25.03.2020 Views

پیام روز جهانی تئاتر ۲۰۲۰

شاهد ندیم، پاکستان

 تئاتر به مثابه یک معبد ترجمه فارسی


شاهد ندیم، پاکستان



تئاتر به مثابه یک معبد

ترجمه فارسی

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

پیام روز جهابىنبىی تئاتر ٢٠٢٠ نوشته شاهد ندبمیبمم

٨ فروردین ١٣٩٩

ترجمججممه فارسی‏

———————————————————

شاهد ندبمیبمم،‏ پا کستان‏

تئاتر به مثابه یک معبد

برابمیبمم افتخار بزرگی است که پیام روز جهابىنبىی تئاتر سال ٢٠٢٠ را بنویسم.‏ این که

تئاتر پا کستان و خود پا کستان توسط انستیتو ببنیبنن المللمملی تئاتر،‏ بانفوذترین و

‏بمنبممادین ترین ‏مجممججموعه ی تئاتری جهان در دوران ما به رسمسسممیت شناخته شده است،‏

مایه ی فروتبىنبىی و در عبنیبنن حال هیجان است.‏ این افتخار پیشکشی هم هست به

مدبجیبجحه گوهر (١)، چهره ی تئاتری،‏ بنیان گذار تئاتر اجوکا (٢) و شریک زندگی ام

که دو سال پیش درگذشت.‏ تیم اجوکا راهی طولابىنبىی و دشوار را به معنای واقعی

کلمه از خیابان به تئاتر طی کرده است.‏ اما مطمئنم این داستان بسیاری از

گروه های تئاتری است.‏ هرگز سفری آسان و ‏همھهمموار نیست.‏ ‏همھهممیشه یک نوع مبارزه

است.‏

1


من اهل کشوری عمدتاً‏ مسلمان هستم که دیکتاتوری های نظامی بسیاری را به

خود دیده است،‏ ‏جمحجممله ی هولنا ک افراطیون مذهبىببىی و سه جنگ با هندوستان

‏همھهممسایه،‏ که هزاران سال تارتحیتحخ و مبریبرراث مشبرتبررک با هم دار ‏بمیبمم.‏ امروز ‏همھهممچنان با

ترس از جنگی ‏بمتبممام عیار با ‏همھهممسایه ی برادر و ‏همھهممزادمان زندگی می کنیم؛ حبىتبىی

جنگ هسته ای،‏ چرا که هر دو کشور ا کنون دارای سلاح های هسته ای هستند.‏

ما گاهی به شوخی می گوییم:«دوران بد،‏ دوران خو ‏بىببىی برای تئاتر است.»‏ چالش

برای روبرو شدن،‏ تضاد برای فاش شدن و وضعیت سا کن برای واژگون کردن

کم نیست.‏ من و گروه تئاترم اجوکا بیش از ٣۶ سال است که دار ‏بمیبمم بر روی این

ریسمان معلق قدم می زنیم.‏ به راسبىتبىی که ریسمابىنبىی معلق بوده است:‏ حفظ تعادل

میان سرگرمی و آموزش،‏ میان جستجو و آموخبنتبنن از گذشته و آمادگی برای آینده،‏

میان بیان آزاد خلاقانه و زور آزمابىیبىی های ماجراجویانه با قدرت،‏ میان تئاتر منتقد

اجتماعی و تئاتر دوام پذیر اقتصادی،‏ میان ارتباط با توده ها و آوانگارد بودن.‏

می توان گفت که تئاتری باید تردست و شعبده باز باشد.‏

در پا کستان ‏بمتبممایزی روشن میان مقدس و نامقدس وجود داشته است.‏ برای آبجنبجچه

مقدس نیست،‏ جابىیبىی برای پرسش مذهبىببىی وجود ندارد،‏ در حالىللىی که برای امر

مقدس مباحثه ی آزادانه یا اندیشه های نو امکان ندارد.‏ در واقع ساختار

‏مجممجحافظه کار،‏ هبرنبرر و فرهنگ را خارج از ‏مجممجحدوده ی پذیرش ‏«بازی های مقدس»‏ خود

می ‏سمشسممارد.‏ بنابراین عرصه برای هبرنبررهای ‏بمنبممایشی مانند مسابقه ی دوی بامانع بوده

است.‏ ابتدا می بایست اعتبار خود را به عنوان مسلمان خوب و شهروند مطیع

اثبات کنند و نبریبرز تلاش کنند ثابت کنند که رقص،‏ موسیقی و تئاتر در اسلام ‏«مجممججاز»‏

است.‏ به ‏همھهممبنیبنن ترتیب تعداد زیادی از مسلمانان مقید نسبت به پذیرش هبرنبررهای

‏بمنبممایشی ‏بىببىی میل بوده اند،‏ حبىتبىی با این که عناصر رقص،‏ موسیقی و تئاتر در زندگی

روزمره شان جای گرفته است.‏ و بعد به خرده فرهنگی برخوردبمیبمم که قابلیت آن را

داشت تا مقدس و نامقدس را بر روی یک صحنه بیاورد.‏

در طول حکومت نظامی در پا کستان در دهه ی ١٩٨٠، اجوکا به دست گروهی

از هبرنبررمندان جوان بر پا شد که دیکتاتوری را از راه تئاتر ‏بىببىی پروای سیاسی

2


اجتماعی ‏مجممجخالف به چالش می کشید.‏ آبهنبهها دریافتند که احساسات شان،‏ خشم شان،‏

اندوه شان،‏ به طرز شگفت آوری توسط شاعری صوفىففىی (٣) که ٣٠٠ سال پیش

می زیست بیان شده بود.‏ این ‏همھهممان شاعر صوفىففىی بزرگ،‏ بُلهىٰ شاه (۴) بود.‏ اجوکا

دریافت که می تواند بیانیه های سیاسی انفجاری را به وسیله ی شعر او صادر کند و

قدرت سیاسی فاسد و ساختار مذهبىببىی متعصب را به چالش بکشد.‏ مقامات

می توانستند ما را ‏ممممممنوع یا تبعید کنند،‏ اما نه شاعر صوفىففىی ‏مجممجحبوب و مورد احبرتبررامی

چون بلهىٰ شاه را.‏ ما ‏بىپبىی بردبمیبمم که زندگی او ‏همھهممچون شعرش رادیکال و دراماتیک

بود که در طول زندگی اش تبعید و فتواهابىیبىی را برایش به بار آورد.‏ آن گاه ‏«بلها»‏ را

نوشتم،‏ ‏بمنبممایشی درباره ی زندگی و مبارزه ی بلهىٰ شاه.‏ بلها ‏‐چنان که توده های

سرتاسر جنوب آسیا او را با ‏مجممجحبت می خوانند‐‏ برآمده از سنت شاعران صوفىففىی

پنجابىببىی بود که با ‏بىببىی با کی قدرت امبرپبرراتوران و عوام فریبان مذهبىببىی را با شعر و

کردار خود به چالش می کشیدند.‏ آبهنبهها به زبان مردم و درباره ی آرزوهای توده ها

می نوشتند.‏ آبهنبهها در موسیقی و رقص ‏مجممجحملی را برای دستیابىببىی به ارتباط مستقیم

میان انسان و خدا یافتند و با انزجار،‏ واسطه ی مذهبىببىی سوءاستفاده گر را دور

زدند.‏ آبهنبهها مرزهای جنسیت و طبقه را نفی کردند و با شگفبىتبىی به سیاره ‏[ی زمبنیبنن]‏ به

عنوان جلوه ای از قادر مطلق نگاه کردند.‏ شورای هبرنبرر لاهور مبنتبنن را بر این اساس

رد کرد که ‏بمنبممایشنامه نبود،‏ بلکه تنها زندگینامه بود.‏ با این حال،‏ وقبىتبىی ‏بمنبممایش در

سالبىنبىی دیگر،‏ انستیتو گوته،‏ اجرا شد ‏مجممجخاطبان ‏بمنبممادپردازی را در زندگی و شعر

شاعر مردم دیدند،‏ فهمیدند و ‏بجتبجحسبنیبنن کردند.‏ آبهنبهها به طور کامل با زندگی او و

دورانش ارتباط برقرار می کردند و موازات آن را با زندگی و دوران خود

می دیدند.‏

آن روز در سال ٢٠٠١ نوع جدیدی از تئاتر متولد شد.‏ موسیقی مذهبىببىی قوالىللىی

(۵)، رقص دَمَل (۶) صوفىففىی و شعرخوابىنبىی الهللهھام ‏بجببجخش،‏ حبىتبىی ذکرگو ‏بىیبىیِ‏ (٧) مراقبه

‏بجببجخشی از ‏بمنبممایش شدند.‏ گروهی از سیک ها (٨) که برای شرکت در یک کنفرانس

پنجابىببىی در شهر بودند و سری زده بودند تا ‏بمنبممایش را ببینند،‏ در پایان به صحنه

هجوم آوردند،‏ بازیگران را در آغوش گرفته می بوسیدند و گریه می کردند.‏ آبهنبهها

3


برای ‏بجنبجخستبنیبنن بار پس از تقسیم هند در سال (٩) ١٩۴٧ که منجر به ‏بجتبججزیه ی

پنجاب طبق مرزهای قومی شده بود،‏ صحنه را با مسلمانان پنجابىببىی سهیم شده

بودند.‏ بلهىٰ شاه ‏همھهممان قدر برایشان عزیز بود که برای مسلمانان پنجابىببىی؛ چرا که

صوفىففىی ها از مذهب و تقسیم بندی های قومی فراتر می روند.‏

در ‏بىپبىی این افتتاحیه ی به یاد ماندبىنبىی،‏ اودیسه ی هندی بلهىٰ شاه بود.‏ این اودیسه با

توری نوآورانه در ‏بجببجخش هندی پنجاب آغاز شد و بلهىٰ شاه در سرتاسر هند اجرا

شد،‏ حبىتبىی در زمان شدیدترین تنش ها میان دو کشور و در جاهابىیبىی که ‏مجممجخاطبان

یک کلمه پنجابىببىی ‏بمنبممی فهمیدند اما هر ‏لحللححظه ی ‏بمنبممایش را دوست داشتند.‏ در حالىللىی که

درهای گفتگوی سیاسی و دیپلماسی یکی پس از دیگری بسته می شد،‏ درهای

سالن های تئاتر و قلب های مردم هند ‏بمتبمماماً‏ باز بافىقفىی ماند.‏ در زمان تور پنجاب هند

ا کوجا در سال ٢٠٠۴، پس از اجرابىیبىی برای هزاران ‏مجممجخاطب روستابىیبىی که به گرمی

از آن استقبال شد،‏ پبریبررمردی نزد بازیگری رفت که نقش صوفىففىی بزرگ را بازی

می کرد.‏ پبریبررمرد را پسرکی جوان ‏همھهممراهی می کرد.‏ ‏«نوه ام بسیار ناخوش است؛

لطفاً‏ نفس متبرببررکی بر او می دمید؟»‏ بازیگر جا خورد و گفت:«باباجی (١٠)، من

بلهىٰ شاه نیستم،‏ من فقط بازیگری هستم که این نقش را بازی می کند.»‏ پبریبررمرد

شروع به گریه کرد و گفت:«لطفاً‏ نوه ام را تبرببررک بده،‏ می دابمنبمم خوب می شود ا گر

این کار را بکبىنبىی.»‏ ما به بازیگر پیشنهاد کردبمیبمم که خواسته ی پبریبررمرد را برآورده

سازد.‏ بازیگر تبرببررکی بر پسرک جوان دمید.‏ پبریبررمرد راضی شد.‏ پیش از رفبنتبنن این

سخنان را گفت:«پسرم،‏ تو بازیگر نیسبىتبىی،‏ تو تناسخ یافته ی بلهىٰ شاه هسبىتبىی،‏ آواتار

(١١) او.»‏ نا گهان مفهوم کاملاً‏ جدیدی از بازیگری،‏ از تئاتر بر ما روشن شد،‏ که

در آن بازیگر تناسخ یافته ی شخصیبىتبىی می شود که آن را به تصویر می کشد.‏

در طول ١٨ سال برگزاری تور اجرای ‏«بلها»‏ متوجه وا کنشی مشابه میان ‏مجممجخاطبابىنبىی

شدبمیبمم که ظاهراً‏ از پیش چبریبرزی ‏بمنبممی دانستند و برایشان ‏بمنبممایش تنها ‏بجتبججربه ای

سرگرم کننده و یا تفکربرانگبریبرز نیست،‏ بلکه ملاقابىتبىی معنوی و پراحساس است.‏ در

واقع بازیگری که نقش استادِ‏ صوفىففىیِ‏ بلهىٰ شاه را بازی می کرد چنان عمیقاً‏ ‏بجتبجحت تاثبریبرر

این ‏بجتبججربه قرار گرفته بود که خودش شاعری صوفىففىی شد و از آن زمان تا کنون دو

4


‏مجممججموعه شعر منتشر کرده است.‏ اجرا گرابىنبىی که در تولید دخیل بودند،‏ ‏همھهممگی این

حس مشبرتبررک را داشتند که وقبىتبىی اجرا شروع می شود،‏ روح بلهىٰ شاه میان آبهنبههاست

و انگار صحنه به سطحی بالاتر رفته است.‏ وقبىتبىی یک پژوهشگر هندی درباره ی

این ‏بمنبممایش می نوشت،‏ چنبنیبنن عنوابىنبىی را بر آن گذاشت:«وقبىتبىی تئاتر تبدیل به معبد

می شود».‏

من مذهبىببىی نیستم و علاقه ام به صوفىففىی گری عمدتاً‏ فرهنگی است.‏ من بیشبرتبرر

علاقمند به جنبه های ‏بمنبممایشی و هبرنبرری شعرای صوفىففىی پنجابىببىی هستم،‏ اما ‏مجممجخاطبابمنبمم

شاید از افراطیون یا متعصبان نباشند ولىللىی ‏ممممممکن است باورهای راستبنیبنن مذهبىببىی

داشته باشند.‏ کاوش در داستان هابىیبىی ‏همھهممچون داستان بلهىٰ شاه ‏‐که در ‏بمتبممام

فرهنگ ها بسیار است‐‏ می تواند پلی باشد میان ما،‏ سازندگان تئاتر و ‏مجممجخاطبان

نا آشنا اما مشتاق.‏ در کنار هم می توانیم ابعاد معنوی تئاتر را کشف کنیم و

پل هابىیبىی را میان گذشته و حال بساز ‏بمیبمم که به سوی آینده ای منتهی می شود که

سرنوشت ‏بمتبممام جوامع است؛ معتقدان و غبریبررمعتقدان،‏ بازیگران و پبریبررمردان،‏ و

نوه هایشان.‏

علت این که داستان بلهىٰ شاه و کاوش مان در نوعی تئاتر صوفیانه را در میان

می گذارم این است که هنگام اجرا بر روی صحنه،‏ گاهی با فلسفه مان درباره ی

تئاتر،‏ با نقش مان به عنوان نویددهندگان تغیبریبرر اجتماعی از خود ‏بىببىی خود می شو ‏بمیبمم

و با این کار ‏بجببجخش بزرگی از توده ها را پشت سر جا می گذار ‏بمیبمم.‏ در درگبریبرری مان با

چالش های ا کنون،‏ خود را از امکان ‏بجتبججربه ی معنوی عمیقاً‏ تاثبریبررگذار که تئاتر

می تواند در اختیارمان بگذارد ‏مجممجحروم می کنیم.‏ در دنیای امروز که تعصب،‏ نفرت

و خشونت بار دیگر در حال پدیدار شدن است،‏ به نظر می رسد که ملت ها علیه

ملت ها شورانده شده اند،‏ معتقدان با دیگر معتقدان می جنگند و جوامع علیه

جوامع دیگر نفرت می پرا کنند…‏ و در این حبنیبنن کودکان از سوءتغذیه می مبریبررند،‏

مادران از نبود مراقبت پزشکی به موقع هنگام زابمیبممان جان می دهند و

ایدئولوژی های نفرت شکوفا می شوند.‏ سیاره ی ما هر چه عمیق تر در فاجعه ی

اقلیمی و اوج یافته فرو می رود و می توان صدای سم اسبان ‏«چهار سوار

5


آخرالزمان»‏ را شنید.(‏‎١٢‎‏)‏ ما باید قدرت معنوی مان را ‏بجتبججدید کنیم؛ باید با

‏بىببىی تفاوبىتبىی،‏ رخوت،‏ بدبیبىنبىی،‏ طمع و ‏بىببىی توجهی نسبت به جهابىنبىی که در آن زندگی

می کنیم،‏ و سیاره ای که روی آن زندگی می کنیم ‏بجببججنگیم.‏ تئاتر نقشی دارد،‏

نقشی والا،‏ در نبریبررو ‏بجببجخشیدن و بسیج کردن بشریت برای بالا کشاندن خود از

هبوطش در مغا ک.‏ می تواند صحنه را،‏ فضای اجرا را به امری مقدس ارتقاء

ببخشد.‏

در جنوب آسیا،‏ هبرنبررمندان کف صحنه را پیش از قدم ‏بهنبههادن بر روی آن با احبرتبررام

‏لمللممس می کنند،‏ سنبىتبىی کهن از زمابىنبىی که امر معنوی و فرهنگی با یکدیگر در آمیخته

بودند.‏ زمان آن شده است که آن رابطه ی ‏همھهممزیسبىتبىی را میان هبرنبررمند و ‏مجممجخاطب،‏

گذشته و آینده دوباره به دست بیاور ‏بمیبمم.‏ ساخبنتبنن تئاتر می تواند عملی مقدس باشد

و بازیگران یقیناً‏ می توانند ‏«آواتار»‏ نقش هابىیبىی باشند که بازی می کنند.‏ تئاتر هبرنبرر

بازیگری را به سطح معنوی بالاتری تعالىللىی می ‏بجببجخشد.‏ تئاتر توان آن را دارد که به

معبد تبدیل شود،‏ و معبد هم فضابىیبىی برای ‏بمنبممایش.‏

—————————————————————

١. مدبجیبجحه گوهر (١٩۶۵-٢٠١٨) : کارگردان تئاتر،‏ بازیگر،‏ فمینست و پایه گذار تئاتر اجوکا،‏

دارنده ی مدرک کارشناسی ارشد تئاتز از رویال هالووی کالجللجج لندن،‏ مدال افتخار از دولت

پا کستان و جایزه ی پرنس کلاوس از هلند.‏

٢. تئاتر اجوکا:‏ تاسیس شده در سال ١٩٨۴. کلمه ی اجوکا به زبان پنجابىببىی یعبىنبىی ‏«معاصر».‏

رپرتوار آن متشکل است از ‏بمنبممایش هابىیبىی با موضوعابىتبىی چون مدارای مذهبىببىی،‏ صلح،‏ خشونت جنسیبىتبىی،‏

حقوق بشر.‏

٣. صوفىففىی گری:‏ سنت عرفان اسلامی که به دنبال یافبنتبنن حقیقت عشق آسمسسممابىنبىی از راه ‏بجتبججربه ی شخصی

خدا است و به خاطر تبلیغ برادری جهابىنبىی و ‏مجممجخالفت با اِعمال سختگبریبررانه و جزمی آموزه های مذهبىببىی

‏مجممجحبوب شد.‏ شعر صوفیانه که غالباً‏ به قالب موسیقی در می آمد،‏ وصل عرفابىنبىی را از راه استعارات

عشق دنیوی بیان می کند.‏

۴. بلهىٰ شاه (١٧۵٧-١۶٨٠): شاعر برجسته ی صوفىففىی پنجابىببىی که درباره ی موضوعات پیچیده ی

فلسفی به زبابىنبىی ساده می نوشت،‏ او منتقد جدی سنت غالب مذهبىببىی و اشرافیت حا کم بود،‏ از شهر

6


قصور تبعید شد،‏ به ارتداد متهم شد و از تدفبنیبنن او در گورستان شهر ‏ممممممانعت شد.‏ در میان

خوانندگان مذهبىببىی و فولکلور بسیار ‏مجممجحبوب است و مورد ‏بجتبجحسبنیبنن گروه های مذهبىببىی گونا گون نبریبرز

هست.‏

۵. قوالىللىی:‏ شعر صوفیانه ی مذهبىببىی که توسط گروهای از خوانندگان ‏(قوال ها)‏ اجرا می شود،‏ در اصل

در خانقاه ها اجرا می شد و شنونده را به حالت خلسه می برد.‏

۶. دمل:‏ رقص وجد آمبریبرز در خانقاه،‏ که معمولاً‏ با ضرب طبل ابجنبججام می شود.‏ ‏[سمسسمماع]‏ ‏(مبرتبررجم.)‏

٧. ذکر:‏ تکرار موزون و آهنگبنیبنن دعا گونه عبارت و خواندن دعا برای رسیدن به تنویر معنوی.‏

٨. سیک ها:‏ پبریبرروان مذهب سیک،‏ که در قرن ١۵ در پنجاب توسط گرو نانک پایه گذاری شد.‏

٩. ایالت مسلمان هندوستان در سال ١٩۴٧ در میانه ی کشتار ‏بىببىی سابقه ی قومی و مهاجرت عظیم

‏جمججممعیت جدا شد.‏

١٠. باباجی:‏ اصطلاحی ‏مجممجحبرتبررمانه برای مرد سالمللممند.‏

١١. آواتار:‏ تناسخ یافته یا ‏بجتبججسد زمیبىنبىی آموزگاری آسمسسممابىنبىی،‏ بر اساس فرهنگ هندو.‏

١٢. چهار سوار آخر الزمان در کتاب مکاشفه ی یوحنا،‏ آخرین کتاب عهد جدید توسط یوحنای

پابمتبمموس توصیف شده است.‏ در اغلب روایات،‏ چهار سوار دیده می شوند که به ترتیب ‏بمنبمماد

کشورگشابىیبىی،‏ جنگ،‏ قحطی و مرگ هستند.‏

ترجمججممه از مبنتبنن اصلی انگلیسی به فارسی توسط شبریبررین مبریبررزانژاد ‐ دببریبرر ‏بجتبجحریریه گروه تئاتر ا گزیت ایران‏

Translate to Persian (Farsi) by Shirin Mirzanejad

Chief editor of Exit Theatre - Iran

منبع:‏ وبسایت انستیتو بین المللی تئاتر(‏ITI‏)‏ - سازمان جهانی هنرهاي نمایشی

https://www.world-theatre-day.org/messageauthor.html

7


شاهد ندبمیبمم ‏بمنبممایشنامه نویس برجسته ی پا کستابىنبىی و سرپرست تئاتر مشهور اجوکا است.‏

شاهد ندبمیبمم در سال ١٩۴٧ در سوپور در کشمبریبرر متولد شد.‏ هنگامی که خانواده اش ‏مجممججبور شدند پس از

جنگ میان هند و پا کستان بر سر ایالت مورد نزاع کشمبریبرر،‏ به پا کستان تازه تاسیس مهاجرت کنند،‏ در

سن حساس یک سالگی پناهنده شد.‏ او در لاهور پا کستان زندگی کرد و در آبجنبججا در دانشگاه پنجاب

دوره ی کارشناسی ارشدش را در رشته ی روانشناسی گذراند.‏ او ‏بجنبجخستبنیبنن ‏بمنبممایشنامه اش را در دوران

دانشجو ‏بىیبىی نوشت اما زمابىنبىی به طور خاص ‏بمنبممایشنامه نویس شد که در تبعید سیاسی اش در لندن،‏ برای

گروه تئاتر دگراندیش پا کستابىنبىی،‏ اجوکا ‐ تاسیس شده توسط مدبجیبجحه گوهر کنش گر مبرتبررفىقفىی که بعداً‏ با او

ازدواج کرد‐‏ ‏بمنبممایشنامه می نوشت.‏ شاهد ندبمیبمم مولف بیش از ۵٠ ‏بمنبممایشنامه به زبان های پنجابىببىی و اردو

است و چندین اثر اقتباسی از برشت را هم به رشته ی ‏بجتبجحریر در آورده است.‏

او با تلویزیون پا کستان به عنوان ‏بهتبههیه کننده و عضو ارشد مدیریت در ارتباط بوده است.‏ او سه بار ‏بجتبجحت

حا کمیت دولت های نظامی به خاطر ‏مجممجخالفت با حکومت نظامی زندابىنبىی شده و از سوی سازمان عفو ببنیبنن المللمملل

به عنوان زندابىنبىی عقیدبىتبىی پذیرفته شد.‏ در زندان معروف میانوالىللىی شروع به نوشبنتبنن ‏بمنبممایشنامه های آخر

هفته کرد که به دست و برای زندانیان اجرا می شد.‏ او بعدها به عنوان مسئول ‏همھهمماهنگی ببنیبنن المللممللی کمپبنیبنن

و مسئول ارتباطات آسیا‐پاسیفیک سازمان عفو ببنیبنن المللمملل مشغول به کار شد.‏ او عضو موسسه پژوهش

گبىتبىی،‏ پن اینبرتبررنشنال،‏ و موقوفه ملی برای دمکراسی ‏(آمریکا)‏ است.‏ او عضو شبکه تئاتر بدون مرز نبریبرز

هست.‏

‏بمنبممایشنامه های شاهد ندبمیبمم به طور گسبرتبررده در پا کستان و هند اجرا و منتشر شده اند.‏ ‏بمنبممایشنامه های او در

سرتاسر جهان نبریبرز اجرا شده اند،‏ از ‏جمججممله بلها در تئاتر ‏همھهممرسمسسممیت ‏(لندن،‏ انگلستان)،‏ ترم وِی ‏(گلاسگو،‏

اسکاتلند،‏ انگلستان)،‏ و هلسیگنور ‏(دابمنبممارک)،‏ آمریکا چالو در مرکز هبرنبررهای ‏بمنبممایشی دیویس،‏ دانشگاه

جورج تاون،‏ واشینگبنتبنن ‏(آمریکا)،‏ بالاشاه در تئاتر بلک با کس ‏(اسلو،‏ نروژ)،‏ برقع وا گانزا در آمریکا در

8


تئاتر براوا برای زنان ‏(سان فرانسیسکو)،‏ تبرببررئه در بزرگراه ‏(سانتامانیکا)‏ و تئاتر رو ‏(نیویورک)‏ و دارا در

تئاتر لیتلبنتبنن لندن ‏(انگستان)‏ و دانشگاه کارولینای ‏سمشسممالىللىی،‏ چپل هیل ‏(آمریکا).‏

‏بمنبممایشنامه های او به انگلیسی ترجمججممه شده و توسط انتشارات دانشگاه آ کسفورد،‏ نیک هرن و در

‏مجممججموعه های متعدد به چاپ رسیده است.‏ او در سال ٢٠٠٩ از رئیس ‏جمججممهور پا کستان مدال افتخار ‏بمنبممایش

را دریافت کرد.‏ او ‏بمنبممایش هابىیبىی را نبریبرز برای صحنه و تلویزیون کارگردابىنبىی کرده و فستیوال های تئاتر برای

صلح را در هند و پا کستان سازماندهی کرده است.‏ او برای روزنامه های برجسته ی پا کستابىنبىی و هندی و

سرویس اردوی ‏بىببىی ‏بىببىی سی می نوشته است.‏ او مستندهابىیبىی درباره ی موضوعات فرهنگی از ‏جمججممله موزه ی

لاهور،‏ لباس های پنجابىببىی،‏ اقبال شاعر و صادقبنیبنن نقاش ساخته است.‏

‏بمنبممایشنامه های شاهد ندبمیبمم به خاطر موضوعات مرتبط اجتماعی و گاه تابو ‏همھهممچون افراطی گری مذهبىببىی،‏

خشونت علیه زنان،‏ تبعیض علیه اقلیت ها،‏ آزادی بیان،‏ اقلیم،‏ صلح و صوفىففىی گری مورد توجه قرار گرفته

است.‏ بسیاری از ‏بمنبممایشنامه های او به موضوعات ‏بجتبججزیه ی جنوب آسیا و مبریبرراث فرهنگی مشبرتبررک منطقه

می پردازد.‏ او با مهارت موضوعات سیاسی و اجتماعی معاصر را با اشکال سنبىتبىی و مبریبرراث فولکلور ترکیب

می کند تا تئاتری سرگرم کننده و تفکربرانگبریبرز ارائه کند.‏ موسیقی ‏بجببجخشی جدابىیبىی ناپذیر از تولیدات تئاتری

اوست.‏ او در موسسه ی هبرنبررهای ‏بمنبممایشی اجوکا و موسسه ی هبرنبرر و فرهنگ لاهور،‏ هبرنبرر نوشبنتبنن را تدریس

می کند.‏

9

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!