12.07.2015 Aufrufe

ﺑﻮﻟﺘﻦ ﺧﺒﺮی - Vereins Iranischer Naturwissenschaftler und Ingenieure

ﺑﻮﻟﺘﻦ ﺧﺒﺮی - Vereins Iranischer Naturwissenschaftler und Ingenieure

ﺑﻮﻟﺘﻦ ﺧﺒﺮی - Vereins Iranischer Naturwissenschaftler und Ingenieure

MEHR ANZEIGEN
WENIGER ANZEIGEN
  • Keine Tags gefunden...

Sie wollen auch ein ePaper? Erhöhen Sie die Reichweite Ihrer Titel.

YUMPU macht aus Druck-PDFs automatisch weboptimierte ePaper, die Google liebt.

Verein <strong>Iranischer</strong> <strong>Naturwissenschaftler</strong> <strong>und</strong> <strong>Ingenieure</strong> in derB<strong>und</strong>esrepublik Deutschland e.V.VINI e.V.TU Berlin | ZTG | Sekr. P2-2Hardenbergstraße 36 A10623 Berlinwww.vini.deدکتر مزداپور میگوید:‏ نوروز جشنی مربوط به پیش از آمدن آریاییها به این سرزمین است و به احتمال زیاد با آیین مقدس مرتبط است وتصور میشده که الهه بزرگ،‏ یعنی الهه مادر،‏ شاه را برای شاهی انتخاب و با او ازدواج میکند.‏دکتر مزداپور داستان این ازدواج نمادین و اسطورهای را که بنیادیترین نماد نوروز است چنین شرح میدهد:‏ آناهیتا که در بینالنهرین استمتاسفانه در همین برلین با وجود انجمنهای فرهنگیمختلف با نامهای قشنگ و بزرگ تا به حال به فکربرپایی هر سالهی این جشن ملی نیفتادهاند و ازحاجیفیروز شب چهارشنبه سوری خبری نیست.‏عاشق دوموزی یا تموز میشود ‏(نام دوموزی در کتاب مقدس تموز است)‏و او را برای ازدواج انتخاب میکند.‏تموز در این داستان نماد شاه است.‏ آناهیتا یک روز هوس میکند که بهزیر زمین برود.‏ علت این تصمیم را نمیدانیم.‏ شاید آناهیتا الههی زیرزمینهم هست.‏ آناهیتا تمام زیورآلاتش را به همراه میبرد.‏ او باید از هفتدروازه عبور کند.‏ آناهیتا خواهری نیز داردکه در زیرزمین است و فرمانروای آنجاست و بسیار حسود است و به نگهبانها دستور میدهد که درهر دروازهمقداری از جواهرات الهه را بگیرند.‏ در آخرین طبقه نگهبانها حتا گوشت تن الهه را هم میگیرند و فقط استخوانهایش باقیمیماند.‏ از آن طرف روی تمام زمین باروری متوقف میشود.‏ نه درختی سبز میشود،‏ نه گیاهی هست و نه زندگی و هیچکس نیست که برایمعبد خدایان فدیه بدهد و آنها که به تنگ آمدهاند جلسه میکنند و وزیر الهه را برای چارهجویی دعوت میکنند.‏ الهه که پیش از سفر ازاتفاقهای ناگوار آن اطلاع داشته قبلاً‏ به او وصیت میکند که چه باید بکند.‏چهارشنبه سوریپس از پایان مراسم ‏"آتشبازی"‏ در چهارشنبه سوری مراسم‏"کوزهشکنی"‏ بوده که هر خانواده مقداری پول و یا به روایت دیگرتکهای زغال که نماد سیاه بختی و تکهایی نمک که نماد شورچشمی وایرانیان باستان معتقد بودند که در ذات کهنگی اهریمنوجود دارد و با پاکیزه کردن وسایل منزل و برقانداختن فلزات خانه در ایام نوروز به جنگ اهریمنمیرفتند.‏کوچکترین سکهی رایج را که نماد تنگدستی بوده را درون کوزه میانداختند و بعد از چرخاندن دور سر تکتک اعضای خانواده از بالایپشتبام به زمین میانداختند و میگفتند:‏ ‏«درد و بلای خانه را در کوچه ریختم.»‏بعد از مراسم ‏"کوزهشکنی"‏ مراسم قاشقزنی بوده که اشخاصی که وضع مالی خوبی نداشتند با پوشاندن صورت خود بر در خانهها میرفتند وآجیل شب عید خود را اینگونه تامین میکردند هرچند که روایت دیگری هم هست که به جای آجیل،‏ حبوبات برای پختن آش و برای شفایعاجل مریض دریافت میکردند و معتقد بودند با خوراندن این آش به مریض بیماری تا شب عید در تن او نخواهد ماند.‏آخرین مراسم ‏"شالاندازی"‏ و به نوعی خواستگاری از نوع سنتی آن بوده است.‏ ‏"شالاندازی"‏ و یا ‏"خواستگاری غیرمستقیم"‏ به این ترتیب کهخواستگار شال را درون خانهی دختر موردنظرش میانداخته و منتظر میمانده و خانوادهی دختر با قرار دادن شیرینی جلوی در منزل به اینخواستگاری جواب مثبت و یا با قراردادن ترشی به این وصلت جواب منفی میدادند.‏ در صورت مثبت بودن اعضای دو خانواده به صحبتمینشستند و اگر به توافق میرسیدند قسمت این وصلت را به عهدهی فالگوش میگذاردند و فالگوش در کوچه منتظر میماند تا چند نفر ازBankverbindungVINI e.V.Postbank BerlinBLZ 10010010Konto.-Nr. 771241-102٦

Hurra! Ihre Datei wurde hochgeladen und ist bereit für die Veröffentlichung.

Erfolgreich gespeichert!

Leider ist etwas schief gelaufen!