01.03.2020 Views

NAhib

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

و میکند تغییر رسمایهداری اقتصاد در تولیدی مناسبات صدیقی:‏ بهرنگ پیشافئودالی

دورهی در میکند.‏ تغییر جامعه کل تولید،‏ مناسبات تغییر با کی بین که تولیدیای مناسبات داریم.‏ رسوکار رعیتی ارباب رابطهی با و اقتصادی نظام میآید،‏ پیش دهقان طبقهی یک و زمیندار طبقهی همین

میدهد.‏ تغییر نیز را اجتامعی روبناهای آن متعاقب و زیربناها میبینیم،‏

هم دیگر اجتامعی ساختارهای در را رعیتی ارباب رابطهی پدرساالر.‏

خانوادهی در یا دولت و حکومت با مردم رابطهی نوع در مثالً‏ اجتامعی

روبناهای در باشد،‏ که شکلی هر به تولیدی مناسبات این ارباب

بهجای مدرن جامعهی در داشت.‏ خواهد بازتاب هرن مثل مختلف تولیدی

مناسبات شکل که داریم رسمایهدار و کارگر طبقهی دو رعیت و هم

هرن مثل روبناهایی دلیل همین به و است دیگری جنس از آنها بین عواملی

رابطهی نوع هرنی محصول تولید فضای در دارند.‏ دیگری شکل میگذارد.‏

تاثیر هرنی محصول محتوای در دقیقا محصولاند این مولد که کرد

مشاهده میتوان هرنها متام در اما ملموستر بهطور سینام در شاید هم

و گروه از بیرون با تولیدکننده افراد یا گروه روابط شکل هم که این

که این در میگذارند تاثیر هم با مجموعه آن درونی روابط شکل فرم

یا هست سلسلهمراتبی رابطهی میکند.‏ تولید چیزی چه مجموعه دیگری.‏

از

منظورمان کنیم روشن که است این ما بعدی قدم آجرلو:‏ داوود متاموقتی

هرنمند حرفهای هرنمند میگویم من چیست؟ حرفهای هرنمند بیشرتی

سود هرنی سازوکارهای و قواعد طریق از میکوشد که است و

میگویم هرن تاریخ به توجه با را تعریف این کند.‏ کسب هرن بازار از جهانشاد

پوریا دستِ‏ روی از هم را امروزیتری مشخص تعریف البته میشود

حرفهای جایی هرن یعنی هرنی.‏ دانش بوروکراتیکشدنِ‏ برداریم:‏ میشود.‏

بوروکراتیک هرنی دانش که کردم

فکر این به بیشرت من شد مطرح بحث این وقتی صدیقی:‏ بهرنگ ریشهی

است؟ پررنگ اینقدر حرفهای هرنمند موضوع اصال چرا که اما

رفته بین از پیش مدتها که است ذهنیتی در بهگامنم سوال این حملشده

ما ذهن در همینطور موضوع این چرا که کرد بررسی باید باید

بدیهی بهطور که ذهنیتی آن است؟ مسئله یک هم هنوز و هنوز

که است عجیبی جایگاه هست،‏ ما با هنوز اما میشد فراموش که

کسی یا منجی فکری،‏ رهرب بهعنوان یعنی قائلایم.‏ هرنمند برای ذهنیت

این میکنیم.‏ فکر آن به بزند رقم را تحولی و تغییر است قرار دارد

جامعهشناختی ریشههای قطعا اما نیست،‏ هم ایران به منحرص مدتها

از ما که است این واقعیت میطلبد.‏ دیگری بحث مجال که در

انسانها از هرکدام داریم.‏ حرفه تعداد یک دنیا همهجای در پیش یکی

است.‏ آنها حرفهی که دارند مشغولیتی هستند که موقعیتی هر یکی

و راننده یکی و آرایشگر یکی و است دانشگاه معلم من مثل رسوکار

حرفه تعدادی با ما که باشیم متوجه باید اول هرنمند.‏ هم افسونزدایی

آن از که است دنیایی وِبِر اصطالح به ما دنیای داریم.‏ و

عقالنی و عیان چیز همه نیست.‏ آن پشت چیزی دیگر یعنی شده،‏ مناسبات

حاصل وضعیت این اینکه حاال است.‏ جریان حال در منطقی فضا

این اما کنار،‏ به است رسمایهداری نظام نتیجهی و است رسمایه یک

در که هستیم کارمندانی انگار عینا است.‏ بوروکراتیزه فضای یک کارمند

یک از هست انتظاری گویی اما کارایم مشغول بزرگ ادارهی که

این دارد.‏ تفاوت بقیه با انتظار این و است هرنمند اسمش که اجتامعی

نقش و بکند عجیبی کار بهخصوص کارمندِ‏ این داریم انتظار کارمندها

آن همهی دارد.‏ سؤال جای اساساً‏ این باشد داشته متفاوتی دنبال

که من برای ولی دارند،‏ اجتامعی نقش حرفهها همهی یعنی از

چرا که است این پرسش هستم حرفهها همهی مطلوب نقش اجتامعی

فضای در یعنی میرود؟ انتظار مطلوبی نقش چنین هرنمند کنیم

احساس و کنیم متامیز را حرفه یک که نیست معنادار مدرن فضای

یک در برمنیآید.‏ بقیه از که دهد انجام ویژهای کار میتواند و افسونزداییشده رسمایهداریِ‏ نظام بر مبتنی بوروکراتیزهشدهی داریم.‏

ویژهای انتظار نقشها بعضی از چطور تخصصیشده قاطع

آنقدر اما بود پرسشی دکرت آخر جملهی ‏)ظاهر آجرلو:‏ داوود گفتوگو

حین مثل نگذاشتم،‏ آن جلو پرسش عالمت هم اینجا که معلق

را اصلی بحث باید صورت آن در چون نکردم مخالفتی که این

باورم اینکه ضمن میدادیم.‏ ادامه نقطه همین روی و میکردیم و

دارد مختلف مبنای دو که است اختالفنظرهایی آن از این است رد میتوان سخت اما شنید و گفت دربارهش میتوان فراوان اگرچه دیگر

حرفهی هر مثل حرفهای هرن اینکه در بهعالوه شد.‏ همراستا آن تعریف

در هرن ماهیت متایز قضا از و ندارم مخالفتی شود قضاوت پس

میکند.‏ ایجاد اختالف که است غیرحرفهای هرنمند و هرن از ما نبود

گفتوگو این برای مانعی اصالً‏ اختالف این که توضیح این با ابعاد

متام در افسونزدایی این مینویسم:‏ را نظرم فقط نیست،‏ و در

آن رسوخ با و همهچیز عقالنیشدنِ‏ متام با آن،‏ از پس و مدرنیته فتحنکردهای

بگوییم تپههای یا قلهها هنوز اما زندگی،‏ شئون متام و

طرف یک از ویتگنشتاین را این است.‏ هرن آنها از یکی که دارد آدمهای

حتی دیگری،‏ جور و طرف یک از هایدگر میگوید،‏ یکجور و

تکاملی نظریههای و دیکی جورج و داتن دنیس مثل جدیدتری من

است.‏ دیگری چیز هرن که میکنند تأیید بهنوعی هم هرن نهادیِ‏ حرفهایها

بقیهی با تفاوتی هیچ شاید هرن حرفهایهای میکنم فکر حتامً‏

آن غیرحرفهایهای اما باشند نداشته بهزعم

است.‏ متفاوت هرن چون دارند،‏ تفاوت چهلهزار

که هوموساپینهایی مثالً‏ از من،‏ را

شکار پوستکَنیِ‏ مُشتههای پیش سال مخالفی

جنس بهاحتامل،‏ تا میکردند تزیین شخصیت

مثالً‏ تا بربند فرو خود فکر به را که

آنها همهی و کیشلوفسکی کمرابوفِ‏ باشد،‏

که منیخواهند و نیست شغلشان هرن هرن

آماتورهای هرناند.‏ آماتورهای همه بهفکر

هرن با زندگیشان از جایی گوشهای از

غیر چیزی بهفکر فروش،‏ غیرقابل چیزی و

هستند.‏ هرنیشان محصول و خودشان با

و شغلشان با خودشان،‏ با هم همیشه حتی

و تعارض در خودشان گروه‏ و جامعه بیشرت

بسیار زمانی هرن در آماتورها تعداد اینکه جالب ستیزاند.‏ در دش کمرت و کمرت مدام افسونزدایی هامن با و بود حرفهایها از منیرسد.‏

صفر خود به هیچگاه صفر،‏ به میلش متام با تابع این اما سلب

انسان از اندیشیدن مگر منیمیرد هیچوقت هرن در آماتوری جنس

از را ناطق فصل انسان برای میتوان صورت آن در که شود،‏ هرن

دربارهی داشتیم اینجا اما حرفها این متام با برداشت.‏ حیوان مطلوب

نقش دنبال که من برای پرسش

هستم،‏ حرفهها همهی هرنمند

از چرا که است این انتظار

مطلوبی نقش چنین فضای

در یعنی میرود؟ نیست

معنادار مدرن اجتامعی کنیم

متامیز را حرفه یک که کار

میتواند کنیم احساس و بقیه

از که دهد انجام ویژهای برمنیآید.‏

فکر

پرسیدم:(‏ تعریض به فقط من پس میزدیم.‏ گپ حرفهای کرده،‏

پدیدهها سایر در که چونان افسونزدایی این هنوز منیکنید است؟

نشده کارگر هرن در این

از حکایت اصالً‏ نشانهها است.‏ این ما تصور صدیقی:‏ بهرنگ اینکه

با که است بهگونهای هرن در رسمایه مناسبات دخالت ندارد.‏ نباشد

بدتر اوضاع اگر که میدانیم ما همهی اما نداریم رقم و عدد در

که پیچیدهایم حیطه این دور زرورقی یک انگار اما نیست.‏ بهرت حرفههای

همهی پیش را حرفه این و کنیم باز را آن باید اول قدم یک

حاال خب،‏ گفت میشود که است آن از بعد بگذاریم.‏ دیگر جز

نقشی که بکند میتواند کار چه خودش حرفهی ابزار با انسان دوخ بهخودی جامعهشناسبودن باشد؟ داشته حرفهای نقش آن طویلی

و عریض دستگاه کارمندان ما همهی نیست.‏ ویژهای چیز متام

در قضا از کارایم.‏ مشغول رسمایه انباشت جهت در که هستیم این

ولی دارند،‏ مشکل موضوع این با که هستند کسانی هم حرفهها هم

جهان همهجای در نیست.‏ هم پیچیدهای چیز است.‏ گریزناپذیر در

است،‏ دیگری جور ایران در رسمایهداری نظام شکل حاال هست.‏ باید

اول ما است.‏ ثابت قضیه اصل ولی دیگری،‏ جور دیگر جای یک کرد.‏

میشود کاری چه حاال خب ببینیم بعد بپذیریم،‏ را این رد داریم حرفهای اینکه بهمحض ما همهی یعنی آجرلو:‏ داوود همهی

یعنی اینجوری و دخیلایم؟ رسمایهداری نظام چرخ گرداندن نقش

انسان نابودی و هستی نابودی و زیست محیط نابودی در ما داشت؟

منیشود دیگری نقش داریم.‏ باید

است جنایت اگر و دخیلایم،‏ ما همهی بله،‏ صدیقی:‏ بهرنگ کنیم

باز را زرورق آن و باشیم روراست و بفهمیم را این اگر پذیرفت.‏ کنیم

فکر صادقانه میتوانیم بعد شویم،‏ مواجه عریان واقعیت با و هم

دیگری امکان آیا موقعیت این در ببینیم اجتامعی

نقشهای بین میتوانیم آیا داریم؟ بعضی

با مقابله جهت در و کنیم تفکیک مرض

و مخرب تاثیرات و گراها و رویکردها دست

حارض حال در اما نه؟ یا کرد حرکتی است.‏

آلوده ما همهی و

کجا اصالً‏ حرفهای هرنمند آجرلو:‏ داوود رفتار

چرخه این از خارج میتواند چگونه چنین

حرفهای هرن فضای در اساسا آیا کند؟ مناسبات

با مقابله امکان یعنی امکانی دارد؟

وجود رسمایه جامعهشناسی

سنتهای در صدیقی:‏ بهرنگ نظام

یعنی ما،‏ میگویند وبر.‏ همین مثل نه.‏ میگویند خیلیها ار جامعه ابعاد همهی که ساختهایم آهنینی قفس رسمایهداری،‏ روابط

در هم را آن مصداقهای و نشانهها است.‏ کرده بوروکراتیزه ببینیم.‏

میتوانیم باشد هم شخصی که هرچقدر خودمان اجتامعی محاسبات

در دوستی،‏ گروه بیمعناشدن در روابط،‏ فرمالشدن در این

هجوم بچهدارشدن.‏ و ازدواج در حتی جا همه در و عقالنی 13

12

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!