11.07.2015 Views

ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺳﺎﺯﺍﻥ ﺯﻳﺮ ﺗﻴﻎ ﻧﻘﺪ - روزنامه جام جم

ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺳﺎﺯﺍﻥ ﺯﻳﺮ ﺗﻴﻎ ﻧﻘﺪ - روزنامه جام جم

ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺳﺎﺯﺍﻥ ﺯﻳﺮ ﺗﻴﻎ ﻧﻘﺪ - روزنامه جام جم

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

آذر مهاجر/‏ گروه راديو و تلويزيون9media@jamejamonline.irشماره مستقيم:‏ 23004311 راديو و تلويزيون پيامك:‏ 300011211دوشنبه 29 مهر 1392شما در سريال دارا و ندار و تا حدودي در نابرده رنج،‏ طنزرا تجربه كرده بوديداما بازي در سريال پژمان كاري متفاوتو حتي خطرناك بود.‏ نترسيديد كه در يك نقش تا اين حدطنز ظاهر شويد؟پژماناولين سريال طنزياست كه بازي كرده ام.‏ دارا وندار قرار نبود طنز باشد و بخصوص نقشي كه من به عهدهداشتم بايد جدي بازي مي شد اما سرصحنه اتفاقات ديگريرخ داد و باعث شداحساس خوبي نداشته باشم.‏ سريال نابردهرنج هم اصلا طنز نبود و صرفا موقعيت هاي كميك داشتاما در سريال پژماناز همانابتدا مي دانستم با سريال طنزروبه رو هستم و قراراست نقشي به عهده داشته باشم كه طنازاست.‏ پذيرفتن اين نقش برايم نگران كننده نبود چون از قبلبا آثار پيمان و مهراب قاسمخاني آشنايي داشتم و از روز اولمي دانستم قرار است چه بكنم.‏ سعي كردم در اجراي ايننقش غلو نكنم،‏ حركات و رفتارهاي وحيد را كنترل شدهارائهكنم و در بسيارياز صحنه ها كهاحساس مي كردم حضورمچندان مفيد نيست،از كارگردان مي خواستم مرا حذف كند.‏همه تلاشم را به كار بردم كه در مرز باريك طنازي و لودگيگرفتار نشوم.‏ ممكن است گاهي روي لبه تيغ حركت كردهباشم اما همه تلاشم اين بود كه سقوط نكنم.‏نگران نبوديد كه براي هميشه به بازيگر آثار طنز تبديلشويد،‏ بخصوص از اين بابت كه آثار سروش صحت گاهيسرنوشت بازيگران را عوض مي كند؟اين من هستم كهانتخاب مي كنم چه بازيگري باشم.‏كسي نمي تواند چيزي را به من تحميل كند.‏درست است،‏ اما بسياري از بازيگران بعد از ديده شدندر يك نقش،‏ ديگر هيچ پيشنهاد متفاوتي ندارند.‏واقعااين طور نيست.‏ در رد حرف شما بايد بگويمالآندر حال بازي در سريالي به كارگرداني حسين سهيلي زادههستم.‏ يكياز دلايلم براي پذيرفتن نقشاين بود كهازوسوسه بازي در سريال هاي طنز درامان بمانم.‏ مي دانستمقرار است سريال پژمان مهرماه از تلويزيون پخش شود واحتمالا پيشنهادهايي براي بازي در آثار طنز بخصوصطنزهاي سطحي و بي محتوا خواهم داشت.‏ من بازي در كارآقاي سهيلي زاده را پذيرفتم تا حداقل چند ماه درگير يك كارجدي باشم و جالباست كه تا به حال هيچ كار طنزياز نوعفاخر يا سطحي به من پيشنهاد نشده است.‏به نظر مي رسد اضافه وزنتان هم به ايفاي نقش وحيدحسابي كمك كرده است.‏به خواست پيمان قاسمخاني و براياين نقش وزناضافهكردم.‏ او همان روز اولي كه مرا ديد،‏ گفت اين شخصيت بايدشكمش برجسته باشد چون وحيد آدم بي خيالي است ‏.او بهمن گفت بايد وزنت را اضافه كني و شكمت بزرگ شود چونوحيد يك آدم بي عار است كه هيچ چيز برايش اهميت ندارد.‏من هم استقبال كردم چون عاشق غذا خوردن هستم و با اينمجوز مي توانستمبا خيال راحت هر چه مي خواهمبخورم.‏در طول كار هم سفارش كرده بود حسابي به من برسند.اينشد كه حدود 9 كيلو وزناضافه كردم.‏ خوشبختانه بعداز تمامشدن سريال ، حدود شش كيلو وزن كم كرده ام وبزوديبهاشارهوزن قبلي برمي گردم.‏وزن كمتر باعث مي شود چهره تان براي نقش هايجدي،‏ خاص و حتي منفي مناسب باشد،‏ مثل زماني كه درسريال با من بمان بازي كرديد.‏ تفاوت وزنتان با آن زمانچقدر است؟الان تقريبا به وزن آن موقع نزديك شده ام واگر چهار كيلواز وزنم را كم كنم،‏ برمي گردم به شرايطي كه در سريال با منبمان داشتم.اتفاقا در سريال آقاي سهيلي زاده،‏ نقشي بسيارمتفاوت با آنچه تا به حالاز من ديده ايد،ارائه كرده ام؛ يكشخصيت خاص كه من،‏ هم جواني هاي او را بازي مي كنم وهم 20 سال بعدش را يعني زماني كه پسر بزرگي دارد.‏ در اينسريال سياوش خيرابي نقش پسرم را بازي مي كند.‏نقش هاي متنوعي تا امروز بازي كرده ايد؛ از يك بيمارشيزوفرن گرفته تا نقش پليس،‏ خلافكار و نقش تاريخياما در سريال پژمان بيشتر از همه اينها ديده شده ايد.‏ فكرمي كنيد چرا وحيد اينقدر مورد توجه قرار گرفته است؟به نظرماين جوري نيست.‏ مگر سريال خانه پدري ديدهنشد؟ يا سريال با من بمان يا نابرده رنج يا...البته در نظربگيريد كه مردم سريال هاي طنز را بيشتر دوست دارندگفت وگو با سام درخشاني،‏ بازيگر سريال ‏«پژمان»‏بعضي ها هنوز مرا بازيگر نمي دانندسام درخشانيبازيگري رابا روند عجيبي شروع كرد.‏بعداز تله فيلم«‏ طلسم طلايي»‏ در سريال«‏ شب زدگان»‏بازي كرد و هنوز چهره اش ديده و شناخته نشده بود كهدر سريال«‏ خانه پدري»‏ با گريمي سنگين و چهره ايكه شباهتي به خودش نداشت ظاهر شداما بعداز آنبازي در نقش يك بيمار شيزوفرن باعث شد مورد توجهقرار بگيرد.‏سام درخشاني را طي سال هاياخير در سريال هايمتفاوتي ديده ايم؛ازآثار تاريخي و ملودرام كهبيشازهمه آنها در«نابرده رنج»به كارگرداني عليرضابذرافشانديده شد و بعد از آن در سريال » پژمان»‏ و در نقش وحيدكه اين روزها از شبكه سه پخش مي شود.‏ درخشاني طياين سال ها نه تنها در نقش هاي متفاوتي ظاهر شده بلكهخودش هم به لحاظ ظاهري بسيار تغيير كرده است.‏او از مرد تكيده و لاغر سريال«‏ با من بمان»‏ به وحيدخوش خوراك در پژمان رسيده است.‏ تجربه نشان دادهوقتي لاغراست،‏ چهره اشبراينقش هاي خاص ومنفي مناسب تر است،‏ وقتي در وزن متعادل قرار داردبراي بازي در نقش هاي جدي و خاكستري خوب استواضافه وزن همبهاو كمك زيادي مي كندتانقشكمدي را بخوبي ايفا كند.‏و واكنش بيشتري به آن نشان مي دهند.‏ مثلا قبلا وقتيمي رفتم رستوران،‏ كساني كه مرا مي شناختند با تكان سرو لبخند از راه دور با من ارتباط مي گرفتند اما بازي در يكنقش طنز باعث مي شود،‏ سر ميزم بيايند و سر صحبت وشوخي را باز كنند.‏درخشاني:‏به خواست پيمان قاسمخاني و براي اين نقشوزن اضافه كردم.‏ او همان روز اولي كه مرا ديد،‏گفت اين شخصيتبايد شكمشبرجستهباشد چونوحيد آدمبي خيالي است كههيچ چيز برايشاهميت نداردنقش هاي طنز صميميتي بين بازيگر و مخاطبانايجادمي كند كه باعث مي شود مردماحساساتشان را راحت تر بروزبدهند.‏ فكر مي كنماين طورياست وگرنه سريال نابردهرنج مگر كم ديده شد؟ واكنش هايي كه بعداز سريال پژماندريافت مي كنم دقيقا مانند همان واكنش هايي است كه بعداز نابرده رنج مي گرفتم.‏انگارخيليهماهلوسوسهشدننيستيدچونبهدليلنوعواكنش هاي مردم بعيد نبود در گونه طنز ماندگار شويد؟!‏فقط اين برايم مهم است كه يك نقش خوب در يك اثرخوب به من پيشنهاد شود.اهميتي ندارد كهاين نقش طنزاست يا جدي،‏ پليسياست يا جنايي يا تخيلي.‏ من راه خودمرا مي روم و مخاطب برايم تعيين نمي كند كجا و در چه كاريبازي كنم چون دغدغهاصلي منبازيگرياست و فكر مي كنمبهاندازه كافي،‏ ديده و شناخته شده ام.‏ برايم فرقي نمي كند درتلويزيونبازي كنم يا تئاتر يا سينما.برايماهميتينداردبازيگرنقش طنزباشم يا جدي و فقط دوست دارمنقش هاي متنوعيبازي كنم.‏ خدا را شكرايناتفاق برايم مي افتد و آرام آرام طبقبرنامه پيش مي روم.براي خودمبرنامه ريزي كرده ام و هميشهگفته ام كه چند سال زمان مي خواهم تا تجربه هاي مختلفكسب كنم و به جايگاه قابل قبول براي خودم برسم.‏روز اولي كه وارد بازيگري در سريال شدم،‏ خيلي ها گفتندبه واسطه رنگ چشم و چهره اش بازيگر شده و نمي تواند اينحرفه راادامهبدهد.‏ هرنقشيبازي كردم همين دوستان گفتنداين بار شانس آورده و از دستش در رفته،‏ ببينيم نقش بعديرا چطور بازي مي كنداما من با همهاين حرف ها كار خودم راكردم و مي خواهم ببينم بالاخرهاين دوستان كي مي پذيرندكه من بازيگرم.‏منظورتان از دوستان دقيقا چه كساني است؟هميشه عده اي هستند كه منفي بافي مي كنند و خودشانهمنمي دانند چه مي خواهند واگر بهترين كار دنيا راارائهكنيد،‏ بازاعتراض و گله دارند يا حتياگر فيلمي جايزهاسكاررا هم ببرد،‏ حاضر نيستند خوبي هايش را ببينند.از نظراينآدم ها همه موفقيت ها يا شانسياست يا نتيجه تصميماتپشت پرده.‏مثلا سريال پژماناين همه مورد توجه قرار گرفته وبعضياز همين آدم ها مي گويند اصلا خوب نيست،‏ مزخرف است،‏عكس:‏ بهرنگ دزفولي زادهنمي شود آن را نگاه كرد.‏ من نمي دانماينهااز يكاثر چهمي خواهند؟ مگر يك سريال طنز وظيفه اش جزايناستكه مردم را بخنداند؟ خب دارد مي خنداند.‏ من خودم كه يكياز نقش هاياين سريال را بازي كرده ام،‏ غش غش به آنمي خندم.‏ چند روز پيش توي خيابان بودم،‏ سريال شروع شد.‏زدم كنار و داشتم تماشا مي كردم و طوري مي خنديدم كه اگركسي مرا مي ديد،‏ فكر مي كرد ديوانه شده ام!‏خوبي ماجراايناست كه در مقابلاينافراد،‏ هميشههستند كساني كهبسيار همراهند وانرژي مي دهند.‏ من ضمناين كهاز همه دوستاني كه به من واين سريال لطف داشتندتشكر مي كنم؛ يك تشكر ويژه دارمازاستاد عزيز والگويبازيگري ام آقاي پرستويي كه با من تماس گرفتند،‏ دربارهبازي هايم با هم حرف زديم،‏ مرا راهنمايي كردند تا مسيردرست بازيگري را پيدا كنم.البته آقاي پرستويي بارها مراموردلطف قرار داده بودندامااين بار محبتشان براي منبسيار ارزنده بود.‏شنيده ايم قبل از اين سريال با پژمان <strong>جم</strong>شيدي دوستبوديد.‏ درست است؟بله.‏ من و پژمان بيشتراز شش سالاست كه با هم دوستهستيم.‏اگراشتباه نكنم،‏ شما فوتبال بازي مي كرديد و در تيماميداستقلال هم حضور داشتيد.‏ هنوز استقلالي هستيد؟بله هنوز هم استقلالي هستم.‏با اين اوصاف چطور با پژمان دوست شده ايد؟!‏دوستي دنياي ديگري دارد.‏ بازيكناناستقلال وپرسپوليس هم با هم دوست هستند.اصلا به خاطراين كهمناستقلالي هستم و پژمان پرسپوليسي،ازبا همبودنبيشترلذت مي بريم.‏ كل كل كردن ، شيريني رفاقت ماست.‏خيلي معلوم نيست وحيد پرسپوليسي است يااستقلالي.‏بله،‏ همين طوراست.اول قرار بود در يكي دو موردنشانه هايي ببينيم،‏ مبني بر اين كه وحيد استقلالي است امامن خواهش كردماين موارد نباشد و ما ماجراهاي وحيد راجدا از قرمز يا آبي بودن پيش ببريم.‏ خوشبختانه استقبال شدو همين اتفاق هم افتاد.‏قسمت هاياول سريال پژمان با سريال ماتادور همزمانشده بود.‏ از اين تجربه چه حسي داشتيد؟حتما مي دانيد كه قرار نبود اين دو سريال همزمان پخششود.‏ ماتادور سال گذشته ساخته شد و قراربود همان موقعپخش شود.‏ پژمان قرار بود عيد نوروز پخش شود،‏ بعد ماهرمضان براي پخش آن در نظر گرفته شد و در نهايت مهرماهپخش شد و همزمان شد با نمايش ماتادور.‏از نظر مناتفاق خوبي نبود،‏ هرچند برخي مخاطبانتلويزيون دوست داشتند و وقتي مرا مي ديدند از اين بابتابراز خوشحالي مي كردند كه همزمان دو نقش متفاوتمي ديدند.‏چرا دوست نداشتيد چنين اتفاقي بيفتد؟براي اين كه اگر دو سريال با فاصله زماني از هم پخشمي شد،‏ بهتر بود تااين كه در يك مقطع كوتاه پخش و تمامشود.‏ در چنين شرايطي ممكناست بعداز دو كار همزمانخلأئي ايجاد شود و بازيگر تا مدتي ديده نشود.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!