17.06.2019 Views

NimaTimes#16-June 2019L

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

ادبیات<br />

سینما میکنم<br />

وظیفه‏ ولیاحساس گمانمبشود،‏ دیگربه حاال کنم،‏ ترجمه سالم<br />

و میکند کار حرفهای و درست که نشری مرکز،‏ نشر به نسبت ناممکن<br />

مرزِ‏ به و میشود دشوارتر مدام روزها این که کاری است.‏ دربیاید،‏<br />

کنمبهتر کمک درمیآید،‏ که کتابهایی میخواهم نزدیک.‏ که<br />

عرصه این در نرسد مردم دست به معیوب کاالی کنم کمک کتاب<br />

و است گران کاغذ اینقدر است،‏ کم کتاب خواننده اینقدر مردم<br />

بهنظر ولی نیست،‏ گران دیگر چیزهای نسبت به هنوز که که<br />

است این کنم فکر نرود.‏ سرشان کاله دستکم میآید،‏ گران بوده.‏<br />

آرزویم همیشه که بکنم را خودم کار بنشینم نمیگذارد به‏<br />

دشواری کار ترجمه کار گفتید،‏ االن که شرایطی این ‏\\با واقعا؟<br />

است اینطوری میرسد،‏ نظر واقعا<br />

نمیشود ایدهآل حد آن به چون ندارد.‏ نهایت من نظر به‏ میخواهیم<br />

هی است.‏ ایدهآل آن به جستن تقرب یکجور رسید؛ معموال<br />

میشود،‏ چاپ هم خودم کتاب من آن.‏ به شویم نزدیکتر ار این باید اینجا میگویم میکنم،‏ باز که را کتاب چون نمیخوانم،‏ اشتباه<br />

معموال اینکه با میکردم.‏ را کار این باید آنجا میگذاشتم،‏ سالهایاخیر<br />

ممکناستبودهباشد.‏ مهلکینداشتهام.اشتباهلپی میشود<br />

همیشه ولی داشتهام،‏ مهلک گماننکنماشتباهی دیگر که میکنم؛<br />

همبازنویسی را چاپ تجدید وقتهایی یک کرد.‏ رابهتر کار ترجمه<br />

یک یعنی درآوردم،‏ دیگر چیز یک اصال که ‏»مسخ«‏ مثال کار<br />

ترجمه کردم.‏ کار آن روی از و کردم شروع را دیگری انگلیسی میبرم.‏<br />

واقعالذت من دوستداشتنیایاست،‏ خیلی است،‏<br />

ترجمه دغدغهاش که کسی به جوان،‏ یک ‏\\به شود؟<br />

عرصه این وارد میکنید پیشنهاد در<br />

ما اینکه داریم،‏ شاملو قول از که جالبی حرفهای از یکی چیز<br />

همه و کوزه و کاسه باید همیشه هستیم،‏ خشکی مملکت جمع<br />

و بگذاری را اینها گرفت،‏ باران اینکه محض به باشد،‏ فراهم تازه<br />

که جوانی نهتنها فعال.‏ کنند جمع باید هم آنها حاال کنی.‏ و دارند اسم که مترجمهایی از بعضی حتی کند،‏ شروع میخواهد اینقدر<br />

مترجم دلیل همین به میگیرند.‏ ساده دارند،‏ زیاد هم کار میشد<br />

هم را ناشرها شمرد،‏ میشد انقالب از قبل است.‏ شده زیاد خوشایند<br />

ماجرا این به هجوم کرد.‏ اعتماد میشد وانگهی شمرد.‏ اسم<br />

خیلیها االن است،‏ همین هم ویرایش مورد در نیست.‏ اندوخته‏<br />

بهاصطالح این ولی-‏ میگذارند،‏ ویراستار را خودشان بودن،‏<br />

کنجکاو مبدا،‏ زبان اندوخته‏ فرهنگ،‏ اندوخته فارسی،‏ زبان این<br />

میبینم.‏ کم خیلی را اینها داشتن،‏ حوصله کردن،‏ جستوجو بدانی<br />

انگلیسی کمی که توهم این تصور،‏ این خواندن،‏ از بینیازی کرد،‏<br />

ترجمه میشود پس است،‏ مادریات زبان که هم فارسی و آشفتهبازاری<br />

دراین هستیم.‏ روبهرو مصیبتی چنین کهبا شده باعث مردم<br />

دست به کرد،‏ اعتماد آن به نمیشود که کاری هست،‏ که به<br />

است؛ خوب هم ظاهرشان کارها بعضی میخوانند.‏ و میرسد فاصلهاست.به<br />

چقدر میفهمد میدهد،‏ مطابقت آدم محضاینکه فقط<br />

و کردهاند له را طرف سبک ظریف گلهای همه ناباکوف قول تشخیص<br />

حتی یا سبک به نگذاشتن احترام مانده.‏ گلدرشتها باعث<br />

است،‏ ندانستن و زیاد نخواندن به مربوط که سبک ندادن کمی<br />

من شایعاست.‏ خیلی که قالبیبشود ترجمه‏ ترجمه،‏ میشود که<br />

میشده چیزی یک موقع یک که هستم هراس در هم همین از ترجمهنهایتیندارد.‏<br />

میگویم همین مننکردم.برای و بهتربشود خوردید؟<br />

هم شکست تابهحال ‏\\آیا که<br />

صورت بهاین بوده شکستی نه.‏ شده،‏ چاپ که کارهایی آن‏ در حس<br />

کنم.‏ رهاش دیدم بهتر نه،‏ کردم فکر و کردم ترجمه صفحه دو پذیرفتنی<br />

و خوب ترجمه‏ آن به میخواهم،‏ که حدی آن به کردم کردم.‏<br />

رهاش شوم،‏ نزدیک نمیتوانم بلد<br />

زبان چقدر کردید،‏ شروع را ترجمه که موقع ‏\\آن میدانید؟<br />

چقدر االن بودید،‏ میرفتم<br />

هدف مدرسه دبستان اول از میدانم.‏ بیشتر روزبهروز سادهشده‏<br />

متون بود؛ باال زبانشان سطح خیلی بودم.‏ خوانده زبان و بعد<br />

همینطور.‏ هم دبیرستان و میخواندیم دبستان در را ادبیات در<br />

بار اولین بودم،‏ یازدهم کالس در رفتم،‏ عادی دبیرستان‏ به که آخر<br />

به مانده ترم یک ورودی امتحان در رفتم،‏ زبان کالس زندگیام خواندم،‏<br />

هم را آخر ترم شدم،‏ اول شاگرد ترم آن چون و شدم قبول دیپلم<br />

از قبل را انگلیسیام دیپلم بود.‏ قیمت نصف شهریه چون این<br />

و خواندم انگلیسی ادبیات دانشگاه در هم بعد گرفتم.‏ فارسیام فارسی<br />

میخواندم.‏ و میخواندم و میخواندم بود؛ خیلی خواندنها خانههای<br />

و خانه این در سال سالیان اینها و کهن متون از که هم خیلی<br />

کار اینترنت با االن میگیرم.‏ یاد دارم دائم میخواندیم.‏ دیگر رفتم<br />

سفارتخانهای به بار یک‏ است یادم مثال واقعا.‏ شده آسانتر چیزهایی<br />

االن میشود.‏ تلفظ چطور اسمها آن بفهمم اینکه برای راب یک‏ میبینم.‏ سایتها در کنم،‏ پیدا را تلفظشان نمیتوانم که داشت<br />

محل آن راجعبه دادم،‏ گوش یوتیوب در را مکزیک اخبار و میدانستم را کلمه ولی هیچنمیفهمیدم،‏ من که میخواند خبری دارم،‏<br />

شدید وسواس میگویم وقتی کردم.‏ پیدا رااینطوری تلفظ آن نمیتوانم<br />

هم لحظه یک میگیرم،‏ یاد بیشتر دارم مدام است.‏ این ندارد.‏<br />

فرق دیروزم با امروزم که بگویم را<br />

کارهایم من کردم.‏ دیگری کار گذران برای زندگیام تمام من دوستان<br />

از بعضی که جوری آن‏ یعنی میدهم،‏ طول خیلی معموال چهار<br />

از بعد را کاری االن نتوانستم.‏ هنوز من میکنند،‏ انبوه تولید زیاد<br />

تعهدم احساس بیرون.‏ کشیدم صفحهبند دست زیر از سال نمیگذارم<br />

نفهمیده را چیزی هیچ و بشود بهتر میخواهم است.‏ مثال<br />

که هم کارهایی میکنم.‏ چیز همه برای را تالشم نهایت بماند.‏ گردن<br />

همیشه شود،‏ چاپ تجدید میخواهد و میگذرد سال ۱۰ شخمشبزنم<br />

که میگذارم ناشر بهعنوان<br />

ترجمه کار در گرفتید؟ یاد چطور را ‏\\فارسی میکند.‏<br />

پیدا زیادی اهمیت مقصد زبان همیشه<br />

عربیام،‏ خوببود،انگلیسیام،‏ زبانآموزیام بهطورکلی ادبیات<br />

که دانشگاه در داشت.‏ وجود ذوق بوده.‏ باال نمرههایم حافظ<br />

گرفتم.‏ فارسی ادبیات را فرعیام رشته میخواندم،‏ انگلیسی میرفتم،‏<br />

دانشور سیمین سرکالس خواندم،‏ شفیعیکدکنی با را و<br />

رحیمی مصطفی سرکالس میرفتم،‏ بهار مهرداد سرکالس ازدواج<br />

گلشیری با که بعد میرفتم.‏ خیلیها و دوستدار آرامش متون<br />

کهبیشتر شب یک هفته هر داشتیم،‏ ساله 15 جلسات کردم،‏ گنجینه<br />

بفهمد،‏ آدم اینکه بدون اینها همه‏ کردیم.‏ دوره را کهن همه االن اینکه با میزنم،‏ ورق دهخدا لغتنامه‏ هنوز من میشود.‏ ار تمامش اینکه برای میزنم ورق من میکنند،‏ استفاده آنالین با<br />

میکنیم،‏ فراموش ما را چیزها خیلی نرود.‏ یادم لغتها ببینم،‏ همینطور<br />

هم میگذرانیم.ترجمههایمان را عمرمان معدود کلماتی کی میشود میرود،‏ دست از کلمات سایهروشنهای این است،‏ دیگر.‏<br />

درگیراست همیشه آدم گذاشت.‏ دیگر کلمه‏ میدانید؟<br />

زبان ‏\\چند ویرایش،‏<br />

در آلمانی.‏ سوزنی سر فرانسه،‏ سوزنی سر انگلیسی،‏ متن<br />

میکنم،‏ شک که جاهایی باشد،‏ که زبانی هر از ترجمه گاهی میرومباالخره<br />

دارد،‏ یکاشکالی که میفهمم و میکنم رانگاه اصلی که<br />

کردم پیدا ایرادی بار یک استانبولی ترکی از حتی میکنم.‏ پیدا یکیاز<br />

میفهمم.‏ متن منطق و زبان منطق روی پذیرفت.از مترجم است.‏<br />

سلیم عقل میشود،‏ تعطیل بد ترجمههای در که چیزهایی نمیشود<br />

که میدانید چیست،‏ بدانید را کلمه آن که نیست الزم دارد<br />

دیگری معنی یک یا حتمااشتباهاست.اینلغت باشد،‏ اینطور ترجمههایی<br />

در خیلی لُپی اشتباهات این از خواندمش.‏ غلط من یا ینعم میشود،‏ جابهجا کلمه یکذره میشود.‏ پیدا درمیآید،‏ که روی<br />

از است.‏ خوب هم سلیم عقل همین برای میشود،‏ متفاوت فهمید.‏<br />

را میشوداین متن ممکن<br />

است.‏ زیاد ترجمه در موفقیت عدم حساب این ‏\\با ولی<br />

بکند،‏ هم ترجمه و شود عرصه این وارد کسی است میشود؟<br />

چه نخرند،‏ را کتابهایش ندارد.‏<br />

اهمیت خیلی میخرند،‏ نیست.‏ اینطور متاسفانه از<br />

خیلی برای میکشم،‏ زحمت کاری برای سال چهار من اینکه خوشخوانی<br />

چیزهای بگویم میخواهم ندارد.‏ نمودی خوانندگان بخوانی.‏<br />

را آن خوردن آب مثل اینکه یعنی خوشخوان درمیآید.‏ اثر<br />

صاحب خواند،‏ خوردن آب مثل میشد را اصلش اینکه از فارغ شده<br />

باعث توهم این نوشته.‏ که اندیشیده کلمهاش هر برای هم درست،اعتماد<br />

نقد نبود دیگر،‏ سوی ترجمه.از به روبیاورند خیلیها از<br />

دور االن بودند،‏ قابلاعتماد نشریات زمانی نشریات،‏ به نکردن آیین<br />

جدیاست.نقد یا رفیقبازیاست،‏ فهمید شمانمیشود جان من<br />

است.‏ آشفتهبازار کمی است.‏ نقد واقعا کمتر و شده دوستیابی مهم<br />

دارم،برایم فروش هم مترجمها یکچندمبعضی عمدتا میدانم میکنند،اگر<br />

خوشخوان را ظاهر و هستند زرنگ بعضیها نیست.‏ خواننده<br />

تحویل گلویی«‏ تو ‏»هلوبرو و میسایندش دارد،‏ هم زاویهای سر<br />

بالیی چه فهمید نمیشود و ظاهرالصالحاست کار و...‏ میدهند آوردهاند.‏<br />

کاراصلی است؟<br />

چقدر قضیه این در ناشر ‏\\سهم ما<br />

است،‏ دچار ترجمه بد وضعیت این به هم ویرایش ببینید،‏ هزینه<br />

و دارد دلسوزی که ناشری آن داریم.‏ خیلی هم ویراستار هب که هستند ویراستار عظیمی عده‏ میگیرد.‏ ویراستار میکند،‏ هچ همبلدنیستند،‏ همنیستند،نمونهخوانی حتینسخهپرداز ‏نظرم حتی<br />

میبینند،‏ بینیاز را خودشان ناشرها بعضی ویرایش.‏ به برسد میکنند.ناشراناستخواندارتر<br />

کار همینطور و همندارند تحریریه محدودی<br />

حد در ولی میکنند،‏ توجه سالیاست چند مسئله بهاین میکشم،‏<br />

من که ماست از مو اینجور ببینید،‏ میافتد.‏ اتفاق این این<br />

یکهزارم به درمیآید،‏ که کتابهایی تعداد یکهو است ممکن کند.‏<br />

حل کپیرایت معاهده به پیوستن را ما مشکل شاید برسد.‏ خارجی<br />

ناشر با میرود کسی چه میشود،‏ چه نمیدانم هم را آن 41 2019<br />

ژوئن خرداد‎1398‎‏-‏ شانزدهم شماره نیماتایمز

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!