ﺟﻬﺎﺩ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺑﺎ ﻛﺪﺍﻡ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ؟ - جام جم
ﺟﻬﺎﺩ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺑﺎ ﻛﺪﺍﻡ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ؟ - جام جم
ﺟﻬﺎﺩ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺑﺎ ﻛﺪﺍﻡ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ؟ - جام جم
- TAGS
- blogspot
- jamejamonline.ir
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
culture@jamejamonline.ir8 چهارشنبه 1 تير 1390<br />
موسيقي<br />
نغمه موسيقي ايراني در كارگاه هاي آموزشي<br />
اميرسعيد بورنگ / <strong>جام</strong> <strong>جم</strong><br />
هنرمندان جوان قديم در موسيقيايراني كهامروزه هر<br />
كدام به هنرمنداني شاخص و توانمند در حوزه كاري خود بدل<br />
شده اند در زمان يادگيريشاناز محضراساتيديبهرهبرده اند كه<br />
هر كدام نقش بسزايي در روند و شكل گيري موسيقيايراني<br />
داشته اند. ايناساتيد در منزل خود را به عنوان مكتبخانه روي<br />
شاگردانشان مي گشودند وبا آمد و شد هنرآموزان وبرخورد<br />
مستقيم با آنها، علاوه براين كه شيوه درست موسيقي<br />
ايراني را به نسل هاي بعد منتقل مي كردند، به شاگردان خود<br />
درساخلاق، شيوه زندگي و داشتن روحيه هنرمندي و... را<br />
هم مي آموختند. بدون ترديد مي توان گفت اين برخورد<br />
مستقيمبيشتريننقش را در شكل گيري هنرمندانبزرگ<br />
امروز ما داشتهاست. هنرمندانامروزينيزازاين روشبخوبي<br />
ياد مي كنند و معتقدند كه درس گرفتن رودرروازاساتيدي چون<br />
درويش خان، نورعلي خان برومند، صبا، خالقي و... بر رشد<br />
كاري آنها تاثير بسزايي داشتهاست.<br />
مركز حفظ و اشاعه موسيقي<br />
يكياز مراكزي كه در معرفي هنرمندان بزرگ به <strong>جام</strong>عه<br />
نقشبسزايي داشته، مركز حفظ واشاعه موسيقيبود كه<br />
زير نظر داريوش صفوتاداره مي شد. آن مركز كه علاوه<br />
بر آموزش، وظيفه معرفي و حضور هنرمندان در راديو را نيز<br />
به عهده داشت، بزرگاني چون حسين عليزاده، مجيد كياني،<br />
پرويز مشكاتيان، داود گنجه اى، جلال ذوالفنون، محمدرضا<br />
لطفى، على اكبر شكارچى، داريوش طلايى، محمدعلى<br />
كيانى نژاد، داريوش پيرنياكان، مرحوم نورالدين رضوى<br />
سروستانى و... را به <strong>جام</strong>عه معرفي كرد.اين مركز با شيوه<br />
آموزشي خوب خود وباايجاد فضاييبرايارائه هنرشان در<br />
برنامه هاي مختلف راديويي،باعث شدهم مردمبا صداي ساز و<br />
آواز آنان آشنا شوند و هماين كهبا موسيقياصيلايرانيارتباط<br />
نكته<br />
آموزش سينه به سينه موسيقي ايراني از<br />
زمان هاي قديم با عنوان مكتبخانه تا به امروز<br />
كه همان اسم كارگاه را با خود يدك مي كشد<br />
ادامه دارد و بايد ديد طي سال هاي آينده چند<br />
آهنگساز، نوازنده و خواننده مطرح<br />
از اين<br />
كلاس ها<br />
به <strong>جام</strong>عه<br />
هنري<br />
مي پيوندند<br />
كارگاه آموزشي موسيقي ايراني شكل امروزين مكتبخانه هاي موسيقي است<br />
برقرار كنند. تربيت شدگاناين مركز در سال هاي بعد هر كدام<br />
راهي متفاوت را در موسيقيايراني براي خود در پيش گرفتند و<br />
با فعاليت هاي گسترده، آثاري جاودانه خلق كردند.<br />
پا جاي استادان<br />
بزرگان موسيقيامروز ما در كنار كنسرت ها،انتشار آلبوم ها<br />
و حضور در عرصه تدريس شايد آنقدربايد و شايد به شيوه<br />
اساتيد خود به آموزش موسيقي نپرداخته اند. در واقع آنان تنها<br />
به تدريس در دانشگاه هاي موسيقي و آموزشگاه ها بسنده<br />
كرده ا ند كه البته در حد خود كارساز است.<br />
اما آن چيزي كه دراين سال هاياخير توجهبزرگان<br />
موسيقي رابه خود جلب كرده،برگزاري كارگاه هاي آموزشي<br />
است كه صدالبته به شيوهاستادان قديمي نخواهد بود، چرا كه<br />
فضاياجتماعيامروز ما چنينامكاني را نمي طلبد.اما باز هم<br />
باب شدن چنيناتفاقي حتيبه شيوه جديدنقطه عطفي دربروز<br />
آموزش موسيقي به شيوه كاملا درستاست.<br />
آغاز برپايي كارگاه هاي آموزشي<br />
آغازبرپايي كارگاه هايآموزشيبهتلاش هاي مجيد كياني<br />
بر مي گردد كه كنسرت هايي پژوهشي را در فرهنگسراي<br />
نياوران برگزار كرد.اين نوازنده سنتور در برنامه اي منس<strong>جم</strong>،<br />
كنسرت هايي را در قالب پرسش و پاسخ درخصوص موارد<br />
مختلف موسيقي و ساز سنتور برگزار مي كرد كه دانشجويان و<br />
علاقه مندان بسيارياز آنها بهره مي برند.<br />
در سال 85به صورت رسمي تر،كارگاه هايي آموزشي<br />
از سوي فرهنگستان هنر شكل گرفت كه آغازگر آنها<br />
كلاس هاي آواز محمدرضا شجريان بود.<br />
ماهيتاين كارگاه كهارتقاي سطح فرهنگ و دانش<br />
موسيقياصيلايراني و آشنايي خوانندگان با تكنيك هاي<br />
تخصصي آواز بود، علاقه مندان بسياري را به سوي خود<br />
كشاندبه گونه اي كه در مرحلهاوليه، داوراناين كارگاه<br />
متشكلاز حميدرضا نوربخش، مظفر شفيعي، علي جهاندار<br />
و محسن كرامتي 300 نفر را انتخاب و با گزينش در چندين<br />
مرحله، تعدادي را براي آموزشانتخاب كردند كه تا بهامروز<br />
روند تحصيل خود راادامه مي دهند. روند برگزاري كارگاه هاي<br />
موسيقياز سوي فرهنگستان هنر وسعت گرفتبه گونه اي كه<br />
داريوش طلايي نوازنده تار و سه تار نيز كلاس هايي را با عنوان<br />
خلاقيت در موسيقي برپا كرد. البته هنرمنداني مي توانستند<br />
دراين جلسات حضور يابند كه با رديف هاى موسيقىايرانى<br />
آشنايى كامل و كافى داشته واز آمادگى لازم جهت فراگيرى<br />
ظرايف تخصصى در نواختن تار و سه تار برخوردار باشند.<br />
صعود و نزول كارگاه هاي آموزشي<br />
شكل گيري كارگاه هاي آموزشي توسطاستادان موسيقي<br />
اين نويد را به آيندگان مي داد كه هنرجويان موسيقي به<br />
صورت كاملا حضورياز محضربزرگان موسيقيبهرهببرند و<br />
به شيوه گذشته از آموخته هاي اين هنرمندان درس بگيرند.<br />
اما متاسفانه اين روند طي يكي دو سال گذشته كمرنگ<br />
شده و تنها به برگزاري چند كلاس و كارگاه موقتي محدود<br />
شدهاست. در همين راستا حسين بهروزي نيا نوازنده<br />
بربط،ليليافشار نوازنده گيتار، دلبر حكيم آوا نوازنده<br />
پيانو و تعدادي ديگراز هنرمندان، كارگاه هايي رابرگزار<br />
كرده اند. البته همين چند هفته پيش، پساز 3 سال ركود در<br />
برپايي رسمي و دائمي كارگاه هاي آموزشياساتيد، حسين<br />
عليزادهبازاراين روش را دوباره داغ كرد وبه طور رسمي<br />
اعلام كرد قصد دارد كارگاه هاي آموزشي خود را در تهران و<br />
شهرستان ها برگزار كند.<br />
برگزارياين كارگاه ماحصل كنسرت هاياستانياين<br />
آهنگسازاست وبهاستقبال گسترده هنردوستان شهرستاني<br />
از موسيقي ايراني برمي گردد. اين نوازنده تار كه حدود 30<br />
سال به آموزش موسيقي در كنار كارهاي هنري اش مشغول<br />
است، قصد دارد دراين كارگاه ها شيوه تخصصي خودش را<br />
در نوازندگي ارائه دهد.<br />
آنچهاو به عنوان آموزش موسيقي به آن معتقداست،<br />
آموزشاز روي كتاب و متد مشخصنيست. عليزاده در<br />
اين كلاس هااز همان روزاولي كه هنرجو ساز دستش<br />
مي گيرد، نگاه شخصي اش را منتقل خواهد كرد. البته<br />
اين نوازنده مي گويد قصد ندارد خودش را در شاگردانش<br />
تكرار كند، بلكه مي خواهد شيوه درستياز آموزش را<br />
ارائه دهد. روند آموزشياز زمان هنرمندان قديمايران با عنوان<br />
مكتبخانه و آموزش سينهبه سينه موسيقيايراني تابهامروز كه<br />
هماناسم كارگاه را با خود يدك مي كشد،ادامه دارد و بايد ديد<br />
طي سال هاي آينده چند آهنگساز، نوازنده و خواننده مطرح از<br />
اين كلاس ها به <strong>جام</strong>عه هنري مي پيوندند كه بتوانيم از آنان با<br />
عنواناستاد ياد كنيم.<br />
طرح: <strong>جام</strong> <strong>جم</strong><br />
صداي نو براي خوانندگان سنتي<br />
نگاهي به وضعيت آواز و تصنيف خوانى اصيل ايرانى<br />
سالار عبدي / <strong>جام</strong> <strong>جم</strong><br />
پس از نسل اول و دوم خوانندگان موسيقي سنتي،<br />
نسل سومي ها سال هاست پا به عرصه خوانندگي گذاشته اند<br />
كه براي نمونه مي توانيماز عليرضا قرباني، همايون شجريان،<br />
سالار عقيلي، سينا سرلك و... نام ببريم. اما آنچه در اين ميان<br />
مورد نقد جدياست، درجا زدن و تكرار مكررات تعدادي<br />
از خوانندگان نسل حاضر است كه غرق در آنچه گفته اند و<br />
خوانده اند و شنيده ايم، همچنان عمرياست سخناز زلف<br />
به عادت مالوف يار مي گويند و چنان كه حس مي شود نوعي<br />
يأس و دلزدگياز جنس تكرار و خستگي در ذائقه شنوندگان<br />
به بار آورده اند.اين وضعيت چندين علت دارد كه مي توان آنها<br />
را در چند موضوع اساسي جاي داد و بررسي كرد.<br />
بيگانگي با شعر امروز<br />
نكتهاول، متاسفانه آشنانبودناين خوانندگان با شعر و<br />
ادبياتامروزاست.اين عزيزانازاين واقعيت مهم روز غافل<br />
هستند كه در زمان حاضر، كمتر شنونده اي فقط و فقط به<br />
سروده هاي كلاسيك شاعران پارسي گوي گوش فرا مي د هد<br />
و هر عصر و زماني شعر و هنر مختص خود را هم مي طلبد.اگر<br />
اين گونه هست، چرا كمترينالتفاتي به شعرامروز و شاعران<br />
امروزياز طرفاين عزيزان نمي شود و ده باره و صدباره با<br />
شيوه هاي دستگاهي گوناگون، اشعار بزرگاني چون سعدي<br />
و حافظ و مولانا و...است كهاجرا مي شود.انگار در قحطي<br />
مطلق شعر به سر مي بريم و پساز قرن هفتم و هشتم، ديگر<br />
نسل شعرسراييازاين سرزمين به كل برچيده شدهاست.اين<br />
كاستي و ضعفياست كه بخش عمده اياز آن متوجه بزرگان<br />
اين كسوت و عرصهاست كه كمترين توجهيبه شعرامروزيان<br />
ندارند.البتهاين حرف به معناي مخالفت بااستفادهاز شعر قدما<br />
در موسيقي سنتيامروزنيست،امابهايننكتهنيزبايدانديشيد<br />
كه همگام با تحولات و پيشرفت ها در هر شاخه و رشته اي، بر<br />
بزرگان موسيقي نيز فرضاست كهاز قافله عقب نمانند.<br />
ساخت و سازهاي نو<br />
نكته دوم، غفلت آهنگسازان است كه موقعيت شناس<br />
نيستند و نمي خواهند بپذيرند كه موسيقي سنتي ما تنها<br />
آن چيزي نيست كه در رديف خواني دستگاهي توسط<br />
خوانندگاناجرا مي شود و در نهايت شنونده شايد با 4 مضرابي،<br />
قطعه اي ريتميك يا تصنيفي ضربي موردلطف قراربگيرد.<br />
بر پژوهشگرانامروز موسيقي ما واجب والزامياست كه<br />
تحقيقات كاربردي و وسيعي در راستاي كاربردي تركردناين<br />
موسيقي در همسان سازي آن با سليقه ها و خواست هاياز<br />
جنسامروزبه عملبياورند.اجراها و تصنيف هاي تكراري<br />
هرچند جاودانه و هميشگي باشند، هرگز باعث نمي شود كه<br />
دستاز ساخت و سازها و نوآوري هاي جديد برداريم و به<br />
داشته هاي گذشته مان كه حاصل نبوغ و ابتكار نسل هاي<br />
درگذشته ماست بباليم و بسنده كنيم.<br />
البته براي اين كه آهنگ تازه اي توليد شود، بايد از زيربنا و<br />
حساب شده، پلهبه پله، همه چيز طبقاصول و عرف پيشبرود.<br />
حمايت هاي دولتي، فرهنگ سازي ها، پژوهش ها و تحقيقات<br />
كاربردي و موثر، وجود كلاس هاي متعدد آموزشي، تببين<br />
و شفاف سازي بسترهاي موسيقي امروز و ديروز و ربط دهي<br />
كارشناسانه و مثمرثمراين دو حوزه و... كارهايياست كه بايد<br />
ان<strong>جام</strong> گيرد تا به نتايج مطلوب و درخور برسد.<br />
پيوند با موسيقي ديگر ملل<br />
نكته ديگري كه خوانندگانامروز را دچار درجا زدن و<br />
پسرفت مي نمايد، نبود خط و مشي روشناين نوع موسيقي در<br />
اجرا وارتباط گيري اشبا موسيقي ساير مللاست. موسيقي هر<br />
ملتي، هر چه قدر هم كه غنيباشد،برايپيشرفت و عقب نماندن<br />
از قافله زمان، نياز به ايجاد ارتباط با موسيقي هاي همسان و<br />
همتراز خود دارد.اين بده بستان هاياصولي و تعريف شده،<br />
علاوهبراين كهاز شان واقتدار موسيقي آن فرهنگ خاص<br />
نمي كاهد، بل كه در همسان سازي اش با شرايط مدرن و عقب<br />
نيفتادنشاز آن كمك موثري مي كند. در حالي كه تكليف<br />
موسيقيامروز ما حتيبا خودشنيز روشننيست، خواننده<br />
به عنوان يكيازاعضاي گروه خود، بايد وظايف اش را به<br />
خوبيان<strong>جام</strong> دهد كهبه علتنبودن شرح وظايف مشخص،<br />
نبود آهنگساز توانمند، ناهماهنگي بيناعضاي يك گروه در<br />
هارموني صدا و ساز واز همه مهم تر خواننده محور بودن<br />
موسيقي،اين بر عهده خوانندهاست كه با نبوغ و خلاقيت خود<br />
مردم را بيش از پيش راضي نگه دارد.<br />
مركب خواني<br />
به نظر مي رسد گروه هاياجراكننده موسيقي، حتي بايد در<br />
چينش ساز، نحوه نشستن واجرا نيز دچار تغيير و تحول شوند.<br />
مردم ما امروز بيش از هر زمان ديگر از تكرارها خسته اند. بايد<br />
خواننده عزيز در كناراجراي تصنيف ها و رديف هاي خاطره ساز<br />
گذشته،اندكي بر خود زحمت دهد و به صورت جدي به شعر<br />
شاعران معاصر التفات داشته باشد حتي بايد رديف خواني ما<br />
نيز اگرچه حتيبهاندازه 10 درصداز ظرفيت هايبالقوه<br />
آناستفادهنشدهاست متحول گردد و توسط محققان و<br />
مطلعاناين حوزه با تلفيق و تركيب گوشه هاي آن، به آورده ها<br />
و كشفيات جديدينايل گردد.اگر صحبتاز مركب خواني<br />
است بايد نه فقط مركب خواني شور و همايون يا ماهور و<br />
همايون و از اين دست مطرح باشد كه دامنه اين تركيب و<br />
ادغام بسيار گسترش يابد تا بتواند راه هاي تازه اي به روي<br />
نوآوري هاي تازه تر بگشايد. دراين راه مي تواناز موسيقي<br />
اقوام مختلف ايراني چون كرد، بلوچ، لر، گيلك و... كه سرشار<br />
از آواها، نواها و نغمه هاي بكر و گوشنواز هستند، در غني كردن<br />
موسيقياصيلايراني بهره برداري كرد.<br />
كوتاه سخن آن كه يك خوانندهامروزي رسالت و بار بسيار<br />
سنگين تري در كشور خواننده محور ما بر دوش دارد.اين كه<br />
از سويي با عملكرد خود قهركنندگان و پشت كرده ها بااين<br />
نوع موسيقي را آشتي دهد و ديگراين كه با نبوغ، خلاقيت،<br />
شعرشناسي، نو شدن و تامل در همه كاركردهاي هنري خود،<br />
خيل عظيم علاقه مندان كهاندكياز تكرارها و يكنواختي ها<br />
خسته شده اند را بيش از پيش راضي و خشنود سازد.