17.06.2019 Views

NimaTimes#16-June 2019L

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

سینما ادبیات<br />

شکارِ‏ رام،‏ شکارچیِ‏ خشن<br />

نگاهی به فیلم ‏»متری ششونیم«‏<br />

ماهنامه فیلم - رضا زمانی - متری ششونیم<br />

نویسندهوکارگردان:سعیدروستایی،مدیرفیلم برداری:‏<br />

هومن بهمنش،‏ تدوینگر:‏ بهرام دهقانی،‏ آهنگ ساز:‏ پیمان<br />

یزدانیان،‏ صداگذار:‏ امیرحسین قاسمی،‏ صدابردار:‏ ایرج<br />

شهزادی،‏ طراح چهرهپردازی:‏ ایمان امیدواری،‏ بازیگران:‏<br />

پیمان معادی،‏ نوید محمدزاده،‏ پری ناز ایزدیار و فرهاد<br />

اصالنی،‏ تهیه کننده:‏ سید جمال ساداتیان،‏‎۱۲۵‎ دقیقه.‏<br />

سرگرد صمد ‏)پیمان معادی(‏ عضو پلیس مبارزه با مواد مخدر،‏<br />

چند سالیست که در جستجوی یکیاز سرکردههای تولید و توزیع<br />

شیشه به نام ناصر خاکزاد ‏)نوید محمدزاده(‏ است.‏ او موفق می شود<br />

از طریق نامزد سابق ناصر ‏)پری ناز ایزدیار(‏ محل زندگی او را پیدا و<br />

دستگیرش کند.‏ ناصر پس از دستگیری در جستجوی راهی برای<br />

فرار از قانون است و در ضمن حرف هایی برای گفتن دارد...‏<br />

خلق یک شخصیت پلیس مبارزه با مواد مخدر که رفتار و<br />

گفتارش فراتر از کلیشه های رایج سینمای ایران است و شغلش<br />

بخشی جدانشدنی از زندگی اش شده و قسمت مهمی از<br />

شخصیتش را شکل داده،‏ مهم ترین دستاورد فیلم جدید سعید<br />

روستایی است.‏ روستایی با فیلم ابد و یکروز،‏ با همان اثر اولش<br />

نشان داد که قدر موقعیت هاییاز جنس سینما را می داند و می تواند<br />

سکانسهایی خلق کند که مخاطب را با خود همراه کند.‏ چنین<br />

موقعیت هایی در ساخته جدیدش بیشتر به چشم می خورد؛ از<br />

لحظه ای که نیروهای پلیس به قصد دستگیری مصرف کنندگان<br />

مواد مخدر به حاشیه شهر هجوم می برند و سپس فصل گرفتن<br />

آب روی سر بازداشتشدگان توسط ناصر خاکزاد و در نهایتانفجار<br />

در آشپزخانهی تولید شیشیه رضا ژاپنی،‏ مخاطب پیوستهبا چنین<br />

موقعیت های همراه کننده و جذابی روبهرو می شود.‏ اما آن چه که<br />

باعث می شود نتوان متری ششونیم را یک قدم رو به جلو در<br />

کارنامه وی به حساب آورد،‏ چند پارگی اثر در وهله اول و به بار<br />

ننشستن و یا رها کردن شخصیت ها در وهله دوم است.‏<br />

در نگاه اول فیلم دو پاره است؛ نیمه اول به سرگرد صمد و<br />

تالش های او اختصاص دارد و نیمه دوم به ناصر خاکزاد می پردازد.‏<br />

اما فیلم چند پاره ترازاینهاست.برخیاز فصل های فیلم طوالنی تر<br />

از آن هستند که در بافت یک درام منسجم بتوانند برای خود دلیلی<br />

وجودی پیدا کنند وبرخی دیگر هم آن قدر کوتاه و یا تکراری کهبود<br />

و نبودشان فرقی نمی کند؛ تأکید دوباره ناصر به جناب وکیل برای<br />

جلوگیری از مصادره منزل خانواده اش فقط زمان فیلم را طوالنی -<br />

تر می کند و حتی حرف زدن از اینکه خودش قبالً‏ خودکشی<br />

کرده ‏-در همین سکانس-‏ و حاال بایداعدام شود هم توجیهی برای<br />

خودکشی او در هنگام دستگیریاش نمی تراشد و فقط به ابهام<br />

مخاطب درباره این تصمیم او دامن می زند.‏ این چند پاره بودن<br />

ناشیاز فراوانی موقعیت هاییست که فیلم سازنه توانسته آن ها رابه<br />

درستی در دل درام جا دهد و نه توانسته از آن ها دل بکند.‏<br />

برای درک بهتر این هدر رفتن ایده ها ففط کافیست به منطق<br />

52 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد‎1398‎‏-ژوئن 2019<br />

همان سکانساول و پایانبندی آن،‏ قبلاز<br />

تیتراژ آغازین و ظهورنام فیلم توجه کنید؛<br />

بعداز تعقیب و گریز یکیاز مأموران و یک<br />

قاچاقچی مواد مخدر،‏ قاچاقچی خودش را<br />

ندانسته و با دستپاچگی درون گودالی در<br />

نزدیکی ساختمان در حال ساخت می -<br />

اندازد که بالفاصله آن گودال عمیق<br />

توسط یک لودر پر می شود و فراری<br />

زنده به گور میشود.‏ این سکانس با وجود<br />

کوبندگیاش منطقی به نظر نمیرسد؛<br />

هیچ گودالی با آن عمق را بدون دلیل<br />

حفرنمی کنند کهبدون دلیل پُرش کنند.‏<br />

انگار فیلم ساز آنقدر جذباین زندهبهگور<br />

کردن فراری ‏)حال تفسیر فرامتنی اش هر<br />

چه می خواهد باشد:‏ فراموشی بخشی از<br />

افراد توسط سیستم یا جامعه(برای تحت<br />

تأثیر قرار دادن مخاطب قرار گرفته که<br />

منطق درونی سکانس را فراموش کرده<br />

است.‏ همین نارسایی در سکانس های<br />

دیگری از فیلم هم وجود دارد،‏ مونولوگ -<br />

های طوالنیناصر درباره سختی هایی که<br />

در زندگی اش متحمل شده گرچه به<br />

خودی خود جذاب است اما در چارچوب<br />

درام جای خودش را پیدا نمی کند و فیلم<br />

را از ریتم می اندازد.‏ هم چنین است منطق اتهام زدن ناصر به صمد<br />

و شک کردن قاضی به او و چند دقیقه بعد رفع اتهام،‏ بدون هیچ<br />

توجیهمناسبی.‏<br />

اما نیمه اول فیلم با وجود یک پلیس درست‏ و حسابی ‏)که<br />

بیشتر به کلینت ایستوود فیلم هری کثیف شباهت دارد تا به آل<br />

پاچینو مخمصه(‏ درگیر کنندهاست.‏ راهانداختنبازی های مختلف<br />

و استفاده از دیگران برای رسیدن به ناصر هوشمندانه است.‏ هر چه<br />

فیلم در نبود ناصر خوب جلو می رود و حتی شخصیت او با وجود<br />

عدم حضورش مهیب جلوه می کند،‏ با دستگیری و آمدنش بهاداره<br />

پلیس و سپس رفتن به بازداشتگاه،‏ رشته های فیلم پنبه می شود<br />

و اگر بازی درگیرکننده و خوب نوید محمدزاده نبود،‏ از این جنبه<br />

فیلم را از دست رفته بود.‏ فیلم ساز هر چه سعی می کند قهرمان<br />

و هم آوردش و هوش و ذکاوت آن ها را در یک راستا قرار دهد<br />

نمی شود که نمی شود.‏ ناصرخاکزاد آن انسان باهوشی نیست که<br />

یک امپراطوری مواد مخدر را هدایت کند،‏ پس قطب مخالفش<br />

هم که همان پلیس است به اندازه او پایین می آید و تالش هایش<br />

بیارجوقرب به نظر می رسد.‏ آن پلیس با جَ‏ نَم نیمهاول فیلم حتی<br />

اگر در نیمه دوم فراموش نمی شد،‏ باز هم با این شخصیت پردازی<br />

نیم بندِ‏ قطبِ‏ مخالفش کهبیشتربه یک فروشنده خرده پا می ماند<br />

تا یک سرکرده،‏ باز هم نمی توانست فیلم را نجات دهد.‏<br />

رابطه میان شکار و شکارچی یکی از پیرنگ های مرسوم در<br />

جهان سینماست،اما فقط زمانی جواب می دهد که هم شکار و هم<br />

شکارچی صاحبنگاهیبه زندگی،‏ شغل خود و جهان پیرامونشان<br />

باشند؛ عنصری که متأسفانه حلقه مفقوده فیلم روستاییست و رد<br />

و نشانی از آن وجود ندارد.‏ دلیل نبود چنین نگاهی در دو طیف<br />

داستان هم کامالً‏ روشن است؛ فیلم ساز اول می خواهد فیلمی<br />

اجتماعی و مبتنی بر واقعیت بسازد،‏ تازه در مرحله بعد به فکر<br />

ساخت فیلمی در زیر ژانر پلیسیست.‏ در حالی کهبایداین مسیر را<br />

کامالًبرعکس طی کند؛ داستان پلیسی خود را درست تعریف کند،‏<br />

سپس اگر دغدغه ای اجتماعی هم در پس ذهن فیلم ساز وجود<br />

دارد در کنار فیلم به حرکت در آید و راه خود را به آرامی به ادامه<br />

فیلمباز کند.‏<br />

تمام آن چه که راقم این سطور نوشت به آن معنی نیست<br />

که فیلم متری ششونیم را فیلم از دست رفتهای می داند،‏ بلکه<br />

معتقد است فیلم ساز،‏ فیلم بینِ‏ کار بلدیست که قدر لحظات<br />

ناب سینمایی را می داند و میخواهد اثرش از جنس سینما باشد<br />

اما در عین حال اعتقاد دارد فیلم مخاطب را به وجد می آورد اما<br />

اقناع نمی کند.‏ فقط امید دارد که او بهتر ببیند و بهتر بخواند تا<br />

اول صاحب نگاهی منحصربهفرد نسبت به دنیای پیرامونش شود<br />

و هم چنین زمان بیشتری را روی انسجام نهایی اثرش بگذارد تا<br />

در کنار توانایی هایی مانند دیالوگنویسی خوب،‏ بازی گرفتن از<br />

بازیگران و اجرای مناسبش در موقعیت ها،‏ فقط راضی به داشتن<br />

بودجه عظیم نباشد و از همان مرحله نوشتن فیلم نامه قدر این<br />

همهاستعداد رابداند.‏ قطعاًاینگونه سینمایایران صاحب فیلم ساز<br />

خواهد شد که هر اثرش آینه ایست از بخشی از زندگی اجتماعی<br />

مردماین سرزمین.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!