يک تجربهی ناتمام
چند کلمه دربارهی نمايشنامهی آموزگاران محسن يلفانی
چند کلمه دربارهی نمايشنامهی آموزگاران
محسن يلفانی
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
«رضا» بمببمماند و همھهممراه با او کار «مطالعه» را شروع کند. _ در آن روزگار «مطالعه» اولبنیبنن گام به<br />
سوی اقدام و مبارزه سیاسی بود. من ايراد خوبىئبىی را نپذيرفتم و به او پاسخ دادم که ما حق<br />
ندار بميبمم بمتبمماشاچی را بعد از اين که اين همھهممه ما را بجتبجحمل و همھهممراھی می کند و در همھهممه ی زير و بالاھای<br />
بمنبممايشنامه شر<strong>يک</strong> می شود، به حال خود رھا کنیم و از او بجببجخواھیم که به همھهممان توصیف و تعريف و<br />
تصویری که ما ارائه داده ابميبمم، قناعت کند و لازم است که راه ھای ديگری را، به جز پناه بردن به<br />
کافه و عرق خوری، پیش رويش قراردھیم. با اين حال در ته دل می دانستم که حق با خوبىئبىی<br />
است. چرا که، همھهممچنان که بعدھا دريافتم و اين دريافت را آويزه گوش خود قرار دادم، تئاتر<br />
بیش از آن که مدرسه ای برای آموزش و اندرز و راھنمابىئبىی باشد، معبدی است برای آشنابىئبىی و<br />
خودشناسی و تشفی و تزکیه و رستگاری. <br />
در بازنگری بمنبممايشنامه «آموزگاران»، که کمبرتبرر فرصت و يا رغبت آن پیش می آيد، بیش از ھر چبریبرز<br />
ضعف ھا و نقص ھای آن است که آزارم می دھد. به خصوص که اين بمنبممايشنامه بسیاری از<br />
عناصر و اجزای <strong>يک</strong> بمنبممايشنامه خوب را در برداشت: ھفت شخصیت که، از <strong>يک</strong> سو، در<br />
تعادل با ھم و <strong>يک</strong> سابىنبىی نسبىببىی موقعیت اجتماعی و شغلی شان، همھهمماهنگی و «وحدت» بمنبممايشنامه<br />
را تضمبنیبنن می کردند و، از سوی ديگر، با تفاوت ھا و تعارض ھایشان، امکان پیشرفت ا کسیون و<br />
کشمکش را فراھم می آوردند. زمان بمنبممايشنامه نبریبرز، که <strong>يک</strong> سال بجتبجحصیلی را در برمی گرفت،<br />
می توانست نوعی انسجام سمفونیک برای آن ابجيبججاد کند: پائبریبرز و جمججممع کردن شمعدابىنبىی ھا (پرده<br />
اول)، زمستان و سرما و برف و بجببجخاری (پرده دوم)، سنگبنیبنن شدن بار سال بجتبجحصیلی و<br />
خستگی ھا و عرق خوری ھا و دعواھا (پرده سوم)، و سرابجنبججام پایان سال و تعطیلی که در عبنیبنن<br />
حال، رھابىئبىی و آسایش و از دست رفتگی و احساس بیھودگی را به همھهممراه می آورد (پرده چھارم). و<br />
اين همھهممه در فضای <strong>يک</strong> شھر کوچک و دور افتاده سال های دھه چھل، که خود دنیای مستقل و<br />
کوچک و جمججممع و جوری بود، می توانست به نوبه خود مايه انسجام و استحکام بمنبممايشنامه<br />
شود. اما خامی وناشی گری، که در بیست و ھفت سالگی همھهممچنان دوام آورده بود، باعث شد تا<br />
نتوابمنبمم از اين اجزا و عناصر آماده و مناسب چنان که بايد استفاده کنم. احاطه و تسلط<br />
لازم بر شخصیت ھا، برای پرورش و ارائه شان، وجود نداشت. به رغم اين که همھهممگی را<br />
در زندگی واقعی شناخته و بجتبججربه کرده بودم، از بینش و آ گاھی و به خصوص از اعتماد به<br />
نفس برای پرداخت شان مجممجحروم بودم، و در نتیجه جرأت و حبىتبىی تصور به کار گرفبنتبنن بجتبجخیل در<br />
تقويت رفتار و گفتارشان نداشتم. فقدان بجتبجخیل و ابداع، حادثه و سبریبرر دراماتیک بمنبممايشنامه را از<br />
قدرت انداخته بود و آن را به امر عادی و پیش پا افتاده تبديل کرده بود. بیش از ھر چبریبرز ضعف<br />
زبان، رنگ پريدگی و کم جابىنبىی گفتگوھا و تنگنا و فقر واژگابىنبىی بمنبممايشنامه را از جذابیت و گبریبررابىئبىی و<br />
کشش مجممجحروم می کرد.