ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺳﺎﺯﺍﻥ ﺯﻳﺮ ﺗﻴﻎ ﻧﻘﺪ - روزنامه جام جم

More documents

Recommendations

Info

شماره مستقيم:‏ 23004311 پرونده پيامك:‏ 300011211 دوشنبه 29 مهر 1392media@jamejamonline.ir10با خداداد عزيزي درباره فوتبال و سينما:‏خودم لايق جايزه اسكار است!‏نقشحضور خداداد عزيزي در نقش 30 ثانيه اي خودش در فيلم سينمايي ‏«خوابم مي آد»‏ ساخته رضا عطاران آن موقع سر و صداي زيادي به پا كرد و خيلي مورد توجه قرار گرفت.‏او از نخستين فوتباليست هايي بود كه در سريال ‏«زير آسمان شهر»‏ ظاهر شد و پا به عرصه بازيگري گذاشت.‏خداداد هنوز هم گاهي مصاحبه هاي تصويريش به اندازه يك فيلم كمدي جذاب و البته آموزنده براي مردم مورد توجه است و كليپ برخي صحبت هايش در تلفن همراه خيلي هادست به دست مي چرخد.‏ خودش اما معتقد است بازيگر خوبي نيست و ترجيح مي دهد نقش خودش را بازي كند؛ نقش خداداد عزيزي.‏مسعود حكم آبادي ‏/جام جمبه نظر شما مردم ما سينما و تلويزيون را بيشتر دوستدارند يا فوتبال را؟خودتان مي گوييد مردم.‏ پس مردم هم بايد پاسخبدهند،‏ مثلا من به شخصه فوتبال را دوست دارم،‏ اما يكخانم حتما سينما را بيشتر از فوتبال مي پسندد.‏به طور كلي روابط فوتبالي ها با سينمايي ها بد نيست ورفت و آمد زيادي با هم دارند.‏ چرا؟روابط فوتبالي ها با همه خوباست غيراز خودشان!‏ منهم چند دوست خوب در سينما دارم كه با آنها در ارتباطم،‏البته خودم زياداهل فيلم ديدن نيستم،اما دوستانم به منلطف دارند و وقتي به تهران مي روم همديگر را مي بينيم.‏شما يكي دو سابقه بازيگري جلوي دوربين هم داريد.‏از اين تجربه تان برايمان صحبت كنيد.‏من يك بار در زير آسمان شهر بازي كردم،البته آن موقعهنوز فوتبال همبازي مي كردم و فكر كنم در تيم پاسبودم،‏يك بار هم در فيلم سينمايي رضا عطاران كه اسمش بود...‏‏(يادش نمي آيد)‏خوابم مي آد!‏آها همين بود،‏ البته رضا اسمش را چند بارعوض كرد.‏ براي همين يادم نمانده.اما به هرحال تجربه جديدي بود.‏ رضا كه همشهريمن است از من خواست كمكش كنم و من هم‏«نه»‏ نگفتم.‏چقدر دستمزد گرفتيد؟هيچي بابا،البتهاول بنده خدا پيشنهاد داد گفتبيا يك نقش خوب بازي كن و رسمي و عرفيقرارداد ببند.اما من نه وقتش را داشتمو دارم،‏ نه هنرش را و نه حوصله اشرا.‏ براي همين گفتم در حد كارراه اندازي در خدمتم.‏يك بار اما براي فيلمبازي كردن قرارداد بستيد،‏درست است؟براي فيلم بازي كردن نبود،‏براي ساختن فيلم زندگي امبود كهاين كار را كردم،اماتهيه كننده اش پيدا نشد،‏احساس كردم روراستي دركار نيست و من هم كنار كشيدم.يك بار هم از يك شبكهخارجي آمدند مشهد.‏ بردمشان شانديز يك شيشليكيباهم زديم و فيلمي گرفتند كهاتفاقا فيلم خوبي هم شد،‏اما اسمش فيلم زندگي نبود،‏ يك جور مصاحبه تصويريمفصل بود.‏به نظر شما فوتبال سوژه خوبي براي فيلمسازياست؟قطعا همين طوراست...از همينابومسلم خودمانبه عنوان يك تيم دستهاولي و شهرستاني واتفاقاتي كهدر اين چند ساله در آن افتاده،‏ مي شود يك تراژدي بزرگساخت.‏ حالا شما برويد به رده هاي بالاي فوتبالي تا برسيدبه راس ماجرا...ببينيد چه سوژه هايي كه گير فيلمسازاننمي آيد!‏كلا با ورود فوتبالي ها به سينما موافقيد؟مشكلاصلي فوتبال ماايناست كه غيرفوتبالي ها راسكار هستند.‏ وقتي ما دوستنداريم يك غريبه در كارماندخالت كند،‏ حتما سينمايي ها هم دوست ندارند.اما يكوقت هست موقعيت ايجاب مي كند اين اتفاقبيفتد وگرنه من لزومي نمي بينمبروم به جاي محمدرضا گلزارنقش اصلي يك فيلم رابازي كنم!‏الان در سريال پژمانموقعيت ايجاب كردهيك فوتباليست باشد؟دقيقا،‏ چون داستاندرباره يك فوتباليستاست،‏ البته تاكيدمي كنم داستان درباره شخص پژمان جمشيدي است،‏نه يك فوتباليست.‏ شخصيتي را كه پژمان بازي مي كندخيلياز فوتباليست هااز جمله خود مناگر در زندگي واقعيداشتم حتما بالاي 100 بازي ملي در كارنامه ام بود.‏شما كه پژمان جمشيدي را مي شناسيد بگوييد آيا اينواقعا شخصيت خودش است؟من اين را نمي گويم.‏ او دوست من است و بازي ملي دركارنامه اش هست.‏ حضورش دراين سريال همبا هوشياريو عقل كامل خودش بوده و دوست داشتهاين طور نشانداده شود كه توسري خور است و عقده ديده شدن دارد،‏اما من يكي به هيچ عنوان اجازه نمي دهم شخصيت يكفوتباليست اين طور براي مردم نمايش داده شود.‏اما خيلي از هم صنف هاي شما از بازي پژمان تعريفمي كنند...‏مثلاين مي ماند كه ما رضا عطاران را بفرستيم براياستقلال بازي كند؛ بعد تيم مقابل به اين بنده خدا لاييبيندازد و ما بگوييم اين فوتبال بلد نيست.‏ من متخصصنيستم كه بگويم پژمان خوب بازي كرده يا نه.‏حالا شما فوتبال بازي كردن هنرمندان را ديده ايد؟بله زياد،‏ در جام رمضان هر سال كه جام ستاره ها برگزارمي شود با آنها بازي كرده ام.‏ يك بار هم تيم فوتسالستارگان به مشهد آمد و با همشهري هاي ما بازي كرد،‏البته من هم در تيم شان بودم اما باختيم ديگر...‏ خاطرمهست همين سام درخشاني كه در سريال پژمان بازيمي كند شوت هاي خوبي مي زد!‏آن قدر كه سينمايي ها عشق فوتبالند فكر كنمفوتبالي ها عشق سينما نيستند،‏ نه؟خب ورود به فوتبال آساناست،اما ورود به سينما نه،‏فوتبال يك توپ مي خواهد با 11 تا لباس فرم كه اسمشبشود يك تيم،اما يك فوتباليستاگر عشق سينما هم باشدمگر بلد است فيلم بسازد؟دوست داريد كدام نقش را بازي مي كرديد؟گفتم من زياداهل فيلم ديدننيستم،اماواقعيتشايناست كه هيچ وقتنخواسته اماصلانقشبازي كنم،‏ چهبرسدبهاين كهبخواهم نقش كسي را بازي كنم.‏همين نقش خداداد عزيزي كهمردم دوستش دارند،به خاطر همينلطف و محبت مردم،بهنظرم لايقجايزه اسكار است!‏داريوش ارجمند در نقش مربي جوانمرد فوتبالاز بين معدود سريال هاي ايراني كه فوتبال وحاشيه هاي آن را دستمايه كار قرار داده است،‏ ‏«به سويافتخار»‏ را مي توان نخستين سريال ايراني پس از انقلاببا محوريت اين سوژه قلمداد كرد.‏اين سريال،‏ سال 77 كه شبكه سه سيما به عنوانشبكه ورزش و جوانان به جمع كانال هاي محدودتلويزيوني اضافه شده بود،‏ از اين شبكه پخش شد وتوانست بر مخاطبان شبكه بيفزايد.‏هر چند سيروس مقدم آن روزها كارگردان نام آشنايتلويزيون نبود و تازه همكاري اش را با داوود ميرباقريدر سريال ‏«امام علي(ع)»‏ به پايان برده بود،‏ اما پا بهميدان فوتبال گذاشت تا در روزهاي اوج اين ورزش كههمه ذهن ها درگير جام جهاني فرانسه بود،‏ اثري قابلاعتنا و پرطرفدار روانه آنتن تلويزيون كند.‏به سوي افتخار كه ماجراي يك تيم محلي فوتبالبود،‏ پاي فوتباليست هاي قديمي را هم به قاب تلويزيونكشاند تا در نقش هاي فوتبالي ظاهر شوند كه از آنجمله مي توان به مرحوم مجيد سبزي و غلام فتح آباديدو بازيكن سابق پرسپوليس اشاره كرد.‏نكته جالب اين سريال در اين است كه سعيد سلطاني،‏كارگردان سريال ‏«ستايش»‏ فيلمنامه اين سريال رابراساس نوشته اي از حسين سليمي به نگارش درآوردهبود و داريوش ارجمند نيز علاوه بر ايفاي نقش اولداستان،‏ بازنويسي فيلمنامه را به عهده داشت.‏تهيه كنندگي به سوي افتخار را مجيد اوجي به عهدهداشت كه اين روزها يكي از تهيه كنندگان تلويزيونياست و جالب آن كه همسرش،‏ فلورا سام به عنوانگريمور در اين سريال با او همكاري داشته است.‏علاوه بر داريوش ارجمند كه نقش هادي خضوعي،‏يعني نقش اصلي داستان را به عهده داشت،‏ سياوشطهمورث،‏ مهدي فتحي،‏ اكبر عبدي،‏ افسر اسدي(همسرهادي خضوعي)،‏ الهام پاوه نژاد،‏ نعمت گرجي،‏ آتشتقي پور،‏ اميرهوشنگ هاشمي،‏ آرش تاج،‏ مهري وداديان،‏هايده حائري،‏ افسانه ناصري،‏ امين زندگاني و...‏ در اينسريال نقش ايفا كردند و بخشي از موفقيت اين سريالمرهون نقش آفريني اين هنرمندان بود.‏هر چند مقدم بعد از اين سريال ديگر در آثار خودسراغ فوتبال نرفت تا نشان دهد موفقيت به سوي افتخارفقط به مضمون فوتبالي آن نيست،‏ اما پايه گذار راهيشد تا كارگردانان نيز به اشكال مختلف پاي فوتبال وفوتباليست ها را به قاب جعبه جادويي باز كنند.‏مقدم،‏ ارديبهشت امسال در گفت وگويي با سايترجانيوز،‏ درباره اين كه چرا فوتبال را به عنوان داستاننخستين سريال تلويزيوني خود انتخاب كرده است،‏چنين مي گويد:‏ ‏«يادم مي آيد شبكه سه داشت راه اندازيمي شد و در سياست هاي تلويزيون بود كه شبكه اي برايورزش و جوانان راه اندازي شود.‏ در واقع ما جزو اولينآدم هايي بوديم كه اين شبكه با امثال ما شكل گرفت.‏ بهسوي افتخار نخستين سريال شبكه سه در بدو تاسيسو هدفش جوانان و ورزش بود.‏ آن روزها در فوتبال بحثبازيكن سالاري و دلالي مطرح شده بود و من هم سوژهفوتبال و مسائل پشت پرده آن را انتخاب كردم.‏ سريالدر زمان خودش بازتاب خوبي داشت،‏ چون مسائل تازه ايدر آن مطرح شده بود،‏ ولي به لحاظ ساختار و شكل اولينتجربه سريالي من بود و نقاط ضعف زيادي داشت.»‏كارخانه سريال سازي مقدم بعدها سراغ مشكلاتاجتماعي و حتي طنز و موضوعات ماورايي رفت و آثارماندگاري چون پليس جوان،‏ نرگس،‏ روزهاي زندگي،‏مسافر،‏ دريايي ها،‏ ريحانه،‏ پرواز در حباب،‏ اغماء،‏ پيامك ازديار باقي،‏ روز حسرت،‏ رستگاران،‏ چارديواري،‏ زير هشت،‏پايتخت،‏ تا ثريا و ديوار را روانه آنتن كرد.‏اكنون در ميان انبوه سريال هايي كه در اين سال هامقدم ساخته و پرداخته،‏ به سوي افتخار را مي توان گامنخست وي براي رسيدن به نقطه امروز اين كارگرداندانست؛ افتخاري كه از زمين هاي چمن آغاز شد و بهمدد علاقه وافر مردم به فوتبال ملي و فوتباليست هايمطرح آن روزگار از جمله خداداد عزيزي،‏ كريم باقري،‏علي دايي و...‏ ماندگار شد.‏به سوي افتخار در اين مدت بارها از شبكه هاي ديگرتلويزيوني داخلي،‏ استاني و حتي شبكه هاي برون مرزيبراي مخاطبان بازپخش شده است تا ماجراهاي دو تيماميد و خورشيد را بازخواني كند؛ تيم اميد كه داريوشارجمند مربي آن بود و بر جوانمردي تكيه داشت و تيمخورشيد كه سياوش طهمورث به خوبي نقش ضدقهرمانآن يعني يك مربي بدطينت ورزشي را به تصوير كشيد؛داستاني كه هنوز در ورزش كشور ادامه دارد و هنوزمي طلبد دست اندركاران سينما و تلويزيون هر بار در آثارخود پرده ‏«پشت پرده هاي فوتبالي»‏ را كنار بزنند.‏نگاه سياسي به فوتبال در مستند ‏«كدام استقلال،‏ كدام پيروزي»‏مسعود ده نمكي زماني مستند ‏«كدام استقلال،‏كدام پيروزي»‏ را جلوي دوربين برده كه هنوز با‏«اخراجي ها»‏ مشهور نشده بود و همه او را به عنوانيك روزنامه نگار مي شناختند.‏ اهميت مستند به ايننكته برمي گردد كه يكي از وقايع تلخ فوتبال ايران رادر قاب تصوير ثبت كرده است.‏ در بهار سال 84 بعداز پايان بازي ايران و ژاپن،‏ هفت نفر از هموطنانمانهنگام خروج از ورزشگاه آزادي به علت ازدحام بيش ازحد جان باختند.‏ دوربين اين فيلم مستند هنگام برگزاريبازي در ورزشگاه حضور داشته و گوشه هايي از حادثهرا به تصوير كشيده است.‏ البته با ديدن فيلم مي شودفهميد بخش زيادي از نماها بازسازي تصويري شده ومتعلق به آن لحظه خاص نيست.‏ مثل جايي كه مردم بهسمت در هاي خروجي هجوم مي برند و چند نفر زمينمي خورند و...‏اما چون دوربين شور و هيجان روي سكوها را به ثبترسانده مي توان هيجان بالاي تماشاگران پسازاتمامبازي را بخوبي درك كرد.‏ دوربين در سكانس هاي بعدينشان مي دهد قربانيان حادثه چقدر راحت در هياهويفوتبال فراموش شدند و بعد از مدتي كسي از آنها يادينكرد.‏ده نمكيبا چند موضوع محوري سراغ سوژه فوتبالمي رود.او تلويحا بهاين نكتهاشاره مي كند كه عناصرفوتبال از بازيكن تا تماشاگر همگي جزئياز يكبازي بزرگ تر هستند؛ بازي اي كهاز طرف سياستمدارانترتيب داده شده تا بعضي چيزهاي ديگر مورد غفلت قراربگيرد.‏ او در چند بخش از فيلم بر اين نكته تاكيد مي كند.‏مثل جايي كه يكياز مصاحبه شوندگان مي گويد:‏ همهنقش بازي مي كنند.‏ يكياسمش را سلطان گذاشته وديگري ژنرالاست.‏ جنگاصلي بين دارا و ندار شكلمي گيرد و...‏گنجاندن بخش هايي از فيلم گلادياتور و دعوايخروس جنگي ها نيز با همين هدف شكل گرفته كهيادآوري كند سوداين جنگ و دعوا به جيبافراد ديگريمي رود.‏كارگردان در بخش هاي ديگر فيلم سراغ سوژهموردعلاقهاش يعني فقر و فاصله طبقاتي مي رود ونشان مي دهد در كنار فوتباليست هاي ميلياردي برخياز مردم در همين نزديكي هااز داشتن كمترينامكاناتمحروم اند.‏ مثل زن دستفروشي كه هر هفته در خانهمحقرش ساندويچ درست مي كند و آنها را در اطرافورزشگاه به هواداران فوتبال مي فروشد.‏ امتياز مثبت فيلمقراردادن دوربين روي سكوها وارائه تصويري واقعيازواكنش هايافراطي هواداراناست.‏ دوربين همه جر وبحث ها،‏ درگيري ها،‏ بد و بيراه ها و اشك ها و لبخندهايتماشاگران را به ثبت رسانده است.‏دغدغه كارگردان در اين فيلم بيش از هر چيز پيوندميان فوتبال و سياست است.‏ او اين سوال را مطرح مي كندكه چرا فوتبال بيش از حد به مساله مردم بدل شده و جايخيلي چيزهاي ديگر را گرفته است.‏ ساخت اين فيلم ازسال 83 آغاز شد و سال 85 به پايان رسيد.‏احسان رحيم زاده / جام جمبيشتر فوتباليست ها دل خوشياز فيلم ها و سريال هايداستاني فوتبال محورندارند.‏ كارهايبحث برانگيز موردنظرفوتباليست ها شامل مواردي مي شود كه زندگي يكبازيكنفوتبال و حواشي آن را دستمايه كار قرار داده است.اهاليفوتبال مي گويند تصويري كه كارگردان هااز ماارائهمي دهند تصويري تحريف شده و غيرواقعي است.‏ نوكتيز پيكان انتقاداتشان به سمت شخصيت هاي فوتباليستياست كه در فيلم ها و سريال ها مغرور،‏ فرصت طلب،‏پولدوست و خشن نشان داده مي شود.‏ آنها مي گويند ما درزندگي واقعي مان نسبتي بااين صفاتاخلاقي منفي نداريمو سينما و تلويزيون نبايد اين قدر ما را عجيب و غريب نشانبدهد.‏ اهالي فوتبال معتقدند خلق اين گونه شخصيت هاو نمايشي كردنشان باعث مي شود مردم تصور نادرستينسبت به ورزش فوتبال و فعالانش پيدا كنند.‏هر بار اثري با موضوع فوتبال نمايش داده مي شودتكرار همين حرف و حديث ها را شاهد هستيم.‏ مثل اينبار كه با پخش سريال ‏«پژمان»‏ صداياعتراض عده ايفوتباليست بلند شدهاست.‏ مهرداد ميناوند و نيما نكيسادو ملي پوش سابق فوتبالايران در صفاول معترضانبه پژمان هستند.‏ميناوند سريال را توهين آميز خوانده و گفتهاست:‏ ما دستروي دست گذاشته ايم تا راحت مسخره مان كنند...‏ بهروزرهبري فر چهلزومي داشت براي نشان دادن چاپلوسي رويزمين غلت بزند...‏ مي ترسم چند وقت ديگر مجبور بشويم باماسك در خيابان رفت و آمد كنيم.‏نيما نكيسا همازاين كه ديده شخصيت پژمان را بي سوادو خنگ نشان داده اند عصباني شده و گفتهاست:‏ نمي توانمتوهيني را كه دراين سريال به جامعه فوتبال شده هضم كنم.‏اگر ما رياضي بلد نباشيم و صفرهاي يك مبلغ ميليوني رانمايى از سريال به سوى افتخارسوژ ه هاي تمام نشدني فونتوانيم بشماريم،‏ پس بايد فاتحه اين فوتبال را خواند.‏غلبه شخصيت هاي منفي بر فوتباليست هايخوشنامهمه اين انتقادات در شرايطي صورت مي گيرد كهمخاطبان با كارهاي فوتبال محورارتباط برقرار مي كنند وشخصيت ها را همان طور كهنشان داده شده،‏ مي پذيرند.باورعمومي خيلي از مردم ‏(خوب يا بد)‏ نسبت به فوتباليست هاهمان چيزي است كه در قاب تصوير به نمايش درمي آيد.‏مردم وقتي مي بينند دو نفر مثل مايلي كهن و علي دايي بامشتي توهين و اتهام يكديگر را به رگبار مي بندند براحتيشخصيت هاي منفي ساختگي دنياي سينما و تلويزيون راهم باور مي كنند.‏درستاست كه فوتبال كشور ما قهرمانان بااخلاقو خوشنام زيادي را به خودش ديده است،‏ اما منطقا هرفيلمسازي كه بخواهد در روايتش به موضوعي مثل فوتبالبپردازد سراغ مهم ترين وبرجسته ترين مسائل و مشكلاتاين رشته ورزشي مي رود.‏ به همين خاطر است كه تصويرفوتباليست ها به عنوان قهرمان هايي منفياين قدر در سينماو تلويزيون برجسته شده است.‏ البته آثاري هم داشته ايم كهدر آنها بر وجوه مثبت فوتباليست ها تاكيد شدهاست.‏ برخيازاين فيلم ها به سفارشاهالي فوتبال تهيه شده و هنگامنمايش چندان مورداستقبال قرار نگرفتهاست.‏ دراين زمينهمي توان فيلم ‏«مثلث آبي»‏ را مثال زد كه با سرمايه گذاريمشترك علي فتح االله زاده(مديرعامل وقتباشگاهاستقلال)‏توليد شد.‏ جواد زرينچه در اين فيلم در نقش قهرماني ظاهرشد كه به كودكي فقير كمك مي كرد و...‏فيلم هاي اينچنيني چون روي ستاره هايي خاص تمركزمي كنند مورد پذيرش مخاطباني قرار مي گيرند كه جزوطرفداران فرد موردنظر هستند.اما مخاطبان عام كه دركو تلقي خودشان را از فوتبال و حاشيه هايش دارند دنبالفيلم هايي هستند كه حرف دلشان را بزند.‏ حرف هايي ازكارگردان هاي ايراني نمي توانند از كنار سواين قبيل كه چرا براي حل مشكلات فرهنگي فوتبالسرمايه گذاري صورت نمي گيرد و چرا فوتبال ما آن قدر كهبرايش خرج مي شود،‏ بازدهي ندارد.‏گاه نيكوكارند و گاه قاتلدر سريال ‏«در مسير زاينده رود»‏ سعيد سلطاني كهنقش پهلوان كشتي را بازي مي كند هنگام صحبت با يكفوتباليستبازداشتي خونشبه جوش مي آيد و مي گويد:‏مرده شور اون مجله رو ببرن كه امثال تورو مي كنهقهرمان.‏اين سريال بالحني صريح عواقب بي اخلاقيفوتباليست ها را هشدار مي داد و تاثيرات مخرب شهرتكاذب را يادآوري مي كرد.‏ مهران سارنگ در صحنه تصادفوقتي مي ديد فرد مقابل،‏ يك فوتباليست ملي را نمي شناسدعصباني شد واو را به قتل رساند.‏ دراين سريال با قاتليطلبكار مواجه بوديم كه حاضر به معذرت خواهي نبود و دربازداشتگاه بيشاز آن كه به جان طرف مقابل فكر كند غصهپيشرفت فوتبالي اش را مي خورد.‏اگرايناثر را تلخ ترين سريال درباره وضع فوتبالبدانيم در آن سر طيف بايد از فيلم هايي چون ‏«مثلثآبي»،‏ ‏«فوتباليست ها»‏ و ‏«ازدواج غيابي»‏ نام ببريم كهچهره موجه و مثبتيازاهالي فوتبالارائه كرده اند.‏ درفيلم فوتباليست ها،‏ پروين نقش سرمربي تيم بچه هايبي سرپرست و حميداستيلي،‏ نقش يك مددكار و عضوافتخاري سازمان بهزيستي را بازي مي كردند.‏شخصيتاصلي فيلم،‏ پسربچه اي به نام حسن رفتارياست كه در حادثه زلزله رودبار والدين خود رااز دستداده و تحت سرپرستي صاحب يك مغازه پنچرگيرياست.‏ حميد استيلي،‏ علي پروين و افشين پيرواني دراين فيلم شخصيت هاي خير و نيكوكاري بودند كه برايخوشحال كردن دل پسربچه سنگ تمام گذاشتند.‏اهالي فوتبال در سريال پژمان؛ تركيب چاپلوسي،‏ تعصدر سريال پژمان درباره سير تا پياز فوتبال ايران صحبت مي شود.‏ خيلياز بازيكنان بااسم واقعي شان در داستان حضور دارند.از آنجا كه دربارهمثبت يا منفي بودن شخصيت هاي سريال زياد بحث شدهاست به سراغ هريك از شخصيت ها مي رويم تا ببينيم اين سريال چه تصويري از مهره هايفوتبال ايران ارائه داده است.‏پژمان جمشيدي؛رفيق باز و كندذهنورزشكاري كه در سراشيبي سقوط قرار گرفتهاست،‏ وارددوران جديدي مي شود ونمي خواهداين مساله رابپذيرد.‏پژمان روز به روزاعتماد به نفسش را بيشتراز دستمي دهد و ضعيف تر مي شود،‏ وقتي خودش را درمبارزه بازنده مي بيند به چاپلوسي رو مي آورد وبه مراسم ختماقوام حميد درخشان مي رود.‏در آن مراسم سعيمي كند از نسلفوتباليست هايحميد درخشانتعريف كند،‏ ولي چونجملاتش رااشتباه مي گويدبه هدفش نمي رسد.‏ پژماندر برخورد با اين مربيپيشكسوت صادقانه رفتارنمي كند و چيزهايي مي گويد كهاو خوشش بيايد.‏اين فوتباليست را در حال تمرين در زمين فوتبال نمي بينيم و بيشتروقتش به خوشگذراني و رفيق بازي مي گذرد.اين شخصيت تاحدودي كندذهناست و حتي در جايي مي گويد من دست راستو چپم را نمي شناسم.‏ خواهرش پريسا ‏(بهاره رهنما)‏ هماعتراف مي كند پژماندر دوران مدرسه فقط در نمره ورزش 20 مي گرفته و بقيه درس هايش را تجديدمي شدهاست.‏علي موسوي؛ زودرنجپژمان عادت دارد بازي هاي فوتبال را دسته جمعي نگاه كندو علي موسوي هم عضو ثابتاين جمع دوستانه فوتبالياست.‏ هميشه باپژمان وارد بحث و چالشمي شود و آخر سركارشان به دعوا واختلاف مي كشد.‏بهروز رهبري فرد؛ چاق و چاپلوسشدت چاپلوسي اشاز پژمان خيلي بيشتراست.‏ چون در يكيازسكانس ها مي بينيم خريد شيريني و دسته گل مراسم خاكسپاري را بهعهده گرفتهاست.‏ بهروز هم مثل پژماناز كابوس فراموش شدن وحشتدارد و آرزويش اين است كه فصل ديگر در پرسپوليس بازي كند؛ ولي چوناضافه وزن پيدا كرده هيچ تيمي او را قبول نمي كند.‏عادل فردوسي پور؛متهماز زبان پژمان چند بارمي شنويم فردوسي پور ازفوتباليست ها براي شركتدر برنامه نود پول مي گيرد.‏تعدادي ديگر از فوتباليست هاهم چنيناعتقادي دارند؛اما حميددرخشان اين صحبت ها راتكذيب مي كند.‏حميد درخشان؛ خوش اخلاق و باتعصباز معدود فوتباليست هاي مثبت و دوست داشتني سريال پژمان استكه فيلمنامه نويس،‏ تصوير خوبي از او به عنوان فعال فوتبالي ارائه مي كند.‏او درباره غيرت و تعصب بازيكنان هم نسل خودش صحبت مي كند و اينكه برايشان پول،‏ دستمزد و قرارداد اهميت زيادينداشتهاست.او مي گويد:‏ ما با ماشين پيكان سرتمرين مي رفتيم كه صندوقعقبش رختكن بچه هاهم بود.‏ درخشان،‏مربي باشخصيتياست كه در مراسمخاكسپاري و ختم با رويباز با ديگران برخورد مي كند.‏ درسريال گفته مي شوداو بازيكن باتعصبياست كه 15 سال براي تيم پرسپوليس بازيكرده است.‏وحيدنسبنمايى از سريال پژمانمدير برنامبه همه چيخوشبين اسرابه آيندهامدلداري مي دهطآدم هاييتيپ و ظاهرمي گيرند و برافوتباليست هاايستاده اند و اديگر مردمي هخبرنگدراين سربه عنوان خبپژمان به شهستي!‏ وحيخردسال!‏ از اچاپ كند.‏
11media@jamejamonline.irاز ‏«به سوى افتخار»‏ تا ‏«پژمان»‏ شماره مستقيم:‏ 23004311 پرونده پيامك:‏ 300011211دوشنبه 29 مهر 1392فوتبال و سينما و ماجراي مرغ و تخم مرغتبال براي سينما و تلويزيونژه جذابي همچون فوتبال بسادگي عبور كنندجذاب ترين عنصر فيلمازدواج غيابي،‏ نقش آفرينياحمدرضا عابدزاده،‏ دروازه بان سابق تيم ملي به عنوان يكياز بازيگران اصلي بود.‏ اين فيلم به موضوع شايعات پيرامونزندگي فوتباليست ها مي پرداخت واين كه شهرت زياد چقدرمي تواند برايشان دردسرساز باشد.‏ازدواج غيابي،‏ داستان رويارويي عابدزاده با يك زنموسيقيدان را در يك مجلس عروسي حكايت مي كند كهرفتارهاي مشكوك زن،‏ ديگران بويژه همسر عابدزاده رابهاين حدس و گمان مي كشاند كه بيناين دو نفراز قبلمراوداتي وجود داشتهاست.اما در پايان متوجه مي شويمهمه چيزناشياز يك سوءتفاهمبوده و عابدزاده دراين ماجراتقصيري نداشته است.‏اين فيلمابتدا با كارگرداني كاظم معصومي آغاز شد،امااز ميان راه توليد آنبه دليلاختلافاتي كهبين تهيه كنندهو كارگردان به وجود آمد و همچنين اختلافاتي كهسرمايه گذاران فيلم با ايفاگر نقش اصلي داستان(احمدرضاعابدزاده)‏ داشتند توسط تهيه كننده اش به پايان رسيد.‏سريال براي پايين آوردن حساسيت مسابقاتدرادامه بررسي حضور بازيكنان فوتبال در سينماو تلويزيون به سريال هايي چون ‏«زير آسمان شهر»‏برمي خوريم كه دربرخي قسمت هابازيكناني چونعلي انصاريان،‏ فرزاد مجيدي،‏ محمد برزگر و عليرضانيكبخت واحدي را جلوي دوربين برد.‏ اگر يادتان باشد يكياز اين قسمت ها شب قبل از بازي شهرآورد آبي و قرمز باهدف پايين آوردن حساسيت بازي پخش شد و پيامش اينبود كه بازيكنان هر دو تيم با هم دوست و رفيق هستند.‏ويژگي مشترك همه فيلم ها اين بود كه فوتباليست هانتوانستند بازي خوبي از خودشان ارائه بدهند.‏ آنها فقط آمدهبودند مخاطب را غافلگير كنند،‏ اما به عنوان يك بازيگرحرفيبراي گفتننداشتند.‏ دراين ميان پژمان جمشيديب و خوشبينيخوشبينت به آيندهنسبته هاي پژمانز و همه كس دوستشت.‏ وحيدوبهاو يدوار مي كندرفداران فوتباليست ها؛ مزاحمكه كنار پژمان و بهروز رهبري فرد عكس مي گيرند معمولاموجهي ندارند.‏ آنها بازيكن مورد علاقه شان را در آغوشي او ايجاد مزاحمت مي كنند.‏ تعدادي ديگر از مردم هم اصلارا نمي شناسند.‏ مثل مردمي كه در صف گرفتن كارت پروازجازه نمي دهند پژمان بدون نوبت كارش را انجام دهد.‏ دستهستند كه پژمان را مي شناسند و مسخره اش مي كنند.‏ر ورزشي؛ بي اطلاع و كم سن و ساليال مي بينيم پسربچه اي كم سن و سال در بهشت زهرارنگار جلوي پژمان را مي گيرد و بااو مصاحبه مي كند.‏وخي بهاو مي گويد شايد تو خبرنگار ‏«كيهان بچه ها»‏د با دادن پولي به عنوان رشوه به اين خبرنگارو مي خواهد عكس پژمان را در صفحه اول روزنامهنمايى از سريال در مسير زاينده رودرا بايد يكاستثنا دانست.او كهاز دنياي فوتبال به عرصهبازيگري آمده با پژمان،‏ استعدادهاي بازيگريش شكوفاشد و نشان داد تهيه كنندگان مي توانند به عنوان گزينه ايمطمئن روياو حساب كنند.‏ به همين خاطر بود كه پيمانقاسمخاني تصميم گرفتازاو در فيلم بعديش به عنوان يكبازيگر حرفه اي استفاده كند.‏رونق يافتن مستندهاي فوتباليدر كنار كارگردان هاي آثار داستاني،‏ مستندسازان نيز درچند سال گذشته توجه زيادي به فوتبال نشان داده اند.‏صعود تيم مليايران به جام جهاني فوتبال،‏ جان باختنهفت نفر در حاشيه بازيايران و ژاپن،‏ علاقهافراطي جوانانبه تيم هاياستقلال و پرسپوليس و تاريخچه شهرآوردهايتهران از جمله موضوعات مورد علاقه مستندسازان در چندسال گذشته بوده است.‏همزمان با پيروزي تاريخيايران براستراليا كهاز آنبه عنوان حماسه ملبورن ياد مي شود،‏ تعدادي مستند متنوعبا تكيه بر همين موضوع تهيه و توليد شد.‏ دو مجموعهمستند ‏«از فوتبال تا فوتبال»‏ و ‏«گزارشگر»‏ سعي داشتندنام فيلم يا سريالپژماندر مسير زاينده روددر مسير زاينده رودسه پنج دومثلث آبيفوتباليست هافوتباليست هاازدواج غيابيشخصيتپژمانمهران سارنگكريم باقريحشمت خانجواد زرينچهبهاره الهامي نيا/‏ جام جمبازيگرپژمان جمشيدياشكان خطيبيكريم باقريفرهاد آئيشجواد زرينچهسريال ‏«سه پنج دو»‏ ساخته حسين سهيلي زادهطنزي بود كه با هدف نقداجتماعي ورزش كشورمان و درقالب قصه اي خانوادگي،‏ سعي در بازگو كردن معضلاتورزش و پشت پرده هاي آن داشت.اين كار بين همهسريال هايي كه با موضوع ورزش تا آن موقع ساخته شدهبود،‏ تنها سريالي بود كه با زبان طنز،‏ منحصرا به ورزشفوتبال و حواشي آن مي پرداخت.‏اين درحالي است كه تا قبل از آن در سريال هايساخته شده با مضمون ورزشي،‏ بيشتر از ورزش به عنوانمحور فرعي داستان استفاده شده بود و قصه اصلي درقالب درام با چاشني ورزش به خورد بيننده داده مي شد.‏سه پنج دو داستان يك خانواده طبقه متوسطاستكه پساز مرگ بزرگ خاندان فاميل،‏ همه ثروتاو بهپدر خانواده ‏(حشمت خان با بازي فرهاد آئيش)‏ مي رسد وحشمت خان و خانواده اش كه بيشازاين زندگي معموليداشتند،‏ با خريد باشگاه ورزشي،‏ ثروت باد آورده خود راتثبيت مي كنند و...‏نويسندگان سريال ‏(عليرضا كاظمي پور و سعيدجلالي)‏ معضلات و مشكلات فوتبال را در بستريازحوادث داستاني كهبراي خانواده حشمت خاناتفاقمي افتاد،‏ روايت مي كردند.‏ معضلاتي چون وجود مافيايفوتبال،‏ حضورافراد غيرمتخصص در مديريت باشگاه ها،‏تاثيرات مخرب لابي كردن و حضورليدرهاي همه كارهدر فوتبال بخشي از معضلاتي بود كه در اين سريالنشان داده شد.‏بسياري از سكانس ها و ديالوگ ها اشاره اي داشت بهحوادث واقعي كه در فوتبال كشورمان در همان سال هااتفاقافتاده بود.‏ به عنوان مثال قصهاصلي يعني خريدفوتبالي يلياز وسوي كسكسي كه چيچيچ هيچ شناختي زازازفوتوتبال فوتبالباشگاهنمايى از فيلم ازدواج غيابىجزئيات اين صعود را با لحني داستاني به تصوير بكشند.‏يادآوري اين نكته جالب است كه كارگرداني از فوتبال تافوتبال را سيدرضا ميركريمي،‏ كارگردان مطرح سينمابه عهده داشت.‏در سال هايبعدنيز مستندهايي چون ‏«فوتبالبهسبك ايراني»،‏ ‏«كدام استقلال،‏ كدام پيروزي»‏ و ‏«تاريخشهرآورد»‏ با محوريت فوتبال و حاشيه هايش ساخته شد.‏سينماي ايران نمي تواند از كنار سوژه جذابي چونفوتبال بسادگي عبور كند.‏ در شرايطي كه فوتبال طرفدارانزيادي دارد و يك برنامه فوتبالي با عنوان ‏«نود»‏ بالاترينآمار مخاطب رااز آن خود كرده هر كارگرداني چه در سينماو چه در تلويزيون وسوسه مي شود درباره جذابيت هاياينورزش پرطرفدار صحبت كند.‏كارگردان ها براي ساخت فيلم ها و مجموعه هاي موفقفوتبال محور به فضايي امن و آرام نياز دارند كه در آن اجازهنقد و بيان مسائل فوتبال كشور داده شود.‏ مسلما تعامل وهمكاري سينماگران و فوتباليست ها با يكديگر به ساختآثاري منجر مي شود كه سود و نفع دو طرف را در پي خواهدداشت.‏تصوير ارائه شده از اهالى فوتبال در سينما و تلويزيونعلي پروينحميد استيلياحمدرضا عابدزادهعلي پروينحميد استيلياحمدرضا عابدزادهويژگي هاي شخصيتساده لوح،‏ بي سواد،‏ پرتوقع،‏ خوشگذران،‏ چاپلوس و مهربانپرخاشگر،‏ مغرور و خشنفوتباليست خوشنامي كه براي آزادي دوستش از زندان پا پيش مي گذاردمرفه بي درد،‏ مدير باشگاه فوتبال،‏ بي اطلاع و كم سوادفوتباليست با تعصب و دلسوزسرمربي تيم فوتبال بچه هاي بي سرپرستمددكار و عضو افتخاري سازمان بهزيستيديگران مي خواهند از شهرتش سوءاستفاده كنند،‏ ولي موفق نمي شوندپنجنج،‏ پنج،‏ دو سهسه،‏سيل ثروت هاي بادآورده بر بستر فوتبالنداشت و تنها با ثروت خود،اقدام به خريد بازيكنان مشهورو حرفه اي مي كرد.استفادهاز پسر خود حشمت خان بهعنوان بازيكن ثابت تيم تا حدودي يادآور برخى اتفاقاتواقعى در فوتبال ايران بود.‏شايد ساخت سريال هايي با موضوع ورزشي و بويژهورزش پرطرفدار و جذاب فوتبال در نگاه اول چشم اندازروشن و اميدواركننده اي را براي سازندگان آنها ترسيمكند،‏ اما موفقيت آن پس از پخش بستگي به عناصرمتعددي دارد.‏اين اتفاق تا حدودي براي سريال سه پنج دو رخ داد.‏در حالي كه درابتداي پخشاين سريال،‏ سروصدايزيادي به پا شد و كار توانست بسياري از مردم بويژهطرفداران ورزش فوتبال را مشتري خود كند،‏ اما رفتهرفته با پخش قسمت هاي بعدي از تعداد بينندگان آنبه طور چشمگيري كاسته وانتقادهاازاين سريال بيشترو بيشتر شد.‏عمده ترين دليل ضعف سريال را مي توان متوجهفيلمنامه دانست،‏ هرچند قصه فيلم آغاز خوبي داشت،‏اما بتدريج با پيش آمدن داستان هاي فرعي در خلال خطاصلي قصه،‏ كار دچار افت و ركود نسبي شد.‏البته جنس طنز به كار گرفته شده در سريال هم خيليدوست داشتني نبود.‏ كاظمي پور و جلالي در گذشته باارائه كارهايي چون ‏«زن بابا»‏ و ‏«خوش نشين ها»‏ نوشتنفيلمنامه طنز را تجربه كرده بودند،‏ اما اگر نگاه كلي بهكارنامهاين دو نويسنده بيندازيم به خوبي متوجه مي شويمهر دو درارائه فيلمنامه هاي درام و جدي همچون فاصله ها،‏ترانه مادري،دلنوازان،‏ زمانه و...‏ موفق تر بوده اند.‏انتظارهاازاين سريال آنجا هم بيشتر شد كه رئيسسازمان ليگ برتر وقت ‏(عزيز محمدي)‏ در زمان پخشآن عنوان كرد؛ چهار ميليارد تومان هزينه براي ساختنآنآن صرف شده است!‏ليلا جودي / جام جمعلاقه سينما و تلويزيون به فوتبال يا علاقه فوتبالي هابراي حضور در عرصه بازيگري داستان ‏«مرغ و تخم مرغ»‏است.‏ هيچ كس نمي داند هنر براي نفوذ بيشتر درمخاطبانش به دنبال استفاده از چهره هاي ورزشي استيااين كه چهره ها براي فراراز فراموش شدن،‏ به دنبالمعجزه از دستان هنر هستند.‏اگر از كنار عزيز اصلي،‏ دروازه بان تيم پرسپوليس كهسال 44 به پيشنهاد ساموئل خاچيكيان در فيلم ‏«بي عشقهرگز»‏ بازي كرد يا مهراب شاهرخي ديگر بازيكن تيمملي و پرسپوليس كه سال 55 در فيلم ‏«علف هاي هرز»‏مقابل دوربين رفت بگذريم،‏ مي توانيم بگوييم تب بازيفوتباليست ها در سريال ها و فيلم هاازاواخر دهه 70 و پسازسريال ‏«به سوىافتخار»‏ در تلويزيون بالا گرفت.‏ آن زمانمجيد سبزي و غلام فتح آبادي دو بازيكني بودند كه درنقش فوتباليست هاي قديمي دراين سريال جلوي دوربينرفتند و راه را براي فوتباليست هاي امروزي هموار كردند.‏پس از اين سريال،‏ پاي فوتباليست ها به سريال هايتلويزيوني و حتي فيلم هاي سينمايي باز شد و نكته جالبآن كه آنها دوست داشتند درنقش هاي خود وبدون تغييرنامحضور يابند كهنمونهاخير آن را در سريال ‏«پژمان»‏سروش صحت كهاين شب هااز شبكه سه سيما پخشمي شود،‏ شاهديم.‏در مسير زاينده رود؛ صريح ترين انتقاد به بي اخلاقي در فوتبالدر بين همه فيلم ها و سريال هاي ساخته شده ‏«درمسير زاينده رود»‏ تندترين و صريح تريننقد را دربارهوضع فوتبال كشور داشتهاست.‏ دراين سريال نهازشوخ طبعي و لطافت سريال ‏«پژمان»‏ خبري هستونهازنگاه تقديرآميز و مدح گونه فيلم هاي فوتباليفوتباليست ها و ازدواج غيابي.‏ حسن فتحي در سريالش بالحني اعتراض گونه به مساله اخلاق در فوتبال پرداخت واين پرسش را مطرح كرد كه چرا برخي بازيكنان فوتبالكشور به اصول عرفي و اخلاقي پايبند نيستند.‏‏«فوتبال ناپاك»‏ كليد واژه اين سريال اخلاق محوربود كه در همه مصاحبه هاي عوامل نمود پيدا مي كرد.اينناپاكي شامل دلالاني مي شد كه با پول و سرمايه شانسرنوشت همه چيز را تعيين مي كردند و بازيكناني كهشهرت سرمستشان كرده بود و با همه سر جنگ داشتند.‏سريال در ماه رمضان 89 به عنوان يك كارمناسبتي پخش شد و به همين دليل بايد از نمايشفوتبال صرف فاصله مي گرفت و چاشني اخلاقرا وارد قصه مي كرد.‏ فتحي براي رسيدن به چنينهمان طور كه فوتباليست ها دوست دارند بازي جلويدوربين سينما را تجربه كنند از آن طرف بازيگران سينماهم علاقه زيادي به دنبال كردن ماجراهاي فوتبال از خودنشان مي دهند.‏ اين علاقه گاه به شكل طرفداري از يكتيم خودش را نشان مي دهد و گاه پاي بازيگران را به وسطزمين فوتبال مي كشاند.‏امير جعفري هر فرصتي كه در تلويزيون پيدا مي كنداز تيم محبوبش استقلال مي گويد.‏ اگر يادتان باشد درآخرين قسمت برنامه ‏«ماه عسل»‏ او با احسان عليخانيكل كل فوتبالي داشت و به او گفت:‏ شما هر وقت تيمتانمي بازد بحث شش تا گل را پيش مي كشيد.‏ در صورتيكه اين اتفاق در هيچ جايي ثبت نشده است.‏ هر كس فيلميا تصويري از بازي مورد ادعاي شما آورد من به او جايزهمي دهم.‏احسان عليخاني هم كهاز طرفداران دوآتشهپرسپوليساست،‏ جواب بامزه اي به جعفري داد و گفت شما براي آنكه آبرويتان نرود آن فيلم را سربه نيست كرده ايد!‏امير جعفري در آن برنامه آرزو كرد روزي پسرش واردتيم استقلال شود و با پيراهن آبي به پرسپوليس گل بزند وبعد از گل زدن عكس پدرش را نشان بدهد.‏او ادامه داد:‏ آقا من روي استقلال خيلي تعصب دارم.‏حتي به بچه ام هم گفته ام كه در انتخاب هر چيزي آزاداست به غيرازانتخاب تيمش.او حتما بايداستقلالي شودو اين زوري است.‏امير جعفري يك بار هم در برنامه پارك ملت وقتي ديدپژمان بازغي دارد از پرسپوليس دفاع مي كند روي خطآمد و با بازغي وارد بحث شد.‏ او در آن برنامه اعتراف كردهروقت استقلال بازي دارد تا مرز سكته پيش مي رود!‏پژمان بازغي كه خودش در تيم فوتبال هنرمندان بازيمي كند،‏ مدتي سمت مشاور فرهنگي پرسپوليس رابه عهدهداشت.‏ در زماني كه مهاجر،‏ قائم مقام باشگاه پرسپوليسبود،‏ بازغي به واسطه رابطه فاميلي اش بااين شخصاينسمت را به عهده گرفت.‏ او به خاطر علاقه زيادي كه بهفوتبال دارد در رقابت هاي جام جهاني 2006 آلمان،‏ همراهاگر همين علاقه مندي فوتباليست ها در ايفاي نقشخود در سريال هاي تلويزيون را مبناي قضاوت قرار دهيم،‏مي بينيم فوتباليست ها دوست دارند ديده شوند واستفادهازاهرم سينما و تلويزيون و حتيانتشار آلبوم موسيقي يكياز راه هايي است كه آنها را در ديده شدن بهتر ياري مي كندواگر چنين نباشد،‏ حضور آنها در برنامه هاي ورزشي وغيرورزشي تلويزيون،‏ بويژه جُ‏ نگ هاي مخصوص اعيادمذهبي و ملي بي معني است.‏اينچنين كه به نظر مي رسد،‏ ورزشكاران و بويژهفوتباليست ها سعي مي كنند ديده شوند تا ضرب المثل ‏«ازدل برود هر آن كهاز ديده رود»‏ براي آنها ترجمه نشود؛پژمان درست روي همين نقطه ضعف فوتباليست ها دستگذاشته كهاتفاقا به مذاق ديگر فوتباليست ها خوش نيامدهاست.‏اما با همه اين اوصاف،‏ نمي توان مدعي بود رسانهفراگيري چون تلويزيون برايارتباط مستمر با مخاطبانشنيازيبهاستفادهاز چهره ها و دستمايه قرار دادن موضوعاتمورد علاقه آنان ندارد؛ زيرااگر چنينادعايي صحيح بود،‏تاكيد كارشناسان علمارتباطاتبر جذب حداكثري مخاطببا رويكرد توليد برنامه هاي مخاطب پسند غيرضروري بهنظر مي رسيد.‏فراگيري تب فوتبال دربين مردم واين كه هربارموضوعياز پشت پرده فوتبال رسانه اي مي شود يا برخياز وجود مافيا در عرصه ورزش خبر مي دهند،‏ همگي فضادرامي دو خانواده متضاد يعني خانواده مسعود ‏(مهديباقربيگي)‏ و مهران سارنگ ‏(اشكان خطيبي)‏ را مقابل همقرار داد.‏مسعود،‏ نخبه اي علمي بود و در خانواده اي اصيلاصفهاني بزرگ شده بود.از آن طرف خانواده سارنگ وهمسرش ‏(بهنوش طباطبايي)‏ جزو سرمايه دارها بودند ومي خواستند با پول و ماديات به جنگ مشكلات پيش آمدهبروند.‏ به همين دليل بود كه مهران در بازداشتگاه تصورمي كرد با پرداخت ديه مي تواند براحتي ماجرا را حل و فصلكند،‏ اما در مقابل مهران پيرمردي قرار گرفته بود كهخودش را براي جنگي تمام عيار آماده كرده بود.‏ او شرطبخشيدن قاتل راازدواج با مادر قاتلاعلام كرد تاازاينراه غرور كاذب فوتباليست تازه به دوران رسيده قصه رانابود كند.‏در مسير زاينده رود در كنار نمايش روحيات يكفوتباليست بي اخلاق به برخي نابساماني هاي فوتبالكشور هم اشاره كرد.‏ مثلا نشان داد افرادي مي توانند واردسايت فدراسيون فوتبال بشوند واسامي بازيكنان تائيدتيم ملي فوتبال دو هفته به فرانكفورت آلمان رفت.‏سام درخشاني كه در سريال پژمان نقش مديربرنامهپژمان جمشيدي را بازي مي كنداز طرفداران تيماستقلالاست و در بازي هاي شهرآورد همراه پژمان بازغي بهورزشگاه آزادي مي رود.‏اگر در مستطيل موتور جستجوگر گوگل كلمه كامبيزديرباز را وارد كنيد،‏ مي بينيد تعداد زيادي عكسازاينبازيگر با پيراهن سرخ رنگ پرسپوليس ظاهر مي شود.‏چند سال پيش در مراسمي داريوش مصطفوينام كامبيزديرباز را جزو اعضاي افتخاري باشگاه پرسپوليس ثبت وپيراهن شماره 54 را به او اهدا كرد.‏علاقه ديرباز به فوتبال در حد حرف نيست.او كه يكياز اعضاي تيم فوتبال هنرمندان است گاهي خودش پابه توپ مي شود و علاقه اش به فوتبال را در ميدان عملبهاثبات مي رساند.او چندي پيش با پيراهن تيم فوتبالهنرمندان به ميدان رفت و در برابر تيم هنرمندان موسيقيرابراي ديده شدن آثاري كهبه زواياي پنهان فوتبالمي پردازد،‏ آماده مي كند.‏شايد به همين دليل است كه فهرست ورود بازيگرانغيرحرفه اي از عرصه فوتبال به تلويزيون هميشه باز استو تا وقتياين حواشي وابهامات وجود داشته باشد،‏ مي توانسريال فوتبالي ساخت و پخش كرد.‏چه ‏«به سوي افتخار»‏ كه بر روحيه فتوت و جوانمرديورزشكاران تاكيد داشت،‏ چه ‏«به سوي زاينده رود»‏ كهبحث غرور بي جاي چهره هاي ورزشي را دستمايه كار قرارداده بود و حتي ‏«سه پنج دو»‏ كه به مافياي اقتصاديدر فوتبال اشاره داشت و چه ‏«پژمان»‏ كه دنياي خياليموردنظر ورزشكاران را هدفانتقادات طنز خود قرار دادهاست.‏حتي در آينده هم مي توان سوژه هاي فوتباليناب پيداكرد؛از تباني و رشوه در فوتبال گرفته تا روي ديگر سكهيعني موفقيت ها و شكست هاي اين ورزش محبوب.‏حالا گزينه هاي متنوعي براي بازيكنان فوتبال كهكم كم به دوره بازنشستگي مي رسند،‏ وجود دارد:ازانتشارآلبوم،‏ مربيگري،‏ حضور در آگهي هاي تبليغاتي،‏ ورودبهعرصه سياست يا بازيگري در سينما و تلويزيون.‏در شرايطاينچنيني،‏ بازيكنان فوتبال حالا مي توانند به‏«نابازيگران»‏ سينما و تلويزيون تبديل شوند؛ به شرط آنكه بارقه اياز حس بازيگري را در وجود خود داشته باشند تاحضورشان فقط به قدم زدن در برابر دوربين تبديل نشود.‏شده تيم ملي را جابه جا كنند.‏ همچنيناز دلال بي سوادولمپني سخن گفت كه قبلا شغلش جابه جا كردن رودهگوسفند بوده واز سر فرصت طلبي خودش را وارد جرياناتفوتبالي كرده است.‏اين سريالبستري رابرايبازيتعدادياز فوتباليست هافراهم كرد و برايلحظاتي بازيكناني چون وحيد شمسايي‏(تيم فوتسال فولاد ماهان)،‏ آرش برهاني ‏(تيم استقلال)،‏كريم باقري ‏(بازيكن تيم پرسپوليس)،اسماعيل فرهادي،‏محمد صلصالي،‏ فرشيد طالبي ‏(بازيكنان تيم ذوب آهن)‏واحمد جمشيديان و مهدي جعفرپور ‏(بازيكنان تيمسپاهان)‏ را جلوي دوربين نشاند.‏اينافراد بازيكنان خوشنام و بااخلاقي بودند كه برايآزادي همبازي خودشان،‏ مهران سارنگاز بند بازداشتگاهوساطت كردند و پا پيش گذاشتند.‏ حضوراين بازيكنانبراي كارگردان سريال دو كاركرد مثبت داشت.‏ از آنجا كهبازيكنان نقش خودشان را بازي مي كردند،‏ او مي توانستبار واقعگرايي سريال را افزايش دهد و موقعيت قهرمانداستان راباورپذير جلوه دهد.از طرف ديگر،‏ فتحي درهمه مصاحبه هايش وقتي در برابر اين پرسش قرار گرفتكه چرا سياهنمايي كرده،‏ سرش را بالا گرفت و گفتاوبه بازيكنان خوب و خوشنامي چون كريم باقري و آرشبرهاني هم اشاره كرده است.‏اين سريال در سطح ورزش كشور بازتاب هاي زياديداشت كه بيشتر آنها منفي و اعتراض آميز بود.‏حجت الاسلام عليرضا عليپور،‏ دبير ستاد منشوراخلاقي از معدود افرادي بود كه در دفاع از كار صحبتكرد و گفت:‏ جاي خالي چنين سريال هايياحساس مي شدو بيشتر بايد بهاين مسائل توجه شود؛ چون ورزشكارانجزو قشرهاي الگوساز در جامعه هستند.‏بدنيستبهايننكتهاشاره كنيم كهاحسان خواجه اميرياز بهترين ترانه هايش را در تيتراژاين سريالاجرا كرد كههميننكتهبر جذابيت و ماندگارياين مجموعه تلويزيونيافزود.‏ همان قطعه اي كه بااين مطلع آغاز مي شد:‏ غروبممرگ رو دوشم / طلوعم كن تو مي توني / تمومم سايهمي پوشم / شروعم كن تو مي توني.‏كل كل فوتبالي ستاره هاي سينما و تلويزيونبازي كرد.‏ احسان عليخاني،‏ همايون شجريان و احسانخواجه اميري از ديگر بازيكنان حاضر در اين رقابت بودند.‏در طول سال هاي گذشتهافراد زيادي در تيم فوتبالهنرمندان بازي كرده اند كه از آن جمله مي توان از ايرجنوذري،‏ عارف لرستاني،‏ ميلاد كي مرام،‏ سيدجواد هاشمي،‏پويا اميني،‏ مجيد صالحي و مسعود ده نمكي نام برد.‏شهاب عباسي كهاز طرفدارانپروپا قرصتراكتورسازيتبريزاست نيز چند بار با پيراهن تيم هنرمندان به ميدانرفتهاست.او در برنامه خنده بازار در بخش شوخي با برنامهنود بسياري از مسائل فوتبال را با زباني طنز زير تيغ نقدمي برد.‏همچنين مي توان به آزاده نامداري،‏ مجري مطرحتلويزيون هماشاره كرد كه علاقه زيادي به تيماستقلالدارد.او پيگير همه مسابقاتاست و حتي در حيناجرايزنده درباره نتيجه بازي هاي در حال انجام اطلاع رسانيمي كند.‏.
Page 2 and 3: شماره مستقيم:‏ 2300430
Page 6 and 7: جهانinternational@jamejamonline
Page 12 and 13: science@jamejamonline.ir دوشنب
Page 16 and 17: سلامتhealth@jamejamonline.ir16
Page 20: »روزنامه فرهنگي،‏

ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺳﺎﺯﺍﻥ ﺯﻳﺮ ﺗﻴﻎ ﻧﻘﺪ - روزنامه جام جم

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

Delete template?

Save as template?