نقد و بررسی نمایش «سوختن» به کارگردانی علیرضا آرا و علیرضا اولیایی
پشت به استبداد یا رو به آن به قلم مجید اصغری، منتقد گروه تئاتراگزیت ارزشگذاری منتقد: نیمستاره- ضعیف
پشت به استبداد یا رو به آن
به قلم مجید اصغری، منتقد گروه تئاتراگزیت
ارزشگذاری منتقد: نیمستاره- ضعیف
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
را به اوج ابمیبممان و رستگاری برساند. حال نه تنها چنبنیبنن بمنبممی شود بلکه او در ادامه احساس گناه
کرده و عشقش را به هوس تعریف می کند. این یعبىنبىی ریشه های خرافه در درون او همھهممچنان
نفس کشیده و وی را از بجنبججات و رهابىیبىی دور می کنند. «سوخبنتبنن» دقیقا همھهممبنیبنن است. تباه شدن
عشق و به آتش کشیده شدن آن. اما آیا این نوعی ابزار عجز و ناتوابىنبىی مقابل استبداد نیست؟!
آیا این چبریبرزی جز روضه خوابىنبىی برای مرده ای ست که آن را عشق می نامند اما در اذهان خود
همھهممچنان میل به تثبیت حکومبىتبىی خودرأی و مستبد را می پرورانند؟! این چنبنیبنن است که
می گو بمیبمم که در ا کبرثبرر مواقع تکلیف مان با پدیده ها مشخص نیست و این تئاتر است که ما را لو
می دهد. هیچ کس نیست که در این بمنبممایش علیه خرافه، دیکتاتوری کلیسا و استبدادش بشورد،
حبىتبىی پدرجوان که ظاهرا طعم عشق را چشیده و سرآخر به آن پشت می کند. بمنبممایش سعی
دارد که قدرت عشق را نشان دهد اما سرآخر آن را به اسارت می گبریبررد. در صحنه ای از بمنبممایش
سوگل خلیق با پارچه ای دراز و سفید به پدرجوان متصل است. او به آرامی از خطوط قرمز
کلیسا فاصله گرفته و در آوانسن رو به بمتبمماشا گران ترانه می خواند. در بهنبههایت پارچه سفید را به
دور خود پیچیده و این بار کت وبال بسته به داخل مجممجحوطه و در کنار پدرجوان کشیده می شود.
بمنبممایشی که باید راوی بجنبججات ژان (پدرجوان) از چنگال خرافه باشد، مدلىللىی دیگر از اسارت را به
بمنبممایش می گذارد که در شرایط فعلی نه امیدبجببجخش است و نه فرهنگ ساز. حقبریبرر به جای
کارگردانان بودم با تبرببرر به جان دکور بمنبممایش می افتادم و کار نابمتبممام کارا کبرتبررهایش را به پایان
می رساندم.
بیست و بهنبههم آبان ١٣٩٨