10.07.2015 Views

ﭼﻤﺪﺍﻥ ﺣﺠﺎﺝ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﺧﺎﻟﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻏﺎﺕ ﺳﻌﻮﺩﻱ - جام جم

ﭼﻤﺪﺍﻥ ﺣﺠﺎﺝ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﺧﺎﻟﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻏﺎﺕ ﺳﻌﻮﺩﻱ - جام جم

ﭼﻤﺪﺍﻥ ﺣﺠﺎﺝ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﺧﺎﻟﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻏﺎﺕ ﺳﻌﻮﺩﻱ - جام جم

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

11events@jamejamonline.irشماره مستقيم:‏ 23004319 پرونده پيامك:‏ 300011217ر كنيمپرونده اي براي سرقت هاي بزرگقتل،‏ خون و درگيري مسلحانهدر سرقت هاليوودي كرمانشاهچهارشنبه 24 آبان 1391سرقت اسيدي؛ معجون دزدي و جنايتسهنوجوان كهبا پاشيدناسيدبه صورت راننده هاي مسافركش ياافرادي كهاز سر دلسوزي آنها را سوار مي كردند پس ازدستگيري انگيره خود را سرقت اعلام كرده و گفتند،‏ از سوي پيرمردي براي اجراي اين كارها راهنمايي شده اند.‏درادامه تحقيقات معلوم شد؛ همه سرقت ها نقشه پيرمردي بوده كهاسيد را به آنها داده تا بر سر و صورت راننده هابريزند.‏پسر نوجواني كه به صورت رانندگاناسيد مي پاشيد،‏ پيرمردي را كه تازه دستگير شده بود به عنوان سردسته باندمعرفي كرد و به ماموران پايگاه 5 پليس آگاهي تهران گفت:‏ ‏«ما نمي خواستيم اين سرقت ها را ان<strong>جام</strong> دهيم،‏ ولي او تهديدمي كرد اگر به حرف هايش گوش ندهيم بيرونمان مي كند.»‏به اين ترتيب پيرمرد متهم شد از سال ها قبل كودكان خياباني را به خانه خود در روستاي كيگاور رباط كريم كشانده وپس از دادن جا و غذا،‏ آنها را مجبور مي كرده با پاشيدن اسيد به صورت رانند ه ها،‏ خودروي آنها را سرقت كنند.‏اما ماجراي سرقت هاياسيدياين باند مخوف كه سال هاادامه داشت،‏ مهر 86 در دستور كار پليس قرار گرفت.‏زماني كه سه نوجوان،‏ مرد جواني را كه قصد رساندنشان را داشت به عنوان طعمه انتخاب كردند،‏ مرد جوان چند روز بعدبا سر و صورتي كه به شدت سوخته بود به پايگاه 5 پليس آگاهي تهران رفت واز سرقت خودرواش توسط سه نوجوانخبر داد و گفت:«‏ سه پسر ‎16‎ 15 ساله،‏ از ميدان آزادي خودروام را به مقصد اسلامشهر به صورت دربست كرايه كردند،‏اما در بين راه با تهديد چاقو مرا مجبور به توقف كردند.‏ وقتي توقف كردم مايع سوزاننده اي را روي صورتم ريختند،‏ از دردبه خود مي پيچيدم،‏ اما در همين هنگام آنها مرا به زور از خودرو بيرون انداختند.»‏مدتي بعد چند راننده ديگر نيز با مراجعه به پليس مدعي بودند قرباني اعضاي اين باند مخوف شده اند،‏ به اين ترتيبكارآگاهان محدوده فعاليتاين نوجوانان تبهكار را دراتوبان آزادگان،‏ جاده اسلامشهر و مناطق حاشيه ا ي جنوب پايتختبه صورت نامحسوس تحت كنترل قرار دادند و سران<strong>جام</strong> موفق شدند دو نفرازاعضاي باند را كه سوار يك خودرويمسروقه و با سرعت سرسام آور در جاده اسلامشهر در حال حركت بودند،‏ دستگير كنند.‏متهمان دراداره پليس به زورگيرياز رانندگان عبوري و سرقت خودروهاي آناناعتراف كردند و مدعي شدند:‏«30 راننده مسافركش را به دامانداخته اند و بعداز پاشيدناسيد بر سر و صورت 15 نفراز آنها يا مجروح كردنشان باضربات چاقو،‏ خودرويشان را به سرقت برده اند.»‏به دنبالاعترافات هولناكاين دو سارق نوجوان،‏ كارآگاهان موفق شدند ديگر همدست آنها را كه بهاتهام سرقتديگري در زندان به سر مي برد شناسايي كنند،‏ بهاين ترتيب پردهاز راز پيرمرد معتاد كه سردستهاين باند بود،‏ برداشتهشد.‏سارقاننوجوان درادامهبازجويي ها مدعي شدند طراحاصلياين سرقت هايبي رحمانه پيرمردي معتاداست كهباپناه دادن به كودكان خياباني آنها را مجبور به سرقت خشن خودرو مي كند.‏ آنهاادعا كردنداين پيرمرد بعداز هر سرقت،‏خودرو را اوراق مي كرد و به فروش مي رساند و بخش كمي از پول فروش خودرو را به آنها مي داد.‏اما پدرخوانده وقتي مقابل اعضاي باند سرقت و دو نفر از شاكيان پرونده قرار گرفت با انكار تمام اتهاماتش گفت:‏باور كنيداين پسرها دروغ مي گويند،اشتباه كردم به آنها جا و مكان دادم،‏ من نمي دانستم آنهااسيد را براي چه كاريمي خواهند،از من خواستندبرايشاناسيد تهيه كنم و من هماز روينادانياين كار را كردم.اما خبر نداشتم كه آنها بااستفادهازاسيد دست به چه سرقت هايي مي زنند.‏ با وجوداين مدارك و شواهد عليه پيرمرد،‏ چاره اي جز بيان حقايقبرايشنماند.‏ شاهد حلاج/‏ <strong>جام</strong> <strong>جم</strong>اعضاي باند سرقت مسلحانه اي كهاواسط سال 90 به خودرو حمل پول بانكسپه كرمانشاه دستبرد زدهبودند و چهار مامور رابه قتل رساندهبودند،‏ پساز يكماه در چند عمليات همزمان كه در كرمانشاه،‏ سنندج و تهران به اجرادرآمد،‏ دستگير شدند و سردسته گروه،‏ در درگيري مسلحانه جان باخت.‏ دراين عمليات كه به تبادل آتش بين ماموران و سردسته سارقان منجر شد،‏ چهارمتهم در كرمانشاه،‏ يكي از همدستان آنان در سنندج و شش نفر ديگر نيز در تهرانبه دام افتادند.‏ساعت 9 و 30 دقيقه صبحبيست و ششم مرداد 90 زماني كه خودروي حمل پولبانك سپه مقابل شعبه خيابان سعدي كرمانشاه توقف كرد تا كارمندان كيسه هاي پولرا داخل شعبهببرند،‏ چهار مرد مسلحبه سمتاتومبيل يورشبردند.‏ آنهابا گشودنآتش به سوي ماموران محافظ خودرو و بانك،‏ راه را براي سرقت باز كردند و با برداشتنمبلغ ‎217‎ميليون تومان وجه نقد،‏ سوار يك خودرو پرايد شده و فرار كردند.‏دقايقي بعد خيابان سعدي توسط ماموران پليس وامدادگران بسته شد و دروهلهاول معلوم شد يكياز محافظان در دم كشته و سه نفر ديگر زخمي شده اند،اماساعاتي بعد سه مامور ديگر هم جان خود را از دست دادند.‏ همان موقع تيم ويژه ايمسئوليت تحقيق براي شناسايي سارقان را آغاز كرد.‏در اين شرايطي كه ردپايي از متهمان وجود نداشت،‏ كارآگاهان فرضيه خودرا روي سابقه دار بودن عواملاين دزدي متمركز كردند.‏ خشونت سارقان و به كاربردن آسان سلاح،‏ شكي براي پليس باقي نگذاشته بود كه آنها قطعا قبل از اين نيزجرايم متعددي ان<strong>جام</strong> داده اند.‏بررسي فهرست سارقان سابقه دار،‏ كارآگاهان را به فردي به نام صلاح الدينمشكوك كرد كه ‎12‎سابقه سرقت مسلحانه داشت وبار آخربهاعدام محكومشده،امااز زندان فرار كردهبود.بهاين ترتيب كه مرد خشن در حالي كه درانتظاراجراي حكم مرگ بود و در حبس به سر مي برد،‏ بيمار شد و مسئولانزندان موافقت كردند او براي مداوا به بيمارستان منتقل شود،‏ ولي صلاح الديندر بين راه با حمله به مامور و خلع سلاحاو گريخته بود.‏ بعداز آن پليس تلاشگسترده ايبراي رديابي متهمان<strong>جام</strong> داد،‏ ولياثرياز وي به دست نيامد تااين كهچنديبعدمامورانكلانتريكيانمهركرجكهازفعاليتچندي كيانمهر هرازيرنظرگرفتندوبعديك باند فساد مطلع شده بودند آن خانه زيرنظر گرفتند همكهدراينخانهپنهانازاطمينان وارد آنجا شدند.‏ صلاح الدين كه كهشناساييشدهواينشده بود،‏ وقتي ماموران را ديد بااين تصور ده،دستبهسلاحبردوباعمليات به منظور دستگيري او ان<strong>جام</strong> شده،‏ مراهيكزنومردازآنجازخمي كردن دو مامور كلانتري توانست همراه بگريزد.‏رجآغازشدومامورانبهپسازاين حادثه طرح مهار در كرج رداختند.اينتعقيبوگريزتعقيب صلاح الدين و دو همدستش پرداختند.اين سارقفراريبارديگردستبهتا تاكستانادامه پيدا كرد و در آنجا حانهباجاگذاشتنخودرواشسلاح برد و در جريان درگيري مسلحانه با ينمردبهدستنيامدتااين كهفراري شد.‏ بعداز آن ديگر خبريازاين مرد رقتخونينازخودروحملپولراكارآگاهاناحتمال دست داشتناو در سرقت قوي دانستند.‏روزهايمردادكليدخورد،بهيافتنسران<strong>جام</strong> تجسس هايي كهاز آخرين مرداد اندادهبودمردمسلحدرفرارتبحرردپاي صلاح الدين منجر شد،‏ اما تجربه نشان بود مرد در ميزنيزنمي هراسدبههميندليلدارد واز به كار بردن روش هاي خشونت آميز نغافلگيرشدنصلاح الدين،سايربايد عملياتي طرح ريزي مي شد كه ضمنهميندليلتحقيقاتبهصورتاعضاي گروهاونيزبه دام مي افتادند.بهدديگراعضايگروهدرتهرانوشد ديگر نامحسوسادامه يافت تا اين كه فاشسنندج پنهان شده اند.‏نشانمي دادصلاح الدينبرايبررسي نحوه ارتباط اعضاي اين باندرا نظر ايرادرنظرگرفتهاستهر يكاز آنهااز <strong>جم</strong>له همسرش وظايف ويژهتمي به كندبهگونه ايكهيكيو اين گروه به شكل سازمان يافته فعاليت ايموردنيازباندرابهعهدهاز متهمان فقط وظيفه خريد سيمكارت هاي باند تهمديگربهعنوانزاغ زنباداشت،‏ فردي ديگر تداركاتچيبود و متهم ماموران‎5‎ و‎30‎دقيقهبامداداين شبكه همكاري داشت.‏ سران<strong>جام</strong> هراني،همسرصلاح الدينو12 مرداد 90 دست به كار شدند.‏ گروه تهراني،‏ جينيزيكيديگرازهمدستانپنج مرد را براحتي بازداشت كرد.‏ تيم سنندجي دونمشكلخاصيبهداممجرم مخوف را بدون درمحله‎22‎بهمنكرمانشاهانداخت،‏ اما ماموران بسختي افتادند.‏متوجهشددرحلقهمحاصرهصلاح الدين وقتي متوجه ردرگيريمسلحانهراچارهكارگرفتار شده بار ديگر همدستشبهسويمامورانديد و با كمك چهار ‏،ماموراننيزبهسمتمخفيگاهنارنجك پرتاب كرد،‏ يندرگيريمسلحانهتاساعتآنها آتش گشودند.‏ اين تا ادامهيافتوبامرگصلاح الدين9 و 15 دقيقه صبح درگيريدومتهمديگرنيزبهشدتپايان يافت.‏ در اين ورنيرويانتظاميهممجروحشدندكه زخمي و سه مامور رسيد.‏ يكي از آنها به شهادتماموران دربازرسياز مخفيگاه صلاح الدينپساز آندو قبضه سلاح كلاشينكف،‏ تعدادياسلحه كلت وMP5 و تعدادي نارنجك و كيف حامل پول مسروقه راكشف كردند.‏ پسازايناتفاقات سردار رادان جانشينفرمانده نيرويانتظامي بااشاره بهاين عمليات ويژهيانتظام انتظامي نسبت بتبهوضعايمن ايمني برخي بانكهام معترضگفت:«نيرويبودهوهس هست واميدواريم بانك مركزي زمان مشخصي را برايمجهزشدنب بانك ها به سيستم ايمني در نظر بگيرد.»‏اوهمچني همچنين گفت:‏ ‏«در سرقت كرمانشاه،‏ ماموراناين خودروتمامجوانب را در نظر گرفته بودند،اما نكته اي كه وجود دارداين كهپسازمد مدتي،‏ جابه جايي پول براي ماموران خودروهاي حامل پولشود،اما ماموران هميشه بايداحتمال سرقتاز خودرو راعاديمي دادهو آمادهباشند.»‏نحالد دادوش هاشمي استاندار كرمانشاه نيز گفت:‏درهمين ‏«دستگيرياين گروه با همكاري سربازان گمنامامام زمان(عج)،‏انتظامي و دستگاه قضايي ان<strong>جام</strong> شد.»‏نيرويمجتبيملك ملكي دادستان عمومي وانقلاباستان كرمانشاه نيزتاكيدكرد برخي از اين دستگيرشدگان محارب هستند كهحكم آنان در ملاءعام به اجرا درمي آيد.‏در تحقيقات از افراد دستگير شده مشخص شدسارقان خشن فعاليت خود را سال 83 با سرقتايناز صرافي كرج شروع كرده اند.‏ دو سال بعد باگريم و تغيير چهره،‏ نقشه سرقت 150 ميليونتومانياز برج سايه تهران را بهاجرا گذاشتندو پساز آن سرقت هاي ديگرياز <strong>جم</strong>لهسرقت مسلحانهاز سه مطب پزشكان درخيابان هاي ستارخان،‏ جنت آباد و وليعصرو سرقت مسلحانهاز يك شركتليزينگخودرو و يك شركت خدمات پستي دركرج و همچنين سرقت مسلحانهاز بانكسپه شعبه سليمان خاطر تهران را عمليكردند.‏همدستان صلاح الدين همچنين اعترافكردند دوم خرداد 86، به خودرو حمل پول بانكصادرات شعبه زرافشان تهران حمله كرده و در حاليكه با شليك لكا هاي بي هدف،‏ جوي از وحشت ايجاد كرده بودند،‏ دو نگهبان را نيزهدف قرار داده اند و پن<strong>جم</strong> آبان 86 درسرقتي مشابه به خودرو بانك صادرات حملهكردند.‏ آنها حملهبه خودرو حمل پول ديگري مقابلبانك ملي شعبه آموزش وپرورش خيابان وفاآذر جنوبي را كه با مجروح كردن مأمور محافظ همراه بود نيزپذيرفتند.‏،:جادوگر گاوصندوق ها در انتظار محاكمهآخرين پس لرزه در ‏«ديوار چين»!‏انكبول كردمبه داخل بانك برديد؟كار سختينبود.‏ دو روز قبلاز سرقت،‏ ساعت 6 صبحكك كه هنوز كسي به بانك نيامده بود كپسول و دستگاهبرش را به داخل بانك بردم و در طبقه دوم مخفيكردم.‏ من سرايدارم و ديرتر از همه از بانك خارجشوم.‏ روز سرقتبراياين كه كسيبه من شكمينكند،‏ ساعت 6 بعدازظهراز بانك خارج شدم،اما نيمساعت بعد برگشتم و با محمد تماس گرفتم تا نقشهرارااجرا كنيم.‏ چند دقيقه بعد،او با پسرش مرتضي بهبانك آمد.‏ مرتضي بيروناز بانك مراقب و مدام باپدرش در تماس بود تا اگر پليس آمد يا كسي به ماشك كرد موضوع را اطلاع دهد.‏ من و محمد همگاوصندوق را برش زديم . ساعت 11:30 شب بودكه كار تخريب گاوصندوق را تمام كرديم و با كمالتعجب ديديم به جاي 150 ميليون تومان،‏ بيش از400 ميليون تومان پول نقد و چك پول داخلگاوصندوقاست.‏ بيشاز نيمياز پول ها و چكپول ها رابرداشتيم و قرار شد محمدبرايبرداشتنبقيه پول ها و صحنه سازي برگردد.‏صحنه سازي چگونه بود؟چون ما بااستفادهاز كليد وارد بانك شدهبوديم،‏ معلومبود يكياز كارمندانبانكدر سرقت نقش داشتهاست.‏ براي همين،‏محمدابتدا قفل در را با وسايلي كه آورده بود،‏شكست تا كسي متوجه نشود ما با كليد قفل رابازكرده ايم.‏ بعد هم در مقابل بانك با چند ميله و پارچه دكه ايدرستك كرد و از همدست ديگرمان به نام علي خواستداخلدكه مشغول فروختن سيگار شود.‏ به اين ترتيب،‏ وقتيپليس تحقيقاتش راان<strong>جام</strong> مي داد واز ماجراي دكه باخبرمي شد،‏ تصور مي كرد دزدانافرادي خارجاز بانك بوده اندكه با زدن دكه در مقابل بانك مي خواستند كاري كنند كسيمتوجه آنها هنگام بريدن قفل در بانك نشود.‏پول ها را چطور تقسيم كرديد؟ازاول قرار شد چك پول ها براي من باشد و پول هاي نقدبراي محمد و دو همدست ديگرمان.‏ 215 ميليون تومان ازپول هاي سرقتي چك پول بود و بقيه پول نقد.‏چند ساعت طول كشيد پول ها را برداريد؟حدود سه ساعت و نيم.البته با صحنه سازي خيلي بيشترشد.‏از سرقت چه كرديد؟بعدمنبه خانه ام رفتم و محمد هم بعداز دادن دو ميليونتومان به علي،‏ با پسرش به خانه شان در اسلامشهر رفت.‏با چك پول ها چه كردي؟من سال ها در بانك كار مي كردم و مي دانستم 600 برگچك پول 100 هزار توماني شماره سريالشبه تمامبانك هايايراناعلام شدهاست.‏ به همين خاطر نمي توانستماز آنهااستفاده كنم.از طرفينيازبه پولنداشتم و محمد هم مي گفتفعلا چك پول ها را خرجنكن.البتهبعداز چند روزبين من ومحمد دعوا شد و او تعدادي از چك پول ها را از من گرفت.‏دعوايتان بر سر چه بود؟محمد مي گفت سهم مناز سرقت خيلي زياد شده.‏او وقت و بي وقت به در خانه ما مي آمد و مي گفت كه بايدبهاو 50 ميليون تومانبدهم.‏ خانواده امبه من شك كردهبودند و از طرفي مي ترسيدم او سر بچه ام بلايي بياورد.‏ بههمين دليل 20 ميليونبهاو دادم.او در حقمنامردي كرد.‏وقتي چك پول ها را از من گرفت،‏ با روشي كه خودشداشت،‏ مهر بانك را از روي آن پاك كرد و براحتيتوانست پول ها را خرج كند،اما هيچ وقت آن روش رابه من نگفت.‏آن روزي كه براي سرقت وارد بانك شديد،‏ كسي بهشما شك نكرد؟نه،‏ محمد كت و شلواري همرنگ كارمندان بانك پوشيدهبود و رفتارش كاملا عادي بود.‏ همه فكر مي كردند كارمندانبانك هستيم.‏نمي ترسيدي دستگير شوي؟چرا،اما محمد هميشه مي گفتاگر من خودم رانبازم،‏ هيچاتفاقي نمي افتد.‏ من هم خيلي عادي مثل هميشه صبح هامي آمدم سر كار و به موقع مي رفتم تا كسي به من شك نكند.‏بااين حال،‏ چون محمد خيلي طمعكار بود،‏ مطمئنبودمطمعاو كار دستم مي دهد.او مدام به مقابل خانه مان مي آمدو به بهانه هاي مختلف مي خواستاز من پول بگيرد.‏ چونمطمئن بود من نمي توانم چك پول ها را در بانك نقد كنم.‏ امابا روشي كه داشت،‏ اين كار برايش راحت بود.‏چطور دستگير شدي؟اول خردادبود كه رئيسبانكبرايم پيامك زد كه دزد بانكرا دستگير كرده اند.‏ من يك ماهي بود كه به بانك ديگريمنتقل شده بودم و ديگر در آن بانك نبودم.اول ترسيدم.‏فكر كردم محمد دستگير شده،اما بعدا در روزنامه ها خواندماعضاي يك باند را در خوزستان دستگير كرده اند كه با روشتخريب گاوصندوقاز بانك ها سرقت مي كردند.‏ در روزنامهنوشته شده بود اعضاي اين باند علاوه بر سرقت از بانك هايچند شهر،‏ به سرقتاز بانك قلعه حسن خان هماعترافكرده اند.‏ غافلازاين كه همهاين ماجرا،‏ نقشه پليس برايبه دام انداختن ما بود.‏رحمان جادوگر،‏ پيرمرد افغاني كه سركرده يكي از مخوف ترين باند هاي سرقت مسلحانه پايتخت بود.‏ به دليلسرقت هاي متعدد و متفاوت مشهور شده بود.‏ ارتكاب جرايماو تاجايي پيش رفت كه حكم قطعانگشتان دستدر موردشاجرا شد،امااو ده روز بعدازاجراي حكم قطع يد بهاتهام قتلي قديمي بازداشت كه پرونده قتلاو هنوزدر جريان است.‏رحمان به دليل تبحرش در بازكردن در گاوصندوق ها به جادوگر معروف شده بود و به دليل جرايمي كه ان<strong>جام</strong> دادهبود علاوه بر حبس به قطع چهار انگشت دست راست نيز محكوم شد.‏هم اكنون او در حبس است و در انتظار محاكمه به اتهام قتلي كه ماجراي آن به عصر يكي از روزهاي ارديبهشتسال ‎83‎باز مي گردد.‏ در آن روز مأموران كلانتري 117 جواديهاز طريق مركز فوريت هاي پليسي 110 تهرانبزرگ مطلع شدندافغاني پنجاه ساله اي به نام فيضاالله براثراصابت ضربات چاقو در ساختماني نيمه كاره به قتلرسيدهاست.‏ بهاين ترتيب شهرياري،‏ بازپرس شعبه هفتم دادسراي جنايي تهران تحقيقات جنايي را آغاز كرد ومشخص شد چهار مرد جوان و ميانسال در محل حضور داشتند كه مدعي بودند عده ايبا ورودبه خانه فيض االلهاو رابه قتل رسانده اند.‏يكي از خواهرزاده هاي مقتول كه ماجراي قتل را اطلاع داده بود،‏ در تشريح ماجرا به ماموران گفت:‏ صبح ديروز،‏ دومرد افغاني به خانه دايي ام آمدند كه پولشان را نزد او به امانت بگذارند؛ چرا كه آنها به علت نداشتن مدارك مورد نياز،‏ اماپس از صحبت از امانت گذاشتن پول خود پشيمان شدند.‏عصر همان روزاين دو نفر به همراه چهار مرد ديگر كه دو نفر آنها سلاح كلت داشتند و چهار نفرشان چاقو به خانهدايي ام آمدند.‏ سارقان پس از تهديد دست و پاي ما را بستند،‏ اما دايي من قصد مقاومت داشت كه يكي از مها<strong>جم</strong>ان او رامجروح كرد.‏ بعد هم با سرقت 20 ميليون تومان كه همه آنها امانت بود،‏ پا به فرار گذاشتند.‏با اين اطلاعات اندك تحقيقات براي شناسايي سارقان به بن بست رسيد و سران<strong>جام</strong> فردي به نام منصوريدستگير و مشخص شد عضو يك باند سرقت به نام باند جادوگراست كهاز منازل سرقت مي كنند.‏ سردسته باندهم يكافغانياست.‏ با وجودايناطلاعات منصوري عضويت در باند جادوگر را نپذيرفت،اما مدعي شد سردستهباند به نام رحمان ملقب به جادوگر به خانه يكياز هموطنانش رفته واز آنجا سرقت كرده واين فرد را نيزكشته است.‏به اين ترتيب مأموران پليس آگاهي تحقيقات خود را براي دستگيري رحمان آغاز كردند و نتايج تحقيقات نشانداد كه رحمان سردسته باند خشنياست كه دست به سرقت هاي مسلحانه در پايتخت مي زند.او و همدستانش پسازشناسايي خانه ثروتمندان،‏ نيمه شب حمله مي كردند و باايجاد رعب و وحشت،‏ پول واموال باارزش موجود در خانه هارا مي دزديدند.‏آنها همچنين بااستفادهاز تاريكي شب به طلافروشي هايي كه در نقاط خلوت شهر قرار داشت،‏ هجوم مي بردند و بااستفاده از تبحر رحمان جادوگر در باز كردن در گاوصندوق ها،‏ طلا و جواهرات موجود را سرقت مي كردند.‏ در اين بينپليس در سال 84 همه آنها را دستگير كرد و رحمان علاوه بر حبس به قطع چهار انگشت دست راست نيز محكوم شد.‏با وجوداين اطلاعات بدست آمده هم راهگشاي دستگيري رحمان جادوگر نشد تااين كه باگذشت پنج سال مردي به دادسراي جنايي تهران رفت و مدعي شد كه كليد راز قتل فيض االله دردستان اوست.‏اين مرد گفت:‏ چندي قبل در يك مهماني خصوصي با مردي آشنا شدم كه به رحمان جادوگر معروف است و در آنجااز ماجراي جرايم مختلفش صحبت كرد،‏ در اين بين هم از قتلي پرده برداشت كه پنج سال قبل مرتكب شده بود.‏به گفتهاين مرد،‏ رحمان مدعي شد كه در جريان يكي جرايمش فردي را كه معتمد كارگرانافغانيبود رابه قتلرسانده و بعد از سرقت ميليوني متواري شده است.‏بعد از اظهارات مردجوان،‏ خودرا پليس و بازپرس جنايي كه سالهدر يك قدمي كشف راز پنجتحقيقاتبرايمي ديدند،بار ديگركردندشناسايي رحمان را شروع كهدرنهايتتحقيقاتجديدمنجربه دستگيري رحمان جادوگرشد.‏ اما وقتي رحمان خود را در برابرارداتهام قتل ديد،ايناتهام را دركرد و گفت كه هيچ دخالتي قتل نداشتهاست.‏ رحمان حتيهوحضور خود در مهماني شبانه راصحبت كردن درباره جنايت همانكار كرد.‏حدود 12 سال پيش مجرماني سابقه دار با تشكيلگروه هاي تخصصي،انواع سرقت و زورگيري را باشيوه هاي خشن شروع كردند.اعضاياين باند بزرگو سازمان يافته تحت عنوان ‏«ديوار چين»‏ فعاليتمي كردند.‏ در سال هاياوليه فعاليتاينباند مخوفبسياريازاعضاي آن كه نوآوري هايي هم درارتكابجرايم خود ان<strong>جام</strong> مي دادند،‏ دستگير شدند و هفت نفر ازآنها به اعدام،‏ 13 نفر حبسابد و مابقي هم محكوم بهحبس هاي طولاني مدت شدند.اما دو نفراز سركردگاناصلياينباند كه محكومبهاعدامبودند پساز تجديدنظر در رأي صادره به حبسابد محكوم شدند.اين دو پساز مدتي از زندان مرخصي گرفته و همراه ديگر اعضايگروه كه آنها هم موفقبهاخذ مرخصي شدهبودند،‏متواري شدند و دوباره با تشكيل باند جديدي جرايم خودرا از سر گرفتند.‏ اما اين تبهكاران سابقه دار تنها توانستندچند سال به فعاليت هاي مجرمانه خودادامه دهند وسران<strong>جام</strong> تابستان 89 دستگير شدند تا آخريناعضايباند ديوار چين باشند كه به دام پليس مي افتند.‏با به دست آمدن اطلاعاتي در مورد از سرگيريفعاليت هاي مجرمانه اعضاي فراري باند ديوار چين،‏كارآگاهان پليس كه همچنان به دنبال اين گروه بود،‏اوايل سال 88 پرونده هاي متعدد كيف قاپي و زورگيرياز مشتريان بانك ها را از جرايم جديد اعضاي اين باندتشخيص دادند.‏ چون شيوه سرقت پرونده هاي جديدشباهت زياديبه شيوه خفه كني،آويزانبري،‏ قمه كشي،‏درگيري هاي ساختگي با موضوع ناموسي و...‏ داشت كهسال ها قبل مورد رسيدگي قرار گرفته بود و پسازدستگيري تعداد زياديازاعضاي باند ديوار چين بايگانيشده بود.‏ به اين ترتيب كارآگاهان اداره هجدهم پليسآگاهي موضوع رابه مسئولانارشد خود گزارش دادندو با بررسي هاي دقيق تر مشخص شد يك باند حرفه ايبه صورت گروه هاي چهار و هشت نفره بااستفادهاز فنمي زنند.‏خفه كني و قمه و قداره،‏ دست به اين سرقت ها درادامهبابررسي تصاوير دوربين هاي مداربستهنگزارشمراكزاقتصادي محل سرقت كه مالباختگان داده بودند هويت چند نفراز سارقان به عنوان ‏«زاغ زن»‏تنظرقرارباند،‏ شناسايي و محل سكونت آنها تحت نظر گرفت.‏همموفقبا تعقيباين چند نفر،‏ كارآگاهاناداره هجدهم به شناسايي ديگراعضاي گروهاز <strong>جم</strong>له دوسردستهاصليباند شدند.‏اساييوسران<strong>جام</strong> پساز گذشت تقريباً‏ دو ماه شناسايي تير‎89‎‏،دهتعقيب اين گروه ساعت 3 بامداد پانزدهم يگان هاياكيپ عملياتي از كارآگاهان اداره هجدهم وضربت مخفيگاه متهمان را در پنجنقطه مختلف فشهر به محاصره درآوردند و طي پنج عمليات همزماندر يابانهايخيابان قزوين،قيطريه،خزانه،‏ بخارايي و خيابان دماوند شش عضو اصلي گروه را به اساميجعفر پ،‏ حسين حسين د،‏ رضا ش،اصغر ب،‏ محمد غ وديگراز ح را كه عضو سابق ديوار چين بودند با پنج نفر اعضاي مرتبط دستگير كردند.‏در تحقيقات مشخص شد حسين د و محمد غاز اعضاي اصلي باند معروف به ديوار چين هستند كهبهاعدام محكوم شدهبودند،اما پساز مدتياز زندانمرخصي گرفته و متواري شده اند.‏حسين د كه سركردگي گروه جديد را بر عهدهداشت چند مقام قهرماني در رشته هاي مختلف رزميمسابقات داخلي و خارجي را در كارنامه دارد.‏ او در حاليشيوه و شگرد هاي سرقت رابه ديگراعضاي گروه آموزشمي داد كه مهارت هاي رزمي خود را نيز با شيوه هاي قديمآميخته بود.‏حسين د در زمان دستگيري با قمه به مأمورانحمله كرد كه مأموران مجبور شدند وي رااز ناحيه پا مورداصابت گلوله قرار دهند.‏ همچنين ديگر متهماصلي يعنيرضا ش نيز در زمان دستگيري قصد فرار داشت كهاونيزاز ناحيه پا مجروح شد،‏ به همين دليل هر دو متهم بهبيمارستان منتقل شدند.‏ازاعترافات صريح متهمان مشخص شده روزانهسه الي چهار فقره سرقت به شيوه خفه كني در سطح شهران<strong>جام</strong> مي دادند كه ارزش هر يك از اموال سرقتي بيش ازيك ميليارد تومان بوده است.‏كارآگاهان اداره هجدهم پليس آگاهي تهران بزرگدر بازرسياز مخفيگاه هر يكاز متهمان مقادير زياديوجوه نقد،طلا،‏ گازاشك آور،قمه،‏ چاقو،قداره،‏ مشروباتالكلي،انواع گوشي،‏ جليقه ضدگلوله،ارز و شش دستگاهپژو،‏ سه موتورسيكلتتندرو،‏ چند دستگاه خودروي هيونداو...‏ را كشف كردند.‏ همچنين مشخص شداينافراد باوجوه حاصل از سرقت،‏ زندگي بسيار مرفهي را در نقاطبالاي شهر براي خود تشكيل داده اند،‏ تا بهاين ترتيبپليس به آنها مظنون نشود.‏ متهمان بيشترافرادي را بهعنوان طعمه انتخاب مي كردند كه از همراه بودن مبالغهنگفتبا آنهااطمينان داشتهباشند،به همين علت در‎5‎فقرهازاعترافاتاوليه 50 توسط متهمان،‏ ارزش مالباختگان به اموالبيشازيكميليارد تومانمي رسد.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!