ا ه ھ - ketab farsi

تا به کی در خواب غفلت کی تو گردی ھوشيار؟کی رھند بيچاره مردم آرزوھاشان به بارکی رھد فرزند ايران زين تبھکاران دونکی رھا گردد زن از ظلم ھمچو انسانش شمارکی شود در سرزمينی با ھمه ثروت و نفتکس نميرد از فشار فقر و بيرحم روزگارکی شود تا دادخواھان فارغ از زنجير و بندچھر زيبايش حقيقت می نپوشد از فشارکی شود تا مادران و کودکان را چشم به درمی نبينيم يوسفی را ناشکيب در انتظارچون تو خواھی آرزوھايی نه دور از دسترسگر که بر خيزی ز جايت جمله بنشينند به بارغفلت و القيدی تو داده فرصت تا که شيخخود به ھر قتلی مجازو وقت غارت اقتدارقدرت بی حد و حصر شيخکان باشد ز توتو به دست زنگيان تيغ داده ای و اختيارزين سفيھان طاعت و فرمان ببردن تا به کیخانه ات ويرانه گرديد روزگارت شام تار***< < MQ