببررید،‏ تئاتر به را کودکی گر ا گذشته<br />

چه مدرسه در امروز که کند تعریف برایتان یا بداند،‏ بیشبرتبرر تارتحیتحخ دربارهی ‏بجببجخواهد یا ‏بجببجخواند،‏ آواز علوم دربارهی شروع<br />

یا بیاید،‏ کنار چطور کشمکش یک با که بگبریبررد یاد یا کند،‏ صحبت موسیقی دربارهی مدت ‏بمتبممام شام سر یا است،‏ آینده.‏<br />

در هبرنبرر مالىللىی حامیان از یکی به شدن تبدیل به کند از<br />

که نگبریبررید آرام ننشینید،‏ راحت و ببرببررید.‏ تئاتر به را کودکان ‏همھهممیشه ببرببررید.‏ تئاتر به را کودک یک مارس ٢٠ روز در ببرببررید.‏<br />

پیش شدن ‏بهببههبرتبرر سوی به را دنیا که کنید شروع و شوید درگبریبرر شوید،‏ متمایل جلو به ببرببررید.‏ لذت ‏بمنبممایش 38


واسیلیو<br />

آناتولىللىی توسط ٢٠١۶ سال تئاتر جهابىنبىی روز پیام انگلیسی<br />

مبنتبنن از مبریبررزانژاد شبریبررین ترجمججممهی ‏بمیبمم؟<br />

دار نیاز تئاتر به ما آیا میپرسند.‏<br />

خود از آن،‏ از خسته مردم میلیونها و تئاتر از ناامید حرفهای هزاران که است سوالىللىی این ‏بمیبمم؟<br />

دار نیاز آن به چه برای است،‏<br />

جریان در آنها در اصیل و واقعی تراژدیهای که عمومی کن اما و شهر میادین با مقایسه در <strong>صحنه</strong> که دورابىنبىی در میرسد.‏<br />

نظر به ‏بىببىیاهمھهممیت و ناچبریبرز بدینسان چیست؟<br />

ما برای تئاتر هب است ‏ممممممکن ظاهر به که بالعکس،چبریبرزی یا ‏‐و پرطنبنیبنن،‏ صداهای سرخ،‏ کولیسهای ‏مجممجخملبنیبنن،‏ مبلهای مطلا،‏ بالکنهای .نآ درون خشمگبنیبنن و عریان بدنهای از تودهای با خون،‏ و گل به آغشته کسهابىیبىی بلکبا برسد:‏ نظر به متفاوت کلی بگوید؟<br />

ما به میتواند چه چبریبرز!‏<br />

‏همھهممه بگوید.‏<br />

ما به را چبریبرز ‏همھهممه میتواند تئاتر چگونه<br />

میبازند،‏ جان شده فراموش سیاهچالهای در زندانیان و گزیدهاند سکبىنبىی آسمسسممانها در خدایان چگونه اینکه فریب<br />

و نیست نیازی خوب انسانهای به به جهان در چگونه میشود،‏ نابود عشق و میکشد زبانه شهوت شعلهی میپژمرند<br />

پناهندگان اردوگاههای در کودکان حالىللىیکه در میکنند زندگی آپاربمتبممانها در مردم چگونه میکند،‏ فرمانروابىیبىی بگوید.‏<br />

سخن میتواند اینها ‏همھهممهی از تئاتر شوند؛ جدا خود عزیزان از و بازگردند بیابان به تا میشوند وادار و بود.‏<br />

خواهد و بوده ‏همھهممیشه تئاتر تئاتر<br />

تنها دیگر،‏ هبرنبررهای ‏بمتبممام میان از زیرا است.‏ نیاز مورد مشخص طور به اخبریبرر،‏ سال هفتاد یا پنجاه این در کنون،‏ ا و انسانها<br />

میان واسطه به نیازی میشود.‏ منتقل بدن به بدن و دست به دست چشم،‏ به چشم دهان،‏ به دهان که است 39


نور<br />

منشاء خود تئاتر نه،‏ ندارد.‏ تعلق جنوب یا ‏سمشسممال یا غرب یا شرق به و است،‏ روشنابىیبىی وجه روشنترین تئاتر ندارد.‏ خصمانه.‏<br />

چه و دوستانه رویکرد با چه است،‏ شناسابىیبىی قابل ‏همھهممگان برای و میتابد جهان چهارگوشهی از که است ‏بمیبمم.‏<br />

دار نیاز تئاتر از ‏مجممجختلفی اشکال به ما ‏بمیبمم،‏ دار نیاز میماند بافىقفىی متفاوت که تئاتری به ‏همھهممواره ما و رد ‏بمنبممیبایست آییبىنبىی تئاترهای شیوههای آن.‏ باستابىنبىی شکل ‏همھهممه از بیش تئاتر،‏ ‏ممممممکن شیوههای و اشکال ‏بمتبممامی میان از و ‏«اطلاعات<br />

اصطلاح به و میشود تضعیف بیشبرتبرر هرچه امروزه سکولار فرهنگ گبریبررد.‏ قرار متمدن»‏ ملتهای ‏«تئاتر با تضاد ار ما امید که ‏همھهممچنان میکند،‏ در به میدان از را آنها و شده موجود واقعی هویتهای جایگزین تدرتحیتحج به فرهنگی»‏ آنها.‏<br />

دیدار برای کس.‏<br />

‏همھهممه و کس هر برای آزاد پذیرش میکند.‏ باز را درهایش تئاتر دید:‏ وضوح به میتوان کنون ا اما شوگ کلمات به کنید،‏ پر تئاتر بالکنهای و سالنها در را ردیفها ‏بمتبممامی بروید،‏ تئاتر به کامپیوترها!‏ و گجتها به لعنت شرکت<br />

برای فرصبىتبىی هیچ و نکنید غفلت آن از ‏سمشسمماست،‏ روبروی که است تئاتر ‏‐این کنید!‏ نگاه زنده تصاویر به و فرادهید هستیم<br />

مشبرتبررک آن در شتابزدهمان و بیهوده زندگیهای در که فرصبىتبىی ارزسمشسممندترین شاید ندهید‐‏ دست از را آن در باشد.‏<br />

‏بمیبمم.‏<br />

دار نیاز تئاتر گونههای ‏همھهممهی به ما سیاستمداران،‏<br />

تئاتر سیاستزده،‏ تئاتر سیاسی،‏ بازیهای تئاتر نیست‐‏ هیچکس نیاز مورد یقبنیبنن به که است تئاتر یک تنها نیاز<br />

ما آنچه ‏جمججممعی،‏ چه و فردی چه ‐ است روزمره وحشت تئاتر ‏بمیبمم ندار نیاز یقیناً‏ ما آنچه سیاست.‏ بیهودهی تئاتر درگبریبرری<br />

از ساختگی تئاتری شهرستانهاست،‏ و پایتختها در میدانها،‏ و خیابانها در خون و اجساد تئاتر ‏بمیبمم ندار اقوام…‏<br />

و مذاهب میان خصمانه نویسنده:‏<br />

درباره هبرنبررهای<br />

مدرسهی بنیانگذار وی است.‏ روسیه از تئاتر استاد و تئاتر ببنیبننالمللممللی شدهی شناخته کارگردان واسیلیو آناتولىللىی مسکو<br />

سینمابىیبىی انستیتو ‏(گیتیس)،‏ لوناچارسکی دراماتیک هبرنبررهای دولبىتبىی کنسرواتوار در و میباشد مسکو دراماتیک کارگردان<br />

بزرگبرتبررین عنوان به او است.‏ کرده تدریس لیون در ‏(انسات)‏ تئاتر فن و هبرنبرر ملی عالىللىی مدرسهی و ‏(ویگیک)‏ است.‏<br />

شده شناخته روسیه در خودش نسل به<br />

کنبل ماریا و پوپوو آندری ‏مجممجحضر در و شد لوناچارسکی دراماتیک هبرنبررهای دولبىتبىی کنسرواتوار وارد ١٩۶٨ سال در ‏بجتبجحت<br />

استانسیلاوسکی تئاتر در ١٩٧٧ سال از و کرد مسکو هبرنبرر تئاتر در کار به شروع ١٩٧٣ سال در پرداخت.‏ ‏بجتبجحصیل از<br />

پرداخت.‏ فعالیت به گانکا تا تئاتر در لیوبیموو یوری دعوت به ١٩٨٢ سال در شد.‏ کار به مشغول پوپوو آندری رهبرببرری ‏بمنبممود.‏<br />

فیلم کارگردانان و سناریستها برای تدریس به شروع ١٩٨٠ سال 40


در سال ١٩٨٧ تئاتر خود ‏(مدرسهی هبرنبررهای دراماتیک)‏ را در مسکو بنیان ‏بهنبههاد.‏ این مدرسه تبدیل به آزمایشگاهی<br />

برای صدا و بدن بازیگران شد.‏ آناتولىللىی واسیلیو تلاش خود را وقف مبریبرزانسنهای متون غبریبرر تئاتری ‏بمنبممود تا بتواند از ارزش<br />

ادبىببىی و زبابىنبىی آنها ‏بهببههرهمند شود.‏<br />

او به تدرتحیتحج اعتبار و شهربىتبىی جهابىنبىی یافت.‏ در سال ١٩٩٢ در کمدی فرانسز ‏بمنبممایش خود را به روی <strong>صحنه</strong> آورد،‏ سال بعد<br />

در رم و در سال ١٩٩٧ در برلبنیبنن.‏<br />

در سال ٢٠٠۶ به دنبال اختلاف با مقامات اداری شهر مسکو،‏ از مقام خود در مدرسهاش استعفا داد و به اروپا<br />

مهاجرت کرد،‏ در پاریس،‏ لیون و لندن.‏ سه سال بعد،‏ بالشوی تئاتر از او دعوت ‏بمنبممود تا اقتباسی از دونژوان را به روی<br />

<strong>صحنه</strong> بیاورد.‏<br />

در سال ٢٠١٠ برنامهای سه ساله را برای آموزش اساتید تئاتر آغاز کرد.‏ این دوره در شهر ونبریبرز برگزار میشد که<br />

داوطلبابىنبىی از سراسر جهان را به خود جذب کرد.‏<br />

در سال ٢٠١١ در انستیتوی گروتووسکی ‏لهللهھستان،‏ واسیلیو ‏سمسسممیناری پژوهشی دربارهی فنون بازیگری برگزار کرد که<br />

مدت دو سال به طول ابجنبججامید و بازیگرابىنبىی از سراسر اروپا را در کنار فارغالتحصیلان دورهی ونبریبرز گرد هم آورد.‏<br />

واسیلیو قرار است در مارس ٢٠١۶، لاموزیکای دوم اثر مارگریت دوراس را در کمدی فرانسز در شهر پاریس به روی<br />

<strong>صحنه</strong> بیاورد.‏<br />

41


واسیلیو<br />

آناتولىللىی و چخوف مایکل بازیگر:‏ پرورش افلاطوبىنبىی الگوی سوی به پیچز<br />

جاناتان : قلم به مبریبررزانژاد<br />

شبریبررین ترجمججممه:‏ تا<br />

خواست واسیلیو آناتولىللىی از برلبنیبنن،‏ در بتانبنیبنن»‏ ‏«کونستلرهاوس موسس هردتر مایکل ١٩٩٢، سال در مصاحبهای در داد:‏<br />

پاسخ اینگونه او کند.‏ صحبت میدهد را آن نوید جدید هزارهی که ‏بىیبىی الگو تغیبریبرر دربارهی خواهد<br />

فلسفیتر رفت،‏ خواهد اشرافیت سوی به هبرنبرر کنیم،‏ قضاوت میگذرد روسیه در آنچه اساس بر ‏بجببجخواهیم گر ا و<br />

ایدهها دیگر،‏ عباربىتبىی به نیست.‏ ارتباط برقراری هدفشان که ساخت خواهد تصاویری شد،‏ خواهد بیگانه مردم از شد،‏ نقطهی<br />

روسیه که معتقدم من شد.‏ خواهد خلق جدیدی زیبابىیبىیشناسانهی موقعیت و گرفت خواهند شکل جدید افکار دارد.‏<br />

وجود آنجا در نوزابىیبىی به شدیدی ‏بمتبممایل زیرا بود خواهد روند این آغاز الیت<br />

بیستویک قرن هبرنبرر میگوید او میرسد:‏ منفی نظر به او پیشبیبىنبىی هستند.‏ مبهم معمولاً‏ واسیلیو نظرهای اظهار جدا<br />

‏مجممجخاطبانش از بهوضوح که کرد خواهد تولید را کاری و بود خواهد توجه جالب اشراف اقلیت برای بود،‏ خواهد میدهد؛<br />

بازتاب را او خود حرفهی پیشرفت روند مشابه تصویری بدبینانه،‏ ظاهر به دیدگاه این حال،‏ این با بود.‏ خواهد قرار<br />

گسبرتبررده توجه مورد روسیه از فراتر دهه یک از بیش که بازیگر پرورش زمینهی در فعالیت و رویکرد از ‏مجممججموعهای است.‏<br />

گرفته روسیه)‏<br />

تئاتر هبرنبررهای کادمی ‏(آ گیتیس در ١٩۶٠ اواخر در پوپوو آندری و کنبل ماریا توسط ‏‐که واسیلیو جایگاه زیرا<br />

است،‏ برجسته روسیه بازیگر پرورش سنت در میداند‐‏ استانیسلاوسکی گرد شا را خود و است یافته پرورش هب ‏همھهممواره دودین لِو کنار در دیگر سوی از است،‏ ‏بهنبههفته گذشته کاوش در روسیه تئاتر نوزابىیبىی میکند پیشبیبىنبىی درحالىللىیکه 42


جدیدِ‏<br />

سیستم تاسیس خاطر به ‏خصوصاً‏ دارد‐‏ دست در را روسیه تئاتر آیندهی کلید که میشود شناخته فردی عنوان که<br />

دارد اشاره لاتبنیبنن زبان در کلمهای به Ludo ‏[ت.م:‏ لودو.‏ تکنیک بازیگرش،‏ پرورش پست‐استانیسلاوسکی بازیگر<br />

میان خودانگیخته و روان ارتباطی ابجیبججاد دنبال به سیستم این ساده،‏ تعببریبرری به است.‏ میکنم»‏ ‏«بازی آن معنای مهم<br />

کارگردان پنجاه میان در او خاطر ‏همھهممبنیبنن به است.]‏ کار به رهابىیبىی و بازیگوشی هوای و حال کردن وارد هدف با مبنتبنن و زبابىنبىی،‏<br />

میتواند که میداند جدیدی تئاتر پایهگذار را او بومرز بربجیبججیت و گرفت قرار ٢٠٠۵ سال در شوتسوا و میبرتبرر نظر از شود.‏<br />

نامیده آییبىنبىی یا و متافبریبرزیک مفهومی،‏ سنتهای<br />

از بیش مسلماً‏ دارد‐‏ آینده به نگاهی ابجیبججاد برای گذشته بهکارگبریبرری در طولابىنبىی سابقهای روسیه،‏ تئاتر سنت تئاتر<br />

<strong>معاصر</strong> تئوریهای با عامهپسند تئاتر فرمهای خلاقانهی ترکیب در زمینه این در مایرهولد کار کشورها.‏ دیگر تئاتری از<br />

که کرد استفاده اندازه ‏همھهممان به ارسطو از نبریبرز استانیسلاوسکی سیستم بود؛ توجه قابل خودش بیومکانیک سیستم در بیستم.‏<br />

قرن روانشناسی نوظهور علم و ریبات رد که نشانههابىیبىی است؛ ارسطو فلسفهی از باستابىنبىیتر حبىتبىی فلسفهای به ارجاع گذشته،‏ به مصاحبهاش در واسیلیو ارجاع آنها<br />

است ‏ممممممکن است‐‏ ‏بهنبههفته تئاتر چشمانداز بررسی در فلاسفه و اشرافیت از خاص گروهی دربارهی پیشبیبىنبىیاش بررسی<br />

را ‏بىیبىی ارسطو ضد تئاتر تارتحیتحخ که میکند ترغیب را ما گاهانه آ او میرسد نظر به شوند.‏ خوانده ‏جمججممهوری کمان حا ارزیابىببىی<br />

تئاتر در ‏«جدید»‏ ‏بىیبىی الگو عنوان به را افلاطوبىنبىی تئاتر اعتبار او دقیق دیدگاه طریق از که میکند وادار را ما کنیم،‏ کنیم.‏<br />

ایدههای<br />

میدهیم.‏ قرار چخوف مایکل تکنیک کنار در را واسیلیو ‏«لودو»ی تئاتر مبحث،‏ این بیشبرتبرر بررسی برای اصلی<br />

هستهی است‐‏ بازسازی حال در فعالانه واسیلیو عقیدهی به کارش ‏‐که استانیسلاوسکی از فراتر حبىتبىی چخوف واقعاً‏<br />

واسیلیو میگوید:‏ شوخی به بریتانیا در واسیلیو مبرتبررجم دوهرست مارتبنیبنن که ‏همھهممچنان است؛ واسیلیو تئاتر درک میکاود!‏<br />

را چخوف مایکل از<br />

پیش خود نبریبرز کنبل است.‏ توجیه قابل واسیلیو،‏ استاد (١٨٩٨-١٩٨۵) کنبل ماریا طریق از ‏بمتبممایل این تاربجیبجخی،‏ نظر از پس<br />

‏‐که لابراتوارش اولبنیبنن در چخوف مایکل آن از پیش و استانیسلاوسکی گرد شا و بود دانشجو گیتیس،‏ در تدریس در<br />

را چخوف خلاقیت که است حیابىتبىی شاهرگی او تدریس بنابراین بود.‏ میکرد‐‏ اداره مسکو در روسیه انقلاب از میکند.‏<br />

جاری واسیلیو ار افلاطون به خود دین هرگز چخوف دارد؛ شفافسازی به نیاز و اینهاست از پیچیدهتر دو این ارتباط فلسفی،‏ نظر از زا میکند‐‏ عمل مستقیم غبریبرر دارد بر در را سقراطی دیالوگهای که ایدههابىیبىی معرفىففىی در و ‏بمنبممیکند اعلام صراحت به شده<br />

روشن میبایست مقاله این در چخوف و واسیلیو مقایسهی با حال این با اشتایبرنبرر.‏ رادولف راهنمایش استاد طریق روشی<br />

دارند؛ استانیسلاوسکی سیستم از متفاوت اساساً‏ فلسفی سنتهای در ریشه بازیگری،‏ متدولوژی دو هر که باشد است.‏<br />

ارسطو توسط شده ارائه تئاتری عناصر سلسلهمراتب شبیه که 43


کادمی<br />

آ برابر در لایسیوم به<br />

کادمی آ دیگر سوی از میلاد)‏ از قبل (٣٣۵ میداد.‏ فلسفه درس آن در ارسطو که بود ‏مجممجحلی باستان یونان در لایسیوم ‏[ت.م:‏ میلاد)]‏<br />

از قبل (٣٨۵ میشد.‏ اطلاق افلاطون فلسفهی مدرسهی شده<br />

تاسیس (٣٨۴-٣٢٢) ارسطو و (۴٢٧-٣۴٧) افلاطون توسط که تدریس کرسی دو که کنید تصور ‏لحللححظه یک برای تربیت<br />

بازیگرابىنبىی نوع چه بودند.‏ امروز بازیگری کنسرواتوارهای باستابىنبىی مابهازای دو لایسیوم،‏ و کادمی آ بود،‏ هب افلاطون حال هر به است!‏ اجمحجممقانهای سوال این که است این افلاطون مورد در دستکم پاسخ،‏ اولبنیبنن البته میکردند؟ مشهور<br />

آرمابىنبىیاش شهر از دراماتیک شاعر اخراج خاطر به نبریبرز و ‏«جمججممهوری»‏ در (Mimesis) میمسس به انتقادش خاطر بودند<br />

معتقد آنها بود.‏ کم حا هبرنبرر بر باستان یونان در که ایدهای طبیعت،‏ بازبمنبممابىیبىی اصل کات،‏ ‏مجممجحا میمسس:‏ ‏[ت.م:‏ است.‏ ‏همھهممه<br />

چون که بود معتقد افلاطون میکند.‏ بازبمنبممابىیبىی را اینها هبرنبررمند و است حقیقت و ‏بىببىی خو زیبابىیبىی،‏ مظهر مادی جهان که از<br />

چون است بیهوده شاعر دربارهی خصوصاً‏ بازبمنبممابىیبىی این بازبمنبممابىیبىی است،‏ مُثُل عالمللمم از مصدافىقفىی و بازتاب جهان در چبریبرز منصفانه<br />

میگوید:«کاملاً‏ او بازمیدارد.]‏ آرمابىنبىیاش شهر به ورود از را او علت ‏همھهممبنیبنن به و دارد فاصله عالىللىی حقیقت میدهد:‏<br />

توضیح را هبرنبرر تئوری ‏جمججممهوری دهم کتاب در او دهیم.»‏ قرار نقاش کنار در و ‏بمیبمم بردار را شاعر میتوانیم کار<br />

و سر ذهن در پست عنصری با چون و داراست را حقیقت از پاییبىنبىی درجهی شاعر کار زیرا هستند هم شبیه دو این ‏بمیبمم.‏<br />

نپذیر میشود اداره درست که کمیبىتبىی حا در را او که است صحیح این بنابراین دارد.‏ را<br />

ما شخصیت از بدویتری و احساسیتر ‏بجببجخش که دلیل این به ‏(پست دراماتیک هبرنبررهای آشکار پذیرش عدم این اما باز<br />

بیاموزد افلاطون از میتوانست چه بازیگر یک که پرسش این از را ما نباید افلاطون سوی از میکنند)‏ ‏بجتبجحریک هزارهی<br />

دو برای تئاتر‐‏ نقد دربارهی مانده بهجا اثر ‏‐قدبمیبممیترین ارسطو بوطیقای اهمھهممیت داشبنتبنن نظر در با خصوصاً‏ دارد،‏ بعدی.‏<br />

سنگ<br />

بر شده حک تصویری با اولیه،‏ کنسرواتوارهای از یک هر که کنیم فرض بیایید ‏بجتبجخیلمان،‏ ‏بجتبجحریک به کمک برای ود عنان که ارابهرابىنبىی باشد:‏ روان یا روح از الگویش میتواند تصویر این افلاطون،‏ برای شدهاند.‏ آراسته سردرشان اینجا<br />

در است.‏ شده توصیف افلاطون)‏ ‏(مجممجحاورات فایدروس در که ‏همھهممانگونه دارد؛ دست به را متضاد سواری اسب حور ‏بمنبممایندهی ترتیب به شده‐‏ مهار ‏لحللحجام زور به دیگری و فرمانبردار ‏‐یکی حیوان دو و است عقل ‏بمنبممایانگر ارابهران است:‏<br />

درآمده تصویر به نبریبرز ‏«جمججممهوری»‏ کتاب در روان از الگو این هستند.‏ شهوت و میکند.‏<br />

‏بجتبجحریک‐‏ نه ‏‐و راهنمابىیبىی را روح و و میکند مهار را شهوت حیوابىنبىی غریزهی که است عقل برتر توانابىیبىی این لایسیوم<br />

زینتبجببجخش میتواند که میدهد ارائه ‏بىیبىی ارسطو تفکر از غنا ‏همھهممبنیبنن با تصویری بوطیقا،‏ معرفىففىی در مکلیش کنت باشد:‏<br />

بوده فیلسوف این تازهتاسیس پارچه<br />

یا باشد افتاده جا کوک یک گر ا دارد؛ را خود جای آن در کوک هر که است شده گلدوزی لباسی مانند جهابىنبىی نظم داشت.‏<br />

خواهد تعمبریبرر به نیاز و دیده آسیب لباس ‏بمتبممام باشد،‏ شده پاره 44


یا<br />

‏«شکست»‏ است:‏ انسابىنبىی نقص یا هامارتیا از ارسطو شدهی ارائه مفهوم پارچه،‏ شدن پاره یا کوک افتادن جا این در<br />

قهرمان سقوط به منجر که است وخیم خطابىیبىی یا اخلافىقفىی نقص هامارتیا ‏[ت.م:‏ ایدهآل».‏ وضعیت برقراری در کامی ‏«نا میشود.]‏<br />

تراژدی آن<br />

گسیختگی یا فروپاشی و طرف یک از قاعده و منطق ببنیبنن اساسی کشمکش پایهی بر تراژیک ‏بمنبممایش اینکه توضیح او<br />

اما میجوید.‏ ‏بهببههره منطقی تفکر به افلاطون خود استاد ی علاقه از بوطیقا در ارسطو است.‏ استوار دیگر سوی از قاعده ار است شده داده سامان‏ ‏بىببىی خو به که داستابىنبىی نتیجهی او واقع،‏ در است.‏ مشکوک منطق این نتیجهی به کمبرتبرر بسیار میکند:‏<br />

‏بجتبجحسبنیبنن بتواند<br />

که است شده پرداخته گونهای به و است؛ آن پیچیدهی نوع بلکه ساده،‏ نوع نه تراژدی برای داستان نوع ‏بهببههبرتبررین برانگبریبرزد.‏<br />

را ترحم یا وحشت که دهد نشان آنگونه را حوادث نیست،‏<br />

کند ادعا بود ‏ممممممکن افلاطون که گونهای به تفکر نوع پستترین مظهر شده تقویت احساسات این ارسطو،‏ برای خوشساخت.‏<br />

‏بمنبممایش یک برای است معیاری تنها بلکه این<br />

حدی تا میتواند زیر ‏بمنبممودار کرد؟ ترجمججممه بازیگر کلاسیک پرورش در متضاد ‏بىیبىی الگو به را این میتوان چطور حال،‏ کند:‏<br />

روشن را مسئله داناتلو<br />

به منسوب اسب»‏ دو و بالدار ‏«ارابهران برنزی مدال 45


ارسطوبىیبىی<br />

بازیگر مبنتبنن<br />

دارد،‏ بلاغت کتاب در سخنوران)‏ و بازیگران شاعران،‏ ‏(بر اجرابىیبىی مهارتهای بر مشاهدابىتبىی ارسطو که وجود این با تربیت<br />

راهنمای کتاب،‏ این که وجود این با باشد.‏ بوطیقا میبایست لایسیوم فرضی یافتهی پرورش بازیگر هر برای کلیدی را<br />

بازیگری حرفهی موضوع این اما دارد،‏ ‏بمتبممرکز تراژدی ‏بمنبممایش شخصیتهای و پایه و اصول بر عوض در و نیست بازیگر ‏بمنبممیشود.‏<br />

نبریبرز بازیگر یک دید از کتاب سراسر کلی ‏بجتبجحلیلهای تفسبریبرر مانع و ‏بمنبممیسازد خارج آن ‏سمشسممول دایرهی از احتمالاً‏<br />

بازیگرش تربیت سیستم طبقهبندی،‏ در پیشینش علمی فعالیت و ارسطو ‏بجتبججربهگرای گسبرتبرردهی پروژهی به توجه با در<br />

‏‐که منطق از او ‏بجتبججلیل و جامع کاربرد حسی.‏ ک ادرا و مشاهده پایهی بر دنیابىیبىی میداشت،‏ ریشه واقعی دنیای در سلسلهمراتبىببىی<br />

طبقهبندی میگرفت.‏ قرار آن)‏ بدون ‏(و مبنتبنن با بازیگر کار کانون است‐‏ کرده بیان طرح ‏بجتبجحلیل در بوطیقا دیدبىنبىی<br />

‏بمنبممایش ‏(مِلوس)،‏ آهنگ ‏(لکسیس)،‏ بیان ‏(دیانویا)،‏ تفکر ‏(اتوس)،‏ شخصیت ‏(داستان)،‏ ‏‐طرح تراژدی در ارسطو منطق،‏<br />

و قاعده به اشتیاقش گرفبنتبنن نظر در با دارد.‏ ‏بمنبممایشی ابزار سازماندهی بر مشخصی کید تا ‏همھهممه از بیش ‏(اوپسیس)‐‏ را<br />

منطقی طریق به ‏بمنبممایش طرح درک ابزار و مییافتند پرورش مبنتبنن دقیق ‏بجتبجحلیل با او بازیگران که میشد این نتیجه در<br />

گر ا اصلی.‏ بازیگر خطای یا هامارتیا توسط آمده بهوجود درگبریبرری برای حلی راه بسازند:‏ را پایابىنبىی تا میکردند دریافت دیدهابمیبمم،‏<br />

که ‏همھهممانگونه میشدند.‏ دیده بسبرتبرر ‏همھهممبنیبنن در نبریبرز آنها میشد،‏ داده آموزش بداههمجممجحور تکنیکهای او کنسرواتوار کننده<br />

کسازی ‏[پا کاتارتیک کنشی وا در ترحم و وحشت تعادل به گر ا ‏‐حبىتبىی ‏بمنبممیگریزد احساس از ارسطو ایدهآل تئاتر ایدهآل<br />

داستان به ‏بجببجخشیدن واقعیت‏ برای بازیگرانش ترتیب این به و باشد‐‏ متکی احساسات]‏ بروز وسیلهی به از<br />

نباید احساس است:‏ شفاف کاملاً‏ ارسطو نقطه این در میبمنبممودند.‏ منتقل گران ‏بمتبمماشا به را ‏بمنبممایش احساسی بار میبایست کار<br />

در بازیگر وظیفهی پس شود.‏ ناشی ک وحشتنا حوادث خود از میبایست بلکه برآید،‏ صرف سخنوری مهارت یا اجرا باشد.‏<br />

ابجنبجحراف یا و اغراق و اضافات بدون کنشها از سازمانیافتهای ‏مجممججموعهی میان»‏ ‏«در بازی میبایست شیوه،‏ این به هب لایسیوم دربارهی خیالپردازی اینکه جز ندارد وجود بهخصوصی تعجبآور چبریبرز هیچ ‏بجتبجحلیل این در خود خودی به و ١٩ قرن رئالیسبىتبىی مدرسهی و شده)‏ بیان بوطیقا در که ‏(آنگونه ‏بىیبىی ارسطو تفکر ببنیبنن را جالبىببىی نزدیکی کنسرواتوار عنوان واقعیت،‏<br />

بازبمنبممابىیبىی اساس بر ‏(میمسس)‏ بازی معمولىللىی،‏ ‏بمنبممایش طرح میکند:‏ آشکار استانیسلاوسکی سیستم مشخصاً‏ و ٢٠ روی<br />

بر بازیگر ‏«کار کتاب در استانیسلاوسکی که ندارد تعجبىببىی مبنتبنن.‏ دقیق بازخوابىنبىی از ناشی کنشمجممجحور کار اولویت میدهد:‏<br />

توضیح کرینک شارون میکند.‏ تایید را ارتباط این خود»‏ ارسطو<br />

تعریف به آن اثبات برای و میسازد ‏مجممججزا هبرنبررها دیگر از را تئاتر که است کنش این است معتقد استانیسلاوسکی معنای<br />

به dran ریشهی از دراما واژه ریشهشناسی به استانیسلاوسکی میکند.‏ اشاره کنش»‏ ‏«تقلید عنوان به تراژدی از میکند.‏<br />

استناد نبریبرز دادن ابجنبججام اما<br />

میکنند،‏ اذعان را استانیسلاوسکی به خود دین آشکارا واسیلیو آناتولىللىی هم و چخوف مایکل هم اینکه وجود با افلاطون<br />

کادمی آ به را ما آنها بازیگری سیستم متفاوت،‏ بسیار طرق به نیست.‏ فلسفی نزدیکی میکنند تایید که آنچه ارسطو.‏<br />

لایسیوم نه بازمیگرداند،‏ 46


افلاطوبىنبىی<br />

بازیگر دارند<br />

برابری جایگاه دروبىنبىی انگبریبرزهی نبریبرروهای میان در احساس و اراده عقل،‏ استانیسلاوسکی،‏ سیستم در که حالىللىی در رد میکنند.»‐‏ بازی را اصلی نقش نبریبررو سه هر خلاقهاش کار در و میشناسد رسمسسممیت به را نوع سه هر ما ‏‐«هبرنبرر عمیق<br />

سوءظن دلیل به این میدهد.‏ نشانمان ارابهران تصویر که ‏همھهممانگونه است؛ اصلی راهبرببرر عقل افلاطون کنسرواتوار و<br />

فریب دنیای مادی دنیای اینکه به خودش باور نبریبرز و سقراط استادش مرگ از حدی تا که است احساس به افلاطون یم تصویر به هفتم)‏ ‏(کتاب غار ‏بمتبمماشابىیبىی و خارقالعاده‏ ‏بمتبممثیل با ‏جمججممهوری در را باورها این او میگبریبررد.‏ نشات است،‏ جهل هک پایبنیبننترین،‏ میشود:‏ زده مثال ک ادرا از سطح سه اینجا در است.‏ تراژدی دربارهی ‏مجممجخالفش دیدگاه دنبالهی که کشد و مشاهده ابعاد بهواسطهی آن در اشیا که ‏مجممجحسوسات قلمرو یا دوم سطح میشوند؛ شناخته سایهها یا فریبنده تقلیدهای با فلسفی<br />

نظر از که افراد از اندکی تعداد توسط آن در واقعی اشیای که مُثُل‐‏ قلمرو سوم،‏ سطح و میشوند؛ شناسابىیبىی او<br />

میکند.‏ استفاده سطوح این کشیدن تصویر به برای ‏بمنبممادین زبابىنبىی از افلاطون میشود.‏ درک انبرتبرزاعی صورت به گاهند آ ار سایهها بازی ‏مجممججبورند که میدهد نشان شده کشیده زبجنبججبریبرر به غارنشینان با را ‏(ایکاسیا)‏ سطح پایبنیبننترین ‏بمتبممثیل،‏ این در نشان<br />

زندانیابىنبىی با را آن و است ارتباط در مستقیم ک ادرا با که ‏(پیستیس)‏ دوم سطح کنند،‏ مشاهده غار دیوار بر ‏(مربوط<br />

سطح سومبنیبنن و بروند،‏ خبریبررهکننده نور سوی به و ببریبررون به بالاخره و برگردند آتش سوی به میخواهند که میدهد خورشید<br />

به ‏بهنبههایت در و سیارات به که درمیآید تصویر به شده آزاد زندانیان وسیلهی به که گاهی)‏ آ و عقل یا دانش به خاص<br />

متفکرین هستند،‏ کار این به قادر که آنهابىیبىی میکنند.‏ نگاه است‐‏ فلسفی روشنگری ‏همھهممچنبنیبنن و ‏بىببىی خو ‏بمنبمماد که ‐ بسبنتبنن<br />

بهکار مسئولیت آن از پس که است این مهم نکته هستند.‏ افلاطون ‏جمججممهوری فیلسوف»‏ ‏«پادشاهان و آرمانشهر این میشود.‏<br />

گذار وا آنها به غارنشبنیبنن جاهل ‏جمججمماعت بر حکمرابىنبىی برای بازگشت و دانش اول<br />

نسل افلاطون که کنیم فرض فقط اما نیست.‏ آسان بازیگری حرفهی بر تصاویر و ایدهها پیچیدهی پیوند این اِعمال بود.‏<br />

نکرده اخراج کنسرواتوارش از باشد،‏ داشته آنها بر تاثبریبررگذاری برای فرصبىتبىی آنکه از پیش کم دست را،‏ بازیگران بود.‏<br />

متفاوت میآمدند ببریبررون لایسیوم از که آنها از مشخصاً‏ او فارغالتحصیلان ظاهر صورت این در تغیبریبرر<br />

اساس از افلاطوبىنبىی بازیگران جایگاه ارسطو)،‏ سوم رتبهی ‏(از اول رتبهی به ‏«دیانویا»‏ یا عقل ارتقاء با که این اول ای شخصیتها مبنتبنن،‏ به نسبت بازیگر سوی از آشکار انتقادی رویکرد ابجتبجخاذ صورت به را خود میتوانست این میکرد.‏ ارتباط<br />

یک شود:‏ گر ‏بمتبمماشا با رابطه در مشخص تغیبریبرری به منجر بود ‏ممممممکن یا دهد؛ نشان برشت مرسوم شیوهی به خودش احساسی.‏<br />

برونریزی اساس بر درگبریبرری جای به دیالوگ،‏ مبنای بر متعامل میدادند<br />

پرورش خود در مادی جهان شاید حبىتبىی و فریبنده احساسات قبال در ضروری سوءظبىنبىی افلاطون بازیگران ثانیاً،‏ بلکه<br />

اول،‏ سطح سایهوار حسی ک ادرا نه میگشتند؛ خود بازیگری الگوهای در انبرتبرزاع از بالاتری سطح دنبال به و چبریبرزها.‏<br />

پنهان اشکال برای عرفابىنبىی ‏بىیبىی جستجو از<br />

مشخصی شاخهی میتوانست او گردان شا توسط شده خلق کار نوع افلاطون)،‏ بودن انبرتبرزاع خواستار اساس بر ‏(و ثالثاً‏ و<br />

غار روشن تصویرسازی با ‏همھهممگام استعاری شدت به و مینیمال <strong>صحنه</strong>ایِ‏ تصویر خلق شاید دهد:‏ بازتاب را تئاتری عرف واقعگرا.‏<br />

تا است رویاپرداز بیشبرتبرر افلاطونیست یک که ایده این 47


لایسیوم در یونان باستان ‏مجممجحلی بود که ارسطو در آن درس فلسفه میداد.‏ (٣٣۵ قبل از میلاد)‏<br />

ارتباط کنبل<br />

پیش از پیش بردن این ‏بجتبجحلیل دربارهی کنسرواتوارهای واسیلیو و چخوف ‏‐یا به بیان دقیقتر لابراتوارهایشان‐‏<br />

برجسته کردن یکی از درخشانبرتبررین ارتباطات بیوگرافیک که این دو مرد را به یکدیگر پیوند میدهد مفید خواهد بود.‏<br />

ماریا کنبل در طول فعالیت حرفهای چشمگبریبررش،‏ مستقیماً‏ آغازهابىیبىی دست اول و نبریبرز پایانهابىیبىی به ‏همھهممان اندازه قابل توجه<br />

را ‏بجتبججربه کرد.‏ کنبل یکی از اولبنیبنن شا گردابىنبىی بود که در استودیوی بازیگری چخوف کار کرد؛ جابىیبىی که این بازیگر جوان<br />

تئاتر هبرنبرر مسکو کار پرورش بازیگرش در سالهای ١٩١٨ تا ١٩٢١ به تازگی آغاز کرده بود.‏ در اینجا چخوف به<br />

شا گردانش سیستم استانیسلاوسکی را آموزش میداد که شامل دورهی طولابىنبىی کار بر روی اتودهای بداهه و بعدها<br />

‏مجممججموعهای از اجرا برای گروهی از ‏مجممجخاطبان بود.‏ تدریس استانیسلاوسکی ‏همھهممواره از فیلبرتبرر فردیت خود چخوف<br />

میگذشت.‏ چنانکه خود او در کتاب ‏«راه بازیگر»‏ نبریبرز اشاره میکند:‏<br />

‏«من هرآنچه که خود از کار با استانسیلاوسکی آموختم،‏ آنچه از سولرژیتسکی و واختانگوف یاد گرفتم را تدریس<br />

میکردم…‏ ‏همھهممهچبریبرز از طریق دریافت فردی خودم هدایت میشد و رنگ رابطه ی فردی خودم با آنچه درک کرده<br />

بودم به خود میگرفت.»‏<br />

کنبل پس از ‏بجتبججربهی دوران آغازین تکنیک چخوف ‏‐پیش از آنکه در تبعید در اروپا رسمسسمماً‏ به عنوان برنامهی ‏بجتبجحصیلی<br />

دربیاید‐‏ مستقیماً‏ با استانیسلاوسکی کار کرد و به عنوان یکی از ‏بجتبجحلیلگران اصلی کار او در دوران پایابىنبىی عمرش<br />

48


‏«رویکرد<br />

از فراتر کار کووا،‏ پولیا النا گفتهی به که بود فعال ‏بجتبجحلیل دوران دوران،‏ این (١٩٣۵-١٩٣٨) شد.‏ شناخته ار اتودها»‏ آن دنبال به و شخصیتها و ‏بمنبممایش طرح اختصاری ‏«مطالعهی عوض در و رفت تقسیمی»‏ خستهکنندهی نسبتاً‏ اولبنیبنن<br />

شاهد بداند،‏ خود اینکه بدون کنبل ماریا است.»‏ ‏بمنبممایش اپبریبرزودهای اساس بر عیناً‏ و ‏«دقیقاً‏ که کرد ارائه بود.‏<br />

مدرن بازیگر پرورش تارتحیتحخ برای استانیسلاوسکی دستاوردهای آخرین و چخوف دستاوردهای ‏بجتبجحلیل<br />

متد ‏همھهممان پوپوو ‏همھهممکارش و او که دورابىنبىی در بود؛ دیگر آغازی شاهد کنبل ماریا ١٩۶٨، سال در بعد سال سی درس<br />

واسیلیو به ‏(گیتیس)‏ مسکو دراماتیک هبرنبررهای مدرسهی در کارگردابىنبىی برنامهی از ‏بجببجخشی عنوان به را فعال اینکه<br />

‏جمججممله از کرد؛ ایفا کنندهای تعیبنیبنن نقش فارغالتحصیلیاش از پس واسیلیو فعالیت آغاز در کنبل بعدها میدادند.‏ شد.‏<br />

خواهد واقع ‏جمحجممایت مورد او کار که کرد حاصل اطمینان و کرد اشاره مسکو هبرنبرر تئاتر در یفرموو اولگ به را واسیلیو درست<br />

چخوف،‏ گرد شا با واسیلیو فعال ‏بجتبجحلیل کلاس اولبنیبنن تا بداهه اتود فرم در کنبل و چخوف آزادانهی ‏بجتبججربیات از مسکو<br />

هبرنبرر تئاتر چخوف)اجرای ‏(آنتوان آلبالو باغ ‐ شارلوتا نقش در کنبل ماریا بود.‏ فاصله سال پنجاه 49


چخوف و واسیلیو<br />

اما تنها ماریا کنبل نیست که کارگردان <strong>معاصر</strong> مسکو ‏بىیبىی را در کنار مایکل چخوف قرار میدهد.‏ هردوی این مردان<br />

سوالابىتبىی اساسی دربارهی استانیسلاوسکی میپرسند که تا حدی ناشی از اشتیاق مشبرتبررک آنها در به چالش کشیدن جبرببرر<br />

خطی سیستم اوست که ‏بمنبممونهی آن در اصل جامع مافوق هدف به خو ‏بىببىی دیده میشود.‏ واسیلیو بازیگرانش را تشویق<br />

میکند که مافوق وظیفه یا مافوق هدف ‏بمنبممایش را با هدایت آن به شکل عمودی ‏(و نه افقی)‏ بازسازی کنند تا بتوانند<br />

مایکل چخوف ١٩٢٩<br />

50


اصلی<br />

انگبریبرزهی فبریبرزیکی صورت به میخواهد بازیگرانش از چخوف باشند؛ داشته مبنتبنن از ‏«لودو»‏ یا معنوی خوانش و چخوف مینامد.‏ روانشناسی اشارات را آن او که ‏همھهممانچبریبرزی کنند‐‏ متجلی خود در کهنالگو شکل به را شخصیت سوءظن<br />

از ناشی که گرفتند پیش در بازیگر و نقش ببنیبنن فاصله ابجیبججاد برای را متفاوبىتبىی کاملاً‏ اجرابىیبىی اسبرتبرراتژیهای واسیلیو بسبرتبرر<br />

این در و میشود بود‐‏ کرده ابجتبجخاذ را آن البته هم استانیسلاوسکی ‏‐که احساسی حافظهی به نسبت آنها مشبرتبررک ‏(اولىللىی<br />

دارند متفاوت کاملاً‏ مذهبىببىی زمینههای واسیلیو و چخوف که حالىللىی در این،‏ از گذشته دارد.‏ بررسی به نیاز و او:«راه خود گفتهی به و شد پایهگذاری اشتایبرنبرر رودولف توسط که فلسفهای انسابىنبىی،‏ حکمت ‏[ت.م:‏ آنبرتبرروپوسوفیست پرسشهای<br />

برخی که هستند کسابىنبىی انبرتبرروپوسوفىففىیها کند.‏ راهنمابىیبىی عالمللمم در روح به آدمی در را روح تا است،‏ دانش مسبریبرر گرسنگی<br />

که کسابىنبىی مانند درست میکنند،‏ ‏بجتبججربه دنیا و آدمی سرشت و طبیعت دربارۀ زندگی لازم نیاز عنوان به را ویژه دیگر<br />

سطحی یافبنتبنن به اشتیاق در آنها معنویات روسیه)،‏ ارتدوکس مسیحی دومی و میکنند.»]‏ ‏بجتبججربه را تشنگی و بازیگرانش<br />

در افلاطوبىنبىی پرسشگری روحیهی دمیدن معنای به این واسیلیو برای مییابد.‏ ‏بجتبججلی مبنتبنن با درگبریبرری از ‏(بالاتر)‏ تئاتر.‏<br />

در ایدهآل دابمئبممی پیگبریبرری معنای به چخوف،‏ برای و است؛ افلاطون<br />

و چخوف عنوان<br />

به واختانگوف،‏ نابهببههنگام مرگ ‏بىپبىی در و ١٩٢١ کتبرببرر ا در بازیگریاش لابراتوار کارگردابىنبىی از استعفا از پس چخوف اول<br />

استودیوی از دوم مسکوی هبرنبرر تئاتر شد.‏ کار به مشغول ١٩٢٣ سال در دوم مسکوی هبرنبرر تئاتر در هبرنبرری مدیر را<br />

سیستم سولرژیتسکی و واختانگوف بولسلاوسکی،‏ چخوف،‏ که جابىیبىی برآمد؛ بود‐‏ سیستم ایدههای مهد ‏‐که مشهور و بولسلاوسکی کنار در را سازندهاش سالهای از بسیاری چخوف که حال عبنیبنن در اما دادند.‏ گسبرتبررش آن در عمل در دنبال<br />

به را اصول از متفاوت کاملاً‏ ‏مجممججموعهای سیستم از او دروبىنبىیسازی است،‏ گذرانده اولش استودیوی در او ‏همھهممکاران کتاب<br />

در میناثممممم‐‏ سیستم رمانتیک و مکانیکی شاخههای را آن من آنچه ‏‐میان شکاف این اعظم ‏بجببجخش به داشت.‏ مطلب<br />

این به اشاره به اینجا در اما است.‏ شده پرداخته جزئیات با (٢٠٠۵) استانیسلاوسکی»‏ بازیگری سنت و ‏«علم شخصی<br />

روابىنبىی ‏بجببجحران کنار در میکرد،‏ فعالیت آن در چخوف که سیاسی و فرهنگی متفاوت ‏بمتبمماماً‏ بسبرتبرر که میکنیم بسنده کشاند.‏<br />

بازیگر تربیت در متفاوت آشکارا فلسفهای سوی به را او اشتایبرنبرر،‏ رادولف ایدههای به متعاقبش اعتقاد و خودش تشرتحیتحح<br />

از استفاده با بازیگر تربیت در چخوف جایگزین پایههای نوشته،‏ این در موضوع این شدن روشنتر برای روانشناسی.‏<br />

اشارات و کهنالگوها برتر،‏ خودِ‏ میشود:‏ مشخص زیر موضوعات برتر<br />

خود میکند:‏<br />

آغاز ‏جمججمملات این با را برتر خودِ‏ فصل چخوف (١٩٩١)، بازیگری»‏ تکنیک ‏«در کتاب در ما<br />

در را خلاقه نبریبرروهای که بالاتر مرتبهای از دیگری و عادیمان وجود برای صرفاً‏ یکی دارد:‏ جنبه دو ما هبرنبرری ‏«طبع ‏بمیبمم.»‏<br />

میشو روبرو برتر خود با ‏[ما]‏ ‏بجتبجخیل…‏ ‏بىببىیطرف جهان پذیرش با میسازد.‏ جاری آن»‐‏<br />

دستاوردهای و برتر جهانهای ‏«دانش از مشخص طور ‏‐به اشتایبرنبرر رادلف آموزههای از مستقیماً‏ چخوف دراینجا ار برتر خود کردن مهار مزیت چهار او میکند.‏ اعمال بازیگر کار بر را تقسیمشده شخصیت مفهوم و میجوید ‏بهببههره طریق<br />

از طبرنبرز یافبنتبنن ۴) و <strong>معاصر</strong> حیات شناسابىیبىی ٣) شر از ‏بىببىی خو کردن جدا ٢) خلاق فردیت ١) برمیسمشسممارد:‏ اینگونه ‏بىببىیطرفىففىی.‏<br />

51


تشویق<br />

با اشتایبرنبرر برمیانگبریبرزد.‏ را آن شخصی نیاز که است چبریبرزی مهمترین و اولبنیبنن او سوی از برتر خود پذیرش هرچند،‏ الکل،‏<br />

به ‏‐اعتیادش بود گرفتار آن در شخصاً‏ که ‏مجممجخمصهای به نسبت ‏بىببىیطرفانه دیدگاهی ابجیبججاد به چخوف زا خروج برای راهی میکرد‐‏ حس تئاتر از نارضایبىتبىی نتیجهی در که ‏بىببىیقراری عمیق حس و ‏بىببىیحدومرز خوشگذرابىنبىیهای است.‏<br />

شده ثبت روشبىنبىی به نبریبرز بازیگر»‏ ‏«راه در که داد نشان او به درماندگیاش افلاطون<br />

توسط که ما ‏بجتبجخیلی کادمی آ با مستقیم غبریبرر کم دست ایدهها این بود،‏ اشتایبرنبرر چخوف اصلی منبع اینکه با اما دیدگاه<br />

این ‏بىببىیطرفىففىی که مفهوم این و بالاتر مراتب و مادی جهان میان چخوف افبرتبرراق است.‏ ‏همھهمماهنگی در میشود اداره ارابهران<br />

نوعی به کنیم،‏ هدایت را هستند سرکش بالقوه صورت به که خلاقهمان نبریبرروهای تا کند کمک ما به میتواند باور<br />

و بود قائل پیشرو عارف عنوان به افلاطون برای اشتایبرنبرر که ارزشی گرفبنتبنن نظر در با میکند.‏ تداعی را افلاطون تعجبآور<br />

چندان موضوع این شاید بود»،‏ شده وارد معنا عالمللمم به نظریاتش با فیلسوف ‏«این اینکه بر مببىنبىی مرتبطش و<br />

منطقی اِعمال به نه اشتایبرنبرر،‏ طریق از افلاطون از چخوف دستدوم خوانش که است توجه شایان البته نباشد.‏ میشود.‏<br />

منجر چخوف تعیبنیبننکننده و کلیدی واژهی ‏«بجتبجخیل»،‏ رهابىیبىی به بلکه رویداد،‏ به عقل غبریبرراحساسی بنیانگذار<br />

او بود.‏ اتریشی ‏بهنبههانشناس و اجتماعی اندیشمند ‏بمنبممایشنامهنویس،‏ هبرنبررمند،‏ آموزگار،‏ ادیب،‏ فیلسوف،‏ اشتایبرنبرر رادولف (Eurythmy)<br />

بدن منظم حرکات نوین هبرنبرری ربجیبجخت و آنبرتبرروپوزوفىففىی،‏ داروهای زیستپویا،‏ کشاورزی والدورف،‏ آموزش آنبرتبرروپوزوفىففىی،‏ بودهاست.‏<br />

52


روانشناسی<br />

اشارات و کهنالگوها به<br />

چخوف میکند.‏ پیدا بیشبرتبرری ارزش معادله به روانشناسی اشارات مفهوم شدن اضافه با چخوف از خوانشی چنبنیبنن است<br />

اقتباسی آن از ‏بجببجخشی میگبریبررد:‏ عاریه به روانشناسی اشارات از تعریفش گردآوری در را منبع چند گاه ناخودآ صورت جبنیبنن<br />

و سیک بودابىیبىی،‏ هندو،‏ آیبنیبنن در مانبرتبررا اشاره»[ت.م:‏ آوردن درآوردن کلام ‏«به در اشتایبرنبرر ریتمیک مانبرتبررای از و دارد سانسکریت ریشه مانبرتبررا میشود.‏ تکرار دفعات به خاصی آهنگ با که آواهابىیبىی و کلمات از ‏مجممججموعهای از عبارتست شدن<br />

آزاد معنای به ‏«ترا»‏ و فکر معبىنبىی به ‏«مان»‏ که است شده تشکیل ترا و مان ‏بجببجخش دو از و است شدن رها معبىنبىی به مفهوم<br />

:Urphenomena ‏[ت.م:‏ اوست،‏ ‏«اورفنامنا»ی تئوری و گوته رمانتیک علم وامدار دیگر ‏بجببجخشی است.]،‏ پدیدههای<br />

از برخی اساسی خصوصیات ‏بمتبممام که است پدیده یک از ‏بىیبىی کهنالگو گوته،‏ توسط شده ارائه اورفنامنا توحیدی آمریکا<br />

و اروپا در بازیگری مدارس در گردان شا با ‏بىببىیپایان کار از که آن اصلی ‏بجببجخش البته و میدهد.]‏ بروز را طبیعی میگرفت.‏<br />

نشات دوی<br />

هر که چرا اوست،‏ فلسفی دودمان نشانگر چخوف،‏ توسط روانشناسی اشارات گسبرتبررش بر اشتایبرنبرر و گوته تاثبریبرر اما انبرتبرزاع،‏<br />

از بالاتری سطح در اینکه بر مببىنبىی هستند کلاسیک فلاسفهی نگاه و افلاطون مُثُل نظریهی وامدار آنها مادیاتند.‏<br />

‏بمتبممام منشاء که دارند قرار جهانسمشسممول کهنالگوهای ابراز<br />

دارتینگتون آرشیو از نشدهای منتشر کلاسی یادداشتهای در بار ‏بجنبجخستبنیبنن برای را کهنالگو ایدهی این چخوف را<br />

نکته این ١٩٣٧، کتبرببرر ا در کی اسلووا ژولیوس اثر ‏«بالادینا»‏ تراژدی در آلینا نقش در بازیگری با کار حبنیبنن در او کرد.‏ میکند:‏<br />

بیان رد کهنالگو با ما که زمابىنبىی تا یافت.‏ خواهید آن در را بیان اصیل و بدیع راههای ‏بمتبممام باشید،‏ داشته را کهنالگو ‏سمشسمما گر ‏«ا هن و میدهد پیشنهاد را اصیل ‏همھهممواره کهنالگو که چرا بیابیم،‏ را ابراز و بیان اصیل راههای ‏بمیبمم قادر هستیم،‏ ارتباط را.»‏<br />

کلیشه اشارات<br />

دربارهی که کلاسی در را ایده این بود،‏ کرده مکان نقل آمریکا به چخوف که هنگامی ١٩۴١، سال در بعدها کرد:‏<br />

بیان را خود منظور انبرتبرزاعی فرم یک از استفاده با بار این و داد بسط میکرد برگزار روانشناسی متوجهیم<br />

میکنیم،‏ صحبت مثلث از وقبىتبىی اما دارد؟ وجود جهان در مثلث نوع چند ‏بمیبمم.‏ بگبریبرر نظر در را مثلث یک ‏«بیایید در<br />

واحد آن در را مثلث اشکال ‏بمتبممام که کرد ‏بمتبممرین میتوان ‏بمیبمم.‏ دار نظرمان در را مثلث کهنالگوی ما نیست.‏ مربع که شد.»‏<br />

خواهید مثلث یک درون از واحد.‏ آن در را هندسی اشکال ‏بمتبممام آورد‐‏ نظر مانند<br />

حدی‐‏ ‏‐تا کهنالگو که میگوید و میدهد بسط پدر و شاه کهنالگوی به نگاه در را ‏بجتبجحلیلش سپس چخوف است.»‏<br />

من خود راز این ‏بمنبممیافتد—‏ اتفاق مربىئبىی صورت به رفتارم ‏«در روانشناسی اشارات میکند<br />

عمل مشابهببههی شکل به میکند،‏ بازی فرد که شخصیبىتبىی ذهبىنبىی ربجیبجختشناسی عنوان به چخوف روانشناسی اشارات طریق<br />

از که است مثالىللىی افلاطوبىنبىی تعببریبرر به یا تصویر این،‏ مشخص.‏ ‏لحللححظابىتبىی برای چه و ‏بمنبممایش ‏بمتبممام برای چه — ذخبریبرره<br />

بازیگر بدن حافظهی در و شده دروبىنبىی سپس و شده پرداخته و ساخته استودیو در فبریبرزیکی بداههپردازی کیفیت<br />

‏‐مثلاً‐‏ روی بر کار با و ‏بجتبجخیل قدرت طریق از بلافاصله میتواند شدن،‏ دروبىنبىی ‏مجممجحض به مثال یا تصویر این میشود.‏ 53


سطح<br />

عنوان به روانشناسی اشارات ترتیب،‏ این به اما گبریبررد.‏ قرار استفاده مورد و شده فردی فضا یا کنش چگونگی و ترپلفِ‏<br />

بلکه مثلثها،‏ ‏بمتبممام مثلثِ‏ نه میکند—‏ عمل میبینیم <strong>صحنه</strong> روی بر که انفرادی تعاببریبرر به نسبت انبرتبرزاع از بالاتری آنتوان<br />

اثر دریابىیبىی مرغ ‏بمنبممایش شخصیتهای از یکی ترپلف ‏[ت.م:‏ است.‏ شده دروبىنبىی بازیگر توسط که ترپلفها ‏بمتبممام است.]‏<br />

چخوف افلاطون<br />

و واسیلیو در<br />

واسیلیو،‏ فعالیت دورهی سرتاسر در افلاطون است.‏ چخوف مایکل از روشنتر بسیار افلاطون به واسیلیو دین با<br />

را ‏«جمججممهوری»‏ ‏جمججممله از افلاطوبىنبىی دیالوگ او است.‏ بوده مرجع نقطهی ‏همھهممواره کارگردابىنبىی،‏ در و لابراتوار کار در تدریس،‏ فلسفهی<br />

‏همھهممه از مهمتر و گذاشت ‏بمنبممایش به ‏«لودو»‏ تکنیک و سیستم ‏مجممججدد کردن قاعدهمند در افلاطون به اتکایش در<br />

١٩٨٧ سال در واسیلیو که دراماتیک هبرنبررهای مدرسهی کرد.‏ سهیم بازیگرانش پرورش در مستقیماً‏ را افلاطوبىنبىی است.‏<br />

یک و بیست قرن در افلاطون کادمی آ کنسرواتوار واقعی ‏بجتبججلی کرد،‏ پایهگذاری مسکو اینگونه<br />

را انگبریبرزهاش ١٩٩۶، سال در گلاسگو‐اسکاتلند در پیشرفته کلاس یک در رویکردش توصیف در واسیلیو داد:‏<br />

توضیح دربارهی<br />

ببینند.‏ فلسفی متون در طولابىنبىی آموزشی میبایست کنند،‏ بازی متفاوبىتبىی ردهای در بتوانند بازیگران اینکه برای میدهند<br />

آموزش خود به آنها میکنند.‏ تنظیم جدید شیوهای به را خودشان گاهی آ سال دو یا یک از پس و افلاطون.‏ کنند.‏<br />

زندگی ‏بجتبججربیات از جدید سطحی و احساسات از جدید سطحی در که وا با کار به شروع رسیدهاند)‏ حرفهای بلوغ به که بازیگرابىنبىی ‏(عموماً‏ بازیگرانش هنگامیکه واسیلیو ماموریت از ‏بجببجخشی هب را استانیسلاوسکی از آنها درک و میشکند هم در را آموزش دربارهی پیشبنیبننشان دیدگاه که است این میکنند زا کاملاً‏ میبایست دراماتیک هبرنبررهای مدرسهی نوآموزان که میکند پافشاری نکته این بر واسیلیو میکند.‏ بازسازی آرامی هم<br />

در ‏بجتبجخریب،‏ ابزار عنوان به افلاطون از استفاده با گاهانه آ شالوده این بعد،‏ که باشند دیده آموزش سیستم در پیش شود.‏<br />

شکسته گروتفسکی<br />

و واسیلیو 54


آموزشی<br />

ابزار عنوان به منون شرح<br />

مثل نظریۀ به توجّه با را فضیلت بودن آموختبىنبىی افلاطون آن در که است افلاطون مکالمللممات از یکی منون ‏[ت.م:‏ دادهاست.]‏<br />

‏جمججممهوری<br />

میابىنبىی دوران ‏همھهممان به آن تارتحیتحخ که است افلاطون منون بازیگر،‏ با کار برای واسیلیو کلیدی منابع از یکی کنار<br />

در و میدهد قرار مرفه اشرافزادهی جوان،‏ منون با گفتگو در را ‏مجممجحبوبش سقراط منون در افلاطون بازمیگردد.‏ دنبال<br />

به پیشبنیبنن.‏ تناسخ از خاطرهای ‏بجتبججدید یا است کتسابىببىی ا دانش آیا که است سوال این به پاسخ دنبال به دیگر مسائل دربارهی<br />

منون بردگان از یکی از سوال با را دانش پیشبنیبنن وجود سقراط و میگبریبررد قرار ‏بجببجحث مورد روح فناناپذیری آن،‏ به<br />

را آن میخواهد گردانش شا از واسیلیو که است برده و منون سقراط،‏ میان مشهور تبادل این میکند.‏ اثبات هندسه ‏بمنبممایند.‏<br />

قاعدهمند جدید راهی از را گاهیشان آ خودش گفتهی به تا کنند مطالعه دقت گاهی<br />

ناآ ‏(یا صرتحیتحح پذیرش کشیدن چالش به اصلیاش موضوعات از یکی که چرا است،‏ ایدهآل منظور این برای منون از<br />

پیش کردنش ‏بىببىیحس و او کردن گیج با را کار این سقراط است.‏ برده یک به فردی درک جستجوی تعلیمِ‏ و صرتحیتحح)‏ کند.‏<br />

انبرتبرزاعناپذیرش خودِ‏ به یافبنتبنن دست و فهم به تشویق را برده تا میدهد ابجنبججام شیوه آن به سوالاتش شروع سطح<br />

در چبریبرزها دیدن برای گردانش شا ظرفیت که میبیند مدرن عصر سقراط عنوان به وضوح به را خود واسیلیو رد داستایووسکی)،‏ مبنتبننهای ‏همھهممیشه ‏(تقریباً‏ مبنتبنن موضوع با پیشرفتهاش کلاس در این میدهد.‏ رشد انبرتبرزاع از بالاتری روشن<br />

کاملاً‏ استانیسلاوسکی،‏ به حاضرجوابىببىیاش میخواند،‏ ‏«لودو»‏ سیستم را آن آنچه از تئوریزهاش کاملاً‏ ‏بجتبجحلیل کردم،‏<br />

شرکت آن در که داستایووسکی اثر ‏(کروتکایا)‏ ظریف»‏ ‏«موجود دربارهی یکهفتهای کارگاه حبنیبنن در است.‏ است:‏<br />

قائل تفاوت سیستم دو میان چگونه که داد توضیح کارگردان و ‏مجممجخاطب دیدگاه دو ترکیب با سادگی به واسیلیو ‏بمتبمماشاچیان<br />

از عضوی عنوان به من کنید،‏ انتخاب را روانشناسی سیستم گر ا ‏بمیبمم.‏ بگبریبرر نظر در را دریابىیبىی مرغ ‏«بیایید کنم،‏<br />

استفاده لودو سیستم از و کنم کارگردابىنبىی را دریابىیبىی مرغ من گر ا کرد.‏ خواهم ‏بجتبججربه را آدمها این داستان بود،‏<br />

خواهم مشاهدهگر من کرد‐‏ خواهم ‏بجتبججربه را ایدهها این دربارهی داستابىنبىی اما کرد خواهم مشاهده را داستان کرد.»‏<br />

خواهم ‏بجتبججربه را ایدهها این زندگی داستان در<br />

را استانیسلاوسکی روانشناسی سیستم اما است کارگردانمجممجحور چخوف ‏بمنبممایش از واسیلیو خوانش که است روشن ام از است:‏ ایدهمجممجحور دیگر سوی از واسیلیو ‏«لودیک»‏ رویکرد میدهد.‏ قرار ‏همھهممدلانه و شخصیتمجممجحور اساساً‏ جایگاهی و عملکرد ‏(مثلاً‏ ‏«بزرگتر»‏ سوالات درگبریبرر ترپلف،‏ عشق از ناشی خودکشی از بومی روایت جای به که میشود خواسته ‏بمیبمم.‏<br />

شو جامعه)‏ در هبرنبرر نقش هک میدهد نشان دقت به پیشرفته‏ کلاس این در را گراهام توبىنبىی کلاسی کار دفبرتبررچهی از صفحهای ١)، زیر(تصویر تصویر لودو<br />

و روانشناسی سیستم میان دیگر تفاوتهای و است واسیلیو کلاسی نگارههای از شده رونویسی ‏بمنبممودارهای شامل میکشد:‏<br />

تصویر به را 55


لودو.‏<br />

سیستم برابر در روانشناسی سیستم واسیلیو:‏ آناتولىللىی ١٩٩۶ پیشرفتهی کلاس در کار دفبرتبررچهی از یادداشتهابىیبىی تصویر‎١‎‏:‏ بدن<br />

از ببریبررون به را ‏بمتبممرکز و برداشته درون از را بازیگر توجه مرکز لودو رویکرد میبینید،‏ صفحه بالای در که ‏همھهممانگونه رد واسیلیو البته و است روشن کاملاً‏ چخوف با موازات اینجا در روان.‏ در نه ایدهها،‏ جهان در میکند‐‏ منتقل دارد—‏<br />

وجود ‏بجتبجخیلی مرکز دربارهی چخوف ایدهی با شباهتهابىیبىی اینجا در کند.‏ می تایید را این گراهام یادداشتهای اما<br />

شود.‏ جابجببججا ظریف و ذهبىنبىی شخصیبىتبىی برای آن از ببریبررون البته و بدن اطراف ‏بمتبممام به بازیگر ‏بجتبجخیل طریق از میتواند که قرار<br />

بررسی مورد این از پیش که است چخوف برتر خود مفهوم و واسیلیو لودوی تکنیک میان ارتباط این،‏ از مهمتر هستند.‏<br />

احساس و مادیت فردیت،‏ از بازیگر کردن جدا برای مکانبریبرزمی دنبال به افراد این هردوی گرفت:‏ 56


منفعل<br />

‏بجتبجحلیل استادش<br />

از که ‏بجتبجحلیل از خطی ‏همھهممچنان واسیلیو که است این است،‏ روشن گراهام یادداشتهای در که دیگری نکتهی دربارهی<br />

استانیسلاوسکی تفکرات آخرین دریافت خاطر به کنبل که میدانیم میکند.‏ حفظ را گرفته الهللهھام کنبل ماریا شهرت<br />

‏(گیتیس)‏ دراماتیک هبرنبررهای کادمی آ در کارگردانان و بازیگران از نسلهابىیبىی با آن گسبرتبررش و رشد و فعال ‏بجتبجحلیل یا<br />

اولیه رویداد ‏بمنبممایشی‐‏ مبنتبنن در کلیدی ‏لحللححظهی دو شناسابىیبىی میکند:‏ پیشنهاد را ساده روشی فعال ‏بجتبجحلیل اصل،‏ در دارد.‏ علت<br />

میزند‐‏ رقم را ‏بمنبممایش بقیهی که است عملی ‏بمنبممایش در اولیه رویداد دراماتیک.‏ اوج یا اصلی رویداد و ‏مجممجحرک قول<br />

نقل به که رویدادی میرساند،‏ خود اوج به را ‏بمنبممایش که است رویدادی اصلی،‏ رویداد ‏بمنبممایش.‏ رویدادهای سرتاسری و<br />

هدف ‏بمنبممایش،‏ متناقض آناتومی شناسابىیبىی به منجر فعال ‏بجتبجحلیل این میکند».‏ توجیه را سراسری ‏«عمل کنبل،‏ از کارنیک نظر<br />

از هم و فبریبرزیکی نظر از هم ‏بمنبممایش به که میدهد اجازه بازیگر به بداهه،‏ اتودهای از استفاده با و میشود هدف ضد آن<br />

خطی جبرببرر را آن که آنچه ‏بجتبجخریب برای تلاش در سیستم،‏ از خودش بازسازی در واسیلیو اما ببخشد.‏ ‏بجتبججسم خلاقانه و اولیه رویداد ١٩٩۶، پیشرفتهی کلاس در ظریف»‏ ‏«موجود از او خوانش میکند.‏ واژگون را ساختار این میداند،‏ از<br />

آیندهنگرانه و هوشیارانه گاهی آ با را مبنتبنن بازیگران که گونهای به داد،‏ قرار معکوس صورت به را اصلی رویداد کنند.‏<br />

بازی اصلی رویداد مرلبنیبنن<br />

بلا بیان ‏‐به باشد داشته بازیگر یک در میتواند فعال ‏بجتبجحلیل که احساسی ‏مجممجحرک به نسبت سوءظن با واسیلیو منفعل<br />

‏بجتبجحلیل را آن بتوان شاید که میدهد پیشنهادی بعید،‏ انبرتبرزاع جستجوی در واسیلیو احساس»‐‏ ‏«منطق احبرتبرراقِ‏ شکل<br />

لودو تئاتر برای برنامهاش آنکه از ‏‐پیش ١٩٩٢ سال در هردتر با مصاحبهاش به را ما رویکردی چنبنیبنن نامید.‏ هک است افلاطوبىنبىی ایدهآلهای از استفاده با و ‏بمنبممایش در فلسفی ‏بجتبجحقیق از نوع این دقیقاً‏ که چرا بازمیگرداند.‏ بگبریبررد‐‏ که<br />

‏بمتبمماشاچیابىنبىی آن از گاهانه،‏ آ شاید و است پایبند آن به روسیه تئاتر در جدید زیبابىیبىیشناسی جستجوی در امروز واسیلیو میگبریبررد.‏<br />

فاصله خرسندند،‏ و خشنود جهل غار تاریکی در ماندن به ‏جمججممعبندی<br />

نقاط<br />

واسیلیو نگاه با و کرد ثبت پیش سال شصت حدود بازیگر»‏ ‏«راه کتاب در را تئاتر آیندهی به خود نگاه چخوف تصویرسازی<br />

سوی به طرفه یک جریابىنبىی در طبیعتگرابىیبىی،‏ حاضر شیوهی که میکند استدلال او دارد.‏ بسیاری مشبرتبررک وا است.»‏ ملالآور آیندهای است،‏ کم حا تئاتر بر طبیعتگرابىیبىی آن در که ‏«آیندهای است.‏ بیهوده ‏همھهممیشه و عاطفی که:‏<br />

میکند استدلال تاثبریبرر<br />

گر ‏بمتبمماشا اعصاب بر قادرند که ترکیبابىتبىی باشد،‏ حقایق از آتشبنیبننتری ترکیبات دنبال به که شد خواهد وادار ‏«تئاتر و ک هراسنا میتوانند که دهد ارائه را عواطف از ‏مجممججموعهای میشود ‏مجممججبور که رسید خواهد جابىیبىی به بگذارند…‏ بیشبرتبرری جسمی،‏<br />

شکنجهی مرگ،‏ ک وحشتنا اشکال از شد خواند ظاهر <strong>صحنه</strong>هابىیبىی تئاتر،‏ <strong>صحنه</strong>ی روی باشند…بر تکاندهنده هب سر پشت طبیعتگرابىیبىی که مبریبررابىثبىی پاتولوژیک…‏ و روابىنبىی اختلالات میپاشد،‏ هم از را روح که فجایعی خونبنیبنن،‏ قتلهای لازم<br />

بسیاری زمان و است داده دست از را هبرنبرریاش ذائقهی که عصبىببىی اختلالات با است زمجممجخبىتبىی ‏بمتبمماشاچی میگذارد،‏ جا بازگردد.»‏<br />

خود سلامت به تا است هک است چشماندازی ماست‐‏ <strong>معاصر</strong> رسانههای از بسیاری با انطباق قابل راحبىتبىی به ‏‐که کابوسمانند چشمانداز این کند.‏<br />

اجتناب آن از فیلسوف این مُثُل نظریهی بلندمرتبهی انبرتبرزاع و افلاطوبىنبىی تئاتر جستجوی طریق از میخواهد واسیلیو هک واژهای است،‏ پارادابمیبمم واژهی ریشهی ،(paradeigma یونابىنبىی واژهی از ‏(مثل،‏ میبرد کار به افلاطون که واژهای بدهد،‏<br />

یاد ما به چبریبرزی ‏بجببجخواهد پستمدرنیسم گر ا اما میشود.‏ استفاده جدید جهانبیبىنبىی یا زمانه روح به اشاره در اغلب هب دوباره و دوباره دابمئبمماً‏ حساسیتزدابىیبىی،‏ فزایندهی ‏بهتبههدید به پاسخ در میبایست ما و نیست جدید چبریبرز هیچ که است این 57


بسبرتبرر و زمینهی ایدهها توجه کنیم و گاه ایدههای باستابىنبىی را دوباره زنده کنیم.‏ تصور میکنم که این مفهوم ضمبىنبىی<br />

پیشگو ‏بىیبىی واسیلیو در سال ١٩٩٢ است.‏ ما باید در قرن بیست و یکم دربارهی معبىنبىی ارتباط ‏بجتبججدید نظر کنیم و به تلاش<br />

‏بىببىیوقفه خود برای چالشبرانگبریبرزترین و سختگبریبررانهترین وا کنشهای تئاتری ادامه دهیم.‏<br />

جاناتان پیچز،‏ استاد تئاتر دانشگاه لیدز است و نویسندهی وسوولود مایرهولد (٢٠٠٣) و علم و سنت بازیگری<br />

استانیسلاوسکی (٢٠٠۵).<br />

58


59


60


61


62


63


64


65


66


67


68


69


70


71


72


73


74


75


76


77


78


79


80


81


82


83


84


85


86


87


88


89


90


91


92


گروه تئاتر ا گزیت به کارگردابىنبىی مهرداد خامنه ای در سال ‎٢٠٠۵‎میلادی با ایده تئاتر چندزبانه و فراملیبىتبىی،‏ فعالیت<br />

خود را در کشور نروژ آغاز کرد و تا کنون آثار زیر را به <strong>صحنه</strong> برده است:‏<br />

93


شازده کوچولو،‏ اثر آنتوان دو سنت ا گزوپری در سال ٢٠٠۵ در نروژ ‏(لینگدال)‏ به زبان نروژی و انگلیسی و در<br />

سال ٢٠٠٧ در آلمللممان ‏(دوربمتبمموند)‏ به زبان آلمللممابىنبىی<br />

مهاجران،‏ اثر اسلاومبریبرر مروژک در سال ٢٠٠٨ در آلمللممان ‏(دوربمتبمموند و برلبنیبنن)‏ و از سال ٢٠١٠ تا ٢٠١٢ به زبان<br />

نروژی در نروژ ‏(اسلو،‏ کریستبنیبنن ساند،‏ لینگدال،‏ فارسوند و لیندسنس)‏ و در سال ٢٠١٢ در فستیوال تئاتر اسلو<br />

نردبان،‏ اقتباسی آزاد از زاویه اثر غلامجممجحسبنیبنن ساعدی در سال ٢٠٠٩ در آلمللممان ‏(فستیوال ببنیبنن المللممللی تئاتر خیابابىنبىی شوِرته)‏<br />

، از سال ٢٠١٠ تا ٢٠١٢ در نروژ ‏(اسلو،‏ کریستبنیبنن ساند،‏ لینگدال،‏ فارسوند)‏ و در سال ٢٠١١ به عنوان اثر برگزیده در<br />

فستیوال تئاتر اسلو<br />

من موجودی احساسابىتبىی هستم،‏ اثر ایو انسلر در سال ٢٠١٢ به زبان انگلیسی در نروژ ‐ کریستبنیبنن ساند و<br />

فارسوند<br />

چهار صندوق اثر ‏بهببههرام بیضابىیبىی در سال ٢٠١٢ به زبان فارسی در نروژ ‐ اسلو<br />

ماهی سیاه کوچولو اثر صمد ‏بهببههرنگی از سال ٢٠١٣ به زبان نروژی در نروژ ‐ اسلو<br />

ا گزیت در ایران<br />

‏بمنبممایش مهاجران اثر اسلاومبریبرر مروژک از سال ٢٠١۴ در ‏بهتبههران،‏ در سه اجرای متفاوت در کارگاه ‏بمنبممایش باران ‐ اسفند<br />

١٣٩٢، سالن هبرنبرر و ‏بجتبججربه فرهنگسرای ارسباران ‐ خرداد ١٣٩٣ و خانه ‏بمنبممایش اداره تئاتر ‐ آبان ١٣٩٣<br />

‏بمنبممایش نردبان اقتباسی آزاد از زاویه اثر غلامجممجحسبنیبنن ساعدی در دی ماه ١٣٩٣، ‏بهتبههران،‏ تالار هبرنبرر فرهنگسرای ارسباران<br />

‏بمنبممایش ‏همھهمملت در روستای مردوش سفلی اثر ایوو برشان،‏ ‏بهتبههران،‏ خرداد و تبریبرر ١٣٩۴ در باغ موزه قصر،‏ تالار فرخی<br />

یزدی<br />

‏بمنبممایش مارکس در سوهو اثر هاوارد زین،‏ ‏بهتبههران،‏ خرداد و تبریبرر ١٣٩۴ در خانه موزه استاد انتظامی،‏ تالار مشاهبریبرر تئاتر<br />

‏بمنبممایش مبرتبررسک برداشبىتبىی آزاد از چهارصندوق اثر ‏بهببههرام بیضابىیبىی،‏ ‏بهتبههران،‏ مهر ١٣٩۴ در خانه موزه استاد انتظامی،‏ تالار<br />

مشاهبریبرر تئاتر ایران<br />

‏بمنبممایش یک خاطره،‏ یک مونولوگ،‏ یک فریاد و یک نیایش اثر ایو انسلر ‏همھهممگام با جنبش جهابىنبىی مبارزه با خشونت<br />

علیه زنان،‏ ‏بهتبههران،‏ ‏بهببههمن و اسفند ١٣٩۴ در خانه موزه استاد انتظامی،‏ تالار مشاهبریبرر تئاتر ایران<br />

‏بمنبممایش ماهی سیاه کوچولو اثر صمد ‏بهببههرنگی،‏ ‏بهتبههران،‏ ‏بهببههمن و اسفند ١٣٩۴ در خانه موزه استاد انتظامی،‏ تالار مشاهبریبرر<br />

تئاتر ایران<br />

‏بمنبممایش بعدی ا گزیت:‏ ‏همھهمملت در روستای مردوش سفلی از ٧ شهریور ١٣٩۵ در خانه موزه استاد انتظامی،‏ تالار<br />

مشاهبریبرر تئاتر ایران<br />

94

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!