17.06.2019 Views

NimaTimes#16-June 2019R

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

سینما<br />

ویژه گزارش بود.‏<br />

شهر شمال در متری پنجاه و صد آپارتمان یک تابه<br />

که است سریالی بهترین جان،‏ دایی سریال اینکه در ۳- هستند.بنابراین،‏<br />

متفقالقول همگان شده،‏ ساخته درایران حال چشمگیراین<br />

موفقیت در که عواملی آنبحثینمیطلبد.‏ اثبات زیراست:‏<br />

قرار به ترتیباهمیت،‏ به هستند،‏ سهیم سریال ناپلئون،‏<br />

جان دایی کتاب مولف سهم عامل،‏ مهمترین و<br />

نخستین اثر،‏ این من،‏ گمان به است.‏ پزشکزاد ایرج آقای نویسنده،‏<br />

این است.‏ ایران ادبیات تاریخ طنزآمیز رمان بهترین او،‏<br />

دولت ز به مرد ادب مثل - دیگری طنزآمیز داستانهای کرده<br />

تالیف نیز - و...‏ هارونالرشید دربار در خان ماشااهلل طنزآمیز،‏<br />

ادبی کیفیت نظر از ناپلئون جان دایی اما است.‏ دایی<br />

کتاب است.‏ باالتر او آثار سایر از گردن و سر چندین در<br />

و است شده منتشر و ترجمه انگلیسی زبان به حتی جان،‏ کتاب،‏<br />

این در است.‏ گرفته قرار استقبال مورد اروپا،‏ و امریکا ملموس<br />

بسیار فضاسازی،‏ و آدمها روابط و شخصیتپردازی نویسنده<br />

پنداری است.‏ عمیق بسیار روانشناختی،‏ نظر از و خصوصیات<br />

و کرده زندگی سالها رمان،‏ این شخصیتهای با داستان<br />

راوی گویی میشناسد.‏ بن و بیخ از را آنها اخالقی و<br />

اقوام دیگران،‏ و نیست نویسنده خود جز کسی ‏)سعید(‏ میگذرد<br />

داستان در که وقایعی هستند.‏ خانوادگیاو معاشرین عمیقا<br />

و لمس خود پوست و گوشت با نویسنده انگار را خویش<br />

واقعی احساسهای نویسنده،‏ است.‏ کرده احساس ادبی<br />

اثر این و زده پیوند طنزپردازی ذاتی استعداد توان با را عامل<br />

دومین است.‏ آورده وجود به را فرد به منحصر طنزآمیز و<br />

هنرمند کارگردان تقوایی،‏ ناصر آقای سریال،‏ این موفقیت این<br />

برگردان با تقوایی است.‏ سینما زبان و تکنیک به آشنا وقایع<br />

تمام هنرمندانه،‏ و خالق کارگردانی فیلمنامه،‏ به رمان است.‏<br />

داده ارائه رمان از درخشانتر را داستان شخصیتهای و فعالیت<br />

شاهد نزدیک از فیلمبرداری،‏ ماه شش مدت در من و<br />

عمیق عشق دلسوزی،‏ وسواس،‏ با که بودم او خالقیت و با<br />

کار بازیگران،‏ از گرفتن بازی در تقوایی میکرد.‏ کار ایثارگرانه وجودی<br />

با داشت.‏ تسلط ادبی،‏ اثر این سینمایی بیان و دوربین میان<br />

در او با میرسد ذهنم به چیزی اگر بود خواسته من از که به<br />

که کردم فراموش اصال فیلمبرداری جریان در من گذارم،‏ وجود<br />

تمام با و هستم،‏ هم کارگردان و سناریست بازیگر،‏ از غیر بودم.‏<br />

گذاشته کارگردان دراختیار را خود بازیگر،‏ یک مثل فقط اعالی<br />

حد در و میکردم گوش دقت به را تقوایی رهنمودهای میگذاشتم.‏<br />

اجرا به توان ناصر<br />

بود:‏ نفر یک کارگردان،‏ و تهیهکننده سریال این در هنرمند<br />

و خالق کارگردان اختیار در مالی منبع وقتی تقوایی.‏ کار<br />

کیفیت به اینکه بدون میتواند کجا میداند او گیرد،‏ قرار ضرورت<br />

صحنهها کدام در و کند صرفهجویی شود وارد لطمه و<br />

برسد،‏ اعال حد به کار کیفیت تا کند شل را سرکیسه دارد جلوگیری<br />

هم مالی سوءاستفادههای و میل و حیف از ضمنا سیزده<br />

محوطه آن عمومی فضای مرمت برای تقوایی شود.‏ ماهه<br />

شش کرایه اندازه به آنتیک اشیای اجاره و متری هزار بود،‏<br />

تهیهکننده یک دست در بودجه اگر کرد.‏ هزینه محل آن میکرد<br />

صرفهجویی آنقدر مورد این در بیشتر،‏ بردن سود برای عامل<br />

میخورد.‏ جبرانناپذیر داستانلطمه فضای کیفیت تابه اتفاقی<br />

طور به که است کشتهای کار بازیگران شرکت دیگر،‏ در<br />

وقت تمام و نداشته دیگری اشتغال ماه،‏ شش مدت آن در از<br />

بعضی غرغرهای کار،‏ اواخر در البته بودند.‏ کارگردان اختیار کمک<br />

به سفید ریش عنوان به من میشد.‏ شنیده همکاران توضیح<br />

همه برای مختصر،‏ سخنرانی یک با و شتافتم ناصر متعلق<br />

افتخارش کند گل و شود موفق سریال این اگر که دادم که<br />

است ما همه مصلحت به بنابراین بود:‏ خواهد ما همه به باشیم.‏<br />

داشته صمیمانه همکاری تقوایی،‏ آقای با کار پایان تا بود،‏<br />

موثر جان دایی سریال موفقیت در که همکارانی از یکی دلسوز،‏<br />

فعال،‏ بسیار او بود.‏ تدارکات مدیر شیخاالسالمی خانم شیخاالسالمی<br />

خانم بود.‏ حرفهای کار وجدان دارای و انضباط با میکرد.‏<br />

ردیف را تدارکاتی کارهای تمام سروصدا،‏ بدون شده<br />

کار محیط سالمت موجب درست،‏ و منضبط مدیریت دستیاران<br />

فنی،‏ کادر بازیگران،‏ تمام محیطی،‏ چنین در بود.‏ میکردند.‏<br />

همکاری عالقه،‏ و عشق با لشکرها،‏ سیاهی حتی و میرسید،‏<br />

پایان به شب نیمه و میشد شروع صبح هفت از کار چون<br />

سریال،‏ کارگردان نمیکرد.‏ کسالت احساس کسی اما مجموعه<br />

آن مرمت به دلبازی و دست با بود،‏ مقاطعهکار خود اجاره<br />

به مالحظهای قابل بودجه و گماشت همت ریخته هم به فضای<br />

کیفیت بردن باال در که داد،‏ اختصاص عتیقه اشیای چنین<br />

دیگری کس هر اگر کرد تصور نباید اما بود.‏ موثر سریال آمد.‏<br />

خواهد وجود به ناپلئون جان دایی سطح در سریالی کند کتاب،‏<br />

اصلی متن سریال،‏ این موفقیت در عوامل عمدهترین بازیگران<br />

و سناریست و خالق کارگردان عنوان به تقوایی کار<br />

کیفیت عالقهمندبه که هنرمندبودند.بازیگرانی کارکشته کردند.‏<br />

همکاری تقوایی کمتریبا دستمزد حتیبا آنها بودند.‏ نمایشی<br />

هنر در قرن نیم از بیش که کسی عنوان به نگارنده میدهد:‏<br />

را پیشگویی این اجازه خود به است،‏ بوده فعال ایران ایران<br />

تلویزیونی سریال بهترین که ناپلئون جان دایی سریال تماشا<br />

قابل آینده نسلهای برای قرنها است،‏ زمان این تا سریال<br />

این گرفت.‏ خواهد قرار تحسین مورد و بود خواهد از<br />

یکی نمایشی،‏ هنر و جامعهشناختی روانشناختی،‏ نظر از واجتماع<br />

فضا همهاینها،‏ بر عالوه بود.‏ خواهد آثار ماندگارترین تماشاگر<br />

به ملموسی طور به را ۱۳۲۰ شهریور از بعد و قبل نماد<br />

آقاجان و فئودالی تفکر نماد جان دایی میدهد.‏ نشان تجددطلبیای<br />

ویژه هستند.به پهلوی دوران تجددطلبی تفکر نظامیان<br />

زور با و سطحی طور به را غرب اجتماعی مظاهر که فلسفی<br />

تفکر به توجه بدون بود،‏ کرده تحمیل ایران جامعه به یعنی<br />

است،‏ غرب مدرن تمدن زیربنای که رنسانس دوران تمدن<br />

ظواهر که حجاب کشف و تعویضلباس کردنبه بسنده درآمده<br />

نمایش به خوبی به سریال این در است،‏ غرب مدرن غرب،‏<br />

تمدن مظاهر از کپیبرداری این نماد بهترین است.‏ را<br />

سریال این کوچک نقشهای میرزاست.‏ اسداهلل شخصیت دودکار<br />

ورشوچی،‏ مثل اللهزاری،‏ تئاترهای استعداد با بازیگران طور<br />

به را خود نقشهای که داشتند عهده به سلیمانی پروین و کردند.‏<br />

خوببازی چشمگیری اب ارتباط در نمیکنم فراموش هیچگاه که خاطرهای ۴- نداشتند،‏<br />

کار که بازیگران از عدهای با است.‏ فنیزاده زندهیاد گوشه<br />

در فیلمبرداری میکردیم.‏ استراحت باغ از گوشهای در گریم<br />

و لباس با فنیزاده بود.‏ جریان در محوطه از دیگری عروسیها<br />

در روحوضی نمایش رقاصههای تقلید قاسم(،‏ ‏)مش مالقات<br />

قرار محله جاهلهای با رقص،‏ ضمن که درمیآورد،‏ را رب روده خنده از را همه اغراقآمیز،‏ اطوارهای با او میگذارند.‏ محل<br />

که باغ گوشه آن از کارگردان دستیار ناگهان بود.‏ کرده فنیزاده<br />

قاسم!«‏ مش فنیزاده،‏ ‏»آقای زد:‏ فریاد بود فیلمبرداری شد.‏<br />

عوض چهرهاش حالت ناگهان قاسم مش اسم شنیدن با و شاد چشمان شد،‏ کشیده چانهاش طرف به لبهایش کنار وجودش<br />

سلولهای تمام با و شد غمانگیز و بیحال شنگولش،‏ طرف<br />

به لخ لخ و درآورد قوز کمی خزید.‏ قاسم مش جلد به رقاصه<br />

شخصیت از ناگهانی تغییر این رفت.‏ فیلمبرداری محل کردم<br />

مشاهده آن یک در را قاسم مش شخصیت به روحوضی قاسم<br />

مش نقش در فنیزاده زندهیاد گفتم.‏ آفرین او به دل در و او<br />

نمیآورد،‏ در را قاسم مش نام به شخصی ادای نمیکرد،‏ بازی میکرد.‏<br />

زندگی قاسم مش نقش در وجودش سلولهای تمام با قاسم<br />

مش به و نشسته آالچیق در جان دایی که صحنهای در دار<br />

طناب که میدهد فرمان ایستاده آالچیق در آستانه در که موظف<br />

را خود همیشه که قاسم مش کند،‏ برپا دزد اعدام برای را<br />

انسانی جان باید اینکه از میپندارد،‏ ارباب فرمان اجرای به کند<br />

وساطت میخواهد است.‏ شده عصبی تنش گرفتار بگیرد حال<br />

به دلش ضمنا بگذرد،‏ دزد تقصیر سر از جان دایی شاید ارباب<br />

فرمان از تمرد که حالی در میسوزد،‏ اعدام به محکوم حالت<br />

چند دارد گناه احساس بابت این از و نمیداند جایز را از<br />

گناه احساس چرا،‏ و بیچون بری فرمان متضاد:‏ احساسی اعدام<br />

حکم اجرای از دلهره و محکوم حال به دلسوزی تمرد،‏ متوقف<br />

برای التماس و شود انجام خودش دست به باید که حالت<br />

در متضاد،‏ نهان تمامایناحساسهای حکماعدام.‏ کردن دوربینی<br />

کنار در من بود.‏ منعکس فنیزاده نگاه و گفتار چهره،‏ به<br />

که میکردم تماشا را فنیزاده هنرمندانه بازی و بودم ایستاده میداد.‏<br />

ارائه را متضاد احساسهای این تمام حیرتآوری طور نشد<br />

گرفته فنیزاده چهره کلوزآپاز صحنه،‏ دراین که افسوس که<br />

طور آن را او عمیق و متضاد بغرنج،‏ حاالت هم تماشاگر تا کند.‏<br />

دریافت بود 2019<br />

خرداد‎1398‎‏-ژوئن شانزدهم شماره نیماتایمز 48

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!