نقد و بررسی نمایش «صدای آهسته برف» به کارگردانی جابررمضانی
کوچولو اما پرمدعا به قلم مجید اصغری، منتقد گروه تئاتراگزیت ارزشگذاری منتقد: نیمستاره- ضعیف
کوچولو اما پرمدعا
به قلم مجید اصغری، منتقد گروه تئاتراگزیت
ارزشگذاری منتقد: نیمستاره- ضعیف
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
خلاصه اثر: «کل<strong>به</strong> ای در ک<strong>و</strong>هستان؛ برف آن قدر سنگبنیبنن باریده است که ک<strong>و</strong>چک ترین صدابىیبىی<br />
<strong>به</strong>ب<strong>به</strong>همن را ه<strong>و</strong>ار می کند.»<br />
این خلاصه که در یک گزاره خدمتتان مطرح شد در <strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هبرتبررین حالت می ت<strong>و</strong>اند یک ایده باشد <strong>و</strong> نه<br />
خلاصه یک بمنبممایش. خلاصه اثر <strong>به</strong> «چه» اشاره داشته <strong>و</strong> خ<strong>و</strong>دِ بمنبممایش <strong>به</strong> «چگ<strong>و</strong>نگی» آن<br />
می پردازد. اما <strong>«صدای</strong> <strong>آهسته</strong> <strong>برف»</strong> در <strong>به</strong>ب<strong>به</strong>هبرتبررین حالت خ<strong>و</strong>د تلاش می کند تا <strong>به</strong> این خلاصه اثر<br />
رنگ داده <strong>و</strong> احیایش کنند. از آن ها که اثر را دیده اند می پرسم:«آیا بمنبممایش چبریبرزی فراتر از این<br />
خلاصه <strong>به</strong> سمشسمما عرضه می کند؟!»<br />
ایده ای که می ت<strong>و</strong>انست بسبرتبررساز تعلیق های فرا<strong>و</strong>ان ش<strong>و</strong>د، نه در میان برف <strong>و</strong> ک<strong>و</strong>لا ک ها بلکه در<br />
فضاسازی طراح <strong>و</strong> کارگردان اثر دفن شده است. کارگردان آن قدر مست ایده است که از یاد<br />
برده که نباید همھهممه چبریبرز را فدای فضاسازی کرده <strong>و</strong> باعث تقلیل <strong>و</strong> ک<strong>و</strong>چک کردن تئاتر ش<strong>و</strong>د. از<br />
همھهممبنیبنن خلاصه اثر که گر<strong>و</strong>ه اجرابىیبىی مطرح کرده اند می ش<strong>و</strong>د حدس زد که با چه طراحی صحنه <strong>و</strong><br />
صدا <strong>و</strong> مبریبرزانسبىنبىی طرف هستیم. این که نیمی از اجرا را <strong>به</strong> این معرفىففىی ببرپبرردازد چه معنابىیبىی دارد<br />
جز <strong>و</strong>قت کشی <strong>و</strong> پ<strong>و</strong>شاندن بىببىی س<strong>و</strong>ادی. اثر مانند یک رمان عریض <strong>و</strong> ط<strong>و</strong>یل است که عرضه<br />
ساخبنتبنن حس <strong>به</strong> اندازه یک شعرهایک<strong>و</strong> را هم ندارد. اما این فضاسازی <strong>و</strong> بجیبجحتمل جایزه ها <strong>و</strong><br />
تقدیرهای ب<strong>و</strong>می <strong>و</strong> فرنگی چنان بادش کرده که ناخ<strong>و</strong>استه پرمدعا جل<strong>و</strong>ه کرده <strong>و</strong> معرفىففىی می ش<strong>و</strong>د.<br />
اما هم نازل است <strong>و</strong> هم ک<strong>و</strong>چ<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>. برخی هم که کاسه داغ تر از آش شده <strong>و</strong> می گ<strong>و</strong>یند که:«تئاتر<br />
یعبىنبىی همھهممبنیبنن!». ش<strong>و</strong>خی می کنند د<strong>و</strong>ستان <strong>و</strong>گرنه یک بجیبجخچال ساخبنتبنن <strong>و</strong> چهارتا صدا <strong>و</strong> افکت <strong>و</strong><br />
مجممجحکم بسته شدن در <strong>و</strong> جبریبررجبریبرر صدای چ<strong>و</strong>ب <strong>به</strong> ما بمنبممی دهد تئاتر. ایده ای که در ذات کاملا<br />
سینمابىیبىی است <strong>و</strong> نه تئاتری، در صحنه مجممجحقر شده <strong>و</strong> یا <strong>به</strong> کلیشه ای ترین <strong>و</strong>جه خ<strong>و</strong>د <strong>به</strong> پایان<br />
می رسد <strong>و</strong> صد البته مجممججب<strong>و</strong>ر است دست <strong>به</strong> دامن بمنبمماد <strong>و</strong> سمسسممبل ش<strong>و</strong>د. تص<strong>و</strong>ر کنید که این ایده تا چه<br />
اندازه در فضای فیلم جای کار داشت <strong>و</strong> می ت<strong>و</strong>انست در ر<strong>و</strong>ابط اعضای خان<strong>و</strong>اده نبریبرز م<strong>و</strong>ثر <strong>و</strong>اقع<br />
ش<strong>و</strong>د، چرا که در فضای فیلم می ت<strong>و</strong>ان ر<strong>و</strong>ایبىتبىی م<strong>و</strong>ازی <strong>و</strong> سهمگبنیبنن را <strong>به</strong> تص<strong>و</strong>یر کشید. یکی<br />
حساس ب<strong>و</strong>دن م<strong>و</strong>قعیت <strong>به</strong> سبب برف زیاد <strong>و</strong> د<strong>و</strong>م دع<strong>و</strong>اها <strong>و</strong> مشاجرت های خان<strong>و</strong>ادگی که هر د<strong>و</strong><br />
تعلیق ساز است <strong>و</strong> درام مجممجح<strong>و</strong>ر. اما در این جا چه؟! از همھهممان دقیقه ا<strong>و</strong>ل یقبنیبنن بر ما حاصل می ش<strong>و</strong>د<br />
که هیچ اتفافىقفىی بجنبجخ<strong>و</strong>اهد افتاد <strong>و</strong> هیچ ترسی ما را دربربجنبجخ<strong>و</strong>اهد گرفت. البته که کارگردان <strong>به</strong> مدد