12.07.2015 Views

ﺳﺮدرﮔﻤﻲ ﻧﺴﻞ دوم : ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﻳﺎ ﻣﺎﻧﺪن اﻓﻐﺎن ﻫﺎ در ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن

ﺳﺮدرﮔﻤﻲ ﻧﺴﻞ دوم : ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﻳﺎ ﻣﺎﻧﺪن اﻓﻐﺎن ﻫﺎ در ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن

ﺳﺮدرﮔﻤﻲ ﻧﺴﻞ دوم : ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﻳﺎ ﻣﺎﻧﺪن اﻓﻐﺎن ﻫﺎ در ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

از مجموعه مطالعات موضوعيبازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong>افغان ها <strong>در</strong> پاكستانمميكو سايتو و پاميلا هانتيسرطان 1386هزينه انجام اين تحقيق توسط كميسيون اروپا وكميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهندگانفراهم آمده است.‏


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان:‏ تمامي حقوق محفوظ است.‏ تكثير،‏ ذخيره <strong>در</strong> سيستم بازيابي يا پخش به هر وسيله وشيوه و ثبت الكترونيكي،‏ از هيچ بخشي از اين اثر قبل از كسب اجازه تحريري ناشر ‏(واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان)‏ مجازتماسيا موبايلنميباشد.‏ براي كسب اجازه ميتوانيد با نشاني الكترونيكيبگيريد.‏0093 (0) 799 608 548areu@areu.org.af(© 2007)


<strong>در</strong> باره نويسندگانمميكو سايتو <strong>در</strong> حال حاضر مدير ارشد تحقيقات مربوط به مهاجرت <strong>در</strong> واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان است.‏ خانم مميكو،‏ قبلاً‏<strong>در</strong> رابطه با پناهندگان افغان <strong>در</strong> شهرهاي كويته و پشاور كاركرده،‏ از سال 2003 <strong>در</strong> پاكستان و افغانستان مشغول به كار بوده استو <strong>در</strong>جه ماستري خود <strong>در</strong> رشته آموزش و مطالعات توسعه را از پوهنتون انگلياي شرقي <strong>در</strong> بريتانيا گرفته است.‏پاميلا هانتي،‏ يك مردم شناس است كه از تجربه كار <strong>در</strong> افغانستان <strong>در</strong> سه دهه اخير نيز برخوردار است.‏ موضوع مورد علاقه ويتغير اجتماعي - فرهنگي <strong>در</strong> حوزه هاي صحت و آموزش مي باشد.‏ پاميلا هانتي <strong>در</strong> سالهاي اخير به عنوان مشاور مسائل معيشتيبا واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان كار كرده است.‏<strong>در</strong> باره واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانواحد تحقيق و ارزيابي افغانستان يك سازمان تحقيقاتي مستقل است كه تحقيقات عمل گرا را اجرا و تسهيل كرده و دانش آگاهيبخش و موثر برمشي و عملكرد را مد نظر قرار ميدهد.‏ واحد تحقيق و ارزيابي به گونه فعال از طريق تقويت ظرفيت تحليلي <strong>در</strong>افغانستان و خلق فرصت هاي تحليل و تبادل نظر،‏ فرهنگ تحقيق و يادگيري را ارتقاء ميبخشد.‏ مهمترين اصل <strong>در</strong> بينش واحدتحقيق و ارزيابي افغانستان،‏ ارتقاء زندگي افغان ها است.‏اين واحد بر اساس شيوه مساعدت اجتماعي <strong>در</strong> افغانستان تاسيس شده ونهادهاي چندجانبه و سازمان هاي غير دولتي نمايندگي ميكند.‏آن هيئت رهبرياز تمويل كنندگان،‏ ملل متحد،‏مصارف مالي فعلي واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان توسط كميسيون اروپا،‏ كميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهندگان،‏ بانكجهاني و دولت هاي ناروي،‏ دانمارك،‏ سويس،‏ سويدن و بريتانيا تامين ميگردد.‏iii


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانق<strong>در</strong>دانياين اثر نتيجه بردباري و همكاري سخاوتمندانه افراد بسياري است.‏ واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان صميمانه از تمامي سازمانهائيكه <strong>در</strong> انجام اين تحقيق همكاري كرده اند ق<strong>در</strong>داني ميكند:‏ كميته بين المللي نجات <strong>در</strong> پشاور،‏ موسسه حمايت از اطفال-‏امريكا <strong>در</strong> كويته و موسسه مساعدت انساندوستانه پاكستان <strong>در</strong> كراچي.‏ راهنمايي هايي كميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امورپناهندگان <strong>در</strong> هر يك ساحات تحقيق بسيار ارزشمند بوده و نهايتاً،‏ تامين هزينه مالي كه كميسيون اروپا سخاوتمندانه آن را بهعهده گرفت،‏ تكميل اين تحقيق را ممكن ساخت.‏لازم است از سازمان هائيكه <strong>در</strong> پاكستان با ما همكاري كرده اند نيز تشكر كنيم:‏ كميشنري دولت <strong>در</strong> امور پناهندگان افغان،‏ مركزعودت پناهندگان افغان،‏ سرقنسولگري افغانستان،‏ آموزش اساسي براي پناهندگان افغان،‏ شبكه زنان افغان،‏ جامعه حمايت ازآموزش ابتدايي <strong>در</strong> بلوچستان،‏ بنياد ترقي،‏ مجمع تحقيقات علوم اجتماعي،‏ خدمات جهاني كليسا و مكاتب و موسسات مختلفافغاني به همراه بزرگسالان افغان و نمايندگان كمپ ها.‏از تمامي مردان و زنان افغان،‏ جوانان و بزرگسالاني كه <strong>در</strong> اين تحقيق شركت كرده،‏ وقتشان را <strong>در</strong> اختيار ما گذاشته و با تيمتحقيق ما تشريك مساعي كرده اند،‏ سپاسگذاري ميشود.‏ ما كاملاً‏ براين نكته واقفيم كه تحقيق ما آنها را وادار به يادآوري گذشتهشان و روايت كشمكش ها و سر<strong>در</strong>گمي ها،‏ صراحت <strong>در</strong> مورد مسائل داخلي شان و رويارويي با مواضع ناسازگارشان براي يافتنراه آينده كرده است،‏ روندي كه غالباً‏ با رنج و اندوه همراه بوده است.‏ <strong>در</strong> حقيقت،‏ شور و احساسات آنها باعث تكميل اين كارگرديد.‏ اميدواريم كه از طريق اين گزارش بتوانيم سياست هاي آينده را به گونه اي جهت دهيم تا از طريق فراهم آوري فرصتهاي كافي گزينه بازگشت به افغانستان را مدنظر آنها قرار داده و به همان نسبت <strong>در</strong> صورت تمايل آنها به ماندن <strong>در</strong> كشور ميزبانكشمكش ها را كاهش داده و آنها را از سر<strong>در</strong>گمي بيرون آوريم.‏اين تحقيق بر اساس كارگروهي صورت گرفته است،‏ بررسي سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها تنها به اين دليل امكان يافته است كهمصاحبه كنندگان ما خود جوانان افغان بوده اند كه به ميل خود داستان بزرگ شدنشان <strong>در</strong> دهه هاي گذشته را بيان كرده اند.‏رهبري اين تيم را احمد شهير انيل به عهده گرفته و خالده غفوري تيم زنان را سرپرستي كرده است.‏ شفيقه ايوب،‏ بصير نا<strong>در</strong>،‏مژگان نزهت،‏ شمس الحق،‏ حامد احساس،‏ عبد الحي سحر و علي مهدي زيرك،‏ همگي به روند جمع آوري اطلاعات كمك كردهاند.‏<strong>در</strong>پايان از داكتر پاولا كانتور تشكر مي كنيم،‏ كه مديريت كل پروژه تحقيق را عهده دار بوده و از هيچگونه كمك فني و معنويبه تيم تحقيق <strong>در</strong>يغ نكرده است.‏ از حمايت كاركنان واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان و تيم نويسندگان آن،‏ بويژه في كاگاهاستينكه با حوصله مندي تمام اين متن را بازبيني و پيشنهاداتي سازنده ارائه كرده است نيزق<strong>در</strong>داني ميشود.‏مميكو سايتو و پاميلا هانتي،‏ مي2007iv


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانلغتنامه:(گلم جمع:‏ به شخص دزد يا طماع اطلاق ميشود.‏ اين اصطلاح <strong>در</strong> مورد گروهي از مجاهدين به كار ميرفته است كه وارد خانههاي مردم شده و همه چيز از جمله گلم آنها را به غارت مي بردند.‏حجره:‏ مهمانخانه مردانه و يك محل سنتي براي ملاقات هاكاچي آبادي:‏ اقامتگاه هاي غير معمولمهاجر(‏ ني پناهنده ‏(گان)‏متعصب:‏ كسي از نظر مذهبي محافظه كار است.‏مجاهدين:‏ جنبش مقاومت يا رزمندگان مقدس.‏اختصارات-انجمن كارشناسان <strong>در</strong> حوزه مهاجرتواحد تحقيق و ارزيابي افغانستاناداره عودت پناهندگان افغانشبكه زنان افغانآموزش اساسي براي پناهندگان افغانكميشنري پناهندگان افغان ‏(دولت پاكستان)‏كميسيون اروپاكميته بين المللي نجاتوزارت معارفوزارت تحصيلات عاليوزارت امور عودت و مهاجرينبرنامه توسعه مهارت هاي مليولايات سرحدي شمال غربسند ثبتوزارت دولت و مناطق سرحدي ‏(دولت پاكستان)‏پايگاه اجتماعي اقتصاديكميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهندگانAGEFAREUARRCAWNBEFAReCARECIRCMOEMOHEMORRNSDPNWFPPoRSAFRONSESUNHCR*آوانگاري ها <strong>در</strong> اين لغتنامه و متن تحقيق،‏ برنميباشد.‏اساس پاليسي تصحيح كننده گان واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان صورت گرفته و برگرفته از نظر محققينv


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانفهرست مطالب1خلاصه تحقيق278810111113171822263440454950505051525355مقدمهروش شناسي2,12,22,3انتخاب اجتماع نمونهجستجوي پاسخگويان <strong>در</strong> ساحهابزارهاي تحقيقويژگي هاي جمعيت نمونهسطح خانوادهسطح فردي3,13,2يافته هاي مهم4,14,24,34,44,54,6نتيجه گيريتوصيه ها6,16,26,36,46,56,6بازگشت يا ماندن:‏ <strong>در</strong> وراي سر<strong>در</strong>گميشبكه هاي اجتماعي افغان با پاكستاني هاافغان بودن:‏ هويت و سابقهتحصيلتصميم گيري <strong>در</strong> مورد بازگشتتصميم براي بازگشت به افغانستانتسهيل بازگشت،‏ كاهش خطرات استقراربهبود كيفيت سودمندي اطلاعاتفراهم آوري بسته فشرده خدمات براي عودت كنندگان فقيرتر و با سطح سواد كمتر از نسل <strong>دوم</strong>تضمين توسعه مهارت ها براساس تقاضاي موجود و فرصت هاي شغليارتقا آموزش با كيفيت و اعتبار بخشي شفافرسمي ساختن وضعيت ماندن افغان هائيكه <strong>در</strong> پاكستان حضور <strong>در</strong>ازمدت داشته اند.1.234565658596061.1.2.3مأخذنقشه موقعيت:‏ بررسي ساحات <strong>در</strong> پاكستانضميمه شرح مختصري <strong>در</strong> مورد ساحات تحقيقضميمه اجتماعي خانواده هاي پاسخگووضعيت اقتصادي ضميمه نشريات اخير اين اداره-vi


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانخلاصه تحقيقاين اثر اولين نمونه از مجموعه مطالعات موضوعي <strong>در</strong> باره نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> سه كشور پاكستان،‏ ايران و افغانستان ميباشد.‏هزينه اين مطالعات توسط كميسيون اروپا از طريق كميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهندگان پرداخت شده است.‏ تحقيق قبليواحد تحقيق و ارزيابي <strong>در</strong> مورد شبكه هاي فراملتي،‏ وجود يك خلاء اطلاعاتي <strong>در</strong> مورد تجارب و علايق گروه بزرگي از نسل <strong>دوم</strong>افغان هاي مقيم پاكستان و ايران را برجسته ساخته كه زمينه تحقيق فعلي را فراهم ساخت.‏ اين عده از افغان هاي نسل <strong>دوم</strong> <strong>در</strong>اين مطالعه به عنوان مردان و زناني تعريف شده اند،‏ كه بين 30 سال سن داشته و بيش از نصف عمر خود را <strong>در</strong> ايران ياپاكستان گذرانده اند.‏ برخي از افغان هاي نسل <strong>دوم</strong> كه <strong>در</strong> حال حاضر به افغانستان بازگشته و حداقل 6 ماه <strong>در</strong> وطن شان اقامتداشته اند نيز <strong>در</strong> اين مطالعه مد نظر قرار گرفته اند.‏15 تا،(2007)2005بر اساس اطلاعات احصايه گيري افغان ها <strong>در</strong> پاكستان 74 <strong>در</strong>صد افغان هاي مقيم پاكستان كمتر از 28 سال عمر دارند.‏اكثريت آنها <strong>در</strong> پاكستان متولد شده،‏ هرگز زندگي <strong>در</strong> افغانستان را تجربه نكرده،‏ يا هنگامي كه از افغانستان آمده اند بسيار خردسال بوده و <strong>در</strong> محيطي بزرگ شده اند كه با محيط رشد والدين شان <strong>در</strong> افغانستان كاملاً‏ متفاوت بوده است.‏ از اين رو،‏ <strong>در</strong>كويژگي هاي اين گروه بزرگ از جوانان افغان <strong>در</strong> پاكستان و نظر آنها <strong>در</strong> مورد بازگشت و استقرار مجدد،‏ نقشي تعيين كننده واساسي <strong>در</strong> سياست گذاري،‏ كسب معلومات <strong>در</strong> مورد چگونگي تسهيل روند عودت و استقرار مجدد و چگونگي مديريت جمعيتافغان باقيمانده <strong>در</strong> خارج از كشور به نحو احسن و حركت مستمر به سوي مرز،‏ دارد.‏هدف اين مطالعه موضوعي رسيدن به چنين <strong>در</strong>كي از طريق كشف لايه هاي زيريني است كه <strong>در</strong> پشت پاسخ هاي ‏”بله“‏ يا ‏”خير“‏عودت كنندگان <strong>در</strong> مورد قصد بازگشت <strong>در</strong> فهرست اطلاعات كمي موجود نهفته است:‏ احصايه گيري افغان ها <strong>در</strong> پاكستان <strong>در</strong> سالو <strong>در</strong> سال 2007 ميلادي،‏ كشمكش هاي مربوط به تصميم بازگشت را <strong>در</strong> ميان جوانان و بزرگسالان افغان كه عمدتاً‏ <strong>در</strong>نواحي شهري پشاور،‏ كويته و كراچي ساكن هستند،‏ نشان ميدهد.‏ نقطه قوت اين گزارش،‏ استفاده از نقل قول هاي مستقيم وروايت هايي است كه از 71 پاسخگوي انتخاب شده با سوابق،‏ جنسيت،‏ سطح تحصيلات،‏ پايگاه اجتماعي اقتصادي و سطحهمگوني متفاوت با اجتماع ميزبان،‏ جمع آوري گرديده است.‏يافته هاي مهم-روند اتخاذ تصميم براي بازگشت براي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها بسيار پيچيده است و عوامل بسياري از رفاه مادي ‏(امكاناتزندگي،‏ سرپناه و فرصت هاي كاري)‏ گرفته تا نگراني هاي اجتماعي-‏ فرهنگي،‏ عاطفي و روابط <strong>در</strong>وني بر آن تاثيرگذار است.‏ تمامي اين عوامل <strong>در</strong> طول زمان <strong>در</strong> واكنش به خواهشات <strong>در</strong>وني،‏ برداشت ها و حوادث خارجي تغيير ميكنند.‏نظرات <strong>در</strong> مورد بازگشت <strong>در</strong> جرياني مداوم تغييرات <strong>در</strong> تجارب فرد و مجموعه نيروهاي منطقه را نشان ميدهد.‏ اكثريتپاسخگويان ناظر وضعيت افغانستان بوده و منتظر فرصت مناسب براي بازگشت هستند،‏ آن عده كه برداشتي كاملاً‏منفي نسبت به بازگشت داشته اكثريت را تشكيل ميدهند.‏ گزينه عودت نقطه پايان نداشته،‏ از اين رو عودت زمانيصورت خواهد گرفت كه برداشت فرد يا خانواده نسبت به ميزان خطرات بازگشت كاهش يابد.‏هر چند احترام به بزرگان ساختار ق<strong>در</strong>ت <strong>در</strong> خانواده و روند اتخاذ تصميم براي بازگشت را شكل ميدهد،‏ اما اينسرپرستان مرد خانواده و پسران بزرگ خانواده هستند كه تصميم نهايي <strong>در</strong> مورد بازگشت را خواهند گرفت.‏ <strong>در</strong> مقابل،‏گروه محدودي از زنان جوان مجرد يا متاهل،‏ با جامعه بيروني از طريق كار يا تحصيل-‏ تعامل دارند و احتمالاً‏ از اينطريق نقشي <strong>در</strong> تصميم گيري براي بازگشت خواهند داشت.‏ از اين رو،‏ فراهم آوري اطلاعات دقيق <strong>در</strong> مورد شرايطزندگي و فرصت ها <strong>در</strong> افغانستان براي اين عده،‏ نقش مهمي <strong>در</strong> متمايل كردن خانواده هايشان براي بازگشت خواهدداشت.‏-•••1


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانتوصيه ها••••••••دولت هاي افغانستان و پاكستان همراه با جامعه بين المللي،‏ <strong>در</strong> تنظيم عودت داوطلبانه و سياست هاي استقرار مجدد بايد مواردذيل را مد نظر داشته باشند:‏ارتقاء كيفيت و سودمندي اطلاعات مربوط به افغانستان قبل از بازگشت،‏ مخصوصاً‏ <strong>در</strong>ميان جوانان كه آشنايي كمتري<strong>در</strong> مورد شرايط وطنشان دارند.‏ اين كار به منظور برطرف كردن برداشت هاي نا<strong>در</strong>ست و به حداقل رساندن فاصلهتوقعات واقعي نسبت به توقعات آرماني صورت ميگيرد.‏فراهم آوري يك بسته خدماتي فشرده براي افغان هاي فقير و كم سواد <strong>در</strong> پاكستان،‏ از جمله آموزش فني و حرفوي،‏مسكن،‏ كمك هاي مالي و كارهاي كه نيازمند نيروي انساني مي باشد،‏ تا خطر بازگشت ناموفقانه را كاهش دهد.‏حصول اطمينان از اين نكته كه عودت كنندگان جوان به برنامه هاي توسعه مهارت ها بر اساس تقاضاي موجود كه بانيازهاي موجود بازار <strong>در</strong> مناطق شهري و روستايي هماهنگ است،‏ دسترسي دارند.‏ اين امر خطرات بيكاري و كم كاريرا مخصوصاً‏ براي افرادي كه سطح سواد،‏ مهارت،‏ سرمايه و روابط شان پايين است،‏ كاهش ميدهد.‏گسترش آموزش مهارت هاي ايجاد مشاغل و مراكز بازرگاني كوچك و دسترسي به موسسات اعتباري كوچك برايعودت كنندگان نسل <strong>دوم</strong> افغان.‏حصول اطمينان از فراهم بودن آموزش با كيفيت ابتدايي و ثانوي ‏(رسمي و ديني)،‏ از جمله <strong>در</strong> مناطق روستاييافغانستان و ارتقا معاش معلمين جهت جذب افراد واجد شرايط براي ت<strong>در</strong>يس و تربيت عودت كنندگان و اطفال آنها.‏روشن ساختن روال اعتبار بخشي و اعطا سند تحصيلي براي محصلين و انتشار اطلاعات به صورت گسترده برايتضمين شفافيت و دسترسي همگاني به معلومات.‏كاهش محدوديت ها <strong>در</strong> تحصيلات عالي براي برآوردن نيازهاي فزاينده عودت كنندگان جوان <strong>در</strong> <strong>در</strong>ازمدت و كاهشجابجايي جمعيت جوانان تحصيلكرده براي كسب تحصيلات عالي.‏رسيدگي و تنظيم وضعيت زندگي افغان هائيكه مدتي بسيار طولاني <strong>در</strong> پاكستان بوده اند،‏ از نقطه نظر حق كار موقت وروشن كردن روال دسترسي به تحصيلات عالي.‏2


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانمقدمه 1.اين تحقيق <strong>در</strong> مورد نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستان 1 و جهت گيري آنها <strong>در</strong> مورد بازگشت به افغانستان بوده و از يافته هاي تحقيقپيشين واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان <strong>در</strong> مورد شبكه هاي فراملتي 2 استفاده كرده است.‏ تحقيق پيشين،‏ حاكي از اين نكته تكاندهنده بود كه اطلاعات مشخصي <strong>در</strong> مورد گروهي بزرگي از جوانان و بزرگسالان افغان كه <strong>در</strong> حال حاضر <strong>در</strong> ايران و پاكستانزندگي مي كنند،‏ وجود ندارد.‏اين تحقيق جهت توجه به خلاء معلوماتي <strong>در</strong> سال 2006 آغاز شد و بودجه آن توسط كميسيون اروپا و از طريق كميشنري عاليملل متحد <strong>در</strong> امور پناهندگان اجرا گرديد.‏ هدف از اين تحقيق فهم تجارب زندگي و تصميم بازگشت نسل <strong>دوم</strong> افغان هاييباقيمانده <strong>در</strong> ايران و پاكستان و <strong>در</strong> عين حال تجارب استقرار مجدد آنهايي بود كه اخيراً‏ به افغانستان بازگشته بودند . 3 گزارش فعلينتايج مطالعه موضوعي <strong>در</strong> باره نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستان را ارائه ميكند.‏74 ،2007بر اساس احصايه گيري افغان ها <strong>در</strong> سال <strong>در</strong>صد جمعيت افغان هاي ساكن پاكستان كمتر از 28 سال سن داشته واكثريت آنها <strong>در</strong> پاكستان متولد شده و هرگز <strong>در</strong> افغانستان زندگي نكرده اند . 4 <strong>در</strong> حقيقت،‏ بيش از نيمي از افغان هاي مقيم پاكستان(55%) <strong>در</strong>حال حاضر خارج از كمپ ها و <strong>در</strong> مكان هايي زندگي مي كنند كه دسترسي به امكانات شهري <strong>در</strong> مقايسه با جايي كهنسل پيش از آنها زندگي كرده اند،‏ بيشتر است.‏ نسل <strong>دوم</strong> افغان هائيكه <strong>در</strong> پاكستان زندگي ميكنند <strong>در</strong> مقايسه با همقطاران خود <strong>در</strong>افغانستان با فرصت هاي متفاوتي مواجه بوده اند 5 و انتظار ميرود نقش مهمي <strong>در</strong> توسعه افغانستان ايفا كنند . 6 افزون بر اين به نظرميرسد،‏ برخي دگرگوني ها <strong>در</strong> پيشرفت تحصيلي نسل <strong>دوم</strong> روي داده است،‏ كه ممكن است <strong>در</strong> آينده نيز ادامه پيدا كند واستلزاماتي را براي تقاضاي تحصيلي <strong>در</strong> افغانستان بوجود آورد . 7 از اين رو،‏ <strong>در</strong>ك خصوصيات اين جمعيت بزرگ از نسل <strong>دوم</strong> افغانها <strong>در</strong> پاكستان،‏ نظر آنها <strong>در</strong> مورد بازگشت و مشكلات استقرار مجدد <strong>در</strong> مباحث سياست گذاري فعلي نقشي تعيين كننده دارد.‏8 روايت هاي زنان و مردان نسل <strong>دوم</strong> افغان ها حاكي از كشمكشي است كه هر فرد از آنها <strong>در</strong> طول مدتي كه <strong>در</strong>تحليل كيفينواحي شهري مورد مطالعه <strong>در</strong> پشاور،‏ كويته و كراچي تجربه كرده اند ‏(شرح كلي <strong>در</strong> مورد هر ساحه مورد مطالعه را <strong>در</strong> ضميمهببينيد).‏ اين تحليل سر<strong>در</strong>گمي آزاردهنده اين نسل <strong>در</strong> مورد آينده شان را نيز نشان ميدهد.‏ آيا آنها و خانواده هايشان <strong>در</strong> پاكستانخواهند ماند؟ يا به همراه خانواده به افغانستان بازخواهند گشت،‏ جائيكه بسياري از اين جوانان هيچ خاطره اي از آن نداشته وهرگز نديده اند؟2- فرهنگي/‏اين تحقيق <strong>در</strong>يافته است كه شماري از عوامل اقتصادي،‏ سياسي و اجتماعي عاطفي <strong>در</strong> كشمكش هاي اين افراد واردشده اند.‏ شرايط عمومي براي افغان ها به عنوان افراد غير مقيم <strong>در</strong> پاكستان،‏ مشابه با شرايط متغير <strong>در</strong> داخل افغانستان،‏ به شدتسيال و تغيير پذير ميباشد.‏ پاسخگويان و خانواده هايشان به دقت شرايط هر دو كشور را بررسي ميكنند و مرتباً‏ عوامل موثر بربازگشت يا ماندن <strong>در</strong> پاكستان را مورد تامل قرار ميدهند . 9 وقتي كه اين خانواده ها به اين نتيجه برسند كه عوامل <strong>در</strong> حمايت ازبازگشت به افغانستان تغيير كرده اند،‏ ممكن است تصميم به بازگشت بگيرند.‏ <strong>در</strong> حقيقت،‏ عليرغم اينكه بزرگ شدن <strong>در</strong> پاكستان15 تا12نسل <strong>دوم</strong> افغان ها،‏ زنان و مردان هستند كه بين 30 سال سن داشته و بيش از نيمي از زندگي خود را <strong>در</strong> پاكستان گذرانده اند،‏ بسياري از آنان متولد پاكستان بوده و يا <strong>در</strong> طفوليت بهپاكستان رفته اند.‏ ‏(نوت:‏ چون اكثراً‏ مأخذي كه <strong>در</strong>ين پاورقي ها معرفي ميگردند،‏ به لسان انگليسي موجود اند،‏ بناً‏ از خواننده گان ميخواهيم تا جهت <strong>در</strong>يافت آن به متن انگليسي اين گزارشمراجعه كرده و به عناوين انگليسي آن نشريات را جستجو نمايند.‏ مترجم)‏براي مطالعه خلاصه پروژه به اين مرجع مراجعه شود:‏ شبكه هاي فراملتي:‏ تحقيق بر بازگشت،‏ اليسان<strong>در</strong> مونسوتي،‏ كابل،‏ واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان.‏مطالعه موضوعي پاكستان يك مورد از مجموعه سه مطالعه موردي مي باشد:‏ موارد مشابه ديگر توسط دانشگاه تهران و با همكاري واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان،‏ و تحقيق سوم <strong>در</strong> موردنسل <strong>دوم</strong> جوانان افغان كه به افغانستان بازگشته اند،‏ توسط واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان انجام شده است.‏آمار گيري افغان ها <strong>در</strong> پاكستان <strong>در</strong> سال 2007، دولت پاكستان و كميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهندگان 2007.نظرات مثبت و منفي عودت كنندگان متاثر از دوره زندگي دور از وطن است.‏ دستاوردها و صدمات دوران تبعيد از نظر‎600‎ خانواده عودت كننده،‏ چنين ذكر شده اند:‏ دستاورد ها:‏ كسب مهارتها و تحصيلات زندگي آرام (59%)، روابط اجتماعي تلفيق عودت كننده گان <strong>در</strong> بازار كاري <strong>در</strong> افغانستان،‏ 2006، كابل،‏ دفتر مشورتي آلتاي.‏افغان هاي مقيم پاكستان تقريبا 8% كل جمعيت افغانستان را تشكيل ميدهند.‏عليرغم اين حقيقت كه بيش از 70,3% افغان هاي مقيم پاكستان تحصيلكرده نيستند،‏ احصائيه 2007 كه گذار ت<strong>در</strong>يجي نسبت غير تحصيلكرده ها <strong>در</strong> اين نسل ها را به اين ترتيب نشان ميدهد:‏‏(افرادي كه بالاتر از 60 سال سن دارند)،‏.2006احصائيه 2007..(32%)18) 84,5% تا 59 ساله)،‏ 61,6% 12) تا 17 ساله)،‏ 50,2% 5) تا 11 ساله).‏(23%)، صدمات:‏(46%)3574693,1% بيسواد98تحقيق كيفي با استفاده از نمونه نسبتا كوچكي از پاسخگويان تحليلي عميق ارائه ميكند،‏ <strong>در</strong> مقابل،‏ تحقيق كمي فراهم آورنده اطلاعات آماري مهم مي باشد.‏كلمه بازگشت <strong>در</strong> سراسر اين تحقيق به جابجايي پاسخگويان و خانواده هايشان از پاكستان به افغانستان اطلاق ميشود.‏ عليرغم اينكه بسياري از آنها به افغانستان ميروند عده بسياري نيز هرگز<strong>در</strong> گذشته <strong>در</strong> افغانستان زندگي نكرده اند.‏3


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان338باعث استقرار و ادغام گسترده جوانان افغان <strong>در</strong> زمينه محلي شده است،‏ اما بر خلاف بزرگسالان،‏ اكثريت پاسخگويان جوان،‏نگرشي كاملاً‏ منفي <strong>در</strong> مورد بازگشت ندارند.‏ هرچند،‏ تعادل عوامل تاثيرگذار پاسخ اصلي به مسئله بازگشت است.‏ سر<strong>در</strong>گمي فعليآنها ناشي از تغييرات <strong>در</strong> عوامل متفاوتي است كه نتيجتاً‏ باعث تغيير <strong>در</strong> تصميم گيري ها،‏ عدم موافقت خانواده <strong>در</strong> مورد بازگشت ياماندن،‏ سرخوردگي و يا احساس مسئوليت متناسب با ميزان مشاركت فرد <strong>در</strong> قبال تصميم بازگشت،‏ ميشود.‏از زمان انتشار اوليه گزارش واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان <strong>در</strong> رابطه با پناهندگان ‏(سياست هاي عودت مهاجرين افغان ( 10 افغان <strong>در</strong>سال 2002 رضايت و خوش بيني بازگشت به وطن از پاكستان <strong>در</strong> مورد 1,5 ميليون افغان <strong>در</strong> سال 2002، <strong>در</strong> سطح قابل توجهيكاهش يافته است.‏ اين امر به عودت كنندگان و كساني كه <strong>در</strong> پاكستان باقي مانده اند،‏ با <strong>در</strong>ك واقعيت تلخ زندگي <strong>در</strong> افغانستانيكه روند بازسازي <strong>در</strong> آن بسيار كند است،‏ نسبت داده شده است . 11 با كاهش عوامل جذب كننده به سوي افغانستان،‏ تعداد نسبتاً‏اندكي 133 <strong>در</strong> سال 2006 به افغانستان عودت كردند . 12 با اين وجود هنوز 2,15 ميليون افغان به طور ثبت شده و حدوداً‏0,30 ميليون افغان به طور غيررسمي <strong>در</strong> پاكستان زندگي ميكنند . 13 پاسخگويان اين تحقيق اعضاي اين گروه بزرگ غير مقيم وعمدتاً‏ از ميان خانواده هايي هستند كه سال ها پيش به دليل نا آرامي هاي دهه اوايل دهه ‏(تهاجم شوروي،‏ ناآرامي هاي دوران مجاهدين و به ق<strong>در</strong>ت رسيدن طالبان)‏ به پاكستان آمده اند.‏ <strong>در</strong> دهه هاي اخير،‏ وضعيت بسياري از افغان هائيكهحضور <strong>در</strong>از مدت <strong>در</strong> افغانستان داشته اند،‏ به شكل قابل توجهي تغيير كرده است:‏70 و 90 ميلاديبه دليل طبيعت طولاني وضعيت پناهندگي،‏ وضعيت افغان ها از پناهندگاني كه نيازمند حمايت انساندوستانه بنيادي هستند بهمهاجريني تغيير يافته است كه به دنبال شرايط قانوني مساعد و زندگي امن <strong>در</strong> كشور محل اقامت هستند.‏14به علاوه،‏ استقبال گرمي كه پاكستاني ها <strong>در</strong> لحظه ورود از افغان ها به عمل آوردند،‏ رفته رفته سردتر شده و وضعيت پناهندگي ازجانب هر دو كشور و عامه مردم بيشتر <strong>در</strong> چارچوب دلايل اقتصادي و سياسي مد نظر قرار مي گيرد.‏ مساعدت بين المللي برايپناهندگان نيز <strong>در</strong> سطح قابل توجهي كاهش يافته است و برخي از كمپ هاي مهاجرين بسته شده است.‏ <strong>در</strong> زماني كه كار ساحوياين تحقيق صورت مي گرفت،‏ تنش ها بين دو كشور به دليل اتهاماتي كه دو طرف <strong>در</strong> مورد ناآرامي ها <strong>در</strong> مناطق مرزي بريكديگر وارد ميكردند،‏ افزايش يافته بود.‏ شايعه اي نيز وجود داشت كه تمامي افغان ها بايد توسط دولت پاكستان و كميشنريعالي ملل متحد،‏ ثبت شوند . 15 تمامي اين عوامل <strong>در</strong> نوسان،‏ كه <strong>در</strong> زندگي روزمره پاسخگويان دور از وطن <strong>در</strong> پشاور،‏ كويته وكراچي دخيل بوده،‏ باعث افزايش تنش و عدم امنيت شده است.‏سرشماري سال 2005 افغان ها <strong>در</strong> پاكستان كه توسط دولت پاكستان و كميشنري عالي ملل متحد انجام شد ، 16 نشان ميدهد كهجمعيت نمونه <strong>در</strong> طول اين سال متمايل به بازگشت و 83 <strong>در</strong>صد تمايلي براي بازگشت نداشته اند.‏ به همين ترتيبافغان هاي ثبت شده <strong>در</strong> سال 2007 تمايلي به بازگشت به افغانستان <strong>در</strong> آينده اي نزديك نداشته اند.‏ دلايل عمده ارائهشده <strong>در</strong> مورد عدم تمايل به بازگشت عبارتند از:‏ نا امني (41,6%)، فقدان سرپناه (30,7%) و مسائل معيشتي <strong>در</strong> وطنبينيد كه <strong>در</strong> مقايسه با سرشماري سال 2005 عوامل موثر بر بازگشت همواره <strong>در</strong> حال تغيير بوده اند.‏ اين مطالعه جهت تكميلاطلاعات كيفي و فراتر رفتن از پاسخهاي بلي/خير <strong>در</strong> مورد بازگشت،‏ جزئيات مفصلي از ديدگاه هاي جوانان افغان <strong>در</strong> پاكستانزن و مرد باره زندگي و شكل گيري هويت به عنوان يك افغان متعلق به نسل <strong>دوم</strong> و چگونگي تاثير آن بر وطن و بازگشتبه وطن فراهم مي آورد.‏(24,4%). مي-- <strong>در</strong>17 <strong>در</strong>صد84,2%.20022002:33101112سياست هاي عودت مهاجرين افغان؛ ديويد تورتون و پيتر مارسدن.‏ كابل.‏ واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانمهمترين عامل مربوط به اين تكان بزرگ جمعيتي <strong>در</strong> طول مرز <strong>در</strong> سال 2000 توقعات بزرگ اما نا<strong>در</strong>ست <strong>در</strong> مورد سطح و تاثير اوليه مساعدت بين المللي كه <strong>در</strong> افغانستان انتظار ميرفت بود.‏تورتون و مارسدنمجموع كل پناهندگاني كه از سال 2002 تاكنون از پاكستان به افغانستان برگشته اند <strong>در</strong> حال حاضر به 2,8 ميليون نفر رسيده است.‏معلومات و گزارش خلاصه فعاليت هاي كميشنري عالي سازمان ملل متحد،‏ مارچ 2002 الي دسيمبرآمارگيري افغان ها <strong>در</strong> پاكستان <strong>در</strong> سال 2007.عين اثر،‏ مونسوتي 37.كارت شناسايي كه تا سال 2009 اعتبار داشت <strong>در</strong> اكتوبر 2006 و فبروري 2007 به افغان ها داده شد.‏ اين سند توسط دولت پاكستان سند رسمي افغان هائيكه به طور موقت <strong>در</strong> پاكستان زندگيميكردند تلقي ميشد،‏ اين نكته <strong>در</strong> يادداشت تفاهمي كه توسط وزارت هاي داخله و مناطق صوبه سرحد و كميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> 2006 امضا شد،‏ تصريح شده است.‏سرشماري افغان ها توسط دولت پاكستان و كميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> سال19 اپريل،2006 كابل.‏ .2006.2005131415164


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستاناين گزارش نشان ميدهد كه روند اتخاذ تصميم مربوط به بازگشت بسيار پيچيده بوده و قابل ساده سازي به يك ملاحظه سادهمنطقي از عوامل جاذبه و دافعه ‏(مثل فقدان سرپناه و مسائل معيشتي)‏ نمي باشد و تعيين عملكرد آنها نيز بواسطه طيفي از نگرانيهاي اجتماعي - فرهنگي و احساسات فردي از جمله حضور يا عدم حضور بستگان،‏ احساس تعلق يا بيگانگي،‏ احساسات وطنپرستانه و ... پيچيده تر ميشود.‏ اين تحقيق با بكارگيري يك شيوه عميق كيفي تمامي اين عوامل را يكجا <strong>در</strong> نظر گرفته و <strong>در</strong>جاتمتفاوت حضور جوانان نسل <strong>دوم</strong> <strong>در</strong> روند تصميم گيري خانواده را به همراه كشمكش هاي خانوادگي <strong>در</strong> مورد ملاحظات مرتبط بابازگشت،‏ تحليل ميكند.‏.1.19به منظور فهم چالش هاي چند وجهي گروه مورد مطالعه،‏ دو ديدگاه تحليلي وابسته به هم،‏ مورد استفاده قرارگرفته است:‏بررسي شبكه هاي اجتماعي آنها و 2. مطالعه مسائل مرتبط با هويت آنها.‏ اين دو روش كاملاً‏ با يكديگر مرتبط هستند،‏ زيرا‏”هويت ريشه <strong>در</strong> روابط اجتماعي داشته و اين روابط از طريق تعامل و مشاركت <strong>در</strong> ... شبكه هاي اجتماعي شكل ميگيرند “. 17با تمركز بر ملاحظات مربوط به بازگشت،‏ ميزان قوت آن <strong>در</strong> انواع مختلف شبكه هاي اجتماعي - نه تنها <strong>در</strong> مورد افغان ها <strong>در</strong>پاكستان بلكه <strong>در</strong> مورد خود پاكستاني ها نيز عنوان و مقايسه شده است.‏ اين افغان هاي نسل <strong>دوم</strong> ‏(مرد و زن)‏ غالباً‏ احساساتيمثبت <strong>در</strong> قبال حس تعلق،‏ از جمله بخشي از يك گروه قومي بزرگ بودن،‏ دوست داشتن،‏ عضو يك گروه غيررسمي بودن و غيرهتبارز ميدهند.‏ ديگر شبكه هاي فراملتي آنها را با بستگان و دوستانشان <strong>در</strong> داخل افغانستان و ديگر مكان ها مرتبط مي كند.‏ نسل<strong>دوم</strong> افغان ها با دسترسي به شبكه هاي مختلف اعضاي ‏”يك دنياي اجتماعي هستند كه گستردگي آن <strong>در</strong> قالب مكاني واحد نميگنجد “ 18 و اين بخشي از سر<strong>در</strong>گمي آنهاست.‏ تمامي اين روابط اجتماعي،‏ حقوق و الزاماتي را به همراه دارد كه نقش آنها <strong>در</strong>تصميم بازگشت به تفصيل مورد بررسي قرار گرفته است.‏ <strong>در</strong> اين روابط بين فردي،‏ انواع متفاوتي از عوامل مادي و عاطفي دخيلمي باشد:‏بازگشت مي تواند بياني از تبعيت و تائيد مجدد شبكه هاي اجتماعي كه فراهم آورنده حمايت فيزيكي،‏ اجتماعي و قانوني بوده و بهزندگي فرد معنا ميدهد،‏ باشدبحران هويت پناهندگان <strong>در</strong> طول دوره طولاني تبعيد شان <strong>در</strong> پاكستان،‏ همواره يكي از موارد مورد توجه محققيني بوده است كهروابط ديرپايي با افغانستان داشته اند.‏ هويت فرهنگي كساني كه <strong>در</strong> افغانستان اقامت داشته اند نيز مورد بررسي قرار گرفته است . 20تحقيق حاضر بر اين مطالعات استوار بوده و <strong>در</strong> عين حال تمركز جديد و مشخصي <strong>در</strong> مورد هويت فردي جوانان و بزرگسالانافغان <strong>در</strong> پاكستان ارائه ميكند.‏ از آنجائيكه هويت پاسخگويان <strong>در</strong> بستر پر از ابهام و ترديد تبعيد دائما <strong>در</strong> حال تكامل است،‏ يافتههاي اين حوزه غالباً‏ ماهيتي پيچيده و متناقض دارد.‏ الگوهاي آنها <strong>در</strong> مورد اينكه افغان بودن به چه معناست از طريق رابطهمتقابل موجود بين نيروهاي خارجي ‏(نسبتي كه ديگران ميدهند،‏ هم افغان ها و هم پاكستاني ها)‏ و نيروهاي داخلي ‏(نسبتي كهاكثر اين افراد <strong>در</strong> احاطه شبكه هاي متراكم بستگان هستند كه از ارزش ها و هنجارهاي سنتيخود ميدهند)‏افغاني كه بيشترشان ماهيت مذهبي دارند،‏ اشباع شده اند.‏ آنها ا<strong>در</strong>اكاتي زنده از تاريخ پرفراز و نشيب افغانستان و سنت هايشفاهي دارند كه از طريق داستان هاي والدين و بزرگسالان به آنها رسيده است:‏هويت ها <strong>در</strong>شكل ميگيرد . 2122فضايي بين گذشته و حال شكل ميگيرد،‏ اين دو بيانگر يك زنجيره هستند نه دنياهايي جداگانه .اكثر زنان و مردان،‏ وفادارانه خود را افغان ميدانند.‏ هرچند،‏ تا حدودي به دليل جواني و نيروهاي تجدد <strong>در</strong> زمينه شهري پاكستان،‏كشمكش ميان خود و زمينه بزرگتر اجتماعي - فرهنگي افغاني هم <strong>در</strong> پاكستان و هم <strong>در</strong> افغانستان قابل مشاهده است.‏. 25(2):109-122.2002 جلد؛ .23(5):977-989-،6:10 كرستو،‏ .2002171819202122جغرافياي مكان،‏ فرهنگ،‏ و هويت از زبان نسل <strong>دوم</strong> يوناني امريكايي هائيكه به وطن بر ميگردند.‏مركز تحقيقات <strong>در</strong> باره مهاجرت سوسكس،‏ گزارش كاري شمارهفرامليت گرايي و هويت،‏ ژورنال مطالعات مهاجرت و قوميت،‏ ورتويك،‏ 2002. جلد .573-582:(4)27 .استراتيژي هاي مهاجرت افغان ها:‏ ارزيابي عودت و بازگشت پايدار،‏ سروي مهاجرين ربعوار،‏ استيگتير،‏ جلدسنتليور پي و سنتليور ام،‏ 1988. مهاجرين افغان <strong>در</strong> پاكستان،‏ يك هويتميراث فرهنگي و هويت ملي <strong>در</strong> افغانستان،‏ گزارش جهان سوم ربعوار.‏ نانسي دوپري،‏نامعلوم.‏ ژورنال مطالعات مهاجرين.‏ جلد؛ 141-152:(2)1. سروي آسياي ميانه،‏ 2000. آگاهي ملي و سطح هويت ملي <strong>در</strong> افغانستان از زمان شاهي تا دولت اسلامي.‏ جلد .419-428:(3/4)19 .عين اثر،‏ ورتويك.‏مهاجرت و زنان <strong>در</strong> آسيا؛ معرفي:‏ هويت،‏ زنان و دولت.‏ جلد 1:55 نشريات استاگ،‏ دهلي جديد.‏ تاپان ام.‏ 2005.5


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانپاسخگويان روابط اجتماعي مثبتي با اعضاي جامعه ميزبانشان ايجاد كرده اند.‏ هرچند،‏ به دليل زندگي به عنوان پناهنده يا مهاجر<strong>در</strong> محيط اجتماعي پشاور،‏ كويته و كراچي هويت آنها به عنوان افغان عمدتاً‏ <strong>در</strong> بستر محروميت و تفاوت نمايان شده است . 23 تنشهاي بسياري <strong>در</strong> همجواري يك افغان و يك پاكستاني نهفته است و اين <strong>در</strong>گيري ها نيز وارد معادله اي ميشود كه متشكل از چندعامل مرتبط به بازگشت است.‏ <strong>در</strong> مجموع،‏ اين جوانان نميخواهند پاكستاني باشند و كشور ميزبان هميشه براي آنها بيگانه باقيمي ماند.‏ مسائل هويت سياسي 24 نيز <strong>در</strong> اين زمينه اهميت دارد و <strong>در</strong> حقيقت كلمه افغان توسط پاسخگويان به مليت آنها مربوطمي شود.‏به طور خلاصه،‏ اين مطالعه موضوعي با توجه دقيق به مسئله جنسيت،‏ ميزان ادغام و استقرار زنان و مردان افغان را <strong>در</strong> سه ساحهتحقيقي <strong>در</strong> پاكستان از طريق تحليل شبكه هاي اجتماعي،‏ بررسي مسائل هويتي و مشخص ساختن برداشت آنها <strong>در</strong> مورد ظرفيتاستقرار يا استقرار مجددشان <strong>در</strong> افغانستان را مدنظر قرار داده است.‏ <strong>در</strong> اين روند،‏ پيچيدگي هاي استراتيژي هائيكه <strong>در</strong> حال حاضرتوسط جوانان به كار گرفته شده است به تفصيل بيان شده است.‏ <strong>در</strong>ك بهتر از زندگي نسل <strong>دوم</strong> <strong>در</strong> پاكستان ارائه توصيه هاي لازمبراي سياست گذاري آينده و برنامه ريزي توسعه را امكان پذير مي سازد.‏ اين توصيه ها مي تواند ابزاري براي تشويق جوانانافغان و خانواده هايشان براي بازگشت موفقيت آميز به وطن باشد.‏ توصيه هاي فراهم آمده <strong>در</strong> اين تحقيق با <strong>در</strong>ك اين نكته كهافراد بسياري تمايل به اقامت <strong>در</strong> پاكستان دارند،‏ راهنمايي هايي <strong>در</strong> مورد چگونگي به حداقل رساندن مشكلات موجود <strong>در</strong> اينمسير،‏ ارائه ميكند.‏10، كرستو.‏2324عين اثر،‏ صفحهدولت و زندگي روزمره:‏ شكل گيري هويت <strong>در</strong> ميان بنگالي هاي مهاجر <strong>در</strong> يك محله دهلي.‏ ام چاو<strong>در</strong>ي.‏ 2005. مهاجرت و زنان <strong>در</strong> آسيا.‏ جلد 1، نشريات استاگ،‏ دهلي جديد.‏6


؛)‏بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستان.2روش شناسيكار ساحوي اين مطالعه كيفي به مدت 12 هفته،‏ از اپريل تا اوايل سپتمبر 2006 <strong>در</strong> شهرهاي پشاور،‏ كويته و كراچي پاكستانانجام شد ‏(ضميمه 2 را ببينيد).‏ <strong>در</strong> اين دوره،‏ زماني براي آماده سازي تيم تحقيقاتي ‏(استخدام و آموزش)‏ و سفرهاي اوليه بهساحات جهت سازماندهي جلسات لازم و تداركات <strong>در</strong> نظر گرفته نشده است.‏ اين كار ساحوي توسط يك تيم مردان و يك تيمزنان انجام شده است كه هر كدام متشكل از 2 عضو مي باشند.‏ 25 كار هر دو تيم،‏ توسط يك سرپرست مهاجر و يك مديرتحقيقاتي ارشد كه مسئوليت اجراي تمام بخشهاي پروژه را بر عهده داشت،‏ نظارت مي شد.‏ اين تيم تحقيقاتي،‏ مجموعاً‏مصاحبه انفرادي و نيمه ساخت يافته ‏(جدول 1 را ببينيد)،‏ 12 بحث گروه تمركز 26 و 4 مصاحبه با والدين پاسخگويان انجام داد . 27<strong>در</strong> نتيجه بحث هاي انجام شده،‏ جزئياتي مفصل <strong>در</strong> مورد پيشينه زندگي و روايت هاي با ارزشي از چالش هاي نسل <strong>دوم</strong> افغانهايمقيم پاكستان بدست آمده است.‏71همچنين معلومات مربوط به اجتماع،‏ مكاتب محلي و شرايط محلي ديگر به همراه يادداشت هاي ساحوي غيررسمي از قبيلبينش ها و احساسات مصاحبه كنندگان،‏ مستند شدند.‏ معمولاً‏ هر مصاحبه انفرادي بين 2 تا دو و نيم ساعت زمان <strong>در</strong> بر ميگرفت.‏ <strong>در</strong> طول مصاحبه،‏ يك مصاحبه كننده گفتگو ميكرد و ديگري به تفصيل صحبت ها را يادداشت ميكرد.‏ پياده كردنيادداشت هاي ساحوي هر مصاحبه و تايپ آنها به زبان انگليسي،‏ بيش از نصف روز را <strong>در</strong> بر مي گرفت.‏جدول‎1‎‏:‏افغانهاي نسل <strong>دوم</strong> ‏(تعداد(71پشاورمجردزنمتأهلمجردمردمتأهلمجموع381081010144334كويته19714183451631637721كراچيمجموعاين تيم تحقيقاتي،‏ به دلايلي،‏ سه مكان پشاور،‏ كويته و كراچي را براي انجام كار انتخاب كرد.‏ شهرهاي پشاور و كويته،‏ عمدتاً‏ بهدليل اينكه جمعيت بسيار زيادي از افغان ها را <strong>در</strong> خود جاي داده اند،‏ انتخاب شدند و دليل گزينش كراچي،‏ وجود قوميت ها و زبانهاي گوناگون و حضور گسترده افغان ها <strong>در</strong> آن بوده است . 28 هر سه نقطه مذكور،‏ مناطق تحت پوشش مطالعه واحد تحقيق وبه طور مشترك با يك انستيتوتارزيابي افغانستان”مهاجرت هاي فراملتي“‏ نيز بودند.‏ اين مطالعه <strong>در</strong> سالتحقيقاتي پاكستان انجام شد . 29 از ساحات شهري اين مكان ها،‏ اكثراً‏ بازديد به عمل مي آمد؛ اگرچه تعدادي از مكانهاي ‏(كمپهاي)‏روستايي شامل كار ساحوي <strong>در</strong> پشاور نيز شده بودند.‏ <strong>در</strong> ضميمه 2، اين شهرها با جزئيات بيشتر توصيف شده اند.‏2004 - 200548,128252627تمام اعضاي تيم،‏ به جز يك كارمند دائمي مرد اين اداره،‏ افغانهاي مقيم پاكستان بوده اند.‏ با توجه به ضرورت آشنايي با چهار زبان ‏(پشتو،‏ <strong>در</strong>ي،‏ اردو و انگليسي)‏ براي انجام اين كار و نياز بهانجام مصاحبه هاي ژرف با پاسخگويان مختلف و <strong>در</strong> نتيجه براي ايجاد روابط دوستانه،‏ مصاحبه كنندگان از ميان افغانها انتخاب شدند.‏ بيشتر مصاحبه كنندگان،‏ جوان بودند و تقريباً‏ با پاسخگويانهم سن بودند كه يك نكته مفيد براي ايجاد روابط دوستانه به حساب مي آمد.‏ <strong>در</strong> تمام اين دوره،‏ يك عضو مرد و يك عضو زن تيم ها،‏ براي انجام مطالعات باقي مي ماندند كه اين امر به حفظتداوم اين كار و سطح كيفي اطلاعات و معلومات كمك كرد.‏هر تيم،‏ 6 بحث گروه تمركز <strong>در</strong> سه شهر ‏(سه مصاحبه <strong>در</strong> پشاور،‏ 1 مصاحبه <strong>در</strong> كويته و 2 مصاحبه <strong>در</strong> كراچي)‏ انجام دادند.‏<strong>در</strong> ابتدا،‏ مصاحباتي با والدين تعدادي از پاسخگويان نسل <strong>دوم</strong> نيز انجام شد.‏ با اين وجود هم تفاوتهاي چشمگيري <strong>در</strong> پاسخ هاي ارائه شده مشاهده نمي شود.‏ بايد افزود كه چند مصاحبه ديگرنيز با والدين پاسخگويان كه براي انجام مصاحبه حاضر شده بودند،‏ انجام شد؛ از اين رو بعداً‏ به انجام مصاحبه هاي انفرادي با والدين پاسخگويان كمتر توجه شد.‏كويته ‏(%‏‎11,1‎‏)؛ نوشرا ‏(%‏‎7,6‎‏)؛ پيشين و كراچياحصائيه سال 2005 نشان ميدهد كه <strong>در</strong>صد تمامي افغان هاي مقيم پاكستان،‏ <strong>در</strong> اين پنچ نقطه زندگي مي كنند:‏به همين ترتيب،‏ ثبت نام سال 2007 هم اين گونه نشان مي دهد كه <strong>در</strong>صد تمامي افغانهاي ثبت نام شده،‏ <strong>در</strong> اين پنج نقطه پاكستان به شمول مكان هاي تحقيقاتي كه براي انجامو كراچياين مطالعه انتخاب شده اند،‏ زندگي مي كنند:‏ پشاور (27,1%)، كويتهمشتركاً‏ براي تحقيقات علوم اجتماعي،‏ 2005، افغانها <strong>در</strong> كراچي:‏ مهاجرت،‏ استقرار و شبكه هاي اجتماعي،‏ افغان ها <strong>در</strong> پشاور،‏‎2006‎؛ افغان ها <strong>در</strong> كويته،‏ 2006، كابل:‏ واحد تحقيق و ارزيابيافغانستان.‏(5,1%)پشاور (20,1%.(4,2%)56,3،(10,9%) نوشرا ،(9,2%) هريپور (4,8%).(4,3%)297


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان2,12,2كار ساحوي <strong>در</strong> ماه اپريل <strong>در</strong> شهر پشاور آغاز و <strong>در</strong> اواسط ماه مي به كويته انتقال داده شد.‏ متاسفانه،‏ به دليل تنش هاي سياسيمحلي و مشكلات اداري قانوني <strong>در</strong> كويته،‏ بعد از دو هفته،‏ كار به تعويق افتاد.‏ كار ساحوي شهر كراچي از اوايل جولاي تا ماهآگست ادامه يافت.‏ تيم تحقيقاتي بعدها به پشاور بازگشت و به منظور جبران زمان كوتاه صرف شده <strong>در</strong> كويته،‏ دو هفته بيشتر <strong>در</strong>آنجا كار كرد.‏انتخاب اجتماع نمونهكار ساحوي <strong>در</strong> هر مكان،‏ توسط سازمان هاي ميزباني پيش برده مي شد كه طي دوره هاي فشرده با افغانهاي مقيم پاكستانهمكاري داشتند و از تجربيات و آشنايي زيادي <strong>در</strong> ارتباط با ساحات برخوردار بودند . 30 دفتر،‏ تداركات،‏ امكان دسترسي به اجتماعاتو مشاوره هاي امنيتي به منظور انجام كار ساحوي <strong>در</strong> هر كدام از شهرها،‏ براي تيم تحقيقاتي اين اداره فراهم مي شد.‏ با توجه بهاينكه واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان <strong>در</strong> پاكستان دفتري ندارد،‏ مشوره ها و حمايت هاي سازمان هاي ميزبان،‏ براي اين موسسهبسيار ارزشمند بودند.‏اولين كار تيم تحقيقاتي <strong>در</strong> هنگام شروع كار ساحوي <strong>در</strong> پشاور،‏ فهرست كردن محله هاي عمده غالباً‏ افغان نشين با مشورتسازمان ميزبان بود.‏ <strong>در</strong> اين راستا معلومات كميشنري ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهنده گان،‏ دفاتر دولتي،‏ سازمان هاي غيردولتي واجتماعات محلي افغاني نيز مد نظر قرار گرفت.‏ تيم تحقيقاتي اين اداره،‏ اين محله ها را طبق وضعيت اقتصادي و همچنينمشخصات اجتماعي و جغرافيايي آنها رتبه بندي كرده و سپس به منظور سه بعدي سازي معلومات حاصل از مشاهدات فيزيكي وبحث هاي غيررسمي انجام شده <strong>در</strong> اين اجتماعات،‏ به اين ساحات سفر كرد.‏تيم تحقيقاتي همچنين مي خواست <strong>در</strong> ابتدا مكان هاي گوناگوني را براي انجام كار انتخاب كند:‏ شهرها،‏ اطراف شهرها و ساحاتروستايي.‏ با اين وجود هم،‏ همان طور كه كار ساحوي پيش مي رفت،‏ استراتيژي اين تيم نيز با توجه به وضعيت ها تغيير مي كرد.‏براي مثال،‏ كار ساحوي <strong>در</strong> پشاور نشان داد كه تجربه افغان ها از دو بعد تحت تاثير قرار مي گيرد؛ يكي اينكه آنها <strong>در</strong> يك اجتماعافغاني همگون زندگي مي كنند و ديگري اينكه آنها <strong>در</strong> ساحه اي زندگي مي كنند كه <strong>در</strong> آن برخورد بيشتري با پاكستاني ها دارند.‏بنابراين،‏ <strong>در</strong> انتخاب مكان هاي مطالعه،‏ تغييري بوجود آمد؛ بدين طريق كه <strong>در</strong> <strong>در</strong>جه اول،‏ عدم تجانس محله ها <strong>در</strong> نظر گرفته ميشد.‏ همچنين،‏ بدليل تداركات محدود و مشكلات امنيتي،‏ تنها دو كمپ <strong>در</strong> نزديكي پشاور براي انجام مطالعه انتخاب شدند.‏بطور خلاصه مي توان گفت كه 6 اجتماع شهري و 2 ساحه روستايي <strong>در</strong> پشاور و 3 ساحه شهري <strong>در</strong> كويته براي انجام مطالعهانتخاب شدند و <strong>در</strong> شهر كراچي،‏ مطالعه <strong>در</strong> يك بخش عمده افغان نشين متمركز بود.‏جستجوي پاسخگويان <strong>در</strong> ساحه15 تامعيار اصلي انتخاب پاسخگويان زن و مرد افغاني نسل <strong>دوم</strong>،‏ اين بود كه بين 30 سال سن داشته باشند و بيش از نصفعمرشان را <strong>در</strong> پاكستان گذرانده باشند.‏ به علاوه،‏ سه معيار ذيل نيز <strong>در</strong> انتخاب پاسخگويان بسيار مهم بودند:‏مجرد يا متأهل بودن؛وضعيت اقتصادي خانواده؛ وسطح آموزشي پاسخگو.‏•••<strong>در</strong> نظر گرفتن معيارهاي چندگانه فوق <strong>در</strong> طول كار ساحوي،‏ هميشه شناسايي ‏”پاسخگويان ايده آل“‏ را امري چالش انگيز ميساخت.‏ با توجه به اين فرضيه كه ممكن است مجرد هاي نوجوان و اشخاص نزديك به 30 سال و متاهل،‏ <strong>در</strong> مورد آينده يشان وبازگشت يا عدم بازگشت به افغانستان و زمان آن،‏ نظرات متفاوتي داشته باشند،‏ حفظ يك توازن خوب بين تعداد پاسخگويان30سازمان هاي ميزبان اين مطالعه:‏ كميته بين المللي نجات <strong>در</strong> پشاور؛ موسسه حمايت از اطفال - امريكا <strong>در</strong> كويته؛ و كمكهاي انساندوستانه .FOCUs <strong>در</strong> كراچي.‏8


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانمجرد و متأهل يك امر مهم به حساب مي آمد.‏ وضعيت اقتصادي 31 و سطح تحصيلي پاسخگويان نيز از جايگاه مهمي برخورداربود؛ زيرا پيش بيني مي شد كه موقعيتها و تجارب افغانها <strong>در</strong> پاكستان طبق اين خصوصيات متفاوت باشند و اين امر به طور بالقوه<strong>در</strong> تصميم به بازگشت تاثير مي گذاشت . 32اعضاي تيم مردان <strong>در</strong> شروع كار براي مدتي <strong>در</strong> ميان اجتماعات ماندند و با ريش سفيدها،‏ دوكانداران،‏ رهنماهاي املاك،‏ كارگرانرستورانت و افراد ديگر صحبت كرده و از آنها سراغ افغانهايي را گرفتند كه براي يك مدت طولاني <strong>در</strong> پاكستان زندگي كردهبودند.‏ تيم زنان <strong>در</strong> ابتدا <strong>در</strong> سرك ها به دنبال زنان يا اطفال گشتند و گاهي اوقات كارشان را از يك كلينيك يا يك مكتب شروعمي كردند.‏ اگر <strong>در</strong> سرك ها به مورد مناسبي بر نمي خوردند،‏ به خانه هايي مراجعه مي كردند كه قبلاً‏ مشاهده كرده بودند.‏ <strong>در</strong> اينراستا،‏ راهنمايي هاي موسسات غيردولتي و دولتي و رهبران اجتماعات نيز بسيار مفيد و موثر بودند.‏شناسايي افغانها يكي از مشكلات اصلي تيم تحقيقاتي <strong>در</strong> ساحات بود.‏ تيم تحقيقاتي توانست تا <strong>در</strong> پشاور افغانها را شناسايي كند،‏ولي انجام اين كار <strong>در</strong> كويته و كراچي مشكل تر بود.‏ <strong>در</strong> بسياري از مناطق كراچي،‏ افغان ها از نظر شكل جسماني و نوع لباسشباهت بسيار زيادي با پاكستاني ها داشتند.‏ عامل اصلي ديگري كه مانع از اجراي اين تحقيق مي شد،‏ وجود ترس و سوء ظننسبت به تيم تحقيقاتي به دليل شرايط سياسي موجود بود.‏ بي ميلي پاسخگويان <strong>در</strong> صحبت با اعضاي تيم،‏ مرتبط با وضعيتنامعلوم مهاجرين بود؛ آنها نمي خواستند تا با تيم صحبت كنند،‏ چون مي ترسيدند كه پوليس آنها را اخراج يا توقيف كند يا اينكهبه محبس بفرستد.‏ اين مورد مخصوصاً‏ <strong>در</strong> بين گروههاي كم <strong>در</strong>آمد و همچنين پولداران ديده مي شد.‏ برخي از تجار موفق،‏ نسبتبه آشكار نمودن هويتشان به عنوان افغان،‏ بسيار حساس بودند.‏ <strong>در</strong> عين حال،‏ مردمي كه <strong>در</strong> مسكن هاي غير معمولزندگي مي كردند،‏ گاهي اوقات هويت افغاني شان را از محققين پنهان كرده و ادعاي پاكستاني بودن مي كردند.‏ <strong>در</strong>قسمت زير مشاهده مي كنيد كه چگونه يك مصاحبه كننده زن به توصيف وضعيت كويته <strong>در</strong> يادداشتهاي ساحوي اش پرداختهاست:‏(katchiabadis)هنگامي كه وارد پياده رو پر از گِل شديم،‏ <strong>در</strong> بعضي از خانه ها را زديم و اهالي آنها سوال كرديم كه آيا افغان هستند.‏ آنها <strong>در</strong> ابتداگفتند كه افغان هستند،‏ ولي وقتي ما خودمان را به آنها معرفي كرديم و گفتيم كه براي انجام تحقيق آمده ايم،‏ حرف شان را پسگرفتند و گفتند كه ما پاكستاني هستيم.‏ بعد از چند دقيقه،‏ مردي با يك عمامه سفيد و ريش <strong>در</strong>از با عصبانيت به طرف ما فريادكشيد و گفت:‏ ‏”<strong>در</strong> اين اطراف هيچ افغاني نيست،‏ همه پاكستاني هستند،‏ ما كارت شناسايي داريم.‏ نيازي نيست كه افرادي مثل شمااينجا باشند.‏ همين اكنون از اينجا برويد!“.‏ وقتي كه آن مرد رفت،‏ ما دوباره به جستجوي خود ادامه داده و به خانه اي برخورديم كهساكنين آن واقعاً‏ پاكستاني بودند.‏ آنها گفتند كه تنها پاكستاني هاي مقيم اين ساحه هستند.‏ از آنها پرسيديم كه چرا مردم اين منطقهنمي خواهند خودشان را به عنوان افغان معرفي كنند.‏ آنها <strong>در</strong> جواب گفتند:‏ ‏”پارسال،‏ دو دختر مثل شما،‏ سعي كردند تا از اين ساحهمعلوماتي بگيرند.‏ آن دو نفر،‏ پس از صحبت با افغانها،‏ به آنها گفتند كه بايد به افغانستان بازگردند؛ زيرا فعلاً‏ شرايط افغانستان بهترشده است.‏ <strong>در</strong> حال حاضر هم،‏ مردم اين ساحه مي ترسند كه شما آنها را از اينجا بيرون كنيد.“‏ سر انجام وقتي كه <strong>در</strong>وازه اي رازديم،‏ دختري <strong>در</strong> را باز كرد و به ما گفت كه افغان است،‏ <strong>در</strong> حالي خواهر شوهرش مي گفت كه آنها پاكستاني و متولد همان ساحههستند.‏ بعد از يك گفتگوي طولاني،‏ ما را به داخل خانه دعوت كردند.‏(HH-Matrix, QF-٠٥)33اعضاي تيم مردان هم،‏ هنگامي كه مي خواستند با يك آشغال جمع كن ‏(كسيكه كثافات را جمع آوري مينمايد)،‏ <strong>در</strong> شهر كراچيصحبت كنند،‏ با همين مشكل مواجه شدند.‏ آنها طبق قرار ملاقات غيررسمي كه قبلاً‏ با چند جوان افغان گذاشته بودند،‏ قبل ازطلوع خورشيد به محل دورريزي آشغال ها رفتند و جوان ها برخورد بسيار بدي با محققين كردند.‏ بعد از مدتي،‏ يكي از مردهايمصاحبه كننده تيم،‏ به مصاحبه هاي رسمي پايان داد و <strong>در</strong> عوض گفتگو را غيررسمي كرد؛ به خصوص <strong>در</strong> مواردي كه تيم نميدانست صحبت را از كجا آغاز كند و پاسخگويان هم <strong>در</strong> مورد تحقيق شك داشتند.‏ گفتگوهاي غيررسمي غالباً‏ <strong>در</strong> فهميدناحساسات و ديدگاههاي افغان ها موثرتر واقع مي شدند.‏ اين نكته را ميتوانيد <strong>در</strong> يادداشتهاي ساحوي ذيل،‏ كه يكي از مصاحبهكنندگان مرد <strong>در</strong> كراچي تهيه كرده است،‏ مشاهده كنيد:‏313233چگونگي وضعيت اقتصادي پاسخگويان،‏ توسط بررسي فعاليتهاي اقتصادي اي كه با اعضاي خانواده هايشان انجام مي دادند،‏ بدست آمد.‏ علاوه بر اين،‏ <strong>در</strong> مواردي كه مصاحبه ها <strong>در</strong> خانهپاسخگويان صورت مي گرفت،‏ مشاهده اي <strong>در</strong> مورد دارايي هاي خانواده انجام مي شد.‏ همچنين معلوماتي راجع به چگونگي پوشش و رفتار پاسخگويان نيز بدست آمده است.‏قوميت و رابطه با اجتماع ميزبان هم از جمله معيارهاي انتخاب پاسخگويان بود.‏ با اين همه،‏ معيارهاي انتخابي هميشه با مجموعه عوامل اولويت بندي شده مطابقت داده مي شدند.‏اين شخص يكي از اعضاي گروهي بود كه نماينده گي افغانهاي داراي وضعيت اجتماعي - اقتصادي پائين را بر عهده داشت.‏9


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان-2,3دنبال گداهاي افغان مي گشتم.‏ بس كه باران مي باريد و زمين گلي بود،‏ نتوانستم كسي را پيدا كنم.‏ به يك هوتل رسيدم؛ همانجاايستادم.‏ صاحب هوتل گفت بفرمائيد داخل و از من پرسيد:‏ چي ميل داريد؟ گفتم يك پياله چاي.‏ صاحب هوتل گفت:‏ زا”‏ آن چائيكهپاكستاني ها مي خورند،‏ نداريم“.‏ گفتم:‏ ‏”مهم نيست ما افغان هستيم،‏ همان چاي خودمان خوب است“.‏ به او گفتم:‏ 20 روز ميشود كه من و دوستانم از كابل آمده ايم و سپس كمي از كابل برايش تعريف كردم.‏ صاحب هوتل گفت:‏ واقعاً‏ خوش دارم كه ازكابل بشنوم.‏ هر وقت مشتري هاي جديدي مثل شما از كابل به اينجا مي آيند،‏ بوي خاك افغانستان را با خود مي آورند.‏به طور خلاصه مي توان گفت كه برقراري رابطه دوستانه و ايجاد حس اعتماد،‏ زمان قابل ملاحظه اي را <strong>در</strong>بر مي گرفت.‏ عليرغمتلاش هائيكه تيم ها انجام دادند،‏ چند اجتماع و شماري از پاسخگويان،‏ هنوز هم نسبت به هدف اين تحقيق شك داشتند و ميترسيدند كه دولت هم <strong>در</strong> اين امر دخيل باشد.‏ از اينرو،‏ همان طور كه زمان مي گذشت،‏ تيم ها هم به طور فزاينده اي،‏ از فنوننمونه گيري هاي متنوع استفاده مي كردند و از طريق شبكه هاي اجتماعي،‏ اشخاص بيشتري پيدا مي كردند.‏ اين فنون شاملاين موارد مي شدند:‏ جستجوي پاسخگويان احتمالي از طريق آشنايي با ساكنين محل،‏ ريش سفيدها،‏ موسسات،‏ مكاتب افغاني،‏دوكانهاي افغاني و غيره.‏ اعضاي تيم تحقيقاتي مكرراً‏ از اجتماعات بازديد مي كردند و قبل از انجام مصاحبه هاي رسمي،‏ فقطخودشان را به مردم معرفي نموده و اعتمادشان را جلب مي كردند.‏ابزارهاي تحقيقمجموعه اي از رهنمودهاي مصاحبه نيمه ساخت يافته،‏ توسط كارمندان اين اداره براي مصاحبه كنندگان تهيه گرديد.‏ هر رهنمودحاوي سوالهاي كاوشگرانه بسيار روشن بوده و تا اندازه اي مطابق با جنسيت و وضعيت تاهل پاسخگويان تعديل يافته بود.‏<strong>در</strong> طول انجام كار ساحوي،‏ علاوه بر مصاحبه هاي غيررسمي اصلي،‏ مجموعاً‏ تعداد 6 بحث گروه تمركز توسط زنان وگروه تمركز توسط مردان انجام شد.‏6 بحث-<strong>در</strong> عين حال كه گاهي اوقات يك خبررسان كليدي،‏ با مهرباني،‏ همسالان را گرد هم آورده و بحث ها را سازماندهي مي كرد،‏غالباً‏ دسترسي به شركت كنندگان از طريق مكاتب و موسسات افغاني ميسر بود . 34 براي اعضاي تيم تحقيقاتي مهم بود كه پيشاز انجام مصاحبه ها و بحث هاي گروهي،‏ جاي مناسبي پيدا كند كه <strong>در</strong> آن ديگران برايشان مزاحمت ايجاد نكنند،‏ بي سرو صداباشد و <strong>در</strong> تابستان هم گرم نباشد ‏(براي مثال <strong>در</strong> خانه ها،‏ صنف هاي <strong>در</strong>س،‏ چايخانه ها و غيره).‏ بيشتر اوقات،‏ مصاحبه ها به زبان<strong>در</strong>ي يا پشتو و <strong>در</strong> بعضي موارد به زبان <strong>در</strong>هم آميخته اردو انگليسي انجام مي شد.‏ مهارت هاي زباني بسيار بالا و چندگونهمصاحبه كنندگان افغان،‏ <strong>در</strong> موفقيت اين مطالعه تاثير بسيار مهمي داشته است.‏<strong>در</strong> كنار مصاحبه،‏ همچنين مشاهدات مشاركتي كوتاه ولي فشرده <strong>در</strong> اجتماعات و خانه ها نيز انجام شد.‏پاسخگويان انفرادي <strong>در</strong> مصاحبات ژرف،‏ غالباً‏ اظهارات متناقضي ارائه مي كردند.‏ اين اظهارات كه به بازگشت به افغانستان مربوطمي شدند،‏ بيانگر وجود كشمكش هايي براي مردان و زنان بودند.‏ به دليل كمبود وقت،‏ تيم ها <strong>در</strong> بررسي عميق اين كشمكش هاو سر<strong>در</strong>گمي هاي <strong>در</strong>وني،‏ با محدوديت مواجه بودند.‏ اين تناقضات،‏ پيچيدگي هاي هويت جوانان را برجسته مي ساختند.‏معلومات جمع آوري شده،‏ جنبه هاي ويژه اي از زندگي اين پاسخگويان،‏ مخصوصاً‏ <strong>در</strong> زمان انجام مصاحبه،‏ را منعكس مي كنند.‏با توجه به اين معلومات،‏ علاوه بر اينكه به طور كلي ماهيت هويت افغان ها متغير است،‏ محيط سياسي اطراف اين افغان هاينسل <strong>دوم</strong>ي هم دائماً‏ تغيير ميكند.‏ به علت رويدادهاي اخير پاكستان،‏ از جمله وخيم تر شدن اوضاع امنيتي <strong>در</strong> افغانستان و آغازثبت نام افغان ها <strong>در</strong> پاكستان،‏ نظر افغانها <strong>در</strong> مورد بازگشت به كشورشان دائماً‏ تغيير ميكند و تحت تاثير پويايي هاي منطقهميباشد.‏(AWN) <strong>در</strong>34اين موسسات افغاني عبارتند از:‏ شبكه زنان افغان پشاور؛ يك انجمن محصلين افغان <strong>در</strong> كويته ‏(متاسفانه به دليل بروز سوء ظن ناگهاني نسبت به كار ساحوي،‏ تيم تحقيقاتي موفقبه انجام بحث <strong>در</strong>ين موسسه نشد.)؛ و يك كورس انگليسي افغاني <strong>در</strong> كراچي.‏ علاوه بر اين،‏ يك محصل مرد <strong>در</strong> يك پوهنتون پاكستاني خصوصي واقع <strong>در</strong> پشاور و يك دوكاندار <strong>در</strong> كراچي بامهرباني از دوستانشان خواستند تا براي بحث دور هم جمع شوند.‏10


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستان.3ويژگيهاي جمعيت نمونه<strong>در</strong> اين قسمت به بررسي خانواده هاي اصلي و خصوصيات انفرادي 71 افغان نسل <strong>دوم</strong> جزء نمونه مطالعاتي كه <strong>در</strong> شهرهايپشاور،‏ كويته و كراچي زندگي مي كردند،‏ پرداخته ايم.‏ از آنجائيكه اين مطالعه ماهيتاً‏ كيفي است،‏ <strong>در</strong>صدد است تا بدون شرحتجارب همه افغان هاي مقيم پاكستان،‏ به <strong>در</strong>كي از سابقه،‏ محيط فعلي اطراف و طرح هاي بعدي پاسخگويان انتخاب شده نايلآيد.‏ با توجه به اينكه يافته هاي اين مطالعه مبتني بر نمونه ايست كه گزينش آن هدف مندانه بوده است،‏ <strong>در</strong> اين بخش همچنينبه مقايسه خصوصيات نمونه مطالعاتي با معلومات حاصل از ثبت نام سال 2007 افغان ها <strong>در</strong> پاكستان،‏ پرداخته شده است.‏3,1 سطح خانوادهمدت اولين اقامت <strong>در</strong> پاكستانشكل 1، معلوماتي تركيبي راجع به سال ورود خانواده هاي پاسخگويان به پاكستان ارائه مي كند و نشان مي دهد كه تعداد زيادياز آنها بين سالهاي 1995 داخل پاكستان شده اند.‏ با دسته بندي اين ارقام و معلومات بر اساس مكان،‏ مشخص نمي شودكه خانواده هاي افغاني ساكن <strong>در</strong> پشاور يا كويته،‏ <strong>در</strong> چه سالي به پاكستان مهاجرت كرده اند؛ پاسخگويان از دوره اشغال افغانستانتوسط شوروي <strong>در</strong> سال 1979 تا اوايل دهه 1990، به طور يكنواخت تقريباً‏ <strong>در</strong> تاريخ ورودشان به پاكستان،‏ پراكنده شده اند.‏ اگرمورد كراچي را <strong>در</strong> نظر بگيريم،‏ بايد گفت كه بعد از سال 1986، خانواده هاي بيشتري وارد پاكستان شده اند.‏ طبق آمار حاصل ازثبت نام افغان ها <strong>در</strong> سال <strong>در</strong>صد افغان هاي پاكستان،‏ بين سالهاي 1985 وارد اين كشور شده اند.‏ ولي <strong>در</strong> ايننمونه مطالعاتي،‏ از ميان هر 24 خانواده از اين مقوله بر شمرده ميشوند و اكثريت افغان هاي مقيم <strong>در</strong> پاكستان،‏ پس ازسال 1985 وارد اين كشور شده اند.‏ بايد افزود كه افغانهاي ساكن <strong>در</strong> كمپ ها،‏ <strong>در</strong> اين نمونه حساب نشده اند.‏ <strong>در</strong> مورد كراچي بايدگفت كه حدود 7 خانواده،‏ بيشتر به خاطر پيدا كردن كار،‏ از ساحات ديگر پاكستان به اين شهر مهاجرت كرده اند.‏ علاوه بر اين،‏سه خانواده 2 خانواده از پشاور و يك خانواده از كويته - يكبار <strong>در</strong> دهه 90 به افغانستان بازگشتند،‏ ولي به علت ناامني و براييافتن كار،‏ دوباره به اين كشور مهاجرت نموده اند.‏1979 و73 ،200771 خانواده،‏1980 و-شكل‎1‎‏:‏مدت اولين اقامت <strong>در</strong> پاكستانتعداد خانواده ها353025201510501979-1985 1986-1990 1991-1995 1996-2000 قبل از 1979ولايت اصلي <strong>در</strong> افغانستانبيش از نصف پاسخگويان،‏ از سه ولايت كابل ‏(تعداد=‏‎18‎‏)،‏ ننگرهار ‏(تعداد=‏‎14‎‏)،‏ كندز ‏(تعداد=‏‎13‎‏)‏ و بقيه آنها از ساير ولاياتافغانستان به پاكستان مهاجرت كرده اند . 35 بر اساس يك طبقه بندي كلي،‏ 37 نفر از اين پاسخگويان از ساحات شهري و34 نفر35بعضي از ولايات عمده مبدأ كه ثبت نام سال 2007 <strong>در</strong> آنها انجام شده است،‏ عبارتند از:‏ ننگرهار (21%)، كابل (11,2%) و كندز (9,7%)11


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان/آنها از ساحات روستايي افغانستان به پاكستان آمده اند.‏ پاسخگويان جزء مقوله <strong>دوم</strong>،‏ افغانهاي ساكن <strong>در</strong> ساحات روستايي افغانستانو يا آنهايي هستند كه معيشت شان وابسته به زراعت بوده است.‏سكونت <strong>در</strong> كمپ هاي پناهندگان يا مكان هاي ديگربه دليل زمان محدود و مشكلات امنيتي،‏ <strong>در</strong> اين تحقيق بيشتر به بررسي و مطالعه پاسخگويان ساكن <strong>در</strong> ساحات شهري پاكستانپرداخته شده است.‏ پاسخگويان كمپ نشين،‏ فقط حدود يك پنجم ‏(تعداد=‏‎17‎‏)جمعيت نمونه را به خود اختصاص داده اند.‏ اينتعداد شامل ساكنين سه كمپ رسمي،‏ يك كمپ قديمي و يك كمپ غيررسمي مي باشد . 36 بر اساس آمار حاصل از ثبت نام سال<strong>در</strong>صد افغان هاي مقيم پاكستان،‏ <strong>در</strong> كمپها زندگي مي كنند.‏ از اينرو،‏ اين نمونه مطالعاتي بيشتر نمايانگر جمعيتافغان شهرنشين مي باشد و جمعيتي كه <strong>در</strong> ساحات روستايي دورتر زندگي مي كنند،‏ <strong>در</strong> اين نمونه <strong>در</strong> نظر گرفته نشده اند.‏،2007 حدود 45قوميتهمانطور كه <strong>در</strong> جدول 2 مشاهده مي كنيد،‏ پشتون ها و تاجيك ها نزديك به <strong>در</strong>صد جمعيت افغاني ثبت نام شده <strong>در</strong> سال2007 و جمعيت مربوط به نمونه مطالعاتي را به خود اختصاص داده اند.‏ تعداد تاجيك ها <strong>در</strong> نمونه مطالعاتي به طور قابل ملاحظهاي بيشتر است؛ شايد به دليل اينكه اكثريت اجتماعات تحت پوشش اين تحقيق،‏ اجتماعات شهري بوده اند.‏ آمار مربوط به ثبتنام سال 2007 نشان مي دهد كه اكثريت جمعيت كمپ نشين را پشتون ها تشكيل مي دهند و اين <strong>در</strong> حالي است كهتاجيك ها،‏ هزاره ها و ازبك ها اكثراً‏ <strong>در</strong> شهرها ساكن مي باشند.‏ تيم تحقيقاتي سعي كرده تا گروه هاي قومي مختلفي را <strong>در</strong> ايننمونه بگنجاند،‏ ولي قوميت را به عنوان يك معيار انتخابي عمده <strong>در</strong> نظر نگرفته است.‏90(93%)جدول 2:مقايسه <strong>در</strong>صد قوميت ها <strong>در</strong> ثبت نام سال 2007 و نمونه مطالعاتيثبت نام سال 2007 افغان ها <strong>در</strong> پاكستاننمونه مطالعاتي57,8%32,4%5,6%4,2%00083,6%7,2%2,5%2,3%1,9%1,0%1,5%پشتونتاجيكهزارهازبكتركمنبلوچيساير قوميت هاپشتونتاجيكهزارهازبكتركمنبلوچيساير قوميت ها‏(تعداد=‏‎41‎‏)‏‏(تعداد=‏‎23‎‏)‏‏(تعداد=‏‎4‎‏)‏‏(تعداد=‏‎3‎‏)‏تركيب خانواده هامتوسط تعداد اعضاي هر خانواده،‏ 9 نفر ميباشد و <strong>در</strong> نمونه مطالعاتي از 30 نفر افزايش پيدا ميكند 37 ؛ <strong>در</strong> حاليكه اين رقم <strong>در</strong>ثبت نام سال 5,5 نفر اعلام شده است.‏ بر اساس مكان،‏ تفاوت زيادي <strong>در</strong> تركيب خانواده ها وجود ندارد.‏ بيش از نصفپاسخگويان،‏ <strong>در</strong> خانواده هاي هسته اي زندگي ميكنند.‏ اين خانواده ها متشكل از پ<strong>در</strong>،‏ ما<strong>در</strong> و فرزندان مي باشندتعداد كمتري از اين پاسخگويان،‏ <strong>در</strong> گروه هاي نسلي گسترده زندگي مي كنند كه معمولاً‏ متشكل از سه نسل مي باشدخانواده)‏ يا اينكه <strong>در</strong> خانواده هاي گسترده خويشاوندي زندگي مي كنند كه متشكل از برا<strong>در</strong>ها و خواهرهاي متاهل داراي طفل مي40) خانواده)‏ . 3815)1 تا،20073638كمپهاي رسمي،‏ كمپ هايي هستند،‏ كه توسط كميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهنده گان به طور رسمي نظارت ميشوند.‏ كمپ هاي جلوزي،‏ برَكَي و كبابيان <strong>در</strong> ايالات سرحد پاكستان،‏ ازاين دسته اند،‏ و كمپ ناصر باغ واقع <strong>در</strong> پشاور،‏ يك كمپ قديمي ميباشد.‏ ‏”كمپ جديد“‏ كه <strong>در</strong> كراچي واقع شده است،‏ اگرچه يك كمپ ناميده مي شود،‏ ولي بيشتر يك اقامتگاه خودكفا است تايك كمپ.‏ مردم محلات،‏ اعم از پاكستاني و افغان،‏ از اين كمپ با نام ‏”مهاجر كمپ“‏ ياد مي كنند.‏37خانواده يك نفره اين نمونه،‏ متشكل از يك مرد مجرد ساكن <strong>در</strong> كراچي ميباشد كه پس از ناكامي <strong>در</strong> امتحان كانكور <strong>در</strong> كابل،‏ به منظور ادامه تحصيلات عالي،‏ به تنهايي به اين شهر مهاجرتكرده است.‏حتي <strong>در</strong> دهه هاي قبل هم،‏ اكثريت خانواده هاي افغانستان،‏ از نوع هسته اي بوده اند.‏ پاميلا هانتي،‏ 1975، تركيب خانوادگي و زايندگي <strong>در</strong> افغانستان،‏ تز دوره ماستري،‏ پوهنتون ايلينويشمالي.‏12


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستان-(13 خانواده).‏باشند <strong>در</strong> آخر بايد گفت كه فقط 3 پاسخگو <strong>در</strong> خانواده هاي خويشاوندي و نسلي گسترده زندگي مي كنند.‏ همچنينمورد چند زني ‏(يك مرد با بيش از يك زن)‏ <strong>در</strong> شش خانواده پشاور ديده شده است.‏وضعيت اجتماعي - اقتصادي<strong>در</strong> اين كار ساحوي،‏ وضعيت اجتماعي اقتصادي خانواده هاي نمونه مطالعاتي،‏ به طور كلي به سه گروه تقسيم شد:‏ خوب،‏متوسط و بد.‏ ولي <strong>در</strong> نتيجه تجزيه و تحليل معلومات و ارقام،‏ اين گروه ها <strong>در</strong> پنج سطح طبقه بندي شدند كه از فقير به پولدارافزايش پيدا مي كنند ‏(جدول 3 را ببينيد).‏ به منظور كسب معلومات بيشتر <strong>در</strong> مورد معيارهاي طبقه بندي خانواده ها،‏ به ضميمهمراجعه كنيد.‏ با توجه به اينكه با هر پاسخگو تنها يك بار مصاحبه شده است،‏ معلومات جمع آوري شده،‏ شامل اطلاعات گستردهو طولي <strong>در</strong> مورد معيشت هاي خانواده ها نمي شوند.‏ از آنجائيكه اين نمونه مطالعاتي،‏ يك نمونه هدف مند بوده و معيار انتخابياصلي آن ‏”وضعيت اجتماعي اقتصادي“،‏ مي باشد،‏ پاسخگويان تقريباً‏ به طور يكنواخت <strong>در</strong> گروه هاي مذكور طبقه بندي شدهاند؛ به جز مقوله ‏”خوب“‏ كه شامل پاسخگويان بيشتري ميباشد.‏3-جدول 3:وضعيت اجتماعي - اقتصادي خانواده هاي نمونه ‏(تعداد=‏‎71‎‏)‏سطح 1 سطح 2 سطح 3 سطح 4 سطح 5فقيرزير متوسطمتوسطبالاي متوسطپولدار211291514خويشاوندان ساكن <strong>در</strong> خارج-خويشاوندان نزديك يا دور بيش از يك پنجم ‏(تعداد=‏‎16‎‏)‏ پاسخگويان،‏ <strong>در</strong> كشورهاي غربي زندگي مي كنند.‏ بعضي از اين خانوادهها نه همه آنها - توسط اين افراد حمايه مالي مي شوند.‏ مواردي هم مشاهده شده است كه <strong>در</strong> آن اعضاي مرد خانواده،‏ برايكار كردن به كشورهاي عرب و ايران ‏(تعداد=‏‎8‎‏)‏ و افغانستان ‏(تعداد=‏‎7‎‏)،‏ مهاجرت كرده و <strong>در</strong> آنجا مشغول به كار شده اند.‏3,2 سطح فرديسن پاسخگويانمعيارهاي اصلي طبقه بندي پاسخگويان نسل <strong>دوم</strong>:‏15 تا30 ساله باشند؛ وبيش از نصف عمرشان را <strong>در</strong> پاكستان سپري كرده باشند.‏••(2122متوسط سن پاسخگويان،‏ سال ‏(مردها:‏ ‎24‎؛ زن ها:‏ مي باشد.‏ بر اساس جنسيت و مكان،‏ بين سن پاسخگويان <strong>در</strong> هنگامورود به پاكستان،‏ اختلاف زيادي وجود ندارد ‏(شكل 2 را ببينيد).‏ اكثر پاسخگويان،‏ يا متولد پاكستان هستند <strong>در</strong>صد)‏ و يا <strong>در</strong>سن زير 5 سال به پاكستان مهاجرت كرده اند <strong>در</strong>صد).‏ متوسط سن پاسخگويان ‏(به استثناي 20 نفري كه متولد پاكستانهستند)‏ <strong>در</strong> هنگام ورود به پاكستان،‏ سال مي باشد.‏ متوسط سن ازدواج <strong>در</strong> بين پاسخگويان متأهل ‏(كه تعداد آنها 34 نفر است)،‏19 سال اعلام شده است ‏(مردان:‏ 21 سال،‏ زنان:‏ كه رقمي مشابه با معلومات مربوط به ثبت نام سال 2007 مي باشد‏(مردان:‏ 21 سال،‏ زنان:‏28)17 سال)‏35)619 سال).‏زبانزبان رسمي پاكستان،‏ اردو است،‏ ولي ميزان گسترده اي از ساكنين ولايت مرزي شمال غرب و ساكنين بلوچستان،‏ به زبان پشتوصحبت مي كنند.‏ <strong>در</strong> آمار زباني مربوط به پاسخگويان،‏ اختلافاتي بر اساس دو مقوله جنسيت و مكان مشاهده مي شود.‏ براي13


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان7 زن،‏مثال،‏ تمامي مردان،‏ به جز چند مرد داراي <strong>در</strong>آمد پايين <strong>در</strong> پشاور،‏ اردو مي فهمند و <strong>در</strong> مقايسه با آن،‏ نسبت زيادي از زنان ‏(<strong>در</strong>كويته،‏ از ميان هر 5 نفر؛ <strong>در</strong> پشاور،‏ از ميان هر 8 نفر؛ و <strong>در</strong> كراچي،‏ از ميان هر به زبان اردو صحبتنمي كنند.‏ به نظر مي رسد كه عدم آشنايي زنان با زبان اردو،‏ مرتبط با رفت و آمد محدود آنها باشد.‏ براي مثال،‏ زناني كه <strong>در</strong>كراچي زندگي ميكنند و با زبان اردو آشنا نيستند،‏ حتي نمي توانند با همسايه هاي پاكستاني شان رابطه برقرار كنند.‏ <strong>در</strong> مورد زبانپشتو بايد گفت كه تمامي مردان به اين زبان صحبت مي كنند؛ به جز 2 مرد داراي <strong>در</strong>آمد بالا <strong>در</strong> كراچي كه به <strong>در</strong>ي حرف ميزنند.‏ زنان ساكن <strong>در</strong> كراچي،‏ اگر زبان ما<strong>در</strong>ي شان پشتو باشد،‏ صرف به اين زبان صحبت مي كنند؛ 2 زن <strong>در</strong> كويته و يك زن <strong>در</strong>39پشاور <strong>در</strong> صحبت هايشان از زبان <strong>در</strong>ي استفاده مي كنند نه پشتو.‏10 زن،‏ 2 نفر)‏20 زن،‏شكل‎2‎‏:‏ سن پاسخگويان <strong>در</strong> هنگام ورود به پاكستانبالاي 10 سال13%متولد پاكستان28%6 تا 9 سال24%35%زير 5 سالتحصيلاتهمانطور كه <strong>در</strong> جدول 4 مشاهده ميكنيد،‏ نزديك به يك سوم جمعيت نمونه،‏ از هيچ گونه تحصيلات غيرديني رسمي برخوردارنمي باشند ‏(تعداد=‏‎23‎؛ 10 مرد و 13 زن)؛ البته <strong>در</strong> اين آمار،‏ تحصيلات ديني شامل نبوده است.‏ از آنجائيكه تيم تحقيقاتي سعيكرده تا بين مردان و زنان تحصيل كرده و كمتر تحصيل كرده يك توازن برقرار كند،‏ اختلاف بسيار زيادي بر اساس جنسيت <strong>در</strong>كل نمونه مشاهده نمي شود.‏ به طور كلي،‏ حداوسط سطح تحصيلي افراد تحصيل كرده،‏ صنف مي باشد.‏ بنابراين،‏ سطحتحصيلي جمعيت نمونه مطالعه شده از جمعيت كلي افغانهاي ساكن <strong>در</strong> پاكستان،‏ متفاوت ميباشد.‏ بنابر آمار مربوط به ثبت نام سال87 <strong>در</strong>صد افغان ها يا تحصيلات ندارند يا فقط داراي تحصيلات غيررسمي مي باشندديني).‏12%) غيرديني؛ 4,6%9(70,3%)،2007يكي از مسائل اصلي كه <strong>در</strong> زمان انجام كار ساحوي و <strong>در</strong> نتيجه بحث ها براي مردان و زنان مهم به نظر مي رسيد،‏ تحصيلاتبود.‏ از اين رو،‏ <strong>در</strong> آخرين بخش كار ساحوي <strong>در</strong> پشاور،‏ بررسي هاي بيشتري <strong>در</strong> مورد مسئله تحصيل انجام شد كه عبارتند از:‏تحقيق <strong>در</strong> مورد نسل <strong>دوم</strong> يعني كسانيكه فقط <strong>در</strong> مكاتب/‏ پوهنتون هاي پاكستاني <strong>در</strong>س خوانده اند؛ پاسخگويان نسل <strong>دوم</strong>ي كه ازمكاتب پاكستاني به مكاتب افغاني آمده اند و بر عكس؛ و افغانهاي نسل <strong>دوم</strong>ي ‏(اطفال پاسخگويان)‏ كه <strong>در</strong> مدارس پاكستاني <strong>در</strong>سميخوانند.‏39<strong>در</strong> مورد زبان انگليسي بايد گفت كه <strong>در</strong> نمونه ما،‏ مجموع 14 مرد و 7 زن،‏ <strong>در</strong> كورسهاي زبان انگليسي شركت كرده اند؛ اگرچه مشخص نيست <strong>در</strong> كدام سطح قرار دارند.‏14


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانجدول 4:وضعيت تحصيليمردزنمجموع231326971137125106144از هيچ گونه تعليمات رسمي و غيرديني برخوردار نمي باشدصنف 6 يا پايين ترصنفصنف 12 يا بالاترمجموع7 تا 123 و‎4‎‏،‏مشغول فعاليت هاي <strong>در</strong>آمدمشاغل فعلي جوانان و نوجوانان مرد و زن را نشان ميدهند.‏مشاغلگراف هايبراي كسب <strong>در</strong>آمد كار ميكنند.‏ كساني كهزايي مي باشند و <strong>در</strong> سوي مقابل،‏ كمتر از نصف زنان پاسخگو ‏(تعداد=‏‎16‎؛ براي كسب <strong>در</strong>آمد كار نمي كنند شامل اين افراد مي باشند:‏ محصليني كه نياز به كار ندارند،‏ زنان خانه دار و بيكاران ‏(تعداد=‏‎2‎‏).‏ميزان تحصيلات نيمي از زناني كه <strong>در</strong> بيرون از خانه كار ميكنند،‏ بالاتر از صنف 12 ميباشد نمونه مطالعاتي شامل تعداد زيادي ازمعلمين زن مي باشد؛ زيرا غالباً‏ از طريق مكاتب مي توان به اجتماعات افغاني وارد شد و تيم تحقيقاتي غالباً‏ پاسخگويان را باهدف معيار تحصيلي از ميان معلمين انتخاب مي كردند.‏26 مرد (76 فيصد)‏43 فيصد)‏شكل 3:شغل فعلي پاسخگويان مرد ‏(تعداد=‏‎34‎‏)‏معاون لابراتوار.‏ 1زراعت پيشه.‏ 2قالين باف . 2براي كسب <strong>در</strong>آمد كارمعلم يا كارمند دفتر.‏ 2نميكنند.‏ 8نگهبان،‏ خدمتكار.‏ 2شاغل آزاد ‏(تجارت ياكارگران روزمزد.‏ 3خياط.‏ 2دستفروش.‏ 3دوكان).‏ 9شكل 4:شغل فعلي پاسخگويان زن ‏(تعداد=‏‎37‎‏)‏کار <strong>در</strong> خانه4کار <strong>در</strong> دفتر،‏ کمپنی،‏ کلينيک5معلم7برای کسب <strong>در</strong>آمد کارنميکند2115


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانسفر به افغانستان<strong>در</strong> ميان هر 4 فرد <strong>در</strong> نمونه مطالعاتي،‏ بيش از يك نفر هرگز به افغانستان نرفته است ‏(تعداد كلي=‏‎20‎ نفر)؛ اين افراد يا <strong>در</strong> دورانطفوليتشان به پاكستان آمده اند،‏ يا متولد اين كشور هستند.‏ اكثريت اين افراد،‏ چيزي از افغانستان به ياد ندارند يا خاطرات كمي اززندگي <strong>در</strong> افغانستان <strong>در</strong> ذهنشان باقي مانده است.‏ از ميان كساني كه به افغانستان مسافرت نموده اند ‏(تعداد=‏‎52‎ ؛زن)،‏ مردان چندين بار و بيش از نصف زنان،‏ فقط يكبار به افغانستان مسافرت كرده اند ‏(تعداد=‏‎14‎‏).‏ دلايل مسافرت آنها بهافغانستان،‏ اين موارد بوده است:‏ ازدواج،‏ تشييع جنازه،‏ بازديد از دارايي ها،‏ جستجوي فرصتهاي تحصيل <strong>در</strong> سطح عالي،‏ فرار ازگرماي تابستان پاكستان و به طور كلي،‏ بررسي گزينه هاي بازگشت.‏ بسياري از اين افراد،‏ پس از تشكيل دولت جديد <strong>در</strong> سال2001 ‏(تعداد=‏‎40‎‏)،‏ تعدادي <strong>در</strong> طول حكومت طالبان ‏(تعداد=‏‎18‎‏)‏ و تعدادي ديگر <strong>در</strong> دوران مجاهدين ‏(تعداد=‏‎4‎‏)‏ به افغانستان سفر28 مرد،‏ 24كردند . 4040بعضي از پاسخگويان <strong>در</strong> جواب گفتند كه <strong>در</strong> طول دوره هاي مختلف به افغانستان سفر كرده اند.‏16


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستان.4يافته هاي مهم<strong>در</strong> اين قسمت،‏ به تحليل برخي عوامل عمده پرداخته شده است كه روي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> ارائه جواب به سوال مبني بربازگشت يا عدم بازگشت به افغانستان،‏ تاثير گذاشته اند.‏ با توجه به آمار حاصل از ثبت نام افغان ها،‏ كه از اكتوبر 2006 تا فبروري2007 توسط دولت پاكستان و كميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهندگان انجام شد،‏ اكثر افغان ها <strong>در</strong> آيندهنزديك،‏ قصد بازگشت به افغانستان ندارند.‏ بايد گفت كه اين سروي كمي نتوانست كه مسئله بازگشت را به ميزان لازم موردبررسي و مطالعه قرار دهد.‏ ولي برعكس،‏ <strong>در</strong>ين مطالعه كيفي،‏ به صورت مفصل با مردان و زنان افغان راجع به گرايش آنها نسبتبه بازگشت،‏ بحث هايي صورت گرفته است كه <strong>در</strong> آنها نه تنها به بررسي عوامل مادي و اقتصادي بلكه به بررسي عوامل احساسيو روابط متقابل مهم بين آنها نيز پرداخته شده است.‏(84,2 فيصد)‏مهاجرت داوطلبانه،‏ غالباً‏ توسط عوامل ‏”دافعه“‏ و ‏”جاذبه“‏ موجود <strong>در</strong> مكان هاي مبدأ و مقصد تعريف ميشود.‏ عوامل دافعه بهشرايط نامطلوبي - حتي <strong>در</strong> برخي موارد تهديد آميز - اطلاق مي شوند كه مردم را مجبور به ترك خانه هايشان ميكنند.‏ <strong>در</strong> سويديگر،‏ منظور از عوامل جاذبه،‏ منابع و فرصتهايي است كه مردم را جذب يك مكان ميكنند.‏ مهاجرين بالقوه به هنگام تصميمگيري <strong>در</strong> مورد مهاجرت،‏ بررسي مي كنند كه كدام مكان نسبت به ساير مكان ها از امنيت،‏ معيشت و تاسيسات صحي و تحصيليبهتري برخوردار مي باشد و از اين طريق مزايا را <strong>در</strong> برابر موانع مي سنجند . 4142تورتن و مارسدن با اين نظر كه <strong>در</strong> خصوص پناهندگان افغان ارائه شده است،‏ موافقند و خاطرنشان مي كنند كه تصميم گيريپناهندگان افغان <strong>در</strong> خصوص بازگشت مبتني بر يك ‏”محاسبه منطقي از هزينه و سود“‏ ميباشد تا پيوندهاي احساسي با كشورشانيا تجارب اجتماعي منفي از كشوري كه <strong>در</strong> آن پناهنده شده اند.‏از نظر مونسوتي ، 43 ظاهراً،‏ خانواده هاي افغان ساكن <strong>در</strong> ايران يا پاكستان،‏ <strong>در</strong> شرايطي كه عوامل جاذبه فرصت هاي كاري وامكانات بهتر،‏ از عوامل دافعه اين كشورها قوي تر باشند،‏ تصميم به ماندن ميگيرند.‏ با وجود اعمال فشار از سوي دولتهاي ميزبانبراي خارج شدن افغان ها از طريق وضع مقررات سخت و شديد،‏ بسته شدن كمپ هاي پناهندگان،‏ كاهش ميزان خدمات رسانيو بوجود آمدن يك محيط شديداً‏ نامطلوب براي افغان ها،‏ هنوز هم بيش از 2,15 ميليون افغان ثبت نام شده،‏ از سالسو <strong>در</strong> پاكستان باقي مانده اند.‏2007 بدينو چنانكه استيگر 44 خاطرنشان كرده،‏ تصميم بازگشت به افغانستان دشوارتر از تصميم گريختن به پاكستان ميباشد،‏ زيرا تعدادزيادي از خانواده هاي افغان مهاجر،‏ به ويژه اعضاي جوان آنها،‏ به زندگي <strong>در</strong> پاكستان خو گرفته و عادت كرده اند.‏ شرايطيمحيطي مطلوب،‏ مانند وجود خدمات،‏ سرپناه،‏ كار و عوامل اجتماعي،‏ روي نگرش هاي مهاجرين <strong>در</strong> خصوص بازگشت تاثيرميگذارند.‏تصميم به ماندن <strong>در</strong> پاكستان ميتواند ناشي از قضاوت منطقي افغان ها با <strong>در</strong>نظرداشت تمامي گزينه هاي معلوم باشد.‏ ولي اينبدان معنا نيست كه پيوند با افغانستان و ديگر موارد احساسي،‏ هيچ نقشي <strong>در</strong> اين تصميم گيري ندارند.‏ البته،‏ يافته هاي اينمطالعه،‏ نشان ميدهند كه پاسخگويان براي اتخاذ اين تصميم سخت،‏ با بسياري از مسائل - مادي و احساسي مجزا از يكديگر،‏<strong>در</strong> كشمكش هستند.‏ پيامد اين روندها بسته به توازن عوامل گوناگون ميباشد كه ممكن است <strong>در</strong> طول زمان تغيير كند.‏-اين مطالعه از طريق بررسي مفصل كشمكش هاي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستان <strong>در</strong> خصوص بازگشت به كشورشان،‏ به <strong>در</strong>كپيچيدگي اين چنين روندها ميپردازد.‏ يافته هاي اين مطالعه،‏ رهنمايي <strong>در</strong> اختيار سياستگذاران و ساير دست ان<strong>در</strong>كاران قرار ميدهدكه <strong>در</strong> ارتباط با چگونگي تسهيل روند بازگشت از پاكستان به افغانستان و رسيدگي خوب به جمعيت باقيمانده افغان <strong>در</strong> پاكستان وكنترول تحركات جمعيتي مداوم <strong>در</strong> مرز،‏ به آنها كمك ميكند.‏41424344مراجعه كنيد به:‏ مهاجرت هاي واكنشي:‏ پيش زمينه هاي روانشناسي <strong>در</strong> قسمت حركات مهاجرين،‏ ژورنال مطالعات بر پناهنده گان.‏ ريچ ماند،‏ 8-24 1993. (1) 6.عين اثر،‏ صفحه 33. تورتون و مارسدن.‏عين اثر،‏ مونسوتي.‏عين اثر،‏ استگتر.‏17


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان4,1 بازگشت يا ماندن:‏ <strong>در</strong> وراي سر<strong>در</strong>گميجدول شماره 5، يك دسته بندي گسترده از ديدگاههاي 71 پاسخگو نسبت به بازگشت را نشان ميدهد.‏ اين جدول از سه دستهاصلي تشكيل ميگردد؛ هرچند كه تنوع قابل توجهي <strong>در</strong> داخل هر گروه وجود دارد.‏ گروه اول ‏(تعداد=‏‎11‎‏)‏ آنهايي هستند كه برايبازگشت به افغانستان اقدام مينمايند.‏ 45 برخي از موارد بازگشت،‏ نتيجه ميل شخصي پاسخ دهنده نمي باشند،‏ بلكه بيشتر نتيجهميل خانواده و اقوام بزرگ شان هستند.‏ دسته بزرگ <strong>دوم</strong> ‏(تعداد=‏‎50‎‏)،‏ آنهايي هستند كه هنوز به دلايل متعددي اقدام به بازگشتنكرده اند و اين امر نتيجه گيري <strong>در</strong> مورد آنها را دشوار ميسازد.‏جدول 5:موضع پاسخگويان <strong>در</strong> مورد بازگشت يا ماندن<strong>در</strong> مورد بازگشت،‏ به اقدامي دست نزده اند و <strong>در</strong> حالحاضر <strong>در</strong> پاكستان ميباشند ‏(تعداد=‏‎50‎ (اقدام به بازگشت به افغانستان<strong>در</strong> حال كشمكش <strong>در</strong> تصميم گيريكرده اندقصد بازگشت ندارندهستند<strong>در</strong> نظر دارند كه به خارج ازپاكستان ‏(كشور ثالت)‏ بروند1064411گروه فرعي اول ‏(تعداد=‏‎44‎‏)،‏ متشكل از كساني ميباشد كه <strong>در</strong> كشمكش تصميم گيري هستند.‏ تعدادي از آنان آرزو دارند كه بهافغانستان بازگردند.‏ <strong>در</strong>حاليكه ديد ديگران نسبت به مسئله بازگشت منفي است.‏ اما اميدواريهايي هم نسبت به بازگشت <strong>در</strong> آيندهدارند.‏ ويژگي عمده گروه فرعي اول اين است كه وضعيت افغانستان را مدنظر قرار داده و صبر مي كنند كه ميان عواملي كه <strong>در</strong>تصميم گيري به بازگشت تاثير مي گذارند،‏ يك توازن ايجاد شود.‏ <strong>در</strong> گروه فرعي <strong>دوم</strong> از اين دسته بندي،‏ 6 پاسخ دهنده وجوددارد كه قصد بازگشت به افغانستان را ندارند 46 و دسته آخر از افرادي تشكيل شده است كه <strong>در</strong> حال حاضر نه به افغانستان و نه بهپاكستان فكر ميكنند،‏ بلكه توجه شان معطوف برنامه ريزي براي سفر احتمالي به كشور ثالث ميباشد ‏(تعداد=‏‎10‎‏).‏ بعضي از اينافراد،‏ مدت زيادي است كه آرزوي بازگشت به افغانستان دارند،‏ ولي بعضي ديگر،‏ تمايل به انجام چنين كاري ندارند ‏(به كا<strong>در</strong>171 پاسخگومراجعه كنيد)‏ . 47،6جدول نشانگر عوامل عمده مثبت و منفي اي مي باشد كه به طور پراكنده توسط ‏(مرد و زن)‏ <strong>در</strong> ارتباط با ا<strong>در</strong>اك وتجربياتشان از پاكستان و افغانستان ارائه شده است.‏ ترتيب و اندازه موارد اين جدول،‏ اهميت نسبي آنها را نشان ميدهند ‏(هرعاملي كه از نظر اندازه بزرگتر و از نظر ترتيب بالاتر از ساير عوامل باشد،‏ مهمترين عامل براي پاسخگويان به حساب مي آيد.‏ ( 48اين جدول بيانگر <strong>در</strong> هم آميختگي پيچيده انواع مختلف عوامل مطرح شده توسط پاسخ گويان ميباشد اين عوامل شامل عواملاقتصادي،‏ سياسي،‏ اجتماعي،‏ فرهنگي و احساسي مي باشند.‏ اساس نظرات پاسخگويان و موضع آنها <strong>در</strong> مورد مسئله بازگشت،‏توازن يا عدم توازن عوامل جاذبه و دافعه ميباشد.‏ بسياري از پاسخگويان با توجه به تجربيات فردي و تغيير محيط پاكستان برايافغان ها،‏ <strong>در</strong> تشخيص عوامل مثبت و منفي هر دو كشور و تشخيص اينكه تعادل كدام يك <strong>در</strong> طول زمان تغيير ميكند،‏ دچارنوعي تناقض <strong>در</strong>وني ميباشند.‏ اين تناقض <strong>در</strong> ميان پاسخگوياني كه اقدام به بازگشت كرده اند،‏ نيز وجود دارد.‏-21 سالهبراي مثال،‏ گفته هاي يك دختر فارغ صنف دوازدهم و ساكن يك كمپ <strong>در</strong> نزديكي پشاور،‏ كه براي اولين بار <strong>در</strong> اين دوروز تصميم به بازگشت به افغانستان گرفته است،‏ نشانگر تناقض <strong>در</strong>وني او ميباشند:‏454648افرادي كه <strong>در</strong> حال بازگشت هستند را شامل ميشود؛ آنهائيكه اعضاي فاميل آنها <strong>در</strong> حال حاضر به افغانستان مسافرت نمودند تا مقدمات برگشت را فراهم سازند؛ و يك دختر جواني كه <strong>در</strong> گرديززندگي ميكنند و با يكي از بستگانش نامزد شده است.‏<strong>در</strong> اين گروه،‏ چهار زن پاسخگو وجود دارد ‏(كه هيچ كدام به افغانستان نرفته اند و همگي آنها تحرك محدود و تحصيل كمي دارند،‏ يك زن داراي تحصيلات بالا و متولد پاكستان،‏ كه به خوبيخود را با جامعه پاكستان وفق داده است و يك زن كه با مرد پاكستاني ازدواج كرده و اطفالش تابعيت پاكستاني دارند.‏47اين گروه به طور عمده شامل كساني ميشود كه بستگان نزديكشان <strong>در</strong> كشورهاي غربي زندگي ميكنند؛ كساني كه آرزو دارند تا اطفال شان را <strong>در</strong> غرب كلان كنند؛ خانواده هايي كه براي ازدواجبه خارج ميروند؛ و بعضي از مرداني مجرد كه آرزو دارند تا براي تحصيلات اسلامي و كار به عربستان صعودي بروند.‏بايد ذكر كرد كه بعضي از اين موارد به طور مستقيم از رهنماي مصاحبه پرسيده ميشدند ‏(براي مثال،‏ سوالهاي مربوط به نظرات همسالان و سوالهايي <strong>در</strong> مورد اينكه پاسخگويان مي خواهنداطفالشان را <strong>در</strong> كجا كلان كنند)،‏ <strong>در</strong> حاليكه ساير موارد،‏ پاسخ هاي باز هستند كه پاسخگويان <strong>در</strong> جواب به سوالهاي كلي ارائه داده اند.‏18


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانفكر مي كنم،‏ <strong>در</strong> قريه ام احساس راحتي بيشتري مي كنم تا اينجا؛ چونكه <strong>در</strong> آنجا خانه بزرگي داريم كه مي توانيم <strong>در</strong> آن زندگيكنيم.‏ زنان <strong>در</strong> اينجا مثل زندانيان <strong>در</strong> يك قفس زندگي مي كنند.‏ نمي توانيم فراموش كنيم كه ما مهاجر هستيم و پاكستان كشور مانيست.‏ از بستگان و دوستانم شنيدم كه <strong>در</strong> افغانستان امكانات كمي وجود دارد و مردم روي مركب ها سوار مي شوند.‏ ما <strong>در</strong> پاكستاناز تمام امكانات از جمله برق بهره مند هستيم.‏ <strong>در</strong> اينجا دخترها تحصيل كرده هستند،‏ اما فكر نمي كنم كه وضعيت افغانستان هممثل اينجا باشد.‏تفاوت عمده اي بين كساني كه اقدام به بازگشت كرده اند و كساني كه اقدام به بازگشت نكرده اند،‏ وجود دارد.‏ اين تفاوت ناشياز تعادل عوامل مثبت و منفي مي باشد و به اين معني نيست كه افرادي كه تصميم به بازگشت گرفته اند،‏ دچار كشمكش وتناقض نيستند،‏ بلكه <strong>در</strong> كل منظور اين است كه،‏ مشخصه هاي مثبت،‏ نسبت به ساير عوامل <strong>در</strong> تصميم به بازگشت موثرترهستند.‏6 مشاهده-70-دانستن اين نكته هم مهم است كه با توجه به گفته هاي پاسخگويان كه <strong>در</strong> جدول مي كنيد،‏ يكي از عوامل دافعهپايدار <strong>در</strong> افغانستان،‏ حضور خارجي ها <strong>در</strong> كشور است كه از قرن ها پيش شروع شده است؛ از جمله اشغال افغانستان توسط شوروي<strong>در</strong> اواخر دهه 49 و حضور فعلي سازمان ها و نيروهاي بين المللي مختلف <strong>در</strong> كشور.‏ اگرچه به طور كلي،‏ بسياري از پاسخگويان،‏حامي دولت فعلي كرزي مي باشند،‏ ولي بقيه آنها هم مردان ‏(تعداد=‏‎16‎‏)‏ و هم زنان ‏(تعداد=‏‎18‎‏)‏ <strong>در</strong> تمامي سه مكان موردمطالعه نگران جهت حركت كشورشان ميباشند ‏(يعني،‏ ‏”محيط غيراسلامي“‏ كه با هويت ملي و ديني شان <strong>در</strong> تضاد است).‏ ايننگراني ها <strong>در</strong> تصميمات افراد و خانواده ها <strong>در</strong> خصوص بازگشت تاثير مي گذارند.‏ برخي از احساسات پاسخگويان <strong>در</strong> مورد حضورخارجي ها <strong>در</strong> كشورشان <strong>در</strong> چوكات 1 نشان داده شده است.‏49ادوارد.‏ دي بي.‏ 1986، ‏”مهاجرت و انزوا:‏ ابعاد فرهنگي مشكلات پناهندگان افغان،‏ بررسي مهاجرت بين المللي.‏ 313-325:(2)20 و سنتليور پي،‏ و سنتليور ام.‏ 1988.پناهندگان افغان <strong>در</strong> پاكستان:‏ هويت نامعلوم،‏ مجله مطالعات پناهندگان.‏‎1(2):141-52‎ . ان<strong>در</strong>سن،‏ و دوپري.‏ لندن.‏19


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانجدول 6:عوال دافعه و جاذبه <strong>در</strong> پاكستان و افغانستان از ديد مردمعوامل دافعه <strong>در</strong> پاكستانكشور ما نيست،‏ شهروند پاكستان نيستندهواي گرمافغان ها پاكستان را ميهن خود نمي دانند،‏ هويت خود را گمكرده اند و زبان ملي شان ضعيف استوجود فرصت هاي محدود براي افغان ها‏(تحصيل،‏ كار)‏دوري از بستگانآزار و اذيت پوليس،‏ پاكستاني ها افغانها را خوش ندارندپرداخت پول براي تحصيل،‏ فقرا نمي توانند تحصيل كنند،‏ محصلينترك تحصيل ميكنند.‏تحت فشار بودن افغان ها،‏ بدنامي افغان هامشكلات اقتصادي،‏ كرايه هاي بلند،‏ ترس از اخراج،‏ تعطيلي اردوگاهاعوامل جاذبه <strong>در</strong> افغانستانآب و هواي خوب،‏ زيباي كشور/طبيعتآرزوي پرورش اطفال <strong>در</strong> كشور خود<strong>در</strong> بين خويشاوندان بودن:‏ دانستن فرهنگ خود،‏ صحتمندتر و تن<strong>در</strong>ست تربودنامكان مالكيت خانه و زمينهمسالان بهتر ‏(كه فرهنگ خود را مي دانند،‏ ميهن دوست،‏ تن<strong>در</strong>ستهستند و به زبان خالص صحبت ميكنند)‏تداوم روند بازسازي ‏(حكومت بهتر،‏ اختتام جنگ،‏ فرصت هاي كاريبيشتر)‏مهمان نوازي،‏ احترام به كلان ها و ديگرانآزادي ‏(استقلال بيشتر براي زنان،‏ حق تحصيل و اشتغال)‏بستگان بهتر ‏(كه تحصيل كرده تر و پولدارتر هستند)‏اسلام محافظه كار ‏(خالص)‏خواست خدمت به ميهن،‏ كمك به ديگرانفرصت هاي آموزشيعوامل جاذبه <strong>در</strong> پاكستان‏(كيفيت آموزشي خوب،‏ كورسهاي انگليسي،‏ تحصيلات اسلامي،‏ آموزشمهارت ها،‏ دسترسي به معلومات)‏امكانات:‏ ‏(برق،‏ گاز،‏ بهداشت،‏ سركها،‏ امكانات تفريحي)‏وجود آسايش،‏ عدم وجود آزار و اذيتآشنايي فعلي افغان ها با پاكستانداشتن شغل و جا براي زندگي،‏ توان زندگيرفتار خوب پاكستاني ها با افغان ها،‏ عدم وجود تبعيض عليه افغان هاوجود همسالان بهتر ‏(كه داراي رفتار بهتر،‏ فرهنگ بهتر و غيره ميباشند.)‏عدم وجود تنش،‏ وجود آرامشمحيط اسلاميعدم وجود تبعيض نژاديارزانيرعايت حقوق زن،‏ رعايت قانون،‏ وجود آزادينبود جا براي زندگيعوامل دافعه <strong>در</strong> افغانستاننبود جا براي زندگي:‏ ‏(برق،‏ گاز،‏ بهداشت و غيره.‏ كمبود فرصت هايتحصيلي،‏ كمبود كار)‏خصوصيت هاي منفي همسالاناحترام نگذاشتن به ديگران،‏ آشنا نبودن با اسلام،‏خشن،‏ ‏(تحصيل نكرده،‏ پرخاشگربودن)‏نا امني ‏(حملات انتحاري،‏ اختتاف،‏ جنگ،‏ دزدي)‏قيمتي گراني /فساد،‏ رشوه خواريتبعيض مذهبي/‏ نژاديحضور سربازان خارجي،‏ خارجي ها،‏ حرص پولي آن جي او هاغير اسلامي بودن ‏(بي نمازي،‏ آزادي و بي قيد و بند زنان)‏عدم آشنايي با اسلام،‏ وجود روابط نا<strong>در</strong>ست بين مردان و زنان،‏ مصرفنوشيدني هاي الكلي/‏ مواد مخ<strong>در</strong>فشارهاي اجتماعي،‏ شأن و منزلت جنسيتي،‏ محيط محدودوجود خصومت،‏ مشكلات خانوادگي20


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانبه طور كلي،‏ اكثر پاسخگويان نسل <strong>دوم</strong>،‏ هنوز <strong>در</strong> كشمكش براي بازگشت هستند و <strong>در</strong> اين مورد تصميم قطعي نگرفته اند.‏ طبقمطالعات انجام شده و ارزيابي حاضر،‏ دلايل اصلي عدم بازگشت افغانها از پاكستان به كشورشان،‏ كمبود سرپناه،‏ خدمات اساسي،‏كار و ناامني مي باشد.‏ ولي اگر موارد مذكور،‏ يگانه عوامل عدم بازگشت مي بودند،‏ كشمكش كمتري <strong>در</strong> مورد تصميم به بازگشتوجود مي داشت و چنانچه <strong>در</strong> جدول 6، توسط عوامل متضاد نشان داده شده است،‏ اين عوامل،‏ تنها يافته هاي اين مطالعه نيستند.‏چوكات 1:عوامل دافعه <strong>در</strong> افغانستان:‏ حضور خارجي ها و نفوذ غربنمونه هاي منفي اصلي موجود <strong>در</strong> افغانستان،‏ از نظر مردان جوان <strong>در</strong>صد از (46با هويت ملي و ديني شان مرتبط ميباشند و موارد بهم پيوسته ذيل را <strong>در</strong> بر ميگيرد:‏حضور سربازان خارجي/خارجي ها؛16 نفر)‏و زنان جوان پاسخگو18 نفر)،‏ <strong>در</strong>صد از (50پوشش نا<strong>در</strong>ست زنان و مردان،‏ مخصوصاً‏ <strong>در</strong> كابل؛عدم پايبندي نسبت به عقايد اسلامي؛روابط نا<strong>در</strong>ست بين جوانان؛مصرف نوشيدني هاي الكلي و مواد مخ<strong>در</strong> توسط جوانان؛حضور ان جي او هاي خارجي ‏(روابط نا<strong>در</strong>ست بين مردان و زنان <strong>در</strong> ان جي او هاعدم وجود تحصيلات اسلامي.‏/حرص پولي ان جي او ها)؛ و••••••بسياري از اين جوانان،‏ متعلق به خانواده هايي هستند كه دهه ها قبل <strong>در</strong> طول دوره اشغال افغانستان توسط شوروي،‏ افغانستان راترك كردند و مشخصه اصلي مهاجر بودن آنها <strong>در</strong> پاكستان،‏ هنوز هم نبرد مداوم <strong>در</strong> راه ‏”ميهن و اسلام“‏ مي باشد.‏ اين افراد حملهشوروي را يك اقدام اشغالگرانه،‏ فاسدانه و ضدديني ميدانند.‏ براي مثال،‏ يك مرد 29 ساله متاهل و فارغ صنف 12، كه يك دوكانپي سي او ‏(دفتر مكالمه عمومي)‏ <strong>در</strong> يك كمپ شهر پشاور دارد،‏ گفت كه به دلايل ذيل حاضر نيست به افغانستان باز گردد:‏مسئوليت جوانان افغان،‏ برقراري يك دولت اسلامي و بيرون راندن خارجي ها از كشورشان است......‏ ما ‏(<strong>در</strong> سالپناهنده شديم؛ چون كافرها به كشورمان آمده بودند.‏ <strong>در</strong> آن زمان فقط شوروي ها بودند،‏ ولي اكنون خارجي هاي بيشتر ازكشور،‏ به افغانستان آمده اند؛ بنابرين من به كشورم باز نمي گردم.‏ اگر يك دولت اسلامي <strong>در</strong> كشور ق<strong>در</strong>ت را به دست گيرد،‏من با روي خوش باز مي گردم....‏ اما <strong>در</strong> حال حاضر هيچ كدام از اعضاي فاميلم نمي خواهند به افغانستان باز گردند...‏ جوانانيكه <strong>در</strong> افغانستان هستند،‏ ارزشهاي اسلامي را زير پا ميگذارند - آنها هميشه به دنبال دخترها ميروند و شراب ميخورند.‏(198020(PM-١)يك دختر 16 ساله كه تا صنف 3 <strong>در</strong>س خوانده و مقيم شهر كويته مي باشد،‏ مي خواهد به تنهايي به افغانستان باز گردد؛ او از اينكهافغان هاي پاكستان تظاهر به پاكستاني بودن ميكنند،‏ خوشش نمي آيد،‏ و افتحار ميكند كه يك افغان است.‏ ولي پ<strong>در</strong> دختر <strong>در</strong> موردبازگشت به افغانستان نظر ديگري دارد:‏پ<strong>در</strong>م مي گويد كه فرهنگ اسلامي <strong>در</strong> افغانستان از بين رفته است و مكاتب پاكستان بهتر مي باشند.‏ اينجا <strong>در</strong> مكاتبپاكستاني و افغاني،‏ چند مضمون اسلامي ت<strong>در</strong>يس ميشود:‏ حديث،‏ تفسير،‏ تجويد،‏ عقايد و فقه.‏ ولي <strong>در</strong> مكاتب افغانستان فقطدو مضمون اسلامي <strong>در</strong>س داده ميشود:‏ قرآن شريف و تجويد.‏(QF-٠٥)بنابراين،‏ هدف اين مطالعه اينست كه فراتر از مسائل مادي به تشخيص تاثيرات شبكه هاي اجتماعي،‏ هويت،‏ تعلق و آرزويتحصيل بر ا<strong>در</strong>اك ميهن و اجتماع ميزبان بپردازد.‏<strong>در</strong> باقي اين قسمت،‏ به بررسي اين عوامل اصلي كه كشمكشي براي افغان هاي نسل <strong>دوم</strong> پاكستان <strong>در</strong> مورد بازگشت به افغانستانبوجود مي آورند،‏ خواهيم پرداخت.‏ بنابراين،‏ پيوند عاطفي و تناقضات <strong>در</strong>وني اين افغان ها به واسطه تحليل شبكه هاي اجتماعي،‏زمينه اجتماعي و شكل هويت آنها بررسي ميشوند . 50 موضوع مهمي كه توسط پاسخگويان مطرح گرديد،‏ مسئله تحصيل بود.‏ <strong>در</strong>50به منظور <strong>در</strong>ك زمينه اجتماعي و شبكه هاي اجتماعي افراد مختلف،‏ پي بردن به اين نكته ضروري است كه اين افراد چگونه عوامل پيچيده را مورد بررسي قرار داده و <strong>در</strong> مورد بازگشت يا عدمبازگشت تصميم مي گيرند.‏ اين عوامل بسته به فرد و محيط زندگي و تجاربي كه از آن دارند،‏ متفاوت مي باشند و نظرات <strong>در</strong> مورد بازگشت را تحت تاثير قرار مي دهند.‏ براي مثال،‏ جدولاظهارات متناقض گروهي از افغان ها را ارائه مي كند.‏ يك پاسخگو بر اين باور بود كه محيط كابل،‏ غير اسلامي است؛ به دليل شرابخوري،‏ حضور خارجي ها،‏ بي نمازي و غيره ‏(عوامل دافعه <strong>در</strong>افغانستان).‏ <strong>در</strong> حالي كه پاسخگوي ديگر گفت كه خانواده هاي قندهار،‏ پيرو اسلام خالص هستند ‏(عوامل جاذبه افغانستان).‏،621


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان4,2بررسي اينكه چگونه عدم شفافيت <strong>در</strong> سيستم هاي شهادتنامه دهي و سوال از اطفال <strong>در</strong> مورد آينده يشان،‏ مشكل سر<strong>در</strong>گمي <strong>در</strong>تصميم گيري پاسخگويان را بزرگ ميكند،‏ <strong>در</strong> مورد موضوع تحصيل بحث صورت گرفت.‏ به منظور <strong>در</strong>ك نقش جوانان افغان <strong>در</strong>تصميم گيري خانواده ها <strong>در</strong> مورد بازگشت،‏ يك بررسي مفصل <strong>در</strong> مورد روند هاي تصميم گيري خانواده ها و ميزان مشاركتپاسخگويان <strong>در</strong> اين روندها انجام شده است.‏ <strong>در</strong> قسمت نتيجه گيري اين بررسي،‏ مشخصه هاي يك نمونه فرعي پاسخگويان وخانواده هاي آنها كه <strong>در</strong> حال حاضر <strong>در</strong> مورد بازگشت به افغانستان اقدام مي نمايند،‏ مورد بررسي قرار گرفته اند.‏شبكه هاي اجتماعي افغان ها با پاكستاني هابراي پي بردن به سطوح شبكه هاي اجتماعي افغانهاي مهاجر،‏ ضروري است كه وضعيت زندگي آنها را مدنظر قرار دهيم كه هردو محيط مادي و اجتماعي زندگي آنها را <strong>در</strong> بر مي گيرد.‏ به طور كلي،‏ اكثر پاسخگويان ساكن <strong>در</strong> پشاور،‏ كويته و كراچيشامل هم زنان و هم مردان ميشوند - روابطي با پاكستاني ها دارند.‏ از نقطه نظر تحليلي،‏ ميتوان سطوح تعامل اين افراد را به سهدسته تقسيم كرد:‏ بالا،‏ متوسط و پايين ‏(جدول- كه7 را بنگريد)‏ . 51افراد جزء دسته ‏”بالا“‏ ‏(تعداد=‏‎30‎‏)‏ غالباً‏ <strong>در</strong> نواحي پاكستاني نشين رفت و آمد زيادي دارند.‏ افغان هائيكه روابط نزديكي با پاكستانيها دارند نيز از اين دسته برشمرده مي شوند.‏ دسته ‏”متوسط“‏ كساني هستند كه با پاكستاني ها رابطه دارند،‏ ولي نه به نزديكيافراد دسته ‏”بالا“‏ ‏(تعداد=‏‎23‎‏)؛ و <strong>در</strong> آخر دسته ‏”پايين“‏ شامل افرادي مي شود كه با توجه به شرايط ‏(براي مثال،‏ عدم زندگي يا كار<strong>در</strong> محدوده پاكستاني ها)‏ و اجتناب عمدي از برقراري ارتباط اجتماعي،‏ تعامل محدودي با پاكستاني ها دارند.‏ از آنجائيكه روابطاجتماعي افراد دسته ‏”متوسط“‏ مشابه با افراد دسته ‏”بالا“‏ است ولي شدت آن كمتر است،‏ <strong>در</strong> ادامه به توصيف پاسخگويان دستههاي ‏”بالا“‏ و ‏”متوسط“‏ مي پردازيم.‏4,2,1پاسخگوياني كه شدت شبكه هاي اجتماعي آنها با پاكستاني ها بالا ميباشد ‏(تعداد=‏‎30‎‏)‏ميان اين مردان و زنان كه شدت شبكه هاي اجتماعي شان با پاكستاني ها بالا مي باشد،‏ ويژگي هاي مشتركي وجود دارد كه <strong>در</strong>ذيل آمده اند.‏ بايد گفت كه <strong>در</strong> موارد ذيل هيچ گونه تمايز جنسيتي وجود ندارد:‏52اردو صحبت كردن؛53زندگي <strong>در</strong> خارج از كمپ؛تمايل به تحصيل و برخورداري از وضعيت اجتماعياحساس راحتي <strong>در</strong> پاكستان.‏اقتصادي عالي؛ -54 و••••براي اين گروه از مردم كه از فرصت هاي تحصيلي بيشتر و معيشتهاي نسبتاً‏ پايدار برخوردار مي باشند و <strong>در</strong> بخشهاي پولدارنشينشهرها زندگي ميكنند،‏ زندگي <strong>در</strong> پاكستان از نظر مادي بهتر است.‏ عقيده كلي بسياري از اين افغانها نسبت به پاكستاني ها مثبتميباشد.‏-5154اگرچه يك تحليل <strong>در</strong> مورد شبكه هاي اجتماعي سازمان يافته انجام نشد،‏ ولي شرحيات مربوط به تحرك پاسخگويان و بحث با آنها كه <strong>در</strong> قسمت هاي بعدي آمده اند،‏ نمونه هاي مختلفي ازشدت شبكه هاي اجتماعي با پاكستاني ها را ارائه كرده اند.‏ سه مقوله ذكر شده <strong>در</strong> جدول 7، حاصل بررسي دقيق اطلاعات مي باشند.‏52به غير از دو زن كه دوست يا قوم و خويش آنها به زبان پشتو صحبت مي كنند.‏53به غير از يك مرد كه از كمپ به شهر نقل مكان مي كند.‏وضعيت اجتماعي اقتصادي حدود 21 پاسخگو،‏ بالاي متوسط مي باشد و 20 نفر از آنها تا صنف 9 يا بالاتر تحصيل كرده اند.‏22


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانجدول 7:شبكه هاي اجتماعي با پاكستاني هاسطحبالامتوسطپايينشاخص هاي اصلي55دوست پاكستاني داردهر روز با پاكستاني ها تعامل دارد ‏(براي مثال،‏ زمان قابل ملاحظه اي را <strong>در</strong>يك مكتب،‏ دانشكده،‏ يا محل كار گذرانده است)‏يكي از بستگان نزديكش با يك پاكستاني وصلت كرده استتعامل با همسايه هاي پاكستانيتعامل تجاريتعامل،‏ به صورت كلي،‏ <strong>در</strong> كورسهاي پاكستاني با محصلين و معلمينتعامل اجتماعي محدوداجتناب هدفمندانه از تعاملموارد56تعداد كلي=‏‎30‎ نفرمرد=‏‎15‎زن=‏‎15‎تعداد كلي=‏‎23‎مرد=‏‎11‎زن=‏‎12‎تعداد كلي=‏‎18‎مرد=‏‎8‎زن=‏‎10‎پاسخگويان جزء اين دسته،‏ علي رغم وجود جنبه هاي مثبت <strong>در</strong> زندگي شان،‏ بازهم به عنوان افغانهاي مهاجر با كشمكش هاييروبرو هستند و غالباً‏ نسبت به پاكستان احساس تعلق نمي كنند.‏ براي مثال،‏ يك تاجر 27 ساله ساكن پشاوركه هيچ تحصيلينكرده و با دوستان خوب پاكستاني اش شريك است،‏ از دوران طفوليتش <strong>در</strong> پاكستان برايمان حكايت كرد.‏ وي مي گويد،‏ وقتيكهفهميد مهاجر است،‏ چه تكاني خورد:‏وقتي كه طفل بودم،‏ فكر مي كردم كه متعلق به اين اجتماع ‏(پاكستان)‏ هستم؛ اين مسئله برايم خيلي عادي بود.‏ روزي،‏ با يك طفلپاكستاني دعوا/منازعه كردم و او به من گفت:‏ ‏”تو مهاجر هستي!‏ از كشور ما بيرون برو“‏ اين حرف او برايم بسيار تكان دهنده بود.‏پيش ما<strong>در</strong>م رفتم و از او پرسيدم كه چرا آن پسر اين حرف ها را به من زد.‏ ما<strong>در</strong>م به من گفت كه پاكستان كشور ما نيست،‏ <strong>در</strong> كشورما جنگ است....‏ فعلاً‏ ما <strong>در</strong> كشور پاكستان زندگي مي كنيم كه مربوط پاكستاني ها است.‏ پس از آن روز،‏ فهميدم كه ما سنت ها وفرهنگ خاص خود را داريم كه از مردم پاكستان متفاوت است....‏٥٧( pm-٦)امروزه،‏ كلمه ‏”مهاجر“‏ كه <strong>در</strong> مورد افرادي استفاده ميشود كه بخاطر تجاوز 58 و تعدي به مذهب شان،‏ خانه هايشان را ترك كردهاند،‏ <strong>در</strong> سراسر پاكستان،‏ يك معناي منفي بخود گرفته است.‏ كلمه مهاجر براي پاسخگويان حتي كساني كه روابط خوبي باپاكستاني هاي دارند تحقير آميز مي باشد و مساوي است با دزد يا حقه باز.‏ به گفته بعضي از پاسخگويان مرد،‏ اين معناي منفيكلمه مهاجر،‏ باعث شده است كه پوليس افغان ها را آزار و اذيت كند و مقامات نيز به طور غيرمنصفانه از افغان ها به عنوانعاملين شورش و حوادث ياد ميكنند.‏--پاسخگويان احساس مي كنند كه دچار محروميت اجتماعي هستند.‏ اين مسئله با سطح رفاه آنها متفاوت ميباشد؛ چرا كه اين افراد<strong>در</strong> پاكستان بزرگ شده اند و با محيط آن آشنا هستند.‏ يك دختر 17 ساله كه <strong>در</strong> يك آموزشگاه پاكستاني پشاور <strong>در</strong>س خواندهاست،‏ مي گويد كه دچار يك نوع تناقض <strong>در</strong>وني بين افغاني بودن و بر قراري روابط اجتماعي با پاكستاني ها شده است:‏ما با تهيه هفت ميوه،‏ نوروز را جشن مي گيريم.‏ ولي من روز استقلال پاكستان را جشن نمي گيرم،‏ چونكه من افغان هستم......‏(PF-١٦)وي <strong>در</strong> ادامه صحبت هايش گفت:‏55565758يك پاسخگوي مرد <strong>در</strong> پشاور مي گويد،‏ يك دوست،‏ كسي است كه رازنگهدار و <strong>در</strong> غم و شادي با ديگران شريك است.‏ به طور كلي مردان تمايل دارند تا با چند نفر دوست شوند تا با آنهاورزش كنند و به پارك و تماشاي جاهاي ديدني بروند.‏ زنان معمولاً‏ يك دوست دارند كه <strong>در</strong> مكتب يا خانه يشان او را ميبينند.‏از ميان هر 30 نفري كه با پاكستاني ها شبكه هاي اجتماعي بسيار نزديك مي باشند،‏ 20 نفر،‏ دوست پاكستاني دارند،‏ 9 نفر،‏ با پاكستاني ها رابطه رسمي / عادي دارند،‏ و يك نفر،‏ شوهرپاكستاني دارد.‏ <strong>در</strong> موارد تمايز جنسيتي وجود ندارد.‏آرزوي اين پاسخگو اين است كه اطفالش را <strong>در</strong> كشور خودشان كلان كند؛ برا<strong>در</strong> بزرگتر او فعلاً‏ <strong>در</strong> كابل است و با مشورت بستگانش مشغول تهيه مسكن و كار مي باشد.‏عين اثر،‏ ايدوارد،‏ سنتليور پي و سنتليور ام.‏23


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانمن تا به حال <strong>در</strong> افغانستان نبوده ام و نمي خواهم چيزي <strong>در</strong> مورد افغانستان بدانم.‏ همسر آينده ام،‏ يك مرد با شخصيت است.‏ اوبايد حتماً‏ پاكستاني باشد و دليلش اين است كه من بيشتر عمر خود را با پاكستاني ها گذرانده ام و با عادات و رفتار آنها عادت كردهام.‏داشتن يك دوست پاكستاني لزوماً‏ به اين معنا نيست كه افغان ها به طور كلي احساسات دوستانه اي نسبت به پاكستاني ها دارند.‏برخي از افغان ها با آن عده از پاكستاني ها كه افغان ها را دشمن خود مي دانند،‏ دوست نمي شوند.‏ بسياري از دختران افغان،‏ <strong>در</strong>مكتب و محله با پاكستاني ها دوست ميشود،‏ <strong>در</strong> حاليكه نصف مردان افغان،‏ از طريق روابط كاري دوست پاكستاني پيدا ميكنند.‏صرف نظر از كساني كه دوستان نزديك پاكستاني دارند،‏ برخي از افرادي كه شدت شبكه هاي اجتماعي شان با پاكستاني ها بالامي باشد،‏ همه روزه <strong>در</strong> آموزشگاه ها،‏ پوهنتون ها و ادارات،‏ تعاملات رسمي زيادي با پاكستاني ها دارند.‏ ولي زندگي <strong>در</strong> اين محيطو داشتن روابط خوب با پاكستاني ها،‏ لزوماً‏ به دوستي با آنها نمي انجامد.‏ يك مرد 23 ساله مجرد كه فارغ صنف است و <strong>در</strong>يك دفتر <strong>در</strong> كويته كار ميكند،‏ ميگويد:‏ ‏”من <strong>در</strong> آموزشگاه ، همصنفي پاكستاني دارم،‏ ولي دوست پاكستاني نه.“‏ ساير افغان ها،‏ بهخصوص مردها،‏ نيز بين دوستان افغان و پاكستاني شان فرق مي گذارند.‏ آنها معمولاً‏ به خانه دوستان افغاني شان مي روند،‏ ولي بادوستان پاكستاني شان فقط <strong>در</strong> مكانهاي عمومي رابطه دارند.‏12پاسخگوياني كه شدت شبكه هاي اجتماعي آنها با پاكستاني ها پايين مي باشد‏(تعداد =18)4,2,2.60از بين زناني كه برخورد اجتماعي كمي با پاكستاني ها دارند ‏(تعداد=‏‎10‎‏)،‏ تنها 4 نفر اردو مي فهمند؛ آنهم به يك ميزان ابتدايي.‏ <strong>در</strong>مقايسه،‏ تمام مرداني كه شبكه هاي اجتماعي كمي با پاكستاني ها دارند ‏(تعداد=‏‎8‎‏)،‏ به جز يك نفر،‏ زبان اردو را يا دارند.‏ بنابراين،‏مشكل زبان،‏ مانعي است براي زنان <strong>در</strong> آشنايي با پاكستاني ها.‏ بعضي از عوامل،‏ آشنايي با زبان اردو را به يك مسئله مشخصاً‏جنسيتي مبدل مي گردانند:‏ مانند تحرك فيزيكي،‏ مكتب رفتن،‏ دسترسي به اطلاعات و ساير هنجارهاي جنسيتي كلي.‏ ولي محلسكونت ‏(كمپ/غيركمپ)‏ با ميزان اردو صحبت كردن <strong>در</strong> ميان پاسخگويان مرد يا زن مرتبط نمي باشد.‏زنانبسياري از زناني كه شدت شبكه هاي اجتماعي شان با پاكستاني پايين مي باشد،‏ تعامل محدودي با همسايه هاي افغاني شان نيزدارند.‏ براي مثال،‏ يك دختر 16 ساله بدون تحصيلات رسمي كه متولد نو آباد 59 كراچي است و افغانستان را نديده است،‏ چنينميگويد:‏<strong>در</strong> اينجا،‏ زنان مسن مي توانند براي ديدن دوستانشان به بيرون بروند،‏ اما دختران جوان اين اجازه را ندارند.‏ من وقت آزاد ندارم،‏ وليگاهي اوقات،‏ هفته اي يك بار،‏ فيلم هاي افغاني كه شبها از تلويزيون نشر مي شوند،‏ را تماشا مي كنم.‏ ما ‏(خواهرها)‏ اجازه نداريمكه چينل هاي تلويزيوني ديگر را تماشا كنيم،‏ چون پ<strong>در</strong>م ميگويد:‏ ‏”اگر تلويزيون پاكستان را ببينيد،‏ مثل دخترهاي پاكستانيميشويد.“‏(KF-٠١)ما<strong>در</strong> اين دختر،‏ كه <strong>در</strong> محل مصاحبه حضور داشت،‏ نظراتش را <strong>در</strong> مورد تحرك زنان <strong>در</strong> برابر عزت خانواده <strong>در</strong> اجتماع چنين بيانكرد:‏دختران اجازه ندارند از خانه بيرون بروند يا دوستانشان را ببينند.‏ آنها بدون اجازه كلان ها،‏ نمي توانند كاري انجام بدهند.‏ اگربگذاريم دختر ها بيرون بروند،‏ مردم ‏(براي مثال،‏ همسايه هاي افغان و بستگان)‏ <strong>در</strong> مورد خانواده ما فكر هاي بد مي كنند و بهدخترها ميگويند ‏”چشم سفيد“‏انزوا و آرزوي حفظ هويت افغاني،‏ ويژگي مشتركي است كه <strong>در</strong> بين آن دسته از پاسخگويان زن ‏(هم مجرد و هم متاهل)‏ كه شدتشبكه هاي اجتماعي شان با پاكستاني ها پايين است،‏ وجود دارد.‏ اكثر اين زنها مي گويند كه هيچ دوست نزديك - افغان يا5960<strong>در</strong> اين ساحه كه محل تمركز شديد افغان هاست،‏ بسياري از خانواده ها اهل يك روستاي افغانستان هستند.‏ چند خانواده پاكستاني نيز <strong>در</strong> اين ساحه زندگي مي كنند.‏يعني اينكه دختر به چيزي توجه نمي كند و به فكر آبروي خانواده اش نيست.‏24


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانپاكستاني - ندارند.‏ صرف نظر از اينكه اين زن ها <strong>در</strong> شهر هستند،‏ <strong>در</strong> اجتماعات بسته افغاني زندگي مي كنند كه <strong>در</strong> آنها انتظاراتاجتماعي از خانواده ها،‏ بستگان و همسايه ها بر رفتار و ا<strong>در</strong>اك آنها تاثير مي گذارند . 61مردانمردان افغان پاسخگو،‏ برخلاف گزينه ها و شبكه هاي اجتماعي محدود زنان پاسخگو،‏ متمايلند تا <strong>در</strong> هنگام برقراري روابط باپاكستاني ها،‏ گزينه هاي انفرادي بيشتري داشته باشند.‏ آنها بواسطه كار <strong>در</strong> ميان مردم و تعامل و رفت و آمد بيشتر با پاكستانيها،‏ مانند تحصيل <strong>در</strong> مكاتب رسمي،‏ زبان اردو را ياد مي گيرند . 62 يك مرد افغان 29 ساله تحصيل نكرده،‏ <strong>در</strong> يك دوكان ترميموسايل برقي <strong>در</strong> كويته كار مي كند و بيشتر مشتريانش پاكستاني هستند.‏ اين شخص بواسطه كار و موقعيت اجتماعي اش،‏ روزانهتعامل و برخورد زيادي با پاكستاني ها دارد،‏ ولي اين تجربه <strong>در</strong> او نسبت به پاكستاني ها نوعي تنفر ايجاد كرده است:‏من 25 دوست پشتون دارم.‏ سه سال پيش قبل از ازدواجم،‏ شبهاي پنجشنبه با هم به بيرون مي رفتيم.‏ اكنون من مشغول كار <strong>در</strong>دوكانم هستم و مسئوليت هاي خانواده بر عهده ام افتاده است.‏ اما،‏ <strong>در</strong> وقت آزادم،‏ به ديدن دوستانم مي روم يا آنها به دوكانم ميآيند.‏ من هيچ دوست پاكستاني ندارم؛ چون از آنها خوشم نمي آيد.‏ پاكستاني ها از دوست شدن با ما هدف دارند؛ يا دنبال پول مانهستند يا ناموس مان.‏ من <strong>در</strong> مورد روابط بين دختران افغان و پسران پاكستاني،‏ چيزهاي زيادي شنيده ام.‏ پسر پاكستاني <strong>در</strong> ابتدانسبت به دختر افغان،‏ ابراز عشق مي كند و به او وعده ازدواج مي دهد،‏ ولي مدتي نمي گذرد كه همه چيز را فراموش مي كند.‏63(QM-٠٢)مردان افغاني كه شدت شبكه هاي اجتماعي شان با پاكستاني ها پايين مي باشد،‏ نه تنها نسبت به پاكستاني ها بلكه نسبت بهديگران هم سوء ظن دارند.‏ بعضي از آنها به هيچ كس از هموطنانشان،‏ اعتماد نمي كنند.‏ اين امر ناشي از تجارب شخصي منفيآنها ‏(براي مثال،‏ دزدي)‏ و عدم وجود امنيت <strong>در</strong> محيط زندگي شان ميباشد.‏هزينه اجتماعي شدن،‏ مانع ديگري است براي مردان،‏ بخصوص آنهايي كه متعلق به كم <strong>در</strong>آمدترين خانواده ها مي باشند.‏ برايمثال،‏ يك مرد 26 ساله متاهل و تحصيل نكرده،‏ كه <strong>در</strong> كويته به صورت روزمزد كار مي كند،‏ با همسايه ها و بستگانش هيچرابطه نزديكي ندارد،‏ وي مي گويد:‏من فقط <strong>در</strong> روز هاي جمعه بيكار هستم،‏ <strong>در</strong> خانه مي مانم،‏ فقط مي خوابم و با بچه دوساله ام بازي مي كنم يا اينكه راديو گوشمي دهم.‏ رفتن به گردش و جاهاي ديدني از توانايي مالي من خارج است.‏ هرگز دوست پاكستاني يا افغان نداشته ام.‏ هميشهمشغول كار هستم.‏ رفيق بازي،‏ وقت و پول ميخواهد64(QM-٠٥).61626364بنابراين،‏ نظرات اين افراد <strong>در</strong> مورد بازگشت به افغانستان ، <strong>در</strong> اين شرايط محدود شكل گرفته است.‏ براي مثال،‏ دختري كه <strong>در</strong> بالا از او صحبت شد،‏ فقط از افغانستان تصوير منفي <strong>در</strong> ذهن داردكه به ميزان زيادي متاثر از داستانهايي است كه اعضاي خانواده اش برايش حكايت كرده است ‏(براي مثال،‏ كمبود آب آشاميدني،‏ فقر،‏ ناامني).‏ اين دختر هيچ علاقه اي به بازگشت ندارد.‏<strong>در</strong> ميان كساني كه شدت شبكه هاي اجتماعي شان با پاكستاني ها پايين مي باشد (8 مرد و 10 زن)،‏ تعداد بيشتري از زنان (7 نفر)،‏ نسبت به مردان (3 نفر)‏ به مكتب نرفته اند.‏با اين وجود هم،‏ اين پاسخگو به خاطر اطفالش خوش دارد كه <strong>در</strong> پاكستان بماند.‏ او از طرفي از وضعيت غير اسلامي و كيفيت تحصيلي پايين <strong>در</strong> افغانستان شكايت ميكند،‏ و از طرفي هم دلشبراي بستگانش كه <strong>در</strong> افغانستان زندگي ميكنند،‏ تنگ شده است.‏اين پاسخگو از كلان شدن اطفالش <strong>در</strong> پاكستان به تشويش است.‏ او ميگويد كه <strong>در</strong> پاكستان به آساني ميتوان از طريق رسانه ها به اطلاعات غيراسلامي دسترسي پيدا كرد؛ او همچنين نگراناست كه وقتي اطفالش بزرگ شدند،‏ به كلان ها احترام نگذارند.‏ بنابراين،‏ اين شخص ميخواهد كه به افغانستان باز گردد.‏ گرچه او <strong>در</strong> قريه اش <strong>در</strong> نزديكي قندهار،‏ يك مقدار زمين به ارث بردهاست،‏ ولي به دليل جنگ <strong>در</strong> آن منطقه،‏ نميتواند زمينش را كشت كند.‏25


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان4,3 افغان بودن:‏ هويت و سابقهروند تشكيل هويت جوانان و نوجوانان نسل <strong>دوم</strong> افغان <strong>در</strong> پاكستان،‏ پيچيده و دائما <strong>در</strong> نوسان است ‏(شكل <strong>در</strong> اين بخش 5).نخست،‏ شناخت <strong>در</strong>وني خودي به حيث افغان براي مرد و زن ارائه ميگردد و پس از آن،‏ نفوذ جامعه افغاني <strong>در</strong> پاكستان از رويافراد و تضاد هاي بيان شده توسط پاسخگويان،‏ مورد بحث قرار مي گيرد.‏ سرانجام،‏ وضعيت فردي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> جامعهپاكستاني تحليل شده است.‏4,3,1 خود بحيث افغان<strong>در</strong> بحث هاي پاسخگويان <strong>در</strong> موارد مختلف زندگي شان بحيث افراد متعلق به نسل <strong>دوم</strong> كه <strong>در</strong> پاكستان زندگي ميكند،‏ شماري ازمشخصات ‏”افغان بودن“‏ مطرح ميشود.‏ چيزيكه اينجا تقديم ميشود نمونه ئي از تصاوير خودي اين نوجوانان است كه به زن و مردارتباط ميگيرد.‏ نمونه هاي انفرادي آنها كه اكثراً‏ متضاد و مبهم اند كه از طريق ديالكتيك جاري ميان نيروه هاي خارجي ‏(موارديكه ديگران نسبت ميدهند)‏ و <strong>در</strong>وني ‏(نسبت هائيكه خود فرد ميدهد)‏ آنها <strong>در</strong> محيط هاي پشاور،‏ كويته و كراچي از ايننكته كه توسط جمعيت پاكستاني محلي شناخته ميشوند،‏ آگاهي دارند.‏ همچنان،‏ پاسخگويان واضحاً‏ خود،‏ فاميل خود و <strong>در</strong> بيشترحالات اجتماع شان را به عنوان افغان ، 66 بدون توجه به محل تولدشان،‏ متمايز ميدانند . 67ميگيرند . 65.5به دليل تنش هاي مربوط به وضعيت كنوني و آينده نامعلوم،‏ به نظر ميرسد كه پاسخگويان عموماً‏ خود را افغان ميدانند و اينبيشتر به دليل سنت هاي قوي خانوادگي،‏ خانواده وسيع و جامعه شان است.‏ <strong>در</strong> بحث ها،‏ زنان و مردان <strong>در</strong> مورد ويژگي هايشخصيتي شان بيشتر موارد ذيل را بيان ميكنند:‏براي مردان:‏68غيرت؛1. وطندوستي ‏(دوست داشتن،‏ خدمت و دفاع كشور شان)؛2. صداقت؛3. سخت كوشي؛4. مهربان/‏ با عاطفه.‏براي زنان:‏1. احترام به بزرگان؛پوشش مناسب ‏(لباس افغاني)؛<strong>در</strong>ست كاري/تواضع؛تحصيلكرده؛دانش اسلامي.‏.2.3.4.5-65666768عين اثر،‏ ورتويك.‏ و ماوراي هويت:‏ نظري و اجتماعي.‏ 2000. برابكر و كاپر.‏ جلد 1-47:(1)29اصطلاح افغان،‏ طوريكه توسط پاسخگويان مورد استفاده قرار مي گيرد،‏ اشاره به مليت شان دارد - به اين معني كه يا متولد افغانستان هستند يا عضو يك خانواده افغاني ميباشند.‏هويت شخصي و جمعي اين افغان ها،‏ به شدت <strong>در</strong> هم پيچيده و طبعاً‏ چند مليتي هستند.‏ اين پاسخگويان،‏ <strong>در</strong> جهان هاي اجتماعي اي زندگي مي كنند كه بين مكان هاي فيزيكي يا اجتماعاتواقع <strong>در</strong> دو يا چند دولت ملت قرار گرفته يا گسترش پيدا كرده اند.‏اصطلاح باغيرتعموماً‏ توسط مردان استفاده مي شود.‏ به كسي باغيرت گفته مي شود كه شجاعت و توانايي دفاع از كشور،‏ زمين،‏ اموال و ناموس و...‏ خود را دارد.‏26


ه ببازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانشكل 5: روند شكل گيري هويتشبكه هاي اجتماعي <strong>در</strong>افغانستاناجتماع/‏ شبكه هاي اجتماعي <strong>در</strong> پاكستاناجتماع/‏ شبكه هاي اجتماعي افغاني <strong>در</strong>پاكستانخانواده افغانخوداگرچه ارزش هاي <strong>در</strong>وني خود شايد <strong>در</strong> تضاد با آن چيزيكه <strong>در</strong> فهرست بالا ديده ميشود باشد ‏(اين مسئله <strong>در</strong> صفحات بعد موردبحث قرار گرفته است)‏ اكثر پاسخگويان اين مشخصات را حيث محور افغان بودن مد نظر قرار ميدهند تركيبي آرماني كهعليرغم روبرو شدن با چالش هاي فراوان و محدوديت ها <strong>در</strong> جريان سالهاييكه <strong>در</strong> پاكستان بزرگ شده اند،‏ براي رسيدن به آنتلاش مي كنند.‏-<strong>در</strong> بحث ميراث فرهنگي و هويت ملي <strong>در</strong> افغانستان،‏ يادداشت هاي دوپري كه افغانها <strong>در</strong> پاكستان ‏”بسيار به هويت ملي شان وفادارند،‏ ادامه ارزش هاي سنتي و رواج هاييكه آنها را از همسايه گان شان متمايز ميسازد“‏ <strong>در</strong> واقع،‏ جوانان نسل <strong>دوم</strong>نيز چنين به نظر ميرسند كه به همين روند ادامه ميدهند.‏ سنتليور همچنان خواستار توجه به تصوير مثبت كه افغانها <strong>در</strong> پاكستاندارند ميشود كه حتي خود را بحيث تفوق اساسي افغان بودن تبارز كند.‏ حتي <strong>در</strong> غياب يا <strong>در</strong> فاصله دور از سرزمين يك ملت دولت.‏.(2002:977)(2000:427)4,3,2خود <strong>در</strong> زمينه هنجار هاي اجتماعي افغان <strong>در</strong> پاكستانبا وجوديكه پاسخگويان با افغان بودن شان <strong>در</strong> پاكستان شناخته ميشوند،‏ ديدگاهاي وجود دارند كه ارزش هاي <strong>در</strong>وني خودي باهنجار هاي افغاني <strong>در</strong> تضاد هستند ‏(بطور مثال،‏ از خانواده ها،‏ جامعه و جوامع بزرگتر)‏ اين پديده توسط پاسخگويان تقسيم شد وهمچنان <strong>در</strong> سايت هاي تحقيقاتي مورد بحث قرار گرفت.‏ حتي <strong>در</strong> شهر كراچي كه از نظر داشتن اقشار بلند جوامع افغاني مشهوراست.‏ جدول 8 <strong>در</strong>برگيرنده سه مثال تهيه شده توسط افراد مختلف است كه چگونگي مخالفت نظرات آنها با توقعات اجتماع ديگرافغان ها را نشان ميدهد . 6969- اين يك مسئله حساس است؛ ممكن است ديگران چنين كشمكشهاي را تجربه كنند ولي <strong>در</strong> بيان آنها به تيم هاي تحقيقاتي راحت نباشند.‏27


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانچوكات‎2‎‏:‏ آموختن <strong>در</strong> مورد افغانستان:‏ باز آفريني هويتهم زنان و هم مردان افغانهاي نسل <strong>دوم</strong>،‏ گفتند اول چيزي كه <strong>در</strong> مورد كشورشان از خانواده هايشان آموختند،‏ به سالها پيش،‏ هنگامي كه جوانبودند،‏ بر ميگردد - اين افراد،‏ <strong>در</strong> وهله اول از والدين شان و سپس از ساير اعضا و بزرگسالان خانواده گسترده <strong>در</strong> مورد افغانستان معلومات كسبكرده اند.‏ روايتهاي حاكي از دلتنگي <strong>در</strong> مورد وطن و آرزوي ديدار وطن،‏ تصويري ايده آل از افغانستان <strong>در</strong> ذهن افرادي كه <strong>در</strong> پاكستان كلان ميشدند خلق ميكردند و آنها را <strong>در</strong> شكل دهي هويت افغاني شان ياري مينمودند.‏ خانواده اين دختر 19 ساله كه تا صنف 5 <strong>در</strong>س خوانده و متولد وبزرگ شده پشاور ميباشد،‏ ولايت لوگر را مدت كوتاهي پس از حمله شوروي ترك كردند:‏پ<strong>در</strong>كلان،‏ پ<strong>در</strong> و ما<strong>در</strong> و كاكاهايم،‏ از افغانستان صحبت ميكردند،‏ و وقتي كه پ<strong>در</strong>كلانم از افغانستان برگشت،‏ به ما گفت:‏ زمستان افغانستان،‏برفي است،‏ <strong>در</strong> تابستان،‏ <strong>در</strong>ختان سبز و هوا گرم است.‏ <strong>در</strong> آنجا يك باغچه زيبا،‏ <strong>در</strong>ختان ميوه،‏ گاو و شير تازه وجود داشت و مردم همماست <strong>در</strong>ست مي كردند.‏ (PF-٠١)تعريف هاي اعضاي خانواده ها از تاريخ غني و شجاعت رهبران كشور،‏ همچون احمد شاه بابا (1747-1772)، به ويژه روي مردان تاثير گذاشتهاست؛ مانند اين صاحب دوكان خدمات الكتريكي كه <strong>در</strong> كويته ساكن است و از هيچ گونه م<strong>در</strong>ك تحصيلي برخوردار نيست و مدتهاست كه انتظارديدن افغانستان را ميكشد:‏پ<strong>در</strong>م داستانهاي زيادي از پيروزيهاي افغانستان برايم گفته است.‏ برداشت من از كشور،‏ بواسطه اين داستانها رقم خورده است...‏ جسم من<strong>در</strong> كويته است،‏ ولي روحم <strong>در</strong> آسمان افغانستان پرواز ميكند.‏ (QM-٠٢)و <strong>در</strong> برخي موارد،‏ معلومات انتقال يافته از طريق اين داستانها و روايات،‏ طرحهاي <strong>در</strong>ازمدت مربوط به بازگشت يا عدم بازگشت را تحت تاثير قرارداده است؛ مانند قسمت ذيل كه گزيده اي است از بحث با يك مرد 19 ساله ساكن كراچي كه مشغول تحصيل <strong>در</strong> يكي از پوهنتون هاي آنجاميباشد:‏وقتي <strong>در</strong> مورد جنگهاي افغانستان،‏ چيزهايي شنيدم،‏ تمام خانواده هايي به يادم آمدند كه پسرانشان شهيد يا معلول شده اند،‏ و اين مرابسيار ناراحت كرد.‏ اين مسئله،‏ ميل بازگشت به افغانستان را <strong>در</strong> من نابود ساخت.‏ اما وقتي از مهمان نوازي و صميميت مردم افغانستانبرايم مي گويند،‏ تصميم مي گيرم روزي به افغانستان بازگردم.‏ (KM-٠٥)كساني كه <strong>در</strong> مكاتب افغاني پاكستان <strong>در</strong>س خوانده اند،‏ داراي معلوماتي <strong>در</strong> خصوص تاريخ،‏ جغرافيا،‏ زبان و ادبيات افغانستان مي باشند.‏ منبعديگري كه افغانها از طريق آن به مبادله اطلاعات مربوط به افغانستان ميپردازند،‏ بحث و گفتگو <strong>در</strong> مساجد محلي و همچنين اخبار و شايعاتي استكه از طريق شبكه هاي اجتماعي واقع <strong>در</strong> مرزها پخش ميشوند.‏ بنا به گفته اين مرد 27 ساله كه <strong>در</strong> يكي از رستورانتهاي كويته كار مي كند و پساز ترك تحصيل <strong>در</strong> صنف 8، به تازگي شامل يك كورس انگليسي شده است،‏ تكنولوژي امروزي نيز،‏ به شكل تلويزيون،‏ راديو و كمپيوتر،‏ <strong>در</strong>انتقال و نشر اين معلومات تاثير بسزا دارد:‏از زماني كه كمپيوتر و انترنت ياد گرفتم،‏ غالباً‏ به وبسايتهاي مختلف افغاني مراجعه مي كنم.‏ تاكنون از طريق انترنت،‏ اكثر داستانهايباستاني و تاريخي را خوانده ام.‏ (QM-٠٧)8: جدولبعضي از بازتاب هاي ترسيم شده كه چطور افكار پاسخگويان <strong>در</strong> مورد افغان بودن اكثراً‏ با توقعات اجتماعيبعضي افغانهاي ديگر تصادم ميكند.‏نورم اجتماعي افغانيجواب دهنده نظرات شخصيحالتخانم مجرد 18 ساله <strong>در</strong> كراچي‏”من ميخواهم مثل يك دختر كابلآزاد باشم - او چا<strong>در</strong> كوچك وپطلون ميپوشد.“‏‏”اگر <strong>در</strong> افغانستان ميبودم شايد از مكتببازنمي ماندم.“‏خانم هاي جوان افغان بايد رو هايشان را <strong>در</strong> جوامع محلي افغانبپوشانند.‏دختران افغان بعد از بلوغ نبايد بهمكتب بروند.‏:1حالت 2:خانم مجرد 17 ساله <strong>در</strong> كويتهحالتمردي كه 20 سال دارد و متاهلاست <strong>در</strong> كراچي‏”پاكستاني ها ميتوانند زنان و فرزندانشان را <strong>در</strong> روز هاي عيد به پارك ببرندولي من نميتوانم به خاطريكه من افغانهستم و مجبورم ديگر افغانها را <strong>در</strong> كاريكه ميكنند دنبال كنم.“‏مرد افغان نبايد خانمش را به پاركعمومي ببرد.‏:328


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانقراريكه <strong>در</strong> بالا شرح شده،‏ فشار هاي افغاني خارجي بعضاً‏ <strong>در</strong> ارتباط با تحرك جنسيتي و رفتاري است كه به منظور حفاظت آبروي18 ساله اي كه <strong>در</strong> يكي از مكاتب افغان <strong>در</strong> كراچي معلمخانواده و اعضاي آن صورت مي گيرد.‏ مثلاً‏ <strong>در</strong> حالتاست ميگويد:‏1 جدول 8، خانماگر زنان تنها بيرون بروند،‏ مردم فكر ميكنند كه شايد او كدام هدف سوء داشته باشد ‏(بطور مثال كه با مردان خواهد ديد،‏ يا شاي<strong>در</strong>ابطه اي داشته باشد)‏ من هرگز <strong>در</strong> افغانستان نبوده ام ولي هميشه آرزو داشته ام كه <strong>در</strong> كابل بزرگ ميشدم زيرا كه دختران فرصتهاي زندگي بيشتري <strong>در</strong> آنجا <strong>در</strong> اختيار دارند.‏ خانواده كاكايم چند سال پيش اينجا آمده بودند و من از آنها شنيدم كه دختران <strong>در</strong>كابل لباس هاي كوتاه ميپوشند و چا<strong>در</strong> هاي كوچك به سر ميكنند <strong>در</strong> حاليكه من مجبورم پيراهن <strong>در</strong>از به تن كنم و رويم را بپوشانم.‏پسر كاكايم گفت كه دختران <strong>در</strong> افغانستان آزادي دارند،‏ آنها ميتوانند كار و تحصيل كنند.‏ افغانستان ميهن ماست بنابر آن زنانميتوانند آزادانه هر كاري بكنند،‏ خانم هاي پاكستاني هم آزاد هستند ولي زنان افغان <strong>در</strong> پاكستان آزاد نيستند بخاطريكه اين كشور مانيست‎70‎‏.‏(KF-٠٣)فشار هاي اجتماعي كه بالاي يك خانم افغان كه <strong>در</strong> پاكستان زندگي ميكند اغلباً‏ به عدم مصئونيت شان به حيث مهاجر ارتباط17 ساله ايميگيرد،‏ كه شايد <strong>در</strong> فضاي عامه مورد آزار و اذيت مردان پاكستاني قرار بگيرد.‏ بطور مثال:‏ <strong>در</strong> حالتكه <strong>در</strong> كويته زندگي ميكند تا صنف دهم <strong>در</strong>س خوانده و حالا به مكتب نميرود كه ما<strong>در</strong>ش برايش توصيه كرده بود كه:‏2 جدول 8، دختر71تو مهاجر هستي و <strong>در</strong> يك كشور خارجي زندگي مي كني،‏ چرا ميخواهي تحصيلكرده باشي-‏ چرا بيرون از خانه ميروي؟ (QF-٠١)پاسخگويان مرد افغان هم آسيب پذيري خانم هاي افغان را <strong>در</strong> پاكستان <strong>در</strong> ارتباط با نگراني هاي <strong>در</strong> مورد آبروي شان <strong>در</strong> نظرميگيرند.‏ مرد جوان 22 ساله مجرد <strong>در</strong> يكي از كمپ هاي پشاور كه تا صنف هفتم <strong>در</strong>س خواند و فعلاً‏ بنابر مريضي كه دارد،‏ بيكارميباشد،‏ با افتخار موضوعات زير را بيان ميدارد:‏زمانيكه 15 سال داشتم جنگي ميان افغانها و پاكستاني ها بوقوع پيوست چراكه پاكستاني ها دختران افغان را اذيت ميكردند.‏ من هم<strong>در</strong> جنگ شركت نمودم من نتوانستم خود را كنترول نمايم زمانيكه ديدم آنها دختران افغان را اذيت ميكردند ما واقعاً‏ آن پاكستاني هارا لت و كوب نموديم.‏ تمام آنروز من بسيار ميباليدم كه ما افغانها چق<strong>در</strong> شجاع بوديم.‏(PM-٠٧)مثليكه قبلاً‏ بحث صورت گرفت،‏ هويت حالتي ثابت نيست و توقعات از خود ممكن است از طريق نفوذ هنجار هاي اجتماعي تغييركند،‏ روندي كه <strong>در</strong> طول زمان اتفاق ميافتد.‏ خانم پاسخ دهنده 17 ساله كه <strong>در</strong> كويته تولد يافته و هرگز به افغانستان نرفته است وهيچگاهي به مكتب نرفته است،‏ تغييرات <strong>در</strong> قابليت تحرك خود بعد از وفات پ<strong>در</strong> را اينگونه شرح ميدهد:‏زمانيكه 12 ساله بودم پ<strong>در</strong>م كشته شد.‏ از آن پس ما<strong>در</strong>م مرا نگذاشت كه بيرون از خانه بروم او گفت كه ‏”تو پ<strong>در</strong> نداري،‏ اگر از خانهبيرون بروي مردم <strong>در</strong> مورد خانواده ما حرف هاي بد خواهند زد،‏ تو يك دختر هستي.“‏ ‏(عادت داشتم براي ديدن خويشاوندانم برومولي همچنانيكه زمان سپري شد علاقمندي خود را نسبت به بيرون رفتن از دست دادم كاكا و برا<strong>در</strong>م هرچيزيكه از بازار لازم داشتيمميĤوردند.‏ (QF-٠٣)حالت بالا،‏ روند تشكل علاقمندي را كه بوسيله هنجار ها و تشكل هاي جنسيتي تحت نفوذ قرار ميگيرد،‏ ترسيم ميكند.‏ نظريات<strong>در</strong> مورد حركت هاي جنسيتي اكثراً‏ توسط پاسخگويان مونث ارائه شد.‏ به هر حال،‏ نقل قول ذيل توسط يك جوان كه <strong>در</strong> كراچيمشغول دوكانداري است و مكتب نرفته است نمايانگر حقيقتي است كه رفتار و نظريات مردان هم <strong>در</strong> ارتباط با زنان افغان شكلميگيرد.‏ حالت 8 را ببينيد.‏3 جدول<strong>در</strong> روز هاي عيد،‏ ما شيريني و كُلچه آماده ميكنيم،‏ به ديدن بزرگان و دوستان خود ميرويم،‏ ولي پاكستاني ها ايام عيد را به گونه ايديگري جشن ميگيرند،‏ آنها فقط از طريق تلفون يكي ديگر شان را تبريكي ميدهند و اعضاي زن خانواده شانرا گرفته به پاركها وميله ميروند.‏ ما <strong>در</strong> اين جا هيچ سنتي بخاطر رفتن به پارك نداريم بخاطريكه بزرگان ما هرگز چنين نكرده اند ما هم اگر اين كار رابكنيم احساس ناراحتي ميكنيم بخاطريكه مردم خواهند گفت كه ‏”پسر فلان خانواده اش را به ميله برد“.‏(KM-٠٢)7170اين زن علاقه دارد كه به افغانستان برود؛ ولي اعضاي خانواده اش مخالف بازگشت به افغانستان هستند،‏ كه دليل عمده آن،‏ مشكل خانه و كار <strong>در</strong> افغانستان است.‏بعد از فرار همصنفي افغان اين دختر،‏ با يك پسر پاكستاني و مقابله با نظر خانواده اش،‏ رفتار ما<strong>در</strong>ش با او تغيير كرد.‏ اين پاسخگوي دختر،‏ مي خواهد كه به افغانستان برگردد؛ چونكه بستگاننزديكش <strong>در</strong> آنجا هستند.‏ ولي پ<strong>در</strong> و ما<strong>در</strong> او به خاطر خاطرات بد گذشته و نبود موقعيت كاري براي پ<strong>در</strong> خانواده،‏ با اين خواسته او مخالفند.‏29


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانمختصراً،‏ هنجار هاي اجتماعي افغاني بر رفتار فرد فشار مي آورد،‏ به گونه اي كه برخي اوقات با معيارهاي خود فرد <strong>در</strong> تضاد قرارگرفته و حتي <strong>در</strong> گذر زمان اين ارجحيت ها را شكل ميدهد.‏سرانجام،‏ <strong>در</strong> موارديكه ارزش هاي افغاني بخش مهمي از هويت فرد ميگردد،‏ احتمال انتقال اين ارزش ها به نسل سوم نيز افزايشمي يابد.‏ روايت يك مرد 23 ساله كه تا صنف دهم <strong>در</strong> شهر كويته به مكتب رفته است،‏ تركاري ميفروشد و پ<strong>در</strong> يك كودكماهه پسر است به اينها اشاره ميكند:‏من به پ<strong>در</strong> و ما<strong>در</strong>م احترام دارم.‏ يك سنت مخصوصي <strong>در</strong> قبيله ما رايج است كه بايد هر آنچه را كه والدين ما ميگويند،‏ قبول كنيم.‏والدين،‏ ما را پرورش داده اند،‏ آنها راه راست را به ما نشان دادند،‏ من همچنان به برا<strong>در</strong> بزرگم احترام دارم زيرا كه بزرگتر از مناست.‏ اگر ما به بزرگان خود احترام نكنيم،‏ اطفال ما نيز <strong>در</strong> آينده به ما احترام نخواهند داشت1872(QM-٠٤).احترام به والدين كه همچنان يكي از اصول اسلامي است <strong>در</strong> بين پاسخگويان نهايتاً‏ معمول است.‏ اين خانم 20 ساله بدونتحصيل كه <strong>در</strong> پشاور زندگي ميكند هم توقعات آينده خود را از كودك 3 ماهه اش كه دختر است،‏ چنين ابراز ميدارد:‏يك دختر افغان هميشه بايد موهايش را بپوشاند حتي <strong>در</strong> خانه.‏ بيرون از خانه مجبور است چا<strong>در</strong> سر كند.‏ او بايد با مردان بيگانه حرفنزند و بايد انتخاب والدين خود را <strong>در</strong> قسمت شوهر بپذيرد.‏ ما بايد فرهنگ خود را پيروي كنيم.‏ اگر ما اين كار را نكنيم فرهنگ ما ازبين خواهد رفت و اطفال ما اينها را نخواهند دانست.‏ حالا من دخترم را دارم و من از او ميخواهم كه زمانيكه بزرگ ميشود ازفرهنگ ما پيروي كند-73(PF-٠٤).ارزش هاي اساسي افغاني همچنان به نسل هاي آينده انتقال داده ميشوند يعني هويت افغاني حفظ گردد.‏ اگرچه آنها <strong>در</strong>پاكستان زندگي ميكنند و اكثر آنها روزانه با پاكستاني ها <strong>در</strong> ارتباط هستند،‏ يافته ها نشان ميدهند كه آنها توسط ارزش هايافغاني انحصار شده اند و عموماً‏ نخواسته اند و به رسم و عنعنات پاكستاني ها تبديل نشده اند.‏4,3,3 افغان بودن <strong>در</strong> زمينه پاكستاناين بخش تحليلي از محيط خارجي پاسخگويان را <strong>در</strong> پاكستان ارائه ميدارد.‏ جائيكه اكثراً‏ تضاد ها بين جامعه وسيعتر پاكستاني واجتماع تبعيدي افغاني موجود است.‏ <strong>در</strong> حقيقت،‏ غالباً‏ تغييراتي <strong>در</strong> رفتار افراد متناسب با زمينه اي كه <strong>در</strong> آن زندگي ميكنند،‏ مشاهدهميشود:‏ با توجه به اينكه آنها <strong>در</strong> يك كشور خارجي زندگي ميكنند،‏ برخي اوقات با مناسبت هايي روبرو ميشوند كه ايجاد احساستعلق به آنها،‏ نيازمند شبيه شدن و سازگاري با محيط ميباشد.‏ با اين وجود،‏ هنوز هم ارزش هاي آنها كم و بيش بوسيلههنجارهاي افغاني شكل گرفته و رفتارشان،‏ مخصوصاً‏ <strong>در</strong> فضاي افغاني،‏ توسط خانواده،‏ بستگان و اجتماع بطورمثال،‏ جوان مجرد ساله <strong>در</strong> پشاور كه تحصيلات خود را تا صنف 12 تكميل نموده،‏ به چهار زبان صحبت ميكند احترام خود رانسبت به والدين خود چنين ابراز ميدارد.‏ ‏(حالت 9 را ببينيد).‏تعريف ميشود . 741 جدول...23من هميشه آزاد هستم و روز دو مرتبه <strong>در</strong> كلب زيبايي اندام،‏ تمرين/‏ سپورت ميكنم.‏ آموزگار و مالك كلب پنجابي هستند ازين جهتمن <strong>در</strong> كلب اردو حرف ميزنم،‏ ولي،‏ من و خواهرم <strong>در</strong> خانه اردو و انگليسي حرف نميزنيم،‏ ما بايد از فرهنگ خود پيروي كنيم.‏.75(PM-١١)يك دختر تاجيك صنف ششم كه 17 سال دارد <strong>در</strong> مكتبي مربوط به مركز بيواري (BEFARe) 76 <strong>در</strong> اردوگاهي <strong>در</strong> پشاور،‏ لساناردو مي آموزد.‏ تجربه مشابهي <strong>در</strong> ارتباط با وضعيت خانواده اش را چنين بيان ميدارد:‏72737476اين جواب دهنده تنفر عميق خود را نسبت به پاكستاني ها نشان ميدهد،‏ هرچند او تصميم دارد كه اطفالش را <strong>در</strong> پاكستان پرورش دهد،‏ جاييكه ميتوانند <strong>در</strong> فضاي آرام بيĤموزند و آموزش هايبيشتر اسلامي را كسب كنند.‏ او ميخواهد به افغانستان،‏ زمانيكه يك ‏”دولت اسلامي“‏ برقرار گردد،‏ و شغل و سرپناه ميسر گردد،‏ برگردد.‏او هرگز افغانستان را نديده است و فقط قصه هاي منفي از خانواده كاكايش كه <strong>در</strong> افغانستان خوشحال نيستند،‏ شنيده است ‏(عوامل قيمتي و ناامني).‏ خانواده اش هرگز <strong>در</strong> مورد بازگشتن بهافغانستان بحث نكرده اند و احساس ميكند كه پاكستان ميهن اوست او هميشه <strong>در</strong> خانه مصئون است و هيچ كسي او را اذيت نكرده است.‏براي بحث <strong>در</strong> مورد هويت اصلي فردي،‏ كه به ميزان گسترده اي بي تغيير باقي مي ماند،‏ مراجعه كنيد به احمد،‏ 2005.75خانواده اين شخص،‏ <strong>در</strong> خانه به هر دو زبان پشتو و <strong>در</strong>ي صحبت ميكنند.‏آموزش اساسي براي مهاجرين افغان ،(BEFARe) يك سازمان پاكستاني مستقل است كه دفتر مركزي آن واقع <strong>در</strong> پشاور مي باشد؛ اين سازمان فعاليت خود را از اوايل دهه 80 <strong>در</strong> قسمتآموزش ابتدائيه براي افغان ها آغاز كرده است و <strong>در</strong> ابتدا با يك پروژه كمكي انكشافي دو جانبه توسط دول پاكستان و جرمني آغاز شد.‏ يكي از مضامين زباني مكاتب اين سازمان،اردو مي باشد.‏30


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستان<strong>در</strong> اين ساحه فقط افغانها زندگي ميكنند ازين جهت من دوستان پاكستاني ندارم.‏ <strong>در</strong> اوقات فراغت،‏ مجله هاي <strong>در</strong>ي و پشتو رامطالعه ميكنم.‏ بعضي اوقات آنها را برا<strong>در</strong>م از بازار ميĤورد،‏ همصنفي هايم هم مجله ميĤورند و ما آنها را بين خود تبادله و مطالعهميكنيم.‏ من معلومات زيادي را از مجله اردو ميگيرم.‏ لسان اردوي گفتاري را نيز از تلويزيون آموخته ام.‏ مايل هستم زبان انگليسيام را بهتر سازم از اين جهت يك پروگرام كارتوني تلويزيوني براي اطفال را با برا<strong>در</strong>م تماشا ميكنم.‏ وقتيكه <strong>در</strong> خانه گپ ميزنيمبعضي اوقات كلمات اردو و انگليسي را مانند ‏”ساكت شو/چپ شو!“،‏ استفاده مي كنم،‏ برا<strong>در</strong>م قهر ميكند،‏ او ميگويد:‏‏”شما افغان هستيد از اين جهت بايد به زبان ملي تان صحبت كنيد“.‏(PF-٠٨)“Shut up!”هر دو مورد فوق،‏ تفاوت هاي ذات النسلي را كه <strong>در</strong> خصوص آشنائي با لسان مرتبط است و اينكه چگونه لسان ازين تغييراتمربوط به فضاي موجوده و اينكه چي كسي <strong>در</strong>ين فضا مسلط است،‏ توضيح و تشريح ميدارد.‏779جدول مثال هاي بيشتري را <strong>در</strong> مورد اينكه چطور افغانها رفتار شان را <strong>در</strong> محيط هاي مختلف پاكستان تغيير ميدهند،‏ نشانميدهد.‏ تنوع برجسته بين محيط محافظه كار افغان و آزادي نسبتاً‏ بيشتر محيط پاكستان وجود دارد.‏ زبان ‏(حالت يگانه تعديلينيست كه پاسخگويان بين عرصه هاي عمومي و خصوصي ميسازند ولي رفتار هم است.‏ ‏(حالات2 جدول 9(1(.4 .3 .212برعلاوه،‏ هر دو طبقه مرد و زن <strong>در</strong> مجموع صلاحيت والدين و خويشاوندان را احترام ميگزارند.‏ براي نمونه <strong>در</strong> حالتيك مرد فارغ التحصيل صنف كويته مايل به موسيقي پاپ هندي است ولي فقط زماني ميتواند موسيقي بشنود كه تنها و يا بادوستان خود <strong>در</strong> بيرون خانه باشد.‏ كاكايش بسيار متعصب است و <strong>در</strong> خانواده تلويزيون را هم نميگزارد،‏ او اين نوع موسيقي را منعكرده است.‏ هنوز اين جوان نسل <strong>دوم</strong> از تماشاي رقص هندي لذت ميبرد،‏ فلم هاي امريكايي را هم <strong>در</strong> انترنت كلب با دوستانافغاني خود براي تقويه زبان انگليسي اش ميبيند.‏3 ‏(جدول (9زنان افغان رفتار شان را بعضاً‏ بر حسب پاكستاني و يا افغان بودن محيط تغيير ميدهد.‏ <strong>در</strong> حالت زني جواني كه لساناردو را بطور روان صحبت ميكند <strong>در</strong> صنف يازدهم <strong>در</strong>س ميخواند و <strong>در</strong> كراچي براي يك شركت پاكستاني به حيث مديره كارميكند.‏ هر شام خودش به تنهايي از وظيفه برميگردد هرچند او بعضي اوقات ما<strong>در</strong> و يا خواهر خود را بيرون هر جايي كه ميرود باخود ميبرد مخصوصاً‏ كه براي ديدن به خانه دوستان خود ميرود.‏ او فكر ميكند كه اگر تنها جايي برود خويشاوندان افغاني اش <strong>در</strong>مورد او حرف هاي بدي خواهند زد،‏ هر چند او نگران همسايه ها و همكاران پاكستاني خود نيست.‏٧٧نتنها زبان بلكه حفظ لهجه افغاني نيز يكي از مواردي بوده است كه پاسخگويان به حيث افغان،‏ بر آن تأكيد داشته اند.‏31


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانجدول 9: تغييرات رفتاري <strong>در</strong> زمينه هاي مختلف پاكستانجواب دهندهزمينه افغاني ‏(حوزه خصوصي)‏مكان / مردمرفتارزمينه پاكستاني ‏(حوزه عمومي)‏مكان / مردم/حالت 1:مرد 23 ساله <strong>در</strong> پشاور<strong>در</strong>والدينخانه،‏<strong>در</strong>ي يا پشتو صحبت ميكنداردو يا انگليسي حرف ميزند<strong>در</strong> كلب يا ورزشگاهدوستان پاكستانيبا/حالت 2:مرد 23 ساله <strong>در</strong> كويته<strong>در</strong> خانه،‏كاكاي مذهبي<strong>در</strong> خانه اجازه نيست كه تلويزيونتماشا كند.‏ مخفيانه به موسيقيگوش ميدهدموسيقي هندي ميشنودخانه دوستان انترنيت كلبيا با دوستان افغانيحالت 3:خانم 26كراچيساله <strong>در</strong>خانهخويشاوندانهميشه توسط عضو خانوادههمراهي ميشود ‏(مرد يا زن)‏هر روز به وظيفه تنها ميرود وبر ميگردددفتر يا با همكاران پاكستانيحالت 4:مرد 23 ساله <strong>در</strong> كويته<strong>در</strong> خانه،‏پ<strong>در</strong>هرگز به پ<strong>در</strong> خود نميگويد كه اووانمود ميكند كه پاكستاني باشدوانمود ميكند كه يك پاكستانيباشد<strong>در</strong> مكان ها عامه،‏ پوليسپاكستانبراي بعضي پاسخگويان،‏ فشارهاي اجتماعي داخل افغانستان،‏ جائيكه خويشاوندان زيادي دارند،‏ حتي حوزه هاي تحرك زنان وفرصت هاي آموزشي نيز محدود به نظر ميرسند . 78 مرد جوان 21 ساله ايكه <strong>در</strong> يك پوهنتون خصوصي <strong>در</strong> اسلام آباد <strong>در</strong>سميخواند و تازه به پشاور آمده تا رخصتي هايش را با خانواده خود سپري كند،‏ <strong>در</strong> مورد برگشت به افغانستان و خواهران خودميگويد:‏فعلاً‏ تمام اعضاي خانواده ما،‏ بخاطر نداشتن سرپناه،‏ سطح بلند بيكاري و امنيت ضعيف،‏ نميخواهند به افغانستان برگردند.‏ پ<strong>در</strong>مهمين جا كار ميكند و من ميتوانم اينجا تحصيل كنم و اينها چيزي است كه <strong>در</strong> افغانستان قابل دسترسي نيست.‏ اگر ما به ‏(ساحاتروستايي ننگرهار)‏ برگرديم،‏ وضعيت خانواده ما تغيير خواهد كرد.‏ خواهرم از رفتن به مكتب باز خواهد ماند.‏ <strong>در</strong> قوم ما رواج نيستكه دختران به مكتب بروند و يا كار كنند.‏ هيچكدام از اعضاي خانواده زن ما <strong>در</strong> افغانستان به مكتب نميروند ولي پ<strong>در</strong>م هر سهخواهرم را به استثناي خواهر بزرگم <strong>در</strong> يك مكتب <strong>در</strong> پشاور شامل كرد.‏ پ<strong>در</strong>م تحصيل كرده است و تصميم گرفت تا خواهرانم رابگزارد تا حد اقل خواندن و نوشتن را فراگيرند.‏(PM-١٨)-<strong>در</strong> حدود يك سوم از پاسخگويان مرد،‏ <strong>در</strong> يك محيط مجبورند كه وانمود كنند كه پاكستاني هستند،‏ اساساً‏ براي اينكه خود را ازآزار و اذيت پوليس رهانيده باشند.‏ بعضي آنها ‏(بطور مثال حالت تجربيات شانرا را با پ<strong>در</strong>ان شان بخاطر ترس از خشمآنها <strong>در</strong> ميان نميگذارند.‏ عده اي ديگر،‏ <strong>در</strong> مقابل پوليس به جرئت اعلان ميدارند كه افغان هستند و به عوض اينكه با <strong>در</strong>وغ افتخارافغان بودن خود را بي عزت نموده باشند،‏ رشوت ميپردازند.‏4 جدول (9<strong>در</strong> مقايسه با مردان،‏ تجربياتي از آزار مستقيم <strong>در</strong> محضر عام <strong>در</strong> برابر طبقه زن از طرف پوليس وجود ندارد ولي <strong>در</strong> مجموع اذيتعمومي توسط پاكستاني ها وجود دارد.‏ مثلاً‏ مهاجر و گيلم جمع صدا كردن . 7978اين امر <strong>در</strong> تضاد مستقيم با مثال موردخانوادگي و غيره.‏79اصطلاح گليم جم به يك دزد ياگليم هاي آن را،‏ مي دزديدند.‏2 <strong>در</strong> جدول 8 ميباشد؛ موقعيت هاي تحصيلي براي زنان <strong>در</strong> افغانستان،‏ به زمينه زندگي آنها بستگي دارند - هنجارهاي شهري/‏ روستايي،‏ قبيلوي/‏آدم حريص گفته ميشود.‏ گليم جم اساساً‏ براي توهين به يك گروپ از مجاهدين استفاده ميشد كه به خانه هاي مردم مي ريختند و تمام وسايل خانه،‏ حتي32


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانچوكات 3:مهارتهاي مصاحبه شوندگاننصف مصاحبه شوندگان مرد،‏ داراي مهارتهاي مشخص مي باشند،‏ <strong>در</strong> حاليكه اكثر زنان با مهارتهاي اساسي آشنا هستند.‏ مهارتهاي عمده مردان،‏ قالين بافي و خياطي مي باشد و تعداد كمي از آنها با مهارتهايي چون ترميم وسايل الكترونيكي/‏مكانيكي آشنايي دارند كه اكثراً‏ اين مهارتها را از طريق شاگردي يا پروژه هاي مكاتب مورد حمايت مالي سازمانهاي غيردولتييادگرفته اند.‏ تنها بعضي از مهارتهاي خاص مانند زرگري <strong>در</strong> خانواده به شكل يك تجارت خانوادگي از يك نسل به نسل ديگرمنتقل مي شوند.‏(6 نفر)‏ (6 نفر)‏از طرف ديگر،‏ زنان اساساً،‏ مهارتهاي خويش را از اعضاي خانواده يا كورسهاي آموزشي يا مكاتب مورد حمايت سازمانهاي غيردولتيياد گرفته اند.‏ سوزن دوزي و خياطي از مهارت هاي عمده زنان هستند.‏ البته بعضي از زنان <strong>در</strong> قالين بافي نيزبلديت دارند.‏ به استثناِي يك مصاحبه شونده زن،‏ همه زنان مصاحبه شونده كه تحصيل غيرديني نكرده اند،‏ با بعضي از مهارت هايخاص آشنايي دارند.‏(20 نفر)‏ (14 نفر)‏ولي از اين مهارتها هيچوقت جهت انجام فعاليتهاي اقتصادي استفاده نمي شود.‏ براي مثال،‏ يك زن كه <strong>در</strong> پشاور سرپرست خانوادهاش مي باشد،‏ بخاطر بدست آوردن پول مورد نياز خويش،‏ <strong>در</strong> يكي از خانواده هاي پاكستاني همسايه اش لباس شويي مي كند.‏ <strong>در</strong>حاليكه دختر او كه يك افغان نسل <strong>دوم</strong> است،‏ وقتي كه طفل بود <strong>در</strong> مكتبش قالين بافي ياد گرفته است،‏ ولي براي بدست آوردنعايد كار نمي كند؛ زيرا او مواد و وسايل براي كار ندارد.‏ علاوه بر اين،‏ بعضي از مصاحبه شوندگان بر اين باورند كه از مهارت خويشفقط مي توانند براي خودشان و خانواده شان استفاده نمايند:‏ دوختن لباس براي اعضاي خانواده،‏ و سوزن دوزي براي تهيه كردنجهيزيه وغيره.‏ <strong>در</strong> چنين خانواده هايي،‏ براي اكثر مردان شرم آور است كه زن،‏ نان آور خانه باشد.‏بطور كلي،‏ تاكنون،‏ نظر اكثر مصاحبه شوندگان اين است كه بايد از مهارت ها براي كسب عايد استفاده شود.‏ <strong>در</strong> گذشته بعضي ازپ<strong>در</strong>ان به پسران شان اجازه نمي دادند كه به مكتب بروند و آنها را به مكانهاي مشخصي براي يادگيري مهارت هاي معمول ميفرستادند؛ زيرا آنها بر اين باور بودند كه تحصيل براي مهاجرين ارزشي ندارد.‏ آنها مي گويند:‏ مهاجر چه با سواد باشد چه بي سواد،‏نمي تواند كار پيدا كند.‏ تشويق زنان بيوه و مستقل توسط اعضاي مرد خانواده براي يادگيري مهارت ها و كسب عايد نيز يك امرعادي مي باشد.‏ياد داشتن زبان انگليسي و كمپيوتر،‏ اين امكان را براي افراد فراهم مي آورد تا عايد بيشتري بدست بياورند،‏ و ميل براي آموختنمهارت هاي روز <strong>در</strong> ميان افغان ها فراگير شده است.‏ از ميان همه مصاحبه شوندگان،‏ حدود 14 مرد و 7 زن به كورسهاي انگليسيرفته اند و تعداد مردان نسبت به زنان دو برابر مي باشد.‏ هنوز هم يكعده از مصاحبه شوندگان با سواد،‏ وضعيت موجود <strong>در</strong> افغانستان،‏كه اين مهارتها <strong>در</strong> آن ارزش بسياري زيادي دارند،‏ را مورد انتقاد قرار مي دهند.‏ يك زن 29 ساله متاهل كه ساكن پشاور است،‏ ديگرآرزوي رفتن به افغانستان ندارد؛ زيرا شوهر او به دليل وجود رقابت زياد <strong>در</strong> زمينه هاي ذيل،‏ نتوانست يك كار مناسب <strong>در</strong> موسساتغيردولتي پيدا كند:‏موسسات غير دولتي،‏ افغانستان را خراب كرده اند.‏ <strong>در</strong> آنجا،‏ تمام مردم مي خواهند كه <strong>در</strong> موسسات غير دولتي كار كنند،‏ چون ميزانمعاش <strong>در</strong> اين موسسات زياد است و به دليل اينكه ميزان معاش <strong>در</strong> دولت كم است،‏ كسي حاضر به كار <strong>در</strong> دولت نيست.‏ سازمان مللو موسسات غير دولتي به تحصيل افغان ها توجه نمي كنند.‏ جوانان ديوانه دالر شده اند،‏ و ديگر به <strong>در</strong>س خواندن توجه ندارند.‏/فقط سه خانم <strong>در</strong> سر تاسر شهر ها ادعاي پاكستاني بودن را كردند:‏ يكي از آنها گفت كه دليل او براي اين كار اين بود كهاطفالش به يكي از مكاتب پاكستاني شامل شوند.‏ يكي ديگر ميخواست كه از تنش با همسايه هاي پاكستاني كه باور داشت <strong>در</strong>برابر افغانها احساسات منفي داشتند اجتناب كند و سومي ميخواست كه هويت و موقعيت خود را از شوهر خشن قبلي پنهان كند.‏از اين رو،‏ فضا و افرادي كه پاسخگويان با آن تعامل دارند بالاي برداشت آنان <strong>در</strong> مورد رفتار مناسب با تصويري كه از خود دارند،‏هنجارهاي افغاني و هنجارهاي محيط يا جامعه اي كه <strong>در</strong> آن زندگي ميكنند،‏ اثر مي گذارد.‏ قواعد افغاني نه تنها از روابطخويشاونداني كه <strong>در</strong> پاكستان زندگي ميكند بلكه همچنان از خويشاوندان و اقوام آنسوي سرحد نشأت ميكند.‏ بر علاوه،‏ هنجارهايافغاني صرف نظر از هنجارهاي خانوادگي ‏(آزاد مذهبي)،‏ آموزش فرد و وضعيت اجتماعي/‏ اقتصادي خانواده،‏ تا حدي نافذميباشد،‏ همان طور كه آنها چگونگي برداشت اجتماع از خانواده مورد نظر و اعضاي آن را تعريف ميكند.‏33


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان4,4 تحصيلطوريكه <strong>در</strong> جدول 6 نشان داده شده است،‏ بسياري از پاسخگويان و هر دو طبقه مرد و زن،‏ بيسواد و باسواد - نگراني هايشان را<strong>در</strong> مورد تعليم و تربيه ابراز داشتند.‏ اين يكي از بزرگترين عواملي است كه تصميم برگشت را تحت نفوذ قرار ميدهد.‏ نتنها آموزشخود شان قابل نگراني است آنها همچنان علاقمندي شان را <strong>در</strong> مورد اطفال شان <strong>در</strong> محيط آينده ابراز داشتند كه كجا زندگي كنندو كجا آنها را آموزش دهند.‏ اين بخش نخست مروري دارد بر انواع مراكز آموزشي موجود مورد علاقه براي پاسخگويان <strong>در</strong>پاكستان،‏ ثانياً،‏ آگاهي هاي علاقمندان <strong>در</strong> باره اينكه بهترين آموزش شامل آموزش اسلامي و فرصت هايي <strong>در</strong> غرب را از كجاميتوان <strong>در</strong>يافت كرد،‏ مورد بحث قرار ميگيرد.‏ نهايتاً‏ فرصت هاي تحصيلات عالي و تصاميم برگشت به افغانستان مورد مطالعه قرارميگيرد . 80انواع موسسات آموزشي:‏ افغاني و پاكستانيجدول 4 <strong>در</strong> بخش 3 ‏(مشخصات نمونه)‏ اجمالي از آموزش پاسخگويان را ارائه ميكند.‏ اين يك نمونه سودمند بخصوص <strong>در</strong> جائيكهآموزش،‏ ملاك انتخاب بوده،‏ ميباشد.‏ همچنان اين <strong>در</strong>برگيرنده ترتيبات وسيعي استعداد آموزشي هردو گروه مردان و زنان بودهاست.‏ <strong>در</strong> بين آن هرگز آموزش عرفي رسمي را <strong>در</strong>يافت نكرده اند،‏ 48 نفر از افراد آموزش رسمي عرفي را <strong>در</strong>يافتكرده اند و 9 موردي كه تا صنف 12 و بالاتر از آن رسيده اند به شمول آنهائيكه هنوز هم ادامه ميدهند . 81 جدول 10 <strong>در</strong> برگيرنده82معلومات ويژه <strong>در</strong> مورد انواع مراكز آموزشي ميباشد.‏ اكثريت به مكاتب افغاني <strong>در</strong> پاكستان،‏ آموزش ميديدند،‏ <strong>در</strong> حاليكه ديگران بهمكاتب خصوصي و دولتي پاكستاني آموزش ميديدند.‏ <strong>در</strong> مجموع به هر اندازه ايكه سطح اقتصادي خانواده ها بلندتر بوده به همانپيمانه افراد آن خانواده ها باسواد بوده اند.‏ . 8371 نفر،‏ 23 فردجدول‎10‎‏:‏ انواع موسسات آموزشي كه پاسخگويان <strong>در</strong> آنها <strong>در</strong>س خوانده اند ‏(تعداد=‏‎48‎ نفر؛ پاسخ هاي متفاوت)‏مردانزنانمجموع351817مكتب هاي افغاني <strong>در</strong> پاكستان ‏(تمام سطوح)‏1587مكتب هاي خصوصي پاكستاني ‏(تمام سطوح)‏422مكتب هاي دولتي پاكستاني ‏(تمام سطوح)‏116آموزش <strong>در</strong> افغانستان پيش از آمدن به پاكستان ‏(تمام سطوح)‏ 5دو دليل عمده باعث فرستادن اطفال به مكتب هاي پاكستاني شده است:‏ تصور اينكه كيفيت آموزشي مكاتب پاكستاني بالاتراست و يا عدم وجود مكتب افغاني <strong>در</strong> محل اقامت.‏ مكتب هاي افغاني بيشتر <strong>در</strong> كمپ هاي مهاجرين و يا صرف <strong>در</strong> مناطقي قابلدسترس مي باشند كه <strong>در</strong> آنجا افغانهاي بيشتر و بطور جمعي زندگي ميكنند.‏برعلاوه،‏ فرستادن اطفال به مكتب هاي پاكستاني به يكي از استراتيژي هاي بسيار مشكل آفرين براي افغانها تبديل شده است؛.84زيرا زبان محلي اطفال آنها از زبان <strong>در</strong>س و تعليم آنها فرق دارد اگر چه شايد آموزش زبان بيگانه براي افراد بالغ خانواد ها وقتبيشتري را مي طلبد اما اطفال مي توانند <strong>در</strong> وقت بسيار كم بطور سريع يك زبان <strong>دوم</strong>ي را بياموزند و همچنان نصاب تعليميمكتب ها روند آموزش زبان را براي آنها آسانتر مي سازد.‏80با توجه به آمار مربوط به ثبت نام سال 2007، تنها بيش از 2 فيصد افغانهاي مقيم پاكستان دوره متوسطه ‏(ثانويه)‏ يا پوهنتون يا دوره هاي آموزشي فني و حرفوي را گذرانيده اند.‏ اين آمارهمچنين نشان مي دهد كه گرايش كسب م<strong>در</strong>ك تحصيلي با توجه به فرصت موجود افزايش پيدا مي كند.‏ ‏(مراجعه شود به پاورقي شمارهمجموعاً‏ 20 مورد <strong>در</strong> صنوف پايين تر از صنف 10 ترك تحصيل كرده اند.‏مكاتب افغاني مربوط به اين مطالعه عبارتند از:‏ مكاتب CAR و BEFARe كه <strong>در</strong> آنها زبان اردو يكي از مضامين <strong>در</strong>سي محصلين بود،‏ و همچنين ديگر مكاتب افغاني ثبت شده و ثبت نشده كه<strong>در</strong> آنها محصلين معمولاً‏ پشتو/<strong>در</strong>ي و انگليسي ياد ميگرفتند اما نه اردو.‏ فيس هاي مكاتب افغاني از 10 روپيه تا 50 روپيه <strong>در</strong> ماه براي مكاتب مورد حمايت سازمانهاي غير دولتي،‏ و حدو<strong>در</strong>وپيه <strong>در</strong> ماه براي مكاتب خصوصي افزايش پيدا ميكرد.‏بيش از نصف افراد تحصيل نكرده ‏(از تعداد كلي 23 نفر)،‏ متعلق به خانواده هاي داراي <strong>در</strong>آمد متوسط ‏(سطوح ‎2‎؛ مراجعه شود به ضميمه 3) و بيش از نصف (18 نفر)‏ افرادي كه تا صنوفهستند.‏بالاتراز 10 <strong>در</strong>س خوانده اند ‏(تعداد=‏‎28‎‏)،‏ متعلق به خانواده هاي داراي <strong>در</strong>آمد بالاي متوسط ‏(سطوحبراي مثال،‏ <strong>در</strong>ي به عنوان زبان ما<strong>در</strong>ي اجتماعات پشتون اردو،‏ و پشتو به عنوان زبان ما<strong>در</strong>ي <strong>در</strong> اجتماعات اردو.‏ <strong>در</strong> سوي ديگر،‏ مشترك بودن زبان با اجتماع ميزبان ‏(براي مثال زبان پشتو <strong>در</strong>پشاور و كويته)‏ نيز يك مزيت براي افغانهاي مقيم پاكستان <strong>در</strong> زمينه تحصيل،‏ اشتغال و غيره به حساب مي آيد.‏200(71 و4 و ،5 ضميمه (3/8182848334


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستان/<strong>در</strong> مقايسه با مكتب هاي حكومتي پاكستاني كه <strong>در</strong> آنجا معمولاً‏ زبان آموزشي اردو و يا پشتو مي باشد،‏ مكتب هاي خصوصيپاكستاني اغلب اوقات براي افغانها جذاب تر مي باشد؛ زيرا زبان آموزش زبان انگليسي ميباشد.‏ ارزش زبان انگليسي <strong>در</strong> رابطه بازمينه هاي كاريابي آينده بطور مشترك توسط همه مصاحبه شوندگان شناسايي شده است . 85به اساس اظهار نظر مصاحبه شوندگان،‏ كدام مقررات مشخص براي شامل نمودن اطفال افغاني به مكتب هاي پاكستاني وجودندارد.‏ بعضي از اطفال از شامل شدن <strong>در</strong> مكتب هاي پاكستاني رد شده بودند؛ زيرا آنها كارت شناسائي و يا شناختي كارتپاكستاني نداشتند،‏ <strong>در</strong> حاليكه يكعده ديگر <strong>در</strong> هنگام ثبت نام با مشكل دچار شده بودند،‏ بويژه اگر آنها از صنوف پايين <strong>در</strong> مكتبهاي پاكستاني شامل نشده بودند.‏ مكتب هاي خصوصي پاكستاني فيس مي گيرند كه بطور عموم از 300 كلدار الي 500 كلدار <strong>در</strong>ماه مي باشد.‏ اكثر مكتب هاي حكومتي پاكستاني فيس نمي گيرند مگر بعضي شان بطور سالانه بسيار فيس اندكي را <strong>در</strong>يافت ميكنند.‏ به همين خاطر،‏ زمينه شامل شدن <strong>در</strong> مكاتب صرف براي خانواده هايي مهيا مي باشد كه توانايي پرداخت فيس را دارند.‏ باوجود اين واقعيت كه يك تعداد بسيار بزرگ افغانها به مكتب هاي پاكستاني رفته اند،‏ <strong>در</strong> مورد هويت شان نگراني هايي ديده ميشوند كه مبادا خودشان و يا اطفال شان پاكستاني شوند . 86اين جوان 19 ساله <strong>در</strong> شهر كويته - كه <strong>در</strong> يكي از مكتب هاي افغاني <strong>در</strong>س مي خواند،‏ نگراني خود را <strong>در</strong> رابطه با آنعده ازهمسالان خويش كه <strong>در</strong> مكتب هاي پاكستاني <strong>در</strong>س مي خوانند،‏ چنين بيان ميدارد:‏اكثر افغانها <strong>در</strong> اينجا به مكتب هاي پاكستاني ميروند كه بر آنها تأثير بسيار زياد گذاشته اند.‏ آنها نمي توانند كه با زبان خود شان گپحرف بزنند و هم چنان <strong>در</strong> مورد عنعنات و فرهنگ افغاني چيزي نمي دانند.‏ <strong>در</strong> جريان گفتگو،‏ آنها از كلمه هاي انگليسي و يا اردواستفاده مي كنند اما آنهائيكه به مكتب هاي افغاني ميروند،‏ صرف از كلمه هاي ناب <strong>در</strong>ي و پشتو كار مي گيرند.‏ زماني كه آنها مانندپاكستاني ها رفتار ميكنند - مرا گريه مي گيرد.‏ يك روز،‏ روز آزادي افغانستان بود و من رسم گذشتي را كه <strong>در</strong> كابل اجرا مي شد،‏تماشا مي كردم.‏ آنعده از دوستان پاكستاني من كه به مكتب هاي پاكستاني ميروند،‏ نيز همراه من بود.‏ آنها از تماشا نمودن اينمراسم خسته شدند و مي گفتند:‏ ‏”چه چيزي را شما تماشا مي كنيد؟ كانال را تغيير بده تا مسابقه كركت را تماشا كنيم.‏QM-FGD-)-(٠١باوجود اين نوع تأثيرات منفي،‏ به نظر بعضي افغانهاي ساكن پاكستان آنها از رفتن به مكتب <strong>در</strong> پاكستان مكتب هاي افغاني وپاكستاني منافع زياد بدست مياورند.‏ باوجود آن،‏ اين فرصت نيز براي همه مصاحبه شوندگان مساعد نمي باشد.‏ آنهائيكه اقتصادخانوادگي شان ضعيف اند و نمي توانند فيس مكتب ها را تهيه نمايند،‏ مجبور هستند كه از مكاتب اخراج گردند.‏ يك دخترساله كه <strong>در</strong> يكي از كالج هاي پاكستاني <strong>در</strong> شهر كراچي <strong>در</strong>س مي خواند،‏ زمينه هاي تحصيلي را براي افغانها <strong>در</strong> خاك خود شان و<strong>در</strong> پاكستان اينطور بررسي ميكند:‏<strong>در</strong> افغانستان ميان شاگردان فقير و ثروتمند تفاوتي ديده نمي شود؛ زيرا <strong>در</strong> آنجا مكتب ها فيس نمي گيرند.‏ <strong>در</strong> پاكستان،‏ شاگردانفقير هميشه نگران فيس مكتب هاي شان مي باشند.‏2387(KF-٠٤)كدام يك با كيفيت ترين نوع آموزش را فراهم مي نمايد،‏ افغانستان،‏ پاكستان و يا غرب؟همانطوريكه <strong>در</strong> بالا گفته شد،‏ ميزان و كيفيت آموزش قابل دسترسي براي اكثر مصاحبه شوندگان ‏(كساني كه به سوالهاي ماجواب گفته اند)‏ و براي فرزندان آنها،‏ يكي از نگرانيهاي عمده يي مي باشد كه تصميم آنها را <strong>در</strong> جهت بازگشتن و يا عدم بازگشتتحت تأثير قرار مي دهد.‏ اكثر مصاحبه شوندگان <strong>در</strong> رابطه با كيفيت انواع آموزش قابل دسترسي <strong>در</strong> پاكستان از قبيل آموزشهايديني،‏ غير ديني،‏ خصوصي و دولتي نسبت به سويه آموزش <strong>در</strong> افغانستان نظر مثبت ارايه كرده اند.‏ يكي از تفاوتهاي كليدي <strong>در</strong>سيستم آموزشي ميان پاكستان و افغانستان و ابسته به نوعيت امكانات و منابع قابل دسترس مي باشد ‏(طور مثال:‏ ساختمان مكتب8586دو مرد جزء جمعيت نمونه،‏ كه براي كار كردن ترك تحصيل كرده اند،‏ <strong>در</strong> كورسهاي خصوصي آموزش زبان انگليسي شركت ميكنند.‏بررسي نيازمندي ها <strong>در</strong> سكتور تعليمي ‏(پيشنويس).‏ ان<strong>در</strong>و،‏ 2006. اسلام آباد.‏ CCAR-UNHCR87اين پاسخگوي دختر كه تاجيك است،‏ به خاطر نداشتن كارت شناسايي ‏(شناختي كارت)‏ پاكستاني،‏ ديگر نتوانست تحصيلاتش را <strong>در</strong> سطح عالي ادامه دهد.‏ از اينرو،‏ او برنامه ريزي كرد كه برايادامه تحصيلات عالي به كابل برگردد،‏ اما مشكل اين بود كه نوشتن به زبان <strong>در</strong>ي را ياد نداشت.‏ اين دختر با كمك ما<strong>در</strong> و خواهر كلانش،‏ شروع به يادگيري زبان <strong>در</strong>ي كرد.‏ ولي او نامزد شد و <strong>در</strong>حال حاضر قصد دارد كه <strong>در</strong> آينده به امريكا برود.‏35


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانها،‏ ميز،‏ چوكي،‏ الماري و مواد آموزشي).‏ برعلاوه،‏ اگر از لحاظ روش هاي ت<strong>در</strong>يس،‏ مكتب هاي افغانستان و پاكستاني مورد مقايسهقرارگيرد،‏ چنين گفته ميشود كه <strong>در</strong> افغانستان توجه بيشتر به حفظ كردن موضوعات <strong>در</strong>سي ميباشد <strong>در</strong> حاليكه <strong>در</strong> پاكستان كارعملي مرحله نظري را تكميل مي كند.‏آماده بودن زمينه آموزش زبان انگليسي براي همه و بطور خاص براي آنعده از شاگرداني كه سن كوچكتر دارند،‏ يكي از امتيازاتديگريست كه <strong>در</strong> پاكستان نسبت به افغانستان آسان تر و <strong>در</strong>ست تر امكان پذير مي باشد . 88بعضي مصاحبه شوندگان ديگر،‏ همچنان ياد آور شده اند كه كتابهاي تاريخ <strong>در</strong> پاكستان نسبت به مكاتب افغاني جالبتر مي باشند؛زيرا رويدادها و كردارهاي بسيار اخير را <strong>در</strong> بر دارند،‏ <strong>در</strong> حاليكه نصاب آموزشي افغانستان بيشتر بر رويدادهاي تاريخي بسيار كهنتوجه دارند.‏ برعلاوه،‏ <strong>در</strong> مقايسه با آموزگاران افغانستان ‏(كساني كه بطور مسلكي معلم نمي باشند)،‏ آموزگاران پاكستاني داراياعتبار و احترام بيشتر مي باشند؛ زيرا چنين گفته مي شود كه معلمان افغاني به شاگردان شان توجه كافي نمي كنند و بيشتر ميلدارند كه از وظيفه شان غيرحاضر شوند.‏آنها بدين باورند كه كيفيت آموزش و پرورش مذهبي <strong>در</strong> مكتب هاي غير ديني و ديني <strong>در</strong> پاكستان <strong>در</strong> مقايسه با وضعيت كنونيسيستم آموزشي <strong>در</strong> افغانستان،‏ داراي كيفيت بالاتر و بهتر مي باشد.‏اگر كمي <strong>در</strong> اين مورد بيشتر به جستو جو بپردازيم،‏ به تصور اين نسل <strong>دوم</strong> افغانستان،‏ وضعيت مكتب ها و سيستم آموزش <strong>در</strong>كشورهاي غربي <strong>در</strong> مقايسه با پاكستان و افغانستان چندين مرتبه بهتر و خوبتر مي باشد چوكات 4 مراجعه نمائيد).‏ <strong>در</strong> ميانآنعده از مهاجرين افغاني يي كه به شكل از اشكال با كشورهاي غربي ارتباط دارند،‏ اكثر شان آروز دارند كه اطفال شان را <strong>در</strong> غربپرورش دهند؛ زيرا آنها بدين باورند كه <strong>در</strong> كشورهاي نامبرده كودكان شان مي توانند آموزش و پرورش با كيفيت تري را بدستآرند،‏ حتي آنعده كساني كه هيچ ارتباطي با كشورهاي غربي ندارند،‏ گرايش دارند كه زمينه تحصيلات عالي ‏(پوهنتون)‏ دختران وپسران خويش را <strong>در</strong> كشورهاي غربي برابر نمايند.‏ اين عقيده بيشتر <strong>در</strong> ميان خانواده هاي تعليم يافته ‏(با سواد)‏ رايج است؛ طوريكهيك معلم 29 ساله <strong>در</strong> شهر پشاور كه صنف دوازدهم خود را نيز <strong>در</strong> همين شهر به پايان رسانده است و داراي 5 طفل مي باشد،‏مي گويد:‏) هبمن آرزو دارم كه فرزندانم تا صنف دوازدهم <strong>در</strong> افغانستان بخوانند،‏ بعد <strong>در</strong> صورت امكان،‏ آنها بايد براي تحصيلات عالي خويشبه كشورهاي خارج فرستاده شوند.‏ من از دوستان خويش شنيده ام كه وضعيت و كيفيت تحصيلات عالي <strong>در</strong> كشورهاي خارجنسبت به افغانستان بهتر مي باشد.‏ زماني كه اينها تحصيلات عالي خويش را <strong>در</strong> خارج افغانستان انجام دادند،‏ بايد به افغانستانبيايند و براي مردم و وطن خويش كار نمايند . 89(PF-١٣)تحصيلات عالي و تأثيرات آن بر تصميم گيري مهاجرين بخاطر عودت ‏(بازگشت به كشور):‏مشابه به جوانان بالغ <strong>در</strong> سراسر جهان،‏ نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> مورد آينده خود با سر<strong>در</strong>گمي هاي فراواني روبرو هستند.‏ <strong>در</strong> ميانهمه مشكلات آنها،‏ مشكل تحصيلات عالي و موضوع كاريابي آينده آنها از همه مهمتر بوده و <strong>در</strong> محراق توجه قرار دارد.‏ برايهمه جوانان و به ويژه براي آنعده از نو جواناني كه ميخواهند تحصيلات خويش را ادامه دهند،‏ تصميم گيري <strong>در</strong> مورد پوهنتونشان امر بسيار مهم و ضروري مي باشد.‏ و اينكه آنان <strong>در</strong> آينده <strong>در</strong> چي جائي زندگي خواهند كرد،‏ اتخاذ تصميم <strong>در</strong>ين زمينه را هرچه بيشتر پيچيده تر مينمايد.‏سويه تحصيلي يي كه <strong>در</strong> يكي از كشورها تأييد مي شود،‏ <strong>در</strong> كشور ديگر به رسميت شناخته نمي شود.‏ زماني كه يكعده از مردم ازمرزي عبور مي نمايند،‏ آنها مهارت هاي مشخصي را با خود مي برند،‏ اما تحصيلات مسلكي آنها شكل پارچه كاغذهاي بي ارزش88<strong>در</strong> افغانستان،‏ ت<strong>در</strong>يس زبان انگليسي از صنف هفتم شروع ميشود.‏ ‏(<strong>در</strong> حاليكه،‏ بعضي مكاتب افغاني فعال <strong>در</strong> پاكستان،‏ ت<strong>در</strong>يس زبان انگليسي را از صنوف پايين تر آغاز ميكنند.)‏ <strong>در</strong> مكتب هايخصوصي پاكستان،‏ زبان آموزشي نيز زبان انگليسي ميباشد).‏89<strong>در</strong> حاليكه،‏ اين زن <strong>در</strong> عرصه بازگشت به كشور خويش با مشكلات زياد روبرو مي باشند.‏ او يگانه كسي است كه براي خانواده خويش عايد بدست مياورد.‏ معاش معلمان <strong>در</strong> پاكستان اندكي بلندمي باشد.‏ <strong>در</strong> افغانستان تأمين مواد خوراكي و پوشاك بخاطر نرخ بسيار بلند،‏ بسيار مشكل مي باشد.‏36


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانرا بخود مي گيرند.‏ هر ق<strong>در</strong> وقت و سرمايه زياد تر را اينها بر آموزش خويش مصرف نمايند،‏ به همان اندازه توقع دارند كه نتايجبيشتر و خوبتري را <strong>در</strong>يافت نمايند.‏ به همين دليل،‏ قابل دسترس بودن زمينه كار و به رسميت شناخته شدن <strong>در</strong>جه تحصيلي آنها،‏<strong>در</strong> ميان نسل تعليم يافته افغاني <strong>در</strong> پاكستان <strong>در</strong> اولويت قرار دارد و يكي از عوامل مهمي مي باشد كه بر تصميم گيري شان <strong>در</strong>جهت بازگشت به كشور شان تأثير دارد.‏37


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانچوكات 4:نظرات افغانها <strong>در</strong> باره سفر به خارج يا غرب23 <strong>در</strong>صد (16 نفر)‏آنها <strong>در</strong> كشورهاي غربي ‏(اروپا و امريكا)‏از ميان مجموع كساني كه با ايشان مصاحبه شد،‏ وابستگان نزديكزندگي مي كنند و اكثر آنها بطور دوره يي پول قابل ملاحظه به خانواده هاي خويش مي فرستند.‏ آنها بطور مكرر از طريق آ<strong>در</strong>سالكترونيكي و تلفون با هم ارتباط برقرار مي نمايند و با تماشا نمودن فلم هاي ويديوي از همديگر اين مراودات خانواده گي خويشرا <strong>در</strong> اذهان خويش زنده نگهميدارند،‏ به عبارت ديگر تماشا نمودن فلم ها <strong>در</strong> حفظ هويت جمعي آنها به عنوان افغانها نقش حياتيدارند.‏بعضي از مصاحبه كنندگان (14%=10 نفر)‏ <strong>در</strong> حال حاضر بطور معلق <strong>در</strong> پاكستان به سر مي برند و بي صبرانه انتظار مي كشند تامانند افغانهاي ديگر كه <strong>در</strong> طول دهه هاي اخير اين ناملايمت ها را تجربه كرده اند،‏ به كشورهاي غربي بروند.‏ طور مثال:‏ اين مردسرمايه دار 29 ساله كه <strong>در</strong> منطقه حيات آباد از توابع شهر پشاور زندگي مي كند،‏ توسط پول ارسالي خواهر و برا<strong>در</strong>ش از آلمان وانگلستان زندگي روزمره اش را سپري مي نمايد و مي خواهد كه هرچه زودتر با آنها يكجا شود:‏من اكنون هر گز تصور كرده نمي توانم كه بتوانم <strong>در</strong> افغانستان زندگي نمايم.‏ برا<strong>در</strong> و خواهرم برايم گفته است كه آنها تلاشمي نمايند تا برايم يك دختر افغاني را كه تابعيت يكي از كشورهاي اروپايي داشته باشد،‏ پيدا نمايد تا من با وي ازدواج نمايم.‏من مي خواهم كه اطفالم <strong>در</strong> اروپا - كشورهاي كه سويه آموزشي شان بلند مي باشد،‏ پرورش يابد.‏( PM-١١)مصاحبه شوندگان ديگر نيز معيارهاي آموزشي كشورهاي غربي را تحسين مي نمايند،‏ اما ازينكه مهاجرت به كشورهايخارجي مبادا براي خود شان و خانواده شان بي هويتي به ارمغان آورد،‏ بسيار هراس دارند.‏ <strong>در</strong> اين نوع مثالها،‏ بيشترشاخصه هاي هويتي از قبيل زبان و دين <strong>در</strong> ميان ميايد.‏ اين زن كه ما<strong>در</strong> سه فرزند است و شوهرش نمي تواند كارمناسب <strong>در</strong> كابل پيدا نمايد،‏ با آشفتگي زياد انتظار مي برد تا با خواهر و برا<strong>در</strong> شوهرش <strong>در</strong> كانادا يكجا شود:‏اگر من بتوانم به كانادا بروم،‏ من هرگز فراموش نخواهم كرد كه من يك افغاني هستم.‏ <strong>در</strong> جريان شب ها ‏(<strong>در</strong>كانادا)‏ من فرزندانم را ‏”<strong>در</strong>ي“‏ ت<strong>در</strong>يس خواهم نمود؛ زيرا من نمي خواهم كه آنها زبان شان را فراموش نمايند.‏ ماروزهاي عيد را به شكلي كه <strong>در</strong> همين جا جشن ميگيريم،‏ <strong>در</strong> آنجا جشن خواهيم گرفت.‏ ما هرگز نبايد رسم و رواجوطن خويش را فراموش نمايم و ما يك روز دوباره به افغانستان خواهيم آمد.‏( PF-١١)-.(با قرار گرفتن رسم و رواج اين دسته از مهاجرين <strong>در</strong> پهلوي شيوه زندگي <strong>در</strong> اروپا،‏ جنبه هاي مختلف هويت اين افراد به عنوانمسلمانان تازه وارد،‏ تحت تأثير فرهنگ اروپايي قرار مي گيرند.‏ <strong>در</strong> واقع،‏ باوجوديكه آنها موجوديت زمينه هاي اقتصادي و آموزشيمناسب <strong>در</strong> كشورهاي خارج را تصديق مي نمايند،‏ اكثر نسل <strong>دوم</strong> افغان ‏(بطور خاص زنان)‏ يك نگراني ويژه يي را <strong>در</strong> رابطه با شيوهزندگي <strong>در</strong> حال تغيير وابستگان شان ‏(كه <strong>در</strong> كشورهاي غربي زنده گي ميكنند)‏ نشان ميدهند.‏ خاطرات منفي و دلواپسي هاي ايندسته از مهاجرين افغاني <strong>در</strong> قدم اول مربوط به پرورش اطفال <strong>در</strong> كشورهاي خارجي مي شود،‏ <strong>دوم</strong> ارتباط دختران خانواده با اشخاصخارجي مي باشد - هويتي كه با افغاني بودن و مسلمان بودن شان گره خورده اند ‏(طور مثال:‏ احترام به والدين و اولويت دهي زنانخانواده يك معلم 25 ساله ي زن كه هنوز ازدواج نكرده است و <strong>در</strong> پشاور زندگي مي نمايد،‏ چنين انتقاد مي كند:‏شهر لندن جاي مناسب براي پرورش اطفال نمي باشد آنها خارجيان را طوري پرورش مي دهند كه هيچ نوع احترام بهپ<strong>در</strong>ان و ما<strong>در</strong>ان شان نداشته باشند.‏ زماني كه آنها به سن 18 سالگي مي رسند،‏ خانواده هاي شان را ترك مي كنند و والدينخويش را تنها مي گذارند.‏ اين روش خوب زندگي نيست....‏ ‏(برعلاوه)‏ زنان افغاني حتي اگر <strong>در</strong> خارج هم زندگي كنند،‏ بايد سرشان را با روسريها بپوشانند،‏ بطور خاص <strong>در</strong> جريان ماه رمضان و محرم....من آروز دارم كه اگر <strong>در</strong> افغانستان و يا پاكستان همزندگي ننمايم،‏ مي خواهم فرزندانم را <strong>در</strong> كشورهاي اسلامي با روحيه اسلامي تربيه نمايم.‏ PF-٠٦) (تحصيلات <strong>در</strong> پاكستانشاگرداني كه صنف دوازدهم خويش را <strong>در</strong> مكاتب افغاني <strong>در</strong> پاكستان به سر ميرسانند،‏ آنها براي ادامه تحصيلات خويش بسيارفرصت كمي دارند.‏ <strong>در</strong>ين جا كدام پوهنتون افغاني اي كه ثبت دولت پاكستان باشد،‏ موجود نيست.‏ <strong>در</strong> حال حاضر،‏ صرف يكموسسه افغاني براي تحصيلات عالي افغانها فعاليت مينمايد،‏ كه قبلاً‏ به سويه پوهنتون كار ميكرد اما نه <strong>در</strong> دولت پاكستان و نه38


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانهم <strong>در</strong> دولت افغانستان ثبت شده بود . 90 اگرچه براي محصلين افغاني بعضي فرصت ها براي <strong>در</strong>يافت بورس تحصيلي وجود دارد،‏اما اكثر خانواده ها بخاطر بلند بودن فيس پوهنتون هاي پاكستاني نمي توانند كه فرزندان شان را به پوهنتون ها بفرستند . 91<strong>در</strong> مثال مورد مطالعه ما،‏ كساني كه توانسته بودند شامل نهاد هاي آموزشي عالي پاكستاني گردند،‏ معمولاً‏ مربوط به خانواده هاييمي شدند كه داراي ميزان بلند عايداتي بودند و يا از كشورهاي خارج كمكهاي مالي <strong>در</strong>يافت مي كرده اند . 92برعلاوه بلند بودن هزينه پوهنتون ها،‏ بعضي موانع ديگر از قبيل نبود قانون و مقررات تعريف شده براي پذيرش محصلين مهاجرافغاني و نداشتن شناختي كارت،‏ نيز وجود داشته اند كه محصلين را از شامل شدن <strong>در</strong> نهادهاي تحصيلات عالي پاكستان مانعشده اند.‏يكي از موانع قابل ملاحظه ديگر <strong>در</strong> راه ورود محصلين افغاني به پوهنتون ها مكلف بودن آنها به <strong>در</strong>يافت شهادتنامه آموزشيمعادل صنف هاي شان <strong>در</strong> افغانستان،‏ از ‏”مديريت آموزش و پرورش متوسطه و ثانوي“‏ بوده است.‏ از اين موضوع چنين استنباطمي شود كه شاگردان خارجي ‏(طور مثال:‏ كساني كه <strong>در</strong> سيستم هاي مختلف آموزشي <strong>در</strong>س خوانده اند)،‏ داراي توانايي ي كافيبوده اند تا بتوانند <strong>در</strong> نهادهاي تحصيلات عالي كشور پاكستان شامل شوند.‏ با وجود آن،‏ روند امتحان گيري براي شاگرداننامبرده،‏ <strong>در</strong> اين نوع امتحانها هميشه روشن و شفاف نبوده است.‏ اگر براي محصلين افغاني اجازه داده شوند كه بدون داشتن همچوشهادتنامه ها به پوهنتون ها شامل شوند،‏ <strong>در</strong> هنگام فراغت آنها هيچ نوع <strong>در</strong>جه تحصيلي را <strong>در</strong>يافت نخواهند كرد،‏ <strong>در</strong> نتيجهسرمايه گذاري آنها بر تحصيلات عالي شان بيهوده خواهد بود.‏تحصيلات <strong>در</strong> افغانستانبعضي از مصاحبه شوندگان گفته اند كه بخاطر ظرفيت بسيار پايين پذيرش <strong>در</strong> پوهنتون هاي افغانستان و رقابت شديد بسيارمشكل است كه جوانان بتوانند وارد پوهنتون ها شوند و <strong>در</strong> رشته هاي مورد پسند شان <strong>در</strong>س بخوانند . 93برعلاوه،‏ آنعده از محصليني كه دو باره به وطن شان باز مي گردند و با زبان هاي رسمي <strong>در</strong>ي و پشتو آشنايي ندارند،‏ مجبورميشوند تا <strong>در</strong> صنف هاي معادل پايين تر <strong>در</strong> افغانستان ثبت نام نمايند.‏ بطور مثال:‏ يك دختر 23 ساله كه <strong>در</strong> شهر پشاور <strong>در</strong> يكمكتب افغاني <strong>در</strong>س ميخواند،‏ علاقه مند بازگشت به كشور خويش ميباشد؛ زيرا او باورمند است كه با داشتن مهارتهاي زباني‏(انگليسي)‏ و فرعي مي تواند <strong>در</strong> كشورش كار خوب پيدا نمايد،‏ <strong>در</strong> حاليكه برا<strong>در</strong>ان اين دختر كه <strong>در</strong> سيستم آموزشي پاكستاني <strong>در</strong>سميخوانند،‏ مخالف بازگشت به كشور خويش ميباشند . 94صرف برا<strong>در</strong>ان من خوش ندارند كه به افغانستان برگردند.‏ آنها مي گويند كه چون دوره ليسه ي شان را <strong>در</strong> پاكستان سپري نموده اندو اكنون محصل پوهنتون ها هستند،‏ اگر به افغانستان بروند،‏ مجبور مي شوند كه از صنف دوازدهم شروع نمايند و اين كار براي آنهابسيار مشكل به نظر ميرسد.‏ براي كساني كه <strong>در</strong> پاكستان تحصيل كرده اند،‏ <strong>در</strong> افغانستان ارزش خاصي داده نمي شود.‏ برا<strong>در</strong>ان منزبان <strong>در</strong>ي را خوانده و نوشته كرده نمي توانند و آنها تا كنون <strong>در</strong> كدام كورس خصوصي <strong>در</strong>ي ‏(كه زبان ما<strong>در</strong>ي ما است)‏ هم اشتراكنكرده اند.‏ به همين خاطر،‏ بخاطر سرنوشت برا<strong>در</strong>ان من هنوز خانواده ما تصميم نگرفته است كه بايد به افغانستان برگردد.‏(PF-١٩)برعلاوه،‏ بعد از اينكه يكعده از فارغين صنوف دوازدهم مكتب هاي افغانستان به كشور شان رفتند،‏ دو باره با نا اميدي بسيار زيادبه پاكستان برگشته اند؛ زيرا آنها <strong>در</strong> قسمت تعليم و تربيه با مشكلات فراواني روبرو شده بودند.‏ دلايل بازگشت آنها به پاكستان90كه بنام ابتكارات تحصيلي ي البرت انيشتاين كشوركميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهنده گان و حكومت افغانستان <strong>در</strong> سال 1992 ميلادي يك برنامه بورس را تحت نام ‏”دافي <strong>در</strong>يافت اين بورسها باحدود جرمني“‏ نيز ياد ميشود،‏ براه انداخته بود.‏ اين برنامه براي شاگردان دوره ثانوي بورس فراهم مينمود و بطور مجموعي از سال 1992 تا سال بورسهايي داده شدند.‏ ‏(مباحثات با كميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهنده(37 بچه و همديگر به رقابت پرداخته اند.‏ <strong>در</strong> سال 2006 ميلادي،‏ از ميان 500 متقاضي به گان <strong>در</strong> پشاور،‏ <strong>در</strong> تاريخاين فيس حد اقل ماهوار از 1000 كلدار الي 5000 كلدار مي باشد.‏ <strong>در</strong> بعضي پوهنتون هاي طبي خصوصي،‏ فيس سالانه محصلين بيشتر از 5000 دالر <strong>در</strong> سال ميباشد.‏كالج ها و آموزشگاه ها و به سويه بالاتر <strong>در</strong> پاكستان <strong>در</strong>س خوانده اند (12 نفر)،‏ مربوط به خانواده هايي ميشوند،‏ كه وابستگان شان <strong>در</strong>اكثر آنعده از شاگردان و محصليني كه <strong>در</strong> مكتب ها كشورهاي غربي زندگي ميكنند ‏(به ضميمه 3 مراجعه نماييد)،‏ از ميان آنها صرف 3 نفر شان از طريق سازمانهاي ديگر كمك <strong>در</strong>يافت نموده اند ‏(گروه هاي مذهبي و بورس ‏”دافي60000 هزار شاگرد <strong>در</strong> افغانستان داوطلب <strong>در</strong>يافت فرصت براي تحصيلات عالي بودند،‏ اما سيستم تحصيلي دولتي فقط 22000 داوطلب را جذب كردهطور مثال:‏ <strong>در</strong> اوايل سال توانست ‏(خلاصه ياد داشتهاي مربوط به سكتورهاي آموزشي كه <strong>در</strong> تاريخ 20 ماه جنوري 2007 ميلادي،‏ <strong>در</strong> جريان جلسه وزارت معارف افغانستان ارايه شده بود،‏ صفحهبخاطر فيس بسيار بلند مكتب هاي خصوصي پاكستاني،‏ والدين وي صرف برا<strong>در</strong>انش را به مكتب پاكستاني فرستاده اند،‏ <strong>در</strong> حاليكه خودش صرف توانست <strong>در</strong> يك مكتب افغاني كه فيس اشپايين تر بود،‏ شامل شود.‏.(“826 براي.(12003 <strong>در</strong>DAFI-76 داوطلب 39 دختر)‏/.( 28/08/062007 ميلادي،‏9192939439


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان.2.3.1شامل كيفيت پايين تعليم و تربيه <strong>در</strong> افغانستان بخاطر نبود امكانات كافي و كمبود معلمان مسلكي مشكل بدست آوردنشهادتنامه،‏ موجوديت فضاي نامناسب تحصيلي <strong>در</strong> پوهنتون كابل ‏(طور مثال:‏ آزار و اذيت دختران توسط پسران <strong>در</strong> پوهنتون95كابل)‏ و كسب نمرات پايين <strong>در</strong> امتحان كانكور بوده اند.‏21 ساله4,5يكتن از شاگردان ‏(متأهل)‏ كه <strong>در</strong> حال حاضر <strong>در</strong> يكي از پوهنتون هاي پاكستان مصروف آموزش مي باشد و مكتبخويش را قبلاً‏ <strong>در</strong> مكتب افغاني <strong>در</strong> يكي از كمپ ها <strong>در</strong> شهر پشاور خوانده بود،‏ مشكل <strong>در</strong>يافت اسناد و نرفتن به پوهنتون كابل راچنين بيان مي كند:‏بعد از سقوط رژيم طالبان،‏ من به كابل رفتم تا شهادتنامه خويش را بدست آورم؛ زيرا كه زماني من مكتبم را تمام نمودم،‏ كنسلگريافغانستان يك نقل سند تعليمي مرا به وزارت معارف افغانستان فرستاده بود.‏ من رفتم تا تصديق وزارت معارف افغانستان را بدستآورم ‏(تا بتوانم <strong>در</strong> امتحان كانكور سراسري شركت نمايم)،‏ اما آنها برايم شهادتنامه ندادند.‏ من مجبور بودم كه رشوت بپردازم اما پولتهيه كرده نتوانستم.‏ مكتب ما <strong>در</strong> پاكستان توسط احزاب سياسي افغانستان تمويل مي شد،‏ بهمين دليل آنها گفتند كه همچو اسناد راتصديق نمي نمايند؛ زيرا وابسته به سياست ميباشند.‏ (PM-١٦)به همين ترتيب،‏ عوامل اساسي براي اينكه نسل جوان افغانستان تصميم بگيرند كه آيا <strong>در</strong> پاكستان بمانند و يا به افغانستان بروند،‏عبارت اند از:‏ زمينه هاي تحصيلات عالي،‏ به رسميت شناختن اسناد تحصيلي آنها و <strong>در</strong>يافت نكردن امتيازات مناسب مادي ومعنوي از تعليم و تحصيل شان ‏(طور مثال كار و وظيفه)‏ <strong>در</strong> داخل كشور مي باشند.‏تصميم گيري <strong>در</strong> رابطه با بازگشتچوكات 5: سوالها <strong>در</strong> مورد سوابق تحصيلي معلمانيك زن 28 ساله ي متأهل <strong>در</strong> يكي از كمپ ها <strong>در</strong> شهر پشاور وظيفه معلمي دارد.‏ شوهرش يك دواخانه بسيار كوچك دارد كه نميتواند به تنهاي نيازمنديهاي مادي و معنوي خانواده اش را مرفوع سازد.‏ اين زن نمي خواهد كه به افغانستان بازگردد؛ زيرا او نگرانيدارد كه اگر به افغانستان باز گردد،‏ بخاطر سطح پايين تعليمي اش شايد نتواند وظيفه معلمي بدست آورد،‏ او مي گويد:‏من <strong>در</strong> صنف دهم <strong>در</strong>س مي خواندم و زماني كه مكتب افغاني ما به جمع آوري فيس شروع نمود،‏ مجبور به ترك مكتبشدم.‏ پيش از آن،‏ همه خدمات اين مكتب رايگان بود،‏ اما سازمان غير دولتي يي كه قبلاً‏ براي مكتب ما كمك هاي ماليفراهم مي نمود،‏ كمك هايش را متوقف ساخت ‏(<strong>در</strong> نيمه سال من بخاطر مشكلات اقتصادي نتوانستم كه تعليمخويش را ادامه دهم.‏ من براي يك سال <strong>در</strong> خانه بودم،‏ اما روزي يكتن از دوستانم ‏(كه <strong>در</strong> يك مكتب كه توسط يك سازمانغير دولتي تمويل ميشد،‏ كار ميكرد)،‏ برايم گفت كه آنها به يك معلم ديگر نياز داشتند.‏ من با سپري نمودن يك امتحان،‏براي معلمي استخدام شدم.‏.( 1990به اساس اطلاعاتي كه <strong>در</strong> نتيجه يك احصائيه مهاجرين افغاني <strong>در</strong> سال 2005 ميلادي،‏ و مبني بر اطلاعات بدست آمده از برنامهثبت مهاجرين افغاني <strong>در</strong> پاكستان <strong>در</strong> سال 2007 ميلادي،‏ چنين استنباط مي شود كه اكثر مصاحبه شوندگان هيچ نوع گرايشي بهبازگشت نشان نداده بودند،‏ اما اين احصائيه بر روند و نقش تصميم گيري افراد و اقشار خاص هيچ روشني نمي اندازد.‏بر خلاف اطلاعات بدست آمده از همچو احصائيه ها،‏ اين مطالعه كيفي،‏ نقش تصميم گيري نسل <strong>دوم</strong> افغان و خانواده هاي شانرا مورد بررسي قرار ميدهد و توجه اش را بيشتر بر نقش نسل جوان <strong>در</strong> روند تصميم گيري براي بازگشت متمركز مي سازد.‏معلومات مفصلي كه <strong>در</strong> زير براي شما تقديم شده است،‏ نمايانگر ميزان دخالت مصاحبه شوندگان <strong>در</strong> روند تصميم گيري به كشورشان مي باشد.‏95براي آنعده از شاگرداني كه علاقه مند شامل شدن <strong>در</strong> مراكز تحصيلات عالي اند،‏ امتحانهاي تعيين سويه به سطح بسيار بلند رقابتي برگزار مي شوند و گنجايش پذيرش بسيار كم ميباشد.‏40


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانسطح شركت <strong>در</strong> تصميم گيري:‏ 96 تصميم گيرندگان اصلي و كساني كه با آنها مشوره صورت مي گيردطوريكه <strong>در</strong> جدول 11 نيز نشان داده شده است،‏ جواناني كه <strong>در</strong> اين اثر مورد مطالعه مي باشند،‏ <strong>در</strong> روند تصميم گيريهاي مهمخانوادگي بخاطر بازگشت به كشور شان به <strong>در</strong>جه هاي مختلف سهم مي گيرند . 97 مصاحبه شوندگان جوان به دو گروه تقسيم شده<strong>در</strong> ميان گروهمي توانند:‏ كساني كه <strong>در</strong> تصميم گيري دخيل اند ‏(تعداد و كساني كه دخيل نيستنداولي نيز دو دسته جوانان ديده مي شوند:‏ تصميم گيرنده گان كليدي/‏ دارنده گان صلاحيت و اعضاي تصميم گيري كهاز آنها نظر پرسي صورت ميگيرد دسته اول بر روند تصميم گيري نفوذ قابل ملاحظه دارند،‏ <strong>در</strong> حاليكه دسته <strong>دوم</strong> صرفبراي اعضاي خانواده خويش نظريه ها و پيشنهاد هاي شان را ارايه مي نمايند.‏ بلاخره،‏ كساني نيز هستند كه مي گويند <strong>در</strong> تصميمگيري بخاطر بازگشت به وطن خويش هيچ سهمي ندارند و يا <strong>در</strong> روند متذكره دخيل نمي باشند آنها صرف <strong>در</strong> موردتصميم هاي مهمي كه توسط اعضاي ديگر خانواده شان گرفته مي شوند،‏ معلومات بدست مياورند.‏ <strong>در</strong> بعضي موارد،‏ حتي آنها <strong>در</strong>رابطه با تصميم هاي كه <strong>در</strong> خانواده شان گرفته ميشوند،‏ آگاهي هم ندارند.‏(28 نفر)‏(20 نفر)‏ مي باشند . 98(22 نفر)‏(20 نفر).‏46 نفر)‏(24 نفر).‏<strong>در</strong> ميان مصاحبه شوندگان مرد،‏ اكثر آنها <strong>در</strong> روند تصميم گيري بخاطر بازگشت به وطن خويش دخيل مي باشند و بيشتراز نصف اين رقم يعني آنها خود شان را <strong>در</strong> رده كساني دسته بندي كرده اند كه تصميم گيرنده گان نهايي مي باشند.‏تصميم گيرنده گان معمولاً‏ سرپرست خانواده ها بوده و يا نسبت به اعضاي ديگر خانواده هاي خويش بزرگتر مي باشند.‏ <strong>در</strong> اكثرنمونه هاي مورد مطالعه ما،‏ معمولاً‏ پسر بزرگ خانواده تصميم گيرنده نهايي مي باشد.‏ يك پسر 25 ساله متأهل <strong>در</strong> شهر كراچيپاكستان كه صرف صنف اول را خوانده است و بزرگترين فرزند خانواده خود است،‏ چنين نظر دارد:‏16 نفرپ<strong>در</strong>م <strong>در</strong> مورد بازگشت به وطن با من و ما<strong>در</strong>م مشوره مي نمايد؛ زيرا من بزرگترين فرزند خانواده ي خود مي باشم.‏ بعد از توافق نظرهر سه نفر مان،‏ پ<strong>در</strong>م <strong>در</strong> رابطه با مسائل خانواد گي تصميم مي گيرد.‏(KM-٠٧)بعضي از مصاحبه شوندگان مرد بويژه جوانترها،‏ كه پ<strong>در</strong>شان <strong>در</strong> خانواده حضور ندارد ‏(به علت وفات يا جدايي از همسر)،‏ مي گويندكه ما<strong>در</strong> سالخورده بيوه شان نقش اصلي را <strong>در</strong> تصميم گيريها دارد.‏ باوجود آن،‏ اگر <strong>در</strong> يك خانواده پسر بزرگتر وجود داشته باشد،‏آنها بيشتر مايل اند كه تصميم گيرنده ي نهايي باشند.‏9697ولكاكس دي،‏ ‏”چارچوبه يي براي سهم گيري“‏ كه <strong>در</strong> تاريخ 18 دسيمبر 2006 ميلادي <strong>در</strong> سايت انترنيتي http://www.partnerships.org.uk/guide/ideas.htm, <strong>در</strong> دسترس ما قرار گرفت.‏تصميم گيريها <strong>در</strong> مورد بازگشت به كشور ‏(افغانستان)‏ بيشتر <strong>در</strong> داخل چارچوكات خانواده مورد بحث قرار ميگيرند،‏ باوجود آن،‏ اين روند بيشتر از نظريه ها و پيشنهاد هاي بزرگان قوم متأثرميباشد،‏ بوِيژه <strong>در</strong> مواردي كه تعداد زياد خانواده هاي وابسته به همديگر <strong>در</strong> نزديكي همديگر زندگي ميكنند.‏98<strong>در</strong> دو مورد اطلاعات بسيار كمرنگ و نا<strong>در</strong> ميباشد و <strong>در</strong> مورد سوم هنوز كدام مباحثه يي صورت نگرفته است ‏(مجموع نمونه ها=‏‎71‎ نفر).‏41


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانجدول 11: بازگشت يا ماندن؟ <strong>در</strong>جه هاي مختلف سهم گيري مصاحبه شوندگان جوان <strong>در</strong> تصميم گيريتصميم گيرنده گان اصلي/دارنده گانصلاحيت عمده مجموع=‏‎22‎مرد =16 نفر،‏ زن=‏‎6‎ نفرگرفتن تصميم به تنهايي و يا بطور همگاني با اعضاي باصلاحيت ديگر خانواده؛دارندگان صلاحيت و كنترول كنندگان خانواده؛دارنده گان نقش مؤثر <strong>در</strong> خانواده و يا <strong>در</strong> ميان قبيلهكساني كه نظريه ها و پيشنهاد هاي شان پرسيده مي شوند؛كدام زمينه براي افهام و تفهيم با اعضاي تصميم گيرنده خانوادهبراي اين دسته از جوانان وجود ندارد؛بعضي آنها از ديگر اعضاي خانواده معلومات حاصل مي كنند؛براي بعضي آنها حتي هيچ معلومات هم داده نمي شود.‏•••دخيل <strong>در</strong> تصميم گيري خانواده گينفر،‏مرد=‏‎28‎ نفر؛ مجموع=‏‎46‎ زن=‏‎18‎ نفركساني كه <strong>در</strong> تصميم گيري خانوادهگي دخيل نمي باشند:‏ مجموع=‏‎20‎نفر؛ مرد=‏‎4‎ نفر،‏ زن=‏‎16‎ نفرآنعده از اعضاي خانواده كه نظريههاي شان پرسيده ميشوند:‏نفر،‏مرد=‏‎12‎ تن مجموع=‏‎24‎ زن=‏‎12‎ نفرآنعده اعضاي خانواده كه از روندتصميم گيريهاي مهم خانواده بيروننگهداشته مي شوند.‏••••6 نفربرخلاف اكثريت مردان خانواده،‏ تقريباً‏ نصف اعضاي زن خانواده تصديق مي نمايند كه آنها <strong>در</strong> تصميم مربوط به بازگشت به كشورخويش دخيل اند (18 نفر)؛ اينها زناني اند كه تا حدي باسواد اند و مربوط به خانواده هايي ميشوند كه داراي سويه اقتصادي بلندزندگي مي باشند . 99از ميان اين گروه زنان،‏ بطور مجموعي زن نقش تصميم گيرنده گان كليدي/‏ صاحبان اصلي ق<strong>در</strong>ت،‏ را <strong>در</strong> خانواده هايخويش بازي مي كنند،‏ اما آنها با اعضاي مرد خانواده بطور مشترك تصميم مي گيرند.‏ <strong>در</strong> واقع،‏ مطالعه مثالهاي بالا يك تفاوتجنسيتي بسيار بزرگ را <strong>در</strong> خانواده ها نشان مي دهد:‏ مردان به تنهايي <strong>در</strong> مسائل خانواده گي تصميم مي گيرند،‏ <strong>در</strong> حاليكه زنانمجبور اند كه با <strong>در</strong> نظرداشت نظريه ها و پيشنهادهاي بقيه اعضاي مرد خانواده وارد تصميم گيري شوند.‏ اين گروه زنان ‏(تصميمگيرنده اصلي)‏ يا به سطح بلند تحصيلكرده مي باشند،‏ يا بطور قابل ملاحظه براي خانواده هاي شان <strong>در</strong>آمدهاي مادي دارند و ياهم<strong>در</strong> خانواده هاي زندگي مي كنند كه از لحاظ انديشگي ليبرال ‏(آزاد انديش)‏ طور مثال:‏ يك دختر مجرد كه مدير يكياز مكتب هاي افغاني <strong>در</strong> پشاور مي باشد و بزرگترين فرزند خانواده ي خويش ميباشد ‏(برا<strong>در</strong> وي كه به دنبالش است،‏ هنوز محصلپوهنتون است)،‏ گفته است كه پ<strong>در</strong> و ما<strong>در</strong> وي اغلب وقت ها با وي مشوره نموده و نظريه ها و انتقادهاي وي را مي پذيرند؛ زيرا اوبزرگترين فرزند خانواده مي باشد.‏مي باشند . 100يك معلم 29 ساله ي متأهل <strong>در</strong> شهر پشاور كه يگانه نان آور يك خانواده نسل سومي مي باشد ‏(شوهرش معيوب مي باشد)‏ وداراي سه فرزند است،‏ نقش خويش را <strong>در</strong> رابطه به تصميم گيري براي بازگشت به كشورش،‏ اين چنين تشريح مي نمايد:‏من و شوهرم هميشه <strong>در</strong> اين مورد با همديگر مشتركاً‏ گپ مي زنيم.‏ خشويم ميگويد:‏ ‏”<strong>در</strong> هر جايي كه شما خوش و خوشحال باشيد،‏من با شما خواهم رفت.“‏(PF-١٣)<strong>در</strong> اكثر خانواده ها،‏ مصاحبه شوندگان ياد آور شده اند كه <strong>در</strong> رابطه با تصميم براي بازگشت از ايشان نظر پرسي صورت مي گيردطور مثال:‏ مردان متأهل،‏ بوِيژه آناني كه خانواده هاي بسيار كوچك مي باشند و يا داراي خانواده هاي تك هسته يياند،‏ <strong>در</strong> مورد تصميم گيريهاي عمده با زنان شان مشوره مي نمايند.‏ باوجود آن،‏ اكثر زنان بنا به دانش محدود شان علاقه مندسهم گيري <strong>در</strong> تصميم گيريهاي كليدي نمي باشند.‏(24 نفر).‏18 زن،‏99<strong>در</strong> ميان اين 15 نفر آنها به خانواده هاي سويه 3 و بالا تر از آن ‏(ضميمه 3) مربوط ميشوند و 13 نفر اين مصاحبه شونده گان تا صنف دهم و يا بالاتر از آن را تعليم دارند و يا كسانياند كه <strong>در</strong> حال حاضر به مكتب ميروند.‏100خانواده ي ليبرال،‏ خانواده يي است كه به اعضاي زن خانواده اش اجازه ميدهد تا به تنهايي <strong>در</strong> ميان پاكستانيها كار نمايد؛ يك زن مجردي كه بتواند دوست پسر داشته باشد و يا زن مجرديكه بتواند بدون پوشيدن روسري خارج از خانه و يا مكان وظيفه اش با ديگران گشت و گذار نمايد.‏42


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانيك مرد تاجر 30 ساله ي ثروتمند با 7 صنف سواد <strong>در</strong> شهر پشاور،‏ كه سرپرست يك خانواده ي هسته اي مي باشد،‏ مي گويد:‏ من<strong>در</strong> خانواده ام <strong>در</strong> مشوره با خانم خود <strong>در</strong> مورد موضوعات مهم تصميم مي گيرم،‏ اما هيچ نظريه مشخصي ندارد.‏ او ميگويد:‏ ‏”من <strong>در</strong>مورد وضعيت چيزيي نمي فهمم.‏ شما بهتر مي دانيد؛ زيرا شما بيشتر با مردم <strong>در</strong> ارتباط هستيد“.‏احترام به بزرگان،‏ پ<strong>در</strong> و ما<strong>در</strong> و اعضاي مرد خانواده بيشتر اوقات انتخاب و نظريه هاي شخصي اعضاي زن خانواده را پايمال مينمايد،‏ طوريكه اين موضوع <strong>در</strong> نظريه يك دختر 19 ساله يي كه 5 صنف سواد دارد،‏ آشكار شده است.‏ اين دختر كه <strong>در</strong> روزمصاحبه،‏ <strong>در</strong> حال آماده گي براي بازگشت به ولايت لوگر بود،‏ مي گويد:‏اول پ<strong>در</strong>كلانم با پ<strong>در</strong>م <strong>در</strong> مورد بازگشت ما بحث كردند،‏ بعد پ<strong>در</strong>م از من پرسيد كه شما چه فكر مي كنيد؟ من <strong>در</strong> جواب گفتمهرجايي كه پ<strong>در</strong>م راحت تر باشد،‏ من موافقم.‏ پ<strong>در</strong>م هرروز پيرتر مي شود.‏ اگر ما برگرديم،‏ ما <strong>در</strong> وطن خود زمين و خانه خود مان راداريم.‏ <strong>در</strong> قريه ي خود ما،‏ پ<strong>در</strong>م مجبور نيست كه از بام تا شام كارنمايد ‏(طوريكه اين جا كار مي كند).‏ حركت به سوي افغانستانبراي اعضاي خانواده ام خوب مي باشد و من با اعضاي خانواده ام موافق مي باشم.‏(PF-١)بعضي از مصاحبه شوندگان مرد،‏ <strong>در</strong> جواب گفته اند كه <strong>در</strong> تصميم هاي مهم اعضاي زن خانواده ي شان نيز سهيم بوده اند ، 101 اماروشن نيست كه تا چه حد نظريه ها و پيشنهاد هاي آنان <strong>در</strong> نظر گرفته مي شوند.‏ يك تن هزاره ي 27 ساله،‏ با 8 صنف سواد ومتأهل كه سرپرست خانواده اش نيز است،‏ <strong>در</strong> شهر كويته موضوع را چنين بيان مي كند:‏هر كس به شمول اعضاي زن خانواده ي مان <strong>در</strong> تصميم گيريها بطور مشترك سهم مي گيرند،‏ نظريه ها و پيشنهادهاي آنها <strong>در</strong>صورتيكه منطقي باشند،‏ پذيرفته مي شوند،‏ بعداً‏ ما مطابق به نظريه كلي به كار خويش شروع مي نماييم.‏(QM-٠٧)كشمكش هاي <strong>در</strong>وني <strong>در</strong> خانواده7 تن از مصاحبه شوندگان ياد آور شده اند كه يك اختلاف نظر بسيار بزرگ و شديد ميان اعضاي خانواده ي شان وجود دارد . 102<strong>در</strong> چهار مورد،‏ نسل اولي علاقه مند بازگشت به افغانستان مي باشد،‏ <strong>در</strong> حاليكه نسل <strong>دوم</strong>ي مخالف اين نظريه مي باشد.‏ <strong>در</strong>مورد،‏ پ<strong>در</strong> و ما<strong>در</strong> بيشتر مخالف بازگشت به وطن خويش اند.‏ اين اختلاف نظرها بيشتر ناشي از نوعيت خاطره هاي مثبت و منفيآنها از افغانستان مي باشد.‏ <strong>در</strong> يك مورد ديگر،‏ اختلاف نظر ميان نسل اولي و <strong>دوم</strong>ي به شدت وجود دارد،‏ اما از نظريه كل پيرويمي شود،‏ طوريكه تفصيل آن <strong>در</strong> زير آمده است : 1032/غربت و دلتنگي براي ميهن،‏ نسل اولي را تحت تأثير قرار داده است تا به كشور شان بازگردند،‏ <strong>در</strong> حاليكه فرزندان آنها هيچ كدامهمچو علايق و دلبستگي عاطفي را با كشور خويش احساس نمي نمايند.‏ طوريكه <strong>در</strong> بالا گفته شد،‏ سرپرست خانواده ها بيشتر <strong>در</strong>تصميم گيريها نقش تمام كننده دارند،‏ اما <strong>در</strong> بعضي موارد آنها خواستها و آرزوهاي اعضاي ديگر خانواده ي شان را نسبت بهعلايق خود شان بيشتر <strong>در</strong> نظر مي گيرند.‏يك زن 29 ساله،‏ متأهل و بي سواد كه <strong>در</strong> شهر كويته زندگي مي كند و از زماني 7 سالگي اش تاكنون افغانستان را نديده است،‏موضوع بالا را بسيار خوب روشن ساخته است و او بيان ميكنند كه <strong>در</strong> خانواده ي آنها چطور نظريات مختلف مشاهده ميشود:‏من <strong>در</strong> مورد افغانستان معلومات كافي ندارم،‏ اما بنا به گفته بچه كاكايم اگر ما به افغانستان برويم،‏ بخاطر موجوديت وضعيت غيراسلامي <strong>در</strong> آنجا فرزندان ما خوب تربيه نخواهند شد،‏ <strong>در</strong> حاليكه اگر ما به افغانستان برويم،‏ وضعيت اقتصادي ما رشد خواهد كرد؛زيرا هركسي كه از افغانستان ميايد،‏ مي گويد كه بسيار زمينه هاي كاري خوبي <strong>در</strong> آنجا وجود دارد.‏ به نظر شخص خودم،‏ من نميخواهم به افغانستان بروم بخاطريكه نظام غير اسلامي حاكم است.‏ اكثر اعضاي خانواده ي ما نظريه هاي مشابه با من دارند،‏ صرفخُسرم پ<strong>در</strong> زنم مي خواهد كه ما بايد به افغانستان بازگرديم؛ زيرا رفقاي قديمي وي هميشه از وي خواهش مي نمايد و برايشتلفون مي كنند تا دوباره به افغانستان برگردد.‏ هرگاه او تصميم بگيرد،‏ ما مجبوريم از تصميمش پيروي نماييم،‏ اما چون او مي فهمد101گاهگاهي براي يك مصاحبه دهنده ي مرد كه تحت قيودات شديد فرهنگي قرارداشت،‏ مشكل به نظر ميرسيد كه بتواند نقش سهم گيري اعضاي زن خانواده خود را بطور عميق و <strong>در</strong>ست<strong>در</strong>ك و بيان نمايند.‏102<strong>در</strong> ميان اين خانواده ها <strong>در</strong> عرصه SES و دست آوردهاي تعليمي نمونه يي ديده نمي شود.‏103به صفحه 39 بنگريد،‏ تعليم و تربيه <strong>در</strong> افغانستان.‏43


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانكه بقيه اعضاي خانواده باوي موافقت نشان نمي دهد،‏ به همين خاطر او تصميم نمي گيرد.‏ او مي گويد:‏ ‏”صرف بخاطر خودم،‏ شمارا از خود خفه/دق نميكنم.‏(QF-٠٤)برعكس،‏ يك دختر 16 ساله <strong>در</strong> شهر كويته كه داراي سه صنف سواد است،‏ از پ<strong>در</strong> و ما<strong>در</strong>ش بيشتر <strong>در</strong> مورد گذشته هاي تاريكافغانستان چيزهايي را مي شنود.‏ نداشتن هيچگونه دسترسي به راديو و تلويزيون،‏ زيستن <strong>در</strong> چارچوب ارزشهاي مقيد و شديداسلامي و منزوي بودن از اعضاي مرد خانواده كه هيچگاهي با وي <strong>در</strong> اين موارد گفتگو نمي نمايند،‏ باعث شده است كه او <strong>در</strong>مورد افغانستان به غير از قصه هاي جنگ هاي خانمانسوز گذشته كه از ما<strong>در</strong>ش ميشنيد،‏ معلومات ديگري نداشته باشد.‏ <strong>در</strong> موردتغييرات مثبت و افزايش زمينه هاي كاري او صرف از وابستگانش كه گاهگاهي از افغانستان ميايند،‏ چيزهايي را مي شنود و بساو مي گويد:‏زماني كه خانواده ام از ‏(كندز)‏ به پاكستان آمد،‏ من هنوز تولد نشده بودم.‏ ما<strong>در</strong>م <strong>در</strong> باره جنگهاي افغانستان برايم قصه هاي ميگويد،‏ او مي گويد كه راكت ها بالاي خانه ما پرتاب مي شدند و همه چيز تخريب مي شد.‏ به همين خاطر،‏ خانواده ام تصميم گرفتهبود تا به پاكستان فرار نمايد و تصميم ندارد كه به افغانستان باز گردد.‏ آنها مي گويد كه ما اكنون <strong>در</strong> پاكستان راحت هستيم و برايما <strong>در</strong> افغانستان هيچ چيزي باقي نمانده است،‏ بلكه همه دار و ندار ما برباد رفته اند.‏ اگرچه ما <strong>در</strong> افغانستان،‏ گذشته خوب نداشتيم،‏من مي خواهم به افغانستان بروم و من كشورم را بسيار دوست دارم.‏ من خوش ندارم كه <strong>در</strong> پاكستان زندگي نمايم؛ زيرا همهافغانهائيكه <strong>در</strong> اين منطقه زندگي مي كنند،‏ مي گويند:‏ ‏”ما پاكستاني هستيم“.‏ من نمي دانم كه آنها چرا چنين مي گويند و من ايننوع رفتار آنها را نمي پسندم.‏(QF-٠٥)از دو مثال بالا چنين روشن مي شود كه تصور و <strong>در</strong>ك نسل جوان <strong>در</strong> رابطه با وطن شان هيچگاهي با آنچه پ<strong>در</strong>ان و ما<strong>در</strong>ان شانبراي آنها بازگو مي نمايند،‏ همخواني ندارد.‏ <strong>در</strong> شكل دهي نظريه و <strong>در</strong>ك شخصي آنها،‏ معلومات غير مستقيم كه توسط وابستگانشان كه از افغانستان ميايند و تجربه هاي شخصي ديگر آنها از عوامل بسيار مهم به شمار مي روند.‏ باوجود آن،‏ اگر بخواهيمبدانيم كه تا چه حدي نظريه ها و پيشنهاد هاي اين دسته از جوانان <strong>در</strong> روند تصميم گيري بخاطر بازگشت به كشور شان تأثيردارد،‏ بايد بدانيم كه <strong>در</strong> خانواده ها سن و جنس <strong>در</strong> تصميم گيريهاي مهم و سرنوشت ساز نقش تعيين كننده دارد.‏مصاحبه شوندگاني كه نقشي <strong>در</strong> تصميم گيري نداشته انداكثر كساني كه از روند تصميم گيري بخاطر بازگشت به كشور شان بيرون نگهداشته مي شوند،‏ اعضاي زن خانواده (16 زن از 20تن)‏ مي باشند؛ زيرا اكثر آنها بخاطر موجوديت هنجارهاي مقيد جنسيتي <strong>در</strong> خانواده آزادي بسيار اندكي دارند.‏ برعلاوه،‏ اكثر ايندسته زنان بي سواد اند و <strong>در</strong> خانواده هايي زندگي مي نمايند كه داراي سطح <strong>در</strong> آمد بسيار پايين ميباشند . 104 اينها معمولاً‏ ازفعاليتهاي اقتصادي خانوادگي بيرون نگهداشته شده و اغلب اوقات از جامعه داخلي ‏(خانواده)‏ جدا پنداشته ميشوند،‏ طور نمونه:‏دختر جواني كه <strong>در</strong> مثال بالا ذكر شد،‏ برخلاف قصه هاي منفي يي كه از ما<strong>در</strong>ش <strong>در</strong> باره افغانستان شنيده است،‏ علاقه مندبازگشت مي باشد.‏ او <strong>در</strong> مورد رابطه زورمندانه <strong>در</strong> خانواده اش چنين سخن ميگويد:‏من نمي توانم نظرم را <strong>در</strong> باره بازگشت به خانواده ام بگويم،‏ اما برا<strong>در</strong>انم به راحتي اين كار را كرده مي توانند.‏ نظريه هاي آنهاپذيرفته مي شوند؛ زيرا آنها نان آور خانواده ي ما مي باشند.‏ نظريه هاي زنان شنيده و پذيرفته نمي شوند بخاطريكه ما عايديبدست آورده نمي توانيم.‏ ما دختران با پ<strong>در</strong> خويش بسيار زياد گپ/حرف نمي زنيم.‏ اگر ما باوي گپ/حرف بزنيم و همزمان خندهكنيم،‏ اين كار ما براي وي يك نوع بي احترامي حساب مي شود.‏ همچنان،‏ ما پيش روي ما<strong>در</strong> خويش نيز نمي توانيم بخنديم.‏ منمي توانم مشكلم را به ما<strong>در</strong>م بگويم،‏ اما به پ<strong>در</strong>م گفته نمي توانم.‏ پ<strong>در</strong> و ما<strong>در</strong>م با همديگر گپ/حرف ميزنند،‏ اما آنها هيچگاهي بههمديگر فكاهي نمي گويند و شوخي نمي كنند.‏ ما<strong>در</strong>م هميشه پ<strong>در</strong>م را احترام مي كند.‏ <strong>در</strong> فرهنگ ما،‏ همه زنان شوهران شان رااحترام ميكنند؛ زيرا آنها براي خانواده نان مياورند.‏(QF-٠٥)يك دختر ديگر 15 ساله ي پشتون بي سواد كه <strong>در</strong> نزديكي 12 نفر از دوستانش <strong>در</strong> يك كمپ شهر پشاور زندگي ميكند،‏ تفكيكجنسيتي را ناشي از ق<strong>در</strong>ت فيزيكي <strong>در</strong> خانواده مي داند.‏ او <strong>در</strong> مورد برنامه بازگشت خانواده اش به كشور ‏(افغانستان)‏ چيزي نميداند و مي گويد:‏104تعداد 12 زن از ميان 16 تن آنها مربوط به خانواده هاي مي شوند كه داراي وضعيت اجتماعي اقتصادي سطحصنوف بسيار ابتدايي از <strong>در</strong>س محروم شده اند.‏3 و يا كمتر از آن مي باشند ‏(به ضميه 3 ببينيد)،‏ اينها يا بي سواد اند و يا <strong>در</strong>44


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستاندارند تا خانه هاي جديدي را <strong>در</strong> مناطق كوهستاني ديگر و <strong>در</strong> مناطق شهري خريداري نمايند و يا كرايه نمايند.‏ همچنان،‏ آنها<strong>در</strong>ك مي كنند كه <strong>در</strong> افغانستان براي آنها زمينه هاي نهفته كاريابي وجود دارد 107 ؛ زيرا بعضي از آنها <strong>در</strong> جريان زندگي شان <strong>در</strong>پاكستان پولدار شده اند.‏<strong>در</strong> رابطه با شيوه بازگشت و شبكه ارتباطي آنها بايد گفت كه اكثر اين خانواده ها با وابستگان خويش <strong>در</strong> مكان بود وباش شان <strong>در</strong>افغانستان رابطه بسيار نزديك دارند؛ بعضي آنها <strong>در</strong> سالهاي اخير به افغانستان باز گشته اند و زندگي شان <strong>در</strong> آنجا موفقانه سروسامان يافته است.‏ مصاحبه شوندگان ياد آور شده اند كه بخاطر كساني كه هم اكنون به افغانستان رفته اند،‏ خود شان و خانوادههاي شان بسيار دلتنگ شده اند و بهمين خاطر،‏ مي خواهند با آنها <strong>در</strong> سرزمين اصلي خويش يكجا شوند.‏ هيچ كدام از مصاحبهكنندگاني كه احتمال دارد به زودي به كشور شان بازگردند،‏ نسبت به پاكستان و يا پاكستاني ها احساسات منفي شديد نشان نميدهند.‏ <strong>در</strong> واقع،‏ اكثر آنها با زندگي <strong>در</strong> حالت تبعيد خو گرفته و عادت كرده اند و اكثر آنها به استثناي كساني كه <strong>در</strong> كمپ زندگيمي كنند،‏ با مردم محل ‏(پاكستاني)‏ شبكه هاي ارتباطي و اجتماعي ايجاد نموده اند.‏ همه مصاحبه شوندگان به استثناي دو زن،‏ بهزبان اردو صحبت كرده ميتوانند و اكثر آنها تا كنون كدام آزار و اذيت فيزيكي و رواني پوليس پاكستان را شاهد نبوده اند.‏بعضي اعضاي اكثر اين خانواده به شمول تقريباً‏ تمام مصاحبه شوندگان،‏ يكبار از افغانستان بازديد نموده اند.‏ به همين خاطر آنها ازواقعيت هاي زندگي <strong>در</strong> افغانستان آگاه بوده و آماده هستند كه خطرات و ناملايمت هاي فراروي خويش <strong>در</strong> آنجا را تحمل نمايند.‏<strong>در</strong> نتيجه عوامل دافعه و جاذبه،‏ دو دسته وسيع <strong>در</strong> ميان اين مهاجرين به ميان ميايد:‏ooخانواده هائيكه اصولاً‏ مي دانند كه وضعيت <strong>در</strong> افغانستان بطور بي شايبه بهبود يافته است ‏(عامل جاذبه)‏ و اين انگيزهآنها را به حركت به سوي خانه هاي اصلي شان وا مي دارد.‏ با وجود نبودن امنيت،‏ زمينه هاي مناسب اشتغال ومقدمات زندگي،‏ موجوديت اكثر وابستگان آنها <strong>در</strong> كشور،‏ مناسب پنداشتن وطن براي پرورش <strong>در</strong>ست اطفال،‏ احساسوطندوستي و آب هواي خوب عوامل مثبتي اند كه آنها را تشويق نموده اند تا به كشور خويش بازگردند.‏خانواده هائيكه باور دارند كه وضعيت <strong>در</strong> افغانستان و پاكستان هر دو بطور قابل ملاحظه نا مناسب ميباشد ‏(عامل دافعه)‏و اين عامل آنها را از بازگشت به كشور شان باز ميدارد.‏ باوجود كمبود وابستگان،‏ تبعيض عليه افغانها،‏ محل ناسالمبراي پرورش <strong>در</strong>ست كودكان،‏ آب و هواي گرم و غيره اينها مايل نيستند به كشور خويش بازگردند.‏ بطور مثال ايندسته به دو گروه فرعي ديگر تقسيم مي شوند:‏آناني كه بنا به ناتوانايي مسلكي و فني شان بدين باورند كه نمي توانند <strong>در</strong> پاكستان مطابق به توقع و آرزويخويش كاري را پيدا نمايند؛ وآناني كه عقيده مسلط بر آنها طوريست كه فكر مي نمايند وضعيت سياسي <strong>در</strong> افغانستان و پاكستان رو بهوخامت است،‏ دير و يا زود آنها بايد اين كشور را ترك گويند ‏(حس عدم تعلق به يكي از كشورها).‏••<strong>در</strong> خاتمه،‏ مطالعه مختصر داستان مصاحبه دهنده ي زير كه مربوط به نسل <strong>دوم</strong> افغانستان ميشود و خودش مستقيماً‏ برايبازگشت به وطن خويش تصميم مي گيرد،‏ نه تنها موجوديت عوامل ‏”جاذبه و دافعه“‏ و موانع گوناگون را روشن ميسازد،‏ بلكهاستقامت وي را نيز به نمايش مي گذارد ‏(به جدول 12 و چوكات مراجعه نمائيد).‏7107طور مثال:‏ بعضي اعضاي اين خانواده ها انگليسي صحبت مي كنند و كساني ديگر آنها داراي مهارتهاي مسلكي ميباشند ‏(طور مثال:‏ معلم،‏ داكتر،‏ تجار و يا خياط مي باشند).‏46


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستان27 سالهجدول 12: <strong>در</strong>يافت هاي يك مرد متأهل ‏(ساكن يك كمپ <strong>در</strong> پشاور و باشنده اصلي ولايت ننگرهار)‏ <strong>در</strong> مورد عوامل108‏”جاذبه و دافعه“‏ به رنگ زير نشان داده شده است:‏عوامل دافعه <strong>در</strong> پاكستانعوامل جاذبه <strong>در</strong> افغانستانزمينه محدود كار به عنوان يك افغانيباسواد است اما اكنون به حيث يك دهقان روزمزدمستأجر كار مي كندوطنداران افغاني اش حس وطندوستي ندارندپاكستاني ها بخاطر مقاصد شخصي شان با وي دوستيمينمايندكشور من است؛ ما افغان هستيم ‏(پ<strong>در</strong>)‏خانواده كاكايم <strong>در</strong> افغانستان زندگي ميكند.‏ بچه هاي كاكايمبهترين دوستان من هستند ‏(پ<strong>در</strong>)‏روند بازسازي <strong>در</strong> افغانستان<strong>در</strong> پاكستان هيچ اميدي براي معلم شدن وجود نداردآرزو دارد كه اطفالي را <strong>در</strong> وطن خودش آموزش دهدمي خواهد به كشورش خدمت نمايدعوامل جاذبه <strong>در</strong> پاكستانعوامل دافعه <strong>در</strong> افغانستانآموزش و پرورش با كيفيتزندگي راحت ‏(از لحاظ مادي)‏رفقاي پاكستاني ‏(همكاران سابق)‏داشتن دوستاني از اقوام مختلفمي تواند زنده بماند ‏(پ<strong>در</strong>)‏كيفيت پايين تعليم و تربيهفساد،‏ ارتشأموجوديت قواي خارجياكثر مناطق مخروبه ان<strong>در</strong>وند كند بازسازينه زمين و نه خانه ‏(پ<strong>در</strong>)‏كدام زمينه ي كار يابي وجود نداردموانع عمده:‏معلومات غير معتبر <strong>در</strong> مورد پست هاي خالي <strong>در</strong> وزارت معارف افغانستاننامطمئن بودن <strong>در</strong> مورد اينكه آيا به عنوان معلم استخدام خواهد شد و يا خير،‏ نبود مكان بود و باش108عواملي كه توسط پ<strong>در</strong> مصاحبه دهنده نامبرده شده اند،‏ با حروف ايتاليك نوشته شده اند.‏47


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانچوكات 7:تصميم گيري بخاطر معلم شدن <strong>در</strong> ننگرهاركريم يك جوان 27 ساله ي پشتون كه <strong>در</strong> نزديك شهر پشاور زندگي مي كند،‏ از صنف دوازدهم يك مكتب افغاني فارغ شده است اما او <strong>در</strong> حالحاضر همراه پ<strong>در</strong> خود <strong>در</strong> يك دوكان كار مي نمايد.‏ خانواده نسل سومي وي متشكل از 10 نفر مي باشد؛ كريم و زنش يك نوزاد دختر دارند.‏ اينخانواده <strong>در</strong> سال 1980 ميلادي،‏ زماني كه وي يك ساله بود،‏ از سرخرود ننگرهار به محل بود و باش فعلي شان آمدند.‏با بدست آوردن شهادتنامه صنف دوازدهم،‏ خواندن كورس زبان انگليسي براي سه سال و سپري نمودن يك سمينار تربيت معلم،‏ كريم از وضعيتفعلي كار و بارش ناراضي بوده و از نبود زمينه هاي كاري <strong>در</strong> پاكستان شكايت دارد،‏ به همين خاطر او تلاش مي نمايد تا زمينه يي را براي معلمشدن <strong>در</strong> افغانستان بدست آورد.‏ بعد از شنيدن <strong>در</strong> باره بست هاي خالي معلمي از طريق راديو،‏ او سه سفر جداگانه به ولايت ننگرهار داشته و بهرياست معارف ولايت نامبرده مراجعه نموده است.‏ باوجود آن،‏ آنها هميشه براي وي گفته است كه كدام پستي براي معلمي <strong>در</strong> اين ولايت قابلدسترس نمي باشد.‏ باوجود آن،‏ او هنوز دلسرد نشده است و ميگويد:‏ ‏”معلمي پيشه ي انبيا مي باشد و يك معلم خوب مي تواند <strong>در</strong> پي ريزي يكجامعه سالم نقش بازي نمايد و به اين ترتيب معلمين مي توانند <strong>در</strong> آبادي كشور شان سهم بگيرند.“‏چون كريم <strong>در</strong> افغانستان تعداد زياد وابستگان پ<strong>در</strong>ي و ما<strong>در</strong>ي دارد،‏ او <strong>در</strong> جريان ديد و واديدهايي كه به آنجا دارد،‏ تنها نمي باشد.‏ او چنين برنامهدارد كه محض يافتن يك وظيفه معلمي <strong>در</strong> وطنش،‏ با زن جوان و كودكش بازگردد.‏ <strong>در</strong> مورد اعضاي ديگر خانواده اش وي چنين مي گويد:‏پ<strong>در</strong>م قصد ندارد تا زماني كه حكومت برايش سرپناه و زمينه هاي كاري فراهم نمايد،‏ به وطن بازگردد؛ اما من تصميم گرفته ام كه بهمحض <strong>در</strong>يافت وظيفه معلمي به وطنم بازگردم.‏ من <strong>در</strong> مورد پلان بازگشتم با پ<strong>در</strong> و بقيه اعضاي خانواده خود مشوره كرده ام و آنها نيزموافقت نشان داده اند.‏ اگر من بازگردم،‏ وضعيت زندگي اقتصادي من <strong>در</strong> آنجا وابسته به تلاشهاي خودم مي باشد.‏ اگر من زحمت بكشم،‏من مي توانم عايد خوب و زندگي خوبي داشته باشم.‏پ<strong>در</strong> كريم كه 60 سال عمر دارد،‏ زماني كه اعضاي خانواده اش بسيار كم بوده،‏ <strong>در</strong> شهر پشاور يك كارگر روزمزد بوده است اما او اكنون همه سالهيك مزرعه ي كوچكي را با بچه هايش اجاره ميگيرد.‏ او نيز مي خواهد كه بازگردد،‏ اما مي گويد كه همين اكنون وضعيت <strong>در</strong> افغانستان مناسبنمي باشد.‏ برعلاوه،‏ او از وابستگان ديگر شان كه هم اكنون بازگشته اند،‏ <strong>در</strong> مورد افغانستان گزارشها و شايعه هاي منفي يي را شنيده است،‏ او <strong>در</strong>اين مورد مي گويد:‏من مي خواهم به افغانستان بروم،‏ اما چون <strong>در</strong> آنجا از خود خانه و زميني ندارم،‏ اكنون اين كار مشكل است.‏ هيچ يك از افغانهايي كه <strong>در</strong>اينجا زندگي مي كند،‏ از بودن شان <strong>در</strong> اينجا خوش نمي باشند - ما كشور خويش را فراموش كرده نمي توانيم.‏ بچه هاي كاكايم كه <strong>در</strong>همين جا زندگي مي كردند،‏ سه سال پيش به وطن برگشتند.‏ آنها اكنون يك مقدار زمين زراعتي را دوباره <strong>در</strong> سرخرود اجاره كرده اند وآنها از بازگشت خويش پشيمان اند.‏ <strong>در</strong> آنجا براي آبياري آب كافي وجود ندارد،‏ به همين وضعيت زندگي آنها <strong>در</strong> سرخرود خوب نمي باشد.‏آنها به ما توصيه نموده اند تا زمانيكه حكومت افغانستان براي ما زمين،‏ سرپناه و زمينه هاي كاري فراهم نكند،‏ بايد <strong>در</strong> پاكستان بمانيم وباز نگرديم......‏ تنها پسر بزرگم كه با سواد مي باشد و عروسي كرده است،‏ آرزو دارد كه به وطن برگردد و معلم شود.‏ من برايش گفته امكه <strong>در</strong> حال حاضر شما تنها برويد،‏ براي تان يك وظيفه و جايي پيدا كنيد و بعد خانواده ي تان را ببريد.‏ او ميخواهد به كشورش خدمتنمايد.‏48


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستان5. نتيجه گيريهدف اساسي اين مطالعه اي موضوعي بر اينست تا بتوانيم پس منظر جوابهاي ‏”بلي و نخيري“‏ را كه <strong>در</strong> مورد بازگشت به افغانستان،‏ بهشكل اطلاعات مقداري احصائيه سال 2005 ميلادي و همچنان <strong>در</strong> اسناد برنامه ‏”ثبت نام مهاجرين سال ميلادي <strong>در</strong> پاكستانارايه شده بودند،‏ انكشاف دهيم و روشن سازيم كه پيرامون اين موضوع چه مبارزات و تلاشهايي وجود دارند و بويژه نسل جوان مهاجرافغاني <strong>در</strong> اين مورد چگونه نگرش دارند.‏ اگرچه مطالعه هاي مقداري كمي نامبرده داراي وِيژه گيهاي خاص ميباشد و تقريباً‏ از تمامنفوس مهاجرين افغانستان نماينده گي مي نمايند،‏ بازهم <strong>در</strong> همچو مطالعه ها شيوه ها و پچيده گيهاي تصميم گيري فردي و خانوادهگي افغانها <strong>در</strong> رابطه به بازگشت شان تا حدي پوشيده باقي ميماند،‏ به همين خاطر،‏ اين مطالعه ‏(مطالعه موضوعي)‏ بر موضوعاتي كهبراي ايجاد اين تصميم ها به ميان ميايند،‏ روشني كافي مي اندازد و نكاتي را كه <strong>در</strong> گزارشها و اطلاعات جمع آوري شده ي قبلي خوبتوضيح داده نشده بودند،‏ تشريح مي نمايد.‏30-15 سال“2007/اشخاصي كه تحت پوشش اين مطالعه كيفي ‏(موضوعي)‏ قرار گرفتند،‏ متشكل از مردان و زناني اند كه بين سنينقرار دارند يعني كساني كه يا <strong>در</strong> پاكستان تولد شده اند و ياهم بيشتر از نصف عمر خويش را <strong>در</strong> آنجا سپري كرده اند.‏ اطلاعاتمربوط به برنامه ‏”ثبت نام مهاجرين سال 2007“، نشان ميدهد كه اكثريت مطلق افغاني ها <strong>در</strong> پاكستان كمتر از 28 سال عمردارند.‏ چنين انتظار ميرود كه اين گروه سني بتواند <strong>در</strong> روند بازسازي آينده افغانستان نقش فعال داشته باشند و اينها <strong>در</strong> مقايسه باچيزهائيكه بزرگان شان تجربه كرده بودند،‏ <strong>در</strong> زندگي مهاجرت تحت شرايط متفاوت تري بزرگ شده اند.‏ به همين خاطر،‏ براياين گروه بزرگ مهاجرين جوان،‏ بدست آوردن دانش كافي <strong>در</strong> مورد فرضيه هاي ذهني شان،‏ تجربه ها،‏ تصورات مربوط بهبازگشت و توقعات مربوط به سرو سامان يافتن زندگي شان <strong>در</strong> افغانستان،‏ براي پيشبرد و نهايي سازي مباحثات ضروري پنداشتهمي شوند.‏اين مطالعه كيفي بر عوامل ‏”جاذبه و دافعه“‏ كه كمتر محسوس اند و بر مفكوره هاي خانواده ها و شيوه ي تصميم گيريهاي مربوط بهبازگشت شان تأثير مي گذارند،‏ توجه دارد يعني كه گذشته از <strong>در</strong> نظرداشت آسايشهاي مادي ‏(خدمات اوليه)،‏ سرپناه ها و زمينه هايكاري <strong>در</strong> افغانستان،‏ تلاش مي ورزد تا <strong>در</strong> يابد كه روابط اجتماعي،‏ ناهمخواني هويتها و آرزوهاي تعليمي/‏ مسلكي نسل هاي مختلفچطور همزمان باعث بوجود آمدن برخوردهاي سليقه اي ميان نسل جوان و نسل كمي كهن تر ميشوند.‏ ويژگي اصلي نيرومندي اينگزارش <strong>در</strong> گفتار و اظهار نظر خود مردان و زنان جوان با سواد و بي سواد،‏ ثروتمند و فقير افغاني نهفته ميباشد - آنها با زبان خود شان،‏كشمكش ها و اختلاف هاي سليقه اي را كه <strong>در</strong> خانواده اي شان مشاهده مي نمايند،‏ نحوه فعاليت خانواده هاي شان را كه بطور دوامداروضعيت افغانستان را ارزيابي مي نمايند و موازنه ميان خصوصيات مثبت و منفي متغيير وطن شان را <strong>در</strong> مقايسه با كشور ميزبان بررسيمي نمايند،‏ بيان ميكنند.‏ اكثر مصاحبه شوندگان بخاطر شرايط متغيير دوامدار <strong>در</strong> كشور شان،‏ <strong>در</strong> روند تصميم گيري بخاطر بازگشتخويش با وضعيت هاي دشوار رو برو مي شوند.‏ از نكات متذكره چنين بر ميايد كه تصميم گيريها براي بازگشت ثابت نبوده بلكه باتغيير شرايط متأثر مي شوند،‏ عواملي كه بر تصميم گيريهاي نسل <strong>دوم</strong> افغاني تأثير مي گذارند،‏ مي تواند به عواملي مؤثر براي بهبو<strong>در</strong>وند بازگشت به وطن تبديل شوند.‏ چيزي كه بسيار روشن است،‏ اينست كه اگر تمام افغاني ها نه،‏ اكثريت آنها به شدت به افغاني بودنخويش مي بالند و علاقه شديد به بازگشت نشان ميدهند.‏ اين بخش از تمام تحليل هاي كه تا كنون صورت گرفته اند،‏ نكات كليدي رابر مي شمارد تا خوانندگان را از برنامه ريزي ها و انكشافاتي كه بخاطر تبديل عوامل ‏”جاذبه“‏ به ‏”دافعه“‏ به طرفداري از بازگشت افغانهاو پرورش روحيه و تجربه هاي مثبت پيوستن به جامعه ي اصيل شان رويدست قرار دارند،‏ آگاه سازد.‏ اين مطالعه با يك شناخت روشنصورت گرفته است و نشان ميدهد كه همه افغان هاي پير و جواني كه <strong>در</strong> پاكستان زندگي مي كنند،‏ نمي خواهند كه به طور يكسان <strong>در</strong>آينده نزديك به كشورشان بازگردند و با <strong>در</strong> نظر داشت وضعيت كنوني <strong>در</strong> افغانستان،‏ امكان آن نمي رود كه به زودترين فرصت همهعوامل را به طرفداري”بازگشت“‏ افراد افغاني تبديل نمود.‏ به همين خاطر،‏ <strong>در</strong>سهائيكه از اين مطالعه گرفته مي شوند،‏ روشهاي بهبودزندگي و زمينه هاي معيشتي را براي آنعده از افغانها بررسي مي نمايد كه ممكن براي مدت <strong>در</strong>ازتر <strong>در</strong> كشور ميزبان باقي بمانند تامهاجرين افغاني ساكن پاكستان اين توانمندي را پيدا نمايند كه خود شان را از كمكهاي دوامدار وابستگان خارجي شان آزاد سازند و <strong>در</strong>وقت مناسب براي بازگشت آماده باشند.‏ نظريه هاي عملي نيز تصديق مي نمايند كه حكومت افغانستان نيز <strong>در</strong> شرايط كنوني اينتوانايي را ندارد تا همه افغان هايي را كه <strong>در</strong> كشورهاي همسايه زندگي مي نمايند،‏ جذب نمايد،‏ به همين خاطر،‏ بازگشت به شيوهمقطعي به شكل برنامه هاي ميان مدت و <strong>در</strong>ازمدت همراه با تمديد زمان پناه گزيني سه ساله براي افغانهايكه كه <strong>در</strong> پاكستان ثبت شدهميباشند،‏ يك امر ضروري پنداشته ميشود.‏49


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانتوصيه ها 6.اگر فرض شود كه پله ي ترازو به طرفداري از بازگشت به افغانستان سنگين تر شود و اطمينان حاصل گردد كه محيط مناسب ‏(<strong>در</strong>عرصه امنيت،‏ معيشت،‏ تعليم و تريبه و خدمات اوليه)‏ <strong>در</strong> افغانستان تقويه مي شود،‏ اين عوامل براي تشويق افغانها <strong>در</strong> راستايبازگشت داوطلبانه ي آنها و سروسامان يافتن موفقانه زندگي آنها،‏ بسيار مهم پنداشته ميشود.‏ با <strong>در</strong> نظرداشت اينكه اكثر نسل <strong>دوم</strong>افغان كه <strong>در</strong> پاكستان باقي ميمانند،‏ براي مدت بسيار زيادي <strong>در</strong> افغانستان نزيسته اند و اكثر آنها صرف سواد و مهارتهاي فني وعلمي ناچيز دارند.‏ عوامل مهمي كه براي سهولت بخشيدن بازگشت افغان ها مهم شمرده شده اند،‏ قرار ذيل برشمرده مي شوند:‏بهبود بخشيدن كيفيت و بلند بردن ميزان مرتبط بودن معلومات قابل دسترس <strong>در</strong> مورد افغانستان پيش از بازگشت آنها،‏تا تصورات نا<strong>در</strong>ست از ميان بروند و به اين ترتيب فاصله يي كه ميان توقعات و واقعيت ها ديده مي شوند،‏ كاهش يابد؛فراهم نمودن يك ‏”بسته ي از خدمات اوليه“‏ به عنوان يك اولويت براي بازگشت كنندگان نهايت فقير و كم سوادجوان به شمول مهارتهاي مسلكي،‏ خانه سازي،‏ كمك هاي نقدي و فراهم آوري زمينه كارهاي روزمزد تا احتمالبازگشت نا موفق آنها كاهش يابد؛راه اندازي برنامه هاي انكشافي ئيكه مطابق به تقاضاي زمان باشند و با نيازهاي بازار فعلي همخواني داشته باشند تاخطرات بي كاري و يا كارهاي زير سن معياري كاهش يابد،‏ بويژه براي آنعده از مهاجريني كه داراي سطح پايينآموزش،‏ مهارت،‏ سرمايه و روابط مي باشند؛ وبحث و تبادله نظر <strong>در</strong> مورد كيفيت پايين تعليم و تربيه ‏(ديني و غير ديني)‏ به شمول مناطق كوهستاني،‏ مشكلاتمرتبط به پذيرش اعتبار اسناد/‏ تأييد شهادتنامه ها و همچنان محدوديت ها <strong>در</strong> دسترسي شاگردان به مراكز تحصيلاتعالي و نيمه عالي؛ وقانونمند سازي وضعيت افغان هائيكه براي مدت زمان <strong>در</strong>ازتر <strong>در</strong> پاكستان باقي ميمانند،‏ كاهش بخشيدن قيد و بندهايكه بر اين جمعيت موجود مي باشند و افزايش دادن ثبات <strong>در</strong> كل منطقه.‏•••••6,1كيفيت و سطح مرتبط بودن معلومات را بهبود بخشيدنسل <strong>دوم</strong> افغانستان - افراد با سواد و بي سوادي كه <strong>در</strong> پاكستان به سر مي برند،‏ كساني اند كه بازندگي <strong>در</strong> وطن خود نا آشناهستند،‏ به همين خاطر كمبود معلومات <strong>در</strong> عرصه هاي زير را برشمرده اند:‏زمينه ها و فرصت هاي كاريابي <strong>در</strong> افغانستان؛پيش شرط ها/‏ نيازمنديهاي تعليمي براي استخدام شدن به وظايف؛ ونيازمنديهاي تعليمي/‏ طريقه تصديق اسناد براي تعليم و ت<strong>در</strong>يس <strong>در</strong> افغانستان.‏•••آگاهي و تصورات افغانهاي مهاجر <strong>در</strong> پاكستان <strong>در</strong> رابطه با وضعيت كشور شان اغلب اوقات بطور غير مستقيم شكل مي گيرند كهبعضي اوقات مبالغه مي شود و يا بطور نا<strong>در</strong>ست گزارش داده مي شوند.‏ بي خبر بودن و يا داشتن معلومات بسيار ضعيف <strong>در</strong> موردافغانستان نگرانيهاي آنها را <strong>در</strong> رابطه به بازگشت افزايش ميدهد و تصورات خيالي ئيكه به اساس معلومات نا<strong>در</strong>ست نزد آنها شكلمي گيرند،‏ شايد به بي سرو ساماني وضعيت زندگي آنها بعد از بازگشت منجر گردد.‏ سازمانهاي غير دولتي <strong>در</strong> همكاري با وزارتهاي مربوطه حكومت افغانستان ‏(به كمك سازمان ملل متحد)‏ بايد مطمئن شوند كه معلومات <strong>در</strong>ست <strong>در</strong> اختيارشان قرار ميگيرد،‏طور مثال:‏ از طريق مراكز معلوماتي و يا مراكز مشورتي <strong>در</strong> پاكستان،‏ آنها مي توانند اين نكات را بخوبي عملي سازند.‏ سازمانها ونهادهاي موجود افغاني از قبيل مكتب ها،‏ كورسها،‏ كانونها و غيره نيز <strong>در</strong> انتقال معلومات <strong>در</strong>ست به اين خانواده هاي افغاني كمكخوبي انجام داده ميتوانند.‏ آنعده از افغاني هائيكه <strong>در</strong> استفاده كمپيوتر مهارت دارند،‏ بايد از انترنت استفاده نموده و براي نشر وپخش معلومات <strong>در</strong>ست سهم بگيرند،‏ كساني كه دانش كمپيوتر ندارند و زناني كه آزادي بسيار محدود دارند،‏ مي توانند از راديوبراي معلومات مناسب <strong>در</strong> مورد كشور شان استفاده نمايند.‏ دسترسي به معلومات <strong>در</strong>ست تر و دقيق تر مي تواند احتمال بازگشت50


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستان6,2دوباره به پاكستان را بعد از رفتن به افغانستان كاهش دهد.‏ بعد از پايان يافتن مطالعات اين اداره مربوطه بر سه كشور،‏ كه بطورخاص تجارب عميق عودت كننده گان را بررسي مي نمايد،‏ <strong>در</strong> اين زمينه معلومات بيشتري فراهم خواهد شد.‏تعداد زياد افغانهاي جوان <strong>در</strong> پاكستان شيفته ي مطبوعات پاكستاني و هندي از قبيل سريالهاي پاكستاني و هندي و همچنان فلمهاي هندي مي باشند.‏ به همين دليل،‏ استراتيژيهاي ارتباطي بخاطر تأثير گذاري بر اين گروه فرعي،‏ بايد اين نكته را <strong>در</strong> بر داشتهو بخوبي بازتاب دهند.‏ باوجود آن،‏ گوناگوني ها و تفاوتها ميان خانواده هاي افغاني مقيم پاكستاني بايد <strong>در</strong> نظر گرفته شوند؛ زيرا <strong>در</strong>ميان جوانان ‏(نسل <strong>دوم</strong>)‏ بعضي جوانان بسيار محافظه كاري ديده ميشوند كه علاقه به مسائل عصري نشان نمي دهند و احتمالميرود كه برضد تلاشهائيكه جهت نهادينه شدن فرهنگ م<strong>در</strong>ن غربي <strong>در</strong> كشور شان صورت مي گيرند،‏ مقاومت شديد نشان دهند.‏به همين دليل،‏ <strong>در</strong> راستاي ايجاد وسايل گوناگون و جديد اطلاع رساني براي اين دسته جوانان بايد سرمايه گذاري كافي صورتگيرد.‏برعلاوه ي فراهم آوري معلومات <strong>در</strong> مورد تعليم و تربيه،‏ بهبود زمينه هاي كاري و رشد همه جانبه افغانستان،‏ يكي از ابتكارهايديگري كه بايد رويدست گرفته شوند،‏ اينست كه براي مهاجرين بي زمين،‏ <strong>در</strong> افغانستان زمين داده شود و آنها <strong>در</strong> كشور شان سندمالكيت بدست آرند.‏ به همين دليل معلومات عصري و واقعبينانه <strong>در</strong> مورد روند تخصيص زمين از ولايت هاي مربوطه ي اينگروه مهاجرين بايد بطور منظم گزارش داده شوند تا بتواند مردان بالغ خانواده را كه بر روند تصميم گيري براي بازگشت نقشكليدي دارند،‏ به بازگشت ترغيب نمايد،‏ برعلاوه اينها چون معلمان و كارمندان بعضي سازمانهاي افغاني كه زندگي شان بيشترسيار مي باشند و بر روند تصميم گيري خانواده هاي شان نقش برازنده دارد،‏ روزنه هاي تخصيص زمين بر تصميم گيري آنهابخاطر بازگشت تأثير مثبت بجا مي گذارد.‏يك بسته ي بزرگ و سريع خدمات را براي عودت كنندگان نهايت فقير و بي سواد مهاجر فراهمنماييد<strong>در</strong> ميان مصاحبه شوندگان ما كه داراي سطح پايين عايداتي مي باشند،‏ نبود سرپناه،‏ زمين،‏ خدمات اوليه و زمينه هاي كاري <strong>در</strong>افغانستان،‏ همه با هم يكجا شده و مانع بزرگي را <strong>در</strong> راه بازگشت آنها ايجاد مي نمايند و آنها نمي توانند كه براي بازگشت بهكشور خويش تصميم بگيرند.‏ به همين خاطر،‏ پي ريزي برنامه هاي دوامدار تهيه سرپناه مانند برنامه كميشنري عالي ملل متحد<strong>در</strong> امور پناهنده گان كه از طريق آن از سال 2002 ميلادي تاكنون تقريباً‏ 1 مليون مهاجر خانه بدست آورده اند،‏ بسيار مهم وضروري پنداشته مي شوند . 109به همين شكل،‏ برنامه هاي جاري اختصاص زمين و نقشه هاي انكشاف شهرك ها،‏ بوِيژه برنامه هاي كه همراه با تدارك خدماتاوليه از قبيل آب،‏ سيستم فاضلاب،‏ تعليم و تربيه،‏ كلينيك هاي صحي،‏ ايجاد زمينه هاي تأمين معيشت،‏ وسايل حمل و نقل وغيره بايد بيشتر گسترش و بهبود يابند.‏ اگرچه ميزان بازگشت افغانها ممكن <strong>در</strong> حال كاهش باشد،‏ اما توجه از فراهم آوري كمكها براي بازگشت كنندگان نبايد به سوي ديگر كشانده شود.‏ برنامه هاي حمايتي بازگشت پناه جويان بايد دوام يافته و توسعهيابند،‏ حتي اگر ميزان بازگشت مهاجرين بسيار ناچيز هم باشد.‏ <strong>در</strong> اين دوره بايد برنامه هاي پي ريزي شوند كه بتوانند جوابگويپذيرش تعداد زياد مهاجرين <strong>در</strong> آينده باشند،‏ بوِيژه براي سال 2009 ميلادي كه زمان تمديد پناه جويي افغانها <strong>در</strong> پاكستان پايانمي يابد.‏ به آنعده از بازگشت كنندگان ‏(زنان و مردان)‏ افغاني كه نسبت به بعض كساني ديگر كه داراي سرمايه هاي فيزيكي وانساني كافي مي باشند،‏ بيشتر آسيب پذير اند،‏ بايد توجه بيشتر صورت گيرد.‏ اين گروه پيش از بازگشت شان به آموزش هايمسلكي،‏ كمك هاي نقدي و زمينه هاي كاري ‏(روزمزد)‏ عاجل نياز دارند تا بتوانند محض رسيدن به وطن شان الي زماني كه يكو يا چند تن از اعضاي خانواده آنها وظايف <strong>در</strong>ازمدت بدست مياورند،‏ خانواده هاي خويش را از لحاظ مالي كمك نمايند.‏109ياد داشتهاي مختصر سال 2007 ‏”كميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهنده گان“،‏ 16 جنوري 2007 ميلادي ‏(<strong>در</strong> سايت انترنتي نيز قابل دسترس مي باشد،‏ براي مطالعه بيشتر به مرجعوبسايت اين نهاد مراجعه شود).‏51


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانكيفيت تعليم و تربيه،‏ طرزالعمل ارزيابي و پذيرش اعتبار اسناد بايد بهبود يابد و زمينهدسترسي به تحصيلات عالي بايد افزايش يابد6,4اگر چه اكثريت مهاجرين افغاني <strong>در</strong> پاكستان بي سواد اند،‏ اما مصاحبه شوندگان با سواد و بي سواد <strong>در</strong> جريان اين مطالعه كيفينگرانيهاي عميق را <strong>در</strong> باره تعليم و تربيه و به ويژه <strong>در</strong> باره كيفيت تعليم و تربيه قابل دسترس براي خود شان و فرزندان شاننشان داده اند ‏(<strong>در</strong> مكتب هاي ديني و غير ديني).‏ برعلاوه،‏ نزد افغانهاي تعليم يافته،‏ اگر چه آنها يك اقليت اندكي را تشكيلميدهند اما نقش نهفته ي آنها <strong>در</strong> روند بازسازي،‏ خواسته هاي آنها را از اهميت لازم برخوردار مي سازد - موضوع شفافيت <strong>در</strong>طرزالعمل ارزيابي و تأييد شهادتنامه ها و دسترسي به تحصيلات عالي <strong>در</strong> ميان اين دسته مهاجرين از نگراني هاي عمده به شمارمي روند و مي تواند بر نيت آنها بخاطر بازگشت تأثير قابل ملاحظه داشته باشد.‏ به همين خاطر،‏ <strong>در</strong> حاليكه ايجاد اشتغال نياز بهتوجه و سرمايه گذاري عاجل دارد،‏ اما اين كار نمي تواند كه به كلي از برنامه ريزي بخاطر آغاز تلاشها <strong>در</strong> راستاي سرمايه گذاريبراي بهبود كيفيت تعليم و تربيه و توسعه دسترسي به تحصيلات عالي مانع گردد.‏نگرانيها <strong>در</strong> مورد كيفيت نامناسب تعليم و تربيه قابل دسترس <strong>در</strong> افغانستان <strong>در</strong> مقايسه با پاكستان <strong>در</strong> مكتب هاي ديني و غيرديني،‏ يكي از عوامل منفي بوده است كه مصاحبه شوندگان ما آنرا براي باقي ماندن خويش <strong>در</strong> پاكستان دليل مياوردند.‏ به نظرآنها مواد آموزشي و كار هاي عملي ‏(تجربي)‏ <strong>در</strong> پاكستان نسبت به افغانستان بهتر بوده و رسا بودن موضوعات <strong>در</strong> م<strong>در</strong>سه هايپاكستان جامع تر مي باشند.‏ از دليل نامبرده چنين برميايد كه وزارت معارف افغانستان <strong>در</strong> حاليكه توسط جامعه بين المللي ‏(تمويلكننده)‏ حمايه مي شود،‏ بايد تلاش نمايد كه نبايد صرف به ساختمان سازي مكتب ها و ثبت نام نمودن دختران و پسران اكتفانمايد،‏ بلكه بايد كيفيت چيزهايي را كه <strong>در</strong> اين مكتب ها ت<strong>در</strong>يس مي شوند،‏ نيز بهبود بخشد ‏(طور مثال:‏ انكشاف تربيت معلمان را112كه هم اكنون دوام دارد،‏ تهيه نصاب تعليمي جديد و غيره).‏افزايش هائيكه اخيراً‏ <strong>در</strong> معاش معلمان تطبيق شده است همراه با تلاشها بخاطر جلوگيري از پرداخت نا بهنگام معاش معلمان،‏ممكن باعث رشد مهارتهاي مسلكي كساني شوند كه جديداً‏ براي معلمي <strong>در</strong>خواست مي نمايند و تعهدات و دلگرمي آنعده ازمعلماني را كه هم اكنون تقرري دارند،‏ افزايش دهد.‏ افزايش گفتگوها و راه اندازي برنامه هاي آموزشي مشترك ميان مكتب هايدولتي و مكتب هائيكه <strong>در</strong> قريه جات توسط سازمانهاي غير دولتي تمويل مي شوند،‏ نيز <strong>در</strong> رشد كيفيت تعليم و تربيه ممد واقعشده مي تواند،‏ به اين ترتيب تعداد زياد افغانها به سوي مكتب كشانيده مي شوند و اين كار باعث بازگشتن مهاجرين شده ميتواند.‏ به همين ترتيب،‏ <strong>در</strong> وزارت معارف تلاشها بخاطر رشد كيفيت <strong>در</strong>سهاي ديني با رويدست گيري فعاليت هايي مانند ايجادمكتبهاي ديني <strong>در</strong> 34 ولايت و اعطاي ديپلوم از طريق مكتب هاي ديني و اعتبار بخشيدن آن <strong>در</strong> كشورهاي خارج ادامه دارد تا113ازين طريق بتواند شاگردان بيشتري را جذب تعليم و تريبه نمايد.‏ هردو - زنان و مردان نسل <strong>دوم</strong> افغانستان <strong>در</strong> پاكستان <strong>در</strong> بارهادامه آموزشهاي ديني خود و فرزندان شان اظهار علاقه مندي كرده اند و يا هم علاقه نشان داده اند كه <strong>در</strong> همچو مكتب هات<strong>در</strong>يس نمايند،‏ به همين خاطر،‏ بهبود بخشيدن اين سيستم آموزش نيز <strong>در</strong> پرورش روحيه مثبت بخاطر بازگشت افغانها نقش مهمدارد،‏ اما <strong>در</strong> صورتيكه اين پيشرفت ها بطور منظم به آنها خبر داده شده بتوانند.‏<strong>در</strong> ميان آنعده از مصاحبه شوندگاني كه <strong>در</strong> پاكستان به سطح بلندي <strong>در</strong>س خوانده و آرزو دارند كه تحصيلات عالي شان را بعد ازبازگشت به كشور شان ادامه دهند،‏ تأييد <strong>در</strong>جه تعليمي شان يكي از نگراني هاي اساسي ديگر مي باشد.‏ طرزالعمل اين كار بايد<strong>در</strong>ست تعريف گرديده و شفاف شود تا از يك طرف عدم اطمينان را نزد بازگشت كنندگان كاهش داده و از طرف ديگر زمينه هايرشوت گيري را <strong>در</strong> ميان كارمندان وزارت معارف از ميان ببرد.‏ براي اين كار بايد يك كميته غير بوركراتيك <strong>در</strong> وزارت معارف بابكارگيري كارمندان ورزيده ايجاد شود تا بتوانند <strong>در</strong> باره تأييد و ارزيابي <strong>در</strong>ست اسناد و شهادتنامه هاي مهاجرين معلومات <strong>در</strong>ستارايه نموده و اسناد را بطور اصولي طي روند نمايند،‏ برعلاوه اين كميته بايد براي آنعده از شاگرداني كه نياز به مشوره گيري دارند،‏هميشه باز و فعال باشد.‏ ايجاد يك دفتر نماينده گي وزارت معارف <strong>در</strong> كنسلگري دولت افغانستان <strong>در</strong> پشاور با تلاش همه جانبه.2006112113تعليم و تربيه رايگان و با كيفيت براي اطفال افغانستان،‏ توضيح نامه،‏ موسسه اكسفام جي بي،‏ابراهيمي،‏ اس.‏ واي،‏ ” اصلاح نمودن طالبان ديگر“‏ - گزارش بهبود و احيا افغانستان،‏ گزارش از انستيتيوت جنگ و صلح ‏(براي خواندن ماخذ،‏ به وبسايت مراجعه كنيد.)‏2006 ميلادي،‏53


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانسفارت افغانستان و كنسلگريهاي ديگر اين كشور،‏ نيز ميتواند براي <strong>در</strong>يافت معلومات لازم و طي روند شهادتنامه ها تأثير مثبتداشته باشد.‏ <strong>در</strong> اين برنامه بدون شك،‏ وزارت معارف نقش رهبري كننده خواهد داشت.‏بلاخره،‏ فراهم نمودن زمينه براي دسترسي به تحصيلات عالي <strong>در</strong> افغانستان نيز نياز به توجه جدي دارد.‏ حكومت افغانستان بههمكاري جامعه جهاني بايد تلاش نمايند تا تعهد ها و هماهنگي هاي بيشتري را <strong>در</strong> راستاي توسعه دسترسي به تحصيلات عاليايجاد نمايند،‏ اما تعليم و تربيه ي ابتدايي موضوعيست كه اكثر سازمانهاي خيريه ديگر نيز بدان توجه دارند.‏ تقاضاها <strong>در</strong> عرصه يتعليم و تربيه با كيفيت <strong>در</strong> ميان نسل <strong>دوم</strong> افغان <strong>در</strong> حال افزايش مي باشد،‏ <strong>در</strong> حاليكه زمينه هاي ادامه تحصيلات عالي برايافغانها <strong>در</strong> پاكستان بسيار محدود مي باشد.‏ به همين خاطر،‏ بعضي از مصاحبه شوندگان تلاش كردند تا به كشورشان باز گردند وتحصيلات عالي شان را <strong>در</strong> پوهنتون هاي افغانستان دنبال نمايند؛ كه <strong>در</strong> بعضي موارد بنا به ظرفيت پذيرش محدود <strong>در</strong> نهادهايتحصيلي عالي و نيمه عالي <strong>در</strong> كشور شان،‏ آنها با سرخورده گي و نااميدي به پاكستان باز گشته اند.‏ نا متناسب بودن عرضه وتقاضا <strong>در</strong> عرصه آموزش،‏ همه جوانان تعليم يافته ي افغاني - چه بازگشت كنندگان و چه باشندگان <strong>در</strong>ازمدت هردوي شان رامتأثر ساخته است:‏ <strong>در</strong> سال 2006 ميلادي از ميان 60000 داوطلب آموزش هاي عالي،‏ صرف 23000 تن پذيرفته شدند.‏ <strong>در</strong> واقع،‏وزارت معارف تخمين نموده است كه تا سال بيشتر از 100000 تن شاگرد آرزوي جذب شدن به نهادهاي آموزشيعالي را خواهند داشت و اين وزارت از مشكل بزرگ پاسخگويي براي 1 مليون فارغين صنف دوازدهم <strong>در</strong> حال افزايش پيش از114سال 2014 ميلادي هشدار ميدهد.‏-2010 ميلادي،‏به عنوان يك سرمايه گذاري بلند مدت،‏ افزايش امكانات آموزشي <strong>در</strong> نهادهاي تحصيلي عالي و نيمه عالي افغانستان نيز مي تواند<strong>در</strong> كاهش مهاجرتها از افغانستان به كشورهاي ديگر <strong>در</strong> جستوجوي زمينه هاي آموزشي عالي،‏ نقش مؤثر داشته باشد.‏به همين خاطر،‏ وزارت تحصيلات عالي افغانستان و جوامع تمويل كننده بايد تلاشهاي شان را <strong>در</strong> جهت افزايش پوهنتون ها <strong>در</strong>سراسر افغانستان فشرده سازند ‏(پوهنتون نبايد تنها <strong>در</strong> كابل باشد و بس)،‏ با اين كار وزارت تحصيلات عالي افغانستان مي تواند ازيك طرف افغانهاي مسلكي را <strong>در</strong> پوهنتون ها به عنوان استاد جذب نموده و از طرف ديگر توانايي جذب محصلين را <strong>در</strong> پوهنتونهاي ولايتي بيشتر سازد.‏ همزمان با پذيرش شاگردان بيشتر <strong>در</strong> نهادهاي تحصيلات عالي،‏ زير بناهاي فيزيكي بايد به سرعتافزايش يابند،‏ طور مثال ليليه هاي بيشتر براي دختران و پسران بايد ساخته شوند تا آنعده از مهاجرين جواني كه خانواده هايشان مايل به بازگشت به وطن شان نيستند،‏ بتوانند بخاطر ادامه تحصيلات عالي شان به كشور بيايند و بدون خانواده هاي شان ازفرصت هاي آموزشي از قبيل صنوف <strong>در</strong>سي،‏ استاد و لابراتور بهره بگيرند.‏براي افزايش دسترسي مناسب به تحصيلات عالي <strong>در</strong> خارج از كشور،‏ وزارت تحصيلات عالي بايد براي آنعده از دانشجوياني كه<strong>در</strong>جه ليسانس شان را از پوهنتون هاي افغانستان با كسب نمرات عالي بدست آورده اند،‏ زمينه تحصيلات عالي <strong>در</strong>جه ماستري ودوكتورا فراهم نمايد و <strong>در</strong> بدل اين كار از آنها بايد تعهد گرفته شود كه بعد از تكميل تحصيل و بازگشت به وطن <strong>در</strong> پوهنتون هايكشور ت<strong>در</strong>يس نمايند.‏ اين كار نه تنها <strong>در</strong> جذب نمودن شاگردان از مناطق مختلف ‏(به شمول ايران و پاكستان)‏ به پوهنتون كمكمي نمايد،‏ بلكه كيفيت آموزشي را <strong>در</strong> پوهنتون ها بلند برده و تقسيم بندي بورسها به اساس تعداد نفوس روستايي شهريي را كممي سازد.‏ بازهم،‏ براي افزايش زمينه هاي دسترسي مناسب و عادلانه به تحصيلات عالي <strong>در</strong> كشورهاي خارجي،‏ بايد فرصت هابراي شامل شدن <strong>در</strong> پوهنتون هاي ايران - براي كساني كه زبان انگليسي نمي دانند و زمينه تحصيلات <strong>در</strong> كشور هاي عربيبويژه <strong>در</strong> رشته هاي ديني،‏ بايد افزايش يابد.‏ اين كار باعث مي شود كه محصلين افغاني به ك<strong>در</strong>هاي تبديل شوند كه بتوانند <strong>در</strong>رشته مورد نظر شان با زبانهاي محلي سخن بگويند،‏ <strong>در</strong> نتيجه توجه شديد بر مهارتهاي زبان انگليسي <strong>در</strong> ميان كار فرمايان بهشمول كساني كه <strong>در</strong> عرصه هاي انكشافي كار مي نمايند،‏ كاهش خواهد يافت و محدوديتهاي كار يابي از ميان خواهد رفت.‏/با توجه به مشكلات مرتبط با زبان كه <strong>در</strong> اين گزارش برشمرده شده اند،‏ سرمايه گذاري بخاطر آموزش زبانهاي ملي ‏(<strong>در</strong>ي وپشتو)‏ نيز يك امر مهم و ضروري مي باشد؛ زيرا اين كار بطور خاص زمينه بازگشت كساني راكه <strong>در</strong> پاكستان به يكي از زبانهايملي خود <strong>در</strong>س نخوانده اند،‏ فراهم مي سازد و آنها ميتوانند جذب پوهنتون هاي افغانستان شوند.‏ همچو آموزشها <strong>در</strong> پاكستان114دولت افغانستان،‏ وزارت تحصيلات عالي،‏ استراتيژي وزارت تحصلات عالي به عنوان بخشي از ‏”استراتيژي انكشاف ملي“،‏ كابل،‏ افغانستان.‏54


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستان-6,5توسط سازمانهاي غير دولتي نيز فراهم شده مي توانند و آنها مي توانند براي نسل جوان افغاني مهارتهاي زباني را بياموزند و <strong>در</strong>مورد تأييد اسناد تحصيلي و طرزالعمل شامل شدن به پوهنتون هاي افغانستان براي ايشان معلومات فراهم نمايند.‏بلاخره،‏ مفاد حاصله سرمايه گذاري بخاطر تحصيلات عالي يكي از نگراني هاي هميشگي مي باشد.‏ به همين دليل،‏ ايجاد ارتباطمنظم ميان دانش و مهارت هاي فرعي جوانان بازگشت كننده ي كه <strong>در</strong> پوهنتون ها <strong>در</strong>س ميخوانند با تجربه هاي كاري <strong>در</strong>افغانستان <strong>در</strong> سكتورهاي خصوصي،‏ سازمانهاي غير دولتي و <strong>در</strong> ساختار دولت - بعد از تكميل نمودن برنامه هاي پوهنتونيشان،‏ امكان دوباره بازگشت آنها را به كشورهاي ميزبان كاهش ميدهد.‏ باوجود آن،‏ بايد تلاش صورت گيرد كه آموزش جوانانيكه به زبان انگليسي صحبت مي نمايند،‏ نسبت به آناني كه نمي توانند،‏ ترجيح داده نشود و يا براي رشد فرصتهاي كاري آنهاصرف <strong>در</strong> سازمانهاي غير دولتي تأكيد بيش از حد صورت نگيرد.‏ بعضي از مصاحبه شوندگان اين مطالعه كه به زبان انگليسيصحبت كرده نمي توانند،‏ نگراني نشان داده اند كه <strong>در</strong> افغانستان بطور خاص <strong>در</strong> كابل بجاي آموزشهاي مسكلي،‏ توجه بيش از حدبر مهارتهاي زبان انگليسي متمركز ميباشد.‏ براي كساني كه به انگليسي صحبت كرده نمي توانند،‏ اما داراي مهارتهاي مسلكي وفني كافي مي باشند،‏ بايد فرصت هاي بيشتر مساعد گردد تا آنها ترغيب شوند كه به كشور شان بازگردند و از توانائيهاي خويش<strong>در</strong> راستاي ايجاد زمينه تأمين معيشت مناسب استفاده نمايند.‏وضعيت آنعده از افغانهايي را كه براي مدت <strong>در</strong>ازتر <strong>در</strong> پاكستان باقي ميمانند،‏ قانوني ساخته و تنظيمنماييداز ميان كارهاي ديگر <strong>در</strong> باره مهاجرين افغاني <strong>در</strong> كشورهاي همسايه،‏ تحقيقات قبلي واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان <strong>در</strong> بارهمهاجرت،‏ چنين نشان ميدهد كه بازگشت ‏(عودت)‏ بطور داوطلبانه به حركت آخرين افراد يك جمعيت افغاني به كشور شان منجرنمي شود و همه افغانها نمي خواهند بطور داوطلب به كشور شان بازگردند؛ موازنه عوامل دافعه و جاذبه بطور كلي نمي تواند بهطرفداري از بازگشت افغانها تبديل شود . 115 به همين خاطر،‏ پاليسي ها و برنامه ريزيها بايد اين نكته را <strong>در</strong> نظرداشته باشند كهچطور بتواند وضعيت كساني را كه بعد از ختم مدت اعتبار ‏”كارت مهاجرت“‏ شان باقي ماندن <strong>در</strong> پاكستان را نسبت به بازگشتترجيح ميدهند،‏ <strong>در</strong>ست تعريف و تنظيم نمايند،‏ اين كار باعث كاهش قيوداتي مي شوند كه بر اين جمعيت وجود دارد و همچنانباعث تقويه امنيت و ثبات <strong>در</strong> كل منطقه مي گردد.‏نكات و ملاحظاتي كه بايد براي حمايت از اين دسته مهاجرين ‏(كساني كه نمي خواهند بازگردند)‏ <strong>در</strong> نظر گرفته شوند،‏ قرار زيربيان ميشوند:‏فراهم نمودن حق كار موقت براي آنها تا آنان بتوانند به زمينه هاي كاريابي كنترول و دسترسي داشته باشند،‏ فراهمنمودن امنيت كار و زندگي براي آنعده از افغانهايكه ميخواهند <strong>در</strong> پاكستان بمانند به شمول فراهم نمودن وضعيتقانوني براي آنعده از افغانهايكه خوب مسلكي مي باشند،‏ تا بتوانند بطور رسمي <strong>در</strong> پاكستان كار نمايند؛روشني بخشيدن طرزالعمل دسترسي به تحصيلات عالي <strong>در</strong> پاكستان،‏ تعريف نمودن نقش ثبت و سيستم شناساييبراي دسترسي به خدمات تعليمي و ساير انواع خدمات؛ وفراهم نمودن كمك ها براي كسب مهارت و دارايي مورد نياز براي افراد مهاجر آسيب پذير،‏ به ويژه براي خانوادههائيكه بي سواد اند و از آزادي بسيار محدود برخوردارند تا <strong>در</strong> قسمت تأمين معيشت فرصت فراهم گرديده و از طرفديگر استراتيژيهاي مبارزاتي آنها با مشكلات توسعه يابد،‏ هر دو كار آنها را قا<strong>در</strong> مي سازند تا خطرات احتمالي بازگشتبه كشور شان را متحمل شوند.‏•••115عين اثر،‏ مونسوتي.‏55


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانمأخذيادداشت:‏ اكثراً‏ از مأخذي كه <strong>در</strong>ينجا معرفي شده اند،‏ به زبان انگليسي بوده و بناً‏ توصيه ميشود تا جهت <strong>در</strong>يافت اين منابع ازانترنيت،‏ به نسخه انگليسي اين گزارش مراجعه نمائيد.‏.2005احمد.‏ آن،‏ ‏”<strong>در</strong> ميان زنان:‏ قصه زنان بنگلادشي كه <strong>در</strong> شهر لندن زندگي ميكنند“‏ <strong>در</strong> كتاب ‏”زنان و مهاجرت <strong>در</strong> آسيا“.‏تاپان،‏ ام،‏ جلد اول،‏ 209-99، دهلي جديد:‏ نشرات سيج.‏دفتر مشورتي آلتاي،‏آلتاي.‏:2006،1990‏”پيوند بازگشت كنندگان افغاني <strong>در</strong> بازار كار افغانستان“،‏ يك مطالعه تجربي،‏ كابل،‏ دفتر مشورتيبيسن،‏ انگر دبليو.‏ ‏”عزت <strong>در</strong> تبعيد:‏ تداوم فرهنگ كهن و تغييرات <strong>در</strong> ميان مهاجرين افغان“‏ <strong>در</strong> باره اساسات ملت گرايينشرات پرينترافغانها،‏ ان<strong>در</strong>سون،‏ اي.‏ دبليو و دوپري.‏ آن.‏ اچ،‏براك من،‏ ام،‏ليدن:‏ پوهنتون ليدن174-160، لندن:‏. 2005‏”ريشه ها و راه ها:‏ سوالهايي <strong>در</strong> خانواده ها،‏ تعلق و بازگشت <strong>در</strong> يك جمعيت افغاني“.‏ ام.‏ اي.‏ پايان نامه.‏برو بكر،‏ آر و كروپر،‏ اف.‏‎2000‎ . ‏”آنسوي هويت“.‏ تئوري و جامعه شناسي،‏سنتي ليورز،‏ پي و ام.‏ سنتي ليورزمهاجرين،‏.47-1 :(1) 29،1998 ديمونت.‏ -52-141 :(2)1سنتي ليورز،‏ پي و ام.‏ سنتي ليورزاسلامي“‏ سروي آسياي مركزي،‏- .2000 ديمونت،‏. 419-28 :(3/4) 19. 2005‏”مهاجرين افغان <strong>در</strong> پاكستان:‏ يك هويت ناشناخته“.‏ مجله مطالعات <strong>در</strong> باره‏”دولت،‏ آگاهي ملي و سطوح هويت <strong>در</strong> افغانستان از نظام شاهي تا دولتچوه<strong>در</strong>ي،‏ ام.‏ ” <strong>در</strong> ميان دولت و زندگي روزمره:‏ شكل گيري هويت <strong>در</strong> ميان مهاجرين بنگالي <strong>در</strong> محله فقير نشين<strong>در</strong> كتاب ‏”زن و مهاجرت <strong>در</strong> آسيا“،‏ تا پان،‏ ام.‏ جلد دهلي جديد:‏ نشرات سيج.‏-. 311-284 :1.2002دهلي “،كريستوس،‏ اي.‏ ‏”جغرافياي مكان،‏ فرهنگ و هويت <strong>در</strong> داستانهاي نسل <strong>دوم</strong> يوناني آمريكايي بازگشت كننده به خانههاي شان“.‏ مركز سوسكس براي تحقيقات <strong>در</strong> باره مهاجرت.‏ گزارش كاري شماره سوسكس:‏ مركز سوسكس براي تحقيقات<strong>در</strong> باره مهاجرت.‏.6،1990دوپري،‏ آن.‏ ‏”بعد اجتماعي فرهنگي:‏ زنان مهاجر افغان <strong>در</strong> پاكستان“‏ <strong>در</strong> كتاب ‏”اساسات فرهنگي مليت گرايي افغانها“.‏ان<strong>در</strong>سون،‏ اي.‏ دبليو و دوپري،‏ آن.‏ اچ.،‏ نشرات پرينتر.‏دوپري،‏ آن.‏.2000‏”ميراث فرهنگي و هويت ملي <strong>در</strong> افغانستان“.‏ فصلنامه جهان سوم،‏. 89-(5) 35ادواردز،‏ دي.‏ يب‏(نشريه)،‏.1986. 325-313 :(2) 20‏”حاشيه نشيني و مهاجرت:‏ابعاد فرهنگي مشكلات مهاجرينافغان“.‏مروري بر مهاجرت بين المللي.2005گاز<strong>در</strong>،‏ اچ.‏ ” كراچي،‏ پاكستان:‏ <strong>در</strong> ميان مقررات و نظم يابي“‏ <strong>در</strong> كتاب ‏“مهاجرين بين المللي و شهر.‏ بابلو،‏ ام.‏وينزيا:‏ سازمان اسكان بشر ملل متحد و د.پ ديپارتمنتو.‏ دي پياني في سيازيون،‏ پوهنتون لوا دي وينزيا.‏:133- 121.185- 1512007 ميلادي.‏حكومت افغانستان،‏ وزارت تحصيلات عالي،‏ استراتيژي وزارت تحصيلات عالي به عنوان بخشي از ‏”استراتيژيانكشاف ملي“‏ ‏(توجه بر اولويت بندي فعاليتها)،‏ كابل:‏ وزارت تحصيلات عالي افغانستان.‏حكومت پاكستان و كميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهنده گان:‏ سرشماري افغانها <strong>در</strong> پاكستان،‏ سال 2005 ميلادي،‏ اسلامآباد.‏56


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پاكستانحكومت پاكستان و كميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهنده گان:‏ سرشماري افغانها <strong>در</strong> پاكستان،‏ سال 2007 ميلادي،‏ اسلامآباد.‏هيت لند،‏ اي.‏ آموختن دور از خانه،‏ كتابي <strong>در</strong> باره ‏”تعليم و تربيه ابتدايي براي مهاجرين افغان“‏جلد مختصر و مدافعه،‏ اسلام آباد:‏ الهمراهتعليمي <strong>در</strong> پاكستان از سالهونتي،‏ اچ.‏- بي2005- 1980 ميلادي.‏.1975ابراهيمي،‏ اس.‏ واي.‏تاريخفاري و بقيه فعاليت هايساختار خانواده گي و باروري <strong>در</strong> افغانستان.‏ پايان نامه تحصيلي.‏ ايلينوس:‏ پوهنتون ايلينوس شمالي.‏.20069 فبروري 2007 ميلادي،‏‏”اصلاح طالبان ديگر“‏ گزارش بهبود و احياي افغانها.‏ گزارشدهي انستيتيوت صلح و جنگ.‏ كه <strong>در</strong>تحقيق صورت گرفت.‏http://iwpr.net/?p=arr&٠=٣٢٤٧٢&apc_state=heniarr٢٠٠٦١٠مونسوتي،‏ اي.‏ . 2006 شبكه هاي فراقومي افغان:‏ ديد آنسوي بازگشت،‏ كابل،‏ واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان.‏اكسفام جي.‏ يب . 2006‏”تعليم و تربيه باكيفيت و آزاد براي هر كودك افغاني“.‏ ورق خلاصه اكسفام.93ريك موند،‏ اي.‏ اچ.‏مهاجرين.‏. 1993. 24-8 :(1)6سازمان حمايه اطفال ايالات متحده آمريكا،‏. 2005-1995 سازمان حمايه اطفال.‏‏”مهاجرت واكنش دار:‏ دورنماي جامعه شناسانه بر حركت هاي مهاجرين“‏ ژورنال مطالعات <strong>در</strong> باره.2006برنامه تعليمي سازمان حمايه اطفال براي مهاجرين <strong>در</strong> بلوچستان،‏ پاكستان،‏-.2006سيگتر،‏ ايي،‏ ‏”استراتيژيهاي مهاجرت افغانهافصلنامه سروي مهاجرين،‏بررسي يي از عودت و بازگشت قابل ملاحظه <strong>در</strong> واكنش به معاهده“،‏.122-109 :(2) 25. 2005تاپان،‏ ام.‏ ‏”معرفي،‏ ساختن نا كامل،‏ هويت،‏ زنان و دولت“،‏ <strong>در</strong> كتاب زنان و مهاجرت <strong>در</strong> آسيا.‏ تاپان.‏ ام.‏ جلد،‏دهلي جديد:‏ نشرات سيج. 62-23 :12000تيتوس،‏ پي و سويدلر،‏ آن.‏ ‏”قهرمان هاي شطرنج نه پياده گان:‏ مليت گرايي قومي و حركتهاي قومي <strong>در</strong> بلوچستان بعد ازاستعمار.‏ ژورنال بين المللي مطالعات شرق ميانه،‏.69-44 :(1)32ترتون،‏ دي و مارسدن،‏ پي.‏افغانستان،‏ كابل.‏مهاجرت براي گردش؟سياست بازگشت مهاجرين به افغانستان.‏كابل،‏ واحد تحقيق و ارزيابيكميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهنده گان،‏ 2007 ميلادي.‏ خلاصه گزارش معلومات عملياتي:‏كابل.‏كميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهنده گان،‏ 2007 ميلادي.‏ ياد داشتهاي خلاصه همين نهاد،‏<strong>در</strong> تاريخ 2007 مطالعه شد.‏.2006 دسيمبر 2 مارچ -16 جنوري 2007 ميلادي.‏http://www.unhcr.org/news/NEWS/٤٥aca٦٢٧٢.html20 فبروريكميشنري عالي ملل متحد <strong>در</strong> امور پناهنده گان،‏جمهوري اسلامي افغانستان،‏ كابل.‏ورتويك،‏ اس.‏2007 ميلادي.‏. 2001‏”فراقوميتي و هويت“‏ ژورنال مطالعات قومي و مهاجرت،‏ويلاكس،‏ دي.‏ ” چارچوبه براي عودت“.كه <strong>در</strong> تاريخكهيافتن راه حلهاي دوامدار براي مهاجرين و بيجاشده گان براي. 82-573 :(4) 2718http://www.partnership.org.uk/guide/ideas.htmدسيمبر 2006 مطالعه شد.‏.2006ويل<strong>در</strong>،‏ اي.‏ تمرين بررسي نيازمنديهاي سكتور تعليميمناطق ميزباني،‏ اسلام آباد:‏ .CCAR-UNHCR‏(مسوده گزارش)،‏ مرحله آغازين متأثره از مهاجرين و ابتكارات57


واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانضميمه 1: ساحات تحت مطالعه <strong>در</strong> پاكستانپشاوركويتهكراچيمنبع:‏ كتاب حقايق جهان،‏ سي آي اي58


بازگشت يا ماندن:‏ سر<strong>در</strong>گمي نسل <strong>دوم</strong> افغان ها <strong>در</strong> پ اكستاننشريات جديد واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانثورحملحملحوتحوتجديجديخبرنامه تحقيقات افغانستان،‏ شماره ‎13‎‏(<strong>در</strong>ي و پشتو)‏سيستم صحي افغانستان از سال 2001 بدين سو ‏(<strong>در</strong>ي و پشتو)‏كمك به دولت؟ كمك هاي بين المللي و تناقض دولت سازيمديريت آب-آبياري،‏ مالداري و اقتصاد ترياك:‏سيستم كريديت<strong>در</strong> افغانستان؛ هميش نيكسونروش هاي ثبت و راجستر اراضي؛ الك ميكوين و شارنه نولانغيررسمي <strong>در</strong> ساحات روستائي افغانستان-غور؛ مطالعه موضوعي سوم؛ فلور كلينخبرنامه تحقيقات افغانستان شمار هاي11 وقوسقوسقوسعقربميزانميزانميزاناسد12 ‏(پشتو و <strong>در</strong>ي)‏مالداري:‏ مديريت آب-آبياري،‏ مالداري و اقتصاد ترياك:‏سيستم كريديت غيررسمي <strong>در</strong> ساحات روستائي افغانستان-كاپيسا:‏كشت كوكنار <strong>در</strong> ولايات ننگرهار و غور؛ ديويد منسفيلدمطالعه موضوعي <strong>دوم</strong>؛ فلور كليناز الف تا يا:‏ كتاب رهنما براي كمك به افغانستان،‏ ترجمه نسخه پنجم ‏(پشتو و <strong>در</strong>ي)‏اسپ <strong>در</strong> پشت گادي بستن؟ اصلاحات اقتصادي و خصوصي سازي <strong>در</strong> افغانستان ‏(پشتو و <strong>در</strong>ي)‏مالداري:‏ مديريت آب-آبياري،‏ مالداري و اقتصاد ترياك:‏بررسي اصلاحات اداره عامه <strong>در</strong> افغانستان:‏ مسير رو به پيش؟كتابنامه تفصيلي:‏ مديريت آب،‏ مالداري و اقتصاد ترياكمحصولات مالداري و صحت؛ ايون تامسن‏(پشتو و <strong>در</strong>ي)،‏ سارا ليسترتخريب اراضي كوكنار:‏ چيگونه احساس خطر را بلند برد <strong>در</strong> صورتيكه چيزي از بين نرود؟ ‏(<strong>در</strong>ي)؛ ديويد منسفيد و آدام پينخبرنامه تحقيقات افغانستان،‏ شماره 10 ‏(پشتو و <strong>در</strong>ي)‏138613861386138513851385138513851385138513851385138513851385همه نشريات واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان <strong>در</strong> اين وب سايت قابل دسترس ميباشد:‏ www.areu.org.afنسخه هاي چاپي اين مواد <strong>در</strong> دفتر اين اداره به آ<strong>در</strong>س ذيل،‏ موجود است:‏وموبايل:‏(2،+ 93 (0) 799 608 548واحد تحقيق و ارزيابي افغانستانشهر نو،‏ كابل،‏ افغانستانجاده گلفروشي ‏(نبش سرك وب سايت:‏آ<strong>در</strong>س الكترونيكي:‏www.areu.org.af، areu@areu.org.af61

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!