Û±Û±Û¹ - Persian Cultural Center
Û±Û±Û¹ - Persian Cultural Center
Û±Û±Û¹ - Persian Cultural Center
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
خلاقیت نامیرا<br />
روجا نجفی<br />
اردشير محصص طراح تصويرساز و کاريکاتوريست ايرانی در۱۸<br />
مهرماه ۱۳۸۷ در نيويورک درگذشت. اين يک گزارش نيست؛<br />
خاطرهُ من است از آثاری ماندگار از هنرمندی که هنوز بر ديده<br />
ام ننشسته، بر دلم نقش بست. تابستان بود که از نمايشگاهی از<br />
مجموعه آثارش که در موزهُ هنر آسيای نيويورک برپا بود برای<br />
پيک گزارشی نوشتم. وقتی خبر فوت اش را در پيغامی کوتاه<br />
از دوستی گرفتم باورم نميشد. ميدانستم که بيمار است و از نوع حاد پارکينسون<br />
رنج ميبرد ولی برای من که بيشتر با طرح های محصص مشغول بودم اين بيماری<br />
خودش را به عنوان عنصری خلاق در کارهای دههِ اخير محصص نشان ميداد.<br />
محصص در شهريور ۱۳۱۷ در رشت به دنيا آمد. استعداد اردشير در طراحی از زمانی<br />
که۳ ساله بود آشکار شد. اين استعداد به قدری قوی بود که با وجود آنکه اردشير از<br />
دانشگاه تهران در رشته حقوق فارغ التحصيل شد هيچگاه به فعاليت های حقوقی<br />
دست نزد و طراحی را ادامه داد. طراحی های طنز او همراه با کاريکاتور هايش در<br />
روزنامه کيهان، مجله های توفيق و جمعه چاپ ميشد. در نهايت کاريکاتور های<br />
انتقادی و سياسی محصص در روزنامه ها توجه ساواک را نيز جلب کرد و محصص<br />
بعد از چندين هشدار از طرف ساواک ايران را در سال۱۳۵۵ ترک کرد. اين غربت که<br />
بنای بلند شدن نداشت تا پايان زندگی محصص بطول انجاميد.<br />
هرچند از دههُ ۵۰ تا آخرين سالهای کاری اش سبک طراحی محصص از لحاظ<br />
فرم تغييرات بسياری کرد، آثار محصص در محتوای انتقادی اشان تغييری نکرد.<br />
از سال های آغازين کار حرفه ای اش به عنوان طراح و کاريکاتوريست، محصص<br />
تصويرگر جامعهُ خفقان بوده. آدميان نقش های محصص، چه مردم کوچه بازارش،<br />
چه روشنفکران اش و چه هنرمندان نقاش اش، آدم هايی تحت ظلم و فشار طبقهُ<br />
حاکم هستند. محصص تنها منتقد ظالمان نيست، قلم تيز اش به انتقاد مظلومان<br />
منفعل هم می کشند. او حتی از انتقاد هنرمندان نيز دست نميکشد. برای نسل های<br />
پيشين طرح های اردشير محصص در کنار اخبار روزنامه ها سندی مصور از تاريخ<br />
شان است. در فرم محصص هميشه روايت ميکند: همچون نقالی با نقلی تازه. نازکی<br />
خط در نقش های محصص ،که حتی در آخرين کارهايش ديده ميشود، با کنتراستی<br />
کم در صفحه سفيد مينشيند و روايت آغاز ميشود. دردهه های،٦۰،۵۰ و ۷۰ آدم<br />
ها با فيگور هايی کج و معوج و اغلب ملبس به جامه های قجر افق صفحهُِ نقاشی را<br />
پر ميکنند.<br />
محصص در انتخاب فيگورهايش و در روش انسان منش اش تبعيضی برای کسی<br />
قائل نميشود: او شهيدان را گرامی می دارد چه زن باشند چه مرد، چه بچه باشند<br />
چه روحانی و در عين حال او عمل زورگو را چه مرد تخت و تاج باشد و چه مرد<br />
مذهب متهم ميکند .آثار سال های اخير محصص به نسبت دهه های پيشين ازدحام<br />
کمتری دارند. محصص تک فيگور های بيشتری می کشد و از کمپوزيسيون های<br />
مرکزی بيشتر استفاده ميکند. صفحه های اش در سال های آخر سپيد ترند و<br />
نگاهش تلخ تر. اينها را بسياری از تاثيرات بيماری روبه رشد پارکينسون ميدانند که<br />
محصص را بر صندلی نشانده بود. بيماری ای که مهر ماه امسال جان اش را درربود.<br />
نمايشگاه يک عمر فعاليت هنری اردشير محصص در موزهُِ هنر آسيای نيويورک به<br />
همت شيرين نشاط و نيکزاد نجومی برگزار شد.<br />
احمد شاملو در بارهُ سبک اردشير محصص مينويسد: اگر قلم عبيد چاقوی جراحی<br />
است، قلم اردشير نيز چنين است- برای من اين هر دو، ثباتان کاراکترهای<br />
جامعهاند. نشان دهندگان حماقتها، طمعها، يالانچی پهلوانیها، خودپسندیهای<br />
مايند. آدمهای او آدمهای آشنای جامعهاند. مائيم و همسايه هامان.<br />
هر چند امروز اردشير محصص با ما نيست، خلاقيت ناميرايش در کيميای تصاوير<br />
ماندگارش با ماست.<br />
۱۴ شماره ۱۱۹ بهمن - اسفند ۱۳۸۷