21.08.2018 Views

مخاطب در تئاتر امروز ایران

پرونده تحریریه اگزیت 
مرداد نود و هفت به قلم: مجید اصغری، آرمان عزیزی، اردشیر شیرخدایی

پرونده تحریریه اگزیت

مرداد نود و هفت
به قلم: مجید اصغری، آرمان عزیزی، اردشیر شیرخدایی

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

گروه تئاتر ا گزیت ‏مجممجخاطب <strong>در</strong> تئاتر <strong>امروز</strong> <strong>ایران</strong> پرونده ‏بجتبجحریریه ا گزیت ‏‐مرداد ٩٧<br />

شدت امیدوار است که این عواطف متمرکز بر رتحنتحج دیگران،‏ <strong>در</strong> ارتباط با تئاتر،‏ بر شخصیت<br />

انسان <strong>در</strong> سیاست موثر خواهد بود.‏ ‏(و به ‏همھهممبنیبنن ‏بجنبجحو شاید تاثبریبرری که شادی <strong>در</strong> ‏بمتبمماشای کمدی ابجیبججاد<br />

خواهد کرد)‏<br />

اما <strong>در</strong> دوران معاصر ما،‏ <strong>در</strong>کی عمیق تر از عواطف ‏بمتبمماشا گر تئاتر ضروری ست،‏ چرا که نه دیگر<br />

صورت بندی ارسطو ‏بىیبىی تراژدی و کمدی به راحبىتبىی <strong>در</strong> حال و روز تئاتر معاصر حکم فرماست و نه<br />

نقش سیاسی ‏بمتبمماشا گر <strong>در</strong> اجتماع <strong>امروز</strong> آبجنبجچنان مانند وضعیت جامعه ی یونان باستان است.‏ مضاف<br />

بر اینکه ‏بجببجحبىثبىی که من قصد طرح کردنش را دارم کاملا ناظر بر حال و روز ‏بمتبمماشا گر <strong>امروز</strong> تئاتر <strong>در</strong><br />

<strong>ایران</strong> است،‏ و یا به عباربىتبىی دقیق تر،‏ هدف من،‏ بیشبرتبرر از آنکه موشکافىففىی و ‏بجتبجحلیل عواطف حاضر بر<br />

صحنه باشد،‏ پیشنهادی ست به ‏بمتبمماشا گر <strong>امروز</strong>،‏ برای تغیبریبرر جهبىتبىی آ گاهانه <strong>در</strong> <strong>در</strong>ک عواطفی که با<br />

خود از سالن ‏بمنبممایش ببریبررون می برد.‏ لذا روی صحبت من با هرکسی است که <strong>در</strong> موقعیت ‏بمتبمماشا گر<br />

<strong>در</strong> مقابل اثری ‏بمنبممایشی ‏«احساسابىتبىی»‏ می شود.‏ اما از آبجنبججا که تعببریبرر ‏«احساسابىتبىی»‏ <strong>در</strong> فرهنگ ما به<br />

عواطفی رقیق و سطحی ارجاع می دهد باید پیش از هر چبریبرز تعریف خودم از احساسات و<br />

عواطف را شفاف تر بیان کنم.‏<br />

تعریف عواطف<br />

تعریف عاطفه <strong>در</strong> علوم ‏مجممجختلف متفاوت است.‏ تعریفی که جامعه شناسی از عاطفه می دهد بسیار<br />

کلی تر است از آبجنبجچه فلسفه فکر می کند.‏ آبجنبجچه که روانشناسی به عواطف اطلاق می کند نبریبرز با تصور<br />

این دو مغایرت هابىیبىی دارد.‏ شاید هنگامی که به عواطف و احساسات می اندیشیم این پیچیدگی<br />

را احساس نکنیم،‏ چرا که عواطف ‏همھهممان چبریبرزی ست که ما <strong>در</strong> ‏لحللححظه ‏بجتبججربه می کنیم.‏ اما هنگامی که<br />

پای تعاریف به میان می آید،‏ این مساله که آیا دلواپسی،‏ وفاداری،‏ پشیمابىنبىی یا ق<strong>در</strong>ت طلبىببىی نبریبرز جز<br />

عواطف به حساب می آیند یا نه،‏ دسته بندی عواطف را بسیار متفاوت می کند.‏ <strong>در</strong> این مقاله اما من<br />

به تعریف فیلسوف زبان شناس؛ زولتان کووچش متوسل می شوم که با اتکا به علوم شناخبىتبىی<br />

عواطف را ‏مجممجحدود به پنج عاطفه ی اصلی یعبىنبىی خشم،‏ ترس،‏ شادی،‏ غم و عشق می کند و معتقد<br />

است عواطف دیگر از ترکیب این ها ابجیبججاد می شوند.‏ برای مثال احساس دلواپسی از ترکیب ترس<br />

و عشق و تا حدی غم ابجیبججاد می شود،‏ یا پشیمابىنبىی از احساسات توامان غم و ترس و گاهی خشم<br />

بوجود می آید.‏ ما <strong>در</strong> این مقاله با ‏همھهممبنیبنن پنج عاطفه ی اصلی سر و کار دار ‏بمیبمم.‏<br />

این را هم اضافه کنم که <strong>در</strong> علم روانشناسی از معادل هیجانات برای عواطف استفاده می شود<br />

و هر وا کنشی به عملی ببریبرروبىنبىی یا <strong>در</strong>وبىنبىی که بتواند اختلالىللىی <strong>در</strong> رفتار سازشی فرد ابجیبججاد کند،‏<br />

هیجانات یا عواطف نام خواهد داشت.‏ این وا کنش به عمل ببریبرروبىنبىی یا به عبارت دقیق تر پاسخ به<br />

عاملِ‏ اخلال گر،‏ عباربىتبىی ست که هسته ی اصلی فرضیات من <strong>در</strong> این مقاله را تشکیل می دهد.‏ <strong>در</strong><br />

!6

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!