نقد و بررسی نمایش «نفرین قحطیزدگان» به کارگردانی اشکان خطیبی
سطحیپردازی سیاسی به قلم مجید اصغری منتقد گروه تئاتر اگزیت ارزشگذاری منتقد: نیم ستاره - ضعیف
سطحیپردازی سیاسی
به قلم مجید اصغری منتقد گروه تئاتر اگزیت
ارزشگذاری منتقد: نیم ستاره - ضعیف
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
<strong>نقد</strong> <strong>و</strong> <strong>بررسی</strong> بمنبممایش <strong>«نفرین</strong> قحطی زد گان» <strong>به</strong> کارگردابىنبىی <strong>اشکان</strong> خطیبىببىی<br />
سطحی پردازی سیاسی...<br />
<strong>به</strong> قلم مجممججید اصغری منتقد گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت<br />
ارزش گذاری منتقد: نیم ستاره‐ ضعیف
<strong>به</strong> طبع دلایل زیادی می ت<strong>و</strong>اند در انتخاب یک مبنتبنن برای آ<strong>و</strong>ردن <strong>به</strong> صحنه ت<strong>و</strong>سط شخص<br />
کارگردان تاثبریبررگذار باشد. دلایلی که خ<strong>و</strong>استه یا ناخ<strong>و</strong>استه <strong>به</strong> شرایط اجتماعی <strong>و</strong> سیاسی کش<strong>و</strong>ر<br />
<strong>و</strong> یا فضای غالب بر تئاتر ما <strong>و</strong> سلیقه <strong>و</strong> نقطه نظرات گر<strong>و</strong>ه اجرابىیبىی بستگی دارد. این که ما چگ<strong>و</strong>نه <strong>و</strong><br />
چط<strong>و</strong>ر باید با یک بمنبممایشنامه م<strong>و</strong>اجه ش<strong>و</strong> بمیبمم از در<strong>و</strong>سی است که هر دانشج<strong>و</strong>ی رشته کارگردابىنبىی<br />
تئاتر باید آن را از سر بگذراند چرا که این مرحله پاشنه آشیل حرفه ا<strong>و</strong> در آینده کاری اش<br />
مجممجحس<strong>و</strong>ب می ش<strong>و</strong>د. باب <strong>نقد</strong> بمنبممایش <strong>«نفرین</strong> قحطی زدگان» دقیقا با این س<strong>و</strong>ال گش<strong>و</strong>ده می ش<strong>و</strong>د که آیا<br />
ما می ت<strong>و</strong>انیم هر مبنتبنن بمنبممایشی از ن<strong>و</strong>یسندگان مشه<strong>و</strong>ر یا مهج<strong>و</strong>ر خارجی را ترجمججممه کرده <strong>و</strong> <strong>به</strong> ر<strong>و</strong>ی<br />
صحنه بیا<strong>و</strong>ر بمیبمم؟! آیا در این م<strong>و</strong>رد که مطرح شد مبرتبرر <strong>و</strong> معیار خاصی <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد یا هیچ قید <strong>و</strong> بند<br />
خاصی دست <strong>و</strong> پا گبریبرر بمنبممی ش<strong>و</strong>د؟! قطعا س<strong>و</strong>الابىتبىی که مطرح شد <strong>به</strong> معنای سانس<strong>و</strong>ر آثار بمنبممایشی <strong>و</strong> یا<br />
مجممجحد<strong>و</strong>د کردن حق انتخاب کارگردان <strong>و</strong> گر<strong>و</strong>ه اجرابىیبىی نیست. هر کارگردابىنبىی آزاد است تا هر مبنتبنن<br />
را با هر شی<strong>و</strong>ه اجرابىیبىی که م<strong>و</strong>رد پسندش هست ر<strong>و</strong>ی صحنه بیا<strong>و</strong>رد. البته <strong>به</strong> شرطی که ق<strong>و</strong>اعد آن<br />
را دانسته <strong>و</strong> <strong>به</strong> مجممجخاطب ت<strong>و</strong>هبنیبنن نکند. این آزادی حق کارگردان است <strong>و</strong> در آن شکی نیست. اما<br />
نکته ای که در ترجمججممه آثار بمنبممایشی <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد این است که مساله ای که برای آن ن<strong>و</strong>یسنده<br />
خارجی در جامعه ای که در آن رشد <strong>و</strong> بمنبمم<strong>و</strong> پیدا کرده دغدغه است، ممممممکن است ارتباط چندابىنبىی<br />
با بنده مجممجخاطب در این طرف کره خا کی نداشته باشد. اساسا یکی از مهم ترین جذابیت های<br />
ترجمججممه در آثار بمنبممایشی این است که مجممجخاطبان در د<strong>و</strong> جغرافیا <strong>و</strong> فرهنگ متفا<strong>و</strong>ت با یک درد <strong>و</strong><br />
مساله مشبرتبررک م<strong>و</strong>اجه شده <strong>و</strong> <strong>به</strong> آن <strong>و</strong>ا کنش حسی <strong>و</strong> عقلابىنبىی نشان دهند. این همھهممان زبان قدربمتبممند<br />
تئاتر است که ا گر <strong>به</strong> پشت<strong>و</strong>انه شرافت <strong>و</strong> صداقت گرم باشد، فارغ از هر گ<strong>و</strong>نه پر<strong>و</strong>پا گاندا <strong>و</strong><br />
تبلیغات <strong>و</strong> ه<strong>و</strong>چی گری های رسانه ای، ابعاد تازه ای از <strong>و</strong>ضعیت کن<strong>و</strong>بىنبىی کش<strong>و</strong>ر <strong>و</strong> دنیا را <strong>به</strong> بمنبممایش<br />
می گذارد. قطعا جناب خطیبىببىی اشراف کامل <strong>به</strong> این مسائل داشته <strong>و</strong> مقاصد م<strong>و</strong>رد نظر خ<strong>و</strong>د را<br />
برای این اجرا در ذهن داشته اند. اما ما تا <strong>به</strong> ط<strong>و</strong>ر اساسی با خ<strong>و</strong>دِ مبنتبنن م<strong>و</strong>اجه نش<strong>و</strong> بمیبمم ممممممکن است<br />
<strong>به</strong> ص<strong>و</strong>رت سرسری از ر<strong>و</strong>ی مطالبىببىی که عرض شد بگذر بمیبمم <strong>و</strong> چندان <strong>به</strong> اهمھهممیت م<strong>و</strong>ض<strong>و</strong>ع بىپبىی نبرببرر بمیبمم.<br />
یکی از آفت های <strong>نقد</strong> ژ<strong>و</strong>رنالیسبىتبىی، سرسری م<strong>و</strong>اجه شدن با اثر است که متاسفانه این معضل در<br />
یکی د<strong>و</strong> دهه گذشته در فضای تئاتر کش<strong>و</strong>ر <strong>به</strong> ا<strong>و</strong>ج خ<strong>و</strong>د رسیده است. برخی خبرببررنگارابىنبىی که گاه<br />
در مقام منتقد (سمشسمما بجببجخ<strong>و</strong>انید ر<strong>و</strong>ابط عم<strong>و</strong>می <strong>و</strong> یا مشا<strong>و</strong>ر رسانه ای) <strong>به</strong> ست<strong>و</strong>ن ن<strong>و</strong>یسی در ر<strong>و</strong>زنامه ها <strong>و</strong>
نشریات مجممجختلف مشغ<strong>و</strong>ل هستند، بجتبجحلیل های آبگ<strong>و</strong>شبىتبىی خ<strong>و</strong>د را نسبت <strong>به</strong> آثار <strong>و</strong> <strong>به</strong> نام <strong>نقد</strong> <strong>به</strong> خ<strong>و</strong>رد<br />
مجممجخاطبان می دهند. همھهممبنیبنن خبرببررنگاران ب<strong>و</strong>دند که سطحی ن<strong>و</strong>یسی چ<strong>و</strong>ن سم شپارد را <strong>به</strong> عن<strong>و</strong>ان یک<br />
سیاسی ن<strong>و</strong>یس مطرح در تئاتر آمریکا <strong>به</strong> ما معرفىففىی کردند چرا که در فلان اثرش با یکی د<strong>و</strong><br />
دیال<strong>و</strong>گ سطحی <strong>به</strong> جمججممه<strong>و</strong>ری خ<strong>و</strong>اهان متلک انداخته ب<strong>و</strong>د! این د<strong>و</strong>ستان هن<strong>و</strong>ز بمنبممی دانند که اثر<br />
سیاسی خ<strong>و</strong>د را از قید <strong>و</strong> بند لایه های اجتماعی، اقتصادی <strong>و</strong> فرهنگی آزاد کرده <strong>و</strong> <strong>به</strong> ریشه<br />
می پردازد. ژانر سیاسی در تئاتر قاعده <strong>و</strong> تعاریف خاص خ<strong>و</strong>د را دارد <strong>و</strong> هر بمنبممایشنامه ای با<br />
متلک ها <strong>و</strong> داشبنتبنن رگه های مثلا سیاسی <strong>به</strong> یک اثر جدی در این گ<strong>و</strong>نه مبدل بمنبممی ش<strong>و</strong>د. البته که<br />
این معضل فقط <strong>به</strong> فضای تئاتر ما منتهی بمنبممی ش<strong>و</strong>د. در فضای ژ<strong>و</strong>رنالیسبىتبىی آمریکا هم این پدیده<br />
<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد. بسیاری از افراد هستند که بنا <strong>به</strong> مقتضیات <strong>و</strong> مجممجختصات آثار بمنبممایشی، قصد مصادره<br />
سیاسی آن ها را داشته <strong>و</strong> تلاش دارند تا ا گر مبنتبنن باب میل آن ها ب<strong>و</strong>د، خ<strong>و</strong>د را در ج<strong>به</strong>ه ن<strong>و</strong>یسنده<br />
جای دهند <strong>و</strong> <strong>به</strong> این <strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هانه <strong>به</strong> سرک<strong>و</strong>ب طرف مقابل ببرپبرردازند. با نیم نگاهی <strong>به</strong> <strong>«نفرین</strong><br />
قحطی زدگان» مت<strong>و</strong>جه این م<strong>و</strong>ض<strong>و</strong>ع می ش<strong>و</strong> بمیبمم که تا چه اندازه این مبنتبنن حبىتبىی در فضا <strong>و</strong> فرهنگ<br />
آمریکابىیبىی خ<strong>و</strong>د نبریبرز سطحی <strong>و</strong> عقب افتاده است. ماجرای جنگ <strong>و</strong>یتنام، شعارهای دهان پرکن<br />
سیاست مداران بعد از جنگ، بازگشت <strong>به</strong> د<strong>و</strong>ران طلابىیبىی آمریکا <strong>و</strong> ساخت <strong>و</strong>ساز <strong>و</strong> آبادابىنبىی کش<strong>و</strong>ر <strong>به</strong><br />
دست دلالان از جمججممله م<strong>و</strong>تیف های اصلی شپارد در این بمنبممایش نامه است. اما این فقط ظاهری <strong>به</strong><br />
اصطلاح منتقدانه <strong>به</strong> <strong>و</strong>ضعیت کش<strong>و</strong>ر است <strong>و</strong> در همھهممبنیبنن حد کند نبریبرز بافىقفىی می ماند. اهمھهممیت خرید <strong>و</strong><br />
فر<strong>و</strong>ش املا ک در آن برهه در آمریکا <strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هانه ای برای عقده گشابىیبىی شپارد <strong>و</strong> نگاه سخت بدبینانه اش<br />
<strong>به</strong> مردمش شده است. <strong>به</strong> <strong>و</strong>اقع این چه خان<strong>و</strong>اده ای است که با آن طرف هستیم؟! این چه پدری<br />
است؟! پسر <strong>و</strong> دخبرتبرر این خان<strong>و</strong>اده چرا تا این حد درب <strong>و</strong> داغان هستند؟! کدام نظام <strong>و</strong><br />
سیستم آم<strong>و</strong>زشی <strong>و</strong> تربیبىتبىی چنبنیبنن بلابىیبىی را سر آن ها آ<strong>و</strong>رده؟! چرا <strong>و</strong>ضعیت تا این حد لحللحجن مال <strong>و</strong><br />
ناامیدکننده است؟! د<strong>و</strong>ستان لطفا این را <strong>به</strong> نام نات<strong>و</strong>رالیسم آمریکابىیبىی <strong>به</strong> خ<strong>و</strong>ردمان ندهند که<br />
کاملا در این مساله بىببىی م<strong>و</strong>رد است. حال <strong>به</strong> مطلبىببىی که در آغاز این <strong>نقد</strong> <strong>به</strong> آن اشاره کرده ام<br />
برمی گردم. آیا می ت<strong>و</strong>ان پی<strong>و</strong>ندی میان این فرهنگ <strong>و</strong> خان<strong>و</strong>اده ای که می بینیم با ما <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد؟<br />
از نظر حقبریبرر پاسخ این س<strong>و</strong>ال منفی است. بمنبممایشنامه ای که نه ر<strong>و</strong>ایت می فهمد <strong>و</strong> نه لیاقت ساخت <strong>و</strong><br />
پرداخت شخصیت هابىیبىی مستقل <strong>و</strong> منحصر<strong>به</strong> فرد را دارد، بمنبممایشش از این <strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هبرتبرر بمنبممی ش<strong>و</strong>د. این <strong>نقد</strong><br />
ا<strong>و</strong>ضاع آمریکا نیست. <strong>نقد</strong> اساسا نگاه <strong>و</strong>اقع گرا دارد <strong>و</strong> <strong>به</strong> پشت<strong>و</strong>انه منطق <strong>و</strong> استدلال پیش می ر<strong>و</strong>د.
شپارد مطلقا قادر <strong>به</strong> ساخت درامی منتقدانه نب<strong>و</strong>ده <strong>و</strong> نیست چرا که بىببىی آن که ه<strong>و</strong>یبىتبىی برای<br />
شخصیت هایش قائل ش<strong>و</strong>د، دهابىنبىی پرچانه برایشان گذاشته که تا می ت<strong>و</strong>انند <strong>و</strong>راجی کنند <strong>و</strong> سر<br />
یکدیگر کلاه بگذارند. مادر سر پدر کلاه می گذارد <strong>و</strong> قصد فر<strong>و</strong>ش پنهابىنبىی خانه را دارد. پدر<br />
هم چنبنیبنن قصدی را در رابطه با خانه دارد <strong>و</strong> می خ<strong>و</strong>اهد سهم مادر را بالا بکشد. <strong>و</strong>کیل<br />
می خ<strong>و</strong>اهد سر پدر <strong>و</strong> مادر خان<strong>و</strong>اده را کلاه بگذارد. عرق فر<strong>و</strong>ش مجممجحله نبریبرز که تکلیفش ر<strong>و</strong>شن<br />
است. ا گر این ابجنبجحطاط است پس ریشه اش کجاست؟ این خان<strong>و</strong>اده از کجا <strong>و</strong> چط<strong>و</strong>ر لطمه خ<strong>و</strong>رده<br />
است؟ ا گر <strong>به</strong> اصطلاح این <strong>و</strong>اقعیت ر<strong>و</strong>ز آمریکا ب<strong>و</strong>ده، بازبمنبممابىیبىی اش <strong>به</strong> شکل یک اثر بمنبممایشی چه<br />
تاثبریبرری خ<strong>و</strong>اهد داشت؟ نشان دادن یک خلبان جنگ <strong>و</strong> خان<strong>و</strong>اده اش در لحللحجبرنبرزار اجتماعی <strong>و</strong><br />
اقتصادی شاید شکننده پر<strong>و</strong>پا گاندای رسانه های پیشر<strong>و</strong> سرمایه داری باشد اما <strong>به</strong> هیچ <strong>و</strong>جه کامل<br />
<strong>و</strong> کافىففىی نیست. چرا که ن<strong>و</strong>یسنده صرفا <strong>به</strong> ر<strong>و</strong>بنای قضیه پرداخته <strong>و</strong> در همھهممبنیبنن حد نبریبرز بافىقفىی مانده<br />
است. ا گر این مناسبات در فضای فرهنگی آمریکا تاثبریبررگذار باشد (که بنده بعید می دابمنبمم) دلیلی<br />
ندارد که <strong>به</strong> فضای فرهنگی ما در ایران پی<strong>و</strong>ند بجببجخ<strong>و</strong>رد. هر آت <strong>و</strong>آشغالىللىی را نباید <strong>به</strong> <strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هانه مطرح<br />
ب<strong>و</strong>دن مبنتبنن یا ن<strong>و</strong>یسنده اش <strong>به</strong> صحنه آ<strong>و</strong>رد. <strong>«نفرین</strong> قحطی زدگان»! عن<strong>و</strong>ابىنبىی فریبنده که معل<strong>و</strong>م<br />
نیست این نفرین قرار است دامن کدام مادر<strong>به</strong> عزا رفته ای را بگبریبررد. جرالد ف<strong>و</strong>رد، کارتر یا<br />
<strong>و</strong>یلس<strong>و</strong>ن یا ریگان؟! متاسفانه درامات<strong>و</strong>رژی امید سهرابىببىی هم نت<strong>و</strong>انسته از عمق فاجعه کم کند <strong>و</strong><br />
جابىنبىی د<strong>و</strong>باره <strong>به</strong> اثرببخشد. بمنبممادپردازی هابىیبىی چ<strong>و</strong>ن بره معص<strong>و</strong>م که انگل گرفته، پسری که در<br />
لاابالىللىی گری از پدر جل<strong>و</strong> می زند <strong>و</strong> دخبرتبرری که در بد<strong>و</strong> ا<strong>و</strong>لبنیبنن د<strong>و</strong>ران پری<strong>و</strong>دی خ<strong>و</strong>د <strong>به</strong> ناهنجاری<br />
ر<strong>و</strong>ی می آ<strong>و</strong>رد، پسر <strong>به</strong> سیستم آم<strong>و</strong>زشی کش<strong>و</strong>ر می شاشد <strong>و</strong>... <strong>به</strong> ما هیچ بمنبممی دهد <strong>و</strong> کارکردی<br />
دراماتیک پیدا بمنبممی کند. با این ا<strong>و</strong>صاف خطیبىببىی تلاش کرده تا <strong>به</strong> عن<strong>و</strong>ان کارگردان کمبرتبرر ردپای<br />
مجممجحس<strong>و</strong>سی از خ<strong>و</strong>د در کار <strong>به</strong> جا بگذارد <strong>و</strong> بیشبرتبرر <strong>به</strong> جزییات ببرپبرردازد. اهمھهممیت <strong>به</strong> گرد <strong>و</strong> خا ک<br />
نشسته ر<strong>و</strong>ی صندلىللىی ها در آن جغرافیا کاملا ریزبینانه است. اما این فضاسازی تلف شده ای است<br />
که ر<strong>و</strong>ی هیچ اسکلبىتبىی بنا نشده است. انتخاب اشتباه بازیگران برای نقش هابىیبىی که برعهده دارند<br />
نبریبرز لطمه دیگری است که مسبریبرر با<strong>و</strong>رپذیری اثر را <strong>به</strong> گ<strong>و</strong>نه ای دیگر برای مجممجخاطب <strong>به</strong> چالش<br />
می کشد. بازی های اغراق شده <strong>و</strong> ناهمھهمماهنگ د<strong>و</strong>ستان (<strong>به</strong> <strong>و</strong>یژه در بازی پدر <strong>و</strong> پسر خان<strong>و</strong>اده)<br />
بجنبجچسبىببىی اثر را ق<strong>و</strong>ت بجببجخشیده <strong>و</strong> <strong>به</strong> ادا <strong>و</strong> اط<strong>و</strong>ار اضافه درآمده است. کاش خطیبىببىی <strong>به</strong> جای ت<strong>و</strong>جه <strong>به</strong><br />
<strong>و</strong>سایل آنتیک خانه <strong>به</strong> بازی ها <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>ابط میان این خان<strong>و</strong>اده می پرداخت. بازیگران نه <strong>به</strong> یکدیگر
گ<strong>و</strong>ش می دهند <strong>و</strong> نه انگار میلی <strong>به</strong> این گ<strong>و</strong>ش دادن دارند. مبنتبنن شپارد <strong>به</strong> خ<strong>و</strong>دی خ<strong>و</strong>د آدم را<br />
اذیت می کند، حال بجتبجحمل این معضلات در اثر دیگر جان را <strong>به</strong> لب آ<strong>و</strong>رده <strong>و</strong> باعث تضعیف<br />
کیفیت اثر می ش<strong>و</strong>د. در صحنه س<strong>و</strong>م رسمسسمما ریتم می افتد <strong>و</strong> نقش قرص خ<strong>و</strong>اب آ<strong>و</strong>ر را برای مجممجخاطب<br />
ایفا می کند.<br />
٧ تبریبرر ١٣٩٨<br />
نفرین قحطی زده گان<br />
ایرانشهر ‐ سالن استاد سمسسممندریان<br />
٢٧ خرداد تا ٢۶ تبریبرر<br />
زمان: ١٩:٠٠<br />
مدت: ١ ساعت <strong>و</strong> ٢۵ دقیقه<br />
<strong>به</strong>ب<strong>به</strong>ها: ۴٠,٠٠٠ ۵٠,٠٠٠، <strong>و</strong> ٣٠,٠٠٠ ت<strong>و</strong>مان<br />
ن<strong>و</strong>یسنده: سام شپارد<br />
مبرتبررجم <strong>و</strong> کارگردان: <strong>اشکان</strong> خطیبىببىی<br />
درامات<strong>و</strong>رژ: امید سهرابىببىی<br />
بازیگران: آناهیتا درگاهی، مبریبرر سعید م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>یان، هام<strong>و</strong>ن<br />
سیدی، ن<strong>و</strong>را پیدایش فرد، امبریبرر پا کدل، <strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هتاش سا کنبنیبنن<br />
<strong>و</strong> مسع<strong>و</strong>د رمضابىنبىی
بازن<strong>و</strong>یسی: امید سهرابىببىی<br />
طراح صحنه <strong>و</strong> لباس: سهیل دانش اشرافىقفىی<br />
مجممججری طرح: جمحجممید خرم ط<strong>و</strong>سی<br />
طراح گر بمیبمم: سپهر گ<strong>و</strong>درزی<br />
طراح ن<strong>و</strong>ر: مرتضی بجنبججفی<br />
طراح گرافیک: آیدین قشلافىقفىی<br />
دستیار کارگردان <strong>و</strong> برنامه ریز: الهللهھه برادران<br />
دستیار د<strong>و</strong>م کارگردان: شهر<strong>و</strong>ز زعفر<br />
مشا<strong>و</strong>ر رسانه: گلا<strong>و</strong>یژ نادری<br />
مدیر تبلیغات: ایلیا سمشسممس<br />
گر<strong>و</strong>ه صحنه <strong>و</strong> لباس: جمحجممید عامری، مینا سلیمی<br />
عکاس: حسبنیبنن حاجی بابابىیبىی<br />
ساخت تبریبرزر: پیام قربابىنبىی<br />
مجممججریان گر بمیبمم<br />
مجممججری گر بمیبمم آقایان: امبریبرر عباس حابمتبممی<br />
مجممججری گر بمیبمم خابمنبممها: <strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هاره اسدی<br />
دستیار گر بمیبمم: مهدی یار گ<strong>و</strong>درزی<br />
سرپرست ساخت دک<strong>و</strong>ر: اجمحجممد ترابىببىی<br />
ساخت د ک<strong>و</strong>ر: اجمحجممد ترابىببىی، امبریبرر ترابىببىی، علی مجممجحمدی مهرداد خلج<br />
صحنه یاران: سعید مطلبىببىی پ<strong>و</strong>ر، میثم ملکشاه<br />
جامه داران: آیدا <strong>و</strong>لابىیبىی، طه<strong>و</strong>را کر بمیبممی<br />
د<strong>و</strong>خت لباس: مر بمیبمم باقریان