آلیس در سرزمین عجایب
فمینیسم معاصر و رنجِ فقدانِ یک رویکردِ انضمامی به قلم علیرضا محولاتی، منتقد گروه تئاتر اگزیت شانزده اسفندماه ۱۳۹۷
فمینیسم معاصر و رنجِ فقدانِ یک رویکردِ انضمامی
به قلم علیرضا محولاتی، منتقد گروه تئاتر اگزیت
شانزده اسفندماه ۱۳۹۷
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
برآیندِ مناسبابىتبىی که مجممجحصول جامعه ی طبقابىتبىی ست. خودِ مساله ی تقسیم کار منجر به ظهورِ ارزش<br />
کاری می شود که سوژه های اجتماعی را بنابر وجود چنبنیبنن ارزشهابىیبىی <strong>در</strong> جایگاههای مجممجختلفِ<br />
اجتماعی و اقتصادی قرار می دهد. هبرنبرری لوئیس مورگان <strong>در</strong> کتاب "جامعه باستان" ظهور شکار<br />
به عنوان کاری یدی را که بر عهده ی مردان بوده است مبنابىیبىی برای شکل گبریبرری تقسیم کار و <strong>در</strong><br />
نتیجه ی آن ظهور طبقات اجتماعی می داند.<br />
ا گرچه مارکس به شکلی خاص و گسبرتبررده <strong>در</strong> زمینه ی ستم جنسی و سرکوب ننوشته است با<br />
این حال آثار او منبع رو ش شناخبىتبىی ق<strong>در</strong>بمتبممندی برای جمحجممله به این مقولات <strong>در</strong> اختیار ما قرار<br />
می دهند. نکته ی اصلی اینجاست که با بکارگبریبرری روش مارکس می توان چگونگی اعمال<br />
مجممجحدودیت ها بر زنان را از جانب کاپیتالیسم حاضر <strong>در</strong> اجتماع مورد بررسی قرار داد. به گفته ی<br />
مارتا گیمبرنبرز Gimenez) (Martha پتانسیل مارکس <strong>در</strong> بجتبجحلیل و وا کاوی مساله ی ستم علیه<br />
زنان <strong>در</strong> آن بجببجخش از آثارش بهنبههفته است که اغلب فمینیستها آنرا نادیده گرفته اند یعبىنبىی همھهممان<br />
متدولوژی که مارکس از طریق آن به نگارش و بجتبجحلیل ساختار جوامع کاپیتالیسبىتبىی پرداخت.<br />
مساله ی اصلی فمینیست های متاخر <strong>در</strong> این مقوله قرار می گبریبررد که آبهنبهها بیش از آنکه به دنبال یک<br />
روش شناسی انضمامی برای بجتبجحلیل مساله ی زنان باشند به شکلی خاص نگاه مارکس را <strong>در</strong> سطح<br />
دیده و آنرا نا کارآمد دانسته اند. روش شناسی مارکس نوعی نگاه فرارونده را برای بجتبجحلیل<br />
پدیدارهای اجتماعی <strong>در</strong> اختیار ما قرار می دهد. هنگامی که از مبحث واقعیت اجتماعی سخن<br />
می گوید، پافشاری او بر این مبنا قرار دارد که آبجنبجچه ما به عنوان "واقعیت انضمامی" می شناسیم<br />
تقریبا هیچ دانش بنیادین را برای بجتبجحلیل <strong>در</strong> اختیارمان قرار بمنبممی دهد. آبجنبجچه ما به عنوان واقعیت<br />
به مثابه ی امرِ مشاهده پذیر <strong>در</strong> برابر خود می بینیم سرشار از پیش فرض هابىیبىی ست که یک سری<br />
شرایط تاربجیبجخی را مسلم فرض کرده و سپس به بجتبجحلیل می پردازد. واقعیابىتبىی همھهممچون مرد، زن،<br />
خانواده، نگهداری از کودکان و غبریبرره همھهممه و همھهممه شکل دهنده ی امر رویت پذیر بوده و بدون<br />
تئوریزه کردن مناسبات بهنبههفته قا<strong>در</strong> بجنبجخواهیم بود تا شناخت <strong>در</strong>سبىتبىی از آبهنبهها بدست آور بمیبمم. بدست<br />
آوردن دانش شناخبىتبىی <strong>در</strong> این زمینه آن هنگامی رخ می دهد که از امر رویت پذیر (مفاهیم که<br />
به شکلی بجتبجخیلی بر انضمامی بودن آبهنبهها باور دار بمیبمم مانند آبجنبجچه <strong>در</strong> بالا ذکر شد) به سمسسممت مفاهیمی