جامعه شناسی هنر
سیامک امینی از مجموعه گفت و گو های گروه تئاتر اگزیت بیست و چهار تیر ماه ۱۳۹۸، تهران
سیامک امینی
از مجموعه گفت و گو های گروه تئاتر اگزیت
بیست و چهار تیر ماه ۱۳۹۸، تهران
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
<strong>جامعه</strong> <strong>شناسی</strong> هبرنبرر<br />
هبرنبرر چیست ؟<br />
» هبرنبرر کار دسبىتبىی نیست، بلکه انتقال احساس است که هبرنبررمند بجتبججربه کرده<br />
است.»<br />
هبرنبرری خوب است که احساس خوب را تروتحیتحج کند. احساس هنگامی خوب است که شعور<br />
ممممممبریبرزه ی نیک و بد، ارزش واقعی آن ها را تایید کند و این شعور در بمتبممام انسان های یک
عصر مشبرتبررک است. هبرنبرر جهابىنبىی یک مجممجحک دروبىنبىی دارد که پابرجا و بىببىی خطاست و آن هم<br />
وجدان پا ک نام دارد. هبرنبرر مجممجحصول بجتبجحرک احساس و هدف آن نبریبرز انتقال احوال نفسابىنبىی و<br />
عاطفه ی انسابىنبىی است. عامل موثر که در عصر حاضر مساله ی تبلیغات را تنوع و قدرت<br />
بجببجخشیده، آمیختگی و پیوستگی آن با هبرنبرر است، به گواهی تارتحیتحخ استفاده از ابزار هبرنبرر در تبلیغ<br />
همھهممواره بسیار موثر واقع شده است، زیرا هبرنبرر امری است که با خلق زیبابىیبىی و به وجود آوردن<br />
آثار دلپذیر انسان و طبیعت را در کنار و گاهی در تضاد با یکدیگر نشان می دهد.<br />
از زمابىنبىی که اندیشه ی بشر ثبت شده، تفکر در باب هبرنبرر هم وجود داشت. مقوله ی مربوط به<br />
هبرنبرر مقوله ی زیبابىیبىی است. کار هبرنبرر، خلق زیبابىیبىی و کشف ماهیت آن موضوع «دانش استتیک»<br />
است و هبرنبررمند واقعی می تواند به صورت دستوری موضوعی معبنیبنن هبرنبرر خود را ابجیبججاد کند،<br />
ولىللىی هبرنبررمند دارای فلسفه، خود به خود قدرت و الهللهھام او در داخل جهان بیبىنبىی اش شکل و<br />
نظم می گبریبررد. هبرنبررمند چون زیبابىیبىی را می آفریند و حس زیبابىیبىی شناسانه ی انسان را بجتبجحت<br />
تاثبریبرر خود قرار می دهد. زیبابىیبىی <strong>شناسی</strong> یک حس است. همھهممه ی دانشمندان در حواس<br />
چندگانه ی ما بجتبججلی انواع حس زیبابىیبىی را بیان می کنند و یک حس مشبرتبررک، حس مشبرتبررک<br />
درک کننده ی مجممجحسوس وجود دارد. این حس، حس مشبرتبررک زیبابىیبىی شناسانه است. این<br />
حس ما را تسلیم می کند، زیرا انسان زیبابىیبىی را دوست دارد و به سمسسممت آن گرایش پیدا می<br />
کند. زیبابىیبىی ابتدا انسان را به خود جذب می کند و سپس خود را بر انسان بجتبجحمیل می کند و<br />
انسان چه بجببجخواهد و چه بجنبجخواهد این اتفاق می افتد. از این رو هبرنبرر می تواند همھهممچون ابزاری<br />
در دست نبریبرروها و طیف های گونا گون قرار گبریبررد. هبرنبررمند آن گاه که به عالىللىی ترین مرتبه ی<br />
خویش برسد، تاثبریبرر و کاربردی اعجازگونه دارد و هبرنبررمند مردمی به دور از خودخواهی در<br />
طی سال ها آثار هبرنبرری برای آیندگان از خود به جا می گذارد. ما کسیم گورکی نویسنده ی<br />
بزرگ درباره ی تولستوی که خود را دهقان ساده ای می پنداشت، این طور می گوید:<br />
«تولستوی در چشمان خود دارای صد چشم بود.» و جرج برنارد شاو نبریبرز به همھهممبنیبنن ویژگی<br />
در شخصیت تولستوی نظر دارد و می گوید: » تولستوی مانند شخصی که به پشت پرده<br />
زندگی اجتماعی و سیاسی راه یافته باشد، جهان را می بیند، در حالىللىی که ما دست خوش<br />
بمتبممام بجتبجخیل های بمتبمماشا گری هستیم که در سالن تئاتر نشسته باشد.» بمتبممام آن چه که او در رد<br />
<strong>جامعه</strong> ی کنوبىنبىی می گوید، بسیار منصفانه است. تولستوی در گزارش زیبابىیبىی شناسانه ی اواخر<br />
عمرش یعبىنبىی کتاب «هبرنبرر چیست؟» بهپبههلوانه می کوشد موضوع «هبرنبرر زاده ی نیاز هبرنبررمند» را با<br />
«هبرنبرر در خدمت رفاه اجتماعی» وفق دهد و این تناقض را این گونه حل می کند که ا گر
روح هبرنبررمند پا ک و ناب باشد، آن گاه بیان او در خدمت حقیقت خواهد بود. ا گر این دسته<br />
بندی نه همھهممه را، ولىللىی خود تولستوی را اقناع می کند .<br />
تببنیبنن هبرنبرر ابتدابىیبىی ؟<br />
همھهممه ی جانوران در جریان تنازع بقا به اجبار تغیبریبرر می پذیرند و بر مجممجحیط خود انطباق می<br />
یابند، اما انسان به برکت ابزارها اراده ی خود را بر مجممجحیط بجتبجحمیل می کند و آن را تغیبریبرر می<br />
دهد و خود نبریبرز دگرگون می شود. این دگرگوبىنبىی مرهون ابزار تولید اوست. پس رواست که<br />
به پبریبرروی از فرانک لبنیبنن انسان را "جانور ابزارساز" بجببجخوانیم.<br />
چون انسان به صورت گروهی به فعالیت می پرداخت و نیاز به همھهمماهنگی داشت لازم بود<br />
که انسان ها با دست، چهره و صدا در هنگام کار به یک دیگر علامت دهند. در طی هزاره<br />
ها بر اثر تکرار، بعضی از صداها معبىنبىی خاصی به خود گرفت و زبان ساده ای پدید آمد. کار<br />
گروهی دست ها و حنجره را تکامل بجببجخشید و سپس مغز مرکز همھهممه اندام های اندیشه ورزی<br />
انسان توسعه یافت و انسان به جای بجتبجحمل فشار طبیعت وارد انطباق طبیعت با شرایط خود<br />
شد. هرچند وقبىتبىی به رویا می رفت و تن به خیال پردازی می داد و به مفهوم های مبهم<br />
مانند "همھهممزاد"، "سایه"،"جان" و "روح" معتقد می شد چنابجنبجچه در شاهنامه ی فردوسی نبریبرز<br />
بهپبههلوانان گاهی به جادو متوسل می شوند. این بمنبممونه ها در داستان هفت خوان رستم، جنگ<br />
همھهممایون، بهببههرام چوببنیبنن، رستم و اسفندیار به چشم می خورد، هرچند جادو تاثبریبرری در<br />
جهان ببریبرروبىنبىی نداشت، ولىللىی انسان ابتدابىیبىی چون صادقانه جدابىیبىی واقعیت عیبىنبىی را از واقعیت<br />
ذهبىنبىی در بمنبممی یافت کارهای جادو بىیبىی را نتیجه بجببجخش می دانست، زیرا در اعتقاد آن زمان و<br />
مذهب، پاسداری از حقیقت ابدی مطرح است و در هبرنبرر موفقیت فردی مهم تر است. این دو<br />
بمتبممایل یعبىنبىی دست یابىببىی به حقیقت ابدی و عکس آن دستیابىببىی به حقیقت نسبىببىی مسبریبرر ایده<br />
آلیسم و واقع گرابىیبىی را جدا ساخت. واقع گرابىیبىی در بمتبممدن های باستابىنبىی غرب نه بمتبممدن چبنیبنن،<br />
چند سده ی پیش از سقوط خود، یعبىنبىی حدود 1600سال پیش از میلاد توانابىیبىی ترفىقفىی و<br />
بجتبجحول را از دست داد و روز به روز به سوی ابجنبجحطاط کشیده شد، گرچه هنوز چهارچوب<br />
زندگی مدبىنبىی برنیفتاده بود، لیکن هبرنبرر و ادبیات به ابتذال گراییده بود و مذهب هرچه بیشبرتبرر<br />
زیر توده ای از آیبنیبنن ها و مراسم پیچیده مدفون شده بود که جز خرافات زیبنده اش نبود.
به طور خلاصه هبرنبرر آفریبىنبىی چه نقاشی، مجممججسمه سازی و رقص و ... ناشی از زندگی عملی<br />
ابتدابىیبىی و بجببجخشی از فعالیت های حیابىتبىی است و از مبارزه با واقعیت زاده می شود.<br />
ابن خلدون بزرگ <strong>جامعه</strong> شناس شرق (1406-808/138-732) که نزدیک 400 سال<br />
پیش از کانت پدر <strong>جامعه</strong> <strong>شناسی</strong> (1858-1798) می زیست به مساله ی امروز ما، زندگی<br />
شهری و <strong>جامعه</strong> ی مدبىنبىی می پردازد و زندگی شهری را دچار بیماری های گونا گون از جمججممله<br />
از خود بیگانگی با مجممجحیط، بجببجحران آموزش، پیش بیبىنبىی می کند. انسان جمججممع گرا باید فرد گرا<br />
شود هرچند ابن خلدون این تعببریبرر را موقت می داند و آن را در آینده ی نه خیلی دیر<br />
بازگشت به صورت بندی های پیش، پیش بیبىنبىی می کند. پس از کانت اندیشمند بزرگی در<br />
نوشته های اقتصادی و فلسفی سال 1844 خود نظریه ی " از خود بیگانگی" را مطرح<br />
ساخت و به بیگانگی در <strong>جامعه</strong> های بزرگ سرمایه داری که در آینده دچار آن خواهند<br />
شد، تا کید داشت. یعبىنبىی تضاد تولید بیش تر برای زندگی بهببههبرتبرر با انباشت سرمایه و تولید برای<br />
سرمایه داران، یعبىنبىی بىببىی عدالبىتبىی اجتماعی، یعبىنبىی قرار نداشبنتبنن افراد در شایستگی های مبرنبرزلت<br />
و مقام تولید که می تواند بمتبممامی قانون های <strong>جامعه</strong> ی بشری مانند حقوق بشر، جنگ و صلح<br />
و ... را متغبریبرر کند.<br />
آیا هبرنبرر مجممجحصول شرایط اجتماعی است ؟<br />
در <strong>جامعه</strong> ابتدابىیبىی در میان بومیان آمریکا، حیوان ها جابىیبىی ندارند. بیش تر در طرح های<br />
مانده از آن ها از گیاهان آن منطقه نشان دارد. حشره هابىیبىی چون شپش و چلپاسه مورد نظر<br />
است، برخلاف اینان بوش من های بومیان اسبرتبررالیا و اسکیمو ها که با شکار امرار معاش می<br />
کردند به حیوان ها و موجودهای دریابىیبىی در موضوع نقاشی خود اشاره دارند و رقص قوم<br />
های ابتدابىیبىی مهم مانند صورتگری آن ها، زندگی واقعی را بازتاب می دهد. قوم (Maori)<br />
در «پولىللىی نه زی» رقصی به نام رقص «سیب زمیبىنبىی» دارند: دخبرتبرران جوان در کشبرتبرزارهای<br />
سیب زمیبىنبىی گرد می آیند و پای کوبان و دست افشان و تربمنبمم کنان، باد و باران را فرا می<br />
خوانند و در ضمن با جست و خبریبرز از بوته های سیب زمیبىنبىی خواستار می شوند که برویند.<br />
بومیان تاهابىتبىی (قوم) که در این اواخر از ببنیبنن رفته اند برای جلب باران، رقص ویژه ای می<br />
کردند: به نشانه ی باران، خود را به زمبنیبنن می انداختند و سر و دست را به نشانه ی رعد و<br />
برق به زمبنیبنن می زدند. در ایران هم رقص های چیدن گندم و میوه و برتحنتحج و یا شکار دسته
جمججممعی در میان بمتبممامی قوم ها دیده می شود. نقاشی گاهی برای مبادله اطلاعات و گاه غلبه بر<br />
شکار بوده است. وزن که بنیان شعر و موسیقی است برای آسان کردن کارها و به نظم در<br />
آوردن آن، رقص سرخ پوستان آمریکابىیبىی و اسبرتبررالیابىیبىی حبىتبىی هبرنبرر مدرن که در ظاهر از هدف<br />
های مادی دور شده، مجممجحصول زندگی مادی بشر است. (Utilitarianism) بر خلاف نظر<br />
کانت که هبرنبرر را در سودخواهی مورد توجه قرار بمنبممی دهد، هبرنبرر مجممجحصول اجتماعی است، حبىتبىی<br />
هبرنبرر بجتبججریدی و انبرتبرزاعی (Abstract) مجممجحصول بجتبجحولات فکری انسان است. تلاش فردوسی با<br />
خلق جمحجمماسه ها زنده کردن نیا کان خود است، انگبریبرزه او عشق به قوم و نژاد خویش است.<br />
پیکاسو با به تصویر کشیدن نقش انسان معاصر می کوشید تا اندیشه و خیال خود را درباره<br />
ی انسان زمانه بیان کند و فروید هبرنبرر را مجممجحصول نبریبرروی دفع شده ی عاطفی و غریزه ی<br />
جنسی می دانست.<br />
جریان های هبرنبرری کدام هستند ؟<br />
1. هبرنبرر فولکوریک بجببجخشی از فرهنگ خلقی است. ویژگی آن بدوی بودن، خیال پردازه<br />
بودن، بیان واقعیت روز به شکل بمنبممادین ]سمسسممبولیک[، پندارآمبریبرز ]فانتاستیک[ است که با غلو<br />
و بزرگ بمنبممابىیبىی بیان می شود و خلاقیت و ذوق هبرنبرری در آن حرف بجنبجخست را می زند. در<br />
ایران داستان ها و روایت های فولکور زیادی دار بمیبمم و برخی آثار جدیدتر آن در مجممججموعه<br />
شعرهای مجممجحمد علی افراشته دیده می شود.<br />
2. هبرنبرر کلاسیک از عهد عتیق آغاز شده و دارای صاحب و سازنده است، ولىللىی هنوز<br />
فولکوریک عامیانه است.<br />
3. هبرنبرر مدرن یا معاصر از اواخر سده ی نوزدهم و اوایل سده ی بیستم پدید آمده و<br />
مدعی بجتبجحول کیفی عمیق در زیبا<strong>شناسی</strong> است. گاه به زیبابىیبىی <strong>شناسی</strong> فولکوریک متوسل می<br />
شود. از منظره ها و مزایای نقاشی های بدوی آفریقابىیبىی استفاده می کند، گاه معیارهای عیبىنبىی،<br />
واقعی، همھهممه فهم و همھهممه پسند را انتخاب می کند. حال این پرسش پیش می آید که ا گر اثری<br />
زیابمنبممند باشد، باز هم اثری هبرنبرری است؟ بله می توان گفت زهری دلپذیر و افیوبىنبىی خوش بو،<br />
ولىللىی اثر هبرنبرری است. چنان چه برخی آثار کافکا و صادق هدایت را در این زمینه بمنبممی توان<br />
منکر شد. برای بمنبممونه قالب کلی هبرنبرر در پیکرتراشی، نور و رنگ است. پس تکنیک هبرنبرری را
به کار می گبریبررد و مواد هبرنبرری را موافق اندیشه خود با هم می آمبریبرزد، از اسلوب هبرنبرری بهببههره می<br />
گبریبررد، روابط و ترکیب رنگ ها را کمک می گبریبررد تا احساس را در بیننده برانگبریبرزد و<br />
حبىتبىی"سبک هندی" و یا بىببىی معناترین تصویرهای «کوبیست» معنابىیبىی در ذهن به وجود می<br />
آورد.<br />
سبک چیست ؟<br />
برای ابجیبججاد هر اثر هبرنبرری موادی وجود دارد که برای بمنبممونه در نقاشی رنگ، صورت در<br />
موسیقی، کلمه در شعر، نبرثبرر، خط و حجم در معماری و پیکرتراشی می باشد. منتقدان آثار<br />
هبرنبرری تلاش می کنند تا مبنای زیبابىیبىی را در رنگ، صوت، کلمه، خط و حجم مورد توجه قرار<br />
دهند. برای خلق آثار هبرنبرری باید بجنبجخست رنگ، صوت، کلمه، خط، حجم و حرکت ها ترکیب<br />
شوند. این همھهمماهنگ سازی و ترکیب دارای قواعدی است که در طول تارتحیتحخ در نتیجه ی<br />
تکرار و بمتبممرین حاصل شده و به آن صناعت (Technique) هبرنبرر می گویند. فن نقاشی با<br />
هبرنبرر نقاشی تفاوت دارد. هبرنبررمند می تواند سبکی را بپذیرد یا خود سبک (Style) تازه ای<br />
پدید آورد. فن چبریبرزی است خالىللىی از روح و جدا از احساس، اما سبک قوانبنیبنن ادبىببىی نیست،<br />
بلکه زائده ی خلاقیت و قربجیبجحه ی هبرنبررمند است. پس هبرنبررمند یک سبک خاص دارد.<br />
نقد تلاشی بىببىی طرفانه برای فرا گرفبنتبنن است و برای شناخبنتبنن و شناساندن بهببههبرتبررین مجممجحصولات<br />
دانش و اندیشه. گاهی آن چه نقاد از هبرنبرر در می یابد، خود هبرنبررمند درک بمنبممی کند. بررسی<br />
نقادی آن سخن برای خود هبرنبررمند درسی است تا تلاش بیشبرتبرری کند. این شعر و<br />
خودآ گاهی در دنیای هبرنبررمندان امروزی وجود دارد و از تاثبریبررات مستقیم نقد امروزی<br />
است. نقد دارای بعد زمان و مکان است. بنابراین تغیبریبررپذیر است و به روز می شود. در<br />
مطالعه ی تارتحیتحخ هبرنبرر در می یابیم که معنای هبرنبرر در <strong>جامعه</strong> ی بجنبجخستبنیبنن بشری با مفهوم<br />
امروزی متفاوت است. کشف قانون انتشار نور تاثبریبرر آن در پدید آمدن مکتب نقاشی<br />
امبرپبررسیونیسم که در داستان های علمی و بجتبجخیلی ژول ورن و هربرت جورج دلبریبرز دیده می<br />
شود، توجه این مکتب در عرصه ی نقاشی که معتقد بودند شکل واقعی اشیا در نور آفتاب<br />
ظاهر میشود، تلاش می کردند آن را در تابلوی نقاشی خود منعکس کنند یا در<br />
امبرپبررسیونیسم نقاش همھهممیشه رنگ ها روی بجتبجخته ی شاسی خود مجممجخلوط می کرد و رنگ را به<br />
رنگ دیگری منتقل می داد و به صورت تدربجیبججی انتقال رنگ ابجنبججام می شد و کم تر رنگ ها
را با هم مجممجخلوط می کردند و گاه به صورت خالص کنار هم روی تابلو می گذاشتند و این کار<br />
درخشش و قوبىتبىی در تاثبریبرر نور طبیعی به تابلوهای امبرپبررسیونیسبىتبىی ابجیبججاد می کرد. این ها بمنبممونه<br />
هابىیبىی از تفاوت و تکامل مفهوم هبرنبرر است. شیوه و روش اندیشه آفرین که به طور حتم با<br />
چگونگی اندیشه و تفکر و هم با چگونگی تصویرسازی های او نسبت مستقیم دارد،<br />
سبک نام گرفته است. سبک کلی ترین و عمیق ترین مقوله ی هبرنبرر در شعر خراسابىنبىی،<br />
عرافىقفىی، هندی و در ادبیات اروپابىیبىی، کلاسیسیسم، رومانتیسیسم و رئالیسم است.<br />
رومانتیسیسم و رئالیسم دو روش (متد) هبرنبرری است در رمانتیک واقعیت عیبىنبىی با تا کید<br />
خاص با ژرف نگری قهرمانان مثبت یا منفی در جمحجمماسه و اسطوره ها بازتاب می یابد، ولىللىی در<br />
رئالیسم واقعیت چنان چه هست، با بمتبممام تناقض ها، با بمتبممام رنگ های گاه عادی و گاه پریده<br />
آن، بدون دخل و تصرف بازتاب می یابد که خود به دو نوع فعال و منفعل تقسیم می<br />
شود. نوع غبریبرر فعال نویسنده طراح مساله است. راه حلی بیان بمنبممی دارد و در ذهن خواننده<br />
اندیشه ای به وجود می آورد که "چه باید کرد؟" اما رئالیسم فعال (اجتماعی‐انقلابىببىی)<br />
نویسنده نشان می دهد که راه حل چیست و مسبریبرر آن کدام است، هرچند تا حدودی<br />
قراردادی است. دانش در حلقه های پیوسته مانند زبجنبججبریبرر و بر نبریبرروی حلقه پیشبنیبنن و بعدی<br />
استوار است. هبرنبرر هم از این قانون مجممججزا نیست، ما رمانتبریبرزم را به موزه عتیقه ها بمنبممی فرستیم،<br />
از آن بهببههره می گبریبرر بمیبمم و اعتلا می دهیم. به گفته ی سیاوش کسرابىیبىی شاعر نامدار وطنمان،<br />
پس از من شعری می آید. بله این شاعر خود می داند که چه کند. ویران کنیم، ولىللىی<br />
بدانیم چه ویران می کنیم و بر ویرانه چه خواهیم ساخت. طغیان کور نوآوری، به صورت<br />
تلاشی بیهوده، عصیابىنبىی بىببىی دوربمنبمما و بىببىی سبب ابجیبججاد می کند. برخی از نوآوران ما (برای بمنبممونه<br />
نادر نادرپور، فریدون توللی، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرابىیبىی و دیگران) در مساله ی شعر<br />
به ویژه وزن و قافیه و زبان با احتیاط بمتبممام رفتار کردند، ازسنت به کل نگستند و بدعت را<br />
بجپبجخته و فاضلانه به میان آوردند. پس مردم بهببههبرتبرر آن را درک کردند و حبىتبىی مورد تایید مجممجحافظه<br />
کاران قرار گرفتند. گوته می گفت: در هبرنبرر تبریبررگی و ابهببههام باید بر روشبىنبىی صراحت بجببجچربد. یعبىنبىی<br />
همھهممان رمزآمبریبرزی و سمسسممبولیک غزل های حافظ که از ابهببههت و جلال برخوردار است، ولىللىی ابهببههام<br />
به خاطر ابهببههام حقبریبرر و خنده آور است. برخی از آثار سهراب سپهری، رضا براهبىنبىی و شاعران<br />
با قربجیبجحه معاصر سخت در این گرداب دست و پا می زنند. فروغ در تولدی دیگر به دنبال<br />
اصالت ابهببههام رفته است. آیا بمنبممایش بىببىی حوصلگی، سرخوردگی و ریشخند، جذاب و الهللهھام<br />
بجببجخش است ؟
آن.<br />
در پایان از گزیده ی ولبرتبرر کمک می گبریبررم : همھهممه انواع هبرنبرر نیکوست، مگر نوع کسالت آور<br />
سیامک امیبىنبىی<br />
از مجممججموعه گفت و گو های گروه تئاتر ا گزیت<br />
٢۴ تبریبرر ماه ١٣٩٨، بهتبههران