28.06.2019 Views

نقد و بررسی نمایش «نفرین قحطی‌زدگان» به کارگردانی اشکان خطیبی

سطحی‌پردازی سیاسی به قلم مجید اصغری منتقد گروه تئاتر اگزیت ارزش‌گذاری منتقد: نیم‌ ستاره - ضعیف

سطحی‌پردازی سیاسی

به قلم مجید اصغری منتقد گروه تئاتر اگزیت
ارزش‌گذاری منتقد: نیم‌ ستاره - ضعیف

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

<strong>نقد</strong> <strong>و</strong> <strong>بررسی</strong> ‏بمنبممایش ‏<strong>«نفرین</strong> قحطی زد گان»‏ <strong>به</strong> کارگردابىنبىی <strong>اشکان</strong> خطیبىببىی<br />

سطحی پردازی سیاسی...‏<br />

<strong>به</strong> قلم ‏مجممججید اصغری منتقد گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت<br />

ارزش گذاری منتقد:‏ نیم ستاره‐‏ ضعیف


<strong>به</strong> طبع دلایل زیادی می ت<strong>و</strong>اند در انتخاب یک مبنتبنن برای آ<strong>و</strong>ردن <strong>به</strong> صحنه ت<strong>و</strong>سط شخص<br />

کارگردان تاثبریبررگذار باشد.‏ دلایلی که خ<strong>و</strong>استه یا ناخ<strong>و</strong>استه <strong>به</strong> شرایط اجتماعی <strong>و</strong> سیاسی کش<strong>و</strong>ر<br />

<strong>و</strong> یا فضای غالب بر تئاتر ما <strong>و</strong> سلیقه <strong>و</strong> نقطه نظرات گر<strong>و</strong>ه اجرابىیبىی بستگی دارد.‏ این که ما چگ<strong>و</strong>نه <strong>و</strong><br />

چط<strong>و</strong>ر باید با یک ‏بمنبممایشنامه م<strong>و</strong>اجه ش<strong>و</strong> ‏بمیبمم از در<strong>و</strong>سی است که هر دانشج<strong>و</strong>ی رشته کارگردابىنبىی<br />

تئاتر باید آن را از سر بگذراند چرا که این مرحله پاشنه آشیل حرفه ا<strong>و</strong> در آینده کاری اش<br />

‏مجممجحس<strong>و</strong>ب می ش<strong>و</strong>د.‏ باب <strong>نقد</strong> ‏بمنبممایش ‏<strong>«نفرین</strong> قحطی زدگان»‏ دقیقا با این س<strong>و</strong>ال گش<strong>و</strong>ده می ش<strong>و</strong>د که آیا<br />

ما می ت<strong>و</strong>انیم هر مبنتبنن ‏بمنبممایشی از ن<strong>و</strong>یسندگان مشه<strong>و</strong>ر یا مهج<strong>و</strong>ر خارجی را ترجمججممه کرده <strong>و</strong> <strong>به</strong> ر<strong>و</strong>ی<br />

صحنه بیا<strong>و</strong>ر ‏بمیبمم؟!‏ آیا در این م<strong>و</strong>رد که مطرح شد مبرتبرر <strong>و</strong> معیار خاصی <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد یا هیچ قید <strong>و</strong> بند<br />

خاصی دست <strong>و</strong> پا گبریبرر ‏بمنبممی ش<strong>و</strong>د؟!‏ قطعا س<strong>و</strong>الابىتبىی که مطرح شد <strong>به</strong> معنای سانس<strong>و</strong>ر آثار ‏بمنبممایشی <strong>و</strong> یا<br />

‏مجممجحد<strong>و</strong>د کردن حق انتخاب کارگردان <strong>و</strong> گر<strong>و</strong>ه اجرابىیبىی نیست.‏ هر کارگردابىنبىی آزاد است تا هر مبنتبنن<br />

را با هر شی<strong>و</strong>ه اجرابىیبىی که م<strong>و</strong>رد پسندش هست ر<strong>و</strong>ی صحنه بیا<strong>و</strong>رد.‏ البته <strong>به</strong> شرطی که ق<strong>و</strong>اعد آن<br />

را دانسته <strong>و</strong> <strong>به</strong> ‏مجممجخاطب ت<strong>و</strong>هبنیبنن نکند.‏ این آزادی حق کارگردان است <strong>و</strong> در آن شکی نیست.‏ اما<br />

نکته ای که در ترجمججممه آثار ‏بمنبممایشی <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد این است که مساله ای که برای آن ن<strong>و</strong>یسنده<br />

خارجی در جامعه ای که در آن رشد <strong>و</strong> ‏بمنبمم<strong>و</strong> پیدا کرده دغدغه است،‏ ‏ممممممکن است ارتباط چندابىنبىی<br />

با بنده ‏مجممجخاطب در این طرف کره خا کی نداشته باشد.‏ اساسا یکی از مهم ترین جذابیت های<br />

ترجمججممه در آثار ‏بمنبممایشی این است که ‏مجممجخاطبان در د<strong>و</strong> جغرافیا <strong>و</strong> فرهنگ متفا<strong>و</strong>ت با یک درد <strong>و</strong><br />

مساله مشبرتبررک م<strong>و</strong>اجه شده <strong>و</strong> <strong>به</strong> آن <strong>و</strong>ا کنش حسی <strong>و</strong> عقلابىنبىی نشان دهند.‏ این ‏همھهممان زبان قدربمتبممند<br />

تئاتر است که ا گر <strong>به</strong> پشت<strong>و</strong>انه شرافت <strong>و</strong> صداقت گرم باشد،‏ فارغ از هر گ<strong>و</strong>نه پر<strong>و</strong>پا گاندا <strong>و</strong><br />

تبلیغات <strong>و</strong> ه<strong>و</strong>چی گری های رسانه ای،‏ ابعاد تازه ای از <strong>و</strong>ضعیت کن<strong>و</strong>بىنبىی کش<strong>و</strong>ر <strong>و</strong> دنیا را <strong>به</strong> ‏بمنبممایش<br />

می گذارد.‏ قطعا جناب خطیبىببىی اشراف کامل <strong>به</strong> این مسائل داشته <strong>و</strong> مقاصد م<strong>و</strong>رد نظر خ<strong>و</strong>د را<br />

برای این اجرا در ذهن داشته اند.‏ اما ما تا <strong>به</strong> ط<strong>و</strong>ر اساسی با خ<strong>و</strong>دِ‏ مبنتبنن م<strong>و</strong>اجه نش<strong>و</strong> ‏بمیبمم ‏ممممممکن است<br />

<strong>به</strong> ص<strong>و</strong>رت سرسری از ر<strong>و</strong>ی مطالبىببىی که عرض شد بگذر ‏بمیبمم <strong>و</strong> چندان <strong>به</strong> اهمھهممیت م<strong>و</strong>ض<strong>و</strong>ع ‏بىپبىی نبرببرر ‏بمیبمم.‏<br />

یکی از آفت های <strong>نقد</strong> ژ<strong>و</strong>رنالیسبىتبىی،‏ سرسری م<strong>و</strong>اجه شدن با اثر است که متاسفانه این معضل در<br />

یکی د<strong>و</strong> دهه گذشته در فضای تئاتر کش<strong>و</strong>ر <strong>به</strong> ا<strong>و</strong>ج خ<strong>و</strong>د رسیده است.‏ برخی خبرببررنگارابىنبىی که گاه<br />

در مقام منتقد ‏(سمشسمما ‏بجببجخ<strong>و</strong>انید ر<strong>و</strong>ابط عم<strong>و</strong>می <strong>و</strong> یا مشا<strong>و</strong>ر رسانه ای)‏ <strong>به</strong> ست<strong>و</strong>ن ن<strong>و</strong>یسی در ر<strong>و</strong>زنامه ها <strong>و</strong>


نشریات ‏مجممجختلف مشغ<strong>و</strong>ل هستند،‏ ‏بجتبجحلیل های آبگ<strong>و</strong>شبىتبىی خ<strong>و</strong>د را نسبت <strong>به</strong> آثار <strong>و</strong> <strong>به</strong> نام <strong>نقد</strong> <strong>به</strong> خ<strong>و</strong>رد<br />

‏مجممجخاطبان می دهند.‏ ‏همھهممبنیبنن خبرببررنگاران ب<strong>و</strong>دند که سطحی ن<strong>و</strong>یسی چ<strong>و</strong>ن سم شپارد را <strong>به</strong> عن<strong>و</strong>ان یک<br />

سیاسی ن<strong>و</strong>یس مطرح در تئاتر آمریکا <strong>به</strong> ما معرفىففىی کردند چرا که در فلان اثرش با یکی د<strong>و</strong><br />

دیال<strong>و</strong>گ سطحی <strong>به</strong> ‏جمججممه<strong>و</strong>ری خ<strong>و</strong>اهان متلک انداخته ب<strong>و</strong>د!‏ این د<strong>و</strong>ستان هن<strong>و</strong>ز ‏بمنبممی دانند که اثر<br />

سیاسی خ<strong>و</strong>د را از قید <strong>و</strong> بند لایه های اجتماعی،‏ اقتصادی <strong>و</strong> فرهنگی آزاد کرده <strong>و</strong> <strong>به</strong> ریشه<br />

می پردازد.‏ ژانر سیاسی در تئاتر قاعده <strong>و</strong> تعاریف خاص خ<strong>و</strong>د را دارد <strong>و</strong> هر ‏بمنبممایشنامه ای با<br />

متلک ها <strong>و</strong> داشبنتبنن رگه های مثلا سیاسی <strong>به</strong> یک اثر جدی در این گ<strong>و</strong>نه مبدل ‏بمنبممی ش<strong>و</strong>د.‏ البته که<br />

این معضل فقط <strong>به</strong> فضای تئاتر ما منتهی ‏بمنبممی ش<strong>و</strong>د.‏ در فضای ژ<strong>و</strong>رنالیسبىتبىی آمریکا هم این پدیده<br />

<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد.‏ بسیاری از افراد هستند که بنا <strong>به</strong> مقتضیات <strong>و</strong> ‏مجممجختصات آثار ‏بمنبممایشی،‏ قصد مصادره<br />

سیاسی آن ها را داشته <strong>و</strong> تلاش دارند تا ا گر مبنتبنن باب میل آن ها ب<strong>و</strong>د،‏ خ<strong>و</strong>د را در ج<strong>به</strong>ه ن<strong>و</strong>یسنده<br />

جای دهند <strong>و</strong> <strong>به</strong> این ‏<strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هانه <strong>به</strong> سرک<strong>و</strong>ب طرف مقابل ببرپبرردازند.‏ با نیم نگاهی <strong>به</strong> ‏<strong>«نفرین</strong><br />

قحطی زدگان»‏ مت<strong>و</strong>جه این م<strong>و</strong>ض<strong>و</strong>ع می ش<strong>و</strong> ‏بمیبمم که تا چه اندازه این مبنتبنن حبىتبىی در فضا <strong>و</strong> فرهنگ<br />

آمریکابىیبىی خ<strong>و</strong>د نبریبرز سطحی <strong>و</strong> عقب افتاده است.‏ ماجرای جنگ <strong>و</strong>یتنام،‏ شعارهای دهان پرکن<br />

سیاست مداران بعد از جنگ،‏ بازگشت <strong>به</strong> د<strong>و</strong>ران طلابىیبىی آمریکا <strong>و</strong> ساخت <strong>و</strong>ساز <strong>و</strong> آبادابىنبىی کش<strong>و</strong>ر <strong>به</strong><br />

دست دلالان از ‏جمججممله م<strong>و</strong>تیف های اصلی شپارد در این ‏بمنبممایش نامه است.‏ اما این فقط ظاهری <strong>به</strong><br />

اصطلاح منتقدانه <strong>به</strong> <strong>و</strong>ضعیت کش<strong>و</strong>ر است <strong>و</strong> در ‏همھهممبنیبنن حد کند نبریبرز بافىقفىی می ماند.‏ اهمھهممیت خرید <strong>و</strong><br />

فر<strong>و</strong>ش املا ک در آن برهه در آمریکا ‏<strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هانه ای برای عقده گشابىیبىی شپارد <strong>و</strong> نگاه سخت بدبینانه اش<br />

<strong>به</strong> مردمش شده است.‏ <strong>به</strong> <strong>و</strong>اقع این چه خان<strong>و</strong>اده ای است که با آن طرف هستیم؟!‏ این چه پدری<br />

است؟!‏ پسر <strong>و</strong> دخبرتبرر این خان<strong>و</strong>اده چرا تا این حد درب <strong>و</strong> داغان هستند؟!‏ کدام نظام <strong>و</strong><br />

سیستم آم<strong>و</strong>زشی <strong>و</strong> تربیبىتبىی چنبنیبنن بلابىیبىی را سر آن ها آ<strong>و</strong>رده؟!‏ چرا <strong>و</strong>ضعیت تا این حد ‏لحللحجن مال <strong>و</strong><br />

ناامیدکننده است؟!‏ د<strong>و</strong>ستان لطفا این را <strong>به</strong> نام نات<strong>و</strong>رالیسم آمریکابىیبىی <strong>به</strong> خ<strong>و</strong>ردمان ندهند که<br />

کاملا در این مساله ‏بىببىی م<strong>و</strong>رد است.‏ حال <strong>به</strong> مطلبىببىی که در آغاز این <strong>نقد</strong> <strong>به</strong> آن اشاره کرده ام<br />

برمی گردم.‏ آیا می ت<strong>و</strong>ان پی<strong>و</strong>ندی میان این فرهنگ <strong>و</strong> خان<strong>و</strong>اده ای که می بینیم با ما <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد؟<br />

از نظر حقبریبرر پاسخ این س<strong>و</strong>ال منفی است.‏ ‏بمنبممایشنامه ای که نه ر<strong>و</strong>ایت می فهمد <strong>و</strong> نه لیاقت ساخت <strong>و</strong><br />

پرداخت شخصیت هابىیبىی مستقل <strong>و</strong> منحصر<strong>به</strong> فرد را دارد،‏ ‏بمنبممایشش از این ‏<strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هبرتبرر ‏بمنبممی ش<strong>و</strong>د.‏ این <strong>نقد</strong><br />

ا<strong>و</strong>ضاع آمریکا نیست.‏ <strong>نقد</strong> اساسا نگاه <strong>و</strong>اقع گرا دارد <strong>و</strong> <strong>به</strong> پشت<strong>و</strong>انه منطق <strong>و</strong> استدلال پیش می ر<strong>و</strong>د.‏


شپارد مطلقا قادر <strong>به</strong> ساخت درامی منتقدانه نب<strong>و</strong>ده <strong>و</strong> نیست چرا که ‏بىببىی آن که ه<strong>و</strong>یبىتبىی برای<br />

شخصیت هایش قائل ش<strong>و</strong>د،‏ دهابىنبىی پرچانه برایشان گذاشته که تا می ت<strong>و</strong>انند <strong>و</strong>راجی کنند <strong>و</strong> سر<br />

یکدیگر کلاه بگذارند.‏ مادر سر پدر کلاه می گذارد <strong>و</strong> قصد فر<strong>و</strong>ش پنهابىنبىی خانه را دارد.‏ پدر<br />

هم چنبنیبنن قصدی را در رابطه با خانه دارد <strong>و</strong> می خ<strong>و</strong>اهد سهم مادر را بالا بکشد.‏ <strong>و</strong>کیل<br />

می خ<strong>و</strong>اهد سر پدر <strong>و</strong> مادر خان<strong>و</strong>اده را کلاه بگذارد.‏ عرق فر<strong>و</strong>ش ‏مجممجحله نبریبرز که تکلیفش ر<strong>و</strong>شن<br />

است.‏ ا گر این ابجنبجحطاط است پس ریشه اش کجاست؟ این خان<strong>و</strong>اده از کجا <strong>و</strong> چط<strong>و</strong>ر لطمه خ<strong>و</strong>رده<br />

است؟ ا گر <strong>به</strong> اصطلاح این <strong>و</strong>اقعیت ر<strong>و</strong>ز آمریکا ب<strong>و</strong>ده،‏ بازبمنبممابىیبىی اش <strong>به</strong> شکل یک اثر ‏بمنبممایشی چه<br />

تاثبریبرری خ<strong>و</strong>اهد داشت؟ نشان دادن یک خلبان جنگ <strong>و</strong> خان<strong>و</strong>اده اش در ‏لحللحجبرنبرزار اجتماعی <strong>و</strong><br />

اقتصادی شاید شکننده پر<strong>و</strong>پا گاندای رسانه های پیشر<strong>و</strong> سرمایه داری باشد اما <strong>به</strong> هیچ <strong>و</strong>جه کامل<br />

<strong>و</strong> کافىففىی نیست.‏ چرا که ن<strong>و</strong>یسنده صرفا <strong>به</strong> ر<strong>و</strong>بنای قضیه پرداخته <strong>و</strong> در ‏همھهممبنیبنن حد نبریبرز بافىقفىی مانده<br />

است.‏ ا گر این مناسبات در فضای فرهنگی آمریکا تاثبریبررگذار باشد ‏(که بنده بعید می دابمنبمم)‏ دلیلی<br />

ندارد که <strong>به</strong> فضای فرهنگی ما در ایران پی<strong>و</strong>ند ‏بجببجخ<strong>و</strong>رد.‏ هر آت <strong>و</strong>آشغالىللىی را نباید <strong>به</strong> ‏<strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هانه مطرح<br />

ب<strong>و</strong>دن مبنتبنن یا ن<strong>و</strong>یسنده اش <strong>به</strong> صحنه آ<strong>و</strong>رد.‏ ‏<strong>«نفرین</strong> قحطی زدگان»!‏ عن<strong>و</strong>ابىنبىی فریبنده که معل<strong>و</strong>م<br />

نیست این نفرین قرار است دامن کدام مادر<strong>به</strong> عزا رفته ای را بگبریبررد.‏ جرالد ف<strong>و</strong>رد،‏ کارتر یا<br />

<strong>و</strong>یلس<strong>و</strong>ن یا ریگان؟!‏ متاسفانه درامات<strong>و</strong>رژی امید سهرابىببىی هم نت<strong>و</strong>انسته از عمق فاجعه کم کند <strong>و</strong><br />

جابىنبىی د<strong>و</strong>باره <strong>به</strong> اثرببخشد.‏ ‏بمنبممادپردازی هابىیبىی چ<strong>و</strong>ن بره معص<strong>و</strong>م که انگل گرفته،‏ پسری که در<br />

لاابالىللىی گری از پدر جل<strong>و</strong> می زند <strong>و</strong> دخبرتبرری که در بد<strong>و</strong> ا<strong>و</strong>لبنیبنن د<strong>و</strong>ران پری<strong>و</strong>دی خ<strong>و</strong>د <strong>به</strong> ناهنجاری<br />

ر<strong>و</strong>ی می آ<strong>و</strong>رد،‏ پسر <strong>به</strong> سیستم آم<strong>و</strong>زشی کش<strong>و</strong>ر می شاشد <strong>و</strong>...‏ <strong>به</strong> ما هیچ ‏بمنبممی دهد <strong>و</strong> کارکردی<br />

دراماتیک پیدا ‏بمنبممی کند.‏ با این ا<strong>و</strong>صاف خطیبىببىی تلاش کرده تا <strong>به</strong> عن<strong>و</strong>ان کارگردان کمبرتبرر ردپای<br />

‏مجممجحس<strong>و</strong>سی از خ<strong>و</strong>د در کار <strong>به</strong> جا بگذارد <strong>و</strong> بیشبرتبرر <strong>به</strong> جزییات ببرپبرردازد.‏ اهمھهممیت <strong>به</strong> گرد <strong>و</strong> خا ک<br />

نشسته ر<strong>و</strong>ی صندلىللىی ها در آن جغرافیا کاملا ریزبینانه است.‏ اما این فضاسازی تلف شده ای است<br />

که ر<strong>و</strong>ی هیچ اسکلبىتبىی بنا نشده است.‏ انتخاب اشتباه بازیگران برای نقش هابىیبىی که برعهده دارند<br />

نبریبرز لطمه دیگری است که مسبریبرر با<strong>و</strong>رپذیری اثر را <strong>به</strong> گ<strong>و</strong>نه ای دیگر برای ‏مجممجخاطب <strong>به</strong> چالش<br />

می کشد.‏ بازی های اغراق شده <strong>و</strong> ناهمھهمماهنگ د<strong>و</strong>ستان ‏(<strong>به</strong> <strong>و</strong>یژه در بازی پدر <strong>و</strong> پسر خان<strong>و</strong>اده)‏<br />

‏بجنبجچسبىببىی اثر را ق<strong>و</strong>ت ‏بجببجخشیده <strong>و</strong> <strong>به</strong> ادا <strong>و</strong> اط<strong>و</strong>ار اضافه درآمده است.‏ کاش خطیبىببىی <strong>به</strong> جای ت<strong>و</strong>جه <strong>به</strong><br />

<strong>و</strong>سایل آنتیک خانه <strong>به</strong> بازی ها <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>ابط میان این خان<strong>و</strong>اده می پرداخت.‏ بازیگران نه <strong>به</strong> یکدیگر


گ<strong>و</strong>ش می دهند <strong>و</strong> نه انگار میلی <strong>به</strong> این گ<strong>و</strong>ش دادن دارند.‏ مبنتبنن شپارد <strong>به</strong> خ<strong>و</strong>دی خ<strong>و</strong>د آدم را<br />

اذیت می کند،‏ حال ‏بجتبجحمل این معضلات در اثر دیگر جان را <strong>به</strong> لب آ<strong>و</strong>رده <strong>و</strong> باعث تضعیف<br />

کیفیت اثر می ش<strong>و</strong>د.‏ در صحنه س<strong>و</strong>م رسمسسمما ریتم می افتد <strong>و</strong> نقش قرص خ<strong>و</strong>اب آ<strong>و</strong>ر را برای ‏مجممجخاطب<br />

ایفا می کند.‏<br />

٧ تبریبرر ١٣٩٨<br />

نفرین قحطی زده گان<br />

ایرانشهر ‐ سالن استاد ‏سمسسممندریان<br />

٢٧ خرداد تا ٢۶ تبریبرر<br />

زمان:‏ ١٩:٠٠<br />

مدت:‏ ١ ساعت <strong>و</strong> ٢۵ دقیقه<br />

‏<strong>به</strong>ب<strong>به</strong>ها:‏ ۴٠,٠٠٠ ۵٠,٠٠٠، <strong>و</strong> ٣٠,٠٠٠ ت<strong>و</strong>مان<br />

ن<strong>و</strong>یسنده:‏ سام شپارد<br />

مبرتبررجم <strong>و</strong> کارگردان:‏ <strong>اشکان</strong> خطیبىببىی<br />

درامات<strong>و</strong>رژ:‏ امید سهرابىببىی<br />

بازیگران:‏ آناهیتا درگاهی،‏ مبریبرر سعید م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>یان،‏ هام<strong>و</strong>ن<br />

سیدی،‏ ن<strong>و</strong>را پیدایش فرد،‏ امبریبرر پا کدل،‏ ‏<strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هتاش سا کنبنیبنن<br />

<strong>و</strong> مسع<strong>و</strong>د رمضابىنبىی


بازن<strong>و</strong>یسی:‏ امید سهرابىببىی<br />

طراح صحنه <strong>و</strong> لباس:‏ سهیل دانش اشرافىقفىی<br />

‏مجممججری طرح:‏ ‏جمحجممید خرم ط<strong>و</strong>سی<br />

طراح گر ‏بمیبمم:‏ سپهر گ<strong>و</strong>درزی<br />

طراح ن<strong>و</strong>ر:‏ مرتضی ‏بجنبججفی<br />

طراح گرافیک:‏ آیدین قشلافىقفىی<br />

دستیار کارگردان <strong>و</strong> برنامه ریز:‏ الهللهھه برادران<br />

دستیار د<strong>و</strong>م کارگردان:‏ شهر<strong>و</strong>ز زعفر<br />

مشا<strong>و</strong>ر رسانه:‏ گلا<strong>و</strong>یژ نادری<br />

مدیر تبلیغات:‏ ایلیا ‏سمشسممس<br />

گر<strong>و</strong>ه صحنه <strong>و</strong> لباس:‏ ‏جمحجممید عامری،‏ مینا سلیمی<br />

عکاس:‏ حسبنیبنن حاجی بابابىیبىی<br />

ساخت تبریبرزر:‏ پیام قربابىنبىی<br />

‏مجممججریان گر ‏بمیبمم<br />

‏مجممججری گر ‏بمیبمم آقایان:‏ امبریبرر عباس حابمتبممی<br />

‏مجممججری گر ‏بمیبمم خابمنبممها:‏ ‏<strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هاره اسدی<br />

دستیار گر ‏بمیبمم:‏ مهدی یار گ<strong>و</strong>درزی<br />

سرپرست ساخت دک<strong>و</strong>ر:‏ اجمحجممد ترابىببىی<br />

ساخت د ک<strong>و</strong>ر:‏ اجمحجممد ترابىببىی،‏ امبریبرر ترابىببىی،‏ علی ‏مجممجحمدی مهرداد خلج<br />

صحنه یاران:‏ سعید مطلبىببىی پ<strong>و</strong>ر،‏ میثم ملکشاه<br />

جامه داران:‏ آیدا <strong>و</strong>لابىیبىی،‏ طه<strong>و</strong>را کر ‏بمیبممی<br />

د<strong>و</strong>خت لباس:‏ مر ‏بمیبمم باقریان

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!