Ùتاب راÙÙ٠ا دربار٠ØÙÙÙ ØÙÙاÙات
Ùتاب راÙÙ٠ا دربار٠ØÙÙÙ ØÙÙاÙات
Ùتاب راÙÙ٠ا دربار٠ØÙÙÙ ØÙÙاÙات
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
طور<br />
»به را خود قربانيان اينكه براي است كودكان قاتل كه را كسي هيچگاه ما گيرد. صورت انساني« طور »به چگونه كه نميبخشيم.<br />
است كشته انساني« از<br />
قبل را حيوانات كه است الزم قطعاً نكشيدهاند دست حيوانات كشتن از انسانها كه زماني تا كه است واضح وجود اين )با باشد(.<br />
نداشته ترس و درد آنها براي ذبح عمل حال هر به تا كرد بيهوش كامالً ذبح ميشوند<br />
داده پرورش شدن ذبح براي حيوانات 38- ميكنند<br />
زندگي آزاد كه همنوعانشان اندازة همان به درست ميشوند داده پرورش ما غذايي احتياجات تأمين براي كه حيواناتي است.<br />
حيوانات رنج و درد سرِ بر موضوع هستند. بردن رنج مستعد شود<br />
استفاده آنها از كه دارند وجود اين براي حيوانات 39- فكر<br />
با و مستقل موجوداتي آنها باشند. بهرهبرداري و تمتع وسيله مقصود، به رسيدن جهت وسيلهاي انسانها براي نبايد حيوانات لذا<br />
و است پذير اجتناب آنها كشتن و آنها دادن رنج چنين اين هستند. خود به مخصوص خواستهاي و نيازها داراي و مستقل كنيم.<br />
چنين آنها با نداريم حق هم ما نميداشتند<br />
وجود درجهان اصالً هم حيوانات اين نميداشت، وجود گوشت توليد صنعت اگر 40- ترديد<br />
بدون آنها براي مييابد. پايان آنها قتل با هم آن كه ميشود داده رنج پر و بدبختانه كوتاه، زندگي يك حيوانات اين به ميدادي؟<br />
ترجيح را كدام بودي، حيوان جاي اگر تو نميداشتند. را زندگياي چنين هرگز كه ميبود بهتر نميشناسند<br />
ديگري چيزي حيوانات اين 41- احتياجات<br />
نمييابد. تسكين كنند مقايسه خود زندگي با تا ندارند ديگري چيزي آنها كه جهت بدين حيوانات رنج و درد اين<br />
در ميدهد. تشكيل را آنها رنج و درد از بزرگي بخش احتياجات اين تأمين از جلوگيري است. يكسان هميشه آنها زيستي شده<br />
زنداني مرغ دهد، پرورش را خود گوساله كه ندارد اجازه هيچگاه كه شيرده گاو داد: ارائه ميتوان زيادي مثالهاي زمينه هيچگاه<br />
كه خوك نمايد، باز را خود بالهاي هيچگاه نه و كند حركت اطراف در ميتواند نه كه مرغ، تخم توليد كارگاه در ميگيريم آنها از را حيوانات اساسي حق ما غيره. و بگردد خوراك جستجوي به يا كند درست خود براي النهاي نميتواند كردن.<br />
زندگي حق بميرند<br />
جوري يك و وقت يك بايد حيوانات ناخواه خواه 42- را<br />
او گوشت برسانيم... قتل به را انسان يك كه نميدهد ما به را حق اين امر اين اما بميرند. زماني باالخره بايد هم انسانها كنيم.<br />
درست صابون مثالً او استخوانهاي از و بخوريم است<br />
شدني عملي سختي به ما جامعه در گياهخواري نيمه و گياهخواري 43- گماني<br />
بد و ترديد با كسان خيلي سوي از كامل گياهخواري اما شده پذيرفته بيش و كم حال درعين گياهخواري نيمه چند هر استدالل<br />
جاي به بنابراين نمود. خواهند تغيير شود، تثبيت بيشتر نيز كامل گياهخواريِ اگر موجود، وضع است. گرديده مواجه نمود.<br />
استفاده گياهخواري رشد تقويت جهت فرصت از نيرو تمام با بايد است، خوشاينديمان خود براي توجيهي كه فوق، آنها<br />
براي زندگي بكشيم يا بدهيم رنج را حيوانات اجتماعيمان مشكالت رفع براي نبايد ما كه است اين چيز برهمه مقدم است.<br />
ارزشمند ميشود تصور كه آنچه از بيش ميدهند<br />
ارتفاء را ما زندگي كيفيت ميآيند بدست حيوانات از كه محصوالتي 44- جاندار<br />
موجودات ساير براي مرگ و رنج موجب خوشي و لذت خاطر به صرفاً كه است توبيخ و سرزنش سزاوار شرارت اين 15