22.09.2018 Views

اما گلدمن: آنارشیزم و مقالات دیگر | فصل یک- آنارشیزم: واقعاً از چه دفاع می‌کند؟

ترجمه گروه تئاتر اگزیت: شیرین میرزانژاد به مناسبت پروژه نمایش «اما» اثر هاوارد زین شهریور ۱۳۹۷

ترجمه گروه تئاتر اگزیت: شیرین میرزانژاد
به مناسبت پروژه نمایش «اما» اثر هاوارد زین

شهریور
۱۳۹۷

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

آنارشبریبرزم <strong>و</strong> <strong>مقالات</strong> <strong>دیگر</strong> گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت <strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />

برای آینده ارائه کند.‏ آبجنبج<strong>چه</strong> که هر نسل جدید باید با آن مبارزه کند،‏ <strong>و</strong> دست کم می ت<strong>و</strong>اند بر آن غلبه کند،‏<br />

بار سنگبنیبنن گذشته است که ‏همھهممه ی ما را ‏همھهممچ<strong>و</strong>ن دامی در خ<strong>و</strong>د نگه می دارد.‏ آنارشبریبرزم،‏ دست کم به زعم<br />

من،‏ نسل های آینده را آزاد می گذارد تا نظام ‏مجممجختص به خ<strong>و</strong>د را در ‏همھهمماهنگی با نی<strong>از</strong>هایش گسبرتبررش دهد.‏<br />

ر<strong>و</strong>شن ترین ‏بجتبجخیلات ما نبریبرز ‏بمنبممی ت<strong>و</strong>اند ت<strong>و</strong>انابىیبىی های بالق<strong>و</strong>ه ی نسلی را که <strong>از</strong> بندهای ببریبرر<strong>و</strong>بىنبىی رها شده است<br />

پیش بیبىنبىی کند.‏ پس چگ<strong>و</strong>نه کسی می ت<strong>و</strong>اند ادعا کند که برای آیندگان خط مشی تعیبنیبنن ‏بمنبمماید؟ ما که برای<br />

هر <strong>یک</strong> نفس <strong>از</strong> ه<strong>و</strong>ای ت<strong>از</strong>ه <strong>و</strong> پا ک ‏بهببههای گزافىففىی می پرد<strong>از</strong> ‏بمیبمم می بایست در مقابل ‏بمتبممایلِ‏ به زبجنبججبریبرر کشیدن آینده<br />

پاسداری کنیم.‏ ا گر ما م<strong>و</strong>فق ش<strong>و</strong> ‏بمیبمم که خا ک را <strong>از</strong> زباله های گذشته <strong>و</strong> حال پا ک کنیم،‏ برای نسل های<br />

آینده بزرگ ترین <strong>و</strong> ابمیبممن ترین مبریبرراث ‏بمتبممام اعصار را به جای خ<strong>و</strong>اهیم گذاشت.‏<br />

دلسردکننده ترین گرایش معم<strong>و</strong>ل میان خ<strong>و</strong>انندگان این است که ‏جمججممله ای را به عن<strong>و</strong>ان معیار اندیشه ها یا<br />

شخصیت ن<strong>و</strong>یسنده <strong>از</strong> <strong>یک</strong> اثر برگبریبررند.‏ به عن<strong>و</strong>ان مثال،‏ فردریش نی<strong>چه</strong> به عن<strong>و</strong>ان فردی که <strong>از</strong> ضعیف نفرت<br />

دارد ت<strong>و</strong>صیف می ش<strong>و</strong>د،‏ چرا که به ابرانسان معتقد ب<strong>و</strong>د.‏ به ذهن مفسران سطحیِ‏ این ذهن بزرگ خط<strong>و</strong>ر<br />

‏بمنبممی کند که این تص<strong>و</strong>یر ابرانسان مستلزم این <strong>و</strong>ضعیت اجتماع نبریبرز ب<strong>و</strong>د که نسل بردگان <strong>و</strong> ضعفا را مت<strong>و</strong>لد<br />

نکند.‏<br />

‏همھهممبنیبنن نگرش ‏مجممجحد<strong>و</strong>د است که ما کس اشبرتبررنر‎٣‎ را چبریبرزی ‏بمنبممی بیند جز پیامبرببرر تئ<strong>و</strong>ریِ‏ ‏«هرکس برای خ<strong>و</strong>دش،‏ <strong>و</strong><br />

شیطان هم آنکه جا مانده است را بگبریبررد».‏ اینکه فردگرابىیبىی اشبرتبررنر دربرگبریبررنده ی بزرگ ترین امکان های<br />

اجتماعی است مطلقاً‏ نادیده گرفته شده است.‏ با این حال،‏ این حقیقت دارد که ا گر قرار باشد جامعه<br />

آزاد ش<strong>و</strong>د،‏ <strong>از</strong> طریق فردهابىیبىی رهابىیبىی یافته چنبنیبنن خ<strong>و</strong>اهد شد که تلاش های آزادانه شان جامعه را می س<strong>از</strong>د.‏<br />

این مثال ها مرا به ایرادی که درباره ی ‏«اقلیت ها در برابر ا کبرثبرریت ها»‏ مطرح می ش<strong>و</strong>د می رساند.‏ ‏بىببىی شک من<br />

به عن<strong>و</strong>ان دسمشسممن مردم طرد می ش<strong>و</strong>م،‏ چرا که من ت<strong>و</strong>ده ی مردم را به عن<strong>و</strong>ان <strong>یک</strong> عامل خلاقه<br />

‏بمنبممی پذیرم.‏ من این را بر مرتکب شدن به ابتذال ‏تحنتحخ ‏بمنبممای ع<strong>و</strong>ام فریبىببىی،‏ که به عن<strong>و</strong>ان طعمه ای برای مردم<br />

این چنبنیبنن راتحیتحج است،‏ ترجیح می دهم.‏ من رتحنتحج ت<strong>و</strong>ده های سرک<strong>و</strong>ب شده <strong>و</strong> ‏مجممجحر<strong>و</strong>م را به خ<strong>و</strong> ‏بىببىی درک می کنم،‏<br />

<strong>اما</strong> ‏بمنبممی پذیرم که مسکن های مسخره ی معم<strong>و</strong>ل را ‏بجتبجج<strong>و</strong>یز کنم که نه می گذارد بیمار ‏بمببممبریبررد <strong>و</strong> نه ‏بهببههب<strong>و</strong>د یابد.‏<br />

در پرداخبنتبنن به کاسبىتبىی های اجتماعی،‏ هیچ اقدامی بیش <strong>از</strong> اند<strong>از</strong>ه راد<strong>یک</strong>ال نیست؛ به علا<strong>و</strong>ه،‏ امر راد<strong>یک</strong>ال<br />

عم<strong>و</strong>ماً‏ امر حقیقی است.‏ عدم با<strong>و</strong>ر من به ا کبرثبرریت متاثر <strong>از</strong> با<strong>و</strong>رم به ت<strong>و</strong>انابىیبىی های بالق<strong>و</strong>ه ی فرد است.‏ تنها<br />

زمابىنبىی که فرد آزاد ش<strong>و</strong>د تا بت<strong>و</strong>اند ‏همھهممراهان خ<strong>و</strong>د را در <strong>یک</strong> هدف مشبرتبررک انتخاب کند،‏ می ت<strong>و</strong>انیم به نظم <strong>و</strong><br />

‏همھهمماهنگی در این دنیای هرج <strong>و</strong>مرج <strong>و</strong> ‏بىببىی عدلبىتبىی امید<strong>و</strong>ار باشیم.‏<br />

درباره ی <strong>دیگر</strong> مسائل،‏ کتاب من باید خ<strong>و</strong>د گ<strong>و</strong>یای نظراتش باشد.‏<br />

<strong>اما</strong> <strong>گلدمن</strong><br />

٧<br />

Max Stirner ٣

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!