آلیس در سرزمین عجایب
فمینیسم معاصر و رنجِ فقدانِ یک رویکردِ انضمامی به قلم علیرضا محولاتی، منتقد گروه تئاتر اگزیت شانزده اسفندماه ۱۳۹۷
فمینیسم معاصر و رنجِ فقدانِ یک رویکردِ انضمامی
به قلم علیرضا محولاتی، منتقد گروه تئاتر اگزیت
شانزده اسفندماه ۱۳۹۷
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
مناسبات اجتماعی و اقتصادی ست که خود پدیدآورنده ی چنبنیبنن آسیب هابىیبىی <strong>در</strong> سطح جامعه ی<br />
بشری هستند. پساساختارگرابىیبىی <strong>در</strong> بجتبجحلیل وضع موجود نه شکلی متفاوت از ساختارگرابىیبىی که<br />
ادامه ی آن با ادعایِ رادیکال بودن است. چنبنیبنن دیدگاهی <strong>در</strong> بجتبجحلیل خود بمتبممامیِ پدیده های<br />
ذکرشده را به مثابه ی یک ساختار <strong>در</strong> نظر گرفته و تلاش دارد آبهنبهها را نه به مثابه ی برآیندهای<br />
امر کلی که <strong>در</strong> ارتباط با یکدیگر مورد مطالعه قرار داده و از منشاء ستم جنسی غافل می ماند.<br />
به همھهممبنیبنن خاطر مردسالاری <strong>در</strong> این بجتبجحلیل به مثابه ی ریشه ی بمتبممام مشکلات زنان شناخته شده و<br />
بارِ دیگر دوگانگی ها و تقسیم بندی های جنسیبىتبىی را نه اینکه از ببنیبنن ببرببررد که بازتولید می کند.<br />
زنان را مقابل مردان قرار داده و <strong>در</strong> بهنبههایت خوب یا بد بودنِ یک کنشِ خاص را قضاوبىتبىی اخلافىقفىی<br />
می کند. ایرادِ اصلی این رویکرد <strong>در</strong> آبجنبججابىیبىی قرار می گبریبررد که چنبنیبنن بجتبجحلیلی نه روابط و مناسبات<br />
اجتماعی و شرایط تاربجیبجخی تولید کننده ی آبهنبهها را که خود سوژه های اجتماعی را علت بروز چنبنیبنن<br />
نابرابری هابىیبىی <strong>در</strong> نظر گرفته و <strong>در</strong> بهنبههایت مردان را باعث و بابىنبىی ظهورِ ستم بر زنان می داند. اشتباهِ<br />
این رویکرد آبجنبججاست که توجهی به این امر بمنبممی کند که مردان به عنوان سوژه های ممممممتاز<br />
اجتماعی تعریف بمنبممی شوند که به شکلی دسیسه وار (<strong>در</strong> نگاهی اخلافىقفىی) حق زنان را دزدیده و<br />
آبهنبهها را بدون هیچ امتیازی به حاشیه رانده باشند. قبول کردن این وا کاوی <strong>در</strong> بهنبههایت به<br />
بجتبجحلیل های بىببىی اساسی همھهممچون فرهنگ مردسالارانه به مثابه ی ریشه ی بمتبممامی ستم ها منجر<br />
می شود. روش شناسیِ دیالکتیک انضمامی اما به ما هشدار می دهد که فرافکبىنبىی ویژگی ها به<br />
سوژه های اجتماعی بدون <strong>در</strong> نظر گرفبنتبنن شرایط تاربجیبجخی و مناسبت های زیربنابىیبىی گمراه کننده و به<br />
تعویق اندازنده ی رهابىیبىی بجببجخشی ست. چرا که چنبنیبنن نگاهی به ما اجازه تئوریزه کردن روابط<br />
اجتماعی را که <strong>در</strong> آن زنان <strong>در</strong> جایگاهی پایبنیبنن تر <strong>در</strong> بمتبممامی سطوح اجتماعی قرار گرفته اند<br />
بجنبجخواهد داد و سوژه ی شناسا را به سمسسممبىتبىی جهت دهی می کند تا این باور را به او اجبار کنند که<br />
عامل فرودسبىتبىی زنان همھهممان مردان هستند. این مقوله باعث می شود بسیاری از مباحث موجود<br />
<strong>در</strong> نابرابری های اجتماعی به عنوان امری عادی <strong>در</strong> نظرگرفته شده و <strong>در</strong> بهنبههایت به عنوان ذات<br />
یک ابژه از جانب امر کلی پذیرفته شود. همھهممانگونه که <strong>در</strong> اقتصاد لیبرببررالیسبىتبىی کنوبىنبىی برای بسیاری<br />
از سوژه های اجتماعی وجود رقابت <strong>در</strong> بازارهای بجتبججاری امری کاملا طبیعی ست و طوری از آن