NAhib
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
فرقی منیکند
همین حاالیت را دوست دارم.
ابرهایی میآیند
بادهایی میوزند
همین حاال
سبزه از کاکلات میروید.
دوستت دارمهایی که
رهایم منیکنند
ابری هستند.
میوزند
میبارند
نه!
فرقی منی کند
دوست دارم کاکلات را
همین حاالیت را.
***
در کنار جواد مجابی
شعرخوانی در اولین سالگرد مرگ اخوان ثالث
در کنار حافظ موسوی و محمد محمدعلی
ساختم
تا تورا داشته باشم
و ویران، تا خودم را
پی میگیرم از هر سو
صدایِ ساخنت و آوازِ فرو ریختنی
که به ترمنی از لحظهها بدل میشود.
و میرسم تا تو
که میسازی، تا داشته باشیام
و ویران تا خودت را
چطوری ؟
خوبم
آنقدر که دمل می خواهد
دراز به دراز،زنده باشم و
گوش بسپارم به پچ،پچ علف
ها و هی
سخن بگویم از فراق
که چه می کند با دل پاشیده
ام .
خوبم
آنقدر که
ال به الی ترک های خاک پف
کرده و منناک
در فصل خوش
بیاندیشیم
به مرغی که می آید
به سینه ی افروخته نوک می
زند و
به کجا ... ؟
می پرد .
و حیرت از کوزه سفال
که حتام دست یاری نبوده بر
گردنش
که چنین پاشیده
تا بروید
شقایق ریز و کوچکی
که بگوید
ما هم دلی داریم .
خوبم
حاال برو
شگون ندارد
غروب مزار
به وقت خوش .
بو میکشید
سگی ویرانی را
سمتِ دُخرتک
انگشتِ مادر
خونی بود.
بَم بود!
***
حاال باید درو کنم.
کشتزارها
هوایِ واژه در رس دارند
بیگامن
سازی در باد نواخته
میشود
و
دستی گیسویم را...
***
بگذار
عطر و به هم ریختهگی
پرت کند، حواس خانه را
هنوز زیبایی اینجاست.
با نظم میخکها
ریسه میروند
از لب
به تن.
عفت کیمیایی
فروردین 1398
67
66