11.07.2015 Views

ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺳﺎﺯﺍﻥ ﺯﻳﺮ ﺗﻴﻎ ﻧﻘﺪ - روزنامه جام جم

ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺳﺎﺯﺍﻥ ﺯﻳﺮ ﺗﻴﻎ ﻧﻘﺪ - روزنامه جام جم

ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺳﺎﺯﺍﻥ ﺯﻳﺮ ﺗﻴﻎ ﻧﻘﺪ - روزنامه جام جم

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

شماره مستقيم:‏ 23004342 انديشه پيامك:‏ 300011213 دوشنبه 29 مهر 1392thought@jamejamonline.ir8دكتر سيدمحسن فاطمي،‏ استاد روان شناسي در دانشگاه:‏پيدا و پنهان مفهوم صبر از روان شناسي تا مذهببعضي كلمات ديني از شدت غربت از جهت به كارگيري درفرهنگ هاي ناسازگار زباني ديگر با خود،‏ مهجور مي مانندو معناياصلي شان پساز گذشت زمان پنهان مي شود.‏صبر يكي از اين كلمات باارزش است كه در روان شناسيمتداولامروز همبه كار مي رود.براي يافتن معناي صبردر دو مقوله روان شناسي و دين سراغ دكتر سيدمحسنفاطمي رفتم.‏او پسازاشاره به كاركرد صبر در تجربه زيستيانسان ها،‏از جايگاه اين رشد بزرگ در زندگي براي رسيدن بهخوداصيل طي مراسم حج واين كه چطور مي توان درحج ساحت وجود خود را با صبر گسترده كرد و در پناهحورا نژادصداقت / <strong>جام</strong> <strong>جم</strong>صبر از واژگان ديني پركاربرد است كه از حيثروانشناختي نيز قابل تامل است.‏ صبر در روان شناسيامروز به چه معناست؟كنترل خود و كاركرداجرايي آن در ذيل مباحث مربوطبه روان شناسي خود قرار مي گيرد.‏ يكياز شكل هايكنترل خود كه در روان شناسي مذمت مي شود،‏ سركوبافكار وانديشه هاست كهاتفاقا هر چقدر سعي مي كنيم راجعبه چيزي فكر نكنيم،‏ آن مساله بيشتر و بدتر به ما هجوممي آورد.‏ راهكار ديگر به جاي سركوب افكار اين است كهما بتوانيم در آنلحظه با توجه به قدرتاختيار واراده،‏ آنافكار رابپذيريم و در عين حالانتخاب كنيم كه روي آنهاماندگار نباشيم.البتهاين كار در عمل سختاست و در گفتنآسان.‏ درنحوهايجادايناتفاقبايدبه مدليبهنام مدل منابعكنترل خود model) (self regulatory resourceاشاره كنم كه در آنبهانرژي هاي متعدد درونمان كهازطريق آنها مي توانيم خود را كنترل كنيم،‏ توجه مي شود.‏در سال هاي 1996 و 2004 بحث نيازمندي كنترل خود بهانرژي مطرح شد و نتايج گوناگوني به دست آمد.‏ مثل اينكه وقتي ما انرژي خود را براي موضوعي صرف مي كنيم،‏موجب خستگي مان مي شود يا هنگامي كهاز كسي خواستهمي شود روي موضوعي فكر نكند،‏ سخت است كه بخواهدروي موضوع ديگري نيز كار كند.‏ مثلااگراز كسي بخواهيمبه يك حيوان خاص فكر نكند،‏ دشواراست بخواهيم،‏ درمرحله دوم فيلم كمدي ببيند و نخندد.‏در روان شناسي،‏ اين انرژي چيست كه هنگام كنترلخود بايد از آن استفاده كنيم؟تحقيقات سال 2007 نشان مي دهد اين انرژي از سطحفاطمي:‏مفهومي كه ما از صبر در روان شناسي داريمبسيار متمايز از مفهوم پربار و بسيار گران صبردر انديشه ديني است.‏ صبر در معناي ديني خوددر چند جايگاه به كار مي آيد:‏صبر در مقابل ناگواري ها،‏سختي،‏ ظلم ظالمان،‏حسد حاسدان،‏ بيماري و...‏بنابراين مصاديق صبردر فرهنگ دينيبسيار متنوعاستگلوكز در جريان خون حاصل مي شود.البته روان شناسانيمثل باميستر بيان مي كنندانسان ها مي توانند با تمرين وممارست،‏ بر كنترل خود بهتراحاطه داشته باشند.‏ برخيديگر از روان شناسان اعتقاد دارند نيت مندي هم مي توانداشارهاتكا به خدا،‏ تجربه متفاوتي،‏ آن هم از سنخ حقيقتبه دست آورد.‏دكتر سيدمحسن فاطمي،‏ براساساطلاعاتي كهايشان دراختيار ما قرار دادند فارغ التحصيل روان شناسي از دانشگاههاروارد آمريكاست كه در همين دانشگاه و دانشگاهماساچوست در بوستون در حوزه روان شناسي تدريسمي كند.‏دكتر فاطمي در حوزه هاي مختلف درمان از<strong>جم</strong>له مديريتاضطراب،‏ مديريتاسترس،‏ مديريتارتباط در آمريكا،‏كانادا و ايران فعاليت داشته و دارد.‏ آنچه مي خوانيد مشروحمصاحبه با اوست.‏سطح انرژي براي كنترل خود را افزايش دهد.‏ بعضي از اينمفاهيم در ظاهر تااندازه اي به مفهوم ديني صبر شباهتدارند،‏ ولي در واقع متفاوتند.‏در مفاهيم ديني،‏ صبر به چه معناست و چه تفاوتي بامفهوم صبر در روان شناسي دارد؟مفهومي كه مااز صبر در روان شناسي داريمبسيار متمايزاز مفهوم پربار وبسيار گران صبر درانديشه دينياست.‏صبر در معناي ديني خود در چند جايگاه به كار مي آيد:‏ صبردر مقابل ناگواري ها،‏ سختي،‏ ظلم ظالمان،‏ حسد حاسدان،‏بيماري و...‏ بنابراين مصاديق صبر در فرهنگ ديني بسيارمتنوع است.‏ صبر براي رسيدن به كمال يكي از لوازم توسعوجودي است.‏ يعني هر چقدر انسان ها بتوانند موهبت صبررا در وجودشان با تجربه زيستي به همراه داشته باشند،ازتوسع وجوديبيشتريبرخوردار خواهندبود.به همينسبباست كه در روايات آمدهارزش و قدرانسان ها بهاندازهصبر آنهاست.‏ صبر مرحله اي است براي رسيدن به تعاليواز آن جهت كه مرحلهاست،‏ ساحتي به حساب مي آيدازلحاظ وجود.‏ يعني در آن ساحت وجودي،‏ هم انسان معنايديگري مي يابد و هم جهان را به صورت ديگري دريافتخواهد كرد.از همين جاست كه در قرآن با عباراتي مانندو اصبر صبرا <strong>جم</strong>يلا مواجه مي شويم كه در ادبيات جديدروان شناسي اصلا چيزي به نام صبر زيبا معنا ندارد.‏ اينصبر زيبا در شخصيت هايي مانند حضرت زينب و حضرتامير رخ مي نمايد كه از شدت عمق و تاثيرگذاري،‏ به آنانعلو و اعتلا مي بخشد.‏صبر با پشتوانه ديني چه تفاوتي با صبر با معنايسركوب و كنترل انرژي و...‏ دارد؟صبر در نگاه ديني كاملا آگاهانه صورت مي گيرد وازامتيازات صبر در فرهنگ ديني همين انتخاب و انديشهاست.‏ نكته ديگراين كه وقتي صبراتفاق مي افتد به خاطرنداشتن چاره و گزينه صورتنمي گيرد.بلكه در ميانم<strong>جم</strong>وعه اي از انتخاب ها گزينش مي شود.‏ در سوره عصرنيز مطرح مي شود كه انسان ها اساسا در خسران هستندوانسان هايي كهاز خسران خارج مي شوند صبر دارند وصبرشان درارتباط با خداونداست.‏ صبر به معناياصيلكلمه با حذف ارتباط با خدا كاركردي ندارد.‏ به عبارت ديگراگر ما صبر حضرت زينب را مي ستاييم و معتقديماگرتمام زنان عالم <strong>جم</strong>ع شوند،‏ صبرشان به اندازه لحظه اي ازصبوريايشان نخواهد شد،‏ صبرياست كه بدون پيوند باعالم بالا مفهوم نخواهد شد.‏در اين معنا،‏ چه پشتوانه هاي فكري اي براي انسانصابر وجود دارد كه از طريق آنها مي تواند به تعالي برسد؟انسان صابر،‏ كسياست كه آگاهانه خودش را متصل ومرتبط مي بيند و چون هستي را در وجوه وابعاد عيني محدودنمي كند،‏ مي تواند از اين پديده شگرف بهره ببرد.‏ در صبركردن،ايننكتهنهفتهاست كه وراياين جهان سطحيو عيني و ملموس و محسوس رابطه ديگري وجود دارد ومهم ترين رابطه اين است كه اهداف صبرمحور در ارتباط باخداوند معنا مي گيرند.‏ صابران در تكيه بر خداوند خودشانرا در تجربه زيستي شان بهتر معنا مي كنند و بهتر مي يابند.‏چه اتفاقي مي افتد كه گاهي اوقات فرد از صبوريشمي گويد،‏ ولي در عمل او انباشتي از خشم و ناتوانيموجود است؟صبر آگاهانه است.‏ تلقي بعضي ممكن است اين باشدكه صبر رفتاريانفعالياست به معناي غافل كردن خودازانتخاب و دوري كردن از گزينش راه ها براي ادامه مسير.‏صبر در معناي ديني رفتارانفعالي قلمداد نمي شود.اگر فرددر برابر حسد يا ظلم صبر كند و صبرشاز رويانتخابآگاهانه باشد،‏ مي داند با تحمل سختي،‏ پيروزي از آن اوخواهد بود.‏ اين وعده اي است كه خداوند براي همه كسانيكه با دل قوي واطمينان بهاو مي پيوندند،‏ حتمي كردهاست.‏بنابراين،‏ هرگز صبر صابران ديني ضايع نخواهد شد.‏ازآنجاكهدرآخرينروزهايايامحجهستيم،مي خواهمارتباط بين حج و صبر را بيابم.‏ در مراسم حج،‏ چه تغييراتيدر زندگي مومنان قرار است رخ دهد؟حج از يك لحاظ آغاز يك سفر است كه در آن شخصنه تنها از ابعاد مختلف وجودي خود آگاه مي شود بلكه تعاليرا در بالاترين بخش ها تجربه مي كند.‏ حج در واقع فراموشكردن و گسستن از انانيت و خودمحوري است و توجهبه سوي خداوند به عنواناساسي ترين و حياتي ترين عاملدر هستي.‏ ما براساس آيات قرآن،‏ سفرهاي مختلفي داريم.‏حج در يك معنا سفرياست براياحياي خود.‏ زيراانسان هادر طول زندگي با گرفتار شدن در روزمرگي ها دچار غيبتاز خود مي شوند و خود را مي بازند و فراموش مي كنند.‏يكياز مشكلاتامروزانسان ها،‏ خالي شدناز خوداست.‏فيلسوفان گوناگون از <strong>جم</strong>له كي يركگارد و هايدگر از خودخالي صحبت مي كنند.اين فراموشياز خود آنقدر عاديتلقي مي شود كه وضوح آن بشدت ناديده گرفته مي شود.‏حج در واقع پيدا كردن اين خود اصيل است.‏پيدا كردن خود اصيل به چه معناست؟انسان ها در حج <strong>جام</strong>ه خودخواهي و خودپرستي راكنار مي گذارند واحرام،‏ تجلي گسستناز همه زمينه هاو دام هايي است كه انسان را گرفتار دوري از خود مي كند.‏حتي فرد محرم نبايد در آينه نگاه كند،‏ زيرا بايد همه توجه هابرايافتادن در گرداب فراموشي و صورت ها برايشاز بينبرود.‏ فرد در حج كه عميق ترين و نغزترين سفراست برايرسيدن بهاصالت خود،از خود مي گذرد.‏ تماماعمال حجحضورآفريني بيشتر و غيبت زدايي بيشتر را به همراه دارد.‏دراين سفر براي رسيدناز خود پوشالي به خود حقيقي،‏صبر تا چه اندازه اهميت مي يابد؟در اين سفر صبر نيز كاركرد مهمي دارد كه مي تواند فردرا ياريبرساند.امانكته مهم تراز آن در آيه 201 سورهاعرافآمده است كه:‏ إِن َّ ال َّذينَ‏ ات َّقَوْ‏ ا إِذا مَس َّ هُمْ‏ طائِفٌ‏ مِنَ‏ الش َّ يْطانِ‏تَذَك َّرُوا فَإِذا هُمْ‏ مُبْصِ‏ رُونَ‏ . در يك نگاه براي توضيح آيهبايد گفت:‏ فرد تقوامحور هنگام درگيري با منفي بافي ها،‏اضطراب ها و نگراني ها،‏ همانلحظه خدا را به ياد مي آوردو همانلحظه بصيرت و بينايي مي يابد.‏ ما در روان شناسيمي گوييم وقتي افكار منفي به شما هجوم آورد،‏ همانلحظه كانال را عوض كنيد تا از ماندگار شدن در آن كانالدور شويد.‏ ولي قرآن نگاه ديگري دارد.‏ قرآن مي گويد فردنه تنها با ياد خدا از اين ماندگاري نجات پيدا مي كند بلكه برفراز آن پرواز مي كند.‏ پس توجه به خداوند موجب بصيرتمي شود.‏ گاهي اين بصيرت مي تواند بارقه اي از اميد باشد:‏نااميدم مكن از سابقه لطف ازل / تو پس پرده چه دانيكه كه خوب است و كه زشتمولوي نيز مي گويد:‏تا تو تاريك و ملول و تيره اي / دان كه با ديو لعينهمشيره اياين تجربه عميق با آغاز لبيك حج و با نيت تعالي وطرح:‏ <strong>جام</strong> <strong>جم</strong>رشد كردن مي تواند براي انسان بارش بالايي از رحمتداشته باشد.‏منظور از ياد خدا چيست و كدام يك از اتفاقات زندگيعادي ما همان ياد خداست،‏ بي آن كه اين نام را بر آنبگذاريم؟وقتي ما به بي نهايت خوبي،‏ بي نهايت رحمت،‏ بي نهايتزيبايي و همهاين بي نهايت ها فكر مي كنيم،‏ بايد در خاطرداشته باشيم تماماين بي نهايت ها در خداوند <strong>جم</strong>عاست.‏‏(خداوند <strong>جام</strong>ع <strong>جم</strong>يع صفات كماليه است.)‏ وقتي شما بهبالاترين و زيباترين بي نهايت ها فكر مي كنيد،‏ خود را دراتصال با عالم معنا مي يابيد وايناتصال معناآفريناست ودر پياين معنا هويت معناي ديگريبه خود مي گيرد.‏ هومعكماينما كنتم.انديشيدن به آن بي نهايت،‏ فكر منفي تنهاماندن رااز بين مي برد.‏ همه چيز هرلحظه محتاج فياضعلي الاطلاق است.‏ مومنان در سختي ها،‏ ناراحتي ها،‏نااميدي ها و گرفتاري ها آن هنگام كه تحت فشار زياديهستند،‏ دقيقا در همان لحظه با ياد خداوند و با اين باور كهخداوند بهترين شنوندگاناست و بر همه چيز قادراست،‏ابتهاج و روشني در درونشان ايجاد مي شود.‏در آيات 153 تا 158 در سوره بقره،‏ از ياري جستناز نماز و صبر و همراهي خدا با صابرين و بشارت خدا بهصابرين و...‏ صحبت شده تا جايي كه به آيه اي درباره ح<strong>جم</strong>ي رسد.‏ آيا بين محتواي صبر در اين آيات و حج مي توانارتباطي برقرار كرد؟اين آيات مي توانند با يكديگر پيوند وجودشناختي داشتهباشند.‏ وقتياز حقيقت صحبت مي كنيم،‏ داراي دو بعداست.‏يكي حقيقتي كه خارجاز ذهن ماست و شايد تا حدي با آنآشنا باشيم ولي با آن زندگي نكرده ايم و بعد ديگر،‏ حقيقتياست كه در تجربه زيستي مان وارد شده است.‏ اين ارتباطبين صبر و حج،‏ به يك معنا بهاين موضوعاشاره دارد كهانسان ها در تجربه زيستي خودشان تا چه اندازه آگاهانهمي توانند صبر را به عنوان يك مرتبه و ساحت وجود بالادر زندگي خود بگنجانند و ظرف وجودي خود را از اينطريق وسعت بخشند.‏ اين گستردگي در ظرف وجود آنهاآثار بسيار بزرگيايجاد خواهد كرد.‏ نه در روانكاوي و نه درروان شناسيامروز،اصلا چنين معناي گسترده اي نداريم.‏حتي آشنايي مختصر بااين معنا محتاج تجربه زيستيمرتبط با عالم متعالي خواهد بود.اين صبر هم در رابطه هايدرون فردي معنا مي يابد و هم در رابطه هاي برون فرديمثلارتباط با ظالمان و چوناين صبر جز درارتباط با خداوندعالم نمي تواند معنا بيابد،‏ پس يك گوهر دروني به حسابمي آيد.‏ صبر خود ارزشي است كه ارزش هاي والا را در كنارخود مطرح مي كند.‏امير هاشم پور/‏ <strong>جام</strong> <strong>جم</strong>لفظ دين و معانى آن دراديان و مذاهب مختلفبه صورگوناگونبيان شده و هر دينى تعريفىبه فراخور درك،‏ فهم واقتضاى روحى مردم آن عصر ارائه كرده كه چارچوب اصلى دينرا تعيين و خط مشى آن را مشخص مى كند.‏به قولى،لفظ دين برگرفتهاز كلمهايرانى ‏«دِئِنا»استكه به معنى روحانيات و عوالم غيبىاست و شاملاعمالى مى شودكه صبغهالهى گونه داشته و در آنانسان به عوالم روحانى توجهمي كند واز نورانيت آن بهره مند مى شود ياانسان رو به بالا كهمامن معنويتاست،‏ توجه و سپس عروج مي كند.اماباطن و معناىدين،‏ تعريفىبس ژرف و عميق دارد كه هركسبه فراخوراستعدادو درك عقلى و فهم روحانى خود،از معانى باطنى و درونى دين‏(تمامى اديان مدنظر است)،‏ نظر و عقيده اى راجع به آن دارد.‏با وجوداين،اصول واساس تماماديانالهى بر پايه تعالى روحبشر پايه ريزى شده تا بتواندانسان را به كمال حقيقت وجودىخويش آگاه ساخته،اسبابى فراهم آورد تابه سرمنزل مقصود روانشده،‏ به كمال حقيقتانسانى كه همان قرب حضرت خداوندىاست،‏ نايل آيد.‏دين فطرى و ذاتى بشراست،‏ چه بشر ذاتا حقيقت جو وكمال طلباست،اما دستيابىبهاين كمال و تشخيص راه رسيدنبه آنبس صعب و دشواراست كهاز عهدهبشر عادى كه غالباموررا با عقل دنيوى مى سنجد،‏ خارجاست.‏ پساگرانسان مى خواهدبه وراى ظواهر دنيوى گامنهد و جرعه اىاز حقيقتازلىنوشكند بايد دست به داماناصولى شود كهاز وراى عالم ماده برانسانافاضه مى شود،‏ چون حجاب وبند مادهانسان را فراگرفته وبه تعبيرشيخاشراق در غربت غربيه و چاه ظلمانىاسيراست،‏ نمى تواندوراى حجاب ماده رابنگرد و راه به سوى روشنايى برد،‏ پساگرطالب روشنايىاست و در تاريكىبه سر مى بردبايد روشنايىازعالم نور بر تاريكى بتابد و سرزمين وجود را منور و مطهر كند و بهيمن قدوم خويش،‏ مملكت وجود راازلوثاهريمن و تاريكى پاككند و اين امر ميسر نمى شود،‏ مگر به بركت وجود يگانه مردانىدين و كمال بشراز جنس خودانسان ها كه حضرت حق،ايشان را براى راهنمايىو هدايت مردمبرگزيدهاست.‏ پساگر دينامرى فطرىاست،‏در هر زمان و مكان چه انسان بدوى يا داراى تمدن،‏ چه پيشرفتهيا عقب مانده يا داراى درك و شعور بالا يا داراى دركى ضعيف،‏نيازمند دين به معناى حقيقى آناست.‏اساس دين و معنويتايناست كه با تعاليمالهى،انسانخاكى رابه مقامانسانيت مى رساند،‏ چنان كهاخلاقالهى گونپيدا مى كند و همنوع رااز آن جهت كه آفريده حق تعالىاستدوست مى دارد و وظيفه خود مى داند خدمت به خلق را و با همهرئوف و مهرباناست.‏انسانامروزىنيزبه هماناندازهبه ديننيازمنداست،‏چه ديانت سمت و سو و انديشه وى را دربر مى گيرد و به آنجهت مى دهد كه پيشرفت فناورينمى تواند ربطىبه آن داشتهباشد،‏ چه پيشرفت فناوري خود در جهت آرمان هاى بشر است،‏نه آرمان هاى بشر در خدمت فناوري و نيز در طول تاريخ بودندانسان هايى كهبه زعم خود،‏ دين جديد يا مكتبىنو عرضه كرده اند،‏اما به جهت تعالى و تكامل نداشتن ساختار آن،‏ همه گير نشد.‏متدين راستين به دين همواره سعادت بشر را در صلح حقيقىمى انگارد،‏ زندگى معنوى منطبقبا زندگى و سير در آفاق وانفس.‏دينانسان را به سوى هدفى رهنمون مى كند كه آرزوى قلبىو باطنى هرانسان آزاده اىاست و سعادت دنيوى واخروى در گروعمل به تعاليم ديناست.‏بايدبهايننكته توجهداشت كهاصل دين و مذهبيكى است؛ زيرا حق تعالى يكىاست و هدف غايى همه اديانهماوست،اما هر قوم يا ملت يامسلكى به فراخور درك خودازهستى كل و توحيد ذات بارىتعالى،‏ به نوع و شيوه اى عرضعبوديتبه ساحت آن معبودازلىحقيقى مى كند و دراينبين هيچ كسبر ديگرىبرتريندارد،‏ مگربه واسطه قرب حق تعالى و بايد در نظر داشت كه توجه باطنىبه دين و گرايش معنوى و درونى به آن،‏ باعث تقويت روحى وعظمت معنوىانسان متدين مى شود،‏ نهالتزام بهاعمال ظاهرىكه در غالباوقاتاز روى عادتان<strong>جام</strong> مى شود كه آن توجه باطنىباعثايجاد صفات پسنديده در وجودانسان مى شود،‏ حكيم متالهخيام دراين باره مى فرمايند:‏فردا كه جزاى شش جهت خواهد بودقدر تو به قدر معرفت خواهد بوددر حسن صفت كوش كه در عرصه و دهرحشر تو به صورت صفت خواهد بوددر نتيجه،‏ دينامرى باطنى واعتقادى درونىاست واعمالظاهرى بدنى،‏ نشانهاكمال در عبوديت واعتقاد راسخ در ديننيست و در قرآن عظيم الشأن مكرر به توجه به باطن دين اشارتشده كهاى كسانى كهايمان آورده ايد،ايمان بياوريد.‏ يا مى فرمايدنگوييدايمان آورده ايم بگوييداسلام آورده ايم.‏امااينامر دليلبرنفىاعمال ظاهرى و گرايشبه تقيدنداشتنبه ظواهر نيست؛ بلكه بحث در ارجحيت باطن بر ظاهر و اولويتتوجه باطنىاز توجه ظاهرىاست،‏ چهاعمال دينى وضع شدهتوسط شارع مقدس نيز در همين خصوص و جهت كسب فيضكردناز مبدأ فياض وضع شده كه تداومالتزامبه آنبا توجه،نوعىروحانيت را در پى دارد:‏يك سجده از روى نياز / به كه عمرى بى نياز اندر نمازپساصل دين كه همان متوجه كردنانسان وايمان قلبىوى به مبدأ غيب و خالق هستى،‏ نيازاساسى و فطرى هرانسان درهر زمان و با هر شرايط است.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!