دانلود با لینک ٠ستقیÙ

28 ماهنامۀ روشنگر . شماره شصت و هفت فوریه 2013ادامه تاریخ اسالم از ص 17مکه باقی بماند و با قریشنینان دوسنتنی ننمنوده دل آننان را بنه دسنت آورد،‏زیرکانه عروسی خود با میمونه را بهانه کرده به آنها می گوید:‏ ‏"شما را چهزیان دارد اگر بگذارید و من هم در مکه میمونه به خانه برم و از بهنر شنمنامهمانی سازم و عروسی کنم؟"‏ و آنها پاسخ می دهند،‏ ‏"ما مهمناننی تنو ننمنیخواهیم و از مکه بیرون شو.‏ پس سید علینه السنالم از منکنه بنینرون شند ومیمونه را در راه مدینه به خانه برد".‏نرمش محمد نشان میدهد که او هنننوز بنرای حنمنلنه بنه منکنه آمناده ننینسنتوهمچنان به صلح با قریشیان برای ادامه حنمنالت خنود بنه قنبناینل دینگنر وتقویت نیرویش نیازمند میباشد.‏ بنابراین با زیرکی تمام،‏ نهایت کوشنش خنودرا به کار میبرد تا روابط دوستانه و صلح آمیز خودرا باآنها حف نماید.‏در مقابل،‏ مکیان که اصوال هیچ نوع آینده نگری نداشتند،‏ از قرارداد صنلنحبا محمد دلخوش و از نقشه های او بی اطالع بودند،‏ قدرت یابی و پینشنرویهای قدم به قدم محمد را در جریان حمله به یهودیان و قبایل کنوچنک ننادیندهگرفته،‏ به آن به دیدۀ اهمال می نگرند و خنود را بنا دل خنوش کنننک هنایکوچکی مانند بیرون کردن محمد از مکه،‏ راضی می کنند.‏اما محمد از بهره برداری از این واقعه،‏ یعنی از واقعۀ ورود خود به مکه وزیارت خانه کعبه،‏ غفلت نمی ورزد.‏ منجمله برای تایید پیغمبنری و رابنطنۀخود با خدا و تحکیم موقعیت خویش در میان هوادارانش که با صلح حدیبنینهکمی به تردید افتاده بودند،‏ آیۀ زیر را می آورد.‏ آیه ای که دقیقاً‏ نقشۀ منحنمندمبنی بر صلح با مکه را برای گردآوری قوا جهت حملنۀ ننهنائنی بنه قنرینشنشان می دهد.‏‏"البته خدا صدق و حقیقت خواب رسولش را آشکار و محقق ساخت کنه درعالم رویا دید و شما مومنان البته به مسجد الحرام با دل ایمن وارد شنویند وسر بتراشید و اعمال...‏ احرام بی ترس و هراس به جای آورید و خدا آن چهرا ‏)از مصالح صلح(‏ حُدَیبیه که شما نمی دانستید می دانست و قبل ازآن ‏)کهفتح مکه کنید(‏ فتح نزدیک در....‏ و خیبر(‏ را مقرر داشت."‏(————————————--همان جا،‏ جلد سوم،‏ صابن هشام،‏ جلد اول،‏ ص- .1121. 129- Rodinson Maxime, muhammad, in English, p. 255.. 021- Rodinson Maxime, muhammad, in English, p. 255.. 1120021. 17ادامه مقاله فاشیسم از صمن شخصا به موضوع ‏)خشونت به خاطر نفس خشونتباور ندارم.‏ باید از بشریت در برابر این اتهام که خشونتدر ذات اوست دفاع کرد،‏ هرچند که خریداری نداشته باشد.‏بهنظر من،‏ دوستم ویشتوانگر(‏ دچار انحراف فکریبزرگی میشود وقتی که میگویدخباثت مقدم برسودجوئیاست او اشتباه میکند.‏ خشونت از خشونت فینفسه پدیدنمیآید،‏ بل از مبادالتی سرچشمه میگیرد که بدون اِعمالخشونت ناممکن است.اوضاع و احوال سرزمین کوچکی که من از آن میآیمچندان دهشتناکتر از بسیاری سرزمینهای دیگر نیست.‏ولی آنجا هر هفته پن هزار رأس از بهترین دامهای پرواریرا از میان میبرند.‏ این کار زشتی است،‏ ولی انگیزهٔ‏ آنطغیان ناگهانی عطش خونریزی نیست.‏ اگر چنین میبود،‏زشتی کمتری داشت.‏ دلیل از میان بردن دامها و دلیلنابودی فرهنگ،‏ غریزهٔ‏ خشونت نیست.‏ در هر دو مورد،‏مقداری از کاالهائی که با زحمت و مرارت فراوان تولیدشده است نابود میشود،‏ چون بهصورت باری اضافی بردوش درآمده است.‏ با توجه بهگرسنگی حاکم بر پن قارٔهجهان،‏ چنین تدبیری بیتردید جز جنایت نامی ندارد.‏ ولیاین کارها فینفسه صورت نمیگیرد،‏ بههیچ روی چنیننیست.‏ ما امروز در اکثر کشورهای جهان با اوضاعاجتماعیئی روبهرو هستیم که در آن انواع جنایات راپاداشهای فراوانی است در حالی که برای فضایل انسانیباید بهائی بس گزاف پرداخت.‏ انسان خوب،‏ بیدفاع است وآنکه بیدفاع است زیر ضربات چماق خرد خواهد شد؛ ولیاز طریق اعمال خشونت میتوان بههمه چیزی دست یافت.‏خباثت بهدههزار سال سابقه پشتگرم است،‏ در حالی کهمهربانی و محبت محتاج محاف است و محافظی پیدانمیکند.اگر نخواهیم که ما نیز همچون دیگران خواستارچیزی غیرممکن شویم،‏ باید بپرهیزیم از این که بههمینسادگی از مردم مهربانی و محبت طلب کنیم!‏ خود را درمعر این اتهام قرار ندهیم که ما نیز با دادن شعار ازمردم خواستار عملی فوق بشری هستیم،‏ یعنی از آنهامیخواهیم تا بهمدد فضایل عالی بهتحمل این اوضاعنابسامان وحشتناک تن دهند،‏ اوضاعی که هرچند امکانتغییر یافتن دارد نباید تغییری پیدا کند. بیائید تنها ازفرهنگ سخن نگوئیم بیایید بهفرهنگ رحم کنیم،‏ ولی ابتدانسبت بهانسانها رحم داشته باشیم!‏ فرهنگ هنگامی نجاتمییابد که انسانها نجات پیدا کنند.‏ بیائید شیفتهٔ‏ این ادعانشویم که انسانها در خدمت فرهنگند نه فرهنگ در خدمتانسانها!‏ چنین مدعائی انسان را بهیاد بازارهای بزرگمیاندازد،‏ جائی که انسانها در خدمت دامها هستند و نهدامها در خدمت انسانها!‏دوستان،‏ قدری عمیقتر بهریشهٔ‏ نابسامانیها بنگریممکتب فکری ارزندهای که هر روز تودههای وسیعتری ازمردم سیارهٔ‏ ما،‏ این سیارهٔ‏ جوان را،‏ فرا میگیرد میگویدکه ریشهٔ‏ تمامی نابسامانیها،‏ مناسبات مالکیت حاکم برجوامع ماست.‏ این مکتب فکری،‏ بهسادگی تمامی مکتبهایبزر فکری دیگر در میان تودههائی از مردم نشر پیداکرده است که بیش از دیگران از مناسبات مالکیت حاکم وروشهای وحشیانهئی که برای حف آن بکار میرود رنمیبرنداین کتب در کشوری که یک ششم سطح کرهٔ‏ زمین را شاملمیشود،‏ جائی که محرومان و رنجبران حکومت را دردست گرفتهاند،‏ بهمرحلهٔ‏ عمل درآمده است.‏ در آنجا دیگراز نابود کردن دامها و نابودی فرهنگ خبری نیستبسیاری از ما نویسندگان که فجایع و پلیدیهای فاشیسم راتجربه کردهاند و از آن نفرت دارند هنوز این مکتب رانشناختهاند،‏ و هنوز ریشههای خشونتی را که از آن نفرتدارند پیدا نکردهاند.‏ در مورد این افراد همواره این خطروجود دارد که فجایع فاشیسم را فجایعی بیدلیل تلقی کنند.‏اینان هواخواه مناسبات مالکیت موجودند،‏ زیرا بر اینتصورند که برای حف آن نیازی بهفجایع و خشونتهایفاشیسم نیست.‏ ولی برای حف مناسبات مالکیت موجود،‏اینگونه فجایع و خشونتها ضروری است.‏ فاشیستها در این بارهدروغ نمیگویند،‏ آنها حقیقت را بیان میکنند.‏ آن عده از دوستانی کهمانند ما از فجایع فاشیسم متنفرند ولی در عین حال میخواهندمناسبات مالکیت موجود محفوظ بماند و یا در قبال آن موضعیبیتفاوت اختیار میکنند قادر به مبارزهٔ‏ قاطع و پیگیر با ایندرندهخوئیهای روزافزون نخواهند بود،‏ چون نمیخواهندبهبرقراری مناسبات اجتماعیئی که در آن دیگر درندهخوئی راراهی نیست کوچکترین گامی بردارند.‏ ولی آنها که در جستوجویریشههای این نابسامانیها بهنقش مناسبات مالکیت پی بردهاند،‏درکهای دوزخی از پلیدیها را یک به یک پشت سر نهادهاند و دردرک این جهنم زشتیها به این رسیدهاند که جمعی کوچک،‏ سلطهٔ‏بیرحمانهٔ‏ خود را بر تمامی جامعهٔ‏ بشریت حکمفرما کرده است.‏ اینجمع سلطهاش را بر آن شکلی از مالکیت فردی بنا نهاده که در کاربهرهکشی از انسانهاست و با چنگ و دندان از چنین مناسباتی دفاعمیکند،‏ از طریق فدا کردن فرهنگی که بههیچ روی تن بهدفاع ازچنین نظامی نمیدهد و یا بهکار دفاع از این نظام نمیآید،‏ و همراه باامحای تمامی قوانین جامعهٔ‏ بشری،‏ یعنی قوانینی که بشریت قرنها باشهامت تمام در راهشان مبارزه کرده است.‏دوستان،‏ بیائید دربارهٔ‏ مناسبات مالکیت صحبت کنیم!‏ این چیزی بودکه میخواستم دربارهٔ‏ درندهخوئیهای روزافزون بگویم،‏ تا در اینجانیز این حرفها زده شده باشد،‏ و یا بهتر بگویم:‏ من نیز آن را مطرحکرده باشممنتشر شده توسط مجله هفته از کتاب جمعه شماره یک‏-ابن هشام،‏ جلد دوم،‏ فارسی،‏ ص‏-ابن هشام،‏ جلد دوم،‏ ص ؛ طبری،‏ جلد سوم،‏ ص- سورۀ الفتح،‏ آیه قمشه ای..1935.نظر به اینکه در زوئن برشت در سخنرانیش از سرزمینی ناممی برد که در آن سرزمین حکومت رنجبران حاکم است باید این نکته رااضافه نمود که با قدرت رسیدن استالین و عدول و انحراف او از خطوطانقالبی دیگر نمیتوان دوران استالین وبعد از او را حکومت رنجبران وروشنگرزحمتکشان نامید.‏تظاهرات ضد نژادپرستیدر آتناین عکسهابه وسیله محمد از تظاهرات ضد نژاد پرستیکه در روز ژانویه در آتن برگزار شده فرستاده شدهاست.‏ روز پیش از این تظاهرات،‏ یک کارگر پاکستانی تبارکه با دوچرخه به محل کارش می رفت با ضربه های سالحسرد دو نفر در آتن به قتل رسید.‏ پلیس آتن می گویداحتمال می رود این قتل دالیل نژادپرستانه داشته باشد.‏19خبر از بی بی سی.25 ژانویه - 2013 061391 بهمندر حاشیه شجاعتماموران وزارت اطالعاتوقتی می آیند روزنامه نگاری رازندانی کنند 3اگر همسایه ها باشند واحیانا سوالی بکنندکه برای چه آمده اید؟به آنها می گویند:از منکرات هستیمو برای مواد مخدر آمده ایم 3چنین سربازان سرافکنده گمنامی داردوزارت اطالعاتکه نمی توانند با افتخار بگویندبرای باز داشتیک روزنامه نگار آمده ایم 3بلکه با شرم می گویندبرای بردن معتاد آمده ایم !بله ما معتادیم به اطالع رسانی وافشای حقیقتیکه شما انکارش می کنید 3تارا رادفر.)!—!.18.(.