%D9%82%D9%84%D9%85%D8%B1%D9%88%DB%B1-%DB%B1%DB%B2-%20%DA%A9%D9%85%20%D8%AD%D8%AC%D9%85
%D9%82%D9%84%D9%85%D8%B1%D9%88%DB%B1-%DB%B1%DB%B2-%20%DA%A9%D9%85%20%D8%AD%D8%AC%D9%85
%D9%82%D9%84%D9%85%D8%B1%D9%88%DB%B1-%DB%B1%DB%B2-%20%DA%A9%D9%85%20%D8%AD%D8%AC%D9%85
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
تولید<br />
باز جا همه شکلی به را خودشان مشکالت دارد. دل<br />
جهانی فرهنگ یک به بعد، به نقطه این از میکنند. بستم.<br />
رت<br />
مهاج ت«، »پرزیدن م فیل ی اصل ای تمه از ی یک کنده<br />
خود جای از آدمها فیلم، این در است. پای<br />
زیر زمین اضطراباند، و گریز در شدهاند، کس<br />
هیچ حقیقت در نیست، سفت کس هیچ لحظه<br />
هر آشوب، این در و نیست، هیچچیز مالک شما<br />
تن از را لباستان و برسد کسی است ممکن آسیب<br />
و زخمی بسیار تنها، انسانها دربیاورد؛ دیدهاند...<br />
داغ پذیرند، مثل<br />
بوده، هم من قبلی فیلمهای مضمون مهاجرت بله. از<br />
فیلمنامهاش طرح که سیاه« »تخته یا قندهار« »سفر دارد<br />
آوارگی جنبه هم سیاه« در»تخته مهاجرت است. من عنصر<br />
سرگردانند. مرزها بین عدهای سیاسی: بُعد هم و افراد<br />
دارد: وجود هم آن در گذشته یادآوری و نوستالژی خودشان<br />
زادگاه در و برگردند میخواهند که سالخوردهای بمیرند.<br />
از<br />
مهاجرت مثال دارد، الیه چند مهاجرت هم »پرزیدنت« در آرام<br />
اما است، رنگی خیلی فیلم ابتدای بیرنگی؛ به رنگ فقر،<br />
به ثروت از مهاجرت میروند، بین از رنگها این آرام و کمتر ساختمانها میروید، شهر حاشیه به هرچه یعنی میرسید....<br />
روستا به و میشوند تمام نهایتاً و کمتر پرزیدنت<br />
وقتی بیراهی. به راه از مهاجرت حتی یا و خشونت خشم، میبیند کند، فرار میخواهد یا راهه ط فق ه ن ته؛ بس را ا راهه ردم م ی کینهجوی راننده<br />
از اینجا را. هوائی راههای که زمینی ه ب ه ک های بیراه د؛ بزن ه بیراه ه ب ه ک د میخواه ور<br />
همینط ود. نمیش ی منته خصی مش د مقص چ هی راه<br />
هم آنها برای که داریم را فراریها گروه را<br />
خودشان تا میزنند بیراهه به خطر. یعنی هیچ<br />
بیمقصد بیراهههای ولی بدهند، نجات نمیکنند...<br />
تضمین کسی برای را رستگاری نوع اما<br />
شده، تمام انقالب سیاسیاند. زندانیان اینها بله. میپرسیدند<br />
افراد بسیاری فرارند. حال در همچنان اینها تجربه<br />
شما میگفتم من میکنند؟ فرار چرا اینها فیلم<br />
در گریزند. فکر به همه موقعیتی چنین در نکردید. مذاهب<br />
از فرار مضمون نوعی به هم مورچهها« »فریاد میشود.<br />
طرح مختلف به<br />
دیدم، می را »پرزیدنت« فیلم که دیشب من آنجلو<br />
»تئو ساخته مه« در اندازی »چشم یاد یافتن<br />
دنبال به کودک دو آن در که افتادم » ۷ پولوس بگذرند،<br />
مرز از میخواهند ناشناختهشان، پدر قربانی<br />
راه طی و کجاست مقصدشان نمیدانند ولی شبی<br />
در فیلم سراسر میشوند. گرسنگی و تجاوز دو<br />
آن بیگانگی خوبی به ولی میگذرد، مهآلود با<br />
را تجانسشان عدم و ناتوان و درمانده انسانِ مکانی<br />
در آنقدر میدهد؛ نشان پیرامون محیط »نامکان«اند.<br />
در گویی که بیگانهاند، هستند که هویتجو<br />
آدمهای موقعیتِ بودن مالیخوئیایی فیلم میدهد.<br />
نشان خوبی به را نام<br />
به هستند فیلم سری یک داریم، زیاد »رفتن« فیلم راه<br />
یک و جاده یک در داستان یعنی جادهای«، »فیلمهای میافتد.<br />
اتفاق فر<br />
س ک ی ت روای اً صرف رت مهاج م فیل ر ژان ی ول و<br />
»پرزیدنت« فیلم در تجاوز صحنه مثال نیست. بین<br />
متزلزل و باریک بسیار فاصله این نمایش آن<br />
اد ی را ن م ه، فاجع و ادی ش ن بی ه، گری و ده خن از<br />
ه ک ت انداخ ه« م در ماندازی »چش م فیل ه صحن به<br />
رقص و خنده و عروسی دهل صدای دور جایی درشکهای<br />
اسب دوربین که حالی در میرسد، گوش ماشین<br />
زیر برفی، سرمای در که میدهد نشان را شاد<br />
صدای میکشد. را آخر نفسهای دارد و رفته محتضر<br />
اسب برای بچهها گریه صدای با خندهها تراژیک<br />
امر سرانجام، یعنی میآمیزد. هم به هم<br />
»پرزیدنت« فیلم در میکند. پیدا غلبه پیشبینیناپذیر<br />
حادثههای از سرشار مهاجرت شما<br />
حرفهای از االن میشود. تصویر ناگهانی و نمیبینید.<br />
تراژدیک لزوماً را مهاجرت که برمیآید د<br />
بای فر س یار بس و رود ب فر س د بای آدم د میگویی زو<br />
ج را ردن ک فر س د نبای و ی خام ود ش ه پخت ا ت آدمهای<br />
تنها کرد فکر و دانست لوکسی کارهای دنیا<br />
کشف و گردش صرافت به میتوانند متموّل سفری<br />
مهاجرت، که میرسد نظر به ولی بیفتند. مهاجر<br />
روح و جان ناگزیر مهاجرت، در نیست؛ عادی ک تراژی ز ج ری تصوی ود میش ا آی د. میکاه دام م داد؟<br />
دست به مهاجرت از امکاناتی<br />
ما به تکنیکی لحاظ به مهاجرتها ببینید دکور<br />
آنجا بسازم، اتاقی در را فیلمی اگر من مثال میدهد. جهان<br />
فیلم، مکانِ واقع، در اما است، فیلم ۸ لوکیشن و است.<br />
محدود آن لوکیشن به فیلم جهان سازد. می را آن در<br />
میتوانید میشود. وسیع لوکیشن این سفر با اما مثال<br />
ببینید. فضا در را آدمها درونی حاالت جاها، بسیاری رنگ<br />
چیز همه است، شهر در داستان وقتی »پرزیدنت« در مجلل<br />
ساختمانهای است، استقبال است، جمعیت است، پرزیدنت<br />
سفر با را قدرت رفتن دست از اما است، غیره و صورت<br />
به خالی و برهوت بیابانهای به شدناش کشیده و دست<br />
از چیست؟ واقع در قدرت درمیآورم. مشهود و بصری این<br />
مهاجرت است. نبوده هم او حق که داشتههایی رفتن بدهم.<br />
نشان را قدرت خلع این من که میدهد را امکان 68