من موجودی احساساتی هستم
رازهاى دختران جهان به قلم ايو انسلر ترجمه شيرين ميرزانژاد
رازهاى دختران جهان
به قلم ايو انسلر
ترجمه شيرين ميرزانژاد
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
<strong>من</strong> <strong>موجودی</strong> احساسابىتبىی <strong>هستم</strong> گروه تئاتر ا گزیت ایو انسلر<br />
گفت که بار بىببىی کاری میکنه دخبرتبررابىیبىی که صاحبش هسبنتبنن غذا بجنبجخورن چون میخوان شکل<br />
اون باشن.<br />
<strong>من</strong> به این فکر افتادم که چقدر سخته بار بىببىی رو اینجوری که الان هست دوست داشت.<br />
خیلی سفته، با این همھهممه پلاستیک. آدم دوست نداره بغلش کنه. حبىتبىی ب<strong>من</strong>بممیتونه دستاشو<br />
دورت بگبریبرره. همھهممه کار رو خودت باید براش بکبىنبىی: ببرپبررستیش، لباس بهببههش بپوشوبىنبىی، برایش<br />
چبریبرز بجببجخری. اون همھهممهچی میخواد. خیلی حریص و مجممجحتاجه. اینجوری وادارت میکبننبنن که<br />
پول بیشبرتبرری خرج کبىنبىی.<br />
گوش کنید، این تقصبریبرر بار بىببىی نیست، اون حبىتبىی امکانش رو هم نداره. خیلیها کنبرتبررلش<br />
میکبننبنن‐ از اولبنیبنن قالب پلاستیکیش تا آخرین لوازمش. از خیلی جهتها آزادیش حبىتبىی از<br />
<strong>من</strong>م کمبرتبرره. هیچ توانش رو نداره که بذاره بره. احتمالاً پاهاش ب<strong>من</strong>بممیتونن سر پا نگهش دارن.<br />
خیلی آدما ازش سوءاستفاده میکبننبنن. میدونید، یه دسته بار بىببىی هسبنتبنن ‐همھهممبنیبننجا توی<br />
کارخونه که ما اسمسسممشونو گذاشتیم بدشانسها‐ که فرستاده میشن به مرکز اصلی بار بىببىی تو<br />
لسآبجنبججلس. یه اتاق پر از متخصصهای بار بىببىی پرتشون میکبننبنن، بهببههشون لگد میزنن و گاز<br />
میگبریبررنشون که ببیبننبنن میتونن تاب بیارن یا نه.<br />
دخبرتبررخالهام این رو هم بهببههم گفت که خیلی از دخبرتبررا اول بار بىببىیشون رو دوست دارن اما<br />
بعد که بزرگتر میشن بهببههش پشت میکبننبنن.<br />
موهاشو میبرن یا حبىتبىی سرش رو، یا میگذارنش توی مایکروویو.<br />
مسئولا و رئیسا وادارش میکبننبنن حرفای واقعاً اجمحجممقانهای بزنه. حرف تو دهنش میگذارن:<br />
هیچ وقت این همھهممه لباس بسمون میشه؟<br />
میخوام برم خرید.<br />
ریاضی سخته.<br />
!24