12.07.2015 Views

فصل​امتحانِ​ خانواده - جام جم

فصل​امتحانِ​ خانواده - جام جم

فصل​امتحانِ​ خانواده - جام جم

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

1391دوشنبه‏‎8‎خرداد همسايه خانه‏ 12 شعاعزهره متر<strong>جم</strong>:‏ لیمو​آموختماز​درخت درسی​كه وكودكي دوران و شدم متولد هاوايي در من ميتوانستمكه جايي گذراندم؛ همانجا را نوجوانيام آفتابزير كنم،‏ قايقراني شفاف و زالل آبهاي در همظهر از بعد و ببرم لذت آن از و بنشينم درخشانش برگردم.‏خانه به و كنم <strong>جم</strong>ع را رسيده آووكادوهاي دوستو بخش لذت برايم مكاني چنين در زندگي طبيعتبه بودن نزديك همين واقع،‏ در بود؛ داشتني وقتهيچ و بود من جان و روح براي غذايي مانند زيبا باشم.‏بيحوصله و ناراحت نميگذاشت كاليفرنيادر همسرم خانه به كردم،‏ ازدواج وقتي پرندههاياز بود پر او خانه پشتي حياط رفتم؛ حياطدرختان ميان كه زيبا پروانههاي و مختلف ليمويدرخت درختان،‏ اين ميان البته ميكردند.‏ پرواز بود!‏هم خودمان ديدم،‏را ورنر خانه حياط بار اولين براي وقتي خودمبا انداخت؛ كودكيهايم ياد را من ليمو درخت استفادهآبدارش و تازه ميوههاي از بايد حتماً‏ كردم فكر رفتم،‏جلوتر وقتي اما بنشينم.‏ درخت سايه زير و كنم ذهندر آنچه با ورنر خانه ليموي درخت شدم متوجه درختپيچيده هم در شاخههاي داشت؛ فرق بود من حيفچه و نرسد زمين به نوري هيچ بود شده باعث دقيقهايچند سنگين شاخههاي آن زير نميشد كه بود تميزهم درخت برگهاي اين،‏ بر عالوه كرد.‏ استراحت شاخههايبه كه هم ريزي ليموي چند نبود.‏ سالم و بودند.‏له يا شده خراب بود،‏ آويزان درخت ناراحتچقدر بود شده متوجه من حالت از كه ورنر رادرخت آن خواستم ‏»بارها گفت:‏ شدهام،‏ اميد نا و البتهنداشتم؛ كافي انگيزه وقت هيچ ولي كنم،‏ درست همدرخت ظاهر از چون نميخواست انگيزه هم فقط مثلوقت هيچ و نميدهد ميوهاي ديگر كه پيداست شد.«‏نخواهد ليمو درختهاي بقيه كنمكاري ميتوانستم من اما داشت،‏ حق ورنر فرداياز پس شود.‏ اولش روز مثل دوباره ليمو درخت آرامآرام بايد ميدانستم كردم؛ شروع را كارم روز همان وسنگين شاخههاي نبيند؛ آسيب درخت تا بروم پيش شاخهايهر ميكردم،‏ هرس يكي يكي را پيچيده هم در ار من ميافتاد،‏ زمين به كه ميوهاي هر يا ميشكست كه تصميماتيميانداخت،‏ گذشتهام بد تصميمات ياد به بكشم.‏عذاب زندگي در سالها بود شده باعث كه درزندگي ميكردم فكر هميشه بودم جوانتر وقتي نميخورمرا غذا اين من سعيندارم.‏ خداوند به نيازي هيچ و است من اختيار تادهم ان<strong>جام</strong> برنامهريزي با را كارهايم همه ميكردم نخواست،‏خدا ‏»چون بگويم:‏ نباشم مجبور وقت هيچ زندگيامو شدم مواجه مشكل با بارها و بارها نشد.«‏ خدااز نميخواستم هم باز ولي ريخت،‏ هم به حسابي وچيز هيچ كردم حس شب يك اينكه تا بگيرم.‏ كمك كند.‏كمك من به بخواهم او از كه ندارم را كسي هيچ رامن خواستم خدا از و كردم دعا بار اولين براي پس كردمحس وجود تمام با هم قبل ماه چند نگذارد.‏ تنها انتظارمدر هم موفقيتي نگيرم،‏ كمك خداوند از اگر عكس​ها:‏alamyزندگيامدر خداوند حضور متوجه كمكم بود.‏ نخواهد روزآن از است.‏ نگذاشته تنها را من او فهميدم و شدم شد.‏قبل از بهتر روز هر و كرد تغيير زندگيام بعد،‏ به درختوقتي خودم،‏ گذشته روزهاي ياد با بنابراين ونشستم آن زير كرد،‏ پيدا مناسبي وضعيت تقريباً‏ ليمودرخت اين روز و حال ‏»خدايا،‏ كردم:‏ دعا برايش نااميدوقتي است؛ من گذشته زندگي مانند درست كسهيچ كه ديدهام آسيب اينقدر ميكردم فكر و بودم حمايتو عشق به وقتي كند،‏ كمك را من نميتواند منتو و نبود همراهم كس هيچ اما داشتم،‏ نياز زيادي كنكمك هم باز پس كردي.‏ كمكم و نگذاشتي تنها را برگردانم،‏زندگي به دوباره را ليمو درخت اين بتوانم برگرداندي.«‏زندگي به هم را من كه طور همان وميزدم سر درخت به روز هر گذشت.‏ ماه چند متوجهباالخره اينكه تا ميكردم كنترل را وضعيتش تازههمگي كه ميوههايي است؛ داده ميوه درخت شدم شدهباز هم درخت شاخههاي بودند.‏ سالم و شاداب و ميتابيد.‏آنها البهالي خورشيد نور و بود ليمودرخت و ميگذرد زمان آن از سال 7 امروز ايستادهجايش سر پرانرژي و شاداب سالم،‏ هنوز ميرسد،‏كه فصلش سال هر ميدهد.‏ ميوه و است همهبه ميتوانيم حتي كه ميدهد ليمو اينقدر درخت بدهيم.‏آبدار و تازه ليموهاي هم همسايهها برگهايو است ايستاده تنومند و محكم درخت سايهشانزير اينكه براي است عالي هم براقش و سبز كنيم.‏استراحت وميكند نگاه درخت به تعجب با هميشه ورنر تغييراينقدر ليمو درخت نميشود ‏»باورم ميگويد:‏ كنمتصور نميتوانم اصالً‏ است؛ شده سرحال و كرده وشاداب ليموهاي اين كه است قديمي درخت همان كردي.«‏معجزه تو ميدهد.‏ را طعم خوش و تازه ندادم؛ان<strong>جام</strong> را كار اين تنهايي به من نميداند او اما كمكبه همه داديم نشان بقيه به ليمو درخت و من ميتواننداوست،‏ با ما پرورش و رشد قدرت كه كسي وبخواهند او از بايد فقط شوند شكوفا و كنند رشد بروند.‏پيش او با guideposts.orgمیكندبهتر را حالتان خوب كار همبه را من حال هم غذا اين به كردن نگاه ‏»واي،‏ ميميرم!«،‏ حتماً‏ بخورم،‏ را غذا اين باشم مجبور من ‏»اگر است«‏بدمزه خيلي خيلي چون نميخورم،‏ ‏»شير ميآيد«،‏ بدم ماهي بوي ‏»از ندارم«،‏ دوست گوشت ‏»من ميزند.«،‏ استسخت چقدر ميدانيد و هستيد آشنا <strong>جم</strong>الت اين با حتماً‏ باشيد،‏ داشته كوچكي فرزند هم شما اگر . و...‏ وقتهر ميگويد او روبروست؛ مشكل اين با هم دنيل بخورد.مادر ندارد،‏ دوست كه را غذايي كنيد متقاعد را او البتهميكند.‏ فرار آشپزخانه از و ميگيرد خودش به عجيبي قيافه دنيل ميكند،‏ مخلوط ماكاروني با را فرنگي نخود همماهي و گوشت از بچهها بيشتر چون ميكند فرار فرنگي نخود از فقط پسرش كه است خوشحال دنيل مادر و....‏ندارند دوست را سبزيجات نميخورند،‏ شير ميآيد،‏ بدشان فرزندشانخوردن غذا درباره والدين سوم دو تقريباً‏ ميگويند كارشناسان كه است شايع قدري به مساله اين كودكانهلجبازيهاي نكنيد فراموش البته دارند.‏ شكايت آن از و هستند روبهرو نوع اين از مشكل يك با حداقل هممساله اين سن،‏ افزايش با ميرود انتظار و است طبيعي خردسالي دوران در گرفتن بهانه يا خوردن غذا هنگام كنيد؛امتحان را جديدي شيوههاي است بهتر هستيد،‏ كودكتان تغذيه وضعيت نگران هم باز اگر ولي يابد،‏ بهبود كند.‏زيادي كمك فرزندتان و شما به ميتواند كه ساده شيوههايي كهساعتي كند فكر نبايد او نترسانيد؛ خوردن غذا از را كودك و كنيد برخورد آرامش با باشد يادتان همه از اول نميتوانيدوقت هيچ شما ميدانيد كه همانطور ضمن،‏ در اوست.‏ وحشت و تنبيه ساعت بخورد،‏ غذا ميخواهد بنابرايناست.‏ مشخصتر خوردن غذا مورد در بخصوص مساله اين و كنيد كاري ان<strong>جام</strong> به مجبور را كودك ميخواهداگر دهيد توضيح برايش است كافي فقط بخورد.‏ نميخواهد،‏ كه را غذايي كنيد وادار را او نكنيد سعي اوبه هم منفي <strong>جم</strong>لهاي هرگز البته شويد؛ خوردن غذا مشغول هم خودتان و بخورد را غذايش بايد شود بزرگ طوربه را غذايتان و بنشينيد او مقابل در شما كه همين نخور«.‏ را ‏»غذايت بگوييد نيست درست مثال نگوييد،‏ است.‏برخورد شيوه بهترين بخوريد،‏ كامل آناز زيادي مقدار او باشيد نداشته انتظار وقت هيچ ميشود،‏ آشنا جديدي طعم با كودك وقتي همچنين است.‏كافي هم بخورد آن از كمي مقدار و بچشد را آن طعم كه همين بخورد؛ را جديد خوراكي دوستاناز يكي كه نيست اين از بدتر چيز هيچ بزنيد،‏ حرف كسي با نميخواهيد و نداريد حوصله و حال وقتي بياييدبيرون خودتان خلوت از هم بعد نداريد،‏ مشكلي هيچ كنيد فكر و بزنيد ‏»لبخند بگويد:‏ شما به آشنايان يا باشيد!«‏<strong>جم</strong>ع در كنيد سعي و پژوهشگرانبدانيد بايد كنيد،‏ تحمل را آنها نميتوانيد و ميشويد ناراحت <strong>جم</strong>الت اين شنيدن از هم شما اگر يكدر يافتن حضور مانند پرانرژي و جسورانه كارهاي در كه افرادي ميگويند آنها دارند؛ را نظر همين هم زندگيخودشان خلوت در كه هستند كساني از سرحالتر و شادتر ميكنند،‏ شركت گروهي‏ گفتوگوي كنيدباز را اخمتان ميتوانيد تالش و سعي كمي با هستيد،‏ ناراحت و نداريد حوصله اگر ديگر،‏ عبارت به ميكنند.‏ كنيد.‏تبديل زيبا لبخندي به را رفته فرو هم در ابروهاي و شيوههااين نيست بد نكنيد،‏ تجربه را غصه و افسردگي وقت هيچ و شود بهتر حالتان زودتر چه هر اينكه براي كنيد:‏امتحان هم را كسيبراي كه همين فقط و نيست مهم كارتان بودن بزرگ يا كوچك دهيد؛ ان<strong>جام</strong> خوب كار چند روز هر يكبه دادن راه يا همسايه يك براي پاركينگ در كردن باز كوچكي به ميتواند كار اين است؛ كافي كنيد،‏ كاري باشد.‏خيابان ترافيك در ماشين برايكه را آنچه همه و كنيد فكر دارد،‏ وجود اطرافتان كه نعمتهايي و داريد آنچه درباره بار يك هفتهاي و...‏داراييها خوب،‏ <strong>خانواده</strong> آرامش،‏ شادي،‏ سالمتي،‏ نماييد؛ مرور ذهنتان در هستيد،‏ خوشحال آنها داشتن چيزهمه اينكه از بايد تجسم اين در البته كنيد؛ تجسم ذهنتان در را خود آينده زندگي كنيد سعي هفته هر شادو رضايتبخش آيندهاي تجسم باشيد مطمئن باشيد.‏ سپاسگزار خداوند از است،‏ رفته پيش عالي و خوب كنيد.‏زندگي خوشحالتر و مثبتانديش هم حال زمان در كند كمك شما به ميتواند parenting.com

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!