14.11.2017 Views

ارج نهادن به مقاومت

چگونه زنان در روابط خصوصی در برابر آزار مقاومت می‌کنند سرپناه اضطراری زنان کلگری - کانادا ترجمه شیرین میرزانژاد

چگونه زنان در روابط خصوصی در برابر آزار مقاومت می‌کنند
سرپناه اضطراری زنان کلگری - کانادا
ترجمه شیرین میرزانژاد

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

متوجه شدم که چقدر براى دیگران سخته که بفهمن اوایل رابطهى من با روى چقدر عالى بوده.‏<br />

<strong>به</strong> جز براى کسایى که اون رو از خیلى وقت پیش مىشناختن،‏ روى <strong>به</strong> نظر آدم خوب و مهربونى<br />

<strong>به</strong> نظر مىرسید.‏ بعضى از دوست و آشناهایى که روى رو مىشناختن مىگفتن که هیچ وقت<br />

فکرش رو هم نمىکردن که روى این طورى باشه.‏<br />

وکیلى که بعداً‏ گرفتم،‏ چیزهایى گفت<br />

روى<br />

مقصر رفتار آزارگرانهى اون بودم.‏ از رفتار روى <strong>به</strong> عنوان<br />

که واقعاً‏ <strong>به</strong> من برخورد،‏ چون مىگفت من <strong>به</strong> اندازه ى<br />

22<br />

‏»خرده دعواهاى<br />

زن و شوهرى«‏<br />

حرف مىزد و اصالً‏ نمىپذیرفت که از کلمه ى ‏»آزار«‏ استفاده کنه.‏ وقتى مىخواست <strong>به</strong> خشونت<br />

در رابطه اشاره کنه،‏ مىگفت ‏»درگیرى شدید.«‏<br />

همه مىپرسیدن<br />

چرا زودتر از این نرفتم؟ یکى مىگفت:‏<br />

این طورى رفتار کنه نمىتونم بمونم.«‏<br />

دیگران دربارهام قضاوت منفى<br />

ضعیف و منفعل بودم،‏ داغونم مىکرد.‏<br />

‏»من که هیچ وقت با مردى<br />

<strong>به</strong> نظر مىرسید همین که من قربانى<br />

که باهام<br />

بودم،‏ باعث مىشد<br />

داشته باشن.‏ این که مردم فکر مىکردن من توى اون زندگى<br />

اونا نمىفهمیدن که براى روبرویى با خشونت و حفظ شرافتم چه کارهایى کردم.‏ نمىفهمیدن که<br />

ترک کردن رابطه<br />

چقدر سخت بوده و چقدر براى از دست دادن چیزهایى که داشتم رنج کشیدم<br />

و این منو داغون مىکرد.‏ من دیگه یه مادر تمام وقت نبودم و جدایى هم براى بچهها واقعاً‏<br />

سخت بود.‏ رابطهام<br />

خونه داشتم،‏ با رفتن<br />

رو<br />

با پسرخوندهام از دست دادم.‏ امنیت مالى رو مثل تمام وسایلى که توى<br />

از اونجا از دست دادم.‏ تمام امیدها و آرزوهایى که اون<br />

موفق و خانوادهى شاد و کامل داشتم،‏ از دست دادم.‏<br />

موقع براى ازدواج<br />

بعضى از دوستا و فامیل که حسن نیت داشتن،‏ مىگفتن که مىترسن من دوباره وارد یه رابطهى<br />

ناسالم<br />

دیگه بشم.‏ راستش<br />

رو بخواهید،‏ من واقعاً‏ احساس مىکنم بعد از تجر<strong>به</strong>ى این موقعیت<br />

سخت و <strong>مقاومت</strong> در برابر آزار <strong>به</strong> شکلهاى مختلف،‏ فرد <strong>به</strong>تر و قوىترى شدم.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!