08.08.2018 Views

عواطف سیاسی

به قلم آرمان عزیزی، منتقد گروه تئاتر اگزیت

به قلم آرمان عزیزی، منتقد گروه تئاتر اگزیت

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

رانسبریبرر معتقد است که ‏بمتبمماشا گر،‏ با ‏بمتبممام آبجنبجچه با خود از پیش به صحنه آورده است ‏(از ‏بجتبججربه و حبىتبىی<br />

‏بجتبجخیلاتش)‏ می تواند ‏همھهممه ی اثر را از نو در هم بیامبریبرزد،‏ اثر را قضاوت کند و در داستان برساخته اش<br />

بازیگر باشد،‏ و این بار عاملان و کنشگران صحنه،‏ ‏بمتبمماشا گران این عرصه باشند.‏ در واقع<br />

‏بمتبمماشا گران به عنوان ‏جمججممعی از مفسران عمل می کنند که در جایگاهی برابر با عاملان صحنه،‏<br />

راویان داستان تازه ای در ‏بهپبههنه ی جامعه خواهند بود.‏ اینگونه تئاتر به مثابه ی یک عمل اجتماعی<br />

پیوند میان امر <strong>سیاسی</strong> و اجتماع است.‏ ا گر بتوان پذیرفت که اجرای یک اثر ‏بمنبممایشی،‏ به نوعی<br />

کنشگری اجتماعی است پس ‏بمتبمماشای یک اثر نبریبرز پاسخ به این کنش و حضور در عرصه ی اجتماع<br />

است.‏ در واقع ‏بمتبمماشا گران نبریبرز به صرف ‏بمتبمماشای یک اثر هبرنبرری و ‏همھهممدلىللىی با آن،‏ کنشگران اجتماعی<br />

هستند که می توانند امر <strong>سیاسی</strong> را از صحنه به خیابان پیوند دهند.‏<br />

<strong>عواطف</strong> <strong>سیاسی</strong><br />

حال وقت آن رسیده این رشته های رهاشده را در این ‏بجببجحث ‏بهببههم گره بزبمنبمم و نتیجه ی ‏بهنبههابىیبىی را از این<br />

آزمون و خطا ارائه دهم.‏ گفتیم که <strong>عواطف</strong> برانگیخته در ‏مجممجخاطب تئاتر،‏ انگبریبرزه های یک عمل<br />

انسابىنبىی اند،‏ چه این عمل رخ دهد یا ندهد،‏ و نبریبرز به این نتیجه رسیدبمیبمم که ‏بمتبمماشا گر تئاتری که یک<br />

اثر ‏بمنبممایشی را ‏بمتبمماشا و به طبع قضاوت و بازسازی می کند نبریبرز ‏همھهممچون یک کنشگر اجتماعی عمل<br />

می کند.‏ حال سوال اینجاست که آیا می توان <strong>عواطف</strong> را نبریبرز به اجتماع و در ادامه به سیاست پیوند<br />

داد؟<br />

آبجنبجچه امر <strong>سیاسی</strong> را ‏مجممجحقق می کند،‏ برهم زدن وضعیت ثبات،‏ به جریان انداخبنتبنن پارادابمیبمم های ‏مجممجحرک<br />

تغیبریبررات،‏ برآمدن مفروضات تاربجیبجخی‐فرهنگی و به پرسش کشیدنشان است.‏ حال ا گر ‏مجممجخاطب،‏<br />

آ گاهانه برای ‏بجتبجحقق این امر،‏ در برابر اعمال ‏بمنبممایشی،‏ وا کنشی عاطفی از خود نشان دهد،‏ عمل<br />

اجتماعی ‏بمتبمماشا کردنش را <strong>سیاسی</strong> می کند.‏<br />

در واقع از نگاه من،‏ <strong>عواطف</strong> <strong>سیاسی</strong> ‏بجتبججلی گاه قدرت ‏مجممجخاطب است،‏ که می تواند اثر هبرنبرریِ‏ کاملا<br />

عقیم،‏ سیاست زده یا ‏مجممجحافظه کار را،‏ در یک عمل ‏جمججممعی به امر <strong>سیاسی</strong> پیوند بزند.‏ برای مثال با<br />

تبدیل آ گاهانه ی خنده ی خود نسبت به شخصیت داستابىنبىی زبىنبىی که در صحنه ی یک ‏بمنبممایش مورد<br />

‏بمتبممسخر و ‏بجتبجحقبریبرر واقع شده،‏ به خشمی که متوجه شخصیت ‏بجتبجحقبریبررگر یا مولف یا بازیگر است،‏ انگبریبرزه ی<br />

برخاسته از احساساتش را به عملی <strong>سیاسی</strong> بدل کند.‏ یا ‏مجممجخاطبىببىی که بلند بلند در برابر ‏بمنبممایشی<br />

می خندد که قرار است با ابجیبججاد احساس غم برای یک حا کم ستمگر،‏ از ‏مجممجخاطب گریه و زاری<br />

طلب کند.‏ در واقع ‏مجممجخاطب با این تغیبریبرر <strong>عواطف</strong> به شکل ارادی و آ گاهانه،‏ عملی <strong>سیاسی</strong> را به<br />

صحنه ی اجتماع کشانده است.‏ یا حبىتبىی احساس ترسی که آ گاهانه در مقابل خنده ی ‏بمتبمماشا گران<br />

دیگر به شخصیت داستابىنبىی یک کارگر بروز می کند.‏ اینجاست که ‏بمتبمماشا گر از ایفای نقشی که

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!